همه فضاسازی و فضای تبلیغی به شدت سنگین به نظر از یک آماده سازی قبلی یا حداقل تلاش هماهنگ و وسیع برای فرصت ساختن از یک تهدید ( اصابت موشک پدافندی ) داره. اول با دروغ بزرگ شروع شد که کار حزب الله بوده و حالا با گزارشاتی که میرسه ( مثل گزارش شبکه العربی از خود مجدل الشمس و مصاحبه با اهالی که میگند شاهد پرتاب موشک گنبد در بخش جولان و بعد انحرافش به سمت این نقطه بودیم و یا امدادگر اسراییلی که گزارشگر شبکه گفت از ترس دستگیری حاضر به مصاحبه نشد و عنوان میکرد موشک، موشک گنبد آهنین بوده ) دارند با یک روش دیگه روایتشون را تثبیت می کنند اون هم ذکر جزئیات عجیب و غریب توسط بلندپایه ترین مقامات مثل این مورد که موشک 53! کیلوگرم وزن داشته یا مسئول شلیکش یحیی محمد علی!! بوده. یعنی با این جزئیات. این مسئله دروزی بودن هم بسیار بسیار به نفعشون هست. براشون یک تیر و ده ها هدف هست که خودش ماجرا را مشکوک تر میکنه و ثابت میکنه حزب الله که از اول جنگ این نقطه را هدف قرار نداده طوریکه ساکنانش نیاز ندیدند بیخ گوش خط مقدم بر خلاف سایر شهرک ها تخلیش کنند دلیلی نداشته انقدر حاشیه بسازه با یک شلیک. مضافا اینکه این حجم از فضاسازی سنگین و سفر مقامات بلند پایه و گریه و زاری کنار زمین فوتبال و دیدار با رهبران ( جانورتر از خودشون که دست در دست اینها میزارند ) دروزی نشان میده که فرصت تبلیغاتی خوبی به دست آوردند. ولی هیچ چیز مثل این جزئیات ریز ریز را منتشر کردن ثابت نمیکنه که قصد دارند یک روایت را هر طور شده و با عملیات سنگین رسانه ای تثبیت کنند طوریکه کسی خلافش نتونه چیزی بگه. ( مثل بیمارستان الاهلی )

اسراییل خیلی تلاش کرد که بتونه با توافق و فشار غربی ها حزب الله را ( حتی اگر این راکت پراکنی ها متوقف نشه و حتی پس از پایان جنگ غزه ) وادار کنه که از مرز فاصله بگیره. خودشون یک تحیل دارند که اگر فردا هم جنگ غزه تمام بشه و اتش بس بشه و حزب الله هم جنگ را متوقف کنه ولی این کافی نیست چون ساکنان شمال به منازلشون بر نمی گردند و تنها راه اینه توافقی بشه حزب الله از مرز 10 تا 15 کیلومتر فاصله بگیره. تمام تیرهاشون به سنگ خورد شاید این تیر اخرشون هست که به عنوان برگ برنده در مذاکرا تفشار بیارند که واکنش بزرگی نشان نمیدند پس حزب الله باید شروط را قبول کنه. یه جوری دروزی ها را قربانی کردند شاید یک قدم در مذاکرات پیش برند.

حزب الله به نمایندگی سازمان ملل هم اعلام کرده در لبنان که عامل موشک پدافندی اسراییل بوده. منطقی هم به نظر میرسه: اولا ما یک تک اصابت را داشتیم به نظر که نتیجه میده منطقه جزء اهداف موشک باران حزب الله نبوده. در حالیکه طبق نقشه های آژیری که خود این رژیم منتشر میکنه منطقه ما بعد مجدل الشمس جزء مناطقی بوده که هشدار روشن شده بوده ولی مجدالشمس جزء این منطقه نبوده. در حالیکه درست بغل زمین پناهگاه وجود داشته هیچ آژیری به صدا در نیومده. منطقه سبز اعلام کردن این نقطه چسبیده به لبنان و حتی ممنوع نکردن تجمعات پرتعداد برای خود خبرنگاران اسراییلی هم سوال ایجاد کرده که چرا این نقطه باید استثنا باشه تو این وضعیت. فعالیت گنبد آهنین هم دیده نشده در زمان حمله. در حالیکه اگر موشک حزب الله بوده که مستقیم به سمت یک منطقه مسکونی میرفته طبیعتا گنبد اهنین باید حتما فعال میشده. حزب الله این منطقه کاملا در دسترش بوده و عدم حمله به اون حتما دلیلی داشته با این همه تحت فشار بودن که الان هم هیچ اتفاق خاصی نیفتاده بوده که بخواد نظرش را تغییر بده. موشک از بین همه مناطق باز و مسکونی و ... درست میخوره وسط زمین فوتبالی که جمعیت در خودش داشته و به خصوص کودکان هم بودند. خیلی عجیب هست که از بین تمام این 290 روز یک موشک انقدر دقیق بیاد برای یک بار هم که شده بخوره وسط تجمع اونم جایی که اگر خونه بود و ساختمان اثرش کاهش پیدا میکرد ولی صاف خورده جایی که بیشترین تلفات را بگیرهو نوع تعامل صهیونیستها با دروزی ها در هفته های اخیر - نصب بنر کودک کشان دروزی به درک واصل شده در ارتش عبری و تشکر از اونها - شرایط منتهی به این ماجرا را مشکوک میکنه و چنیدن عامل دیگه که صهیونیستها فکر میکنند حسابی مهره ها را چیدند ... پ ن: رهبران دروزی سوریه و اسراییل چنان یقه چاک میدند که اشاره کردم انگارا ون بنر خود اسراییلی ها شامل کلی کودک کش دروزی در ارتش اسراییل که بچه های غزه را سلاخی میکنند از دروزی های مریخ هستند یا تا حالا خیلی در مورد کشتار 150 هزار فلسطینی شامل ده ها هزار کودک واکنش داشتند حالا از سیاهی و خاموش شدن جهان میگند انگار تازه همین امروز یک غیرنظامی ( اونم همکار اشغالگر و اشغالگری ) کشته شده در طول جنگ. پ ن2: نکته غمباری است که کسی بهش چندان توجه نکرد داخل ایران. نشریه معتبر پزشکی لنست طی یک گزارش تخمین زده که تعداد کشته های فلسطینی به دلایل متعددی که همشون را بررسی کرده بسیار بیش از 39 هزار اعلامی فعلی است و بسیاری از کشته شدگان و مفقودان و اونهایی که کاملا همراه یک خانواده محو شدند از روی زمین رقم واقعی را به بیش از 180 هزار نفر هم شاید برسونه. ولی ماجرا حالا چیه؟ مقامات آمریکایی و اسراییلی چنان پرحجم توسط رسانه های شیطانی رقم خود وزارت بهداشت غزه را هم سرکوب کردند و دروغ خواندند که منجر به محافظه کاری این وزارت در تعداد اعلامی آمار شهدا شد و تمام افکار عمومی را طوری مهندسی کردند که به همون 39 هزار نفر هم مشکوک باشه و با تردید ازش صحبت کنه در حالیکه عدد واقعی بسیار بسیار فراتز از این حرف هاست.

امروز وزیر جنگ و رسانه چی های حلقه به دوش عبری خیلی سر و صدا کرده بودند چون گویا دو شناور آبی خاکی که آمریکا دربست بهشون اهدا کرده بود را تحویل گرفته بودند. حالا طبیعی است که هر سلاح و تجهیزاتی یک توانایی است و باید تبعات دستیابی دشمن بهش بررسی بشه ولی کیی از مقاله نویسانشون از فرط خوشحالی این تجهیزات تاکتیکی را به قول خودش برآورد کننده اهداف استراتژیک عنوان کرده بود و گفته بود نه تنها سید حس نصرالله باید وحشت! کنه بلکه ایران هم باید حساب کار دستش بیاد چون ما خیلی کارها میتونیم بکنیم حالا! ( میخوان تشریف بیارن بوموسی را تصرف کنند با پیاده کردن تیپ گیواتی!! ) پ ن: حالا جدای از سر و صدای این وحوش بری لبنان خطر جدی است و روی پیاده کردم انبوه نیرو از طریق هوا و دریا با یورش همزمان نیروی زمینی حساب ویژه ای باز کردند. اگر این ها جبهه ای باز کردند جبهه مقاومت از اونجا که دیگه به این جبهه دسترسی داره باید به نظرم با تمام توان ولو زیر آتش نیروی هوایی عبری در مسیرهای منتهی به لبنان از ایران گرفته تا عراق خودشون را به لبنان برسونند. چون امروز فرمانده ارتششون اعالم کرده بود که نیروی هوایی در امادگی کامل هست و طرح هایی داره که در همون ساعات اول با بمباران وحشتناک ضربه اصلی را بزنه و زممزه هایی هم شنیده میشه که ارتش اصرار داره عملیات کنه ( جنگ روانی به کنار ) چون الان را وقت مناسبی میدونه از حیث آمادگی نیروها و همچنین خساراتی که حزب الله خصوصا با از دست دادن دو فرمانده لشگ از 4 لشگر داشته.

دیروز یکی از نیروهای حزب الله بعد از خداحافظی از مادرش و به فاصله چند متر اول خودرو اش توسط پهپاد هدف قرار گرفت و پس از ناموفق بودن و پناه گرفتن این نیرو در جنگل با چند موشک دیگر به هشادت رسیدند. چند نکته: بخش زیادی از ترورهای صهیونیستها به نظرم یک عامل داره. بانک اطلاعاتی کامل توسط عوامل داخلی و خارجی میدانی؛ نفوذ سالیان سال در تلفن های همراه، دوربین های مدار بسته شهری و روستایی و محلی، هک پایگاه داده های محلی و کشوری. افراد نفوذی کارمند در سازمان های دولتی لبنان و ... که یک نقشه کامل از اعضای حزب الله، خودروها، شماره های مورد استفاده، اقوام، مکان های زندگی و تردد، دوستان و رفتارهای اجتماعیشون برای صهیونیستها ایجاد کرده و اونها عمدتا با این بانک اطلعاتی رد نیروهای حزب الله را میزنند. قبلا تا نقطه مقصد و مسیر بود این ترور ها و حالا به مبدا هم کشیده شده. این الگوی زندگی سابق هرچند غیرممکن به نظر میرسه باید شکسته بشه.

طی گزارشی که اخیرا و طی چند روز گذشته هاآرتص منتشر کرد بر خلاف ادعای اولیه مقامات صهیونیست که خودزنی ها را خطای میدان و شرایط اضطرار و اشتباهات فردی و سازمانی عنوان کرده بودند مشخص شده از همان لحظات اولیه پروتکل هانیبال به اجرا در اومده و دستور داده شده که اولا بدون در نظر گرفتن وضعیت اسرا همه اهداف مشکوک مورد هدف قرار بگیرند، تمام خانه هایی که گروگان ها ( از جمله خانه ای که 13 گروگان در اون حضور داشتند ) در اونها حاضر بودند زیر اتش برند، آتش توپخانه بدون توجه به همراه داشتن یا نداشتن اسیر توسط نیروهایی که سلام اصولا جشنواره موسیقی که عمده فضاسازی صهیونیستها هم به اون بر می گشت با توجه به جنازه ها و اتش سوزی ها و ... عمدتا بیسش روی همون رویه هانیبال و خصوصا حملات آپاچی ها بود. اخیرا هاآرتص هم گزاری منتشر کرد که عنوان میکرد بر خلاف ادعای مقامات صهیونیست که خودزنی های 7 اکتبر را ناشی از هیجان و اضطرار و اشتباهات فردی و میدانی طبقه بندی کرده بود، از همان لحظات اولیه به خود اومدن صهیونیستها رویه ی هانیبال از سمت فرماندهی کل کلید خورده بود و عنوان شده بود که هیچ خودرو و نیرویی بدون در نظر گرفتن اینکه گروگانی داره یا خیر به غزه بازنگرده و اتش توپخانه با تمام توان عقبه را بزنه، یا حمله به خانه ها از جمله خانه ای که 13 گروگان همراه نیروهای حماس در اون بودند بدون توجه به زنده موندن یا نموندن گروگان ها یا حملات هوایی به جشنواره موسیقی ( عملا توی همون بخش عقب نشینی ها جای میگیره که نیروها نتونند گروگانی را به عقب منتقل کنند ولو همشون بمیرند، صهیونیستها هیچوقت تصاویر مشخصی از جنازه های خودشون منتشر نکردند با ده ها بهانه ( دلیل؟! ) ولی همان نیمچه تصاویر محیط هم نشون میداد به قول کارشناسان خود صهیونیست حتی، آثار اسلحه های سبک و نهایتا چند سلاح نیمه سنگین حماس نمیتونسته باشه.* * ماجرای هیند دختر بچه ای است که در خودرو پس از کشته شدن والدینش توسط صهیونیستها با هلال احمر تماس گرفت و در محاصره تانک ها درخواست کمک کرد هست، آمبولانس ها که رسیدند آمبولانس ها هم هدف قرار گرفته شدند و بعد هم دخترک. آمریکایی ها در برابر این جنایت واضح که ثبت شده بود گفتند منتظر نتایج تحقیقات اسراییل هستیم و هنوز هیچ چیز معلوم نیست. پس از مدتی نتایج یک گزارش سازمان های بی طرف منتشر شد که در حدود 314 گلوله تانک (مسلسل هایی که تنها روی تانک ها مستقر هستند) به خودرویی که دخترک توش بوده اصابت کرده و موجب مرگش هم همین بوده، بعد خبرنگار پس از انتشار این گزارش باز از متیو میلر ملعون پرسید حالا نظرتون چیه، جوابش چی باشه خوبه؟ ما هنوز نمیدونیم کی این گلوله ها را شلیک کرده ( سوال بعدی خبرنگار در دهانش خشکید که چه کسی در غزه جز اسراییل تانک در اختیار داره مگه؟! ) به همین رسوایی و وقاحت.

این مطلب برای آینده بمونه به یادگار اینجا: اگر فردا روز یک عده خواستند با جیمز دیوید ونس و امثالهم گمارده شده در دولت احتمالی ترامپ چماق بالا سر کشور را با توجه به اظهارات این افراد سنگین کنند و مدام از این ها نقل کنند که ببینید چی گفت؟ کشور در آستانه ی جنگ هست و این آدم خطرناکه و این ها دیوانه اند ( از اونجا که به هر حال کیسه تهدیدها و برگ های دیوانگی ترامپ تا حدودی بی اعتبار شده و یک بار خرج شدند تا حد نهایی و حتی درگیری مستقیم ما ) و خواستند کشور را به تسلیم و گردن نهادن به شروط جدید وادار کنند متوجه باشیم که از همین حالا و هماهنگ با تیم باهوش ترامپ ( که این انتخابشون برای معاون اولی هدفدار و دارای پیام به گروه ها و رسانه ها و افرادی داخل آمریکا و چندین کشور از جمله در ایران بوده تا سنبه شون را تیز کنند و رسانه های فارسی زبان و منطقه ای و برخی داخلیون هم استارتش را زدند ) زمزمه های آی! این ها دیوانه اند و باید مراقب باشیم و کشور در خطر جنگ هست و ... بلند شده.

این حاصل تفکرات و واقعیات کثافت خانه ای به نام غرب هست که زیر پوشش شیک و ادکلن زده ی ( به مانند فرانسویانی که استحمام را ترک میکردند و با ادکلن بوی تعفن را از خودشون دور میکردند ) شعار و زرق و برق و البته سرویس به خودی ها، هر جنایت و رذالت و کثافتی را در حق بشر ( برده داری و استعمار و کشتار و شکنجه و قتل عام و ویرانی ) اعمال کرده و وقیحانه در مقام مدعی هم همیشه بوده. همین میشه که جلوی چشم و گوش همگان نور چشمیش هر کثافتی را به حیوانی ترین شکلش داره انجام میده در حق یک ملت و هر طور بگی هر جوره هر چیزی که غرب فرضا به عنوان اصول اخلاقی به دروغ ( مگر برای اتباع خودش) ازش دم میزنه را تکه پاره میکنه و باز ازش به عنوان تنها دمکوراسی و اخلاقی ترین ارتش نام میبرند. این اون فاضلاب و گندابی است که الان همه بشریت توش گرفتار هستند با هم. و از همه بیشتر وقاحت و بی چشم و رویی و دریدگی عناوینی چون بشریت و انسانیت و اخلاق و صلح و حقوق مردم و انسان ها و .... هست که داعیه دارش غرب هست و مثل فحش و نفرین میمونه حالا.

در اوج جنگ اشغالگران ضد لبنان و شهادت روزانه چندین نفرو ویران کردن روستاهای جنوب لبنان و ترور مدام و تهدید به ویران کردن لبنان طی دو روز گذشته سر یک دعوای شخصی در جنوب بیروت گروه ها درگیر میشند نهایتا و بعد هم که مسئول امنیتی منطقه از طرف حزب الله وارد میشه برای خواباندن قائله بهشون شلیک میشه و ایشون به شهادت میرسند. به همین راحتی و فتنه ای تازه کلید میخوره که البته با خویشتن داری خصوصا حزب الله و البته همراهی جبهه امل تا حدی شرایط آرام میشه و سید هم در این چند روز مهم منتهی به عاشورا مجبور میشند سخنان دیشبشون را به این امر و پرهیز از فتنه اختصاص بدند. ( من تا حدودی اینطور متوجه شدم ماجرا را و حالا دوستان اگر اطلاع بیشتری دارند یا اصلاحی میتونند عنوان کنند ) ولی اشارم به این ماجرا یک گریز به شرایط داخلی هست. مطمئن باشید با چیزهایی که میبینیم و عدم کنترل نفس این برای ما هم هست که فرضا خدای ناکرده در اوج جنگ و تهاجم دشمن خارجی به کشور دو گروه حتی از امت حزب الله اینطور دشمن را رها کنند و با اسلحه به جون هم بیفتند. داریم الان بخشیش را میبینیم که عمدتا اگر خناثان و تحریکات منفاقانه و شیطانی نفوذیها و عمروعاص ها را کنار بزاریم ( که باز گناهش بر گردن جهل همین افراد درگیر هست بیشتر ) به این خاطر هست که بر نفسشون نمیتونند افسار بزنند. به ظاهر دارند ( ولو با جهلی که بهش واقف نیستند ) از یک شخص و تفکر دفاع میکنند ولی در عمل دارند نفس خودشون را التیام میدند و اینکه اون گفت بزار منم بگم دلم خنک شه. یا الان من ضایع شدم بزار اون را ضایع کنم و مسائل پیش افتاده ای دقیقا مثل همین ها اما در پوسته های متعالی چون دفاع از حق و حقیقت و مظلوم و مقابله با دروغ و ... و یک سکوت یا یک کلمه آرامش بخش را برای خواباندن قائله نمیتونند به زبون بیارن چون نفسشون برشون مسلط هست نه عقل و خیرخواهیشون. واقعا تاسف بار هست و البته هشداری به خودمون هست که نگیم امکان نداره، یک روزی در همین جهل و تعصب و کینه توزی دچار میشیم میبینیم در وسط تهاجم دشمن خارجی نمیگم مسلمان که قبلا این را به وفور دیدیم بلکه هم جبهه و حزب اللهی ها به روی هم اسلحه کشیدند سر همین اختلافات پیش پا افتاده و دشمن و منافق شارژ کن. این را من به شخصه در خودم هم دیدم که گاهی چطور آدمی در یک بحث میخواد نفسش را راضی کنه ( حالا هر چه قدرم میخواد دروغ به خودش بگه ) تا اینکه بخواد قائله ای را بخوابونه که مصلحت بزرگ تری داره. یعنی خاصیت فضای مجازی گویا اینه شدیدتر از فضای واقعی. جایی که با یک کلمه با یک عبارت با یک عذرخواهی میشه آبی بر آتشی ریخت ولی نفس و عجب و تکبر اجازه نمیده و این همون محل نفوذ شیطان هست و سقوط تا همون مرحله اسلحه کشیدن. میزان بغض و کینه ای که در ایام اخیر دو طرف موافق در اصول ( حالا مخالف ها با هم اصلا به کنار ) به هم نثار میکنند تعجب برانگیز هست که مگر چی شده یا چه اتفاقی افتاده که این همه سیاهی و کینه و تنفر به هم روا میکنید و گویا سالهاست با هم دشمنید. هر چه قدرم که ادعای راستی و حقیقت دارید هر دو طرف؟ واقعا چیزی جز "من" های آدم ها و منیت ها نیست و هیچ ربطی اصلا فرضا به دو نامزد هم در این مصداق نداره. چقدر باید آدمی به بیراهه بره با این همه تجربه پیش چشم. بعد تازه از سمتی که ادعای حسین و عاشورا دانی و مصیبت خوانی داره. از همین نقطه ها شروع میکنند و میرسند به جاییکه شخصی مثل سید حسن نصرالله در میان آتش و خون و هر روز از دست دادن فرمانده و مجاهدین، جبهه ی دشمن را باید رها کنه بیاد این سمت توی جبهه خودی با خون دل بیفته وسط یک عده جوان که سر یک دعوای شخصی یا سیلی و ناسزا با اسلحه افتادند به جون هم و فرماندهانی که دشمن نمیتونه به شهادت برسونه را با یک گلوله کور به شهادت میرسونند و بعدش هم تازه اول ماجراها و اختلافات و خون خواهی ها و فتنه هایی که دیدیم چقدر تاسف بار و خسارت زا بودند. به همین تباهی. مطمئن باشدی شب هم سر راحت به بالین میزارند که بله من از حق! دفاع کردم. خدا به سید حسن نصرالله و امثال او طول عمر و صبر بده. هر چه بشر کشیده از جهل و تعصب کور آدم ها بوده عمدتا. خدا به همه ما هم کمک کنه متوجه باشیم. خیلیها همینها هستند که یک روز همین حرف ها را هم گفتند و میگیم مثل من و باز مرد اونه که وسط ماجرایی بتونه خودش را کنترل کنه والا همه واعظان خوبی هستیم. ولی تلنگر مدامش بد نیست شاید که کمک کنه بر این نفس کمی مسلط بشیم. والا که الان دوران، دوران تاختن همین نفس هاست در همه وجوه و حوزه ها.

سلام پهپادهای سنگین در برابر دشمنی با پدافند آماده هیچ شانسی ندارند. من زمانی مخالف قطعی رفتن به سمت این پهپادها ( مثل کلاس آکینجی ) بودم به خاطر هزینه ها و شرایط ما ولی بعدش متوجه شدم ( خصوصا با حادثه بالگرد شهید رییسی ) که فقط زمان جنگ و دشمنان قدرتمند مطرح نیستند. زمان صلح یا تروریستها نیاز به پهپادهای سنگین قطعا دارند. ولو محدود.

سلام توی چین برگزار میشه. ولی مسئله اینجاست چین بدتر از آمریکا، آمریکا بدتر از چین. ما باید منافع خودمون را پی بگیریم و از اختلافات این کشورها ( چون به راه راست نیستند ) در جهت منافع خودمون بهره ببریم همونطور که اونها ( در اینجا بیشتر چین ) داره بهره میبره. با آمدن ترامپ و حتی بدون ارتباط سیاسی با پیشرفت چین اختلافاتش با آمریکا هر وز بیشتر خواهد شد که کمتر نخواهد شد. در حال یارگیری با اعراب هست و البته قمار مطمئنی نمیکنه ولی فعلا تصمیم بر این داره. ما باید راه نفوذ دیگه ای را جستجو کنیم.

سلام عمدتا با پهپاد انجام میشه و بعضا ویدئوهایی هم خود ارتش عبری منتشر میکنه. تا به حال دقت نکردم و دوستان متخصص تر شاید با توجه به ویدئوها بتونند حدس هایی بزنند. هرچند احتمالا تنها یک سلاح و شیوه مورد استافده قرار نمیگیره. در این مورد هدف قرار دادن موضع پدافندی در بانیاس یک روز قبل از این حمله که در غرب دمشق قرار گرفت ممکن هست مرتبط باشه. سلام مطلبی که عنوان کردم را یکی از لبنانی ها اگر اشتباه نکنم عنوان کرده بود. یعنی چنان تهاجم اطلاعاتی به حزب الله چند وجهی و پیچده و البته دارای سابقه است ( به نظر بعد از یک بار تلاش برای برچیدن سیستم کابلی ارتابطات حزب الله و برخورد سخت حزب الله با عوامل لبنانی حتی، این رژیم شیوه دیگه ای را برگزید که یک نمونش گسترش هک و نفوذ به تلفن های همراه، همکاری با واتش آپ به عنوان ابزار محبوب در لبنان، گسترش نامحسوس دوربین های نظارتی توسط غیرنظامیان در جای جای لبنان خصوصا جنوب و بعد بهره گیری از اطلاعات اونها و در نتیجه شکل دادن یک بانک اطلاعاتی کامل و الگوهای چند وجهی راجع به افراد و ترددها و مکان های ثابت و موقت مورد استفاده، بوده و در حال حاضر هم با همکاری تنگاتنگ اطلاعاتی با کشورهای اروپایی مستقر در خاک لبنان که بدون هیچ نگرانی ای پروازهای شناسایی دارند بر فراز لبنان ( خصوصا بریتانیا و از پایگاه قبرس به بهانه های مختلف ) به شدت حتی تغییرات حزب الله را بسیار سریع شناسایی و پیش بینی میکنند. ولی حزب الله باید بر این مشکل فائق بیاد هر چند گفتنش سخته. تونل ها مثل غزه میتونست راهگشا باشه ولی باقت زمین شناسی لبنان طوری هست که عملا حفر تونل در اون کاری طاقت فرساست و از اونجا که حزب الله در لبنان حاکمیت نداره از لحاظ عملی هم با محدودیت های زیاد اجرایی و اطلاعاتی روبروست. پ ن: در خبرها بود شاباک برای حفاظت از دفتر نتیاهو و خودش از یک شرکت فنلاندی یک مجموعه پدافندی کامل ضد ریزپرنده ها تهیه کرده. عمده راهکار حزب الله برای تردد ناشناس هست و تعبیه هرگونه ابزار پدافندی ولو کوچک یعنی گرا دادن به پهپادهای و پرنده های شناسایی که 24 ساعته فعال هستند بر فراز آسمان لبنان.

اندکی پیش یا پس از ایست بازرسی ارتش سوریه و لشگر 14 اگر اشتباه نکنم. حزب الله و لبنان ماجراشون فقط به سیستم اطلاعاتی صهیونیستها خلاصه نمیشه، چن کشور اروپایی خصوصا بریتانیا و آلمان و فرانسه به همراه آمریکا و عناصر داخلی و چند کشور عربی هر چه توان دارند سال ها در شناسایی مواضع و نیروهای حزب الله گذشاتند و در حال حاضر هم روزانه تنها پروازهای اطلاعاتی این چند کشور اروپایی در حریم لبنان عملا صهیونیستها را طوری تغذیه میکنند که تحرک یک مورچه هم از چشمشون پنهان نمونه. کار بسیار دشواری داره حزب الله و با مسیری که انتخاب کرده همانطور که قبلا گفته شد عملا به خاطر مردم غزه تن را در برابر تانک قرار داده چون این تاکتیک لازمش در معرض عملیات بودن نیروهاست که منجر به شهادت و ترورشون میشه. تمام افتخار وزیر جنگ و مقامات صهیونیستها هم در این جنگ برای افکار عمومی داخلیشون استناد به این ترورهاست. کاش میشد کمک بیشتری به حزب الله کرد.

در تحلیل ها همه ی ما تقریبا اقدامات عصبی و پله پله ی اتحادیه ی اروپا در آژانس را به شکل محلی از حیث زمانی تحلیل کردیم و میکنیم ولی یک تاریخ مهم ( اکتبر 2025 ) وجود داره که مشخص میکنه احتمالا در یک سال پیش رو اروپا حتی بدون فشار آمریکا و بدون توجه به اینکه ایران چه اقدامی میکنه یا نمیکنه "مکانیسم ماشه" را فعال خواهد کرد. یعنی ایران چه همین حالا عقب بنشینه و تمام تعهداتش را به زمان اجرای برجام برگردونه و چه همین روند را ادامه بده قطعا و حتما اروپا در یک سال پیش و احتمالا چند ماه پیش رو مکانیسم ماشه را فعال خواهد کرد. از این رو شاید بشه فهمید ایران چرا هوشمندانه در این مدت هم گام های جدی ای برداشته و هم بر خلاف خواست شاید برخی از ما از اقدامات شدید و گسترده اجتناب کرده و حتی گاهی در آستانه نشست ها در تعامل با مدیر معلوم الحال! آژانس عقب نشینی هایی هم نشان داده. برای اینکه مفهوم و تاثیر این تاریخ مهم را متوجه بشیم به نشست شب گذشته ی شورای امنیت ( نشست دوره ای برسی قطعنامه 2231 ) باید نگاهی بندازیم و صحبت های نمایندگان تروئیکا خصوصا فرانسه و انگلستان: عملا به نظر تا چند وقت دیگه ( بدون توجه به اقدامات ایران چه کاهشی و چه افزایشی ) ما شاهد درخواست تروئیکا یا یکی از اعضای اون از شورای امنیت ( با توجه به اینکه مکانیسم ماشه چند سال پیش توسط چند کشور اروپایی کلید خورد و فعال شد و طبیعتا بی نتیجه هم بوده تا امروز ) برای بررسی موضوع ایران ( ذیل مکانیسم ) ماشه خواهیم بود و از اونجا که اکتبر 2025 دست تروئیکا را برای استفاده از مکانیسم ماشه خواهد بست و بعید هست این بار روسیه و چین با قطعنامه های جدید هم موافقت کنند لااقل به آسانی دوره قبل؛ پس قطعا شورای امنیت هم قبل از این تاریخ در مهلت سی روزه خود بازگشت تمام تحریم ها را به صورت فوری اعلام خواهد کرد ( تنها در صورت تصویب قطعنامه ای که تعلیق تحریم ها ادامه داشته باشه میتونه این اتفاق ناکام بمونه که با توجه به حق وتوی آمریکا هم حتی نه خود اروپایی ها طبیعتا غیرممکن هست ) پس عملا مرگ برجام با توجه به بند موجود در اون قطعی است در چند ماه آینده ( اطلاع ندارم مثلا برای اینکه شانسی داشته باشند با همراهی چین و روسیه اروپا میتونه تغییری در قطعنامه ( اصلا قانونی امکانپذیر هست چنین چیزی؟) ایجاد کنه برای تمدید تاریخ اکتبر یا خیر، عملا شاید ایران حتی با بی میلی چنین چیزی را برای شانس مجدد دادن به احیای برجام در صورت امکان وجود اون بپذیره ولی خیلی بعید هست چون این یعنی ایران تا ابد میتونه در دام این شرایط بمونه. تحریم های باقی مانده شدید و هر روز هم افزودن بهشون و در مقابل تعهدات برجامی که کمی تنها ازشون فراتر رفتیم. زمان بندی ایران برای رسیدن به یک مرحله خاص از برنامه اتمی خودش اینجا خیلی خیلی اهمیت خودش را نشون میدهه که ما تا حالا چطور این قالی! را تا این تاریخ رسوندیم. خلاصه به نظر ناگزیر و بدون اینکه دیگه تصمیم ایران دخالتی داشته باشه مرگ برجام زیاد دور نیست. مرگ چکی که در ازای تحویل دادن محموله ای بزرگ دریافت شد و اما هیچوقت نقد نشد. جای تعجب هست که همچنان در مناظرات از شوخی! "برجام اگر بده چرا همچنان اجراش میکنید" بهره میبرند برخی نامزدها. گویا حالا که در این معامله ما سهم خود را ادا کردیم و نسیه چک برجام را دریافت کردیم باید همون چک را هم به دست خودمون ( هر چند نقد نمیشه ) دور بیندازیم.تلاش برای نقد کردن این چک باید تا روز آخر ادامه داشته باشه ولی نه اینکه در حجره خالی شده را ببندی یا میبستیم به امید اینکه چک پاس بشه یک روزی شاید، بلکه همراه با تلاش برای پر کردن دوباره حجره. تعبییراتی که بعضا عنوان میشه و شده به معنای همین خروج از تعهدات جاری بوده نه از بین بردن اصل بدهی های غرب به ما طبیعتا. پ ن: باید از همین حالا برنامه های پس از بازگشت قطعنامه ها خصوصا در مورد اینکه چه مسیری را در هسته ای پیش خواهیم برد سفت و محکم برنامه ریزی کنیم و آماده اجرا از ثانیه نخست بازگشت قطعنامه ها باشیم. قطعا دوباره لولوی فصل هفت و ... به رسانه ها بازخواهد گشت ولی این را تجربه این سال ها به ما نشون داد، حمله به ایران اگر تصمیمش گرفته بشه و موقعیتش باشه معطل قطعنامه و فصل و دفتر! و امضا نخواهد بود. اصولا این خصوصا چهار پنج سال و جنگ های جاری نشون داد شوخی شورای امنیت خیلی بی مزه است! پ ن2: اهمیت رییس جمهور بعدی ( با توجه به انتخابات آمریکا دو چندان ) اینجا مشخص میشه. بسیار مهم هست که چه شخصی ( حتما شخصیتی با تجربه در امور هسته ای به عنوان مهمترین پرونده پیش رو در سال اول دولت بعد ) و همچنین با تصمیم ایستادگی همراه با اعتماد به نفس و انعطاف هوشمندانه گزینه رو به جلویی است. پ ن3: به طور جد و به یقین ( متکی بر تجربه ای که از رفتار غرب دیدیم در این چندین سال ) مطمئن هستم اکر آمریکا از برجام خارج هم نشده بود و حتی اگر در بندهای غروب مثل تحریم تسلیحاتی هم بازی ای درنیاورده بود ( که خود ایران مجبور بشه قدمی برداره که بهانه بگیرند برای اقداماتی ) ولی باز در موعد اکتبر 2025 ما شاهد یک بهانه گیری از جنسی که مجبور شدند چند سال قبل کلید بزنند ( آثار انسانی مریوان و طورقوز و ... به عنوان ساده ترین روش ) میبودیم که اجازه داده نشه ( طبیعتا روند جاری و مثلا رفتارهی روسیه و چچین هم تاثیر خودش را میداشت ) مکانیسم ماشه زایل بشه و دوباره ساز و کاری جدید یا تمدید ذیل همون قطعنامه جاری میکردند.

سلام این ویدئو تکذیب شد و عنوان شد مربوط به گذشته است. خبر فراخوانی سفرا هم همچنین. دولت کانادا هم از ماه ها پیش اعلامیه ترک لبنان را روی سایتش گذاشته و جدید نیست. پن: مراقب باشیم. حالا شاید اتفاقی بیفته ولی شاهد یک فضاسازی سنگین توسط رسانه های عبری هستیم که سایر رسانه ها را هم تحت تاثیر قرار داده.

همه در مورد سانسور نظامی رژیم صهیونیستی خصوصا در موقعیت های خاص اطلاع داریم. این به کنار ولی ما بر اساس همین اخبار رسانه ای بحث میکنیم و ممکن هست بعضا اجحاف هم کنیم ولی با در نظر داشتن این نکته: میزان اثرگذاری حملات مقاومت و حتی ایران با انتظارها ولو اگر با ملاحظه و خودداری انجام میشند ( به خاطر حساسیت های جنگ و افزایش تدریجی و مدیریت صحنه نبرد ) کم هست. حملات امروز حزب الله به روایتی با 150 راکت و 30 پهپاد اون ضربه مدنظر را وارد نمیکنه. بخشیش مربوط به پدافند قدرتمند دشمن هست و بخشیش هم تسلیحات در اختیار مقاومت. باید فکری برای همین تسلیحات با ارتقا یا تغییرات انجام داد به این منظور که: اولا بتونه پدافند دشمن را که بر مبنای استاندارد تسلیحات سابق توسعه پیدا کرده غافلگیر کنه و دور بزنه. ثانیا بتونه با تخریب و دقیق زنی و اثرگذاری بیشتر بازدارندگی واقعی را ایجاد کنه.

بیچاره جهان عرب و اسلام و مردم فلسطین که اسیر این حکام هستند. وسط کشتار فلسطینی های عرب مسلمان جمع شدند دور هم تا براشون این بی پدرها ( به معنای بی ریشه ها ) پدری کنه! پ ن: برای ما نکتهش مهمه خصوصا بعد عملیات وعده صادق اسراییل به دفاع خارج از خاک خودش در برابر حملات موشکی پی برده و برای همین داره تمام تلاشش را میکنه با تحمیق این حکام احمق و وعده سرخرمنی که از آمریکا براشون میگیره اینها را بکنه سد اول پدافندی در مقابل پرتابه های ایران. سنتکام هم که منافع چندگانه داره و اگر اینها بشند سد اول مثل عملیات وعده صادق مجبور نیست اماده باش صد در صدی و دردسر داشته باشه خودش به تنهایی. ایران ضمن هشدارهای موثر باید با توسعه یگان توپخانه/راکتی/موشکی بردکوتاه و متوسط وسیع به طور عملی هم نشون بده که اگر بخوان غلطی برای رژیم صهیونیستی بکنند حالا شاید بواسطه این همکاری به چند تا پیکان و گنبد و فلاخن هم تجهیز بشند ( البته طبیعتا با کاربری خود صهیونیستها ) ولی انداختن خودشون در چاله ای بی معناست. هرچند این هایی که ما میبینیم مثل این نوکر ارباب های سابق همین که اثری از ارباب توی خونشون باشه براشون کافیه و به تبعاتش فر نمیکنند دیگه. اصولا تبرک میدونند هر چیزی که از ارباب بهشون برسه و فکر میکنند بقاشون را تضمین میکنه.

چندان عجیب نیست. این شکایت بر علیه شرکت اکراینی بوده و به قول شما برای کندن مضاعف. ربطی به شکایتشون از ایران نداشته. ولی در فضای مجازی مفادی از رای و جزییات دادگاه منتشر شده که به نظرم البته قابل اتکا نیستند و بعید میدونم در متن اصلی باشند ولی باید چک بشه، مثل بازخوانی جعبه سیاه و اطلاعات زیر: اصرار خلبان به پرواز خارج شدن از مسیر اصلی با اعلام خلبان که دچار نقص فنی شده عدم پاسخ به پیام های دریافتی اپراتور پدافند و قرارگاه خاتم الانبیا در حالیکه به عنوان پرنده ناشناس در مسیر غیراصلی شناسایی شده بوده قطع ارتباط اپراتور با مرکز و شلیک با توجه به چارت های در اختیار در چنین مواقعی البته به این علت کمی غیرواقعی به نظر میرسه که نتایج دادگاه ایران به نظرم به چنین مواردی جز قطع ارتباط اپراتور اشاره ای نکرده بود. البته من متن کامل حکم دادگاه ایرانی را که منتشر شده بود را نخوندم.

حزب الله اگر ابزارش را داشته باشه و بدون در خطر افتادن اون ابزار یا مسیر دست یابی بهش ( استافده مستمر این مسیر را به خطر میندازه ) بتونه آسمان لبنان را حتی برای فقط همین کلاس از پهپادها هم طوری ناامن کنه که نتونند حضور مداوم داشته باشند کمی روی زمین دستش بازتر میشه. ولی متاسفانه به هر حال حزب الله عملا با دست خالی در حال جنگ هست در مقایسه و این رژیم ابزارهای نامحدودی داره. پ ن: شناسه 962 یا 983 و چنین اعدادی در عکس های قدیمی این هرمس 900 هم دیده شده که اگر 900 را سری این نوع پهپاد بدونیم احتمالا نزدیک به 100 یا بالای 100 عدد تا حالا هم حتی شاید از این پهپاد ساخته شده احتمالا اگر این نگاه به شناسه درست باشه.

تقصیر حماس بوده!! به گفته اون دختره گروگان فربه شده و به قول اون مجری زن کانال 12 اسراییلی ( که البته اخراجش کردند ): "ابروهاش از منم تمیزتر بوده و از منم سر حال تر و واقعا این هشت ماه اسیر بوده؟!" حماس حتی تن اینها لباس مبدل میکرده و برای هواخوری! میاورده بیرون و قدم میزدند بین مردم و پیاده روی میکردند. طبیعی است که در منطقه ای که یک بار مورد هجوم قرار گرفته و پاکسازیش کردند به اصطلاح و موجی از اوارگان مناطق شمالی و کلی آدم ناشناس واردش شدند و اشغالگران هم در دو قدمیش کمپ زدند و زمین و زمان ارتباطات و اطلاعات جهان و پول های بی پایانی که هر شخصی را میتونه بخره درجا را هم در اختیار دارند میتونند محل این افراد را یپدا کنند و در پوش همون آوارگان ناششناس راحت بهشون دسترسی هم پیدا کنند و طبیعتا مشخص هست که حماس هم با شروع درگیری و با برنامه ریزی قبلی تا به حال تصمیم نگرفته بوده یا تله بزاره یا گروگان ها را بکشه که اگر میخوسات باشلیک اولین گلوله این کار را میتوسنتند بکنند که لااقل طرف زخمی برداره و یا حتی خراشی! با اون سناریوی هالیوودی و چندین محافظ برای هر گروگان مشخصا معلومه دروغ باقی میکنند چون اگر فرض غافلگیری و کشتن افراد محافظ در اتاقی که به قول خودشون قفل بوده هم بود اینها هم باید یک خراشی خطی چیزی برمیداشتند نه اینکه از اولشون هم سالم تر باشند.

چیزی که مشهود بود وضعیت بسیار مطلوب اسرای صهیونیست بود. بعضا مثل اون دختره حتی قبراق تر و چاق تر هم شده بودند و یکی از اسرای مرد که دندان هاش هم از اولش حتی بهتر بود ( حالا جایی که مردمش نه غذا و خوراک پیدا میکنند برای خودشون و نه دارو این ها احتمالا خمیر دندان ها و مسواک هاشون هم به راه بوده بعد از هشت ماه محاصره کامل و در حالیکه خیلی از مردم شمال و مرکز نوار غزه از سوء تغذیه کشته شدند ) طی دیروز و امروز خیلی مقایسه شده در شبکه های اجتماعی وضعیت اسرای فلسطینی در دست اسراییل که خیلیهاشون حتی در همین غزه دستگیر شدند و بعد از چند ماه جسدشون تحویل شد مثل چند پزشک و پرستار. نکته دیگه در مورد سایر اسرای فلسطینی علاوه بر وضعیت وخیم جسمانی آثار شکنجه های روحی بود طوریکه همه اذعان میکردند در چشم های این اسرا گویا هیچ نشانی دیگه از زندگی باقی نمونده و همه هم خب به دلایلش واقف هستند که این جانوران چه بلایی سر اسرا از لحاظ روحی و روانی ( جسمی بماند ) میارند. احتمالا از اونجا که تاکید میکنند اطلاعات امریکایی و انگلیسی هم نقش زیادی در یک ماه تحت نظر گرفتن دو خانواده ای که اسرا در خانه هاشون بوده داشته همین تامین مایحتاج خاص و ویژه برای اسرا منجر به لو رفتن محل نگه داریشون شده احتمالا. ( اشاره شده بود تصاویر هوایی تا داده های سایبری و فرکانسی و موبایلی که توسط آمریکایی ها و ماهواره ها و واسیل خاصشون جمع آوری شده بود نقش زیادی داشته در کنار سایر اطلاعات )

چیزی که این انبارها نشون میدند یک خط تولید مشخص برای کره شمالی در چین هست بیشتر تا در خود کره شمالی! البته که فرقی نمیکنه، اونجا تازه جاش امن تر هم هست. ولی سرمایه گذاری چین روی کره شمالی کاملا عقلانی و به نفعش هست.

سامانه پیکان در چند روز گذشته فعال شد که فیلمش را هم منابع عمومی منتشر کردند. احتمالا برای همین موشک بوده. بالستیک های یمنی کمتر به خاک سرزمین های اشغالی میرسیدند و یا کمتر سامانه پیکان فعال میشد ولی شاید این به نوعی آزمایش این موشک جدید هم بوده تا بعدها ( البته اگر رصد روزانه و بمباران های لحظه ای ائتلاف امریکایی و انگلیسی فضا بده ) بشه با تاکتیک های متفاوتی شلیک کردش. یک تک اصابت بالستیک به جایی مثل ایلات هم میتونه به نوعی تغییر دهنده بازی در جنوب باشه.

برای این کار اگر یک سلاح ویژه و رونمایی نشده ( مثلا موشک فراصوت ) داشتیم و با هر چنین حمله ای یک تک شلیک ( با اصابت یا بی اصابت ) داشتیم هم خودش یک نوع واکنش فعال محسوب میشد. باید خودمون را قویتر کنیم هنوز. ما نیاز به سلاح داریم. هم برای خودمون و هم برای مقاومت.

در به روز رسانی اشاره کردم. یا حمله مستقیم را باید در برابر این دست حملات هم تثبیت کنیم که طبیعی است تصمیم دشواری است یا راه حلی برای این دست حملات هم پیدا کنیم. تفاوتش با قبل اینه بار پیش که این دست حملات را نادیده گرفتیم دیدیم به کجا منجر شد، این بار دیگه باید فعالانه به این دست حملات حالا یا به شیوه های امنیتی در جغرافیای خاص خودش یا به شیوه مستقیم پاسخ بدیم تا به اون سرنوشت و نهایتا اون ریسک بزرگ نریم. یک معادله باید تثبیت کنیم در این مورد و کوتاه هم نیاییم.