برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      33

    • تعداد محتوا

      9,090


  2. scorpion57

    scorpion57

    Editorial Board


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      1,078


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      3,033


  4. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      871



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 4 آذر 1403 در همه مناطق

  1. 1 پسندیده شده
    از مثلث آهنی تا شش ضلعی فولادی From the Iron Triangle to the Steel Hexagon قسمت اول نیروی زمینی برای دستیابی به اهداف استراتژیک روی زمین ضرورت است. نیاز به تحرک و حفاظت برای هر نیروی جنگی حیاتی است. بدین ترتیب، توان زرهی یکی از جنبه های اصلی دکترین نظامی به حساب می‌آید و به سربازان توانایی حرکت سریع در حالی که تحت حفاظت هستند را در مسافت های طولانی می دهد. در زمانی نه چندان دور، پارامترهای زرهی به سه دسته کلی شامل قدرت آتش، حفاظت و تحرک تقسیم می‌شدند. با این حال، در عصر مدرن، نیاز به عناصر بسیار بیشتری وجود دارد، مانند تحرک، مرگباری، بقاپذیری، خودمختاری، اتصال و سازگاری تعادل بین این عناصر جدید برای اطمینان از اینکه الزامات طراحی زرهی را محدود نکند، حائز اهمیت است. میدان‌های نبرد در آینده پیچیده‌تر، متنوع‌تر، پرسرعت‌تر و خطرناک‌تر خواهند بود، اما نقش زرهی به همان اندازه‌ی روزهای نخست تاثیرگذار باقی خواهد ماند. خودروهای زرهی در اشکال و اندازه‌ها و وزن‌های مختلف متناسب با نقش‌های گوناگون تولید می‌شوند، زیرا هر شرایطی خودروی منحصر به فردی را می‌طلبد. در نتیجه، شاهد تنوع زیادی میان ارتش‌های جهان هستیم. با این حال، نقش عملیاتی یک خودروی زرهی در تمامی میادین مطلقاً یکسان نیست و ممکن است دو کشور از یک وسیله یکسان برای مقابله با تهدیدات متفاوتی استفاده کنند. مسائلی که بر الزامات زرهی تأثیر می‌گذارند: ناتو نیاز به تجدید و بروزرسانی قابلیت های خود دارد. ( با توجه به اینکه بتوانیم متقارن با تهدیدات مواجه شویم ) درگیری‌ها با تروریست‌ها و شبه‌نظامی‌ها در سطح جهانی هنوز ادامه دارد. اجماع فزاینده‌ای در مورد عملیات‌های آینده وجود دارد که عمدتاً در محیط‌های شهری خواهند بود. نیاز به انتقال زرهی از A به B بیش از پیش خواهد بود. ( تا حد امکان سریع، کارآمد، ایمن و مقرون بصرفه ) تهدیدات نوظهور در حوزه سایبری و اطلاعات ظهور یافته‌اند که باید به آن‌ها پاسخ داده شود. تعادل میان شش عنصر زرهی نوین باید تعادلی بین تمام عناصر شش‌ضلعی زرهی وجود داشته باشد، جایی که مدیران باید ریسک‌های مختلف را ارزیابی کنند تا بدانند اولویت‌ها کجا قرار دارند. محیط‌های شهری متراکم ممکن است به تحرک نیاز داشته باشند، در حالی که در حومه شهرها، مرگباری اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. نیکولاس دراموند (Nicholas Drummond) مدیر عامل (AURA Consulting Ltd) می گوید که محور اصلی برای وسایل زرهی تحرک استراتژیک شده است. حفاظت هنوز یک عامل حیاتی است، اما به روش‌های جدیدی به آن پرداخته می‌شود و مانند گذشته به معنای زره ضخیم‌تر نیست. زره‌های ماژولار برای مقابله با موشک‌های ضدزره ضروری هستند. در همین حال بدنه های سبک و تمرکز بر افزایش تحرک، دور شدن از زره های سنگین را نشان می‌دهد. با این حال، سه‌گانه تحرک، حفاظت و آتش هنوز مهم‌ترین عناصر هستند. دراموند می‌گوید: " با پیروی از این سه اصل، ما ملاحظات نوینی را فراهم کردیم. تجهیز زرهی آینده به حسگرهای پیشرفته مانند پلتفرم آژاکس که مجهز به حسگرهایی با هوش مصنوعی است، آگاهی خدمه داخل خودرو را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. این حسگرها جستجو، ردیابی و شناسایی خودکار را ممکن می‌سازند و به خدمه این امکان را می‌دهند تا پیش از شناسایی، به تهدیدات واکنش نشان دهند. یک سیستم مدیریت میدان نبرد مدرن به کاربران اجازه می‌دهد به صورت زنده از موقعیت هر واحد در نقشه مطلع شوند. اتصال یکی از راه‌های کلیدی برای بهبود فرمان و کنترل (C2) است و باید به عنوان یک عامل تغییر دهنده بازی در نظر گرفته شود. این سطح از اتصال پیشرفته تأثیر زیادی بر بقای واحدهای زرهی خواهد داشت و فراتر از واحدهای زمینی، شبکه‌هایی بین واحدها در حوزه‌های زمینی، دریایی و هوایی ایجاد می‌شود. (م: اینجا به مفاهیمی مانند Multi-Domain/Cross-Domain اشاره می‌شود که باید به بیش از پیش به آن توجه کرد) بخش بعدی شش‌ضلعی، بقاپذیری است. این مفهوم به بهبود نیازهای فنی (قطعات مصرفی) و پشتیبانی سازنده، علاوه بر ایده سنتی بقا نظیر قابلیت اطمینان و بهره‌وری سوخت اشاره دارد. اگر یک وسیله نقلیه زرهی بتواند 72 ساعت بدون تأمین مجدد یا تعمیر فعالیت کند، فشار لجستیکی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت. آخرین عنصر شش‌ضلعی، سازگاری است. سازگاری به توانایی یک وسیله نقلیه برای انطباق با سناریوهای مختلف جنگی اشاره دارد. توانایی یک وسیله نقلیه منفرد برای انجام مأموریت‌های مختلف بدین معناست که وزارت دفاع مجبور نیست هر بار که بخواهد یک سناریو جنگی را آغاز کند، به دنبال یک وسیله نقلیه جدید باشد. ماژولار بودن یکی از مؤثرترین راه‌ها برای دستیابی به این امر است. اضافه بر این شش عنصر، 3 عامل عملی نیز وجود دارد که انتخاب ها را محدود میکند، عبارتند از هزینه، وزن و قوانین فیزیک. همچنین شما باید در انتخاب هایی انجام میدهید خدمه و عوامل انسانی راهم در نظر بگیرید. ادامه دارد ... صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و http://www.military.ir/ مجاز است منبع در اخرین پست قرار میگیرد دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید پایان قسمت اول ...
  2. 1 پسندیده شده
    نیروهای ویژه نوهد ارتش در رزمایش مشترک با عمان
  3. 1 پسندیده شده
    کشتی تدارکاتی HMNZS Manawanui نیروی دریایی نیوزیلند بر اثر برخورد با صخره ها در سواحل ساموا غرق شد. تمام75 خدمه این کشتی موفق به ترک ان شدن این شناور در واقع یک کشتی غیر نظامی بوده که توسط نروژ جهت پشتیباتی از عملیات های حفاری نفتی در سال 2001 ساخته شده بود. نیروی دریایی نیوزیلند در سال 2019 این کشتی را خریداری کرده . این شناور در سومین ماموریت فرا سرزمینی خود در نزدیکی جزایر ساموا غرق شد ((نا خدایی این کشتی هم یک کاپیتان زن تشریف داشته است ))
  4. 1 پسندیده شده
  5. 1 پسندیده شده
    راستش اطلاعی ندارم که میشد تکی شلیک بشه و خلبان با مهارتش تعادل بالگرد و حفظ کنه و یا اینکه بالگردهای جنگی مجهز به ژیروسکوپ بودند یا نه(وزن موشک کمتر از140کیلو گرم بود) ولی با توجه به حجم خرید موشک ماوریک در رژیم گذشته اگر لازم به شلیک دوتایی موشک هم بود مسئله خاصی از این بابت وجود نداشت.
  6. 1 پسندیده شده
    سلام اتفاقا در قالب طرح "امید"روی کبرهای نان تاو نصب شد.ظاهرا عملکرد موفقیت آمیزی داشته""".انهدام یک ایستگاه راداری ارتش عراق که در یک کارخانه متروکه استتار شده بود از معروف ترین استفاده های ماوریک توسط کبرا است. همچنین در مواردی با این موشک به مراکز تجمع نیروهای عراقی حمله می شد که نتایج بهتر در زمان کمتر نسبت به استفاده از راکت های هایدار70 داشته است. به عنوان مثال در عملیات فتح المبین 11 فروند موشک ماوریک توسط کبراهای ایران شلیک شد.این کار در حالی در ایران و در بحبوحه جنگ به انجام رسید که تا آن زمان اجرای اینکار در دنیا سابقه نداشت و در آمریکا نیز بالگرد سوپرکبرا در 1990 این موشک را به طور آزمایشی به کار گرفت."" در مورد نحوه هدایت حدسم اینه که سیستم هدایت تلویزیونی از روی فانتوم به کبرا انتقال داده شد
  7. 1 پسندیده شده
  8. 1 پسندیده شده
    بسم ا... شرمن ام-4آ-3ئی8 نیروی زمینی موزه دفاع مقدس استان گیلان/شهرستان رشت
  9. 1 پسندیده شده
    چگونه آلمان شرقی در نبرد برای فناوری شکست خورد تلاش آلمان شرقی برای رسیدن به نوآوری های تکنولوژیک غرب، موفقیت های چشمگیری را به همراه داشت، اما در مسیر نادرستی هزینه شد در ژوئیه 1958، "والتر اولبریخت"، دبیر اول حزب حاکم آلمان شرقی ، احساس خوش بینی داشت. این دبیر کل( تسخیری..اجباری)65 ساله از دو جنگ جهانی جان سالم به در برده بود،( رژیم نازی، پاکسازی های مرگبار استالین و قیام مردمی علیه رژیم او در آلمان شرقی در سال 1953.) اکنون به نظر می رسید اوضاع در حال بهبود است.اما بیش از 100000 نفر از مردم او از زمان تأسیس این ایالت، هر سال جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR) را ترک می کردند. در سال بحرانی 1953، این ارقام به بالای 300000 رسیده بود. محدودیت های زیاد. شرایط زندگی در سال 1958 را به پایین ترین سطح خود رسانده بود "والتر اولبریخت" رهبر حزب حاکم اتحاد سوسیالیست (SED) از فرصت برگزاری کنگره پنجم این حزب استفاده کرد و خوش بینی خود را با رفقای خود در میان گذاشت. او با الهام از شعار ، "سوسیالیسم پیروز خواهد شد!"، اعلام کرد که قصد دارد اقتصاد را "در عرض چند سال" توسعه دهد تا یک بار برای همیشه برتری سیستم سوسیالیستی جمهوری دموکراتیک آلمان را در مقایسه با ایالت امپریالیستی "بن" [آلمان غربی]نشان دهد البته این خوش بینی در بهترین حالت یک ادعای جسورانه و در بدترین حالت، توهم به نظر می رسید. طبق اعتراف خود مقامات جمهوری دموکراتیک آلمان، اقتصاد این ایالت کوچک. حدود 30 درصد از اقتصاد همتای غربی بسیار بزرگتر و مرفه خود عقب تر بود. این کشور سهم بزرگ غرامت های جنگی را پرداخت کرده بود، زیرا اتحاد جماهیر شوروی برای احیای اقتصاد ویران شده خود به آن نیاز داشت در حالی که متحدان غربی دریافت غرامت رو بیخیال شدند و به صدر اعظم "کنراد آدناور" اجازه دادند تا اقتصاد و ارتش را بازسازی کند و از او در این روند حمایت کردند.( 1.5 میلیارد دلار از طرح مارشال.) علاوه بر این، اقتصاد آلمان شرقی به دلیل کمبود فرصت های تجاری ناشی از سیاست انزوا و تحریمی" بن"،علیه اش خفه شد.( دکترین هالشتاین) آلمان غربی در سال 1955 قانونی گذاشت که هر کشوری جمهوری آلمان را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت بشناسد، روابط دیپلماتیک و اقتصادی را با آن قطع خواهد کرد. با توجه به وسعت اقتصاد آلمان غربی در مقایسه با شرق، کمتر کشوری جرات پرداخت بهای اقتصادی برای نادیده گرفتن حرف صریح "بن "را داشت. تحریم تجاری به جز نام، جمهوری آلمان را به انزوای اقتصادی و دیپلماتیک و اتکای کامل به حسن نیت شوروی برای واردات و صادرات وادار کرد. دکترین هالشتاین تا سال 1970 ادامه داشت. نتیجه این بود که حتی محصولاتی مانند قهوه، صابون یا شکلات و هر چیز دیگری که نیاز به واردات داشت، به سختی به دست می‌آمد. تفاوت اقتصاد دو آلمان یک سال قبل الحاق علی‌رغم چنین مشکلاتی،" اولبریخت "به هیچ وجه تنها کسی نبود که در سال 1958 احساس خوش‌بینی می کرد. آخرین کوپن‌های جیره در راه بودند و سال بعد کاملاً ناپدید می‌شدند. کار سختی که بسیاری از مردم برای از بین بردن آوار از شهرهایی مانند درسدن، ماگدبورگ و روستوک کرده بودند، راه را برای روند بازسازی آهسته اما قابل مشاهده باز می کرد. و این شوروی بود که اولین ماهواره مصنوعی (اسپوتنیک 1) را در سال 1957 به فضا پرتاب کرد و باعث شوک در غرب و مجذوبیت در شرق شد. اگر اتحاد جماهیر شوروی از نظر اقتصادی ضعیف‌تر بتواند در عصر فضا از ایالات متحده مرفه جلو بزند، شاید آلمان شرقی نیز بتواند از آلمان غربی پیشی بگیرد؟ این روند فکری به سرعت به یک شعار تبلیغاتی و یکی از شعارهای اولیه جمهوری دموکراتیک آلمان تبدیل شد: «سبقت گرفتن بدون عقب‌نشینی». پس چگونه اقتصاد منزوی جمهوری GDR می تواند کار کند؟ والتر اولبریخت با وجود همه ایراداتش فهمید که پاسخ ایجاد اقتصاد بزرگتر نیست، بلکه اقتصاد بهتر است. به عبارت دیگر:کلید اصلی فناوری خواهد بود. یا همانطور که اولبریخت می گوید: "ما گچ کمی داریم، بنابراین باید سریعتر فکر کنیم." و بنابراین، دولت سوسیالیستی منابع عظیمی را در نوآوری، پردازش داده ها و میکروالکترونیک سرمایه گذاری کرد. در برخی از زمینه ها موفقیت های قابل توجهی به دست آمد. "ترابانت" (یک خودروی اقتصادی ساخت آلمان شرقی)را در نظر بگیرید ، شاید نمادین ترین محصول آلمان شرقی بود.اما در غرب، خودروی بی‌معنا و منسوخ شده و نمادی از دستاوردهای ناقص در فناوری GDR به عنوان مشتی نمونه خروار بود. موتور کم حجم آن تنها 23 اسب بخار نیرو تولید می کرد، در حالی که بو و صدای خروجی آن به وضوح یادآور دهه های گذشته بود، خودروی ترابانت ساخت آلمان شرقی که برای خریداری آن باید سالها در نوبت می ماندید زمانی که مردم در سال1989 بعد از خراب کردن دیوار برلین از آن عبور و وارد آلمان غربی می شدند دقیقا همان خودروی بدون تغییر 1963 بود. شاید در دهه 1980، ترابانت به یک یادگاری قدیمی و ضعیف تبدیل شده بود که غرب آن را به سخره می گرفت. اما در اوایل دهه 1960، به تغییرات تجاری و اقتصادی اولبریخت در اقتصاد GDR و جذب عموم مردم کمک کرد.Zeitgeist(روح ملی) را تقویت کرد یک نسخه جدید ویژه برای ششمین کنگره SED در سال 1963 تولید شده بود: "Sachsenring Trabant 601(ساکسنرینگ)".( این پیست که در Zwickau، ساکسونی ساخته شد، شباهت زیادی به Triumph Herald بریتانیا داشت و از همان تکنیک‌های طراحی پیروی می‌کرد، که در آن زمان واقعاً مدرن و مد روز محسوب می‌شد.) ترابانت 601(همون سمند پلاس خودمون) از پیشرفت تکنولوژی صحبت می شد. بسیاری از فیلم‌ها، از جمله فیلم‌هایی که در آلمان شرقی تولید می شدند، مضامین آینده‌نگر فناوری و اکتشاف فضا را به نمایش می‌گذاشتند که به‌ویژه جوانان را مجذوب خود می کرد.یوری گاگارین، شوروی اولین مرد را در سال 1961 به فضا فرستاد و در سال 1963، والنتینا ترشکووا اولین زن شد که در تور انفرادی سه روزه خود، 48 بار به دور زمین چرخید. هنگامی که این زوج در اکتبر 1963 از GDR بازدید کردند، بسیاری از مردم واقعاً از دیدن فضانوردان تازه مشهور هیجان زده شدند. اصلاحات اقتصادی اولبریخت برای تطابق و تشویق این روحیه خوش بینی تکنولوژیکی طراحی شده بود. «نظام اقتصادی جدید» (NES) در سال 1963 معرفی شد که برخی شرایط بازار را به اقتصاد سوسیالیستی بازگرداند. حتی روزنامه آلمان غربی Süddeutsche Zeitung حدس می زد که جمهوری دموکراتیک آلمان ممکن است «به نوعی از سرمایه داری بازگردد». دفتر سیاسی تصمیم گرفت که «نظریه غلبه سیاست بر اقتصاد» باید به پایان برسد - «اهداف اقتصادی اولویت دارند». برای مدتی مداخله و سرمایه گذاری دولت بر پیشرفت فناوری متمرکز بود،تاکنترل سیاسی. مسئولیت و آزادی بیشتر در مورد روش های توسعه و تولید به شرکت های بسیار تخصصی کشور با سابقه های طولانی و افتخارآمیز پژوهشی بازگردانده شد. باید دست آنها را نسبتاً باز گذاشت تا کار توسعه فناوری در سطح جهانی را انجام دهند مردم آلمان شرقی در سال1989 در هنگام ورود به آلمان غربی خودروی ب.ام.و مدل1988 به عنوان مثال، کارل زایس ینا، شرکتی که تا به امروز لنزها و سایر مهندسی های با دقت بالا در زمینه اپتیک تولید می کند، در ژانویه 1962 شکایت کرد که خواسته هایی که توسط برنامه ریزی متمرکز اقتصادی بر روی آن گذاشته شده بود، مانع از تمرکز آن بر توسعه می شود. فناوری پردازش داده های مورد نیاز برای تکمیل دستگاه های اندازه گیری خود زایس که شروع به تغییر کرد. NES از کارشناسانی مانند Erich Apel، که یکی از مهندسان موشک در پروژه‌های نظامی نازی در Peenemünde در طول جنگ جهانی دوم بود، استفاده کرد. بر این اساس، تولید ناخالص داخلی و بهره وری آلمان شرقی افزایش یافت. حتی مرکز علوم اجتماعی تاریخی کلن آلمان غربی نیز بر این باور بود که جمهوری دموکراتیک آلمان شروع به فراگیر شدن کرده است. با این حال، در یک اقتصاد برنامه ریزی شده، تلاش نوآورانه به رغبت سیاسی وابسته است. اولبریخت در اواخر دهه 1960 در حال پیر شدن بود، رویای او برای اقتصاد مبتنی بر فناوری توسط بسیاری از رفقای او به عنوان خیالات پیرمردی در جستجوی میراثی برای خود تعبیر شد. در برنامه توسعه 1971-1975 دیگر چنین مزخرفات ظاهراً آینده نگرانه ای وجود نداشت. جانشین اولبریخت، اریش هونکر، در ابتدا می خواست روابط خود را با مسکو بیشتر کند.که به معنای عدم توسعه انفرادی فناوری جدید در GDR بود. مدت‌ها بعد، یکی از سیاست‌گذاران کلیدی اقتصادی جمهوری دموکراتیک آلمان، گونتر میتاگ، به تلخی اظهار داشت که وقتی نوبت به توسعه فناوری می‌رسد، ما هنوز در این توهم بودیم که جمهوری دموکراتیک آلمان این کار را با همکاری نزدیک با اتحاد جماهیر شوروی انجام می دهد. اریش هونکر در شرایطی که اتحاد جماهیر شوروی با حسادت و خساست از نتایج تحقیقات و توسعه خود محافظت می کرد و از در اختیار گذاشتن بسیاری از منابع مورد نیاز برای ادامه فعالیت های توسعه ایی GDR(جمهوری دموکراتیک آلمان) امتناع می کرد،" هونکر "در نهایت شروع به جستجوی کشورهای غیرسوسیالیستی برای مشارکت در بخش فناوری کرد. یک نامزد طبیعی وجود داشت: "ژاپن". در طول دهه 1970، دو کشور شروع به همکاری و تجارت مواد شیمیایی، فلزات و الکترونیک کردند. جمهوری دموکراتیک آلمان به وسایل الکترونیکی جدید و با کیفیت نیاز داشت که در غرب به طور فزاینده ای مقرون به صرفه و فراوان بود، مانند رادیو، تلویزیون و استریو،که مورد توجه خاصی بود. در ماه مه 1981، اریش هونکر یک سفر مفصل دولتی به ژاپن انجام داد و طی آن دو کشور قراردادهای تجاری به ارزش 440 میلیون دلار منعقد کردند. دبیر کل همچنین عمیقاً تحت تأثیر فرهنگ کار ژاپنی قرار گرفت و از فرآیندهای اتوماسیونی که از روبات‌ها برای تولید محصولات پیشرفته استفاده می‌کرد شگفت‌زده شد. با این حال، هرچه جمهوری آلمان موفق به برآوردن خواسته های مردم می شد، آنها بیشتر خواستار بودند. تا سال 1980، 105 دستگاه تلویزیون به ازای هر 100 خانوار وجود داشت، که به این معنی بود که مردم بیشتر و بیشتر در معرض فرهنگ غربی، از جمله تبلیغات، قرار می گرفتند. "کارل نندل،" دبیر دولتی وزارت مهندسی برق و الکترونیک، ادامه این سرعت را غیرممکن دانست. او از شرکتVEB Electronic Components در شهر Gera خواست تا یک ضبط کاست مقرون به صرفه تولید کند، کاری که شرکت آن را ناممکن و دشوار می دانست. "نندل" که از نتیجه ناامید شده بود، مدیر دولتی شرکت را احضار کرد و گفت: "باید درک کنید که از نظر سیاسی لازم است که ضبط کننده های خود را داشته باشیم!" برای مدیر اینقدر این کار ناممکن بود که دچار حمله قلبی شد در نهایت تصمیم بر واردات کل خطوط تولید گرفته شد. به عنوان مثال، با توشیبا معامله ای انجام شد. غول صنعتی ژاپنی پیش از این نیز در جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR) جای پا داشت، در نتجه منجر به تأسیس کارخانه هایی برای تولید تلویزیون های رنگی در برلین و ایلمناو با قطعات وارداتی بالغ بر 850 میلیون مارک آلمان غربی شد. در 13 مه 1982 کارخانه ای برای فناوری صوتی با ظرفیت تولید 750000 ضبط کاست و 30000 دستگاه پخش کاست Hi-Fi اضافه کرد. VEB Stern Radio Berlin، شرکت دولتی تولید رادیو، از سیستم ها و قطعات ژاپنی و وارداتی از ایالات متحده استفاده می کرد. هربرت رولوف، مدیر کل تجارت بین‌المللی برای واردات فناوری صنعتی از سال 1980، به یاد می‌آورد که موفقیت این تعهد بزرگ ناچیز بود: «بله، ما موفق شدیم انواع جدیدی از لوازم الکترونیکی سرگرمی و لوازم خانگی را وارد بازار کنیم. به جای یک مدل، 20مدل. اما در اینترشاپ‌ها (که کالاهای غربی را به ارز غربی می‌فروخت) . تمرکز بر میکروالکترونیک و منطقی‌سازی برای التیام زخم‌های چرکین اقتصادی جمهوری دموکراتیک آلمان کافی نبود،چیزی که در دفتر سیاسی هیچگاه نخواستند که آنرا قبول کنند برد کامپیوتری ساخت آلمان شرقی در سال1987 تا سال 1989، هونکر به شدت بیمار و ضعیف شده بود، اما این باور واهی مبنی بر اینکه فناوری می‌تواند همه چیز را برطرف کند، باقی ماند. هونکر با بازدید از VEB Kombinat Mikroelektronik Erfurt که در آنجا نمونه اولیه یک پردازنده 32 بیتی به او نشان داده شد،. شیفته فناوری که به تازگی به او نشان داده شده بود، اعلام کرد: "نه گاو و نه الاغ نمی توانند سوسیالیسم را در مسیر آن متوقف کنند." این باور تزلزل ناپذیر که فناوری .سوسیالیسم را پیروز خواهد کرد، مشکل تمام مدت بود. بله، جمهوری دموکراتیک آلمان با توجه به اندازه و مشکلاتی که با آن روبرو بود، موفق شد پیشرفت‌های فناوری قابل‌توجهی داشته باشد، اما چنین موفقیت‌هایی کاملا دولتی بودند و بنابراین به ایدئولوژی وابسته بودند. جمهوری دموکراتیک آلمان تقریباً در تمام دوران حیات خود، بین سال‌های 1949 تا 1989، نبرد تکنولوژیک را «مسئله بقا» و «یک جزء ذاتی کل سیستم جنگ اقتصادی» می‌دید. اماهمیشه پول برای فناوری.. صرف پروژه های مفید یا اقتصادی نمی شد. در واقع، مقدار زیادی از آن به خزانه وزارت امنیت دولتی، معروف به استاسی ، ریخته می شد . رئیس استاسی، اریش میلکه،موجودی کنترل‌کننده و متحجر بود. او با تسلطی که بر اعضای دفتر سیاسی داشت موفق شد تا مبالغ هنگفتی از بودجه عمومی را برای پروژه‌هایی که از پارانویای خود ناشی می‌شد به دست آورد. (میلکه در مسکو آموزش دیده و مردی کاملاً بی رحم بود،) مبالغ هنگفتی برای پیگیری غرایز بیمارگونه خود برای نظارت و کنترل تخصیص داد. اریش میلکه استاسی بیشتر تلاش های خود را بر آنچه که OTS، "بخش عملیاتی-فناوری خود می نامید"متمرکز کرد. که ناظر بر توسعه فناوری نظارت بسیار تخصصی، مانند سیستم‌های دوربین مجزا برای افراد، ساختمان‌ها و اسناد بود. برخی از تجهیزات آن متشکل از فناوری عادی غیرنظامی وارداتی از غرب بود، مانند دوربین‌های پولاروید، که در طول بازرسی خانه‌های مخفی برای اطمینان از قرار دادن اقلام دقیقاً در جایی که قرار داشتند استفاده می‌شد. سایر زمینه‌های توسعه فناوری پیچیده‌ای را تولید کردند که در فیلم جیمز باند یافت می شد. دوربین‌های کوچکی وجود داشت که به شکل رژلب ظاهر می‌شدند که وقتی باز می‌شدند فعال می‌شدند تا یک منشی جاسوس از اسناد روی میزش فیلم بگیرد. دوربین های مادون قرمز مخفی می توانستند از طریق کیف های چرمی مخصوص عکاسی کنند. نظارت انبوه و پردازش داده ها نیز برای مؤثرترین سیستم نظارت دولتی که تا کنون وجود داشته است بسیار مهم بود. به اصطلاح سیستم کنترل مرکزی. یا Ceko، در سال 1973 با هزینه 150 میلیون مارک - معادل دستمزد سالانه حدود 10000 مهندس، عملیاتی شد. این به استاسی اجازه داد تا 4000 مکالمه تلفنی را به طور همزمان شنود کند - علاوه بر ایستگاه های محلی و سیار، و کارخانه های مهم حتی از کارمندان خود (مانند شعبه کوتبوس که در آن 20 واحد کنترل نصب شده بود)، استراق سمع می کرد. ضبط و پردازش این گفتگوها کار فشرده ای بود. مکالمات بر روی نوار کاست ضبط می شد و بسته به اینکه چقدر مهم تلقی می شد، حدود دو هفته ذخیره می شد. سپس نوارها خالی شدند و دوباره مورد استفاده قرار گرفتند. اگر آنچه روی آنها بود برای درازمدت مورد توجه بود، توسط تایپیست ها رونویسی می شد. با توجه به محدودیت‌های اقتصاد آلمان شرقی، هزینه‌های زیادی روی فناوری که برای سرکوب مخالفان و نظارت بر زندگی روزمره شهروندان صرف می شد، نتیجه آن: کنترل کلی دولت، نوآوری را خفه کرد، از منابع انسانی قابل توجه در دسترسش استفاده نادرست کرد، و به دنبال آن بود. تا بسیاری از آنچه را که به دست آورده بود برای اهداف سیاسی تغییر دهد. موفقیت‌های جمهوری دموکراتیک آلمان در مقایسه با سایر دولت‌های داخل بلوک کمونیستی نشان می‌دهد که در چارچوب محدودیت‌هایی که داشت، دستاوردهای زیادی به دست آورد. پتانسیل زیادی وجود داشت. با تمرکز بر علوم پیچیده و امکان سرمایه گذاری هنگفت هدفمند از سرمایه دولتی در نقاط خاص برای اهداف خاص، ممکن است معجزه کند. ساخت آلمان شرقی(احتمالا 8بیتی) با این حال، دقیقاً همان سرمایه‌گذاری «هدفمند» مانع از ایجاد زندگی بهتر شد. همان غیرت ایدئولوژیک که افراد یا دولت ها را به سرمایه گذاری چشمگیر در بخش های خاص توسعه،که اغلب آنها دور از دسترس، آینده نگرانه و اتوپیایی به نظر می رسند، وادار می کرد، در آخر آنها را به سوء استفاده از توسعه فناوری برای اهداف سیاسی وسوسه می کرد. تلاش غیرممکن آلمان شرقی برای رسیدن به غرب و در نهایت سبقت گرفتن از آن در زمینه فناوری، بیش از یک ضرورت اقتصادی یا غرور بود. بلکه این نبرد تکنولوژیک چیزی کمتر از مسئله بقا نبود و باعث سرمایه گذاری هدفمند و برنامه ریزی استراتژیک شد که به موفقیت های چشمگیری نیز منجر شد. اما در همان زمان، بخش اعظم این پیشرفت را به یک دستگاه امنیتی منحصر به فرد در تاریخ جهان واگذار کرد. شباهت های آشکاری با کشورهایی مانند چین و روسیه امروزی وجود دارد که در آنها فناوری به شدت سیاسی است و کل بخش ها مطابق با اهداف رژیم کنترل، حمایت، حذف یا سرمایه گذاری می شوند. وسواس آلمان شرقی به فناوری، سؤالات گسترده تری را در مورد پیامدهای مداخله دولت در سطح جهانی در این بخش ایجاد می کند - با نتایجی که از خوب و بد تا زشت را شامل می شود. منبع: https://engelsbergideas.com/
  10. 1 پسندیده شده
    «شاهد ۱۳۶ بی» پهپاد انتحاری استراتژیک شاهد ۱۳۶B برد : ۴۰۰۰ کیلومتر موتور : دو نسخه مینی جت و توربو پراپ پ.ن : با توجه به این برد که دارد این پهپاد میتواند از چابهار به سمت پایگاه دیگو گارسیا یا از غرب ایران به سمت پایگاه رامشتاین شلیک بشود.برآمدگی جلوی پهپاد هم نشان از هدایت ماهواره ای دارد.
  11. 1 پسندیده شده
  12. 1 پسندیده شده
  13. 1 پسندیده شده
    قسمت دوم تحرک (Mobility) بزرگترین چالش در جنگ بعدی این است که چگونه به دعوا برسیم؟ نحوه استقرار نیروها می تواند به اندازه خود مبارزه چالش برانگیز باشد. نیکولاس ادامه می دهد: یک چیز باید تغییر کند و آن وزن وسایل نقلیه زرهی است. MBT هایی مانند M 1 Abrams یا Leopard 2 بیش از 70 تن وزن دارند و در بسیاری از نقاط جهان پل ها قادر به پشتیبانی از آنها نیستند و به شدت تحرک استراتژیک آنها را کاهش می دهد. در طول جنگ سرد بسیاری از خودرو های زرهی به اندازه کافی سبک بودند که بتوانند با C-130 Hercules (19.8 تن) جابه‌جا شوند، اما اکنون این امکان وجود ندارد. هم اکنون خودرو های زرهی باید با C-17 Globemaster (77.5 تن) حمل شوند. یا در مورد فرانسه، مجبور است آنها را با کشتی حمل کنند. به عنوان نمونه یکی از الزامات کلیدی در مورد نسل جدید Pandur های اتریشی این است که بتوان آنها را با هرکولس حمل کرد. این همراه با ماژولاز بودن پاندور را از نظر استقرار و سازگاری بسیار موثر می کند. (کرستوفر فاس، تحلیلگر نظامی Jane) (م: ما نیز با توجه پیر شدن ناوگان هرکولس ها و مقدار کم حمل بار کاندید ها دچار چالش بزرگی در این خصوص هستیم) به عنوان مثال، Challenger II دارای مشکلات استقرار بی شماری است. پروژه فعلی برای "ارتقا" Challenger III به بزرگترین مشکل، که وزن و قابلیت استقرارش نمی‌پردازد. این خودرو همچنان یک تانک 70+ تنی باقی خواهد ماند که برای رساندن آنها به صحنه جنگ به وسایل حمل و نقل زیادی نیاز دارد. هنگامی که یک MBT به میدان مبارزه می‌رسد، باید تجهیزات و پلتفرم‌های تخصصی به منظور پل‌سازی و بازگشایی معبر را نیز در نظر بگیرید که فشار اضافی بر لجستیک وارد می‌کند. دراموند به نقد این مسأله می‌پردازد که تمرکز اصلی گفت‌وگوهای موجود بر زره و قدرت آتش است، در حالی که مسئله تحرک و استقرار باید در صدر اولویت‌ها قرار بگیرد. به عنوان نمونه، یک خودروی 8x8 زرهی با نیمی از وزن چلنجر، به اسانی از بیشتر پل‌ها می‌تواند عبور کند در حالی که به خاطر ماژولار بودن، امکان نصب تجهیزات گوناگونی را دارد که بتواند در عمده موقعیت ها به خوبی تانک ها عمل کند. به گفته دراموند، اکنون تأکید باید بر تحرک، بقا و مرگبار بودن وسایل زرهی باشد. این موضوع به پیشینه تاریخی برمی‌گردد؛ به عنوان مثال در جنگ کوزوو در سال 1999، اهمیت تحرک در تحرک واحدها تا حد زیادی مشخص شد، چرا که بسیاری از واحدهای ناتو نتوانستند به موقع درگیر مستقر شوند. رییس اسبق ستاد ارتش ایالات متحده، اریک شینسکی (Eric Shinseki)، خاطر نشان کرد که ارتش ایالات متحده برای جنگیدن بسیار صاف است، برای نبرد بسیار سبک و برای پرواز بسیار چاق است.(م: منظور از صاف بودن عدم آمادگی برای نبرد و نبود تجهیزات کافی است) تیپ های استرایکر که در سال 2002 وارد شد، تحرک را بر حفاظت و قدرت آتش اولویت داد و نتیجه بازنگری در پاسخگویی استراتژیک به سازگاری و تحرک بود. با توجه به اینکه شهرها به‌عنوان بستر اصلی نبردهای آینده مطرح هستند، وسایل زرهی باید توانایی حرکت در خیابان‌های باریک و محیط‌های متراکم شهری را داشته باشند. بنابراین، توانایی ناوبری و سازگاری این وسایل در آینده بسیار حیاتی خواهد بود. بطور کلی این سناریو رزمی با ویژگی های MBT های معاصر همخوانی ندارد. هیچ کس یک گوی کریستالی ندارد تا آینده را به ما بگوید. با این حال، به نظر می رسد تجزیه و تحلیل تهدیدات توسط منابع مختلف نشان می دهد که آینده با یک محیط جنگ ترکیبی، با تاکید بر جنگ شهری خواهد بود. آماده‌سازی برای زمین‌های شهری و روستایی در آینده کلیدی است. آیا صنعت به سمت وسایل نقلیه غیرشنی حرکت می‌کند؟ یک موضوع مشترک در صنعت، فشار فزاینده برای طراحی وسایل نقلیه با سرعت بیشتر است. این امر منجر به ظهور وسایل نقلیه چرخدار شده است. این به هیچ عنوان به معنای پایان وسایل نقلیه شنی نیست، زیرا آنها همیشه نقشی برای ایفا کردن خواهند داشت، اما در محیط‌هایی که نیاز به روش‌های طولانی برای برقراری تماس وجود دارد یا در محیط‌های شهری که به تحرک آسیب می‌زند، کارایی کمتری دارند. کریستوفر فاس، اهمیت استراتژیک وسایل نقلیه چرخدار را توضیح می‌دهد: "زمانی که فرانسوی‌ها به مالی اعزام شدند، ۲,۰۰۰ تا ۳,۰۰۰ کیلومتر پیش از شروع درگیری در بیابان راه رفتند. یک وسیله نقلیه شنی نمی‌تواند بدون حمل و نقل سنگین (م: تانکبر ها، قطار یا ... ) این کار را انجام دهند. اما با یک وسیله نقلیه چرخدار، می‌توانید در جاده‌ها رانندگی کنید و به هدف خود با با زحمت کمتری برسید." (م: فرصت بشود به تفضیل به این درگیری می‌پردازم) شنی در مقابل لاستیک نیکلاس می‌گوید: "وسایل نقلیه زرهی به‌طور قطع به سمت سیستم‌های چرخدار حرکت می‌کنند. بزرگ‌ترین محرک این تغییر، پذیرش سیستم‌های هیبریدی (م: حتی سیستم های مبتی بر پیل سوختی) است. این قابلیت به وسایل نقلیه زرهی اجازه می‌دهد که موتوری داشته باشند که به‌جای انتقال نیرو به چرخ‌ها، برق تولید کند. شما می‌توانید به‌ راحتی یک موتور کوچک در هر چرخ قرار دهید و بنابراین هر چرخ را به‌طور مستقل عمل می‌کند تا کشش حداکثری را بدست آورید که عملکرد بسیار بهتری نسبت به آنچه که سیستم‌های شنی قادر به ارائه آن هستند، خواهد داشت. این یک هدف تکنولوژیکی است و هنوز به آن نرسیده‌ایم، اما صنعت به این هدف بسیار نزدیک است. آیا تانک اصلی نبرد نقشی در نبردهای آینده دارد؟ تد ماسیوبا (Ted Maciuba)، مسئول الزامات رباتیک در مرکز تعالی مانور ارتش ایالات متحده می‌گوید: "در کوتاه‌مدت، همچنان به زرهی سنگین اعتماد خواهیم کرد، با وجود اینکه نقاط ضعف آن تغییر نکرده است. توانایی استقرار سریع و کارآمد زرهی سنگین همچنان یکی از اشکالات عمده تانک‌های اصلی نبرد MBT به‌ویژه در کلاس‌های 70 تا 80 تنی است. با حرکت رو به جلو، به سیستمی که به اندازه آبرامز موثر است، اما به طور قابل توجهی سبک تر است، میرسیم. یگانی که از تیپ های زرهی آبرامز یا بردلی که به طور قابل توجهی سبک تر است و ردپای لجستیکی کمتری دارد و استقرار آن را آسان تر می کند. این امر تقریباً در مورد تمام تشکیلات ارتش از فرد، جوخه، گروهان، گردان و تیپ صدق می کند. هدف این است کهواحدها به‌طور قابل‌توجهی سبک‌تر شوند تا با ردپای لجستیکی کمتر و در عین حال مؤثرتر، بتواند به ماموریت برسند. ادامه دارد ... صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و http://www.military.ir/ مجاز است منبع در اخرین پست قرار میگیرد دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید پایان قسمت دوم ...
  14. 1 پسندیده شده
    سلام - کشنده ازنوع بنز 1924 است که( احتمالا )با کمک برادران تراکتورسازی تبریز به طور کلی ارتقا پیدا کرده و تقویت شده است خود بنز هم همچین چیزی نساخته دست مریزاد !
  15. 1 پسندیده شده
    بسم ا... یکی از جالب توجه ترین تصاویری که از سامانه های اچ کیو-2 /سام-2 ایرانی ( سپاه ) منتشر شده ، نمونه متحرک سازی شده این سامانه هست البته مشخص نیست که آیا این نمونه متحرک سازی شده همچنان در نقش دفاع هوایی کاربرد داشته ( که احتمالا براساس تجربیات بدست آمده از سرکوب دفاع هوایی عراق در جنگ 1991 و از میان رفتن سامانه های ثابت ارتش عراق صورت گرفته ) یا اینکه این نمونه ، نسخه سطح به سطح شده سامانه مذکور بوده ولی در هرصورت ، متحرک سازی این سامانه چه در نقش زمین به هوا و چه در نقش زمین به زمین ( احتمالا در دهه 70 شمسی ) حاکی از استفاده کارشناسان نظامی ایرانی از تجربیات حمله ائتلاف به عراق در دهه نود میلادی می باشد. نکته : شاسی احتمالا بنز 911 باید باشد که درازای آن افزایش پیدا کرده !!!!
  16. 1 پسندیده شده
    دیده شدن سامانه ی پدافند هوایی ناشناس در تهران
  17. 1 پسندیده شده
    MBDA یک فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی برای یافتن اهداف پنهان ارائه کرد شرکت دفاعی اروپایی MBDA از ابزاری با قابلیت هوش مصنوعی (AI) رونمایی کرده است که به واحدهای نظامی اجازه می دهد اهداف پنهان را ببینند. این ماژول قابل حمل توسط سرباز با نام "Ground Warden" از فناوری فراتر از خط دید برای تشخیص دقیق هدف در محیط های جنگی برخوردار ست طرز کار سیستم :تجزیه و تحلیل سریع داده‌های به‌دست‌آمده از پهپادهای نظارتی و پیشنهاد گزینه‌های حمله به اپراتورهای موشک در مورد مکان هدف پنهان و زمان رهگیری است اپراتور موشک توسط یک تبلت از داده‌های جمع‌آوری‌شده در مانور دادن سلاح برای رسیدن به یک ضربه دقیق استفاده می کند. به گفته این شرکت، Ground Warden یک دستگاه “plug and play” (وصل کن وبازی کن)است که قبل از استفاده نیازی به تغییرات بیشتر ندارد. در یک سناریوی فرضی، یک پهپاد تجسسی یک تانک دشمن را در یک روستا شناسایی و اطلاعات را برای یک حمله موشکی به یک واحد توپخانه مخابره می کند. سپس موشک در حین پرواز به سمت هدف تصاویری را به ثبت رسانده و به نگهبان زمینی اجازه می دهد تا دو تانک دیگر را که فراتر از خط دید پنهان شده بودند، شناسایی کند و حملات بعدی را پایه ریزی کند تصویر بالا ، مزیت یکپارچه شدن Ground Warden با یک هواپیمای بدون سرنشین را نشان می دهد. پهپادی که بر فراز منطقه‌ای پر از درختان گشت زنی می‌کند، داده‌های خود را به سیستم مجهز به هوش مصنوعی منتقل و به این ترتیب توپچی را از مکان دقیق هدف آگاه می کند اگرچه Ground Warden از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل میدان نبرد استفاده می کند، MBDA گفت که هنوز یک انسان را برای اطمینان از عملیات ایمن در چرخه عملیات نگه می دارد.به نظر لورن دوپورت، سرپرست این پروژه : هوش مصنوعی هنوز به اندازه کافی بالغ نشده است. بر طبق برآورد ارتش فرانسه نرخ موفقیت این ابزار به علت ترکیب هوش مصنوعی و انسان 100درصدمی باشد منبع:https://www.thedefensepost.com/2024/06/21/mbda-ai-find-targets/
  18. 1 پسندیده شده
  19. 1 پسندیده شده
    ولی این نمونه ای که تصویری ازش پخش شد تفاوت های زیادی با نمونه روسی داره. پهپاد لانست: پهپاد معروف به لانست ایرانی (احتمالاً شاهد ۱۰۷): ۱- به طراحی و اندازه بالها توجه کنید در لانست بالهای جلو و عقب تقریباً در سایز یکسان هستند(طراحی غیر متعارف) برخلاف نمونه مشابه ایرانی که بالهای جلو بزرگ و بالهای عقب کوچک هستند( طراحی متعارف) ۲-زاویه بالاها در لانست با نمونه ایرانی متفاوت هست در لانست زاویه بالها در جناحین بسته تر ولی در نمونه ایرانی زاویه بالها مساوی هست. ۳-طراحی بدنه لانست از طراحی چند وجهی بهره میبره که احتمالاً جهت کاهش سطح مقطع راداری باشه اما در نمونه ایرانی از طراحی ساده بدنه استوانه ای شکل استفاده شده. از این تفاوت ها میتوان چند برداشت کرد: درصورتی که خواستگاه لنست ایران باشه: ۱- احتمال داره که این پهپاد جزء نمونه های اولیه ما باشه و فقط از این نمونه تصویر منتشر شده و نمونه های مشابه لانست هم داشته باشیم. ۲- یا اینکه نمونه ایرانی همین یک مدل باشه و روسها با الگو گیری از آن پهپاد های سری لانست خودشون رو توسعه دادند. (به نظرم این دو مورد احتمال کمی دارند) اما اگر خواستگاه لانست روسی باشه این به معنی این هست که ما با اقتباس از لانست یک پهپاد تقریباً مشابهی رو در دست طراحی و توسعه داریم و سادگی و متعارف بودن طراحی اون بخاطر ساده سازی و ارزان سازی نمونه ایرانی هست. (به نظرم محتمل تر است هر چند همه این موارد فرضیه هستند). ساده سازی و ارزان سازی در عین کیفیت مناسب داره به امضای تسلیحات ایرانی تبدیل میشه
  20. 1 پسندیده شده
    عکس جدید از پدافند هوایی بیت المقدس تصویری از سامانه پدافندهوایی بیت‌المقدس که در سال ۱۳۸۵ توسط شهید طهرانی‌مقدم ساخته و آزمایش شده بود. محمد طاهری
  21. 1 پسندیده شده
  22. 1 پسندیده شده
    سیستم دفاع هوایی جدید Elbit Systems به نام Red Sky Red Sky به عنوان یک سیستم دفاع هوایی تاکتیکی بسیار کوتاه (VSHORAD) معرفی شده که برای محافظت در برابر تهدیدات هوایی در ارتفاع پایین و. برای مقابله با سیستم‌های بدون سرنشین طراحی شده است که شامل «رادار DAiR، حسگرهای هوش سیگنال (SIGINT)، RF Jammer و محموله الکترواپتیکال (EO) COAPS-L» است. این سیستم ماژولار شامل یک رادار به همراه یک توپ 30 میلی‌متری و سامانه موشکی برای سرنگونی تهدیدات در محدوده هفت کیلومتر و 15000 پا است. تنها بخش این سیستم که توسط Elbit عرضه نمی‌شود، موشک‌ها هستند و با هر چیزی که مشتری بخواهد استفاده کند، یکپارچه می‌شود. عملا البیت بخش soft killرا تولید می کند و در hard killمی تواند با موجودی تسلیحاتی مشتری یکپارچه شود
  23. 1 پسندیده شده
    مین های صادراتی ایران : چند مدل مین توسط وزارت دفاع برای صادرات قرار گرفته شده است. مین های ضد نفر: مین ضد نفر پرنده مین ضد نفر تکه تکه شونده این مین ها در زمین دفن می شوند و توسط سیم تله یا با پا گذاشتن روی آنها فعال می شوند . پس از فعال شدن، آنها به هوا می پرند و منفجر می شوند و قطعات فلزی را در یک قوس 360 درجه پخش می کنند. مین ضد نفر پرنده ی ابابیل این مین تا ارتفاع 60 متر به هوا میپرد و به منطقه ای به قطر 50 متر ترکش می فرستد. مین ضد نفر دودی این مین برای دادن هشدار به کار میرود جزئیات: مین های ضد تانک: جزئیات: مین ضد خودرو: جزئیات: مین ضد بالگرد: این مین می تواند به هلیکوپترهای تهاجمی که قصد فرستادن سربازان، تجهیزات آتش نشانی و وسایل را در ارتفاع کم دارند، حمله کند. این مین باید روی زمین نصب شود و از فاصله کمتر از 5 کیلومتر توسط رادیو کنترلر قابل استفاده است. جزئیات:
  24. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت دوستان   شرمن های صهیونیست   در اوت 1961، ارتش رژیم صهیونیستی ، طی یک سفارش بزرگ ، از صنایع تسلیحاتی فرانسه ، توپهای 105 م.م  نمونه F1  را دریافت نمود . با این وصف ، این توپهای جدید برای  ارتقاء تانکهای شرمن موجود در یگانهای زرهی ارتش این رژیم ، مورد اصلاح قرار گرفت که درجریان آن ، در لوله توپهای 105 م.م تغییراتی داده شد و به یک فشارشکن در دهانه لوله مجهزگردید و به نسبت مهمات اصلی توپ فرانسوی ، از مهمات کوچکتری استفاده می نمود . بنابراین ، با توجه به ماهیت این ارتقاء که براساس استاندارد شرمن M4A1 صورت گرفته بود ، نمونه های تولیدی تبدیل به یک نسخه جدید از تانک شرمن آمریکایی شده بودند و پس از طی آزمایشات سخت گیرانه ، به شکل رسمی درسال 1965 با شناسه  رسمی M50/51 و لقب سوپرشرمن  و یا شناسه غیر رسمی I-SHERMAN وارد سازمان رزم یگانهای زرهی این رژیم گردید . با موفقیت آمیز بودن تغییرات فوق الذکر ، بتدریج در حدود 180 دستگاه از این نمونه وارد خدمت شد و تا قبل از ورود تانکهای سنتورین بریتانیایی ، تانک اصلی میدان نبرد ارتش رژیم صهیونیستی بشمار می رفت .     یکدستگاه تانک شرمن M50 MARK I  ( بحران سوئز ، 1956)     تانک فرماندهی سوپرشرمن  M50 MARK II ، یگان ناشناخته   ارتفاعات جولان ، جنگ 1967     تانک M51  I- SHERMAN ، ارتفاعات جولان ، جنگ 1967     پی نوشت : در ارتباط با تصویر نخست ، احتمالا" ارتش این رژیم قبل از آغاز دهه شصت میلادی ، تعدادی از تانکهای شرمن را که در فرانسه به توپهای 105 م.م مجهز شده بودند ، دریافت نموده و پس از مشاهده عملکرد آن ، توپهای بیشتری را برای ارتقاء تانکهای شرمن خود ، سفارش داد.
  25. 1 پسندیده شده
    سقنقور کانادایی ها   نیروهای کانادایی در جنگ جهانی دوم برای مقابله با نیروی هوایی آلمان نازی تصمیم به ساخت یک توپ ضد هوایی خودکششی گرفتند. برای شاسی این ضدهوایی از تانک Grizzly ( تانک شرمن M4A1 که توسط کانادا ساخته شد) استفاده شد و برای مسلح کردن آن از 4 توپ 20 میلیمتری Polsten استفاده شده بود که نواخت آتش آن 650 گلوله بر دقیقه از هر توپ بوده است. این توپ ها برروی یک برجک زره ای قرار می گرفتند. طراحی وساخت این مدل در بین سال های 1943 تا 1944 انجام شد و نام آن را Skink(سقنقور-نوعی مارمولک) گذاشتند. این توپ ضدهوایی خودکششی به علت پیشروی های متفقین در اروپا وکاهش خطر حملات لفت وافه  کنار گداشته شد وفقط سه نمونه از آن ساخته شد.