F14AA

Airforce
  • تعداد محتوا

    1,505
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های F14AA

  1.   وجود چنین سیستمی بنظر من هم غیر قابل باوره !   به دو دلیل ! اول اینکه جای دیگه در مورد این موضوع چیزی نشنیدم و نخوندم .   دوم اینکه اگه چنین سیستمی وجود داشت نیاز نبود آمریکا یه ماکت بسازه و این باکس هارو شبیه سازی کنه ! چون قابلیت خودکشی باکس ها باعث میشد چیزی جز موشک و ... دست روس ها نیوفته و به جای شبیه سازی کلی ؛ کافی بود آمریکایی ها موشک فینیکس تقلبی رو جای اصلی جا میزدن و یه سری چیزهای مکانیکی نه اینکه یک بدل کامل بسازن !
  2.  کمک خلبان جناب سرهنگ نجفی بود كه در اين واقعه بدليل عدم همراهی و همکاری با مرادی خائن متحمل چندين سال اسارت و تحمل انواع شکنجه ها در زندانهای استخبارات و ابوغريب عراق آنهم بصورت مفقودالاثر گرديده بود، که پس از بازگشت آزادگان گرانقدر به آغوش میهن عزیز، كليه اطلاعات مربوط به نحوه ربايش و فرود هواپيمای اف 14 درعراق را در زمان بازگشت آزاد گان سرافراز به كشور بصورت كامل در اختيار مبادی ذيربط قرار دادند.
  3.   فکر کنم بالاخره هر طور که بود تونست حفاظت رو دور بزنه ! بهونه اوردن که کاری نداره ! لابد بهونه در آورد !
  4. یه خرده عقل هم چیز خوبیه !   احمق به این فکر نکرد که داره با دم شیر بازی میکنه !   از یه طرف روسیه رو دست خورد و از یک طرف ایران غرامت داد و از یک طرف آمریکا به دردسر افتاد ! عراق هم که دنبال منافعش بود و این خائن ؛ این وسط به صورت احمقانه ایی به وطن و مملکت خودش خیانت کرد و خودش رو به کشتن داد ! فکر کرد میره خوش و خرم به زندگیش ادامه میده غافل از اینکه واسه خودش کلی دشمن میخره ! خوب جواب خیانتش رو گرفت .
  5.   پس از مدتی کوتاه که از اقامتش در سوئیس گذشت با شلیک گلوله کشته شد .   جواب خیانت مرگ است .
  6. یدالله جوادپور خلبان جنگنده نیروی هوایی ایران بود که در تمام مدت جنگ ایران و عراق به خدمت پرداخت و رکوردهای او، وی را واجد شرایط عنوان تک خال و یکی از موفق ترین خلبانان آن جنگ کرده است. او خدمت خود را به عنوان یک خلبان نخبه در نیروی هوایی شاهنشاهی ایران آغاز کرد و طی سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ یکی از اعضای تیم پروازی تاج طلایی بود. پس از انقلاب نیز در حالی که انجام خدمت نظامی برای خلبانان خطرناک بود وی خدمت خود را در نیروی هوایی ایران ادامه داد. شهرت وی از پرواز با هواپیمای نورثروپ اف-۵ ناشی می شود. او مدعی گردید که ۵ پیروزی در نبرد هوایی داشته، اما تنها ۲ پیروزی وی توسط منابع غربی تایید شده است. بزرگترین شهرت او در تاریخ ۶ اوت ۱۹۸۳ حاصل گردید وقتی ادعا کرد یک میگ-۲۵ عراقی را سرنگون کرده است که بعداً صحت این ادعا ثابت و مورد تایید منابع غربی نیز قرار گرفت. شکار یک فروند میگ-۲۵ که بسیار بزرگتر و سریع تر و دارای مزیت ارتفاع قابل توجهی نسبت به هواپیمای اف-۵ است دستاوردی بزرگ برای خلبان آن هواپیما محسوب می شود. دیگر موفقیت مورد تایید منابع غربی او، شکار و سرنگونی یک فروند سوخو-۲۰ نیروی هوایی عراق در تاریخ ۱۷ اکتبر ۱۹۸۰ است. این نتایج جوادپور را بدل به موفق ترین خلبان اف-۵ تاکنون کرده است. در مورد زندگی شخصی وی اطلاعات کمی در دسترس می باشد. بنا به برخی شنیدههای زمان جنگ برخی خلبانان عراقی و ایرانی به وی لقب شاهین آسمان داده بودند. نویسنده: ss.ir منبع :Arteshi.com
  7.     قهرمان جنگ و عضو تیم آکروجت تاج طلایی سرهنگ یدلله جوادپور   طراحی عملیاتی جدید شروع شده بود و پایگاه هوایی کرکوک بایستی مورد حمله قرار می گرفت تمامی مراحل حمله همچنین مواضع و مشکلات مورد بررسی قرار گرفت تمامی نقاط نشانه و علایم نیز بر روی نقشه پیاده شد تا خلبانان به وسیله آن بتوانند راحت تر هدف را پیدا نمایند. قرار شد هواپیماها در ارتفاع پائین به پرواز درآیند تا از گزند رادارهای دشمن درامان بمانند قرار شد اگر در ابتدای ورود به خاک عراق هواپیماها شناسایی شدند برگشته و عملیات به موقع دیگری موکول شود. مدت زمان پرواز نیز ١٦ دقیقه زمان رفت و ١٢ دقیقه زمان بر گشت مجموعا ٢٨ دقیقه در نظر گرفته شده بود .با پایان طراحی عملیات به دلیل حساسیت بالای عملیات قرار شد لیدر دسته پروازی یکی از با تجربه ترین خلبانان اف ٥ پایگاه شکاری تبریز انجام پذیرد.برای این پرواز سرگرد خلبان جوادپور به عنوان لیدر و ستوان شیرازی به عنوان شماره دو انتخاب شدند زمان عملیات نیز صبح روز ٢٥ مهر ماه سال ٥٩ تعیین شد .   خلبانان منتخب چند ساعت قبل از شروع عملیات به اتاق توجیهات قبل از پرواز رفته و شروع به مطالعه و تشریح عملیات نمودند و پس از توجیه کامل و توضیحاتی که لیدر دسته داد آماده شده به اتاق تجهیزات رفته تا بسوی منطقه عملیاتی راهی شودند . هماهنگی های لازم با پدافند مرزی انجام پذیرفته بود ساعت ٨ خلبانان موتورها روشن شد هواپیماها در سکوت کامل رادیویی به سمت ابتدای باند تاکسی کردند و پس از چند لحظه در دل آسمان تبریز قرار گرفتند.خلبانان بدلیل اینکه سوخت کمتری مصرف کنند و در برگشت دچار کمبود سوخت نشوند بلافاصله بعد از پرواز ارتفاع خود را به ارتفاع ١٥٠٠٠ پا و سرعت را نیز ٤٠٠ نات تنظیم کردند. با نزدیک شدن به مرز خلبانان ارتفاع خود را به حداقل و با افزایش سرعت به ٩٠٠ کیلومتر از مرز گذشته و وارد خاک عراق شدند همه چیز به خوبی پیش می رفت که ناگهان دو هواپیمای دشمن در آسمان پیدا شد . دو فروند هواپیمای سوخو – ٢٠ عراقی که از بمباران مواضعی در داخل خاک ایران باز می گشتند با مشاهده هواپیماهای ایرانی ارتفاع خود را کم کرده و پنهان از دید خلبان در تعقیب و مترصد فرصتی بودند تا با توپ هواپیماهای ایرانی را هدف قرار دهند .   شیرازی متوجه دشمن در حال تعقیب شماره یک شده بلافاصله سکوت رادیویی را شکسته و در رادیو فریاد می زند: شماره یک هواپیمای دشمن پشت سرت کمی بالاتر است.   جوادپور که متوجه موقعیت دشمن شده بود بلافاصله بمها را رها کرد و با چرخشی تند بچپ سرعت هواپیما را کم می کند خلبان عراقی انتظار چنین کاری را نداشت از هواپیمای شماره یک جلو افتاد.جوادپور نیز بلافاصله به سمت راست گردش نمود ٥٠٠ متر ارتفاع گرفت در این هنگام شماره یک دقیقا پشت سر دشمن بود هواپیمای شماره دو نیز بلافاصله موقعیت گرفت و خود را آماده حمایت و پشتیبانی از جوادپور کرد ، هواپیمای شماره یک به قدری به سوخوی عراقی نزدیک بود که امکان استفاده از موشک را نداشت و آتش توپ خود را بر روی هواپیمای دشمن گشود ، ثانیه هایی بعد سوخوی عراقی به گلوله ای از آتش تبدیل شده بود و خلبان آن بلافاصله اجکت کرده و خود را نجات داد.شماره یک با گردشی سریع به سوی هواپیمای دیگر عراقی رفت فاصله او با هواپیمای دشمن زیاد بود جوادپور لحظه به لحظه به هواپیمکای عراقی نزدیک تر می شد عقربه بنزین به خلبان نشان می داد که اگربیشتر از ٢٠ ثانیه به تعقیب ادامه بدهد برای برگشت با مشکل مواجه می شود خلبان شماره یک آخرین تلاش خود را کرد و موتورهای هواپیما را به آخرین قدرت خود رساند در این هنگام خلبان عراقی با حرکتی اشتباه خود را در تیررس شماره یک قرار داد، جوادپور که منتظر این فرصت بود با شلیک مسلسل هواپیمای دوم را نیز سرنگون کرد. سوخت هواپیما در شرایط بسیار بدی قرار داشت خلبانان اکنون در عمق ١٨٠ کیلومتری خاک عراق بودند هر دو بلافاصله گردش کرده و به سوی مرزهای کشورمان تغییر مسیر دادند, شماره دو از لحاظ سوخت مشکلی نداشت ولی شماره یک به دلیل استفاده زیاد از پس سوز دچار کمبود سوخت بود, جوادپور ارتفاع خود را زیاد کرده بود تا سوخت کمتری مصرف کند و بتواند از مرز بگذرد و این خود تهدیدی برایش بود زیرا رادارهای پدافند مرزی عراق به راحتی می توانست او را رهگیری و سرنگون کند ولی چاره ای نبود . بالاخره جواد پور موفق شد که از مرز گذشته و وارد خاک کشورمان شود وی درحالی که عقربه بنزین روی حداقل قرار داشت و هر آن امکان خاموش شدن موتورها میرفت موفق شد چرخهای هواپیما را با باند فرودگاه آشنا سازد و بدین وسیله برگ زرین دیگری در کارنامه خود و نیروی هوایی کشورمان افزود.    
  8. F14AA

    انتخاب مديران سايت

    سیاوش جان مبارک باشه :applause: :rose:   نمیخوای از معلمان ابتدایی و دبیرستان و اساتید دانشگاه و ... که باعث افزایش علمت شدن تشکر کنی ؟! :mrgreen: :mrgreen:
  9. من کلا هنگ کردم ! icon_eek icon_eek icon_eek icon_eek icon_eek   آقا واسم سواله که اینا واقعا عضو SAS بودن ؟! یا اینکه با پارتی رفتن اونجا ؟!   اون سرباز صفر هاش هم اینطور خنگ بازی در نمیارن ! :neutral:     اصلا کاری با قطب نما و ... این چیزا ندارم ! میخوام بدونم یعنی اینا جهت رو از طریق ستاره نمی تونستن تشخیص بدن ؟! یا جغرافیاشون اینقدر ضعیف بود که نمیدونستن عربستان جنوبه و سوریه غرب ! :neutral:     یعنی اونا داشتن علامت میدادن و بقیه به راهشون ادامه دادن ؟! یعنی در این حد شوت ؟!     جان ؟!   این دیگه چه جور نقشه ایی بود ؟! دلیل موندن رایان در اون مکان چی بود ؟!     من دیگه حرفی ندارم ! :neutral:     ==============================================================   بنظر من یه سرباز معمولی بهتر از اینا عمل میکرد ! :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:   رسما بخاطر هیچ و پوچ و خنگ بازی مُردن ! big_grin
  10. به بهانه حماسه 7 آذر ؛ عملیات مروارید       قهرمان جنگ شهید داوود اکرادی ، ستاره عملیات مروارید   داوود اکرادی قهرمان بلامنازعه حماسه ناوچه پیکان در روز ۷ آذر ۱۳۵۹ بود، در حالی که فانتومهای شرکت کننده در نابود سازی نیروی دریایی عراق (عملیات مروارید) در حال بازگشت به پایگاه خود بودند خبر میرسد که ناوچه پیکان توسط یکی از ناوچه های اوزا که از تیررس اف ۴ ها پنهان مانده بود مورد اصابت قرار گرفته و ناوچه عراقی در حال فرار به سوی عراق میباشد، داوود اکرادی علی رغم هشدار اف ۱۴ حاضر در منطقه در مورد نزدیک شدن هواپیماهای عراقی ؛ دستور ترک منطقه را نادیده گرفته و به طرف منطقه بازمیگردد و به تعقیب ناوچه عراقی میپردازد و ضارب ناوچه پیکان را به قعر آبهای خلیج فارس میفرستد.عقاب تیزپرواز آسمان نیلگون ایران یک سال بعد در ۸ آبان ۱۳۶۰ در منطقه کرکوک مورد اصابت قرار میگیرد و پس از خروج از هواپیما به چنگ عراقی ها افتاده و پس از ضرب و شتم زیاد بدن نیمه جانش به جیپ میبندند و میکشند, پیکر پاک وی هیچگاه بدست نیامد.   یادش گرامی      
  11.     به افتخار عقاب تازه سفر کرده نیروی هوایی ، زنده‌یاد سرهنگ حبیب کازرونی   خاطره ای از سرتیپ محمد اسماعیل پیروان   بهمن ماه ١٣٦٥ بود, در پی پیروزیهای نیروهای رزمنده در عملیات کربلای 5 عراق باز روی به بمباران شهرها آورده بود, بهمین جهت بود که پروازهای گشت هوایی برای جلوگیری از نفوذ بمب افکنهای عراقی افزایش یافت, اطلاعات رسیده بود که عراق قصد بمباران شهرستان قم را در دهه سالگرد انقلاب دارد, حدود ساعت دو بعدازظهر بود به همراه سروان کازروني، پس از دريافت اطلاعات پرواز و مدارک مربوط به مأموريت و وضع هواي منطقه به اتاق تجهيزات پروازي رفتيم و پس از چک کردن کلاه پرواز، ماسک اکسيژن و پوشيدن جي‌سوت به‌سمت آشيانه راه افتاديم, در آشيانه پس از انجام مقدمات کار سوار هواپيما شديم و موتورها را روشن کرديم. در حال چک کردن سيستم‌ها بودم که متوجه اشکالي در يکي از سيستم‌ها شدم. امکان برطرف کردن آن در زمان کوتاه فراهم نبود و مجبور شديم از هواپيماي رزرو استفاده كنيم. سريع خودمان را به آشيانه‌ي هواپيماي جاي‌گزين رسانديم؛ چون همکارانم از چند ساعت پيش در منطقه کيوبك مشغول مأموريت بودند و پس از چند مرحله سوخت‌گيري منتظر ما بودند و نمي‌توانستند پيش از رسيدن ما منطقه را ترک كنند. با مشاهده هواپيماي جاي‌گزين تعجب کردم چون هواپيمای رزرو فقط مجهز به دو موشک حرارتي سایدویندر بود. اين موشک‌ها بُرد کوتاهي داشتند و براي درگيري نزديک هوايي به کار مي‌رفتند درحالي‌كه بايد دست‌كم چند موشک راداري بردمتوسط اسپارو نیز در کنار سايدواندر زير هواپيما نصب باشد, فرصت برای کامل شدن بارگزاری تامکت رزرو نبود خدمه تامکت دیگر منتظر ما بودند.   کاری نمیشد کرد, با توکل به خدا سوار هواپيما شدیم. موتورها را يکي پس از ديگري روشن کردم و مشغول بررسي سيستم‌ها و فرامين شدم. سروان کازروني هم مشغول بررسي رادار و آماده کردن سيستم‌‌هاي ناوبري و ديگر سيستم‌‌هاي مورد نياز مأموريت شد تا اگر اشکال جزئي وجود داشت، کارکنان فني حاضر در کنار هواپيما مشکل را برطرف كنند. پس از اطمينان از کار کردن درست تمام سيستم‌ها با هم‌آهنگي برج مراقبت به‌سمت ابتداي باند حرکت کرديم. پيش از ورود به باند، بررسي‌هاي لازم انجام شد و موشک‌ها از بيرون توسط متخصصان مسلح شدند. با اجازه‌ي برج مراقبت وارد باند شدم. پس از آزمايش موتورها و چک کردن دوباره فرامين، قدرت موتور را در حالت صددرصد گذاشتم و ترمزها را رها کردم. هواپيما در زمان از باند پرواز کنده شد، پس از چند ثانيه از باند پايگاه شکاري اصفهان جدا شديم و در آسمان آبي و آفتابي به‌سمت منطقه مأموريتمان که شمال غرب شهر قم بود، پرواز كرديم. خود را به ارتفاع هجده‌هزار پا رسانديم. نزديک منطقه مأموريت بوديم که با اعلام کد حضور خود را در منطقه به رادار‌هاي کرج و سوباشي اعلام كردم. با رسيدن به منطقه، هواپيماي ديگر که چند ساعتي در منطقه بود، حفاظت از آن‌جا را به ما سپرد. ساعت حدود سه‌وپانزده دقيقه بود. تانکر سوخت‌رسان در منطقه گردش مي‌كرد تا در صورت نياز بتوانيم سوخت‌گيري هوايي را انجام دهيم. تانکر سوخت‌رسان نيز با کد اعلام موقعيت كرد. حدود ٤٥ دقيقه گذشت. با حساسيت و دقتِ تمام، در صفحه رادار، جهت‌هاي مختلف را جست‌وجو مي‌کردم و اطراف را زير نظر داشتم. مدتي گذشت. سکوت عجيبي حاکم بود. نگاهي به نشانگر سوخت انداختم. هنوز هم مي‌توانستيم پرواز كنيم. يکي از اشکال‌هايي که انجام مأموريت به‌صورت تک‌فروندي داشت، اين بود که وقتي براي سوخت‌گيري هوايي، كمي از منطقه فاصله مي‌گرفتيم، نگران بوديم که نكند پيش از پايان سوخت‌گيري، سروکله‌ي هواپيما‌هاي دشمن پيدا شود.   فرياد دشمن! دشمن!   در حال گشت در منطقه ايستايي بودم و دقيقاً به‌سمت شمال غرب پرواز مي‌کردم که افسر کنترل شکاري رادار سوباشي همدان روي راديو آمد و با لحني متفاوت و با صدايي بلند گفت: شاهد٥٤! شاهد ٥٤! رهنورد   بي‌درنگ جواب دادم. افسر كنترل از ما خواست که بلافاصله سمت خود را به جنوب غرب تغيير دهيم. سپس در قالب کد‌هاي روزانه موقعيت چهار فروند هواپيماي مهاجم را اعلام كرد. در ارتفاع چهارده‌هزار پايي پرواز مي‌کردم و با توجه به اعلام رادار، هوايپما‌هاي دشمن پايين‌تر از من پرواز مي‌کردند. از کازروني خواستم که آن‌ها را روي رادار جست‌وجو كند. چند ثانيه بيش‌تر نگذشته بود که کازروني هدف‌ها را روي صفحه رادار مشخص كرد. بي‌درنگ با کد به رادار اعلام كردم که هدف‌ها را داريم و براي درگيري به سمت آن‌ها مي‌رويم. با توجه به محاسباتي که انجام داديم، هواپيما‌هاي مهاجم در اطراف شمال اراک و در ارتفاع پايين به سمت شهر قم مي‌آمدند. فاصله آن‌ها با ما حدود صد کيلومتر بود. با هم‌آهنگي، سروان کازروني اطلاعات مربوط به هدف‌ها را درحالت TWS (مود ترک کردن هدف در خلال اسکن رادار اف-١٤) به‌دست آورد تا خلبانان عراقي متوجه حضور ما در منطقه نشوند, بدلیل نداشتن موشکهای دوربرد راداری میبایست بدون جلب توجه عراقیها تا حد ممکن به آنها نزدیک شویم.   در صورت قفل راداري روي هواپيما‌هاي دشمن، سيستم دريافت‌کننده هشدار راداري موجود در هواپيما، خلبان مهاجم را متوجه حضور و فعاليت اف-١٤ مي‌کرد و احتمال داشت آن‌ها از ادامه پرواز انصراف دهند و با برگشت به سمت خاک عراق، بمب‌هاي خود را در يکي از شهرهايي که در مسير برگشتشان قرار داشت فروريزند. در اين صورت از تله طراحي شده ما مي‌گريختند و با توجه به فاصله ما از آن‌ها احتمال تعقيب و درگيري با آن‌ها وجود نداشت؛ خصوصاً اين‌که ما بنزين زيادي نداشتيم و تقریبا موقع سوختگیرییمان بود.سويچ‌هاي لازم را براي درگيري روشن کردم و هرچه به هدف‌ها نزديک مي‌شديم، رفته‌رفته ارتفاع را کم كردم و سرعت مناسب را براي تاکتيک داگ فایت مورد نظر انتخاب كردم.   بايد در كم‌ترين فاصله آن‌ها را مي‌زدم   هدف‌ها را در صفحه رادار زير نظر داشتم و سروان کازروني هم مرتب اطلاعات مربوط به هدف‌ها را برايم مي‌گفت. اگر مجهز به موشک فنيکس و يا اسپارو بوديم، از روبه‌رو آن‌ها را هدف قرار مي‌دادم، ولي چون فقط موشک حرارتي داشتيم، بايد مطابق تاکتيک‌هاي خاص پروازي طوري به‌سمت آن‌ها حرکت مي‌كرديم که با چند درجه اختلاف در سمت راست يا چپ ما قرار گيرند تا بتوانيم با گردشي به‌موقع، درست پشت سر آن‌ها قرار بگيريم. تصميم داشتم تا در فرصتي مناسب، موشک حرارتي را به‌سمت اگزوز موتور يکي از آن‌ها شليک كنم، ولي يک مسأله فکر مرا مشغول کرده بود و آن نگراني از اين موضوع بود که چون آن‌ها در جهت شمال شرق پرواز مي‌کردند، ممكن بود حتي پس از سرنگوني يکي‌شان، بقيه خود را به شهر برسانند. بنابراين تصميم گرفتم که از جلو وارد دسته پروازي آن‌ها شوم و آرايش پروازي‌شان را به‌هم بريزم. روي همين اساس سرعتم را بيش‌تر كردم تا در فاصله بيش‌تري از شهر با آن‌ها درگير شوم.فاصله كم‌تر و كم‌تر مي‌شد و من به‌جاي نگاه کردن به صفحه رادار، دقيقاً جلوي هواپيما را نگاه مي‌کردم. سروان کازروني هم مرتب فاصله آن‌ها را اعلام مي‌كرد. سمت ما ٢٤٠ درجه يعني جنوب غرب بود و چون بعدازظهر بود، نور آفتاب دقيقاً در چشم من بود و همين، ديدن با چشم غيرمسلح از دور را دشوار مي‌کرد. مطمئناً يکي از دلايل انتخاب اين زمان براي حمله ازسوي دشمن همين موضوع بود؛ چون خلبانان ما نيز هنگام بمب‌باران اهداف خود در خاک دشمن، اين موضوع را در نظر مي‌گرفتند و ترجيح مي‌دادند در ساعت‌هاي اوليه صبح به‌سمت عراق حمله كنند تا خلبانان شکاري عراقي و توپچي‌هاي پدافند به خاطر تابش شديد آفتاب نتوانند آن‌ها را پيش از رسيدن به هدف، به‌راحتي ببينند.ارتفاع هواپيما را به هزار پا رساندم؛ درحالي‌که هواپيما‌هاي دشمن حدوداً در ارتفاع دويست پايي پرواز مي‌کردند. سروان کازروني فاصله هواپيما‌هاي دشمن را پنج مايل اعلام کرد و از آن‌جا که با کمک رادار دقيقاً روبه‌روي آن‌ها پرواز مي‌کرديم، بايد آن‌ها را در جلوي خود مي‌ديدم. چند ثانيه بعد چهار نقطه تيره درست روبه‌روي خود، ولي در ارتفاع پايين‌تر ديدم. سرعت آن‌ها كم‌تر از ما بود. کاملاً آن‌ها را زير نظر گرفتم. کازروني هم رادار را رها کرد و با چشماني باز به کمک شتافت. هواپيما‌هاي دشمن از نوع ميراژ اف1 بودند. هزار پا بالاتر از آن‌ها پرواز مي‌کردم و هنوز مرا نديده بودند؛ چون هيچ واكنشي از خود نشان نمي‌دادند. فرصت مناسب فرا رسيد. ارتفاع را کم کردم، دسته‌هاي گاز هواپيما را به جلو فشار دادم و هم‌زمان با اضافه شدن سرعت، به‌سمت آن‌ها شيرجه رفتم.   هواپيما‌هاي دشمن پا به فرار گذاشتند   در فاصله حدود دو مايلي، متوجه حضور ما شدند و خطر را به‌خوبي احساس كردند. آرايششان به‌هم ريخت و بي‌درنگ سه فروند به‌سمت راست گردش كردند و يک فروند به‌سمت چپ گردش كرد. من با مانوري مناسب به تعقيب دسته سه فروندي رفتم. با صداي بلند به کازروني گفتم كه مواظب هواپيماي چهارم باشد که به‌سمت شهر و يا پشت سر ما نرود.سرعتم خيلي زياد بود و داشتم از يکي از آن‌ها رد مي‌شدم که با مانور Hi Yo Yo يعني مانوري كه خلبان با کشيدن شديد هواپيما به‌سمت بالا، سرعت را در کوتاه‌ترين زمان به ارتفاع تبديل مي‌كند و خود را در محل مورد نظرش قرار مي‌دهد، به پشت سر آن‌ها رفتم. در همين هنگام کازروني گفت: هواپيماي چهارم به‌سمت غرب گردش كرد.سرم را به عقب برگرداندم تا موقعيت هواپيماي دشمن را ببينم. متوجه شدم کازروني خودش را ١٥٠ درجه چرخانده است و دقيقاً پشت هواپيماي خودمان را از بالای کاناپی زير نظر دارد. خيالم راحت شد. هواپيما‌هاي ميراژ دشمن مجهز به دو توپ بودند. آن‌ها معمولاً هنگام بمب‌باران، مجهز به دو تير موشک حراراتي نيز در نوک بال‌ها بودند تا در صورت رويارويي با هواپيما‌هاي رهگير، از خود دفاع كنند؛ بنابراين قرار گرفتن آن‌ها در پشت سر براي ما خطرآفرين بود.با يک مانور سريع، خودم را پشت سر يکي از آن‌ها و در موقعيت شليک موشک قرار دادم که ناگهان هر سه فروند به سمت چپ تغيير مسير دادند و بمب‌هاي خود بي‌هدف در بيابان رها کردند. منتظر اين لحظه بودم. نگراني‌ام كم‌تر شد. باوجود اين‌که جهت عمومي هر سه فروند به‌سمت چپ بود، ولي از نظر فاصله طولي، فاصله جانبي و ارتفاع در حالت‌هاي مختلفي قرار داشتند و پيوسته در حال جابه‌جا شدن بودند. با رها کردن بمب‌هايشان، قدرت مانورشان بيش‌تر شد؛ به‌طوري‌که براي من ميسر نبود که خودم را در پارامتر مناسب براي زدن موشک قرار دهم. يعني در تمام مدتي که آن‌ها از سمت چپ در حال گردش به‌سمت غرب بودند (حدود ٢٧٠ درجه) به آن‌ها فشار آوردم تا شايد يکي را بزنم يا يکي‌شان به زمين بخورد، ولي نشد. به نظر مي‌رسيد خلبانان عراقي از مهارت بالايي برخوردارند. چرخش‌ها ادامه پيدا کرد تا آن‌ها در راستاي غرب (مسير فرار) قرار گرفتند و با استفاده از کاهش ارتفاع و افزايش سرعت قصد داشتند از مهلکه فرار كنند. اين يک روش معمول براي فرار از دست هواپيماي رهگير است؛ زيرا در اين حالت کار براي خلبان هواپيماي رهگير سخت و خطرآفرين مي‌شود؛ به‌طوري‌که ممکن است دست از تعقب بردارد. بدترين دشمن خلبان در اين‌گونه پروازها زمين است و تاکنون خلبانان زيادي در دنيا در پرواز‌هاي آموزشي و يا جنگي به دليل سرعت زياد در ارتفاع کم با خطاي ديد روبه‌رو شده‌اند. غفلت لحظه‌اي، ايجاد نوسان توسط خلبان و يا عدم تجربه و مهارت کافي در اين لحظه باعث خواهد شد كه هواپيما به موانع يا زمين برخورد كند و خلبان جان خود را از دست بدهد، ولي من دست‌بردار نبودم.   شرايط، بسيار سخت و حساس بود   شرايط در کابين متفاوت بود. در ارتفاع پايين و سرعت بالا پرواز مي‌کرديم و به دليل انجام مانور‌هاي سنگين، دماي کابين بالا رفته بود. در ارتفاع پايين مولکول‌هاي هوا متراکم هستند و در سرعت زياد و مانور شديد، اصطکاک مو‌لکول‌ها با بدنه هواپيما صدا و حرارت زيادي در کابين توليد مي‌کند که سيستم خنک‌کننده جواب‌گوي آن نمي‌باشد. علاوه بر آن سروصدا نيز بسيار زياد بود. تمام اين شرايط باعث شده بود كه عرق بر سروصورتم جاري شود. زير کلاه پروازي و ماسک اکسيژن روي صورتم کاملاً خيس بود و در آن شرايط حتي امکان پاک کردن عرق از روي چشمانم نيز وجود نداشت, يکي از آن‌ها که به‌نظر مي‌رسيد ليدر دسته پروازي باشد، در وسط و دو فروند ديگر در دو طرف، با فاصله جانبي تاکتيکي و کمي عقب‌تر از او به‌سمت عراق پرواز مي‌كردند و ما هم به دنبال آن‌ها بوديم. استقبال را به‌خوبي انجام داده بوديم و حالا نوبت بدرقه‌اي درخور بود.بايد براي شليک موشک حرارتي همه چيز را در نظر مي‌گرفتم؛ زيرا شليک موشک حرارتي با موشک راداری متفاوت است. موشک راداري را بيش‌تر از فاصله دور، توسط رادار هواپيما و بدون مشاهده‌ي چشم شليک مي‌کنند، ولي براي شليک موشک حرارتي، خلبان با مشاهده چشمي هدف، قرار گرفتن در موقعيت مناسب از نظر فاصله و زاويه جانبي با دم هواپيما و ارتفاع نسبت به هدف، دستگاه نشانه‌روي را دقيقاً روي اگزوز هواپيما قرار مي‌دهد و اگر همه‌ي پارامترها به درستي رعايت شده باشند، جست‌وجوگر حرارتي موشک با حس کردن حرارت موتور، با صدايي که در گوشي خلبان شنيده مي‌شود اعلام مي‌کند که همه چيز براي شليک موشک آماده است. اگرچه موشک حرارتي براي هدايت بسمت هدف نيازي به رادار ندارد، ولي قفل راداري به خلبان کمک مي‌کند که فاصله‌اش را با هواپيماي هدف به‌طور دقيق در HUD مشاهده كند؛ چون اگر موشك در بيرون از حداکثر و يا حداقل فاصله تعيين‌شده شليک شود، به هدف نخواهد خورد. هم‌چنين رهگير بايد هنگام زدن موشک قدري پايين‌تر از هدف باشد.   نزديک بود همه چيز از دست برود   همه پارامترها روي ميراژ وسطي تنظيم شده بود؛ به‌جز ارتفاع. من کمي بالاتر بودم، براي همين شروع كردم به کم کردن ارتفاع. ناگهان هواپيما در جت‌واش (گاز‌هاي خروجي از اگزوز هواپيما جلويي) قرار گرفت و در ارتفاع سي متري از زمين، تکان سختي خورد و متلاطم شد. خيلي به زمين نزديک شديم؛ به‌طوري‌که سروان کازروني به‌شدت نگران شد. سريع هواپيما را کنترل كردم و کمي ارتفاع گرفتم. هم‌زمان سرعت را افزايش دادم و چون مي‌خواستم در جت‌ واش قرار نگيرم، بالاتر پرواز كردم, چندين مايل از منطقه درگيري اوليه دور شده بوديم. تمايل نداشتم دست خالي به پايگاه برگردم و ازطرفي هنوز به دنبال کسب آخرين پارامتر شليک موشک بودم؛ چراکه فقط دو موشک داشتيم و هر بي‌دقتي‌اي ممکن بود سرنوشت و نتيجه مأموريت را عوض كند. تمايل نداشتم عجله و دست‌پاچگي، موشک‌ها را به هدر دهد. نکته جالب برايم اين بود در طول درگيري آن‌ها به‌دليل نامعلومي از پرتاب فلر حرارتي براي انحراف موشك حرارتي که به‌زودي به سمت موتورشان شليک مي‌شد، خودداري مي‌کردند و اين، مقداري کارم را آسان‌تر مي‌کرد.   موشک، حلقوم ميراژ را فشرد   چون سرعت گرفته بودم، دوباره به نزديکي آن‌ها رسيدم, اين‌بار با توجه به تجربه قبلي مقدار به‌سمت چپ رفتم تا از مخروط جت‌واش خارج شوم. سپس ارتفاع را کم کردم و دوباره به پشت هواپيماي دشمن برگشتم. جنگنده‌ي ما مقداري لرزش داشت که توجهي نکردم. بي‌درنگ دستگاه نشانه‌روي را روي اگزوز موتور هواپيماي ميراژ وسطي قرار دادم. صداي بلند بوق حس‌گر حرارتي موشک در گوشم غوغا مي‌کرد, مثل اين‌که موشک براي لحظه ملاقات بي‌قراري مي‌کرد, با فرياد ماشه را فشردم. موشک از زير بال هواپيما جدا شد و به‌سمت هواپيماي دشمن روانه شد و پيش از اين‌که واكنش دشمن سودي برايش داشته باشد، موشک با موتور هواپيما برخورد کرد, بر اثر انفجار، بخش بزرگي از دم هواپيماي دشمن جدا شد و چون در ارتفاع پاييني پرواز مي‌کرديم، خلبان فرصت خروج اضطراري را پيدا نکرد. هواپيما بلافاصله با زمين برخود كرد و منهدم شد, اين درحالي بود که ديگر خلبانان عراقي که در دو طرف او پرواز مي‌کردند، صحنه برخورد موشک و اصابت هواپيما به زمين را مشاهده مي‌کردند.به‌دنبال انفجار، قطعه‌هاي هواپيما در فضا پخش شدند و باتوجه به اين‌که من با سرعت زياد و در فاصله کم دقيقاً پشت سر او پرواز مي‌کردم، خطر مرا به‌شدت تهديد مي‌کرد. هواپيما را سريع بالا کشيدم تا به قطعه‌هاي متلاشي‌شده ميراژ که در هوا پراکنده بودند، برخورد نکند و از طرفي قطعه‌ها وارد موتور هواپيما نشوند. هم‌چنين قدرت موتورها را به حداقل رساندم و هواپيما را به سرعت وارونه كردم تا صحنه‌ي برخورد ميراژ به زمين را به از بالای کاناپی ببینم, سروان کازروني که هيجان‌زده شده بود، خطاب به رادار سوباشي با صداي بلند تکبير گفت و اعلام کرد که يکي از هواپيماهاي دشمن را زديم و بقيه فرار کردند, افسران کنترل شکاري خيلي خوش‌حالي مي‌کردند و مرتب از ما تشکر مي‌کردند. وقتي از روي هواپيماي منهدم‌شده عبور کرديم، هواپيما را به حالت عادي درآوردم. ارتفاع هواپيما به دوهزار پايي رسيده بود و به خاطر کم کردن قدرت موتور، سرعت نيز کم شده بود و هواپيماهاي دشمن فاصله زيادي با ما گرفته بودند. دهانم کاملاً خشک شده بود و خيس عرق بودم. يک‌لحظه تصميم گرفتم سرعت را زياد كنم و به تعقيب آن‌ها ادامه بدهم، ولي به دليل کمبود بنزين و فاصله گرفتن از شهر قم منصرف شدم؛ چون احتمال اين‌که دسته‌ي بمب‌افکن ديگري به شهر حمله كنند، زياد بود. مختصات جغرافيايي بقاياي لاشه هواپيما را با کد به رادار سوباشي اعلام كردم و به‌سمت تانکر سوخت‌رسان پرواز کرديم. با خلبان و مسئول سوخت‌رساني هواپيماي ٧٠٧ تماس گرفتم و با توجه به نتيجه مأموريت به نظر مي‌رسيد خستگي پرواز طولاني آن‌ها نيز برطرف شده است.   خطري که به خير گذشت   هنگام سوخت‌گيري به‌دليل متلاطم بودن هوا و احياناً خستگي ناشي از درگيري سنگين هوايي، قسمت فلزي بسکت سوخت‌گيري تانکر به گوشه جلويي کاناپي هواپيما برخورد كرد و صدمه‌اي جزئي به آن وارد نمود. پس از سوختگيري به‌سمت منطقه ايستايي کيوبك برگشتيم و به گشت‌زني ادامه داديم. هوا داشت تاريک مي‌شد و سکوت آرامش‌بخشي حکم‌فرما بود. زمان پرواز ما نيز پس از حدود سه ساعت پايان يافته بود؛ به‌ همين خاطر با کد از رادارهاي کرج و سوباشي خداحافظي و منطقه را ترک کرديم, و به‌ سمت پايگاه شکاري اصفهان پرواز كرديم و حدود پانزده دقيقه بعد، چرخ‌هاي هواپيما باند پروازي را لمس كردند. هواپيما را در آشيانه پارک كردم و از هواپيما خارج شدم. پرسنل زحمت‌کش نگهداري خصوصاً سرهمافر «بي‌آزار» بسيار خوش‌حال بودند و به ما خسته‌نباشيد گفتند. ما هم از آن‌ها تشکر کرديم و مشکل جزئي کاناپي را يادآور شديم که روز بعد اين مشکل برطرف شد.   پرونده بمب‌باران شهرها بسته شد   فرمانده پايگاه شکاري اصفهان، سرتيپ خلبان «عطايي» در دفتر معاونت عمليات پايگاه منتظر ما بودند. ايشان به هر دوي ما خسته‌نباشيد گفتند و من هم خلاصه مأموريت را براي ايشان تعريف كردم. مدتي بعد نيز شهيد ستاري، فرمانده وقت نيروي هوايي هديه‌اي براي من و سروان کازروني فرستادند و از ما تقدير كردند. ما هم آن هديه‌ها را تقديم خانواده‌ي شهدا کرديم.روز بعد از طريق سايت‌‌هاي شنود «فاشا» متوجه شديم که خلبان يکي از ميراژها نيز در آن‌سوي مرز به دليل کمبود سوخت به پايگاه خود نرسيده و مجبور به خروج اضطراري از هواپيما شده است. به‌دنبال اين ماجرا، پرونده بمب‌باران شهرها با هواپيما‌هاي ميراژ در ارتفاع پست بسته شد و خلبانان عراقي ديگر جرأت حضور در اين منطقه را پيدا نکردند.   منبع: ایرانین ایرفورس بلاگفا
  12.   یه جور اغتشاش هوایی هست !   وقتی دو جنگنده در حال تعقیب و گریز هستن ؛ اگر جنگنده تعقیب کننده در مسیر گازهای خروجی موتور جنگنده در حال فرار قرار بگیره و اون گازها به درون ورودی هوا مکیده بشن باعث ایجاد اختلال در کار موتور شده که در اصطلاح هوانوردی بهش میگن جت واش !   پ.ن   البته من یه جایی خونده بودم که جت واش روی کنترل فرامین تاثیر داره و یه جوری باعث برهم خوردن تعادل جنگنده میشه ! ( البته بنظر خودم نظر اولی که گفتم درسته  ! )
  13. بوئینگ RC-135 یکی از اعضای خانواده هواپیماهای شناسایی بزرگ مورد استفاده توسط نیروی هوایی ایالات متحده برای حمایت اطلاعاتی از سران بلند پایه سطح ملی است که قابلیت جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات نزدیک به زمان واقعی را دارا می باشد . اساس بدنه این هواپیما ، Stratolifter C-135 می باشد که بر مبنای آن انواع مختلفی از RC-135 از سال 1961 تاکنون در خدمت بوده است . بر خلاف دو اعضای دیگر این خانواده یعنی C-135 و KC-135 که به عنوان مدل 717 شناخته می شوند ، RC-135 از مدل 739 طراحی شده توسط همین شرکت بهره می برد . شایان ذکر است که این طرح چندین بار اصلاح گردیده و در نتیجه این امر این هواپیما دارای تنوع زیادی نیز از نظر پیکر بندی ، طراحی و نام برنامه می باشد . طراحی و توسعه اولین مدل از این هواپیما که ملقب به RC-135A بود در سال 1962 توسط نیروی هوایی ایالات متحده برای جایگزینی با بوئینگ Superfortress RB-50 سفارش داده شد . در ابتدای امر تعداد این سفارش 9 فروند اعلام شد که بعد ها به چهار فروند کاهش یافت . این شرکت در آغاز کار ، بوئینگ 700-739 را برای ساخت این طرح در نظر گرفت اما این طرح دچار تغییر و قرار شد تا از مدل بدنه هواپیمای KC-135A استفاده شود که این مدل نیز همانند KC 135 از موتور J57-P بهره می برد . نوع بعدی این هواپیما که سفارش داده شد یک هواپیمای الینت ( ELINT ) برای جایگزینی با Stratojet RB-47H بود تا اینکه بتواند به صورت کامل تر و بهتری نسبت به RB-47H به انجام ماموریت بپردازد . بدنه این مدل نیز همانند مدل پیشین خود بود اما با این تفاوت که برای پیشران خود ، به جای موتورJ57 از موتورهای TF-33 قدرت می جست . ده فروند از این مدل در سال 1965 در حالی که در انتظار مجموعه لوازم الکترونیکی جدید برای ارتقا بودند ، برای ذخیره سازی به طور کامل تحویل گشتند . تمامی این 10 فروند که ذخیره شدند ، پس از بروز رسانی ؛ در سال 1967 به عنوان RC-135C ظهور یافتند که هر ده فروند در همان سال تحویل داده شدند . بوم سوخت گیری در این هواپیما برداشته شده و جایگاه اپراتور بوم نیز به همین ترتیب حذف شده و محل قرار گیری دوربین KA-59 شده است . سطح خارجی هواپیما مجهز به آنتن رادار SLAR می باشد که در زیر و در قسمت جلوی بدنه واقع شده است . RC-135B آخرین هواپیمای جدیدی بود که ساخته شد ، تمامی مدل های ساخته شده RC ، از نوع تغییر یافته مدل اولیه یا تانکر ( KC 135 ) بودند . در سال 2005 ، ناوگان RC-135 دچار تغییراتی در قسمت بدنه و ارتقا در ناوبری و... گشت که یکی از این ارتقاها شامل تعویض شدن موتورهای پرات اند ویتنی TF-33 با موتور F-108-CF-201 ( مورد استفاده در تانکر سوخت رسان KC-135R ) و همچنین شامل ارتقا ابزار دقیق کابین خلبان و سیستم ناوبری با استاندارد AMP می شد . این استاندارد مشمول ابزار انالوگ و تبدیل آن ها به سیستم های دیجیتال می شود . تاریخچه عملیاتی ناوگان کنونی RC-135 آخرین گونه از نسل این هواپیما می باشد که از دهه 60 تا کنون در حال انجام وظیفه هستند . در ابتدای امر این هواپیما در اختیار فرماندهی استراتژیک هوایی برای مقاصد شناسایی قرار داده شد و پس از آن از سال 1992 به بعد در اختیار فرماندهی جنگ هوایی (ACC) قرار گرفت و این پرنده در تمامی جنگ هایی که ایالات متحده در آن شرکت کرد ، حضور مستمر داشت که از جمله این عملیات ها می توان به عملیات پشتیبانی در ویتنام ، طوفان صحرا ، آزادی عراق و ... اشاره نمود که از اوایل دهه 90 میلادی به صورت ثابت در جنوب غربی آسیا حضور دارد . لازم به ذکر است که تمامی RC-135 ها در تمامی عملیات های مختلف ( تا قبل از سال 1992 ) از سوی فرماندهی استراتژیک هوایی مورد استفاده قرار گرفتند و پایگاه دائمی این پرنده ها پایگاه هوایی Offutt واقع در نبراسکا می باشد که در وینگ 55 ام مشغول خدمت می باشند . وینگ 55 ام شامل 22 پلت فرم از سه مدل : سه فروند RC-135 S ، دو فروند RC-135 U و هفده فروند RC-135 V/W می باشد . در تاریخ 9 آگوست 2010 ، بیستمین سالگرد Rivet Joint RC-135 V/W به خاطر خدمات مستمر در فرماندهی مرکزی ( که قدمت آن به آغاز عملیات طوفان صحرا باز می گردد ) به رسمیت شناخته شد که این نشان دهنده حضور ناگسستنی این هواپیما در میان موجودی های نیرویی هوایی آمریکاست که در طول مدت خدمتش توانست بیش از 8000 پرواز عملیاتی برای حمایت از نیروهای هوایی و زمینی در عملیات طوفان صحرا ، آزادی عراق ، دیده بان شمالی و ... انجام دهد که تا کنون نیز ادامه دارد . در 22 مارس 2010 وزارت دفاع بریتانیا اعلام کرد که با دولت ایالات متحده بر سر خرید این هواپیما و جایگزینی با هواپیمای Nimrod R1 ( که در سال 2011 بازنشسته شد ) به توافق رسیده است که قرار است در میان سال های 2014 تا 2018 تحویل ارتش انگلستان گردد . وظایف و نقش ها نقش پایه ای این هواپیما عبارتند از : - ارائه نشانه های مربوط به مکان دشمن و اخطار از فعالیت های تهدید آمیز آن . - پخش انواع ارتباطات صوتی به صورت مستقیم . از بالاترین اولویت های آن نیزمی توان به توانایی پخش برنامه های مشاوره ای برای نبرد و هشدار در مورد خطر های قریب الوقوعی که هواپیما را در خطر مستقیم قرار می دهد ، اشاره کرد . - ارائه اطلاعات هدف به صورت داده ها و لینک های صوتی به مراکز دفاع هوایی . - انجام عملیات ELINT و COMINT در محدوده 240 کیلومتری . مراکز عملیاتی و آموزش پرسنل این هواپیما در شهر نبراسکا و دروینگ 55 ام واقع در پایگاه Offutt قرار دارد که اطلاعات شناسایی و پشتیبانی جنگ الکترونیک را نزدیک به زمان واقعی و به طور مستقیم در اختیار فرماندهان و واحد های رزمی قرار می دهد . در حمایت از اسکادران 55 ام ، اسکادران 95 شناسایی مشغول به تربیت خلبانان و ناوبران برای پرواز این هواپیما شد و اسکادران 488 اطلاعات نیز پرسنل اطلاعاتی را که در قسمت هواپیما کار می کنند ، تامین کرد . توانایی ها این هواپیما توانایی جمع اوری اطلاعات ، تجزیه و تحلیل و گزارش از وضعیت دشمن را دارد ( BM/C4I ) . همچنین توانایی تبادل اطلاعات با هواپیماهای آواکس نظیر E-2و E-3 و همچنین E-8 و ... را به صورت دیتالینک و صدا دارا می باشد . داده های اطلاعاتی را که از طرف RC 135 تصفیه شده است می توان از طریق TADIL / A به آواکس یا این که از طریق کانال اطلاعاتی و بوسیله ماهواره و TIBS ، که نزدیک به زمان واقعی است انتقال داد . Rivet Joint دارای ارتباطات امن UHF، VHF، HF و SATCOM ( ارتباط ماهواره ای ) می باشد . موتور بوئینگ RC-135 مجهز به چهار موتور توربوفن F108-CF-201 است که هریک از این موتور ها نیروی بالغ بر21 هزار پوند تولید می کنند . از مزایای این موتور کاهش سر و صدا ، کاهش مصرف سوخت و کاهش تولید گازهای گلخانه ای می باشد و همچنین طول و قطر موتور به ترتیب برابر با 2.43 متر و 1.73 متر می باشد . مدل ها RC-135A با توجه به عکس های گرفته شده چهار فروند از این مدل با شماره سریال های 8058 - 63 الی 8061 - 63 یک پلتفرم برای نقشه برداری هوایی در پایگاه هوایی Turner گرجستان مستقر بودند که پس از مدتی به پایگاه هوایی Forbes و به اسکادران 1370 ام نقشه برداری واقع در کانزاس منتقل شدند . اندکی بعد این وظیفه به ماهواره ها محول شد و تمامی RC-135A ها با اصلاحاتی در دهه 80میلادی به تانکر های KC-135D تبدیل شدند . RC-135B یک نمونه از مدل های تحویلی RC-135 می باشد که در هیچ عملیاتی شرکت داده نشد که به همین دلیل هیچ نوع تجهیزات ماموریتی بر روی آن نصب نشد . به همین دلیل هر ده فروند به بالتیمور فرستاده شدند تا تجهیزاتی تحت برنامه Big Safari بر روی آنان نصب گردد . پس از اتمام کار نام RC-135C بر آنان اطلاق شد . RC-135B یک نمونه از مدل های تحویلی RC-135 می باشد که در هیچ عملیاتی شرکت داده نشد و به همین دلیل هیچ نوع تجهیزات ماموریتی بر روی آن نصب نشد . به همین علت هر ده فروند به بالتیمور فرستاده شدند تا تجهیزاتی تحت برنامه Big Safari بر روی آنان نصب گردد . پس از اتمام کار نام RC-135C بر آنان اطلاق شد . RC-135C Big Team این مدل ها همانگونه که گفته شد نمونه ارتقا یافته مدل B این هواپیما هستند که مجهز به سیستم AN/ASD-1 برای امور ELINT و همچنین یک جایگاه دوربین در قسمت دماغه می باشند . خدمه این هواپیما را دو خلبان ، دو افسر ناوبری و زبانشناسان هوابرد و متخصصان جمع آوری اطلاعات تشکیل می دهند . RC-135D Office Boy هواپیماهای این مدل در پایگاه نیروی هوایی در آلاسکا مستقر بودند که بیشترین ماموریت آن ها پرواز در امتداد مرز شوروی بود . همچنین این مدل از هواپیما در جنوب شرقی آسیا نیز به ماموریت پرداخته است . در اواخر دهه 70 میلادی با گسترش ناوگان RC-135 ، هواپیماهای این مدل به تانکر تبدیل شدند . RC-135S Cobra Ball این مدل که به Cobra Ball معروف می باشد دارای MASINT و مجهز به ابزار الکترواپتیکی برای مشاهده پرواز موشک های بالستیک در محدوده طولانی است . سه فروند از این مدل هواپیما موجود است که همگی در وینگ 55 ام و در اسکادران 45 شناسایی واقع در پایگاه هوایی Offutt مشغول به خدمت می باشند . در ابتدا این هواپیما برای خدمت در منطقه Shemya ( واقع در آلاسکا ) برای مشاهده آزمایش موشک های بالستیک مستقر شد . در سال 1969 دو هواپیمای RC-135 به مدل کبرا تبدیل شدند و در پی از دست دادن یکی از هواپیماها در سال 1981 و یکی دیگر در سال 1983 ، تنها مدل از هواپیمای RC-135X در سال 1990 به RC-135S تبدیل شد . سایر مدل ها RC-135E Lisa Ann RC-135W Airseeker RC-135X Cobra Eye RC-135M Rivet Card RC-135T Rivet Dandy RC-135V/W Rivet Joint RC-135U Combat Sent RC-135S Nancy Rae / Wanda Belle / Rivet Ball مشخصات طول : 41.53 متر طول بال : 39.88 متر مساحت بال : 226 متر مربع وزن خالی : 44663 کیلوگرم وزن بارگیری : 135000 کیلوگرم حداکثر وزن برخاست : 146000 کیلوگرم خدمه : 3 خلبان ، 2 افسر ناوبری و 22 نفر خدمه در قسمت عقب . پیشرانه : 4 موتور توربوفن F-108-CF-201 با قدرت 96 کیلو نیوتن عملکرد برد : 3450 مایل نرخ صعود : 1490 متر بر دقیقه حداکثر سرعت : 580 مایل بر ساعت سقف پرواز : 50 هزار فوت ( 15200 متر ) *********************************************************************** کلیپی از RC 135 حجم : 7.39 MB http://www.uploadbaz.com/x2ixnhtiivqq"]سوخت گیری RC 135 از تانکرhttp://www.uploadbaz.com/x2ixnhtiivqq"]KC 135 *********************************************************************** مترجم و گردآورنده : F14AA هرگونه برداشت از این مطلب منوط به ذکر نام مترجم و منبع ( میلیتاری ) می باشد منابع : http://www.globalsecurity.org/intell/systems/rivet_joint.htm"]http://www.globalsec...rivet_joint.htm http://www.airforce-technology.com/projects/boeing-rc135/"]http://www.airforce-...s/boeing-rc135/ http://en.wikipedia.org/wiki/Boeing_RC-135"]http://en.wikipedia....i/Boeing_RC-135
  14. ممنون از تاپیک زیبای شما یه سوال ! چرا چنین نظری دارن ؟! منظورشون توانایی های فانتوم و تاندرچیف بوده از نظر حمل سلاح و ... یا ... ؟!
  15.   سهیل جمله ی ما میتوانیم رو الان بردی زیر سوال ؟! :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:   کار نشد نداره اما اینا پلتفورمش همونه وگرنه ساختارش تخصصی شده !   ما هم اگه یه پرنده تخصصی داشته باشیم بهتر از اینه که یه هلی کوپتر غیر تخصصی داشته باشیم ! مثلا اینه که فقط یه خرده ابزار بهش اضافه کنیم و بعد بگیم میتونه در نقش یه هجومی سبک به صورت تخصصی ایفای نقش کنه .
  16.   سیاوش جان ممنون .   اتفاقا همون ظرفیت برای دستگاه های ارتباطی و هوانوردی استفاده میشه ! ولی یه موقع میبینی نیاز هست نیرو هارو از منطقه درگیری بیرون بکشن و هلیکوپتری هم جز این پرنده باقی نمونده ! اونوقت چی ؟! اون موقع میان از همین بالگرد استفاده میکنن و حداقل چند نفر رو از مهلکه نجات میدن .
  17.     بالگرد Ansat 2RC روسیه، در دسته ی بالگرد های تهاجمی- شناسایی قرار دارد که توسط شرکت خوشنام بالگرد سازی Kazan ساخته شده است. این شرکت در تاتارستان روسیه و یکی از اصلی ترین سازندگان هلی کوپتر روسیه ( سابقا شوروی )  به شمار می آید . پیش از ارائه این پرنده ؛ هلی کوپتر میل -2 در خدمت ارتش سرخ قرار داشت . چگونگی جا به جایی خدمت میان این دو هلی کوپتر بدین صورت بود که در دهه 90 میلادی جای یک بالگرد سبک که بتواند جایگزین mi-2 قدیمی شود احساس و از این رو حکایت این بالگرد جوان آغاز گردید . جالب توجه است که این پرنده ( میل 2 ) در روسیه به عنوان یک بالگرد سبک شناخته میشد ولی با این اوصاف از هم وزن های خود در غرب سنگین تر و بزرگتر بشمار میرفت . در ابتدای امر کازان سعی داشت تا هلی کوپتری مشابه با AS 350 و با همکاری یوروکوپتر ( Eurocopter ) تولید کند ولی با شکست مواجه شد .در نتیجه کازان با سازماندهی جدید دفتر طراحی خود مصمم شد تا بالگردی وطنی بسازد که با تایید مقامات روسیه در سال 1997 ؛ کار طراحی آغاز گردید و منجر به ظهور بالگردی جدید به نام " Ansat " ( به معنی آسان ) شد .     در سال 1998 این پرنده که اولین نمونه آزمایشی بود ؛ آماده انجام تست های زمینی گردید و دومین نمونه هم در 17 اوت 1999 توانست پرواز کند ولی اولین پرواز رسمی Ansat در 6 اکتبر همان سال با قلب های تپنده ( PW206 ) که توسط شرکت p&w ( پرت اند ویتنی کانادا ) طراحی شده بود ؛ ثبت گردید . همچنین نمونه ایی از این پرنده با بدنه کشیده و باریک تر با داشتن دو موتور PW207K ؛ در 27 دسامبر 2001 به آسمان پر گشود . همچنین این بالگرد دارای آپشن هایی نیز می باشد که میتوان به جایگزین کردن موتور های اکراینی SICH MS-500V اشاره کرد . همچنین نسخه UT این بالگرد برای فرود از ارابه های چرخ دار به جای طرح چوب اسکی استفاده میکند که این نسخه قیمتی درحدود 2 الی 2.5 میلیون دلاری دارد !     و اما بالگرد " Ansat 2RC " که جدید و مبتنی بر بالگرد سبک و کاربردی Ansat LUH است که Ansat 2RC بر اساس آن ساخته شده است. همانطور که گفتم، شرکت بالگرد سازی Kazan یکی از بزرگترین و معروف ترین کمپانی های بالگرد سازی در دنیاست، بالگرد های مشهوری همچون میل 8، میل 17 و میل 24 توسط این کمپانی به تولید رسیده اند. همچنین طرح بالگرد هایی همچون میل 1 و 4 را نیز این شرکت داده و در مجموع تعداد 12 هزار دستگاه بالگرد به تولید رسانده است. این بالگرد ها هم اکنون در اختیار ارتش روسیه هستند و به صد ها کشور در سر تا سر دنیا صادر می شوند. بر همین اساس شرکت Kazan از با تجربه ترین شرکت های بالگرد سازی در دنیا، در کنار آگوستا وستلند ایتالیا و بل آمریکا قرار می گیرد. در سال 2005، کارها و پیش نیازهای اولیه بالگرد برای تولید نمونه ی اولیه انجام شد و سرانجام در سال 2007 به نمایش همگان درآمد. با وجود اینها آینده ی این بالگرد نامعلوم است و وزارت دفاع روسیه هیچ طرحی در حال حاضر برای به خدمت گرفتن این بالگرد ندارد. همچنین هیچ خبری برای سفارش این محصول توسط مشتریان خارجی دریافت نشده است. حال به سراغ معرفی برخ از خصایص و کارایی های این بالگرد می رویم که بررسی آنها خالی از لطف نیست. بالگرد Ansat 2RC می تواند برای اموری همچون، شناسایی، پشتیبانی، ماموریت های شبانه، پشتیبانی از خودروهای توپخانه، تانکها و سرباز ها، تعقیب و گریز در مناطق کوهستانی و آب و هوای بد جوی و نابود کردن اهداف از پیش تعیین شده، برخی از ویژگی های این بالگرد به حساب می آید. همچنین این بالگرد دارای پویایی خاصی است که می تواند از پیاده نظام با ارتفاعی کم، به پشتیبانی آتش بپردازد و تجهیزات دشمن را با جنگ افزار هایش تا حدودی نابود کند. وقتی به ظاهر این بالگرد (منظور هلی کوپتر Ansat-U هست )  نگاه می کنیم، متوجه شباهتش با بالگرد OH-58D یا Kiowa Warrior می شویم که این بالگرد نیز در دسته ی بالگرد های هجومی- شناسایی قرار می گرد. تا پیش از معرفی این بالگرد ، در روسیه، هیچ نسخه ای تا این اندازه تخصصی وجود نداشت که ماموریت ها را به صورت ویژه انجام دهد و برای هیچ بالگردی چنین وظایفی تعیین نشده بود.       این بالگرد دارای یک طراحی آتشبار معمولی است. خلبان در صندلی عقب و افسر تسلیحات در جلو می نشیند. همچنین در جلوی  (نوک دماغه) این بالگرد مجموعه ای از حسگر های نوری و الکترونیکی و مادون قرمز قرار می گیرد. این حسگر ها قادرند تا در شب و روز به فعالیت بپردازند و محدودیتی در این خصوص برای آنها وجود ندارد. اما برخی از حسگر ها در بعضی از شرایط آب و هوایی دارای یک سری محدودیت ها می باشند.این بالگرد شناسایی با یک مسلسل قدرتمند 12.7 میلیمتری برای شلیک به مواضع دشمن و پیاده نظام مجهز می شود. البته این اسلحه می تواند با مدل دیگری تعویض گردد که این به نیاز واحد به کار گیرنده بر می گردد، همچنین می توان موشک های ضد تانک، موشک های غیر هدایت پذیر، بمب ها، موشک های هوا به هوا و مدل های مختلف اسلحه بر روی این بالگرد نصب کرد. همینطور میزان بارگیری و میزان مهمات به واحد به کار گیرنده و ماموریتش بستگی دارد و مقدارش متغییر است. بالگرد Ansat 2RC از دو موتور کانادایی PW207K پرات & ویتنی استفاده می کند که از مدل توربوشفت است و دارای قدرتی معادل 630 اسب بخار است. همچنین این بالگرد دارای یک روتر 4 تیغه است. دو پنجره برای مشاهده ی اجسام و محیط برای خلبان و توپچی تعبیه شده که از طریق آن می توانند وارد و خاج شوند. همچنین برای دستگاه های ارتباطی و هوانوردی نیز محیطی تعبیه شده و در مواقع ضروری و در هنگام رزم قادر است تا دو نفر را درون خود جای دهد. روسیه برای بالگرد میل 28 نیز چنین قابلیتی قرار داده بود . مشخصات : خدمه : 2 نفر طول : 13.76 متر ارتفاع : 3.40 متر وزن خالی : 1900 کیلوگرم ماکزیمم وزن تیک آف : 3300 کیلوگرم ماکزیمم سرعت : 275 کیلومتر بر ساعت پیشرانه : دو موتور توربوشفت pw207k ؛ با قدرت 470 کیلو وات یا 630 اسب بخار     ============================================== مترجم : F14AA   هرگونه برداشت از این مطلب منوط به ذکر نام مترجم و Military.ir به عنوان منبع می باشد .  
  18.   1. من به خواست خودم شمارو به این نام خطاب نکردم بلکه خودتون این نام رو انتخاب کرده بودین !   2- اینکه خودتون رو جز حضرات می پندارین در نوع خودش جالبه ! چرا که اساسا فکر نکنم دخالتی در امور ساخت هواپیما داشته باشین ! :neutral:   3- کمی به خودتون زحمت بدید پیدا میکنید !   4- باید بگم چون چنین بحث هایی تکراری ست و قبلا هم بحث شده ( البته نه بصورت تاپیک این چنینی ) اساسا این تاپیک بی فایده ست و صرفا جهت اینکه بحثی شده باشه هنوز تاپیک بازه ! و همچنین وقتی تاپیکی ایجاد میشه در این حوزه نباید مباحث بر پایه توهمات باشه و بنظر خودتون بحث های شما چقدر پایه و اساس داره ؟!   5- منظور من شخص شما به تنهایی نبودید ؛ منظورم کلیت جمع بود و همچنین کلیت جمع دوستانی که بحث هایی رو مطرح میکردن من باب این موضوع ! این گفته من صرفا شما رو مورد خطاب قرار نداد !   6- اگه تا حدودی از علم ساخت هواپیما با خبر بودید و توان کشور رو با این صنعت مقایسه میکردید ؛ خودتون به جواب میرسیدین !   7- خودتون که جواب خودتون رو دادید ! ( عمر از سر راه نیاوردم که اینجا فرت و فرت مستندات و تحلیل های مختلف ارائه کنم )   اول ابنکه این بحث با یه تاپیک و 9-10 کامنت پاسخ قابل گفتگو نیست !   دوم اینکه از حوصله بنده خارج هست !   سوم اینکه اگر قرار باشه بحثی انجام بشه ترجیه میدم فضای خارج از میلیتاری باشه ! ( حالا میخواید هر کسی رو به عنوان شاهد یا ناظر بحث به همراه داشته )   8- اتفاقا باید باشه ! چون وقتی میخوای یه پروژه به این مهمی رو شروع کنی باید فکر همه چیز باشی نه اینکه تنها هدفت این باشه که یه جنگنده نسل 5 بسازی ! گیرم که ساخته شد ؛ اگه کارایی نداشت ؛ اونوقت چی ؟!   نمیدونم درس مدیریتی تا حالا خوندین یا نه ؛ ولی برای انجام هر کاری پروسه های مختلف در نظر گرفته و ارزیابی میشه و اینکه از همون اول بشینن و برآورد کنن که این طرح چه ضرر ها و سود هایی داره ؛ جز همین پروسه هاست     9-  اینکه کلی نگر هستید به خودتون مربوطه !   اونوقت شما بر چه مبنایی ظرفیت های کشور رو سنجیدین و ملاک قرار دادین که با دونسته های شما ما میتونیم جنگنده نسل 5 بسازیم ؟!   در ضمن ساخت یه چیزه ، تولید انبوه یه چیز ! از ساخت تا تولید انبوه کلی راه هست ! حالا واسم جالبه که شما چطوری می دونید که توان تولید انبوه وجود داره ؟! تو همون نیمه راه که ساخت باشه هیچ مدرک معتبری برای ساخت نسل 5 ندیدیم ؛ تولید انبوه که جای خود دارد !   من هیچی نمیگم ولی خدا وکیلی با این دلایل خودت باورت میشه که ما نسل 4 ساخته باشیم ؟!   اصلا خدا وکیلی تفاوت نسل 3 با 4 و 4 با 5 رو میدونید ؟ نه در این حد که اون رادارگریزه و ... !
  19.   دوست عزیز حرف زیاده !   هر وقت نتیجه ی کار رو دیدی قبول کن !   از این مدل خبر ها اگه بخوای قد 20 صفحه تو اینترنت داریم !   مطمئن باش اگه چنین چیزی بود مثل قاهر رونمایی میشد ؛ چون بعد از رونمایی قاهر مشخص شد دوستان دلشون کوچیکه و تا به دستاوردی رسیدن سریع میرن تو کار رونمایی ؛ اون هم از نوع ناقص !   از قدیم گفتن حرف باید محکمه پسند باشه !   اگه به حرف باشه ما الان تو مریخ پژوهشگر و کاوشگر داشتیم !   پس خواهشا دلایل که قابل استناد و منطق باشه ذکر کنید !
  20. عدد جان قصد تمسخر ندارم ولی اینی که نوشتی رو تمام مدیران و علاقه مندان بخش هوایی که سابقا در میلیتاری بودن و تا همین امروز هم هستن یا به صورت تاپیک نوشتن و یا به صورت پست ارسال کردن ؛ این چیزی هم که شما و دوستان نوشتین صورت کلی قضییه هست وگرنه بر طبق گفته شما و دوستان ؛ ما باید تا الان حداقل یه اسکادران جنگنده ( نمیگم نسل 5 ) حداقل 4+ داشتیم ! دلایلی هم که باعث نقض نوشتار و گفته ی عزیزان میشه بسیار مفصل و طولانی است که از حوصله بنده و دوستان خارج هست !   ساخت جنگنده اون هم پنهان کار به این سادگی نیست و مسلما با چنین مدیریتی تا سال 1400 به چنین اهدافی دست پیدا نخواهیم کرد و اینکه دوستان و حضرات می فرمایند ما از صاعقه یهو بپریم رو نسل 5 نشان دهنده حرف آبکی زدن هست !   در ضمن ساخت یک جنگنده همت زیادی میطلبه و ما فرض رو بر این میگذاریم که بتونیم جنگنده نسل 5 بسازیم ؛ ولی آیا می تونیم اطمینان داشته باشم که هم تراز جنگنده های روز دنیا خواهد بود و حتی حریف نسل 4 میشه یا نه ؟   از این نظر گفتم بحث شما کلی ست که شما فقط به کمیت توجه کردید و تا اونجایی که من پست هارو خوندم کیفیت ساخت و کارایی مورد توجه قرار نگرفت ! مسئله کیفیت چنان مهم هست که هنوز تی 50 و اف 35 و جنگنده های سری جی ارتش چین نتونستن اسکادران تشکیل بدن !
  21. من رژه رو ندیدم !   ولی همون رژه اول ( فکر کنم سپاه ) رو که یه نظر نگاه کردم فهمیدم امسال رژه داغون تر از همیشه هست !   آخه این دیگه چه مدل رژه ایی بود !؟؟؟؟؟؟   هماهنگی و نظم که در حد صفر ! صف های رژه از بس بی نظم بود که ادم حس میکرد این برادران قصد دارن پرانتز بسازن !   حالا جالبه که ما همینجوری رژه هامون نظم کافی نداره اونوقت همراه با شعر هم رژه میرن !   و قیافه ی دوستان میلیتاریست هم مانند پارسال و سالهای گذشته اینطوری بود ! :waitung: :waitung: :waitung: :waitung:
  22. آقایون سلام !   میگم سیستم من کابل های یو اس بی رو که بهش وصل میکنم یکی در میان میشناسه !   به نظرتون از مادربرده یا از جای دیگه ؟
  23. الان کاوه جان کدوم اینا قناصه هست ! میدونم که ما اشتباها همه رو یکی میکنیم ولی خب سیمینوف که مشخص شد ! کدوم یکی از این 3 تا قناصه ست ؟! :|
  24.   خب وقتی احساس خطر میکنن تیر رو به نزدیکی هدف شلیک میکنن دیگه عزیز جان ! :|