برترین های انجمن

  1. mehdipersian

    • امتیاز

      64

    • تعداد محتوا

      2,882


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      34

    • تعداد محتوا

      8,883


  3. oldmagina

    oldmagina

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      2,168


  4. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      1,055



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 22 اسفند 1401 در همه مناطق

  1. 2 پسندیده شده
    مقدمه راکت های هوا به سطح در میادین نبرد مهم برآورد می شوند با این حال به عنوان راکت های سطح به سطح در چندین بحران طی چندین سال گذشته در دنیا حاضر شده اند. راکت های دست ساز،در در گیری های افغانستان، ایران، عراق، نوار غزه، جنوب لبنان، یوگسلاوی سابق، گرجستان، لیبی، سوریه و اوکراین حضور برجسته ای داشته اند. مهمترین نوع راکتی که حضور پررنگی در بیشتر نبرد ها داشته است، راکت هوا به سطح S-5 ساخت شوروی است. در طول نیم قرن گذشته این راکت ها سلاح استاندارد برای اکثریت هواگردهای جنگی شوروی بوده است و بعد از آن بالگردها و هواپیماهای روسیه به حساب می آیند. با این حال ارتش شوروی شروع به تکمیل و در بعضی موارد جایگزین کردن راکت های سری S-5 با راکت انداز های 80 میلیمتری سری S-8 در دهه 1970 گرفت. راکت های سری S-5 در میان نیروهای مسلح بسیاری از کشورها، به ویژه در کشورهای در حال توسعه باقی مانده است. در حال حاضر راکت های S-5 همچنان به دو روش معمول ( هوا به سطح) و پرتابگرهای دست ساز(سطح به سطح) استفاده می شوند. در بسیاری از موارد، اغلب به شیوه ای مستقل، پرتابگر ها بر اساس راکت های سطح به هوا به عنوان سیستم های راکتی چند منظوره (MLRS) استفاده می شوند. به نظر میرسد پرتابگرهای این چنینی عمدتا برای ایجاد آتش غیرمستقیم استفاده میشوند و استفاده از این سلاح های دست ساز اجازه اوج گیری در ارتفاع بالا را می دهد. در موارد دیگر، چنین سیستم های در نقش ایجاد آتش مستقیم استفاده می شوند. در این موارد این سلاح ها ممکن است برای تکمیل تسلیحات موجود وسیله نقلیه یا به صورت مستقل استفاده شوند. پرتابگرهای این چنینی اغلب به صورت نصب بر روی یک پایه، یک موقعیت ثابت و یا به شکل هم محور بر روی وسیله نقلیه سوار می شوند. حداقل یک نمونه مستند از راکت های دست ساز سری S-5 شناخته شده است که در نقش ضد بالگرد استفاده شده بود. همچنین نمونه های دیگر مانند پرتابگرهای دوتایی، پرتابگرهای ثابت، سیستم های راکتی نصب شده بر روی وسایل نقلیه کنترل از راه دور و پرتابگرهای تکی قابل حمل، از جمله مدل های راکت های دست سازی سری S-5 محسوب می شوند. آشنایی با راکت های سری S-5 و غلاف های آن تصویر1- یک راکت 57 میلیمتری KOS-5 شدیدالانفجار ترکش زا در لیبی راکت های سری S-5 راکت های هوا به سطح 57 میلی متر هستند که اولین نسخه های آن توسط ارتش شوروی در دهه 1950 به خدمت گرفته شد. این راکت ها از غلاف های ORO-57K (که می تواند تا 8 راکت را بارگیری کند)، UB-16-57 (16 راکت)، UB-32-57(32 راکت) و انواع مربوطه به آنها را شلیک شوند. مدل های مختلف راکت های S-5 توسط کشورهای مختلف با ترکیب کلاهک هاوفیوزهای مختلف برای انجام نقش های متفاوت در میدان نبرد ساخته شده اند. معروف ترین و رایج ترین انواع این راکت ها در جدول شماره 1 به طور خلاصه شرح داده شده است. جدول 1- مدلهای معروف راکت سری S-5 جدول2- ویژگی های فنی راکت سری S-5 جدول3- ویژگی های فنی فیوز سری V-5M1 جدول4- ویژگی های فنی راکت انداز UB-16 جدول5- ویژگی های فنی راکت انداز UB-32 تصویر2-یک راکت انداز UB-16 در لیبی به شکل دست ساز برای نقش سطح به سطح باز سازی شده است. تاریخچه سیستم های راکتی دست ساز و بداهه S-5 اولین سیستم های راکتی S-5 برای اهداف سطح به سطح توسط خود نیروهای شوروی ایجاد گردید. به نظر می رسد بخشی از لشکر 40ام اتحاد جماهیر شوروی مستقر در افغانستان در دهه 1980 اولین سیستم مستقل راکتی S-5 در نفش سطح به سطح را توسعه داده اند. اگر چه نیروهای شوروی مستقر در افغانستان با کمبود پشتیبانی هوایی نزدیک و توپخانه ای مواجه نبودند اما در بخش های کوهستانی این پشتیبانی ها کمتر دردسترس بود. به همین منظور بخشی از واحد های ارتش40ام شوروی برای تقویت پشتیبانی آتش خود، ادواتی مانند کامیون ها، خودرو های رزمی پیاده نظام و تانک ها را به غلاف های راکت ها مجهز کردند. غلاف راکت انداز S-5 به طور قابل توجه ای برای نصب بر روی و سایل نقلیه استفاده می شد. از دیگر نمونه های نصب راکت های S-5 بر روی خودروهای زرهی می توان به جنگ ایران و عراق اشاره کرد. در یک نمونه به نظر می رسد نیروهای عراقی چهار غلاف راکت انداز UB-32-57 را بر روی خودرو زرهی MT-LB نصب کرده اند. تصویر3- یک تانک T-62 ارتش شوروی در افغانستان در دهه 1980 با سه راکت انداز UB-32-57 نصب شده بر روی برجک تصویر4- کامیون اورال 4320N شوروی در افغانستان در دهه 1980، مجهز به برجک خودرو زرهی BRDM-2 که بر روی آن راکت اندازUB-32-57 نصب شده است. نصویر5- نفربر زرهی BTR-70 با یک راکت اندارUB-16-57 بر روی برجک تصویر6- خودرو زرهی MT-LB عراقی مجهز به 4 پرتابگر UB-32-57 در اختیار ایران با توجه به اینکه راکت های 57 میلیمتری S-5 در مقابل راکت های با کالیبر بالا تر اثر گذاری پایینی تر دارند و در هنگام شلیک از روی پرتابگرهای دست ساز دقت انها به شدت کاهش میابد. در نتیجه ارتش های منظم و کلاسیک مگر در شرایط خاص تمایل به استفاده از چنین سیستم های ندارند. اما نیروهای چریکی برای استفاده از چنین سیستم های تمایل بیشتری از خود نشان می دهند.یکی از دلایل این است که این نیروهای چریکی به هواگردهای مناسب برای شلیک راکت های هوا به سطح دسترسی ندارند در نتیجه به سمت استفاده در نقش سطح به سطح روی می اورند. در اوایل دهه 1990، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و یوگسلاوی، وضعیت این مناطق به شکل چشمگیری تغییر کرد. بیش از دو جین منطقه جدید در سرزمین های شوروی و یوگسلاوی تشکیل شد و درگیری های خونین قومی در این مناطق شکل گرفت. بعضی از این کشورهای نوظهور هواپیماهای جنگی، خلبانان و یا شبکه های پشتیبانی لجستیکی نداشتند تا بتوانند به طور موثر از قابلیت نیروی هوایی پشتیبانی کند. در عوض آنها به انبارهای بزرگ تجهیزات هواپیماهای جنگی دسترسی داشتند که در بسیاری از موارد در دوران عقب نشینی شوروی در انجا باقی مانده بود. در نتیجه، در طول جنگ های که در مناطق شوروی سابق و یوگسلاوی سابق در دهه 1990رخ داد، نیروهای نظامی وسایل نقلیه خود را به راکت های هوا به سطح هواگردهای نظامی مجهز کردند. بیشتر این راکت ها از مدل راکت های 57 میلیمتری S-5 و 80 میلیمتری S-8 بود. راکت های S-5 بر روی کامیون ها نظامی و غیر نظامی ، خودرو های رزمی پیاده نظام و تانک ها نصب شدند. تصویر7- نفربر زرهی M-60P ساخت یوگسلاوی مجهز به یک پرتابگر UB-32-57 تصویر 8و9- یک کامیون TAM-110متعلق به ارتش جمهوری صرب بوسنی در بوسنی و هرزگوین اوسط دهه 1990 دارای دو راکت انداز UB-16-57 تصویر 10-پرتابگر تکی قابل حمل راکت های 57 میلیمتری در یوگسلاوی سابق در دهه 1990- به نظر می رسد این پرتابگر از روی غلاف یک پرتابگر استاندار برداشته شده است. تصویر 11- یک کامیون TAM-110 با یک پرتابگر UB-32-57 که توسط شبه نظامیان کرجینای صربستان در جریان جنگ کرواسی در اوایل دهه 1990 ساخته شده است. تصویر 12- یک نفربر زرهی BMP-1 گرجستانی با یک پرتابگر راکت دست ساز UB-16 بر روی برجک- گفته می شود نقش این راکت برای مقابله با بالگردها می باشد. تصویر13-خودور زرهی MT-LB با راکت انداز UB-16-57 در کوتایی 1989 گرجستان یکی دیگر از نبردهای که در آن چنین راکت های استفاده می شودند جنگ داخلی افغانستان در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 بود. پس از عقب نشینی ، قطع کمک های نظامی شوروی که موجب سرنگونی دولت نجیب الله شد و شروع درگیریها داخلی بین گروه های مختلف ، دست به دست هم داد تا نیروی هوایی ملی افغانستان تقریبا به طور کامل از ببن برود. از همین رو تسلیحات هواگردها نیروی هوایی از جمله راکت های S-5 و پرتابگرهای مرتبط با آنها، برای جنگ زمینی بازسازی شد. تصویر 14 و15-سیستم های راکتی بر اساس پرتابگر های UB-16-57 در اواخر دهه 1990 یا اوایل دهه 2000 در افغانستان در طول جنگ های داخلی لیبی در سال 2011 راکت های S-5 به شکل گسترده ای در میدان نبرد استفاده شدند. نیروهای شورشی در شرق لیبی توانستند پایگاه های هوایی دولتی و انبارهای سلاح های بزرگ را به دست بگیرند اما آنها فاقد هواپیمای جنگی و خلبانان های آموزش دیده بودند. در نتیجه انبوهی از راکت های S-5 که در اویل درگیریها به غنیمت نیروهای شورشی افتاد و فرصتی را فراهم کرد تا ازاین تجهیزات استفاده نماییند. عمده استفاده نیروهای شورشی در لیبی از راکت های S-5 نصب غلاف راکت های S-5 بر روی وانت های غیر نظامی بود. با گسترش استفاده این نوع سلاح در جنگ داخلی لیبی سلاح های مشابه در درگیری های داخلی سوریه نیز دیده شد. البته به نسبت استفاده گسترده از این سلاح در لیبی راکت های S-5 در سوریه در نقش سطح به سطح بسیار نادر هستند. تصاویر و ویدئو از سوریه نشان می دهد که هر دو نیروهای طرفدار دولت و تروریست های مسلح از راکت های S-5استفاده می کنند. وجود طیف گسترده ای از سیستم های راکتی چند منظوره مانند راکت های 122میلیمتری گراد در نبرد سوریه ممکن است بخشی از عدم وجود نیاز به راکت های هوا به سطح دست ساز را توضیح دهد.همچنین قدرت هوايي قذافي توسط مداخله ائتلاف شديدا كاهش يافت، در حالي كه نيروی هوایی بشار اسد در سوريه همچنان موجود است و هواگردهای نظامی می توانند از راکت های S-5 در عمليات جنگي استفاده کنند. بخشی از نبردها در سوریه در مناظق متراکم شهری جریان داشت جایی که سر جنگی نسبتا ضعیف راکت های S-5 در مقایل راکتها با کالیبر بالا کاری از پیش نمی برند. حتی به نظر می رسد نیروی هوایی سوریه نیز تمایل به استفاده از راکت های سری S-8 و S-24 داشته باشد. تصویر 16-راکت انداز دوش پرتاب دست ساز راکت های در لیبی S-5 تصویر 17-نصب پرتابگر UB-16-57 بر روی یک وانت در لیبی سال2011 تصویر 18- نیروهای شوروشی در لیبی در حال بارگذازی یک راکت انداز UB-32-57 که روی یک کامیون سوار است- شهر إجدابيا سال 2011 تصویر 19 - یک خودرو کنترلی مجهز به 4 تیوپ راکت انداز دست ساز سری S-5 در لیبی تصویر 20-پرتابگر 16 تایی دست ساز راکت های S-5 در لیبی تصویر 21- پرتابگر UB-32-57 که بر روی یک وانت یکی از گروه های تروریستی در سوریه نصب شده است. تصویر 22-یک کامیونت هیوندای مسلح به پرتابگر UB-32-57 متعلق به ارتش عربی سوریه و یا شبه نظامیان حامی دولت سوریه تصویر 23- تروریست هادر سوریه در حال بارگذاری راکت هایS-5 در پرتابگر UB-32-57 جمع بندی راکت های S-5 در نقش سطح به سطح حداقل در هفت درگیری اصلی، از دهه 1980 تا به امروز استفاده شده اند. در نبردهای اخیر راکت های S-5 به طور فزاینده ای مورد استفاده قرار گرفته اند. اثربخشی سیستم های مبتنی بر راکت های S-5 به طور معمول کم است و علت این امر سرجنگی کم و دقت پایین ان سیستم ها مخصوصا مدل های دست ساز می باشد. دقت این سلاح ها بیشتر زمانی کاهش می یابد که آنها در نقش حمایت آتش غیرمستقیم استفاده شوند. در بعضی موارد، انتخاب اشتباه فیوز های راکت ها نیز باعث کاهش کارآیی می شود. سیستم های پیشرفته که براساس راکت های سری S-5 توسعه پیدا کرده اند برای حمایت مستقیم از وسایل نقلیه پیاده و وسایل نقلیه در زمین باز موثر واقع خواهند شد. راکت های شدید النفجار ضد تانک مانند S-5K، S-5K1 یا S-5KOقادر هستند نفربر ها و خودروهای رزمی پیاده نظام سبک را منهدم کنند. البته استفاده از چنین راکت های در مناطق شهری و یا بر علیه ادوات زرهی سنگین عملکرد آنها به طرز چشمگیری کاهش میدهد. با این وجود، ذخایر بزرگ راکت های سری S-5 در کشورهای در حال توسعه در سراسر دنیا وجود دارد و احتمالا در درگیری ها آینده نیز نمونه های دست ساز آن نیز به میدان نبرد وارد بشوند. مترجم :Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است.
  2. 2 پسندیده شده
    بسم ا... شبیه ساز اف-14 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اسفند 1401
  3. 2 پسندیده شده
    کانتینر حامل موشک اعلام شده این کانتینرهایی که معمولا روی مکران دیده میشه حامل موشک هست. احتمالا موشک های کروز دریایی ابومهدی یا موشک های بالستیک ضد کشتی خلیج فارس
  4. 1 پسندیده شده
            مقدمه :    پایگاه سوم شکاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی  ایران (IRIAF) که در سالهای قبل از انقلاب اسلامی با شناسه پایگاه هوایی شاهرخی و در سالهای پس از انقلاب به یاد شهید سرلشکر خلبان ، محمد نوژه  با شناسه پایگاه سوم شکاری  شهید نوژه شناخته می شود ، یکی از پایگاه های راهبردی بازوی هوایی  ارتش  جمهوری اسلامی  بشمار می آید .         موقعیت استقرار پایگاه سوم شکاری شهید محمد نوژه  نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران     پایگاه سوم شکاری تاکتیکی ( TFB.3 ) که در حدود 40 کیلومتری ( 25 مایلی) شمال شرقی همدان در نزدیکی روستای کبودرآهنگ  قرار دارد ، خانه اصلی اسکادران 31 آموزشی (TTS.31) ، اسکادران سی و یکم شناسایی (TRS) و در نهایت اسکادران سی و دوم  جنگنده تاکتیکی ( TFS.32) محسوب می گردد .   در اوت سال 2016 میلادی ، به ناگاه و پس از سالها ، این پایگاه راهبردی ، مورد توجه جهانیان قرار گرفت ، چرا که نیروی هوایی ارتش روسیه ، برای اجرای عملیات نظامی برفراز سوریه ، مجوز فرود و استقرار را در این پایگاه نیروی هوایی ایران ، دریافت نمود .  با این وصف ، پایگاه سوم شکاری تاکتیکی ، خانه اصلی بخش عمده ای از ناوگان باقی مانده جنگنده – بمب افکن های افسانه ای  اف-4 فانتوم این نیرو محسوب می گردد .   اما آنچه که این پایگاه  را پر اهمیت می سازد ، در کنار  میزبانی بمب افکن ها و پرنده های سوخت رسان  نیروی هوایی ارتش روسیه ، یکی از پایگاه های  خط مقدم یکی از دو نیروی هوایی ایران ( منظور در کنار نیروی هوا- فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ) است که از نوامبر  2014 میلادی ، حملات هوایی پیشگیرانه ای رابرعلیه  دولت خود خوانده به اصطلاح اسلامی (ISIS) در بخش هایی از عراق و سوریه به انجام رسانده است .         فانتوم ها در جنگ     این پایگاه نیروی هوایی ، در حدود نیم قرن پیش در ژوئن 1965 تاسیس گردید در یکسال و چند ماه بعد ، یعنی در مارس 1966 ، بعنوان پایگاه سوم  شکاری ، میزبان اسکادران های سیصد و یکم و سیصد و دوم شکاری تاکتیکی گردید و پس از سه سال ، بعنوان پایگاه مادر اسکادران سیصد و سوم نیروی هوایی ایران (IIAF) انتخاب گردید .   هر کدام از این سه اسکادران ، در آن زمان به 13 فرونده جنگنده تازه ساخت F-5A/B مجهز شدند که در مجموع با 39 فروند پرنده رزمی ، سازمان رزم این پایگاه تازه تاسیس را تشکیل می دادند .   این پایگاه هوایی ، در آغاز بعنوان لبه بُرنده  IIAF دربرابر تهدید تازه پدید آمده از سوی نیروی هوایی ارتش عراق ، که در آن زمان تدریجاً در حال مسلح شدن به جت های جدید روسی بود ، بشمار می آمد و به همین دلیل ، ساخت آن بعنوان یکی مهمترین اولویتهای فرماندهان وقت نیروی هوایی ، ظرف دوسال و با هزینه ای در حدود 10.7 میلیون دلار صورت پذیرفت .     این پایگاه جدید به افتخار سرهنگ خلبان ، نصرا... شاهرخی که پرنده آموزشی لاکهید T-33 وی در جریان یک پرواز ناوبری آموزشی در اکتبر 1960 در نزدیکی همدان ساقط گردیده بود ، بدین نام ، نامگذاری گردید .   در حالیکه دهه شصت میلادی ، رو به اتمام بود ، دولت وقت ایران ، سفارش نظامی بسیار بزرگ خود را برای دریافت 32 فروند جنگنده – بمب افکن F-4E به ایالات متحده  ارسال نمود که این پرنده های  ارزشمند در قالب برنامه موسوم به Peace Roll II (بعنوان بخشی از برنامه فروش خارجی ایالات متحده ) تا سال 1971 به نیروی هوایی ایران تحویل داده شدند .   این پرنده افسانه ای ،که  بخصوص برای خنثی نمودن تهدیدات و همچنین مقابله با  تنش بوجود آمده با عراق در اوایل دهه هفتاد میلادی  خریداری شده بودند ، بلافاصله پس از ورود ، به این پایگاه اختصاص داده شده و در آن استقرار یافتند .     با ورود فانتوم ها به پایگاه سوم شکاری ، بلافاصله فرماندهان وقت نیرو دست به نوسازی و تجدید ساختار اسکادرانهای سیصد و یکم و سیصدو دوم زده و خلبانان این دو اسکادران قدیمی با طی دوره انتقالی از جنگنده های ساده  F-5A/B به جنگنده- بمب افکن پیشرفته F-4E  ، در انتهای دومین سال دهه هفتاد میلادی ( دسامبر 1971) ، اسکادران های سی و یکم و سی و دوم را بوجود آورده که این فرآیند نهایتاً یکسال بعد ، یعنی در دسامیر 1972 به اتمام رسید .   با این وجود ، برنامه گسترش نیروی هوایی ارتش ، فراتر از تصورات قبلی ، به جلو میرفت ، چرا که مابین سالهای 1973 تا 1975 ، پایگاه سوم شکاری ، با دریافت فانتوم های بیشتر ، موفق شد ، سومین اسکادران خود را ایجاد کند (TFS.33) ، هر چند این اسکادارن بدلیل تلفات نیرو در جریان جنگ با عراق ، در سال 1984 ، منحل گردید.         شهید سرلشکر خلبان ، محمد نوژه    خلبانی که به ناحق ، برای سالها ، کودتای نافرجام سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی ، با نام پرافتخار وی ، شناخته می شد ، اما خوشبختانه در سالهای اخیر این اشتباه مهلک ، در حال اصلاح است .      در این شرایط ، تا سال 1977 میلادی ، هر کدام از از سه اسکادران پایگاه سوم شکاری به 20 فروند جنگنده – بمب افکن اف-4 مجهز شده بودند که در  مجموع سازمان رزم این پایگاه را به 60 فروند فانتوم می رساند ، هرچند ، پس از مدتی ، بدلایل مختلف ، ازجمله سوانح هوایی ، این تعداد به 56 فروند کاهش پیدا نمود . در مجموع ، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 ، پایگاه سوم شکاری ، همواره در بالاترین سطح عملیاتی قرار داشت ، اما پس از پیروزی انقلاب در همین سال ، بدلیل شرایط خاص آن زمان  ، میزان پروازهای روزانه از 97 سورتی در روز به چهار سورتی کاهش پیدا نمود ، آموزش خلبانان جدید متوقف شد و تمامی تمرینات نظامی سالانه نیز از دستور کار ارتش خارج گردید.   همزمان ، بدلیل  تحرکات معدود عناصر خائن در بدنه ارتش ،  که بخش اعظمی از آن ، اینک  به انقلاب پیوسته بودند و آگاهی عناصر انقلابی  از اجرای یک کودتای نظامی که این پایگاه در راس آن قرار داشت ( کودتای نقاب / مخفف نجات قیام ایران بزرگ )  ،  کادر پروازی ، فرماندهی و فنی این پایگاه دستخوش تغییرات بسیاری شد و همین مساله ، توان عملیاتی  پایگاه را به حداقل  ممکن ، کاهش داد .       کودتای شکست خورده " نقاب " که به غلط ، در سالهای گذشته ، با عنوان دیگری شناخته می شد ، صفحه بسیار ناخوشایندی در تاریخ  پرافتخار نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بشمار می رود ، با این وصف ، رشادت پرسنل فنی و خلبانان این نیرو ، چنان نورانی و غرور آفرین است که این صفحه ناخوشایند ، در لابه لای صدهابرگ  پیروزی  و جانفشانی های این نیرو ، تقریباً ، بشمار نمی آید .        این کاهش آمادگی نظامی در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (IRIAF) / نامی که پس از انقلاب براین نیرو گذاشته شد / یکی ازمهمترین دلایلی بشمار می آمد  که ارتش عراق ، از فرصت بدست آمده استفاده نموده و برای تصفیه حساب با این دشمن قدیمی ، در سپتامبر 1980 ، بدان حمله ور گردد .   علیرغم غافلگیری اولیه و بی مهری های صورت گرفته  ، 3 اسکادران مستقردر پایگاه سوم شکاری ، با بهره گیری از تمامی توان رزمی موجود، خود را برای  پاسخگویی به موج اولیه حملات نیروی هوایی ارتش عراق در شب 22 سپتامبر به اهدافی در داخل خاک ایران ، آماده نموده و با مسلح کردن چهار فروند جنگنده – بمب افکن F-4E ، پایگاه هوایی " کوت" را مورد حمله قرار دادند .   این روند در سراسر جریان جنگ با عراق ، به شکل مستمر ادامه پیدا نمود ، تا جایی که  چیزی در حدود 75 درصد توان رزمی این پایگاه ، جزء تلفات رزمی به ثبت رسید . اما بدلیل اهمیت بیش از اندازه این پایگاه هوایی در جنگ با عراق و پس از آن ، براساس دستورات صادره از ستاد فرماندهی ، هشت فروند F-4E  جمعی اسکادران یازدهم تاکتیکی به سال 1988 به این پایگاه اختصاص داده شد تا 30 فروند فانتوم در قالب  اسکادران های حاضر در این پایگاه ، قادر به ادامه ماموریتهای محوله باشند . به همین دلیل ، در همان سال  ( 1988) ، اسکادران سی و یکم ، در آن واحد ، دو نقش متفاوت ( آموزشی / رزمی ) را بر عهده گرفت .        جنگنده/ بمب افکن F-4E در صورتبندی سه فروندی به سال 2010 میلادی در نزدیکی پایگاه سوم شکاری       اگر چه جنگ با عراق ، در سال 1988 به پایان رسید ، اما ظاهراً برای فانتوم های پایگاه شهید نوژه ، نبرد همچنان ادامه داشت ، چرا که  اشباح پایگاه سوم ، ماموریتهای متعددی  را بر علیه فرقه تروریستی منافقین ( چه در عملیات غرور آفرین مرصاد و چه در زمان تحرکات نظامی کردهای شمال عراق به سال 1991 )  اجرا نمود ، هر چند در جریان یکی از این ماموریتها ، اسکادران سی و دوم ، یکی از جتهای رزمی خود را بدلیل اشتباه خلبان ، از دست داد .       فرقه تروریستی منافقین ، در طول سالهای دفاع مقدس ، ضربات سختی از اشباح پارسی دریافت نمود که تحت هیچ شرایطی از خاطره این خیانتکاران به سرزمین ایران ، پاک نخواهد شد      با بحرانی شدن شرایط نبرد در شرق ایران و قدرت گیری گروه تندروی طالبان در افغانستان ، این بار بخشی از  فانتوم های پایگاه سوم ، ما بین سالهای 1996 تا 2000 ، در شرقی ترین پایگاه نیروی هوایی در مشهد ، استقرار پیدا کردند تا در صورت نیاز ، برای سرکوب تحرکات احتمالی این گروه  تروریستی در امتداد مرز ، وارد عمل گردند .          منبع : Combat Aircraft - دسامبر 2016 از Babak Taghvaee   تاپیکهای مرتبط :   1- دیزل های لیزری   :winking:    2- حمله به قرارگاه شیطان  :winking:    این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .  در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .   :rose: مترجم( با اندکی تلخیص)  : MR9    :rose:         ادامه  دارد ...................
  5. 1 پسندیده شده
    بسم ا... یک تصویر دیگر از مرصاد-16 البته احتمالا بی ربط به رزمایش اخیر
  6. 1 پسندیده شده
    تصویری زیبا از لجستیک دریایی ناوگروه 40 نیروی دریایی چین در مسیر خلیج عدن در بالا ناوچه type 54 A به نام Yueyang (575) در وسط ناو پشتیبانی type 903 به نام Luomahu (907) در پایین ناوشکن type 52 D به نام Hohhot ( 161) «به امید روزی که از ناوگروه های نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران هم چنین تصاویر زیبایی منتشر بشه»
  7. 1 پسندیده شده
    بسم ا... پرواز شاهد-149 ( غزه )
  8. 1 پسندیده شده
    کربلای 4 از دیدگاه جناب یدالله ایزدی (راوی همراه فرماندهان) چند روز پیش به صحبت های جناب آقای یدالله ایزدی برخوردم و چند مصاحبه و جلسه از ایشان در خصوص کربلای 4 دیدم که جا داشت در این تاپیک ذکر شود روایت دست اول از کربلای 4 لینک شرح تفصیلی کربلای 4 لینک (توضیح کامل روی نقشه در مورد عملیات) نبردها شرق بصره در سال 65 لینک (در این میزگرد سردار غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا که خط شلمچه را شکستن) در این سه روایت چند نکته را میتوان خلاصه گفت : 1- آمار واقعی به مراتب کمتر از آمار مطرح در جامعه هست اگرچه که یک شهید هم زیاد است در رسانه ها آمار 4000 نفر گفته می شود ولی تعداد شهدا تقریبا 992 نفر و تعداد اسرا کمتر از 400 نفر 2- انتخاب محور ابوالخصیب به عنوان تلاش اصلی، از این بابت بود که کسی باور و امکان شکسته شدن دژ شلمچه نداشت و وقتی لشکر های ابوالفضل و فجر اعلام کردن که به خط شلمچه نفوذ کردن، ورق این دو عملیات به نفع ایران برگشت در حقیقت نفوذ از دژ شلمچه بسیار بهتر از محور ابوالخصیب بود که در کربلای 5 با نهایت غافلگیری صورت گرفت ، چیی به مراتب بهتر از کربلای 4 3- دشمن متوجه پیاده کردن نیرو ایران قبل از کربلای 5 شده بود ولی ستاد کل عراق تصور نمی کرد که 15 روز بعد از عملیات کربلای 4 ایران کربلای 5 را شروع کند برای همین به نیروهای پایین گفته بود ایرانی ها تا یک ماه دیگه عملیات نمی کنن 4- سردار غلامپور کمی شاکی بود که چرا کربلای4 را بدون کربلای 5 می بینید در حالی که این دو در اصلی یکی هستند و همان کسانی که در کربلای 4 مسئول بودند همان کسانی بودند که در کربلای 5 تا کانال پرورش ماهی عراقی ها رو غافلگیر کردن 5- باتوجه به موفقیت ایران در سایر محور ها، احتمال نفوذ و لو رفتن عملیات زیر سوال هست ولی اینکه عراقی ها با چراغ و کلت در روی آب به دنبال غواص ها بودند نشان از آمادگی اونها در محور اصلی میده ( بویژه ام الرصاص) 6- شدت نقل و انتقال خودی قبل از عملیات به حدی بود که فرماندهان متوجه حساسیت دشمن شده بودن ولی سوال این بود که چرا عراقی ها عقبه ایران رو بمباران نمی کنند؟ سردار رشید میگفت نکند این شیوه جدید عراقی ها با سکوت هست که ما رو غافلگیر کنن سوال خودم: چرا در عملیات فاو و در عملیات کربلای 5، خط شکنان بیشتر از لشکرهای غیرمعروف ایران بودند و فرماندهان لشکرهای نجف اشرف و لشکر امام حسین (ع) علاقه ای به این عملیات ها نداشتن ؟ ( البته بگم که این دو لشکر چه در کارخانه نمک و چه در کانال پرورش ماهی با شجاعت تمام جلوی عراق و گارد ایستادن و جنگیدن ولی در طرح عملیات و خط شکنی نگاهی کاملا متفاوت داشتند؟ ) این یک سوال مدیریتی هست که برای من پیش اومده و قبلش باید بگم که گشایش بازی با نبرد وسط میدان دو چیز کاملا متفاوت هست و از همه حیث باهم متفاوت هستن @worior @MR9
  9. 1 پسندیده شده
    سلام وقت بخیر .. با تاخیر البته ... اگر دوستان دست برسانند و کمک کنند ( عزیزانی که ارتباطات لازم را دارند ) ، این تاپیک را در قالب ناورد می شود به بهترین ماخذ و مرجع این استراتژی تبدیل کرد .. ناورد شماره 8 بدون تعارف یکی از تاپیکهایی که واقعا در میلیتاری به آن علاقه مند هستم ، همین تاپیک هست ... بعد از حدود هفت سال از شروع آن ...
  10. 1 پسندیده شده
    آیا Su-57 مسیر Su-30MKI را دنبال میکند؟ روسیه و هند در حاشیه نمایشگاه Aero India 2023 در حال گفتگو درباره فرصت‌هایی برای توسعه مشترک هواپیماهای جنگنده نسل پنجم در تأسیسات هوانوردی هندوستان(HAL) هستند، زیرا این کشور جنوب آسیا به دنبال نوسازی ناوگان خود با جت‌های جنگی فراتر از نسل چهارم است. الکساندرمیخیف،مدیرعامل آژانس صادرات تسلیحات روسیه(روسو برون اکسپورت) در این باره گفته است:روسیه آماده است همکاری در این زمینه(تولید مشترک)از جمله در مورد جنگنده نسل پنجم را ادامه دهد و پس از امضای قرارداد در تاسیسات HAL هواپیمای جدید تولید کند.وی افزود:تجربه کار بر روی جنگنده Su-30MKI همراه با هند نشان داده است که کشورهای ما می توانند در پروژه های چالش برانگیز و با فناوری پیشرفته مانند ایجاد تأسیسات تولید جنگنده نسل چهارم همکاری کنند.این هواپیما ستون فقرات نیروی هوایی هند را تشکیل داده و در انجام وظایف، خود را به خوبی ثابت کرده است. Su-30MKI برای اولین بار در سال 2002 وارد خدمت شد و در آن زمان به طور گسترده به عنوان تواناترین جنگنده در جهان شناخته می شد که توانایی های آن بسیار فراتر از هر کلاس جنگنده ای بود که نیروی هوایی روسیه در دهه بعد از آن به میدان فرستاد. این جنگنده به‌عنوان مدلی از طرح Su-30 که به‌شدت سفارشی‌سازی شده بود تا نیازهای هند را برآورده کند،ساخته شد. از جمله این سفارشی سازی ها، ادغام یک رادار آرایه فازی و موتورهای دارای بردار رانش که از موتورهای جنگنده لغو شده سوخو۳۷ مشتق شده‌اند می باشد. انتظار می رود در صورتی که هند به دنبال سفارش‌های بزرگتر و مجوز تولید هواپیمای نسل بعدی باشد، به احتمال زیاد جانشین مستقیم Su-30 در خط تولید،Su-57 یا نمونه سبک وزن کمتر توسعه یافته آن یعنی جنگنده Su-75 چکمیت می باشد که هنوز به مرحله تولید نمونه اولیه نرسیده است. هند و روسیه قبلاً توسعه مشترک مشتقات Su-57 را تحت برنامه FGFA دنبال کردند، اگرچه این پروژه به دلیل فرمت آن مورد انتقاد گسترده قرار گرفت. به ویژه،به این دلیل که فن‌آوری‌ها عمدتاً روسی بودند و هند سهم نسبتاً کمی داشت. با این وجود، ورود هند به این برنامه نشان‌دهنده درجه بالایی از علاقه به Su-57 بود که این موضوع، حتی پس از پایان برنامه FGFA توسط مقامات هندی ابراز شد. در حالی که این احتمال وجود دارد که هند بتواند Su-57 را خریداری کند، همانطور که الجزایر این کار را انجام داده است، این احتمال بیشتر است که این جنگنده با اشتراک فناوری محدود،با اضافه شدن سلاح های هندی، صندلی دوم برای افسر سیستم های تسلیحاتی و سایر گزینه های سفارشی سازی، در هند تولید شود، همانطور که Su-30MKI قبل از آن تولید شد. Su-57 در سال 2020 با پنج سال تاخیر به نیروی هوایی روسیه پیوست، اگرچه در حال حاضر تنها 10 فروند از آن در خدمت هستند اما سرعت تولید به سرعت در حال افزایش است و انتظار می رود در سال 2024 به 14 فروند هواپیما در سال برسد،مطابق با نرخ تولید فعلی Su-30، Su-34 و Su-35. مهم‌تر از همه این موارد،این جنگنده با استقرار در برابر نیروهای اوکراینی از مارس ۲۰۲۲ و حضور در عملیات از جمله در حمله،سرکوب پدافند هوایی و احتمالا در نقش های هوا به هوا ،رکوردی بسیار فراتر از هر کلاس جنگنده نسل پنجم دیگری به دست آورده است.انتظار می رود که تجربه عملیاتی در برابر یک دولت دشمن انهم به زودی پس از ورود به خدمت ،اعتماد خارجی به سوخو ۵۷ را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. این جنگنده به دلیل برخی ویژگی های پیشرفته از جمله استفاده از رادارهای شش(گانه)، مانورپذیری فوق العاده، ادغام موشک های R-77M با هدایت راداری فعال و برد درگیری بسیار زیاد یک دارایی ارزشمند است. این جنگنده عملاً تنها گزینه هند برای دستیابی به کلاس جنگنده نسل پنجم می باشد، زیرا اختلافات ارضی با چین امکان دستیابی به یک جایگزین چینی را غیرممکن می کند و از سویی دیگر F-35 آمریکایی نیز شرایط بسیار سختی را برای صادرات خود دارد، از جمله کنترل های سخت در مورد نحوه استفاده و محل استقرار آن و کنترل های آمریکایی بر روی نرم افزار آن که هیچ‌کدام برای هند قابل قبول نیست. اما از سویی دیگر روسها نیز قرار است اولین هنگ کامل جنگنده های نسل پنجم Su-57 خود را از بین سه هنگی که انتظار می رود تا پایان سال ۲۰۲۷ تشکیل شود،در اوایل سال ۲۰۲۴ تشکیل دهند،هر چند که به دلیل تاخیرهای متعدد در دهه ۲۰۱۰ از برنامه بسیار عقب مانده اند. میزان تولید Su-57 طی دو سال گذشته به سرعت افزایش یافته است و در حالی که تنها یک فروند در سال 2020 و سه فروند در سال 2021 به نیروی هوایی تحویل داده شد، این میزان در سال 2022 به شش فروند افزایش یافت و مجموع ناوگان را به ده فروند رساند. بر اساس یک تخمین محافظه کارانه، ده فروند هواپیمای جدید Su-57 در سال 2023 تحویل داده خواهد شد، که اندازه ناوگان را دو برابر می کند و چهار جنگنده نهایی که در ۲۰۲۴ تحویل داده می شوند ناوگان را به یک هنگ کامل می رساند. همچنین احتمال تحویل 14 جنگنده در سال 2023 وجود دارد که به این معنی است که ناوگان قبل از پایان سال به قدرت یک هنگ خواهد رسید. به غیر از Su-57، تمام کلاس های جنگنده روسی دیگر از جمله Su-30SM/SM2، Su-34 و Su-35 در حال حاضر با نرخی در حدود 14 فروند در سال تولید می شوند، اگرچه سرمایه گذاری های قابل توجهی در توسعه تأسیسات تولید Su-57 در کارخانه هواپیماسازی Komsomolsk-on-Amur در خاور دور روسیه انجام شده ، و این انتظار را بوجود اورده که مقیاس تولید به طور قابل توجهی فراتر از میزان تولید فعلی گسترش یابد. در حالی که سفارشات برای جنگنده های نسل چهارم بین چند کلاس هواپیما تقسیم می شود و در مجموع Su-34 ، Su-35 و Su-30 با نرخی در حدود ۴۲ فروند در سال سفارش داده شده اند،Su-57 بعنوان تنها جنگنده نسل پنجم روسیه، می تواند سرمایه گذاری بسیار متمرکزتری را به خود ببیند و ۳۰ یا بیشتر از آن در سال تولید شود.این امر به ویژه در صورتی امکان پذیر است که این جنگنده سفارشات صادراتی بزرگی دریافت کند،بویژه از سوی هند به عنوان مشتری بالقوه برای یک قرارداد تولید بزرگ تحت مجوز با وجود افزایش‌های امیدوارکننده، انتظار می‌رود تعداد تولید سالانه Su-57 کمتر از نصف جنگنده نسل چهارم Su-27 باشد که در شوروی با نرخ تقریباً 100 فروند در سال، قبل از تجزیه این کشور تولید می‌شد. انتظار می‌رود که Su-57 ابتدا برای جایگزینی واحدهای Su-27 و MiG-29 باقی‌مانده که روسیه از اتحاد جماهیر شوروی به ارث برده‌ و نیروی هوایی این کشور هنوز صدها فروند از آنها را در اختیار دارد، استفاده شوند. برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که یکی از سه هنگ Su-57 که قبل از سال 2028 راه‌اندازی می‌شود،به‌جای جایگزینی جنگنده‌های قدیمی‌تر در یک واحد موجود،به‌عنوان بخشی از تلاش‌ها برای توسعه ناوگان نیروی هوایی،در قالب یک واحد کاملاً جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://militarywatchmagazine.com/article/license-fifthgen-su57-aeroindia https://militarywatchmagazine.com/article/first-full-su57-regiment-2024-production-expanding
  11. 1 پسندیده شده
    تانک های ناشناخته پادشاهی زاهد!! بخش چهارم...تانک M2020 تانک اصلی میدان نبرد جدید کره شمالی که از خیابان کیم ایل سونگ می گذرد. توسعه : متاسفانه هنوز اطلاعات زیادی در مورد این تانک در دست نیست.ارتش خلق کره (KPA) هنوز به طور رسمی تانک جدید را معرفی نکرده یا نام دقیقی را مانند بقیه خودروهای زرادخانه خود به دلیل استراتژی کره شمالی مبنی بر فاش نکردن جزئیات در مورد آن، ارائه نکرده است. با این حال، این یک طراحی تقریباً کاملاً جدید است که به نظر می رسد اشتراکات کمی با MBT های قبلی توسعه یافته در کره شمالی داشته باشد. همچنین این اولین تانکی است که پس از معرفی Songun-Ho در یک رژه در همان مکان در سال 2010 ساخته شده است. طراحی تانک جدید کره شمالی در نگاه اول یادآور MBT های استاندارد غربی است که به طور قابل توجهی از تانک های قبلی تولید شده در کره شمالی متمایز شده است. تانک های قبلی به طور کلی،در مقایسه با MBTهای غربی از اندازه کوچک‌تری برخوردارند که مهمترین دلیل آن را می توان کاهش هزینه ها و همچنین برای حمل و نقل ساده تر از طریق راه آهن و هواپیما دانست، در حالی که MBTهای ناتو معمولا گران تر و بزرگتر هستند و راحتی بیشتری را برای خدمه فراهم می کنند. استتار سه رنگ ماسه ای روشن، زرد و قهوه ای روشن نیز برای تانک های کره شمالی بسیار غیرمعمول است، که یادآور الگوهای استتار استفاده شده بر روی خودروهای زرهی در طی عملیات طوفان صحرا در سال 1990 است. اخیراً، زره ای های کره شمالی با استتار استاندارد شبیه به روسی و سه استتار قهوه ای و خاکی روی پایه سبز نیز به نمایش درامده اند. با این حال، تجزیه و تحلیل دقیق تانک نشان می دهد که در واقعیت، همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست. بدنه : بدنه تانک جدید کاملاً متفاوت از MBT های قبلی کره شمالی است و بسیار شبیه به تانک T-14 آرماتا، مدرن روسی است که برای اولین بار در رژه هفتادمین سالگرد پیروزی جنگ بزرگ میهنی در 9 می ۲۰۱۵ ارائه شد و در آن راننده در مرکز در جلوی شاسی قرار می گیرد و دارای یک دریچه با دو پریسکوپ است. تانک مانند T-14 دارای هفت چرخ جاده با قطر بزرگ است که توسط یک دامن پلیمری(مشکی رنگی که در تصویر دیده می شود) محافظت می شود. در تانک کره شمالی، دامن پلیمری تقریباً به طور کامل چرخ‌ها را می‌پوشاند و بیشتر وسایل متحرک را پنهان می‌کند. مانند تقریبا تمام MBT های مدرن، چرخ زنجیر در عقب و چرخ بی کار یا هرز در جلو قرار دارد. شنی تانک نیز دارای سبک جدیدی هستند. در واقع، به نظر می رسد که آنها یک نوع لاستیکی دو پین دار از مشتقات غربی هستند، در حالی که در گذشته، این شنی ها تک پین با پین های لاستیکی مانند نمونه های شوروی و چینی بودند. قسمت عقب بدنه توسط زره‌ قفسی محافظت می‌شود. این نوع زره که از کناره‌های محفظه موتور محافظت می‌کند، اغلب در خودروهای نظامی مدرن استفاده می‌شود و در برابر سلاح‌های ضد تانک پیاده نظام با کلاهک‌های HEAT ، مانند RPG-7 حفاظت ایجاد می‌کند. در سمت چپ، مانند تی ۱۴ زره قفسی دارای سوراخی برای دسترسی به صدا خفه کن است،تنها تفاوت بین این دو تانک این است که در T-14، دو صدا خفه کن، یکی در هر طرف وجود دارد. شباهت های بدنه T-14(بالا) و بدنه MBT جدید کره شمالی(پائین) آشکار است. در فیلم های رژه در نقطه ای یکی از تانک ها از روی دوربین رد می شود و مشاهده می شود که تانک دارای سیستم تعلیق میله پیچشی می باشد. عقب خودرو نیز یادآور T-14 است که از قسمت جلو بلندتر است. این احتمالاً برای افزایش فضای موجود در محفظه موتور انجام شده است، احتمالاً به منظور قرار دادن یک نسخه ارتقا یافته از موتور 12 سیلندر Songun Ho که طبق تخمین ها، قدرتش از 1000 به 1200 اسب بخار رسیده است. بدیهی است که مشخصاتی مانند حداکثر سرعت، برد یا وزن MBT جدید ناشناخته است. بخش های مختلف تانک تی ۱۴ روسی.یک نگاه گذرا شباهت های تانک جدید کره ای را با این تانک روسی نشان می دهد. برجک : اگر بدنه، درظاهرش ، T-14 ، مدرن ترین MBT در ارتش روسیه را به یاد می آورد، برجک به طور مبهم یادآور M1 Abrams ، ارتش ایالات متحده یا تانک صادراتی MBT-3000 چینی که به عنوان VT-4 شناخته می شود، می باشد. از نظر ساختاری، برجک بسیار متفاوت از برجک آبرامز است. در واقع قسمت پایینی برجک دارای چهار سوراخ برای تعدادی لوله نارنجک انداز است. بنابراین می توان فرض کرد که برجک مانند بسیاری از MBT های مدرن (به عنوان مثال Merkava IV یا Leopard 2) اهنی و مجهز به زره های کامپوزیتی است که روی آن نصب شده است. در نتیجه ساختار درونی آن با ظاهر خارجی متفاوت است. زره برخی از تانک های مدرن مانند M1 Abrams وChallenger 2 از مواد کامپوزیتی ساخته شده است که قابل جدا شدن نیستند. جزئیاتی که به این موضوع اشاره می کند، برجستگی آشکاری است که بین زره شیب دار جلو و سقف، جایی که دو گنبد برای فرمانده و لودر وجود دارد، قابل مشاهده است. M1A2 SEPv2 مجهز به سامانه دفاع فعال تروفی در سمت راست برجک یک تکیه گاه برای دو لوله پرتاب موشک نصب شده است. اینها احتمالاً می توانند یک کپی از موشک های ضد تانک روسیه 9M133 Kornet یا برخی موشک های ضد هوایی را شلیک کنند روی سقف برجک، در سمت راست چیزی شبیه سامانه دید حرارتی مستقل فرمانده وجود دارد، جلوی گنبد فرمانده، سایت دید توپچی و درست زیر آن، یک سیستم تسلیحاتی کنترل از راه دور مسلح به نارنجک خودکار در مرکز وجود دارد. و در سمت چپ گنبد دیگری با پرسکوپ ثابت نیز قرار گرفته است. در بالای توپ یک مسافت یاب لیزری وجود دارد که قبلاً در خودروهای قبلی کره شمالی در آن موقعیت وجود داشت. در سمت چپ آن چیزی شبیه دوربین دید در شب است. همچنین پریسکوپ ثابت دیگری در سمت راست گنبد فرمانده، بادسنج، آنتن رادیویی در سمت راست و در سمت چپ، چیزی که ممکن است شبیه یک حسگر باد باشد وجود دارد. در قسمت عقب، فضایی برای قرار دادن تجهیزات خدمه یا چیز دیگری وجود دارد که دو طرف و پشت برجک را می پوشاند و چهار پرتاب کننده نارنجک انداز های دودزا برای هر طرف وجود دارد. در قسمت عقب و طرفین سه قلاب برای بلند کردن برجک تعبیه شده است. طرحی که سیستم های تانک جدید کره شمالی را نشان می دهد. تسلیحات : ما می‌توانیم استنباط کنیم که سلاح اصلی تانک، مانند سونگون-هو،کپی کره شمالی از توپ ۱۲۵ میلی متری 2A46 روسیه است و نه از توپ 115 میلی متری 2A20 شوروی زیرا که ابعاد توپ آشکارا بزرگتر است و همچنین بعید است که کره شمالی یک توپ نسل قدیم را بر روی خودرویی که به نظر می رسد از نظر فناوری پیشرفته است نصب کرده باشند. از روی تصاویر می توان منطقا فرض کرد که این توپ توانایی شلیک موشک‌های هدایت شونده ضد تانک را برخلاف توپ های ۱۲۵ میلی متری روسی ندارد،زیرا این تانک به موشک انداز خارجی مجهز است، روی لوله توپ ، مانند C1 Ariete یا M1 Abrams، یک MRS (سیستم مرجع دهانه توپ) نصب شده است که به طور مداوم در یک راستا بودن لوله توپ را با دید توپچی بررسی می کند. یک فرض دیگری که می توان مطرح کرد این است که توپ به سیستم لودر خودکار مجهز نیست زیرا در داخل برجک سه خدمه حضور دارند. فرمانده تانک در سمت راست برجک پشت توپچی قرار گرفته است.دلیل آن این است که سامانه دید حرارتی فرمانده و توپچی در سمت راست قرار دارند، مانند C1 Ariete ایتالیایی، جایی که فرمانده پشت توپچی نشسته است و موقعیت های مشابهی از نظر اپتیکی دارند. لودر در سمت چپ برجک قرار دارد و گنبد شخصی خود را بالای سرش دارد. تسلیحات ثانویه متشکل از یک مسلسل کواکسیال، احتمالاً 7.62 میلی متری است که در کنار برجک نصب شده است، و یک نارنجک انداز خودکار روی برجک، احتمالاً کالیبر 40 میلی متر، که از داخل تانک کنترل می شود. موقعیت قرار گیری تجهیزات فرمانده و توپچی در C1 Ariete بسیار شبیه به MBT جدید کره شمالی است. حفاظت : به نظر می رسد این تانک مانند تی ۱۴ دارای زره واکنش گر انفجاری در بخش های جانبی شاسی است و زره های کامپوزیت فاصله دار جلو و کنار برجک را می پوشانند. در مجموع 12 لوله نارنجک انداز در اضلاع پایینی برجک وجود دارد که در گروه های سه تایی، شش عدد در جلو و شش عدد در دو طرفین قرار دارند. این سامانه ها احتمالاً کپی سیستم دفاع فعال افغانیت، تولید روسیه هستند که بر روی تی-14 آرماتا و روی خودروی جنگی سنگین پیاده نظام تی-15 نصب شده است. افغانیت روسی از دو زیرسیستم تشکیل شده است، یک زیرسیستم عمومی متشکل از خمپاره های کوچک نصب شده بر روی سقف برجک، با پوشش 360 درجه، که نارنجک های کوچک را علیه راکت ها و گلوله های تانک شلیک می کند، و یک سیستم ضد موشکی شامل 10 فروند نارنجک انداز ثابت بزرگ (5 عدد در هر طرف) در قسمت پایینی برجک نصب شده است. سیستم حفاظت فعال افغانیت بر روی تی ۱۴ نصب شده است. حداقل چهار رادار که احتمالاً از نوع آرایه اسکن شده الکترونیکی فعال (AESA) هستند، دو مورد روی زره کامپوزیت جلویی و دو تا در طرفین نصب شده اند. اینها برای شناسایی موشک های ورودی به سمت تانک استفاده می شوند، اگر یک موشک توسط رادارها شناسایی شود، سیستم به طور خودکار فعال می شود و یک یا شاید چند نارنجک را در جهت هدف شلیک می کند. همچنین دو دستگاه در طرفین برجک نصب شده است. اینها می‌توانند گیرنده‌های هشدار لیزری باشند که با سایر حسگرها برای سیستم حفاظت فعال استفاده می‌شوند.در صورت صحت این نظر، هدف آنها شناسایی پرتوهای لیزر تابانده شده دشمن است که به سمت تانک نشانه می روند و به طور خودکار نارنجک های دودزا را فعال می کنند تا تانک را پنهان کنند. تصویر دیگری از برجک به وضوح شش نارنجک انداز و دو رادار جلویی سامانه دفاع فعال را نشان می دهد. کره شمالی یکی از عجیب‌ترین کشورهای جهان است این کشور که اغلب پادشاهی گوشه نشین نامیده می شود، در حال حاضر به دلیل آزمایش های هسته ای، تقریباً در سراسر جهان تحت تحریم است. این امر کشور را نه تنها از مزایای اقتصادی ، بلکه از بسیاری از منابع مورد نیاز برای ساخت تانک، از جمله سیستم های تسلیحاتی خارجی و مواد معدنی که این کشور در آن با کمبود مواجه است، تا حد زیادی محروم کرده است. در حالی که کره شمالی راه هایی برای دور زدن این تحریم ها و شرکت در تجارت محدود،از جمله فروش سلاح به کشورهای خارجی پیدا کرده است. کره شمالی یک تولیدکننده بزرگ تسلیحات است و ثابت کرده است که می تواند هزاران MBT، APC، SPG و بسیاری از انواع سلاح های دیگر بسازد. آنها همچنین پیشرفت ها و توسعه های زیادی در طرح های خارجی انجام داده اند. در حالی که واضح است که نسخه های کره شمالی پیشرفت های قطعی نسبت به نسخه های اصلی دارند، نسخه های اصلی معمولاً نیم قرن قدمت دارند.البته هیچ کس،به جز ماشین تبلیغاتی کره شمالی، نمی تواند ادعا کند که خودروهای کره شمالی برتری یا حتی قابل مقایسه با مدرن ترین خودروهای سایر کشورها هستند. علاوه بر این،صنعت الکترونیک کره شمالی در موقعیتی نیست که بتواند سیستم های الکترونیکی گران قیمت و پیچیده و نرم افزارهای مرتبط با آنها را برای MBTهای مدرن تولید کند.حتی برای تولید داخلی نمایشگرهای LCD بسیاری از اجزا و قطعات مستقیما از چین تهیه و سپس در کره شمالی مونتاژ می شود.با توجه به همه این عوامل،بسیار عجیب است که اقتصاد و صنعت نظامی کره شمالی بتواند یک MBT با ویژگی ها و سیستم های قابل مقایسه با نمونه های ساخت ایالات متحده و روسیه طراحی کند و بسازد. سیستم دفاع فعال افغانیت شوروی که MBT جدید کره شمالی در تلاش است از آن تقلید کند، مبتنی بر دهه‌ها تجربه شوروی در این زمینه بود که از اواخر دهه 1970 شروع شد.به طور مشابه، اولین MBT آمریکایی که حفاظت فعال را ارائه کرد M1A2C از سال 2015 است که از سیستم Trophy ساخت اسرائیل استفاده می کند که در سال 2017 وارد خط تولید شد. بسیار بعید است که کره شمالی بتواند این کار را انجام دهد و از یک سیستم بسیار پیشرفته مانند افغانیت تقلید کند.البته این احتمال وجود دارد که کره شمالی این سیستم را از روسیه خریداری کرده باشد، اما هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد روس ها مایل به فروش این سیستم بسیار پیشرفته به کره شمالی هستند.یک منبع وارداتی محتمل‌تر، چین است، که سامانه دفاع فعال بومی خود را توسعه داده است. استدلال های مشابهی را می توان برای تسلیحات کنترل از راه دور جدید MBT کره شمالی، دوربین مادون قرمز پیشرفته، زره های ترکیبی پیشرفته ارائه کرد. بسیار بعید است که کره شمالی بتواند این سیستم ها را به تنهایی توسعه دهد و بسازد. این تنها دو گزینه ممکن را باقی می‌گذارد: یا این سیستم‌ها از خارج به احتمال زیاد از چین خریداری شده‌اند، یا اینکه آنها تجهیزات جعلی‌ ساده‌ای هستند که برای فریب دادن دشمنان به‌کار می‌روند. هیچ راهی برای محققان نظامی برای دسترسی به فناوری کره شمالی وجود ندارد و کره شمالی از انتشار علنی هرگونه اطلاعات در مورد تجهیزات خود خودداری می کند. با توجه به اینکه رژه تنها راه برای مشاهده جدیدترین فناوری نظامی کره شمالی است، باید در نظر داشت که هیچ تضمینی وجود ندارد که سیستم های نشان داده شده عملیاتی یا کاملاً توسعه یافته باشند یا اینکه آنها همه قابلیت های ارائه شده را دارند. اطلاعاتی که می توان از یک رژه به دست آورد سطحی است و اکثر جزئیاتی که برای درک قابلیت های یک سیستم تسلیحاتی مدرن بسیار مهم هستند، غیرقابل دسترس یا مبهم هستند. با وارد شدن به خدمت K2 Black Panther در سال 2014، کره شمالی نیز مجبور شد تانک جدیدی ارائه دهد که بتواند با MBT جدید کره جنوبی کنار بیاید. بنابراین، این می تواند ماکتی برای ترساندن برادران جنوبی آنها باشد و به جهان نشان دهد که آنها می توانند از نظر نظامی با ارتش های توسعه یافته ناتو رقابت کنند. در هر صورت مشخصات این تانک کاملا متفاوت از تانک های قبلی کره شمالی است و نشان می دهد که حتی کره شمالی، شاید با کمک جمهوری خلق چین، قادر به توسعه و ساخت یک MBT مدرن است. جزئیاتی که نباید نادیده گرفته شود این است که 9 مدل ارائه شده در 10 اکتبر 2020 احتمالاً مدل های پیش تولید هستند و در آینده باید منتظر تانک های تولیدی باشیم اگر این خودرو واقعاً قرار است خدمات ارائه کند. تانکی که در اکتبر ۲۰۲۰ در میدان کیم ایل سونگ رژه می رفت،استتاری شبیه به M1 آبرامز آمریکایی دارد. یکی از ۹ تانک نشان داده شده در رژه ۱۰ اکتبر ۲۰۲۲ یکی از ۹ تانک که در رژه ۲۵ آپریل ۲۰۲۲ با استتار سه رنگ جدید شرکت داشت. پایان  مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.  منابع : https://www.google.com/amp/s/tanks-encyclopedia.com/modern/north_korea/songun-ho-915.php%3famp https://www.google.com/amp/s/tanks-encyclopedia.com/new-north-korean-mbt/amp/
  12. 1 پسندیده شده
    سلام و ممنون از پيگيري موضوع مهم ولي مغفول مانده اين لينك ها و مطالب شايد در تكميل اين مطالب بد نباشه مدیریت صحنه نبرد مدیریت صحنه نبرد - تکمیلی چكيده اي از مطلب
  13. 1 پسندیده شده
    به نظم درآوردن آشوب : آرایش و حرکت نیروهای ترکیبی در عملیات رزمی با مقیاس بزرگ . مروری به شکل خلاصه بر کتاب Bringing Order to Chaos نوشته : سرهنگ دوم پیتر جی شیفرل ، بازنشسته ارتش ایالات متحده منبع : Military Review September-October 2018 قسمت دوم : تعریف آرایش و حرکت (maneuver) در نیروهای ترکیبی عبارت است از : کاربرد عناصر توان رزمی به شکل مکمل و چگونگی تقویت نیرو برای رسیدن به برتری در جنبه های فیزیکی ، موقت یا روانی برعلیه دشمن ، به منظور حفظ آزادی عمل در مقابل دشمن و به دست آوردن موفقیت . همزمان با این که نیروی نظامی به آماده شدن برای یک آینده نامشخص مربوط به عملیات رزمی با مقیاس بزرگ (large-scale combat operations)(LSCO) بر ضد یک رقیب هم تراز یا نزدیک به هم تراز را ، ادامه می دهد ؛ باید عاقلانه این فرض را داشته باشد که ممکن است سازمانهای آرایش و حرکت نیروهای ترکیبی اش ، کمتر از دشمن باشد یا اینکه شاید دشمن از نظر فناوری در بعضی موارد بسیار پیشرفته تر باشد و این که ممکن است برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم ، دشمن برتری هوایی داشته باشد . تلاش برای تطابق دادن پیش فرضها ، ارزش ها و فرهنگ با این محیط عملیاتی در حال تغییر ، باید در زمینه های تربیت ، آموزش و آمادگی نیروها ادامه پیدا کند . مسیر رسیدن به پیروزی های آینده از طریق یک نیروی نظامی است که در یک کارزار جهانی قرار گرفته است و نیروهای واکنش دهنده منطقه ای آن ، یک مقیاس کامل از توانایی ها برای فرماندهان رزمی فراهم می کنند که از حمله ، دفاع و تثبیت موقعیت ، برای تصرف کردن ، حفظ کردن ، به کارگیری توانایی های اولیه ، تثبیت موارد سودمند و درنهایت پیروزی استفاده کنند . یک نیروی پیاده از هنگ 27 ام که از مزیت پوشش و اختفا در تونل استفاده می کند . 10 آگوست 1952 در فاصله 40 یاردی از Heartbreak Ridge کره شمالی کتاب دوم از مجموعه LSCO ، با عنوان به نظم درآوردن آشوب : مطالعه موارد تاریخی آرایش و حرکت در عملیاتهای با مقیاس بزرگ ( Bringing Order to Chaos: Historical Case Studies of Combined Arms Maneuver in Large-Scale Combat Operations ) شامل ده مطالعه موردی (case studies) است که توسط گروه متنوعی از تاریخدانهای نظامی انجام شده است . همه این فصلها روی تعدادی از عناصر فرماندهی و کنترل در نیروهای ترکیبی از سال 1917 تا 2003 تمرکز دارند . این مطالعات موردی - در یک گستره از سطح چند سپاه ایالات متحده که در اولین عملیاتهای رزمی شان شرکت می کردند تا لشکرهایی که در دورترین نقطه از نصف النهار (شرق دور : م ) می جنگیدند - درسهای مهمی در زمینه برآیندهای اصلی نبرد نیروهای ترکیبی فراهم می کند تا مشخص شود که پیروزی با آرایش و حرکت (maneuver) حاصل می شود یا با قدرت آتش (fires) می توان به آن دست یافت یا ترکیبی از هر دو مورد نیاز است ، همانطوری که ریچارد ام سوین (Richard M. Swain) در تاریخ ممتاز خود در مورد ارتش سوم در طی جنگ خلیج فارس ، خاطرنشان می کند که تئوریسین ها ، تاریخدانها و مفسرین همواره خودشان را در یکی از دوگروه توضیحی طبقه بندی می کنند . سوین انها را مکتب خوشبینها (romantic school) و مکتب واقع بینها (realist school) می نامد . مکتب خوش بینها باور دارد که آرایش و حرکت می تواند چنان ماهرانه باشد که دشمن باهوش هم زیر بار شکست به دست یک استاد عملیات برود و در مقابل درخشش هنر عملیاتی دشمن تسلیم شود . مکتب واقع بینها - که به طور عمده از افراد متخصص ، مخصوصا آنهایی که منشا توپخانه دارند ، تشکیل می شود - عقیده دارد که نتیجه نهایی عملیات نظامی ، مرگ توسط اتش غیر مستقیم است ؛ هر چقدر شما بیشتر شلیک کنید ، دشمن در مقابل توان وارد کردن آسیب کمتری خواهد داشت . پیروزی از طریق شوکهای روانی (psychoshock) یا دستمال گردن های نقره ای (silk scarves) مستقر در آسمان ( م : نیروی هوایی ) اتفاق نمی افتد بلکه از طریق آتش توپخانه های 155 میلیمتری و بالاتر رخ می دهد . مساله اصلی دوم که به علت محدودیت ارائه نمونه در این کتاب ، فراتر از این مطالعات قرار می گیرد ، نقش تلفات در عملیاتهای با مقیاس بزرگ (LSCO) است که در کنار کمبود نسبی تلفات در عملیاتهای 17 سال گذشته به اضافه سالهای عملیاتهای تثبیتی قرار میگیرد . این کتاب در مورد مشخص کردن مساله آرایش و حرکت ماهرانه - یا به دست آوردن پیروزی به سادگی ، فقط با کشتن دشمن در تعداد بالا - دو فصل از تجربه در جنگ جهانی اول را ارائه می کند : یکی از تجربه آلمانیها در اواخر جنگ در جبهه شرقی و دیگری در مورد عملیاتهای سپاه پنجم آمریکا در روزهای پایانی جنگ . سپس به بحث درباره مطالعه موردی از جنگ جهانی دوم در سه مقاله می پردازد : بونا (Buna) ، گذر از رودخانه موزل (Moselle) و تخریب مانیل (Manila) . کتاب با دو مقاله در مورد کره ادامه پیدا می کند . یکی در مورد رویکرد ایالات متحده برای شروع زمان تثبیت (the stabilized period) بحث می کند و دومی در مورد ارتش آزادیبخش مردمی (People’s Liberation Army) ، مخصوصا اسطوره حضور داوطلب های مردمی در آن ، در همان زمان جنگ کره ، می پردازد . سرانجام جنگ ویتنام ، جنگ 1973 اعراب و اسرائیل و عملیات آزادسازی عراق در سال 2003 همه در یک فصل بررسی می شود . ادامه دارد .... منبع
  14. 1 پسندیده شده
    پلنگ آلمانی در برابر خرس روسی تحویل لئوپاردها به کیف چگونه بر تعادل میدان نبرد در اوکراین تاثیر می گذارند ؟!! مقدمه : متن پیش رو ، ترکیبی از دو نظر غربی و شرقی در خصوص رویارویی تانک اصلی میدان نبرد لئوپارد2آ4 در برابر پرتعداد ترین تانک های اصلی میدان نبرد روسیه ( تی-72 / تی-80 و تی-90 ) محسوب می شود . اگر چه در بازه زمانی برگردان این متن به فارسی (فوریه 2023) هنوز این درگیری رخ نداده ، ولی بررسی تقابل سخت افزارهای زرهی غربی و شرقی از دریچه دید دوطرف جالب به نظر می رسد . نکته اصلی این متن درآن است که با توجه به سوگیری شدید تحلیلی در فضای وب نسبت به هرکدام از دو طرف ، سعی شده حد امکان و بدون ضربه به متن اصلی از برگردان جملاتی که بار احساسی دارند ، خودداری شود آغاز : با اعلام تحویل تانک های اصلی میدان نبرد لئوپارد به اوکراین ، برای چندمین بار در ماه های اخیر ، مبحث اثرگذاری این سخت افزار نظامی در محافل نظامی شدت گرفت . آلمان ، به دلایل مختلف یکی از کشورهایی است که نقش محوری در تجهیز و تسلیح اوکراین برعهده دارد ، هر چند انگیزه های محتاطانه آلمان ها که بر روی مولفه هایی نظیر سابقه دشمنی با روسیه ، تبدیل شدن روسها به تامین کننده اصلی انرژی اروپا و فرهنگ به نسبت دیرینه ( البته آلمان ها تا سال 1945 به خروس جنگی اروپا شهرت داشت و تنها پس از اشغال پایه و اساس طولانی مدت نظامی گری در این کشور برچیده شد .م ) ضد نظامی گری پایه گذاری شده بود تا حدودی مقامات برلین را دچار محافظه کاری قابل ملاحضه ای نمود. با این حال استراتژی محتاطانه برلین در کمک به اوکراین تا پیش از فوریه 2022 ادامه داشت ولی با آشکار شدن شواهدی مبنی بر یک عملیات نظامی تهاجمی و سپس حمله روسها به اوکراین ، این روند ، صورت متفاوتی بخود گرفت . بدین ترتیب در حالی که ارتش بریتانیا چیزی در حدود 2000 قبضه موشک ضد زره و تعداد مشخصی از خودروهای زرهی سبک را به کیف تحویل می داد ، ارتش لهستان و لیتوانی سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب را در اختیار ارتش اوکراین قراردادند و ترکیه نیز اجازه تولید مشترک بدون سرنشین بیرقداررا صادر نمود ، اما آلمان ها تنها به ارسال چندهزار عدد کلاهخود نظامی بسنده کردند که این امر مورد اعتراض بقیه کشورها قرار گرفت . با این وصف و علیرغم سرعت آهسته کمک های نظامی آلمان ها ، روند سیر صعودی پیدا نمود تا درنهایت به انتشار خبر تحویل تانکهای لئوپارد-2 منتهی گردید . به همین دلیل برخی معتقدند که عملیات نظامی روسیه دراوکراین می تواند آغازی بر تغییر چشم اندازهای امنیتی در اروپا گردد ولی سئوال اصلی اینجاست که ورود لئوپارد به صحنه نبرد چه تاثیری بر تعال نظامی صحنه نبرد از خود برجای خواهد گذاشت ؟! مرحله یکم : مقایسه سخت افزارهای روسی و آلمانی درواقع امر ، تحلیل نظامی براساس شمارش تعداد تانکها ، پیاده نظام ، هواپیما و ... امری غیردقیق و غیرعلمی است . با این حال یکی از جامع ترین منابعی که تنوع و کمیت سخت افزارهای نظامی را در مقیاس جهانی به شکل سالانه بررسی می کند ، موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک ( IISS) است که نسخه سال 2022 آن درست قبل از تهاجم روسها به اوکراین منتشر گردید و به تقریب ، منبع معقولی برای درک این نکته که ارتش روسیه چه تعداد تانک و در چه گونه هایی را قبل از شروع جنگ بصورت عملیاتی در اختیار داشت ، محسوب می شود . با توجه به این مساله ، ارتش روسیه در فوریه سال 2022 چیزی در حدود 2927 دستگاه تانک اصلی میدان نبرد را در سازمان رزم نیروی زمینی خود می دید که این تعداد در کنار 330 دستگاه نمونه موجود در یگان های تفنگدار دریایی و حدود 160 دستگاه در واحدهای هوابرد ، در مجموع ، 3417 دستگاه تانک اصلی میدان نبرد را به نمایش می گذاشت ، در حالی که گفته میشود روسها تعداد 10200 دستگاه تانک دیگر را بصورت ذخیره نگهداری می کنند . در این میان ، با گذشت حدود 11 ماه و 15 روز از شروع جنگ ، براساس اطلاعاتی که منابع غربی مدعی آن هستند ، ارتش روسیه تا ابتدای فوریه 2023 در حدود 1446 دستگاه تانک را از دست داده اند که مجموع تعداد منهدم شده یا به غنمیت گرفته شده از سوی ارتش اوکراین محسوب می شود که اگر این عدد مبناء قرار گیرد ، حدود نیمی از تانکهای عملیاتی ارتش روسیه از دست رفته است . بااین حال منابع غربی معتقدند که این رقم تنها 90درصد از تلفات روسها محسوب می شود و هنوز 10درصد از موارد ثبت شده را نمی توان بطور قطع به ارتش روسیه منتسب نمود . اما با وجود تمامی ابهامات ، اگر عدد 1446 دستگاه مبنایی برای بررسی نرخ تلفات روسها در نظر گرفته شود ، موارد ذیل قابل بررسی به نظر می رسد: 1-از 2260 دستگاه تانک تی-72 شامل گونه های مختلف ، 934 دستگاه منهدم یا به غنمیت گرفته شده که نرخ تلفاتی در حدود 39 درصد را نشان می دهد . 2- از 580 دستگاه تانک تی-80 شامل گونه های مختلف ، 374 دستگاه منهدم یا به غنمیت گرفته شده که نرخ تلفاتی در حدود 64 درصد را به نمایش می گذارد . 3- از 417 دستگاه تانک تی-90 شامل گونه های مختلف ، 44 دستگاه منهدم یا به غنمیت گرفته شده که نرخ تلفات حدود 11 درصد را قابل مشاهده می نماید . اگر رقم 10200 دستگاه تانک ذخیره ارتش روسیه را که قبل از تهاجم ادعا شده شامل 7000 دستگاه تانک تی-72 ( شامل نسخه های AوB) ، تی-80 در حدود 3000 دستگاه (شامل نمونه های BV ، B وU) و چیزی در حدود 200 دستگاه تانک تی-90 بدانیم ، این بدان معناست که درصورت طولانی شدن جنگ در اوکراین ، میدان جنگ به شکل فزاینده ای تحت تاثیر حضور تی-72 قرار خواهد گرفت که بیشترین تعداد تانک در انبارهای ارتش روسیه را تشکیل می دهد . علاوه براین ، ممکن است شاهد افزایش فعالیت خط تولید تی-90 نیز بود که پیشرفته ترین تانکی است که روسها بصورت انبوه می توانند آن را تولید و به میدان ارسال کنند ( اگر نرخ تلفات 11 درصد براساس تعداد اعزامی به صحنه نبرد مبناء قرار گیرد ) هر چند تعداد تی-90 های موجود درمقایسه با سایر نمونه ها ، محدود به نظر می رسد. منابع غربی در این زمینه معتقدند که تانک اصلی میدان نبرد T-72B3 که در دهه دوم قرن21 بروزرسانی های جدیدی را دریافت نموده که شامل سامانه های هدفگیری بهبود یافته ، سامانه بارگذار خودکار و زره های واکنشی است ، توانمندی بسیار بیشتری را نسبت به نمونه های پایه تی-72 از خود نشان میدهد . علاوه براین ، نسخه تی -90 ام که به نسبت ، بیشترین نمونه تولید شده این تانک محسوب می شود ، نیز می تواند یکی از تاثیرگذارترین سخت افزارهای زرهی روسها بشمار آید . در این میان با توجه به اینکه گفته شده قرار است نسخه لئوپارد-2آ6 ( دربرخی منابع نسخه 2آ4( به کیف تحویل شود ، تحلیل زیر عمدتا براساس سناریوی رودرویی میان تی-72بی3 / تی-90ام در برابر ببرهای آلمانی چیده شده است : الف- وزن : لئوپارد 2آ6 بیشتر از 60 تن وزن دارد که درمقایسه با تی-72بی3 با 50تن و تی-90ام با وزنی بیشتر از 50 تن ، سنگین تر به نظرمی رسد . راست : L/55 چپ : 2A46 ب- توپ اصلی : لئوپارد2آ6 ، به یک توپ با کالیبر 120م.م ( L/55) که گونه بلندتر از نمونه نصب شده روی تانک آبرامز ( نسخه آ-2( مجهز شده در حالی که تی-72بی3 و تی-90 ام به توپ 125 م.م بدون خان 2A46 مسلح شده اند . ج- برد موثر : لئوپارد2آ6 در حال حاضر می تواند مهمات هدایت شونده لیزری ضد زره خود را در یک برد 8000 متری بسمت اهداف شلیک کند که به نسبت بیشتر از نمونه های روسی است که بسته به نوع مهمات مورد استفاده ، برد موثری در حدود 3تا5 هزارمتر را دراختیار دارند . مقایسه آرایش استقراری خدمه تی-72بی3 (راست ) و لئوپارد2آ4 د-خدمه : لئوپارد2آ6 از 4 خدمه بهره می برد که درمقایسه ، یک خدمه بیشتر از نمونه های تی-72بی3 و تی-90ام است . مقایسه میزان ضخامت زرهی پیشانی سه تانک اصلی میدان نبرد روسی و آلمانی از چپ به راست : تی-80 /تی-72بی/ لئوپارد2آ4 ه- مجموعه حفاظت زرهی : هر سه تانک به زره های متعارف مجهز شده اند ، اما لئوپارد2آ6 با مجهز شدن به زره های فاصله دار ( در نسخه های صادراتی لئوپارد2 به زره هایی از جنس مواد مرکب برای حفاظت بیشتر مسلح می شوند ) بقاء پذیری مناسبی را به نمایش می گذارد ، در حالی که تی-72 بی3 با ترکیبی از زره های فولادی و کامپوزیتی و تی-90ام نیز با زره های مشبک نیز درصدد برآمده اند تا میزان تهدید را به حداقل ممکن کاهش دهند . این درحالی است که لئوپارد2آ6 با مجهز شدن به زره های واکنشی میتواند ضریب کارایی بهتری را به نمایش گذارد هر چند هنوز مشخص نیست که چنین چیزی به اوکراین تحویل شود . متقابلا تی-72بی3 و تی-90ام با مسلح شدن به زره های واکنشی کنتاکت-5 و رلیکت (Relikt ) ادعاهای بیشتری در این زمینه دارند . مرحله دوم - ورود پلنگهای آلمانی به صحنه نبرد چه معنایی دارد ؟! برخی تحلیلگران نظامی معتقدند که اگر تخمین های موجود در خصوص میزان ذخیره تانکهای ارتش روسیه و همچنین میزان تلفات آنها در 11 ماه اخیر در بهترین حالت ، نادرست باشد ، پیش بینی نحوه تاثیرگذاری ورود لئوپارد2 بر روند جنگ با چالشهای بسیار بیشتری روبرو می شود ولی می توان پیش بینی ها را براساس 5 عامل اصلی مورد مطالعه قرار داد 1- تعداد کل (کمیت ) نخستین عاملی که می توان روی آن تحلیل نمود ، تعداد کل تانکهایی است که قرار است به اوکراین تحویل شود که بدیهی است عامل مهمی خواهد بود . پیش از جنگ ، عملیاتی بودن 987 دستگاه تانک درارتش اوکراین تقریبا پذیرفته شده بود ( شامل 858 دستگاه تانک در نیروی زمینی ، 69 دستگاه تانک در واحدهای تفنگدار دریایی ، 60 دستگاه تانک در واحدهای هوابرد و تعداد نامشخصی در واحدهای وزارت کشور ) علاوه براین ، داده های موجود نشان میداد که حدود 1132 دستگاه تانک در انبارهای ارتش اوکراین بصورت ذخیره موجود بوده که قسمت اعظم آنها را تانکهای به نسبت قدیمی تی-64 تشکیل می داد که اگر چه بخش عمده ای ازآنها یکسری بروزرسانی هایی نظیر سامانه های کنترل آتش جدید ، تصویرسازهای حرارتی و زره های واکنشی را بخود می دیدند ولی ارتش اوکراین با ناوگانی قدیمی وارد نبرد شد . تحویل چندصد دستگاه تی-72 از سوی لهستان و جمهوری چک ، اگرچه قدرت آتش زرهی ارتش کیف را بهبود داد ولی ارسال لئوپارد2 به معنای افزایش کیفی این قدرت آتش محسوب می شود . تا امروز ، آلمان متعهد شده که دو گردان لئوپارد2 را به کیف تحویل دهد که بسته به شیوه تحویل ممکن است بین 80 تا 112 دستگاه تانک باشد . علاوه براین ، ارتش اوکراین مستمرا بدنبال تسلیحات ضد زره بود که ارتش آمریکا از سال 2018 بتدریج آن را به اوکراین تحویل می داد ( ضد زره جاولین) که تاامروز تعدادآن به 30 هزار قبضه از این موشک به کیف ارسال شده است . راست : چالنجر-2 چپ : آبرامز ام1آ2 همزمان با تحویل لئوپارد ، ایالات متحده و بریتانیا نیز اعلام کرده اند که 31 دستگاه آبرامز از گونه آ-2 و 14 دستگاه چالنجر-2 را به ارتش اوکراین تحویل می دهند که این درمجموع به معنای اضافه شده 100 دستگاه تانک پیشرفته به نیروی زمینی اوکراین خواهد بود . بدین ترتیب اگر این الگو در حوزه ارسال سامانه های راکت انداز ، ضد زره و ... تکرار شود ، تاثیر افزون تری را برصحنه نبرد از خود برجای خواهد گذاشت ( البته آخرین خبرها در 6 فوریه حاکی ازآن است که آبرامزها در اوایل 2024 تحویل می شوند .م ) برای مشاهده دقیق تصاویر روی آنها کلیک کنید این تصاویر ، مجموعه از عکس های ماهواره ای ثبت شده از دپوهای زرهی ارتش روسیه در سراسر این کشور است که گفته میشود حدود 10200 دستگاه تانک را در خود جای داده با این حال منابع غربی معتقدند که روسها در اعلام این عدد اغراق می کنند و تعداد نمونه هایی که امکان بازسازی و اعزام آنها به جنگ دردسترس قرار دارد ، عدد کمتری است با وجود تمامی این اعداد و ارقام ، مقایسه تعداد تانکهای ارتش اوکراین و تعداد تانکهای ذخیره ارتش روسیه (10200 دستگاه ) اهمیت پیدا می کند ، هر چند مشخص نیست که چه تعداد از این رقم ادعایی ، میتواند بسرعت عملیاتی شود و حتی برخی معتقدند که این رقم می تواند کمتر نیز باشد ( نویسنده معتقد است که بخشی ازاین عدد ادعایی تنها روی کاغذ بوده و ممکن است سالها پیش تعدادی از این تانکها اوراق نیز شده باشد ) نتیجه ای که از بحث در خصوص کمیت تانکها می توان گرفت ، این است که عملکرد ارتش اوکراین در حوزه دفاعی ناشی از عدم توجه به برتری حریف در کمیت تانکهای در دسترس بوده ، بدین معنی که ارتش اوکراین موازنه سخت افزاری را به کناری نهاد و تعادل در صحنه نبرد را بواسطه کاربرد عامل روحیه رزمی ایجاد نمود . درواقع ، انتظار تحلیلگران این بود که روسها بدلیل برتری در نیروی انسانی و تجهیزات ، تعادل صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهند ولی این اتفاق رخ نداد و برعکس هر اندازه از جنگ گذشت، اوکراین بدون آنکه درمقام آفند محض قرار گیرد ، همزمان با تلفات شدید روسها در حوزه زرهی ، تعداد تانکهای عملیاتی خود را افزایش داده ( بصورت غنیمت گرفتن تانکهای مهاجم ، تعمیر تانکهای آسیب دیده خودی و دشمن ، و درنهایت دریافت نمونه های جدید .م ) است . بدین ترتیب ، برخی معتقدند که تزریق تانکهای جدید به ارتش اوکراین ، بخصوص نمونه های به نسبت پیشرفته ای نظیر لئوپارد ، این توازن فرسایشی را که گفته میشود به نفع اوکراین پیش می رود ، می تواند مجددا به نفع کیف تغییر دهد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  15. 1 پسندیده شده
    بخش دوم... تانک Chonma-216 در رژه سال ۲۰۱۰.نمای جانبی نمای واضحی از پیکره بندی شش چرخ جدید تانک و شکل آن را ارائه می دهد که اکنون به طور قابل توجه ای با تی ۶۲ متفاوت است.Chonma-215 و ۲۱۶ و گاهی اوقات حتی Songun-Ho ،اغلب توسط علاقه مندان به عنوان Pokpung-Ho شناخته می شود،اگر چه این نام گذاری هیچ مبنایی در واقعیت ندارد. در مسیر رسیدن به Songun-Ho : تغییرات مختلف Chonma-Ho در دهه 2000 نشان دهنده نفوذ فزاینده طراحی های شوروی در اواخر جنگ سرد بر طراحی تانک های کره شمالی است. این احتمالاً ناشی از تلاشی برای جبران مزیت تکنولوژیکی است که کره جنوبی در اواخر دهه 1980 و 1990 به لطف تانک اصلی میدان نبرد K1 و مدل های بعدی آن به دست آورده بود.اگرچه بدون شک به نظر می رسد که تانک هایی مانند Chonma-214 یا Chonma-216 ارزش های رزمی Chonma-Ho را بهبود بخشیدند و به طور قابل توجهی نسبت به T-62 اصلی برتری داشتند، اما هنوز هیچ شانسی برای رقابت واقعی با K1 کره جنوبی نداشتند.جهش کره شمالی در ساخت تانک در سال 2010 و در خلال رژه نظامی به مناسبت شصت و پنجمین سالگرد تاسیس حزب کارگران کره در قالب تانک اصلی میدان نبرد جدید SongunHo یا Songun-915 در معرض دید جهانیان قرار گرفت.این تانک به نظر می رسد در سال 2009 وارد خط تولید شده است.مانند همیشه در مورد تانک های کره شمالی، توسعه Songun-Ho بیش از حد مبهم است و بر اساس تجزیه و تحلیل عناصر قابل مشاهده تانک و تلاش برای یافتن یا حداقل نظریه پردازی در مورد منشاء آنها تاریخچه ای برای این تانک ترسیم شده است.این تانک احتمالاً پس از Chonma-216 طراحی شده است و آن را می توان یک تانک جدید یا حداقل عمدتاً جدید بر اساس تجربه به دست آمده از مطالعه T-72 و دیگر طراحی های اواخر دوران حیات شوروی دانست. Songun-Ho در رژه در میدان کیم ایل سونگ،پیونگ یانگ در سال ۲۰۱۰.این تانک از نظر ظاهری،تفاوت قابل توجهی با Chonma-216 قبلی دارد. طراحی بدنه تانک جدید Songun-Ho جدید در مقایسه با Chonma-216 قبلی دارای بدنه بسیار اصلاح شده ای است. اگرچه هنوز بر اساس Chonma ساخته شده است، اما تا حدی تغییرات بیشتری نسبت به مدل های قبلی دارد. تغییری که احتمالاً نشان‌ می دهد تحولات ساختاری قابل توجهی در Songun-HO انجام شده است، موقعیت قرارگیری راننده است. در تمام مدل های Chonma-Ho، راننده مانند T-62 در سمت چپ در جلوی شاسی می نشست. اما Songun-Ho مانند تی ۷۲ از موقعیت راننده مرکزی استفاده می کند. نمای بالایی از Songun-Ho ارتقا یافته در سال ۲۰۱۷ تصویر نمایی زیبا از موقعیت راننده در جلو در مرکز شاسی تانک و همچنین اگزوز عجیب و غریب موجود در قسمت پشتی گلگیر سمت راست را نشان می دهد. به نظر می رسد که سون گون-هو در مقایسه با مدل های قبلی خود پهن شده است و در حدود 3.50 متر عرض دارد، در مقایسه با 3.30 متر در T-62 و احتمالاً تمام مدل های Chonma-Ho. با این حال، به نظر می رسد که این تانک همان شنی لولا فلزی OMSh با عرض 58 سانتی متر را که در Chonma-Ho و T-62 استفاده می شود، حفظ کرده است. اگرچه این شنی ها نسبتاً قدیمی و با استانداردهای امروزی تا حدودی منسوخ هستند، اما امکان اشتراک با مدل‌های قدیمی‌تر را فراهم می‌کنند و به صنعت کره شمالی اجازه می‌دهند مجبور نباشند تغییرات نسبتاً سخت و گران قیمتی را با استفاده از مجموعه جدیدی از قطعات انجام دهند. این شنی ها همچنین می توانند با پدهای لاستیکی مجهز شوند تا در حین رژه به مناطق شهری آسیبی وارد نشود. از نظر طول، فاصله بین اولین و آخرین محور چرخ های جاده موجود در Songun-Ho حدود 4.06 متر به نظر می رسد،(مقداری مشابه با T-62) بدیهی است که اندازه چرخ های Songun-Ho کاهش یافته است، زیرا پیکربندی تانک جدید 6 چرخ جاده Chonma-216 را حفظ کرده است. این تانک همچنان مانند تانک‌های قبلی از چرخ‌های جاده‌ای از نوع ستاره‌ماهی (Starfish) استفاده می‌کند، و درست مانند شنی ها، احتمالاً مشترک بودن این قطعه عامل مهمی در تصمیم‌گیری برای نگهداری قطعات قدیمی است. این تانک از سیستم تعلیق میله پیچشی استفاده می کند و تصاویر ان در طول تمرینات نظامی نشان می دهد که دارای 3 غلتک برگشتی (Return rollers) است.این تانک دارای دامن های لاستیکی ضخیم در کنار شاسی است که سیستم تعلیق را می پوشاند،(مانند تانک های قبلی کره شمالی) گلگیرهای آن مانند T-62 به سمت پایین شیب دارند، اما مانند T-72 دارای پوشش لاستیکی هستند. Songun-Ho بدون دامن های کناری خود در طول یک تمرین نظامی دیده میشود.در این تصویر غلتک های برگشتی یا پشتیبانی مشخص است.این عکس همچنین نمای مناسبی از سبد برجک ارائه می کند و همچنین نشان می دهد که موشک ایگلا که همیشه در رژه های نظامی حضور دارد،عملا به نظر نمی رسد که در میدان عمل مورد استفاده قرار گیرد. طول کلی بدنه Songun-Ho حدود 6.75 متر است و محفظه موتور چند سانتی متر عقبتر از چرخ هرزگرد یا بیکار (idler wheel) عقب قرار دارد. این تنها کمی طولانی تر از T-62 قدیمی است که حدود 6.63 متر طول داشت. با این وجود، محفظه موتور Songun-Ho کاملاً متفاوت از تانک های قبلی به نظر می رسد.جالب اینجاست که نه تنها در بالای موتور، بلکه در قسمت پشتی گلگیر سمت راست نیز دارای اگزوز است. منابع کره شمالی ادعا می کنند که Songun-Ho از یک موتور 1200 اسب بخاری استفاده می کند که آن را با سرعت 70 کیلومتر در ساعت به حرکت در می آورد. این ادعا در مورد تانکی که دارای چنین موتور قدرتمندی است احتمالاً یک برآورد بیش از حد برای اهداف تبلیغاتی است، اما Songun-Ho به احتمال زیاد دارای موتوری است که بر اساس موتور T-72 توسعه داده شده است، احتمالاً بسیار قوی تر از موتورهای استفاده شده در Chonma-Ho قبلی. با توجه به اینکه این تانک دارای وزن تخمینی نسبتاً متوسطی در حدود 44 تن است ممکن است تحرک بسیار مناسبی داشته باشد. عکسی از یک Songun-Ho مجهز به زره واکنش گر انفجاری دوتایی روی برجک،این عکس همچنین نمای مناسبی از کناره های شاسی آن ارائه می دهد. بخش بالایی جلوی شاسی Songun-Ho همیشه در زیر پوششی از صفحات زره واکنشگر انفجاری دیده شده است ودر همین بخش دو چراغ جلو در کنار این پوشش زره واکنش گر وجود دارد.بخش پایینی جلوی شاسی مانند T-80U و مدل های بعدی Chonma-Ho توسط یک ورقه لاستیکی ضخیم پنهان شده است. در پشت پوشش زره واکنش گر انفجاری ، تصور می‌شود که Songun-Ho دارای نوعی زره مرکب اولیه باشد، اگرچه احتمالاً ترکیبات ساده و قدیمی دارد. مجدداً، فرض بر این است که این کامپوزیت از T-72 Ural مشتق شده باشد. برجک عجیب تانک : اگرچه این تانک دارای برخی ویژگی‌های جدید است، اما شاسی تانک سونگون-هو در مقایسه با برجک بسیار عجیب آن ، تفاوت بسیار کمتری با تانک‌های قبلی کره شمالی دارد. در حالی که تانک های جدید کره شمالی از اوایل دهه 1990 از برجک های جوش کاری شده استفاده می کردند، سونگون-هو شاهد بازگشت به برجک ریخته گری بود. این طراحی از نظر ظاهری تا حدودی شبیه به T-62 است، اما بسیار بلندتر و برامده تر است. دلایل متعددی برای توجیه این افزایش اندازه می توان یافت. نمای جلوی Songun-Ho در رژه،نشان می دهد که برجک ریخته گری شده این تانک چقدر بزرگ است. نمای بالایی Songun-Ho در رژه Songun-Ho اولین تانک کره شمالی است که دارای توپ 125 میلی متری است. محتمل ترین فرض بر این است که این توپ از 2A26M2 یا 2A46 موجود در T-72 Ural الهام گرفته شده است، با این حال، ظاهر آن نشان می دهد که یک کپی یکسان نیست. این توپ به احتمال زیاد با همه مهمات شوروی و چین سازگار نیست اما می تواند از بیشتر آنها استفاده کند و کره شمالی نیز به احتمال زیاد گلوله های بومی را نیز تولید می کند، ولی اینکه چقدر پیشرفته هستند، سوالی است که بعید است پاسخی برای آن داده شود.با این حال، نسبتاً این اطمینان وجود دارد که توپ 125 میلی‌متری کره شمالی قادر به شلیک موشک‌های ضد تانک نیست. اندازه بزرگتر این توپ دلیلی برای قرار دادن برجک بزرگتر است و ارتفاع بیشتر برجک Songun-Ho ممکن است باعث فرورفتگی بیشتر شود. (فرورفتگی یا افسردگی توپ اصطلاحی است که به توانایی اسلحه شما برای کج شدن به سمت زمین اشاره دارد.داشتن یک فرورفتگی خوب اسلحه به شما امکان می دهد که نه تنها دشمنان را از ارتفاعی بالاتر هدف بگیرید،بلکه به شما این امکان را می دهد که از بی نظمی های زمین مانند تپه ها برای پنهان کردن خود استفاده کنید و بتوانید به طور موثر به سمت دشمن شلیک نمایید) بر خلاف اکثریت قریب به اتفاق تانک‌های مجهز به توپ 125 میلی‌متری شوروی و چینی، Songun-Ho ازاتولودر استفاده نکرده است، که ممکن است،دلیلش این باشد که برای ساخت و قرار گرفتن در بدنه‌ای که هنوز بر اساس Chonma-HO ساخته شده است، بسیار پیچیده است. در عوض، تانک دارای یک لودر انسانی است، به این معنی که برجک سه مرد را در خود جای می دهد(یعنی تانک با یک راننده و ۳ نفر در برجک دارای ۴ سرنشین است)، که در طراحی های مدرنی که ریشه در طراحی های شوروی دارد، عجیب است. با در نظر گرفتن توپ، به نظر می رسد تانک حدود 10.40 متر طول داشته باشد. ادامه دارد... مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  16. 1 پسندیده شده
    بالون چینی بر فراز آسمان آمریکا این بالن از شمال تنسی به آلوباما رسیده و گفته میشود محل عبور آن از روی کانادا مشخص نشده.تمام مسیر روی تاسیسات هسته ای استراتژیک، پایگاه های هوایی و دریایی آمریکا می گذرد. به گفته یک مقام ارشد آمریکایی در مصاحبه با CBS، سیستم رصد شناسایی زیر بالون به اندازه دو یا سه اتوبوس است و خود بالون بسیار بزرگتر است. به گفته رسانه های آمریکایی، ارتش ایالات متحده در حال آماده سازی شرایط برای سرنگونی بالون جاسوسی چین میباشد هم اکنون چندین جنگنده اف۱۵ و اف۲۲ ارتش آمریکا در محل در حال گشت زنی هستند.
  17. 1 پسندیده شده
  18. 1 پسندیده شده
    چهره در حال تغییر نیروهای ترکیبی نوشته : بنجامین جنسن و ماتیو استرومیر منبع : War on the Rocks MAY 23, 2022 قسمت چهارم : تهدید پیچیده و پایدار حمله موشکی فقط قسمتی از محیط عملیاتی جدید است . مبهم بودن تقسیم بندی های متداول قبلی در میدان جنگ همزمان با ظهور دوباره مقابله در ناحیه خاکستری و ارتباطات جهانی کمک می کند که که چهره اصلی جنگ از موضوع تحرک ( maneuver ) به موضوع تصمیم ( decision ) انتقال پیدا بکند . یک ارتش بسیار متحرک از نظر تحرک تاکتیکی ( more tactically maneuverable army ) یا عناصر هوایی مطمئنا برتری هایی به دست خواهد آورد ولی همین نیرو اگر در یک تبادل آتش هماهنگ پیشرفته با صدها مهمات ارزان قیمت روبرو شود به مشکل خواهد خورد ، مانند نبرد شاهزاده اوبرین ماهر بر علیه گرگور کلگان بزرگ ( م : در سریال نغمه آتش و یخ ، شاهزاده اوبرین با برداشتن تجهیزات سبک با وارد کردن ضربات کم قدرت ولی متعدد گرگور کلگان را که کاملا مجهز و سنگین است ، شکست می دهد ) . تبادل آتش هماهنگ و جنگ در ناحیه خاکستری سکه های جدید این حوزه حساب می شوند و حجم تانکها یا نبردهای هوا به هوا اهمیت سابق را نخواهند داشت . نیروهای ترکیبی در دوران موشکی جدید باید در پی برتری تصمیم گیری بر اساس ماشین باشند . فهمیدن ( sensing ) ، تصمیم گیری ( deciding ) و عمل ( acting ) در کمتر از یک حلقه تصمیم گیری دشمن . در یک مثال ، این که برای عملیات ، کدام هواگرد و موشک به کارگرفته شود با پیچیدگیهای بسیاری از در نظر گرفتن ملاحظات پشتیبانی مانند موجودی انبارهای مهمات و تدارکات ، احتمال نبردهای آینده و محدودیتهای حاصل از بی ثباتی های سیاسی در ارتباط با تشدید خطر روبرو هستیم . برای غلبه بر تعداد بالایی از این گونه پیچیدگی های محض به قضاوت الگوریتمیک ، کاربرد هوش مصنوعی و مخصوصا یادگیری ماشین نیاز خواهیم داشت .تا زمانی که این اثرات ترکیبی تغییر نکند ماهیت نیروهای ترکیبی به صورت فزاینده ای برای همگام سازی و بهینه سازی روی نیرو و تحرک ، تحت فشار قرار خواهد گرفت . در این دوران ، عملکرد نیروهای ترکیبی کمتر شامل به یاد سپردن تمرین های نبرد و شهود انسانی خواهد بود و تکیه اصلی بر روی یک عملکرد افزایش یافته از جنبه آگاهانه خواهد بود. ماشینها وظایفی که نیاز به عملکردهای آگاهانه دارند را از دوش انسانها برخواهند داشت تا فضا برای ابتکار و خلاقیت توسط انسانها در محدوده میدان عملیاتی ارتقا پیدا کند . این کار به طور فزاینده ای شیکه های کشتار موزاییکی را به وجود خواهد آورد که می توانند متناسب سازی شده و درجه بندی شده باشند . این موضوعات یک نیاز ضروری برای ما ایجاد می کنند که مجددا در مورد این که چگونه نظامی هایمان را برای جنگ آینده آموزش دهیم و تربیت کنیم ، فکر کنیم . ادامه دارد .... پی نوشت : سعی می کنم در نوبت بعدی تمام شود .
  19. 1 پسندیده شده
    بخش نهم و پایانی دوره سوم جنگ و حمله استراتژیک Vistula-Oder چیدمان نیروها و پیشروی ارتش شوروی در این عملیات برنامه ریزی عملیات شامل پیشروی تهاجمی با سرعت 15 کیلومتر در روز برای ارتش های ترکیبی، 35 کیلومتر در روز برای ارتش تانک، با پشتیبانی ناوگان تدارکاتی 5500 کامیون برای جبهه اول بلاروس و یک شبکه راه آهن به سرعت تعمیر شده،با هدف اولیه تصرف لودز و هدف دوردست یعنی تصرف پوزن در فاصله 350 کیلومتری بود. با این حال تهاجم واقعی شاهد پیشروی بسیار طولانی‌تر 550 کیلومتری با سرعت دو برابر یعنی 25 کیلومتر در روز برای ارتش‌های ترکیبی، 80 کیلومتر در روز برای ارتش‌های تانک بود. اما در عین حال وضعیت بد آب و هوایی پیمایش روزانه کامیون‌ها را به کمی بیش از 100 کیلومتر محدود می‌کرد. پیشروی ارتش شوروی از ۱۱ ژانویه تا ۲ فوریه ۱۹۴۵.حمله شوروی در سراسر لهستان ارتش سرخ را در مرزهای آلمان قبل از جنگ قرار داد. جبهه اول بلاروس دارای ناوگان تدارکاتی کمی بزرگتر با 7000 کامیون بود،اما حمله از دو سر، پل باریک در روی مانع اصلی یعنی رودخانه ویستولا آغاز شد که ارتش شوروی را از شبکه راه آهن تعمیر شده پشت سرش جدا می کرد.ارتش تانک ها 2850 تن سوخت را بر روی خودروهای خود حمل کرد و 2770 تن دیگر نیز در طول عملیات تحویل گرفت. بنابراین ارتش تانک می توانست بین 7 تا 14 روز پیشروی کرده و 400 کیلومتر را طی کند. 76 هنگ جداگانه ترابری موتوری با 600 کامیون (1450 تن) و تانکر (366 تن) به ارتش ملحق شد ولی زمانی که ارتش تانک به اودر رسید، برای پشتیبانی از آن بسیار کوچک بود، بنابراین از کامیون های بزرگ اضافی برای حمل و نقل استفاده شد. اما مهمتر از آن، یک سرویس راه آهن با استفاده از تجهیزات به غنیمت گرفته شده از دشمن، روزانه 300 تن (حداقل 85 درصد مصرف روزانه) را با رفت و آمد بین ویستولا و پوزنان قبل از بازگشایی پل تحویل می داد. حوزه رودخانه های البه،ویستولا و اودر کلید این نبرد تعداد معدودی از پل ها بر روی رودخانه ویستولا بود : در منطقه اول جبهه بلاروس، دو پل در ورشو زمانیکه آلمانی ها آنها را اداره می کردند مسیر برست- لیتوفسک – سیدلچه – ورشو – پوزنان را که ظرفیت 72 قطار در روز را داشت، سرویس می داد.یا پل دیگر در دبلین، که مسیر برست- لیتوفسک-دبلین-پراگ (با ظرفیت72 قطار) را با یک خط انشعابی تک مسیر به لودز-پوزنان ( با ظرفیت36 قطار) متصل می کرد. بعد از تخریب دو قوس از پنج قوس پل موجود روی رودخانه، تصمیم گرفته شد که یک پل جایگزین 510 متری ساخته شود، که باید 20 روز طول می کشید اما در واقع در روز نهم (22 ژانویه) عملیات افتتاح شد،زمانی که 260 کیلومتر پیشروی انجام شده بود 8 تا 10 قطار هر کدام با 30 تا 40 واگن (4500 تن) از نیروها پشتیبانی می کردند. این کار توسط تیپ 5 راه آهن انجام شد در حالی که تیپ 1 راه آهن گارد پل ورشو را تعمیر کرد که در روز 16 (29 ژانویه) دوباره بازگشایی شد. این نتایج به دلیل افزایش مکانیزاسیون تیپ‌های راه آهن با استفاده از جرثقیل های اضافی،شمع کوب های هیدرولیک و ابزارهای برقی بود.به سختی می توان تصور کرد که تهاجم می توانست بدون استفاده از راه آهن که از پوزن می گذشت، ادامه یابد، زیرا آنها بخش عمده ای از سوخت روزانه را به آن نقطه تامین می کردند و کامیون ها به سختی قادر به تامین واحدهای خط مقدم بین پوزن و اودر بودند. قسمت قرمز رنگ پوزن یا پوزنان امروزی در لهستان نتیجه : راه آهن قلب جنگ روسیه و آلمان بود زیرا ارتباط حیاتی بین ظرفیت اقتصادی و نیروی انسانی کشور و نیروهای در حال جنگ را فراهم می کرد و در کشوری به بزرگی اتحاد جماهیر شوروی،تحرک در عملیات را ممکن می نمود.جغرافیا و زمین طرح شبکه راه آهن را مشخص می کرد و اندازه نیروها و فواصل زیاد درگیری به این معنی بود که راه آهن تنها گزینه عملی برای پشتیبانی از عملیات نظامی بود.بنابراین مسیر های عملیات تهاجمی ناگزیر از مسیرهای راه‌آهن پیروی می کرد. STAVKA(در امپراطوری روسیه به کارکنان اداری و ستاد کل نیروهای مسلح روسیه در اواخر قرن نوزدهم و متعاقبا در اتحاد جماهیر شوروی اطلاق میشد) وGKO(کمیته دفاع دولتی) راه‌آهن‌ها را در مرکز عملیات خود قرار داده و عملیات خود را با ظرفیت راه‌آهن موجود مطابقت دادند. نقشه منتشر شده از راه آهن شوروی در ۱۹۳۸ همچنین باید به NKPS(کمیساریای مردمی راه های ارتباطی اتحاد جماهیر شوروی) اعتباری داده شود، که در دوره 1930-1938 با بازنویسی قوانین و رویکردی مبتنی بر استفاده از سرمایه کم برای ارائه ظرفیت ترافیکی بالا، یک راه آهن در کلاس جهانی ایجاد کرد.افزایش دامنه و سرعت تهاجمات شوروی با پیشرفت جنگ از دوره دوم به دوره سوم جنگ، به دلیل افزایش توانایی UVVR (تیپ هایی که راه آهن را فرماندهی می کردند که هر کدام معمولا در یک خط راه آهن جداگانه عمل می کردند)برای بازسازی راه‌آهن، به ویژه پل‌ها بود و برای شوروی یک برتری بوجود اورد که به موجب آن حملات سریع‌تر منجر به کاهش تخریب راه‌آهن آلمان، از سرگیری سریع‌تر عرضه توسط راه‌آهن شوروی و در نتیجه نفوذ و پیشروی عمیق‌تر در جبهه شد. در مقابل،در رویکرد آلمان، راه آهن بین تعدادی از مقامات رقیب تحت سلطه ورماخت تقسیم شد، که هیچ تجربه قبلی از عملیات دوربرد با استفاده از راه‌آهن نداشتند و از استفاده از کمک حرفه‌ای رایشسبان خودداری میکردند .برنامه های موقت آنها برای راه‌اندازی راه‌آهن در پشت جبهه کافی نبود و و Eisenbahnpioniere در ایجاد ظرفیت کافی برای ارتباط حیاتی بین مرز و مناطق تأمین ناکام ماند.همچنین پس از فوریه 1942 که وزارتخانه حمل و نقل رایش کنترل را به دست گرفت،وضعیت بهبود نیافت،زیرا تلاش های آنها برای پر کردن شکاف لهستان بسیار محدود بود و ظرفیت راه آهن به دلیل شیوه های عملیاتی سفت و سخت و بدون انعطاف محدود شده بود. تلاش‌ها برای ارتقای راه‌آهن روسیه به استانداردهای مدرن با ظرفیت کافی بسیار طولانی شد و گروه ارتش مرکز آلمان از کمبود دائمی قابلیت حمل و نقل رنج می‌برد. در ژوئن ۱۹۴۴ گروه ارتش مرکز آلمان که در جبهه شرقی می جنگید ،مجبور بود بین حمل مهمات یا نیروهای کمکی یکی را انتخاب کند،زیرا ظرفیت راه آهن کافی برای حمل هر دو به طور همزمان وجود نداشت. ناتوانی ارتش آلمان در پیش بینی توانمندی های روسیه چه در سال ۱۹۴۱ و چه در سال ۱۹۴۲،برایش هزینه گزافی داشت. در حالی که GKO از قدرت NKPS استفاده کرد تا حملات خود را بیشتر و سریعتر از آنچه که تنها با وسایل نقلیه موتوری انجام می شد به سمت غرب به پیش ببرد. پایان مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://www.hgwdavie.com/blog/2018/3/9/the-influence-of-railways-on-military-operations-in-the-russo-german-war-19411945 https://profilbaru.com/article/List_of_German_army_groups_in_World_War_II https://www.britannica.com/biography/Herman-Haupt https://en.m.wikipedia.org/wiki/Eric_Geddes https://railsystem.net/rail-gauges/ https://en.m.wikipedia.org/wiki/Deutsche_Reichsbahn https://www.britannica.com/event/Curzon-Line https://en.m.wikipedia.org/wiki/Operation_Bagration https://www.britannica.com/place/Vistula-River
  20. 1 پسندیده شده
    چهره در حال تغییر نیروهای ترکیبی نوشته : بنجامین جنسن و ماتیو استرومیر منبع : War on the Rocks MAY 23, 2022 قسمت سوم : وقتی کشتن هر چیزی که می بینید آسان است ، چالشی که برای نیروهای ترکیبی باقی می ماند معماری تصمیم گیری و به کار بردن مکانیسمهایی در مقیاس مشابه نرم افزار اوبر ( همون اسنپ خودمون ) برای هماهنگی آتش و تاثیر آن در سطوح فشرده جنگ است . در برابر مشخصات جنگ افزارهای قدیمی که قدرت بر اساس تعداد ، قدرت آتش یا تحرک خطی سنجیده می شد ، تعریف مشخص کننده جنگ پیشرفته با تصمیم ( decision ) است . ابهام در حوزه های سیاسی ، اطلاعاتی و نظامی ، نه فقط پیچیدگی محیط عملیات را بالا می برد ، بلکه در سطحی اطلاعات تولید می کند که منجر به گیج شدن تصمیم گیران هم می شود . این چالش زمانی پیچیده تر می شود که کوچکتر شدن فضای عملیات جنگی توسط موشکهای غیر هسته ای که قابلیت عبور از هزاران مایل را دارند ، دستورالعمل های گوناگون رزمی و مجموعه گیج کننده دستورات رقابتی مقامات را هم اضافه کنیم . با این که هنوز فرآیندهای تاکتیکی ، حجم آتش و نگهداری موثر زیربنای تاثیر گذاری جنگ افزار را تشکیل می دهند ، اما توانایی میان بر زدن از بین پیچیدگیهای و گرفتن تصمیم درست ، سریع تر از دشمن ، یک برتری جدید ایجاد می کند. این سرعت اجرا بیشتر در مورد سرعت نسبی قضاوت ، خودش را نشان می دهد و نه سرعت در انجام عمل . بیشترین مقدار این برتری از طریق پردازش موثر آنچه می تواند حجم اطلاعاتی در حد چند پتا بایت باشد ، به دست می آید ؛ وظیفه ای که انجام آن برای یک شخص غیر ممکن است و حتی برای یک گروه بزرگ کارکنان هم انجام آن مشکل خواهد بود . قدرت برتر در درگیری های آینده ، به احتمال زیاد هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی را برای جمع آوری اطلاعات ، تجزیه روالها و شناسایی الگوها به کار خواهد برد و نتیجه حاصل به دست انسانها خواهد رسید تا با اضافه کردن زمینه ، تصمیم نهایی را بگیرند . همه این تصمیمات همزمان با پایش این موضوع خواهد بود که تاثیرات میدان نبرد چگونه زمینه رسانه های اجتماعی و پیامها را تحت تاثیر قرار می دهند . در ارتش آمریکا ، دانش مهندسی و ظرفیت لازم برای سازگار شدن با تغییر جهره نیروی ترکیبی وجود دارد ولی مدلهای ذهنی ، مبانی ( Doctrine ) و تاکتیکها عقب مانده اند . برتری نظامی نمایان ارتش آمریکا در جنگ 1991 خلیج فارس ، بعد از آن به یک دهه رکود دانش سوق پیدا کرد . در ای دوره ، نیروی هوایی آمریکا به این نتیجه رسید که چرا چیزی را که ظاهرا آسیب ندیده است ، تعمیر کنیم ؟ با اینکه ارتش و سپاه تفنگداران طرحهای جسورانه ای برای اجرا ارائه کردند ولی به علت عملیاتهای غیر مترقبه و کاهش بودجه برای تطبیق دادن خودشان به مشکل برخوردند . به رغم تلاشهای برجسته برای دگرگون کردن تمام تشکیلات دفاعی بعد از سال 2000 ، در دهه بعدی هم تمرکز بر روی عملیات ضد تروریسم و ضد شورش باعث پرت شدن حواس متفکرین نظامی از توجه به تغییر چهره نیروهای ترکیبی شد. تلاشهای صورت گرفته برای ایجاد تصویری از جنگ آینده مشخص کرد که فرار از جاذبه برنامه های در حال اجرای قدیمی و سکوهای ( پلتفرمهای ) کلیدی سخت خواهد بود. در همان زمانی که ارتش ایالات متحده همزمان در دو جبهه جنگ خاورمیانه و کاغذبازی های بودجه در راهروهای کنگره می جنگید ، روسیه و چین یادداشتهایشان را در مورد جنگ 1991 ، جمع آوری کردند و یک نیروی آتش محور نسل جدید طراحی کردند که می توانست پیش بینی ها در مورد قدرت ایالات متحده برای آینده را به خطر بیندازد . در میانه دهه 2010 بود که متفکرین ارتش آمریکا از خواب بیدار شدند و شروع به فهمیدن واقعیت دوران موشکی جدید کردند ولی همچنان به این تهدید موجود بر اساس انگاره قدیمی خودشان پاسخ دادند ؛ آنها در مقابل چشم انداز موشکهای بیشتر ، تحرک دفاعی بیشتر توسط سکو ( پلتفرم ) های به ارث رسیده از دوران قبل مانند هواپیماهای تاکتیکی و تانک را ، ارائه دادند . همچنان ادامه دارد ....
  21. 1 پسندیده شده
    ارتباط فرانسوی 2 بررسی روند تحویل زره پوش های چرخدار AMX-10RC به اوکراین با آشکار شدن سری جدید کمک های نظامی ناتو و ایالات متحده به اوکراین ، این بار ارتش فرانسه قراراست تا زره پوش های چرخدار AMX-10RC را به ارتش کیف تحویل دهد که در مقایسه با سخت افزارهایی که تا کنون ارائه شده بود ، در کلاس وزنی سنگین تری قرار دارد و به نوعی ، یک " تانک چرخدار" محسوب می شود . این درحالی است که ارتش ایالات متحده نیز درصدد است تا نفربرهای برادلی را به اوکراین ارسال کند و همزمان ارتش آلمان هم خودروهای زرهی شنی دار ماردر را به این کشور پیشنهاد داده است . در همین رابطه ، اگر چند ماه پیش این تحویل صورت می گرفت ، ممکن بود که تعداد محدود آن ، امکان ایجاد یک تغییر اساسی در صحنه نبرد را فراهم نکند ولی با توجه به اینکه پتانسیل رزمی این محصول فرانسوی در کلاس خود به نسبت قابل توجه به نظر می رسد ، می بایست جایگاه مشخصی را در وضعیت فعلی درگیری اوکراین برای آن قائل شد . قابل توجه در نگاه نخست : در میان تمامی تسلیحات شرقی و غربی که تا کنون در اختیار ارتش کیف قرار داده شده ، خبر تحویل این محصول فرانسوی ، به نسبت ، جالب تر از بقیه محسوب می شد . درواقع امر ، علیرغم اینکه میتوان کمک های نظامی غرب به اوکراین را در رده های مشخصی طبقه بندی نمود ، چنانکه در یک بازه زمانی ، زره پوش های سبک روسی به ارتش کیف اهداء گردید و اکنون نیز در حال کسب آمادگی برای تحویل زره پوش ها و حتی به نقل از برخی از منابع ، تانک های سنگین به نیروی زمینی این کشور هستند و در کنار آن طیف متنوعی از سامانه های دفاع هوایی و خودروهای زرهی نیز وجود داشت ، اما اگر این محصول در اختیار واحدهای مکانیزه اوکراینی قرار گیرد ، می توان یک نقطه تحول قابل توجه را درنظر گرفت . درواقع ، AMX-10RC که هم اکنون در سازمان رزمی ارتش های مراکش و قطر در حال خدمت قرار دارد ، به شکل خاص با مفهوم سواره نظام مکانیزه با پیش زمینه فرانسوی تا حدودی می تواند مطابقت داشته باشد . بدین معنی که در دکترین سواره نظام مکانیزه فرانسوی ، بکارگیری AMX-10RC به معنای وجود قدرت آتش بالا ، پیکربندی چرخدار ، زره ضعیف و در نهایت ناتوانی در جابه جایی پیاده نظام در میدان نبرد به نفع دو مولفه وزن کمتر و تحرک بالاتر بوده و ازاین جهت ، محصول فوق الذکر می بایست مورد توجه قرار گیرد . با توجه به این مساله ، AMX-10RC درمعنای واقعی خود ، تانک محسوب نمی شود ( واژه RC مخفف عبارت Roues Canon در معنای توپ چرخدار ) نیز عدم دسته بندی این سامانه زرهی در رده بندی تانک را تا حدودی تقویت می کند . با این حال در تفکر سواره نظام مدرن فرانسوی ، محوریت با اندازه کالیبر چنین سامانه هایی است که می بایست در تک هایی که عمدتا از جناحین محور اصلی عملیات صورت می گیرد ، یگان های مدافع را قبل از رسیدن واحدهای شناسایی و سپس نیروهای تکور اصلی از مواضع خود بواسطه اجرای آتش سنگین بیرون کرده و به همین علت ، اولویت به اندازه کالیبر نصب شده بر روی یک پیکرندی زرهی داده شده است . علاوه بر این ، تجربه ارتش فرانسه در کاربرد این نوع سامانه های زرهی در قالب لژیون خارجی و حضور طولانی این واحدها در نبردهای خاورمیانه و آفریقا ( در واقع ایده بسیار پراهمیت کاربرد زرهی در محیط های رزمی با شدت کم و متوسط .م ) و تقویت سیاست استعماری و پسا استعماری این کشور بخوبی بر روی ایده پردازی ، طراحی و ساخت خانواده خودروهای زرهی چرخدار این کشور تاثیر گذاشته که مبحثی جداگانه محسوب می گردد .با این حال ، قبل از ورود به حوزه فنی این نکته می بایست مورد توجه قرار گیرد که به احتمال بسیار زیاد ، زره پوش های چرخدار AMX-10RC قبل از تحویل به اوکراین ، تحت یکسری بروزرسانی ها قرار گرفته تا کارایی آن افزایش پیدا کند ، به همین دلیل سعی شده تا مبنای تحلیل بر روی نمونه بروز شده قرار گیرد . زره : یکی از بحث برانگیزترین نکاتی که در مورد AMX-10RC وجود دارد ، زره بسیار سبک آن است که طبق داده های موجود ، شرکت سازنده بواسطه محدودیتهای خاصی در حوزه هایی نظیر وزن ، تحرک ، شناوری در میدان نبرد ، بالاجبار از همان ترکیبی که در نفربر زرهی شنی دار AMX-10P ، یعنی آلیاژ آلومنیوم 7020 که بلحاظ چقرمگی و سختی در یک رده مشخص قرارداشت ، استفاده نماید و برهمین اساس ، هم بدنه و هم برجک از این فلز ساخته شده است. با توجه به این مساله ، گفته می شود که سطح حفاظت موجود این زره پوش از خودروی روسی بی ام پی-3 به نسبت کمتر بوده ، چرا که حداکثر ضخامت صفحات زرهی آلومینیومی آن از 45 م.م تجاوز نمی کند و این بدان معناست که خدمه تنها در برابر پرتابه های تیربارهای سنگین از بخش جلویی و از طرفین دربرابر پرتابه های تیربارهای سبک تا کالیبر 7/62 م.م امکان حفاظت را پیدا می کنند . AMX-10P با توجه به این کمبود ، شرکت سازنده ،در نمونه اصلاح شده AMX-10RCR بدنه و برجک را با ورقه های فولادی تا ضخامت 10 م.م و درجه سختی بالا پوشش داده و در نتیجه این بروزرسانی ، میزان مقاومت بدنه در برابر پرتابه هایی تا کالیبر 23 م.م افزایش پیدا نموده است . به همین دلیل ، وزن اولیه این خودروی زرهی از 15.6 تن به رقم 17 تن رسیده که این امر احتمالا قابلیت شناوری آن را تا حد بسیار زیادی کاهش می دهد . بدین ترتیب ، از این مساله می توان یک نتیجه مقدماتی را بدست آورد که این خودروی زرهی دراصل برای درگیری مستقیم ساخته نشده و بطور طبیعی هیچ ارتشی از این خودروها در پیشانی نیروهای تکور خود استفاده نمی کند و با توجه به این که ارتش فرانسه ، تجربه های ناخوشایندی از این محصول در درگیری ها عراق کسب نموده و این مساله که حضور پهپادهای انتحاری در صحنه نبرد اوکراین، یک خطر همیشگی برای این دسته از محصولات زرهی محسوب می شود ، یحتمل چنین سامانه هایی برای خط شکنی مورد استفاده قرار نمی گیرند . ،اما کاربرد این زره پوش های مسلح به تسلیحات کالیبر سنگین ، در کنار خودروهای رزمی پیاده نظام و نفربرهای زرهی برای پوشش آتش یگان های پیاده می تواند موجبات غافلگیری مدافعان را فراهم آورد . تسلیحات : خودروی زره پوش AMX-10RC یا احتمالا نسخه AMX-10RCR مجموعه ای جالب توجه ترین سامانه های تسلیحاتی و کنترل آتش را به نمایش می گذارد . بعنوان مثال ، مجموعه سامانه های بصری تولید فرانسه به نظر می رسد که استانداردهای رزمی فعلی را تا حدودی برآورده می کند ، بدین معنی که یک فاصله یاب لیزری ، یک رایانه بالستیک و مجموعه ای از حسگرها وجود دارد که وظیفه جمع آوری داده های مربوط به هواشناسی ، وضعیت بدنه و برجک ، سرعت هدف و .. را برعهده دارد . علاوه براین ، ترکیب سامانه کنترل-فرماندهی با بخش ناوبری ماهواره ای نیز میزان آگاهی موقعیتی خدمه را تا حدودی افزایش داده است . فرمانده این زره پوش ، سامانه بصری پانورامیک و حرارتی با قابلیت شلیک توپ اصلی را دراختیار دارد ولی نکته جالب اینجاست که نه نسخه اولیه و نمونه بهینه شده ، فاقد سامانه تثبیت کننده لوله توپ بوده ، درنتیجه خدمه مجبورند برای شلیک های دقیق ، متوقف شوند . سلاح اصلی این زره پوش رزمی ، یک قبضه توپ 105 م.م با استاندارد ناتو است که ممکن است با نمونه های نصب شده بر روی تانک های ام-55 اسلوونی مشابهت هایی را داشته باشند ، با این وصف این خودروی زرهی به یک قبضه توپ کالیبر 105 م.م F2BK مسلح می شود و برخلاف نمونه های موجود بر روی لئوپارد-1 ، این سلاح به شکل انحصاری برای شلیک مهمات یکصد و پنج م.م در پانصد و بیست و هفت آر طراحی شده و امکان شلیک مهمات مشابه را ندارد . با توجه به این داده ، زره پوش فوق الذکر ، به شکل ذخیره می تواند 38 تیر مهمات را با خود حمل کند که شامل سه پرتابه اصلی می شود: 1- پرتابه OE-10 F3 که یک پرتابه ترکش شونده شدید الانفجار بوده که با وزنی در حدود 7.2 کیلوگرم ، سرعت دهانه ای برابر 800 متر ثانیه را به نمایش می گذارد. 2- پرتابه OCC-105 F3 یک پرتابه ضد زره شدید الانفجار با سرعت دهانه 1120 متر در ثانیه است که می تواند به یک صفحه فولادی عمودی به ضخامت 120 م.م نفوذ کند . 3- پرتابه OFL-105F3 که یک پرتابه ساب کالیبر از جنس تنگستن بوده و می تواند به درون یک صفحه فولادی با زاویه قرارگیری 60 درجه و ضخامت 150 م.م با سرعت دهانه 1400 متر برثانیه نفوذ نماید . علاوه براین ، خودروی فوق به یک قبضه تیربار 7.62 م.م هم محور با توپ اصلی و یک قبضه تیربار نصب شده روی بخش فوقانی برجک مسلح می گردد. دراین میان گرچه نبود سامانه تثبیت کننده توپ برای خدمه دریک محیط رزمی پرتهدید می تواند دردسرساز باشد ،اما نبود حفاظت کافی برای این زره پوش ،یک خطر جدی محسوب می شود ، چنانکه میزان حفاظت در طرفین خودرو تا اندازه ای قابل قبول می باشد ،اما وجود یک کالیبر بزرگ ( 105 م.م ) م تواند مشکلات زیادی را برای مواضع مستحکم شده مدافعان ( چه درزمان تک جبهه ای یا اجرای کمین ) ایجاد کند و با توجه به سامانه تعلیق مناسب برای این خودروی فرانسوی ، این یک مشکل جدی برای نیروهای مدافع به نظر می رسد . سامانه تعلیق براساس یک قاعده پذیرفته شده ، خودروهای زرهی چرخدار عمدتا میزان تحرک بالاتری را نسبت به همتایان شنی دار خود می بایست داشته باشند و دراین مورد ، AMX-10RC/RCR از این قاعده مستثنی نیست .این نمونه فرانسوی به یک دستگاه پیشران دیزلی 6F11SRX به قدرت 280 اسب بخار مجهز است که با متصل شدن به یک گیربکس خودکار به خدمه اجازه می دهد تا باسرعت 85 کیلومتر درساعت بر روی زمین های جاده ای و با سرعتی در حدود 40 تا 45کیلومتر در زمین های خارج جاده ای در یک برد 500 کیلومتری انجام وظیفه نماید . در حوزه عبور از زمین های رملی ، عملکرد این خودرو بسیار قابل توجه به نظر می رسد ولی هنوز مشخص نیست که این عملکرد در زمین نبرد اوکراین با شرایط ویژه ای که دارد ، تکرار شود ، ولی سامانه کنترل فشار تایرها به خدمه اجازه میدهد تا در مناطق باتلاقی راحت تر به حرکت خود ادامه دهند . اما یک نکته جالب در مورد AMX-10RC/RCR، وجود دارد و آن ، وجود قابلیت چرخش در این خودرو برخلاف بخش قابل توجهی از خودروهای زرهی چرخدار چند محوره موجود در بازار نظامی است و این مساله در محیط هایی با محدودیت اجرای مانور که درآن امکان تغییر محل شلیک با محدودیتهایی روبرو است ( قابلیت مهم رزم در محیط های بسته برای خودروهای زرهی .م ) از اهمیت بسیار بالایی برخوردار خواهدبود . علاوه براین ، سامانه تعلیق هیدروپنوماتیک ( روغن و نیتروژن ) که امکان تغییر موقعیت بدنه رابرای خدمه فراهم نموده نیز جالب به نظر می رسد که میتواند کل بدنه را در یک بازه 210 تا 600 م.م تغییر موقعیت دهد . این توانایی بدان معناست که خدمه می توانند بخش جلویی خودرو را بسمت پائین خم کنند . اما این ویژگی چه تاثیری در میدان نبرد دارد ؟ درواقع امر ، خدمه با استفاده از این توانایی می توانند در اجرای کمین برعلیه نیروهای دشمن با موفقیت بیشتری عمل نمایند ، بدین معنی که با افزایش 40 سانتی متری ارتفاع بدنه ، امکان رصد اهدافی که بدلیل عوارض و ناهمواری های زمین عملیات قابل مشاهده نبود ، بوجود می آید و متعاقب آن ، زوایای اجرای آتش نیز قابل بهبود است . نکات منفی : خودروی زره پوش AMX-10RC/RCR یک ایده جدید میان سه مفهوم تانک و خودروی رزمی پیاده نظامی و نفربر زرهی محسوب می شود که برای کشورهای جدا شده از شوروی سابق ، یک توانایی یا فناوری غیرمعمول است . با توجه به این مساله ، ممکن است مشکلات لجستیکی قابل توجهی را در حوزه هایی نظیر تامین مهمات و مسائل مربوط به تعمیر و نگهداری برای کاربر ایجاد نمایند . در حالی که اگر این خودروها بصورت پراکنده در محورهای درگیری حضور پیدا کنند ، ممکن است این مشکلات بیشتر نیز شود . با این وصف ، یک خودروی زرهی مسلح به یک توپ با کالیبر سنگین ، مجهز به سامانه های تصویر سازی حرارتی میتواند ابزار مناسبی برای تحت فشار قرار دادن یگان های مستقر در خطوط تماس باشد و اگر ارتش اوکراین بتواند این سامانه های زرهی را با موفقیت در گروه های مکانیزه مانوری ادغام نماید ، می بایست برای مقابله با آن چاره جویی نمود . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 2- تفکیک شده از تاپیک اوکراین /22 اسفند 1401 خورشیدی منبع 1 منبع2 منبع3
  22. 1 پسندیده شده
    ژن چینی برای اشباح پارسی برنامه تسلیح جنگنده – بمب افکن های اف-4 فانتوم-2 نیروی هوایی به موشکهای ضد کشتی به تقریب ، بیش از چهل سال است که جنگنده –بمب افکن های نسل سوم اف-4 فانتوم-2، ستون فقرات نیروی هوایی ایران را تشکیل می دهد ، جت دوموتوره ای که از سالهای جنگ ویتنام ، ابتدا در نیروی هوایی شاهنشاهی ایران ( IIAF) و سپس نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ( IRIAF) وارد خدمت شد تا ماموریتهای برتری هوایی ، شناسایی و حتی در سالهای اخیر ، ضد تروریستی را برعلیه گروهکهای معارض در عراق برعهده گیرد . با تمامی این اوصاف و علیرغم تمامی فرازو نشیبهای موجود ، امروز ، شش اسکادران از اف-4 های تحویلی شامل یک اسکادران از نمونه های شناسایی ( حدود 6 تا 10 فروند فتوفانتوم ) در حال خدمت هستند که منابع غربی تعدادآنها را بین 62 تا 66 فروند از گونه های F-4E و F-4D برآورد می کنند . گرچه به اعتقاد بخش قابل توجهی از تحلیلگران دفاعی ، فانتوم ها ، برای صحنه نبرد هوایی در قرن بیست و یکم بسیار سنگین هستند ، اما در صورتی که بهسازی های موثری در حوزه سامانه های جنگ الکترونیک و تسلیحاتی بر روی آنها صورت گیرد ، میتواند به پیکربندی موثری نسبت به جتهای F-16E نیروی هوایی امارات یا جنگنده های F-18E نیروی دریایی ایالات متحده تبدیل گردند . در این میان ، گرچه فلسفه اصلی طراحی اف-4 به منظور ایجاد برتری هوایی بر فراز صحنه نبرد بنا نهاده شده ، اما ایران درسالهای قبل از انقلاب با خرید جتهای اف-14 و سپس در سالهای آغازین دهه 90 با خرید جتهای میگ-29 و همچنین برنامه ریزی برای خرید وساخت سامانه های پدافند هوایی پیشرفته ، بتدریج فانتوم ها را برای اجرای حملات ضربتی در نظر گرفت که این نقش از ابتدای دهه هشتاد میلادی در جنگ با عراق تا کاربرد طیف قابل توجهی از مهمات هدایت دقیق و سقوط آزاد بر علیه شبه نظامیان داعش و در سالهای اخیر ، اجرای ماموریتهای ضد کشتی در خلیج فارس ، همچنان ادامه دارد . درواقع امر ، برای ساختار نیروهای مسلح ایران ، ایجاد و گسترش تهدید بر علیه نیروهای متخاصم در آبهای خلیج فارس و بویژه تنگه هرمز در صد اولویتها قرار دارد و گرچه نیروهای مسلح این کشور نزدیک به دو دهه است که به زرداخانه موشکهای بالستیک هدایت دقیق خود به منظور ایجاد تهدید بر علیه زیرساختهای حیاتی در سراسر خاورمیانه متکی است ، اما بطور همزمان ، توسعه زرادخانه موشکهای کروزضد کشتی برای خنثی سازی قابلیتهای دریایی نیروی مهاجم احتمالی ، نیز در دستور کارقرار گرفته است . بدین ترتیب ، گسترش ناوگان شناورهای تندرو و همچنین زیرسطحی های دیزلی کلاس کیلو و متعاقباً بکارگیری زیرسطحی های سبک براساس طرح های کره شمالی و یکسری نمونه های داخلی در مجموع باعث شده تا ناوگان مهاجم به اندازه کافی خود را از سواحل این کشور دور نگاه دارد . با تمامی این اوضاف ، ارتش ایران ( نیروی هوایی ) در یک دهه اخیر ، با ایجاد سرپلهای همکاری با ارتش چین ، بشدت در حال توسعه قابلیتهای ضدکشتی هوابرد خود است که این امر با تولید موشکهای کروز چینی که در ایران تحت امتیاز با نام های بومی بکار گرفته میشود ، در پنهانکاری قابل توجهی ادامه پیدا کرده است . بعنوان مثال ، موشک کروز ضد کشتی نصر که گونه برگرفته از موشک کروز سی-704 چینی است ، با بردی نزدیک به 35 کیلومتر هم اکنون برای شلیک و حمل توسط اسکادران های اف-4 نیروی هوایی ایران ، اصلاح شده اند که این امر با توجه به قابلیت حمل مهمات فانتوم ، گزینه مطلوبی برای غافلگیر کردن شناورهای مهاجم خواهد بود . https://www.aparat.com/v/OHBWP/ویدئوی_تست_موشکهای_کروز_ضد_کشتی_بر_روی_جتهای_اف-4 پس از تکمیل برنامه موشکهای ضد کشتی نصر ، دومین موشک کروزبومی(قادر ) که با فانتوم های نیروی هوایی سازگار گردید ، موشک میانبرد سی -802 است که میتواند در یک برد 200 کیلومتری شناورهای حریف را مورد تهاجم قرار دهد که این برد ، میزان بقاء جتهای اف-4 را تا حد قابل توجهی در محیط رزمی افزایش داده ، ضمن اینکه اندازه محدودن A2/AD ارتش ایران را نیز بهبود می دهد . در این ارتباط گزارش هایی در دست است که نشان می دهد ایران موفق شده تا فناوری این موشک را در برابر عملیات جنگ الکترونیک دشمن ، بهبود دهد و جتهای اف-4 بعنوان سکوی حامل این موشکها ، اینک می توانند مهمات فوق الذکر را در ارتفاع بالا و سرعت بیشتر از 2 ماخ بسوی هدف روانه کنند که این امر انرژی جنبشی قابل ملاحضه ای را در زمان برخورد به هدف ، در اختیار موشک قرار می دهد . در مجموع ، مسلح شدن ناوگان جنگنده – بمب افکن های اف-4 نیروی هوایی ایران به چنین موشکهایی ، مکمل بسیار مطلوبی برای سایرسامانه های A2/AD ایران می تواند بحساب آید . https://www.aparat.com/v/WSv4Z/ویدئوی_تست_موشکهای_کروزضد_کشتی_بر_روی_جتهای_اف-4_نیروی پی نوشت : 1- بن پایه 2--استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  23. 1 پسندیده شده
    یادگاری از دوران اشغال افغانستان تصویر بالا مربوط به یک تانک تی-62 در منطقه پنجشیر افغانستان است. نکته قابل توجه در مورد این تانک این است که آن جز از تانک های تی-62 ارتش شوروی است که در زمان اشغال افغانستان به راکت های هوا به سطح UB-32-57 برای افزایش قدرت رزمی مجهز بوده است. در این تصویر سه لانچر راکت های هوا به سطح UB-32-57 که بر روی برجک نصب می شده است برداشته شده است اما می توان پایه لانچر ها را که هنوز روی تانک باقی مانده است را مشاهده کرد.
  24. 1 پسندیده شده
    بازمانده اشباح پارسی نیروی هوایی ایران ، یکی از بزرگترین مشتریان گونه صادراتی جنگنده / بمب افکن اف-4 فانتوم-2 بشمارمی آمد و خلبانان رزمی چند نسل این نیرو هنوز با این هواگرد کهنه کار دست به عملیات نظامی می زنند . ایران قبل از انقلاب سال 1979 میلادی ، بیشتر از 200 فروند اف-4 از جمله 32 فروند F-4D ، 177 فروند F-4E و 16 فروند گونه شناسایی RF-4E را تحویل گرفت که پس از گذشت چندین دهه ، هنوز ستون فقرات اسکادرانهای فعال آن بشمار می آید . در ابتدای امر، یعنی به سال 1967 ، نیروی هوایی شاهنشاهی ایران 16 فروند گونه D را به شرکت سازنده سفارش داد و بدنبال آن ، دومین سفارش 16 فروندی نیز ارائه گردید که درنهایت ، اولین جنگنده از این نوع در سپتامبر 1968 تحویل گردید . یکسال بعد ، یعنی در میانه 1969 ، مجددا" نمونه بروزشده فانتوم ، یعنی گونه F-4E به تعداد 32 فروند تحت برنامه فروش خارجی Peace Roll II به ثبت رسید که تحویل آنها از مارس 1971 آغاز شد . آخرین دسته سفارشی نیز که به مک دانل ارائه شد ( 32 فروند ) بدلیل انقلاب هرگز تحویل نگردید . اما گونه شناسایی فانتوم ( RF-4E) که خط تولید آن در سنت لوییز ( میسوری ) قرار داشت نیز مشغول تامین سفارش 27 فروندی برای فتوفانتوم های نیروی هوایی ایران بود که از این تعداد ، تنها 16 فروند تحویل شد . اما پس از وقوع انقلاب در ایران ، تحریم های مستمر ایالات متحده موجبات کمبود شدید قطعات یدکی برای سرپا نگاه داشتن ناوگان گردید که این امر بخصوص در مراحل آخر جنگ ایران و عراق ، بوضوح بر روند جریان جنگ تاثیر نهاد . در این میان ، ناوگان فانتوم نیروی هوایی ایران سابقه درخشانی در عملیات رزمی از خود برجای نهاده است ، چنانکه در جریان جنگ داخلی عمان ( ظفار) در بازه زمانی 1975-1974 بر علیه شورشیان عمانی و در بازه زمانی پس از انقلاب و قبل از آغاز جنگ با عراق ، نقش بسیار مهمی در فرونشاندن غائله های برپا شده در کردستان و آذربایجان ایفا نمودند . علاوه براین ، اسکادرانهای فانتوم ایرانی ، در محرمانه ترین ماموریتهای محوله به سال 2014 ، سورتی های رزمی متعددی را برای انهدام واحدهای مکانیزه دولت اسلامی (ISIS) در کارنامه خود به ثبت رساندند که جزییات اندکی ازآن تاکنون منتشر شده است . تعمیرو نگهداری اشباح پارسی : با این وصف ، نیازبه عملیاتی نگاه داشتن این جنگنده کهنه کار ، باعث شده تا صنعت هوا- فضای ایران به شکل هوشمندانه ای ، مبادرت به مهندسی معکوس قطعات پرمصرف خود نماید . در این خصوص ، براساس اطلاعات منتشرشده ، صنایع هوایی ایران (IACI) پروژه ای تحت عنوان "دوران " را آغاز نمود که به شکل خاص برای بروزرسانی باقیمانده ناوگان جنگنده- بمب افکن های F-D و F-4E طراحی شده بود . این برنامه شامل سامانه های جدید رادیویی U/VHF ، سامانه های ناوبری بروز شده و در نهایت اورهال اساسی این هواگردهای رزمی میشد . از سویی دیگر ، نیروی هوایی ایران ، پس از بازنشسته شدن آخرین نمونه های جنگنده F-4D از نیروی هوایی کره جنوبی ، ، به تنها کاربر فانتوم های سری دی که با افتخار "دیزل" نامیده میشدند ، تبدیل گردید که هم اکنون در قالب اسکادران 101 تاکتیکی مشغول عملیات هستند و احتمالا" تا سال 2030 در خدمت خواهند بود . از سویی دیگر ، تعداد مشخصی از ناوگان RF-4E در اسکادران 31 تاکتیکی مستقر در همدان مبادرت به انجام ماموریتهای محوله می کنند . با این وصف ، نیروی هوایی ایران ، مشغول برنامه ریزی برای ادامه خدمت 3 اسکادران از این هواگردهای سالخورده ، علیرغم احتمال بسیار پایین در جایگزینی تا سال 2035 است . پی نوشت : منبع : ماهنامه COMBAT AIRCRAFT . آوریل 2020 ، مقاله ای به قلم Jamie Hunter صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9 
  25. 1 پسندیده شده
    با سلام    بخش دوم    ارتقاء اشباح پارسی     پرسنل فنی مجرب و متعهد ، یکی از دارایی های ارزشمند نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بشمار می آید که نقش آنها در دوران دفاع مقدس و پس ازآن انکار ناپذیر است    پس از شروع جنگ با عراق در سپتامبر 1980 ، نیروی هوایی ایران بدلیل قطع روابط بسیار نزدیک با شرکتهای سازنده آمریکایی ، بالاجبار ، با ایجاد و تشکیل مجموعه ای تحت عنوان " جهاد خودکفایی " ( SSJ) شروع به اجرای تعمیرات صحرایی و دپویی و همچنین نوسازی فانتوم های نمود که در جریان عملیات رزمی یا سوانح غیر رزمی ، دچار آسیب دیدگی شده و از چرخه عملیاتی خارج شده بودند .   با پایان یافتن جنگ با عراق   ، این مجموعه مجدداً دچار تغییرات و تجدید ساختار شده و با عنوان معاونت تحقیقات صنعتی نیروی هوایی ، نامگذاری گردید ، اما زیرمجموعه های آن ، همچنان با شناسه جهاد خودکفایی ، در پایگاه های نیروی هوایی ، به کار خود ادامه دادند .   از میان پروژه های کلیدی معاونت جدید التاسیس ، شاید ، تولید مهمات هدایت شونده دقیق ، مهمترین برنامه  نیرو برای افزایش توانمندی تهاجمی فانتوم ها ، بعنوان ستون فقرات تهاجمی نیروی هوایی ، بشمار می آمدند . در نتیجه ، آماده ترین فانتوم های موجود در  سازمان رزم اسکادران  ترکیبی سی و یکم و سی و دوم ، برای تست مهمات پروژه های جدیدی نظیر پروژه  زوبین ( موشک هوا به سطح هدایت  تلویزیونی ) ، پروژه عصر 67 ( مهمات هدایت دقیق لیزری ) ، پروژه ستار ( مهمات هدایت لیزری ) ، غلاف نشانه گذار لیزری TSL-99  ، مهمات هدایت دقیق قاصد یک / دو /سه ، موشک هوا به هوای فاطر ( نسخه بومی موشک AIM-9P سایدویندر ) و در نهایت حامل مهمات خوشه ای ( پروژه کایت -2000) ، مورد استفاده قرار گرفتند .           به منظور افزایش توانایی فانتوم های نیروی هوایی در اجرای ماموریتهای محوله ، مابین سالهای 1988 تا 1990 ، سه پروژه تحت عنوان " کوثر یک تا سه " تعریف گردید که به حداقل دو فروند فانتوم ، این اجازه را می داد تا با حمل یک غلاف سوخترسانی  و دو مخزن سوخت در مقرهای خارجی  خود قادر به سوخت رسانی به یکفروند فتو فانتوم که به یک میله سوختگیری هوایی ثابت مجهز شده بود ، باشد .     با این وصف ، نزدیک به تمام این پروژه ها بدلیل شکست های فنی و یا تغییر فرماندهان مسئول پروژه  ، لغو گردید. در دهه 90 میلادی و بهبود روابط با کشورهای همسایه ، نهاجا موفق شد با همکاری نیروی هوایی پاکستان ، بیشتر از 100 تیر از موشکهای هوا به هوای AIM-9J خود ، ( شامل 20 تیر از موشکهای فوق در پایگاه سوم )  را اورهال کرده و به چرخه عملیاتی بازگرداند .       علیرغم این موفقیت ، تعداد موشکهای فوق با ماموریتهای محوله به  این پایگاه ، همخوانی نداشت ، بنابراین ، تصمیم براین شد ، تا موشکهای مادون قرمز چینی PL-7C با فانتوم های نهاجا تطبیق داده شود ، اما این پروژه نیز نتیجه ای جز شکست در برنداشت .       پروژه فاطر      نهایتاً  این مساله باعث شد تا این بار ، موشکهای روسی R-73E با شبح های خسته نیروی هوایی یکپارچه شود و بر خلاف پیش بینی ها ، این یکپارچه سازی ، موفقیت آمیز بود و به سال 2002 میلادی ، یکفروند فانتوم به رجیستر 6556-3 موفق شد تا با استفاده از یک تیر موشک آر-73 ، یکفروند هواپیمای بدون سرنشین را ساقط نماید .     موشک هوا به هوای روسی آر-73 روی یک محصول غربی    علیرغم تمامی پروژه های بروزرسانی ، نزدیک به 50 سال از ورود فانتوم ها به سازمان رزم نیروی هوایی ایران می گذشت و این جتهای سخت کوش و سخت جان رزمی ، یک جنگ فرساینده شدید را نیز پشت سر گذاشته بودند ، در نتیجه نیاز بود تا یک ارتقاء اساسی روی این پرنده ها به منظور حفظ توان رزمی نیروی هوایی صورت پذیرد . برهمین اساس ، صنایع هوایی ایران (IACI) در سال 2008 ، قراردادی را به امضاء رساند تا یک بروزرسانی و ارتقاء اساسی را طی سه مرحله  و تحت عنوان پروژه " دوران"  ، برروی 64 فروند جنگنده/ بمب افکن های F-4E و تعداد انگشت شماری از جنگنده/ بمب افکن های F-4D به انجام رساند .         به منظور تسریع  روند پروژه دوران ، یک مقام مسئول در ستاد نهاجا منصوب گردید تا بر اموری نظیر دسترسی به دپوهای موشکی نیروی هوایی ، انبارهای قطعات و .... نظارت داشته تا فرآیند نوسازی و ارتقاء فانتوم های نیروی هوایی با سرعت مناسبی ادامه پیدا کند . با آغاز این روند  ، تقریباً همه  فانتوم های موجود نیروی هوایی که مراحل ارتقاء آنها در سالهای گذشته ، لغو شده بود ، در قالب این پروژه از سر گرفته شد .             غلاف TSL-99 به همراه مهمات هدایت لیزری ( تصویر مربوط به تست های پروازی و رژه نیروهای مسلح )      بر همین اساس ، اسکادران ترکیبی سی و یکم در پایگاه سوم شکاری ، نخستین اسکادران فانتوم نهاجا بشمار می رفت که اف-4 های بهینه سازی شده پروژه دوران را دریافت نمود که در حقیقت ، اولین کاربر آن نیز محسوب می گردید . با توجه به سوابق قبلی آزمایش موشک های روسی آر-73 ، نخستین فانتومی که برای ارتقاء در نظر گرفته شد ، شبح پیر به رجیستر 6556-3 بود که در گذشته با مهمات روسی ، یکپارچه شده بود .           پروژه کایت -2000     این فانتوم علاوه بر دریافت سیستم ارتباطی جدید ، سطح کنترل پروازی جدیدی را نیز بخود دید که احتمالاً جزء قطعات تولید شده در داخل ایران بشمار می رفت . این بروزرسانی ، مابین ژانویه 2009 تا 14 اوت 2011 صورت پذیرفت و در همین تاریخ نیز به اسکادران مربوطه تحویل گردید .       قاصد -3    دوسال بعد از این تاریخ ، یک فانتوم دیگر از  پایگاه سوم ، به یک لوله سوخت گیری جمع شونده مجهز گردید . علاوه برآن ، یکفروند فانتوم از این پایگاه ، به رجیستر 6675-3 برای حمل و شلیک موشکهای ضد کشتی C-801K ، C-802A ، C-803  و در نهایت ، C-704KD ، سیم کشی و به اسکادران تاکتیکی سی و دوم تحویل داده شد . گفته می شود ، فانتوم فوق الذکر اولین آزمون شلیک در شرایط رزمی  موشک ضد شناور C-704KD را در سیزدهم ژوییه 2015 میلادی ، انجام داده است . پس از این آزمون های موفقیت آمیز ، نهاجا به سازمان صنایع هوایی ایران ( IAIO) سفارش ساخت 100 تیر نمونه بومی این موشک را اارئه نمود که با شناسه موشک هواپرتاب " نصر" شناخته می شود . طبق اطلاعات منتشر شده ، نخستین سری از این موشکها در 9 فوریه 2016 میلادی به نیروی هوایی تحویل داده شد .     تعمیرات اساسی سنگین فانتوم ها در داخل ایران         مابین سالهای 2009 تا 2012 ، صنایع IACI حداکثر قادر بود تا در بازه زمانی یکساله ، حداکثر دو فروند فانتوم را تحت پروژه دوران ارتقاء و بروز رسانی نماید ، اما این فرآیند به هیچ عنوان برای رفع نیازهای نیروی هوایی که روز به روز و ثانیه به ثانیه ، گسترش می یافت ، کافی نبود . به همین دلیل ، با  توجهات بسیار ارزشمند معاونت جهاد خودکفایی نیروی هوایی ، شرایطی فراهم گشت تا تمامی مراحل اورهال سنگین فانتوم های منتخب برای بازگشت به  توانایی کامل  عملیاتی (FMC)  در مرکز تعمیرات اساسی ، واقع در مهرآباد ، صورت پذیرد . بدین ترتین ، به شکل همزمان ، چند فروند از فانتوم های اسکادران سی و دوم ، پس ازقرار گرفتن در قالب پروژه دوران ، به وضعیت کامل عملیاتی بازگشته و حتی در جریان تعمیرات دپویی برنامه ریزی شده ( PDM) در مهرآباد ، به استاندارد پروژه دوران ارتقاء پیدا کردند .       فرآیند ارتقاء فانتوم های نیروی هوایی با ارسال جت F-4E نهاجا به رجیستر 6598-3 که بدنه آن در نتیجه آتش سوزی پیشرانه ، دچار آسیب دیدگی شدید شده بود ، در سال 2009 ، ادامه پیدا نمود . در حالی که مجتمع تعمیراتی اوج ، وابسته به نهاجا ، در حال تولید پنل های جدید بریا بخش انتهایی فانتوم فوق الذکر بود ، معاون وقت عملیات نیروی هوایی  از مرکز تعمیرات اساسی مستقر در مهرآباد ، در یک اقدام تعجب برانگیز درخواست نمود تا فانتوم مورد نظر به وضعیت کامل عملیاتی ( FMC) بازگردد . در نتیجه این دستور ، فانتوم مورد نظر به رجیستر6598-3 نخستین چک پروازی خود را پس از انجام تعمیرات سنگین در 18 فوریه 2012 انجام و دوهفته بعد ، به اسکادران اصلی خود ( اسکادران سی و دوم تاکتیکی ) تحویل داده شد .       این مساله موجب گردید تا یکی دیگر از فانتوم های اسکادران سی و دوم ، به رجیستر 6650-3 که به منظور بازگشت به شرایط کامل رزمی ، به مرکز فوق الذکر تحویل داده شده بود ، برای حمل غلاف نشانه گذار لیزری TSL-99 مورد ارتقاء قرار گرفته و سیم کشی های مربوط به آن ، روی این فانتوم صورت پذیرد . این جت نوسازی شده ، پس از طی مراحل مختلف نوسازی ، سرانجام در 15 مارس 2011 به مورد آزمایش های مقدماتی قرار گرفت و در ماه مه 2013 به خانه اصلی اش در پایگاه سوم بازگشتی دوباره  داشت . پس از اتمام بروزرسانی این فانتوم ، نوبت به شبح دو موتوره دیگری به رجیستر 6669-3 رسید که بدون هیچ بروزرسانی خاصی ، پس از اورهال  معمول ، در یکم مارس 2014 به اسکادارن سی و دوم تحویل گردید .         پروژه دوران    محدودیتهای بودجه ای که نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، با آن دست و پنجه نرم می کند ، موجب کند شدن روند بازگردادندن فانتوم ها به وضعیت و شرایط کامل عملیاتی توسط صنایع هوایی ایران ، شده بود .   چنانکه در سال 2009 ، این مرکز صرفاً موفق شد تا فرآیند تعمیرات سنگین دو  فروند فانتوم پایگاه سوم ( رجیسترهای 6611-3و 6662-3) را به اتمام برساند . اما پس از آن ، فانتوم های بعدی ، به رجیسترهای 6559-3 / 6555-3 و 6684-3 به ترتیب ، در سالهای 2010 ، 2011 و 2013 در فرآیند  تعمیرات سنگین قرارگرفتند ، اما در میان آنها ،  تنها دو فروند به استاندارد FMC  دست پیدا نمودند .   شاید ، یکی از نتایج غیر منتظره ، اما مطلوب این روند ، یعنی تعمیرات  فانتوم ها و فتو فانتوم های نهاجا در سطح  دپویی پایگاه سوم این بود که نیروی هوایی در بازه زمانی 2009 تا 2015  بتدریج از تکنسین های پرتجربه و قدیمی به منظور بازگرداندن فانتوم های آسیب دیده دعوت بعمل آورد . موفقیت این شیوه تا جایی بود که یکفروند فانتوم آسیب دیده به رجیستر 6642-3 پس از طی تعمیرات سنگین ، در  رژه نیروهای مسلح به سال 2016 میلادی ، شرکت نمود .      ادامه دارد .......................     صرفاً برای میلیتاری