F14AA

Airforce
  • تعداد محتوا

    1,505
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های F14AA

  1. من که کلا خودم دراگانوف یا دراگانف رو ترجیه میدم . به نظر من دراگانف موثر تر از این سلاح هست که بخوای دونه دونه توش فشنگ بزاری
  2. با داشتن این سلاح بازهم بی خیال دراگانوف نمیشن .(در تصویر اول )
  3. این که قضییه این رادارفرق داره منظورم AN/APG-71هستش که با AWG-9 تفاوت های زیادی داره درضمن بنده هم که گفتم در مورد رادار و ضعف مدل امریکایی نسبت به روسی با شما موافقم . این که میفرمایید هدف اصلی رهگیر های دور برد مقابله با بمب افکن های استراتژیک و موشک های کروز هست درسته ولی همیشه که لقمه های چرب و نرم مثل بمب افکن ها گیر این هواپیما ها نمیاد . در بعضی مواقع بالاخره علاوه بر نقش رهگیر دور برد وظایفی همچون پوشش هوایی در یک منطقه به این دو هواپیما واگذار میشه , مثلا در جنگ تحمیلی عملیاتهایی که فانتوم انجام می داد و تانکرها هم در اون شرکت داشتند که وظیفه پوشش این هواپیما ها بر عهده تامکت بود که گاهی در گیری تامکت با اهدافش از فواصل دور بود و گاهی هم داگفایت . اگه بخواهیم بگیم که نقش این دو جنگنده فقط رهگیری دوربرد و توانایی اونها در سرعت بالا و رادار قدرتمند هست باید بگم در این زمینه میگ سرتر هست اما اگه پوشش هوایی با جنگ نزدیک به این نقش ها اضافه بشه تامکت حرف زیادی برای گفتن داره چرا که اگه این طور نبود نیروی دریایی امریکا این هواپیما رو به تنهایی مامور حفاظت از ناو ها نمی کرد . درسته که وظیفه داگفایت بر عهده جنگنده های برتری هوایی مانند سوخو 27 و...هست اما تامکت با قدرت کمتری میتونه این نقش رو ایفا کنه ولی به نظر من میگ 31 تو این زمینه دست و پا بسته ست .خلاصه حرف های من اینه که تامکت علاوه بر نقش اصلی خودش توانایی ایفای نقش ثانویه هم هست که میگ این توانایی رو نداره . به طور مثال اگه قرار بود در نیروی دریایی امریکا از فاکس هاوند استفاده بشه در کنارش باید هواپیمای دیگری استفاده میشد .
  4. خدمت دوست عزیزمون جناب چکا عرض کنم که در رابطه با AWG-9 که با شما موافقم [img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/icon_cheesygrin.gif[/img] [img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/icon_mrgreen.gif[/img] اما در مورد AN/APG-71 قضییه فرق داره چون همون طور که خودتون گفتید مشکل از تامکت بوده و نه از این رادار(تصویر زیر که حجم کم قسمت مخروطی شکل تامکت مشخصه ) و رشد و تکاملی که این رادار نسبت AWG-9 داشته چیزی نزدیک به دو برابر بود . مثلا پردازش در رادار AWG-9 بر اساس پردازش انالوگ بود که در AN/APG-71 از پردازنده سیگنال رقمی استفاده شد که امواج ساطع شده توسط این رادار خطر شناسایی شدن توسط دشمن را کاهش داد . یکی از نقیصه های بزرگ AWG-9 این بود که زمانی هواپیما ها در یک فرمشن چند تایی پرواز میکردن اگه دسته دارای 4 فروند هواپیما بود رادار انها را به اشتباه دو فروند نشان میداد که در AN/APG-71 این نقص تا حدودی حل شد ولی بازهم این حالت تا فاصله حدود 50 مایلی قادر به تشخیص بود و در فواصل دور دوباره دچار اشتباه می شد . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-radar.gif[/img] ولی با این پیشرفت باز هم به Zaslon ارتقا داه شده نمی رسه . اما بحث رادار و ... یک طرف قضییه هست و طرف های دیگه این بحث ایرودینامیک و موتور هست که نقش مهمی در مقایسه دو هواپیما داره . درسته که مدل آخر رادار فاکس هاوند از AN/APG-71 سر تر هست اما یک فاکتور رادار باعث برتری بر تامکت نخواهد بود هر چند که موتور میگ 31 در تولید قدرت بازهم از موتور تامکت برتره اما میگ 31 و تامکت هر دو نقش یک رهگیر رو دارن و اولین وظیفه یک رهگیر درگیری با اهداف متجاوز هست که این اتفاق همیشه در فواصل دور اتفاق نمیفته و اینجا هست که یک قدرت مانور پذیری خوب و رادار به کمک خلبان میاد . اینها رو گفتم تا به این بحث برسم که اگه جنگ دو قسمت داشته باشه ( یکی در فاصله دور و دیگری در داگفایت ) به نظر من در نصفه نخست که همون فاصله دور باشه میگ 31 در برابر اهدافش ,نسبت به اف 14 در برابر اهدافش برتری داره اون هم به لطف رادار برتر که این برتری رادار نیز بستگی به نوع موشک هم داره که اگه R-37 طبق گفته روس ها همون قدر دقیق و دارای برد بلند باشه این برتری از ان فاکس هاوند هست . اما در داگفایت این قضییه بر عکس هست و میگ 31 نسبت به تامکت دست و پا بسته تره . به نظر من تامکت رهگیر بهتری نسبت به فاکس هاوند هست چرا که علاوه بر داگفایت بهتر نسبت به میگ 31 تواناییه خوبی هم در درگیری های فواصل دور داره چرا که در نقاط ضعف هایشان (یکی در داگفایت و دیگری در فواصل دور) این دو هواپیما یکسان نیستند. من نمیدونم فیلم تاپ گان رو دیدی یا نه ولی صحنه هاش واقعا جالبه که تامکت با تایگر که تو فیلم ( از تایگر با نام میگ 28 یاد شده ) جنگ داگفایت انجام میده و تایگر موفق به سرنگونی یک تامکت میشه والبته اینو بگم که نسبت هواپیما توی این درگیری 6 به 2 به نفع تایگر بود ولی با این حال تامکت افسانه ای مقهور قدرت مانور تایگر شد . به دوستان توصیه میکنم حتما فیلم رو ببینن چون از مشکلات موتور های TF 30 هم تو این فیلم گفته میشه .
  5. سلام ممنون اول این که اون چهارمین عکس متعلق به میگ 31 هست و نه میگ 25 ! میترسم یه چیز بگم مثل در کمین فاکسبت بحث و ماجرا پیش بیاد ولی جناب چکا مقایسه شما در مورد AWG-9 با رادار زاسلون درسته ولی بهتره این رادار با AN/APG-71 مقایسه بشه چرا که به تاریخ ساختشون هم باید توجه بشه ولی هنوز هم میگم که برای برتری فاکس هاوند بر تامکت باید میگ 31 امتحان و ثابت بشه .
  6. با وجود پاکفا و توانایی اون خرید این تعداد کمی زیاده
  7. [quote name='100' timestamp='1344805298' post='264572'] سلام شکل کلی بدنه ی فونیکس رو فکر کنم از همین موشک الهام گرفتند .... نه !؟ [/quote] سلام از اونجایی که هم فونیکس و هم این موشک ساخت هیوز هستند از این موشک برای طراحی فونیکس الهام گرفتند .
  8. [color=#0000cd][size=5]بسم الله الرحمن الرحیم[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/images.jpg[/img] [size=5][color=#40e0d0]______________________________________________[/color][/size] [size=5][font=Tahoma]موشک هوا به هوای [/font][font=Tahoma]AIM-4[/font][font=Tahoma] اولین موشک هوا به هوای هدایت شونده ای بود که توسط نیروی هوایی آمریکا مورد استفاده قرار گرفت .[/font][font=Tahoma]تلاش ها برای طراحی و تولید یک موشک هوا به هوای هدایت شونده استاندارد بلافاصله بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1946 آغاز شد . در ابتدا مناقصه ای با کد [/font][font=Tahoma]MX-798[/font][font=Tahoma] برای ساخت موشک هدایت شونده هوا به هوایی با سرعتی زیر سرعت صوت برگزار شد که شرکت هیوز برنده آن شد طولی نکشید که مناقصه قبلی جای خود را به مناقصه دیگری با کد [/font][font=Tahoma]MX-904[/font][font=Tahoma] داد که هدف آن ساخت موشکی با توانایی های خواسته شده در مناقصه قبلی ولی با سرعت بالای صوت بود .مانند مناقصه قبلی برنده این مناقصه هم شرکت هیوز بود . در ابتدا قصد بر این بود تا از این موشک در بمب افکن ها استفاده شود تا آنها هم توان دفاع از خود را در آسمان داشته باشند ولی در سال 1950 این تصمیم عوض شد و قرار بر این شد تا از موشک فقط در جنگنده ها استفاده شود .[/font] [font=Tahoma]طراحان و مهندسان شرکت هیوز به سرعت مشغول کار شدند و توانستند در سال 1949 اولین آزمایش شلیک موشک را انجام دهند . در آن زمان نام مستعار [/font][font=Tahoma]Falcon [/font][font=Tahoma] برای موشک انتخاب شد و موشک با عبارت [/font][font=Tahoma]AAM-A-2[/font][font=Tahoma] کد گزاری شد . کمی بعد در سال 1951سیاست نام گذاری تسلیحات تغییر یافت و موشک جدید [/font][font=Tahoma]F-98[/font][font=Tahoma] نامیده شد . در سال 1955 سیاست نام گذاری تسلیحات مجددا تغییر یافت و این بار موشک [/font][font=Tahoma]GAR-1[/font][font=Tahoma] نامیده شد .[/font] [font=Tahoma]مدل های اولیه موشک با نام های [/font][font=Tahoma]GAR-1[/font][font=Tahoma] و [/font][font=Tahoma]GAR-2[/font][font=Tahoma] در سال 1956 وارد خدمت شدند و بر روی جنگنده های [/font][font=Tahoma]F-89 [/font][font=Tahoma] و [/font][font=Tahoma]F-101[/font][font=Tahoma] و [/font][font=Tahoma]F-102[/font][font=Tahoma] مورد استفاده قرار گرفتند .[/font] [font=Tahoma]GAR-1[/font][font=Tahoma] موشکی با هدایت راداری نیمه فعال[/font][font=Tahoma](SARH)[/font][font=Tahoma] بود و بردی حدود 5 مایل (تقریبا 8 کیلومتر) داشت . از این نمونه در حدود 4000 عدد تولید شد . بعدها نمونه ارتقا یافته این مدل با نام [/font][font=Tahoma]GAR-1D [/font][font=Tahoma] (بعدا [/font][font=Tahoma]AIM-4A[/font][font=Tahoma] ) جایگزین آن گردید . از نمونه ارتقا یافته [/font][font=Tahoma]GAR-1D[/font][font=Tahoma] نیز 12000 عدد تولید شد .[/font][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/AIM-4E_Falcon.png[/img] [size=5][font=Tahoma]GAR-2[/font][font=Tahoma] (بعدا [/font][font=Tahoma]AIM-4B[/font][font=Tahoma] )موشکی حرارت یاب بود که فقط قابلیت شلیک به هواپیمای دشمن از ساعت 6 یا عقب هواپیما را دارا بود . برد این موشک با برد موشک [/font][font=Tahoma]GAR-1[/font][font=Tahoma] برابر بود ولی موشک [/font][font=Tahoma]GAR-2[/font][font=Tahoma] در حدود 7 کیلوگرم سنگین تر از نمونه هدایت راداری بود . این موشک نیز با نمونه ارتقا یافته[/font][font=Tahoma]GAR-2A[/font][font=Tahoma] (بعدا [/font][font=Tahoma]AIM-4C[/font][font=Tahoma] ) که دارای جستجوگر حرارتی قوی تری بود تعویض شد . از این دو نمونه مجموعا 26000 عدد تولید شد . [/font] [font=Tahoma]موشک های فالکن اولیه دارای سر جنگی کوچکی بودند که فقط 3.4 کیلوگرم وزن داشت و این خود از کارایی موشک کم می کرد . در سال 1958 شرکت هیوز نسل جدیدی از موشک فالکن را با نام سوپر فالکن طراحی و تولید کرد . موشک های این نسل دارای موتور قویتری بودند که باعث افزایش سرعت و برد آنها شده و سر جنگی آنها بزرگتر شده بود و وزنی در حدود 13 کیلوگرم داشت (تقریبا 4 برابر نمونه قبلی ) و همچنین موشک ها از سیستم هدایتی بهتری بهره می بردند .[/font] [font=Tahoma]در میان نسل موشک های سوپرفالکن موشک های ( [/font][font=Tahoma]GAR-3 (AIM-4E [/font][font=Tahoma] و ([/font][font=Tahoma]GAR-3A(AI-4F)[/font][font=Tahoma] دارای هدایت راداری نیمه فعال بودند و موشک ([/font][font=Tahoma]GAR-4A(AIM-4G[/font][font=Tahoma]) از هدایت حرارتی بهره می برد . [/font][/size] [size=5][font=Tahoma]در حدود 2700 عدد از موشکهای هدایت راداری و 3400 عدد از موشک های هدایت حرارتی سوپر فالکن نیز تولید شد .[/font][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/572539_firing_Aim4.jpg[/img] [size=5][font=Tahoma]در سال 1962 سیاست نامگذاری تسلیحات مجددا تغییر کرد و موشک با کد [/font][font=Tahoma]AIM-4[/font][font=Tahoma] کدگزاری شد .[/font][font=Tahoma]آخرین مدلی از فالکن که وارد خدمت شد نمونه [/font][font=Tahoma]AIM-4D[/font][font=Tahoma] بود که بدنه آن ترکیبی از موشک های [/font][font=Tahoma]GAR-1[/font][font=Tahoma] و [/font][font=Tahoma]GAR-2 [/font][font=Tahoma] بود و از جستجوگر حرارتی موشک [/font][font=Tahoma]GAR-4A[/font][font=Tahoma] در آن استفاده شده بود . [/font] [font=Tahoma]با شروع جنگ ویتنام جنگنده های نیروی هوایی آمریکا راهی ویتنام شدند به تبع آن فرصتی برای بررسی کارایی موشک فالکن در میدان جنگ بوجود آمد . تا اواسط جنگ موشک فالکن کارنامه بسیار بدی از خود بر جای گذاشته بود و تنها موفق به شکار 5 هواپیما شده بود . از این رو پیش از پایان جنگ و در سال 1969 موشک فالکن از خدمت کنار گذاشته شد و جای خود را به موشک استاندارد نیروی دریایی [/font][font=Tahoma]AIM-9 Sidewinder[/font][font=Tahoma] داد . با این وجود شرکت هیوز ناامید نشد و شروع به انجام تغییراتی بر روی [/font][font=Tahoma]AIM-4D[/font][font=Tahoma] کرد و در سال 1970 نمونه جدیدی را با کد [/font][font=Tahoma]XAIM-4H[/font][font=Tahoma] تولید کرد ولی پرونده آن به بایگانی سپرده شد . [/font] [font=Tahoma]بعدها نمونه های جدید و کارآمد تری از موشک فالکن ساخته شد ولی آنها نیز یا وارد خدمت نشدند یا با وجود موشک های قدرتمندی مانند سایدوایندر یا اسپارو فرصتی برای عرض اندام آنها وجود نداشت . اما این شکست نیز نتوانست در کار شرکت هیوز خللی وارد کند و این شرکت توانست با ساخت موشک های قدرتمندی چون [/font][font=Tahoma]AIM-54 Phoenix [/font][font=Tahoma] و [/font][font=Tahoma]AIM-120 AMRAM[/font][font=Tahoma] بازگشت موفقی به بازار تسلیحات هوایی داشته باشد. [/font][/size] [color=#800080][size=5][b][font=Tahoma]مشخصات : (موشک [/font][font=Tahoma]AIM-4 C/D[/font][font=Tahoma] )[/font][/b][/size][/color] [size=5][font=Tahoma]طول : 1.98 متر – 2.02 متر[/font] [font=Tahoma]قطر : 16.3 سانتی متر [/font] [font=Tahoma]وزن : 54 کیلوگرم – 64 کیلوگرم[/font] [font=Tahoma]سرعت : 3 ماخ[/font] [font=Tahoma]برد : 9.7 کیلومتر[/font] [font=Tahoma]سرجنگی : 3.4 کیلوگرم[/font][/size] [size=5][color=#40e0d0]______________________________________________[/color][/size] [size=5][color=#800080]منبع: [/color][/size][url="http://co-pilot.blogfa.com/post-22.aspx"]http://co-pilot.blog...om/post-22.aspx[/url]
  9. F14AA

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    هر چی بوده نشان از بی دقتی فرمانده و ناخدای کشتی ها بود .
  10. F14AA

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    چطوری به هم برخورد میکنن ؟؟ مگه ماشینه که یهو به هم بخورن ؟؟؟[img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/icon_mrgreen.gif[/img] [img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/icon_mrgreen.gif[/img]
  11. [quote name='ManPower' timestamp='1344710725' post='264349'] سلام من نمی دونم وقتی می خوام یک تایپک جدید ایجاد کنم هر چی تو سایت گشتم چیزی پیدا نکردم × باید قبلش کار خاصی انجام بدم لطفا راهنمایی کنید ! [/quote] سلام در آخر هر بخش قسمتی با نام ایجاد تاپیک در همون بخش وجود داره مثلا ( ایجاد تاپیک در بخش نیروی هوایی ) که می تونید تاپیک خودتون رو ایجاد کنین .
  12. سلام این همه استعداد رو این آدم یکجا داره ؟؟!!! این بدبخت نحوه دست گرفتن آر پی جی رو بلد نیست ! بعد میاد روش ابتکاری هم ایجاد میکنه . ولی اگه این آر پی جی به یه اتاقک یا مثلا یه خونه بخوره ... . چه شود
  13. [size=6][color=#000080]بسم الله الرحمن الرحیم [/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/logo_tarps.gif[/img] [size=5][color=#40e0d0]________________________________________________________________[/color][/size] [right][font=Arial","sans-serif]طرح[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]سامانه[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]اکتشافی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]تاکتیکی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]هوابرد[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]یا[/font][font=Arial","sans-serif] (TARPS) [/font][font=Arial","sans-serif]در[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]دهه[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]۱۹۷۰[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]برای [/font]F-14[font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]تامکت[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]انجام[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]شد[/font][font=Arial","sans-serif]. [/font][font=Arial","sans-serif]سامانه[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]اکتشافی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif](TARPS)[/font][font=Arial","sans-serif] در[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]زیر[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]بدنه[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]اصلی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]استوانه[/font][font=Arial","sans-serif]‌[/font][font=Arial","sans-serif]ای[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]هواپیما[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]نصب[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]می[/font][font=Arial","sans-serif]‌[/font][font=Arial","sans-serif]شد[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]و[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]رابط[/font][font=Arial","sans-serif]‌[/font][font=Arial","sans-serif]های[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]مخصوص[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]خود[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]را[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]هم[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]با[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]خود[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]داشت .[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]پس از بازنشسته شدن [/font]RF-8[font=Arial","sans-serif]، [/font]RF-4B[font=Arial","sans-serif] و[/font] A-3[font=Arial","sans-serif] و تا معرفی هورنت ، [/font]F-14[font=Arial","sans-serif] های مجهز به این سیستم تنها هواپیماهای نیروی دریایی[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]بودند که توانایی شناسایی و بدست آوردن اطلاعات در مورد یک منطقه یا هدف تاکتیکی را داشتند .همچنین علاوه بر حمل تجهیزات[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]شناسایی همزمان تامکت می توانست موشک های هوا به هوا را نیز حمل کند . [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]65 فروند از [/font]F-14[font=Arial","sans-serif] های مدل [/font]A[font=Arial","sans-serif] و تما می مدل های [/font]D[font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]برای[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]حمل[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]این[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]سامانه[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]بهسازی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]شدند[/font].[/right] [right][font=Arial","sans-serif]این[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]سامانه[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]در[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]وهله[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]اول توسط [/font][font=Arial","sans-serif]RIO [/font][font=Arial","sans-serif] درصندلی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]عقب[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]که[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]یک[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]نمایشگر[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]پیچیده[/font][font=Arial","sans-serif] TARPS [/font][font=Arial","sans-serif]برای[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]مشاهده[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]آمار[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]دریافتی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]اطلاعاتی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]را[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]به[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]همراه[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]داشت ، کنترل می شد .[/font][/right] [right][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-tarps-01l.jpg[/img][/right] [right][font=Arial","sans-serif]در[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]سال[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]۱۹۹۶[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]سامانه[/font][font=Arial","sans-serif]‌[/font][font=Arial","sans-serif]های[/font][font=Arial","sans-serif] TARPS [/font][font=Arial","sans-serif]با[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]دوربین[/font][font=Arial","sans-serif]‌[/font][font=Arial","sans-serif]های[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]دیجیتالی[/font][font=Arial","sans-serif] (TARPS-DI) [/font][font=Arial","sans-serif]بهسازی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]شدند و[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]دوربین[/font][font=Arial","sans-serif]‌[/font][font=Arial","sans-serif]های[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]دیجیتالی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]یکبار[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]دیگر[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]هم[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]در[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]اوایل[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]سال[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]۱۹۹۸[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]بهسازی[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]شدند[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]که[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]سامانه[/font][font=Arial","sans-serif] TARPS-CD [/font][font=Arial","sans-serif]را[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]هم[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]با[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]خود[/font][font=Arial","sans-serif] [/font][font=Arial","sans-serif]داشتند[/font][font=Arial","sans-serif].[/font][/right] [right][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-tarps.gif[/img][/right] [right]TARPS DI [font=Arial","sans-serif] ([/font]TARPS Digital Imagery[font=Arial","sans-serif] )[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]در سپتامبر سال 1995 برنامه ای برای تست و نصب یک دوربین های دیجیتال برای سیستم [/font]TARPS[font=Arial","sans-serif] صادر شد[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]و هفت ماه بعد [/font][font=Arial","sans-serif]در ماه ژوئن سال 1996 اسکادران [/font]VF-32[font=Arial","sans-serif] تامکت های خود را برای نصب این سیستم جدید [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]دچار تغییرات کرد .در استاندارد [/font]DI[font=Arial","sans-serif] از دو دوربین استفاده شد . در این سیستم دوربین دیجیتال [/font]Pullnix[font=Arial","sans-serif] جایگزین[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]دوربین [/font]KS-87[font=Arial","sans-serif] شد که یک دوربین برای تصویر برداری عمودی و دیگری برای تصویر برداری افقی به کار می رفت .[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]زمانی که یک تصویر گرفته می شد ابتدا تصویر در دستگاه های ذخیره سازی ، ذخیره می شد و پس از این کار برای [/font]RIO[font=Arial","sans-serif] [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif](کمک خلبان ) دو راه وجود داشت که از این عکس ها استفاده کند . [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]اولین راه این بود که بلافاصله پس از عکس گرفتن تصاویر برای فرماندهان ارسال شود ( این کار زمانی انجام می گرفت [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]که فرماندهان می خواستند سریعا به هدف حمله کنند ) که این کار از طریق باند رادیویی [/font]UHF[font=Arial","sans-serif] در مدت 30 تا 180 ثانیه برای [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]هر عکس امکان پذیر بود . ( لازم به ذکر است نهایت فاصله هواپیما تا پایگاه باید زیر [/font]175 [font=Arial","sans-serif] مایل دریایی باشد ). [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]دومین راه این بود که پس از ذخیره سازی عکس زمانی که هواپیما به پایگاه یا ناو هواپیما بر باز می گشت عکس ها بازیابی[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]می شدند . [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]قبل از معرفی دیجیتال این سیستم کار انتقال داده ها و عکس های شناسایی تا حدودی دشوار بود . به عنوان مثال در جنگ اول خلیج [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]فارس سیستم [/font]TARPS[font=Arial","sans-serif] که بر روی [/font]F-14[font=Arial","sans-serif] ها نصب بود قابلیت ارسال عکس برای فرماندهان را نداشت ولی بر خلاف تامکت ، [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]عکس های گرفته شده توسط [/font]S-3[font=Arial","sans-serif] به راحتی برای فرماندهان نیروی زمینی ارسال می شد و آنها دارای اطلاعات به روز بودند .[/font][/right] [right][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-tarps-06l.jpg[/img][/right] [right]TARPS CD[/right] [right][font=Arial","sans-serif]این مدل آخرین نمونه توسعه یافته از سیستم [/font]TARPS[font=Arial","sans-serif] و تا پایان سال 1999 فقط بر روی [/font]F-14[font=Arial","sans-serif] های مدل [/font]B[font=Arial","sans-serif] [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]اسکادران [/font]VF-102[font=Arial","sans-serif] نصب بود .[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]بر خلاف پاد [/font]DI[font=Arial","sans-serif] ، [/font]CD[font=Arial","sans-serif] ، پاد عکس برداری کاملا دیجیتال بود که به غیر از عکس برداری توانایی انجام کار های دیگری [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]را داشت .[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]این سیستم توانایی انتقال تصویر به مرکز فرماندهی و یک آواکس [/font]E-2C Hawkeye[font=Arial","sans-serif] را به صورت همزمان داشت .[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]با آزمایشاتی که [/font]VF-102[font=Arial","sans-serif] بر روی این سیستم انجام داد نتایجی از جمله :انتقال سریعتر داده ها به وسیله [/font]GPS[font=Arial","sans-serif] حاصل شد [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]که زمان واقعی اطلاعات نقاط هدف را در اختیار فرماندهان قرار می داد .[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]به همین دلیل این مدل ، سیستم استاندارد شناسایی تاکتیکی نیروی دریایی تا ورود هورنت انتخاب شد .[/font][/right] [right][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-tarps-03l.jpg[/img][/right] [right][color=#800080]مشخصات :[/color][/right] [right][font=Arial","sans-serif]طول : [/font][font=Arial","sans-serif]207.5 [/font][font=Arial","sans-serif]اینچ[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]عرض : [/font]26.5[font=Arial","sans-serif] اینچ [/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]ارتفاع : [/font]26.5[font=Arial","sans-serif] اینچ[/font][/right] [right][font=Arial","sans-serif]وزن : [/font][font=Arial","sans-serif]1750 [/font][font=Arial]lbs[/font][/right] [size=5][color=#40e0d0]______________________________________[/color][/size] [size=5][color=#800080]مترجم و گرد آورنده :[/color][color=#0000cd]F 14 AA[/color][/size] [size=5][color=#FF0000]هرگونه برداشت از این مطلب منوط به ذکر نام مترجم و منبع می باشد [/color][/size] [size=5][color=#006400]منابع :[/color][color=#4B0082]www.anft.net و www.aerocenter.ir[/color][/size]
  14. [quote name='100' timestamp='1344765710' post='264435'] [quote name='F14AA' timestamp='1344763427' post='264426'] سلام این مشکل فونت و اندازه نوشته برای همه دوستان هست ؟؟؟ اندازه نوشته کوچک هست ؟؟؟ [/quote] سلام اندازه ی صفحه ی مرورگر رو بزرگ کن فایرفاکس "ctrl"+"+" [/quote] ممنون , من مشکلی ندارم ولی چون جناب ops گفتن که فونت و اندازه رو تغییر بدم گفتم شاید دوستان هم مثل دوست عزیزمون دچار مشکل شده باشن [b] [/b]
  15. سلام این مشکل فونت و اندازه نوشته برای همه دوستان هست ؟؟؟ اندازه نوشته کوچک هست ؟؟؟
  16. [color=#0000cd]ممنون جناب [/color][color=#0000cd]mjb[/color] [b] [/b]
  17. [color=#0000cd]سلام [/color] [color=#0000CD]ممنون جناب [/color][b]mahdavi3d[/b] [color=#0000cd]اگه میشه یه خورده در مورد تونل باد باز و بسته یه خورده توضیح میدید ؟؟[/color]
  18. F14AA

    سیستم غلاف LANTIRN

    [size=6][color=#0000cd]بسم الله الرحمن الرحیم [/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-lantirn.jpg[/img] [size=6][color=#daa520]_________________________________________________[/color][/size] سیستم غلاف ( Low Altitude Navigation and Targeting Infra Red for Night ) که به اختصار LANTIRN نامیده می شود ( ناوبری و هدف گیری ارتفاع پایین مادون قرمز برای شب ) توانایی حمله در تمامی شرایط جوی را در F 14 ها افزایش داد . به طوری که تامکت توانایی حملات دقیق با بمب های لیزری به اهداف , بدون کمک گرفتن از هواپیما های دیگر را دارد . سنسور مادون قرمز به کار رفته شده در این سیستم توانایی ردیابی و زوم کردن بر روی اهداف را دارد و همچنین این سیستم دارای حالت چشم امن می باشد که برای تمرین ها استفاده می گردد . این سیستم علاوه بر این که در حملات هوا به زمین به کار میرود توانایی این را هم دارد که در نبرد های هوا به هوا نیزبه کار رود .با نصب این غلاف تامکت ها می توانند با حداکثر سرعت 1.3 ماخ به اهداف خود حمله ور شوند . در روند اصلاح تعدادی از F-14 ها این هواپیما ها مجهز به این غلاف شدند و در مجموع تعداد 75 غلاف برای استفاده در کل ناوگان F-14 برنامه ریزی شد . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-lantirn.gif[/img] LANTIRN در واقع از دوغلاف هدف گیری و ناوبری AN/AAQ-13 و AN/AAQ-14 تشکیل شده است : غلاف هدف گیری AN/AAQ-14 حاوی یک سامانه تصویر برداری فروسرخ ( FLIR ) با قدرت تفکیک پذیری و دقت بالا (سامانه ایی که تصویر مادون قرمز هدف را در کاکپیت به نمایش در می اورد ) , یک نقش دهنده / فاصله یاب لیزری برای هدایت و تحویل دقیق تسلیحات هدایت شونده لیزری و نرم افزار لازم برای ردیابی خودکار هدف است . این امکانات ساده در عملکردهای شناسایی , ردیابی و حمله به هدف به خلبان جنگنده های تک سرنشینه این اجازه را میدهد که در یک نوبت به انهدام اهداف زمینی اقدام کند . نمونه صادراتی این غلاف با نام Sharpshooter شناخته می شود . [color=#800080][size=5]غلاف ناوبری[/size][/color] [color=#800080][size=5]AN/AAQ - 13[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/ELEC_AN-AAQ-13_LANTIRN_Navigation_Cutaway_lg.gif[/img] امکان نفوذ با سرعت بالا و همچنین حمله دقیق به اهداف تاکتیکی را در شب و در شرایط جوی نامناسب برای جنگنده فراهم می کند . غلاف هدایت کننده همچنین مجهز به یک رادار تشخیص عوارض زمین و یک سنسور ثابت مادون قرمز است . رادار کنترل کننده عوارض زمین به جنگنده این امکان را می دهد که به دور از موانع (طبیعی , غیرطبیعی ) در ارتفاع انتخاب شده ایی از سطح زمین به پرواز ادامه دهد و سنسور موجود تصویری فروسرخ از سطح زمین را برای استفاده خلبان بر روی هاد موجود در جلوی جنگنده نمایش می دهد. غلاف ناوبری به خلبان این اجازه را می دهد که با پرواز سریع در امتداد حد فاصل معینی از زمین با استفاده از کوه ها , دره ها و همچنین تاریکی مانع شناسایی جنگنده شود. برنامه پژوهش و توسعه LANTIRN در سپتامبر 1980 توسط لاکهید مارتین اغاز شد و ازمون اولیه و ارزیابی عملیاتی ان در دسامبر 1984 با موفقیت انجام شد . سیستم LANTIRN در سال 1987 در اختیار نیروی هوایی ایالات متحده قرار داده شد و باعث پیشرفت عمده ای در توانایی نظامی ایالات متحده برای انجام عملیات در تاریکی و آب و هوای نامطلوب شد . لازم به ذکر است LANTIRN با قابلیت حمل توس ط جنگنده های F-15E Strike Eagle و F-16C/D Viper در جریان جنگ خلیج (فارس) مورد ارزیابی واقعی قرار گرفت . جنگنده F-14D Bombcat نیز گرچه فقط قادر به حمل غلاف هدف گیری به روز شده با سیستم های ناوبری GPSINT با مشخصه LTS Lantirn Targeting System بود ولی همین غلاف هدف گیری قابلیت استفاده از تسلیحات JDAM , JSOW و همچنین بمب های CBU-103 WCMD را برای بامکت فراهم می کرد. [size=5][color=#800080]غلاف هدف گیری [/color][/size][size=5][color=#800080]AN/AAQ - 14[/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/tpod1.gif[/img] حاوی یک سامانه تصویر برداری فروسرخ ( FLIR ) با قدرت تفکیک پذیری و دقت بالا (سامانه ایی که تصویر مادون قرمز هدف را در کاکپیت به نمایش در می اورد ) , یک نقش دهنده / فاصله یاب لیزری برای هدایت و تحویل دقیق تسلیحات هدایت شونده لیزری و نرم افزار لازم برای ردیابی خودکار هدف است . این امکانات ساده در عملکردهای شناسایی , ردیابی و حمله به هدف به خلبان جنگنده های تک سرنشینه این اجازه را میدهد که در یک نوبت به انهدام اهداف زمینی اقدام کند . نمونه صادراتی این غلاف با نام Sharpshooter شناخته می شود . [color=#ff0000]مشخصات :[/color] 1. عملکرد اولیه : ناوبری ارتفاع پایین و هدف گیری فروسرخ در شب 2. طول : غلاف ناوبری 78.2 اینچ (1.99 متر) - غلاف هدف گیری 98.5 اینچ ( 2.51 متر) 3. قطر : غلاف ناوبری 12 اینچ (305 میلی متر ) غلاف هدف گیری 15 اینچ (380 میلی متر ) 4. وزن : غلاف ناوبری 204.6 کیلوگرم و غلاف هدف گیری 240.7 کیلوگرم 5.FLIR -دیافراگم 8.1 اینچی برای دستیابی به هدف های دور برد 6. میدان گسترده دید ( FLIR ( 6 x 6 درجه برای تشخیص و ردیابی هدف 7. باریکه میدان دید ( 1.7 *1.7 ) درجه برای انتخاب هدف و قفل روی 8. دو حالت خودکار ردگیر هدف 9. ارتفاع عملیاتی تا 40،000 فوت 10. جنگنده : F-15E,F-16A/B Block 20,F-16C/D, F-14A/B/D 11. قیمت : غلاف ناوبری 1.38 میلیون دلار و غلاف هدف گیری 6.7 میلیون دلار [size=5][color=#40e0d0]__________________________________________[/color][/size] [size=5][color=#800080]مترجم و گردآورنده :[/color][color=#0000cd] F 14 AA[/color][/size] [size=5][color=#ff0000][size=4]هرگونه برداشت از این مطلب منوط به ذکر نام مترجم و منبع می باشد [/size][/color][/size] [size=5][size=4][color=#006400]منابع :[/color][/size][/size][size=5][size=4][color=#4B0082]www.anft.net و [/color][/size][/size][size=5][size=4][color=#4B0082]www.aerocenter.ir[/color][/size][/size] [color=#800080]و www.globalsecurity.org[/color]
  19. بسم الله الرحمن الرحیم http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/aermacchi_mb339_l1.jpg [/img] _______________________________________________________ پس از مطالعات طولانی مدت شرکت Aermacchi نمونه اولیه هواپیمای آموزشی MB-339 در 12 آگوست سال 1976 اولین پرواز خود را انجام داد .این مدل هواپیما طرحی از هواپیمای موفق MB-326 همین شرکت بود که ساخته شد .از تغییرات اساسی این مدل در مقایسه با MB-326 به طراحی مجدد کابین خلبان که از یک سرنشین به دو سرنشین ( صندلی دوم برای استاد خلبان )که دید خوبی برای استاد خلبان فراهم می کرد ,بال های بزرگتر جهت ثبات ,نصب موتور MK 632 ساخت شرکت رولز رویس و استفاده از صندلی Mk 10F که دارای عملکرد در شرایط صفر / صفر بود ,می توان اشاره کرد . http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/aermacchi_mb339_l2.jpg اولین مشتری این هواپیما نیروی هوایی ایتالیا بود که به تعداد 100 فروند نمونه آموزشی MB-339A در تاریخ 8 آگوست 1979 به آن تحویل شد .تعدادی دیگر از نوع MB-339PAN و MB-339RM این هواپیما به تیم نمایش هوایی ( Frecce Tricolori aerobatic team ) و علاوه بر این , نوع استاندارد MB-339A که برای صادرات بود به کشور های : آرژانتین، غنا، مالزی، نیجریه، پرو و امارات متحده عربی تحویل داده شد .این شرکت با بروز رسانی بر روی MB-339B مدل پیشرفته ی آن را که همان MB-339C بود , معرفی کرد و از دیگر مدل هایی که منشاء آن ها مدل C بود عبارتند از : MB-339CD ( برای جنگ ) و MB-339FD( برای صادرات ) و MB-339CB که مخصوص نیوزلند ساخته شد و همچنین اریتره 6 فروند از مدل MB-339E که دارای کابین خلبان غیر دیجیتال بود دریافت کرد . ( لازم به ذکر است که درتمامی مدل های بروز رسانی شده کابین خلبان کاملا دیجیتال شد به جز نمونه تحویلی یه اریتره ) در سال 1995 با طراحی های جدید و تغییراتی بر روی MB-339A مدل جدید تری از این هواپیما ساخته شد که توانایی حمله به اهداف دریایی نظیر کشتی و قایق و... را داشت که برای این کار به موشک های Mk 2A مجهز شد . http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/aermacchi_mb339_l3.jpg مشخصات :[/color][/size] سال ورود به خدمت : 1979 خدمه : 2 نفر طول :11.24 متر ارتفاع :3.99 متر وزن خالی :3.4 تن بیشترین وزن هنگام برخاست :6.3 تن موتور :1 دستگاه Mk 680-43 turbojet ساخت رولز رویس کشش خشک : 19.57 کیلو نیوتن بیشترین سرعت :817 کیلومتر / ساعت برد رزمی : 500 کیلومتر موشک : R550 Magic 2 یا AIM-9L/P بمب : بمب های سری Mk 80 و راکت ها _____________________ مترجم : F 14 AA هرگونه برداشت از این مطلب منوط به ذکر نام مترجم و منبع می باشد منبع : www.military -today.com http://www.military-today.com/aircraft/aermacchi_mb339.htm
  20. F14AA

    TF 30 و F 100 موتور های F 14

    سلام از نظر تراست و ابعاد و وزن تقریبا در یک سطح هستن و اگه مشکل دیگه ای نباشه امکان نصبش وجود داره .
  21. F14AA

    TF 30 و F 100 موتور های F 14

    [quote name='TAHA-SH' timestamp='1343225187' post='261841'] ضمنا از نظر ابعاد امکان نصب موتور شرقی سوخو 27 وجود داره؟ [/quote] [color=#0000cd]سلام[/color] [color=#0000cd]منظورتون اینه که موتور سوخو 27 بر روی تامکت نصب بشه؟؟؟[/color]
  22. [color=#0000cd][size=5]بسم الله الرحمن الرحیم[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/Mohammadreza-Namaki-1.jpg[/img] [color=#daa520]_______________________________________________________________[/color] [b][color=#0000cd]یادکردی از دلاور هوانیروز :شهید سرلشکر خلبان محمد رضا نمکی[/color][/b] [color=#800080]راوی :سرهنگ خلبان عباس شریفی [/color] [color=#40e0d0]______________________________________________________________[/color] من سرهنگ خلبان عباس شریفی هستم. خلبان هوانیروز و یکی از دوستان نزدیک شهید محمدرضا نمکی، آخرین هم پروازیش هم در آخرین ماموریت من بودم. پیش از این زیاد با هم پرواز کرده بودیم. پرواز آخر رو هیچوقت نمیتوانم فراموش کنم. رضا شهید شده و از این دنیا رفته انسان نمیتونه از حقیقت گریزون باشه. هرچی درباره اون میگم عین حقیقته. رضا یک خلبان جنگنده هلیکوپتر کبرا بود و یک انسان به تمام معنا آزاده بود و یک مسلمون متعهد که تو نمازش ریا نداشت و همه کارهاش فقط به خاطر خدا بود. رضا مهره ای بود که همه روش حساب می کردند، ورزیده، متبحر، متخصص و به ویژه دلسوز. از این نظر میگویم دلسوز که تا زمانی که از برخورد دقیق موشک به هدف اطمینان پیدا نمی کرد شلیک نمی کرد. من بارها و بارها در عملیاتهای مختلف این دلسوزی را از او دیده بودم. رضا در تمام سالهای جنگ به غیر از یک وقفه دو ساله (به جرم ناکرده خیانت به زندان افتاد و تا مرز اعدام هم رفت) همیشه در پرواز و جبهه بود. از اولین روز جنگ تا نیمه دی ماه همان سال در عملیاتهای شناسایی-رزمی هوانیروز در مناطق آشوب زده و جنگ با اشرار به طور مستقیم شرکت داشت. بی محابا با اشرار روبرو می شد و انگشت به ماشه می برد. همیشه این جمله ورد زبانش بود: - این وطن فروشان را باید قلع و قمع کنیم. بیگانه، بیگانه است، حتی اگر آشنا باشد. اینها قابل اعتماد نیستند، قدرت اگر دستشان بیفتد مردم را قتل عام می کنند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/Mohammadreza-Namaki-5.jpg[/img] از نیمه دوم دی ماه در محور کرخه نور، رضا بود و هوانیروز و لشگر16زرهی قزوین، بهمن ماه هم یاریگر تیپ37 شیراز بود. اردیبهشت سال بعد همپای لشگر92زرهی اهواز بر فراز ارتفاعات الله اکبر با دشمن می جنگید و در آبانماه همان سال در عملیات فتح المبین و فتح بستان با مزدوران عراقی در نبرد بود. رضا قربانی شد. بدجوری هم قربانی شد. ناخواسته و بیگناه در دامی افتاد که خودش هم نمیدونست. چند روزی از عملیات فتح المبین نگذشته بود که بهش گفتن باید به اصفهان برگرده . اول فکر می کرد اتفاقی برای خانواده اش افتاده، اما وقتی مطمئن شد که چنین چیزی نیست، عصبی شد و فریادش به آسمان رفت که جنگه و باید بمونه. ما هم متعجب شده بودیم و نمی دونستیم موضوع چیه. هرچه پافشاری کرد، فایده ای نداشت و سرانجام مجبور شد برگرده . عملیات که تموم شد و به اصفهان برگشتیم از خبر دستگیری رضا یکه خوردیم. شایعات زیاد بود و هرکس چیزی میگفت . بعضی می گفتن جزو دسته ای بوده که می خواستن علیه نظام کودتا کنن!!!!!!! رضا و کودتا؟؟!!!! اصلا با عقل جور در نمی اومد. هیچکدام از ما باور نمی کردیم. به ویژه من که با روحیه رضا کاملا آشنا بودم. رضا با اون تعصب و غیرتی که تو جبهه ها نشون می داد و با آن سابقه مبارزاتی که قبل از انقلاب داشت به قول بچه ها "اینکار به گروه خونش نمیخورد". زمان، زمان جنگ بود و موقعیت کشور هم بسیار حساس و نمی شد از کنار چنین مساله مهمی به سادگی عبور کرد. آخر خبردار شدیم که رضا بدون کوچکترین گناهی در ارتباط با کودتایی که بنی صدر در راس آن قرار گرفته بود، دستگیر شده. اثبات بیگناهی رضا بچه هارو خیلی خوشحال کرد. بعد از مدتی دوباره به خدمت برگشت، اما با اینکه بیگناهیش اثبات شده بود اجازه پرواز نداشت و مسئولیتی به او واگذار نمی کردند. توی این روزها بیشتر وقتها به اتاق من می آمد و درددل میکرد. از روزهایی که در زندان گذرانده بود و از غم نداشتن فرزند می گفت.یکروز دیدیم رضا با چندتا جعبه شیرینی با خوشحالی وارد پایگاه شد و درحالیکه صدای خنده اش فضای گردان رو پر کرده بود شیرینیها رو بین بچه ها تقسیم کرد. بالاخره فرزندش به دنیا آمده بود و او صاحب یک دختر شده بود و نام او را سبا گذاشته بود. تولد سبا برایش خیلی خوش یمن بود، چون درست چند روز بعد از آن موانع پرواز رضا هم رفع شد. روزی که اعلام شد ستوان نمکی از تمام اتهامات مبرا شده و مجاز به پرواز می باشد، رضا خودش به جای هلیکوپتر داشت پرواز می کرد. از قضا برائت رضا درست با عملیات خیبر همزمان شد و او دوباره توانست به جبهه پرواز کند. در اون عملیات هم من با او همپرواز بودم. شبها که دور هم جمع می شدیم، رضا بود که همیشه با تعریف از خاطرات زندان و تولد سبا سرگرممان می کرد. بیشترین رنج رضا مال زمانی بود که با قساوت، کینه و حسادت قصد داشتند اون رو شریک جرم خود کنن. عملیات خیبر که تموم شد به اصفهان برگشتیم، ولی رضا دوباره در اردیبهشت ماه 1367 داوطلبانه به جبهه رفت. این بار ماموریتش در ارتفاعات کله قندی پنجوین در غرب کشور بود. اونجا خیلی رشادت به خرج داد و تعداد زیادی از تانکها و افراد دشمن را به آتش و خون کشید. ماموریت پنجم رضا یک ماه طول کشید و به سلامتی برگشت. او در استراحت ماموریت بود که من عازم منطقه جنوب شدم . اون موقع گروه پرواز هوانیروز در منطقه دارخوین مستقر بود. درست به خاطر دارم سوم خرداد ماه 1367 بود. دو هفته از ماموریت من گذشته بود که کمک پروازم خلبان "امیر فتاح" دچار بیماری قلبی شد و به دلیل حاد بودن بیماری بنا به تشخیص پزشک مجاز به پرواز نبود و باید به اصفهان برمی گشت. با رفتن امیر فتاح نیاز مبرم به خلبان کبرا بویژه موشک زن "تاو" داشتیم. ناچار از منطقه با پایگاه مسجدسلیمان اصفهان تماس گرفتم. از قضا خود ستوان نمکی گوشی را برداشت پس از شنیدن حرفهای من گفت: - عباس جان! همه در ماموریت هستن و غیر از من خلبان موشک زن نیست و اگر هم باشه خلبان معمولی هستن. به او گفتم تو که تازه از ماموریت برگشتی و خسته ای. پرس و جو کن، ببین کس دیگه ای رو میتونی پیدا کنی؟ اینجا خیلی نیاز داریم. خودم هم میدونستم خلبانی که بتونه موشک تاو بزنه نداریم. چون آمار خلبانها و مهمات و موشک و این جور چیزها دست خودم بود. با اون لحن همیشگی گفت: - ای بابا جنگه. کدوم خستگی؟ خودت که از آمار بچه ها خبر داری. همین امروز حرکت می کنم و تنهات نمیگذارم. رضا خیلی خوش قول بود. همان روز زمینی حرکت کرد و خودش رو به ما رسوند. اگه میدونستم که در اون ماموریت برای همیشه پرواز میکنه، هیچوقت زنگ نمیزدم. نام منطقه ای که ما در اون مستقر بودیم جفیر بود. وظیفه ما این بود که ضمن ضربه زدن به نیروهای دشمن از نیروهای خودی هم پشتیبانی کنیم. بیست و سوم خردادماه اولین پرواز را با هم انجام دادیم . نیروهای سپاه جزیره ای درست کرده بودند و در مقابل مزدوران بعثی می جنگیدند. توی همون پرواز اول رضا اسم اون جزیره رو سندباد گذاشت. منطقه دشت باز بود و ما هدف خوبی برای نیروهای دشمن بودیم. در مناطق پست و بلند مشکلی نداشتیم و با پناه بردن به تپه ماهورها میتوانستیم استتار کنیم، اما اونا روی ما دید داشتن و کار خیلی مشکل بود. در اونجا بود که به قدرت و مهارت رضا در تیراندازی و زدن تانکهای دشمن ایمان آوردم. در جنگ، مرگ و زندگی به ثانیه ها بستگی دارد. رضا این ثانیه ها را خوب می شناخت و قبل از اینکه تانکهای عراقی دست به ماشه بشن شلیک می کرد. اون روز عملیات به خوبی انجام شد و تلفات سنگینی به دشمن وارد کردیم. فردای آنروز دوباره از قرارگاه با ما تماس گرفتند و تقاضای پشتیبانی هوایی کردند. دیده بان گزارش کرده بود که عراق با گرفتن کمک میخواهد پاتک بزند و جزیره مجنون را پس بگیرد. معطلی جایز نبود. باز هم من و رضا و دو فروند هلیکوپتر دیگه در قالب یک گروه آتش عازم منطقه نبرد شدیم. در بین راه از طریق رادیو شنیدیم که دشمن اقدام به استفاده از بمبهای شیمیایی کرده و منطقه کاملا آلوده است. همان موقع رضا گفت عباس ماسک یادت نره. خدا بیامرزدش، او گذشته از خلبان یکمی و مهارت بالای پروازی به فکر جون بچه ها هم بود و همیشه هشدارهای حفاظتی می داد. بعضی وقتها رگهای گردنش از خشم بیرون میزد و میگفت: باید چنان درسی به این بیابانگردها بدیم که دیگه تا ابد جرات نکنن حتی به خاک ما نگاه کنن. آن روز هم با وجود آلودگی منطقه و مه غلیظی که بود باز هم رضا با مهارت و شناختی که از منطقه داشت، از پشت نیروهای دشمن سر درآورد و تا اومدن بفهمند چه خبره خیلی از تانکها و نفربرها و نفرات دشمن را قلع و قمع کرد. اگه مهماتمون تموم نشده بود، کیلومترها اونارو عقب میروندیم. به سرعت برگشتیم و برای مهمات گیری مجدد به طرف محل استقرار پرواز کردیم. تو راه بازگشت بهش گفتم: - رضا از گلوله 20 میلیمتری کمتر استفاده کردی، اما موشکها همه شلیک شدن و به هدف اصابت کردن. - موقعیت شلیک گلوله نبود. همه اش تانک و خودرو بود و باید با موشک اونها رو می زدم و بعد با لحن مهربانی گفت: - عباس تو تا به حال 3بار سانحه دادی، همین که زنده موندی جای شکر داره. از خدا غافل نشو هرچند که مرگ و زندگی دست خداست. در این جور پروازها و عملیاتها نباید ریسک کرد. تو که بهتر از من میدونی ما در حال حاضر در محاصره اقتصادی هستیم. این بالگردها و سلاحها و افراد بسیار ارزشمندند و نباید اونها رو مفت از دست بدیم. حتی یک گلوله. می فهمی؟ حتی یک گلوله. ما باید در مقابل هر تانک و شهیدی که دادیم صدها تانک و هواپیما از دشمن ساقط کنیم. تا سوم تیر بدون استثناء روزها در پرواز و جنگ بودیم و شبها دور هم جمع می شدیم و خاطرات ایام جنگ و دوستانی را که شهید شده بودند مرور میکردیم. یادش به خیر رضا همیشه ساکش پر از آجیل و میوه و تنقلات بود و جون می داد برای ناخنک زدن. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/Mohammadreza-Namaki-2.jpg[/img] آن شب هم طبق معمول گروه پروازی ما دور هم جمع بودن. من و رضا و حسین گدازه و باباخانی و محسنی کنی و چند نفر دیگه. عصر هنگام نماز مغرب و عشا یک لحظه متوجه رضا شدم که حالتی غیر عادی داشت. کاملا توی خودش بود و به نقطه ای خیره شده بود. زیر لب زمزمه میکرد. آروم کنارش نشستم، اصلا حواسش نبود. به صورتش که نگاه کردم مژه هایش نمناک بود. آهسته از کنارش بلند شدم و رفتم. این حالت رو هنگام عبادت و نماز در بچه ها زیاد دیدیم به ویژه تو شبهای عملیات. به اتاق که برمیگشتیم به رضا گفتم: - سر نماز خیلی از خودت بیخود شده بودی. اصلا حواست به اطراف و هیچکس نبود. به صورتم نگاه کرد و با خنده گفت: - با خدا خلوت کرده بودم. حسودیت شد؟ - آره. میخواستی سفارش ما رو هم بکنی. - به خود خدا، همه رو دعا کردم: تو، بچه ها، نیروها و سربازها رو. آخرش هم عاقبت به خیری برای خودم و همسرم و سبا خواستم. و بعد ناگهان گفت: - عباس میدونی امشب شب آخره ..... - شب آخر یعنی چه؟ - هیچ چی. همه رفتنی هستیم. خوش به حال اونا که با عزت از این دنیا رفتن. - رضا این حرفها چیه میزنی؟ کدوم شب؟ کدوم آخر؟ منظورت چیه؟ سر و صدای بچه ها که داشتن بیرون میومدن صحبتمون رو قطع کرد و منهم موضوع را فراموش کردم. بیرون که دور هم نشستیم چشمم به رضا افتاد، رضا آن رضای هرشب نبود. در جمع بود، اما نبود حس عجیبی تو وجودم داشت ریشه می کرد که نمیدونستم چیه. ساعت 02:30 صبح بود که همه رو از خواب بیدار کردند، ما نیروهای هوانیروز همیشه آمادگی برای اینگونه بیدارباشهای غیر مترقبه رو داشتیم. همیشه تو جبهه ها یک چشم مون خواب بود و یک چشم مون بیدار. به سرعت لباس پوشیدیم و از سنگرها زدیم بیرون. خبرهای ضدونقیضی به گوش می رسید که عراق دست به حمله زده و نیروهای خودی نیاز شدید به پشتیبانی هوانیروز دارند. فوری به جنب و جوش افتادیم و نیروهای فنی و خلبان به سرعت به سوی کبراها دویدند. اون روز چهارم تیرماه1367 بود و هوا گرگ و میش بود که اولین گروه پروازی شامل دوفروند کبرا و یک فروند رسکیو به منطقه پرواز کرد. طبق معمول من و رضا باهم بودیم. از زمین که بلند شدیم و اوج گرفتیم صدای رضا رو شنیدم: - عباس امروز چندم ماهه؟ - چهارم تیره چطور مگه؟ - هیچ چی. 3روز دیگه تولد سباست. اگه می شد حتی برای یک دقیقه هم خودمو برسونم چقدر خوب می شد. - حالا کو تا اون روز؟ دو روز دیگه وقت داریم. شاید همین امروز عملیات تموم شد و برگشتیم. خدارو چه دیدی. به آسمون پادگان حمید که رسیدیم صحبتمون قطع شد. حمله نیروهای عراق از طرف پاسگاه فکه و دشت عباس بود. مقابلمون سرتاسر آسمون رو دود شلیک توپخانه از دو طرف پر کرده بود. من مشغول برقراری تماس با قرارگاه عملیاتی برای شناسایی نقاطی که باید ضربه می زدیم شدم . می دونستم که رضا سرش داخل تلسکوپ و چشمانش دنبال یافتن هدفهای چاق و چله است، زدن هدفهایی مانند انبار مهمات، سنگرهای فرماندهی، تانک، مخازن سیار و ثابت سوخت و زاغه های مهمات برای رضا در اولویت بودن. فکرش خوب کار می کرد و همیشه می گفت: - اول باید شریانهای حساس دشمن را قطع کنیم، سوخت و مهماتشون رو اگه بزنیم شکستشون حتمیه، فرمانده یک لشکرو اگه از پا دربیاریم نصف پیروزی رو کسب کردیم. مکالمه مسئول قرارگاه تموم شد دوباره صدای رضا رو شنیدم: - عباس تو فقط حواست به کنترل بالگرد باشه و تماشا کن. امروز چنان دماری از این متجاوزهای نامرد دربیارم که تا ابد فراموش نکنن. صدای قرارگاه از بیسیم شنیده شد که اعلام می کرد منطقه کاملا شیمیایی و آلوده است. حتما از ماسک استفاده کنید. درحال نصب ماسک بودم که رضا گفت: - عباس شنیدی؟ اگر نشنیدی ماسک بزن. - آره حواسم هست تا اینجا که رادیوهامون خوب و دقیق کار می کنن. وارد جاده المهدی که شدیم تا چشم کار می کرد سطح جاده و دوطرف آن پر از تانکهای دشمن بود. در مقابل اونا لشگر92 زرهی اهواز بود که نیروهایش جانانه مقاومت می کردند. وقتی گروه آتش ما و بالگردها توی آسمون بالای سر لشکر رسید، نیروهای خودی با تکان دادن دست و اسلحه برامون ابراز احساسات کردند. رضا با دیدن این حالت گل از گلش شکفته بود و با ذوق و شوق گفت: - عباس وقتی نیروهامون رو میبینم که این طور عاشقونه میجنگن دلم میخواد در کنار اونا بودم و دوش به دوششون میجنگیدم. درود به شرفشون. به او هشدار دادم: - رضا حواست هست؟ اینها همه تانکهای T-72 هستن، هدف گیریشون خیلی دقیقه. بپا مفت از دست ندی. در جوابم فوری گفت: - میدونم قاتل اینا فقط موشک تاوه خوب نگاه کن.... یا علی .... عجب لحظه شیرینی بود. موشک شلیک شده رضا تنوره کشیده و به بدنه فولادی اولین تانک خورد و اون رو به کوهی از آتش تبدیل کرد. فریاد خوشحالیم به همراه فریادهای تحسین خلبانان دو هلیکوپتر دیگر تو رادیو پیچید: - دمت گرم رضا ... زدیش بابا ایولله ... دومین موشک او هم با مهارت قابل تحسین برجک و یک طرف دومین تانک را از جا کند. روحش شاد. الله اکبر از اون هدفگیری که ردخور نداشت. انگشت که به ماشه می آورد غیرممکن بود که تانک یا نفربر و یا سنگری به آتش کشیده نشه. ما سمت راست رو پوشش داده بودیم و خلبان "شیخ حمیدی" که دومین کبرا را هدایت می کرد، سمت چپ را به آتش کشیده بود. رضا از وسط منطقه هم غافل نبود. آخرین موشک و آخرین گلوله هم شلیک شد و برگشتیم. آثار حمله رضا و شیخ حمیدی به خوبی ار بالا معلوم بود. نیروهای دشمن مجبور شدن عقب بکشن و نیروهای خودمان شروع به پیشروی کردند. هنگام بازگشت رضا خیلی خوشحال بود و می گفت: - تا امروز این طور عراقیها رو قلع و قمع نکرده بودم. ما که نشستیم گروه دوم آماده پرواز شد. "سرگرد فیروز سالار" فرمانده گروه دوم بود. قبل از پرواز اومد پیش ما و گفت: - من به منطقه آشنایی ندارم یکی از شما باید همراه ما بیاد. من و رضا نگاهی بهم انداختیم و به سرعت از هلیکوپتر پیاده شدیم و دویدیم به طرف یکی از کبراهای آماده. بچه های متخصص فنی داشتن مهمات گذاری می کردند. هنوز استارت نزده بودیم که یک پیام از قرارگاه مرکزی رسید: - هردو گروه سریع به منطقه پرواز کنن. یک گروه بره جزیره مجنون و یک گروه هم بره به کمک لشگر92. وقتیکه بچه های فنی مشغول مسلح کردن کبراها بودن، رضا داشت موقعیت منطقه رو برای فیروز سالار شرح میداد. ساعت 08:45 بود که از زمین کنده شدیم. گروه اول قبل از ما پرواز کرده بودند. افراد گروه ما همون بچه های گروه قبلی بودند. "شیخ حمیدی" و یکی از خلبانها توی اون بالگرد کبرا بودن و "محسن کنی" و یک خلبان دیگه هم با هلیکوپترنجات پرواز می کردند. این دفعه مسیر و هدف ما جزایر مجنون بود. نزدیک جزیره مجنون جنوبی بودیم که ماموریتمون با پیام دیگری عوض شد: - شما هم به کمک نیروهای لشگر92 برین که به شدت به شما نیاز دارن. با صدور این پیام داد یکی از خلبانها دراومد و گفت: - ای بابا!! پس چرا شل کن سفت کن درآوردن؟ اینها فکر سوخت مارو نمی کنن؟ این همه راه اومدیم حالا باید مسیر رو عوض کنیم؟ رضا که فرمانده گروه بود با یک دستور همه را ساکت کرد: - بچه ها به اعصابتون مسلط باشین حتما اونجا به ما بیشتر نیاز دارن. رسیدن ما به منطقه درگیری همزمان شد با تموم شدن عملیات گروه اول. اونا راکتهاشون تموم شده بود و می رفتن که دوباره مسلح بشن و برگردن. نیروهای دو طرف شدیدا درگیر جنگ بودن و تانکهای دشمن هم از تانکهای ما بیشتر بودن. رضا بلافاصله گروه را سامان داد و اولین موشکش سقف و برجک جلوترین تانک رو به هوا فرستاد، راکت شیخ حمیدی یک نفربر رو زمینگیر کرد و دومین موشک رضا تجمع چند تانک و نفربر رو از هم پاشید. موشکهای تاو و راکتهای 17پوندی رضا و شیخ حمیدی اون روز تاکتیک و آرایش حمله عراقیها را به کلی بهم ریخت. گرم نبرد بودیم که شیخ حمیدی اعلام کرد: - رضا من مهمات تموم کردم می خوام عقب بکشم. رضا بلافاصله موافقت کرد. حالا فقط من و رضا مونده بودیم و چند تانک دشمن که پشت خاکریزها استتار کرده بودن و سعی میکردن مارو بزنن. رضا اون روز یک پارچه آتش بود و بعد از هر شلیک فریادهایی از ته دل میکشید: - پست فطرتهای نامرد. این جواب اون جنایاته که تو سوسنگرد و بستان کردید. با عقب کشیدن شیخ حمیدی، محسن کنی خلبان هلیکوپتر نجات چندین بار فریاد زد و هشدار داد: رضا جلو نرو. شیخ حمیدی راکتها و گلوله هاش تموم شده و نمیتونه کمکتون کنه. اما رضا گوشش بدهکار نبود و ترس سرش نمی شد. او فقط می خواست تانکها رو شکار کنه و انتقام بگیره. قسمت راست لشکر دشمن کاملا منهدم شده بود و باقیمونده آنها به وسط و سمت چپ کشیده شده بودند. دوباره فریاد محسن تو رادیو پیچید: - عباس مواظب سمت چپ باشین.... بکشین عقب... از شیشه کناری به باقیمانده موشکهای توی پرتابگر نگاه کردم یک موشک بیشتر نداشتیم. فورا به رضا هشدار دادم: - رضا یک موشک بیشتر نداریم خیلی احتیاط کن .نباید زیاد جلو بریم. هشدارمن با فریاد محسن کنی همزمان شد: - عباس سمت چپتون رو داشته باشین..... زود بکشین عقب. به سمت چپ که نگاه کردم سه چهار تانک دشمن را دیدم که مستقیم مارو هدف گرفته بودند. سریع عقب کشیدم و یکی از تانکها رو در تیررس موشک رضا قرار دادم و فریاد زدم: - رضا معطل نکن بزن...... همزمان با شلیک آخرین موشک رضا که شنی تانک رو از کار انداخت، ضربه ای ناگهانی به هلیکوپتر ما خورد. انگار به یک کوه بتونی خوردیم. هنوز از شدت آن ضربه به خود نیومده بودیم که دومین ضربه هم شدیدتر از اولی وارد شد و یک دفعه به طرف زمین سرازیر شدیم. تلاش فایده ای نداشت. فرامین همه از کار افتاده بودن و هیچ کدوم جواب نمیدادن. توی اون ثانیه های حیاتی هرچقدر سعی کردم هلیکوپتر رو مهار کنم و یا یک طوری زمین بذارمش که کمتر آسیب ببینیم نشد. در تمام 30سال پرواز و هشت سال ایام جنگ هیچوقت چنین صحنه مرگباری را تجربه نکرده بودم. یک لحظه فقط فریاد یاحسین رضا رو شنیدم و بعدش با شدت کنار یکی از تانکهای سوخته دشمن با زمین برخورد کردیم. شدت اصابت به حدی بود که هلیکوپتر از وسط نصف شد و درد شدیدی توی ستون فقراتم پیچید و احساس کردم جسم نوک تیزی به پشتم فرو رفته و داره از شکمم بیرون میاد. دست راستم کاملا بی حس شده بود و خون از یک طرف صورتم فوران میکرد. چشم راستم سوزش شدیدی داشت و گردنم تیر می کشید. تلاش کردم از صندلی جدا بشم و از اتاقک بیرون بیام. شدت ضربه به حدی بود که کمربندنجاتم پاره شده بود. شاید اگر کمربند پاره نشده بود من هم مثل رضا توی شعله های آتش گیر می افتادم. بهر جون کندنی بود خودم را از اتاقک شکسته بیرون انداختم و بی اختیار به طرف اتاقک رضا کشیده شدم. پرتابگر موشک را که داغ شده بود گرفتم و به زحمت خودم رو بالا کشیدم. تنها یک چشمم سالم بود. با پشت دست خون رو از روی صورتم پاک کردم و به اتاقک رضا خیره شدم. اصلا نمیدونستم چکار می کنم. فقط یک تصویر درذهن و مقابل چشم خون آلودم کوچک و بزرگ میشد که آن هم پیکر خون آلود رضا بود. در اتاقک کنده شده و سرش روی تلسکوپ بی حرکت مونده بود. همه جای بدنش هم غرق خون بود. با دست چپ به هر زحمتی بود سرش رو کمی بلند کردم. صورتش پر خون بود و انگار زیر لب داشت چیزی زمزمه میکرد. بدن مچاله شده اش بین فرامین گیر کرده بود و قسمت عقب هلیکوپتر در فاصله چندمتری ما کاملا مشتعل شده بود و شعله داشت از اتاقک من به کابین رضا سرایت میکرد. نومیدانه سرم رو بالا گرفتم و به بالگرد نجات خیره شدم. محسنی کنی متهورانه تلاش می کرد راهی برای فرود یا پیاده کردن افراد نجات پیدا کنه، بچه های گروه نجات مقابل در باز بالگرد اماده پریدن و نجات ما بودن. اما هربار که هلیکوپتر به طرف ما میومد آتش شلیک تانکها و مسلسلهای دشمن مجال فرود را به اونا نمیداد. اینبار تموم قدرتم رو تو دست سالمم جمع کردم و به شانه رضا چنگ زدم که شاید بتونم اونو بیرون بکشم، همه تلاشم رو کردم اما فایده ای نداشت. در همون فاصله شعله های آتش به گلوله های باقیمانده مسلسل هلیکوپتر رسیده بود و گلوله ها یکی یکی منفجر می شدن که یک دفعه دماغه هلیکوپتر با انفجار وحشتناکی از هم پاشید. شدت انفجار به حدی بود که از اتاقک رضا کنده شدم و چند متر اون طرف تر به زمین خوردم. یک طرف بدنم کاملا از اختیارم خارج بود. دو سه بار سرم را محکم به زمین کوبیدم و با گریه نالیدم: - خدایا... یا فاطمه زهرا! رضا داره می سوزه خودت کمکش کن ... به خاطر دخترش کمکش کن. همین طور که چشمم به آسمون و هلیکوپتر در حال سوختن بود، آه از نهادم برآمد در پشت شعله های آتش یک نفربر دشمن و تعدادی نیروی پیاده عراقی رو دیدم که شلیک کنان به طرف ما می دویدند. اندک امیدی هم که به نشستن بالگرد داشتم داشت مبدل به یاس می شد. در اون حال با خودم گفتم شاید رسیدن اونا باعث نجات رضا بشه. اسارت بهتر از مرگ و سوختن تو شعله های آتش بود. البته به شرطی که خلاصمون نکنن!! با مرگ و زندگی و اسارت دست به گریبان بودم که از پشت بالگرد درحال سوختن یک نفر تبر به دست ظاهر شد و مستقیم به طرفم پرید. آهی کشیدم و بی اختیار چشمهایم را بستم و به خودم گفتم: - حالا که قراره بمیرم فرقی بین گلوله و تبر و آتش نیست. یک دفعه پنجه هایی قوی به شانه هایم قلاب شدند و روی زمین کشیده شدم. به سختی پلکهایم را باز کردم و ناباورانه "استوارجمالی" از افراد گروه نجات رو دیدم که سعی می کرد من را از شعله های آتش دور کنه. گویا محسن کنی موفق شده بود اون رو دریک نشست و برخاست سریع پیاده کنه و به کمک ما بفرسته. با دیدن استوار جمالی با آخرین رمقی که برام مونده بود فریاد زدم: - جمالی رضا را بکش بیرون... داره میسوزه. جمالی که سعی می کرد بازوهاش رو از زیر شانه ها به دور سینه ام قلاب کنه و درحالی که یک چشمش به من و چشم دیگه اش به نیروهای دشمن بود فریاد زد: - سروان نمکی شهید شده مگه نمی بینی؟ هلیکوپتر و خودش هردو سوختن!!.... اسم شهید و سوخته رو که آورد انگار دنیا روی سرم خراب شد و از حال رفتم و دیگه چیزی نفهمیدم. آری امثال شهید محمدرضا نمکی بودند قهرمانان بی ادعا. [color=#ff0000]روحش شاد و راهش پر رهرو باد[/color] [color=#DAA520]_______________________________________________________________[/color] [color=#006400]منبع :[/color] [url="http://newcoy.persianblog.ir/post/483/"]http://newcoy.persianblog.ir/post/483/[/url]
  23. [size=5][color=#0000cd]بسم الله الرحمن الرحیم[/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-refprob-03l.jpg[/img] [color=#daa520]______________________________________________________________[/color] به دلیل گسترش دامنه و زمان پایگاه هایی که F-14 درآن حضور داشت یک غلاف سوختگیری کاوشگر برای این هواپیما طراحی گردید . این غلاف توانایی جمع شدن در محفظه ای که برای آن تعبیه شده بود را داشت . در ابتدا قرار بود درب سوختگیری پروب در F-14 های تحویلی به ایران حذف شود ولی بعدا این تصمیم عملی نشد. در جنگ اول خلیج فارس درب سوختگیری پروب مشکلاتی را برای تامکت های نیروی دریایی و تانکر های نیروی هوایی ایجاد کرد . به یاد داشته باشد که تانکر های نیروی هوایی ایالات متحده از یک لوله ثابت برای سوخت دهی و این در حالی است که تانکر های نیروی دریایی از شلنگ که در انتهای آن به صورت قیف یا (چتر) هست ,استفاده می کنند . به همین دلیل در انتهای لوله ثابت تانکر های نیروی هوایی شلنگ و چتر تعبیه شد تا این مشکل بر طرف شود . در این روش 475 گالن در دقیقه سوخت وارد مخازن هواپیما می شود . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-refprob-10l.jpg[/img] [color=#800080]سیستم سوخت رسانی [/color][color=#800080]پروب [/color] سامانه ی سوخت رسانی probe and drogue یک روش سوخت رسانی با قابلیت سوخترسانی همزمان به چند هواپیما است. در این روش یک شلنگ به مخزن آئرودینامیکی وصل شده و آن هم به تانکر سوخت متصل است و قسمت دیگر شلنگ به شکل چتر است و با میله ی خارج شده از جنگنده یا دیگر هواپیماها اتصال برقرار می کند و عمل سوختگیری هوایی AAR یا IFR صورت می گیرد. قسمت لنگر چتری به شکل توپ بدمینتون است. به این شکل چتری یا لنگر چتری Drogue می گویند. هواپیمای گیرنده ی سوخت دارای یک میله ی سخت است که در دماغه ی هواپیما و یا در Fuselage نصب می شود که در هنگام استفاده نشدن از آن به داخل Retract می شود. به این میله Probe می گویند. این روش سوخت رسانی هم بدلیل استفاده از میله ی سوختگیر و لنگر چتری سوخت رسان probe and drogue نامیده شده است. هواپیمای سوخت رسان به صورت مستقیم و تراز پرواز می کند و hose/drogue را خارج می کند که تعدادشان می تواند به بیش از دو شلنگ باشد. این عمل اجازه می دهد تا جنگنده به رابط سوختگیر متصل شود. جنگنده عقب سوخترسان پرواز می کند و drogue را تعقیب می کند. فاصله ی سوختگیر تا سوخترسان یک فاصله ی معینی است و این فاصله به اندازه ی طول شلنگ است. [color=#800080]مزایای این روش سوخت رسانی [/color] 1. طراحی ساده و ساخت بهینه و کم هزینه 2. استفاده ی چند شلنگ و لنگر چتری در یک pod که باعث می شود چند هواپیما از یک تانکر سوختگیری کنند 3. سوختگیری همزمان به چند هواپیما و در صورت سوخت رسانی به چهار هواپیما در یک زمان هزینه و زمان بسیار کمی صرف می شود و در اجرای عملیات نقش به سزایی دارد 4. سوخت رسانی از فاصله ی دور 5. قابلیت سوخت رسانی هوایی به بالگرد [color=#800080]معایب این روش سوخت رسانی [/color] 1. فشار کم جریان سوخت و قطر محدود شلنگ که مدت سوخت گیری را بالا می برد و برای هواپیماهای ترابری دوربرد کارایی خاصی ندارد و نمی تواند در زمان کوتاه سوخت یک هواپیمای دوربرد را تامین کند 2. آسیب پذیری چتر که برخی مواقع سوخت رسانی را سخت و در برخی موارد غیر ممکن می کند 3. نصب شدن میله در جلوی هواپیما حساسیت و خطرپذیری را بالاتر می برد [color=#DAA520]_[/color][color=#DAA520]_____________________________________________________________[/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/f14-detail-refprob-07l.jpg[/img] [color=#40e0d0]___________________________________________________[/color] [size=5][color=#800080]مترجم و گردآورنده :[/color][color=#0000cd]F 14 AA[/color][/size] [size=5][color=#ff0000]هر گونه برداشت از این مطلب منوط به ذکر نام مترجم و منبع می باشد [/color][/size] [size=5][color=#006400]منبع :[/color][size=4][color=#4b0082]www.anft.net و www.aerocenter.ir[/color][/size][/size]
  24. [quote name='arminheidari' timestamp='1342982514' post='261408'] تو فیلم شهید بابایی می گفت ایرانی ها خود از انبارها وسایل سوخت رسانی هوایی را نصب کردند حال واقعا تامکت ایرانی چه زمانی اولین بار اقدام به سوخت گیری هوایی کردند؟ زمان شاه یا بعد از انقلاب [/quote] [color=#0000CD]سلام [/color] [color=#0000CD]سوخت گیری هوایی تامکت در زمان قبل انقلاب انجام شد.[/color] [color=#0000CD]در فیلم شوق پرواز اگه درست یادم باشه سوخت گیری در شب رو می خواستن انجام بدن یا یه همچین چیزی دقیق یادم نیست .[/color]
  25. F14AA

    گزارش مشکلات سایت

    [color=#000080]سلام[/color] [color=#000080]خدا خیرتون بده [/color] [color=#000080]من 3 -4 روز بود که نمی تونستم وارد سایت بشم .[/color]