alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,152
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    136

تمامی ارسال های alala

  1. اصولا با این بزرگترین شارلاتان سیاسی که در راس امور ایالات متحده ( اون هم با تنها یک آرمان ایدئولوژیک ضد ایرانی ) هست یعنی پمپئو باید منتظر باشیم هر چه نزدیکتر میشیم به مهر به هر دری بزنه تا این اتفاق نیفته. ( همچنان مکانیسم ماشه اون هم از طریق رفیق شفیق انگلستان محتملترین راه هست که همه چیز را بدون اینکه کسی جلودارش باشه به خانه اول برمیگردونه ) فروش 800 میلیارد سلاح به سعودی و افتخار ترامپ بهش جلوی دوربین های تلویزیونی و اینکه تا میتونیم باز هم میفروشیم و قراردادهای همین چند ساله با کشورهای عربی خلیج فارس و تسلیحات کلانی که بهشون داده هیچ، منوی باز و اصولا "انبار من و تو نداره" با صهیونیستها هم به کنار، قائل نبودن به هیچ محدودیتی در فروش سلاح خصوصا به منطقه ما اون هم از طرف اروپا و کانادا و خود امریکا همه رقابت تسلیحاتی محسوب نمیشه و با شعبده بازی فروش سلاح به ایران را موجب رقابت تسلیحاتی میخونه. درک میکنم بخش زیادی از ایرانیان را به واسطه سلاح شبکه های فارسی زبان احمق و نادان فرض میکنه ولی آیا جامعه جهانی را هم به همین صورت فرض میکنه یا عنوان میکنه چون زور داریم مجبورند گزاره ما را حتی اگر از معنا تهی باشه و مسخره بپذیرند. اصولا کشورهای منطقه که تا خرتلاقشون پر اسلحه است و دیگه یا پول بیشتری ندارند یا انبار برای سلاح بیشتر چطور میتونند رقابت کنند در خرید اسلحه؟!
  2. سامانه های راداری «خلیج فارس» و «مراقب » رونمایی شد به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری فارس، صبح امروز و با حضور امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش و فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا(ص) و امیر سرتیپ علیرضا صباحی فرد فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش، سامانه های راداری راهبردی خلیج فارس و مراقب رونمایی شد. رادار برد بلند و راهبردی خلیج فارس با برد بیش از ۸۰۰ کیلومتر یک رادار آرایه فازی سه بعدی با فناوری نوین است که قادر است کلیه اهداف متعارف و رادار گریز و موشک های بالستیک را کشف کند. رادار خلیج فارس رادار مراقب هم یکی از رادارهای دقیق کنترلی سه بعدی، آرایه فازی و پیشرفته در لبه فناوری روز جهان با برد ۴۰۰ کیلومتر است که که می‌تواند اهداف هوایی را با دقت و تفکیک بسیار بالا شناسایی و انواع اهداف کوچک در ارتفاع پایین و متوسط و هواپیماهای بدون سرنشین و رادار گریز را کشف کند. این رادار با هدف طراحی و ساخت رادار تاکتیکی مراقبت هوایی برد بلند در سازمان جهاد خود کفایی نیروی پدافند هوایی ارتش و توسط متخصصین این سازمان و با همکاری شرکت‌های دانش بنیان اجرا و تکمیل شده است و هم اکنون آماده بهره برداری عملیاتی است. رادار مراقب رادار مراقب رادار باند اس هست و این رونمایی در حقیقت الحاقش به سامانه یکپارچه پدافند هم بود و در حقیقت عملیاتی شد در سیستم یکپارچه پدافندی کشور.
  3. پرنده های ترابری c-130 ارتش اردوغان همچنان در حال رفت آمد به لیبی هستند و ایم جدای از نقل و انتقال دریایی است. حالا جنگ لیبی به نحوی تبدیل شده به جنگ پهپادها (در اثرگذاری) ولی همچنان موفقیت با دولت وفاق هست با استفاده از پهپادهای تاکتیکی سری بیرکتار ترکیه. در این کلاس اماراتی های پهپادهای چینی را داشتند که مشخصا با توجه به تعداد محدود اونها احتمالا، در این نبرد فعلا مغلوب هستند در حالیکه ترکیه تعداد زیادی از پهپادهای بیرکتار را با پشتیبانی نامحدود از طریق ساخت داخل داره در لیبی مورد استفاده قرار میده. همین چند روز پیش روی باند تنها آنتونوف An-32 لیبی را نیروهای وفاق به نظر با حمله پهپادی منهدم کردند و اصولا فرودگاه نزدیک خطوط مقدم را عملا غیرکاربردی کردند. ارتش ملی فعلا تنها راهش اینه یک پدافند موثر در مورد پهپادها تدارک ببینه تا بعد ببینه روی زمین در برابر تروریستهای سوری منتقل شده به لیبی چه خواهد کرد.
  4. نه اون به خاطر هم نام بودن موسسه مصاف با اسلحه بود که سوء تفاهم ایجاد کرد. اسم اسلحه مصاف، ذوالفقار بود. مصاف مورد اشاره تولید وزارت دفاع هست. مصاف
  5. گفتند از تولیدات وزارت دفاع هست. پس فاتح نمیتونه باشه و ممکنه مصاف باشه.
  6. اشاره شد که معمولا این دست تجاوزات پیش زمینه یک عملیات نظامی در سوریه است. ولی چند اقدام اخیر این رژیم از جمله خبری که اکانتهای اسراییلی چند روز پیش منتشر کردند از حمله به سوریه ولی جایی تایید نشد بعد از چند روز تجاوزی که به حریم هوایی لبنان داشتند و حمله به نظر هشدارگونه دیروز ( برداشت اینه اگر عضوی از حزب الله در خودرو بوده از قصد موشک اول خطا رفته و هدف ترور نبوده چون تبعات داره برای این رژیم و فقط هشدار بوده که حواسمون سهت ) و همچنینی حتی حمله مدتی پیش در شعیرات بعد از خبر سفر سردار قاآنی به نظر میرسه صهیونیستها تحرکات یا چیزی را در سوریه حس کردند و شاید به خاطر ماهیت اون تا به حال حمله مستقیم بهش نداشتند ( شاید به گونه ای است که حمله بهش تلفاتی را سبب میشه که اوضاع پیچیده بشه ) برای همین هرطور شده توسط این هشدارهای هر روز تندتنر شوندش داره سعی میکنه تاثیر بزاره روی اون تحرکات. به هر حال مقاومت باید مراقب باشه چون ممکنه نهایتا نتونند تحمل کنند و ریسک حمله مستقیم را بپذیرند به هر اتفاقی که در سوریه احتمالا داره رخ میده.
  7. موضوع قابل توجه در چند درگیری اخیر نقش پررنگ و تعیین کننده پهپادهاست. البته باید موشکافی بشه مطلب. چرا در این دو درگیری (ادلب و لیبی) موفقیت پهپادها(منظور ترکیبی و خصوصا پهپادهای مسلح و سنگین هست) تا این حد بیشتر بود در حالیکه قبلا از پهپادها در سوریه و لیبی و یمن(توسط امارات و عربستان) هم استفاده شده بود. هرچند اطلاعات ما کامل نیست و اینکه تمام موفقیتها هم فقط حاصل حضور پهپادها بوده قاعدتا اینطور نیست ولی با این فرض میشه اینطور دید وقایع را: ترکیه بر خلاف نبردهای دیگه که عمدتا به صورت نیابتی انجام میگیره، در این دو حادثه به صورت مستقیم ورود کرده. یعنی نیروی پهپادی خودش را به شکلی گسترده وارد کارزارها کرده که در ادلب مستقیم از سرزمین اصلی پشتیبانی و پروازها انجام میشد و میشه گفت تمام توان پهپادی را میتونست سازمان بده و این در کیفیت و کمیت قاعدتا متفاوت هست با حضور چند فروند پهپاد در یک میدان نبرد اون هم با نیروی مستشاری و در لیبی هم حتی میشه گفت به علت نزدیکی تقریبی مرزها و همسایگی دریایی و همینطور در اختیار داشتن چندین پایگاه نظامی و یک پیمان نظامی رسمی تا حد زیادی با تمام قوا در این حوزه مستقیم وارد شده با نیروی پهپادیش. در این نبردها پهپادها ضد نیروهای کلاسیک و شبه کلاسیک و پایگاه های تقریبا ثابت و زرهی های حجیم و کند مورد استفاده قرار گرفته و عنصر غافلگیری ( چیزی که این نیروها تا قبل از این باهاش مواجه نبودند در این حجم و حالا با اضافه شدنش و شیوه رزم کلاسیکشون دچار سردرگمی شدند ) باعث شده که تاثیرپذیری نیروهای مدافع به شدت افزایش پیدا کنه. در این نبردها سلاح موثر پدافندی به شکل کاملش حضور نداشته، یعنی هم در سوریه یک رینگ و سامانه کامل پدافندی وجود نداره و هم در لیبی و هر دو از سیستمهای هرچند مدرن ولی کم تعداد برد کوتاه نقطه ای استفاده میکنند که خب نشون داد این نبردها اصلا در برابر هجوم پرتعداد ( پرتعداد را میشه با توجه به حجم اخبار ساقط شده ها و تعداد پروازها در سوریه و البته عملیاتهای روتین پهپادی ترکیه در این دو سال گذشته ( و تازه شرایط غیرجنگی) حدس زد که در رادارهای عمومی فقط در یک منطقه تا 5 یا 6 پهپاد هم دیده میشد ) پهپادها کارا نیستند و خیلی راحت یا غافلگیر میشند یا اوت نامبر. در پایان باید به این نکته توجه کرد که اعتماد به نفس اردوغان و آگاهی از نقاط ضعف جبهات درگیر ( در این مورد در برابر پهپادهاش) میتونه اون را سوق بده به حرکت های هیجانی! تر. باید خصوصا در سوریه برای این نقطه ضعف فعلی یک راه حل فوری و ابتکاری یافت ( مشخصا فارغ از پروژه های زمان بر و بسیار سخت مثل پدافند یکپارچه که بیشتر از این جهت امکان نداره که اسراییل مترصد فرصت هست تا هر فازش را بمباران و نابود کنه و امکان شکل دادنش را نده) خاصه اینکه به موعد راه اندازی و عملیاتی کردن اس-400 ترکیه هم زمانی نمونده.
  8. اصولا ماقبل سوریه این خود ماییم که هیچ علاقه ای نداریم بهانه بدیم به دست اسراییل تا در این شرایط سخت به سوریه زخم خورده حمله همه جانبه کنه و تمام رشته ها را پنبه. ( صبر استراتژیک تحلیلی ما حنبه های گوناگونی داره که یکیش همین مورد هست و میشه گفت از حیاتی ترین موارد صبر ماست ) حملات گسترده به زیرساختهای خصوصا دمشق و دولت سوریه و رهبری سوریه که در تمام این سال ها مقاومت کرد در برابر تروریسم عمدتا تحمیلی خصوصا از جانب همسایگان طماعش برنامه نهایی خود ما را هم عقیم میزاره. اصولا بحث ها باید ناظر به "فکت" باشند. تازه بعد از فراهم کردن "فکت" های متعدد و متنوع صدها جنبه تفکیک و ترکیب فکتها با نشانه ها، ده ها قضاوت را میتونه نتیجه بده. از این منظر اشاره شد توسط دوستان قبلا و واضح هست یک "ّبله" ساده بشار اسد به اسراییل یا یک "همراهی" ساده با سعودی میتونست اون را کنه سوگولی منطقه و نیاز نبود این همه ویرانی و زخم را تحمل کنه. مطمئن باشید چهره ای که از بشار اسد ترسیم میکنید اگر حقیقت داشت مدت ها قبل تر تنها با یک "کلمه" ضد ایران میتونست برای خودش یک حاکمیت مطلق با مزایای چند ده ساله را از طرف به اصطلاح جامعه جهانی مهیا کنه و این هیچ تفاوتی نمیکنه با شرایط حاضر. اصولا اگر بشار اسد به صداقت مقاومت و ایران اعتقاد نداشت ( که برای مقاومت هم مهم هست سرنوشت سوریه ) مدتها پیش باید جبهش را جدا میکرد. پس این فرق مهم ما با آمریکا که به قول شما ثروت و تکنولوژی هم داره و ما هم هیچ چیز نداریم. و اما "کابوس اسراییل" یعنی ایجاد جبهه جدید: اولا که سوریه 9 سال پیش هم حتی نه، چند ده ساله که کشورش مورد تجاوز واقع شده و بخشی از خاک کشورش در اشغال و حالا هم در خطر کامل ضمیمه شدن نهایی است و شاید از معدود فرصت های آخر هست که بتونه قسمت مهمی از خاکش را با برنامه ریزی و یک اقدام حیاتی لااقل از ضمیمیه شدن بی خطر نجات بده ( با ناامنی مثل مزارع شبعا فرصت امنیت و یک حاکمیت مطلق را با خیال راحت به اسراییل نده همراه با سرمایه گذاری و تحکیم حاکمیتی ) و اصولا خیلی هم اتفاقا ساده نیست ( اتفاقا آفت چنین بحث های عمیق و گسترده ای ساده سازی اینچنینیش هست در یک خط ) از دید یک سوری وطن پرست ( نه مزدوران به اصطلاح انقلابی تحت فرمان اردوغان در شمال، القاعده در غرب یا امریکا در شمال و شرق و یا اسراییل در جنوب که مجریان تجزیه کشورشون هستند ) خیلی بدیهی است که به تحکیم پایه های دفاعی و تلاش برای ناامن سازی مناطق اشغالی کشورشون و نهایتا اگر شد ازادسازیش علاقه مند باشند و اصولا 9 سال پیش کشورشون به میدان جنگ تبدیل شد با تحمیل همین کفتارهای طماع که هر کدوم سهمی میخواستند و حالا فقط ادامه مقاومت هست و نه شروعش و تصمیشمشون را همون موقع گرفتند بخش زیادیشون به همراه رهبری کشورشون ( فراموش نمیکنیم که حتی ایران به بشار و خانوادش پیشنهاد کرد که جونشون را نجات بدند ولی ایشون قبول نکرد و گفت میمونه در کشورش ) پس ادامه ی این روند نهایتا به ازادسازی مناطق اشغالی کشورشون منجر خواهد شد ( در هدف گذاری مقاومت و سوریه ) حالا مهم هست که تمام این صبر استراتژیک ما در برابر حملات نیش دار دشمن ( گفته شد بخش مهمیش برای اینکه در وضعیت فعلی سوریه، آسیب به اصل حاکمیت و زیرساختهای سوریه توسط اسراییل به طور گسترده وارد نشه و اتفاقا تحمل ضربات و جنگ روانی دشمن و خسارتهاش توسط مقاومت نشون میده که چقدر برای تثبیت سوریه ارزش قائل هست والا راحت ترین راه به قول شما تبدیل سوریه به یک جهنم واقعی بود در شرایط فعلی بدون اینکه حتی خاک اصلی ایران مورد تعرض واقع بشه و اصطلاحا در همون سوریه تصویه حساب کنند دو طرف ) و همچنین برنامه های پیش رونده و تدریجی نهایتا تبدیل بشه اولا به یک بازدارندگی و ثانیا به یک چماق در جبهات شمالی ( وقتی امنیت نباشه تو نمیتونی مناطق اشغالی را تثبیت کنی هر چه قدر هم که میخواد ترامپ پاش را امضا کنه ) و خود این بخشی از هدف را تامین میکنه بدون اینکه سوریه آسیبی ببینه ( اتفاقا هم قدرتمند میشه چون بازدارندگی در نهایت موجب تقویت نظام و کشور سوریه میشه و از کجا میدونیم دشمنی مثل صهیونیستها که مثل اب خوردن اشغال مکینه و بعد با یک امضای ترامپ و حاکمان جهانی ضمیمه، پس فردا هوس بیشتری نکنه؟ و هم پتانسیل ازادسازی مناطق در صورت حماقت احتمالی دشمن بالاتر میره ) نهایتا و نتیجتا سوری ها که انتخابشون را سالها پیش کردند و به شدت هم بابت این انتخاب بندگان خدا مواخذه شدند و مورد حتی حمله اینچنینی قرار گرفتند، تنها هدف و دستاوردشون در تمام این سالهای مقاومت حالا کاملا منطبق با هدف مقاومت هست. حتی شاید بیش از مقاومت؛ الان سوریه تشنه این هدفه اون هم بعد این همه هزینه و از مقاومت میخواد که کارش را پیش ببره ( اولا مصون سازی کشورش از اشغال بیشتر با ایجاد بازدارندگی و ثانیا ایجاد پتانسیل ازادسازی مناطق اشغالی چه از لحاظ فشار روانی در جبهه های جنوبی و چه امکان نظامی در روز موعود )
  9. در دو روز گذشته مثل روال حملات سابق (تقریبا) صهیونیستها شروع کرده بودند تجاوز به حریم هوایی لبنان، ابتدا با پهپادها و بعد هم با جنگنده هاشون. بسته به نوع عملیات و حملاتشون به سوریه، این قبیل از تجاوزات به حریم هوایی لبنان خبر از یک حمله به سوریه میده که حالا با توجه به عیان کردنش هدف هشدار یا به زعم خودشون اخطار به مقاومت هست که "دارم میبینم چی کار میکنید!" و نهایتا در قدم بعدی یک حمله نظامی. حالا دیشب در توییتر رسانه های صهیونیستی خبر از حمله ای داده بودند که اگر صحت داشته باشه احتمالا در ادامه همین روند دو سه روز بوده. معمولا حملات عملیاتی و حساس را با غافلگیری محض انجام میدند وقتی پای حمله تخریبی یا تروریستی به یک نقطه حساس در میان هست و زمانیکه قصد اعلام وجود و هشدار به تحرکات خاص و عملیات های روتین ضد فعالیتهای مقاومت را دارند به این نحو عمل میکنند. البته بعضا در این دست عملیات ها هم ضربات خاص خودشون را به مکان های از پیش تعیین شده وارد میکنند. به هر حال این عملیات ها قطعا تا زمان تحرکات مقاومت در سوریه ادامه خواهد داشت ( به منظور اهداف عملیاتی/هشداری/اختلال در فرآیندها و تحرکات مقاومت/تروریستی/نابودی زیرساختی سوریه با این دست بهانه ها/و اخلال در سیستم عصبی مقاومت ) مگر تکمیل چرخه ضد تروریسم در سوریه و فراغت از نقاط الوده و یا ایجاد یک بازدارندگی خاص که البته به نظر تا زمانیکه سوریه الوده به تروریسم باشه امکانش کمتر هست ( تمام اصرار اسراییل به باقی موندن امریکا در نقاط الوده و یا تلاشهای بین المللی برای حفظ ادلب و ... به همین منظور هست )
  10. یکی از مواردی که سوخو-30 را برای ما ( اگر بفروشند ) مطلوب تر میکنه، همین در اختیار داشتن کشورهای متعدد هست. از جمله همین ارمنستان بغل گوشمون. درسته الان با چتر اطلاعاتی وسیع دشمنان و تهدید تحریمها، همکاری های حتی پنهان هم به شدت سخت هست ولی اگر فرداروزی در تامین قطعات ( که حتی اگر بدعهدی روسها را هم در نظر نگیریم، چرخش و فشار و احتمالا بازگشت قطعنامه سازمان ملل خیلی بدیهی است ) شاید بشه کارهایی کرد حداقلی. این متفاوت میکنه مثلا با ماجرای میگ-35 و چند مورد دیگه که بهش اشاره میشه.
  11. قبول دارم. ولی تجربه ای را که خودم داشتم عنوان میکنم شاید کمی سوء تفاهم زدا باشه. نکته ای که هست معمولا تمام این سالها متاسفانه دشمنی عمیق و کینه ورزانه و مدون و هوشمندانه خصم، اون هم بیشتر بواسطه همزبانان خائنی چون گروهک های فراری نوعی از بی اعتمادی را ترویج داده بین قشرهای مختلف مردم که اتفاقات و حوادث سیاسی و گسستهای رخ داده و رخ دادونده! ی دشمن هم باعث تعمیق این بی اعتمادی شده. به نظرم افراد باتجربه باید حوصله بیشتری به خرج بدند. و البته یادآوری کنند که در بحث های دوستانه و دوستان یکی از بدترین کارها طعنه و کنایه هست. ( به دشمن و همراه دشمن که اتفاقا باید تاخت ) - منظورم اینه فقط در نظر گرفتن فحش و توهین و بی احترامی نیست در بحث ها، گاهی خصوصا در فضای مجازی خاصه در مواردی که خب میتونه "امید" و "آرمان" یک شخص کم تجربه تر، کم سن و سال تر و یا احساساتی تر باشه مهربان تر باشیم و رعایت بیشتری کنیم. واژه ها بار کنایه، طعنه، مقایسه ی نامتعادل همراه با تمسخر و حس تمسخر نداشته باشند. نهایتا اگر هیچ کدام از اینها هم نبود و طرف مقابل حالا بنا به بی اعتمادی عمیق، سوء تفاهم و یا هرچیزی همچنان اصرار به تاویل و قضاوت غلط داشت باز با حوصله برخورد کرد. ( میدونم گفتنش خیلی آسونه و البته منظورم همه طیفهاست، نسخه واحدی برای یک طرف نیست، برای همه است قطعا) و باز در نهایت وقتی شخصی به خودش ایمان داره که نیتش صحیح و کارش هم مفید هست و بدون غرض چه اهمیتی داره مخالفت ها، بدون مجادله میشه به ادامه کار پرداخت. کم کم تلاش و نیت درست قطعا هر فرد منصفی را به نتیجه ای که باید میرسونه. چند روز پیش یامین پور توییت جالبی داشت و اشارم بیشتر به حدیث هست: و اما در مورد اصل بحث، اتفاقا الان وقت آنالیز و بررسی دشمن و حتی سختگیرانه تر نسبت به داخل هست. من مشکل این بحث را درک میکنم چون گاهی خودم هم حس ناخوشایندی بهم دست میده وقتی فضا کمی تاریک میشه و حس ناامیدی القا میشه به خاطر شرایط نابرابر ولی دوستانی مثل من باید حواسمون باشه واقعیت ناگوار پیش از وقوع با همه ی تلخیش، شیرین تر از واقعیتی است که بدون مقدمه و شناخت باهاش مواجه بشی، چون در مورد اول فرصت داری خودت را براش اماده کنی تا حتی ناگوار بودنش را تغییر بدی.
  12. البته اون پروژه نیاز به اطلاعات بیشتری داره ولی به نظر موشکهایی که به عنوان هدف استفاده میشدند را حالا بستر مناسبی دیدند برای تولید یک موشک بالستیک تهاجمی. یعنی چیزی که در اون پست اشاره شده در حقیقت ساخت موشک بالستیک به عنوان سلاح تهاجمی است با توجه به موشکهای هدف سری اسپارو. در مورد چرایی و کاراییش هم میشه بحث کرد عمیق تر. اصولا قرار نیست هرچیزی یک طرف ساخت ما هم به سمتش بریم. بررسی میکنیم، اگر با توجه به شرایط و امکانات و محدودیتهای ما ( قاعدتا ما که با این صهیونیستها که به منابع تقریبا بی پایان مالی و تکنولوژیکی و تجربی برخوردارند به منابع یکسانی برخوردار نیستیم ) مناسب بود ما هم خوب راه را کوتاه کنیم و از تجربیات اونها استفاده کنیم (قاعدتا دورادور) و اگر خیر که مسیر خودمون را بریم. در این مورد خاص هم البته باید بحث بشه و دقیق موشکافی بشه، یکی از دلایلی که این رژیم سراغ این شکل از بالستیک رفته شاید به خاطر عمق کم جغرافیاش باشه و نیاز به بسترهای شلیک با تنوع بیشتر. خب مشخصا نقطه قوت این رژیم نیروی هواییش هست و طبیعی است که اول میره سراغ این بستر قدرتمند خودش. حالا قطعا دلایل متعدد دیگه از جمله، غافلگیری، توان بیشتر سلاح، نرخ شلیک، تنوع بخشی به حملات و کاهش هزینه ها(شاید) و امکان حملات با منبع نامشخص و ... هم در کار باشه. ولی ایده جالبی است. البته ما جغرافیای گسترده ای داریم و یک نیروی هوایی فعلا ضعیف. شاید سرمایه گذاری بودجه اندک فعلی در این مسیر به صرفه نباشه چون اون بستر (جنگنده سرحال و به تعداد کافی و با پشتیبانی مناسب هوایی) اونها را نداریم ولی راه برای ابتکار در حوزه های دیگه بسته نیست. اشاره کردم، پهپادهای انتحاری در حجم بسیار بالا، موشکهای تاکتیکی ارزان سازی شده، سلاح های ضدزرهی تاپ اتک، سرهای جنگی به شدت پرتوان تر و موثرتر، بهره گیری از بستر شلیک عمودی بالستیک از زیردریایی ها و حتی کشتی های تجاری* ( در فاز نهایی جنگ دیگه تبعاتش مهم نیست چون جنگ ما با امریکا جنگی سرنوشت ساز خواهد بود در فاز نهاییش ) همه و همه میتونه مورد مطالعه باشه. در مورد حادثه تلخ تور هم برای نیروهای مسلح ما باید یک ضربه بزرگ باشه. چه در واکاوی چرایی اون ماجرا، چه درسهایی که داشت از لزوم اموزش جدی تر خدمه، مدیریت بحران، لزوم رزمایشها، لزوم مدیریت یکپارچه در کنار توان خوداتکایی نیورها در مواقع ضروری، لزوم هماهنگی های سازمانی، نظم، برنامه ریزی و داشتن پلن های تعریف شده و حتی مدیریت روانی پرسنل و از همه مهمتر مدیریت پس از بحران و ... خلاصه به نظرم در هر موردی که نقد جدی وجود داره میشه رفت سراغ بحثهای جدی تر و مدون تر تا شاید به ناورد هم راه پیدا کنه و شاید یک نفر ببینه و شاید یک تلنگری برای یک مسئول باشه و شاید یک روزی سر بزنگاهی یادآوری بشه و شاید نهایتا اصلاح مدنظر رخ بده. هرچند قطعا که این ظاهر ماجراست و نمیشه از برخی دستاوردها گذشت در تمام این سالها با تمام این محدودیت ها ولی خب همیشه میل به اصلاح و بهبود یک میل قطعی و افزون خواه هست. پ ن: این به این معنی نیست که حتی اگر یک سلاح ( خصوصا در حوزه های استراتژیک) به درد ذخیره تسلیحاتی ما نمیخوره با توجه به تاکتیکها و هزینه ها و ... ما سراغ بررسی، شناخت و تحقیق و توسعه نمونه های آزمایشگاهیش نریم، دانش متفاوت هست از کاربرد، همیشه باید با دانش هر حوزه حرکت کرد مماس تا حد امکان. ( همین حالا هم چوب اون یکی دو قرن عقب افتادگی از قافله علم در جهان را میخوریم چه در صنعت و چه در علوم) شرایط ممکنه یک روز تغییر کنه و اون روز نباید چرخ را از ابتدا اختراع کرد. مثال روشنش همین بحث هسته ای/موشکی/فضایی و ... هست که آدمی باورش نمیشه چطور یک عده عنوان میکنند به چه درد میخوره، اون هم دانش، قاعدتا در مورد واژگان ادبی که صحبت نمیکنیم، هر واژه هست های، موشکی، فضایی یعنی جهانی از دانش. مشخصه که وقتی منع میشی مستقیم روی دانش اون حوزه هم قفل گذارده میشه و حتی حالا هم مثلا در برخی حوزه های هسته ای مثل گذاخت و آب سنگین و پلوتونیوم و .. که ما در برخیشون منع مادام العمر را پذیرفتیم به نظرم خطای بزرگی کردیم.
  13. مباحث خوب و زیادی را مطرح کردید که هر کدام باید به جاش و در تاپیک مربوط به خودش مفصل بهش پرداخته بشه. ولی این مورد عجالتا چون تاپیک هم تقریبا مربوط هست باید به نظرم درسته یک بحثی دوستان دارند که تعدد نیروها و رسته ها میتونه مشکل زا باشه ولی واقعا هوافضای سپاه به قدری بزرگ شده و حوزه ماموریت ها و سلاح هاش متنوع شده که باز به نظر شخصی یک مورد از زیانهاش در همین حادثه اخیر دیده شد. به نظرم این نیرو باید تفکیک بشه و فرماندهی مجزایی داشته باشه. حالا دوستان میتونن پیشنهاد بدند ولی به نظرم حوزه موشکی، پهپادی، هوایی و پدافندی که الان با این حجم و نیرو گستره عملیاتی همه در یک مجموعه قرار دارند واقعا از توان یک فرماندهی خارج هست. حالا اینکه چطور تفکیک بشه هم چالش های خودش را داره، ولی به نظرم لزوم تفکیکش دیگه اجتناب ناپذیر هست. نیروی موشکی-پهپادی : نیروی پهپادی مستقل : نیروی هوایی-پهپادی : پدافند یکی از مهمترین نکته های این هست که چون هم عملیاتهای موشکی و هم احتمالا هوایی (دیتالینک ) (با اینکه نیروی هوایی سپاه محدود هست ولی ممکنه در آینده بحث گسترشش ( با ماموریتی به کلی متفاوت از نیروی اصلی ایران یعنی نیروی هوایی ارتش ) در کار باشه) به طوری با پهپادها در ارتباط هستند، ترکیب پهپادها در بخشی از این رسته ها لازم هست. از طرفی سپاه روی پهپاد به نظر هم در قابلیت اطلاعاتی و هم هجومی و حتی دفاعی حساب ویژه ای باز کرده ( لزوم جنگ نامتقارن و ابتکاری و کمبودهای نیروی هوایی و ...) و خودش یک مجموعه مجزا میتونه باشه. حالا ما میتونیم در سپاه یک نیروی پهپادی مستقل، یک نیروی موشکی/هوایی/فضایی(در آینده) مستقل و یک نیروی پدافندی داشته باشیم که نیروی پهپادی در صورت لزوم بتونه خیلی راحت برای ماموریتهای موشکی و هوایی جوین بشه، یا اینکه مثلا موشکی/پهپادی یک نیرو باشه و نیروی پدافند سپاه ( پدافند که در اختیار ارتش هست ولی منظور نیرویی با ماموریت ویژه دفاع نقطه ای و قابلیت پوشش گسستهای بوجود امده در یک جنگ احتمالی در بدنه پدافند ارتش به صورت فوری و موقت هست) هم یک نیرو. پ ن: باز به نظرم اگر نیروی پهپادی مستقل باشه بهتر هست، با توجه به آینده مبهم خرید جنگنده و بالاجبار؛ نیروی پهپادی با افزایش حجم و ابتکارات در حوزه های گوناگون جای کار زیادی داره تا «حداقل» نیروی تهاجمی را ( در گستره و تنوع در کنار موشکی) داشته باشیم در غیاب جنگنده ها، از پهپادهای بمب افکن گرفته تا رهگیر و پهپادهای انبوه انتحاری. خصوصا پهپادهای هدفمند انتحاری اگر ارزان سازی هر چه بیشتر بشند با توجه به موقعیتهایی که در عراق و لبنان و سوریه وجود داره میتونه در یک جنگ تحمیلی به کمکمون بیاد* ولی این مستلزم استفاده از هوش مصنوعی و اتوماسیون! و هوشمند سازی ریزپهپادها هم هست تا بتونند یک ضربه وسیع و موثر داشته باشند. اصولا به نظرم با توجه به وضعیت مالی/تحریمی/تکنولوژیکی ما در مقام یک جنگ نامتقارن در برابر دشمن پرامکانات جای کار زیادی داره این نیرو که میتونه مستقل بشه. * به نظرم استفاده موثر ترکیه در جنگ اخیر و استفاده خاص یمنی ها نمونه های روشنی است برای ما. حالا درسته ترکیه با نیروی خاصی طرف نبود و یمنی ها هم در جنبه های چریکی بیشتر استفاده کردند ( البته با پیروزی های متونع و بینظیر ) ولی حتی در برابر صهیونیستها و امریکا هم اگر حجم و تنوع را در پهپادها و تاکتیکهای استافده ازشون داشته باشیم میتونند موثر باشند. خصوصا اینکه بر خلاف پدافند موشکی و هوایی هنوز سراغ پدافند خاص پهپادی نرفتند و درسته سلاح هاشون موثر هست بر پهپادها هم ولی به طور خاص برای پهپاد طراحی نشدندو اینجا شاید زمان به نفع ما باشه.
  14. به هر حال شاید هیچ کس مثل دوستان اینجا به کمبودها و محدودیت ها و البته کاستی های خودایجاد کرده یا دگران ایجاد کرده اشراف نداشته باشند ( در محدوده اطلاعات عمومی ) ولی خب سعیمون این هست که در همین شرایط و بستر ارائه تحلیل کنیم. اگر مشکل اونجاست که حمله اول را چه کسی انجام باید بده، اون را در تاپیک مختص خودش میشه تحلیل کرد، اگر بحث ها و کمبودهای مالی مدنظر هست - به هر حال واقعیتی که وجود داره - میشه راه های جایگزین مثلا رزمایش ها را - که قطعا حداقلی هستند - بحث کرد. اگر بحث در خانه نجنگیدن هست که اتفاقا مصداق دقیق و مناسبش بیرون بردن خاکریز از درون به بیرون هست مثل کاریکه در سوریه و عراق و یمن کردیم و میکنیم در وجهی از وجوه مختلفش. نهایتا عشق به این کشور و سرزمین و آرمان هست که حتی در اسلحه زنگ زدمون یک گلوله هم باقی مونده باشه سعی میکنیم به بهترین و موثرترین شکل ممکن شلیکش کنیم. حالا در جای خودش، در تاپیک خودش، در مختصات خودش در مورد نقد چرایی: اسلحه زنگ زده، تنها یک گلوله، امکانات اون تک سرباز و ... هم صحبت که خیر، داد و فریاد هم میکنیم تا اگر امکانش بود ( قاعدتا بخشیش مثل تحریم های فعلی دست ما نیست ) اصلاح بشه و باید بشه. ولی تمام اینها دلیل بر این نیست که این پشت جبهه و تمام این کمبودها باعث بشه اون تک سرباز ( همین داشته ها و نیروهای محدود ) را در برابر دشمنی تا بن دندان مسلح رها کنیم بگیم حالا که اینه و به حرف ما گوش ندادند و بد کار کردند و کم کاری کردند و خیانت کردند پس تو هم بایست تا بمیر.* *البته شکل به شدت ساده سازی شده و سانتی مانتالی است از واقعیت جاری در اینجا که لااقل به نظر من میرسه بخش عمده ای از دوستان در این قریب به پانزده سال و بیشتری که در این انجمن هستیم و بودیم دارند انجام میدن و محرک این حرکت پایدار هست. والا شبیه اکانتها و کانالها و وبسایتهای مجازی هر روز یکی سبز شده و چند روز بعد برهوت شده اینجا هم دوامی نداشت.
  15. با یک مرور سطحی و نتیجه گیری محدود میشه از بخشی از اشارات این مقاله اینطور نتیجه گرفت که تفاوت عمده شکل و ابعاد موشکهای تاکتیکی ما ( خانواده فاتح ) نسبت به نمونه های کره ای، روسی و امریکایی در نداشتن برنامه ما برای کلاهک هسته ای در این پرتابه هاست؟ حالا یا نداشتن برنامه یا عمل به متن قطعنامه شورای امنیت ( چون در واقع کاملا منطبق بر متن قطعنامه هست که موشکهای ایران (لااقل خانواده فاتح) برای حمل کلاهک هسته ای طراحی نشدند و این جدای از لفظ و برنامه و اعتقاد و تصمیم هست چون از لحاظ فنی هم به نظر واقعا برای حمل کلاهک هسته ای نیاز به بازطراحی دارند.
  16. در نهایت ولی همچنان به نظر رزمایش های پدافندی متعدد خصوصا برای کشوری مثل ایران مورد نیاز هست. برای تجربه اندوزی خدمه ( در کنار مسیر روتین شبیه سازها که لااقل برای تولیدات داخلی به راحتی قابل دستیابی است ) و کاهش اضطراب و احیانا انتقال تجربیات و همچنین کشف اتفاقات محتمل. در کنارش برنامه ریزی پلن های متعدد در برابر سناریوهای مختلف و تمرین مدام اونها میتونه به ذهن اپراتورها یک نظم ابتدایی ببخشه. شناخت کامل داشته ها، شناخت کمبودها و نقاط ضعف و همچنین ابتکارات تمرین شده میتونه در هر نبردی راهگشا باشه. و همچنین مطالعه عمیق داشته های دشمن و پیش بینی پلن های تهاجمی اون ( از جمله مرور و تدریس همین تجربیات گذشته البته با درنظر گرفتن تسلیحات نوین دشمن و پیش بینی رفتارهای آتی ) یکی از مهمترین اقدامات هم میتونه عنصر یا عناصر غافلگیرانه باشه، هیچ چیز نمیتونه نظم ذهنی یا یک پلن تهاجمی دشمن را مثل غافلگیری به هم بریزه اون هم دشمنی که پایه ارتشش بر مبنای نظم، تمرین و مرور استوار هست. بنابراین داشتن یک یا چند سلاح معرفی نشده یا لااقل با مشخصات متفاوت و همچنین چند تاکتیک پنهان خودش میتونه در زمان موعود یک گنج ارزشمند تلقی بشه. خلاصه مهم تحرک مدام، نظم عمیق، برنامه ریزی بدون وقفه و رصد وسیع هست.
  17. شیوه بچگانه ( البته موثر بر جامعه عوام آمریکایی) ترامپ هم در مورد کرونا جالب توجه هست ابتدا که منکر همه چیز بود و اینکه ما به شدت مراقبت کردیم و ده، پانزده نفر داریم در مقابل سایر کشورها با هزاران مبتلا و همه چیز اکی هست و کلی اعتبار برای عملکردش خرید و میخرید. بعد که اوضاع جدی تر شد، ابتدا مسئول مستقیمی که بر این بحران گمارده خبر از تلفات یکی دو میلیونی داد و یک هراس واقعی ایجاد کرد. بعد ترامپ وارد گود شد و عنوان کرد صحبت از یکی دو میلیون کشته است ولی حالا من سعی خودم را میکنم تا زیر دویست هزار کشتهداشته باشیم در کنفرانس بعدی ظاهر شد و گفت تلاشهام نتیجه داده و احتمالا زیر صد هزار کشته خواهیم داشت اون هم به خاطر کار فوق العاده ای که در حل این بحران کردم در کنفرانس اخیر هم ظاهر شد که بله باز تلاشهام را بیشتر کردم و شاید به زیر ضصت هزار کشته برسیم که نشون میده چه معجزه ای کردم! خلاصه دست بالا گرفتن و بعد تخفیف دادن هم از اون شیوه های بکر املاکی است که نشون میده ترامپ خوب درسش را بلده!
  18. با تصاویری که پخش شده از فرودگاه شعیرات، همونطور که اون موقع عنوان شد به نظر حملات صهیونیستها ( با توجه به خبر سفر سردار ) یک خودنمایی و هشدار بوده که ما سردار سلیمانی را ترور نکردیم که حالا سردار قاآنی همون مسیر را دوباره از سر بگیره ( یک بار اشاره شد که شاید بیش از وجهه عملیاتی سردار سلیمانی این روحیه و شخصیت و ارتباطات سردار بود که آمریکا را مجاب کرد تا ایشون را ترور کنند ( خصوصا تجربه گرانقیمت ایشون که اعتباری براشون محسوب میشد ) و ابدا دوست ندارند سردار قاانی هم با سفرها و ارتباط گیریهاشون همون مسیر را برند، موردی که قطعا با تهدید و حتی عملی کردن برخی تهدیدها (مثل همین مورد اخیر) در فاز نظامی نهایت سعیشون را میکنند جلوش را بگیرند و اگر موفق نشند احتمال ترور جدید را هم در نظر دارند ( هرچند برای ما حتما درسی بوده تمام اهمالی که در مورد سردار سلیمانی کردیم و هزینش را هم پرداختیم و حالا باید پروتکل حفاظتی و مسافرتی سپاه قدس کاملا تغییر کنه و علاوه بر جنبه های نرم حفاظتی، حتی تا حد امکان از جنبه های سخت اطلاعاتی و نظامی هم بهره گرفته بشه از اونجا که یکبار با مورد تاکید بود که شیوه و امکانات و ابزار محدود و حتی فرهنگ حاکم در منطقه و گروه های اون چنین سفرهای خطرناک و پرریسکی را اجتناب ناپذیر میکنه و کرده ) تصاویر یک نکته دیگه هم داشت، اگر اعداد شلیک ها را در نظر بگیریم ( اون موقع از 8 تا 12گفته شد طی دو مرحله ) روی پدافند نمیشه زیاد حساب کرد ( طبیعتا اون هم یک پدافند به شدت زخم خورده، ناقص و محدود و در خطر ) تقریبا شاید بشه گفت دو سوم موشک ها در نظر اول اصابت کرده بودند و هدف هم باند و مسیرها و کنترل راداری فرودگاه بوده گویا ( هدف ثانویه شاید غیرفعال کردن موقت فرودگاه یا هشدار به عدم استفاده از فرودگاه هم بوده)
  19. با توجه به بخشی از مقاله یک رویکرد عمومی که فضای رسانه ای ما (البته در شکل الکنش) بهش میپردازه «خودتحقیری» است، جایی که رسانه های دشمن از جنگ روانی نهایت بهره را میبرند، در بالاترین لول خودش و البته در چند سطح ( نخبگانی، میانه و عوامانه ) و از طریق چند مجرا ( رسانه های داخلی کشورهاشون، رسانه های بین المللیشون و نهایتا رسانه های خاص جنگ روانی به زبان مقصد ) و نوبت به فعالیت ما که میرسه ( حالا با همین ابزارها و امکانات محدود) ناگهان مواجه میشیم با پتک «منطق» - «صداقت!» - «استدلال» و مواردی از این دست از طرف داخل کشور و مقایسه های نابرابر در سطح و عمق این فعالیت اون هم بدون توجه به اینکه در چه سطحی و برای چه مخاطبی و چه نوع خوراکی اون فعالیت داره انجام میگیره. برای همین وقتی نوبت به دشمن هست مجاز هست هر دروغ و بزرگنمایی و شانتاژ و پروپاگاندایی را در فضای رسانه انجام بده ولی در مقابل وقتی طیف داخلی بخواد فعالیتی در این راستا انجام بده مواجه میشه با پتک های اشاره شده. در حالیکه همونطور که اشاره شده بخشی از این جنگ نرم «بزرگنمای» - «تحقیر» و «پروپاگانداست» و وقتی برای اثرگذاری روانی بر روی لایه های اجتماعی از این جنگ افزار نوین استفاده میشه تو مجبور هستی پاسخی در همون مشخصات و مقیاس داشته باشی هر چند اثرگذاریش بسیار بسیار محدودتر باشه یا به نظر مخاطبی (داخلی) که در سطح متفاوتی هست از جامعه هدف؛ بی معنا جلوه کنه. این میشه که ما نه تنها در مقام کنش نیستیم ( اگر ابزار و امکان و محدودیتهای متعدد مالی/انسانی/فنی/جغرافیایی/بین المللی و سیاسی را کنار بزاریم میشه در کنارش به نبود اعتماد به نفس با خودتحقیری و سرکوب مدام دوست و دشمن داخلی (یکی بدون نیت و یکی با برنامه) اشاره کرد) در این امر که معمولا در مقام واکنش هم جرات مقابله نداریم. از تاثیرگذاری این جنگ بر افکار عمومی داخلی میشه مثالهای متعدد تاسف آوری زد که از سیطره هدفمند و غیرهدفمند شبکه های اجتماعی بر افکار عمومی شبیه یک مسخ کامل گرفته تا راه اندازی ارتشی از به اصطلاح «گره های» کاربری در فضای مجازی (سلبریتی، شاخ، استار، مدل) که در ترکیبی از جهالت، ساده لوحی، تنفر، دشمنی و حتی مزدوری (به معنای دریافت وجه مستقیم یا غیرمستقیم (در حد حمایت تبلیغاتی) ) توانسته طوری عمل کنه که به شکل کامل در راستای منویات مثلا وزارت خارجه ایالات متحده به صورت مستقیم و بلادرنگ عمل کنه. از توجیه ترور تا تحریم. عمق فاجعه جایی است که دقت کنیم نه تنها به عنوان یک شهروند ایرانی در برابر اقدامات ضدکشورشون - که تقریبا در مقاطعی بسیاری از عوامل و عناصر خارجی هم به خصمانه بودنش اشاره دارند - کنشی ندارند که بلکه در جهت عکس گاهی به عنوان مهره های تهدید و تطمیع و تسهیل این امور ضد افکار عمومی ایرانیان هم گام برمیدارند با عملیات های مشخص ساده تا پیچیده جنگ روانی و هدایت افکار. به نظرم در برابر این جنگ نرم بسیار سنگین و نابرابر هیچ راهی جز ایجاد یک تشکیلات منظم و برنامه ریزی مدون و هدفمند نداریم چون در جایی که تاکید میکنم اصلا و ابدا امکانات در حوزه های متفاوت برابر که هیچ حتی شبیه به شوخی هم نیست، تنها یک نهاد هدفمند و مدون هست که میتونه با عناصری چون خلاقیت و ابتکار مقابله کنه. و البته که این تشکیلات «چریکی نرم» حتما باید از موضع انفعال خارج بشه و در سطح کنش و حمله هم فعال بشه. نه مثل حالا عموما پراکنده، گسیخته و جزیره ای اون هم توسط معدودی که دلسوز هستند و همیشه در مقام واکنش. یکی نکته بسیار مهم وجود داره، در این چندسال یکی از عوامل موثری که دشمن استفاده میکنه «برچسب زنی» است و به موضع انفعال کشیدن همین هسته های محدود. به هیچ عنوان نباید از برچسب ها ترسید. «ارتش سایبری» اگر تشکیل داده شده به صورت محسوس و نامحسوس با برنامه یا بی برنامه ( حالا چه به شکل رسمیش در تیرانا و ریاض و لندن و چه به شکل غیررسمیش مثل مهندسی توییتر و اینستاگرام و فیسبوک ) هیچ دلیلی نداره که «ارتش سایبری» تاسیس نکنیم حالا هرچه قدر هم که میخوان برچسب «مزدور» و «ارتش سایبری بسیجی» و ... بهش بزنند. اگر از پروپاگاندا استفاده میشه علیه ما هیچ دلیلی نداره در همون میدان جنگ از پروپاگاندا علیهشون استفاده نکنیم، اگر با مهندسی اخبار و واقعیات سعی بر حمله به روان جامعه و تصمیم گیران وجود داره هیچ دلیلی نداره که اخبار را در همون «میدان» و برای مخاطب جبهه مقابل مهندسی نکنیم. نهایتا به نظرم این به انفعال کشوندن با «پتک» های هدفمند، هرچند پتکها ضربات سنگینی هم داشته باشند ولی وظیفه سربازان خودی این جبهه است که به شکل ساده بگم، از ملامت های دروغین نهرساند و محکم باایستند و با دشمن مثل خودش روبرو بشند و اسیر مغالطه ها هم نشند، نمیشه با دشمنی که با باروت با تو میجنگه و همزمان شعار میده گلوله خشونته و خشونت مذموم، تو با چوب بجنگی. اون مرز باریک مغلطه مدام شعارهای شیک هم برای کسی که جبهه اش را انتخاب کرده روشن هست.
  20. باید در کنار این سوخت رسان ها به تعداد زیادی C17 هم اشاره کرد باز هم عمدتا در کویت و البته هرکولس ها توامان. گاهی همزمان چندین فروند با پرچم آمریکا و البته کانادا و ... کویت یکی از مکان های تامین پایگاه های نظامی عراق هست ولی دیگه این همه پرواز اون هم در صورتیکه در گزارشها داشتیم به خاطر وضعیت خاص کرونا سربازان امریکایی در حال حاضر در عراق به خاطر لجستیک محدود از کویت مجبور هستند یک وعده فقط غذای گرم بخورند. حالا چی داره حمل میشه در این حجم بالا ( هر چند یک احتمال ضعیف تر هم هست چون این پرنده در نقش بیمارستانی هم کاربرد داره ) باید منتظر موند و دید.
  21. حالا باطن را که نمیدونم ولی هدف حیاتی ما از ابتدا هم خیلی روشن بود و تقریبا همه هم میدونستن؛ قطع نشدن ارتباط زمینی با لبنان برای جریان جاری با حزب الله و جبهه شمال. این هدف محقق شد حالا هر چه قدر هم که روسها در لاذقیه حمیمیم را گسترش بدند یا اردوغان در ادلب ترکتازی کنه ولی به هر حال مسیر بوکمال و حلب و حما و دمشق و مرزهای لبنان برقراره با تمام ریسکها و خطراتش. ولی به خاطر این که ما بالاجبار به این بازی کشیده شدیم و هزینه دادیم، تصمیم بر این شد که حالا که ما را به زور کشوندند به جبهه سوریه حالا جبهه جنوبی سوریه هم شکل داده باشه. و الان مخاطراتی که داریم تحمل میکنیم ( اصل حضورمون در سوریه والا صهیونیستها که مدام تاکید میکنند شما در سوریه نباشید و من هم دیگه این حملاتم را انجام نمیدم و مشخصه که منظور از حضور یعنی مثل گذشته و وضعیت ما با سوریه است که طبق یک قانون نانوشته یک عدم حضور و تنها استفاده از کریدور سوریه بود. ) ولی خب ما هزینه دادیم در سوریه، درسته هدف حفظ کریدور بود ولی خب حالا شرایط فرق میکنه با قبل و برای هدف جدید هم باید مخاطراتش را قبول کرد. اون بقیه هم هر کدوم سهمشون را میخوان، حالا برای اردوغان خاکه و لجبازی سر تمام این 8 سال به در و دیوار زدنش برای خوندن نماز در حلب و الان لااقل حفظ ادلب، برای روسها بابت هزینه هایی که دادند ایجاد یک برگه چانه زنی از سوریه، برای تروریستها خالی کردن عقده و ضربه زدن و ... برای ما اما ایجاد عمق میدان بیشتر هست بعد از حفظ هدف اولیه که تدافعی بود یعنی کریدور سوریه. حالا اگر بشه یک برنامه بازدارنده هم ایجاد کرد (قاعدتا دشمن راضی به هر نوع حضور ما در سوریه اعم از اقتصادی و نظامی نیست و باید یک بازدارندگی وجود داشته باشه حتی در حد لبنان ) در سوریه که اهداف اقتصادی/سیاسی/نظامی بیشتری هم برامون حاصل بشه فبها ( معادن فسفات و کشاورزی اجاره ای، بندر مدیترانه ای برای صدور کالا با کریدور ریلی و زمینی، سال پیش هم بحث های فشرده ای شده که در عراق فعلا گیر هست اون هم سر فعال کردن خط لوله صادرات نفت از طریق عراق به بانیاس و از این دست تا از مخاطرات تنگه هرمز و تک بندر آسیب پذیر ما یعنی خارک کم بشه )
  22. به نظر واقعا اگر روس ها جدی باشند ( مقامات بسیاری از حتی روسای شرکتهای تسلیحاتیشون تا به حال مذاکره کردند که مشکل فقط تحریمهاست که اگر منقضی بشه هیچ مشکل دیگه ای وجود نداره ) و مذاکرات پشت پرده ای هم انجام شده باشه مبنی بر مسیر پیش رو، حتی میشه با یک ریسک خفیف ( یک پیش پرداخت معقول و معطوف به آموزش خلبانان و استارت کار ) کار ار از مدت ها پیش شروع کرده باشیم. حتی حالا هم دیره. نهایتا در گذشته ممکن بود چشم انداز خیلی روشن نبود و شاید طرف روسی زیر بار نمیرفت ولی اگر بامبول دیگه ای نخواد دربیاره و واقعا قصدش همینه که میگه و مسئولان ما هم به این نتجیه رسیدند، به نظر ریسک یک مبلغ پیش پرداخت ناچیز قابل انتخاب هست که از همین حالا استارت کار زده بشه و در همون اوایل برداشته شدن تحریم ها ( یک ماه اول ) لااقل چند فروند تحویل بگیریم ( این را میشه در مذاکرات فنی حل کرد، سوخو 30 سفارش های متعددی داره از باقی کشورها و نهایتا اگر مدل مدنظر ما تفاوت چندانی نکنه روسها ریسک زیادی هم نمیکنند حتی اگر سنگی پیش پای قرارداد بیفته و تازه پیش پرداخت هم گرفتند ( البته معقول) ) حضور چند جنگنده از این نوع در کشور در آینده میتونه خریدها را کم حساسیت تر کنه از این نوع (حتی انتقال مخفیانه هرچند دور از ذهنه با وضعیت اطلاعاتی فعلی جهان ) - حالا اون اسکادران اولیه و یا چند فروند میتونه به عنوان تست و نمایش و پرزنت و ... وارد کشور بشه و ماندگار بشند نهایتا. اگر بحث زیرساخت و تولید هم هست که از الان میشه کارهای زیرساختی و عمرانیش را لااقل انجام داد و ریسک سرمایه گذاری را هم با هم پوشانی با یک برنامه تولید داخلی پوشش داد ( اگر روسها زیرش زدند یا اتفاقی افتاد از زیرساختهای ایجادی در مسیر تولید داخلی و ... استفاده بشه با تغییراتی ) نهایتا اگر تا خود اکتبر بخواهیم صبر کنیم و تازه در اون مقطع قدم برداریم به نظرم خیلی دیره و امکان موفقیت کم چون با اولین زمزمه ها و اقدامات عملی در اون مقطع ممکنه امریکا کار احمقانه ای بکنه!!
  23. اردوغان روش نمیشه، اگر بزارن برای تثبیت اشغالگری و اعلام رسمی ضمیمه کردن بخش هایی از خاک سوریه ( به تاسی از رفیق شفیق پشت پردش اسراییل که هنوز هم در اوج بحران کرونا پروازهاشون کما فی السابق برقرار هست بر خلاف بسیاری از کشورها و پروازهای داخلی خودش که حتی تعطیل شده ) پس فردا ساختمان مجلس و دولت را هم منتقل میکنه به ادلب که بگه ما از اول اینجا بودیم و کجا بریم حالا که هستیم و ...
  24. مشخصا حتی گاهی به نظر در موقعیت تحقیرآمیز هم؛ از افغانستان که به شدت داره سعی میکنه عقب بکشه. شاید ربطی به ماجرای سقوط پرندشون و احساس خطر داره چون در افغانستان به راحتی عراق نمیتونند همه چیز را به ایران منتسب کنند و فضای مبهمش ممکنه دست ایران را برای انتقام جویی باز بزاره. هرچند قطعا به این خاطر هم هست که اولا افغانستان در معادلات امنیت اسراییل نقش چندانی نداره و اصولا جغرافیا و گروه های درگیرش هم چندان خطری برای صهیونیستها محسوب نمیشند ( برای همین سردمدار خروج از افغانستان به نحوی پمپئو هست چون نیرو و تمرکز امریکا را برای منافع اسراییل در جای دیگه ای نیاز داره) و ثانیا به ترامپ هم باید به هر حال باید باج داده بشه چون قولهای خروج از منطقه اش را مجبورند ناکام بزارند. (از سوریه و عراق و در عوض مورد افغانستان را بهش میدند که باهاش در رسانه چیزی برای گفتن داشته باشه) ولی بحرین و کویت که رسما تبدیل شدند به پایگاه کامل نظامی امریکا. اصلا بعید هست که هماهنگی ای در کار باشه در مورد پروازها انقدر که تعدادشون زیاده در روز و اصولا اسمانشون کامل در اختیار امریکاست و خب در هر تهاجمی به ایران ما باید تمام این پیش زمینه هایی که برای امریکا اماده کردند و تدارک کردند را ببینیم و در زمین نمیدونیم چقدر دارند بهشون سرویس میدند از طریق پایگاه ها و منابعشون تازه. اصولا به قول شما، حالا تصرف نه ولی در روز موعود و اون انتهای کار ما تصفیه حساب های بزرگی با برخی داریم خصوصا کویت و خون سردار و جنگ عراقی که ساحل و همه چیز در اختیار صدام گذاشت.
  25. چند روزی است که در وسعت محدود آسمان کویت یک یا دو فروند سوخت رسانه آمریکایی شبانه روز در حال گشت زنی هستند. (گاهی تا بصره هم این گشت زنی دیده میشه ) قاعدتا در حال پشتیبانی از پروازهای شکاری هستند ولی دلیلش مشخص نیست این گشت زنی ها اون هم در آسمان کویت. چند فروند سوپر کینگ هم میان آسمان عربستان و کویت در خط ساحلی به همین ترتیب. حالا رادارهای عمومی تنها بخشی از اتفاقات را نمایش میدند و تا وقتی در یک مقیاس کلی و کامل ترکیب پرنده ها و ... مشخص نباشه نمیشه نتیجه خاصی گرفت ولی ممکنه مربوط به نقلو انتقالات آمریکا به عراق از کویت باشه هرچند تا الان باید تموم شده باشه ماجرا. تمرکز روی آسمان کویت در نوع خودش جالب هست. اخیرا اشاره کردم ولی با عذرخواهی این طویله بودن آسمان و فرودگاه های کشورهای کوچک عربی خصوصا کویت و بحرین و همچنین چند فرودگاه قطر و امارات و اخیرا به خصوص ریاض و جولان بدون دغدغه پرنده های دشمن گویا پارتی است در اطراف ایران رسما فضای پیرامومی کشور را 360 درجه کمپلت در اختیارشون گذاشته و کار بچه های پدافند و نظارت خیلی سخته. یک تکمله هم اینکه در ماجرای ترور سردار به نقش فوردگاه نظامی کویت هم اشاره شد، اصولا کویت هرچند در میان شیعیانش مردمان بسیار خوبی هم وجود داره ولی دولت و کشورش بر خلاف ظاهرسازی ها و برخی قدمها با ما خوب تا نکردند از جنگ عراق گرفته تا میدان دادن به دشمن ما. درسته بخشیش برمیگرده به اینکه اصولا به خاطر پادشاهی و وضعیت عدم استقلالشون چاره ای ندارند و مجبورند باج بدند به کشورهای بزرگتر ولی باج دادن یک چیز و هست و خنجر را در قلب کردن یک چیز اون هم از پشت و اون هم بعد تمام همراهی ها.