برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      24

    • تعداد محتوا

      8,883


  2. mehdipersian

    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      2,881


  3. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      1,110


  4. MF44

    MF44

    Members


    • امتیاز

      10

    • تعداد محتوا

      1,333



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 12 بهمن 1402 در پست ها

  1. 10 پسندیده شده
    امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهداء ، کمتر از خود شهادت نیست. با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. فوتبالیستی که نخستین واحد توپخانه سپاه را تشکیل داد توپ‌های غنیمتی که از عراق گرفته شده بودند، نیاز به ساماندهی داشت. بچه‌هایی که تحصیلات و زکاوت بیشتری داشتند برای آموزش توپخانه به ارتش فرستاده شدند. اولین گروهان توپخانه سپاه پاسداران تشکیل شد و حسن فرماندهی آن را به عهده گرفت. هرجا سپاه می‌خواست توپخانه تاسیس کند حسن را می‌فرستاد، دائم در ماموریت بود. سخنرانی سردار شهید حسن تهرانی مقدم در یادواره سردار شهید حسن غازی سردار شهید حسن غازی یکی از سرداران سپاه اسلام است که در سال ۱۳۳۸ در یکی از محلات اصفهان و در خانواده‌ای متدین چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی و دبیرستان را با موفقیت در همان محل زادگاهش گذراند و مدارج تحصیلی را تا اخذ دیپلم با موفقیت طی کرد. حسن دوران دبیرستان متفاوتی داشت، چراکه این مقطع از زندگی او با دوران مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی همزمان شده بود. او این دوران پر التهاب را با تکثیر و توزیع تصاویر و اعلامیه‌های امام خمینی (ره) گذراند و چندین بار نزدیک بود دستگیر شود، اما به لطف خدا از این مهلکه‌ها گریخت. حسن بسیار به ورزش علاقه داشت و از همان نوجوانی به عضویت تیم سپاهان درآمد. اما ۱۶ سالگی شد نقطه درخشش او در زمین‌های ورزش. حسن ۱۶ ساله کاپیتان سپاهان شده بود و در مسابقات قهرمانی کشور هم در تیم منتخب اصفهان به عنوان یک ورزشکار متدین، خوش فکر و با استعداد معرفی شد. همین موضوع باعث شد تا در مسابقات قهرمانی آسیا به تیم ملی جوانان کشور دعوت شود. تیم فوتبال سپاهان سردار شهید حسن غازی (دومین نفر ایستاده از سمت چپ) دوران دبیرستان را که به پایان رساند توانست در رشته پزشکی دانشگاه اصفهان پذیرفته شود و تحصیل خود را آغاز کند. انقلاب اسلامی که پیروز شد حسن همانند سایر دوستانش پای کار انقلاب آمد و با مشاهده تحرکات ضد انقلاب در غرب کشور پس از یک دوره فعالیت‌های پزشکی در بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان به کردستان رفت تا با ضد انقلاب مقابله کند. حسن با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌ها رفت و نبرد با بعثی‌ها را آغاز کرد. او در ابتدا مسئولیت یکی از آتش‌بارهای توپخانه را عهده دار شد و با نشان دادن لیاقت خود فرماندهی گردان توپخانه ۶۱ محرم سپاه را برعهده گرفت. او در بسیاری از عملیات‌های غرب و جنوب شرکت داشت و با شجاعت مثال زدنی همواره با دشمن می‌جنگید. همین لیاقت و شجاعتش باعث شد تا فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولیت ایجاد اولین گروه توپخانه سپاه را به حسن واگذار کند و بعد از مدتی یگان‌های مستقل توپخانه در سپاه با همفکری او به وجود آمد. اما سرانجام در عملیات خیبر برای سامان بخشی به آتش پشتیبانی به خط مقدم محاصره شده طلائیه رفت و تیربار به دست همپای بسیجیان عاشق ساعت‌ها جنگید و نهایتاً ۱۱ اسفندماه سال ۱۳۶۲ هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار گرفته و شربت شهادت را نوشید. پیکر مطهرش در طلائیه ماند و زیر آب رفت و هیچ‌گاه بازنگشت. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاء الله و اگر عمری باقی بود ، در پست های بعدی، سایر شهدای کمتر شناخته شده دفاع مقدس کشورمان را خدمت دوستان عزیز معرفی خواهم نمود.
  2. 8 پسندیده شده
    برنامه ترور و خرابکاری در داخل و خارج ایران توسط آمریکا کمتر از حمله مستقیم به ایران نیست. اون هم برای سقط شدن سه تروریست آمریکایی در حمله ای توسط گروه های مقاومت که تا به همینجا هم امریکا یک فرمانده و چند ده نیروشون را مستقیم به شهادت رسونده. تازه حمله مقاومت هم عرض با خساراتش نبوده و اشغالگری هم سر جاش هست. به نظرم نباید با این چانه زنی های رسانه ای و تخفیف دادن قصد آمریکا برای تلافی معبر باز کرد براش. طوری در رسانه هامون بحث میکنند که گویا در حال چانه زنی هستیم که حمله مستقیم نکن ولی این کارها را بکن. حمله به بهشاد و البرز هم که حمله مستقیم به ارتش کشور هست. این مورد به نظرم حتی اگر خرباکاری ای باشه که بر عهده نگیرند راحت میتونه معادلش پاسخ بگیره. همین حالا خانواده های دست چندم سقط شدگان 7 اکتبر توسط بزرگترین شرکت حقوقی جهان که تخصصش در شبط دارایی کشورها خارج از آمریکاست شکایت 1 میلیارد دلاری علیه ایران! ثبت کردند. تازه شرکت یک قران پول و حق کمیسیون هم ازشون نمیگیره. اینها را راحت بزارید اونها شما را راحت نمیزارند. باید از موضع سخت و محکم برخورد کرد. پ ن: چاره چیست؟ ایران هم به همین طریق بازی رسانه ای آمریکا گزینه های واکنشیش به هر اقدام ( شامل ترور، خرابکاری و ... ) را رسانه ای کنه. اگر افزایش تنش ها را میخوان باید آماده بود. به همون ترتیب و همون میزان. پ ن2: ولی تاکید مدامشون بر تعدد پاسخ ها و لایه لایه بودن و ادامه دار بودنشون مبتنی بر همین تصمیم هست. ضربات مکرر و متنوع. از ترور و حملات مستقیم به پایگاه های عراق و سوریه گرفته تا خرابکاری ها در داخل و دریا و سواحل و جزایر احتمالا. اون هم به صورت پلکانی و سنجش واکنش ایران به هر مرحله. سیگنال ترس سیگنال خوبی نیست. همین الان هم بیانیه کتائب، توقف فعالیت کانالهای مقاومت، حذف بیانیه حمله به حیفا و ... ما دلیلش را نمیدونیم ولی در افکار عمومی لااقل تاثیر منفی داشته.
  3. 7 پسندیده شده
    بسم ا... آقا روح ا... 12 بهمن 1357 12 بهمن 1402 دهه فجر مبارک
  4. 7 پسندیده شده
    "گزینه‌های انتقام‌جویی بایدن افشا شد؛ عملیات‌های پنهان و آشکار" تهران تایمز در گزارشش می‌نویسد: "یکی از گزینه های ارائه شده به بایدن، ترور فرماندهان ایرانی خارج از ایران است. بر اساس برخی اخبار تایید نشده، سردار شهلایی یکی از افرادی است که در این لیست ترور قرار دارد. لازم به ذکر است که در 12 دی ماه 1399 همزمان با ترور سردار سلیمانی در عراق، قرار بود سردار شهلایی نیز در یمن ترور شود که این عملیات موفقیت آمیز نبود و در این حمله تروریستی یک تبعه ایرانی به نام مصطفی محمدمیرزایی به شهادت رسید." این روزنامه همچنان افشا می‌کند که "حمله به شناورهای ایرانی بهشاد و البرز از دیگر گزینه‌های ارائه شده به بایدن است." اما تهران‌تایمز تصریح می‌کند "آخرین اطلاعات دریافتی تهران تایمز حاکی از آن است که آمریکایی‌ها در حال حاضر شرایط را برای عملیات آزاد و مستقیم در داخل ایران فراهم نکرده و خطر چنین اقدامی را بالا ارزیابی می‌کنند. البته این بدان معنا نیست که برنامه ای در این زمینه ندارند. آمریکایی ها برنامه هایی برای عملیات مخفیانه در داخل ایران دارند، عملیاتی که باعث خسارت می شود، اما مهاجم مسئولیت را نمی‌پذیرد و منکر دخالت خود در آن می‌شود."
  5. 2 پسندیده شده
    جزئیات حمله ی دیشب آمریکا و انگلیس به یمن خبرگزاری «اسپوتنیک» بامداد پنجشنبه به نقل از منبع خود در یمن گزارش داد که حملات هوایی آمریکا و انگلیس علیه یک پادگان جنبش مقاومت انصارالله در ساحل بندر الحدیده انجام شد. شبکه «سی‌بی‌اس» بامداد پنجشنبه مدعی شد که جنگنده‌های آمریکایی در حملات امشب به الحدیده، ۱۰ فروند پهپاد ارتش یمن را هدف قرار دادند. برخی منابع محلی نیز می‌گویند تاکنون حداقل ۱۵ مرتبه به غرب یمن حمله شده است.
  6. 2 پسندیده شده
    بسم ا.. میراژ مسلح به AIM-9J ریل شلیک استاندارد جنگنده میراژ ریل شلیک استاندارد جنگنده اف-5 بدلیل دور بودن و زاویه نامناسب هنوز امکان بررسی آنچه که wingtip missile carrier / launch rail سایدویندر مذکور روی آن نصب شده وجود ندارد با این حال ممکن است ریل شلیک استاندارد موشک هوابه هوای ماترا/ماژیک یا ریل استاندارد اف-5 روی این جنگنده فرانسوی منطبق شده باشد
  7. 2 پسندیده شده
    رئیس سیا: کلید امنیت اسرائیل و خاورمیانه، نحوه مواجهه با ایران است / ایران با بحران اخیر [جنگ غزه] جسورتر شده؛ برای جنگ تا آخرین گروه نیابتی هم آماده است حقوق نیوز ویلیام برنز، رئیس سازمان تروریستی اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، در مقاله‌ای در نشریه صهیونیستی فارن افرز، به چالش‌های امنیتی پیش روی آمریکا در جهان پرداخته و از جمله کلید امنیت اسرائیل و منطقه خاورمیانه را نحوه مواجهه با ایران دانسته است. رئیس سی‌آی‌ای در این مقاله مدعی شد: «ایران با این بحران [جنگ غزه] جسورتر شده و به نظر می‌رسد در همان حال که برنامه اتمی خود را گسترش می‌دهد و به تهاجم روسیه کمک می‌کند، برای جنگ تا آخرین گروه نیابتی(=مقاومت) هم آماده است». برنز با بیان اینکه زمان زیادی از چهار دهه گذشته را در خاورمیانه بوده یا صرف آن کرده است، هشدار داد که به ندرت شاهد وضعیتی «پیچیده‌تر یا انفجاری‌تر» از امروز بوده است. او با اشاره به چالش‌ها و دشواری‌های جنگ رژیم صهیونیستی و گروه افراطی(=مقاومت غزه ) حماس، یادآور شده که به دنبال این بحران حوثی‌های (=مقاومت یمن) مورد حمایت ایران حمله به کشتی‌های تجاری (=به مقصد فلسطین اشغالی ) در دریای سرخ را آغاز کردند و «همچنان خطر تشدید تنش در جبهه‌های دیگر هم هست». رئیس سی‌آی‌ای در مقاله خود تاکید کرده با اینکه آمریکا مسئول انحصاری حل هیچ یک از مشکلات خاورمیانه نیست، اما «هیچ یک از آن‌ها هم بدون رهبری فعال ایالات متحده نه تنها قابل حل، که قابل مدیریت نیست» [به عبارت دیگر خودتان مشکل ایجاد میکنید که حضورتان در منطقه را مثلا با حل همان مشکل و غارت ثروت کشورها توجیه کنید در نهایت هم مشکل حل نخواهد شد چون حضور منحوس و غارتگر استکبار ادامه دارد با ما رو راست باش ویلیام ] رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، بخش عمده‌ای از مقاله خود را به موضوع چین و در کنار آن به تهاجم روسیه به اوکراین اختصاص داده است. رئیس سی‌آی‌ای تصریح کرده است: «چین تنها رقیب ایالات متحده است که هم قصد تغییر دادن نظم بین‌المللی را دارد و هم توانایی اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فناوری این کار را دارد». برنز تحولات اقتصادی پنج دهه اخیر در چین را «فوق‌العاده» خوانده و با استقبال از آن تصریح کرده است: مساله سر برآوردن چین نیست، بلکه اقدامات تهدیدآمیزی است که به طور فزاینده با آن همراه می‌شود. او با اشاره به قدرت بی‌سابقه شی جین پینگ در دوره معاصر چین نوشته است: «شی به جای استفاده از این قدرت برای تقویت و احیای نظام بین‌المللی که به چین امکان تغییر داد، در پی بازنویسی این نظام است». «سرکوب فزاینده رهبر چین در داخل»، «اقدامات تهاجمی و پرخاشگرانه او با سایر کشورها»، «شراکت بی حد و حصر او با پوتین» و «تهدید علیه صلح و ثبات تنگه تایوان» از جمله موضوعاتی که به نوشته ویلیام برنز نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. او در مورد ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نیز نوشته است جنگ او از بسیاری منظر‌ها شکست روسیه بود و ایده تصرف کی‌یف و به زیر سلطه کشیدن اوکراین، یک هدف «احمقانه و توهم‌آمیز» بود. رئیس سازمان سی‌آی‌ای با بیان اینکه در این جنگ دست‌کم ۳۱۵ هزار نیروی ارتش روسیه کشته و زخمی شدند و دوسوم از تعداد پیش از جنگ تانک‌های روسیه در این جنگ نابود شدند نوشت: برنامه پوتین برای نوسازی نظامی که دهه‌ها زمان برده بود به باد فنا رفت. با این حال ویلیام برنز هشدار داده است که ولادیمیر پوتین با کمک ایران و چین در حال بازسازی تولیدات دفاعی روسیه است و چالش مهم در این زمینه این است که او برای جبران غرور آسیب‌دیده خود منابع بیشتری از کشور خود را صرف جنگ فعلی و حتی در جبهه‌های عمیق‌تر کند یا دوباره به کشمکش اتمی روی بیاورد. https://www.newslaw.net/رئیس-سیا-کلید-امنیت-اسرائیل-و-خاورمیانه،-نحوه-مواجهه-با-ایران-است-ایران-با-بحران-اخیر-جنگ-غزه-جسورتر-شده؛-برای-جنگ-تا-آخرین-گروه-نیابتی-هم-آماده-است.a288312
  8. 2 پسندیده شده
    کتائب حزب الله تا اطلاع بعدی تمامی عملیات‌های نظامی خود علیه اشغالگران امریکایی را متوقف کرد. حزب الله عراق در اطلاعیه‌ای هدف از این اقدام را مراعات امور سیاسی دولت عراق در شرایط کنونی بیان کرد. متن کامل بیانیه :
  9. 1 پسندیده شده
    ارتش به‌عنوان يكي از اركان اصلي دولت مدرن كه گوياي انحصار قوه قهريه آن مي‌باشد،‌ نقشي كليدي در ساختار جامعه و حكومت جديد و روابط متقابل آنها دارد. اروپاگرايي پهلويها در ابعاد مختلف حيات فردي و جمعي به قصد كسب هويت و قدرت، موجب گرديد که به‌رغم وجود پتانسيلها و جوشش احياگريهاي بومي، اصلاح ضعف و سستي در كشور نه‌تنها به استقلال و خويشتن‌شناسي منجر نگردد، بلكه انفصال و بيگانگي با ريشه‌هاي هويت و قدرت را در كشور به دنبال آورد. نتيجه آنكه نه از دستاوردهاي سنت استفاده شد و نه مدرن، هضم و فهم گرديد. در چنين وضعیتی، ارتش به لحاظ صوري، مدرن، اما در ماهيت، غيرمدرن بود. نكته مهم آن است كه ورود خواسته و ناخواسته نيروهاي متنوع اجتماعي در ساختار پرسنلي ارتش نوين، به‌تدريج شناخت و رابطه جديدي ميان جامعه و حكومت برقرار كرد كه سامان‌يابي دولت و ملت در اين دوره را توضيح‌پذير مي‌سازد. در مقاله پیش رو، تغيير ساختار در ارتش و ناكامي ارتش نوين به‌عنوان ارتشي كارآمد و حافظ منافع ملّي بررسي شده است. طی قرن نوزدهم، تلاشهای متعددی انجام شد تا نیروهای نامنظم، منظم یا نیمه‌منظم را به صورت ارتشی متشکل و منضبط به سبک اروپایی سازمان دهند. بدین‌منظور، گروهی از هیاتها و مربیان نظامی را از کشورهای مختلف به خدمت گرفتند. میرزاتقی‌خان امیرنظام، اولین صدراعظم ناصرالدین‌شاه، اصلاحات متعددی، به‌ویژه در بخش مواجب و سربازگیری انجام داد. ارتش نوین ایران پس از کودتای سوم اسفند 1299 تشکیل شد و در دی 1300 به‌طور رسمی آغاز به کار کرد. واحدهای نظامی در قشون متحدالشکل ادغام شدند و تحت اشراف وزارت جنگ و فرماندهی واحدی قرار گرفتند. قشون جدید سپس به‌تدریج و کم‌وبیش سایر ویژگی‌های ارتش‌های نوین را در خود نهادینه کرد. با تشکیل قشون متحدالشکل، واحدهای انتظامی در آن ادغام شدند یا زیر نظارت آن درآمدند. کلیه واحدهای نظامی و انتظامی تا پایان سلطنت رضاشاه از حوزه نظارت قوه مقننه، قوه مجریه و کابینه خارج و زیر نظر مستقیم وی بودند. [size=18] سازمان لشکری در دوره قاجار[/size] با مرگ کریم‌خان زند بار دیگر منازعات داخلی شدت گرفت. با تفرقه در میان ایل‌هاي طرفدار زند، نخست کنترل مناطق مرکزی و شمالی کشور از دست خاندان زند خارج شد و سپس فارس و کرمان و دیگر ایالتهای جنوبی و سرانجام خراسان تحت تسلط قاجارها قرار گرفت. قاجارها از زمان صفویه بخش مهمی از لشکریان قزلباش محسوب مي‌شدند و از آن پس نیز همواره در جنگهای داخلی و خارجی در زمره نام‌آورترین سپاهیان و نیز مدعیان سلطنت ایران بودند. نه‌تنها به تخت نشستن آقامحمدخان، بلکه جنگهای او در منطقه قفقاز نیز با اتکا بر سپاه ایلی قاجار و متحدان آن انجام شد. نبردهای آقامحمدخان در گرجستان را بیشتر به «شبیخون‌های ایلاتی» تا جنگی واقعی برای بازپس‌گیری قلمرو تشبیه کرده‌اند. در اوایل تاسیس سلسله قاجار، سپاه ایران صدوهشتادهزار چریک داوطلب را دربر مي‌گرفت. اینها شامل قوای پایتخت یا پا رکابی در حدود هفتادوپنج‌هزار نفر و قوای ولایتی در حدود صدوپنج‌هزار نفر بودند. دسته اول که از خزانه دولت حقوق می‌گرفتند، در پایتخت و در رکاب شاه بودند و دسته دوم که به خرج شاهزادگان، حکام، روسای قبایل و تیول‌داران اداره می‌شدند، مسئول حفظ و حراست از شهرها و سرحدات بودند. ژنرال آلفردگاردان تعداد نفرات نظامی ایران را در اوایل قرن نوزدهم شصت‌هزار پیاده‌نظام، صدوچهل‌وچهارهزار سواره‌نظام و دوهزاروپانصد توپچی دانسته است. او می‌نویسد: «اسلحه افراد پیاده خیلی سنگین و سواره‌نظام نیز تابع هیچ نظمی نبود. کیفیت سلاحهای سربازان و توپخانه نامناسب بود. از لباس متحدالشکل، انضباط، نقشه‌های نظامی و نیروی دریايی نیز خبری نبود. قشون ایران در سال 1800.م تفاوت محسوسی با سده‌های پیشین نداشت. کماکان ستون فقرات قشون، سواره و پیاده‌نظام ایلی بود. برای محافظت از شاه، شاهزادگان و قصرهای سلطنتی، گارد ویژه‌ای وجود داشت که معمولاً از میان گرجی‌ها انتخاب می‌شدند که وابستگی محلی و قبیله‌ای در ایران نداشتند. تعداد واقعی نیروهای نظامی همواره در عمل بسیار کمتر از آن تعدادي بود که برای دریافت جیره و مواجب ثبت می‌شدند. انگیزه‌های اصلی در نبردها تعصبات و پیوندهای قبیله‌ای، غارت و چپاول و جمع‌آوری غنايم بود. افراد هر طایفه در دسته‌های جداگانه و تحت‌نظر فرمانده‌ای از طایفه خود قرار می‌گرفتند و بدین‌ترتیب موجبات ترجیح علایق قومی بر منافع کل سپاه و امکان وقوع شورش و طغیان‌های گروهی بیشتر فراهم می‌شد. در ساخت دولت سنتی در ایران، فرماندهان نظامی از اقتدار سیاسی جدا نبودند. شاه، رهبر سیاسی و فرمانده نظامی بود. درواقع همه موسسان سلسله‌های پادشاهی در ایران از میان رهبران ایلی برخوردار از شایستگی و توانایی نظامی برخاستند. نیروی نظامی ایل عامل اصلی به قدرت رساندن ایل و حفظ و تداوم قدرت آن بود. بنابراین در ساخت سنتی جامعه ایران، رهبران ایلی ـ نظامی ابزار به چنگ آوردن قدرت، حفظ آن و سرکوب مخالفان داخلی و مهاجمان خارجی بودند. بقا و زوال سلسله‌های پادشاهی نیز به میزان زیادی به قدرت نظامی آنها وابسته بود. سپاهیان حکومت قاجار به سبب وظيفه حساس و سرنوشت‌سازی که در حیات و بقای حکومت داشتند، از اهمیت بسزایی برخوردار بودند. قشون تحت نظر مستقیم شاه اداي وظیفه می‌کرد و جزئی جدا‌ناپذیر از اساس حکومت و مقام سلطنت قاجار بود. شاه در راس سپاهیان و سازمان جنگی کشور قرار داشت. سپاهیان از افواج و دستجات نظامی ایلات بودند. سازمان جنگی ایل قاجار از طوایف دوالو، عضدانلو، شامبیانی، قوانلو، اسپانلو، شاه‌بداقلو، قزل‌ایاق، قایجلو، لاشلو، زیادلو، خزینه دارلو، کرلو و مهدیقلی‌خانی تشکیل می‌شد. قوی‌ترین فوج سپاهیان قاجار لشکر آذربایجان بود. با اجراي اصلاحات لشکری و تحولاتی که در سازمان جنگی نیروهای مسلح پیش آمد، کنترل و تسلط دستگاه سلطنت و ایل قاجار بر نیروهای مسلح کاهش یافت و رفته‌رفته این نیروها تحت امر کارگزاران دستگاههای دولتی قرار گرفتند. دستگاه دولتی آذربایجان سازمان جدیدی برای قاجار طرح‌ریزی کرد. آنان به کمک کارشناسان فرانسوی، سازمان جنگی ایلات را متحول کردند و به روشهای جنگی اروپایی و سلاحهای جدید مجهز ساختند. میرزا عیسی فراهانی، میرزا بزرگ، طرحی به‌نام جنگجویان سرباز و جانباز در سپاهیان ایران تهیه کرد. در سپاهیان قاجار، فرماندهی ده نفر به عهده «ده‌باشی» و فرماندهی صد نفر به عهده «یوزباشی» بود. «مین‌باشی» فرمانده هزار نفر و «میرپنج» سرکرده پنج‌هزار نفر بود. بالاترین رده‌های نظامی در بین سپاهیان قاجار به «امیر تومان» و «امیر نویان» اختصاص داشت که به‌ترتیب فرماندهی ده‌هزار نفر و صدهزار نفر را برعهده داشتند. به نوشته سرجان ملکم: «لشکر ایران عبارت است از جمعی کثیر سواره بی‌نظام که ایلات و احشامات ملک می‌دهند و سرکرده هر طایفه نیز از خود ایشان است و جمعی دیگر از پیاده غیرمنظم که با مخارج از اضلاع و شهرهای معتبر می‌گیرند و فوجی پیاده‌نظام و توپچی که به قاعده اهالی فرنگستان تربیت می‌کنند و لباس می‌پوشانند. سواره بی‌نظام که حال در ایران است مثل همان سواره‌ای است که در ایام سلف با رومیان می‌جنگیدند و هنوز روش آبا و اجداد خود و سایر عادات و رسوم ایشان را در جنگ از دست نداده‌اند. فرقی که هست، این است که در سوابق ازمنه با تیروکمان جنگ می‌کردند و حال با قرابین و چون مردان قوی و رشیداند و اسبان سخت چالاک دارند به جهت تاخت و تاز اطراف هیچ سواره مثل سواره ایرانی نمی‌شود. بنابر قول ایرانیان عدد این سواره به هشتادهزار می‌رسد که چون ضرورت داعی شود در رکاب پادشاه به خدمت لشکری قیام نمایند و در عوض زمین‌ها و مرتع‌ها به ایشان داده شده است که به رفاه روزگار بسر برند. هر سرکرده ایل باید بالنسبه به جمعیت خود عدد مخصوص سواره بدهد. پادشاه همیشه فوجی از سواره با خود دارد که ایشان را غلامان شاهی گویند. این فوج در این اوقات از سه یا چهار هزار زیاده نمی‌شود و اغلب یا غلامان گرجی هستند یا پسران امرا و اعیان ایران. اسلحه سپاهیان در این دوره عبارت بود از تفنگهای فتیله‌ای و خنجری و شمشیری، و تربیتی دیگر ندارند، به‌جز اینکه، مانند سواره بی‌نظام، به جز سرکرده خود به کسی دیگر اطاعت نمی‌کنند. در سال 1907، سرهنگ جیمز آ. داگلاس، وابسته نظامی وقت بریتانیا، به صورت زیر به ویرانی عمده ارتش ایران اشاره می‌کند: «به‌طورکلی گرچه نیروهای ایلاتی که بخش مهمی از ارتش ایران را تشکیل می‌دهند همچنان مثل سابق باقی می‌مانند، اما نیروهای منظم‌تر در سال‌های اخیر به صورت بسیار قابل ملاحظه‌ای رو به تخریب رفته‌اند. این کار تاحدودی به علت فقدان کامل آموزش، و اساساً به علت فقدان پول برای پرداخت به سربازان و افزایش اجتناب‌ناپذیر اختلاس از طرف افسران عالی‌رتبه صورت گرفته است. مساله عمده ارتش، فقدان افسراني تعلیم‌دیده و حرفه‌ای بود که بتوانند در عملیات نظامی حرفی برای گفتن داشته باشند. در نتیجه، کارآیی ارتش بر اثر دسیسه‌ها و ملاحظات غیرنظامی سیاستهای دربار به‌شدت تحلیل می‌رفت. این مشکل به‌خصوص در حوزه خدمات ستادی بسیار چشم‌گیر بود. در ارتش خدمات ستادی منظمی وجود نداشت، اما وابستگان به خانه و دفتر صدراعظم، فرمانده کل قوا، حکام ایالات و مانند ایشان، بخش عمده نوکران خاصه بودند که به‌نام آجودان خوانده می‌شدند. علی‌القاعده این افراد صرفاً در حد افسران جزء آموزش می‌دیدند و فاقد هرگونه آموزش حرفه‌ای بودند. اینها مادام که ولینعمتشان مصدر امور بودند، منصبهای شبه‌ستادی خود را حفظ می‌کردند، لیکن پس از آن در خیل عظیم افسران بیکار مستحیل می‌شدند و درعین‌حال مواجب کامل خود را دریافت می‌کردند. در آغاز قرن نوزدهم، ارتش مرکب بود از نگهبانان ویژه سلطنتی، سوارنظام نامنظم، و چریکهای بومی که به صورت نیروهای کمکی از نواحی مختلف و از قبایل کشور جمع‌آوری می‌شدند و تحت رهبران قبایل خودشان خدمت می‌کردند. یک شاهد فرانسوی که در 1806.م از ایران بازدید کرده است، درباره ارتش ایران می‌نویسد: «ارتش ایران هنوز همان معایبی را دارد که مورخین یونانی در دوران باستان نقل کرده‌اند. برای مثال آنها به پای اسبان خود پای‌بند می‌بندند. هیچ‌گونه مانعی در برابر هجوم دشمن ایجاد نمی‌کنند و همین رسوم است که تا اندازه‌ای شبیخون زدن دشمن را آسان می‌کند. اگر جنگ یک هنر به‌شمار آید، ایرانیان تصوری درباره آن ندارند و به همین دلیل در زبان آنها اصطلاحات جنگی کمتر است. دسته سپاهیان فاقد نظم است و چیزی که می‌تواند کیفیت اصلی جنگی ایرانیان را نشان دهد، این است که دشمن را در نخستین برخورد شکست دهند یا اینکه به تندی برق بگریزند. موضوع اصلی در یک نبرد برای آنها، این نیست که در میدان جنگ باید مسلط بود، بلکه بایستی به مقدار اجناسی که می‌شود چپاول کرد، نگریست. در ایران نه سربازخانه است نه خوابگاه نظامی و نه مخزنی برای آذوقه‌گیری ارتش. هر پیاده‌نظام یا سوار ناچار است که با مواجبی که از دولت می‌گیرد همه‌چیز مورد نیازش را فراهم کند. این مواجب به سپاهیانی که در سان حاضر می‌شوند، پرداخت می‌گردد، اما میزان آن برحسب نوع کارشان فرق می‌کند. دولت به افراد ارتش کمی غله می‌دهد، و به خرج خود اسبهایی را که تلف می‌شوند، از نو تهیه می‌نماید. مواجب سرکردگان ارتش بستگی به شمار سربازانی دارد که برای دولت تهیه کرده‌اند. ترکیب ارتش ایران عبارت است از: 1ــ نگهبانان شاه و شاهزادگان 2ــ دسته‌های ایلات 3ــ چریک‌های شهرستانی که هیچ‌گونه خدمت مرتب و پیوسته ندارند 4ــ چندین رسته پیاده‌نظام، سواره‌نظام و توپخانه که تمرینات و لباس نظامی آنها تاحدودی اروپایی است. تعداد سواره‌نظام در حدود چهارهزار، افراد ایلات در حدود هشتادهزار، افراد چریک در حدود صدوپنجاه‌هزار، و دسته‌هایی که به سبک اروپایی مشق داده می‌شوند سی‌هزار نفر است که مجموعاً دویست‌وپنجاه‌وچهارهزار تن هستند. با توجه به این ویژگی‌ها لشکریانی که ممکن بود جمع‌آوری شوند، بسیار معدود بودند. پیش از ورود مربیان نظامی اروپایی، مبناي قشون ایران، قبایل و ایلات و ارتش چریکی یا روستائیان بودند. رهبران ایلات و قبایل در مقابل خدمات نظامی و فراهم آوردن سپاهیان سواره‌نظام و پیاده برای شاه به خرج خود، از حق تیول بهره می‌بردند. رهبران ایلات و قبایل و سواران آنها در سازمان ارتش وظيفه‌اي اساسی به عهده داشته‌اند. برای مثال در جنگ هرات در 1856.م، استخوان‌بندی ارتش بر سواران شاهسون، قراگوزلو، افشار و قراچه داغی قرار داشت. در قضيه شورش ترکمانان به سال 1886، دولت مجبور شد سیزده‌هزار سرباز را به علاوه سربازانی که از ایلات خراسان تحت فرماندهی خوانین قوچان و بجنورد گرفته بود، به جنگ ترکمانان اعزام كند. یکی از رهبران ایل شاهسون به‌نام آصف‌الدوله در سلسله مراتب ارتش به مدت چهار سال رئیس توپخانه بود. طبق گزارش کلنل زالاتاروف (ZalataRov) در سال 1889 به مجمع سالیانه ارتش روسیه، ارتش ایران شامل سه دسته بود: «1ــ افراد منظم 2ــ سربازان دائمی یا روستاییان 3ــ افراد قبایل و ایلات اهالی ایران اگرچه استعداد فراگیری نظام نوین را دارند اما اصلاحات نتیجه‌ای در بر نداشته و ارتش حالیه ایران خیلی پست‌تر از ارتش قدیم است. نیمی از عواید دولت خرج ارتش می‌شود اما چگونه خرجی؟ دولت چندبار برای تربیت ارتش به کارشناسان اروپایی رجوع کرده، اما بهره‌ای نبرده است. افراد اروپایی می‌گویند که سربازان ایرانی دارای جمیع خصایص سربازان خوب هستند. آنها مطیع، کم‌خوراک، قانع، باهوش و تیراندازان خوبی هستند. آنها استعداد آن را دارند تا مانند سربازان خوب اروپایی باشند، ولی بدبختانه نه پوشاک دارند و نه خوراک، و روسای آنها افرادی نفرت‌آوراند. عیب بزرگ این ارتش دو چیز است: 1ــ وضع سربازگیری 2ــ تعلیم و تربیت آنها. و مادام که این مشکل رفع نگردد، جمیع مساعی دولت و مخارج آنها بیهوده است. داشتن سواد برای افسران و درجه‌داران اجباری نیست. افسرانی هستند که حتی خواندن و نوشتن نمی‌دانند. هر سرتیپی حق دارد به هر کس که بخواهد درجه بدهد. وضع سرتیپ‌ها غریب است و منصب آنها ثبات ندارد. در 1877 فیروزمیرزا، عموی شاه، پنجاه‌هزار روبل رشوه داد و ریاست سه گردان را گرفت، اما پس از سه ماه او را معزول کردند، زیرا شخص دیگری مبلغ بیشتری رشوه داده بود. جرج کرزن در كتاب خود لیست قشون ایران را در دوره ناصرالدین‌شاه به شرح زیر ارائه می‌دهد: «1ــ نیروهای قابل احضار عبارت‌اند از: سوارهاي بومی یا نامنظم: 16350 نفر؛ زنبورکچی‌ها (دسته جمازه حامل توپ): 80 نفر؛ سواره‌های نیمه‌منظم: 2493 نفر؛ پیاده‌نظام: 67700 نفر؛ توپخانه: 4000 نفر؛ واحد اتریشی: 169 نفر؛ نیروهای بومی: 3600 نفر ــ جمع: 90392 نفر 2ــ عده آماده و مسلح شامل نیروی موثری که می‌گویند کاملاً مسلح‌اند: سواره‌های نامنظم: 12427 نفر؛ سواره‌های نیمه‌منظم: 2493 نفر؛ پیاده‌نظام: 25000 نفر؛ توپخانه: 1800 نفر؛ دسته اتریشی: 169 نفر؛ نیروی بومی:2000 نفر ــ جمع: 43889 نفر 3ــ مجموع عده‌ها ــ سرانجام با حذف کردن گزارشهای مغلوط و حاصل جمع‌های خالص و افرادی که در مرخصی‌اند، تعداد واقعی را که درحال‌حاضر خدمت زیر پرچم انجام می‌دهند تا سی‌هزار نفر تخمین زده‌اند. آموزش نظامی این ارتش هم به سبب کمبود سلاح‌های مورد نیاز و مهمات با اشکالات و موانع متعدد مواجه بود. به‌همین‌خاطر سهمیه مهمات هر فرد سالانه از پنج تیر تجاوز نمی‌کرد. وانگهی اساساً فقط در تهران بود که تمرین تیراندازی انجام مي‌شد. حکومت ندرتاً در موقعیتی بود که بتواند برای آموزش نظامی افراد مهمات خريداري كند یا در صورت خرید، به محافظت و نگهداری از آن قادر باشد. به‌علاوه اجاره دادن انبارها و مواد و کالاهای ذخیره انواع سوءاستفاده‌ها را موجب مي‌شد و مانع اين مي‌گرديد كه دولت بر امر حراج اموالش واقعاً نظارت كند. به همین دلیل بود که می‌نویسند: «عرضه کامل و کافی گلوله فشنگ با این حساب برای اهداف حکومت هرگز مقدور نیست، و سربازان در این خصوص نیز همانند سایر موارد در مضیقه و مشکلات بسر می‌برند. ارتش قاجار در سده نوزدهم دستخوش دگرگونی‌های چندی شد، اما در هیچ ‌یک از این دگرگونی‌ها مشکل آنچنان حل نشد که ارتش به صورت ابزار سودمندی در سیاست خارجی به كار گرفته شود. ارتشی که به آقامحمدخان قاجار کمک کرد تا در دهه 1790.م/ 1170.ش به سلطنت دست یابد، ماهیتاً با ارتش شاه‌عباس بزرگ فرق چندانی نداشت. سلاح‌های عمده‌اش تیروکمان، گرز، شمشیر، نیزه و خنجر بود. سواره‌نظام زره بر تن می‌کرد و بعضی نیز سپرهای کوچکی داشتند. واحد اسلحه آتشین به تفنگ و عمدتاً تفنگ‌های فتیله‌ای مجهز بود. از توپخانه به ندرت استفاده می‌شد. بعد از سال 1800.م/1179.ش عباس‌میرزا ولیعهد در راه نوسازی تعلیمات نظامی و تسلیحات تلاش‌هایی به عمل آورد. اما تسليحات ایران کیفیت نامرغوبی داشت و روسها در جنگهای 1810ــ1813.م و 1826ــ1828.م، ایران را شکست دادند. شاهزاده عباس‌میرزا دریافت که ایران به اسلحه جدید و ارتش‌ نویني نياز دارد که به شیوه اروپایی تعلیم ديده باشد. شاید، آرزوی بزرگ عباس‌میرزا این بود که ارتشی به وجود آورد که خود را مدیون دولت بداند و از لحاظ ساز و برگ و مواجب به دولت متكي باشد. نامطمئني قشون و خطراتی که از پراکندگی افراد آن به لحاظ تجمع آنان و دست زدن به عملیات راهزنی وجود داشت، سیاست عباس‌میرزا را به خوبی توجیه می‌کند عباس‌میرزا افزون بر به‌کارگیری مربیان اروپایی در سپاه ایران همزمان در فکر اعزام جوانان ایرانی به اروپا برای کسب علوم و فنون جدید به‌ویژه در ارتباط با امور نظامی بود. به همین منظور با نظر ژنرال گاردان قرار شد چند جوان ایرانی برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام شوند. اما پایان ماموریت فرانسوی‌ها، مقصد جوانان ایرانی را به انگلیس تغییر داد. سرهار فورد جونز در خاتمه ماموریت خود به هنگام بازگشت به انگلیس، در سال 1811، دو جوان ایرانی را با خود به لندن برد. یکی از آنها محمدکاظم نام داشت که پسر نقاش‌باشی عباس‌میرزا بود. او وظیفه داشت معلومات خود را در رشته نقاشی در اروپا تکمیل کند. دليل انتخاب این رشته برای او نیاز به وجود نقاشان زبده برای کشیدن مناظر استحکامات جنگی، دژها، میدانهای جنگ و آلات نظامی بود. در سال 1815، عباس‌میرزا پنج جوان دیگر را با سرهنگ ژوزف دارسی، فرمانده هیات نظامی انگلیس در ایران، همراه کرد تا در انگلیس ادامه تحصیل‌ دهند. دو نفر از آنها در آکادمی نظامی سلطنتی و یک نفر در کارگاه تفنگ‌سازی به تحصیل و کارآموزی مشغول شدند. عباس‌میرزا علاقه‌مند بود تعدادی از سربازان ایرانی را برای آموزش نظامی به هندوستان اعزام كند. اما فرماندار کل هندوستان با این پیشنهاد مخالفت کرد. افزون بر هیات ژنرال گاردان و هیاتهای انگلیسی، در فاصله سالهای 1815 تا 1900.م، هیاتهای نظامی متعددی از کشورهای فرانسه، روسیه، اتریش، آلمان و ایتالیا به ایران سفر کردند. اما آنها نیز تحت‌تاثیر سیاستهای خارجی و عوامل کم‌وبیش مشابه داخلی کاری از پیش نبردند. این اقدامات با مرگ عباس‌میرزا و سپس کشته‌شدن قائم‌مقام به دستور محمدشاه به جایی نرسید و متوقف گردید. در دوره بعدی، یعنی دوره کوتاه صدارت امیرکبیر، ارتش منظمی ایجاد شد که هم تمرین نظامی بهتری می‌دید و هم حقوق بیشتری به نفرات آن پرداخت می‌شد. اين ارتش اسماً مركب از صدهزار پیاده‌نظام و سی‌هزار سواره‌نظام بود، اما احتمالا تعداد واقعی آن بیش از بیست‌هزار نفر نبوده است. با این ارتش، شورشهای سال 1850.م/1229.ش سرکوب گردید، اما بعد از برکناری امیرکبیر راه انحطاط پیمود و در سالهای 1853ــ1856.م/1232ــ1235.ش در ماجرای افغانستان، زیر فشار انگلیسی‌ها، ناچار شد عقب‌نشینی كند. نهاد فاسد و پوسیده نظامی در سال 1868.م/1247.ش، چهل‌ویک درصد بودجه دولتی را بلعید و در دهه 1890.م/1270.ش که فساد در تمام شئون دولتی رخنه کرده بود، ارتش نیز از آن بی‌نصیب نماند. دولت، هزینه ارتش را از بازاریان با بهره کلان وام می‌گرفت، درحالی‌که سربازان گرسنه برای بقای خویش به کار بدنی برای دیگران تن درمی‌دادند. در سال 1900.م/1279.ش ارتش ــ غیر از بریگاد ده‌هزار نفری قزاق که زیر نظر روسها تمرین می‌دید و کارآیی نسبتاً خوبی داشت ــ به دوهزار نفر محدود مي‌شد که محافظ شخصی دولتیان بودند. شاه زمانی گفته بود «نه ارتشی دارم و نه مهماتی که در اختیار ارتش بگذارم.» آمادگی نظامی و نظم و انضباط سربازان در حد ناچیز و نزدیک به صفر بود. در سال 1851.م اميركبير، دارالفنون ــ اولین مدرسه‌ای که علوم جدید در آن تدریس می‌شد ــ را تاحدی به منظور تربیت افسران برای ارتش جدید تاسیس كرد، اما به‌طوركل اصلاحات نظامی او عقیم ماند. بدیهی است که فکر ایجاد و تاسیس دارالفنون در ایران برای امیرکبیر پس از مسافرت به روسیه و دیدن مدارس فنی و صنعتی و نظامی آنجا پیش آمد و البته نظر او هم در تاسیس چنین مدرسه‌ای بیشتر مدرسه‌ای فنی و نظامی و صنعتی بود برای رفع نيازهاي نظامی و فنی کشور، و شاید به تعلیم و تعلم علوم عالیه و ادبیات که آناً نمی‌تواند در عمل برای مردم سودمند باشد، کمتر نظر داشت و احتمالاً خبر ایجاد دارالفنونی در استانبول که به سال 1263 اتفاق افتاد، نیز در این اقدام او بی‌تاثیر نبوده است. امیرکبیر به دليل تجربه‌هاي قبلیِ فرستادن شاگرد به اروپا، که از زمان عباس‌میرزا شروع شده بود، صلاح را در آن دید که از فرستادن محصل به اروپا خودداری شود و مدرسه‌ای به همان سبک و برنامه فرنگ با معلمان فرنگی در ایران ایجاد گردد تا هم شمار بیشتری از ایرانیان بتوانند بالاتر از سطوح مقدماتی تحصيل كنند و هم از خرج زیاد جلوگیری شود. امیرکبیر پیش از گشایش دارالفنون از کار برکنار شد. او در تلاشهایش برای سامان‌بخشی و متمرکزسازی حکومت، طبعاً در تضاد با قدرتهای رسمی و نظام امتیازات و اختیارات قرار گرفت. مخالفان او عبارت بودند از صاحب‌منصبان دولتی، درباریان، روسای ایالتی، و ملکه مادر. تنها چند روز پیش از گشایش دارالفنون در سال 1851.م/1230.ش، ناصرالدین‌شاه در برابر مخالفان امیرکبیر به رهبری ملکه مادر تسليم شد و با برکناری او از سمت صدراعظمی موافقت کرد. به‌دنبال عزل امیرکبیر از صدارت و در پی آن قتل او، درالفنون حامی اصلی خود را از دست داد. [size=18]تغییر ساخت و نوسازی ارتش[/size] ساخت یک ارتش نیرومند به‌عنوان بخشی از برنامه کلی نوسازی دفاعی کشور، هدف اصلی اصلاح‌طلبان ایرانی از آغاز سده نوزدهم بود. از نظر بسیاری از کسانی که در انقلاب مشروطیت شرکت كردند، هدف مهم و حتی هدف اصلی، ایجاد دولتی نیرومند با ارتشی کارآمد بود تا بتواند بر واپس‌ماندگی ایران غلبه کند. بنابراین ایجاد ارتش جدید در ایران، به‌عنوان یک ضرورت تاریخی، به‌منظور استقرار نظم داخلی و امنیت، حفظ تمامیت ارضی، جلوگیری از ادعای ملیت‌ها (خودمختاری) و ایجاد وحدت ملی، نه‌تنها پاسخ به تمایل نخبگانی بود که پس از جنگ جهانی اول و خروج نیروهای خارجی از ایران خواستار این بودند كه یک دولت ملی تام‌الاختیار ايجاد گردد، بلکه به دليل تغییر شرایط بین‌المللی، دولت انگلیس نیز مایل بود یک دولت مقتدر مرکزی با ارتشي قوی و متمرکز در ایران قدرت را به‌دست گیرد. بعضی از مواد قرارداد 1919 «وثوق‌الدوله ــ کاکس»، و طرح‌های تهیه‌شده برای اجرای اين قرارداد ــ که بیانگر خواست دولت انگلیس بود ــ متضمن تغییر ساخت و نوسازی در ارتش و نیروهای نظامی ایران بود، ولی زمینه ايجاد ارتش جدید پس از کودتای 1299 پدید آمد. ماده 2 و 3 قرارداد وثوق‌الدوله ــ کاکس که در مورد اصلاحات اداری و نظامی است، به شرح زير مي‌باشد: «ماده 2ــ حکومت بریتانیای کبیر بر عهده می‌گیرد که به خرج دولت ایران هر عده مستشار و کارشناس که حضورشان در ایران، پس از شور و مذاکره لازم میان طرفین، ضرور تشخیص داده شود، در اختیار حکومت ایران بگذارد تا اصلاحات لازم را در وزارت‌خانه‌ها و دوایر دولتی آغاز کنند. استخدام این مستشاران طبق کنترات‌های دوجانبی که یک طرف آن حکومت ایران و طرف دیگرش مستشاران موردنظر هستند، صورت خواهد گرفت و در انجام وظایفی که عهده‌دار می‌شوند، اختیارات لازم و مکفی به آنها داده خواهد شد. ماده 3ــ حکومت انگلستان متعهد می‌شود، به هزینه دولت ایران، هر تعداد افسر و هر میزان اسلحه و مهمات (از نوع جدید) که به تشخیص کمیسیون مختلط نظامی برای نوسازی ارتش لازم باشد، در اختیار حکومت ایران قرار دهد. این کمیسیون مختلط که در آن افسران ایرانی و انگلیسی بالسویه عضویت خواهند داشت، بی‌درنگ پس از امضای قرارداد فعلی تشکیل خواهد شد. حکومت ایران تشکیل یک چنین ارتش متحدالشکل را برای ایجاد نظم در داخله مملکت و حفظ تمامیت و امنیت مرزهایش لازم تشخیص می‌دهد. نیروهای نظامی در ایران پیش از کودتای سوم اسفند 1299 شامل بریگاد قزاق، ژاندارمری، بریگاد مرکزی، قشون پراکنده در ایالات و ولایات، پلیس جنوب و قوای چریک شرقی بود. فرماندهی و سازماني سراسري و متمرکز در امور نظامی وجود نداشت و واحدهای نظامی تحت فرماندهی و هدایت نظامیان غیرایرانی بودند. قسمت اعظم بودجه آنها را دولت انگلیس تامین می‌كرد. شاه طبق قانون اساسی فرمانده کل قوا بود، اما نه او و نه دولت مرکزی هیچ‌گونه تسلط و نظارتی بر نیروهای نظامی نداشتند. شکستهای نظامی و ناکامی در اصلاحات زوال ارتش و به فراموشی سپردن آن را موجب شد. اما تمایل پادشاهان قاجار به داشتن واحدهای نظامی نوین و ضرورتهای داخلی و خارجی باعث شد واحدهای نظامی جدیدی ايجاد گردد که بریگاد قزاق در زمره قدیمی‌ترین و قدرتمندترین آنها بود. [size=18]نیروهای نظامی ایران در زمان كودتاي 1299[/size] ــ بریگاد قزاق ناصرالدین‌شاه در دومین سفر خود به فرنگ در سال 1257.ش/1878.م، در ماوراء قفقاز، چنان تحت تاثیر قزاق‌های روسی که در مقابل او رژه می‌رفتند، قرار گرفت که اظهار تمایل کرد که نایب‌السلطنه قفقاز یگانی مشابه سواره‌نظام قزاق در ایران به وجود آورد، و این امر باعث شد شاه کلیه اقداماتی را که قبلاً برای اجراي اصلاحات نظامی در نظر داشت، و آنان را جدی نمی‌گرفت، به یکباره رها کند. دومانتوویچ (Domantovich)، اولین فرمانده بریگاد ایرانی قفقاز، بر این باور است که این ابتکار عمل شخصاً از خود شاه سرزده است، ولی سپهبد امیراحمدی که خود یک افسر قزاق بود و بعدها نیز یکی از امیران ارشد ارتش رضاشاه شد، در خاطرات خود نقل می‌کند که روسها تعمداً تحسین ناصرالدین‌شاه را در مورد قزاقها برانگیختند و این تزار روس بود که برای نخستین‌بار پیشنهاد کرد تا افسران روسی را برای تعلیم سربازان ایرانی در اختیار این کشور قرار دهد. بنابراین، امیراحمدی با تاسف اظهار می‌کند که این اقدام ناصرالدین‌شاه، یوغ دیگری بود بر گردن ایران رئیس کل ستاد نظامی تفلیس، سرهنگ دوم دومانتوویچ، از ابواب جمعی ستاد کل را به سمت رئیس هیات نظامی روسیه منصوب کرد. وی در سال 1258.ش/1879.م وارد تهران شد. دومانتوویچ با استفاده از چهارصد تن از مهاجران،که در آن زمان در خدمت شاه بودند، و نیز دویست تن از داوطلبان خدمت نظام، نخستین پایه‌های هنگ (رژیمان) قزاق را پی‌ریزی کرد. در سال 1259.ش/1880.م، هنگ دیگری با همان استعداد به‌وجود آمد و این دو هنگ نخستین بریگاد قزاق را که تنها سوارنظام ایران به شمار می‌آمد، به‌وجود آوردند. به‌نظر می‌رسد که قزاق‌ها دارای استقلال زیادی بودند و بیشتر تحت‌تاثیر تصمیمات سفارت روس قرار داشتند تا خود شاه. به فرماندهان روسی که این قشون را زیر فرمان داشتند، ماهانه حقوق کلانی پرداخت می‌شد و آنها از این بابت هیچ نوع حسابی هم پس نمی‌دادند. قشون قزاق مجهز بود و هرکدام از سربازان مسئول تجهیزات خود بودند. آنها سربازخانه مخصوص خود داشتند که دارای خانه‌های سازمانی برای قزاقهای متاهل روسی و مدرسه‌ای با مربیان روسی برای بچه‌ها و کارکنان بود، هرچند که قزاقهای روسی و ایرانی جدا از هم زندگی می‌کردند. اکثر کارکنان سربازخانه‌ها افراد ترک‌زبان اهل استان‌های شمالی بودند. در سال 1336.ق/1916.م روسها بار دیگر بریگاد قزاق را سروسامان دادند و آن را برای کمک در جنگ به صورت قشون مجهزی درآوردند. در اواخر جنگ تعداد افراد این قشون در حدود هشت‌هزار نفر شده بودند و مرکب از سواره‌نظام و پیاده‌نظام و توپخانه بودند. رضاخان فرمانده یکی از این تشکیلات در همدان بود که از لحاظ انضباط و نظم شهرت زیادی داشت. در دوران حیات چهل‌ساله نیروی قزاق (1920ـ1879) جمعاً دوازده فرمانده روسی به ایران آمدند که اسامی آنها به شرح زیر می‌باشد: 1ــ کلنل دومانتوویچ (Col. Domantovich)؛ 2ــ کلنل چارکوفسکی (Col. Charkovsky)؛ 3ــ کلنل کوزمین ــ کاراوایف (Col. Kuzmin – Karavaev)؛ 4ــ کلنل اشنوير Col. Schneur؛ 5ــ کلنل (و سپس ژنرال) کاساگوفسکی (Gen. Kosogovskii)؛ (این پنج فرمانده روسی همگی در زمان ناصرالدین‌شاه به ایران آمدند و آخرین آنها، ژنرال کاساگوفسکی، تقریباً هفت‌سال بعد از قتل ناصرالدین‌شاه هم در ایران بود و تشکیلات قزاق را در ایران اداره می‌کرد.)؛ 6ــ کلنل چرنوزوبوف (Col. Chernozubov)؛ (فرمانده نیروی قزاق ایران در زمان مظفرالدین‌شاه)؛ 7ــ کلنل ولادیمیر لیاخف (Col. Liakhoff)؛ (این فرمانده روسی که دوره ماموریتش در ایران از پانزدهم سپتامبر 1907 شروع شد، همان افسری است که مجلس شورای ملی ایران را به دستور محمدعلی‌شاه به توپ بست و مشروطیت ایران را تعطیل کرد. کودتایی که وی در بیست‌وسوم ژوئن 1908 در تهران انجام داد، نخستین کودتای نظامی در تاریخ معاصر ایران به‌شمار می‌رود. لیاخوف پس از خاتمه ماموریتش در ایران و بازگشت به قفقاز، به دست انقلابیون قفقازی ترور شد.)؛ 8ــ ژنرال پرنس وادبولسکی (Gen. Prince Vadbolskii)؛ 9ــ سرهنگ پروزور کویچ(Col. Prozor Kevich) ؛ 10ــ ژنرال بارون مایدل (Gen. Meidel)؛ 11ــ کلنل کلرژه (Col. Klerge´)؛ 12ــ ژنرال استاروسلسکی (Gen. Staroselsky)؛ پنج فرمانده اخیر (از ژنرال وادبولسکی به بعد) جملگی در دوران سلطنت شانزده ساله احمدشاه در ایران خدمت کرده‌اند. هم روسها و هم ایرانیها، بریگاد قزاق را به چشم وسیله‌اي روسی مي‌نگريستند که باعث مي‌شد نفوذ روسها در سرتاسر ایران گسترش و تداوم يابد. با قطع رابطه دیویزیون قزاق با دولت روسیه پس از انقلاب اکتبر 1917، انگلیسیها آماده و علاقه‌مند بودند با اعطای کمکهای مالی، قزاقها را در اختیار گیرند. با وصول پاسخهای رضایت‌بخش صاحب‌منصبان روسی و شخص استاروسلسکی از آذر 1296.ش/ دسامبر 1917.م به بانک شاهنشاهی دستور داده شد ماهانه سی‌وچهارهزار لیره، معادل پرداخت دولت روسیه، در اختیار فرمانده دیویزوین قزاق قرار گیرد. افزون بر آن، مبالغ اضافی دیگری از طرف انگلیس و نیز ماهیانه مبلغ شصت‌هزار تومان از طرف دولت ایران پرداخت می‌شد. این کمکها تا پايیز 1299.ش/1920.م که انگلیسیها کنترل مستقیم دیویزیون را بر عهده گرفتند، ادامه داشت. ر اوایل سال 1920.م دیویزیون قزاق در اوج قدرت خود مرکب از پنجاه‌وشش صاحب‌منصب و شصت‌وشش صاحب‌منصب جزء (درجه‌دار) روس، دویست‌ودو صاحب‌‌منصب ایرانی، 7866 نفر ایرانی و 3141 اسب بود. تشکیلات دیویزیون شامل یک مرکز ارکان حرب (ستاد) و نُه اَتریاد (دسته: Otriad) بود که در تهران، تبریز، اصفهان، ارومیه، مشهد، همدان، گیلان، اردبیل و مازندران مستقر بودند. مخارج دیویزیون در آن سال معادل 000/151/19 قران بود که دوازده میلیون قران آن را دولت انگلیس مي‌پرداخت. کل بودجه دولت در آن سال در حدود صدوپنجاه‌میلیون قران بود. در 1299 سازماندهی و بازسازی لشکر قزاق در قزوین زیرنظر ژنرال آیرونساید انجام می‌شد. فرماندهی دیویزیون قزاق در این زمان، پس از آنکه سردار همایون برای بازدید از املاک خود به مرخصی رفت، عملاً بر عهده رضاخان میرپنج بود. 2ــ پلیس جنوب (S. P. R) مناطق جنوبی و جنوب‌شرقی ایران را نیرويی اداره می‌كرد که آن را پلیس جنوب (تفنگداران جنوب ایران South Persian Rifles با علامت اختصاری S. P. R) می‌نامیدند.فنگداران جنوب ایران را ایرانی‌ها، «اِسپیار» تلفظ می‌کردند و نفرات آن کلاً ایرانی بودند، ولی کادر افسری آن شامل صاحب‌منصبان انگلیسی، ایرانی و هندی بود. فرمانده کل این نیرو به‌هرحال قرار بود همیشه یک نفر انگلیسی باشد و ژنرال سرپرسی سایکس (که تاریخ ایران را هم نوشته است) در سال 1916.م به‌عنوان اولین فرمانده اِسپیار برگزیده شد.نمونه جالبی از بسط اختلاف‌نظرها درباره ماموریت سایکس، بحث‌هایی بود که بر سر انتخاب اسم برای آن به‌وجود آمد. تصمیم به یافتن اسمی برای نیرویی که موقعیت و ماهیت آن در پرده‌ای از ابهام پیچیده شده بود، کار آسانی نبود. نیروی سایکس در بدو امر انگلیسی بود، اما مآلاً می‌بایست ایرانی و بخشی از ارتش ایران می‌شد. این مساله در اصول پذیرفته شده بود و به مارلینگ گفته شده بود که برای دولت ایران روشن سازد که هدف این طرح «ابقا»ي استقلال و اقتدار ایران و احیاي نظم در جنوب ایران تحت نظارت آنهاست. از ژانویه 1916 تا اواسط تابستان همان سال از نیروی تحت فرماندهی سایکس همواره به نام پلیس نظامی جنوب ایران (SPMP)، گاهی پلیس جنوب ایران (S. P. R) یا صرفاً نیروی پلیس (P. F) نام برده می‌شد. سایکس با این استدلال‌ها که ايرانيان از عنوان «پلیس نظامی» نفرت دارند و به‌علاوه چون هدف نیروهای تحت فرماندهی وی «احیا» و ابقای نظم و قانون... از طريق کوتاه نمودن دست قبایل و جلوگیری از یاغی‌گری است، اين اسم را رد مي‌كرد و معتقد بود عنوان ارتش مناسب‌تر است. او یک اسم ایرانی به نام «قشون جنوب ایران» را پیشنهاد کرد. سرانجام کلیه طرفها عنوان پیشنهادی سرگرد استیل، یعنی «پلیس جنوب ایران»، را پذیرفتند، هم به امید حل یک موضوع نظامی ــ غیرنظامی و هم برای استتار اندیشه «تقسیم». عنوان ایرانی پیشنهادشده، يعني «قشون پلیس جنوب ایران» پذيرفته شد، بی‌آنکه بحث زیادی درباره آن بشود. لیکن ایرانیها اغلب کلمه ایران را می‌انداختند و از عنوان «قشون جنوب» به‌عنوان ترجمه پذیرفته‌شده پلیس جنوب استفاده می‌کردند. بدین‌طریق امتیازات ظریفی که در عنوان انگلیسی به‌طرز ماهرانه‌ای گنجانده شده بود، سراسر خنثی گردید. اگر برای ایرانیان نام «قزاق» یادآور همیشگی موقعیت روسیه در شمال ایران بود، نام «قشون جنوب» نیز با حضور انگلیس در جنوب ایران پیوند یافت. براساس گزارش «کمیسیون مشترک نظامی ایران و انگلیس»، پلیس جنوب در سال 1298.ش/1919.م دارای چهل‌وهفت صاحب‌منصب انگلیسی، صدونود صاحب‌منصب ایرانی، دویست‌وپنجاه‌وشش صاحب‌منصب جزء انگلیسی و هندی، و پنج‌هزاروچهارصد سرباز بود. ارکان حرب (ستاد) در شیراز قرار داشت. آنها به اسلحه، مسلسل و توپخانه مجهز بودند و لباس آنها شبیه البسه قشون هندی بود. سربازان به صورت داوطلب و برای سه‌سال، که تمدیدشدنی بود، استخدام می‌شدند. آنها موظف بودند در هر محلِ ماموریتی در ایران خدمت نمایند. مخارج این نیرو در سال، بالغ بر سی‌وپنج‌میلیون قران بود که تا فروردین 1300/ مارس 1921 مشترکاً دولتهای انگلیس و هند، و از آن هنگام تا انحلال آن در اواسط سال 1300، دولت انگلیس آن را می‌پرداخت. دولتهای ایران همواره از پذیرش رسمیت پلیس جنوب خودداری می‌کردند و از آغاز امر، چه کابینه‌های وقت و چه ملت ایران، همواره نارضایتی خود را از این موسسه نظامی گوشزد و یادآوری می‌نمودند و هیچ يك از دولتهاي ایران نخواست لزوم وجود پلیس جنوب و مشروعیت آن را تصدیق نماید (چنان‌که در شیراز قنسول انگلیس به فرمانفرما فشار آورد تا برای رفع اغتشاش اطراف شیراز به موجب یادداشتی از دولت انگلیس تقاضای استمداد کند؛ ولی فرمانفرما زیر بار نرفت و حاضر نشد که حتی شفاهاً از پلیس جنوب تقاضای کمک نماید، تا چه رسد به اینکه در یادداشتی از آنها تقاضای استمداد کند). پلیس جنوب تا سال 1921.م/1339.ق به کار خود ادامه داد. در این سال به دلیل پیدایش اندیشه برپایی یک نیروی همگون از سوی رضاخان که منافع انگلیسی‌ها را برآورده می‌کرد، فراهم نمودن مخارج گزاف پلیس جنوب، همکاری ننمودن دولت هند و مهم‌تر از همه نپذیرفتن آن از سوی دولت ایران، این نیرو منحل گردید. انگیزه اساسی برپایی پلیس جنوب این بود که از اقدامات تخریبی و تحریکهای دول اروپایی در ازای جنگ جهانی نخست جلوگیری شود و اعتبار و آبروی انگلیس را در جنوب ایران دوباره زنده کند. این نیرو که اندیشه برپایی آن از اوایل سال 1903.م/1320.ق در ذهن سیاستمداران انگلیسی نمود یافت، در ظاهر برای حفظ امنیت راههای جنوبی و در اصل به منظور حفظ نفوذ امپراتوری انگلیس در نواحی جنوب ایران پدید آمده بود. یکی دیگر از دلایل ایجاد پلیس در این نواحی، وجود هرج و مرج و ناامنی در جاده‌های بازرگانی جنوب ایران بود. دولت انگلیس هم برای اینکه هرج و مرج و آشوب را در این منطقه به منظور گسترش بازرگانی خود از بین ببرد، و هم برای اینکه مانع از نفوذ و گسترش سیاستهای دولت آلمان در جنوب شود، این پلیس را پدید آورد. مقصود انگلیسیها از ایجاد این قشون که ضربه‌های سهمگینی به پیکر استقلال ایران وارد آورد، این بود که: سیاست خدعه و نیرنگ خود را در نواحی جنوبی ایران با یک قوه منظمی توأم نمایند که مثل قزاق‌خانه ایرانی مشهور، افراد آن ایرانی باشند، ولی با لیره انگلیسی و صاحب‌منصبان انگلیسی تربیت شوند و در جنوب ایران حکم همان قزاق‌خانه را در نواحی شمالی ایران پیدا نمایند، بلکه صددرصد بدتر. به هرصورت پلیس جنوب به‌کلی حکم دسته قشون اجنبی را دارد که در خاک کشور دیگری ساخلو داده شده و مامور سرکوبی عده‌ای مردمان بی‌گناه و بی‌پناه ‌باشد. افزون بر پلیس جنوب، در جنگ جهانی اول دولت انگلیس برای حراست از منافع خود در افغانستان و هندوستان به برپایی یک واحد نظامی در استانهای شرقی ایران مبادرت کرد که در گزارش کمیسیون نظامی ایران و انگلیس تحت عنوان «قوای چریک شرقی ایران» از آنها یاد شده است. آنها شامل قوای چریک خراسان و سیستان می‌شدند. قوای شرقی در خراسان شامل پنج صاحب‌منصب انگلیسی، دوازده صاحب‌منصب ایرانی، پانصدوهشتاد درجه‌دار و سرباز ایرانی و صدوچهل اسب بودند. محل استقرار آنها تربت حیدریه و خاف (خواف) در راه مشهد و قائنات بود. در سیستان این نیرو شامل سیزده صاحب‌منصب انگلیسی، پنجاه‌وهشت صاحب‌منصب ایرانی، هزاروهفتصد درجه‌دار و سرباز ایرانی و هفتصد اسب و هزاروپنجاه شتر بود. آنها در قائنات، زابل و نزدیک کوه ملک‌سیاه مستقر بودند. حقوق این نیروها را کنسولهای محلی انگلیس در خراسان و سیستان می‌پرداختند و اسلحه و تجهیزات آنها از هندوستان تامین می‌شد. تشکیلات این قوا براساس اسلوب هندی و مناصب آن نیز دارای عناوین هندی بود. مخارج سالیانه قوای سیستان 000/400/4 قران و قوای خراسان 000/300/1 قران بود.
  10. 1 پسندیده شده
    شیخ یزبک: در صورتی‌که رژیم اشغالگر دایره جنگ را گسترده کند مقاومت آماده پاسخ است العالم - لبنان https://s8.uupload.ir/files/170672301086595000_jwpj.jpg "شیخ محمد یزبک " وکیل شرعی مقام معظم رهبری در لبنان و از مؤسسان حزب الله در گفت‌وگو با برنامه "ضیف و حوار" در شبکه العالم گفت: انقلاب اسلامی رویکرد جدیدی را در تاریخ بشریت رقم زده و انقلاب پربرکت اسلامی دل همه وفاداران، عاشقان و تشنگان حقیقت را گرم کرده است. او افزود که امام خمینی( ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی دل‌های عاشقان را مجذوب خود کرده است. شیخ یزبک خاطرنشان کرد: زمانی‌که رژیم اسرائیل به خاک لبنان حمله کرد امام خمینی (ره) نیروهایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای بسیج را برای حمایت از مردم لبنان برای مقابله با دشمن صهیونیست اعزام کرد اقدامی که نشات‌ گرفته از دیدگاه راهبردی بلندمدت امام (ره) بود. وکیل شرعی رهبر انقلاب در لبنان افزود: امام خمینی (ره) معتقد بودند که باید با دشمن اسرائیل مقابله کرد؛ زیرا اسرائیل غده سرطانی است که باید ریشه‌کن شود و هر مسلمانی باید برای آزادسازی فلسطین از این جرثومه صهیونیستی مقاومت کند. وی خاطرنشان کرد: اقدام بنیانگذار انقلاب اسلامی به اعزام نیروهایی به لبنان برای حمایت از آن در برابر دشمن صهیونست بزرگ‌ترین دلیل بر تمرکز ایشان بر قضیه فلسطین بود. این امام بود که دستور تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی برای آزادسازی فلسطین را صادر کرد. شیخ یزبک در ادامه یادآور شد: مقاومت از زمانی آغاز شد که نیروهای سپاه و بسیح برای حمایت از مردم لبنان در مقابله با تجاوز رژیم اسرائیل، به این کشور آمدند و مردم لبنان نیز زمینه را برای ایجاد بستر مقاومت در برابر دشمن صهیونیست فراهم کردند. وی گفت: تجربه سپاه پاسداران در برابر رژیم شاهنشاهی به ما منتقل شد و ما این تجربیات را در مواجهه با رژیم اسرائیل استفاده می‌کنیم. شیخ یزبک افزود:‌ توکل به خدا از آموزه‌های مکتب امام خمینی (ره) است. ما نیز به امید آزادسازی مقاومت می‌کنیم و در این مسیر یا پیروز می‌شویم و یا ادامه راه را به نسل بعدی واگذار می‌کنیم. لذا امید به پیروزی، مقاومت را ریشه‌دار و عمیق کرد و پیروزی آزادسازی لبنان در سال ۲۰۰۰ را رقم زد؛ زیرا پیروزی مرهون اراده و عزم و خون شهدا است. وکیل شرعی رهبر انقلاب خاطرنشان کرد: مقاومت در پیروزی بر دشمن اسرائیلی در سال 2000 متوقف نشد، بلکه شروع به آماده‌سازی خود برای آینده در کنار مجاهدان و مبارزان مقاومت در داخل فلسطین و هماهنگی بین مقاومت لبنان و آنها در موضوعات مختلف کرد. وی گفت که مقاومت با اراده و عزم و مشت‌های حسینی کار خود را آغاز کرد و از این طریق توانست توطئه های دشمنان را در هم بشکند و پس از آن، این مقاومت شروع به رشد کرد تا اینکه به هماهنگی کامل با بقیه اجزاء محور مقاومت دست یافت و امروز این محور از لبنان تا سوریه، عراق و یمن زیر نظر رهبر انقلاب اسلامی امتداد دارد. دوره قبل از عملیات طوفان الاقصی مانند دوره پس از آن نیست وکیل شرعی رهبر انقلاب اسلامی گفت: عملیات طوفان الاقصی عملیاتی مبارک بود که در نتیجه بی عدالتی، محاصره و آوارگی مردم فلسطین در 70 سال گذشته روی داد لذا دوره قبل از آن مانند دوره پس از آن نخواهد بود، این عملیات ساختار رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد، این در حالی است که محور مقاومت به مسئولیتهای خود برای حمایت از مردم فلسطین در غزه و مقاومت شرافتمندانه آنها در برابر دشمن عمل می کند. شیخ یزبک خاطرنشان کرد: بیش از سه ماه و نیم است که محور مقاومت با دشمن اسرائیلی مقابله و از غزه و کرانه باختری و مقاومت فلسطین حمایت می کند که این حمایت در چارچوب پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که همواره با تمام قوا حامی فلسطین بوده است، مقاومت یمن نیز از هیچ اقدامی در این مسیر دریغ نکرد و برای حمایت از غزه مسیر تردد کشتی ها به رژیم اسرائیل را بست، این اقدام یمن نشانگر صداقت مردم شریف یمن است که مظلومیت مردم فلسطین در غزه را درک کرده و به خاطر همین با دنیا درگیر شده اند. آمریکا جنگ علیه غزه را هدایت می‌کند شیخ یزبک گفت: جبهه عراقی حامی مقاومت فلسطین است به این دلیل که معتقد است آمریکا در جنگ غزه و فلسطین شریک است و این آمریکاست که جنگ را فرماندهی می کند و با آتش بس، مخالفت می کند لذا مقاومت عراق به حملات خود به پایگاه‌های آمریکایی در سوریه و عراق ادامه می دهد. مقاومت لبنان درگیر جنگی سهمگین است وی ادامه داد: ما در مرزهای جنوب لبنان سرگرم جنگی واقعی و شدید هستیم لذا شهرک نشینان صهیونیست در شمال فلسطین از شهرکهایشان خارج شده و در اضطراب به سر می‌ برند، به همین دلیل اگر رژیم اسرائیل به لبنان حمله ‌کند، ما به شدت به آن پاسخ خواهیم داد. اگر دشمن بخواهد دایره جنگ را گسترش دهد، مقاومت آماده است شیخ یزبک تاکید کرد: مقاومت به دنبال جنگ همه جانبه نیست، بلکه خواستار توقف تجاوز و تحقق آتش بس در غزه است اما اگر دشمن به جنگ ددمنشانه اش علیه غزه و کرانه باختری ادامه دهد، مقاومت نیز در برابر آن خواهد ایستاد، اگر دشمن اسرائیلی بخواهد دامنه جنگ را گسترش دهد بداند که مقاومت آماده است به ویژه که مقاومت هنوز از تمام تسلیحات و توان خود استفاده نکرده است. https://fa.alalam.ir/news/6801033/شیخ-یزبک-در-صورتی-که-رژیم-اشغالگر-دایره-جنگ-را-گسترده-کند-مقاومت-
  11. 1 پسندیده شده
  12. 1 پسندیده شده
    ۲۱ صیدِ شکارچی دریای سرخ! نیروهای مسلح دولت انصارالله یمن تاکنون ۲۱ کشتی را مورد هدف قرار داده اند.
  13. 1 پسندیده شده
    نمایندگی ایران: هر حمله‌ای به ایران با پاسخ قاطع مواجه خواهد شد العالم نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد، خبر ارسال پیام‌های متعدد از سوی آمریکا به ایران در دو روز گذشته را رد و اعلام کرد که هر حمله‌ای به خاک ایران، منافع و یا اتباع ایرانی در خارج از مرزها، با پاسخ قاطع مواجه خواهد شد. نمایندگی جمهوری اسلامی ایران روز سه شنبه به وقت محلی در پاسخ به پرسش برخی رسانه ها درباره انتشار اخباری مبنی بر اینکه آمریکا در دو روز گذشته از طریق واسطه ها پیامهای متعددی به ایران ارسال کرده و تهران نیز هشدار داده است، گفت: چنین پیام هایی رد و بدل نشده است. با این وجود، این سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران است که اگر هر طرفی به خاک ایران یا منافع و اتباع آن خارج از مرزهای ایران حمله کند، با پاسخ قاطع و قوی مواجه خواهد شد. برخی رسانه های خبری مدعی شده اند که واشنگتن در دو روز گذشته از طریق واسطه‌ها پیام‌های متعددی به تهران ارسال کرده مبنی بر این که خواهان جنگ گسترده نیست و هشدار داده که گسترش جنگ با تحرکات آمریکا همراه خواهد شد و ایران نیز در پاسخ هشدار داده حمله در داخل خاک ایران خط قرمز است و با پاسخ مناسب همراه خواهد بود. در پی حمله پهپادی شبانه به یک پایگاه کوچک آمریکایی در اردن، هشتم بهمن ماه ۱۴۰۲ برابر با ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ سه سرباز ارتش آمریکا کشته و بیش از ۴۰ نفر دیگر مجروح شده اند. پایگاه‌های نظامی ایالات متحده آمریکا در عراق و سوریه از ۱۷ اکتبر (۲۵ مهرماه) و در پی دور جدید جنگ اسرائیل و فلسطین، هدف حملات پهپادی، راکتی و موشکی قرار گرفته اند. گروههای مقاومت اسلامی در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) از جمله در عراق و سوریه و نیز نیروهای یمنی به دنبال اقدام رژیم اسرائیل در تلافی عملیات طوفان الاقصی و بمباران نوار غزه و حمایت واشنگتن از این حملات، به ایالات متحده هشدار داده اند که پایگاه‌های آمریکا در منطقه را مورد هدف قرار خواهند داد. امیرسعید ایروانی سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل روز دوشنبه در نامه ای به رئیس شورای امنیت تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران مسئولیتی در قبال اقدامات هیچ فرد یا گروهی در منطقه ندارد. ایروانی گفت: «همانطور که قبلاً در مکاتبات ما از جمله نامه‌های مورخ ۴ دسامبر ۲۰۲۳ و ۲ ژانویه ۲۰۲۴ تاکید شده بود، هیچ گروهی وابسته به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، خواه در عراق، سوریه یا هر جای دیگری که به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت کنترل جمهوری اسلامی ایران یا از طرف آن عمل کنند، وجود ندارد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران مسئولیتی در قبال اقدامات هیچ فرد یا گروهی در منطقه ندارد.» سفیر ایران در سازمان ملل افزود: «علاوه بر این، اقدامات انجام شده توسط ایالات متحده در سوریه و عراق هم غیرقانونی بوده و هم ناقض قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل، به ویژه ماده ۲ (۴) منشور است. در نتیجه، مطالب ایالات متحده که در نامه فوق‌الذکر به شورای امنیت ذیل ماده ۵۱ منشور ملل متحد ارائه شده است، فاقد مبنای قانونی است و نمی‌تواند چنین اقداماتی را مشروعیت بخشد.» https://fa.alalam.ir/news/6800553/نمایندگی-ایران-هر-حمله-ای-به-ایران-با-پاسخ-قاطع-مواجه-خواهد-شد
  14. 1 پسندیده شده
    اتفاقا بیانیه ی خوبی هست. ضربه ی خوبی زدند با 43 کشته و زخمی، الان میخواهند حساسیت را کم کنند. باید باهوش و با برنامه بازی کرد.هدف اخراج آمریکایی ها از منطقه و توقف کشتار در غزه هست.
  15. 1 پسندیده شده
    رسانه صهیونیستی سی ان ان از قول مقامات آمریکایی پاسخ آمریکا به حمله اخیر، احتمالا قوی خواهد بود، اما کاخ سفید نگران کلید خوردن جنگی گسترده‌تر با ایران است حقوق نیوز مقامات تروریست آمریکایی به رسانه صهیونیستی سی ان ان گفته اند که پاسخ ایالات متحده به حمله هواپیمای بدون سرنشین در اردن که منجر به کشته و زخمی شدن نیرو‌های آمریکایی در روز یکشنبه شد، احتمالا قدرتمندتر از حملات تلافی جویانه قبلی آمریکا در عراق و سوریه است. با این جال سی ان ان از قول مقامات آمریکایی می‌گوید کاخ سفید نگران [حق داره ]کلید خوردن جنگی گسترده‌تر با ایران است. سی ان ان نوشت: جو بایدن تحت فشار فزاینده‌ای قرار دارد تا به گونه‌ای پاسخ دهد که این حملات برای همیشه متوقف شود[به همین خیال باش ] شبه‌نظامیان (= مقاومت ) از ماه اکتبر بیش از ۱۶۰ بار تأسیسات نظامی آمریکا در عراق و سوریه را هدف قرار داده‌اند و چندین فعال جمهوری‌خواه از آمریکا خواسته‌اند مستقیماً به داخل ایران ضربه بزند تا پیامی روشن ارسال شود. اما بزرگترین چالش در حال حاضر برای دولت بایدن این است که چگونه به حمله هواپیمای بدون سرنشین پاسخ دهد، بدون اینکه جرقه‌ی جنگ منطقه‌ای را بزند. ایالات متحده در ماه‌های اخیر چندین حمله به انبار‌های تسلیحات گروه‌های نیابتی ایران در عراق و سوریه انجام داده است. تا به امروز، هیچ یک از این حملات، شبه‌نظامیان (=مقاومت) را که ۱۶۵ حمله آن‌ها بیش از ۱۲۰ نظامی آمریکایی را در سراسر منطقه مجروح کرده، منصرف نکرده است. ژنرال بازنشسته مارک هرتلینگ گفت که مرگ سربازان آمریکایی(=هلاکت تروریستها ) یعنی «مطمئناً از خط قرمز رئیس جمهور عبور شده» و هم مقامات و هم تحلیلگران منتظر واکنش قوی تری هستند که لزوماً محدود به یک کشور یا یک روز نیست. اما مقامات امریکایی گفته‌اند بعید است (= جرات ندارد ) که ایالات متحده به داخل ایران حمله کند. https://www.newslaw.net/پاسخ-آمریکا-به-حمله-اخیر،-احتمالا-قوی-خواهد-بود،-اما-کاخ-سفید-نگران-کلید-خوردن-جنگی-گسترده‌تر-با-ایران-است.a288300
  16. 1 پسندیده شده
    بسم ا.. درباب اهمیت مطالعه تاریخ نظامی به سربازان و فرماندهان خود اجازه دهید تا تاریخ نظامی فرماندهان بزرگ تاریخ را بخوانند و در مورد آن اندیشه کنند این تنها مسیر برای یادگیری هنرجنگ است ناپلئون بناپارت
  17. 1 پسندیده شده
    بسم ا.. رئیس پلیس شیکاگو خطاب به جان اومارا ( جاش برولین ) در این شغل ، دو چیز هست که امکان پس گرفتن آن وجود ندارد 1- حرفی که از دهان ات خارج بشود 2- گلوله ای که از لوله سلاح ات شلیک بشود 2013-Gangster Squad
  18. 1 پسندیده شده
    امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهداء ، کمتر از خود شهادت نیست. با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. استاد خلبان ایرانی؛ توسط منافقین خفه شد! امیر سرتیپ خلبان شهید محمد علی فرزین یکی از خلبانان شهید نیروی هوایی ارتش است که اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۲۸ در روستای شیرگاه از توابع قائمشهر در استان مازندران چشم به جهان گشود. محمدعلی ۱۵ ساله بود که به تنهایی به تهران آمد و تا مقطع دیپلم را در دبیرستان اسد آبادی واقع در میدان رشیدیه گذراند. او پس از اینکه دیپلم گرفت به علت علاقه خود به خلبانی در سال ۱۳۴۸ وارد نیروی هوایی شد و به استخدام این نیرو درآمد. دوره‌های مقدماتی خلبانی و زبان انگلیسی را در تهران سپری کرد و برای طی دوره‌های تکمیلی و تخصصی جنگنده اف ۵ به آمریکا اعزام شد. از آمریکا که بازگشت با درجه ستوان دومی به پایگاه ششم شکاری بوشهر اعزام شد و در آن جا خدمت خود را آغاز کرد. به علت مهارت و استعدادهای بالا در سال ۱۳۵۵ برای طی دوره معلم خلبانی دوباره به آمریکا اعزام شد و پس از بازگشت به ایران وظیفه آموزش خلبانان جوان را برعهده گرفت. جنگ تحمیلی که علیه کشورمان آغاز شد به پایگاه چهارم شکاری وحدتی دزفول آمد و در آن جا با اجرای ماموریت‌های مختلف ، خدمت خود را ادامه داد. مهارت وی به گونه ای بود که هرگاه توسط دشمن مورد اصابت قرار می‌گرفت، نجات پیدا می‌کرد و دوباره با سلامتی به پرواز باز می‌گشت. سومین روز از مهرماه سال ۵۹ بود که در هنگام پرواز در نزدیکی دهلران مورد اصابت دشمن قرار گرفت و با موفقیت از جنگنده خود اجکت (خروج اضطراری) کرد و به طرز معجزه آسایی در زمین فرود آمد. او که به سختی مجروح شده بود برای طی دوره پزشکی به بیمارستان اعزام شده و پس از طی دوره نقاهت دوباره به گردان پروازی خود باز می‌گردد. پس از آن نیز پروازهای موفق خود را علیه ارتش بعثی انجام می‌دهد و دشمن بعثی را در رسیدن به اهداف خود ناکام می‌گذارد. صبح چهارم آبان ماه ۵۹ بود که شهید محمدعلی فرزین با یک فروند جنگنده اف ۵ جهت بمباران نیروهای دشمن در حوالی اهواز به پرواز در می‌آید. پس از بمباران موفق اهداف موردنظر توسط شهید فرزین به ناگهان پدافند دشمن جنگنده وی را از ناحیه چرخ عقب، خروجی موتور و چتر دم مورد هدف قرار می‌دهد و جنگنده او به سرعت آتش می‌گیرد. او که چاره‌ای جز اجکت (خروج اضطراری) نداشت این کار را انجام می‌دهد و از جنگنده خود خارج می‌شود و در فاصله چند متری از نقطه سقوط هواپیمای خود فرود می‌آید. او آسیب شدیدی دیده بود و زخم‌های بسیاری هم بر بدنش داشت و در حال خونریزی شدید بود. از طرفی پای او آسیب دیده بود و او لنگان لنگان راه افتاد تا از چنگ دشمن بعثی رهایی پیداکند. اما به ناگهان حضور یک ایرانی توجهش را به خود جلب می‌کند که او را به چادر خود برای استراحت و مداوا دعوت می‌کند. آن‌ها با یکدیگر به چادر آن شخص رفته و شهید فرزین مشغول استراحت می‌شود غافل از اینکه این فرد ایرانی از نیروهای منافقین است و در غالب ستون پنجم دشمن فعالیت می‌کند. این منافق بی رحم و سنگدل در حالیکه شهید فرزین در حال استراحت بود به سراغ او رفته و با بند چتر نجاتش او را خفه می‌کند و او را در تاریخ ۴ آبان ماه سال ۵۹ به شهادت می‌رساند. این منافق بی رحم و سنگ دل پس از اینکه شهید فرزین را به شهادت رساند تفنگ و سایر وسایل با ارزش او را برداشته و پیکر مطهرش را در بیابان رها می‌کند. این شخص یک ماه پس از این ماجرا توسط نیروهای اطلاعاتی ایران دستگیر می‌شود و اسلحه کمری شهید فرزین که در اختیارش بود به دست آن‌ها توقیف می‌شود. با کسب اطلاعات درباره آن اسلحه مشخص می‌شود که شماره سریال آن سلاح با اسلحه شهید فرزین هم خوانی دارد و اینجاست که او به عمل ننگین خود اعتراف می‌کند و سرانجام با حکم قاضی در محل تولد شهید فرزین اعدام می‌شود. ادامه دارد ... ------------------------ پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاء الله و اگر عمری باقی بود ، در پست های بعدی، سایر شهدای کمتر شناخته شده دفاع مقدس کشورمان را خدمت دوستان عزیز معرفی خواهم نمود.
  19. 1 پسندیده شده
    امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهداء ، کمتر از خود شهادت نیست. شهید گمنام ؛ زنده زنده سوخت ، اما آخ نگفت ... ... حسین خرازی نشست ترک موتورم. بین راه به یک نفربر BMP برخوردیم که در آتش می سوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد. من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا ، با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را بر می داشتیم و بخاطر حجم آتش ، از همان 2-3 متری ، خاک می پاشیدیم روی آتش ! عجیب این بود که آن عزیز گرفتار شده ، با این که داشت می سوخت ، اصلا ضجه و ناله نمی کرد. و همین پدر همه ما را درآورده بود. بلند بلند فریاد می زد و با خدا صحبت می کرد : خدایا ، الان پاهام داره می سوزه ، می خوام اون ور ثابت قدمم کنی ... خدایا ، الان سینه ام داره می سوزه ، این سوزش به سوزش سینه و پهلوی شکسته حضرت زهرا(س) نمی رسه ... خدایا الان دست هام سوخت ، می خوام تو اون دنیا ، دست هام رو طرف تو دراز کنم ، نمی خوام دست هام گناه کار باشه ... خدایا ، صورتم داره می سوزه ، این سوزش برای امام زمانه ، برای ولایته ، اولین بار حضرت زهرا (س) ، اینطوری برای ولایت سوخت ... آتش که به سرش رسید ، گفت : خدایا ، دیگه طاقت ندارم ، دیگه نمی تونم ... لا اله الا الله ... خدایا خودت شاهد باش ... خدایا خودت شهادت بده آخ هم نگفتم ... آن لحظه که جمجمه اش ترکید ، من دوست داشتم ، خاک گونی ها رو روی سرم بریزم بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا خرازی از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت : خدایا ... ما جواب اینها رو چجوری بدیم ؟ ما فرمانده ایناییم ؟ اینا کجا و ما کجا ؟ ... اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی ؟ زیر بغلش رو گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را ، پشت موتور ، سرش را گذاشت روی شانه من و آنقدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پیراهنم هم خیس اشک شد. روایت یکی از راوی های شب های خاطره شهید خرازی ادامه دارد ... ------------------------ پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاء الله و اگر عمری باقی بود ، در پست های بعدی، سایر شهدای کمتر شناخته شده دفاع مقدس کشورمان را خدمت دوستان عزیز معرفی خواهم نمود.
  20. 1 پسندیده شده
  21. 1 پسندیده شده
    لطفا نام تاپیک رو از IRGCAF به نامی که خود سپاه استفاده میکنه ، یعنی IRSAF تغییر بدید
  22. 1 پسندیده شده
    تعدادی از هواپیماهای سوخو 22 (SU-22) در حال پشت سرگذاشتن مراحل اورهال در آشیانه شهید سهرابی مهرآباد   http://www.aerospacetalk.ir/vb/showthread.php/53629-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%C2%AB%D8%B3%D9%88%D8%AE%D9%88-22%C2%BB-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%D9%85%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86?p=424297#post424297
  23. 1 پسندیده شده
    [quote name='hans' timestamp='1403953563' post='388897'] یک زمانی ایران ایر برترین بود و قرار بود این جایگاه در اوایل دهه ی شصت برای ما باشد با تاسیساتی که کامل می شد که تازه پس از 30 سال ترکیه بهش نزدیک شده. در زمینه ی اقتصادی خیلی سنگین حماقت کردیم و ضربه خوردیم و عقب ماندگی پیدا کردیم. اقتصاد ما 30 سال از اینها جلوتر بود که تازه اینها امروزه دارند به مقاصد دهه ی شصت ما می رسند. [/quote] خیلی از برنامه ها و اهدافی که در کتابهایی مثل «پیش به سوی تمدن بزرگ» و «برنامه های 4 ساله هویدا» و امثالهم ذکر شده بودند آرزوهای واهی و شعارهای پوچی بودن که اولین قدم ها در راستای اجرای اونها جز نابودی کشاورزی و خالی از سکنه شدن روستاهای ایران و تشکیل حلبی آبادهای فاجعه خیز در حاشیه تهران و شهرهای بزرگ ثمری نداشت و نهایتا در همون رژیم پهلوی با عزل هویدا و انتصاب جمشید آموزگار به نخست وزیری فتیله شون پایین کشیده شد. هرچند که دیر شده بود و این اقدامات کوچیک مانع خیزش عمومی و وقوع انقلاب نشد؛ [b]البته هیچ گاه به علل و عوامل اقتصادی انقلاب اون طور که باید و شاید پرداخته نشده تا این مسائل به خوبی روشن بشه.[/b]
  24. 0 پسندیده شده
    الان کجای این بیانیه خوبه بقول شما کشته و زخمی دادن و بر اساس اون واکنش نشون میدن اگر قرار بر این باشه که واکنش شدید نشون بدن که میدن و این بیانیه نظرشون رو عوض نمیکنه.. و اگرم از ایجاد تنش و درگیری مستقیم با ایران بترسن که همون بیانیه شفاهی و تکذیب دخالتمون هم کافی میبود.. خونه اخر اخرش این بود که همین پیام رو(توقف حملات رو ) از طریق رابطها به گوششون میرسوندن الان هر بنی بشری این پیام رو بخونه بعد این همه جنایتی که امریکا و اسراییل مرتکب شدن در این چند وقت و مخصوصا با توجه به ضربات مستقیمی که به نیروهای ما زدن ..میگه این پیام از روی ترس و هراس بیان شده اونم بخاطر فقط سه نفر کشته امریکایی و از امریکا بت قدرت میسازه
  25. -1 پسندیده شده
    [quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1403955442' post='388899'] خیلی از برنامه ها و اهدافی که در کتابهایی مثل «پیش به سوی تمدن بزرگ» و «برنامه های 4 ساله هویدا» و امثالهم ذکر شده بودند آرزوهای واهی و شعارهای پوچی بودن که اولین قدم ها در راستای اجرای اونها جز نابودی کشاورزی و خالی از سکنه شدن روستاهای ایران و تشکیل حلبی آبادهای فاجعه خیز در حاشیه تهران و شهرهای بزرگ ثمری نداشت و نهایتا در همون رژیم پهلوی با عزل هویدا و انتصاب جمشید آموزگار به نخست وزیری فتیله شون پایین کشیده شد. هرچند که دیر شده بود و این اقدامات کوچیک مانع خیزش عمومی و وقوع انقلاب نشد؛ [b]البته هیچ گاه به علل و عوامل اقتصادی انقلاب اون طور که باید و شاید پرداخته نشده تا این مسائل به خوبی روشن بشه.[/b] [/quote] در زمان قاجار ما خیلی افت کردیم در همه ی زمینه ها. شما از آن دوره تحویل بگیر بیا تا سال 57 . ببین اقتصاد ایران چه تغییراتی داشته است. شما باید ایران آن زمان را با کشورهای دیگر دنیا و همسایگان و آسیا قیاس کنید. امروز هم ایران را با دنیا و همسایگان و دنیا قیاس کنید.( از منظر اقتصادی). همان زمان که شما می گویید فقر بوده است. درست است. فقر بوده است ولی چند درصد مردم؟ آیا تحصیل کرده ای ( دیپلم) وجود داشت که بیکار باشد یا حقوقش کفاف زندگیش را ندهد؟ آن زمان ایران در تمام آسیا پس از ژاپن بود. وضع دیگر کشورها خیلی بدتر ار ما بوده است. اگر با هندی ها و پاکستانیها صحبت کنی. آن زمان ایران را پاریس شرق می دانستند. نه اینکه اینجا مشکلی نبود و حلبی آبادی نبوده و بهشت بوده. بلکه نسبت به کشورهای خودشان و همسایگان و آسیا از همه وضعش خیلی بهتر بوده است. یک شبه هم به یکباره همه چی درست نمی شود. این حلبی ابادی که گفتید همین امروز هم وجود دارد. چرا؟ چه تعداد بیکار اعم از تحصیل کرده و تحصیل نکرده داریم؟ این کسانی که شغلی دارند چند درصد حقوقشان کفاف زندگی معمولی و سادشان را بدون فشار زیاد آمدن می دهد؟ شما ترکیه آن زمان را با ایران آن زمان و ترکیه این روزها را با ایران این روزها باید قیاس کنید. گفتید وهم بوده است. اینطور نیست دوست گرامی. همان زمان ایران 12 دهمین اقتصاد قدرتمند دنیا بود. فرودگاه امام چندین فاز داشت که قرار بود تا سال 62 به بهره برداری برسد و مرکز ترانزیت شرق و غرب باشد به علت جایگاه ایران. در نبود ما و خلا ما و عقب ماندگی ما. قطر و امارات و ترکیه بعد از 20 سال سهم این نقش بینشان تقسیم شد. حتی تا سال 65 هنوز لوفت هانزا به ایران می آمد برای عبور تزانزیتی و سوختگیری و تعمیرات بین راهی در صورت نیاز. که پس از آن لوفت هانزا و ایرلاینها بزرگ پس از انقلاب با گذشت آن به کشورهای اطراف رفتند. امروز داریم خبر آن را می خوانیم که ترکیه در حال تبدیل به همان مرکز منطقه ای است.دهه ها ترکیه از ما در زمینه اقتصادی و رشد کشور عقب بود. تمام آن برنامه ها به صورت دقیق و کارشناسانه در حال اجرا بود. ساخت تاسیسات نگهداری تا ساخت. بگذارید چند مورد نظامی را مثال بزنم. همین قضیه در مورد بزرگترین پایگاه و تاسیسات تعمیر و اورهال هلیکوپتر در منطقه غرب آسیا در اصفهان ساخته شد. تا به امروز هنوز هیچ کشوری حتی امروزه عربستان نتوانسته به سطحی برسد که همچنین تاسیسات عظیمی را برایش بسازند تا جایگزین ایران شود. دارد ولی به این گستردگی که بتواند کل منطقه را پوشش بدهد نیست. همین تاسیسات بود که ما در طول جنگ و امروزه می توانیم هلیکوپترهایمان را اورهال کنیم. همین قضیه در مورد نیروی هوایی. اگر چند سال دیرتر انقلاب اسلامی اتفاق می افتاد. نیروی هواییمان بیش از اورهال امروزه توان ساخت انبوه جنگنده ای که طراحی می کردیم را شاید داشتیم. به علت زیرساختی که ساخته می شد. اگر دقت کنید در زمینه موشکهای ضد تانک پیشرفتهای خیلی خوبی داشتیم. همه به علت زیرساختهایی بود که ساخته شده بود. به همین دلیل نسبت به دیگر موارد جلوتر هستیم در این زمینه ها. همین سایت پارچین که غربی ها خواستار چک آن هستند در آن زمان از مراکز بزرگ تحقیقاتی نظامی ایران بود. بگذریم. یک مقاله ی جالبی بود که اگر پیدا کنم ایجا برایتان ارسال می کنم و در آن به سیر اقتصادی ایران و پیش رفتن به سوی بازار آزاد و مقایسه آن با ترکیه بود. همان طور که گفتم متاسفانه ما دهه ها جلوتر در آن راه قدم گذاشتیم که با وقوع انقلاب به علت بعضی جوگیری ها و شعارها و دشمنی با هرچه که در رژیم قبل وجود داشته. اقتصاد ایران را تبدیل به یک اقتصاد شبه مارکسیستی کردند. که دهه های بعد با گذشت زمان و افرادی که آن زمان در این زمینه ها جوان و بی اطلاع بودند و سکان امور را به دست گرفته بودند با تجربه به دست آمده از سالها آزمون و خطا دریافتند که باید به آن راه بروند. خصوصی سازی و رفتن به سمت بازار آزاد و سرمایه گذاری در کشور. حالا امروز همه می دانند که باید این راه را برویم. چه آیت الله جنتی باشد چه آیت الله رفسنجانی و چه .... ولی در آمدن از این کلاف سردرگم خودش داستانی است. ترکیه کلی زور زد تا آخر سر توانست اواخر دهه هشتاد میلادی از اقتصاد بیمارش و این کلاف بیرون بیاید و پای در راه به سوی بازار آزاد گذاشت و امروز می بینیم کجا است. ما نزدیک به 30 سال قبل از انقلاب از این کلاف بیرون آمدیم که تا به انقلاب ادامه داشت و پس از آن تا به امروز برای 35 سال در حال درجا زدن و یا پسرفت هستیم و 20 سال است که می خواهیم اقتصاد را جراحی کنیم و از این کلاف بیایم بیرون و بریم همان راهی که قبلا می رفتیم و حالا متوقف شده است.