برترین های انجمن

  1. mehdipersian

    • امتیاز

      55

    • تعداد محتوا

      2,882


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      35

    • تعداد محتوا

      8,883


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      20

    • تعداد محتوا

      5,139


  4. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      373



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on شنبه, 27 اسفند 1401 در همه مناطق

  1. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم از ویکی پدیا : " اراده ، به شوق شدید تحقق فعل اطلاق می‌شود.خواستن و اراده، آن قدر مهم است که گفته شده، خواستن، توانستن است." به طور کلی، «اراده» ، ظرفیت کلی داشتن چنان خواسته‌هایی است که عمل قاطعانه بر مبنای آنها شکل میگیرد. این موضوع به یک کلیشه تبدیل شده‌است که در قرن بیست و یکم هیچ رابطه ای مهمتر از رابطه بین ایالات‌متحده و چین نیست .مانند بسیاری از کلیشه‌های دیگر، این جمله درست است اما خیلی مفید نیست ، چون در مورد ماهیت رابطه ، چیز کمی میگوید و یا بهتر است بگوییم اصلا نمیگوید.در این تاپیک قصد داریم اسناد و تحلیل های مهم این جنگ اراده ها رو خدمت دوستان ترجمه و ارائه بدیم.متن زیر معرفی و بررسی اولبن سند و مهمترین سند در مقابله امریکا با چین هست که به صورت پیش درامد تاپیک اورده شده.ترجمه سند در پست های بعدی خدمت دوستان ارائه میشه. در سال 2015 مرحله تازه ای در محافل سیاست خارجی آمریکا بر سر رسیدن به یک سیاست تهاجمی در قبال چین توسط آخرین گزارش منتشر شده اندیشکده شورای روابط خارجی امریکا آغاز شد.این گزارش با عنوان " بازبینی استراتژی کلان آمریکا نسبت به چین " ( Revising US Grand Strategy Toward China ), چیزی کم‌تر از یک دستور کار برای جنگ نیست. این گزارش به مبحثی اشاره می‌کند که در طول جنگ جهانی دوم مطرح شده‌است ، یعنی ،کلان استراتژی (Grand Strategy) .کلان استراتژی درواقع با " یکپارچه کردن سیاست‌ ها (سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و...) و قدرت نظامی یک ملت ، توسل و نیاز به جنگ را [برای تسهیل اهداف] غیر ضرور می نماید و یا شانس پیروزی را افزایش می دهد. موضوع اصلی گزارش این است که سلطه جهانی آمریکا به واسطه رشد مستمر چین مورد تهدید است و این روند باید توسط ابزارهای اقتصادی , دیپلماتیک و نظامی معکوس شود .به طور قابل‌توجهی , در ابتدای گزارش , نویسندگان آن به راهنمای برنامه‌ریزی دفاعی پنتاگون در سال 1992 اشاره کرده اند که در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد و اصرار داشت استراتژی آمریکا باید بر روی ممانعت از ظهور هر رقیب جهانی احتمالی در آینده تمرکز کند . نویسندگان ادعا می‌کنند چین یک " کلان استراتژی " برای سلطه منطقه‌ای و در نهایت سلطه جهانی دارد و روشن می‌کنند که تهدیدی جدی برای آمریکا است که از رشد اقتصادی چین در نظام بین‌المللی کنونی ناشی می‌شود . لحن این گزارش یادآور تحلیلی است که در ابتدای سال ۱۹۰۷ توسط مقام ارشد دفتر وزارت امور خارجه بریتانیا ، ایر کرو (Eyre Crowe) در مورد تهدیدات روبه رشد آلمان و تاثیر آن بر بریتانیا نگاشته شد. با اینکه چین یک قدرت امپریالیستی مثل آلمان نیست ، اما افزایش قدرت اقتصادی آن موقعیت آمریکا را تضعیف می‌کند .طبق این گزارش : " از آنجا که تلاش آمریکا برای ادغام چین در نظم بین‌المللی لیبرالی ، تهدیدات جدیدی مقابل سلطه آمریکا در آسیا ایجاد کرده‌است و می‌تواند در نهایت منجر به یک چالش مهم در سلطه جهانی آمریکا شود، واشنگتن به یک استراتژی کلان در برابر چین نیاز دارد تا به برقراری سلطه خود کمک کند .تکرار سیاست جنگ سرد مبتنی بر " سد نفوذ " (Containment) دیگر ممکن نیست زیرا بر اساس سیاست های اقتدارگرا و توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی بود، اما رشد اقتصادی چین با جهانی شدن اقتصاد و ادغام چین در بازارهای جهانی مرتبط است. پوستری از استراتژی سد نفوذ این ادعا تایید مستقیمی از تحلیل مارکسیستی است که ریشه جنگ در شیوه عملکرد خود نظام کاپیتالیسم قرار دارد.چین در چارچوب بازار جهانی فعالیت کرده‌است که حداقل توسط آمریکا تاسیس نشده است.اما این ادغام به خودی خود برتری ایالات‌متحده را تضعیف کرده‌است .در این گزارش گفته شده‌است : حمایت ایالات‌متحده از ورود چین به سیستم تجارت جهانی باعث ایجاد وضعیت ناهنجاری شده‌ که در آن واشنگتن به تسریع رشد اقتصادی پکن کمک کرده‌است و به همین ترتیب موجب ظهور یک رقیب ژئوپولتیک شد.بر این اساس , در پیشبرد عوامل اصلی یک " استراتژی کلان " آمریکایی , نویسندگان تمرکز قابل‌توجهی در مسائل اقتصادی دارند . به عنوان بخشی از طرح احیا اقتصادی , آمریکا باید : مجموعه جدیدی از روابط تجاری در آسیا که چین را نادیده می گیرد ایجاد و ابزارهای موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکونومیک در آسیا و در مشارکت با متحدین و شرکای آمریکا و فراتر از آن طراحی کند . ایجاد یک مکانیزم جدید کنترل فن‌آوری در برابر چین . پیمان تجاری اقیانوس آرام یا شراکت ترنس-پسیفیک(TPP) ، که در حال حاضر چین را نادیده می گیرد و پیمان تجاری و سرمایه‌گذاری ترنس-آتلانتیک (TTIP ) بین اتحادیهٔ اروپا و ایالات متحده امریکا در دوران اوباما مطرح شد و طبق گزارش از الزامات محدود کردن چین است . عدم ارائه آن به شدت استراتژی کلان ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد.قرارداد TPP باعث نزدیک شدن کشورهای همسایه چین به آمریکا و کاهش وابستگی آن‌ها به تجارت با چین می‌شود و در نتیجه قدرت چین در روابط تجاری کاهش میابد. تراز تجاری منفی امریکا در مقابل چین و اتحادیه اروپا تمرکز این گزارش در مورد مسائل اقتصادی به هیچ وجه نمایانگر کاهش معیارهای نظامی نیست. برعکس، نویسندگان اقدامات نظامی مفصلی را تعریف می کنند. پیشنهادات این گزارش عبارتند از گسترش روابط امنیتی ایالات متحده و ژاپن برای پوشش همه آسیا، ارتقا ارتش ژاپن, همسو کردن ژاپن با مفاهیمی مانند نبرد هوا - دریایی (Air - Sea battle)، حمله گسترده به امکانات نظامی در سرزمین اصلی چین و افزایش همکاری با ژاپن در مورد دفاع موشکی (BMD) است. سیستم‌های ضد موشکی برای یک استراتژی تهاجم اولیه حیاتی محسوب می‌شوند چون هدف آن این است که هر گونه اقدام تلافی جویانه را خنثی کند.در کره جنوبی، افزایش ظرفیت BMD و همچنین یک استراتژی جامع به همراه ژاپن برای "تغییر رژیم" در کره شمالی، مورد نیاز است. استرالیا به عنوان «لنگر جنوبی» روابط ایالات متحده در اقیانوس آرام توصیف شده است. این گزارش خواستار استفاده از پایگاه نیروی دریایی استرلینگ در غرب استرالیا برای حمایت از "ساختار نیروی دریایی ایالات متحده در منطقه است." ایالات متحده و استرالیا باید در امر شناسایی ، ناوگان بدون سرنشین را در جزایر کوکوس استرالیا در اقیانوس هند مستقرکنند و "دو کشور باید با هم کار کنند تا سریع تر بتوانند مزیت های بالقوه استرالیا در دفاع موشکی را شناسایی کنند. " تسلیحات هسته ای هند باید به عنوان یک "دارایی" در موازنه قدرت دیده شود، و همکاری نظامی ایالات متحده و هند باید افزایش یابد. نقش اندونزی در تمرینات نظامی مشترک باید گسترش یابد، تمرینات دریایی با ویتنام تقویت شده و فیلیپین باید طیف وسیعی از توانایی های دفاعی را توسعه دهد. در جبهه سیاسی این گزارش ، ایالات متحده باید "دیپلماسی سطح بالا" (high - level diplomacy) را با چین برای کاهش "تنش های شدید ذاتی" شروع کند تا به متحدان و دوستان خود در آسیا و دیگر نقاط اطمینان دهد هدف آن اجتناب از مقابله با چین است. منشا این تناقض آشکار، در بخش مهمی از محرک جنگ آمریکا و تهاجم در جبهه ایدئولوژیک قرار دارد. هدف "دیپلماسی سطح بالا" و حتی سرمایه‌گذاری‌های مشترک احتمالی با چین در برخی موارد، تولید تبلیغات دروغین است که علت جنگ، تقصیر دشمن آمریکا است - در این مورد قاطعیت و پرخاشگری چین. راه اندازی تبلیغات دروغین عنصر اصلی آغاز فعالیت نظامی آمریکا بوده‌است، یعنی از اواخر قرن ۱۹ زمانی که تبدیل به یک قدرت امپریالیستی شد تاکنون . در واقع, این گزارش به طور خاص هر گونه سازش با چین را رد می‌کند. در نتیجه نویسندگان آمده : در اینجا چشم‌انداز واقعی مطلقا ایجاد اعتماد بنیادین, هم‌زیستی مسالمت‌آمیز, " درک متقابل ", " یک شراکت استراتژیک " یا " نوع جدیدی از روابط " بین ایالات‌متحده و چین نیست. " دانلود سند سایت معرفی و شرح سند : https://www.wsws.org/en/articles/2015/05/02/chin-m02.html
  2. 1 پسندیده شده
    در عرصه اقتصاد ساخت تعداد محدودی از یک وسیله صرفه اقتصادی ندارد و وقتی صرفه اقتصادی نداشته باشد عملا ساخت ان تنها در زمان تحریم توجیه می شود مثلا همه اسم موتور یخچال دانفوس لهستان رو شنیده اند این شرکت سالیانه چندین میلیون موتور تولید میکند و هرسال هزینه زیادی را صرف R&D می و بهبود موتور های خود می نماید بسیاری از شرکت های بزرگ یخچال سازی اقدام به واردات موتور با کیفیت این شرکت می نمایند حتی شرکت های بزرگ امریکایی ساخت موتور هواپیما در کشور ما غیر ممکن نیست در بسیاری از نمایشگاه ها ساخت پره های توربین های هواپیمای مختلف با ساختار تک کریستالی رو دیدیم اما ساخت موتور هواپیما به شکل کامل منهای ساخت قسمت داغ موتور (اگر نگوییم غیر ممکنه چون خود چینم از روسیه وارد میکنه )صرفه اقتصادی نداره و این بزرگترین مشکل کشور و صنایع نظامی هست در واقع در کشور های پیشرفته سر ریز صنایع تجاری در صنایع نظامی وارد میشه اما در کشور هایی مثل شوروی روسیه و ماصنایع نظامی به عنوان نابود کننده بودجه نمود پیدا میکنن صنایع سامسونگ و ال جی هیوندا و کیا کره جنوبی به چنان پیشرفتی رسیدن که سرریزتکنولوژی هریک در ساخت تجهیزات نظامی با قیمت مناسب وارد شده است اما..... صنایع ایران خودرو و سایپاسالیانه یک میلیون خودرو تولید میکنه اگر این صنایع یک صنعت مولد و با مدیریت درست بودند اکنون هر کدام می بایستی چندین نوع موتور و ......رو تولید میکردن و این تولید موتور و پیشرفت باید به جایی می رسید که مثل صنایع معظم میتسوبیشی از موتور خوردرو سبک و سنگین قطار مترو تانک و هواپیما همه رو تولید میکرد نه اینکه از انحصار به وجود امده سو استفاده کنه و فقط رانت استفاده کنه مشکل ساخت موتور هواپیما در کشور ما اینه الان ارتش در کشور ما با اقتصاد کارگاهی اقدام به ساخت قطعات موتور هواپیما ها میکنه که شاید در استاندارد در حد اول دنیا نباشه اما در حد خودش خوبه از این طریق ارتش تونسته نیرو هوایی خودشو با صرفه جویی و با بودجه کم سرپا نگهداره هرزمانی شما یک اقتصاد پویا و شفاف در کشور دیدید این بنگاه پیشرفت میکنه مثل اسنپ( در مقابل آژانس های کرایه تاکسی در گذشته)این شرکت هر روز در کشور پیشرفت کرده و دراینده میتونه حتی بانک خودشو داشته باشه و.....این شرکت اگر مدیریتش درست و سالم ادامه پیدا کنه ساخت قطعات خودرو و.... هم براش دور از ذهن نیست مثال این شرکت ها یک سایت میزنن و در اون سایت مشخصات پیچی که میخوان رو میزارن شما تو خونت یک دستگاه تراش میزاری و پیچ رو تولید و تحویل شرکت میکنی و شرکت تنها وظیفه کنترل کیفیت اونم با تجهیزات نرم افزاری خارج از حضور نیروی انسانی رو دارد و از هزار پیچ تولیدی شما ۸۰۰ تا تایید شده و پولش پرداخت میشود این یعنی شفافیت و پیشرفت کاری که چین در کشورش انجام داده است هروقت صنایع ما به این سمت از شفافیت و کیفیت رفت ما میتونیم همه چیز بسازیم
  3. 1 پسندیده شده
    بسم ا... نهانگاه شبح !!!!! رونمایی نیروی هوایی ایران از مجموعه پناهگاه های زیرزمینی برای اسکادران های رزمی اف-4 فانتوم-2 درمیانه نبرد شدید میان روسیه و اوکراین و پس از رزمایش مشترک نیروی هوایی عبری و ارتش ایالات متحده ، نیروی هوایی ایران (IRIAF) در جدیدترین قدرت نمایی خود ، از پایگاه های زیرزمینی تکمیل شده ای پرده برداری نمود که براساس ویدئوها و تصاویر موجود ، مجموعه ای از آشیانه های زیرزمینی را شامل می شود که قرار است از ناوگان عملیاتی این نیرو محافظت نماید . از محتوایی که تا کنون در دسترس عموم قرار گرفته است ، چنین برمی آید که نیروی هوایی ایران در حال حاضر ، جتهای کهنه کار F-4E/D فانتوم-2 خود را که هم اکنون استخوان بندی این نیرو را تشکیل می دهد ، در این مجموعه های زیرزمینی محافظت شد مستقر کرده است . دراین میان ،اگرچه از این هواگرد رزمی حدود 60 فروند باقی مانده ولی با اختلاف هنوز پرتعدادترین جنگنده نیروی هوایی ایران محسوب می شود . براساس تحلیل های اولیه کارشناسان نظامی ، اگر این تاسیسات ، به یک جزء اصلی و عملیاتی نیروی هوایی ایران تبدیل شده باشد ، احتمالا لایه حفاظتی مفیدی را دربرابر یک حمله غافلگیرکننده ایجاد خواهد کرد . به گفته این ناظران نظامی ، ایران برای طراحی وساخت چنین زیرساختهایی از تجربیات موجود در کشورهایی نظیر چین ، کره شمالی ، سوئیس و تایوان پیروی نموده و برای رونمایی از آن نیز زمان بندی خاصی را درنظر گرفت ، چرا که این رونمایی درست پس از اجرای بزرگترین رزمایش نظامی مشترک ایالات متحده و رژیم عبری که در ژانویه 2023 برگزار گردید انجام پذیرفت . با این وصف مجموعه عکس ها و ویدئوهای منتشر شده از این تاسیسات که با شناسه عقاب-44 شناخته می شود ، با حضور فرمانده کل ارتش ایران و همچنین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در معرض نمایش قرار گرفت ، هر چند مشخص نیست که این رونمایی ، از یک سری سازه های جدید صورت گرفته یا یکی از چندین تاسیساتی است که پیش از این برای ذخیره و محافظت از موشکهای بالستیک و پهپادهای تولید شده توسط سپاه پاسداران پرده برداری شده بود . اما این رونمایی چه یک پروژه جدید باشد و چه نباشد ، روند ساخت آن از مدتها پیش شروع شده و با توجه به اینکه ایجاد چنین زیرساختهایی ، زمان بسیار طولانی را می طلبد ، ( براساس اطلاعات موجود چیزی در حدود هشت سال .م ) می توان گفت که احتمالا از اهمیت بسیار بالایی نزد طراحان نظامی ایرانی دارد ، ضمن اینکه طبق برآوردهای اولیه ، به اندازه ای بزرگ است که بتواند جتهای رزمی را در خود جای دهد که این امر با نمایش فانتوم های مسلح ، بخوبی قابل مشاهده است . طبق داده های منتشره از سوی خبرگزاری های داخلی ایران، این مجموعه جدید یکی از مهمترین پایگاه های نیروی هوایی ایران محسوب می شود که درآن جنگنده های مسلح به موشکهای کروز دوربرد نگهداری می شوند، درحالی که تصاویر منتشره فانتوم های مسلح به موشکهای هوابه زمین AGM-65 و مهمات دورایستای هدایت شونده لیزری و الکترواپتیکی و موشکهای ضد کشتی تولید داخلی را به نمایش گذاشته بود . به گزارش خبرگزاری رویتزر ، سرلشکر باقری در گفتگویی با رسانه رسمی ایران ، به دشمنان ایران بخصوص اسراییل ، هشدار دارد که هرگونه حمله ، با پاسخ پایگاه های نیروی هوایی ایران مواجه خواهد شد . با این حال ، هنوز نمیتوان تحلیل مشخصی را در خصوص این تاسیسات ارائه نمود ، زیرا مکان آن فاش نشده ( البته چند ساعت بعد مکان این تاسیسات توسط کاربران فضای مجازی مشخص شد .م ) ولی پیش از این ، حدود 60 فروند اف-4 عملیاتی این نیرو در 4 پایگاه هوایی بندرعباس ، چابهار، کنارک و همدان مستقر بوده اند که گفته میشود از مجموع این تعداد ، تنها 60 درصد به شکل همزمان قابل استفاده هستند . علاوه براین مشخص نیست که آیا این تاسیسات ، زیرمجموعه یکی از پایگاه های هوایی ایران محسوب میشود یا اینکه بعنوان یک واحد مستقل موجودیت پیدا نموده که از واحدهای مسلح به اف-4 یا سایر هواگردهای عملیاتی به شکل چرخشی بهره می برد . اما خبرگزاری ایرنا مدعی است که این تاسیسات بطور مشخص بطور همزمان بعنوان مبداء اصلی برای جتهای سرنشین دار و طیف متنوعی از پرنده های بدون سرنشین استفاده خواهد شد این مساله که این تاسیسات تنها برای حفاظت از آنها دربرابر حملات احتمالی است ، تحلیل اشتباهی خواهد بود . اگر این استدلال صحت داشته باشد ، یک باند ، مجموعه های زیرزمینی نگهداری سوخت ، مهمات ، تاسیسات تعمیر و نگهداری ، استقرار خدمه ، نیروهای محافظ و ... نیز باید بدان اضافه شود ( که براساس تصاویر ماهواره ی ، باند پرواز این مجموعه مورد بررسی قرار گرفت . م ) . علاوه براین ، مجموعه هایی نظیر برج مراقبت برای کنترل ترافیک هوایی و همچنین کنترل- فرماندهی نیز احتمالا برای آن در نظر گرفته شده باشد . دراین زمینه ، ناظران نظامی غربی مدعی اند که ایران در حدود دو دهه است که برنامه ریزی مشخصی را برای انتقال عناصر کلیدی دفاعی خود به زیرزمین در دستور کار دارد که این تلاش برای نخستین بار در سال 2015 با انتشار تصاویر و ویدئوهایی از محل ذخیره سازی موشک های بالستیک سپاه پاسداران در معرض دید قرار گرفت . این مجموعه های زیرزمینی ، نه تنها برای ذخیره یا مونتاژ موشکهای بالستیک مورد استفاده قرار می گرفتند ، بلکه برخی از نمونه های رونمایی شده حتی به پرتاب این سامانه های رزمی طراحی شده بودند . علاوه براین ، مقامات ایرانی مدعی شده اند که یک سامانه جدید ریلی را در یکی از پایگاه های موشکی خود راه اندازی نموده اند که با مجهز شدن به یک خشاب حاوی موشکهای بالستیک ، این موشکها را بصورت عمودی برای شلیک های متوالی استفاده می کنند . بنابراین ، در نگاه نخست ، تاسیسات اینچنینی در نیروهای مسلح ایران ، که با استفاده از ایده های نوآورانه ایجاد شده ، میتواند دربرابر حملات هوایی / کروز با توان انفجاری مشخصی مقاومت نماید ( نویسنده در متن از احتمال خرابکاری داخلی در چنین تاسیساتی نامبرده که مسئولان امر باید بخصوص روی این مساله دقت لازم را مبذول نمایند .م ) در نتیجه اقدامات مشابهی احتمالا در پایگاه جدید ساخته شده برای نیروی هوایی ایران باید درنظر گرفته شده باشد تا امکان نقش آفرینی در یک جنگ واقعی بدان داده شود که این روند به معنای نصب دربهای ضد انفجار و همچنین شاخه بندی تونل های اصلی و آشیانه های محل نگهداری جنگنده ها و بدون سرنشین های رزمی خواهد بود . از این گذشته ، تاسیسات زیرزمینی نظیر عقاب-44 بطور طبیعی به یک هدف اصلی برای هرگونه عملیات آفندی هوایی/ کروز برای دشمنان ایران تبدیل می شود با این تبصره که گرچه این مجموعه برای حفاظت از سخت افزارهای سرنشین دار و بدون سرنشین دربرابر حملات با موشکهای کروز ، بدون سرنشین های رزمی مهاجم و حتی بالستیکهای متعارف تقریبا ایمن است اما باید توان مقاومت آن را دربرابر تسلیحاتی که بطور خاص برای نفوذ به عمق زمین طراحی شده اند نیز مورد بررسی قرارداد . در همین رابطه ، مهمات سنگرشکن آمریکایی نظیر GBU-57 یکی از گزینه ها خواهد بود ،اما این مهمات بصورت محدود در دسترس قرارداشته و تنها توسط بمب افکن های بی-2 قابل حمل است که رسانه های ایرانی مدعی اند ، چنین تاسیساتی بطور خاص برای مقابله با این مهمات طراحی شده و مرتبا در عمق های بیشتر در حال گسترش هستند . اما در زرادخانه نیروی هوایی عبری و ایالات متحده ، مهمت سنگرشکن کوچکتری نیز وجود دارد که ممکن است برای ایجاد اختلال در عملکرد این نوع پایگاه ها مورد استفاده قرار گیرد . درواقع ، ضربه زدن به ورودی این تاسیسات یا باند پرواز میتواند برای مدتی در کار این پایگاه ایجاد اختلال نماید هر چند امکان انهدام سخت افزارهای قابل نگهداری در این تاسیسات را ندارد ، ولی می تواند برای جتهای سرنشیندار نیروی هوایی ایران تاحدودی مشکل زا باشد . البته این واقعیت را نمیتوان کتمان نمود که برنامه ریزان ایرانی به این نکته واقف هستند ، به همین دلیل تهران دکترین رزمی مشخصی را برای استفاده از این مجموعه هاطراحی نموده و ممکن است هواگردهای مستقر دراین مجموعه ها ، قبل از اقدام دشمن ، از آن خارج شوند تا در فرودگاه یا باندهای اضطراری یا جایگزین فرود آید که در چنین سناریویی حفظ تجهیزات برای مقابله با دشمن ، میتواند اهمیت زیادی داشته باشد . اما مشکل اصلی قابل مشاهده در این رونمایی ، حضور جنگنده های قدیمی اف-4 نیروی هوایی ایران ( علیرغم بروزرسانی های صورت گرفته . م ) به معضل اصلی تبدیل شده است هر چند برخی معتقدند که اهمیت این جنگنده ها به اندازه ای است که تهران برای حفاظت از آنها دست به سرمایه گذاری اینچنینی زده است در نتیجه می توان حدس زد که چرا نیروی هوایی ایران چنین راهبردی را در دستور کار خودقرار داده . در این راستا ، داده های موجود نشان می دهد که ایران ، علاوه برزیرساختهای تولید و شلیک بالستیک ، بخش قابل ملاحضه ای از زیرساختهای نظامی خود را به زیرزمین منتقل نموده تا میزان بقاء آنها را در یک درگیری احتمالی افزایش دهد . اما این مساله برای نیروی هوایی مقداری سخت تر است چرا که این هواگردها برای وارد شدن به صحنه رزمی باید از آَشیانه های زیرزمینی خود خارج شوند در حالی که همواره نیازمند تعمیرات اساسی و دوره ای هستند که احتمالا در پایگاه های متعارف صورت می گیرد ، هر چند با نمایش شهرهای موشکی و پهپادی ، احتمال انتقال چنین تاسیساتی به زیرزمین نیز وجود خواهد داشت . در ماه می 2022 فرمانده کل ارتش ایران ، جزئیات یک پایگاه زیرزمینی را فاش نمود که میتوانست حدود 100 فروند پهپادهای رزمی شامل نمونه های ابابیل-5 مسلح به موشکهای قائم-5 را در خود جای دهد درنتیجه چندان جای تعجب ندارد که این دکترین به ناوگان جنگنده های سرنشین دار این سازمان سرایت کرده است . دراین میان ، اگر تحویل جنگنده های سوخو-35 صورت گیرد ، میتوان استدلال قانع کننده تری را برای سرمایه گذاری روی ساخت چنین تاسیساتی بدست آورد که نشان دهنده امیدواری نیروی هوایی ایران برای یک جهش در حوزه فناوری و سخت افزاری باشد . این مساله بخصوص پس از رزمایش مشترک رژیم عبری و ایالات متحده و همچنین توقف مذاکرات هسته ای از سال 2018 میتواند نشانه های تازه ای را به نمایش گذارد . اما در مجموع ، واقعیت را نباید پنهان کرد که انتقال دارایی های نظامی ایران به مجموعه های حفاظت شده زیرزمینی ، هدف قراردادن آنها را برای یک مهاجم احتمالی بسیار سخت تر می کند و این بخصوص برای ناوگان نیروی هوایی ایران از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود ، بدین معنا که انتقال این سخت افزارها به زیرزمین ، بطور کامل به معنای حفاظت کامل ازآنها نیست اما مشکلات تاکتیکی بسیار بیشتری را برای یک مهاجم ایجاد کرده و این بخصوص برای نیروی هوایی عبری ، واضح تر به نظر می رسد . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . 3- اعداد ادعایی در این متن ، مستند نیست .
  4. 1 پسندیده شده
    سلام و وقت دوستان بخیر یوم الله 22 بهمن و پیروزی انقلاب مردم ایران از هر دین و مذهب و قومیت علیه استعمار و استثمار اجانب رو به همه دوستان تبریک میگم خوب خدا رو شکر پس از سالهای شهادت امیر بزرگوار ستاری که نیروی هوایی دچار رخوت شده بود در این چند ساله شاهد فعالیت و تلاش این نیرو برای در امدن از انزوا و بازی کردن نقش واقعی خودش هستیم و شو اف کمتر ...خدا رو صد هزار مرتبه شکر .... اما بعد ... فکر نکنم کسی در اینجا باشه که نسبت به مزایای پایگاههای زیر زمینی اگاهی نداشته باشه..و ...همچنین معایبشان اما ساخت این دست پایگاهها با تمام معایبشون برای ما مزایای بیشتری داره که دوستان قبلا فرمودن ...فقط جسارت من در اینجا در توضیح بعضی از صحبتهای دوستان هست در مبحث زمان اماده سازی و تغییر میکسچر تسلیحاتی جنگنده ها که بیشتر در بروزرسانی دوستان عزیز فرمودند 1. اولین بحثی که مطرح میشه مربوط به محل دپوی تسلیحاتی و فاصله اون تا محل لودینگ ...خوب یه توضیح مختصر خدمت دوستان بدم که در سیستم انبارداری نیروی هوایی در بخش تسلیحات تسلیحات هدایت شونده توسط شعبه موشک و تسلیحات غیر هدایت شونده توسط شعبه مهمات نگهداری میشه و هر کدام انبار جداگانه داره و بسیار امن ...مثلا در انبارداری ...مهماتی مثل بمبها و گلوله ها و راکتها هر کدام جداگانه باید نگهداری بشن و کاملا سیف و غیر مسلح ..در مبحث موشک هم همین است و محل نگهداری تمامی تسلیحات فاصله ای مناسب و زیاد و امن تا محل نگهداری و لود جنگنده داره و گرنه همان بلایی که چندبار بر سر روسها با مهماتی نظیر پهباد امد بر سر ما هم می اید (منظور نگهداری مهمات در کنار خط نگهداری هواپیماهای روسیست که دوستان حضور ذهن دارند که چه پیش امده در این نبرد اوکراین)...خوب همین فاصله و اماده سازی جهت ارسال زمان مشخصی را تلف میکند و در صورت تغییر ناگهانی میکسچر لودینگ این زمان بیشتر میشود ...که شامل اماده سازی مهمات جهت انتقال هم میباشد چرا که هیچ سلاحی در انبار به صورت اماده نباید نگهداری شود برای ایمنی و سیفتی 2.دومین مساله تخصصی تر است و مربوط به خود هواپیما ....به غیر از گان هواپیما که بر روی پرنده نصب است و لود و انلود ان شامل باز و بست دریچه های گان و جعبه مهمات و پیاده و سوار کردن مهمات است ...البته به شرط عدم شلیک گان در پرواز قبل و تمیز بودن و بدون مشکل بودن گان که اگر هر کدام از این موارد باشد باید برای سرویس یا رفع اشکال پیاده و یا جایگزین شود که خود زمانبر است..البته چف فلایر هم تا حدودی همین شکل ولی ساده تر است ....بقیه تسلیحات هر مدل مختلف سیستم ریلیز و لانچ متفاوتی دارند ...مثلا برای موشکها هر مدل مختلف موشک لانچر مختلف ..هر مدل راکت.. پاد مختلف و هر مدل بمب هم بمبرک مختلف لازم است که خود سوار و پیاده کردن و تست و چک انها بر روی هواپیما تایم قابل توجهی میگیرد ... 3.سومین مورد لود و دیلود تسلیحات مختلف است بر روی جنگنده ...که پس از نصب سیستم لانچ یا ریلیز انها بر روی پرنده و چک و هماهنگی ان با جنگنده شروع میشود ..که شامل ارم کردن و یا اماده کردن موشکها و راکتها و بمبهاست ..معمولا بعضی موشکها قبل از لود توسط نفرات اسلحه ارم میشوند و بعد لود بر روی لانچر میشوند ...وبعضی دیگر نذیر بمبها اول لود میشوند و بعد فیوز گذاری و لنیارد کشی و اماده ریلیز میشوند ...(البته دوستان درجریان باشند که این ارم کردن به معنای اماده انفجار بودن انها نیست و تمام این مهمات حتی گلوله های گان پس از شلیک یا ریلیز پس از طی مسافتی مسلح و اماده انفجار میشوند ..که خود این پروسه در هر مدل فیوز تسلیحات متفاوت و بحثی طولانی و جذاب دارد ) اما بعد ...جسارتا هدف از گرفتن وقت دوستان و جسارت بنده ذکر این نکته است که اماده سازی یا حتی چنج میکسچر تسلیحاتی چقدر نفر درگیر (از نفرات شعبه اسلحه تا مهمات و موشک و حتی رادار کنترل اسلحه )دارد و چقدر دنگ و فنگ و زمان میطلبد ..حالا بماند پرنده ایی که از پرواز برگشته که باید مجدد توسط شعبات مختلف prشود و در صورت اوکی بودن تحویل شعبه اسلحه گردد ... حتما دوستان مثالی مانند نبرد 6 روزه اعراب و اسراییل و لود سریع جنگنده های اسراییلی در بین پروازهایشان را مطرح میکنند ..که خوب ما هم بسیار از این کارها کردیم و حتی با تایماهای بسیار بهتر ..اما این را در نظر بگیرید که در انجا مهماتی که روی هر هواپیما نصب میشد دقیقا همان مهمات پرواز قبلیست و بسیاری از این دنگ و فنگها را ندارد... در پایان ارزو میکنم این کشور در زمینه نیروهای مسلح به حدی در خور نام ایران عزیز و مردم بزرگش برسد .... به قول برادر موسوی و من الله توفیق
  5. 1 پسندیده شده
    حل مشکل مسدود شدن خروجی های پایگاه برای حل مسدود شدن خروجی های پایگاه میشه از آسانسورهای بزرگ استفاده کرد. یعنی یک تونل زیر زمینی تا باند فرود کشید و در آنجا یک آسانسور بزرگ قرار داد که هواپیما را تا سطح زمین بالا بیاورد. شبیه این آسانسورها در ناو های هواپیما بر وجود داره و مشکل خراب شدن باند فرود: میشه این آسانسورها را در نزدیکی جاده هم قرار داد که هواپیما ها وارد جاده بشوند و در صورت لزوم هواپیما ها از جاده پرواز کنند. پرواز هواپیمای جنگنده از بزرگراه در فنلاند:
  6. 1 پسندیده شده
  7. 1 پسندیده شده
    بسم ا... تصاویر ماهواره ای منتشر شده ....
  8. 1 پسندیده شده
    اهمیت راهبردی پایگاه عقاب ۴۴ چیست؟ در آستانه چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، نیروی هوایی ارتش از اولین پایگاه زیر زمینی خود به نام عقاب ۴۴ رونمایی کرد‌. این پایگاه مخفی نیست اما پایگاه های مشابه دردایتالیا یوگسلاوی سابق سوئد و ... هم مخعی نبودن به گفته مقامات ارتش ایران ،این پایگاه صدهها متر زیر زمین قرار دارد ، جنگنده های تاکتیکی ارتش را در خود محفوظ ساخته است‌. در این خصوص ذکر چند نکته ضروری است ؛ ۱- این پایگاه تنها پایگاه زیرزمینی ارتش نیست و براساس شنیده ها در دهه ۸۰ ساخته شده است اما اکنون به دلایل مختلف رونمایی شد . ۲- این پایگاه که در چهارچوب به کارگیری پدافند غیرعامل می توان آن را تعریف کرد ، کاملا ایمن و محافظت شده بوده و از بین بردن آن با تسلیحات متعارف تقریبا محال است. ۳- تجمیع جنگنده های سرحال و تازه نفس ارتش در این پایگاه باعث می شود تا در صورت حمله غافلگیرانه احتمالی ، بخش قابل توجهی از هواگردهای ارتش دست نخورده و سالم باقی بمانند و بتوانند در راهبرد ضربه دوم واکنش متناسب را به مبداء حمله اتخاذ نموده و ماموریت های محوله را به انجام رسانند. ۴- در جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل ، در ساعت اول جنگ ، تمام باندهای فرودگاه های مصر بمباران و بلااستفاده شد و این کشور نتوانست هواپیماهای خود را به پرواز درآورد و پس از ساعاتی آن جنگنده ها نیز بمباران و نابود گشتند ؛ ساخت پایگاه های زیرزمینی به همین دلیل اهمیت دارد و باعث حفظ دارایی های مهم و ارزشمند ارتش می شود . ۵- با توجه به خرید جنگنده های بسیار مهم ، راهبردی و گرانقیمت سوخو ۳۵ ، احتمالا بخش قابل توجهی از آنها در پایگاه های ایمن زیر زمینی مستقر شوند و ارتش ایران با این رونمایی نشان داد خود را برای دریافت جنگنده های جدید آماده کرده است. ۶- اقدامات اینچنینی در ارتش، بیش از همه جنبه بازدارندگی دارد زیرا راهبرد آمریکا و اسرائیل معمولا بر ضربه اول و نابودی کامل توان نظامی رقبا در لحظات اول جنگ متمرکز شده و ایجاد پایگاه هایی مانند عقاب ۴۴ ، استراتژی آن ها را بی اثر خواهد ساخت. ۷- ایران در سالهای اخیر از قابلیت وسعت جغرافیایی و عوارض طبیعی خود نهایت استفاده را کرده و دارایی های بسیار راهبردی صنعتی ، هسته ای و نظامی خود را به زیر کوهها منتقل ساخته و با نشان دادن آنها علاوه بر قدرت نمایی و نشان دادن قابلیت های تکنولوژیکی خود در زمینه ساخت پایگاه های زیر زمینی ، پیام آمادگی خود در برابر حملات هوایی گسترده را به طرف های متخاصم فرستاده است . ۸-عدم اعلام این موارد در سال های گذشته توسط نیرو های غربی نشان از حفاظت اطلاعات بالای نیروی هوایی داره که باید بهشون دست مریزاد گفت واگرنه تصاویر ماهواره ای این گونه پایگاه ها تابلو هست ۹-بابک تقوایی در مقالات خود معتقد بود بودجه نیرو هوایی اینقدر کمه که فرودگاه زاهدان و... فقط چند تا کانکسه اما معلومه برنامه ریزی ارتش مناسب و به دور از هیاهو جلو رفته ۱۰-وجود سوخو ۲۴ با وینگ اسپن ۱۸ متر میتونه حضور سوخو ۳۵ رو هم توجیه کنه البته برخی میگن این جنگنده بال متغیر هستش اما در کل این مساله راه حلهایی هم دارد. ضمن اینکه امکان دارد ابعاد کاملا پیش بینی شده باشد. ۱۱-هواپیماهای حاضر همه دارای مهمات به روز ساخته شده وزارت دفاع اعم از یاسین و قاصد و موشک های کروز ضد کشتی هستن و حتی پاد جنگ الکترونیک شاهین که در نوع خود کم نظیر بود ۱۲-برخلاف نیرو زمینی که یک کرار سال هاست داره ازمایش میشه ولی استفاده انبوه نشده استفاده انبوه تسلیحات هدایت دقیق چندین برابر روسیه را شاهد هستیم ۱۳-تمام فانتوم ها فانتوم های ابدیت شده پروزه دوران هستن که ارم دوران در اکثر عکس ها موجود بود ۱۴-وجود موشک های کروز ضد کشتی بر روی فانتوم ها نشان از نزدیکی پایگاه به خلیج فارس و دریای عمان دارد ۱۵-با وجود چنین پایگاه هایی نباید تعداد پایگاه های شکاری را با ۱۵ پایگاه نیمه کاره قبلی یکی دانست و احتمالا حداقل سه پایگاه به شکل زیر زمینی در حال کار باشند ۱۶-در کشور های سوئد و نروژ یکی از تاکتیک های مورد علاقه پرواز از بزرگراه ها می باشد و هنوز هم این تاکتیک در جنگ اکراین کار خود را انجام میدهد ۱۷-زدن درب های ورودی این پایگاه ها چیز خاصی نیست اصل عدم صدمه جنگنده و هواپیما های ما در مرحله اول حمله هست واگرنه با یک لودر درب دوباره باز می شود واگرنه استراژیست های سوئد و نروژ و ایتالیا از ما نادان تر نیستند و این پناهگاه رو در جنگ سرد نمیساختن تعمیر باند فرودگاه هم که دیدیم در فرودگاه دمشق سوریه کمتر از یک روز زمان میبره ۱۹-تلاش فرمانده جدید نیروی هوایی برای اخذ هواپیمای جدید از رئیس جمهور هم در نوع خود جالبه که میگه هواپیما برای نیرو هوایی مثل اکسیژنه برای انسان و بدون اون نیرو مرده است ۲۰-باور نمیکردم اینقدر جنم داشته باشه بیشتر میخورد بگه پهپاد برای ما همه کار میکنه و ما نیاز به هوا پیما نداریم خخخخخ بازم دمشگرم ۲۱-یک چیزی هم بگم خارج از بحث در دوره جدید فرمانده ارتش سرلشکر موسوی بیشترین کار جهت ساخت خانه های سازمانی و شخصی برای پرسنل ارتش اتفاق افتاده که اونم در نوع خودش بی نظیر بوده کاملا قابل تشکر که معیشت سرلوحه کار ایشان است وسخن پایانی از سرلشکر باقری: ساخت پایگاه‌های امن که این پایگاه یکی از چندین نمونه آن‌هاست، تداوم خواهد داشت تا توان بازدارندگی ما روز به روز قوی‌تر، پایدارتر و ماندگارتر برای امنیت و آرامش ملت ایران پابرجا بماند. تغییر تفکر از پایگاه زیرزمینی موشکی به زیرزمین پهپادی و زیرزمینی هواییی نشانی است از توازن تاکتیک و عدم قرار دادن تمام تخم مرغ های خود در یک سبد نه تغییر تاکتیک
  9. 1 پسندیده شده
    در این مورد حتی در چند صحنه ورودی و خروجی پایگاه نشان داده شده: در فیلم و عکس به نظر میرسه باند فرودگاه بیرون پایگاه قرار داره و به هر حال این پایگاه غیر قابل آسیب نیست. ولی توانایی باقی ماندن در صحنه ی رزمش بسیار بیشتر از یک پایگاه معمولی هست. به هر حال با ترکیب پایگاه های فعلی نیروی هوایی فعالیت خواهد کرد.
  10. 1 پسندیده شده
    تصویر از نمای نزدیک از جنگنده اف 4 مسلح با دو موشک کروز ضد کشتی نصر و دو بمب بالدار هواسر یاسین
  11. 1 پسندیده شده
    پی نوشت : اطلاع ندارم این نوزآرت روی دماغه فانتوم واقعی یا فتوشاپ حرفه ای است ، با این حال جذابیت را به نمایش گذاشته ..
  12. 1 پسندیده شده
    در این رابطه قبلا بحث هایی در میلیتاری انجام شد. تعدادی سوخو 35 که قبلا قرار بوده به مصر تحویل داده شود قرار است به ایران داده شود. این جنگنده ها قبلا ساخته شده اند و شاید قابل تغییر نباشند. ولی اگر تعداد بیشتری سفارش داده شد باید تلاش شود این ارتقا ها در جنگنده داده شده باشد. بخصوص رادار ارایه فعال و موشک R77M مهم هستند. همچنین رادار باند L و سیستم مادون قرمز برای مواجه با جنگنده های رادار گریز مهم هستند. ما در نقطه ای از دنیا هستیم که با اف 35 و رافائل و یوروفایتر مواجه هستیم. نیاز ما جنگنده کاملا به روز است.
  13. 1 پسندیده شده
    ادامه بررسی جنگنده سوخو ۳۵ اس ام رادار ارایه فازی فعال رادار چند نقشی Irbis-E باند X دماغه Su-35S یکی از تواناترین رادارهای آرایه ای اسکن الکترونیکی غیرفعال جنگنده در جهان به شمار می رود، با حداکثر زاویه انحراف بی نظیر پرتو به 120 درجه، برد تشخیص ۳۰۰ تا 400 کیلومتر و قابلیت ردیابی 30 هدف و شلیک همزمان به 8 هواپیما. از آنجایی که رقبای روسیه در هوانوردی نظامی به طور فزاینده‌ای به سوی استفاده از رادارهای آرایه‌ای اسکن الکترونیکی فعال که جمینگ آنها دشوارتر است، امضای کمتری دارند و گزینه‌های بیشتری برای جنگ الکترونیکی ارائه می‌دهند حرکت میکنند، انتظار می‌رود که انواع Su-35 آینده نیز از این رادارها استفاده کنند. اگرچه اتحاد جماهیر شوروی در زمینه ساخت رادارهای آرایه ای اسکن شده الکترونیکی برای نبرد هوا به هوا 20 سال از جهان جلوتر بود، اما Su-57 تنها جنگنده روسیه در حال تولید با رادار AESA است. ادغام یک رادار AESA مبتنی بر رادار Su-57 برای جایگزینی Irbis-E در Su-35SM یک احتمال مهم باقی می ماند. مجموعه جنگ الکترونیک اگرچه طراحی بدنه هواپیمای Su-57 مزایای گسترده ای را نسبت به Su-35 ارائه می دهد، اما یکی از ابزارهای کلیدی که انتظار می رود Su-35SM بوسیله آن تا حد زیادی بتواند این شکاف را پر کند، ادغام تجهیزات الکترونیکی است که از نسل بعدی جانشین آن به دست آمده است. . Su-35S در حال حاضر از سیستم جنگ الکترونیک KNIRTI L175M Khibiny-M استفاده می کند که یک "پاد محافظ" رادیویی الکترونیکی(اخلالگر) برای جنگنده در برابر حملات موشکی فراهم می کند - ابر دیجیتالی که تشخیص هواپیما را برای رادارها بسیار دشوارتر می کند. این سیستم نه تنها از جنگنده، بلکه از اسکورت‌ها و گروه‌های مهاجم نیز محافظت می‌کند و گمان می‌رود که در نرخ شکست بسیار پایین این جنگنده در جنگ روسیه و اوکراین نقش داشته باشد. Su-35SM می تواند از مشتقاتی از سیستم جنگ الکترونیکی "هیمالیا" Su-57 بهره مند شود که برای اولین بار در سال 2014 بر روی نمونه های اولیه Su-57 برای آزمایش ادغام شد. این سیستم در یک منطقه روی بدنه Su-57 قرار نمیگیرد بلکه در سراسر بدنه آن از جمله روی بال ها توزیع می شود تا با سیستم های هدف گیری دشمن تداخل بهتری داشته باشد و در برابر حملات از همه جهات محافظت ایجاد کند.طبق گزارشات،محدوده برد این سامانه بیش از شعاع استفاده موثر موشک‌های هوا به هوای غربی مانند AIM-120D است که به Su-57 اجازه می‌دهد تا حملات را به طور مؤثرتری خنثی کند. اگر Su-35SM بتواند سیستم مشابهی را در خود جای دهد، کمک زیادی به بقای آن خواهد کرد. قابلیت جنگ الکترونیک پیشرفته به‌ویژه به دلیل طراحی بدنه غیر رادارگریز نسل چهارم این هواپیما بسیار کلیدی است، که برای بقای خود در میدان‌های نبرد آینده، باید بیشتر به چنین ابزارهایی تکیه کند. دیتا لینک از آنجایی که قابلیت های جنگ شبکه محور و ترکیب حسگرها به طور فزاینده ای برای جنگ در قرن بیست و یکم مرکزیت پیدا کرده است، انتظار می رود که Su-35SM حداقل تا حدودی به دنبال پر کردن شکاف با رقبایی مانند F-35 آمریکایی و J-20 چینی باشد. در این حوزه از اویونیک در سپتامبر 2019 جزئیاتی از سیستم جدید ترکیبی ارتباطات، تبادل داده، ناوبری و شناسایی (OSNOD) Su-57 منتشر شد که به جنگنده اجازه می داد به عنوان بخشی از یک شبکه رزمی بزرگتر عمل کند.این سیستم رمزگذاری پیشرفته و ضد جمینگ را ارائه میدهد. الکسی راتنر رئیس هلدینگ علم و فناوری الکترونیک polet بیان کرده است که این سیستم ارتباطی حفاظت از داده ها را تضمین می‌کند.دو سال بعد در نمایشگاه بین المللی هوافضای MAKS 2021، سیستم ارتباطی S-111 توسط شرکت فناوری دولتی روسیه Ruselectronic Group ارائه شد. . این تجهیزات ارتباطات رادیویی و تبادل داده های هواپیما با هواپیماهای دیگر و همچنین با پست‌های فرماندهی و کنترل زمینی، هوایی و دریایی را فراهم می‌کند. این تجهیزات دارای پیشرفته ترین فناوری انتقال داده میباشد.این شرکت در مورد ویژگی جدیدی که به طور قابل توجهی Su-57 را بهبود می بخشد، اظهار داشت قابلیت های جنگ شبکه محور این فناوری‌ها احتمالاً برای ادغام با Su-35 در آینده در نظر گرفته می‌شوند. موشک های کروز اگرچه Su-35 به عنوان یک جنگنده چند منظوره طراحی شده بود که قادر بود عملیات در نقش های تهاجمی، ضد کشتی، بمباران و حتی پشتیبانی هوایی نزدیک را انجام دهد،اما همیشه تمرکز برنامه بر برتری هوایی بود، جایی که Su-57 و Su-30SM قدیمی تر تعادل بیشتری داشتند تا در همه نوع عملیات به یک اندازه توانمند باشند. Su-57 مجموعه ای از تسلیحات هدایت شونده هوا به زمین را معرفی کرد که می توانند در انواع آینده Su-35 ادغام شوند، نمونه های قابل توجه آن بمب گلاید PBK-500U Drel با مهمات فرعی خوشه ای و قابلیت "آتش و فراموش کردن" موثر است. موشک کروز Kh-59MK2. این موشک در سوریه و اوکراین آزمایش شده است - تنها موشک کروز مورد استفاده در جنگ توسط یک جنگنده رادارگریز - و به عنوان تسلیحات اولیه هوا به زمین برای Su-57 طراحی شده است که می تواند در جایگاه های تسلیحات داخلی آن قرار گیرد. برای خنثی کردن اهداف کوچک سخت شده در بردهای بیش از 300 کیلومتر بهینه شده است. موشک Kh-59MK2 می تواند به طور قابل توجهی قابلیت های حمله Su-35 را بهبود بخشد، اگرچه ممکن است به دلیل تمرکز شدید هواپیما بر برتری هوایی، از بسته ارتقای برنامه ریزی شده برای کاهش هزینه ها حذف شود. موشک های کروز با تکمیل پیشرفت‌های مورد انتظار در سیستم‌های جنگ الکترونیک Su-35SM، این جنگنده به طور بالقوه می‌تواند مشتقاتی از سیستم ضد اقدام مادون قرمز جهت‌دار Su-57 (DIRCM) را دریافت کند.در جایی که جنگ الکترونیک می تواند حملات موشک های هدایت شونده راداری را خنثی کند، این سیستم از پرتوهای لیزری برای کور کردن موشک های هدایت شونده فروسرخ پس از کشف توسط روزنه های آشکارساز پرتاب موشک جنگنده استفاده می کند. این امر به ویژه در نبردهای هوا به هوای برد بصری و هنگام عملیات در ارتفاعات پایین تر علیه سیستم های پدافند هوایی زمینی از جمله سیستم های دست پرتاب مانند ایگلای شوروی و استینگر آمریکایی مفید است. برجک های DIRCM یکی از ویژگی های منحصر به فرد Su-57 هستند و هم به صورت پشتی در پشت کابین جنگنده و هم به صورت شکمی در زیر آن نصب می شوند. پایان مترجم SHADAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز میباشد بن پایه https://militarywatchmagazine.com/article/su35sm-incoming-new-technologies-expected-su-57
  14. 1 پسندیده شده
    سلام و وقت دوستان بخیر سوخوی 35 در حال حاظر برای رفع کوتی موقت گزینه خوب و در دسترسیست ....اما در صورت انجام کامل این قرارداد ..نبود نمونه دوکابینه ایی مانند سوخو30 اس ام 2 در کنارش در میان مدت و بلند مدت در توان تهاجمی و از ان مهمتر اموزشی خلا زیادی ایجاد خواهد کرد ..... عده ای از دوستان در مبحث اموزشی گزینه سیمیلاتور را مطرح میکنند ...عزیزان دل چنین گزینه ای فقط برای کشورها و ارتشهایی خوب است که زنجیره کاملی از بیس اولیه تا تکمیلی اموزش را داشته باشند با بهترین و کاملترین تکنولوژی در کنار ناوگانهای مکملی از پرنده های پشتیبان چه رزمی چه اموزشی .... مثال اف35 و اف 22 در امریکا هر دو به صورت تک کابین ساخته شده ....اما انصافا کدام کشور امکانات اموزشی پروازی و مجازی امریکا را دارد....یا در کنار این دو ناوگان رزمی ...ناوگان کاملی از فالکن و استریک ایگل و سوپر هورنت دارد ...یا دیگر خریداران اف 35 ...همه از متحدین درجه یک امریکا و شرکت کنندگان مدام مانورهای سالانه و برنامه های اموزشی امریکا هستند و انصافا در کدامشان نیروی امریکایی جا خوش نکرده . البته عرضه سوخو 35 به ما در کنار عدم عرضه سوخو 30 اس ام 2 یا 34 به ما عجیب شبیه ماجرای اف 14 و اف111 در زمان رژیم گذشته است . اگر دوستان گزینه یاک 130 را در مبحث اموزش خلبانان سوپر فلانکر در کنار سیمولاتور مطرح میکنند باز هم باید در مورد کارایی مطلوب ان با شک نگریست ..... خارج از مبحث اموزش انتخاب تک موردی جنگنده کمی برای کشوری چون ما که نیاز به جایگزینی تعداد کثیری (منظور کل ناوگان نیروی هواییه ) و در کاربردهای متفاوت دارد اندکی در اینده ایجاد مشکل خواهد کرد ...چرا که ما در کنار ناوگان جنگنده سنگین حتما نیاز به جنگنده ایی متوسط و نه سبک داریم (متوسط از ان جهت که با توجه به تهدیدات علیه ما امثال تاندر و ... پول اتش زدن است) و اما در مبحث کارایی در سالهای اینده ....مثلما در مقابل حریفان نسل پنجم غربی حرفی برای گفتن ندارد ...و باید گزینه پکفا یا مشابهش را داشته باشیم در سالهای نچندان دور در کنار امکان ارتقا ناوگان موجود انزمان . . . اما تمام این صحبتها فقط و فقط یک و چند اگر و اما و ارزوی بزرگ است ......که با توجه به عقبه ذهنی موجود پس از انقلاب و مخصوصا پس از شهادت مظلومانه شهید بزرگوار ستاری .... هر طور فکر کنیم خوشخیالیی خام است و به قول دوستی سردار پسند نیست هر چند شدیدا ارزو دارم سنگ روزگار تاثیری بر سر جنابان تصمیم گیر گذاشته باشد و کار را به کاردانها و نه خواص دستچین شده بی سواد کاسه لیس مجیز گو ..سپرده باشند
  15. 1 پسندیده شده
    اون سازه ها مرتبط با جنگنده نیست. خیلی گمانه زنی ها اونو مرتبط با هواگرد های غیر نظامی یا دستکم ترابری میدونند. اما مهرآباد تنها پایگاه نیست که در حال رشد. با توجه به تصاویر ماهواره ای خیلی از پایگاه ها و فرودگاه های شاهد تغییراتند. پایگاه کرمانشاه پایگاه زاهدان کیش مهرآباد (ابعاد بزرگ این شیلتر ها در این عکس کاملا واضح) شیلتر جدید در مهرآباد تصاویر از اکانت توییتری تندر
  16. 1 پسندیده شده
    بسم ا... شبیه ساز سوخو-35 فلانکر 1- شرکت سوخو ، برای افزایش کیفیت آموزش خدمه جنگنده سوخو-35 شبیه سازی به نسبت کاملی را طراحی و تولید نموده که می توان آن را به نوعی نسخه ارتقاء یافته ای از شبیه سازی سوخو-27 و منطبق شده با فناوری های جنگنده های نسل ++4 برای رزم هوابه هوا و همچنین ماموریتهای هوابه زمین دانست . 2- به گفته شرکت سازنده ، این جنگنده از فناوری های ابداع شده برای جتهای رزمی نسل پنجم استفاده می کند با این حال ویژگی های متمایز سوخو-35 نسبت به سوخو-27 را می بایست در حوزه هایی نظیر پیشرانه های جدید با نیروی رانش افزون تر ، سامانه های تسلیحاتی پیشرفته تر ، اویونیک سامانه های کنترل دیجیتالی ، رادار آرایه فازی و .. دانست که براساس ادعای شرکت سازنده ، رادار این جنگنده می تواند اهداف پروازی با سطح مقطع راداری 3 مترمریع را در فاصله ای حدود 400 کیلومتری کشف نماید . 3- طراحان این جنگنده معتقدند که این جنگنده در سرعتهای کم قدرت مانور بسیار بالایی را از خود به نمایش می گذارد که ترکیبی از خروجی های بُردار رانش و آیروداینامیک بدنه باعث آن می شود . علاوه براین ، داده های ثبت شده روی نمایشگرهای داخل کابین ، کاهش بار عملکردی خلبان را موجب شده است . 4- اما با توجه به پیچیده بودن فناوری بکار رفته در این جنگنده ، شرکت سوخو درصدد برآمد تا یک مجموعه آموزشی مبتنی بر شبیه سازهای رزمی را ایجاد کند که ترکیبی از یک شبیه ساز کامل سوخو-35 ، کلاس توجیه پرواز و یک کادر مهندسی است که امکان آموزش خدمه پروازی و همچنین تکنسین های فنی را از سطوح ساده تاپیچیده فراهم می نماید . 5- در مجموعه کلاس پروازی ، آموزش های نظری برای کار با سامانه های این جنگنده ارائه می شود که خدمه هوایی را برای ورود به کابین جنگنده آماده می نماید که شامل وجود مکانیزم کامل بسته شده آسمانه ، و یک نمایشگر بزرگ در ابعاد 110×270 است که می توانند محیط های مختلف رزمی را بازسازی نماید . 6- براساس داده های موجود ، یک مجموعه کامل از این ساختار آموزشی ، می تواند برای آموزش گروهی 16 خلبان بصورت شبکه شده استفاده شود ،در حالی که می توان سطح پیچیدگی آموزش را برای خدمه هوایی تنظیم نمود . اما این شبیه سازها فعلا متحرک نبوده ( به معنای بهتر ، شبیه ساز ثابت هستند ) که امکان شبیه سازی مانورهای محدودی را به شکل واقعی برای خلبان فراهم می کند که این از نقاط ضعف آن محسوب می شود . 7- دراین شبیه ساز ، خلبان می تواند به تقریب تمامی ماموریتهایی که در شرایط واقعی با آن روبرو می شود را اجرا کند و این مساله بخصوص برای موقعیت های اضطراری مصداق دارد . 8- شبیه سازسوخو-35 از نوع ثابت ولی با تمامی جزئیات یک کابین واقعی است که میتواند تمامی داده های محیط رزمی را به خلبان ارائه نماید. 9- سامانه های کنترل جنگنده شامل استیک ، اهرم کنترل قدرت موتور و پدال ها 10- نمایشگرهای داخل کابین شامل یک نمایشگر داده های پروازی و دو نمایشگر 15 اینچی که برای نمایش داده های مربوط به سامانه یکپارچه پشتیبانی ، سامانه هشدار صوتی ، نمایشگر نصب شده روی کلاه پروازی می شود . 11- یک نمایشگر جداگانه 4×5 اینچی که درست در پشت استیک نصب شده و تنظیم سامانه ها اصلی شامل رادار ، سامانه های هدفگیری ، ناوبری ، تسلیحات و سامانه های ضبط ویدئویی را در بر می گیرد . در این بخش ، زیرسیستمی برای خلبان سوخو-35 تعریف شده که وی را قادر می سازد تا در طول اجرای یک مانور و در هرشرایطی ، سرعت مشخص شده ای را حفظ کند و یا بطور کامل در مسیر مشخص شده ای مطابق با داده های ارائه شده به آن به پرواز ادامه دهد که بدین ترتیب ، خلبان تنها وظیفه هدایت جنگنده در زمان برخاست ، فرود و همچنین انتخاب سلاح مناسب را برعهده دارد . 12- نمایشگر سمت چپ کابین ، نمایشگر 15 اینچی چند منظوره ای است که امکان تقسیم آن به چند قسمت و نمایش اطلاعات پرواز ، ناوبری ، تسلیحات و وضعیت فنی جنگنده بر روی آن وجود دارد . در بخش پائینی و سمت چپ این نمایشگر نیز تنظیمات حالت CCD است که 5 حالت مختلف نبرد نزدیک و دور هوایی ، نبرد نزدیک و دور هوابه زمین بعلاوه یک حالت ناوبری را به نمایش می گذارد . در کدام ازاین حالتها ، داده های مربوط به آن و همچنین سلاح پیشنهاد شده را نیز ارائه می کند . 13- مجموعه اهرم هدایت جنگنده سوخو-35 1- سوئیچ غیرفعال کردن موقت سامانه کنترل خودکار که درست زیر انگشت کوچک خلبان قرار دارد و به محض غیرفعال شدن آن ، خلبان اهرم هدایت را فشارداده وبصورت دستی اقدام به اجرای مانور می کند و به فاصله چند صدم ثانیه ، این سامانه مجدد فعال شده و هدایت جنگنده را در مسیر جدید ادامه میدهد . 2- سوویچ چهارحالته برای انتخاب حالتهای ورود به رزم و ناوبری 3- سویچ بازگرداندن جنگنده به حالت عادی . درصورتی که خلبان به هردلیلی دچار سرگیجه شده یا موقعیت خود را به موازات محور طولی جنگنده از دست بدهد ، بخصوص در زمان اجرای مانورهای سنگین رزمی ، با فعال کردن این سوئیچ ، جنگنده بصورت خودکار بحالت عادی خود برمی گردد 4- سویچ فعال کردن توپ و تسلیحات موشکی 5- سوئیچ کنترل " مانور- مسیر" که خلبان با فعال کردن آن ، جنگنده را برای اجرای مانورهای خاص ، آماده می کند . 6- نشانگر کنترل استیک که وظیفه تنظیمات مکان نما را بر روی صفحه نمایش برعهده دارد . 14- پرواز روی شبیه ساز براساس دستورالعمل های شرکت سازنده ، مربی ، طرح پرواز مشخص شده را اعلام می کند که درآن شرایط تاکتیکی ، آب وهوا روی نقشه مشخص شده ، موقعیت سامانه های دفاع هوایی حریف روی زمین اعلام می گردد و نظایر این و در طول پرواز نیز رفتار خلبان زیر نظر قرار می گیرد تا نواقص و اشکالات تذکر داده شود . 15 – محل استقرار مربی پرواز که از چند نمایشگر حاوی داده هایی نظیر شامل نقشه های سه بُعدی ، نقاط مرجع ، نقاط ماموریت / هدف و ... تشکیل شده و با استفاده از دوربین ، رفتار و اقدامات خلبان ، کنترل ها ، پارامترهای پروازی و ... رصد می گردد . 16 – مربی پرواز در جریان طی عملیات شبیه سازی ، وظیفه دارد که اقدامات و عکس العمل های خلبان را در موقعیت های مختلف ، شامل درگیری های هوایی ، حملات هوابه زمین و حتی شرایط اضطراری رصد کرده و همه پارامترها و واکنش ها را تحلیل کند . 17 – دانشجوی پرواز پس از اتمام فرآیند ، به همراه مربی و تکنسین های فنی ، شبیه سازی صورت گرفته را بررسی کرده و نواقص در حوزه های مختلف تک به تک بررسی و اصلاح می شود . 18- به گفته معلم خلبان سوخو-35 ، فلسفه ماموریت رزمی در سوخو-35 بدین صورت است که خلبان جنگنده را از روی زمین بلند کرده و منتظر می ماند تا جنگنده بصورت خودکار به یک نقطه مشخص شده برسد و سپس برای ورود به درگیری ، سلاح انتخاب شده و پس از آن منتظر می ماند تا جنگنده بصورت خودکار به پایگاه مبداء بازگشته و سپس آن را بر روی زمین بنشاند . 19- دوراقع امر ، فهرست وظایفی که جنگنده سوخو-35 موظف است آن را به تنهایی اجرا کند ، بسیار زیاد و شامل محدوده بسیار گسترده ای از داده ها ، شامل تنظیم سرعت ، ارتفاع ، برد ، زمان پرواز ، کنترل سامانه های تسلیحاتی در تمام شرایط جوی و شب و روز است و این درحالی است که سوخو-35 تنها یک خدمه دارد . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. منبع
  17. 1 پسندیده شده
    سلام - خیر به قول رفقای حوزوی چین در حال حاضر «کافر معاهد» است هروقت «کافر محارب»شد آماده حمله هستیم البته به موشک هم نیاز نداریم چند دقیقه بعد از عرض اندام چین در شورای «خلیج فارس» تعدادی از تصاویر کمپ های نگهداری اویغورهای سین کیانگ به طرز اسرارآمیزی در فضای مجازی منتشر شدند و تا این لحظه کسی مسئولیت انتشار آنها را بر عهده نگرفته است { به فرموده : #دوره بزن در رو تموم شده }
  18. 1 پسندیده شده
  19. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم استراتژی چین در قبال امریکا در منطقه اقیانوس ارام بسیاری از ناظران بر این باورند که چین در حال ساخت و توسعه ی نیروی نظامی خود، خصوصا نیروی دریایی است تا اولین و دومین حلقه جزایر خود را پشت سر گذاشته و ایالات متحده را از منطقه اسیا-اقیانوسیه بیرون براند. (اولین زنجیره از مجمع الجزایر اسیای شرقی چین که شامل جزایر کری، مجمع الجزایر ژاپن و.... می شود. در دکترین دفاعی چین، این کشور باید این مناطق را عاری از پایگاه ها، ناوهای هواپیمابر و هواپیماهای امریکایی کند، و در دفاع از خود باید حمله پیشگیرانه به این مناطق صورت دهد. هدف از این سیاست دفاعی حفاظت از دریای زرد، دریای جنوبی چین و دریای شرقی چین است. طبق گزارشات مراکز تحقیقاتی RAND و CSBA امریکا، تا سال 2020 چین در مسیر دست یافتن به این سیات خود قرار خواهد گرفت.) گسترش حضور نظامی چین در منطقه به عنوان تهدیدی جدی علیه امنیت و منافع امریکا است. اما مشکل بزرگی در زبان موجود است. عباراتی مثل "بیرون راندن امریکا از منطقه اسیا-اقیانوسیه "، "گسترش حضور نظامی چین در اسیا"، "پشت سر نهادن دو زنجیره جزایر" تصویری از یک فرایند فیزیکی فشار نظامی چین به نیروهای امریکا و پایگاه های آن در منطقه اسیا-اقیانوسیه را به ما می دهد که امریکا دیگر نمی تواند مقاومت کند و مجبور به خروج از منطقه است. در واقعیت، هم هدف و هم فرایند متفاوت هستند-و تا زمانی که استراتژیست های امریکا شیوه نگرش خود در این مورد را اصلاح نکنند، ممکن است به نتایج خطرناکی دست یابند. موضوع نه تنها در مورد یک نتیجه فیزیکی بلکه یک نتیجه سیاسی است. مسئله تنها به پایگاه های امریکا در ژاپن یا کره جنوبی بر نمی گردد. امریکا در فیلیپین پایگاه های دائمی ندارد، اما به خاطر معاهده نظامی مشترک بین دو کشور، در صورت حمله نظامی، سربازان امریکایی از این کشور دفاع خواهند کرد. هدف چین تنها این نیست تا خدمه و تجهیزات نظامی امریکا را از منطقه بیرون کند، و یا اینکه استقرار نظامی ادواری یا تمرین های مشترک در اسیا-اقیانوسیه را متوقف کند: بلکه هدفش این است تا نفوذ واشنگتن بر کشورهای منطقه را از طریف ابطال معاهده های دفاعی انها و قانون روابط تایوان بگیرد که همه ی این موارد امریکا را متعهد به حمایت دفاعی از تایوان می کند. این بدین معنی نیست که چین قصد دارد تا برای همیشه از شر امریکا در کشورهای منطقه اسیا-اقیانوسیه خلاص شود: چین با مبادلات تجاری و سرمایه گذاری شرکت های امریکایی در کشورهای منطقه مشکی ندارد. اما هدف چین محدود کردن نفوذ واشنگتن تا حدی است که امریکا دیگر سعی نکند یا نتواند دولت های منطقه را متقاعد کند تا علیه چین اقدام کنند همانند انچه در مسئله ممنوعیت تکنولوژی نسل پنج Huawei رخ داد. اگر سربازان امریکایی ژاپن و کره جنوبی را ترک کنند تا حدودی به چین کمک خواهد کرد اما معاهده های دفاعی مشتکر آنها هنوز اجرایی می ماند. تا زمانی که واشنگتن شریک اصلی انها باقی بماند، دولت امریکا باز هم می تواند توکیو و سئول را متقاعد کند تا دست به اقداماتی علیه چین همچون محدود کردن شرکت های تکنولوژی چین بزند. با این حال هم در پکن و هم در واشنگتن، باوری وجود دارد که اگر چین برتری نظامی خود بر امریکا را در منطقه ایجاد کند، قادر خواهد بود تا امریکا را از منطقه اقیانوس ارام اسیا بیرون کند. اما انتقال این برتری نظامی به نفوذ سیاسی بسیار بغرنج تر از آنچه به نظر می رسد است. تصور کنید سال 2025 است و در حالی که امریکا از چین عقب مانده است، نیروی نظامی چین قوی تر و فعال تر شده است. اندیشکده ها و کاشرشناسان هشدار می دهند که تعادل نظامی به نفع چین تغییر کرده است و در صورت وفوع جنگ، احتمال پیروزی چین بالا است. ایا متحدان امریکا در منطقه از سئول تا کانبرا (پایتخت استرالیا) خود را با خواسته های چین همانند حاکمیت بر شبه جزیره های دریای جنوبی چین مثل Senkaku و Diaoyu، و یا سانسور مخالفان ضد دولتی محلی هماهنگ می دهند؟ و یا اینکه به امریکا می چسبند، توان نظامی خود را می سازند و دیگر پیمان های نظامی را تقویت می کنند؟ هم متحدان امریکا و هم کشورهای بی طرف در منطقه اسیا-اقیانوسیه از قدرت رو به رشد چین در منطقه و خواسته های ژئوپوتیک ان واهمه دارند. این مسئله در زمانی اتفاق می افتد که تعادل نظامی هنوز به نفع واشنگتن است. اگر چین قوی تر شود، تهدید کننده تر می شود. به استثای هند، تمامی کشورهای منطقه تحت الشعاع چین قرار داند و از ان کوچک تر هستند. اگر این کشورها تنها گذاشته شوند، مجبور خواهند بود تا تسلیم خواسته هایی پکن شوند، زیرا شانس انها برای غلبه بر چین در یک درگیری نظامی دوطرفه صفر است. در چنین منطقه متنوع ژئوپولوتیکی، ایالات متحده-حتی ضعیف تر از چین-تنهی شانس این کشورها خواهد بود. چین ترسناک تر (خظرناک تر) دولت امریکا و عامه مردم را تحریک به رویارویی با خود می کند. توسعه نظامی به خودی خود نمی تواند چین را به اهداف خود برساند. قدرت نظامی چین می تواند در دو سناریو امریکا را مجبور به خروج از منطقه کند: چینی که قدرت امریکا را کوچک جلوه داده و حضور این کشور در منطقه را تحت الشعاع قرار داده که قدرتش بلامنازع و شکست ناپذیر است، یا یک پیروزی نظامی قاطع. سناریوی اول مستلزم این است که برنامه ریزان نظامی منطقه باور کنند که دیگر نمی توانند هزینه کافی بر چین تحمیل کنند، در نتیجه تاثیر بازدارنگی اتحادهای نظامی بی اثر و ملغی خواهد شد. اگر مشخص شود که روابط با امریکا به هیچ هدف دفاعی کمک نخواهد کرد، همراه با تحریم های اقتصادی چین یا درگیری های نظامی، ممکن است کشورهای اسیا-اقیانوسیه مجبور شوند روابط خود با امریکا را قطع کنند. اما بسیار بعید است که یک دولت امریکایی اجازه دهد چنین فاصله ایی بین این کشورها با امریکا رخ دهد. سناریوی دیگر، نیازمند یک پیروزی قاطع نظامی چین در برابر امریکا است که ممکن است شامل اشغال یکی از همپینان امریکا شود. در این سناریو یک پیروزی تاکتیکی کفایت نمی کند. اگر چین اتحاد امریکا-ژاپن را با غرق کردن چند کشتی و بمباران برخی پایگاه ها از بین ببرد، ایا منجر به یک توافق دیپلماتیک می شود که پکن کنترل جزایر Senkakuو Diaoyu را به دست گیرد و نهایتا ژاپن معاهده دفاعی خود را با امریکا معلق کند و در چنگ چین اسیر بماند؟ این سناریو از از نظر ژوپولوتیکی قابل فهم و عاقلانه به نظر نمی رسد. بلکه منجر به تقویت روابط دفاعی با امریکا و یا حتی توسعه توان هسته ای برای بازدارندگی در برابر تهدید چین شود. تنها یک شکست ویران بار در یک درگیری تمام عیار که ممکن است به جنگ هسته ای منجر شود می تواند باعث تحقق این هدف شود-مسئله ای که چین نیز همانند بقیه به ان تمایلی ندارد. این رویه به مشکل اصلی با استراتژی چین منجر می شود: اولین دیدگاه نظامی این کشور در نگاه اول خوب به نظر می رسد، اما زمانی که نگاه عمیق تری به ان داریم، قابل فهم و عاقلانه به نظر نمی رسد. اگر امریکا رقابت خود با چین را مشتاقانه ترک کند، پکن هرگز نمی تواند شکاف نظامی مورد نیاز برای ترساندن تمام منطقه برای تسلیم را ایجاد کند. این استراتژی به سادگی ترس کافی ایجاد می کند تا حضور متوازنانه امریکا در منطقه بین کشورهای منطقه را محبوب تر کند. یک هدف سیاسی به یک راه کار سیاسی نیاز دارد. نیروی نظامی تنها بخش کوچکی از استراتژی ژئوپولوتیکی است، استراتژی که به نظر می رسد چیم فاقد ان است. دو راه وجود دارد که چین به هدف خود مبنی بر اسیا-اقیانوسیه عاری از امریکا دست یابد: متقاعد کردن کشورهای منطقه برای رها کردن امریکا، یا ایجاد شرایطی (یا اینکه به راحتی اجازه دهد همه چیز مسیر طبیعی خود را طی کند) برای اینکه امریکا منطقه را ترک کند. مورد دوم تا نوامبر 2016 بسیار سخت و مشکل می نمود. رئیس جمهور امریکا دونالد ترامپ هیچ فایده ای در حضور نظامی امریکا در منطقه اسیا-اقیانوسیه نمی بیند. اگر همه چیز تنها به وی بستگی داشت، بدون فشار مسئولان امنیت ملی و سیاسیون جمهوری خواه، ترجیح می داد سربازان امریکایی را خارج کند و معاهده های نظامی دوجانبه را لغو کند. برای اولین بار ترامپ انزواگرایی سیاسی را وارد کاخ سفید کرد. تمام کاری که چین باید انجام می داد این بود تا اجازه دهد همه چیز مسیر خود را طی کند، و شاید تکان کوچکی نیز به ان بدهد. ترامپ برد تجاری می خواست. چین می توانست با تقدیم یک پیروزی بزرگ مورد لطف و مرحمت ترامپ واقع شود، و مطمون شود که ترامپ نیت سوئی نسبت به پکن ندارد و مشاوران تندرو خود را نادیده بگیرد و منتظر بماند تا ترامپ دیدگاه انزواگرایانه خود را به اجرا دراورد. متاسفانه رهبران چین در محاسبات خود اشتباه کرده و وارد یک جنگ تجاری شدند که منجر به یک رویارویی کلی با امریکا شده است. هدف چین باید این باشد تا سیاست انزواگرایانه امریکا را تقویت کند، و این امر با استراتژی گسترش حضور نظامی محقق نمی شود. انتخابات مقدماتی دموکرات امریکا فرصت دیگری را فراهم می کند: اگر نامزدان این حزب- سناتور Bernie Sanders یاسناتور Elizabeth Warren انتخاب شوند، چشم انداز اقتصادی متغیر آنها فرصت مالی کمی برای یک دهه نزاع ژئوپولوتیکی و نظامی در سطح جهانی علیه چین به دست می دهد. از طرف دیگر اگر تصویر منفی چین، هم به علت اقدامات داخلی و هم اقدامات خارجی در بین کشورها به همین صورت بدتر شود، حتی دموکرات ها نیز در صورت رای آوردن مجبور به رویارویی با چین می شوند. چین فرصت بی نظیر و فوق العاده یک انتخابات امریکا را در اختیار دارد که ممکن است دو حزب را بر سر حضور نظامی امریکا وارد رقابت با یکدیگر کند. هدف چین باید تقویت انزواگرایی سیاسی امریکا باشد و این امر با گسترش حضور نظامی محقق نخواهد شد. تحقق این هدف تنها در این است که مردم امریکا چین را به عنوان دوست خود قلمداد کنند. چین گزینه دیگری نیز در اختیار دارد: کشورهای اسیا-اقیانوسیه را مقاعد کند تا در (راه خروج) را به واشنگتن نشان دهند. همان طور که قبلا دیدیم، برای پکن غیر ممکن است با اجتناب از جنگ علیه امریکا و ابزار نظامی به این هدف دست یابد. اما این هدف قابل دست یابی است. در فوریه، بیش از نیمی از رای دهندگان اوکیناوا در رفراندومی در مورد پایگاه نظامی Futenma شرکت کردند که 72% انها با جابه جایی پایگاه مخالف بودند. البته سیاست اوکیناوا در مورد پایگاه ها در گیر رابطه متضاد با سرزمین اصلی ژاپن است. پایگاه های امریکا در مناطق دیگر-از فیلیپین تا کره جنوبی- مشکلات زیادی ایجاد کرده اند. معمولا کشورها از ترس یک تهدید بزرگ تر نسبت یه حاکمیت خود میزبانی پایگاه های نظامی خارجی را قبول می کنند. در نبود یک تهدید، مشکلات و دردسرهای حضور سربازان خارجی شروع می شود. اما هر انچه که چین در دهه گذشته انجام داده است، یا به صورت مستقیم- توسعه ی نظامی-یا غیر مستقیم-حمایت از کره شمالی- به تهدیدات و تنش ها دامن زده است. چین نمی تواند با افزایش گشت های دریایی و هوایی اطراف جزایر اوکیناوا انها را به بیرون راندن پایگاه امریکا متقاعد کند. زمانی که ترامپ شروع به فشار به کره جنوبی و ژاپن برای معاهده های تجاری کرد، و در همین حال عوارض گمرگی بر انها وضع کرد، حالا هم انها را مجبور به پرداخت میلیاردها دلار برای پرداخت حضور نظامی امریکا در منطقه می کند، چین باید روابط اقتصادی خود را با کشورهای منطقه گسترش دهد و خود را به عنوان یک شریک با ارزش و با ثبات ارتقا دهد. با این حال ذهنیت چین مبنی بر اولیت قدرت نظامی منجر به تحریم های اقتصادی غیر رسمی علیه کره جنوبی به خاطر تصمیم کره جنوبی مبنی بر استقرار سامانه ضد هوایی THAAD در این کشور شده است. استقرار این سامانه برخی امتیازات را به کره جنوبی داد اما خصومت علنی علیه چین را افزایش داد. بزرگترین تهدید علیه حضور و نفوذ امریکا در منطقه اسیا-اقیانوسیه گسترش حضور نظامی چین نیست بلکه انزواگرایی سیاسی، مشکلات داخلی کشور، احساسات یا عقاید ضد امریکایی گرایی است. بزرگترین تهدید علیه حضور و نفوذ امریکا در منقه اقیانوس اسیا-اقیانوسیه گسترش حضور نظامی چین نیست بلکه انزواگرایی سیاسی، مشکلات داخلی کشور، احساسات یا عقاید ضد امریکایی گرایی است. نیازی به تقابل با افزایش قدرت نظامی چین نیست . تا زمانی که امریکا متعهد به دفاع از متحدان خود باقی بماند، ایت کشورها طرف امریکا خواهند ماند، حتی اگر تعادل نظامی به نفع چین حرکت کند. مهم نیست اگر امریکا قادر نیست تا توان نظامی چین را در همه زمینه ها شکست دهد، تنها کافی است تا توان نظامی خود را تا ان حد حفظ کند تا بتوان خسارت کافی به چین وارد کند یا مانع حمله چین به متحدانش در منطقه شود. افزایش توان نظامی چین تا همان اندازه ای که یک تهدید است یک فرصت نیز هست. هر یوان چینی که برای تجهیزات نظامی به هدر می رود تا کشورهای منطقه را به سمت ارتش امریکا سوق دهد، پولی است که چین نمی تواند بر خدمات اجتماعی مورد نیاز خود سرمایه گذاری کند و در بلند مدت وی را ضعیف می کند. واشنگتن بسیار درگیر تعدل نظامی است و در عوض باید بر روابط اقتصادی با کشورهای منطقه، منافع مشترک، و روابط مردم با مردم تمرکز کند تا مطئن شود عموم مردم با امریکا هستند. تا زمانی که مردم منطقه امریکا را به چین ترجیح بدهند، امریکا در موقعیت خود باقی می ماند و بدون توجه به گسترش توان نظامی چین منطقه را تحت نفوذ خود نگه می دارد. از طرف دیگر چین باید بفهمد که اولویت برتری نظامی (بها دادن بسیار زیاد به توان نظامی یا فدا کردن اهداف یا پول برای رسیدن به توان نظامی زیاد) اهداف ژئوپولوتیک چین را تضیف می کند. به جای ترساندن کشورهای منطقه، چین باید کشورهای منطقه را متقاعد کند تا او را دوست داشته باشند و به وی اعتماد کنند. تنها یک چین مهربان نیروهای امریکا از منطقه را بیرون می راند، در حالی که گسترش توان نظامی و خطر یک جنگ تمام عیار ان حضور امریکا را تضمین می کند. بنابراین به جای فشار اوردن به کشورهای منطقه، تشدید نزاع های منطقه ای و تقویت ملیت گرایی، چین باید بر روابط تجاری اقتصادی با انها تمرکز کند. در ازای بیرون راندن سربازان امریکا از منطقه، چین باید از خودر بپرسد چگونه می تواند واشنگتن را متقاعد کند تا سربازان خود را به خانه برگرداند. این به معنی اجتناب از ورود به درگیری بلند مدت با امریکا و شروع اقدامات لازم برای تقویت تصویر خود بین امریکایی ها است. امریکا تنها زمانی که ببیند در حال نبرد با یک تهدید جهانی است تا امنیت و ارزش های خود را حفظ کند قوی تر خواهد شد. هر چه بیشتر چین تلاش کند تا امریکا را از منطقه بیرون کند، امریکا با قدرت بیشتری مقاومت می کند. پ.ن: 1. به موارد رنگی شده بسیار دقت کنید. 2. ایا کشور ما نیز نباید استراتژی مشابهی در منطقه خاورمیانه انچه نویسنده توصیه کرده اتخاذ کند؟ 3. کشورهای منطقه باید از ایران بترسند یا ان را دوست و شریک تجاری اقتصادی و یار روزهای سخت بدانند؟ 4. تقویت وجه ایران در بین کشورهای منطقه مستلزم حمت و عزم جدی مردم و خصوصا مسئولان است. فضاوت انچه که اکنون مسئولان مشغول به ان هستند با شما. مترجم: محمد رجبعلی/صرفا برای میلیتاری منبع: https://foreignpolicy.com/2019/12/12/china-asia-pacific-blowing-chance/
  20. 1 پسندیده شده
    قسمت دوازدهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین برقراری دیپلماسی سطح بالا با پکن به دلیل اینکه دو کشور کلان استراتژی های تقابلی و ناسازگاری را دنبال می کنند ایالات متحده باید دیپلماسی سطح بالایی را با چین به کار گیرد تا تلاش کند تنش های ذاتی و عمیق را کاهش دهد و به متحدان و دوستان خود در آسیا و جهان اطمینان دهد که واشنگتن در حال انجام هر کار ممکنی برای جلوگیری از یک رویارویی با پکن است. علی‌رغم اهداف بی‌ثبات کننده استراتژی کلان چین در آسیا و همچنین توصیه‌ سیاستهای سیستماتیک در این گزارش برای پاسخ آمریکا به افزایش قدرت چین, ایالات‌متحده مسئولیت‌های عمده‌ای را برای ارتقای ثبات, رفاه و صلح در آسیا و سراسر جهان به عهده دارد.در این زمینه ،در نظر بگیرید ،اگر ایالات متحده و چین روابط خود را به درستی اداره نکنند ، باعث ایجاد چه چالش های عظیم داخلی در هر دو کشور خواهد شد. تأثیرات پرآشوب بر اقتصاد جهانی را تصور کنید. افزایش چشمگیر تنش در سراسر آسیا را در نظر بگیرید و این واقعیت را که هیچ کشوری در این منطقه پهناور نمی خواهد بین چین و ایالات متحده مجبور به انتخاب شود. تاثیرات تباه کننده این نوع از رابطه ایالات متحده و چین در تغییر را اوضاع تصور کنید. نابود شدن تلاش ها برای مقابله با برنامه های تسلیحات هسته ای کره شمالی و ایران را مجسم کنید. با توجه به این موضوع، گفتمان آمریکا و چین باید بیش از حد صریح، سطح بالا، و خصوصی تر از روش های فعلی باشد.مقامات در بوروکراسی موجود راغب هستند امروز کاری را انجام دهند که دیروز انجام دادند و آرزو می کنند فردا آنچه که امروز انجام دادند ، انجام دهند. بنابراین اجتناب ناپذیر است که نمایندگان واشنگتن و پکن مرتباً لوایح کیفرخواست را در مورد طرف مقابل طرح کنند. همه با این گفتگوهای پیوسته و تکراری آشنا هستند.همانطور که ضرب المثل چینی می گوید: "زیاد حرف زدن شما را به جایی نمی رساند ، همچنانکه برای گرفتن ماهی ، از درخت بالا بروید." برای اینکه چنین گفتگوی دوجانبه سطح بالایی بین واشنگتن و پکن ثمربخش باشد ، باید در درجه اول از تمرکز بر اقدامات نابکارانه طرف مقابل جلوگیری کرد.به عنوان مثال، محکومیت اقدامات حقوق بشری چین توسط آمریکا چه خصوصی و چه در افکار عمومی ، تاثیری بر سیاست‌های پکن ، از جمله بر هنگ‌کنگ ندارد، و همچنین شکایات چین باعث نخواهد شد آمریکا به تضعیف اتحادهای منطقه ای که برای حفاظت از منافع ملی ضروری هستند راضی شود. همچنین احتمالاً هیچ یک از طرفین استراتژی کلان طرف مقابل را قبول نخواهند کرد. در هر صورت ، مشاجرات ذاتی با گذشت زمان منجر به مختل شدن سیستم روابط دو جانبه ایالات متحده و چین و در نهایت به بروز پیامدهای ویرانگر ذکر شده در بالا منتهی خواهد شد. در عوض ، پس از مشورت کامل با متحدان آسیایی ، ایالات‌متحده باید متعهد به هم‌کاری با چین در دو یا سه موضوع شود که مشارکت مثبتی در روابط دو جانبه و امنیت بین‌المللی خواهد داشت . پس از نشست نوامبر ۲۰۱۴ آمریکا و چین در پکن ، امنیت آسیایی موضوع خوبی خواهد بود که باید آغاز شود .به عنوان مثال ، موضوعاتی مثل اکتشاف مشترک می تواند امکان ایجاد نسخه سازمان امنیت و همکاری در اروپا برای آسیا را فراهم کند ، گسترش مذاکرات با کره‌شمالی به منظور گنجاندن مسایل امنیتی گسترده‌تر در آسیا , یا توافق بر سر افزایش تدابیر امنیتی در دو طرف.برای دمیدن افکار بدیع و ابداعات سیاسی خلاقانه ، بهتر است تا افراد با سابقه به جای اینکه مستقیما در زنجیره فرماندهی امنیت ملی حضور یابند ، تنها نقش هدایت مذاکرات را بر عهده بگیرند . نامزدهای دو حزبی برای چنین تیمی عبارتند Thomas E. Donilon ، مشاور سابق امنیت ملی اوباما ، و Robert Zoellick ، رئیس سابق بانک جهانی و سیاست گذار دولت جورج دبلیو بوش هستند. طرف چینی هم چینش مشابهی خواهد داشت و تمام این افراد به اعتماد رهبران مربوطه خود نیاز دارند. چنین کانالی واقعیتی را به رسمیت می شناسد که اولا سیاست های استراتژیک دو کشور در درجه اول نه توسط وزارتخانه های خارجه و دفاعی بلکه توسط افراد نزدیک به هر رئیس جمهور و انتخاب شده توسط خود رئیس‌جمهور بیان میشود , و دوم اینکه شیوه‌های کنونی تعامل دو جانبه برای این کار کافی نیستند. نتیجه گیری گزارش کارشناسان سیاسی منتقد استراتژی کلان پیشنهاد شده در این گزارش به احتمال زیاد به شش دسته تقسیم خواهند شد : دسته اول استدلال می‌کنند که چین استراتژی کلان ندارد . اگرچه ممکن است کسانی در پکن باشند که با رویکرد استراتژیک فعلی چین مخالف هستند ، اما عناصر سلطه جویانه آن ، یک راز نیستند .مقامات چینی مصرانه ادعا می‌کنند که سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا محصول جنگ سرد است و باید منحل شود؛ و اینکه متحدان و دوستان آمریکا باید رابطه با امریکا را کاهش دهند، ناگزیر شکست در اجرای این امر واکنش منفی چین را ایجاد خواهد کرد.تلاشهای آمریكا برای حفظ حضور و قدرت خود در آسیا ابعادی از تلاش آمریكا برای مهار چین است و بنابراین باید محكوم و با آن مخالفت كرد. اعمال قدرت (Power projection) امریکا در منطقه خطرناک است و باید کاهش یابد .(حتی وقتی PLA با هدف خنثی کردن گزینه های نظامی ایالات متحده در منطقه ، توانایی های نظامی خود را تقویت می کند) و اینکه مدل اقتصادی ایالات متحده اساساً استعماری است و هیچ کاربردی در آسیا ندارد پاسخ نویسندگان گزارش _جدی نگرفتن اظهارات رسمی دولت چین در این راستا نیست که چین را جدی نگیریم. اینکه پکن امیدوار نیست در کوتاه مدت به تحقق این اهداف سیاسی بپردازد ، از نیت تضعیف کننده بلقوه آنها در دهه های آینده کاسته نمی شود.به طور خلاصه، اگر چین به اهداف سیاسی موجود در بیانیه‌های رسمی اش دست یابد، به وضوح آمریکا را به عنوان قدرت پیشتاز آسیا کنار خواهد زد. اگر این امر استراتژی کلان حزب کمونیست چین را نشان نمی دهد ، پس چیست؟ دسته دوم استدلال می‌کنند تجزیه ، تحلیل و سیاست های توصیه شده در این گزارش ، بر اساس بدترین ارزیابی موجود از رفتار چین شکل گرفته و بسیار بدبینانه است. پاسخ نویسندگان گزارش _ برعکس ، ما نتیجه‌گیری خود را از اقدامات جاری چین در رابطه با امنیت داخلی و خارجی آن ، همسایگان آن و حضور آمریکا در آسیا استنتاج کردیم.ما صرفا چیزی را که در حال حاضر در سیاست‌های کنونی چین و نیت‌های استراتژیک اش آشکار نیست برجسته کردیم. با این وجود، اگر چین شروع به رفتار مانند اتحادیه جماهیر شوروی کند، این مساله بدترین حالت را نشان می‌دهد، که مستلزم چیزی بسیار گران‌تر از موازنه است.کلمه " مهار " به ذهن می‌رسد ، و ما قطعا آن را در شرایط کنونی در مقابل چین توصیه نمی‌کنیم ، حداقل به این دلیل که هیچ کشور آسیایی به چنین تلاشی ملحق نخواهد شد. دسته سوم استدلال می‌کنند که رفتار بین‌المللی چین برای یک قدرت درحال رشد" طبیعی " است و چین به تدریج در سیستم بین‌المللی حل می‌شود و برای واشنگتن خیلی زود است که از همکاری گسترده و پیمان استراتژیک نسبت به پکن ناامید شود. پاسخ نویسندگان گزارش _ مسئله اینجاست که ایالات متحده چه مدت باید سیاستی را در قبال چین دنبال کند که به وضوح منافع ملی حیاتی ایالات متحده را تامین نمی کند.اگرچه پکن به طور کلی در موسسات مالی بین المللی مسئولیت پذیر عمل کرده است و ممکن است به آرامی به سمت پیشرفت در موضوعات دشوار مانند تغییرات آب و هوایی حرکت کند ، اما Kurt Campbell ، معاون وزیر امور خارجه در امور آسیای شرقی و اقیانوس آرام در دولت اوباما ، اخیراً تأکید کرد. ، "ما همیشه به دنبال همکاری های عمیق تر با چین بودیم و تلاش می کردیم در زمینه هایی همکاری داشته باشیم - به عنوان مثال ، در زمینه کمک های بشردوستانه ، نتوانستیم به نتیجه برسیم . در روابط نظامی و دیپلماتیک نیز دریافت نتایج معنی دار بسیار دشوار بود. " دستیابی به "نتایج معنی دار" در روابط ایالات متحده و چین بسیار دشوار بوده دقیقاً به این دلیل است که چین به دنبال جایگزینی با ایالات متحده به عنوان قدرت پیشرو در آسیا است. و اگرچه ممکن است رفتار کشور چین با یک کشور در حال رشد "عادی" باشد ، اما از تأثیر منفی چین بر موازنه قدرت در منطقه وسیع هند و اقیانوس آرام کاسته نمی شود. و نیاز واشنگتن به تدوین سیاستی برای خنثی سازی چالش افزایش قدرت چین و تضعیف سیستماتیک برتری آمریکا در آسیا را کاهش نمی دهد. دسته چهارم استدلال می‌کنند که ادغام چین در سیستم بین المللی به طور گسترده ای به اهداف مهم ایالات متحده خدمت می کند ، پکن را به یک سیستم مقررات متصل می کند و هزینه های حزب کمونیست چین را برای مقابله با آن افزایش می دهد ، بنابراین باید نگرانی های دیگر ایالات متحده را در مورد رفتار داخلی و خارجی چین نیز برطرف کند. پاسخ نویسندگان گزارش _ما می‌پذیریم که ادغام چین در نهادهای بین‌المللی ادامه خواهد یافت و آمریکا از این فعالیت سود خواهد برد . استدلال ما این است که اساس استراتژی آمریکا بر پایه چنین یکپارچه‌سازی جهانی ، این واقعیت استراتژیک را نادیده می‌گیرد که چین در طول سه دهه گذشته منافع ملی خود را به گونه‌ای افزایش داده‌است که به طور بالقوه منافع ملی آمریکا را در طولانی‌مدت تهدید می‌کند. بنابراین ایالات متحده باید این واقعیت نگران کننده را بفهمد و با سیاست های سخت تر و اعمال قدرت (Power projection) در آسیا به آن پاسخ دهد. دسته پنجم استدلال می‌کنند که متحدان و دوستان آسیایی ایالات‌متحده هرگز با استراتژی کلان طرح شده در این سند همراهی نخواهند رفت. پاسخ نویسندگان گزارش _ این نگرانی به نظر می‌رسد به جای تمرکز بر مزایای رویکرد استراتژیک ما ،در مورد پذیرش آن در منطقه متمرکز است. در هر صورت، آنچه که متحدان می‌خواهند این نیست که روابط با چین را کاهش بدهند، بلکه آنچه که آنها می‌خواهند افزایش توانایی‌های آمریکا در منطقه ، افزایش اطمینان از حفاظت آمریکا از آنها و افزایش حمایت آمریکا برای رشد اقتصادی و امنیت اقتصادی است.استراتژی کلان بیان شده در این گزارش ، همه این اهداف را پیش می برد. علاوه بر این ، نگرانی کنونی در میان همه کشورهای آسیایی در مورد پیامدهای استراتژیک ناشی از رشد قدرت چین کاملا آشکار است.به عنوان نمونه تجاوز اخیر چین به دریای چین شرقی و جنوبی و این اعتقاد که فقط ایالات متحده می تواند با موفقیت مانع از جاه طلبی های استراتژیک مخرب پکن شود. به دلیل رفتار جمهوری خلق چین، کشورهای آسیایی قبل از این شروع به ایجاد تعادل در برابر چین از طریق همکاری های درون آسیایی کرده‌اند اقداماتی كه كاملاً منطبق با استراتژی کلان ایالات متحده است و آن را تقویت می‌کند.در واقع، نگرانی امروز در سراسر آسیا این نیست که آمریکا سیاست‌های سختی را دربرابر چین دنبال میکند؛ بلکه این است که واشنگتن به اندازه کافی از اهداف استراتژیک قطعی پکن در آسیا آگاه نیست،و به طور دوره‌ای به یک گفتگوی دوجانبه با چین جذب می‌شودکه ممکن است برای مقابله موثر با ظهور چین در درازمدت مفید نباشد. این دیدگاههای بسیار نگران کننده در سرتاسر دولت‌های آسیایی زمین حاصلخیزی است که برای کاشت یک استراتژی کلان در برابر چین مناسب است. علاوه بر این، بررسی دقیق دستورالعمل‌های سیاستی در این مطالعه به گونه ای است درصد کمی امکان دارد که کشورهای آسیا از آن استقبال نکنند. اگرچه این اصلاحات بزرگ توسط آمریکا نسبت به چین در طول یک شب حمایت متحدین را به دست نخواهد آورد، با رهبری پایدار و محکم ریاست‌جمهوری آمریکا و نفوذ وسیع ایالات‌متحده در متحدان و دوستان آسیایی اش، این کار زیاد سخت نیست. در نهایت، این استراتژی کلان هیچ نیازی به تضعیف همکاری اقتصادی و سیاسی فعلی ایالات‌متحده و هم پیمانانش با چین ندارد. در عوض ، بر توسعه مؤلفه های ضروری یک همکاری پایدار بین آمریکا و متحدین تاکید میکند .به عبارت دیگر، اگر تعادل قدرت به طور اساسی تغییر کند، همکاری اقتصادی آمریکا و آسیا با چین نمی‌تواند حفظ شود.(منظور اینکه وقتی اون نظام همکاری بین امریکا و اسیا شکل گرفت ، چین متوجه میشه که هرچه هژمونی خود را افزایش بده همکاری منطقه ای با اون کاهش پیدا میکنه ) دسته ششم استدلال می‌کنند که واکنش چین به استراتژی کلان ایالات‌متحده چگونه خواهد بود. آیا ریسک دنبال کردن این استراتژی کلان بیش از حد زیاد نیست؟ پاسخ نویسندگان گزارش _ مطمئناً می‌توان انتظار واکنش قوی چین و سردی مداوم در روابط دو جانبه را در ذهن داشت، از جمله ملاقات کمتر در میان مقامات ارشد، پیشرفت اندک در موضوعات اقتصادی دو جانبه ، فرصت های کمتر برای تجارت آمریکایی ها در چین ، کاهش تعامل نظامی ، کاهش در تبادلات اجتماعی و شاید کاهش دانشجویان چینی در دانشگاه های آمریکایی .ما این احتمال را رد می‌کنیم که چین به اقدامات پیشنهادی در این گزارش با فروش اوراق‌قرضه آمریکا پاسخ دهد.این گام‌ها توسط پکن بی‌اهمیت تلقی نمی‌شوند اما منافع ملی و حیاتی آمریکا را نیز تهدید نمی‌کنند. اگر چین دراین وضعیت سیاست تهاجمی خودرا افزایش دهد احتمال بیشتری وجود دارد که دوستان و متحدان آمریکا در آسیا حتی به واشنگتن نزدیک‌تر شوند. ما فکر نمی‌کنیم که چین یک راه‌حل آسان برای این معضل پیدا کند.علاوه بر این ، این احتمال وجود دارد که پکن همکاری خود را با ایالات متحده در مناطقی که فکر می کند در خدمت منافع ملی چین است ، ادامه دهد - در اقتصاد جهانی ، تجارت بین المللی ، تغییرات آب و هوایی ، ضد تروریسم ، برنامه تسلیحات هسته ای ایران ، کره شمالی و افغانستان. به عبارت دیگر، ما فکر نمی‌کنیم که رهبری چین به گونه‌ای عمل کند که به اهداف سیاسی خود و اعتبار آن در سراسر آسیا آسیب برساند.به طور خلاصه، این تصحیح مسیر استراتژیک در سیاست آمریکا به سوی چین قطعاً موجب ایجاد سیلی از انتقادات از سوی پکن خواهد شد؛ و یک چین بد خلق در شورای امنیت سازمان ملل را پدید خواهد آورد. چرا که این استراتژی هدف اصلی چین برای تسلط بر آسیا را نشانه گرفته . اما بسیاری از جنبه‌های همکاری بین‌المللی چین و آمریکا را که براساس منافع ملی متقابل سازگار است را پایان نخواهد داد.هر چند که در ادامه مسیر پیشنهادی خطراتی وجود دارد، ولی چنین ریسک‌هایی به میزان قابل‌توجهی کوچک‌تر از پیامدهایی هستند که به دلیل پاسخ نامناسب آمریکا به رشد قدرت چین بروز خواهند کرد. سخن پایانی گزارش در هر صورت ، اگر چین به دنبال برهم زدن موازنه قدرت در آسیا نیست ،هیچ دلیلی وجود ندارد نسبت به سیاست مندرج در این گزارش اعتراض کند.و كدام یك از سیاست های مندرج ، برخلاف خواست كسانی است که مایل به ادامه رویكرد فعلی ایالات متحده با چین هستند ، یعنی آنها همکاری را رد می كنند؟ به طور خلاصه ، این اقدامات در برابر چینی که برخی از تحلیلگران آمریکایی به درستی نسبت به آن هشدار می دهند ، به عنوان دشمن برخورد نمی کند. آنها صرفا به دنبال محافظت از منافع حیاتی ایالات متحده و متحدین ، به عنوان یک هدف منطقی و مسئولانه هستند.واشنگتن نمی‌تواند هر دو سیاست را یعنی رفع نگرانی‌های چین در رابطه با اعمال قدرت (Power projection) آمریکا در آسیا و دفاع از منافع ملی را به طور همزمان داشته باشد. البته که , دومی باید هسته استراتژی کلان آمریکا دربرابر چین باشد. به همین معنا ، هیچ چشم انداز واقعی برای ایجاد اعتماد اساسی ، همزیستی مسالمت آمیز ، تفاهم متقابل ، مشارکت استراتژیک یا نوع جدیدی از رابطه بین ایالات متحده و چین وجود ندارد.در عوض،با توجه به اینکه رقابت استراتژیک امریکا و چین به حالت جدید تبدیل می‌شود، بیش‌ترین چیزی که می‌توان انتظار آن را داشت احتیاط و خودداری توسط دو طرف است.هدف دیپلماسی ایالات متحده آمریکا در این شرایط خطرناک ، کاهش و مدیریت تنش های شدید ذاتی بین این دو الگوی استراتژیک متضاد است ، اما نمی توان امیدوار بود که آنها را از بین ببرد. Kevin Rudd نخست وزیر پیشین استرالیا و چین شناس برجسته ، معتقد است که چینی ها هم ممکن است به همین نتیجه رسیده باشند: "شواهدی وجود دارد که نشان می دهد رئیس جمهور شی جین پینگ ، به این نتیجه رسیده است که اختلافات استراتژیک طولانی مدت بین منافع ایالات متحده و چین ایجاد هرگونه تغییر اساسی در روابط را غیرممکن می کند. " دولت اوباما به وضوح یک رویکرد بسیار متفاوت از آنچکه در این گزارش توصیه شده‌است را دنبال کرده‌است. همه نشانه‌ها حاکی از آن است که رئیس‌جمهور اوباما و همکاران ارشد او تشخیص بسیار متفاوتی از اهداف استراتژیک چین در آسیا نسبت به ما دارند. همانند برخی از پیشینیان خود، دولت اوباما به نظر نمی‌رسد درک کند که استراتژی کلان چین در آسیا برای تضعیف منافع ملی آمریکا طراحی شده‌است. به همین دلیل است که تیم اوباما تاکید بیشتری بر همکاری تا مهار دارد.بسیاری از این غفلت ها در سیاست آمریکا به نظر می‌رسد که از یک دولتی گرفته شده که نگران این است که چنین اقداماتی پکن را برنجاند و در نتیجه به امکان تداوم همکاری استراتژیک بین دو کشور لطمه وارد کند، بنابراین تاکید غالب بر همکاری است. این ذهنیت خود مغلوب ساز (self defeating) و این شراکت استراتژیک آمریکایی و چین باید به پایان برسد . این آزمون مهم که افزایش قدرت چین باشد احتمالا در طول چند دهه اینده برای ایالات‌متحده برقرار است. غیر واقعی است که تصور کنیم استراتژی کلان چین نسبت به ایالات‌متحده طی ۱۰ سال آینده به گونه ای متحول خواهد شدکه قدرت و نفوذ آمریکا را به عنوان بخشی از صلح و امنیت آسیایی بپذیرد .بنابراین, سوال محوری در مورد آینده آسیا این است که آیا ایالات‌متحده آمریکا اراده سیاسی خواهد داشت یا نه ؟ اراده ای برای بکارگیری , قابلیت‌های ژئواکونومی, نظامی ، دیپلماتیک و طرح یک استراتژی کلان برای مقابله با چین به منظور حفاظت از منافع ملی. پایان / .... پ.ن : تشکر فراوان از خواندگان تاپیک که حوصله به خرج دادن ، ترجمه ضعیف بنده رو تحمل کردن و مثبت دادند ........ انشالله در پست های بعدی یک مقاله دیگه رو خدمتتون ترجمه میکنیم ......
  21. 1 پسندیده شده
    قسمت یازدهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین  تقویت همکاری های هند-آرام (Indo-Pacific) ایالات متحده باید مجموعه جدیدی از روابط و مشارکت های استراتژیک قابل اطمینان را در سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام تقویت کند، اما فراتر از آن و به عنوان یک سیاست مشخص، تقویت توانایی های کشورهای آسیایی برای مقابله با چین به طور مستقل و ایجاد گونه های جدیدی از همکاری استراتژیک در داخل آسیا که به طور سیستماتیک توسط ایالات متحده پشتیبانی می شود در دستور کار قرار دهد. ایالات متحده نمی تواند بدون پشتیبانی از متحدین و دوستان خود از منافع ملی خود در آسیا دفاع کند.به هر حال، جمهوری خلق چین به دنبال تضعیف هر کدام از این روابط دو جانبه مهم برای آزمایش قدرت و انعطاف آمریکا در دفاع و ترویج این روابط در شمال شرقی، جنوب شرقی و جنوب آسیا است.اولین گام در مبارزه با این تلاش های خورنده چین این است که متوجه شود که اتحاد ها در حال شکل گیری هستند؛ دومین گام ، توسعه استراتژی هایی است که آنها را شکست دهد.در عین حال ، ضروری است که واشنگتن به طور مداوم به شرکای دموکراتیک خود در آسیا اطمینان دهد که به دنبال اجتناب از رویارویی با چین است ، گام‌های زیر محتاطانه هستند تا موازنه قدرت را حفظ کرده و منافع ملی غرب در منطقه هند-آرام را حفظ کنند: ژاپن : هیچ رابطه ای مثل رابطه آمریکا با ژاپن در حفظ موازنه قدرت در آسیا و مقابله با افزایش قدرت چین مهم نیست. در واقع, بدون همکاری امنیتی نزدیک و پایدار ایالات متحده و ژاپن , درک این مساله دشوار است که چگونه ایالات‌متحده می‌تواند قدرت و نفوذ کنونی خود را در آسیا حفظ کند.بنابراین, همانطور که ژاپن از محدودیت‌های امنیتی پس از جنگ جهانی دوم خود بیرون می‌آید, ایالات‌متحده باید به طور مداوم از این متحد اصلی با سیاست های زیر حمایت کند: توسعه گسترده روابط امنیتی خود با ژاپن، و همه آسیا؛ کمک به ارتقاء ارتش ژاپن موسوم به نیروی دفاع سرزمینی ژاپن (JSDF) ، از جمله قابلیت های ژاپن برای عملیات مشترک ، ترکیبی (combined-arms) و آبی - خاکی همسو کردن مفاهیمی مانند نبرد هوایی-دریایی (Air-Sea Battle) و دفاع پویا (Dynamic defence) از طریق گفتگو با ژاپن بر روی نقش‌ها، ماموریت‌ها و قابلیت‌ها؛ از سرگیری گفتگوهای بازدارنده با ژاپن ، افزایش همکاری های پدافند ضد موشکی (BMD) با ژاپن؛ ابراز اینکه ژاپن به طور کامل و قابل اعتماد تحت یک چتر امنیتی ایالات متحده باقی می ماند؛ حمایت از هم‌کاری ژاپن با ویتنام، استرالیا، هند و کشورهای علاقمند دیگر به مهار قدرت چین؛ صدور مجوز صادرات گاز مایع به ژاپن . کره جنوبی : رابطه استراتژیک ایالات متحده با جمهوری کره (ROK) برای حفظ موازنه قدرت در آسیا ضروری است. در این زمینه، این روابط دوجانبه باید تقویت شود : مطمئن شدن از قابلیت های نظامی کافی در شبه جزیره کره در زمینه تحریکات کره شمالی کار با جمهوری کره و ژاپن برای ایجاد یک استراتژی جامع برای تغییر رژیم در کره شمالی؛ رسیدن به یک دید افق مشترک از وحدت کره افزایش تضمین‌های هسته‌ای آمریکا برای کره‌جنوبی؛ حمابت بیشتر از پدافند ضد موشکی (BMD) کره ؛ تشویق کره به پیوستن به پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP) استرالیا : استرالیا لنگرگاه جنوبی روابط ایالات متحده در اقیانوس آرام است و به عنوان یک کشور رو به اقیانوس هند و اقیانوس آرام ، یک پیوند اساسی در استراتژی هند-آرام ایالات متحده است. ایالات متحده و استرالیا باید برای دستیابی به اهداف زیر همکاری کنند: ایالات متحده باید از پایگاه دریایی استرلینگ در نزدیکی Perth برای حمایت از ساختار نیروی دریایی ایالات متحده در منطقه استفاده کند. ایالات متحده باید بلافاصله همکاری های سایبری، فضایی و زیرسطحی با استرالیا را افزایش دهد. ایالات متحده و استرالیا باید مشترکا هواپیمای نظارتی و وسایل نقلیه بدون سرنشین را در جزایر کوکوس (Cocos Islands) اقیانوس هند مستقر کنند. این دو کشور باید همکاری کنند تا با سرعت بیشتری بتوانند کمک های بالقوه استرالیا به پدافند ضد موشکی (BMD) را شناسایی کنند. حوزه و دوره میزبانی استرالیا از استقرار چرخشی پرسنل نظامی ایالات متحده باید افزایش یابد توافقنامه تجارت آزاد آمریکا و استرالیا باید به روز شود،به همین طور استرالیا با در تجارت آزاد با ژاپن، کره و چین ترقی کندو به همین ترتیب استرالیا باید در TPP قرار گیرد. واشنگتن باید از تلاش های استرالیا برای گسترش تعامل استراتژیک خود با کشورهای دوست آسیایی حمایت کند. هند: در مواجهه با چین ، ایالات متحده از مزیت حضور یک قدرت دموکراتیک قوی و مستقل به نام هند برخوردار است تا نفوذ رو به رشد پکن در آسیا را متعادل سازد. بنابر این ایالات متحده باید: به طور قابل ملاحظه ای محدودیت های خود را در انتقال فن آوری نظامی به هند کاهش دهد؛ تلقی کردن سلاح هسته ای هند به عنوان یک دارایی در حفظموازنه قدرت در آسیا؛ به شدت همکاری نظامی ارتش آمریکا و هندوستان به ویژه در حوزه دریایی نیاز به افزایش دارد. ایجاد یک همکاری سیستماتیک با هند تا ظرفیت های دریایی خود در اقیانوس هند و فراتر از آن را افزایش دهد ، از جمله انتقال تکنولوژی های قابل توجه یک همکاری ضد تروریستی جهانی با هند ایجاد کنید؛ انگیزه دادن به هند برای امضا توافقنامه های همکاری های امنیتی، از جمله توافقنامه تأمین تدارکات Logistics Supply Agreement (LSA) ، توافقنامه دستورالعمل مشترک ارتباطاتی و امنیتی Communications Interoperability and Security Memorandum of Agreement (CISMOA) ، توافقنامه همکاری و تبادل اطلاعات جغرافیایی Basic Exchange and Cooperation Agreement for Geospatial Cooperation (BECA) موافقت با درخواست هند برای عضویت در سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا–پاسفیک حمایت کردن از سیاست «اقدام شرقی یا نگاه به شرق » هند تا بتواند زمینه نفوذ و اعمال قدرت (Power projection) خود را در شرق و جنوب شرق آسیا تقویت کند. کشورهای جنوب شرقی آسیا : کشورهای عضو ASEAN آماج اصلی جبر ژئواکانومیک چین است، به ویژه در مورد مسائل در دریای چین جنوبی.بنابراین ایالات متحده باید: ادامه اصلاحات اساسی در نیروهای مسلح فیلیپین برای توسعه طیف کاملی از قابلیت‌های دفاعی که این کشور را قادر سازد از نفوذ و تهاجم احتمالی به قلمرو خود جلوگیری کند. تقویت نقش اندونزی در تمرینات مشترک ، به شکلی که نمایانگر مرکزیت جاکارتا در امنبت آسیا-اقیانوسیه باشد ، اجرای تمرینات نظامی ، آموزش و تمرین‌های مشترک با اندونزی در جهت افزایش قابلیت‌های هوایی - دریایی کمک به ارتقاء قابلیت های نیروی هوایی سنگاپور از F-16s به F-35s؛ افزایش مشارکت مالزی در تمرین‌های ترکیبی, ساختارهای آگاهی حوزه ای (domain awareness architectures) و نظایر آن; گسترش تمرینات سالانه دریایی ایالات متحده - ویتنام ، شامل تمرینات مشترک بشردوستانه ، بلایا ، جستجو و رهایی ، ایجاد ایستگاه های متداول در بندر Cam Ranh Bay در کوتاه مدت، دایر کردن برنامه های بین المللی تبادل آموزش نظامی استراتژیک (IMET) با میانمار را با تمرکز بر حرفه ای سازی نظامی و ارتقا ارتش میانمار و گسترش مشارکت آن در عملیات نظامی بین المللی . حمایت گسترده از برنامه IMET در سرتاسر آسیای جنوب شرقی؛ کمک به ایجاد دمکراسی در سراسر منطقه، حجم تجارت نزدیک به 2 تریلیون دلاری بین چین و کشورهای آسه آن (به تراز تجاری منفی چین دقت شود) تایوان : یک رابطه جامع، بادوام و غیررسمی بین تایوان و ایالات‌متحده باید یکی از ویژگی‌های استراتژی کلان ایالات‌متحده در قبال چین، از جمله از طریق چارچوب قانونی ، قانون مناسبات تایوان (TRA) باشد.ایالات‌متحده باید تعهد نظامی خود نسبت به تایوان را با حمایت از تعهدات TRA برای تجهیز آن با اقلام دفاعی را مورد تاکید قرار دهد. فروش اقلام امکان پذیر آینده به تایوان شامل هواپیماهای شنود سیگنال ، هواپیماهای ترابری ، ارتقا موتورهای F-16 ، ارتقاء ناوهای محافظ و دیگر کشتی ها و سیستم های دفاع موشکی زمین پایه باشد. ادامه دارد . . . .
  22. 1 پسندیده شده
    قسمت نهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین واشنگتن برای به ثمر رساندن این کلان استراتژی ، باید سیاست های زیر را اجرا کند : احیای اقتصاد ایالات متحده هیچ چیزی بهتر از رشد اقتصادی قوی در آمریکا ،این استراتژی را جلو نمی برد . این باید اولویت اول رئیس جمهور و کنگره جدید باشد. گسترش شبکه های تجاری در آسیا راه اندازی پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP). این پیمان که تا همین اواخر توسط دولت اوباما پیگیری شد نه به عنوان پاسخی ژئواکانومیک در برابر افزایش قدرت اقتصادی چین و جبر ژئوپولیتیکی موجود در آسیا, بلکه به عنوان یک تیر خلاص بر نشست دوره ای سازمان تجارت جهانی (WTO) در دوحه مطرح شده‌است. اگر چه TPP مزایای نامتقارن اقتصادی چین را نسبت به کشورهای آسیایی پاک نخواهد کرد، ولی نشان می دهد که ایالات متحده مصمم است که در زمین بازی اقتصادی آسیا رقابت کند.در همین راستا, کلان استراتژی بدون پیگیری TPP , به شدت تضعیف خواهد شد. بنابراین میبایست یک فشار گسترده توسط کاخ سفید برای تصویب فوری آن در کنگره آغاز گردد که شامل دادن اختیار در ارتقا تجارت شود.(ترامپ با عدم پیروی از این رویکرد آمریکا را از تمامی این پیمانها خارج کرد) بسیاری از عناصر تعامل اقتصادی ایالات متحده و چین منافع ملی ایالات متحده را تامین می کنند که باید تقویت شوند. با این حال، باید با چالش های مداوم پکن در برابر سیستم تجارت جهانی با یک واکنش واحد از سمت دموکراسی‌های صنعتی (Industrial democracy) که توسط ایالات‌متحده رهبری می‌شوند مقابله کرد.واشنگتن همچنین باید پکن تحت فشار قرار دهد تا ارز یوان را با ارزش واقعی بازار خود عرضه کند. اتخاذ سیاست های موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکانومیک در آسیا و جهان. در طول تاریخ هرگز ، یک حکومت مثل چین مستقیما کنترل این مقدار از ثروت را بر عهده نداشته است . پس تعجب برانگیز نیست که با افزایش قدرت اقتصادی ، پکن تمایل برای استفاده از این قدرت برای پیشبرد اهداف ژئوپولیتیک را در دستور کار قرار دهد. چین اغلب به درستی به عنوان یک کارشناس پیشرو ژئواکانومی در جهان توصیف می‌شود.در این گزارش، ژئواکانومی «استفاده از ابزارهای اقتصادی برای اهداف ژئوپولیتیک » تعریف شده است. در این مورد سیاست‌های ژئواکانومیک جبری چین نسبت به ژاپن، کشورهای آسه‌آن ، استرالیا، و دیگران، بدون هیچ واکنش سیاسی جدی از جانب آمریکا صورت پذیرفته . بنابراین یک رویکرد سیاست خارجی ژئواکانومیک مستلزم این ابتکارها خواهد بود: اتحادهای آسیایی - آمریکایی باید برای اقدامات ژئواکانومیک تهاجمی و دفاعی دوباره راه اندازی شوند. تمرکز شدید اتحاد باید به استفاده از ژئواکانومیک به عنوان ابزار سیاسی-نظامی معطوف باشد. دولت باید یک سیاست ژئواکانومیک بلندمدت برای مقابله با چین اتخاذ کند و با استفاده از قدرت پایدار و مثبت اقتصاد، نوآوری و شبکه های آمریکا اقدام به جذب کشورهای آسیایی و مقابله با فشار اجباری چین بر همسایگان خود به گونه ای که همواره مبتنی بر قواعد سیستم بین‌المللی و به وضوح در راستای منافع ملی ایالات‌متحده ، دوستان و هم پیمانان آن باشد. انقلاب انرژی ایالات متحده باید از طریق برداشتن محدودیت هایی برای تامین گاز و نفت متحدان و دوستان خود ، به دستاورد ژئوپلیتیک پایدار در آسیا تبدیل شود. ایالات متحده در حال حاضر بزرگترین تولید کننده نفت خام جهان است درصد تفکیکی صادرات نفت خام امریکا - سال 2017 کشورهای اسیایی در صدر مقصد های صادراتی نفت خام و گاز مایع آمریکا یک رژیم جدید کنترل فناوری در مقابل پکن ایجاد کنید. واشنگتن باید توجه بیشتری به محدود کردن دسترسی چین به سلاح‌های پیشرفته و فن‌آوری‌های حیاتی نظامی داشته باشد.اگر چه ایالات‌متحده قطعاً باید غرب را در گسترش تجارت بین‌المللی هدایت کند, اما این سیاست نباید باعث تضعیف قدرت آمریکا شود و در توانایی واشنگتن برای اجرای تعهد اساسی خود ، تضمین امنیت آسیا و جهان خدشه‌ وارد کند و چالشی همچون چین را برآورده سازد.مزیت تجاری با چین "نباید این ابهام را ایجاد کند که جهانی‌سازی منجر به افزایش دسترسی پکن به تسلیحات پیشرفته و عوامل مرتبط با آن از جمله تکنولوژی باکارایی دوگانه ( Dual-use technology ) می‌شود. چنین برداشت هایی می‌تواند هر گونه موفقیت آمریکا در متعادل کردن رشد چین را با عواقب قاطع و خطرناکی روبه رو و تضعیف کند. امروزه واضح است که چنین تکنولوژی هایی تنها در ایالات متحده در دسترس نیستند؛ آنها در بسیاری از کشورها، به ویژه متحدان اروپایی و آسیایی واشنگتن، پیدا میشوند. ایالات متحده باید این کشورها را تشویق کند تا یک رویکرد هماهنگ را برای محدود کردن دسترسی چین به تمام فن آوری ها، از جمله تکنولوژی باکارایی دوگانه ، که می تواند باعث «آسیب های استراتژیک سطح بالا» شود، اتخاذ کنند. واشنگتن برای ایجاد یک رژیم کنترل فناوری جدید ، باید به گفتگوی فوری با متحدان و دوستان خود بپردازد. بدیهی است که انجام این کار آسان نخواهد بود، اما این تلاش باید بلافاصله صورت گیرد. ادامه دارد.... احتمالا قطع صاردات نفت ایران به کشورهای اسیایی رو میشه در راستای کمک به سیاست"تامین انرژی متحدان امریکا توسط خوده آمریکا" قرار داد.
  23. 1 پسندیده شده
    قسمت هفتم از ترجمه سند غفلت استراتژیک برخی به تاریخ اشاره می‌کنند و استدلال می‌کنند که رقابت استراتژیک بین ابر قدرت بالفعل و ابر قدرت بالقوه اجتناب‌ناپذیر است. بعضی دیگر چنین پیش‌بینی را با تاکید بر تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دو کشور و همچنین نفوذ سازنده دیپلماسی و حکومت داری به چالش می‌کشند. نتیجه گیری نویسندگان این گزارش Robert D. Blackwill و Ashley J. Tellis ، به طور قابل‌توجهی به نخستین گزاره بالا نزدیک‌ است.آن‌ها عنوان میکنند ، "چین مهم‌ترین رقیب ایالات‌متحده برای دهه‌های آینده خواهد بود، و احتمال یک رقابت استراتژیک بلندمدت بین پکن و واشنگتن زیاد است".آنها همچنین استدلال می کنند که چین با ورود به بازار آزاد و نظم لیبرالی به "بازیگر ذینفع مسئولی" که بسیاری در ایالات متحده به آن امید داشتند تبدیل نشده است. برعکس، Blackwill و Tellis چین را به عنوان کشوری که یک کلان استراتژی به هدف افزایش کنترل بر داخل و خارج از مرزهها ، تحکیم جایگاه خود در نظام بین‌المللی و جایگزینی با ایالات‌متحده برای تسلط بر آسیا طرح ریزی کرده ، تلقی می‌کنند. در یک کار قدیمی که در اوایل جنگ جهانی دوم منتشر شد، Edward Meade Earle در کتاب "طراحان استراتژی مدرن : تفکر نظامی از ماکیاولی تا هیتلر" ، کلان استراتژی را "هنر کنترل و استفاده از منابع یک ملت ، به منظور تامین منافع حیاتی کشور ، علیه دشمنان بالفعل ، بالقوه یا احتمالی تعریف کرد" ...او با تشریح این ایده، استدلال کرد که وجود این "بالاترین نوع استراتژی" به این دلیل است که " سیاست‌ها و قدرت نظامی یک ملت را به صورتی یکپارچه می نماید، که [برای تحصیل منافع] توسل و نیاز به جنگ را غیر ضرور و یا شانس پیروزی در آن را افزایش می دهد". در آخر Earle به درستی نتیجه‌گیری کرد که " کلان استراتژی نه تنها یک مفهوم در زمان جنگ نیست بلکه یک عنصر ذاتی در کشورداری است."اگر چه بسیاری پس از او تغییراتی را در این مفهوم ارائه کرده اند، ولی تعریفی عاقلانه تر و جامع تر از این برای کلان استراتژی ارائه نشده است. ایالات متحده از زمان شکل گیری خود به طور پیوسته دنبال یک استراتژی کلان برای دستیابی و حفظ برتری بر رقبای مختلف بوده است، ابتدا در قاره آمریکای شمالی، سپس در نیمکره غربی و نهایت در سطح جهانی.در طول جنگ سرد، این استراتژی در شکل " سد نفوذ " (Containment) آشکار شد، که چشم‌انداز منسجمی بود از اینکه ایالات‌متحده چگونه می‌تواند با استفاده از برتری سیستماتیک خود ، امنیت امریکا ، متحدانش و در نهایت شکست حریف خود یعنی اتحاد جماهیر شوروی را تضمین کند.همانطور که ملوین لفلر (Melvyn Leffler) بیان کرده است ، "اهداف کلیدی سد نفوذ (Containment) محدود کردن نفوذ و قدرت شوروی و ایدئولوژی کمونیستی بود. با این حال، سد نفوذ هرگز یک استراتژی دفاعی نبود؛ بلکه میتوان آن را به عنوان یک ابزار برای پیروزی جنگ سرد در نظر گرفت " سیاست های گوناگونی از جمله محدود کردن عمدی اتحاد جماهیر شوروی در اتصال به مراکز مهم اقتصاد جهانی، حفظ یک مجموعه گوناگون و گاه متضاد از "موافقت نامه های امنیتی " و ائتلاف ها ، پیگیری مبارزات ایدئولوژیک ضد کمونیسیتی در سراسر جهان به منظور محکوم کردن دولت شوروی و سیاست های آن و حفظ برتری صنعتی و تکنولوژیکی ایالات متحده با موفقیت به سرانجام رسید تا واشنگتن وارد عصر جدیدی از رقابت ژئوپولیتیک بشود. پس از پیروزی آمریکا در جنگ سرد و منحل شدن استراتژی " سد نفوذ " (Containment) ، سیاست گذاران ایالات‌متحده برای مفهوم سازی یک استراتژی کلان تلاش کردند که تمایل بیشتری برای حمایت از نظم جهانی لیبرالی در دوران پس از جنگ سرد ایجاد کند.(منظور مغلوب کردن رقبا با وارد کردنشون به نظام لیبرالی و تغییر خودبه خودی رقبا به عنصری خنثی بواسطه رعایت دستورالعملهای نظام لیبرال). اگرچه وزارت دفاع در طول ریاست جورج اچ دابلیو بوش (بوش پدر) با رد این استراتژی ادعا کرد که " استراتژی کنونی باید بر جلوگیری از ظهور هرگونه رقیب بالقوه در آینده متمرکز شود " - همان استراتژی موفقی که اتحاد جماهیر شوروی را ساقط کرد - در آن زمان تردید وجود داشت که آیا این سند منعکس‌کننده سیاست شخص بوش است یا خیر . در هر صورت ، آگاهانه یا عامدانه هیچ مدیریتی در واشنگتن چنین رویکردی را دنبال نکرد . در مقابل ، یک سری از مدیران به بهانه فروپاشی شوروی ، به اجرای سیاست‌هایی ادامه داده‌اند که در واقع ظهور رقبای جدید مانند چین را امکان پذیر کرد. از آنجا که تلاش آمریکا برای " ادغام " چین در نظم جهانی لیبرال ، تهدیدات جدیدی را نسبت به سلطه آمریکا در آسیا ایجاد کرده که در نهایت منجر به یک چالش مهم در برتری آمریکا در سطح جهانی می‌شود - واشنگتن نیاز به یک کلان استراتژی جدید در قبال چین دارد که به جای ادامه دادن به این افزایش برتری ، بر مهار قدرت چین تمرکز داشته باشد.اما این استراتژی به دلیل واقعیت‌های کنونی جهانی شدن نمی‌تواند بر پایه همان استراتژی " سد نفوذ " ضد شوروی ، بنا شود ، همچنین نمی ‌توان بسادگی سیاست کلی جهانی سازی را محدود کرد . بنابراین باید تغییرات اساسی در سیاست کنونی اعمال شود تا خطرات توسعه اقتصادی و نظامی چین برای منافع آمریکا در آسیا و در سطح جهانی را محدود کند . نویسندگان این گزارش سیاستی را پیشنهاد می‌کنند که تاکید کمتری بر حمایت و همکاری و تاکید بیشتری بر فشار و رقابت دارد . درواقع "محاصره کم‌تر و مبارزه فعالانه ‌تر" .این تغییرات ، قلب یک استراتژی متعادل ساز را تشکیل می دهند ، که میگوید: حفظ سلطه ایالات متحده در سیستم جهانی باید به عنوان هدف اصلی استراتژی کلان ایالات متحده در قرن بیست و یکم باقی بماند. حفظ این وضعیت در مواجه با افزایش قدرت چین، به احیای اقتصاد ایالات متحده ،برای پرورش نوآوری هایی که مزیت های نامتقارن اقتصادی نسبت به دیگران ایجاد میکند،انعقاد توافقنامه تجاری ترجیحی میان دوستان و متحدان ایالات متحده برای افزایش سود دوجانبه خود از طریق ابزارهایی که به طور آگاهانه چین را حذف می کنند؛ ایجاد مجدد یک رژیم کنترل تکنولوژی که شامل متحدان ایالات متحده است که مانع از دستیابی چین به توانایی های نظامی و استراتژیک شود، نیاز دارد .در حالی که همه(امریکا و متحدان امریکا) به کار با چین به طریق مختلف ادامه می‌دهند (که نباید در تضاد با تامین منافع ملی ایالات متحده باشند) امریکا میبایست اقدام به هماهنگ ساختن ظرفیت های سیاسی دوستان و متحدان ایالات متحده در اطراف چین و بهبود توانایی نیروهای نظامی ایالات‌متحده در امتداد سرزمین حاشیه یا Rimland نماید. مقایسه مفهوم Rimland جان اسپایکمن و Heartland جان مکیندر در این استراتژی تعادلی (balancing strategy) با اینکه ایالات‌متحده و هم پیمانانش به طور دیپلماتیک و اقتصادی به تعامل با چین ادامه می‌دهند به عمد عواملی را به کار گرفته میشود که توانایی چین برای سواستفاده از قدرت رو به رشد خود را محدود می‌سازد. تنها فروپاشی چین واشنگتن را از اقدام به تعدیل سیستماتیک پکن آزاد خواهد کرد, چرا که حتی یک چین میانه رو هم خطرات این کشور برای ایالات‌ متحده در آسیا و فراتر از آن را از بین نخواهد برد. ادامه دارد . . . .
  24. 1 پسندیده شده
    قسمت ششم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف چهارم - پیوند بین المللی ( Cement International) تمایل حزب کمونیست چین (CCP) برای حفظ نظم داخلی و به حداکثر رساندن قدرت جامع ملی ، توسط عنصر نهایی هدف استراتژیک اش افزایش یافته است : چین به عنوان یک بازیگر مرکزی در نظام بین الملل حتی قبل از انقلاب کمونیستی در سال 1949، چشم اندازهای تضمین شده ای برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ داشت ، همانگونه که در شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) قادر به استفاده از حق وتو بود. پس از آنکه ریچارد نیکسون رییس جمهور و کیسینجر وزیر امور خارجه آمریكا ، روابط با مائو در سال 1971 را تقویت كرد، نقش چین در میان نخبگان جهانی - یعنی آن دسته از كشورهایی كه مسئول نظارت بر نظم بین المللی بودند - به صورت یکپارچه به رژیم کمونیست منتقل شد.اگر چه این برتری نمادین, زمانی که چین از نظر اقتصادی, هنوز در شرایط ضعیف بود توخالی به نظر می‌رسید , اما هنوز به لحاظ استراتژیک ، بحرانی بود، زیرا اطمینان حاصل شد که هیچ تصمیم اساسی در مورد شورای امنیت بدون رضایت چین نمی توان انجام داد. اکنون که چین به یک قدرت اقتصادی پایدار تبدیل شده است، عزم پکن برای جلوگیری از هرگونه توسعه این نهاد (شورای امنیت سازمان ملل) که می‌تواند برتری دیرینه خود در منطقه و جهان را کمرنگ کند، برجسته شده‌است . با این حال, حتی فراتر ازعضویت در شورای امنیت, قابلیت‌های مادی رشد چین تضمین کرده‌اند که اساساً در همه نهادهای نظم جهانی بازیگر مهمی است و جای تعجب نیست که به دنبال افزایش قدرت در این نهادها باشد - برای مثال در صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی (IBRD) - برای هدایت عملیات‌ها به سمت خدمت به اهداف خود چه در نهاد های کاربردی و چه در نهاد های منطقه ای است . چین در واقع "جهانی شده‌است" و به دنبال ایفای نقش فعال در تضمین این امر است که قوانین ارائه‌شده در این سازمان‌ها نه تنها منافع اش را تضعیف نمی‌کنند بلکه آن‌ها را پیش می‌برند. در انجام این کار ، رفتارهای چین مشابه سایر قدرت‌های پیشین در سیاست بین‌المللی هستند. کشورهای معروف به G4 nations که از بخت بیشتر برای دریافت حق وتو برخوردارند (هند و ژاپن از رقبای منطقه ای چین) مقایسه شاخص های کشورهای دارای حق وتو و G4 nations با این وجود ، امروزه مشارکت گسترده چین در نهاده‌ای بین‌المللی یک بازخورد ترکیبی ایجاد کرده‌است . در برخی موارد ، فعالیت‌های چین برای نظم جهانی مفید بوده‌است ، اما در بسیاری از موارد پکن ، عدم تمایل خود را به هزینه کرد برای کمک به حاکمیت جهانی را به نمایش گذاشته‌است. چین علی‌رغم دارا بودن دومین اقتصاد بزرگ و بودجه نظامی قابل توجه , به طور کلی یک استراتژی انتقال بار مسئولیت (strategy of burden shifting) را اتخاذ کرده‌است و اصرار دارد که ایالات‌متحده و دیگران هزینه‌های اقدامات عمومی جهانی را متقبل شوند.حتی چین با سواستفاده از چالش‌هایش به عنوان یک "کشور در حال توسعه" برای به حداکثر رساندن قدرت ملی خود توقع متحمل شدن هزینه ها توسط دیگر بازیگران، از جانب چین را دارد. هنگامی که نهادهای بین المللی به منافع چین خدمت نکنند، دولت چین تلاش می کند تا جایگزین ها را ایجاد یا تقویت کند، به ویژه آنهایی که ایالات متحده را نادیده می گیرند. به عنوان مثال، چین در تلاش است تا همکاران و همسایگان منطقه ای خود را به پیمان های اقتصادی از جمله: بریکس (BRICS) که رقیب نظام بین المللی لیبرال هست، بانک توسعه جدید (NDB) که به طور گسترده جایگزینی است برای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول؛ پیمان اقتصادی منطقه ای جامع (RCEP) ؛ اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) ؛ منطقه تجارت آزاد (FTA) که چین به شدت از آن حمایت می کند ؛ بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی (AIIB) (رقیب بانک توسعه آسیایی) ؛ و تفاهم‌نامه تجاری آسیا-پاسیفیک (APTA) (که چین را به همسایگانش در آسیا نزدیکتر می کند) ؛ متصل کند. در دیگر نقاط جهان، پکن تشکیل انجمن بین المللی همکاری چین و آفریقا، مجمع همکاری چین-عرب و مجموعه‌ای از نهادهای مشابه را آغاز کرده‌است که موقعیت چین را ارتقا و استانداردهای تعریف شده سازمان هایی مثل سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) ، بانک جهانی و دیگر موسسات بین‌المللی را تضعیف کرده‌است. کشورهای عضو پیمان بریکس بنابراین، شخصیت مشارکت بین المللی پکن، نشان می دهد که تعهد آن نسبت به نظم فعلی به طور قابل‌توجهی ابزاری است. چین در این زمینه تا حدی به فعالیت می‌پردازد که منافع مادی یا جایگاهی را دریافت کند، اما هیچ تعهد بنیادی برای حمایت از این سیستم فراتر از منافعی که متحمل می‌شود ندارد. این نباید تعجب برانگیز باشد زیرا، همانطور که کیسینجر خاطر نشان کرد ، چین هنوز در حال وفق دادن خود به عضویت در یک سیستم بین المللی است که در غیابش طراحی شده و اساسا در توسعه برنامه هایش سهمی نداشته ". هنگامی که همه چیز در نظر گرفته شود، این دوسویه گرایی در نهایت منافع ملی آمریکا را تضعیف می‌کند و مهم‌تر از آن استوار کردن استراتژی یکپارچه سازی فعلی امریکا بر این فرض اشتباه است که: ورود چین به نظم لیبرال در دراز مدت به پشتیبانی رژیم از آن خواهد انجامید که منجر به اجتناب از تهدید علیه قیم اصلی آن, ایالات‌متحده میشود. از آنجا که این دو انتظار تحقق نیافته است، ظهور چین به عنوان یک قدرت عظیم جدید، چشم‌انداز نگران‌کننده‌ای برای ایالات‌متحده در چند سال آینده ترسیم خواهد کرد. رشد اقتصادی چین به طور قابل‌توجهی بیشتر از مشارکت آن در نظام تجارت چند جانبه و نظم لیبرال بین‌المللی ناشی می‌شود، اما توسعه نظامی آن، استراتژی اقتصادی پکن را در تضاد با هدف سیاسی اش یعنی تهدید ایالات‌متحده ، قیم اصلی "وابستگی جهانی" قرار داده‌است. در حال حاضر، چین هیچ عجله‌ای برای پرداختن به این ابهام ندارد، آگاه است که شرکای تجاری اش در فشار آوردن روی پکن به دلیل پتانسیل زیان‌های اقتصادی که ممکن است رخ دهد تردید دارند. با توجه به این محاسبه، رهبران چین به این نتیجه رسیده‌اند که کشور آن‌ها می‌تواند از تجارت بین المللی بهره مند شود بدون آنکه مجبور باشد مصالحه ای برای اختلافات موجود با کشورهای آسیایی انجام دهد و یا آن‌ها برای تضعیف قدرت آمریکا در آسیا ترغیب کند. چین تا زمانی که ایالات متحده "وابستگی جهانی" را که فعلا روابط اقتصادی ایالات متحده و چین را تعریف می کند، تغییر ندهد، به حفظ نظم فعلی محتاج است. چین هنوز هم به دنبال همکاری با ایالات متحده است .از آنجایی که چین دریافته که تلاش خود برای دستیابی به قدرت جامع ملی هنوز ناقص است، در تلاش است تا از رویارویی با ایالات متحده یا سیستم بین المللی در آینده نزدیک جلوگیری کند. در عوض، پکن قصد دارد روابط خود را با تمام شرکای جهانی اش و به ویژه واشنگتن را تقویت کند،و امیدوار است که افزایش سریع آن و تمرکز بر تجارت و سیاست بین الملل، دیگران را مجبور سازد که به طور فزاینده ای به سلطه چین احترام بگذارند. اگر چین با موفقیت بالا بیاید , به طور کامل تجهیز خواهد شد تا از حقوق خود با زور و با هزینه‌ای کم‌تر از آنچه امروز می پردازد , محافظت کند, با توجه به اینکه هنوز هم نسبتاً ضعیف است و متکی به مزایای تجارت و وابستگی متقابل جهانی است. حجم تجارت چین و امریکا به تفکیک سبد بنابراین ، نتیجه‌گیری بنیادی برای آمریکا این است که دیگر چین منافع خود را برای تبدیل شدن به یک " کشور تجاری " تعریف نمیکند و مهم نیست که برای حل تنش‌های بین استراتژی‌ اقتصادی و ژئوپلیتیک اش . چه نتیجه‌ای حاصل خواهد شد.در عوض ، چین حرکت به سمت تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ با مجموعه ای کامل از قابلیت‌های سیاسی و نظامی را ادامه خواهد داد ، که همگی معطوف به بازپس‌گیری سلطه آسیایی خود از ایالات‌متحده ، به عنوان مقدمه‌ای برای سلطه جهانی در آینده است . پ.ن : خب بخش تحلیل کلان استراتژی چین تموم شد ، ادامه سند به تببین کلان استراتژی امریکا در برابر چین میپردازه ...انشالله در اینده خدمتتون ترجمه میشه... در جواب یکی از دوستان که پرسیده بود چه نیازی به این ترجمه بلند بالا هست باید بگم که اگر کلیت این پست هارو خونده باشید، درک کردید که : کشورها برای نیل به چشم اندازی که برای خودشون ترسیم میکنن نیاز به طرح یک کلان استراتژی دارند ، که باعث بشه اقداماتشون در تمام زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، فرهنگی و.... همسو و تقویت کنندی دیگر زمینه ها باشد.چیزی که در ایران عزیز اسلامی به شدت بهش احتیاج داریم. هدف بعدی این بود که چون ارزش این سند در سیاست های امریکا خیلی بالاست ، مارو با بالاترین سطح تحلیل استراتژی دشمن و تبیین استراتژی بر ضد اون آشنا میکنه. برای اشنایی با اندیشکده شورای روابط خارجی
  25. 1 پسندیده شده
    قسمت دوم از ترجمه سند تحول در استراتژی کلان چین پس از انقلاب کمونیستی در سال ۱۹۴۹ ، چین به هدف دستیابی به برتری ژئوپلیتیکی که قبل از دوران پیشاکلمبی (دوران قبل از ورود اروپایی ها) در شرق آسیا از آن برخوردار بود ، به حداکثر رساندن قدرت ملی خود را دنبال کرد.مدرنیته ضمن اینکه نسبت به سلطه منطقه‌ای چین نامهربان بود ، همچنین از منظر اقتصادی جایگاه جهانی آن را بدتر میکرد.بنیانگذارن مائوئیست مصمم بودند که از طریق قیام کمونیستی خود، عظمت گذشته چین در دوران سلسله چینگ (Qing dynasty) که به دلیل ضعف تکنولوژیکی، جنگ داخلی و مداخله خارجی از دست رفته بود احیا کنند.با توجه به این تاریخچه دردناک ، تعجب‌آور نیست که هدف اولیه استراتژیک چین در دوران معاصر انباشت " قدرت جامع ملی " بوده‌است . این پی‌گیریِ قدرت در تمام ابعاد اقتصادی ، نظامی ، فن‌آوری و دیپلماتیک با اعتقاد به این موضوع شکل گرفته است : " چین یک تمدن بزرگ است که با خصومت دیگران ویران شده‌ است ، و هرگز نمی‌تواند به سرنوشت خود دست یابد مگر اینکه نیروی لازم برای دفع دشمنی کسانی که مخالف این ماموریت هستند بدست آورد ." این مفهوم که توسط همه رهبران چینی از سال ۱۹۴۹ به اشتراک گذاشته شده‌است ، تصویری از سیاست منعکس می‌کند که تعارض و کشمکش را به عنوان ذات بشریت می‌بیند . در این پارادایم آماده برای ستیز (parabellum paradigm) ، قدرت برتر به تنهایی نظم ایجاد می‌کند . موفقیت چین به عنوان یک کشور مستلزم داشتن رهبرانی است که توانمندی های بیشتری نسبت به هر نهاد داخل مرزی یا خارج مرزی داشته باشد. شکست در ایجاد چنین سلسله‌مراتبی با محوریت برتری حزب کمونیست چین ( CCP ) در داخل کشور و برتری چین در سیستم بین‌المللی ، درها را به سوی تهدیدات مداوم و خطرناکی باز خواهد کرد که در "قرن تحقیر ملی " چین شاهد بودیم . رفع این خطرات مستلزم آن است که حزب از انحصار قدرت خود در کشور محافظت کند در حالی که به طور پیوسته قدرت بیشتری نسبت به رقبای بین‌المللی خود کسب می‌کند . Ye Zicheng ، نظریه‌پرداز چینی ، در مقاله خود درباره استراتژی کلان چین بیان می‌کند : " ارتباط نزدیکی بین تجدید حیات (Rejuvenation) ملت چین و چینِ در حال تبدیل شدن به یک قدرت جهانی وجود دارد . اگر چین به قدرت جهانی تبدیل نشود ، تجدید حیات ملت چین ناقص خواهد بود . تنها زمانی که به قدرت جهانی تبدیل شود ، می‌توانیم بگوییم که تجدید حیات کل ملت چین به دست آمده‌است ." این چشم انداز یعنی تقویت دولت چین از درون و برتری چین در سیاست بین الملل ، هر دو نیاز به انباشت "قدرت جامع ملی" دارد و نشان می دهد که اهداف استراتژی کلان پکن، ایالات متحده و دیگر رقبای آسیایی چین را تحریک می کند. برای چین، که به طور همزمان یک تمدن باستانی و یک دولت مدرن است، اهداف مورد نظر در استراتژیک کلان اش صرفا در مورد مقوله هایی مثل کسب رتبه بندی مطلوب در سیاست های بین المللی نیست بلکه در مورد مفاهیم اساسی نظم [جهانی] است. در دنیای چینی نظم مطلوب با ایجاد یک سلسله مراتب پایدار تضمین شده است: حاکمیت مطلق و با فضیلت (اریستوکراسی) در داخل و برتری ژئوپولیتیک در خارج.با این حال، تجدید حیات ملت چین" بیش از آنکه تقویت یک دولت در درون باشد ، برتری در سیاست بین الملل است. اساسا، این امر مستلزم آن است که دیگران این نظم را بپذیرند، که مورخ وانگ گونگوو آن را "اصل برتری" (principle of superiority) توصیف کرده است، که "سنت مقدس و دیرینه اداره کشورهای غیر هم سطح توسط چین است. هنری کیسینجر در توصیف سیستم مرکز عالم گرایی چین (sinocentric) ، به درستی متوجه شده‌است که چین خود را "تنها دولت مستقل جهان" می‌نامد، که در آن قلمرو امپراطور "یک کشور مستقل در چین" نیست، بلکه همه زیر لوای آن بخش مرکزی و متمدن چین قرار دارند .از این رو با انباشت " قدرت جامع ملی " برای افزایش کنترل دولت چین بر جامعه خود و به حداکثر رساندن قابلیت‌های کلی کشور نسبت به رقبای خارجی ، پکن به طور مداوم چهار هدف عملیاتی خاص را از زمان انقلاب دنبال کرده‌است، اگرچه ابزار مورد استفاده برای رسیدن به این اهداف در طول زمان تغییر کرده‌است. نمودار sinocentric ادامه دارد . . . .