alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,101
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    135

تمامی ارسال های alala

  1. حزب الله تا به حال هجمه های زیادی را شاهد بوده ولی این بار ( شاید بیشتر با هدف ایران ولی سیبل کردن حزب الله به عنوان بازوی قدرتمند ایران ) به نظر با همهشون متفاوت هست. شاید پایان قائله ی سوریه و احساس نزدیک بودنش، حکام عرب دشمن خونی حزب الله را به همراه اصراعیل و تا حدودی بخشی از غرب را به این فکر واداشته که حالا و در شرایطی که حزب الله یک نبرد طولانی را پشت سر گذاشته بهترین فرصت هست که با فشارهای همه جانبه ی سیاسی یا این نیرو را از درون مضمحل کنند یا اینکه در پلان بی پس از این هجمه ی سیاسی و رسانه ای گسترده با یک اقدام نظامی اصراعیلی کار را یکسره کنند و ضربه ای وارد کنند که فعلا دیگه حزب الله نتونه خودش را بازیابی کنه. فراموش نکنیم با مقدماتی که اعراب چیدند این بار در صورت حمله ای نظامی شاید اصراعیل هم بخواد با ترور هدفمند و نابودی زیرساخت های حیاتی ( اطلاعات داده شده توسط اعراب ) جنگ 2006 را جبران کنه.   شرایط خصوصا بعد از گذراندن دوران سخت مالی برای حزب الله و فشارهای فعلی بر سازمانش از همه نظر برای این حزب بسیار دشوار هست. و حالا فکر کنم با حجاب برداشتن اعراب منطقه ( حکام مرتجع و طرفدارانشون ) از چهرشون و نشان دادن میزان دشمنی و بدخواهیشون برای ایران بهتر بتونیم ارزش حزب الله را برای ایران درک کنیم.
  2. حالا ربطی به این تاپیک نداره و مربوط به تاپیک عراق میشه ولی نکته ی جالب این هست که کشورهای عربی با شدت هر چه تمام تر ضد شیعیان عراق دارند فعالیت می کنند، امارات چند صد نفر را عمدتا شیعه اخراج کرده، در تمامی عملیات های نظامی کارشکنی میکنند، دائم توسط رسانه هاشون در حال تحریک افکار عمومی ضد عراق هستند و دولت مستقر ( بعد جالبه یک شبکه ی نصفه و نیمه العالم در حالیکه همه جا قلع و قمعش کردند، شده مظهر تروریست پروری! ایران و تحریک و آشوب ) و ده ها توطئه ی ریز و درشت و تکفیر و حتی توهین مقامات رسمیشون ضد حاکمیت ملی عراق و در نهایت همچنان عراق سعی در محافظه کاری داره. قطعا برای ما فاش نیست که در صورت کنار گذاشتن این محافظه کاری حکام مرتجع عربی چه بلای دیگه ای میخوان سر عراق بیارن ( حالا لبنان با اون همه بادنجان دور قابچینی برخی طرف هاش را داریم میبینیم چطور دارند اصطلاحا می چلانن! ) ولی فراموش هم نکینم به هر حال برای مدارا هم باید حدی وجود داشته باشه. یکی از عوامل امروز این روزگار عراق، تصمیمات روزهای حضور داعش در سوریه بود که عراق سعی می کرد خودش را بی طرف جلوه بده و حتی مثلا تا بازرسی هواپیماهای ایرانی هم ولو در ظاهر پیش رفت و شاید احساس میکرد با کنار ماندن از قائله ی سوریه میتونه حکام عربی را در مهار داعش در عدم ورود به عراق و عدم تحریک تندروهای عراقی به حمایت از داعش راضی کنه که در نهایت دیدیم اینطور نشد.   به هر حال عراق باید تعادلی میان محافظه کاری و خطری که بیخ گوشش در سوریه جریان داشت ایجاد میکرد که هم از خطر داعش و نفوذش به مرزهاش در صورت عدم اقدام متناسب و مناسب خبر داشت و هم میزان بربریت حکام عرب فعلی را که دشمنیشون ناشی از - تحمل در صورت پسر خوب بودن! - نیست بلکه دشمنیشون عدم تحمل شیعیان هست و همین مدارا را وقتی فرصتی داشته باشند ( مثل همین آشوب سوریه و بروز داعش و النصره ) به هیچ وجه تحمل نخواهند کرد و سعی در منکوب و سرکوب اقلیت میکنند تا زمانیکه از نفس بیفته و فرمانی قدرتمند در اختیار نداشته باشه. همون در حد شیعیان جنوب لبنان قبل از امام موسی صدر، شیعیان عراق در حضور صدام قبل از سرکشی ضد خودشون و شیعیان آرام بحرین قبل از قیام سخت سرکوب شده ی فعلی و شیعیان بایکوت شده و به شدت در حصار امنیتی خود عربستان.
  3.   قطعا نیروهای استخدام فقط برای استخدامی! سپاه هم از همین مردم ایران هستند. این خصلت زشت رودربایسی! ایرانی ها که اگر دوست از دوست در اداره کاری را بخواد به خاطر رودربایسی باید انجام بشه، اگر رئیس از کارمند بخواد باید انجام بشه، اگر عمه از برادرزاده بخواد و پدر از دوست سابق و دایی از مادر و خواهر از برارد و همسایه از همسایه و الی آخر چنان ریشه دوونده که تقریبا شده یکی از قوانین شغلی کشور، پارتی ها هم عمدتا به همین دلایل رخ میدند و مابقی ای که به دلایل مالی رخ میدند. قصدم ساده بیان کردن مسئله است که چه انتظاری داریم؟ مگر در سطوح عالی دولت هم نداریم؟ مگر در نهاد های مهم هم ردپایی ازش نیست؟ مگر نه اینکه خیلی ها آدم های خوبی هم هستند ولی در رودربایسی فلان شخص این خبط را انجام میدند و تازه احساس خوبی هم بهشون دست میده که کار درست و خیری انجام دادند برای طرف.   منظورم اینه که سپاه که تافته ی جدا بافته نیست - البته که تافته ی جدا بافتگانش شاید از خیلی جاها بیشتر باشند - که اون ها هم داریم میبینیم زن و فرزند و زندگی و چیزهایی که شاید حتی برخی از همکارانشون دو دستی چسبیدند را رها می کنند و میرند برای چیزی که ما شاید حتی خواب دیدنش را هم وحشت داریم. این هم یکی از همون خصلت ما ایرانی هاست که دائم در شبکه های اجتماعی در مذمتش پست میزاریم و نود درصدمون در موقعیتش که قرار میگیریم اصلا متوجه نیستیم که دقیقا داریم همون عمل را تکرار میکنیم. ( همین فردا مادربزرگ یا پدربزرگ و عمو و فلان دوست قدیمی زنگ بزنه به هر کدوم از ما برای توصیه ای، سفارشی چیزی لااقل تلاشمون را میکنیم بدون توجه به اینکه همین تلاش هم ممکنه یکی دیگه را بزاره تو رودربایسی و همین سلسله تلاش ها حقی را ضایع کنه و ..)   حالا البته خود این پست هم در زمره ی همون پست های تلگرامی و .. محسوب میشه ولی تا وقتیکه برخی رفتارها در کلیت جامعه تغییر پیدا نکنه هیچ اتفاقی در فلان نهاد و سازمان و ارگان هم رخ نمیده. نه با دستور و نه با تحکم و نه با ریش سفیدی و نه با گزینش اخلاقی و نه هیچ چیز دیگه. ( چه قدر هر کدوم از ما برای تغییر موقعیت سربازی، معافیت، تسهیل، جا به جایی التماس دعا داشتیم و آرزوی یک آشنا ؟ )   قصد از نوشتن این موارد این نیست که رفتارهای اشتباه بازگو نشه، قصد اینه که دائم به خودمون یادآوری کنیم: اول خودمون. اول خودمون. و البته قطعا اون هایی که با خودشون صادقند و میدونند اول خودحسابرگی میکنند از همه محقترند که اشتباهات را فریاد بکشند و طلبکار باشند.
  4. احتمالا خیلی از تلفات به تله ها برمیگرده. خیلی از جاده ها را که تله گذاری کرده بودند. معلوم بود هدف گذاری یک حمله ی سراسری انتحاری بوده. ناامن کردن منطقه توسط تله گذاری و انتحاری های انفرادی تا جاییکه زمان اجازه بده و نفرات دوام بیارن زیر آتش ارتش سوریه. اگر نگیم هوشمندی این عدم انفعال داعش که به نظر نمیرسه حاصل فرماندهان محلیش باشه به تنهایی در همین مورد دستاوردهای چند گانه ای براشون داشت. گرفتن تلفات از ارتش سوریه، بر هم زدن تمرکز نیروها از یک منطقه ای که تقریبا با تسلط بهش داشتند ادامه ی کار میدادند. دفع خطر از الباب بعد از فتوحات نمر. عقیم گذاشتن احتمالی برنامه های ارتش سوریه برای بعد از آتش بس و مقابله با تروریستهای غیر مشمول آتش بس.   دقیقا مشابه برنامه ای که برای مشغول کردن کردها ناگهان در تل ابیض پیاده شد.
  5. سلام   چون در خبرها خوندم برای شناسایی رفتند، عرض کردم. ولی قطعا فرمانده ای در این رده را هم اون هم با اطمینان به روس ها نباید به منطقه فرستاد. اون هم داعشی که استاد کمین و تله هست. ( من موندم چطور در اون فرصت ابتدایی اون همه تله کار گذاشتند در هر نقطه ) / بعد هم به نظرم اتفاقا  روابط روس با اصراعیل طوری هست که اگر از حضور چنین فرماندهی از حزب الله در منطقه یقین پیدا کنه چه بسا حتی گراش را هم بده ( باید واقع بین بود که همکاری ما در سوریه بر خلاف همکاری های استراتژیک روسیه با اصراعیل یک رابطه تحمل پذیر موقتی است ) خصوصا با این سماجت اصراعیل در ترورهای هدفمند که دیگه از سر تعصب و بی کاری و خوشی و اطلاعات فراوان و همکاری های امنیتی احتمالا حالا به جز غرب، اعراب هم و با امکانات گسترده دیگه تبدیل شدند به یک بازی " که به اصراعیل چپ گفت؟ ترورش کنیم! "
  6. چرا باید برای شناسایی یکی از خطرناک ترین موقعیت ها یکی از بلند رده ترین فرماندهان اعزام بشند؟ واقعا درکش سخته در حالیکه چندین بار هم از این ناحیه آسیب دیدیم. هر چند بدون دونستن اوضاع میدانی سوریه و اینجا پشت کیبورد و عدم درک شرایط همکاری ارتش سوریه و وضعیت لجستیک و امکانات و ضرورت های زمانی نباید قضاوت کرد ولی حتما میشه به فکر راه های جایگزین در شرایط اضطراری هم بود.
  7.   امروز  صحبت از ترور یکی از تبعیدی های فلسطینی در سفارت فلسطین! در بلغارستان بود!! با ورود جنگنده های عربستانی به ترکیه و ورد این روزهای روی زبان حکام عرب مبنی بر بایستی نابودی حزب الله و حشد الشعبی قبل از مبارزه با داعش!!! امیدوارم روس ها حداقل مماشات با اصراعیل را با اعراب نداشته باشند و نیروهای ما طعمه ی آسانی برای این ها نباشند. حزب الله خصوصا باید بیشتر از فرماندهانش محافظت کنه. هیچ بعید نیست بین همین داعشی های دمپویی پوش هم چه بسا بسیاری عوامل خودمختار کشورهای مختلف عربی و عربی-اصراعیلی حضور داشته باشند که در اثنای جنگ هدف های دیگری را دنبال می کنند و به اصطلاح مترصد فرصت و شکار خودشون هستند در حقیقت نه جنگ معمول سایر همرزمان داعشیشون.   مثل گذشته با یادآوری نبردهای متعدد و موفقیت آمیز ارتش سوریه ولی باز بهتره در عملیات های مشترک خصوصا به صورت میدانی کمتر حاضر باشیم و همون شیوه ی اخیر - غرب حلب برای ما، شرق برای شما!! - را پی بگیریم چون واقعا هیچ اطمینانی به کینه و حیله ی دشمن نیست.
  8.   خبرها به شدت متناقضه، برخی خبرها حاکی از خیز داعش به سمت السفیره است. امیدوارم خبر شما صحیح باشه.     جالبه سکوت تعجب برانگیز نیروی هوایی روسیه در این چند روز. اگر هم حمله ای بوده بسیار محدود بوده.     پ ن : در رابطه با آتش بس، گویا قراره هر یک از طرفین یعنی روسیه و امریکا یک متنی بدند و بعد این دو متن در هم تجمیع بشه تا در شورای امنیت تصویب بشه. متنی که تا به حال روش بحث میشد گویا متن روسی بوده، شرایط آمریکا در متن خودش احتمالا نکاتی تاریک! داشته باشه.   پ ن 2: در رابطه با نمر یک فیلم ایرانی بود که یک سیدی! داشت همیشه چفیه به صورت. تبدیل به یک قهرمان شده بود در جبهه و معروف بین همه. از شجاعت و خطر پذیری و همیشه به دل خطر زدن و بازگشتن تا گمنامی و انزوا خواهیش. همونطور که حدس میشه زد، در یکی از سکانس های پایانی معلوم میشه که با هر بار شهادت سید قبلی ، نفر بعدی و قابل اعتماد ترین فرد به سید، جای اون را میگیره و چفیه را به صورت میزنه تا نیروها همچنان سید را نامیرا حس کنند. ( همینطوری یاد این فیلم افتادم. :) )
  9. در رابطه با فریب بزرگ غرب که هوشمندانه مسئله ی سوریه را به رفتن اسد تقلیل داده ( که البته در قدم اول همه ی مسئله است ) و با ژستی حسن نیتانه! این امر را سامان گرفتن بحران سوریه میخواد جا بزنه میشه گفت:   گذشته از وقاحت بی نظیر جان کری در چنین تهدید کردنی، ضمن اینکه داره اذعان میکنه نیروی عظیم خارجی تروریست در سوریه حضور دارند که ضد ارتش سوریه در حال جنگند ( و جالبه عنوان میشه ما از ترکیه تقاضا داریم تا مرزهاش را ببنده این ها نتونند برگردند و در ادامه میگه البته! مرزهاش را ببنده این ها وارد هم نتونند بشند ولی به نظر میرسه از وارد شدنشون نگرانی ای وجود نداره چون وجود داشت تمام این مدت چندین سال ترکیه تدبیری میندیشید با فشار غرب ) و همچنین تهدید مبنی بر تجهیز همین تروریستها توسط هم پیمانان مرتجعش ترکیه و عربستان, چنین ساده پنداشتن موضوع که مسئله فقط رفتن اسد هست و غرب تنها به دنبال راهی هست که ثبات را به سوریه برگردونه به نظرم خطایی بزرگ هست. کافی هست روال وقایع دنبال بشه و نگاهی به تحولات منطقه انداخته بشه که به نظر نشون میده رفتن بشار اسد پله ی اول یک سلسله وقایع برنامه ریزی شده توسط غرب و هم پیمانانش هست فقط ..   تحلیل شروع حوادث سوریه با روشن شدن برخی واقعیت ها که بسیار طولانی میشه به کنار، خبرهای متعدد تحرکات در منطقه فقط ناشی از نجات یک مشت تروریست نیست، در حقیقت تلاش برای نجات یک طرح هست که خود این طرح مقدمه ی طرحی بزرگتر میتونه باشه. به نظر عدم مقاومت در این مرحله شاید موجب تاسف بشه، زمانی که برای مقاومت در برابر سیل طرح جدید دیر شده باشه. ( پذیرش آتش بس و این قضایا فعلا تاکتیک هایی هست که گاه از روی اجبار و گاه برنامه اتخاد میشه، نکته راحت صحبت کردن در رابطه با رفتن بشار اسد هست،اون هم با ترتیباتی که غرب عنوان میکنه والا به هر حال برای بشار هم با برنامه ای میشه جایگزینی پیدا کرد ولی بازی در پازل غرب یعنی افتادن در دام برنا مه ای پله ای اعم از اعلام لیست جنایتکاران جنگی - حذف فیزیکی برخی افراد - یک پرخش سیاسی ناگهانی در حزب حاکم با تطمیع و تهدید بعد از رفتن اسد و ..  که پایانش میتونه با یک سوریه ی ضد ایران، ضد مقاومت عامل! یعنی کاملا آماده و اجازه یافته برای اقدام علیه منافع ایران در منطقه، تموم بشه )   |||||||||||||||||||||||||||||||   این خبر السفیر را در رابطه با پشت پرده ی اقدام اعراب بر ضد لبنان را با اینکه طولانی هست مطالعه بکیند تا حجم توطئه ی عربستان جدید را ضد ایران درک کنید، حالا شما به این عربستان در کنار لبنان و حزب الله به عنوان یکی از خطوط مقدم ایران ضد دشمنانش یک سوریه ی کاملا ضد ایرانی و تحت نفوذ فوق العاده ی عربستان ( به خاطر تمام حمایتهاش هم که نه به خاطر حضور بی شمار اتباع سعودی در سوریه و صفوف تروریستها ) هم با تاکتیک اشتباه و قبول ساده باورانه ی اظهارات غرب مبنی بر " هدف ما از رفتن بشار اسد فقط آرامش سوریست " هدیه بدید تا بعد ببینیم سلسله ی حوادث تا مجای ضد منافع ایران پیش خواهد رفت.  
  10.   هنوز هم به نظر النصره محل مناقشست. اگر متن اصلی باشه بهتر میشه قضاوت کرد. حضور النصره در لیست کمی مبهمه. اگر حضورش هم تایید شده باشه باز نوع برخورد باهاش با توجه به اینکه کاملا ممزوج! در گروه های دیگه هست ( برخی جاها حتی میشه گفت پدر! گروه های دیگه محسوب میشه ) کاملا در هاله ای از ابهام هست. هم میتونه اگر روس ها شرایط را تحمیل کرده باشند فرصت خوبی برای ما باشه و هم میتونه محل بهانه گیری و باج گیری طرف مقابل در زمین نظامی باشه.   مناقشات هم بین گرو هها اگر واقعیت داشته باشه که چه بهتر ولی به نظرم در نهایت با توجه به استقبال ترکیه از آتش بس ( به خاطر فعلا! در مضیقه بودن و تهدید از جانب کردها و شرایط وخیم تروریستها از حیث لجستیک و تامین امکانات که نیاز به زمان داره و آتش بس تا محور مرتجع رفعش کنه ) در نهایت ترکیه و عربستان گروه ها را وادار می کنند شرایط آتش بس را ولو ظاهری بپذیرند و در عوض با آشفته و پیچیده کردن اوضاع میدانی در روی زمین ( اختلاط بیشتر با النصره و کتمان حضور النصره در مناطقی که حضور داره! )هم از هدف قرار گرفتن این هم پیمان مهمشون در امان باشند و هم از آتش بس برای بهبود شرایط خودشون استفاده کنند ( شاید تو این مدت راهی هم برای اون جمر جدید و اصلاح و به روز رسانی تاو ها پیدا کنند. :) )
  11. یک نکته هم در مورد آتش بس سوریه هست که به هر حال دقیق به خاطر ندارم ولی فکر کنم قبل از ورود روسیه شاید حتی ما هم تمایل به آـش بسی داشتیم در اون موقعیت سخت و این معارضان سوری بودند که در مستی فتح ادلب از فتح دمشق و مسخره بودن هر نوع آتش بسی سخن میگفتند و اصولا پیروزی نهایی را تنها در سقوط دمشق و سرنگونی اسد میدونستند. ولی حالا با شوق به سمت آـش بس استقبال میرن.   نکته اینجاست که به هر حال پیروزی های اخیر کمی حالا ما را پرتوقع کرده که لااقل به خاطر هزینه هایی که داده بودیم از این حضور موثر روس استفاده کنیم که اون هم به هر حال شاید تا جایی میشد روی همراهی روس ها حساب کرد و باید واقع بین بود.   از نکات منفی توافق مهمترینش به نظر همین مستثنی شدن تنها "داعش" بر خلاف خبرها هست و معارضین با فشار گویا تونستند النصره را نجات بدند ( در حقیق قدرتمندترین نیروی خودشون را! ) چه، اگر نبود این مورد شاید میشد در جبهه هایی که لااقل حضور النصره درشون قطعی هست عملیات های هوایی موثری انجام داد ( و چون دستشون با تروریستهای ارتش آزاد در یک کاسست و اون ها هم به کمک االنصره میومدند میشد تلفات خوبی گرفت و یا لااقل نذاشت این مهمترین بازوی تروریستها راحت اقدام به تجدید قوا کنه ) / نکته ی منفی دوم اجرای این آـش بس بلافاصله بعد از تهدید عربستان به ارسال نیروی نظامی است که قطعا در توهم قدرت مطلق بودن عربستان در منطقه بسیار بیشتر از بازگرداندن کشتی ایرانی تاثیر خواهد گذاشت و این رژیم را جری تر خواهد کرد در یمن و سوریه و منطقه حتی. / نکته ی سوم نوع خاص برخورد روس ها با این آتش بس که خب ضعیف به نظر میرسید و عبارات امروز پوتین هم که جالب نبود زیاد ( البته باید لحن را هم شنید ) و موارد بدیهی دیگه مثل تجدید قوای تروریستها و بازگشت روحیه و شیطنت ها و .. هم که سر جاش هست.   نکته ی مثبت اما میشه از نگاهی دیگه به همین قسر در رفتن النصره اشاره کرد که خب به هر حال به خاطر تاکید سخت دو طرف بر نظارت آـش بس به نظر اکثر جبهه ها لااقل تا مدتی آرام خواهند بود و این یعنی در کوتاه مدت هزینه ی کمتر برای ما   و اما نگرانی یکی سایش بشار اسد با روسیست! که ممکنه بعدها مشکل ساز بشه و اون یکی هم ترکیب احتمالی این تیم نظارت بر آتش بس هست که قراره در گروه نجات سوریه بحث بشه و انتخاب بشه، خودش میتونه یک چالش و مشکل بزرگ در آینده ی " پس از تجهیز تروریستها " بشه ...
  12.   به نظر که یک اقدام هماهنگ لااقل از سر ناچاری در اتحاد با بخشی از تروریستهای ادلب و حلب هست. با توجه به زمان اعلام آتش بس، یا جلوگیری از عملیات جدید نیروهای مقاومت تا قبل از شنبه ( که شاید حدسش را میزنند ) و تصرف مناطقی مهم که بعد از آتش بس کارگشا باشه و یا زمینه چینی آغاز عملیات از سمت تروریستهای حلب یا ادلب برای قبل از آتش بس و برگ های برنده ی احتمالی. که در هر دو صورت قطع این جاده علاوه بر برهم زدن تمرکز جبهه ی مقاومت شاید از حیث لجستیکی هم نیروها را با مشکل مواجه کنه. به نظرم داعش و لااقل بخشی از هسته های داعش در زمان نیاز کاملا بر اساس خواست ترکیه خصوصا عمل می کنند و روابطشون با ترکیه حتی شاید بهتر از گروه های تروریستی دیگه در سوریه باشه. نه به خاطر مواضع مشترک فرضا که ترکیه تنها راه تنفس داعش به سمت خارج مرزهاست تقریبا و این رابطه یک جورهایی حتی اگر نگیم متقابلانه بلکه اجبارانه! وجود داره و خب چرا گاهی ازش استفاده نشه در موارد ضروری با منافعی برای دو طرف. در این مورد منفعت داعش هم از طرق دیگه و جای دیگه ممکنه تامین بشه بعدا. ( قطعا از این رابطه اون هم در این اوضاع هر جایی استفاده نمیشه و نهایت سعی در این هست به اصطلاح "تابلو" نباشه! و جاهایی رخ بده که اتهام روشنی به ترکیه وارد نشه)   پ ن: تا حدود زیادی آتش بس بستگی به شرایط پذیرفته شده و تضمین برقراریش هست. اینکه جبهه هایی در مرز تماس دو طرف خالی بشه و مثلا محل حضور النصره شناخته بشه و النصره از اون ها به صورت پارتیزانی به نیروهای مقاومت حمله کنه و بعد هم اون مناطق را رها کنه و برای در امان ماندن به صورت نامحسوس ( چون محدود عمل میکنه ) وارد مثلا مناطق توافق شده ی ارتش آزاد و رفقا بشه یعنی دست بسته شدن در برابر دو راهی نقض آتش بس یا اثبات!!! به جامعه ی جهانی که فلانی از فلان جا عملیات ترتیب میده که تجربه نشون داده جامعه ی جهانی معمولا در برابر اثبات های ما در موضع " به خواب زدگی " طبیعی! تشریف داره.
  13.   شاید منظورشون همون پروژه هایی است که با پرنده هایی خاص تجربه ی یک سفر فضایی را شبیه سازی میکنند. برای کشوری توریست پذیر هر نوع روشی از سافاری کویری گرفته تا اسکی روی برف در بیابان تا پیاده روی فضائی اگر هم با انتقال سنگین تکنولوژی و امکانات ولو به صورت پک هم میسر باشه دریغ نمیکنه از رفتن به سمتش. خصوصا اگر مثل ترکیه از موهبت ذاتی برخوردار نباشه.
  14. شاید به موارد نظامی هم ربط داشته باشه ولی به نظرم وزیر دفاع روسیه و پیام پوتین به روحانی بیشتر حول محور آتش بس در سوریه هست. و چون شامل هماهنگی های نظامی و ساماندهی نیروهای نظامی برای شرایط جدید هست پیام توسط وزیر دفاعشون منتقل شده.
  15.   درسته. به خاطر اشاره ی دوستمون :   فکر کردم مقاله مربوط به بخش فارسی اسپوتنیک بوده. والا از بخش روسی خبرگزاریها که ژورنالیست های روسی هستند قاعدتا که انتظاری نمیره.
  16.   تا اونجائیکه من دنبال میکردم اسپوتنیک فارسی را، مقالات مرتبط با ایران عمدتا همراهانه! بوده تا حالا. تحلیل ها هم همسو با منافع دو طرف.
  17.   گزارش اسپوتنیک را نخوندم ولی همین را کم داشتیم! تا به حال کم ژورنالیست وطنی طرفدار بیبیسی و انگلستان داشتیم، حالا همینمون مونده ژورنالیست های طرفدار شرق و روس هم با تحقیر بخشی دیگه از کشور پدیدار بشند ( با فرض چرخاندن! قسمت فارسی توسط عوامل وطنی )
  18.   سلام بحثم اصلا خیانت به ما نبود. همونطور که مدیریت بارها اشاره کرده، ما هیچگاه نگاه توسعه طلبانه نداشته و نداریم. تنها همراهی های همدلانه و دوستانه و همکاری های داوطلبانه را مد نظر قرار میدیم اون هم با تمایلات خود دوستان و در این مورد هم شاید کردهای منطقه خودشون را ایرانی ندونند ولی ما به چشم ایرانی ( از منظر نژاد و تاریخ و فرهنگ ) بهشون نگاه میکنیم، همونطور که تاجیک ها یا آذری ها و افغان ها را. مثل یک برادری که خب حالا یا مرزها از خانوادش جداش کرده و یا اینکه مهاجرت کرده. یک "مهاجر" یا "دور افتاده" شاید حتی تعصب هم نسبت به مقصد جدید یا محل زندگی فعلیش هم داشته باشه که قابل احترامه.   بحثم خیانت خود کردها به برادران خودشون بود. اینکه کردها زیر خمپاره و موشک ترک ها باشند در سوریه و گروه دیگه ای کاملا همراستا با تروریستها به جای محکوم کردن حملات کردها، کردها را ملامت کنند که چرا در شمال حلب دارید پیشروی میکنید میشه مصداق خیانت یک کرد به یک کرد دیگه.
  19.   از اونجائیکه همه ی قربانیان یمنی مشتی تروریست هستند که تا به حال تعداد زیادیشون اعم از کودکان نوزاد خشن! و زنان مهاجم!! توسط عربستان پاکسازی شدند و از اونجا که اصولا این تروریستهای یمنی از حیث خشونت و تهدید جهان و خونخواری یک سر و گردن از داعش و النصره و جیش الصلام و احرار بالاترند و تا به حال تنها مشغول تهدید صلح و امنیت جهانی بودند، واقعا انسان دوستی اردوغان و زجه هاش برای کودکان و آوارگان سوری قابل باوره!! والا اگر غیر از این بود واقعا من یکی فکر میکردم اردوغان داره ریاکاری میکنه!! و اصلا هم دلش به هر حال سوری های بدبخت نمیسوزه و اشک تمساح میریزه! ولی خب با وجود هم پیمان فرشته سانی مثل عربستان! و پاکسازی مشتی آدم خوار در یمن اصلا هیچ شکی نیست که ترکیه و اردوغان فقط و فقط به خاطر انساندوستیشون بوده قصدشون از همه ی مداخلات از ابتدا در سوریه همونطور که خودش بارها گفته که " تنها من هستم که دلم داره برای سوریه ی بیپناه و مردمان بی گناهش میسوزه!
  20. کردها باید حواسشون به گروه های خائن متکی به ترکیه هم باشه. امروز یک گروه کرد در شمال ادلب اگر اشتباه نکنم پیشروی کردها در شمال حلب را محکوم کرده و اعلام برائت به همراه عده ای! ترکیه داره مدام این ها را بمباران میکنه و خط و نشون میکشه، این ها هم دارند کردها را سرزنش می کنند. ( همیشه این که به صورت پک! نباید از ترک و کرد و فارس و عرب دفاع کرد همینه، هر گروهی در خودش خائن داره که یا با پول خریده شدن، یا با ارعاب و تهدید، یا با رسواگری، یا با مقام و موقعیت و برخی هم که ذاتا خائنند و تنها برای ضربه به همنوع خودشون مزدوری مجانی می کنند)   یک نکته هم اینکه الان تنها راه تامین سلاح کردها در شمال حلب چیه؟ از مرزهای ترکیه که خیلی سخته. شمال ادلب هم که در اختیار مسلحینه و نشون دادند شاید حتی بخشیشون به عنوان ارتش آزاد همراه با نیروهای دموکراتیک هم بجنگند ولی سر بزنگاه در نهایت سرسپرده ی اعراب و ترکیه هستند و دستورات اون ها را اجرا خواهند کرد و دیگه کردی نخواهند شناخت. برای همین الان تمام اون مجموعه النصره و احرار و ارتش آزاد با هم همکاری قطعا نزدیکی دارند.
  21.   و مثل همیشه درست مدت کمی بعد از پیروزی به کمک همین طیف که حالا مدعی ایش شدن. بدترین زمان ممکن. اگر فشار خارجی در کار نباشه میشه گفت، واقعا درک درستی از "همکاری" اون هم در هیچ بعدیش ندارند. تنها گرفتن کمک در مواقع لزوم و بلافاصله بعد از سر پا شدن چنگ و دندان نشون دادن به طرفی که بهشون کمک کرده.   امیدوارم که خبر راست نباشه، یا لااقل یک ظاهر سازی باشه از سمت کردها. ( به هر حال به عنوان نقش پررنگی که دارند در این گروه ) قطعا حمایت هوایی عالی روس ها را هم ازشون در نظر نگیریم ( علاوه بر بمباران، عدم ورود نیروی هوایی ترکیه و اقدام جدی ترک ها قطعا به خاطر حضور روس ها بوده تا الان ) اگر نبود قطع محور قدرتمند جنوبی حلب به شمالش و متحمل شدن کلی تلفات و خسارات به خاطر مقاومت سرسخت تروریستهای هفتاد و دو قوم!، همونطور که سابقا کردها اقدام به تصرف قسمت های شمالی نکرده بودند از ترس واکنش جبهه ی جنوبی النصره و رفقا، من بعد هم هیچوقت به این راحتی نمیتونستند مناطق فعلی را تصرف کنند اون هم بدون کوچکترین مزاحمت مقاومت و حتی با همراهی خود مقاومت در تحلیل جبهه ی سمالی تروریستها با توپخانه و نیروهاش.
  22.   و البته یک نکته! نباید مثل قبل برخی سال های طلایی که غرب به خاطر برخی سیاست های کلیش و امتیازاتی که به نظرش میرسیده میتونه در - عدم تنازع - مورد نظرش کسب کنه؛ فرصت را از دست بدیم. سال هایی که میتونستیم مثلا قراردادهایی فراتر از خریدهای محدودمون داشته باشیم، بنابراین حالا که فرصتی در زمان فعلی - با هزینه های مشخص - به دست اوردیم نباید از دست بدیم. فرض را باید بزاریم که یک سال بعد دوباره تحریم هستیم به مثل چند سال گذشته. حتی یک روز را هم برای بستن قراردادهای محکم و دقیق و با پیش بینی شرایط احتمالی خطر آفرین! نباید از دست بدیم. وقت بوروکراسی و کاغذ بازی و تردید و اختلاف سلیقه نیست. به نظرم حتی وقتش نیست که نسبت به تخصیص بودجه ویژه هم تعلل به خرج بدیم. حتی از لحاظ سیاسی هم الان با توجه به همکاری هامون با روس ها شرایط مناسب هست. دیگه باقیش هنر خودمونه که طرف مقابل را در بستن قراردادهای مناسب چه قدر بتونیم همراه کنیم.
  23. ترکیه حق داره نگران باشه. با رسیدن کردها به داعش در مناطق شرقی و پاکسازی تروریستهای النصره ( که غرب میانه رو حسابشون میکنه! با تعویض لباس! ) از اون باریکه ی شمال حلب، کابوس اتصال مناطق کردی ترکیه را رها نخواهد کرد، چون اونوقت جنگ کردها در دو طرف با داعش خواهد بود ( برای رسیدن به هم ) و هر گونه دخالت ترکیه - با زمینه سازی مناسب روسها! - حمایت ترکیه از داعش تفسیر میشه ( حالا هر چه قدر که میخواد ترکیه از نگرانیش از کردها بگه ) نه مثل حالا که ( بلایی که ارتش سوریه چندین ساله تحمل میکنه ) هر دخالتی در سوریه را با ادعای حمایت از معارضین میانه رو!!!، ترکمن ها!! و ده ها گروه تروریستی دیگه که بینشون صد ها خارجی وجود داره توجیه میکنه و دنیا هم براش کف میزنه! بیشتر برای همین هست که انقدر آشفته شده و به نظرم برای منافع خودش حتی عربستان ماجراجو را هم با داستان های فرعی داره وارد ماجرا میکنه. جایگزینی عربستان در مناطق جنوبی ترکیه به جای داعش ( مثلا بازپسگیری مناطق از دست داعش ) مابین کردها، دیگه رسیدن کردهای دو طرف به هم را غیر ممکن میکنه.
  24.   ببینید، قطعا وقتی هم ظریف و هم لاوروف بر لزوم آتش بس تاکید دارند در این شرایط فعلی یعنی اینکه ما هم میدونیم این جنگ فرسایشی بیشتر از دو حامی اصلی فعلی تروریسم در منطقه ی ما یعنی ترکیه رویا دار! الحاق سوریه (حلب) به عنوان مستعمره ی کنترل از راه دورش و عربستان ماجراجوی جوان محور ضد ایران؛ به ضرر ماست و اتفاقا این دو کشور هم با علم به این موضوع یا همه چیز را میخوان یا هیچ چیز را! ( بر همین اساس من صحبت از این آتش بس موقتی و اجباری و ناگزیر را یک تنفس میدونم ) بنابراین آتش بسی که یک طرفش مقاومت و سوریه ای هست که به هر حال اگر نگیم هم متعهد به قرارهاش هست لااقل از روی اجبار و زور مجبوره شرایطی مثل تحویل شیمیایی و آتش بس فرضی را بپذیره و رعایت کنه و طرف دیگرش گروه هایی که اتفاقا ترکیه و عربستان به عمد! هیچ علاقه ای به تفکیک النصره ازش ندارند هستند که بعد از تقویت از سوی این دو کشور با یک راکت پرانی از موضع خودشون به موضع خوشدون دوباره تلاش هاشون برای تحقق آرزوهای ترکیه و عربستان ( ولو در حد تضعیف محور مقاومت تنها ) از سر خواهند گرفت و بر خلاف سوریه که در صورت نقض آتش بس همه  روش هوار میشن در این صورت هیچ ضرری هم متوجهشون نمیشه ( جامعه ی جهانی مثلا میخواد دستور بده که این ها جزء بدها! شدند؟! به خاطر نقض؟ یا مثلا ادلب را بمباران خواهد کرد در اینصورت؟!! یا مرزهای ترکیه را به روشون خواهد بست؟ ) چه ضمانت اجرایی ای خواهد داشت؟؟   درک واقعیت میدانی یک چیز هست و تئوری ها و تمهیدات نظری و سیاسی یک چیز.  بله، اگر آتش بس آرمانی مد نظر شما قابل تحقق بود با یک تضمین ولو شفاهی یک چیز ولی در میدان نبرد سوریه به ترکیه و عربستانی اعتماد کردن که فعلا در شرابط ضعف اون هم نه از آتش بس که از توقف پیشروی به منظور روند "بخشیدن" سوریه به مسلحین تروریست نه اون هم میانه رو که با اصرار امثال جیش الاسلام و جیش الفتح دارند، چه توجیهی داره اون هم با تمام این خون هایی که ریخته شده؟؟؟ ولی به نظرم یک نقطه ی توافق مشترک میشه داشت که البته نیاز به "ریسک" هم داره چون بدون ریسک یعنی قبول شرایط متزلزل با پیش بینی بسیار وخیم!   تثبیت مواضع - از نظر فرماندهان نظامی - به طوریکه حتی با فرض های بسیار محتمل هجوم غیر مسئولانه مسلحین دوباره بعد از تجدید قوا و احتمالا رد شروط بی شرمانه! و زیاده خواهانه ی ترکیه و عربستان و امریکا در مذاکرات آـی بعد از آتش بس احتمالی که همین دستاوردهای میدانی را هم در صورت زیر بار رفتن بر باد خواهد داد، دیگه لااقل برای ما آنچنان زیانبار نباشه که دوباره تاسف بخوریم..   و اما کلید واژه ی تثبیت مواضع که احتملا محل بحث این گفتگو ست. حدود این مواضع را چطور میشه مشخص کرد؟ همونطور که گفتم فرماندهان ما قطعا نه از روی شکم سیری! نه از روی ازدیاد نیرو و تجهیزات و نه از روی قسم! روسیه مجبور به تحمل شهدا و پیشروی نشدند بلکه خواهان دسترسی به نقطه ای هستند که بشه ازش دفاع  کرد پس از بدعهدی به نظر من قطعی عربستان و ترکیه ( به یک دلیل ساده چون هم ابزارش را دارند ( پول، نیرو، تجهیزات، برگ برنده ی آوارگان، نیروی فراوان غیر ملی! و .. ) برای همین حالا در این اتفاقا پروپاگاندای قدرتمند ترکیه و عربستان که هدفش نرسیدن نیروهای ما به اون نقطه هست ( حتی به قیمت آخته کردن شمشیری که فعلا غلافش را به شدت دارند با عصبانیت و تهدید نشون میدند ) اسیر ترس، محافظه کاری و .. شدن یعنی شکست مضاعف. هیچ فرمول قطعی ای هم براش وجود نداره. بله، میشه اعتماد هم کرد و شاید واقعا یک درصد عربستان و ترکیه قصد ادامه ی این ذگر خانمان سوزی را نداشته باشند ولی شرایط چی میگه؟!   پ.ن: این تطبیق تاریخی و سیاسی و حالا نظامی سهل انگارانه شاید و ساده اندیشانه در مواردی ( کلی عرض میکنم ) که معمولا در رسانه های اجتماعی دائم برش تکیه میشه و بازنشر داده میشه  اون هم مثلا در هر دو موضوعی که مثلا در اسم اشخاص، مکانها، فعل ها و صفت ها و .. با هم مشترکند ایده ی بسیار خطرناکی است لااقل در بحث هم که نه در نتیجه گیری. یک تاریخ سپری شده با نتایج حالا مشخص یک چیزه! و یک رویداد در پیش با متغیرهایی بی شمار! و تفاوت هایی از زمین تا آسمان یک چیز!