alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,152
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    136

تمامی ارسال های alala

  1. به هر حال در این شرایط سخته گفتنش ولی فراموش نکنیم حداقل در دو مقطع آمریکایی ها رسمی و غیر رسمی اعلام کردند بعد واکنش ایران حملات سایبری به ساختار پدافند ایران داشتند که موفق بوده. ما اطلاعی از نوع این حملات و شکلشون نداریم. در یک مورد عنوان شد که مراکزی به کل از چرخه خارج شدند. حالا شما فرض بگیرید: در اون ساعات اولیه هم امکان حمله سایبری و مختل سازی کلیت سیستم بوده ( حالا یا به عنوان تلافی مثل دفعات پیش یا اماده سازی حمله ای که کنسل شد بعدش یا همین ابهام در فضای حمله/عدم حمله) که خودش تبعات زیادی داره: از فشار روانی روی مجموعه، تا دستور برخورد مستقل و فوری با تهدیدات یا هم واقعا فریب فنی و اختلال فنی سیستمها طوریکه اپراتورها اشتباه کنند و اینکه فعال سازی حفره هایی که در حملات قبلی ایجاد/تعبیه/شناسایی شده بوده. حالا یا واقعا قصدی نبوده و از شانس بد این پرنده در این اثنا گرفتار شد یا اینکه در حدسی کمتر محتمل دقیقا همزمان با پرواز این پرنده ضربه زده شده ( گفتم قبلش یک پروزا ترکیش و بعدش یک ایران ایر هم بلند شده بودند و برنامه پروازها هم که در دستری عموم هست از ساعتها پیش)
  2. این را در خلال اشاره به عدم تقصیر سازمان هواپیمایی گفتند. گفتند مسیری که اونها به پرواز اعلام کرده بودند همون مسیر روتین بوده و اونها تغییری در این مسیر روتین نداده بودند و تقصیری ندارند. نکته اینجاست اشاره شد پدافند متحرک برای اون شرایط خاص اون روز در اون نقطه مستقر شده بود و با توجه به مواردیکه در بیانیه ها هست گویا یک مجموعه نظامی در امتداد اون مسیر بوده. ( اصولا با توجه به منطقه احتمالا بیش از یکی در امتداد مسیر ) ولی خب قبلا مسیرهای پروازی و چارتها مشخص بوده و هم خلبانان و هم رینگ پدافندی هم توجیه بودند ولی این پدافند متحرک گویا توجیه نبوده یا به هر حال اشتباه کرده و مسیر و امتداد و پرنده و مرکز را وارد این اشتباه کرده. در همین پروازهای و چارتها و مسیرهایی پرواز تهران و اصفهان و بوشهر و جزایر در امتداد مسیر پرواز ها صدها مجموعه حساس قرار داره ولی چون هم پدفاند منطقه و هم خلبانان مسیرها را میشناسند اتفاقی رخ نمیده ولی اگر پدافند ناآشنایی برای شرایطی خاص فوری وارد رینگ کنید که مستقل عمل کنه و به خوبی توجیه نشده یا اشتباه کرده هرچند توجیه شده بوده اینطور میشه که پرنده را تهدید فرض میکنه ( البته قطعا با اشتباه گرفتن پرنده والا باز باید کسب تکلیف میکرد مثل موردی که در تهران رخ داد)
  3. این حادثه سراسر خسارت بوده برای ایران. از هر زاویه ای که نگاه کنی و اصولا اگر تیم امنیتی کاخ سفید میخواست سناریویی بنویسه که همه چیز را در شرایط فعلی تحت الشعاع قرار بده از این ایده آل تر پیدا نمیکرد. در مورد بستن حریم هوایی کشور علاوه بر توضیحات جناب MR9 ما قبلا هم از این دست اشتباهات داشتیم. ( همه چیز تحت کنترل هست و عادی نشان دادن شرایط حتی در اوج بحران و خجالت کشیدن از برخی پروتکلهای امنیتی، مثلا در بحرانهای اجتماعی بعضا مسلحانه حیت در نقاط خاص اعلام منع رفت آمد و محدودیت که درسته وجهه خوشایندی نداره ولی همه چیز وجهه نیست ) اصولا پرواز هم یک پرواز با منشا داخلی و ابعاد بین المللی و مسافرین داخلی بوده که اتفاقا باز تبعات این حادثه را برای افکار عمومی کشور ما سخت تر میکنه هرچند مسافران دیگه باز هم اتفاقا بر سخت تر شدن ابعاد ماجرا و تبعاتش برای ما میفزایه. مسافرین هم که میبینیم از همه طیف بودند و مذهبی و غیرمذهبی هم نداشته. نیم اساعت بعد و قبل این ماجرا هم چند پرنده دیگه از جمله ایران ایر و ترکیش بلند شدند که شاید در مسیر پروازی به مقصد اوکراین این اشتباه رخ داده. اصولا اگر فرض بگیریم نخبگانی درون هواپیما بودند که با سردار ارتباط داشتند ( حتی در راستای فرض محال عملیاتی سپاه در حالیکه سردار از این تصاویر زیاد داره با افراد خصوصا مذهبی در مراسم های مختلف) اتفاقا باید بریم سراغ همون سناریوی توطئه چون اگر برآورد هزینه/فایده باشه تقریبا تمام و مطلق هزینه های این اتفاق برای ما بوده و فایده هاش برای آمریکا.در اینصورت مثلا یک حمله سایبری یا جنگال به واحد پدافند مستقر و سرنگونی ناخواسته این پرنده خاص ( قطعا یک پرواز داخلی تبعات و ابعاد محدودتری در بعد رسانه ای جهانی داشت) توسط پدافند خودی هم فایده های فعلی را داشت و هم یک ترور هدفمند دیگه افراد به اصطلاح فرضا دیدار کننده با سردار. ولی خب فرضی است که هیچ کس سراغش نمیره چون قرائن متقنی براش نیست هر چند در هزینه/فایده قابل توجیه است، سناریوی "عمدی/غیرعمدی" که نه تنها حتی یک دلیل منطقی و حتی ساده براش نیست بلکه در بحث هزینه/فایده هم کاملا توجیه ناپذیره.
  4. بله دیگه، تو همون ماجرای بررسیها باید بهش پرداخته بشه و اصولا اگر برخورد نشه که یعنی یک قسمت از درس دوباره به غلط تکرار میشه. ولی منظورم اینه اون اپراتور با توجه به شواهد و احتمالات و اطلاعات قبلی هم که داریم ( عملکرد مستقل در صورت لزوم ) نهایتا زیر بار شدید روانی و شرایط حساس کشور در اون لحظات و هر لحظه احتمال مواجهه با جنگ افزاری که هیچوقت باهاش تا به حال روبرو نشده بوده و مسئولیت بزرگی که بر دوشش بوده (احتمالات دیگه هم قطعا باید بررسی بشه ولی ما با حسن نیت فعلا بررسی میکینم خود نفر را ) یک خطای انسانی را مرتکب شده ولی گفتم در این سناریو آخرین مقصر ماجرا اون هست. چه کسی تصمیم گرفته حریم هوایی کشور در اون شرایط حساس همچنان باز باشه و از همه بدتر اجازه برخواست به یک هواپیمای غیرنظامی را بده (چند ساعت تاخیر یا کنسلی مگر چه قدر هزینه داشت؟) چه کسی بر طرح ریزی عملیات و سناریوهای پیش رو نظارت داشته و همچنان اصرار بر باز بودن حریم هوایی کشور داشته؟ مسئول هماهنگی واحدها؟ و ... همه اینها باید مورد بررسی قرار بگیره و مشکل و مبداءش روشن بشه و بعد که روشن شد به عوامل انسانی ماجرا بپردازند در برابر مسئولیتی که در قبال جان مسافرین وجود داره والا که رویه ها حتما باید اصلاح بشند برای دفعات بعد که قطعا این آخرین بار نخواهد بود چنین موقعیتی.
  5. پاکسازیها طبق تصاویر به معنای واقعی کلمه پاکسازی بودند. یعنی اواربرداری و تمیز کردن محوطه ها که اون ابهام اولیه که چرا پس برخورد موشک اینطور تمیز و شیک خرابی به بار آورده را تایید میکنه. و در حقیقت تصاویر شیک تری بودند تصاویر اولیه ماهواره ای که منتشر شدند تا تصاویر بعد و اگر این بخواد معنی ای داشته باشه درست در جهت خلاف ماجراست. حالا ممکنه این پاکسازیها برای گرفتن شوک اولیه ماجرا بوده باشه ( چرا منبع انتشار اولیه تصاویر همون تصاویر ساعت زودتر را نمایش نداده بود و بعد از چند روز اون تصاویر صبح زود منتشر شد؟) یا اینکه طی براورد خسارات و بررسی های اولیه بوده که این تغییرات رخ داده و قصدی وجود نداشته. ولی در نهایت ابهام اولیه که در اینجا با دوستان بهش پرداخته شد که تصاویر اولیه ماهواره ای مشکوک هست و برخورد موشکها نمیتونه در وهله اول چنین تمیز و آنکادر شده باشه حدس درستی بود و تصاویر در اصل ماجرا چیزی که در ابتدا رخ داده بود را نشون نمیداد. اگر ادعای خلاف این خصوصا ادعای فوق یعنی توافقات پشت پرده قابل اثبات هست با توجه به اون تصاویر، اتفاقا تصاویر در دسترس هست و کاملا میشه بررسیشون کرد که آیا حقیقت داره یا خیر؟
  6. همونطور که اشاره شد باید در دو بعد جدی بحث بشه. یکی خود حادثه و یکی هم مدیریت حادثه یا بحران ( حالا بعد رسانه ایش که به این ختم شد و تبعات زیادی داره ولی بعد فنی ماجرا هم جای خود هست) یک مورد دیگه اینه الان پدافند در یک موقعیت متزلزل قرار نگیره. قطعا بررسی ها باید انجام بشند و اصلاح رویه ها صورت بگیره ولی از لحاظ عملیاتی با توجه به شرایط ما و دشمن یک تاکتیکی وجود داشت ( قطع ارتباط واحدهای عملیاتی در حمله سایبری یا جنگال دشمن و عملکرد مستقل واحدها) که حالا با این حادثه مورد بحث قرار میگیره. طبیعتا یک تاکتیک ضروری است و در این حادثه هم با توجه به ساعت واقعه اگر حریم هوایی کشور برای حتی 12 ساعت هم بسته میشد یا اجازه پرواز از مبدا برخی فرودگاه ها داده نمیشد و لغو میشدند شرایط حفظ میشد. ولی نکته اینجاست در شرایط حاضر پدافند خیلی محتاط میشه و دشمن ممکنه از همین ترس ذاتی نفوذ کرده در بدنه پدافند در موقعیتی مناسب ( هر چه نزدیکتر به این واقعه ) بهره خودش را ببره. از بعد روانی هم نیروهای پدافندی نیاز به یک بازسازی دارند. مثال آدم مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید هم میترسه برای چنین موقعیتی است. هم در بعد فرماندهی پدافند و هم اپراتورها.
  7. نکته همینجاست. شاید اون اپراتور پدافند بنده خدا در اون شرایط حساس که دستور هم گرفته اتش به اختیار ( با توجه به امکانات دشمن و هرگونه فریب سایبری یا جنگال یا سیستمهای رادارگریز و کروز و ... ) میتونه عمل کنه آخرین مقصر این ماجرا بوده باشه. عدم بستن حریم هوایی کشور* ( لااقل پروازهای بین المللی و داخلی برای یک روز ) یا چند نقطه حساس و همچنین عملکرد بعد از واقعه هست که ماجرا را تا این حد برجسته کرد. بیانیه ای اگر روز اول پس از بررسی های اولیه ( گزارش پدافند، مصاحبه با اپراتور، بازدید از سایت) صادر میشد ماجرا کاملا با امروز متفاوت میبود. * حالا باید بررسی کرد اپراتور پدافند به تنهایی اشتباه کرده یا قرارگاه هم دخیل بوده. یعنی واقعا اتش به اختیار بوده و دستور داشته یا اینکه طی یک سلسله مراتب به انجام شلیک رسیده. خود این هم مهمه چون اگر دستور آتش به اختیار بوده اون شب ( با توجه به احتمال حمله سایبری و جنگال دشمن ) حریم هوایی حتما باید بسته میشد از اونجا که یک واحد سامانه مستقل امکان اشتباهش خیلی خیلی زیاد هست.
  8. از روز اولی که پدافند به ماجرا ورود نکرد و تکذیبیه نداد و برخی قراین دیگه روشن بود که ماجرا ممکنه چی باشه، خیلی سعی شد سناریوهای دیگه هم مورد بررسی قرار بگیره و احتمالات حتی نادر هم در میان سایر موارد بحث بشه ولی خب بدترین اتفاق ممکنی که میتونست رخ داده باشه رخ داد خصوصا بعد از انتشار تصاویر و فیلمها. حالا سه رویکرد هم به نظر وجود داشت. لااقل یک رویکرد از همون ابتدا محتملترین فرض را ( حتی قبل از انتشار تصاویر، روز واقعه و موقعیت و زمان و حساسیتهای اون روز شاید مهمترین احتمال را همین احتمال میکرد ) پیگیری میکرد ولی رویکرد دیگه سعی میکرد (امثال من) احتمالات دورتر از ذهن را بررسی کنه ولو با نشانه هایی که میدید، هر چند هرچه پیشتر رفت نشانه ها تقویت میشدند. حالا با تایید رسمی ماجرا و اطمینان کامل میشه جوانب امر را بهتر بررسی کرد که حتما ضربه اینچنینی درسهای بزرگی خواهد داشت که حتما باید ازشون برای اصلاح جدی استفاده کرد: ابعاد ماجرا 1. برخورد ما با ماجرا: برخورد ما به نظر برخورد توام با غافلگیری بود. شاید برای اولین بار بود چنین اتفاق حساسی در یک مقطع حساس و بعد از یک فاجعه ای که قصد بود تا حدودی ترمیم بشه رخ میداد و همین سبب شد که تصمیم در بهترین زمان خودش گرفته نشه. شاید اگر نشانه های تصویری وجود نداشت، از اونجا که حادثه طبیعتا غیرعمدی بود و نیت هم در اون مقطع حساس دفاع از کشور بود با توجه به هزینه های هنگفتی که به کلیت کشور ( همه میدونیم در این شرایط هزینه های این واقعه تنها در جنگ روانی دشمن و حساسیتهای نظامی خلاصه نمیشه، از دست دادن درامدهای ارزی بخش توریسم و پروازها که به هر حال در شاریط تحریم برای کشور و مردم حیاتی است بخشی دیگه از هزینه ها خواهد بود ) وارد میشد، ماجرا تایید رسمی نمیشد ولی خب این یکی از درسها بود که در ادامه با توجه به ترتیب شماره ها لیست میشه. 2.مدیریت شرایط روز حمله: اشاره شد. در اون شرایط حساس، توانمندی های دشمن و مرز باریک حمله همه جانبه به کشور قطعا نیروهای جوان پدافندی کشور که شاید اولین تجربشون در قالب یک جنگ همه جانبه و استفاده از ابزارهای نوین بوده در فشار روانی و حرفه ای بسیار شدیدی قرار داشتند. خصوصا امکانات دشمن که هر احتمالی را ( از حمله سایبری تا نفوذ پرنده های رادارگریز و جنگال و ... ) براشون محتمل میکرده و قاعدتا دستور عملکرد مستقل در صورت احساس یک خطر جدی و فوری را هم داشتند ( در صورت حمله سایبری، قطع ارتباط واحدها و یا غافلگیری و تهدید فوری) درس ها 1. برخورد ما با ماجرا: مصلحت سنجی در این امور باز هم نشان داده شد درست نیست. برخورد حرفه ای بهترین برخورد هست. این برای چندمین بار هست که اینچنین هشداری به ما داده نمیشه و شاید این یکی از سخت ترین اونها باشه. یک روز برای بررسی ابعاد این حادثه کفایت میکرد. (من ندیدم پدافند به این ماجرا ورود پیدا کنه) به نظرم پدافند بهترین کار را کرد. مسئول مستقیم حادثه پدافند کشور بود و بعد روشن شدن ابعاد واقعه و همچنین بررسی های لازم و به دست اوردن اطلاعات اولیه باید موضوع روشن میشد در بیانیه ای. ولی فرصت سوزی چند روزه (با هر انگیزه ای) و به دست گرفتن ماجرا توسط دشمن حالا ما را در این موضع و اونها را در موضع بالاتر قرار داد. اونها اتفاقا فرصت سوزی نکردند، با اولین نشانه ای که مطمئن شدند حادثه چی بوده سریع با ترتیب دادن یک کنفرانس خبری از اشتباه ما در تاخیر بهترین استفاده را کردند و حتی ثانیه ای را از دست ندادند تا یکموقع بیانیه ایران احتمالا زودتر صادر بشه. تلخ هست ولی خب از بعد رسانه ای، اعتمادسازی، سیاسی و نظامی ماجرا همین چند روز تاخیر بسیار به ضرر ما شد. 2.مدیریت شرایط روز حمله: اینکه چهار ساعت پس از حمله و در اون شرایط حساس اجازه پرواز بین المللی از فرودگاهی داده میشه که در حساس ترین بخش کشور (پایتخت با اون همه حساسیت و بخش های حساس) هست هم از موارد بسیار عجیب هست. اون هم در جاییکه هم رسانه ها گزارش میکردند و هم در بیانیه ذکر شده دشمن تحرکات وسیعی داشته. اون هم با ابزارآلات تا به حال در یک جنگ اینچنینی تست نشده دشمن یعنی پرنده های رادارگریز که لااقل از لحاظ روانی روی اون اپراتور پدافند هم موثر هست و ممکن هست خطای انسانی را افزایش بده. این هم از اون مواردی است که به نظر بنا بر مصلحت سنجی گرفته شده، این هم از درسهای مهم هست که در چنین موقعیتهایی بستن حریم هوایی کشور شاید ضررهایی داشته باشه ولی خب مقایسه کنیم که حادثه ای که در اون صورت گمان میشه حالا احتمالش یک به صد هست و پس فعلا از ضرر نقد جلوگیری کنیم، میتونه چطور به واقعیت تبدیل بشه اون هم با این ابعاد. ادامه دارد ... ( فعلا این ها به ذهن میرسید، ابعاد دیگه ماجرا هم میتونه اضافه بشه به این موارد ) .
  9. دو نکته: 1.چقدر راحت میشه محل استقرار رادارها را تشخیص داد تنها با تصاویر ماهواره ای چند طیفی. 2.تو این عکس رادار کشورهای حاشیه خلیج فارس پس رادراهای ما کجا هستند در حاشیه؟ نداریم اصلا؟
  10. با توجه به لااقل بخشی از پایگاه که شامل تاسیسات سبک مثل شلترهای موقت و چادرها و همچنین تجهیزاتی مثل بالگردها هست یک کلاهک خوشه ای یا کلاهکی که با یک فیوز مجاورتی بالای پایگاه منفجر بشه با صدها زیرمهمات میتونه کامل لااقل بخش تاسیساتی پایگاه را تا مدتی از کار بندازه. به نظرم وقتش هست حالا به کلاهکها بیشتر بپردازیم. تجربه عملی هم که داریم حالا در تستهای میدانی و عملیاتی که چی فرستادیم و چی شد. همون موشک یمنی ها که بالای هدف منفجر میشد همینجا میتونست کلی از این بالگردها را از چرخه عملیاتی خارج کنه. بدون انفجار و ضربه روانی به دشمن (تو مورادی از این دست که عملیات محدود و هست و دشمن هم قرار نیست تا حد زیادی تحریک بشه، رسانه ممکنه چیزی نبینه ولی خودشون به عمق خسارات پی میبرند)
  11. ولی در نهایت واقعا چنین پایگاه های بزرگی نیاز به کلاهک بارانی دارند. هرچند به نظر این وسیع ترین پایگاه هست به این شکل در عراقی که زمین مفته چنگ اشغالگره. سردار امروز توضیح جالبی داشتند. هرچند قدرت ما نسبت به یک ابرقدرت محدود هست ولی با توجه به وسعت کشور اهداف ما گستردگی زیادی دارند در حالیکه آمریکا نیروهاش را در پایگاه هاش (با وسعت معلوم) مجبور هست متمرکز کنه به هر حال در منطقه*. برای ما اهداف مشخص، محدود و متمرکز هستند و از حیث گستردگی و تعیین اهداف چندان کار ساختی نداریم اگر بنا به یک جنگ همه جانبه باشه. ( اسراییل هم در مجموع یک پایگاه بزرگ محسوب میشه که البته جبهاتی خستند که کمی از بار ما را از دوش بردارند برای اصابت اهداف) * حالا اگر ما در بخش کروز بتونیم به تولید انبوه و ارزان سازی برسیم و همچنین پهپادهای انتحاری، به نظر ترکیب این سه عنصر هجومی (همراه بالستیکها) توان خوبی در اختیارمون میزاره برای بازدارندگی. ولی همچنان که قبلا اشاره شد با توجه به توان هجومی دشمن باید به روشهایی قابلیت شلیک انبوه (در واحد محدود) را ارتقا بدیم. خودش یک بازدارندگی عالی میشه اگر در چند رزمایش به نمایش گذاشته هم بشه.
  12. خب اگر ادعا میشه باید یک دلیل منطقی هم ذکر بشه. چه طور برای یکی از مهمترین پایگاههای آمریکا در منطقه، در یکی از پرخطر ترین نقاط خاورمیانه، در اوج تهدیدات و همچنین پایگاهی که محل رفت و آمد گاه و بیگاه مقامات آمریکایی است (یک ماه قبل هم یکی از مقامات گویا به همراه همسرش مراجعه کرده اینجا) نباید هیچ پدافندی تعبیه شده باشه؟ اون هم به قول خودشون در آمادگی صد در صدی روزهای اخیر که تنها این همه نیرو وارد منطقه شده و پایگاه هم مملو از هواگرد هست که معلومه فعال هست و دارای پرسنل و نیازمند حفاظت.
  13. از حالا به بعد تازه شروع ماجراست. راهبردی مهمتر از پاسخ موشکی. از امروز به بعد باید در منطقه نیشهای کوچک را شاهد باشیم. همین حملات راکتی بی هدف در عراق - با اینکه حشد تکذیب کرده - اگر به جایی هم اصابت نکنه و هر بار صدای آژیرها را به صدا در بیاره، تلفات در افغانستان، تحرکات بیشتر در سوریه، تست سلاح های جدید خصوصا موشک های با قدرت بیشتر، تلاش برای دستیابی به سلاح های راهبردی مثل فراصوت ها، تقویت جغرافیای مقاومت، تبلیغات رسانه ای هدفمند و موثر، برنامه ریزی حوزه های جدید در نیروهای مقاومت، ایجاد ثبات اقتصادی و رشد اون علی رعم تحریمها (رییس بانک مرکزی اشارات خوبی داشتند در یک مورد دولت بدهیهاش را قسمتیش را با پرداخت نفت خام تهاتر کرد ) و مسائلی از این دست هست که ما را به هدف نهایی این ضربه میرسونه. نباید حتی یک ثانیه را از دست. تربیت نیروهای جدید و تعریف یگان های مورد نیاز برای مقابله با واحدهای اطلاعاتی و جوخه های ترور دشمن و تعریف پروتکلهای جدید حفاظتی برای برخی از نیروهای ارزشمن جبهه مقاومت خارج از مرزها (شامل پوشش هوایی پهپادها و رصد پدافندی برد کوتاه و جنگ الکترونیک و ...) از نقاط آغازین هستند.
  14. به نظرم قطعا همه ما در برابر سردار یک وظایفی بر عهده داریم. تنها دلسوختگی و رجز و تمنای انتقام و ... برای ایشون باعث نمیشه به وظیفه خودمون در برابر سردار و تمام زحمات سی چهل سالشون به عنوان یک سرباز از ابتدای جنگ تا همین حالا عمل کرده باشیم. حالا موردی که رهبری اشاره میکنند را میتونیم مدام روشنگری در موردش داشته باشیم و کار کنیم ( در حد بضاعت هر کس حتی مقابله با جنگهای پیچیده روانی دشمن به اندازه اگاه کردن یک نفر تا نیفتادن در دام این جنگها ) یا اینکه بریم سراغ کارهای جدی تر در راستای اهداف سردار، یک موردش تقویت بنیه دفاعی است در قدم اول برای رسیدن به هدف های سردار در منطقه. حالا ما در حوزه میلیتاری اینجا میتونیم کارها را منسجم تر کنیم. تا به حال خیلی در موردش صحبت کردیم ولی امیداوارم همه مثل برخی دسوتان جدی تر باشیم در این قضیه. تنها نیاز به وقف چند دقیقه ار زمان های روزانمون را داره در کنار تمام مشغولیات دیگرمون در زندگی. به هر حال روزی همه ما این سالها را پشت سر میزاریم، بسیار غنی یا فقیر، کمیش صرف این مسیر بشه بعد این شوک بزرگ شاید حکمتی بوده در زندگی همه ما که اینجا جمع هستیم. والسلام
  15. قطعا ما از دیروز به بعد وارد سنگین ترین جنگ روانی ممکن شدیم چه توسط رسانه های غربی و چه شبه اپوزیسیون ( البته کلمه ای دیگه باید پیدا بشه، این کلمه برای افرادی که در حال حاضر داریم در موردشون صحبت میکنیم که تقریبا کل جریان نفاق و بخش اعظم سلطنت طلبان و برخی مزدوران مستقیم را شامل میشه بسیار محترمانست. وجه مشترک پررنگی هم دارند اون هم تغذیه از جانب ال سعود هست و برخی جریانهای لابی امریکایی و البته صهیونیستها. اپوزیسیون روشن هست در تعریف ولی خب کسانی که از شرافت بویی نبردند را اصولا در دسته آدمیان نمیشه قرارداد که بعد در تقسیم بندی آدمیان بخواهیم طبقه بندیشون کنیم) و اما چند نکته در مورد این جنگ روانی: 1. اگر قصد دارید ادعاهای ترامپ را در مورد این حمله و تلفات و اصولا پس و پیشش راست بدونید بهتره به صدها دروغ خیلی رک ترامپ هم فکر کنید. حتی نیاز به مصداق نیست از بس تعدادشون چه در حوزه داخلی و چه خارجی زیاده. از دروغ رک تا تحریف واقعیت با اعتماد به نفس کامل. یک مورد فقط فراموش نکنید هنوز منتظر فیلم پنتاگون از ساقط کردن پهپاد ایرانی هستیم که ترامپ با اون اوضاع جار زد ولی هیچ نشانه ای بروز داده نشد و حتی فرماندهان خود ما را هم از بس بزرگ بود دروغ و در شرایط رسمی اعلام شد به شک انداخته بود. 2. تنها راه آمریکا برای اجتناب از جنگ (نشانه ها نشون میداد تمایلی نداره ترامپ به جنگ گسترده و طبیعی هم بود، سردار مهره ارزشمندی بود که هدف بزرگی براش محسوب میشد ) در حال حاضر کتمان هرگونه کشته و زخمی است. برای هدف عظیمی چون اجتناب از یک جنگ بزرگ به نظرتون فرد دروغگویی مثل ترامپ براش سخت هست اون هم برای منافع شخصی و انتخاباتیش دروغ و یا پنهان کاری اینچنینی ای کنه؟ 3. و باز هم تاکید بر اینکه در پایگاه به اون بزرگی و اشراف اطلاعاتی دشمن و پناهگاه ها و تاسیسات مستحکم و پیش بینی شده واقعا حمله ای که قطعا قابل پیش بینی بوده، رصد هم میشده (از روزها پیش از اماده سازی موشکها میگفتند، حالا خروجشون از شهرهای موشکی و استقرارشون روی زمین و ... به کنار با ده ها ماهواره و منابع اطلاعاتی ) اون هم با موشک نه یک بمباران هوایی فرشی تلفات انسانی حتی نداشته باشه اصلا چیز عجیبی نیست. مگر حمله را مثلا چند ماهی به عقب مینداختیم تا از عنصر غافلگیری تا حدی بشه اضافه کرد که اونوقت همین ما اصرارکنندگان به پاسخ فوری ده ها عامل از جمله ترس و محافظه کاری و... را در این مدت به ناف نیروها میبستیم. و اما مورد پایانی، با تمام تفاسیر بالا هرچند تلفات قطعا دلمون را خنک میکرد چون انتقامی که نگاه کنیم تنها خون، خون را میشوره فقط. ولی قبلا هم اشاره کردم نفس حمله به پایگاه آمریکایی در این مورد مهم بود که انجام شد. شدیدتر بود، بهتر بود. به جای ده ها فروند صدها فروند شلیک میشد بهتر بود. مثلا کویت را میزدیم و قطر با اون همه نیروی بیشتر و پایگاه مجهزتر بهتر بود. و الی آخر ... ولی یکی از دریغهای خود من قبل از پاسخ این بود که چیزی بمونه برای امدی سایر گروه های مقاومت. ما چه اطلاعی داریم از برنامه های نظامی محرمانه در منطقه که در حال انجام هست احتمالا، سلاح های راهبردی که داره روشون کار میشه احتمالا، یا کمیت و کیفیتی که داریم درش پیش میریم. شاید هر کدوم از اینها نیاز به زمانی داره که فعلا وقت نابودیشون در یک جنگ گسترده نبود. اگر مختار را یادتون باشه گروهی برای خون خواهی امام خروج کردند در حالیکه امادگی لازم را نداشتند، مختار بارها بهشون هشدار داد که خونخواهی حسین لازمه ولی الان فقط خودتون را هم به کشتن میدید، کمی صبر کنید ولی مختار متهم به هزار صفت شد و نهایتا هم آخر کار توابین را دیدیم. نمیخوام مقایسه کنم چون ما هیچ اطلاعاتی از مواردی که گفتم نداریم ولی میدونم حاج قاسم هم دوست نداشت تمام زحمات 20 سالش احتمالا در یک غافلگیری که الان درش هستیم نابود میشد بدون دستیابی به اهدافش. به نظرم ما در این پاسخ نیت و قصد و هدفمون حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا بود فارغ از اتفاقاتی که پیش میومد. ( یعنی اگر آمریکا پاسخ دیگه ای میداد ما هم دوباره پاسخ میدادیم(اینبار فوری چون اماده باش نیروها دیگه در اوج بود و مثل جمعه پیش غافلگیر نبودیم)) و هدف دیگه ای نداشتیم. حتی از میزان خسارت و تلفات و ... فقط و فقط هدف برای الین بار حمله به یک پایگاه نظامی رسمی آمریکا بود. شکستن خط قرمزی که اونها هفته پیش انجام دادنش برای اولین بار به طور مستقیم: فراموش نکنید ما گفتیم پاسخ نظامی میدیم به ترورتون ( بدون هیچ قیدی یعنی کشتن نفرات و ... ) و پاسخ دادیم، ترامپ تهدید کرد که اگر پاسخ بدید (بدون هیچ قیدی و حتی میشه گفت با قید چون چندین بار اشاره کرد حمله به داراییهای ما) به شدیدترین شکل ممکن پاسخ میدم ولی پاسخ نداد.
  16. حالا ولی اصل حرکت ما باید شروع بشه: 1. جایگزین برای سردار که انتخاب شده. باید از هر راه ممکن در این قدمهای نخست ایشون تقویت بشند و مجموعشون. باید با تزریق حجیم این خلاء بزرگ را به صورت فوری ترمیم کرد تا این گپ خللی ایجاد نکنه در مسیر و برنامه ها. حتماو حتما بخشیاز کار باید به روحیه نیروها و مجموعه بپردازه. بخش رسانه ای کار و تصویری که از سردار قاآنی منعکس میشه هم بخش مهمی از کار هست که بخشیش هم به خود ایشون برمیگرده. باید کمکشون کرد. 2. باید از این حادثه و پاسخ استفاده کرد برای سوریه. حالا ما در موضع یک شروع دوباره از نقطه سرخط هستیم به نحوی. برای حملا جدید در سوریه باید خط قرمز روشنی مشخص کنیم. به هر حال به قولی بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. آمریکا به عنوان ابرقدرت از خط قرمز بزرگی گذشت و ما تا مرز مواجهه (فعلا) پیش رفتیم، در مورد صهیونیستها و سوریه حالا مصلحت سنجی کمتر هست چون حالا ما در موقعیت متفاوتی هستیم. باید در سوریه راهبرد مقابله در مورد حملات هوایی تغییر کنه. 3. راهبرد مقاومت در برخی جبهات هم قاعدتا تغییر میکنه. نه به سبک چیزی که صدر در عراق داره میگه ولی به نظرم اصولا معنی نداره در کشوری که هنوز به نحوی تحت اشغال هست گروه های جهادی غیررسمی حذف بشند. شاخه ای از مقاومت عراق باید به شکل سابق برگرده.
  17. لطف کردید. خب تحلیل بفرمایید شما هم و دلایلتون را ذکر کنید استفاده میکنیم حتما. به هر حال در مقابل تاریخ سیاست ورزی و نظامی گری غرب بویژه انگلستان و بعدتر آمریکا واقعا ما در سنین کودکی به حساب میاییم. یک چیزهایی را حتما باید درس بگیریم از تاریخ تحولات جهان و یک چیزهایی را هم حتما باید در موقعیتش تجربه کنیم. با این تفاوت که بر خلاف زمان تجربه اندوزی اونها شرایط قطبی جهان چندان به ضررشون نبود ولی بعد از جهش برخی قدرتها بواسطه جهش علم و تکنولوژی در جهان و عقب افتادگی تاریخی برخی کشورها از جمله کشور ما از بیش از یک قرن پیش ما الان زیر تیغ مجبور به تجربه هستیم و شاید هر اشتباه اونها در این عرصه ها براشون درسی مهم محسوب میشد ولی برای ما درسی حیاتی که ممکنه حیاتمون را به خطر بندازه محسوب میشه. پس ظرافت قدمهای ما باید روشن باشه.
  18. در مورد تلفات به نظرم مطلب خیلی روشن هست: اولا با توجه به تصاویر احتمالا در هدفگیری رعایت دقت شده. به هر حال به قول یکی از دوستان ده یا بیست یا سی نفر تلفات هم میداشت این حمله یا اصلا در برابر بودجه 1 هزار م د دلاری چند تا جنگده بیشتر یا کمتر آسیب میدید، آیا این در مورد خون سردار و هم سنگی ماجرا تفاوتی ایجاد میکرد؟ در حیث احساسی ماجرا بله خب هم ما بسیار خنکتر میشد دلمون و هم امریکایی ها بیشتر دلشون میسوخت اصطلاحا ولی خب اصل ماجرای فقدان سردار برای ما هیچ تفاوتی نمیکرد از بس ضربه بزرگ بود و در مقیاس چنین ضربه ای این جزییات مینیاتوری به حساب نمیاد. دوما ترامپ هم در سخنرانیش به نظر به چیزی که واقعا اتفاق افتاده اشاره کرد. سامانه های هشدار بینظیر ما! مطمئنا با اشراف اطلاعاتی آمریکا و عملیات ایران که نه از سیلوها که به نظر عمدتا یا همگی از سطح زمین انجام شد حداقل یکی دو ساعت از حمله، برای آمریکایی ها حمله روشن بوده احتمالش. به راحتی با توجه به اشراف اطلاعاتی نوع موشکها، برد و جهتشون هم. پس اینکه دو ساعت مثلا قبل حمله هشدارهای مدنظر را به چند پایگاهشون در عراق داده باشند و اصولا نیروی انسانی موجود نبوده باشه در دسترس سطح موشکها کاملا طبیعی است. و اما: باقی سناریوهای بعضا خنده دار در زمره عملیات روانی طبیعی این عملیات هست. دشمن رسانه دستشه و حالا مخاطب خارجی به کنار، در مورد رسانه های ایرانی حتی نبض جامعه و میزان باورپذیری و گروه های هدف هم براش روشنه. از طرفی به معنای واقعی کلمه یک ارتش سایبری (به اذعان چندین منبع غربی حتی ) از طیف های مختلف اپوزیسیون و حتی کشورهای منطقه در اختیار داره. خب این جنگ روانیِ معامله و هماهنگی و رفاقت پشت پرده و ... با اهداف کاملا مشهود و چندوجهی اصولا طبیعی است. و بعد: در این چند روز فراموش نکنید ترامپ و تمام مسئولان عالی رتبه چطور حیثیت خودشون را به حراج گذاشتند که حتما در برابر هر پاسخ ایران ( بدون هیچ قیدی تقریبا) زمین را به زمان میدوزیم. مشخصا در راستای وحشت آفرینی و بازدارندگی که خب طبیعی است. با سخنرانی امروز ترامپ ( اگر بحث غافلگیری دوباره در پیش نباشه و خب نیروهای ما باید در امادهباش کامل باشند) مشخصا ایران رویکردی را برگزید که اولا از معادله ضربه در برابر ضربه عدول نکرده باشه ولی با این قید مهم که بتونه واقعا ضربه ای بزنه که تا حدی هم سنگ ضربه خورده باشه. به این ترتیب که اگر حمله حساب نشده بود و جنگی فراگیر شروع میشد خب به اذعان همه نمیگم یک خسارت وسیع ولی شرایط بسیار سختی پیش میومد که لااقل میشه گفت غیرقابل پیش بینی بود ولی خب حالا علاوه بر دفاع از وعده داده شده ما راهبردی که اتفاقا خود سردار سلیمانی هدفشون بود را میتونیم پیش بگیریم. یعنی عدم حضور امریکا در منطقه که نحوه مواجهه ما با صهیونیستها را هم سهلتر میکنه. فراموش نکنیم این برنامه هرطور به ترامپ قالب شد بهترین سناریو برای صهیونیستها بود. یک جنگ فراگیر بین ایران و آمریکا در حالیکه در باقی سناریوها این درگیری ما با اونهاست که امریکا باید تصمیم بگیره بهش ورود مستقیم کنه یا خیر که کار بسیار سختی در برابر افکار عمومیش داره بر خلاف این مورد. در مجموع به نظرم پاسخ ایران و تامل این چند روز که اجازه داد ترامپ و وزیر دفاع و میلی و پمپئو و گراهام از ریز تا درشت کلی رجز بخونند که اگر بزنی قیامت به پا میکنیم، و پیش بینی امادگی احتمالی برای یک جنگ فراگیر (کاملا عقلانی) و برنامه ریزی برای حمله ای به اینصورت یکی از نقاط عطف پختگی نظامی-سیاسی ایران بود که شاهدش بودیم.
  19. ما زدیم بدون اطلاع هم زدیم. این داستان ها را بزارید برای اینستا و منوتو. اونها سه روز بود در اماده باش کامل بودند. امشب هم از همه بیشتر و قطعا محبوس در پناهگاه ها. پس عجیب نیست موشکهای معمول ما در پایگاه به اون بزرگی در تعداد معین سنگرشکن نبودند که. وظیفه ما زدن بود که زدیم. عین الاسد را هم زدیم که هم معنادار بود و هم مهم بود و هم یکی از ارزشمندترین دارایی های امریکا در عراق به قول خودشون.
  20. هر چه بیشتر از سردار میشنوم و میخونم و میبینم، میگم ممکنه در کاریزما، هوش و تجربه بالاخره یک جایگزینی براشون پیدا بشه ولی در اخلاص و اینچنین از زمین کنده شدن هم آیا کسی مثلش را پیدا میکنیم؟ به نظرم تاثیرگذاری سردار سلیمانی بیش از خصوصیات فردیش ناشی از تاثیر روحی ایشون در افراد بوده. یک مغناطیس که منبعی ناشناخته داشته که البته با این شناختی که داره ازش حاصل میشه سخت نیست حدس زد ریشه در کجا داشته.
  21. قاعدتا با رویکرد "حفظ زیر ساختها" به هر بهایی. مثلا حمله به سایتهای هسته ای هم اگر بهش پاسخ بدیم زیرساختهای کلان اقتصادی را قربانی یک برنامه علمی کردیم وهیچ توجیهی نداره بهش پاسخ بدیم. همین ترفند اولا وحشت آفرینی ترامپ و پمپئو ( شاید با سابقه حمله به اهداف در سوریه و خصوصا در عراق* (پایگاه های حشد و اخرین مورد بوکمال) که پاسخی نگرفتند و بعد هم گروگان گرفتن زیرساختها و تهدید به جنگ گسترده که راحت اونها را میتونه به همه اهدافشون از طریق نظامی ( چیزی که پمپئو در همین مصاحبه ساعاتی پیشش بهش اشاره کرد: ما مجموعه ای از اقدامات سیاسی/امنیتی/اقتصادی و نظامی را برای وادار کردن ایران به رفتار عادی (بخوانید گرفتن تمام ابزارهای قدرت تا براندازی کامل یا جنگ نهایی) در پیش گرفته ایم ) برسونه شاید باعث شده که اصلا هدف اصلی و برنامه اصلی پیشبرد این وضعیت تا آخرین نقطه (جنگ نهایی به هر حال ) باشه. *صمدی در برنامه ای اشاره به حادثه تیفور کرد گفت در داخل کشور عده ای با این بهانه که الان در موقعیتی هستیم که داریم کاری را پیش میبریم و پاسخ ممکنه اون مسیر را خراب کنه جلوی پاسخ را گرفتند.
  22. وقتی داشتم مینوشتم مطلب را حدس زدم اولین برچسبی که بهش خواهد خورد همین "توجیه" هست. دوست خوبم این واژه هم مثل واژه "سفسطه" و "مغلطه" مدتهاست شده ابزار عامیانه ای که در هر جایی به کار گرفته میشه. هیچ کس نه منکر نقصان مدیریت هست و نه فرهنگ ولی هر حادثه ای را باید در چارچوب زمان و مکان و شرایط خودش تحلیل کرد والا زدن "برچسب" و تحلیل "ثانیه ای" و "یک کلمه ای" آسونترین کار در رخدادهایی است که در ذهنمون به راحتی براشون مصداق سازی میکنیم.
  23. اصولا حادثه در هر واقعه ای رخ میده. عربستان با سالها مدیریت حج اون هم با تعداد مشخص و آمار معین - نه مثل مراسمات اینچنینی تقریبا تخمین ناپذیر - و تکمیل تدریجی زیرساختها و مدرن ترین تجهیزات کنترل و جاده ای و مسیرها باز در بازه های مختلف به خاطر جمعیت زیاد حادثه درش رخ میده. در ترافیک و مباحث جمعیت های عظیم مواردی وجود دارند که به راحتی ممکن هست منجر به حادثه ای بشند. ( حالا یا انسانی یا طبیعی ) اصولا مراسمات اینچنینی همیشه با ریسک همراه هستند یا باید کلا قید مراسم را زد ( اون هم اگر امکانش باشه به هر حال جمعیت داغدار مثل ماهیت هر مراسم عزاداری و تشییع در فرهنگ ما نیاز به تخلیه روانی خود دارند ) یا ریسکهاش را پذیرفت و نهایت سعی را کرد تا کاهشش داد. ولی احتمالا میدونید که در چینن جمعیتهایی رفتار یک عنصر (یک فرد) در کسری از ثانیه میتونه ده ها کشته بر جای بزاره. در فرهنگی که مراسمات اینچنینی داره ( تشییع های پرجمعیت مربوط به امروز و دیروز و 50 سال پیش نیست و در عصر حاضر که رسانه های فردی حتی میتونند ضریبش را چند برابر کنند) ریسکش هم وجود داره. مثل مورد مترو و اتوبان و پیک ساعتی نمیشه معابر را بر اساس چنین مراسماتی طراحی کرد پس ربطی به بد یا خوب اجرا کردن فرهنگ نداره. از طرفی به راحتی چنین اتفاقی در یک مراسم دیگه هم بیفته مثل اتش سوزی جزئی یک بخاری در مراسم عروسی کردستان که باعث فوت چندین و چند نفر شد که مضطرب شده بودند. حادثه قطعا تلخ هست و مثل همه حادثه های ناگوار دیگه کلی دریغ در موردش وجود داره که کاش رخ نداده بود ولی ارتباط دادنش به زمین و زمان از چرایی برپایی مراسم تا چرایی شلوغی و چرایی محبوبیت سردار و چرایی عزاداری چند روزه و تشییع در چند شهر و ... گرفته تا فرهنگ و روان و دوباره روی اوردن به خود زنی که ما که بلد نیستیم چنان کنیم بیخود میکنیم چنان کنیم به نظرم مسیر دقیقی نیست در مورد این اتفاق.
  24. تشییع امام مردم فقط و فقط غمگین بودند ولی تشییع سردار مردم هم غمگین و حتی بیش از اندوه خشمگین هستند. گویا مقدر شده در این سالها هر گوشه از عاشورا را به نحوی با گوشت و پوست و جگرمون درک کنیم. داغ جگر سوز علمدار کربلا و یا داغ خم شدن قامت یک سردار رشید الان مفهوم پیدا کرده برای ما.