برترین های انجمن

  1. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      20

    • تعداد محتوا

      938


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      9,198


  3. scorpion57

    scorpion57

    Editorial Board


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      1,090


  4. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      2,543



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 18 فروردین 1404 در همه مناطق

  1. 12 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم برای بزرگنمایی بر روی تصاویر کلیک(لمس) کنید پیشگفتار: ۱- عملیات خرابکارانه پیجرها مانند هر اقدام غافلگیرانه دیگر در صحنه جنگ توانست طرف مقابل را به شوک موقت فرو ببرد. این عملیات بزرگترین ترور هدفمند تاریخ از نظر کثرت نفرات است و قطعا این اقدام پس از ماه ها نبرد فرسایشی توانست ورق جنگ را بسوی اسرائیل برگرداند. حزب الله پس این انفجار ها در مدت کوتاهی از صحنه نبرد چند جبهه ای خاورمیانه خارج گردید و نتانیاهو مدعی است که عملیات پیجر نقطه عطفی بود که منجر به سقوط دولت اسد در سوریه شد. این حمله با ظاهری ساده ولی با درون پیچیده اش، یادآور عملیات پیش دستانه اسرائیل بر علیه نیروهای هوایی عربی از جمله مصر در نبرد سال ۱۹۶۷ است که توان هوایی خود را بدون استفاده در جنگ و بر روی زمین از دست دادند. آنچه در روز های اول تشدید جنگ در لبنان برای حزب الله رخ داد گویای همین مطلب است. حزب الله با از دست دادن نیروهای نخبه خود بخش بزرگی از توان تهاجمی و تدافعی خود را غیر قابل استفاده دید. ۲- در نوشته زیر از منابع خارجی استفاده شده و قابل انتظار است که تحلیل هایی ناخوشایند در این بین موجود باشد . ۳- هر مطلبی ممکن است دارای ایرادات و نواقصی باشد، در صورت مشاهده هر نقص و کاستی بنده را در تکمیل این مطلب یاری بفرمایید. حزب الله لبنان در سال 1982 توسط روحانیون شیعه این کشور به منظور مقابله با تهاجم اسرائیل تأسیس شد و در سال های بعد نقش کلیدی در آزاد سازی لبنان از اشغال اسرائیل بازی کرد. در دهه ی 2000 برخورد های متعددی بین حزب الله و اسرائیل رخ داد و در نهایت نبرد معروف سال ۲۰۰۶ (تموز) باعث ایجاد یک دوره طولانی صلح بین اسرائیل و حزب الله شد. هر دو طرف در طی سال های بعد از هر گونه درگیری اجتناب میکردند و رسانه ها جنگ بعدی حزب الله و اسرائیل را چیزی شبیه آخر الزمان توصیف می کردند. مدت کوتاهی پس از شروع جنگ ما بین اسرائیل و حماس پس از حوادث هفتم اکتبر 2023، حزب الله به منظور همبستگی با فلسطینیان وارد درگیری محدود در مناطق مرزی با اسرائیل شد. سیر تحولات به سرعت به برخورد های شدید مرزی کشید و بر شمال اسرائیل و جنوب لبنان و بلندی‌های جولان تأثیر گذاشت. حزب الله گفت هدفش فشار بر اسرائیل است تا آن ها را وادار به آتش بسی کند که به نسل کشی غزه را پایان دهد. حزب‌الله پیشنهاد کرد که اگر در غزه بس بر قرار شود آن ها نیز سریعا به درگیری ها خاتمه خواهند داد‌ اما این اتفاق هرگز رخ نداد و تا تشدید درگیری ها در لبنان نزدیک به ۴۰هزار غیر نظامی فلسطینی در غزه کشته شدند که حداقل نیمی از آن ها زنان و کودکان بودند. از 8 اکتبر 2023 تا 20 سپتامبر 2024، حزب الله 1900 عملیات فرامرزی انجام داد و اسرائیل هم در پاسخ 8300 حمله علیه حزب الله انجام داد. تا اینجای این درگیری ها 564 نفر در لبنان کشته شدند که 133 نفر آنها غیرنظامی بودند و 52 نفر هم در اسرائیل کشته شدند که گفته میشود 27 نفر آنها غیرنظامی بودند و شهروندان در دو طرف مرز هم بطور گسترده آواره شده و خسارت قابل توجهی به زیرساخت های غیرنظامی وارد گردید. در تاریخ 10 سپتامبر، وزیر دفاع وقت اسرائیل، یوآو گالانت، گفت که اسرائیل تمرکز خود را از غزه به مرز شمالی تغییر داده است. آژانس امنیت داخلی اسرائیل، شین بت، اعلام کرد که توطئه حزب الله برای ترور یک مقام ارشد سابق دفاعی با استفاده از یک وسیله انفجاری را خنثی کرده است و همینطور کشته شدن تعدادی کودک دروزی اسرائیلی در زمین فوتبالی در مجدل الشمس، شرایط تبلیغاتی مناسب را برای گسترش یک جنگ فراگیر در لبنان توسط دولت اسرائیل را فراهم کرد. یک روز قبل از تشدید درگیری ها آموس هوخشتاین، فرستاده ویژه دولت بایدن به اسرائیل و بنیامین نتانیاهو هشدار داد تا جنگ در لبنان را تشدید نکنند‌. یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل به لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا اطلاع داد که عملیاتی در لبنان برنامه ریزی شده است. این عملیات چیزی نبود جز انفجار پیجر ها و بیسیم های واکی تاکی که روز های بعد در ۱۷ و ۱۸ سپتامبر منفجر شدند. روز اول: انفجار پیجر ها در 17 سپتامبر 2024 حدود ساعت 15:30 به وقت محلی، پیجرهای اعضا و افراد مرتبط با حزب الله در سراسر لبنان و سوریه به طور غافلگیرانه در حمله ای به ظاهر هدفمند و همزمان منفجر شدند که به سبب آن بسیاری کشته و مجروح گردیدند. به گفته وزارت بهداشت لبنان، اکثریت قریب به اتفاق کسانی که به اورژانس مراجعه کردند، لباس غیرنظامی داشتند و وابستگی آنها به حزب الله نامشخص بود. صدمات صورت و چشم شایع‌ترین اثر انفجارها بود و به گفته تریسی چامون، پیجرها صدایی را منتشر می‌کردند تا کاربران را تشویق کنند که دستگاه‌ها را بلند کرده و جلوی سرشان بگیرند تا به اطلاعیه ظاهراً فوری نگاهی بیاندازید. گزارش‌های دیگر می‌گویند که دستگاه می‌لرزد و یک پیام خطا را روی صفحه، نمایش می‌دهد و تنها زمانی منفجر می‌شود که کاربر دکمه‌ای را برای پاک کردن خطا فشار دهد و این شانس این را افزایش می‌دهد که اپراتور آن را با دو دست نگه دارد. مجتبی امانی، سفیر ایران در لبنان شهادت داد که قبل انفجار یک «بوق ویژه» به صدا درآمد و پس از آن متن «شما پیام مهمی دارید» روی صفحه پیجر به نمایش درآمد و انفجار با فشار دادن یک دکمه برای خواندن آن رخ می داد. امانی یک چشم خود را از دست داد و چشم دیگرش به شدت آسیب دید. دو نفر از کارکنان سفارت ایران نیز در این حادثه مجروح شدند. انفجارها در چندین منطقه که حزب‌الله در آن ها حضور پررنگی دارد، از جمله ضاحیه در بیروت گزارش شدند. در جنوب لبنان؛ و دره بقاع در نزدیکی مرز سوریه و همچنین انفجارهایی در دمشق و اطراف آن گزارش شد. بر اساس گزارش‌ها، انفجارها تا 30 دقیقه پس از انفجارهای اولیه هم ادامه یافت و هرج و مرج را تشدید کرد. شاهدان گزارش دادند که افراد متعددی را با زخم و خونریزی پس از انفجارها مشاهده کردند. در یک نمونه، انفجاری در داخل جیب شلوار مردی که بیرون مغازه ایستاده بود، رخ داد. عکس‌ها و فیلم‌هایی که از حومه جنوبی بیروت در رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌های محلی پخش می‌شوند، افرادی را نشان می‌دهند که روی زمین دراز کشیده‌اند و دست‌ها یا نزدیک جیب‌هایشان جراحت دارد. و شاید چیزی که عموم تصاویر به چشم می آید مردمی هستند که مات و مبهوت در حال تماشای قربانیان هستند و در اکثر مواقع حتی واهمه دارند به آن افراد که به کمک نیاز دارد نزدیک شوند و دقیقا نمی‌دانند چه در حال رخ دادن است. حاوی تصاویر دلخراش است که ممکن است برای کسی مناسب نباشد. روز دوم: انفجار واکی تاکی ها در حدود ساعت 17:00 به وقت محلی روز 18 سپتامبر، حدود 24 ساعت پس از حمله اولیه، موج دوم انفجارها به وقوع پیوست که بیسیم ها دستی حزب الله را هدف قرار می داد. انفجارهایی در بیروت، دره بقاع و جنوب لبنان گزارش شد. این انفجارها همچنین باعث آتش سوزی در حداقل دو خانه شد. انفجارهای دیگر در مراسم تشییع جنازه سه عضو حزب الله و یک کودک که در انفجارهای روز قبل کشته شده بودند در بیروت رخ داد. دفاع مدنی لبنان گفت که آتش سوزی در حداقل 71 خانه و مغازه، از جمله یک فروشگاه باتری لیتیومی در مجدل سلم، و همچنین 15 خودرو و تعداد زیادی موتورسیکلت رخ داده است. دستگاه های منفجر شده از نوع بیسیم واکی تاکی مدل Icom IC-V82 گزارش شدند که توسط حزب الله استفاده می شد. ساخت مدل IC-V82 در سال 2014 متوقف شد و شرکت آیکام ژاپنی (Icom) قبلاً یک هشدار در مورد بیسیم تقلبی از جمله IC-V82 صادر کرده بود. این شرکت در 19 سپتامبر گفت که در حال انجام تحقیقاتی است و دو روز بعد اعلام کرد که بسیار بعید است که این بیسیم ها متعلق به آنها باشد و احتمال تقلبی بودن آن ها را قوی دانست. گزارش هایی هم از انفجار دستگاه‌های الکترونیکی دیگر نیز در این روز گزارش شده است، اگرچه هنوز مشخص نیست که آیا این دستگاه‌ها در اثر انفجارهای دیگر آتش گرفته‌اند یا خود به خود منفجر شده‌اند. استفاده از پیجر در اواخر قرن بیستم امری رایج بود، بیشتر آن ها با باتری های با عمری کم یا حتی یکبار مصرف کار میکردند و بیشتر هدف از کار با آن ها این بود که به کاربر اطلاع دهد که در یک محلی حاضر شود یا اینکه با فلان شخصی تماس بگیرد. پیجرها به تدریج با تلفن های همراه جایگزین شدند و تنها برخی مشاغل خاص با توجه به نیاز های شغلی به استفاده از آن ادامه دادند. اعضای حزب‌الله سال‌ها قبل از 7 اکتبر هم از پیجرها استفاده می‌کردند، اما هفت ماه قبل از انفجار پیجر ها، سید حسن نصرالله، به اعضای این گروه گفت که به جای تلفن‌های همراه از پیجر استفاده کنند و ادعا کرد که اسرائیل به شبکه تلفن همراه آنها نفوذ کرده است. در نتیجه حزب الله بطور گسترده به استفاده از پیجر بعنوان وسیله ای جایگزین و نسبتا امن در بحث شنود روی آورد. رئیس موساد بعد ها گفت که ۵۰۰ دستگاه اول پیجرها تنها چند هفته قبل از عملیات ۷ اکتبر به حزب الله تحویل داده شد. حزب الله حدود پنج ماه قبل از انفجارها، عموم پیجرهای آلوده را وارد خدمت کرد. اسکای نیوز به نقل از مقامات امنیتی لبنان ادعا کرد که حزب الله 5000 دستگاه از این پیجر ها را سفارش داده است. همچنین اسرائیل اعلام کرد که بیش از 16000 دستگاه واکی تاکی آلوده به حزب الله فروخته است! اما این روش ترور اولین بار نبود که توسط اسرائیل به کار گرفته می‌شد. آن ها در سال ۱۹۹۶ نیز توانسته بودند یحیی عیاش یکی از فرماندهان شاخه راکتی حماس را به وسیله انفجار مواد پنهان شده در وسایل ارتباطی ترور کنند. همچنین سوابق خرابکاری با مواد ریز انفجاری در صنایع هسته ایران نیز وجود دارد. در نتیجه موساد با توجه به تجربه مثبت از سال 2015، شروع به ارسال واکی تاکی‌های آلوده به لبنان کرد که مخفیانه به اسرائیل اجازه می‌داد ارتباطات حزب‌الله را زیر نظر داشته باشند و در عین حال با فرا رسیدن روز موعود بتواند آن ها را منفجر کند. اسرائیل به مدت 9 سال استفاده از بیسیم ها را به کاربری نظارت و شنود محدود کرد. اما با پخش کردن گسترده پیجرهای آلوده در بین نیروهای حزب الله و نیاز به وارد کردن ضربه فوری به حزب الله، شرایطی ایجاب کرد که برگ پیجری زودتر رو شود و با لو رفتن خرابکاری در وسایل ارتباطی، قطعاً حزب الله به دیگر ابزارهای ارتباطی خود نیز شک می‌کرد در نتیجه روز بعد واکی تاکی‌ها نیز به سرنوشت پیجرها دچار شدند و این در حالی بود که واکی تاکی ها نتوانستند آنچه از آن ها انتظار می‌رفت را بر آورده کنند. پیجرها از مدل AR924 شرکت تایوانی گلد آپولو (Gold Apollo) بودند که بر روی کاغذ به خوبی تا مدت های طولانی شارژ خود را حفظ میکردند و با یک کابل USB نیز شارژ می شدند. این همان چیزی بود که حزب الله میخواست و به آن نیاز داشت. این مدل در تایوان و ایالات متحده برای فروش در دسترس نبود و هیچ صادرات مستقیمی از پیجرهای ساخته شده توسط گلد آپولو از تایوان به لبنان در آن دوره ثبت نشد. بدین ترتیب صادرات بصورت غیر مستقیم و از طریق اشخاص ثالث و بازار سیاه صورت گرفت. شرکت گلد آپولو ساخت پیجرها را تکذیب کرد و توضیح داد که آنها توسط شرکت واسطه BAC که در بوداپست مستقر است فروخته شدند که قرارداد ما بین آن ها با شرکت اصلی برای سه سال پیش است. وینگ کوانگ بنیانگذار گلد اپولو گفت که پرداخت های BAC بسیار عجیب بود و منشا آنها به خاورمیانه می رسید. پلیس تایوان تحقیقاتی را در مورد دخالت گلد آپولو در این عملیات آغاز کرد، چهار مکان را در شهر تایپه جستجو و از دو نفر نیز بازجویی شد. رسانه آلمانی DW از آدرس رسمی شرکت BAC در بوداپست بازدید کرد اما تنها یک برگه کاغذ روی در با نام شرکت پیدا کرد و زنگ در پاسخ داده نشد. گفته میشود که حداقل دو شرکت واسطه دیگر هم بخشی از یک پوشش بودند که تلاش میکردند ارتباط خود را با افسران اطلاعاتی اسرائیل پنهان کنند. مدیر عامل BAC گفت که آنها تنها واسطه اند و در ساخت این دستگاه ها دخالتی نداشتند اما همکاری با شرکت گلد اپولو را تایید کرد. چندی بعد سخنگوی دولت مجارستان، زولتان کواچ گفت که شرکت BAC تنها یک واسطه تجاری است که در آن هیچ مدیری ثبت نشده و هیچ فردی در آن فعالیت ندارد و آدرس ها اعلامی آن هرگز در مجارستان نبوده اند. به گفته منابع لبنانی و عکس های موجود، یک ورقه نازک مربعی با سه الی شش گرم ماده منفجره پتن (PETN) بین دو سلول باتری قرار داشت. فضای بین این دو سلول در عکس ها دیده نمی شود، اما توسط نواری از مواد انفجار قوی پر شده بودند. عکس ها نشان می دهند که این باتری مانند یک ساندویچ سه لایه، در یک پوشش پلاستیکی مشکی قرار دارد و در یک محفظه فلزی به اندازه یک جعبه کبریت محصور است. بدین طریق کسی به آن ذره ای هم شک نمیکرد و شمایل آن دقیقا مشابه دیگر باتری های مورد استفاده در بازار بود. دو کارشناس بمب مدعی شدند که این مونتاژی غیرعادی است، زیرا برای یک چاشنی استاندارد، معمولاً یک قطعه فلزی کوچک باید وجود داشته باشد. عدم وجود هر گونه فلز، باعث میشد که این بمب کوچک با اشعه ایکس شناسایی نشود. پس از دریافت پیجرها در ماه فوریه، حزب الله برای احتیاط تحقیقاتی را در جهت کشف احتمالی مواد منفجره در این خرید جدید انجام داد. دو فرد مطلع در این رابطه گفتند که پیجرها از اسکنرهای امنیتی فرودگاه گذرانده شدند تا ببینند که آیا آلارم ایجاد می شود یا خیر، اما چیز مشکوکی دیده نشد. هر پیجر احتمالاً برای ایجاد جرقه در بسته باتری و برای فعال کردن مواد منفجره پتن تنظیم شده بودند. از آنجایی که مواد منفجره و بسته بندی حدود یک سوم حجم را اشغال میکرد، در نتیجه بسته باتری کسری از قدرت مطابق با وزن 35 گرمی خود را داشت. پل کریستنسن، کارشناس باتری‌های لیتیومی در دانشگاه نیوکاسل بریتانیا می‌گوید: مقدار قابل‌توجهی از جرم نامشخص در این بین وجود دارد. این چیزی است که در صورت وجود یک کارشناس در بین کنترل کننده های حزب الله میتوانست سرنخی مهم برای کشف بسته بمب درون باتری باشد. بعد ها حزب الله متوجه شد که باتری سریعتر از حد انتظار تخلیه می شود. با این حال، به نظر نمی‌رسید که این موضوع مشکل امنیتی جدی باشد و در نتیجه آن ها تا ساعت‌ها قبل از حمله، همچنان پیجرهایی را به اعضای خود تحویل می‌دادند. هر چند از بیرون، منبع انرژی پیجر شبیه یک بسته باتری استاندارد لیتیومی است که در هزاران کالای الکترونیکی دیگر نیز مصرف می شود اما باتری، با برچسب LI-BT783 یک مشکل بزرگ داشت. این باتری هم مانند خود پیجر، در بازار وجود خارجی نداشت. بنابراین عوامل اسرائیل از ابتدا یک پیش زمینه برای باتری در کنار خود پیجر ایجاد کردند. یک افسر سابق اطلاعاتی اسرائیل گفته است که حزب الله، رویه های بررسی خرید پیگیرانه ای برای اجناس خریداری شده دارد. طبق گفته ها این رخنه در فروش قطعات تجاری نزدیک به ده سال برای اسرائیل زمان برده است. اسرائیل برای پیجرها، ماموران حزب الله را به خرید مدلی مخصوص، AR-924، تحت پوشش عنوان تجاری تایوانی و معروف گلد آپولو فریب دادند. گفته میشود شرکت ساختگی تحت رهبری موساد مدام قیمت پیجر ها را پایین می آورد تا در نهایت قیمت پایین و امکانات زیاد حزب الله را متقاعد به خرید کند. موساد برای این منظور محیط وب را پر از ویدیو های تبلیغاتی جعلی کرد، از طرفی این پیجر ها مشتریانی غیر از حزب الله را نیز به خود جلب کرد اما موساد به این مشتریان قیمت های نامناسب پیشنهاد میداد و آن ها را منصرف میکرد. دو مامور اطلاعاتی ارشد اسرائیل که اخیراً بازنشسته شده‌اند، جزئیاتی را درباره عملیات مخفی مرگباری که سال‌ها اجرای آن طول کشید فاش کردند. یکی از آنها گفت تأثیر روانی این حمله بر رهبر حزب الله، سید حسن نصرالله، که به گفته او شاهد منفجر کردن عوامل عملیاتی در کنار خود بود را "نقطه عطف جنگ" دانست. ( ادعا میشود در این عملیات نزدیک به ۳۰۰۰ عضو کلیدی حزب الله از میدان رزم خارج شدند آن هم در شرایطی که نیاز مبرم به آن ها احساس میشد! مشخص است که حذف این تعداد افسر یا نیروی زبده چه ضربه ای میتواند به یک نیروی چند ده هزار نفری بزند) این دو مامور بازنشسته در برنامه ۶۰ دقیقه شبکه CBS حضور پیدا کرده و به زبان انگلیسی صحبت کردند. آنها در این برنامه با نقاب حضور یافتند و با صداهای تغییر یافته صحبت می کردند تا هویت خود را پنهان کنند. یکی از ماموران گفت که این عملیات 10 سال پیش با استفاده از دستگاه های واکی تاکی مملو از مواد منفجره آغاز شد، که حزب الله متوجه نشد که آنها را از اسرائیل خریداری میکند. افسری که «مایکل» نام داشت، گفت: «ما یک دنیای خیالی برای حزب الله ایجاد کرده بودیم. افسر دوم گفت، فاز دوم این طرح، با استفاده از پیجرهای بمب گذاری شده، در سال 2022 پس از اینکه آژانس اطلاعاتی موساد اسرائیل متوجه شد که حزب الله از یک شرکت مستقر در تایوان میخواهد پیجر بخرد، آغاز گردید. پیجرها باید کمی بزرگتر می شدند تا مواد منفجره پنهان شده در داخل آن قرار گیرند. آنها چندین بار روی آدمک‌ها آزمایش شدند تا مقدار مناسبی از مواد منفجره را بیابند که فقط به جنگجوی حزب‌الله آسیب می‌رساند و نه هر فرد دیگری را که در نزدیکی آن بود. موساد همچنین آهنگ‌های زنگ متعددی را آزمایش کرد تا یکی را بیابد که به اندازه کافی فوری به نظر می‌رسید تا اپراتور را وادار کند که پیجر را از جیب خود بیرون بیاورد. عامل دوم که «گابریل» نام داشت، گفت که دو هفته طول کشید تا حزب‌الله متقاعد شود که به پیجری سنگین‌تر روی بیاورد. نقش تبلیغات نادرست در یوتیوب پر رنگ بود که دستگاه‌ها را ضد گرد و غبار، ضد آب، و با عمر باتری طولانی‌تر معرفی می‌کرد. ( تاثیر شبکه های اجتماعی در یک عملیات جاسوسی اهمیت خود را در اینجا نشان میدهد. موساد پست های تقلبی متعددی را برای تبلیغ این پیجر ها ایجاد کرد تا آن کسی که در لبنان به دنبال پیجر بود کاملا متقاعد کند که این پیجر با قابلیت ها بهتر و هم ارزانتر و هم با کیفیت تر از نسخه ایرانی است!) گابریل به ساخت شرکت های ساختگی در پوشش شرکت های معروف بدون آنکه کسی اطلاع داشته باشد را اعتراف کرد و این حقه را با یک فیلم روانشناختی در سال 1998، در مورد مردی مقایسه کرد که هیچ اطلاعی ندارد از این که در دنیایی دروغین زندگی می کند و خانواده و دوستان او بازیگرانی هستند که به آن ها پول پرداخت می شوند. گابریل گفت: وقتی از ما خرید می‌کنند، هیچ سرنخی ندارند که از موساد خرید می‌کنند. ما کارگردان یک ترومن شو هستیم همه چیز در پشت صحنه توسط ما کنترل میشود. برای حزب الله همه چیز عادی بود. تاجرین، بازاریابی، مهندسان، نمایشگاه و همه چیز طبیعی بود. مایکل در ادامه گفت که موساد مجموعه ای باورنکردنی برای ایجاد شرکت های خارجی بدون ارتباطی قابل ردیابی با اسرائیل دارد. ما جهانی ساختگی می سازیم. ما فیلمنامه می‌نویسیم، ما کارگردان هستیم، ما تهیه‌کننده هستیم، ما بازیگران اصلی هستیم و دنیا صحنه اجرای ماست. ( البته این مطلب تنها به موساد خلاصه نمی‌شود. بسیاری از شرکت های بزرگ دنیا ریشه یهودی دارند و قابل انتظار است که در چنین زمانی که کار برای اسرائیل بیخ پیدا میکند به داد آن برسند. با این حال داشتن چنین جهان خیالی یک امر بدیهی در یک سازمان اطلاعاتی است و این دو مامور کمی اغراق میکنند). زمانی که اسرائیل حمله را آغاز کرد، پیجرها شروع به بوق زدن کردند و بر روی صفحه نمایش پیامی دیده می‌شد که برای دیدن آن باید دو دکمه را به طور همزمان فشار دهند، عملی که ظاهراً هدف از آن حصول اطمینان از قرار گرفتن هر دو دست فرد بر روی دستگاه هنگام انفجار بود. گابریل گفت، حتی اگر فرد نتواند دکمه ها را فشار دهد، دستگاه ها منفجر می شدند. چیزی که در انفجار بعضی پیجر ها در ناحیه کمر و پهلو کاربران ثابت شد. روز بعد، موساد بیسیم های واکی تاکی را منفجر کرد. گابریل گفت که هدف بیش از اینکه کشتن مبارزان حزب الله باشد، ارسال یک پیام است. (مشخصا واکی تاکی ها هدف اصلی علمیات بودند با این حال واکی تاکی بعنوان یک بیسیم تجاری قرار بود در یک شرایط فراگیر استفاده شود و بدون آغاز نبرد اصلی همچین چیزی امکان پذیر نبود اما پیجر چیزی بود که حزب الله برای آگاه سازی مرحله بعدی یک درگیری و جمع آوری این نیرو ها به اعضای خود تحویل داد. گزارش هایی وجود دارد که یک یا دو فرمانده میدانی حزب الله از این خرابکاری اسرائیل در تجهیزات ارتباطی آگاه شدند که البته این افراد هم توسط اسرائیل بمباران می شوند و خبر مهم و فوری خود را نمی‌توانند به مقامات بالاتر حزب الله برسانند! ضعف اطلاعاتی تا آنجا پیش رفت که حتی اسرائیل می‌دانست چه کسی ممکن است در این عملیات سنگ اندازی کند. البته این دو نفر با فدا شدن کار خود را کردند و عملیات زودتر از موعد رخ داد و گرنه سطح فاجعه عملیات پیجر ها و واکی تاکی ها بسیار بدتر از این می‌توانست باشد) او گفت: اگر کسی کشته شد که هیچ، اما اگر زخمی شد، باید او را به بیمارستان ببرید، از او مراقبت کنید. باید پول خرج کرده و تلاش کنید. و آن افراد بدون دست و چشم یادآورانی هستند که در لبنان راه می‌روند و می‌گویند «با اسرائیل درگیر نشوید!» وی تاکید کرد که رهبر کهنه کار حزب الله شاهد انفجار پیجرها و مجروح شدن افرادی بود که دقیقاً در کنار او و در پناهگاهش بودند. سید حسن نصرالله وقتی عملیات پیجر ها را انجام دادیم، درست در کنارش داخل پناهگاه چند نفر پیجر داشتند که پیام را دریافت می‌کردند و با چشمان خودش، حزب را در حال فرو ریختن دید. گابریل در پاسخ به این سوال که از کجا این را می داند، گفت: این یک شایعه قوی است. گابریل گفت: دو روز پس از حمله، نصرالله سخنرانی کرد. اگر به چشمان او نگاه کنید، او شکست خورده بود. و نیروهایش در آن سخنرانی به او نگاه می کردند. و تنها یک رهبر مغلوب را دیدند. در روزهای پس از حمله، نیروی هوایی اسرائیل به اهدافی در سراسر لبنان حمله کرد و هزاران نفر را کشت. سید حسن نصرالله هم زمانی که اسرائیل پناهگاهش را بمباران کرد ترور شد. در نوامبر، جنگ بین اسرائیل و حزب الله، که جبهه ای متحد در حمایت از حماس بود پایان یافت. مایکل گفت که روز بعد از انفجارهای پیجر، مردم لبنان از ترس منفجر شدن کولر گازی خود، می ترسیدند که آنها را روشن کنند. ترس بزرگی ایجاد شده بود. می‌خواهیم آنها احساس آسیب‌پذیری کنند، که البته واقعا هم آسیب پذیر هستند. ما نمی‌توانیم دوباره از پیجرها استفاده کنیم زیرا قبلاً این کار را انجام داده‌ایم. ما از قبل به سوی پروژه بعدی رفته‌ایم. و آنها باید به تلاش برای حدس زدن آن چیز بعدی ادامه دهند.(توجه شود که تمام واکنش های اسرائیل پس از این حملات و تا همین لحظه بر گسترش ترس و استفاده ابزاری از این ترس در اعمال اراده خود بوده است) نتیجه گیری: اول: اسرائیلی‌ها به‌طور کامل زنجیره تامین حزب‌الله را ترسیم کردند. دوم: آنها یک وسیله انفجاری ویژه را اختراع کردند که به اندازه کافی کوچک بود که بتوان آن را در داخل یک دستگاه ارتباطی دستی قرار داد، آنقدر پیچیده بود که از راه دور فعال شود، به اندازه کافی بزرگ بود که آسیب واقعی وارد کند، و در عین حال نه آنقدر غیر طبیعی، از نظر فیزیکی یا الکترونیکی که توجه را به خود جلب کند. سوم: اسرائیلی‌ها خود را به یک زنجیره‌ای به اندازه کافی بزرگ در شبکه تدارکات حزب‌الله تبدیل کردند تا کنترل فیزیکی دستگاه‌ها را در دست بگیرند و آنها را آلوده کنند. چهارم: آنها عملیات را به طور همزمان و در یک منطقه جغرافیایی بسیار گسترده فعال کردند.(عملیات از سال ها قبل و در سطح بین المللی شروع شد) پنجم: اگر هر یک از این مراحل فرعی خراب می شد، عملیات به طور کلی متوقف می گردید. ششم: عملیات بیپجر ها اولین کشتار هدفمند جمعی در تاریخ است. هر یک از هزاران نفری که کشته یا مجروح شده بودند به صورت جداگانه انتخاب شده و در همان لحظه مورد اصابت قرار گرفتند. نبوغ بزرگ عملیات این است که اسرائیلی ها برای انتخاب اهداف خود به حزب الله متکی بودند. در حقیقت حزب الله خودش شخصیت های مهم را گلچین کرد و این پیجر ها را به آن ها داد که حتی در بین آن ها سفیر ایران و از نیز حضور داشت. هفتم: اسرائیل نشان داد که درک عمیقی از حزب الله دارد و اقدامات بعدی آن ها را بطور دقیق پیش‌بینی می‌کند و برای استفاده از آن در زمان مناسب طرح ها و ابزار هایی را فراهم می‌کند. گردآورنده: Navard هر گونه برداشت از این مطلب با ذکر نام نویسنده و سایت بلامانع است. منبع ۱ منبع ۲ منبع ۳
  2. 6 پسندیده شده
    در یک تاپیک دیگه این موضوع رو مطرح کردم که چین بزرگترین سهامدار اکثر صنایع نفتی در کشور های عربی منطقه است و تا حد امکان باید از آسیب زدن به منافع یک کشور دوست اجتناب کرد. اما میشود طور دیگری هم نگاه کرد. این کشور در صنایع نظامی عربستان علی الخصوص موشک های بالستیک دوربرد و ... حضور دارد که برای ما تهدید بزرگی است. آن ها می توانستند در صنایع نفت ایران سرمایه گذاری کنند که کشوری دوست برایشان بود اما ترجیح دادند که فشار آمریکا را تحمل نکنند و بروند از مستعمرات غرب در چند کیلومتری آن طرف تر سرمایه گذاری کنند. در اسرائیل سرمایه گذاری عظیمی کرده اند که خودش بحث مفصلی است. اگر این سال ها چین می خواست به ایران کمی کمک کند وضعیت اقتصادی میتوانست بهتر از الان باشد. آن ها برای امنیت و تهدیدات پیش روی ما و حق مالکیت ایران اهمیتی قائل نیستند. مارا گوشه رینگ تنها گذاشتند تا با آمریکا مقابله کنیم. لطف شان خرید نفت است که آن هم با شرط و شروطه ها بود. گسترش و مثبت بودن روابط با چین خوب است اما نه به این شکلی که دست مارا در دفاع همه جانبه و حفظ منافع مان ببندد. هر پاسخ نظامی هم باید مرحله به مرحله باشد و نباید بی گدار به آب زد و کسی را راحت به صف دشمنان اضافه کنیم. چین قوی و دوست ، مانند همین روز ها میتواند در برخی موارد کمک کند اما اینکه ما نگران باشیم که اگر روزی چین ضعیف شود ما در مقابل آمریکا تنها میشویم درست نیست. تمام این سال ها تنها بودیم و آن ها به یکدیگر تا همین چندی پیش می‌گفتند شرکا! قدرت واحدی به اسم چین در صورت غفلت همان قدر میتواند خطر باشد که آمریکا بعنوان ابر قدرت واحد خطر است. بعید می‌دونم هر کدام این ها ایران مستقل و قوی در قلب هارتلند را تحمل کنند.
  3. 5 پسندیده شده
  4. 4 پسندیده شده
    ویدئو از پهپاد انتحاری جدید ایران با 4000 کیلومتر برد؛ پیش به سوی دیه‌گو گارسیا ! با وجود آنکه تصور می‌شود سلاح‌های ایران به صورت عمده تا 2500 کیلومتر است و باید برای رسیدن به برد بیشتر اصلاحات فنی ایجاد کرد اما ایران شش ماه پیش یعنی پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، از یک پهپاد انتحاری رونمایی کرد که 4000 کیلومتر برد دارد و حالا توجهات به این پهپاد جلب شده است. پهپاد شاهد 136 بی هم به لحاظ برد و هم از نظر ظاهری، تغییرات شگفت انگیزی نسبت به نسل اول پهپاد موفق شاهد داشته اما مهم ترین ویژگی برد آن است که به صورت کامل پایگاه استراتژیک دیه گو گارسیا که 3800 کیلومتر با مرزهای فاصله دارد را پوشش می‌دهد. تصاویر و جزئیات تازه از این پهپاد را می‌بینید. لینک ویدئو : منبع
  5. 1 پسندیده شده
    مکانیسم ماشه قطعا فعال خواهد شد. حتی شاید در معامله ای سر تعرفه ها برای اینکه ظاهر کار حفظ بشه هرچند اروپا از آمریکا مشتاق تر هست به این امر چون اصل ماجرای ما با اروپا هم هست. غرب فرضش عدم خروج قطعی ایران از ان پی تی در صورت فعال کردن مکانیسم ماشه است. تنها به قول خود غربی ها یک تهدید معتبر به خروج از ان پی تی ( در صورتیکه مطمئن باشیم تا حد زیادی غرب به اقدام نظامی اقدام نخواهد کرد ) میتونه مکانیسم ماشه را شاید با احتمال کمی از دستور کار خارج کنه. به هر حال باید یک پلن داشته باشیم. اصولا آمریکا اگر مطمئن باشه روند فعلی برنامه اتمی ما به جایی ختم نمیشه احتمالا صبر میکنه مکانیسم ماشه فعال بشه و در اون صورت یا ایران اقدامی میکنه که به اون بهانه با همراهی جهانی بیشتری حمله میکنه یا خود بندهای قطعنامه های گذشته که فشار مضاعف بر اقتصاد ایران خواهد داشت و خطرات ناشی از اون منجر به جنگی میشه که این بار مشروعیت قانونی هم کسب کرده به زعم غرب ( تصور کنید همه کشورها حتی چین که الان میگه من تحریم های یک جانبه را به رسمیت نمیشناسم ولی عملا به طور رسمی بهش پایبند هست و غیررسمی تنها تا حدودی چند کانال را بازگذاشته هممثل سابق سفت و سخت به تعهدش به تحریم ها اعلام وفاداری! میکنه و به بهانه تحریم های تسلیحاتی متعارف و ... هم ده ها بهانه جهانی برای حمله جور میتونه بشه )
  6. 1 پسندیده شده
    آب که از سر رد بشه چه یک وجب چه چند وجب. اصولا وقتی ما با آمریکایی درگیر شده باشیم که با تمام قوا بهمون حمله میکنه و کشورهای همسایه ای که اگر جنگنده هم از خاکشون بلند نشه ولی انبوه پهپاد و سوخت رسان و پرنده های ترابری دشمن از آسمونشون و پایگاه هاشون استفاده میکنند و در شریط اضطراری حتی جنگنده ها هم پس دیگه برامون فرقی نمیکنه بین ده تا بی- 2 و 100 تا پنهانکار و ... چهار تا جنگنده عربی هم اضافه بشه یا چین اخم کنه یا نکنه. نبرد دیگه نبرد موجودیتی هست با توجه به خسارات و عواقب بعدش. اگر قراره غرق بشیم دیگه عصبانیت چین و بقه فرقی نداره. میخواستن همت کنند نزارن جنگ بشه ( لااقل با کمک به بازدارندگی ایران از اونجا که حتما حتما حتما بعد اینکه دفتر ایران بسته بشه دونه دونه سراغ باجگیری های عجیب و غریب از کشورهای منطقه به نفع اسقاطیل و همینطور با فراغ بال چین و بقیه هم میره اصولا غرب و در راسش آمریکا )
  7. 1 پسندیده شده
    هواپیما DC-130 حاصل تغییراتی بر روی هرکولس در آمریکا بود تا بتواند نقش رله هوایی را برای پهپاد ها بازی کند و برد پهپاد ها افزایش پیدا کند. چهار پهپاد مستقیما توسط این هواپیما حمل میشد و ۱۶ پهپاد هم میشد از این طریق بطور همزمان هدایت کرد. در ورژن آمریکایی در هر پرتاب آنقدر به هرکولس و سازه اش فشار می آمد که هواپیما با فاصله زمانی کم وارد دوره اورهال میشدند. خود پهپاد هم در هر بار استفاده باید وارد دوره تعمیرات و بازبینی میشد. در شرایط جنگی برای بازیابی نیاز به بالگرد های سنگین بود و در نتیجه آنقدر هزینه ی این روش بالا بود که آمریکا قیدش را زد.
  8. 1 پسندیده شده
    ویدئو : مکانیزم سامانه باور 373 ، مهم‌ترین سامانه پدافند ایران مقابل حمله آمریکا و اسرائیل سامانه موشکی باور 373 اولین سیستم موشکی پدافند هوایی از نوع دور بُردِ سطح‌به‌هوا و خودکششی ساخت صنایع دفاعی ایران است. به باور برخی کارشناسان نسل تازه این سامانه که حالا عملیاتی شده از سامانه پدافندی اس 400 برتر است. مکانیزم این سامانه که مهم‌ترین پدافند ایران در مقابل حملات موشک‌ها و جنگنده‌های آمریکا و اسرائیل است را می‌بینید. لینک ویدئو : منبع
  9. 1 پسندیده شده
  10. 1 پسندیده شده
    موتور 27 لیتری Rolls-Royce Meteor بریتانیا در سال های اولیه جنگ جهانی دوم روزهای سختی را طی کرد، چون آنها فاقد یک موتور واقعا قدرتمند و قابل اعتماد برای تامین نیروی محرکه تانک های خود بودند. موتور V12 Meteor از موتور افسانه ای مرلین مشتق شده بود و ثابت کرد دقیقا همان چیزی است که بریتانیایی ها به دنبال آن بودند. قبل از ورود این موتور، بریتانیا مجموعه‌ای از تانک‌های نسبتاً ضعیف را تولید کرد که یا غیرقابل اعتماد و کند و یا فاقد زره ایی با ضخامت مطلوب بودند.بیشتر اینها به دلیل نبود موتورهای مناسب بود. اما داستان با موتور Meteor تغییر کرد، زیرا قدرت بالا و گشتاور زیادی را در یک بسته 27 لیتری قابل اعتماد به ارمغان آورد. این V12 قدرتمند، سریال بد تانک‌های بریتانیا را قطع کرد و به تانکهای خوبی مانند Cometو سنتوریون نیرو داد. پس زمینه برای درک اینکه چرا Meteor بسیار بزرگ و چرا به آن نیاز بود، درک دکترین تانک بریتانیا قبل از جنگ جهانی دوم مهم است. در آن زمان اعتقاد بر این بود که سه نوع تانک موثرتر است. 1-تانک های پیاده نظام(infantry) 2- تانکهای سبک(light) و3- تانکهای واکنش سریع یا زرم تانکها(cruiser tanks). تانک های پیاده نظام کند بودند، اما زره سنگین داشتند. تانک های سبک سریع، اما زره نازک داشتند و اغلب به مسلسل های کالیبر کوچک مسلح بودند. رزم تانکها زره و قدرت آتش مناسبی داشتند، در عین حال تحرک بیشتری نسبت به تانک های پیاده نظام داشتند. نیروها در کنار یک تانک پیاده نظام چرچیل Mk III در نرماندی، 1944 پیشروی می کنند. یک استفاده کلاسیک از تانک پیاده در طول حمله، تانک‌های پیاده نظام با سرعت پیاده‌روی پیشروی می‌کردند و آتش متقابل را جذب و به عنوان پوشش عمل می‌کردند. هنگامی که آنها موقعیت دشمن را می شکستند، تانک های واکنش سریع یا رزم تانکها با عجله از آن عبور می کردند و پشت خطوط ویران می کردند.تانک های سبک وظیفه شناسایی و کمک به رزمناوها را بر عهده داشتند. اولین رزم تانکها خانواده رزم تانکها در اوایل دهه 1930 با Cruiser Mk I شروع به کار کردند. همانطور که گفته شد، رزم تانکها قرار بود سریع باشند، اما Cruiser Mk Iبا وزن14 تن تنها قادر به سرعت 25 مایل در ساعت در جاده و 15 مایل در خارج از جاده بود.دلیلش واضح بود موتوری 9.4لیتری با 150اسب بخار قدرت. Cruiser Mk I به سختی زره بیشتری نسبت به یک تانک دوران جنگ جهانی اول داشت و چندان قابل اعتماد نبود. اما سلاح 2 پوندی آن قابلیت ضد زره بسیار خوبی برای آن زمان داشت. تانک بعدی Cruiser Mk II بود. این تانک زره قابل احترام 30 میلی متری داشت، اما از همان موتور Mk I استفاده می کرد، بنابراین تحرک آن حتی بدتر هم بود. با 16 تن فقط می تواند به سرعت 15 مایل در ساعت در جاده ها و 8 مایل در خارج جاده حرکت کند. در سال 1938 تانک Cruiser Mk III تولید شد. این تانک از موتور 340 اسب بخاری Nuffield Liberty، که یک موتور 27 لیتری V12 بود بهره می برد. این افزایش قابل توجه قدرت به Mk III حداکثر سرعت 30 مایل در ساعت را داد، اما زره همچنان بسیار نازک بود. این تانک ها در نبرد فرانسه - (جایی که متحمل خسارات سنگینی شدند) - و شمال آفریقا مورد استفاده قرار گرفتند. تحرک آنها در اینجا واقعاً می درخشید، اما زره آنها برای مقابله با طرح های جدیدتر بسیار نازک بود. موتور L-12 که قدمت طراحی آن به جنگ جهانی اول برمی گردد. با این حال، قدرت بالایی را در وزن سبک ارائه می کرد. در سال1941 Cruiser Mk VI معرفی شد که بیشتر با نام Crusader شناخته می شود.تانک دارای زره بهبود یافته بود اما با موتور L12تحرک مناسبی نداشت. Crusader در نبرد به نسبت خوب بود، به ویژه با سلاح 6 پوندی، اما در نهایت یک طراحی قدیمی بود.موتور Liberty V12 بیش از حد استرس داشت و از مشکلات قابلیت اطمینان مداوم رنج می برد. Crusader یک تانک کاملاً توانا بود. با یک تفنگ 6 پوندی اما از نظر موتوری قابل اطمینان نبود و زره کافی نداشت تجربه بریتانیا یک چیز را از همان ابتدا کاملاً روشن کرد: اسب بخار بیشتری مورد نیاز بود. مرلین اما بریتانیا در هوا یک موتور برنده جنگ داشت که هواپیماهایش را نیرو می داد. رولزرویس مرلین مرلین یک موتور 12 سیلندر 27 لیتری سوپرشارژ بود که در طول جنگ به جایگاهی افسانه ای رسید. در نسخه های اولیه خود حدود 1000 اسب بخار قدرت تولید می کرد، اما در پایان جنگ این قدرت به نزدیک به 2000 اسب بخار رسید.در بسیاری از هواپیماها(150000فروند) استفاده شد. مرلین روی هواپیماهای معروفی مانند اسپیت فایر، لنکستر، پی-۵۱ موستانگ، هاریکان و موسکویتو نصب شده بود. اسپیت فایر در اوایل جنگ، رولزرویس تیمی را به رهبری WA Robotham (یکی از مقامات بخش خودروی شرکت) برای جمع آوری موتورهای مرلین هواپیماهای سقوط کرده تشکیل داد. به دلیل تحمل استرس بسیار زیاد، دقت و قابلیت اطمینان مورد نیاز برای اجزای هواپیما، این موتورها نمی‌توانستند دوباره در این نقش هوایی مورد استفاده قرار گیرند، اما رولزرویس همچنان ارزش آن‌ها را می‌دانست و امیدوار بود که در نقطه‌ای برای آن‌ها کاربرد پیدا کند. توسعه Meteor(شهاب سنگ) در سال 1940 مذاکراتی بین رولز رویس و سازنده تانک لیلاند در مورد موتورهای تانک انجام شد. این گفتگوها منجر به این شد که یکی از موتورهای مرلین بازیابی شده برای اهداف آزمایشی در یک تانک قرار گیرد. در سال 1941، سوپرشارژر و جعبه دنده کاهنده دور پروانه موتور مرلین 1000 اسب بخاری مرمت شده را حذف کردند و چرخش موتور معکوس شد. این موتور برای ارزیابی عملکرد آن و شناسایی تنش های مکانیکی در یک تانک Crusader نصب شد. همچنین فرصتی بود تا ببینند که آیا می تواند در فضای محدود یک تانک خنک بماند یا خیر. موتورهای اولیه Meteor اغلب از هواپیماهای سقوط کرده تهیه می شدند، مانند بمب افکن Avro Lancaster با چهار موتور مرلین. این موتور 550-600 اسب بخار قدرت تولید می کرد، تقریباً دو برابر قدرت موتور قبلی لیبرتی تانکCrusader بود، اما با همان حجم 27.0 لیتر.تانکCrusader آزمایشی آنقدر سریع بود که تیم آزمایش برای ثبت حداکثر سرعت خود به مشکل خورد. تخمین زده شد که سرعت آن به 50 مایل در ساعت رسیده است.پس از این نمایش خیره کننده، بلافاصله سفارشی برای موتور صادر شد - حالا این موتور میتئور نامیده می شد. موتورV12میتئور تلاش ها بر روی قرار دادن Meteor در تانکCromwell، (جایگزین برنامه ریزی شده تانک Crusader )متمرکز شد. ساختن تعداد کافی میتئور بزرگترین مشکل بود. رولزرویس ظرفیت لازم را نداشت زیرا برای مرلین اولویت بسیار بالاتری در نظر گرفته می شد. پس شرکت روور در سال 1942 برای ساخت Meteors اعلام آمادگی کرد. طرح میتئور میتئور تولیدی از جهات متعددی با مرلین متفاوت بود. سوپرشارژر حذف شد، جهت چرخش موتور برعکس شد تا با گیربکس تانک مطابقت داشته باشد،جعبه دنده کاهش دهنده دور پروانه حذف شد، از بنزین معمولی به جای سوخت هواپیما با اکتان بالا استفاده کرد و پیستون های آهنگری با پیستون های ریخته گری تعویض شدند. بسیاری از اجزاء قطعاتی بودند که توسط کنترل کیفیت دقیق مرلین رد شده بودند، زیرا استاندارد تلورانس ها در کاربری های زمین بسیار پایین تر بود. Meteor تولیدی حدود 600 اسب بخار قدرت و 1950 نیوتن متر (1450 فوت پوند) گشتاور داشت. Meteor در خدمت تولید تانکCromwell(کرامول )به شدت به تأخیر افتاد، تا حدی به دلیل نبود موتورهای Meteor، سرانجام در سال 1944 در زمان D-Day (حمله به نرماندی)وارد شد. با وجود داشتن زره بسیار ضخیم تر از تانک های قبلی، تانک کرامول می توانست به راحتی به سرعت 40 مایل در ساعت برسد. البته در نهایت به 32 مایل در ساعت محدود می شد، زیرا این سرعت های باورنکردنی می توانست به تانک در زمین های ناهموار آسیب برساند و استهلاک تانک را بالا ببرد. میتئور این عملکرد را با حداکثر 2250 دور در دقیقه ارائه می کرد. موتور عملا تحت هیچ فشاری قرار نداشت و در نتیجه در سرویس بسیار قابل اعتماد بود. A27 Cromwell اولین تانکی بود که با موتور میتئور وارد خدمت شد. وزن آن 30 تن بود، اما همچنان می توانست به 40 مایل در ساعت برسد! Meteor در نهایت نه تنها یک موتور تانک خوب، بلکه یک موتور کلاس جهانی به بریتانیا داد.تانک کرامول مانند مدل های قبلی خود به سرعت منسوخ می شد، اما این بار تقصیر موتور آن نبود. تانک بعدی که از این موتور استفاده کرد Comet بود، یک نسخه بسیار بهبود یافته از کرامول با یک توپ قدرتمند 76.2 میلی متری (اغلب 77 میلی متری نامیده می شود). 5 تن سنگین تر بود اما هنوز هم می توانست به راحتی ه سرعت 32 مایل در ساعت برسد. جایی که کرامول زره و تحرک را برای سربازان بریتانیایی آورد، تانک کومت قدرت آتش را به ارمغان آورد. این یک ارتقاء قابل توجه نسبت به کرامول بود. توپ آن حتی می توانست تانک های سنگین تر آلمانی را نابود کند. کومت تا اواخر دهه 1950 در خدمت بریتانیا و در سایر ارتش ها بسیار بیشتر در خدمت باقی ماند. پس از جنگ کومت منجر به تولید اولین تانک جنگی اصلی (MBT)جهان شد: Centurion.. .. تانکCenturion به طور گسترده ای به عنوان یکی از بزرگترین طراحی های تانک در تاریخ در نظر گرفته می شود و از موتور Meteor نیرو می گرفت.که از قدرت آتش و حفاظت زرهی عالی برخوردار بود. میتئور در Centurion تنی55 هم برای رسیدن به سرعت 20مایل در ساعت تحت فشار بود این موتور در نهایت در Conqueror که در سال 1955 معرفی شد، تطبیق پیدا کرد. این تانک یک هیولای واقعی مسلح به یک توپ 120 میلی متری و وزنی بیش از 70 تن بود.Conqueror مجهز به یک Meteor تزریق سوخت بود که 810 اسب بخار قدرت تولید می کرد، اما حتی این میتئور نیز برای رسیدن به سرعت 20 مایل در ساعت تحت فشار بود.دیگرتانکهای معروفی که توسط Meteor نیرو می گرفتند عبارتند بودند از Charioteer و Tortoise . بریتانیا تانکConqueror را برای مقابله با زره های سنگین شوروی مانند IS-3 توسعه داد. موتور Meteor بسیار موفق بود و در هشت تانک بریتانیایی استفاده شد. این موتور تا سال 1964 هنوز تولید می شد، هشت سال بیشتر از مرلین.طراحی اصلی V12 رولز رویس از دهه 1930 به برخی از بهترین تجهیزات نظامی مانند اسپیت فایر و P-51 در آسمان و سنتوریون روی زمین منجر شد این را نمی توان برای بسیاری از موتورهای دیگر گفت.به همین دلیل است که موتورهای Merlin و Meteor به عنوان برخی از موفق ترین موتورهای موفق نظامی ساخته شده تا کنون در نظر گرفته می شوند. منابع:https://www.researchgate.net/figure/The-Rolls-Royce-Meteor-engine-without-any-compressor-6_fig4_354291220وhttps://www.rolls-royce.com/ منبع عکسها:https://en.wikipedia.org/wiki/Rolls-Royce_Merlin https://en.wikipedia.org/wiki/Rolls-Royce_Meteor
  11. 1 پسندیده شده
    بسم ا.. شبیه ساز مسلسل سنگین DShKM ساخت شرکت اوکراینی "Logika" وارد یگان های آموزشی نیروهای مسلح اوکراین شد. این گونه ابعاد و طرح یک سلاح واقعی را بازتولید می کند و اصالت لمسی و بصری را بطور کامل به نمایش می گذارد . فرآیند آموزشی با استفاده از عینکهای واقعیت افزوده صورت می گیرد که از طریق آن تصویری از یک وضعیت جنگی متناسب با فرانامه ( سناریو ) ارائه می گردد. این کیت شامل یک مربی آموزشی خودکار بوده که به دانشجو امکان می‌دهد شرایط جنگی مختلف را شبیه‌سازی نموده ، دینامیک آنچه اتفاق می‌افتد را کنترل کرده و وظایف را در زمان واقعی تنظیم کند. این سیستم آموزشی به طور رسمی سطح آموزش رزمندگان را به ویژه در شرایط کمبود مهمات و دسترسی محدود به میدان های تیر افزایش می دهد. با این حال، اثربخشی چنین راه حل هایی در شرایط واقعی یک سوال باز باقی می ماند: تمرین یک الگوریتم جنگی بدون بازخورد فیزیکی و همراهی صدا ناگزیر بر درک نبرد تأثیر می گذارد. پی نوشت : استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 
  12. 1 پسندیده شده
    1-https://ketabeaks.ir/shop/book/photography/غنچه-ها-در-توفان-کاوه-گلستان-وهنگامه-گ/ 2-https://anthropologyandculture.com/طوفان-غنچه‌ها/ عکاس در توضیح عکس نوشته لحظه اصابت خمپاره به یک نوجوان و شهادت (عزیزان میلیتاریست و نظامی احتمالا نظر عکاس را قبول نخواهند کرد هدف فقط نقل قول و حفظ امانت بود اصابت خمپاره به این شکل نیست و اگر اصابت کند خود عکاس هم در امان نخواهد بود )
  13. 1 پسندیده شده
    بسم ا.. شیراز / فلکه گاز / نزدیک به مرکز پیاده نیروی زمینی ارتش مرکز بی سیم سابق در پشت واحد رژه رونده ارتش شاهنشاهی مجهز به سلاح ام- یک گاراند بخوبی قابل مشاهده است . بخش ششم و آخر راست : نگهبان(پاسدار) درب جبهه ، لشکر پیاده تبریز مسلح به ام-یک گاراند و جیب خشاب های استاندارد چپ: یک سرباز ارتش ایران مسلح به ام -یک گاراند ( زمان و مکان نامشخص ) ام -یک گاراند در ایران داستان حضور ام-یک در ایران ، به مانند تاریخ طولانی و پیچیده آن ، درهم تنیده با سیاست است که مُعرف و شاخص شیوه زندگی مردمان این جغرافیاست. درواقع امر ، ورود سلاح مذکور به ایران بیشتر از آنکه یک داستان ساده مربوط به مسلح سازی یک ارتش در خاورمیانه باشد ، شباهت زیادی به یک فرآیند پراز دسیسه سیاسی و البته تاریخی داشت که روند آن از کمک های نظامی خارجی ایالات متحده به منظور پشتیبانی از ساختار حکومت شاهنشاهی آغاز، سپس وقوع انقلاب اسلامی درسال 1979 میلادی ، شروع جنگ عراق علیه ایران و متعاقب آن ، رصد نشانه هایی مبنی بر ارسال این سلاح ها به عراق و افغانستان و احتمالا سوریه ، بعنوان نمونه ای از یک روند پرفراز و نشیب می بایست مورد توجه قرار گیرد . از معدود تصاویر سربازان ارتش ایران مجهز به ام-1903 اسپرینگفیلد دربازه زمانی 1963 تا 1967 ارتش ایالات متحده ، به منظور پشتیبانی از حکومت پهلوی و همچنین تقویت سازمان نظامی ایران که درست در مرزهای جنوبی اتحاد جماهیر شوروی استقرار داشت ، برنامه ای را برای فروش مجموعه ای از جنگ افزارهای مختلف به ارتش یکصد و شصت هزارنفری این کشور تنظیم نمود . درواقع ، جایگاه ایران در خاورمیانه و همسایگی با جمهوری های آسیای مرکزی اتحاد شوروی باعث شده بود تا سیل کمک های نظامی رایگان واشنگتن در دهه شصت میلادی بسوی این کشور سرازیر شود که منجر به گسترش توان رزم و ساخت پایگاه های هوایی جدید گردید . زمان و تعداد ام-یک های تحویلی به ارتش شاهنشاهی ایران دقت کنید ، این سلاح ها خریداری نشده بود بلکه در قالب کمک نظامی به ارتش ایران اهداء گردید. در چهارچوب این برنامه ، پهلوی دوم چیزی در حدود 165493 قبضه سلاح انفرادی ام-یک را تحویل گرفت که تمامی آنها درسال 1963 به ایران ارسال و برای تسلیح کل ارتش کافی به نظر می رسید تا جایگزین سلاح های گلنگدنی ماوزر کا-98 تولید داخل شود که سالها بود در خدمت رزمی قرار داشت. علاوه براین ، 32 قبضه نسخه تک تیرانداز ام-یک دی نیز درسال 1966 به موجودی نیروی زمینی ارتش اضافه گردید. براساس داده های موجود ، به نظر می رسد که قریب به اتفاق ام- یک های تحویلی به ایران از تولیدات شرکت هاروستر باشد که بیشتر بعنوان کمکهای بلاعوض به کشورهای همپیمان ارسال می شدند ، به همین دلیل ، سلاح های فوق هرگز به ایالات متحده بازگرانده نشد. با این وصف ، ویدئوهایی در مرکز بایگانی ملی ایالات متحده وجود دارد که گرچه ام-یک درآن ها دیده نمی شود ولی سایر سلاح های تحویلی نظیر سلاح های کمری ام-1911 ، ام-یک آ-یک ،تامپسون ، ام-1919 آ-1 درآنها بخوبی قابل مشاهده است. راست : رژه پرسنل لشگر 5 پیاده گرگان - 1348 خورشیدی چپ: یک سرباز ارتش ایران در هنگامه درگیری های مرزی ایران و عراق بر سر اروند رود مسلح به ام- یک پیاده نظام ارتش ایران مسلح به ام-یک گاراند بدون شرح ... این سلاح ها عمدتاً در دو قسمت تحویل ایران گردید که مرحله نخست شامل 66493 قبضه به سال 1963 و مرحله دوم به تعداد 99 هزار قبضه تا سال 1966 بود . با ارسال کامل تمامی سلاح ها ، ایران در مرحله نخست ، تولید سرنیزه ام-یک را در دستور کار قرار داد که نمونه های ایرانی از یک تیغه فولادی به درازای 9.5 اینچ ( 24 سانتی متر ) و عرض 1 اینچ ( 2سانتی متر ) بهره می برد و غلاف آن نیز شباهت زیادی به نمونه آمریکایی ام-7 داشت که روی با نشان تاج و دوشمشیر متقاطع از سایر گونه های قابل تمییز بود و امروز جزء اقلام بسیار کمیاب و موزه ای قرار دارند . مشخصات سرنیزه تفنگ نیمه خودکار ام- یک گاراند ( تولید صنایع جنگ افزارسازی ارتش ایران ) رژه دانشجویان دانشکده افسری نیروی زمینی (احتمالا تصاویر مربوط هست به جشن تاجگذاری و سالگرد کودتای 28 مرداد 1332 ) راست : گارد احترام ارتش شاهنشاهی در پایگاه هوایی وحدتی (زمان نامعلوم ) چپ: آموزش پیاده نظام ارتش سال 1971 میلادی پیاده نظام ارتش شاهنشاهی مسلح به ام-یک گاراند پیاده نظام ارتش شاهنشاهی مسلح به ام-یک گاراند راست : رژه دانشجویان آموزشگاه درجه داری نیروی زمینی شاهنشاهی ایران مسلح به ام-یک گاراند چپ: مانور دلاور نیروی زمینی شاهنشاهی پیاده نظام ارتش شاهنشاهی در آموزشگاه های درجه داری مسلح به ام- یک گاراند ام- یک گاراند در سازمان رزم ارتش شاهنشاهی ایران اگرچه ام- یک گاراند به شکل گسترده ای در ارتش پهلوی دوم استفاده می شد ولی تصاویری که نشان دهد از این سلاح به شکل گسترده استفاده می شد وجود ندارد . به جای آن ، تصاویر محدودی از مراسم های رسمی و همچنین عکس های تبلیغاتی از سربازان زن مسلح به ام-یک دیده میشود که به نوعی نشان دهنده تلاش سیستم حکومت پهلوی برای سکولارسازی ایران است . هر چند این مساله بعدها موجب گردید تا اقتدار وی نزد مردم کاهش یافته و همزمان قشر روحانیت برای به زیرکشیدن وی از قدرت از این حربه استفاده نماید. راست : یگانهای لشکر 6 کرمانشاهان مسلح به ام-یک گاراند چپ: دانشجویان درجه داری ارتش / پادگان فرح آباد سابق / 1348 خورشیدی مسلح به ام- یک گاراند راست : سرباز پیاده نظام ارتش ایران/ مانور مشترک دلاور چپ: دانشجویان مرکز پیاده شیراز - سالهای 40 خورشیدی مسلح به ام-یک گاراند راست : آموزشگاه درجه داری نیروی زمینی شاهنشاهی و پیاده نظام مسلح به ام-یک گاراند چپ: سواره نظام نیروی زمینی ارتش مسلح به ام-یک گاراند راست : پیاده نظام ارتش در مانور مسلح به ام-یک گاراند چپ : آموزش باز و بست سلاح در پادگان ارتش راست : تاکتیک تانک دیزانت ارتش شاهنشاهی در دهه چهل شمسی /پیاده نظام مسلح به ام-یک گاراند است . چپ: یک سرباز توپخانه ارتش شاهنشاهی در کنار هویتزر 203 م.م مسلح به ام-یک گاراند نیروهای لشگر خوزستان در مانور مشترک دلاور - فروردین 1343 مسلح به ام- یک گاراند با این حال ، نکته جالب اینجاست که مهمات استاندارد 60-0.30 اینچ گاراند در ایران تولید می شد ، هرچند ایالات متحده در قالب برنامه فروش خارجی ، بیش از سی میلیون گلوله را به ایران تحویل داده بود. مهمات ساخت ایران نیز شناسه خاص خود را داشت و معمولا از یک تاج در مرکز ، حرف "الف" و حرف "میم " در چپ و راست آن تشکیل می شد که مخفف صنایع مهمات سازی و متالورژی دولتی وابسته به ارتش بشمار می آمد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز این شرکت به حیات خود ادامه داد و امروزه با عنوان گروه مهمات سازی به فعالیت خود ادامه می دهد که گفته میشود امکان خرید این مهمات با نشانه های ایرانی بعنوان مهمات مازاد وجود دارد . چرا واشنگتن کینه عمیقی از انقلاب ایران دارد؟ سفارت ایالات متحده در تهران در تصرف انقلابیون ام-یک گاراند در تصویر بخوبی قابل مشاهده است . ام-یک گاراند و هکلرخ ژ-3 در تصویر بخوبی قابل مشاهده است احتمالا بهمن سال 1357 خورشیدی راست : پس از فروپاشی ارتش شاهنشاهی در 22 بهمن 1357 و بازشدن درب زاغه های مهمات ، حجم انبوهی از سلاح به خارج از پادگانها برده شده که البته بخشی از آنها بازگردادنده و بخشی دیگر نیز برای همیشه مفقود شد چپ: درگیری میان مردم مسلح و ارتش شاهنشاهی خروج سلاح ها از پادگان های ارتش در جریان انقلاب خروج سلاح ها از پادگان های ارتش در جریان انقلاب مردم مسلح به ام-یک گاراند در روزهای انقلاب احتمالا بهمن 1357 انقلاب اسلامی و دوره جمهوری اسلامی ایران با افزایش قیمت نفت در دهه هفتاد میلادی ، پهلوی دوم بسرعت بازسازی سازمان رزم و تجهیزات ارتش را در دستور کار خود قرار داد که در مرحله نخست ، تمامی تفنگهای ام-یک گاراند از رده خارج و تمامی یگانهای نیروی زمینی ، دریایی ، هوایی و شهربانی و ژاندامری با محصول شرکت آلمانی هکلرکخ ژ-3 کالیبر 51×7.62 م.م جایگزین شده و سپس با خریداری امتیاز تولید نسخه ژ-3 آ6 که با مشخصه محافظ لوله و قنداق سبز رنگ از نمونه های آلمانی متمایز بودند ، وابستگی به ام-یک کاملاً قطع گردید . آئین نامه استاندارد سلاح ام-یک گاراند ارتش شاهنشاهی در ژانویه 1979 و پس از یک دوره کشمکش طولانی ، پهلوی دوم برای دومین بار پس از سال 1953 از ایران گریخت و آیت ا... خمینی (ره) به ایران بازگشت تا ایده ولایت فقیه خود را که مبتنی بر اداره جامعه با حکم فقه اسلامی بود را پایه گذاری و گسترش دهد . در این دوره ، به مانند هر انقلاب سیاسی دیگر ، ناآرامی هایی بوجود آمد و دانشجویان ، مردم به کمک بخشی از ارتش وارد انبارهای مهمات شده و خود را با سلاح های موجود درآن ، مسلح کردند که این شامل تمامی تفنگهای ام-یک گاراند می شد که پیشتر در اوایل دهه هفتاد میلادی از خدمت خارج شده بود. ام-یک گاراند در روزهای نخست جنگ تحمیلی عراق علیه ایران الحق و الانصاف نقش زنان در جریان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی تا امروز بخوبی ادا نشده سلاح ام-یک گاراند در تصویر بخوبی مشخص است . راست : با حمله عراق به جمهوری اسلامی ایران در 31 شهریور 1359 نیروهای مردمی ، ارتش و سپاه بلافاصله مسلح شده و در برابر متجاوز ایستادند . در این تصویر یک قبضه ام-یک در سمت راست تصویر بخوبی قابل مشاهده است. وسط : در هرج و مرج ناشی از حمله عراق ، نیروهای مردمی برای مواجهه با دشمن به طیف متنوعی از سلاح های مسلح شدند که در این تصویر سه نوع سلاح مختلف ، ام -یک گاراند ، هکلرکخ ژ-3 و ماوزر/برنو قابل مشاهده است چپ: گاراند در دستان نیروهای انقلابی مقاومت مردمی در جریان جنگ ایران و عراق (احتمالا خرمشهر ) هکلرکخ ژ-3 و ام-یک گاراند در تصویر بخوبی مشخص است . راست : سکانسی از یک سریال پخش شده از رسانه ملی ، ژ-3 و ام-یک بخوبی درتصویر مشخص است. چپ: ام-یک گاراند در دستان نیروهای مردمی در جنگ با ارتش بعث جنگ ایران و عراق درست زمانیکه آیت ا... خمینی (ره) تلاش می کرد با کمک دولت جدید انقلابی ، شرایط ایران را تثبیت کند ، صدام حسین در یک اقدام غافلگیرانه از شرایط ایران استفاده نمود و با حمایت های ضمنی ایالات متحده هجوم سرتاسری خود را به این کشور آغاز نمود تا یکی از طولانی ترین و پرهزینه ترین جنگ های تاریخ خاورمیانه و شمال آفریقا آغازشود. این جنگ در سرتاسر دهه هشتاد میلادی ادامه یافت و عملاً پس از دوسال درگیری شدید به یک بن بست کامل تبدیل شد و هیچکدام ازطرفین امکان غلبه بردیگری را پیدا نکرد . در این دوره ، ایران بشدت بدنبال خرید و تهیه تسلیحات سبک بود و در کنار افزایش تولید نمونه ژ-3آ6 تعدادقابل توجهی از سلاح های سبک تایپ-56 ( آ کا ام تولید چین ) را وارد سازمان رزم خود نمود و بعدها نیز تولید بومی آن را با شناسه کا ال- 7.62 در دستورکار خود قرار داد. با این وصف ، ام-یک حضور بسیار کوتاهی را دراین جنگ داشت چراکه ارتش عراق با مسلح بودن به کالاشنیکف عملاً قدرت آتش بیشتری را نسبت به یگانهای نظامی و شبه نظامی ایرانی مسلح به ام-یک دراختیار داشت . به همین دلیل ، تمامی ام-یک های موجود از خطوط مقدم جمع آوری و به واحدهای امنیتی و شبه نظامی که مسئولیت برقراری نظم و امنیت شهرها را برعهده داشتند تحویل گردید . گارد احترام ارتش جمهوری اسلامی ایران مسلح به ام-یک گاراند رئیس جمهور پزشکیان در حال سان دیدن از گارد احترام ارتش جمهوری اسلامی ایران مسلح به یک ام-یک گاراند دوره پس از پایان جنگ با اتمام درگیری هشت ساله میان ایران و عراق درسال 1988 ، ام-یک ها بسرعت از انظار عمومی ناپدید شدند و ارتش ایران که فشار غیرقابل تحمل کمبود سلاح های خودکار برای تجهیز یگانهای خود را تحمل می نمود ، اکنون به اندازه کافی سلاح برای چنین هدفی را در اختیار داشت و این باعث شد تا تمامی ام-یک ها برای بار دوم بازنشستگی را تجربه کنند . ام-یک گاراندهای تحویلی به مردم غیرنظامی اما این به معنای پایان داستان ام- یک های ایرانی نبود ، چراکه به نظر می رسد تعداد زیادی از این سلاح ها بواسطه وجود یک بازار سیاه قاچاق سلاح ، به عراق و افغانستان راه یافته اند . این مساله بخصوص در عراق بیشتر دیده شد و پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف درسال 2003 ، نمونه های کشف شده ام-یک های ایرانی در انبارهای مهمات این دوکشور نشان دهنده ارتباطی دراین زمینه به نظر می رسد. مهمات کالیبر 30صدم اینچ تولید شده صنایع جنگ افزار سازی ارتش ایران این مهمات در حال حاضر یکی از نایاب ترین نمونه های موجود محسوب می شود عراق ، سوریه و لبنان با شروع ناآرامی ها در سوریه ، مجموعه عظیمی از سلاح های سبک توسط طرفین وارد صحنه نبرد گردید که یکی از آنها تفنگ ام-یک گاراند بود . اما بررسی نمونه هایی که توسط طرفین درسوریه مورد استفاده قرار گرفت ، نشان می دهد که منشاء ام-یک ها احتمالا لبنان بوده که ممکن است از ترکیه یا یونان بصورت قاچاق وارد سوریه شده باشد که در دهه شصت میلادی و همزمان با ایران ، تحت برنامه کمک های نظامی آمریکا به این سلاح مجهز شده بودند. گاراند و مهمات پیدا شده در عراق توسط ارتش ایالات متحده /سال 2003 نتیجه گیری اگرچه تا حدودی اغراق آمیز به نظر می رسد ولی اهمیت کاربرد ام-یک گاراند در جنگ دوم جهانی را می توان به مانند استفاده از تیربار در جنگ نخست دانست و می توان ادعا کرد که تاثیر قابل توجهی را بر نتیجه جنگ از خود برجای گذاشت. به مانند بخش قابل توجهی از جنگ هایی که بیش از چند هفته یا چند سال طول می کشند ، جنگ دوم جهانی نیز یک درگیری همه جانبه فرسایشی بشمار می رفت و در چنین محیط هایی ، قدرت آتش یک مزیت بسیار بزرگ بشمار می رود . ام-یک نیز در زمان قدرت ، قدرت آتش قابل توجهی را در اختیار سربازان نیروی زمینی یا واحدهای تفنگدار دریایی ارتش ایالات متحده گذاشته بود. گاراند نگهداری شده در یک موزه نظامی ایران بعنوان مثال در نبردهای اقیانوس آرام ، ارتش ژاپن نیروی انسانی بسیار محدودی را می توانست وارد صحنه جنگ کند ( از مجموع 71380000 جمعیت ژاپن درسال 1939 ، ارتش این کشور بیش از 2120000 کشته و زخمی را در به ثبت رساند ) این تلفات به شکل خاص در میان یگانهای خط مقدم ، خلبانان و نیروی دریایی بسیار زیاد بود در حالی بخش عمده این تلفات هنگام رویارویی با ارتش ایالات متحده رقم خورد. حتی در سخت ترین نبردهای اقیانوس آرام ، این ارتش آمریکا بود که تلفات بیشتری را بر حرف خود وارد آورد که بطور مثال در سلسله نبردهای جزیره ایوجیما ، ارتش آمریکا دربرابر 6812 کشته ، چیزی در حدود 21844 سرباز ارتش ژاپن را از پای درآورد . چنین روندی در جزیره سایپان نیز رقم خورد جایی که دربرابر 2949 کشته آمریکایی ، نیروهای ژاپنی 24000 نفر را از دست دادند. بدیهی است که تمامی این تلفات را نمی توان به حضور ام-یک نسبت داد چرا که توان هوایی و دریایی مهاجمان چند برابر مدافعان بود و تاکتیک های پرهزینه ارتش ژاپن نیز مزید برعلت می شد. با این حال ، ام -یک بدلیل استفاده از مکانیزم شلیک نیمه خودکار ، قابلیت های خاصی نظیر برد بیشتر و ظرفیت خشاب داخلی افزون تر را در اختیار پیاده نظام ارتش آمریکا قرار می داد در حالی که فشنگ گذاری آسان تر و نواخت تیر بالای ام-یک نسبت به سلاح های گلنگدنی ارتش ژاپن ، واکنش بهتر نسبت به تهدید درمیدان نبرد را برای کاربران آن بوجود می آورد . این مساله بخصوص در خاطرات کهنه سربازان جنگ که میدان های نبردی نظیر بالج ( اروپا ) و یا ایوجیما را پشت سرگذاشته بودند بخوبی منعکس شده است . سرنیزه استاندارد ام-یک گاراند نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی از سویی دیگر ، ارزش عملیاتی ام-یک گاراند نه تنها در صحنه نبرد اقیانوس آرام بلکه زمانی که ارتش ایالات متحده مجبورشد با یگانهای رزمی آموزش دیده تر آلمانی مجهز به سلاح های گلنگدنی ماوزر کا-98 مواجه شود نیز باردیگر به اثبات رسید. درواقع ، ماوزر کا-98 یک سلاح ارزشمند با عملکرد عالی بشمار می آمد ولی نواخت تیر آن در مقایسه با ام-یک زیاد نبود و ورماخت نیز متوجه این نقص شد و تلاش کرد تا یگانهای خود را با سرعت به سلاح های خودکار مجهز کند هرچند تعداد آنها چندان زیاد نبود که امکان تاثیرگذاری واقعی روی روند جنگ را داشته باشد. نمونه هایی نظیر ژ-43 و کارابین کا-43 که درتیراژ بیش از 400 هزار قبضه تولید شد که 50 هزار قبضه آن به تک تیرانداز اختصاص پیدا کرد یا نمونه اس تی جی-44 که نخستین تفنگ تهاجمی تاریخ محسوب می شود و با تیراژ 400 هزار قبضه ، به مانند اکثر قریب به اتفاق سلاح های آلمانی کیفیت بالای داشت . روسها نیز تفنگ خوکار اس وی تی-40 خود را توسعه داده بودند که البته مقایسه ها نشان می داد که در صحنه نبرد ، عملکرد ام -یک تا حدودی نسبت به رقیب روسی خود برتری دارد . https://www.aparat.com/v/cbqejdc پس از پایان جنگ دوم جهانی ، بسیاری از کشورها شروع به طراحی سلاح های خودکار - نیمه خودکاری کردند که دردهه 50 و 60 میلادی وارد خدمت شدند . بعنوان مثال ، اس کا اس روسی به مانند گاراند یک خشاب ثابت داشت ولی بسیاری دیگر نظیر ام-14 ، آکا -47 ، اف ان فال ، ژ-3 بسمت خشابهایی با ظرفیت بالا و قابل جداسازی رفتند . با این حال ، پس از اتمام جنگ دوم ، دو تفنگ تهاجمی ، شامل ام-14 و بی ام-59 که بطور مستقیم از ام-یک مشتق شده بودند ، توسعه یافتند که نمونه نخست بعنوان یک سلاح نیمه خودکار ، بصورت انبوه تولید گردید . در مجموع ، اکنون سلاح نیمه خودکار ام- یک گاراند میان تیراندازان جوان و مجموعه داران از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار است که به واقع بخشی از تاریخ نظامی دنیا و ایالات متحده محسوب می شود . پی نوشت : منبع1 منبع2 منبع3 منبع4 منبع5 منبع6 منبع 7 منبع8 منبع9 10- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 
  14. 1 پسندیده شده
    اطلاعاتی که افراد کمتری درباره ترکیه و اردوغان می‌دانند در مورد ترکیه و شخص اردوغان و حزبش تفکرات عجیبی در ایران وجود داره که با مرور چند نکته در مورد ترکیه بهتر با این کشور آشنا خواهیم شد: ترکیه تنها کشور اسلامی عضو ناتو است. ۲۶ پایگاه نظامی آمریکا و ناتو در ترکیه وجود دارد. ترکیه اولین کشور مسلمان بود که در سال ۱۹۴۸ اسرائیل را به رسمیت شناخت و با این رژیم روابط برقرار کرد. در دوران حکومت اردوغان، ۶۰ توافق بین ترکیه و اسرائیل امضا شد. دو پایگاه نظامی اسرائیل در ترکیه وجود دارد، یکی در قونیه و دیگری در ازمیر. اسرائیل طبق توافق ناتو، اجازه استفاده از پایگاه‌های نظامی اینجرلیک و دیاربکر را دارد. بزرگ‌ترین حجم تبادلات تجاری اسرائیل با سایر کشورها با ترکیه است، که در سال ۲۰۲۲ به ۹ میلیارد دلار رسید. سالانه حدود ۵۰۰ هزار گردشگر اسرائیلی به ترکیه سفر می‌کنند. ترکیه به گردشگران اسرائیلی اجازه ورود بدون ویزا را می‌دهد، در حالی که فلسطینیان برای ورود نیاز به ویزا دارند. دومین کارخانه بزرگ تولید سلاح اسرائیلی در جهان در ترکیه قرار دارد. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، تنها رهبر مسلمان است که از لابی صهیونیستی در آمریکا مدال «شجاعت یهودی» دریافت کرده است. او تنها رئیس‌جمهور مسلمان است که از مقبره تئودور هرتزل، بنیان‌گذار جنبش صهیونیسم، بازدید کرده است. او تنها رئیس‌جمهور مسلمان است که پنج بار از اسرائیل دیدن کرده است. ترکیه تنها کشور اسلامی است که ازدواج همجنس‌گرایان را قانونی کرده است. ترکیه تنها کشور مسلمان دارای سواحل مخصوص برهنگان است. در ترکیه حدود ۲۰ هزار فاحشه‌خانه قانونی (مناطق قرمز) وجود دارد. حدود ۳۰۰ هزار زن ترک در فاحشه‌خانه‌ها کار می‌کنند. ترکیه سالانه ۴ میلیارد دلار از طریق صنعت فحشا درآمد دارد. در ترکیه ۲۶۵ کارخانه تولید شراب وجود دارد. ترکیه از نظر تعداد خبرنگاران زندانی، در رتبه دوم جهان قرار دارد. پس از بسته شدن تنگه باب‌المندب توسط یمن و محاصره دریایی اسرائیل، ترکیه اولین کشوری بود که تمام مایحتاج و منابع لازم را از طریق دریای مدیترانه به اسرائیل ارسال کرد. ترکیه بزرگترین حامی داعش و تحریر الشام و تجزیه طلبان پان ترک هست که بزرگترین آرزویشان نابودی ایران است.
  15. 1 پسندیده شده
    بسم ا.. راکت RPG-76 Komar لهستانی کالیبر 40 م.م گفته شده این راکت با سرجنگی دومرحله ای قابلیت نفوذ به درون زرهی به ضخامت 260 م.م فولاد همگن را دارد .
  16. 1 پسندیده شده
    بسم ا... ماجرای ورود گسترده موشکهای هوابه هوای نیروی هوایی اوکراین به صحنه نبرد دفاع زمین به هوا ابعاد گسترده تری بخود گرفته .. بعد از سامانه سام-8 که درتاپیک اش معرفی شد ، ارتش اوکراین یک نمونه جدید کوچکتر روی یک خودروی ناشناس معرفی کرده که به موشکهای آر-73 مسلح شده است . این موشک مزیت آشکاری را برای اوکراینی ها بدنبال دارد که همانا عدم نیاز به همراهی سامانه های اضافی است . علاوه براین ، تحرک بالای حامل این موشک بدان اجازه می دهد به محض شلیک ، ، محل خود را تغییر داده و از حمله متقابل دشمن ، احتراز کند . علاوه براین ، سامانه مذکور بسته به نوع موشک مورد استفاده ، می تواند اهدافی را در نیمکره جلویی خود در بردهای 20 کیلومتری ( RMD-1 ) و 40 کیلومتری (RMD-2) در نیمکره عقب در حداقل فاصله 300 متری مورد اصابت قرار دهد .
  17. 1 پسندیده شده
    انهدام بمب افکن سوخو 24 ارتش سودان . توسط پهپاد نیروهای شورشی واکنش سریع مدل پهپاد مورد استفاده دقیقا مشخص نیست اما نیروهای واکنش سریع از پهپادهای چینی استفاده می کند https://www.aparat.com/v/vfdno99 ارتش سودان موفق شد کاخ ریاست جمهوری خارطوم (در پایتخت سودان ) را از نیروهای واکنش سریع باز پس بگیرد در سه ماه اخیر ارتش سودان بخشهای زیادی از کشور را از نیروهای واکنش سریع باز پس گرفته است . حامی اصلی نیروهای واکنش سریع امارات بوده و با توجه به گرایش اخوانی این نیرو از سوی ترکیه و قطر هم حمایت میشوند وضعیت میدانی سودان تا 10 روز پیش قرمز ارتش - سبز واکنش سریع اصابت بمبچه کواد ارتش سودان به تجمع نیروهای واکنش سریع در زمان در یافت سوخت حدود 50 روز پیش یک پهپاد پهن پیکر آکینجی در شمال غرب لیبی سرنگون شد. این پهپاد در حریم هوایی نیروهای وفاق ملی لیبی همپیمان ترکیه سرنگون شده بود. ممکن است هواگردهای نیروهای زنرال حفتر دست هب این اقدام زده باشند .زمان سرنگونی این پهپاد مصادف بود با تحرکات نیروهای وفاق جهت ارسال نیرو و تدارکات گسترده به نزدیکی مناطق تحت کنترل نیروهای ژنرال حفتر (بعد از سقوط سوریه ترکها هم چشم طمع به لیبی دوختن) این مدل پهپاد از اوسط سال میلادی گذشته در لیبی مستقر شده بود
  18. 1 پسندیده شده
    بسیج صنعتی شوروی در جنگ جهانی دوم: شاسی همه کاره تانک T-34 برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آنها کلیک (لمس) کنید (تصاویر سیاه سفید رنگی شده اند) صنعت شوروی در حین جنگ جهانی دوم مثالی در خور از خدمت‌گیری تمامی امکانات یک کشور در خدمت جنگ است. صنایع غیر نظامی شوروی بطور گسترده در ساخت تسلیحات مختلف ورود کردند، هر چند این بسیج تنها به کارخانجات خلاصه نمیشد و دستگاه تبلیغات و سیستم حمل و نقل شوروی و ... نیز کمک شایانی به آن کردند. طبق اعلام منابع گوناگون، شوروی در طی جنگ جهانی دوم در مجموع توانست ۴۸۹,۹۰۰ عراده توپ و ۱۳۶,۸۰۰ فروند هواپیما و۱۰۲,۵۰۰ فروند تانک و دیگر تسلیحات خودکششی تولید کند. همچنین آنها تعداد ۹,۶۰۰ عراده توپ و ۱۸,۷۵۳ فروند هواپیما و ۱۱,۷۵۶ فروند تانک و توپ های خودکششی از آمریکا و بریتانیا دریافت کردند. در اینجا هم مانند مقاله بالا بخش زرهی را معیار قیاس قرار میدهیم. اتحاد جماهیر شوروی قبل از ورود به جنگ در تاریخ ۱ ژوئن ۱۹۴۱ دارای ۲۵,۴۸۱ فروند خودروی زرهی بود که اکثرا در همان سال های اول جنگ نابود شدند. و رقمی که در پاراگراف بالا آمده خود نشانه آستانه توانایی یک بسیج صنعتی در تولیدات جنگی در سال های بعد است آن هم در زمانی که بسیاری از کارخانجات این اتحادیه به ناچار کیلومتر ها جا به جا شدند و یک وقفه طولانی در تولید ایجاد گردید. در ادامه به مثالی از بخش تولیدات زرهی شوروی و مرتبط با پارگراف زیر از مقاله جنگ های طولانی و بسیج صنعتی پرداخته خواهد شد: شاسی همه کاره تانک T-34 تانک T-28 یک تانک روسی بود که قبل از جنگ در تعداد محدودی ساخته شد ولی این تانک راه را بر تولید تانک های دیگر و البته سرشناس جنگ جهانی دوم از جمله تانک T-34 باز کرد. بر روی شاسی تانک T-34 در ابتدا یک برجک با توپ ۷۶ میلی متری قرار گرفت و این تانک در مقابل اولین تانک های آلمانی وارد شده به خاک شوروی خوش درخشید تا اینکه با ورود تانک های جدید آلمانی همچون تایگر و پانزر۵، توپ این تانک از خود ضعف هایی از جمله در بحث نفوذ و سرعت بارگذاری و برد موثر نشان داد. در ابتدا این تانک به یک توپ ۷۶ میلی‌متری با سرعت بالاتر دست یافت، و در نهایت با یک تفنگ ۸۵ میلی‌متری در یک برجک بزرگ‌تر ارتقا پیدا کرد. این ارتقا به نام T-34/85 نامیده شد که در سال ۱۹۴۵ وارد خدمت گردید و نقش موثری در ماه های پایانی جنگ داشت. تانک های بدون برجک و بقولی زره کوب های SU-85 و SU-100 همگی حاصل نصب توپ های سنگین تر بر روی شاسی T-34 بودند. زره کوب su-85 به توپ ۸۵ میلیمتری d-5 مجهز شد که بعد ها همین توپ بر روی T-34/85 نصب گردید و همین امر باعث شد که خط تولیدش زود بسته شود، و بعدها توپ ۱۰۰ میلیمتری D-10 بر روی شاسی T-34 نصب گردید و حاصل این ترکیب زره کوب SU-100 بود که در ماموریت های ضدتانک برتری آتش و زره بر تانک های آلمانی داشت. جالب اینجاست که این توپ هم در نهایت به تانک های T-54 و T-55 به ارث رسید‌ که خود تاثیر عمیق بستر بودن تانکT-34 بر خانواده تانک های سری T روسی را نشان دهد. در نقش دیگر برای شاسی تانک T-34 یک هویتزر 122 میلی متری M-30 بر روی آن قرار گرفت تا حاصل توپ خودکششیSU-122 باشد. نکته اینجاست که یکی بودن شاسی و قطعات باعث تولید راحت و پر تعداد و کم هزینه در صنایع زرهی شوروی میشد. در حقیقت صنعت جنگی شوروی در ساخت شاسی این تانک ها از قطعات تجاری استفاده میکرد که سر هم کردن آن برای افراد مبتدی هم آسان بود و این باعث میشد تا صنایع مختلف و حتی نا مربوط هم بتوانند به کمک صنایع اصلی آمده و در تولید آن نقش داشته باشند یا حتی آن را بسازند. شاسی سبک این ظرفیت را ایجاد کرد تا از پیشران های شبه تجاری اصلاح شده در تانک استفاده کنند و صنایع کوچک و حتی کارگاه ها بتوانند بدون نیاز به جرثقیل ها و ابزارهای سنگین دیگر آن ها را بسازند و روی هم سوار کنند. چیزی که برای ادوات در کلاس سنگین تر امکان پذیر نبود و ناچارا نیاز به امکانات صنعتی گسترده برای تولیدات سنگین بود که این خود سبب کاهش تولید می گردید همان چیزی که در طرف مقابله آلمانی ها را رنج می برد. تفاوت دیدگاه سبب شد که برخی صنایع نامربوط در شوروی همچون تراکتور سازی ها تعداد تانک مشابهی با برخی از کارخانه های آلمان در دوران اوج این صنایع تولید تولید کنند. و در آخر هم شاسی این تانک و البته خود تانک T-34 به پر تیراژ ترین تانک جنگ تبدیل شود و سیل کمیت و کیفیت قابل تحمل آن توانست صنعت پیچیده رایش سوم را غرق کند. هر گونه برداشت از این مطلب با ذکر نام نویسنده و سایت بلامانع است منبع۱ منبع۲
  19. 1 پسندیده شده
    بسم ا... هرکولس بمب افکن آرژانتینی در اواخر دهه هشتاد میلادی ، نیروی هوایی آرژانتین در پاسخ به کمبود قدرت آتش دوربرد خود برای پاسخ به یک تهاجم آبخاکی /دریایی تلاش کرد تا ناوگان هرکولس های خود را به اضافه نمودن آویزگاه های ویژه ای به یک بمب افکن دوربرد تبدیل کند . این فرآیند با تبدیل یک فروند پرنده ترابری تاکتیکی سی -130 ئی آغاز شد که درآن ، آویزگاه های یک بمب افکن سانحه دیده کانبرا به همراه سامانه هدف گیری پرنده توربوپراب تهاجم زمینی سبک پوکارا ای آر-58 به یک فروند هرکولس اضافه گردید تا روند آزمایش های زمینی و هوایی صورت واقعی بخود گیرد . با این حال ، این ارتقاء چندان کارایی قابل توجهی از خودبه نمایش نگذاشت ولی در طول جنگ بر کنترل جزایر مالویناس ( فالکلند ) یکی از نسخه های بروزرسانی شده نیروی هوایی ارتش آرژانتین با یک فروند تانکر سوخت بریتانیایی درگیر شد و موفق گردید تا یک تیر از هشت تیر مهمات رها شده خود را روی عرشه اصلی این شناور فرو بیافکند. این حمله البته آسیب چندانی به این شناور وارد ننمود ولی چندی بعد این کشتی هدف حمله یک فروند بمب افکن کانبرای آرژانتینی قرار گرفت و بشدت آسیب دید . با این حال ، غلاف های نصب شده روی هرکولس می توانست 14 تیر بمب سقوط آزاد 250 کیلوگرمی را با حمل کند . هرکولس های در چنین ماموریتهایی حداقل با 4 خدمه ، چهارده تیر مهمات 250 کیلوگرمی یا سایر تسلیحاتی که یک کانبرا می توانست با خود حمل کند به ماموریت اعزام می گردید . سی-130 با مجهز شدن به این غلاف ها می توانست با سرعتی درحدود 590 کیلومتر درساعت یا 366 مایل بسوی هدف حرکت کند در حالی که سرعت صعود آن به 9 متر برثانیه و سرعت گردش آن شش درجه برثانیه بود . اما آویزگاه های مذکور مانور پذیری هرکولس را بشدت محدود می کردند و این بمباران دقیق را برای خلبان بشدت دشوار می نمود. - استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 
  20. 1 پسندیده شده
    تصاویر پهپاد نظامی غول‌پیکر شنیانگ WZ-9 دیواین ایگل با طراحی عجیب Shenyang WZ-9 Divine Eagle تاکنون برخی تصاویر و ویدئو‌ها از پهپاد موردبحث منتشر شده و با توجه به اطلاعات موجود می‌توانیم به ابعاد بزرگ آن پی ببریم. این پهپاد جدید ظاهراً کمی بزرگ‌تر از گلوبال هاوک است و پیکربندی غیرعادی و ابعاد بزرگ آن باعث شده WZ-۹ دیواین ایگل جزو پهپاد‌های منحصر‌به‌فرد کشور چین باشد. از آنجایی که پهپاد WZ-۹ چین به تازگی توسعه یافته و به همین خاطر اطلاعات زیادی از آن در دست نیست. البته که حفظ اسرار نظامی جزو کلیدی‌ترین استراتژی‌های هر کشوری است و این موضوع در آمریکا نیز دیده می‌شود. هرچند احتمال دارد با ادامه توسعه این پهپاد شاهد انتشار جزئیات بیشتری باشیم. با بررسی طراحی WZ-۹ دیواین ایگل چین می‌توانیم به برخی مشخصات آن پی ببریم که شاید مهم‌ترین آنها پیکربندی موسوم به توئین بوم و پایدار کننده افقی است که چنین طراحی در پهپاد‌های نظامی بزرگ رایج است. Shenyang WZ-9 Divine Eagle ساختار اصلی این پهپاد در بخش جلوی خود پذیرای تجهیزات ارتباط ماهواره‌ای است و تحلیل‌ها نشان می‌دهد WZ-۹ توانایی رهگیری کشتی‌ها و هواپیما‌ها در سطح وسیعی را دارد. با اینکه تصاویر مربوط به این پهپاد به تازگی در فضای مجازی منتشر شده‌اند، اما فرایند توسعه آن به بیش از یک دهه قبل بازمی‌گردد. پهپاد WZ-۹ دیواین ایگل چین از پیشرانه جت استفاده می‌کند و طول بال‌های آن حدود ۴۵ متر است و طول کلی نیز به حدود ۱۵ متر می‌رسد. همانند پهپاد گلوبال هاوک آمریکا، دیواین ایگل احتمالاً برای پرواز در ارتفاع بالا و مأموریت‌های دور برد توسعه یافته هرچند باید منتظر اطلاعات رسمی در این زمینه ماند. در حال حاضر اطلاعاتی همچون سرعت، شعاع پروازی، ارتباطات راداری و ماهواره‌ای و دیگر قابلیت‌های پهپاد جدید چین در دسترس نیست. Shenyang WZ-9 Divine Eagle یک پهپاد چینی با موتور جت کمتر شناخته شده است که طبق گزارش ها از سال 2012 در حال توسعه است و احتمالاً از سال 2018 در خدمت بوده است که وجود آن برای اولین بار در نقشه راه توسعه هواپیماهای نظامی چین آشکار شد و عملکرد این پهپاد به عنوان یک پهپاد رادارگریز با توانایی پرواز در ارتفاع بالا توسط منابع رسمی چینی تایید شد . با انتشار زندگینامه طراح آکادمیک هواپیما : لی مینگ در سال 2012 ، آشکار گردید که این پهپاد توسط موسسه 601 ، که بیشتر به عنوان موسسه طراحی هواپیما Shenyang شناخته می شود ، در اصل به عنوان اثبات کننده توسعه هواپیمای مفهومی طراحی شده است . تصویری از یک نشریه چینی طرح مفهومی به خدمت در آمده ی یک پهپاد بزرگ شبیه به پلتفرم Shenyang WZ-9 Divine Eagle را در یک سیستم هشدار دهنده چند پلتفرمی نشان می‌دهد . پهپاد WZ-9 بسیار شبیه طرح مفهومی پهپاد سوخو S-62 و که خود برگرفته شده از طرح پهپاد میاسیشف ام 62 اورل است و مقامات سوخوی خاطرنشان کردند که چین علاقه زیادی به این طرح ها ابراز کرده است . اولین عکس تایید شده از WZ-9 در اواسط سال 2015 هنگامی که عکسی از تاکسی آن در اینترنت منتشر شد، فاش شد . Sukhoi S-62 Myasishchev M-62 Orel پهپاد WZ-9 در حال حاضر بزرگترین پهپاد در چین (از سال 2015) است . عکس از تاکسی این پهپاد نشان می دهد که نسبت ارتفاع بدنه به طول 1:12 است . این پهپاد سبکی منحصر به فرد در طراحی دارد که طرح بوم دوقلو با دم دوقلو و پیکربندی بال پایین است . بدنه‌ها دماغه‌های حبابی دارند که آنتن‌های ارتباطی ماهواره‌ای را در خود جای می‌دهند ، و بال کانارد بین آن‌ها نصب می‌شود ، یک بال بسیار طولانی‌تر با نسبت منظری بالا در عقب و یک توربوفن با کنار گذر بالا بین دو تثبیت‌کننده عمودی بزرگ نصب شده اند . پهپاد WZ-9 حداکثر هفت رادار AESA را حمل می کند. آزمایشات تونل باد آن تا ارتفاع 25 کیلومتری و سرعت 0.8 ماخ انجام شد . لینک خبر : منبع لینک ترجمه شده ی تکمیلی : منبع
  21. 1 پسندیده شده
    هدف احتمالی ایران ساخت سلاحی با طراحی «انفجاری» بود. بمب توسط مواد منفجره قوی اطراف یک کره توخالی از اورانیوم بسیار غنی شده منفجر می شد. هسته کره دارای یک آغازگر نوترون کوچک است که احتمالاً از اورانیوم و ایزوتوپ هیدروژن سنگین، دوتریوم ساخته شده است. هنگامی که مواد منفجره به طور هماهنگ منفجر می شوند، کره را فشرده می کنند و اورانیوم را به جرم بحرانی آن می کوبند. در نزدیکی نقطه حداکثر فشرده سازی، هسته های دوتریوم در مرکز با هم ترکیب می شوند و انفجاری از نوترون ها را آزاد می کنند که باعث انفجار هسته ای می شود. این دستگاه همچنین ممکن است دارای یک پوسته بیرونی یا «تامپر» از اورانیوم با غنای پایین باشد که برای حفظ سلاح برای کسری از ثانیه طولانی‌تر طراحی شده است و عملکرد آن را بیشتر می‌کند. حدس زده می شد که این نوع سلاح می‌توانست عملکردی در حدود 10 تا 30 کیلوتن معادل TNT داشته باشد، تقریباً مشابه بمبی که در سال 1945 در ناکازاکی ژاپن افتاد. مزیت طراحی این است که از اورانیوم 235 استفاده موثری می کند، بنابراین محموله به اندازه کافی کوچک است که بر روی یک موشک قرار بگیرد. این رویکرد شبیه به کلاهک های اولیه پاکستان است که بر پایه اورانیوم بود. برخلاف کلاهک‌های کشورهای اصلی هسته‌ای، طراحی ایرانی دارای مرحله همجوشی دوم نیست که می‌توانست بازده سلاح را تا 100 کیلوتنی افزایش دهد.
  22. 1 پسندیده شده
    "100 روز در شانگهای" ماراتن کوتاه چين به سمت بمب هيدروژنی(قسمت اول) بالا بردن کتاب قرمز کوچک در جشن اولین آزمایش بمب اتمی چین در 16 اکتبر 1964 در 28 دسامبر 1966 ، چین اولین آزمایش بمب هیدروژنی خود را تنها دو سال و دو ماه پس از انفجار موفق اولین بمب اتمی با موفقیت انجام داد—. با این کار ، چین سریع ترین کشور در میان پنج کشور اولیه سلاح هسته ای (ایالات متحده ، روسیه ، چین ، انگلستان و فرانسه ، که به طور کلی به عنوان P5 شناخته می شوند) شد که از اولین انفجار بمب اتمی خود به اولین انفجار بمب هیدروژنی خود سید هنوز آگاهی بسیار محدودی در ادبیات غربی در مورد چگونگی ساخت اولین بمب H چین وجود دارد. این مقاله به طور مفصل یک نقطه عطف از توسعه بمب هیدروژنی چین—را بررسی می کند و تلاش هایی را که منجر به یک سری از سه آزمایش هسته ای شد که در سال های 1966 و 1967 اتفاق افتاد و اغلب "سه گانه" توسعه بمب H در چین نامیده می شود ، توصیف می کند. اکتشافات اولیه زیر قول زدن مسکو چین رسما برنامه تسلیحات هسته ای خود را در 15 ژانویه 1955 آغاز کرد.حدود دو سال بعد ، چین و اتحاد جماهیر شوروی توافقنامه فنی دفاعی جدید را در مسکو امضا کردند. بر اساس این توافق ، قرار بود مسکو نمونه اولیه یک مدل بمب اتمی و مواد فنی مربوطه را به پکن ارائه دهد. با این حال ، در ژوئن 1959 ،که بسیاری از تأسیسات مهم مربوطه در برنامه تسلیحات هسته ای چین در اوج ساخت و ساز بودند ، روابط شوروی و چین وخیم شد ، و مسکو نامه ای به پکن ارسال کرد که رسما اعلام کرد مدل و داده های وعده داده شده را ارائه نخواهد داد. از نیمه دوم سال 1959 به بعد ، وزارت دوم صنعت ماشین سازی-وزارت دولت چین که بر صنعت هسته ای نظارت دارد—سیاست دولت مرکزی را دنبال کرد و به توانایی های خود کشور برای تکمیل وظیفه توسعه بمب اتمی تکیه کرد. در اوایل سال 1960 ، موسسه تحقیقات سلاح هسته ای پکن- موسسه نهم نامیده و تحت رهبری وزارت دوم قرار گرفت و شروع به کاوش در علم و فناوری بمب اتمی و کار سخت بر روی برنامه بمب اتمی کردند ، وزیر آن زمان وزارت دوم لیو جی دنبال بررسی راه هایی برای توسعه بمب هیدروژن کشور بود. قبل از این ، او در مذاکره توافق 1957 با دولت شوروی شرکت کرده بود. علاوه بر اطلاعات مربوط به بمب اتمی ، بر اساس این توافق ، چین همچنین قرار بود نمونه ای از بمب هسته ای تقویت شده ، به نام بمب "کیک لایه ای" را دریافت کند. لیو درک کرد که بمب هسته ای تقویت شده ارائه شده توسط مسکو یک بمب اتمی خواهد بود ، نه یک بمب هیدروژنی. او احساس کرد که بمب های هیدروژن و بمب های اتمی می توانند در اصل و ساختار بسیار متفاوت باشند. (یک بمب اتمی از اورانیوم یا پلوتونیوم استفاده می کند و به شکافت متکی است ، یک واکنش هسته ای که یک اتم یا هسته را تقسیم می کند و مقدار زیادی انرژی آزاد می کند; یک بمب هیدروژنی یا بمب H از شکافت برای ایجاد یک واکنش همجوشی استفاده می کند که دو هسته اتمی را برای تشکیل یک هسته سنگین تر ترکیب می کند و مقدار بسیار بیشتری انرژی را آزاد می کند.) وقتی رهبر تیم متخصص شوروی از وزارت دوم بازدید می کرد ، لیو از این فرصت استفاده کرد تا از او در مورد تفاوت اصولی و ساختاری بین بمب هیدروژنی و بمب اتمی سوال کند. اما هیچ یک از پاسخ هایی که دریافت کرد او را راضی نکرد.لیو فهمید که اتحاد جماهیر شوروی تکنولوژی بمب هیدروژنی را با چین به اشتراک نمی گذارد. بنابراین لیو متوجه شد که برای پیشرفت در نظریه بمب هیدروژنی زمان قابل توجهی لازم است و فکر کرد که برای شروع این کار نمی تواند تا پس از موفقیت اولین بمب اتمی چین صبر کند. دفتر نهم ، تحت وزارت دوم در سال 1958 تاسیس شد و مسئول توسعه سلاح های هسته ای و ساخت تحقیقات و تولید سلاح های هسته ای شمال غربی [چینگهای] مستقر در استان چینگهای (که اغلب به عنوان پایگاه 221 نامیده می شود) بود. موسسه سلاح های هسته ای پکن (مؤسسه نهم) ، همچنین تحت اداره نهم ، در سال 1958 برای دریافت و مطالعه داده ها و فناوری شوروی در مورد بمب اتمی تاسیس شد. کار عمده سلاح هسته ای تا حدود سال 1964 در آنجا انجام شد ، زمانی که ساخت پایگاه 221 چینگهای تکمیل شد. در فوریه 1964 ، دفتر نهم و موسسه نهم در آکادمی نهم تحقیقات و طراحی سلاح های هسته ای وزارت دوم ترکیب شدند. در مارس 1965 ، اداره آکادمی نهم سپس از پکن به پایگاه 221 چینگهای (به زودی به نام کارخانه 221 تغییر نام داد) نقل مکان کرد. شعبه پکن آکادمی نهم هنوز به عنوان موسسه نهم پس از سال 1965 شناخته می شد. یک موسسه جدید لیو سپس با کیان سانکیانگ ، معاون وزیر وزارت دوم ، درباره ایده راه اندازی یک برنامه بمب هیدروژنی بحث کرد. اما از آنجا که صنایع دفاعی در موسسه نهم به طور فعال برای توسعه اولین بمب اتمی کار می کردند و برای جلوگیری از حواس پرتی تلاش های خود ، کیان موافقت کرد که یک نیروی تحقیقاتی جداگانه در موسسه انرژی اتمی (به عنوان "موسسه 401" نامیده می شود) ایجاد کند که در آن به عنوان مدیر خدمت می کرد.در دسامبر 1960 ، معاون مدیر موسسه 401 ، پنگ هوانو ، "گروه اکتشاف نظریه در دستگاه واکنش هسته نور" را ایجاد کرد ، که به عنوان "گروه نظریه هسته نور" نامیده می شود."در آوریل 1961, پنگ خودش به عنوان معاون مدیر به موسسه نهم پیوست قبل از اینکه در سال 1963 رهبری برنامه تحقیقاتی بمب هیدروژن را به عهده بگیرد. در ژانویه 1961 ، یو مین-فیزیکدان که بعدا به عنوان "پدر بمب هیدروژن چین" و یک شخصیت برجسته در توسعه کلی سلاح های هسته ای چین شناخته شد—به گروه نظریه هسته سبک پیوست که به تدریج به 40 نفر گسترش یافت. در طول چهار سال اکتشاف و تحقیق ، یو مین و گروهش دستاوردهای قابل توجهی در تحقیقات در مورد فرآیند فیزیکی بمب هیدروژنی به دست آوردند و برخی از اکتشافات اولیه را در مورد اصل بمب انجام دادند. آنها همچنین به برخی از فرضیات اولیه در مورد ساختار کلی احتمالی بمب رسیدند. تمام این دستاوردهای تحقیقاتی پایه های اساسی را ایجاد کرد و نقش مهمی در پیشرفت نهایی اصل بمب هیدروژن ایفا می کرد. این گروه در ژانویه 1965 با موسسه نهم ادغام شد. دنگ جیاکسیان (چپ) به عنوان "پدر بمب اتمی چین" و یو مین (راست) به عنوان "پدر بمب هیدروژن چین" شناخته می شوند. یک بن بست در مارس 1963 ، دنگ جیاکسیان ، مدیر بخش نظری موسسه نهم ، طراحی نظری اولیه اولین بمب اتمی چین را ارائه داد. پس از آن ، گروهی از بخش او به بررسی نظریه بمب هیدروژن پرداخت. در 3 سپتامبر 1963 ، پس از اینکه مارشال نی رونگژن گزارش های پیشرفت رهبران وزارت دوم و موسسه نهم را در مورد توسعه اولین بمب اتمی و برنامه های سلاح های هسته ای بررسی کرد ، او اعلام کرد که "پس از انفجار اولین بمب اتمی ، ضروری است که به سرعت برنامه های کوچک سازی دستگاه های هسته ای و بمب های هیدروژنی را ترتیب دهیم.” هنگامی که طراحی نظری اولین بمب اتمی را تکمیل کرد ، موسسه نهم "گروه اکتشاف بمب هیدروژن" خود را که توسط پنگ هوانوو کارگردانی شده بود ، تقویت کرد.این گروه با مدل "کیک لایه ای" شوروی آغاز شد. با این حال ، این مدل برخی از داده ها را از دست داده بود و پنگ مجبور بود اطلاعات جدیدی را برای تکمیل آن جمع آوری کند.هنوز مشخص نیست که پنگ چگونه مدل شوروی را بدست آورد, اما چندین احتمال وجود دارد که از طریق آن ممکن بود اطلاعات طراحی مدل افشا شده باشد - از جمله از طریق توافق 1957 با مسکو یا زمانی که کارشناسان شوروی به طراحی خط تولید لیتیوم دوتراید در Baotou (کارخانه 212) برای سوخت بمب اتمی تقویت شده در سال 1958 کمک کردند. اتحاد جماهیر شوروی تنها یک لایه را آزمایش کرده بود-بمب طراحی کیک-دستگاه RDS-6 ، در 12 اوت 1953 منفجر شد. پس از حدود یک سال مطالعه مدل کیک لایه ای ، پنگ هوانو و گروهش به این نتیجه رسیدند که از نظر فنی استفاده از طراحی بمب اتمی تقویت شده به عنوان راهی برای بمب هیدروژنی غیرممکن است. دلیل این امر شامل کاهش سرعت واکنش های زنجیره ای بمب اتمی بود که افزایش عملکرد دستگاه را محدود می کرد. برای غلبه بر این مشکل ، تیم پیشنهاد کرد که مسائل فنی را مطالعه کند ، از جمله اتصال قوی اورانیوم و لیتیوم دوتراید. در ماه مه 1965 ، این گروه اکنون امیدوار بود که با اضافه کردن اورانیوم 235 به دستگاه های a ، آنها می توانند بازده بیشتری داشته باشند شروع دوباره در 29 ژانویه 1964 ، کمیته ویژه مرکزی به مائو زدونگ(به طور رسمی رئیس حزب کمونیست چین و کمیته مرکزی حزب )در مورد توسعه صنعت انرژی اتمی و بمب اتمی گزارش داد. گزارش کمیته پیشنهاد کرد که "وظیفه اصلی انرژی اتمی برای برنامه پنج ساله سوم (1966-1970) حل مسئله" داشتن یا نداشتن " بمب و بمب های هسته ای است.” توسعه بمب H دوباره شروع شد بین سال های 1964 و 1965 ، با فشار دولت مرکزی برای یافتن مسیر جدید به بمب هیدروژنی ، آکادمی نهم (که قبلا به عنوان موسسه نهم شناخته می شد) میزبان بحث ها و بحث ها در مورد این موضوع بود و به طور گسترده ای در ادبیات علمی خارجی و گزارش های خبری برای هر گونه ذکر بمب هیدروژنی جستجو کرد. در یک کارگاه ، ژو گوانگژائو ، معاون مدیر بخش نظری آکادمی ، یک توده مجله آورد تا به شرکت کنندگان نشان دهد که بسیاری از عکس های موشک های هسته ای به جای یک کره بزرگ ( مثل مدل کیک لایه ای پیشنهاد شده). شکل یک سیلندر طولانی دارند ، ژو معتقد بود که پیکربندی بمب اتمی و بمب هیدروژنی بسیار متفاوت است و بنابراین اصول مرتبط آنها نیز از نظر ماهیت متفاوت خواهد بود. در نوامبر 1962 ، برای تسریع انفجار اولین بمب اتمی چین ، کمیسیون ویژه مرکزی تاسیس شد. همچنین "کمیسیون ویژه پانزده نفره" نامگذاری شد ، با نخست وزیر ژو انلای به عنوان مدیر هفت معاون نخست وزیر و هفت وزیر. تمام چیزی که تیم می توانست پیدا کند یک جمله از یک روزنامه آمریکایی بود که می گفت: "ایده درخشان ادوارد تلر که منجر به ایجاد بمب هیدروژنی شد.” بخش نظری پس از آن گروهی را برای بررسی روزنامه ها و مقالات علمی ایالات متحده و شوروی در این مورد تشکیل داد. کسانی که از این گروه بودند به کتابخانه پکن رفتند تا تمام روزنامه های خارجی را قرض بگیرند ، از جمله تمام شماره های نیویورک تایمز و پراودا از سال 1945. این تلاش نیاز به مجوز ویژه از وزارت دوم داشت زیرا روزنامه های خارجی در آن زمان برای استفاده عمومی در دسترس نبودند. پس از بارگذاری در جیپ ها و بازگرداندن آنها به آکادمی ، تیم شروع به خواندن همه آنها کرد. تمام چیزی که تیم می توانست پیدا کند یک جمله از یک روزنامه آمریکایی بود که می گفت: "ایده درخشان ادوارد تلر که منجر به ایجاد بمب هیدروژنی شد." اما ، البته ، روزنامه نشان نمی داد که این "ایده درخشان" در واقع چیست. یک هدف با نام رمز "1100" در 2 نوامبر 1964 ، در حالی که آنها در مورد مسائل آزمایش هسته ای آینده بحث می کردند ، نخست وزیر ژو از وزیر خود لیو جی پرسید که بمب هیدروژن چه زمانی آماده خواهد بود. چین اولین آزمایش بمب اتمی (device 596){ 1}خود را در اکتبر 1964 با موفقیت انجام داد. لیو جی پاسخ داد که "تحقیقات پیش از نظریه بمب هیدروژنی مورد بررسی قرار گرفته است و هنوز سوالات زیادی وجود دارد که نمی توان آنها را به طور کامل درک کرد. احتمالا سه تا پنج سال طول خواهد کشید نخست وزير ژو جواب داد که پنج سال زياد است در 7 ژانویه 1965 ، لیو جی در جلسه وزارت دوم سخنرانی کرد و دستورالعمل های جدید مائو را به مخاطبان منتقل کرد: "اگر ما بمب های هیدروژنی و موشک داشته باشیم ، ممکن است جنگ ها انجام نشود و صلح پایدار تر خواهد بود. ما بمب های اتمی را می سازیم اما خیلی زیاد نخواهد بود. از آن برای ترساندن [دشمنان] و شجاع کردن [خود] استفاده خواهد شد. مائو همچنین گفت که " هنوز سه سال طول می کشد تا بمب هیدروژنی داشته باشد که خیلی کند است.” در ژانویه 1965 ، وزارت دوم تصمیم گرفت گروه نظریه هسته ای سبک موسسه انرژی اتمی را به عنوان راهی برای تسریع در توسعه بمب هیدروژنی به بخش نظری آکادمی نهم منتقل کند. با ادغام دو نیروی تحقیقاتی ، وزارتخانه امیدوار بود که به سرعت مشکلات کلیدی توسعه بمب هیدروژنی را حل کند. یو مین به عنوان معاون مدیر بخش نظری منصوب شد. در 3 فوریه 1965 ، وزارت دوم هدف آزمایش اولین دستگاه بمب هیدروژنی را در سال 1968 تعیین کرد. در توضیح دلایل انتخاب این سال هدف توسط وزارتخانه ، لیو جی گفت که چین را سریع ترین کشور در میان کشورهای هسته ای آن زمان برای توسعه یک بمب هیدروژنی از اولین بمب اتمی خواهد کرد. در آن زمان ، آنها یک بمب هیدروژنی را به عنوان بمب تعریف کردند که دارای عملکرد انفجاری بیش از یک میلیون تن معادل TNT بود ، با انرژی همجوشی که بیش از 30 درصد از عملکرد را فراهم می کرد. روز بعد ، کمیته ویژه مرکزی پیشنهاد وزارت دوم را در جلسه ای که توسط نخست وزیر ژو برگزار شد ، تصویب کرد. { 1} چین به طور رسمی اولین بمب هسته ای خود را " 596" نامگذاری کرد تا تاریخ ژوئن 1959 را به یاد آورد ، زمانی که مسکو نامه ای به پکن ارسال کرد که در آن اعلام کرد که مدل و داده های بمب اتمی وعده داده شده را ارائه نخواهد داد. پس از این تصمیم ، آکادمی نهم مجموعه ای از جلسات را برای بحث در مورد چگونگی دستیابی به پیشرفت در درک نظریه بمب H قبل از سال 1968 برگزار کرد. از سال 1965 ، لیو شیائو ، معاون وزیر وزارت دوم آن زمان ، هر هفته از بخش نظری بازدید می کرد تا پیشرفت گروه را در تدوین یک طرح تحقیقاتی خاص برای ایجاد فناوری بمب هیدروژنی تشویق و تشویق کند. او معتقد بود که تقسیم نظری کلید موفقیت در مفهوم بمب H است.طرح تحقیقاتی عمدتا شامل طراحی نظری کلاهک هسته ای با وزن حدود یک تن و قدرت یک مگاتن بود که در سال 1968 آزمایش می شد. طراحی نظری با نام رمز "1100" بود ، جایی که "1000" به وزن آن در کیلوگرم و "100" به عملکرد آن در واحدهای چینی تن وان اشاره داشت. (برای اعداد بزرگ ، سیستم عددی چینی از نام های منحصر به فرد برای تمام قدرت های 10 استفاده می کند که از 4 شروع می شود; یک وان برابر با 10000 و 100 تن وان برابر با یک مگاتن معادل TNT است.) طرح تحقیقاتی همچنین به بخش نظری نیاز داشت تا اصول ، مواد ، پیکربندی ها و روش های محاسبه مربوط به کلاهک همجوشی را بررسی کند. این طرح اول به وضوح نشان داد که بمب H توسط موشک ها حمل خواهد شد و نباید با یک بمب اتمی تقویت شده توسط بمب افکن ها اشتباه گرفته شود. از فوریه 1965 به بعد ، سلاح سازان مسیرهای مختلفی را امتحان کردند و ایده های مختلفی را پیشنهاد کردند ، اما هیچ کدام موفق نشدند. آنها ابتدا بر دو نوع مدل h-bomb تمرکز کردند: مدل تعادل غیر ترمودینامیکی که توسط یو مین زمانی که در موسسه 401 بود و مدل کیک لایه ای توسعه یافت ، حتی اگر پنگ در سال 1964 به این نتیجه رسیده بود که نمی تواند میزبان یک بمب هیدروژنی باشد. مدل اول نیاز به احتراق دوتریوم مایع تحت تعادل غیر ترمودینامیکی داشت. این شبیه به ایده "سوپر کلاسیک" بود ،که شامل استفاده از یک بمب شکافت برای اشتعال جرم دوتریوم در دمای بالا بود. گروه شبیه سازی مونت کارلو از بخش نظری بسیاری از شبیه سازی های احتمالی را انجام داد و به تکرار برنامه های متعدد پرداخت ، فقط برای نتیجه گیری که این روش نمی تواند کار کند ، زیرا در هر پیکربندی ، مصرف انرژی در واکنش زنجیره ای بیشتر از انرژی تولید شده بود. بنابراین مدل تعادل غیر ترمودینامیکی کنار گذاشته شد. در نیمه اول سال 1965 ، طراحان سلاح نیز بر محاسبات مدل لایه کیک تمرکز کردند ، که در آن زمان به احتمال زیاد به دمای بالا می رسید. بر اساس محاسبات پیکربندی های مربوطه ، آنها دریافتند که حتی هنگام افزایش وزن و عملکرد دستگاه ، نسبت همجوشی به انشعاب کل عملکرد افزایش نمی یابد و هنوز از هدف "1100" یک مگاتون در عملکرد دور است. یک برنامه دو مرحله ای پنج ماه اول از زمان تعیین هدف "1100" تنها به رد مدل های پیشنهادی و شواهد بیشتری از عدم امکان پذیری گذشت. در همین حال ، مهلت 1968 برای آزمایش یک کلاهک "1100" به سرعت نزدیک می شد. رهبران آکادمی نهم بعدا متوجه شدند که نمی توانند در یک مرحله به هدف خود برسند . در اوایل ژوئیه 1965 ، رهبری برنامه تحقیقاتی h-bomb خود را با تقسیم آن به دو مرحله تنظیم کرد. اولین قدم این بود که با انجام چندین آزمایش از یک بمب هسته ای با عملکرد بالا ، به بررسی اصل بمب هیدروژنی ادامه دهیم. بر اساس این طرح ، محدودیت وزن کاهش خواهد یافت و اولین بمب هسته ای با عملکرد یک مگاتن طراحی شده توسط بمب افکن H-6 حمل خواهد شد. در آن زمان ، بمب افکن H-6 قرار بود حداکثر هشت تن بار داشته باشد ، که به این معنی بود که هدف "1100" در واقع آرام بود. (بمب هسته ای تقویت شده هنوز بر اساس مدل کیک لایه ای بود.) هنگامی که محصول به دست آمد ، مرحله دوم طرح تجدید نظر شامل کوچک سازی دستگاه با طراحی یک بمب هیدروژن "1100" برای حمل روی موشک بود. چشم انداز ما تلاش برای پیشرفت از یک طرف و آماده شدن برای تکرار از طرف دیگر است.” در 10 ژوئیه 1965 ، وزارت دوم طرح تحقیقاتی دو مرحله ای بمب هیدروژن خود را در گزارشی که به کمیته ویژه مرکزی ارائه شده بود ، شرح داد. این گزارش مجموعه ای از آزمایشات "گرم" را برای بررسی اصل بمب H پیشنهاد کرد: اولین گام آزمایش انفجار هوا یک بمب اتمی تقویت شده در ژوئن 1966 را انجام می دهد تا پیشرفت واکنش هسته ای لیتیوم دوتریوم در دمای بالا را درک کند. سپس ، یک بمب سه فاز بزرگتر و پرتاب شده از هوا - در واقع ، یک دستگاه کیک لایه ای بزرگتر-در سال 1967 آزمایش خواهد شد.این گزارش همچنین با اشاره به آنچه مطالعه مواد خارجی به ارمغان آورده بود ، گفت که "به نظر می رسد پیشرفت های کلیدی در فناوری بمب هیدروژنی از آزمایش دستگاه های سه فاز در مقیاس بزرگ آغاز شده است. ما در حال حاضر پلوتونیوم و تریتیوم نداریم. با استفاده از مواد هسته ای موجود و ساختارهای انفجار ، برای شروع یک پیشرفت با آزمایش دستگاه های سه فاز در مقیاس بزرگ ، ممکن است نیاز به انجام تحقیقات نظری بیشتر و آزمایش بمب [اتمی تقویت شده] 596l داشته باشیم." (بمب اتمی تقویت شده چین با کد 596L بود ، به این معنی که بر اساس اولین دستگاه بمب اتمی ، 596 ، که یک لایه اضافی از سوخت هسته ای را به شکل لیتیوم 6 دوتراید دریافت کرد ، با حرف L که برای لیتیوم) در نهایت ، گزارش اعلام کرد, چشم انداز ما تلاش برای پیشرفت از یک طرف و آماده شدن برای تکرار از طرف دیگر است.” دستگاه هسته ای به اصطلاح "سه فاز" در آن زمان یک دستگاه لایه ای از نوع کیک بود که از سه مرحله تشکیل شده بود: شکافت ، همجوشی و سپس دوباره شکافت. در مرحله اول ، هسته اورانیوم یا پلوتونیوم بسیار غنی شده باعث انفجار شکاف شد. مرحله دوم واکنش های همجوشی لایه سوخت هسته ای جامد (لیتیوم دوتراید) اطراف هسته بود. تریتیوم زمانی تولید شد که نوترون های انفجار فاز اول لیتیوم را بمباران کردند. در همین حال ، دمای بالا تولید شده توسط انفجار شکافت باعث واکنش های همجوشی دوتریوم و تریتیوم شد. مرحله سوم واکنش شکافت لایه اورانیوم 238 (اورانیوم طبیعی یا اورانیوم کم شده) بود که سوخت هسته ای را احاطه کرده بود. نوترون های انرژی بسیار بالا که از واکنش های همجوشی آزاد می شوند می توانند اورانیوم 238 را تجزیه کنند. برای یک مدل لایه ای از نوع کیک ، می توان از لایه های اضافی مواد هسته ای و اورانیوم 238 استفاده کرد. پس از جلسه کمیته ویژه مرکزی ، وزارت دوم از بخش نظری آکادمی نهم خواست تا هرچه زودتر یک طرح نظری برای یک دستگاه هسته ای ارائه دهد که دارای قدرت نزدیک به یک مگاتن باشد و بتواند توسط یک هواپیمای H-6 حمل شود.با توجه به مهلت کم وزارت دوم ، رهبران بخش تصمیم گرفتند که یک گروه باید به کار بر روی بمب 596L ادامه دهد ، که برنامه ریزی شده بود در ژوئن 1966 آزمایش شود ، در حالی که دو گروه دیگر به تلاش برای پیشرفت در توسعه بمب هیدروژن ادامه دادند. پس از انجام برخی محاسبات ، رهبران بخش نظری سه مورد خاص را برای طراحی بمب پیشنهاد کردند: هنگام در نظر گرفتن حداکثر وزن و حجم هواپیمای H-6 ، آنها مشخص کردند که می توانند مواد هسته ای اضافه کنند تا وزن مواد منفجره بالا حدود 1.4 برابر ظرفیت کلی آن افزایش یابد.در آن زمان ، یک دستگاه هسته ای با عملکرد حدود 700 کیلو تن تقریبا شش تن وزن داشت. این بدان معنی بود که برای به دست آوردن یک دستگاه یک مگاتن ، وزن دستگاه کاهش یابد تا بتواند به هشت تن برسد و به سطح خاصی از نسبت همجوشی کل عملکرد برسد. با فرض اینکه بمب H نسبت همجوشی به شکافت حدود 30 درصد داشته باشد و این بمب سه فاز در واقع یک بمب نوع کیک لایه ای باشد ، سلاح سازان به این نتیجه رسیدند که میزان همجوشی مورد نیاز می تواند حدود 20 درصد باشد. "جنگ صد روزه" یو مین در یک عکس بدون تاریخ با دانشمندان دیگر مشورت می کند تجمع در شانگهای در اواخر سپتامبر 1965 ، یو مین و بیش از 50 محقق در شانگهای برای شدیدترین دوره در توسعه بمب هیدروژنی گرد هم آمدند. ماشین حساب ها و برنامه نویسان حاضر بلافاصله برنامه های کامپیوتری مختلفی را که از پکن آورده شده بود نصب کردند و اشکال زدایی و محاسبات این برنامه ها را برای آزمایش اصل بمب انجام دادند. این گروه ابتدا یک مشکل مربوط به عدم حفظ نوترون ها را در محاسبات برنامه حل کرد. در همین حال ، گروهی از ریاضیدانان شب و روز کار می کردند تا به سرعت یک برنامه کامپیوتری در مقیاس بزرگ را کامپایل کنند ، طراحی بهینه بمب هوایی هیدروژن سه فاز را شروع کنند و بسیاری از شبیه سازی های عددی را انجام دهند. به دلیل ثبات ضعیف رایانه ها در آن زمان ، فیزیکدانان مجبور بودند هر محاسبه را با دست تأیید کنند تا مشکلات را به موقع حل کنند. برای نزدیک به 100 روز و شب ، تمام فیزیکدانان ، ریاضیدانان و دستیاران تحقیقاتی که در شانگهای گرد هم آمده بودند ، شیفت ها را ترتیب می دادند و به نوبت در اتاق کامپیوتر در طول ساعت برای حل مشکلات می رفتند. کسانی که در دفتر اقامت داشتند مشغول نقاشی ، ثبت نام ، تجزیه و تحلیل ، بحث و آماده سازی دسته بعدی مدل هایی بودند که باید محاسبه شوند. همانطور که کای شاوهوی ، یک رهبر گروه ، به یاد می آورد: "با الهام از یک حس قوی ماموریت ، همه مشتاق و پر انرژی بودند ، و به زودی یک دسته از مدل ها را محاسبه کردند. با توجه به نتایج ، آنها از الزامات یک آزمایش موفق دور نبودند. به محض افزودن کمی مواد گرانبها ، قدرت را می توان به یک میلیون تن افزایش داد." گزارش شده است که این گروه می تواند دستگاه 830 کیلو تن طراحی کند ، با این حال ،محدودیت وزن آن هنوز تا هشت تن بود. اگر آنها چندین کیلوگرم پلوتونیوم اضافه کنند ، عملکرد می تواند تا یک مگاتن افزایش یابد. اما پلوتونیوم تا سال 1968 در دسترس نبود ، سالی که قرار بود بمب هیدروژنی "1100" آزمایش شود. در واقع ، این گروه هنوز راه طولانی ای را پیش رو داشت تا بتواند یک بمب یک مگاتن و سه فاز را تا سال 1967 آزمایش کند ، در آن مرحله ، تنها کاری که می توانستند انجام دهند این بود که یک دستگاه هسته ای با عملکرد تا 700 کیلو تن ایجاد کنند ، که کمیته آن را تایید کرد. این مدل های اولیه همه نسبت انرژی همجوشی بسیار پایین نسبت به کل محصول داشتند که نشان می داد که مواد ترمو هسته ای (هیدروژن) بارگذاری شده در دستگاه نمی تواند به طور کامل مصرف شود. با این حال ، یو مین از این نتایج تعجب نکرد. او مدل بمب اتمی تقویت شده را زمانی که در موسسه 401 بود ، کشف کرده بود. در آن زمان ، او متوجه شده بود که ، اگرچه مواد همجوشی می توانند در افزایش قدرت انفجاری کلی دستگاه نقش داشته باشند ، اما افزایش به تنهایی بدون احتراق کامل مواد همجوشی کافی نخواهد بود. یو مین در یک عکس بدون تاریخ در شانگهای ، یو اغلب در اتاق کامپیوتر می ماند تا نتایج شبیه سازی عددی چاپ شده بر روی رول های نوار توسط کامپیوترها را بررسی کند. در شانگهای ، رهبران بخش امیدوار بودند که یو مین گروه را رهبری کند تا مطالعه کند که چگونه اصل تقویت شده را به بمب اتمی واقعی اعمال کند و وظیفه بهینه سازی طراحی دستگاه پیشرفته را تکمیل کند. "یو "روزها و شب های زیادی را در اتاق کامپیوتر می گذراند و خود را در رول های نوار خروجی چاپ شده توسط کامپیوترها غرق می کند و نتایج شبیه سازی عددی را برای جستجوی خطاها با دقت تجزیه و تحلیل می کند. او سه مدل محاسباتی عددی را انتخاب کرد و تجزیه و تحلیل سیستماتیک عمیق و دقیق را برای آزمایش محاسبات خود انجام داد. اما ، اگرچه رهبران بخش او را به رهبری گروه برای طراحی دستگاه بزرگ تر یک مگاتون اختصاص داده بودند ، یو مین معتقد بود که برای دستیابی به یک پیشرفت ، مشکل اساسی یافتن راه حل کلی برای اصل بمب هیدروژنی است. از زمان ورود به شانگهای ، یو مین در این شرایط به این مشکل فکر می کرد اکثر دانشمندان جوان در این گروه تجربه عملی در تحقیقات علمی برای مقابله با نظریه بمب هیدروژن نداشتند. با این حال ، دانشمندان جوان تر در این گروه ، اخیرا در اکتشاف بمب هیدروژن درگیر شده بودند و بیشتر آنها دانش اساسی بمب های هیدروژن و تجربه عملی در تحقیقات علمی برای مقابله با نظریه بمب هیدروژن را نداشتند. برای بهبود درک نظری آنها از موضوع ، یو مین در طول دو هفته در شانگهای یک سری سخنرانی در مورد بمب هسته ای تقویت شده برگزار کرد. همانطور که معلوم شد ، در طول سخنرانی های او بود که یو مین پاسخ مشکل آنها را پیدا کرد: میزان تولید تریتیوم از فعال سازی نوترون در مدل تقویت شده بسیار کند بود. یو مین همچنین توضیح داد که از آنجا که فرآیند چرخه نوترون-تریتیوم در مدل تقویت شده نمی تواند سرعت فرآیند تجزیه بدنه بمب را به دست آورد ، میزان انتشار انرژی در توپ آتشین نمی تواند برابر با میزان از دست دادن انرژی باشد—که چندین برابر بالاتر بود. تحت چنین کسری عظیم ، دمای توپ آتشین قادر به ایجاد یک واکنش همجوشی خودپذیر نبود. یو مین گفت که راه حل این مشکل این است که "یا سعی کنید سرعت انتشار توپ آتش را کاهش دهید یا میزان انتشار انرژی را افزایش دهید. ادامه دارد....
  23. 1 پسندیده شده
    ایران چقدر زود می‌تواند بمب هسته ایی خود را بسازد؟ درس‌هایی از چین: هنگامی که چین اورانیوم با درجه تسلیحاتی تولید کرد، اولین بمب اتمی خود را در عرض سه تا پنج هفته مونتاژ کرد. ایران ممکن است این کار را حتی سریعتر انجام دهد. اولین دولت ترامپ در ماه می 2018 از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) 2015 - که به توافق هسته ای ایران نیز معروف است- خارج شد و محدودیت ها و نظارت بر برنامه هسته ای ایران را به میزان قابل توجهی کاهش داد. از اواسط سال 2019، ایران "زمان فرار" خود را به میزان قابل توجهی (چند روز)کوتاه کرده است - (مدت زمان مورد نیاز برای تولید اورانیوم بسیار غنی شده با درجه تسلیحات کافی (HEU)برای ساخت یک سلاح هسته ای) اما یک سوال:وقتی ایران به اندازه کافی اورانیوم با درجه تسلیحاتی به دست آورد، چقدر سریع می تواند بمب اتمی بسازد؟ برخی از کارشناسان هسته ای استدلال می کنند که بین چند ماه تا یک سال طول می کشد. اما تجربه چین نشان می‌دهد که تهران می‌تواند بسیار سریع‌تر بمب بسازد - در عرض سه تا پنج هفته.!!!! تولید مواد شکافت پذیر و تسلیحات جدای از دستیابی به مواد شکافت پذیر به مقدار لازم، ساخت کلاهک هسته ای شامل چندین مرحله حیاتی است. که شامل تبدیل گاز هگزا فلوراید اورانیوم (UF6) به شکل فلزی و سپس ریخته‌گری و ماشینکاری فلز برای هسته بمب است. سایر اجزای غیرهسته ای نیز باید قبل از مونتاژ کلاهک آماده باشند. چنین اجزای غیرهسته‌ای شامل طراحی سلاح، آغازگر نوترونی(" neutron initiator")، سیستم تمرکز موج انفجار، مواد منفجره قوی، چاشنی‌ها و سیستم ماشه، ذوب و شلیک است. تجربه سایر کشورهای دارای سلاح هسته ای نشان می دهد که این قطعات غیرهسته ای می توانند به موازات تولید سوخت سلاح های هسته ای ساخته شوند. این بدان معنی است که آنها به زمان اضافی نیاز ندارند. هنگامی که چین اولین دسته از HEU (اورانیوم غنی شده با خلوص بالا)درجه تسلیحات خود را در ژانویه 1964 برای اولین آزمایش هسته ای خود در پاییز تولید کرد، تمام اجزای غیرهسته ای مورد نیاز برای دو بمب آن تا سال 1963 آماده بود . هنگامی که HEU تولید شد، دانشمندان و مهندسان چینی یک تا دو هفته را صرف تبدیل گاز UF6 به فلز و خالص‌سازی آن کردند و دو تا سه هفته دیگر را برای مراحل ذوب فلز و ریخته‌گری حفره‌ای صرف کردند. پس از آن، آنها اولین هسته بمب (ساخته شده از دو نیمکره) را در چند ساعت در اوایل صبح روز 1 می 1964 ساختند. در اوایل آگوست، مهندسان چینی مونتاژ نهایی دو بمب را آغاز کردند که در 20 آگوست 1964 در کارخانه تسلیحات هسته ای چینگهای به پایان رسید. تنها سه روز طول کشید تا مونتاژ اولین بمب به پایان برسد. پس از آزمایشات مونتاژ اولیه، آنها دو بمب را جدا کردند تا آنها را برای ارسال به سایت آزمایش Lop Nur در سین کیانگ آماده کنند. سپس این بمب در حدود 10 ساعت در سایت چینگهای دوباره مونتاژ و برای اولین انفجار هسته ای چین آماده شد. در مجموع، چین تنها سه تا پنج هفته طول داد تا UF6 را تبدیل کند، قطعات فلزی ریخته شود، هسته را بسازد و بمب اتمی را مونتاژ کند. چین اولین بمب های خود را حدود 60 سال پیش ساخت، زمانی که فاقد تجهیزات پیشرفته بود. از آن زمان، ایران فرصت زیادی برای طراحی یک کلاهک کوچکتر و سبک تر، مواد منفجره قوی تر و سیستم های متمرکز پیشرفته تر داشته است. علاوه بر این، سلاح چین در زمان صلح ساخته شده است. اگر تسلیحات چین در زمان جنگ تحت یک برنامه سخت‌گیرانه قرار می‌گرفتند یا تحت فشار قرار می‌گرفتند، احتمالاً در کمتر از سه هفته یک سلاح هسته‌ای می‌ساختند. بخش‌هایی از «آرشیو هسته‌ای» ایران، که اسرائیل در ژانویه 2018 به دست آورد، به‌وضوح پروژه‌های تسلیحاتی ایران را نشان می‌دهدکه موازی با پروژه‌های غنی سازی تحت «طرح آماد» عمل می‌کرد. هدف از طرح Amad تولید پنج سلاح هسته ای 10 کیلو تن تا اوایل سال 2004 بود ، از جمله چهار کلاهک قابل حمل برای موشک بالستیک Shahab-3 و یکی دیگر برای آزمایش زیرزمینی. شباهت های بمب هسته ای چین و ایران طرح‌های اولیه تسلیحات ایران ویژگی‌های اصلی شبیه طراحی اولین بمب اتمی چین (با کد 596 و منفجر شده در سال 1964) و اولین کلاهک موشکی آن (با کد کلاهک 548 و آزمایش شده در سال 1966) داشت. هر دو بمب اتمی دارای طراحی سرجنگی انفجاری با هسته HEU معلق ، منبع نوترونی دوترید اورانیوم و یک سیستم متمرکز کننده امواج انفجاری پیشرفته بودند. بسیاری از کارشناسان غربی اغلب تصور می کنند که چین اولین بمب اتمی خود را با همان ویژگی های اصلی بمب" مرد چاق" ایالات متحده طراحی کرد که در 9 اوت 1945 بر فراز ناکازاکی منفجر شد، از جمله آغازگر نوترون، سیستم تمرکز موج انفجار، و طراحی هسته (غیر ارتعاشی) (غیر معلق)(به جز مواد شکاف پذیر ،که در مورد مرد چاق" پلوتونیوم "بود).منابع چینی که به تازگی در دسترس قرار گرفته اند، نشان می دهند که طراحی اولیه چین بسیار متفاوت از طرح مرد چاق بوده است. بمب اتمی مرد چاق چین بر طراحی سیستم تمرکز موج انفجار زوم کرده بود - یک چالش فنی کلیدی برای بمب از نوع انفجاری ست. از همان ابتدا، تسلیحات چینی بر توسعه دو سیستم فوکوس تمرکز کردند: یکی همان لنزهای انفجاری بود که در Fat Man استفاده شد. یکی دیگر، سیستم فوکوس موج انفجار (که به آن سیستم فوکوس «کاشی» نیز گفته می‌شود) بود، که در زبان چینی به یک کاشی سقفی متمایز با منحنی فضایی خاص اشاره می‌کرد که فقط با مواد منفجره قوی و فلزی نازک ساخته می‌شد. طراحان تسلیحات چینی در نهایت سیستم تمرکز "کاشی" را برای اولین بمب اتمی چین انتخاب کردند. روش فوکوس روی کاشی آسان‌تر برای ساخت سلاح‌ بود، اگرچه شکل دادن به منحنی فضایی پیچیده پوسته فلزی بسیار دشوارتر بود. برای کوچکتر و سبکتر کردن اولین بمب هسته ای، چین به جای هسته جامد (غیر معلق)بمب مرد چاق از یک هسته معلق استفاده کرد. طراحی هسته "مستقل" حفره مواد شکافت پذیر را با یک شکاف هوا از لایه (flying layer”) جدا می کرد. (اما در بمب مرد چاق حفره پلوتونیوم با این لایه احاطه شده بود.) این نوع شکاف هوا به طور موثر حفره شکافت پذیر را فشرده می کرد، که به آن اجازه می داد تا بازده انفجاری بالاتری داشته باشد. برای طراحی این هسته معلق، چینی ها آزمایش‌های انفجاری زیادی را برای تعیین ابعاد بهینه شکاف هوا و راهی برای اتصال حفره شکافت‌پذیر معلق باflying layer بدون ایجاد اختلال در فرآیند انفجار انجام دادند. این ویژگی‌های پیشرفته به اولین بمب اتمی چین اجازه می‌داد تا دارای یک فیزیک و وزن کمتر از نصف مرد چاق برای بازده آزمایشی مشابه حدود 20 کیلوتن باشند مرد چاق مشخص نیست که آیا طرح های بمب ایران –چه گذشته و چه حال – بر اساس طراحی بمب اتمی خارجی بوده است یا خیر. شبکه بازار سیاه هسته‌ای فیزیکدان عبدالقدیر خان - که پدر برنامه تسلیحات اتمی پاکستان به حساب می‌آید - ظاهراً طرح کلاهک 548 چین را به لیبی منتقل کرد.با این حال، مشخص نیست که آیا ایران طرح کلاهک 548 را دریافت کرده است یا خیر. با توجه به شباهت های بین بمب ایران و طرح بمب اتمی 596/548 چین، تنگناهای فنی و جدول زمانی توسعه بمب چین می تواند زمان بندی احتمالی ساخت بمب ایران را می توان حدس زد. موانع اصلی چین هنگام ساخت اولین بمب اتمی خود شامل طراحی سلاح، منابع نوترونی، سیستم تمرکز موج انفجار، آزمایش‌های سرد (یا زیربحرانی) و تولید اجزای فلزی اورانیوم بود. همه اینها اجزای غیرهسته ای هستند که می توانند قبل از تولید HEU،در برنامه بمب اتمی تکمیل شوند. زمانی که چین HEU را تولید کرد، از داشتن گاز UF6 کافی تا یک بمب اورانیومی مونتاژ شده حدود سه تا پنج هفته طول کشید. بر اساس تجربه چینی ها و بررسی آرشیو هسته ای سرقت شده ایران، می توان ارزیابی کرد که در پایان برنامه آماد در سال 2003، ایران تقریباً در تمام جنبه های دیگر تسلیحات هسته ای - از جمله در طراحی تسلیحات، آغازگر نوترونی، سیستم متمرکز کننده امواج انفجاری، و مونتاژمجدد سلاح، آزمایش سرد پیشرفت قابل توجهی داشته است. ایران احتمالاً در 20 سال گذشته پیشرفت چشمگیری در این پروژه ها داشته است. آرشیوها نشان می‌دهند که پس از سال 2003، سایر سازمان‌های ایرانی با تلاش‌های کوچک‌تر و پراکنده‌تر به کار بر روی برنامه‌های تسلیحات هسته‌ای ادامه دادند. اگرچه مشخص نیست که ایران از سال 2003 تا چه اندازه برای برنامه های تسلیحاتی خود تلاش کرده است، اما پس از شکست توافق هسته ای ایران در سال 2018، ایران احتمالاً به تلاش های تسلیحاتی خود سرعت بخشیده است. پس از اینکه HEU به مقدار کافی از مواد شکافت پذیر را تولیدشد، با بررسی مسیر چین مشخص می شود که زمان ساخت بمب تنها به این بستگی دارد که سازندگان با چه سرعتی می‌توانند سوخت را به فلز تبدیل کنند و آن را به عنوان هسته بمب ریخته گری کنند. می توان با اطمینان ارزیابی کرد که ایران برای تکمیل این گام نهایی - احتمالاً کمتر یا بیشتر از سه هفته - نسبت به چین زمان نخواهد برد. قبل از امضای توافق هسته ای ایران در سال 2015، دولت آمریکا ارزیابی کرد که تهران بر فناوری های لازم برای ساخت سلاح هسته ای تسلط ندارد. با این حال، در ژوئیه 2024، دفتر مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده تشخیص داد که ایران «فعالیت‌هایی را انجام داده است که در صورت تمایل، موقعیت بهتری برای تولید یک سلاح هسته‌ای در آن ایجاد می‌کند». این ارزیابی جدید ایالات متحده تأیید می کند که ایران برنامه هسته ای خود را در دهه گذشته به طور قابل توجهی پیشرفت داده است - و احتمالاً از سال 2018 به آن سرعت بخشیده است. هسته ای شدن سریع ایران هیچ مدرک عمومی مبنی بر تصمیم ایران به ساخت بمب وجود ندارد. اما تضعیف اخیر بازدارندگی متعارف آن در برابر حملات اسرائیل به خاک خود و همچنین به متحدانش، (حماس و حزب الله)، ممکن است تهران را برای دستیابی به بازدارندگی هسته‌ای تحریک کند . ایران در حال تبدیل شدن به یک کشور آستانه هسته ای واقعی است: اگر ایران تصمیم به هسته ای شدن بگیرد، حتی در شرایطی که با خطر حملات اسرائیل یا آمریکا به تاسیسات هسته ای خود مواجه است، قادر خواهد بود اولین بمب های خود را سریع و مخفیانه بسازد. از سال 2022، مقامات ایران به طور فزاینده‌ای درباره چشم‌انداز بمب هسته‌ای و آمادگی فنی این کشور برای ساخت سلاح صحبت کرده‌اند. اخیراً، کمال خرازی، مشاور آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، گفته است که ایران ممکن است دکترین هسته‌ای خود را بازنگری کند. در همین حال، برخی از تحلیلگران گزارش می دهند که به نظر می رسد نزدیک به 70 درصد از ایرانیان از این ایده حمایت می کنند که این کشور باید سلاح هسته ای داشته باشد. اگر دولت جدید ترامپ همچنان امیدوار است که از ساخت سلاح هسته‌ای ایران جلوگیری کند ، بهترین گزینه از سرگیری مذاکرات مستقیم دوجانبه - چه خصوصی یا علنی- است. حملات نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران در درازمدت از اهداف اشاعه هسته‌ای ایران جلوگیری نمی‌کند (مگر اینکه ایران به طور دائم اشغال شود یا رژیم آن تغییر کند) و می‌تواند ایران را حتی بیشتر به سمت بمب سوق دهد – البته اگر قبلاً تصمیم به ساخت بمب نگرفته باشد. منبع: https://npolicy.org/lessons-from-china-how-soon-could-iran-get-the-bomb-occasional-paper-2404/
  24. 1 پسندیده شده
    متاسفانه فرصت ویرایش تمام شد در تاپیک اول این قسمت رو یادم رفت تصحیح کنم ...با عرض پوزش.واکنش هسته سبک و گروه نظریه هسته سبک صحیح می باشد
  25. 1 پسندیده شده
    "100 روز در شانگهای" ماراتن کوتاه چين به سمت بمب هيدروژنی(قسمت پایانی) یک اشتباه و یک کشف یک روز، که گروه شانگهای به شبیه سازی های کامپیوتری مشغول بودند، لیو یوکین، برنامه نویس گروه، ناگهان نتیجه شگفت انگیزی از بازدهی سه مگاتنی دریافت کرد- که باعث شد اتاق کامپیوتر سرشار از هیجان شود. فریاد زد که «دنیای جدیدی را پیدا کرده». پس از شنیدن این خبر، یو مین، کای شائوهوی و رهبر تیم فیزیک منگ ژائولی برای اطلاع از این نتیجه به داخل اتاق هجوم بردند. متأسفانه، پس از بررسی دقیق، آنها دریافتند که لیو در وارد کردن جرم سوخت گرما هسته‌ای به برنامه اشتباه کرده است.با این حال، این خطا سرنخ مهمی را برای گروه در مورد اینکه چه جهتی را دنبال کند ارائه داد. همانطور که منگ ژائولی به یاد می آورد، "ما به اشتباه مواد هسته سبک را 20 برابر افزایش دادیم و تصویر فیزیکی یک بمب H-3 مگاتنی را مشاهده کردیم" و اضافه کرد که "اما به وضوح نشان داد که مهم ترین عامل برای تحقق انفجار بمب H افزایش چگالی مواد هسته سبک است." محقق Zhang Suochun نیز این لحظه را به یاد آورد: "پس از تجزیه و تحلیل در مورد دلیل کشف به اصطلاح "دنیای جدید"، مشخص شد که لیو، که مسئول تهیه داده های مدل محاسباتی بود، پارامترهای فیزیکی اشتباهی را پر کرده است که منجر به نتایج محاسباتی غیرواقعی شد. اما این اشتباه به محققان یادآور شد که یکی از مهم‌ترین عوامل در دستیابی به بمب هیدروژنی پربازده، افزایش چگالی مواد هسته‌ای سبک است و طراحی بمب‌های هیدروژنی باید مسیری با چگالی بالا را طی کند یو مین متعاقباً تمرکز خود را بر روی مسئله کلیدی افزایش چگالی مواد هسته ای سبک در طراحی بمب محدود کرد.برای دستیابی به درجه بالایی از تراکم، بهبود میزان مصرف انرژی مواد منفجره به تنهایی کافی نیست. یو مین معتقد بود که کلید استفاده از انرژی آزاد شده توسط بمب اتمی برای افزایش چگالی هیدروژن قبل از مصرف در واکنش همجوشی است. پیش از این، محققان امیدوار بودند که انفجار بمب اتمی شرایط دمای بالا و چگالی بالا را برای خود واکنشی همجوشی ایجاد کند. اما این اصل برای مدل کیک لایه تقویت شده، که در آن بسیاری از پدیده های فیزیکی با انفجار بمب اتمی، با اثرات مثبت و مخرب بر شرایط مطلوب فشار و دما، برانگیخته شد، قابل اجرا نبود. موفقیت غیر منتظره یو مین به نظر می رسید که چالش اصلی در حال حاضر در مورد چگونگی تشخیص مواد با خواص مناسب و پیکربندی هایی ست که می تواند عوامل فیزیکی را که نقش مثبتی در واکنش دارند ، گسترش دهد ، در عین حال ، مانع از آن عوامل فیزیکی دیگر که نقش مخرب دارند بشود. یو مین مجبور شد دوباره به تفکر عمیق بپردازد. " کای" به یاد می آورد: "در روز جمعه ، 29 اکتبر ، من و یو مین بعد از شام در یک مسیر نزدیک پیاده روی کردیم. وقتی در مورد چگونگی ایجاد شرایط برای احتراق کامل مواد هسته ای صحبت کردیم ، یو مین صریحا اشاره کرد که پیکربندی مدل تقویت شده برای فشرده سازی و احتراق مواد هسته ای مناسب نیست. او دیدگاه های خود را با جزئیات زیادی به من داد و من جذب تفکر تازه و استدلال های غیرقابل انکار او شدم. گفتم: "بايد همين الان انجامش بديم ، باشه ؟ یو مین گفت: "بیایید به دو مدل نگاه کنیم ؛ یکی ایده آل است ، و دیگری به واقعیت نزدیک تر است." یو مین پس از آن اشکال مختلف انرژی آزاد شده از انفجار بمب اتمی را تجزیه و تحلیل کرد و ویژگی ها و نسبت آنها را در کل انرژی مقایسه کرد. این کار به او کمک کرد تا یکی از اشکال انرژی مورد استفاده را روشن کند و یک ساختار پیچیده برای کاهش این از دست دادن انرژی و بهبود میزان مصرف آن پیشنهاد کند. او برآوردها را انجام داد ، از جمله اینکه چه مقدار انرژی برای فشرده سازی لیتیوم دوتریوم لازم است ، تا چه حد لیتیوم دوتریوم می تواند فشرده شود ، و چگونه می‌توان مشتعل کرد و واکنش سوزاننده و خودپایدار را حفظ کرد. ایده ی یو مین برای اولین بار این بود که آیا فشرده سازی انرژی بمب اتمی می تواند مواد همجوشی را به طور پایدار بسوزاند. برای رسیدن به این هدف ، آنها از دو مدل استفاده کردند که با آن بخشی از انرژی بمب اتمی را شبیه سازی کردند تا بلافاصله از طریق مکانیزمی در مدل اول، فوراً روی "ثانویه" اثر بگذارند و آن را به عنوان شرایط مرزی بیرونی مدل محاسبه دوم در نظر گرفتند. یو مین گفت: "بیایید به دو مدل نگاه کنیم ، یکی ایده آل است و دیگری به واقعیت نزدیک تر است.’” در غروب روز اول نوامبر، گروه شروع به اجرای برنامه محاسبه مدل جدید یو مین روی کامپیوتر J501 کرد.نتیجه دقیقا همان چیزی بود که یو مین انتظار داشت. در همون حال وهوای هیجانی، آنها به طور موقت یک مدل با نسبت مواد متفاوت اضافه کردند و نتیجه خوب بود. روز بعد، محاسبات مدل دیگری نیز نتایج عالی را به همراه داشت. نتایج شبیه سازی دو طرح از سه مدل نشان داد که آنها می توانند انرژی بمب اتمی را کنترل کنند ، طراحی یک بمب هیدروژنی یک مگاتن اکنون امکان پذیر است. در 5 نوامبر، یو مین در مورد نتایج محاسبات و مفهوم بمب هیدروژنی جدید به گروه توضیح داد. او انتقال انرژی بمب اتمی و پیکربندی اولیه (بمب شکافت) و ثانویه (مواد سبک هسته ای) را در بمب هیدروژنی نشان داد. فرضیه های جسورانه ی یو مین و دانش نظری محکم او همه را متقاعد کرد. گروه در شانگهای بر این باور بودند که یو مین سرانجام با دستیابی به موفقیتی در اصل ساخت بمب H- به اصطلاح«گاو را از بینی نگه داشته است». پس از جلسه توجیهی، رهبران گروه تصمیم گرفتند تیمی را بر اساس «اصل جدید بمب H» تشکیل دهند تا با یو مین برای بهبود بیشتر اصل جدید همکاری کنند. بقیه به بهینه سازی طراحی دستگاه تقویت شده بزرگتر به عنوان وظیفه محول شده خود ادامه می دهند - و برای تکمیل آن عجله می کنند. تیم "اصول جدید" بلافاصله شروع به جمع آوری برنامه های کار جدید اصل h-bomb کرد. در 14 نوامبر ، برنامه جدید آماده شد. برای آزمایش اینکه آیا پیکربندی ویژه مورد استفاده در اصل جدید بمب هیدروژنی مطابق با نظریه کافی است یا خیر، یو مین از تیم شبیه سازی مونت کارلو خواست تا یک برنامه شبیه سازی عددی اختصاص داده شده به این مشکل را توسعه دهند. این تیم برنامه کامپیوتری را در عرض یک هفته تکمیل کرد -(معمولا این کار یک تا دو ماه معمولاً طول می کشید). سه روز کامل محاسبات بعد، نتایج شبیه‌سازی عددی به یو مین یک طرح خاص از پیکربندی را نشان داد و تأیید کرد که استفاده از بمب اتمی برای راه‌اندازی بمب ثانویه امکان‌پذیر است. در همین حال، گروه "اصول جدید" به کار گسترده خود به سرپرستی یو مین ادامه داد و تعدادی از پدیده ها و قوانین فیزیکی مهم را کشف کرد. یو مین نتایج تحقیق را در یک طرح فیزیک کامل بمب هیدروژنی، از جمله اصل انتقال انرژی از ماده اولیه به ماده ثانویه و پیکربندی خلاصه کرد. دنگ جیاکسیان، مدیر بخش نظری آکادمی نهم، در اواخر نوامبر، با اطلاع از اخبار مربوط به موفقیت یو مین در اصل بمب هیدروژنی، بلافاصله به شانگهای پرواز کرد. دنگ و یو به طور مفصل در مورد اصل جدید بحث کردند و نتایج محاسبات را تجزیه و تحلیل کردند که دنگ را متقاعد کرد که آن را تأیید کند. در اوایل دسامبر، از یو مین خواسته شد که برای گزارش یافته های جدید خود به پکن بازگردد، در حالی که سایر اعضای تیم "اصل جدید" در شانگهای می مانند تا طرح جدید را عمیقا مطالعه کنند و محاسبات خود را بهبود بخشند. این گروه در شانگهای همچنین به کار طراحی بهینه سازی بمب هوایی هیدروژنی سه فاز ادامه داد. سرانجام، در اوایل ژانویه 1966، محققان با اصل بمب هیدروژنی جدیدی که برای نزدیک به 100 شبانه روز در شانگهای به شدت به دنبال آن بودند، به پکن بازگشتند. آزمایش بمب در 9و10 دسامبر 1965، آکادمی نهم جلسه برنامه دو ساله بعدی خود را برای سال های 1966-1967 در مورد تحقیق و تولید سلاح های هسته ای در پایگاه تحقیقاتی و ساخت سلاح هسته ای چینگهای (کارخانه 221) برگزار کرد.در این نشست، یو مین به طور مفصل طرح نظری اصل بمب هیدروژنی دو مرحله ای را که از بمب اتمی به عنوان عامل اصلی برای راه اندازی بمب ثانویه استفاده می کند، و همچنین مشکلات فنی و ساختاری کلیدی را که برای تحقق این طرح باید حل می شد، معرفی کرد. او همچنین الزامات اولیه، از جمله برای آزمایش های انفجار، پردازش و ساخت دستگاه، و آزمایش هسته ای و تجزیه و تحلیل پس از آزمایش را مطرح کرد. اکثر شرکت کنندگان با اصل جدید h-bomb پیشنهادی یو مین موافق بودند.. آنها بر این باور بودند که اکنون امکان دستیابی به یک بمب هیدروژنی کلاس یک مگاتن با حجم نسبتاً کوچک، وزن سبک و نسبت همجوشی بالا در اواخر سال 1967 تا اوایل سال 1968 وجود دارد. در این نشست، معاون وزیر لیو شیائو در مورد سیاست جدیدی برای دستیابی به موفقیت در مورد بمب هیدروژنی تصمیم و طرح جدید را به عنوان هدف اصلی در نظر گرفت.طرح جدید به عنوان اولین گزینه و مسیر اصلی برای توسعه کلاهک هسته ای موشکی خواهد بود. لیو همچنین تصمیم گرفت تحقیقات و آزمایش بمب سه فاز تقویت شده را به عنوان یک استراتژی پشتیبان تکمیل کند. بعداً، یو مین اظهار داشت که در نگاهی به گذشته، تصمیم سریع لیو مانع از به تاخیر افتادن برنامه توسعه توسط انقلاب بزرگ فرهنگی شد، انقلابی که تنها چند ماه بعد شکست و یک دهه به طول انجامید. اگر لیو شیائو دو بار فکر می کرد، شاید موفقیت بمب H هرگز محقق نمی شد. یک برنامه دو ساله جدید شامل آماده سازی برای سه آزمایش هسته ای بود که با هدف دستیابی به موفقیت در تأیید اصل H-bomb بود. اول، آنها آزمایش مدل کیک لایه 596L را در ژوئن 1966 ، همانطور که قبلاً برنامه ریزی شده بود انجام دادند، تا بررسی کنند که آیا محاسبات نظری عملکرد مواد گرما هسته ای بر اساس داده ها مطابق با مشاهدات است یا خیر. آزمایش دوم شامل منفجر کردن یک بمب هیدروژنی دو مرحله‌ای با بازده کاهش‌یافته در یک برج در اواخر سال 1966 برای تأیید اصل بمب هیدروژنی بود. سومین و آخرین آزمایش سپس با انفجار هوایی بمب اچ با توان کامل سه مگاتنی در پایان سال 1967 یا آغاز سال 1968 بود - آنها امیدوار بودند که این موفقیت نیم سال زودتر از آنچه در ابتدا برنامه ریزی شده بود به دست آید. علاوه بر این، این طرح شامل آزمایش پشتیبان یک بمب اتمی هوایی سه فاز تقویت شده یک مگاتنی در صورت شکست آزمایش نمونه کاهش بازده بود. این سه آزمایش اغلب به عنوان "سه گانه توسعه بمب H در چین" نامیده می شود آزمایش اول: بمب اتمی تقویت شده (596L) اولین آزمایش "سه گانه" بدون مشکل و حتی زودتر از موعد انجام شد. در 9 می 1966، بمب اتمی تقویت شده 596L از هواپیمای H-6a پرتاب شد. بر فراز سایت آزمایش Lop Nor، یک دریاچه نمک سابق واقع در شمال غربی چین که اکنون خشک است، منفجر شد. بازده بمب آزمایشی 220 کیلوتن تخمین زده شد و آزمایش کد عملیات 21-72 بود. قوطی بزرگ حاوی دستگاه 629 در 26 دسامبر 1966 به برج 102 متری منتقل شد. آزمایش دوم: بمب هیدروژنی کم بازده ( 629) با این حال، آزمایش دوم در این سری، چالش برانگیزتر بود. برای انجام آزمایش اصلی بمب H تا اواخر سال 1966، آکادمی نهم ابتدا باید به مسائل کلیدی در تئوری، آزمایش، طراحی، پردازش و ساخت بپردازد.بلافاصله پس از انتشار برنامه دو ساله، در ژانویه 1966، بخش آزمایشی مجموعه ای از آزمایشات انفجار را برای نهایی کردن پارامترهای فیزیکی "اولیه" آغاز کرد. اصل اساسی بمب هیدروژنی پیشنهاد شده توسط یو مین این بود که انرژی قابل کنترل تولید شده توسط بمب اتمی را از طریق یک ساختار کاملاً تعریف شده به نام "سیستم انتقال انرژی" به ثانویه منتقل کند. بنابراین، مهم ترین چالش، طراحی اولیه بود تا در هنگام وارد کردن سیستم انتقال انرژی به دستگاه، به طور تصادفی منفجر نشود. طراحی همچنین باید تضمین می کرد که این سیستم در طول فرآیند انتقال انرژی پس از انفجار بدون آسیب باقی می ماند. سه مشکل فنی تقریباً غیرقابل حل و در عین حال نامشخص در منابع موجود، ابتدا در طرح ساختار "ماشه" پیشنهاد شده توسط بخش نظری برای شبیه سازی آزمایش انفجار شناسایی شده بود، که یو مین و محققانش زمان و تلاش قابل توجهی را برای یافتن راه حل صرف کردند. این برج برای آزمایش دستگاه 629 در سایت آزمایش Lop Nur در شمال غربی چین ساخته شد، که توسط یک ماهواره شناسایی ایالات متحده در 8 دسامبر 1966 عکسبرداری شد. این آزمایش در 28 دسامبر 1966 انجام شد. پس از بیش از سه ماه تلاش بی وقفه، صدها شبیه سازی آزمایش انفجار، و تحقیقات و تحلیل های مکرر، پیکربندی ساختاری سیستم "ماشه" سرانجام حل شد. در 7 آوریل، بخش تئوری مدل نظری اصلی را بر اساس نتایج شبیه‌سازی‌ها اصلاح کرد. مدل طراحی نظری دستگاه آزمایش اصلی بمب هیدروژنی با نام رمز 629 متولد شد.با وجود پیشرفت در محاسبات تئوری و آزمایش‌های شبیه‌سازی انفجار، کار طراحی دستگاه 629 - مرحله دوم «سه‌گانه» - از برنامه عقب ماند زیرا «انقلاب بزرگ فرهنگی» پس از 16 می 1966 به سرعت در سراسر کشور گسترش یافت. تا نوامبر 1966 که هر دو طرح آزمایشی نهایی و آزمایشی نهایی مشخص شدند. بر خلاف طراحی اولیه بمب H-بمب ایالات متحده، نمونه چینی دارای دو توپ بود، یکی برای اولیه (یا "ماشه") و دیگری برای "محرک" ثانویه { در مورد اینکه چرا چینی ها این اسم رمز را انتخاب کردند، تفاسیر مختلفی وجود دارد. برخلاف بمب اتمی «596»، آزمایش اصلی بمب هیدروژنی هیچ بیانیه رسمی در مورد نام رمز آن 629 نداشت. یکی از نظامیان سابق گزارش داد که این آزمایش مربوط به «639» بود، ماه و سالی که "مارشال نی" در سپتامبر 1963 به مؤسسه نهم دستور داد تا بر روی بمب H-بمب کار کند. سازندگان اعلام کردند که "639" برای بمب H-بازده کامل آزمایش شده در سال 1967 بود، و طبق گزارش ها، دستگاه آزمایش اصلی آن با نام رمز "629" بود زیرا برای آزمایش بازده کاهش یافته بود، بنابراین یک کد "کاهش یافته" به آن داده شد. با این حال، نظامی دیگری که در شبیه‌سازی عددی هر دو طرح بمب‌های H-629 و 639 شرکت داشت، ذکر کرد که نام رمز 629 مربوط به آن تاریخ نیست، بلکه به پیکربندی دستگاه مربوط می‌شود. } بمب اصلی639 نمونه اولیه 629 شبیه اولین بمب اتمی 596 بود که در سال 1964 آزمایش شد، که دارای هسته اورانیوم 235 جامد با منبع نوترونی اورانیوم دوترید و بدون مواد گرما هسته ای بود.بازده دستگاه 596 حدود 20 کیلوتن تعیین شده بود.در حالی که بازده طراحی دستگاه 629 حدود 100 کیلوتن بود. این بازده کلی محدود، نیازمند این بود که ثانویه میزبان مواد گرما هسته‌ای کمتری باشد و از فلز سرب برای جایگزینی اورانیوم طبیعی استفاده کند. پیکربندی دستگاه بمب H بسیار پیچیده تر از اولین دستگاه بمب اتمی بود. برخی از قطعات اشکال غیرمعمولی داشتند که طراحی و ساخت مهندسی را دشوار می‌کرد و با تأخیر ایجاد شده توسط طرح تئوری طراحی پیچیده‌تر می‌شد. در 18 دسامبر 1966، با تلاش‌های بی‌وقفه، صنایع دفاع تولید یک دستگاه 629-1 را که برای آزمایش «داغ» آماده بود، تکمیل کردند. دستگاه بمب هیدروژنی دو مرحله ای کاهش یافته که به نام 629 شناخته می شود، قرار بود در بالای برج پشتیبان اولین آزمایش بمب اتمی 596 منفجر شود تا اندازه گیری دقیق تری از بازده بمب H و کاهش هزینه کلی به دست آید. علاوه بر این، برای به حداقل رساندن آلودگی از چنین موقعیت انفجار کم، بازده دستگاه 629 باید کاهش می یافت این نگرانی وجود داشت که انفجار در ارتفاع پایین منجر به آلودگی گسترده و تشعشعات زمینی شود. برای رفع این مشکل، رهبران سایت آزمایش هسته‌ای پیشنهاد کردند که زمین اطراف برج را با دایره‌ای به شعاع 50 متر با لایه‌ای از سنگ‌های خرد شده به ضخامت 20 سانتی‌متر که با یک لایه بتنی به ضخامت 10 سانتی‌متر پوشانده شده است، محکم کنند.علاوه بر این، آنها پیشنهاد کردند که یک حلقه اضافی تا شعاع 230 متر با لایه ای از سنگ های خرد شده به ضخامت 10 سانتی متر هموار شود. با این اقدامات، آنها امیدوار بودند که تابش تشعشعات را حدود دو سوم کاهش دهند محل برج دوم مورد استفاده برای آزمایش 1966 دستگاه 629 از اصل بمب H .سایه های دایره های شعاع 50 متری و 230 متری همچنان قابل مشاهده است. در 28 دسامبر 1966، بمب هیدروژنی 629-1 تحت نظارت مارشال نی رونگژن،با موفقیت منفجر شد. کد عملیات 21-42 بود.بازده انفجار 122 کیلوتن اندازه گیری شد.که بزرگتر از مقدار نظری محاسبه شده بود.وزن دستگاه 629 ممکن است تقریباً 1500 کیلوگرم باید بوده باشد به گفته شاهدان، دستگاه 629 در یک مخزن عایق بزرگ قرار داده شد و وزن کل آن (شامل دستگاه 629، مخزن، و براکت نگهدارنده دستگاه) کمی بیش از دو تن بود علاوه بر این، مخزن بلندتر (تقریباً 1.3 برابر بیشتر) از مخزن 596 با همان قطر بود. گزارش شده است که وزن کل (شامل دستگاه 596، مخزن و براکت) حدود 1500 کیلوگرم بوده و خود دستگاه 596 بیش از 900 کیلوگرم وزن داشت این نشان می دهد که وزن کل مخزن و براکت برای دستگاه 596 ممکن است بیش از 500 کیلوگرم بوده باشد. با توجه به اینکه وزن مخزن دستگاه 629 حتی از وزن دستگاه 596 نیز سنگین تر است، وزن دستگاه 629 ممکن است حدود 1500 کیلوگرم بوده باشد ابر دود قارچی شکل که توسط آزمایش اصلی بمب هیدروژنی چین (دستگاه 629) در 28 دسامبر 1966 تشکیل شد. آزمایش سوم: بمب هیدروژنی تمام بازده (دستگاه 639) در 30 تا 31 دسامبر 1966، به دنبال آزمایش موفقیت آمیز اصل بمب هیدروژنی، مارشال نی جلسه ای را در سایت آزمایش Lop Nor برگزار کرد تا در مورد ماموریت انجام آخرین مرحله از "سه گانه" بحث کند: آزمایش انفجار هوایی بمب هیدروژنی کامل (با نام کد 639). رهبران برنامه تصمیم گرفتند که دستگاه 639 همان اصل و پیکربندی دستگاه 629 کم بازده آزمایش شده را داشته باشد و از قسمت های باقیمانده که قبلاً برای بمب هوایی تقویت شده سه فاز (به اصطلاح دستگاه "پشتیبان" 658) ساخته شده بود، از جمله پوسته بدنه آن استفاده کند. برنامه 658 گزینه دست دومی برای اکتشاف اصل بمب H بود. اما اکنون، با موفقیت در مسیر اول، این گزینه پشتیبان می تواند از بین برود. بمب دستگاه 639 یک بمب هیدروژنی با بازده کامل و کلاس یک مگاتن خواهد بود. این آزمایش قرار بود در 1 اکتبر 1967 انجام شود. مارشال نی رونگژن (سمت چپ)، ژانگ ژنهوان (مرکز) و کیان ژوزون (راست) در حال ورود به جلسه ای برای بحث در مورد دستگاه آزمایش انفجاری بمب هیدروژنی کامل 639 در سایت آزمایش هسته ای Lop Nor در 30 دسامبر 1966. با این حال، در ژانویه 1967، پنگ هوانو، معاون وقت آکادمی نهم، حدس زد که فرانسوی ها اولین آزمایش بمب H-بمب خود را در سال 1967، قبل از برنامه اولیه آن در سال 1968 انجام خواهند داد.این خبر باعث شد که نظامیان تاریخ آزمایش را از 1 اکتبر تا 1 ژوئیه پیش بیاندازند تا انفجار بمب H- آنها قبل از انفجار فرانسوی ها اتفاق بیفتد. از این لحظه به بعد، «پیشتر بودن از فرانسه» به شعاری تبدیل شده بود که در میان طوفان فزاینده انقلاب فرهنگی، همگان را به طراحی بمب H-bomb اختصاص داد. هدف شکست دادن فرانسه، ناهماهنگی را که در بخش نظری آکادمی نهم شروع شده بود، کاهش داد، و همه اکنون روی ساخت و آزمایش بمب H در اسرع وقت متمرکز شده بودند. طراحی تئوری دستگاه 639 نسبتاً ساده بود، زیرا عمدتاً مبتنی بر دستگاه کم بازده 629 بود. دستگاه اولیه از همان طراحی دستگاه 629 استفاده می کرد، در حالی که دستگاه ثانویه فقط به چند اصلاح نیاز داشت، مانند افزودن مواد لیتیوم دوترید بیشتر برای داشتن عملکرد کامل و جایگزینی فلز سرب طبیعی. بازده طراحی از یک و نیم تا سه مگاتن متغیر بود.تا ماه فوریه، طراحان سلاح، طراحی اولیه بمب هیدروژنی 639 را تکمیل کرده بودند و تا ماه مه، طراحی نهایی و آماده ساخت شد. در 5 ژوئن، پردازش و ساخت اولین دستگاه 639 به پایان رسید.به دنبال این برنامه دو ساله، کارخانه 221 در استان چینگهای در مجموع 8 بمب آزمایشی آماده کرد: چهار بمب وزنه برای آموزش هواگیری نیروی هوایی، دو بمب تله متری برای تمرین جامع در سایت آزمایش هسته ای، و دو بمب هیدروژنی که یکی از آنها به عنوان پشتیبان در انبار کارخانه 221 باقی مانده بود. در 8 ژوئن، اجزا و قطعات کلیدی دستگاه 639 از چینگهای به فرودگاه مالان در نزدیکی محل آزمایش ارسال شد، جایی که قرار بود مونتاژ شوند. در 17 ژوئن 1967، چین اولین آزمایش انفجار هوایی بمب هیدروژنی خود (دستگاه 639) را با موفقیت انجام داد که با کد عملیاتی 21-73 بود. این بمب از یک بمب افکن Hong-6A بر فراز مرکز انفجار هوایی سایت آزمایش Lop Nor (پایه 21) پرتاب شد. فرود بمب توسط یک چتر نجات کند شده بود. بر اساس تجزیه و تحلیل پس از آزمایش اندازه گیری های مختلف، از جمله تجزیه و تحلیل رادیوشیمیایی نمونه های هوا، قدرت انفجار بمب هیدروژنی 639 3.3 مگاتن برآورد شد. ارتفاع انفجار اندازه گیری شده 2930 متر بود و زمین صفر انفجار در فاصله 64.8 متری از مرکز انفجار هوا بود که مطابق با نقطه هدف روی زمین بود. ویدئو تست هوایی بمب هیدروژنی چین: https://thebulletin.org/wp-content/uploads/2024/04/device-639-detonation.mp4 چین با پرتاب موفقیت‌آمیز بمب هیدروژنی در ژوئن 1967، سه‌گانه ساخت بمب H- خود را تکمیل کرد، قبل از آن آزمایش بمب اتمی تقویت‌شده در می 1966 و آزمایش اصلی بمب H در دسامبر 1966 انجام شده بود. با موفقیت بمب آزمایشی 639، چین در کمتر از سه سال پس از اولین بمب اتمی بدون کمک خارجی تست بمب هیدروژنی خود را به ثبت رساند. منابع:https://www.belfercenter.org/ https://thebulletin.org/#navbar-brand https://www.caixinglobal.com/