چقدر از خدمات طرح های آلمان نازی در سلاح های امروزی در این فروم گفته شده؟!! :) این برچسب ضد یهودی بودن هم اینهمه تو خود سریال های امریکایی هم بعضا مورد استهزا قرار میگیره ولی چنان حربه کلاسیکی! شده که دست بردارش نیستند. مثل اینکه هر کس به پادشاه عالیقدر عربستان انتقاد کرد سریع برچسب ضد اسلامی بودن بهش بچسبونیم. یعنی در این حد!   بعد از همه این حرف ها هم ولی با نگاهی به نقشه این جولان اشغالی و مرزهاش هم خوب جایی هست برای کمپینگ! به نظر. خوش آب و هوا، خوش منظر، واید انگل!

اتفاقا به نظرم زیاد هم جمع جمع فرماندهان نبوده شاید. دو ماشین اگر تنها شهدا را در نظر بگیریم یک فرمانده ایرانی بودند و یک فرمانده لبنانی. در برخی خبر ها تنها برای یک نفر لفظ فرمانده به کار برده شده بود و بقیه مجاهد خطاب شده بودند. ترکیب عجیبی برای یک جمع آموزشی! نبوده.      تبدیل منطقه جولان اشغالی به یک منطقه عملیاتی مثل جنوب لبنان و یا مرزهای غزه چیزی بود که گویا این رژیم از ترس بالفعل شدنش خودش روبانش را پاره کرد. حالا در صورت خلوت شدن سر مقاومت این منطقه به هر حال به خون شهید جهاد و دوستانش و سردار ایرانی آراسته شده. حیفه راکد بمونه.

سلام به نظرم شیوه حزب الله خصوصا در مواجهه با این رژیم اعلام کردن آشکار موارد اینچنینی هست. اگر سوریه و حتی ایران بود به خاطر برخی مسائل شاید اینطور نبود. ولی بین حملاتی که اعلام شدند این حمله با این وسعت و آشکاری سابقه نداشت.   پ.ن : یک نکته ای هم چون نقل قول کرده بودید از دوستمون هم به نظرم در چنین عملیات هایی منابع داخل رژیم صهیونیستی که به کنار همونطور که اشاره شد حتی رسانه های مثلا مستقلشون هم کاملا هماهنگ در پازل چیده شده کابینه جنگیشون حرکت میکنند و اصولا یک جامعه اشغالگر تمام هماهنگ در امر وحشی گری و تجاوز هستند! بنابراین اعتقاد دارم همونطور که یکبار گفتم حتی این تحلیلها و کمیته های مثلا بررسی که تشکیل میدند و اعلام میکنند در فلان چنگ اوه! ما شکست خوردیم و طرف مقابل چقدر خوب عمل کرد و چنین و چنان تنها یک بازی رسانه ای و روانی هست لااقل در اکثر جزئیاتش.  

اسرائیلی های بزدل اگر جرات امدن به مرز ایران را داشتند و به جیش العدل کمک میکردند که بحثی نبود. تنها جرات!! آمدن را پیدا کنند اونوقت شاید اصلا بهشون شیرینی تعارف کردیم! :) اون هم در حد ژنرال دو ستاره و سه ستاره و چهار پنج ستاره!   حزب الله در قنیطره که بخشی ازخاک سوریه هست اون هم به گفته سید حسن نصرالله نه به صورت تشکیلاتی که برای اموزش نیروهای سوری حضور داره. کاملا هم مشخص برای چی. چرا قبلا نبود و یا اگر بود رژیم کودک کش واکنش نشون نمی داد. معلومه که با حضور تروریست ها حزب الله هم حضور پیدا کرده. پس بحث جیش العدلی که به ایران حمله میکنه جداست. اگر اوضاع چهار سال پیش بود و گروه دشمنی هم داشت از جولان به آدم کش های صهیونیست حمله میکرد و نیروهای حزب الله شهید میشدند بحثش جدا بود و میشد مقایسه جیش العدل و ژنرال های " قدم بر روی چشم! " در مرز ایران.   ولی اینکه جرات نداشته باشی حمایت از تروریست های النصره را علنی اعلام کنی و باهاشون روهم بریزی بعد هم ژست ضد تروریستی به خودت بگیری از دلقکی که هستی دلقک ترت جلوه میکنی! ( رژیم صهیونیستی )   پ.ن: در ضمن چه باک از شهادت کسی که در سوال اینکه چه کاره میخوای بشی میگه میخوام شهید بشم. مثل کسی میمونه که میخواد دکتر یا خلبان بشه و حالا که شده بقیه براش ناراحتند. :)

" پاسخ دادن به این نقض‌ها حق مقاومت است و اینکه پاسخ می‌دهیم یا نمی‌دهیم، به ارزیابی و مسائل دیگر بستگی دارد. شاید روزی ما به این اقدامات اسرائیل در نقض هوایی یا خاکی پاسخ دهیم، اما کسی نمی‌تواند بگوید که ما به عدم پاسخ، متعهد بودیم. ما زمان و مکان و راه و شیوه مناسب را تعیین می‌کنیم."

خیر، اگر اشتباه نکنم و ایشون تنها یک اسم داشته باشند نام کوچکشون محمد علی بوده.

آخرین بار، همین دو هفته پیش بود که موقع خداحافظی بغلش کردم.. خواستم بهش بگم جهاد چقدر نوربالا میزنی.. چقدر بوی شهادت میدی.. اما بغض گلوم رو گرفت.. فقط گفتم تو رو خدا مراقب خودت باش.. خنده ای کرد که برق دندانهای سفید و خوشگلش هنوز توی ذهنمه.. گفت إن شاء الله زود همدیگرو می بینیم.. و جهاد رفت و فقط آه حسرت برای من باقی ماند..   سید کمیل باقرزاده   دقيقا همين جا بود باپيشنهاد مهدي همت يه ان جي او ي بين المللي تشكيل داديم به اسم اي دبليو اف . كلي خنديديم. امشب عكسهاي سفر رو مرور كردم همه خاطراتش اومد جلوي چشمم. وقتي بچه ها ازش پرسيدن اينده ميخواي چكار كني ؟ گفت: شهيد بشم   داوود کریمی   پ.ن: حمله گویا به یکی از پایگاه های حزب الله بوده که این رژیم با علم به حضور تعدادی فرمانده ایرانی و سوری و لبنانی اقدام به حمله کرده.

هیچ وقت به نظرم نباید به گفته های صهیونیستها اعتماد کرد که هدف را فلان و بهمان میخونند. چون در بسیاری از موارد سعی در گمراه کردن دارند. و نکته جالب اینکه بر خلاف بسیاری از کشورها و در راسش کشور خودمون که معمولا مطبوعات گاهی بر سر رقابت های جناحی کلی به منافع عمومی و امنیتی کشور خودشون هم ممکنه با اخبارشون صدمه بزنند این رژیم همانطور که کابینش یک کابینه امنیتی و جنگی! است، رسانه ها و مطبوعاتشون هم در پازل هماهنگی معمولا عمل میکنند.   این حمله در نوع خودش اولین حمله اینچنین مستقیم و در این سطح و روشنی به حزب الله بود. هدف قطعا اشخاص بودند و یقینا از چنان اهمیتی برخوردار بودند که این رژیم ریسک این " اولینی " را پذیرفته.   به قول یکی از دوستان باید انتظارش را میداشتیم. رژیم صهیونیستی به همین راحتی از کنار سفره سوریه که براش مثل طعام بهشتی هست عبور نمیکنه. اگر حزب الله از سوریه واکنش نشون بده، خب اهداف متعدد در سوریه را هدف قرار میده. اگر از لبنان که علاوه بر قرار داده اهداف در لبنان، از هماهنگی سیاسی با سمپات های! لبنانیش ( 14 مارس و تکفیری ها ) هم استفاده میکنه و کلی جار و جنجال سیاسی که حزب الله وقایعی که در سوریه اتفاق افتاده را به داخل کشوند و لبنان را ویران کرد. شاید تنها راهش ترتیب دادن عملیاتی در عمق سرزمین های اشغالی باش که خب همه میدونیم بسیار بسیار دشوار هست حتی در اهداف بسیار کم اهمیت. خلاصه این رژیم علاوه بر بهره برداری روزانه و یومیش از این سفره مطمئنا چنین عملیات هایی را هم در دستور کار برای بهره برداری هر چه بیشتر قرار خواهد داد همچنان.   اون اوایل یکبار گفتم حزب الله با درک این شرایط خودش باید حواسش باشه و در سوریه با احتمال هر اقدامی کاروانهای مهم و اشخاص و فرماندهان را تا حد امکان از خصوصا خطر صهیوینستها دور نگه داره. حالا احتمالا یا عملیات به قدری مهم بوده که حزب الله این ریسک را انجام داده و یا اینکه تا این حد ورود مستقیم رژیم صهیونیستی را توقع نداشته و یا چنان خیانتی انجام شده که قبلا محاسبه نشده بود.   پ.ن: اگر شهیدی ایرانی اون هم در این رتبه هست واکنش ما باید به چه صورت باشه. شهدای هسته ای به دست خائنان مزدور داخلی ترور شدند ولی این حمله که مستقیم بوده ولو در خاک سوریه. هر چند واقعا در این شرایط سخت برای ما در همه زمینه ها توقع عملیاتی فوری دور از عقله.

یک موضوع کمی بی ربط و باربط دیروز توجهم را جلب کرد و اون هم سوتیتر روزنامه جدید قوچانی بود که بازتاب سخنان روحانی در بوشهر بود. " وقتی پیامبر صلح نامه حدیبیه را امضا کرد عده ای از مسلمانان به حذف کلمه رسول الله واکنش نشان دادند. غیرت مسلمانان قبول نمیکرد اما پیامبر نشان داد برای پیام خود به دنیا هم صلح لازم است هم مذاکره هم گذشت و عفو." چیزی که در وهله اول توجه  را جلب می کرد کلمه " غیرت " بود که به ذهن متبادر میکرد این جملات در حقیقت واکنشی در برابر سخنان رهبری "تحریم ها برای کشور مشکل ایجاد کرده اما اگر دشمن شرط برداشته شدن آنها را، فلان مسئله اساسی و آرمانی از جمله دست برداشتن از اسلام و استقلال و پیشرفت علمی قرار دهد قطعاً غیرت هیچ مسئولی، قبول نمی کند. "هستند.  مصداق رهبری در موردی که باید غیرت به خرج داد - فلان مسئله اساسی، دست برداشتن از اسلام - با مصداق احتمالی روحانی - حذف کلمه ای - حساسیت زا - در صلحنامه بعید میدونم قابل تطبیق باشند چه روشن هست رهبری هم اصلا مسئلشون صلح و مذاکره نیست بلکه حد و حدود و مفاد صلحنامه(!)  است و جناب روحانی هم اخیرا البته چند بار دیگه ای چنین گریزهایی به حوادث تاریخی داشتند ولی خب به نظر زیاد دقیق نیست مقایسه هاشون.   حالا گذشته از این بحث جالب بود من این عبارت " عده ای از مسلمانان به حذف کلمه رسول الله واکنش نشان دادند. غیرت مسلمانان قبول نمیکرد " در هیچکدوم از چند سایت خبری بررسی شده و سایت ریاست جمهوری پیدا نکردم. حالا یا جستجوی من کامل نبوده و یا اینکه جناب قوچانی اون هم در صفحه اول و به چشم روترین جای ممکنه صفحه حس یک " تقابل " را قصد داشته به خوانندگانش منتقل کنه و یا اینکه تصمیم بر حذف بوده.

  سید حسن تا به حال این خصوصیت سنجیده حرف زدن را بارها نشون داده. گاهی حتی اگر واقعیت به وضوح هم روشن باشه ولی خب به زبان راندنش و تکرار مکررش شاید درست نباشه. اون هم در مسائلی به این پیچیدگی و حساسی. چیزی که برای مثال در مورد همین موضوع عراق برخی در ایران تا حدودی نادیده میگیرنش و دائم بر نقش پررنگ ایران و گاهی انحصاری! ایران تاکید میکنند.

حالا دیوار که زمانبره شاید. وقتی صحبت از زره های قفسی هست فکر کنم یک پرچین! چند لایه ی توری و یا سیمی مقاوم که هم سریعتر به سراجام میرسه و هم شاید ارزانتر خیلی کاراتر باشه. دورتا دور فرودگاه هم لازم نیست باشه. تنها نقاط دید، اطراف مکان های پارک یا تاکسی و ...

تذکر به روزنامه وطن‌امروز بابت تیتر اولی که در تخریب رابطه با همسایگان و در مغایرت با مصوبات شورای عالی امنیت ملّی است، همچنین مقرر شد پرونده این روزنامه به دادگاه ارجاع شود. تیتر روزنامه این بود به گمونم : " خبر مرگش!"   این نظر هم شاید چندان تخصصی نباشه ولی فکر کنم به هر حال بخشی از ثبات اقتصادی فعلی ناشی از بیانیه ژنو و تعلیق بخش مهمی از صنعت هسته ای، تبدیل ذخایر و تعهداتی هست که در مقابل غرب پذیرفته شده و مبنای مقایسه یکسانی برای شرایط اقتصادی فعلی و قبلی شاید نباشه. اگر دولت قبل یا هر دولت دیگه ای تمام این تعهدات را میپذیرفت و جلوی افزایش قیمت دلار و مهمتر از اون جو روانی حاکم بر بازار گرفته میشد به نظر شاید شرایط کم و بیش یکسانی را شاهد میبودیم ( البته قبل از ارزانی نفت که شرایط قیمت های نفتی برابر بود)

  البته که من وقایع 88 را ساده فرض نکردم. من جلوگیری از اون وقایع پیچیده را " ساده " میدیدم. اون هم از طرف جناحی که به هر حال ادعای تقلب را کرده بود.

بر روی نقاط اشتراک در بحث ها متمرکز بشیم فکر کنم بحث ها باعث نارارحتی هم نمیشه. دنبال قدرتمند بودن یا نبودن ایران قبل از وقایع سال 88 نباشیم. دنبال مقصر هم نباشیم ( در جای خود البته یقینا تشخیص مقصر و دلایل باعث میشه اتفاقات تلخ تکرار نشه دوباره ) . ولی فکر کنم نمیشه کتمان کرد پالسی که وقایع سال 88 به جهان ارسال کرد از افتراق جامعه ایرانی در اون مقطع و سرمایه گذاری و پررنگ کردن برخی شعارها و صد البته پالس برخی خیانتکاران داخلی و تصویری که کشورهای متخاصم از ایران تونست توسط رسانه ها به بقیه دنیا نشون بده، اعتماد به نفسی که ایران از دست داد، صلابتی که ایران در برابر دوستان و همپیمانان منطقه ای و جهانیش از دست داد، تمرکزی چون غافل شدن از موارد امنیتی به منظور پوشش دیگر حوزه ها که از دست داد ( خصوصا در مورد دانشمندان هسته ای ) ، تمرکز و اولویت هایی که چه در سیاست داخلی و خارجی تغییر کردند و صدها زیان دیگه ای که وقایع سال 88 به این کشور وارد کرد به نظرم همه را با همه سلایق سیاسی در حال حاضر اگر واقع بینانه نگاه کنیم غمگین خواهد کرد.   وقایع سال 88 به یقین یکی از تلخ ترین و زیانبارترین اتفاقاتی بود که برای ایران اون هم در مقطعی حساس رخ داد. من بارها از زاویه های مختلف و با استدلال های افراد گوناگون بهش نگاه کردم و قصد قضاوت عمومی در موردش را ندارم ولی چیزی که برای من همیشه فاجعه بارترش میکنه اینه که حادثه به اون هولناکی! بسیار ساده اصلا میتونست رخ نده.

به نظرم حتی اشاره امروز آقای حکیم به توجه به اینکه در فیلمی که از لحظه شهادت سرداران ایرانی در عراق منتشر شده هم سردار ایرانی سلاحی به دست نداره و تنها در حال دادن مشاوره های میدانی است نشون میده که فتنه مذهبی و قومی اون هم با تحریک محور عربی-غربی چقدر مورد توجه هست. اینکه هر از چند گاهی خبری از شهادت نیروهای ایرانی در عراق و سوریه میشنویم و پیکر برخیشون را میبینیم یک چیز هست و اینکه تصاویر متعددی به صورت بمباران خبری از نیروهای ایرانی ای که اسلحه به دست دارند و در حال شلیک هستند و بعدش هم کات به تصاویر چند کودک و خانواده عربی که کشته شدند از رسانه های متعدد عربی-غربی پخش بشه یک چیز. کافی یک سر به شبکه های ماهواره ای مثلا روی ماهواره بدر بزنید تا ببینید حتی در برنامه های شبکه های مثلا فرهنگی-اجتماعی- سرگرمی ,mbc هم خبرهای سینمایی و هنری و اظهار نظرهای مثلا هنرمندان سوری حالا مهاجرت کرده به لبنان هم چطور در حال استفاده برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی اعراب هست. حالا شبکه های متعدد متعدد متعدد خبری، تحلیلی، سیاسی و شخصی بعضا پر بیننده عربی که هر کدوم در حال تقویت یک نوع تفکر هستند در برابر چند تا شبکه نصفه ایرانی و لبنانی به کنار. تصور اینکه برای جمعیت اکثرا متعصب به قوم و مذهب عربی کاه را کوه ساختن اصلا سخت نیست. هر چند تا به حال هم کم کوه ساخته نشده!!

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، منابعی نزدیک به معارضان سوریه در جنبش «حزم» وابسته به اخوان المسلمین به روزنامه الوطن سوریه، گفتند که افسران ترک با دستور رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه برای نجات تروریست‌ها از محاصره ارتش سوریه (در حلب) وارد عمل شده‌اند.   ترکیه معلوم بود نمیتونه شرایط فعلی حلب را تحمل کنه. اگرخبر درست باشه ائتلاف افسران ترک و چچنی ها و ازبک ها ( که شاید از لحاظ زبانی هم به هم تا حدودی نزدیک باشند! )در حلب احتمالا با پیشروی ها شکل جدی تری هم به خودش خواهد گرفت.

داشتم فکر می کردم ترور بلافاصله آیت الله حکیمی که با سقوط صدام بلاتشبیه میتونستند نقش امام خمینی دیگری را برای عراق بازی کنند چقدر هدفمند و خسارت بار و خبیثانه اتفاق افتاد. حالا هم نفوذ داعش به عراق چهره های نزدیک به ایران را در این کشور هر چه بیشتر نمایان کرده و یقینا اهداف الان در اتاق فکر ها و جنگ ها در حال تعیین شدن هست و در میادین بی در و پیکر جنگ عراق فرصت ها هم مهیا. جالبه مثل ویروس که به راحتی میتونه وارد بدن بشه داعش به روستاهای حتی نگیم همفکر بلکه خنثی از لحاظ همراهی هم وارد میشه و بیرون کردنشون یک چیز هست با کلی شهید و حفظ کردنش یک چیز در حالیکه در روستاهای خنثی هر ان ممکنه یکی که خودش را بومی جا زده دوباره آتشی به پا کنه حتی با یک نفر و جان چندین نیرو را بگیره و کل اون منطقه را لااقل برای مدتی ناامن و در روستاهای همسو که بدتر، اصلا گرفتنش بدون دستگیری و یا به فرض محال آسیب رسوندن به روستا و ساکنشانش ( که قطعا امکان پذیر نیست چه به علت اعتقادات ما و چه با تحولات جاری در عراق و منطقه )یک جور خودکشی است به هر حال.   هر طوری حساب میکنی کار رزمندگان جبهه ها چه در عراق و چه در سوریه بسیار سخت هست.

  من هم بعید میدونم امریکا جولان نیروهای ایرانی در کنار نیروهای عراقی اون هم دوشادوش آبرامزها و هاموی هاش را ببینه و بعد هم فقط از دور نظاره گر باشه. ( هر چند مطمئنا از شهادت ایرانی ها و عراقی های هم جنس! خوشحال هم میشه به اندازه کفایت) . احتمال داره بعد از نزدیک دیدن سرانجام کار در عراق و اون لحظات آخر که خیالش از فرسایش نیروهای مقاومت هم راحت شد دوباره با ژستی قهرمانانه وارد عراق ( جدی تر ) بشه تا سازمان رزم ارتش عراق به دست نیروهای مقاومت نیفته.   //////////////////////////////////////////////////////////////   به گزارش مشرق به نقل از آژانس خبر ترک، طی درگیری های دو روز اخیر در عراق و سوریه بیش از 400 تروریست کشته شده اند. بر این اساس سرکردگان داعش پس از تحمل این شکست سنگین روز بیست و نهم دسامبر (هشتم دی) را روز سیاه اعلام کردند. روز گذشته اداره امنیت استان صلاح الدین عراق با انتشار بیانیه ای اعلام کرد در درگیری نیروهای دولتی با تروریست ها برای بازپس گیری شهر یثرب 123 داعش کشته شده اند. در پایان این عملیات بخش های زیادی از این منطقه از تروریست ها پاکسازی شده است. همچنین حمله جنگنده ها به مناطقی در شمال کرکوک دست کم 50 تروریست کشته و صد ها نفر از آنان مجروح شدند. طی 48 ساعت گذشته و به دنبال عملیات زمینی ارتش عراق تروریست های داعش از شمار زیادی از مواضع خود عقب نشینی کردند. آمارهای رسمی حاکی است طی دو روز اخیر بیش از 400 تروریست کشته شده اند که این سنگین ترین تلفات این گروه تروریستی از زمان شکل گیری آن به شمار می رود.   خیلی خوب میشد میتونستیم! این روز سیاه را انتقام سردار تقوی فرض کنیم.

  از اون شخصیت هایی بودند که تکرار نشدنی اند. آرام، متین و شجاع و دوست داشتنی. امیدوارم هنوز باشند امثال شهید کاظمی که خطوط قرمزی را با کسب اجازه برای دشمنان ایران دیکته کنند. هر چند ما ضربات متعددی به داعش و داعشیان تا به حال زدیم و با توجه به اعلام نصفه و نیمه داعش در قبول مسئولیت شهادت ایشون میشه متصور بود که خودشون هم نه با هدف شخص ایشون که احتمالا با تصور نهایتا ترور یک فرمانده ایشون را به شهادت رسوندند ولی گاهی مثلا یک بمباران سنگین نقاط از قبل شناسایی شده میتونه پاسخ محکمی باشه برای غلط زیادی دشمن. هر چند این مخلوط بودن دوست و دشمن و داعشی در میان برخی مردم عراق یقینا کار را واقعا سخت کرده برای مدافعان حرم.

یکی از سایت های متفرقه نوشته بود شهید تقوی بر اثر اصابت گلوله فردی که پشت پست برق پنهان شده بود شهید شدند به همراه چندین نفر دیگه ای که مجروح شدند. به هر حال این محیط تصفیه نشده عراق و سوریه و خیانت های بی شمار و همرنگی اکثر تروریستها به شکل افراد عادی جامعه محیط را به خصوص برای فرماندهان به شدت خطرناک میکنه. مخصوصا امثال داعش و حتی برخی بعثی ها و سمپات هاشون که از دوران دفاع مقدس و سرداران ایرانی دل خوشی ندارند و سرداران عزیز ما هم که معمولا بدون تجهیزات شخصی مراقبتی حضور دارند در خطوط مقدم حتی بعضا.   نمی دونم ولی به هر حال فقدان این عزیزان خسارت جبران ناپذیری برای ایران هست و ایرانی ها و بدتر از اون در گمنامی و مظلومیت هم شهید میشند.

احتمالا کسی کسی را در منگنه نمیزاره. دیپورت شدن یک قانون هست که باید اجرا بشه ورفتن به سوریه یک انتخاب. اینکه برخی افغان های عزیز نه از روی حس اعتقادیشون بلکه در انتخاب بین کشور خودشون و سوریه دومی را انتخاب میکنند نمیشه اسمش را تحمیل گذاشت. هر چند به نظر من هم اینکه از طرف ایرانی ها به برخی افغان ها توصیه بشه این انتخاب هم به نظرم اشتباه هست مگر اینکه خود این افراد داوطلب استفاده از چنین طرحی باشند.

باز خوبه اینبار قبل از سر بریدن درخواستشون را مطرح کردند!! فعلا تا الان به گمانم تنها اسرایی! که از دست داعش نجات پیدا کردند به طور کاملا اتفاقی همگی " ترک " بودند. اردن هم بهتره یک تماسی با اردوغان بگیره بد نیست. البته از الان پاسخ اردوغان هم مشخصه : " من از ابتدا هم گفته بودم، اگر منطقه حائل بر فراز لااقل 99 درصد سوریه ایجاد شده بود چنین جنایتی توسط بشار!! که همدسته  داعشه رخ نمیداد. "

همین که در اکثر جنایات و تصاویر جنایات این وحشی ها در میان شهر ها و میان شهروندان عادی ای که متاسفانه یا از ترس یا از سر همراهی شدند سنگرهای زنده این تروریستها دیده میشن نشون میده کار در سوریه برای ارتش و مقاومت چقدر سخت هست. اگر حمله چنان باشه که غیر نظامی ها کشته بشند فریاد دوست و دشمن که وااسفا جنایت بشری رخ داد و اگر هم که خیر باید هر روز حملات و تلفات را از میان این سنگرهای زنده تحمل کنند.   حالا در مقابل تروریستها بیشتر اوقات یا در شهرهای حامی خودشون میجنگند یا میادین نبردی که ارتش در جبهه های مقدم ایجاد کرده و اگر جایی هم لازم باشه به درون شهرهایی که ارتش حضور داره حمله کنه راحت و بدون دغدغه حمله میکنه و غیر نظامیان را هم همراه ارتشی ها سلاخی و راحت به این خاطر که خب " تروریست " شناخته میشن تنها محکومیت های لفظی!!!!! را تحمل میکنند.

یک عبارت هم در اخبار بیست و یک امشب در خبر ورود نخست وزیر سوریه بود به این مضمون که از قول نخست وزیر سوریه : " ما هر طرحی را که در آن حق حاکمیت سوریه نیز مد نظر قرار گرفته شده باشد مورد بررسی قرار خواهیم داد " . وجود یک طرح که به نظر احتمال زیادی داره ولی اینکه از چه طرفی و با چه ویژگی هایی است هنوز نامعلومه!

این " مه " چی میگه تو سوریه! تو اکثر تصاویر میشه دیدش. بدی آب و هوا یک چیزه! همیشه " گردنه حیران " !! بودن یک چیز!! خیلی سخته در این مه جلوی عده ای که از مرگ و زدن تو دل رقیب واهمه ای ندارند بی تلفات موند.   امیدوارم خبر دوستان مبنی بر رسیدن نیروها به مورک هم دقیق باشه. خیلی بهتر از حادثه فرودگاه طبفه هست به هر حال.