برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 30 شهریور 1402 در پست ها
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم اگرچه در طی چند سال جنگ یمن چندین مورد حمله و شکار هواگرد های ائتلاف سعودی و حتی آمریکا رخ داده بود که شامل چندین مورد پهپاد و حمله نا موفق به یک اف-16 بلاک 60 اماراتی و حمله منجر به خسارت یه یک فروند ایگل سعودی بود، اما در طی 2 ماه اخیر تعداد و شدت این حملات پدافندی به نحو چشم گیری رشد داشته است. در این عملیات های پدافند هوایی ائتلاف عربستانی دست کم 5 فروند پهپاد CH4-B خریداری شده از چین، 3 فروند پهپاد وینگ لونگ، 6 فروند SHIEBEL COMCOPTER S100 ، 4 فروند Seeker400، 1 فروند Selex ES Falco، 1 فروند پهپاد RQ1-E Predator XP ، یک فروند پهپاد Karayel ساخت ترکیه در اختیار عربستان، و یک فروند پهپاد Luna X2000 و چند مورد پهپاد های پریدیتور و رپییر آمریکایی را شامل می شده است که البته اخیرا 2 شکار شاخص این لیست را تکمیل کرده است، یک فروند بالگرد تهاجمی آپاچی و یک فروند جنگنده تورنادو هر دور متعلق به عربستان سعودی. انفجار مجاورتی موشک یمنی در کنار ایگل سعودی تصاویر مربوط به برخی از پهپاد های شکار شده: بالگرد آپاچی سعودی که پس از هدف موشک قرار گرفتن در حال سقوط است تورنادوی رهگیری شده توسط سامانه های الکترواپتیک در اختیار انصارالله لحظه ی هدف قرار گرفتن جنگنده ی تورنادو توسط موشک زمین به هوای انصار الله بقایای لاشه ی این جنگنده پس از سقوط در حالی که موجودی پدافند هوایی یمن قبل از جنگ تنها تعدادی سامانه های قدیمی و منسوخ سام 6 ، 3 و 2 بود که رادارهای عمده ی این سامانه ها خصوصا رادار های پیش اخطار نیز در روز های اول بمباران های ائتلاف عربی از بین رفت و کارایی رزمی خود را از دست دادند به نحوی که تنها راه استفاده موثر از موشک های سام 2 موجود در انبار ها تبدیل کردن آنها به نسخه های زمین به زمین یا استفاده از بوستر آنها جهت ساخت راکت های کوتاه برد بود، این شکار های اخیر حاکی از تحولی در توان پدافندی جماعت انصارالله یمن می باشد. اولین تلاش ها جهت افزایش توان پدافندی انصارالله با توجه به شرایط خاص جنگ در یمن و برتری هوایی کامل دشمن، سعی در زمین به هوا کردن موشک های هوا به هوای روسی موجود در زرادخانه های ارتش یمن همچون موشک R-27 بود. بر طبق برخی گزارشات یمن نسخه دارای سیکر حرارتی این موشک را خریداری کرده بود که آن را بر خلاف نسخه نیمه فعال راداری از رادار رهگیر در برد کوتاه بی نیاز می ساخت. بنا بر براورد های موجود شلیک به ایگل سعودی نیز با همین سلاح صورت پذیرفته بود. اگرچه به جهت محدودیت های فنی و لجستیکی و برد و ارتفاع محدود قابل دست یابی این روش از دست یافتن به شکار های بیشتر و مهم تر باز ماند. قدم بعدی ارتقا و اعمال تغییرات بر روی موشک سامانه سام-6 بود تا با کشف و هدایت الکترواپتیک در برد کوتاه به صورت پسیو به سمت پرنده دشمن روانه شود. دست کم 1 مورد شکار پهپاد آمریکایی که در ارتفاعی بالاتر از توان موشک های دوشپرتاب پرواز می کرد به این سامانه نسبت داده می شود. اما تمامی موارد فوق یک ایراد مشترک داشت. اینکه از موشک های نسباتا بزرگی بهره می برد که نیاز به لجستیک قابل توجهی داشت، این مورد به ویژه در زمانی که مالکیت آسمان در اختیار دشمن است و رصد آزادنه هوایی بر میدان نبرد دارد مانعی بزرگ است، به ویژه آنکه رزم انصارالله بر با توجه به قابلیت ها و شرایط موجود بر اساس تاکتیک های نا منظم و برپایی کمین ها شکل گرفته است. و البته به جهت عدم فعال بودن رادار های پیش اخطار دور برد و نیز عدم وجود سامانه های راداری پدافندی با تحرک مناسب، امکان درگیری پدافندی در برد متوسط نیز برای انصار الله وجود ندارد و تنها شانس ممکن بهره گیری از کمین برای شکار پرنده ی دشمن در برد کوتاه است که نیازمند حداکثر ممکن اختفا می باشد. اما پس از شدت گرفتن شکار های هوایی انصار الله در طی 2 ماه گذشته به نظر می رسید که پای سلاح جدیدی به میان آمده است. تقریبا بلافاصله پس از شکار جنگنده تورنادوی سعودی بود که رسانه های غربی خبر از توقیف محموله سلاحی در آب های آزاد دادند که به ادعای آنها از مبدا ایران به مقصد یمن حمل می شده. اگرچه ایران در مورد گروه های شبه نظامی و هم های خود در عراق ، سوریه، لبنان، و فلسطین به طور کاملا رسمی حمایت و پشتیبانی همه جانبه خود را ابراز داشته است و نسبت به تسلیح آنان اقدام می کند، و نیز حتی پشتیبانی کامل از هر گروهی که به مقابله نظامی با رژیم اسرائیل برخیزد را به عنوان سیاست رسمی خود اعلام کرده است، اما در عین حال هیچگاه مسئولیت تجهیز و پشتیبانی گروه های مبارز در یمن را نپذیرفته و همواره به شکل رسمی منکر کمک های تسلیحاتی به این گروه ها شده است و کمک های خود را تنها در قالب کمک های بشر دوستانه غذایی و دارویی اعلام داشته است. البته به رغم انکار رسمی ایران در سوی دیگر برخی شواهدی نیز از سوی طرف های دیگر این منازعه ارائه شده است که ظن ریشه ایرانی داشتن بسیاری از تجهیزات انصارالله را تقویت می کند. در طی سال های جنگ یمن چندین محموله سلاح در آبهای آزاد به مقصد این کشور توقیف شده بود که عمدتا شامل موشک ها و راکت های ضد زره، سلاح های انفرادی، خمپاره ها و مهمات بود. در محموله توقیف شده اخیر اما موارد خاص و چشم گیری وجود داشت. موشک های ضد زره کورنت در پایین و اجزای یک نوع موشک پدافندی جدید در بالا اجزای مربوط به موشک قدس، از جمله موتور TJ-100 بدنه موشک ضد کشتی چینی C-802 موشک پدافندی جدید پیشتر مورد اشاره و اجزای مختلف آن، در ادامه بیشتر به بحث گذاشته می شود. چنانچه فرض منشا ایرانی تسلیحات جدید انصار الله یمن را به رغم تکذیب رسمی ایران بپذیریم در مواردی با سامانه هایی مواجه می شویم که تا قبل از بگار گیری آنها در یمن هیچ اطلاعات یا خبری مربوط به آنها در رسانه ها و مراجع اخبار نظامی ایران موجود نبود، در واقع این موارد را می توان بخشی از پروژه های نظامی ناشناخته و پنهان ایران دانست. فصل مشترک بخش زیادی از این تجهیزات سادگی، نیاز به لجستیک محدود، چابکی، و قابلیت عمل در محدوده هایی ست که دشمن قبلا امادگی مقابله با آنها را نداشته است. در مورد این موشک پدافندی جدید با موشکی مواجه هستیم که شباهت ها و در عین حال تفاوت های عمده و مهمی با سامانه معروف RBS-70 سوئدی دارد. از جمله اینکه به نظر می رسد از هدایت فاز ترمینال الکترواپتیکال به جای هدایت موج سوار لیزری بهره می برد، دارای بوستر سوخت جامد و پیشران هواتنفسی (میکرو توربوجت) و نیز بالک های ثابت به جای تا شونده درون بدنه است. این موشک به گونه ای طراحی شده است که پیچیدگی ها در آن به حداقل ممکن برسد و نیازهای فنی به ساده ترین روش های ممکن بر طرف شود، مشابه رویکردی که قبلا در مورد موشک قدس شاهد بودیم، به همین جهت از بالک های ثابت در آن استفاده شده، یک بوستر مستقل از بدنه اصلی با اتصالات ابتدایی جهت سرعت بخشیدن اولیه به آن اضافه شده و جهت حفظ سرعت از یک موتور میکرو توربوجت نسباتا ارزان قیمت تجاری با تراست احتمالی در محدوده 200 نیوتن یا کمتر بهره برده شده است. اما در عین حال به جهت افزایش کارآمدی عملیاتی و اثر بخشی یک سیکر الکترو اپتیکال و فیوز های مجاورتی لیزری به آن اضافه شده است، تا ضمن برخورداری از قابلیت شلیک کن و فراموش کن حداکثر اثر بخشی را در برابر هدف مورد نظر داشته باشد. البته این سادگی ها غرامت هایی را نیز به طرح تحمیل کرده است، از جمله آنکه براورد می شود که قابلیت رسیدن به سرعت مافوق صوت و نیز مانورپذیری چشم گیری را نداشته باشد که البته از آنجایی که عمده اهداف مورد نظر این سامانه شامل پهپاد ها و بالگرد هایی ست که گرچه توان پرواز در سقفی بالاتر از توان دوش پرتاب ها را دارند اما از سرعت و مانور پذیری بسیار محدودی برخوردارند، لذا این موشک ساده، کوچک و نسباتا ارزان قیمت می تواند به دشمن مخوفی برای این دسته از پرنده ها بدل شود، کما اینکه تا امروز نیز آمار شکار قابل توجهی را در کارنامه خود ثبت کرده ست، تا آنجا که برخی کارشناسان علاوه بر ساقط کردن بالگرد تهاجمی آپاچی، حتی با توجه به آنکه از سوی طرف سعودی اعلام شد تورنادوی ساقط شده در حال اجرای ماموریت پشتیبانی نزدیک بوده که نیازمند سرعت و ارتفاع کم است، شکار این جنگنده را نیز به این موشک نسبت می دهند. روش کار در این سامانه به شدت چابک و کم حجم که حتی یک دستگاه وانت نیازمندی های لجستیکی آن را تامین می کند بدین صورت است که ابتدا یک سامانه کشف و رهگیری الکترو اپتیکال هدف را کشف میکند، سپس با قابلیت هدایت به خط دید موشک را به محدوده هدف هدایت می کند، در نهایت موشک با استفاده از سیکر مستقل خود روی هدف قفل کرده و به سمت آن روانه می شود. با توجه به ابعاد برد این سامانه کمتر از 10 کیلومتر و وزن سرجنگی آن بین 5 تا 10 کیلوگرم براورد می شود. از جمله ویژگی های این سامانه علاوه بر چابکی بالا عملکرد پسیو در تمامی مراحل کشف، رهگیری و قفل روی هدف است، لذا سامانه های هشدار دهنده قفل راداری هشداری به خلبان با اپراتور پرنده نمی دهند و کشف تهدید از سوی پرنده متخاصم دشوار و فرصت عکس العمل در برابر آن اندک است. به لحاظ پیکرده بندی به عنوان شبیه ترین موشک موجود می توان از موشک صربستانی ALAS نام برد که البته این موشک نیز دارای تفاوت های قابل توجهی با موشک یمنی است. اما علاوه بر توانایی های فنی و شکار های موفق، این سلاح از جهت اثری که بر روی بحث اعمال قدرت (Power projection ) می گذارد بسیار حائز اهمیت است. گروه های وفادار به ایران در منطقه به رغم توان قابل توجه در رزم زمینی هموار از ضعف عدم امکان اثر گذاری بر آسمان نبرد رنج می برده اند، گرچه این گروه ها معمولا مجهز به موشک های دوش پرتاب یا توپ های ضد هوایی هستند، اما برد و ارتفاع قابل دستیابی این تسلیحات به شدت محدود است، از سوی دیگر عدم در دسترس داشتن رادار هایی جهت کشف و دادن اخطار اولیه، این گروه ها را در برابر حملات هوایی همواره در موقعیت غافل گیر و بی دفاع گذاشته بود. با پا به عرصه گذاشتن پهپاد های کلاس MALE و HALE که بدون اطلاع و اجازه دولت های حاکم در منطقه وارد حریم هوایی کشور های منطقه چون عراق، سوریه و ... می شوند و با توان پرواز طولانی مدت در ارتفاع متوسط یا بالاتر به دور از گزند هر سلاحی، ضعف این گروه ها نسبت به حملات هوایی به شدت تشدید شد، از سوی دیگر به جهت طبیعت پارتیزانی و توان لجستیک محدود این گروه ها امکان بکار گیری سامانه های پدافندی دوربرد و پیچیده توسط این گروه ها وجود نداشت. این سلاح برای اولین بار می تواند ضعف این پراکسی ها را در برابر اعمال قدرت هواپایه آمریکا و دول متخاصم جبران کند و تاثیری استراتژیک بر میادین نبرد بگذارد. بحث اعمال قدرت و پهپاد ها در مقاله بالا به تفصیل شرح داده شده است. سلاح مهم دیگری که تا قبل از استفاده در جنگ یمن اطلاعاتی از وجود آن موجود نبود، و به رغم اطلاعاتی که نشان می دهد طراحی این سلاح ریشه اوکراینی دارد، برخی کارشناسان ساخت آن را به ایران نسبت می دهند موشک کروز دوربرد قدس است. پس از آنکه به تغییر میادین نبرد پارتیزانی از بعد پدافندی و تاثیر مهمی که این سلاح های به تازگی شناخته شده در شکل دهی به آینده میادین نبرد و مفاهیم حول آن می گذرند اشاره کردیم، در بعد آفندی این موشک را می توان استراتژیک ترین سلاح در زرادخانه انصار الله و تغییر دهنده میدان نبرد میان یک ارتش کلاسیک و یک گروه پارتیزانی دانست. سلاحی که به رغم سادگی نسبتی و هزینه ها و نیاز به لجستیک اندک به نسبت قابلیت هایی که دارد، به طور بنیادین چهره ی میدان نبرد را تغییر می دهد، دیگر یک گروه پارتیزانی توان آفندی اش به حملات بزن و در رو، کمین ها و نهایتا شلیک راکت های کوتاه برد و موشک های ضد تانک خلاصه نمی شود. اینک گروهی همچون انصارالله نه تنها توان هدف قرار دادن عمق راهبردی دشمن را به طور دقیق و موثر پیدا کرده است بلکه این کار را به واسطه سلاحی انجام می دهد که دشمن آماده رویارویی با آن نیست. موشک کروزی کوچک با سطع مقطع راداری نسباتا کم که گرچه وارهد سبکی دارد ولی در عین حال از برد زیاد (حدود 1500 کیلومتر) و دقت بالا و توان پرواز در ارتفاع پست به دور از چنگال سامانه هایی همچون پاتریوت برخوردار است که در صورت استفاده مناسب می تواند ضربات سهمگین بر پیکرده دشمن وارد سازد آنچنان که در حمله به تاسیسات آرامکو توانست به طور موقت تولید 5 میلیون بشکه نفت در روز را مختل سازد که معادل نیمی از تولید نفت عربستان است. در یادداشت "عملیات تن ماهی" بیشتر در این باره بحث شده است. اصابت دقیق و نابودی برج های تقطیر تاسیسات نفتی آرامکو عناصر اثرگذار دیگری که توان آفندی انصارالله را دگرگون ساخته در حالی که این تجهیزات تا قبل از درگیری های یمن چندان شناخته شده نبودند را می توان راکت های هدایت شونده سری بدر و نیز پهپاد های انتحاری دانست. راکت بدر سلاحی ست که تا پیش از درگیری های یمن مشابه آن جایی دیده نشده بود، ولی آنچه آن را از دیگر راکت های در اختیار گروه های شبهه نظامی متمایز می کند اول دقت بسیار بالای آن و دوم عمکرد سرجنگی هوا-انفجار ترکش زای آن است که آن را به سلاحی مخوف و قاتل اهداف نیمه سخت و نیرو های پیاده بدل ساخته است. تست میدانی راکت بدر-اف عملکرد این سلاح با برد اعلامی 160 کیومتر بدین صورت است که ابتدا با زاویه نزدیک به عمود با دقتی قابل توجه به سمت هدف شیرجه می رود ولی قبل از رسیدن به سطح زمین در ارتفاع 20 متری سرجنگی ترکش زای آن منفجر شده و منطقه ای به شعاع 250 متر را با طوفانی از ترکش در هم می کوبد. چندین مورد استفاده از این سلاح بر علیه کمپ ها و محل تجمع نیروهای دشمن استفاده شده که هر بار عملکرد خیره کننده ای از خود ثبت کرده و تلفات سنگینی بر دشمن وارد ساخته است. راکت بدر-اف نمونه هایی از استفاده عملیاتی این سلاح: راکت های خانواده بدر در کنار موشک کروز قدس و نسخه زمین به زمین موشک سام-2 عنصر تهاجمی تاثیر گذار دیگر انصار الله پهپاد های انتحاری است. اگرچه طراحی و ساخت پهپاد انتحاری موضوع جدیدی در عرصه نظامی نیست، ولی اولا انصارالله در جنگ یمن از پهپاد هایی استفاده کرد که قبلا دیده نشده بودند، دوم استفاده انصار الله از این دسته از تسلیحات را می توان یکی از گسترده ترین و در عین حال موفق ترین نمونه ها در جهان دانست، تا آنجا که حتی در حمله به تاسیسات استراتژیک آرامکو از این پهپاد ها با موفقیت استفاده کرد و خسارات سنگینی را به عربستان وارد ساخت. انصار الله یمن انواع مختلفی از این پهپاد را در ابعاد و برد های متفاوت در اختیار دارد که در ادامه تعدادی از آنها را به اختصار معرفی می کنیم. قاصف پهپاد کوتاه برد انصار الله است که از آن به کرات در ماموریت های شناسایی و انتحاری استفاده می شود. جثه کوچک و سرعت قابل توجه آن را به هدفی سخت برای کشف و انهدام توسط سامانه های پدافندی بدل کرده است که در عین حال مرگ باری بسیاری را خصوصا در برابر نیرو های پیاده و اهداف نیمه سخت دارد. تصویر یکی از معروف ترین و موفق ترین عملیات های اجرا شده توسط این پهپاد که در آن شمار زیادی از سربازان و افسران بلند پایه مزدور ائتلاف سعودی به هلاکت رسیدند. پهپاد معروف دیگری که در 2 نوع شناسایی و انتحاری در اختیار انصار الله است و در کلاس برد متوسط، مداومت متوسط قرار می گیرد و به کرات در حملات به عمق خاک عربستان از آن استفاده شده است پهپاد صماد است. برخی کارشناسان این پهپاد را عضو اعلام نشده ای از خانواده پهپاد های شاهد ایرانی می دانند و به آن لقب شاهد-ایکس داده اند. بدنه کامپوزینی و سعی نسبی در کاهش RCS و انتشارات مادون قرمز از ویگژگی های شاخص این پهپاد است، این پهپاد برای فرود از 2 اسکید خطی که در زیر بدنه قرار گرفته است استفاده می کند. آخرین موردی که بررسی می شود پهپادی کامپوزتی با طراحی دلتا وینگ است که در موفق ترین بکار گیری خود در حمله به تاسیسات آرامکو از آن استفاده شد. از این پهپاد اطلاعات زیادی در دسترس نیست ولی با توجه به دقت و سایر مختصات این حمله به نظر می رسد که این پهپاد در فاز ترمینال از پردازش تصویر استفاده می کند. نتایج استفاده از این پهپاد انتحاری در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو در انتها اثر گذاری این تسلیحات را می توان چنان ارزیابی کرد که جماعت مبارز انصار الله از قالب گروهی که صرفا دست به حملات پارتیزانی به شکل حملات محدود و کمین ها می زد کاملا خارج شده و نه تنها توانایی ضربه زدن به عمق راهبردی دشمن را پیدا کرده و گران قیمت ترین و پیشرفته ترین پرنده های دشمن را در آسمان شکار می کند و برتری هوایی حریف را به چالش می کشد، بلکه در جنگ روی زمین نیز در سایه همین افزایش توان دست به اجرای عملیات های بزرگ می زند که در آن ده ها دستگاه از انواع ادوات و زره پوش های دشمن را نابود ساخته و صد ها نفر از عناصر و مزدوران آنها را به هلاکت رسانده یا در حالی که در درماندگی کامل بسر می برند به اسارت می گیرد. عربستان در حالی متکبرانه و بی رحمانه به پشتوانه ارتش ده ها میلیارد دلاری خود وارد جنگ یمن شد و کار خود را با بمباران گسترده زیر ساخت ها و تاسیسات حیاتی ملت یمن آغاز کرد و حتی در برابر غیر نظامیان از ارتکاب هیچ جنایتی فروگذار نکرد، و آماده بود که در یک موقعیت گرانادا در طی چند هفته و نهایتا چند ماه دولت دست نشانده خود را بر مسند قدرت نشانده و کار انصار الله را یک سره سازد که این جنگ هم اکنون وارد سال پنجم خود شده است، اهداف اصلی آن محقق نشده، بین صفوف اشغالگران جدایی افتاده و میزان خسارات و تلفاتی که متحمل شده است از شمار خارج است، و حال در حالی که سر تا پای به خون ملت یمن آغشته است نه راهی برای پیش رفتن در مقابل دارد نه راهی برای پس رفتن.
-
1 پسندیده شدهسلام و شب بخیر برای اولین بار یک قیاس منطقی و شاید گفت تقریبا واقعی از هزینه ها و حتی درصد موفقیت شاهد رو مشاهده کردیم درسته که شبیه سازی بود اما شبیه سازی های الان و جهان حاضر بر اساس آپدیت اخرین اطلاعات نظامی هست که اینم نمونه غربي اون هست و نه اطلاعات کاملا واقعی و تمامی سامانه پاتریوت و فالانکس زمین پایه بودن پس میشه تا حدودی دروغ بسیار بزرگ اکراینی ها رو در مورد درصد اصابت ها و تاثیر گذاری پهباد های شاهد رو دید . نکته بعدی شاید تلخ ترین بخش ماجرا باشه که فقط ما بلد نیستیم که همچین تاکتیکی رو بکار ببریم ایا خودمون هم فکر چاره ای برای مقابله با حمله های فوجی پهباد ها کردیم یا خیر این شاید یکی از مهم ترین مبحث ها و چالش های نيروهاي مسلح ما در نبرد امروزی باشه هر چی جلو تر میریم شاهد این هستیم که جنگ از نفر به نفر به پهباد با نفر تغییر کرده اونم با تجهیزات ابتدایی وحتی میشه گفت ارزون قیمت درسته که زمین مهمه در هر جنگی ولی تامین تسلیحات مناسب و پدافند مناسب شرط هر جنگی در آیندس شاید بزرگترین عبرت برای خودمون کامل کردن تیکه گمشده پدافندمون باید باشه شاید با رونمایی از سامانه های پدافندی مجید و یازهرا شاید بگیم یه مقداری خلأ به وجود اومده رو پر کردیم اما در هنگام حمله فوجی طبق شبیه ساز ما صد در هزار درصد احتیاج به هواپیما های شکاری با رادار های مختلف نیاز داریم که هر لحظه بتونن با رادار های زمینی لینک بشن و چه بسا تسلیحات مناسب و ارزان جهت نابودی پهباد ها برای جنگنده ها ساخته بشه قاعدتا هزینه موشک هوا به هوای مخصوص نابودی پهباد شاید بشه گفت در تعداد ارزان تر و بحث مهم تر لود سنگین تر با توجه به حجم کوچیک موشک ها و وزن ایده آل اون ها در نظر گرفت چون حقیقتا خیلی ترسناکه وقتی یک هزار پهباد یا حتی کروز به سمت هدف در حال حرکت باشن فرضا حتی در صورت کشف اهداف توسط رادار هم باز هم خوف خیلی زیادی به وجود میاره امیدوارم یه برنامه برای مقابله با این نوع از حمله ها چه پهباد و چه کروز ها داشته باشن . یا علی
-
1 پسندیده شدهبسم ا... شبیه سازی حملات سُوارم ( فوجی ) شاهد-136 علیه سامانه دفاع هوایی پاتریوت اوکراین - ژوئیه 2023 https://www.aparat.com/v/mxXIb
-
1 پسندیده شدهسلام از همین جایزه ها میگذارند که ملت اوکراین بنده خداها می روند دست به کارهای عجیب و غریب میزنند دیگه ... مثل این ویدئو : https://www.aparat.com/v/5q4km البته به نظرم بهتر است به جای جایزه از ایشان تست الکل گرفته بشه
-
1 پسندیده شدهبخش پنجم و پایانی بعنوان یک نتیجه گیری ، دخالت روسها در اوکراین ، علیرغم ادعاهایی که ازسوی کرملین وجود دارد ، جنبه استراتژیک فُرم را به نمایش نمی گذارد ولی به نظر می رسد که عملیات نظامی در خاک اوکراین ، برای شخصیت و ترکیب ارتش روسیه ، یک مساله حیاتی است. به ادعای منابع غربی ، این حیثیت نظامی تا بدانجا اهمیت پیدا نموده که برخی فرماندهان ، بعنوان یک اولویت ، نیروهای رزمی تحت امر خود را بصورت بهایی برای حفظ جایگاه برخی در سلسله مراتب قدرت ، بصورت یک ابزار مورد استفاده قرار می دهند که در امتداد این تحلیل ، این اولویت ، در برخی مواقع ، جایگزین اهدافی می گردد که قرار است در اوکراین ، محقق گردد . در داخل ارتش روسیه ، برخی نظامیان ارشد معتقدند که انتظار می رود روند عملیات نظامی همچنان بصورت فرسایشی ادامه پیدا کند و این امر باعث می شود تا کاربرد نیروو تجهیزات از سوی برخی از این فرماندهان با احتیاط بیشتری صورت گیرد و احتمالا میان حفظ نیرو و حمایت از اهداف عملیاتی کرملین در اوکراین دست به مانورمی زنند تا هردوطرف تا حدودی در دسترس آن قرار داشته باشد ، هر چند دسته دیگری از این فرماندهان نیز در تلاش هستند تا برای محقق کردن اهداف کرملین ، کفه را به نفع این نهاد قدرت ، سنگین تر نمایند . این مساله پس از گذشت 14 ماه از آغاز نبرد در اوکراین ، به احتمال بسیار زیاد ماهیت ارتش روسیه را تا حدودی تغییر داده و فرماندهان ارشد ، حفظ خود ، ساختار ارتش و قدرت در روسیه را بصورت یک مساله حیاتی می بینند و این بدان معنسات که چگونگی ادامه روند فعلی ، تعیین کننده مسئول آینده ارتش در یک بازه زمانی قابل پیش بینی خواهد بود . به گفته منابع غربی ، کرملین و وزارت دفاع روسیه ، در طول 14 ماه گذشته همواره در تلاش بودند تا بصورت دستوری و دومینووار ، اثرات ناگوار ناشی از شکستهای ثبت شده در جریان عملیات نظامی را تا حدودی التیام بخشند و به همین منظور ، اغلب سعی شده تا تغییرات در سلسله مراتب فرماندهی ، بصورت محرمانه صورت گیرد و فرماندهان نیز مرتباً درصدد هستند تا از خود در برابر انتقادات ، محافظت نمایند ، در حالی که به شکل موازی تلاش می کنند تا برای عدم موفقیت در صحنه عملیات ، از رده های پائین تر ، قربانیان جدیدی را برگزینند . در سطح رسانه ای ، برخی از منابع اطلاعاتی غربی معتقدند که فرماندهان نظامی مدتهاست بلحاظ عملکردی ، خشم ملی گرایان افراطی روسی را برانگیخته اند و همین امر موجب شده تا کرملین و وزارت دفاع ، به گونه ای دست به انتخاب رده های فرماندهی جایگزین بزنند که با واقعیات میدان نبرد مطابقت داشته باشد و این ، امکان توجیه تغییرات پی درپی را بوجود آورد . به شکل خاص ، وزارت دفاع روسیه از فرماندهانی که در جناح گراسیموف حضور دارند ، پشتیبانی آشکار و پنهانی دارد و در عین حال تلاش می کند تا روند فعالیت جناح ضد گراسیموف را به گونه ای مدیریت نماید که ساختار ظاهری وزارت دفاع حفظ شده و تصویری متحد از مجموعه نیروهای مسلح روسیه به بیرون انتشار پیدا نماید . در این میان ، تغییرات در زنجیره فرماندهی ارتش روسیه ممکن است موقتا میل بلاگرهای خشمگین روسی را آرام کرده باشد ولی در ماه های اخیر ، رفتار این دسته از فعالان نظامی رسانه ای ، بخوبی نشانگر آن است که تحلیل آنها از چنین تغییراتی از سوی وزارت دفاع تنها برای خاموش کردن انتقادات و نه بهبود روند عملیات نظامی صورت گرفته و این مساله احتمالا روند انتقادات به شیوه اداره عملیات نظامی ارتش روسیه در اوکراین را بیش از پیش افزایش خواهد داد . بدین ترتیب ، کارشناسان نظامی غربی معتقدند که تمایل پوتین به جایگزینی چرخشی فرماندهان و عدم دخالت وی در برکنار کردن آنها از سمت های فرماندهی ، موجبات پرهزینه شدن روند جنگ را برای روسیه فراهم نموده است . در همین راستا ، برخی معتقدند که پوتین به شکل های مختلف ، دست به جابه جایی مدیران نظامی و غیرنظامی در مناصب دولتی می زند تا این اطمینان حاصل گردد که هیچ شخصیت سیاسی ، به نفوذ بیش از حدی در ساختار قدرت ، دست نیابد و به همین دلیل بطور دائم از جناح های رقیب ، حمایت می کند . به همین دلیل ، رئیس جمهوری روسیه هیچ گاه نسبت به عزل این مدیران بطور مستقیم دست نزده و درعوض ، آنها را بصورت موقت تنزل جایگاه می دهد تا وادار شوند برای برگشت به جایگاه سابق خود ، یا قرار گرفتن در ردیف گزینه های پیشنهادی برای یک جایگاه جدید ، تلاش بیشتری را در حوزه مسئولیتی ، مبذول دارند . بعنوان مثال ، ژنرال چایکو ، فرمانده سابق منطقه نظامی شرقی ، یا ژنرال سردیکوف، فرمانده سابق واحدهای هوابرد برای تصدی پستهایی در عملیات ارتش روسیه در سوریه پیشنهاد شده اند و ژنرال مرادوف نیز بسمت مشاور نظامی نیروهای حافظ صلح روسی در قره باغ احتمالا منصوب خواهد شد . این تنزل جایگاه های که معمولا موقت خواهد بود ، دست پوتین را برای جذب این نیروها در زمان لازم بسوی خود ، باز خواهد گذاشت . با این حال ، عده ای در سیستم های نظامی غربی براین اعتقاد قرار دارند که چنین ساختاری از عزل و نصب ها ، گرچه برای پوتین یک حاشیه امنیت مناسب فراهم می کند ولی برای یک ساختار نظامی که می بایست از ثبات مدیریتی مشخصی برخوردار باشد ، یک امتیاز منفی خواهد بود . در واقع ، تغییرات منظم در سلسله مراتب فرماندهی ، تلاش برای ایجاد یک روند قابل اتکاء کنترل -فرماندهی را نه غیرممکن ، بلکه بسیار سخت خواهد کرد و بازگشت فرماندهان سابقاً تنزل جایگاه یافته ( که احتمالا در سمت های فرماندهی عملیات نظامی ، شکست نیز خورده اند ) به احتمال بسیار زیاد ، شهرت وزارت دفاع و اثربخشی عملیاتی آن ار کاهش خواهد داد . با تمامی این اوصاف ، نتایج ضد حمله آتی اوکراین ( که هم اکنون ، یعنی ژوئن 2023 در جریان است ) به احتمال زیاد ، میتواند مشخص کننده این باشد که پوتین به کدام سو بیشتر متمایل خواهد شد . شکل چینش فرماندهان روسی در حال حاضر ( متن در 30 آوریل نوشته شده ) به گونه ای است که اگر ارتش اوکراین تنها دریک محور دست به ضد حمله بزند ، می تواند سرنوشت یکی از دوجناح موجود در وزارت دفاع روسیه را حداقل برای میان مدت ، تعیین کند ولی اگر این ضد حمله درچند محور صورت گیرد ، ممکن است روند به شکل دیگری ادامه یابد . بدین معنی که موفقیت یا شکست یک بخش از فرماندهان روسی متعلق به یک جناح در وزارت دفاع با موفقیت یا شکست فرماندهان متعلق به جناح مقابل همراه خواهد بود و احتمالا پوتین باردیگر بسمت جناحی که بیشترین موفقیت را کسب نموده ، متمایل خواهد شد . با توجه به شرایط پیش گفته ، در شرایط فعلی ، تغییر فرمانده صحنه عملیات نظامی احتمالا بعید به نظر می رسد چرا که برکناری گراسیموف ، که همزمان رئیس ستادکل نیروهای مسلح نیز محسوب میشود ، و در زنجیره فرماندهی ، پس از شویگو ( وزیر دفاع ) قرار دارد ، ممکن است به اعتبار کرملین و وزارت دفاع آسیب جدی وارد نماید . در نتیجه پوتین ترجیح خواهد داد تا همچنان گراسیموف را در جایگاه خود حفظ نموده ( بدلیل اطمینان به وی که درصدد برنخواهد آمد که جایگاه پوتین را تضعیف کند ) و همزمان با دادن امتیازات بیشتر به فرماندهان در سلسله مراتب نظامی ، ضمن تشویق آنها به ارائه عملکرد بهتر ، از پیامدهای احتمالی تغییر فرماندهان نیز اجتناب ورزد و درصورت نیاز به تغییر مجدد ، تنها نقش فرماندهان ضعیف را در عملیات نظامی کاهش دهد . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. بن پایه
-
1 پسندیده شدهبخش سوم : با چراغ سبز اولیه پوتین ، گراسیموف و اطرافیانش تلاش کردند تا پوتین را متقاعد کنند که با دست زدن به یک حمله زمستانی -بهاری ، پس از به اوج رسیدن حملات اوکراینی ها که با شروع در دسامبر2022 ، پس از حدود یک یکماه در ژانویه 2023 به اوج خود رسیده بود ، میتوانند پیشروی های بیشتری را در داخل خاک اوکراین ثبت کنند . درهمین راستا ، یک منبع روسی غیر موثق مدعی شده بود که گراسیموف به تدریج پوتین را قانع نمود تا نگهبانان قدیمی ( لاپین ، دورنیکوف ، ژوالیوف ، سردیوکوف و چایکو ) مجددا به مناصب قبلی خود منصوب نماید . این مساله در کنار برگزاری یکسری جلسات مستمر سطح بالا با حضور پوتین ، شویگو و سایر فرماندهان ارشد نظامی روسی و تلاش رسانه های وابسته به وی با ایجاد یک کارزار شدید برای بی اعتبارسازی واگنر به اوج خود رسید. به گفته این منبع روسی ، تلاش رسانه های منتسب به گراسیموف در خصوص تلفات بالای واگنر ، استفاده این گروه از مهمات به شکل غیر استاندارد ( یا بعبارت بهتر ، اسراف در کاربرد مهمات گرانقیمت و محدود ) و نظم ضعیف سازمانی در این دوره زمانی بسیار بیشتر از گذشته شده بود . دراین میان ،برخی مقامات کرملین نیز به یکی از رسانه های مخالف روسی فاش کرده بودند که نیروهای امنیتی روسیه به شکل عمدی برای تضعیف یکدیگر دست به درز اطلاعات حساس می زنند . ژنرال میخائیل تپلینسکی با این وصف ، به ادعای منابع غربی ، گراسیموف موفق شد تا پوتین را متقاعد کند که واگنر ، در حال اتلاف منابع ارزشمند ارتش است که اولین نشانه این امر را می توان در توقف دسترسی واگنر برای عضوگیری از میان محکومین زندان های روسیه و همچنین محدود شدن این گروه در استفاده از مهمات ارتش ، از ابتدای سال 2023 جستجو نمود . اگر چه این موارد نشانه های عینی و مشخصی بشمار می آمدند ولی هنوز مشخص نیست که گراسیموف تا چه اندازه موفق شده تا بر پوتین تاثیر گذارد ، چنانکه سوورکین و فرمانده واحدهای هوابرد روسی ، یعنی ژنرال میخائیل تپلینسکی که بعنوان افسران ضد گراسیموف شهرت دارند ، هنوز در خدمت عملیاتی قرار داشتند . این امر با شهرت بیش از پیش تپلینسکی درمیان رسانه های ابرملی گرای روسی همزمان گردید و همزمان میزان گرایش واحدهای هوابرد ارتش روسیه به همکاری با واگنربرای ادامه عملیات در باخموت نیز افزایش پیدا نمود . ژنرال یوگنی نیکیفوروف با افزایش شایعات در خصوص رقابت شدید میان گراسیموف و سووروکین ، اداره اطلاعات ارتش اوکراین نیز میدان دار این معرکه شد تا جایی که این منبع ادعا نمود که ژنرال یوگنی نیکیفوروف ، رئیس ستاد ناحیه نظامی شرقی روسیه که به واگنر بسیار نزدیک بود ، در 26 دسامبر 2022 جایگزین کوزولوف گردید که تا آن زمان فرمانده ناحیه نظامی غربی روسیه محسوب می شد . علاوه براین ، پوتین در 21 دسامبر 2022 به شکل علنی ، سورورکین را مورد تقدیر قرارداد و همزمان تپلینسکی را بعنوان فرمانده عملیاتی محور تازه تاسیس دنیپر که قرار بود از محور زمینی و دالان منتهی به کریمه دفاع کند ، برگزید . بدین ترتیب ، هردوانتصاب نامبرده نشان دهنده این امر بود که پوتین در خصوص توان رزم واگنر برای تصرف کامل باخموت ، حداقل تا انتهای سال 2022 شک داشت و البته تصمیم گرفته بود تا جناح ضدگراسیموف را نیز بتدریج تقویت کند . ژنرال سرگئی کوزولوف اما این روند همچنان ادامه داشت ، تا جایی که تصرف بسیار فرسایشی سولدار در ژانویه 2023 باعث شد تا وزنه گراسیموف مجددا در نزد پوتین سنگین تر شده و او بعنوان فرمانده کل صحنه عملیات نظامی به منظور هدایت عملیات زمستانی- بهاری تعیین گردد . این خبر در 11 ژانویه 2023 به شکل رسمی از سوی وزارت دفاع روسیه اعلام گردید و سوروکین نیز به سمت جانشینی گراسیموف ، تنزل مقام پیدا نمود . برخی تحلیلگران نظامی معتقدند که پوتین بدلایل ناشناخته ای ، در برابر فشار گراسیموف ، دستها را بالا برد چرا که واگنر هنوز موفق نشده بود تا باخموت را تا اول ژانویه 2023 بطور کامل تصرف نماید و در عین حال ، نبرد سولدار که در بازه زمانی 4 تا 13 ژانویه 2023 شدت گرفته بود ، باعث گردید تا رئیس جمهوری روسیه ، تا حدودی مواضع خود را به سوی جناح گراسیموف نزدیک کند که منابع ناشناس در کرملین معتقدند که علت این امر را باید در تایید ناکارآمدی واگنر در صحنه عملیات رزمی جستجو نمود . این مساله تا جایی گسترش پیدا نمود که پیروزی بدست آمده در سولدار ، توسط پوتین مستقیماً به وزارت دفاع و ستاد کل نیروهای مسلح نسبت داده شد که موفقیت تقریبا بزرگی برای گراسیموف بشمارمی آمد . این موفقیت برای رئیس ستاد کل نیروهای مسلح آنچنان گرانقدر بود که توانست لاپین رسوا شده را به خدمت فعال بازگرداند ( لاپین در 10 ژانویه 2023 به سمت رئیس ستاد ارتش روسیه در محور سولدار انتخاب شد ) اما نکته این انتصاب ، محول نکردن یک سمت عملیات در خط مقدم برای لاپین بود که نشان می داد علیرغم وجود روابط گرم ، اعتمادی در سطح حرفه ای میان دوفرمانده وجود ندارد . به ادعای پریگوژین ، بزرگترین نقطه ضعف لاپین در این بود که کورکورانه از دستورات پیروی مینمود و اگر این ادعا صحت داشته باشد ، میتوان شکرآب بودن ارتباط حرفه ای این دو را توجیه نمود . دوره زمانی جنگ فرسایشی در محور سولدار- باخموت ، به ادعای منابع اطلاعاتی غربی ، همزمان شد با شدت یافتن تقابل جناح های رقیب در ستاد کل نیروهای مسلح روسیه با دمیدن نیروی تازه ای به جناح طرفدار گراسیموف ، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه ، یک کارزار بشدت بی رحمانه را برای حذف کامل نیروهای مسلح خصوصی نامنظم نظیر واگنرو گروه های کوچکتر وابسته به آن که با چراغ سبز پوتین موجودیت پیدا کرده بودند ، آغاز نمود . وی با صدور دستورات جدید ، واحدهای نظامی جمهوری های دونتسک و لوهانسک را بسرعت در ساختار ارتش ادغام نمود ، فرماندهان نیابتی را از جایگاه هایشان بیرون کرد و تلاش نمود تا روحیه حرفه ای نظامی را به این یگان ها تزریق کند که این مساله بشدت بر روی روابط وی با ملی گرایان افراطی و گروه های نظامی خصوصی تاثیرگذاشت . علاوه براین ، به شکل عمدی ، با اعزام واحدهای هوابرد به محور سولدار ( بدلیل همکاری نزدیک با واگنر ) باعث شد تا تمامی اقدامات تپلیسنکی زیر ذره بین رسانه ها رفته و با انتقادات بیشتری روبرو شود ، هر چند با این کار ، بهترین نیروهای ارتش روسیه در بدترین محور ممکن ، بتدریج فرسوده می شدند که این امر نهایتا در 12 ژانویه با استعفای ناگهانی تپلینسکی منجر گردید . ژنرال اولگ ماکاروویچ براساس گزارش های موجود ، جانشین وی ، معاون دانشکده جنگ ستاد کل نیروهای مسلح روسیه ، یعنی ژنرال اولگ ماکاروویچ بود که علیرغم عدم وجود هرگونه تجربه در هدایت نیروهای هوابرد ، جایگزین تپلینسکی شد . با توجه به این موارد ، منابع اطلاعاتی غربی معتقدند که گراسیموف با علم به عدم کارایی نیروهای هوابرد در مناطق شهری ، این یگانها را در محور باخموت- سولدار بکار گرفت ولی با تعویض فرمانده این واحدها ، تمرکز عناصر هوابرد به شکل خاص بر روی سولدارگذاشته شد تا به یک رقیب برای واگنری تبدیل شوند که بطور همزمان در باخموت مشغول نبرد خانه با خانه با ارتش کیف بود ، در حالی که بصورت پنهان تلاش نمود تا بارسنگین تلفات انسانی را بر دوش گروه های ضد خود قرار دهد . تغییرات صورت گرفته در زنجیره فرماندهی ارتش روسیه در طول ضد حملات ارتش اوکراین تابستان 2022 پس از تصفیه حساب با تپلینسکی ، گراسیموف با انتصاب ژنرال کوزلووف به سمت فرماندهی ناحیه نظامی جنوب روسیه در 23 ژانویه 2023 ( وی در اواخر دسامبر از سمت فرماندهی ناحیه نظامی غرب برکنار شده بود ) و همچنین انتخاب آندری موردویچف به سمت فرماندهی ناحیه نظامی مرکزی دست به تغییرات جدیدی زد ولی برخی معتقدند که انتخاب موردویچف به نوعی تلاش پوتین برای برقراری تعادل قدرت میان فرماندهان نظامی یا احتمالا افزایش قدرت جناح ضد گراسیموف بوده است . ژنرال آندری موردویچف در جبهه مقابل گراسیموف ، فرماندهانی که از شدت ضربه های وارده رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه ، غافلگیر شده بودند ، دست به تحرکات جدیدی زده و تلاش کردند تا توجهات رسانه ای را بسمت شکستهای حملات ارتش روسیه در بازه زمانی زمستان 2022 – بهار2023 جلب کنند ولی احتمالا موفقیتی در جلب توجه پوتین برای دست زدن به تغییرات مجدد بدست نیاوردند . دراین میان ، پریگوژین با میدان داری رسانه ای ، به شکل مرتب ، تردیدهای خود را درخصوص توانایی واحدهای منظم ارتش روسیه برای تصرف کامل دونباس تا قبل از پایان بهار سال 2023 اعلام مینمود و متقابلا جناح طرفدار گراسیموف نیز با ایجاد یکسری محدودیتهای جدید برای واگنر برای دسترسی به مهمات و تجهیزات ، سعی کرد تا از سوء استفاده رئیس واگنر از عدم موفقیت نیروهای روسی در حومه ووهلدار جلوگیری بعمل آورد . آندری تورچاک ، دبیر شورای عمومی حزب روسیه متحد درگیری میان دوجناح طرفدار و ضد گراسیموف تا اندازه ای شدید شد که آندری تورچاک ، دبیر شورای عمومی حزب روسیه متحد نیز وارد صحنه گردید تا با رسمی کردن شکایت خود از ارتش روسیه بدلیل شکستهای عملیات نظامی زمستان 2022 و- بهار 2023 بر شدت این درگیری بیافزاید . منابع روسی در این زمینه مدعی شده اند که تورچاک در یک جلسه توجیهی ، به شکل صریح با پوتین گفتگو نمود ولی احتمالا موفقیتی در متقاعد کردن پوتین جهت تغییر ترتیبات فرماندهی بدست نیاورد . امیدواری جناح ضد گراسیموف آنچنان بود که سورووکین به تپلیسنکی پیشنهاد داد تا استعفای خود را تا اواخر فوریه 2023 به تعویق اندازد به این امید که گزارش تورچاک ، جریان قدرت را به نفع جناح ضد گراسیموف تغییر دهد . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 2- ادامه دارد .....
-
1 پسندیده شدهتصاویر پرتاب ماهواره بر جدید Chollima-1 کره شمالی در لانچ پد جدید در پایگاه فضایی Sohae https://www.38north.org/2023/05/sohae-satellite-launching-station-post-launch-clarity/
-
1 پسندیده شدهپرتاب ناموفق ماهواره تصویربرداری نظامی Malligyong-1 با ماهواره بر جدید Chollima-1 کره شمالی جمع آواری بقایای ماهواره بر کرشمالی توسط کره جنوبی احتمالا ماهواره مورد نظر سومین پرتاب ماهواره بر nuri کره جنوبی که موفق شد ماهواره 180 کیلویی تصویر برداری با رادار روزنه مصنوعی به همراه 7 کیوب ست را به مدار550 ک.م ببرد (باند ایکس با رزولوشن 5 مترساخت KAIST ) موشک قاره پیما سوخت جامد هواسانگ 18 کره شمالی منبع منبع1
-
1 پسندیده شدهاز اونجا که حوزه ماموریت این شهید در سوریه بوده و اتفاقا بعد از اون حمله ادعایی با پهپاد شاهد به سرزمین های اشغالی و حوادث بعدش ( اول حمله پهپادی و در حقیقت پرواز پهپادی شبیه شاهدها در اسمان سرزمین های اشغالی و بهانه جویی این رژیم برای حمله به یک سامانه هدایت پهپادی و بعد ساقط شدن اف-16 اش در اون سری حملات و عصبانی شدنش و بعد حمله مستقیم به تی-4 که منجر به شهادت این عزیزان شد ( مشخصا اطلاع دقیق داشتند صهیونیستها که جمعی از نیروهای پهپادی و پدافندی هوافضای سپاه اونطور که بعدها معلوم شد در اون نقطه استقرار داشتند ) ) ایشوون به شهادت رسیدند، احتمالا سامانه پرتاب شاهد با توجه به ظواهری هم که داره طرحی بوده برای سوریه بیشتر. از سادگی و ارزان بودن طرح میشه حدس زد که یک طرح میدانی بوده بیشتر که حالا مثل برخی طرح های دیگه مورد پسند برای استفاده فراگیر هم قرار گرفته.
-
1 پسندیده شدهموسسه صهیونیستی اسراییلی Alma ویدیویی از یک سایت و انبار پهباد های شاهد در شیراز منتشر کرده که نکات جالبی داره ، با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندین سیلو پهبادی قابل مشاهده هست که هر سیلو سه محل یا دهانه پرتاب داره و به نظر میاد با بتن سخت مستحکم شدند . لینک ویدیو : https://aparat.com/v/uPpTL
-
1 پسندیده شدهطراح سامانه پرتاب پهپادهای انتحاری شاهد ۱۳۶ سپاه که بود؟ سکوی پرتاب پهپاد انتحاری شاهد ۱۳۶ توسط شهید «سیدعمار موسوی» از شهدای مدافع حرم که در جریان حمله موشکی رژیم صهیونیستی به پایگاه هوایی T۴ سوریه به مقام شهادت نائل آمده بود، طراحی شده است. ادامه : https://www.tasnimnews.com/fa/news/1402/02/23/2894183/طراح-سامانه-پرتاب-پهپادهای-انتحاری-شاهد-136-سپاه-که-بود برخورد شاهد 136 به انبار مهمات ارتش اکراین و انفجار وحشتناک بعد از آن: https://www.aparat.com/v/fgk3b
-
1 پسندیده شدهبرای پرتاب شاهدها باید فکری بکنیم. وقتی تولید میره بالا دیگه این شکل انبارداری ( تک فروندی یا نهایتا چند فروندی) پاسخگو نیست. باید هرچند کمی هزینه ها میره بالا ولی مثل پهپادهای انتحاری چینی یا صهیونیستی توی فرضا یک کانتینر قفسه بندی شده ( حالا میتونه جنسش مثلا از جنسی غیرفلزی با روکش داخلی فلزی باشه ( اگر پرتاب از خود همین کاتینر انجام بشه) ) از خط تولید بیرون بدیمشون. فرضا توی کانتینرهای استاندارد چهل فوتی ممکنه تا 36 عدد هم بشه جا بشه ولی مشکل طول پهپاد هست که بزرگه برای عرض این کانتینرها. باید نمونه خاصی ساخته بشه که البته اگر امکانش باشه با مواد غیرفلزی باشه وزن محموله کاهش پیدا میکنه. ولی برای انبارداری حجم زیادی از پهپاد نمونه غیرپرتابگر یا پرتابگر چنین چیزی واقعا مورد نیاز هست.
-
1 پسندیده شدهتولید شاهد 136 با تعداد بسیار بالا حمله با موج های تمام نشدنی شاهد 136 ادعا شده که هزینه ی شاهد 136 حدود 20 هزار دلار هست. این عدد قیمت بسیار پایینی هست مثلا با یک میلیارد دلار پول میشود 50 هزار تا از این پهپاد انتحاری را ساخت. اگر به دشمن با 50 هزار پهپاد انتحاری حمله کنیم چی میشود؟ همه ی موشک های پدافندی خودشان را هم بزنند باز هم موشک پدافندی کم می آورند!
-
1 پسندیده شدهسقوط مرگبار یا مانور دیوانه وار خلبان سودانی https://www.aparat.com/v/Iq2Wm حمله هوایی ارتش سودان به شبه نظامیان https://www.aparat.com/v/Qx1ym حمله نیروی هوایی سودان به ساختمانهای شبه نظامیان https://www.aparat.com/v/vaofI
-
1 پسندیده شدهیک تصویربرداری نزدیک از برخورد پهپاد انتحاری شاهد 136 یا 131 به هدف در اکراین https://www.aparat.com/v/9wY5o
-
1 پسندیده شدهبا سلام خیال شما و دوستان را راحت کنم و علی رغم میل باطنی عارض بشوم خئمتتان که : هیچکس ، هیچ چیز ، به ما نمی فروشد خودمان باید دست به زانو گذاشته و بلند شویم اگر ما بخواهیم سه فروند به خدمت بگیریم با پشتیبانی مبلغی حدود 4 میلیارد دلار میشود درصورتی که همین مبلغ با نظارت و تزریق صحیح اعمال شود بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد فی المثل زیر دریایی بعثت، نمونه های دیگر فاتح، موج های نیمه کاره مانده مانند طلائیه یا شیراز و پروژه نگین و ... به حمدلله همگی موارد رو هم تقریبا داریم حالا کج و دار و مریز ولی موجود هست از چشم عقاب، تا VLS، از پیشرانه و گیربکس تا کمند و رادار هایی مانند عصر همه چیز تقریبا هست ولی همه گیر نیست و نیمه کاره و در حد نمونه های آزمایشگاهی و محدود با همین مبلغ شاید چند پله نیروی دریایی ما بالاتر برود استاندارد یکسان و نظم داده بشود به تجهیزات یک الی دو فروند ناو بندر دیگر الحاق بشود منتها با تمام امکانات اعم از آسانسور بالگرد و امثالهم در هر صورت بنده نیز با خرید خوشحال میشوم ولی میدانم کسی به ما چیزی نمی دهد خیالتان تخت
-
1 پسندیده شدهاحتمال فروش ناوشکن Type 052D به یک کشور خاورمیانه ای گفته شده است که در نمایشگاه زوهای (zhuhai expo) در سال 2022 یک کشور خاورمیانه ای علاقمند به خرید ناوشکن تایپ 052D بوده است و آن را سفارش داده است که برخی احتمال میدهند این کشور ایران میباشد. خبر و شایعات این سفارش به تازگی منتشر شده است. این ناو شکن 7500 تنی از سال 2014 در خدمت نیروی دریایی چین بوده است و نوع صادراتی آن نیز توسط چین معرفی شده بود.
-
1 پسندیده شدهبخش سوم و پایانی نظریه پیروزی درجنگ اوکراین از نگاه کرملین با در نظر گرفتن تمامی موارد فوق الذکر ، می توان چنین تحلیل نمود که روایت کرملین از ماهیت مفهوم پیروزی در اوکراین ، انعطاف پذیر ، فرصت طلبانه و ذهنی است و عمدتا براین بنیاد قرار دارد که باید به گونه ای عمل نمود که مردم روسیه ، بدانند که پیروزی در جنگ ، هزینه های پرداخت شده برای آن را توجیه می کند ، ضمن اینکه ، کسب این پیروزی به معنای شکست غرب نخواهد بود . نخبگان سیاسی روسی معتقدند که روسیه باید یک ابرقدرت در دنیای چندقطبی آینده باشد که جامعه بین الملل نیز آن را به رسمیت بشناسد . با این حال ، مدعی هستند که این کشور بدلیل رویکرد تخاصم آمیز غرب ، اکنون در وضعیت تدافعی قرار دارد به همین دلیل ، جایگاه ، هویت ،و تمام ارضی این کشور به شکل دائم مورد تهدید غرب بوده واین تهدید نه تنها بصورت گسترش ناتو به شرق عینیت پیدا کرده ، بلکه سرریز فرهنگ ، ارزش ها ، ایدئولوژی و نظام سیاسی غرب ، روسیه را هدف قرار داده و این به معنای وجود خطردائمی است . به اعتقاد نخبگان سیاسی روسی ، ظهور و تقویت یک طبقه مرفه لیبرال می تواند اقتدار کرملین را تهدید کند ، به همین دلیل روسها بشدت ، بدنبال چندقطبی سازی دنیای امروز هستند . براساس این پیش فرض ، حمله به اوکراین ، یک عملیات آفندی ضروری به منظور تقویت موقعیت دفاعی استراتژیک روسیه بود ، چرا که اوکراین پس از پیوستن به اتحادیه اروپا و سپس ناتو ، با بهبود شاخص های اقتصادی ، میتوانست یک جایگزین برای سیستم حکومتی فعلی روسیه پدید آورد ، ضمن اینکه آسیب پذیری نظامی – استراتژیک روسها را به مرور ، افزایش دهد . با این وصف ، کرملین در ابتدای تهاجم خود به اوکراین ، تصور می نمود که این جنگ ، یک " درگیری منطقه ای " خواهد بود که استفاده از لفظ " عملیات نظامی ویژه" شاید واقعی بوده باشد . اگر این مساله فرض گرفته شود ، کرملین قصد داشت با اجرای یک عملیات نظامی برق آسا ، یک دولت جدید طرفدار روسیه را در کیف برسرکارآورد و برهمین اساس ، طرح ریزی و اجرای مانورهای جسورانه نظامی در دستورکارقرار گرفت بطوریکه غرب نتواند در حوزه های اقتصادی و نظامی عکس العملی از خود نشان دهد . اما با عدم موفقیت در دستیابی به این هدف ، به نظر می رسد ، کرملین ، اهداف خود را تعدیل کرده ، با این تفاوت که جنگ دراوکراین از حالت منطقه ای خود بیرون آمده و تبدیل به یک درگیری تمام عیار با اهداف نظامی – سیاسی پیچیده شده است . به نظر می رسد که هدف اولیه سیاسی – نظامی روسیه در اوکراین ، جای خود را به یک سری اهداف تعدیل شده داده است که شامل تجزیه اوکراین و تبدیل آن به ساختاری سیاسی –امنیتی – نظامی که بردوش غرب سنگینی کند ، باشد . با اجرای کامل این کار ، یعنی تکمیل الحاق دونتسک ، لوهانسک ، زاپوروژنیه و خرسون ، عمق استراتژیک و هدف جغرافیایی روسها تامین خواهد شد ولی در این میان ، اراده غرب برای پشتیبانی از اوکراین تعیین کننده به نظر می رسد . درواقع ، فرض اولیه این است که کیف بدون حمایت نظامی غرب ، زیرفشار روسها باید امتیازات سنگین جغرافیایی را ارائه کرده و برای مدتهای طولانی ، محدودیتهای شدید برای حاکمیت سیاسی ، اقتصادی و نظامی خود را بپذیرد . با این حال ، هدف کلان تر کرملین ، تبدیل نظم جهانی فعلی به یک نظام چندقطبی است که روسیه یکی از قطبهای آن باشد ، و این به شکل فزاینده ای در سپهر رسانه ای روسیه منتشر شده و می شود . این هدف برای مسکو به میزان بسیار زیادی جذابیت دارد ولی در پس پرده ، نیت اصلی تبلیغ کنندگان این ایده ، پایان دادن به سلطه غرب در سیاست بین الملل است و این بدان معناست که امکان دارد درگیری ها به مولداوی و شرق اروپا سرایت نماید . در نتیجه ، تا زمانی که محاسبه مسکو روی این فرض قرارداشته باشد که هدف سیاسی با ادامه رویارویی نظامی در اوکراین ، محقق می گردد ، جنگ ادامه خواهد یافت . علاوه براین ، موفقیت در اوکراین ، میتواند کرملین را تشویق کند تا در ادامه ، چنین روشی را در پیش بگیرد . به همین دلیل برخی معتقدند که پوتین گزینه شکست را معادل از دست دادن چهره قدرتمند روسیه در دنیا دانسته و به آن فکر نمیکند، نتیجتاً جنگ دراوکراین ، تنها با دستیابی به اهداف سیاسی – نظامی مهم خاتمه خواهد یافت و این به شکل مستقیم به معنای اجتناب از پیامدهای سیاسی و نظامی منفی در سطح استراتژیک برای کرملین است . از چنین منظری ، در حال حاضر ، زمان به نفع روسیه بوده و به نظر می رسد که رویکرد جنگ فرسایشی ، به گزینه مطلوب کرملین تبدیل شده است ، چرا که باعث میشود تا ابتکارعمل مجددا در دست آنها قرار گیرد . درواقع ، فرسایش شدید ارتش اوکراین و ایجاد یک تردید جدی میان نخبگان اوکراینی در خصوص چشم انداز پایان قاطع و سریع جنگ باعث میشود که اراده کیف برای ادامه درگیری دچار تزلزل شود . علاوه براین ، تصرف باقی مانده استان های مورد نظر کرملین ضمن اینکه به مسکو اجازه میدهد تا پیروزی خود را در سطح استراتژیک اعلام کند ، ممکن است کادر سیاسی اطراف پوتین را به این نتیجه برساند که با پرداخت هزینه بیشتر ، می توان نتایج بیشتری را بدست آورد و این در مجموع می تواند یک روایت معتبر از پیروزی در اوکراین فراهم آورد . تجلی نهایی پیروزی روسیه در اوکراین ، توافق بین مسکو و واشنگتن ، برسر تامین منافع بلند مدت روسیه در اوکراین ، به رسمیت شناختن کرملین بعنوان یک قدرت جهانی ، ایجاد عمق استراتژیک اضافی ، اثبات کاربرد موفقیت آمیز زور علیه مجموعه نظامی غرب و در مجموع نیل به جهان چندقطبی خواهد بود . در نهایت ، با اعلام پیروزی مسکو دراوکراین ، روند تخاصم مسکو با غرب پایان نخواهد پذیرفت ، بلکه این مبارزه ای دائمی ، مستمر و بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ استراتژیک روسیه به نظر می رسد . این بخش ، دیدگاه روسیه نسبت به روند عملیات نظامی ویژه در اوکراین بود ، در حالی که نیم دیگرش ، در طرف اوکراینی و حامیان غربی اش قرار دارد . پشتیبانی غرب از کیف تا امروز ، در افزایش کارایی ماشین نظامی اوکراین موثر بوده و به همین دلیل ، اوضاع بروفق مراد کرملین پیش نرفته است ولی این صحنه، شکل رویارویی طرفین را در حوزه های مختلف برای حداقل یک ده آینده را تعیین نموده و بر همین اساس ، استراتزی غرب در هسته اصلی خود می بایست حمایت همه جانبه از کیف را بازتعریف و اجرا نماید. پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . 2-بن پایه
-
1 پسندیده شدهنظریه پیروزی در جنگ اوکراین از دید کرملین ======== هدف از جنگ ، نیل به صلح بهتری است ، حتی از دید خودتان ...!!! سربازیل لیدل هارت در بیست و چهارم فوریه 2022 ، ارتش روسیه ، مرحله جدیدی از عملیات نظامی خود را در خاک اوکراین آغاز نمود و البته در میان تعجب همگان ، ارتش اوکراین ( با کمک همه جانبه مجموعه کشورهای عضو ناتو .م ) تا امروز موفق شده تا در برابر این تهاجم ، مقاومت کند . علاوه براین ، در ماه های پس از آن نیز ، در حالی که ارتش اوکراین بتدریج از حمایتهای همه جانبه غرب بهره می برد ، توانست بخش هایی از متصرفات ارتش روسیه را مجددا بازپس بگیرد و البته خسارتهای قابل توجهی را به سازمان رزمی ارتش روسیه در کنارتحمل تلفات فراوان ، وارد کند. در این میان ، ترکیبی از موفقیتهای بدست آمده در سطح تاکتیکی ، در کنار جلب حمایتهای سیاسی –نظامی غرب باعث شد تا سیاستمداران و صاحبنظران استدلال کنند که اوکراین می بایست تا آزادسازی تمامی قلمروهای تصرف شده توسط ارتش روسیه که شامل کریمه و مناطق جدایی طلب دونباس است ، به جنگ ادامه دهد ، چرا که با ادامه جنگ ، روسیه در حالی که منزوی و تحریم شده ، نخواهد توانست دربرابر اوکراین به موفقیت مورد نظر خود دست پیدا کند .با این وصف ، دستیابی به موفقیتهای تاکتیکی در جنگ ، لزوماً با معیارهای قابل سنجش مانند تلفات نظامی و یا قلمروهای تصرف شده یا آزاد شده به شکل عینی قابل تعیین نیست . هر چند این موارد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است ، اما دستیابی به پیروزی ، نهایتاً به ادراک طرفین از روند درگیری بستگی خواهد داشت . با این فرض اولیه ، اکنون ضرورت دارد که درعمل ، دیدگاه روسیه در خصوص ماهیت پیروزی در اوکراین ، مورد بررسی قرار گیرد . این بررسی ، از جهت اهمیت دارد که چهارچوب فرهنگ استراتژیک روسیه ابتدا مطالعه شده و سپس با توجه به اینکه ، فرهنگ فوق بشدت بر جهان بینی سیاستمداران کرملین ، بخصوص ولادیمیر پوتین ، تاثیر دارد ، درک بیشتری را از چگونگی مفهوم سازی بحران ها از سوی رهبری روسیه بدست می آورد . در این میان ، باید توجه داشت که فرهنگ استراتژیک روسیه و غرب بعنوان زیربنای اتخاذ سیاست های استراتژیک از یکدیگر متفاوت بوده و این خود نیز بدان معناست که دیدگاه روسیه در خصوص دستیابی به پیروزی در صحنه نبرد اوکراین میتواند با آنچه که در ذهن تحلیلگران اوکراینی یا غربی می گذرد ، تفاوت داشته باشد . نظریه پیروزی .. بنیادها و اصول مفهوم " نظریه پیروزی " به شکل طبیعی ، نقشه شروعی برای بررسی دیدگاه روسیه در خصوص ماهیت پیروزی در اوکراین به نظر می رسد . درواقع ، مفهوم فوق الذکر ، بدان معناست که پیروزی در جنگ ، بیشتر یک درک ذهنی از موقعیت بشمارمی رود تا یک واقعیت عینی قابل اندازه گیری . اگر این تعریف بعنوان مبنایی برای تحلیل در نظر گرفته شود ، ملاحضاتی را می توان در این خصوص مورد بررسی قرارداد . نخست اینکه ، جنگ بالذات یک فعالیت سیاسی است و به شکل طبیعی ، تعریف پیروزی نیز یک امر سیاسی محسوب می شود . علاوه براین ، کارشناسان می توانند بطور مستقل نتیجه جنگ را در سطوح مختلف ، به شکل نسبی ، تعیین نمایند . این گزاره ، ما را به این سئوال رهنمون می کند که " چه کسی برنده شد ؟" که البته این سئوال ، یک پاسخ نخواهد داشت . علاوه بر پیچیدگی پاسخ به سئوال فوق ، درک مفهوم " پیروزی " در سطوح تاکتیکی ، علمیاتی و استراتژیکی نیز از یکدیگر ، تفاوت دارد ( مفهوم سطح عملیاتی در جنگ ، در ابتدا از سوی دانشکده نظامی فرونز اتحادشوروی سابق وارد ادبیات نظامی دنیا شد .م ) درواقع ، یک نیروی متخاصم ، می تواند در هر سه سطح ، به پیروزی برسد ، بدون این که سه سطح فوق ارتباطی با یکدیگر داشته باشند . اما بر خلاف پیروزهای بدست آمده در سطح استراتژیک ، موفقیتهای ثبت شده در سطوح عملیاتی و تاکتیکی را می توان به آسانی و با سنجه های قابل مشاهده ، تعیین نمود . اما مساله اینجاست که تنها سطح تعیین کننده ای که میتواند معرف برنده یا بازنده جنگ باشد ، سطح استراتژیک بوده و تنها در این سطح است که دلایل سیاسی جنگ مورد توجه و دقت قرار می گیرند . بدین ترتیب ، جنگ زمانی متوقف می شود که یک یا دوطرف درگیر ، تصمیم بگیرند که توقف درگیری ، جایگزین بسیار بهتری ، در مقایسه با ادامه آن است . این روند ، تحلیل هزینه – فایده جنگ خواهدبود که تمامی تلاش ها را برای استفاده از ابزار نظامی به منظور دستیابی به اهداف سیاسی ، در راستای آن قرار می دهد . در نتیجه ، تعقیب کورکورانه اهداف ، بخصوص در دراز مدت ، به یک خطر تبدیل می شود ، چرا که می تواند اختلالات بسیار جدی در کارکرد حوزه هایی نظیر اقتصاد ، جامعه و یا حتی نیروی های مسلح پدید آورد . در این میان ، باید به این نکته توجه داشت که جنگ یک فرآیند پویا است و این احتمال را باید در نظر داشت که ممکن است اهداف سیاسی ، در طول جنگ ، براساس روندی که وجود دارد ، تغییر نموده و جایگاه آن عوض شود . مضاف براین ، اهداف تعیین شده از سوی دوطرف ، میتواند کارکردهای مختلفی را از خود به نمایش گذارد بدین معنا که طراحی عملیات نظامی برای نیل به یک هدف سیاسی صورت نمی گیرد . گاهی اوقات ، هدف از اجرای عملیات نظامی ، ایجاد ارتباطات انگیزشی و تاثیر گذاری بر روی بافت جامعه طرف مقابل اجرا می شود و گاهی اوقات نیز ادامه جنگ و اعلام اهداف حداکثری ، با هدف کشاندن حریف به پای میز مذاکره ، صورت می گیرد . در نتیجه ، ارزیابی یک جنگ ، صرفاً نباید براساس سنجش میزان نیل به اهداف اعلام شده ، فرمول بندی گردد ، چرا که با گذشت زمان و تغییر شرایط سیاسی ، دیدگاه ها در خصوص نتیجه یک جنگ نیز ممکن است دچار تفاوت هایی گردد . بنابراین ، پیروزی در یک جنگ ، عمدتاً محدود به درک زمانی و ذهنی از وضعیت سیاسی پس از خاتمه درگیری هاست . در این میان ، برای نخبگان سیاسی یک کشور ، این درک زمانی و ذهنی که در بافت جامعه پدید می آید ، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است . در همین راستا ، نخبگان سیاسی هر کشوری می کوشند تا از موفقیتهای نظامی در سطوح عملیاتی و تاکتیکی استفاده کرده تا یک افق نوید بخش را در سطح استراتژیک برای جامعه خود فراهم آورند . در مجموع ، یک پیروزی استراتژیک ممکن است بیشتر در نتیجه تلاش برای هدایت کردن ذهن جامعه بدست آید تا اینکه سرمایه گذاری سنگینی برای تجزیه و تحلیل موفقیتهای نظامی در سطح تاکتیکی انجام شود که این نشان میدهد که حوزه عملیات اطلاعاتی تا چه اندازه می تواند در دستیابی به یک پیروزی در سطح استراتژیک تاثیر گذار باشد . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . 2- ادامه دارد .....
-
1 پسندیده شدهاین را می خواستم توی تاپیک هسته ای بزارم منتها بسته بود تاپیک. چون فکر میکنم جاش دقیقا اونجاست و از منظر سیاسی این قضیه نباید بهش پرداخته بشه. اصولا الان مدتهاست سعی میشه بحث بی نتیجه سیاسی در تاپیک نشه ولی درخواست دارم اگر نمونه های مشابهی وجود داره از هر سمتی ( به این شکل دیگه اتهام جناح و سیاست نمیشه زد به یک تحلیل لااقل ) درج بشه تا یک بار برای همیشه سر تفاوت های امنیت و منافع ملی و سیاست زدگی و خیانت صحبت کنیم و این مواردی که در تمام کشورهای جهان خط کشی روشنی در موردشون وجود داره را اینجا هم روشن تر کنیم. امثال این آقا یا واقعا سیاست زدگی و جنگ قدرت کودنشون کرده و برای سیاسی بازی و کسب قدرت و چزاندن رقیب اصطلاحا حاضرند هر کاری بکنند حتی ضد کشور خودشون که جاهل محسوب میشند در بهترین حالتش و کودن ( که با توجه به سابقه سیاسی چندین و چند دهه ای این افراد در راس هرم قدرت و همچنان ارتزاق از صحنه سیاست و رانت سیاسی کشور بعید هست ) یا واقعا خائن هستند به وطن و براشون منافع خودشون و دسوتانشون از منافع کشور و مردم مهمتر هست. والا چه کسی میتونه باور کنه در شرایط حساسی که کشور درگیر انواع اتهام و تحریم غرب هست به خاطر یک بهانه و دروغ غرب یکی بیاد با این سابقه که هر کلمش بلافاصله تیتر دشمن میشه به همین راحتی کشور را در معرض اتهام و تشکیک قرار بده یا نه! بیاد چنینی مزخرفی را بگه که افکار عمومی داخلی را ضد منافع ملی خودشون کنه. میزان حماقت و جهل در این یک جمله قصار! اون هم به بهانه یک امر اجتماعی یک فرد نادان و ماست!! به قدری عمیق هست که آدم گمان میکنه یک شوخی است و من هم با اینکه درج کردمش هنوز مطمئن نیستم حقیقت داشته باشه و شبیه یک جوک میمونه ولی چون واکنشی بهش دیدم گفتم شاید حقیقت داشته باشه اصل مطلب و درجش کردم. والا که عقل آدمی این میزان از رذالت و حماقت را نمیتونه قبول کنه. یک زمانی هست شما در یک بحث فنی و امنیتی و نظامی میای کشور را حالا یا خائنانه یا جاهلانه غیرمستقیم متهم به امری میکنی ( که قبلا رخ داده و گل به خودی های اینطوری زیاد داشتیم جالبه اونم در حالیکه خود نهادهای اطلاعاتی غربی همچنان میگن آقا اینا به دنبال بمب اتم نیستند و سراغش نرفتند تا حالا ) ولی سر ماست! ببین چقدر یک نفر میتونه جاهل، عقده ای یا خائن باشه که اینطوری فرمون را کج کنه کشور را متهم به اتهامی کنه ( در جنگ ذهن ها طبیعتا نمیشه مسئله را تقلیل داد اونم با ضریبی که رسانه ها میدند به اظهارات افراد، بماند سمت افراد در جبهه سیاسی ) که خود دشمن هم با احتیاط در موردش حرف میزنه به عنوان یک بهانه فقط. با این سطح استدلال اون طرف که یک فرد معمولی بود و معلوم نبود با چه تفکری، ولی با چنین سوء استفاده امنیتی از ماست لابد میشه گفت یکی که از ماست برای پاس گل به دشمن صهیونیستی و تقویت جایگاهش ضد ایران سوءاستفاده میکنه ببین از جایگاه سیاسی و شهروندی و رسانه ایش چه خدماتی به دشمن میتونه بکنه و به قولی کسی که از ماست هم پاس گل به دشمن میسازه ببین از امکانات حساس دیگه در دسترسش چه استفاده هایی تا حالا بر ضد کشورش و در جهت منفعت دشمن کرده!
-
1 پسندیده شدهیادداشت برداری اژدهای سرخ از لغزش خرس روسی ارتش چین در حال بروزرسانی دکترین نظامی خود براساس روند جنگ در اوکراین است اکنون با گذشت بیشتر از یکسال از جنگ اوکراین ، دیگر تردیدی وجود ندارد که ارتشهای سراسر دنیا ،در حال بررسی این درگیری و ثبت تجارب حاصل ازآن در حوزه های مختلف نظامی و بررسی چگونگی بکارگیری واحدهای زرهی ، موشکهای کروز و پهپادها هستند . در این میان ،ممکن است درسهایی فوق الذکر ، برای ارتش چین ، از اهمیت بیشتری برخوردار باشد ، چرا که ارتش این کشور ، بدلیل فقدان تجربه رزمی و همچنین نیاز به مدرن سازی واحدهای رزمی خود در چنددهه اخیر ، بشدت بر روی تسلیحات با فناوری روسی و به تبع ، دکترین رزمی ارتش روسیه تکیه نموده است .با توجه به این مساله ، جای چندان تعجبی نخواهد بود که بدانیم ،پوشش رسانه های چین از جنگ اوکراین ، بسیار گسترده بوده و با توجه به ماهیت "شبه اتحاد " میان مسکو و بیجینگ ، نیز باید دانست که تحلیلگران چینی ، چندان تسلیم روند انتقادهای بی رحمانه ای که در غرب رواج دارد نشده اند ، با این حال ، تحلیلگران نظامی چین هنوز در مشغول بررسی های عمیق جنگ دراوکراین هستند تا براساس آن ، چهره جدید از جنگ مدرن را درک کرده و بر اساس این الگو برای آینده برنامه ریزی کنند ، در حالی که به شکل همزمان ، برخی نشانه ها حاکی از آن است که آنها علاقه خاصی به کاربرد تسلیحات و استراتژی جدید ایالات متحده نیز از خود نشان میدهند . بدین ترتیب ، برای ایجاد یک چهره کامل از دامنه و عمق آنچه که تحلیلگران چینی بدان می پردازند ، نخست باید یک ارزیابی اولیه از شیوه و روند کار رسانه های چینی داشته باشیم که بسیار گسترده تر از آن است که در غرب بدان پرداخته می شود . در معنای دقیقتر ، مقالاتی که از سوی تحلیلگران چینی ارائه می شود ، در اغلب موارد ، به موسسات حاضر در مجتمع های صنعتی –نظامی این کشور مرتبط است . از یک نظر ، در حالی که چین از ابتدای درگیری ، نسبت به موضع ایالات متحده و ناتو در جنگ اوکراین ، موضع گیری انتقادی داشته ولی تا این تاریخ ( مارس 2023 ) ، نشانه ای از ارسال کمک های نظامی به کرملین از سوی آنان دیده نشده است . اما این روند ممکن است در هر لحظه تغییر کند . در همین رابطه ، تحلیلگران آمریکایی معتقدند که چین در حال ارزیابی مجدد وضعیت است ، با این وصف ، چین ، چه نقش بیشتری در جنگ اوکراین ایفا نماید یا همچنان بر رفتار فعلی خود اصرار ورزد ، این مساله واضح است که استراتژیست های چینی ، تلاش خود نسبت به گذشته را افزایش داده اند تا درسهای نظامی برگرفته از جنگ اوکراین را که پرشدت ترین درگیری پس از جنگ دوم جهانی بوده ، ثبت و بررسی نمایند . درهمین رابطه ، بررسی ها نشان می دهد که تحلیلگران نظامی چینی ، تا حدی زیادی ، از بیان انتقادهای آشکار نسبت به عملکرد ارتش روسیه خودداری کرده اند ، هر چند یک مقاله برجسته که اخیرا در روزنامه رسمی ارتش به چاپ رسیده ، ( 12 ژانویه 2023 ) در یک درجه مشخص ، نسبت به عملکرد روسها ، انتقاداتی را مطرح نموده است ، چرا که این روزنامه ، مهم ترین نشریه نظامی چین محسوب می شود و در نتیجه ممکن است درجه ای از اعتبار را به نمایش گذارد . از مندرجات این مقاله چنین برمی آید که تحلیلگران چینی پس از مشاهده ضعف ارتش روسیه در سال گذشته ، براین اعتقاد قرار گرفته اند که می بایست برای سرمایه گذاری مجدد و افزایش سطح نیروها ، به دولت فشار وارد کرد . این مساله پس از آن رخ داد که درسال 2019 ، دیس بلاسکو ، کارشناس برجسته آمریکایی در امور ارتش چین ، تحلیلی را ارائه نمود که درآن بیان شده بود ، نیروی زمینی چین ، بزرگترین بازنده اصلاحات گسترده شی جین پینگ چه در حال حاضر و چه در آینده دور خواهد بود . در همین رابطه بلاسکو فاش نمود که ارتش چین از سال 1997 تا 2018 چیزی در حدود 55 درصد از سازمان رزمی خود را از دست داده و برعکس در همین دوره تاکید بسیار بیشتر بر روی توسعه نیروی هوایی ، دریایی ، فضایی و هسته ای این کشور شده است. به همین سبب ، نیروی زمینی چین در حال اجرای یکسری مانورهای سیاسی برای تغییر روند موجود است که ممکن است جنگ در اوکراین ، آن را سریع تر کرده باشد . در مقاله ای که ارتش چین منتشر نموده نیز آمده است که نتیجه ای که بر روی زمین گرفته می شود ، همچنان کلید موفقیت در جنگهای آینده خواهد بود . به همین دلیل ، تحلیلگران نظامی معتقدند که ارتش چین با عینک مجهز به لنز زرد رنگ ،به جنگ اوکراین نگاه نمی کند . این بدان معناست که احتمالا چینی ها تصدیق خواهند کرد که تهاجم فرضی به تایوان چندان آسان نخواهد بود و ممکن است تلفات زیادی در حوزه نیروی انسانی و تجهیزات بدانها وارد شود و این ممکن است به اعتبار ارتش چین در داخل و خارج از کشور آسیب وارد کند . ساختار سازمانی یک گردان رزمی تاکتیکی ارتش روسیه در عکس ، از ابتدای آوریل 2022 درس نخست : بازسازی نیروی زمینی به گفته تحلیلگران غربی ، ارزیابی مقاله ارتش چین در خصوص جنگ اوکراین ، به شکل غیر مشخصی صریح به نظر می رسد. این مقاله نتیجه می گیرد که ارتش روسیه ، بخصوص نیروی زمینی آن ، در دستیابی به اهداف تعیین شده ، بسیار ضعیف عمل کرده و توانایی های آن بسیار محدود بوده است . درواقع این نقطه ضعف در حوزه ای نظیر کمیت نیروی انسانی و کمبودهای عمده در قابلیت های رزم مشترک بخوبی قابل مشاهده است . آشکارترین انتقادی که چینی ها به ارتش روسیه داشتند ، این بود که یگانهای نظامی اصلی ارتش روسیه که " گردان های رزمی تاکتیکی " ( BTG) خوانده می شدند ، برای اجرای ماموریتهای محوله از توانمندی های لازم برخوردار نبوده و نواقص بسیاری را در حوزه هایی نظیر پشتیبانی آتش مستقیم ، توپخانه به نمایش گذاشتند. با این حال ، با توجه به اینکه درگیری بالقوه برسر تایوان ، احتمالا شباهتی با روند درگیری فرسایشی دراوکراین نخواهد داشت ، چینی ها پیشنهاد کرده اند که هر یگان نظامی نیروی زمینی در مقیاس تیپ ، بتدریج به حالت استناندارد خود یعنی لشکر تبدیل گردد . علاوه براین ، گزارش فوق در کنار تاکید بر روی بازگشت به سازماندهی واحدهای رزمی به مقیاس لشکر ، روند کاهشی نیروی انسانی ارتش روسیه را در سالهای قبل از جنگ برجسته نموده تا جایی که نویسنده مقاله معتقد بود که ارتش یک میلیون نفری چین اکنون به سختی می تواند ماموریتهای دفاع از سرزمین اصلی و پادگان های خارج از کشور را اجرا نماید . این مساله میتواند اشاره ای باشد به نگرانی چینی ها از کاهش حجم نیروی انسانی ارتش خود که با در نظر گرفتن ماموریتهای حفظ امنیت داخلی ، و همچنین جنگ بر سرتایوان ، چالش جدیدی را برای بیجینگ پدید آورد . به همین دلیل گفته می شود که با توجه به تجربه ارتش روسیه در اوکراین ، کنگره ملی خلق چین ، قانون جدیدی را برای جذب و فراخوان نیروی ذخیره وضع کرده است . مضاف براین ، نویسنده مقاله خاطر نشان می کند که ارتش روسیه در حال برنامه ریزی برای گسترش توان رزم خود در حوزه واحدهای هوابرد به دولشکر تهاجمی و 5 لشکر در تفنگداران دریایی است . این دو رسته نظامی ، برای ارتش چین ، بخصوص برای حمله به تایوان از اهمیت بسیار اساسی برخوردار است و احتمالا بار اصلی جنگ بردوش این نیروها قرار خواهد گرفت . این نکته نیز از دید نویسنده چینی پنهان نمانده که ارتش روسیه در حال برنامه ریزی جهت بهبود ساختار و روند استخدام نیروی نظامی و همچنین بهبود ساختار آماد و پشتیبانی و همزمان افزایش زیرساختهای نگهداری و تعمیر خود است . درس دوم : تقویت اهمیت عملیات ترکیبی مضاف بر مسائل مربوط به تامین نیروی انسانی ، ارزیابی روزانه ارتش چین از روند عملیات نظامی روسها در اوکراین نشان میدهد که ارتش روسیه بدلایل مختلف قادر به اجرای عملیات ترکیبی با تسلیحات موجود خود نیست . این امر بخصوص در حوزه نیروی هوایی مشهور به نظر می رسد و درواقع ، تحلیل منابع غربی در خصوص عملکرد نیروی هوایی روسیه برفراز میدان نبرد به نوعی در میان ارتش چین نیز رواج پیدا کرده و نیروی هوایی روسیه بدلیل محدود بودن اجرای سورتی ( پرانه های ) رزمی مورد انتقادقرار گرفته بود . شدت این انتقادات تا جایی بود که نویسنده به این نکته اشاره نمود ، اثربخشی حملات دقیق ، بسیار ناکافی و هماهنگی با نیروی زمینی بسیار اسفناک قابل ارزیابی است ، به همین دلیل پیشنهاد می شود که راه حل پیشنهادی ستاد کل ارتش روسیه مبنی بر ایجاد لشکرهای هوایی ترکیبی و اختصاص هرتیپ هوایی به گروه های رزمی نیروی زمینی به منظور بهبود علمیات یکپارچه هوا-زمینی مورد توجه ستاد کل ارتش چین قرارگیرد . از سویی دیگر ، استراتژیستهای اطلاعاتی ارتش چین علاقه بسیار زیادی به مفهوم جنگ اطلاعاتی از خود نشان می دهند به همین دلیل در مقاله ارتش چین آمده است که توانایی اطلاعات رزمی ارتش روسیه بسیار برای عملیات دراوکراین بسیار ناکافی است تاجایی که روسها قادر به اجرای موثر جنگ اطلاعاتی در جریان حمله به اوکراین نبوده ، به همین دلیل فرماندهی عملیات نظامی ارتش روسیه در اوکراین ، بالاجبار بسوی کاربرد تاکتیکهای کلاسیک رزم سوار-زرهی روی آورد . در همین رابطه ، تحلیلگران غربی معتقدند که ارتش چین پس ازبررسی شیوه رزم ارتش ایالات متحده در بالکان و خاورمیانه ، بدین نتیجه رسید که نبردهای آینده ، بر روی شالوده رزم اطلاعاتی استوار خواهد بود و برهمین اساس ارتش آمریکا بر روی مفهومی که " جنگ بدون تماس " نام گرفته ، و به معنای استفاده گسترده از حملات دقیق دوربرد از حاشیه مناطق درگیری به سمت مرکز آن بهره می گیرد . با توجه به این مساله ، علت عدم موفقیت ارتش روسیه را بدلیل عدم وجود حملات دوربرد دقیق باید مورد کنکاش بیشتری قرارداد . به همین دلیل ، برای مقابله با نارسایی های اطلاعاتی ارتش روسیه در اوکراین ، ارتش چین انتظار دارد که در سه حوزه اصلی سرمایه گذاری به صورت اولویت نخست در آید . این حوزه ها شامل گسترش بیشتر سامانه های کنترل- فرماندهی خودکار با اولویت تجهیزواحدهای رزمی در مقیاس کوچکتراز گردان به پایانه های خودکار فرماندهی و پذیرش بیشتر بدون سرنشین های شناسایی -رزمی است تا جایی که گفته شده ارتش چین قصد دارد تا طیف گسترده ای از بدون سرنشین ها را در سطح جوخه ( دسته ) به منظور انتقال سریع اطلاعات از صحنه نبرد و بهبود چرخه شناسایی آفندی مورد استفاده قرار دهد . چینی ها معتقدند که ارتش روسیه یکسال پس از شروع جنگ ، به ارزش توانمند سازی اطلاعاتی واحدهای رزمی کوچکتر از گردان پی برده ، چرا که این توانمندسازی به معنای سرعت بخشیدن به چرخه تصمیم گیری ، شناسایی و حمله این واحدها خواهد بود . این مساله پس از بررسی استراتژی ایالات متحده در استفاده از بدون سرنشین ها ،شتاب بیشتری در ارتش چین گرفته و به همین دلیل نیروی زمینی چین قصد دارد تا با بهره گیری از ظرفیت عظیم تولید این کشور ، بسرعت همه یگانهای خود را تجهیز نماید . بازی با کارت هسته ای یکی از مهم ترین نکات مقاله منتشره از سوی ارتش چین ، بررسی هشدارهای هسته ای ارتش روسیه بود و نویسنده براین اعتقاد قرار داشت که روسها بدلیل عقب ماندگی در حوزه گسترش متعارف خود ، برای ایجاد تعادل با ناتو و ایالات متحده ، بر روی بازدارندگی هسته ای خود متمرکز است و این مساله با برگزاری مکرر تمرینات هسته ای و افزایش سطح آمادگی نیروهای هسته ای این کشور ، بخوبی در حال مشاهده است و این فشار های متمرکز شده غرب را تاحدودی خنثی می کند . علاوه براین ، استراتژی روسها در کاربرد مهمات مافوق صوت نیز از سوی چینی ها یک عامل بازدارنده معرفی شده تا جایی که تحلیلگران چینی معتقدند که کاربرد مهمات پیشرفته ای نظیر کینژال به معنای آن است که روسها در عزم خود جدی بوده و ناتو این پیام را بخوبی دریافت کرده است . بدین ترتیب ، ارتش چین نتیجه گرفته که نیروی موشکی استراتژیک این کشور یک عامل بازدارنده برای جلوگیری از گسترش رزمی ارتش آمریکا در اقیانوس هند و آرام می باشد و بدلیل ماهیت دوگانه این نیروی موشکی ( متعارف – هسته ای ) ، ایالات متحده با احتیاط بیشتری دست به عمل خواهد زد . نتیجه گیری : تحلیلگران غربی معتقدند که چین گاهی اوقات به شکل تعجب آوری ، شفاف تحلیل می کند ، بصورتی که پس از خودداری از انتقاد مستقیم نسبت به ارتش روسیه ، اکنون با صراحت بالایی ، دلایل عدم موفقیت فعلی روسها را بیان می نماید . به همین دلیل ، درمیان ناظران نظامی غربی این اعتقاد وجود دارد که : 1- ارتش چین از نزدیک در حال بررسی ، مشاهده و آموختن از تجارب روسیه در اوکراین است . 2- نیروی زمینی چین ممکن است با استناد به این درسها ، به دولت فشار بیشتری وارد کند تا میزان سرمایه گذاری خود را در نیروی زمینی افزایش دهد . درنهایت ، این تحلیل نیز ممکن است نزد چینی ها وجود داشته باشد که حمله روسها به اوکراین ، احتمالا راه حل مناسبی برای حل مساله و اختلاف با کیف از سوی مسکو نبوده و این روی دیدگاه بیجینگ در خصوص تایوان یحتمل تاثیر خواهد گذاشت . درواقع ، چین اکنون به احتمال زیاد بدین نتیجه رسیده که جنگهای کوتاه و با شدت بالا ، تنها روی کاغذ مطلوب به نظر می رسند و ممکن است براحتی به یک جنگ فرسایشی تبدیل گردد و دامنه کنترل آن نیز بسرعت از دست برود .با این حال هنوز زود است که این مساله اثبات شود و آیا چینی ها از درگیری با تایوان براساس تجربه جنگ اوکراین ، اجتناب می کنند یا اینکه بیجینگ تلاش می کند تا با برطرف کردن نواقص ، دست به یک حرکت جدید بزند . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . بن پایه
-
1 پسندیده شدهتغییری که نسبت به گذشته در کره شمالی شاهد هستیم بر سه رکن استوار هست: 1. افزایش شدید در کمیت تسلیحات تولیدی 2. تنوع زیاد در محصولات و تقریبا در همه حوزه ها 3.رونمایی از تسلیحات مدرن که دور از دسترس تکنولوژیک کره شمالی محسوب میشه بر این مبنا به نظر میرسه کشوری توانا به کره شمالی کمک میکنه ( طراحی و نقشه ها، قطعات و مواد اولیه، مهندسین و زیرساختهای ساخت وسیع ) که با توجه به کمیت و تنوع تولیدی که نیاز به حجم زیادی از مواد اولیه و همچنین نیروی متخصص داره و دلایل دیگری این کشور احتمالا چین هست. حالا این مطلب عجیب یا کشف ناشده ای نیست ولی یکی از علت هایی که همکاری کره شمالی را با کشورهای دیگه ( حتی روسیه ) و از جمله ایران نسبت به قبل ( در همکاری و انتقال تکنولوژی) به نظر به شدت کاهش داده رویکرد محافظه کارانه و شروط چین برای همکاری با کره شمالی است. چین برای حساس نکردن بیشتر جبهه غرب و همچنین رویکرد محافظه کارانه خودش در انتقال تکنولوژی نظامی به کشورهایی مثل ایران ( در سالیان اخیر ) به نظر همکاری های نظامی کره شمالی را تحت کنترل داره. البته کمک چین و پذیرش ریسک کمک به کره شمالی برای چین کاملا معقول هست. ایالات متحده با تنگ تر کردن حلقه محاصره چین توسط افزایش نفوذش در کره جنوبی و ژاپن و حتی استرالیا و برخی دیگر از کشورهای آسیای شرقی عملا چین را محاصره میکنه ولی در اختیار داشتن کشوری مثل کره شمالی مجهز به سلاح های مدرن و متنوع و با کمیت بالا و از جمله سلاح اتمی و همچنین نوع حکومت کره شمالی که هر امکانی را پذیرا هست در یک حمله نظامی برای چین یک برگ برنده بزرگ در شرق آسیا محسوب میشه که اگر به ایالات متحده با موشک های قاره پیمای اتمیش هم آسیبی نزنه ولی میتونه برای همشه متحدین آمریکا در شرق آسیا را برای سال ها به عقب برونه. بنابراین پیشرفت های کره شمالی در حوزه نظامی حتی بیش از این هم قابل تصور هست. البته از اون طرف اگر در آینده نزدیک تجهیز کره جنوبی به سلاح اتمی را شنیدیم نباید تعجب کنیم.
-
1 پسندیده شدهسوخو 27 سومین قربانی هوایی شاهد 136 منابع روسی از سقوط یک سوخو ۲۷ اوکراینی هنگام رهگیری شاهد ۱۳۶ خبر میدهند. این سومین جنگنده ای است که هنگام رهگیری و انهدام شاهد ۱۳۶ به علت برخورد ترکش های انفجار شاهد 136 سقوط میکند.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... اس .آ . اس ..قهرمانان یاغی احتمالا دوستان در جستجوهای اینترنتی خودشون با محوریت موضوع جنگ دوم جهانی ، زیاد به این تصویر برخورد کردند جیپ ویلیس ، مسلسل های دوقلوی ویکرز ، یونیفرم های خاص صحرایی ، محاسن اصلاح نشده و مخازن آب و سوخت روی خودروها .. این ویژگی های ظاهری مشهورترین یگان عملیات ویژه ارتش بریتانیا محسوب می شد که امروز آن را با شناسه هنگ ویژه هوایی یا SAS می شناسیم مینی سریال اس.آ.اس ، قهرمانان یاغی ، داستان تولد و عملیاتهای این یگان عملیات ویژه است از دریچه دید بنگاه خبرپراکنی بریتانیا که گفته می شود گران ترین سریال تولید شده توسط این مجموعه می باشد فصل یکم این سریال در شش قسمت ، اکنون برای مشاهده در دسترس قرار داشته و داده های موجود نشان میدهد که فصل دوم آن نیز در دست تولید قرار دارد . https://www.aparat.com/v/G2RZS دومینیک وست در نقش سرتیپ دادلی کلارک ، افسر ارشد اطلاعاتی ارتش بریتانیا تئوبیگز در نقش گروهبان رِگ سیکینگ الفی آلن در نقش ستوان چاک لوئیس جک اوکانل در نقش سرهنگ دوم رابرت بلر پدی مین کانر سویندلز در نقش سرهنگ دوم دیوید استرلینگ ( ایده پرداز و اولین فرمانده سرویس ویژه هوابرد ) پی نوشت : اگرچه این مینی سریال ، صرفا روایت انگلیسی ها از عملیات ویژه ارتش بریتانیا در شمال آفریقاست و اغراق نیز در آن دیده می شود ، با این حال برای مشاهده ، جالب به نظر می رسد
-
1 پسندیده شدهنسخه انگلیسی https://msai.ir/2020/06/22/slaying-the-goliath-in-yemen/