alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,164
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    136

تمامی ارسال های alala

  1. این عبارت خیلی مهمه. یا وزیر بر روی خبر فقط پیام داده یا خودش هم از ماجرا مطلع هست. این عبارت یعنی نفت کش ایرانی بوده و محمولش هم دزدیده شده. حالا وقتی فقط از نجات محمولش گفته میشه یعنی احتمالا نفت کش ایرانی قبلش و بعد انتقال نفت ازاد شده یا اینکه نفت کش ایرانی همچنان در توقیف هست (احتمالا با پرچم کشور دیگه ای بوده) و چون محموله را با بشکه نمیشه پس گرفت احتمالا نفت کشی که حاملش بوده هم دست ماست. با این فرضیات، سپاه صبر کرده کار انتقال تموم بشه، نفت کش ازاد بشه احتمالا و در ادامه وقتی با خیال راحت نفت کش دوم (به خیال اینکه کار تموم شده و ایران هم نتونست واکنشی نشان بده) داشته میرفته احتمالا به سمت سواحل امریکا تا محموله حراج بشه به نفع صندوق امریکایی در یک موقعیت مناسب توقیفش کرده با هلی برن که واکنش طرف امریکایی را در دو مرحله در پی داشته.
  2. هرچند روس ها حرف از کریدور نمی زنند ولی لحن و نوع رفتارشون طوری هست که گویا در بیانیه و توافق سه جانبه زیر قرضی (معامله) رفتند که با تمام مخلفتهای ایران و حتی شاید عدم تمایل خودشون نمیتونند اداش نکنند حالا به نحوی (فعلا مثلا ناقص برای بستن دهان اردوغان) چون دقت کنیم همزمانی تهدیدات اردوغان در شمال سوریه و لشگرکشیش و حالا بیانیه روس ها و تاکید بر زمان سالگرد توافق یعنی همین ماه نوامبر که مقارن با لشگرکشی اردوغان و لفاظی های متعددش با باکو هم هست (و شاید واکنش ایران که انتظار داشت چنین رویدادی رخ بده در یکی دو ماه اینده ) و رزمایش های مدام باکو حتما اتفاقی نیست. طرف روسها همون حرف اردوغان و باکو را میزنه (بازگشایی مسیرها) ولی مشخصا تفسیری ارائه نمیکنه در حالیکه اردوغان و باکو هم دقیقا همین حرف را میزنند (بازگشایی مسیرها) ولی تفسیرشون در اختیار گرفتن کریدور با نظارت روسهاست رسما. چیزی که به نظر روسها هم لااقل در این مقطع برای حفظ اردوغان در کنار خودشون و افسار زدن بهش برای باقی پرونده ها خالی از اشکل نمیبینند. (نهایتا میگن سروقتش کافی است با تحریک گروه هایی (مثل اکراین و گرجستان) شرایط در کریدور مذکور دوباره به حالت قبل برگرده و اگر باکو و ترکیه خواستند از زور استفاده کنند اونوقت پیمان نظامی را میکشم وسط) ولی خب اینها برای ما نمیتونه اقبل قبول باشه از طرفی سرشاخ شدن با روسها که گویا اصلا به مواضع ما توجهی ندارند در این پرونده کار را سخت میکنه. باید ترتیب و پلن های مختلفی داشت برای هر سناریویی.
  3. بله، چون جناح نزدیک به ترکیه هم هست به نوعی خودش را داره شاید در جبهه باکو-ترکیه- جای میده که یعنی ما هم هستیم. البته همچنان احتمالا ترجمه ایراد داره. شاید شرق به موضوع طالبان اشاره داره و در کنارش از باکو هم اسمی برده در یک سطحی دیگه یا لااقل تهدیدی غیر از جنبی غربی. حالا شرقی، شمالی یا جنوبی.
  4. دقیقا منظور علاوی از شرق چیه؟ و آذربایجان؟ جالبه جایی که میخواد در مورد ایران حرف بزنه مدام از مداخله در کشورها و جنگ و شرایط دشوار و تهدید و ویرانی قریب الوقوع میگه و نوبت به ترکیه که میرسه میگه بله ترکیه هم در عراق و سوریه حضور داره و با یونان وقبرس هم مشکل داره ولی شاید اینها برای دفاع از خودش هست! این طیف عمدتا سنی عراقی وابسته به ترکیه را باید جدی گرفت. سرسپردگی کاملی دارند و ترجیحشون به جای سعودی برای کسب قدرت و جایگاه اردوغان هست. طوری شده که - با نمایشهای هر روز الهام با تسلیحات اسراییلی و همچنین گعده های رجزخوانیش با اردوغان ضد ایران - حتی امثال علاوی هم همنوا با این دو شروع رکدند ایران را با اذربایجان تلویحا تهدید کردن!
  5. مشخص بود صدر که خیال پیروزی مطلق توسط دولت کاظمی و تغییرات گسترده و دخالت مستقیم امریکا و سازمان ملل بهش هدیه داده شد از اعتراضات عراقی ها به نتایج و دخالتهای غربی و بین اللمللی ناخرسند هست و دیر یا زود حتی با وجود هیچ گونه نشانه ای احتمالا ایران را دیر یا زود به دخالت متهم میکرد و البته عقده گشایی های گذشته را هم نسبت به ایران کلید میزد حالا که تقریبا تمام قدرت های بین المللی از امریکا تا غرب و سازمان ملل و حتی کشورهای عربی منطقه دارند حمایتش میکنند. نکته جالب اینجاست صدر دخالت مستقیم سفارت امریکا و کشورهای عربی و غربی در پیگیری اعتراضات و نتایج انتخابات و تاکید بر صحت اونها قبل بررسی را اصلا دخالت حساب نمیکنه ولی اعتراض برخی جناح ها را تنها به این خاطر که مخالف نظرات خودش هست را بدون هیچ نشانه ای به فشار خارجی منتسب میکنه با اینکه هم تجربه و هم تاریخ نشان داده ایران از لبنان گرفته تا سوریه و یمن و عراق هیچوقت و چیوقت بر خلاف غرب و اعراب از متحدانش چیزی فراتز از خواسته های خودشون تحمیل نکرده و نخواسته به گواه سید حسن نصرالله. چیزی که صدر دوست نداره اعتراف کنه اینه که رابطه ایران با متحدانش چون یک رابطه عقیدتی است پس نیازی نیست چیزی تحمیل بشه بلکه متحدان ایران حتی جلوتر از ایران در احقاق حقوق خودشون و مردمانشون و مصلحتشون آگاه و مجری هستند. جالبه چند وقت پیش یکی از رسانه های غربی عنوان کرده بود صدر هرچند در ظاهر مخالف امریکا هم هست ولی چون مخالف ایران هم هست و شخصیت خاصی داره (ملی گرایی، تعصب و مخالف خوانی و در تلاش هست برای ارث بری از نام بزرگ خاندانش و اصولا بلندپروازی داره) بهترین گزینه برای سرمایه گذاری توسط غرب و اعراب هست تا ایران را در عراق کنترل کنند و حتی پس بزنند. یعنی صدر را بهترین ابزار و وسیله مقابله با ایران تشخیص دادند و اعلام میکنند باید روش سرمایه گذاری بشه. شاید قدم اولش را در همین انتخابات په پیشا انتخابات و چه پس از اون از حمایت های رسانه ای گرفته تا میدانی و بعدا در پسا انتخابات قانونی و بین المللی بشه دید.
  6. حق با شماست. اصولا رسانه و تمام افکار عمومی جهان در دستان اونهاست که حتی میتونند ماست سفید را سیاه معرفی کنند مثل آب خوردن. در این مورد هم حتما بحث حمله ابتدایی صهیونیستها را طوری جلوه میدند که گویی اصلا رخ نداده یا چیز مهمی نبوده و این ایران بوده که در قدم اول به صهیونیستها حمله کرده. با تکنیکهای رسانه ای و روانشناختی. ولی ایران قبلا هم در نامه به شورای امنیت و هم در تریبون ها اعلام کرده که واکنشش به هرگونه حمله مستقیم نظامی به ایران شدید خواهد بود. ما چاره ای هم نداریم. اتفاقا اون حد نهایی صبر استراتژیک جاش اینجاست. تمام مهیای ما در یک بهانه اینچنینی خلاصه میشه که این رژیم خودش به ما بده. اگر ما در مواجهه با این چنین حمله مستقیمی هم بخواهیم واکنشی از ترس نشون ندیم یا کمرنگ نشون بدیم بعدش دیگه ایرانی وجود نخواهد داشت که نگران فشار بهش باشیم. (اصولا عدم واکنش یعنی مجوز حملات روزانه مثل سوریه) اتفاقا به نظر من پلن ایران باید در صورت چنین بهانه ای حملات بی امان و پرحجم و در حد نهایی خودش به هر هدفی در سرزمین های اشغالی باشه (اهداف استراتژیک با توجه به دقت موشکهامون که الان در وضعیت بدی نیست) استفاده از تمام قوا. در اینصورت این رژیم هم مجبور هست حملات خودش را گسترده کنه و احتمالا حتی تهدید سلاح اتمی را مطرح کنه ولی مهم ضربه اول تا قبل از امادگی جهانی برای بهانه جویی و فضا سازی است. یعنی چیزی که ما نیاز داریم مثلا از لحظه حمله این رژیم در عرض دو تا سه روز بعد از حمله شلیک بیشترین و پرحجم ترین تعداد ممکن موشک به نقاط از قبل تعیین شده در این رژیم هست. بعدش که مراکز حساس و فرودگاه های نظامی و پادگان ها و دپوی پدافندی و صنایع برق و گاز و شیمیایی مورد هدف قرار گرفتند موج دوم حملات به صورت تهدید از سوریه و لبنان و فلسطین میتونه آماده بشه برای مرحله بعد حملات ایران. در اینصورت این رژیم یا مجبور هست تا جنگ را ادامه بده با ما یا متوقف کنه. توقفی که حاصلش مراکز هدف قرار گرفته اتمی ما است و مراکز حساس و نظامی و زیرساختی اونها. و البته خروج از ان پی تی برای ما احتمالا یک برنامه اتمی پنهان (تاسیسات کرج نمونه خوبی است، ایران به ادعای اژانس بعد حمله( ای که گویا خساراتی جدی نداشت)، به اون بهانه دوربینهای اژانس را از کار انداخت و اعلام کرد دارم خرابی های حمله را پیگیری میکنم و دسترسی اژانس به اون قسمت از مرکز اتمی ما قطع شد کامل. این رویکرد خودش در نظام ضرر و فایده یک بازدارندگی است. خود این رژیم هم میدونه ما در حال ساخت بمب نیستیم و فضاسازیش به نظرم برای امتیاز گیری، زنده نگه داشتن ماجرای اتمی برای باجگیری از امریکا و جهان و از همه مهمتر حفظ فشارها برای ویرانی اقتصاد ایران هست تا ایران نتونه جبهه ضد اسراییلی را در منطقه کامل کنه. والا بمب اگر تولید هم بشه این رژیم خوب میدونه ایران هیچوقت ازش استفاده نمیکنه در قدم اول.
  7. در کنار تدابیر پدافندی باید به فکر تقویت قدرت تهاجمی که خودش بازدارندگی محسوب میشه هم باشیم. الان مدتهاست ما موشک یا سلاح جدید در بعد هجومی رونمایی نکردیم. درسته تقویت حضور در سوریه و لبنان و عراق خودش بعدی از هجوم هست ولی نباید از باقی مسائل غافل بشیم. همچنان یک سلاح ضد ماهواره و همچنین موشک های تاکتیکی ساده و ارزان ولی در برد سرزمین های اشغالی از خانواده فاتح و کروزهای جدید مواردی است که قابل دستیابی در کوتاه مدت و نیاز هست. در بعد بازدارندگی امنیتی هم باید فکرهای اساسی بشه.
  8. در اکثر تحلیل ها این کریدور به ضرر مسکو ترسیم میشه. تنها نقش مسکو حضور پلیس نظامیش هست در این مناطق که خب امتیازی تلقی نمیشه برای روسها در مقابل چیزهایی که از دست میده و البته اون هم معلوم نیست دوامی داشته باشه در بلند مدت. منتهی الان به هر دلیلی روابط ما با روسها اصلا مثبت نیست. خصوصا بعد افشای صوت ظریف و مثلا یک فقره ادعای کارشکنی در برجام توسط روسها میبینیم نماینده روسها به کنایه مدام توییت میزنه و تلاش میکنه روسیه را مصر نشون بده در اجرای کامل برجام. (حالا ممکنه یک طعنه به اون مواضع ظریف باشه یا در واقعیت چنین هست را نمیشه قضاوت کرد) خلاصه باید با فرض موافقت کامل روسها با اقدام ارد.غان و الهام ما برنامه ریزی کنیم. حالا در کنارش سعی کنیم روسها را هم مجاب کنیم. هرچند بازی روسها پیچیدست و معلوم نیست در روابطشون با ترکیه چه اهدافی را دارند مثل مهره شطرنج جا به جا میکنند. الان مهم اقدامات خود ماست. هرچه قدر جدیت ما را بیشتر ببینند طرفها شاید تجدیدنظر کنند در اهداف فتنه گرایانشون. از طرفی به شکل فوری باید در تقویت سایر برگه های بازیمون در منطقه بکوشیم. از سوریه و عراق گرفته تا شرق و جنوب. (البته اگر به اصطلاح برخی دیپلماتهای در شرف رفتن بزارند و هرچه اسرار محرمانه و تلاش های دیپلماتیک پشت پرده است را به بهانه ی اینکه نظر شخصی من هست! - اون هم در حالیکه هنوز سر پستشون هستند و اصلا و ابدا هم نظر شخصی نیست افاضاتشون بلکه کلی اطلاعات پنهان و فعالیت های سیاسی پشت پرده است - را روی دایره نریزند )
  9. الان محتمل ترین مسیر، مسیر سرراست سوریه و عراق هست برای دسترسی به عمق کشور. پدافند که ندارند هیچ بلکه اسمان کاملا در اختیار پرنده هاشون هست که توسط پرنده های جنگ الکترونیک امریکایی هم تا حد زیادی امن شده و امکان هرگونه سوخت گیری و تماس رادیویی و حمایت پرنده های محافظ هم برخوردار هست. خطوط هوایی تجاری هم بهترین فضا برای عملیات فریب. از طرفی شاید این راه ساده و محتمل برای غفلت ما از مسیرهای دیگه هم برجسته بشه. مثلا مسیر بسیار محتمل عربستان با همکاری کامل چند کشور عربی. و البته هیچوقت از مسیرهای دیگه حتی از شمال غرب کشور و حتی شرق با تمهیداتی نباید غافل شد. تهدیدات کاملا 360 درجه است.
  10. قطعا باید صدها برابر قبل هوشیار باشیم. خصوصا وقتی حوادث مربوط به توان نظامیمون (در حقیقت قدرت بازدارندگیمون در امور موشکی و پدافندی) هم هدف قرار گرفتند و بگیرند. ولی نباید ترس باعث بشه میدان های دیگه را هم خالی کنیم. باید با قدرت هم امادگی را افزایش بدیم و هر لحظه محتمل تحقق چنین حمله باشیم و هم نزاریم احتمالا عملیات فریب احتمالیشون اثر کنه.
  11. اصولا فضاسازی ما به همین دلیل بود دیگه. حضور تکفیریها و صهیونیستها بهترین بهانه هست. صهیونیستها به این دست بهانه ها و اردوغان هم همینطور مدام در حال حمله به کشورهای همسایه خودشون هستند. تازه ما که قصد حمله نداریم، ما قصد کمک! داریم. ولی حق باشماست این دو رژیم حمایت بین المللی دارند و کار ایران بسیار سخت هست ولی در این مورد اجماع بین المللی وجود نداره. یعنی شاید اردوغان خط و نشان بکشه و حتی حماقت کنه و دخالت کنه ولی هم مردم ارمنی خود این مناطق، هم جهان موافق سیاست کشورگشایانه اردوغان و نوچه هاش از جمله الهام نیستند. شاید در ظاهر توپ و تفنگ کنند ولی در باطن بعید میدونم اقدام خاصی کنند به طور جدی. فقط میمونه رویارویی ما با الهام و اردوغان که اگر از موضع قدرت باشه میشینن سرجاشون. به هر حال متصل کردن سرزمین های ترک(!) هم تا حدی هزینه هاش قابل تحمل هست. بماند که الهام ساده لوحانه از مدتها پیش هدف نهایی را لو داده که اصولا راضی به یک استان نیست و کل مناطق جنوبی ارمنستان و حتی ارمنستان را به طور تاریخی متعلق به باکو میدونه و تهدید مستقیم کرده بود دیر یا زود فتحش میکنه! (البته همه میدونیم در این قواره نیست و سخنان اردوغان را تکرار میکنه، حتی بعید نیست بعد مدتی با فرض اشغال مثل رضاخان از سر حاتم بخشی بگه چه ارزشی داره خاک و دوستی مهمتره و ما یک ملتیم در دو کشور و حالا چه فرقی میکنه دست کی باشه!) خلاصه توپ و تفنگ الانشونم که ما تا دم مرز اومدیم و جاده ساختیم و فقط یک هل مونده تا اینجا وصل بشه اونجا و نمایش هاشون بعد هشدار جدی ایران برای سنجش موقعیت و از تب و تاب نیفتادن هست. باید مراقب بود و با توقیت مواضع نظامی جدیت خودمون را اب این هدف مدام گوشزد کنیم.
  12. با توجه به افزایش تهدیدات ریزپرنده ها و کوادها و ابزارها که حتی از داخل کشور و توسطگروههای خرابکار و به شکل هوش مصنوعی و دستورات اینترنت ماهواره ای ( ترورشهید فخری زاده ) امکان به کارگیریشون هست تا میشه باید مراکز نظامی و حساس یا در زیر زمین احداث بشه یا با حمایت عمرانی سفت و سخت. از جمله شلترهای بتنی برای پرنده ها و البته با توجه به روودی و خروجی هاشون که مثل گذشته نمیتونه همینطور بی پناه باشه با توجه به نوع تهدیدات سبک.
  13. اردوغان طی همین سفر در کلیپی گویا با اشاره به مقام اذربایجانی که برای افتتاح یا کلنگ زنی بزرگراهی به مرز ارمنستان میرفت پرسید. به مرز ارمنستان میری؟ از اونجا هم پیشتر خواهیم رفت. (نقل به مضمون) الانم مشخصا در این سفر کاملا روشن مثلا دارند در مقام موضع ایران که اجازه تغییر مرزها را نمیدیم رسما موضع تعلق جنوب ارمنستان به خودشون را برجسته میکنند و البته اردوغان چون خوب میدونه نمیتونه با سوابق نسل کشی یک بار دیگه به ارمنستان حمله نظامی کنه جمهوری باکو را وسط انداخته و قصد داره از حماقت علیف استفاده کنه برای الحاق جنوب ارمنستان به باکو و سپس درسترسی ترکیه به شرق از طریق سرزمین های یکپارچه. اردوغان در هواپیما چند روز پیش وقتی خبرنگاری ازش پرسید که نظرت راجع به موضع ایران چیه دقیقا مثل علیف تلویحا ایران را با مردم خودش و به طور قومیتی تهدید کرد که ایران خودش میدونه چقدر ترک داره و پس عاقلانه رفتار میکنه. (جالبه ترک های ایران را اینطور برده خودشون تصور میکنند که گوش به فرمان الهام هستند لابد) خلاصه در مقابل موضع مخالف ایران گویا قرار گذاشتند با زورچپانی! و فضاسازی و سر و صدا و ساخت بزرگاره و فرودگاه لب خط مرزی ارمسنتان و ایران عنوان کنند کار تموم شده و شاید با خیانت داخل ارمنستان و پاشینیان گمان کنند کافی است تا وارد این مناطق بشند و کار تموم بشه. در مورد پاشینیان و خیانتش هم هیچ بعید نیست. دیدیم در چند روز گذشته شهردار کاپان در استان سیونیک اعلام کرد نیروهای نظامی ارمنستان استان سیونیک را تخلیه کردند هرچند پاشینیان در سر و صدایی اعلام کرد نه خبری نیست و همه چیز عادی است ولی کاملا محتمله چون سر پاشینیان معلوم نیست در اخور غرب هست یا اردوغان. نهایتا ایران باید آمادگی لحظه ای داشته باشه در مرز و در صورت پیشروی باکو در سیونیک برای دفاع از مرز کشور بلافاصله وارد جنوب این استان بشه. فکر نکنم قانون اساسی هم مخالفتی داشته باشه در شکل موقت و برای دفاع از منافع کشور وارد شدن به خاک کشوری که توسط تروریستها(تکفیریها) و دشمنش (صهیونیستها!) اشغال شده. بعدش هم بزاریم ببینیم تهدیدهای الهام و اردوغان که ایران را به تعقل و عقل سلیم فراخونده و به خاطر همین تهدید کرده نباید مقابل تغییر مرزهات و تمامیت ارضیت از خودت دفاع کنی به کجا ختم میشه. الان باید امادی در مرزها و امکانات عبور از رودخانه و پدافند و موشک های کوتاه برد در کمال اطمینان باشند. خود امادگی بازدارندگی ایجاد میکنه. پ ن: تناقض های اردوغان البته دیگه تکراری است. به خاطر منافع ادعایی کوشرش حداقل دو کشور را اشغال کرده و در برابر منافع طبیعی و اولیه ایران، انتظار داره ایران همش را به حکومت باکو ببخشه چون فکر میکنه زورش زیاده.
  14. اگر تست هم شده باشه اجازه انتشار تصاویر داده نشده و در تصاویر منتشره هم تصویری که بشه منتسب کرد به شلیک این سامانه وجود نداشت تقریبا. با توجه به فاصله محفظه آماده به شلیک موشکها با زمین و صفحه ای که زیر اون تعبیه شده مثل صفحه باور برای گرفتن آثار شعله انتهایی در لحظه شلیک - لااقل به عنوان یکی از دلایل - احتمالا پرتاب گرم هست. با توجه به سامانه زوبین به نظر راحت میشه با تغییراتی در حامل و موشک و افزودن یک بوستر راکتی مثلا؛ برد اون را افزایش داد. البته باید اول مشخص بشه موشک در نظر گرفته شده برای سامانه زوبین چه مشخصاتی داره.
  15. باکو در پی رزمایش ریزونش گرفتن! بعد رزمایش ارتش در شمال غرب، این بار اعلام کرد رزمایش جدیدی در لاچین را از امروز کلید زده و رسانه هاش از شرکت ادوات سنگین و نیمه سنگین شامل توپخانه و تانک در این رزمایش خبر میدند. احتمالا اخبار سفر سردار باقری به پاکستان و بعد روسیه نگرانشون کرده که بلافاصله نشست با ناتو و رزمایش های دیگه ای را ترتیب دادند. از طرفی وزیر دفاع امریکا در سفری ضد روسی در منطقه است و بعد گرجستان به اکراین سفر کرده ولی احتمالا پذیرفتنش توسط باکو در این مقطع و خصوصا دو سفر قبلیش به دو کشور با رویکرد ضد روسی را انقدر عاقل هستند که مهیا نکنند. البته ما در همین جنگ اخیر استقرار جنگنده های ترک در باکو را داشتیم و از شمال کشور و مسیر باکو فاصله تا پایتخت ایران چندان زیاد نخواهد بود. به هر حال ولی در بعد پدافندی شاید ما نقطه قوت داریم و نفوذ به عمق کشور به همین سادگی ها نیست با یک جنگنده غیرپنهانکار. البته به تسلیحات دورایستای ترک ها اشاره شد که به شدت روش دارند کار میکنند و البته همین روزهاست که در بخش موشکی با زیرساختهایی که فراهم کردند رونمایی های احتمالا غافلگیر کننده ای داشته باشند.
  16. یک گمانه زنی تکرار شونده هم هست که صحبت از خرید 50 تا 70 فروند سوخو-35 و حدود 30 یا 40 فروند یاک و البته تعداد نامعلومی جی 10 میکنه و سوخو-30 را خریدش را کاملا رد میکنه. در کنار میل-28 در این مرحله که انتخاب چندانی نداریم باید تمام تلاش را برای خرید بکنیم. یک نوسازی ابتدایی ضروری است ولو با قربانی شدن برخی اهداف در خرید، هرچند دیگه نباید به قدری باشه که به ضد هدف نوسازی تبدیل بشه. در کنارش حتما باید طرح های بومی دنبال بشه چون این مسیر همچنان ادامه داره. ما در حوزه نیازهای اساسی در دورنما الان یکی موشک های مافوق صوت هست و دیگری همین بخش هوایی و موتور جنگنده.
  17. خب، باید مراقب باشیم. به هر حال یکطرف هم اذربایجان هست. میدونه هزینه/فایده یک کریدور چقدر هست و مثلا تا یک جنگ با ایران میرزه یا خیر. درسته داره تحریک میشه ولی خب از طرفی ما هم باید هنر اداره این مناقشه را داشته باشیم. درگیری ما با باکو شاید خوشایند روسها باشه ولی خب به همون اندازه موجب نفوذ هرچه بیشتر ناتو و ترکیه و حتی صهیونیستها به این بهانه در این منطقه به بهانه حمایت از باکو میشه. دوران نبود و محو کشورها گذشته طبیعتا. جنگها و تغییر مرزها فقط توسط چند ابرقدرت امکان دارند که از لحاظ سیاسی و پشتوانه وتو بتونند بعدش را کنترل کنند.
  18. همزمان وزیر دفاع امریکا در گرجستان حضور داره و اشاره کرد که به تقویت ارتش گرجستان و اموزشش ادامه میده و حرف هایی از اتحاد در دریای سیاه در برابر دشمنان زد. حالا این در کنار رزمایش چند هفته پیش گرجستان و ترکیه و اذربایجان همه نشانه هایی است برای روس ها ولی اینکه چرا در این مقطع تعلل میکنند در حالیکه میدونند اتحاد گرجستان و اذربایجان و ترکیه قوی است و از طریق ترکیه و گرجستان نهایتا به ناتو ختم میشه مشخص نیست حرکتی تاکتیکی است یا خطایی محاسباتی یا منافع دیگه ای در پشت پرده وجود داره.
  19. ناتو! جمهوری باکو به هر دری دیگه میزنه.
  20. هرچه بیشتر میگذره درستی حرف گروه های مقاومت که دردمندانه در ابتدای انتساب کاظمی اون را متهم به عامل اصلی ترور سردار (رییس وقت اطلاعات عراق) کردند و با عصبانیت خواستار جلوگیری از قدرت گرفتنش شدند بیشتر اشکار میشه. البته در اون مقطع ایران به دلایلی فرصت داد تا منطقه و عراق به ارامش برسه و برنامه های بعدی دشمن پیش نره ولی لااقل وابستگی کاظمی به دول بیگانه کاملا مشخص هست. درست روز انتخابات اعلام کرد خبر بزرگی داره، فردای انتخابات که نتایج بحث برانگیز قرار بود منتشر بشه عنوان کرد که مغز متفکر داعش را دستگیر کرده ( برای افزایش اعتباری که در ادامه نیاز داشت) و جالبه مشخص شد در حقیقت سازمان اطلاعات ترکیه این تروریست را تحویل کاظمی داده تا ازش بهره برداری کنه در اون مقطع حساس اعلام نتایج ( نتایجی که برای ترکها هم خوشایند بود) حالا دوباره سر بزنگاه اعتراضات ناگهان کاظمی در قامت قهرمان وارد میشه که فلان تروریست را هم دستگیر کردیم و جالب اینجاست که پس چرا اینها تا حالا دستگیر نمیشدند. یک همکاری کامل سروریسهای اطلاعاتی منطقه و غربی با کاظمی و تحویل دادن مهره هایی که کاملا تحت نظرن تا سر موقع کاظمی ازشون بهره برداری در افکار عمومی کنه به عنوان یک نخست وزیر موفق.
  21. شاید بعد از بیست و اندی سال جزء اولین دفعاتی است که ارتش در آسمان افغانستان سفر داشته مربوط به کمکهای ایران به شیعیان قندوز در فرودگاه قندوز پ ن: نیروی هوایی ارتش این بار در قندهار ارسال کمکهای فوری در دو محموله به قندهار برای کمک به حادثه دیدگان انفجار اخیر و اعزام تیم پزشکی برای انتقال مجروحان بدحال به ایران
  22. حتما باید برای پرنده های راداری و آواکس هم فکری بکنیم. هیچ چیز نمیتونه جایگزین این پرنده ها بشه حتی جنگده های پرتعداد نسل چهار و پنج. شده از نمونه های با رادارهای ضعیف تر هم شروع کنیم باید سعی کنیم در قدم اول که امکانات و تجربه ای وجود نداره ببینیم میتونیم پرنده های تجاری موجود را ارتقا بدیم با رادارهایی ولو با توان پایینتر یا خیر. بحث خرید هم که اولیت هست. الان پروازهایی از امریکا (آواکس ها) که طی مدت های اخیر زیاد شده بر فراز عراق و خلیج فارس به نظرم شاید هدف اولشون کشف پهپادها باشه. یعنی با تجربیاتی که در عربستان کسب کردند به نظر بهترین شیوه برای مکان هایی که استقرار سنگین و متمرکز راداری ندارند (روی آب و مناطق عراق و سوریه) استفاده از آواکس برای کشف پهپادهایی است که در ارتفاع کم پرواز میکنند و سپردنشون به واحد های گشت هوایی که در اینصورت حضور پرتعداد تانکرها هم توجیه میشه. چون بعید میدونم حضور اواکسها بر فراز عراق برای رصد پروازهای نیروی هوایی ایران یا سوریه باشه.
  23. مشخصا بحث بودجه و دستان بسته ما و دندان گردی روس ها هم هست ولی به نظرم با تجربیات قبلی روس ها ماجرای خریدها را گره زدند به روشن شدن تکلیف برجام و حضور ایران در مذاکرات و به سرانجام رسیدنش. در مورد اس-300 هم تا وقتی برجام (یا مقدماتش) امضا نشد به قرارداد عمل نکردند هرچند فشار دادگاه و شکایت ایران هم وجود داشت و در این مورد احتمالا چون زمانی تحریم ها تموم شد که امریکا از برجام خارج شده بود احتمالا قراردادی مکتوب هم نشده و صرفا توافقاتی بوده. در نهایت بعید هست تا وقتی سرنوشت برجام مشخص نشه لااقل روس ها چیزی امضا کنند (با تجربه اس-300 و شکایت ایران) یا تحویل بدند.
  24. مقتدی صدر گفته من نتایج انتخابات را قبول دارم یک نکته ای که وجود داره اینه که مقتدی صدر از جانب طرف های منطقه ای با توجه به شخصیتش و سابقش به نظر بهترین گزینه برای کنترل عراق محسوب شده و برای همین روش سرمایه گذاری شده. صدر هنوز مورد یک ازمون جدی قرار نگرفته و با سیاستی که داشته همیشه سر بزنگاه ها چون شریک قدرت بوده نه مسلط کامل بر اون جاخالی داده و در مقام اپوزیسیون قرار رگفته و در افکار عمومی خودش را تثبیت کرده. برای همین سفیر سابق امریکا اشاره میکنه که باید با صدر مذاکره و توافق کرد که رابطه با امریکا به نفعه عراقه (صدر و امریکا)، از طرفی صدر هم تلویحا باز طبق معمول در چرخشی از افراط به تفریط میگه در رابطه با حضور جنگنده ها و پایگاه های امریکا باید وارد یک گفتگوی مفید(!) بشیم در حالیکه یادمون نرفته دو سال پیش چطور با قاطعیت از خروج امریکا میگفت در برهه ای که نون در این شعار بود. جالبه حالا با اعتراضات عراق صدر عنوان میکنه که باید به قانون احترام گذاشت و تظاهرات و انقلاب از مسیر تحریک سفارت خانه ها رخ نمیده در حالیکه حضور مستقیم عوامل مرتبط با سفارت خانه ها در تظاهرات پیشین که صدر سردمدارش میشد در اواسط ماجرا همیشه از روز هم روشن تر بود و اتفاقا ابایی هم از نشان دادنش نداشتند. ماجرای صدر با ایران مثل ماجرای یک برادر کوچکتر با بزرگتر هست که تا زمانی که هنوز سن کمی دارند خوب هستند، کمی که بزرگتر میشند و مستقل برادر کوچکتر به خاطر اشتباهات خانوادگی و اعضای خانواده دچار بحران میشه و برادر بزرگتر کمکش میکنه و وقتی از بحران نسبتا خارج میشه شرایط زندگی بحران زده خودش را با شرایط سخت ولی پایدار برادر بزرگتر مقایسه میکنه و دچار نوعی حسودی میشه. اینکه چرا با اینکه مثلا ارمان هردومون هم یکی هست (مثلا مبارزه با زورگویی) ولی خانه من اسیب دیده و در ارمان هم با تمام شعارها ولی گاها وسطش بریدم و برادر بزرگتر هم که وارد خانه من شد برای کمک حالا حرفش پیش خانواده خودم و برخی اعضاش مورد تایید هست. کم کم حس میکنه باید خانه خودش را از برادر بزرگتر حفظ کنه. مستقل تر بشه ولو اگر هزینش توسل به همسایه هایی باشه که زمان بحران اتفاقا از عوامل بحران بودند و باعث اسیب خانه و خانوادش و کم کم این رقابت و حسادت تا جایی پیش میره که برادر بزرگتر را هر عمل و حرکتش را به چشم توطئه ای ضد خودش و خانوادش میبینه و شرایط طوری پیش میره که برادر بزرگتر هر نظری داشته باشه سعی میکنه بالعکس را عمل کنه تا هویت مستقل خودش را نشون بده. در جنگ یمن از متجاوز دلجویی کنه. در سوریه به متجاوز کاری نداشته باشه و تا جاییکه نهایتا در خانه خودش با عامل بحران و یرانی خانه همدردی کنه چون اون عامل حالا با برادر بزرگتر مشکل پیدا کرده. بله، رفت و آمد داره با برادر بزرگتر ولی نگاهش به این برادر نگاهی است با یکنه و بغض.اینکه برادر بزرگتر حتما میخواد به جایگاه مثلا پدری اون اسیب بزنه. هنر سردار این بود که مثل یک برادر بزرگتر کنترل کنه این کینه و بغض بزرگتر نشه. باهاش همراهی کنه. اجازه نده از خانواده به غیر پناه ببره و ... ولی خب حذف سردار دلایل متعدد زیادی داشت که یکیش هم همین نقش پدری و برادری سردار بود.