F14AA

Airforce
  • تعداد محتوا

    1,505
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های F14AA

  1. [quote]F14AA دیگه مطمئن شدم کشته مرده آمریکایی من فقط از 1 چیز مطمئن هستم: عراق خلبان حسابی نداشت که با فاکس بت گنده کاری کردند فقط![/quote] [color=blue] نه به پیر نه به پیغمبر. من نه از امریکا خوشم میاد نه از روسیه . فقط و فقط و فقط از ایران خوشم میاد . از دوستان خواهش دارم که دیگه اینو نگن . چون اگه این طوری باشه چون جناب چکا علاقه به تجهیزات روسی داره پس طرفدار روسیه است .(که اشتباهه ) دوباره این قضییه زدن به جاده خاکی تو تاپیک ها داره اتفاق میوفته [/color]
  2. بسم الله الرحمن الرحیم [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/kc-135-RC_KC135_375X300.jpg[/img] [color=blue] بین سال های 1957 تا 1965، شرکت بوئینگ تعداد 732 تانکر سوخت رسان هوا به هوای کی سی 135 با لقب استراتو تانکر را برای نیروی هوایی آمریکا به طراحی و تولید رساند. نیروی هوایی آمریکا، هنوز هم حدود 550 فروند هواپیمای استراتو تانکر را در اختیار داشته و برای ارتقاء و بهبود آن ها نیز برنامه هایی را چون نصب موتورهای جدید سی اف ام اینترنشنال را در دست اجرا دارد.[/color] [color=blue] از این نوع هواپیما تعداد 11 فروند در اختیار فرانسه، 7 فروند در اختیار ترکیه و 4 فروند در اختیار سنگاپور می باشد. ماموریت اصلی این هواپیما انجام سوخت دهی هوا به هوا می باشد. این هواپیما می تواند به خوبی نقش یاری رسان هواپیماهای خودی که می خواهند مسافت های زیاد را طی نمایند تا به هدف برسند، ایفا نماید. این هواپیما از چهار موتور توربوفن با قدرت تولیدی 22.000 پوند که در زیر بال های 35 درجه به عقب برگشته این هواپیما نصب گشته اند، برای پیشرانش بهره می برد که البته در مدل های ابتدایی این هواپیما، به جای این نوع موتور از موتورهای توربوجت استفاده می شد. وزن کلی این هواپیما هنگام برخاست گاهی به حدود 146 تن نیز رسیده و تقریباً تمام بنزین داخلی این هواپیما می تواند برای سوخت دهی تخلیه شود.[/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/normal_KC-135-Stratotanker-A10-F16.jpg[/img] [color=blue] لوله یا مجرای اصلی سوخت دهی، در قسمت زیر دم این هواپیما واقع شده که به صورت یک لوله بلند با بالچه هایی در انتهای آن می باشد. این لوله سوخت دهی، در هنگام استراحت یا بیکاری، در زیر بدنه هواپیما جمع می شود. طول این هواپیما و طول دو سر بال های آن، هر دو برابر و به میزان 40 متر می باشد که از این جهت، بیشتر شبیه به هواپیمای بوئینگ 707 می باشد. این هواپیما قادر است با حداکثر سرعتی معادل 918 کیلومتر بر ساعت کروز نموده و فاصله ای معادل 18.000 کیلومتر را برای انجام عملیات بپیماید. همچنین، در مقایسه با دیگر هواپیما ها در این کلاس، این تانکر دارای سقف پرواز نسبتاً بالایی به میزان 15 کیلومتر از سطح دریا می باشد. تعداد خدمه این هواپیما، می تواند 4 یا 5 نفر به صورت متغیر باشد و همینطور این تانکر قادر به حمل بالای 80 مسافر و 30 تن بار اضافه نیز می باشد.[/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/KC-135-Stratotanker-119.jpg[/img] [color=blue] در نبردهای هوایی، این هواپیما کار جنگنده ها را بسیار آسان ساخته و دیگر لزومی ندارد که خلبانان نگران کمبود سوخت خود باشند، چرا که این هواپیما ها به وفور در آسمان حاضر شده و عملیات سوخت دهی را انجام داده و بمب افکن های دوربرد را، به بمب افکن های میان قاره ای و بدون محدودیت می سازند. به طوری این که این تانکر، در عملیات طوفان صحرا که چند سال پیش بر ضد عراق توسط آمریکا روی داد، نقش بسیار گسترده و پر اهمیتی را در سوخت دهی به هواپیماهای جنگنده و آواکس آمریکایی ایفا نمود و قطعاً بدون وجود چنین هواپیماهایی، انجام عملیات هوایی به صورت چنین گسترده ای، امکان پذیر نمی بود، چرا که میزان سوخت حمل شده توسط هواپیماهای جنگنده اغلب برای انجام کامل یک ماموریت کافی نبوده و مسلماً نیاز به یک هواپیمای سوخت رسان در این جا بسیار ضروری خواهد شد. در صورت نبود هواپیماهای تانکر، جنگنده ها و بمب افکن می بایست فرودگاهی خودی یا متحد برای نشستن و سوخت گیری مجدد پیدا نمایند که البته چنین کاری، در هر جا امکان پذیر نمی باشد.[/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10231/Kc135AndC141.jpg[/img] [color=blue] حتی در صورت یافتن مکان مناسب، فقط با یک حساب سرانگشتی می توانید هزینه و وقت بسیار تلف شده در طی چنین عملیاتی را محاسبه نمایید. استراتو تانکر در طی سالیان خدمتش، به جز وظیفه اصلی اش، وظایف و ماموریت های دیگری نیز چون پست فرماندهی و شناسایی نیز به آن واگذار شده است. تا چند سال دیگر، قرار بر این است که این هواپیما به منظور افزایش قابلیت اطمینان و گسترش امکانات آن، وارد برنامه ارتقاء گردد. ارتقای امکانات این هواپیما شامل سیستم های تماس رادیویی، ناوبری و سیستم های حفاظت خلبانان می شود که به نظر می رسد برای مرتفع ساختن نیازهای آینده کافی باشد.[/color] [color=red] منبع: http://air.blogfa.com/post-8.aspx[/color]
  3. [quote]نگا هرچی باشه t50 روسیه از f22 هم بهتره ، خوشمون بیاد یا نه فاکسبت هم هواپیمای خوبیه اگه درست ازش استفاده بشه ...[/quote] [color=blue] داداش بزن رو ترمز کی گفته پاکفا بهتر از رپتوره ؟؟؟ ای خدا اگه بگیم میگن طرفدار امریکایی اگه نگیم ... اخه برادر ,اخوی چرا اینو میگی ؟؟ تو سایت خودمون هم بحثش بود که نمی دونم تاپیکش کجاست ولی رپتور خیلی بهتره از پاکفاست . من تا چند وقت پیش هم نظر تو رو داشتم ولی بعدا متوجه شدم اشتباه فکر می کردم . در ضمن وقتی از یه هواپیما نمیشه در ست استفاده کرد چی ؟؟؟[/color]
  4. [quote]جناب F14A خوب شد شما حالا طرفدار آمریکا نیستید که با یه حرف دوستان اینجوری حالتون ناخوش میشه و دو تا پست پشت سر هم پاسخ میدین در مورد فرمایشات شما ، هیچکس اینجا نگفت کسی دارای برتری مطلق بر دیگریست ، هر موضوعی رو باید با مورد خودش سنجید و از هرچیزی هم نمیشه نتیجه کلی گرفت ، مثل دوستمون که استفاده از لامپ خلا در میگ-25 رو به پای عقب افتاده بودن روسها در الکترونیک گذاشتند ! بحث توانایی های الکترونیک شوروی با توجه به اینکه در این باره اطلاعات بسیار کمی وجود داره باید بیشتر روش بحث بشه ، لینک جناب مهدوی هم برخی از این تجهیزات الکترونیکی رو بخوبی معرفی کرده . اولا شما فقط اگه میشه 5 نوع دستگاه الکترونیکی که روسیه از فرانسه میگیره رو بفرمایید . هیچ چیز رو بصورت کلی تحلیل نکنید . روسها در همین تکنولوژی الکترونیکی نظامی توانایی هایی دارند که در جاهای مختلف خودش رو نشون داده و از غرب هم پیشی گرفته ، غرب هم در الکترونیک پیشرفت های زیادی داشته و در موارد زیادی بر شرق برتری داشته ولی نمیشه با اطمینان و بصورت کلی هیچکدوم رو به اونیکی برتر دونست . برای مثال ، در همین جنگ خودمون چقدر سامانه های پدافندی که سامانه های روز آمریکایی بودند توسط جمرهای شوروی اخلال میشدند ؟ یک نمونه اش سامانه ی MIM-23 Hawk و موشکهای Phoenix که توسط پادهای جمر SPS-141 نصب شده رو Su-22 های عراقی اخلال میشدند ، بطوریکه آمریکا مجبور شد برنامه مدرنیزاسیون MRR تمام سامانه های هاوکش رو برای رفع این نقیصه انجام بده .[/quote] [color=blue] ببخشید که پست متوالی دادم . حالا خوبه گفتیم طرفدارش نیستیم منم موافقم که نباید نتیجه گیری کلی کرد . ولی کلا یه سوال دارم . به نظر شما فاکس بت هواپیمای خوبیه؟؟؟؟ در مورد کمک کردن فرانسه در ارسال و یاری روسیه در زمینه الکترونیک باید اینو بگم که طبق گفته روس ها فقط سوخو 35 هست که 100 در صد بومی است . این یعنی بقیه هواپیما ها با کمک سایر کشور ها ساخته شده . در ضمن اسم دستگاه ها رو نمی دونم . [/color]
  5. [quote][quote][quote]برادر F14AA رادار فاكسبت براي زمان طراحيش يعني دهه 1960 نه تنها ضعيف نبود بلكه با برد 150 كيلومتري و ساپورت 4 موشك هولناك آر-40 آكريد يه جهش علمي و تكنولوژيك محسوب مي شد و همين كه ميگ-25 جلوي جنگنده هاي نسل بعدي مثل اف-14 و اف-15 نه تنها كم نياورد بلكه در مواردي بدل به كابوس اونا شد ثابت كننده قابليت هاي فوق العاده بالاي اونه. براي حسن ختام بحث هم همين كه اين به قول شما ضعيف ترين شكاري قرن با يه رادار و موشك بروز تبديل به ميگ-31 فاكس هاوند ميشه روشن كننده همه چيزه. ضعف فاكسبت در ارتفاع پايين و جلوي جنگنده هاي سبك موي دماغي مثل تايگر هم بين تمام جنگنده هاي سنگين و عظيم الجثه عموميت داره. فكر مي كنيد تامكت خودمون چه طوري شكار ميگ-21 شد ؟ [/quote] [color=blue] به به جمع دوست داران سلاح های روسی جمع دیگه . اولا رادار میگ 25 کی سرتر از رادار تامکت و ایگل شد و ما خبر نداریم ؟؟!! در ضمن میگ 31 توی کدوم جنگ امتحانش رو پس داد که شما می گید قویه ؟؟؟؟اگه به حرفه که روس ها خیلی حرف می زنند . در ضمن شما تامکت رو با فاکس بت مقایسه می کنید ؟؟؟ .میگ 21 عراقی که تونست تامکت رو شکار کنه میدونید چی کار کرد تا تامکت رو هدف قرار بده ؟؟؟ در ضمن مقایسه تامکت یا ایگل با فاکس بت کار کاملا اشتباهیه .چون هم ایگل و هم تامکت چندین و چند سر و گردن از فاکس بت برتر هستند .چه جنگال و چه ایرو دینامیک و.... .[/color][/quote] اولا مبناي قضاوت حقير درباره تسليحات مختلف فقط و فقط مباحث علمي و ويزگي هاي فنيه نه تعصب و طرفداري يك مليت و كشور يا از اون بدتر اغواگري فيلم هاي سراپا دروغ هاليوودي. ثانيا من كي گفتم رادار ميگ-25 برتر از تامكت و ايگله دوست عزيز ؟؟؟ چرا پست ها رو با دقت بيشتر نمي خونيد. عرض بنده اين بود كه فاكسبت عليرغم اينكه يه نسل از تامكت و ايگل عقبه در مجموع جلوي اونها كم نياورد كه اين نشون دهنده قابليت هاي بالاي اونه. حالا اين كجاش به رادار ربط داشت نمي دونم. ثالثا رپتور و اف-35 غير از سقوط تو پرواز آزمايشي چه امتحاني پس دادن كه بعضي دوستان اونها رو نعوذبالله معجزه الهي و اشرف مخلوقات ميدونن ؟!(البته من به هيچ وجه منكر نقاط مثبت فوق العاده اونها كه حاصل 100 سال تجربه و 20 سال تحقيق و ميلياردها دلار سرمايه گذاريه نيستم اما اسير پروپاگاند رسانه هاي امريكايي هم نميشم و نقاط ضعفشون رو هم مي بينم.) رابعا همين كه يكي از اهداف اصلي امريكا در طراحي تامكت مقابله با فاكسبت بوده ميشه مبناي مقايسه اونها كه اتفاقا درباره اين مقايسه بايد گفت از نظر برد رادار و موشك و جنگال برتري با تامكت ولي از نظر سقف پرواز و سرعت و توانايي حمله دقيق به اهداف زميني و دريايي برتري با فاكسبته. خوب اف-5 هاي ما هم در شرايط استثنايي و با به كار بردن تاكتيك هاي غير متعارف و يه خورده امداد غيبي موفق به شكار فاكسبت شدن كه همين باعث ميشه از ارزش ميگ-25 كم نكنيم همون طور كه شكار شدن به وسيله فيشبد چيزي از ارزش هاي اف-14 افسانه اي كم نمي كنه. خامسا شايد روي كاغذ ايگل كاملا سرتر از فاكسبت باشه اما همونطور كه گفتم در ميدان عمل اون هم با شرايط كاملا نامساوي نتونسته جلوش هيچ غلطي بكنه. در ضمن كي گفته سام-6 جلوي فانتوم هيچ حرفي براي گفتن نداشت ؟؟؟؟؟ ميدونين خلباناي ما چه خون دلي از دستش خوردن ؟ ميدونين كيا رو از ما گرفت ؟ برادر خوبم متاسفانه علاقه شما و امثال شما به نهاجا مثل دوستي خاله خرسه است كه با گفتن همچين حرف هاي بي پايه و اساسي بدون اينكه بدونيد جز پايين آوردن شان قهرمانان و تحقير حماسه هاش كاري نمي كنيد.[/quote] [color=blue] سلام دوست عزیز این که شما می گید فاکس بت جلوی تامکت و ایگل کم نیاورد معنیش اینه که با این دو هواپیما برابر بوده . در مورد خوندن پست چی بگم والا ... . صحبت من نه رپتور بود نه اف 35 . این حمله دقیق زمینی که می فرمایید برتریش با فاکس بت هست کو؟؟چرا عراق استفاده نکرد؟؟ شما برید ببینید که روس ها چه تضمینی در مورد اصابت سام 6 با هدف به عراق دادند . در ضمن در خیلی مواقع فانتوم های ما با جنگال قدیمی خودشون سام 6 پیشرفته !روسیه رو در خیلی از مواقع تونستند شکست بدن . در ضمن خلبانان غیور نهاجا که با سام 6 هدف قرار داده شدند در چه شرایطی مورد اصابت قرار گرفتند؟؟؟ عراق اگه در نیروی هوایی ضعیف بود (گفتم اگه )در عوض پدافند خیلی خیلی قوی و مستحکمی داشت که حتما خودتون هم می دونید . یکی از خلبان های نهاجا در یکی از خاطراتش می گفت :وقتی در رینگ پدافندی عراق گیر افتاد چیزی قریب به 30 موشک به سمت هواپیما شلیک شد که هیچ کدوم به هواپیما نخورد ! اگه عراق شروع به زدن هواپیما های ایران می کرد با 5 یا 6 موشک کار تموم نمی شد .به همین دلیل بود که هواپیما ها شکار می شدن . در ضمن دست شما درد نکنه .حالا ما شدیم خاله خرسه و گفتن حرف بی پایه و اساس و کم کردن شان نهاجا و تحقیر کننده حماسه ؟؟؟ فکر کنم چند تا دیگه پست تو تاپیک بدم برچسب های دیگه هم به بنده بزنند [/color]
  6. [quote]ای بابا کی گفتم برتره از آمریکا! گفتم به این اوراقی هم که میگید نیست![/quote] [color=blue] دوست عزیز شرمنده به خدا الان یه خرده حالم خوش نیست درست نتونستم منظورم رو بفهمونم . [/color]
  7. [quote]چکا ، مشکل اینه دوستان فکر می کنند روسیه کلا توی بحث الکترونیک از آمریکا خیلی ضعیف تره و استفاده از برخی شیوه های قدیمی رو یک ضعف تلقی می کنند. اما در مواردی مثل بالا ... [/quote] [color=blue] با این حساب الکترونیک روسیه از امریکا قوی تره !!! اگه هست پس چرا بیشتر قطعات الکترونیکی روسیه از فرانسه تامین میشه؟؟ اگه این جوریه چرا موشک های سام 6 عراق هیچ حرفی مقابل فانتوم ها نداشتند ؟؟؟(خواهشا نگید چون مدل پایین تری نسبت به مدل روسیه بوده و این دلیل ضعفش بود ) یا همین میگ های 23 که به عراق انداختن و کلا قرار بود فانتوم شکار کنن ولی ... . به نظر من روسیه درسته که در زمینه ایرودینامیک جنگنده ها بعد از میگ 29 و سوخو 27 پیشرفت خوبی داشته و حتی از امریکا هم سبقت گرفت ولی در زمینه الکترونیک حالا حالا ها مونده به امریکا برسه . (فقط دوستان نگن که بنده طرفدار امریکا و ... هستم چون من اصولا با تولیدات خودمون موافقم و کاملا هم طرفدار ایرانم ) [/color]
  8. [quote]برادر F14AA رادار فاكسبت براي زمان طراحيش يعني دهه 1960 نه تنها ضعيف نبود بلكه با برد 150 كيلومتري و ساپورت 4 موشك هولناك آر-40 آكريد يه جهش علمي و تكنولوژيك محسوب مي شد و همين كه ميگ-25 جلوي جنگنده هاي نسل بعدي مثل اف-14 و اف-15 نه تنها كم نياورد بلكه در مواردي بدل به كابوس اونا شد ثابت كننده قابليت هاي فوق العاده بالاي اونه. براي حسن ختام بحث هم همين كه اين به قول شما ضعيف ترين شكاري قرن با يه رادار و موشك بروز تبديل به ميگ-31 فاكس هاوند ميشه روشن كننده همه چيزه. ضعف فاكسبت در ارتفاع پايين و جلوي جنگنده هاي سبك موي دماغي مثل تايگر هم بين تمام جنگنده هاي سنگين و عظيم الجثه عموميت داره. فكر مي كنيد تامكت خودمون چه طوري شكار ميگ-21 شد ؟ [/quote] [color=blue] به به جمع دوست داران سلاح های روسی جمع دیگه . اولا رادار میگ 25 کی سرتر از رادار تامکت و ایگل شد و ما خبر نداریم ؟؟!! در ضمن میگ 31 توی کدوم جنگ امتحانش رو پس داد که شما می گید قویه ؟؟؟؟اگه به حرفه که روس ها خیلی حرف می زنند . در ضمن شما تامکت رو با فاکس بت مقایسه می کنید ؟؟؟ .میگ 21 عراقی که تونست تامکت رو شکار کنه میدونید چی کار کرد تا تامکت رو هدف قرار بده ؟؟؟ در ضمن مقایسه تامکت یا ایگل با فاکس بت کار کاملا اشتباهیه .چون هم ایگل و هم تامکت چندین و چند سر و گردن از فاکس بت برتر هستند .چه جنگال و چه ایرو دینامیک و.... .[/color]
  9. [quote]بله 10 موشک هوا به هوا توسط 4 ایگل http://www.militaryfactory.com/aircraft/detail.asp?aircraft_id=64 همونطور که دوستمون فرمودند ، یک فروند هواپیمای بدون سرنشین MQ-1 Predator آمریکا هم در 23 دسامبر 2002 توسط یک میگ-25 عراقی شکار شد . این در حالی بود که پراداتور مجهز به موشکهای هوا به هوای AIM-92 Stinger بود و یکی از موشکهاش رو هم در جریان درگیری با میگ شلیک کرد که به هدف نخورد (در لینک بالا هر دو درگیری ذکر شده)[/quote] [color=blue] نوع موشک هایی که ایگل ها استفاده کردند مشخص نیست ؟؟؟ من نتونستم لینک رو ببینم .[/color]
  10. سلام دوست عزیز تنها موفقیت میگ های 25 عراق در جنگ خلیج فارس سرنگون کردن یه اف 18 امریکا بود . این هواپیما برای ضعیف کشی و زدن هواپیما های بی دفاع واقعا هواپیمای خوبی بود ولی در مقابل تامکت و ایگل هیچ حرفی برای گفتن نداشت . در ضمن اسرائیل با ایگل های خودش تونست چندین فروند از فاکسبت های سوریه رو سرنگون کنه . جنگهای ایران و عراق و خلیج فارس و سابقه ی کلنل محمد ریان و جنگ اعراب و اسراییل نشون دادن میگ-25 جنگنده ایه که تو دستان یک خلبان خوب واقعا سلاح مرگباریه . تو یک نبرد تو جنگ خلیج فارس ، 4 فروند جنگنده F-15 Eagle ارتش آمریکا در درگیری با یک میگ-25 عراقی ، 10 موشک هوا به هوا به سمت میگ شلیک کردند ، اما هیچکدوم موفق به اصابت به میگ نشد . کلنل محمد ریان تو جنگ ایران و عراق با یک جنگنده ی Mig-25PD ، بیش از 8 شکار هوایی انجام بده . Foxbat های سوری سرنگون شده توسط اسراییل هم با استفاده از یک نوع غافلگیری و تله گذاری با استفاده از طعمه قرار دادن جنگنده های F-4E بود که این از ناشیگری خلبان های سوری بود ، وگرنه سابقه ی پروازهای شناسایی میگ های شوروی بر فراز رژیم صهیونیستی به راحتی نشون میده نیروی هوایی اسراییل بصورت رو در رو حرفی برای گفتن جلوی میگ ها نداشت جناب چکا این چیزی که شما می گید کار یک خلبان بوده . ایا برای یک نیروی هوایی مقدور هست که خلبانانی با تجربه و در یک سطح داشته باشه ؟؟؟ در ضمن مطمئن هستید که 10 موشک به سمت میگ شلیک شد و هیچ کدوم به میگ نخورد ؟؟؟؟ کمی دور از ذهن به نظر میرسه یا خلبان خوش شانس بود یا امریکایی ها بی تجربی کردن . راستی موشک ها از چه نوعی بودن ؟؟؟ با این تفاسیر موشک حرارتی یحتمل تر است . راستی میگ 25 تو جنگ ایران و عراق به هیچ وجه نتونست اون جوری که روسها گفتند از حریم هوایی عراق مراقبت کنه و فقط به درد شناسایی می خورد .
  11. [color=blue] روحش شاد و یادش گرامی . [/color]
  12. سلام دوست عزیز تنها موفقیت میگ های 25 عراق در جنگ خلیج فارس سرنگون کردن یه اف 18 امریکا بود . این هواپیما برای ضعیف کشی و زدن هواپیما های بی دفاع واقعا هواپیمای خوبی بود ولی در مقابل تامکت و ایگل هیچ حرفی برای گفتن نداشت . در ضمن اسرائیل با ایگل های خودش تونست چندین فروند از فاکسبت های سوریه رو سرنگون کنه . برادر عزيز زمان جنگ بزرگترين افتخار و آرزوي تامكترهاي ما شكار فاكسبث بود. تعقيب و گريزهاي ناكام ايگل هاي امريكا و عربستان با فاكسبث تو منطقه پرواز ممنوع عراق هم كه شهرت جهاني داره. درباره پيروزي خلبان هاي صهيونيست هم بايد گفت كه خلبان هاي خودمون با مسلسل اف-5 دو تا فاكسبث شكار كردن ولي هميشه سرجمع كارنامه يه جنگنده ملاك قضاوت درباره اون قرار مي گيره نه موارد نادر و استثنايي. سلام دوست عزیز این چیزی که شما میگی فقط اینه که سقف پرواز میگ 25 بیشتر بوده , پس دلیلی بر برتری اون نیست و این که آرزوی تامکت ها این بوده که فاکس بت رو بزنن درسته ولی چرا آرزوشون این بود ؟؟؟ چون خلبانان عراقی جرات یه در گیری درست و درمون رو نداشتند و اگه به ارتفاع پایین می اومدن مثل بز شکار می شدن حتی جرات نداشتن بیان به ارتفاع پایین تر تا بمب هایی رو که رها می کردن کمی دقیق تر به هدف بخوره . این جور که شما داری میگی فاکس بت رو یه هواپیمای سر تر از ایگل و تامکت نشون میده که به هیچ وجه این طور نیست . نمونه اش هم شکار شدن فاکس بت توسط اف 5 . به نظر من ضعیف ترین هواپیمای شکاری قرن 20 همین فاکس بت هست که هیچ فرقی با هواپیمای غیر نظامی بلند پرواز نداره . حتما اینو میدونید که رادار فاکس بت چقدر ضعیف ناکار امد هست و اصلا به درد جنگ نمی خوره . بعد این که اگه شما تعقیب و گریز ایگل های امریکا رو به حساب ضعف ایگل ها در مقابل خود میگ 25 بزارید که کاملا اشتباه . چون میگ 25 یه موشک سرنشین دار هست که فقط می تونه از چنگ جنگنده ها در بره اونهم با موتور قدرتمندش نه با جنگال و ایگل و تامکت در مقابل موتور فاکس بت کم اوردن .
  13. سلام دوست عزیز تنها موفقیت میگ های 25 عراق در جنگ خلیج فارس سرنگون کردن یه اف 18 امریکا بود . این هواپیما برای ضعیف کشی و زدن هواپیما های بی دفاع واقعا هواپیمای خوبی بود ولی در مقابل تامکت و ایگل هیچ حرفی برای گفتن نداشت . در ضمن اسرائیل با ایگل های خودش تونست چندین فروند از فاکسبت های سوریه رو سرنگون کنه .
  14. سلام خبر ندارم هنوز هم ادامه داره یا نه ولی اینو می دونم تو زمان جنگ موشک استاندارد رو علاوه بر لانچر هاوک یه بار بر روی فانتوم لود کردن که هر دو شلیک شد و هیچ نتیجه ای نداشت
  15. [quote]تف به روح خودش و اجداد و نياكانش اميدوارم به زودي زود شاهد منقرض شدن نسل كثيف مثلث شوم آل سعود و آل خليفه و آل ثاني باشيم ان شاء الله[/quote] [color=blue] باید بلند گفت الهی آمین [/color]
  16. بسم الله الرحمن الرحیم [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/IRIAA.jpg[/img] ___________________________________________________________________ [color=blue] بالگرد خلبان سراوانی به موشک تاو مجهز بود. ایشان با تیزبینی خود اول و آخر ستون را مورد هدف موشکهای خود قرار داد.[/color] [color=green] پس از رها شدن در خط سیر مستقیم در یک چشم به هم زدن موشک ماوریک از ما دور شد و پس از طی حدود 4 مایل یک باره اوج گرفت.[/color] [color=red] متأسفانه موشکی به دم کبرا برخورد کرد و بالگرد بدون دم به شدت به دور خود شروع به چرخیدن کرد.[/color] ___________________________________________________________________ [color=darkred] خاطراتی از امیر سرتیپ دوم خلبان محمود بابایی [/color] [color=red] ضرب شست هوانیروز به ستون زرهی عراق[/color] [color=blue] به خاطر دارم در یکی از ماموریت های روزهای نخست جنگ، برای عقب راندن نیروهای دشمن که حد فاصل قصرشیرین تا سرپل ذهاب جلو آمده بودند وارد منطقه شدیم. دشمن با ستون بسیار عظیمی که شامل ادوات زرهی، خودرویی و پرسنلی بود به طول دو کیلومتر در جاده به راحتی در حال حرکت بود. آنها از قصر شیرین وارد خاکمان شده بودند و به سمت سرپل ذهاب در مسیر مشخصی پیشروی می کردند. عشایر منطقه اطلاعاتی را درباره این جابه جایی به ما دادند. وقتی ما به منطقه رسیدیم احمد [شهید احمد کشوری]گفت: “نباید ساکت باشیم و هر طور شده بچه ها باید جلوی پیشروی آنها را بگیریم”. ما با سه بالگرد کبرا و یک بالگرد ترابری از آشیانه به سمت منطقه پرواز کردیم ، درحالی که هیچ آشنایی با منطقه نداشتیم و نمی دانستیم باید از کدام محور، وارد منطقه شویم ما تا نزدیکی های ستون دشمن پیش رفتیم و از پهلو با ستون آنها مواجه شدیم . وحشت کردیم که چرا تا این حد، جلو آمده اند و کسی جلودارشان نبود. هنگام روبرو شدن با آنها فکر کردیم در اطراف ستون ، تیم های گشت گذاشته اند چون وقتی ستون بخواهد به منطقه ناشناسی حرکت کند تیم گشت در اطراف می گذارند که از جایی ضربه نخورند. ما تا هفتصد متری ستون جلو رفتیم و شناسایی کامل را انجام دادیم. احمد در یک لحظه به عنوان لیدر (فرمانده) تیم گفت: بچه ها اواخر ستون را بزنید که اینها مشکوک بشوند و همهمه ای بین آنها بیفتد و وقتی سرشان شلوغ شد روی آنها اجرای آتش کنیم. بالگرد خلبان سراوانی به موشک تاو مجهز بود. ایشان با تیزبینی خود اول و آخر ستون را مورد هدف موشک های خود قرار داد. ستون نظامی دشمن در جا سنکوپ کرد و ما هر چه مهمات داشتیم روی سر ستون ریختم و وقتی این تصمیم را احمد گرفت که دشمن را در محاصره بگیرد وبه سروته دشمن آسیب بزند همه فهمیدند که فقط با این شیوه می توانند آن همه نیروی دشمن را نابود کنند. بالگردهای کبرا مانور می دادند و حمله می کردند و بر سر دشمن آتش می ریختند و تیراندازی های دشمن ، سرگردان مانده بودند که این چه شبیخونی است که از هوانیروز خورده اند . وقتی تیم آتش و گروه پروازی احمد به منطقه برگشتند غوغایی در منطقه شده بود. ستونی که هیچ کس حریفشان نمی شد و می خواستند به قلب ایران بزنند زمین گیر شده بود و این ضربه را از خوشفکری احمد خورده بود. نیروهای دشمن پس از این شکست مجبور شدند تا اطراف نفت شهر عقب نشینی کنند و از مرز خارج شوند. این یکی از عملیات های موفقیت آمیز هوانیروز بود که انصافا افتخار می کنم دراین یگان خدمت کردم.[/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/IRIAA_Pilot_01%7E0.JPG[/img] [color=red] شلیک موشک ماوریک از بالگرد کبرا[/color] [color=blue] در دو پرواز از پروازهایی که در جریان عملیات الی بیت‌المقدس داشتم شهید تفضلی و کمک خلبانش شهید رادفر تیم آتش شماره دو بودند. در پرواز نخست برای پشتیبانی نزدیک از نیروهای سپاه، 2فروند کبرا به همراه بالگرد «رسکیو» به هدایت یکی از خلبانان شجاع 214 به نام مصیبی وارد منطقه شدیم. در تیم آتش ما من لیدر بودم و موشک تاو داشتم و شهید تفضلی در کبرای شماره دو، موشک «ماوریک» حمل می‌کرد. موشک ماوریک اسلحه گردن کلفتی بود که اصلا برای هواپیمای F4 فانتوم طراحی شده بود اما با بهسازی و اصلاحاتی که توسط متخصصان جهاد خودکفایی صورت گرفت بالگرد کبرا هم توانایی شلیک آن را پیدا کرده بود. [/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/MahmoodBabaei2.jpg[/img] [color=blue] باتوجه به شکل‌گیری جدید خطوط نبرد در ابتدا چندین گردش برای شناسایی خط کردیم و با دیدن آرایش منظم بچه‌های سپاه در خط خودی و آرایش تانک‌های دشمن روبه روی آنها به راحتی نیروهای خودی و دشمن را تشخیص دادیم. در گردش آخری که به منظور شناسایی انجام دادیم به آرایش دشمن دقیق شدم. دشمن به طرز اعجاب انگیز و سنگینی رو به روی نیروهای ما حالت تهاجمی گرفته بود که نشان از پاتک قریب الوقوع آنها داشت. این را هم بگویم انصافا عراقی‌ها در پاتک ها بسیار مؤثر و سنگین عمل می‌کردند. در این صحنه تانک‌های جلوی آرایش خطی گرفته و پشت سر آنها در قلب این چیدمان تانک های بسیار زیادی تجمع کرده و آماده پیشروی بودند. همین که خواستم به تفضلی تجمع تانک ها را اطلاع بدهم، تفضلی روی رادیو آمد و گفت: منو داشته باش! می‌رم بالا! گفتم: کجا می ری؟ بیا پایین می زننت! گفت: محمود داشته باش منو! باید بزنمشون! ناگفته نماند تانک‌های عراقی هم بیکار نبودند و آتش گلوله مستقیم خود را متوجه ما می‌کردند و من از رو به رو دقیقا لهیب آتشی که مرتب از دهانه لوله تانک ها بیرون می‌آمد را مشاهده می‌کردم. همچنان که به دور زدن و ریختن آتش بر روی یگان‌های عراقی برای خفه کردن موقت آتش‌شان مشغول بودم در رادیو فریاد می زدم که تفضلی بالا نرو! بیا پایین! در همین گیر و دار بود که ناگهان موشک زیر غلاف محل نصب بالگرد تفضلی رها شد و راکتش روشن شد. ماوریک آنقدر بزرگ بود که بچه‌ها به شوخی به این موشک می‌گفتند آب گرم کن. موشک مزبور با بهره‌گیری از هدایت تلویزیونی دقت فوق العاده‌ای داشت و الحق موشک کارآمدی بود. در لحظه‌ای که تفضلی شروع به اوج‌گیری کرد تمام نیروهای خودی که به نحوی ما را در دید خود داشتند به علاوه بچه‌های سپاه که نزدیک ما بودند در جای خود میخکوب شده و همگی تماشا می‌کردند که تفضلی می‌خواهد چه کار کند من هم علاوه بر ریختن آتش روی سر دشمن یک چشمم به تفضلی بود تا خدای ناکرده اتفاقی برایش نیفتد. پس از رها شدن در خط سیر مستقیم در یک چشم به هم زدن موشک ماوریک از ما دور شد و پس از طی حدود 4 مایل یک باره اوج گرفت و مستقیم و به لطف پروردگار دقیق به قلب مرکز تجمع تانک ها برخورد کرد. در خط مقدم عراقی‌ها محشری به پا شد. با انفجار ماوریک برجک تانک بود که به آسمان می‌رفت. از دو موشک ماوریکی که توسط هوانیروز در عملیات الی بیت‌المقدس شلیک شد یکی همین موشک شلیک شده توسط شهید والامقام تفضلی بود. زیبایی و لذت این صحنه آنقدر زیاد است که زبان از پس توصیفیش برنمی‌آید! با برخورد ماوریک به قلب دشمن ورق برگشت و عراقی‌ها که آماده پاتک بودند حالا گیج و منگ از ضربه وارده واقعا مستأصل و درمانده شدند. از سوی دیگر همزمان با اوج گیری تفضلی یکی از نیروهای سپاه در حال فیلمبرداری از این صحنه بود. چند روز بعد تعدادی از بچه‌های سپاه به مقر ما آمدند و فیلم را تحویل ما دادند و دیدم که صحنه شلیک ماوریک به سمت عراقی‌ها با جزییات بسیار خوبی فیلمبرداری شده و جالب اینکه تا مدت زیادی تیتراژ اخبار سراسری تلویزیون، همین شلیک موشک توسط تفضلی بود. همان شب بچه‌های سپاه که در آن محور عمل می‌کردند با به هم ریختن سازمان رزم دشمن به خط مقدم عراقی‌ها زدند و با تصرف آن منطقه تعداد زیادی اسیر از دشمن گرفتند. وقتی این اسرا به عقب تخلیه شدند معلوم شد که از گوش تعداد زیادی از آنها خون جاری شده! زمانی که علت را از آنها جویا شدند آنها گفتند: موج انفجار موشکی که به سمت تانک ها شلیک کردید، پرده گوشمان را پاره کرده برای بچه‌های سپاه خیلی جالب بود که بدانند ما چه موشکی به سمت دشمن پرتاب کرده بودیم.[/color] [color=red] تفضلی و رادفر، آسمانی شدند [/color] [color=blue] در پرواز دوم که با این دو عزیز داشتیم، باد شدید منطقه را فرا گرفته بود. نقطه‌ای که به ما برای انهدام تانک‌های دشمن داده بودند در شمال خرمشهر بود. به همراه بالگرد 214 رسکیو عازم منطقه شدیم و پس از مشخص شدن خط خودی و دشمن، با هم هماهنگ کردیم که چطور تانک ها را بزنیم. بر اساس برنامه ابتدا باید من گردش و تانک شکار می‌کردم. در این گونه مواقع خلبان باید یک چشمش به هدف باشد و یک چشمش به بالگرد کبرای همراه تا در شلوغی میدان نبرد به هم برخورد نکنند. باقری کمک خلبان بالگرد ما که در شلیک تاو مهارت بسیار بالایی داشت همواره قبل از شلیک «بسم الله» می‌گفت. بالگرد را در راستای یکی از تانک‌های دشمن قرار دادم و به باقری اعلام آمادگی کردم همین که باقری بسم الله گفت و خواستیم موشک را شلیک کنیم ناگهان دیدم بالگرد تفضلی در حال چرخیدن به دور خودش است. من حدود 10 متر جلوتر از تفضلی بودم متأسفانه موشکی به دم کبرای وی برخورد کرد و بالگرد بدون دم به شدت به دور خود چرخیدن و با مخازن پر از سوخت و مهمات فراوان به زمین برخورد کرد و بلافاصله آتش گرفت. با دیدن این صحنه به سرعت شلیک موشک را عقیم گذاشته و با درخواست از خلبان «مسیبی» که با فاصله کمی از ما پرواز می‌کرد خواستم سریعا خود را به محل سقوط برساند. همین که گرد و خاک ناشی از برخورد بالگرد کبرای تفضلی و رادفر و سپس لهیب آتش به آسمان رفت هجمه آتش عراقی‌ها متوجه محل سقوط بالگرد شد. همزمان دو دستگاه تانک و یک خودروی جیپ برای به اسارت گرفتن خلبانان بالگرد ما راهی محل سقوط شدند. دیدن صحنه سوختن دوستان هم رزمم و منفجر شدن بالگرد چنان خشم و اندوهی را بر من غالب کرد که توصیفش مشکل است. بلافاصله به سمت دشمن گردش کردم و حساب دوتانک و جیپ عراقی را رسیدم و به سرعت به محل سقوط بازگشتم. بالگرد رسکیو در فاصله دوری از کبرای سانحه دیده به زمین نشسته بود و خلبان فرجی، کروچیف بالگرد رسکیو یا به اصطلاح رسکیو من در حال دویدن به سمت کبرا. همزمان که فرجی به سمت کبرا می‌دوید دیدم یک نفر با لباس سیاه در کنار بالگرد ایستاده است. این شخص سیاه پوش کسی نبود جز شهید والامقام تفضلی که تمام بدنش در اثر آتش سوزی بالگرد سوخته و جزغاله شده بود. فرجی رفت و تفضلی را بلند کرد وبه درون بالگرد رسکیو برد. فرجی که قبل از ورود به هوانیروز جزو تکاوران هوابرد بود اندامی تنومند و ورزیده داشت و بسیار شجاع بود و در جبهه جنوب خدمات بسیار ارزنده‌ای را به عنوان ناجی خلبانان ارائه داد. من خودم بارها رشادت این دلاور را به چشم دیدم که در عین شدت آتش توپ و خمپاره دشمن از طرفی و آتش سوزی بالگرد و به دام افتادن خلبانان در میان آهن پاره‌های در حال سوختن از طرف دیگر مردانه و بی مهابا خلبانان سانحه دیده را بیرون می‌کشید و مثل یک کودک به دوش می انداخت و وارد بالگرد می‌کرد. در رابطه با تفضلی هم همین اتفاق افتاد و فرجی وی را به درون بالگرد 214 رسکیو منتقل کرد. من همچنان درحال گردش روی نقطه سانحه بودم و اطراف را زیرنظر داشتم. فرجی را تا بالگرد رسکیو با چشم دنبال کردم و دیدم که وی پس از انتقال تفضلی به بالگرد در کمال تعجب خودش هم سوار شد درب بالگرد را بست و مسیبی از زمین بلند شد. هنوز نمی دانستم که منظور آنها از این کار چیست که دیدم مسیبی به سرعت در حال خروج از منطقه است. رفتم روی رادیو و گفتم: مسیبی کجا می‌ری؟ رادفر مونده! مسیبی گفت: محمودجان! رادفر شهید شده و امیدی به نجاتش نیست! گفتم: یعنی چه شهید شده، دستور می‌دم برگردید! گفت: نمی شه! خودت که منطقه رو دیدی! وقتی دیدم گوش مسیبی به این حرفها بدهکار نیست با نهایت سرعت به دنبالش رفتم و با جلو زدن از بالگرد رسکیو و گردشی شدید جلوی آنها مسیرشان را قیچی کردم. مسیبی روی رادیو گفت: محمود چی کار می‌کنی؟ گفتم: دور بزنید و رادفر رو هم برگردونید وگرنه خودم هلی کوپتر تون رو میزنم! این جمله که تمام شد فرجی روی رادیو آمد و گفت: جناب بابایی خدا رادفر و رحمت کنه. رادفر درجا شهید شد و با این شدت آتیش بعیده که جسدش رو هم بتونیم بکشیم بیرون اگر بخوایم وقت مون رو صرف رادفر کنیم شاید نتونیم تفضلی رو هم نجات بدیم! الان رسوندن تفضلی به بیمارستان مهم تره! اگرچه در شجاعت مسیبی شک نداشتم اما دلبستگی که به رادفر داشتم، دل کندن از او برایم خیلی مشکل بود. با این حال وقتی فرجی این جملات را گفت از نجات رادفر دلسرد شدم و همگی برگشتیم. نصرالله تفضلی بلافاصله به بیمارستانی در تهران منتقل شد اما او هم دو روز پس از سانحه به علت شدت جراحات ناشی از سوختگی به خیل شهدای سرافراز جنگ تحمیلی پیوست.[/color] منبع : http://newcoy.persianblog.ir/post/423
  17. [quote]مرسی دوست عزیز بابت مطلبتون فقط یک سوال از ماوریک هنوز هم روی بالگردهای ما استفاده میشه؟[/quote] [color=blue] سلام اینو نمی دونم باید از اساتید پرسید ولی فکر کنم استفاده بشه چون سلاح خیلی مهلکی هست[/color]
  18. [quote]الیان این درست هستش ؟ وزن در حداکثر بار گیری :37 تن حداکثر وزن قابلیت حمل :141 تن [/quote] [color=blue] سلام نه حداکثر وزنی رو که می تونه بارگیری کنه 37 تن هست و وزن خالی خود هواپیما 70 تن می باشد و وزن ماکزیمم در هنگام بلند شدن 141 تن است [/color]
  19. [quote]از c-5 های آمریکا خیلی کوچیکتره درسته؟؟ وقتی وزن خالی 70 تن باشه و درحالت بارگیری کامل 141 تن ، پس چرا فقط 37 تن بار میتونه حمل کنه؟؟؟[/quote] سلام اون 141 تن حداکثر وزن برخاست هست . اشتباه تایپیه .
  20. [quote]ممنون. روي دما تاثيري ندارد؟ (دوش‌پرتاب‌ها...)[/quote] [color=blue] والا من در این مورد چیز زیادی نمی دونم که تاثیر داره یا نه ولی فکر کنم نسبت به موتورهای توربو فن تاثیری کمتری داره[/color]
  21. [quote]چرا توربوپراپ ؟[/quote] [color=blue] سلام داداش از مزایای استفاده از موتور توربو پراپ کاهش مصرف سوخت در سرعت های کروز و کاهش هزینه ها می باشد . [/color]
  22. بسم الله الرحمن الرحیم [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Iranian_AH-1.jpg[/img] [color=blue] حجم عظیم آتش به حدی بود که تمام اطراف بالگرد و زیرپا پر از گردوخاک شده بود.[/color] [color=green] صدای توپ 20 میلیمتری کبرا باعث شد تا تعداد زیادی از نفرات عراقی کپ کرده و روی زمین دراز بکشند.[/color] [color=red] موشک درست به سینه اتوبوس در حال حرکت برخورد کرد. انفجار به حدی شدید بود که پس از فروکش گرد و غبار از اتوبوس به آن عظمت هیچ اثری باقی نمانده بود.[/color] [color=darkred] خاطراتی از امیر سرتیپ دوم خلبان محمود بابایی[/color] عراق پس از 34 روز زمین‌گیری در اطراف و داخل خرمشهر، سرانجام روز 4 آبان ماه 1359 موفق به تصرف این شهر شد. در ادامه شاهد بودیم که ارتش عراق عزم خود را برای اشغال شبه جزیره آبادان هم جزم کرده بود. طوری که با استعداد رزمی بالایی نوک پیکان حمله را متوجه آبادان نمود و پس از یک سری درگیری‌های سنگین، شهر آبادان را به اندازه 330 درجه به محاصره خود درآورد. در این برهه از نبرد، هوانیروز با ارسال یگان‌های متعدد به منطقه نبرد، مبادرت به اجرای آتش بر روی مواضع عراقی‌ها نمود. در آن مقطع، من جزء سازمان رزم پایگاه هوانیروز اصفهان بودم. ما ماموریت داشتیم نوار 30 درجه که از سه راهی ماهشهر تا منطقه‌ای به نام «چوبده» بود را به هر قیمتی حفظ کنیم. و مانع از الحاق نیروهای عراقی شویم. در همین راستا، در قالب تیم‌های آتش سنگین، قبل از طلوع آفتاب، زمانی که هنوز نفرات یگان‌های زرهی دشمن آماده حرکت نشده بود، به آن‌ها یورش برده و ضربه می‌زدیم. این کار به طور روزانه تا غروب آفتاب یا به اصطلاح خلبانان «Sunset» ادامه داشت و تا تاریکی شب، تحرک دشمن را زیرنظر داشتیم و اگر قصد حمله داشتند، بلافاصله وارد نبرد با آن‌ها می‌شدیم. در آن دوره زمانی که به واقع جزء ماه‌های سرنوشت‌ساز جنگ بود، بچه‌های هوانیروز حماسه‌های فراموش نشدنی را از خود به جای گذاشتند، به طوری که هم زمان با حرکت تانک‌های عراقی به منظور تک بال‌گردهای کبرا مثل «اجل معلق» بر سر آن‌ها ظاهر می‌شدند و به محض بازگشت دسته پروازی عمل کننده در منطقه، دسته پرواز یا تیم آتش دوم راهی منطقه نبرد می‌شد. یعنی ما در آسمان یکدیگر را به اصطلاح «عوض» می‌کردیم. اگرچه تعداد تانک‌های دشمن در نبرد محاصره آبادان تمامی نداشت، به لطف پروردگار و تلاش تمامی رزمندگان، عراق تا آخرین لحظات آغاز عملیات شکست حصر آبادان، نتوانست الحاق موردنظر را انجام دهد و باریکه‌ای که اشاره کردم تا زمان شکستن محاصره آبادان، تنها معبر زمینی ارسال آذوقه و مهمات به این شهر بود. عملیات الی‌بیت‌المقدس از مراحل آماده‌سازی‌اش گرفته تا آغاز و سپس پایان آن، جزء زیباترین خاطرات زندگی من است و فکر نمی‌کنم کسی از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس وجود داشته باشد که از فتح خرمشهر به شیرینی یاد نکند. از چند خاطره‌ای که راجع به این عملیات می‌خواهم برای‌تان بگویم، اولی مربوط به انهدام «پل مارد» است. ما ماموریت داشتیم که علاوه بر انجام پشتیبانی نزدیک از یگان‌های زمینی در منطقه عملیاتی، به انهدام پل مارد هم اقدام کنیم. پل مارد پلی بود که عراقی‌ها روی رود کارون احداث کرده بودند و پشت پل هم جاده آسفالته‌ای درست کرده و تا جاده بصره ادامه داده بودند. این پل از لحاظ عملیاتی اهمیت بسیار بالایی برای عراقی‌ها داشت. به طوری که توصیف شدت حفاظت از پل توسط دشمن برایم مشکل است. ما بارها و بارها برای رسیدن به پل اقدام کردیم و من حتی یکبار تا 1 مایلی پل هم رسیدم. اما حجم عظیم آتش به حدی بود که تمام اطراف بالگرد و زیرپا پر از گردوخاک شده بود و در واقع در اثر انفجار گلوله‌ها در زمین و آسمان آن قدر دود و گرد و خاک فضا را پر کرد که عملا دید ما کور شد و ناکام دور زدیم و برگشتیم. البته مورد اصابت قرار نگرفتن ما در آن باران گلوله و موشک هم خود داستانی است که گاهی با خود فکر می‌کنم، چطور در آن وضعیت که سر سوزنی از آسمان، خالی از گلوله‌های دشمن نبود، ما جان سالم به در بردیم! و به حق چیزی جز خواست خداوند را در آن ندیدم. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/MahmoodBabaei.jpg[/img] زمانی که به قرارگاه برگشتیم من رفتم سراغ «ناصر نژادتقی»، یکی از شجاع‌ترین خلبانان کبرای هوانیروز که حقیقتا حماسه‌های بی‌نظیری توسط همین خلبان در جبهه‌های جنوب خلق شد. در عملیات‌هایی که در جنوب انجام می‌دادیم ناصر لیدر یکی از تیم‌ها بود و من لیدر تیم دیگر. فقط در مواردی که منطقه نبرد ناآشنا بود و می‌بایست برای اولین بار در آن نقطه هجومی صورت می‌دادیم، ما دو نفر در دو فروند کبرا در قالب تیم آتش با هم پرواز می‌کردیم تا علاوه بر انجام عملیات، دشمن را شناسایی چشمی کنیم و به این ترتیب در پروازهای بعدی هر کس تیم آتش خود را با چشم باز رهبری کند. من اصرار داشتم به هر قیمتی که هست پل مارد را مورداصابت قرار دهیم. در نتیجه با نژادتقی مشورت کردم و متوجه شدم او خیلی بیشتر از من به این مهم علاقه دارد. با هم فکری هم، به دو تن از کمک خلبانان زبردست و بی‌باک به نام‌های «جهانگیر باقری» و «مقدمی» پیشنهاد کردیم و آن‌ها هم مردانه یا علی گفتند. تاکتیکی که ما برای این عملیات ریخیتم این بود که با علم به این که رسیدن به پل از روبه‌رو غیرممکن است، با قبول ریسک، عراقی‌ها را دور زده و با عبور از روی سر دشمن، پل را از پشت مورد اصابت قرار دهیم و در واقع عراقی‌ها را غافل‌گیر کنیم. در این عملیات که احتمال مورد اصابت قرار گرفتن ما بسیار بالا بود، می‌بایست یک خلبان کارکشته و باتجربه بال گرد نجات 214 همراه ما می‌بود که در صورت سقوط، زنده و یا مرده ما را به عقب برگرداند. برای این کار خلبان «ژنده رزمی» از دلاوران بال گرد 214 اعلام آمادگی کرد و 3 فروندی، استارت زده و راهی هدف شدیم. در این پرواز بر اساس نقشه‌ای که با نژادتقی طراحی کرده بودیم، پس از برخاستن، سمت «دارخوین» را گرفته و با رسیدن به حدود 3 مایلی مارد، در امتداد خط مقدم به سمت شمال گردش کردیم. با رسیدن به خطوط برق فشار قوی می‌بایست از روی این دکل‌ها رد می‌شدیم و ارتفاع می‌گرفتیم. ناگفته نماند در تمام طول پرواز، هم ما عراقی‌ها را می‌دیدیم و هم آن‌ها ما را زیرنظر داشتند تا مبادا حرکتی علیه آن‌ها انجام بدهیم. پس از عبور از روی دکل‌ها، خود را در امتداد این خطوط فشار قوی قرار داده و 20 مایل را با تمام سرعت به سمت غرب ادامه مسیر دادیم و می‌دانستیم که در همین امتداد خط پدافندی عراق قرار دارد. با رسیدن به نقطه گردش می‌بایست 90 درجه گردش کرده و به طور عمود به خط دشمن می‌زدیم. هنوز 2 دقیقه از حرکت ما به سمت جنوب نگذشته بود که ناگهان ناصر فریاد زد: «محمود! روی سر عراقی‌ها هستیم» بر اساس نقشه هنوز زمان داشتیم تا به خط مقدم شرقی -غربی عراق که در شمال خرمشهر احداث کرده بود، برسیم. اما آن‌ها تغییر موقعیت داده و ما اکنون بالای سر آن‌ها بودیم. همان‌طور که عرض کردم 20 مایل از لجمن(1) به سمت عمق نیروهای عراق نفوذ کرده و مشخصا به بالای سر یک یگان تدارکاتی نفرات بیرون از سنگرهای دشمن رسیده بودیم. همه سربازان در آرامش و استراحت بودند و نفرات، بیرون از سنگرها با لباس راحتی تردد می‌کردند. توپ‌های پدافندی بدون نفر در جای خود رها شده و تا چشمکار می‌کرد وانت و کامیون آذوقه و مهمات در این نقطه تجمع پیدا کرده بودند. آن قدر این لقمه چرب و نرم و بی‌دردسر بود که من و ناصر، در از بین بردن آن و فراموش کردن مارد شک نکردیم. بلافاصله با مکاله کوتاهی که بین ما رد و بدل شد، آتش‌بازی را آغاز کردیم. توپ 20 میلی‌متری را به کار انداخته و به سراغ تک تک سنگرها رفتیم و حساب نفرات درون سنگرها را رسیدیم. توپ 20 میلیمتری کبرا از بیرون صدای بسیار وحشتناکی دارد. همین صدا باعث شد تا تعداد زیادی از نفرات عراقی کپ کرده و روی زمین دراز بکشند و کار ما را راحت‌تر کند. همانطور به همراه ناصر مشغول انهدام سنگرها، کامیون‌ها و وانت‌های آذوقه و مهمات بودیم که یک دفعه متوجه شدم یک اتوبوس از میان دیگر ادوات بیرون آمد، سمت عراق را گرفت و تمام نفراتی که هنوز ما به خدمتشان نرسیده بودیم به سمت اتوبوس می‌دویدند و یکی یکی سوار می شدند. وضعیت این نفرات که به سمت اتوبوس می‌دویدند با توجه به غافلگیری شدید بسیار جالب و خنده‌دار بود. تعداد زیادی با زیرپوش سفید و بقیه با دمپایی، با هر مشقتی بود خود را به اتوبوس رسانده و سوار شدند. همین که اتوبوس شروع به حرکت کرد، من خطاب به کمک خلبان خودم فریاد زدم:‌«جهان! اتوبوس» گفت: «دارمش! عجله نکن». ما اصولا برای هر هدفی از موشک «تاو» استفاده نمی‌کردیم و تا حد امکان با 20 میلیمتری کار خود را انجام می‌دادیم. اما این بار برای اتوبوس هم تصمیم گرفتیم تاو شلیک کنیم. باقری صبر کرد تا اتوبوس از نفرات پر ‌شود و من هم تمامی این لحظات بال‌گرد را مثل نوک پیکان به سمت اتوبوس نشانه رفته بودم. در زمان مناسب با اعلام آمادگی باقری تاو را به سمت اتوبوس پر از نفرات شلیک کردیم و موشک درست به سینه اتوبوس در حال حرکت برخورد کرد. انفجار به حدی شدید بود که پس از فروکش گرد و غبار از اتوبوس به آن عظمت هیچ اثری باقی نمانده بود. خلاصه در این آتش‌بازی به غیر از مقداری فشنگ 20 میلیمتری که برای خطرات احتمالی راه برگشت ذخیره کردیم، هر آن چه داشتیم و نداشتیم. روی سر نفرات عراقی خالی کردیم. در همین حین، ما 214 ژنده رزمی را با توجه به سرعت بالایی که در مسیر به خود گرفته بودیم گم کردیم. رفتم روی رادیو و ژنده رزمی را صدا کردم و گفتم: کجائی؟ موقعیت خود را اعلام کرد و من گفتم: من شمارش می‌کنم شما به سمت ما بیا. در بال گرد سامانه‌ای وجود دارد به نام «DF» که با ردیابی مکالمات رادیویی، سمتی که منبع مکالمات است را به صورت جهت‌نما به خلبان نشان می‌دهد. حالا شما ببینید در عمق خاک دشمن که باید سکوت مطلق رادیویی حاکم باشد، ما چطور داریم با هم صحبت می‌کنیم. هنوز ژنده رزمی به ما ملحق نشده بود که نژادتقی گفت: «محمود! هوای من را داشته باش، می‌خواهم بنشینم!» گفتم: «برو! دارمت!» نژاد تقی به زمین نشست و کمک خلبانش، مقدمی، بلافاصله با اسلحه بیرون پرید ما در هر بالگرد برای مواقع اضطراری، به جای کلت، یک کلاش قنداق تاشو داشتیم. مقدمی که شکارچی حرفه‌ای است به سراغ چند سنگر رفت و خیلی خونسرد سنگرها را پاکسازی کرد و با چهار قبضه اسلحه کلاشینکف نو به سمت بالگرد برگشت. همزمان که نژادتقی روی زمین نشسته بود من از آنها کمی فاصله گرفتم و تمام توجه خود را معطوف اطراف کردم تا کسی از چادر یا سنگری بیرون نیاید. وقتی مقدمی وارد بالگرد شد نژادتقی گفت: محمود بشین کنار ما و 2 تا کلاش رو بگیر! پس از فرود اسلحه‌ها را گرفتیم و سپس هر 3 فروند برگشتیم عقب. جالب اینکه در برگشت هم تعدادی اسیر عراقی با خود آوردیم. منبع: http://newcoy.persianblog.ir/post/422
  23. [quote]خيلي با جالب بود ببينم از لحاظ مقررات ارتش اين تخلف محسوب نمي شه ؟ ((منظورم فرود در منطقه دشمن هستش))[/quote] [color=blue] سلام فکر کنم باید از قبل واسه فرود در منطقه دشمن برنامه ریزی شده باشه و به دستور فرماندهان انجام شود . اگه خلبان به اختیار چنین کاری کنه باید دلایل محکمی برای پاسخ به فرمانده خود داشته باشه و گرنه تخلف محسوب میشه .[/color]