برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 8 مهر 1402 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهبه نام خداوند بخشنده و مهربان مقدمه: خبرنگار به آرامی تاریخ اکتبر1980 را بر روی برگه ای که در دست داشت یاداشت می کند تا آماده مصاحبه با یکی از نامی ترین مشاهیر تاریخ هندوستان گردد. مدتی از آغاز جنگ ایران و عراق گذشته و این اتفاق سوژه ای مناسب برای طرح سوالی جنجالی بود. خبرنگار از وی می پرسد، نظرتان در رابطه با حمله عراق به ایران چیست؟ سام در پاسخ می گوید: "حیف از آن خاک پاک که مورد تعرض نظامی قرار گیرد. بروید و ببینید پشت سر این حمله کدام قدرت جهانی قرار دارد و چه می خواهد، جنگ ادامه سیاست است. افسوس که پیر شده ام وگرنه به ایران می رفتم و داوطلبانه در دفاع از سرزمین نیاکانم شرکت می جستم." فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا اجداد وی در قرن دوم هجری با فشار روز افزون حاکمان مسلمان رو به رو شدند. قوانین سفت و سخت بر زندگی زرتشتیان باقی مانده در ایران جاری بود. برقراری نظام مالیاتی ظالمانه امان همه را بریده بود و چاره ای جز فرار برای آن ها باقی نمی گذاشت. تعداد زیادی از زرتشتیان از شهرهای مختلف ابتدا به ناچار به خراسان کوچ کردند. که با ادامه فشارها مسیر هندوستان را در پیش گرفته اند. بخش بزرگی از این کوچ کنندگان ساکن شهر ساری بودند( طبق گفته منابع) آنها با آتش مقدس خود که بهرام نام داشت سفر مخاطره آمیزی را در پیش گرفتند و بعد از حوادث گوناگون و مدتی مدید به شهر گجرات رسیدند. گجرات در هند از نظر آب و هوایی شباهت فراوانی به شهر ساری داشت. ساری بعلت نزدیکی به دریای مازندران آب و هوای معتدل و زمین های حاصل خیز و سر سبزی دارد. شباهت های گجرات به دل مهاجرین نشست. نماینده ای از طرف پارسیان به نزد فرماندار گجرات رفت. فرماندار با شروطی آنها را پذیرفت که مهمترین آنها گذاشتن سلاح بر زمین و هماهنگی با پوشش لباس و زبان محلی بود. آنها چون ترس جان داشتند پذیرفتند. با این حال سعی بر این کردند که همواره با یکدیگر ازدواج کنند و آداب اصیل ایرانیان که تمامی آنها از درست نیتی و صداقت ریشه می گرفت را سر لوحه جامعه خود قرار دهند. آنها محل سکونت خود را نوساری ( ساری جدید) نامیدند تا هرگز خاک مادری را فراموش نکنند. بعد گذشت قرن ها، پارسیان موفق ترین و متحد ترین قوم در بین تمام اقوام کشور هزار طائفه هندوستان هستند. در دل این قوم فرزندی به دنیا آمد که پدرش وی را سام نام نهاد. وی فرزند پنجم خانواده بود و از همان کودکی استعدادی شکوفا از خود نشان می داد . پدرش همواره از او می خواست که مانند خودش پزشک شود. ولی سام در جواب می گفت: من یک پارسی هستم و مردان پارسی سپاهی گری را بر پیشه های دیگر ترجیح می دهند و من باید افسر شوم. در سال 1931 کمیته دانشگاه نظامی هند طرح ایجاد یک نیروی منظم نظامی را با جذب جوانان 18 تا 20 سال آغاز می کند. برای قبولی در این دانشگاه در سال 1932 کنکوری برگذار می شود که سام هرمز جمشید در آن جز 15 رتبه اول می گردد. وی بعنوان بخشی از اولین دانشجویان دانشگاه نظامی هند انتخاب می شود. در این دانشگاه فقط 22 نفر توانستند شرایط مدنظر خدمتی را به پایان برسانند که یکی از آنها سام بود. سام توانست در 1 فوریه 1935 با درجه ستوان دومی از این دانشکده فارغ التحصیل شود. در آن سال ها نیروهای هندی تازه آموزش دیده قبل از اعزام به یک واحد هندی، ابتدا به یک هنگ انگلیسی می پیوستند. در نتیجه سام به گردان دوم رویال اسکاتلندی مستقر در لاهور پیوست و بعد ها به هنگ دوازدهم مرزی مستقر در برمه اعزام شد. وی را بعلت تسلط بر چند زبان هندی و انگلیسی و ... بعنوان مترجم بکار گرفتند. سام هرمز در ایام جوانی سربازان هندی در جنگ برمه و مقابله با ژاپن در 1942 با آغاز حملات ژاپن به مناطق تحت سلطه انگلیس در جنوب شرق آسیا و نزدیکی آنها به شبه قاره هند خطر جدی اصلی ترین مستعمره امپراطوری بریتانیا را تهدید می کرد، در آن روز ها کمبود در تعداد افسران بیداد می کرد. تقدیر با سام همراه شده بود. وی در آنجا بعلت لیاقت بسیاری که از خود نشان میداد به درجه سرگردی موقت دست یافت. وی به آرزویش نزدیک شده بود و به فرماندهی هنگ "گورخا" رسیده بود. این هنگ همان هنگی است که ضد حملات علیه ارتش سلطنتی ژاپن را آغاز کرد. در طی نبرد بر سر تپه های پاگودا هنگ گورخا با یک ضد حمله شدید توانست نیروهای ژاپنی را پس بزند. به هنگ سام آسیب 50 درصدی وارد شده اما او به هدفش رسیده است. سام در این نبرد به شدت زخمی شد. سرلشکر دیوید کاوان فرمانده لشکر 17 پیاده با مشاهده نبرد و شجاعت هنگ گورخا با شتاب به سوی سام حرکت کرد و از ترس آنکه مبادا سام بمیرد مدال نظامی خود را به سام بست و گفت به یک فرد مرده نمی توان مدال نظامی داد! بعدها با انتشار این خبر در روزنامه لندن کسب مدال توسط سرگرد هندی رسمی شد. بدن مجروح سام به دست یک پزشک استرالیایی سپرده شد. پزشک با دیدن شدت جراحت، عمل را نپذیرفت ولی با تهدید هم رزم سام، بسوی او بازگشت و پرسید چه بر سرش آمده؟ در همان لحظات سام بهوش آمد و در پاسخ گفت یک قاطر به من لگد زده است. پزشک تحت تاثیر شوخ طبعی وی قرار گرفت و جان وی را نجات داد و هفت گلوله از ریه و کبد و کلیه های وی خارج کرد! بخش بزرگی از روده های وی برداشته شد. خطر از بیخ گوش سام عبور کرده بوده. در جنگ جهانی دوم سام هرمز در درگیری های متعددی شرکت کرد و در سال 1944 به درجه سرهنگ دومی نائل آمد. پس از تسلیم بی قید و شرط ژاپن وی سرپرست خلع سلاح 60هزار اسیر جنگی ژاپنی شد. وی چنان خوب از عهده مسئولیتش بر آمد که حتی یک گزارش بی انضباطی در اردوگاهش ثبت نشد. جهت مشاهده تصویر بزرگتر بر روی آن کلیک کنید با استقلال هندوستان در سال 1947، پاکستان هم برنامه ی استقلال خود را دنبال می کرد. سام هرمز که بعد جنگ دوره های جدیدی را گذرانده بود کمک شایانی به تشکیل ارتش هند جدید کرد. در همین گیر و دار در 22 اکتبر نیروهای پاکستانی به کشمیر نفوذ کرده و دومل و مظفر آباد را تسخیر کردند. فردای آن روز مهاراجا هاری سینگ، حاکم ایالت جامو و کشمیر از هند درخواست کمک کرد. صبح روز 27 اکتبر نیروهای هندی به منطقه اعزام شدند و شهر سیرناگر درست قبل از رسیدن نیروهای پاکستانی بدست نیروهای هندی افتاد. با آغاز ضد حملات هند، پاکستانی ها دچارصدمات جدی شدند. که در نهایت جنگ بدون نتیجه قطعی به پایان رسید.این جنگ ریشه ای بر دشمنی بی پایان هند و پاکستان شد. در سال ۱۹۶۱ که خطر تصرف «لاداخ» از سوی چین احساس می شد، سام هرمز جمشید در مقاله ای از سیاست های «کریشنا منون» وزیر دفاع وقت هند انتقاد کرد و علنا نوشت که منون از فنون نظامی بی اطلاع است یا سوءنیت دارد. به همین دلیل هنگامی که در سال ۱۹۶۲ نیروهای هندی در لاداخ از برابر چینیان گریختند او را مامور جبهه کردند و سام که درجه ژنرالی داشت در فرمانی خطاب به نظامیان تحت فرمان خود نوشت: می دانید که من یک پارسی ام و عقب نشینی در ذات ما گناه است. بنابراین، جز با دستور کتبی هرگونه عقب نشینی ممنوع است و مرتکب به دادگاه صحرایی فرستاده خواهد شد و تا من زنده باشم دستور عقب نشینی داده نخواهد شد. با همین فرمان، هندیان ایستادند و اراضی بیشتری را از دست ندادند.( پارارگراف از روزنامه اعتماد) این نبرد ها نشان دادند که باید نیروی نظامی قدرتمندی را در مقابل پاکستان و چین توسعه داد و البته هند در نتیجه ی آن به سرعت ارتشی بزرگ را فراهم کرد که اولین درگیری تمام عیار جدید آن در در 1965 و نبرد کشمیر رخ داد که با پیروزی قاطع هند همراه شد. نقشه ای از موجودیت پاکستان شرقی و محور های درگیری در 1970 اعتراضات بر سر خودمختاری پاکستان شرقی(بنگلادش) شدت گرفت. آن زمان بنگلادش بخشی از پاکستان بود. این سرزمین 1600 کیلومتر از خاک اصلی پاکستان فاصله داشت و پاکستان تمام تدارکاتش به این بخش از خاکش را از طریق دریا میرساند. با شدت گیری ناراضیتی و اعتراضات، پاکستان دست به ایجاد یک قحطی و فشار اقتصادی ساختگی زد تا شاید مردم این ناحیه زیر فشار ساکت شوند. اما این رفتار دولت پاکستان نتیجه عکس می دهد. پاکستانی ها تمام این اتفاقات را زیر سر هند می دانند. در مارس 1971 پاکستان یک کارزار شدید را برای مهار جدائی طلبان آغاز میکند. با اعزام تعداد زیادی نیروی امنیتی به پاکستانی شرقی یک حکومت پلیسی مخوف برقرار می شود. در نتیجه این تندروی، هزاران نفر از اهالی پاکستان شرقی جان خود را از دست می دهند. در این بین ده میلیون نفر به بنگال غربی پناهنده شدند. بنگال غربی تحت نفوذ هند قرار داشت. هند در آن سال ها با رکود اقتصادی دست و پنجه نرم می کرد و این تعداد پناهنده تیرخلاصی بر پیکرش بود. در نتیجه در هند تصمیم بر این گرفته شد که از تشکیل دولت مستقل بنگال حمایت شود. جنگ حتمی به نظر می رسید. بدبینی در بین طرفین به حد اعلای خود رسیده بود و همه حرف از جنگ می زدند. طی جلسه کابینه نخست وزیر ایندیرا گاندی از سام هرمز که آن روز ها ریاست ستاد ارتش را بر عهده داشت پرسید که آیا می شود هم اکنون با پاکستان وارد جنگ شد؟ سام پاسخ داد هم اکنون اکثر یگان ها در دیگر نقاط مستقر هستند و همچنین تعداد بسیار کمی تانک در منطقه مستقر است. وی همچنین به بارش های موسمی پیش رو اشاره کرد که تدارکات جنگ را ناممکن می کرد. وی پس از ترک جلسه درخواست استعفا داد که نخست وزیر آن را نپذیرفت و در عوض از اون مشاوره خواست. سام گفت اگر به من اجازه دهید تا جنگ را با شرایط خودم مدیریت کنم و تاریخ آغاز جنگ با من باشد می توانم پیروزی را برایتان به ارمغان بیاورم. گاندی موافقت کرد. پس از آن روز سام هرمز به دنبال برنامه ریزی استراتژی خود رفت. ارتش دست به مقدمه چینی های گسترده ای زد. هند دست به آموزش یک گروه بزرگ از شبه نظامیان ملی گرای بنگال زد. حدود سه تیپ از نیرو ها آموزش دیدند و 75هزار نفر هم مسلح شدند. این نیرو ها وظیفه ی اجرای عملیات پارتیزانی و آزار دادن نیروهای پاکستانی را بر عهده داشتند که در ابتدای جنگ بصورت موثر مورد استفاده قرار گرفتند. تعداد زیادی از یگان ها به منطقه منتقل شدند. پاکستانی ها در 3 دسامبر 1971 با مشاهده تحرکات هند که جنگ را حتمی می دیدند دست به اجرای یک حمله پیش دستانه زدند. پاکستان به تقلید از اسرائیل دست به حمله هوایی گسترده علیه 11 پایگاه غربی هند زد با این تفاوت که بر خلاف روند جنگ شش روزه، نتوانست به نیروی هوایی هند آسیب جدی وارد کند. روز بعد نیروی هوایی و دریایی هند عملیات گسترده ای را در دو جبهه شرقی و غربی آغاز کرد. هند با یک حمله شبانه دریایی با قایق های اوسا چند کشتی نظامی و غیر نظامی مستقر در کراچی را مورد هدف قرار داد. ناوهای هواپیمابر هندی نقش پر رنگی در پیروزی دریایی و اجرای محاصره ی پاکستان شرقی داشتند. اوضاع در پاکستان شرقی برای دولت مرکزی رو به وخامت می رفت. نیروی دریایی هند بنگلادش را محاصره کرده بودند و بدین طریق تنها راه ارتباطی پاکستان با پاکستان شرقی بسته شد. بخش بزرگی از شناور های پاکستان مستقر در بنگلادش مورد هدف قرار گرفتند. نیروی دریایی پاکستان به کل فلج شده بود. نیروی هوایی هند هم در طی آن چند روز چهار هزار سورتی پرواز انجام داد. این تعداد حمله هوایی در آن روز ها کم نظیر بود. در نتیجه حملات وحشتناک نیروی هوایی هند، دشمن بر روی زمین کاملا فلج شد. پاکستان سعی در باز کردن جبهه ای جدید در کشمیر کرد که نتیجه ای نگرفت. جنگ برای پاکستان فاجعه بار بود. پاکستان این بار هم آغاز گر جنگ بود اما به کل آبروی خود را از دست می داد. با قطعنامه سازمان ملل نیروهای دوطرف موظف بر اجرای آتش بس و بازگشت نیروهایشان به مرزها شدند. اما پاکستان برای همیشه پاکستان شرقی را از دست داد. این جنگ یک موفقیت بسیار بزرگ در کارنامه سام هرمز جمشید منکشا بود. اولین پیام رادیویی منکشا در 9 دسامبر 1971 به سربازان پاکستانی: "نیروهای هندی شما را محاصره کرده اند. نیروی هوایی شما نابود شده است. شما هیچ امیدی به کمک آنها ندارید. بنادر مسدود شده اند. هیچ کس از دریا نمی تواند به شما برسد. شما کیش مات شده اید. همه ی مردم آماده انتقام ظلمی هستند که شما مرتکب شده اید. چرا می خواهید زندگی تان را هدر دهید؟ آیا شما نمی خواهید به خانه و نزد فرزندانتان بروید؟ وقت را از دست ندهید و سلاحتان را بر زمین بگذارید. زمین گذاشتن سلاح شما مایه شرمساری نیست." لحظه تسلیم درنهایت بعد روز ها جنگ در 16 دسامبر 1971 تسلیم نامه رسمی توسط سپهبد امیر عبدالله خان نیازی امضا شد و جنگ سوم هند و پاکستان به پایان رسید. سام هرمز دستور منع غارت و تجاوز را داد و بر لزوم حفظ احترام و دوری از بیگم ها (زنان به زبان هندی) تاکید کرد. همه سربازان سام را می شناختند و می دانستند که نمی توانند از دستوراتش سر پیچی کنند. از طرف سام جمله ای نقل شده که خطاب به سربازان گفته: وقتی یک زن مسلمان را می بینید، دستان خود را در جیب بگذارید و به سام فکر کنید! رفتار سام هرمز آنقدر با اسرا خوب بود که به نماد دلسوزی در برابر اسرا تبدیل شد. او برای اسرا قرآن تهیه می کند. می گذارد مراسم های خود را بر گذار کنند و تبادل نامه با خانواده هایشان انجام میدهد. نیروهای هندی با پرچم هندوستان در بنگلادش . .پس از جنگ گاندی تصمیم گرفت که به وی درجه فیلد مارشالی بدهد ولی با مخالفت باقی نظامیان همراه شد. سام در 1972 بازنشسته می شد با این حال دوره خدمت وی 6 ماه دیگر تمدید گردید. در نهایت در 1 ژانویه 1973 وی به درجه فیلد مارشال ارتقاء یافت. فیلد مارشال سام هرمز پس از قریب به چهار دهه فعالیت در 15 ژانویه 1973 از خدمت فعال بازنشسته شد. پس از خدمت به استادی دانشکده ی افسری پرداخت. در دوران پسا خدمت شدیدا مورد هجمه ی جریانات رقیب و برخی همکاران سابق قرار گرفت. عده ای وی را نژاد پرست و حتی ضد یهود نام نهادند. با این حواشی کمی از ارزش های این اسطوره نظامی نادیده گرفته شد. وی با اینکه فیلد مارشال بود اما حقوق کامل دریافت نمی کرد. در سال 2007 پس از 30 سال در دوره ریاست جمهوری عبدالکلام 13 میلیون پوند به او اعطا شد که جبران حقوق معوقه اش در این سال ها باشد. فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا در ساعت 12:30 روز 27 ژانویه 2008 بر اثر بیماری ذات الریه درگذشت. آخرین جمله ای که از وی شنیده شد، این بود: "من خوبم " وی در مجاورت قبر همسرش در قبرستان پارسیان اوتی به خاک سپرده شد. از او دو دختر و سه نوه به یادگار مانده است. پرتره ای از فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا آخرین سردار پارسی نویسنده: Navard پیوست: این مقاله اولین نوشتار با جزئیاتی است که در رابطه فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا در وب پارسی نوشته شده است. این مطلب برای انجمن military.ir تهیه شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است. منبع: 1-روزنامه اعتماد مورخ ۱۳۸۵/۰۴/۱۰ 2 - کتاب صد جنگ بزرگ تاریخ(علی غفوری) 3- https://en.wikipedia.org/wiki/Sam_Manekshaw 4-
-
2 پسندیده شدهبسم ا.. دویست و پنجاهمین شکارهوایی سرگرد گرهارد باکهورن در حالی که خدمه زمینی به وی کمک می کند تا کلاه پروازی را از روی سر بازکند دراین پرواز ، وی دویست و پنجاهمین شکار هوایی خود را با نصب پلاکاردی زیر بخش آسمانه جنگنده مسراشمیت بی اف-109 ، جشن می گیرد
-
2 پسندیده شدهبسم ا.. اگر یک بمب روی برلین بیافتد ، می توانید مرا "مایر" (شهردار/ دهاتی ) صدا کنید ! در سپتامبر 1939 رایشمارشال گورینگ طی یک سخنرانی در جمع افسران ارشد لوفتوافه و پس از اعلام جنگ به فرانسه و بریتانیا و قرار گرفتن منطقه صنعتی روهر در برد بمب افکن های متفقین ، به آنها اطمینان داد که " هیچ بمب افکنی از متفقین نمی تواند وارد فضای هوایی این مجموعه بشود و اگر کسی توانست به روهر حمله کند ، نام من ، گورینگ نیست و می توانید من را مایر ( شهردار/ دهاتی ) صدا کنید " درواقع ، نام خانوادگی مایر در آلمان یک اسم رایج بشمار می رود و این نقل قول تا جایی ادامه پیدا کرد که در برخی منابع ، بصورت " اگر کسی توانست به برلین حمله کند ، نام من ، گورینگ نیست و می توانید من را مایر ( شهردار/ دهاتی ) صدا کنید " نیز درآمد . با این حال در واقع امر ، بمب افکن های متفقین در نهایت به روهر و سپس برلین حمله کردند و این دلیل کافی بود که آلمانی ها علیرغم حس طنز بسیار پایین ، پس از بصدا درآمدن صدای آژیر حمله هوایی ، میان اشارات طعنه آمیز نسبت به این مساله ، لقب " ترومپت مایر " را نیز بکار برند . پی نوشت : 1- حالا تحلیل های دوستان هم دارد بتدریج تنه به تنه هرمان گورینگ می زند و ظاهرا از تاریخ هم قرار نیست درس بگیریم !!!! 2--استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
2 پسندیده شدهبا سلام شهدا را ياد كنيم با يك ذكر صلوات شهید علیرضا کریمایی بازسازی پچ : MR9
-
1 پسندیده شدهجان کربی مشاور امنیت ملی کاخ سفید: اکنون روسیه و ایران حمایت دو طرفه ای از یکدیگر دارند. ماه گذشته ایران اعلام کرد که در حال نهایی کردن قرارداد خرید جنگندههای سوخو-۳۵ از روسیه است. ایران بدنبال خرید تجهیزات نظامی بیشتر از روسیه است که شامل بالگردهای تهاجمی، رادارها و هواپیمای آموزشی رزمی Yak۱۳۰ است. روسیه در زمینه موشک، جنگ الکترونیک و پدافند هوایی به ایران پیشنهاد شراکت دفاعی بی سابقه ای داده است. آغاز ساخت راه آهن رشت آستارا: قبلا خبر آمده بود که ایران چند کشتی تجاری برای تجارت در دریای کاسپین از روسیه خریده است. همچنین روسیه هم چند کشتی را برای تجارت با بندرهای ایران در نظر گرفته. الان هم خبر از ساخته شدن راه رشت تا آستارا با سرمایه گذاری روسیه آمده که میتواند راه آهن روسیه را با واسطه ی باکو به ایران متصل کند و باعث افزایش تجارت بین روسیه و ایران و حتی واسطه شدن ایران برای تجارت روسیه با جنوب آسیا بشود.
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمان الرحیم سرباز سرو با سلام خدمت تمامی دوستان و اساتید میلیتاری همونطور که میدونین چند سالی هست که در ایران تلاش شده تا تجهیزات سربازان استاندارد سازی بشه و در این راستا پروژه های مختلفی کلید خورده که متاسفانه هیچ کدوم به طور کامل به ثمر نرسیده یا به طور کامل عملی نشده ... اما خوشبختانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تونسته با استاندارد کردن تجهیزات نیروهای صابرین هر چند دستُ پا شکسته نشون بده که به این امر توجه ویژه داره و به دنبال بالا بردن اثر بخشی نیرو های خودش در میدان نبرد هست تصاویری که پس از شهادت نفرات عزیز این نیرو منتشر میشه تا حالا نشون داده که صابرین از تجهیزات مناسبی برخوردار هست اما با این حال به نظر میاد به صورت استاندارد در نیومده و اصطلاحا نیرو ها "شلخته" تجهیزات بندی می کنن برای مثال مشخص نیست که یه rifleman یا Machine Gunner از چه تجهیزات و چه سطحی از محافظت باید برخوردار باشه و چه قدر امکان شخصی سازی داره و یا این که آیا نیرو مجاب به این هست که حتما از استاندارد تعیین شده تبعیت کنه و در صورت رعایت نکردن مورد مواخذه قرار بگیره یا خیر ... به هر حال امسال در نمایشگاه آیپاس 2016 ، با پروژه ای آشنا شدم تحت عنوان "سرباز سرو" که تا حدودی امیدوار کننده بود ... به نظر مسئولین این پروژه بیشتر تمرکز خودشونُ روی شبکه محور کردن سرباز سرو گذاشتن که باعث شده یه سری مزیت ها و یک سری نقاط ضعف رو بوجود بیاره که در ادامه اون ها رو ذکر می کنم اما قبل از ورود به این قسمت می خوام یه نقدی داشته باشم به البسه و تجهیزات محافظتی این پروژه البسه لباس مورد استفاده در این پروژه از نوع combat fatigues هست که از الگوی دوخت جدید تری نسبت به لباس های استاندارد سرباز ها و کادری های حال حاضر نیروی های مسلح برخوردار هست و خب این موضوع یه مزیت محسوب میشه اما این که این لباس مناسب برای پروژه ی سرباز آینده هست یا خیر باید بگم که خیر نیروهای ویژه در اکثر کشور ها در حال حاضر از نسل جدیدی از لباس ها استفاده می کنن که از استاندارد های نظامی زیادی چه در دوخت ، چه در نوع پارچه و چه در رنگ برخوردار هستن و راحتیُ اثر بخشی بالایی رو برای نیرو ها به ارمغان میارن مزیت هایی مثل آنتی باکتریال بودن ، ضد عرق بودن با قابلیت تنفس پذیری بالا ، کاهنده اثرات گرمایی و... ، این ها بزارین کنار الگوی دوخت بسیار کاربردی این لباس ها الگوی استتار مورد استفاده هم در سرباز سرو ازنوع استتار شکلاتی و دیجیتال صحراییهست که اثر بخشی خوبی در جغرافیای ایران از خودشون نشون دادن به خصوص دیجیتال صحرایی اما با توجه به صحبت هایی که با کلنل عزیز داشتیم ایشون معتقد بود که بهترین الگو برای ایران چیزی بین مولتی کم و دیجیتال صحرایی هست تا بهترین نتیجه حاصل بشه ... خب این موضوع بر میگرده به همکاری دفتر طراحی سرباز سرو با شرکتی مثل ساتر سبز که متاسفانه تولیدات این شرکت دست کم یه 15 ، 20 سالی از استاندارد های روز نظامی عقبه ! پوتین خوشبختانه در این زمینه شرکت های ایرنی مثل بهمن خوب عمل کردن و محصولات مناسبی رو برای نیرو های نظامی تولید می کنن. که بعضی از تولیدات رو میتونین در تصاویر مشاهده کنین حفاظت متاسفانه سرباز سرو در بخش حفاظت به شدت ضعیف عمل کرده با این که در ایران تولیدات خوبی در این زمینه داریم ولی خبری از استفاده از این محصولات در سرو مشاهده نشده ... برای مثال کلاه مورد استفاده در این پروژه ظاهرا از نوع tactical lightweight helmet هست منتهی نکته ی وحشتناک ماجرا اینه که مربوط میشه به airsoft و هیچ گونه محافظتی رو فراهم نمی کنه و صرفا ظاهر نمونه ی اصلی رو داراست نمونه ی ایرسافت قیمت نمونه ی نظامی این کلاه های چیزی حدودی 700 دلار هست که اگر صادقانه بخوام نظرم رو بگم ، عمرا تولید نمونه ی اصلیش صرف داشته باشه ، دلیل استفاده از این کلاه هم بر میگرده به تطبیق خیلی زیادش با تجهیزاتی مثل دید در شب و گوشی های هوشمند جدید (electronic hearing protection ) که قابلیت فیلتر کردن و حذف صدای تیراندازی رو در کنار تقویت قدرت شنیداری سرباز ، داره ... البته در بخش تجهیزات الکترونیک بیشتر در موردشون صحبت می کنم اما کلاه ، به نظر بهتره از همون کلاه های pasgt استفاده بشه که در ایران هم به تولید میرسه و سطح حفاظت یکسانی با نمونه های جدید داره یا در بهترین حالت نمونه ی بروز شده ی این کلاه مورد استفاده قرار بگیره ... کلاهخود pasgt تولید ایران جلیقه جلیقه ی مورد استفاده در این پروژه اصلا مناسب نیست و صرفا یک جلیقه خشاب محسوب میشه و محل قرار گیری تبلت و پردازنده درش در بدترین نقاط ممکن در نظر گرفته شده خبری از پلیت سرامیکی نیست ، و کولار هم مشاهده نشده پردازنده ی اصلی دقیقا در قسمت پشت سرباز قرار گرفته که به هیچ عنوان مکان مناسبی نیست ، هم آسیب پذیری خود پردازنده میره بالا هم قابلیت حمل کوله پشتی رو از سرباز صلب می کنه شرایطی رو در نظر بگیرین که نیاز باشه سرباز سریعا به پشت دراز بکشه یا سریعا سینه خیز بشه ... قطعا سیتم دچار آسیب میشه ...! بهتره به فکر طراحی یک جلیقه خشابی باشن که قابلیت استفاده و پوشیده شدن بر روی جلیقه های ضد گلوله ی تولید داخل و یا قابلیت حمل پلیت سرامیکی یا استیلُ دارا باشه و در عین حال مکان یابی مناسبی برای تجهیزات الکترونیک درش انجام گرفته باشه برای مثال بهتر بود پردازنده ی اصلی در بغل جلیقه و در یک کیف مجزا تعبیه میشد نصویر جلیقه ی تولید داخل تصویر نوعی پلیت کریر ( معمولا پلیت استیل AR500 درشون استفاده میشه که به راحتی گلوله های ثاقب 51*7.62 رو دفع می کنه ... ) تصویر chest rig d3 ، یکی از بهترین جیب خشاب های حال حاضر دنیا که قابلیت تطبیق بالایی با انواع پلیت کریر ها و جلیقه های ضد گلوله رو داره سلاح سلاح مورد استفاده در این سیستم به نظر تنها مزیتش هست ... اسلحه ی مصاف که جداگانه در تاپیکی مجزا نقدش کردم مقایسه کنین با اسلحه ی سما و ببینین در این سال ها چقدر پیشرفت کردیم تجهیزات الکترونیک و قابلیت ها این سیستم تشکیل میشه از یک پردازشگر اصلی ، یک باتری 10 هزار میلی آمپر ساعتی با توان شارژدهی 4 یا حداکثر 5 ساعته ، نشانگر دوست از دشمن ، نمایشگر قابل اتصال برو روی دست ، دوربین ، هدست هدایت استخوانی ، تشخیص دهنده ی علائم حیاتی و صفحه ی کلید کنترل که خودش شامل دکمه ی کنترل بیسیم ، ارسال اطلاعات سرباز برای نیرو های دیگه و فرماندهی ، دکمه ی ریست و... میشه این که این سیستم خوبه ، لینک می کنه نیرو های رو ، قابلیت ارسال تصاویر داره و... همه خوبه ولی من می خوام معیابش رو بگم متاسفانه جنس پردازش گر پلیمری هست و در صورتی که اکثرا یونیت پردازشگر در نمونه های خارجی آلمینیومی هست تا بقاع پذیری بالایی در میدون جنگ داشته باشن باتری عملکرد ضعفی نسبت به نمونه های مشابه خارجی داره و زمان خیلی کمی رو میتونه شارژدهی کنه نشانگر دوست از دشمن خیلی بزرگ هست و در جای بدی تعبیه شده . برای مثال میتونستن روی کلاهخود تعبیه اش کنن و با در نظر گرفتن باتری جداگانه اونُ از سیستم اصلی جدا کنن مورد دیگه هم اینه که به خاطر داشتن چراغ بزرگ ، در صورت استفاده در شب در تجهیزات دید در شب نور زیادی ممکنه از خودش تولید کنه که با توجه به مجهز بودن دشمنان به این سیستم ها به راحتی باعث لو رفتن مکان سرباز ها میشه ... نمایشگر و تبلت در نظر گرفته شده محافظت خیلی ضعیفی دارن و در صورت وارد شدن ضربات جزئی به راحتی از سرویس خارج میشن در صورتی که تبلت های نظامی مورد استفاده در پروژه های سرباز آینده ی کشور های دیگه قابلیت بقاع پذیری و محافظت بالایی دارن نمونه های خارجی اکثرا از نمایشگر چشمی و دوربین روی اسلحه برخوردار هستن که بهتر از نمایشگر روی دست عمل می کنن هدست مورد استفاده شاید عملکرد خوبی داشته اما مناسب محیط نبرد نیست ، گوشی های نظامی جدید قابلیت محافظت بالایی دارن و به راحتی صداهای انفجار و شلیک رو فیلتر می کنن و در عین حال باعث تقویت صدای های دیگه میشن برای مثال اگر شلیک در کنار شما صورت بگیره سیستم در کسری از ثانیه صدای شلیک رو فیلتر ولی صدای پچ پچ سرباز کناری تون رو به وضوح پخش می کنه ! [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10203/HP051_500_1.JPG][/url] صحبت آخر به نظر این پروژه صرفا یک نمونه ی اولیه هست و راه زیادی برای به بلوغ رسیدن در پیش داره ، به هر حال جا داره از این گروه حمایت بشه تا بتونن نمونه های بهتری رو طراحی کنن بنده هم به دلیل کم بودن اطلاعاتم در این زمینه و تنها مطالعه بر روی سیستم مشابه ratnik روسی زیاد نتوسنتم تخصصی نقدش کنم و همونطور که خودتون دیدین و خوندین بیشتر نظر شخصیه خودم رو در مورد سرو گفتم ( احتمالا خیلی سخت تونستین بخونین ، چون اصلا ویرایش نکردم و همونطور که حرف زدم تاپیکُ هم نوشتم و از این بابت معذرت می خوام ، حسش نیست ... یه چند وقتی هست دچار این مشکل شدم ) از دوستان و اساتید هم خواهش می کنم در تکمیل کردن این تاپیک بنده رو یاری کنن با تشکر فقط برای میلیتاری نویسنده : محمد سالم اسرمی
-
1 پسندیده شدهتیربارهای صادراتی ایران: تیربارهای تک لول صادراتی ایران توپ 30 میلیمتری فتح تیربار 14/5 میلیمتری تیربار 12/7 میلیمتری کنترل از راه دور تیربار 12/7 میلیمتری w85 تیربار 12/7 میلیمتری تیربار 12/7 میلیمتری nsvp تیربار pkt تیربار pkm
-
1 پسندیده شدهبه نظر بهترین توپ برای این شناور توپ ۵۷ میلیمتر بوفورس مارک ۳ هست که هم وزن و جثه قابل قبولی برای این شناور داره و هم قدرت آتش خوبی بر علیه اهداف دریایی و هوایی به ناو میده. توپ MK110-57 بوفورس البته ما این توپ رو در اختیار نداریم ولی ما کابر توپ ۵۷ روسیZSU57-2 اس ۶۰ هستیم که میتوان اون رو جهت ساخت یک توپ دریایی برای شناور هایی در این رده توسعه داد البته هزینه توسعه دادن این توپ و اینکه ما تولید کننده اون نیستیم مقداری بعیده به سمتش بریم ولی به نظر بهترین گزینه هست. توپ بهمن ۵۷ بر اساسZSU 57-2 گزینه بعدی توپ ۴۰ میلیمتر دریایی بوفورس هست که ما هم کاربر اون هستیم و هم اون رو با نام فتح تولید میکنیم (طبق اعلام) توپ فتح ۴۰ نمونه داخلی توپ L70 بوفورس ۴۰ میلیمتر با توجه به اینکه این توپ در ایران تولیدش بومی سازی شده اگر با تجهیز اون به سیستم های اپتیک و رادار اتومات شود گزینه بهتری نسبت به توپ ۳۰ میلیمتری نصب شده بر روی شناور به نظر میرسه و قدرت آتش بالاتری با ناو خواهد داد. و گزینه دیگر هم توپ گاتلینگ سامانه کمند هست که اگر توانایی خوبی در برابر اهداف دریایی و سطحی داشته باشه میتونه یک گزینه بهتر نسبت به توپ ۳۰ میلیمتر نصب شده باشه. کما اینکه میتونه به کمک دیگر گاتلینگ های ۲۰ میلیمتری ناو دفاع نقطه ای شناور رو نفوذ ناپذیر تر کنه.
-
1 پسندیده شدهدر شناوری مثل شهید سلیمانی که توانایی آتش بالقوه ای برای ما فراهم کرده واقعا بهتر نبود که از یک توپ تمام عیار دریاپایه استفاده میشد که توانایی شلیک مهمات متنوع تر در برد های بیشتر رو داشته باشه؟ باید دید که اصلا این توپ ۳۰ میلیمتری چه برتری بر گاتلینگ های این شناور در بحث دفاع یا تهاجم دارند و اصلا هدف از قرارگیری چنین توپی چه بوده ؟ نمونه تقریبا مشابه این توپ قرار بود در بروزرسانی های زرهی این نیرو مورد استفاده قرار بگیرد و حالا بعنوان در دسترس ترین گزینه رو شناور سلیمانی قرار گرفته است . یا این فرض رو باید قبول کنیم که در دسترس ترین گزینه و بی زحمت ترین گزینه ترجیح داده شده یا اینکه واقعا کاربرد تاکتیکی داشته. چنین توپی شاید برای کلاس ابومهدی توجیه کافی داشته باشه اما بنظرم برای کلاس سلیمانی بعنوان توپ اصلی توجیه پذیر نیست .
-
1 پسندیده شدهیادی کنیم از این برنامه هواپیمای ترابری سبک که توسط هسا و ... ترسیم شده بود. بنظرم مرحله اول با سیمرغ به واقعیت پیوسته و اگر واقعا با توسعه یا سرهم کردن چنین پیشران محبوب و پیچیده ای در داخل طرف باشیم که با توجه به سوابق مپنا دور از ذهن هم نیست، یک گام مهم برداشته شده. اما بنظرم تا اظهار نظر رسمی مپنا باید صبر کرد. در گذشته اظهار نظر مشابهی در مورد پیشران هوایی فوق الذکر صورت گرفته بود که توسط مپنا تکذیب شد. تاکسی سیمرغ
-
1 پسندیده شدهآزمایش موفق موتور ایرانی هواپیما با حضور رئیسجمهور با حضور رئیس جمهور در شرکت مپنا موتور توربوفن ایرانی هواپیما ساخته شده در گروه صنعتی مپنا با موفقیت آزمایش شد.
-
1 پسندیده شدهژنرال مکنزی در مورد حمله به آرامکو یک مصاحبه ی جدید کرده و جزئیات بیشتری از این حمله را فاش کرده: به گفته ی او از پهپادهایی در این حمله استفاده شده که با ارتفاع خیلی کم پرواز میکردند و مدام نوع پرواز و جهتشان را عوض میکردند،. مارپیچی حرکت میکردند و حتی فضا را دور میزدند تا به هدف رسیدند. اپراتورهای رادار توانسته بودند چیز هایی را در رادار ببینند ولی متوجه نشدند که یک حمله هست ونتوانستند این علامت ها را تفسیرش کنند!!! و اینکه پاتریوت ها برای زدن پهپادها توانایی خوبی ندارند وحتی خود این پاتریوت ها هم در حمله پهپادی در خطر هستند. و حتی اگر بتوانند این پهپادها را بزنند از لحاظ هزینه ی موشک پاتریوت و هزینه پهپاد یک باخت هست. از پهپادها و موشک های ایران هم دوباره تمجدید کرده و گفته مانند جواهرات تاج ایران هستند.
-
1 پسندیده شدهاقدام ارتش در توقیف نفت کش حامل نفت آمریکا در واقع اقدامی بوده در پاسخ به توقیف 5 روز پیش محموله یک نفت کش که حاوی نفت ایران بوده در نزدیکی آب های آفریقای جنوبی. تیت فور تت! جالبه رسانه های غربی برای توقیف نفت ایران از عنوان حکم قانونی دادگاه آمریکایی! نام میبرند و در برابر اقدام ایران از توقیف غیرقانونی و تنش زا و مخاطره امیز و خلاف قوانین بین المللی!! یکبار عنوان شد ایران حتی به قیمت رویارویی باید هر اقدام اینچنینی آمریکا و غرب در توقیف محموله های نفتیش را بلافاصله و فوری جواب بده. اگر روند توقیف نفت ایران مثل مثلا حملات صهیونیستها به سوریه تبدیل به موردی عادی بشه طبیعتا تحریم ها به اهداف صد در دصدی خودشون خواهند رسید. ایران نه تنها با توقیف بلکه باید با اقدامات موازی دیگه هم پاسخ بده چون فقط توقیف کافی نیست و ممکنه آمریکا با تغییراتی این امکان را از ایران سلب کنه و ازش به عنوان اتفاقا موردی برای افزایش حضورش استفاده کنه. ایران باید در جبهات دیگه پاسخ تندی به هرگونه اقدام علیه دزدی از منابع و منافع کشور را بده. ( جالبه در اینجا قاعدتا باید دیگه اون ظاهر سازی آمریکا و مزدوران رسانه ایش هم کمرنگ میشه چون دزدی مستقیم از جیب ثروت ملی مردم و کشور هست. ( هرچند وقاحت و دروغگوییشون حدی نداره و شرم و حیا هم ندارند. این وفتها نفت را نه متعلق به مردم ایران که متعلق به جمهوری اسلامی تفسیر میکنند. موقعی که بحث فروش میشه به چین و فلانجا ناگها تبدیل به نفت مردم میشه که چرا با تخفیف میفروشید بدون اشاره به اینکه چه کسی تحریم کرده فروش را اصلا ) ) پ ن: بعد 12 سناتور در عین بی شرمی بعد از اقدام ایران نامه میزنند که ایران پررو شده و هر چه داره ضبط کنید. و به روی خودشون هم نیاوردند و نمیارند که امریکا چند روز پیش از اون محموله نفت ایران را توقیف و سرقت کرده اون هم در اب های بین المللی. اگر اقدام ارتش ایران نبود و رسانه ها درز نمیدادند ماجرا را اصلا صداش را هم درنیاورده بودند. البته این سناتورها فاش کردند که حدود 280 میلیون دلار نفت ایران الان در توقیف امریکا و استانه مصادره هست.البته به نظر برخی از این محموله ها با توقیف نفت برخی نفت کش ها در دو سه سال گذشته جبران شدند. ایران باید روند دزدی از ثروت کشور و دارایی های مردم را در ابهای ازاد به بهانه حکم فلان قاضی فلان دهات آمریکا برای فلان وحشی درب و داغون شده که در گوشه ای از دنیا ذیل مثلا ارتش قلدر امریکا داشته جنایت میکرده را متوقف کنه با تمام توان. اوج وقاحت و قلدری را در این بیانیه مشاهده میکنیم.تنها چند روز پس از دزدی دریایی و توقیف نفت ایران با این وقاحت دارند تهدید هم میکنند و دم از قانون و ازادی دریانوردی و ... میزنند. جالبه خودشون اشاره کرده اقدام ما که در ابهای منطقه ای بوده تازه نه بین المللی. ایران چند روز پیش رسیدگی به شاکیان پرونده شهدای مرتبط با داعش و غیره را در شکایتی علیه آمریکا استماع کرد در دادگاه داخلی و غرامت تعیین کرد. باید این حکم ها افزایش پیدا کنه و من بعد هر توقیف اموال کشور توسط حکم همین دادگاه ها در اقدامی متقابل توقیف بشند. پ ن2: با تهدیدات اینچنینی تقویت ناوگان دریایی از واجبات هست. حتی بالگردی. هم ناوهای بزرگ و هم بالگردها وجودشون در زمان به اصطلاح صلح برای ماموریت های اینچنینی لازم هست. در زمان این عملیات حداقل 4 یا 5 فروند هواگرد آمریکایی ( غیر از جنگنده ها ) در منطقه بودند و شناورها بدون سرنشین هاشون هم به کنار که البته در اینده میتونند برای کشتی های جنگی ما که وارد چنینی عملیاتی بشند مزاحمت و حتی خطر ایجاد کنند تا یا کند کنند و شناورهای ائتلاف برسند یا حادثه ای رقم بزنند. همچنین تقویت نیروی هوایی و پدافندی برای پوشش عملیات ها هم لازمه. حتی میشه به شکل آشکاری تسلیحات ساحل پایه را به شکل ثابت داشت که در چنین مواقعی در خط ساحلی فعال بشند با ظاهرسازی آشکار تا دشمن در مخیلش فکر غلط نکنه.
-
1 پسندیده شدهاین بنده خدا که سردار رشید هندوهای گاو پرست بوده!!! حالا به غیر از این صحبت های بی ارزش که شد زرتشتی های هند دو گروه اصلی دارند: اولی Parsis یا پارسی ها دومی Irani یا ایرانی ها زرتشتی های هند حدود 100 هزار نفر هستند و با توجه به تحقیقات تاریخی و ژنتیکی که انجام شده این افراد اکثرا از مرکز ایران(یزد و کرمان و... ) به هند مهاجرت کردند. پارسی ها چندین قرن قبل به هند مهاجرت کردند و افراد ثروتمند و مشهوری در هند هستند. از جمله ی این افراد "فردی مرکوری" (خواننده ی مشهور) و خانواده ی ثروتمند تاتا هستند. خانواده ی ایرانی نام خانوادگی irani دارند و اکثرا در دوران قاجار به هند مهاجرت کردند. این لیست زرتشتی های مشهور هند هست: https://en.m.wikipedia.org/wiki/List_of_Parsis
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهسال 2003 - حمله ایالات متحده به عراق برخورد راکت آرپی جی-7 به بدنه بالگرد OH-58D
-
1 پسندیده شدهاین ماهوارهبر میتواند موشک قارهپیمای ایران باشد گزارش پرتاب آزمایش مرحله ی اول ماهواره بر قائم ۱۰۰ به فضا منابع رسانه ای رژیم صهیونیستی را نگران کرده است. این رسانه ها ادعا کرد این آزمایش، یک پیشرفت چشمگیر و نمایش قدرت است که تلآویو را بسیار نگران کرده است دانا وایس گوینده کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی : پرتاب این موشک ماهوارهبر از سوی ایران بیانگر این واقعیت است که ایران به توانمندی پرتاب موشکهای بالستیک (قاره پیما) دست یافته است و طبیعتاً اسرائیل از این رخدادها و تحولات بسیار نگران است. نیر دفوری تحلیلگر نظامی کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی : چند روز طول میکشد تا متوجه شویم که این موشک ماهوارهبر در فضا قرار میگیرد و اینکه توانمندیهایش در چه سطحی است. اما پرتاب چنین موشکهایی به فضا بیانگر قدرت ایران برای پرتاب موشکهای بالستیک قاره پیماست، این نمایش قدرت ایران در برابر چشمان اسرائیل است. شبکه صهیونیستی کان: این شبکه نیز با قطع برنامههای روزانه خود، خبر پرتاب موفقیتآمیز موشکماهواره بر توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را، دستیابی ایران به تکنولوژی موشکهای قارهپیما عنوان کرد همچنین در گزارشی پرتاب موفق موشک ماهوارهبر قائم ۱۰۰ از سوی نیروی هوا فضای سپاه پاسداران را پیام تهدیدآمیز واضحی از سوی تهران به تلآویو توصیف کرد. طبق سخنان غیر رسمی ماهواره بر قائم 100 می تواند برد ده هزار کیلومتری داشته باشد در صورت صحت این ادعا برد موشک های ایران به نقشه ی زیر رسیده است
-
1 پسندیده شدهپرتاب موفقیتآمیز زیرمداری ماهوارهبر قائم ۱۰۰ منبع
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز گردان ضد زره گردان نهم سپاه تهران (گردان ضد زره) مجهز به موشک های ضد زره دراگون پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
1 پسندیده شدهدر فاصله میان محور چرخها ، بین ذوالفقار و آبرامز تفاوت آشکار هست ، اما اینکه طراحی تانک با نگاهی اجمالی به آبرامز انجام شده ، اتفاق نظر وجود داره . در این نمای جانبی شباهت بین خورشیدی ، محور ها و چرخها و غلطکها خیلی واضحه و ذوالفقار 3 با هیچ تانکی مثل آریت ، اینقدر اشتراک نداره . ذوالفقار 3 آریت حالا دسترسی به آبرامز آمریکایی از طریق عراق بنظر امکانپذیر باشه اما دسترسی فیزیکی به آریت ایتالیایی سختر بوده اما با توجه به همکاری های صنعتی و نظامی گسترده بین ایران و ایتالیا ، شاید انتقال صورت گرفته باشه .
-
1 پسندیده شدهبسم ا... فاکس بت ، الکل و باقی ماجرا یکی از مشهورترین داستان هایی که در مورد روسها گفته میشود ، علاقه عجیب آنها به نوشیدنی های غیر عادی است ، این مساله در جنگ دوم جهانی به شکل ناباورانه ای بصورت جهانی در آمد ، چنانکه گفته می شد ، دهقان های روسی (موژیکها ) که در مناطق اشغالی توسط آلمان زندگی می کردند ، بخش قابل توجهی از محصولات لبنی خود شامل کره ، خامه ، شیر و پنیر را در ازای بنزین تانک و الکل برای مصرف شخصی !!!!!!! خریداری می نمودند ، اما این مساله در سالهای جنگ سرد و با ظهور محصول فوق العاده ای به نام میگ-25 فاکس بت ، شکل خاص تری به خود گرفت . براساس طراحی های صورت گرفته توسط شرکت میگ ، بخشی از سامانه اویونیک این جنگنده ، توسط مایعی که ظاهرا الکل خالص می بود ، خُنک می شد . اگر چه الکل در حالت عادی ، می بایست 40 درصد رقیق شود تا برای انسان ، قابل استفاده بشود ، اما این مایع خنک کننده ، عجیب به مذاق خدمه زمینی روسی در پایگاه های هوایی ، خوش آمد و بتدریج سهیمه الکل جتهای روسی به سرقت رفته و در بازارسیاه برای نوشیدن !!!!!! فروخته میشد .
-
1 پسندیده شدهشهید رضا خرمی - محل شهادت سوریه ارتش مصر (صحرای سینا ) سلاحی که در دست این شهید دیده می شود ، یک قبضه AKM مجهز به نارنجک انداز ام-203 است که احتمالا از نمونه های تولید شده در مصر یا بلغارستان بشمار می رود
-
1 پسندیده شدهخدا هم خسته شده از بس دو طرف جنگ صداش کردن... cold mountain 2003
-
1 پسندیده شدهبا سلام: تصویر یک فروند F14A نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تقدیم به دوستاران میلیتاری
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم مقدمه در اواخر سال 1971 نیروهای ارتش پاکستان و ارتش هند با هم بر سر منطقه پاکستان شرقی که بعدها به بنگلادش تغییر نام یافت درگیر شدند. در طول این نبرد بیشتر توجه ارتش هند به سمت شرقی مرزهای خود معطوف بود و کمتر به سمت غربی مرزهای خود متمرکز شده بود. در آخرین هفته نوامبر 1971 ارتش هند مانورهای تهاجمی را در ناحیه آتگرم بر علیه پست های مرزی پاکستانی و مراکز ارتباطی آنها در طول مرزهای شرقی خود انجام داد. نیروهای جدائی طلب بنگلادشی نیز به پشتیبانی هند یک تهاجم را در ناحیه جیسور ترتیب دادند. در این زمان برای پاکستان مسلم شده بود که درگیری گسترده با هند غیرقابل اجتناب است و پاکستان شرقی در درگیری طولانی مدت در برابر هند بی دفاع است. بنابراین یحیی خان رئیس جمهور پاکستان تصمیم گرفت تا با استفاده از استراتژی رئیس جمهور سابق ارتشبد ایوب خان از یکپارچگی پاکستان حفاظت کند. ایوب خان پیشتر بیان داشته بود که دفاع از پاکستان شرقی نیاز به تحرکات در مرزهای غربی هند دارد. نقشه موقعیت شهرها و نیروهای هندی و پاکستانی در لانگ والا و مناطق اطراف آن استراتژی پاکستانی ها و هندی ها استراتژی ایوب خان این فرضیه را به وجود آورده بود که یک درگیری گسترده با هند تحت فشارهای بین المللی نباید مدت زیادی طول بکشد. از آنجایی که پاکستان شرقی به نظر غیر قابل دفاع می رسید بنابراین باید تلاش می شد تا با تمرکز بر اشغال هرچه بیشتر بخش غربی هند، ابزار قدرتمندی در مذاکرات صلح بدست بیاید. برای انجام این کار ژنرال تیکاخان طرح یک عملیات تهاجمی به هند را پیشنهاد داد و نیروی هوایی پاکستان نیز به این منظور باید حداکثر پشتیبانی را از این طرح به عمل می آورد. طرح اولیه برای این حمله نیاز به یک برتری هوایی موقتی داشت تا نیروهای پاکستانی بتوانند با یک حمله برق آسا به عمق قسمت غربی هند نفوذ کنند و پس از آن با استقرار در مواضع تثبیت شده، به دفاع بپردازند. در این بین شهر رحیم یارخان پاکستان در نزدیکی مرزهای بین المللی یک موقعیت حساس را برای نیروهای خان بازی می کرد. این شهر که در نزدیکی راه آهن سند پنجاب قرار داشت یک مرکز مهم و شکننده برای تامین لجستیک نیروهای خان بود. سقوط این شهر به دست هندی ها می توانست مسیر راه آهن بین سند و پنجاب را قطع کند و امکان تهیه سوخت و مهمات برای نیروهای پاکستانی که از کراچی می آمد را مشکل کند. از طرفی دیگر نقشه نیروهای هندی این بود که با حمله نیروهای لشکر دوازدهم ارتش هند به آن سوی خط مرزی از طریق سارکاری تالا به اسلام گاره پیش برود و در قدم بعدی با پیشروی به سمت باقلا، شهر رحیم یارخان را تصرف کند. این کار نه تنها باعث متزلزل شدن دفاع پاکستانی ها در پنجاب می شد بلکه در ناحیه جامو و کشمیر نیز با حمله هندی ها به ناحیه شکارگاره هماهنگ می شد و در نهایت امکان این بودکه بتوان نیروهای پاکستانی که در این ناحیه در تله گیر افتاده بودند را پاکسازی کرد. پاکستان که پنجاب را به عنوان یک مرکز عملیاتی انتخاب کرده بود یک شبکه اطلاعاتی قوی در این ناحیه در اختیار داشت و قصد داشت این ضعف قدرت زمینی در مقایسه با هند در این ناحیه را با یک حمله پیش دستانه از طریق کیشانگاره به سمت مرکز فرماندهی میدانی آنها در جنوب رامگاره جبران کند. سازمان اطلاعات پاکستان در این بخش کاری بسیار بزرگ را با نفوذ نیروهای خود به میان مردمان عادی و جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای ارتش انجام داد. با این حال این منابع از جمع آوری اطلاعات در پست لانگ والا که یک پست مرزی امنیتی بود باز ماندند. این منطقه به تازگی با یک گردان از هنگ پنجاب تقویت شده بود. لانگ والا نقش یک موقعیت استراتژیک در مسیر تصرف مناطق وسیعی از سمت غربی هند در ایالت راجستان را ایفا می کرد و با سقوط آن هند در موقعیت بدی در جبهه غربی قرار می گرفت. طرح عملیات حمله و استعداد نیروهای دو طرف طرح عملیاتی پاکستانی ها بر این فرض بنانهاده شده بود که یک حمله در منطقه، به نیروهای لشکر اول زرهی واقع در منطقه سری گانگاناگر کمک خواهد نمود. فرماندهی مرکزی پاکستان همچنین احساس نمود که باید از مسیر ارتباطی شمالی جنوبی که به علت نزدیکی به مرز بسیار آسیب پذیر می نمود محافظت شود. یک طرح نظامی ترکیبی بنابر این موضوع اتخاذ شد. این طرح مشتمل بر استفاده از دو تیپ پیاده و دو هنگ زرهی بود. برای این منظور یک لشکر مجزا به نام لشکر 18 تشکیل شد. لشکر 18 تصرف و تثبیت لانگ والا را به تیپ 206 پیاده و هنگ زرهی 38 سواره نظام ارتش محول کرد و تیپ 51 پیاده و 22 سواره نظام را برای ادامه عملیات بعد از تصرف لانگ والا و تسخیر جیسالمر مامور کرد. نقشه پاکستانی ها رسیدن به لانگ والا، رامگاره و جیسالمر بود. این نقشه از آغاز بسیار دور از واقعیت به نظر می رسید. قرار بر این بود که عملیات در شب اجرا شود. همچنین به علت نبود راه ارتباطی مستقیم و مناسب نیروهای پاکستانی مجبور به عبور از زمین های رملی و ماسه های نرم بودند. این امر از نظر نیروهای شناسایی رزمی پاکستانی مغفول مانده بود که نیروهای زرهی آنها بدون ادوات مهندسی قادر به عبور سریع از این زمین ها و حمله به مواضع دشمن نخواهند بود. با وجود برتری عددی پاکستانی ها نسبت به نیروهای هندی ولی مشکل گیرافتادن خودروها در شن های نرم یک نقطه ضعف برای آنها به شمار می آمد. سربازان هندی مدافع لانگ والا در سوی دیگر پست لانگ والا توسط یک دسته از نیروهای گردان 23 هنگ پنجاب ارتش هند محافظت می شد. این نیروها از سوی سرگرد کولدیپ سینگ چندپوری فرماندهی می شدند. سرگرد چندپوری فرمانده مدافعان هندی پست لانگ والا هندی ها بر یک بلندی شنی که بر اطراف خود تسلط داشت استقرار پیدا کرده بودند بطوری که در تاریکی شب به سختی از سوی محیط اطراف خود قابل شناسایی بودند. این پست از سه طرف به وسیله فنس های سیمی پوشیده شده بود. باقی نیروهای گردان در منطقه ساده والا در 17 کیلومتری شمال شرقی لانگ والا مستقر شده بودند. چندپوری یک گروهان پیاده تقویت شده با تعدادی نیرو به همراه تیربار و خمپاره 81 میلیمتری و یک جیپ با تفنگ بدون عقب نشینی 106 میلیمتری در اختیار داشت. دو تفنگ 106 دیگر یگان او به همراه خدمه در حال آموزش در مقر فرماندهی گردان بودند. سرگرد چندپوری به همراه خودش یک تیم چهار نفره از نیروهای امنیتی سوار بر شتر را در اختیار داشت. پست لانگ والا هیچ نیروی زرهی در اختیار نداشت ولی می توانست از هنگ 170 توپخانه میدانی واقع در راجپوت و هنگ 168 توپخانه درخواست آتش توپخانه را بدهد. تنها تفنگ 106 میلیمتری بدون عقب نشینی سوار شده بر روی جیپ مستقر در لانگ والا عملیات نظامی برای پشتیبانی نیروهای زمینی پاکستان، نیروی هوایی در غروب روز سوم دسامبر 1971 یک حمله پیش دستانه را به سمت نیروهای هندی انجام داد. بلافاصله بعد از اولین حمله نیروی هوایی پاکستان به پایگاه های هوایی هندی سرگرد چندپوری یک گروه 20 نفره به فرماندهی ستوان زارام ویر را به منظور گشت زنی در ستون 638 مرزی در منطقه نزدیک به مرز پاکستان مامور کرد که این گروه گشتی نقش بسیار مهمی را برای شناسایی واحدهای زرهی پاکستانی در حال پیشروی داشت. در شب چهارم دسامبر جوخه ستوان ویر در حال گشت زنی در نزدیکی مرز متوجه ستون عظیمی از نیروهای زرهی که در حال نزدیک شدن بودند شد. این مشاهده با گزارش های پست هوابرد دیدبانی ارتش مبنی بر نزدیک شدن ستون نیروهای پاکستانی به سمت لانگ والا مطابق بود. سرگرد چندپوری همزمان با هدایت نیروهای ستوان ویر با تماس با واحد فرماندهی گردان درخواست فوری نیروی تقویتی به همراه واحدهای زرهی و پشتیبانی توپخانه را داد. فرماندهی گردان به او این حق انتخاب را داد تا بین ماندن و مقابله با نیروهای دشمن تا حد ممکن و یا عقب نشینی تاکتیکی به شهر رامگاره یکی را انتخاب کند چون امکان رسیدن نیروهای کمکی تا حداقل شش ساعت آینده وجود نداشت. سرگرد چندپوری با در نظر گرفتن شرایط مختلف و این نکته که آنها در موقعیت دفاعی خوبی قرار دارند و در تاریکی شب عقب نشینی سریع خود یک ریسک بالا به شمار می آید دفاع کردن در مقابل نیروهای پاکستانی را انتخاب کرد. نیروهای پاکستانی حمله خود را در ساعت 12:30 صبح شروع کردند. همینطور که نیروی مهاجم در حال نزدیک شدن به پست بود توپخانه ارتش پاکستان شروع به شلیک با توپ های کالیبر متوسط نمود. این شلیک ها منجر به کشته شدن 5 شتر از 10 شتر نیروهای امنیتی هندی شد. ستونی متشکل از 65 تانک پاکستانی شامل تانک های شرمن وType 59 چینی در حال نزدیک شدن بودند. نیروهای هندی با استفاده از مین های ضد تانک شروع به مین ریزی سریع در مسیر آنها کردند که در پی بی دقتی یک نیروی پیاده هندی در این بین کشته شد. نیروهای هندی تا رسیدن تانک ها به فاصله ای در حدود 15 تا 30 متری موضعشان در اختفا به سر می بردند. با رسیدن به این فاصله نیروهای هندی با راکت های پیات (PIAT) شروع به هدف قرار دادن تانک های پاکستانی کردند. در همین حال هندی ها با تنها تفنگ 106 میلیمتری M40 خود که یکی از خدمه خود را نیز از دست داده بود آماده شلیک به سمت تانک ها شدند. این سلاح بر روی تانک های پاکستانی تاثیر زیادی داشت و توانست از زره بسیاری از آنها نفوذ کند. خودروهای پاکستانی با گیر کردن و فرو رفتن در شن نرم بیابان از حرکت باز افتادند و تبدیل به سیبل های ثابت برای هندی ها شدند. با نابود شدن و صدمه دیدن 12 تانک و خودروی زرهی پاکستانی توسط سلاح های پرتاب شونده و مین های هندی از سوی دشمنانی که در تاریکی به سختی قابل مشاهده بودند آنها تصمم گرفتند تا حمله خود را متوقف کنند. آتش گرفتن بشکه های سوخت روی تانک ها باعث ایجاد نور و روشنایی در محیط شد که همین امر باعث شد دید نیروهای هندی نسبت پاکستانی ها بهتر شود و آنها راحت تر بتوانند به شلیک بپردازند. تصویری از بشکه های سوخت منهدم شده که باعث روشن شدن محیط شده بود 2 ساعت طول کشید تا پاکستانی ها بتوانند مکان میدان مینی را که به صورت ناقص توسط هندی ها آماده شده بود مشخص نمایند. در همین زمان نیروهای پاکستانی تصمیم گرفتند با دور زدن پست و محاصره آن اقدام به تصرف آن کنند. با وارد شدن دوباره در شن زار خودروها و نفربرهای زرهی پاکستانی در شن های بیابان فرو رفتند و از حرکت باز ایستادند ولی در نهایت موفق به محاصره پست شدند. در طول درگیری سرگرد چندپوری در تماس با مرکز اقدام به هدایت آتش توپخانه به سمت پاکستانی ها می کرد. رد شنی تانک های پاکستانی در اطراف محل استقرار نیروهای هندی با وجود برتری عددی قوای پاکستانی و محاصره کردن هندی ها با این وجود پاکستانی ها نتوانستند در زیر نور ماه کامل به پیشروی ادامه دهند. با طلوع صبح هنوز نیروهای پاکستانی نتوانسته بودند پست لانگ والا را تصرف کنند. یکی از هواپیماهای HF-24 Maruts هندی شرکت کننده در حمله هوایی به لانگ والا هواپیمای هاوکر هانتر نیروی هوایی هند با رسیدن طلوع صبح نیروی هوایی هند سرانجام توانست با استفاده از هواپیماهای هاوکر هانتر و HF-24 Maruts به نیروهای پاکستانی حمله کند. این هواپیما ها به دلیل نداشتن سیستم های دید در شب قادر به اجرای عملیات در طول شب نبودند. در نور خورشید هواپیماهای نیروی هوایی هند توانستند به طور موثری به اجرا عملیات بپردازند و در این راه از کمک کنترلر جهت دهنده هوایی سوار بر یک فروند هواپیمای HAL Krishnak به خلبانی سرگرد آمتا سینگ استفاده کنند. او با دقت و به خوبی اهداف را برای سایر هواپیماها مشخص می نمود و به خوبی هدایت آتش آنها را بر عهده داشت و این کار تا زمانیکه نیروهای کمکی از راه برسند ادامه داشت. هواپیماهای هندی به نیروهای زمینی و خودروهای زرهی و سایر ادوات پاکستانی ها با استفاده از راکت های T-10 ماترا و توپ 30 میلیمتری حمله کردند. پاکستانی ها بدون حمایت از جانب هواپیماهای نیروی هوایی خود که در جاهای دیگر به طور گسترده ای مشغول بودند، به راحتی هدف حملات هندی ها قرار می گرفتند. برد تیربارهای ضدهوایی 12.7 میلیمتری قرار گرفته بر روی تانک های پاکستانی کوتاه بود و بر روی جت های هندی بی اثر می نمود. به علت ماهیت زمین نبرد شکار نیروهای پاکستانی برای هواپیماهای هندی بسیار آسان بود. تا ظهر روز بعد حمله کاملا پایان یافته بود و پاکستانی ها 22 تانک را در حملات هوایی و 12 مورد را در حملات زمینی مدافعان از دست دادند و تعدادی نیز سالم به تصرف مدافعان در آمد. آمار کل وسایل و ادوات نابود شده و یا صدمه دیده پاکستانی به 100 عدد می رسید. در پایان روز 7 دسامبر کلیه نیروهای پاکستانی به علت رسیدن قوای کمکی هندی ها مجبور به عقب نشینی از مواضع خود شدند و به داخل مرزهای بین المللی برگشتند. لانگ والا اثبات کرد که یکی از نقاط مهم این جنگ بوده است. هاوکر هانتر هندی در حال بمباران مواضع و ادوات زرهی پاکستانی ها با راکت و توپ خود نبرد لانگ والا موجب خسارت شدید نیروهای پاکستانی و تلفات و خسارات اندک هندی ها شد. از آنجایی که هندی ها به خوبی توانسته بودند از موقعیت مدافع بودن خود استفاده کنند به راحتی حریف را شکست دادند. تلفات هندی ها در این نبرد 2 کشته از سربازان عادی و یک نفر از خدمه توپ 106 میلیمتری بود در حالی که پاکستانی ها بالغ بر 200 نفر سرباز تلفات دادند. در کمیته بررسی علت این شکست پس از پایان جنگ فرمانده لشکر 18ام ارتش پاکستان سرلشکر مصطفی به علت سهل انگاری مقصر شناخته شد. تحلیل و پیامدهای حمله بدون در نظر گرفتن پیروزی میدانی هندی ها، این نبرد یک شکست اطلاعاتی و استراتژیک برای هردو طرف بود. اطلاعات ارتش هند از دادن هشدار برای ورود یک ستون عظیم زرهی از سمت غرب عاجز مانده بود و از آن بدتر پست دفاعی آنها به هیچ وجه از نظر تسلیحات سنگین برای خنثی سازی نیروهای دشمن تجهیز نشده بود. در نهایت آنها از موقعیت فرار نیروهای پاکستانی استفاده نکردند و در حالی که می توانستند نیروهای در حال عقب نشینی پاکستانی را از بین ببرند و حمایت هوایی نیز از آنها برقرار بود پاکستانی ها را به حال خود رها کردند. از سوی دیگر پاکستانی ها نیز مقاومت پست لانگ والا را دست کم در نظر گرفته بودند و تصور می کردند که بدون داشتن پشتیبانی هوایی کافی و توپخانه قوی می توان آن را تصرف کرد در صورتی که شن های منطقه که آنها در محاسبات خود در نظر نگرفته بودند برای آنها دردسر های بسیاری را ایجاد کرد. بسیاری از تانک های آنها در شن های نرم با سرعت کند حرکت می کردند و بعضی حتی به علت گرمای بیش از حد موتور ناشی از گیر افتادن در شن از کار می افتادند. پاکستانی ها همچنین پشتیبانی هوایی نزدیک هندی ها را نیز نادیده گرفته بودند. نبرد در صحرای بدون هیچ گونه مانع و پوشش برای تانک ها و نفرات پیاده، از پاکستانی ها اهداف ساده و در دسترسی برای هواپیماهای هندی ساخته بود. طرح حمله یه لانگ والا هرچند از استراتژی کلی جنگ به خوبی طراحی شده بود ولی در طرح عملیاتی و نقشه اجرا با مشکلات بسیار زیادی روبرو بود که باعث شد در نهایت این طرح به شکست منجر شود. بعد از پایان جنگ به سرگرد (بعدها سرتیپ) کولدیپ سینگ چندپوری مدال ماهاویر چاکرا (دومین نشان کشور هند) داده شد و سایر مدافعان نیز مدال های مختلفی دریافت کردند و در آن سو فرمانده لشکر 18ام ارتش پاکستان نیز از کار خود برکنار شد. تصاویری از ادوات و خودروهای زرهی پاکستانی مهندم شده و یا تسلیم شده به نیروهای هندی منابع: https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Longewala https://warinsights.wordpress.com/2016/07/ http://www.indiatimes.com/culture/who-we-are/the-greatest-underdog-story-ever-told-the-battle-of-longewala-indopak-war-1971_-233975.html https://www.quora.com/During-the-Battle-of-Longewala-in-1971-why-didnt-the-Pakistani-Army-out-flank-the-Indian-point-and-encircle-the-post تقدیم به ارواح طبیه شهدای گمنام تمامی حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد