برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 27 اسفند 1401 در پست ها
-
1 پسندیده شدهعکس/ اورهال هواپیماهای F۱۴ در کشور اورهال هواپیماهای F۱۴ در نیروی هوایی ارتش ایران در همان پرواز اول تمام استانداردها را تأئید میکند و وارد چرخه عملیاتی میشود که این نشان دهنده دقت عمل گروههای نگهداری و فنی متخصصین ایرانی است. https://www.mashreghnews.ir/photo/1462826/عکس-اورهال-هواپیماهای-F۱۴-در-کشور
-
1 پسندیده شدهسلام با توجه به پیشنهاداتی که دوستان در بروز رسانی در مورد مسیرهای پیشنهادی برای ساخت خزش راه ها و جهتشون ارائه دادن ، باید یک نکته رو متذکر بشم که صرف کشیدن خط مستقیم بر روی نقشه و در جهت دلخواه بدون توجه به توپوگرافی نمیتونه بیانگر ترسیم یک مسیر درست برای خزشراه باشه . اینجا یک نکته اصلی مغفول واقع شده و اون شیب زمین منطقه ست . با توجه به عکسهای ماهواره ای منتشر شده ، بانکر ها در دامنه کوه قرار داره و موقعیت بانکر ها در ارتفاع بالاتری از باند واقع شده و مسیر فعلی دارای کمترین شیب رو به باند هستش و مسیر های پیشنهادی دوستان عملا به دلیل اختلاف ارتفاع حداقل 30 متری بین باند و بانکرها باید با شیب 29 درصد احداث بشن که عملا توسط جنگنده قابل پیمودن نیست ! مابقی موارد نیز تا زمان انتشار اطلاعات تکمیلی ، قابل بحث خواهد بود .
-
1 پسندیده شدهطبق تصاویر ماهواره ای پایگاه عقاب 44 در شمال استان هرمزگان قرار داره البته با توجه به اینکه پایگاه هوایی هست و باند فرود داره و باید مدام از این پایگاه هواپیما وارد و خارج بشود مکان این پایگاه قطعا قابل مخفی ماندن نیست. نکته ی مهم حفاظت از ورودی و خروجی این پایگاه هست که اگر بسته بشوند پایگاه برای چند ساعت یا چند روز قابل استفاده نمی شود تا تعمیرات انجام شود.البته آسیب دیدن باند فرود هم میتواند برای چند روز پایگاه را از مدار خارج کند ولی میتوان ان را هم به سرعت تعمیر کرد. و البته خوبی اصلی این پایگاه این هست در صورت حمله ی هوایی دشمن باید حمله های پیچیده و سنگر شکن انجام بدهد و حتی در صورت موفقیت هم توانایی نابودی هواپیماهای ذخیره شده را ندارند و بعد از چند ساعت یا چند روز پایگاه با هواپیماها و دارایی های سالم دوباره فعال میشود.
-
1 پسندیده شدهچند وقت پیش بود که فکر کنم در تاپیک سوخو-35 ها یکی از نگرانی ها را شلترهای کلاسیک و همچنین خطر کوادها ( نه فقط عمودی که حتی ورود از دهانه ها و یا پرنده های الرت و اشیانه های موقت ) عنوان کردیم و عنوان شد برای حفاظت از دارایی های ارزشمندی که امکان داره در تعداد محدود و با قیمت گران برای کشور تهیه بشه حتما باید تمام توان را به کار ببریم و چه چیزی بهتر از پایگاه های امن در مقابل حملات پهپادی خارج از مرز ( و مهمات دورایستا و شاید حتی موشک های فراصوت) و حملات پهپادی محلی. به نظرم این پایگاه ها تنها در حد تامین امنیت پرنده های جدیدالورود بسیار بسیار محدود در برابر خطر پهپادی و کوادی هم تاسیس شده باشند پیش بینی بسیار ارزشمندی هستند. هنوز آشیانه پایگاه نزدیک کرمانشاه و حملات پهپادی را یادمون نرفته. در نظر بگیرید این پایگاه هم یک پایگاه مرزی باشه که خطر اصلی که اون را تهدید میکرده حملات غافلگیرانه ناشناس پهپادی و کوادی بوده و اجبار بوده پرنده ها در حالت پارک! و تعمیر و نگهداری از این دست خطرات در حفاظت کامل باشند. با خطر روز افزون کوادها و پهپادها و کروزها و دورایستاها ( همین چند روز پیش صهیونیستها که احتمالا تاثیرات شاهد را دیدند از پهپاد هاروپ جدیدشون با بهینه سازی های بعضا نامشخص رونمایی کردند از جمله برد بیشتر) و خطر حملات فوجی هر چه بیشر با توجه به جغرافیای خدادادی سرزمین ایران به زیر زمین منتقل کنیم پایگاه های حتی معمول را ضرر نکردیم. به نظرم باند بیرونی هم موید این مطلب هست که این پایگاه بیشتر برای حفاظت از دارایی های ارزشمند ارتش در زمان صلح و جنگ محدود هست تا یک جنگ فراگیر. وقتی خودتون از استفاده کنندگان پهپاد انتحاری هستید متوجه هستید که چنین ابزاری چه خطراتی در پی داره و برای همین خودتون باید اولین گام ها را بردارید در بحث خفاظت از دارایی هاتون در مقابل این دست تسلیحات.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهسلام بين سالم موندن جنگنده هرچند مسدود با جنگنده از بين رفته فرق زياده بماند كه مسدود كردن هزينه اش زياده وقتي بايد هم باند رو زد و هم خروجي ها رو شما ميتوني مسدودي رو برطرف كني با كار عمراني ولي جنگنده زده شده رو نه ———- حداقل داستان اينه كه اگر اسمان رو از دست دادي جنگنده ها حفظ ميشن در اولين فرصت دوباره وارد نبود ميشن از سمت ديگر بحث تجهيزات نگهداري و اماده سازي هم هست كه خودشون هم عرض جنگنده مهم و گران هستن همچنين فقط جنگنده از اين سوراخ ها نمياد بيرون پهپاد هم مياد بيرون بدون نياز به باند --------------------- یک نکته اضاف کنم که اگر باندی مثل باند ناوهای هواپیمابر در این تونل ها تعبیه بشه ،توی طول 100 متر میشه جنگنده بلند کرد که عملا اثر گذاری این چنین پایگاه هایی رو زیاد میکنه این مکانیزم میتونه هم با بوستر باشه و هم با رانش بخار در سمت دیگه مشخص نیست اف 14 های ما میتونن بال باز تو این پایگاه بیان یا نه؟ اگر میشد یعنی مینی اواکس هم میتونیم بلند کنیم که خیلی مهم میشه
-
1 پسندیده شدهنیروی هوایی ارتش از نخستین پایگاه هوایی زیرزمینی خود با نام عقاب ۴۴ رونمایی کرد جنگنده های این پایگاه نیروی هوایی ارتش مجهز به موشکهای کروز بردبلند میباشند. لازم به ذکر است ویژگی ممتاز این پایگاه قرارگیری آن در میان کوهها و اعماق زمین است. این پایگاه بزرگ زیرزمینی، قابلیت پذیرش و بکارگیری عملیاتی جنگندههای جدید نیروی هوایی ارتش را نیز خواهد داشت.
-
1 پسندیده شدهبسم ا ... ظاهرا پرس تی وی هم خبر تحویل سوخو-35 را کار کرده ... این یعنی قضیه قطعی هست ؟؟؟!!!! باید منتظر ماند و دید https://www.aparat.com/v/9AdN4
-
1 پسندیده شدهداده نمای سوخو 35 احتمال ورود قریب الوقوع 24 عدد جنگنده ی سوخو 35 به نیروی هوایی
-
1 پسندیده شدهسلام ، برادر اصلا یه دونه موتور آر دی 33 هم ، توی بدنه اف 5 جا نمیشه ! اینقدر تغییرات برای خوروندن این موتور به بدنه اف 5 لازمه ، که نیازمند طراحی ، ساخت و جایگزینی کامل بخش عقب هواپیماست ! با توجه به سابقه ساخت صاعقه ها و عدم طراحی درست اضافه کردن سکان عمودی دوم به همون هواپیماها و اون تجربه ناموفق ، نباید در این فکر باشیم که این توانایی تغییرات ساختاری در بدنه اف 5 در صنعت هوایی ما وجود داشته باشه . برای نمونه توجه شما را به ماکت ساخته شده توسط یکی از ماکت سازان کشور ، که برای اثبات و حسن ختامی بر اینگونه شایعات ، یک نمونه ماکت هواپیمای صاعقه را با موتور آر دی 33 هم مقیاس ترکیب نمودند جلب میکنم . نکته جالب توجه اینه که فقط نازل خروجی موتور آر دی 33 به زحمت فراوان با بدنه صاعقه ترکیب شده و محدودیت و ابعاد بدنه اف 5 حتی اجازه نصب یک موتور را هم در حد ماکت سازی ، به ماکت ساز نمیداد . حالا تلفیق کارخانه ای این موتور و بدنه بصورت واقعی که جای خود داره !
-
1 پسندیده شدهسوخو ۳۵ اس ام :از نسخه بعدی فلانکر روسیه از جنگ الکترونیک تا دفاع لیزری چه انتظاری باید داشت جنگنده برتری هوایی سنگین وزن Su-35S Flanker در برنامه های نوسازی نیروی هوایی روسیه برای ناوگان هوانوردی رزمی تاکتیکی آن، با بیش از 100 فروند هواپیما از سال 2014 وارد خدمت شده و نزدیک به 50 فروند دیگر برای صادرات ساخته شده است. Su-35 در ابتدا مفهومی برگرفته از Su-27S Flanker دوران جنگ سرد بود که در اتحاد جماهیر شوروی به عنوان جانشینی با قابلیتهای پیشرفتهتر که میتوانست در میانه تا اواخر دهه 1990 وارد خدمت شود. با این حال، فروپاشی اقتصاد روسیه در دهه 1990 و فقدان سفارشات صادراتی تا حدی به دلیل فشار غرب بر مشتریان بالقوه، به این معنی بود که یک "Super Flanker" تنها با حدود 15 سال تاخیر وارد تولید سریالی می شود. پیشرفتهای عمده نسبت به Su-27 شامل استفاده از یک بدنه کامپوزیت بادوام تر و سبک تر از مدل قبلی خود و با کاهش سطح مقطع راداری میباشد.رادار جدید Irbis-E با برد تشخیص هوا به هوای نزدیک به پنج برابر و استفاده از تجهیزات الکترونیکی از جمله دیتا لینک، نمایشگرهای کابین خلبان و سیستمهای جنگ الکترونیکی از نظر فناوری، چندین دهه جلوتر از Flanker اصلی است و در حالی که توانایی بسیار بالایی دارد، اما اتکای شدید نیروی هوایی روسیه به سوخو-35 در برابر ناوگان پیشرفته و بسیار بیشتر ناتو، انگیزه ای را نه تنها برای تسریع کار بر روی جانشین ان سو-57 ایجاد کرده است بلکه برای بهبود قابلیت های خود Su-35 با استفاده از سرمایه گذاری های تحقیق و توسعه که قبلاً برای برنامه Su-57 انجام شده بود فراهم می آورد. در حالی که ناوگان نسل پنجم F-35 که توسط ناتو و کشورهای متحد آن در نزدیکی مرزهای روسیه مستقر شده اند، در حال حاضر آمادگی لازم برای نبرد با شدت بالا را ندارند، هنگامی که این برنامه به بلوغ بیشتر رسید و نیروی هوایی ایالات متحده شروع به اعزام جنگنده های نسل ششم در حدود سال 2030 کرد، قابلیت های Su-35 ممکن است شروع به منسوخ شدن کند در نتیجه، طبق گزارش ها، یک برنامه نوسازی برای رساندن هواپیما به استانداردی به نام "Su-35SM" دنبال شده است و انتظار می رود نه تنها به طور قابل توجهی قابلیت های ساخت هواپیماهای Su-35 را در آینده بهبود بخشد،بسته ارتقاء برای هواپیماهای موجودنیز ارائه کند. مهمترین ویژگی های مورد انتظار از بسته ارتقاء جدید سوخو ۳۵ در زیر بررسی شده است: موشک های R37-M و R77-M بعنوان تسلیحات استاندارد نقص عمده Su-35 موشک های هوا به هوای فراتر از برد بصری آن بوده است، این جنگنده موشک های R-77-1 را به عنوان تسلیحات اصلی خود به کار می گیرد که از راداری فعال و برد 110 کیلومتری بهره می برد.اینها با R-27ER/ET قدیمی تر با برد 130 کیلومتر تکمیل می شوند، اما بدون هدایت رادار فعال به این معنی که کمتر می توان به یکباره شلیک کرد و این موشک ها برای هدایتشان به سنسورهای خود Su-35 بیشتر متکی هستند. این دو موشک، در حالی که برای دهه 2000 بسیار قدرتمند بودند، در مواجهه با نسلهای جدید موشک های ناتو و موشکهای هوا به هوای چین مانند AIM-120D، Meteor و PL-15 با بردهای تخمینی ۱۶۰تا180 کیلومتر، 200-100 کیلومتر و 200-300 کیلومتر انتظار میرود که Su-35SM به R-77M جدید متکی باشد که به عنوان تسلیحات هوا به هوای اصلی جنگنده Su-57 طراحی شده و از بالههای بریده شده برای پرتاب از جایگاههای تسلیحات داخلی استفاده میکند. این موشک دارای برد درگیری 200 کیلومتر است، از رادار AESA( آرایه فازی فعال) بهره می برد که فرار از آن را در محدوده برد آن بسیار دشوار می کند. همچنین انتظار می رود که واحدهای Su-35SM موشک بسیار بزرگتر R-37M را که در حال حاضر سلاح اصلی واحدهای رهگیر روسی MiG-31 است، به طور گسترده استفاده کنند. این موشک دارای برد درگیری 400 کیلومتر، سرعت بسیار بالای 6 ماخ با یک کلاهک بزرگ ۶۰ کیلویی است.اگر چه سوخو ۳۵ تنها ۴ فروند از آن میتواند حمل کند زیرا آنها بسیار سبک تر از MiG-31 هستند. R-37M مخصوصاً به دلیل تواناییهایش در برابر اهداف بزرگ با ارزش مانند بمبافکنها و هواپیماهای هشدار زودهنگام هوابرد بسیار ارزشمند است، اگرچه در برابر جنگندهها نیز توانایی بالایی دارد. با این حال، عملکرد پروازی محدودتر Su-35 به این معنی است که قادر نخواهد بود موشک ها را به همان اندازه کارآمد یا با همان بردی که ناوگان MiG-31 در حال حاضر می تواند استفاده کند. ادامه صفحه بعد.......... مترجم SHADAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز میباشد. بن پایه: https://militarywatchmagazine.com/article/su35sm-incoming-new-technologies-expected-su-57
-
1 پسندیده شدهاین خرید سوخو۳۵ بخصوص با این تعداد محدود قطعا توان تقابل با نسل چهار پلاس های غربی موجود در منطقه را هم نخواهد داشت ولی خوب این خرید میتونه فقط بطور نامی باعث ایجاد بازدارندگی نسبی با کمک پدافند بشه! حالا ما برای آینده(یک الی دو دهه) و امروز ورود نسل پنج ها و حتی شش هارا داریم! (عزم پاکستان،احتمال توافق فروش نسل ۶فرانسه به عربستان ،tfxو مشارکت امارات درچکمیت و لایتینگ های اسراییل).... ادعاهای ارضی هم که یکی یکی داره مطرح میشه از آذربایجان و جزایر ۳گانه تا افول قدرت و بازدرندگی ما نسبت به توسعه روزافزون رقبای منطقهای! امروز خبری بود که ژاپن درپی ارتقا رادار پاتریوت پک۳ برای مقابله با هایپرسونیک های چینی هستش خب اگه به این شکل باشه تا بکارگیری این سلاحبطور گسترده توسط ما راه های مقابلهاش هم رسیده... فکر میکنم توسعه توان تهاجمی بطور همه جانبه و سریعتر باید صورت بگیره بخصوص در نهاجا و هوافضای سپاه پاسداران! تامین بودجه ریالی و ارزی و همکاری با صاحبان تکنولوژی باید باید افزایش داشته باشه! وضع موجود و شیب توسعه نزولی فعلی در مقابل رشد فزاینده تهدیدات موازنه ساز نیست! . برای جنگنده فکر میکنم در صورت خرید و بکارگیری سوخو۳۵ انتقال تکنولوژی ساخت موتور al41 باید در دستور کار باشه تا حداقل بتونیم یک جنگنده تک موتور با توجه به فناوری های داخلی در آینده توسعه بدیم وبطور عمده بخدمت نهاجا در بیاریم که در کلاس گریپن ویا تجاس هندی باشه! هوافضای سپاه باید به سمت هایپرسونیک های کوتاه برد و میانبرد ارزان سازی شده در تیراژ بالا باشه به علاوه پهپادهای بمبر رادار گریز ! کلیه موارد بالا باید تولید داخلی با تیراژ تولید بالا باشه که بتونه یک جنگ فرسایشی میان مدت را برای ما تامین کنه!
-
1 پسندیده شدهایران به زودی می تواند 64 جنگنده سوخو 35 را با قرارداد 5 میلیارد دلاری بخرد با تقویت روابط دفاعی ایران و روسیه و استفاده فعال روسیه از پهپادهای ایرانی در نبرد در اوکراین، تعداد بسیاری از منابع اشاره به احتمال دستیابی ایران به 64 جنگنده سوخو-35 روسی تحت یک قرارداد بزرگ کرده اند. سرلشکر حمید واحدی، فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، روز 13 شهریور اعلام کرد که این سرویس در حال بررسی خرید Su-35 است که اعداد و ارقام آن هنوز تایید نشده است. گمانه زنی هایی مبنی بر ساخت حدود 22 فروند سوخو 35 برای مصر وجود داشت که به دلیل تهدید تحریم علیه قاهره، این معامله به حالت تعلیق درآمده است. این هواپیماها میتوانند به سرعت ناوگان ایران را تجهیز کند، اگرچه مشخص نیست که آیا بعد از آن واحدهای Su-35 بیشتری در نظر گرفته میشوند یا خیر. گمانهزنیهای از منابع غربی وجود دارد مبنی بر اینکه روسیه میتواند این جنگندهها را با پهپادهای ایرانی مبادله کند، پیشبینی میشود که روسیه تا اوایل اکتبر بیش از 1000 فروند پهپاد دریافت کند و در آینده هم تعداد بیشتری از آنها را دریافت کند. این معامله به بخش دفاعی هر دو کشور اجازه میدهد تا نقاط قوت خود را تکمیل و هم افزایی کنند. Su-30SM (بالا) و Su-35 صادرات 64 فروند Su-35 یک موهبت بزرگ برای بخش دفاعی روسیه خواهد بود و میتواند جبران کاهش تولید فعلی برای نیروی هوایی روسیه باشد، زیرا سفارشات داخلی اخیر عمدتاً برای جلوگیری از بسته شدن خطوط تولید انجام شده است. بدتر شدن روابط با غرب و در نتیجه تشدید استفاده قدرتهای غربی از اجبار برای تهدید مشتریان احتمالی تجهیزات روسی مانند اندونزی و مصر، عاملی کلیدی برای جلوگیری از فروش بیشتر و رقابت با Su-30SM که بسیاری از قابلیت های مشابه را با هزینه بسیار کمتر ارائه می دهد بود. مانع اصلی خرید ایران، هزینه حدود 1 میلیارد دلار برای هر دوازده هواپیما میباشد که ایران می تواند با درآمدهای حاصل از فروش هواپیماهای بدون سرنشین به روسیه این هزینه را کم کند. انتظار می رود خرید 64 هواپیما تقریباً 5 میلیارد دلار هزینه داشته باشد، اگرچه هزینه و مقدار پهپادهای صادر شده به روسیه نامشخص است. Su-57 و Su-35 امکان سفارشات بعدی ایران برای Su-35 پس از تحویل اولیه نیز قابل رد نیست و به این کشور اجازه می دهد ناوگان قدیمی F-4 و F-5 خود را که در دهه 1970 خریداری کرده بودند و همچنین Su-24 و Mirage F1 جایگزین کند .جت هایی که در اوایل دهه 1990 به دست آمد. با این حال، دوام Su-35 برای دفاع از ایران زیر سوال است، زیرا همسایگان از جمله اسرائیل و روسیه در حال تلاش برای به کارگیری جنگندههای رادارگریز نسل پنجم بیشتری مانند F-35 و Su-57 هستند. که در رقابت با آنها انتظار می رود که Su-35 قدیمی به عنوان یک جنگنده "نسل 4++" منسوخ شود . ________________________________ ترجمه از mehdipersian برای میلیتاری ________________________________ منبع با تلخیص: https://militarywatchmagazine.com/article/iran-64-su35-10billion-deal-russia
-
1 پسندیده شدهبسم ا... ترکیب فانتوم و ماوریک برخی منابع انگلیسی زبان بر این اعتقاد قرار دارند که نیروی هوایی ایران بیشتر از 600 تیر موشک های AGM-65A خود را پس از یک بروزرسانی برنامه ریزی شده ، بطور کامل عملیاتی نموده اند (آوریل 2022 ) خبر و ویدئوی مرتبط
-
1 پسندیده شدهیدیعوت آحارونوت: هزاران سلاح از سوریه و عراق از طریق قاچاق وارد کرانه باختری شده است. به نظر میرسد یکی از گروه های مقاومت عراق بطور اختصاصی مسئولیت مسلح کردن کرانه باختری و بخشهایی از فلسطین را بر عده گرفته و تسلیحاتی را از عراق و اردن به فلسطینیها رسانده است.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدوران دزدی دریایی تمام شده به مناسبت توقیف دو کشتی یونانی توسط سپاه
-
1 پسندیده شدهاینفوگرافی:سیستم سلاحهای تولیدی یا در دست تحقیق و توسعه هایپرسونیک (ابرفراصوت) در دنیا
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهنبرد ایدئولوژیک ، هـنر فـراموش شـده ایالات متحده "قسمت دوم" اگر چه برخی از حضار انتظار شنیدن شعارهای ضد کمونیستی را داشتند و متوجه جنگ ایدئولوژیک ریگان نبودند. او به جای انتقاد مستقیم از دولت شوروی , در همه جا با تاکید بر اشتراکات بین مردم روسیه و آمریکا , بوروکراسی حاکم را مورد انتقاد قرار داد . او در مورد موارد مهمتر و اساسیتر از سیاست صحبت کرد , مانند تکنولوژی , ادبیات , فیلمها و مذهب . در واقع ریگان مطلقا از واژه " کمونیسم " در هیچ کجای صحبتش استفاده نکرد . اما از طرف دیگر از کلمه " آزادی " 23 بار نام برد. البته که هدف ریگان خرابکارانه بود. نکته این بود که در بین مخاطبان این درک را ایجاد کند که آزادی یک حق اساسی انسانی است ، همانطور که برای آمریکایی ها سلب نشدنی است برای روس ها هم نبود. ریگان آن را اینطور توضیح داد ، "آزادی یعنی به رسمیت شناختن این واقعیت که حقیقت در انحصار هیچ فردی و هیچ نهادی و هیچ اتوریته یا حکومتی نیست، و اینکه هر حیات فردی بی اندازه باارزش است، اینکه هر یک از ما به دلیل خاصی به این دنیا آمده است و چیزی برای عرضه کردن دارد..."در حالی که مخاطبان او در عصر گلاسنوست (فضای باز) بودند، این شیوه بیان اصلا تصادفی نبود. محقق روسیه ، Leon Aaron استدلال کرده است که بیش از شرایط رکود اقتصادی ، احساس فروپاشی اخلاقی در رهبری اتحاد جماهیر شوروی ، راه را برای گلاسنوست(فضای باز) و پرسترویکا (بازسازی) هموار می کرد. تهاجم ایدئولوژیک ریگان هم دقیقا برای تشدید این نوع بحران مشروعیت طراحی شده بود .یک سال و نیم پس از موعظه ریگان و بشارت آزادی در مسکو ، جنگ سرد به پایان رسید. متاسفانه تاریخ پایانی نداشت. در همان سال که اروپا شاهد فروپاشی دیوار برلین بود , سرزمینی دور در شرق , دشمنی خودکامه ، با ابزار ظلم و ستم, در میدان تیان آن من سر برآورد .فروپاشی شوروی از خاطر شی جین پینگ نرفته است. جالب ترین نتیجه گیری در مورد پایان اتحاد جماهیر شوروی توسط دبیر کل حزب کمونیست چین این است که شوروی ها به اندازه کافی به ایدئولوژی اختصاص ندادند. به گفته شی جین پینگ ، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی با ثروت فاسد شد واین منجر به از بین رفتن باور ها و مشروعیت سیاسی اش شد. او در ادامه بیان می کند که : " تردید ایمانی یک آرمانگرا خطرناک ترین شکل تردید است. افول یک حزب سیاسی اغلب با از دست دادن یا فقدان ایمان آرمانی آغاز می شود. "استناد شی جین پینگ به مارکسیسم-لنینیسم به عنوان منبع مشروعیت داخلی است. وقتی ایمان به حزب پرچمدار از بین برود ، کل سیستم در معرض خطر فروپاشی است.چالش شی جین پینگ ، متقاعد کردن مداوم 1.4 میلیارد نفر به حاکمیت حزب کمونیست چین و ترغیب دولت های خارجی به شراکت با دولت تمامیت خواه (totalitarisme) و قومگرای (Ethnocentrism) او است ، که کار کوچکی نیست. عدم موفقیت ایالات متحده در دشوارتر کردن کار شی جین پینگ ، یک اشتباه بزرگ برای ایالات متحده در رقابت قدرت خواهد بود. برای شروع یک تهاجم ایدئولوژیک به سبک ریگان علیه دولت کمونیستی چین ، ایالات متحده ابتدا باید عملکرد و ارزش های خود را در تضاد مستقیم با حزب کمونیست چین (CCP) ترویج کند. دستاوردهای دیپلماتیک و توسعه ای یكی از دارایی های مهم دیپلماسی عمومی آمریكا است كه رهبران كمونیست چین نمی توانند امیدوار به مقابله با آن باشند. همانطور که ریگان معتقد به این استدلال بود که حتی دشمنان سابق ، زمانی که در جامعه بین المللی به رهبری آمریکا گنجانیده شدند ، از نظر اقتصادی و سیاسی به پیشرفت رسیده اند. بزرگواری تاریخی آمریکا به ویژه با توجه به اعتبار روزافزون حزب کمونیست چین در ایجاد دام بدهی ، اجبار اقتصادی و زورگویی منطقه ای ، بسیار تاثیرگذار و کارامد بوده است. برجسته کردن سوابق و ارزشهای واگرا بسیار مهم است زیرا همانطور که یکی از دانشگاهیان چینی در سال 2011 نوشت ، "هسته اصلی رقابت بین چین و ایالات متحده این است که ببینیم چه کسی دوستان باکیفیت تری دارد." شی جین پینگ و اعضایش روزانه تلاش می کنند تا متحدان آمریکا را بی طرف نمایند و کشورهای بی طرف را متمایل به چین کنند. با توجه به خطرات مالی مرتبط با سرمایهگذاری چین, اگر این محاسبه به یک تصمیم جدی اقتصادی منجر شود, کشورهای محروم از سرمایهگذاری بعید است پیشنهاد شی جین پینگ را رد کنند. چالش آمریكا این است كه باید یک مورد ایدئولوژیك مبتنی بر ارزش ها ایجاد كند كه تا جذابیت سرمایه گذاری چین برای آنها از بین برود. ایالات متحده می تواند استفاده از فناوری های نوظهور را که برای اعمال كنترل سیاسی حزب کمونیست چین در داخل به کار می روند دشوارتر كند. با توجه به تاکید دولت ریگان بر مسدود کردن انتقال فنآوریهای حساس به اتحاد جماهیر شوروی, کنگره میتواند قوانینی اتخاذ کند که صادرات تکنولوژی محور آمریکا به شرکتهای وابسته به حزب مانند Huawei و ZTE را مسدود کند و فناوریهای مهمی مانند هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی. بخش خصوصی نیز باید در آن شرکت کند. سیلیکونولی باید مشارکتهای تکنولوژیک با نهادهای چینی را که احتمالاً نقض حقوق بشر را تشدید می کنند و وضعیت نظارت طرف چینی را ارتقا می بخشند ، قطع کند. در اخر ، سیاست گذاران ایالات متحده باید بین مردم چین و حزب کمونیست چین تفاوت قائل شوند. همانطور که ریگان با شهروندان شوروی همدردی و در برابر سیستمی که آنها را سرکوب می نمود حمایت میکرد، ایالات متحده باید این مسئله را روشن کند که هیچ مشاجره ای با مردم چین ندارد.معاون رئیس جمهور پنس در اکتبر گذشته هنگامی که بر ظلم و ستم حزب کمونیست، از جمله اقلیت های مذهبی تأکید کرد ، مورد توجه قرار گرفت . نکته اصلی این است که باید به روشهایی که بوسیله مردم چین طنینانداز شود، نشان دهیم که این حزب ستمگر است و نه قهرمان آنها.در هر فرصتی ، سیاستگذاران ایالات متحده باید اردوگاه های کار اجباری سین کیانگ را برجسته کنند و این مسئله را مطرح کنند که این وضعیت خودسرانه بازداشت و نظارت گسترده ، نتیجه منطقی یک رژیم فاسد است. بی اعتبار کردن حزب کمونیست چین در چشم جهان و مردم چین روشی آسان نخواهد بود.اما میلیونها نفر یا بیشتر از ساکنین هنگکنگ که در دفاع از آزادی در مقابل حزب کمونیست باقی مانده اند ، باید باعث خوش بینی بلندمدت شوند.هرچند که ممکن است به زودی امیدوار به اعتراضات مشابه در سرزمین اصلی باشیم ، سی امین سالگرد اعتراضات میدان تیان آن من و سقوط دیوار برلین به ما یادآوری می کند که دولتهای تمامیت خواه (totalitarisme) غالباً از آنچه تظاهر میکنند از امنیت کمتری برخوردار هستند. ایالاتمتحده ممکن است مثل دولت ریگان در مرحله اولیه رقابت قدرت خود در بهار سال ۱۹۸۸ در مسکو باشد، اما نقشه راه او برای پیروزی امروز نامرتبط نیست.با کشف مجدد هنر از دست رفته جنگ ایدئولوژیک، ایالاتمتحده میتواند با میراث ریگان زندگی کند و مطمئن باشد که حزب کمونیست چین نیز مانند اتحاد جماهیر شوروی به زباله دان تاریخ میپیوندد. لینک مقاله واشنگتن پست پ ن : تلاش پمپئو برای حضور در تهران ، مصاحبه با تلویزیون ایران و گفتگوی مستقیم با مردم ایران مایک پمپئو در جمع ایرانیان کالیفرنیا از آنها خواست تا از اعتراضات در داخل ایران حمایت کنند. وی که روز یکشنبه ۳۱ تیر در کتابخانه رونالد ریگان در شمال لسآنجلس در همایشی با عنوان «پشتیبانی از صدای ایرانیان» سخنرانی میکرد، با یادآوری سیاست دولت متبوعش در قبال ایران گفت: «آرزوی دولت ترامپ همان آرزویی است که شما برای مردم ایران دارید، آرزویی که با تکیه بر نیروی الهی یک روز به حقیقت خواهد پیوست.ایالات متحده صدای شما را میشنود، ایالات متحده از شما حمایت میکند، ایالات متحده با شماست.» ایالات متحده آمریکا محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در فهرست تحریمها قرار داد . "دستاوردهای دیپلماتیک یكی از دارایی های مهم دیپلماسی عمومی آمریكا است كه رهبران كمونیست چین نمی توانند امیدوار به مقابله با آن باشند." دارایی مهمی که ظریف برای بی اثر کردنش به خوبی آن را به چالش کشید.
-
1 پسندیده شده نبرد ایدئولوژیک ، هـنر فـراموش شـده ایالات متحده در مقابله با چین، باید به یاد بیاوریم که چگونه ریگان با اتحاد جماهیر شوروی برخورد کرد رهبر اتحاد جماهیر شوروی، میخائیل گورباچف و رییس جمهور آمریکا رونالد ریگان، در جریان دیدار ریگان در سال 1988 با خبرنگاران در میدان سرخ صحبت کردند. در تقابل استراتژیک با چین ، آمریکاییها تاکنون خود را بر رقابتهای اقتصادی و نظامی - هزینه کرد از مهمترین ابزارها در زرادخانه خود - متمرکز کردهاند . استراتژی امنیت ملی ۲۰۱۷ (National Security Strategy) استدلال میکند که ایالاتمتحده در " رقابت سیاسی بین کسانی که طرفدار سیستم سرکوبکننده هستند و آنهایی که طرفدار جوامع آزاد هستند " قفل شده است ، ولی ما از این بینش مهم غافل هستیم . اگر ایالاتمتحده نتواند بر بعد ایدئولوژیک رقابت خود با چین تاکید کند ، یکی از درسهای اصلی نبرد در گرگومیش رئیسجمهور رونالد ریگان با اتحاد جماهیر شوروی را نادیده میگیرد .ریگان برتری سیاسی را درک کرد. در حالی که تهاجم ایدئولوژیک وی از تدارکات نظامی اش کمتر بود ، ولی از اهمیت کمتری برخوردار نبود. این تهاجم بنیاد و هویت شوروی را هدف قرار داد: یعنی مارکسیسم-لنینیسم . هنگامی که ایالاتمتحده دوباره با چالشی بر سر اصول و قدرت خود دست و پنجه نرم میکند, باید هنر از دست رفته جنگ ایدئولوژیک را پی بگیرد. ایالات متحده تنها با به چالش کشیدن مشروعیت اساسی حزب کمونیست چین می تواند در این رقابت پیروز شود ، تا بقای جهان آزاد ، باز و مرفه ای را که ریگان برای پرورش آن تلاش کرد تضمین کند. در سال 1977 , ریگان یک هدف ساده را برای پایان دادن به جنگ سرد توصیف کرد : " ما پیروز میشویم و آنها شکست میخورند".دیدگاه وی در آن زمان رادیکال بود - او اجماع عمومی را به چالش کشید که اتحاد جماهیر شوروی بخشی دائمی از چشم انداز است. اما چهار سال بعد با ورود به دفتر ریاست جمهوری ، او در تلاش برای ایجاد چارچوبی برای این پیروزی بود. دولت وی در سال 1983 یک راهنمای امنیت ملی صادر كرد كه استدلال می كرد ، "سیاست آمریكا باید دارای یک فشار ایدئولوژیکی باشد که به وضوح بر برتری ارزشهای ایالات متحده و غرب ، عزت و آزادی فردی ، مطبوعات آزاد ، اتحادیه های آزاد تجاری ، شرکتهای آزاد و دموکراسی سیاسی و همچنین بر ویژگیهای سرکوبگرانه کمونیسم شوروی تأکید کند. " ریگان، بنیان فکری این رویکرد را چند ماه قبل در مجلس عوام پیریزی کرد. او با انتقاد از "کمرویی برخی از ما در غرب" در ایستادگی مقابل "آرمانهایی که به سهولت در گرفتار کردن انسان و سختی های دنیای ما تلاش کرده اند"، از شهروندان دموکراسی خواه جهان درخواست کرد که " سزاوار آزادی باشند و نه تنها برای حفظ آن بلکه برای کمک به دیگران برای بدست آوردن آزادی مصم باشند. سال 1982، مهمترین تهاجم ایدئولوژیک ریگان به اتحاد جماهیر شوروی آغار شد. ريگان با ابراز حمایت خود از جنبش کارگری مستقل لهستان(Solidarity) و شعار تاریخی لهستان، "برای آزادی ما و شما " ( For our freedom and yours ) ، اظهار داشت: "ما مردمان جهان آزاد در کنار برادران و خواهران لهستانی مان ایستاده ایم. ما انگیزه آنها هستیم. " پرچم قیام نوامبر 1831 لهستان علیه روسیه پرچم به دوزبان لهستانی و روسی برافراشته شد "به نام خدا ، برای آزادی ما و شما" شعار برای این بود كه نشان دهد پیروزی لهستان نیز به معنای آزادی برای مردمان روسیه خواهد بود و این قیام نه علیه ملت روسیه بلکه علیه رژیم استبدادی تزاری انجام می شود. ریگان در سالهای بعد بارها و بارها استدلالهای مشابهی مطرح کرد. در ماه مه 1988 ، وی این شانس را داشت كه پرونده خود را علیه مارکسیسم-لنینیسم در قلب اتحاد جماهیر شوروی، در زیر سردیس عظیم ولادیمیر لنین و رو به نقش بسته انقلاب روسیه باز کند.در آن زمان نیویورک تایمز در سرمقاله ای با عنوان _With Lenin Watching_از آن به "بهترین زمان بلاغت ریگان" نام برد و ادامه داد که ریگان به حضار در دانشگاه دولتی مسکو گفت که معنای آمریکایی ها از آزادی چیست.این کار دشواری است بدون اینکه تقوا پیشه کنید یا اینکه ریا . با این وجود او جلو رفت ،در سرمقاله آمده: "روزی که مردم به نقاط عطف جنگ سرد نگاه می کنند ، احتمالاً روزی را به یاد خواهند آورد که رونالد ریگان آزادی را ستایش کرد ، در حالی که لنین به اون نگاه کرد." ادامه دارد ...... پ.ن : نوشتار بالا مقاله ای است از واشنگتن پست با ارجاعات مترجم .
-
1 پسندیده شدهقسمت دوازدهم از ترجمه سند توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین برقراری دیپلماسی سطح بالا با پکن به دلیل اینکه دو کشور کلان استراتژی های تقابلی و ناسازگاری را دنبال می کنند ایالات متحده باید دیپلماسی سطح بالایی را با چین به کار گیرد تا تلاش کند تنش های ذاتی و عمیق را کاهش دهد و به متحدان و دوستان خود در آسیا و جهان اطمینان دهد که واشنگتن در حال انجام هر کار ممکنی برای جلوگیری از یک رویارویی با پکن است. علیرغم اهداف بیثبات کننده استراتژی کلان چین در آسیا و همچنین توصیه سیاستهای سیستماتیک در این گزارش برای پاسخ آمریکا به افزایش قدرت چین, ایالاتمتحده مسئولیتهای عمدهای را برای ارتقای ثبات, رفاه و صلح در آسیا و سراسر جهان به عهده دارد.در این زمینه ،در نظر بگیرید ،اگر ایالات متحده و چین روابط خود را به درستی اداره نکنند ، باعث ایجاد چه چالش های عظیم داخلی در هر دو کشور خواهد شد. تأثیرات پرآشوب بر اقتصاد جهانی را تصور کنید. افزایش چشمگیر تنش در سراسر آسیا را در نظر بگیرید و این واقعیت را که هیچ کشوری در این منطقه پهناور نمی خواهد بین چین و ایالات متحده مجبور به انتخاب شود. تاثیرات تباه کننده این نوع از رابطه ایالات متحده و چین در تغییر را اوضاع تصور کنید. نابود شدن تلاش ها برای مقابله با برنامه های تسلیحات هسته ای کره شمالی و ایران را مجسم کنید. با توجه به این موضوع، گفتمان آمریکا و چین باید بیش از حد صریح، سطح بالا، و خصوصی تر از روش های فعلی باشد.مقامات در بوروکراسی موجود راغب هستند امروز کاری را انجام دهند که دیروز انجام دادند و آرزو می کنند فردا آنچه که امروز انجام دادند ، انجام دهند. بنابراین اجتناب ناپذیر است که نمایندگان واشنگتن و پکن مرتباً لوایح کیفرخواست را در مورد طرف مقابل طرح کنند. همه با این گفتگوهای پیوسته و تکراری آشنا هستند.همانطور که ضرب المثل چینی می گوید: "زیاد حرف زدن شما را به جایی نمی رساند ، همچنانکه برای گرفتن ماهی ، از درخت بالا بروید." برای اینکه چنین گفتگوی دوجانبه سطح بالایی بین واشنگتن و پکن ثمربخش باشد ، باید در درجه اول از تمرکز بر اقدامات نابکارانه طرف مقابل جلوگیری کرد.به عنوان مثال، محکومیت اقدامات حقوق بشری چین توسط آمریکا چه خصوصی و چه در افکار عمومی ، تاثیری بر سیاستهای پکن ، از جمله بر هنگکنگ ندارد، و همچنین شکایات چین باعث نخواهد شد آمریکا به تضعیف اتحادهای منطقه ای که برای حفاظت از منافع ملی ضروری هستند راضی شود. همچنین احتمالاً هیچ یک از طرفین استراتژی کلان طرف مقابل را قبول نخواهند کرد. در هر صورت ، مشاجرات ذاتی با گذشت زمان منجر به مختل شدن سیستم روابط دو جانبه ایالات متحده و چین و در نهایت به بروز پیامدهای ویرانگر ذکر شده در بالا منتهی خواهد شد. در عوض ، پس از مشورت کامل با متحدان آسیایی ، ایالاتمتحده باید متعهد به همکاری با چین در دو یا سه موضوع شود که مشارکت مثبتی در روابط دو جانبه و امنیت بینالمللی خواهد داشت . پس از نشست نوامبر ۲۰۱۴ آمریکا و چین در پکن ، امنیت آسیایی موضوع خوبی خواهد بود که باید آغاز شود .به عنوان مثال ، موضوعاتی مثل اکتشاف مشترک می تواند امکان ایجاد نسخه سازمان امنیت و همکاری در اروپا برای آسیا را فراهم کند ، گسترش مذاکرات با کرهشمالی به منظور گنجاندن مسایل امنیتی گستردهتر در آسیا , یا توافق بر سر افزایش تدابیر امنیتی در دو طرف.برای دمیدن افکار بدیع و ابداعات سیاسی خلاقانه ، بهتر است تا افراد با سابقه به جای اینکه مستقیما در زنجیره فرماندهی امنیت ملی حضور یابند ، تنها نقش هدایت مذاکرات را بر عهده بگیرند . نامزدهای دو حزبی برای چنین تیمی عبارتند Thomas E. Donilon ، مشاور سابق امنیت ملی اوباما ، و Robert Zoellick ، رئیس سابق بانک جهانی و سیاست گذار دولت جورج دبلیو بوش هستند. طرف چینی هم چینش مشابهی خواهد داشت و تمام این افراد به اعتماد رهبران مربوطه خود نیاز دارند. چنین کانالی واقعیتی را به رسمیت می شناسد که اولا سیاست های استراتژیک دو کشور در درجه اول نه توسط وزارتخانه های خارجه و دفاعی بلکه توسط افراد نزدیک به هر رئیس جمهور و انتخاب شده توسط خود رئیسجمهور بیان میشود , و دوم اینکه شیوههای کنونی تعامل دو جانبه برای این کار کافی نیستند. نتیجه گیری گزارش کارشناسان سیاسی منتقد استراتژی کلان پیشنهاد شده در این گزارش به احتمال زیاد به شش دسته تقسیم خواهند شد : دسته اول استدلال میکنند که چین استراتژی کلان ندارد . اگرچه ممکن است کسانی در پکن باشند که با رویکرد استراتژیک فعلی چین مخالف هستند ، اما عناصر سلطه جویانه آن ، یک راز نیستند .مقامات چینی مصرانه ادعا میکنند که سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا محصول جنگ سرد است و باید منحل شود؛ و اینکه متحدان و دوستان آمریکا باید رابطه با امریکا را کاهش دهند، ناگزیر شکست در اجرای این امر واکنش منفی چین را ایجاد خواهد کرد.تلاشهای آمریكا برای حفظ حضور و قدرت خود در آسیا ابعادی از تلاش آمریكا برای مهار چین است و بنابراین باید محكوم و با آن مخالفت كرد. اعمال قدرت (Power projection) امریکا در منطقه خطرناک است و باید کاهش یابد .(حتی وقتی PLA با هدف خنثی کردن گزینه های نظامی ایالات متحده در منطقه ، توانایی های نظامی خود را تقویت می کند) و اینکه مدل اقتصادی ایالات متحده اساساً استعماری است و هیچ کاربردی در آسیا ندارد پاسخ نویسندگان گزارش _جدی نگرفتن اظهارات رسمی دولت چین در این راستا نیست که چین را جدی نگیریم. اینکه پکن امیدوار نیست در کوتاه مدت به تحقق این اهداف سیاسی بپردازد ، از نیت تضعیف کننده بلقوه آنها در دهه های آینده کاسته نمی شود.به طور خلاصه، اگر چین به اهداف سیاسی موجود در بیانیههای رسمی اش دست یابد، به وضوح آمریکا را به عنوان قدرت پیشتاز آسیا کنار خواهد زد. اگر این امر استراتژی کلان حزب کمونیست چین را نشان نمی دهد ، پس چیست؟ دسته دوم استدلال میکنند تجزیه ، تحلیل و سیاست های توصیه شده در این گزارش ، بر اساس بدترین ارزیابی موجود از رفتار چین شکل گرفته و بسیار بدبینانه است. پاسخ نویسندگان گزارش _ برعکس ، ما نتیجهگیری خود را از اقدامات جاری چین در رابطه با امنیت داخلی و خارجی آن ، همسایگان آن و حضور آمریکا در آسیا استنتاج کردیم.ما صرفا چیزی را که در حال حاضر در سیاستهای کنونی چین و نیتهای استراتژیک اش آشکار نیست برجسته کردیم. با این وجود، اگر چین شروع به رفتار مانند اتحادیه جماهیر شوروی کند، این مساله بدترین حالت را نشان میدهد، که مستلزم چیزی بسیار گرانتر از موازنه است.کلمه " مهار " به ذهن میرسد ، و ما قطعا آن را در شرایط کنونی در مقابل چین توصیه نمیکنیم ، حداقل به این دلیل که هیچ کشور آسیایی به چنین تلاشی ملحق نخواهد شد. دسته سوم استدلال میکنند که رفتار بینالمللی چین برای یک قدرت درحال رشد" طبیعی " است و چین به تدریج در سیستم بینالمللی حل میشود و برای واشنگتن خیلی زود است که از همکاری گسترده و پیمان استراتژیک نسبت به پکن ناامید شود. پاسخ نویسندگان گزارش _ مسئله اینجاست که ایالات متحده چه مدت باید سیاستی را در قبال چین دنبال کند که به وضوح منافع ملی حیاتی ایالات متحده را تامین نمی کند.اگرچه پکن به طور کلی در موسسات مالی بین المللی مسئولیت پذیر عمل کرده است و ممکن است به آرامی به سمت پیشرفت در موضوعات دشوار مانند تغییرات آب و هوایی حرکت کند ، اما Kurt Campbell ، معاون وزیر امور خارجه در امور آسیای شرقی و اقیانوس آرام در دولت اوباما ، اخیراً تأکید کرد. ، "ما همیشه به دنبال همکاری های عمیق تر با چین بودیم و تلاش می کردیم در زمینه هایی همکاری داشته باشیم - به عنوان مثال ، در زمینه کمک های بشردوستانه ، نتوانستیم به نتیجه برسیم . در روابط نظامی و دیپلماتیک نیز دریافت نتایج معنی دار بسیار دشوار بود. " دستیابی به "نتایج معنی دار" در روابط ایالات متحده و چین بسیار دشوار بوده دقیقاً به این دلیل است که چین به دنبال جایگزینی با ایالات متحده به عنوان قدرت پیشرو در آسیا است. و اگرچه ممکن است رفتار کشور چین با یک کشور در حال رشد "عادی" باشد ، اما از تأثیر منفی چین بر موازنه قدرت در منطقه وسیع هند و اقیانوس آرام کاسته نمی شود. و نیاز واشنگتن به تدوین سیاستی برای خنثی سازی چالش افزایش قدرت چین و تضعیف سیستماتیک برتری آمریکا در آسیا را کاهش نمی دهد. دسته چهارم استدلال میکنند که ادغام چین در سیستم بین المللی به طور گسترده ای به اهداف مهم ایالات متحده خدمت می کند ، پکن را به یک سیستم مقررات متصل می کند و هزینه های حزب کمونیست چین را برای مقابله با آن افزایش می دهد ، بنابراین باید نگرانی های دیگر ایالات متحده را در مورد رفتار داخلی و خارجی چین نیز برطرف کند. پاسخ نویسندگان گزارش _ما میپذیریم که ادغام چین در نهادهای بینالمللی ادامه خواهد یافت و آمریکا از این فعالیت سود خواهد برد . استدلال ما این است که اساس استراتژی آمریکا بر پایه چنین یکپارچهسازی جهانی ، این واقعیت استراتژیک را نادیده میگیرد که چین در طول سه دهه گذشته منافع ملی خود را به گونهای افزایش دادهاست که به طور بالقوه منافع ملی آمریکا را در طولانیمدت تهدید میکند. بنابراین ایالات متحده باید این واقعیت نگران کننده را بفهمد و با سیاست های سخت تر و اعمال قدرت (Power projection) در آسیا به آن پاسخ دهد. دسته پنجم استدلال میکنند که متحدان و دوستان آسیایی ایالاتمتحده هرگز با استراتژی کلان طرح شده در این سند همراهی نخواهند رفت. پاسخ نویسندگان گزارش _ این نگرانی به نظر میرسد به جای تمرکز بر مزایای رویکرد استراتژیک ما ،در مورد پذیرش آن در منطقه متمرکز است. در هر صورت، آنچه که متحدان میخواهند این نیست که روابط با چین را کاهش بدهند، بلکه آنچه که آنها میخواهند افزایش تواناییهای آمریکا در منطقه ، افزایش اطمینان از حفاظت آمریکا از آنها و افزایش حمایت آمریکا برای رشد اقتصادی و امنیت اقتصادی است.استراتژی کلان بیان شده در این گزارش ، همه این اهداف را پیش می برد. علاوه بر این ، نگرانی کنونی در میان همه کشورهای آسیایی در مورد پیامدهای استراتژیک ناشی از رشد قدرت چین کاملا آشکار است.به عنوان نمونه تجاوز اخیر چین به دریای چین شرقی و جنوبی و این اعتقاد که فقط ایالات متحده می تواند با موفقیت مانع از جاه طلبی های استراتژیک مخرب پکن شود. به دلیل رفتار جمهوری خلق چین، کشورهای آسیایی قبل از این شروع به ایجاد تعادل در برابر چین از طریق همکاری های درون آسیایی کردهاند اقداماتی كه كاملاً منطبق با استراتژی کلان ایالات متحده است و آن را تقویت میکند.در واقع، نگرانی امروز در سراسر آسیا این نیست که آمریکا سیاستهای سختی را دربرابر چین دنبال میکند؛ بلکه این است که واشنگتن به اندازه کافی از اهداف استراتژیک قطعی پکن در آسیا آگاه نیست،و به طور دورهای به یک گفتگوی دوجانبه با چین جذب میشودکه ممکن است برای مقابله موثر با ظهور چین در درازمدت مفید نباشد. این دیدگاههای بسیار نگران کننده در سرتاسر دولتهای آسیایی زمین حاصلخیزی است که برای کاشت یک استراتژی کلان در برابر چین مناسب است. علاوه بر این، بررسی دقیق دستورالعملهای سیاستی در این مطالعه به گونه ای است درصد کمی امکان دارد که کشورهای آسیا از آن استقبال نکنند. اگرچه این اصلاحات بزرگ توسط آمریکا نسبت به چین در طول یک شب حمایت متحدین را به دست نخواهد آورد، با رهبری پایدار و محکم ریاستجمهوری آمریکا و نفوذ وسیع ایالاتمتحده در متحدان و دوستان آسیایی اش، این کار زیاد سخت نیست. در نهایت، این استراتژی کلان هیچ نیازی به تضعیف همکاری اقتصادی و سیاسی فعلی ایالاتمتحده و هم پیمانانش با چین ندارد. در عوض ، بر توسعه مؤلفه های ضروری یک همکاری پایدار بین آمریکا و متحدین تاکید میکند .به عبارت دیگر، اگر تعادل قدرت به طور اساسی تغییر کند، همکاری اقتصادی آمریکا و آسیا با چین نمیتواند حفظ شود.(منظور اینکه وقتی اون نظام همکاری بین امریکا و اسیا شکل گرفت ، چین متوجه میشه که هرچه هژمونی خود را افزایش بده همکاری منطقه ای با اون کاهش پیدا میکنه ) دسته ششم استدلال میکنند که واکنش چین به استراتژی کلان ایالاتمتحده چگونه خواهد بود. آیا ریسک دنبال کردن این استراتژی کلان بیش از حد زیاد نیست؟ پاسخ نویسندگان گزارش _ مطمئناً میتوان انتظار واکنش قوی چین و سردی مداوم در روابط دو جانبه را در ذهن داشت، از جمله ملاقات کمتر در میان مقامات ارشد، پیشرفت اندک در موضوعات اقتصادی دو جانبه ، فرصت های کمتر برای تجارت آمریکایی ها در چین ، کاهش تعامل نظامی ، کاهش در تبادلات اجتماعی و شاید کاهش دانشجویان چینی در دانشگاه های آمریکایی .ما این احتمال را رد میکنیم که چین به اقدامات پیشنهادی در این گزارش با فروش اوراققرضه آمریکا پاسخ دهد.این گامها توسط پکن بیاهمیت تلقی نمیشوند اما منافع ملی و حیاتی آمریکا را نیز تهدید نمیکنند. اگر چین دراین وضعیت سیاست تهاجمی خودرا افزایش دهد احتمال بیشتری وجود دارد که دوستان و متحدان آمریکا در آسیا حتی به واشنگتن نزدیکتر شوند. ما فکر نمیکنیم که چین یک راهحل آسان برای این معضل پیدا کند.علاوه بر این ، این احتمال وجود دارد که پکن همکاری خود را با ایالات متحده در مناطقی که فکر می کند در خدمت منافع ملی چین است ، ادامه دهد - در اقتصاد جهانی ، تجارت بین المللی ، تغییرات آب و هوایی ، ضد تروریسم ، برنامه تسلیحات هسته ای ایران ، کره شمالی و افغانستان. به عبارت دیگر، ما فکر نمیکنیم که رهبری چین به گونهای عمل کند که به اهداف سیاسی خود و اعتبار آن در سراسر آسیا آسیب برساند.به طور خلاصه، این تصحیح مسیر استراتژیک در سیاست آمریکا به سوی چین قطعاً موجب ایجاد سیلی از انتقادات از سوی پکن خواهد شد؛ و یک چین بد خلق در شورای امنیت سازمان ملل را پدید خواهد آورد. چرا که این استراتژی هدف اصلی چین برای تسلط بر آسیا را نشانه گرفته . اما بسیاری از جنبههای همکاری بینالمللی چین و آمریکا را که براساس منافع ملی متقابل سازگار است را پایان نخواهد داد.هر چند که در ادامه مسیر پیشنهادی خطراتی وجود دارد، ولی چنین ریسکهایی به میزان قابلتوجهی کوچکتر از پیامدهایی هستند که به دلیل پاسخ نامناسب آمریکا به رشد قدرت چین بروز خواهند کرد. سخن پایانی گزارش در هر صورت ، اگر چین به دنبال برهم زدن موازنه قدرت در آسیا نیست ،هیچ دلیلی وجود ندارد نسبت به سیاست مندرج در این گزارش اعتراض کند.و كدام یك از سیاست های مندرج ، برخلاف خواست كسانی است که مایل به ادامه رویكرد فعلی ایالات متحده با چین هستند ، یعنی آنها همکاری را رد می كنند؟ به طور خلاصه ، این اقدامات در برابر چینی که برخی از تحلیلگران آمریکایی به درستی نسبت به آن هشدار می دهند ، به عنوان دشمن برخورد نمی کند. آنها صرفا به دنبال محافظت از منافع حیاتی ایالات متحده و متحدین ، به عنوان یک هدف منطقی و مسئولانه هستند.واشنگتن نمیتواند هر دو سیاست را یعنی رفع نگرانیهای چین در رابطه با اعمال قدرت (Power projection) آمریکا در آسیا و دفاع از منافع ملی را به طور همزمان داشته باشد. البته که , دومی باید هسته استراتژی کلان آمریکا دربرابر چین باشد. به همین معنا ، هیچ چشم انداز واقعی برای ایجاد اعتماد اساسی ، همزیستی مسالمت آمیز ، تفاهم متقابل ، مشارکت استراتژیک یا نوع جدیدی از رابطه بین ایالات متحده و چین وجود ندارد.در عوض،با توجه به اینکه رقابت استراتژیک امریکا و چین به حالت جدید تبدیل میشود، بیشترین چیزی که میتوان انتظار آن را داشت احتیاط و خودداری توسط دو طرف است.هدف دیپلماسی ایالات متحده آمریکا در این شرایط خطرناک ، کاهش و مدیریت تنش های شدید ذاتی بین این دو الگوی استراتژیک متضاد است ، اما نمی توان امیدوار بود که آنها را از بین ببرد. Kevin Rudd نخست وزیر پیشین استرالیا و چین شناس برجسته ، معتقد است که چینی ها هم ممکن است به همین نتیجه رسیده باشند: "شواهدی وجود دارد که نشان می دهد رئیس جمهور شی جین پینگ ، به این نتیجه رسیده است که اختلافات استراتژیک طولانی مدت بین منافع ایالات متحده و چین ایجاد هرگونه تغییر اساسی در روابط را غیرممکن می کند. " دولت اوباما به وضوح یک رویکرد بسیار متفاوت از آنچکه در این گزارش توصیه شدهاست را دنبال کردهاست. همه نشانهها حاکی از آن است که رئیسجمهور اوباما و همکاران ارشد او تشخیص بسیار متفاوتی از اهداف استراتژیک چین در آسیا نسبت به ما دارند. همانند برخی از پیشینیان خود، دولت اوباما به نظر نمیرسد درک کند که استراتژی کلان چین در آسیا برای تضعیف منافع ملی آمریکا طراحی شدهاست. به همین دلیل است که تیم اوباما تاکید بیشتری بر همکاری تا مهار دارد.بسیاری از این غفلت ها در سیاست آمریکا به نظر میرسد که از یک دولتی گرفته شده که نگران این است که چنین اقداماتی پکن را برنجاند و در نتیجه به امکان تداوم همکاری استراتژیک بین دو کشور لطمه وارد کند، بنابراین تاکید غالب بر همکاری است. این ذهنیت خود مغلوب ساز (self defeating) و این شراکت استراتژیک آمریکایی و چین باید به پایان برسد . این آزمون مهم که افزایش قدرت چین باشد احتمالا در طول چند دهه اینده برای ایالاتمتحده برقرار است. غیر واقعی است که تصور کنیم استراتژی کلان چین نسبت به ایالاتمتحده طی ۱۰ سال آینده به گونه ای متحول خواهد شدکه قدرت و نفوذ آمریکا را به عنوان بخشی از صلح و امنیت آسیایی بپذیرد .بنابراین, سوال محوری در مورد آینده آسیا این است که آیا ایالاتمتحده آمریکا اراده سیاسی خواهد داشت یا نه ؟ اراده ای برای بکارگیری , قابلیتهای ژئواکونومی, نظامی ، دیپلماتیک و طرح یک استراتژی کلان برای مقابله با چین به منظور حفاظت از منافع ملی. پایان / .... پ.ن : تشکر فراوان از خواندگان تاپیک که حوصله به خرج دادن ، ترجمه ضعیف بنده رو تحمل کردن و مثبت دادند ........ انشالله در پست های بعدی یک مقاله دیگه رو خدمتتون ترجمه میکنیم ......
-
1 پسندیده شدهقسمت هشتم از ترجمه سند استراتژی کلان ایالات متحده در قبال چین و منافع ملی آمریکا وظیفه اصلی که استراتژی کلان با آن مواجهه است , انطباق با چالش اساسی رشد روز افزون چین می باشد . همگرایی , رویکرد غالب ایالات متحده نسبت به چین ،که از سال 1970 به شدت دنبال شد بدون شک به ظهور چین به عنوان رقیب قدرتمند آینده آمریکا کمک کردهاست . هیچ یک از گزینه هایی که معمولا در بحث های واشنگتن و جاهای دیگر مطرح می شود در مورد چگونگی واکنش به قدرت رو به رشد چین و حفظ برتری آمریکا برای یک چرخه طولانی دیگر در سیاست بینالملل اظهار نظر نمیکنند.این جایگزینها که شامل پذیرفتن و مشارکت با چین و پذیرش پکن از طریق یک نوع گروه دوجانبه (G۲)، یا پذیرفتن چین به مثابه شوروی است، همه محدودیتهای شدیدی از دیدگاه منافع ملی آمریکا دارند و در واقع هدف بزرگتر یعنی تقویت برتری واشنگتن در سیستم جهانی را تضعیف میکنند. هیچ مبنای بهتری برای تجزیه و تحلیل و فرموله کردن استراتژی کلان آمریکا در قبال چین بهتر از اتصال مستقیم این استراتژی به منافع ملی حیاتی آمریکا وجود ندارد - شرایطی که برای حفاظت و ارتقای بقا و رفاه آمریکاییها در یک کشور آزاد و ایمن ضروری است. منافع ملی و حیاتی ایالاتمتحده به شرح زیر است: پیشگیری ، بازداری ، و کاهش تهدیدات متعارف و غیر متعارف به آمریکا و مناطق تحت تصرف آمریکا. حفظ تعادل قدرت در اروپا و آسیا که صلح و ثبات را از طریق ادامه نقش رهبری آمریکا و ائتلاف های آمریکا حمایت میکند. جلوگیری از استفاده و کاهش انتشار سلاحهای هستهای و سلاحهای دیگر کشتار جمعی(WMD) ، و جلوگیری از تکثیر سیستمهای پرتاب میان برد و دوربرد برای سلاحهای هستهای ؛ ارتقای سلامت اقتصاد بینالملل ، بازارهای انرژی و محیطزیست . چالش چین برای منافع ملی ایالات متحده اگرچه واشنگتن به دنبال همراه کردن پکن با خود در رابطه با موضوعات عدم اشاعه، امنیت انرژی ، اقتصاد و محیطزیست بینالمللی است ، توجه اولیه و جدی آمریکا به این منافع ملی باید معطوف به تلاش سیستماتیک چین برای اخلال در مورد دوم از منافع ملی ذکر شده در بالا باشد. اگر چین موفق به تضعیف توازن قدرت در آسیا ، تضعیف قدرت سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا و در نهایت قرارگیری به جای ایالاتمتحده به عنوان رهبر آسیا شود ، درها را بر روی توانایی چین به منظور تضعیف موارد اول و سوم در طول زمان را باز میکند . همانطور که قبلا ً اشاره شد ، پکن به دنبال دستیابی به این اهداف است: تصرف جایگاه ایالاتمتحده به عنوان قدرت اول در آسیا ; تضعیف سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا ; تخریب ذهنیت کشورهای آسیایی در مورد اعتبار , قابل اطمینان بودن و در قدرت ماندن ایالات متحده ; استفاده از قدرت اقتصادی برای نزدیکتر کردن کشورهای آسیایی به اولویتهای سیاست ژئوپولیتیکی جمهوری خلق چین ; افزایش توانایی نظامی جمهوری خلق چین برای تقویت بازدارندگی در برابر مداخله نظامی آمریكا در منطقه ; ایجاد شک و تردید در مدل اقتصادی ایالات متحده؛ اطمینان ازین که ارزشهای دموکراتیک ایالات متحده ، منجر به کاهش قدرت داخلی حزب کمونیست چین (CCP) نگردد؛ اجتناب از یک مواجهه بزرگ با ایالات متحده در دهه آینده؛ شی جین پینگ رئیسجمهور جمهوری خلق چین در کنفرانس تعامل و اعتمادسازی آسیا (CICA) در اوایل سال 2014 به هدف تضعیف تعادل قدرت در آسیا اظهار داشت که "مشکلات آسیا در نهایت باید توسط آسیا حل و فصل شود و امنیت آسیا در نهایت باید توسط آسیایی ها تامین شود". ظرفیت ایالات متحده در مواجهه با این چالش های سیستماتیک ژئواکونومیک، نظامی و دیپلماتیک چین به منظور برتری بر ایالاتمتحده در آسیا، نظم بینالملل را برای دهههای آینده شکل خواهد داد. نوع ارتباط کشورهای آسیا-اقیانوسیه با آمریکا و چین (سبز با هردو ارتباط دارند) دایره متحدان چین در اطراف هند تغییر تجارت کشورهای اسیایی به سمت چین ( برحسب درصد GDP ) فروش تسلیحات امریکا و چین در بازار آسیا پاسخ استراتژی کلان ایالات متحده به اهداف استراتژیک چین ایالاتمتحده باید در مواجهه با چین , به صورت استراتژیک فعال شود و کمتر نگران این موضوع باشد که چگونه این رویکرد ممکن است در پکن ارزیابی شود . جمهوری خلق چین ظاهرا ً متقاعد شده است که واشنگتن سیاست مهار در دستور کار دارد . میبایست پیکربندی مجدد استراتژی کلان آمریکا علیه چین در چهار مسیر زیر به طور اصولی پیاده سازی شود: ایالاتمتحده باید اقتصاد خود را در خانه احیا کند،و یک مجموعه جدید از روابط تجاری در آسیا تعریف کند که چین را نادیده بگیرد، از سیاست های موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکانومی در آسیا استفاده کند، در همکاری با متحدان آمریکا و شرکای همفکر، یک مکانیزم جدید کنترل تکنولوژی در مقابل چین ایجاد کند . آمریکا باید در تواناییها و ظرفیتهای دفاعی خود سرمایهگذاری کند تا قابلیتهای ضد دسترسی (anti-access) در حال ظهور چین را شکست دهد و امکان اعمال قدرت (Power projection) علیه پکن را فراهم آورد . ایالات متحده باید مجموعه جدیدی از روابط و مشارکت های استراتژیک قابل اطمینان را در سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام تقویت کند، اما فراتر از آن و به عنوان یک سیاست مشخص، تقویت توانایی های کشورهای آسیایی برای مقابله با چین به طور مستقل و ایجاد گونه های جدیدی از همکاری استراتژیک در داخل آسیا (کشورهایی که همیشه درگیر نیستن) که به طور سیستماتیک توسط ایالات متحده پشتیبانی می شود در دستور کار قرار دهد. آمریکا باید دیپلماسی سطح بالا با چین را به منظور خنثی کردن تنشهای ذاتی و عمیق بین دو کشور که استراتژی کلان ناسازگاری با هم دارند دنبال کند تا به هم پیمانان و دوستان آمریکا در آسیا اطمینان دهد که هدف آن اجتناب از روبارویی با چین است. علی رغم آشفتگی در خاورمیانه و تنش با روسیه، رییس جمهور باید برای مدیریت بزرگترین چالش استراتژیک ایالات متحده در دهه های آتی یعنی افزایش قدرت چین تمرکز نماید و همیشه انگشت اش به سمت استراتژی کلان ایالات متحده در قبال چین اشاره کند ، باید جلسات چهره به چهره بسیار بیشتری با رهبران آسیا و سران اتحادیه اروپا در این مورد برگزار کند . مذاکرات دوجانبه چهل و پنج دقیقه ای با همتایان آسیایی در حاشیه جلسات بین المللی برای انجام این کار کافی نیست. همین مساله در مورد کنگره نیز صادق است، که یک عنصر ضروری در برخورد با قدرت چین در دراز مدت است. احزاب و مطبوعات ، کنگره را نخواهند بخشید ، اگر به طور گسترده تأثیر افزایش قدرت چین در مورد منافع ایالات متحده را نادیده بگیرد. نقش کنگره در حفظ یک کلان استراتژی موفق در قبال چین، عمدتا در سه حوزه ظاهر می شود: دادن اختیارات به رئیس جمهور در زمینه تجاری، به طوری که او بتواند سریعا پیمان تجاری اقیانوس آرام(TPP) رابه پایان برساند. اصلاح و ارائه بودجههای دفاعی لازم برای حفظ اعمال قدرت (Power projection) آمریکا و ایجاد یک سیستم اتحاد آسیایی معتبر ، مقامات آمریکایی را به طور مداوم در مورد افزایش قدرت چین پاسخو نگه دارد. ادامه دارد . . . . پ.ن : از تفاوت ایران و چین فاکتور بگیرید و جای چین در بالا ایران رو قرار بدید .... کلان استراتژی و ماادراک کلان استراتژی
-
1 پسندیده شدهچطور مطمئن شدید که کرار هم سطح ذوالفقار هست؟ درباره بودجه هم، محصولی که میخاد بودجه برای تولیدش اختصاص پیدا کنه باید ارزش تخصیص بودجه رو داشته پس طرحش باید توسط ستاد کل تصویب بشه، تانک ذوالفقار تا حالا هر چی که بود، ارزش تولید انبوه شدن را نداشت، ولی فعلا از کرار چیزی نمیدوینم، تنها اطلاعاتی که داریم اینه که وزیر دفاع و فرمانده نیروی زمینی ارتش از ویژگی هاش اعلام رضایت کردن بطوری که نیاز به خرید تی-90 رو مرتفع میکنه، ولی جانشین فرمانده نیروی زمینی در یک تناقض گویی از یک طرف تانک کرار رو دارای ویژگی های بالا معرفی میکنه از یه طرف دیگه احتمالا با هدف تبلیغ تانکی که ساخت یگان تحت فرماندهیش هست، میخاد بگه ذوالفقار هم هم سطح کرار هست، پس نمیشه، به این گفته اعتنای کامل داشت. پس عقل حکم میکنه حرف دو نفر با اطلاعات و مقام بالاتر، را باید بیشتر مورد توجه قرار داد.