برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      9,181


  2. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      5

    • تعداد محتوا

      933


  3. scorpion57

    scorpion57

    Editorial Board


    • امتیاز

      3

    • تعداد محتوا

      1,090


  4. mehdipersian

    • امتیاز

      3

    • تعداد محتوا

      3,071



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 13 فروردین 1404 در همه مناطق

  1. 9 پسندیده شده
    بسم ا... حفاظت بیشتر برای کلاغ های زرهی مقدمه : به تقریب تمامی هواگردهایی که تا کنون در نقش پشتیبانی نزدیک زمینی یا ضربتی از نیروی زمینی طراحی و در خط تولید انبوه قرار گرفته اند بیش از سایر همتایان خود در نیروی هوایی در معرض آتش دفاع هوایی زمین پایه قرار دارند و این نیاز آنها به بهبود مستمر دفاع در برابر حجم انبوهی از پرتابه های کالیبر سبک/سنگین و همچنین سامانه های دفاع هوایی را بسیار ضروری می سازد . با این حال در میان هواگردهایی که تا کنون در خط تولید انبوه قرار گرفته اند ، سوخو-25 بلحاظ کارنامه عملیاتی جایگاه ویژه ای را بخود اختصاص داده و نیروی هوایی ارتش شوروی و بعدها نیروی هوایی روسیه برنامه های مختلفی را برای افزایش اطمینان پذیری رزمی پرنده موصوف در صحنه های مختلف رزم نظیر افغانستان ، چچن و اکنون اوکراین در دستور کار خود قرار داده اند. نمایشگر سامانه گیرنده هشدار دهنده راداری سوخو-25 به همراه عملکردها عملکرد سامانه گیرنده هشدار دهنده راداری سوخو-25 نمایشگر زرد رنگ سمت راست کابین https://aparat.com/v/hgit0d6 اما مجموعه ارتقاء های صورت گرفته روی این پرنده در زمان جنگ افغانستان که ناشی از اهمیت این پرنده در پیشبرد عملیات ارتش چهلم شوروی و همچنین ضرورت های میدان نبرد بود به نظر فرآیند خاص تری است . فراگفوت های حاضر در افغانستان که به لطف بروزسانی های صورت گرفته ، با لقب تانک پرنده نیز شناخته می شدند بروزرسانی های ویژه ای را برای دفاع از خود دربرابر آتش ضدهوایی و تاکتیک های پدافند هوایی مجاهدین افغان دریافت کردند که به شکل مختصر مورد بررسی قرار می گیرند . راست : صفحه کنترل گیرنده هشدار دهنده راداری سوخو25 چپ : سوخو-25 مجهز به غلاف SPS-141 دفاع در برابر تهاجم برای کلاغ های سیاه تجربه نیروی هوایی ارتش چهلم در افغانستان نشان می داد که بهترین روش برای دفاع در برابر تهدیدات صحنه نبدر ، اجتناب از آتش دشمن یا به بعبارت بهتر ، جلوگیری از اصابت پرتابه ها یا موشک های مهاجم است . برهمین اساس ، سوخو-25 های روسی برای نیل به چنین هدفی چند سامانه مختلف را بخود می دیدند که یکی از مهم ترین آنها ، سامانه هشدار دهنده و مشخص کننده سمت تهدید اس پی او-15 ال/ ال ام بریچ بشمارمی رفت که آنتن های آن معمولا روی بال ها و بخش مرکزی/ فوقانی بدنه قرارمی گرفتند و وظیفه داشتند تا پیش از آنکه موشک مهاجم به محدوده خطر پرنده نزدیک شود ، سمت آن را برای خلبان مشخص سازد. بهینه سازی های سال 1984 بهینه سازی های سال 1988 در کنار این سامانه و شروع فرآیند ارتقاء ، فراگفوت ها به سامانه های متفاوت اخلالگر نیز مجهز شدند که یکی از نخستین نمونه های آن ، سامانه اس پی اس 141 ام وی جی بشمار می رفت که معمولا بصورت یک پاد روی یکی از آویزگاه های این پرنده سوار می شد و وظیفه آن دریافت امواج راداری دشمن ، پردازش آن و تشخیص مدولاسیون مرتبط و درنهایت ایجاد اخلال درآن بود . غلاف اس پی اس-141 اما زمانی که مجاهدین به تدریج به سامانه های دفاع هوایی فروسرخ نظیر استینگر مسلح شدند ، فراگفوت ها نیز سرعت پخش کننده های آ اس او-2وی-01 و بعدها آ اس او-2وی ام را دریافت کردند که در ابتدا تنها 4 پخش کننده که هرکدام 26 عدد فشنگ حرارتی را در خود جای می داد به سوخوها اضافه شدند ولی با افزایش تعداد سامانه های دوش پرتاب و روند صعودی تلفات ، تعداد این پخش کننده های نیز زیادتر شد و درنهایت سوخوها می توانستند در مجموع 416 فشنگ حرارتی را با خود حمل کنند که این ایمنی پرواز در ارتفاع پائین را بسیار بهبود داد . با این حال ، ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که کاربرد سامانه های دفاعی تنها بخشی از فرآیند افزایش بقاء پذیری پرنده های تهاجمی بشمار می رود و درنهایت ، شلیک یا رهاسازی مهمات خارج از برد موثر سامانه های دفاع هوایی دشمن تا حد بسیار زیادی می تواند خطرات موجود را کاهش دهد . پخش کننده شراره آ اس او-2 وی سوخو-25 ضخامت زره بدنه کابین سوخو-25 حفاظت زرهی زمانی که سوخو-25 هنوز در مرحله طراحی روی کاغذ بود ، مهندسان روسی با علم به اینکه طرح نهایی یک هواگرد پشتیبانی نزدیک خواهد بود و بطور طبیعی به منظور فراهم آوردن آتش هوایی باید در ارتفاع پائین وارد عمل شده و این مساله خلبان و هواپیما را در معرض آتش ضدهوایی دشمن قرار می دهد ، جستجوی یک ایده عملی برای بهینه سازی حفاظت زرهی از این پرنده بصورت مشترک با استفاده از الگوسازی های ریاضی و آزمون های میدانی آغاز شد . بدین ترتیب ، گونه های اولیه از بدنه تولید شده در برابر آتش تسلیحات سبک و سنگین ضد هوایی قرار گرفت که نتیجه نهایی آن ، تولید مجموعه ای منحصربفرد از بدنه اصلی و ارتقاء های گوناگون روی فراگفوت ها بود. شیشه زرهی با شناسه تی اس کا-137 مونتاژ کابین تمام زرهی سوخو-25 با این حال ، ساختار اصلی حفاظت زرهی سوخو-25 ، کابین یک تکه/ تمام جوشکاری شده از جنس فلز تیتانیوم موسوم به ABWT-20 بود که ضخامت آن در جلو و طرفین به حدود 24 م.م ، بخش تحتانی حدود 10 م.م و درنهایت بخش پشت کابین بین 17-10 م.م می رسد. علاوه براین ، شیشه زرهی با شناسه تی اس کا-137 به ضخامت 57 م.م در جلو و 6 م.م در بخش فوقانی آسمانه کاربرد پیدا کرده است . کابین تمام زرهی سوخو-25 به شکل کلی براساس چیدمان زیرسامانه های این هواگرد طراحی شده بطوریکه با قرار گرفتن در درون بدنه می تواند حفاظت زرهی بیشتری را برای خلبان فراهم آورد بطوریکه آزمایشات صورت گرفته نشان می داد بدنه فراگفوت امکان دفع پرتابه هایی تا کالیبر 30 م.م را نیز دارد . آزمایش مقاومت بدنه سوخو-25 در برابر آتش تیربار (احتمالا کالیبر 30 م.م ) پس ازآن و با مشاهده برخی نواقص درطرح اولیه ، جزئیات جدیدی برای محافظت از سامانه های بصری و ناوبری سوخو فراهم گردید بطوریکه درب دریچه های دسترسی درست زیر کابین خلبان صفحات زرهی آلومینیومی به ضخامت 18 م.م را بخود دید . بدین ترتیب ، نخست سری تولید شده از سوخو-25 ها به مجموعه از صفحات زرهی به وزن 755 کیلوگرم مجهز گردید که بعدها با اضافه شدن اجزاء جدید ، وزن زره های مورد استفاده نیز افزایش پیدا نمود بصورتی که اکنون مجموعه وزن کامل قطعات تیتانیومی ، فولادی و آلومینیومی از سال 1988 تا کنون به 1100 کیلوگرم رسیده است با این تبصره که سری نخست سوخوهای تولید که وزن صفحات زرهی آن تنها به 350 کیلوگرم می رسید ، نقش بسیار مهمی را در افزایش بقاء این پرنده داشت . بقاء پذیری بدون صفحات زرهی بهبود ایمنی هواگردهای پشتیبانی نزدیک زمینی بصورت عام و به شکل خاص سوخو-25 تنها به افزایش تعداد یا ضخامت صفحات زرهی وابسته نیست بلکه ایده های مهندسی برای ارتقاء چیدمان زیرسامانه های داخلی نیز در این مساله اثر خاص خود را درپی داشت . در واقع ، فاصله مناسب میان دو پیشرانه فراگفوت ، نه تنها احتمال از کار افتادن همزمان آنها در اثر برخورد پرتابه ها یا موشک مهاجم را بشدت کاهش داد بلکه زمینه ای را برای افزایش ضریب ایمنی سامانه های هدایت هواگرد و همچنین مخازن سوخت فراهم کرد . به احتمال بسیار زیاد ، آسیب های ناشی از برخورد پرتابه های 14.5 م.م بعنوان مثال ، طراحی اولیه سامانه های هدایتی سوخو-25 به گونه ای بود که میله های ارتباطی از کابین تا بال و سکان عمودی از جنس فولاد و تیتانیوم به قطر40 م.م باید ساخته می شد . علاوه براین ، میله های کنترلی سکان عمودی بصورت دوتایی در پرنده پیش بینی گردید و در طرفین بدنه قرار گرفت تا درصورت از کار افتادن یکی ، خلبان امکان هدایت پرنده به طرفین را داشته باشد . این میله ها ، بخصوص در بخش هایی که از کنار پیشرانه ها عبور می نمود از جنس تیتانیوم ساخته شده بود ولی بعدها با میله هایی از جنس فولاد مقاوم در برابر حرارت جایگزین گردید . آزمایش های صورت گرفته نیز نشان می داد این میله ها در برابر پرتابه هایی تا کالیبر 12.7 م.م مقاوم هستند. از سویی دیگر ، سامانه سوخت رسانی فراگفوت نیز بخوبی در برابر آتش سوزی و حتی انفجار مقاوم سازی شده بود، بصورتی که تمامی مخازن سوخت داخلی به یک لایه از جنس لاتکس اسنفجی و پارچه نایلونی به ضخامت 20 م.م مجهز شد ، بخشی از حجم داخلی آنها با فوم پلی اورتان پُر گردید و درنهایت ، صفحات بیرونی جدا کننده مخازن از هم نیز از جنس فوم پلی اورتان ساخته شد تا دصورتی که هرکدام از مخازن سوخت بدلیل اصابت ترکش یا برخورد مستقیم پرتابه های کالیبر سنگین دچار نشت و آتش سوزی گردید ، لایه های مذکور ضربه ناشی از آن را بخود جذب کند و مانع از انفجار کامل آن گردد . بنابراین در مجموع مخازن سوخت سوخو-25 چیزی در حدود 40 کیلوگرم از مواد فوق را بخود می دید. سوخو-25 ستوان ارشد بوندارنکو ( فرماندهی وقت گردان دوم هنگ مستقل 378 تهاجمی نیروی هوایی ارتش چهلم در افغانستان ) مزار شریف /1985 طراحان شرکت سوخو البته به این موارد اکتفاء نکردند و یک سامانه اطفای حریق را برای این پرنده توسعه دادند که نسخه اولیه آن شامل یک سامانه هشدار دهنده با شناسه SSP-2I مجهز به دوکپسول آتش نشانی حاوی گاز فرئون و همچنین افشاننده های ویژه ای بود که ترکیب لازم برای خاموش کردن آتش سوزی پیشرانه ها را فراهم می کرد . سالها بعد ، تعداد این کپسول ها به 4 عدد افزایش یافت که میتوانست مواد خاموش کننده آتش را به داخل خروجی پیشرانه و همچنین بخش داخلی بدنه تزریق کند. حفاظت جامع : همانطور که مشاهده شد ، هواگرد ضربتی سوخو-25 مجموعه ای منحصر به فرد از سامانه های دفاعی متنوعی را درطول سالهای خدمت خود دریافت کرد که بقای آن را حتی درسخت ترین شرایط تضمین می نمود . براساس تجارب ثبت شده ، خلبان هنگام ورود به محدوده هدف یا هنگام خروج ازآن ، می توانست بسرعت ازوجود تهدید آگاه شده و براساس آن دست به مانورهای احترازی زند در حالی که بطور همزمان قابلیت استفاده از سامانه های اخلالگر یا پخش کننده های شراره نیز وجود داشت. گروه فنی اضطراری سوخو-25 به شماره بدنه 34 را در مزار شریف بررسی می کنند 1985 درصورتی که پرتابه یا موشک های مهاجم از این سد اولیه عبور می نمود ، پرنده هنوز می توانست شانس گریز داشته باشد چرا که برخورد پرتابه های کالیبرسبک چندان خطرناک نبود و صفحات زرهی می توانست بخوبی از خلبان دفاع کند ولی تهدید های جدی تری نظیر موشکهای دفاع هوایی با سرجستجوگر فروسرخ که امکان از کار انداختن پیشرانه ها را داشت ، به لطف استحکام قابل توجه سوخو -25 و زیرسامانه هایی که شرح آن رفت به خلبان امکان می داد تا محدوده هدف را ترک کرده و حتی به پایگاه مبداء خود باز گردد. شروع فرآیند تعمیرات سوخو-25 به شماره بدنه 34 مزارشریف /اوت 1985 سوخو-25 پس از مدتها بودن در پس پرده های آهنین ، سرانجام برای اولین بار در جریان جنگ افغانستان پا به عرصه نبرد گذاشت در حالی حداقل یک سال قبل از شروع درگیری ها ، به شکل محرمانه در افغانستان آزمایش های رزم درشرایط واقعی را پشت سرگذاشته بود . این روند از سال 1981 شکل جدی تری بخود گرفت و سوخوها تا انتهای جنگ انعطاف پذیری رزمی و استحکام بالای خود را بخوبی به نمایش گذاشتند. براساس داده های ثبت شده ، مابین سالهای 1980 تا 1988 حدود ده هزار ماموریت رزمی را انجام داد و با وجود اینکه تعداد این ماموریت ها به شکل میانگین در ماه به 200 تا 300 پرانه رسید ولی تلفات آن در حد معقولی باقی ماند در حالی که بخشی از پرنده های انهدامی بدلیل حملات خمپاره ای مجاهدین به پایگاه های هوایی ارتش شوروی در افغانستان از فهرست موجودی نیروی هوایی ارتش چهلم خط خورد . با این حال ، صدمات جنگی همواره جزئی از ماموریتهای فراگفوت بود و معمولا در هر پرانه بین 80 تا 100 پرتابه کالیبر سبک یا سنگین به این پرنده برخورد می نمود ولی در پروازهای سوخو خللی ایجاد نمی کرد ولی در مقابل همتایان سوخو-25 در گردان های سوخو-17 ومیگ-23 امکان تحمل چنین صدماتی را نداشتند.تجزیه و تحلیل های صورت گرفته نشان می دهد که علت اصلی هواگردهایی که مورد اصابت قرار گرفته و درصحنه نبرد ساقط شده اند ، وارد آمدن آسیب شدید به بدنه و سامانه های هدایتی بوده در حالی که حتی برای یک نمونه ، انفجار مخزن سوخت دراثر آتش دشمن گزارش نشده است . مراحل تولید و آزمایش سوخو-25 https://aparat.com/v/otb4a20 نتیجه گیری همانطور که پیشتر ذکر شد ، درطول فرآیند توسعه سوخو-25 ، تحقیقات بسیاری برای طراحی و ساخت یک مجموعه دفاعی موثر برای پرنده موصوف ، انجام شد و براساس نتایج بدست آمده ، بخش های حفاظت زرهی ، سامانه سوخت محافظت شده ، افزایش عمر سامانه های هدایت پروازی ، سامانه های بصری تعریف و ساخته شد و همین مساله جان بسیار از خلبانان را نجات داد . پی نوشت : منبع 1 منبع2 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 
  2. 2 پسندیده شده
    موتور 27 لیتری Rolls-Royce Meteor بریتانیا در سال های اولیه جنگ جهانی دوم روزهای سختی را طی کرد، چون آنها فاقد یک موتور واقعا قدرتمند و قابل اعتماد برای تامین نیروی محرکه تانک های خود بودند. موتور V12 Meteor از موتور افسانه ای مرلین مشتق شده بود و ثابت کرد دقیقا همان چیزی است که بریتانیایی ها به دنبال آن بودند. قبل از ورود این موتور، بریتانیا مجموعه‌ای از تانک‌های نسبتاً ضعیف را تولید کرد که یا غیرقابل اعتماد و کند و یا فاقد زره ایی با ضخامت مطلوب بودند.بیشتر اینها به دلیل نبود موتورهای مناسب بود. اما داستان با موتور Meteor تغییر کرد، زیرا قدرت بالا و گشتاور زیادی را در یک بسته 27 لیتری قابل اعتماد به ارمغان آورد. این V12 قدرتمند، سریال بد تانک‌های بریتانیا را قطع کرد و به تانکهای خوبی مانند Cometو سنتوریون نیرو داد. پس زمینه برای درک اینکه چرا Meteor بسیار بزرگ و چرا به آن نیاز بود، درک دکترین تانک بریتانیا قبل از جنگ جهانی دوم مهم است. در آن زمان اعتقاد بر این بود که سه نوع تانک موثرتر است. 1-تانک های پیاده نظام(infantry) 2- تانکهای سبک(light) و3- تانکهای واکنش سریع یا زرم تانکها(cruiser tanks). تانک های پیاده نظام کند بودند، اما زره سنگین داشتند. تانک های سبک سریع، اما زره نازک داشتند و اغلب به مسلسل های کالیبر کوچک مسلح بودند. رزم تانکها زره و قدرت آتش مناسبی داشتند، در عین حال تحرک بیشتری نسبت به تانک های پیاده نظام داشتند. نیروها در کنار یک تانک پیاده نظام چرچیل Mk III در نرماندی، 1944 پیشروی می کنند. یک استفاده کلاسیک از تانک پیاده در طول حمله، تانک‌های پیاده نظام با سرعت پیاده‌روی پیشروی می‌کردند و آتش متقابل را جذب و به عنوان پوشش عمل می‌کردند. هنگامی که آنها موقعیت دشمن را می شکستند، تانک های واکنش سریع یا رزم تانکها با عجله از آن عبور می کردند و پشت خطوط ویران می کردند.تانک های سبک وظیفه شناسایی و کمک به رزمناوها را بر عهده داشتند. اولین رزم تانکها خانواده رزم تانکها در اوایل دهه 1930 با Cruiser Mk I شروع به کار کردند. همانطور که گفته شد، رزم تانکها قرار بود سریع باشند، اما Cruiser Mk Iبا وزن14 تن تنها قادر به سرعت 25 مایل در ساعت در جاده و 15 مایل در خارج از جاده بود.دلیلش واضح بود موتوری 9.4لیتری با 150اسب بخار قدرت. Cruiser Mk I به سختی زره بیشتری نسبت به یک تانک دوران جنگ جهانی اول داشت و چندان قابل اعتماد نبود. اما سلاح 2 پوندی آن قابلیت ضد زره بسیار خوبی برای آن زمان داشت. تانک بعدی Cruiser Mk II بود. این تانک زره قابل احترام 30 میلی متری داشت، اما از همان موتور Mk I استفاده می کرد، بنابراین تحرک آن حتی بدتر هم بود. با 16 تن فقط می تواند به سرعت 15 مایل در ساعت در جاده ها و 8 مایل در خارج جاده حرکت کند. در سال 1938 تانک Cruiser Mk III تولید شد. این تانک از موتور 340 اسب بخاری Nuffield Liberty، که یک موتور 27 لیتری V12 بود بهره می برد. این افزایش قابل توجه قدرت به Mk III حداکثر سرعت 30 مایل در ساعت را داد، اما زره همچنان بسیار نازک بود. این تانک ها در نبرد فرانسه - (جایی که متحمل خسارات سنگینی شدند) - و شمال آفریقا مورد استفاده قرار گرفتند. تحرک آنها در اینجا واقعاً می درخشید، اما زره آنها برای مقابله با طرح های جدیدتر بسیار نازک بود. موتور L-12 که قدمت طراحی آن به جنگ جهانی اول برمی گردد. با این حال، قدرت بالایی را در وزن سبک ارائه می کرد. در سال1941 Cruiser Mk VI معرفی شد که بیشتر با نام Crusader شناخته می شود.تانک دارای زره بهبود یافته بود اما با موتور L12تحرک مناسبی نداشت. Crusader در نبرد به نسبت خوب بود، به ویژه با سلاح 6 پوندی، اما در نهایت یک طراحی قدیمی بود.موتور Liberty V12 بیش از حد استرس داشت و از مشکلات قابلیت اطمینان مداوم رنج می برد. Crusader یک تانک کاملاً توانا بود. با یک تفنگ 6 پوندی اما از نظر موتوری قابل اطمینان نبود و زره کافی نداشت تجربه بریتانیا یک چیز را از همان ابتدا کاملاً روشن کرد: اسب بخار بیشتری مورد نیاز بود. مرلین اما بریتانیا در هوا یک موتور برنده جنگ داشت که هواپیماهایش را نیرو می داد. رولزرویس مرلین مرلین یک موتور 12 سیلندر 27 لیتری سوپرشارژ بود که در طول جنگ به جایگاهی افسانه ای رسید. در نسخه های اولیه خود حدود 1000 اسب بخار قدرت تولید می کرد، اما در پایان جنگ این قدرت به نزدیک به 2000 اسب بخار رسید.در بسیاری از هواپیماها(150000فروند) استفاده شد. مرلین روی هواپیماهای معروفی مانند اسپیت فایر، لنکستر، پی-۵۱ موستانگ، هاریکان و موسکویتو نصب شده بود. اسپیت فایر در اوایل جنگ، رولزرویس تیمی را به رهبری WA Robotham (یکی از مقامات بخش خودروی شرکت) برای جمع آوری موتورهای مرلین هواپیماهای سقوط کرده تشکیل داد. به دلیل تحمل استرس بسیار زیاد، دقت و قابلیت اطمینان مورد نیاز برای اجزای هواپیما، این موتورها نمی‌توانستند دوباره در این نقش هوایی مورد استفاده قرار گیرند، اما رولزرویس همچنان ارزش آن‌ها را می‌دانست و امیدوار بود که در نقطه‌ای برای آن‌ها کاربرد پیدا کند. توسعه Meteor(شهاب سنگ) در سال 1940 مذاکراتی بین رولز رویس و سازنده تانک لیلاند در مورد موتورهای تانک انجام شد. این گفتگوها منجر به این شد که یکی از موتورهای مرلین بازیابی شده برای اهداف آزمایشی در یک تانک قرار گیرد. در سال 1941، سوپرشارژر و جعبه دنده کاهنده دور پروانه موتور مرلین 1000 اسب بخاری مرمت شده را حذف کردند و چرخش موتور معکوس شد. این موتور برای ارزیابی عملکرد آن و شناسایی تنش های مکانیکی در یک تانک Crusader نصب شد. همچنین فرصتی بود تا ببینند که آیا می تواند در فضای محدود یک تانک خنک بماند یا خیر. موتورهای اولیه Meteor اغلب از هواپیماهای سقوط کرده تهیه می شدند، مانند بمب افکن Avro Lancaster با چهار موتور مرلین. این موتور 550-600 اسب بخار قدرت تولید می کرد، تقریباً دو برابر قدرت موتور قبلی لیبرتی تانکCrusader بود، اما با همان حجم 27.0 لیتر.تانکCrusader آزمایشی آنقدر سریع بود که تیم آزمایش برای ثبت حداکثر سرعت خود به مشکل خورد. تخمین زده شد که سرعت آن به 50 مایل در ساعت رسیده است.پس از این نمایش خیره کننده، بلافاصله سفارشی برای موتور صادر شد - حالا این موتور میتئور نامیده می شد. موتورV12میتئور تلاش ها بر روی قرار دادن Meteor در تانکCromwell، (جایگزین برنامه ریزی شده تانک Crusader )متمرکز شد. ساختن تعداد کافی میتئور بزرگترین مشکل بود. رولزرویس ظرفیت لازم را نداشت زیرا برای مرلین اولویت بسیار بالاتری در نظر گرفته می شد. پس شرکت روور در سال 1942 برای ساخت Meteors اعلام آمادگی کرد. طرح میتئور میتئور تولیدی از جهات متعددی با مرلین متفاوت بود. سوپرشارژر حذف شد، جهت چرخش موتور برعکس شد تا با گیربکس تانک مطابقت داشته باشد،جعبه دنده کاهش دهنده دور پروانه حذف شد، از بنزین معمولی به جای سوخت هواپیما با اکتان بالا استفاده کرد و پیستون های آهنگری با پیستون های ریخته گری تعویض شدند. بسیاری از اجزاء قطعاتی بودند که توسط کنترل کیفیت دقیق مرلین رد شده بودند، زیرا استاندارد تلورانس ها در کاربری های زمین بسیار پایین تر بود. Meteor تولیدی حدود 600 اسب بخار قدرت و 1950 نیوتن متر (1450 فوت پوند) گشتاور داشت. Meteor در خدمت تولید تانکCromwell(کرامول )به شدت به تأخیر افتاد، تا حدی به دلیل نبود موتورهای Meteor، سرانجام در سال 1944 در زمان D-Day (حمله به نرماندی)وارد شد. با وجود داشتن زره بسیار ضخیم تر از تانک های قبلی، تانک کرامول می توانست به راحتی به سرعت 40 مایل در ساعت برسد. البته در نهایت به 32 مایل در ساعت محدود می شد، زیرا این سرعت های باورنکردنی می توانست به تانک در زمین های ناهموار آسیب برساند و استهلاک تانک را بالا ببرد. میتئور این عملکرد را با حداکثر 2250 دور در دقیقه ارائه می کرد. موتور عملا تحت هیچ فشاری قرار نداشت و در نتیجه در سرویس بسیار قابل اعتماد بود. A27 Cromwell اولین تانکی بود که با موتور میتئور وارد خدمت شد. وزن آن 30 تن بود، اما همچنان می توانست به 40 مایل در ساعت برسد! Meteor در نهایت نه تنها یک موتور تانک خوب، بلکه یک موتور کلاس جهانی به بریتانیا داد.تانک کرامول مانند مدل های قبلی خود به سرعت منسوخ می شد، اما این بار تقصیر موتور آن نبود. تانک بعدی که از این موتور استفاده کرد Comet بود، یک نسخه بسیار بهبود یافته از کرامول با یک توپ قدرتمند 76.2 میلی متری (اغلب 77 میلی متری نامیده می شود). 5 تن سنگین تر بود اما هنوز هم می توانست به راحتی ه سرعت 32 مایل در ساعت برسد. جایی که کرامول زره و تحرک را برای سربازان بریتانیایی آورد، تانک کومت قدرت آتش را به ارمغان آورد. این یک ارتقاء قابل توجه نسبت به کرامول بود. توپ آن حتی می توانست تانک های سنگین تر آلمانی را نابود کند. کومت تا اواخر دهه 1950 در خدمت بریتانیا و در سایر ارتش ها بسیار بیشتر در خدمت باقی ماند. پس از جنگ کومت منجر به تولید اولین تانک جنگی اصلی (MBT)جهان شد: Centurion.. .. تانکCenturion به طور گسترده ای به عنوان یکی از بزرگترین طراحی های تانک در تاریخ در نظر گرفته می شود و از موتور Meteor نیرو می گرفت.که از قدرت آتش و حفاظت زرهی عالی برخوردار بود. میتئور در Centurion تنی55 هم برای رسیدن به سرعت 20مایل در ساعت تحت فشار بود این موتور در نهایت در Conqueror که در سال 1955 معرفی شد، تطبیق پیدا کرد. این تانک یک هیولای واقعی مسلح به یک توپ 120 میلی متری و وزنی بیش از 70 تن بود.Conqueror مجهز به یک Meteor تزریق سوخت بود که 810 اسب بخار قدرت تولید می کرد، اما حتی این میتئور نیز برای رسیدن به سرعت 20 مایل در ساعت تحت فشار بود.دیگرتانکهای معروفی که توسط Meteor نیرو می گرفتند عبارتند بودند از Charioteer و Tortoise . بریتانیا تانکConqueror را برای مقابله با زره های سنگین شوروی مانند IS-3 توسعه داد. موتور Meteor بسیار موفق بود و در هشت تانک بریتانیایی استفاده شد. این موتور تا سال 1964 هنوز تولید می شد، هشت سال بیشتر از مرلین.طراحی اصلی V12 رولز رویس از دهه 1930 به برخی از بهترین تجهیزات نظامی مانند اسپیت فایر و P-51 در آسمان و سنتوریون روی زمین منجر شد این را نمی توان برای بسیاری از موتورهای دیگر گفت.به همین دلیل است که موتورهای Merlin و Meteor به عنوان برخی از موفق ترین موتورهای موفق نظامی ساخته شده تا کنون در نظر گرفته می شوند. منابع:https://www.researchgate.net/figure/The-Rolls-Royce-Meteor-engine-without-any-compressor-6_fig4_354291220وhttps://www.rolls-royce.com/ منبع عکسها:https://en.wikipedia.org/wiki/Rolls-Royce_Merlin https://en.wikipedia.org/wiki/Rolls-Royce_Meteor
  3. 1 پسندیده شده
    ویدئو از لحظه تیرباران عضو حماس توسط فلسطینی‌های رقیب +18 با تضعیف حماس در پی جنگ سنگ با اسرائیل، فتح و دولت خودگردان مسلط بر کرانه باختری، پس از سال‌ها وارد درگیری‌ مسلحانه شده تا بتواند قدرتش را علاوه بر کرانه باختری، در نوار غزه نیز تثبیت کند و در همین چارچوب درگیری «فتح» و «حماس» در غزه وارد مرحله خطرناکی شده و کار به تصفیه میدانی عناصر حماس رسیده است. ویدیوی منتشر شده که نشان می‌دهد عوامل رسمی دولت خودگردان اقدام به تیرباران سرهنگ سعید فارس ابوسمرة و احمد فارس ابو سمرة از عوامل حماس کرده‌اند. هرچند ادعا شده این خونخواهی عشیره‌ای است اما شواهد نشان می‌دهد این بخش از تصفیه بقایای موثر حماس و جنگ قدرت فلسطینی‌ها با هم است. لحظه تیرباران عضو حماس توسط فلسطینی‌های رقیب را با این توضیح می‌بینید که این تصاویر برای بیماران روحی و قلبی و اشخاص زیر 18 سال مناسب نیست. لینک ویدئو : منبع
  4. 1 پسندیده شده
    هسته ای کارت بسیار بزرگی است. بودن یا نبودنش فرق بین انقراض یک ملت و اوج گرفتن یک ملت هست. اینکه داشتن بمب هسته ای فقط از جنگ هسته ای جلوگیری میکند هم حرف دقیقی نیست.اگر دقت کنید از زمانی که هر کشور در دنیا بمب هسته ای رونمایی کرده کسی به آنها حمله نکرده و هر جنگی بوده دفاع در مقابل کشورهای هسته ای بوده. پس اگه حمله ی آمریکا باعث تلاش برای ساخت بمب اتم در ایران میشود (طبق حرف لاریجانی) به نظرم خوب هست که هر چه زودتر این حمله اتفاق بیفتد.
  5. 1 پسندیده شده
    آمریکا و اسرائیل در گذشته سیاست چماق و هویج داشتند و الان سیاست آن ها ظاهراً تغییر کرده. نمیدانم اسمش رو چی بزارم ولی شاید سیاست چماق چماق برایش مناسب باشد. لحن گفتاری آن ها در موازات باقی لفاظی های پرتکرار آن ها کاملا بر ایجاد ارعاب و ترس عوام و خواص ما دست گذاشته. تاثیرش را در بازار ایران کاملا می‌بینید. این لولو خور خوره سازی از قبل انتخابات بوده و گرنه آمریکای ترامپ زمانی در پسا عین الاسد گفت من نمی‌خواستم غیرنظامیان کشته شوند پس دستور جلوگیری از حمله را دادم! توجه کنید آمریکایی که چشمانش را بر کشتار چند ده هزار کودک و زن غزه بسته دلش بحال ایرانی می سوزد! این را بگذارید یک گزینه دیگر از فشار حداکثری بر روی ایران ! هر تهدید یک جهش قیمت و یک ایجاد اختلاف جدید! این نظرم شاید درست نباشد چون هنوز زود برای قضاوت اما کار هسته ای ایران با یک بمباران محدود تمام نمیشود. این تجمیع نیرو فعلا برای یک حمله تمام کننده کافی نیست و بسیار کم هست حتی اگر پشتوانه و سیاهی لشکر پشت حمله اسرائیل بخواهد باشد. هسته ای زمانی در ایران به پایان می‌رسد که یا اراده ما تغییر کند یا کاملا ما دچار فروپاشی شویم. اما بیشتر مسئله هسته ای یک جنگ زرگری است . دهه ها مسئله هسته ای به محلی برای چانه زنی بین ایران و آمریکا تبدیل شده و حال شکل جدی تری به خود گرفته . اما چرا ارعاب را در محیط رسانه پخش میکنند. ساده است تا بتوانند اگر اشتباهی هم کردن و جایی را زدند، بر روی موج عوام و خواص متضاد سوار شوند و یک تغییر اراده ای را به حاکمیت ایران تحمیل کنند. مشابه آن در عراق اتفاق افتاد و نمونه بزرگ‌ترش شوروی را دومینو وارد به تجزیه کشاند! اگر آقای لاریجانی گفتند اگر حمله کنید ما مجبور به تغییر نظریه می شویم و بمب خواهیم ساخت شاید بد نباشد یکبار بصورت دیگری به قضیه نگاه کنیم که این پیام به طرف غربی هست که کاری نکنید آنچه در مشت ما پنهان بود را به همه نشان دهیم. اما هسته ای بازدارندگی ایجاد خواهد کرد؟ نظر من را بخواهید تنها از جنگ هسته ای جلوگیری خواهد کرد که کمی از محال احتمال وقوعش بیشتر است. و یا اینکه کسی به شما هسته ای زد و کسی را زنده نگذاشت آن وقت خیالتان راحت است که کسی از دشمن هم زنده نمی ماند. اما خب آن روز نه ایرانی مانده نه اسرائیلی و ... در یک جمعی وقتی همه یک تفنگ به سمت سر یکدیگر گرفته باشند بعید میدانم در آخر کار پیروزی در بین آنها باشد که بخواهد منفعتی درو کند! هسته ای از جنگ هسته ای جلوگیری میکند و گرنه بمب اتمی واقعی اراده است. عواملی که اراده یک حاکمیت را به کرسی میشاند متعدد هستند و هسته ای کارت کوچکی بین آن هاست.
  6. 1 پسندیده شده
    حمله ی اسرائیل به پایگاه های نظامی حماه و T4 سوریه ارتش تروریستی اسرائیل: در ساعات اخیر به قابلیت‌های نظامی که در مناطق پایگاه‌های نظامی در حماه و T4 باقی مانده بود حمله کردیم. هشدار به ترکیه؟ در طی روز های گذشته منابعی در ترکیه از قصد این کشور برای استقرار سامانه‌های پدافندی این کشور از جمله حصار و اس-۴۰۰ در پایگاه هوایی T4 سوریه خبر داده و گفته بودند در روزهای آینده این اتفاق خواهد افتاد.
  7. 1 پسندیده شده
    در مورد پایگاه‌های زیرزمینی ایران از شهرهای موشکی گرفته تا پایگاه عقاب ۴۴ نیروی هوایی و همینطور سایت‌های هسته‌ای همچون نطنز اقدامات مهندسی شده‌ای وجود داره که به نظر من سطح پدافند غیرعامل به حد ایده‌آلی میرساند. ورودی این پایگاه توسط دیواره‌های مسلح مدفون و غیر مدفون تقویت شده است. از طرفی در مورد عقاب ۴۴ محل قرار گیری ورودی طوری است که جنگنده از میان یک تپه ی ثانویه عبور کند و این یعنی مسیر ورودی اصلی پایگاه توسط این تپه از طرف افقی حفاظت میشود. علاوه بر این سعی شده که مسیرهای ورودی به صورت شکسته شده با دسترسی غیر مستقیم و یا با قوسی شدید طراحی شود. اگر خطای دید نباشد در بعضی موارد نیز فاصله مشخصی از ورودی‌های شهرهای موشکی دیوار مسلح قطور کار شده است. حال توجه کنید که این شهرهای موشکی در دل دره‌ها و رشته کوه‌ها قرار دارند و همینطور هم دسترسی به آن مناطق سخت است. اهمیت این طراحی مهندسی به مقابله با حملات موشکی کروز و پرتابه های دورایستا سرشی برمی‌گردد. در حقیقت موشک‌های کروز برای حمله موثر به این ورودی‌ها و خروجی‌ها باید به صورت عمود بر آنها سقوط کنند. این مسئله‌ای است که در مورد بمب‌های دوریستا سرشی اصلاً امکان‌پذیر نیست. موشک‌های کروز برای اینکه به صورت عمودی بر هدف سقوط کنند نیازمند به اوج‌گیری و پرواز در ارتفاع زیاد هستند. این در حالیست که فرصت کافی در یک منطقه کوهستانی برای چنین حرکت پیچیده‌ای وجود ندارد. همینطور با افزایش ارتفاع موشک کروز به هدفی راحت برای سامانه‌های پدافندی تبدیل می‌شود. آمریکا برای مقابله با این کار نیازمند سرکوب گسترده پدافند هوایی ایران است. یا اینکه برگی ناشناخته رو شود که تمام سامانه های الکتریکی رو ناک اوت کند. از طرفی تسبیحات هوا پرتاب و زمین پرتاب بالستیک نیز دست کم می‌توانند برای مقابله موقت با این ورودی‌ها و خروجی‌ها موثر باشند. در رابطه با شهرهای موشکی یمن نیز آمریکا روی به استفاده از بمب‌های سنگرشکن آورده است که در روزهای اول در مورد ایران کار چندان کار آسانی به نظر نمی‌رسد چون نیاز به حضور جنگنده ها و بمب افکن ها بر روی هدف است.در مورد یک جنگ تمام عیار در منطقه آنچه اهمیت دارد روزهای اول است. برنده کسی است که اراده خود را در روزهای اول تثبیت کند. روزهای اول روزهای مرگ و زندگیست. اگر در روزهای اول بتوانیم قدرت آتش خود را حفظ کنیم نتیجه جنگ یک طرفه نخواهد بود هرکس بتواند اهداف بیشتری از دیگری را از صحنه نبرد حذف کند و از قدرت آتش تهاجمی طرف مقابل بکاهد کار جنگ را یکسره می‌کند. با اینکه ممکن است جنگ آنجا تمام نشود اما اراده سیاسی تحمیل شده در پایان نبرد را در همان اول روزها می‌توان حدس زد.
  8. 1 پسندیده شده
    شاید بد نباشه که مسئله این روز های ما و آمریکا رو کمی شخصی فرض کنیم. یک مزدور اوانجلیست اسرائیل به گوش ترامپ شلیک کرد. تا به وی بیشتر اثبات شود که ایران دنبالش است و او در خطر است. ترامپ رو که همه میشناسیم و به راحتی تلقین و قانع شد که همه چیز زیر سر ایران است. او یک سیاستمدار نرمال نیست. بهتر است بگوییم اصلا سیاستمدار نیست. بیشتر شبیه حاجی بازاری ها از نوع بی اعصباش است. وی هم این فرصت چهار ساله را بعید است از دست دهد. با تجربه ای که از ترامپ داریم حقیقت چندان نباید روی تحلیل های منطقی حساب باز کرد. چون پشت این آدم، منطقی ممکن است نباشد. همان چهار سالم تنها ایران را می شناخت و تنها ما دشمنش بودیم دیگر الان نور علی نور شده. توجه کنید همین آقای ترامپ حتی به رفقای اروپایی و ... اش که در دور قبل انتخابات پشتش را خالی کرده اند هم رحم نکرده و به همه فشار آورده است تا به طریقی با آن ها تسویه حساب کند. بسیار انتقام جو و کینه توز و ...
  9. 1 پسندیده شده
    بسم ا.. پی نوشت : ظاهرا نصب پخش کننده های شراره روی بالگردها بیشتر شده ... در اینجا که روی هر دوفروند نصب هست ... ولی به نظر گیرنده مشخص کننده سمت تهدید که معمولا روی بخش فوقانی پیشرانه و زیر چرخانه اصلی نصب می شود هنوز قابل مشاهده نیست
  10. 1 پسندیده شده
    تصویر منتسب به پوشش استتار جدید برای بالگردهای روسی سپاه
  11. 1 پسندیده شده
    بسم ا... میل-17 نیروی دریایی سپاه مسلح به کروز "قدیر"
  12. 1 پسندیده شده
  13. 1 پسندیده شده
    صیهونها دو شب پیش فرودگاه تدمر در استان حمص را بشدت بمباران کردن . حداقل 25 اصابت در این حمله ثبت شده است . منابع محلی از زخمی شدن 8 تن از مسلحین درا ین حمله خبر داده اند . بعد ازا ین حمله شایعاتی منتشر شده است مبنی بر تصمیم باند جولانی برای اجازه استقرار نظامیان ترکیه ایی در منطقه تدمر سوریه . فرودگاه تدمر با توجه به موقیعت واستحکامات آن روزگاری یکی از پایگاههای اصلی نیروهای روسی و مقاومت در سوریه بوده. بعد از سقوط دولت سوریه صیهونها از حمله به این فرودگاه خودداری می کردن . که یکی از دلایل ان حضور نیروهای روسی در داخل ان بوده و همچنین تمرکز بر حمله به فرودگاههای نزدیک به مرز با فلسطین اشغالی رسانه های صیهون دیروز از برگزاری نشست امنیتی کابینه صیهونها برای بررسی نفوذ و تحرکات ترکیه در سوریه خبر دادن انهدام یک سامانه پدافندی بوک یا پانتسیر رها شده انهدام یک هواگرد سوخو24 در این فرودگاه ====== ایجاد پایگاههای نظامی صیهونها در جنوب سوریه هدف قرار گرفتن دو توپ 122 م م دی 30 در درعا توسط صیهونها هدف قرار گرفتن محل استقرار افسران ارتش جولانی در حومه دمشق توسط صیهونها برای اولین بار در چهار ماه گذشته یک نفتکش روسی به ظرفیت 100 هزار بشکه محموله سوختی را در بندر بانیاس تخلیه کرد. این تخلیه بعد از تماس تلفنی پوتین با جولانی رخ داد. در دولت قبل عمده نفت سوریه از طریق ایران تامین میشد . دولت خودخوانده جدید سوریه اعلام کرده است این کشور 23 میلیارد دلار به ایران و روسیه بدهکار است انبوه ادوات زرهی لشگر سابق 25 نمر سوریه در حماه که بعد از چند ماه تقریبا بدون هیچ جابجایی نسبت به روز اول سقوط (یا بهتره بگیم فروش) این پادگان در پارکینگ ان انباشه شده اند یک پادگان زرهی دیگر احتمالا در حومه حمص (این حملات اکراد به ادوات زرهی ترکیه مربوط به تاریخ بهمن 1403 است که بدیل قطع سایت و ... الان بارگزاری میشه) شکار دو توپ خودکششی تی 155 ارتش ترکیه توسط کواد های اکراد آسیب دیدن تانک ام 48 ارتش ترکیه آسیب دیدن سامانه جنگال ارتش ترکیه ترکها چندین زرهپوش دیگر کادیلاک و کبری را به نیروهای همپیمان خود در شمال سوریه تحویل دادن
  14. 1 پسندیده شده
    سلام، لطفاً کامل مطالعه شود‌ توجه کنید که این سلاح یک جایگزین در همین جنگنده اف۱۶ است. جنگنده میخواهد موشک هدایت راداری و هدایت فروسرخ گران قیمت شلیک کند که بعضا قیمت میلیون دلاری دارند می آید و یک راکت که هدایت لیزری و ارزان قیمت شلیک می‌کند. اگر این سلاح نباشد باید با توپ شلیک کند که در اوکراین دیدیم چقدر خطرناک است و سر آن میگ ۲۹ به زیر کشیده شد. کشوری که دفاع هواپایه دارد و به یک جنگنده مجهز است به ناچار چنین گشت ها و هزینه هایی دارد و راه گریزی ازش نیست. اگر دفاع هوایی ایده آل می‌خوایم باید چنین هزینه ای کنیم. کار کشاورز حسب دستِ کشتِ اوست. جنگنده و در کل دفاع هواپایه و ابزارهای آن یک وسیله سیال هستند. از همان آواکس و جنگنده ای که در نقش دفاع استفاده میشود میتوان در نقش حمله به زمین استفاده کرد. پس تا اینجای کار سلاحی داریم که دو نوع ماموریت تهاجمی و دفاعی را با هم انجام میدهد. هزینه هارو بعلت دو نیرو در یکجا بودن باید تقسیم بر دو کرد. دفاع هواپایه همانطور که گفته شد این مزیت را دارد که سیال باشد. یعنی اینکه چند جنگنده سوخو۳۵ این ظرفیت را دارند که با گشت های هوایی مداوم کل آسمان یک کشور را پوشش بدهند و نقطه کور هم برای آن ها معنا ندارد و اگر یک آواکس هم به آن ها اضافه شود وضع از این هم بهتر خواهد شد. این در حالی است که برای مثال برای شناسایی یک پهپاد انتحاری با سطح مقطع کم، ما نیاز به سامانه دفاع کوتاه برد داریم که در ایران خوشبینانه برد موثر این سامانه ها میانگین ۲۵ کیلومتر است. یعنی عملا وقتی زیر امواج پر تعداد پهپاد ها در مسیر های متنوع و پیچیدگی عملیاتی زیاد قرار میگیریم. ما می مانیم و جزایر با شعاع ۲۵ کیلومتری که آن هم در شرایطی است که اخلال و پنهان کاری شدیدی رخ ندهد. شاید بگویید رادار های دیگر و مرکزی وضعیت را بهتر میکنند. بله درست است اما نقش آن ها تنها پیش اخطار است و کشف و رهگیری نهایی به گردن همین تلار های پدافندی است. در لبنان دیدیم که چقدر زمین نا امن است. با رعایت پدافند غیر عامل درست میتوان جنگنده هارا از بسیاری از نقاط کشور پرواز داد. آزاد راه ها و بسیاری از این مسیر های موقت می‌توانند به برج مراقبت سیار مجهز شده و نقش یک پایگاه هوایی را بازی کنند. وقتی یک جنگنده به پرواز در می آید چند ساعتی میتواند پرواز کند و با سوختگیری هوایی این روند مداومت میابد. پس بحث استتار و پدافند غیر عامل پدافند زمین پایه با تمام مزایا خود چالشی بزرگ است. در عصر حاضر هر چه کم تحرک باشد و بخصوص آنکه بر روی زمین باشد در آخر شکار میشود یا از عملکرد موثر خود دور میشود. یک جنگنده با هزینه بسیار زیاد میتواند برای مثال فرار کند و یا سلاحی را از صد ها کیلومتر دور تر شلیک کند تا در معرض خطر قرار نگیرد. اما یک سامانه پدافندی بخصوص از نوع کوتاه برد باید در دل خطر باشد و در تعداد بسیار زیاد بکار رود تا موثر باشد. دقیقا نمی دانم F-16 چند فروند از این راکت های هدایت پذیر حمل می‌کند اما با توجه به ابعاد غلاف قابل انتظار است که دستکم ۶ غلاف از آن را حمل کند تا در مداومت آن مشکلی ایجاد نشود. هر غلاف هفت فروندی است و اگر فرضا در آستانه لود تسلیحاتی درنظر بگیریم هر F16 میتواند به تنهایی۴۲ موشک ضد پهپاد حمل کند. این تعداد برابر است با بیش از ده سامانه مجید که ما ازش در همین بخش ضد پهپادی استفاده میکنیم. در نهایت نیاز به کثرت سامانه های پدافندی است و قیمت تمام شده هر موشک آن با توجه به نیاز به برد بیشتر و توانایی کشف ویژه‌ تر بسیار هزینه بر خواهد بود که در دراز مدت بر هزینه جنگنده ها می‌چربد. کنار این ها باید تامین برق و هزینه ی زیاد بخش آموزش پدافند هوایی به علت کثرت نفرات رو هم در نظر بگیریم و از همه بدتر اینکه هدف اول سرکوب دشمن هم همین سامانه های پدافندی زمین پایه و نفراتش خواهند بود و همواره این سامانه ها پاشنه آشیلی همچون خودروی مدیریت و فرماندهی و اوت نامبر شدن خواهند داشت. نظر نا محبوب: هزینه زیاد برای دفاع هوایی زمین پایه کار درستی نیست. این نوع دفاع تنها نقش ضربه گیر موقت را بازی خواهند کرد. آن هم در بازه زمانی بسیار کوتاه . پدافند زمین پایه برای کشور پهناور و با توپوگرافی عجیب و غریب ما تنها در شرایطی موثر است که تنها مرکز مهم را بصورت بسیار فشرده پوشش دهد ( برای مثال کارخانه های فولاد و پتروشیمی ها و میادین نفتی و نیروگاه های هسته ای و ...). دفاع چند لایه و مستحکمی همچون اسرائیل که هم از دفاع زمینی و هم هوایی بطور هم زمان استفاده می کرد در نهایت در وعده صادق۲ در هم شکست و ما شاهد عبور پرتابه ها بصورت موثری بودیم. مسئله ای ساده وجود دارد. تهاجم همیشه نسبت به دفاع یک قدم جلوتر است. یک ابزار دفاعی همواره برای یک خطر تهاجمی شناخته شده ساخته می شود و در برابر خطرات احتمالی ناشناخته ضعف دارد، که البته معمولا هم توسط مهاجم همین راه ناشناخته برای سرکوب پدافند رفته میشود. بسیاری اوقات به این موضوع فکر میکنم که شاید پدافند غیر عامل و یا حتی گذشتن از خیر برخی اماکن و ساخت مجدد آن ها هزینه کمتری برای ما داشته باشد. برای مثال با علم به شروع جنگ قطعات پیچیده و گران قیمت صنایع جا به جا شوند شانس بیشتری برای حفظشان خواهیم داشت( در جنگ تمام عیار تولید در منطقه زیر آتش را باید فراموش کنیم). اگر یک بازه ۳۰ ساله تولید و توسعه و آموزش و تعمیر نگهداری یک نیروگاه پدافند هوایی رو در نظر بگیریم شاید برابری کند با ساخت چندین ابر مرکز صنعتی ! اما بحث تحمل فشاری روانی این چنین ضربه هایی برای جامعه سخت است وگرنه این هزینه های دفاع و یا از نوع ساختن شاید چندان فرقی نکند. بهتر است در دفاع به سمت سلاح هایی برویم که ما کاربرد دو منظوره دارند. برای مثال همین نیروی هوایی که هم در بحث تهاجمی و هم دفاع میتواند اقدام کند. بعضی بخش ها مانند ضد بالستیک کاری نمی شود کرد و چاره ای جز ساخت پدافند نیست اما باید بدانیم که در نهایت شکست میخورد. پدافند هوایی زمین پایه تنها در نقش کمین پدافندی میتواند بسیار موثری باشد که خود نیازمند سامانه های خاص است. و در آخر دفاع هوایی که فقط یکی از دو نوع هواپایه و زمین پایه را دارد عین کابوسی بی پایان می ماند. این هم برای ما هم برای آمریکا و اسرائیل صادق است. و نهایتا حمله بهترین دفاع است.
  15. 1 پسندیده شده
    بسم ا... گفته شده وزن موشک ضد زره شفق به شصت کیلوگرم می رسد .. با احتساب توان حمل شش تیر موشک و سامانه های پخش کننده شراره ، شاید حدود 400 کیلوگرم بار روی این پرنده قرار دارد حمل چنین وزنه قابل توجهی با توجه به پیشرانه های قدیمی بل-209 های هوانیروز مقداری عجیب به نظر می رسد مگر اینکه تغییراتی در برخی از اجزاء این بالگرد رخ داده شده باشد.. !!!!!
  16. 1 پسندیده شده
    . https://aparat.com/v/rdIuD . فیلم سامانه رعد۱ ایران که سامانه مُتبّر 1 مقاومت غزه از روی آن ساخته شد. این راکت انداز های دو منظوره ضد هوایی- زمینی در دهه قبل بین نیروهای سپاه فراگیر شد. یک اپتیک وظیفه کشف اهداف را داشت و در نهایت چند راکت ۱۲۲ میلیمتری بسوی هدف هوایی پرتاب میشد. این سامانه عموما کاربرد ضد بالگرد یا در دوره فعلی ضد پهپاد را می‌تواند داشته باشد. طبق آنچه در فیلم آزمایش این سامانه منتشر شده، برد نسل جدید سامانه رعد، ٨ کیلومتر و ارتفاع درگیری نیز ١٠ کیلومتر عنوان شده است. این راکت ها دارای فیوز مجاورتی بوده و در نزدیکی هدف منفجر میشوند و توده ای از ترکش را ایجاد میکنند. مشابه کاری که بسیاری از توپ های ضدهوایی از آن بهره میبرند و از آن با عنوان «Flak» یاد میشود. این اصطلاح در طول جنگ جهانی دوم بوجود آمد و از کلمه آلمانی "توپ دفاع هوایی" گرفته شده است. در طول جنگ، آلمان نازی به شدت به توپ های ضد هوایی 88 میلی‌متری متکی بود که گلوله‌هایی با فیوز مجاورتی را شلیک میکردند که توده ای از قطعات فلزی در آسمان ایجاد میکرد . و ستون‌های سیاه و غلیظی از دود را در هوا بر جای می‌گذاشت. ترکش هر یک از این انفجارها می توانست ده ها متر پخش شود، بنابراین خدمه ضدهوایی برای از کار انداختن هواپیما نیازی به شلیک دقیق نداشتند و در عوض آسمان را به معنای واقعی کلمه پر از ابرهای این ترکش ها می کردند.
  17. 1 پسندیده شده
    بسم ا... ترکیب کبرا / شفق ابعاد این موشک بخوبی از این زاویه قابل مشاهده است
  18. 1 پسندیده شده
    کبرا و موشک هوا به زمین شفق جدید مشخصات نسل جدید شفق : برد : 20 کیلومتر وزن سرجنگی : 13 کیلوگرم شلیک کن و فراموش کن هدایت فروسرخ و لیزری
  19. 0 پسندیده شده
    سه مشکل وجود داره: 1) ایران از نظر روانی قادر به وارد کردن ضربه اول نیست و باید منتظر حرکت ایالات متحده بمونه چون در این صورت در همون گردابی غرق میشه که حماس شد و عملیات خرابکاری ایالات متحده توجیه پیدا می کنه و ترامپ خودشو مجاز میدونه به هرنوع بمباران با هر شدتی، هرچند بعیده با توجه به فاصله جزیره دیه گو گارسیا و ضعف موشک های ما در نقطه زنی و شدت وارد کردن خسارت بتونیم حمله پیشدستانه کنیم. 2) در زمینه جنگ الکترونیک یا سرکوب پدافند هم معلوم نیست ایالات متحده چه برگ برنده ای در اختیار داره ولی حمله اسرائیل به ایران نشون داد که پدافند ما برای مقابل با نیروهای هوایی و موشکی متخاصم جای کار زیادی داره. 3) آسمان منطقه خلیج فارس جاییه که سرنوشت جنگ معلوم میشه هرچند با داشتن هر نوع نیروی هوایی باز شانس بالایی برای در اختیار گرفتن برتری هوایی و آسمان خلیج فارس نداشتیم ولی اگر یک نیروی هوایی مجهز با جنگنده های به روز می داشتیم، میشد خیالمون تخت باشه که مثل حماس، لبنان یا یمن آسمون رو در بست برای ضربه زنی در اختیار دشمن نزاریم. به نظرم علی رغم هارت و پورت ترامپ حتی اگه ایالات متحده حمله کنه تمرکزشو بر روی جنوب ایران زمین می زاره چون بعیده ریسک گیرافتادن جنگنده هایی مثل بی 2، اف 35 و حتی اف 15 رو در فلات مرکزی ایران به جون بخره ، به خاطر همین تا وقت هست به نظرم با تمرکز سامانه پدافندی زیاد در جنوب خودمون رو برای هر سناریویی از طرف ترامپ آماده کنیم.