برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 25 آذر 1403 در پست ها
-
9 پسندیده شدهاین Arresting gear است که شامل تجهیزات و کابل های نگهدارنده قلاب هواگرد های ناونشین هستش. قاهر احتمالا به باند پرواز کوتاهی نیاز داره نسبت به پهپاد ها و هواگرد های موجود در کشور. در این ناو از Ski Jump در انتهای باند ۱۷۰ متری برای کمک به تیم آف کمک گرفته شده و از Aircraft catapult (منجنیق) استفاده نمیکنند. البته بازم باید ببینیم نمونه آخر چی هست. اگر نسخه ۶۰ درصد در جانمایی این مساحت رو اشغال میکنه احتمالا بشه تعداد مطلوبی از قاهر رو در ناو قرار داد و قاهر بعنوان هواگرد اول این ناو شناخته بشه! قاهر دو نسخه در دست توسعه داره . یک نسخه برای نیروی دریایی سپاه و دیگری ظاهراً برای نیروی پدافند هوایی و قطعا این دو نسخه در ابزار ها و توانایی متفاوت هستند اما به هر دوی این ها در این ناو نیاز هست. قاهر نسخه ۶۰ درصدی اگر باشه پیشران مطلوب جهش ۷۰۰ هستش که محدودیت شدیدی در بحث تجهیزاتی چون رادار و اخلالگر ها و ... در بحث توان الکتریکی خواهد داشت. استفاده از جهش ۷۰۰ ایده آل هستش و ممکنه در نسخه سطح پایین تر از پیشران های خانواده طلوع استفاده بشه. اما اگر نسخه ۸۰ درصد باشه نیاز به اوج هستش. بنظرم پروژه جذابی هستش و خلاقیتی زیادی درش خرج شده. عملیات های متنوعی رو همی میتونه رهبری کنه. خرید ناو های سری سلیمانی و یک کلاس بزرگتر که اسمش خاطرم نیست و همینطور ناو بندر های جدید سپاه و ایجاد توانایی انتقال قایق های تندرو موشک انداز و پدافندی به آب های دور دست و ورود سپاه به عرصه زیر دریایی های نیمه سنگین چون فاتح و زیر دریایی بی سرنشین نشان عزم جدی این نیرو برای ورود به ماموریت در آب های دور دست تر هستش. پهپاد شناسایی استفاده شده در این ناو هم میتونه برای کشور گلوگاهی و جذاب باشه . احتمالا گونه ای از پهپاد شاهد۱۴۷ در این ناو استفاده بشه. این حرکت یک ورود به نسخه های پیچیده تری از فناوری های هوایی چون ارابه های فرود خیلی مستحکم تر از نسخه های زمینی هم هست و بسیاری از موارد دیگه...
-
3 پسندیده شدهاحتمالا نمونه ی ۶۰ درصد پهپاد قاهر با موتورهای جهش ۷۰۰ قرار هست روی ناو شهید بهمن باقری قرار بگیره :
-
3 پسندیده شدهبه نظر میرسه منجنیق هم روی ناو قرار گرفته سردار تنگسیری هم حرف از آزمایش یک پهپاد جدید که معادلات را عوض میکنه روی این ناو زده بود:
-
2 پسندیده شدهبسم ا... اسکادهای منهدم شده سوری توسط نیروی هوایی جهود . پس از جنگ دوم خلیج فارس (1990) ، جنگ قره باغ (2020) ، اکنون سوریه (2024) نیروی هوایی 3- نیروی موشکی 0 پی نوشت : البته بازی هنوز تمام نشده ... امید هست که نیروی موشکی یک کامبک بزرگ داشته باشد ...
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهبسم ا... گفته شده وزن موشک ضد زره شفق به شصت کیلوگرم می رسد .. با احتساب توان حمل شش تیر موشک و سامانه های پخش کننده شراره ، شاید حدود 400 کیلوگرم بار روی این پرنده قرار دارد حمل چنین وزنه قابل توجهی با توجه به پیشرانه های قدیمی بل-209 های هوانیروز مقداری عجیب به نظر می رسد مگر اینکه تغییراتی در برخی از اجزاء این بالگرد رخ داده شده باشد.. !!!!!
-
2 پسندیده شدهبه هر حال این یجورایی سنت روسهاست انگار ، از طرفی حمل دریایی این محموله های پرنده هم با توجه به موقعیت روسیه ، مشکلات و دردسرهای خودشو داره و اتفاقا برای ما هم بهتره که اینها بصورت هوایی به کشورمون حمل و در اینجا تحویل داده بشن .
-
1 پسندیده شدهسلام ، تحویل جنگنده های روسی در باقی کشورها هم به همین صورته و بصورت کارگو لیفتر انجام میشه . هیچ دلیل خاصی هم نداره .
-
1 پسندیده شدهیه تحویل ۸ام نوامبر در بیس ۸ام فکر میکنم تحویل بصورت هوایی خیلی گران باشه بنظرتون دلیلی داره؟
-
1 پسندیده شدهسلام - برای آشنایی پرسنل و تست سامانه های مکانیکی و تعیین و تغییر ابعاد مورد نیاز در بالابرها و انبارهای زیر ناو و مهار کننده ها و حایگاههای سوختگیری و مهمات و.... از همه نیاز دارند یک ماکت در ابعاد واقعی داشته باشند حتی در ماموریتهای ابتدایی و آزمایشی هم بهتر است از ماکت استفاده کنند تا به اصطلاح قِلِق کار دستشان بیاید ، شما فقط تصور کنید نمونه واقعی داخل ناو آسیب ببیند که شاید با توجه به تغییرات اساسی از کشتی تجارتی به ناو امری اجتناب ناپذیر باشد چه هجمه تبلیغاتی از خارج و مخصوصا داخل ایجاد خواهد شد ؟ در همین انجمن اعضای محترم تمام مسئولین را زیر سوال خواهند برد و حتی مدیریت انجمن هم در امان نخواهد بود !
-
1 پسندیده شدهتصویر ماهواره ای از ناو های شهید بهمن باقری و شهید رودکی و شهید مهدوی در خلیج فارس
-
1 پسندیده شدهو بشار نیز با انتخاب پزشکیان به ریاست جمهوری در ایران، خاطره سفرش در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی در سال ۱۳۹۷ به تهران و به هم ریختگی در سیاستمداران ایرانی با استعفای وزیر خارجه و عدم حمایت روحانی از سوریه را در ذهن مرور کرده و ایران را جبهه قابل اعتمادی برای تکیهکردن نمی یافت روسها نیز درگیر اوکراین بودند به همین جهت سیاست عدم تنش در منطقه و فاصله گرفتن از ایران را دنبال کرد. گرچه برخی تحلیلگران بشار را متهم به فاصله گررفتن از ایران میکنند اما به واقع این نظر بشار را نمیتوان نادیده گرفت که ((وقتی ایران هدف قرار گرفتن خاک خود در ترور هنیه یا در حمله اسراییل به مراکز نظامی تهران را بی پاسخ میگذارد و دفاعی از خود نمیکند چگونه میتوان به کمک آن امیدوار بود؟)) به همین دلیل بشار نیز خود را تنها یافته و سعی در کاهش هزینههای همراهی با محور مقاومت داشت. به عبارتی خود را از محور مقاومت خارج نمود. اما ایران سوریه را خیلی پیشتر، در سال ۱۳۹۷ در سفر بشار به تهران از دست داد، در به هم ریختگی سیاسی در تهران، درمرکز جبهه مقاومت، و در استعفای وزیر خارجه و بی تفاوتی روحانی در جایی که دولت حاضر به هزینه دادن حتی در حد یک ملاقات معمول با اسد نبود. اکنون نیز در دوره پزشکیان نیز حتی برای دفاع از خاک خود حاضر به هزینه نیست. سوریه نیز در اقدامی منطقی ارتباط خود را با ایران قطع کرد تا هزینه کمتری، به زعم خود، در همراهی با ایران بدهد. قراردادهای تجاری نیز با عدم فعالیت اتاق بازرگانی ایران و سوریه فراتر از تفاهم نامه نرفت. سرمایه های نظامی و پایگاههای ایران نیز یک سال پس از ایجاد محدودیتهای دولت سوریه در عمل متروک شده بودند. محور مواصلاتی ایران نیز از سمت دمشق کاملا قطع بود و اندک ارتباطی از سمت لاذقیه با لبنان وجود داشت. در مورد کاهش قدرت بازدارندگی نیز بیش از آنکه کاهش بازدارندگی نتیجه سقوط سوریه باشد، سقوط سوریه معلول کاهش بازدارندگی ایران، منفعت سنجیهای کوتاه مدت نابخردانه برخی سیاستمداران،از سمت ایران و به همان مقدار از سمت دولت سوریه بود. این فرایند نتیجه بذر این حادثه در دولت روحانی گذاشته شد و بی عملی در دوره پزشکیان به بلوغ رسید و چنانچه بازدارندگی کشور ترمیم نشود در آینده باید شاهد ضرباتی از سوی محور عربی عبری و ترکی، باشیم.""""" """"""""""""" اینقدر آسمان ریسمان کردی تا نشون بدی بشار اسد و روسیه در هماهنگی با اسراییل به ما هیچ خیانتی نکردند و نارویی نزدند.خیانت رو روحانی رییس جمهور پیشین و پزشکیان رییس جمهور فعلی مرتکب شدند!!! احیانا ایران رو با آمریکا اشتباه نگرفتی؟! یه جوری می گید که هیچ کس ندونه فکر می کنه ما تا به الان اونجا رو تصرف کرده بودیم و مستعمره ما بوده.می تونست مطلب خوبی باشه بدون گرایش سیاسی ولی متاسفانه داره طرف کشی سیاسی توش موج میزنه .نمی دونم اگر این اتفاق که استارت در دوره شهید رییسی واقع شد در دوره ایشون رقم می خورد چطور باید تحلیل می کردید.راستش بدم نمیاد جریان پانترک در ایران با ورود احتمالی ما به جنگ فنا برن ولی چیزی که مشخصه تمایل شدید مدیریت میلیتاری به یک طرف سیاسی در نشر این مطالب قابل نادیده گرفتن نیست
-
1 پسندیده شدهبسم ا... روند تست های پروازی قاهر بی سرنشین - آذر1403 https://www.aparat.com/v/jbx2t54 پی نوشت : این ویدئو صرفاً برای اطلاع رسانی بوده ...
-
1 پسندیده شدهشناور رزمی شهید بصیر نیروی دریایی سپاه در دریای کاسپین مجهز به ۸ موشک ضد کشتی
-
1 پسندیده شدهگزارش تلویزیون هند از سلاح تازه ایران برای جنگ با اسرائیل تلویزیون WION هند در گزارشی با برشمردن ویژگی سلاحهای تازه ایران که تست شده، این تکنولوژی نظامی علنی شده را در راستای رویارویی ایران و اسرائیل ارزیابی کرد. این گزارش قابل تامل را با زیرنویس فارسی میبینید. لینک ویدئو : منبع
-
1 پسندیده شدهالان گاهی برای سیستم مقاومت احتمالا چالش اینه ( حتی در محور مقاومت و لبنان که علاقه به شبکه های اجتماعی یک مقدار زیاد هست ) که لطفا گوشی هوشمندی که از میکروفون تا دوربین 360 درجه! کیفیت بالای همیشه آنلاینش در حال ارسال اطلاعات لحظه ای به دشمن هست همراه جی پی اسش استفاده نکنید تا بعد برسیم به اینکه حتی یک گوشی خاموش ساده هم خطرناک هست. طوریکه بنده خدا سید حسن نصرالله مستقیم مجبور شد یکی دو بار ورود کنه و حتی به مرحله ای برسه که بگه اگر در صندوق بزارید گوشیتون را و چالش هم کنید باز خطرناکه! چه برسه که باهاش همه کار هم بکنید.
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا اين نوشته ها تنها بخشي از مطالب مربوط به اين استراتژي هست كه ميخوام در ادامه و در چند قسمت بنويسم تا خسته كننده نشه . از دوستان تقاضا دارم تا مطالب رو كامل و با دقت بخونند چرا كه اين از موارد پايه اي در سياست و استراتژي نظامي غرب هست و به ما كمك شاياني در فهم مسايل بين المللي و دانستن چرايي رفتارهاي سياسي و معادلات دهه هاي اخير ما ميكنه. -- هنری کسینجر : ما که به دهه 80 نزدیک میشویم حتما باید دانیم که آنچه که در گذشته درست بود در حال حاظر صحت ندارد . برای رسیدن به گزینشها و راهها و جانشینهای جدید به اندیشه ای جدید بنشینیم ، زیرا تحولات ریشه داری در سیاره محل سکونت ما روی داده است . ایالات متحده آمریکا که در سایه دو اوقیانوس پهناوریکه آنرا از همه سرزمینها جدا میساخت در امنیت مطلق بود ، دیگر امنیت خود را از دست داده و اینک در معرض آسیب و تهدید قرار گرفته است . از تمسخر های روزگار این است که همان انقلاب هسته ای که در دهه 50 و زمانی که لاح هسته ای را در انحصار داشت به او مصونیت بخشید ، بعد ها او را به مخاطره افکند به طوری که برای اولین بار در تاریخ در معرض تجاوز قرار گرفته و امنیت مطلقش افسانه گشته است . احترام و اعتبار ایالات متحده در میان متحدانش از بین رفت ... سپس تحولی گسترده در به کارگیری سیاسی نیرو رخ داد . در هر دوره ای از تاریخ چنین بود که هر افزایشی در نیروی نظامی ، افزایش مشابهی در نیروی سیاسی به دنبال می آورد . ولی در عصر نیروی هسته ای نا محدود ، هر گونه افزایش تراکمی در نیروی هسته ای نه تنها بی معنا و بی ثمر بلکه زیان آور است .به طوری که همینکه به حد کفایت رسیدیم دیگر هر افزایشی در نیرو هیچ چیزی بر نیروی سیاسی ما نمی افزاید ! زیرا به فکر استفاده افتادن از آن ، یعنی بر پایی طوفان ! آنچه مساله را پیچیده تر میسازد اینکه اختلافات و منازعات بین المللی ، جهانی گشته و دیگر میان مناطق مختلف عزلتی متصور نیست . هر تحرک دیپلماتیک یا نظامی در نقطه ای ، یک عکسالعمل جهانی پدید می آورد .سیاست تا کنون به چنین تنگنایی نیفتاده است . در حالی که از دیپلماسی میخواهند که برای حل اختلافات ، بیش از بالا گرفتنش ،دست به کار شود میبینیم نیروی مفروضی که باید در حوزه او باشد کاستی میگیرد .و حتی از هم میپاشد . مشکل سلاح هسته ای این است که فکر جنگ را وحشتناک ساخته است ، اما پرهیز از هر اقدام مخاطره آمیزی هم به معنای این است که به شوروی چک سفید بدهیم و دستش را برای هر کاری باز بگذاریم .. بر اثر آن دیپلماسی خویشتن را در برابر دو راه مخیر میبیند : توسل به زور و نابود شدن . پرهیز از بکار گیری نیرو و تسلیم شدن .این بدان معناست که در زمانی که ایالات متحده آمریکا به حدی که در تاریخش سابقه ندارد نیرومند شده است خود را از دستیابی به اغراض سیاسی اس عاجز میبیند ، یعنی نیروی نظامیش از هدافهای ملیش جدا افتاده است . و این حالت ممکن است اراده امریکا را فلج سازد .مشکلی که خود را تحمیل کرده این است : برقراری توازن میان نیرو و هدافهایی که برای رسیدن به آنها تلاش میکند . ما وظیفه داریم ماهیت تکنولوژی نوین و تغییراتی که بوجود اورده است بفهمیم . در ادامه کسینجر برای خروج آمریکا از چنین بن بستی به راهکارهایی روی می آورد که از صاحبنظران نظامی امثال لیدل هارت و آندره بوفر آموخته است . این استراتژیست ها بر این اعتقادند که چاره کار روی آوردن به استفاده از همان سلاح های معمولی و غیر هسته ای و یا سلاح های هسته ای تاکتیکی به شکل محدود متناسب با مرتبه و نوع و کیفیت تجاوز دشمن است . و نخستین مرحله از چنین مقابله های نظامی جنگ محدود است . پس کسینجر در ادامه چنین میگوید » 1 - سلاح های جدید هر سیاستمداری را مجبور کرده است که فکر عملی ساختن (( امنیت تام )) را که خیالی محالی است به دور افکند ، چنانکه او را مجبور کرده است مقداری از نیروی تخریبی را فدا کند تا بتواند وارد جنگی شود که به مرتبه فاجعه ملی نمیرسد . سیاست ، هنر انجام ممکنات است . همین ، بر استراتژی صادق است . فهم این حقیقت را تاریخ بر عده نسل ما نهاده است . 2 – آیا توجه ما در این خلاصه شده است که برای تحمیل اراده خویش فقط یک وسیله را بکار گیریم و آن وسیله جنگی است ؟ در این صورت ، هدف جز این نمیتواند باشد که دشمن را نابود کنیم و یک وسیله هم بیشتر نداریم و آن هم جنگ گسترده است که مراد فنای طرفین است . اما واقعیت جز این است . جنگ محدود هدفش بیش از آنکه انهدام کامل دشمن باشد تحقق مقاصد سیاسی است از طریق برقراری رابطه میان نیروهای بکار رفته و مقاصد مورد نظر ، که در این تلاش روی اراده دشمن تاثیر گذاری میشود و به هیچ وجه نابودیش منظور نیست . تاثیر گذاری از این راه که تصویری هر چه جذابتر از مقاصد مورد نظر – که مقاصد و هدفهایی محدود است – به او عرضه میشود . مقصود هر قدر معتدلتر باشد جنگ همانقدر کم خشونت تر خواهد بود . علاوه بر این ، غرض از جنگ محدود این است که افکار جنگی خود را – که پیوسته به پیچیدگی میگراید – با عنصر سیاسی پیوند بزنیم و این گفته رایج را که سیاست با شروع جنگ خاتمه میابد یا هدفهای جنگ جدا از سیاست سیاست ملی است از خود دور سازیم . بدین سان ، جنگ محدود ، مقاصد سیاسی را با هدفهای جنگی هماهنگ میسازد با یاداوری دایمی این نکته که هر اقدامی برای انهدام دشمن یا تضعیف وی بالضروره به جنگ گسترده میکشد . 3 – برای جنگ محدد فقط نیروی جنگی و داشتن تصور و مقصود سیاسی کافی نیست بلکه مستلزم نقشهای موثر رهبری سیاسی است ، نقشهایی خیلی پیچیده تر و دشوار تر از آنچه که در یک جنگ کسترده باید ایفا کنند . زیرا در جنگ محدود ، عوامل روحی اهمیت فوقالعاده ای دارند ، نه تنها به هنگام گرفتن تصمیم جنگ بلکه در جریان عملیات جنگی ، بدین سبب که هریک از طرفین جنگ قادر است که عملیات را تصاعد ببخشد تا به مرتبه جنگ گسترده برسد ، و آنچه مانع از آن میشود این است که رهبری سیاسی قیودی بر نتایج دلخواه خویش بگذارد به طوری که از یکی از سه نتیجه زیر بیرون نباشد 1) ادامه جنگ 2) شکست محدود 3) حالت جمود . و هر سه نتیجه بهتر از نتیجه یک جنگ گسترده است . بنابر این ، سیاست جنگ محدود سه حالت را پیش میاورد و تحمیل میکند » الف- توانایی ایجاد فشار بجای نهدید به جنگ گسترده و این بستگی به انعطاف و مهارت رهبری سیاسی دارد . ب - توانایی ایجاد جوی که در ان به محض درگیری و برخورد ، موجودیت ملی به خطر نیفتد و این بستگی به انعطاف و مهارت دیپلماسی دارد . ج – توانایی تسلط بر افکار عمومی . و این کار بستگی به شجاعت رهبری دارد . رهبری سیاسی باید یقین داشته باشد که پیروزی گسترده دیگر محال است و افکار عمومی به نوبه خود باید بفهمند که امور را اگر به سوی سراب پیروزی تام و تمام سوق دهند خطرناک خواهد گشت . مردم آمریکا بایدبدانند که با سپری شدن دوره ای که سلاح هسته ای در انحصار آمریکا بود جنگ گسترده میتواند اخرین وسیله سیاست به شمار آید و برای چاره هر کشمکشی که پیش بیاید باید یکی از این دو راه را برگزینیم : جنگ محدود ، و جمود . دوره دستیابی (( به همه چیز یا هیچ چیز)) دیگر سپری شده است . 4 – هدف در استراتژی جنگ محدود عبارت است از تقویت بازدارندگی در درجه اول بعد اگر در بازدارندگی شکست خوردیم ، جو را پیش از آنکه چرخ بازدارندگی به دوران آد برای یک مصالحه و توافق آماده میسازیم . این خیلی بهتر از توسل به جنگ گسترده برای مقابله با یک تهدید محدود است . وظیفه ما این است که جنگ محدود را شیوه ای تلقی کنیم که به ما اجازه و فرصت میدهد تا به مذاکره با طرف بنشینیم ، بدینسان وسیله ای است برای جلوگیری از بدتر شدن وضع یا تصاعد خطرناک آن . به عبارت دیگر استراتژی جنگ محدود خاصیت بازدارندگی دارد و موفق به آن میشود اما نه از طریق تهدید و نابودی کامل دشمن – که باور کردنی نیست – بلکه از طریق محروم ساختن وی از اینکه با به کاربردن زور بتواند آنچه را که میخواهد بدست آورد و این امری است که هم قابل اجراست و هم باور کردنی . بدین سان تهدید با نیرویی معقول و قابل بکار رفتن خیلی موثر تر است از تهدید با نیرویی هولناک که قابل بکار رفتن نباشد . این است راز برتری جنگ محدود بر جنگ هسته ای گسترده .... www.Military.ir .. worior مطالب فوق خلاصه ای از کتاب استراتژی بین المللی نوشته جلالدین فارسی ادامه دارد انشالله .
-
-1 پسندیده شدهبنظرم باید رفت با دولت فعلی هر طور میشه بست که حداقل از توش دشمنی و قطع روابط در نیاد! روسها که سفارتم تحویل دولت جدید دادن و گویا اجازه حفظ پایگاه هاشون را گرفتن!! فکر میکنم ما هم میتونیم با برقراری روابط و اخراج نشدن از اعضا آستانه بتونیم نقش بازی کنیم توی این کشور و خب حداقل جمعیت علوی را کم کم جذب کنیم
-
-1 پسندیده شدهبلعکس نظر شما فکر میکنم اگه دیر بجنبیم تبدیل میشیم به دشمن اول ملت سوریه!!! در هر صورت این سیستم جدید و نوپا یه دشمن میخاد که بهتره ما نباشیم!!! اگه اون دشمن همسایه های اشغالگر باشن تا ما که دشمن فرا مرزی هستیم که قراره ترکیه و اسراییل از ما بسازن و به خورد اونها بدن و بنظرم بهتره با مصر، و اردن ،امارات و عربستان شبیه قضیه حفتر همکاری کنیم... بلاخره ممکنه مصر و اردن احساس خطر نفوذ ترکیه را بکنن...
-
-1 پسندیده شدهمن فکر میکنم دیگه دولت تقریبا فراگیری مستقر میشه و متحدین ترکیه بقیه گروه هاروحذف میکنن!! ترکیه در لیبی هم نشان داد قدرت خوبی در ایجاد دموکراسی و ساختن تشکیلات بروکراتیک و شبه دولت داره حتی با نداشتن مشروعیت های لازم بلعکس دول دیگه منطقه که در لیبی دنبال علم کردن حفتر و دیکتاتور بودن شبیه ۵۷ که بعد از استقرار روحانیون و حزباللهی ها بقیه شدن منافق و کم کم حذف شدن و ازونروز به اینطرف هنوز داریم سمت یکدست شدن بیشتر میریم
-
-1 پسندیده شدهدلایل حضور ایران در سوریه دستاوردها و ناکامیها بی شک سرعت عجیب حودث درآخرین ماه سال ۲۰۲۴ در منطقه خاور میانه و بالاخص سوریه بسیاری را غافلگیر کرد حوادثی که رابطه مستقیم با کشورمان دارد و چه بسا آینده کشور را در مسیری جدید تصویر میکند پیشبینی این مسیر و ترسیم معادلات قدرت جدید در منطقه نیازمند تحلیل درست وقایع پیش آمده در منطقه است برخی امیدوارانه از اصلاح مسیر نادرست طی شده دم میزنند، برخی نا امیدانه سخن از شکستی سنگین به پیکره محور مقاومت میزنند و برخی با متلک از شعار دفاع از حرم میزنند درحالی که خانواده شهدای حرم و حامیان جبهه مقاومت در بهت فرو رفتهاند اما برای پی بردن به شرایط جدید ایران در سوریه باید ابتدا به دلایل حضور در سوریه بپردازیم حفظ مهمترین نظام حامی ایران در دنیا: به جرعت میتوان نظام سوریه را قدیمی ترین و تنها نظام سیاسی همسو با ایران در منطقه خاورمیانه و بلکه در جهان از زمان وقوع انقلاب اسلامی دانست. نظام سیاسی دولت سوریه از ابتدای انقلاب تاکنون نه تنها یک دولت همسو بلکه به عنوان تنها متحد استراتژیک ایران در منطقه به حساب میآمد داستان قطع شریان نفت عراق به بندر طرطوس، اموزش موشکی نیروهای ایران و تامین مهمات ایران در زمانهای حساس و در عملیاتهای مهم مانندکربلای۵ از آن جمله است. این روابط گرچه در فراز و نشیب در زمانهای مختلف سپری شد اما همواره سوریه و ایران را به عنوان دو متحد استراتژیک در منطقه در کنار یکدیگر بودند. حضور اقلیت علوی: ۱۳ درصد از جمعیت سوریه علوی هستند که در دورههای مختلف تاریخی به دلیل فشارهای موجود بالاخص از طرف عثمانی مجبور به تقیه از تشیع شدند و پس از انقلاب اسلامی ایران و حمایت خانواده اسد به عنوان اقلیت مذهبی شناخته وحقوقشان به رسمیت شناخته شد این جمعیت اندک میتوانست هسته اولیهای تغییر جغرافیای سیاسی در منطقه باشد به گونهای که شرایطی مانند تشیع در جنوب عراق یا جنوب لینان را در بخشهایی از سوریه ایجاد نماید گسترش هستههای تشیع در منطقه سبب تقویت عمق استراتژیک جبهه مقاومت و تقویت جبهه تشیع فرامرزی میشد. حفاظت از اماکن مقدس سوریه حفاظت از حرم شریف حضرت زینب گرچه در ظاهر اهمیت نظامی یا حتی سیاسی ندارد اما از نظر جامعه شناسی، تشکیل جوامع نیازمند عامل مشترک منسجم کننده در میان مردم است این عامل میتواند وجود عامل اقتصادی مانند کارخانه، معدن، مرکز تجاری و یا عامل سیاسی مانند پایتخت شدن شهری باشد اما در منطقه ما عامل مذهبی سبب شکل گیری بسیاری از جوامع شده مانند وجود مسجد در کور راهها که به روستا تبدیل شده یا وجود امامزادگان مانند حضرت معصومه (ع) و یا حرم ائمه که سبب رشد برخی مراکز یا ایجاد برخی شهرها شده است نمونهای از تشکیل جوامع حول محور اماکن متبرک است. حفاظت از اماکن مقدس در سوریه نیز علاوه بر قوام دهنده جامعه جهانی شیعه حول توجه به سوریه و نشان دادن اراده و قدرت تشیع در جهان، سرمایهای برای قوام دهنده جامعه علوی و ایجاد جامعه شیعی در سوریه بود که در آینده میتوانست به عنوان مرکزی برای تشکل سازی در میان شیعیان منطقه شامات و مرکزی برای گروههای عقیدتی همسو با تفکر مقاومت باشد. سپهر سیاسی خاور میانه به جرئت میتوان گفت سوریه در دهه اخیر چهارراه برخورد گفتمانهای شیاشی غالب در منطقه خاورر میانه بودو هرکدام عیار خود را در این آوردگاه میسنجیدند تا قدرت خود را در ترسیم آینده جهان به رخ هم بکشند نقش و جایگاه هر کدام از این گفتمانها دارای عقبه اجتماعی و سیاسی استکه در برخی مواقع میتوان سیال بودن رفتار سیاسی آنها را در تاریخ مرتبا مشاهده کرد. گفتمانهای سیاسی رایج در منطقه خاورمیانه شامل چهار گفتمان غالب است: · تفکر تشیع محور مقاومت، · تفکر سلفی مورد استفاده اکثر پادشاهان عربی که خود را وارث سلف صالح و ادامه دهنده سیر خلفا میدانند · تفکر وهابی که خود را از تفکر سلفی جدا نمیداند اما به واسطه اجتهاد در زمینه تکفیر و جهاد، وجود سایر مذاهب در منطقه را بر نمیتابد و به دنبال تصفیه منطقه از سایر تفکرات است تفکر وهابی پتانسیل عظیمی در تشکل سازی مخفی و ایجاد حکمرانی در مناطق تصرف شده دارد و به سرعت به ساختار حاکمیتی تبدیل میشود. این تفکر نیازی به ایجاد مقبولیت اجتماعی و جامعه سازی نمیبیند به همین دلیل بازه زمانی مورد نیاز برای تشکیل حکومت آن در یک شهر ۱۰۰ هزار نفری به اندازه جمع آوری ۱۰۰ نیروی رزمی است. میتوان ادعا کرد کل پهنه سوریه را در شرایط فعلی با نیرویی به اندازه ۳۰ هزار نفر در اختیار میگیرد. این تفکر قابلیت فراوانی در گسترش پهنه حکمرانی خود دارد رعب و ترس از این گروه، پیش از رسیدن نیروی نظامی آن، سبب سقوط هر منطقهای میشود. رها گذاشتن تفکر وهابی اگر منجر به درگیری داخلی میان آنها نشود، میتواند سبب از بین رفتن مرزهای سیاسی در کل منطقه و تشکیل یک امپراتوری شود. · تفکر اخوانی: این تفکر تاکنون به عنوان تفکر نوین و جایگزین تفکر سلفی در دنیای عرب مطرح بود لیکن امروزه نه تنها متفکر برجستهای ندارد بلکه با پایان عمر سیاسی حکومت اخوانی مرسی در مصر و گرایش حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان به سمت تفکرات قومیتگرایانه، در عمل قابلیت خود برای معرفی به عنوان مدل حکومتی جایگزین از دست داده است. · برخی تفکرات ملی گرایانه مانند ترک گرایی یا عرب گرایی که در این منطقه منشا ساختار حکمرانی بلند مدت نبوده و در افت و خیز حوادث منطقهای به سرعت افول میکند به یقین می توان حضور ایران در سوریه را تلاقی تفکر وهابی و تشیع دانست پنجه در پنجه شدن دو تفکر برتر منطقه. این زور آزمایی پیش زمینهای برای تعیین عیار هر کدام از این دو تفکر برای کسب برتری در منطقه بود. در دسامبر ۲۰۰۴ ملک عبدالله اردن نظریه هلال شیعی را مطرح ساخت این نظریه شاید آنگونه که در مجامع سیاسی به آن اهمیت داده شد در رسانه انعکاس نیافت اما بعدها در ۲۰۱۸ سبب اتحاد حکمرانان سلفی با تفکر وهابی گردید به گونهای که تمام حکمرانان منطقه خود را درصف بندی مقابل تفکر شیعی قرار دادند. ترس از هلال شیعی در ابتدا سبب گردید کشورهای منطقه راه نجات خود را در نزدیکی بیشتر به آمریکا بدانند و ترامپ و به ویژه داماد یهودی وی جرالدکوشنر، این جریان وابستگی را، به سمت تاسیس کریدور عربی عبری سوق داد تا بتواند شبکه سازی لازم برای تشکیل خاورمیانه جدید و یا هلال عبری-عربی را ایجاد کند این شبکه سازی لازمه اصلی تداوم سلطه و هژمون ایالات متحده بر منطقه بود تمام این عوامل راه را برای همراهی اسلام سلفی با تفکر وهابی در سورریه توجیه میکرد. اما این اتحاد برای اولین بار در منطقه ایجاد نشد و ریشه در تاریخ نه چندان دور دارد. از ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ امارات و عربستان منافع خود را در همراهی با القاعده افغانستان با تفکرات جهادی میدیدند تا برای تقابل با انقلاب ایران در وحله نخست بدیلی ایدئولوژیک ایجاد کنند و در وحله بعد با درگیر کردن ایران به ساز و کار تقابل مجاهدین افغان با طالبان، انقلاب ایران را درگیر جنگ غیر مستقیم در مرز شرقی، و مستقیم در غرب، با عراق کند و صد البته آمریکا نیز از فرصت به دو طریق استفاده کرد اول برای تقابل با شوروی و درگیر کردن آن در افغانستان و دوم برای شبکه سازی در جهت ایجاد اتحادیهای از میان کشورهای حامی برای تثبیت نفوذ خود در منطقه این اتحادیه به نام شورای خلیج(فارس)، که در حال حاضر تنها کارکرد ضد ایرانی دارد و جنبههای اقتصادی سیاسی و اقتصادی آن به دلایل مختلف قابل توجه نیست. اکنون نیز همان شبکه سازی تحت نام اتحادیه عربی برای مقابله با محور مقاومت تشکیل شده و حمایت کشورهای پادشاهی عربی با تفکرات سیاسی سلفی را برای گروههای تکفیری وهابی ایجاد کرده است و امید دارد که با این تفکر بتواند موج تشیع را فروکاهد موجی که پس از شکست آمریکا در حاکمیت سازی در عراق ایجاد شد و با هدف حذف اسراییل و سلطه آمریکا در منطقه سبب اتصال حلقههای مقاومت در منطقه شد. اتحاد دیگری که در منطقه بر علیه محور مقاومت ایجاد شد محور اخوانی است این محور نیز نیروی قابل توجهی در منطقه شامات به واسطه شاگردان رشید رضا دارد اما علیرغم قدمت زیاد تاکنون موفق به ایجاد گفتمان حاکمیتی یا بسیج تودهها نشد و بیشتر به صورت گفتمان تکنوکرات مذهبی (مانند نهضت ازادی در ایران) ظاهر شد. در سال ۱۹۸۲ قیام این گروه توسط ارتش سوریه سرکوب شد در شورش ۲۰۱۸ نیز عملا نیروهای میدانی این نهضت در گفتمان وهابی ناشی از النصره و داعش دچار گرایش به این گروهها شدند. حزب حاکم ترکیه، عدالت و توسعه، نیز ابتدا با گرایش اخوانی بر سر کار آمد و در ابتدا سعی در تقویت گروههای اخوانی در منطقه داشت اما به دو دلیل در سیاست میدانی خود تغییر ایجاد کرد اول ناکامی گروههای اخوانی در فضای سوریه و دوم غالب شدن تفکرات قومیتگرایانه اردوغانی در راهبرد این کشور. ترکیه نیز به مانند اتحادیه عرب، اقدام به ایجاد اتحادیه کشورهای ترک زبان یا (Organization of turkic state) در ۳ اکتبر ۲۰۰۹ با مشارکت کشورهای آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان تاسیس و کشورهای هلند، ترکمنستان و قبرس شمالی به عنوان ناظر کرد. اما در عمل تا مغولستان و اوبغورستان در چین امتداد دارد. این فدراسیون به رهبری ترکیه به سرعت به یک اتحادیه اقتصادی- نظامی تبدیل شد و در سال ۲۰۲۲ عملکرد خود را در جنگ قره باغ نشان داد. این اتحادیه از شکاف ایجاد شده توسط ایران و ارمنستان از یک سو و از سوی دیگر کمربند کردی رنج میبرد و خود را ناگزیر از تقابل با آنها میداند. ترکیه با استفاده از حمایت خود از اویغورهای چین و با استفاده از نفوذ وهابیت در مدارس ازبکستان و قزاقستان یک نیروی نظامی با استفاده از سمپاتهای وهابی با تاکید بر قومیت ترک ایجاد کرد و ابتدا آن را در نبرد قره باغ مورد استفاده قرار داد گرچه ترکها با پیروزی از این نبرد خارج شدند اما ایران مانع از اتصال مرز آذربایجان و ترکیه شد و از موفقیت راهبردی این جبهه جلوگیری کرد ترکیه نیز ادامه این نبرد را به زمانی دیگر موکول کرد. این اتحادیه خط نبرد خود را در سوریه قرار داد تا هم تکلیف کمربند کردی را روشن کند و هم با دست و پنجه نرم کردن با ایران و نشان دادن قدرت خود ایران را از مداخله در امور منطقه و حمایت از ارمنستان منصرف کند. تقابل جبهه ترکی و جبهه مقاومت با ابتکار ترکیه در حساسترین زمان در سوریه رقم خورد. جبهه مقاومت درگیر نبردی شدید با اسراییل با حمایت آمریکا و اروپا بود و سوریه برای دوری از هدف قرار گرفتن توسط اسراییل تمام نیروهای وابسته به ایران را محدود کرده بود و شرایط را به ممنوعیت ورود ایران به سوریه به هر شکل تغییر داده بود تا جایی که اجازه فرود هواپیماهای ایرانی را در دمشق نمیداد. در دوم آذر ۱۴۰۳، یک هفته قبل از حمله مسلحین، حتی اجازه فرود به هواپیمای مسافربری ایرانی را نداد و آن را به تهران باز گرداند. به عبارت دیگر حضور ایران در سوریه نزدیک به صفر شده بود ایران نیز تمرکز خود را بر نبرد حزب الله در لبنان با اسراییل قرار داد. سوریه از متحدین خالی و سیاست دولت و ارتش بشار، کاهش تنش با تمام دشمنان، بالاخص اسراییل بود. ایران از عدم همراهی سوریه در نبرد لبنان و باز نکردن جبهه جدید در جولان ناامید بود و بشار نیز با انتخاب پزشکیان به ریاست جمهوری در ایران، خاطره سفرش در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی در سال ۱۳۹۷ به تهران و به هم ریختگی در سیاستمداران ایرانی با استعفای وزیر خارجه و عدم حمایت روحانی از سوریه را در ذهن مرور کرده و ایران را جبهه قابل اعتمادی برای تکیهکردن نمی یافت روسها نیز درگیر اوکراین بودند به همین جهت سیاست عدم تنش در منطقه و فاصله گرفتن از ایران را دنبال کرد. گرچه برخی تحلیلگران بشار را متهم به فاصله گررفتن از ایران میکنند اما به واقع این نظر بشار را نمیتوان نادیده گرفت که ((وقتی ایران هدف قرار گرفتن خاک خود در ترور هنیه یا در حمله اسراییل به مراکز نظامی تهران را بی پاسخ میگذارد و دفاعی از خود نمیکند چگونه میتوان به کمک آن امیدوار بود؟)) به همین دلیل بشار نیز خود را تنها یافته و سعی در کاهش هزینههای همراهی با محور مقاومت داشت. به عبارتی خود را از محور مقاومت خارج نمود. ترکیه با علم به عدم حضور ایران در سوریه و آشفتگی در سیاستمداران ایرانی و همچنین ضربات وارد شده بر پیکر مقاومت در لبنان به سرعت با نیروهای اتحادیه ترکستان تحت پوشش جبهه تحریر الشام وارد عمل شد و خود را به دمشق رساند. گرچه تجهیزات و امکانات این گروه به روز بود اما وقتی در هم پاشیدن ارتش عربی سوریه را با مقاومت ۳ هفتهای (تا امروز) کردها در منج مقایسه میکنیم متوجه میشویم کوچکترین گروه منسجم چریکی نیز میتوانست در مقابل این سقوط دومینو وار مقاومت کند اما ارتش سوریه نیز مدتها پیش خود را با بی عملی و تنش گریزی سیاستمداران خود، در مقابل ضربات خارجی، انطباق داده بود. بیشک دولت سوریه به تاریخ پیوسته و دشمنان شمالی ترکیه و جنوبی آن (اسراییل) آن چنان ضربهای به آن وارد کردهاند که حاکمیت در سوریه در ۲۰ سال آتی دیگر شکل نخواهدگرفت و به طبع آن ملت نیز یکپارچگی خود را از دست خواهد داد و به سرنوشتی به مراتب بدتر از لیبی دچار خواهد شد چرا که اولا تحریر الشام قدرت کافی برای تسلط بر سوریه را ندارد و دوم اینکه از خلا ساختاری تفکر وهابی در جامعهسازی رنج میبرد انشقاق پنج گروه تشکیل دهنده این جبهه وعدم حضور حامیان نظامی ترک تبار در ادامه سبب گسترش همه نوع تفکر در اقلیم سوریه بالاخص تفکرات افراطی چون داعش خواهد شد. و به ناچار تمام اقوام به سمت تشکیل گروههای مسلح و حفاظت از خود با استفاده از شاخههای نظامی پیش خواهند رفت. شاید بتوان رفتاری چون جنگ داخلی لبنان بین ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ با حمله خارجی اسراییل را برای آن شاهد بود. فضایی که از دل آن با وجود برتری قوات لبنانیه سمیر جعجع، نیروهایی چون حزب الله لبنان پا به عرصه گذاشتند. شاید از دل اقلیم هزار پاره سوریه، علویون حزب الله جدیدی رقم بزنند. و این تهدیدی است که اسراییل از آن بیم دارد. دستاوردها و ناکامیهای ایران در سوریه سقوط دولت سوریه در نگاه برخی تحلیلگران سخیف در ایران دستاوردی چون کاهش هزینه برون مرزی برای ایران را دارد و امید غربگرایان برای هموار شدن مسیر برای افتادن در دامان غرب را به همراه خواهدداشت. گروه دیگری از تحلیلگران نیز سقوط سوریه را ضربهای هولناک به پیکره مقاومت میدانند و دلایل زیر را برای آن مطرح میکنند. · از دست رفتن سرمایه گذاری ایران در طی سالها در سوریه · قطع خط امدادی به لبنان · متلاشی شدن کریدور تجاری ایران از چابهار تا مدیترانه · رونق کریدور عرب مد و ترک مد و در حاشیه قرار گرفتن ایران · تجدید پیمان ابراهیم و وحدت عربی- عبری و تقویت اتحاد علیه ایران · قدرت گرفتن اتحادیه ترکی و ایجاد جنگ جدید در قفقاز به منظور ایجاد کریدور زنگزور در کوتاه مدت و قطع مرز ارمنستان با ایران · از بین رفتن قدرت بازدارندگی ایران · از دست رفتن قراردادهای تجاری با سوریه بالاخص استخراج فسفات که با سرمایه گذاری به عمل آمده در مکران، ایران را به بزرگترین صادر کننده این محصول تبدیل میکرد · در معرض خطر قرار گرفتن عراق از مرز شرقی · بازتولید و تکثیر تفکر وهابی مانند داعش در منطقه بالاخص عراق · از بین رفتن قدرت نظارتی ایران بر جولان اشغالی و ایجاد عمق استراتژیک برای اسراییل تا مرز عراق · از دست رفتن بخش زیادی از قدرت بازدارندگی ایران · بی اعتمادی حلقههای محور مقاومت به ایران · کاهش سرمایه اجتماعی در میان نیروهای حامی مقاومت در داخل ایران اما ایران سوریه را خیلی پیشتر، در سال ۱۳۹۷ در سفر بشار به تهران از دست داد، در به هم ریختگی سیاسی در تهران، درمرکز جبهه مقاومت، و در استعفای وزیر خارجه و بی تفاوتی روحانی در جایی که دولت حاضر به هزینه دادن حتی در حد یک ملاقات معمول با اسد نبود. اکنون نیز در دوره پزشکیان نیز حتی برای دفاع از خاک خود حاضر به هزینه نیست. سوریه نیز در اقدامی منطقی ارتباط خود را با ایران قطع کرد تا هزینه کمتری، به زعم خود، در همراهی با ایران بدهد. قراردادهای تجاری نیز با عدم فعالیت اتاق بازرگانی ایران و سوریه فراتر از تفاهم نامه نرفت. سرمایه های نظامی و پایگاههای ایران نیز یک سال پس از ایجاد محدودیتهای دولت سوریه در عمل متروک شده بودند. محور مواصلاتی ایران نیز از سمت دمشق کاملا قطع بود و اندک ارتباطی از سمت لاذقیه با لبنان وجود داشت. در مورد کاهش قدرت بازدارندگی نیز بیش از آنکه کاهش بازدارندگی نتیجه سقوط سوریه باشد، سقوط سوریه معلول کاهش بازدارندگی ایران، منفعت سنجیهای کوتاه مدت نابخردانه برخی سیاستمداران،از سمت ایران و به همان مقدار از سمت دولت سوریه بود. این فرایند نتیجه بذر این حادثه در دولت روحانی گذاشته شد و بی عملی در دوره پزشکیان به بلوغ رسید و چنانچه بازدارندگی کشور ترمیم نشود در آینده باید شاهد ضرباتی از سوی محور عربی عبری و ترکی، باشیم. برخی تحلیلگران عدم توان سوریه برای بازسازی اقتصاد جنگ زده خود را عاملی برای عدم صرفه اقتصادی حضور در سوریه میدانند. درحالی که کشور سوریه ثروت فراوانی در زمینه معادن فسفات دارد منابعی که با اندک سرمایه گذاری امکان تبدیل شدن سوریه به بزرگترین صادر کننده کود فسفات در دنیا را داشت. منابع نفتی شرق فرات که توسط کردها و آمریکاییها غارت میشود ولی نه دولت سوریه ارادهای برای باز پس گیری منابع نفتی داشت و نه ما قراردادها را به مرحله اجرا رساندیم. زمان برای سرمایه گذاری و استخراج ثروت در سوریه سپری شده و فقر حاکم بر سوریه سبب دور شدن مردم این کشور از آرمان مقاومت و یا حتی استقلال خواهی خود شده است. نمیتوان مردم سوریه را ملتی یکپارچه دانست که حتی کمک خیر خواهان را برای حفظ استقلال خود پذیرا باشد. اما بزرگترین ناکامی ایران را نه در سوریه که در داخل ایران باید جستجو کرد و آن را در کاهش جایگاه اجتماعی سیاستمداران ایران در میان حامیان مقاومت در داخل کشور دانست هنگامی که ثبات در تشخیص راهبرد مناسب در منطقه وجود نداشته باشد مردم نیز اعتماد خود را به سیاستهای نظام از دست میدهند. همانگونه که بی عملی سیاستمداران سوری، مردم و ارتش سوریه را نسبت به هجمه خارجی و ارزشهای یک ملت بیتفاوت کرد. بیعملی دولت ما نیز بیتفاوتی حامیان و دلسوختگان انقلاب را دارد. به یقین میتوان سرمایه گذاری غرب بر روی ایجاد گسل در جامعه ایران با اعمال فشار اقتصادی- تقویت گسلهای قومی و جنسیتی، را دید و با توجه یه سیاستهای دولت جاری باید شاهد تکانههایی در جامعه ایران باشیم، و با کاهش سرمایه اجتماعی سیاستمداران در میان طیف حامیان نظام، میتوان انتظار داشت این تکانهها عمق بیشتری نسبت به آشوبهای گذشته داشته باشند. تنها راه جلوگیری از این شکاف تبیین صریح و شفاف دلایل عدم امکان حمایت از سوریه است تا بتوان سرمایه حامیان مقاومت را بازسازی کرد. باید بازدارندگی کشور را تجدید کرد و به وسیله آن غرور ملی را تقویت نمود قدر مسلم حفظ سوریه در شرایط فعلی برای ایران امکانپذیر نیست حاکمیت، ارتش و ملیت سوریه تعاریف خود را از دست داده و بازیابی آن توسط دولت خارجی امری هزینهبر و حتی غیر ممکن است. باید منتظر بود و امید داشت ناتوانی تفکر وهابی در جامعه سازی، در سوریه ،بر خلاف افغانستان، با مردمی با سطح تحصیلات و فرهنگ بالاتر سبب نمایش ناکامی این تفکر گردد و آن را به عقب باز گرداند. شاید بتوان امید داشت پس از سوختن عقاب پرچم سوریه ققنوسی پدیدار گردد شاید از دل ناامنی به وجود آمده در سوریه گروههایی چون حزب الله بدرخشند که در حالی که حتی ایران یا هیچ کشوری نقشی در به وجود آمدن آن نداشته است. استفاده با ذکر نام میلیتاری مجاز است