برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 3 اسفند 1402 در همه مناطق
-
11 پسندیده شده*بسم لله الرحمن الرحیم* ناوگان موشک بالستیک ترایدنت 2 دیی 5 (Trident II D-5 Fleet Ballistic Missile) و زیردریایی های موشک بالستیک جدید کلاس کلمبیا (The New Columbia-Class SSBN) ترایدنت 2 دیی 5 عضو نسل ششم از برنامه ناوگان موشک بالستیک نیرو دریایی آمریکا است که در سال 1335 (1956 میلادی) آغاز شده است. این ناوگان شامل پولاریس ای 1، پولاریس ای 2، پولاریس ای 3، پوسایدن سی 3 و ترایدنت 1 سی 4 می باشد. اولین پرتاب ترایدنت 2 در سال 1369 (1990 میلادی) از زیردریایی به نام تنتسی (USS Tennessee SSBN734) صورت گرفتن. موشک ترایدنت 1 که جایگزین موشک پوسایدن است هم اندازه هستنند ولی موشک ترایدنت 2 مقداری بزرگتر است. ترایدنت 2 دی 5 یک موشک سه مرحله ای با سوخت جامد است که دارای ناوبری اینرسی میباشد. برد این موشک 4000 مایل دریایی (4600 مایل یا 7360 کیلومتر) است. این موشک در سطح بالا تر و با میزان حمل قابل توخه بیشتری نسبت به موشک های دیگر میباشد. هر سه مرحله ترایدنت دی 2 از اپوکسی گرافیت سبک تر، قوی تر و سخت تر ساخته شده است که ساختار یکپارچه آن به معنای صرفه جویی در وزن میباشد. برد موشک توسط آنتن آیرودینامیکی (ایرواسپایک) افزایش می یابد، امتداد تلسکوپی به سمت خارج که کشش پیشانی را حدود 50 درصد کاهش می دهد. ترایدنت 2 با اثر فشار گاز منبسط شده از لوله پرتاب از زیردریایی شلیک می شود. هنگامی که موشک به فاصله کافی از زیردریایی دور می شود، موتور مرحله اول مشتعل می شود و ایرواسپایک درازتر میشود و مرحله پرواز موشک شروع میشود. در حدود دو دقیقه، پس از شروع موتور مرحله سوم، موشک بیش از 20،000 پا (6،096 متر) در ثانیه حرکت می کند. انواع موشکهای ترایدنت سی 4 و دی 5 ده زیردریایی ترایدنت در ناوگان آتلانتیک نیرو دریایی آمریکا در ابتدا به موشک ترایدنت 2 دی 5 مجهز شدند و هشت زیردریایی موجود در اقیانوس آرام در ابتدا به موشک ترایدنت 1 سی 4 مجهز شدند. در سال 1375 (1996 میلادی) نیروی دریایی امریکا زیردریایی موجود در اقیانوس آرام را تغییر داد تا آنها هم بتوانند موشک ترایدنت 2 دی5 را حمل کنند. امکانات سامانه سلاحی ترایدنت 2 قرار بود یک تکامل از ترایدنت 1 باشد. با این حال، بازگشت یک موشک پیشرفته با فناوری قادر به برد 4000 مایل دریایی و توانی حمل محموله ای مشابه با پوسایدن سی 3 POSEIDON C3)) که برد آن تقریباً به 2000 مایل دریایی می رسد. همچننین موشک جدید باید در لوله پرتاب سیلندری گرد زیردریایی که حاوی سی 3 است جا بگیرد. بنابراین، موشک جدید سی 4 می تواند در زیردریایی های موجود در آن زمان (به عنوان مثال ، قطر تقریبا 74 اینچ و طول نزدیک به 34 پا) استفاده شود. بعلاوه، دقت سامانه موشکی جدید سی 4 با 4000 مایل دریایی بیشتر از 2000 مایل دریایی پوسایدن سی 3 میباشد. برای تأمین این نیاز برد، یک مرحله پیشرانه تقویت تی.اس (TS Booster) به موشک سی 4 اضافه شد تا برد را همراه با پیشرفت پیشرانه و کاهش وزن موشکها افزایش دهد. تحولات در سامانه راهنمایی مهمترین عامل در نگه داشتن دقت بود. اکنون که زیردریایی بزرگتر جدیدتر ترایدنت برای موشک های ترایدنت 2 دیی 5 در دسترسی وجود دارد، فضای اضافی در زیردریایی ها را می توان برای طراحی موشک در نظر گرفت. علاوه بر این، با امکان عملکرد بهتر و بزرگتر، می توان میزان حمل بیشتری را در موشک ها قرار داد. با استفاده از IAP، می توان زیر سامانه های سلاح پیشرفته ای ایجاد کرد تا دقت بهبود یافته مطلوب را فراهم کند. بنابراین، با استفاده از زیردریایی بزرگتر، سامانه سلاح ترایدنت 2 دیی 5 به تکامل سامانه ترایدنت 1 سی 4 تبدیل شد و فن آوری در همه زیر سامانه های این سلاح، موشک (سامانه هدایت و ورود مجدد)، اطفاء آتش، زیرسامانه اینرسی، پرتابگر و ابزار دقیق آزمایش (غیر تاکتیکی) و در نتیجه موشکی با برد بیشتر، دقت بهتر و میزان حمل سنگین تر ایجاد می کند. ترایدنت 2 دیی 5 تکامل یافته ترایدنت 1 سی 4 است. به طور کلی، دی 5 مانند سی 4 به نظر می رسد، فقط برای ایجاد نیروی محرکه بیشتر و افزایش میزان حمل، اندازه آن بزرگتر شده است. قطر دی 5، 83 اینچ (2.11 متر) و طول آن 44.6 پا (13.59 متر) در حالی که سی 4، 74 اینچ (1.88 متر) قطر و 34.1 پا (10.39 متر) طول دارد. هر دو موشک به ترتیب از 81 و 71 اینچ (2.06 و 1.8 متر) جلوی موتور مرحله دوم قرار دارند. ترایدنت 2 دی 5 شامل یک بخش مرحله اول، یک بخش بین مرحله، یک بخش مرحله دوم، یک بخش تجهیزات، یک بخش فیرین و یک بخش کلاهک با یک آنتن آیرودینامیکی (ایرواسپایک) می باشد. ای موشک مانند سی 4 بخش آداپتور ندارد. بخش تجهیزات دی 5، همراه با کلیه سامانه های اینرسی و برقی، همان عملکرد بخش آداپتور را انجام می دهد (به عنوان مثال، ساختاری پشتیبانی بعد از فیرینگ و انتهای جلو موتور مرحله دوم قرار دارد). موتورهای مرحله اول و مرحله دوم نیز از اجزای اصلی ساختار موشک هستند که توسط یک قطعه میان مرحله ای به موشک متصل می شوند. جلو موتور مرحله دوم، ساختار بخش آداپتور سی 4 در دی 5 حذف شده است و بخش تجهیزات برای استفاده به عنوان بخش آداپتور به علاوه بخش تجهیزات گسترش یافته است. موتور مرحله سوم در قسمت تجهیزات مشابه سی 4 نصب شده است. براکت سازه در قسمت جلو بخش تجهیزات از C4 اصلاح شده است تا کلاهک ام.کی 5 (MK5) با تجهیزات اضافه شده و کلاهک ام.کی. 4 آر.بی (Mk 4 RB) را در خود جای دهد. کلاهک هایMK4 وMK5 در موشک ترایدنت 2 دی 5 بخش مرحله اول شامل موتور راکت مرحله اول، سامانه تی.وی.سی (TVC) و قطعات تشکیل دهنده احتراق مرحله اول می باشد. بخش میانه، بخشهای مرحله اول و مرحله دوم را به هم متصل می کند و شامل تجهیزات الکتریکی و منفجره است. بخش مرحله دوم شامل موتور موشک مرحله دوم، سامانه تی.وی.سی (TVC) و قطعات لازم برای شروع احتراق مرحله دوم است. در مقایسه با سی 4 ، دی 5 با میزان حمل بزرگتر و سنگین تر خود و برای نزدیک شدن به برد بیشتر و بهبود عملکرد موتور، این موشک به کاهش وزن مورد نیاز است. برای بهبود عملکرد موتور موشک، یک تغییری در سوخت جامد انجام شد. سی 4 از سوخت XLDB-70 استفاده می کند. به معنی سوخت جامدی که 70 درصد آن به دو مبنای متقابل تبدیل شده است. این سوخت شامل ایچ.ام.ایکس (His Majesty’s Explosive (HMX))، آلومینیوم و پرکلرات آمونیوم می باشد. بند این مواد پلی گلیکول آدیپات(PGA) ، نیتروسلولز(NC) ، نیتروگلیسیرین (NO) و دییزوسیانات (HDI) است. درواقع میشود گفت که سوخت دی 5 پلی اتیلن گلیکول (PEG) / NG است در حالی که سوخت سی 4 PGA / NG نام دارد. سوخت دی 5 به این دلیل نام دارد که عمده ترین نوآوری استفاده از PEG به جای PGA در بند بوده ولی هنوز یک سوخت متقابل و دو پایه است. استفاده از PEG باعث مخلوط انعطاف پذیرتر، رئولوژیک تر از مخلوط سی 4 با PGA می شود. بنابراین، مخلوط دی 5 از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است و می توان مقدار سوخت را در این موشک افزایش داد. در نتیجه سوخت دی 5 را مشه PEG / NG75 نامید. شرکت مشترک پیمانکاران فرعی سوخت، هرکول و تیوکل (Hercules and Thiokol) نام تجاری NEPE-75 را به این نوع سوخت داده اند. برای صرفه جویی در وزن مواد قاب موتور مرحله اول و دوم دی 5 تبدیل به گرافیت / اپوکسی شدند که سبک تر از کولار پاکسی موشک سی 4 است. قاب موتور قرار بود اپوکسی کولار باشد اما در اواسط پروژه توسعه در سال 1367 (1988میلادی)، به گرافیت / اپوکسی تغییر یافت. این تغییر باعث افزایش برد شد (کاهش وزن بی اثر) به علاوه این امر توانست هرگونه استاتیک بالقوه الکتریکی مرتبط با کولار و گرافیت را از بین برد. همچنین در کلیه نازل موتور موشک دی 5 از حلقه های تقسیم شده گرافیت پیرولیتی استفاده شده است ولی ورودی نازل سی 4 یکپارچه است. این تغییر برای قابلیت اطمینان بیشتر به عمل آمده است. بخش تجهیزات بیشتر پکجهای های هدایت الکترونیکی و کنترل پرواز را در خود جای داده است. موتور موشک و سامانه TVC به یک سیلندر ایجکتر در وسط بخش تجهیزات و جلوی این قسمت نسب شده اند. یک موتور ایجکتر کوچک در جلو گنبد موتور قرار دارد. هنگامی که موتور مرحله دوم شروع به کار می کند، یک موتر ایجکتر این موتور را از بخش تجهیزات جدا می کند. بخش تجهیزات دی 5 با استفاده از گرافیت / اپوکسی به هم متسل شده اند در حالی که در سی 4 از کامپوزیت آلومینیوم استفاده شده است. این تغییر باعث کاهش وزن و افزایش برد موشک شده است. برای جنس قسمت میانی مثل سی 4 از آلومینیوم معمولی استفاده شده است. برای جدا سازی بخش تجهیزات سی 4 موتور موشک مرحله سوم از یک لوله با مواد منفجره فشرده شده استفاده می شود. قسمت فرینگ و سامانه ورودی مجدد، قسمت جلو موتور را تشکیل می دهند و از یک ساختار اولیه با دو موتور راکت جتیسون و یک مکانیزم قفل تشکیل شده است. در قسمت مجموعه دماغه کلاهک جلو فرینگ یک آنتن آیرودینامیکی (ایرواسپایک) قابل دراز شدن وجود دارد. تحویل سی 4 به دی 5 و قسمت های آنها موشک دی 5 قابلیت حمل کلاهک های Mk 4 یا Mk 5 را به عنوان محموله دارد. کلاهک های دی 5 یا شامل Mk 4 یا Mk 5 است. این کلاهک ها توسط چهار پیچ و مهره به قسمط تجهیزات متصل شده اند. امواج STAS و امواج تسلیحات پیش از پرتاب قبل از جدایی کلاهک ها به موشگ فرستاده می شود. هنگام جدا شدن، کلاهک ها یک مسیر بالستیک را به سمت هدف دنبال می کند و جایی که موشک با هدف برخورد می کند توسط یک سامانه پیش فرض انتخاب می شود. این کلاهک محتوی یک مجموعه AF&F می باشد و هیچ مجموعه هسته ای و الکترونیکی در این کلاهک وجود ندارد. AF&F باعث سالم ماندن کلاهک در انبار و ورود مجدد می باشد. وزارت انرژی امریکا (DOE) مسئولیت تأمین کردن مجموعه هسته ای به حالت یک بسته فیزیک را به عهده دارد. بخش تجهیزات باری سی 4 و دی 5 تقریبا مشابه هستند. سی 4 از ژنراتور گاز TVC استفاده می کند در حالی که دی 5 از چهار ژنراتور گاز TVC استفاده می کند. قسمت تجهیزات دی 5 دارای دو ژنراتور "A" است که در ابتدا شروع به کار می کند و این قسمت را با استفاده از مجموعه سوپاپ های یکپارچه به حرکت می اندازد. هنگامی که فشار گاز در ژنراتورهای "A" کاهش می یابد، ژنراتورهای "B" برای باقیمانده پرواز بخش تجهیزات مشتعل می شوند. پرواز بعد از پرتاب بخش تجهیزات سی 4 و دی 5 و عرضه کلاهک ها متفاوت است. سی 4 پس از اتمام سوختن موتور موشک و جداسازی، PBCS مرکز تجهیزات را مستقر می کند تا سامانه هدایت بتواند فعالیت خود را انجام دهد. سپس سامانه راهنما خطاهای خط پرواز را تعیین می کند و موشک را در مسیر آماده می سازد و مسیر پرواز در بخش تجهیزات را اصلاح می کند. سپس بخش تجهیزات سی 4 وارد حالت رانش پر سرعت می شود، PBCS آن را به موقعیت مناسب در فضا و سرعت صحیح برای استقرار مجدد کلاهک می رساند. در مدت حالت رانش پر سرعت، بخش تجهیزات به عقب پرواز می کند. هنگامی که سرعت مناسب برای انتشار مجدد کلاهک به دست می آید، قسمت تجهیزات سی 4 به حالت ورنیه می رسد. پس از اتمام جدا سازی تمام کلاهک ها، بخش تجهیزات به عقب می رود و وارد موقعیت مناسبی برای ورود مجدد میرسد. در طول عقب رفتن، توده های گاز از PBCS به طور متفاوتی بر روی کلاهک ها تأثیر می گذارد. در مورد دی 5، بخش تجهیزات از PBCS خود برای مانور دادن موشک استفاده می کند. این عمل باعث میشود که موشک هدایت اصلی خود را از زیردریایی به صورت عادی دریافت کند. سامانه هدایت پرواز، مسئول بخش تجهیزات دی 5 در رانش پر سرعت می باشد. با این حال قسمت تجهیزات دی 5 به جلو پرواز می کند. همانند سی 4، بخش تجهیزات دی 5 وقتی به ارتفاع، سرعت و نگرش مناسب برسد، برای استقرار کلاهک ها وارد حالت ورنیه می شود. با این حال، برای از بین بردن تأثیر ستون PBCS بر کلاهک ها هنگام آزاد شدن، مرکز تجهیزات تحت یک مانور اجتناب از پرت کردن ستون (PAM) قرار می گیرد. اگر جدا شدن کلاهک توسط ستون نازل PBCS مختل شود، آن نازل بسته میماند تا کلاهک از موشک دور شود. وقتی که نازل PBCS بسته است، قسمت تجهیزات به طور خودکار سه نازل دیگر را به کار می اندازد. این امر باعث چرخش بخش تجهیزات می شود تا بتواند از کلاهک دور شود. در مدت زمان بسیار کوتاه، کلاهک و نازل به حالت عادی باز می گردد. PAM فقط هنگامی استفاده می شود که ستون نازل کنار کلاهک مشکلی پیدا کند. این PAM یکی از تغییرات طراحی شده در دی 5 برای ارائه دقت بهتر است. طراحی دیگر برای کمک به بهبود دقت، تغییر نوک بینی کلاهک MK5 بود. در موشک ترایدنت 1 سی 4 یک شرایط خطا وجود دارد که در برخی موارد کلاهک در فضا با سرعت ناهموار روبرو می شود. این شرط خطا باعث رانش کلاهک می شود. همانطوری که طراحی کلاهک Mk 5 توسعه یافت، تغییراتی در شکل نوک بینی پایدار (SSNT) صورت گرفت. دماغه کلاهک Mk4 از مواد گرافیت پوشیده شده با کاربید بور ساخته شده. دماغه Mk 5 دارای یک هسته مرکزی فلزی با مواد کربنی و کربن است که بقیه نوک بینی ("پلاگین") را تشکیل می دهد. هسته مرکزی فلزدار با سرعت بیشتری نسبت به ماده اصلی کربن و کربن در قسمت خارجی نوک بینی از بین می رود. این امر منجر به تغییر شکل ناخوشایند و متقارن تر با تمایل کمتری به رانش است و در نتیجه یک سامانه دقیق تر و قابل اطمینان تر به وجود می اید. آزمایشات قبلی SSNT در برخی پروازهای موشکی سی 4 مفهوم طراحی را تأیید کرده بود. در ترایدنت 1 سی 4، زیر سامانه هدایت پرواز امواج داده را از زیر سامانه هدایت به دستورات سوپاپ باند فرمان (دستورات TVC) تبدیل می کند که با میزان واکنش موشکی که از بسته ژیروسکوپ دریافت می شود، تعدیل می شود. در ترایدنت 2 دی 5، ژیروسکوپ حذف شد است. رایانه کنترل پرواز دی 5 این میزان واکنش موشک را از واحد اندازه گیری اینرسی سامانه هدایت (IMU) دریافت می کند که از طریق مجموعه الکترونیکی هدایت منتقل می شود. استفاده گسترده تر از کامپوزیت ها در ساختار دی 5 موجب صرفه جویی در وزن می شود. طراحی مجدد سامانه مهمات دی 5، از لحاظ عملکردی با سی 4 یکسان است و نحوه جدایی مهمات باعث کاهش وزن می شود. ابعاد و اتصالات ترایدنت 2 دی 5 پیشرفت های اخیر زیردریایی لوئیزیانا (SSBN 743)، آخرین زیردریایی ساخته شده از 18 زیردریایی ترایدنت که با موفقیت یک موشک بالستیک ترایدنت 2 دی 5 غیر مسلح را در 27 آذر 1376 (18 دسامبر 1997 میلادی) پرتاب کرد. پرتاب از زیردریایی غوطه ور در محدوده شرقی ایالات متحده، در سواحل ایالت فلوریدا، به عنوان بخشی از عملیات نمایش و انهدام (DASO) زیردریایی لوئیزیانا صورت گرفت. هدف از این عملیات نشان دادن توانایی خدمه زیردریایی در برآورده ساختن الزامات ایمنی برای اداره، نگهداری و بهره برداری از سامانه تسلیحاتی استراتژیک است. عملیات نمایش و انهدام همچنین توانایی زیردریایی را در هدفگیری صحیح و پرتاب موشک ترایدنت تأیید می کند. این هفتاد و هفتمین پرتاب متوالی موشک ترایدنت 2 دی 5 از سال 1360 (1989 میلادی) بود که طولانی ترین سلسله موفقیت در تاریخ موشکهای بالستیک ایالات متحده است. آزمایش پرواز ترایدنت 2 دی 5 پس از شلیک از زیردریایی نیروی دریایی ایالات متحده به طور منظم آزمایش های مشترک سامانه موشکی بالستیک پرتاب شده زیردریایی ترایدنت 2 را با همکاری وزارت نیرو و وزارت دفاع (DOD) بر روی اجسام جدید Mk5 موسوم به مجامع آزمایش مشترک انجام می دهند. در طی یکی از پروازهای گذشته، هنگام پرواز از طریق مدار ون آلن و ناهنجاری اقیانوس اطلس جنوبی (مدارپروتون پرانرژی و با ارتفاع کم) یک رویداد ناخوشایند پیش آمد. یک تلاش چند رشته ای توسط دانشمندان و مهندسان آزمایشگاه ساندیا برای تعیین عناصرعلمی و کمک به طرح یک راه حل گرد آوری شده. برای اصلاح این رویداد ، سامانه تلفمتری W88-0 / JTA با قرار دادن چهار مدار مجتمع مقاوم در برابر پروتون با انرژی بالا در طراحی پردازنده امواج، دوباره طراحی شد. زیردریایی های موشک بالستیک جدید کلاس کلمبیا (Columbia-Class SSBN) زیردریایی های کلاس کلمبیا یک کلاس جدیدی از زیردریایی هسته ای نیروی دریایی ایالات متحده است که برای جایگزینی زیردریایی های موجود کلاس اوهایو ساخته شده است. زیردریایی موشک بالستیک کلاس کلمبیا خلاصه هدف پروژه کلاس کلمبیا طراحی و ساخت 12 زیردریایی موشک بالستیکی جدید است. کلاس کلمبیا جایگزین قوای قدیمی و فعلی نیروی دریایی امریکا که 14 زیردریایی موشک بالستیکی کلاس اوهایو است خواهد شد. زیردریایی های کلاس اوهایو برای عمر مفید 42 سال طراحی شده اند (دو دوره 20 ساله با 2 سال سوخت گیری میانسالی هسته ای). هم انطور که زیردریایی های کلاس اوهایو برای اولین بار در سال 1360 (1981 میلادی) شروع به کار کردند، آنها بین سالهای 1406 و 1419 (2027 و 2040 میلادی) به میزان حدود یک زیردریایی در سال، به پایان خدمت خود می رسند. از سال 1410 (2031 میلادی) نیروی دریایی امریکا قصد دارد هر زیردریایی بازنشسته کلاس اوهایو را با یک زیردریایی زیردریایی موشک بالستیکی کلاس کلمبیا جایگزین کند. زیردریایی کلاس کلمبیا در حال پرتاب موشک ترایدنت نیروی دریایی امریکا پروژه کلاس کلمبیا را به عنوان پروژه اصلی خود شناسایی کرده و می خواهد اولین زیردریایی کلاس کلمبیا را در سال 1400 (2021 میلادی) آماده به کار کند. پروژه کلاس کلمبیا با هزینه بودجه سایر پروژه های نیروی دریایی امریکا تأمین خواهد شد. زیردریایی کلاس کلمبیا از نظر قابلیت زیر آب رفتن نسبت به کلاس اوهایو بهتر و سریعتر خواهد بود و بنابراین بزرگترین زیردریایی ساخته شده توسط ایالات متحده خواهد بود. نیروی دریایی امریکا کلاس کلمبیا را مجهز به جدیدترین قابلیت های نهان کاری کرده است تا از عمر آنها در طول 40 سال کاملا اطمینان داشته باشد. نام کلاس برنامه کلاس کلمبیا تا سال 1395 (2016 میلادی) به عنوان برنامه جایگزینی اوهایو (Ohio Replacement Program (ORP)) یا SSBN (X) شناخته می شد. زیردریایی های کلاس کلمبیا معروف به زیردریایی جایگزین اوهایو یا SSBNX شناخته میشوند. برخی از اسناد بودجه نیروی دریایی امریکا همچنان از این اصطلاحات استفاده می کنند. در 7 مرداد 1395 (28 July 2016 میلادی) گزارشی منتشر شده است که اولین زیردریایی این کلاس به افتخار دیستریک کلمبیا (District of Columbia) نامگذاری شده است. از آن زمان، این پروژه به عنوان پروژه کلاس کلمبیا، و زیردریایی ها به عنوان زیردریایی های کلاس کلمبیا شناخته می شود. کلاس کلمبیا به طور رسمی در 24 آذر 1395 (14 December 2016 میلادی) توسط وزیر نیروی دریایی امریکا، آقای ری مابوس تعیین شد و زیردریایی اصلی این کلاس (USS Columbia (SSBN-826)) خواهد بود. در 7 آبان 1399 (28 October 2020 میلادی) وزیر نیروی دریایی امریکا اعلام کرد که دومین زیردریایی کلاس کلمبیا USS Wisconsin (SSBN-827) نامیده خواهد شد. لوله های پرتاب موشک ترایدنت 2 دی 5 از زیردریایی کلاس کلمبیا بودجه زیردریایی کلاس کلمبیا برای حفظ قدرت زیردریایی نیروی دریایی ایالات متحده ضروری است و هزینه کل دوره کل کلاس 347 میلیارد دلار تخمین زده شده است. این رقم شامل تمام هزینه های پیش بینی شده برای توسعه، خرید و بهره برداری از 12 زیردریایی تا سال 1420 (2042 میلادی) است. در سال مالی 1398 (FY 2019)، نیروی دریایی امریکا 3.7 میلیارد دلار برای برنامه کلاس کلمبیا درخواست کرد که درواقع 97 درصد بیشتر نسبت به 1397 (FY 2018) بوده و به عنوان دومین برنامه گران قیمت در بودجه سال 1398 (2019 میلادی) پنتاگون، در کنار جنگنده F-35 رسیده است. تحقیقاتی برای كاهش هزينه و بررسی امكانات طراحی و ساخت انجام شد و نتيجه آن نشان داد كه این طرح جديد بهترین گزينه خواهد بود و می تواند تمام نيازهای فنی را بفراهم سازد. زیردریایی کلاس کلمبیا گرانتر از زیردریایی های دیگراست، آنها بسیار پیشرفته تر هستند و صرفه جویی در هزینه ارائه می دهند. بزرگترین صرفه جویی درهزینه سوخت هسته ای کلاس کلمبیا است. این نوع سوخت به گونه ای طراحی شده است که تا زمانی که زیردریایی در حال فعالیت است طول بیاورد، بنابراین نیازی به سوخت گیری هسته ای 2 ساله مانند زیردریایی های موشک بالستیکی (SSBNs) قدیمی تر ندارد. این عمل 2 سال به عمر مفید هر زیردریایی اضافه می کند یا 24 سال وقتی همه زیردریایی های این کلاس را در نظر بگیرید. برآورد هزینه عملی ساخت این زیردریایی حدود 8.4 میلیارد دلار است (به اضافه 14.4 میلیارد دلار برای هزینه های طراحی و غیره). نیروی دریایی امریکا در حال حاضر 6.2 میلیارد دلار بودجه تدارکات از سال قبلی را دریافت کرده است. برای بودجه 1399 (2021 میلادی) نیرو دریایی امریکا 2.9 میلیارد دلار برای تدارکات، 1.1 میلیارد دلار بودجه پیش خرید و 397.3 میلیون دلار بودجه تحقیق و توسعه برای این برنامه را درخواست کرده است. بودجه کل نیروی دریایی امریکا برای سال مالی 1399 (2021 FY) 207.1 میلیارد دلار میباشد. در خرداد 1399 (ژوئن 2020 میلادی) نیروی دریایی ایالات متحده با یک قرارداد 869 میلیون دلاری با جنرال داینامیک واحد قایق های برقی (General Dynamics Electric Boat Division) برای ساخت و پیش ساخته زیردریایی های کلاس کلمبیا و همچنین ساخت دو زیردریایی بر قرار کرد. این اصلاح ارزش قرارداد را به 9.47 میلیارد دلار افزایش داده است. در 15 آبان 1399 (5 نوامبر2020 میلادی) جنرال داینامیک اعلام کرد که نیروی دریایی ایالات متحده برای تکمیل USS Columbia (SSBN-826)، مواد برای USS Wisconsin (SSBN-827)، و همچنین طراحی و پشتیبانی مهندسی مرتبط یک قرارداد 9.25 میلیارد دلاری با این شرکت نوشته است. برنامه تحویل نیروی دریایی امریکا قصد دارد اولین زیردریایی کلاس کلمبیا را در سال 1400 (2021 میلادی) خریداری کند، دومین زیردریایی را در سال 1403 (2024 میلادی) و یک فروند را هر سال بین 1405 تا 1414 (2026 تا 2035 میلادی) خریداری کند. طبق این برنامه، اولین زیردریایی (یا زیردریایی پیش برد) در سال 1407 (2028 میلادی) تحویل داده خواهد شد، زیردریایی دوم در سال 1410 (2031 میلادی) و مابقی 10 زیردریایی با میزان یک واحد در سال از سال 1412 تا 1421 (2033 تا 2042 میلادی) تحویل داده می شود. پس از تحویل در سال 1407 (2028 میلادی)، با هدف آماده شدن برای اولین گشت بازدارنده در سال 1410 (2031 میلادی) زیردریایی پیش برد تحت آزمایشات مهمی قرار خواهد گرفت. قسمت های مختلف در زیردریایی کلاس کلمبیا پایگاه صنعتی ساخت زیردریایی زیردریایی های نیروی دریایی ایالات متحده در دو کشتی سازی ساخته میشوند. اولین، جنرال داینامیک واحد قایق های برقی در گروتون ایالت کانتیکت و کنست پوینت ایالت رود ایلند (General Dynamics Electric Boat Division (GD/EB) of Groton, CT, and Quonset Point, RI,) و دومین کشتی سازی هانتینگتون اینگالزاینداستریال نیوپورت نیوز در نیوپورت نیوز ایالت ویرجینیا (Huntington Ingalls Industries Newport News Shipbuilding (HII/NNS), of Newport News, VA. GD/EB and HII/NNS). این دو مکان تنها کشتی سازی هایی در امریکا هستند که قادر به ساخت کشتی های مجهز به انرژی هسته ای می باشند. GD / EB فقط زیردریایی می سازد، در حالی که HII / NNS توانایی ساخت ناوهای هواپیمابر هسته ای و انواع دیگر کشتی ها را دارد. در حال حاضر هر دو منطقه مشترکاً در حال ساخت زیردریایی های تهاجمی کلاس ویرجینیا هستند. جنرال داینامیک حدود 78٪ از ساخت کلاس کلمبیا را انجام می دهد و اخیراً برنامه را به ساخت و ساز در مقیاس کامل در مجتمع تولیدی شرکت در پوینت ایالت رود ایلند منتقل کرده است. ساخت چهار مدل از شش "سوپرمدل" در تاسیسات جنرال داینامیک در و کنست پوینت ایالت رود ایلند انجام خواهد شد. سپس سوپرمدولها برای آزمایشگاه نهایی و مونتاژ شرکت جنرال داینامیک در گروتون ایالت کانتیکت منتقل می شوند، جایی که قطعات یک زیردریایی کامل در تاسیساتی با مساحت 200000 متر مربع وجود دارد. جنرال داینامیک قصد دارد در طی 10 سال آینده حداکثر 18000 کارگر اضافی را برای این پروژه استخدام کند. حدود 2٪ کار توسط هانتینگتون اینگالزاینداستریال نیوپورت نیوز در نیوپورت نیوز ایالت ویرجینیا در نیوپورت نیوز انجام خواهد شد. علاوه بر جنرال داینامیک و کشتی سازی هانتینگتون اینگالزاینداستریال نیوپورت نیوز، پایگاه صنعتی ساخت زیر دریایی شامل چندین شرکت تأمین کننده و همچنین آزمایشگاه ها و امکانات تحقیقاتی در ایالات مختلف در حال فعالیت هستند. کشتی سازی هانتینگتون اینگالزاینداستریال نیوپورت نیوز در طراحی و تولید بیشتر ماژول های اصلی کلاس کلمبیا، از جمله ماژول های کمان ، استرن ، ماشین آلات کمکی، روبناها و سلاح ها شرکت خواهد کرد. بروشور کلاس کلمبیا از شرکت جنرال داینامیک منابع اطلاعات: https://www.naval-technology.com/projects/colum11bia-class-ballistic-missile-submarines/ columbia-class.com https://fas.org/nuke/guide/usa/slbm/d-5.htm
-
5 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز روایتی تلخ از کربلای خونین خیبر - بخش اول معرکه مرگبار و دستور بالای دستور جعفر شیرعلی نیا : اسفند 1362 در شب دوم عملیات خیبر ؛ بنا بود در شب دوم عملیات خیبر ، چهار گردان از نیروهای مهدی باکری و احمد کاظمی ، از محور هور ؛ و نیروهای همت از مسیر طلائیه حمله کنند و در نقطه ای به هم برسند. حمله یک شب عقب افتاد ، اما به محور باکری و کاظمی درست اطلاع داده نشد. آن ها همان شب حمله کردند در حالی که خبری از نیروهای همت نبود. این اشتباه و اتفاق وحشتناک چهار گردان خط شکن از بهترین نیروهای لشکر عاشورا و نجف را به کام مرگ فرستاد. به گزارش نشریه نگین ایران: "پس از چند ساعت، فرماندهی تازه متوجه شد که چه کرده اند! هر چهار گردان نیرو در محاصره کامل دشمن قرار گرفته بودند … ساعت 20:5 بامداد، تازه پس از آن که "بشردوست" علت عمل نکردن حاج همت را از "عزیز جعفری پرسید، متوجه شد که عملیات یک روز عقب افتاده است… وضعیت بسیار بد بود، فرماندهان به علت ناراحتی و با حالت اضطراب، طوری در بی سیم صحبت می کردند که برای دشمن قابل کشف بود" (نشریه نگین، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ش 7 ، ص 113) حالا عراقیها هم می توانستند به راحتی از مشکل پیش آمده باخبر باشند. مکالمه های فرماندهان قرارگاه و فرماندهان چهار گردان، آشفته و سرشار از غم بود. احمد کاظمی در حالی که از شدت ناراحتی صدایش به سختی بیرون می آمد با محسن رضایی و رشید صحبت می کرد. (شراره های خورشید، نشر 27 ، ص 495) ایرانیها شبها حمله را آغاز می کردند و تا دشمن به خودش بیاید ضربه های محکمی به او می زدند اما حالا عملیاتی که ماه ها وقت صرف شناسایی و طراحی اش شده بود، به شکست کامل نزدیک می شد. تصمیم گرفتند نیروهای همت را در روشنایی روز به خط طلائیه بفرستند تا خط را در هوشیاری کامل دشمن بشکنند ؛ ماموریتی که غیرممکن به نظر می رسید. همت و فرماندهانی که با او کار می کردند کاملا به خطرناک بودن این تصمیم آگاه بودند، همت در گفتگو با محسن رضایی قدری از ناهماهنگیها گله کرد اما گفت: «اگر این کار که می گویید تکلیف شرعی باشد شروع می کنیم.» محسن رضایی گفت: «آقا شروع کنید، آقا؛ چقدر بحث می کنید، شروع کنید، به این بچه هایتان بگویید اینقدر بی خود بحث نکنند.» (شراره های خورشید، ص 497) حالا همت باید فرماندهان زیر نظرش را توجیه می کرد، کار آسانی نبود و برای بسیاری از سوال ها و اشکال ها جواب قانع کننده ای نداشت. اما محسن رضایی هم دست بردار نبود. دوباره با همت تماس گرفت و تاکید کرد که زودتر عملیات را شروع کنند و گفت: «آقای همت بروید وگرنه ما الآن می آییم به آن جا، به آنجا می آییم ها!» همت گفت: «چشم» (شراره های خورشید، ص 501) معرکه مرگبار همت نیروهایش را روانه خط طلائیه کرد. عملیاتشان کاملا ناموفق و پرتلفات شد. حسین بهزاد تصاویر دردناک این روز را از یک فیلم عراقی دیده است: " تصاویر مبهمی از خاکی پوشان ایرانی که در روشنایی روز، افتان و خیزان به زحمت در آن زمین شبه باتلاقی به پیش می آمدند و با اصابت همزمان ده ها گلوله خمپاره 120 و انفجار آنها به زمین می غلطیدند… مشاهده آن تصاویر واقعا دیوانه کننده بود." (شراره های خورشید، ص 509 و 510) روشنایی روز پنجم اسفند به تاریکی شب رسید اما تلفات ادامه داشت. همت دستور داشت که خط را بشکند و به نیروهایش فشار می آورد و می پرسید: "پس چی شد؟ چرا شما خط را نمی شکنید؟"» فرمانده گردان می گفت تلاش می کنند اما نمیشود. همت گفت: "اگر تو نمیتوانی خط را بشکنی، بگو تا خودم به آن جا بیایم" فرمانده گفت: "والله دیگر کاری از دست من برنمی آید؛ اگر شما تدبیر بهتری سراغ دارید، بسم الله" (شراره های خورشید، ص 528 و 529) لشکر 27 ذره ذره زیر آتش دشمن آب می شد اما عملیات متوقف نشد و روز 6 اسفند هم نبرد نابرابر ادامه پیدا کرد؛ بدون شکسته شدن خط و پرتلفات و خیلی تلخ. روز 5 اسفند گردان مسلم بن عقیل منهدم شده بود، ششم اسفند، گردان مقداد و روزهای بعد گردان های دیگر. ارتش صدام کاملا بر میدان نبرد مسلط شده بود و تلخ تر از همه اینکه با بلندگو برای رزمنده های ایرانی سخنرانی می کردند: "ای بسیجیان فریب خورده لشکر همت! دیگر باید به شما ثابت شده باشد که خطوط آهنین سپاه سوم عراق، عبورناپذیر است. زورتان را زدید و دیدید که توان شکست خطوط ما را ندارید. پس بهتر است با پای خودتان بیایید و به ما تسلیم بشوید. به شما قول می دهیم ارتش قهرمان صدام حسین با شما فریب خوردگان به نحوی انسانی و اسلامی رفتار کند." فارسی روان صحبت می کردند. فرماندهانی که با همت کار میکردند می گفتند امکان ادامه عملیات نیست. همت حرف هایشان را تایید می کرد اما می گفت: "چندبار بگویم؟ از بالا به ما می گویند هرطور شده، شما باید در اینجا عمل کنید." "وقتی دیدیم خود همت هم تحت فشار قرار گرفته؛ کوتاه آمدیم." (شراره های خورشید، ص546 و 547) جنگ طلاییه به همین صورت 7 اسفند هم ادامه پیدا کرد و 8 اسفند. رزمندگان در پشت پل طلائیه زمینگیر شدند. معروف بود که عمر بچه های بیسجی و سپاهی در این پل ده دقیقه بیشتر نیست. هرکس می رود، بر نمی گردد ؛ اینقدر که آتش دشمن در آنجا سنگین است. چهار گردان خط شکن لشکرهای عاشورا و نجف هم در محور دیگر به تدریج منهدم می شدند. همت بی هوش می شود محمد ابوترابی شاهد گفتگوی همت و کاظم رستگار در آن روزها بوده و گفتگوی آن ها را در کتاب مردان رستگار اینگونه روایت کرده است: "بیشتر حاج همت صحبت می کرد. بعضی جاها صدای گریه با صحبتش آمیخته می شد. حاج کاظم [رستگار]، هم مدام می گفت: همینه دیگه، به خدا توکل کن، اونا کِی فهمیدن ما چی می کشیم که حالا بفهمن؟ مهم خداست… همت در حرف هایش روی یک موضوع خیلی تاکید می کرد، آن هم اینکه بالایی ها تصور می کنند کوتاهی می کنم و توقع دارند بعد از پنج شش بار زدن به پل طلائیه و شکست خوردن، کماکان ادامه بدهم، درحالی که شدنی نیست." حاج همت میگفت: "من باید بچه ها را از روی بدن شهدای شب قبل حرکت بدم. عملا فضایی واسه تحرک و مانور باقی نمونده. از اون طرف دشمن هم دست ما رو خونده… این طرف هم پایینی ها فکر می کنن من مطالب رو به بالا منتقل نمیکنم و گردان گردان رو واسه یه هدف دست نیافتنی هزینه می کنم… دیگه خسته شدم." (مردان رستگار، ص 92 تا 94) همت فشار عجیبی را تحمل می کرد، ظهر 8 اسفند از شدت فشار و چند روز بی خوابی و از درد پرپرشدن نیروهایش به ناگاه از هوش رفت. چند ساعتی بیشتر فرصت استراحت نداشت و عصر این روز دوباره جلسه ای با نیروهایش داشت تا قانع شان کند به این حمله های بی سرانجام ادامه دهند. فرماندهان شرح می دادند که چرا نمیشود عملیات را ادامه داد همت می گفت می فهمد آنها چه میگویند؛ اما گفت: "اما الآن از طرف رده های بالا دارند به ما فشار می آورند… من به آنها گفتم: با وضعیت موجود این کار شدنی نیست. گفتند اگر شما نمیتوانید خط طلاییه را بشکنید، این را به ما نگویید؛ بروید به خدا بگویید این خط شکسته نمی شود." حسن زمانی فرمانده گردان حمزه گفت: "خودتان که شنیدید بچه ها، حالا که رده های بالا، حاج آقا و ما را به خدا حواله داده اند، ما امشب می رویم تا به خدا بگوییم که این خط شکسته نمیشود." (شراره های خورشید، ص 574 و 575) دستور بالای دستور 8 اسفند هاشمی رفسنجانی هم به قرارگاه فرماندهی عملیات در خوزستان بازگشت. حالا دستور به فرماندهان برای شکستن خط طلاییه پرزورتر هم می شد. اما اطاعت از دستور فرماندهان مشکلی را حل نمی کرد. از روز 8 اسفند نیروهای لشکر 14 امام حسین به فرماندهی حسین خرازی را هم برای شکستن خط به طلاییه آوردند. نبرد در طلاییه با یک پیشروی محدود لشکر 14 امام حسین قدری تکان خورد اما به سرعت با فشار دشمن به همان شیوه پرتلفات روزهای قبل برای ایران تبدیل شد. رضا دستواره از فرماندهان لشکر 27 صحنه هایی از خیبر را اینگونه روایت کرده است: "برادر رحیم صفوی پشت بی سیم آمد و دستور داد که حتی با احتمال شهید شدن پانصد ششصد نفر، امشب راه را بازکنید و کار خودتان را انجام دهید. گفتم ما از اینکه شهید بدهیم باکی نداریم… نیروها نمی آیند. یعنی وضعیت طوری است که نمیتوانند بیایند. پشت بی سیم نمیتوانستم وضعیت زمین را برایشان کامل توضیح بدهم و آنها مدام فشار می آوردند… ما هم بر اساس ادای تکلیف و اطاعت از دستور، به حرکت ادامه دادیم. اما این حرکت و ادامه آن جز متلاشی شدن گردانها و از بین رفتن نیروها نتیجه ای نداشت." (دستواره سخن میگوید، ص 170) او در جایی از روایتش میگوید: "ایمان و توکل و باورهایی از این دست یک طرف، تدبیر و تدبر و اندیشه و اصول هم یک طرف… در عملیات خیبر هیچ تاکتیک و اصول عملیاتی نداشتیم تا بتوانیم مقاومت کنیم." (دستواره سخن میگوید، ص 164) او در روایت دردناک خود به مقاطعی از عملیات اشاره میکند که فضا برای جنگیدن و پیشروی به 30 سانتیمتر میرسید؛ یعنی نفر پشت سر، وقتی میتواند به سوی دشمن تیراندازی کند که نفر جلویی اش بر زمین بیفتد. او بارها تاکید میکند با وجود آنکه می دانسته عملیات نیروهایش به نتیجه نمیرسد به دلیل دستور از بالا عملیات را ادامه داده و حتی وقتی در میانه عملیات به توصیه همت به قرارگاه فرماندهی رفته و دلایلش را برای هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی توضیح داده. هاشمی به او گفته: "حتی اگر هزار شهید هم بدهید باید راه را باز کنید. اسلام را به خفت نیاندازید. بلند بشوید بروید. توکل کنید، انشاالله راه باز میشود." دستواره پس از اشاره به جمله هاشمی میگوید: "قضیه را با اصول عملیاتی بررسی کردیم و متوجه شدیم روی اصول عملیاتی نمیشود حساب کرد. از آن طرف جنگ ما جنگ عقیدتی است و ما تابع دستوریم. آقای رفسنجانی هم نماینده تام الاختیار حضرت امام است. اگر ایشان دستور دهد خودتان را در آتش بیندازید باید این کار را بکنیم." (دستواره سخن میگوید، ص136) نبرد در طلاییه ادامه پیدا کرد. پنجشنبه 11 اسفند حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین هم در معرکه نبرد طلاییه به شدت مجروح شد دست راستش قطع شد و پیکر نیمه جان و خونینش را به سختی به عقب منتقل کردند. ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطلب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این عملیات خواهیم پرداخت.
-
3 پسندیده شدهبسم ا... سوم اسفند سال 1362 ، سوم اسفند سال 1399 .. سی و هفتمین سالگرد عملیات خیبر
-
3 پسندیده شدهبسم ا... به درخواست برادر عزیز جناب @mehran55 انتشار تصاویر شهدای عملیات خیبر برای اولین بار
-
3 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز روایتی تلخ از عملیات خیبر - بخش دوم فرمانده گردان به همت می گفت : احساس میکنم که قاتل هستم !! همت هم کاملا خسته شده بود و به محمد کوثری گفت: "خسته شدم، از خدا شهادتم را طلب کردم." و به محمدرضا پروازیان هم گفته بود: "خیبر آخرین عملیات من است." (شراره های خورشید ص 670) اما 12 اسفند در پادگان دوکوهه برای نیروهایش سخنرانی کرد و با شور و حال از اهمیت عملیات گفت. نیروهای زیادی را از دست داده بودند و لشکر تا حد زیادی منهدم شده بود، همت به جزیره مجنون اشاره کرد که دست ایرانی ها افتاده بود و گفت جنگ آن ها در طلاییه در تثبیت جزایر نقش داشته و گفت: «هشتاد حلقه چاه نفت در جزایر مجنون با ظرفیت بیش از 200 میلیارد دلار ذخایر نفتی حاضر و آماده بهره برداری، از جمله مزایای اقتصادی مهم این عملیات به شمار می آید… به جرات می گویم؛ تصرف همین چاه های نفتی می تواند دریافت غرامت جنگی ناشی از تمامی خسارت وارده به کشورمان را در طول جنگ را، تضمین کند.» و گفت که هاشمی رفسنجانی هم در مصاحبه اش روی این موضوع تاکید کرده است. (شراره های خورشید، ص 692) سخنرانی همت با تکبیرهای رزمندگان در حین سخنرانی شور و حال دیگری داشت. اما راضی کردن فرماندهان گردان به این سادگی نبود؛ پس از این سخنرانی همت جلسه ای با آنها داشت. محمدرضا جلالی فراهانی راوی لشکر درباره این جلسه نوشته است که فرماندهان با توجه به از دست دادن 80 درصد کادرهای گردانشان شرایط روحی و نیروی خوبی نداشتند و حالا به آنها گفته می شد باید باز هم بجنگند. بحث زیادی داشتند و سرانجام همت گفت : تصمیم ، اعزام بخشی از نیروها برای جنگ در جزیره است. مهدی قندیل فرمانده گردان مقداد گفت اگر این موضوع تکلیف است: «من خودم حاضرم به آن جا بروم ولی نیروهایم را نمیبرم» سید ابراهیم کسائیان فرمانده گردان میثم گفت: «من احساس میکنم الآن یک قاتل هستم.» حتی مجتبی احمدی فرمانده گردان بلال که همواره از حرف شنوترین ها بود گفت دستور را اجرا نمیکند. (شراره های خورشید، ص 707 و 749) فردای این روز همت با حاج آقا پروازیان، عقیدتی لشکر، درباره مشکلات صحبت کرد. پروازیان به او گفت: «این مساله تکلیف شرعی که مرتب از طرف فرمانده کل سپاه و قرارگاه نجف برای مسئولین لشکر گفته می شود، به دلیل مشکلات و موانع موجود برای من غیرقابل قبول است… تکلیف باید در حد توان باشد وگرنه ارزشی ندارد.» (شراره های خورشید، ص 708) همت تلاش کرد او را توجیه کند. اما حقیقتا توجیه کار، سخت بود. راوی لشکر در گزارشش از این روز نوشته بود که از آموزه قرآنی توکل به خوبی استفاده نمی شود؛ «به این معنی که بدون برنامه ریزی دقیق و عدم شناخت کافی نسبت به وضعیت منطقه، گفته می شد توکل کنید در حالی که توکل واقعی، باید بعد از برنامه ریزی و احراز آمادگی کامل انجام شود، احساس می شد در این عملیات، بیشتر به عناصری مثل شانس و تصادف تکیه شده است.» (شراره های خورشید، ص 749) نبرد مجنون هدف ایرانی ها در این عملیات رسیدن به جاده العماره بصره در آن سوی هور بود؛ نرسیدند اما تمام توان شان را گذاشتند تا حداقل جزایر مجنون در دل هور را با تلفات بسیار زیاد حفظ کنند. همت و فرماندهان دیگر در شرایط سختی قرار داشتند. اما 14 اسفند یک پیام از تهران به آن ها انرژی تازه ای داد. از بیت امام به قرارگاه اطلاع دادند: «امام فرموده اند جزایر حتما باید نگه داشته شوند، هرطور که شده» حالا همت می توانست نیروهایش را هم با خود همراهتر کند. چند روز سخت و پرتلفات دیگر بر نیروهای باقی مانده همت و بقیه فرماندهان در جزایر مجنون گذشت. 16 اسفند حجه الاسلام احمد خمینی از جماران با محسن رضایی تماس گرفت تا برای امام گزارش بگیرد. محسن رضایی گفت: «از لحاظ مهمات، خیلی در مضیقه هستیم. الحمدلله وضع کلی خوب است، ولی عراق با تمام قوا حمله می کند.» (شراره های خورشید، ص 721) وضع نیروها در جزایر اصلا خوب نبود؛ وضع نیروهای همت بدتر. کارش به قرض گرفتن نیرو از یگان های دیگر کشیده بود تا خطش را حفظ کند. چهارشنبه 17 اسفند غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد سپاه به قرارگاه خبر داد: «اگر نیروهای مورد نیاز همت نرسند، احتمال سقوط خط این لشکر زیاد است.» (شراره های خورشید، ص 725) همین روز پیام دیگری از جماران به قرارگاه رسید که از امام نقل شده بود: «عاشورایی استقامت کنید و جزایر مجنون را به هر طریق ممکن حفظ کنید.» (شراره های خورشید، ص 726) همت تمام نیروها و حتی نیروهای تدارکات لشکر را به میدان نبرد آورد. قاسم سلیمانی تعریف کرده که همت خاک آلود و ژولیده به سنگر او آمد و از او خواست تعدادی نیرو به او بدهد. قاسم سلیمانی به یکی از نیروهایش گفت با همت بروند و یک گروهان نیرو برایش از بین نیروهایشان جدا کنند. با موتور رفتند تا از معرکه نبرد یک گروهان نیرو به بخش دیگری از معرکه ببرند. (شراره های خورشید، ص 729) در مسیر ، گلوله خمپاره راهشان را برید و ترکشش سر همت را هدف گرفت و همت فرمانده لشکر، روی یک موتور در خط مقدم نبرد شهید شد. خیبر در پایتخت همت تنها فرمانده شهید خیبر نبود؛ چندین فرمانده دیگر از جمله حمید باکری و مرتضی یاغچیان هم در این عملیات شهید شدند. یک سوال مهم این است که فرماندهان قرارگاه و هاشمی رفسنجانی چرا این همه به ادامه نبرد پرتلفات خیبر اصرار داشتند؟ حقیقت این است که جستجوهایم برای یافتن دلیلی که بتواند ذهنم را پس از خواندن این همه گزارش تلخ آرام کند، به نتیجه روشنی نرسیده است. در این عملیات دو بار پیامهایی از دفتر آیت الله خمینی به نقل از امام(ره) به قرارگاه فرماندهی مخابره شد. اوضاع واقعا خوب نبود اما وقتی پیام امام برای حفظ جزایر رسید محسن رضایی به فرماندهان جنگ گفت از جزایر بیرون نمی رویم، حتی اگر سازمان سپاه از بین برود. (تنبیه متجاوز، ص 97 ) به راستی نگاه محسن رضایی به فرمان امام چه بود که حاضر بودند فرماندهان لشکر را به معرکه نبرد مستقیم بفرستند و سازمان سپاه را از هم بپاشاند؟ آیا آنها معتقد بودند که سخنان آیت الله خمینی از جایی فراتر از عالم واقعیت ریشه گرفته است و به عالم بالا تعلق دارد یا اینکه بر اساس گزارش های فرماندهان و مسئولان جنگ صادر شده است؟ یعنی فرماندهان از اهمیت حفظ جزایر به امام می گفتند و بعد امام برای حفظ جزایر پیام می داد و بعد به رزمنده ها و فرماندهان می گفتند حفظ جزایر مهم است و ببینید که امام هم بر آن تاکید کرده است؟ می دانیم در ارتش پیش از آغاز عملیات خیبر انتقادهای جدی به عملیات وجود داشت. (کتاب تحلیلی بر عملیات خیبر از امیر نصرت الله معین وزیری را ببینید.) صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز مشکلات خیبر را به پایتخت رسانده بود. روز 8 اسفند هاشمی در خاطراتش نوشته است: «خدمت امام رفتم. گزارشی از وضع جنگ دادم. امام نگران بودند. از طرف آقای صیاد گزارش ناراحت کننده ای دریافت کرده بودند. با توضیحات من تخفیفی حاصل شد. برای امام اهداف مهم عملیات را توضیح دادم. ایشان هم نظرشان این بود که قطع جاده بصره بغداد، ضربه غیرقابل جبرانی به بعث عراق وارد می کند. به ایشان گفتم: من از رهگذر این اهداف به ختم جنگ می اندیشم. ایشان لبخندی زدند و جواب ندادند.» (آرامش و چالش، ص 385) می بینیم که امام با گزارش صیاد نگران می شود و با توضیح هاشمی رفسنجانی از نگرانی اش کم می شود. در میانه عملیات نیز امام از جبهه نبرد گزارش می گرفت و به نظر می رسد دستورهایش براساس همین گزارش ها بوده است. عملیات خیبر ایده محسن رضایی برای رهایی جنگ از بن بست بود و نیروهای علی هاشمی برای شناسایی هور ماهها زحمت کشیده بودند و به نظر می رسد اصرار محسن رضایی و فرماندهان قرارگاه برای شکستن خط طلاییه برای نجات عملیات بود. اما وقتی فرماندهان مستقیم نبرد با یقین می دانستند شکستن این خط غیرممکن است اصرار بر این دستورها چه منطقی داشت؟ شاید آقای رضایی توضیحاتی داشته باشد که بتواند ماجرا را شفاف کند. وقتی با تلفات وحشتناک مشخص شد خط طلاییه شکسته نمی شود اصرار و دستور بعدی، حفظ جزایر بود، این بار با تلفات زیاد جزایر تاحد زیادی حفظ شد. در مدتی که جنگ در جزایر ادامه داشت ایران روی 7 میلیارد بشکه نفت جزایر مجنون مانور می داد و حتی همت هم برای رزمنده ها از این موضوع سخن می گفت. جدای از اینکه آیا رسیدن به جزایر با این تلفات یک موفقیت محسوب می شود یا نه، به تدریج در اصل مساله نیز تشکیک شد . بر اساس خاطرات 16 اسفند هاشمی، محلاتی و حسن روحانی به او خبر دادند که وزارت نفت می گوید جزیره مجنون هفت میلیارد بشکه نفت ندارد و آماری که در روزهای گذشته داده اند درست نیست. (آرامش و چالش، ص 394) مجنون هرچقدر نفت داشت اما مهمتر جوان هایی بودند که در عملیات پرپر می شدند و وضع جنگ خوب نبود. هاشمی در خوزستان از نزدیک دریافت که «پیشرفت جنگ خیلی مشکل شده است.» (آرامش و چالش، ص390) 17 اسفند هاشمی و سران قوا میهمان احمد خمینی بودند؛ «امام هم در جلسه شرکت کردند. بیشتر صحبت ها درباره جنگ بود و امام از نامه آقای منتظری، که وضع جنگ را بد ترسیم کرده بودند، گله داشتند. قرار شد من به ایشان تذکر دهم.» (آرامش و چالش، ص 395) آخرین برگ از خاطرات هاشمی رفسنجانی در این سال با این جمله ها به پایان می رسد: «مشخص است که عراقی ها برای جلوگیری از موفقیت عملیات خیبر، هر آنچه در توان دارند به کار می برند. اطلاعاتی می گوید که مشاوران خارجی به آنها گفته اند که اگر ایران به اهداف این عملیات برسد، به معنای پیروزی مطلق در این جنگ است.» (همان، ص 408) جمله هایی که به نظر می رسد شاید برای توجیه فرماندهان برای اصرار بر عملیات و دستور برای ماموریتهای سخت و غیرممکن باشد . ایران یک سال بعد یک عملیات پرتلفات و سخت را در دل هور تجربه کرد؛ عملیات بدر. با شکست بدر، ایران تا پایان جنگ عملیات بزرگی در این منطقه انجام نداد و تیر ماه 1367 عراق در یک حمله پرقدرت و سریع جزایر مجنون را پس گرفت. نکته آخر اینکه در شرایطی که مسئولان عالی به دلایلی دستور به جنگ و مقاومت می دهند و فرماندهان خط مقدم نبرد این دستورها را نتیجه بخش نمی دانند و می بینند چگونه نیروهایشان نفر به نفر پر پر می شوند، آیا باید بر اساس واقعیتهایی که آنان از میدان نبرد تشخیص می دهند، تصمیم گرفت یا بر اساس آنچه مسئولان به عنوان واقعیت نبرد تشخیص می دهند؟ ... پایان پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
2 پسندیده شدهزیردریایی استراتژیک کلاس اوهایو امریکا این زیردریایی در دهه 80 ساخته شد اما به دلیل مشکلات مالی تولید 4 فروند ان مدتی طولانی مسکوت ماند و یک فروند نیز تولید نشد . 3 فروند باقی مانده نیز تا سال 2003-2004 غیر فعال بودند تا اینکه نیروی دریایی ایالات متحده تصمیم گرفت که این زیردریاییهارا با تغییراتی عمده تبدیل به زیردریاییهای استراتژیک پیشرفته نماید تا قابلیت شلیک موشکهای هدایت شونده کروز را داشته باشد . این پروژه 4 سال طول کشید و در طی ان 3 زیردریایی این کلاس در سال 2007 عملیاتی شدند . اهداف این پروژه انجام حمله به اهداف بوسیله نیروهای ویژه ، قابلیت دفاع و حمله به زیردریاییهای متخاصم و شناسایی و تجسس وکنترل بر شعاع گسترده عملیاتی می باشد . برای این اهداف زیردریایی مجهز به موشکهای تاکتیکی تامی هاوک شده است که می توانند از دریا هدفهای زمینی در خشکی را مورد هدف قرار دهند . همچنین زیردریایی قابلیت حمل و نگهداری 66 نفر از تفنگداران ویژه نیروی دریایی SOF را برای حملات سریع و ویژه داراست که یکی از ویژگیهای این زیردریایی می باشد . زیردریاییهای فعال این کلاس 3 فروند هستند به نامهای : USS OHIO USS MICHIGAN USS FLORIDA مشخصات : سازنده : (General Dynamics Electric Boat Division. ) شرکت کشتی سازی جنرال داینامیکز موتور : یک راکتور با توربین گازی متصل به یک پروانه طول : 170 متر عرض : 12.8 متر وزن روی اب : 16764 تن حداکثر سرعت زیر اب : 20 گره پرسنل : 144 نفر بعلاوه 66 تفنگدار ویژه دریایی تسلیحات : مقر پرتاب موشکهای تامی هاوک 4 مقر پرتاب اژدر مدل MK 48
-
2 پسندیده شدهسلام و عرض ادب خدمت دوستان و همراهان میلیتاری صحبت از آماد و پشتیبانی شد ، شاید این فایل پی.دی.اف فارسی و موجود تو فضای مجازی ، با نام " تبیین ساختار مناسب سیستم آماد و پشتیبانی تیپهای نیرو مخصوص واکنش سریع " از فصلنامه ی علوم و فنون نظامی ، به کار دوستان علاقمند بیاد . ( ۲۶ صفحه با حجم تقریبی ۱ مگابایت ) https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=http://www.qjmst.ir/article_35682_67ef560916f4ceee11cde16dfa98475a.pdf&ved=2ahUKEwiTnMyd2JfvAhXQX8AKHaMPDxgQFjAWegQIDxAC&usg=AOvVaw06QGFxcjFuZIXlA_LlKhZ2 اگر مطلب به تایپک دیگه ایی مرتبط میشه ، منتقل بفرمایید .
-
2 پسندیده شدهعلت اصرار بر جزایر اینکه نفت جزایر مجنون رو علت حمله ایران و تلاش برای حفظشون بدونیم منطقی نیست علت اصرار ایران رو به حفظ جزایر در نگاه فرماندهی مثل باکری باید دید قطع جاده العماره - بصره تمام هدف بود حفظ جزایر به عنوان جای پا برای تلاش مجدد برای قطع این جاده بسیار مهم بود برای همین بود که علاوه بر آقا محسن، آقا مهدی هم بر حفظ جزایر اصرار داشت و برای اینکار دست به دامان حضرت امام شدن و ان دو پیام را گرفتند در حقیقت عملیات بدر تلاش برای اتمام کار نیمه تمام خیبر بود و این دو را باید باهم دید حال باید پرسید مگر این باریکه و این جاده چه داشت که این تلاش و اصرار شکل گرفت؟؟ دوستانی که بازی های استراتژیک انجام داده باشند می دانند تصرف نقاط کلیدی کوچک، تاثیر بسزایی در پیروزی دارد باریکه جاده العماره - بصره از آن نقاط محسوب می شد اگر ایران می توانست این باریکه را حفظ و تثبیت کند، کار برای عراق به شدت سخت می شد توپخانه و پدافند ایران جلو میکشید و پوشش هوایی در سمت العماره و بصره سخت میشد از سمت دیگر موضع نونی شکل به زیر توپخانه ایران می رفت و جنگنده های ایرانی فضای عملیاتی بیشتری برای عملیات روی آن منطقه داشتند با این اتفاق عملا بصره و العماره در معرض تهدید جدی در تامین لجستیک و امنیت قرار می گرفتند همین مساله جذابیت باریکه را برای ایرانی که تسلیحات زیادی نداشت به خوبی نشان می دهد به شخص بعد از دیدن نقشه ، روی باریکه طمع کردم ولی ... ولی رسیدن به این باریکه با دست خالی ممکن نبود ایران می دانست تثبیت این باریکه به قیمت خون شهیدان بسیاری خواهد بود و این را پذیرفت اما لجستیک و جای پا را نمی توانست با امکانات موجودش مهیا کند پس تنها راه ایجاد جای پا در جزایر بود و تامین جزایر از طریق طلاییه ممکن بود اما کار ان طور که می خواستند پیش نرفت و عراق با اتش پشتیبانی و لجستیک خود توانست تلفات بسیار بالایی از ایران بگیرد در حقیقت فرماندهی ایران می دانست چه می خواهد و جسارت به خرج داد ولی این قمار انتهایش دلخواه در نیامد و نمیشد گفت که ما قمار کردیم و نگرفت ولی فرماندهی ایران درس سخت و دردآوری گرفت و در کربلای 4 با دیدن شرایط بر ادامه عملیات اصرار نکرد و همین باعث شد در کربلای 5 بتواند شلمچه را بگیرد اگرچه که در آن عملیات هم توپخانه عراق هرچه داشت خالی کرد
-
2 پسندیده شدهمستند چشم مجنون براي كساني كه كتاب شراره هاي خورشيد رو خونده باشن درد صحنه هاي شهادت رزمندگان در خيبر رو بهتر درك ميشه و تازه میفهمیم وقتی دوستان میگفتن که شدت اندوه باعث میشه نتونی کتاب رو ادامه بدی یعنی چی؟ ولي براي كساني كه نتونستن به اين كتاب برسن مستند چشم مجنون راه خوبي هست تا بخشي از حقيقت و تلاش مخلصانه بچه ها رو ببینن چشم مجنون قسمت اول لینک اول چشم مجنون قسمت دوم لینک دوم چشم مجنون قسمت سوم لینک سوم چشم مجنون قسمت چهارم لینک چهارم چشم مجنون قسمت پنجم لینک پنجم ------------------------ تحلیل گذرا و سریع بر عملیات خیبر با عبور از زمان و ایجاد فرضیات میتونیم سوالاتی بپرسیم که امروز به کارمون میاد اگر طلاییه رو بچه ها میگرفتن و تا پل نشوه تثبیت میشد آیا پیروزی دلخواه نصیب میشد ؟ یا در هر صورت این تلفات را می دادیم؟ علت تلفات بالای ما چه بود ؟ چرا نتونستیم طلاییه رو فتح کنیم ؟؟ اگر عملیات بدر را ادامه ناتمام خیبر بدانیم، باوجود رسیدن به همه حدود چرا نیروهای ما پس زده شدن؟؟ چرا هوانیروز در خیبر زمین گیر شد و چرا نیروی هوایی نتونست هوانیروز رو تامین امنیت کنه؟؟؟ چرا زرهی عراق به راحتی هرکاری خواست کرد؟؟ نگاهی به نقشه دو عملیات خیبر و بدر باید بیندازیم طرح عملیات اصلی خیبر به بیان ساده گرفتن باریکه بین الجبیر و القرنه بود که در بدر این حرکت انجام شد ولی نیروهای ایرانی از مواضع خود پس زده شدن مشکلی که عملیات ایران را عملا قفل کرد طلاییه بود طلاییه عملا عقبه و دروازه جزیره مجنون جنوبی بود و جزایر جاپای ورود به باریکه بود تمام تلاش لشکر 27 زدن طلاییه و ایجاد امنیت برای جزایر چه از لحاظ خط لجستیک و چه از لحاظ دور نگهداشتن توپخانه دشمن بود ولی طلایه دسترسی بدی داشت و عملا راه ورود به آن در دید مستقیم دشمن بود و جز با زدن از هوا راهی وجود نداشت تا خطوط دشمن متلاشی شود بماند که ما بدلیل خطای ارتباطی در روز عملیات کردیم که به معنی خودکشی بود در هر صورت با نگاهی به نقشه نبرد موقعیت استراتژیک منطقه عملیاتی آنقدر ارزشمند و جذاب بود که اصرار بر عملیات و ادامه آن قابل درک هست ولی یک جای این داستان برای ایران لنگ بود و آن عدم تامین آسمان بدلیل عدم کنترل منطقه جنوب طلاییه بود همان منطقه ای که در رمضان به سمتش رفتیم و با سنگرهای نونی شکل برخورد کردیم منطقه وسط نونی شکل ها عملا سایت امن راداری و موشکی به همراه توپخانه عراق بود که نیروهای ما رو از عملیات هوایی در منطقه هور باز می داشت و سبب شد که هوانیروز هم نتونه کار زیادی از پیش ببره در حقیقت چه با فتح طلاییه و چه بدون فتح طلاییه توپخانه عراق به راحتی همان یک میلیون گلوله توپ را بر سر جزایر می ریخت تنها نیروی زرهی اش در حمله به جزایر مجنون و سمت پل نشوه دچار محدودیت راه میشد امروز بعد از سال ها می توان گفت که برای عملیاتی همچون خیبر هفت اصل ضروری بود که امروز هم در ان دچار مشکل هستیم 1- نیروی هوایی برای ایجاد آتش دقیق بر دشمن و زدن مواضع دشمن 2- توپخانه برد بلند متحرک با هدایت دقیق 3- موشک های ضد زرهی که با برد بالای 3 کیلومتر 4- زرهی آبی خاکی برای عبور از موانع آبی خاکی 5- هوانیروزی که بتواند در زمان کوتاهی ضربات اول را ایجاد کند و اصل غافلگیری را بر دشمن تا روزها تحمیل کند 6- پدافند زمین پایه و هوا پایه جهت حفظ برتری و امنیت آسمان تا پرنده ها بتوانند دشمن را عقب برانند 7- نیروی مهندسی آبی خاکی که سریعا و در روزهای ابتدایی بتواند سنگرهای پیش اماده بتنی برای نیروها در منطقه مستقر کند علاوه بر تامین راه و مسیر لجستیک مواردی که عراق برای گرفتن جزایر استفاده کرد و توانست سریعا جزایر را اشغال کند چیزهایی که امروز هم در آن ها مشکلات جدی داریم و باید رویشان تاکید ویژه به خرج دهیم تا همچون عملیات خیبر مجبور نشویم گردان ها و لشکر ها و چهره هایی چون شهید همت ، شهید باکری و ... را از دست دهیم اکنون زمان گذشت و شهدای ما جانشان را دادند که امروز وقت داشته باشیم فکر کنیم و تلاش کنیم تا در شرایطی مشابه قرار نگیریم و نخواهیم آن هزینه های سنگین را بدهیم
-
1 پسندیده شدهپس علاوه بر پیکان و پاتریوت و تاد، فلاخ ن و گنبد هم حسابی باید کار کنند. عجب اتیش بازی ای میشه بر فراز فلسطین. این همه اونا زدند صهیونیستها صندلی گذاشتند تماشا کردند، یک بار هم فلسطینی ها بزار بشینند به تماشای اتش بازی! پ ن: البته درسته صحبت از راکت شد ولی سرعتش طبیعتا با سرعت پرتابه های راکتی کوتاه برد حماس فرق داره چون سرعت اولیه بالایی داره این پرتابه های خوشه ای.
-
1 پسندیده شدهخرمشهر 4 مجهز به کلاهک خوشه ای طبق سخنان سردار حاجی زاده کلاهک موشک خرمشهر 80 راکت کوچک دارد و مانند بمب خوشه ای در منطقه ی هدف کار میکند. نمونه ی کلاهک خوشه ای موشک های قبلی ایران مشخصات کلی خرمشهر 4 ((خیبر)) برد : 4200 کیلومتر کلاهک : 1.5 تنی مجهز به کلاهک خوشه ای 80 تایی دقت : نقطه زن سرعت : 16 ماخ فاز میانی 8 ماخ فاز پایانی زمان آماده سازی پرتاب: کمتر 15 دقیقه سوخت هایپرگولیک قابل نگهداری تا 3 سال قابلیت تغییر مسیر در فاز میانی ،توانایی مقابله با جنگال
-
1 پسندیده شدهسلام و احترام عارضم به خدمت شما که با توجه به سرعت پروازی و ارتفاع گیری در استیج دو این موشک که نمودار هاش توسط آژانس های امنیتی و دفاعی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است قطعا این موشک در بازه 3700 الی 5000 کیلومتر برد دارد حتی بدون کوچک سازی سرجنگی و چیزی که اثبات شده است این هست که عنداللزوم ما توانائی افزایش برد ها را در کوتاهترین بازه زمانی داریم. اما بحث اصلی این مورد هست که برد های بالا با کلاهک های متعارف آنچنان توجیه پذیر و جالب نیست مگر برای ایجاد اهرم فشار روانی جامعه کشوری که مورد اصابت قرار گرفته است.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... عقاب آناتولی ...!! آزمایش خزش روی باند برنامه T-XF در نوامبر 2022 ترکیه نمونه اولیه از جنگنده نسل آینده خود را که توسط صنعت هوا-فضای این کشور تولید شده را به نمایش گذاشت که با توجه به اهداف تعیین شده برای آن که احتمالا قرار است در اوایل سال 2030 وارد خدمت شود ، احتمالا روند دستیابی به آن با مشکلاتی روبرو خواهد شد ، با این وصف ، اویلن نمونه از برنامه ای که هواپیمای رزمی ملی (MMU) نامیده می شود ، در خط مونتاژ شرکت فوق الذکر قرار دارد و بخش اعظمی از بال و بدنه در کنار هم قرار گرفته اند . برطبق تصاویر موجود که در نوامبر 2022 منتشر شدند ، هنوز پیشرانه های درنظر گرفته شده برای این جنگنده ، نصب نشده بودند ، سکان های عمودی بسمت بیرون با زاویه نصب و تثبیت کننده های افقی نیزدیده نمی شدند . این در حالی بود که آسمانه جنگنده در جای خود قرار داشت و طبق ابعاد اعلام شده ، این هواگرد رزمی تُرک ، کمی کوچکتر از اف-22 و تا حدودی بزرگتر از اف-35 با دارازی 60 فوت و دهانه بال 39 فوت قرار است تولید شود . https://www.aparat.com/v/dxqe0 منابع داخلی ترکیه معتقدند که نمونه اولیه این جنگنده احتمالا در مارس 2023 تحویل داده می شود که برخی ناظران نظامی معتقدند که این تاریخ تا حدودی جاه طلبانه به نظر می رسد . اما در مجموع ، جدول زمانی برنامه T-XF ، کوتاه تر شده واز زمانی که یک ماک آپ در مقیاس یک به یک در نمایشگاه هوایی پاریس 2019 به نمایش گذاشته شد ، شرکت سازنده اعلام نموده بود که اولین پرواز آن در سال 2025 انجام خواهدشد و اولین نمونه های عملیاتی نیز در سال 2028 وار خدمت می گردد. اما برنامه T-XF در دسامبر 2010 با هدف توسعه یک جنگنده نسل پنجم بومی راه اندازی شد و از همان ابتدا قرار بود تا سطح مشخصی از پنهانکاری را به نمایش گذاشته و از ایونیک پیشرفته و مانوری پذیری بالایی بهره ببرد. با این حال برخی معتقدند که در حوزه پنهانکاری ، برناه هواگرد رزمی ترکیه در رده اف-22 یا اف-35 قرار نخواهد گرفت ، هر چند سطح فوق الذکر هر اندازه نیز باشد ، باز با توجه به نیازمندی های نیروی هوایی ترکیه براساس مولفه های سال 2013 تا 2016 به نسبت معقول به نظر می رسد . این مساله با امضاء قرار داد خرید 100فروند جنگنده F-35 که گفته می شود بخش قابل ملاحضه ای از آن ، شامل نسخه B ویژه عملیات از روی شناورهای نیروی دریایی بود ، تا حدودی برآورده می گردید ولی کنار گذاشتن این کشور از برنامه اف-35 بدلیل خریدسامانه های دفاع هوایی اس-400 باعث شد تا تی اف- ایکس مجددا اهمیت خود را بازیابد . با این حال چالش های بزرگتری برای نیروی هوایی ترکیه در پیش خواهد بود چرا که قرارداد خرید پیشرانه های اف-110 بخصوص نسخه های F-110-GE-129 یا F-110-GE-132 برای اف-35 های ترکیه نیز در هاله ای از ابهام قرار گرفت و این مساله تضمین های استفاده از پیشرانه های فوق را برای T-XF بطور کامل از میان برد. اما سایر گزینه ها مثل خرید پیشرانه های از رولزرویس نیز قابل بررسی بود ولی تنش های ایجاد شده میان آنکارا و لندن در خصوص انتقال فناوری های حساس همچنان در روند فوق اختلال ایجاد می نمود . آخرین گزینه ترکیه نیز پیشرانه های روسی بود که جنگ اوکراین و تحریم نظامی روسیه چشم انداز تیره ای را بوجود آورد . در حوزه توان داخلی ، امیدها برای تولید یک پیشرانه بومی نیز پیشنهاد شده بود که بعید است تا قبل از سال 2038 چنین چیزی در دسترس قرار گیرد . https://www.aparat.com/v/5VF2H چنین واقعیت میدانی ، باعث شده تا نیروی هوایی این کشور در خصوص ناوگان 240 فروندی F-16C/D خود بازنگری های مشخصی را داشته باشد ، چرا که پس از عقد قرارداد اف-35 قرار شده بود تا فانتوم های این نیرو بازنشسته شده و اف-16 ها جایگزین T-XF شود اما با خارج شدن اف-35 از معادله ، ترکیه بدنبال افزایش توان ناوگان اف-16 های خود است که شامل یک برنامه بروزرسانی بومی و برنامه ریزی برای خرید 40 فروند از نمونه های بلاک 70/72 به همراه کیت ارتقاء برای 80 فروند جنگنده عملیاتی خود است در حالی روند سرمایه گذاری بر روی پهپاد بومی Kizilelma بعنوان اولین جنگنده بدون سرنشین ترکیه نیز ادامه دارد . https://www.aparat.com/v/EOGsW با توجه به تمامی این موارد ، اولین ابهامی که قابل بررسی است ، مقرون به صرفه بودن برنامه T-XF به نظر می رسد که گفته شده برنامه بسیار پرهزینه ای است بخصوص اینکه ترکیه قرار است آن را به تنهایی جلو ببرد ، هرچند برخی نشانه ها حاکی از تزریق سرمایه گذاری خارجی از جنوب آسیا و چین نیز دیده می شود . با تمامی این اوصاف ، نخستین خزش رسمی این جنگنده در مارس 2023 انجام داد و مدیرعامل شرکت سازنده نیز مدعی شده که نخستین پرواز این جنگنده در سال جاری رخ خواهد داد . آژانس دولتی صنعت دفاعی ترکیه نیز مجموعه از تصاویر از نسخه یک به یک را در باندی با موقعیت نامشخص منتشر نمود که گفته می شود بخش پروازی تاسیسات صنعت هوا-فضای ترکیه در آنکارا است. با این تست اولیه ، به نظر می رسد که پروژه ای که از سال 2010 کلید خورد ، به یک نقطه عطف قابل توجه رسیده است . از راست در جهت عکس چرخش عقربه های ساعت : 1- نمایشگاه هوایی پاریس 2019 2- نمایشگاه هوایی پاریس 2019 3- خط مونتاژ فروند نخست از برنامه تی - اف ایکس 4- وزیر دفاع ، رئیس شرکت سازنده و جمعی از مقامات ارشد ترکیه در مراسم آغاز مونتاژ تی اف- ایکس تصلویر اولیه موجود ازاین جنگنده ، در نگاه اول حاکی از نصب یک جستجوگر / حسگر جدید در بخش فوقانی دماغه هواپیماست که احتمالا یک حسگر مادون قرمز ( IRST) می باشد و درست در بخش تحتانی نیز یک جستجوگر الکترواپتیکال (EOTS) مکان یابی شده که چنین چیدمانی در میان طرح های موجود از جنگنده های نسل پنجم نیز دیده شده است . علاوه براین ، استتار اولیه خاکستری دو رنگ نیز بررسی بخش هایی از این جنگنده را با مشکل روبرو کرده ، بخصوص بخش میانی دو پیشرانه اصلی این جنگنده که به نظر می رسد نوعی بیرون زدگی ( نیش ) قابل مشاهده است . اما اولین سئوال در خصوصT-XF آزمایش شده در حوزه پیشرانه های آن است که چه موتورهایی برای این نمونه درنظرگرفته شده ؟!! تصاویر موجود از خروجی موتور با نمونه های سری اف-110 جنرال الکتریک مطابقت دارند که در حال حاضر ، تحت امتیاز در ترکیه مونتاژ می شوند که درسالهای اخیر ، برنامه فوق تحت تاثیر خرید سامانه اس-400 بتدریج آهسته شد ولی گفته میشود علیرغم مخالفت برخی از اعضای کنگره با فروش جنگنده های اف-16 ، نمونه های جدیدتری از اف-110 به ترکیه تحویل شده است ، هر چند ترکها درصدد هستند تا در درازمدت منبع جایگزینی را پیدا کنند . راست : مهمات استاندارد برنامه تی - اف ایکس ترکیه چپ : پیشرانه اف-110 در حوزه ادعای رادارگریزی ، هنوز تحلیل مشخصی قابل ارائه نیست ولی با توجه به اهداف بیان شده برای این برنامه که تولید یک جنگنده پنهانکار نسل پنجم بوده ، باید انتظار داشت تا سطح مشخصی از پنهانکاری را درا ین برنامه مشاهده نمود . جنگنده جدید تریکه بلحاظ ظاهری ، بیشتر یادآور اف-22 رپتور است و گفته میشود مجرای ورودی هوا بصورت یک مارپیچ عمیق طراحی شده تا بازتاب راداری پره های توربین را سد نماید . در مجموع این برنامه تا نهایی شدن فاصله به نسبت طولانی را در پیش داشته و باید منتظر داده های جدید در خصوص آن بود . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. بن پایه 1 بن پایه 2
-
1 پسندیده شدهبخش چهارم در بازه زمانی نیمه دوم قرن بیستم ، شرق آسیا و بخصوص چین آبستن وقایع متعددی بود و این روند با فاصله گرفتن چین کمونیست از اتحاد شوروی و نزدیک شدن به غرب ، صورت متفاوتی بخود گرفت و درواقع نمونه ای از ایجاد ارتباط میان دو دشمن آشتی ناپذیر محسوب می شد .اگر به شکل خلاصه این روند بررسی شود ، چین کمونیست به لطف کمکهای بی شائبه اتحاد شوروی سابق ، موفق شد تا پس از رویارویی با ارتش ژاپن و سپس ملی گرایان چینی ،درسال 1950 کنترل کامل این کشور را در اختیار خود بگیرد و در ده سال نخست ، یعنی تا سال 1960 روابط بین دو کشور بزرگ کمونیست دنیا در بهترین وضعیت خود قرار داشت ولی این روابط به شکل خاص پس از مرگ استالین در سال 1953 روبه تیرگی نهاد و در اواخر دهه شصت میلادی به درگیری مسلحانه نیز انجامید . راست : سفر کیسینجر / چپ : سفر نیکسون به چین نقطه آغاز همکارهای دفاعی چین و غرب محسوب می شد چینی ها نیز که خود را دربرابر غول روسی بدون پشتیبان می دیدند ، قبل از خاتمه جنگ ویتنام ، روند عادی سازی روابط خود را با واشنگتن آغاز کردند تا جایی که در ژوئیه 1971 کیسینجر به شکل مخفیانه از پکن بازدید نمود که یکی از نتایج آن ، موافقت با سفر نیکسون در فوریه 1972 بود . پس از این مرحله ، از ماه می 1973 ارتباطات دیپلماتیک میان طرفین آغاز شد و در اول ژانویه 1979 ، ایالات متحده به شکل رسمی ، جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت . این مساله تا فوریه 1979 در عادی ترین حالت خود قرار داشت ولی از این تاریخ به بعد ، با شروع عملیات نظامی ویژه ارتش چین علیه ویتنام ، و مقاومت ویتنامی ها و خطر رویارویی اتحاد شوروی و چین ، شرایط پیچیده ای پدید آمدکه موجب شد پکن بدلیل برتری روسها در تسلیحات هسته ای ، به منظور ایجاد توازن با اتحاد شوروی ، بیشتر به سمت غرب گرایش پیدا کند . علاوه براین ، ناکامی چینی ها علیرغم برتری عددی در نیرو و توقف یگان های ارتش چین دربرابر نیروهای مرزبانی و شبه نظامیان ویتنامی ، باعث شد تا پکن به فکر نوسازی نیروهای مسلح خود افتاده و ایده "ارتش مردمی " اعلام شده از سوی مائو را بتدریج به کناری نهند . بدین ترتیب ، اگر در دهه 50 تا نیمه دهه 60 میلادی ، چین وابستگی قابل توجهی را به کمک های سخت افزاری و فناورانه اتحاد شوروی داشت ولی از ابتدای دهه 70 میلادی ، ارتش این کشور بتدریج دفاتر طراحی بومی خود را ایجاد نمود ولی مشکلات ناشی از وقوع انقلاب فرهنگی باعث شد تا پکن متوجه شود که به تنهایی نمیتواند سامانه های پیشرفته و تسلیحات مدرن را طراحی و تولید نماید . اما نزدیکی میان چین و ایالات متحده که با پس زمینه استراتژی ضد روسی در پکن شروع شد ، از ابتدای دهه هشتاد میلادی منجر به همکاری به نسبت نزدیک میان طرفین گردید و پکن موفق شد تا ضمن دستیابی به فناوری پیشرفته و سخت افزار غربی ، منابع مالی بسیار قابل توجهی را در ازای ارسال کمک های نظامی به مجاهدین افغان بدست آورد . درواقع از سال 1984 ، چین به منبع اصلی تامین مهمات و سلاح برای افغان ها تبدیل شد و امریکایی ها ، تسلیحات چینی را از طریق چندواسطه خریداری کرده و از طریق پاکستان برای جنگ با روسها در اختیار افغان ها قرار می دادند . در دهه هشتاد میلادی و با سرنگونی محمدرضا پهلوی درایران و برچیده شدن پایگاه های اطلاعاتی امریکا در مرزهای جنوبی اتحاد شوروی ، واشنگتن مخفیانه به پکن پیشنهاد داد تا قرارگاه های مشابهی را برای نظارت بر آزمایش های موشکی شوروی در قزاقستان ایجاد کند تا از این طریق پیشرفتهای روسها را در حوزه هایی نظیر سامانه های ضد بالستیک ، موشکهای قاره پیما و ... زیرنظر بگیرد . با توجه به اهمیت این مساله ، دوطرف در سال 1982 توافق نامه رسمی را در مورد ایجاد مراکز اطلاعاتی در چین به امضاء رسانده و بلافاصله ، ایستگاه های شناسایی الکترونیک در شمال غربی چین ساخته شد . با این حال ، واشنگتن در ابتدا اصرار داشت که این مراکز مستقلا اداره شود ولی ارتش چین تاکید نمود که می بایست این تاسیسات بصورت مشترک اداره شده و روند نیز کاملا مخفیانه باشد . این مراکز نهایتا در استان سین کیانگ ایجاد شد و تا سال 1989 نیز به کار خود ادامه داد و اکنون نیز بطور کامل توسط چینی ها اداره می شود .با توجه به روند فوق ، دهه هشتاد میلادی برای پکن فرصت بی نظیری بود که با فناوری نظامی غربی آشنا شده و عقب ماندگی خود را در حوزه ایجاد مجتمع های نظامی – صنعتی جبران کند . اف-86 نیروی هوایی تایوان مسلح به AIM-9B روسها مدعی اند که دستیابی به نمونه های سایدویندر ، یک دانشگاه طراحی برای محصولات آنها محسوب می شد موشکهای هوابه هوا : نیروی هوایی چین در سال 1961 براساس تفاهم نامه ای که میان سران این دوکشور در خصوص همکاری های نظامی امضاء شد ، موفق گردید تا مجوز تولید موشک هوابه هوای کا-13 ( ار-3 اس ) را دریافت کند که این موشک روسی نیز به نوبه خود ، روگرفتی از موشک مشهور هوابه هوای AIM-9B سایدویندر بشمار می رفت که تعداد قابل توجهی از این موشکها پیش از این توسط جنگنده های اف-86 تایوانی شلیک شده و بدون اینکه به هدف خود آسیب بزند ، با واسطه به دست روسها رسیده بود . پس از دریافت مجوز و تجهیزات مربوط ، این موشک با شناسه PL-2 در چین وارد خط تولید انبوه شده و در سال 1967 به نیروی هوایی این کشور عرضه گردید و در طول 40 سال خدمت بروزرسانی های متعددی بخود دید . همانند سلف آمریکایی ، پی ال-2 موشک کوچک و ساده ای بود ولی با فراررسیدن نیمه دوم دهه هشتاد میلادی ، تقریبا از رده خارج بحساب می آمد و در حوزه هایی نظیر برد ، قدرت مانور حرفی برا ی گفتن نداشت . راست : پی ال-2 چپ : آر-3 اس اما نیروی هوایی چین از سال 1982 بدنبال جایگزین پی ال-2 بود و پس از بررسی های متعدد ، یک نسخه بومی با شناسه PL-5 طراحی و تولید شد ولی بدلایل مختلف از جمله برآورده نشدن الزامات فنی ، تنها 5 سال در خدمت بود و سپس کنار گذاشته شد . بدین ترتیب با توجه به منسوخ شدن پی ال-2 و شکست تقریبی پی ال-5 ، چین تصمیم گرفت تا برای جبران کمبودهای موجود خود در حوزه فناوری سمت غرب حرکت کند و این مساله پس از نزدیک شدن به واشنگتن تاحدودی رنگ واقعیت بخود گرفت و اکنون چین می توانست از متحدان ایالات متحده فناوری و سلاح تهیه کند . راست : پی ال-7 چپ : ماژیک بدین سان ، پس از مدتها جستجو ، بررسی و آزمون ، ارتش چین در جریان برگزاری نمایشگاه بین المللی تسلیحات به سال 1988 از موشک بومی کوتاه برد خود با شناسه PL-7 با سرجستجوگر فروسرخ رونمای نمود که براساس پیکربندی موشک فرانسوی R-550 ماژیک ساخته شده بود ، بااین حال ، زمانی که چینی ها موفق شدند مجوز تولید این موشک را بدست آورند که فناوری بکار رفته درآن دیگر جدید نبود و خط تولید آن در فرانسه از سال 1974 فعالیت نداشت . اگر چه دریافت خط تولید این موشک از فرانسه یک جهش و انقلاب فناورانه برای نیروی هوایی چین محسوب می گردید ولی نمونه های چینی چندان با نسخه های فرانسوی قابل مقایسه نبوده و با درازایی در حدود 2 متر ، قطر 157 م.م ، وزن 89 کیلوگرم و برد موثر 8 کیلومتر برای مسلح کردن جنگنده های جی-7 و جتهای ضربتی کیو-8 درنظر گرفته شدند . پی ال-8 اگر چه این موهبت برای نیروی هوایی چین بود ولی ارتش این کشور بر آن بود که همه تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهد و از فرصت بدست آمده سیاسی استفاده نمود تا فناوری موشکهای هدایت شونده غربی را تا حد امکان بدست آورد . این تلاش ها تا حدودی نتیجه داد و در سال 1988 پس از کسب مجوز ایالات متحده ، شرکت سازنده عبری یک هدیه ارزشمند شامل بسته کامل اسناد فنی و نمونه های کاملی از موشک هوا به هوای پایتون-3 را درا ختیار پکن قرار داد و متقابلا چینی ها پس از دریافت آن بسرعت دست به کار شده و با مونتاژ کیت های عبری ، در سال 1989 موشک هوابه هوای جدید خود را با شناسه PL-8 رونمایی نمودند . این موشک جدید فروسرخ ، که مقاومت به نسبت مطلوب تری در برابر تله های حرارتی از خود نشان می داد ، با طولی در حدود 2 متر ، قطر 160 م.م ، وزن اولیه 115 کیلوگرم ، برد نهایی 20 کیلومتر در برابر اهداف مانورپذدیر با مسلح شدن به یک کلاهک 5 کیلوگرمی این امکان را برای موشک فراهم آورده بود که به محض از دادن هدف ، ماسوره مجاورتی آن فعال شده و سرجنگی را منفجر می نمود . جذابیت فناوری این موشک برای چینی ها چنان بود که بلافاصله دست به کار زده و دوسال بعد ، موشک PL-9 را معرفی نمودند که با برد موثر حدود 22 کیلومتر و سرجستجوگر چند طیفی ، در میانه دهه 90 آن را به نیروی هوایی تحویل دادند . جت رزمی J-8II مسلح به پی ال-8 بدین ترتیب ، مسلح شدن جنگنده های چینی به موشک های پیشرفته کوتاهبرد ، توان رزم هوایی نزدیک را در نیروی هوایی این کشور به یکباره گسترش داد ولی چینی ها هنوز به موشکهای هدایت شونده ای که بتواند در همه گونه شرایط جوی و برد فامد ( فراتر از میدان دید ) دشمن را کشف و آن را مورد اصابت قرار دهند ، نیاز داشتند اما صنعت دفاعی چین نه فناوری و نه بستر اولیه ای را برای تولید چنین مهماتی در اختیار نداشت . همزمان با این تحولات ، ارتش های غربی در دهه هفتاد و هشتاد به شکل گسترده ای از موشکهای راداری نیمه فعال AIM-7 اسپارو آمریکایی استفاده می کردند . چینی ها نیز اولین نمونه های اسپارو را در جریان جنگ ویتنام بدست آورده بود ولی بدلیل ضعف شدید در حوزه الکترونیک و عدم توانایی در بازسازی فرمول سوخت جامد موشک آمریکایی ، امکان تولید روگرفتی از محصول آمریکایی وجود نداشت . با این وصف ، شرکتهای ایتالیایی براساس پیکربندی اسپارو ، موشک هوابه هوای اسپاید ( ASPIDE) را معرفی کرده بودند که به شکل خاص برای مسلسح کردن جنگنده های اف-104 مورد استفاده قرار می گرفت و آزمون های اولیه آن از سال 1974 شروع شده بود و تا سال 1986 ادامه داشت . در همین روند ، با توجه به اینکه داده های موجود نشان می داد عملکرد اسپاید از اسپارو تا حدودی بالاتر است ، نیروی هوایی چین ترجیح داد تا مجوز تولید محصول ایتالیایی را دریافت کرده و این امر منجر به رونمایی از موشک PL-11 شد . راست : پی ال-11 چپ : اف-104 مسلح به اسپاید این موشک چینی با طول حدود 3/7 متر ، قطر 234 م.م ( مربوط به اسپاید ) سرجنگی ترکش شونده 35 کیلوگرمی (اسپاید ) ، چیزی در حدود 75 کیلومتر برد را به نمایش می گذاشت . اما با وقوع جریان میدان تیان آن من در ژوئن 1989 ، همکاری میان دوطرف محدود شد ولی چین قطعات کافی برای تولید 100 تیر موشک را بدست آورده و موفق شد تا میانه دهه نود میلادی ، جتهای J-8II خود را به این موشک جدید مسلح کند . داده های موجود حاکی از آن است که صنعت دفاعی چین موفق شده تا خط تولید موشک پی ال-11 را با هدایت اینرسیایی در مراحل اولیه و میانی پرواز و درنهایت هدایت راداری در بخش پایانی بصورت انبوه راه اندازی کرده و حتی نمونه ای با جستجوگر راداری فعال را نیز بخدمت گیرد ولی هنوز در این مورد یقین حاصل نشده است . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند 2- ادامه دارد ....
-
1 پسندیده شدهبسم ا... ارتباط چینی از نوع سوم !!!! تاریخچه همکاری فنی – نظامی غرب و چین در حوزه هوانوردی نظامی در اواخر دهه هفتاد میلادی ، صنعت هوانوردی نظامی چین بدلیل افزایش اختلافات با اتحاد شوروی ، بعنوان مهمترین تامین کننده فناوری هوانوردی نظامی با رکورد قابل توجهی مواجه شده بود و این مساله بخصوص در حوزه هواگردهای رزمی ، بیشتر خودنمایی می نمود . درآن زمان ، استخوان بندی جنگنده های نیروی هوایی شامل جتهای جی-5 ، جی-6 و جی-7 محسوب می شد که به ترتیب از روی نمونه های میگ-17 ، میگ-19 و میگ-21 اف13 الگوبرداری شده بود ، هر چند مطابقت جنگنده مافوق صوتی چینی ، یعنی جی-8 که نمونه ای تغییر یافته ازپیکربندی دو نمونه سوخو-9 و سوخو-11 روسی بشمار می آمد ، بسیار دشوار می بود . به ترتیب درجهت خلاف حرکت عقربه های ساعت : جی5/جی-6 /جی-7 وجی-8 تا قبل از خاتمه همکاری های نظامی میان چین و اتحاد شوروی ، متخصصین چینی عمدتا درگیر منطبق کردن محصولات روسی با شرایط محیطی این کشور بواسطه ایجاد یکسری تغییرات جزیی درطراحی هواپیما و مناسب سازی روند موجود در خطوط تولید و همچنین شرایط عملیاتی منطقه ای خود بودند ،اما ایجاد اختلاف میان دوکشور و سپس تشدید آن منجر به توقف توسعه فناوری هوانوردی نظامی در چین شد ،در حالی که بواسطه عدم وجود یک پایگاه علمی و طراحی مستقل دراین کشور ، امکان تجمیع و استفاده از فناوری های بومی به منظور تولید جتهای رزمی پیشرفته در کلاس جهانی نیز امکانپذیر نشد . جی-7سی اما پس از برقراری روابط دیپلماتیک با ایالات متحده و نزدیک شدن پکن و واشنگتن که از دید آمریکایی ها ، ماهیتی ضد روسی داشت ، چین موفق شد تا به طیف متنوعی از محصولات دفاعی بخصوص در حوزه هوانوردی ، دسترسی پیدا کد تا جایی که شرکتهای چینی موفق شدند تا به شکل مستقیم ، فناوری های جدید در حوزه هایی نظیر اویونیک ، رادار ، پیشرانه ، سلاح و حتی خرید نمونه های کامل پروازی و مجموعه ای منحصر بفرد از اسناد فنی مربوطه را بدست آورند . علاوه براین ، شرکتهای غربی بتدریج وارد قراردادهای نوسازی جنگنده های چینی شده و کارشناسان فنی این کشور نیز به کشورهای غربی اعزام شدند تا دوره های آموزشی ویژه ای را پشت سر گذارند ، در حالی که بطور همزمان ، خرید گسترده ماشین ابزار و خطوط تولید قطعات الکترونیکی نیز درجریان بود . روند فوق بتدریج و درطول زمان ، بستری را فراهم نمود تا صنعت دفاعی چین در حوزه کیفیت ، پیشرفتهای قابل توجهی را بخود دیده و زمینه ارتقاء قابلیتهای نیروی هوایی این کشور را فراهم آورد . پس از تیره شدن روابط مصر و اتحاد شوروی ، موجودی فناوری نیروی هوایی این کشور بخصوص ، ناوگان میگ-21 و میگ-23 به منبعی ارزشمند برای بررسی کارشناسان نظامی غربی و چینی شد مسیر جایگزین ، مصر ... تا میانه دهه هفتاد میلادی ، ارتش و نیروی هوایی مصر یکی از بزرگترین دریافت کنندگان تسلیحات روسی محسوب می شد ولی انورسادات ، رئیس جمهوری وقت مصر در سال 1978 پایان روابط و همکارهای دفاعی میان مصر و اتحاد شوروی سابق را اعلام نمود و تلاش کرد ساختار ارتش مصر را به استاندارهای غربی تغییر دهد . این مسله با انعقاد قرارداد صلح با رژیم عبری و حضور نظامی ایالات متحده در این کشور ، ابتدا نظامیان غربی و سپس همتایان چینی آنها این فرصت ارزشمند را بدست آوردند تا بطور کامل با فناوری های روسی آشنایی پیدا کنند . راست : رادار سافیر-21 و پیشرانه آر-13-300 با این وصف ، چند سال قبل از این رخداد ( دهه 60 میلادی ) چین موفق شده بود تا از اتحاد شوروی سابق ، یک مجموعه مدارک فنی را بصورت کامل برای جنگنده MIG-21F.13 و همچنین کیت های کامل برای مونتاژ این جنگنده دریافت کند که بعدها با شناسه جی-7 وارد خدمت عملیاتی نیروی هوایی چین گردید . اما با وقوع انقلاب فرهنگی در این کشور ، تولید انبوه جی-7 متوقف گردید و تنها با آغاز دهه هشتاد میلادی ، دنیای هوانوردی نظامی شاهد نسخه چینی شده میگ-21 شد . این نسخه ، که به شکل گسترده در نیروی هوایی ارتش چین بکار گرفته شد ، نسبت به نمونه روسی ، بهبودهای چشمگیری را بخود می دید و حتی چینی ها با خرید چند فروند MIG-21MF از مصر ، موفق شدند تا با الگوبرداری از توپ GSH-23 ، پیشرانه آر-13-300 و رادار سافیر-21 ، محصول خود را تا حدودی ارتقاء دهند . این نسخه جدید که به سال 1984 رونمایی شد ، به یک پیشرانه قوی تر ، رادار جدید ، توپ 23 م.م و امکان حمل 4 تیر موشک پی ال-2 ( روگرفت از کا-13 روسی ) و نمونه جدیدتر پی ال-5 مجهز می شد . چیزی در حدود 4 سال بعد ، یعنی درسال 1988 خط تولید نمونه جی-7دی راه اندازی گردید که با نصب رادار JL-7A که می توانست یک بمب افکن توپولف-16 را از فاصله 13 کیلومتری شناسایی کند که این هواگرد ، گونه ای کاملا قابل توجه برای ارتش بشمار می آمد و خط تولید آن نیز تا سال 1996 همچنان فعال می بود . نیروی هوایی چین در دهه شصت و هفتاد میلادی از منابع متعددی از جمله نیروی هوایی مصر ( میگ-23 و21 ) و ویتنام ( جتهای اف-5 ای و لاشه هواگردهای ساقط شده آمریکایی ) امکان بررسی فناوری های به روز را پیدا نمود در این میان ، شرکتهای هواپیماسازی چینی تلاش های ناموفقی را برای طراحی و تولید نسل جدیدی از هواگردهای رزمی به شکل مستقل ترتیب می دادند و در میان نمونه های موجود ، جنگنده های MIG-21MS و جنگنده- بمب افکن های MIG-23BN که در نیروی هوایی مصرنیز وجود داشت ، بعنوان الگو انتخاب شده بود . در این میان ، اصرار چینی ها برای تولید یک جنگنده بال متغییر و پنهان نگاه داشتن آن از دید عموم ، یا بررسی جتهای F-5A که قبل از تیره شدن روابط میان ویتنام و چین ،به این کشور منتقل شده بود ، از موارد جالب محسوب می شود . اما در سالهای اخیر ، داده های منتشر شده نشان میدهد که نیروی هوایی مصر در اواخر دهه هفتاد میلادی ، حداقل دوفروند از موجودی فلاگرهای خود ( شامل میگ-23 بی ان و نسخه دوکابینه میگ-23 یوبی ) را در اختیار نیروی هوایی چین گذاشته و با توجه به اینکه طراحی جنگنده های ضربتی بال متغییر در دهه هفتاد میلادی ، ایده بسیار محبوبی بشمار می رفت ، چین تصمیم گرفت تا براساس طرح اولیه فلاگر ، یک جت ضربتی را از ابتداطراحی و سپس تولید کند با این تبصره که پیشرانه و تسلیحات آن از نمونه روسی میگ-23 به عاریت گرفته می شد . جنگنده- بمب افکن کیو-6 پس از بررسی های اولیه بر روی فلاگرهای مصری ، نیروی هوایی چین بر روی یک نمونه برگرفته از آن با شناسه Q-6 سرمایه گذاری نمود که به یک پیشرانه آر-29-300 ، مسافت یاب لیزری ، سامانه تعقیب کننده عوارض زمین و سامانه های ناوبری پیشرفته مجهز می گردید و این مساله برای ستاد نیروی هوایی چین ،راه تنفس جدیدی را بوجود می آورد که ماهیت طراحی که روسها آن را در پیش گرفته بودند ، برای کارشناسان این کشور ، قابل فهم تر گردد تا تولید یک جت ضربتی به شکل مستقل در کوتاه ترین زمان ممکن ، اجرایی گردد . اما بدلایل مختلف ازجمله ابتدایی بودن فناوری های در دسترس چین ، امکان تولید مجموعه بال و سامانه های مربوط به تغییر زاویه آن با درجه بالایی از کیفیت ، ممکن نگردید و همزمان ، تلاش های مستمر برای دریافت امتیاز تحت مجوز پیشرانه آر-29-300 و سامانه های هدفگیری و ناوبری نیز به شکست انجامید . اویونیک غربی برای نیروی هوایی چین در دهه هشتاد میلادی ، نیروی هوایی ارتش چین بدلیل شکست درطراحی یک جنگنده ضربتی به صورت مستقل ، تمامی تلاش خود را بر روی بهبود قابلیتهای رزمی جنگنده جی-7 متمرکز نمود ، هر چند نیروی هوایی ارتش ایالات متحده و اتحاد شوروی بتدریج جتهای نسل چهارم خود را وارد خدمت می کردند ، ولی چینی ها ، هواگرد بهتری در مقایسه با جتهای میگ-21 خود نداشته و این زنگ خطری برای آنها محسوب می شد . رادار جی-7 با توجه به این مساله ، ارتش این کشور تصمیم گرفت تا باب همکاری با سایر تولید کنندگان نظامی را باز کند و به همین دلیل ، جنگنده J-7E که نخستین پرواز خود را در سال 1987 انجام داد ، از اویونیک بریتانیایی ، سامانه های کنترل آتش عبری و موشکهای هوابه هوای پی ال-8 که نمونه برگرفته از موشک پایتون-3 عبری بود ، استفاده می نمود . این روند همچنان ادامه پیدا نمود تا اینکه درسال 2001 ، آخرین و پیشرفته ترین بروزرسانی بر روی ناوگان جی-7 های این نیرو با معرفی J-7G رونمایی گردید که به یک رادار هوابرد KLJ-6E ( نمونه بومی رادار گریفو-2500 ایتالیایی ) که امکان کشف اهداف هوایی در یک برد 55 کیلومتری را داشت و همچنین نمایشگرهای سربالای TYPE-7A که امکان نمایش اطلاعات پروازی بر روی آن پیش شده بود و درنهایت سایت هدفگیری روی کلاه پروازی را مجهز می گردید . این نسخه پس از طی کردن دوره آزمایشی به شکل رسمی درسال 2004 وارد خدمت گردید ، در حالی که روند بهینه سازی نسخه های عملیاتی J-7E/G هنوز در حال انجام است . راست : پایتون-3 چپ: پی ال-8 درحدود یک دهه پیش از این فعالیتها ، نیروی هوایی ارتش چین فاقد جنگنده – بمب افکن های خط مقدمی که می بایست با مجهز شدن به رادارهای ایمن دربرابر اخلال دشمن ، هدفهای خود را فراتراز حوزه چشمان غیرمسلح خلبان ، شناسایی و بدان حمله ور می شدند ، بود ، به همین دلیل این نیرو امکان طراحی و اجرای حملات آفندی را در شب و بدون کمک رادارهای زمینی در اختیارنداشت . با توجه به اهمیت وجود این قابلیت ، موسسات هوانوردی چین موظف شدند تا با بررسی رادارهای سری AN/APQ-113 که از بمب افکن های تاکتیکی اف-111 و همچنین رادار AN/APQ-120 جنگنده – بمب افکن اف-4 فانتوم-2 ساقط شده در ویتنام ، بدست آمده بود ، این قابلیت را در اختیار نیروی هوایی بگذارند . این روند با جمع آوری نمونه های مختلفی از این سامانه که درمیان بقایای لاشه فانتوم های ساقط شده قرار داشت ، آغاز شد ولی درنهایت ، کارشناسان چینی به این نتیجه رسیدند که امکان تولید نیمه هادی های موجود در این رادارها که پایه اصلی کارکرد آنهاست ، نمی باشند . رادار هوابرد AN/APQ-120 اما این مساله باعث نشد تا کار متوقف بشود و تحقیقات روی این سامانه ها ادامه پیدا کرد ، تا در میانه دهه هشتاد میلادی که چین موقعیت خود را بعنوان نیروی سدکننده هژمون کمونیسم روسی در شرق دور را تثبیت کرده بود ، موفق شد تا به شکل قانونی ، اسناد و نمونه های فنی رادار AN/APQ-120 را بدست آورد ، در حالی که این فناوری ، در ایالات متحده ، منسوخ شده بود . این موفقیت باعث شد تا نیروی هوایی چین موفق شود تا براساس اطلاعات فوق الذکر ، رادار تایپ-232 اچ را بصورت بومی تولید کند . این رادارها پس از طی نمودن مراحل آزمایشی خود ، بر روی نمونه های اولیه جنگنده- بمب افکن JH-7 نصب گردید که میتوانست هواگردی در ابعاد میگ-21 را از فاصله 75 کیلومتری و یک هدف زمینی را از فاصله 160 کیلومتری کشف نماید . جنگنده - بمب افکن JH-7 پلنگ پرنده چینی در این میان ، گرچه JH-7 در کدگذاری نیروی هوایی چین ، یک جنگنده -بمب افکن محسوب می شد ، اما این هواگرد دراصل یک بمب افکن خط مقدم بشمارمی آمد که برای جایگزینی بمب افکن های منسوخ شده اچ-5 ( نمونه چینی بمب افکن روسی IL-28 بیگل ) طراحی شده بود . این هواگرد برای اولین باردرسال 1994 تولید شد و نمونه بروزشده آن نیز به سال 1998 پرواز نمود و به JH-7A مشهور گردید . رادار هوابرد AN/APG-66 نیروی هوایی چین ، در حوزه رهگیرهای خط مقدم نیز با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می نمود ، به همین دلیل ، از سال 1985 تولید جنگنده J-8II در دستور کارقرارگرفت ، ولی این واقعیت که صنعت هوانوردی نظامی چین ، امکان مجهز نمودن این جنگنده به سامانه های پیشرفته را نداشت ، دست به کار غیرمتعارفی زد و در چهارچوب همکارهای دفاعی با ایالات متحده به سال 1986 ، قراردادی به ارزش 500 میلون دلار برای نوسازی این هواگردها با شرکتهای آمریکایی منعقد گردید . این برنامه که درآن زمان به " مروارید صلح" مشهور شد ، هنوز با جزئیات بالایی در دسترس عموم قرار نگرفته ولی برخی منابع معتقدند که شرکتهای آمریکایی ، فناوری رادارهای هوابرد AN/APG-66(V) ، سامانه استاندارد MIL-STD-1553B ، سامانه کنترل آتش ، نمایشگرهای چندمنظوره ، نمایشگرهای سربالای پیشرفته ، تجهیزات ناوبری و مخابراتی پیشرفته و درنهایت فناوری صندلی های پرتاب شونده مارتین -بیکر را در اختیار چینی ها قرار داده اند . راست : کابین جی-8 چپ : کابین جی-8 نسل1 سه سال بعد ، یعنی درسال 1989 ، دوفروند جنگنده J-8II از خط تولید شرکت چینی شن یانگ ، به مرکز آزمایش های پروازی نیروی هوایی ایالات متحده در پایگاه هوایی ادوادز منتقل شدند تا تست های رزمی روی این جنگنده صورت گیرد و در همین راستا گفته می شود نیروی هوایی چین موفق شده تا حداقل 24 فروند ازاین جنگنده ها را به سامانه های فوق الذکر مجهز کند ولی پس از وقوع حادثه میدان تیان آن من ، همکارهای نظامی میان دوکشور محدود شد و نیروی هوایی ارتش چین نیز مجبور گردید تا این روند را به تنهایی ادامه دهد . J-8II اگرچه مدت زمان همکاری میان دوکشور بسیار کوتاه بود ، اما چینی ها موفق شدند تا چیزهای زیادی از آمریکایی ها یادبگیرند و به همین دلیل ، پس از قطع روابط دفاعی ، ارتش چین موفق شد با استفاده از همین تجربیات ، نسخه پیشرفته تر J-8IIB را رونمایی کند که به رادار ارتقاء یافته SL-8A با برد کشف حدود 70 کیلومتر ، نمایشگرهای چند منظوره و سامانه های ناوبری به روز مجهز می شد ولی درمقایسه با نمونه ای که قرار بود با همکاری ایالات متحده معرفی شود ، قابلیتهای کمتری داشت ولی در هرصورت تولید انبوه آن شروع شد . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند 2- ادامه دارد ....
-
1 پسندیده شدهآخرین هدیه از مسکو ....!!!!! چگونه روسها پایه گذار صنعت نوین تولید جنگنده در چین شدند ؟؟؟!!! نیروی هوایی ارتش شوروی سابق ، اولین جتهای رزمی نسل چهارم خود را در اواخر دهه هفتاد میلادی بخدمت گرفت ، بدین معنی که جنگنده ضربتی سوخو-24ام در سال 1979 ، رهگیر سنگین وزن میگ-31 در سال 1981 ، جنگنده سبک میگ-29 به سال 1982 و درنهایت جنگنده برتری هوایی سوخو-27 فلانکر در سال 1985 بصورت عملیاتی وارد سازمان رزمی ارتش شوروی سابق شد . در میان این سخت افزارهای هوایی معرفی شده ، میگ-29 در تیراژ بالا ولی با کمترین هزینه عملیاتی ممکن و عمدتا با هدف صادرات خارجی در خط تولید قرار گرفت . این درحالی بود که در انتهای سال 1991 میلادی ، بیشتر از 800 فروند از این جنگنده دفاع نقطه ای ، در نیروی هوایی شوروی سابق عملیاتی شده بود و صدها فروند دیگر نیز به کشورهای کمونیستی نظیر کوبا ، آلمان شرقی ، کره شمالی و کشورهایی بی طرفی نظیر ایران ، عراق و هند فروخته شده بود . باا ین وصف ، گرچه مسکو در سالهای ابتدایی جنگ سرد بسیار علاقه مند بود تا به شکل گسترده ای ، توانمندترین جتهای رزمی خود را به خارج از حوزه اتحاد شوروی و یا حتی بلوک شرق صادر نماید ، اما بتدریج با پیشرفت فناوری و قرار گرفتن سامانه های مورد استفاده در جتهای جدیدتری نظیر سوخو-27 و میگ-31 بدان معنا بود که این محصولات هرگز به خارج فروخته نمی شوند . در این میان ، تنها جنگنده /رهگیر سنگین وزن صادراتی روسها ، جت نسل سوم میگ-25 بود که در جهان عرب و سپس هند مورد توجه قرار گرفت . باا ین وجود ، با پایان یافتن جنگ سرد در سال 1989 و تنها چند ماه مانده به فروپاشی اتحاد شوروی ، این سیاست تاحدودی تغییر پیدا نمود و تعداد محدودی سوخو-27 به یک مشتری به غیر از نیروی هوایی /دریایی روسیه تحویل گردید که این سرآغازی برای ظهور فلانکر بعنوان یکی از محبوب ترین سامانه های تسلیحاتی پساشوروی در بازار تسلیحاتی بشمار می رفت . چین در دسامبر سال 1990 تنها کشوری بود که اتحاد شوروی ، آن را بعنوان اولین خریدار جتهای سوخو-27 تایید نمود که در قالب این توافقنامه که در 28 ماه می 1990 میان دوکشور منعقد شد ، 24 فروند فلانکر به نیروی هوایی این کشور تحویل داده شد . درواقع امر ، بحث فروش جتهای رزمی نسل چهارم روسی به چین از سال 1988 آغاز شده بود و برخلاف روندی که درآینده رخ داد ، قرار بود تا جنگنده دفاع نقطه ای میگ-29 و جت ضربتی سوخو-24 به نیروی هوایی چین تحویل گردد تا بعنوان ستون فقرات نیروی هوایی این کشور مورد استفاده قرار گیرد . درآن زمان ، نیروی هوایی چین در حدود 30 سال بلحاظ فناوری مورد استفاده از اتحاد شوروی سابق و ایالات متحده عقب تر بود ، چراکه پیشرفته ترین جنگنده نیروی هوایی ارتش چین ، جتهای جی-7 بشمارمی آمد که گونه ای برگرفته از جنگنده میگ-21 بود که درسال 1959 از سوی روسها به پکن تحویل داده شد که براساس استاندارد هواگردهای رزمی ارتش شوروی ، این نمونه ها ، کیفیت پائین تری نسبت به گونه های عملیاتی موجود در نیروی هوایی شوروی داشتند . با این حال ، ناوگان فیشبدهای چینی نیز در تعداد محدود وارد عمل شد و بخش اصلی نیروی هوایی چین را جتهای میگ-19 و نمونه های مشتق شده بومی آن تشکیل می داد که به سختی در ردیف جنگنده های نسل دوم محسوب می شدند . در مجموع ، خرید جدید نیروی هوایی چین بدان معنا می بود که هر جنگنده نسل چهارمی که توسط پکن خریداری می شد ، یک جهش فناورانه برای این کشور بشمار می آمد . در خصوص منطق مقامات ارشد روسی برای فروش سوخو-27 به چین ، گمانه زنی های زیادی انجام شده ، چنانکه برخی تحلیلگران معتقدند که در جریان مذاکرات ، مقامات وقت روسی و چینی که درسالهای دهه 50 میلادی ، در کنارهم تحصیل می کردند ، همکاری های نزدیک خود را یادآوری کرده که باعث گردید تا فروش سوخو-27 تایید گردد . برخی دیگر از ناظران نظامی نیز معتقدند که موقعیت شوروی و نیازمندی مسکو به همکاری با یک کشور بزرگ باعث گردید تا این موضوع مورد موافقت قرار گیرد . با این حال دسته سومی نیز معتقدند که پس از حادثه میدان تیان آن من و بدتر شدن روابط چین با غرب از سال 1989 ، روسها به این نتیجه رسیده بودند که احتمال به خطر افتادن فناوری سوخو-27 توسط چین به حداقل ممکن کاهش یافته و این درست برخلاف کشورهایی نظیر مصر و اندونزی بود که محصولات شوروی را در اختیار ایالات متحده قرار داده بودند . علاوه براین ، دور کشور فوق هرچه به انتهای دهه هفتاد میلادی نزدیک می شدند ، بستر لازم را برای همکاری دو قدرت کمونیستی شرقی فراهم تر می دیدند و این فروش باعث می شد تا ایده هایی نظیر تولید تحت مجوز جتهای روسی در خاک چین روابط دو کشور را بیش از پیش تقویت نماید . باا ین وجود ، این درونمای جذاب ، بافروپاشی اتحاد شوروی در دسامبر 1991 هرگز محقق نگردید و تنها سه فروند سوخو-27 به چین تحویل داده شد که این روند در میانه دهه اول قرن 21 با تکمیل قرارداد از سوی روسها ، به سرانجام رسید . پس از فروپاشی شوروی ، خط تولید فلانکر به یکباره متوقف شد و این مساله کل برنامه را به سرمایه گذاری چین وابسته نمود . در این زمان ، نیروی هوایی روسیه ساعات پروازی بسیار محدودی را در دفاتر پروازی خود ثبت می نمودند و این به معنای کاهش شدید استانداردهای پرواز رزمی برای ارتش روسیه بود . صنعت هوایی چین نیزاز فرصت بدست آمده ناشی از ناتوانی روسها در سرمایه گذاری مناسب ، کمال استفاده را نمود و با یک برنامه ریزی درست ، شروع به تولید گونه های برگرفته از سوخو-27 های روسی نمودکه به اعتقاد برخی از تحلیلگران ، امروز با مجهز شدن به پوشش های پنهانکار ، رادارهای آرایه فازی و موشکهای هوابه هوای برد بلند در بسیاری از جهات از نمونه روسی نیز توانمندتر شده اند . با توجه به این پیشینه ، گرچه سوخو-27 و گونه های برگرفته از آن ، امروز بطور نسبتاً گسترده ای به کشورهای مختلف صادر شده است ، ولی توانایی چین در خرید مجوز تولید این هواپیما در داخل خاک خود نشان میدهد که اگر وضعیت سیاسی در شوروی سابق ، بدان گونه پیش نمیرفت ، همکاری مشترک دوطرف می توانست به یک اتحاد امنیتی بسیار قابل توجه تبدیل گردد . این درحالی است که سالها پس از امضاء این قرار داد ، هم چین و هم روسیه ، تا حد بسیار زیادی ، جتهای سوخو-27 را از خدمت خارج کرده و به تبع آن ، گونه های جدیدی در روسیه ( سوخو-35 ) و چین (جی-20) را بخدمت گرفته یا می گیرند . در مجموع ، بررسی روند نکته جالبی را در اختیار مخاطب قرار میدهد بدین معنی که چین درسال 1991 فاصله 30 ساله ای را نسبت به روسیه و آمریکا بخود می دید ولی برنامه ریزی مناسب از اوایل دهه نود تا سال 2010 بمدت 20 سال ، حوزه فناوری را چنان پیشرفت داد که با معرفی جی-20 ، یکی از دو جنگنده نسل پنجم دنیا در کنار اف-35 لقب گرفت . این درحالی بود که برنامه بسیار امیدوارکننده میگ-1.42 نیروی هوایی روسیه در دهه نود ، بطور کامل لغو و به جای آن برنامه سوخو-57 جایگزین گردید و به دلیل فرسایش شدید اقتصاد روسیه این برنامه نیز به آهستگی به جلو حرکت می کند . این درحالی بودکه هم چینی ها و هم روسها برای مدت 40 سال موفق نشده بودند که از فناوری جتهای نسل چهارم عبور کنند ولی پکن با سرمایه گذاری وبرنامه ریزی مناسب ، اینک به دومین کشور پیشرو در فناوری جتهای نسل پنجم مبدل شده است . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند 2- تجمیع مطالب مرتبط با نیروی هوایی چین ، 29 مرداد سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی منبع 1
-
1 پسندیده شدهاصابت موشک بالستیک خرمشهر به درون یک هدف مربع شکل در یک تمرین نظامی
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهمشخصات موتورهای هوایی طلوع 10 طلوع4 طلوع 14 و موتور توربوجت اوج و موتورهای پیستونی و وانکل ساخت ایران ظاهر موتور طللوع 5؟ منبع
-
1 پسندیده شده*بسم لله الرحمن الرحیم* موشک ترایدنت 2 (دیی5) ( TRIDENT II (D5) Missile) و زیردریایی مجهز به موشکهای هدایت شونده کلاس اوهایو (Ohio Class SSGN) موشک استراتژیک ترایدنت 2 از زیردریایی های کلاس اوهایو امریکا پرتاب میشوند که هرکدام توانایی حمل 20 موشک D5 میباشد. طبق قرارداد فروش موشک پولاریس (Polaris Missile) رایدنت 2 نیز در زیردریایی های کلاس ونگارد (Vanguard Class) انگلستان حمل و آماده پرتاب هستند. برد این موشک 12000 کیلومتر است که مشابه موشک هایی است که از سیلو های داخل زمین پرتاب می شوند و میتواند تا 2800 کیوگرم میزان حمل داشته بانشد. محموله آن دارای یک کلاهک پس از پرتاب (Post Boost Vehicle (PBV)) است که می تواند حداکثر 12 کلاهک (Reentry Vehicle (RV)) را حمل کند، اگرچه بر اساس قرارداد نیو استارت (New START) بین امریکا و شوروی، تعداد کلاهک های را به هشت عدد محدود می کند. کلاهک ها می تواند کلاهک MK4 با یک W76 100 کیلو تان یا کلاهک MK5 با W88 100 کیلو تان باشد. ترایدنت دیی-5 اولین موشکی است که از زیر دریایی های ایالات متحده پرتاب میشود و توانایی نابودی اهداف سخت شده را دارد. این موشک با استفاده از یک سیستم ناوبری اینرسی همراه با یک سیستم ارجاع که دقت زدن هدف را به 90 متر میرساند. طول این موشک 13.42 متر است و عرض آن 2.11 متری است و وزن پرتاب آن 59.090 کیلوگرم می باشد. موشک ترایدنت دی 5 در حال پرتاب از زیردریایی موشک ترایدنت 2 (TRIDENT II) یک سلاح استراتژیک هست که از زیردریایی های کلاس اوهایو (Ohio Class) یا ترایدنت پرتاب موشود و این زیردریایی شامل سیستمهای پرتاب موشک بالستیک از زیردریایی (SLMB)، سیستم ورود مجدد و تجهیزات کمکی هستند. ترایدنت دیی-5 در سال 1369 (1990 میلادی) وارد نیروی دریایی امریکا شد. اولین پرتاب این موشک در بهمن سال 1366 (ژانویه 1987) رخ داد و اولین پرتاب از زیر دریایی در فروردین سال 1368 (مارس 1989) صورت گرفت که نا موفق بود. نیرو دریایی امریکا تا سال مالی 1387 (FY2008) 437 موشک ترایدنت دیی-5 خریداری کرده و قصد دارد تا سال مالی 1391 (FY2012) هر سال 24 عدد موشک بیشتر خریداری کند تا جمع موشک هایش به 533 واحد برسد. بر اساس قرارداد نیو استارت (New START) امریکا می تواند دارای 1090 کلاهک و 280 واحد موشک باشد که 240 واحد آن در حال کارکرد باشد. پرتاب موشک ترایدنت دی 5 از زیردریایی کلاس اوهایو در سال 1378 (1999 میلادی) ایالات متحده عمر موشک های ترایدنت و زیردریایی های کلاس اوهایو را به 42 سال افزایش داد. بر اساس برنامه بررسی وضعیت هسته ای در سال 1389 (2010 Nuclear Posture Review) ایالات متحده 14 زیردریایی کلاس اوهایو را در حال کارکرد خواهد داشت و 2 زیردریایی در حال تعمیرات. هر کدام از این زیر دریایی ها حامل 20 موشک ترایدنت خواهند بود که جمع این واحد ها را به 240 موشک فعال می رساند. از سال 1399 (2016 میلادی) تا بحال 9 زیردریایی مسلح به ترایدنت در اقیانوس آرام و 5 زیردریایی در اقیانوس اطلس مستقر هستنند. موشک ترایدنت دیی-5 زیر برنامه های بهبود سازی گسترده ای رفته است. از سال 1372 (1993 میلادی) سیستم های دقیقتر GPS در موشک های ترایدنت آزمایش شده است و در سالال 1373 (1994 میلادی) نوع نفوذپذیر در زمین با توانایی زدن قرارگاه های زیرزمینی در نظر گرفته شده بود. در ساال 1387 (1998 میلادی) فیوزهای بهبود یافته انفجار در هوا برای MK4RV در نظرگرفته شده بود. موتورهای سه مرحله ای جدیدتری تولید و آزمایش شده است ودر آینده احتمالاً درموشک های تولید شده استفاده خواهد شد. بهبودی امکانات برای 300 موشک در سال 1399 (2020 میلادی) در نظر گرفته شده. این بهبودی باعث می شودکه موشک های ترایدنت نوع D-5A, D-5LE پیشرفته تر ساخته بشوند و عمر طولانی تری تا ساال 1421 (2042 میلادی) داشته باشند. به روز رسانی موشک ترایدنت دی 5 نیروی دریایی ایالات متحده در ابتدا قصد داشت زیردریایی های ترایدنت را به مدت 30 سال در کار نگه دارد ، ولی عمر مفید آنها را تا سال 1406 (2027 میلادی) به مدت 42 سال افزایش دهد. نیروی دریایی امریکا نظر دارد بین سالهای مالی 1397 تا 1400 (FY2018 – FY2021) 4.8 میلیارد دلار برای تغییرات ترایدنت 2 بودجه بزارد. قابل به اشاره است که ایالات متحده در حال طراحی یک زیردریایی جدید است تا از سال 1410 (2031 میلادی) جایگزین ناوگان فعلی کلاس اوهایو بشوذ. پیش بینی می شود با استفاده به روزرسانی همه زیر سیستم ها به طول عمر 300 موشک ترایدنت دیی-5 به موشک های D-5A یا D-5LE تبدیل شوند که این باعث می شود موشک ها تا سال 1421 (2042 میلادی) در حال کار باقی بمانند. ترایدنت دیی-5 در سال 1373 (1994 میلادی) با استفاده از چهار زیردریایی کلاس ونگارد در انگلستان وارد خدمت شد. هر زیردریایی می تواند 16 موشک حمل کند و به کلاهک های انگلستانی مجهز است که شبیه کلاهک های W76 100 کیلو تان امریکایی هستند. تعداد نامعلومی از این موشک ها نیز برای برنامه های غیر استراتژیکی با کلاهک های 10 کیلوولت در نظر گرفته شده است. طبق بیانیه سال 1378 (1999 میلادی) انگلستان تعداد کلاهک های مستقر در هر زیردریایی را به 48 واحد رساند و به طور متوسط 3 کلاهک در هر موشک وجود دارد. در تیر 1395 (ژوئیه 2016) پارلمان انگلستان تصویب کرد که برای حفاظت موارد اتمی این کشور زیردیایی های اتمی (SSBN) این کشور تا سال 1429 (2050 میلادی) فعال باشند. پرتاب موشک بالستیک از زیردریایی، بخشی جدایی ناپذیر از برنامه هسته ای استراتژیک امریکا بوده است. این نوع موشک تضمین کننده توانایی اعتصاب لحظه ای برای فرمانده نیروی فرماندهی استراتژیک امریکا و رئیس جمهور این کشور است. ابتدا در سال 1335 (1956 میلادی) با ساخت موشک پولاریس ای 1 (Polaris A1) و تکامل از طریق پنج نسل بعدی از جمله پولاریس ای 2 (Polaris A2)، پولاریس ای 3 (Polaris A3)، پوسایدن سیی 3 (Poseidon C3)، ترایدنت 1 سیی 4 (Trident I C4) و نیروی امروزه ترایدنت 2 دیی 5 (Trident II D5)، هر نسل این موشک ها در برد، میزان حمل و دقت زدن هدف افزایش یافته است. تکامل موشک ترایدنت دی 5 از موشک پولاریس ای 1 ویژگی های ترایدنت 2 (دیی5) - کاربد اصلی: استراتژی بازدارندگی هسته ای. - پیمانکار: شرکت موشک و فضا لاکهیید در سان ولی ایالت کالیفورنیا (Lockheed Missiles and Space Co., Inc., Sunnyvale, CA.) - تاریخ تاسيس: 1369 (1990 میلادی) - بهای واحد: 30.9 میلیون دلار - موتور: موشک سه مرحله ای سه مرحله ای با سوخت جامد. - طول: 13.41 متر (44 پا) - قطر: 2.11 متر (83 اینچ) - وزن: 58500 کیلوگرم (130000 پوند) - برد: 7360 کیلومتر (4000 مایل دریایی) - سیستم هدایت: اینرسی. - زمینه: کلاس اوهایو (Ohio Class) امریکا 20 موشک کلاس و ونگارد (Vanguard Class) انگلستان 16 موشک. - کلاهک: گلاهک های به طور مستقل و قابل تنظیم هسته ای. زیردریایی مجهز به موشکهای هدایت شونده کلاس اوهایو به نیرو دریایی امریکا توانایی حمله و انجام عملیات ویژه از یک سیستم ساکت و مخفی را فراهم می کنند. این زیردریایی ها مجهز به موشک های تاکتیکی و قابلیت های ارتباطی برتر هستند که قادر به پشتیبانی مستقیم به فرمانده جنگنده و نیروهای عملیات ویژه (SOF) می باشند. زیردریایی کلاس اوهایو در بررسی وضعیت هسته ای سال 1373 (1994 میلادی) مشخص شد که امریکا فقط 14 مورد از 18 زیردریایی های مجهز به موشک های هدایت شونده خود را برای تأمین نیازهای نیروی استراتژیکی اش نیاز دارد. بنابراین، نیروی دریایی امریکا چهار زیردریایی کلاس اوهایو را به سیستم عامل حمله زمینی و حمایت نیروهای عملیات ویژه تبدیل کرد. این امر به نیروی دریایی امریکا اجازه داد تا از فناوری زیردریایی موجود خودرا استفاده کند و در عین حال توانایی های خود را برای تأمین نیازهای فعلی و آینده فرماندهان ارتشی این کشور گسترش دهد. دفتر برنامه زیردریایی مجهز به موشک های هدایت شونده امریکا به جای ساخت زیردریایی جدید، با صرفه جوی مالی و زمان، در مدت پنج سال چهار زیردریایی موشک های بالستیک (SSBN) را تبدیل زیردریایی مجهز به موشکهای هدایت شونده کرد. در 24 آبان 1381 (15 نوامبر 2002 میلادی) زیردریایی کلاس اوهایو (USS Ohio – SSGN 726) وارد کارخانه کشتی سازی شد و در آذر 1384 (دسامبر 2005) تبدل آن تمام شد و برای اولین بار در مهر 1386 (اکتوبر 2007) وارد به کار شد. زیردریایی های نیرو دریایی امریکا با نام های فلوریدا (USS Florida – SSGN 728)، میشیگان (USS Michigan – SSGN 727)، و جورجیا (USS Georgia – SSGN729 ) بین سال 1382 تا 1386 (2003 – 2007 میلادی) تبدیل به زیردریایی مجهز به موشکهای هدایت شونده یا کلاس اوهایو شدند. نیرو دریایی امریکا برای بوجود اوردن زیردریایی مجهز به موشکهای هدایت شونده وارد یک شراکت منحصر بفرد شد. هر چهار زیردریایی ذکر شده علاوه بر کار تبدیل گسترده ، به تعمیرات اساسی مهندسی سوخت گیری (ERO) نیز نیاز داشتند. قرارگاه نیرو دریایی امریکایی پیوگت سوند (Puget Sound Naval Shipyard) در ایالت واشنگتون تعمیرات اساسی مهندسی سوخت گیری برای زیردریایی های اوهایو و میشیگان بر عهده داشت و در همان ضمان در قرارگاه نیرو دریایی امریکایی نورفوک (Norfolk Naval Shipyard) در ویرجینیا بر روی زیردریایی های فلوریدا و جورجیا کار شد. نیرو دریایی امریکا قرارداد تبدیل زیردریایی موشک های بالستیک به زیردریایی مجهز به موشکهای هدایت شونده را به شرکت جنرال داینامیک واحد قایق های برقی (General Dynamics Electric Boat Division) داد و به این شرکت اجازه داد که در قرارگاه های نیرو دریایی مشغول به کار شوند. این مشارکت که برای اولین بار صورت گرفت بسیار موفقیت آمیز بود و برنامه به موقع و با هزینه کمتر تمام شد. زیردریایی کلاس اوهایو در حال بارگیری موشک ترایدنت دی 5 این چهار زیردریایی با هم بیش از نیمی از نیروی پرتاب عمودی را بر عهده دارند و می توانند 154 موشک کروز تاماهاک با خود حمل و پرتاب کنند. این موشک ها در لوله های مخصوصی هفت تیری به نام کپسول های گرد چندتایی (MACs) در 22 لوله پرتاب مشوند. این لوله های پرتاب موشکی همچنین می توانند انباری برای تجهیزات نیروهای عملیات ویژه، غذا و سایر مواد مصرفی باشند تا توانایی زیردریایی ها برای ماندن در خط مقدم و برای پشتیبانی از فرمانده جنگندی فراهم کنند. این لوله های موشکی همچنین می توانند محموله هاییی مانند انواع موشک های جدید، پهبادها و زیردریایی بدون سرنشین را در خود جای دهند. زیردریایی مجهز به موشک های هدایت شونده علاوه بر این خدمه خود می توانند 66 پرسنل نیروهای عملیات ویژه را با خود حمل کنند. تخت خواب های بیشتری در قسمت انبار موشک ها برای استقرار افراد اضافی نصب شد و اقدامات دیگری نیز صرف شده است تا افزایش مدت زمانی که اشخاص نیروهای عملیات ویژه بتوانند در داخل این زیردریایی ها مستقر شوند قابل باشد. دو لوله پرتاب موشک در جلو زیردریایی تقیر یافت تا توانایی وارد کردن و بازیابی مخفیانه افراد نیروهای عملیات ویژه را داشته باشد. هر کدام از این لوله ها همچنین می تواند یک پناهگاه عرشه خشک (DDS) را در خود جای دهد و قابلیت های زیردریایی و نیروهای عملیات ویژه را افزایش دهد. برگشت سرباز و نیروهای عملیات ویژه در بالای پناهگاه عرشه خشک (DDS) برای افزایش قابلیت ارتباطی هر زیردریایی یک اتاق رادیویی زیردریایی عمومی و دو آنتن داده با سرعت بالا مجهز شدند. این تجهیزات به هر زیردریایی امکان می دهد تا به عنوان یک مرکز فرماندهی جنگی مشترک مخفی و کوچک در خط مقدم فعال باشد. زیردریایی مجهز به موشک های هدایت شونده عنصر اصلی قدرت جنگی آینده نیروی دریایی امریکا است. هر زیردریایی با ظرفیت حمل بار فوق العاده، مفهوم استقرار دو خدمه و عملیات مخفیانه، انعطاف پذیری ماموریت و قابلیت های پیشرفته را برای جنگ به ارمغان می آورد. ویژگی های زیردریایی مجهز به موشکهای هدایت شونده اوهایو کلاس: تولید کننده: جنرال داینامیک واحد قایق های برقی (General Dynamics Electric Boat Division) خدمت: نیرو دریایی امریکا تسلیحات: حداکثر 154 موشک تاماهاک (Tomahawk missiles)، اژدر MK48 و 4 لوله شلیک آژدر پیشرانه: یک راکتور هسته ای ، یک شافت سرعت: 20+ گره دریایی خدمه: 15 افسر ، 144 نفر سربازپ منابع اطلاعات: https://www.navy.mil/DesktopModules/ArticleCS/Print.aspx?PortalId=1&ModuleId=724&Article=2169285 4/4 https://missilethreat.csis.org/missile/trident/ ¼ https://www.military.com/equipment/ssgn-ohio-class-guided-missile-submarine 1/17
-
1 پسندیده شدهلجستیک و پشتیبانی حلقه گمشده خیبر مرور خاطراتی متفاوت از دوران جنگ در برنامه "سلام صبح بخیر" با حضور محمد علی صمدی پژوهشگر و نویسنده جنگ به طور مشخص ایشون بر ضعف لجستیک و عدم پشتیبانی بعد از پیشروی های روزهای اول عملیات تاکید میکنه اینکه سه روز اول پیشروی میکردیم و نزدیک هدف می رسیدیم ولی بدلیل لجستیک ضعیف، روزهای بعد زیر موج حملات و لجستیک عراق قرار می گرفتیم در بدر ما به القرنه رسیدیم و شهید دادیم ولی نتونستیم ادامه بدیم فقط و فقط بدلیل ضعف لجستیک چیزی که عراق برای آن خودش را مهیا کرده بود و جاده ها و راه های اتوبان مانند ایجاد کرده بود سرعت اعزام دو لشکر زرهی عراق از شمال عراق به جنوب حداکثر 12 ساعت بود و برای ایران بیش از یک هفته بخش اول https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/09/27/0/2611554.mp4 بخش دوم https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/09/28/0/2612205.mp4
-
1 پسندیده شدهبه نکته ظریفی اشاره کردید، فکر باید در چند بخش بررسی کرد، ایده اولیه عملیات قبل از شروع عملیلات (فاز شناسایی و طرح ریزی دقیق) هنگام عملیات در این سه مقطع زمانی باید هم طرف ایران و هم طرف عراقی رو باز در سه سطح بررسی کرد فرماندهان کل فرماندهان میانی فرماندهان جز متاسفنه هنوز بخش بسیار زیادی از تاریخ جنگ از جمله بخش های مربوط به تصمیمات کلان، بازگو نشده و مجهولات زیاد داره ولی مراجعه به سمت دیگر جنگ برای درک بهتر از کل ماجرا مفید باشه
-
1 پسندیده شدهاولویت بندی در توسعه دانش ساخت هواپیما - قسمت دوم توسعه بهینه مبتنی بر عملکرد و نیاز میدانی توسعه با کمترین منابع ولی با بیشترین بهره وری و اثرگذاری کاری سخت ولی حیاتی و لذت بخش است. رسیدن به این هدف جز با نگرشی بدون عینک، تفکری باز و عملی راسخ محقق نمی شود. در توسعه یک توانمندی و کارت برنده لازم است چند آیتم مدنظر باشد: 1- شناخت نقاط قوت و ضعف دشمن 2- شناخت نقاط قوت و ضعف خود 3- ارتباط بین نقاط قوت خود و نقاط ضعف دشمن 4- ایجاد خلل در ارتباط نقاط ضعف خود در مقابل نقاط قوت دشمن 5- اولویت بندی روش ها و کارت ها 6- تولید کارت موثر بسیار جالب است که شروع روند از شناخت دشمن آغاز می شود نه خود ما علت این امر ایجاد معیار برای قضاوت در خصوص توانمندی ها بصورت بهینه است. در آخرین گام تولید کارت موثر می باشد که برخلاف انتظار خیلی افراد است علت ساده است اول باید خوب دید و بعد فکر کرد و در انتها دست به عمل زد (تبصره: هرگز نباید در هیچ کدام از این مراحل دچار وسواس بشیم) خوب دیدن ------->>>> ( مراحل 1 و 2 شامل شناخت نقاط) خوب فکر کردن --->>>> ( مراحل 3 و 4 و 5 ایجاد ارتباط بین نقاط و اولویت بندی) خوب عمل کردن -->>>> ( مرحله 6 تولید کارت موثر ) ولی برای تولید کارت خوب باید نیازهای خودمان را بدانیم اولین گام: درک نیازهای ما با شناخت روی دشمن شروع می شود ---------------------------------------------- برگی به نام نیروی هوایی در اینجا مشخصا روی بزرگترین برگ برنده دشمن در یک نبرد مختصر یا تمام عیار دست می گذاریم نیروی هوایی دشمن به دو دسته نیروی هوایی آمریکا و نیروی هوایی کشورهای منطقه تقسیم می شود. نیروی هوایی کشورهای همسایه موارد مشابه آمریکا را دارد ولی با کمیت و کیفیت به مراتب پایین تر، از این رو باید این نقاط در دل نقاط قوت نیروی هوایی آمریکا قابل جمع شدن دانست. نقاط قوت نیروی هوایی آمریکا: - تعداد بالا - کیفیت بالا - مهارت خلبانان - لجستیک قوی - اطلاعات و شناسایی خوب - ارتباطات و مدیریت خوب صحنه نبرد تفکر مقابله - کمیت و کیفیت بالای جنگنده ؟؟؟؟ برای کاهش تعداد جنگنده زدن اهداف از مبدا باید صورت بگیرد یعنی شکار در خود پایگاه های نظامی و یا ناوهای هواپیمابر ایجاد اختلال در مسیر لجستیک جنگنده ها شامل سوخت، مهمات و سرویس تعمیراتی ایجاد بعد مسافت برای جنگنده و ایجاد محدودیت زمان عملیات برای خلبان ( شبیه مشکل بعد مسافت برای خلبانان آلمانی در بمباران بریتانیا) ایجاد اخلال های جنگ الکترونیک برای از کار انداختن کیفیت سلاح ها بصورت پسیو تقویت جنگنده های برتری هوایی برای مقابله مستقیم با مهاجمین پدافند غیر عامل - مهارت خلبانان ایجاد شرایط غیر معمول که خلبانان دشمن به آن عادت ندارند برای مثال عدم امکان ارتباط گیری یا موقعیت یابی ترور و شکار خلبانان دشمن ( روش مورد علاقه اسرائیل) ایجاد ترافیک پروازی و افزایش خستگی پرواز - لجستیک قوی انهدام منابع و انبارهای ذخیره شامل مهمات، سوخت، قطعات تعمیراتی قطع خطوط مواصلاتی هوایی و زمینی و دریایی - اطلاعات قوی و شناسایی خوب کور کردن یا انهدام ماهواره ها انهدام رادارهای زمینی و پیش اخطار انهدام یا دور کردن جنگنده و پهن پیکرهای پیش اخطار و شناسایی جمینگ و کور کردن جنگنده ها وارد کردن اطلاعات اشتباه و یا افزایش اهداف کاذب ایجاد عمومی سازی بسیاری از خدمات پایگاه ها که باعث ازدیاد اهداف و سخت شدن نقشه برداری های دشمن (در لیبی اروپا و آمریکا تمام زیرساخت های غیرنظامی را زدند، در حالی که کاربرد دوگانه نداشتند پس اینکه یک محل غیرنظامی یا غیر قابل استفاده برای کار نظامی هست دلیل برای نزدن نیست) - ارتباطات و مدیریت خوب صحنه نبرد ایجاد اخلال در ارتباطات بین نیروها انهدام پایگاه ها یا پهن پیکرهای مدیریت نبرد انهدام گره ها و نقاط ارتباطی اتاق های مدیریت نبرد در ان سوی کره زمین ایجاد هجمه اطلاعاتی با حملات پراکنده و ناشناس شناسایی رفتار دشمن و پیش بینی و اقدام علیه طرح های عملیاتی جمینگ و کور کردن جنگنده ها ------------------------------------------------------------ دومین گام: اولویت بندی نیازها اولویت بندی اهداف موارد بحث شده تعداد بالایی را تشکیل داده و زمان و اعتبار مالی بالایی را برای انجام می طلبد که برای کشورهای ثروت مند هم سخت می باشد. راهکار اولویت بندی اهداف و انتخاب ارزانترین و کاراترین هدف است. برای یک انتخاب خوب باید داشته ها و توانمندی های خود را بشناسیم. معمولا ایده اصلی در اولویت بندی حلقه های واردن است و بعد منابع و توانمندی های موجود در صورت تحقق این اهداف توان دشمن بصورت تصاعدی افول کرده و زمینگیر می شود. موارد مهم و کلیدی: در خصوص جنگنده ها >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> حملات موشکی و زدن پایگاه ها و جنگنده ها روی زمین با قدرت موشکی لجستیک انبارها >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> حملات موشکی انهدام رادارهای زمینی >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> حملات موشکی ضد رادار انهدام یا کور کردن ماهواره ها >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> جمینگ یا اخلال گر ماهواره ای / موشک ضد ماهواره انهدام خطوط مواصلاتی زمینی یا دریایی >>>>>>>>>>>>>> پهپادها / موشک خلیج فارس لجستیک هوایی شامل ترابری .و سوخت رسان >>>>>>>>> جنگنده هایی همچون اف 14 با موشک های دوربرد و هایپرسونیک / استفاده از پهپادها برای شکارهای فرای افق دید راداری پرنده های شناسایی و پیش اخطار پهن پیکر >>>>>>>>>>> جنگنده هایی همچون اف 14 با موشک های دوربرد و هایپرسونیک / استفاده از پهپادها برای شکارهای فرای افق دید راداری شکار پرنده تخصصی جنگ الکترونیک یا سوخت رسان >>>> توسعه و تقویت زیرساخت های جمینگ و ضد جمینگ / ساخت یا تهیه جنگنده برتری هوایی جنگ الکترونیک و جمینگ >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> توسعه و تقویت زیرساخت های جمینگ و ضد جمینگ به هم زدن برنامه دشمن و خلبانانش >>>>>>>>>>>>>>>> استفاده از هوش مصنوعی برای پهپادها و موشک ها ایجاد برتری هوایی >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> ساخت یا تهیه جنگنده برتری هوایی / پهپادهای شکارچی با هوش مصنوعی اگر دقت کرده باشید با کمک یک نیاز سنجی و اولویت بندی در مقابل بخش قابل توجهی از توان دشمن با داشته های فعلی توازن ایجاد می شود و با این امکان علاوه بر طرح ریزی یک استراتژی و راهبرد درست در اختصاص منابع برای کسب بهینه ترین جواب می توان اقدام کرد سومین گام: عمل کردن با یک جمع بندی ابتدایی می توان دریافت که اگر سه آیتم زیر بر طرف شد، نیروی عظیم هوایی آمریکا به سرعت از هم فرو خواهد پاشید. مواردی که باید توسعه داده شود: موشک های دوربرد و هایپرسونیک برای شکار پهن پیکرها در فواصل بسیار دور پهپادهایی با هوش مصنوعی و قابلیت داگ فایت توسعه جمینگ یا اخلال گر ماهواره ای موشک ضد ماهواره جنگنده برتری هوایی ( با قابلیت تبدیل به آواکس هوایی یا جمینگ ) ایجاد، پیگیری و حفظ این تفکر ماموریتی غیر ممکن است که جوانان این مرز بوم ان را بارها محقق کرده اند. ---------------------------------------------------------------------------------------- در قسمت قبل سعی شد به نحوه مدیریت تولید کارت موثر (جنگنده هوایی) گریزی زده شود و برای این منظور به دو سوال زیر پاسخ داده شود و روش ایران در مورد ساخت جنگنده درک شود. * اولین سوال کدام جنگنده برای ساخت بهینه تر بود؟ بویژه با نمونه هایی که داشتیم * دومین سوال کدام بخش های جنگنده به ترتیب باید کار می شد؟ و یک نگاه به مسیر رسیدن به خودکفایی و تولید انداخته شد --------------------------------------------------------------------------------------- در مورد مشخصات یک جنگنده خوب هم نکاتی گفته شد. تقدیم به برادر عزیر @MR9 این نوشته عمدا در تاپیک مدیرت منابع لحاظ شد تا نگاه یک مدیریت منابع به درد و نیاز بزرگ در ساختار نظامی ما بیان گردد.
-
1 پسندیده شدهشماکه سواد بالاشو داری برو موشک بساز از لوله بخاری بهتر تا بقول شما تو هوا به فنا نرن ! اونجاهم که گفتین فرقمون با طالبان و داعش تو لباس سبزمونه ، دارین همون حرف دشمنان رو البته غیر مستقیم میزنین و سپاه رو یک گرور تروریستی معرفی میکنید ! البته اگر اشتباه نکنم شما همون شخصی بودید که موقع رجزخوانی بارزانی ازش حمایت کردید و گفتید این حق کردستانه که جدا بشه ولی بارزانیتون عین س؟ ترسید و تسلیم شد ! دوستانتون در تلگرام که نتیجه گرفتند این موشک قیامه؟ ! چه کشف بزرگی !!
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا بزکوهی (Antelope) یک سیستم دفاع موشکی زمین به هوا تاکتیکی است که در حال خدمت در ارتش تایوان است. توسعه نسل دوم این سیستم دفاع هوایی خود خودکششی در سال 1995 توسط موسسه علم و فناوری چانگ شان 1( CSIST ) آغاز شد . این سیستم می تواند به شکل یک سیستم دفاع هوایی منطقه ای در هماهنگی با دیگر سیستم های راداری منطقه را تشکیل دهد و یا به طور مستقل رهگیری هواپیماهای ورودی مانند هلیکوپتر، جنگنده و بمب افکن برای حفاظت از زیرساختهای حیاتی تاکتیکی مانند فرودگاه ها و بنادر را به عهده بگیرد. خودرو این سیستم دارای یک ژنراتور الکتریکی است که می تواند قدرت سیستم در همه زمان ها تامین کتد،و اجازه می دهد که Antelope در حال حرکت هم با اهداف مختلف درگیر باشد اما بسیاری از درگیری ها وقتی که این سیستم در حالت ساکن بوده انجام شده است . سیستم دفاع هوایی Antelope در نمایشگاه دفاعی هوایی تایپه (TADTE 2013 ( 15 - 18 August 2013 لانچر (پرتاپگر) لانچر این سیستم در عقب یک خودرو 4X4 تاکتیکی نصب شده است و چهار موشک آماده به آتش تین چی ین 1 (TC-1 شمشیر اسمان) جستجوگر مجهز به موشک های سطح به هوا مادون قرمز پسیو بر روی بر روی یک پایه نصب شده با رادار یکپارچه و غلاف FLIR سیستم تشخیص هدف (دو عدد در هر طرف). در موقعیت شلیک، دو تثبیت کننده هیدرولیکی بر روی زمین در هر طرف خودرو . موشک موشک تین چی ین 1 ( شمشیر آسمان TC-1) یک موشک کوتاه برد هدایت مادون قرمز هوا به هوا توسعه یافته توسط موسسه علم و فناوری چانگ شان در تایوان است، برای نیروی هوایی تایوان. این موشک در اواسط تا اواخر 1980 توسعه داده شد و در حال حاضر در(2) جنگنده AIDC F-CK-1 Ching-kuo مستقر شده است. این موشک با کلاهک HE-انفجاری با قابلیت تکه تکه شدن است. سیستم هدایت سیستم های دفاع هوایی Antelope دارای رادار سیار کنترل آتش CS/MPQ-78 توسعه یافته توسط موسسه علم و فن آوری Chungshan است که متشکل از یک رادار جستجو، یک رادار ردیابی و مانیتور فوتوالکتریک است. رادارهای جستجو و ردیابی هر دو فضای هوایی را در ارتفاع متوسط و ارتفاع کم، با دقت فاصله حدود 10 متر پوشش می دهند. رادار جستجو دارای حداکثر برد 30 کیلومتر وبرد رادار ردیابی 20 کیلومتر است. ، حامل سیستم این سیستم دفاع هوایی ارتش تایوان بر روی یک خوردو 4X4 تاکتیکی تویوتا با شاسی کامیون نصب شده است. مشخصات کشور استفاده کننده : تایوان کلاهک : تکه تکه شوندهHE- انفجاری خدمه :2 نفر وزن پرتاب موشک :90 کیلوگرم برد موثر :حداکثر 30 کیلومتر دقت :10 متر سیستم هدایت :مادون قرمز ابعاد خودرو طول : ؟ متر، عرض: ؟ متر، ارتفاع : متر *************************** پ ن : Chung Shan Institute of Science and Technology (CSIST) _1 2- AIDC F-CK-1 Ching-kuo ( جنگنده ی سبک تایوان ) جنگنده ی AIDC F-CK-1 Ching-kuo یک جنگنده ی برتری هوایی تک نفره تایوانی است که در کشور سازنده به عنوان جنگنده ی ملی دفاعی ( IDF ) شناخته می شود . این جنگنده با دارا بودن قابلیت چند وظیفگی ( Multirole ) نام خود را از اولین رئیس جمهور تایوانی آقای چیانگ چینگ کو (Chiang Ching-kuo ) برگرفته است . http://gallery.military.ir/albums/userpics/10027/7~3.jpg منابعhttp://www.armyrecognition.com/taiwan_taiwanese_missile_vehicle_system_uk/antelope_tien_chien_1_tc-1_surface-to-air_defense_missile_system_technical_data_sheet_specifications.html"]http://www.armyrecog...ifications.html[/url] http://en.wikipedia....-CK-1_Ching-kuo توجه : قبلا دوست خوبمون 100 ( رضا پویا ) درباره این جنگنده مطلبی ترجمه کردن که می تونید از لینک زیر بخونید. http://www.military....ه-ی-سبک-تایوان/ مترجم : mohammad area51