برترین های انجمن

  1. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      8,670


  2. mehdipersian

    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      3,035


  3. MF44

    MF44

    Members


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      1,391


  4. scorpion57

    scorpion57

    Editorial Board


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      1,080



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 13 اسفند 1403 در همه مناطق

  1. 5 پسندیده شده
    دهه هفتاد میلادی در اوج جنگ داخلی لبنان و زمانی که امام موسی صدر و شهید چمران در لبنان فعال بودند رژیم صهیونیستی منافقانه پیشنهاد تقسیم لبنان و تشکیل یک کشور مسیحی را مطرح کرد در آن زمان مسیحیان از این اقدام استقبال و از غرب وصهیونیستها درخواست پشتیبانی کردنداما محافل مسلمان به خصوص شیعه مخالفت کردند و همان زمان گفتند چنین کشوری اسراییل دوم خواهد بود و این توطئه در لبنان خنثی شد حالا همان نسخه را صهیونیستها قصد دارند در سوریه اجرا کنند باید امیدوار باشیم سوری ها همت کنند و کشورشان را نجات دهند وگرنه این فتنه (=اسراییل دوم )سالها ادامه خواهد یافت !
  2. 4 پسندیده شده
    رسانه های اسرائیلی: کشور جدیدی در خاورمیانه در حال رشد است دروزی‌ها با حمایت رژیم صهیونیستی اکنون کنترل کامل منطقه سویدا در جنوب سوریه را در اختیار دارند. سویدا تقریباً نیم میلیون نفر جمعیت دارد. بیش از ۸۵ درصد دروزی و تقریبا ۱۰ درصد مسیحی هستند. این منطقه، بدون شک امن‌ترین منطقه برای مسیحیان در سوریه است. سویدا اولین کشور غیر مسلمان خاورمیانه بعد از اسرائیل خواهد شد.
  3. 4 پسندیده شده
    بسم ا.. بخش سوم جنگ دوم جهانی گاراند و همکارانش هنگام بررسی طرح های موجود برای سلاح آینده نیروی زمینی ایالات متحده در شرکت اسپرینگفیلد ماموریت پیدا نمود تا سلاحی را طراحی کند که جایگزین نمونه ام-1903 شود . این سلاح ، طراحی منسوخی داشت و بدلیل وزن بیش از حد و سرعت شلیک پائین ناشی از مکانیزم گلنگدنی با صحنه های نبرد جدید قابل انطباق نبود . گاراند پس از بررسی چالش های موجود دریافت که موثرترین فناوری که می تواند سرعت شلیک سلاح را افزایش دهد ، بهره گیری از انرژی ناشی از سوختن گاز باروت و استفاده ازآن جهت بکارانداختن مکانیزم درون سلاح ، بیرون انداختن پوکه و قراردادن یک فشنگ جدید در جان لوله است. به همین دلیل گاراند یک ساختار پیستونی جدید را طراحی نمود که درآن ، یک خروجی در جلوی سلاح ، گاز حاصله از سوختن باروت را مجدداً به درون سلاح بازمی گرداند تا پیستون موجود درآن به عقب حرکت کند . این پیستون به یک میله متحرک متصل می گردید و همانطور که به عقب رانده می شد ، ساختاری را به حرکت درمی آورد تا فشنگ جدیدی را وارد جان لوله کند. علاوه براین ، سلاح طراحی شده توسط گاراند از یک گیره/شانه ( خشاب ) فشنگ هشت عددی بهره می برد که پس از شلیک آخرین گلوله ، به بیرون از سلاح پرتاب می گردید که صدای ناشی از خروج آن ، به یکی از اصوات مشهور جنگ دوم جهانی مبدل شد. گاراند در شرق آسیا یک عضو سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده در حال شلیک با ام- یک گاراند بدین ترتیب، طرح موسوم به تی1ئی2 جان گاراند که نمونه اصلاح شده از گونه آزمایشی سال 1926 بود ، درسوم اوت سال 1933 بعنوان سلاح نیمه خودکار سازمانی ارتش ایالات متحده و با شناسه ام-یک انتخاب گردید . این سلاح جایگزین نمونه اسپرینگفیلد ام -1903 بعنوان سلاح انفرادی استاندارد شد ، هر چند گونه ام-1903 آ-4 ، تا سال 1944 همچنان به عنوان سلاح تک تیرانداز درسازمان رزمی یگانهای مسلح ارتش آمریکا مورد استفاده قرار می گرفت . برهمین اساس ، پس از برنامه ریزی های اولیه ، کمی بیشتر از 4 میلیون قبضه تفنگ ام-یک توسط سه شرکت اسپرینگفیلد ، هارینگتون-ریچاردسون و هاروستر تولید گردید . به تقریب همه بررسی های صورت گرفته روی سلاح نیمه خودکار گاراند نشان می دهد که با وجود مزیت های غیرقابل انکار درازای این سلاح یکی از چالش های پیاده نظام برای استفاده ازآن در میدان نبرد بود مزیت نیمه خودکار بودن ام-یک ، قدرت آتش قابل توجهی را برای ارتش ایالات متحده بوجود آورد، چرا که تمامی ارتش های متحدین ( آلمان ، ژاپن و ایتالیا ) تنها به تفنگ گلنگدنی ( bolt-action rifles) مسلح بودند که شلیک سریع با آن نیاز به مهارتهایی داشت که بخش قابل توجهی از سربازان ، فاقد آن بودند. این مساله ، یعنی افزایش قدرت آتش واحدهای پیاده نظام کوچک ارتش آمریکا باعث شد تا روند تجهیز تمامی ارتش های درگیر به سلاح های نیمه خودکار و حتی خودکار شدت بیشتری پیدا کند . اهمیت این مساله به جایی رسید که ژنرال مک آرتور پس از اتمامی درگیری دریکی از جزایر اقیانوس آرام در جایی ادعا نمود که تفنگ ام-یک به شیوه ای عالی عمل می کند و براساس تجربیات بدست آمده در شرایط جنگی و بدون تنظیف مجدد می تواند تا هفت روز متوالی عملکرد دلخواه ارتش را از خود به نمایش گذارد . علاوه براین ، ژنرال پاتون در ژانویه 1945 در پاسخ به سئوالی در این خصوص مدعی شد که تفنگ ام-یک ، بهترین سلاحی است که تا کنون ابداع شده است. با تمامی این اوصاف ، تیراژ تولید ام-یک در آغاز بسیار آهسته بود بطوریکه ارتش آمریکا نخستین ام-یک خود را در اواخر سال 1937 دریافت کرد و تا پیش از ورود واشنگتن به جنگ درسال 1941 روزانه تنها 600 قبضه از این سلاح ساخته می شد ولی به محض اینکه ارتش ژاپن به پرل هاربر حمله کرد و ایالات متحده نیز وارد جنگ گردید ، به شکل طبیعی ، سفارش ها بیشتر و بدنبال آن ، تعداد تحویلی افزایش یافت بطوریکه اوج عملکرد خط تولید شرکت اسپرینگفیلد ، 4000 قبضه در روز بود. از معدود تصاویر ام- یک های به غنمیت درآمده توسط واحدهای چترباز ورماخت - جنگ دوم جهانی در میانه تولید این سلاح ، به ناگاه شایعه ای مطرح شد که صدای مشهور بیرون پریدن گیره خالی فشنگ از درون سلاح ام- یک به بیرون ، باعث می شد تا سربازان دشمن متوجه شوند فشنگ سرباز آمریکایی تمام شده و در آسیب پذیرترین حالت ممکن ( یعنی هنگام بارگذاری گیره جدید حامل فشنگ ) به وی حمله کنند ، به همین دلیل گاراند و شرکت اسپرینگفیلد تصمیم گرفتند تا به جای مواد فلزی از ترکیبات متفاوتی برای تولید این قطعه استفاده کنند ولی بررسی های صورت گرفته نشان می داد که واقعاً چنین چیزی صحت ندارد و برای شنیدن صدای پینگ خروج شانه خالی باید به فاصله نزدیکی از آن قرار داشت. یک عضو ارتش کره جنوبی مسلح به ام- یک گاراند ابتدای دهه پنجاه میلادی تا انتهای جنگ کره از روز پایان جنگ دوم جهانی درسال 1945 تا بسته شدن خط تولید در خاک ایالات متحده به سال 1957 ، چیزی در حدود 1.5 میلیون قبضه سلاح ام-یک به ارتش تحویل گردید و همزمان با آن ، بسیاری از سلاح های استفاده شده در جریان جنگ دوم جهانی پس از بازسازی در انبارهای ارتش ذخیره شدند . در این بین نیروی زمینی ارتش آمریکا نیزبه سال 1951 نسخه ام-یک سی را بعنوان سلاح تک تیرانداز خود پذیرفت و یکسال بعد نیز مجموعه دوربین و شعله پوش جدیدی را بدان اضافه و سپس وارد خدمت نمود. اما بسیاری از تفنگ های ام-یک استاندارد ارتش پس ازارسال به جنگ کره و تحویل به نیروهای سازمان ملل ، به نمونه استاندارد دی که ویژه تک تیراندازی بود ارتقاء پیدا کردند ولی همچنان ام-یک سی سلاح اصلی نیروهای آمریکایی و بخصوص واحدهای سپاه تفنگداران بشمار می رفت . این سلاح ها به شکل گسترده ای در جنگ کره بکار رفت و با اتمام جنگ به متحدان ایالات متحده و درنهایت ارتش های دشمن سابق نظیر آلمان ، ژاپن و ایتالیا نیز تحویل گردید . یک عضو ارتش کره جنوبی در حال شلیک با نارنجک تفنگی تفنگ نیمه خودکار ام- یک گاراند شلیک با تفنگ نیمه خودکار ام- یک گاراند - اسفند 1403 به ابعاد سلاح ، بارگذاری مهمات و از همه مهم تر ، شارژ مهمات هنگام برخورد به اهداف دقت کنید ... https://www.aparat.com/v/trkaj31 جان گاراند به پاس تلاش های خود برای تولید سلاح دو مدال دولتی شامل مدال خدمات شایسته درسال 1941 و مدال لیاقت درسال 1944 را دریافت کرد ،اما هیچ حق امتیازی برای طرح به وی تعلق نگرفت چرا که تمامی ابداعات به نام دولت ایالات متحده ثبت شده بود و گاراند صرفاً بعنوان یک مهندس برای شرکت اسلحه سازی اسپرینگفیلد حقوق دریافت می نمود در دوره 34 ساله همکاری با معاونت اسلحه سازی ارتش آمریکا هرگز بیشتر از 12 هزار دلار درسال نشد . با این حال تلاش هایی صورت گرفت تا به منظور قدردانی از تلاش هایش ، یک چک صد هزاردلاری به او اعطاء شود ولی لایحه آن در کنگره رد گردید.بدین ترتیب ، گاراند درسمت خود بعنوان مهندس ارشد اسپرینگفیلد باقی ماند تا اینکه درسال 1953 بازنشست و بیست سال بعد به سال 1974 درگذشت در حالی که هنوز در اسپرینگفیلد ماساچوست زندگی می کرد. اما این پایان کار تفنگ ام-یک نبود. نسخه پایه ام-14 نسخه ئی بی آر ام -14 ام- یک پس از سال 1957 درسالهای انتهایی دهه پنجاه میلادی ، ارتش ایالات متحده احساس کرد که مزیت نیمه خودکار بودن تفنگ ام-یک بتدریج در حال رنگ باختن است به همین دلیل تولید طرح جدیدی با شناسه ام-14 را بعنوان سلاح سازمانی نیروی زمینی دردستور کار خود قرارداد که بدلیل استفاده ازیک خشاب خارجی بیست فشنگی به جای شانه هشت فشنگی و کالیبر قدرتمندتر 51×7.62 م.م استاندارد ناتو که با عنوان وینچستر 0.308 نیزشناخته می شد ، قابلیتهای بهتری را به نمایش می گذاشت . اما همانطور که ام-یک بصورت ناگهانی از خدمت خارج نشد ، ام-14 امروزه نیز بعنوان یک سلاح تک تیرانداز در خدمت ارتش ایالات متحده قرار دارد . نمای بُرش خورده گاراند جایگزینی آهسته ام -یک گاراند ( 1970-1957 ) تا میانه دهه شصت میلادی ، گونه ام-یک دی بعنوان سلاح تک تیرانداز از خدمت خارج و به جای آن سلاح ام-21 با کالیبر 7.62 م.م جایگزین آن گردید تا بعنوان سلاح اصلی تک تیراندازی ارتش آمریکا خدمت کند . علاوه براین ، از ابتدای دهه شصت میلادی تا میانه های دهه مذکور ، ام-یک خدمات خود را در ویتنام ارائه داد و تا سال 1965 میلادی، ام-14 بصورت محدود وارد صحنه نبرد در این کشوری آسیایی گردید در حالی که نیروهای ذخیره ، گارد ملی و نیروی دریایی ارتش ایالات متحده تا ابتدای دهه هفتاد میلادی همچنان از ام-یک بعنوان سلاح اصلی خود استفاده می کردند. اما دلیل این امر چه بود ؟ بررسی های صورت گرفته بر روی تاریخچه طراحی تولید ام-یک و سپس ام-14 نشان می دهد که درست به مانند تبدیل طرح تی1ئی2 به ام-یک ، گونه تی-44 نیز درسال 1957 به ام-14 مبدل شده بود ولی شرکت اسلحه سازی اسپرینگفیلد برای تولید این سلاح جدید مجبور شد تا یک تجدید نظر کلی در خط تولید خود صورت دهد و همین امر نیز باعث گردید تا روند اصلی ، یکسال بعد یعنی در سال 1958 آغاز و نخستین سلاح های عملیاتی نیز صرفاً در ابتدای سال 1959 به یگانهای رزمی تحویل گردد. علاوه براین ، نرخ تولید نیز بسیار آهسته بود و لشکر 101 هوابرد ارتش ، نخستین یگانی بشمار می آمد که بطور کامل ام-یک های خود را از رده خارج و ام-14 های جدید را دریافت و نهایتاً تا انتهای سال 1961 کاملا به این جنگ افزار مسلح گردید . پایان کار شرکت اسپرینگفیلد درسال 1968 ، رابرت مک نامارا وزیر وقت دفاع ایالات متحده ، براساس یک تصمیم شخصی و البته بحث برانگیز سیاسی شرکت دولتی اسپرینگفیلد را منحل نمود و این مکان ، اکنون بعنوان یک مجموعه تاریخی توسط پارک ملی آمریکا اداره می شود. ورود به سازمان رزم ارتش های خارجی دوره خدمت ام- یک گاراند به سازمان رزمی ارتش ایالات متحده محدود نشد و با آغاز بازسازی ارتش های هم پیمان و حتی کشورهای دشمن که اینک به متحدین آمریکا تبدیل شده بودند روند ارسال سلاح مذکور به منظور تجهیز آنان ، شروع شد تا جایی که ارتش یونان تا اواخر دهه هفتاد میلادی همچنان از ام-یک بعنوان تفنگ استاندارد ارتش خود بهره می برد و حتی پس از خارج شدن این سلاح از خدمت عملیاتی دردهه نود میلادی ، همچنان بعنوان سلاح استاندارد برای برگزاری دوره های آموزشی مورد استفاده قرار می گرفت . آخرین ارتشی نیزکه ام-یک را بصورت گسترده در اختیار داشت ، ارتش هائیتی بود که البته سازمان مذکور درسال 1994 بطور کامل منحل گردید . یگان تشریفات ارتش کره جنوبی مسلح به ام- یک گاراند کاربرد بعنوان سلاح یگانهای تشریفات ارتش آمریکا از سلاح ام -یک بعنوان جنگ افزار اصلی برای واحدهای آموزشی ، تشریفات و گاردهای احترام بصورت محدود استفاده می کند و ارتش های اروپایی نظیرگارد سلطنتی نروژ نیز کاربر اصلی سلاح مذکور در این نقش است. با وجود تمامی مزیت هایی که ام-یک درزمان خود به ارتش های دارنده آن ، ارائه می داد ولی این سلاح قطعاً بدون ایراد نیز نبود. ام-یک گاراند با وزن حدود 10 پاوند ( حدود 4 کیلوگرم ) به سربازانی برای حمل نیاز داشت که قدرت جسمانی بالایی را دراختیار داشته باشند . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 
  4. 2 پسندیده شده
    ویدئو از روایت سرهنگ آمریکایی از بمباران ایران توسط B-52 ها سرهنگ لارنس ویلکرسون خبره نظامی آمریکایی در گفت و گویی به تحلیل فنی بمباران ایران توسط جنگنده‌های آمریکایی و به ویژه بمب‌افکن‌های B52 پرداخت و ضمن سنجش ریسک چنین درگیری نظامی، به ارزیابی تخمین میزان خساراتش پرداخت و پیش بینی کرده پس از این حمله ایران بسیار خشمگین یک کشور دارای سلاح اتمی خواهد شد. با زیرنویس فارسی می‌بینید و می‌شنوید. لینک ویدئو : منبع
  5. 1 پسندیده شده
    گارد احترام ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مسلح به تفنگ نیمه خودکار ام- یک گاراند به لطف خداوند ، نُه هزارمین پست در انجمن میلیتاری در بازه زمانی 26 دی 1392 تا 26 دی 1403 ارسال شد با این حال ، متن پیش رو به تقریب نخستین تلاش برای ارائه یک مطلب در حوزه سلاح های سبک است و این امکان وجود دارد که برخی اصطلاحات بخوبی برگردان نشده باشد . مقدمه : دنیای تولید جنگ افزار برای نخستین بار در اواخر دهه 1800 میلادی با فناوری مسلسل و بارگذاری خودکار مهمات آشنا شد ، با این وصف ، فناوری مذکور ابتدا در سلاح های کوچک کمری به کاررفت چرا که تطبیق آن با سلاح های بزرگتر درآن زمان ، یک چالش بزرگ محسوب می شد . اما جنگ نخست جهانی ارزش و اهمیت قدرت آتش پیاده نظام را به سازمان های نظامی نشان داد تا سرمایه گذاری بر روی طراحی و تولید سلاح های نیمه خودکار افزایش پیدا کند . تلاش ها برای طراحی و تولید سلاح های نیمه خودکار در ایالات متحده ارتش ایالات متحده بلحاظ تاریخی ، نخستین سلاح نیمه خودکار خود را در میانه جنگ دوم جهانی وارد خدمت نمود که اکنون با شناسه ام-یک گاراند ، کالیبر 06-0.30 اینچ شناخته می شود .مخترع این سلاح ، ژان سی گاراند متولد شهر سنت رِمی ایالت کبک ( کانادا) محسوب می شد که درسال 1912 به آمریکا مهاجرت نمود تا کسب و کار کوچکی را برای خود فراهم کند. گاراند پس از دوسال (1914) نام خود را به "جان" تغییر دادکه این درست مقارن با شروع جنگ نخست جهانی بشمار می رفت . بنابراین با رونق گرفتن تولید سلاح به منظور تامین نیازهای جبهه ، گاراند فعالیت خود را در حوزه طراحی سلاح های گرم و بویژه نمونه های خودکار آغاز نمود که یکی از ایده های وی به سال 1916 توسط ارتش ایالات متحده مورد توجه قرار گرفت . این طرح گرچه در گام نخست پذیرفته نشد ، ولی پیشنهاد ارزشمند کار در دفترطراحی شرکت اسپرینگفیلد به سال 1919 به او ارائه گردید ، جایی که برای سالها در آن ماند و تا سمت مدیریت طراحی مهمات پیش رفت و در سال 1953 بازنشسته شد ( گاراند درسال 1974 از دنیا رفت ) ولی بزرگترین دستاورد او در این دوره زمانی ، معرفی سلاح نیمه خودکار ام-یک بود که در تعداد انبوه تولید و به کشورهای مختلفی نیز صادر گردید. راست : جان .سی . گاراند چپ : جان. دی پترسن دو رقیب سرسخت برای طراحی سلاح استاندارد ارتش ایالات متحده در دهه سی میلادی همزمان با تلاش های گاراند برای طراحی یک سلاح نیمه خودکار ، جان .دی. پترسن با ایده خود درخصوص تغییر کالیبر سلاح سازمانی ارتش ، یعنی اسپرینگفیلد مدل 1903 و استفاده از مهمات کالیبر 0.28 اینچی از یک خشاب چهل عددی دایره ای به ارتش آمریکا مراجعه نمود . ایده پترسن آنچنان برای فرماندهان نیروی زمینی ایالات متحده جالب به نظرآمد که تصمیم گرفته شد تا تولید انبوه آن برای تحویل به واحدهای آمریکایی مستقر در فرانسه بسرعت آغاز شود تا برای حمله سرتاسری برنامه ریزی شده درسال 1919 آماده شود. به همین دلیل یک سفارش پانصد هزار قبضه ای به شرکت سازنده ارائه گردید ، اما با رسیدن تعداد تولیدی به عدد شصت وپنج هزار قبضه ، جنگ پایان یافت . جان گاراند در حال آزمایش نسخه اولیه ام-یک در اواخر دهه بیست میلادی شرکت اسلحه سازی دولتی اسپرینگفیلد با وجود اینکه صدای توپها پس از چندسال درگیری خشونت بار اکنون شنیده نمی شد ولی ایده مسلح کردن نیروی زمینی به یک سلاح خودکار همچنان ذهن برنامه ریزان ارتش آمریکا را بخود مشغول کرده بود . پترسن نیز با مشاهده علاقه ارتش به این طرح ، ایده جدید خود را مقامات نظامی درمیان گذاشت و ادعا کرد که یک سلاح با کالیبر 0.27 اینچ برای صحنه نبردی که انتظار می رفت ایالات متحده در آینده باید وارد آن شود مناسب است . به اعتقاد وی ، کالیبر 0.30 اینچ برای یک سلاح خودکار بیش از حد نیاز بوده ، در حالی که مهمات 0.27 اینچ می توانست با دما و لگد کمتری عمل کرده ، پرتابه آن مسیر مستقیم تری را طی نماید ، هدف گیری آسان تری داشته و مهم تر از همه ، تولید آن ارزان تر در می آمد و هر سرباز می توانست مهمات بیشتری را با خود حمل کند. تجهیزات استاندارد انفرادی کمک تیرانداز یک رسد خمپاره انداز ارتش ایالات متحده /جمعی هنگ 503 چترباز از لشکر یازدهم هوابرد تفنگ نیمه خودکار ام- یک و سرنیزه ام-1905 به وضوح قابل مشاهده است اما مهمات مورد نظر پترسن یک مشکل عمده داشت ، بدین معنی که میزان کُشندگی آن کمتر از مقدار محاسبه شده بود و میزان تخریب مهمات نافذ آن بشدت سطح پائینی را به نمایش می گذاشت. این چالش درست زمانی پدید آمد که ارتش ایالات متحده تقریباً قانع شده بود که تک شلیک پیاده نظام باید هدف خود را در 600 یاردی ( حدود 548 متری ) و با حداکثر میزان کُشندگی ، مورد اصابت قرار دهد . بدین ترتیب ، علیرغم اینکه پرتابه طراحی شده توسط پترسن ، در مرحله نهایی پرواز خود بسوی هدف تاثیرگذاری بیشتری داشت ولی تیراندازان نخبه ارتش بیشتر با مهمات طراحی شده 06-30 طراحی شده توسط گاراند سازگاری بیشتری نشان می دادند. این مساله باعث گردید تا گاراند بسرعت از پله های ترقی شرکت اسلحه سازی اسپرینگفیلد بالا رود ، در حالی که تنها یک اتاق به پترسن در معاونت تحقیقات تجربی این شرکت داده شد تا به بررسی های خود ادامه دهد . جان.سی .گاراند ،نشسته و درحالت تیراندازی با نخستین نمونه تولید شده ام-یک توسط شرکت وینچستر ( 10 ژانویه 1941) نظامیان ایستاده از چپ به راست : ژنرال چارلز وسن ( رئیس اداره تسلیحات ) ، ژنرال جرج.ای.لینچ ( فرمانده وقت نیروی زمینی ) ، ژنرال جان.ک. هِر ( فرمانده وقت سواره نظام ) ژنرال گیلبرت استیوارت ( افسر ناظر در شرکت اسپرینگفیلد ) و ژنرال چارلز.تی. هریس ( رئیس وقت معاونت صنایع نظامی ) بدین سان ، رقابتی میان این دوطراح برای تولید یک سلاح خودکار/نیمه خودکار بوجود آمد تا نیازمندی ارتش ایالات متحده برای سالهای پیش رو را تامین کرده و بازار صادراتی مناسبی را بوجود آورد . برهمین اساس ، در ابتدا به نظر می رسید که طرح پترسن برنده باشد ، چرا که سازوکار تأخیری / برگشت ضربه‌ای ( فناوری که منجر به کاهش نیروی عقب‌نشینی و بهبود کنترل سلاح به کار می‌رود که درآن انرژی تولید شده در اثر سوختن باروت ، به تدریج بازگشت داده می شود، که تیرانداز کنترل بیشتری را روی سلاح بدست آورد ) درسال 1925 تقریباً آماده بود و وزن سلاح نیز در حدود 8 پاوند و 2 اونس ( حدود ۳٫۷ کیلوگرم) ثابت نگه داشته شد. علاوه براین ، شبهاتی که درمورد مهمات استاندارد این سلاح بوجود آمده بود نیز پس از آزمایشات متعددی که نتایج تحسین برانگیزی را به نمایش گذاشت ، تا حدودی برطرف گردید . اما همچنان چالش مهمات طراحی پترسن از میان نرفته بود و نیاز بود تا برخی اجزای سلاح مجدد طراحی شده و ساخته شود. جدیدترین نمونه های تولید شده ام-یک گاراند از کارخانه سازنده خارج می شود ژوئن 1942 درمقابل ، طرح گاراند سریع تر پیش می رفت و باید تنها تغییرات جزیی براساس نیاز ارتش را بخود می دید بطوریکه پیکربندی مهمات و مجموعه چاشنی و ترکیب باروت مورد استفاده آن بازطراحی شد ، اما چالش از جایی آغاز شد که تغییرات مذکور مکانیزم شلیک سلاح گاراند قابلیت تطبیق نداشت. در چنین شرایطی ، بسیاری از مهندسین ، ایده اصلی خود را رها کرده و به سراغ طراح های جدید می رفتند ولی گاراند تقریباً متقاعد شده بود که می تواند یک سلاح نیمه خودکار جدید ، برای شلیک مهمات جدید خود بسازد . بدین سبب ، طرح قدیمی 1924 خود را تا حدودی کنار گذاشت و تلاش کرد تا یک سلاح جدیدی را به ارتش پیشنهاد کند . طرح جدید او ، سلاحی با مکانیزم برگشت گاز باروت بود که می توانست فشنگ های جدید کالیبر0.30 اینچ را شلیک کند در حالی که بطور همزمان ، پترسن همچنان براین باور قرار داشت که کالیبر 0.27 اینچ وی عملکرد بهتری دارد. سرهنگ پاول بکوف جمعی گردان 177 عملیات ویژه ارتش شوروی در افغانستان با یک قبضه ام-یک گاراند غنیمتی عکس می گیرد ( سال 1986 ) چالشی که گاراند هنگام طرحی سلاح جدید خود باید با آن روبرو می گردید ، نه تنها قدرت افزون تر فشنگ های دوباره پیکربندی شده بلکه بازخوردهای به نسبت مثبت تر سلاح طراحی شده توسط پترسن در ارتش ایالات متحده بشمارمی رفت . در همین رابطه ، کمیته انتخاب سلاح برای پیاده نظام نیروی زمینی ارتش ایالات متحده درسال 1928 گزارشی را منتشر نمود که درآن آمده بود سلاح پترسن برای جایگزینی سلاح استاندارد خودکار براونینگ کاملا آماده است . این گزارش ، نتیجه مستقیم آزمایش های سخت گیرانه ارتش بر روی سلاح پترسن محسوب می گردید و همین امر وزارت جنگ را وادار ساخت تا آزمایشات بیشتری را بر روی سلاح هایی با این کالیبر صورت دهد. اما همزمان با ثبت نتایج تحسین برانگیز طرح پترسن ، گاراند طرح خود را کامل و به ارتش تحویل داد تا یک رقابت آشکارمیان دوطرف آغاز شود. با ورود سلاح گاراند به رقابت برای انتخاب سلاح نیروی زمینی ، اکنون تفنگ نیمه خودکار کالیبر 0.30 اینچ درصدر توجهات کارشناسان قرار گرفت و بتدریج گوی سبقت را از رقیب خود می ربود ، اما به شکل ناگهانی ، کالیبر 0.27 اینچ پترسن مورد پسند ارتش قرار گرفت که مایه تعجب بخش قابل ملاحضه ای از ارتش این کشورشد. روندی که شرح آن رفت ، بتدریج به یک بن بست و بلاتکلیفی برای همه تمامی ذی نفعان تبدیل گردید ولی نوبت آن بود که فرقه تیراندازان در ایالات متحده وارد عمل شوند تا سلاح جدیدی برای ارتش انتخاب گردد. در آن زمان ، بخش قابل توجهی از تیراندازان در آمریکا ، سلاح در دستان واحدهای پیاده نظام را بعنوان ابزاری برای حمله به دشمن دریک فاصله 600 یاردی ( حدود 500 متری ) تصور می کردند و براین تصور قرار نداشتند که دشمن بیش از این فاصله نزدیک شده و جنگ تن به تن میان طرفین صورت گیرد . استدلال طرفداران چنین ایده ای ، این بود که با یک شلیک می توان سرباز دشمن را از چرخه درگیری خارج کرد و این شلیک هراندازه درفاصله دورتری صورت گیرد ، تعداد سربازان بیشتری از دشمن را می توان از کار انداخت. علاوه براین ، چنین روشی منجر به صرفه جویی قابل توجهی در مصرف مهمات می گردید ولی کارشناسان مهمات سازی ارتش به شکل معکوسی ، براین باور قرار داشتند که نرخ تیراندازی باید آهسته و درفاصله نزدیک صورت گیرد. تولید بدنه اصلی ام-یک گاراند در شرکت اسپرینگفیلد 1943 این نوسان درتصمیم گیری باید در یک نقطه به پایان می رسید و تنها مسیر منتهی به آن ، انتخاب کالیبر مناسب برای سلاح بعدی ارتش آمریکا بود . به همین دلیل در نوامبر 1929 ، کمیته آزمایش سلاح های نیمه خودکار ارتش در فورت بنینگ ایالت جورجیا ، یک رقابت غیررسمی را میان سلاح های پیشنهادی برگزار نمود که طرح های گاراند و پترسن با فاصله زیادی از رقبای خود به پیش می رفتند. در گزارشی که پس از اتمام این آزمایش ها منتشر شد ، چنین آمد که سلاح طراحی شده توسط گاراند بهترین سلاح نیمه خودکاری است که تا به امروز آزمایش شده و اکنون می توان به صراحت بیان کرد که کالیبر 0.30 اینچ ( یابعبارت مصلح تر کالیبر 51×7.62 م.م ) می تواند سلاح آینده پیاده نظام ارتش ایالات متحده باشد. از سویی دیگر ، به منظور اطمینان از یافته های آزمایش های پیشین ، درسال 1931 رقابت دیگری برنامه ریزی شد و این بار نیز سلاح گاراند ازآن برنده بیرون آمد ولی گزارش نهایی این مسابقه که یکسال بعد ( 1932 ) منتشر گردید ، نشان می داد که ابعاد این سلاح بسیار بزرگ بوده و هنگام شلیک ، کاربر را بشدت خسته می کند. براساس داده های گزارش مذکور ، سلاح گاراند بلحاظ سرعت شلیک ، نرخ آتش و مرگ آوری به ازای هر پاوند مهمات شلیک شده ، کاملا دست برتر را دارد ولی میزان عقب نشینی سلاح پترسن با کالیبر 0.27 اینچ ( حدود 51×7 م.م ) آنچنان غیرمحسوس است که مانند سلاح گاراند ، خط دید تیرانداز را مختل نمی کند و این به معنای کمتر خسته شدن سرباز پیاده نظام خواهد بود. از سویی دیگر، سلاح گاراند در مقیاسه با طرح پترسن با 99 قطعه و اسپرینگفیلد با 93 قطعه ، قطعات کمتری را بخود می دید بطوریکه پیاده نظام ارتش در گزارشی با محوریت مشکلات مربوط به روغن کاری مهمات سلاح پترسن ، مدعی گردید که این مساله نه تنها مشکلات زیادی را برای پیاده نظام درصحنه نبرد ایجاد می کند ، بلکه قابلیت تعویض اجزاء فرسوده شده نیز به یک مساله غامض تبدیل خواهد شد. علاوه براین ، پس از شلیک آخرین فشنگ از خشاب ، مکانیزم مربوط در حالت باز قرار می گرفت که بدلیل وجود گردو خاک و شن ، موقعیت نامناسبی را برای سربازان بوجود می آورد. در سوی مقابل ، طرح گاراند با وجود برخی مشکلات ، بسیار مورد تحسین قرار گرفت ولی جریان گازناشی از سوختن باروت که در بخش تحتانی لوله جریان پیدا می کردند و همچنین سازو کار پیستون برگشت گاز آن تردید هایی را در انتخاب سلاح مذکور بوجود می آورد ولی به اندازه ای که بر عملکرد سلاح تاثیرگذار باشد ، جدی تشخیص داده نشد. نظراتی در خصوص خشاب هشت فشنگی گاراند نیز مطرح شد که بارگذاری آن به جای بارگذاری تکی مهمات مورد تمجید قرار گرفت ، هر چند فرآیند آموزش به سربازان پیاده نظام بخصوص برای واحدهایی که پیشتر از نمونه اسپرینگفیلد استفاده می کردند ، محل اعتراض جدید را بوجود آورد ،هر چند تمامی سربازانی که در آزمایش ها شرکت داشتند به این نکته اذعان می کردند که فرآیند خشاب گذاری ، زمان مورد نیاز برای هدفگیری و فشار دادن درست ماشه را دراختیار آنها قرار می دهد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 
  6. 1 پسندیده شده
    "100 روز در شانگهای" ماراتن کوتاه چين به سمت بمب هيدروژنی(قسمت اول) بالا بردن کتاب قرمز کوچک در جشن اولین آزمایش بمب اتمی چین در 16 اکتبر 1964 در 28 دسامبر 1966 ، چین اولین آزمایش بمب هیدروژنی خود را تنها دو سال و دو ماه پس از انفجار موفق اولین بمب اتمی با موفقیت انجام داد—. با این کار ، چین سریع ترین کشور در میان پنج کشور اولیه سلاح هسته ای (ایالات متحده ، روسیه ، چین ، انگلستان و فرانسه ، که به طور کلی به عنوان P5 شناخته می شوند) شد که از اولین انفجار بمب اتمی خود به اولین انفجار بمب هیدروژنی خود سید هنوز آگاهی بسیار محدودی در ادبیات غربی در مورد چگونگی ساخت اولین بمب H چین وجود دارد. این مقاله به طور مفصل یک نقطه عطف از توسعه بمب هیدروژنی چین—را بررسی می کند و تلاش هایی را که منجر به یک سری از سه آزمایش هسته ای شد که در سال های 1966 و 1967 اتفاق افتاد و اغلب "سه گانه" توسعه بمب H در چین نامیده می شود ، توصیف می کند. اکتشافات اولیه زیر قول زدن مسکو چین رسما برنامه تسلیحات هسته ای خود را در 15 ژانویه 1955 آغاز کرد.حدود دو سال بعد ، چین و اتحاد جماهیر شوروی توافقنامه فنی دفاعی جدید را در مسکو امضا کردند. بر اساس این توافق ، قرار بود مسکو نمونه اولیه یک مدل بمب اتمی و مواد فنی مربوطه را به پکن ارائه دهد. با این حال ، در ژوئن 1959 ،که بسیاری از تأسیسات مهم مربوطه در برنامه تسلیحات هسته ای چین در اوج ساخت و ساز بودند ، روابط شوروی و چین وخیم شد ، و مسکو نامه ای به پکن ارسال کرد که رسما اعلام کرد مدل و داده های وعده داده شده را ارائه نخواهد داد. از نیمه دوم سال 1959 به بعد ، وزارت دوم صنعت ماشین سازی-وزارت دولت چین که بر صنعت هسته ای نظارت دارد—سیاست دولت مرکزی را دنبال کرد و به توانایی های خود کشور برای تکمیل وظیفه توسعه بمب اتمی تکیه کرد. در اوایل سال 1960 ، موسسه تحقیقات سلاح هسته ای پکن- موسسه نهم نامیده و تحت رهبری وزارت دوم قرار گرفت و شروع به کاوش در علم و فناوری بمب اتمی و کار سخت بر روی برنامه بمب اتمی کردند ، وزیر آن زمان وزارت دوم لیو جی دنبال بررسی راه هایی برای توسعه بمب هیدروژن کشور بود. قبل از این ، او در مذاکره توافق 1957 با دولت شوروی شرکت کرده بود. علاوه بر اطلاعات مربوط به بمب اتمی ، بر اساس این توافق ، چین همچنین قرار بود نمونه ای از بمب هسته ای تقویت شده ، به نام بمب "کیک لایه ای" را دریافت کند. لیو درک کرد که بمب هسته ای تقویت شده ارائه شده توسط مسکو یک بمب اتمی خواهد بود ، نه یک بمب هیدروژنی. او احساس کرد که بمب های هیدروژن و بمب های اتمی می توانند در اصل و ساختار بسیار متفاوت باشند. (یک بمب اتمی از اورانیوم یا پلوتونیوم استفاده می کند و به شکافت متکی است ، یک واکنش هسته ای که یک اتم یا هسته را تقسیم می کند و مقدار زیادی انرژی آزاد می کند; یک بمب هیدروژنی یا بمب H از شکافت برای ایجاد یک واکنش همجوشی استفاده می کند که دو هسته اتمی را برای تشکیل یک هسته سنگین تر ترکیب می کند و مقدار بسیار بیشتری انرژی را آزاد می کند.) وقتی رهبر تیم متخصص شوروی از وزارت دوم بازدید می کرد ، لیو از این فرصت استفاده کرد تا از او در مورد تفاوت اصولی و ساختاری بین بمب هیدروژنی و بمب اتمی سوال کند. اما هیچ یک از پاسخ هایی که دریافت کرد او را راضی نکرد.لیو فهمید که اتحاد جماهیر شوروی تکنولوژی بمب هیدروژنی را با چین به اشتراک نمی گذارد. بنابراین لیو متوجه شد که برای پیشرفت در نظریه بمب هیدروژنی زمان قابل توجهی لازم است و فکر کرد که برای شروع این کار نمی تواند تا پس از موفقیت اولین بمب اتمی چین صبر کند. دفتر نهم ، تحت وزارت دوم در سال 1958 تاسیس شد و مسئول توسعه سلاح های هسته ای و ساخت تحقیقات و تولید سلاح های هسته ای شمال غربی [چینگهای] مستقر در استان چینگهای (که اغلب به عنوان پایگاه 221 نامیده می شود) بود. موسسه سلاح های هسته ای پکن (مؤسسه نهم) ، همچنین تحت اداره نهم ، در سال 1958 برای دریافت و مطالعه داده ها و فناوری شوروی در مورد بمب اتمی تاسیس شد. کار عمده سلاح هسته ای تا حدود سال 1964 در آنجا انجام شد ، زمانی که ساخت پایگاه 221 چینگهای تکمیل شد. در فوریه 1964 ، دفتر نهم و موسسه نهم در آکادمی نهم تحقیقات و طراحی سلاح های هسته ای وزارت دوم ترکیب شدند. در مارس 1965 ، اداره آکادمی نهم سپس از پکن به پایگاه 221 چینگهای (به زودی به نام کارخانه 221 تغییر نام داد) نقل مکان کرد. شعبه پکن آکادمی نهم هنوز به عنوان موسسه نهم پس از سال 1965 شناخته می شد. یک موسسه جدید لیو سپس با کیان سانکیانگ ، معاون وزیر وزارت دوم ، درباره ایده راه اندازی یک برنامه بمب هیدروژنی بحث کرد. اما از آنجا که صنایع دفاعی در موسسه نهم به طور فعال برای توسعه اولین بمب اتمی کار می کردند و برای جلوگیری از حواس پرتی تلاش های خود ، کیان موافقت کرد که یک نیروی تحقیقاتی جداگانه در موسسه انرژی اتمی (به عنوان "موسسه 401" نامیده می شود) ایجاد کند که در آن به عنوان مدیر خدمت می کرد.در دسامبر 1960 ، معاون مدیر موسسه 401 ، پنگ هوانو ، "گروه اکتشاف نظریه در دستگاه واکنش هسته نور" را ایجاد کرد ، که به عنوان "گروه نظریه هسته نور" نامیده می شود."در آوریل 1961, پنگ خودش به عنوان معاون مدیر به موسسه نهم پیوست قبل از اینکه در سال 1963 رهبری برنامه تحقیقاتی بمب هیدروژن را به عهده بگیرد. در ژانویه 1961 ، یو مین-فیزیکدان که بعدا به عنوان "پدر بمب هیدروژن چین" و یک شخصیت برجسته در توسعه کلی سلاح های هسته ای چین شناخته شد—به گروه نظریه هسته سبک پیوست که به تدریج به 40 نفر گسترش یافت. در طول چهار سال اکتشاف و تحقیق ، یو مین و گروهش دستاوردهای قابل توجهی در تحقیقات در مورد فرآیند فیزیکی بمب هیدروژنی به دست آوردند و برخی از اکتشافات اولیه را در مورد اصل بمب انجام دادند. آنها همچنین به برخی از فرضیات اولیه در مورد ساختار کلی احتمالی بمب رسیدند. تمام این دستاوردهای تحقیقاتی پایه های اساسی را ایجاد کرد و نقش مهمی در پیشرفت نهایی اصل بمب هیدروژن ایفا می کرد. این گروه در ژانویه 1965 با موسسه نهم ادغام شد. دنگ جیاکسیان (چپ) به عنوان "پدر بمب اتمی چین" و یو مین (راست) به عنوان "پدر بمب هیدروژن چین" شناخته می شوند. یک بن بست در مارس 1963 ، دنگ جیاکسیان ، مدیر بخش نظری موسسه نهم ، طراحی نظری اولیه اولین بمب اتمی چین را ارائه داد. پس از آن ، گروهی از بخش او به بررسی نظریه بمب هیدروژن پرداخت. در 3 سپتامبر 1963 ، پس از اینکه مارشال نی رونگژن گزارش های پیشرفت رهبران وزارت دوم و موسسه نهم را در مورد توسعه اولین بمب اتمی و برنامه های سلاح های هسته ای بررسی کرد ، او اعلام کرد که "پس از انفجار اولین بمب اتمی ، ضروری است که به سرعت برنامه های کوچک سازی دستگاه های هسته ای و بمب های هیدروژنی را ترتیب دهیم.” هنگامی که طراحی نظری اولین بمب اتمی را تکمیل کرد ، موسسه نهم "گروه اکتشاف بمب هیدروژن" خود را که توسط پنگ هوانوو کارگردانی شده بود ، تقویت کرد.این گروه با مدل "کیک لایه ای" شوروی آغاز شد. با این حال ، این مدل برخی از داده ها را از دست داده بود و پنگ مجبور بود اطلاعات جدیدی را برای تکمیل آن جمع آوری کند.هنوز مشخص نیست که پنگ چگونه مدل شوروی را بدست آورد, اما چندین احتمال وجود دارد که از طریق آن ممکن بود اطلاعات طراحی مدل افشا شده باشد - از جمله از طریق توافق 1957 با مسکو یا زمانی که کارشناسان شوروی به طراحی خط تولید لیتیوم دوتراید در Baotou (کارخانه 212) برای سوخت بمب اتمی تقویت شده در سال 1958 کمک کردند. اتحاد جماهیر شوروی تنها یک لایه را آزمایش کرده بود-بمب طراحی کیک-دستگاه RDS-6 ، در 12 اوت 1953 منفجر شد. پس از حدود یک سال مطالعه مدل کیک لایه ای ، پنگ هوانو و گروهش به این نتیجه رسیدند که از نظر فنی استفاده از طراحی بمب اتمی تقویت شده به عنوان راهی برای بمب هیدروژنی غیرممکن است. دلیل این امر شامل کاهش سرعت واکنش های زنجیره ای بمب اتمی بود که افزایش عملکرد دستگاه را محدود می کرد. برای غلبه بر این مشکل ، تیم پیشنهاد کرد که مسائل فنی را مطالعه کند ، از جمله اتصال قوی اورانیوم و لیتیوم دوتراید. در ماه مه 1965 ، این گروه اکنون امیدوار بود که با اضافه کردن اورانیوم 235 به دستگاه های a ، آنها می توانند بازده بیشتری داشته باشند شروع دوباره در 29 ژانویه 1964 ، کمیته ویژه مرکزی به مائو زدونگ(به طور رسمی رئیس حزب کمونیست چین و کمیته مرکزی حزب )در مورد توسعه صنعت انرژی اتمی و بمب اتمی گزارش داد. گزارش کمیته پیشنهاد کرد که "وظیفه اصلی انرژی اتمی برای برنامه پنج ساله سوم (1966-1970) حل مسئله" داشتن یا نداشتن " بمب و بمب های هسته ای است.” توسعه بمب H دوباره شروع شد بین سال های 1964 و 1965 ، با فشار دولت مرکزی برای یافتن مسیر جدید به بمب هیدروژنی ، آکادمی نهم (که قبلا به عنوان موسسه نهم شناخته می شد) میزبان بحث ها و بحث ها در مورد این موضوع بود و به طور گسترده ای در ادبیات علمی خارجی و گزارش های خبری برای هر گونه ذکر بمب هیدروژنی جستجو کرد. در یک کارگاه ، ژو گوانگژائو ، معاون مدیر بخش نظری آکادمی ، یک توده مجله آورد تا به شرکت کنندگان نشان دهد که بسیاری از عکس های موشک های هسته ای به جای یک کره بزرگ ( مثل مدل کیک لایه ای پیشنهاد شده). شکل یک سیلندر طولانی دارند ، ژو معتقد بود که پیکربندی بمب اتمی و بمب هیدروژنی بسیار متفاوت است و بنابراین اصول مرتبط آنها نیز از نظر ماهیت متفاوت خواهد بود. در نوامبر 1962 ، برای تسریع انفجار اولین بمب اتمی چین ، کمیسیون ویژه مرکزی تاسیس شد. همچنین "کمیسیون ویژه پانزده نفره" نامگذاری شد ، با نخست وزیر ژو انلای به عنوان مدیر هفت معاون نخست وزیر و هفت وزیر. تمام چیزی که تیم می توانست پیدا کند یک جمله از یک روزنامه آمریکایی بود که می گفت: "ایده درخشان ادوارد تلر که منجر به ایجاد بمب هیدروژنی شد.” بخش نظری پس از آن گروهی را برای بررسی روزنامه ها و مقالات علمی ایالات متحده و شوروی در این مورد تشکیل داد. کسانی که از این گروه بودند به کتابخانه پکن رفتند تا تمام روزنامه های خارجی را قرض بگیرند ، از جمله تمام شماره های نیویورک تایمز و پراودا از سال 1945. این تلاش نیاز به مجوز ویژه از وزارت دوم داشت زیرا روزنامه های خارجی در آن زمان برای استفاده عمومی در دسترس نبودند. پس از بارگذاری در جیپ ها و بازگرداندن آنها به آکادمی ، تیم شروع به خواندن همه آنها کرد. تمام چیزی که تیم می توانست پیدا کند یک جمله از یک روزنامه آمریکایی بود که می گفت: "ایده درخشان ادوارد تلر که منجر به ایجاد بمب هیدروژنی شد." اما ، البته ، روزنامه نشان نمی داد که این "ایده درخشان" در واقع چیست. یک هدف با نام رمز "1100" در 2 نوامبر 1964 ، در حالی که آنها در مورد مسائل آزمایش هسته ای آینده بحث می کردند ، نخست وزیر ژو از وزیر خود لیو جی پرسید که بمب هیدروژن چه زمانی آماده خواهد بود. چین اولین آزمایش بمب اتمی (device 596){ 1}خود را در اکتبر 1964 با موفقیت انجام داد. لیو جی پاسخ داد که "تحقیقات پیش از نظریه بمب هیدروژنی مورد بررسی قرار گرفته است و هنوز سوالات زیادی وجود دارد که نمی توان آنها را به طور کامل درک کرد. احتمالا سه تا پنج سال طول خواهد کشید نخست وزير ژو جواب داد که پنج سال زياد است در 7 ژانویه 1965 ، لیو جی در جلسه وزارت دوم سخنرانی کرد و دستورالعمل های جدید مائو را به مخاطبان منتقل کرد: "اگر ما بمب های هیدروژنی و موشک داشته باشیم ، ممکن است جنگ ها انجام نشود و صلح پایدار تر خواهد بود. ما بمب های اتمی را می سازیم اما خیلی زیاد نخواهد بود. از آن برای ترساندن [دشمنان] و شجاع کردن [خود] استفاده خواهد شد. مائو همچنین گفت که " هنوز سه سال طول می کشد تا بمب هیدروژنی داشته باشد که خیلی کند است.” در ژانویه 1965 ، وزارت دوم تصمیم گرفت گروه نظریه هسته ای سبک موسسه انرژی اتمی را به عنوان راهی برای تسریع در توسعه بمب هیدروژنی به بخش نظری آکادمی نهم منتقل کند. با ادغام دو نیروی تحقیقاتی ، وزارتخانه امیدوار بود که به سرعت مشکلات کلیدی توسعه بمب هیدروژنی را حل کند. یو مین به عنوان معاون مدیر بخش نظری منصوب شد. در 3 فوریه 1965 ، وزارت دوم هدف آزمایش اولین دستگاه بمب هیدروژنی را در سال 1968 تعیین کرد. در توضیح دلایل انتخاب این سال هدف توسط وزارتخانه ، لیو جی گفت که چین را سریع ترین کشور در میان کشورهای هسته ای آن زمان برای توسعه یک بمب هیدروژنی از اولین بمب اتمی خواهد کرد. در آن زمان ، آنها یک بمب هیدروژنی را به عنوان بمب تعریف کردند که دارای عملکرد انفجاری بیش از یک میلیون تن معادل TNT بود ، با انرژی همجوشی که بیش از 30 درصد از عملکرد را فراهم می کرد. روز بعد ، کمیته ویژه مرکزی پیشنهاد وزارت دوم را در جلسه ای که توسط نخست وزیر ژو برگزار شد ، تصویب کرد. { 1} چین به طور رسمی اولین بمب هسته ای خود را " 596" نامگذاری کرد تا تاریخ ژوئن 1959 را به یاد آورد ، زمانی که مسکو نامه ای به پکن ارسال کرد که در آن اعلام کرد که مدل و داده های بمب اتمی وعده داده شده را ارائه نخواهد داد. پس از این تصمیم ، آکادمی نهم مجموعه ای از جلسات را برای بحث در مورد چگونگی دستیابی به پیشرفت در درک نظریه بمب H قبل از سال 1968 برگزار کرد. از سال 1965 ، لیو شیائو ، معاون وزیر وزارت دوم آن زمان ، هر هفته از بخش نظری بازدید می کرد تا پیشرفت گروه را در تدوین یک طرح تحقیقاتی خاص برای ایجاد فناوری بمب هیدروژنی تشویق و تشویق کند. او معتقد بود که تقسیم نظری کلید موفقیت در مفهوم بمب H است.طرح تحقیقاتی عمدتا شامل طراحی نظری کلاهک هسته ای با وزن حدود یک تن و قدرت یک مگاتن بود که در سال 1968 آزمایش می شد. طراحی نظری با نام رمز "1100" بود ، جایی که "1000" به وزن آن در کیلوگرم و "100" به عملکرد آن در واحدهای چینی تن وان اشاره داشت. (برای اعداد بزرگ ، سیستم عددی چینی از نام های منحصر به فرد برای تمام قدرت های 10 استفاده می کند که از 4 شروع می شود; یک وان برابر با 10000 و 100 تن وان برابر با یک مگاتن معادل TNT است.) طرح تحقیقاتی همچنین به بخش نظری نیاز داشت تا اصول ، مواد ، پیکربندی ها و روش های محاسبه مربوط به کلاهک همجوشی را بررسی کند. این طرح اول به وضوح نشان داد که بمب H توسط موشک ها حمل خواهد شد و نباید با یک بمب اتمی تقویت شده توسط بمب افکن ها اشتباه گرفته شود. از فوریه 1965 به بعد ، سلاح سازان مسیرهای مختلفی را امتحان کردند و ایده های مختلفی را پیشنهاد کردند ، اما هیچ کدام موفق نشدند. آنها ابتدا بر دو نوع مدل h-bomb تمرکز کردند: مدل تعادل غیر ترمودینامیکی که توسط یو مین زمانی که در موسسه 401 بود و مدل کیک لایه ای توسعه یافت ، حتی اگر پنگ در سال 1964 به این نتیجه رسیده بود که نمی تواند میزبان یک بمب هیدروژنی باشد. مدل اول نیاز به احتراق دوتریوم مایع تحت تعادل غیر ترمودینامیکی داشت. این شبیه به ایده "سوپر کلاسیک" بود ،که شامل استفاده از یک بمب شکافت برای اشتعال جرم دوتریوم در دمای بالا بود. گروه شبیه سازی مونت کارلو از بخش نظری بسیاری از شبیه سازی های احتمالی را انجام داد و به تکرار برنامه های متعدد پرداخت ، فقط برای نتیجه گیری که این روش نمی تواند کار کند ، زیرا در هر پیکربندی ، مصرف انرژی در واکنش زنجیره ای بیشتر از انرژی تولید شده بود. بنابراین مدل تعادل غیر ترمودینامیکی کنار گذاشته شد. در نیمه اول سال 1965 ، طراحان سلاح نیز بر محاسبات مدل لایه کیک تمرکز کردند ، که در آن زمان به احتمال زیاد به دمای بالا می رسید. بر اساس محاسبات پیکربندی های مربوطه ، آنها دریافتند که حتی هنگام افزایش وزن و عملکرد دستگاه ، نسبت همجوشی به انشعاب کل عملکرد افزایش نمی یابد و هنوز از هدف "1100" یک مگاتون در عملکرد دور است. یک برنامه دو مرحله ای پنج ماه اول از زمان تعیین هدف "1100" تنها به رد مدل های پیشنهادی و شواهد بیشتری از عدم امکان پذیری گذشت. در همین حال ، مهلت 1968 برای آزمایش یک کلاهک "1100" به سرعت نزدیک می شد. رهبران آکادمی نهم بعدا متوجه شدند که نمی توانند در یک مرحله به هدف خود برسند . در اوایل ژوئیه 1965 ، رهبری برنامه تحقیقاتی h-bomb خود را با تقسیم آن به دو مرحله تنظیم کرد. اولین قدم این بود که با انجام چندین آزمایش از یک بمب هسته ای با عملکرد بالا ، به بررسی اصل بمب هیدروژنی ادامه دهیم. بر اساس این طرح ، محدودیت وزن کاهش خواهد یافت و اولین بمب هسته ای با عملکرد یک مگاتن طراحی شده توسط بمب افکن H-6 حمل خواهد شد. در آن زمان ، بمب افکن H-6 قرار بود حداکثر هشت تن بار داشته باشد ، که به این معنی بود که هدف "1100" در واقع آرام بود. (بمب هسته ای تقویت شده هنوز بر اساس مدل کیک لایه ای بود.) هنگامی که محصول به دست آمد ، مرحله دوم طرح تجدید نظر شامل کوچک سازی دستگاه با طراحی یک بمب هیدروژن "1100" برای حمل روی موشک بود. چشم انداز ما تلاش برای پیشرفت از یک طرف و آماده شدن برای تکرار از طرف دیگر است.” در 10 ژوئیه 1965 ، وزارت دوم طرح تحقیقاتی دو مرحله ای بمب هیدروژن خود را در گزارشی که به کمیته ویژه مرکزی ارائه شده بود ، شرح داد. این گزارش مجموعه ای از آزمایشات "گرم" را برای بررسی اصل بمب H پیشنهاد کرد: اولین گام آزمایش انفجار هوا یک بمب اتمی تقویت شده در ژوئن 1966 را انجام می دهد تا پیشرفت واکنش هسته ای لیتیوم دوتریوم در دمای بالا را درک کند. سپس ، یک بمب سه فاز بزرگتر و پرتاب شده از هوا - در واقع ، یک دستگاه کیک لایه ای بزرگتر-در سال 1967 آزمایش خواهد شد.این گزارش همچنین با اشاره به آنچه مطالعه مواد خارجی به ارمغان آورده بود ، گفت که "به نظر می رسد پیشرفت های کلیدی در فناوری بمب هیدروژنی از آزمایش دستگاه های سه فاز در مقیاس بزرگ آغاز شده است. ما در حال حاضر پلوتونیوم و تریتیوم نداریم. با استفاده از مواد هسته ای موجود و ساختارهای انفجار ، برای شروع یک پیشرفت با آزمایش دستگاه های سه فاز در مقیاس بزرگ ، ممکن است نیاز به انجام تحقیقات نظری بیشتر و آزمایش بمب [اتمی تقویت شده] 596l داشته باشیم." (بمب اتمی تقویت شده چین با کد 596L بود ، به این معنی که بر اساس اولین دستگاه بمب اتمی ، 596 ، که یک لایه اضافی از سوخت هسته ای را به شکل لیتیوم 6 دوتراید دریافت کرد ، با حرف L که برای لیتیوم) در نهایت ، گزارش اعلام کرد, چشم انداز ما تلاش برای پیشرفت از یک طرف و آماده شدن برای تکرار از طرف دیگر است.” دستگاه هسته ای به اصطلاح "سه فاز" در آن زمان یک دستگاه لایه ای از نوع کیک بود که از سه مرحله تشکیل شده بود: شکافت ، همجوشی و سپس دوباره شکافت. در مرحله اول ، هسته اورانیوم یا پلوتونیوم بسیار غنی شده باعث انفجار شکاف شد. مرحله دوم واکنش های همجوشی لایه سوخت هسته ای جامد (لیتیوم دوتراید) اطراف هسته بود. تریتیوم زمانی تولید شد که نوترون های انفجار فاز اول لیتیوم را بمباران کردند. در همین حال ، دمای بالا تولید شده توسط انفجار شکافت باعث واکنش های همجوشی دوتریوم و تریتیوم شد. مرحله سوم واکنش شکافت لایه اورانیوم 238 (اورانیوم طبیعی یا اورانیوم کم شده) بود که سوخت هسته ای را احاطه کرده بود. نوترون های انرژی بسیار بالا که از واکنش های همجوشی آزاد می شوند می توانند اورانیوم 238 را تجزیه کنند. برای یک مدل لایه ای از نوع کیک ، می توان از لایه های اضافی مواد هسته ای و اورانیوم 238 استفاده کرد. پس از جلسه کمیته ویژه مرکزی ، وزارت دوم از بخش نظری آکادمی نهم خواست تا هرچه زودتر یک طرح نظری برای یک دستگاه هسته ای ارائه دهد که دارای قدرت نزدیک به یک مگاتن باشد و بتواند توسط یک هواپیمای H-6 حمل شود.با توجه به مهلت کم وزارت دوم ، رهبران بخش تصمیم گرفتند که یک گروه باید به کار بر روی بمب 596L ادامه دهد ، که برنامه ریزی شده بود در ژوئن 1966 آزمایش شود ، در حالی که دو گروه دیگر به تلاش برای پیشرفت در توسعه بمب هیدروژن ادامه دادند. پس از انجام برخی محاسبات ، رهبران بخش نظری سه مورد خاص را برای طراحی بمب پیشنهاد کردند: هنگام در نظر گرفتن حداکثر وزن و حجم هواپیمای H-6 ، آنها مشخص کردند که می توانند مواد هسته ای اضافه کنند تا وزن مواد منفجره بالا حدود 1.4 برابر ظرفیت کلی آن افزایش یابد.در آن زمان ، یک دستگاه هسته ای با عملکرد حدود 700 کیلو تن تقریبا شش تن وزن داشت. این بدان معنی بود که برای به دست آوردن یک دستگاه یک مگاتن ، وزن دستگاه کاهش یابد تا بتواند به هشت تن برسد و به سطح خاصی از نسبت همجوشی کل عملکرد برسد. با فرض اینکه بمب H نسبت همجوشی به شکافت حدود 30 درصد داشته باشد و این بمب سه فاز در واقع یک بمب نوع کیک لایه ای باشد ، سلاح سازان به این نتیجه رسیدند که میزان همجوشی مورد نیاز می تواند حدود 20 درصد باشد. "جنگ صد روزه" یو مین در یک عکس بدون تاریخ با دانشمندان دیگر مشورت می کند تجمع در شانگهای در اواخر سپتامبر 1965 ، یو مین و بیش از 50 محقق در شانگهای برای شدیدترین دوره در توسعه بمب هیدروژنی گرد هم آمدند. ماشین حساب ها و برنامه نویسان حاضر بلافاصله برنامه های کامپیوتری مختلفی را که از پکن آورده شده بود نصب کردند و اشکال زدایی و محاسبات این برنامه ها را برای آزمایش اصل بمب انجام دادند. این گروه ابتدا یک مشکل مربوط به عدم حفظ نوترون ها را در محاسبات برنامه حل کرد. در همین حال ، گروهی از ریاضیدانان شب و روز کار می کردند تا به سرعت یک برنامه کامپیوتری در مقیاس بزرگ را کامپایل کنند ، طراحی بهینه بمب هوایی هیدروژن سه فاز را شروع کنند و بسیاری از شبیه سازی های عددی را انجام دهند. به دلیل ثبات ضعیف رایانه ها در آن زمان ، فیزیکدانان مجبور بودند هر محاسبه را با دست تأیید کنند تا مشکلات را به موقع حل کنند. برای نزدیک به 100 روز و شب ، تمام فیزیکدانان ، ریاضیدانان و دستیاران تحقیقاتی که در شانگهای گرد هم آمده بودند ، شیفت ها را ترتیب می دادند و به نوبت در اتاق کامپیوتر در طول ساعت برای حل مشکلات می رفتند. کسانی که در دفتر اقامت داشتند مشغول نقاشی ، ثبت نام ، تجزیه و تحلیل ، بحث و آماده سازی دسته بعدی مدل هایی بودند که باید محاسبه شوند. همانطور که کای شاوهوی ، یک رهبر گروه ، به یاد می آورد: "با الهام از یک حس قوی ماموریت ، همه مشتاق و پر انرژی بودند ، و به زودی یک دسته از مدل ها را محاسبه کردند. با توجه به نتایج ، آنها از الزامات یک آزمایش موفق دور نبودند. به محض افزودن کمی مواد گرانبها ، قدرت را می توان به یک میلیون تن افزایش داد." گزارش شده است که این گروه می تواند دستگاه 830 کیلو تن طراحی کند ، با این حال ،محدودیت وزن آن هنوز تا هشت تن بود. اگر آنها چندین کیلوگرم پلوتونیوم اضافه کنند ، عملکرد می تواند تا یک مگاتن افزایش یابد. اما پلوتونیوم تا سال 1968 در دسترس نبود ، سالی که قرار بود بمب هیدروژنی "1100" آزمایش شود. در واقع ، این گروه هنوز راه طولانی ای را پیش رو داشت تا بتواند یک بمب یک مگاتن و سه فاز را تا سال 1967 آزمایش کند ، در آن مرحله ، تنها کاری که می توانستند انجام دهند این بود که یک دستگاه هسته ای با عملکرد تا 700 کیلو تن ایجاد کنند ، که کمیته آن را تایید کرد. این مدل های اولیه همه نسبت انرژی همجوشی بسیار پایین نسبت به کل محصول داشتند که نشان می داد که مواد ترمو هسته ای (هیدروژن) بارگذاری شده در دستگاه نمی تواند به طور کامل مصرف شود. با این حال ، یو مین از این نتایج تعجب نکرد. او مدل بمب اتمی تقویت شده را زمانی که در موسسه 401 بود ، کشف کرده بود. در آن زمان ، او متوجه شده بود که ، اگرچه مواد همجوشی می توانند در افزایش قدرت انفجاری کلی دستگاه نقش داشته باشند ، اما افزایش به تنهایی بدون احتراق کامل مواد همجوشی کافی نخواهد بود. یو مین در یک عکس بدون تاریخ در شانگهای ، یو اغلب در اتاق کامپیوتر می ماند تا نتایج شبیه سازی عددی چاپ شده بر روی رول های نوار توسط کامپیوترها را بررسی کند. در شانگهای ، رهبران بخش امیدوار بودند که یو مین گروه را رهبری کند تا مطالعه کند که چگونه اصل تقویت شده را به بمب اتمی واقعی اعمال کند و وظیفه بهینه سازی طراحی دستگاه پیشرفته را تکمیل کند. "یو "روزها و شب های زیادی را در اتاق کامپیوتر می گذراند و خود را در رول های نوار خروجی چاپ شده توسط کامپیوترها غرق می کند و نتایج شبیه سازی عددی را برای جستجوی خطاها با دقت تجزیه و تحلیل می کند. او سه مدل محاسباتی عددی را انتخاب کرد و تجزیه و تحلیل سیستماتیک عمیق و دقیق را برای آزمایش محاسبات خود انجام داد. اما ، اگرچه رهبران بخش او را به رهبری گروه برای طراحی دستگاه بزرگ تر یک مگاتون اختصاص داده بودند ، یو مین معتقد بود که برای دستیابی به یک پیشرفت ، مشکل اساسی یافتن راه حل کلی برای اصل بمب هیدروژنی است. از زمان ورود به شانگهای ، یو مین در این شرایط به این مشکل فکر می کرد اکثر دانشمندان جوان در این گروه تجربه عملی در تحقیقات علمی برای مقابله با نظریه بمب هیدروژن نداشتند. با این حال ، دانشمندان جوان تر در این گروه ، اخیرا در اکتشاف بمب هیدروژن درگیر شده بودند و بیشتر آنها دانش اساسی بمب های هیدروژن و تجربه عملی در تحقیقات علمی برای مقابله با نظریه بمب هیدروژن را نداشتند. برای بهبود درک نظری آنها از موضوع ، یو مین در طول دو هفته در شانگهای یک سری سخنرانی در مورد بمب هسته ای تقویت شده برگزار کرد. همانطور که معلوم شد ، در طول سخنرانی های او بود که یو مین پاسخ مشکل آنها را پیدا کرد: میزان تولید تریتیوم از فعال سازی نوترون در مدل تقویت شده بسیار کند بود. یو مین همچنین توضیح داد که از آنجا که فرآیند چرخه نوترون-تریتیوم در مدل تقویت شده نمی تواند سرعت فرآیند تجزیه بدنه بمب را به دست آورد ، میزان انتشار انرژی در توپ آتشین نمی تواند برابر با میزان از دست دادن انرژی باشد—که چندین برابر بالاتر بود. تحت چنین کسری عظیم ، دمای توپ آتشین قادر به ایجاد یک واکنش همجوشی خودپذیر نبود. یو مین گفت که راه حل این مشکل این است که "یا سعی کنید سرعت انتشار توپ آتش را کاهش دهید یا میزان انتشار انرژی را افزایش دهید. ادامه دارد....
  7. 1 پسندیده شده
    تصاویر نیروی دریایی تحریرالشام ! ظاهراً پس از حملات اسرائیل به زیرساخت‌های نظامی سوریه هنوز بخشی از نیروی هوایی و نیروی دریایی سوریه سالم مانده و همین هلی کوپترهای رزمی و ناوچه و قایق‌های رزمی بدنه نیروی دریایی تحریرالشام را تشکیل داده‌اند. ظاهراً بخشی از ارتشی‌های شورشی کنترل این بخش را به دست گرفته‌اند و تروریست‌های تحریرالشام نیز روی عرشه ناوچه‌ها و درون کابین هلی کوپترها کنار ملوان‌ها و خلبان‌ها نشسته‌اند. ویدیویی که گروه تروریستی تحریرالشام از نیروی دریایی این کشور در دوران تازه منتشر کرده را می‌بینید. لینک ویدئو : منبع
  8. 1 پسندیده شده
    همه نشانگان شروع یک جنگ هیبریدی طولانی مدت با چند بازیگر مختلف در سوریه آشکار شده،...
  9. 1 پسندیده شده
    با تمام محدودیت های عملیاتی و مالی ما. با تمام توطئه های تقریبا کل جهان و منطقه. با تمام ضعف های حکومت سوریه، با تمام نفرت پراکنی ها و عملیات های روانی و رسانه ای که مردم سوریه را علیه ما میکرد با بحث های عربی/عجمی/سنی/شیعی و ... ولی حالا با این شرایط مشخص میشه وزن ایران حامی سوریه کجا بود و حالا وزن ترکیه حامی سوریه. با اینکه طی این مدت تقریبا از امریکا گرفته تا اروپا سریع نماینده هاشون را برای اعلام وفاداری ( فقط ایران نباشه اینها دست بوسی خود شیطان هم میرن القاعده و داعش بماند ) فرستادن و حمایت تام و تمام از حکومت مستقر کردن و تحریم ها را لغو کرد اروپا و اعراب منطقه همه سرازیر کردن سیل کمکها و حمایتها و ... را ولی اسقاطیل از هیچکدوم از اینها واهمه و ترسی نداره و حسابی نمیبره. اینه تفاوت ایران که درسته ضربه میخورد و تحت فشار بود بنا به شرایط خاص ولی تا وقتی حضور داشت دشمن جرات اقداماتی که در این یکی دو ماهه را کرده در حد یک دهمش را هم نداشت. از نابودی تمام زیرساختها تا پیشروی زمینی و اعلام حمایت علنی از گروهی و تعیین تکلیف. تازه گفتم دست ما بسته بود. خود خروج ما در عرض چند روز نشون داد که واقعا ما نه زیرساختی داشتیم و نه حمایت مستحکمی از سمت حکومت مستقر م نگیم بلکه حلقه های میانیش که نمونش را درشهادت سردارمون در حلب دیدیم روزهای اخر. کارشکنی مدام حزب بعث هم که اینا اونجا زبانزد بود. با دست خالی چند نفر مستشار با فرماندهی چند هزار نیروی بدون امکانات و مقر و حمایت خاصی ولی سوریه را از شر این شر منطقه حفظ کرده بودند تا حدودی. حالا قیاس کنید با ترکیه ای که در حد کلامم جرات نمیکنه چیزی بگه جدی چه برسه بخواد خودش و نیروهاش را برای دفاع از سوریه سازماندهی کنه.
  10. 1 پسندیده شده
    تحلیل بسیار منطقی انجام شده شما اگر مخالف هستین با استدلال گزاره‌های ایشان را رد کنید
  11. 1 پسندیده شده
    سلام کره گرفتن از هر واقعه ای به نفع جناح های سیاسی ، هنریه که فقط در کشور ما به تعالی رسیده ! این جناب Aliz این همه آسمون رو به ریسمون بافت که بگه قاتل شهید نصرالله ، جناب ظریفه ! یعنی کل سیستم نظامی و امنیتی این مملکت تحت تاثیر ظریف بوده این همه مدت و ما خبر نداریم ؟! کالبد شکافی این وقایع ( از واقعه ی سقوط بالگرد ریاست جمهوری تا کشته شدن تمام سران جبهه مقاومت ) نیازمند تفکریه که بند جناح بازی و تخریب رقیب سیاسی نباشه و گرنه مثل همین سناریو جناب Aliz به قهقرا میره .
  12. 1 پسندیده شده
    عکس - رژه پایانی رزمایش مشترک ذوالفقار ۱۴۰۳ ارتش انواع یگان‌های شناور سطحی و زیرسطحی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شامل انواع ناوشکن‌ها، ناوهای موشک‌انداز، ناوهای نیروبر و زیردریایی‌های کلاس فاتح و غدیر، از مقابل ناوشکن سرفرماندهی زاگرس رژه رفتند. یگان‌های حاضر در مراسم سان و رژه پایانی رزمایش مشترک ذوالفقار ۱۴۰۳ ارتش، تنها بخشی از تجهیزات بکار گرفته شده با تکیه بر ظرفیت یگان‌های منطقه بود که در این رزمایش شرکت داشتند. لینک خبر : منبع
  13. 1 پسندیده شده
    پهپاد غزه ی ایران به روایت تلویزیون آرژانتین! پهپاد غزه از تولید نیروی هوافضای سپاه که بزرگ‌ترین پهپاد سپاه محسوب می‌شود، توجه کشورهای آمریکای لاتین به خود جلب کرده است. در همین زمینه کانال 26 تلویزیون آرژانتین در گزارشی به پهپاد سنگین وزن غزه پرداخت و برد آن را 4000 کیلومتر و مداومت پرواز 24 ساعته‌اش را مورد توجه قرار داد. با زیرنویس فارسی می‌بینید و می‌شنوید. لینک ویدئو : منبع
  14. 1 پسندیده شده
    بسم ا... بخش دوم ... دوره زمانی که شرح آن رفت ، بلحاظ تاریخی با اوایل دهه سی میلادی تطابق داشت ، جایی که ژنرال داگلاس مک آرتور برای انتخاب سلاح جدید وارد صحنه شد. وی که در دوره موصوف، رئیس ستاد ارتش ایالات متحده بشمار می رفت و باید با شرایط نامطلوب کمبود بودجه ارتش ، مجموعه تحت امر خود را مدیریت می نمود ، دریافت که انبارهای ارتش مملوء از مهمات کالیبر 0.30 اینچ بوده و با توجه به اینکه در آن زمان عقیده رایج برعدم دخالت واشنگتن دریک جنگ اروپایی تاکید داشت و اصرار براین نکته که ارتش باید یک کالیبر استاندارد برای سلاح های خود اعم از جنگ افزارهای انفرادی و جمعی ( تیربار ) داشته باشد ، انتخاب همزمان دو کالیبر 0.27 اینچ و 0.30 اینج غیر ممکن به نظر می رسید ، در نتیجه کالیبر 0.27 اینچ از دور رقابت خارج و نهایتاً در سال 1936 تفنگ گاراند ام- یک بعنوان سلاح سازمانی جدید ارتش برگزیده شد. ژنرال داگلاس مک آرتور در مراسم معرفی ام-یک گاراند این انتخاب البته یک بازخورد جهانی را بخود می دید چرا که ارتش ایالات متحده به نخستین سازمانی تبدیل گردید که یک سلاح نیمه خودکار را بخدمت گرفته بود ، هر چند گزینه انتخابی ، مشکلاتی نیز داشت ، بطوریکه تیرانداز برای تعویض خشاب باید تمامی هشت تیر خود را شلیک می کرد و تاقبل از تمام شدن آن ، فرآیند تعویض خشاب ، تا حدودی مشکل بوجود می آورد. علاوه براین ، تجربه نشان می داد که سربازان دشمن در صحنه نبرد ، منتظرمی ماندند تا صدای آشنای بیرون پریدن خشاب خالی شنیده شده و تلاش می کردند تا پیش از پُر شدن مجدد سلاح ، به وی حمله کنند . یک رسد تیربار سپاه تفنگداران ارتش ایالات متحده اوکیناوا / سال 1945 مسلح به نمونه های ام- یک گارند و نمونه کارابین ام- یک با این وصف ، تولید انبوه ام-یک و تحویل آن به واحدهای نیروی زمینی ارتش آمریکا بخوبی کارایی این سلاح نیمه خودکار را ثابت نمود بطوریکه که گفته می شد در همه نوع آب و هوایی برای رضایت کاربرانش استفاده می گردید واین ویژگی نبود که برای تمامی جنگ افزارهای خودکار/نیمه خودکار آن زمان بتوان آن را بکار برد . وجود این واقعیت که سلاح مذکور تنها پس از شلیک هشت فشنگ نیاز به بارگذاری مجدد داشت ، به کاربر اطمینان می داد که می تواند بطور کامل بر روی فرآیند نشانه روی ، شلیک و از میان بردن دشمن متمرکز شود تا جای که آن را نمونه کامل یک سلاح پیاده نظام (the infantryman’s perfect weapon) لقب داده بودند. راست : مهمات کالیبر 0.30 اینچ تفنگ تهاجمی ام- یک گاراند چپ : اسکرین شات از فیلم نجات سرباز رایان از سویی دیگر ، تاثیر طراحی ام- یک و مهمات کالیبر 0.30 اینچ آن آنچنان قابل توجه بود که وقتی کشورهایی اروپایی در ابتدای دهه پنجاه میلادی ، تصمیم گرفتند تا براساس تجربیات جنگ دوم جهانی ، بخصوص سلاح های نیمه خودکار آمریکایی ، آلمانی و روسی ، طرح جدیدی را ارائه کنند ، گونه های ئی ام-2 بریتانیایی و فال بلژیکی به ناگاه غوغایی عجیبی بوجود آورد بطوریکه نمونه بریتانیایی و بلژیکی علیرغم اینکه در ابتدا با کالیبر 0.28 اینچ وارد آزمایش ها شد ولی بتدریج کالیبر استاندارد 0.30 اینچ را پذیرفتند. پس از اتمام آزمایشات این دو سلاح ، گزارشی میان کارشناسان درگیر در این برنامه ها منتشر شد که هدف از اجرای چنین مقایسه ای را استانداردسازی مشترک میان ارتش ها در زمینه سلاح های سبک و مهمات ذکر کرده بود . این هدف شاید یکی از چند برنامه ستودنی در ارتش های برآمده از جنگ دوم جهانی بشمار می رفت ، چرا که استفاده از یک کالیبر مشترک زمانی که ارتش های بریتانیا و ایالت متحده در کنارهم می جنگیدند ، منافع طرفین را بخوبی تامین می کرد . تفنگ تهاجمی پیش ماشه ( بولپاپ ) بریتانیایی ئی ام-2 برای نیل به چنین هدفی ، آزمایشات جدیدی از سوم ماه می 1950 در مرکز تست سلاح فورت بنینگ آغاز شد تا دو مهمات 0.30 اینچ آمریکایی و 0.28 اینچ بریتانیایی در مولفه هایی نظیر مسیر بالستیکی ، نفوذ به درون هدف و توانایی مهمات آتش زا و نافذ آنها مورد ارزیابی قرارگیرد . اما برخلاف تصور اولیه ، این رقابت اثبات نمود که مهمات 0.28 اینچ بریتانیایی در بسیاری از شاخص ها و با وجود مخالفت های طراحان آمریکایی ، طراحی بهتری را به نمایش می گذارد . بررسی های صورت گرفته حاکی ازآن بود که مهمات بریتانیایی استانداردی فراتر از اعداد مشخص شده را کسب نموده و البته بدلیل وزن کمتر ، تعداد بیشتری ازآن توسط پیاده نظام قابل حمل است . علاوه براین ، تمامی سلاح های مورد آزمایش ، پس از شلیک حدود 1280 عدد فشنگ ، بیش از حد داغ می شدند که البته محصول بلژیکی برتری محسوسی را نسبت به نمونه های آمریکایی و انگلیسی به نمایش می گذاشت. بدین ترتیب ، درست در زمانی که به نظر می رسید ، ضرورت استاندارد سازی سلاح های سبک و مهمات می تواند بر ملی گرایی اروپایی – آمریکایی غلبه کند ، اولین و ناامید کننده ترین شکست تاریخ در این حوزه رقم خورد . ارتش آمریکا مدعی بود که هزینه های مربوط به تغییر کالیبر از 0.30 اینچ به 0.28 اینچ بسیار زیاد بوده و علاوه براین ، با وجود ثبت برتری مهمات انگلیسی بر نمونه آمریکایی ، پنتاگون آن را با قاطعیت رد نمود و درنهایت با این استدلال که کنگره چنین مساله ای را تایید نخواهد کرد ( که بعدها مشخص شد ، کمیته جنگ افزار کنگره از اساس ، داده های مرتبط به این موضوع را دریافت نکرده بود ) چنین مساله ای محقق نگردید. شکاف ایجاد شده میان کارشناسان انگلیسی و آمریکایی به حدی رسید که موضوع تغییر کالیبر به نشست مشترک نخست وزیر وقت بریتانیا ، وینستون چرچیل و رئیس جمهوری وقت ایالات متحده ، هری ترومن نیز کشیده شد. با این حال ، یک سال بعد ، یعنی درسال 1953 ، توافق مشترکی میان ارتش های بریتانیا ، فرانسه و ایالات متحده منعقد شد که مهمات استاندارد باید فشنگ های کالیبر 51×7.62 م.م باشد و این خود به طراحی و تولید ام-14 منجر گردید . نشان شرکت اسلحه سازی اسپرینگفیلد ام- یک گاراند ، یک تاریخ بازنگری شده ... جان کانتیوس گاراند به تاریخ یکم ژانویه 1888 در سن رمی کبک به دنیا آمد . سن رمی در استان کبک ، مکان کوچکی بود که تنها درسال 1975 بعنوان یک شهر به ثبت رسید که اکنون در لبه جنوبی کبک و درست در لبه شمالی نیویورک قرارداد و مردم آن به شکل انحصاری به فرانسوی صحبت می کنند. خانواده وی ، یکسال بعد یعنی درسال 1889 به کانکنیکات نقل مکان کرده و جان گاراند پس از رسیدن به یازده سالگی دریک کارخانه نساجی و با سمت نظافتچی شروع به کار کرد ولی کار با ماشین ابزارها را به شکل تجربی از همکارانش در این مجموعه یاد گرفت . با این حال علاقه بیش از حد به حوزه ابزارسازی و سرگرمی روزانه وی در تیراندازی باعث شد بتدریج وارد حوزه طراحی سلاح شده و نهایتاً به طراحی و تولید جنگ افزاری منجر شود که یکی از چند سلاح موفق یگانهای پیاده نظام ارتش ایالات متحده درطول تاریخ بشمار می آید . وی پس از چند سال کار بعنوان کارگر ساده ، به سمت ماشین کار در این کارخانه مشغول به کار شد و طی مدت خدمت خود در این مجموعه یک جک تلسکوپی و یک دستگاه سیم پیچ خودکار بوبین را اختراع و به ثبت رساند. با افزایش تجربه ، گاراند در شرکت ابزارسازی براون و شارپ در پراویدنس رودآیلند استخدام و همین جا بود که سرگرمی همیشگی وی در تیراندازی با تخصص در ماشین کاری ترکیب و به طراحی سلاح منتج و درطول سالهای بعد ، چیزی که تنها یک سرگرمی بشمار می رفت ، به یک کار حرفه ای مبدل شد که وی را به شهرت رساند. مندارگون ام-1908 آر.اس.سی ام-1917 ام- یک گاراند کارابین ام- یک گاراند ژ-43 پیش از آغاز نیمه دوم دهه دوم قرن بیستم ، جنگ جهانی اول دراوت 1914 آغاز و ایالات متحده نیزسه سال بعد ( 1917) به طرفداری از کشورهای متفق دست به اعزام نیرو زد و با توجه به اینکه پیشرفتهای زیادی در حوزه ماشین های کشتار نظیر تانک ، تسلیحات شیمیای و تیربار بوجود آمده بود ، ارتش ایالات متحده مناقصه ای را برای طراحی و تولید انبوه یک مسلسل جدید اعلام نمود که مورد توجه گاراند قرار گرفت. او که اکنون در نیویورک ساکن بود با همکاری یک طراح سلاح به نام جان کیویش و پرداخت هفته ای پنجاه دلار به وی ، توسعه طرح اولیه خود را آغاز نمود و در ژوئن سال 1918 اولین نمونه ساخته شده ایده وی در معرض دید هادسون ماکسیم ( برادر هیرام ماکسیم ) طراح برجسته سلاح قرار گرفت . ماکسیم که ویژگی های جدیدی را در طراحی گاراند دیده بود به او توصیه کرد تا طرح خود را به هیئت مشاوران نظامی نیروی دریایی عرضه کند و این مجموعه نیز به نوبه خود ، طرح وی را به دانشکده جنگ ارجاع داد که البته توسط معاونت اسلحه و مهمات ارتش رد گردید . اما گاراند ناامید نشد و طرح خود را مجدداً به هیئت مشاوران نیروی دریایی ارائه کرد . همزمان با این تحولات ، گارند تلاش کرد طرح خود را در مجموعه فنی شخصی خود توسعه دهد که تا اوت 1918 ( سه ماه قبل از پایان جنگ ) به طول انجامید . گیره هشت فشنگی ام- یک گاراند نخستین نمونه کامل شده طرح گاراند درسال 1919 ، یعنی نزدیک به یکسال پس از اتمام جنگ ، کامل گردید و پس از ارائه آن به وزارت جنگ ، وی در نوامبر 1919 بعنوان مهندس مشاور در شرکت تسلیحاتی اسپرینگفیلد ماساچوست منصوب و با دریافت امتیاز شهروند ایالات متحده ، مهندس ارشد شرکت مذکور لقب گرفت . https://www.aparat.com/v/ftqcoyu شرکت اسلحه سازی اسپرینگفیلد به معنای واقعی کلمه ، خانه اصلی طراحی سلاح برای ارتش ایالات متحده و محل تولید سلاح های سبک بشمارمی رفت . مجموعه فوق برای اولین بار درسال 1777 با عنوان تسلیحات اسپرینگفیلد جهت تولید و ذخیره جنگ افزار و با هدف پشتیبانی از نیروهای انقلابی که علیه بریتانیا می جنگیدند تاسیس و بدلیل موقعیت دفاعی خوب و همچنین قرارداشتن در مسیر اصلی لجستیک ارتش ، (جنوب غربی ماساچوست ) نقش بسیار مهمی را در پیروی انقلابیون برعهده داشت. علاوه براین ، وجود رودخانه کانکتیکات که هم مسیر انتقال سلاح ها و هم نیروی لازم برای تولید را فراهم می نمود یکی از دلایل استقرار مجموعه فوق در این مکان بشمار می رفت . شات های بارگذاری گیره های هشت فشنگی ام -یک گاراند با این حال درسال 1794 دولت ایالات متحده در اقدامی تازه تصمیم گرفت تا انحصار تولید سلاح را به تملک خود درآورده تا وابستگی به خرید تسلیحات از خارج بطور کامل ازمیان برود . برهمین اساس ، جرج واشنگتن که درآن زمان ، فرمانده کل ارتش فدرال نیز محسوب می شد ، دو شرکت شامل اسپرینگفیلد در ماساچوست و هارپرز-فری در ویرجینیا را برای نیل به چنین هدفی انتخاب کرد و به شکل خاص ، اسپرینگفیلد از سال 1795 ماموریت ساخت سلاح های سنگ چخماقی با تیراژ 220 قبضه را برعهده گرفت. اما با شروع جنگ داخلی ، مجموعه اسلحه سازی هارپرز-فری نابود شد و اکنون شرکت اسپرینگفیلد تنها مرکز تولید تسلیحات سبک برای ارتش ایالات متحده بحساب می آمد که وظیفه داشت نیاز نیروهای مسلح را تامین کند. پیاده نظام حین نبرد در تک فرصتهای بوجود آمده نخستین وظیفه ای که دارد ، تنظیف سلاح انفرادی است . این عکس پیاده نظام لشکر 32 تفنگداران دریایی ایالات متحده در ژانویه 1943 هنگام نبرد برای اشغال گینه جدید را به نمایش گذاشته تفنگ خودکار برونینگ ام-1918 ، ام -یک گاراند و حداقل یک قبضه کُلت 45 در تصویر دیده می شود بدین ترتیب ، تا زمان ورود ارتش ایالات متحده به صحنه جنگ اول جهانی ، کمی بیشتر از 843 هزار قبضه تفنگ اسپرینگفیلد مدل 1903 ( 1903 Springfield) تولید شده بود و پس از آنکه واشنگتن تصمیم به جنگ گرفت ، شرکت فوق 265620 قبضه دیگر از این سلاح را به کاربران عرضه کرد . همزمان با این روند ، شرکت وینچستر نیز قراردادی را با دولت فدرال به منظور تحویل تفنگ انفیلد 1917 منعقد و ارتش نیز براساس نیاز روبه گسترش خود با احداث یک خط تولید در جزیره راک ، 47251 قبضه دیگر از سلاح فوق را در انبارهای خود بصورت ذخیره نگهداری می نمود. پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 
  15. 1 پسندیده شده
    یه آف تاپیک بزارم حالا که به پیجرها و پدافند غیرعامل اشاره شد: تمجدیهای ترامپ و حالا معاونینش در امور منطقه و جهان از عملیات پیجرها و اینکه در تاریخ جهان ثبت خواهد شد و اصولا لذتی که ازش بردند و میبرند این خطر بسیار جدی تر برای ما کرده که با راهنمایی و هدایت موساد یا با پشتیبانی آمریکا از موساد عملیاتی مشابه ولی بسیار وسیع تر در ایران طراحی بشه. اسقایل کافی است روی موج شهرت طلبی و کار خاص کردن ترامپ سوار بشه و کم کم در گوش توسط اطرافیانش مجاب کنه که یک عملیات بزرگ شبیه پیجرها اسم اون را هم در تاریخ ثبت خواهد کرد و باعث بشه این بار عملیاتی بسیار بزرگتر طراحی بشه. دسترسی ایالات متده به دریاها و محموله ها و بنادر کشورها و ... صدها برابر موساد و اسقاطیل هست. این مورد شبیه مورد ترور سردار هست. توی اون هم زمزمه های مدام ترور یکی از قدرتمندترین افراد خاورمیانه حتما تو گوش این ابله مدام خوانده شد و بهش گفته شد که اسمت را در تاریخ ثبت کن با کشتن سلیمانی. #هشدار
  16. 1 پسندیده شده
    موازی کاری یک پدافند غیر عامل برای جلوگیری از حادثه فراگیر همچون حادثه پیجر های حزب الله هستش. صنایع نظامی ایران و شرایط محیطی که باهاش رو به رو هست با همه دنیا متفاوت است. نیروها و صنایع نظامی ایران مورد هجمه شدید از انواع و اقسام مختلف هستند. ستاد پدافند غیر عامل ایران علنا از موازی کاری بعنوان یک راهکار پدافندی یاد می‌کنه. این ها سوای محدودیت های دسترسی به قطعات در بازار بین المللی هستش. برخی تجهیزات در تعدادی خاص وارد کشور میشن که البته ما هم نمی تونیم همه چیز رو در داخل بسازیم و در نتیجه مجبوریم در طراحی یک سلاح دست ببریم تا منطبق با آن تعداد قطعه بشود و ماحاصل میشود دو سلاح مشابه اما وقتی از بعد صنعتی به قضیه نگاه کنید دو مسیر متفاوت و دو دسترسی متفاوت است. صنایع نظامی ایران و یا خرید های نظامی ایران با هیچ جای دنیا قابل قیاس نیست.
  17. 1 پسندیده شده
    چند نکته به نظرم رسید موازی کاری بلای جون نیرو های مسلح ۱- زیر بال مهاجر ۱۰ دوم که به چند موشک الماس و ... مجهز است جهت جلوگیری از تا شدن (یا اسیب )استند زرد رنگ گذاشته شده حتما کیفیت اتصال بال و بدنه میبایستی برسی بشه البته اگه نسخه تکمیل شده با شه((عکس بالا دقیقا گوشه تصویر استند مشخصه)) ۲-مهاجر ۱۰ پهپاد خوبیه اما این همه موازی کاری با توجه به اجبار ستاد کل به اخذ مجوز از اون ها یکم عجیبه چرا ما باید کلی بودجه صرف تحقیق و توسعه شاهد ۱۳۹ یا مهاجر ۱۰ کنیم بعد. در نهایت از هر کدوم چند تا دونه تولید شده ۳-مهاجر ۱۰ اول مجهز به بمب هدایت شونده سقوط ازاد از کلاس ۲۵۰پوندی هست ۴ـ پهپاد مهاجر-۶ (M6) نیروی زمینی سپاه تقویت شده با نصپ پیشران روتاکس-۹۱۴نسخه‌های اولیه‌ی مهاجر-۶ از پیشران روتاکس-۹۱۲ نیرو میگرفتن که در ورژن B جهت نصب پایلون ۲تایی برای حمل ۴ تیر از بمب‌های قائم/سدید و موشک الماس-۱ ، از مدل ۹۱۴ استفاده میکند
  18. 1 پسندیده شده
    ایده بسیار جالبی هست توسعه پهپاد هایی با سرعت سوپر سونیک اما مسئله این هست که افزایش چشمگیر سرعت تغییرات طراحی زیادی رو می طلبه. برای مثال پهپاد جدید گلاله که یک نسخه جت از پهپاد پیستونی شاهد هستش با کشیده شدن کلی پهپاد و تغییرات در سطوح کنترلی و باله ها رو به رو شده تا با سرعت جت هم خوان بشه. چنین تعبیری در پهپاد شاهد ۲۳۸ که نسخه جت پهپاد شاهد۱۳۶ هست هم دیده میشه. در این پهپاد از سطوح کنترلی پر تعداد تری استفاده شده تا کنترل در سرعت بالا امکان پذیر باشه . خلاصه که این پهپاد یا موشک فعلی در حال حاضر نیاز به باز طراحی جدی برای سرعت های بالا داره. اما نکته جالب سری کاری گسترده وزارت دفاع و صنایع هوافضا سپاه در پلتفرم موشک کروز کنت۲ اوکراینی هستش. از کروز های یمنی قدس و سری پاوه ایرانی تا موشک های کروز جدید ضد کشتی از این کلاس و حالا هم نسخه پدافندی این موشک کروز با نام ۳۵۹ !!! این سری کاری قیمت رو به شدت پایین میاره و تولید رو بسیار پر تعداد می‌کنه.
  19. 1 پسندیده شده
    از نظر من این پهپاد جت نیست موشک کروز هم نیست موشک پرسه زن با موتور جت هست. و از مهمترین شاخصه هاش که در سایر محصولات کاملا ایرانی کمتر دیده شده استفاده از موتور جت درون بدنه است. اونهایی که علاقه به ورودی هوا دارند احتمالا میدونند که 359 اوج طراحی ورودی هواست. بر خلاف سایر موشک های کروز و پهپادها که محدودیت های تغییر بردار حرکتی دارن این موشک طوری طراحی شده که در فضای سه بعدی بتونه مانور های بدون محدودیت بگذاره. به همین خاطر از 4 جهت بالک و ورودی هوا استفاده میکنه. - یه روزی از همین روزها ممکنه این ورودی هوا به حالت سوپرسونیک تغییر کنه و در انتهای موتور جتی که داخل هست یک رانشگر رمجت هم قرار داده بشه تا بشود به بردها و سرعت های بسیار بالاتر دست پیدا کرد. البته ایده است ولی غیر ممکن نیست. اگر این موشک به چیزی شبیه استارلینک مجهز باشه در برد های بسیار بالا میتونه وارد عمل بشه.
  20. 1 پسندیده شده
    با کمی ارتقا و ایرانیزه کردن کامیونهای روسی در هر شرایط آب و هوایی کشور میتوانند خدمت کنند مثل کامیونهای قدیمی روسی که سالهای طولانی در خدمت بودند و هنوز هم به صورت غیرنظامی کار میکنند کارهای ساده ای مثل تقویت یا تعویض رادیاتور خودرو و ، تقویت و تعویض پروانه رادیاتور ، ساخت ابتکاری تونل پروانه رادیاتور ، تقویت یا تعویض واترپمپ خودرو و... باعث افزایش مقاومت گرمایی خواهند شد . عزیزان برای نیروهای مسلح تجهیزات بخرند نگران این موارد نباشند درست میشه !
  21. 1 پسندیده شده
    نقد و بررسی سلاح تک تیرانداز اورسیس تی 5000 روسی که به تازگی بخدمت سپاه درآماده است . سلاح تک تیرانداز اورسیس تی 5000 | Orsis T-5000 | ОРСИС Т-5000 با برد مؤثر 1.5 کیلومتر، دقت استثنایی در هدف‌گیری و طراحی ارگونومیک و مدرن، یکی از بهترین گزینه‌ها برای نیروهای ویژه نظامی و پلیس است. این سلاح روسی در رزمایش پیامبر اعظم 19 توسط تک تیراندازهای سپاه پاسداران به‌کار گرفته شد. نقد و بررسی کامل این سلاح منحصر‌به‌فرد را با زیرنویس اختصاصی تماشا کنید. لینک ویدئو : منبع
  22. 1 پسندیده شده
    بخش دوم و پایانی: سوئیچبلید 300 در اکراین: در جنگ اکراین، طی یکی از بسته های اهدایی ایالات متحده حدود 700 سامانه سوییچبلید مستقر و بکارگیری شد، اما اطلاعات استفاده از آن بسیار محدود است. تصاویری از بقایای آن در منطقه خارکف نشان یافت شده است(تصویر 14)، همچنین یک قطعه ویدیویی از برخورد یکی از نمونه های سوییچبلید(300 یا 600) به یک عراده تانک T-72B3روسی(تصویر 15) وجود دارد، که به نظر میرسد آسیب چندانی به آن وارد نمیکند. [1] و بررسی تصاویر آن وجود سامانه کامل به همراه SUAS ISR و بکارگیری عملیاتی قابلیت همگام سازی تصاویر توسط آن نیز قابل مشاهده است. تصویر14 تصویر15 اما کانال تلگرامی روسی زبان با عنوان RusVesna در ماه می 2022 تصاویری از یک تیر سالم از سوییچبلید 300 را که از نیروهای اکراینی به غنیمت گرفته بودند را به نمایش گذاشتند: تصویر16 همچنین تصاویری از حمله به خودروهای غیرنظامی وجود دارد و ادعایی مبنی بر ترورافسران FSB در خاک روسیه (بریانسک) با استفاده از سوییچبلید 300 که تصاویر ادعایی نیز توسط شبکه های اجتماعی اکراین نشر داده شده است. ولیکن روسها آنرا کشتار عمدی غیرنظامیان خوانده اند(تایید ضمنی). در این حمله دو نفر کشته و سه نفر زخمی شده اند. با این وجود، تصاویر بکارگیری سوییچبلید 300 نسبت به سایر تسلیحات اهدایی کشورهای حامی و تسلیحات ساخت اکراین بدلایل نامعلومی انگشت شمارند. از دید نگارنده دلایل این امر شاید؛ - کم بودن موفقیت های چشمگیر برای این سامانه، - خطای بکارگیری بالا(ناشی از آموزش) (تصویر17) - ادعای بهره گیری روسیه از جنگ الکترونیک(تصویر 18)، و یا بدلیل محدودیت سرجنگی ضد نفر نسخه 300، عمده استفاده از آن بر علیه پیاده نظام یا غیرنظامیان بصورت انتقام جویانه بوده و امکان نمایش تصاویر وجود ندارد. تصویر17 تصویر18 سوییچبلید 600 (SWITCHBLADE 600) شرکت سازنده این گونه پهپاد را در وبسایت خود نسل بعدی موشک های موشک گشت زن نامیده است که علاوه بر دقت بالا از قابلیت هایRSTA [2] پشتیبانی میکندو خصوصیاتی چون اپتیک بسیار دقیق، مداومت پروازی 40 دقیقه ای و سر جنگی ضد زره که میتواند با اهداف سخت تر در مسافتی دور تر درگیر شود. این پهپاد از قابلیت همه-یکجا، و حمل انفرادی بهره جسته و در کمتر از 10 دقیقه آماده سازی میشود. جستجوگر شب[3] و روز باکیفیت آن با استفاده از سکوی پایدار ساز[4] و سامانه کنترل پروازی پیشرفته تجهیز شده است. این پهپاد از مجرای استوانه ای[5] پرتاب و در ورای خط دید[6] نیز هدایت میشود. این پهپاد بر خلاف گونه 300 نیازی به تجهیزات ISR و اتکا به یک پهپاد ثانویه ندارد. اما به مانند 300 از روش ابداعی رهسپاری استفاده میکند. کاربر آن میتواند در هر موقعیت و مرحله ای از حمله، عملیات را متوقف کرده و یا به انتخاب خود به هدفی دیگر بپردازد. این پهپاد میتواند از موقعیت های ثابت، متحرک، خودروهای نظامی، یا یکپارچه شده با دیگر تجهیزات هدایت دقیق، یا از هواگردها پرتاب شود. سوئیچبلید 600 به فرماندهان در صحنه رزم خدمات چند ماموریتی، گشت زنی و قابلیت های عملیات چند دامنه ای[7] ارائه میدهد. مشخصات فنی سوییچبلید 600: شعاع عملیاتی: اتصال داده 40 کیلومتر مداومت پروازی: 40 دقیقه ابعاد: (180cm در 46 cm در 43cm) وزن: بسته 22.7 کیلوگرم، موشک 14.5 کیلوگرم، کل سامانه شامل بسته و تجهیزات کنترل 54 کیلوگرم سقف پرواز: تا 15000 پا سرعت کروز : 110 کیلومتر و سرعت اصابت 185 کیلومتر سرجنگی: ضد زره و ضد نفر هدایت: به شکل خودکار و دستی رمزگذاری شده AES-256 و SAASM GPS تصاویر: تصویر19 تصویر20 AVISION-UVISION ای ویژن و یوویژن شرکت های سرمایه گذاری مشترک[8] اسراییلی-هندی هستند که محصولات متنوعی در رده پهپادهای انتحاری ارائه میدهند. محصولات آنها از سبک ترین با عنوان هیرو/پالم 20 تا نمونه های رزمی سنگین هیرو/پالم 120 عرضه میشوند، هیرو برند بازاریابی صهیونیستی این پهپاد از شرکت یو-ویژن است و پالم همان پهپاد از شرکت هندی ای- ویژن است که هر دو مشخصات یکسانی دارند. در این میان تنها نمونه های 20، 30، 70، 90 و120 قابلیت های حمل انفرادی توسط پیاده نظام مطابق با تعاریف این متن ارائه میکنند. و رده 250، 400 و 900 ابعادی بزرگ و اوزانی سنگین دارند. رده 20 تا 120 هیرو، همگی از معماری 4 بال و 4 دم ضربدری به شکل باز شونده پس از خروج(پرتاب) از محفظه حمله بهره گیری میکنند. داده نمای ذیل مشخصات این سری را به نمایش گذاشته است: تصویر21 پهپادهای هیرو/پالم از نظر مداومت و قدرت سر جنگی خصوصیات بهترین نسبت به سوییچبلید به نمایش میگذارند ولیکن سابقه عملیاتی خاصی ندارند. اما آنها بازار کشورهای حوزه ناتو را تحت تاثیر قرار داده اند و شرکت ایتالیایی RWM که از زیر مجموعه های Rheinmetall آلمان است، این تسلیحات را از 2021 تحت لیسانس تولید میکند. هیرو/پالم-20 HERO-20/PALM) ) مشخصات فنی: شعاع عملیاتی: اتصال داده 40 کیلومتر مداومت پروازی: 30 دقیقه برد: در خط دید از 5، 10 تا 40 کیلومتر وزن: 3 کیلوگرم سرعت کروز : 100 نات سرجنگی: 500 گرم پیشرانه: الکتریکی تصویر22 هیرو/پالم-30 HERO-30/PALM) ) مشخصات فنی: شعاع عملیاتی: اتصال داده 40 کیلومتر مداومت پروازی: 30 دقیقه برد: ورای میدان دید از 15+ کیلومتر وزن: 7.8 کیلوگرم سقف پرواز: 180 تا 500 متر سرعت کروز : 90 تا 185 کیلومتر تصاویر هیرو 30: تصویر23 تصویر24: نمایی گرافیکی از قابلیت های گشت زنی، حمله دقیق و انصراف از تهاجم، پرتاب از محفظه پنوماتیک تصویر25: ایده پروتوتایپ از یک پرتابگر خودروی روبوتیک بدون سرنشنی UGV هیرو/پالم-70 HERO-70/PALM) ) مشخصات فنی: شعاع عملیاتی: اتصال داده 40 کیلومتر مداومت پروازی: 45 دقیقه برد: 15 کیلومتر وزن: 7 کیلوگرم سرعت کروز : 100 نات سرجنگی: 1.2 گرم پیشرانه: الکتریکی تصویر26: تصویر هیرو-70 هیرو/پالم-90 HERO-90/PALM) ) مشخصات فنی: شعاع عملیاتی: اتصال داده 40 کیلومتر مداومت پروازی: 45 دقیقه برد: 40 کیلومتر وزن: 12 کیلوگرم با محفظه سرجنگی: 1.2 گرم پیشرانه: الکتریکی تصویر27 :تصویرهیرو-90 هیرو/پالم-120 HERO-120/PALM) ) مشخصات فنی: شعاع عملیاتی: اتصال داده 60 کیلومتر مداومت پروازی: 60 دقیقه برد: 40 کیلومتر وزن: 18 کیلوگرم با محفظه سرجنگی: 4.5 گرم پیشرانه: الکتریکی این پهپاد بدلیل ابعاد و وزن بزرگ نسبت به تعاریف موجود در مقدمات این متن باید نسبت به آن کمی محتاط بود، امکان استقرار آن بصورت انفرادی در چند قطعه وجود دارد، اما عمدتا از پرتابگرهای خودرویی بکار میرود اما همچنان هدایت انفرادی برای آن نیز امکان پذیر است. این پهپاد مرز میان مهمات پرسه زن(گشت زن) بزرگ (اجتماعی/خودرویی) و کوچک (انفرادی/کوله ای) است. تصاویر(28-31) هیرو120 تصویر28 تصویر29 تصویر30 تصویر31 ALPAGU® Fixed Wing Loitering Munition System. پهپاد ساخت ترکیه با عنوان «مهمات پرسه زن بال ثابت آلپاگو» است و از نظر طراحی شباهت بسیار به سوییچ بلید 300 دارد و بالهای آن جمع شونده هستند، اما دلیل مشخصی برای استفاده عبارت بال ثابت در توصیف آن مشاهده نگردید!. این پهپاد برای اجرای هر دو ماموریت جمله و شناسایی ساخته شده است و قابلیت حمل بوسیله تنها یک سرباز و هدایتبصورت خودکار و دستی را دارد. از مزایای آن استفاده از پردازش تصویر برای حملات خودکار در روز و شب و دنبال کردن اهداف متحرک است. مشخصات فنی آلپاگو: شعاع عملیاتی: 10 کیلومتر مداومت پروازی: 15 دقیقه سرجنگی: 0.3 گرم پیشرانه: الکتریکی تصاویر 32 و 33: ALPAGU کایوت از شرکت ریئتون (Raytheon Coyote) یک طراحی نسبتا عالی و متفاوت. این پهپاد بر خلاف سایر نمونه های همرده، گرچه از طراحی مشابه سوییچبلید بهره میبرد، اما اهداف تهاجمی ندارد، بلکه برای ISR و مقابله با سوارم پهپادی تولید شده است به نحوی که نوع بلاک 3 آن در یکی از تست ها توانسته است بدون سرجنگی انفجاری 10 پهپاد دیگر را از کار بی اندازد و این بیانگر راهبرد پهپاد بر علیه پهپاد است. کایوت بعنوان یک پهپاد هواشناسی نیز بکار رفته است. مشخصات فنی کایوت: شعاع عملیاتی: 93 کیلومتر مداومت پروازی: 60 دقیقه سرجنگی: ندارد سرعت 100 تا 130 کیلومتر پیشرانه: الکتریکی تصاویر 35 و 36: کایوت معراج 521 (meraj-521) تصویر37 جمهوری اسلامی ایران نیز دست به کار میشود و توانایی خود را برای پاسخ به این نیاز جدید نشان میدهد. در 27 مهرماه 1401 طی یک رونمایی در رزمایش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه ارس، یگان‌های واکنش سریع نیروی زمینی سپاه برای نخستین بار به پهپادهای جدید انتحاری پرسه زن جدیدی مجهز میشوند. خبرنگاردفاعی تسنیم از منطقه رزمایش نیروی زمینی سپاه در منطقه ارس چنین گزارش میدهد: در سومین روز از این رزمایش جدیدترین پهپاد انتحاری پرسه زن[9] با نام معراج 521 و با سر جنگی‌های متفاوت عملیاتی شد. به گفته سردار کوهستانی، این پهپاد با قابلیت حمل توسط نفر، هم اینک در اختیار یگان‌های واکنش سریع نیروی زمینی از جمله یگان صابرین قرار دارد.این پهپاد از لانچرهای کوچک در اختیار نیروهای پیاده پرتاب شده و کاربر آن می تواند آن را از طریق نمایشگری که در اختیار دارد، به سمت هدف مورد نظر هدایت کند. سردار علی کوهستانی مسئول سازمان تحقیقات و جهاد خود کفایی نیروی زمینی سپاه در خصوص ویژگی های این پرنده گفت: وزن سرجنگی این پهپاد در سه رنج 500 گرم، 700 گرم و 1000 گرم (یک کیلوگرم) است. وی افزود: این پرنده با مداومت پروازی 5 تا 15 دقیقه، دارای بردی معادل 5 کیلومتر است. تصویر38 این رونمایی بازتاب های وسیعی در عرصه رسانه ای بخصوص رسانه های حوزه نظامی در پی دارد و سه حوزه واکنش خبری مهم را در برگرفته است: نخست تشابه این پهپاد با سوییچبلید 300 و مشتاقان مقایسات و بنچمارک گیری های نظامی، دوم، جنگ اکراین(حامیان اکراین و حامیان روسیه) ،سوم از جانب نظامی نویسان کشور هایی که خود را مشتاق و مشتری بالقوه ای برای آن میبینند. جرمی بنی از جینز[10]، مجله دفاعی مشهور انگلیسی زبان، رونمایی معراج-521 را به طور خلاصه بررسی میکند: رسانه های ایرانی سه نمونه مهمات و پرتابگر مشابه سوییچبلید 300 ایرووایرونمنت نشان داده اند. پهپاد از محفظه پرتاب خمپاره انداز مانندی که بوسیله هوای فشرده پهپاد را پرتاب کرده و دو مجموعه بال و پایدارساز(دم) باز شده و پیشران(ملخ) به حرکت ادامه میدهد. بر خلاف سوییچبلید، معراج 521 سطح مقطع(شکل بدنه) مربعی دارد. مهمات کنجکاو[11](پرسه زن) که طراحی آن مشابه سوئیچبلید300 ایرووایرونمنت بکار گرفته شده توسط آمریکا و همچنین CH-901 ساخت چین است. این مطلب مقایسه ای توسط اسپوتنیک روسیه زبان فرانسوی نشر داده شده است. این مقاله همچنین تمایزی میان معراج و سوییچبلید ایجاد میکند؛ برای مقایسه 300 مداومت پروازی حداکثر 10 دقیقه دارد(معراج 15 دقیقه) ولی سوییچبلید 300 میتواند هدفی در 10 کیلومتری را منهدم کند. سپس مقایسه ای بین سرجنگی سوییچبلید که توانایی آن در حد یک نارنجک 40 میلیمتری است با مشخصات سرهای جنگی مختلف معراج صورت میدهد. این مطلب در بسیاری از نشریات تحت وب به شکل مشابهی بازتاب داده شده است. پایگاه اطلاع رسانی وابسته به ارتش اکراین[12] نیز مشخصات عمومی سوییچبلید 300 و معراج 521 را با هم مقایسه کرده و معراج را مشابهی برای آن میداند. معراج در مجلات اکراینی بازتاب وسیعی داشته است. مجله نظامی جبهه جنوب[13]؛ همزمان با اثبات توانایی های تهاجمی و شناسایی پهپاد های ساخت ایران در میادین رزمی، تهران گونه پیشرفته دیگری رونمایی کرده است. و با اشاره به مشخصات عمومی منتشر شده برای معراج، از توسعه یک پهپاد جدید کامیکازه برای نیروی های واکنش سریع صابرین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میگوید. مجله اوراسیاتایمز[14]؛ مطالب مفصلی در مورد خصوصیات و مقایسه 521 با 300 نقل کرده است. پارت ساتام در عنوان مقاله از رونمایی کپی ایرانی سوییچبلید پس موفقیت های عظیم پهپادهای ایرانی در اکراین میگوید: تصویری از معراج دو سال قبل مطابق با گزارشات در یک سامانه واحد از پرتابگر های سه تایی و نه تکی وجود داشت. با این وجود خود پهپاد معلوم نبود. همینطور چگونگی مکانیزم پرتاب. معراج باید کیفیت خام تر و پیچیدگی کمتری نسبت به الکترونیک سوییچبلید داشته باشد که این بخاطر تحریم هاست و ایران نمیتواند منابعی برای قطعات پیشرفته هوایی بیابد. با این وجود این پهپاد میتواند برای میادین رزم ایرانی کاربردی باشد. نمونه آمریکایی قادر است از اهداف صرف نظر کرده و مجدد به هدفی دیگر مشغول شود. همچنین با دیگر پهپادهای ایرووایرونتمنت مانند وسپ[15]، آرکیو 11 ریون[16] و آرکیو 20 پوما[17] که همگی واحد کنترل زمینی مشابهی دارند از تجهیزات هدایت مشابهی بهره میگیرد. معراج مطابق با تصاویر منتشره تنها یک دوربین دارد و آنتن تعبیه شده و سیم کشی بیرون زده دارد. مقایسه معراج 521 و سوییچبلید 300 در شبکه های اجتماعی(توییتر و تلگرام)[18] بازتاب اخبار معراج در توئیتر بسیار وسیع است، اما متناسب با قالب انتشار، عمده اخبار کپی های یکسان هستند و یا ریتوئیت هایی از نوشته های دیگران هستند و تقریبا در بسیاری از آنها معراج کپی ایرانی از سوییچبلید آمریکایی خوانده شده است. و غالبا به مشخصات معرفی شده آن نظیر وزن سرجنگی، برد و تحلیل تصاویر نمایش داده شده مطابق با اخبار منتشره پرداخته اند. در این متن به گفته های پر مخاطب بسنده شده است: Aurora Intel اکانت پرمخاطب توییتری وابسته به اسراییل: پهپاد جدید ایران ممکن است یک کپی از پهپاد کایوت ریتئون و یا سوییچبلید 300 است. Frederic Gras متخصص مهمات، در اکانت توئیتری خود بخش های سه بعدی پرینت شده پیشانی معراج را دلیل بر پروتوتایپ بودن آن میداند که ممکن است به همین دلیل معراج به مرحله تولید انبوه نرسیده باشد. و در پاسخ Aurora Intel بالهای فیبر کربنی را یادآور میشود. Oryx اکانت پرمخاطب جمع آوری کننده اطلاعات آشکار[19] با قراردادن عکس ذیل (تصویر منشر شده پیشین از معراج) از اضافه کردن آن به کتاب پهپادهای ایرانی (نوشته خویش) میگوید و آنرا یک مهمات پرسه زن قلمداد کرده است. تصویر39 در تلگرام اما وضعیت متفاوت است و قابلیت جستجوی هشتگی در کلیه کانال ها و فید های خبری به شکل توئیتر وجود ندارد، نگارنده اما به برخی کانالهای روسی زبان نظامی معروف دسترسی داشته و دیدگاه های آنان در ادامه موجود است: Rybar کانال تلگرامی پرمخاطب روسی زبان با بیش از 1.1 میلیون مخاطب است. روسها پس از تجربه موفق شاهد 136 در اکراین به تسلیحات ایرانی علاقه مندی نشان میدهند و صنعت دفاعی ایران و اخبار مرتبط با آن را تحلیل و با داشته های نظامی خود پیوسته مقایسه میکنند. داده نمایی ذیل طراحی این کانال است. تصویر40 رایبار، معراج 521 را همزمان با شایعه خرید آرش 2 از ایران چنین بررسی کرده است: «این آخرین نمونه از بدون سرنشین های کوچک است که برای انهدام نفرات تجهیزات سبک طراحی شده است. و برای نخستین بار توسط نیروهای واکنش سریع صابرین سپاه در مرز آذربایجان آزموده شد، در ادامه رایبار مشخصات فنی منتشره از معراج را توضیح میدهد و اینچنین به شایعه خرید معراج توسط روسیه میپردازد: تاکنون، خبر تایید شده واقعی در مورد فروش آرش و معراج به روسیه وجود ندارد. با این حال، با توجه به پیش زمینه های رو به توسعه ارسال تسلیحات ایرانی به روسیه، منطقی به نظر میرسد. افزون بر آن، هر دو طرف(ایران و روسیه) به چنین همکاری هایی علاقه مند هستند. ارتش روسیه در حال افزایش توانایی های رزمی خویش است و جمهوری اسلامی نیز زمین تست مناسبی برای اثبات توانایی ها موشکی و پهپادی در برابر تسلیحاتی غربی در برابر خود میبیند.» Game of Dronesکانال روسی زبان دیگر همزمان با رونمایی: «چیز غیرمعمولی نیست، بگذریم، ایران یک پهپاد کامیکازه با عنوان"معراج-521" که رقیب سوییچبلید است رو نمایی کرده. » Colonelcassad یک کانال نظامی روسی زبان دیگر با بیش از 800 هزار دنبال کننده، خبر رونمایی معراج با ترجمه مستقیم از تسنیم قرار داده است. در کامنت ها علاقه مندی روسها و یا مقایسه آن با لنست و سوییچبلید دیده میشود، برخی قیمت را معیار انتخاب برتر در قیاس با سوییچبلید دانسته اند. دنبال کنندگان و نویسندگان توئیتری و تلگرامی از کاربردهای مختلف این گونه پهپادها سخن گفته اند، از اینکه میتوانند برا علیه خودروهای سبک، پیاده نظام و خودروهای مسلح همراه با پیاده نظام مفید واقع شوند: نگرانی ها از فروش معراج به روسیه: در کنار اشتیاق روسیه نسبت به خرید پهپاد های ایرانی، در برابر اکراین و حامیان آن پیرامون ارسال این سلاح به روسیه احتمالاتی مطرح کرده و ابراز نگرانی میکنند: TPYXA شبکه خبری اکراینی پرمخاطبی که اخبار جنگ اکراین را پوشش میدهد: « ایران ممکن است نوع جدیدی از معراج 521 را به فدراسیون روسیه صادر کند» TOPWAR.RU ایران دارایی پهپادی و موشکی خود را در گزارشات خبری با ارسال یک ویدئو روز گذشته در وب به نمایش گذاشت، که در آن شلیک موشک های میانبرد و پهپادها دیده میشود. در همین هنگام، این ویدئو واکنشهای بسیاری در ارتباط با اکراین بر انگیخت. Pravda به نقل از یوری ایهنات سخنگوی نیروی هوایی اکراین: « خطر احتمالی وجود دارد، در اینجا شکلی وجود ندارد که آنها را بدست خواهند آورد. (منظور پهپادهای معراج است)و سوال فقط این است که چه مقدار موشک بالستیک و پهپاد ایران تمایل دارد به روسیه بدهد. این سخن یک روز پس از این رونمایی بیان شده است. این مصاحبه ایهنات در فضای مجازی و صفحات خبری تحت وب به شکل گسترده ای پوشش داده است. Modern.az شبکه خبری آذری زبان با انعکاس مطالب بیشتر از مصاحبه: « سخنگوی نیروی هوایی اکراین گفته است که پهپادهای ایرانی نمیتوانند مسیر جنگ را تغییر دهند، اما مشکلات بسیار جدی روش شناختی ایجاد خواهند کرد. تنها راه آن است که این IED ها بصورت فیزیکی نابود شوند. » این موضوع که پهپادهای ایرانی در حال تغییر فضای میادین نبرد در اوراسیا هستند مورد توجه بنیاد جیمزتاون قرار گرفته است. و معراج-521 نیز یکی از پهپادهای مورد اشاره آنها برای استفاده توسط روسیه در این تغییر است. جمع بندی. چالش های صحنه نبرد حال و آینده پهپاد سبک نفرپرتاب پدیده ای نوظهور و در حال گسترش است. نیازهای رزمی به روشهای مختلفی پاسخ داده میشوند، اما پیشرفت فناوری این امکان را فراهم میکند تا پاسخ ها در بسته های مختلف با ابدعات جدید تجمیع شوند. این پهپادها بسیار ساده و سبک هستند و بدلیل استفاده عموما از قطعات در دسترس مانند برد های رادیو نرم افزاری، فیبر کربن و پلاستیک و بکارگیری پرینترهای سه بعدی با پیچیدگی های پایینتر اما طراحی های فشرده و انعطاف پذیر بدون نیاز به زیرساخت های عظیم تولید جنگ افزارهای هوایی دیگر، آنهم در تعداد بسیار زیاد ساخته میشوند. شرکت ائرووایرونمنت از افزایش قابلیت تولید فعلی خود تا سالانه 6000 عدد سخن میگویند که در کنار حجم مصرف و توان تولید سایر تولیدکنندگان و رقبای جدیدالورود به عرصه تولید انبوه این تسلیحات جدید میتوان از بازار با توان تولید سالانه بیش از 30 هزار فروندی بسادگی سخن گفت. از طرفی قیمت های پایین در تیراژ تولید انبوه نوید مصرف فراگیر این تسلیحات را میدهد. و این یک فزون گرایی منطقی[20] را نشان میدهد، به نحوی که با این گام های کوچک فعلی و تسلیحات کوچکی که چندان به چشم نمی آیند اما تولید و مصرفی رو به رشد دارند، آرام آرام جبهه ها را تغییر خواهند داد، شیوه بکار گیری پیاده نظام، نیروی ویژه و میادین نبرد نسبت به تسلیحات جدید تغییر خواهد کرد و این تغییر یک رخداد منطقی ناشی از نفوذ بیشتر تکنولوژی های کشتار از دور یا دورایستایی[21] است. و این درکنار طیف وسیع دیگری از تسلیحات هدایت از دور با محوریت یک قابل بررسی است. بنابراین این پرسش پیش می آید که در میدان نبرد آینده هر سرباز به وسیله یک پهپاد رزمی سبک و قابل حمل توسط خویش از راه دور به دنبال یافتن و کشتن یک یا چند سرباز مهاجم و یا مدافع دیگر در کمین ها، مستتر شده در دشت و صحرا و یا در حال حرکت درستون های زرهی است؟ پاسخ این امر با نگاه ابتدا عملیات های محدود و تمرینی رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان با استفاده از کوادکپترهای نظامی و سپس تجاری توسط داعش در خاورمیانه و حال اکراین بوضوح قابل مشاهده است. این جنگی فراتر از برد گلوله های تفنگ سربازان است کمی گرانتر، اما زمانی که دشمن کشف شود دیگر راه فراری نیست. بدین ترتیب بدیهی است که تدابیر دفاعی در برابر این تسلیحات نیز تدارک دیده شوند و گردونه ای پیوسته در ارتقا و تغییر از ضد و مرضد شکل بگیرد تا ماهیت نبرد پیوسته در تغییر باشد و بدون امکان درک مناسب نسبت به روند و چگونگی آن نسل در پس نسل تسلیحات جدید وارد شوند اما کلان روند های تکنولوژی میتوانند پیش گوهای مناسبی برای تسلیحات جدید باشند، هوش مصنوعی+ منظومه های ماهواره ای(مانند استارلینک) به معنای استفاده حجم وسیعی از پهپاد و انهدام بسیاری از اهداف بصورت خودکار در زمان کوتاه است. مداومت پروازی و ISR از مشکلات جدی این پهپادها، چالش مصرف انرژی بخصوص در بخش پیشران است، برای کشف و شناسایی یک هدف مستتر یا یک سنگر و یا نفر ممکن است به زمان زیادی لازم باشد. پهپادی در اندازه کوله پشتی که بخواهد عملیات شناسایی را همزمان با انهدام انجام دهد ممکن است از توان کافی برای ماندن در آسمان بهره مند نباشد. و این مشکل احتمالا به معنای از دست رفتن تعداد زیادی پهپاد به شکل سالم بدون یافتن مقصد است. مسئله ایرودینامیک و شناوری[22] هوشمند. اصلا مشخص نیست که این پهپادها تا چه میزان ارتفاع و باد جانبی را تحمل خواهند کرد، شناوری هوشمند مسئله ای است که به بهره وری مصرف انرژی ممکن است کمک کند از طرفی نسبت های برد به سیگنال انرژی لازم برای آن نیز مطرح است. آیا معراج قادر است در ارتفاعات زاگرس به عملیات بپردازد؟ هر دو معضل فوق وجوب پهپاد کشف و شناسایی دیگری را گوشزد میکنند، پهپادی که خط داده امن و تجهیزات سنگین تر الکترونیک داشته و در برابر اخلال و تدابیر الکترونیک مهاجم، مقاومت داشته باشد. و بتوان برآوردی نسبت به هدف پیش و پس از انهدام[23] ارائه دهد. نکته مهم دیگر در مورد کشف و شناسایی اهداف نوع بکار گیری پهپاد نفر پرتاب است. اینکه ماموریت آن ضد نفر باشد یا ضد زره تجهیزات متفاوتی را میطلبد. برای نمونه یک پهپاد مجهز به رادارSAR بخوبی و بسرعت میتواند موقعیت ستون زرهی و تجهیزات دشمن را بیابد و از جستجوهای بی هدف بکاهد اما تجهیزات آن سنگین است و نیازمند استفاده از رده MALE یا همان پهپادهای میانرده ارتفاع متوسط است. که گرچه بسیاری از محدودیت ها را برطرف میکند اما با ذات عملیات پهپادی نفر پرتاب و محدودیت ها و مزیت های آن همخوانی ندارد. بعبارتی دیگر یک پهپاد ارتفاع متوسط اگر قادر باشد به منطقه هدف وارد شود دیگر نیاز به پهپاد نفرپرتاب ندارد و خود میتواند اقدام رزمی صورت دهد. با این تفاسیر، عملیات این پهپاد سبک به [24]A2D2 محدود میشود، به زمانی که موقعیت حدودی دشمن در دسترس است و با سریعترین ابزارهای لازم باید از ورود دشمن به منطقه ای که میتواند عقبه نیروهای خودی را به خطر بی اندازد جلوگیری کرد. ایده استفاده از این سلاح برای ترور فرماندهان و افراد مهم دشمن در صحنه جنگ زمانی ممکن است که آنها قابل شناسایی باشند و این رده از پهپاد چنین قابلیتی را در زمان کوتاه پرواز خود فراهم نمیکند و صرفا در مرحله انهدام پس از شناسایی توانایی دارد و این شاید دلیل اصلی ابداع همگام ساز اپتیکی ائرووایرونتمنت باشد. بنابراین با توجه به مفاهیم فوق، آنچه در فناوری این پهپاد ها اساسی تر از خود آنها به نظر میرسد، فناوریهای انتقال داده به مقصد و سپس جستجوگرهای دید در شب و روز متنوع با کیفیت و ارزان است. صنعت پهپادی در ایران برای موفقیت علاوه بر سرمایه گذاری در صنعت پیشران های سبک، میبایست به شکل گسترده در اکتساب با تولید سنورها و تجهیزات مخابراتی این پهپاد ها نظیر رادیوهای نرم افزاری که اساس جنگ های امروزی و آینده هستند بکوشد. در غیر این صورت وابستگی های فزاینده این بخش به واردات، پهپادهای تولید ایران را در آینده به صرفا پوسته حاملی از تجهیزات وارداتی دارای معضلات اطلاعاتی و فنی ناشناخته مبدل خواهد کرد. بدون صنعتC2 و ISR بومی پهپادهای ایرانی آینده مناسبی تجربه نخواهند کرد. منابع. http://defensetech.org/2016/01/15/will-2016-be-the-year-of-the-portable-lethal-drone https://twitter.com/kunal_biswas707/status/1442159367541821440 https://defbrief.com/ https://theaviationist.com/2022/05/25/switchblade-ukraine/ https://en.wikipedia.org/wiki/AeroVironment_Switchblade https://armourersbench.com/2022/06/19/switchblade-loitering-munitions-in-ukraine/ https://uvisionuav.com https://www.avisionsystems.com/hero-20/ https://aviationweek.com/defense-space/sensors-electronic-warfare/aerovironment-shows-ai-capability-switchblade-jackal https://www.airrecognition.com/index.php/news/airshow/air-show-2015/paris-air-show-2015/paris-air-show-2016/2028-uvision-unveils-comprehensive-range-of-new-smart-loitering-systems-the-hero-family.html https://www.mobilityengineeringtech.com/component/content/article/adt/pub/features/application-briefs/36601 https://www.19fortyfive.com/2022/03/putins-problem-up-to-1000-switchblade-kamikaze-drones-are-headed-to-ukraine https://www.forbes.com/sites/davidhambling/2022/06/08/failure-or-savior-busting-myths-about-switchblade-loitering-munitions-in-ukraine/?sh=6bc28d1c369f https://defense-update.com/20220903_rheinmetall-and-uvision-awarded-first-order-for-hero-30-loitering-munitions.html https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/07/27/2790705 https://www.pahpad.com/fa/news/463/ https://en.wikipedia.org/wiki/Raytheon_Coyote https://www.janes.com/defence-news/news-detail/irgc-unveils-manportable-loitering-munition https://fr.sputniknews.africa/20221021/liran-a-devoile-un-nouveau-drone-kamikaze-transportable-dans-un-sac-a-dos---images-1056581924.html https://mil.in.ua/uk/news/iran-predstavyv-novyj-barazhuyuchyh-boyeprypas-meraj-521/ https://southfront.org/new-iranian-meraj-521-kamikaze-drone-infographics/ https://eurasiantimes.com/us-switchblade-drone-knock-off-meraj-521-unveiled-by-iran-comes/ https://twitter.com/AuroraIntel/status/1582778690366103554 https://tpyxa.net/?s=Meraj-521 https://en.topwar.ru/203746-v-irane-prezentovali-novyj-malogabaritnyj-dron-kamikadze-meraj-521.html https://www.pravda.com.ua/eng/news/2022/10/24/7373336/ https://modern.az/aktual/375502/iran-rusiyaya-yeni-tip-zerbe-dronlari-vermeye-hazirlasir-foto/ https://jamestown.org/program/iranian-drones-are-changing-the-battlefields-of-eurasia/ https://www.stm.com.tr/uploads/docs/1660293328_tacticalminiuavsystems.pdf? واژگان این بخش: [1] twitter.com/UAWeapons/status/1529003245296922627 [2] Reconnaissance, surveillance, and Target Acquisition [3] Infrared [4] Gimbal دوقابه ژیروسکوپی [5] Tube launched [6] NLOS: non line of sight [7] Multi domain [8] Joint venture [9] پرسه زن یا گشت زن هر دو مترادف های پرکاربرد LOITERING هستند [10] Janes [11] Prowler [12] mil.in.ua [13] SouthFront [14] Eurasiantimes [15] Wasp [16] RQ-11 Raven [17] RQ-20 Puma [18] استفاده از عبارت انگلیسی نام کانالهای رسمی با @ به منبع اصلی متصل میشوید [19] OSINT Open-source intelligence [20] Logical incrementalism [21] Standoff weapons [22] Buoyancy [23] Damage assessment [24] Anti-access Area-denial
  23. 1 پسندیده شده
    فکر میکنید صدا و سیما چرا موفق نیست؟! حالا فرض کنیم یه رسانه موفق هست این وضعیت رو چطور میخواد هندل کنه؟> قالب تلویزیون در حال مردن هست. در زمانی هم که یکه تاز و موفق بود توانایی خاصی از خودش نشون نمیداد، یه عده نفوذی یا تازه به دوران رسیده همه تولید کنندگان حرفه ای محتوا رو بیرون ریختن تا یه بستر یک سویه ایجاد کنند و اون رو تحویل آدمهای بسیار تندرو نادان بدن، در حالی که انحصار کامل هم داشتند به هیچ وجه در جلب مخاطب موفق نشدند و اگر هم هزاران میلیارد دیگر خرج کنند بدلیل اینکه این قالب جایگاهش رو از دست داده چیزی بدست نمیارند. ...
  24. 1 پسندیده شده
    در به روز رسانی اشاره کردم. روزی که بحران آب به مرز حیات برسه، هیچ کشوری حتی خودمون ایران هم اجازه عبور آب از مرزهاش را نمیده. به جای باج دادن به کشورها برای مفاهیمی مثل حقابه ( این دلیل بر این نیست که تلاش نکنیم، تهدید نکنیم، تلافی نکنیم، حققی که فعلا دست و پا شکسته طرف ها بهش تاکید دارند را پیگیری نکنیم و ... ) در کنار احقاق حق اما به فکر آب پایدار در مناطقی باشیم که تحت تاثیر این سدها قرار میگیرند و خواهند گرفت در آینده. و البته ساخت برگ های برنده در مورد کشورهایی که این حق را دریغ میکنند تا موازنه منافع هم تثبیت شه به روشی دیگه. در مورد افغانستان تازه ماجراهای ما شروع شده. ارتباط ایدئولوژیکی و بنیان های تقریبا مشترک سلفی/القاعده ای تحریر الشام و طالبان که خودش را در ذوق زدگی طالبان از به قدرت رسیدن تروریستها در سوریه نشن داد و امید دوباره یافتن که با استفاده از برگه سوریه در ارتباطاش با کشورهای منطقه هم وتغییراتی رخ بده و البته برقراری دولتی مشابه دولت خودش با تفکرات تقریبا همسان ( تفکرات ترویی فعلی در سوریه را رها کنیم، تنها ظاهر ماجراست ) همه یعنی ارتباط این دو کشور با تسهیل گیری ترکیه افزایش هم خواهد یافت. همین حالا هم صحبت از یک بازی برد-برد بین این دو کشور هست. تروریستهای عمدتا ازبک و چینی و اویغور که الان مخل تیم جدید سوریه هستند و ممکن هست موی دماغ بشند و اونجا دیگه هدفی (تکفیری) ندارند با انتقال به افغانستان میتونند به عنوان برگ برنده افغانستان علیه همسایگانش استفاده بشند و تروریستهای سوری هم از دستشون خلاص بشند و جمعیتی یکپارچه تر از سوری ها تشکیل بدند. این برای ترکیه هم منفعت زیادی داره تا هم از دستشون خلاص بشه در مرزهاش و هم ضربات جدیدی به رقیبش یعنی ایران بزنه.
  25. 1 پسندیده شده
    بسم ا... جنگ در اوکراین قبل و بعد ....!!!!!!