برترین های انجمن

  1. mehdipersian

    • امتیاز

      40

    • تعداد محتوا

      2,882


  2. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      25

    • تعداد محتوا

      2,400


  3. parsneet

    parsneet

    Members


    • امتیاز

      23

    • تعداد محتوا

      160


  4. ldmdff

    ldmdff

    VIP


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      1,549



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 25 اردیبهشت 1402 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
    نارنجک انداز های صادراتی ایران: نارنجک انداز 30 میلیمتری تیربار نارنجک انداز های 38 میلیمتری نارنجک انداز های 40 میلیمتری نارنجک انداز های 40 میلیمتری تیربار جزئیات:
  2. 2 پسندیده شده
    در فیلم موشک دقیقا به طبقه و اپارتمانی اصابت میکنه که شهید احتمالا درش حضور داشته. این تسلط اطلاعاتی روی فرماندهان اونم ایام جنگ خیلی عجیب هست. گویا جی پی اس متصل شده باشه به فرماندهان. درسته غزه محیط بسته ای است. 24 ساعته توسط پهپاد و ماهواره ها و وجب به وجبش پایش میشه و تردد ها ثبت میشه ولی این چیزی فراتر از این هست. اگر این تسلط وجود داشت سکوهای موشکی قبل شلیک مورد اصابت قرار میگرفتند. یا بحث مزدورها و جاسوس هاست یا نفوذ عمیقی که وجود داره یا حتی خیانت. ممکنه ارتباطات ناگزیر با وسایل آلوده در شرایط جنگی هم عامل باشه. پ ن: نکته ای که احتمال حضور جاسوس را زیاد میکنه اینه که در این چند روز هم فرماندهان را زده و هم جانشینانشون را. یعنی بعد انتصاب سریع جانشین هم هدف قرار گرفته شده ه این دیگه با رصد پهپادی امکانپذیر نیست. ولی جهاد هم باید فکری بکنه. حضور در هر اپارتمانی پذیرش خطر هست. حتما باید تونل ها و اماکن امن زیرزمینی در غزه تدارک دیده باشند برای شرایط جنگی. هرچند واقعا گفتنش راحت هست توی جاییکه ورود و خروج کلنگ! هم کنترل میشه. و البته خون این شهیدان نباید هدر بره. حداقل در حماس و حزب الله و سوریه و ایران باید هشیاری رخ بده که برای شرایط جنگ: اولا تمام مکان های تردد و اسکان فرماندهان تغییر کنه. ثانیا مکان های اسکان و تردد جدید به هیچ عنوان قبلا استفاده یا اطلاع داده نشده باشه و با یک برنامه رندم و طبق یک پروتکل خاص انتخاب بشه ثالثا تا حد امکان مراکز مجهز و امن برای شرایط جنگی در نظر گرفته بشه ( صهیونیستها عملا با هیچ تهدید به روزی مواجه نیستند و ولی اتاق جنگی را مقاوم حتی در برابر سنگین ترین بمباران ها طراحی و اجرا کردند )
  3. 2 پسندیده شده
    تصویری از رو در رویی موشک تمیر سامانه گنبد آهنین با راکت بدر ۳ این راکت یکی از سنگین ترین راکت های سریا القدس شاخه نظامی جهاد اسلامی است که این روز ها نامش را زیاد می شنویم. این راکت از یک سرجنگی ۲۵۰ کیلوگرمی برخوردار است که نمونه اول آن در سال ۲۰۱۹ مشاهده و نمونه دوم آن طی نبرد سیف القدس در تاریخ ۱۳ مه ۲۰۲۱ رونمایی شد. چندی پیش ابو حمزه، سخنگوی سرایا قدس از جمهوری اسلامی ایران بابت موشک‌های بدر-۳ تشکر کرده بود. نسل اول نسل دوم با ریشه یابی کوتاه نشانه هایی از وجود این راکت را در عراق هم خواهیم یافت. نسخه ای مشابه این راکت به نام قاصم در اختیار گروه های حشد الشعبی عراق است که شخصا اطلاعات کافی از آن پیدا نکردم ولی در برخی منابع از این راکت یاد شده است. قیاس موشک قاصم و بدر F چندی پیش هم خبرگزاری تسنیم تصاویری از تست این راکت در ایران منتشر کرد. باید افزود که ایران بصورت غیر رسمی یک برنامه موازی با برنامه تسلیحاتی اصلی خود دارد. در وب نظامی نویس فارسی از این تسلیحات با نام جهادی یاد میشود. شاخصه اصلی این تسلیحات امکان مونتاژ آسان و ارزان بودن قیمت تمام شده است. بطوری که این تسلیحات را میتوان در محیط کارگاهی به تعداد زیاد تولید کرد. از مهمترین این نوع تسلیحات به پهپاد ها و موشک های بالستیک و کروز و حتی یک مورد موشک پدافندی با نام مستعار ۳۵۸ و ... میتوان اشاره کرد. برخی از این تسلیحات با توجه به عملکرد مطلوب خود در کشور میزبان به جمع تولیدات وزارت دفاع ایران هم اضافه شدند. شاید بتوان از پهپاد شاهد۱۳۶ بعنوان مهمترین مثال این مورد یاد کرد. تست راکت بدر ۳ در ایران به ادعای تسنیم! اما وقتی به یمن میرسیم با موشک معروف بدرF رو به رو می شویم که علاوه بر نام مشترک شباهت هایی در کلیات با راکت فلسطینی دارد. بدر F یک موشک( دارای قابلیت اصلاح مسیر ) است که به فیوز مجاورتی مجهز شده و توانایی انفجار در بالای هدف با دقت سه متر را دارد. سرجنگی ۱۴۰۰ ترکش را به سوی هدف خود رها میکند. از این موشک چندین بار علیه مواضع ائتلاف سعودی در جنگ یمن استفاده شد. برد این موشک ۱۶۰ کیلومتر است(مناسب برای کاربری گروه های فلسطین). نمونه ای ارتقا یا توسعه یافته از این موشک در یمن با نام نکال هم ساخته شده است. بدر F یمنی با تمام تفاوت ها و شباهت ها بنظر می‌رسد برخی راکت های فلسطینی از جمله بدر ۳، بسیار مستعد هدایت پذیر شدن هستند. موردی که شاید در ادامه از این موشک، یک تهدید بزرگ و کاملا جدی برای اسرائیل بسازد.
  4. 2 پسندیده شده
    چند نمونه از تجهیزات انفرادی ایرانی برای صادرات پوشاک برای هوای بسیار سرد برای محدوده دمایی 33- تا 7+ درجه سانتی گراد کفش ضد مین عنکبوتی مقاومت در برابر 100 گرم تی ان تی کلاهخود جنگی و سنگر انفرادی حفاظت فردی در برابر گلوله جلیقه ضد گلوله تیشرت ضد گلوله و جلیقه ضد گلوله VIP
  5. 2 پسندیده شده
    روح تازه به ببرهای تایلندی تسلیح تایگرهای نیروی هوایی سلطنتی تایلند به رادارهای AESA و اولین حضور این گونه ( F-5 TH) در نمایشگاه هوایی سنگاپور نیروی هوایی ارتش تایلند در جریان نمایشگاه هوایی سنگاپور از پیشرفته ترین بروزرسانی جتهای تایگر که از یک نظر ، یکی از بهترین ارتقاءهای اجرا شده بر روی این جنگنده دهه شصت بشمار می رود را به نمایش گذاشت . این نمونه ، درواقع ، نوسازی گسترده ای را در مقایسه با گونه اولیه جنگنده F-5E تایگر-2 که نخستین بار در سال 1972 بخود می بیند . نمونه تایگر-2 ، به نوبه خود ، گونه ای مدرنیزه شده ازجنگنده F-5A فریدم فایتر است که بعنوان یک پیکربندی سبک در دهه شصت به دنیای هوانوردی نظامی معرفی گردید . این جنگنده که برای نخستین بار درسال 1959 پرواز نمود ، به مشتریان جهان سوم تسلیحات آمریکایی ارائه می شد و بدلیل هزینه های پایین عملیاتی ، بسرعت به یک سخت افزار رزمی محبوب برای اجرای ماموریتهای هوا به هوا و هوا به زمین تبدیل گردید .این هواگرد بدلایلی از جمله ، وزن سبک ، پایداری پایین رزمی ، رادار ضعیف و قابلیتهای مشخص در حمل مهمات ، پتانسیل محدودی برای رقابت با جتهای پس از خود داشت ، اما نکته اصلی برای در خدمت ماندن این هواگرد ، مقرون به صرفه بودن عملیاتی نگاه داشتن آن بشمار میآمد . با این وصف ، گونه F-5 TH درا واخر 2019 وارد خدمت نیروی هوایی تایلند شد و حداقل یک اسکادران از این جتهای ارتقاء یافته در پایگاه هوایی Ubon در نزدیکی مرز کامبوج مستقر گردید . این جنگنده ها که احتمالا" پیشرفته ترین گونه موجود از تایگرهای عملیاتی در جهان هستند ( در کنار گونه مشتق شده "کوثر " ایرانی و تایگرهای تایوانی ) ، یک ویژگی بارز را یدک می کشند و آن ، تطبیق رادار AESA با یک پیکر بندی رزمی نسل 2 است . نصب این سامانه راداری ، به خدمه هوایی تایگرهای تایلندی ، امکان میدهد تا آگاهی موقعیتی مطلوب تری را نسبت به نسخه های قبلی خود ، در اختیار داشته باشند . علاوه براین ، جتهای فوق ، به خط ارتباط داده ای جدیدی مجهز میشوند که میتواند امکان برقراری ارتباط با جتهای رزمی پیشرفته تری نظیر گریپن و اف-16 را فراهم نماید . با این وصف ، هنوز اطلاعات موثقی در تسلیح این جنگنده به موشکهای هدایت شونده راداری منتشر نشده ، ولی درصورت عدم صحت این امر ، احتمالا" همچنان موشکهای منسوخ نیمه فعال راداری AIM-7 اسپارو بعنوان سلاح اصلی این جتها ، بخدمت خود ادامه میدهد . در گذشته ، نیروی هوایی سنگاپور و تایوان ، تایگرهای در حال خدمت خود را به موشکهای هدایت شونده فعال راداری AIM-120B و SKY SWORD II مسلح نموده بودند .براساس داده های موجود ، توپهای نسخه ارتقاء یافته F-5 TH بطور کامل حذف شده تا امکان نصب یک رادار سنگین تر ، در عین حفظ قدرت مانور فراهم شود ، اما قابلیتهای رزم نزدیک این گونه با حذف توپها، محدودتر شده است . این هواگرد رزمی علیرغم تعلق به نسل دوم جنگنده های جت ، با یک ارتقاء مناسب و منطقی و با کمی ارفاق ، در رده جتهای رزمی نسل +4 قابل طبقه بندی است که در مقایسه، می تواند با جتهای سنگین تر F-16V که در حال حاضر در بازار تسلیحات هوایی جنوب شرق آسیا عرضه شده ، رقابت نماید . از راست به چپ : کابین گونه F-5S نیروی هوایی سنگاپور ، کابین ارتقاء یافته تایگرهای3 نیروی هوایی شیلی توسط صنایع IAI پی نوشت : 1- بن پایه 2- به بروزرسانی یک هواگرد دهه شصت- هفتاد و تبدیل آن به یک هماورد جدی برای جتهای سنگین تری نظیر F-16V دقت کنید ، رادار AESA ، موشکهای فامد ، تعویض نمایشگرهای کابین ، کلاه پروازی سازگار با مهمات جدید . اینکه دائم ومستمر عرض می شود بروزرسانی تابع یک سری قواعد و چهارچوبهای مشخص واستاندارد شده خواهد بود ، بطور دقیق منظور چنین نمونه هایی است . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  6. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمان الرحیم سرباز سرو با سلام خدمت تمامی دوستان و اساتید میلیتاری  همونطور که میدونین چند سالی هست که در ایران تلاش شده تا تجهیزات سربازان استاندارد سازی بشه و در این راستا پروژه های مختلفی کلید خورده که متاسفانه هیچ کدوم به طور کامل به ثمر نرسیده یا به طور کامل عملی نشده ... اما خوشبختانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تونسته با استاندارد کردن تجهیزات نیروهای صابرین هر چند دستُ پا شکسته نشون بده که به این امر توجه ویژه داره و به دنبال بالا بردن اثر بخشی نیرو های خودش در میدان نبرد هست تصاویری که پس از شهادت نفرات عزیز این نیرو منتشر میشه تا حالا نشون داده که صابرین از تجهیزات مناسبی برخوردار هست اما با این حال به نظر میاد به صورت استاندارد در نیومده و اصطلاحا نیرو ها "شلخته" تجهیزات بندی می کنن         برای مثال مشخص نیست که یه rifleman یا Machine Gunner از چه تجهیزات و چه سطحی از محافظت باید برخوردار باشه و چه قدر امکان شخصی سازی داره و یا این که آیا نیرو مجاب به این هست که حتما از استاندارد تعیین شده تبعیت کنه و در صورت رعایت نکردن مورد مواخذه قرار بگیره یا خیر ... به هر حال   امسال در نمایشگاه آیپاس 2016 ، با پروژه ای آشنا شدم تحت عنوان "سرباز سرو" که تا حدودی امیدوار کننده بود ... به نظر مسئولین این پروژه بیشتر تمرکز خودشونُ روی شبکه محور کردن سرباز سرو گذاشتن که باعث شده یه سری مزیت ها و یک سری نقاط ضعف رو بوجود بیاره که در ادامه اون ها رو ذکر می کنم اما قبل از ورود به این قسمت می خوام یه نقدی داشته باشم به البسه و تجهیزات محافظتی این پروژه   البسه  لباس مورد استفاده در این پروژه از نوع combat fatigues هست که از الگوی دوخت جدید تری نسبت به لباس های استاندارد سرباز ها و کادری های حال حاضر نیروی های مسلح برخوردار هست و خب این موضوع یه مزیت محسوب میشه  اما این که این لباس مناسب برای پروژه ی سرباز آینده هست یا خیر باید بگم که خیر نیروهای ویژه در اکثر کشور ها در حال حاضر از نسل جدیدی از لباس ها استفاده می کنن که از استاندارد های نظامی زیادی چه در دوخت ، چه در نوع پارچه و چه در رنگ برخوردار هستن و راحتیُ اثر بخشی بالایی رو برای نیرو ها به ارمغان میارن مزیت هایی مثل آنتی باکتریال بودن ، ضد عرق بودن با قابلیت تنفس پذیری بالا ، کاهنده اثرات گرمایی و... ، این ها بزارین کنار الگوی دوخت بسیار کاربردی این لباس ها      الگوی استتار مورد استفاده هم در سرباز سرو ازنوع استتار شکلاتی و دیجیتال صحراییهست که اثر بخشی خوبی در جغرافیای ایران از خودشون نشون دادن به خصوص دیجیتال صحرایی اما با توجه به صحبت هایی که با کلنل عزیز داشتیم ایشون معتقد بود که بهترین الگو برای ایران چیزی بین مولتی کم و دیجیتال صحرایی هست تا بهترین نتیجه حاصل بشه ... خب این موضوع بر میگرده به همکاری دفتر طراحی سرباز سرو با شرکتی مثل ساتر سبز که متاسفانه تولیدات این شرکت دست کم یه 15 ، 20 سالی از استاندارد های روز نظامی عقبه !       پوتین خوشبختانه در این زمینه شرکت های ایرنی مثل بهمن خوب عمل کردن و محصولات مناسبی رو برای نیرو های نظامی تولید می کنن. که بعضی از تولیدات رو میتونین در تصاویر مشاهده کنین    حفاظت متاسفانه سرباز سرو در بخش حفاظت به شدت ضعیف عمل کرده  با این که در ایران تولیدات خوبی در این زمینه داریم ولی خبری از استفاده از این محصولات در سرو مشاهده نشده  ... برای مثال کلاه مورد استفاده در این پروژه ظاهرا از نوع tactical lightweight helmet هست منتهی نکته ی وحشتناک ماجرا اینه که مربوط میشه به airsoft و هیچ گونه محافظتی رو فراهم نمی کنه و صرفا ظاهر نمونه ی اصلی رو داراست نمونه ی ایرسافت قیمت نمونه ی نظامی این کلاه های چیزی حدودی 700 دلار هست که اگر صادقانه بخوام نظرم رو بگم ، عمرا تولید نمونه ی اصلیش صرف داشته باشه ، دلیل استفاده از این کلاه هم بر میگرده به تطبیق خیلی زیادش با تجهیزاتی مثل دید در شب و گوشی های هوشمند جدید (electronic hearing protection ) که قابلیت فیلتر کردن و حذف صدای تیراندازی رو در کنار تقویت قدرت شنیداری سرباز ، داره ... البته در بخش تجهیزات الکترونیک بیشتر در موردشون صحبت می کنم اما کلاه ، به نظر بهتره از همون کلاه های pasgt استفاده بشه که در ایران هم به تولید میرسه و سطح حفاظت یکسانی با نمونه های جدید داره یا در بهترین حالت نمونه ی بروز شده ی این کلاه مورد استفاده قرار بگیره ...   کلاهخود pasgt تولید ایران   جلیقه  جلیقه ی مورد استفاده در این پروژه اصلا مناسب نیست و صرفا یک جلیقه خشاب محسوب میشه و محل قرار گیری تبلت و پردازنده درش در بدترین نقاط ممکن در نظر گرفته شده  خبری از پلیت سرامیکی نیست ، و کولار هم مشاهده نشده پردازنده ی اصلی دقیقا در قسمت پشت سرباز قرار گرفته که به هیچ عنوان مکان مناسبی نیست ، هم آسیب پذیری خود پردازنده میره بالا هم قابلیت حمل کوله پشتی رو از سرباز صلب می کنه شرایطی رو در نظر بگیرین که نیاز باشه سرباز سریعا به پشت دراز بکشه یا سریعا سینه خیز بشه ... قطعا سیتم دچار آسیب میشه ...!  بهتره به فکر طراحی یک جلیقه خشابی باشن که قابلیت استفاده و پوشیده شدن بر روی جلیقه های ضد گلوله ی تولید داخل و یا قابلیت حمل پلیت سرامیکی یا استیلُ دارا باشه و در عین حال مکان یابی مناسبی برای تجهیزات الکترونیک درش انجام گرفته باشه برای مثال بهتر بود پردازنده ی اصلی در بغل جلیقه و در یک کیف مجزا تعبیه میشد    نصویر جلیقه ی تولید داخل    تصویر نوعی پلیت کریر ( معمولا پلیت استیل AR500 درشون استفاده میشه که به راحتی گلوله های ثاقب 51*7.62 رو دفع می کنه ... )   تصویر chest rig d3 ، یکی از بهترین جیب خشاب های حال حاضر دنیا که قابلیت تطبیق بالایی با انواع پلیت کریر ها و جلیقه های ضد گلوله رو داره     سلاح سلاح مورد استفاده در این سیستم به نظر تنها مزیتش هست ... اسلحه ی مصاف که جداگانه در تاپیکی مجزا نقدش کردم  مقایسه کنین با اسلحه ی سما و ببینین در این سال ها چقدر پیشرفت کردیم      تجهیزات الکترونیک و قابلیت ها   این سیستم تشکیل میشه از یک پردازشگر اصلی ، یک باتری 10 هزار میلی آمپر ساعتی با توان شارژدهی 4 یا حداکثر 5 ساعته ، نشانگر دوست از دشمن ، نمایشگر قابل اتصال برو روی دست ، دوربین ، هدست هدایت استخوانی ، تشخیص دهنده ی علائم حیاتی و صفحه ی کلید کنترل که خودش شامل دکمه ی کنترل بیسیم ، ارسال اطلاعات سرباز برای نیرو های دیگه و فرماندهی ، دکمه ی ریست و... میشه  این که این سیستم خوبه ، لینک می کنه نیرو های رو ، قابلیت ارسال تصاویر داره و... همه خوبه ولی من می خوام معیابش رو بگم     متاسفانه جنس پردازش گر پلیمری هست و در صورتی که اکثرا یونیت پردازشگر در نمونه های خارجی آلمینیومی هست تا بقاع پذیری بالایی در میدون جنگ داشته باشن باتری عملکرد ضعفی نسبت به نمونه های مشابه خارجی داره و زمان خیلی کمی رو میتونه شارژدهی کنه نشانگر دوست از دشمن خیلی بزرگ هست و در جای بدی تعبیه شده . برای مثال میتونستن روی کلاهخود تعبیه اش کنن و با در نظر گرفتن باتری جداگانه اونُ از سیستم اصلی جدا کنن مورد دیگه هم اینه که به خاطر داشتن چراغ بزرگ ، در صورت استفاده در شب در تجهیزات دید در شب نور زیادی ممکنه از خودش تولید کنه که با توجه به مجهز بودن دشمنان به این سیستم ها به راحتی باعث لو رفتن مکان سرباز ها میشه ... نمایشگر و تبلت در نظر گرفته شده محافظت خیلی ضعیفی دارن و در صورت وارد شدن ضربات جزئی به راحتی از سرویس خارج میشن در صورتی که تبلت های نظامی مورد استفاده در پروژه های سرباز آینده ی کشور های دیگه قابلیت بقاع پذیری و محافظت بالایی دارن  نمونه های خارجی اکثرا از نمایشگر چشمی و دوربین روی اسلحه برخوردار هستن که بهتر از نمایشگر روی دست عمل می کنن  هدست مورد استفاده شاید عملکرد خوبی داشته اما مناسب محیط نبرد نیست ، گوشی های نظامی جدید قابلیت محافظت بالایی دارن و به راحتی صداهای انفجار و شلیک رو فیلتر می کنن و در عین حال باعث تقویت صدای های دیگه میشن برای مثال اگر شلیک در کنار شما صورت بگیره سیستم در کسری از ثانیه صدای شلیک رو فیلتر ولی صدای پچ پچ سرباز کناری تون رو به وضوح پخش می کنه  ! [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10203/HP051_500_1.JPG][/url] صحبت آخر  به نظر این پروژه صرفا یک نمونه ی اولیه هست و راه زیادی برای به بلوغ رسیدن در پیش داره ، به هر حال جا داره از این گروه حمایت بشه تا بتونن نمونه های بهتری رو طراحی کنن بنده هم به دلیل کم بودن اطلاعاتم در این زمینه و تنها مطالعه بر روی سیستم مشابه ratnik روسی زیاد نتوسنتم تخصصی نقدش کنم و همونطور که خودتون دیدین و خوندین بیشتر نظر شخصیه خودم رو در مورد سرو گفتم ( احتمالا خیلی سخت تونستین بخونین ، چون اصلا ویرایش نکردم و همونطور که حرف زدم تاپیکُ هم نوشتم و از این بابت معذرت می خوام ، حسش نیست ... یه چند وقتی هست دچار این مشکل شدم ) از دوستان و اساتید هم خواهش می کنم در تکمیل کردن این تاپیک بنده رو یاری کنن با تشکر فقط برای میلیتاری نویسنده : محمد سالم اسرمی
  7. 1 پسندیده شده
    خواهش می کنم ... دقت بفرمایید ، این کلیپ ها را دوستان زحمت می کشند و بارگذاری و ارسال می کنند برای این خاطر هست که یک دید همه جانبه از وضعیت صحنه نبرد در اختیار مخاطب قرار بگیرد .. حالا اگر فرض جنابعالی نکته ای در این ویدئوها می بینید که باعث جلب توجه شما شده ، خیلی راحت می تونید آن را با مستنداتی که دارید ، تحلیل بفرمایید .. این شکلی همه ما از نظر شما بهره می بریم و این خیلی خوب هست
  8. 1 پسندیده شده
    بسم ا... چند تا نکته برای اطلاع جنابعالی و سایر دوستان همان طور که فرمودید ، میلیتاری یک انجمن نظامی است و بطور طبیعی ، باید رفتار همه طرفهای درگیر ماجرا را براساس روندی که در حال وقوع است ، تحلیل کند که این شامل همه رویدادهایی مثل عملیات روانی ، عملیات فریب و ... در سطوح راهبردی ، عملیاتی و تاکتیکی شده و خواهد شد که بصورت ویدئو ، عکس ، کاریکاتور ، تحلیل ، چالش های علمی و .. منتشر می شود ( در این تاپیک، کوره های آدم سوزی متحرک روسها ، بوچا ، شلیک توچکا از سوی ارتش اوکراین به مرکز تجمع مردم غیرنظامی اوکراین ، کشف زندان های مخفی ارتش روسیه ، خبرها مربوط به کشف گورهای دسته جمعی نظامیان اوکراینی ، ماجرای هدف قرار دادن کینژال و نمونه های مختلفی که از فوریه 2022 در جریان جنگ اوکراین رخ داد مورد بررسی قرار گرفت ) در نتیجه ، تا زمانی که قوانین انجمن ( تحلیل های مستند ، ذکر منابع ، حفظ احترام متقابل بین کاربران و... ) رعایت بشود ، بررسی این موارد به هیچ عنوان مانعی ندارد . روسها در هیچ زمانی ، متحد ما نبودند ، نیستند و نخواهند بود ... در حال حاضر ( بهار 1402) ارتباط بین ایران و روسیه یک ارتباط تاکتیکی و حداکثر در سطح عملیاتی براساس منافع مشترکی هست که دو طرف تشخیص دادند . روسها متحدین ثابت خودشون را دارند روندهای تاریخی هم این را به نسبت ثابت کرده ... بلوک غرب و رسانه های آن ، هر ماهیتی داشته باشد ، ما بعنوان یک انجمن نظامی حرفه ای ، موظف به بررسی علمی آن هستیم . سمت گیری های سیاسی در این بررسی ها باید کمترین دخالت را داشته باشند. بدلیل اینکه مدیریت انجمن را مخاطب قرار دادید ، این پاسخ خدمت شما ارائه شد ... ضمن اینکه انجمن میلیتاری ، بلندگوی ارتش روسیه نیست ولی برخلاف رسانه های دیگر ، تلاش دارد هردوطرف را ببیند .. روند تاپیک هم این را بخوبی تا اینجا اثبات نموده ..
  9. 1 پسندیده شده
    برای درک بهتر نحوه عملکرد این موشک و تاثیری گذاری آن در سرکوب پدافند هوایی بد نیست نگاهی به موشک جنگ دیده ای مثل TALD بیندازیم. در دهه ۹۰ با آغاز نبرد خلیج فارس بین ائتلاف جهانی و عراق به حاکمیت صدام حسین، نیروهای آمریکا از موشک طعمه TALD یا همان ADM-141A بهره بردند. شاید این نقشی است که این روز ها پهپاد ها آنرا بر عهده دارند. همانطور که گزارش های منابع مختلف از اجرای چنین عملکردی برای پهپادهای گران-۲ روسی خبر می‌دهند. موشک TALD با ورود به منطقه اشباع پدافندی عراق آن ها را وادار به پاسخ میکرد. عراقی ها با تصور اینکه یک جنگنده آمریکایی را هدف قرار داده اند در آنروز ها خبر از هدف قرار دادن متعدد جنگنده های ایالات متحده را گزارش میکردند اما با اوت نامبر شدن سامانه های عراقی اینبار موشک هایی هارم و دیگر موشک ها و حتی جنگنده ها بر سر آنها خراب میشدند.
  10. 1 پسندیده شده
    نیروی هوایی اسرائیل تایید کرد که سامانه فلان داوود برای اولین بار توانسته یک هدف را نابود کند. این سامانه لایه دوم دفاعی در برابر راکت ها و موشک های بالستیک است. بنظر می‌رسد یک موشک بدر ۳ با توجه به ارتفاع پروازی زیاد در خارج از رنج عملیاتی گنبد آهنین قرار گرفته و اسرائیل به ناچار از موشک های فلاخن داوود برای از بین بردن آن‌ها بهره برده است. آخرین مأموریت جنگی فلاخن داوود علیه یک موشک توچکا شلیک شده توسط دولت سوریه در سال 2018 بود که در نهایت اسراییلی ها متوجه میشوند که هدف توچکا اصلا اسرائیل نبوده و دستور خودکشی به موشک ها صادر میشود . بر خلاف موشک های تمیر، موشک موسوم به Stunner که از این سامانه شلیک میشوند از روش برخورد مستقیم یا Hit to Kill برای نابودی اهداف خود استفاده میکند و فاقد مواد منفجره هستند. در نتیجه موشک های stunner نسبتا گران قیمت بوده و استفاده گسترده از این سامانه برای اهداف کم ارزش چندان بهینه بنظر نمی‌رسد. موشک بدر۳ و m-302 راکت های ارزان قیمتی هستند که عموما توسط گنبد آهنین رهگیری می‌شدند و احتمالا تغییر در پارامتر های پروازی باعث ایجاد این رخداد مهم شده است.
  11. 1 پسندیده شده
    گلوله های توپ 122 میلیمتری ایرانی ساخت سال 2023 در دست اکراینی ها !
  12. 1 پسندیده شده
    بسم ا... انفجار انبار مهمات ارتش اوکراین از یک زاویه بهتر https://www.aparat.com/v/0Ggid
  13. 1 پسندیده شده
    پرواز ارتفاع پایین هلکوپتر Mi-24V از روی اتوبان https://www.aparat.com/v/ijxBD شلیک به خودی نیروهای اوکراینی https://www.aparat.com/v/BXlNL لحظه منهدم شدن تانک روسی با موشک ضد تانک (قشنگ پودر شد) https://www.aparat.com/v/y85Np لحظه انفجار انبار موشک های ضد هوایی اوکراین.دیشب روسیه به انبار موشک های ضد هوایی اوکراین در شهر پاولوگراد حمله موشکی کرد و این انبار به صورت کامل نابود شد. شدت انفجار به حدی بوده که در کیف صدای انفجار شنیده شده. https://www.aparat.com/v/8c5Pg
  14. 1 پسندیده شده
  15. 1 پسندیده شده
  16. 1 پسندیده شده
  17. 1 پسندیده شده
  18. 1 پسندیده شده
    استفاده نیروهای ویژه سپاه ایران از تجهیزات آلمانی و رونمایی از زیردریایی بدون سرنشین ایرانی در رژه ی اخیر سپاه ایران در بندرعباس تجهیزات جالبی نشان داده شد. در این رژه قایق‌های تازه‌ساخت از جمله قایق تندرو پدافند هوایی کلاس ذوالفقار به نمایش گذاشته شد . اما پنهان شده در میان بقیه ی وسایل ، یک زیردریایی بدون سرنشین و چیز شگفت‌انگیز دیگری بود "یک وسیله نقلیه پیشران غواصی کوچک (DPV)." وسیله ی کمک غواصی آلمانی: این وسیله ی کمک غواصی یک مدل آلمانی بونکس (Bonex) است . این شبیه به مواردی است که توسط نیروهای ویژه ی دریایی نخبه آلمانی استفاده می شود.(Kampfschwimmer) چگونگی دستیابی ایران به تجهیزات مدرن نیروهای ویژه غربی مشخص نیست. نمونه ایرانی در بالای یک جعبه حمل نظامی نمایش داده شد که نشان می‌دهد خرید غیرنظامی نبوده است. زیردریایی بدون سرنشین ایرانی: این زیر دریایی بدون سرنشین دارای پیشرانه‌های دیزلی-الکتریکی است که این وسیله را به بهترین صورت با رده ی زیردریایی های بزرگ بدون خدمه (XLUUV) مطابق میکند. بنابراین به طور ضعیفی با بوئینگ Orca XLUUV نیروی دریایی ایالات متحده قابل مقایسه است. با این حال، به وضوح کمتر پیچیده است و در یک وضعیت توسعه اولیه قرار دارد. مدل ایرانی به احتمال زیاد ارزانتر است! _____________________________ تلخیص و ترجمه از mehdipersian برای میلیتاری _____________________________ منبع: http://www.hisutton.com/Iranian-XLUUV-submarine-drone.html http://www.hisutton.com/Iran-IRGC-Bonex-DPV.html
  19. 1 پسندیده شده
    آیا موشک کوثر 200 تغییر یافته ی موشک 358 است؟ سردار تنگسیری : پوشش هوایی شناورها یکی از دغدغه های فرماندهان ما بود. بنابراین بر روی شناور عاشورا، موشک کوثر 200 را نصب کردیم که 10 کیلومتر برد دارد. قایق عاشورا: موشک قایق های رونمایی شده: موشک پدافندی پرسه زن 358 : آن طور که انصارالله اعلام کرده است، این موشک 2.7 متر طول، 58 کیلو وزن و 150 میلی‌متر قطر دارد، به سر جنگی 10کیلویی مجهز است و قادر است تا برد 100کیلومتری و ارتفاع 28000 پا با شعاع کشندگی 30متری اهداف خود را منهدم کند.
  20. 1 پسندیده شده
    بسم ا... پلنگ جدید از راینمتال KF-51 پانتر .. یک دید انتقادی نمایشگاه بین المللی تسلیحات Eurosatory که هر دوسال یکبار در پایتخت فرانسه ( پاریس ) برگزار می شود ، با حضور شرکتهای مختلف از سراسر جهان و ارائه آخرین فناوری های نظامی تولید شده یا نمونه هایی که تولید انبوه آن در دست برنامه ریزی است ، در اغلب موارد باعث غافلگیری بازدیدکنندگان آن می گردد . با توجه به این مساله ، افتتاحیه دوره جدید این نمایشگاه در 13 ژوئن 2022 که در این شهر برگزار گردید نیز مجددا شگفتی بازدیدگنندگان آن را فراهم آورد ، چراکه شرکت مشهور راینمتال ، آخرین محصول زرهی خود را که تانک اصلی میدان نبرد پانتر بود ، در این مراسم ، رونمایی نمود . با این حال هنوز مشخصات دقیقی از این محصول جدید منتشر نشده ولی داده های که در نمایشگاه فوق ارائه گردید ، ایده های اولیه ای را در خصوص قابلیتهای آن بدست داده است . طرح مفهومی برای "پلنگ " جدید آلمانی آرمین پاپرگر ، مدیرعامل فعلی راینمتال ، در مصاحبه ای که با حضور خبرنگاران ، کارشناسان نظامی و نظامیان از ملیت های مختلف صورت گرفت ، چنین ادعا نمود که پانتر ، به نوعی ادامه فناوری خانواده تانک اصلی میدان نبرد لئوپارد-2 خواهد بود. این ادعا را می توان از دو جهت بررسی نمود . نخست ، استفاده از شهرت سری تانکهای اصلی میدان نبرد لئوپارد-2 که بلحاظ تجاری ، برند بسیار موفقی محسوب می شوند و دوم اینکه با بررسی ساختار ظاهری این تانک ، اگر چه در دو حوزه شاسی و برجک ، تفاوتهایی را می توان مشاهده نمود ، اما ممکن است اجزاء داخلی ، از جمله دهلیز موتور ، از خانواده مشهور لئوپارد-2 به عاریت گرفته شده باشد . با این وصف ، اگر چه ایجاد ارتباط میان فناورهای مورد استفاده در دو نسل از تانک های اصلی میدان نبرد ، روش بهینه و مناسبی به نظر می رسد ، اما باید این نکته را در نظر داشت که محصول جدید در مقایسه با نمونه های قبلی چه نوآورهایی را به مشتری ارائه خواهد داد ؟ براساس یک روند منطقی ، هدف گذاری برای فروش یک محصول جدید ، فروشنده می بایست بر روی مزیت های آن در مقایسه با گونه های قدیمی ، متمرکز گردد که در این حوزه تانک های اصلی میدان نبرد ، این مزیتها می بایست در سه حوزه قدرت آتش ، زره و سامانه های الکترونیک ، مورد بررسی قرار گیرد . با توجه به این مساله ، شرکت راینمتال در دفترچه تبلیغاتی تانک پانتر ، موارد ذیل را شمارش کرده است : 1-قدرت آتش بالا و تحقق اصل تسلط و انهدام کامل هدف بواسطه کاربرد یک توپ جدید ، بدون سرنشین های انتحاری و جاگذاری ایستگاه سلاح پایش از دور 2- ایجاد یک حفاظت زرهی همه جانبه در برابر انواع مهمات ضد زره با استفاده از سامانه های حفاظت فعال ، زره های واکنشی و سامانه های دفاع غیر فعال 3- ایجاد دید همه جانبه برای خدمه با هدف نظارت کامل بر میدان نبرد با استفاده از فناوری " زره های شفاف " و بدون سرنشین های شناسایی 4- نصب سامانه های پایش تمام رقومی و خودکار این در حالی است که به احتمال زیاد ، دهلیز موتور تغییر چندانی بخود ندیده ، بخش استقرار خدمه همچنان در وسط تانک قرار دارد ، بارگذار از برجک خارج شده ، فرمانده و تیرانداز در طرفین توپ اصلی مستقر شده اند و در کنار راننده ، یک محل جدید به منظور قرار گیری کاربر بدون سرنشین اشغال می شود . بطور کلی ، اگر مبناء برای تحلیل این محصول جدید ، داده های منتشر شده از راینمتال باشد ، تانک اصلی میدان نبرد پانتر نمونه یک سخت افزار جدید است که قابلیت اجرای ماموریتهای شناسایی ، آتش ، رزم در جنگ شبکه محور در دو سطح تاکتیکی و راهبردی را در اختیار کاربرانش قرار می دهد . این درحالی است که شرکت سازنده مدعی است که طرح با معماری باز پانتر به گونه ای است که می توان درآینده ، آن را به شیوه تانک جدید تی-14 آرماتا ، به یک برجک بدون سرنشین نیز مجهز نمود . لئوپارد2آ-5 و ضخامت زره های نصب شده در بخش پیشانی تانک بررسی سه ویژگی اصلی این تانک جدیدآلمانی لئوپارد2آ7 ویدئوی عملکرد سامانه دفاع فعال شرکت ADS Gesellschaft für Aktive https://www.aparat.com/v/b4JtQ 1- حفاظت برخی از تحلیلگران نظامی براین اعتقاد قرار دارند که استفاده از زره های کامپوزیتی ، باعث میشود تا ارتباط میان جرم کلی تانک و سطح حفاظت از آن بطور کامل قطع شود ، اما دسته دیگری از کارشناسان نظامی به این روند اعتقاد ندارند و براین نظر هستند که هر اندازه سطح حفاظت از تانک بخصوص در برابر مهمات "ساب کالیبر" ( sub-caliber) بیشتر باشد ، به همان نسبت وزن تانک نیز افزایش خواهد یافت و برای اثبات مدعای خود ، آخرین نمونه های بروزرسانی شده تانک اصلی میدان نبرد آبرامز و لئوپارد-2 را مثال می زنند . اما پانتر جدید آلمانی ، با وزن جنگی 59 تن ، در مقایسه با همتایان خود به نسبت لاغرتر ( سبک تر ) به نظر میرسد. با این وصف بدلیل کمبود اطلاعات در خصوص نوع زره مورد استفاده دراین تانک ، امکان تحلیل دقیق تری وجود ندارد ولی وزن اعلام شده این تانک نشان میدهد که میزان حفاظت غیر فعال برای تانک جدید فراتر از آخرین نمونه های لئوپارد-2 آ-7 نخواهد بود . شیوه عملکرد سامانه دفاع فعال محصول شرکت ADS Gesellschaft für Aktive Schutzsysteme از سوئی دیگر ، سازنده مدعی است که این تانک به زره های واکنشی نیز مجهز شده است ولی بررسی ماژول های نصب شده روی برجک و بدنه ، در نگاه نخست این احتمال را بوجود می آورد که زره های این تانک از نوع زره های غیر انفجاری است که در بخش جلویی برجک تانک لئوپارد-2 آ-5 استفاده شده است که شامل یکسری ورقه های فولادی که فاصله میان آنها با مواد لاستیکی شکل پُر شده خواهد بود . البته باید منصفانه گفت که فناوری مفهومی ایستا و ثابت نبوده و دائم در حال پیشرفت که بدان معناست ، شرکت سازنده به احتمال زیاد گونه های پیشرفته تری را با کاراکترهای کارآمدتر جایگزین نموده است . بخش های سه گانه ماژول مدولار دفاع فعال تانک جدید راینمتال از بالا به پائین 1- حسگرهای هشدار دهنده که با مجهز شدن به یک رادار چندفرکانسه با آنتن مسطح توان تشعشعی کمی را به منظور پیشگری از تداخل امواج با رادارهای دیگر ارائه می کند ولی تشخیص بسیار دقیق را در حوزه شناسایی تهدید ، طبقه بندی و الویت گذاری و همچنین محاسبه مسیر حرکت در اختیار کاربر می گذارد 2- حسگرهای الکترواپتیکی که زمان و مکان تهدیدات قریب الوقوع را به خدمه اطلاع می دهد و به لطف وضوح بسیار بالا ، میتوان بهترین اقدامات متقابل را اتخاذ و اجرا نمود 3- بخش اقدامات متقابل که اصلی ترین مولفه این ماژول مدولار است که با هدف جلوگیری از برخورد پرتابه مهاجم و کاهش خسارات جانبی تعبیه شده است. علاوه بر این ، راینمتال اعلام نموده که این تانک جدید به سامانه دفاع فعال نیز مجهز می گردد و با توجه به حساسیت موجود ، طراحان این تانک تصمیم گرفتند که به تامین کننده ثانویه اعتماد نکرده و از سامانه AMAP ( سامانه محافظت پیشرفته مدولار) که توسط شرکت ADS Gesellschaft für Aktive Schutzsysteme تامین می شود ، استفاده کنند . مجموعه این سامانه دفاع فعال یک طرح مدولار به وزن 600 کیلوگرم است که بواسطه شلیک مهمات با سطح انفجاری کنترل شده ، عمل می نماید . علاوه براین ، دوسری از حسگرهای نصب شده روی این تانک ، ماموریت شناسایی پرتابه های مهاجم را بر عهده دارند که مسیر ، سرعت و نوع پرتابه را مشخص کرده و با انتقال داده های بدست آمده به رایانه تانک ، بصورت خودکار برای زمان شلیک تصمیم می گیرد . داده های موجود حاکی از سرعت واکنش این سامانه تنها در 0.56 ثانیه بوده که نه تنها برای انهدام راکتهای آزاد پرتاب و هدایت شونده ضد زره کاربرد دارد بلکه برای متوقف نمودن پرتابه های ضد زره ساب کالیبر نیز استفاده میشود . در سالهای اخیر و پس از تولد سامانه های ضد زره تاپ اتک ، پانتر به یک سامانه جدید برای شناسایی و مقابله با این پرتابه ها مسلح شده که در کتابچه تبلیغاتی راینمتال ، روش دفاع دربرابر این تهدید ، بصورت شلیک و ایجاد یک پرده آئروسل برای محافظت از نیمکره بالایی تانک در محدوده امواج مادون قرمز اعلام شده است . مکمل این سیستم نیز ، نصب یک ایستگاه سلاح پایش از دور مسلح به یک قبضه تیربار 7.62 م.م با 2 نوع مهمات برای انهدام بدون سرنشین های مهاجم است . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند 2- طبق قانون .. پست نخست این تاپیک از تاپیک اخبار نظامی منفک و در ادامه آن مطلب ارائه شد ... یکم تیر ماه سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی 3- ادامه دارد ....
  21. 1 پسندیده شده
    ماوس ، ابرتانک سال 1946 یا چمدان 200 تنی بدون دسته !!!! مسابقه دسته فوق سنگین وزن ها : با تصمیم هیتلر مبنی بر گسترش فضای حیاتی رایش سوم بسوی شرق ( براساس تئوری های ژئوپلیتکی کارل هاسهوفر ) و طراحی عملیات بارباروسا ، ورماخت در 21 ژوئن 1941 به اتحاد جماهیر شوروی حمله برد . با این حال ، بزرگترین ارتش غربی پس از گراندآرمه ناپلئون ، گرچه در طراحی تاکتیکها و همچنین کاربرد سخت افزار سازمانی ، هنر عملیاتی قابل توجهی را از خود نشان داد ، اما ناتوانی در کسب اطلاعات و ضعف در تجزیه و تحلیل آن موجب شد تا تصمیم سازان رایش سوم به این مساله که اتحاد شوروی یک گولم ( موجودی در افسانه های عبری که از اشیاء بیجان با استفاده از جادو بوجود می آید ) با پاهای خاکی است که پس از وارد کردن اولین ضربه از هم پاشیده خواهد شد ، اعتقاد جدی پیدا نمایند . با این وصف ، این تصور ، تنها مساله غلطی نبود که فرماندهان ارشد رایش بدان دچار شده بودند ، چرا که توانمندی تولید تانک و طراحی گونه های جدید توسط صنایع دفاعی شوروی نیز برای آلمانی ها به تقریب غیر قابل باور بود . درواقع ، اعزام صدها دستگاه تانک تی-34 و زره پوش های سری KV که ضمن برخورداری از قدرت آتش بالا ، حفاظت به نسبت مطلوبی را برای خدمه فراهم می نمودند ، اما در این مساله نباید اغراقی صورت بگیرد ، چرا که محیط داخلی تانکهای روسی برای خدمه بشدت نامناسب بود ، ضمن اینکه سازمان رزم یگانهای زرهی روسی با مشکلات بسیاری روبرو می بود ، در حالی که ورماخت هنوز پتانسیل کافی برای مقابله با این نمونه ها را در اختیار داشت . در نتیجه ، نه تی-34 و نه تانکهای سری KV برگ برنده معجزه آسایی برای ارتش سرخ بشمار نمی آمد ولی این تانکها در سال 1941 درگیر مبارزه سختی برای جلوگیری از پیشروی ورماخت بودند و این واقعیت که عملکرد این خودروهای زرهی موجبات کند شدن پیشروی سریع آلمانها شد ، واقعیتی انکار ناپذیر است . از سویی دیگر ، کاربرد این دو نوع تانک ، اثر روانی قابل توجهی برای آلمانی ها داشت ، چرا که واحدهای زرهی ورماخت ناگهان با انواع جدیدی از زره پوشهای روسی مواجه شده بودند که با تصورات قبلی آنها کاملا بیگانه بود و درواقع ، اکنون آماده بودند تا هرگونه افسانه ای را از سوی روسها بپذیرند . با این وصف ، آبوهر ( بخش اطلاعاتی ورماخت ) از میانه سال 1942 گزارش هایی را دریافت می نمود که نشان میداد روسها قرار است تا نمونه جدیدی از زره پوش های مسلح خود را وارد میدان نبرد کنند که ابعاد تانکهای سری KV در مقایسه با نمونه جدید ، شباهت زیادی به یک موش خرمای کوچک بود !!! موش ورماخت در حال سپری کردن تستهای اولیه .. به طرح "موش " روی بدنه تانک دقت کنید با انتشار گسترده این گزارشهای اطلاعاتی ، ورماخت متوجه شد که اگر این اطلاعات صحت داشته باشد ، غافلگیری بزرگی درراه خواهد بود ، در نتیجه بسرعت برنامه جدیدی برای طراحی یک ابرتانک جدید را در دستور کار خود قرار دادند . این کار از مارس 1942 شروع شد و به ترتیب طراحی شاسی و برجک برعهده شرکتهای کروپ و پورشه نهاده شد .فرض اولیه مهندسین طراحی آلمانی این بود که وزن این تانک جدید ، کمتر از 100 تن خواهد بود و با در نظر گرفتن ضخامت زره طراحی شده برای این نمونه ( چیزی در حدود 220 م.م ) بسرعت این ادعا که تانک جدید بطور کامل دربرابر آتش توپخانه ، آسیب ناپذیر است ، منتشر گردید . اما مسلح سازی این نمونه جدید ، داستان متفاوتی داشت . در واقع ، طراحان در مراحل اولیه این برنامه سه نوع توپ با کالیبرهای متفاوت 128 ، 150 یا 170 م.م برای سلاح اصلی و یک توپ خودکار 20 یا 37 م.م برای ایفای نقش ضدهوایی کوتاه برد یا شعله افکن برای پاکسازی سنگرهای بتونی بعنوان سلاح ثانویه را برای آن در نظر داشتند . با توجه به این مساله ، ناگهان وزن اولیه تانک جدید بسرعت افزایش پیدا نمود ، چرا که با الزامات موجود ، این رقم از 120 تن عبور نموده و به قول مهندسین یکی از شرکتهای درگیر پروژه " این موش قبل از به دنیا آمدن ، غذای مورد نیاز 10 موش دیگر را نوش جان کرده !!! " . ماوس ، به مانند همه تانکهای هم عصر خود ، در برابر حملات از فاصله نزدیک آسیب پذیر مینمود ، دریچه های دسترسی خدمه ، ورودی های هوای کناره های تانک از جمله نقاط آسیب پذیر این طرح بشمار می آمدند بدین ترتیب ، در پاییز 1942 با اصلاحات انجام شده ، وزن نمونه اولیه به 150 تن رسید و سپس در نخستین سالگرد پروژه این عدد به 180 تن افزایش پیدا نمود و در نهایت نمونه ساخته شده 8 تن سنگین تر شد ( وزن 180 تن ) که حتی برای افسران ارتش و شرکتهای سازنده ، رقم بسیار وحشتناکی بشمار می رفت . در نهایت ، این برنامه ، روی کاغذ آنچنان جذابیت پیدا نمود که تلاشهای برخی فرماندهان زرهی ورماخت برای توقف آن ، به جایی نرسید که درنهایت به یک "چمدان بی دسته " تبدیل شد . ابعاد بزرگ ماوس ، نیاز این تانک به شنی های بزرگ و عریض را دو چندان مینمود در سمت چپ عکس ، سامانه خنک کننده موتور و در سمت راست ، مخزن سوخت و روغن قابل مشاهده است درد زایمان تولد موش جدید : درتابستان سال 1943 ، هانس گودریان ، بعنوان بازرس کل واحدهای تانک ارتش ، تصمیم گیرنده اصلی در خصوص ابرتانک ماوس محسوب می شد . وی ، بعنوان یک افسر کارکشته زرهی ، معتقد بود که تاثیر گذاری تانک در میدان نبرد ، با توجه به شاخصه سرعت ( تحرک ) آن است و می بایست بدون هیچ مشکلی از جاده ها و پل های معمولی عبور نماید . این ویژگی بدان معناست که تانکها با برخورداری از چنین شاخصه ای ، نه تنها قابلیت پیشروی سریع را بدست می آورند ، بلکه امکان محاصره سازی سریع عناصر دشمن یا دفاع موثر در برابر پیشروی دشمن را در اختیار خواهند داشت . اما گودریان حتی در مقام بازرس کل واحدهای پانزر ، در اقلیت قرار داشت و هنوز مقامات دیگری بودند که شروع تولید این تانک با اجازه آنها قرار بود صورت گیرد . بدین ترتیب ، ارتش آلمان دچاروسوسه شد و طی فرمان ، دستور شروع مقدمات تولید این تانک صادر شد . براساس این دستور ، شرکتهای مسئول می بایست هرماه ، 140 دستگاه تانک عملیاتی را تحویل ارتش می دادند که این رقم بسرعت به تحویل 5 دستگاه در هرماه ، تقلیل یافت ،اما اتفاقات آینده ، در این روند تولید محدود نیز ایجاد اخلال نمود . ماوس ، در زمان خود به یک پروژه سنگین صنعتی تبدیل شده بود .ابعاد غول آسای این تانک حتی برای امروز نیز یک مساله شگفت آور است . این اخلال ، همانطور که در همه جنگها امری معمول بشمارمی رود ، ازسوی دشمن صورت گرفت . در یک هوای صاف ، 700 فروند بمب افکن نیروی هوایی سلطنتی ، وارد فضای هوایی شهر "اسن" در آلمان شده و کل کارخانه های شهر را زیر ضربات بمب خود قرار دادند که موجب شد تا کل خطوط تولید آماده شده برای این تانک ، نابود شود . این ضربه برای برنامه ماوس ، آنچنان سنگین بود که آلمانی ها بسرعت انتظار خود را فقط به 2 نمونه اولیه کاهش دادند و درسال بعد ( 1944 ) این برنامه بطور کامل کنار گذاشته شد . اما این بدان معنا نبود که 2 شاسی و یک برجک تولید شده به سادگی کنار گذاشته شود . درواقع ، آلمانی ها با شادی ، تجهیزات مربوط به یک تانک و نیم تولید شده را جمع آوری نموده و تستهای آزمایشی را ادامه دادند ، هر چند در نهایت مشخص نشد که پرسنل درگیر این برنامه ، امیدواری خاصی به نتایج بدست آمده پیدا کرده بودند یا اینکه این مساله ، بهانه ای بود که به جبهه شرقی اعزام نشوند . اما به شکل غیر قابل اجتنابی ، جنگ در حال اتمام بود و آلمانی ها از دوسمت شرق و غرب بشدت تحت فشار قرار داشتند و بتدریج ، به این نتیجه رسیده بودند که شکست ،قطعی است ، اما شخصیتهایی نظیر هیتلر ، براین اعتقاد قرار داشتند که اگر به هر علتی ، برنامه های طراحی شده برای پیروزی در جنگ به نتیجه نرسید ، باید تا نابودی کامل به جنگ ادامه داد و بدین ترتیب ، تانک ماوس ، راه حل دوم را برگزید . اولین تانک کامل شده ماوس ، در نخستین و آخرین نبرد خود ، با حداقل 12 دستگاه تانک تی -34 رودرو شد که نتیجه آن از کار افتادن تانک و تخریب آن توسط خدمه بود . دومین پیش نمونه که بصورت ناقص تکمیل شده بود ، بدست روسها افتاد و به این دلیل که فاقد شنی بود ، روسها بسرعت باقی مانده تجهیزات را جمع آوری کرده و به موزه کوبینکا منتقل نمودند . واحدهای زرهی ورماخت – 1946 از یک نظر ، حتی برای امروز ، تصور سناریوی آلمانی ها برای بازسازی واحدهای زرهی با برنامه هایی نظیر "ماوس" و برگرداندن روند جنگ ، بخصوص با توجه به شرایط سال 1944 بسیار سخت است . بعنوان مثال ، در جریان عملیات باگرایتون ، وضعیت نظامی میان دو ارتش آلمان و شوروی بطور اساسی تغییر نمود و اتفاقی رخ داد که تا قبل از این تاریخ هرگز دیده نشده بود . درواقع ، استالینگراد ، موجب شد تا سازمان رزمی گروه ارتشهای مرکز ورماخت از میان برود و یک حفره بسیار بزرگ در کل طول جبهه بوجود آید . پیاده نظام ورماخت در این رویداد ، هسته اصلی خود را از دست داد و دیگر توان تکرار موفقیتهای پیشین خود را نداشت . اما نتایج بدست آمده در جریان عملیات باگرایتون ، موجب شد تا ورماخت حداقل 2 سال دیگر بتواند به مقاومت ناامید خود ادامه دهد ،اما شکستن خطوط دفاعی ارتش آلمان برای روسها پس از این تاریخ ، دیگر چندان سخت نبود . اما با تمامی این موارد ، چرا آلمانی ها به این برنامه ادامه دادند ؟ پاسخ به این سئوال مقداری سخت به نظر می رسد ولی در نظر اول ، تانک ماوس ، برخلاف تصورات اولیه ، تنها برای سرگرمی ارتش ساخته نشد ، اگر چه گفته میشود که وزن 180 تنی آن در زمان عبور از پل ها ، مشکل ایجاد مینمود ، اما شرکتهای آلمانی به شکل هوشمندانه ای ، سامانه عبور از موانع آبی را برای این پروزه درنظر گرفته بودند تا امکان عبور از بخش های کم عمق رودخانه برای آن فراهم شود . بر خلاف تصورات موجود ، مشکل عبور از پل ها برای ماوس به تقریب حل شده بود ، این تانک قابلیت عبور از عمق موانع آبی تا 45 فوت را در اختیار داشت از سویی دیگر ، مصرف سوخت این تانک بود که گفته میشود برای هر 100 کیلومتر ، 3500 لیتر سوخت نیاز داشت ، که این امر با توجه به کمبود شدید بنزین ، مشکلات انتقال این حجم از سوخت به جبهه و بمباران مستمر خطوط تدارکاتی ، مفید بودن آن را تا حدودی با ابهام مواجه می سازد .علاوه براین ، حتی اگر ماوس بصورت انبوه ، تولید و به جبهه اعزام میشد ، رودررویی آن با غول های جدید روسی نظیر IS-2 و SU-100 یقیناً جدال هیجان انگیزی می بود و این بسیار متفاوت از نبرد بین تی-34 های مسلح به توپ 76 م.م با تانکهای تایگر مسلح به توپ 88 م.م اتفاق می افتاد . با این حال ، تولید هر دستگاه تانک ماوس ، به معنای عدم تولید 4یا 5 دستگاه تانک تایگر بود که در مقایسه ، مشکلات لجستیکی بیشتر ، سرعت و تحرک کمتر و قدرت آتش به نسبت ضعیف تری را نسبت به نمونه های مشابه روسی به نمایش می گذاشت . در مجموع ، متفقین به دلیل برخورداری از توان صنعتی بیشتر ، می توانستند در درازمدت ، تسلیحات کافی برای خنثی کردن تهدید ماوس را تولید کنند ،در نتیجه نمی توان انتظار داشت که با تولید انبوه ماوس ، وضعیت استراتژیک جبهه های نبرد ، تغییری پیدا می نمود. پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق (بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . 3- تا این تاریخ ( 20 مرداد 1400 ) انجمن میلیتاری فاقد تاپیک مستقل در خصوص تانک ماوس بود . مجموع پستهای قدیمی این تاپیک از آرشیو بایگانی میلیتاری بیرون کشیده شد و پس از انجام اصلاحات لازم بصورت تاپیک مستقل درآمد .
  22. 1 پسندیده شده
    بخش سوم : تاریخچه عملیاتی با آغاز تولید انبوه و تحویل این جنگنده شب پرواز به اسکادران های رهگیر لوفت وافه ، شکارهای جغد آلمانی نیز بتدریج رو به فزونی گرفت . درشب 12-11 ژوئن 1943 ، ورنر استریب با یکفروند HE-219 V.9 به پرواز درآمد و در یک بازه زمانی تقریبا" یکساعته و قبل از اینکه در جریان فرود دچار حادثه شود ، حداقل 5 فروند بمب افکن نیروی هوایی سلطنتی را ساقط نمود . در دفاتر نیروی هوایی آلمان در جنگ دوم جهانی ، چنین ثبت شده ، تنها 10 روز پس از ورود این جنگنده به خط مقدم درگیری ، سه فروند جنگنده پیش تولید شده HE-219 A.0 در مجموع 20 فروند جنگنده نیروی هوایی سلطنتی ، از جمله 6 فروند جنگنده بلند پرواز دی هاویلند ، موسکیتو که تا پیش ازاین ، یک هدف غیر قابل دسترس برای لوفت وافه بشمار می رفت را هدف قرار داده و ساقط نمودند . ورنر استریب ( آس جنگنده های شبانه لوفت وافه ) این بیلان غیرقابل تصور برای اسکادرانهای تحت فرماندهی کامهابر ، برنامه ریزان نظامی لوفت وافه را بشدت تحت تاثیر قرار داد ، به همین دلیل روند تولید با سرعت بیشتری از سر گرفته شد ، هر چند به اعتقاد مورخان نظامی جنگ جهانی دوم ، هیچ سابقه ای در خصوص وارد شدن خسارت به جنگنده های موسکیتو یا مدارک مستند از سوی خدمه آلمانی جنگنده های HE-219برای هدف قراردادن این هواگردهای رزمی بریتانیایی تا کنون در دسترس قرار نگرفته است . توپ 30 م.م MK-108 با این وصف ، اولین سری تولیدی این هواگرد رزمی HE-219 A-0 بشمارمی آمد ، اما بدلیل مشکلاتی که در سطور پیشین توضیح داده شد ، در تولید پیش نمونه ها و ثبت رجیسترهای نظامی و همچنین لغو چند گونه مشابه ، تغییرات زیادی در این روند پدید آمد . این مساله بدان معنا بود که بمباران های شدید متفقین در ماه مارس 1943 باعث گردید که گونه A-0 تا اکتبر 1943 در اختیار اسکادران های نیروی هوایی آلمان قرار نگیرد . جغد شب پرواز آلمانی مسلح به رادار SN-2 در حالت استاندارد ، گونه A-0 معمولا به دو قبضه توپ 20م.م MG-151 در ریشه های بال و چهار قبضه توپ 20 یا 30 م.م در بخش شکمی بدنه مسلح می شد ، در حالی که نمونه های اولیه اوهو ( 10-15 فروند نخستین ) به یک رادار UHF مدل FUG-212C-1 لیختن اشتاین در فرکانس 490مگاهرتزی ، مجهز شده بود . بدن ترتیب تا تابستان 1944 ، چیزی در حدود 104 فروند "اوهو" که بخش اعظمی از آنها در تاسیسات EHW یا هینکل- سود تولید شده بود ، به لوفت وافه تحویل شد . با توجه به نیازمندهای روزافزون نیروی هوایی برای خنثی نمودن حملات شبانه بمب افکن های متفقین که بتدریج بر شدت و حجم آن افزوده میشد ، اولین نسخه طراحی شده برای نیل به تولید انبوه ، مدل HE-219 A-2 محسوب میشد که در این گونه ، به منظور افزایش برد رزمی ، مخازن سوخت اضافی ، پیشرانه جدید DB-603 AA با عملکرد مطلوب تر در ارتفاعات بالا و دو قبضه توپ 30م.م MK-108 ، یک سامانه شلیک به بالا در بخش عقبی بدنه ( Schräge Musik) بدان اضافه شده بود . برای تامین نیازمندی های نیروی هوایی ، در نمونه A-2 رادار جدیدتر تلفونکن FUG-220 در پهنای باند 90 مگاهرتز ( لیختن اشتاین SN-2) که بزرگتر و کاراتر از نمونه قبلی بشمار می رفت ، استفاده شد . توپ 20م.م MG-151 به همراه مهمات مربوطه این رادار در ابتدا ، برد کمتری نسبت به نمونه قبلی خود ارائه مینمود ، اما دقت و وضوح بیشتری را در اختیار کاربر قرار میداد ، ضمن اینکه تا انتهای تابستان 1944 به گونه ای بهینه سازی شده بود که در برابر اخلال متقابل ( پخش چف ) مقاوم تر می نمود . در مجموع نزدیک به 85 فروند نمونه A-2 تا نوامبر 1944 تولید شد که اغلب انها در تاسیسات EHR هینکل در روستوک یا خط تولید هینکل در حومه این شهر صورت پذیرفت . راست : به محل قرارگیری توپهای شکمی دقت کنید چپ : تست صندلی پرتاب شونده HE-219 براساس تجربیات ثبت شده دو طرف در جنگ هوایی شبانه بر فراز آلمان ، جنگنده HE-219 یک شکاری – رهگیر فوق العاده توانمند محسوب میشد که خلبانان آن ماموریت "شکارآزاد" را در اختیار داشتند ، بدین معنی که هواگردهای متفقین ، بلافاصله پس از شناسایی ، به صورت بی رحمانه ای مورد حمله قرار گرفته و ساقط می شدند . شیوه عمل بدین صورت بود که کنترلر زمینی (GCI) اسکادران را به منطقه مناسب هدایت مینمود و پس ازآن ، خدمه هوایی با اتکاء به اطلاعات رادار VHF لیختن اشتاین خود ، بسوی بمب افکن های نگون بخت روانه می شدند . در واقع امر ، برد کشف 4 کیلومتری رادار SN-2 از فاصله استاندارد میان فرمیشن های متفقین بسیار بیشتر بود و همین امر باعث میشد تا علیرغم اینکه توان پیمایش آن چندان در سطح رضایت بخشی قرار نداشت ( تقریبا" 580 کیلومتر در ساعت ) ولی در مقایسه با سایر جنگنده های شب پرواز لوفت وافه ( مسر اشیمت ME-110G و دورنیر DO-21N) با سهولت بیشتری می توانست بمب افکن های متفقین را رهگیری و ساقط نماید . HE-219 A-7 از سویی دیگر ، مشکل نیروی هوایی آلمان برای رهگیری جنگنده های بلندپرواز موسیکتو ، همچنان برقرار بود ، به همین منظور ، برنامه ارتقاء ویژه ای برای بهبود قابلیتهای HE-219 برای خنثی نمودن تهدید موسکیتو با سبک تر کردن این جنگنده ، کلید خورد . درواقع ، برای نیل به این هدف ، طراحات شرک هینکل با حذف برخی سامانه ها نظیر سیستم های سلاح و رادیو ، موفق شدند سرعت این جنگنده را به 650 کیلومتر در ساعت برسانند . این نسخه که A-6 نام گرفت ، هرگز در خط تولید قرار نگرفت ولی پایه ای برای اجرای اقدامات مشابه برای کاهش وزن نمونه های در خدمت شد . در این میان ، آخرین نسخه تولید شده ، مدل A-7 بود که به پیشرانه های اصلاح شده DB-306E مجهز می گردید . در حالت استاندارد ، A-7 به دو قبضه توپ 20م.م MG-151 در ریشه بال ، دو قبضه توپ 20م.م در بخش شکمی بدنه و دو قبضه توپ 30م.م MK-108 دربخش عقبی بدنه مسلح میگردید . تولید این نمونه قرار بود تا در نوامبر/ دسامبر 1944 آغاز شود ولی بدلیل از میان رفتن اسناد نیروی هوایی ، مشخص نیست که چه تعداد از این مدل در اختیار لوفت وافه قرار گرفته است . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-تاپیک مرتبط قصاب پرنده لوفت وافه
  23. 1 پسندیده شده
    بخش دوم علیرغم تمامی بی توجهی های وزارت هوانوردی آلمان ، ساخت نمونه اولیه در فوریه 1942 آغاز ولی با تاخیرهای پی در پی دایملر برای تحویل پیشرانه DB-603B که به موقع آماده و آزمایش نشده بود ، برنامه هینکل مجدد با مشکل روبرو گردید . برای حل این مشکل ، دایملر پیشنهاد داد که به منظور پیشبرد سریع برنامه ، پیشرانه موجود 603A با جعبه دنده و ملخ های جدید تحویل داده شود . جنگنده FW-190C به پره هایی چهارتایی با قوس داخلی متفاوت نسبت به نمونه های قبلی دقت کنید علت این انتخاب را می توان در این تجربه جستجو نمود که پیش از این ، دایملر با کمی دستکاری در پیشرانه 603C و نصب ملخ های 4 تیغه ای برای جنگنده FW-190C که می بایست در ارتفاعات بالا ، وارد داگفایت شود ، زمینه خوبی را فراهم آورده بود . با این وصف ، پیشرانه های DB-603 تا اوت 1942 وارد خدمت نشدند و نمونه اولیه هینکل تا 6 نوامبر 1942 اولین پرواز خود را به ثبت نرساند. اما کامهابر پس از مشاهده نمونه نخست پروازی هینکل-219 در 19 نوامبر 1942 ، چنان تحت تاثیر مقدورات پروازی این جنگنده قرار گرفت ، میلش را برای تولید هرچه زودتر آن تحت فشار گذاشت ، هر چند میلش که پیش از این طرح هینکل را در ژانویه گذشته رد کرده بود ، از این مساله بشدت عصبانی شد . در این میان ، هینکل-219 علیرغم کاراکترهای رزمی فوق العاده خود ، دچار مشکلات شدید پایداری در پرواز بود ولی هینکل که موقعیت خود را در برابر وزارت هوانوردی و فرمانده اسکادران های شب پرواز لوفت وافه در خطر می دید ، با تعیین یک جایزه نقدی ، مهندسین شرکت را وادار نمود تا براین مشکل نیز غلبه کنند . افسانه راست : پبشرانه BMW-801E چپ : دایملر - بنز 603 با توجه به همه مشکلات ، سرانجام نمونه نخست آماده و پس از اتمام آزمایشهای پروازی به مرحله آرایش تسلیحاتی وارد و در این مرحله نیز هینکل-219 مجدد تغییرات زیادی را بخود شاهد بود ، به گونه ای که تیربارهای دفاعی بخش انتهایی و بالایی بدنه بدلیل ناکارآمدی بطور کامل حذف ولی به جای آن ، تسلیحات نصب شده در بخش جلویی هواگرد تقویت شده و در نهایت امر دو قبضه توپ اتوماتیک ماوزر 20 م.م MG-151 درست در بخش ریشه بال برای آن در نظر گرفته شد . از سویی دیگر ، قوس داخلی ملخ های مورد استفاده نیز افزایش پیدا کرده تا نیازمندی به سامانه تطبیق با نواخت شلیک برای 4 قبضه توپ 20م.م نصب شده در بخش مرکزی بدنه ( بخش شکم هواگرد ) مرتفع گردد . با این اوصاف ، نسخه A-0 تولیدی به یک محافظ ضد گلوله در بخش جلویی کابین مجهز بود که خدمه می توانست بواسطه وجود یک شکاف در میان آن ، هدف گرفته و مبادرت به شلیک نماید . پس از تمامی این اصلاحات ، نمونه HE-219 A-0 به لوفت وافه برای تولید انبوه معرفی گردید . هر چند شدت علاقه نیروی هوایی آلمان به این جنگنده ، تا جایی بود که بسرعت نسخه های V8 ، V7 و V9 تا ژوئن 1943 به منظور تست در شرایط واقعی ، به یگانهای رزمی تحویل داده شدند . توپ اتوماتیک ماوزر 20 م.م MG-151 با نواخت تیر 680 تا 740 تیر دقیقه ، یکی از شاهکارهای شرکت معظم ماوزر محسوب میشد نمونه های اولیه تحویلی به نیروی هوایی بعنوان گونه استاندارد و پایه ، به یک پیشرانه چهارملخه DB-603 ( همزمان مورد استفاده در جنگنده FW-190C ) با لبه ضخیم ، مجهز به هاب فلزی مخروطی مجهز بودند که برای سری V این جنگنده نیز مورد استفاده قرار گرفت . بخش جلویی این هواگرد ( 5 فروند نمونه آزمایشی ) برای نصب رادار یو اچ اف لیختن اشتاین B/C یا C-1 شکافهایی را بخود می دیدند که در نمونه های بعدی ،تغییرات اندکی پیدا نمود . بدنه جنگنده HE-219 نیز ( در سری V) ، بخصوص بخش آسمانه آن ( کانوپی ) دارای سایه بان هایی بود که مانع از دید کامل خدمه به محیط اطراف میشد ، اما این نقیصه در مدل های بعدی با طراحی یک آسمانه به تقریب نیمکره شکل ، بخوبی مرتفع گردید . اما این بخش مجددا" در نمونه آزمایشی شماره 4 به یک قاب فلزی مجهز شد که می بایست وزن حاصله از نصب یک قبضه تیربار بسمت عقب را که در مراحل قبلی ، حذف شده بود ، تحمل کند . برای افزایش قدرت آتش این جنگنده ، ایده نصب سلاح در بخش شکمی و پشتی هواپیما در طراحی بدنه ای که در ماه مه 1943 می بایست به انجام برسد ، پیشنهاد گردید . هر چند این ایده در اصل برای بمب افکن HE-277 که قرار بود برای بمباران ایالات متحده مورد استفاده قرار گیرد ، در نظر گرفته شده بود . بدین معنی که درواقع قرار بود بمب افکن HE-277 مجهز به پیشرانه های BMW-801E به این سلاح های برای دفاع از خود مجهز گردد ولی همزمانی مراحل طراحی این بمب افکن با توسعه HE-219 باعث شد تا در طراحی بدنه تجدید نظر بعمل آمده و ژن بمب افکن دور پرواز هینکل در همان مکان مشابه در بخش انتهایی بدنه ، به جغد آلمانی منتقل گردد ، با این تفاوت که در در بمب افکن هینکل ، این امر برای ایجاد فضای لازم جهت قرار گیری چرخ دماغه و بخش قرارگیری بمب ، نزدیک به دو متر جابه جا شده بود . در نهایت امر ، موقعیتهایی که برای نصب سلاح در نظر گرفته شد ، عموما" بسمت عقب و بصورت یک جفت توپ 20م.م MG-151 شکل گرفت . در این میان ، میلش ، بارها و بارها سعی نمود تا برنامه HE-219 لغو شود تا جایی که این روند به اخراج کامهابر نیز منتهی شد . حتی تولید این جنگنده برای مدت محدودی نیز متوقف گردید ، اما بدلیل اینکه برنامه تولید JU-388 نیازمند مدت زمان بیشتری برای طراحی و تست بود ، با از سرگرفتن فرآیند تولید HE-219 مجددا موافقت گردید . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-تاپیک مرتبط قصاب پرنده لوفت وافه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  24. 1 پسندیده شده
    مقدمه : پست نخست این تاپیک ، برای نخستین بار در سال 1393 ، در یکی از تاپیکهای قدیمی انجمن میلیتاری ارسال شده بود ، ولی بدلیل خلاصه بودن ، یکی از دوستان انجمن ( جناب @rpg7 ) پیشنهاد دادند تا این موضوع تبدیل به تاپیک شود ، به همین دلیل پس از5 سال ، نهایتا" فرصتی دست داد تا "جغد شب پرواز " لوفت وافه HE-219 ، بطور کامل به دوستان معرفی گردد . جنگ دوم جهانی ، از یک نظر نقطه عطفی برای فناوری جهت کاربرد در حوزه نظامی بشمارمی رفت . در این میان نیروی هوایی بعنوان یک شاخه تاثیر گذار ، بیشترین تاثیر را ازتوسعه فناوری های علوم مختلف در سالهای قبل از جنگ ، دریافت نمود و به شکل خاص ، نیروی هوایی آلمان ( لوفت وافه ) پیشگام استفاده از این پیشرفتها بشمارمی آمد .بعنوان پیش معرفی ، جنگنده شب پرواز محصول شرکت هینکل با شناسه HE-219 ملقب به "جغد" که در میانه جنگ دوم جهانی به سازمان رزمی لوفت وافه ملحق شد ، بلحاظ ماهیت طراحی ، یک نمونه خاص بشمارمی رفت و به گفته مورخان نظامی ، در مقایسه با همتایان خود در جبهه متفقین از طراحی بسیار پیشرفته برخوردار می بود . هینکل -219 " جغد" این جنگنده با قابلیت پرواز در همه گونه شرایط آب و هوایی ، نوآوری های قابل توجهی از جمله رادار پیشرفته لیختن اشتاین اس ان -2 ( Lichtenstein SN-2) در فرکانس VHF بعنوان یک رادار رهگیر که همزمان در جنگنده های یونکرس-88 جی و بی اف-110 جی نیز نصب شده بود را دراختیار داشت . علاوه براین ، هینکل-219 به نخستین جنگنده ای تبدیل گردید که به مجموعه صندلی پران برای افزایش بقاء خدمه مجهز میشد ، در حالی که اولین نمونه رزمی یک هواگرد با ارابه های فرود 3 تایی نیز بشمارمی آمد . ارنست –ویلهلم مودرو در این میان ، اگرچه جغد شب پرواز لوفت وافه در تعداد محدودی تولید شد (294 فروند تا پایان جنگ درسال 1945 ) اما بدلیل ماهیت طراحی و سامانه های رزمی مورد استفاده در آن ، تاثیر بسیار قابل توجهی بر عملیاتهای شبانه ناوگان بمب افکن های شبانه متفقین ، بویژه اسکادرانهای نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا ،برجای می گذاشت . در این میان ، تکخال اسکادران های جنگنده های شب پرواز "اوهو" لوفت وافه ، ارنست –ویلهلم مودرو محسوب می شد که 33 پیروزی هوایی از 34 پیروزی هوایی خود را با این جنگنده در داگفایتهای شبانه در تاریخ هوانوردی به ثبت رساند . نمایی از وزارت هوانوردی آلمان ( RLM) ازراست : ارنست هینکل ، یوزف کامهابر و ارهارد میلش (میلچ ) روند طراحی و توسعه جغد شب پرواز آلمانی : براساس آنچه که در اسناد و مدارک نیروی هوایی آلمان و شرکت سازنده به ثبت رسیده ، روند طراحی هینکل-219 بدلیل اختلافات عمیق سیاسی میان فرمانده اسکادران های شب پرواز لوفت وافه ( یوزف کامهابر ) ، ارنست هینکل ( سرطراح شرکت هینکل ) و ارهارد میلش ( مسئول وزارت هوانوردی آلمان / RLM ) با تاخیرهای طولانی روبرو گردید ، ضمن اینکه بدلیل گران بودن بیش از حد تولید هر فروند از این جنگنده ها ، مجموعا" تولید این سری به شکل محدود صورت پذیرفت . راست : بی اف-110 جی چپ : یونکرس-88 جی بااین وصف ، زمانی که سرمهندس طراح ، رابرت لوسر ، از شرکت مسراشمیت ، به خانه اول خود ، دفتر طراحی هینکل بازگشت ، بنا به پیشنهاد رییس شرکت ، کار خود را بر روی پروژه جدیدی که "بمب افکن سریع " به شناسه P.1055 نامیده می شد ، آغاز نمود . این پروژه ، هواگرد جدیدی را می بایست به نیروی هوایی آلمان تحویل می داد که کاراکترهای خاصی نظیر کابین تحت فشار برای خدمه ، مجموعه دوتایی از صندلی های پرتاب شونده ( که برای اولین بار مورد استفاده قرار می گرفت ) و یک مجموعه سه تایی از ارابه های فرود که ارابه فرود دماغه درزمان جمع شدن ، با یک چرخش 90درجه ای به درون بدنه اصلی جمع می شد ( بدلیل محدودیت دهلیز ارابه فرود ) ، برجکهای تیربار خودکارFDSL131 (بدون نیاز به خدمه ) شبیه به آنچه که در مسراشمیت 210 تجربه شده بود ، را در خود جای می داد . طراحی انقلابی هینکل-219 ، این جنگنده شب پرواز را نسبت به همتایانش در جبهه متفقین ، به یک هواگرد متمایز مبدل نموده بود قدرت پیشرانش مجموعه این زیرسیستم ها و بدنه اصلی می بایست توسط دو دستگاه پیشرانه DB-610 تامین میشد که درآن زمان ، هنوز در دست توسعه بود ، باا ین وصف ، هرکدام از این موتورها ، قدرتی در حدود 2200 کیلووات / 2950 اسب بخار ) تولید می نمود که در ترکیب با ماهیواره فوق العاده هینکل-219 ، سرعتی در حدود 750 کیلومتر بر ساعت ( 470 مایل درساعت در یک برد 4000 کیلومتری ( 2500 مایل ) ، در حالی که چیزی در حدود 2000 کیلوگرم بار ( 4410 پاوند ) را می بایست حمل می نمود ، بدان می بخشید . . مسراشیمت ME-210 اما در کمال تعجب ، وزارت هوانوردی آلمان در اوت سال 1940 این طرح را بدلیل پیچیدگی بیش از حد که خطر پذیری پرواز با آن در مقایسه با استانداردهای سال های ابتدایی دهه چهل ، را بسیار افزایش میداد ، بسرعت رد نمود . بااین حال ، سرطراح هینکل ، (لوسر) با هدف کاهش خطر پذیری و ایجاد توازن در عملکرد این طرح ، همزمان ، 4 گونه متفاوت با وینگ اسپن ( فاصله دو سربال ) و پتانسیل انتخاب دلخواه پیشرانه را ارائه نمود که به طرح P.1056 مسلح به 4 قبضه توپ 20 م.م در زیر بال و بدنه منجرشد ، اما وزارت هوانوردی آلمان این بار نیز درسال 1941 نپذیرفت . این رد طرح ها بصورت سلسله وار ، موجبات عصبانیت شدید هینکل را فراهم آورده و به همین دلیل ، لوس را از شرکت اخراج نمود . شکل خاص ماهیواره طرح هینکل باعث شد تا ترکیب جدید ارابه های فرود 3 تایی برای آن در نظر گرفته شود علیرغم این موارد حاشیه ای و همزمان با روند طراحی P.1055 ، فرمانده اسکادران های شب پرواز لوفت وافه ( یوزف کامهابر ) بتدریج ، نیازمندی یگانهای تحت فرمانش به یک جنگنده جدید را به سرفرماندهی لوفت وافه اعلام نمود و بلافاصله پس از این اعلام نیاز ، هینکل دست به کار شد و طرح P.1055 را برای تامین نیازمندی جدید لوفت وافه در قالب طرح P.1060 مجددا" بازطراحی نمود . طرح جدید ، مشابهت های فراوانی با پروژه اولیه لوسر داشت ،اما بلحاظ ابعاد کوچکتر بود ولی از پیشرانه های قدرتمند تر خنک شونده با هوای DB-603 وی-12 معکوس استفاده می نمود . به ترتیب از راست : پیشرانه های آلمانی دایملر- بنز دی بی-610 ، دایملر- بنز دی بی- 603 و جومو-211 براساس آنچه هینکل پیش بینی نموده بود ، موتورهای مورد استفاده می بایست به یکسری رادیاتورهای حلقوی شبیه به آنچه که در هواگرد JU-88A ( پیشرانه جومو-211) مجهزمیشد ، اما نمونه مورد استفاده در طرح هینکل ، بلحاظ ظاهری ، چشمگیرتر بحساب می آمد و بعد ازچند اصلاح در طراحی فنی به شکل خاص برای هینکل-219 در خط تولید قرار گرفتند ، به طوری که نمونه های تولید شده برای هینکل 219 در هواگردهای هینکل-177 بی ( 1944-1943 ) و شش نمونه اولیه بمب افکن استراتژیک هینکل-274 با اضافه شدن توربوشارژ برای ایجاد عملکرد بهینه در ارتفاع بالا ، مورد استفاده قرار گرفتند . از راست : بمب افکن هینکل -177 و برجک اتوماتیک FDSL131 با این حال ، گونه های اولیه DB-603 بلحاظ عملکرد مطلوب در ارتفاع های بالا ، چندان خوش سابقه نبود و این برای هواگردشب پروازی که می بایست بمب افکن های دشمن را رهگیری کند ، خوشایند به نظر نمی آمد ، به همین دلیل ، شرکت دایملر ، توسعه نمونه G را در دستور کار خود قرار داد که میتوانست 1400 کیلووات قدرت را درزمان برخاست از زمین تولید کند . با توجه به این مساله ، هینکل اطمینان پیدا کرد که طرح وی توسط وزارت هوانوردی مقبول خواهد افتاد ، به همین دلیل طرح نهایی را در ژانویه 1942 به RLM ارسال نمود . اما مجددا ، طرح هینکل به نفع نمونه های جدیدی نظیر یونکرس -88 و مسراشیمت ME-210 رد شد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-تاپیک مرتبط قصاب پرنده لوفت وافه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9 
  25. 1 پسندیده شده
    تشکر بسیار عالی   نکته ای که در این زمینه به ذهنم میرسه در مورد یونیفرم نظامی تعریف نشدن بلوز(تی شرت آستین بلند یا هرچی که اسمش هست) دریونیفرم سازمانی برای استفاده زیر جلیقه است   http://esam.ir/sell/itemImages/125091/goagil_71900-1058687!1.jpg   طبق تجربه شخصی استفاده از پیراهن های معمول نظامی در زیر جلیقه  ضدگلوله شدیدا اذیت کننده و باعث ایجاد شلختگی در ظاهر خواهد شد در تابستان و آب و هوای گرم هم باعث احساس گرما و ایجاد تعرق دو چندان خواهد شد در صورتی که در بلوز های استتاری با استفاده از طراحی و استفاده از متریال مناسب تمامی این نقایص برطرف شدن   مورد دوم بحث درجات نظامی در هنگام استفاده از جلیقه هست که بدلیل پوشیده شدن روی شانه ها با جلیقه این درجات دیده نخواهند شد و یک سرباز ساده از یک افسر ارشد قابل شناسایی نخواهد بود این یک نقص اساسیست. بهترین روش رو دشمنان ما پیش گرفته اند جابجایی این درجات از شانه ها به روی سینه و در هنگام پوشش جلیقه ضدگلوله چساباندن اتیکت درجه به روی جلیقه   http://www.slate.com/content/dam/slate/articles/health_and_science/science/2012/07/120705_SCI_ARMYUNIFORM.jpg.CROP.rectangle3-large.jpg