alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,151
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    136

تمامی ارسال های alala

  1. در مورد پاکستان کمی باید تامل کرد. هم اون سناتور پاکستانی که خبر را جار و جنجال کرده باید عقبش بررسی بشه و هم اصل خبر و هم اینکه چرا اون سناتور اینقدر علاقه داره از خطر همکاری با ایارن فریاد بزنه با توجه به اینکه هنوز هیچ مقام رسمی موضع گیری نکرده. سعودی ارسال نفت به پاکستان را این چند روز متوقف کرده ( دو سال پیش تصمیم گرفت برای کمک چند سالی نفت برای پاکستان ارسال کنه) گویا بهانه توقفش هم اینکه که میخواد از طریق کنفرانس اسلامی یک جلسه تشکیل بده در مورد کشمیر که پاکستان قبول نمیکنه اگر تمام وزرای کشورهای اسلامی درش حضور نداشته باشند و این شده الان مبنای مشکلات و توقف ارسال نفت سعودی به پاکستان. حالا قطعا طیف بزرگی از طرفداران سعودی در پاکستان هستند که خب در همکاری با همین نهادهای آمریکایی اطلاعاتی و بعضا به ظاهر غیررسمی در تعقیب نفت کشهای ایرانی اطلاعات رد و بدل میکنند و دولت پاکستان را تحت فشار میزارند. منظور این نیست که دولت پاکستان این سمت هست یا اون سمت، قطعا اون هم منافع خودش را پی میگیره در این تعارضات ولی باید بین برخوردها تفاوت قائل شد و هوشمندی هم یعنی همین. انگلستان نیاز هست مقابله به مثل اون شکلی بشه ولی پاکستان با بررسی جمیع شرایط شاید شکل دیگه ای را بطلبه. به هر حال یکی از مشکلات کشور محدود کردن تجارت خارجی به همسایگان هست. چیزی که میبینیم پاکستان و عراق و ترکمنستان و ترکیه حالا با علم به این محدودیت ما با بستن مرزها سعی بر فشار به کشور میکنند. باید حواسمون جمع باشه که همیشه دست کشور را تا حد امکان نه محدود کنیم و نه رو کنیم. خصوصا در کشمکش های احمقانه داخلی سیاسیون و جناح ها.
  2. این یکی از بندهای نامه تشکل های بسیجی بیش از 500 دانشگاه به رهبری در تلاش برای جلوگیری از جریان تحریف هست که رهبری برش تاکید کردند. ذکرش اینجا به این دلیل هست که به نظر میرسه خیلی ها معتقدند پاسخ ایران به هر دلیلی (غافلگیری، نداشتن پلن پیش بینی شده برای چنین حرکت غیرقابل پیش بینی ای، ملاحظات بیش از حد یا هر چیز دیگه ای منجمله دلایل عقلانی و ...) پاسخ متناسبی نبود و برخی اتفاقت بعدی و حتی فشارهایی که الان به مثلا مقاومت در لبنان و سوریه و عراق هم میاد به واسطه همین پاسخ ضعیف بوده.
  3. سوال فرانس 24 از استاندار بیروت: حزب الله کار بسیار سختی پیش رو داره. از یک طرف مسیحیان صهیونیست لبنانی هستند که با اینکه مناطق شیعه و سنی متعددی هم آسیب دیدند ولی با نمایش مکرون و بازدید از منطقه مسیحی نشین لوکس بیروت که آسیب بیشتری دیده فعلا سوار ماجرا هستند و افکار عمومی جریحه دار شده را گروگان گرفتند تا برنامه های خودشون و البته اربابان شادمان پشت پرشون را اجرا کنند ( جالبه که میشه مطمئن گفت مسببش خودش و همپیمانانشون هستند ولی از استعفای پارلمان گرفته تا فضاسازی و هوچی گری را اینها به دست گرفتند ( عذر میخوام، این واژه را به عنوان ناسزا به کار نمیبرم و معنای لغتنامه ای دقیقا مدنظر هست ولی در تمام این سالها مصداق سلیطه گری دشمنان مقابل مقاومت همیشه زبانزد بوده و در تقریبا تمام قضایا از این صفتشون به خوبی استفاده میکنند خصوصا در فرهنگ شرقی منازعه مقاومت با جریان های مقابلش ) و از طرف دیگه هم غرب که به شدت فضا را مناسب میبینه برای حالا پیش بردن برخی اهداف صهیونیستها از جمله سلاح مقاومت در شکل کلی و همین قسم اقدامات ( بازرسی اماکن به بهانه کشف مواد منفجره و محدود کردن مقاومت به قصد بازرسی ها و تحقیق و ... ) خلاصه علاوه بر شوک ایجاد شده و بسته شدن دست مقاومت در آزادی عملش این مشکلات هم اضافه شده به مشکلات حزب الله که در لبنان هزار رنگ کار سخت و مشکلی همیشه داشته میان هزارن کینه توز و جاسوس و مزدور و حالا با هم پیمانی جمعی جهان به تلاش ترامپ و حوادث اینچنینی کارش سخت تر هم شده. باید براشون دعا کرد و سعی بشه راه هایی برای کمک به حزب الله طراحی بشه. ( در برنامه ریزی و گشایش و ... ) حالا شاید نقش سوریه و فضایی که میتونه برای حزب الله ایجاد کنه به منظور تنفس بیشتر درک میشه. جنوب سوریه و دمشق با تمام خطرات و تهدیدات مستقیم نظامی اسراییل و تکفیریها باز از جهنم مزدوران همیشگی بیروت ( 14 مارس گرفته تا هم پیمانان مسیحی و نفوذیهای حتی شیعش ) لااقل به خاطر وسعتش شاید جای نفس بیشتری داشته باشه. پ ن: جریان پشت پرده که خودش حادثه را رقم زده جالبه خودش هم به وسط صحنه اومده و امروز با تجمع مقابل پارلمان استارت آشوب ها در لبنان که نوک پیکانش سلاح مقاومت هست را هم زد. دیروز برادر حریری در دروغی شاخدار و واضح و بدون هیچ سندی انبار 12 را متعلق به حزب الله دونسته بود و جریان 14 مارس هم با توسل به سفر ماکرون و اینکه مکرون شرط خلع سلاح حزب الله لبنان را گذاشته برای کمک به شدت داره به مقاومت میتازه. اقدامات ایذایی برای شلوغ کردن فضا با استعفای نمایندگان و جریان سنگین رسانه ای و ... هم ادامه داره. بد هم نیست براشون، هم اوضاع را آشفته میکنند چون خودشون خوب میدونند تحقیقات به ثمر برسه بیشترین نقش را هم در فرع حادثه (توقیف و انبار مواد) و هم در اصلش احتمالا(توطئه خرابکاری) دارند و براشون بد تموم میشه و هم با تحریک خارجی و نقش مستقیم ایالات متحده برنامه های اونها ضد مقاومت را با تضمین هایی که دریافت کردند پی میگیرند. برنامه آمریکا و صهیونیستها یک پکیج کامل بوده تا حالا ضد مقاومت. شاید بشه گفت عظیم ترین و شاید در قبل و بعد تاریخ معاصر قویترین برنامه پیش بینی شده.
  4. رژیم ترامپ خوبیش این بود که بسیاری از چیزها که در مورد غرب افسانه پنداشته میشد و در مورد ما بدیهیات را تاحدود زیادی روشن کرد. هرچند به هر حال به خاطر همون خفقان و قدرت رسانه ای که وجود داره همین روشنیات! هم سرکوب میشه. قبلا اگر رفتارهای غرب ( اون هم چه رفتارهایی!! نه چیزی شبیه شوخی بالا که مرکز ملی ضد جاسوسی آمریکا اسمش را دخالت خارجی در انتخابات میدونه با چند تا اکانت یوتیوب و فیسبوک شخصی ) در مورد ایران و انتخابات و برنامه های وسیعش در حد تاسیس شبکه تلویزیونی و هزینه کرد و بودجه ریزی میلیاردی رسمی و غیررسمی چندین کشور و حتی اعلام روشنش از سوی مقاماتشون و صدها دخالت وسیع و مستقیم مورد اشاره قرار میگرفت توهم توطئه نام میگرفت. حالا دیروز فیسبوک 12، 13 اکانت ایرانی را میبنده به خاطر اینکه میگه حدس میزدیم در حال تاثیرگذاری در انتخابات هستند با نوع اخباری که پوشش میدند. ( حالا مخاطب کانال یوتیوب ایرانی در آمریکا چند نفر هست و اصلا کی میشناسه و تاثیرش چقدر هست در برابر دستور مستقیم به توییتر و فیسبوک که ورای محملی شدن برای تبلیغات مستقیم ضد ایران، حتی کی تغییرات فنی اعمال کنند و کی تعطیل کنند و کی به خاطر ایران فلان کنند و بهمان و هشتگ ها و رباتها و ترندها به چه سمتی برند و چند هزار اکانت فیک و تقلبی و ربات واضح را چطور بتازونند و اون طرف تلگرام و بی بی سی و ایران اینترنشنال و رادیو فردا .... بماند) مضحکه اگر ایران فرضا بی بی سی آمریکایی ای تاسیس میکرد که با بودجه دولتی و به طور مشخص انتخابات آمریکا را با دروغ و راست و تحریف و تصریح در موعدش هدف قرار میگرفت احتمالا ماهواره پخش کننده و کشور و مجریان و تهیه کنندگانش علاوه بر تحریم و تهدید مورد حمله نظامی هم قرار میگرفتند! ولی مطلب بدیهیات بالا نیست، بلکه تحریف اذهان ایرانیانی است (مشخصا از برعنداز و اپوزیسیون کینه توز که عضوی از ماجراست صحبت نمیکنیم) که مسائل به این روشنی را باز حواله میدند به اینکه بله رفتار کانال یوتیوبی ایرانی دخالت محسوب میشه و مذمومه ولی رفتارهای غرب همه در چارچوب "طبیعیات" در نظر گرفته میشه.
  5. در مورد کولبران تا حد زیادی مقامات و مرزبانی و ... نرمش نشان دادند. حتی قانونی کردند و بهشون مسیر دادند و براشون بیمه و ... گویا تدارک دیدند. ولی بخشیشون هستند که یا به تحریک عوامل خارج از کشور، یا منافع زیاد قاچاق برخی اقلام ممنوعه شامل مشروبات و اسلحه و ... هیچ رقمه زیر بار نمیرند و همچنان از مسیرهای غیرقانونی و شبانه و با تخریب حریم مرزها که مشکلات زیادی را برای مرزبانی ایجاد کرده ( اگر رها کنند موارد مشکوک را که اتفاق هم افتاده ممکنه سلاح و یک تیم تروریستی باشه در قالب کولبری و اگر درگیر بشند که رسانه های اجتماعی و سلبریتیسم براشون شده پلی که هربار با برجسته سازی به هر حال اتفاقات ناگوار سر این بی قانونیشون یک مشکل امنیتی با زیرکی (افراد پشت پرده شامل گروهک های اونور مرز و قاچاقچیان کله گنده) ایجاد میکنند تا مرزبانی عقب بکشه. مرزبانی باید هیچ رقمه شکستن حریم مرز را تحمل نکنه و وظیفه ای هم نداره بنده خدا برای معیشت این افراد ( بیشتر نیروهایی که اخیرا در مرز از دست میدیم برای همین عدم تفکیک کولبر و متجاوز مرزی است که کمین میخورند بعضا هم) و داره هزینش را میده. دولت باید برای اشتغال اون مناطق فکر جدی بکنه تا کولبری اصلا جمع بشه تا سوء استفاده هم ازش نشه. در مورد عراق هم متاسافانه همچنان مشکل خیانت خود مقامات عراقی هستیم که چون از جای دیگه ای دستور میگیرند (مقامات کردش نه بلکه عربش) کشورشون را همیشه در استانه تجزیه نگه داشتند. والا شرایط قیمت نفت بهترین موقعیت برای تحمیل خواسته های دولت مرکزی به بی قانونی های اقلیم بود که باز تا حدود زیادی از دست دادنش. اردوغان هم که معلوم نیست کی بفهمه این کشورگشاییش که یک نتیجش شد شبه اقلیم کردهای سوری که حالا از سلاح سنگین و چاه نفت و پشتیبان مستقیم نظامی چیزی کم ندارند روزی یقش را خواهد گرفت بدون توجه به عضو ناتو بودنش. این باید براش خوب تبیین بشه. در مورد اتحاد اقوام هم قطعا بهترین کار هست. باز با توجه به رصد شخصی میگم تاثیر چند برنامه عصر جدید و خواننده های کردش از صد برنامه سخنرانی برای اتحاد بهتر بود. کردها و عربها کمتر از آذری ها قاطی میشند اصطلاحا. آذری ها حتی در یادگیری زبان هم تعصبی ندارند و فارسی را زود یاد میگیرند ولی کردها و عربها مقاومتی متعصبانه دارند. حالا هر چه بیشتر دخیل بشند در رسانه و سیاست و فرهنگ و هنر خود اون وضعیت اتحاد هم کم کم رسوب میکنه در اذهان.
  6. بولتن یک مصاحبه ای داشت با رسانه ای کردی دیروز و توش مطالبی گفته بود که به قول بچه های تحولات میشه برنامه های امریکا برای منطقه تلقیشون کرد: اینکه کردها باید(!) یک کشور داشته باشند و در عراق که عملا این اتفاق افتاده(!) و میمونه مشکل سایر کشورها (از ترکیه نرم عبور میکنه) و در سوریه که باید قدرت بیشتری امریکا بهشون عطا کنه و در ایران هم اگر سپاه نابود بشه خود به خود در کشور هرج و مرج و آشوب میشه ( و شرایط برای تجزیه کشور مهیا میشه ) باید برای سوریه و عراق برنامه های بزرگ تر از ظرفی در نظر گرفت. باید با چنگ و دندان سعی کنیم چیزی که ناخواسته سمتش ما را هل دادند و الان در دست داریم و با فشار و تهدید مدامشون از دست ندیم و به بهترین شکل سازماندهیش کنیم. و این هیچ ربطی به برنامه های مسئولان مربوط به بخش اقتصاد نداره. اونها باید و حتما به وظایف خودشون عمل کنند تا اتفاقا برنامه ها در این بخش هم با مشکلات کمتری مواجه باشه و همونطور که عقلانی نیست موشک تسلیم بشه یا معطل اقتصاد بشه، منطقه هم مسیر خودش را داره. کم کاری اقتصاد را باید به پای مسئولانش نوشت که داره به برنامه های دیگه حفاظتی امنیت و تمامیت کشور هم ضربه میزنه.
  7. آمریکا با آسیب به سوله مونتاژ نطنز ( به نظرم پروژه نهایتا یک همکاری ولی احتمالا با حضور مستقیم ایالات متحده در تصمیم گیری و اقدام بوده ) به زعم خودش یکی از اقدامات تلافی جویانه ی ایران در صورت موفق نشدن در تمدید تحریم تسلیحاتی و فعال کردن مکانیسم ماشه یا اصلا هر شکل دیگه ای از ماجرا که ایران را وادار کنه خودش هم از برجام خارج بشه (مثلا یک حمله محدود به ایران برای انتخابات) را خنثی کرد. از طرفی حادثه خجیر را هم میشه ضله دیگه همین برنامه و خنثی کردن بعد دوم برگهای ایران یعنی آسیب زدن به برنامه موشکی ایران دونست که حالا در اون مورد گمانه زنی زیاده که موفق بوده یا حتی شاید ناموفق بوده یا اصلا ربطی نداشته. ایران اگر از مدتها پیش هم سادگی محض به خرج داده و سراغ موازی کاری در این بخشها در نقاط سری نرفته بلافاصله باید برگهای خودش را لااقل در این حوزه های فعال افزایش بده طوریکه در کوتاه ترین زمان بتونه برنامه های از پیش تعیین شده را در جایی که مدنظر هست پیش ببره. از استقرار تعداد زیادی سانتریفیوژ نسل اول حتی تا برنامه موشکی رونمایی نشده. خصوصا در بخش اتمی بسیار مهمه که ایران پیش بینی کرده باشه که بتونه در این سه ماه پتانسیل افزایش ناگهانی ظرفیت غنی سازی را داشته باشه (نطنز و سوله سانتریفیوژهای پیشرفته اگر در کمال بلاهت فقط همون یک سوله بوده و اژانس هم اطمینان داده به غرب که بیش از این نیست و جای دیگه ای هم امکان برپایی چنین تجهیزاتی را ندارند که خب فعلا از دست رفته محسوب میشه و باید به سانتریفیوژهای برچیده شده (هر چیزی که ازشون مونده) و ... بسنده کرد)
  8. حتی وزیر کشور سابق لبنان که مخالف سرسخت حزب الله هم هست اعتراف کرد که حزب الله تا به حال حتی یک فشنگ هم از طریق بندر یا فرودگاه بیروت وارد لبنان نکرده چون اصلا مدیریت این دو مجموعه در دستان مخالفینش و همچنین نظارت کامل امریکا بر اونها امکانش را نمیزاره ولی خب همون جمعیتی که از دیروز از مکرونی که به وضوح گویا در مستعمرش سخنرانی میکنه و تعیین و تکلیف میکنه که لبنان چه کار باید بکنه یا نکنه به عنوان نجات دهنده و قدیس! لبنان یاد کردند و میکنند ( جناح ها و مسیحیان و سیاستمداران و ... ) براشون مگه واقعیت اهمیتی هم داره؟ فعلا منطقه به جهل خود مردمانش و فریب و توطئه دشمن به دستان خودش مثل مهره ای جامد یک بازی شده که دارند بازیش میدند. جالبه سخنگوی ارتش صهیونیستها قبلا در توییتی یکی از اهدافشون را بندر بیروت اعلام کرده بود در جنگ آتی به همین بهانه دروغین. و این هم توییت وزیر جنگشون تنها دو روز بعد از حادثه مشکوک بندر بیروت: به کلمات تاکنون و به شدت دقت کنیم. تمام اتفاقات حداقل دو سال گذشته که ترور سردار نقطه اوجش بود به نظر برنامه ای صهیونیستی بود که با حضور ترامپ امکان پیاده سازیش فراهم شد و قدم به قدم پیش میره تا وقتی که مقاومت راهی پیدا کنه این زنجیره برنامه ریزی شده را طوری قطع کنه. هرچند به نظر برنامه صهیونیستها در شکل طبیعیش دو جه داره: 1.برنامه طبق پیش بینی و عدم تحرک مقاومت پیش میره. 2.در صورت اقدام مقاومت گزینه جنگ هم در این مرحله با حضور ترامپ نهایتا بد تلقی نمیشه. باید خارج از محوطه! فکر کرد. چیزی که در برنامه ریزیهاشون پیش بینی نکرده باشند و تغییر دهنده بازی باشه. پ ن: تمام حواشی رسانه ای و امنیتی و سیاسی را هم در راستای همین برنامه و پلن بزرگ ببینیم، هوک استعفا میکنه و بعد ناگهان چند مشاور امنیت ملی سابق همزمان با روی کار اومدن یک مهره تندرو ادعا میکنند ترامپ به ما گفته بود برنامه حمله به ایران را یک روزه آماده کنید و کلی مانور رسانه ای روش که ترامپ خیلی خطرناکه و اصلا پیش بینی پذیر نیست و ... برای تحلیل و نتیجه گرفتن نیاز به تامل خیلی خیلی بیشتری هست.
  9. خب دلایلی وجود داره برای این گمانه زنی جز اون اخبار اولیه و شایعات. همه میدونیم امونیوم نیترات برای انفجار نیاز به یک چاشنی یا شبه چاشنی قوی داره. از طرفی آتش سوزی هم باید یک دلیلی براش وجود داشته باشه. در برخی تصاویر انفجارهایی در اتش سوزی اول دیده میشه که دقیقا شبیه ترقه هستند یا مواد اتش بازی و تمام گمانه زنی های دوستان که صحبت از ترقه یا مواد اتیش بازی میکنند بر این مبنا هست که ابتدا کانتیرهایی (نه انبار، بلکه حالا یا یک دپوی کوچک یا یک دپوی بزرگ کنار یا حتی داخل بخشی از انبار 12 ) که حاوی مواد محترقه بودند به علت خاصیت سریع الاشتعال بودن ( آمونیوم نیترات به همین سادگی دچار اتش سوزی نمیشه بر اثر مثلا گرما یا جرقه جوشکاری یا هر چیز دیگه ای احتمالا ) دچار اتش سوزی شدند حالا طی حادثه ای (یا خرابکاری) و اتش سوزی از این بخش شروع شده و به مرور افزایش پیدا کرده ( اگر برای اتش نشان های لبنانی حداقل عقلی قائل باشیم باید توجه کنیم احتمالا حضورشون بیخ گوش محل برای جلوگیری از نشت اتش و ایجاد فاجعه بوده و اگر فرمانده میدان اتش سوزی خود انبار نیترات را اطلاع داشته که باید شروع میکرده اول تخلیه ی محل نه اینکه بایسته انبار بمب اتم را خاموش کنه چون در صورت سرایت اتش به این انبار از لحاظ فنی با اون حجم از اتشی که میبینیم (که ما حدس میزنیم در ابتدا همون کانتینرهای احتمالی مواد محترقه بوده ) قاعدتا باید حساب میکرده که هر آن احتمال رخداد فاجعه وجود داره مگر اینکه داشته تلاش میکرده تا از سرایت اتش جلوگیری کنه قبل از فاجعه که مثل ماجرای پلاسکوی ما غافلگیر شده. (فرقش اینه در پلاسکو احتمال ویرانی کامل ساختمان چندان قابل پیش بینی نبوده ولی انبار کاملا مشخص بوده وضعش چه طور هست) حالا اصلا مواد محترقه نه، یک بار پارچه یا یک بار علوفه یا یک بار پنبه فرقی نمیکنه* ولی مبدا اتش سوزی مشکوک هست هنوز. از دوستان مطلع تر شاید باشند کسانیکه که به ما بگند مواد امونیوم نیترات قابلیت اشتعال تدریجی داره یا خیر؟ ( چیزی که ما میبینیم حداقل چند ده دقیقه ای اتش سوزی ادامه داشته تا انفجار اول رخ داد که موجب انفجار اصلی شد متعاقبش( دقیقا مثل یک چاشنی برای این حجم از امونیوم نیترات) * البته همچنان به نظر اتش سوزی نمیتونه چاشنی تلقی بشه به خودی خود، یک شوک اگر فرض کنیم نیاز بوده این شوک ممکنه بر اثر انفجار یک کپسول فرضا در میان اتش سوزی رخ داده باشه یا یک بسته انفجاری میان اتش سوزی. واقعا نیاز به یک متخصص انفجار هست برای گمانه زنی صحیح. میشه تصور کرد انفجار اول ( تمام فیلمها از وسط اتش سوزی شروع میشند و ما همچنان ابتدای ماجرا را نمیدونیم دقیقا جز اینکه مسئولان عنوان میکنند اتش نشانی برای اطفای یک حریق اعزام شده بوده که دلیلش مشخص نیست که خودش میتونسته یک انفجار کوچک تر بوده باشه ) به عنوان چاشنی انفجار دوم و اصلی عمل کرده که عقلانی هم هست و برای اون حجم از مواد چاشنی مناسبی بوده و تقریبا به یکباره تمام مواد انبار را مثل یک بمب به عنوان چاشنیش عمل کرده. ( هر چند باز مثلا احتمالا یک متخصص بهتر میتونه توضیح بده دلیل اون چند ثانیه وقفه چی بود بین انفجار اول و دوم، طبیعی است و شرایط همینطور اقتضا میکرده؟ یا یک چیزی این وسط باز هم گم هست؟ )
  10. تازه چند هفته بود که وزیر خارجه فرانسه با پیام تسلیم لبنان ( مثل مورد ایران به عنوان بازوی پلیس خوب ایالات متحده طوریکه فشار و تحریم و اخم از طرف آمریکاست و بعد پیام دوستی و بیا حالا به حرف کدخدا گوش کن اوضاعت درست بشه و ما خیرت را میخوایم از طرف فرانسه) رفت بیروت و لبنان مقاومت کرد در برابرش، حالا وقیحانه وسط یک ماجرای انسانی و فاجعه، رییسش اومده بر روی تل خرابی ها و کشته ها ایستاده و داره گروکشی میکنه. نمیدونم برای ما و برخی سیاستمدارانمون درس شد یا نه ولی از ماجرای خون های آلوده و لانه تروریسم منافقین و رجوی ها بودن فرانسه درس نگرفتیم و شد نقش پلیس بدش در برجام و تحمیلهای فراتز از خواست ایالات متحده حتی و بعد هم بازی اینستکس و مذاکره با ترامپ و این وسط در این سالها ما تنها کاری که کردیم فربه کردن پژو و رنو و صنایع فرانسه بود. کاش این روحیه تاریخی خودباختگی ایران و ایرانی ها (شاید از اواخر قاجار بیشتر) یک بار برای همیشه خصوصا در برابر اروپایی و ها و اصولا غرب درمان میشد. *توطئه ترور حریری به خروج سوریه از لبنان منجر شد، بعید نیست این هم در راستای همون باشه. خصوصا که مردم لبنان الان در شوک هستند و غرب را هم به چشم دایه (واقعی) مهربان تر از مادر میبینند.
  11. حالا اینجا از یک پروژه به اسم شبکه پاک میگفتیم چه جنجالی که نمیشد! به نظر ترامپ و رفقا در حالیکه ما مدام از شبکه ملی اطلاعات گفتیم ولی اونا زودتر رفتند سراغش. سالهاست عوارض امنیتی شبکه های اجتماعی دشمن ساخت را مستقیم داریم تجربه میکنیم و بعد باید یک کشور غربی یکم تنش در حد یک هزارم ما به تنه خلاهای امنیتی برخی ابزارک ها بخوره تا بفهمیم ماجرا چقدر جدی هست.
  12. حالا این فقط بخشی از ماجراست. تقریبا از هر زاویه ای که نگاه کنیم این حادثه وقتی به زمان و مکانش هم دقت میکنیم فقط و فقط به نفع اسراییل هست (چه در اهداف کوتاه مدت، چه میان مدت و چه بلند مدت) و تحلیل شد که اتفاقا به خاطر حجم جنایت که علاوه بر کشته ها و زخمی ها در حقیقت مرگ تدریجی یک ملت هم هست (با شوک ناگهانی اقتصادی) تنها و تنها از دست همین رژیم هم برمیاد. (بدون ترس از تبعاتش حتی در صورت افشا شدن اصل ماجرا که بعید هست چون انقر این وسط ابزار داره که حقیقت برای همیشه مدفون بشه) ازبعد اقتصادی که در حقیقت فشارهای آمریکا را کامل میکنه بگذریم، اگر کمکی هم در این مرحله اروپا و آمریکا بکنه ( اینجا دیگه مجبوره قبول کنه لبنان هم فشار از طرف مردم هست و هم اقتصادش) میشه یک دستاویز جدای از فشار اقتصادی برای اجرای اوامر آمریکا و اروپا. از طرفی با شوک وارد شده لبنان تحمل یک تنش و جنگ جدید را نخواهد داشت و اسراییل برای مدتی به ساحل آرامش خواهد رسید و خیالش از جبهه شمال راحت میشه. در کوتاه مدت فعلا ماجرای انتقام حزب الله به بایگانی سپرده میشه و در میان مدت هم حتی شاید دستانش بسته باشه برای تلافی. در بعد ساقط کردن دولت مستقر که همین حالا هم حریری به کمک سعودیها دست به کار شده و در بعد رسانه ای هم که همزمان با پرونده حریری حملات بی مبنا به حزب الله حتی سر این ماجرایی که به کلی خودشون در جایگاه متهم هستند شدت گرفته باز. خلاصه از هر زاویه ای مشخص هست که چه کسی در جایگاه منفعت برنده تمام و کمال هست و چه کسی در جایگاه ضرر کننده به طور قاطع ولی خب داشتن رسانه یعنی همین. مثل پرونده ترور حریری روز را شب و شب را روز جلوه میدن و حتی از یک قتل وحشیانه هم برای خودشون نه تنها حکم بیگناهی میگیرن بلکه مقتول را ملزم به پرداخت دیه هم میکنند در مقام مجرم! یعنی تا وقتی رسانه دارند و البته کلی مزدور دانا و مزدور جاهل برنامه هاشون را پیش میبرند.* *حرف از مزدور دانا و جاهل شد: تفاوت واکنش سلبریتی جماعت ما را به دو حادثه پاریس و بیروت را دیدیم. چیزی که قبل تر هم مشخص بود ماجرا از چه قرار هست ولی در این حادثه چون اولا قرباینان دیگه شیعه و افغان و سوری و ... نبودند و اتفاقا مثل پاریس، بیروت هم شیک بود خودش را نشون داد. (قبلا سر حوادث مشابه گفته میشد افغانها که عادت دارند، اینها هم شیعه ان حکومت داره بلدش میکنه، سوریها هم که از خودشونن و ...) اینکه برخی از این افراد تنها و تنها چشمشون فقط به رسانه سعودی و لندنی است و برای همین هر مدی که از اون طرف (تفاوتی نمیکنه سیاسی باشه، اجتماعی یا فرهنگی یا هنری یا چه هشتگی باشه فقط کافیه بیبیسی و منوتو و مسی و ... ترویج بشه اینها گمان میکنند همون خط را باید پی بگیرند ) و برخی دیگشون هم اتفاقا هک اکانت اون دلقک خبرنگار خوب نشون داد، واقعا منتظر دستور اون طرف هستند تا اجرا کنند. اگر بگه برای پرنده اکراینی هشتگ هماهنگ بزن میزنه و اگر بگه برای بیروت نزن یا چیزی نگه نمیزنه. (حالا این گفتن حتما به معنای گفتن مستقیم نیست (هرچند دیدیم بعضیاشون واقعا حتی منتظر پیام مستقیم هستند) بلکه کافیه ببینه اونها این خط را پی گرفتند پس حتما خودش را ملزم میدونه و واجب که حتما همون خط را پی بگیره )
  13. اطلاعاتی هم هست که به طرف های داخلی این محموله اشاره میکنه و از همه مهمتر محموله مواد محترقه و آتیش بازی. حالا نمیدونم تا چه حد دقیق هست. محموله نیترات را گفته میشه هزینه های انبارداریش در بندر بیروت را شرکتی پرداخت میکرده که وابسته به حزب سمیر جعجع بوده و در مورد مواد محترقه هم گفته میشه مربوط به یکی از نزدیکان حریری بوده که از مدتها پیش در جشن ها و تظاهرات ها منبع تامین وسایل آتیش بازی! معترضان بوده. ولی نکته ای که هست گفته میشه دو هفته پیش صاحب کانتینرهای مواد محترقه با بهانه نمناک بودن محل نگه داری این مواد تقاضای جا به جاییشون را میده و در کمال تعجب و بدون اینکه کسی توجه کنه مجاور انبار 12 این مواد قرار میگیرند. حالا بعدش دیگه اگر این اطلاعات صحیح باشه، طرفی که در عمق نطنز در یک تاسیسات بسیار مهم بمب احتمالا، جاسازی میکنه براش خرابکاری یا تعبیه یک بمب که قدرت چاشنی زایی! برای 2000 تن نیترات آمونیوم را داشته باشه سخت نبوده و نیست در بیروت هزار رنگ. میشه حدس زد با توجه به استقرار روس ها در طرطوس ریسک حمله هوایی و شلیک یک پرتابه بالا بوده باشه (هرچند پهپادها و کوادها و هگزا کوپترهای انتحاری این رژیم دیدیم حالا از کجا نمیدونیم ولی تا قلب بیروت اومدند خیلی راحت قبلا هم بون شناسایی ) و این سناریو بهترین سناریو بوده باشه. اگر کانتینر مواد محترقه نبود ( شاید اصلا اتش سوزی این کانتینرها برای ردگم کنی بوده و انفجار انبار 12 با همون چاشنی قوی جاسازی شده رخ داده) انفجار سرخود انبار 12 با توجه به اینکه به همین راحتی این مواد قابل انفجار نیستند کاملا شک برانگیز میشد ولی حالا همه توجهات به سمت اتیش سوزی اولیه منحرف شده و اون را علت احتمالی میدونه و اساسا قابل بررسی هم به نظر با توجه به حجم تخریبها نیست. حریری دیروز اصرار داشت که پرونده تحقیق ماجرا باید به دوستان!! خارجی سپرده بشه. پ ن: یک فیلم جدید از یکی از بالکن های بسیار نزدیک (شاید نزدیکترین مکان مسکونی مشرف بر بندر که بوضوح انبار را نشون میده ) منتشر شده که در ابتدا همون اتیش سوزی معمولی و دود زیاد و انفجار ترقه هاست و زن و مرد هم طبیعی در مورد اتیش سوزی حرف میزنند و فیلم میگیرند. مدتی که میگذره ابتدا یک صدایی شنیده میشه شبیه صدای پرواز یک جنگنده ( معلوم نیست به خاطر تاخیر صدای پیش انفجار انبار هست یا واقعا یک جنگنده ) و بعد یک انفجار نسبتا بزرگ رخ میده که خب قابل توجه هست و فیلم بردار هم به شدت میترسه و دستپاچه میشه و همچنان تحت تاثیر همین انفجار و شوکش هست ولی انفجار طوری نیست که موجش یا خودش درگیرشون کنه، لحظاتی میگذره و با فاصله به نظر انفجار اصلی رخ میده که دیگه اصلا همه چیز ویران و پرتاب میشه و در ادامه از سرنوشت فیلم بردار هم چیزی مشخص نیست. صدای شنیده شده چی بوده در صحنه؟ منشا انفجار اول در حالیکه اتش سوزی و انفجار ترقه ها طبیعی در جریان بود چی بوده؟ چرا انفجار دوم و به نظر اصلی ( اگر انفجار اول به عنوان چاشنی عمل کرده ) با فاصله معناداری رخ داد از انفجار اول؟
  14. سلام متاسفانه به نظر اقدامات دشمن حساب شده است. ایران در وضعیت اقتصادی مطلوبی نیست که بتونه کمک موثری کنه. در مقابل اتفاقا این نگرانی وجود داره فرانسه و برخی کشورهای عربی ( با بازی پشت پرده آمریکا ) وارد این کارزار بشند (همونطور که مکرون به عنوان یکی از نخستین افراد وارد شد ) و بیروت را با کمک های کنترل شده هر چه بیشتر وابسته به اوامر خودشون کنند. ملاحظات و مداخلات در لبنان طوری هست که همین کمکهای ابتدایی ما را هم به نظر با اکراه و تاخیر اندازی درش قصد دارند به حاشیه ببرند و ایران جز کشورهایی که در صحنه کمک های خصوصا حالا فوری دیده بشه محسوب نشه. ( با تاخیر در اجازه پرواز و انتقال کمکها و ...) - در مقابل ترکها مثل همیشه احتمالا با یک نمایش وسیع در کنار فرانسه و برخی کشورهای عربی خصوصا با رسانه های پرتعدادشون همه چیز را در اختیار خواهند گرفت. یکی از تبعات این انفجار همین مدیون شدن دولت نوپای لبنان در مقابل غرب هست و منطقه. ( در سفر وزیر خارجه فرانسه نخست وزیر لبنان در مواجهه با زیاده خواهی ها و دخالتهاش گویا موضع محکمی اتخاذ کرده بود که استعفای وزیر خارجه لبنان هم به همین دلیل گمانه زنی شد، ولی حالا با وابستگی شدید دولت لبنان برای جبران بحران رخ داده معلوم نیست که غرب چه طور سوار ماجرا خواهد شد) هرچند اگر در کوتاه مدت بنادر لبنان نتونند خلا بندر بیروت را پر کنند شاید سوریه با تمام مشکلات بتونه بخشی از مشکلات لبنان را (با توجه به محصور بودن لبنان و نیاز شدیدش به واردات ) حل کنه با کمک ایران و این راه خوبی است برای کمک به لبنان. ( نه نمایشی بلکه موثر تا از این بحران عبور کنه، هرچند قطعا سنگ اندازیهای خارجی و حتما داخلی به شدت جلوی کمک سوریه خواهند ایستاد) پ ن: گاهی برای برخی سوالها هم پاسخی وجود نداره. در حالیکه بسیاری از سران کشورها از لحظات اولیه با رییس جمهور و نخست وزیر لبنان تماس تلفنی برقرار کردند و پیشنهاد کمک دادند ولی با توجه به رابطه خاص ما با لبنان هنوز هیچ تماسی از طرف رییس جمهور با سران لبنان برقرار نشده و نهایتا ظریف امروز یک تماس با وزیر خارجه لبنان داشته. در حالیکه از دیروز تا حالا اردوغان و نخست وزیر عراق و ده ها نفر دیگه تلفنی با سران لبنان ارتباط گرفتند و برخی کمکهاشون را هم ارسال کردند. کلا یک نوع دیلی و تاخیر خونسردانه! در رفتارهای ایران دیده میشه در چند سال اخیر. پ ن2: گویا بندر بیروت توسط حسن قرطیم از نزدیکان حریری اداره میشده و محموله هم گفته میشه از محموله های سعودی برای مخالفان بشار اسد بوده ( هرچند در مورد مقصد کشتی اقوال گوناگونی است) و دستور توقیف را هم که سیستم قضایی لبنان داده به خاطرا ختلافات شرکا. یعنی هر طور نگاه میکنی چه در مورد عامل محموله، چه دستگاه انبار کننده و چه ضبط کننده همه تقصیرها متوجه حریری و رفقای سعودیش هست و البته اسراییل هم به عنوان مسئول اصلی احتمالی دلیل انفجار خصوصا با چیزی که ترامپ پروند، اونوقت العربیه سعودی به شدت داره به حزب الله بدون هیچ دلیلی و با خیر جعلی به نقل از اداره اطلاعات! آمریکا حمله میکنه در یک جمله ساده بدون هیچ سندی که آمریکا گفته حزب الله مسئول هست و تمام!
  15. به نظرم در جهان تنها رژیمی که با خونسردی امکان چنین جنایتی را داره ( حتی ایالات متحده به خاطر سیستم سیاسی متکثرترش مجبور هست برخی ریسک ها را در اقداماتش در نظر بگیره مبنی بر افشای ماجرا و ...) تنها و تنها رژیم صهیونیستی است. نه تنها سابقه عجیب و غریب و البته تقریبا مدفون شده هزاران جنایت این رژیم علیه غیرنظامیان در طول 70 سال به طور سیستماتیک میتونه موید این مطلب باشه بلکه سیستم امنیتی و بسته و ایدئولوژیک محور این رژیم ( که به هیچ وجه با هیچ دولتی نمیشه جز دول دیکتاتوری کوچگ مقایسش کرد ) که هر جنایتی را برای بقای خودش و در هر زمان و مکان ممکنی بر علیه هر فردی از کودک گرفته تا سالمند با لاپوشانی کامل یا حتی عیان سازی وقیحانه حق خودش میدونه میتونه دلیل محکمی باشه که چه طرفی انفجرا را موجب شده با اطلاعات قبلی، حتی اگر منافعش را بزاریم کنار برای این رژیم. پ ن: پنتاگون گفته شواهدی از حمله در دست نداریم و نمیدونیم ترامپ در مورد چی صحبت کرده. اگر این را بزاریم در کنار دهن لقی ترامپ که گفته بود من بلافاصله با برخی از ژنرال های ارتش (قاعدتا پنتاگون) جلسه داشتم و اونها گفتند به نظر ناشی از یک حمله هست این انفجار، شاید ناخواسته به اطلاعات دست اولی که انفجار انبار ناشی از حمله ای هوایی بوده که پنتاگون رصد کرده و در لحظات اولیه به اطلاع ترامپ رسونده اشاره کرده. ( مثل اون عکس دقیق از پد ماهواره ایرانی که بعدا سرش جنجال شد از جلسه ای که نباید ترامپ سر خود منتشر کرده بود )
  16. همینطور هست به نظر، هدف پیکان نهایتا ایران هست و تنها در حال خنثی سازی بازوهای ایران هستند برای خسارات کمتر اگر برخورد مستقیمی صورت گرفت. حالا باید در تاپیک تهاجمات بررسی بشه ولی به نظرم اگر ایران به این نتیجه رسید که این رای قطعی هست و نهایتا هدف در یک بازه زمانی کوتاه مدت و معین چنین هست باید با یک تصمیم مناسب لااقل حرکت ابتدایی را انجام بده تا حداقل زمین بازی را خودش چیده باشه. ( اگر اقدامات و ابزارهای دیگه ای برای قطع این روند نمیتونه فراهم کنه ) ================================================== انفجار شوربختانه در زمان بدی هم اتفاق افتاد. زمان شلوغی هم در بندر و هم خصوصا بیروت. از طرفی دامنه خسارات بسیار بیشتر از تصاویر هست گویا و موج انفجار حداقل تا 15 مایلی منتشر شده. یک نکته شباهت موج انفجار با موج انتحاری های سوریه و عراق هست. به نظر اونها هم از ماده مشابهی برای بالا بردن قدرت انفجار ( حالا از طریق کودهای شیمیایی در ظاهر ) استفاده میکردند که در چندین مورد حتی رنگ شعله و خاکسترهای انفجار هم به همین رنگ قهوه ای و ... بود. و از طرفی میشه حدس زد لااقل در یک قطاع سیلوهای گندم مانع از تاثیرگذاری شدید انفجار در بخشی شدند و شاید نجات دهنده ی افراد متعددی و جلوگیری از خسارات به برخی خانه ها و تاسیسات. حالا جدای از تمام اصل ماجرا، فرع ماجرا توجه به انبار داری و توجه به حساسیت هاست. خصوصا برای کشورهایی که در معرض خرابکاری و تهاجم هستند باید حواسشون باشه علاوه بر صنایع نظامی، برخی صنایع حساس هم در کجا و چگونه استقرار یافتند و برخی مواد چه طور انبار میشند و انتقال می یابند. چند وقت پیش در یک مثال ساده قسمتی از بازار رنگ و مواد شیمیایی از بازار تهران منتقل به یک شهرک خارج از مرکز شهر شد دقیقا به همین دلیل که در صورت وقوع رخدادی خودش یک تهاجم نظامی میتونه تلقی بشه از حیث تخریب و اثرگذاری جانی. یا اینکه مجموعه بیدگنه دیگه در همون منطقه بازسازی نشد شاید به این دلیل بود که از ابتدا هم جای مناسبی برای این کار نبود. ( شاید به خاطر گسترش شهر در این مکان محصور شده بود ولی تفاوتی نمیکنه ) حالا استفاده از بنادر و فرودگاه ها و باراندازهای خاص و ویژه که تمام ملاحظات پدافند غیرعامل درشون رعایت شده برای جا به جایی برخی موارد و مواد و تجهیزات خاص شاید ضروری جلوه کنه که مثلا بندر رجایی و امام و بنادر شمال بنادر مناسبی مثلا برای کودهای شیمیایی و مواد شیمیایی و اشتعال زای با حجم بالا برای جا به جایی نیستند و بهتر هست با توجه به پتانسیل خوب کشور در وسعت خط ساحلی بنادر ویژه در نقاط خاص و با تراکم کمتر برای این امور در نظر گرفته بشه. (حادثه که هیچوقت خبر نمیکنه بماند خرابکاری و دشمن و ...)
  17. در مورد این سیر تدریجی حملات و خرابکاری ها ضد مقاومت در منطقه که اخیرا شدت گرفته چه در تعداد و چه کیفیت میشه چند نظر داشت: 1.یک روال طبیعی است که با توجه به کمپین فشار حداکثری و تضعیف توان کشور و انتشار ضعف و اختلاف و دودستگی از درون کشور (خصوصا طرفی که اصرار داره تسلیم راه حل بحران موجود هست) تقویت شده و به مسیر خودش ادامه میده. 2.تشدید اقدامات به خاطر تضعیف توان مقاومت هست که قبل از انتخابات پیش روی آمریکا (با توجه به صبر گذشته و البته تزلزل قدرت در امریکا ) دست به یک حرکت غافلگیرانه و منفی نزنه که به هر حال ممکنه تبعاتش پیش بینی ناپذیر باشه. 3.تشدید اقدامات به خاطر تضعیف توان مقاومت هست که قبل از انتخابات آمریکا در مقابل یک حرکت برنامه ریزی شده تهاجمی ( یا برای شروع یک جنگ محدود و بهره برداری از این جنگ در انتخابات یا یا یک ضربه محدود و بهره برداری از این ضربه با اطمینان از عدم شروع جنگ (مثلا تاسیسات هسته ای که برگ برنده خوبی برای انتخابات محسوب میشه) مقاومت یا توان پاسخگویی نداشته باشه (چند بعدی) و یا اگر هم داشت به شدت غیرموثر باشه.
  18. گویا رافائل و ریتون قرارداد ساخت گند آهنین در ایالات متحده را امضا کردند و حتی چند خبرگزاری حضور ایلوشین غول پیکر اوکراینی در سرزمین های اشغالی را هم مرتبط به حمل برخی تجهیزات مرتبط با این قرار داد به امریکا دونسته بودند. جای سوال هست لغو قرار داد خرید این سیستم به خاطر وادار کردن صهیونیستها به قراردادی برای ساخت در خاک ایالات متحده بوده؟ به هر حال به نظر میرسه چنین قراردادی منافع زیادی برای صهیونیستها هم داره منجمله اینکه در زمان بروز جنگ و عمق کم سرزمین های اشغالی خدشه ای در کار ساخت و تامین خود سیستم و موشکهاش بروز نمیکنه و هر زمان که این رژیم خواست مثل سابق با یک پل هوایی میتونه تعداد زیادی از این سامانه و موشکهاش را دریافت کنه از منابع آمریکایی با توجه به اینکه قطعا در سرزمین های اشغالی به خاطر محدودیت منابع و جغرافیا و ... تیراژ محدودی وجود داره در ساخت. به نظر این یکی از بزرگترین منافع برای این رژیم هست. ساخت این سیستم در امریکا در کنار یک سامانه کوتاه برد دیگه نشون میده امریکا رویکرد بسیار جدی برای مقابله با پرتابه های کوتاه برد داره که این تنها یک معنی میتونه داشته باشه: حضور بیشتر و مطمئن تر در منطقه خاورمیانه. ( فعلا ) برای ما هم البته یک هشدار که هر چه زودتر باید برای مقابله با سامانه های اینچنینی و همچنین سامانه هایی چون تروفی سیستم های جدیدی تهاجمی طراحی کنیم. یا کاملا یک سلاح جدید یا تغییرات عمده موثر در سلاح های قدیمی.
  19. به نظر میرسه محموله 50 تنی آمونیوم نیترات و دلیل انفجار بدون خدشه باشه. ولی چند نکته وجود داره: آمونیوم نیترات قدرت انفجاری بالایی داره ولی در مقابل بر خلاف سایر مواد منفجره برای انفجار نیاز به محرک قوی تری داره و اصولا جزء مواد منفجره ایمن در حالت عادی قرار میگیره. از این رو میشه حدس زد که انفجار کانتینرهایی که ادعا میشه حامل مواد محترقه بوده میتونسته از عوامل واکنش کانتینرهای این محموله باشه ولی خب چند سوال پیش میاد: انبارداری این حجم از این مواد در بندر طی این چند سال خب احتمالا به سمع و نظر همه رسیده بوده! حالا اب این اوصاف چه کسی کانتینرهای مواد محترقه را نزدیک یا کنار این محموله تخلیه کرده بوده؟ آیا حدس سختی نیست که بگیم فرضا اگر نگهداری محموله نیترات آمونیوم یک نقص اداری بوده (اگر یک توطئه هدفمند برای روز مبادا نبوده باشه یعنی اصرار یک گروه داخلی برای حفظ یک بمب قوی در یک مکان ویژه) ولی آیا انتقال کانتینر مواد محترقه یا بهتره بگیم چاشنی کانتینر امونیوم نیترات به کنارش هم اتفاقی بوده؟ انتقال کانتینرهای مواد محترقه و اتش سوزیشون میتونه برای ردگم کنی بوده باشه. و انفجار حاصل یک حمله خارجی به منظور اهداف خاص بوده باشه. ================================== حالا به پشت پرده بپردازیم: این انفجار از هر زاویه ای که نگاه میکنیم ( دقیقا مثل ترور رفیق حریری ولی این بار کامل و بدون هیچ خدشه ای ) به نقع آمریکا و صهیونیستها و تا حدی جناح 14 مارس محسوب میشه بدین ترتیب که: 1.آمریکا با فشار تحریمها و قانون سزار تقریبا لبنان را به لبه پرتگاه برده بود از لحاظ اقتصادی ولی همچنان نیاز به یک تمام کننده داشت. نابودی بندری که بیش از 70 درصد واردات لبنان را تامین میکرد یعنی یک فاجعه اقتصادی برای لبنان. 2.اسراییل با آماده باشی که گویا تمومی نداشت منتظر واکنش مقاومت بود، حالا مقاومت حتی از نظر اخلاقی هم نمیتونه عملیاتی داشته باشه چون متهم میشه (خصوصا اگر اسراییل پاسخ بده) توجهی به رنج مردم آسیب دیده لبنان نداشته و نداره و به فکر انتقام خودش هست. اصولا این رژیم با این انفجار به یک مجموعه اهداف چند گانه رسید. 3.آسیب های این انفجار و برنامه ریزی زمان اون با توجه به اطلاعات دشمن میتونه حتی آثار تروریستی هدفمند روی اعضای مقاومت داشته بوده باشه! باید امیدوار بود از اعضای مقاومت افرادی آسیب جدی نیدیده باشند در کنار سایر مردم لبنان. 4. شوک وارده به لبنان، دولت و در نتیجه مردم لبنان جبهه مقاومت لبنان را تا حدودی از معادلات فعلا خارج میتونه بکنه ( خزش تدریجی خنثی سازی بازوهای مقاومت در کشورهای مختلف از عراق و سوریه گرفته تا منطقه را در نظر بگیریم، مقاومت لبنان هرچند فشار اقتصادی شدید مشکلاتی را براش ایجاد کرده بود ولی همچنان برای اسراییل خطرناک ترین عنصر بود در معادلات منطقه که راه حل نظامی هم این رژیم براش ندشات و بازدارندگی نسبی موجب شده بود امکان عملیات نظامی مستقیم در لبنان را هم نداشته باشه و این برای یک رژیم خونخوار مهاجم که هر طور دلش بخواد و کاملا استثنا از کل جهان عمل میکنه قابل تحمل نبود) 5.جناح 14 مارس که برای سرنگونی دولت و یک بهانه جدید ضد مقاومت میشگت هم که مثل همیشه موج سواری روی رنج و خون مردم براش مثل یک هدیه میمونه و مشخص هست چه مسیری را در پیش خواهد گرفت و از رکود اصطلاحا خارج میشه! 6. حالا تمام این موارد را بزارید کنار اطمینان دشمن از قدرت رسانه ایش ( صدها رسانه غربی، عربی، لبنانی و منطقه ای همگی ضد مقاومت و مقاومت لبنان ) و آتشی که از همین حالا (پرحجم تر از ترور حریری که منجر به خروج سوریه شد از لبنان و فشارهای بعدش ) ضد مقاومت فرو میریزه و مضحک اینکه مثل همیشه در جاییکه همه آسیب ها ضد مقاومت هست ولی با جادوی رسانه حتی از این ماجرا هم باز بر علیه مقاومت استفاده میشه و قربانی در جای متهم نشانده میشه.
  20. جالبه حتی در اون مستند هم اگر اشتباه نکنم به مبادله اشاره شده بود (هرچند در قیاس اشاره میکرد که بخش قطور در مقابل آرارات واقعا شوخی است) ولی منابع دست برده شده و آنلاین که تقریبا بخش اعظمی از نسل فعلی هم تنها به همون بسنده میکنند ( خصوصا پروژه مضحک ویکی پدیا خصوصا در بخش فارسیش که کاملا و هدفمند تاریخ یک سویه یا حذف شده یا تحریف شده یا نهایتا به روایت و استناد به خبرگزاریهای شوخی مانندی چون بی بی سی فارسی و رادیو فردا و سایت و روزنامه و ... تقریبا همگی سیاست زده و پروژه ای و یک طرفه روایت شده ) طوری چنین ماجراهایی را مورد جرح و تعدیل و در دسترس قرار میدند که واقعیت پنهان بمونه. من هم حتی تا به حال در ذهنم همین بحث مبادله بود نه رفع ادعا نسبت به سرزمین خودمون. حالا مدعیان قجر و پهلوی اول و پهلوی دوم که من هیچ شک و شبهه ای ندارم و مثل روز برام روشن هست اگر امر بشه بهشون و دستور داده بشه و گمان کنند به نفع خودشون و اربابشون هست خیلی راحت تر از بحرین و آرارات و هرات و اروند و ... جزایر ایرانی را در سینی طلا تازه با منت هم تقدیم کشورهای عربی و غربی میکنند ( همونطور که همین حالا مثل آب خوردن با انواع و اقسام تجزیه طلبان خوزستان و بلوچستان و آذربایجان یک کاسه هستند و به احترام هم کلاه برمیدارند ) شدند مدعی وطن دوستی و منافع ملی همزمان با آتش زدن منافع ملی و نگران یک قرارداد و توافق میان مدت با یک کشور دیگه در بحث اقتصادی و نظامی و .. شدند. مضحک تر از موقعیت و کمیک تر از وضعیت؛ پیروان (اگاهان باقی را درازگوش فرض کرده به کنار) این حضرات مشعشع هستند! در کجا؟ بی بی سی فارسی و صدای امریکا و زیر پیج و توییت پمپئو و نتانیاهوی نگران منافع ملی ایران!
  21. یک مستند ویدئویی میدیدم که اشاره میکرد در قبال زمین های به شدت حاصلخیز و استراتژیک آرارات کوچک ایران بخشی را در اختیار گرفت که ( بخش قطور؛ با مستندات ویدئویی و تصویری که در مستند بود ) تنها قسمت آتشفشانی و کاملا بایر محسوب میشده و اتفاقا بحث اصلی مستند هم در رابطه با چالش ها و خطراتی بود که پیشروی زمین مرده این قسمت به سمت دیگر زمین های حاصلخیز ایران داشت. ( در یک منطقه بی اثر و خنثی) بماند که بحث آرارات کوچک فقط خود قله که در حال حاضر ششمین قله مرتفع ترک ها محسوب میشه و دامنه های به شدت حاصلخیز که سرمنشا رودهای زیادی محسوب میشه نیست و این منطقه از حیث موقعیت استراتژیکش در قبال قسمتی از خاک آذربایجان و مشرف بودن بر جلفا و خط اهنش اهمیت فراوانی داشته و در صورت از دست ندادنش حتی قابلیت تاثیر و اعمال نظر بر کشور ترکیه و آذربایجان را میتونست داشته باشه و حتی در برابر کردها هم موقعیت بالاتری به ما عطا کنه. ترکها از همون موقع به این دستاورد بزرگ احساس افتخار میکنند و جالب هست که مثل رفتار حالاشون به بهانه مبارزه با دشمن خلقی! (کردها در اون موقعیت) و البته اینبار با حماقت دولت وقت ایران با رضایت و موافقت طرف ایرانی وارد این منطقه شدند و بعدش زدند زیرش و دیگه ازش خارج نشدند و نهایاتا رضاخان هم با نظر شخصی خودش! منطقه را مثل آب خوردن بخشید هرچند بودند معدود افرادی که با دلسوزی مدام اهمیت این منطقه را گوشزد میکردند. یک موردی هست که از زمان اعلام تمایل ارمنستان برای از سرگیری روابط با رژیم صهیونیستی ماجرای ما کمی متفاوت شده با این جمهوری کوچک که البته جز خوبی از ما ندیده ( دقیقا مثل آذربایجان و ایران در تاریخ معاصر اخیرش هر چند ضربه خورده مدام از همسایگانش به طرق مختلف ولی هیچگاه خصمانه ابهاشون حتی در موقعیتهای حساس رفتار نکرده ) ولی مثلا سال ها تبلیغات آذربایجان و ترکیه خصوصا در قبال جنگ ارمنستان و اذربایجان در افکار عمومی ایران خصوصا در مرزها (آذری ها) اینطور تثبیت کرده که اگر کمک جمهوری اسلامی به ارمنستان نبود ( گاز و مرزها و مبادلات ) آذربایجان با (بی عرضگی تمام) جنگ را نمیباخت. ( به هر حال برای یک رژیم دنبال مقصر گشتن برای پوشاندن یک خفت بزرگ و از دست دادن زمین یک هدف حیاتی! است برای حفظ اعتماد به نفس و روحیه مردمانش) - آذری های ایران در مرزها هم که تجربیات تلخی دارند اصولا از روس ها طی خصوصا جنگ جهانی و خاطرات سینه به سینه نقل شده و هجوم روس ها به روستاها و شهرها ( به خاطر مذهب شاید ارمنی ها هم در دسته بندی ذهنشون تفاوتی نداره) اصولا همیشه یک ذهنیت منفی خاص دارند با به قول خودشون اِرمنی ها.
  22. به نظر اون دو موشک که از زیر خاک! شلیک شد دو نوع متفاوت بودند. یکی با بالک های کنترلی و دیگری بدون بالک. حالا باید دید این بدون بالک مجهز به TVC بوده آیا؟
  23. بله. قبلا بسیار در مورد مزیت لانچرهای متحرک بحث کردیم و به درستی هم به مزیت هاشون اشاره شده. چه تجربیات تاریخی و چه روند منطقی ملاحظات ولی چند نکته در میان هست و این جدای از بحث تدارک دیده شدن تعداد قابل توجه و مشخصی لانچر ضروری و مورد نیاز متحرک کشور تا حد امکان و توان کشور هست، در حقیقت داریم برای عبور بعد از این مرحله صحبت میکنیم: 1.نکته اول افزوده شدن تیراژ موشکهای ما، تعداد لانچرهای متحرک ما و همچنین بحث انبار داری این مجموعه بزرگ هست که خودش چند نکته را به میون میاره بحثش را: الف. در بحث هزینه ها به هر حال لانچرهای متحرک با توجه به فشار شدید اقتصادی بر کشور هزینه های خاص خودش را طلب میکنه. ب. در بحث انبارداری با توجه به توان بالای اطلاعاتی دشمن و متاسفانه بحث خائنین و خرابکارها و نفوذیهای متعدد در کشور و همچنین توان غافلگیرانه دشمن دپوی تعداد زیادی موشک یا لانچر در نقاط متمرکز بسیار خطرناک هست. ج.قطعا استفاده تدریجی از لانچرهای متحرک متعدد برای ما یک امتیاز هست ولی اصل غافلگیرانه و ضربه اول تنها با تکیه بر استقرار زمانبر هر واحد متحرک هم پرهزینه و هم کند هست. 2.در مورد لانچرهای ثابت ما از مجموعه ای پراکنده صحبت میکنیم با توجه به وسعت خاک و البته تعدد پایگاه های دشمن که هر کدوم یک هدف مشروع محسوب میشه ( به شدت پراکنده یعنی فرضا یک مجموعه 30 تایی لانچر مایل پرتاب نشانه رفته به سکمت یک هدف مشخص؛ در وسعت زیادی و در نقاط مختلفی از کشور به طوریکه مثلا هر دو فروند در شعاع مشخصی که خطر انهدام با یک برخورد را از بین ببره استقرار پیدا می کنند و تنوع موشکی به ما این امکان را میده که در نقاط مختلف موشکهایی با بردهای مختلف به سمت اهداف چند گانه نشانه بریم. حالا دشمن مجبوره مثلا در این حالت برای هر لانچر دو تایی یا تکی (بسته به هزینه برای هر لانچر ثابت، اگر کم بود یک موشک و اگر بحث کاهش هزینه ها بود دو موشک مثلا) یک شلیک انجام بده که در یک مجموعه فرضا حداقل 300 تایی تعداد زیادیشون شلیک شدند) 3. ما در مورد لانچرهای ثابت کم حجم مایل پرتاب مخفی صحبت میکنیم. حتی تعداد بسیاریشون با توجه به امکان کشف (هرچند کاملا مدفون باشند) میتونند فیک و فریب باشند که با توجه به نوع چیدمان و شکل مجموعه انتخابی در دوره های زمانی مختلف با جا به جایی موشکها بین لانچرهای خالی پرتعداد امکان محاسبه لود بودن هر مجموعه را برای دشمن کاهش بدیم. (فرضا ما 3000 مجموعه! ثابت به صورت همین لانچرهای کم هزینه لوله ای در نظر میگیریم و در دوره های زمانی مختلف همزمان با بازدید دوره ای موشکها و بررسی صحت عملکردشون اونها را جا به جا میکنیم در این مجموعه عظیم ثابت که میتونه به این شکل باشه یا لانچرهای یمنی ها هیدرولیکی جعبه ای با روشهایی برای کاهش هزینه ها) 4.ما از مجموعه سوخت جامد موشکهای جمع و جور کم هزینه مختص پایگاه های نزدیک به خاک کشور صحبت میکنیم که منظور از به کارگیریشون در موج اول یعنی استفاده از خطوط ارتباطی مثلا فیبر نوری یا واحدهای ارتباطی دیگه با این مجموعه ها که در صورت اولین اقدام جدی دشمن علیه خاک یا مجموعه از کشور که یک تهاجم قلمداد بشه در همون ساعت اول اولین برخورد موشکهای دشمن بتونه یک واحد یا چند واحدش شلیک خودش را انجام بدند ( بسته به حجم حمله دشمن ) - حالا اگر مثلا موج اول حمله دشمن یک عملیات وسیع موشکی ضد همین مجموعه های ثابت ما باشه باز با توجه به توان تهاجمی دشمن تعداد زیادی از این مجموعه توان شلیک را خواهند داشت ( اشاره شد در سرریز موشکی و تعداد بسیار زیاد واحدهای فریب از این مجموعه ) 5.نهایتا بیشتر بازدارندگی این مجموعه عظیم و تهاجمی و اقدام متقابل در برابر استقرار واحد های پدافندی دشمن مدنظر هست اون هم در صورت عبور از یک حجم مشخصی از واحدهای متحرک در تعداد. نهایتا هم در بحث انبارداری یک تنوع و پراکنش و امنیتی ایجاد میشه (با توجه به سوخت جامد بودن) و هم در بحث تکثیر در واحد سطح و توان دشمن به استقرار واحدهای بیشتر برای یک تهاجم جدی که خودش برای دشمن ریسکها و برای ما امکاناتی را فراهم میکنه حتی در حد اطلاع یافتن پیش از موعد از تلاش دشمن برای تهاجم پ ن: به هر حال خود این راهبرد هم در بطن خودش ضعفها و خلاها و چالش هایی را پدید میاره که لازمه بهش توجه بشه. از کنترل این تعداد واحد آماده شلیک و بازرسی ها و به روز نگاه داشتن ها و هزینه های سایتهای استقرار و ... پ ن2: در نظر داشته باشیم این مجموعه مورد اشاره با توجه به مکان مشخص و جهت گیری از پیش تعیین شده و همچنین پایگاه های ثابت دشمن؛ برای کم کردن هزینه ها (با توجه به فاصله برخی پایگاه های دشمن) میتونه ترکیبی از موشک و راکتهای ما باشه. ما تعداد زیادی راکت از خانواده فجر و نازعات و ... داریم که در لانچرهای دو تایی و چند تایی میتونه به صورت ثابت و مدفون مستقر بشه.
  24. من قصد داشتم به عنوان یک تاپیک مطرح کنم این ایده را از مدتی قبل و البته به عنوان یک تاکتیک با توجه به تجربه هدف قرار دادن پایگاه عین الاسد. ما در مقاومت چه فلسطین و چه لبنان و در یمن ایده شلیک پرتابه های مایل پرتاب (موشکهای ساده، راکت و موشکهای تقریبا هم خانواده با فاتح ( با اغماض موشکهای یمنی) را داشتیم از زیر زمین. حالا چه به صورت پایه پرتاب مدفون شده و چه به صورت لانچر هیدرولیکی که موقع پرتاب بلند میشه از روی زمین. با توجه به تجربه حمله ما به پایگاه آمریکایی (زمانی که برای استقرار لانچرهای متحرک صرف شد و میشه و اصل غافلگیری)، امکان درگیری با آمریکا در منطقه و پایگاه های متعدد امریکا در اطاراف ما و البته هدف گذاری چند سال اخیر ما برای این پایگاه ها یعنی موشک های مایل پرتاب پرتعداد در رنج این پایگاه ها، به نظرم لازم هست که ما مجموعه ای اقدام سریع (به اصطلاح آماده عملیات موج اول) مثل سیلوهای پرتاب عمود پرتابمون که برای دشمن صهیونیستی در موج اول تدارک دیده شده از موشکهای مایل پرتاب به شکل ثابت و تا حد امکان مخفی در زمان صلح (حتی با اطلاع از کشف تعداد زیادیشون به مرور زمان ) تدارک ببینیم که مشخصا ( حتی با رونمایی آشکار ) مثلا در تعدادی که عامدا نمایش میدیدم ( باقی به طور مخفی ) در حلقه های مختلف (رنجهای مختلف و در عمق های مختلفی از کشور ) مثلا اعلام کنیم فلان تعداد به سمت هر پایگاه آمریکایی به طور ثابت هدف گیری شدند. به این ترتیب مثلا ما برای هر پایگاه آمریکایی و برای موج اول حمله به صورت فوری ( حتی مواردی مثل ترور غافلگیرانه حاج قاسم اقدام فوری در عرض چند ساعت که یک پاسخ اتوماتیک از قبل اعلام شده محسوب بشه) فرضا 30 موشک در نظر گرفتیم که نهایتا اگر پایگاه های حیاتی را در نظر بگیریم در حدود 10 پایگاه در اطرافمون میشه چیزی در حدود 300 موشک آماده شلیک. حالا اعداد صرفا یک عدد هستند و هنوز تفکر و محاسبه ای پشتتشون نیست ولی قرار هست توجه بدند به موضوع بازدارندگی. یک مورد همین بحث استقرار پدافند در پایگاه های نزدیک مرز ما هست، در برابر هر استقرار اونها ایران میتونه آشکارا تعدادی سکوی ثابت مشخصا هدف گیری شده به همون پایگاه تدارک و اعلام کنه. حالا میشه این تاکتیک را پیچیده تر کرد با ایده های مختلف. استفاده در حلقه های عمقی مختلف و موشکهای متفاوت در این حلقه های تهاجمی ثابت که از قبل مختصات اهداف ثابت (پایگاه های آمریکایی و نقاط حیاتیشون) بهشون داده شده و ترکیبش با ایستگاه های ثابت یا متحرک دارای قابلیت استقرار سریع کروز و پهپاد که به عنوان مکمل و کمک کننده به عبور از سامانه های پدافندی دشمن باشند میتونه در نظر گرفته بشه. نهایتا به نظرم برای ما بسیار ضروری و حیاتی و فوری است پیاده کردن چنین ایده ای. خصوصا از زمانیکه آمریکا شروع کرده به استقرار پر تعداد پدافند در بیخ گوش ما و امن کردن پایگاه هاش به اصطلاح. حالا میشه این ایده را بسط داد و مثلا کشوری مثل کویت که پایگاهش بسیار بی در و پیکرو فعال هست و گویا دلش نیمخواد ممانعتی داشته باشه از عملیات از خاکش ضد ایران وقتی تعدادی سکوی ثابت ( با توجه به دارایی های موشکی) به سمت کاخ و عناصر حیاتی رژیمهاشون نشانه رفته بشه و طبق درزهای اطلاعاتی ویژه ای متوجه هم بشند شاید بیشتر حواسشون به درو پیکرد کشورهاشون باشه.
  25. جالبه موقعیت ماکت نشون میده که آب های سرزمینی انتخاب شده برای استقرار ولی بیانیه وقیحانه ناوگان پنجم آمریکا و سخنان منابع ناشناس فاکس نیوز طوری از اقدامات تحریک آمیز در آب های بسیار نزدیک!* پایگاه های آمریکایی میگه که کم کم رسما گویا خط امنیت پایگاه هاشون را دارند وسط کشور ما ترسیم میکنند. اومدند علاوه بر دورتادور در هر نقطه ای که فکرش را بکنیم پایگاه زدند و حالا پا را فراتر گذاشته میگند توی ابهای سرزمینی و مجاور خودتون حتی رزمایش برگزار نکنید چون نیروهای ما نگران میشن و این تعدی! به حق آرامش آمریکایی! ها محسوب میشه. هرچند عجیب نیست وقتی سرباز خبرنگار به ظاهر ایرانی بی بی سی کریدور ثبت شده تجاری را برای پروازهای تجاری نادیده میگیره و میگه ایران باید توضیح بده!! چرا از محلی عبور کرده که ممکن بوده آمریکا را ناراحت کنه. اونم وقتیکه حتی طبق قوانین مقدس!! بین المللی که خیلی سنگش را به سینه میزنند (که البته ترامپ همین قوانین مقدس!! که لولوی غرب محسوب میشد را هم تا تونسته لجن مال کرده به نفع منافع ایالات متحده) آمریکا با توجه به حضور غیرقانونیش در سوریه هیچ حقی برایت تعریف منطقه نظامی یا فضای امن نداره و تمام قوانین هوانوردی و فضاهای بلاک شده و پرواز ممنوع توسط دولت مستقر تعیین میشه و لا غیر و نه پایگاه تنف امریکا و نه بهانه تامین امنیتش ( حتی اگر کریدور ثبت شده را در نظر نگیریم ) حقی برای ایالات متحده مطلقا ایجاد نمیکنه برای پروازها مزاحمت ایجاد کنه. * در خبرها و مصاحبه هاشون طوری عنوان کرده بودند که موشکها به سمت پایگاه های امریکایی و به طرز خطرناکی نزدیک پایگاه های امارات و قطر شلیک شدند و ایران تحریک آمیز رفتار کرده گویا زدند روی جزایر نخل امارات و یا شاخ قطر! توی محیط کم عرض خلیج فارس که برای دور زدن! یک کشتی هم محدودیت فضا داره انتظار دارند رزمایش دریاییمون را توی دریاچه ارومیه برگزار کنیم یا کویر لوت!! بعد هر روز ناو هواپیمابر و پرنده های نظامیشون چسبیده به مرزهای ایران دارند رژه میرند و بعضا رزمایش میکنند اونم با هدف اشغال جزیره!