alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,150
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    136

تمامی ارسال های alala

  1. متاسفانه بعد از فتنه سال پیش به خاطر پراکندگی موضوعات کمی از امنیت عمومی و روانی جامعه کاسته شد و بستری برای بسیاری مهیا ولی ذکر چند نکته پراکنده بد نیست : 1.به نظرم در مورد استاد شهریاری مثلا رانندشون وظیفه محافظت را هم به عهده داشتن چون همسرشون گفت راننده بعد از حضور موتورسوار کنار ما به آقای شهریاری گفتند سریع از ماشین پیاده بشید( یعنی حفاظت بوده ولی فقط تا این حد قبل از این اتفاقات) 2."وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا جمهوري اسلامي به جاي طرح شكايت در مجامع بين المللي كه به دليل نفوذ صهيونيست‌ها به جاي نمي‌رسد، [b]با رژيم صهيونيستي مقابله به مثل خواهد كرد[/b]، گفت: [b]در مقابله با اقدامات اطلاعاتي رژيم صهيونيستي [color=red]دقيقا و قطعا[/color] مقابله‌هاي اطلاعاتي و [color=red]اقداماتي[/color] خواهيم داشت. "[/b] 3.من بارها گفتم در این فروم، کشور ما یک کشور کاملا منحصر به فرد هست، بعید میدونم در هیچ کشوری به اندازه کشور ما مزدور وجود داشته باشه (از همه طیف هایی که روزی از این کشور منحصر به فرد و با یک ایدئولوژی منحصر به فرد ضربه خوردن و البته بیشتری دشمن و دشمنی ها حتی همسایه های به ظاهر دوستش و همه هم میدونیم آدمی ظرفیت محدودی داره و حالا با کنار هم گذاشتن همه اینها و ضعف منابع و همه مسائل دیگه نمیشه انتظار داشت خون از بینی کسی در این کشور سرازیر نشه - در نظر بگیرید مثلا ایران بخواد در کشوری غربی عملیاتی انجام بده، یکی از سهلترین و بهترین منابعی که سرویسهای جاسوسی اونها در اختیار دارن یعنی مزدوران همزبانی که کاملا با شرایط کشور ما آشنا هستند و مورد اطمینان و سالها در این کشور زندگی کردند به نظرتون چقدر ما مشابهش را در اونجا میتونیم پیدا کنیم؟!! یک غربی که بخواد به کشور خودش خیانت کنه که هیچ جنایتی در حق مردمان خودش انجام بده...میدونم، هست ولی نه به اندازه ایران
  2. دستگیری ها در هر دو مورد توسط غیورمردان سپاه انجام شد که مستقل از دولت ها هستند و فقط تفاوت در نوع تحویل نیروها بود که سردار قاسمی فکر کنم در اوایل همین فیلم توضیح دادند در رابطه باهاش و نقش دولتهای مختلف در اون..
  3. alala

    عمليات تروريستي در چابهار

    وقیحانه تر بیانیه های امثال اوباماست،خودشون حالا یا مستقیم یا غیرمستقیم کاملا از این نوع عملیاتها پشتیبانی میکنند و بعد هم باز از انفجار هم سوء استفاده میکنند و ابراز همدردی با مردم و نه با حکومت ایران اسلامی،میخوان از ماجرا دو سر استفاده کنند.. آتی نیوز تصاویر عملیات کننده ها را گذاشته بود،به مانند عملیات قبل یک نوجوان که احتمالا یک کلاس هم سواد نداشته و از دنیای پیرامونش بی خبر کمربند انفجاری که بسیار ماهرانه و حرفه ای تهیه شده بود (و آیا امکانش برای یک گروهک وحشی که در کوه زندگی میکنه به تنهایی وجود داره؟ (سوای از عبور از مرز و پشتیبانی داخلی گروهکهای خائنی چون منافقین و سرویسهای اطلاعاتی متعدد غرب و همسایگان) را همراه داشت.. مدت زیادی نیست که این نوع عملیاتهایی که به قول یکی از مسئولان ارزش عملیاتی هم نداره را در پیش گرفتند و در مقابل درهای بسته کثیفترین و بی مقدارترین روش را در پیش گرفتند،فکر کنم بعد از فتنه سال پیش و عملیاتی که فرماندهان سپاه به شهادت رسیدند بود که این نوع عملیاتها اوج گرفت..
  4. alala

    عمليات تروريستي در چابهار

    فقط باید برای نیروهای امنیتی دعا کرد و تنها کاری هست که از دست ما بر میاد.. در وهله اول شنیدن چنین اخباری همیشه ناراحتی شدیدی ایجاد میشه مبنی بر اینکه کاش میشد جلوی چنین حوادثی را گرفت ولی وقتی تصور میکنم کشوری هستیم که تقریبا به طور کامل توسط همسایگان با بدترین ثبات سیاسی در جهان و اوضاع وخیم امنیتی و اقتصادی محاصره شدیم،وقتی در حساسترین منطقه جهان حضور داریم،وقتی زیر باران حملات و خرابکاری حداقل هفت سرویس اطلاعاتی که همه جزء سرویسهای اطلاعاتی قدرتمند و با امکانات مالی و تکنولوژیکی بالا هستند،هستیم،وقتی جزء معدود کشورهایی هستیم که تقریبا به خاطر ایدئولوژی منحصر به فردمون کشورهای همسایه و بعضا فاسد از هیچ کمکی به دشمنانمون دریغ نمی کنند و کاملا در اختیار دشمنان این سرزمین از هر لحاظ هستند از جمله خاک و منابع و رسانه و ... وقتی که جزء معدود کشورهایی هستیم که گروهی از مردمانش خیانت و جنایت را در برابر هموطنانشون به اوج خود رسونده و از هم زبانی و هم چهرگی بیشترین اطلاعات و مزدوری و سرویس را به سیستمهای اطلاعاتی دشمنان این کشور میرسونند، و در نهایت وقتی که برای دو سال عده ای قدرت طلب منافع شخصیشون را به منافع ملی کشورشون ترجیح میدند و کاری میکنند همون نیروی اندک سرویسهای اطلاعاتی هم صرف خنثی سازی همپیمانی گروهکهای تروریستی متعدد کوچک و بزرگ شرقی و غربی و جنوبی ،سلطنت طلبان،منافقین،کمونیستها،لیبرالها،بهائی ها و مزدوران بی خبر و باخبر داخلیشون بشه،تا همین حد از امنیت را هم که تامین میشه با این همه توطئه و حجم خیانت باید معجزه دونست که توسط نیروهای امنیتی کشور تامین میشه... خسته نباشند همشون با اینکه میدونم در اینگونه حوادث متاثرترین افراد خود این عزیزان هستند..
  5. در تاپیک رزمایش توضیحاتی دادم، خودمون شروع, میکنیم از قول مسئولان چیزی گفتن و بعد هم وقتی خبری نمیشه شروع میکنیم به متهم کردن اونها من جایی ندیدم خبری از تست اس 300 وطنی در این رزمایش زده بشه،خبری در یکی از مصاحبه ها بود مبنی بر آینده نزدیک در این رزمایش تنها تست سامانه برد بلند بهینه سازی دوربرد اعلام شد که اون هم همون اس 200 بود
  6. بعید میدونم و تداخل خبرها و ضعف خبرگزاریها باعث میشه که موضوعات اینچنین پیچیده بشن، در برخی خبرها امده بود که در این رزمایش تست گرم سامانه موشکی بهینه سازی شده برد بلند ازمایش میشه که منظور به نظر همون اس 200 بود در برخی خبرها امده بود که تست گرم سامانه برد بلندی مشابه اس 300 در آینده نزدیک انجام خواهد گرفت که به نظر همون اس 300 وطنی خواهد بود بنابراین میشه نتیجه گرفت تست سامانه برد بلند در رزمایش همون اس 200 بوده و تستی که در اینده انجام خواهد گرفت مربوط به اس 300 احتمالی خواهد بود.. حالا به قدری این خبرها در این روزها به همراه مصاحبه های متعدد کار شد که نوعی تداخل خبری بوجود اومد و شائبه هایی ایجاد کرد
  7. خنجر امریکا در سازمان ملل به همت : 1.روشنفکران و فعلان به اصطلاح زن خائن ایرانی که از هیچ فعالیت ضد ایرانی دریغ نمی کنند و حتی حاضر شدند با دروغهاشون عربستان را جایگزین ایران در کمیته زنان سازمان ملل کنند... 2.قدرت طلبان و خائنین ایرانی که پوستر "اوباما یا با ما یا با اونها" که حتی نقلش هم مشمئز کنندست را در اینترنت پراکندند و یوتیوب و تویتر را با داستانهای دروغ و عکس و فیلمهای بعضا جعلی پرنمودند و فریاد واکمکای انگلیسی حتی در سایتهای بازیهای انلاین! سردادند اون هم مبتنی بر اشوب و دروغی که خودشون اغازگرشون بودند 3.مزدورانی که در شبکه های دولتی غرب بر علیه ایران فعالیت و سیاه نمایی می کنند 4.و و و و ... تیز شد و بر پیکر ایران که دیگه عادت به این خنجرها داره فرود اومد و بعد از این هم خواهد اومد و اون هم به بهانه مضحک نقض حقوق بشر که ارائه کنندش کانادایی بود که به قطعنامه حقوق بشری رژیم صهیونیستی در خلال جنگ غزه رای منفی! داده بود و البته تا وقتی سامانه ای اماده نباشه که خنجر و شمشیر تفاوتی با هم نداره،به هر حال مشکلات فنی هم وجود داره..
  8. هیچ یک از مسئولان وعده رونمایی یا تست از اس 300 را در این رزمایش نداده،مضافا اینکه از لحن صحبتها این طور به نظر میرسه که تست سامانه برد بلند مشابه اس 300 ایران به این زودیها نخواهد بود و بهتره جوی درست نشه که بعد هم اتهام دروغگویی را به مسئولان بزنیم..
  9. و البته برخی اشتباهات رایج مصطلح در بخشهای نظامی سایر خبرگزاریها را هم نداره و به نظر تخصصی تر به این بخش میپردازه...
  10. وقتی بحث ساخت ناو توسط ما مثلا جماران پیش میاد میدونیم که تقریبا تمامی مراحل اون توسط خودمون انجام شده به خاطر تحریم های بسیار شدید و مثلا موردی مثل فقط خود موتور هم - نه نصب و بهره برداری از اون - که وارداتی هست با چنان مشقتی بدست میاد که دیگه حضرت حافظ هم خبردار میشه این مورد وارداتی است فقط، ولی یکی از مهمترین بخش های ساخت یک ناو فکر کنم طراحی تحلیلی و مهندسی و اجرا و بخشهای دیگه هست که برای کشوری مثل ترکیه استفاده از مهندسان خارجی استخدام شده،شرکتهای مشاور،استفاده از تجربیات خارجی همش و بخش مهمیش حتی بصورت کاملا خصوصی و نه دولتی قابل دستیابی است در حالیکه ایران این امکانات براش مقدور نیست و بسیاری از موارد دیگر که باعث میشه جماران ما با هیبلی ادای زیبای ترکیه قابل مقایسه نباشه و جماران برای ما بسیار ارزشمندتر باشه،صنعت مونتاژ ترکیه در بخش نظامی هم با توجه به خدماتی که به ناتو و آمریکا فقط در یک مورد مانند اینجرلیک میده باید هم قوی باشه و جای تعجب نیست...
  11. خبرهای نظامی مشرق را باید جدی تر گرفت،به نظر دقیقتر میان... حالا به نظر شما این رادار چه راداری است؟
  12. این گفتگو بسیار جالب بود،شرایط سخت زمان جنگ برای کشورمون گاهی اوقات فراتر از حد تصور جلوه میکنه،بسیار دوران سختی بوده و مطمئنم ناگفته های بسیاری هنوز مونده که روزی شاید بازگو بشند...
  13. همکاری تفاهم امیز به این میگن دیگه، تامین نیازهای یکدیگر به روش دوستانه و همدلانه!!
  14. alala

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    وقاحت این رژیم به حدی است که باید همه ی مسائل امنیتی رعایت بشه،وقتی نماینده ی کنسنتشون به صراحت عنوان میکنه "احمدی نژاد نباید از لبنان زنده بازگرده" و تهدید مستقیم به ترور می کنند باید توجه داشت از این رژیم که حتی به کودکان هم رحم نمیکنه هیچ چیز بعید نیست،بار سنگین دیپلماتیک این اقدام برای همه روشن هست ولی تجربه نشون داده کارد وقتی به گلوی این رژیم وحشی میرسه با توجه به اطمینان از پشتیبانی ایالات متحده هیچ کار غیرمعمول در عرف سایسی و دیپلماتیک و جهانی ازش بعید نیست و بعد هم به شدت با ابزارهای تبلیغاتیش ماجرا را لاپوشانی میکنه،پس مهم حفاظت شدید از رئیس جمهور در این سفر هست تا بعدها در همین فروم به نیروهای امنیتی خرده نگیریم چرا گنج هایی چون صیاد و رجای و مطهری و بهشتی و ... حتی با وجود اصرار خودشون رها کردیم تا ازمون گرفته بشند..
  15. معلوم نیست منابع معتبر! چرا انقدر اختلاف دارند باهم؟! به هر حال به قول ریانووسیتی پیش پرداخت 166 میلیون دلاری پس داده خواهد شد یا به قول رویترز 800 میلیون دلار کامل؟! اصلا شاید مقام روسی بگه دوست نداریم یه قرون هم بدیم؟! چطوره؟یا اون یکی مقام بگه ما قرارداد را کشک حساب می کنیم و غرامت نمی دیم؟ یا مثلا معاون پادگان شماره ی 3 سیبری! بگه ما یه چیز هم از ایران طلبکاریم و بعد رادیو فردای معتبر! عنوان کنه "ایران به خاطر عدم تمایل روسیه برای تحویل اس-300 باید به شخص مدودوف غرامت بدهد!!" بعد هم مثلا مفسر غیرهالوی! شبکه ی بی بی سی فارسی عنوان کنه "چرا دولت هالوی! ایران در حال دادن غرامت به روسیه هست!!!" و مردم باید از داشتن چنین دولتی شرمگین باشند و در نهایت میرسه به جایی که" هخا! " عنوان میکنه "دولت ایران از سهم خزر خود به منظور عدم تمایل روسیه به دادن اس-300 و جبران ناراحتی انها گذشت کرد!!" و این وسط اون مقام ایرانی هم که گفته قرارداد اس-300 قرار داد دقیقی است چون تو وی ا ای این حرف را نزده حتما در حال دروغ گفتن هست و البته دولتهای فوق هالوی! قبل هم مطمئنا هالوتر! بودند چون نتونستند قراردادهای محکمی چون الجزایر و خریدهای نظامی ایران از ایالات متحده و اورانیوم فرانسه را که غرامت هیچی حتی پولش را هم پس بگیرند و یا اجرایی کنند چون هیچ ربطی به زورگویی و حق وتو این حرفها نداشته و تنها به دلیل هالو بودن دولتهای ما بوده و یا در بعد بین المللیش نه به خاطر زورگویی انگلستان به آرژانتین اشغال جزایرش صورت گرفته و پس هم نمیدند که به خاطر هالو بودن آرژانتینی هاست و این میون تنها یکی مفسر بی بی سی فارسی هالو نیست یکی کاربران مشعشع! اینترنتی آشنا به همه ی ظرایف و ریزه کاریهای عالم سیاست و مطلع از ریزترین جزئیات قراردادها و مذاکرات و سیاست گزاریهای کشور.... نتیجه گیری : اگر مقام ایرانی گفت در صورت تحویل ندادن اس-300 طبق قرار داد روسیه غرامت مبلغ قرار داد را خواهد داد به ضرص قاطع! دروغ میگه اگر مقام روسی گفت ما فقط پول میدیم به طور قطع یقین راست میگه و همین کار صورت خواهد گرفت به هر حال در هر سه! حالت!! ایران هالو ء!!! و اگر من!! بودم اس 850! را از روسیه به طور قسطی و اون هم ماهی یک کوپک خرید می کردم با یک نوشابه ی اضافه هم روش!!
  16. حالا یک حاشیه در این اثنا : تو یکی از فرومهای پربازدید که اتفاقا فیلتر هم نیست دیروز کسی تاپیک زده بود : کسی خبری در مورد این چیزی! که میگن افتاده تو نیروگاه بوشهر و از کارش انداخته داره؟ آخ که انقدر دلم خنک شد.. (نقل به مضمون) حالا شما حساب کنید سطح شعور برخی افراد که گهگداری این دوروبرها هم پیدا میشند تا چه حد هست؟! اونوقت از نامیده شدن تحت عنوان وطن فروش و جاسوس و مزدور دشمن ناراحت هم میشند با کمال پررویی،نیروگاهی که سالها منابع این کشور براش هزینه شده،نماد چندین دولت و ایستادگیشون در برابر غرب هست و کشورهای منطقه با حسرت در مقطع زمانی فعلی بهش نگاه می کنند یک مثلا ایرانی آرزوی نابودیش را داره(مثلا کارخونه ی تولید باتوم! هم نیست که فوری طبق عادت یکسال اخیر به انتخابات و حوادث بعدش بتونن ربطش بدند!! و بعد بی بی سی دلسوز دم از مردم و ظلمی که این کارخونه در حقشون میکنه بزنه!!)،در حالت جنگی به نظرتون حکم چنین افرادی چی میتونه باشه؟!
  17. امیدوارم مطلب تکراری نباشه ولی اگر تکرای هم بود لطفا بزارید بمونه،برخی مطالب تکرار چندی بارشون هم کمه،بحث احساسات نیست بحث کمیابی گوهرهایی است که برای پیدا کردن یکیش در این دنیای وانفسا باید مدتها جستجو کنی... [b]دوئل با صدام[/b] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/abshenasan.jpg[/img] سردار سرلشگر شهید حسن آبشناسان یکی از اسطوره های من است. او نه تنها برایم اسطوره است بلکه او الگو و مراد من است. برای ادای دین به او تنها کاری که می توانم بکنم این است که در وسعت کوچک وبلاگم یاد و خاطره او را زنده نگه دارم. نسل سوم ما متاسفانه به دلیل کم توجهی یا حتی بی توجهی با غیور مردانی چون شهید آبشناسان آشنا نیستند. این درد را به چه کسی باید گفت ، نمی دانم! او در دشت عباس چنان درسی به صدام داد که در تاریخ جنگ تحمیلی بی سابقه است. و اما نقل این حکایت: حسن سال 1315 در امامزاده یحیی، نزدیک نازی آباد به دنیا آمد چون تولدش چند روز قبل از شهادت امام حسن (ع) بود، مادرش اسمش را گذاشت حسن. سال 1335 حسن تصمیم گرفت برود دانشگاه افسری، اما احتیاج به کسی داشت که ضمانتش را بکند، مادرش گفت می رویم نزد عمویم سرهنگ زنده نام احترام زیادی برای آبشناسان ها قائل بود. هر چند هیچ وقت به زبان نمی آورد، اما حسن را خیلی دوست داشت. خوشش می آمد که عرق مذهبی داشت. شاید به خاطر این که پدر خودش هم سالها حوزه علمیه تحصیل کرده بود، اما ملبس نبود. سرهنگ حسن را نصیحت کرد، گفت که حرفی ندارد ضامنش بشود، اما اگر توی ارتش می رود باید خودش را فراموش نکند، آدم ها و محیط اطرافش تحت تاثیر قرارش ندهد. حسن سرهنگ را دوست داشت، آن موقع ها دلش می خواست مثل او بشود، قوی و بااراده. شب های جمعه، از دانشگاه می کوبید امیریه، خیابان قلمستان، منزل سرهنگ و بعد از شام با حرارت می نشست و از دانشگاه حرف می زد. می گفت فقط دو نفر هستیم که نماز می خوانیم از تمرین های سخت دوره رنجر می گفت. عکس هایش را در حال پرش از روی سرنیزه ها در حال چتر بازی و کوه نوردی به ما نشان می داد و همه انگشت به دهان نگاهش می کردند. دست هایش بزرگ و قوی شده بودند، آنچنان قد کشیده بود که کسی باور نمی کرد این همان حسن یکی دو سال پیش است. وقتی حرف می زد، سرهنگ یک گوشه می نشست و به او خیره می شد. تک تک رفتارها و حرکاتش را زیر نظر می گرفت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/SHIRAZ.jpg[/img] بعد از خوزستان در سال 50 به استان فارس، منتقل شد و حدود 10 سال شیراز بود. در این مدت دوره تکمیلی چتربازی و تکاور کوهستان را در داخل کشور و اسکاتلند گذراند و به زبان انگلیسی مسلط شد. در اسکاتلند در مسابقه نظامی، ورزشی، بین تکاوران کوهستان، ارتش های منتخب جهان با گروهش شرکت کرد و رتبه اول را گرفت. بعدها به خاطر نظم و پاکیزگی اش از طرف داور مسابقات برایش تقدیرنامه فرستادند. ظاهرا حسن همین طور که در کوه می رفته، آشغال های سر راهش را بر می داشته و در کوله پشتی اش می ریخته. میجر اسکاتلندی همراهشان به او می گوید تو یک افسر ارشدی، چرا این کار را می کنی؟ و حسن جواب می دهد من مرد کوهم. حیف است این طبیعت زیبا، کثیف باشد. اکثر کلاه سرمه های هوابرد و کلاه سبزها، دوره تکاورشان را با حسن آشناسان که حالا یک یک افسر ارشد و یک چریک ورزیده شده بود، گذرانده بودند. تا قبل از شروع جنگ حسن کردستان بود. حسن موتور سیکلت سوارهای حرفه ای را از کوچه و خیابان های نازی آباد جمع کرد و به آنها آموزش های خاصی داد و همه را با عنوان گروه ویژه اسب آهنی فرستاد جبهه. همیشه می گفت در میدان نبرد، اضافه بر توکل به خدا، دانش و معلومات، جسارت،لیاقت و ابتکارات در فرماندهی هم لازم است. تیمسار دادوین می گفت: برای من عجیب بود که ترس در این آدم راهی نداشت، می گفت باید مثل ابراهیم (ع) در آتش رفت، مگر ابراهیم نرفت و نسوخت؟ می گفتم سرهنگ او ابراهیم بود، ما که ابراهیم نیستیم. آن موقع که صدام خیلی شهرها را موشک باران می کرد، حسن نامه ای به او نوشت: اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می داند و نظریه پرداز جنگی است، پس براحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد بجنگد، نه اینکه با بمب افکن های اهدایی شوروی محله های مسکونی و بی دفاع را بمب باران کند و مردم را به خاک و خون بکشد. در جواب نامه حسن، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سال ها قبل در اسکاتلند حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش های منتخب جهان دیده بود، آنجا گروه او اول شد و عراقی ها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی لشکرش را شکست داد و خودش را اسیر کرد. مهرماه سال 64 چهار روز بعد از عاشورا خبر شهادت حسن از رادیو عراق با شادی و مارش پیروزی پخش شد. یاد وخاطره این شهید بزرگ همواره گرامی باد. منبع : [url=http://shojait.blogfa.com/post-3.aspx]وبلاگ وصیت نامه[/url] پی نوشت : آقای مسعود شجاعی طباطبایی نویسنده ی وبلاگ وصیت نامه یکی از کارتونیستهای مطرح بین المللی ایران هستند که عضو شناخته شده ای در بین کاریکاتوریستهای جهان هستند و تا کنون داوری جشنواره های متعدد خارجی و داخلی را به عهده داشتند و جوایز متعددی را هم در این زمینه کسب کرده اند...
  18. البته جالب اینجاست من نمیدونم وسعت جهل و حماقت آدمی تا به کجا توان قد کشیدن داره، برخی در داخل میگن دادن هزینه در زمینه ی هسته ای برای چی؟وقتی حاضرند سوخت را در اختیار ما قرار بدند؟ قرار داد مکتوب را اون هم کشوری که داعیه دار روابط چند صد ساله با ایران هست و همسایگی در موردی کاملا دفاعی زیرش میزنن با وقاحت و یک چیز هم طلبکار و فردا چه کسی میتونه تضمین بده در مورد هر چیز کوچکی زیر قرار داد تامین سوخت راکتورها نزنند؟چه کسی جوابگوی سرمایه ی عظیم خوابیده در نیروگاهها که بدون سوخت رها شده و به مثابه انباری بی استفادست را میده؟چه کسی تضمین میکنه ضمانت دروغگویان را؟ آیا افراد داخلی خائن و وطن فروشی که سعی در تضعیف این حق ایران دارند به بهانه های واهی حاضرند تار سیبیلشون! را گرو در برابر تضمین این دروغگویان وقیح قرار بدند؟چه برسه به زندگیشون!! متاسفم برای عمق جهالتهای اطرافم
  19. شاید قسمتی از مطلب زیر نوشته اقای مستغاثی که به نقل قولهایی از فوکویاما میپردازه در سایت وجود داشته باشه ولی مروری بر اون خالی از لطف نیست : [b]جبهه های امروز دفاع [/b] اگر به کلام حضرت امام خمینی (ره) معتقد باشیم ، همان طور که در پیامشان پس از پذیرفتن قطعنامه 598 فرمودند: "...جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان ، بسیج برزگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم..." اگر سخنان دوراندیشانه مقام معظم رهبری را در طول این 20 سال به خاطر داشته باشیم که از نخستین ماههای ولایتشان ، همواره بر تهاجم و جنگ فرهنگی دشمن علیه انقلاب و ایران تاکید داشته و دارند، و اگر اعتراف برخی از سردمداران فکری غرب را از یاد نبریم مانند سخن رییس وقت بنیاد ملی برای دمکراسی (NED) وابسته به سازمان CIA که در گزارش سال 1996 نوشت : "...جنگ فراگیر اندیشه ها به بزنگاه خود رسیده است. در عصری که مصالح و ارزش های ایالات متحده از یورش بی امان عقیدتی نیروهای بی شمار خصم در رنج است در چنین اوضاع و احوالی روا نیست که ایالات متحده میدان نبرد عقیدتی را به دشمنان خود واگذارد..." آنگاه با این واقعیت و باور همراه خواهیم بود که دفاع مقدس ما به آن 8 سال جنگ تحمیلی محدود نشده و اگرچه در آن ایام ، در شکل و قواره ای سخت و پر سر و صدا جریان داشت ، اما پس از آن به شکلی پیچیده ، خاموش و نرم تداوم پیدا کرد و در تمامی این سالهای پس از جنگ تحمیلی در انواع و اقسام اشکال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و رسانه ای و علمی و ...ادامه داشته و دارد و هر روز جدی تر و عمیق تر و پردامنه تر می شود. البته امروز اسناد و مدارک بسیاری در دست است که جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی پیش از پایان جنگ تحمیلی شکل گرفته بود و از همان زمان، اتاق های فکر و استراتژیست های غرب، شکست خود و صدام را در جنگ پیش بینی کرده بودند. در سال 1986 میلادی برابر با سال 1365 هجری شمسی آنگاه که رزمندگان اسلام در عملیات والفجر 8 ، فاو را فتح کرده و با عملیات کربلای 5 در آستانه فتح بصره بودند ، فرانسیس فوکویاما ، نظریه پرداز و تئوریسین برجسته آمریکایی به مناسبت انتشار کتابش ( پایان تاریخ) ، در کنفرانسی تحت عنوان "بازشناسی هویت شیعه" در اورشلیم اسراییل حضور پیدا کرد و طی یک سخنرانی مهم به نقاط قوت انقلاب اسلامی و شیعیان در مقابله با غرب صلیبی/صهیونی ، به تفضیل اشاره نموده و راههای مقابله با آن را یک به یک و با تکیه برجزییات ذکر کرد. فوکویاما در بخشی از کنفرانس اورشلیم گفت: "...شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست ، پرنده ای است که دو بال دارد یک بال سبز و یک بال سرخ ". وی ادامه داد: "...بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد ، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است نمی توانید ملتی را شکست دهید که مدعی است کسی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور ، دنیا را پر از عدل داد خواهد کرد". فرانسیس فوکویاما در ادامه صحبت هایش اضافه کرد: "... بال سرخ شیعه ، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است. شیعه با این دو بال ، افق پروازش خیلی بالاست و تیرهای زهراگین سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اخلاقی و... به آن نمی رسد... " اما برای فوکویاما آن نقطه که خیلی اهمیت دارد بعد سوم شیعه است ، او در این باره گفت : "... این پرنده زرهی بنام ولایت پذیری بر تن دارد ..." در بین کلیه مذاهب اسلامی ، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت، فقهی است؛ یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد. فوکویاما معتقد است : "... ولایت پذیری شیعه که براساس صلاحیت هم شکل می گیرد ، آن را تهدید ناپذیر کرده است ..." فوکویاما در توضیح فناناپذیری شیعه گفت : "...شیعه با شهادت دو چندان می شود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند بیشتر می شود " [color=blue] او به جنگ ایران و عراق و فتح فاو اشاره کرد و خطر فتح بصره و کربلا را گوشزد نمود : "... اینها (رزمندگان ایرانی) فاو را تسخیر کردند و می روند کربلا را هم بگیرند ، بعد از آن ، اینجا (اشاره به اورشلیم یا بیت المقدس که محل سخنرانی فوکویاما بوده) را هم قطعا میگیرند..." فوکویاما پیشنهاد کرد که پیش از وقوع چنان فاجعه ای جنگ به هر صورت متوقف شود و برای پس از جنگ پروژه مهندسی معکوس برای شیعه و مهندسی صحیح برای غرب را پیشنهاد داد. فوکویاما معنی و مفهوم مهندسی معکوس برای شیعیان ایران را درابتدا "تهاجم به ولایت فقیه" ذکر نمود و تاکید کرد که "تا ولایت فقیه را نزنید ، نمی توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدی تجاوز کنید" . نظریه دیگری که فوکویاما برای مهندسی معکوس در مورد شیعیان ارائه داد را با عنوان "میکروپولتیک سلائق و میکروفیزیک قدرت" مطرح کرد. او گفت که برای پیروزی نهایی و قاطع بر یک کشور بایستی سلائق و تمایلات مردم را تغییر داد ، اگر میل و ذائقه مردم مسلمان ایران را از شهادت طلبی ، ایثار و جوانمردی و دهها ویژگی که به عنوان فرهنگ شیعه و انقلاب شکل گرفته به رفاه طلبی، مصرف گرایی و غرب زدگی و... تغییر دهیم ، راه غلبه سیاسی و نظامی نیز هموار می شود. فوکویاما در ادامه مجددا تاکید کرد که : "... شما باید ولایت فقیه را بزنید ، بعداگر بپرسید چگونه می شود ولایت فقیه را زد ؟ من می گویم از طریق اصلاح قانون اساسی . در قانون اساسی آنچه موجب قوام و بقای ولایت فقیه است شورای نگهبان است اگر بتوانید این رکن را از قانون اساسی حذف کنید ، خود بخود ولایت فقیه هم در یک رفراندم زده می شود ! شما باید این فیلتر را از بین ببرید ..." او ادامه داد : "‌اگر توانستید ولایت فقیه را بزنید بلافاصله پرنده شیعه افت می کند و سقف پروازش کاهش می یابد و تیرهای شما به راحتی به او می خورد ؛ آن وقت میکروپولتیک سلائق و تمایلات شما اثر می کند، آن فنا ناپذیری و تهدید ناپذیری هم به طریق اولی از بین می رود. آن وقت چنین جامعه ای از درون فرو می ریزد، بدون این که حتی یک تیر شلیک کنید..."[/color] فوکویاما نتیجه گرفت: " اگر ولایت فقیه را زدید ، در گام بعدی شهادت طلبی ایرانی ها را به رفاه طلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را زدید، خود بخود اندیشه امام زمانی از جامعه شیعه رخت بر می بندد و لاابالی گری و اباحه گری در جامعه گسترش می یابد..." این نقطه آغاز جنگ نرم در سالهای پس از پایان جنگ تحمیلی علیه انقلاب و نظام اسلامی بود که دفاع مقدس ویژه خودش را می طلبید. فرهنگ رفاه طلبی و مصرف گرایی و غرب زدگی در فضای به اصطلاح سازندگی و توسعه اقتصادی پس از جنگ به شدت ترویج شد و پس از آن در دوران به اصطلاح اصلاحات و توسعه سیاسی ، همه آن اهداف و آرمان هایی که اساسا حضرت امام خمینی(ره) مد نظر داشت و انقلاب اسلامی را با دهها هزار شهید و جانباز به پیروزی و تثبیت رساند، زیر علامت سوال رفت تا همه عدالت طلبی و ظلم ستیزی نظام جمهوری اسلامی به فراموشی سپرده شود. از همین رو بود که به تدریج حتی سینمای دفاع مقدس که تنها یادی از دوران آرمان خواهی و شهادت طلبی بود ، در آن عصر توسعه اقتصادی و سیاسی دوام نیاورد و به تدریج رو به تحلیل رفت تا اینکه در جشنواره فیلم فجر بیست و یکم در سال 1381 و اکران عمومی سال 1382 حتی یک فیلم درباره دوران جنگ تحمیلی برپرده سینماها نقش نبست. اما پس از این انزوای مظلومانه سینمای دفاع مقدس ، در سالهای ابتدایی دهه 80 ، باز به لطف الهی و تلاش هنرمندان متعهد و مسلمان ، این نوع سینما از محاق درآمد و می رفت روزهای طلایی خود را در سینمای ایران تکرار نماید. سینمایی که به باور بسیاری از کارشناسان و منتقدان سینمای ایران ، تنها ژانر اریژینال و اصیل این سینما محسوب شده که عناصر سخت افزاری و نرم افزاری متعددی را برای سینمای ایران به ارمغان آورد و هنوز هم پربیننده ترین فیلم های سینمای پس از انقلاب ، به همین نوع سینما تعلق دارند. اما در همان سال 1986 میلادی یعنی سال 1365 که فرانسیس فوکویاما در کنفرانس "بازشناسی هویت شیعه" در اورشلیم آن سخنان را درباره مقابله با شیعه و انقلاب اسلامی ذکر کرد و مهندسی معکوس را در این رابطه تشریح نمود ، طرح مهندسی صحیح درباره سیاست هایی که بایستی از سوی کانون های فرهنگی و هنری استعمار به درون ایران تزریق شود را هم ذکر کرد. فوکویاما از جمله این سیاست ها را بی اعتبار کردن اسطوره ها و قهرمان های انقلاب و جنگ ذکر کرد و گفت که به هر شکل بایستی در سخنرانی ها ، کتاب ها ، داستان ها و فیلم ها ، از پدیده های انقلاب اسلامی به ویژه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس اسطوره زدایی شود و براین نکته تاکید کرد که بایستی ماهیت دفاع مقدس از طریق زیر علامت سوال بردن آرمان ها و اهداف آن ، وارونه جلوه داده شود و به خصوص ارزش ها و اسطوره های آن که همواره این دفاع را به عنوان پتانسیل عملیاتی انقلاب زنده نگه می دارد ، مورد هتک و بی حرمتی قرار گیرد. در این جا بود که متاسفانه سینمای دفاع مقدس دچار یک نوع آسیب و بهتر بگوییم آفت شد. نگاه ضد جنگ اگرچه در سینمای جنگ دنیا باب است (ارزشمندترین فیلم های جنگی تاریخ سینما در نوع ضد جنگ ساخته شد) اما در سینمای دفاع مقدس معنی و مفهومی نمی توانست داشته باشد. چراکه دفاع مقدس مردم ایران اساسا با جنگ های متعارف و رایج ، تفاوت ماهوی داشت. دفاع مقدسی که اصلا ضدجنگ بود ولی در مقابل تجاوز، آن را از هر تکلیفی واجب تر می دانست چراکه این دفاع با ایدئولوژی ، تفکر، باور و اعتقادات دینی و ملی مردم ، ارتباطی تنگاتنگ داشت و در واقع برآمده از همان اعتقادات و باورها بود. اگرچه از میانه دهه 80 فیلم هایی ظاهرا در حیطه سینمای دفاع مقدس ساخته شدند، اما متاسفانه برخی از آنها در خدشه دار نمودن ارزش ها و آرمان های دفاع مقدس تا آنجا پیش رفتند که حتی اصل آن را نیز زیر علامت سوال بردند. این بارزترین حضور جنگ نرم نظام سلطه در دل سینمای دفاع مقدس بود که به منصه ظهور رسید. به بهانه اینکه قهرمانان و اسطوره های دفاع مقدس را بایستی برای نسل امروز ملموس تر و عینی تر به تصویر کشید ، همه آن ویژگی ها و خصوصیاتی را که در برخی فیلم های ضد جنگ هالیوودی و اروپایی دیده بودند از سربازان و مزدوران آمریکایی عینا کپی کرده و به قد و قامت سردارانی دوختند که یک دنیا را مات و مبهوت خود کردند و به راستی در یک جنگ جهانی حقیقی(که در واقع همه جهان استکبار و اعوان و انصارش را در مقابل ملت ایران و پشت سر صدام قرار داده بود)، حسرت حتی ربودن یک ریگ از خاک میهن را بر دل دشمنان تاریخی این آب و خاک گذاردند. این به اصطلاح جنگی سازها ، بعضا دو طرف جنگ تحمیلی یعنی هم متجاوزین صدامی و هم ملتی را که فقط از آب و خاک و دین و کشورش دفاع می کرد را در یک ترازو قرار دادند و با یک میزان سنجیدند ، یا سرداران و فرماندهان جنگ را به استهزاء و سخره گرفتند و خلوت های عرفانی و الهی شان را با معیارهای دنیوی و مادی سنجیدند و یا در فیلم هایشان ساحت مقدس جبهه ها و سنگرهای پاک رزمندگان اسلام را به هر آنچه که سلائق بیگانه با دفاع مقدس می پسندید و شیفتگان وخود باختگان فرهنگ غرب می خواستند ، آلوده کردند تا به خیال خام خود ، غرب زده ها و از خود بیگانه ها را خوش بیایند و در خوش بینانه ترین نگاه به سینمای به اصطلاح دفاع مقدس جلب کرده و یا با سوء استفاده از نام و عنوان دفاع مقدس ، پول های هنگفت به جیب بزنند و در مقابل به قیمت خشنودی بیگانگان و دشمنان این ملت ، ارزش ها و مقدسات او را لگدمال کنند. ایده ای که فرانسیس فوکویاما در سال 1986 ارائه داد و پس از آن هم توسط مجموعه ای از نهادها و مراکز فکری و اندیشکده ها و تینک تانک های غرب به صورت جزیی تر و با تدوین مانیفست ویژه ، تئوریزه شد و در راس دکترین جنگ نرم کانون های صهیونی قرار گرفت ، این بود که با بی اعتبار نمودن ارزش ها و اسطوره های اسلام و انقلاب و جنگ تحمیلی و بی تفاوت نمودن نسل جدید نسبت به آنها ، زمینه های فروپاشی ایدئولوژیک جامعه و پس از آن فروپاشی فیزیکال نظام جمهوری اسلامی را فراهم آورده و یا آن را دچار استحاله از درون گردانند. آنچه که در جریان فتنه سال 88 با تمام قوی و نیرو از سوی جبهه گسترده امپریالیسم جهانی دنبال گردید و متاسفانه در حیطه سینمای دفاع مقدس نیز خواسته یا ناخواسته برخی از فیلمسازان در دام آن گرفتار آمدند به خیال اینکه نگاهی نو نسبت به دفاع مقدس عرضه می دارند،غافل از آنکه همان ایده فوکویاما وتئوری های پژوهشکده های صهیونی را به مرحله اجرا در می آورند. در اینجا برای فیلمسازان سینمای دفاع مقدس لزوم همان بصیرتی مطرح می شود که مقام معظم رهبری در جریان فتنه سال گذشته ، به کررات از آن سخن گفتند. اینکه اگرچه با نیت خیر و درست اما بدون بصیرت خدای ناکرده در زمین دشمن بازی خواهیم کرد و به جبهه خودی شلیک می نماییم و بر این تصوریم که دشمن را هدف گرفته ایم! مقام معظم رهبری در سخنانی که به تاریخ 5 مرداد 1388 ایراد فرمودند ، مقوله بصیرت را مورد اشاره قرار داده و گفتند : "... اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهائى که بر ملتها وارد میشود، در بسیارى از موارد بر اثر بى‏بصیرتى است..." ایشان سپس در تشریح مقوله بصیرت ، مثال جبهه های جنگ را آورده و فرمودند: "... بنده بارها این جبهه‏هاى سیاسى و صحنه‏هاى سیاسى را مثال میزنم به جبهه‏ جنگ. اگر شما تو جبهه‏ جنگ نظامى، هندسه‏ زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهاى بزرگ هست. براى همین هم هست که شناسائى می روند. یکى از کارهاى مهم در عمل نظامى، شناسائى است؛ شناسائى از نزدیک، که زمین را بروند ببینند: دشمن کجاست، چه جورى است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه کار باید بکنند. اگر کسى این شناسائى را نداشته باشد، میدان را نشناسد، دشمن را گم بکند، یک وقت مى‏بینید که دارد خمپاره‏اش را، توپخانه‏اش را آتش میکند به طرفى، که اتفاقاً این طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نمیداند دیگر. عرصه‏ سیاسى عیناً همین جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت مى‏بینید آتش توپخانه‏ تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتى است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نکنیم. لذا بصیرت لازم است، تبیین لازم است..." منبع : [url=http://smostaghaci.persianblog.ir/post/390]مستغاثی[/url]
  20. کاش این تحریمها مدت ها پیش اتفاق افتاده بود،اگر نبود امید به این سیستم های روسی و همچنین اعتقاد به اینکه بالاخره در دنیا اندکی منطق وجود داره (مبنی بر اینکه خطر سیستم دفاعی برای کشورهای دیگه چی میتونه باشه؟) شاید ما مدتها پیش کار را بر روی پدافند هوایی دوربرد هم شروع کرده بودیم... ولی هنوز هم دیر نیست و امیدوارم این مورد هم سبب ارتقای توان داخلی ما بشه هرچند با زحمت و هزینه ی بیشتر..
  21. و صدالبته بیشتر از همه ی ما سازمانهای اطلاعاتی و نهادهای مرتبط در وزارت دفاع و ارتش و سپاه واقف به حد سیطره ی اطلاعاتی رژیمهای دشمن هستند و اگر هدف بر فرض فریب اونها باشه طوری این کار را می کنند که به نتیجه برسه و اگر هم هدف واقعا رونمایی باشه،رونمایی صورت میگیره،ولی اینکه برخی دائم اصرار دارند ایران بحث امنیت روانی داخل را فراموش کرده و بر مبنای نظر متخصصین و برای خوشامد اونها دائم یادآور بشه که ملت! ما تقریبا چیزی در اختیار نداریم و دشمن اگر حمله کنه چون هیچ چیز! نداریم بهتره که قبل حمله اونها خودتون بیفتید بمیرید! حالا یا از ترس یا از چیز دیگه ای!! به نظر میرسه کمی که چه عرض کنم بیش از حد ساده انگارانست،مطمئن باشید مسئولین خودشون میدونند کجا باید با برخی سخنان امنیت روانی را به عموم مردم تزریق کنند و کجا برای اینکه حساب کار دست دشمن بیاد شمه ای از قدرت ایران را نشون بدند...
  22. کسی،کسی را متهم به دروغگویی نکرد،در این سایت همیشه نسبت به برخی اغراقهای احتمالی مسئولین حساسیت وجود داره و در ضمن این عزیزان و امثال این امیر ارتش که روزی یکی از خلبانان رشید این کشور بوده اند جزء قهرمانان ملی این سرزمین هستند و هیچ کس نمیتونه بدون اشراف بر اطلاعاتی که ایشون بهشون دسترسی داره نظر ایشون را رد کنه چه برسه متهم به چیزی،در ضمن ایشون جرئی از ارتش سرافراز این کشور هستند و نه "اون بنده ی خدا" و موجب افتخار تمامی مردمانش و بنابراین نیازی نیست کسی حدسیات و اظهارنظرهای دوستان را به چیز دیگه ای تعبییر کنه...
  23. مضحکتر این هست که اوباما عنوان کرده بود بر اساس منشور حقوق بشر و ازادی بیان و ... ما حق نداریم جلوی این اقدام را بگیریم و در صورتیکه در همین بیانیه ها و اعلامیه های ازادی بیانی! صریحا عنوان شده این ازادی نباید موجب سلب آزادی و یا نفی ارامش و حقوق دیگران بشه و جالبتر اینکه در حکم نفی کنندگان هولوکاست یکی از موارد محکومیت،جریحه دار کردن احساسات قشری(یهودیان) از مردم هست ولی اینجا لابد یک و نیم میلیارد مسلمان انسان محسوب نمیشند و البته بر اساس تز صهیونیستها که همیشه اعراب را مورد تمسخر قرار میدند حق هم دارند چنین نظری داشته باشند،صهیونیستها همیشه عنوان می کنند جان یک صهیونیست بیشتر از جان هزاران عرب(و لابد انسانهای دیگه،چون خودشون را نژاد برتر میدونند) ارزش داره،نتیجه هم میشه توجیهات مضحک رئیس جمهوری کشوری که برخی ایرانیان در فیس بوک براش پوستر "او با ما هست" میسازند و از حمایتهای مداخله گرایانه ی بی شرمانش که بوی گند قیم مابانه و ارباب رعیتی از اون میاد دلشون قنج میره،تاسف به حال ماهاست که در چنین عصری و میان چنین مردمانی زندگی میکنیم والا که قرآن 1400 سال به وعده ی الهی بدون کوچکترین نقصانی و هرروز قدرتمندتر به سمت آینده پیش میره و تنها ما مردمانی هستیم که در امتحانات الهی یکی پس از دیگری مردود میشیم و شرمنده تر..
  24. به نظرم یکی از مهمترین اهدافش که دور کردن افکار عمومی حساس شده نسبت به واقعیت و چگونگی شکل گیری 11 سپتامبر بود به ثمر نشست،نه تنها هیچ سوال و حساسیت جدیدی ایجاد نشد بلکه سناریوی پیشین تقویت هم شد توسط یک شوی رسانه ای.. متن زیر مقاله ی آقای مستغاثی منتقد سینماست که به تازگی در وبلاگشون منتشر کردند: [b]مستندات 11 سپتامبر در سینما[/b] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/nf00133289-2.jpg[/img] حتما آنان که وقایع 11 سپتامبر را در همان روز واقعه پی گیری می کردند ، فراموش نکرده اند در اولین خبرهای اعلام شده ، صحبت از 8 هواپیمای ربوده شده ، به میان آمد که به جز برخورد 3 تای آنها با برج های نیویورکی و مرکز پنتاگون در واشینگتن ، از 5 هواپیمای دیگر خبری اعلام نشد. اما پس از فرو خوابیدن سر و صداها و التهاب ها ، ناگهان گفته شد که فقط 4 هواپیما ، ربوده شده بودند که دو تای آنها به برج های دو قلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک برخورد کرده ، یکی دیگر به مرکز پنتاگون و آخری نیز در مکانی دورافتاده سقوط کرده است. اگرچه از هواپیمایی که ادعا شد به مرکز پنتاگون برخورد کرده ، هیچ نشانه ای ارائه نگردید . به قول کارشناسان از آن هواپیما حتی قطعه ای کوچک ، مثلا تکه ای از بدنه یا موتور و یا دیگر نقاط آن ، در مقابل نگاه رسانه ها و خبرنگاران قرار نگرفت.(گویی هواپیمای مذکور در اثرآن برخورد کاملا پودر شده و هیچ اثری از خود باقی نگذاشته بود) همچنین تکرار اخبار آن به شدت سانسور گشت و شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی به دلیل مسائلی که از سوی کاخ سفید، امنیت ملی خوانده شد ، از تاکید بر جوانب آن منع گشتند. این سکوت خبری به مدت 4 سال و تا یکی دو سال پیش ادامه داشت که ناگهان پنتاگون اعلام کرد قصد انتشار تصاویر برخورد هواپیمای مذکور با ساختمان اصلی ستاد ارتش آمریکا را دارد. این درحالی است که سال گذشته یکی از سایت های اینترنتی با انتشار تصاویر مستندی بر اساس عکس هایی که بخش های تخریب شده ساختمان پنتاگون را نشان می داد ، امکان برخورد هواپیما با آن ساختمان را همراه طرح های گرافیکی بررسی کرده و نتیجه گرفته بود که تنها یک موشک زمین به زمین می توانسته به آن صورت خرابی به بار آورد. البته عدم ارائه حتی قطعه کوچکی از هواپیما از سوی مسئولین پنتاگون در طول این پنج سال هم ادعای فوق را تقویت می کند . این در حالی است که قبول تخریب کامل برج های دوقلوی نیویورکی هم با آن ساختار امن و محکم در اثر برخورد هواپیما و بدون کمک مواد منفجره دیگر ، از سوی کارشناسان مربوطه کاملا مورد تردید قرار گرفته است. در ژوئن 2006 روزنامه انگلیسی دیلی میل نوشت که هفتاد و پنج استاد دانشگاه آمریکا طی تحقیقات خود به این باور رسیده اند که دو هواپیمای مسافربری مذکور به تنهایی قادر به تخریب دو برج مرکز تجارت جهانی نبوده اند. براساس این تحقیقات فیلم مستندی ساخته شد که هیچگاه اجازه نمایش در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی را نیافت. در آن فیلم مستند، 75 استاد یاد شده دانشگاه که خود را روشنفکران حقیقت‌یاب 11 سپتامبر نامیده‌اند، معتقدند واقعیت‌ها و شواهدی که آنها در تحقیقات خود به دست آورده‌اند ، غیرقابل انکار بوده و نقطه نقطه بزرگترین توطئه تاریخ را به هم متصل می‌کند. اساتید مذکور که در دانشگاه‌های سراسر آمریکا مشغول به تدریس هستند، با انتشار مقاله‌ها و گزارشات مختلف، بسیاری از نظریات توطئه مطرح شده در اینترنت از سال 2001 تاکنون را قابل باور کرده‌اند. پرفسور استیون جونز، استاد فیزیک در یکی از دانشگاه‌های ایالت اتاوا، و یکی از اعضای این گروه می‌گوید: "امکان نداشت برج‌های دوقلو با برخورد دو هواپیمای مسافربری به این شکلی که دیدیم فرو بریزند. " او ادامه می دهد :"... سوختن سوخت هواپیماهای جت ، دمای کافی برای ذوب کردن فولاد را تامین نمی‌کند و دود سفیدی که در اطراف این ساختمان‌ها دیده شد نیز نشانه انفجار‌های کنترل شده برای فروریختن آنها است. بررسی ساختار این ساختمان‌ها نشان داد آنها بر اثر مواد آتش‌زا که منجر به ذوب شدن فولادها شده است، ضعیف شده و سپس سقوط کرده‌اند." کمیسیون تحقیقات کنگره درباره حملات 11 سپتامبر پس از تحقیقات گسترده این نظریه توطئه را رد کرد اما این اساتید دانشگاه به دنبال قانع کردن کنگره برای بازگشایی این پرونده هستند. پرفسور جونز می گوید:"ما باور نمی‌کنیم که این 19 هواپیما‌ربا و چند نفر دیگر در غارهای افغانستان به تنهایی این حملات را اجرا کرده‌اند." این اساتید دانشگاه آمریکا معتقدند تعدادی از نومحافظه‌کاران آمریکا در گروهی با نام "پروژه قرن جدید آمریکا" که قرار است سیطره این کشور را بر جهان تضمین کند، حملات به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون را به عنوان بهانه‌ای برای حمله به افغانستان، عراق مطرح کرده‌اند. آنها معتقدند حملات 11 سپتامبر سال 2001 که زمینه ساز حملات نظامی این کشور به عراق و افغانستان بود، در واقع توسط جنگ‌طلبان داخلی این کشور رهبری شد. به عقیده این اساتید، حملات به نیویورک و واشنگتن اقدامی داخلی بود که برای توجیه حمله و اشغال کشورهای نفت‌خیز انجام شد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/sor8.jpg[/img] نظریه فوق را بسیاری از واقعیات انکار ناپذیر دیگر تایید می کنند. واقعیاتی که اغلب توسط دوربین ها به تصویر کشیده شده اند. در هر فیلم ویدئویی کوتاهی از ماجرا، فوران (گاهی اوقات حجم کوچکی از) گرد و غبار را از کناره‌های برج‌ها می‌بینید که تحلیلگران رابه تفسیر ذیل از ماجرا رهنمون می سازد: ‌ برج‌ها به خاطر برخورد دو بوئینگ 767 و انفجار و آتش‌سوزی پس از آن فرو نریختند. آنها در یک برنامه تخریب کنترل شده ویران شدند. آن فواره خاک و دود که در فیلم‌ها مشهود است، ترکش‌های مواد منفجره‌ای بود که قبل از حمله‌ها در ساختمان کار گذاشته شده بود. ‌ در این نگرش و تحلیل ، مسئول ویرانی مرکز تجارت جهانی (WTO) نه القاعده، که دولت ایالات متحده آمریکاست. از نگاه آنان، پنتاگون با یک جت مسافربری تجاری هدف قرار نگرفت، یک موشک کروز بخش‌هایی از ساختمان پنج‌ضلعی وزارت دفاع را ویران کرد. دو فیلمی که در سال ٢٠٠٧ ماجرای پرواز شماره 93 را به تصویر کشیدند ، حکایت چهارمین هواپیمای به اصطلاح ربوده شده روز 11 سپتامبر 2001 را نقل کردند که با تلاش مسافرین آن ، به هدف خود یعنی برخورد با ساختمان دیگری از مراکز مهم آمریکا نرسید و در منطقه ای دورتر در پنسیوانیا با زمین برخورد کرده و منفجر شد. داستان این فیلم ها که براساس برخی نقل قول های بازماندگان قربانیان آن پرواز ، از آخرین تماس تلفنی با بستگانشان به همراه تخیلات فیلمسازان آثار مذکور شکل گرفته ، بعدا مورد اعتراض همان بازماندگان واقع شد . بازماندگان مذکور ماجرای مذکور را به شدت تحریف شده خواندند ! این در حالی است که در آن مکالمات تلفنی یاد شده ، حتی در خود فیلم های مذکور ، هیچگونه نشانه ای از اینکه چگونه مسافرین آن پرواز ، نقشه ریخته و سپس با اتحاد علیه ربایندگان ، به آنها حمله برده و مانع اجرای عملیاتشان شدند ، دیده نمی شود و کاملا روشن است که سازندگان این دو اثر به جای معلوم شدن حقیقت ، تنها برآن بوده اند قصه ای سرهم کرده و فیلمی (به قول همان بازماندگان حادثه) اکشن بسازند! از دید حامیان نظریه حقیقت یابان 11 سپتامبر ، پرواز شماره 93 شرکت یونایتد، آنچنانکه در سینما روایت شده یعنی از طریق دو فیلم "یونایتد 93 " (پال گرین گرس) و "پرواز 93" (پیتر مارکل) برپرده رفته است، پس از حمله هواپیماربایان به کابین خلبان سقوط نکرد، بلکه جنگنده‌های نیروی هوایی آمریکا عمدا آن را مورد هدف قرار دادند. (پیش از آن در خبرها ربایندگان ، توسط نیروی هوایی آمریکا تهدید شده بودند که هواپیماهای ربوده شده در صورت فرود نیامدن مورد حمله جنگنده ها قرار خواهند گرفت ). به اعتقاد آنان، تمامی فاجعه روز یازدهم سپتامبر توسط دولت فدرال برنامه‌ریزی و اجرا شد تا کمی بعد به بهانه‌ای تبدیل شود برای آغاز جنگ در خاورمیانه. شماره سپتامبر 2007 مجله تایم در گزارشی از فیلمی به نام "تغییر بی‌قاعده" نام می برد و آن را یکی از افشاگرترین فیلم‌هایی می داند که درباره 11 سپتامبر ساخته شده . ادامه گزارش مجله تایم می گوید که این فیلم پر از آمار، تصاویر، مدارک و گفته‌های شاهدان عینی است. متخصصان در مصاحبه هایشان دلایل خود را ارائه می دهند و نوای موسیقی هیپ‌هاپ در سرتاسر فیلم به گوش می‌رسد. آنها یازدهم سپتامبر را از نو بازسازی کرده‌اند. نقطه به نقطه و فریم به فریم. یک گوینده لحظه به لحظه ماجرا را شرح می‌دهد. ‌آماتورها ، شماری از انسان‌های سختکوش (که بعضی‌ حتی 20 ساله‌اند) با سرمایه شخصی و لپ‌تاپ‌هایشان و تصاویری که در اینترنت موجود بوده ؛این فیلم را ساخته‌اند . در بخش حمله به پنتاگون در این فیلم ، با حقایق جالبی روبه‌رو می‌شویم.. بخش آسیب دیده پنتاگون اصلا طبیعی به نظر نمی‌رسد. خسارت وارده به هیچوجه در حد آن برخورد نسبت داده شده توسط یک هواپیمای بویینگ 767 نیست. سوراخ ایجاد شده در دیوار خارجی پنتاگون ، 23 متر است اما طول بال‌های بوئینگ 767 به 38 متر می‌رسد. چرا سوراخ وسیع‌تر نیست؟ چرا همه‌چیز این‌قدر تمیز به نظر می‌رسد؟ ممکن است متخصصان بگویند سوراخ توسط دماغه هواپیما ایجاد شده است و نه بال‌ها که به خاطر برخورد با زمین کنده شده بودند. اما بال‌ها کجا افتاده‌اند؟ چه بر سر دم و موتور هواپیما آمد؟ در تصاویر بخش ویران شده پنتاگون ( که در فیلم هم دیده می‌شود) هیچ اثری از جت مسافربری دیده نمی‌شود. مقامات رسمی‌ می‌گویند هواپیما ابتدا بر اثر سقوط در محوطه چمن ساختمان ، یک بال خود را از دست داد. ‌ می‌گویند هواپیما در مسیر سقوط به پنج تیر چراغ برق هم برخورد کرده است اما عکس‌هایی که از این تیرها در فیلم دیده می‌شود، شگفت‌آور است. تیرها خسارت اندکی دیده‌اند و اصلا آیا "هانی‌هانجور" که گفته می‌شود کنترل هواپیما را پس از ربودن آن در دست گرفت، توانایی چنین اقداماتی را داشته است؟ تنها چند هفته قبل از یازدهم سپتامبر او در یک امتحان پرواز رد شده بود. کارمندان پنتاگون می‌گویند پس از انفجار بوی باروت بی دود را حس می‌کرده‌اند. نوعی ماده منفجره که در موشک‌های کروز به کار می‌رود. ‌ فیلم "تغییر بی‌قاعده" عقل سلیم بیننده را به این نکته مهم می‌رساند که باید توضیحات مقامات رسمی از حادثه را فراموش کند.. کوری رووه، یکی از سازندگان فیلم که تنها 23 سال دارد، می‌گوید: "هدف فیلم تنها یک چیز است: مردم باید متقاعد شوندکه داستان‌های دیگری هم از ماجرا وجود دارد. داستان‌هایی که رسانه‌های اصلی و دولت هیچگاه تعریف نمی‌کنند. " او ادامه می‌دهد:‌"آن 19 هواپیماربا در 2 ساعت، از تمامی بخش‌های امنیتی به راحتی گذشتند و 4 هواپیمای مسافربری را به چنین ساختمان‌هایی کوبیدند و در تمام این مدت ارتش هیچ کاری برای متوقف کردن آنها انجام نداد، آن هم در محافظت‌شده‌ترین فضای هوایی سراسر جهان در ایالات متحده. این به نظر من توطئه دولت آمریکا است، دم و دستگاه بوش." رووه می گوید:" دولت در این فیلمنامه نقش وطن‌پرستی تحسین‌آمیزش را به خوبی بازی کرد. اگر می‌خواهید سلاح‌های کشتار جمعی ساختگی را در یک کشور دیگر ریشه‌کن کنید، بهترین کار راه انداختن چنین حملات تروریستی ساختگی به کشورتان است!! " او به حمله آمریکا به عراق به بهانه در اختیار داشتن سلاح‌های کشتار جمعی اشاره می‌کند که در عراق هیچگاه چنین سلاح‌هایی کشف نشد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/bld12bThe_World_Trade_Center%2C_New_York.jpg[/img] شاید بتوان گوشه ای از حقایق 11 سپتامبر را در مستندی که سال بعد ازآن حادثه ، بوسیله 11 فیلمساز مستقل دنیا همچون یوسف شاهین ، کلود شابرول ، شان پن ، کن لوچ ، الخاندرو گونزالس ایناریتو و...در بخش های جداگانه ساخته شد ، مشاهده کرد. که یکی از آن بخش ها ساخته کن لوچ به حادثه ای دیگر در 11 سپتامبر 28 سال قبل از واقعه برج های نیویورکی می پرداخت ؛ به فاجعه کودتای نظامیان شیلی در 11 سپتامبر 1973 که بوسیله آمریکا و عواملش مانند ژنرال پینوشه علیه حکومت ملی و مردمی سالوادور آلنده انجام شد و طی آن دهها هزار تن با رگبار مسلسل های آمریکایی کشته شدند. کن لوچ می گوید اگر در حادثه برج های مرکز تجارت جهانی نیویورک حدود 3هزار نفر (که البته رقم بالایی است) جان باختند ، در جریان کودتای شیلی ، تنها در استادیوم سانتیاگوی شیلی بیش از 30 هزار نفر قتل عام شدند.در حالی که هیچ مراسمی برایشان برپا نگشت ،اشکی برایشان ریخته نشد و گروه و سازمان بین المللی برایشان دل نسوزاند!!! [url=http://smostaghaci.persianblog.ir/]مستغاثی[/url]
  25. به نظرم زودتر از تکمیل کلی و به علت تهدیدات شدید اخیر و یا عامدا به صورت ناقص و بدون تجهیزات مهمش رونمایی شد،به هر حال برای مردم عادی پهباد جدید بدون جزئیات فنی هم یک پهباد محسوب میشه و چه نیازی هست به راحتی اطلاعاتش در اختیار رقبا و دشمنان قرار بگیره،اصل غافلگیری برای طرفی که از تجهیزات کمتری برخوردار هست میتونه یک امتیاز تلقی بشه..