alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,152
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    136

تمامی ارسال های alala

  1. امروز جنگنده های صهیونیست پرواز گسترده ای بر فراز لبنان داشتند و حداقل یکی از 5 فروند Eitam CAEW و Shavit SEMA اش مدام مشرف به سواحل لبنان و سوریه داره گشت زنی میکنه و خب پدافند سوریه باید برای امشب و شبهای بعد اماده باشه. چون سخنان سید هم حسابی نتانیاهو را عصبانی کرده و معمولا در این مواقع برای پخش توجه! افکار عمومی داخلیش از سخنان و نکات سید سعی میکنه یک حرکت قلدرمآبانه ای بکنه. البته این جی صد هم هست که صهیونیستها گویا دارندش نیستند، احتمالا برای نیروی دریایی و یا هوایی ایالات متحده است برای همکاری.
  2. بله، اگر قصد اولیه اردوغان را که جناب حیدری گفتند کنار بزاریم (سوال من هم بر این مبنا بود که اردوغان خودش هم میدونه فی المثل دیگه شاید امکان الحاق و یا لااقل تاسیس یک اقلیم تحت فرمان (مثلا ادلب و بخشی از لاذقیه) وجود نداره اصرارش برای چه هست؟!) در مورد امنیت انرژی و حتی مسیر ترانزیت و دسترسی از شرق به دریای مدیترانه میتونه برای ترکیه حیاتی باشه. الان تقریبا ایران و مسیر همیشه متصورش مبنی بر ارتباط شرق با دریای مدیترانه وابسته به ترکها و مرزی چون بازرگان هست و ترکها هم دیدیم در مقاطع مختلف از این وابستگی بعضا سوء استفاده کرده و با تعلل و عوارض و ... همیشه مشکلاتی را ایجاد کردند. برای همین ناامن نگه داشتن و فرسایش تدریجی سوریه میتونه همچنان به نفعش باشه، کردها هم جناب حیدری اشاره کردند در حال حاضر فکر کنم برای فروش نفت وابسته به ترکها هستند چون امریکا از طرفی اجازه فروش نفت به دولت مرکزی که بهش به شدت نیاز هم داره را نمیده و از طرفی راه دیگه ای برای ارسال نفتشون ندارند. مثل وابستگی اقلیم عراق به خط لوله عبوری از خاک ترکها. هرچند منافع اقتصادی در خلال جنگ بسیار نصیبشون شد (در اوایل که به نظر از عربستان و امارات کمک مالی هم میگرفتند و در حال حاضر همچنان قطر هم اسپانسرینگ میکنه و ترکها به این بهانه درامد پایدار! دارند) و حالا هم شاید خطوط گاز و نفت و ترانزیت را در نظر دارند ولی به هر حال شاید گمان میکنند مشکل امنیتی کردها را با گروهک های تحت فرمان و وابستگی اقتصادی (به خاطر بسته بودن مناطق کردها) میتونند خنثی کنند. نباید فراموش کرد موقعیت سرزمینی ترکها موقعیت ویژه ای است و امکانات زیادی در اختیارشون میزاره. خصوصا مسیر ترانزیت، خطوط لوله، هوایی و اقتصادی. همین حالا هم انتقال نفت آذربایجان، عراق، بعدتر شاید گاز ترکمنستان و و چشم داشت به گاز ایران به قول جناب @HRA براشون فرصت ایده الی به شمار میره.
  3. این وسط فقط لجبازی و حماقت اردوغان مشخص نیست به چه دلیل هست. نهایت سوریه مدنظرش چی هست؟ جز اینکه یک همسایه ویران که بخش مهمی از صادرات و مرزها و راه های زمینی و هوایی باهاش را از دست داد؟ جز اینکه در یک منطقه تقریبا بی خطر یک اقلیم ده ها برابر مجهزتر اون هم صرفا در مرزهای جنوبی خودش ایجاد کرد؟ جز اینکه خطرات امنیتی متعدد و چندبعدی در یکی از آرام ترین مرزهای مشرف به کشور خودش ایجاد کرد؟ جز اینکه پذیرای انبوه مهاجران شد که در کنار مزایا ولی تهدیدات فراوانی هم به همراه دارند؟ نهایتا یک گروهک مزدور چون ارتش آزاد و گروهک های ترکمانی و چچنی برای خودش ایجاد کرد ولی برای استفاده در کجا؟ در همان اقلیم کردی که خودش باعث ایجادش شده؟ و اینکه اصرارش به ادامه این نبرد بی حاصل در این مقطع به چه منظور هست؟ هنوز میخواد در مسجد حلب نماز بخونه؟ آیا سوریه از ابتدا هم براش خطر و رقیبی محسوب میشد که مثل صهیونیستها هدف ویرانی تدریجی و فرسایش همیشگیش را دنبال میکنه؟ قصد امتیازگیری داره در حالیکه عربستان و امارات و آمریکای حالا زاویه دار با خودش را به چند قدمی مرزهاش با ده ها پایگاه نظامی کشیده؟ چیزی که در نگاه اول (همونطور که حلقه نزدیکانش با این ادعا کم کم از اطرافش پراکنده شدند) دیده میشه تنها و تنها استبداد و خوی متکبری هست که در این سالها دیدیم قدرت بر سر افراد میاره.
  4. این مطلب را فارغ از بحث هسته ای و شرایط فعلی اشاره کردم. اتفاقا شاید عجله ناگهانیشون و اینکه یکهو به فکر راکتور اراک افتادند به این خاطر هست که قبل از اینکه اوضاع پیچیده بشه (مثلا با اطلاع از اینکه به تعهداتشون عمل نمیتونند بکنند و ایران در نهایت از برجام خارج میشه) سعی دارند راکتور اراک را بلایی سرش بیارند (تغییرات کامل) که اگر ایران از برجام خارج شد و رفت سراغ روال سابق (با اطلاع از اینکه ایران اجزایی از کالدرون را حفظ کرده) که دیگه نشه با فرمت سابق احیاش کرد. یعنی طوری مجموعه را به اسم نوسازی تغییرات بدند که برای بازگشت به گذشته حتی با وجود قلب پشتیبان نشه کاری کرد. این موضوع را همون چند روز پیش که ناگهان چینی ها و اروپا خودشون را مشتاق و مصر به کار روی راکتور نشون دادند می خواستم اشاره کنم که فراموش شد. (روزی که یک جلسه گذاشته شده بود برای بررسی تعهدات اقتصادی غرب عمدتا و خروجیش بخش مهمیش در مورد اراک بود) ================ یک موضوع دیگه البته به عنوان مطلبی فرعی موضوع کره شمالی و به نظر من هوشمندیشون هست. و البته تاکید روی این نکته بدیهی که چطور افراد میتونند دو کیس تا این همه متفاوت را با هم بسنجند و مقایسه کنند. (ایران و کره شمالی) به نظرم کره شمالی به خوبی و درستی داره از امیال ترامپ استفاده میکنه، تحریمهای اجماع شده علیه کره شمالی داشت شدت بیشتری میگرفت؛ کره موشک مدنظر و کلاهک مورد نظر را تست کرده بود و آماده افزایش تعداد بود. در این شرایط و با این مختصات از خودنمایی و خودستایی ترامپ (من مرد اولین ها هستم) به خوبی استفاده کرد. وارد یک بازی مذاکره شد (با اینکه ترامپ ادعا میکنه من عجله ندارم و این کره است که تحت تحریم هست) و با کش دادن این ماجرا احتمالا در حال تثبیت ساخت کلاهک ها و موشکهای بیشتر تا یک عدد مشخص هست در شرایطی آرام، هرچند با تحریمهای سخت ولی با دورنمای متوقف شده و رفع نیازهای ضروری تا حد امکان (با توجه به شرایط حکومتی بسته کشورش) تا به وقت مشخصش. حالا وقتی بدون توجه به هزاران فاکتور دخیل شرایط ایران با کره شمالی مقایسه میشه مشخص میشه چقدر ساده انگاری رخ میده. در یک صورت برای ایران در حال حاضر مذاکره میتونست سودمند باشه. دقیقا مانند کره شمالی در مقطعی که جنگ بیخ گوش حس میشد در حالیکه ایران کلاهک هسته ایش را تست کرده بود و موشک قاره پیماش را هم همینطور و هر لحظه امکان داشت تاسیسات ساخت و تولیدش مورد حمله قرار بگیره. در اونصورت قطعا امثال منتقدین سرسخت مذاکرات نیز راضی به مذاکرات فوری، هر جایی که ترامپ میخواد و هرچه قدر که طولانی؛ میبودند. میشد احتمالا با ترامپ یکی دو سالی مذاکره کرد و عکس گرفت و بعد اگر توافق نمیکردیم (اون با درخواست نابودی کل برنامه اتمی و موشکی و جمع آوریش، ما با قبول رفع کامل تحریمها در ازای نابودی کلاهک های هسته ای تنها و ادامه غنی سازی صلح آمیز و صنعت موشکی ) چیزی که ما از دست دادیم(!) جای خالی صدکلاهکی بوده که حالا پر شده! و چیزی که ترامپ به دست اورده دو سال سخت در اقتصاد ایران و فشار و احتمالا انقباض شدید اقتصادی و ناملایمات اجتماعی بوده. و در این جا نقطه سر خط و مذاکرات جدید دیگه با روال سابق قابل انجام نبود. حالا ما به پشتوانه صد کلاهک وارد هر مذاکره ای میشدیم. * خب این یک تحلیل ساده سازی شده است. صدها فاکتور دیگه میتونه دخیل باشه. صورت کلی مسئله و چرایی اینکه کره شمالی باید مذاکره کنه و ما نه مدنظر بود.
  5. حالا یک نکته که نظر و تفسیر شخصی است. اخیرا در مورد راکتور اراک چینی ها که در گذشته کارشکنی میکردند و اروپایی ها؛ خیلی مصر و امیدوار کننده اشاره میکنند که هیچ مشکلی نیست و اراک را پیش میبریم و اصولا گویا جدا از سایر مسائل در بحث مدرن سازیش(تغییر نسبت به گذشته) اتفاق نظر و اراده کامل وجود داره. نکته اینجاست قبلا اینطور نبود، به نظر شخصی اشاره جناب صالحی و احتمالا اطلاع غرب از اینکه ایران لوله های پشتیبان برای بازگشت راکتور به مدل قبلی را حفظ کرده میتونه در این اراده ناگهانی تاثیر گذار بوده باشه. حالا این میتونه درس آموز باشه که در مواجهه با کشورهایی که مترصد خرد کردن استخوان هات هستند! همیشه داشتن یک پیش بینی، برنامه پشتیبان، پلن بی و آتو چقدر موثر هست و خواهد بود.
  6. (اگر منظور از ما نه کاربران انجمن که مقاومت باشه) به نظرم شواهد نشون میده اتفاقا این طور نیست. یعنی بعد از حادثه تیفور و برخی اطلاعات در مورد اون واحد سامانه پدافندی انتقال داده شده به سوریه و یک عملیات (برخی عنوان میکنند فریب) و کشاندن اف-16 ها به حریم هوایی سوریه و گرفتن تلفات از نیروی هوایی این رژیم پس از سالها یکه تازی (نه با پدافند مدرن شده اس-200 که به نظر با یک تاکتیک برنامه ریزی شده) وقتی این رژیم به طور گسترده سیستم های راداری و پدافندی ثابت را هدف قرار داد، ما از تمرکز بر پدافند سوری ها (به طور خاص) دست کشیدیم و چیزی که الان هم میبینیم مقابله عادی سامانه های کوتاه برد در اجرای وظیفه ذاتی و دفاع نقطه ای است که البته چندان هم شاید کارآمد نباشه. در عوض ادعاهای دشمن و نوع اهداف انتخابی نشون میده از اونجا که بنا به موقعیت جغرافیایی خاص سوریه، عقب افتادگی های بسیار در حوزه راداری و پدافندی، آسیب جنگ داخلی در حوزه اطلاعات و پدافند، حملات مستمر دشمن و همچنین فضای امن همسایگان برای دشمن و حضور آمریکا امکان تمرکز تدریجی و برنامه ریزی شده روی پدافند سوریه برای بازدارندگی وجود نداره، این حوزه سرمایه گذاری روش کاهش پیدا کرده و مقاومت به سراغ تنها گزینه بازدارندگی در دسترس (فعلی) موشک رفته. ( حالا هم از منظر من مخاطب و هم احتمالا مقاومت ) اگر در بحث تولید و ذخیره موشکی در سوریه، بتونیم در یک موقعیت پدافند غیر عامل (زیر زمین، نزدیکی هر چه بیشتر به پایگاه های روسی(هر چند این رژیم احساس خطر از هر جانبی کنه حتی اگر مقر نخست وزیری خودش هم باشه اون را هم میزنه و پس گزینه مطمئنی نیست)) این امکان را پیش ببریم و به ذخایر قابل قبولی (پراکنده قطعا مثل لبنان یا غزه حتی ) برسیم کم کم در یکی از این موقعیت های حملات گاه و بیگاه که قدرت این ذخایر را رونمایی کنیم (مثل غزه مثلا، البته با بهره وری بیشتر چون در غزه خطر حملات انتقامی به زیرساختها و مراکز حکمتی ای که وجود خارجی ندارند نیست ولی در سوریه هست و بنابراین باید ذخایر موشکی هم در کمیت و هم کیفیت(نقطه زن) قابل توجه باشند) اونوقت این تعادل در سوریه بوجود خواهد امد و بازدارندگی ایجاد میشه. تمام سعی صهیونیستها بر این هست که این اتفاق (در دسترس بر خلاف اتفاق ایجاد بازدارندگی کامل پدافند که هم در حوزه مالی و هم لجستیکی و هم نظامی و تکنولوژیکی که غیرقابل دسترس هست) رخ نده و تمام این زدوخوردها و جیغهای بنفششون و التماس به روسها و امریکا هم برای اخراج ایران از سوریه هم برای همین هست. تصور کنید این جبهه و بازدارندگی و ذخایر در سوریه رخ بده. سومین پتک و عامل پرقدرت بر سر این رژیم درست بیخ گوشش. (نبرد نابرابر ما با امریکا (در فاصله بعید تا خاک اصلیش و اون بیخ گوش ما) تنها با روشهای خلاقانه و رفتن بیخ گوش سوگولیش و با ابزارهای در دسترس و ساده برای ما تضمین کننده تعادل هست)
  7. در مورد حملات دیشب صهیونیستها چند نکته: اولا در مورد روسها که مشخصا در اتاقهای راداری و سامانه ای نشستند و دارند با خیالی آسوده مشاهده میکنند انواع تاکتیکها، پرنده ها، جنگ افزارها و سیستم های جنگ الکترونیک روز را در یک میدان نبرد واقعی و در برابر برخی سامانه های قدیمی و جدیدشون و احتمالا تجربیاتی کسب میکنند که شاید هیچ وقتی دیگه براشون قابل دستیابی نبود به این اسودگی و در امنیت کامل. و نکته اینجاست ایران (البته در شرایطی کاملا معکوس با روسها و زیر خطر هدف قرارگرفتن لحظه ای در نبود یک چتر پدافندی) آیا حداقل ابزارهایی برای ثبت این تجربیات در سوریه در اختیار گرفته یا خیر؟ به هر حال اطلاعات بسیار ارزشمندی میتونه به دست بده از تجهیزات و تاکتیکهای نوینی که یکی از اصلی ترین دشمنان ما در یک محیط واقعی جنگی به کار میبره. دوما در این حمله مثل برخی حملات گذشته یک پکیج از اهداف مورد حمله قرار میگیره، مثل همیشه تعداد موشکها محدود عنوان میشه (12 تا مثلا) ولی حداقل چند برخورد را داریم. حالا یا بنا به عدم کارایی پدافند بردکوتاه در پیش گیری قطعی از حملات، یا استفاده از تاکتیکها و جمرها و دیکوی ها و جنگ الکترونیک و فریب دشمن و تعدد اهداف که باعث میشه پدافند کم تعداد سوریها نتونه حملات را کامل دفع کنه(لااقل موثر) در این مورد باید در نحوه و نوع به کارگیری سامانه های بردکوتاه فکر بیشتری بشه اگر قرار به تولید هست و شاید حتی با کمیت زیاد هم حتما در ارتباط با سایر سامانه ها، جمرها، تاکتیکها و ... بهش فکر بشه چون میبینیم تنها داشتنش کمکی به فدع حملات نمیکنه. سوما عنوان شده بود حملات از فراز لبنان بوده ولی موشک اس-200 در قبرس شمالی در فاصله ای در حدود 200 تا 350 کیلومتری (بسته به موقعیت لانچر) چه میکرده؟ از طرفی به نظر هدف قرار گرفته تا اینکه سقوط کرده باشه؟ قبرس شمالی هم که احتمالا ساقطش نکرده چون تنها خبر سقوط جسم را اشاره کرده و نه فعال شدن پدافند احتمالی در منطقه. سوال اینجاست آیا مثل همیشه رژیم صهیونیستی از حریم هوایی سایر کشورها، از موقعیت پرنده های مسافربری پرتعداد در اون ناحیه و ... برای حملاتش استفاده میکنه و همین موجب این میشه که پدافند لااقل در بخشی از کارکرد خودش دچار مشکل بشه؟ اگر اینطور هست حملات این رژیم (در هر عملیات) با تعداد پرنده زیادی در چند بعد پی ریزی میشه و اصولا به خاطر موقعیت سوریه و فضای پیرامونی تقریبا 270 درجه ای آزاد (به خاطر ضعف مطلق همسایگان(لبنان، عراق، قبرس(همکار شاید حتی) در عدم توانایی دفاع از آسمان کشورهاشون) یک حمله سه بعدی! پدافند ضعیف سوریها را (در همین شکل ناقص و کم تعداد و قدیمی ) کاملا مستاصل میکنه. و فراموش نکنیم در وضعیت فعلی آسمان عراق، افغانستان، جنوب خلیج فارس و حتی شاید آذربایجان در یک جنگ احتمالی چنین موقعیتی را میتونند داشته باشند و فرودگاه های دبی و قطر و کویت نقش پوششی هواپیماهای پرتعداد مسافری. مثل همیشه شرایط دفاعی بسیار سخت میتونه باشه و باز پیشنهاد در این بخش ضمن تقویت و پوشش حفره ها گسترش هر چه بیشتر امکانات تهاجمی است که اصل اصلی برای یک دافع پیشگیرانه محسوب میشن. پ ن: پایگاه ایمیج ست تصاویری گذاشته از مصیاف که دو رادار و 4 لانچر ارکتد اس-300 را نشون میده. فارغ از کیفیت حضور اس-300 در سوریه و نقشش به نظر این واحدهای مجزا با توجه به تسلیحات دورایستای دشمن چندان شانسی برای مقابله با این نوع از حملات را ندارند و شاید تنها به قصد جلوگیری از حملاتی سنگین با نفوذ به عمق برای اهدافی خاص تدارک دیده شدند، هرچند چینش لانچرها و رادارها هم که کاملا در برابر چنین دشمن مجهزی بی دفاع به نظر میرسند شاید نشان دهنده این هست که فعلا قصدی برای درگیری نداره این سامانه. پ ن2: این اهداف هم میتونه قابل تحلیل باشه: رژیم صهیونیستی بامداد امروز بار دیگر اهدافی در مناطق مختلف سوریه از جمله در حومه حمص، مرکز پژوهش‌های علمی در منطقه «جمرایا» در غرب دمشق و منطقه‌ای از گمرکات سوریه در منطقه شنشار در نزدیکی مرز لبنان را هدف قرار داد، هرچند این حملات بطور عمده از سوی پدافند هوایی سوریه شناسایی و دفع شد. نگرانی از محموله های ارسالی به لبنان حتی از طریق رسمی، و همچنان بحث تولید موشک. (اصولا قطعا با این همه حملات به مراکز تحقیقاتی-نظامی سوریه خصوصا در جمرایا و مصیاف و ... باز اصرار به مثلا تولید مشوک در این مراکز قطعا عقلانی نیست و تا به حال قطعا مراکز ایمن باید ایجاد شده باشه ولی اصرار این رژیم برای هدف قرار دادن چند باره یک مرکز چی هست معلوم نیست! اسم پرکششش در رسانه ها؟
  8. همین امر میتونه دلیلی باشه که موساد چطور به این راحتی این عملیات را پی ریزی کرده. همه به حسن نیت شهید طهرانی مقدم و روحیه فوق العادشون که اتفاقا موجب پیشرفت در زمان کوتاهی شده (خصوصا در بحث انگیزه و اشتهای سیری ناپذیر برای هر چه بیشتر توانمند سازی صنعت موشکی ایران به طور خاص) حالا دیگه آشنا هستیم. در این مقطع هم احتمالا هم برای مقابله با مشکلات و هم نیازهای ضروری کشور شاید طبق گفته های جناب منطقی بنا به ضرورت برخی فرآیندها را حذف کردند ولی خب ما باید توجه داشته باشیم که مثل ترور شهید صیاد شیرازی دشمن ما از قسی ترین و قوی ترین و اتفاقا در این بحث خاص(صهیونیستها) به شدت کینه جو هستند (پدر صنعت موشک هایی که از 2006 و قبل و بعدتر مدام به فرق سرشون میخوره را به همین راحتی رها نمیکنند و اصولا هرکسی ضربه ای به اهداف پلیدشون بزنه را فراموش نمیکنند) و از این فرصت بهره کافی را میبره: چه در نفوذ کردن افرادی در مجموعه ای که برای افزایش نیروی کار به منظور شدت بخشی به کار مهم هست و شاید مثل شهید صیاد برخی پروتکل های امنیتی را هم با همون روحیه جهادی و مردمی ازشون عبور میکنه (محبت و نزدیکی به افراد ) چه در تهیه تجهیزات ( که قطعا در تمام تجهیزات با کاربرد دوگانه ای که ما از بازار سیاه میخریم با توجه به تجربیا روشن گذشته خرابکاری هم میشه هدفمند) و زمان لازم برای راستی آزمایی قطعه از این نوع توطئه ها صرف نمیشه. و البته فراموش نکنیم از یکی از مهمترین عوامل، حفره امنیتی که اتفاقات به شدت زیان آور 88 رقم زد برای کشور و شاید حتی باعث گسست در برخی نهادها هم شده باشه از بس که تاثیر گذار بود در قطبی کردن جامعه و بدترین حوادث امنیتی هم در این بازه زمانی رخ داد. چه ترور دانشمندان و چه این حادثه و شاید ده ها حادثه دیگه که در تاریخ کشور خاموش ثبت هست و جلوشون گرفته شده.
  9. به نقل از کتاب اون نویسنده فکر کنم امریکایی هم این ترور اشاره شده بود، همچنین در وبلاگ گویا نزدیک به منابع اطلاعاتی صهیونیستی که هر دو در ویکی هم درج شدند، منتها در مطلب وبلاگ دقیقا عنوان شده بود که موساد با به کارگیری سازمان مجاهدین خلق این عملیات را انجام داده. منتها در یک منبع ایرانی تا به حال اشاره واضحی نشده بود که در گاندو که به گفته کارگردان بعضا اطلاعات چندین پرونده ادغام شدند (اطلاعات کاملا درسته ولی بنا به ماهیت داستان اطلاعات پرونده ها کنار هم قرار گرفته و یک داستان را شکل داده ) برای اولین بار صراحتا تایید شد. حالا گویا در قسمت بعد هم اشاره ای هست به این موضوع. شاید تنها منبع دیگه ای که به طور نیمه رسمی این ترور توسط موساد (با مزدوری منافقین) را تایید میکرد این تصویر بود.
  10. شاید این اتفاق پر رنگ ترین (خسارت بارترین) و تلخ ترین حادثه نظامی مربوط به ایران هست که در ذهن من ثبت شده. مهمترین چیزی هم که از روز حادثه به یاد دارم علاوه بر لرزیدن شیشه های اتاقم ( دقیقا دو لرزش در پی دو انفجار ) و تصویرش که در ذهنم ثبت شده. (بدون اطلاع از ماهیت ماجرا) جمله ای هست که وقتی همه داشتیم گمانه زنی میکردیم در مورد اتفاق دوستی در انجمن درج کرد قبل از هر خبر رسمی با این مضمون: «نمیدونید چه کسی را تو این انفجار از دست دادیم و هنوز عمق حادثه را اطلاع ندارید» به شخصه من که تا اونروز اسم سردار را هم شاید نشنیده بودم و بعدتر کم کم مطلع شدیم چه حادثه بزرگی رخ داده. این یکی از اون حوادثی است که تا وقتی انتقامی براش درک نشه هیچوقت داغش سرد نمیشه.
  11. البته حالا موضوع بیاتی محسوب میشه ولی اولا در مورد صحت و نتیجه گیری عکسها جای تردید هست. ثانیا اطلاعات فید تصویر که اول به صورت حذف شده و پس از چند روز کامل منتشر شد و بعد طبق اعداد و زوایای دوربین (از همه مهمتر موقعیت قرارگیری پوزیدئون که تنها بر مبنای ادعای خودشون هست) در چند کار گرافیکی سعی دارند نشون بدند که پرنده چند مایل اونطرف تر بوده اصلا مشخص نیست مربوط به کدوم گرافیسته! آمریکایی است احتمالا. یعنی به راحتی حتی میتونند اون ارقام طوری عددسازی شده باشند و روی فید تصویر درج شده باشند که تنها روایت امریکایی را در یک معدله محاسباتی تایید کنه. از طرفی لاشه هم که دست ایران هست. از اون طرف سابقه درج اطلاعات غلط و دروغ گفتن در حادثه ای به مراتب بزرگتر به جامعه جهانی را دارند. با تمام این شرایط هرچه قدر هم که پوستر بسازند به هر حال قابل پذیرش نخواهد بود. قطعا نمیتونه به عنوان مدرک هم جایی ارائه بشه هر چه قدر هم که میخواد قسم بخوره این فید تصویر همون لحظه پوزیدئون در همون موقعیتی است که من قسم میخورم توش بوده. پ ن: در حقیقت معنی این پوستر این هست: اولا ایمان داشته باشید که من(آمریکا) در مورد اینکه این تصویر فید پوزیدئون در همون لحظه هست دروغ نمیگم. ثانیا ایمان داشته باشید که این تصویر هیچ گونه دستکاری توش نشده. ثالثا ایمان داشته باشید که پوزیدئون دقیقا در همون مختصاتی که من اعلام میکنم بوده. رابعا ایمان داشته باشید که زوایای دوربین و ارتفاع و جهت ها هم دقیقا همون هایی است که من ادعا میکنم اینطور بوده. خامسا در مورد ارتفاع گلوبال هاوک و اطلاعات دیگه هم چیزی نپرسید و ایمان داشته باشید که داده های مخفی هم اگر وجود داره من در موردشون راست میگم. سادسا! ایمان داشته باشید من دروغ نمیگم که روایت خودم را غالب کنم.
  12. ** این همون موردی است که در پست دیگه ای بهش پرداخته شد و راهبرد جدید این رژیم در سوریه و لبنان و فلسطین هست که توسط آویو کوخاوی تدوین شده. یعنی تحمیل بیشترین تلفات نیروی انسانی. چیزی که در سوریه برای ما بسیار مهم هست و باید دید واقعا قصد داره در عملیاتهای پیش رو (گفته شده از ژانویه 2020 ) واقعا پیادش کنه و پاسخی را انتظار نمیبره؟!
  13. نقل قولش در مورد برجام از همه جالبتر بود. اینکه ما تحریمها را هر روز افزایش میدیم ولی این به ایران حق نمیده که برجام را نقض کنه! چیزی که عراقچی هم امروز بهش واکنش داشت با دو کلمه ساده: «جوک روز!» هوک دیروز گفته بود کمپین فشارهای ما به ایران نتیجه داده و هرچه بیشتر هم داریم افزایشش میدیم و تا حالا هم 50 میلیارد دلار هم مانع از دارایی های ایران شدیم. هر چند تمام این فشارها را ادامه میدیم و این کارزار دیپلماتیک(!) را هم پیش میبریم (با خروج و نقض برجام) ولی این دلیلی نمیشه که ایران تعهدات برجامی خودش را کاهش بده یا ایران هم حق داشته باشه(!) از برجام خارج بشه. (اعتقاد داره فقط اینها حق داشتند از برجام خارج بشند)
  14. امروز در سخنان تکراری هوک ضد ایران چند نکته وجود داشت: نکته اول اینکه هوک هم سعی داره در روند افزایشی فعلی (فشار-تطمیع) گزینه مذاکره را هرچه جذاب تر نشون بده. عنوان میکنه پمپئو یک سال پیش به ایران پیشنهاد داده یک کشور عادی باشه و انقلابی نباشه در عوض همه(!) تحریمهای 40 ساله را لغو میکنیم. (خب ما احتمالا معنای گزینه مبهم یک کشور عادی بودن و انبوه شرط و شروطها از نظر آمریکا که منظور از عادی بودن یعنی چه را میدونیم و اطلاع داریم حتی پذیرفتن چنین شرط مبهمی برای ورود به مذاکرات یعنی باز شدن چه گستره ای از توقعات طرف مقابل که حتی اگر فرض محال! بگیریم طرف مقابل حسن نیت هم داره میدونیم یعنی چندین و چند سال مذاکره سر تقریبا هیچ ولی خب برای عامه مردم چنین معادله ساده ای بسیار جذاب هست. همه تحریمها در برابر فقط و فقط عادی بودن! نکته دوم ولی مهمتر اینکه امروز هوک اعلام کرد که به دیدار نماینده دریانوردی بین المللی در لندن میره تا در مورد کنترل نفتکش های از مبدا ایران صحبت کنند. خب حالا سوای از اینکه منظورش از کنترل چی هست. نرم افزاری یا سخت افزاری این زنگ خطری هست برای ایران اگر همزمان تلاشهای امریکا و اسپر وزیر دفاع در ناتو را هم ببینیم که به زور سعی داره یک ائتلاف دریایی در خلیج فارس تشکیل بده که شاید بعدتر هزینه های بازرسی و تنش در خلیج فارس را با باقی دنیا تقسیم کنه. نهایتا پروسه ای که در پیش رو هست علاوه بر سنجش دقیق و راهکارهای فکر شده و نسخه های بدل تنها یک مورد را حیاتی و گریزناپذیر نشون میده. ایران تا میتونه هم متحدان منطقه ایش و هم بازوهای دفاعی و نظامی خودش را باید تقویت کنه. دشمن هم اگر ببینه ایران نهایت این فشارهای ظالمانه را در یک برخورد تحمیلی از طرف دشمن (به هر حال بسیاری از کشورها هم عنوان میکنند نتیجه تشدید اینگونه فشارها و تنشها نهایتا ممکنه به درگیری نظامی منجر بشه سر حتی یک اتفاق) پیش بینی میکنه اگر قصدش جنگ نباشه ممکنه از تنشها بکاهه والا ممکنه همینطور ادامه بده.
  15. در مورد شکار گلوبال هاوک باید اتفاقات پیرامونیش را هم در نظر گرفت: برخی ابعاد بهشون اشاره شد ولی برای مثال خنثی سازی توطئه های روانی در چندین جبهه حاصل این شکار میتونه قلمداد بشه. قدرتنمایی عربستان در حمله به یمن در بعد نظامی هم افکار عمومی اعراب (هرچند تا حدودی در ابتدای امر) را تحت تاثیر قرار داده بود و هم متحدین ایران را. از طرفی بازگشت کشتی کمکهای ایرانی و یا شلیک به باند صنعا و ممانعت از فرود پرنده ایرانی سبب شده بود در رسانه های خاص عربی عنوان بشه که ایرانی ها خودشون جرات مقابله نظامی را دیگه ندارند. حملات صهیونیستها به سوریه و ادعاهای مدامشون مبنی بر هدفگیری پایگاه های ایرانی هم عامل دیگه ای بود که به عنوان پتک بر سر متحدین و دوستداران جمهوری اسلامی کوبیده میشد که جرات پاسخگویی وجود نداره. فشار سنگین روانی امریکا که حتی اگر طرف سومی در کشور ثالثی به یک درایی و منفعت امریکایی حمله کنه ایران مسئول هست و پاسخ سختی میگیره که ادامه هم داشت و هرروز شدت میگرفت. همه و همه اینها در حوزه روانی حالا با شکار گلوبال هاوک میشه گفت تحت تاثیر قرار گرفته و شاید مهمترین فایده بازگشت وجهه به بحث مقاومت هست که با هدف گرفتن عضوی تاثیرگذار از صنایع نظامی آمریکا تقریبا تمام حوزه های بالا را پوشش داده.
  16. یک نکته ای که وجود داره و احتمالا مسئولان ایرانی هم حواسشون هست تاثیرگذاری در انتخابات امریکاست. موردی که ما به عنوان نیاز ترامپ به مذاکره عنوان میکنیم را میشه با شواهدی تایید کرد. در یکی از اولین مناظره های جمعی دموکرات ها چیزی که جلب توجه میکرد و نقطه مرکزی دموکراتها برای حمله به ترامپ بود (به عنوان یک نقطه ضعفی که دست روش گذاشتند ) تقریبا همگی متفق بودند که ترامپ در ازای خروج از برجام وعده یک توافق بهتر را داد. حالا این توافق کو و کجاست و از طرفی اوضاع بهتر هم که نشده منطقه تبدیل به بشکه باروت شده. در حقیقت میشه اینطور تعبییر کرد اگر شرایط به این گونه باقی بمونه یکی از مهمترین پیکان های حملات به ترامپ همین دو موضوع خواهد بود و ایران حتی میتونه تشدید کنه این تیرها را و زهرآگین ترشون کنه. هم در مورد پیش رفتن و کاستن از تعهدات برجامی (ترامپ وعده داده بود ایران در برجام باقی میمونه حتی پس از خروج امریکا) که باعث میشه نامزدها اشاره کنند که اوضاع بدتر از زمان برجام شده (گریز هسته ای) و هم با تشدید اوضاع در خاورمیانه به شکل هوشمند که باز ترامپ متهم میشه یک منطقه ارام را تبدیل به اشوب زار! کرده.
  17. یا احتمالا هدفمند مدلی ارسال شده که دارای موتوری است که از بازار قابل تهیه هست و هیچ کس نمیتونه (خرید رسمی) به ایران منتسبش کنه بدون سختی! و از موتورهای داخلی بهره گرفته نمیشه در این نوع از صادرات! یا واقعا خطوط تولیدی یمنی ها حالا با کمک امدادهای! پنهانی است که بحث خرید و مونتاژ و تست هم در همون یمن انجام میگیره و متکی به بازار قطعات و تجهیزات کشور مبدا نیست. یک جور تولید ملی-وطنی.
  18. به خاطر سه پست متوالی عذرخواهی میکنم ولی این مقاله سعید لیلاز عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران هم به نظرم در وجهی از فشارها به ایران قابل توجه هست:
  19. شاید این مقاله تازه نیویورک تایمز نشون بده چطور در هم افزایی راهبردها و راهکارهایی چون مواردی که دوستمون HRA مورد اشاره قرار دادند پیش میرند و کشور ما با چه فشارهای بی سابقه و پیچیده ای در حال مقابله هست و از همه بدتر چقدر از افراد شاخص جامعه در طیفهای گوناگون کاملا در راستای این دست برنامه ها حرکت میکنند. کمک برای مقابله که خیر، لااقل بی طرف بودن در این نبرد انتظاری هست که میشه داشت ولی کاملا در پازل دشمن بازی می کنند.
  20. بنده خدا ازش که تحویل شده احتمالا. ولی انصاف حکم میکنه یک قایقی، موتور یدک قایقی،یک سال سوخت مجانی ای، مجوز صید اشانتیونی چیزی بهش بدند. قایق دارا تشویق بشند دیدی یکهو باقی قطعاتش را هم یافتند، ماهی که نیست، پهپاد تور میکنند. یکی از پیجها تصویر یگ گلوبال هاوک را گذاشته بود تو پایگاه اماراتی حدود دو ماه پیش. و البته چه قدر پرنده دارند امریکایی ها تو این پایگاه اماراتی ها.
  21. حالا میشه حتی موارد را جزئی تر بررسی کرد ولی همونطور که اشاره شد و شما هم اشاره کردید یکی از نتایج عملی و فوری (که اتفاقا ترامپ هم بهش به نظر بسیار چشم دوخته) در هرگونه پذیرفتن مذاکره ای (حتی لفظی) مرگ قطعی برجام و رسمیت بخشیدن به خروج ترامپ از برجام و مشروعیت بخشی به چنین اقدامی است که ترامپ فعلا از سمت جامعه جهانی همچنان بایکوت هست در این مورد و جز امارات/عربستان/بحرین/صهیونیستها کسی تاییدش نکرده. در این وضعیت شما اگر وارد چنین مذاکره بی سرانجامی بشید و بعدا حتی ازش بیرون بیایید (بنا بر زیاده خواهی قطعی ترامپ) دیگه شرایط به گذشته بازنمیگرده و برجام برای همیشه پروندش بسته خواهد بود و شما با اینکه بهش پایبندید همچنان و طرف مقابل هم تمام تحریمها و حتی بیشترش را اعمال کرده ولی کسی از تعهدات دو طرف در برجام دیگه صحبت نخواهد کرد چون ایران به دست خودش خاکش کرده. چیزی که الان هم شاید دردی از ما دوا نمیکنه ولی لااقل در انزوای دیپلماتیکی که امریکا دنبال میکنه ما ازش داریم همچنان به عنوان یک برگ استفاده میکنیم و مدعی هستیم. برای تک تک دلایلی که ذکر شد و شما هم مواردی را اشاره کردید چنین تحلیل هایی میشه داشت با جزییات که تبیین میکنه چرا پذیرفتن این اغوای ترامپ به روشنی مشخص هست که چه سرانجامی خواهد داشت حتی بدتر از پیش رفتن شرایط فعلی. شرایطی که ما میتونیم امید داشته باشیم با کارتهای کم تعدادمون لااقل بازی کنیم ولی در شرایط پذیرفتن مذاکره شما دستهاتون را با طناب مذاکره میبندید و باید منتظر بنشینید مادامیکه تحریمها به شدت داره فشار میاره ببینید میل طرف مقابلی که حالا خیالش راحت شده به چی میکشه و هرگونه برخوساتن از میز مذاکره هم که مشخص هست اولا به چی تعبیر میشه، چه عواقبی خواهد داشت و چه اتفاقاتی رخ میده.
  22. در مورد مذاکره بسیار بحث شده ولی چند نکته که میشه بهشون اشاره کرد و البته تحلیل کاملا شخصی است: ترامپ به این مذاکره برای بستن کیس وعده هاش و شاید بشه گفت مهمترین و حیاتی ترین وعدش که ذینفعان بیشماری داره و براش از بسیاری پرونده های دیگه پرستیژ بالاتری در بین لابی های موجود ایجاد میکنه به شدت نیاز داره. در قدم اول و قبل از انتخابات و به عنوان اهرم اطمینان بخشی برای تقویت جایگاه انتخاباتیش بین رقبا و نماندن بهانه دست رقبا و اطمینان از یکسال باقیمانده که پرونده معلق ایران با قدمهای تنش زای جدید و غیرقابل پیش بینی ای روبرو نشه و مثل پرونده کره شمالی وارد یک فاز خواب و متعادلی بشه. نیاز ترامپ به این مورد حیاتی را در کدهای مختلفی میشه مشاهده کرد و به نظرم چندان مورد تردید از جانب کسی نیست. اما نیت ترامپ برای دستیابی به یک توافق واقعی؟ منافعی که ترامپ از «تنها» حتی اعلام موافقت ایران با مذاکره و یک عکس دو نفره مثلا با جناب روحانی به دست میاره؟ و منافعی که ایران از این عکس دو نفره به دست میاره؟ شرایط مذاکره؟ چشم انداز و اهداف و زمان بندیش؟ فراموش نکنیم مذاکرات دور قبل با عبارت کلیدی که غرب مدام عنوانش میکرد استارت خورد و اون هم نهایتا «توقف فعالیتهای هسته ای ایران بود» یک مورد کلی و مبهم، قابل مذاکره و چانه زنی و با چهارچوب مشخص. از نقطه ای که برنامه هسته ای ایران برای خودش یک افق بی نهایت ترسیم کرده بود و داشت ادامه میداد. در مذاکرات فعلی حتی در مرحله ای که ترامپ به ظاهر شروطش را پس گرفته ما عبارت کلیدی مذاکره را چه در دست داریم؟ اول از نقطه شروع که در مذاکرات قبل در حقیقت داشته ما بود، برنامه هسته ای با افق نامحدود و بدون شرط و قید و بند، در مذاکرات جدید این نقطه شروع محدودیت های برجام هست، در حقیقت ترامپ از همین حالا محدودیتهای برجام را فرض میدونه و برای دائمی کردن این محدودیتها (یا به زبان دیگه که بارها تکرار کرده جمع آوری کلی برنامه هسته ای ایران ) قرار هست مذاکره کنه. (یک بن بست) و بر خلاف مذاکرات قبل به طور علنی (سخنان دیروزش با ان بی سی) از همین حالا برنامه موشکی را هم یکی از بایدهای این مذاکره میدونه (ابعادش به کنار و خواسته هاش که البته باز حتی قبل از مذاکره حدسشون دشوار نیست حتی اگر کره شمالی را هم نداشته باشیم و خواسته هاش از کره شمالی که به مراتب از ایران دغدغه کمتری برای ایالات متحده داره چون صهیونیستها و متحدان عربش براشون دغدغه نیست ) و توجه به تجربه کره شمالی مثل روز روشن میکنه که قطعا در مذاکره و حتی بعد از توافق در دو مورد هسته ای و موشکی (جمع آوری) بحث منطقه را پیش خواهد کشید. خب اون مذاکره با اون ابعاد و یک دستور کار مشخص (هسته ای) و با افق نرم! (توقف فعالیتهای هسته ای و نه جمع آوری و قید زمان و دائمی سازی و ...) به برچیده شدن تنها بخشی از تحریمها اون هم با کیفیتی که دیدیم (حتی زمان برجام) منتهی شد، از مذاکرات فعلی واقعا اصلا میشه هیچ انتظاری داشت؟ شاید عنوان بشه که باید بریم ببینیم چه میشه! یا نفس مذاکره موجب آرام سازی فضا میشه. ولی آقای عباس عبدی هم تک جمله ای داشتند که این را میتونید اسمش را مذاکره بزارید ولی رسمش تسلیم هست. ولی خب اگر طیفی بسیار اصرار داره میتونند دعوت به مذاکره کنند ولی نه از اینجای کار. نقطه شروع باید یکسان باشه. یا ترامپ به برجام برگرده ( حالا برای وجهه ی سیاسیش نمیخواد اسما به برجام برگرده، اصلا برجام ملغی ولی شرایط تحریمها به زمان برجام بازگرده ) یا ما به شرایط غنی سازی و عدم اجرای پادمان و ترتیبات خاص و قلب اراک و تعداد سانتریفیوژها و میزان ذخایر و ... برسیم. بعد هم در قدم اول مگر ترامپ اعلام نمیکنه هدف من فقط دست نیافتن به بمب اتم هست خب فقط در مورد هسته ای میشینیم مذاکره میکنیم. آیا امیدی حتی برای این قائل هستیم؟ وقتی نیستیم چطور گمان میکنید چیزی که ترامپ بهش نیاز داره و اسم مذاکره را روش گذاشته به اندازه اپسیلونی برای ما مفید خواهد بود؟ مگر اینکه گفته بشه اوضاع از این بدتر نمیشه که این را هم به قرائن بسیار میشه ثابت کرد که اتفاقا بعد از اولین نشست (که فشار افکار عمومی حالا دیگه از برجام هم عبور کرده (چون ایران خودش پذیرفته مرگش را) بالا میگیره و تحریمها هم که مثل مدل کره شمالی با نهایت قدرت پابرجاست) بالا میگیره و اون طرف به خواستش رسیده و این طرف با هر نشست ناموفق به خاطر زیاده خواهی شرط و شروط افراد مختلف تیم مقابل وضعیت روانی اقتصادی/اجتماعیش وخیم تر میشه اون هم بعد از پشت سر گذاشتن نسبی شوک تحریمهای بازگشته و شدید شده )
  23. فرامتن: بعضا چنین مقالاتی اون پوسته ظاهری شیک انسان مدرن را چنان آشکار میکنند که بوی تعفنششون از زیر این پوسته به ظاهر خوشبو نمود پیدا میکنه. جاییکه لزوم نابودی نظام حاکم را به دلیل (یکی از عوامل) حمایت از کشتار تاکید میکنه و چند خط پایینتر پیشنهاد کشتار و ترور و خرابکاری در زیرساختها را میده که منجر به مرگ هزاران نفر میشه. حالا خود دعوت به شورش شهری و روستایی برای هدف یک کشور ثالث میدونه چقدر ممکنه باعث نابودی افراد بشه. بماند خود تحریم که همه تاثیرش را بر انسانهای عمدتا ضعیف جامعه میدونیم.
  24. ماجرا را یک بار مرور کنیم فرضی: ایران مدتی هست که حریم اطلاعات پروازیش نقض میشه، بعد از گسیل نیروهای جدید این کار با پرنده های حساس تری که میتونند اطلاعات ارزشمندی جمع آوری کنند با حادثه نفتکشها شدت پیدا میکنه و بعضا خطرناک جلوه میکنه از بعد اطلاعاتی. شمعخانی در روسیه بنا بر اطلاعات رسیده که نوع جمع ,وری اطلاعات و پرنده/های جاسوسی تغییر پیدا کردند و بعضا داخل مرزهای هوایی هم میشند تهدید میکنه تا این امر متوقف بشه. فرداش نه تنها متوقف نمیشه بلکه در یک بازه زمانی طولانی دو پرنده همزمان عملیات میکنند. دستور میرسه: آتش! https://media.farsnews.com/Uploaded/Files/Images/1398/04/01/13980401001041_Test_NewPhotoFree.jpg
  25. جناب حیدری در مورد روشهای خلاقانه و همچنین پهپادهای مهاجم گفتند. ما در دو زاویه: یکی اخلال در کار پرنده های بسیار موثری مثل پوزیدئون و گلوبال هاوک فی المثل؛ به صورت نرم در شرایط غیرجنگی و سخت در شرایط جنگی و دیگری پرنده های مهاجم در وضعیت جنگی باید کار کنیم در حوزه پدافند نرم و سخت. مثلا با توجه به افزایش برد روزافزون فاصله جاسوسی پرنده های امریکایی و مرزهای ما که از شرق و جنوب و غرب و حتی بخشی از شمال در محاصره کامل هست و به لطف همسایگان پرنده های امریکایی به راحتی در مماس با مرز حتی و بدون داخل شدن اطلاعات ارزشمندی از دارایی های محدود ما کسب می کنند نیاز هست هم روشهای اخلال نرم (فریب، پارازیت، ایجاد خطر و هشدار با پهپادهای پرتعداد ارزان و ریزجسه و ...) و هم روشهای خلاقانه چینش راداری و پدافندی و اختفا و پدافند غیرعامل و پسیو و ... را در پیش بگیریم. در شرایط جنگی هم برای نزدیکی به این گونه پرنده ها ( و هم خانواده هاشون از لحاظ عملکردی) که شاید بسته به شرایط دورتر از محیط جنگ باشند شاید روشهایی که بحث کردیم شامل موشکهای بالستیک پدافندی و پهپادهای لینک شده از بهترین روشها باشند. باید وارد این حوزه ها بشیم هر چه زودتر. و تاکید همیشگی من توجه داشته باشیم به فاصله اولا عمیق تکنولوژیکی و اقتصادی دو کشور و از همه مهمتر متاسفانه حفره ای که در تجربیات نظامی و تجهیزات بین ما وجود داره و تنها و تنها شاید خلاقیت و خلاقیت و خلاقیت بتونه گوشه ای از این فاصله را پوشش بده.