-
تعداد محتوا
5,138 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
136
تمامی ارسال های alala
-
اخبار مرتبط با کشورهای حوزه خلیج فارس اخبار مرتبط با کشورهای حوزه خلیج فارس
alala پاسخ داد به Parviz تاپیک در اخبار عمومی
- 1,215 پاسخ ها
-
- 1
-
- جمهوری اسلامی ایران
- اعراب خلیج فارس
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
دوست شما هم گويا همنشيني با شما روي اون هم اثر گذاشته در بحث بزرگنمايي(شوخي). من هم دانشجوي همان دانشگاهم و دليل بيان سخنانم در اين باب نيز همين بود.دروغ كه خير ولي دررابطه با بزرگنمايي شك نكنيد. دررابطه با دانشگاه تهران و غيره هم به نظر من شكي در مخالفتهاي موجود كه نيست(البته نه صفر يا ده در مقابل صد يا نود) ولي كاش مخالفان كمي متمدنانه تر (در هر طيفي)برخورد كنند كه بهانه تراشيهاي موجود براي پشت در گذاشتنشان هم مرتفع شود.ما كه نبايد به طور كامل اشكال دموكراسي و آزادي بيان و آزادي رفتار غربيها را پياده كنيم!من خودم هم به تمدن ديرينه كشورم ميبالم و به نظرم دموكراسي متناسب با اين فرهنگ نيز ميتواند وجود داشته باشد.دوست من متاسفانه قشر عظيمي از مخالفان در حال حاضر و يا ادوار گذشته بيشتر از اينكه جنبه ايدئولوژیکی مخالفتشان برایشان مهم باشه جنبه ژست و ادعای آن برایشان مهم است(خصوصا دانشگاه تهران-خودم هنوز دانشجو و در بین دانشجوها هستم پس میبینم) حالا بگذريم ! جدي خودتان فكر ميكنيد اگر آزادانه هر دانشجويي را به سر جلسه راه بدهند جناب رپيس جمهور مجال 5 دقيقه سخنراني را خواهد داشت؟ نوچ!چون مدتهاست که ادب را از یاد برده ایم به بهانه ی اینکه من میتوانم و باید بتوانم و خواهم توانست در میان حرف کسی سوت!بزنم.چرا؟چون دیگران در غرب برای اعتراض میزنند.چه دردی دوا میکند؟مممم...نمیدانم ولی اگر خوب نبود در کشورهای پیشرفته و متمدن غربی هم این کار را نمیکردند و الی آخر... متوجه خواهيد شد كه اكثريت حتي در اينجا !!! و حتي در قلب سپاه و ارتش با اينكه صفر صفر صفر است اوضاع دموكراسي مملكت موافقند تا زمانیکه شما سرسختانه بر این طرز فکرتون پافشاری کنید میشود نرود میخ آهنین بر سنگ! دوست من در صدا و سیما همین امشب استاد سمندریان داشت به شدت از مدیریت فرهنگی کشور انقاد میکرد.مدیریت فرهنگی در زمینه تئاتر یعنی وزارت ارشاد،وزارت ارشاد یعنی صفار،صفار یعنی احمدی نژاد.فکر نکنم در طول این هفته اجرای ملاقات بانوی سالخورده به علت زندانی شدن! استاد سمندریان لغو بشه!!هرچند با این طرز فکر شما نمیشه زیاد مطمئن بود! هر چند من بارها در همین فوروم بر کم تحملی و بی عدالتی هاي موردي(مثلا در فلان دادگاه يا فلان سازمان) و هزاران مشکل دیگه موجود در کشور اشاره کردم(که در همه کشورها هم هست بدون شك) ولی رویه ای که شما در پیش گرفتید حق بدید به دیگر دوستان که صحنه مضحک انتقادات مجریان تلویزیونهای لس آنجلسی را به ذهنشون متبادر! کنه.هرچند به نظر من بحث روشن و مفیدی هست این بحث ولی دوست دارم پاسخهاتون به همه را ببینم از جمله مصطفی و بقیه چون به نظر میرسه که چندین پیراهن از من و امثال من بیشتر پاره کرده اند.و بدونیم هم قصد، تخریب و توهین به دیگرا در این مباحث نیست یا نمیدونم من بر حقم و یا تو!!هدف فقط یک بحث سازندست و فقط همین. در ضمن باز دلیل نمیشه به قول یکی از دوستان چون در کانادا در کلاس به نخست وزیر ناسزا میگن پس ما هم حق داریم به دیگران توهین کنیم چون نشان از آزادی است.پس کمی خویشتنداری و ادب به نظر من نه تنها آزادی بیان ما را سرکوب نمیکنه بلکه برعکس موجب اثربخشی بیشتر اون هم میشه
-
..............
-
دوست من متاسفانه بيشتر نظرات و عقايد شما مانند اين يكي حاصل ديده ها وشنيده هاتون هست و ذهنيتي آلوده نسبت به هر چيزي كه به دولت كنوني و شرايط موجود و حاكم مربوط است داريد كه اين موجب ميشه به همون بزرگنمايي كه خودتون به احمدي نژاد خرده گرفته بوديد كه چرا دچارش هست دچار بشيد. به هر حال تمامي سخنانتون و نظراتتون قابل بحث هستند ولي متاسفانه زمان و مكان فرصت گيران! سرسختي در اين اثنا! محسوب ميشند!ولي لطفا آمار 90٪ و صفر و صفر و صفر و سياهي مطلق و سپيدي يكدست را كمي بر مبناي واقعيات تعديل كنيد.
-
لول(ناچار به استفاده از این واژه نامانوسم.ببخشید)،دوست من نگران نباش و سخن من مرحبا هم نداره اون هم نه با یکی بلکه سه تا علامت تعجب!بله ،ضعف مدیریتی .اذعان به ضعف مدیریتی و حتی فساد اداری و موارد دیگر(البته در حدی که وجود داره) در سیستم مدیریتی کشور یک ضعف برای من و یا یک پیروزی برای شما محسوب نمیشه!باید با واقعیات(تلخ) روبرو شد و اونها را پذیرفت و این به معنی تایید این واقعیات نیست.بلکه شناخت مرحله اول ترمیم و اصلاحه. دوستمون اون مثال را در رابطه با ایران فرمودند و شما هم در مقابل از هلند سخن گفتید برای رد ادعای ایشون و این یعنی مقایسه(هرچند به طور ناخودآگاه) اتفاقا مطمئنا بر شما خرده خواهم گرفت چون شما هم وجه اشتراک بزرگی(در این مورد) با سیاسیون دارید.بزرگنمایی.دوست من افتادن از این سوی بام یا آن سوی بام هیچ تفاوتی نمیکنه!هر دو منجر به آسیب خواهند شد.و بدتر آن که سیاسیون دلایلی بعضا موجه برای این بزرگنمایی(دلایل سیاسی و استراتژیکی و شیوه تنظیم نطق بنابر موقعیت های خاص) دارند و صدالبته مشکل سیاست کلان نه در ایران بلکه در جهان محسوب میشه از منظر من این امر(که باز در نظر من اگر ادعای پیروی از اسلام ناب را داریم،سیاستمون هم باید بر همان مبنا شکل بگیره،هر چند جمع بستن سیاست با صداقت شاید از منظر بسیاری از افراد مضحک به نظر برسه ولی به نظر من امکان پذیره و صدالبته هزینه های اون را در دنیایی که سیاست بر مبنای دروغ و تزویر بنا نهاده شده باید پرداخت) ولی شما به چه بهانه ای؟لطفا اصرار بر واقعی بودن بی کم و کاست ادعا هاتون نکنید که من هم نه مانند یک کبک سر در برف که مانند یک انسان بینا در همین کشور و اجتماع زندگی میکنم و هم مشکلات را میبینم و هم دیگر چیزها را!شما بر مبنای استقراء!سخن میگویید و دیدن چند باتلاق!! دلیل بر مرداب بودن کشور نیست!!! هر چند با تمام این تفاسیر هنوز بر سر حرف ابتدایی خودم هستم و اون ضعف مدیریتی در کشور است.این تنها یک ترکیب دو کلمه ای ساده نیست بلکه تامل در اون نقطه شروعی است بر یک تحول.و باز هم میگم لطفا تنها مشکلات را مکررا بازگو نکنید،راه حل ارائه کنید.
-
اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل
alala پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در اخبار عمومی
آقا کسی نمیدونه چه جوری میشه این اولمرت رو ترور کرد؟! دوست من حیف اون گلوله چند گرمی نیست که بر بدن این چنین افرادی فرو بره!گاهی اوقات گاهی افراد را باید به زمان سپرد.- 3,982 پاسخ ها
-
- تهدیدات
- جمهوری اسلامی ایران
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
[quote name="newday"][quote]مثلا در كشور عقب مانده هلند مواد مخدري مانند (ماريجوانا) در فروشگاه ها به صورت آزاد فروخته ميشود!!! و جالب است بدانيد درصد اعتياد در اين كشور زير 5٪ است !!!! كه اين همه از فرهنگ سازي در همان مدارس [/quote] دوست عزيز وقتي وارد چنين مباحثي ميشيم بايد جامع بحث كرد و نه موردي.فارغ از صحت نظر و خبر اعلاميتون و فرض بر درست بودن اون و البته بدون دفاع از وضعيت اجتماعي و فرهنگي موجود، در اين باب بايد به نسبت جمعيتي كشور ما(قشر جوان) و تفاوت اون با كشور هلند و همچنين پذيرفتن واقعيتي با اين مضمون كه آسيب هاي اجتماعي قاعدتا در قشر جوان نفوذ بيشتري خواهند داشت در اين رابطه بحث كرد.گاهي اوقات بزرگنماييهاي دررابطه با دشمني ها و سوء نيات ديگران مطرح ميشه ولي بايد پذيرفت كه ايران دشمناني داره و من باب مثال اگر من دشمني پليد بودم و ايران هدف من ميبود بدون هيچگونه ترديدي ضربه از طريق آفتهاي اجتماعي را در اولويت اهدافم قرار ميدادم.وقتي مواردي از اين قبيل و همجواري با بزرگترين توليد كننده مواد مخدر در جهان و ضعف مديريتي را در نظر بگيريم بايد تصديق كرد كه مقايسه ايران با هلند كمي بي انصافي است. بنابر نظر من هنر در اينجا اينه كه راه حل هايي با توجه به شرايط موجود اراپه بديم تا به ايده آلها نزديك بشيم.گلایه نکنید که چه کسی به راه حل من توجه میکنه در این وانفسا و من مگه مدیر کشورم و مدیران الن و بلن!! بهتره دست از غر زدن برداریم و سعی کنیم مفید باشیم حتی اگر این فایده خلاصه بشه در نظری شخصی که شاید هیچگاه هم عملی نشه.
-
طرح اين ادعاها فقط به منظور پنهان كردن نقش سرويسهاي اطلاعاتي غربي و عربي در اجراي اين ترور هست كه البته به اين موارد هم ختم نميشه و در آينده نيز ادامه خواهد داشت.
-
واقعا خلبان های ایرانی از با عرضه ترین خلبان ها هستند،آخه مگه کاری داره با وجود آواکس و بدون مشکل استفاده از تسلیحات تو نبرد هوایی پیروز شد.(حالا مگه چند تا نبرد هوایی رو خلبان های آمریکایی و روسی پیروز شدن؟) :lol: كاملا موافقم.اين را بدون تعصب ميگم.دوستان گاهي اوقات بدون در نظر گرفتن شرايط مقايسه هايي ميكنن كه كاملا ناعادلانه است.صنايع دفاعي را به تمسخر ميگيرن بدون توجه به شرايط سخت تحريمها و بودجه هاي ناچيز تخصيص يافته و مقايسه ميكنند اين صنايع را با صنايع كشورهايي كه نه تنها هيچ مشكلي ندارند بلكه از بسياريشون هم به شدت حمايتهاي مالي و فني به عمل مياد.
-
البته فکر کنم این را به عنوان آرزو بیان کرده.آخه اگر قرار باشه برای ترور هر فرمانده غریب به 25 سال وقت صرف کنند که دیگه وقتی برای سایر کارها براشون نمیمونه.مثل این میمونه که بگی چرا باراک نمیاد خودش از مرزهای شمالی اسرائیل در برابر حزب ا.. دفاع کنه.(البته من متاسفم این مثال را زدم شما متناسب با شخصیتهای قبلی نگیرید).اصولا گویا یکی باید لغات فرمانده و فرماندهی را برای ایشون معنا کنه و همچنين نقش یک فرمانده را برای ایشون تشریح کنه. خداوند هیچگاه دشمن انسانها را از جاهلان قرار ندهد.آمين
-
خوبه يك تاپيك مخصوص اراجيف درست كنيم.تا اون موقع اين را هم من اينجا ميزارم: تحليلگر روزنامه هاآرتص: اگر شجاعت اين افراد(حاج رضوان و سيدحسن نصرا... را ميگه) و تن دادن آنها به قضا و قدر منجر به تداوم اقداماتشان مىشود چرا خود در عملياتهاى شهادتطلبانه شركت نمىكنند. بنابراین تلاش آنها براى ماندن عامل پنهان شدنشان نيست بلكه ترس از مردن است كه آنها را به اين قبيل اقدامات وادار مىكند. رفتار «سيدحسن نصرالله» و «عماد مغنيه» نشان مىدهد كه آنها باور به داشتن جانشين ندارند. آنها كه دستور كشتن صدها اسراييلى را دادهاند و در ترور فرماندهان اسراييل كوتاهى نمىكنند اعتقادى به داشتن جانشين ندارند. «عماد مغنيه»، اين فرمانده عملياتهاى ويژه سرانجام دشمنان در اندازه خود را يافت. آنها مغنيه را روى هوا زدند مانند همان كارى كه آنها با آمريكاييها در عراق انجام مىدهند. اين عمليات با نفوذى مخفيانه شبيه داستانهايى كه در گذشته از ستاد واحدهاى ويژه و واحد «قيساريه» وابسته به موساد شنيدهايم صورت گرفت.(مصاف بیش از نیمی از جهان در برابر چندین نفر چون حاج رضوان و ضربه از پشت و فرار-آن هم بعد از بیست و پنج سال بله شبیه داستانهاست ولی اسطوره این داستان سرویسهای اطلاعاتی عریض و طویل شما نیست،این داستان فقط یک اسطوره و قهرمان داره و اون هم حاج رضوانه-اگر باور ندارید ویژگیهای یک اسطوره را در فرهنگ لغات نگاهی بیاندازید)عمليات ترور «عماد مغنیه» البته مانع حزبالله بعنوان حزب انقلاب اسلامى ايران نخواهد شد، ولى به آنها يادآورى خواهد كرد كه طرف ديگرى هم وجود دارد كه هراسى ندارد.(هراسي ندارد بمب بگذارد و فرار كند-هراسي ندارد كودكان را بمباران كند-هراسي ندارد پيرمردي ناتوان را و با هليكوپتر از مسافتي زياد هدف قرار دهد-هراسي ندارد حتي جرات مسئوليت كاري را كه رسانه هايشان در بوق و كرنا كرده اند كه ما كرده ايم(با همكاري اطلاعاتي چندين كشور) را به عهده بگیرد.آری شما هراسی ندارید!!!)
-
َدوست من نمیدونم قبلا این بحث را با شما داشتم یا یکی دیگه از دوستان.اگر بنا باشه کلیه تعاملات اجتماعی و فردی و سیاسیمون را بر اساس و برپایه افکار و نظرات افرادی با طرز تفکر اشتباه و متعصبانه و غرض ورزانه (حالا چه به عمد و چه بر اثر تبلیغات و سایر موارد) بنا کنیم ،پس در این میان احترامی که برای اصول و عقایدمون قائلیم در چه جایگاهی قرار میگیره.استقلال رایمون چه میشه.من تمام بحث های مربوط به مصلحت و تحمل و تامل را قبول دارم ولی آیا مرزی برای این ملاحظات متصورید یا خیر؟اشتباه نکنید بحث من اعتقادی یا موردی نیست،بحث من یک بحث جامع هست در رابطه با تفکراتی که درست میپنداریمشون،نظراتی که براشون احترام قائلیم.بحث من بر سر کشتن فردی که در نهایت 5 یا ده سال از عمرش باقی مونده نیست،بحث من برسر انتقام نیست ،بحث من بر سر تعصبات نیست.دیده ها و ادراکات من از گفته های اون زن تایید عمل ناشی از احساسات پاک اون زن نیست.سخن من دررابطه با انحطاط اخلاقه،انحطاطی که داروی اون کشتن فرد مبتلایی که هزاران نفر دیگه به بیماری اون مبتلا هستند نیست.سخن من در متن بالا تنها اشاره به تفاوتهای دو گونه متفاوت از انسانهاست.هر چند من هنوز هم کمال احترام را برای احساسات معصوم اون زن قائلم و برای هر انسان دیگه ای که عزیزترین فرد زندگیش،اصلا معلمش و یا پدرش و یا حتی دوستش که نه از روی منطق علمی و نقد منصف که از سر حقارت(علت تکرار زیاد این واژه تنها تناسب بینظریش در توصیف شخصیت این نوع افراد هست) و نادانی و تمسخر مورد هجوم واقع شده .و بی تفاوتی اونا نسبت به عیسایی که فردی است همچون محمد به عدم شناختشون از فردی هست که تظاهر به پیروی از اون میکنند.و کیست که نداند وقتی شناختی نسبت به کسی نداشته باشی،عشقی هم در میان نیست و وقتی عشقی در میان نباشد،احساسی هم نیست.
-
برنامه اي را در يكي از كانالها(فكر كنم سي ان ان بود)ديدم راجع به يكي از اين كاريكاتوريستها.آدم گاهي اوقات از حقارت برخي آدم ها دچار شرم ميشه.هيچ فكر كرديد كه چرا اكثر اين تندروي ها در كشورهايي سرد(از نظر اجتماعي) و همچنين راكد(از منظر سياسي) رخ ميده؟يكي از پاسخهاي من به اين پرسش(كه البته نظري است شخصي) اين هست كه متاسفانه انسانهاي اين كشورها نياز به موضوع مهمتري(نسبت به ساير كشورها) دارند تا مورد توجه قرار بگيرند.انساني كه من در اين برنامه خنده دار و مضحك ديدم (واقعا بدون هيچ گونه تعصبي ميگم)پيرمرد حقير و ضعيف و ناداني بود كه جز براي كسب اندكي شهرت(به ضرس قاطع ميگم) كارش دليل ديگه اي نداشت.كاش لبخند و شادماني زايد الوصفش را از مصاحبه با خبرنگار ميديديد. تظاهرات فراوانش(براي مثال هنگام خارج شدن از خانه به روي زمين مي خوابيد و نگاهي به زير ماشینش ميكرد تا بمب احتمالي كارگذاشته شده را كشف كنه يا كارهاي مسخره ديگه اي از اين دست)من پيرمردي را ديدم كه مثله يك بره خودش را معصوم و بي گناه نشون ميداد و از وحشي بودن مسلمونها گلايه ميكرد.من به واقع حقارت و پستي يك انسان كه احساسات بسياري از مردان و زنان را پله اي براي صعود به پشت بام شهرت كرده را ديدم.پيرمردي را ديدم كه ميگفت ميخواسته تحمل افراد و وجود آزادي بيان نزد كشورها و جوامع را محك بزنه ولي دروغ در چشمانش موج ميزد.من به جز حقارت و رذالت و پستي و دروغ و تزوير و ريا چيز ديگه اي در چشمان اين مرد نديدم. در نقطه مقابل زني را ديدم با روبنده مشكي و در همين برنامه در يكي از كشورهاي اروپايي(و شايدم همان كشور) كه در مقابل پرسش خبرنگار زن اين مستند در رابطه با نحوه برخورد با اين فرد يا افراد فقط جواب داد اگر این فرد را پیدا کنم به خاطر توهین به عزیزترین کسم تکه تکه اش میکنم و من برخلاف جملات اون مرد ضعیف در جملات این زن نشانی از فقر تمدن و خشونت ندیدم.تنها چیزی که من دیدم عشق بود.تنها عشق نسبت به عزیزترین و مهربانترین فردی که در این دنیای آلوده می شناسه.عشق به تنها روزنه ای که هنوز هم برخلاف روزنه های دیگه که ازشون سیاهی و تاریکی فوران میکنه هنوز هم بعد از قرنها نور فوران میکنه و چه تفاوت وحشتناکیه بین دنیای این زن عاشق با اون مرد ترحم بر انگیز.
-
قرار نشد هرچه در رابطه با شما ميگم به خودم برگردونيد(منظور اصل بي دقتي و عدم توجه به صحبتهامه البته!) :oops: ولي فكر ميكنم همينطور تستي پاسخ شما را بدم ديگه حداقل برداشت متفاوت و متناقضي از صحبتهام نميكنيد. 1.براي بار چندم دوست من بحث من اجتماعي است و به ماهيت صحبت هاي ايشون كاري ندارم ولي عقيده دارم ايشون آزادند نظراتشون را ابراز كنند.(اگر جلوش گرفته بشه كه در تضاد با دموكراسي غربي مورد نظر شماست) 2. :oops: 3.فكر كنم برعكس عمل كنيم بهتر باشه. 4.خوب دوست من هنگاميكه مخاطبتون من هستم و نظر من را به چالش ميكشيد بايد بدونيد اون نظر چيه!هرچند نگران نباشيد تعريف من با تعريف دموكراسي غربي زياد تفاوتي نداره.مشكل تحليل اشتباه شما از شرايط فعلي ايرانه. فكر كنم ديگه از اين واضح تر نميشد.
-
شما كيس جالبي براي مطالعه هستيد(از نظر بي دقت بودن البته :oops: ).اين جمله ابتدايي بنده بوددر كم تحمل بودن افراد و بدبيني هاي كاذب و فضاي نسبتا تنگ نقد در ايران(مثل بسياري از كشورها) بحثي نيست.در ضمن من دموكراسي را با ميزانهاي غربي براي خودم تعريف نميكنم چون شعور دارم و خودم ميتونم تعريفي جامع براي دموكراسي اراپه بدم(حالا شايد شبيه دموكراسي غربيها شد :oops: ) ثانيا!!! كي از شهيد دادن و شهيد شدن و فدا كردن و ... صحبت كرد؟آيا من از ارزش حرف زدم؟من مثال راننده تاكسي را براي چه مطلبي زدم و شما براي چه مطلبي از اون برداشت كرديد.ولي واقعا من نميتونم ببينم اين گروپ گروپ آدمهايي را كه به زندان ميرن(خوب نميبينم چي كار كنم) اتفاقا تو دانشگاه فكر كنم من جزيي از طيف مخالف يا بهتر بگم منتقد دولت اصلا بازم بهتر بگم! مردان حكومت محسوب ميشم ولي با اين همه هميشه به نقد واقع بينانه اعتقاد داشتم و دارم.متاسفانه ذهن اكثر هموطنان من مسموم هست و اين يك واقعيت تلخه. دوست من شما تا اونجايي كه به نظر ميرسه جزيي از قشر تحصيلكرده هستيد پس لطفا از نقدهاي كوچه بازاري و سنتي فاصله بگيريد و با ديده هاتون! نقد كنيد نه شنيده هاتون...
-
دوست من صحبت من در رابطه با ابعاد اجتماعي بحث هست و شما از بعد سياسي به اون نگاه ميكنيد و به همين خاطر هم هست كه دچار تناقض ميشيد. در كم تحمل بودن افراد و بدبيني هاي كاذب و فضاي نسبتا تنگ نقد در ايران(مثل بسياري از كشورها) بحثي نيست.ولي جمله هركي بر عليه دولت حرف بزنه ميره زندان از جملات داخل تاكسيها و بحث هاي فاميلي شبانه است.در ايران منتقدين زيادي وجود دارند نسبت به دولت هاي مختلف(چه اصول گرا و چه اصلاح طلب) و حتي افرادي مثل شيرين عبادي به راحتي نظرات(مخالف)شخصي خودشون را در باب برخي مساپل حساس كشور بيان ميكنند (مصاحبه هاش با فرانس 24 و ...)را ببينيد و زندان هم نميرند(كه نبايد هم برند و در اين شكي نيست) پس لطفا نظرات كوچه بازاري را در جواب عنوان نكنيد كه براي من اصلا قابل پذيرش نيست. ذررابطه با رايس و بولتن مطالبي كه فرموديد بر له يا عليه كسي نيست كه اعتراضي صورت بگيره(مثال خوبي نبود) و در آخر -الان از اون موقع هاست- نظر شخصي شماست.متاسفانه گمان ميكنم از كل بحث من متوجه 20 درصد اون شده باشيد.عادت بكنيم بعد از خوندن بحثي بلافاصله شروع به نوشتن نكنيم:تحليل يك متن و يا پاراگراف(مخصوصا در مورد مساپل سياسي و اجتماعي) شرط اول براي پاسخ دهي احتمالي واقع بينانه به اون مطلب هست. مقايسه يكي از دوستانمون دررابطه با شرايط شاه و يكي از معصومين نيز مقايسه بسيار در خور توجهي!!! بود.حداقل بهتر بود ميگفتيد شاه هم رفت به خاطر اینکه خون مردم بيشتر از اين!! ريخته نشه.دوست من سعي كن ذهنت را از افكار ديگران خالي كني و مسايل را خودت تحليل كني و براي اين كار هم من توصيه ميكنم(اگر ميخواهي در مورد انقلاب تحقيق كني) خاطرات اطرافيان محمدرضا پهلوي را كه بسياريش هم در خارج از كشور چاپ شده را مطالعه كني حتما موجب تنوير! افكار شخصيت خواهد شد.
-
تعمق كردن،تامل کردن،سنجیده صحبت کردن و غیره و غیره و غیره درست.ولی هنوز هم حرف من همونیه که گفتم. شرایط برابر برای تمامی افراد در تمامی مکانها و در تمامی زمانها. متاسفانه تعریف استانداردهای متفاوت برای شرایط یکسان به هیچ وجه درست نیست.محافظه کاری تا حدی نشانه هوشمندی و درک شرایطه و اگر از حد متعادل خودش فراتر بره تبدیل به حماقت و بزدلی خواهد شد. همونطور که قبلا گفتم من به ماهیت صحبتهای روزنامه نگار مورد نظر کاری ندارم و همه مقاله های سابق ایشون را خوندیم و با نقطه نظراتشون آشنا هستیم و میدونیم که براساس همون استانداردهای غربی به اصطلاح تندرو خونده میشن و مطمئنا در داخل هم موافقان و مخالفانی دارند.(فرض کنید بولتن ایرانه-البته با این تفاوت بزرگ که در بدنه حکومت نیست وتهدیداتش هم نظرات شخصی تلقی میشه). صجبت بر سر این موضوع هست که به هیچ وجه نباید استانداردهای متفاوت توسط غرب یا شرق(هیچ تفاوتی نمیکنه) بر اجتماعی تحمیل بشه و بدتر مورد پذیرش اون اجتماع (به هر بهانه ای) قرار بگیره.امیدوارم کمی تامل بفرمائید تا بهتر منظورم را متوجه بشید. یادتون باشه که عقب نشینی با قدمهای کوچک آغاز میشه و با بلندترین قدمها خاتمه پیدا میکنه. بحث بر سر ترس شما و شجاعت من و یا بالعکس نیست.بحث بر سر تشخیص مرزهاست.مرز بین سکوت و فریاد،مرز بین مظلوم بودن و ظالم شدن،مرز بین ترس و شجاعت و مرز بین حماقتت و درایت.مرز بین تشخیص زمان مناسب و زمان نامناسب.گو اینکه شاید روزنامه نگار بحث ما در تشخیص مرز آخر اشتباه کرده باشه ولی این اشتباه یک اشتباه شخصی تلقی خواهد شد و نباید به خاطر مصلحت و صلاحدید دیگران، افکار را(هرچند اشتباه) مدفون کرد:میپوسند و شخص و همه اطرافیانشو بیمار میکنند.این تعریف درست آزادی بیان هست که البته مرز ظریفی هم در این میان هست که همون مرز بین توهین و توصیف افکار هست.
-
من كاري به ماهيت بحث ندارم ولي چرا شخصي در ايران نميتونه چنين اظهار نظري كنهُ ؟چرا آمريكا و يا هر كشور ديگه اي حق دارند به اين مطلب واكنش نشون بدند وقتي كه دم از آزادي بيان ميزنند؟چرا در آمريكا هر روزنامه نگاري و بدتر ژنرالي و غيره كه بر عكس شريعت مداري كه اتفاقا در بدنه حكومت هم هستند حق ارائه انواع نظريات وحشيانه در خصوص حمله به ايران يا ساير كشورها و يا ترور شخصيتها را دارند ولی در ایران کسی این حق را نداره(از منظر بسیاری از افراد) شريعت مداري يك روزنامه نگاره و در مورد مطلب بحرينشم اگر متكي براي معذرت خواهي رفته كار كاملا اشتباهي كرده؟مگه نظر شريعت مداري نظر دولت ايرانه؟مگه روزنامه هاي عربي روزانه ده ها مورد ادعاهاي واهيشون را در مورد جزاير سه گانه ايران تكرار نميكنند آيا دولت مردانشون عذرخواهي ميكنند؟لطفا مرغ همسايه غازه را به فراموشي بسپاريد!!! چطور توبيخ در اين مورد از منظر غربي ها يك حسن محسوب خواهد شد ولي در موارد ديگه نقض حقوق بشر و جلوگيري از نشر افكار؟ ميدونيد مشكل من بر سر همين تفاوت هاست.انسانها بايد در تمامي شرايط حقوق يكساني داشته باشند .چه فردي در ايالات متحده آمريكا،چه فردی در جزایر فارو و چه فردی در ایران.
-
البته گویا این موشک از سوخت جامد استفاده می کنه که برای این رنج مسافتی برای ایران دست آوردی جدید محسوب میشه. فکر کنم خودتون مزایای استفاده از سوخت جامد رو هم بهتر میدونید.(امکان آماده سازی سریعتر موشک و در نتیجه پائین آوردن شانس رهگیری اون در فاز اولیه پرتاپ-حمل و نقل آسانتر-پرتاپی با نیاز به مقدمات کمتر-هزینه نگهداری پائینتر و ...)
-
موشک های بالستیک و سرباز ها تنها امید ایران در جنگ با آمریکا
alala پاسخ داد به karkas تاپیک در دکترین و استراتژی
دوست عزيز اينجا يه فروم تخصصي هست.لطفا شما هم حرفهاي عوام و شايعات و تبليغات تلويزيونهاي اپوزيسيون رو تكرار نكنيد. بحث حقوقي دررابطه با اعدام بحث مفصليه ولي به اعتقاد بسياري از افراد قصاص(در هر موردي )عادلانه ترين گزينه ممكنه.(خودتون رو جاي افراد خانواده فرد قرباني(حتي كسي كه يك سيلي به ناحق خورده)بزاريد. چون كشوري بوديم همانند بسياري از كشورهاي حال حاضر.چون منافع برخي ابرقدرتها با منافع ما در تضاد نبود.دوست عزيز اصولا در زندگي يا بايد عزت(نميگم الان بطور كامل به عزت دست يافتيم) رو انتخاب كرد يا ذلت.هرچند اينطور كه به نظر ميرسه تعاريف شما از عزت(نصب پلاكارد WELCOME IRANIAN PEOPLE توسط فروشنده هاي عامي شهر لندن بر مغازه هاشون يا انتظار احترام از عده اي به ظاهر انسان(كلي نميگم)كه تا چند وقت پيش اجدادشون به شغل شريف!برده داري مشغول بودند.) با تعاريف من از اين واژه متفاوته! موشي كه(كلي نميگم)به گوشه اي خزيده و براش مهم نيست تو جنگل وحشي آيا بي گناهي كشته ميشه يا نه؟آيا تكه زميني به تاراج ميره يا خير؟آيا غير از در خوشي و در رفاه زندگي كردن.احترام تصنعي ديدن و لذت بردن چيزهاي ديگه اي هم وجود داره كه ارزش ديده شدن و تلاش براي حفظشون هست يا خير و ... فكر نكنم به اصطلاح برخي خطري براي كسي محسوب بشه؟! رجوع شود به تاكسيها و شبكه هاي اپوزيسيون براي گرفتن پاسخ ! دوست عزيز لطفا كمي عميقتر به مسايل نگاه كنيد! (مثل موردي ميمونه كه وقتي اشتباه كسي رو بهش متذكر ميشي:اگر فرد عادل و عاقلي باشه رفتارش با هات تغيير نكنه .ولي آيا ميشه از همه خصوصا قشري كه دوسيه درخشاني!!! دارند چنين انتظاري داشت.) اگر جهاني يكدست با مردماني خوب وجود داشت ميشد انتظار داشت همه با تو خوب باشند ولي همين تفاوتها در ذات و كردار انسانهاست كه هيچوقت همه از تو راضي نيستند. مشكل گويا در اين مورد از اونهاست.تاريخشون خوب نيست!!!در ضمن دوست عزيز فكر ميكنم نتايج همون تاريخ و تمدن و فرهنگ چندهزار سالست كه ايران هنوز هم كشور خنثي و منفعلي نيست. نظر من هم بر حذف آپارتايد نه تنها از روي نقشه بلكه قلب تمامي انسانهاست.