alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,206
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    138

تمامی ارسال های alala

  1. انشاء الله که بذری که ایشون کاشتند و نهالی که به بار آوردند چنان درخت تنومندی بشه که میوه هاش تمام مقاومت را تبدیل کنه به یک دژ مستحکم همانطور که تا حالا هم همینطور بوده در حد توانش در برابر دشمنان تا بن دندان مسلح به همه چیز. از پول تا تکنولوژی و حتی مزدور.
  2. حالا سالهاست که داریم به این مضحکه جهانی به اسم سازمان ملل و شورای امنیت و به اصطلاح نظم جهانی میخندیم. جالبه در این مقطع خاص که سعودی با این همه کشتار به تقلا افتاده دستیار رییس جمهور آمریکا پیشنهاد میده برای نجات مارب و سعودیها آمریکا مداخله مستقیم کنه و از اونطرف شورای امنیت فرماندهان انصارالله را به خاطر فرماندهی نبرد مارب با این عقده که چرا در مارب دارند پیشروی میکنند تحریم میکنه. دیگه نه تنها ما بلکه هیچ کشوری نباید ذره ای تردید کنه در قدرتمند تر کردن خودش چون حتما روزی که منافع قدرتها حکم کنه و شرایط دشواری پیش بیاد فقط چند لحظه لازم هست تا تصمیم محو یک ملت/کشور/قومیت یا موجودیتی را بگیرند. کرونا هم نشانه ای بود و نشانه های بیشتر پیش روست چون این قدرتها هرچه بیشتر ضعیف میشند خطرناک تر میشند.تا زمانی که قدرت مطلق بودند و منافع مشترک بود و ثبات حاکم بود همه چیز را حساب شده ترسیم میکردند ولی کافی است فقط یک روز فقط احساس تهدید موجودیتی کنند. برای نجات خودشون و مردمشون جهان را به اتش میکشند حتی فقط خودشون باقی مانده هاش باشند.
  3. نمونه ای از تحریف واقیعات و حقیقت و جهت دهی محتوا و دروغ پردازی ذیل مقالات غیرمرتبط و جا انداختن روایت دلخواه را میشه در این مقاله نیوزویک (بعد اینها شدند بت ازادی و بیان حقیقت و بدون تحریف برای برخی در داخل) که به ظاهر داره پیشنهاد غیر تنش زایی میده را مشاهده میکنیم (رسانه های ما هم بدون هیچ توضیحی عینا به خیال اینکه موضع ایران را تقویت میکنه ترجمه میکنند و کم کم با تکرار برخی عبارات ذیل روایات، روایت دلخواه جا میفته و برای همین میبینیم مثلا یک استاد سیاسی داخلی هم جای جانی و قربانی را عوض میکنه (اگر تعمدا ندونیم) ) توجه کنید به پاراگراف بالا، اول گزاره رویکرد ایران تهاجمی شد را مطرح میکنه و برای مصداق هاش هم مواردی را ذکر میکنه. نکته جالبی که وجود داره و همه ما شاید بدونیم (چون به وقتش تحلیل شده) اینه که مصداق ها همه با حذف علت بیان شدند گویا به خودی خود و در قدم اول رخ دادند در حالیکه با اطلاعاتی که ما داریم و حتی خودشون هم به شکل جزیره ای بهش پرداختند میدونیم تقریبا تمام مصداق های نام برده شده واکنشی بودند نه تهاجمی. یعنی طرف مقابل یک اقدام تهاجمی علیه ایران انجام داده و ایران مجبور به پاسخ شده. 1.حملات ضد کشتی های ایران: حملات متقابل در خلیج فارس 2.حملات به نفت کشهای ایران برای فلج کردن جریان صادرات نفت توسط ر.صهیونیستی: حملات متقابل ایران در دریا 3.توقیف نفت کش ایرانی توسط انگلیس: توقیف نفت کش انگلیسی توسط ایران 4.حملات ضد تاسیسات عربستان: اولا به اعتراف خودشون از مبدا یمن احتمالا و ثانیا در پاسخ به تهاجم غیرانسانی سعودی به یمن و شاید در پاسخ به شیطنت عربستان در دریای سرخ و ادعای بن سلمان برای جنگ را به داخل ایران کشاندن و چند حمله تروریستی در ایران و ... 5. حمله ضد کشتی غیرنظامی(!) صهیونیستها (واژه پردازی را ببینیم، در مورد ایران کشتیها کشتیهای قاچاقچی هستند (در حالیکه تجاری و در حال اقدام بازرگانی هستند) ولی در مورد رژیم صهیونیستی حتی واژه تجاری را استفاده نمی کنند چون بار همدلی واژه غیرنظامی بیشتر هست و مخاطب از کشتی کروز و مسافری گرفته تا ده ها کشتی دیگه به ذهنش متبادر میشه)) : در حالیکه به گفته معاون اول قبل از اون که باز یک اقدام تدافعی و پاسخ حداقلی ما بوده 200 حمله به کشتی های ایران انجام شده توسط این رژیم و ما مجبور به پاسخ بودیم.* جالبه رسانه های به اصطلاح آزادشون هم گویا در یک مقام استعماری و استکباری اصولا حتی حق دفاع را هم قائل نیستند (نویسنده یعنی واقعا انقدر پرته از ماجراها؟!) و حرکت دفاعی یک کشور را ضد کشورهای همسو تهاجم فرض میکنند بای دیفالت! یعنی اصلا چه معنی داره کشوری که تحت تجاوز/حمله/تحریم قرار گرفت برای ازادی/دفاع/یا دور زدن تحریم تلاش کنه. که تلاشش برای ازادی از اشغالگری؛ تروریسم، برای دفاع در برابر حملات؛ تنش زایی و تهاجم و برای دور زدن تحریم؛ قاچاق و قانون شکنی(!) تعبییر و تفسیر میشه. * با توجه به رخدادهایی که بعدا فاش شد دلایلش در موضوعات اخیر، کم کم به این نتیجه میرسیم شاید که تمام اقدامات ایران که تهاجمی جلوه داده شده در سال های اخیر در واقع پاسخ به یک اقدام خصمانه بودند که در رسانه ها هرگز فاش نشده و بهش پرداخته نشده (با رویکرد غلط پنهان سازی خود ما و البته با جریان قدرتمند رسانه ای غرب که وقتی فاش هم میشه اینطور همه چیز را در روز روشن و با وقاحتت تحریف میکنه با حذف بخشی از ماجرا)
  4. جالبه امریکا با تمام تکذیبها و عادی جلوه دادن ماجرا (تامین خوراک شبکه های فارسی زبان و البته برخی سیاسیون داخلی برای معمولی جلوه دادن اتفاق و کاستن از بار روانیش برای سیاست های ضد افکار عمومی ایران) درست چند روز بعد از توقیف این نفت کش (3 آبان که هنوز افکار عمومی هیچ کدام از طرفین اطلاع نداره و در موقعیتی نادر خودش امریکا و رسانه هاش هم بر خلاف همیشه چیزی درز ندادند حتی در حد یک اشاره) چندین بار بدون مقدمه برخی مسئولانش از ازادی کشتیرانی در خلیج فارس و تنگه هرمز میگند و تاکید میکنند همچنان بر این عملیات و ائتلاف و هدف استوار هستند و البته مانور بمب افکن بی-1 را برفراز دریای عمان و خلیج فارس و منطقه به نمایش میگذارن. شاید اگر سپاه ماجرا را فاش نمیکرد ترجیح میدادند این واقعه هیچ وقت برملا نشه در موقیعت فعلی چون همانطور که گفته شد تمام اثراتش را هم کنار بزاریم تاثیر منفی روی کشورها و نفت کش هایی میداشت که با امریکا قرار بود در اینده باز با تطمیع و تهدید همکاری کنند در تحریم نفتی و دزدی نفت ایران. حالا باز اصرار دارند ما فقط تماشا میکردیم و اصلا اتفاقی نیفتاده و رسانه های فارسی زبان و همین سیاسیون داخلی کارشناس نظامی! شده هم که نشانه روی کلت یک پاسدار از صد کیلومتری به ناو امریکایی را در بوق و کرنا تنش زایی معرفی میکردند و صدها بار از زوایای مختلف تحلیل و تفسیرش میکردند حالا چسبیدن ناوهای امریکایی به چند سانتی متری قایق های سپاه را اتفاقی معمولی و در راستای تماشا و گردش و بزرگنمایی سپاه! تحلیل میکنند. جالبه حتی گویا ویتنام هم بهش دستوراتی داده شده بود که بهتره ماجرا را فاش نکنی و سر و صدا نکنی بر خلاف همیشه و تحریک کشورها برای سرو صدا که کشتیمون را ایران دزدید و کشتی رانی را به خطر انداخت و .... (مقام پنتاگون جالب بود میگفت کشور مالک نفت کش را خوب میشناسیم )
  5. حالا شاید اتهامات سنگین حزب الله عراق و نیروهای مقاومت در انتساب کاظمی به مهره ای بدنام و حتی دخیل در ترور سردار سلیمانی روشن تر شده. سناریوی پیچیده و بازی های قدم به قدم کاظمی نشون میده نه تنها این مهره اطلاعاتی یک مهره سرمایه گذاری شده بوده ( در مقبال جریان شیعی متمایل به ایران که در سالهای منتهی به روی کار اومدن کاظمی و بلافاصله بعد ترور سردار ) بلکه از همون زمانی که بدون تجربه اطلاعاتی وارد سازمان اطلاعات عراق کردنش براش برنامه هایی داشتند. حالا دخالتش در ترور سردار زمانیکه در راس سازمان اطلاعات عراق بود و یک بدنه از نیورهای اطلاعاتی حول خودش ایجاد کرده بود که در تمام مراحل کمکش میکنند به کنار. کاظمی به خوبی نقش الترناتیو و قهرمان مدنظر غرب و امریکا را در پازل بحبوحه اعتراضات عراق بر عهده گرفت، نقش ضد حشدیش که با سناریوهای مختلف سعی در بدنام کردن حشد داشت و همچنین اتهام زنی بهش با شل کن و سفت کن و دستگیریهایی که نهایتا منجر به ازادی نیروهای حشد میشد و برای عموم طوری جلوه میداد که فشار ایران باعث شده مجرمان(!) حشد را ازاد کنه و همچنین نزدیکی به مقتدی صدر به طور غیرمستقیم و تقویت مواضع اون به عنوان اختلاف افکنی در جریان شیعی که نشان از هوشمندی طراحان داشت چون در جامعه سیاست زده عراقی به عنوان مهره ای به کار گرفته شده بود که طمع قدرت نداشته ولی در حقیقت وظیفش به قدتر رساندن طرفی بوده که در ظاهر نباید به نظر برسه سودای قدرت داره. حالا در جریان اخیر برنامه ای که اجرا شد باز نشان از یک برنامه ریزی طولانی مدت داشت. با روی کار اومدن کاظمی در میان مدت تا تونست جامعه عراقی را علیه حشد بدبین کرد (به عنوان کسی که در راس قوای نظامی و اداره کشور هست و موقت هم هست و از همه ماجراها اطلاع داره) و همزمان با لحنش و اطلاع از نیاز ایران در زمان تحریم به عراق، ایران را هم در بازی نگه داشت. همچنان قدرتها ازش به شدت حمایت کردند و اون هم ضرباتی به حشد زد. حملات ضد امریکایی ها را به شدت محکوم کرد و بلافاصله سران حشد را بازداشت میکرد ولی در برابر حملات مشکوک در عراق ضد نیروهای نظامی و حشد کاملا سکوت میکرد به نوعی گویا تاییدش میکنه. چهره ای به شدت فیس بوکی بود که با جوکرهای عراقی اشتراکات جالبی داشت در این مورد و البته حتی با وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی عراق هم (پاندمی کرونا و افت قیمت نفت و قطعی های برق و ...) البته ما شاهد حضور دوباره جوکرها در خیابان ها هیچوقت تقریبا نبودیم.(البته بی ارتباط بر کاهش فشارهای امریکا هم نبود چون دولت کاظمی سر کار بود) حالا در سناریوی اخیر یک بار مطلب را مرور کنیم: با تمام جریان سازی رسانه ای نفرت و بدبینی عمیقی نسبت به حشد در میان عراقی ها ایجاد میکنه با رفتار و اقداماتش (دستگیریها، اتهامات و سپس ازادی افراد در موقعیتی که خودش را مظلوم و تحت فشار کشور خارجی معرفی میکنه به افکار عمومی) ارتباط سفت و سخت با کشورهای عربی و البته ترکیه (جالبه وزیر امور خارجه ترکیه جز اولین کشورهایی است که بعد نمایش ترور با کاظمی تماس مستقیم میگیره و علنا عقده هاش را از مقاومت مشخصا خالی میکنه) تغییر قوانین انتخابات و تخلفات و تقلب های انتخاباتی متعاقب اون که کاملا به نفع یک جریان باشه و عدم توجه به دخالت کشورهای عربی و روندهای مشکوک. انتخاب روشی هوچی گرایانه در برابر اعتراضات. جلو انداختن صدر با شناختی که از شخصیتش داره که البته از قبل تر برنامه ریزی شده با پیروز اعلام کردن مطلق صدر که میدونه به عنوان سپری جلوی همه اعتراضات جریان شیعی می ایسته. بعد از مقاومت معترضان و اصرارشون به بازشماری ارا اول درگیری با معترضان و شلیک به سمت اونها بدون هیچ مقدمه ای، انتظاربرای واکنش احساساتی جریان های مقاومت (مثل سخنان خزعلی و حزب الله عراق در انتقام گیری) و سپس نقشه نهایی و نمایش ترور و مظلوم نمایی حالا فاز نهایی که این نمایش اخیر برای اون تدارک دیده شده بود چی بود؟ بله! همزمان با اوج محکومیتها و ملتهب کردن جامعه اعلام کمیساریای انتخابات که بازشماری کردیم و هیچ اختلافی هم نبود و همه چیز تمام شد! یعنی دقیقا زمانی که اعتراضات به نتایج و درخواست بازشماری را کاملا به حاشیه برد و از مقام متهم به جایگاه مدعی منتقل کرد خودش را با سر و صدا و اتش بازی و مظلوم نمایی مطلق. و تمام اینها از یک کاظمی تنها برنمیاد. کاظمی مهره ای است که اگر باهوش باشند در این مرحله دوباره میفرستنش به همون بدنه سازمان های اطلاعاتی و نظامی تا روزی که دوباره ازش استفاده کنند یا اگر نگران باشند که این سناریو روزی فاش بشه شاید حتی حذفش کنند از سیاست عراق. حالا یا با یک نمایش دیگه که ابدیش کنند به عنوان نمادی در عراق (در مقابل سردار و مهندس) و چهره ای و پلاکاردی بدند به دست جوکرهای عراقی و یا با مهاجرت به یک کشور خارجی. کاظمی برنامه های تعیین شده را به خوبی اجرا کرد. حالا بازی برای ما سخت هست تا ورق را دوباره برگردونیم در ادامه کار و البته نشان داد که یک جریان پیر سیاست! و فتنه چطور با جریان های جوان و نوظهور عمدتا احساسات محور میتونه برگهای برندش را رو کنه. مقاومت در عراق باید پخته تر بشه و راهکار سیاست ورزی و سیاسیت! را بیاموزه تا در تله ای افرادی چون کاظمی به عنوان مهره ای از مزدوران بزرگ ترهای پشت پرده نیفته. کاظمی قدم به قدم گروه های مقاومت را بازی میداد (به هر حال جریان های مختلفی بودند که از ترور سردارانشون برخی هاشون عصبانی بودند و احساساتی حسابی) و برنامه های پشت پرده را پیش میبرد. پ ن: کاظمی مشخصا با این بازی نهایی قدرت خودش را نشون داد در جریان سازی و سناریو نویسی (در حقیقت اجرای سناریوهای نوشته شده) بر خلاف سایر مهره های آمریکا که نهایتا میسوختند حالا کاظمی به شدت مقتدی صدر را هم به خودش مدیون کرده و میبینیم مقتدا صدر بر خلاف تمام نخست وزیران قبلی چطور بنده نوازی میکنه از کاظمی. تلفیق مهره کاظمی به عنوان مامور اجرای اوامر پشت پرده و صدر ابزار مهمی در برابر گروه های متحد شیعی است که میتونه قدم به قدم برنامه های ضد حشد را در وهله اول اجرا کنند*(به هر نیتی، صحبتش بود که حتی مقدمات مهاجرتش به یک کشور غربی هم فراهم هست اگر تصمیم بگیرند خارجش کنند پس از پایان موفقیت امیز ماموریتش و اینکه در خطر انتقام نیروهای مقاومت هم هست به خاطر تمام جنایت ها و خباثتهاش(اگر از همین فضای موجود در ترور نمایشیش این بار واقعا استفاده نکنند همانطور که گفته شد هم برای حذفش وهم نمادسازی برای جوکرهای عراقی که فعلا بی نماد و رهبر هستند و هم دفن کردن حقیقت خصوصا در مورد ترور سردار) ) *جالبه در سناریوی ترور روز قبلش مقتدی صدر هم تلویحا حشد را متهم کرده بود و در پیش بینی دقیقی! عنوان کرده بود حشد همون حشد جهاد بمونه (و وارد تروریسم و حملات نظامی غیر از داعش نشه) و این را برای حشد هم بهتر دونسته بود. عباراتی که در پازل فضاسازی قبل از ماجرای نمایشی ترور افکار عمومی را در رابطه با اقدام قریب الوقوع حشد اماده میکرد. حالا تیم کاظمی و سر و صدای عربها و غربی ها و ترکیه و داخلی های دنبالشون در قدم اول اعتراضات به انتخابات را کاملا به حاشیه برد و تازه مدعی هم شد و در مرحله دوم فشار را بر روی حشد بیشتر کرد و صدر را هم در مرکز حملات به حشد قرار خواهد داد حالا که پیش بینیش را هم عملی کردند به زعم خودشون. حالا صدر ابزار و بهانه زدن حشد را غیرمستقیم و مستقیم داره. پ ن: نخست وزیر بسیار محبوب و سوگولی شورای امنیت/غرب/اروپا/عربستان و امارات/ترکیه و البته آمریکا جنابنخست وزیر شیعی! کاظمی همینطوری بدون دلیل! تا به حال دیده بودیم شورای امنیت در مورد حمله به تظاهرات مردمی و کشتار و سرکوب اعتراضات موضع گیری میکرد اینبار اصل موضوع را رها کرده و از نخست وزیر متهم به سرکوب دفاع میکنه باز هم بدون دلیل لابد! اصلا هم معلوم نیست اشاره و فضاسازی شون به کجا ختم میشه. به نظرم ما و قماومت بعد از ترور سردار به اندازه کافی با عراق و دوستان کاظمی مدارا کردیم به تویجه ارامش و کمک و بزرگتری. کاظمی گستاخی نهایی خودش را مدام با سناریوهایی نشون میداد ولی گستاخی و این نمایش مضحک و خطناک اخیرش درخور پاسخ هست. هرچند حالا جوکرها و طیف حامیان جوان مخالف خوان عراقی که قبل تر هم دیده شده بودند با این سناریوها با درک و شناخت درست تر ازش هرچه بیشتر حامیش شدند چون دقیقا همون نخست وزیر سفارتی غرب دوستی هست که میخواستن.
  6. نگاهی به سهامداران رسانه های جریان اصلی و کمپانی های هالیوود و شرکت های سیلیکون ولی و وال استریت بندازید.حالا بقیه نفوذ جهانیشون در سیاست و سازمان ها به کنار. سفر یک خاخام توانایی هماوردی نداره با این جریان اختاپوس وار. حالا تازه اگر به ضدش تبدیل نکنند تازه. هرچند این دلیل نمیشه هر قدمی ولو بسیار کوچک و با احتمال سرکوب شدید برداشته نشه.
  7. من در ساعات اخیر اخبار را پیگیری نکردم ولی آقای حقیقت پور عضو سابق کمیسیون امنیت ملی در پاسخ به تخطئه و تمسخر نیروهای نظامی ایران و طرفداری تلویحی برخی اصلاح طلبان از آمریکا و موضع آمریکا در ماجرای اخیر روایتی داشتند که مطابق با روایت جناب مرندی است و به نظر آقای کوشکی هم همین روایت را میخواست با جزییات داشته باشه که دقیق مطرح نکردند. آقای حقیقت پور هم اشاره داشتند گویا این همون نفت کشی است که در سری پیش با خیانت نفت ایران را در اختیار آمریکا گذاشت و این بار در حالیکه در بندر فجیره امارات نفت بارگیری کرده بوده و عازم مقصد بود در رصد نیروهای ایران بوده و در موقعیت مناسب توقیفش کردند و کشور و مالکیتش هم چندان مهم نیست چون اصولا در عملیات های دریایی و جا به جایی های اینچنینی فعالیت داره که اونبار به ایران خیانت کرد. (البته نهایتا به نظرم نفت کش ازاد میشه خصوصا به خاطر ارتباط نه چندان بد ما با ویتنام ولی نفتش توقیف میشه بابت اون نفت دزدی که دیگه مشکل مالک نفت کش و کاپیتان دزد و مالک نفت هست) باقی جزییات نا همخوان هم در حقیقا جزییاتی است که برخی اضافه کم کردند گویا به اصل ماجرا و البته بیانیه سپاه که چون ماجرای اول مربوط به ماه ها پیش بوده با حذف زمان بین دو ماجرا در حقیقت جنگ روانی طرف مقابل را خنثی کرده چون ماجرایی که خیلیها به یاد ندارند و یا ازش مطلع نشده بودند را چسبونده (با حذف زمان بین دو اتفاق) به تلافی دوم. کشتی اول را دزدیدند، نفت را در کشتی دوم پس گرفتیم. حالا اینکه کی بوده و صبر کردیم و منتظر موندیم و ... همه حذف شده برای اینکه روایت را مطابق میلشون در قدم اول با فریب مخاطبان (فراموشی و عدم اطلاع از دزدی دریایی اول) اقدام غیرقانونی ایران جا نزنند. حالا این هم تحلیل هست ولی به نظرم این روایت چون جناب مرندی هم اول بار دلیلی نداشت بدون قرینه چنین روایتی را مطرح کنه حالا با تایید حقیقت پور و جمیع ماجرا به حقیقت نزدیک تر هست.
  8. آرزومون هست بچه های ارتش حتی بالاتر از بچه های سپاه به عنوان ویترین رسمی نظامی کشور به بهترین ها مجهز بشند. کمی این عدم رابطه با ارتش های نوین (به علت محدودیت هایی که اونها اعمال میکنند) سبب شده هم ارتش و هم سپاه در استانداردها کمی عقب باشند. باید مطالبه کرد که یک مرجع بالادستی لااقل با مطالعه ارتش های جهان در تجهیزات یک استانداردهای مشخص و معینی را برای هر دو نیرو و در هر رده تدوین کنه و بر اساس اون شروع کنند به تجهیز یگان ها. برای ابتدا و با توجه به واقعیت مشکلات مالی میشه از همین نیروهای ویژه شروع کرد به عنوان پیش قراول تغییرات. حتما تجهیزات باعث تقویت انگیزه و نشاط و پویایی خود نیروها هم میشه در کنار انگیزه و اعتقاد درونیشون.
  9. جناب مرندی هم هیمن را گفتن. اگر این باشه که یک شاهکار بازدارندگی محسوب میشه. همیشه اون مورد در ذهنم بود که بی پاسخ موند و حتما تکرار خواهد شد. پولش را هم دادند به صندوق قربانیان ادعایی تروریسم. ولی روایات تا حالا رسمی کمی متفاوت هست ابتداش. من که امیدوارم همین باشه. جالبه چرا مالک یا صاحب کشتی تا حالا (بیش از یک هفته) اصلا خبری ازش درنیومده؟!
  10. مقامی امریکایی که خواسته نامش فاش نشود در گفتگو با نیوزویک وی اضافه کرد: «ما هفته گذشته به دلیل برخی حساسیت‌ها جزئیات این حادثه را منتشر نکردیم، اما حالا ایرانی‌ها مسئله را به سمت ما برگردانده‌اند و می‌گویند مانع از آن شده‌اند که ما آن کشتی را توقیف کنیم در حالی که کاملاً روشن است که نیروهای ما داشتند بر اوضاع نظارت می‌کردند.» @arminheidari نمونه ای از نبرد رسانه ای میشه مطرحش کرد؟
  11. کشتی دوم که رادارها هم نشون میدند الان پشت جزیره قشم لنگر انداخته در حوزه بندرعباس. خبرها هم نشون میده حامل نفت بوده (در حال خروج از منطقه نفتی بوده تازه) ولی کشتی اول مشکوک هست. منظور سپاه از دزدی اول آیا مربوط به یک زمان دیگه ای بوده؟ (مثل چیزی که مرندی اشاره میکنه ولی حالا نه دقیقا همون) یعنی یک دزدی دریایی که در دریای عمان یا حوالی اون اتفاق افتاده بوده قبلا و یک کشتی از ما توقیف شده بوده و نفتش تخلیه شده بوده و بعد رها شده بوده و حال ایران سر فرصت مناسب تلافی کرده؟ یعنی یک فاصله چند ماهه بین دو واقعه. ولی نفت کش همونی بوده که در اون عملیات شرکت کرده بوده و حالا منتشر بودند تا یک روز وقتی نفت در داخلش هست برن سراغش. (البته اینطوری صاحب محموله نفتی فعلی شاکی میشه اگر همون نفت خودمون نبوده باشه)
  12. تحلیل اطلاعیه رسمی سپاه: 1.کشتی اول الزاما ایرانی نبوده و شاید فقط حامل نفت ایران بوده (چند مورد تقویت میکنه این گمانه را چون اگر کشتی ایرانی بود سریعا تماس میگرفت و همون دزدی اول سپاه وارد عمل میشد ولی چون کشتی های اجاره ای برای مخفی ماندن محموله و مقصد چراغ خاموش حرکت میکنه شاید غافلگیر شده و یا شاید خدمه مثل مورد کشتی یونانی تهدید و تطمیع شدند و همکاری کردند و اطلاع هم ندادند) 2.دزدی الزاما توسط کشتی های جنگی صورت نگرفته. 3. کشتی ای که سپاه عملیات کرده کشتی حامل نفت دزدی بوده یعنی کشتی دوم. اگر این کشتی متعلق به امریکا بوده یا متحدانش ماجرا جالب میشه. 4.اشاره به ناکامی در سرقت نفت شده و سپاه هم اعلام کرده در کشتی دوم عملیات کرده پس قاعدتا کشتی دوم پر نفت بوده. 5.عملیات سپاه با هلی برن بوده. 6.دو مرحله وارد شدن امریکا به قصد توقف نفت کش یعنی حالا به بهانه ازادی تردد بوده (یعنی خودشون را در مورد دزدی اول به اون راه زدند و شاید در رسانه ها دست روی همین مورد دوم بزارن که ایران یک نفت کش را دزدیده و اصلا به چراییش اشاره نکنند که ماجرا با دزدی اونها شروع شده و ایران فقط پس گرفته محموله را) یا هر چیز مسئله مهمی بوده. 7. عدم اطلاع امریکا و رسانه های خبری به اصطلاح آزاد (که این مواقع عامدانه درز میدند اطلاعات را) یعنی چندان ماجرا پایان خوشی نداشته و صلاح دیدند اصلا بهش اشاره ای نشه شاید. 8. عملیات هلی برن احتمالا در شب یا سحر انجام گرفته. مگر اینکه مثلا عملیات طولانی بوده مثلا امریکایی ها با تعداد زیادی شناور سد میکردن مسیر را تا کوتاه بیاد سپاه و کشتی را رها کنه و اصرار و ادامه مسیر یک تقابل طولانی را شکل داده.
  13. بله چون اونجا انگلستان اونجا در ظاهر هنوز عضو برجام بود و نمیتونست استناد کنه به تحریمهای یکجانبه امریکا ولی هدف همون بود. ولی خب در همین مورد مشابهش قبلا یک یا دو بار اقدام کرده بودند امریکایی ها و البته چون واکنشی ندیدند شاید باعث شد بیان بیخ گوشمون تکرار کنند. البته در اون مورد گفته شد ایران نفت را فروخته بوده و دیگه محموله متعلق به ایران نبوده یکبارش (که البته فرقی نمیکرد چون دیگه خریدارها سراغ ما نمیان و ضررش متوجه ماست) و یک بارش هم که تخلیه شد و حراج شد نفت با خیانت کاپیتان کشتی یونانی و در یک همکاری. در هر دو مورد هم امریکا مسئله تحریمها و غیرقانونی بودن نفت ایران را وسط کشید که همون موقع هم گستاخانه بود چون تحریمهای شورای امنیت را هم مثلا در مورد کره شمالی اجرا نمیکنند بعضا چه برسه کشوری بخواد با زور نظامی تحریمهای یک جانبش را اعمال کنه و محاصره دریایی راه بندازه که طبیعتا اگر واکنش جدی مقابلش نشه معلومه نهایتا چه خواهد شد. خلاصه زنگ خطری است برای ما. باید یک اقدام بازدارنده جدی طراحی بشه که اگر کشتی (اینبار گویا کشتی هم ایرانی بوده بر خلاف دو دفعه گذشته که یعنی چند قدم جلوتر اومدن به قول شما شاید برای تست) در ابهای ازاد و همین دریای عمان مورد تعرض قرار گرفت و نشد که عمل متقابل انجام شد چه کار میشه کرد. یک راهش و شاید تنها راهش با بضاعت ما همون ناامن کردن مسیر هست. یا برای همه یا برای هیچ کس البته ابتدا در دوز کم و محدود.
  14. این عبارت خیلی مهمه. یا وزیر بر روی خبر فقط پیام داده یا خودش هم از ماجرا مطلع هست. این عبارت یعنی نفت کش ایرانی بوده و محمولش هم دزدیده شده. حالا وقتی فقط از نجات محمولش گفته میشه یعنی احتمالا نفت کش ایرانی قبلش و بعد انتقال نفت ازاد شده یا اینکه نفت کش ایرانی همچنان در توقیف هست (احتمالا با پرچم کشور دیگه ای بوده) و چون محموله را با بشکه نمیشه پس گرفت احتمالا نفت کشی که حاملش بوده هم دست ماست. با این فرضیات، سپاه صبر کرده کار انتقال تموم بشه، نفت کش ازاد بشه احتمالا و در ادامه وقتی با خیال راحت نفت کش دوم (به خیال اینکه کار تموم شده و ایران هم نتونست واکنشی نشان بده) داشته میرفته احتمالا به سمت سواحل امریکا تا محموله حراج بشه به نفع صندوق امریکایی در یک موقعیت مناسب توقیفش کرده با هلی برن که واکنش طرف امریکایی را در دو مرحله در پی داشته.
  15. هرچند روس ها حرف از کریدور نمی زنند ولی لحن و نوع رفتارشون طوری هست که گویا در بیانیه و توافق سه جانبه زیر قرضی (معامله) رفتند که با تمام مخلفتهای ایران و حتی شاید عدم تمایل خودشون نمیتونند اداش نکنند حالا به نحوی (فعلا مثلا ناقص برای بستن دهان اردوغان) چون دقت کنیم همزمانی تهدیدات اردوغان در شمال سوریه و لشگرکشیش و حالا بیانیه روس ها و تاکید بر زمان سالگرد توافق یعنی همین ماه نوامبر که مقارن با لشگرکشی اردوغان و لفاظی های متعددش با باکو هم هست (و شاید واکنش ایران که انتظار داشت چنین رویدادی رخ بده در یکی دو ماه اینده ) و رزمایش های مدام باکو حتما اتفاقی نیست. طرف روسها همون حرف اردوغان و باکو را میزنه (بازگشایی مسیرها) ولی مشخصا تفسیری ارائه نمیکنه در حالیکه اردوغان و باکو هم دقیقا همین حرف را میزنند (بازگشایی مسیرها) ولی تفسیرشون در اختیار گرفتن کریدور با نظارت روسهاست رسما. چیزی که به نظر روسها هم لااقل در این مقطع برای حفظ اردوغان در کنار خودشون و افسار زدن بهش برای باقی پرونده ها خالی از اشکل نمیبینند. (نهایتا میگن سروقتش کافی است با تحریک گروه هایی (مثل اکراین و گرجستان) شرایط در کریدور مذکور دوباره به حالت قبل برگرده و اگر باکو و ترکیه خواستند از زور استفاده کنند اونوقت پیمان نظامی را میکشم وسط) ولی خب اینها برای ما نمیتونه اقبل قبول باشه از طرفی سرشاخ شدن با روسها که گویا اصلا به مواضع ما توجهی ندارند در این پرونده کار را سخت میکنه. باید ترتیب و پلن های مختلفی داشت برای هر سناریویی.
  16. بله، چون جناح نزدیک به ترکیه هم هست به نوعی خودش را داره شاید در جبهه باکو-ترکیه- جای میده که یعنی ما هم هستیم. البته همچنان احتمالا ترجمه ایراد داره. شاید شرق به موضوع طالبان اشاره داره و در کنارش از باکو هم اسمی برده در یک سطحی دیگه یا لااقل تهدیدی غیر از جنبی غربی. حالا شرقی، شمالی یا جنوبی.
  17. دقیقا منظور علاوی از شرق چیه؟ و آذربایجان؟ جالبه جایی که میخواد در مورد ایران حرف بزنه مدام از مداخله در کشورها و جنگ و شرایط دشوار و تهدید و ویرانی قریب الوقوع میگه و نوبت به ترکیه که میرسه میگه بله ترکیه هم در عراق و سوریه حضور داره و با یونان وقبرس هم مشکل داره ولی شاید اینها برای دفاع از خودش هست! این طیف عمدتا سنی عراقی وابسته به ترکیه را باید جدی گرفت. سرسپردگی کاملی دارند و ترجیحشون به جای سعودی برای کسب قدرت و جایگاه اردوغان هست. طوری شده که - با نمایشهای هر روز الهام با تسلیحات اسراییلی و همچنین گعده های رجزخوانیش با اردوغان ضد ایران - حتی امثال علاوی هم همنوا با این دو شروع رکدند ایران را با اذربایجان تلویحا تهدید کردن!
  18. مشخص بود صدر که خیال پیروزی مطلق توسط دولت کاظمی و تغییرات گسترده و دخالت مستقیم امریکا و سازمان ملل بهش هدیه داده شد از اعتراضات عراقی ها به نتایج و دخالتهای غربی و بین اللمللی ناخرسند هست و دیر یا زود حتی با وجود هیچ گونه نشانه ای احتمالا ایران را دیر یا زود به دخالت متهم میکرد و البته عقده گشایی های گذشته را هم نسبت به ایران کلید میزد حالا که تقریبا تمام قدرت های بین المللی از امریکا تا غرب و سازمان ملل و حتی کشورهای عربی منطقه دارند حمایتش میکنند. نکته جالب اینجاست صدر دخالت مستقیم سفارت امریکا و کشورهای عربی و غربی در پیگیری اعتراضات و نتایج انتخابات و تاکید بر صحت اونها قبل بررسی را اصلا دخالت حساب نمیکنه ولی اعتراض برخی جناح ها را تنها به این خاطر که مخالف نظرات خودش هست را بدون هیچ نشانه ای به فشار خارجی منتسب میکنه با اینکه هم تجربه و هم تاریخ نشان داده ایران از لبنان گرفته تا سوریه و یمن و عراق هیچوقت و چیوقت بر خلاف غرب و اعراب از متحدانش چیزی فراتز از خواسته های خودشون تحمیل نکرده و نخواسته به گواه سید حسن نصرالله. چیزی که صدر دوست نداره اعتراف کنه اینه که رابطه ایران با متحدانش چون یک رابطه عقیدتی است پس نیازی نیست چیزی تحمیل بشه بلکه متحدان ایران حتی جلوتر از ایران در احقاق حقوق خودشون و مردمانشون و مصلحتشون آگاه و مجری هستند. جالبه چند وقت پیش یکی از رسانه های غربی عنوان کرده بود صدر هرچند در ظاهر مخالف امریکا هم هست ولی چون مخالف ایران هم هست و شخصیت خاصی داره (ملی گرایی، تعصب و مخالف خوانی و در تلاش هست برای ارث بری از نام بزرگ خاندانش و اصولا بلندپروازی داره) بهترین گزینه برای سرمایه گذاری توسط غرب و اعراب هست تا ایران را در عراق کنترل کنند و حتی پس بزنند. یعنی صدر را بهترین ابزار و وسیله مقابله با ایران تشخیص دادند و اعلام میکنند باید روش سرمایه گذاری بشه. شاید قدم اولش را در همین انتخابات په پیشا انتخابات و چه پس از اون از حمایت های رسانه ای گرفته تا میدانی و بعدا در پسا انتخابات قانونی و بین المللی بشه دید.
  19. حق با شماست. اصولا رسانه و تمام افکار عمومی جهان در دستان اونهاست که حتی میتونند ماست سفید را سیاه معرفی کنند مثل آب خوردن. در این مورد هم حتما بحث حمله ابتدایی صهیونیستها را طوری جلوه میدند که گویی اصلا رخ نداده یا چیز مهمی نبوده و این ایران بوده که در قدم اول به صهیونیستها حمله کرده. با تکنیکهای رسانه ای و روانشناختی. ولی ایران قبلا هم در نامه به شورای امنیت و هم در تریبون ها اعلام کرده که واکنشش به هرگونه حمله مستقیم نظامی به ایران شدید خواهد بود. ما چاره ای هم نداریم. اتفاقا اون حد نهایی صبر استراتژیک جاش اینجاست. تمام مهیای ما در یک بهانه اینچنینی خلاصه میشه که این رژیم خودش به ما بده. اگر ما در مواجهه با این چنین حمله مستقیمی هم بخواهیم واکنشی از ترس نشون ندیم یا کمرنگ نشون بدیم بعدش دیگه ایرانی وجود نخواهد داشت که نگران فشار بهش باشیم. (اصولا عدم واکنش یعنی مجوز حملات روزانه مثل سوریه) اتفاقا به نظر من پلن ایران باید در صورت چنین بهانه ای حملات بی امان و پرحجم و در حد نهایی خودش به هر هدفی در سرزمین های اشغالی باشه (اهداف استراتژیک با توجه به دقت موشکهامون که الان در وضعیت بدی نیست) استفاده از تمام قوا. در اینصورت این رژیم هم مجبور هست حملات خودش را گسترده کنه و احتمالا حتی تهدید سلاح اتمی را مطرح کنه ولی مهم ضربه اول تا قبل از امادگی جهانی برای بهانه جویی و فضا سازی است. یعنی چیزی که ما نیاز داریم مثلا از لحظه حمله این رژیم در عرض دو تا سه روز بعد از حمله شلیک بیشترین و پرحجم ترین تعداد ممکن موشک به نقاط از قبل تعیین شده در این رژیم هست. بعدش که مراکز حساس و فرودگاه های نظامی و پادگان ها و دپوی پدافندی و صنایع برق و گاز و شیمیایی مورد هدف قرار گرفتند موج دوم حملات به صورت تهدید از سوریه و لبنان و فلسطین میتونه آماده بشه برای مرحله بعد حملات ایران. در اینصورت این رژیم یا مجبور هست تا جنگ را ادامه بده با ما یا متوقف کنه. توقفی که حاصلش مراکز هدف قرار گرفته اتمی ما است و مراکز حساس و نظامی و زیرساختی اونها. و البته خروج از ان پی تی برای ما احتمالا یک برنامه اتمی پنهان (تاسیسات کرج نمونه خوبی است، ایران به ادعای اژانس بعد حمله( ای که گویا خساراتی جدی نداشت)، به اون بهانه دوربینهای اژانس را از کار انداخت و اعلام کرد دارم خرابی های حمله را پیگیری میکنم و دسترسی اژانس به اون قسمت از مرکز اتمی ما قطع شد کامل. این رویکرد خودش در نظام ضرر و فایده یک بازدارندگی است. خود این رژیم هم میدونه ما در حال ساخت بمب نیستیم و فضاسازیش به نظرم برای امتیاز گیری، زنده نگه داشتن ماجرای اتمی برای باجگیری از امریکا و جهان و از همه مهمتر حفظ فشارها برای ویرانی اقتصاد ایران هست تا ایران نتونه جبهه ضد اسراییلی را در منطقه کامل کنه. والا بمب اگر تولید هم بشه این رژیم خوب میدونه ایران هیچوقت ازش استفاده نمیکنه در قدم اول.
  20. در کنار تدابیر پدافندی باید به فکر تقویت قدرت تهاجمی که خودش بازدارندگی محسوب میشه هم باشیم. الان مدتهاست ما موشک یا سلاح جدید در بعد هجومی رونمایی نکردیم. درسته تقویت حضور در سوریه و لبنان و عراق خودش بعدی از هجوم هست ولی نباید از باقی مسائل غافل بشیم. همچنان یک سلاح ضد ماهواره و همچنین موشک های تاکتیکی ساده و ارزان ولی در برد سرزمین های اشغالی از خانواده فاتح و کروزهای جدید مواردی است که قابل دستیابی در کوتاه مدت و نیاز هست. در بعد بازدارندگی امنیتی هم باید فکرهای اساسی بشه.
  21. در اکثر تحلیل ها این کریدور به ضرر مسکو ترسیم میشه. تنها نقش مسکو حضور پلیس نظامیش هست در این مناطق که خب امتیازی تلقی نمیشه برای روسها در مقابل چیزهایی که از دست میده و البته اون هم معلوم نیست دوامی داشته باشه در بلند مدت. منتهی الان به هر دلیلی روابط ما با روسها اصلا مثبت نیست. خصوصا بعد افشای صوت ظریف و مثلا یک فقره ادعای کارشکنی در برجام توسط روسها میبینیم نماینده روسها به کنایه مدام توییت میزنه و تلاش میکنه روسیه را مصر نشون بده در اجرای کامل برجام. (حالا ممکنه یک طعنه به اون مواضع ظریف باشه یا در واقعیت چنین هست را نمیشه قضاوت کرد) خلاصه باید با فرض موافقت کامل روسها با اقدام ارد.غان و الهام ما برنامه ریزی کنیم. حالا در کنارش سعی کنیم روسها را هم مجاب کنیم. هرچند بازی روسها پیچیدست و معلوم نیست در روابطشون با ترکیه چه اهدافی را دارند مثل مهره شطرنج جا به جا میکنند. الان مهم اقدامات خود ماست. هرچه قدر جدیت ما را بیشتر ببینند طرفها شاید تجدیدنظر کنند در اهداف فتنه گرایانشون. از طرفی به شکل فوری باید در تقویت سایر برگه های بازیمون در منطقه بکوشیم. از سوریه و عراق گرفته تا شرق و جنوب. (البته اگر به اصطلاح برخی دیپلماتهای در شرف رفتن بزارند و هرچه اسرار محرمانه و تلاش های دیپلماتیک پشت پرده است را به بهانه ی اینکه نظر شخصی من هست! - اون هم در حالیکه هنوز سر پستشون هستند و اصلا و ابدا هم نظر شخصی نیست افاضاتشون بلکه کلی اطلاعات پنهان و فعالیت های سیاسی پشت پرده است - را روی دایره نریزند )
  22. الان محتمل ترین مسیر، مسیر سرراست سوریه و عراق هست برای دسترسی به عمق کشور. پدافند که ندارند هیچ بلکه اسمان کاملا در اختیار پرنده هاشون هست که توسط پرنده های جنگ الکترونیک امریکایی هم تا حد زیادی امن شده و امکان هرگونه سوخت گیری و تماس رادیویی و حمایت پرنده های محافظ هم برخوردار هست. خطوط هوایی تجاری هم بهترین فضا برای عملیات فریب. از طرفی شاید این راه ساده و محتمل برای غفلت ما از مسیرهای دیگه هم برجسته بشه. مثلا مسیر بسیار محتمل عربستان با همکاری کامل چند کشور عربی. و البته هیچوقت از مسیرهای دیگه حتی از شمال غرب کشور و حتی شرق با تمهیداتی نباید غافل شد. تهدیدات کاملا 360 درجه است.
  23. قطعا باید صدها برابر قبل هوشیار باشیم. خصوصا وقتی حوادث مربوط به توان نظامیمون (در حقیقت قدرت بازدارندگیمون در امور موشکی و پدافندی) هم هدف قرار گرفتند و بگیرند. ولی نباید ترس باعث بشه میدان های دیگه را هم خالی کنیم. باید با قدرت هم امادگی را افزایش بدیم و هر لحظه محتمل تحقق چنین حمله باشیم و هم نزاریم احتمالا عملیات فریب احتمالیشون اثر کنه.