alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,152
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    136

تمامی ارسال های alala

  1. دقیقا. در یمن به خاطر بن بست و استفاده از بسیاری از روشها، توطئه توسط قبایل، ترور، فشار اقتصادی و حملات متعدد نظامی و حتی کشتار با قحطی و ... مجبور هستند حالا از دری دیگه وارد بشند ولی به قول شما هیچوقت از حیله و تزویر دشمن نباید غافل بود. حوادث عراق و لبنان به نظرم ولی به وضوح روشن هست چه اتفاقی داره رخ میده ( و بی تجربگی سیاسی عراقی ها، متاسفانه چون گروه های مختلف وارد این درگیری ها شدند و حالا هیچ راهی نمیبینند جلوی روشون، وقتی اعتراضات نه هدف مخشصی داشته باشه ( البته هدف مشخص بود، اصلاحات افتصادی ولی خب چیزی که ما مدعیش هستیم یعنی دزدیدن اعتراضات توسط عوامل بیگانه یعنی همینکه از وسط ماجرا ناگهان هدف اولیه گم شد ) نه رهبر مشخصی اونوقت در میانه راحت میشه هدف اولیه را حتی پاک کرد و در نهایت یک سری اهداف کلان و نامتعادل نسبت به خواسته های اولیه معترضین ( که از میانه حتی بافت خودشون هم تغییرات زیادی کرده ) ایجاد کرد که بن بست فعلی را بوجود بیاره. معترضین اگر بدون رسیدن به این خواسته های قالب شده متوقف کنند حرکتشون را نوعی ناامیدی و پوچی را احساس میکنند و اگر اصرار به خواسته های کلان ناگهان سربراورده از دل یک نشریه 4 صفحه ای در میدان تحریر که خب مشخص هست وضعیت میشه همین روزها. * باز هم تاکید میشه عناصر را میشه رصد کرد. وسط خواسته ها ناگهان بحث "سلاح" در دست دولت که یک واژه صریح و پرتکرار خواسته مقامات امریکا و اسراییل و خصوصا عربستان حتی، وقتی تبدیل میشه به یک خواسته اصلی با اینکه هیچ ربطی نه به منشا اعتراضات اولیه داره و نه به ماهیت اعتراضات اقتصادی میشه برداشت کرد که هدف گذاری خارجی چه هست.
  2. یک نکته جالب در مورد بن بست سعودی و امریکا در بحران یمن اظهارات امروز هوک هست. جایی که سعی داشت طوری که مشخص نباشه تغییر مسیر و رویکردشون را در مورد یمن و پیدا کردن یک راه حل براش را با ادعایی مضحک طبیعی جلوه بدند. جاییکه هوک مثل همیشه در مورد مواردی که فکر میکنند دست برتر را دارند مثل لبنان و عراق فعلا و تحریمها و برجام با تحکم و قلدری صحبت کرد ولی در مورد حوثی ها خیلی با احتیاط و نرم و با این توجیه که آخه! حوثی ها ( پسرای خیلی خوبی شدند ) و راهشون را از ایران جدا کردند (و برای همین دیگه فرق میکنه رفتار ما با اونها.)
  3. با صحبتهای هوک و البته ترامپ به نظر اصلا آمریکا از راه اندازی سانتریفیوژهای نسل جدید راضی نیست. ( به این معنا که برخی گامهای بی اثر ولی تقابلی ایران را هم شاید راضی نباشند ولی تغییری در محاسباتشون ایجاد نمیکنه ولی برخی گامها نیاز داره که محاسباتشون را چه سیاسی و چه فنی تغییر بدند که خب هرچند کم زحمت داره ) هوک ادعا میکنه این باج خواهی ایران از اروپاست و ترامپ هم اون را یک حرکت بد میدونه که میبینیم چه اتفاقی میفته به ازاش. به هر حال در بعد تحریمی برای امریکا فعلا که چیزی باقی نمونده، امید به اروپا هم که از برجام خارج بشه یک امید تلخ و شیرین هست. شاید علاقه داشته باشه امریکا ولی بعدش مواجه میشه با اقدام عملی وجدی ایران در گامهای هسته ای که اونوقت با چالشی روبرو میشه به نام حمله نظامی چون اولا قول داده نمیزاره ایران هسته ای بشه (دموکراتها این وسط به شدت ازش استفاده میکنند که دیدی چی کار کردی و حالا حتی بازرسی هم نداریم فی المثل) و ثانیا دستش خالی هست برای جلوگیری از این اقدام. الان آمریکا در این زمان باقی مانده داره از گام فشاریش علیه ایران استفاده میکنه که به توافق راضی بشه (یک مذاکره کره شمالی وار - یک وام اروپایی در عوض ملاقات با ترامپ و البته از همه مهمتر بازگشت همه گامهای هسته ای و متوقف کردنش طبق برجام - اینطور ترامپ یک فرصت خواهد داشت انتخابات را پشت سر بگذاره و بعد زمان کافی برای انتظار برای تاثیر تحریمها خواهد داشت ) حالا نکته اینجاست این گام فشاریش را داریم میبینیم چون در بعد تحریم خود ایران به سقف رسیده تقریبا در این فاز (مگر یک فاز جدید که امکان برخورد نظامی داره کلید بزنه) داره در بعد منطقه در عراق و لبنان و ... پیش میبره. چرا در عراق شدیدتر؟ چون مربوط به اقتصاد میشه و گرفتن بزرگترین مقصد صادراتی ایران یعنی عراق با تحولات سیاسی میتونه در موثر بودن فشار اقتصادی به ایران ایده آل باشه و شاید گره از کار ترامپ باز کنه.
  4. نکته جالب یک هماهنگی و نظم در دل این آشوب بزرگ هست. تشکیل نشریه در وسط میدان تحریر و تاسیس رادیو و بسیار چراغ خاموش طوری که خیلی ملو در بین معترضان پذیرفته میشه چون به نظر میرسه در راستای حرکت اونهاست ولی حالا امروز اولین بیانیه و مطالبات را که معلوم نیست به قلم چه کسی و با مشورت کدوم معترضان تهیه شده را ببینید تا برنامه های آینده مشخص بشه. قطعا در چشم معترضان که آماده هر خوراکی هستند که به نظرشون در راستای همراهی با اونهاست کسی توجه و تعمق نخواهد کرد چه کسی نوشته و با مشورت چه کسانی و اصلا هر کدوم از این بندها به چه معنایی است و در آینده چه تهدیدها و فرصت هایی را سبب میشه. نکته مهم هم هدفگیری تام و تمام بندها در رابطه با نفوذ طبیعی ایران و متحدانش ( که انتخابات نشون داده بخش اعظمی از مردم هم بهشون رای دادند ) هست ازا ونجا که خب طبیعتا در این چند سال این احزاب بیشتر سر کار بودند حالا توسط ممنوعیتهای معلوم نیست از کجا امده این بیانیه همشون را با زور و اجبار از ارکان قدرت کنار میزاره و در مقابل هیچ اشاره ای به اشغالگری ترکیه/آمریکا و کردها نمیکنه و اصولا گویا در مورد کشوری نوشته شده که این مشکلات در موردش وجود نداره. حالا بند سلاح احزاب که مشخصا به حشد حمله میکنه و باقی موارد ریز و پرجزییات به کنار.
  5. در مورد تحولات عراق و لبنان درسته ما یک سری ایده ها را مطرح میکنیم با توجه به شواهد وخب طبیعاتا ممکنه در "تئوری توطئه" برخی دوستان طبقه بندیشون کنند ولی نشانه ها بیش از اون هست که بپذیریم این تظاهرات از ابتدا و یا در خلالش به هیچگونه دخالت خارجی ای آلوده نبوده. صحبتهای امروز نتانیاهو نشانه ای دیگه علاوه بر ده ها نشانه باشه جاییکه هدف ضد ایرانیش را که تا همین چند ماه پیش تنها عنوان میکرد "جلوگیری از ساخت سلاح هسته ای" و "جلوگیری از تشکیل نیروی نظامی در مرزهای سوریه با جولان" را حالا تبدیل کرده به یک هدف بیشتر و اضافه کردن " اشغال دیگر کشورها توسط ایران" که اشاره خاصش در این مقطع زمانی با توجه به ادامه گفته هاش عراق و لبنان هست در کنار سوریه یحتمل.
  6. وزارت خزانه‌داری آمریکا امروز دوشنبه از اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران خبر داد. با بیانیه امروز وزارت امور خارجه امریکا علیه 13 آبان به نظر جنگ عقیدتی پمپئو (و تیم نامرئی احتمالا صهیونیستیش) ضد ایران یک جنگ جدی ایدئولوژیکی است بیشتر تا یک مواجهه ی مرتبط به بهانه هسته ای/موشکی و ... چیزی که ما اصرار داریم دلیلی بر این هست که با نرمش هسته ای و موشکی و امثالهم ایران هم تحریمها رفع نمیشن. مگر اینکه این تسلیم طوری باشه که امریکا محاسبه کنه یا ایران در معرض فروپاشی قرار میگیره یا به قدری ضعیف میشه که میشه با تهدید نظامی (با از دست دادن حداقل بازدارندگی) یا نهایتا حمله نظامی فروبپاشه. یعنی وقتی مشکل اصلی یک مشکل ایدئولوژیک و گفتمانی! است به اصطلاح، هدف هم مغلوب کردن ایران در این حوزه ( با لوازم و رسیدن به اهدافش ) هست. پس نباید مثل برخی محاسبات اشتباه در زمان برجام حالا هم تحلیل اشتباهی داشت.
  7. عجیب به این سیستم و لانچرش ( و نمونه های مشابهش ) علاقه دارم من. به نظرم خیلی برای کشوری مثل ما ( و اعضای مقاومت در لبنان و سوریه و یمن و ...) میتونه کارا باشه و ایده آل. حالا اگر بشه لانچرها و پرنده ها را در ابعاد ریزپرنده ای و لانچرهای چمدانی هم تهیه کرد ( با قدرت و مشخصات ضعیف تر) برای اقدامات چریکی و ضربتی هم عالی میشه. به نظرم با توجه به هزینه/تکنولوژی/زمان هم برای ما در دسترس هست و هم زودبازده و اگر تلاشی بشه براش میتونیم تو این خانواده پیشرفت های خوبی کنیم که به شدت هم برامون مفید باشه.البت هبا تاکدی بر لانچر. یعنی تولید لانچر از نمونه زیر گرفته ( کامیونی که راحت در قالب کامیونتهای تجاری قابل جا به جایی و شلیک انبوه هست ) تا لانچرهای چمدانی ( حاوی ریزپرنده ) که یک شخص بتونه جا به جاش کنه حتی از طریق هوایی (شرایط خاص) و انواع دیگه خودرویی گرفته تا حتی هواپرتاب و دریایی.
  8. ببینیم با چه جهل و منفعت طلبیِ دیکتاتورها و مزدورانشون در منطقه داریم دست و پنجه نرم میکنیم. عمق استدلها شبیه مجسمه های اسکلتی و هیولاهای نامانوسی است که این روزها کمیته سرگرمی بن سلمان به هدف همرنگ شدن با غرب (و لابد پیشرفت از این طریق!) در ریاض به بهانه هالووین! نصب کرده. * البته منظورش تقدس حاکمان سعودی و تبرک دلارهای عربستانی است. والا به قول این فرمانده مزدور در ارض مقدس که کشتی کج زنان برگزار نمیشه قاعدتا!!
  9. این هم یکی از اسناد صریح. در ادامه جزییات این تخصیص بودجه را هم گفته که یک بخشیش اختصاص به اقلیتهایی است که تحت آزار و اذیت (!) ایران هستند. تصور میکنید از جندالله به اصطلاح سنی گرفته تا گروه هایی که بلوچ خودش را معرفی میکنند و بهاییان حالا وارد سیاست شده و کردهای شمال غرب پژاک و الاحوازیه و شاید پان ترکیستها همه را با شعبده بازی میتونه در این بازه قرار بده. جالبه یک نفوذ طبیعی (نفوذ ایران در عراق و لبنان و یمن ) را با بودجه و پول به صورت آشوب کنترل شده به قول خودشون و آسیب به مردمان عراق و لبنان و حتی با تهدید جنگ داخلی و در یمن توسط بمب! می خوان از بین ببرند. حالا نتیجه اگر کشتار بود و جنگ و اغتشاش به اونها چه 11 هزار کیلومتر اونورتر.
  10. سلام خب قاعدتا خیلی روشن هست که برداشت از دو پست اخیر مبنی بر اینکه "مردم به خاطر مشکلات جنسی" به خیابون ریختن اصلا هم خوانی نداره با محتوای دو پست. اشاره کرده بودم هم که همون نکات هم در رابطه با استفاده ابزاری از زنان به عنوان ابزار جنسیتی مطرح هست نه ابزار جنسی. که خود این جنسیت زدگی را هم تبیین شد که منظور چه موردی هست با فکتهایی که آورده شد. خلاصه بحث اصلا یک چیز دیگه بود در کلیت اشارات. نمونه روشنش هم لبنان هست که اصلا فرهنگ عمومیش کاملا با ایران و نسبتا عراق متفاوت هست. در مورد برخورد خشن در عراق و آرام در لبنان هم که کاملا قابل بحث هست. از این نظر که به شدت پیچیده است و اصلا برداشت صحیحی نیست چون منشا و بستر و عناصر دو شکل تظاهرات کاملا متفاوت هست. یعنی قبل از اینکه رفتارشناسی نیروهای امنیتی و دولت را بخواهیم برسیم بهش خود عناصر شکل دهنده تظاهرات و فرهنگ اعتراضات و جرقه شروع و وضعیت دو کشور هست که باید بررسی بشه و بهتر هست اینطور قضاوت بشه که اتفاقات عراق از همون ابتدا با خشونت شروع شد در برخی نقاط در حالیکه لبنان از همون ابتدا آرام. اصولا مقابله در عراق علاوه بر خلاهای امنیتی زیادی که وجود داره وقتی شروع شد که به شدت به مراکز دولتی و امنیتی حمله شد در حالیکه در لبنان اصلا چنین چیزی را شاهد نیستیم و نبودیم. (تا بعد چه شود) ( و البته عناصر تظاهراتی لبنان از ابتدا هم بیشتر قشر شمال! نشین مسیحی و سنی بود بیشتر بر خلاف عراق که قشرهای ضعیف و خشونت دیده عراقی ها میدان دار بودند ) بعد هم قاعدتا هرکشوری مشکلاتی داره. همین حالا در شیلی اعتراضات خونباری جریان داره که اتفاقا دولتی همگرا با غرب هم داره تقریبا و در رسانه ها با 20 کشته ولی خبر چندانی هم ازش نیست. اصولا در مورد ایران و عراق و لبنان ماجراهایی چون تحریم ها و گروگانگیری نخست وزیر و نقض حاکمیت یک کشور با دخالت های بیجا برای همین مهیا سازی بسترهای اعتراضی است از همون ابتدا و این امر را باید دید. پس نه تنها شرایط کشورهای خاورمیانه با دخالت های مستمر غرب در این منطقه و کشورها برای تغییرات مدنظرشون به هیچ وجه قابل کتمان نیست و از عناصر موثر در آشوبها حساب میشه بلکه در وضعیت جاری آشوبها هم شما به هیچ وجه تمرکز رسانه ای و دخالت ها را مثلا قابل قیاس با تظاهرات شیلی نمیتونی ببینی پس جهت تحلیل های ما به این سمت ماجرا است و اینکه بستر فساد و فشار و مشکل و اقتصاد و تورم و چه و چه وجود داره و چرا وجود داره و اتشفشان هست یا نیست بحث جداگانه ای است که وجودش دلیل بر عدم وجود مواردی که ما بحث میکنیم نیست. متعدد هم میشه مثال زد. مصر، اردن، بحرین، افغانستان و ... همه کشورهایی با مشکلات کم و بیش شبیه هستند ( اقتصادی/سیاسی) تازه بدون فشارهای خارجی و تحریم هایی که کمر اقتصاد هر کشور را میتونه بشکنه و تظاهراتی هم گهگاه رخ میده ولی چیزی که این دو را متفاوت میکنه اینه که در اون کشورها دخالت و برنامه ریزی و کنش هدفمند توسط کشورهای خاص وجود نداره ( اگر هم وجود داشته باشه در سرکوب اعتراضات هست به صورت ولو نرم ) ولی در کشورهای مورد بحث کاملا برعکس. این صفحه روزنامه عکاظ عربستان هست که امروز دیدمش بعد این بحث ها، اشاره ای خاص و صریح اتفاقا به بحث ما داره و جنسیت زدگی ای که ازش گفتم، رژیمی با وضعیت خاص زنان و دیکتاتوری اره ای و سرکوب مدام: دلبرای لبنانی همه خوشگلا انقلابی اند ...
  11. منظورم همین هست. تنها به عنوان یک کیس قابل سوال مطرحش کردم. این استفاده ابزاری وقتی مثلا تاثیرش در آگهی های بازرگانی، جریانات اجتماعی و ... خودش را نشون داده خب استفاده از اون در جریانات سیاسی هم چیز بعید و غریبی نیست. تاکید این بود که در حوادث فعلی کمی گسترده تر میبینیم این شکل از استفاده ابزاری را. یعنی قبلا شاید موردی بود ولی حالا سیستمی. ( از قبل براش برنامه ریزی شده که مثلا اگر قرار هست نقش رهبری را در نیروهایی که پرورش میدیم به کسی محول کنیم اون یک زن باشه ) آماری که از موسسات تبادل دانشجو، ان جی اوها و برنامه های تبادلی فرهنگی در عراق منتشر میشه ( وسعت بی نظیر سفارت آمریکا قاعدتا برای بازی گلف نیست ) و تعداد عضوهایی که جذب کردند (خصوصا مناطق شیعیان ) و موسساتی شبیه موسسه توانا ذیل برنامه تربیت رهبران جوان آینده، آمار خیره کننده ای است با بودجه های عجیب و غریب. * سنگ بنای بی بی سی فارسی را شاید به یاد نیاریم خیلی ها. من دانش اموز بودم اولین بار که آگهی بی بی سی را دیدم. اون سالها حساسیت وجود نداشت و بی بی سی به زبان فارسی ( هنوز تلویزیون فارسی شکل نگرفته بود ) یک آگهی برای یک سری کلاس ها و دوره ها و آموزشها منتشر کرده بود به عنوان آموزش خبرنگاری در ایران با پیشنهادات اغوا کننده و جذاب ( آموزش در یک مرکز معتبر رسانه ای و مثلا احتمال طی بخشی از دوره در انگلستان و موقعیت شغلی و مدرک معتبر بین المللی ) که اشتباه نکنم خیلی از روزنامه نگاران را جذب خودش کرد علاوه بر افراد عادی و سخت نیست تصور کنیم بخش عمده ای خصوصا نیروهای ابتدایی بی بی سی فارسی حاصل همین دست دوره ها بود که کارکرد خودش را هم نشون داد. ( استفاده از نیروی داخلی (پرورش یافته در سیستم) مسلط به محیط نه فسیلهای سالها زیست کرده در اتمسفر خارج از کشور )
  12. نمی خوام بحث را جنسیت زده! کنم یا نگاه و استدلال محدودی داشته باشم از ظاهر قضایا ولی به هر حال به عنوان یک رویه پرتکرار لازم هست اشاره بشه که بخشی الاقل از اتفاقات و حوادث حول زن ها میگرده هم تحولات عراق و هم لبنان. در عراق چند دختر که در برنامه های خاص سفارت آمریکا که تحت عناوین خاصی برگزار میشند شرکت داشتند قبلا و سفرهای متعددی هم به امریکا داشتند حالا لیدری بخشی از تجمعات را بر عهده دارند و در لبنان هم بسیاری از حرکات ضد حزب الله را زنان و دختران راهبری میکنند. اتمسفر! قشر جوان طوری است که هم برای مد معاصر حمایت از زنان و جنبش برابری و فمنیسیم، این پیروی از چنین لیدری هایی را میپسنده و ترویج میکنه و هم طوری هست که به این شکل براش جذاب تر هم هست چون قشر دختران بیشتری هم جذب تجمعات میکنه. از طرفی برای رسانه ها هم جذاب تر هست همونطور که خانم ها در اگهی های بازرگانی براشون جذاب هست و سریالها و از طرفی از لحاظ سیاسی و امنیتی هم برخورد پلیس سخت تر هست با تجمعات چون کوچکترین برخورد بازتاب بزرگ داره در حالیکه وقتی برخوردهای شدیدتر با گروه های مردانه حتی خشن تر وجود داره معمول تر هست قاعدتا تصویرش.* * حالا بحث این نیست که حتما یک پروژه است ( که میشه البته براش دلایل زیادی اورد ) ممکنه استدلال این باشه حضور بیشتر زنان در جامعه و تغییر نقشها ضرورتا و طبیعتا اینطور اقتضا کرده ولی خب این دلیل بر این نیست گروه های سیاسی از این فرصت با منافع و فوایدی که بالا بهش اشاره شد استفاده نمیکنند. خصوصا اینکه در اونجا حضور زنان به هر شکل ( رقصان! بی حجاب و آوازخوان ) واجد نشانه خاصی نیست در حالیکه در ایران خودش نوعی برچسب محسوب میشه که بله متعلق به اردوگاه خاصی هستند.
  13. سینک حوادث لبنان با عراق به نظر هوشمندانه است. بر خلاف شکل کلان ماجرا در کف خیابان به نظر برنامه ریزی پشت ماجرا بسیار دقیق و حساب شده و طی قدم های مشخصی داره انجام میگیره. با استعفای حریری حالا افکار عمومی کف خیابان عراق که توسط صدر بخشیش از بعد رادیکال رهبری میشه ( فقط از بعد قدرتی که بهشون میده که یک نفر از درون حاکمیت داره به برنامه هاشون کمک میکنه والا پذیرفته نمیشد و صدر هم این موج سواری های به وقت را خوب بلده و حالا یک منفعت دو طرفه محسوب میشه ) به کمتر از استعفای مهدی راضی نمیشه و این حوادث سینک شده در لبنان و عراق با تمام تفاوتها به نظر ادامه داشته باشه. در لبنان با این اقدام حساب شده به نظر برای افکار عمومی این ذهنیت هم تقویت بشه که چون در این مورد خواست حزب الله شکست خورد پس میشه در ادامه خواست های بیشتری تحمیل کرد ( هدف نهایی خلع سلاح ) و به نظر جریان ادامه داشته باشه فعلا حتی با استعفای حریری. امروز میلیشای فالانژها مسلح در خیابان ها بودند و بسیاری حدس میزنند شرایط برای یک جنگ داخلی مهیاست. اینطور حساب کنیم که حزب الله قرار نیست روی ارامش ببینه و بعد از حوادث سوریه و فرسایش بخشی از توان حزب الله حالا در بستر داخلی هم این هدف را در نظر دارند ( هوشمندانه هست چون حزب الله واقعا به بازدارندگی نسبی رسیده بود و شاید تنها راه حل نهایی حل مشکل با حزب الله چنین سناریویی بود که هم در داخل لبنان تاثیرش را میزاره و هم به شدت سوریه را که حالا در شرایط حساسی هست تضعیف میکنه ( شاید حالا در موعد تدوین قانون اساسی اقدامات تکمیلی در سوریه هم رخ بده با اتفاقات خاص برای فشار سیاسی به منظور قانون اساسی دلخواه و اجبار به پذیرشش از طرف سوریه ) - حوادث عراق هم یک اقدام تکمیلی برای این پازل با هدف فرعی یقه حشد را گرفتن هست برای کاهش تحرک مقاومت در منطقه. حالا دوستان نظرات متفاوتی داشتند ولی هرچند بستر مهیا بود و کمبودهایی وجود داشت خصوصا در عراق ( که باید بررسی بشه ریشه و عللش و همه میدونیم مشکلاتی نبودند که یک شبه حادث بشه و باید دید وضعیت پول نفت و بودجه و فشارهای خارجی به عراق و عناصر نفوذی احتمالی در دولت در این کمبودها چقدر نقش داشتند ) ولی در لبنان کاملا وضعیت فعلی محصول چند عضو خاص دولت حریری بودند که با سرگروهی رییس بانک مرکزی و نهایتا اقدام مشکوک وزیر ارتباطات جرقه حوادث را زدند. یعنی کاملا بستر مهیا شد ( بانک مرکزی کاملا دخیل بود و اعتراضات متعدد زیادی به اقداماتش صورت گرفت ولی مدام میگفت اوضاع خوبه و در مقابل همه کارشناسان میگفتند داره اوضاع را به سمت انفجار پیش میبره کاملا اگاهانه ) در نتیجه در شکل کلی ماجرا به نظرم این وضعیت تنها بخشی از برنامه فشار حداکثری به ایران هست که در یک فاز برنامه ریزی شده بود و موعد اجراش رسید و حالا داره قدم به قدم پیش میره. در این مدت سعی شده شواهدی که دال بر این سناریو هست ذکر بشه.
  14. خب حلقه های فشار حداکثری به ایران به نظر داره کامل میشه. شده در بخش هایی با حوادث مشکوک حتی مثل مرگ نابهنگام آمانوی کم بخت! آژانس رایش را داد به گروسی ارژانتینی و نه سرپرست فعلی. تفاوتش اینه سرپرست فعلی به رویکرد تاملی و سابق اژانس در دوره امانو معتقد بود ولی گروسی معتقد هست که رویکرد اژانس در برابر ایران باید تغییر کنه و قاطع تر بشه. حالا شاید ارژانتینی بودنش هم موثر باشه در فشار به ایران چون لابی صهیونیست اصولا در سالهای اخیر یک فضای رعب اوری ایجاد کرده در ارژانتین که هرگونه نزدیکی به ایران و ذهنیت حتی خنثی نسبت به ایران ( حتما باید منفی باشه! ) جنایت محسوب میشه و تقریبا کسی اگر به سرنوشت سیاسیش علاقه داره باید همراه باشه در این فضای ایجاد شده.
  15. به نظرم باید مشخص بشه رفتارهای صدر از چه منبعی یا با چه فیلترهایی در اطرافیان کنترل میشه و به کجا وصل هست ( شما در نظر گبیرید از ارتباطات سیاسیش در ایران تا حلقه هایی در عراق و خارج کشور ) این که اینطور مغشوش مثل یک کودک هر روز یک مطلب سیاسی را بیان میکنه ( اصولا از ابتدا هم که همه فاسد بودند از نظرش، مالکی، عبادی و مهدی و جالبه الان عبادی فاسد از نظر صدر با صدر در یک جبهه داره علیه فساد میجنگه مثلا) یک طرف ولی وقتی کلیدواژه های به خصوصی به کار میبره مثل دیروز: برگزاری انتخابات با نظارت بین المللی اون هم وقتی در انتخابات عراق تقریبا خبری و گله ای نسبت به صحتش وجود نداشته و خودش اتفاقا معمولا پیروز این انتخابها بوده شاید نشان از این داره برای تمایلات سیاسی/عقیدتیش ( چه مذهبی/چه ملی) حاضره حتی با بهانه پای بیگانگان را باز هم باز کنه به نهاد قدرت عراق ( شاید برای به خیال خودش دور کردن طرفی که علاقه ای به لحاظ فکری و عقیدیتی ( مشکلات سیاسی/مذهبی/ملی و تاریخی حتی ) باهاشون زاویه پیدا کرده و چون زورش از راه دموکراتیک نمیرسه حالا دنبال بهانه های دیگه است ) حالا با ادامه رفتارهای صدر میشه تصور کرد اقدام ماه پیشش یک استثنا در نوع خودش بوده احتمالا ولی قضاوت ما در شرایط فعلی بر مبنای " معیار حال فعلی آدم هاست " و اقداماتشون هست.
  16. در مورد عراق هم باید منتظر اخبار و روزهای آتی شد ( از روند دخالت ترکیه - همین حالا بیانیه دو نماینده کمونیست عراق ضد نخست وزیر بعد از استعفا در آناتولی برای اولین بار منتشر شد ) ولی در مورد لبنان جالبه اردوغان اینجا هم وارد شده و گویا تنها سوریه براش کافی نبود ( از دو جهت نگاه کنید به ماجرا: تقویت نفوذ منطقه ای ترکیه به عنوان ابزار مورد نیاز برای تحکیم قدرتش و تضعیف نفوذ ایران به هر وسیله ممکن به عنوان یک رقیب منطقه ای و مزاحم در درازمدت ) علاوه بر جوامع ترک زبانی که در لبنان وجود دارند از طریق کمکهای مالی و ارتباطاتی قطر هم از چند گروه داره پشتیبانی مالی و لجستیکی میکنه. فعلا در وضعیت فعلی هر کشوری روی یکی از گروه های ساسی دست گذاشته برای اقداماتی چون مسدود کردن خیابانهای محل نفوذ خودشون و بستن راه ها و ... - جالبه حتی گروه های حامی حریری هم در این بازی هستند!! و مناطق مهمی از مسیر مرزهای سوریه به لبنان را در اختیار دارند و مسدود کردند. میشه حدس زد از اقدامات بعدی این شبکه سازی خیابانی میتونه دستور به پیشروی به مناطق سایر گروه ها باشه. خصوصا حزب الله. در نظر بگیرید کارخانه ای که نتانیاهو به شدت خواستار بازرسی ازش بود و هیچ راهی پیدا نمیکرد و امکان حمله هم بهش نداشت را حالا گروهی از تظاهرکنندگان ( شکل کاریکاتوریش در دی 96 در ایران درخواست میشد )را به سمتش هدایت کنند. حزب الله چه کاری از دستش برمیاد؟ رودررویی با مردم و مزدوران بینشون گزینه مطلوبی نیست ولی نهایت هدف گذاری این شیوه توسط کشورهای حامی فعلی از گروه های سیاسی ( جعجع و دوستانش و امین جمیل عربستان و امارات، چند گروه قطر و ترکیه، برخی گروه های مستقیم و غیرمستقیم اسراییل، برخی گروه ها به محوریت دانشگاه امریکایی بیروت و رییسش امریکا و ... ) یک جنگ داخلی است که لبنان را وارد تونلی میکنه که سوریه هنوز هم کامل ازش بیرون نیومده. عراق هم حالا مهمترین بخش هدف قرار گرفته شده پشت پرده تضعیف حشد و امکاناتش هست. چه نخست وزیر ساقط بشه و چه وضعیت فعلی تداوم پیدا کنه و ( هر روز با یک بهانه حشد مورد هجوم و مقابل مردم تصویر بشه توسط رسانه ها و مزدوران وابسته ) در هر دو صورت هدف اصلی حشد و نابودی و انحلالش هست. حالا تظاهرات مردم عادی هم بهترین پوشش هست برای این هدف.
  17. جالبه از این سمت امریکا 500 نیرو را که فرستاده بود عراق بازگردونده و حتی ممکنه تعداد نیروها تلویحا! ( ورود مکانیزه و ...) بیشتر از قبل بشه. فعلا هم کلیدواژه شده "حفاظت از نفت برای اینکه در اختیار داعش نباشه" و مشخصا ماجرا به قدری مضحک هست که احتمالا امریکایی ها خودشون هم به زور جلوی خندشون را میگیرند وقتی چنین استدلال خنده دار و دروغی تحویل ملت میدن ولی خب مهم اینجاست همه دیگه پذیرفتند از منطق و استدلال و دلیل و شاهد وقتی امریکا اقدامی میکنه حرفی به میون نباشه و تنها بپذیرند چیزی که روایت میشه. حالا نقل قول ها را دقت کنید، خصوصا اسپر که خفه شد از بس از چاه های نفت و ضرورت حضور امریکا گفت: بوضوح چنان بعد تصمیم ترامپ و اجرایی شدنش بهش فشار اوردند ( شاید هم با ابزارهایی قانع/تطمیع/تهدیدش کردند) ک نه تنها تمام تصمیماتش تقریبا لغو شد، بلکه حتی بیشتر از گذشته مورد تاکید قرار گرفت استقرار امریکایی ها در شمال سوریه. ( بحث 45 میلیون دلاری که ترامپ میگه احتمالا نقش مهمی داشته در این لابی فشار ) حالا اردوغان گمان میکنه ممکنه مرزهاش کمی امن تر شده باشند ولی احتمالا خوب اطلاع داره شکل گیری پیه گرمی که حرارتش را پول چاه های نفت سوریه و امنیتش را امریکا تامین میکنند حول شبه نظامیان کرد در اینده هر زمانی ممکنه تبدیل به شب پره ای بشه که تهدیدی بزرگ تر از همیشه باشه.
  18. در مورد عملیات بغدادی گفته میشه به یک روایت دیگه مبدا عملیات از عراق و پایگاه عین الاسد بوده بر خلاف اناتولی که میگه اینجرلیک بوده. اسپر میگه 8 بالگرد و 100 (کمی زیاد نیست؟) نیروی ویژه امریکایی شرکت داشتند و ترامپ هم میگه فقط یک سگ نیروهای ویژه زخمی شده وقتی رفته تو تونل دنبال بغدادی! از طرفی ترامپ میگه داشتیم با کیفیت اچ دی! عملیات را میدیدم و خیلی خوب بود و واضح و تازه اخر عملیات که بغدادی تو تونل گیر کرده بود مثل ترسوها جیغ میکشید و باید فیلمش را پنتاگون منتشر کنه تا مردم ببینن اون یک قهرمان نبود و یک ترسو بود و ... ولی یک ابهام وجود داره، کسی که از ترس جیغ میکشه آیا جسارت منفجر کردن جلیقه انتحاری را داره؟ اصولا ترس ( بنا به روایت ترامپ باید از کشته شدن باشه دیگه ) پس چطور کسی که از مردن میترسه جلیقش را منفجر کرده؟ فرض روایت ترامپ! داشته برای بچه هاش فریاد میکشیده که اینجا بچه هست و شلیک نکنید؟ ( جلیقه را منفجر نکرده پس و جلیقه ای شاید در کار نبوده و امریکایی ها بدون توجه همه را با هم کشتند و نمیخواستند زنده دستگیر بشه ولو با کشته شدن بچه ها و یا شایدم اشتباه نیروهای امریکایی در حین عملیات) - داشته فریاد رجز میکشیده ( که جیغ ترس ترامپ درست نیست پس )
  19. طبق اخباری که داره منتشر میشه یک سناریو محتمل هست، اطلاع موقعیت بغدادی هدیه اردوغان به ترامپ بوده برای همراهی باهاش در شمال سوریه. اگر شکل گیری داعش را از نطفه و مسببانش را کنار بزاریم فعلا ولی هیچ شکی نیست که ترکیه بیشترین نقش را در همکاری های نظامی/لجستیکی/اقتصادی/نفتی با داعش داشت. اصولا وقتی مرزهای شمالی سوریه در اختیار داعش بود و همسایه ترکیه بودند کوچکترین تنشی نداشتند و ما شاهد تردد راحت داعشی ها برای پیوستن به این گروه از طریق ترکیه بودیم، مبادله نفت و فروشش به ترکیه بسیار راحت و با اسناد فراوان و تصاویر بیشمار ( موقعی که روسها با ترکها تنش داشتند ) منتشر شد. حالا هم با نفوذ وسیع سازمان اطلاعات ترکیه در ادلب، تقریبا حضور کامل نیروهای تحت امر ترکیه در این منطقه و حتی حضور خود ترکها این سخت هست که امریکایی که اصلا در این منطقه حضور نداره را مسبب این عملیات بدونیم در بعد اطلاعاتیش. حالا این را بزارید کنار این نفوذ و حضور وسیع ترکیه در ادلب و کنترل کامل اموری که با ترکها و تروریستهای تحت فرمانش هست و همچنین تشکر ترامپ از ترکیه و اعلامیه ترکیه مبنی بر کمک به این عملیات تا متوجه بشیم اردوغان این بی نوای! تروریست را ( بغدادی ) مدتها بوده که در آب نمک حفظ کرده بوده برای یک معامله و چیزی که در این مرحله ترامپ به شدت بهش نیاز داشت را با گرفتن شمال سوریه بهش تقدیم کرد. ( به محاق بردن اخبار استیضاح، رونمایی از یک دستاورد بزرگ ضد تروریستی، تاییده برای عبارت پرتکرار "من داعش را شکست دادم"، توجیه خروج از سوریه (که البته نزاشتند خود این تصمیم عملی بشه کامل ولی ادعاش را داره ترامپ و تو هر توییتش هم اشاره میکنه برای توجیه که البته مردم بدونید نفت ارزشش را داره بمونیم بیشتر) و ...)
  20. جالبه حتی وارد قامشلی دوباره شدند و نه فقط چاههای نفت دیالزور در جنوب منطقه. حالا نفربرهای امریکایی جلوی بنرهای بشار اسد و پرچم کشور سوریه تردد میکنند. کاملا مشخصه پشیمون شدند (کردنشون) و دوباره برگشتند. احتمالا باید شاهد بازیهای محول شده به تروریستهایی امثال مظلوم! کوبانی هم باشیم برای عقب روندن ارتش سوریه از نقاطی که بهش وارد شده بود. جالبه از مذاکره با شخصیتی حرف میزنند برخی افراد در کشور که یک مورد تصمیم بسیار بسیار ساده تر و از مدتها پیش اعلام کرده و قول داده شده به رای دهندگانش برای جا به جایی 1000 نیرو در سوریه و با دو بار اقدام براش را حتی نمیتونه به سرانجام برسونه تنها و تنها به خاطر بخش بسیار بسیار کوچیکی از منافع لابی فشار درون حاکمیتی امریکا و صهیونیستها. بعد انتظار دارند سر موضوع پیچیده ای چون هسته ای/موشکی/منطقه ای با ابعاد تقریبا بی نهایت و منافع حیاتی برای صهیونیستها ( که اساسا بر خلاف امریکا هدفش در مورد ایران یک توافق نیست چون موجودیت ایران فعلی را برای خودش خطر میبینه ) با یک گفتگوی ساده و عکس سه در چهار مشکلات حل بشه و تازه ترامپ فرداش زیر فشار زیر توافقاتش هم نزنه.
  21. وقتی از سردرگمی و اغتشاش تصمیم گیری در کاخ سفید و خصوصا فشارهای شدید لابی صهیونیستی میگیم به چه استنادی عنوان میکنیم؟ نیروهای امریکایی دوباره از عراق راه افتادند به سمت سوریه برای استقرار در چاه های نفت سوریه. مثل یک کاروان کولی یک بار از شمال به جنوب میان، یک بار از جنوب سوریه به مرزهای عراق و بعد به عمق عراق و بعد دوباره که تصمیم ترامپ را با فشار تحت تاثیر قرار میدند دوباره به سوریه بر می گردند. حالا پنتاگون اعلام کرده تازه قرار هست نیروهای جدید از جمله مکانیزه هم وارد منطقه چاه های نفت بکنه. احتمال فراوان نفت یک بهانه و آب نبات چوبی است که دهان ترامپ باهاش شیرین بشه و بهانه ای داشته باشه برای قبول درخواست باقی ماندن نظامیان امریکایی ولی مبالغ نفتی اینچنینی در برابر هزینه های پنتاگون و بودجه ای امریکا چیزی شبیه شوخی است و این استقرار و فشار برای عدم تخلیه نیروها از سوریه فقط و فقط یک عامل داره و اون هم صهیونیستها و طیف وامدارشون در بدنه حاکمیت امریکاست که چیزی که مطلوبه این رژیمه ولو بر خلاف نظر شخص اول نظام امریکا باشه را طلب میکنه. نیروهای نظامی و اطلاعاتی امریکا الان بیشترین فعالیتشون در اربیل و تا حدی سلیمانیه است. برای امریکا کانون های اینچنینی در کشورها مطلوب ترین شکل نفوذ در اون کشورها هستند. مناطقی با حاکمان وامدار، وضعیت شکننده و ضعیف از لحاظ سیاسی و نظامی و کاملا متکی به طف خارجی در برابر حکومت مرکزی.
  22. به شخصه جناب روحانی من! را که خسته کرده از نقد به تکرار همون اشتباهات قبلی ( قاعدتا با تصور و تحلیل و زاویه نگاه امثال من از اشتباه )، با همون تاکتیک و با همون اهداف ( سیاسی و نه منافع ملی ( نظر شخصی )) و در یک موقعیت بسیار پیچیده و تنها با یک ادبیات عوام پسندانه. تاختن به نقدهای اصولی منتقدین به تصویب FATF و پالرمو با ادبیات سیاسی متهم فرضی! و پرخاشگرانه و حواله به جهنمانه که شما میخواید مردم بدبخت بشند، به مردم میگم یک روزی چه کسانی خواهان بدبختیشون هستند، شما خواستار تقابل صرف با دنیا هستید، شما دشمن تعامل با دنیا هستید و اگر امضا نکنیم متهم(!) به پولشویی میشیم و ... و گویا مثلا حالا که سراغ مذاکره موشکی نمیریم متهم به یاغی گری نمیشیم، یا مذاکره سر موجودیت حزب الله را نمیپذیریم متهم به حمایت از تروریسیم نمیشیم یا چه و چه و گویا متهم نشدن توسط دشمن دلیل قانع کننده ای است در برابر صدها مقاله و نقدی که ( با وضعیت سیاسی کارگروه تامین مالی تروریسم و فشارهای سیاست زده و غیر فنیشون ) وارد میشه به اینکه پذیرفتن این موضوع با وضعیت فعلی اعضا و درخواستها و تحریم ها ضد کشور چیزی جز هزینه نداره برای کشور. دیروز ارشیوی بررسی میشد که جناب ظریف در جلسه ای با منتقدین برجام ( قبل از تصویب کامل ) در مقابل نقدهای فنی که اعلام میکردند با توجه به ادبیات و بندهای فرضی اگر آمریکا در دوره فعلی یا بعدی از برجام خارج شد ما چی در دست داریم و اصلا چه کار میتونیم بکنیم و هیچ چیزی در دست نخواهیم داشت جناب ظریف به صراحت و با قطعیت اعلام می کنند (خیالتون راحت ): " اولا تحریم های قبلی حاصل ده سال کار بود و وقتی برجام منعقد بشه ( به قول خودشون ساختار تحریم ها فرو بپاشه ) دوباره زمان زیادی نیاز هست تا برقرار بشه ( چیزی که منتقدین میگفتند اینطور نیست و اونها با یک چرخش قلم دوباره همه تحریم ها را باز میگردونند اتفاقا به این خاطر که امریکا ساختار تحریم ها را حفظ میکنه و کرده ) و بعد با اطمینان دوباره کری و قطعنامه سازمان ملل با یک قطعیت جدی تر که، چی فکر کردید، آمریکا و رییس جمهور بعدش کل تحریم ها را برگردونه، تو دنیا کی هست که اجراشون کنه" بدبختی ماجرای برجام ( نه ماهیت و اصل توافق با طرف مقابل بلکه ادبیات فنی و تخصصی و پیش بینی ها و ایرادات و گافها و کمبودهای برجام ( خسته شدیم از بس این مغالطه جناب سیاسیون را مجبور شدیم تفکیک کنیم) این بود که این اشتباهات ( این مورد مثلا در ساده ترین شکلش یک خطای فاحش و مرگبار در تحلیل و پیش بینی دستگاه سیاسی و وزارت امور خارجه کشور هست در مورد اینده که خب قاعدتا وقتی پیش بینی این بوده و تحلیل این بوده هیچ راهکاری در نظر گرفته نشده در برجام طبیعتا ) به جای ثبت و درس گیری با قدرت رسانه ای و هیاهوی سیاست زده طرف مسئول به جای عبرت همچنان معجزه ی کاملا بی نقص که فقط کج بودن زمین و شانس بد و توطئه مخالفان ( تاسف اور هست که جناب رییس جمهور همچنان فروپاشی برجام را نه از مشکلات توافق و ایرادات و اطمینان بیش از حد به طرف مقابل و صدها عامل و اشتباه فنی که موردی موهوم مثل نزاشتند از مزایای برجام استفاده کنیم میدونند و من همچنان منتظر مقاله ای هستم که با ذکر مصادیق و با سند روشن کنه دقیقا کجای برجام موردی مخالفان انجام دادند که باعث شد ترامپ ازش خارج بشه یا ما نتونیم از مزایای برجام استفاده کنیم؟!) غالب شده و میشه به افکار عمومی و همین هست که دوباره داریم همون مسیر را به شکلی دیگه طی میکنیم. پ ن: متاسفم حتی چنین ذهنیتی دارم ( ولی شواهد و قرائن و پیشینه و تجربیات گذشته این حس را تقویت میکنه ) ولی با مطالعه مجموعه نقدها به پالرمو و ... و توضحیات موافقین و برداشت این نکته که واقعا در وضعیت فعلی و با توجه به شروط جدی غرب برای تحمیل پالرمو و تلاش امریکا و از همه مهمتر به قول خود موافقین بدون هیچگونه تضمینی از نتیجه کار و این نکته که به قول خودشون نهایتا باعث میشه اوضاع بدتر نشه ( و این را هم دقیق توضیح نمیدند که بدتر از وضعیت فعلی دقیقا چه هست و لااقل چند استدلال بیارن که اتفاقا تصویب پالرمو و ارائه اطلاعات مالی کشور در وضعیت فعلی ( تحریم و نه شرایط عادی ) بیشتر باعث ضرر کشور نمیشه* ) احتمالا حاکمیت موافقت نخواهد کرد این درخواست دولت را پس میشه نتیجه گرفت این فضاسازی متاسفانه با علم به نتیجه تصمیم مجموعه کارشناسی حاکمیت بیشتر برای این هست از فردای وارد شدن ایران به لیست سیاه این نهاد، بهانه های بسیار واضح و دم دستی و آسان وجود خواهد داشت که هر نقد به روند اجرایی کشور، کاستی ها، سوء مدیریت ها، وادادگی های سیاسی در مسائل دیگری چون موشکی و منطقه ای و رها کردن اقتصاد کشور و بدتر شدن اوضاع معیشتی بسیار راحت حواله بشه به : « اگر گذاشته بودید پالرمو را تصویب کنیم و شرایطش را اجرا حتما وضعیت بهتر بود و تمام مشکلات برجام و تحریم ها و توطئه دشمن و کاستی های مدیریتی و حتی موارد ماقبل پالرمو ( حافظ افکار عمومی کوتاه هست و فضاسازی هم آسان ) همه و همه فقط به این مورد مربوط میشه و پس اصلا به ما ربطی نداره مشکلات و تازه بهترین ترفند برای بهره برداری در انتخابات* هم هست چون نقدهای بسیاری که در مورد برجام و شیوه مدیریت ارزی و بانکی کشور و مقابله با تحریم ها و چه و چه وجود داره و طرف مقابل باید پاسخگو باشه همه حواله داده میشه به گزاره مشهور : " اگر گذاشته بودید همه کار را درست میکردیم" * بحث اصلا انتخابات نیست و طرفهای درگیرش، بلکه بحث قربانی کردن منافع ملی به پای سیاست و قدرت هست. ( در مورد طرف مقابل هم صادق هست، خوب هست هر موردی که دیده میشه و بشه که طرفی با خیانت به منافع ملی درصدد هست مثلا با ضربه به دولت یا فعالیتهای اقتصادی و تمهیدات ضدتحریمی و تصمیمات صحیح مدیریتی اش باعث بشه دولت شکست بخوره تا فردا روزی در انتخابات سرکوفتش بزنه که موفق نبودی یا نقدی کنه که صحیح نباشه و دقیق همینجا عنوان بشه تا لااقل شناختها دقیق بشند برای افراد این انجمن ) پ ن 2: همونطور که حدس زده میشد آمریکا هم وارد قضیه لوایح پالرمو و FATF شد تلویحا به نوعی. قبلا ما تنها تمایل و فشار پمپئو را شاهد بودیم برای تصویب این لوایح توسط ایران و حالا آمریکا ( احتمالا با شنیدن زمزمه های اختلاف در ایران ) وزرات خزانه داری را مکلف کرده با تهدید، یک نهاد جدید ایجاد کنه برای رصد پولشویی در ایران و توصیه به شرکتهای آمریکایی برای مبادله با ایران ( گویا قبلا اصلا مبادله ای وجود داشته ) - به نظر بیشتر یک حرکت برای جریان داخلی است تا با اسناد به این قبیل فشارها کشور را در معرض یک تهدید موهوم ( وقتی تا این حد تحریم هستیم چرا باید ترسی از عدم مبادله به خاطر پولشویی داشته باشیم، توجه داشته باشیم عمده مبادلات ما الان پنهان (برای دور زدن تحریمها) و طبق قوانین خارجی غیرقانونی است ) معرفی کنند . در شرایط عادی کمتر نگرانی برای تصویب این لوایح شاید وجود داشت ولی در حال حاضر چرا باید یک تحمیل جدید اون هم دقیقا در راستای سد کردن همین مبادلات پنهان فعلی را (تقریبا) بپذیریم اون هم بدون هیچ امتیازی ( فرض بگیریم این شرط اروپا بوده در برجام حتی )
  23. در مورد شمال سوریه مهمترین نکته ای که وجود داره در مقابل دستاوردهای ترکیه ولی یک ناکامی بزرگ هم باهاش روبرو هست که باید توجه بشه نتونه تغییرش بده. اون هم عدم امکان اتصال مواضع جدید به مواضع قبلی هست. هر چند اتوبان m4 را در بخشی باهاش هم مرز شده و همچنین مناطق پرجمعیت و حاصلخیز و دارای زیرساختهای شهری را تصرف کرده ( به لطف کردها و فرماندهان خائنشون یعنی امثال مظلوم کوبانی که همچنان هم مجیز ترامپ را میگه و عربده ضد نظام سوریه میکشه و تقریبا همه چیز را تقدیم ترکیه کرده با عملکردش ) ولی خب مهم اینه این منطقه امکان اتصال ( جز از داخل خاک ترکیه ) با مناطق غربی را نداره. کاری که ترکها با عملکرد افتضاح و تعلل خیانت بار فرماندهان نظامی کرد در عفرین موفق شدند انجام بدنش و مناطق شمال ادلب را به مناطق شمال الباب متصل کنند و از دو منطقه مجزا با تصرف منطقه سوم یک منطقه بزرگ در طول مرزهاشون به صورت متحد و کاملا مرتبط ایجاد کنند. حالا مشخص شده گراهام با دوستانش و لابی صهیونیستها با دونستن مزه دهان ترامپ ( پول و پول ) سراغش رفتند و با اصرار و پیش کشیدن بحث نفت و ترسوندنش که ایران به این چاه های نفت مسلط میشه باعث شدند اون به طور کامل از شمال سوریه نیروها را خارج نکنه ( در آخرین لحظه ) و صهیونیستها همچنان امکان دسترسی به مرزهای بوکمال را داشته باشند از شمال هم ( جنوب هم که تنف هست ) - جالبه ترامپ شده مبلغ کوچ جمعیتی کردها به این مناطق، به قول مک گورگ « به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور ایالات متحده دارد خواستار مهاجرت جمعی کُردها به سمت بیابان‌هایی [در سوریه] برای اسکان در یک میدان نفتی کوچک شده است. او به طرز شوک‌آوری از تاریخ، جغرافیا، حقوق، ارزش‌های آمریکایی، نجابت و شرافت انسانی بی‌اطلاع است »
  24. بله، قطعا اگر ایران باهوش باشه نیازی نیست به این تحرکات و تحریکات و نیشهای ترکیه و روسیه چندان واکنشی داشته باشه در آشکار ولی در صورتی که حتما کار و هدف خودمون را پیش ببریم در سوریه. ایجاد یک تشکیلات ذاتی و طبیعی در سوریه که ریشه در خود سوریه داره و یک رویکرد درست میتونه ما را در نهایت پیروز میدان بکنه حتی اگر روس ها و پوتین روزی ماجرای خروج نظامیان را به صورت عملی به هر قصدی با فشار مستقیم علم کنند قطعا ما نیازی به حضور نیروهای نظامیمون ( با برنامه ای که حدس میزنیم ) نخواهیم داشت که نگران فشار پوتین و دوستانش باشیم. همونطور که در لبنان و حالا در یمن نداریم ( قطعا یمن دیگه یمن سابق نمیشه، من نمیدونم ما از چه زمانی به یمن توجه کردیم و ارتباطات را ایجاد کردیم ( شاید اصلا برنامه ریزی نبوده و شاید اقدام عربستان باعث بوجود اومدن این ارتباط نزدیک شده ( مثل سوریه که ما برنامه ای نداشتیم و جنگ تکفیریها پای ما را باز کرد و حالا امیدواریم مثل لبنان و یمن یک نیروی بومی درش شکل بگیره ) ولی به هر حال حالا یمن شکل جدید و نیروی جدید داره که به راحتی نمیشه نایدده گرفتش در تحولات آینده یمن ) خوبیش اینه همونطور که خودتون هم اشاره کردید بشار اسد هم به نظر حواسش هست که ادلب قلب تپنده فتنه ترکیه است و نباید حواس ها ازش پرت بشه. پ ن: تایید محکم و قاطع و صریح پوتین امروز در دیدار با ترکیه که ترکیه حق داره نگران امنیت خودش باشه و امنیت خودش را و مرزهاش را به هر طریقی برقرار کنه و تروریستها را نابود ( حمله به کشور همسایه برای دفع خطر احتمالی، بمباران مناطق و نظامی گری بدون اجازه از دولت مرکزی ) نکته و پیام مهمی داره برای ما. چراغ سبز بسیار صریح تر به اسراییل برای حمله به منافع ما در سوریه. باید مراقب این خرس و غافلگیری ها بود.