برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 15 خرداد 1402 در همه مناطق
-
4 پسندیده شدهاز روش های شیطان اینه که قسمتی از حقیقت را میپوشونه یا بخشی را تحریف میکنه و در مورد بخشی هم دروغ میگه. اینکه تمام اقدامات دفاعی ایران در دریاها ( واکنش به حملات به کشتی هاش چه توسط اسراییل و چه دزدی امریکایی و انگلیسی ) را با حذف بخش حملات اولیه آمریکا و اسراییل تهاجمی نشون بدی و اینکه همشون تقابلی و دفاع مشروع بر طبق اصل مقابله به مثل بودند را تحریف کنی و بعد هم مظلوم نمایی و گریه و زاری و ادعای دلسوزی کنی قبلا فقط از صهیونیستها برمیومد این طرز دروغگویی و تحریف و مظلوم نمایی پی اش ولی حالا گویا هم نشینی اثر کرده، آمریکا هم به همین رویه دچار شده. جالبه دنیس راس پا را فراتر گذاشته، شیوه آمریکایی برای باجگیری از کشورهای منطقه را در مقابل ناامنی ای که خودشش میبب هست را به ایران نسبت میده چون ایران قدم برداشته تا با کشورهای منطقه منافع منطقه را تامین کننده و ناامن کنندگان واقعی را که متعلق به اینجا نیستند را کنار بزنه. بعد آقا شاکی شده و البته حق داره، یکی از منابع تامین ثروت و تهدیدش از بین میره اینطوری وقتی چند کشور منطقه با هم دعوا نداشته باشند که یکی بلند شه بیاد بگه هزینش را بدید من ازتون دفاع میکنم.
-
4 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم سرگرد جان اسپنسر رییس مرکز اموزش جنگ شهری در کالیفرینا هست . تجریه اون شامل 23 سال خدت در ارتش و دو بار اعزام به عراق به عنوان نیروی پیاده نظام را دارد. همچنین در عراق مدتها به عنوان مربی و برنامه ریز امور استراتژیک کار کرده. و مولف چندین کتاب است در توصیف جنگ شهری گفته: "دفاع قوی ترین شکل جنگ است و شهرها اسفنج هایی هستند که نیروها و منابع را جذب می کنند." اهمیت بتن در جنگهای مدرن اهمیت بتن در جنگ های شهری را می توان از خاطرات و سخنان سربازان امریکایی اعزام شده به عراق می توان فهمید. بسیاری از این سربازان اعتقاد دارند هیچ سلاحی به اندازه بتن برای کمک به انها جهت تامین اهدافشون کمک نکرده. تامین امنیت، حفاظت از نیروها و برقراری امنیت و از بین بردن تهدیدات در محیط های شهری وظایفی بودند که سازه های بتنی به خوبی توانسته بودند انجام بدن . هیچ فردی نباید درسی که در مورد استفاده از سازه های بتنی در جنگ عراق وجود دارد فراموش شود. وقتی در سال 2008 به عنوان یک سرباز پیاده نظام به عراق اعزام شدم فکر نمی کردم که به یک متخصص بتن تبدیل شوم. از موانع کوچک بتنی برای کنترل ترافیک استفاده می شد همچنین از سازه های بزرگ بتنی برای حفاظت در برابر بمب های کنار جاده ای و شلیک راکت ها و خمپاره ها به طور گسترده در عراق استفاده می شد. در پایان ماموریت من در عراق ، می توان به شما بگویم که وزن هم مانع بتنی چقدر است ، هزینه ساخت انها چقدر است و همچنین چه نوع جرثقیلی برای جابه جا کردن ان مورد نیاز است . چند نفر می توانند پشت هر مانع بتنی پناه بگیرن یا چه تعداد از موانع بتنی را قبل از خراب شدن هر وسیله نقلیه با ان میشود جا به جا کرد. بغداد با موانع ، دیوارها و برج های نگهبانی پر شده بود. هر کدام نام و وزن خودشان را داشتند . موانع کوچک مانند جرسی ( با ارتفاع 3 فوت و وزن 2 تن) موانع متوسط مانند کلرادو ( با ارتفاع 6 فوت و وزن سه و نیم تن) و تگزاس ( با ارتفاع 6 فوت و 8 اینج و وزن 6 تن) موانع بزرگ ماننده آلاسکا ( با ارتفاع 12 فوت و وزن 7تن ) و پناهگاهها ( با قد 6 فوت و وزن 8 تن) و برجکهای نگهبانی با ارتفاع 15 تا 28 فوت وجو داشتند. اولین کاربردهای موانع بتنی در عراق مربوط به سال 2004 بود . با توجه به گسترش استفاده از بمب های کنار جاده ای یک از اصلی ترین تاکتیک های برای مبارزه با این تهدیدات این بود که در ابتدای بزرگ راه ها دیواره های بتنی به ارتفاع 12 فوت قرار بگیرد. سربازان روزها و ماهها تلاش کردند که ابتدای بزرگ راهها و سپس جاده های کوچک را با موانع بتنی پوشش دهند. هرینه این کار برای هر مانع بتنی به طور متوسط 600 دلار بود در طی 8 سال میلیاردها دلار برای این کار هزینه شد. مطمئنا دیواره های بتنی تهدیدات IED را از بین نمیبردن ، انها باید همواره تحت نظر می بودند که امکان پذیر نبود. در نتیجه دشمن با قرار دادن بمب ها در داخل یا بالای موانع بتنی خود را با این مسئله تطبیق دادند. همچین آنها با کمک منابع خارجی ( که به اعتقاد امریکایی ها ایرانی ها بودند) بمب های ساختند که می توانستند به دیواره های بتنی نفوذ کنند. در عین حال وجود دیواره های بتنی باعث شد دشمن نتوند به راحتی از بمب ها استفاده کرد میزان کشندگی آنها را کم کرد. همچنی این مواقع باعث شده بر رفت و امد ها نظارت بیشتری صورت بگیرد و کنترل بر وسایل نقلیه بیشتر شود. بمب های دست ساز تنها تهدید بزرگ ارتش امریکا در عراق نبودند. بعد از تهاجم ایالات متحده به عراق نیروی این کشور در پایگاه های خورد مورد حملات موشکی و خمپاره ای قرار می گرفتند. این حملات زمانی مخرب تر می شد که نیروها در پایپاه های کوچک استقرار پیدا می کردند. استفاده از سازه های بتنی در دیواره ها و سنگرهای و پناهگاه های بتنی در پایگاه باعث شده بود تاثیر این حملات کاهش قابل توجهی داشته باشد. بتن می تواند فضای مناسب برای سربازان جهت زندگی را فراهم کند . در سالهای اولیه جنگ فرماندهان به دنبال کارحانه های متروکه ، ساختمان های دولتی و مدارس برای اسکان نیروهای و بودند. استفاده از کیسه های شن یا تولید موانع خاکی نمی توانستند حفاظت کافی را برای این امکان فراهم کنند. با گسترش استفاده از بتن سربازان می توانستند در هر زمینی به راحتی مستقر بشن و موانع مورد نیاز جهت حفاظت از انرا فراهم کنند. تقاضا برای بتن به شدت افزایش پیدا کرد و تهیه بتن به یک ماموریت مهم تبدیل شده بود. با افزایش خشونت های فرقه ای در عراق اهمیت بتن به عنوان یکی از اصلی ترین مولفه های تامین امنیت بیشتر شد. نیروهای ایالات متحده از بتن جهت کم کردن پیچیدگی محیط استفاده می کردند. به وسیله بتن محیط های مختلف شهری را محدود می کردند و در ابتدای ورودی ها نیروی های داوطلب را قرار می دادند. به این صورت قابلیت مانور و حرکت نیروهای شوروشی را محدود می کردند. در ماه مارس 2008 نیروهای ائتلاف به طور گسترده در نیرد شهر صدر از موانع بتنی استفاده کردند. مقتدی صدر روحانی شیعه در پاسخ به حمله دولت عراق به جنوب بصره که شیعه نشین بود به آتس بس پایان داد و حملات گسترده به پست های بازرسی ارتش عراق و نیروهای ائتلاف ، نیروهایی که در جاده ها حرکت می کردند و پایگاه های نظامی و منطقه سبز انجام دادند. اصلی ترین منبع پشتبانی جیش المهدی منطقه شهرک صدر بود این منطقه با مساحتی در حدود 13 مایل مربع دو میلیون نفر سکنه داشت. نیروهای ائتلاف قبلا چند مورد حمله به اهدافی در شهرک صدر داشته اند. در شهرک صدر نیرو زمانی کمی برای ورود و خروج داشت به محض ورود نیروها به شهرک صدر تعداد زیادی از افراد مسلح به سمت مهاجمان حمله می کردند. برای درگیری در این منطقه نیروهای امریکایی به جای اینکه خودشان وارد محاصره شوند سعی کردند با کمک دیواره های بتنی به ارتفاع 12 فوت افراد مسلح را در نواحی مختلف محاصره کنند در شب ها نیروهای امریکایی به کمک جرثقیل ها و کامیون های عظیم دیواره های بتنی را حمل و نصب می کردند در یک شب خود میشد تا 122 مانع را میشد نصب کرد. نیروهای داخل شهرک به شدت به نیروی های نصب کننده تجهیزات جمله می کردند و ارتش ایالات متحده هم توسط بالگردها ، تانک ها و نفربرهای مسلح از نیروهای نصب کننده حمایت می کردند. در مدت 30 روز سربازن بیشتر از 3000 دیواره بتنی T شکل نصب کردند و یک دیوار به طول سه مایل احداث کردند . این دیوار با موفقیت توانایی جیش المهدی را برای انتقال نیرو و تدارکات و انجام حملات به خارج ار منطقه محصور کم کرد و توانست جلو دید این نیروهای جهت انجام حملات موشکی و خمپاره ای به مناطق بین المللی گرفت. این دیوار مجهز به پست های بازرسی بودند که کمک زیادی به ارتش ایالات متحده و عراقی ها برای پاکسازی شهر کردند. نیروهای ارتش به درگیری در شهرهای بزرگ با جمعیت بالای ده میلیون نفر فکر می کنند . بتن می توان به کاهش پیچیدگی محیط شهری کمک کند و باعث ثبات شود همچنین می تواند پناهگاههای امن برای نیروها در داخل شهرها ایجاد کند. آیا ارتش باید جرثقیلها با کیفیت بالا در اختیار داشته باشد؟ ایا قبل از عملیات باید تجهیزات بتنی را مستقر کرد ؟ آیا نیازی هست قبل از هر عملیاتی ارتش به فکر تامین بتن باشد؟ ایا نیاز هست تجهیزات هیدرولیکی با قابلیت حمل و نصب سازه های بتنی 6 تنی در ارتش وجود داشته باشد؟به نظر من جواب تمام این سوالات بله است بتن نقش مهمی در جنگ های مدرن خواهد داشت منیع این مطلب اهمیت مهندسی در جنگ را نشون میده در ابتدا می خواستم یک تاپیک تازه برای این مطلب بزنم اما مطلب خیلی طولانی بود و متاسفانه هنوز فرصت نشده همه را بزارم ان شالله اگر عمری بود ادامه می دم
-
4 پسندیده شدهاسم هر کدام از گردان ها مربوط به سطح اموزش و عملیاتی اون ها هست که داخل مقاله اشاره شده است ولی طبقه بندی سطوح اموزش بصورت عمومی و تخصصی بسیار کار خوبی بوده که انجام شده است برای مثال یک اموزش عمومی داریم که در حد تیراندازی و بکارگیری سلاح است و در سطوح بالا انجام تمرینات در حد تکاور و چتربازی و غواصی هست که ارزشش رو تو سوریه نشون داد وقتی رفتن نیروی داوطلب نیاز بود نه نیروی کادری و حقوق بگیر
-
4 پسندیده شدهسربازی و اموزش عمومی نظامی بحث اموزش نیروهای نظامی در کشور از هزاران سال پیش مطرح بوده است. در زمان هخامنشیان ارتش حرفه ای، در زمان اشکانیان ارتش مردمی و در دوران ساسانیان مجدد ارتش حرفه ای شکل گرفت. بعد از ساسانیان، ارتش منظم در ایران به ان شکل حرفه ای وجود نداشت و بیشتر برپایه نیروهای مردمی ارتشها شکل می گرفت تا زمان رضا خان که سربازی اجباری ایجاد شد. به ظاهر ارتش منظم منطبق با نیاز روز و بسیار کارامد در حفظ کشور بود. اما جنگ تحمیلی نشان داد که ارتش حرفه ای لازمه امنیت و عدم تهاجم کشور است ولی بسیج مردمی می بایست در کنار ارتش حرفه ای باشد تا در لحظات خطر به کمک کشور بیاید. بسیج عمومی لزوم به اموزش عمومی نظامی را کاملا نشان می دهد. در کتاب شراره های خورشید، تو جلسه قبل از عملیات یکی از محورهای بحث، کافی نبودن اموزش نیروها بود و حتی نیروی کادر باکیفیت برای فرماندهی کمبود و قابل جایگزینی هم نبود سر همین نفرات گردان ها تعدادشون زیاد شد تا کمبود فرمانده رو پوشش بدن ولی ضعف مهارت نیرو همیشه گریبان گیر میشد خلاصه تجربیات نشان می دهد که یک کشور می بایست یک ارتش حرفه ای و یک ارتش مردمی داشته باشد کارهای تخصصی همچون خلبانی، مهندسی رادار و .... باتوجه به هزینه بر بودن و بحث های سری اطلاعات مشخصا مربوط به حوزه های یک ارتش حرفه ای می شود. اما اموزش عمومی باید چگونه باشد؟ تا اثر بخشی لازم را در وقت نیاز داشته باشد در بحران و نیاز چه سربازی با چه مهارتی نیاز داریم؟ البته باید قبل از هر صحبتی مواردی که نیروی مردمی ورود می کند را مشخص کنیم تا جواب درستی بگیریم در نگاه اول موارد مهم 1- اشنایی با سلاح های انفرادی 2- دفاع شخصی 3- مسیریابی و دادن گرا 4- رانندگی چه سواره چه زرهی 5- حفاظت اطلاعات 6- دفاع ش م ر 7- دفاع غیر عامل 8- تحمل و فکر کردن در سختی نبرد 9- شنا و کوه نوردی و پیمایش 10- امداد و نجات و .... از این نظر باید برای اموزش نیروهای سرباز و غیر حرفه ای اصولی رو مدون کنیم که در طول تحصیل و تا پایان خدمت سربازی، این موارد را فرا گرفته باشد یک کار خوب در این زمینه دوره های بسیج هست که در قالب گردان هایی نیروهای مردمی را اموزش و ارتقا می دهد باتوجه به کار خوب سپاه در بسیج و گردان های تخصصی می شود مهارت های تخصصی را هم در کنار اموزش پایه به جوانان علاقمند اموزش داد تا به عنوان یک نیروی ذخیره نیروی نظامی چه از نظر جسمی و فکری عقبه امنیتی و نظامی کشور را تامین کنند. یک سوال از دوستان الان شما از یک نیروی اموزش دیده مردمی چه سطح توانایی انتظار دارید؟ باتشکر از جناب @MR9
-
3 پسندیده شدهعکس جدید از ناو دوم کلاس شهید سلیمانی: اسم این ناو را شهید حسن باقری گذاشتند. اسم ناو سوم را هم شهید صیاد شیرازی گذاشتند که هنوز عکسی از آن گذاشته نشده. یک تصویر از داخل ناو شهید سلیمانی: گذاشتن رادار جدید روی ناو شهید سلیمانی: احتمالا رادار پدافند نواب هست
-
2 پسندیده شدهگویا این سیل جمعیتی فعلا در ایران ذخیره و سیو موندن تا کم کم به سمت اروپا مهاجرت کنن!! یعنی ایران یک سکوی پرش برای اینها هست!!! ولی با پایین اوردن سطح زندگی در ایران و ایجاد تورم و فشار به یارانه های غذایی دارویی بهداشتی ،انرژی و اموزشی و دارویی باعث عقب افتادگی زیر ساخت و البته باعث رشد فرهنگ مهاجرت کردن و سودگرایی و منفعت طلبی مردم و ملیت زدگی میشن!!
-
2 پسندیده شدهشلیک موشک های توچکای ارتش اوکراین به مواضع ارتش روسیه https://www.aparat.com/v/4W8wU مقاومت تانک روسی در برابر آسیب شدید از مین و موشک ضد زره https://www.aparat.com/v/q3k9N فیلم لحظه سقوط میگ 31 ارتش روسیه در اثر مشکل فنی، تصاویر ناب که توسط وینگ من گرفته شده https://www.aparat.com/v/Ro41t درگیریهای شدید در جنگل های اطراف کرمینیا https://www.aparat.com/v/qfBP6 ناتوانی سامانه های پدافندی ارتش روسیه در برخورد با حملات پهپادی https://www.aparat.com/v/PAq6N
-
2 پسندیده شدهتا حدودی با فرمایشتان موافقم ولی نه کامل نمونش هم در استفاده از پیاده نظام و تجهیزات انفرادی هست که باز در همین جنگ اوکراین شاهد این هستیم که هرچه باز پهپاد و تانک و توپخانه خط مقدم رو بکوبند باز این پیاده نظام هست که تیر خلاص آخر رو میزنه. هر چی جای خود باید یاد گرفت از جنگ ترکیبی استفاده کرد و ترکیب یگانها و گردانها رو بر اساس اون تغییر داد.
-
2 پسندیده شدهبسم ا... در ستایش رزم مکانیزه سبک میخائیل توخاچفسکی ، یکی از بزرگترین تئوریسین های رزم زرهی در شوروی سابق بشمار می رفت که نقش وی بعنوان پیشگام ، در تدوین تاکتیک های زرهی ارتش سرخ به تقریب قابل انکار نیست . وی در دهه بیست و سی میلادی ( قبل از بازداشت و اعدام) به شکل جدی بدنبال تغییر و اصلاح شیوه رزم ارتش سرخ و از رده خارج کردن واحدهای سوارنظام اسبی بود . با اصرار وی ، ارتش بسمت طراحی و تولید زره پوش های سبک حرکت کرد که یکی از نخستین ایده های وی در قالب تانک سبک بی تی-7 نمود پیدا نمود . این محصول در جریان جنگ با ژاپن ، کارایی قابل توجهی را از خود نشان داد و به یک ایده اولیه برای توسعه نمونه های بعدی تبدیل گردید . ارتش سرخ با تولید انبوه این زره پوش و در ترکیب با واحدهای توپخانه خودکششی اولیه خود ، شکست سختی را به ارتش ژاپن وارد آورد . درتصویر فوق ، دو دستگاه بی تی-7 به همراه یک نمونه جالب از توپخانه خودکششی اس یو-1 ( ترکیب خودروی نیمه سنگین گاز - آآآ و توپ 76 م.م ام-1927 ) در جریان مانور ارتش سرخ دیده می شود .
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز «اس دی بی» زمین پرتاب Ground-Lanched Small Diameter Bomb/GLSDB نیروهای زمینی در سراسر جهان امروزه با مأموریت هایی روبرو هستند که برای انجام این مأموریت ها ، به توان آتش بیشتر و دقیقتری نسبت به گذشته نیاز دارند. ساب سوئد [با همراهی بوئینگ] بمب کم قطر پرتاب شونده از زمین (GLSDB) را به عنوان راه حل این نیازها توسعه داده است. مهماتی هدایت شونده از زمین که ضمن داشتن دقتی بالا از بردی طولانی نیز برخوردار هستند. فی الواقع دو شرکت ساب و بوئینگ در آگوست سال 2014 توافق نامه ای را امضا کردند تا سلاحی جدید را که ترکیبی از سه سلاح موثر «SDB-1» و «GBU-39B» و «M-26 Rocket Motor» است را تولید نمایند. شاکله اصلی و کلاهک جنگی GLSDB ، بمب کم قطر SDB I است. همانطور که می دانید ، «اس دی بی» ، یک بمب هوا سُر (گلاید = Glide) و با دقت بالا است که از سال 2006 تا کنون در حال تولید است. پس از تولید بیش از 20 هزار تیر بمب SDB (که نزدیک به 10 هزار تیر آن مورد استفاده رزمی قرار گرفته است) ؛ اکنون دیگر «اس.دی.بی» یک سلاح دقیق و با قابلیت اطمینان بالا شناخته می شود. علاوه بر آن SDB دارای کاربران متنوع و گوناگونی در سطح جهان است که از آن میان به نیروی هوائی ایالات متحده ، نیروی هوائی نروژ و بیش از سیزده کشور دیگر اشاره نمود. GLSDB از سرمایه گذاری های انجام شده در حوزه تحقیقات توسط این نیروهای هوایی استفاده می کند و توانمندی کم هزینه ای را برای نیروهای زمینی فراهم می کند. در واقع دو شرکت پیشرو هوانوردی یعنی «ساب سوئد» و «بوئینگ آمریکا» ، در کنار ؛ هم بمب کوچک کم قطر (GLSDB) را در دسته مهمات توپخانه موشکی توسعه داده اند. سلاحی که برای تأمین نیازهای در حال تحول نیروهای مسلح طراحی شده است. Svein Daae (رئیس واحد بازاریابی GLSDB در کمپانی SAAB سوئد) می گوید: از آنجا که نسخه اصلی SDB یک مهمات هوا به سطح بود ، تمام فناوری های مورد نیاز (نظیر سیستم های ناوبری) در این بمب از پیش قرار دارد. SDB با هدایت INS که توسط GPS مقاومت به اخلال [ضد جمینگ] پشتیبانی می شود ، به سمت اهداف از پیش تعیین شده ، حرکت می کند. از آنجا که این سیستم نیازی به طی نمودن مسیر بالستیک به سمت هدف ندارد ، می توان GLSDB را از هر سو و «بدون نیاز به تغییر جهت لانچر» به سمت اهدافی در زوایای 360 درجه شلیک نمود. از آنجائی که G-LSDB توانایی پرواز در مسیرهای غیر بالستیک و انجام انواع مانورها برای حمله به اهداف خود را دارد ، نمی توان آنها را با سلاح های آتش مستقیم معمول و یا منحنی زن مرسوم در سازمان رزم نیروهای زمینی مقایسه کرد و بهره گیری از این سلاح ، توان آتش متفاوت و منحصر به فردی را برای این نیروها فراهم می کند. در واقع GLSDB که ترکیبی از بمب هوا سُر «SDB I» و موتور موشک/راکت زمین پایه «M-26» می باشد ، با برد عملیاتی 150 کیلومتر و ضریب خطا در اصابت 1 متر ، به نیروهای زمینی امکان درگیر شدن و توانائی ضربه زنی (با دقت بالا) با طیف وسیعی از اهداف در محیط های عملیاتی پیچیده فراهم می کند که تا پیش از این از دسترس نیروهای زمینی خارج بود. همچنین مهمات هوشمند GLSDB توانایی ضربه زدن به «اهداف متحرک» در «هر شرایط آب و هوایی» (هم در روز و هم در شب) و با «خسارات جانبی کم» را دارد. بخش هدایتگر این موشک زمین پایه ؛ همچنین شامل یک گیرنده GPS با قابلیت ضد جم، در دسترس بودن سیستم هدایت انتخابی ، یک ماژول ضد جعل (SAASM) و یک ماژول پیشرفته هسته پردازشگر دو (ACP 2) است. به عنوان نکته آخر باید گفت که طول هر تیر بمب زمین پرتاب GLSDB حدوداً 390 سانتی متر (154 اینچ) ، قطر حدوداً 24 سانتی متر (9.5 اینچ) و وزن تقریبی 600 پوند است. منبع منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز شاهین دَرَّندِه (Predator Hawk) شاهین درنده / شاهین شکارچی یک سامانه موشکی بالستیک تاکتیکی و کوتاه برد است که توسط صنایع نظامی اسرائیل (Israel Military Industries-IMI) توسعه و تولید شده و تاکنون فقط توسط نیروهای مسلح اسرائیل استفاده می شود. پردیتور هاوک موشکی برای حمله و انهدام اهداف با اولویت بالا در حداکثر برد 300-400 کیلومتر با سرجنگی 140-220 کیلوگرم و دقت 10 متر CEP است. این موشک هدایت شونده می تواند بدون توجه به شرایط آب و هوایی و مستقل از سیستم های اضافی، هدف را در برد 50 تا 300 کیلومتری مورد اصابت قرار دهد. نسخه ای که برای صادرات به کشورهای آذربایجان و قزاقستان پیشنهاد شده دارای کلاهک سنگین تر (200 کیلوگرم) و برد کمتر (250 کیلومتری) می باشد قابلیت شلیک به عمق آن در برابر طیف وسیعی از اهداف با سود بالا در سراسر «میدان نبرد تاکتیکی» نظیر : «مراکز فرماندهی و ارتباط» ، «تأسیسات لجستیکی» ، «زیرساختهای حملونقل» ، «مقرهای فرماندهی» ، «سایتهای جنگ الکترونیک» ، «سایتهای رادار» ، «سایتها و مراکز استراتژیک» و ... مؤثر است. این موشک مافوق صوت بسیار مانور پذیر میتواند یک هدف 300 کیلومتری را در حدود 8 دقیقه مورد اصابت قرار دهد، که باعث میشود Predator Hawk یک راهحل ترجیحی برای انجام ضربات دقیق و جراحی شده ای باشد که تا پیش از این ، ایفای این نقش تنها بر عهده نیروی هوایی یا نیروهای ویژه کوماندوئی بود. این موشک بالستیک برای شلیک در یک سیلوی پرتاب کانتینری (LPC) مهر و موم شده قرار دارد که هر LPC حاوی 2 موشک است. موشکهای Predator Hawk را میتوان با پرتابگرهای راکت انداز LYNX که بر روی یک خودروی ۸×۸ سوار هستند و یا از سایر پرتابگرهای موجود پرتاب کرد. لازم به یادآوری است ، «پردیتور هاوک» که از سال 2016 در خدمت قرار گرفته دارای مکانیزم هدایت مبتنی بر GPS/GLONASS/INS می باشد. انواع پرتابه ها و دیگر محصولات Elbit Systems در یک نمایشگاه نظامی منبع منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
2 پسندیده شدهخلاصه عملکرد تانکها در جنگ شش روزه (1967) اعراب و اسرائیل آمار برخورد پرتابه ها به بخش های مختلف تانکها جمع دادها در نمونه بزرگ 1400 دستگاه 25/3 درصد بخش جلویی بدنه 17/8 درصد برجک 47/4 درصد بخش کناره بدنه 9/5 درصد بخش انتهایی بدنه درصد نفوذ پرتابه ها در تانک های مختلف -زره های شیب دار و فاصله دار یک مزیت برای تانک ها محسوب میشود - زره های جانبی در تانک ها آسیب پذیر هستند ( البته در جدول یک اشتباه وجود دارد تانک AMX30 در زمان جنگ شش روزه وجود نداشته احتمالا منظور تانک سبک Amx13 بوده است.) احتمال آتش سوزی بعد از نفوذ پرتابه به داخل تانک - منشا اتش سوزی میتواند مهمات و یا سوخت باشد -قرار دادن سوخت با مهمات ترکیب بدی در محفظه رزمی تانک ها است -- باید سوخت را از محفظه رزمی توسط بسته قدرت (power pack) خارج کند عملکرد مهمات در توپ 105 م.م تانکها درصد نفوذ مهمات ضد زره کفشک دار (APDS) و شدیدالانفجار ضد زره (HEAT) - اهداف مهمات APDS: فقط تانکها در حال حرکت یا زیر 1000 متر - اهداف مهمات HEAT: تانک ها و چند منظوره بالای 1000 متر عملکرد تانک تی-55 در نبرد شش روزه امتیازها نیمرخ کوتاه و هدف کوچک در موانع دفاعی - قابلیت صعود عمودی در حدود 0.6 متر مهندسی عالی زره شیب دار ضعف ها نداشتن فاصله یاب مخزن های سوخت خارجی ذخیره سازی پایه مهمات 38 گلوله ذخیره مهمات و سوخت در برجک شلوغ نبود مهمات شدیدالانفجار ضد زره درس های رزمی کسب شده حذف گنبد عظیم فرمانده، جایگزینی مسلسل کالیبر بزرگ 0.50 با مسلسل 7.62 م.م و اضافه کردن زره های جانبی در تانک M48 استفاده از نورافکن خطرناک و آسیب پذیر است ( موجب لو رفتن موقعیت تانک می شود) نیاز به دید های نظارتی مجهز به مادون قرمز منفعل نیاز به ساده ترین دستگاه شناسایی دوست یا دشمن عملکرد ضعیف موشک های ضد زره هدایت شونده Shmel (نامگذاری ناتو Snapper) - 400 شلیک ، انهدام 3 تانک اثرگذاری بالایی توپ های ضد زره 100 م.م شوروی پ.ن برای نشان دادن نقش و اثرگذاری واحدهای زرهی در یک نبرد و نتیجه گیری دقیق از آن در ابتدا نیازمند دسترسی به داده های جامع و نمونه گیری های بزرگ است. با دادهای کم و یا ناقص نتیجه گیری حاصل میتواند اشتباه وگمراه کننده باشد. تانک چیفتن منهدم شده ارتش ایران در جنگ با عراق - مستند سازی و جمع آوری داده یکی از الزامات اصلی برای رسیدن به نتیجه گیری دقیق از صحنه نبرد است.
-
2 پسندیده شدهداده نمای یک لشکر زرهی در ارتش انگلستان تصویر بالا مربوط به تجهیزات زرهی و مکانیزه یک لشکر زرهی در ارتش انگلستان است که در آینده و به مرور از سال 2023 میلادی به بعد به این شکل خواهد بود. این لشکر زرهی دارای 4بخش اصلی شامل 2 گردان (خودروهای ) بوکسر ، یک تیپ زرهی و یک تیپ سواره نظام زرهی است.
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا با سلام خدمت عزيزان گرامي ... نبرد كربلا گپ (گپ=فاصله) واقعه اي بود كه در جنگ 2003 عراق اتفاق افتاد . كربلا گپ يك نوار پهن به وسعت 20 الي 25 مايل (هر مايل 1.6 كيلومتر) است كه در كنار رودخانه فرات به سمت شرق پيش ميرود تا غرب درياچه رزازه . اين نوار توسط فرماندهان عراقي به عنوان سرزميني شناخته ميشد كه دستيبابي به آن براي دشمن كليد فتح بغداد محسوب ميشد ~ و به همين علت توسط بهترين واحدهاي گارد رياست جمهوري عراق محافظت ميشد . در طي جنگ 2003 عراق نيروهاي آمريكايي حملات سنگين و متمركزي با استفاده از نيروي هوايي و حمله زميني در اين ناحيه بر عليه مواضع عراقي ها انجام دادند كه منجر به نابودي و فتح اين منطقه توسط نيروهاي اعتلاف گرديد . تحركات اوليه . فرماندهي نظامي عراق براي بستن كربلا گپ ابتدا دو واحد گارد رياست جمهوري عراق را در اين منطقه مستقر كرد . كه اين نيروها با حجم سنگين حملات هوايي مواجه شدند . در حالي كه نيرو هاي اعتلاف از ابتداي ماه مارچ براي يك عمليات فريب استراتژيك برنامه ريزي كرده بودند نيروهاي عراقي را متقاعد كنند كه لشكر چهارم نيروي زميني آمريكا قصد انجام يك حمله گسترده از شمال عراق از سمت تركيه را دارد . اين نقشه فريب جواب ميدهد ! در ماه اپريل فرزند صدام قصي حسين اعلام ميكنند كه حمله آمريكا از جنوب نمايشي ظاهري براي فريب ارتش عراق است و به فرماندهي نظامي دستور ميدهند تا نيروهاي مستقر در منطقه كربلا را به شمال بغداد منتقل كنند . ژنرال رعد الحمداني كسي كه فرماندهي منطقه كربلا را بر عهده داشت با اين امر مخالفت كرد و هشدار داد كه كمبود پشتيباني و امكانات نظامي در كربلا گپ باعث خواهد شد تا ارتش آمريكا بتواند ظرف 48 ساعت بغداد را بدست گيرد . اما اين پيشنهاد وي در گوش كر فرو نرفت ! (طبق مصاحبه رعد الحمداني در پي بي اس) در همين اثنا نيرو هاي آمريكايي وارد گپ شدند و با دستيابي به شهر مصيب به رودخانه فرات رسيدند . در حالي كه به نظر ميرفت نيرو هاي عراقي برنامه اي براي حملات شيمايي به شهر اماده نباشند . در مصيب نيروهاي امريكايي وارد رود فرات شدند و با استفاده از قايق پل حياتي القاعد را بعد از آنكه تيم تخريب عاقي نتوانست آنرا به موقع منهدم كند بدست گيرند .و در نتيجه براي پاسخ به اين اقدام ژنرال حمداني فرمان حمله متقابل ضروري را صادر ميكند . حمداني بعدها گفت كه واحد تحت امر وي در شرايطي نبودند كه بتوانند چنين فرماني را صورت بدهند و به همين خاطر به وي پيشنهاد ميشود كه با استقرار واحدهايش در طول رودخانه يوسفيه بتواند از پيشروي نيروهاي آمريكايي جلوگيري كند . با اين وجود نيروهاي تحت امر حمداني در شب 3 آپريل دست به اين حمله ميزنند .. ضد حمله عراقي ها دوم و سوم آپريل . تيپ 10 زرهي از لشكر مدينه و تيپ 22 زرهي از لشكر (نابوچادنظار) Nebuchadnezzar در زبان بابلي به معناي حافظان مرزي هست با پشتيباني توپخانه به عقبه نيرهاي در مصيب حمله ور ميشوند . اين حمله به طرز وحشيانه اي با استفاده از آتش تانك و حجم بسيار وسيعي از حملات توپخانه موشكي دفع شد ! بگونه اي كه تمام تانكهاي عراقي شركت كننده در اين حمله يا منهدم شدند يا از كار افتادند .. صبح روز بعد هليكوپتر ها و هواپيماهاي اعتلاف باران مرگ را بر سر گارد رياست جمهوري عراق باريدند . كمر گارد رياست جمهوري عراق تحت اين حمله شكسته و بواسطه اين حجمه سنگين تمام توان ~ فرماندهي و انسجام خودش رو از دست داد . تا پايان روز تمام تانكهاي 3 تيپ زرهي كه تحت امر ژنرال حمداني قرار داشتند و خود حمداني عقب نشيني كرده و يا پا به فرار گذاشتند .. درحالي كه نيروهاي آمريكايي بدون از دست دادن حتي يك نفر در اين عمليات در حدود 230 الي 300 كشته به نيروهاي عراقي تحميل كردند . انهدام لشكر مدينه . 3 آپريل ~ در حالي كه امواج جنگ در اطراف مصيب شدت گرفته بود قطعات ديگري از لشكر 3 نيروي زميني فرودگاه بين المللي بغداد را به تصرف دراورده بودند ! فرماندها ارتش آمريكا تصميم ميگيرند تا قبل وارد شدن به عمق بغداد بقاياي لشكر مدينه از گارد رياست جمهوري عراق كه هنوز در جنوب بغداد مستقر هستند را پاكسازي كنند.هدف : انهدام لشكر مدينه با حمله از پشت در حالي كه اين لشكر اقدام به تعقيب و مقابله با گروه ديگري در مقابل خود ميكند . تيپ 2 از لشكر 3 نيروي زمين ارتش امريكا تحت فرماندهي سرهنگ دوم ديويد پركيننز به سمت جنوب غرب آخرين هدف با اسم رمزي براي قطع كردن بزگراه 1 و 8 فرستاده ميشود . اين جابجاي بواسطه نيروي پياده نظام عراقي دفاع ميشود و در حين آخرين ماموريت يك سرباز آمريكايي زخمي و يك تانك آبرامز توسط گلوله ارپيجي از كار مي افتد(كه بعدا مرمت ميشود) . بعد از دستيابي به اين هدف لشكر سوم و تيپ 2 نيروي زميني وارد جنوب شده و با گردانهاي دهم و تيپ دو لشكر مدينه مواجه ميشوند . با وجود اينكه گزارشي مبني بر نابودي 80 درصد واحد ها و تجهيزات خودرويي ميرسد عراقي ها باقي وسايل خود را از مواضع دفاعي خود دور ميكنند و در كنار تاسيسات و درون نخلستانهاي اطراف مخفي نموده و مقدار زيادي از اين وسايل بجا مانده از حملات هوايي در امان ميمانند .بدين ترتيب صدها تانك و خودروي زرهي عراقي توپدار عراقي باقي ميمانند . تانكهاي آمريكايي با پخش كردن و جدا سازي اين تجهيزات و هدايت انها مقدار زيادي از تجهيزات بجا مانده رو از بين ميبرند در حالي كه خيلي از اين تجهيزات بدون حمايت و يا خالي منهدم ميشوند . با اين حال برخي از اين تجهيزات جان سالم بدر ميبرند و نيروهاي بجا مانده عراقي در حالت دفاع نا هماهنگ قرار ميگيرن. همين امر سبب ميشه تا خيلي از سرباز ها با دراوردن يونيفرم نظامي و پوشيدن لباس افراد عادي در حين جنگ پا به فرار بگذارند . بدين ترتيب لشكر مدينه از وجود يك نيروي تاثير گذار نظامي خارج شد ... ! پيامدها . نبرد كربلا گپ در نهايت با كمترين خسارت ممكن منجر به نابودي لشكر 3 زميني بهترين واحد گارد رياست جمهوري عراق شد . نابودي اين واحدها باعث شد كه دربهاي بغداد كاملا باز در مقابل لشكر 3 نيروي زميني آمريكا قرار بگيرد و در روز بعد سرهنگ پركينز فرماندهي حمله رعد آسا به جنوب بغداد را بر عهده گرفت . و بدين ترتيب بغداد در چند روز سقوط كرد ...! - گروه شناسايي نيرومخصوص آمريكا تيم ODA 551 که ده روز قبل از حمله در کربلا گپ مستقر شدند .. --- ذكر مطلب تنها با استفاده از لينك ميليتاري مجاز است .. WWW.MILITARY.IR WORIOR ــــــــــــــــــــــــــ اين تفاسير و ماجرا ها رو آمريكايي ها نوشتند بنابر اين نميشه گفت همه چيز انگونه بوده كه اينها گفتن(چون اكثر منابع به نحوي صهيونيست هستند) و من متن ويكي رو ترجمه كردم و خود ويكي منابع رو در انتها ذكر كرده .... http://en.wikipedia....rbala_Gap_(2003)#cite_note-pbs.org-0 مصاحبه ژنرال حمداني در pbs http://www.pbs.org/w...views/raad.html
-
1 پسندیده شدهتشکر ابراهیم جان همانطور که در پست قبلی اشاره کردم برای مقابله با این تهدید چند بعدی از جانب افغانستان که طالبان چند بخش از این تهدید رو شامل میشه و امروز بصورت پیکان خروجی این تهدیدات سنتی بروز و نمود پیدا کرده ، باید یک برنامه ریزی جامع در سطح استراتژیک و بصورت چند بعدی انجام بدیم که از مسائل نظامی و امنیتی گرفته تا اقتصادی و اجتماعی و در نهایت قومی و مذهبی و سایر موارد رو شامل بشه ، پیکان کوچکی که امروز دیده میشه به عنوان بوته کوچکی است که سر از خاک برآورده و قبل از اینکه تبدیل به درخت شود باید تکلیف آن را مشخص کنیم همانطور که قبل از تبدیل داعش به درخت جلوی آن را گرفتیم. امروز سطح تهدید هم جدی هست و هم جدی نیست چون انواع تهدیدات مختلف از جانب افغانستان از جمعیت بالای مهاجرین در داخل کشور گرفته تا تهدیدات مرزی و ... هنوز به یک اجماع و اتحاد نرسیدن ولی به مرور زمان این تهدیدات با هم افزایی و هم پوشانی که با هم خواهند داشت به یک تهدید جامع و منسجم تبدیل خواهند شد ، مرحله ابتدایی بروز این سطح از تهدید منسجم و سازمان یافته را پنج سال پیش بینی میکنم که با ضریب نفوذ یک درصد در بین مهاجرین افغان و فرض بر ده میلیون مهاجر در ایران ، بعد از گذشت این مدت زمان باید همزمان در سطوح مختلف تهدیدات با یک صد هزار نفر طرفدار طالبان در داخل کشور + خود دولت تروریستی طالبان در همسایگی کشورمون و در مرزهای افغانستان روبرو بشیم ، در بلند مدت و در صورت عدم اخراج مهاجرین افغان ، باید منتظر جذب ده درصد از این جمعیت مهاجرین به سمت تفکر طالبانی و ضد ایرانی و ضد شیعی باشیم که برای رسیدن به این مرحله ده الی پانزده سال زمان لازم است و اگر تا آن روز خودمان را آماده نکرده و مهاجرین را از کشور اخراج نکنیم ، باید با ارتشی از مهاجرین طرفدار طالبان در داخل کشور و همزمان با ارتشی از طالبان که در آن روز اتفاقا مجهز هم خواهند بود در مرزها روبرو شویم. لطفا مسئولین از خواب غفلت بیدار شوید ... ایران با بزرگترین تهدید تاریخ معاصر خویش روبرو است ... این تهدید از جانب آمریکا و اسرائیل و عربستان نیست ... بلکه از جانب افغانستان طالبانی و مهاجرین افغانی میلیونی و در پس زمینه ذهنی با تفکرات طالبانی و ضد ایرانی است برای اینکه تهدید مهاجرین افغان رو از بین ببریم راه حل کلی اخراج آنها میباشد ، ولی همزمان میتوان آنها را در قالب گروههایی سازمان دهی کرد و کنترل مناطق غربی افغانستان را به آنها سپرد تا بین ایران و طالبان یک منطقه حائل وجود داشته باشد ، در اینصورت میتوان الگوی کردستان عراق رو در غرب افغانستان پیاده سازی کرد و در بلند مدت با رونق اقتصادی این مناطق میتوان جلوی روند مهاجرت افاغنه به داخل کشور را گرفت.
-
1 پسندیده شدهراهكار واقعي؟ با موشك سد رو بزنيم؟ يه تيم بره و كنترل سد رو از كار بندازه؟ تا نزديكى سد رو تصرف كنيم؟ ورود كالا رو ببنديم؟ ؟
-
1 پسندیده شدهاين نكاتي كه فرموديد بحث ريز هست تو صحبت هاي فرماندهان ما هميشه اين حرف بود كه عمليات هاي ما سايه اي از لو رفتگي رو داشتن و غافلگيري معني اش عدم تشخيص محور اصلي توسط دشمن و بستن او محور بود نه امادگى اش در خطوط اين قضيه در ولفجر ٨ و كربلاي ٤ و بعد تغيير مامور به كربلاي ٥ بلدتر بود حالا شبيه همون شرايط ايجاد شده روسيه ميدونه اكراين ميخواد حمله كنه محورها هم تقريبا مشخص هست اكراين هم سعي ميكنه با جنگ رواني و حملات ايذائي عمليات فريب ايجاد كنه اين عمليات سال پيش موفق بود و امسال ؟؟
-
1 پسندیده شدهبا سلام با تشكر از اين مقاله كه نسبتا نكته اي مهم داره @MR9 اگر دقت كنيد عمليات اكراين از ٦ محور ممكن هست و همه مي دانن كه حمله اكرايني ها انجام ميشه ولي از كدام محور و چه فريبي؟ اين دقيقا همون بحث ما در ٨ سال دفاع مقدس بود كه عراق زمان و محورها تقريبي حمله رو ميدونست و ما هم بايد عمليات مي كرديم و كلي داستان لو رفتن و غافلگيري داشتيم و هنوز بحث كربلاي ٤ و ٥ زنده هست الان نمونه اكراين يك مدل زنده هست كه سختي كار فرماندهان ما رو اونجا درك كرد
-
1 پسندیده شدهبخش سوم و پایانی محور ششم : استان زاپوروژنیه براساس تقسیم بندی بررسی شده ، واحدهایی از ناحیه نظامی جنوب و چند یگان نامنظم از بخش غربی استان زاپوروژنیه دفاع می کنند. میل بلاگرهای روسی معتقدند که واحدهایی از لشکر 42 تفنگدارموتوری جمعی ارتش 58 تسلیحات ترکیبی ، هنگ های تفنگدار موتوری 70 و 291 ، بخصوص گردان دوم هنگ 291 در جنوب شهر زاپوروژنیه مستقرند . علاوه براین ، یک گردان تانک از هنگ 291 نیز دراین محور رصد شده که درکنار آن ، تیپ 22 ستاد کل در کنار ارتش 58 حضور دارند . وضعیت استحکامات احداث شده یا در دست احداث ارتش روسیه زاپوروژینه شرقی آوریل 2023 ارتش اوکرین مدعی شده که براساس ردگیری های مخابراتی ، هنگ 503 از لشکر 19 موتوری نیز در 33 کیلومتری جنوب شرقی زاپوروژنیه حضور دارد . مضاف براین ، روسها مدعی شده اند که تیپ شصتم موتوری ( که درسال 2019 به هنگ 143 تفنگدار موتوری تبدیل شد ) دراین منطقه حضور ندارد .واحدهای نامنظم نیزدراین محور دیده شده اند ولی عمدتا در عملیات دفاعی مشارکت دارند که عمدتا شامل داوطلبان خارجی و نیروهایی از استان زاپوروژنیه هستند . به گفته منابع روسی ، گردان سودوپلاتوف ، گردان آخمت جنوبی از چچن نیز در این استان مستقر هستند. وضعیت جبهه در زاپوروژنیه 23 آوریل 2023 در حالی که منابع اطلاعاتی غربی مدعی اند که ارتش روسیه در استان زاپوروژنیه ، از ابتدای سال 2023 کاملا آرایش دفاعی بخود گرفته ولی یگانهای این محور احتمالا در مقایسه با سایر محورها ، فعال تر وآماده تر به نظر می رسند . در مجموع عناصر مستقردراین منطقه شامل : 1- ناحیه نظامی جنوب روسیه - ارتش 58 تسلیحات ترکیبی (شامل لشکر42 تفنگدار موتوری گارد / هنگ 7 تفنگدار موتوری / هنگ 291 تفنگدار موتوری گارد / گردان دوم از هنگ 291 / لشکر 19 تفنگدار موتوری / هنگ 503 تفنگدار موتوری) 2- ناوگان دریای سیاه ( شامل تیپ 810 پیاده گارد ) 3- منطقه نظامی شرق روسیه - ارتش پنجم تسلیحات ترکیبی (شامل لشکر 127 تفنگدار موتوری / هنگ 143 تفنگدار موتوری / تیپ 22 ستاد کل) 4- واحدهای نامنظم ( گردان سودوپلاتوف / گردان کریمه / گردان طوفان اوستیا / واحدهای پراکنده واگنر/ نیروهای چچنی آخمت ) آرایش استحکامات ارتش روسیه و خطوط تدارکاتی در خرسون جنوبی 23 آوریل 2023 محور هفتم : استان خرسون به ادعای منابع غربی ، مغشوش ترین محور ارتش روسیه در جنگ اوکراین ، استان خرسون محسوب می شود . قبل از عقب نشینی روسها از غرب استان خرسون ( نوامبر 2022 ) واحدهایی از لشکرهای 76 و 106 هوابرد و سپاه 22 ارتش در این منطقه حضور داشتند . گفته شده این واحدها کاملا بازسازی شده و در سایر محورها حضور دارند در نتیجه به احتمال بسیار زیاد ، گروه بندی باقی مانده ارتش روسیه در خرسون ، عمدتا از واحدهای تازه بسیج شده تشکیل می شود هر چند برخی مدعی اند که این واحدها نیز به عقب برده شده و یگانهای تازه ای دربرابر اوکراین صف کشیده اند ولی نشانه هایی وجود دارد که این واحدها از انضباط چندانی بهره نمی برند ولی چون یگانی در دسترس قرار ندارد ، فعلا از این عناصر استفاده میشود . با این حال ، بدلیل ابهام شدید در این استان ، اطلاعات درخصوص کیفیت و کمیت واحدهای روسی در این منطقه بسیار محدود است . هر چند گفته میشود تیپ 126 دفاع ساحلی از سپاه 22 ناوگان دریای سیاه در جنوب خرسون مستقر شده ، در حالی که تیپ 205 تفنگدار موتوری مستقل نیز در نوواکاخوفکا حضور دارد . واحدهایی از واگنر به استعداد 300 نفر در جایی نامشخص از جبهه خرسون رصد گردیده . در مجموع ، فرماندهی این محور برعهده ناحیه نظامی جنوب روسیه قراردارد که البته تا امروز دردسرهای کمتری را بخود دیده و مرتبا در حال عمق دادن به شبکه دفاعی خود هستند ، البته برخی مدعی اند که واحدهای روسی در خرسون پراکنده و با استعداد رزمی پائین بشمارمی آیند . در مجموع واحدهای مستقر دراین محور شامل : 1- ناوگان دریای سیاه ( سپاه 22 ارتش / تیپ 126 دفاع ساحلی ) 2- ناحیه نظامی جنوب ( ارتش 49 تسلیحات ترکیبی / تیپ 205 تفنگدار موتوری مستقل ) خرسون - میکولایف 23 آوریل 2023 توان و سازمان رزمی ناوگان دریای سیاه ارتش روسیه منابع اطلاعاتی غربی براین اعتقاد قرار دارند که شناورهای نیروی دریایی روسیه که در دریای سیاه مستقر هستند ، میتوانند از واحدهای روسی مستقر در جنوب اوکراین ، بخصوص زمانی که ارتش اوکراین بسمت ساحل پیشروی می کند ، پشتیبانی نمایند ، هر چند بعید است که تاثیری بر روی عملیات زمینی از خود برجای گذارد . با این حال گفته شده که ارتش اوکراین هر 4 ناوچه کلاس گریگوریووچ ( شامل اسن ، ماکاروف و گریگورویچ ) را هدف قرار داده و به آنها آسیب رسانده اند . وضعیت اسن و ماکاروف مشخص نیست ولی گریگورویچ به سواستوپل منتقل شده است . شناورهای گشتی لادنی ، کریواک و پیتلیوو در تمرینات سال 2023 مشارکت داشتند ، پس آماده عملیات هستند . تیپ 197 تهاجمی با دراختیار داشتن سه شناور آبخاکی تا تابستان 2022 فعال بودند که بدلیل اهمیت آنها ، می توانند در حملات مستقیم مشارکت جدی داشته باشند. بااین حال بدلیل تمرکز آنها بر روی ماموریتهای مین روبی ، ضد زیردریایی و دفاع هوایی ، چندان برای مشارکت توان لازم را ندارند . چند نکته درخصوص ارتش روسیه می بایست مورد توجه قرار گیرد 1- وسواس شدید ارتش روسیه در ادامه عملیات تهاجمی در مقیاس کوچک پس از به اوج رسیدن یک عملیات در مقیاس بزرگ ، باعث میشود تا احتمالا نیروهای روسی برای دفاع دربرابر یک ضدحمله آمادگی چندانی را دراختیار نداشته باشند . روسها برای دستیابی به موفقیتهای تاکتیکی در مقیاس کوچک ، حملات در نوک خطوط درگیری را پیگیری می کنند که نیازی به قابلیتهای فرماندهی – کنترل آنچنانی ندارد . اما اجرای مانورهای دفاعی دربرابر یک ضدحمله بزرگ ، قطعا نیازمند یک ساختار کنترل- فرماندهی پیچیده تر بوده و این مساله باعث شده تا روسها در زمان اجرای آفند در مقیاس بزرگ ، بیشتر تحت فشار قرار گیرند که این بدلیل مشکل بودن هماهنگ کردن یگانهای مختلف در امتداد یک جبهه است . این مساله باعث میشود تا ارتش روسیه دربرابر یک ضدحمله بزرگ با چالش روبرو شوند . 2- طبق اطلاعات موجود ، واحدهای روسی که برای بازسازی به عقب کشیده شده اند با نیروهای تازه بسیج تقویت می شوند که پس از ضدحمله ارتش اوکراین در خرسون و خارکف فراخوان شده اند درنتیجه بعید است که آمادگی لازم برای دفاع در برابر یک ضدحمله بزرگ داشته باشند . 3- تلاش روسها برای ایجاد استحکامات در سرتاسر خطوط تماس نشان دهنده آمادگی ارتش روسیه برای اجرای مانورهای دفاعی است که ماه هاست برای آن تلاش می کنند . در همین راستا ، ارتش روسیه یکسری خطوط پدافندی مستحکم شده را در امتداد استان خارکف – لوهانسک بین 5 تا 20 کیلومتری پشت خط نخست ایجاد نموده اند که نشان میدهد در صورت حمله ارتش اوکراین ، نیروهای روسی بسرعت دست به عقب نشینی زده تا پس از قرارگرفتن در پشت آن ، دست به دفاع بزنند . در باخموت و دونتسک نیز این فضا در حال آماده سازی است ولی در جنوب وضعیت کاملا متفاوت است . در این منطقه ، ارتش روسیه در حال آماده سازی برای دفاع در عمق خود بوده بطوریکه چندین رده خطوط پدافندی احداث شده یا در حال احداث است که البته همه آنها به شکل کاملا مستحکم شده نیستند و کیفیت نیروهای فعلی نیز در حدی نیست که دفاع دربرابر یک تهاجم سوار-زرهی از عهده آنها برآید . ضمن اینکه توان ضدحمله سوار-زرهی ارتش روسیه نیز تا اندازه ای فرسوده شده و احتمالا با اولین فشار ، مجبورند به رده های بعدی دفاعی عقب نشینی کنند. 4- سازمان رزمی فعلی ارتش روسیه از 12 ارتش تسلیحات ترکیبی تشکیل شده که گفته میشود واحدهایی از 10 ارتش تا کنون در اوکراین مشاهده شده اند ( به جز ارتش های سی و پنجم و دوم که از ابتدای سال 2023 دیده نشده اند ) به گفته میل بلاگرهای روسی ارتش 35 تسلیحات ترکیبی بطور کامل در ایژیوم از میان رفت و باقی مانده آن اکنون در سرتاسر جنوب اوکراین پراکنده شده اند که احتمالا توان رزمی چندانی نیز ندارند . ارتش دوم تسلیحات ترکیبی نیز پس از عقب نشینی از حومه کیف ، به ایژیوم منتقل گردید که درآنجا بخشی از توان خود را از دست داد و درمجموع ، واحدهای باقی مانده آن ، آنچنان ضعیف شده اند که در آمارهای رسمی نامی از آنها دیده نمی شود . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 2- این دید غربی از وضعیت ارتش روسیه تا آوریل 2023 محسوب می شود . بن پایه
-
1 پسندیده شدهاين تركيب اژدر و پهپاد سلاحي مهلك هست بويژه براي ناوگان امريكا و حتي زيردريايى هاشون
-
1 پسندیده شدهاين رونمايي بيشتر از هر چيزي روي تعداد متمركز بود و ميخواستن اين پيام رو بفرستن كه تو تعداد در نبرد ما پيروزيم و قضيه روسيه تكرار نميشه و انبارها تا ده سال جوابگو هست بويژه اين پيام برا اذربايجان و تركيه تا اسراييل هست —————— چقدر خوب بود كه ميتونستيم پهپادي بسازيم كه دموي اف ٤ و اف ١٤ و اف ٥ رو شبيه سازي كنه و بتونه رادار دشمن رو درگير يك درگيري دروغين كنه و شليك انجام بدن و حتي هدف رو هم بزنن ولي هدف كاذب رو زده باشن و فكر هم كنن درست زدن تو امار بنويسن ١٥٠ فروند اف ١٤ زدن
-
1 پسندیده شدهبا اجازه نخواستم تاپیک جناب @MR9 منحرف بشه ارتش ایالات متحده هم برنامه تولید محرکه های هیبریدی را داره
-
1 پسندیده شدهبا سلام - عزیز جان با تشکر از اطلاعات بسیار جالبتون ولی حداقل تصویری ، چیزی .... می ذاشتید ، تاپیک جالبتر می شد . چون جنابعالی همانطور که می دونید ، یک تصویر بیشتر از 1000 کتاب حرف برای گفتن داره. مثلا" این شخص : گروپن فوهرر ، پل هاوسر، که در حقیقت از ورماخت به اس اس منتقل شد تا مسئولیت آموزش یگانهای اس اس توتنکومپف یا وافن اس اس را بر عهده بگیرد ، در ان موقع چقدر حقوق می گرفت ؟؟؟؟ این تصویر در سال 1942 گرفته شده است .
-
1 پسندیده شده[center] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/01.JPG"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/01.JPG[/img][/url][/center] [right]بخشی از حملات ایران به گرجستان[/right] [right]زمان وقوع : 8 تا 11 سپتامبر 1795 میلادی[/right] [right]محل وقوع : کرتسانیسی ، حومه تفلیس[/right] [right]نتیجه : پیروزی قاجاریان ، غارت تفلیس[/right] [center][b]متخاصمین[/b][/center] [center][color=#ff0000]پادشاهی ایمرتی[/color][/center] [center][color=#ff0000]پادشاهی کاختی –کارتلی[/color][/center] [center][color=#008000]امپراتوری ایران[/color][/center] [center][color=#008000]خان نشین گنجه [/color][/center] [center][color=#008000]خان نشین ایروان [/color][/center] [center][b]فرماندهان[/b][/center] [center][color=#ff0000]هراکلیوس دوم [/color][/center] [center][color=#ff0000]سلیمان دوم [/color][/center] [center][color=#008000]آقا محمد خان[/color][/center] [center][b]استعداد رزمی[/b][/center] [center][color=#ff0000]پادشاهی کاختی-کارتلی 3 هزار نفر[/color][/center] [center][color=#ff0000]پادشاهی ایمرتی 2 هزار نفر[/color][/center] [center][color=#008000]35 هزار نفر[/color][/center] [center][b]تلفات[/b][/center] [center][color=#ff0000]4 هزار کشته[/color][/center] [center][color=#ff0000]15 هزار اسیر (غیرنظامیان )[/color][/center] [center][color=#008000]ناشناخته[/color][/center] [right]نبرد کرتسانیسی نبردی بود که میان سلسله قاجار حاکم بر ایران و سپاهیان گرجی در کرتسانیسی و نزدیک تفلیس طی روزهای 8 تا 11 سپتامبر 1795 درگرفت . این نبرد پاسخی از سوی آقامحمدخان قاجار ، شاه ایران ، به اتحاد هراکلیوس دوم ، پادشاه گرجستان با امپراتوری روسیه بود . نبرد منجر به شکست گرجی ها و تخریب کامل تفلیس ، پایتخت گرجستان گردید .[/right] [right][b]پیش زمینه[/b][/right] [right]گرجستان شرقی که از پادشاهی های کاختی و کارتلی تشکیل می شد از سال 1555 تحت کنترل نامنظم و گاه و بیگاه حاکمان ایران بود . با این حال ، مرگ نادرشاه در سال 1747 منجر به رهایی این دو پادشاهی از کنترل ایران و پیوستن آنان به یکدیگر تحت فرمان پادشاه هراکلیوس دوم ( ارکلی ) در سال 1762 شد . در سال 1783 ، هراکلیوس با امضای پیمان گئورگیوسک تحت الحمایگی گرجستان توسط امپراتوری روسیه را پذیرفت . یک نیروی محدود روسی شامل دو گردان پیاده نظام و چهار قبضه توپ در سال 1784 وارد تفلیس شد اما با وجود اعتراضات گرجی ها در 1787 بازگردانده شد . با این حال ، هراکلیوس هنوز رویای ایجاد یک پادشاهی متحد و نیرومند تحت حفاظت روسیه را داشت تا بتواند پادشاهی ایمرتی در گرجستان غربی و ولایات گرجی تحت سلطه عثمانیان را به قلمرو خود بیفزاید .[/right] [right]نتیجه این وقایع چند سال بعد نمایان شد . سلسله نوظهور قاجار پس از مجموعه ای از کشمکش های داخلی قدرت خود را در ایران تثبیت کرد . آقا محمدخان ، بنیان گذار سلسله قاجاریه سعی داشت قفقاز را به حوزه نفوذ ایران بازگرداند . ایرانیان به هراکلیوس پیشنهاد دادند در ازای لغو پیمان اتحاد با روسیه به امنیت پادشاهی گرجستان و صلح پایبند بمانند . هراکلیوس از کاترین دوم ، امپراتریس روسیه ، درخواست کمک کرد اما با بی اعتنایی او مواجه شد . گرجیان ناچار شدند خود به تنهایی با تهدید ایران مواجه شوند .با این وجود ، هراکلیوس ضرب الاجل آقا محد خان را رد کرد .[/right] [right][b]حمله ایران[/b][/right] [right]در آگوست 1795 ، آقا محمدخان با ارتش نیرومند 35 هزار نفری اش وارد قفقاز شد و خان نشین های گنجه و ایروان را وادار به اتحاد با خود کرد . خان قاجار با رها کردن محاصره شوشا در خان نشین قره باغ مستقیما رهسپار تفلیس شد و مواضع شدیدا استحکام بندی شده گرجی را در جنوب شرقی شهر مورد حمله قرار داد . هراکلیوس که برخی از نجیب زادگان نزدیکش هم او را رها کرده بودند موفق به گردآوری نیرویی 5 هزار نفره شد . از جمله دو هزار نفر نیروی کمکی از پادشاهی ایمرتی و به فرماندهی پادشاه سلیمان دوم که از تبار خاندان سلطنتی باگراتیونی و از بستگان دور هراکلیوس بود نیز به وی ملحق شدند . با وجود مقاومتی ناامیدانه ، گرجی ها در روزهای 9 و 10 سپتامبر موفق به عقب راندن مهاجمان قاجاری از برخی مواضعشان شدند . برخی روایت ها حاکی است پس از این وقایع عده ای از خائنین به سپاهیان ایرانی که قصد عقب نشینی و بازگشت داشتند خبر دادند گرجی ها دیگر قوایی برای مقاومت ندارند . آقا محمد خان در ابتدای روز 11 سپتامبر شخصا حمله همه جانبه و گسترده علیه گرجیان را آغاز کرد . در سایه آتشباری توپخانه و حمله شدید سواره نظام ، ایرانیان توانستند با عبور از رودخانه کورا ارتش فرسوده گرجستان را دور زده و از هر سو مورد حمله قرار دهند . هراکلیوس سعی کرد ضدحمله ای ترتیب دهد ، اما ناچار شد به آخرین مواضع باقی مانده در نزدیکی تفلیس عقب نشینی کند . با رسیدن شب نیروهای گرجی تقریبا به طور کامل متلاشی شده بودند . بقایای توپخانه گرجستان توانست مدت کوتاهی پیشروی ایرانیان را متوقف کند تا هراکلیوس و 150 نفر همراهش بتوانند به کوه های اطراف بگریزند . درگیری ها در خیابان های تفلیس و دژ ناری قلعه ادامه پیدا کرد . ظرف چند ساعت قوای آقا محمدخان به طور کامل بر تفلیس مسلط شد . ساکنان شهر قتل عام شدند و شهر به کلی غارت شد . نیروهای ایرانی به همراه اموال غارت شده و 15 هزار اسیر عقب نشینی کردند .[/right] [right][b]عواقب[/b][/right] [right]در بازگشت از تفلیس ، آقامحمدخان در سال 1796 تاج پادشاهی ایران را بر سر نهاد . هراکلیوس برای بازسازی تفلیس به شهر بازگشت . اما مشاهده ویرانی کامل شهر باعث ناامیدی و از میان رفتن نقشه های او شد.[/right] [right]کاترین دوم که سعی در ترمیم وجهه روسیه داشت بر ضد ایران اعلان جنگ داد و در آوریل 1796 نیرویی تحت فرمان والرین زوبوف به مناطق تحت فرمان ایران اعزام کرد ، اما تزار جدید روسیه ، پل اول ، که در نوامبر به جای کاترین بر تخت نشست ماموریت را لغو کرد . آقا محمدخان بعدها و در سال 1797 و در حین سازماندهی یک حمله دیگر به گرجستان طی سوء قصدی کشته شد و هراکلیوس نیز در اوایل سال 1798 درگذشت . سه سالی که در پی آمد در گرجستان سال های هرج و مرج و سردرگمی بود . پادشاهی تضعیف شده و در هم شکسته گرجستان با پایتخت نیمه ویرانش به آسانی در سال 1801 تحت فرمان روسیه درآمد .[/right] [right]مترجم شاهو صالح[/right] [right][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Krtsanisi"]منبع انگلیسی[/url][/right] [center] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/02.JPG"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/02.JPG[/img][/url][/center] [center]سوار ایرانی[/center] [right][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/771"]منبع : http://wars-and-history.mihanblog.com/[/url][/right]
-
1 پسندیده شدهدوستان این داستان دکتر ژوزف منگل پدر علم ژنتیک و وحشیگری با ازمایش های عجیب است!امیدوارم خوشتان بیاید.در صورت استحقاق منتقل شود. در یک شهر کوچک کشاورزی در برزیل به نام «کاندیدو گودوی» Candido Godoi آمار دوقلوییزایی بسیار بالاست، از هر ۵ حاملگی در این شهر، یکی منجر به دوقلوزایی میشود، آن هم دوقلوهایی با چشمان آبی و موهای بلوند! به طور معمول از هر ۸۰ زن حامله، یکی جنینهای دوقلو دارد. میزان بالای حاملگیهای دوقلو در کاندیدو گودوی، سالها پزشکان و دانشمندان را کنجکاو کرده بود که پاسخی برای توجیه، پیدا کنند، اما کسی که بعد از سالها، ادعای یافتن پاسخ را دارد، یک دانشمند علوم زیستی یا یک پزشک نیست، بلکه یک مورخ است! یک مورخ آرژانتینی به نام خوزه کاماراسا در کتابی با عنوان «منگل: فرشته مرگ در آمریکای جنوبی»، ادعای جالبی مطرح کرده است. ساکنان این شهر، شخصی با نام «رودولف ویس» را به یاد میآورند که در سالهای دهه ۱۹۶۰، به شهر آنها آمده بود، او ابتدا خود را یک دامپزشک معرفی کرده بود و به درمان گاوهای دامداران شهر میپرداخت، مثلا گاوهای آنها را علیه سل مایهکوبی میکرد، اما بعد از مدتی او خدمات پزشکی هم برای ساکنان شهر انجام میداد، زنان باردار را ویزیت میکرد و به آنها دارو و ترکیبات مختلفی میداد. او حتی در گفتگو با ساکنان محلی صحبت از تلقیح مصنوعی میکرد، چیزی که در آن سالها معمول نبود. از همین زمان بود که میزان دوقلوزایی در این شهر ناگهان افزایش یافت. این شخص چه کسی بود؟ چرا درست مقارن با دیدار او از شهر، میزان دوقلوزایی به طرز غیرقابل توجیهی افزایش پیدا کرد؟! بررسیهای این تاریخدان نشان می دهد که رودولف ویس، نام مستعار دکتر جوزف منگل Josef Mengele، پزشک جنایتکار نازی بود! جوزف منگل (۱۶ مارس ۱۹۱۱، ۷ فوریه ۱۹۷۹)، پزشک و افسر اساس آلمان نازی در اردوگاه آشویتس بود. لقب او «فرشته مرگ» بود، چرا که وقتی زندانیهای به اردوگاه آورده میشدند، تحت نظارت او بود که معین میشد، چه کسی باید به اتاق گاز فرستاده شود، چه کسی باید به کار اجباری برود و یا روی چه کسانی باید آزمایشات بیرحمانه انسانی انجام شود. منگل، در ۱۶ مارس سال ۱۹۱۱ در گونزبرگ آلمان به دنیا آمد. در سال ۱۹۴۳ او جانشین پزشک دیگری در اردوگاه مرگ آشویتس شد. اردوگاه مشهور آشویتس در ۲۸۰ کیلومتری جنوب ورشو، جایی است که در آن هزاران یهودی در طی جنگ جهانی در اتاقهای گاز کشته شدند. در ۲۴ می سال ۱۹۴۳ او افسر پزشک اردوگاه آشویتس شد. به مدت۲۱ ماه، منگل با روپوش و دستان سپیدی که او را ملقب به فرشته سفید هم کرده بود، جنایتهای متعددی در این اردوگاه انجام داد. در مورد او اقدامات او در آشویتس چیزهای زیادی میگویند: - مشهور است که او در قسمت کودکان اردوگاه، روی دیوار خطی افقی به بلندی حدود ۱۵۰ تا ۱۵۶ سانتیمتر کشیده بود. او کودکانی را که بلندی سرشان زیر این خط بود، به اتاق گاز میفرستاد. - زمانی که در یک از آسایشگاههای اردوگاه تیفوس شایع شد، او دستور داد که همه ۷۵۰ زن مقیم کشته شوند. - منگل از زندانیان برای آزمایشات پزشکی و ژنتیکی استفاده میکرد. او به آزمایش روی دوقلوهای یکسان علاقه زیادی داشت. این دوقلوها در آسایشگاههای ویژهای اسکان داده میشدند. او یک پزشک اطفال یهودی به نام برتولد اپشتین را هم برای کمک استخدام کرده بود. - منگل به مطالعه روی بیماری«نوما» که یک بیماری التهابی مخاط لثه و دهان است، علاقه داشت. البته نه به منظور پیدا کرد راهی برای درمان آن، بلکه برای اثبات اینکه این بیماری خاص افراد نژاد پست است! این بیماری که میتواند منجر به گانگرن بافت نرم دهان شود، در افرادی رخ میدهد که دچار سوء تغذیه شدید و یا ضعف سیستم ایمنی هستند. - منگل به مطالعه ناهنجاریهای ژنتیکی علاقه زیادی داشت. یک خانواده رومانیایی یهودی که به علل ارثی کوتاهقامت بودند و از طریق نواختن موسیقی و برقراری تورهای نمایشی در نقاط مختلف اروپا، امرار معاش میکردند، از جمله افراد نگونبختی بودند که مورد علاقه او بودند. البته این خانواده به نام خانواده «اویتس» سرانجام نجات پیدا کردند. - تشریح شیرخواران، اخته کردن پسران و مردان بدون بیهوشی، دادن شوک الکتریکی به زنان برای آزمایش مقاومت آنها، از جمله کارهای وحشتناکی است که منگل انجام داده بود. - نقل شده است که او گروهی از راهبههای یهودی را با تابش اشعه ایکس، نازا کرد. این کار منجر به بروز زخمهای وحشتناکی روی بدن آنها شد. - عوض کردن رنگ چشم با تزریق داروهایی به چشم، قطع کردن اندامها و جراحیهای وحشتناک مثل به هم دوختن دو کودک دوقلو برای ایجاد یک دوقلوی به هم چسبیده، هم از جمله کارهایی است که در آشویتس انجام میداد. - سوژههای آزمایشات منگل بهتر تغذیه میشدند و بهتر اسکان داده میشدند، منگل خود را به کودکانی که برای آزمایشات برمیگزید، تحت نام «عمو منگل» معرفی میکرد و به آنها شیرینی میداد. هیچ کس اعتقاد ندارد که آزمایشت وحشتناک او واقعا جنبه علمی داشته باشند و بسیاری تصور میکنند که این آزمایشات تنها ناشی از جنون و حس سرمستی او از اعمال قدرت بودند. سرانجام در ژانویه سال ۱۹۴۵، اردوگاه آشویتس منحل شد، مدت کوتاهی منگل به اردوگاههای دیگر رفت. بعد از مرگ هیتلر و سقوط آلمان نازی، او مدتی هم به یک واحد پزشکی پیوست. او به مدت ۴ سال از جولای سال ۱۹۴۵ تا می ۱۹۴۹، در دهکده کوچکی نزدیک روزنهایم باواریا به عنوان یک کارگر مزرعه زندگی کرد تا اینکه توسط تشکیلات اودسا ODESSA به آرژانتین فرستاده شد. شبکه اودسا متشکل از افسرهای سابق آلمان نازی، برای پناه دادن و فراری دادن افسران نازی ایجاد شده بود. گرچه نام او در صدر جنایتکاران جنگی ثبت شده بود، اما همسرش -ایرینه- و خانوادهاش ادعا کردند که او مرده است و متفقین هم به این جمعبندی رسیدند که او دیگر زنده نیست. در سال ۱۹۵۸ نشانههایی از زنده بودن او به دست آمد، موساد رو او را تا پاراگوئه گرفت ولی موفق به پیدا کردنش نشد. در بوینس آیرس او نخست به عنوان یک کارگر ساختمانی کار می کرد، اما به زودی آلمانیهای صاحب قدرت به او کمک کردند و توانست از خانوادهاش پول دریافت کند. بعد از مدتی او باز هم کارهای غیرقانونی پزشکی را از سر گرفت و در زمینه سقط جنین فعالیت کرد، حتی یک بار هم به دنبال مرگ یکی از بیمارانش بازداشت شد. به زودی او آلمانیهای دیگر مقیم آرژانتین را شناخت. وضعیت مالیاش بهتر شد و ۵۰ درصد سهام یک شرکت دارویی را خرید. در همین سال او از همسرش جدا شد و با بیوه برادرش ازدواج کرد. در سال ۱۹۶۰ سازمان موساد، موفق شد آیشمن را در آرژانتین دستگیر کند، این موضع ترس منگل را بیشتر کرد و او مجددا فرار کرد. در سال ۱۹۶۲ او از ترس اینکه دستگیر شود، آرژانتین را به مقصد پارگوئه ترک کرد، در این زمان او یک گذرنامه با نام منگل خوزه داشت. شهر موبلوندها و چشم آبیهای دوقلو! خوزه کاماراسا، مورخ آرژانتینی که در ابتدای این پست، به نام او اشاره شد، بعد از مصاحبهها با دهها نفر از ساکنان شهر کاندیدو گودوی به این نتیجه رسید که منگل این شهر را مبدل به آزمایشگاه دیگری کرده بود. او سالها بعد از مرگ هیتلر، باز هم به دنبال ایده ایجاد نژاد برتر خالص آریایی و افزایش میزان زاد و ولد در این نژاد به اصطلاح برتر بود. دوقلوزایی به حدی در این شهر بالاست که تابلوی خوشامدگویی شهر هم به این موضوع اشاره دارد: جامعه کشاورزی و شهر دوقلوها! سالها تغییر محل اقامت و جابجایی در کشورهای برزیل، آرژانتین و پاراگوئه، منگل را افسرده و تحریکپذیر کرده بود. در آخرین سالهای زندگیاش او در یک خانه ییلاقی در نزدیکی سائو پائولو زندگی میکرد. تا اینکه در هفتم فوریه سال ۱۹۷۹، او که وضعیت پزشکی خوبی هم نداشت، در حال شنا به صورت تصادفی غرق شد و به اعتقاد برخیها بعد از سکته، غرق شد. کسی چه میداند! او با نام «ولفگانگ گرهارد» به خاک سپرده شد. خانه منگل در پاراگوئه تازه ۶ سال بعد از مرگ او بود، که هویت که کشف شد. در سال ۱۹۸۵، پلیس آلمان به خانه «هانس سدلهایمر»، یکی از دوستان نزدیک منگل، حمله کرد. با بررسی نامهها و اسناد و نشانیها، محل اقامت منگل پیدا شد، نبش قبر انجام شد و متخصصان هویت او را تأیید کردند. در ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷، برای نخستین بار عکسهایی از دکتر منگل در اردوگاه آشویتس به دست آمد منبع/ویکی پدیا (امیدوارم حالتون بهم نخورده باشه!) [color=indigo] منتقل شد به بخش جنگهای جهانی SHAHABESAGEB منبعی که برای این مطلب پیدا کردم: 7روز زندگي شماره 115 http://rasekhoon.net/article/show-107382.aspx [/color] http://1pezeshk.com/archives/2009/01/josef-mengele-and-twin-town-in-brazil.html http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/southamerica/brazil/4307262/Nazi-angel-of-death-Josef-Mengele-created-twin-town-in-Brazil.html http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D8%B2%D9%81_%D9%85%D9%86%DA%AF%D9%84%D9%87