-
تعداد محتوا
1,505 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
7
تمامی ارسال های F14AA
-
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/001-Zeppelin.jpg[/img] در طی جنگ جهانی اول، آلمانیها از نوعی کشتی هوایی استفاده کردند که با یک موتور به حرکت در می آمد و زپلین نامیده می شد. آلمانیها برای مقابله با هواپیماهای متفقین، جنگنده فوکر را تولید کردند و نام مخترع هلندیش را بر آن نهادند. موفقترین ستاره جنگنده جنگ جهانی اول، خلبان آلمانی مانفرد فون ریشتهوفن بود که در تاریخ به بارون سرخ مشهور است. در شرایطی که جنگ جهانی اول در خشکی و دریا به بن بست رسیده بود، یکی از امیدوارکننده ترین راه حلها برای شکستن بن بست، استفاده از هواپیما برای مقاصد نظامی بود. سربازانی که در سنگرها قوز کرده بودند، نمی توانستند دشمن را ببیند؛ درست همان طور که کشتیهای جنگی مجبور بودند در پهنه گسترده دریاها به جستجو و شکار دشمن بپردازند. امکان کاربرد هواپیما برای یافتن دشمن، طرفین درگیر را برانگیخت تا به سرعت فناوری هواپیما را گسترش دهند. هر دو طرف برای مشاهده دشمن به استفاده از بالونهای سرنشین دار و هواپیما روی آوردند. هدایت بالونها بسیار دشوارتر بود و باید به بالای مواضع دشمن رانده می شدند. از این رو آلمانیها از نوعی هواپیمای شناور خلبان دار استفاده کردند. این همان کشتی هوایی یا نوعی بالون غول آسای هدایت شونده بود که با یک موتور به حرکت در می آمد. این بالونها که به زپلین (Zeppelin) یا کشتی هوایی شهرت داشتند، در زمان صلح مسافران را جابجا می کردند؛ اما در زمان جنگ می توانستند از مواضع دشمن عکس برداری کنند و بمب بیندازند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/002-Zeppelin.jpg[/img] یک زپلین آلمانی در آشیانه پیدایش بمباران هوایی گرچه بسیاری از طراحان نظامی در مورد استفاده از هواپیما و کشتی هوایی تردید داشتند، حمله هوایی به نوعی جنگ دهشتناک و تضعیف کننده روحیه تبدیل شد. در سال 1915 که زپلینها برای نخستین بار بمبهای آتش زا بر انگلستان فرو ریختند، نوعی تازه از جنگ پدیدار شد. گرچه خرابی ناشی از بمباران ناچیز بود، غیر نظامیان کشته می شدند و رهبران سیاسی از تاثیرات آن بر مردم هراس داشتند. در این حال به صورت غیر مترقبه ای خفاظت از سواحل جزایر بریتانیا ناکافی از کار درآمد. مهاجمان می توانستند در تاریکی شب وارد حریم هوایی آنها شوند و تنها زمانی حضورشان تشخیص داده می شد که بمبهایشان به زمین می خورد و به صورت تکه های آتشین منفجر می شد. حملات زپلین موجب رشد سریع پدافند زمنی علیه حملات هوایی شد. دولت انگلستان از شهروندان خواست شبها پنجره های خانه های خود را بپوشانند تا هدف حملات هوایی قرار نگیرند. بریتانیایها همچنین نورافنکنهایی را به سمت آسمان نصب کردند تا کشتیهای هوایی را پیش از بمباران بیابند. بدین ترتیب، همین که آنها را در آسمان می یافتند، توپهای ضدهوایی را که به همین منظور طراحی شده بود، به کار می انداختند و پهنه وسیعی از آسمان را زیر پوشش گلوله های انفجاری توپها قرار می دادند. اندازه زپلین به آن امکان می داد مقدار زیادی بمب حمل کند، اما آن را به هدفی آسان یاب نیز تبدیل می ساخت. بسیاری از زپلینها در طول جنگ سرنگون شدند؛ اما این کشتیهای هوایی در کار شناسایی بیشتر به آلمانیها خدمت کردند. زپلینها در تمام طول جنگ بر فراز دریاهای بالیتیک و شمال در پرواز و مراقب نزدیک شدن کشتیهای جنگی دشمن بودند. کشتیهای هوایی به ویژه برای توپهای ضدهوایی شکار آسانی بودند. جنگ که شروع شد، هیچ کدام از دو طرف درگیر، نیروی هوایی نداشتند. ارتشها از هواپماها برای کار شناسایی استفاده می کردند و گاه با دست از آنها بمب پرتاب می کردند؛ اما این بمبها خرابی اندکی به بار می آوردند. در اواخر جنگ، آسمان اروپا به تدریج از هواپیماهای مسلح به مسلسل و دستگاههای مکانیکی بمب افکن پر شد. شوالیه های آسمان فرانسویها در ساخت جنگنده های سبک با استفاده از چوبی که در فرانسه به عمل می آمد، بهترین بودند. نیروی هوایی آنها در طول جنگ جهانی اول به سرعت رشد کرد. این هواپیماها سبک بودند و پرواز با آنها آسان بود، ولی سرعتشان هم بسیار کم بود و آتشبار زمینی به آسانی آنها را سرنگون می کرد. پرواز هواپیماها بر فراز سنگرها به امری عادی تبدیل شد و بسیاری از خلبانان به هنگام پرواز بر فراز خاک دشمن جانشان را از دست دادند. آلمانیها برای مقابله با هواپیماهای متفقین، جنگنده فوکر را تولید کردند و نام مخترع هلندیش را بر آن نهادند. این هواپیما ملخی داشت که با مسلسل زمان بندی شده بود، به طوری که خلبان می توانست با حرکت ماهرانه هواپیمای خود از جلو به سوی هواپیمای دیگری تیراندازی کند. متفقین به سرعت از این فناوری تقلید کردند و خلبانانشان با خلبانان آلمانی در هوا به نبرد رودررو پراختند. هر دو طرف هواپیماهای پرشتاب تری تولید کردند که سرنگون کردن آنها بسیار دشوار بود و نیروهای هوایی به میزان چشمگیری رشد کردند؛ اما هیچ یک از طرفین نتوانستند آسمانها را به تسخیر خود در آورند. شاید امیدوارکننده ترین کاربرد هواپیما در جریان جنگ جهانی اول، استفاده از آن به عنوان بمب افکن بود. هواپیماهای بزرگتری نظیر هندلی پیج (Handley page) ساخت بریتانیا در شکم خود به اندازه زپلینها بمبهای بزرگ حمل می کردند. هندلی پیج که نخست در سال 1917 در جبهه غرب وارد عملیات شد، برای بمباران خط آهنهایی به کار می رفت که سربازان آلمانی را به جبهه منتقل می کردند. از این بمب افکن در اواخر جنگ در صحراهای خاورمیانه نیز استفاده می کردند که سربازان ترک واقع در فضای باز را به وحشت می انداخت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/003-Handley_Page.jpg[/img] یک فروند هواپیمای هندلی پیج بریتانیایی بریتانیایها در اوخر جنگ، نیروی هوایی سلطنتی را به مثابه شاخه ای مجزا به نیروهای مسلح خود افزودند. از آن پس، این امکان وجود داشت که جنگ با با پشتیبانی هوایی انجام گیرد؛ اما زمانش هنوز فرا نرسیده بود. هر چند هم متفقین و هم دولتهای محور در تولید انواع هواپیماها پیشرفت فنی شگفت انگیزی داشتند، جنگ هوایی نتوانست مسیر جنگ را تغییر دهد. [color=red]بارون سرخ [/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/004-Manfred-von-Richthofen.jpg[/img] خلبان تکخال جنگ جهانی اول، مانفرد فون ریشتهوفن ملقب به بارون سرخ خلبانان در جنگ جهانی اول مانند شوالیه های اسب سوار قرون وسطی با یکدیگر به جنگ تن به تن می پرداختند. در نتیجه، جنگ هوایی چهره تازه ای به اسطوره های نظامی افزود: تکخال پرواز. از آنجا که خلبانان هواپیماهای خود را نامگذاری و علامت خودشان را روی آن طراحی می کردند، حالت جنگاوران خاص را پیدا می کردند که هیچ شباهتی به میلیونها سربازی نداشت که در گمنامی در گل و لای سنگرها کز می کردند. تکخالها در سرنگون کردن هرچه بیشتر هواپیماهای دشمن با هم رقابت می کردند و شاهکارهایشان توجه غیرنظامیان را به خود معطوف می کرد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/005-Fokker-Dr-I.jpg[/img] نمونه ای از هواپیمای سه باله فوکر Dr. I موفقترین ستاره جنگنده جنگ جهانی اول، خلبان آلمانی مانفرد فون ریشتهوفن بود که در تاریخ به بارون سرخ مشهور است. ریشتهوفن از سپتامبر 1916 تا هنگام مرگش در آوریل 1918 هشتاد فروند هواپیمای دشمن را سرنگون کرد. او به مایه وحشت جبهه غرب و هراس انگیزترین خلبان جنگ تبدیل شد. تنها در یک ماه، یعنی آوریل 1917، بیست و دو فروند هواپیمای بریتانیایی را سرنگون کرد. او در طول خدمتش با هواپیماهای متعددی پرواز کرد؛ اما به آخرین هواپیمایش، فوکر تک سرنشین Dr. I که سه بال داشت، وابستگی پیدا کرد. یکی از هواپیماهایش به رنگ سرخ بود و سبب ساز لقبش شد. ریشتهوفن در 21 آوریل 1918 با همان سرنوشتی روبرو شد که نصیب بسیاری از خلبانان دیگر کرده بود. بر فراز فرانسه سرنگون شد؛ اما نه به دست خلبانی دیگر. گلوله ای را که او را کشت، سربازی از روی زمین شلیک کرده بود. http://newcoy.persianblog.ir/post/411/
-
باسمه تعالی زیر دریایی گشتی کلاس U -206برای انجام عملیات های ساحلی مورد استفاده قرار می گرفت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/u_206_class_l1.jpg[/img] در سال 1962 در راستای پیشرفت و توسعه علوم، مطالعاتی برای طراحی و ساخت کلاس U-205 آغاز گردید؛ چندی بعد، نمونه جدید موسوم به U-206 از لحاظ ساختار دارای بدنه ای طویلتر و غیر مغناطیسی از جنس فولاد، برای عملیات ساحلی در آلمان غربی ساخته شد.تجهیزات امنیتی جدیدی برای پرسنل این کلاس فراهم آمده بود، از جمله میتوان تجهیز به اژدرهایی با سیم هدایت شونده را نام برد. طرح نهایی برای طراحی و ساخت این شناور زیرسطحی، در سالهای 1966-68 به تصویب رسید و اولین سفارشات (به تعداد 18 فروند) در طول سالهای بعد به مرحله تولید درآمد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/u_206_class.jpg[/img] در سال 1975 تمام شناورهای تیپU-13 تا U-30 در خدمت ناوگان دریایی قرار داشت.پس از آن سال، تسلیحات آنها افزایش یافت؛ بطوریکه با قرار گیری دو مخزن GRP فایبرگلاس(حمل مین) مجموعا 24 مین دریایی به این شناورها افزوده شد. از سال 1988 به بعد 12 شناور زیرسطحی کلاس U-206A با سیستمهای الکترونیکی و اژدرهای جدید و مدرن به مرحله بهره برداری رسیده بود که تا سال 2003، در خدمت ناوگان دریایی آلمان باقی ماند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/u_206_class_l2.jpg[/img] مشخصات: سال ورود به ناوگان: 1973 تعداد خدمه: 23 نفر عمق غوطه وری: 100 متر طول: 48/6 متر عرض: 4/6 متر آبخور: 4/5متر ظرفیت حمل بار روی آب: 450 تن ظرفیت حمل بار زیر آب: 498 تن سرعت در سطح آب: 10 گره (18/5 کیلومتر در ساعت) سرعت در حالت غوطه وری: 17 گره (31/5 کیلومتر در ساعت) موتورهای دیزل: 2 عدد هر کدام 600 اسب بخار موتورهای الکتریکی: یک عدد با توان 1430 اسب بخار تسلیحات: 8 عدد اژدر تیوب 533 میلیمتری + 24 مین خارجی قابل حمل منبع : http://www.arteshi.com/forum/showthread.php?5877-%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%AF%D8%B4%D8%AA%DB%8C-u-206-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D9%85
-
همانگونه که می دانید جنگ دوم جهانی گسترده ترین و خشن ترین جنگ تاریخ جهان بوده است. در این جنگ طولانی و گسترده میلیون ها انسان بی گناه به پای زیاده خواهی عده ای حاکمان خودخواه و جاه طلب قربانی شدند. از جنایات نازی ها و هیتلر بسیار گفته و شنیده ایم اما کمتر از جنایات متفقین سخنی به میان آمده است. واقعیت امر این است که تاریخ را همیشه فاتحان نوشته اند. متفقین پیروزمندانه پس از جنگ از صبوعیت دشمنان خود گفته اند و به حقانیت خود بالیده اند. بسیاری از سند ها به دست ایشان نابود شده است و بر بسیاری از اقدامات غیر انسانی خود سرپوش گذاشته اند. در اینجا گوشه ای از این جنایات را برمی شماریم. ۱- حمله هوایی وحشیانه بریتانیا و آمریکا به مناطق غیر نظامی درسدن آلمان: این حمله ی بی سابقه به مناطق مسکونی در فوریه سال ۱۹۴۵ به وقوع پیوست. از آنجا که آمار دقیقی توسط آلمانی ها و متفقین گزارش نشد مورخان تعداد قربانیان این بمباران گسترده را از ۴۰ تا ۱۳۰ هزار نفر تخمین زده اند. این بمباران توسط ۵۰۰۰ فروند هواپیما و به مدت ۱۵ ساعت ادامه داشت و در حالی که آلمان در آستانه شکست بود توجیه نظامی نداشت. جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد این جنایت این مطلب را بخوانید ۲-واقعه وحشتناک کشتار کاتین توسط روس ها: شوروی در اوایل جنگ جهانی دوم همراه با آلمان لهستان را اشغال کرد و آن را با آلمانی ها تقسیم نمود. در سال ۱۹۴۰ به دستور استالین، رهبر شوروی، و با همکاری سران حزب کمونیست حدود ۲۵ هزار لهستانی بیگناه قتل عام شدند. عمده قربانیان افسران ارتش تسلیم شده لهستان، روشنفکران و دگر اندیشان لهستانی و نخبگان این کشور مظلوم بودند. در زمان جنگ و بعد از آن گورهای دسته جمعی بسیاری کشف شد که شوروی آن را کتمان کرد اما بعد از جنگ با وجود تلاش های کارشکنانه روس ها تحقیقات بین المللی شوروی را جنایت کار شناخت. بعد ها یلتسین به جنایت شوروی اعتراف کرد و اسناد آن را در اختیار دولت لهستان قرار داد. ۳- بمباران اتمی ژاپن توسط آمریکا: ننگ تنها مورد استفاده از سلاح هسته ای در ماه اوت سال ۱۹۴۵ در پرونده نظامی ایالات متحده آمریکا و رییس جمهور جنایتکارش “هری ترومن” ثبت شد. این دو بمب به فاصله ۳ روز از یکدیگر در دو شهر هیروشیما و ناگاساکی منفجر و به کشته شدن ۲۲۰ هزار نفر انسان، که اکثرا شهروندان غیر نظامی و بی گناه بودند منجر شدند. مورخان دلیل اصلی این بمباران وحشیانه را تسریع تسلیم ژاپن و کاهش هزینه های جنگ و برتری نظامی بر جهان و در رقابت با شوروی می دانند. ۴-تجاوز گسترده به زنان و دختران توسط سربازان متفقین پس از شکست آلمان و در حین جنگ آمار وحشتناکی از تجاوز به زنان و دختران آلمانی، مجار، بلغار و یوگوسلاو توسط روس ها و متفقین گزارش شد. سرباز های روس حتی به تجاوز تشویق شده بودند و این را دستور استالین برای انتقام از آلمانی ها می دانستند. هزاران زن آلمانی برای نجات از تجاوز روس ها خودکشی کردند. بعضی منابع تعداد کل زنان آلمانی را که مورد تجاوز قرار گرفتند را تا دو ملیون نفر ذکر کرده اند. از سربازان آمریکایی و فرانسوی نیز آمار بالایی از تجاوز ولی نه به شدت روس ها گزارش شده است. ۵-خیانت به مردم مبارز لهستان: مبارزان لهستانی که برای آزادی میهن خود به صورت زیرزمینی با آلمانی ها می جنگیدند در سال ۱۹۴۴ نبرد مسلحانه ای را آغاز کردند. اما آمریکا و انگلستان علی رغم وعده هایی که به مردم لهستان داده بودند از آن ها در مقابل نازی ها حمایت نکردن که این خیانت منجر به کشته شدن ۲۰۰ هزار لهستانی شد. علت این خیانت، جلب رضایت استالین بود. استالین مخالف استقلال و آزادی لهستان بود زیرا به خاک آن کشور چشم طمع داشت. ۶-رفتار غیر انسانی و ددمنشانه با اسیران جنگی: رفتار متفقین و به خصوص روس ها با اسرای آلمانی وحشتناک و ظالمانه بود. آن ها فاقد هرگونه حقوق انسانی بودند و سال ها بدون جرم مشخص در معادن روسیه بیگاری کردند. تعداد اسرای آلمانی در شوروی ۴ تا ۵ ملیون گزارش شد که با آن ها مانند برده رفتار شد. در کل حدود ۱۱ ملیون اسیر آلمانی در اسارت متفقین بود که ۱.۵ ملیون نفر از آن ها از گرسنگی جان سپردند. انگلیسی ها و آمریکاییان غذای کافی به اسرا نمی دادند و خلاف قوانین بین المللی با آنها رفتار می کردند. ۷- تبعید و پاکسازی قومی مردم آلمان پس از جنگ: ملیون ها نفر از آلمانی ها پس از جنگ از خانه های خود رانده شدند. این واقعه به قدری دردناک بود که می توان آن را پاکسازی قومی خواند. بسیاری در این تبعید جان خود را از دست دادند. انگلستان از عاملان این امر بود. نویسنده :titan منبع : http://www.arteshi.com/forum/showthread.php?5875-%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%85
-
[quote]دستتون درد نكنه دوست عزيز من هم سعي ميكنم چند تا از جنايات متفقين رو پيدا كنم مقاله كشتار مردم درسدن رو من چند وقت پيش تواين سايت يا يه جايه ديگه خونده بودم و عكساشو ديدم واقعاً وحشي گريشون بيشتر از هيتلر بود[/quote] خواهش میکنم . ممنون میشم که چند تا دیگه از این جنایات رو شما ذکر کنید .
-
[quote]سامانه ی فعال APX-80 جت های F-4 و APX-81/APX-82 جنگنده های F-14 که با کد "درخت جنگی" یا Combat Tree یکی از پروژه های سری ارتش آمریکا برای ساخت گیرنده هایی بود که بطور مخصوص قابلیت "خواندن" سیگنال های IFF ارسالی از فرستنده IFF مدلKhrom SRO-2 جنگنده های میگ صادراتی شوروی ، فراتر از برد بصری (Beyond Visual Range) رو فراهم میکرد ، اولین بار این سیستم در جنگ ویتنام توسط F-4 های ارتش آمریکا استفاده شد. سیستم IFF یا تشخیص دوست از دشمن بدین صورت کار میکنه که رادار پدافند زمینی با کشف یک هدف ، یک سیگنال کد شده راداری به اون هواپیما ارسال میکنه ، سیستم IFF هواپیما اون کد رو میگیره و یک سیگنال راداری مخصوص رمز دار در پاسخ ، ارسال میکنه که بدین صورت ، پدافند زمینی تشخیص میده هدف دوست هست . درصورتیکه سیگنال کد اشتباه ارسال بشه یا پاسخی به سیگنال IFF پدافند داده نشه ، هدف کشف شده دشمن تلقی میشه . حالا سیستم Combat Tree ، یجور گیرنده ی سیگنال های IFF فرستنده جت های میگ ویتنامی که از فرستنده های SRO-2 استفاده میکردند (غرب این فرستنده ها رو از میگ های ساقط شده در جنگ 1967 که بدست اسراییلی ها افتاده بود ، بدست آورد) ، بود که با دریافت سیگنال ها موقعیت تقریبی هدف رو کشف میکرد . در حقیقت سیستم درخت جنگی ، interrogator سامانه ی SRO-2 میگ های ویتنامی بود . این یکی از ترفندهای موثر اما کوتاه کاربرد بود چراکه با تغییر تکنیک رمزگذاری و فرستنده های جدید ، کارایی این سیستم از بین رفت . از جمله ضعف های دیگه ی این سیستم (نوع APX-81 که روی F-14 های ارتش جمهوری اسلامی ایران نصب هست) ، کشف شدن خود هواپیمای آمریکا هنگام Interrogate کردن میگ های شوروی بود (چون گفتیم برای اینکه هواپیما سیگنال پاسخ رو ارسال کنه اول باید یک سیگنال بازجویی (Interrogation Signal) دریافت کنه که این کار رو سامانه ی Combat Tree انجام میداد) ، بهمین دلیل نیروی دریایی آمریکا سیستم APX-82 (که در حقیقت آپدیت شده ی همون APX-80 های نصب شده روی F-4D ها بود) رو جایگزین APX-81 در تامکت هاش کرد[/quote] ممنون جناب چکا . واقعا اطلاعات خوبی بود .
-
[quote][quote]سلام من یه تحقیق هایی در این مورد کردم ولی کامل نیست . این سامانه یکی از قسمت های رادار محسوب میشه و دارای چندین بخش هست که یکی از این سیستم ها IFF یا همون شناسایی دوست از دشمنه . و قسمت های دیگه ای هم داره که شامل اطلاعاتی نظیر سرعت واقعی و فاصله هدف را نیز در اختیار خلبان قرار میده . باید اینو بگم که این اطلاعات در مورد سامانه درخت جنگی اف 14 ( APX-81-MIE ) هست . که سامانه متعلق به فانتوم حتما نمونه ضعیف تری نسبت به تامکت هست . یه لینکی هم هست که برای اطلاعات بیشتر میتونید بهش یه سری بزنید http://en.valka.cz/viewtopic.php/t/81391 اگه اساتید اطلاعاتی دارند خوشحال میشیم که ما رو هم مطلع کنند. [/quote] ممنون برادر اف 14 [/quote] خواهش میکنم
-
[quote][quote]F-4E ها با بهره گیری مناسب از سامانه درخت جنگی خود، تعداد 4 فروند میگ 21 را که از سمت شمال به طرف آنها در حال حرکت بودند، شناسایی کردند.[/quote] [quote]سامانه درخت جنگی F-4ها نشان از نزدیک شدن تعداد بیشتری جنگنده میگ از طرف پایگاه هوایی سلمان پاک داشت. [/quote] سامانه درخت جنگي ؟![/quote] سلام من یه تحقیق هایی در این مورد کردم ولی کامل نیست . این سامانه یکی از قسمت های رادار محسوب میشه و دارای چندین بخش هست که یکی از این سیستم ها IFF یا همون شناسایی دوست از دشمنه . و قسمت های دیگه ای هم داره که شامل اطلاعاتی نظیر سرعت واقعی و فاصله هدف را نیز در اختیار خلبان قرار میده . باید اینو بگم که این اطلاعات در مورد سامانه درخت جنگی اف 14 ( APX-81-MIE ) هست . که سامانه متعلق به فانتوم حتما نمونه ضعیف تری نسبت به تامکت هست . یه لینکی هم هست که برای اطلاعات بیشتر میتونید بهش یه سری بزنید http://en.valka.cz/viewtopic.php/t/81391 اگه اساتید اطلاعاتی دارند خوشحال میشیم که ما رو هم مطلع کنند.
-
باسمه تعالی زیردریایی گشتی دافنه حوری دریایی فرانسه در حال حاضر تمام زیر دریایی های کلاس دافنه (Daphne class) از نیروی دریایی فرانسه بازنشسته شده است . این طرح در سال ۱۹۵۲ به درخواست STCAN برای ساخت مدل جدیدی از زیردریایی های اقیانوس پیما و ارتقای زیر دریایی کلاس Narval (موسوم به ارّه ماهی) انجام گرفت. هدف از ساخت زیردریایی کلاس دافنه ،جای گزینی برای شناورهای کم سرعت و دستیابی به عمق غواصی بیشتر و نیاز به تسلیحات سنگینتر بود.در حال حاضر فرانسه قصد دارد برای توسعه نیروهای شکاری دریایی خود، نمونه ای دیگر موسوم به Arethuse را طراحی کند. به منظور سهولت و کاهش حجم کار خدمه،این شناور زیرسطحی مجهز به ۱۲ اژدر (۸ عدد در جلو و چهار عدد در عقب ناو) میباشد، که این امر موجب عدم نیاز به اتاق اژدر و بارگذاری(گلوله گذاری) مجدد شده است. از طرفی،کاهش پرسنل باعث هر چه بیشتر شدن حساسیت در تعمیر و نگهداری بخشهای مختلف شده است. طراحی دقیق و منحصر به فردی که در بدنه دوجداره و فرم خاص جلو و عقب این زیردریایی صورت گرفته، باعث شده بتواند به بهترین نحو ممکن هدف را در زیر آب منهدم کند. در مجموع ۱۱ تیپ از این شناور زیرسطحی برای نیروی دریایی فرانسه ساخته شده است که عبارتند از: دافنهDaphne) ) ، دایان (Diane)، دوریس (Doris)،یوریدیس (Eurydice)،فلور (Flore)،گالاته (Galatee)،مینرو (Minerve)،جونون (Junon)، زهره (Venus)، شاهزاده (Psyche) و سیرن (Sirene) که بین سال های ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰ وارد ناوگان دریایی این کشور شده اند. اما دو نوع Minerve (در سال ۱۹۶۸) و تیپ Eurydice (در سال ۱۹۷۰) زمانیکه در حال ماموریت در غرب دریای مدیترانه بودند،با تمام خدمه غرق شدند. مابقی شناورها، از سال ۱۹۷۰ به بعد مجهز به تسلیحات الکترونیکی شدند؛ اما در حال حاضر از رده خارج شده اند. این کشور در مجموع ۱۰ زیردریایی برای فروش به برخی کشورها از جمله پرتغال و پاکستان صادر کرد؛ زیردریایی های Albacore ، Barracuda ، Cachalote و Delfim به کشور پرتغال و نیز زیردریایی Cachalote در سال ۱۹۷۵ به پاکستان فروخته شد. Albacore و Delfim تا سال ۲۰۰۳ در خدمت باقی ماندند. در حال حاضر پاکستان همچنین دارای زیردریایی های Hangor ، Shushuk و Mangro ، مجهز به هارپون فرعی میباشد. در سال ۱۹۶۷ آفریقای جنوبی چند فروند زیردریایی فرانسوی از جمله مدلهای Maria Van Riebeeck؛ Emily Hobhouseو Johanna Van der Merwe تحویل گرفت که دو نوع از آنها تا سال ۲۰۰۳ مشغول خدمت بودند؛و هم اکنون به Umkhonto و Assegaai تغییرنام پیدا کرده اند. در سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۰ دو مدل فوق،مجهز به سیستم سونار (دستگاه کاشف زیردریایی توسط امواج صوتی) شدند. بیش از چهار مدل Delfin ؛ Tonina، Marsopa و Narval که تحت لیسانس اسپانیا ساخته شده بود، بعد از به روز رسانی در بین سالهای ۱۹۷۱-۱۹۸۱ در خدمت ناوگان دریایی فرانسه مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۷۱ و در جریان جنگ بین هند و پاکستان، زیردریایی پاکستانی Hangor ، بدست ناوچه Khukri متعلق به نیروی دریایی هند، غرق شد: این اولین حمله به زیردریایی، بعد از اتمام جنگ جهانی دوم بود. مشخصات سال ورود به خدمت: ۱۹۶۴ تعداد خدمه: ۵۴ نفر عمق غواصی عملیاتی: ۳۰۰ متر حداکثر عمق غواصی: ۵۷۵ متر طول: ۵۷٫۸ متر عرض: ۶٫۸ متر آبخور: ۴٫۶ متر ظرفیت بارگیری (در سطح): ۸۶۹ تن ظرفیت بارگیری (در زیر آب): ۱۰۴۳ تن سرعت ظاهری: ۱۳٫۵ گره (معادل ۲۵ کیلومتر در ساعت) سرعت در زیر آب: ۱۶ گره (معادل ۳۰ کیلومتر) موتور دیزل: ۲ عدد SEMT Pielstic الکتروموتور: ۲ عدد هر کدام به قدرت ۲۶۰۰ اسب بخار تسلیحات: ۱۲ اژدر ۵۵۰ میلیمتری + مین دریایی تصاویر : [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/daphne_class.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/daphne_class_l1.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/daphne_class_l2.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/daphne_class_l3.jpg[/img] منبع : http://www.arteshi.com/%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%AF%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%81%D9%86%D9%87-daphne-%D8%AD%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7.html
-
هواگرد گشت دریایی وضد زیردریایی توپولف-142 هواگرد گشت دریایی وضد زیردریایی توپولف-142 ( Tupolev Tu-142/Bear F/J)
F14AA پاسخ داد به ALI تاپیک در کنترل و گشت دریایی
هواپیمای گشت دریایی و ضد زیردریایی توپولف ۱۴۲ موسوم به آلباتروس یا نگهبان اقیانوس از جمله هواپیماهای روسی است که بر پایه بمب افکن نام آشنای توپولف ۹۵ موسوم به خرس بوجود آمده است، این بمب افکن بلند پرواز ترین و سریعترین هواپیمای توربوپراپ جهان است و به همین واسطه توپولف ۱۴۲ نیز از چنین صفاتی برخوردار است، حد اکثر سرعت توپولف ۱۴۲ برابر ۵۳۱ مایل بر ساعت و بیشترین ارتفاع پروازی آن نیز ۳۶۰۰۰ فوت می باشد. این هواپیما که دارای ۱۱ تا ۱۳ خدمه می باشد بطور رسمی از سال ۱۹۵۷ وارد خدمت شد و از چهار موتور توربوپراپ Kuznetsov NK-12MV (هرکدام ۱۱۰۳۳ کیلووات) با ملخ های ۸ تیغه ای AV-60N استفاده می کند. از دیگر ویژگی های این هواپیما برد بسیار زیاد (حدود ۱۲۵۵۰ کیلومتر) است که به هواپیما اجازه می دهد بدون هیچگونه سوختگیری هوایی از بمبئی در هند به ژوهانسبورگ در افریقای جنوبی پرواز کرده و دوباره به بمبئی باز گردد. بعلاوه امکان تعبیه یک لوله سوخت گیری برای انجام سوخت گیری هوایی در جلوی دماغه هواپیما نیز وجود دارد که به این وسیله برد نگهبان اقیانوس بیشتر نیز می شود. خدمه هواپیما: خدمه این هواپیما یازده تا سیزده نفر شامل چهار خدمه پرواز است که خلبان یا فرمانده، کمک خلبان، مهندس پرواز و اخطار دهنده پرواز می باشند، یک نفر نیز در عقب هواپیما مسئول توپ است و دیگر افراد نیز مسئولیت کنترل سیستم های تسلیحاتی و شناسایی را بر عهده دارند. سیستم های راداری، تسلیحاتی و ناوبری: هواپیما مجهز به سیستم جستجو و دیدبانی خودکار Korshun-K می باشد و بعلاوه از مگنومتر MMS-106 Ladoga به منظور کشف زیردریایی های اتمی کم صدا، سیستم ناوبری بهسازی شده NPK-142M، سیستم ارتباطی Strela-142M، سیستم دفاع هیدرولوژیکی نرچینسک و سیستم دفاع و ارتباطات رادیویی کد گزاری شده سایانی بهره می برد. علاوه بر اینها توپولف ۱۴۲ به رادار جستجو و حمله Wet Eye و تعداد زیادی بویه های صوتی از جمله بویه های RGB-15, RGB-25, RGB-55A و RGB-75 مجهز است.علاوه بر این امکان نصب سیستم مدرن Sea Dragon نیز برروی این هواپیما وجود دارد (البته هندی ها سیستم EL/M-2022A (V3) ساخت اسرائیل را برای بهسازی توپولف ۱۴۲ های خود برگزیدند). تسلیحات: تسلیحات توپولف ۱۴۲ شامل ۱۲ اژدر و بمب های سقوط آزاد FAB 250 و توپ دو لول ۲۳ میلیمتری DK-12 در عقب هواپیما می باشد، به علاوه امکان هماهنگ کردن موشک Sea Eagle با هواپیما نیز وجود دارد. مشخصات: نام: Tu-142 Bear-F (Albatross / The Sentinel of the Ocean) کاربرد: ضد زیردریایی / گشت دریایی سازنده: شوروی / توپولف ورود به خدمت: ۱۹۵۷ خدمه: یازده تا سیزده نفر طول: ۱۷۴/۰۸ فوت فاصله دو سر بال: ۱۶۴/۱۷ فوت وزن خالی: ۲۰۲۳۸۴ پوند حد اکثر وزن برخواست: ۴۰۷۸۸۵ پوند تصاویر : [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Raptor_and_TU-95.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2965951853_c3a9905ab1.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/tu-142m_800_001.jpg[/img] منبع: http://www.arteshi.com/tu-142-%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3.html -
Elephant Walk (پیاده روی فیل ها) ، از جنگ جهانی تاکنون
F14AA پاسخ داد به cheka تاپیک در گالري نيروي هوايي
سلام مقاله خیلی جالبیه . با اجازه جناب چکا من هم یه چند تا عکس بذارم این عکس چون سایز یه نموره بزرگ بود مجبور شدم سایز کوچیکش رو بذارم -
پس از آن که هواپیمای شایسته ی شرکت Grumman به نام Avenger از اسکادران های ضد زیر دریایی یا اژدر افکن نیروی دریایی آمریکا کنار رفت، هواپیمای دیگری از شرکت Grumman به نام AF-2 Guardian جایگزین آن شد. نخستین پیش نمونه ی Guardian در ۱۸ دسامبر ۱۹۴۶ پرواز کرد. روند توسعه ی AF-2 به درازا کشید و با چندین پیش نمونه ی متفاوت همراه شد. سرانجام، AF-2 ها در ۱۸ اکتبر ۱۹۵۰ وارد خدمت در نیروی دریایی آمریکا شدند. AF-2 Guardian یک هواپیمای تک پیشرانه، ناو نشین، و ضد زیردریایی بود. AF-2 Guardian بزرگ ترین هواپیمای تک پیشرانه ی پیستونی در تاریخ نیروی دریایی آمریکا است. همچنین این هواپیما نخستین هواپیمای نیروی دریایی آمریکا است که به طور ویژه برای رزم “ضد زیردریایی” طراحی شده است. شایان ذکر است که چهار ماه پیش از آن که Guardian وارد خدمت شود، نیروی دریایی آمریکا قرار داد ساخت جایگزینش را با همان شرکت Grumman امضاء کرد. علت این کار این بود که در نیروی دریایی آمریکا Guardian ها را پرنده هایی زمخت و ناکارآمد می دانستند. این پرنده مانند گونه های ضد زیر دریایی هواپیمای Avenger (نسل قبل) در قالب جفت های Hunter / Killer عمل می کرد. (Hunter = شکارچی) / (Killer = قاتل) . گونه ی Hunter را AF-2W و گونه ی Killer را AF-2S می گفتند. به طور خلاصه، وظیفه ی Hunter یافتن موقعیت زیردریایی به وسیله ی راداری بزرگ تر و دور برد تر بود. وظیفه ی Killer تعیین مکان دقیق زیردریایی به وسیله ی راداری کوچک تر و کوتاه برد تر، و سپس حمله به آن بود. گونه ی Hunter که با نام AF-2W شناخته می شد هیچ جنگ افزاری نداشت و تنها از یک رادار شکمی (نصب در زیر شکم هواپیما) برای جستجو در اقیانوس استفاده می کرد. (پوشش برآمده ی این رادار در تصاویر و زیر شکم هواپیما به آسانی قابل تشخیص است). در واقع AF-2W یک شکارچی (Hunter) بود و وظیفه ی جستجو و پیدا کردن زیر دریایی ها را به عهده داشت. این پرنده چهار سرنشین داشت. این چهار سرنشین شامل یک خلبان، یک کاربر رادار، یک کاربر رادار کمکی، و یک کاربر اقدامات متقابل رادیویی بود. خلبان در اتاقک پیشین و سایر کابران در اتاقک پسین می نشستند. تصویر زیر یک AF-2W را در حال پرواز نشان می دهد. در این تصویر پوشش برآمده ی رادار زیر شکمی کاملاً مشخص است. گونه ی Killer که با نام AF-2S شناخته می شد مکان دقیق زیر دریایی را با یک رادار کوتاه برد و کوچک تر (نسبت به رادار AF-2W) مشخص می کرد. محل نصب این رادار زیر بال بود. علاوه بر این، در صورت نیاز، AF-2S از نورافکن جستجوگری که زیر بال نصب می شد استفاده می کرد تا مکان دقیق زیر دریایی را مشخص کند. آنگاه با حجم مهماتی که می توانست تا ۱۸۱۴ کیلوگرم وزن داشته باشد به زیر دریایی حمله می کرد. این مهمات امکان داشت شامل بمب های معمولی، بمب های depth charge (بمب هایی که تا عمق معینی در آب فرو می روند و منفجر می شوند)، اژدر، و راکت های زیر بال باشد. AF-2S دو سرنشین داشت. این دو سرنشین شامل یک خلبان در اتاقک پیشین و یک کاربر رادار و جنگ افزار در اتاقک پسین بود. تصویر زیر یک AF-2S نیروی دریایی آمریکا را در حال فرود بر ناو هواپیمابر نشان می دهد. در این تصویر مشخص است که AF-2S فاقد رادار زیر شکمی است. هواپیمای ضد زیر دریایی Guardian در ۱۸ اکتبر ۱۹۵۰ وارد خدمت در نیروی دریایی آمریکا شد و میان سال های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ بر ناو های هواپیمابر آمریکا در جنگ “کُره” حضور یافت و سرانجام در ۱۹۵۵ بازنشسته و به وسیله ی S2F Tracker جایگزین شد. در تصویر زیر یک جفت Hunter – Killer از Guardian های اسکادران ضد زیر دریایی VS-25 نیروی دریایی آمریکا دیده می شود. این عکس در اوایل دهه ی ۱۹۵۰ گرفته شده است. یادآوری می شود که پرنده ی دارای رادار زیر شکمی AF-2W نام دارد و نقش Hunter را ایفا می کند. پرنده ی دیگر که فاقد رادار زیر شکمی است AF-2S نام دارد که دارای رادار کوچکی در زیر بال است و نقش Killer را دارد. در مجموع ۳۸۹ فروند Guardian تولید شد که پس از بازنشستگی تنها ۵ فروند از آن ها به پرواز ادامه دادند. این پنج فروند توسط شرکت Aero Union خریداری شده و به مخزن های آب ۸۰۰ گالنی (تقریبآ ۳۰۲۸ لیتر) مجهز شدند تا در عملیات آتش نشانی به کار روند. این پنج فروند Guardian آتش نشان تا سال ۱۹۷۳ توسط شرکت Aero Union در کالیفورنیا پرواز داده می شدند. ویژگی ها: کار کرد اصلی: ضد زیر دریایی. شرکت سازنده: Grumman (آمریکا). پیشرانه: یک پیشرانه ی Pratt & Whitney R-2800-48W، با ملخ چها پرّه، و قدرت ۲۴۰۰ اسب. فاصله ی سر دو بال از هم: ۱۸٫۵ متر. مساحت بال: ۵۱ متر مربع. طول هواپیما : ۱۳٫۲ متر. ارتفاع هواپیما: ۴٫۹۳ متر. وزن در حالت تهی: ۶۶۱۵ کیلوگرم. وزن بیشینه: ۱۱۳۴۰ کیلوگرم. سرعت بیشینه: ۵۰۷ کیلومتر در ساعت. سرعت کروز: ۳۵۴ کیلومتر در ساعت. سقف پرواز: ۹۹۰۰ متر. برد: ۲۴۱۵ کیلومتر. تعداد خدمه: ۴ نفر برای AF-2W و ۲ نفر برای AF-2S. کاربران: نیروی دریایی ایالات متحده، شرکت Aero Union. تصاویر : http://gallery.military.ir/albums/userpics/Grumman_AF-2S_Guardian_MG_8395_a.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/Fentress_VA_51-54_Guardian.jpg http://www.arteshi.com/هواپیمای-af-2-guardian.html
-
تاپیک جامع سرهنگ خلبان محمد عتیقه چی تاپیک جامع سرهنگ خلبان محمد عتیقه چی
F14AA پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در جنگ آوران
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/IRIAF_F-4.jpg[/img] خاطره ای از سرهنگ خلبان "محمد عتیقه چی" محاصره آبادان شکسته شده و پروازهای نیروی هوایی برای زدن عقبه عراق شروع شده بود . سرگرد خلبان "عتیقه چی" به پست فرماندهی احضار شد. - سرگرد عتیقه چی، همان طور که می دانید تا چندین ماه دیگر عملیاتی گسترده برای بازپس گیری مناطق اشغالی بخصوص شهر خرمشهر آغاز می شود و نیروی هوایی در این عملیات ماموریت پشتیبانی هوایی را برعهده دارد. ما باید قبل از شروع عملیات، عقبه عراق را از کار بیاندازیم. برای این منظور امروز عملیاتی به شما محول شده است ، هدف قسمت غربی شهر سرپل ذهاب است که درحال حاضر نیروهای عراقی در آن جا استقرار دارند شما باید با پرواز در ارتفاع بالا آن جا را بمباران کنید. دقت کنید در قسمت شرقی شهر نیروهای خودی مستقر هستند سریعا کارهای مقدماتی پرواز را انجام دهید. - بله قربان همین الان دست بکار می شویم. چهار فروند فانتوم مسلح به پرواز درمی آیند سیزدهم شهریور ماه سال 1360 یک دسته چهار فروندی به فرماندهی سرگرد خلبان محمد عتیقه چی و کمک ستوان خلبان شهید سرابی که یکی از خلبانان بسیار خوب نیروی هوایی بود، از پایگاه شکاری همدان به قصد زدن عقبه عراق به پرواز درآمدند . ترکیب خلبانان بدین شکل بود: شماره یک همان طور که عنوان شد سرگرد عتیقه چی فرمانده دسته، شماره دو جناب نقی سلیمانی ، شماره سه جناب ایرج محبی و شماره چهار جناب زندکریمی بودند. هر کدام از جنگنده ها مجهز به چهار تیر بمب سنگین بودند. سرگرد عتیقه چی که به عنوان لیدر دسته بود، در بریف قبل از پرواز از کلیه خلبانان می خواهد در طول پرواز سکوت رادیویی را رعایت کنند . عتیقه چی تاکید کرد هنگامی که باید بمب رها شود نگاه به جنگنده او کنند که وقتی کمی بال سمت راست را تکان داد موقع پرتاب بمب است و کسی زودتر بمب را رها نکند که در غیر این صورت بمب بر روی نیروهای خودی فرود می آید. دوتیر موشک سام شلیک می شود جنگنده ها با کسب اجازه از رادار یکی پس از دیگری به پرواز درمی آیند، با اشاره عتیقه چی خلبانان شروع به اوج گیری می کنند. مدتی از پرواز گذشت و تا ثانیه هایی دیگر جنگنده ها به نقطه پرتاب بمب می رسیدند که ناگهان شهید سرابی در رادیو فریاد زد: - یک موشک سام 3 روی ما قفل کرده ... من سعی می کنم منحرفش کنم . عتیقه چی لحظاتی بعد در سمت چپ جنگنده خود دود نارنجی رنگ موشک را می بیند، ولی نمی دانست به سمت کدام جنگنده می آید. به دلیل این که در صحبت های قبل از پرواز قرار بود به محض تکان خوردن هواپیمای لیدر، بقیه بمب ها را بزنند، سرگرد نمی توانست حرکت شدیدی را انجام بدهد ولی موشک به سمت او می آمد. درنگ جایز نبود. سرگرد عتیقه چی بلافاصله به سمت موشک گردش نمود و موتورهای جنگنده خود را در حالت 100 درصد قرار داد. او حتی فرصت برای رها کردن بمب ها را نداشت. دیگر جنگنده ها نیز به گمان این که موقع پرتاب بمب رسیده، بمب های خود را رها کردند که به دلیل این که ثانیه های زودتر رها شده بود، به قسمت جلوی نیروی های عراقی برخورد کرد و آن تلفاتی که باید به دشمن وارد می شد، صورت نپذیرفت. در همین هنگام جناب محبی در رادیو فریاد می زند: - محمد ... سریع بگرد به راست ... موشک درحال برخورد با توست. سرگرد عتیقه چی شدیدا به سمت راست گردش می کند و موشک در فاصله 30 پایی در پشت سر آنها منفجر می شود و قطعاتی از آن به جنگنده برخورد می کند. در همین لحظه جناب محبی دوباره در رادیو فریاد می زند: - محمد سریع بگرد به چپ یک موشک دیگر درحال برخورد با توست. سرگرد عتیقه چی این بار به شدت به سمت چپ گردش می کند و موشک دوباره در نزدیکی جنگنده منفجر می شود و این بار ترکش های آن با برخورد به باک سوخت هواپیما، باعث نشت بنزین آن می شود . اوضاع برای ادامه ترکیب پروازی مساعد نبود. پس هر کدام از جنگنده ها به سمتی گردش کرده و به طرف پایگاه حرکت کردند . هواپیما به شدت آسیب می بیند هواپیمای سرگرد عتیقه چی به شدت آسیب دیده بود ولی هنوز او قادر به پرواز بود. ولی سنگینی بیش از حد هواپیما کار را برای او دشوار کرده بود. وضعیت بنزین هم در شرایط بحرانی قرار داشت و زیر 1600 پوند را نشان می داد که طبق کتاب پروازی، در این شرایط هر آن احتمال دارد موتورهای هواپیما از کار بیافتند. سرگرد عتیقه چی با رادار تماس می گیرد: - رادار ... ما درحال عزیمت به سمت همدان هستیم. هواپیما آسیب دیده و بنزین هم کم داریم ... ضمن اعلام موقعیت من به تانکر سوخت رسان هوایی، در پایگاه اعلام وضعیت اضطراری برای فرود نمائید . - بله شنیدم در کمتر از 10 دقیقه، سرگرد دوباره با رادار تماس گرفت و جویای موقعیت تانکر شد: - رادار ... موقعیت تانکر ، من درحال اتمام سوخت هستم. - در 100 مایلی شما قرار دارد. - تابحال کجا بوده؟ نزدیک به 10 دقیقه است من اعلام وضعیت اضطراری کردم. در این هنگام سرگرد عتیقه چی باند فرودگاه کرمانشاه را در سمت چپ خود می بیند و فکری به ذهنش می آید. باید بمب ها را برای فرود اضطراری روی کوه ها رها کنم او تصمیم می گیرد به سمت راست گردش کرده و بمب های خود را بدون این که فیوز انفجاری آن را فعال سازد، در کوه های منطقه بیستون به زمین انداخته و برای نشستن در همین باند خود را آماده کند که بدلیل کمبود سوخت او نباید این کار را انجام می داد و باید مستقیما فرود می آمد ولی در آن شرایط محمد نتوانست تصمیم درست را بگیرد . سرگرد عتیقه چی با رسیدن به کوه های بیستون، بمب های خود را فرو ریخت و به سمت باند حرکت نمود که شهید سرابی به او گفت: - محمد چقدر بنزین داریم؟ - 900 پوند. - چرا؟ می خواهی در کرمانشاه فرود بیایی؟ محمد متوجه شد بدلیل اتفاقات رخ داده، سرابی در حال و هوای خود نیست. با 900 پوند بنزین هر آن احتمال خاموش شدن موتورها می رفت . عتیقه چی به او گفت: - می خواهم در کرمانشاه نان برنجی بخرم! - اووو ، چه حوصله ای داری، زمان جنگ تو می خواهی بروی نان برنجی بخری؟ سرگرد عتیقه چی ارتفاع را بالا نگه داشت تا اگر موتورها خاموش شدند، فرصت برای عکس العمل داشته باشد . در روبه روی باند، سرگرد شروع به کاهش ارتفاع نمود که شهید سرابی پرسید: - محمد چقدر بنزین داریم؟ - 300پوند. نگران نباش. نشد، می ریم همدان! - باشه. با شدت با زمین برخورد کردیم سرگرد متوجه شد که شهید سرابی خیلی استرس دارد و نباید زیاد با او کلنجار رفت . ناگهان پدافند فرودگاه که انتظار آنها را نداشت، شروع به تیراندازی به سمت آنها نمود. در همین هنگام هر دو موتور هواپیما بدلیل اتمام سوخت از کار افتاد و هواپیما مانند یک سنگ شروع به کم کردن ارتفاع نمود و در قسمت ابتدای خاکی باند با زمین برخورد کرد. به محض برخورد، هر دو لاستیک چرخ ترکید و هواپیما به هوا بلند شد و مجددا در قسمت آسفالت باند به زمین برخورد کرد و شروع به کشیده شدن از سمت چپ بر روی زمین نمود؛ ولی چون هواپیما بنزین نداشت، مشتعل نشد و در انتهای باند متوقف شد . سرگرد عتیقه چی و ستوان سرابی از جنگنده پیاده شدند که سرابی گفت: - جناب سرگرد ببینید به خاطر یک نان برنجی چه به روزگارمان آمد! - سرابی جان، تو در حال خود نیستی، با 300 پوند بنزین ما چگونه می خواستیم ادامه بدیم در حالی که در زیر 1600 پوند هر آن احتمال خاموش شدن موتورها می رود؟ - راست میگی! من چرا تابحال به این فکر نیفتادم! با کمک خداوند جان سالم بدر بردیم عتیقه چی و سرابی به دفتر مسئول ارتباط زمینی نیروی هوایی رفتند که در آن زمان جناب کاظم نژادی در آن جا مستقر بود. دقایقی بعد مرحوم تیمسار دادپی از دفتر معاونت عملیات نیرو تماس گرفت و با سرگرد عتیقه چی شروع به صحبت کرد: - جناب سرگرد چی شده؟ - هیچی، هدف قرار گرفتیم باک سوراخ شده بود به صورت اضطراری در کرمانشاه فرود آمدیم. - هواپیما چی شده؟ - هواپیما آسیب دیده ولی ما هر دو سالم هستیم. سرگرد عتیقه چی و ستوان سرابی ساعاتی بعد بوسیله بالگرد به پایگاه مراجعت کردند و همزمان یک تیم برای تعمیر هواپیمای آسیب دیده به کرمانشاه اعزام شد . بعد از گذشت10 روز، هواپیما آماده پرواز می شود که خود سرگرد عتیقه چی برای بازگرداندن فانتوم به کرمانشاه اعزام می شود تا هواپیمای بازسازی شده را به پایگاه بازگرداند . [url="http://newcoy.persianblog.ir/post/393/"]http://newcoy.persianblog.ir/post/393[/url][url="http://newcoy.persianblog.ir/post/393/"]/[/url] منتقل شد. MOHAMMAD -
جنگنده برتری هوایی پنهانکار اف-22 رپتور جنگنده برتری هوایی پنهانکار اف-22 رپتور ( Lockheed Martin F-22 /Raptor)
F14AA پاسخ داد به Davood تاپیک در جنگنده و رهگیر
این هم تصویر دروغین ادعای قفل راداری اف-14 بر روی اف-22 همانطور که مشاهده می کنید تصویر دروغین، از روی اینترنت کپی شده و مرتبط با اف-18 است. منبع : http://www.arteshi.com/forum/showthread.php?5858-تصویر-دروغین-ادعای-قفل-راداری-اف-14-بر-روی-اف-22- 683 پاسخ ها
-
- اف-22 رپتور
- اف22
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
ناوشکن رزمی ضد هوایی کونگو [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/kongou_class.jpg[/img] شناور های کلاس کونگو دارای یک عرشه پروازی برای هلیکوپتر هستند، اما مکانی ثابت برای هواپیما ندارد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/kongou_class_l1.jpg[/img] در چهار دهه گذشته، تمرکز اصلی نیروی دریایی ژاپن بیشتر روی طراحی و ساخت ادوات نظامی ضد هوایی و ضد زیر دریایی بوده است. در طول سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، تهدید فزاینده از چین،و همچنین کاهش حضور نظامی ایالات متحده در منطقه،ژاپن را ملزم کرد تا بیش از پیش به تقویت نقش نظامی خود در آبهای آسیایی بپردازد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/kongou_class_l2.jpg[/img] به منظور تحقق این هدف، نسل جدید ناوشکنهای کلاس کونگو با دارا بودن موشکهای هدایت شونده، تولید شده که میتوان به جرئت گفت این شناورهای ضد هوایی بهترین نوع خود در منطقه به شمار می آیند. ناوشکنهای کلاس Arleigh Burke متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده، با بهره گیری از کلاس Kongous طراحی و ساخته شده اند. با این حال، آنها کمی بزرگتر از ناوشکن های آمریکایی میباشند،اما مجهز به سامانه AEGIS (سپر پدافندی) هستند. سامانه AEGIS ، مشتمل بر تسلیحات، رادار و سیستم شلیک بسیار هوشمند است و نیز قابلیت انهدام انواع شناورهای سطحی و زیر سطحی را داراست. ناوشکن کونگو برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ به خدمت گرفته شد. پس از آن ناوشکنهای کلاس کریشما (Kirishima) در سال ۱۹۹۵؛ کلاس مایوکو (Myouko) در سال ۱۹۹۶ و نیز کلاس چوکای (Choukai) در سال ۱۹۹۸ به خدمت ناوگان دریایی ژاپن درآمدند. تفاوت عمده شناورهای نامبرده با ناوشکن Burkes در این است که این شناورها هر کدام دارای بخشی برای فرود یک فروند بالگرد تا اندازه Seahawk SH-60J یا بزرگتر را دارند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/kongou_class_l3.jpg[/img] شناورهای کلاس کونگو از جمله ادوات دفاعی حیاتی برای کشور ژاپن محسوب میشود.حفاظت فوق العاده از ناوگان در برابر تهدیدات هوایی دشمن، باعث شده نام این ناوشکن در سطح جهانی مطرح شود. مشخصات: سال ورود به خدمت: ۱۹۹۳ پرسنل: ۳۰۷ نفر طول: ۱۶۱ متر عرض: ۲۱ متر آبخور: ۶/۲ متر ظرفیت بارگیری استاندارد: ۷۲۵۰ تن حداکثر ظرفیت بارگیری: ۹۴۸۵ تن سرعت: ۳۰ گره (۵۵/۵ کیلومتر در ساعت) نیرو محرکه: ۴ ژنراتور الکتریکی LM2500 هر کدام به قدرت ۱۶۰ اسب بخار هواگرد: یک عدد بالگرد SH- 60J Seahawk توپخانه: ۱توپ OTO Melara 127 میلیمتری + ۲ توپ MK15 سنگین موشکها: ۲ سیستم پرتابگر عمودی Mk 41 به همراه مجموعه استاندارد ۹۰تایی موشک ضد هوایی + ۲ عدد زوبین انداز چهارتایی اژدر: ۲ فقره اژدر HOS 32 با Mk 46 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/kongou_class_l4.jpg[/img] http://www.arteshi.com/%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B4%DA%A9%D9%86-%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C-kongou-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%DA%98%D8%A7%D9%BE%D9%86.html
-
سلام ببخشید . این تاپیک رو اشتباها تو بخش نیروی زمینی زدم لطفا مدیران به بخش نیروی دریایی انتقال بدن . با تشکر
-
خودروی گشتی زرهی آینده ارتش آمریکا ULTRA AP + عکس
F14AA پاسخ داد به BattleMaster تاپیک در خودرو های پشتیبانی آتش ، شناسایی و ضد تانک
دست شما درد نکنه . خیلی خفنه -
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/hires_090616-M-8213R-001.jpg[/img] کلیات ماموریت جوخه تفنگداران ، تعیین محل استقرار ، نزدیک شدن و انهدام دشمن با استفاده از آتش و مانور ،یا دفع تهاجم دشمن و عقب راندن آنها با استفاده از آتش انواع سلاح ورزم نزدیک است. سازمان جوخه تفنگداران جوخه تفنگداران از سه تیم آتش تشکیل شده اند که هریک از آنها مسلح به یک سلاح خودکار هستند وتحت کنترل فرمانده تیم آتش قرار دارند.جوخه از ۱۳ نفر تشکیل شده است : یک (فرمانده جوخه )و سه تیم آتش ۴ نفره .معمولا هر تیم آتش از یک سرتیم (فرمانده یا نارنجک انداز تیم آتش)،سرتیم (تفنگدار مسلح به سلاح خودکار وکمک تفنگدار سلاح خودکار )و یک سرباز عادی یا سرباز یکم (تفنگدار ) تشکیل شده است. تسلیحات الف) سلاحهای سازمانی :سلاح های سازمانی یک جوخه به شرح زیر است: ۱- فرمانده جوخه :دارای تفنگ M16 A2 و سرنیزه است. ۲- فرمانده تیم آتش یا نارنجک انداز تیم آتش:دارای تفنگ M16 A2 مجهز به یک نارنجک انداز ۴۰ میلیمتری ،M203 و سرنیزه. ۳- تفنگدار مسلح به سلاح خودکار : سلاح خودکار و چاقوی رزم ویژه . ۴- کمک تفنگدار سلاح خودکار : تفنگ M16 A2 وسرنیزه . ۵- تفنگدار: تفنگ M16 A2 ، سرنیزه . ب) مهمات : ۱- تفنگ M16 A2 الف) فشنگ ۵۶/۵ میلی متری ، ساچمه ای ، A059 . ب) فشنگ ۵۶/۵ میلیمتری ،رسام ،A063 . ج) فشنگ ۵۶/۵ میلیمتری ، مشقی ، A080 . 2- سلاح خودکار جوخه : الف) فشنگ ۵۶/۵ میلیمتری ، نواری ،A064 . ب) فشنگ ۵۶/۵ میلیمتری مشقی ،نواری ،A074 . ج)فشنگهای A063/A059 (ساچمه ای یا رسام )که ممکن است در داخل خشاب ۳۰ تایی قرار گرفته و شلیک شود ، اما برد موثر آن به شدت افت پیدا میکند. ۳- نارنجک انداز M203 : الف) نارنجک ۴۰ میلیمتری ، سوختار شدید دو منظوره ،M433EI (ضد نفر – ضد زره ) ب) نارنجک ۴۰ میلیمتری ،مختص عملیات آموزشی ، M407I . ج) نارنجکهای علامت دهنده و کنترل شورش. د) نارنجک ۴۰ میلیمتری ،سوختار شدید ، M406 (تا زمان اتمام مهمات موجود از آن استفاده می شود.) ه) نارنجک ۴۰ میلیمتری سوختار شدید ترکش هوایی ، M397 (تا زمان اتمام مهمات موجود از آن استفاده می شود.) و) نارنجک ۴۰ میلیمتری مرمی چندگانه M576 (ضد نفر ) (تا زمان اتمام مهمات موجود از آن استفاده می شود.) ز) نارنجک ۴۰ میلیمتری ، بدون دود و بدون پوکه ،M463 (ضد زره ) (تا زمان اتمام مهمات موجود از آن استفاده می شود.) ج)مهمات و سلاحهای اضافی و کمکی : سلاح ها ومهمات زیر دراختیار نفرات جوخه قرار دارد : . مواد منفجره .مینهای جهنده .نارنجک دستی (ترکشی ،دودزا وگازی ] اشک آور[ ) . AT4 83 میلیمتری (ضد زره) .گلوله های منور وعلائم دهنده زمینی د) سلاحهای زیر می تواند جهت پشتیبانی (یا به همراه )جوخه به کار گرفته شود. . تیربار ۶۲/۷ میلیمتری (M240G). . سلاح تهاجمی چند منظوره دوش پرتاب ۸۳ میلیمتری . . تیربار کالیبر ۵۰/۰ (M2). .تیربار ۴۰ میلیمتری (MK19). .خمپاره های ۶۰ و ۸۱ میلیمتری . .سلاح های ضد تانک (تاو ، جاولین و دراگون) .توپخانه .سلاح های سطح به دریا . .پشتیبانی هایی نزدیک از هواپیما و بالگرد. وظایف افراد الف) کلیات :هریک از افراد تیم آتش باید با وظایف دیگر افراد تیم آشنایی داشته باشند، و در مقابل ، فرمانده تیم آتش وفرمانده جوخه باید بتوانند باید بتوانند وظایف مافوق خودرا به عهده گیرند. ب) فرمانده جوخه : فرمانده جوخه فرامین صادره از سوی فرمانده دسته را اجرا می کند.مسئولیت نظم ،وضع ظاهری ،آموزش ،کنترل هدایت و رفاه جوخه ونیز حفظ وضعیت ، مراقبت واستفاده با صرفه از تجهیزات و تسلیحات آن را درتمام مواقع به عهده دارد.مسئولیت به کار گیری تاکتیکی ،انضباط آتش ،کنترل آتش ومانور جوخه در رزم نیز به عهده اوست.او در موضعی مستقر می شود که به بهترین نحو بتواند فرامین فرمانده دسته را اجرا کند و برجوخه نظارت و کنترل داشته باشد. ج) فرمانده تیم آتش ونارنجک انداز: فرمانده تیم آتش ، فرامین فرمانده جوخه را اجرا میکند.مسئولیت انضباط آتش وکنترل تیم آتش ونیز حفظ وضعیت ، مراقبت واستفاده با صرفه از تجهیزات و تسلیحات به عهده اوست.برای اجرای فرامین ،فرمانده جوخه در موضعی مستقر می شود که به بهترین وجه بر تیم آتش نظارت داشته باشد و آن را کنترل نماید.معمولا او به اندازه کافی به تفنگدار مسلح به سلاح خودکار نزدیک است تا کنترل موثری بر تیم آتش وی داشته باشد.علاوه بر وظایف اصلی به عنوان سر تیم ، بدون ایجاد خدشه به آنها ، او به عنوان نارنجک انداز انجام وظیفه نموده ، مسئولیت استفاده موثر از نارنجک انداز وتفنگ ونیز حفظ شرایط ومراقبت از تجهیزات وتسلیحات خود را عهده دار است.فرمانده ارشد تیم آتش در جوخه ، معاون فرمانده جوخه محسوب می شود. د)تفنگدار مسلح به تفنگ خودکار: تفنگدار مسلح به تفنگ خودکار ،فرامین فرمانده تیم آتش را اجرا می کند.مسئولیت استفاده موثر از تفنگ خودکار ، حفظ وضعیت و مراقبت از تجهیزات و سلاحش بر عهده اوست. ه)کمک تفنگدار سلاح خودکار: کمک تفنگدار سلاح خودکار ،تفنگدار مسلح به سلاح خودکار را در استفاده از تفنگ خودکار یاری می نماید.او برای تفنگ خودکار ،خشابها یا جعبه های اضافی مهمات را حمل می کند وآمادگی پذیرش وظایف تفنگدار مسلح به تفنگ خودکار را دارد.مسئولیت استفاده موثر از تفنگ ،حفظ وضعیت و مراقبت از تجهیزات وسلاحش به عهده اوست . و) تفنگدار : تفنگدار تیم آتش ،فرامین فرمانده تیم آتش را اجرا می کند .مسئولیت استفاده موثر از تفنگ ،حفظ وضعیت و مراقبت از تجهیزات وسلاحش به عهده اوست.به تفنگدار ،آموزش دیده وری و نگهبانی داده شده است. پشتیبانی آتش از جوخه آتش یگانهای پشتیبانی به جوخه تفنگداران در دستیابی به تاثیر سلاح های ترکیبی وانجام ماموریت کمک می کند. الف) پشتیبانی دسته : دسته تفنگداران از سه جوخه تشکیل شده است . جوخه های تفنگدار تحت امر دسته تفنگداران ، ممکن است آتش سرکوب کننده و باز دارنده (مبنای آتش ) را برای مانور یک یا چند جوخه تامین نماید. ب) پشتیبانی گروهان : دسته ادوات گروهان تفنگداران داری خمپاره های ۶۰ میلیمتری ، تیربارهای ۶۲/۷ میلیمتری وسلاح تهاجمی چند منظوره دوش پرتاب (SMAW) است.اینها در قالب یک گروه با سه قبضه خمپاره ، یک گروه با شش قبضه مسلسل و یک گروه هجومی با شش قبضه سلاح چند منظوره دوش پرتاب سازماندهی شده است.دسته ادوات میتواند: ۱- از خمپاره های ۶۰ میلیمتری برای سرکوب و ایجاد دود یا پرده آتش وتیر بار برای اجرای آتش سرکوب کننده (مبنای آتش ) در پشتیبانی از عناصر مانور کننده ای که عملیات آفندی و پدافندی انجام میدهند ، استفاده کند. ۲- از سلاحهای چند منظوره دوش پرتاب برای تامین آتش هجومی موثر علیه استحکامات ، موانع یا خودروهای موتوری دشمن استفاده کند. ج) پشتیبانی گردان : گروهان ادوات گردان پیاده دارای خمپاره های ۸۱ میلیمتری ، تیربارهای کالیبر ۵۰/۰ اینچ و نارنجک انداز ۴۰ میلیمتری ، سلاح های ضد تانک جاولین ، تاو یا دراگون است.این سلاح در قالب یک دسته خمپاره با هشت قبضه خمپاره انداز ، یک دسته تیربار سنگین با ۶ قبضه تیربار کالیبر ۵۰/۰ اینچ ، شش قبضه تیربار ۴۰ میلیمتری ویک دسته ضد زره با ۲۴ موشک دراگون سازماندهی می شود.موشک جاولین جایگزین موشک دراگون می شود.بخش جاولین دارای هشت واحد فرماندهی پرتاب و یک واحد رزمی محل مهمات با ۲۴ موشک جاولین (سه موشک برای هر واحد فرماندهی پرتاب ) است. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/moshtarak-feb-13-marjah-anniversary.jpg[/img] http://www.arteshi.com/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AA%D8%B3%D9%84%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D9%88%D8%AE%D9%87-%D8%AA%D9%81%D9%86%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C.html
-
ممنون از مطلب مفیدتون . این سیستم فقط رو تانک و نفر بر مورد استفاده قرار میگیره؟؟
-
ناوشکن با موشک هدایت شونده کلاس Almirante Brown [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/almirante_brown_class.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_almirante_brown_class.jpg[/img][/url] ناوشکن کلاسAlmirante Brown قدرت اصلی نیروی دریایی آرژانتین محسوب میشود. در ابتدا شش نمونه از این کلاس موجود بوده که چهار فروند آن در آرژانتین ساخته شده است. روش طراحی شرکت Meko 360 بر اساس مفهوم سیستم های مدولار(modularised = بکارگیری از واحدهای استاندارد برای مونتاژ) استوار است؛ بطوریکه هر یک از سلاح ها و سیستم حسگر، بصورت جداگانه قابلیت تعویض و جایگزینی با سیستمهای جدید بدون نیاز به بازسازی را دارند.( Meko 360= یک شرکت کشتی سازی آلمانی است که برای کشورهایی همچون آرژانتین و نیجریه ناوشکن ساخته است) [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/almirante_brown_class_l1.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_almirante_brown_class_l1.jpg[/img][/url] طبق توافق نامه ای که در دسامبر 1978با آلمان غربی به امضا رسید مقرر شد تعداد چهار ناوچه توسط سه شرکت آلمانی Thyssen Rheinstahl و Blohm و Voss ساخته شود.این چهار ناوچه شامل Almirante Brown ، La Argentina ، Heroina و Sarandi بوده،که کلاسAlmirante Brown در سال 1983-1984 راه اندازی شده است. در طول جنگ فالکلند، کشتی های در حال ساخت، شرکت انگلیس رولز رویس و نیز توربین های گاز Tyne ، برای مدت کوتاهی تحریم بودند. در سال 1996 به منظور بهبود و ارتقای سطح دفاعی ناوگان، هلیکوپتر فنک(Fennec) و همچنین موشکهای سطح به سطح به ناوچه Almirante Brown افزوده گردید. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/almirante_brown_class_l2.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_almirante_brown_class_l2.jpg[/img][/url] شناورهای آرژانتینی شباهت بسیار زیادی به ناوچه Aradu نیروی دریایی نیجریه (ساخته شده در سال 1977) دارند و جزو اولین ناوشکن های با فناوری modularised میباشند. مشخصات: سال ورود به ناوگان: 1983 پرسنل: 200 نفر طول: 125/9 متر عرض: 14 متر آبخور: 5/8 متر ظرفیت بارگیری استاندارد: 2900 تن حداکثر ظرفیت بارگیری: 3360 تن سرعت: 30/5 گره (56/5 کیلومتر در ساعت) هواگردهای قابل حمل: 1 یا 2 فروند بالگرد AS 555 Fennec توپخانه: 1 عدد توپ DP 127 میلیمتری 4 عدد توپ 40 میلیمتری ضد ناو 2 عدد توپ 20 میلیمتری موشکها: 2 عدد پرتابگر موشک 40میلیمتری دریا به دریا 1 عدد پرتابگر هشتایی شامل 24موشک دریا به هوا اژدرها: 2 فروند اژدر 324 میلیمتری ضد زیردریایی [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/almirante_brown_class_l3.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_almirante_brown_class_l3.jpg[/img][/url] منبع :Arteshi.com http://www.arteshi.com/forum/showthread.php?5844-ناوشکن-کلاس-Almirante-Brown-
-
با سلام مثل این که مطابق معمول تاپیک زده به جاده خاکی با این که جناب مدیر گفتن بحث رو تموم کنیم ,بنده حقیر یه حرف هایی دارم که نتونستم جای دیگه ای بگم و الان میگم. برادران ,عزیزان دل اخه چرا تو هر تاپیکی که ایجاد میشه دوستان میزنند جاده خاکی و به همدیگه تهمت فلان و بهمان و... میزنن و هر دفعه سایت چند تا اخراجی میده ؟ همین کارها باعث شده که سایت با این رکود مواجه بشه و به جای مسائل تخصصی نظامی تاپیک های سیاسی ایجاد بشه و کسانی که واقعا دارای انگیزه و رغبت بودن اون شوق رو از دست بدن. من قبل از این که عضو سایت بشم به عنوان مهمان به سایت سر میزدم و واقعا اون موقع سایت از نظر بار علمی در جایگاه بالایی قرار داشت ولی الان مثلا سایت داره شعار[color=red] اولین سایت مرجع نظامی در ایران [/color] رو یدک میکشه . به جای این که دوستان این جا رو شعبه دوم اخبار سیاسی مشرق و... بکنن ,تاپیک های علمی بزنن . با تشکر
-
تاپیک جامع سرتیپ خلبان آدولف گالاند تاپیک جامع سرتیپ خلبان آدولف گالاند
F14AA افزود یک موضوع در جنگ آوران
http://gallery.military.ir/albums/userpics/luftwaffe_cross.jpg زندگی نامه فرمانده واحد شکاری نیروی هوایی آلمان نازی، آدولف گالاند آدولف گالاند در شهر وسترهولت در ایالت وستفالی در آلمان از یک خانواده اصالتا فرانسوی زاده شد. پدر او دارای چهار فرزند بود که آدولف فرزند دوم خانواده محسوب میشد. دو برادر دیگر او نیز به نیروی هوائی آلمان نازی پیوستند و هردو آنها در عملیات جنگی کشته شدند. پاول گالاند برادر آدولف در 31 اکتبر 1942 و در حالی که 17 پیروزی در کارنامه خود داشت توسط یک اسپیت فایر انگلیسی سرنگون شد. برادر دیگر وی به نام ویلهلم فردیناند گالاند در 17 آگوست 1943 بر فراز کشور هلند و در حالی که 54 پیروزی کسب کرده بود، ساقط شد. http://gallery.military.ir/albums/userpics/Galland_001.jpg آدولف گالاند در سال 1933 به نیروی هوائی آلمان نازی پیوست و بر اساس خاطرات خود برای آموزش فن خلبانی به ایتالیا اعزام شد. او در خاطرات خود میگوید وقتی به ایتالیا اعزام شدیم ایتالیائیها با ما مانند افراد مبتدی رفتار میکردند اما در یکی از روزها یک خلبان ایتالیائی با پروازی معادل 45 دقیقه بر پشت یک رکورد جالب از خود به جا گذاشت. سه روز بعد وقتی مربی پرواز به گالاند گفته بود که پرواز نماید او برای مدت نیم ساعت بر پشت پرواز نمود و ایتالیائی ها که ترسیده بودند رکورد آنان توسط یک خلبان نوآموز آلمانی شکسته شود ترسیدند و به او امر کردند تا فرود آید و او نیز اطاعت نمود. گالاند میگوید از آن روز به بعد رفتار ایتالیائی ها با ما تغییر نمود و ما را به چشم افراد مبتدی نگاه نمیکردند. او پس از بازگشت به آلمان دچار یک سانحه هوائی شد و بینائی چشم چپ خود را از دست داد و این مسئله به جلوگیری از پرواز او منجر شد اما گالاند توانست با حفظ کردن تمام علامتهای تابلوی چشم پزشکی، در معاینات چشم پزشکی تیم معاینه کننده را دچار اشتباه نموده و اجازه پرواز را کسب نماید. مدتی بعد گالاند برای شرکت در جنگ داخلی اسپانیا به آن کشور اعزام شد و در این جنگها نقشی بسیار موثر داشته است. او میگوید در یکی از این جنگها او و افراد تحت امرش با ترکیب روغن موتور سوخته و بنزین و یک چاشنی انفجاری بمب ناپالم ساخته بودند که بر فراز شهرهای اسپانیا و مواضع جمهوری خواهان استفاده نموده بودند (این بمب بعدها در سطحی وسیع در جنگ مورد استفاده قرار گرفت و گالاند که خود یکی از افراد سازنده این بمب بود بعدها شاهد بمب باران وسیع شهرهای آلمان توسط متفقین گردید که شهرهای هامبورگ، کولونی، درسدن و... از جمله این شهرها میباشند). گالاند در خصوص شرکت سربازان آلمانی در جنگ داخلی اسپانیا به خاطره جالبی اشاره می کند که نشان دهنده حس وظیفه شناسی و انضباط آهنین آلمانیهاست:«در همان اوقات که بیلبائو مفتوح شد واقعه ای اتفاق افتاد که نشان می دهد ممکن است که در منظمترین سازمانهای نظامی دنیا هم که نیروی آلمان یکی از آنها بود، فراموشی و غفلت، سبب بروز حوادث ناگوار شود. یک روز لازم شد که یک گروهان از آتشبار های ضد هوایی را بالای کوهی موسوم به کوه «گردوس» نصب نمایند تا اینکه بتوانند از آنجا جلوی پرواز هواپیماهایی را که از ارتفاعات زیاد عبور می کنند بگیرند. وقتی سربازان آلمانی بالای کوه گردوس رسیدند، چشم آنها به دو مرد ریشو و ژنده پوش افتاد که هر دو موهای بلند طلایی و ریش حنایی داشتند. سربازان ما از مشاهده آن دو نفر حیرت کردند و تصور نمودند که شاید آن دو نفر انسان وحشی می باشند ولی با شگفتی متوجه شدند که آنها به زبان آلمانی صحبت می نمایند. آن دو مرد ریشو در کوه کلبه ای برای خود ساخته، مقداری از درختهای خشک را قطع نموده و کنار آن کلبه، انباری از هیزم به وجود آورده بودند. سربازان ما از آنها پرسیدند: شما که هستید و اینجا چه می کنید؟ آنها جواب دادند که سرباز لژیون کوندور می باشند و هفت ماه قبل به آنها ماموریت داده شد که بالای کوه گردوس دیده بانی کنند و گفتند که مدت دیده بانی آنها بیست و چهار ساعت است و می باید پس از یک شبانه روز دو نفر دیگر بیایند و جای آنها را بگیرند و آنها برای استراحت از کوه پایین بروند. ولی هفت ماه است که کسی سراغ آنها را نگرفته و آنان برای اینکه حساب ایام را از دست ندهند هر روز یک خط به دیوار کلبه خود می کشیدند و در آن هفت ماه با شکار بز کوهی که در آن کوه فراوان است و نوشیدن آب چشمه های کوهسار زندگی می کردند. وقتی سربازان ما وارد کلبه آن دو نفر شدند دیدند که مقداری زیاد آتش را زیر خاکستر پنهان کرده اند و می گفتند کبریت آنها در همان دو سه روز اول تمام شد و برای اینکه آتش داشته باشند و بتوانند در شبهای سرد ان کوه خود را گرم کنند و گوشت شکار را کباب نمایند آتش را زیر خاکستر پنهان و ذخیره می کردند. سربازان ما خواستند که آنها را از کوه فرود آوردن؛د ولی نیروی انضباط در آنها به قدری بود که بعد از آن همه مشکلات و محرومیتها گفتند: چون کسی نیست که به جای ما در این جا نگهبانی کند، ما صبر می کنیم که دو نگهبان برای دیده بانی بفرستند و بعد ما پایین خواهیم رفت. سربازان ما بی درنگ این خبر را به اطلاع لژیون کوندور رسانیدند و معلوم شد که هفت ماه قبل وقتی آن دو نفر را برای نگهبانی به کوه فرستادند، واحدی که آن دو نفر جزء آن بودند منتقل به قسمتی دیگر شد و فرمانده مستقیم آن دو نفر به قتل رسید. پس از اینکه فرمانده مستقیم آنها کشته شد کسی آن دو نفر را به خاطر نیاورد و متوجه نشدند که باید آنها را عوض کنند. بعد از مدتی که خواستند سان ببینند، دیدند دو نفر کم است و آن دو نفر را جزو کشتگان یا اسرای جنگ به حساب آوردند و در نتیجه به طور مطلق فراموش شدند. اسپانیایی ها از انضباط آن دو سرباز آلمانی حیرت کردند و بعد از این که از کوه فرود آمدند و شست و شو و اصلاح نمودند به آنها لباس داده شد و مرخص شدند که به آلمان بروند.» گالاند پس از بازگشت از اسپانیا فرماندهی یک اسکادران هوائی را دریافت نمود و در جریان حمله به لهستان رایشتوفن مشهورترین خلبان آلمانی در آن زمان به او و اسکادران تحت امرش دستورداد در ظرف سه روز نیروی هوائی ارتش لهستان را با حمله به فرودگاه های آن کشور از بین ببرد اما گالاند و اسکادران تحت امرش موفق شدند در مدت دو روز این مهم را به انجام برسانند. او پس از جنگ لهستان به درجه سروانی نائل شد و صلیب آهن درجه دو را دریافت نمود. او در جبهه غرب نیز بسیار فعال بود و به قول خودش به غیر از روز اول که صرف کاغذ بازی شد، از روز دوم در جبهه جنگ فعالیت نمود و با خلبانان کشورهای بلژیک و فرانسه و انگلستان درگیر شد و در پایان نبرد فرانسه او موفق شد 14 هواپیمای دشمن را ساقط نماید و سومین خلبانی بود که موفق به دریافت صلیب شوالیه شد. هرمان گورینگدر 22 آگوست به فرماندهی اسکادران JG26 رسید و در جولای 1940 او به درجه سرگردی ارتقا یافت. در 25 سپتامبر او به دلیل موفقیت در کشتن 40 خلبان دشمن به لقب ریتر کروز نائل شد. در پایان سال 1940 گالاند به درجه سرگردی رسید. در جریان نبرد بریتانیا و در یک مذاکره، مارشال گورینگ از فرماندهان هوائی خود پرسید برای پیروزی در نبرد بریتانیا به چه چیزی نیاز دارید؟ گالاند در پاسخ به گفته بود ما احتیاج به هواپیماهای اسپیت فایر انگلیسی داریم. این پاسخ گالاند بصورت تلویحی اعتراف به برتری هواپیماهای انگلیسی نسبت به هواپیماهای آلمانی بوده است. گورینگ با شنیدن این پاسخ از فرط عصبانیت لال شده بود و هیچ نگفت. گالاند در خاطرات خویش به این مسئله اعتراف میکند که حمله هوائی به انگلستان دارای معایب بسیاری بوده است. فی المثل او میگوید هواپیماهای آلمانی پس از پرواز از فرودگاه های خویش و رسیدن به لندن فقط برای 20 دقیقه میتوانستند اقدام به عملیات نمایند و پس از این مدت میبایست برمیگشتند. از دیگر سو این حملات محدود به جنوب انگلستان بود و برد هواپیماهای انگلیسی به مرکز و شمال آن کشور نمیرسید. او همچنین میگوید خلبانان انگلیسی در صورت هدف قرار گرفتن با چتر نجات فرود می آمدند و روز دیگر مجددا به عملیات می پرداختند اما خلبانان آلمانی در صورت سقوط و فرود با چتر نجات به اسارت در می آمدند و آلمان هر روز تعدادی خلبان را از دست می داد. گالاند همچنین می گوید وقتی هواپیماهای شکاری آلمان از محافظت از بمب افکن های آلمانی ناتوان شدند گورینگ دستور داد بر روی هواپیماهای شکاری بمب نصب نمایند تا لندن با تعداد بمب های بیشتری هدف قرار گیرد و وقتی با اعتراض خلبانان شکاری مانند گالاند روبرو شد در پاسخ گفت: اسبی که نتواند در مسابقه برنده شود باید بار حمل کند. گالاند در کتاب خاطرات خود میگوید این بمب ها هواپیماهای شکاری را بسیار سنگین می کرد و قابلیت تحرک آن را کم و مانور و سرعت آن را تقلیل می داد. گالاند یکی از دلایل عدم موفقیت آلمان در به زانو در آوردن انگلستان را عدم صلاحیت فرماندهی (به خصوص شخص گورینگ) می داند. در 15 آوریل 1941 گالاند تصمیم گرفت قبل از عزیمت به جشن تولد ژنرال تئو اوستر کمپ یک هدیه به وی دهد بنابراین راه خود را کج کرد و به سواحل فرانسه در دریای مانش رفت و در آنجا چهار هواپیمای اسپیت فایر انگلیسی را یافت و موفق به سرنگون نمودن سه هواپیمای انگلیسی شد که خلبان یکی از هواپیماها اسیر و دو خلبان دیگر مجروح شدند. هر دو هواپیما یافته شد و مورد بازرسی و تحقیق فنی قرار گرفت. در صبح 21 ژوئن 1941 گالاند موفق شد یک هواپیمای اسپیت فایر از اسکادران 303 دولت در تبعید لهستان را سرنگون نماید و در بعد از ظهر همان روز توسط اسکادران 145 دولت در تبعید لهستان سقوط نمود و مختصر مجروح شد. در همان شب او به دلیل کشتن هفتادمین خلبان دشمن به عنوان اولین نظامی آلمانی موفق به دریافت شمشیر ریتر کروز گردید. در 2 جولای 1941 گالاند یک هواپیمای جدید دریافت نمود که پشت صندلی آن با یک ورق فولادی زره پوش شده بود. در همان روز او توسط یک هواپیمای اسپیت فایر انگلیسی (احتمالا از اسکادران 308 دولت در تبعید لهستان) مورد هدف قرار گرفت اما این ورق فولادی از اصابت گلوله به وی ممانعت نمود و او بطرزی شگفت انگیز نجات یافت اما مجروح شد و برای دو روز در بیمارستان بستری شد. در نوامبر 1941 گورینگ پیشنهاد نمود که گالاند به دلیل 94 مین پیروزی خود به فرماندهی واحد شکاری نیروی هوائی آلمان برگزیده شود. هیتلر با این پیشنهاد موافقت نمود و یک درجه جدید به نام ژنرال شکاری ابداع نمود و به گالاند اعطا نمود که قبل از آن کسی مفتخر به دریافت این درجه نشده بود و بعدها هم هرگز به کسی اعطا نشد و این درجه صرفا برای گالاند طراحی شده بود. در 23 ماه می 1943 گالاند نمونه اولیه از اولین هواپیمای جت جنگنده جهان به نام مسر اشمیت 262 را آزمایش نمود و با آن پرواز کرد. او همچنین از حملات هوائی انگلستان و آمریکا به شهرهای آلمان به تلخی یاد میکند اما در خصوص عملکرد مشابه خود و دیگر خلبانان آلمانی سکوت نموده است. در سال 1941 داگلاس بادر خلبان مشهور انگلیسی که هر دو پایش قطع شده بود و از دو پای چوبی استفاده میکرد به اسارت گالاند افتاد و گالاند با او مانند قهرمانان رفتار کرد و از او تجلیل نمود. در تمام مدت سال 1943 گالاند به دفاع از آسمان رایش موظف گردید اما او اذعان میکند که به دلیل عدم تولید هواپیماهای شکاری به میزان لازم، امکان تحقق این هدف (دفاع از آلمان) ممکن نشد و هر روز شهرهای بیشتری ویران شدند. او در کتاب خود میگوید چون انگلیسی ها می خواستند تلفات کمتری بدهند در شب حمله میکردند و آمریکائی ها چون قصد داشتند دقیق تر بمب باران نمایند در روز این کار را میکردند در نتیجه ملت و خلبانان آلمانی شب و روز آسایش نداشتند و تعدادی از آنان زیر فشار تحمل ناپذیر خستگی و فرسودگی دست به خودکشی زدند. او میگوید وقتی بمب افکن های سنگین و چهار موتوره موسوم به B-17 وارد جنگ شد، آلمان به تلی از ویرانه تبدیل شد. او در کتاب خاطرات خود میگوید این هواپیما دارای 13 مسلسل بود و وقتی یکصد فروند از این هواپیما در یک آرایش نظامی وارد فضای آلمان میشد و هر 13 مسلسل این هواپیماها در یک لحظه شلیک میکردند 1.300 مسلسل با نواخت یک میلیون و ششصد هزار گلوله در دقیقه در شش جهت شلیک میکردند و این مسئله امکان نزدیک شدن هواپیماهای شکاری آلمانی به آنان را غیرممکن میکرد. گالاند از بمب باران شهر لوبک که در جریان آن 11 هزار آلمانی کشته و زخمی شد و همچنین بمباران شهر درسن و نیز از بمب باران سدهای ادر و موهر که موجب کشته شدن مردم بی شماری شده بود نیز در کتاب خود یاد کرده است. او در خصوص بمب باران سدهای ادر و موهر میگوید وقتی بمب های انگلیسی سدها را شکافت 220 میلیون متر مکعب آب از سوراخ ایجاد شده به ناگهان جاری شد و وارد جلگه ای شد که در آن دهها قصبه و قریه و صدها مزرعه و 450 کارخانه وجود داشت. هزاران نفر خفه شدند و جریان آب و تولید برق در قسمتی از منطقه صنعتی آلمان متوقف شد. در 1943 گالاند شروع به بحث در مورد احتیاج نیروی هوایی آلمان به اتخاذ تدابیر دفاعی نمود.آدولف هیتلر و هرمان گورینگ (فرمانده نیروی هوایی) مخالف این امر بودند و پس از یک سری بحث و جدل گالاند در دسامبر 1944 با عنوان ژنرال واحد جنگنده ها اخراج گردید.بعدها مجددا گالاند به خط مقدم برگشت و با پرواز با "مسراشمیت 262" دو هواپیمای متفقین را در 26 آوریل 1945 سرنگون ساخت و به امتیاز سرنگونی 103 رسید و موفق به دریافت نشان صلیب شوالیه با برگ بلوط -شمشیر و الماس گردید.با شکست ارتش آلمان در جبهه های مختلف و با پیشروی نیروهای متفقین، گالاند و نیروهای تحت فرمانش در 14 ماه می 1945 در فرودگاه سالزبورگ به اسارت آمریکاییها درآمدند. او به مدت دو سال زندانی و پس از آزادی مشاور نظامی آرژانتین شد (1947-1955) و بیوگرافی خود را با نام "اولین و آخرین" منتشر نمود (1954). گالاند در 1955 به آلمان برگشت و به عنوان مشاور امور هوا-فضا، مدیر خط هوایی و مدیر تجاری به کار پرداخت. آدولف گالاند در 9 مارس 1996 درگذشت. http://newcoy.persianblog.ir/post/407 -
موشک بالستیک ام جی ام -140 اتامز تاپیک جامع موشك بالستیک MGM -140
F14AA پاسخ داد به borna تاپیک در موشک های بالستیک
13 ریز بمب BAT در مرحلهٔ رهاسازی از موشک MGM-140C ATACMS Block II ... هر یک از این بمبها میتونن راهی هدف مستقلی بشن که هواپیمای E-8 براشون تعیین کرده ... [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/MGM-140C_ATACMS_Block_II_releases_BAT.jpg[/img] http://www.arteshi.com/forum/showthread.php?5845-13-%D8%B1%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D9%85%D8%A8-BAT-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%84%D9%87%D9%94-%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-MGM-140C-ATACMS-Block-II-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8 [color=red]به بخش تسلیحات نیروی هوایی منتقل شد king-kaveh[/color] -
تاپیک جامع سرهنگ خلبان شهید محمدهاشم آل آقا تاپیک جامع سرهنگ خلبان شهید محمدهاشم آل آقا
F14AA پاسخ داد به bell214 تاپیک در جنگ آوران
واقعا که ایشون خلبانی با هوش و با تجربه بودن. روحش شاد- 10 پاسخ ها
-
- نیروی هوایی
- دفاع مقدس
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاپیک جامع سرهنگ خلبان شهید محمدهاشم آل آقا تاپیک جامع سرهنگ خلبان شهید محمدهاشم آل آقا
F14AA پاسخ داد به bell214 تاپیک در جنگ آوران
این بار سخن از رادمردی است که در سراسر زندگی پرافتخارش چونان عقابی تیزچنگ پاسدار حریم هوایی این کشور اهورایی بود و آن زمان که روح بی قرارش راه پروازی بلندتر را در پیش گرفت، کالبد خاکیش را به آغوش گرم آبی نیلگون خلیج فارس سپرد تا ترجمان پیوندی معنادار بین آسمان و دریا باشد. او که طنین صدای مردانه اش، آرامش بخش و قوت قلب خلبانان اف-4 و اف-5 و هواپیماهای ترابری بود. عقاب سرفراز آسمان ایران زمین، سرلشکر خلبان شهید هاشم آل آقا. زندگی نامه نام: محمد هاشم نشان: آل آقا تاریخ تولد: 27 آبان 1324 تاریخ ورود به نیروی هوایی: 1344 تاریخ تکمیل دوره عالی پرواز در آمریکا: 1349 شروع به خدمت به عنوان خلبان فانتوم: 1349 اعزام به امریکا جهت طی دوره خلبانی هواپیمای تامکت: 1356 برخی از مسئولیتهای مهم : 1.افسر خلبان کابین جلو گروه یکم گردان 12 پایگاه یکم شکاری تهران 2.معاونت عملیات پایگاه هشتم شکاری اصفهان 3.معاونت عملیات پایگاه هفتم شکاری شیراز 4.جانشین فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان 5.طراح جنگی دفتر مخصوص نیروی هوایی 6.مسئول پست فرماندهی معاونت عملیات نیروی هوایی تاریخ شهادت: 20 مرداد 1363 محل شهادت: خلیج فارس محمدهاشم در 27 آبان سال 1324 در خاندان بزرگ «آلآقا» که از خانوادههای سرشناس شهر کرمانشاه میباشد پا به عرصه وجود گذاشت. دوران تحصیل خود در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شهر کرمانشاه گذراند. با اعلام مخالفت مادرش با وجود عشقی که به پرواز داشت از این کار منصرف شد اما علاقه وافر وی به ارتش که همانا عشق خدمت به وطن بود باعث شد که نهایتا به جمع نیروهای مسلح بپیوندد. به دنبال آن وی پس از شرکت در آزمون ورودی، موفق به راهیابی به دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شده و با توجه به عطش درونیاش در میل به بال گشودن همزمان در جهت جلب رضایت مادر گام بر میدارد. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه افسری اصرار وی کارگر افتاده و مادر به خلبان شدن فرزند راضی میشود. هاشم که گویی در ابتدای راه قرار دارد با نیروی مضاعفی بلافاصله اقدام کرده و با شرکت در آزمون دانشکده خلبانی از این امتحان نیز سربلند بیرون آمده و با رسیدن به آرزوی دیرینه خود به جرگه دانشجویان خلبانی نیروی هوایی ارتش میپیوندد. با اتمام کلاسهای زمینی و آموزش مقدماتی پرواز، طبق روال آن روز نیروی هوایی برای تکمیل دانش پرواز خود راهی ایالات متحده میشود. با اتمام دوره، مفتخر به دریافت وینگ خلبانی شده و راه بازگشت به وطن را در پیش میگیرد. سروان خلبان هاشم آلآقا مقارن با سال 1350 به کشور بازگشته و با امریه ستاد فرماندهی نیروی هوایی به عنوان کمک خلبان جنگنده F-4، فانتوم، به پایگاه هفتم شکاری شیراز منتقل میشود. در ادامه در سال 1351 برابر امریه دیگری برای ادامه انجام وظیفه به پایگاه یکم شکاری تهران فرستاده میشود. هاشم در همین سال با دختری در همان محله سکونت پدر و مادرش در شهر کرمانشاه آشنا شده و این آشنایی به ازدواج این دو ختم میشود. شهید محمدهاشم آلآقا فردی آرام و صبور بود و نسبت به خانواده خود تعصب خاصی داشت و همسرش عامل اخیر را مهمترین علت ازدواجش با وی میداند. آنها زندگی مشترکشان را در تهران آغاز کرده و پس از حدود 4 سال، در سال 1356 آماده سفری طولانی میشوند. سروان خلبان آلآقا براساس صلاحدید فرماندهان وقت به همراه تنی چند از خلبانان فانتوم، با خانوادههایشان برای آموزش هدایت پرنده پیچیده، انقلابی و جدید نیروی هوایی ارتش، گرومن F-14 تامکت عازم پایگاه نیروی دریایی ایالات متحده در ایالت ویرجینیا میشوند. برای خلبانان باتجربه فانتوم همچون هاشم آلآقا پرواز با گربه گرومن و کاربری تسلیحاتش کار آنچنان سختی نبود. زیرا در درجه اول F-4 و F-14 هر دو اصلا برای نیروی دریایی ایالات متحده طراحی و ساخته شده و بدیهی است که از یک استاندارد یکسان برای طراحی و ساخت آنها استفاده شده است و در درجه دوم از سه موشک هوا به هوای مورد استفاده تامکتهای ایران، فانتوم قابلیت شلیک دو موشک آن (AIM-7 اسپارو و AIM-9 سایدوایندر) را دارد. با توجه به اینکه آلآقا و همرزمانش در جنگنده فانتوم در چگونگی استفاده از این دو موشک تجربه کافی و وافی داشتند، فقط میبایست اسلحه اصلی تامکت، موشک اسطورهای هیوز AIM-54 فینیکس و رادار آن هیوز AWG-9 را بهطور کامل بشناسند. اگر عوامل مذکور را به اضافه هوش و جسارت ایرانی کنیم میشود حدس زد که تمام نفرات اعزامی به راحتی بتوانند دوره خلبانی F-14 را با موفقیت و سربلندی طی کنند. پس از پایان دوره در مدت حدود 18 ماه، خلبانان جدید جنگنده جدید در آبان 57 به سرزمین اجدادی خود باز میگردند. با توجه به اینکه کانون فعالیت F-14 در ایران پایگاه هشتم شکاری میباشد، هاشم به همراه خانواده خود از تهران به اصفهان نقل مکان میکند. سکونت آنها در اصفهان مصادف میشود با اوجگیری تظاهرات مردمی علیه حکومت پهلوی که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57 منجر شد. وقوع انقلاب در کشورمان سنگ محک بسیار جالبی برای تعیین عیار عرق ملی و حس وطنپرستی کارکنان نیروهای مسلح بود و چه زیبا که آلآقا و همرزمان میهنپرستش در این آزمون کوچکترین ناخالصی از خود نشان ندادند. سروان خلبان محمدهاشم آلآقا که در زمان پیروزی انقلاب از افسران ارشد نیرو محسوب میشد و مدتها بود که به عنوان استاد خلبان، آموزش خلبانان را به عهده گرفته بود پس از پیروزی انقلاب امر آموزش را با جدیت بیشتری پیگیر شد. آری او نیز میدانست آموزش صحیح و کامل مهمترین رمز پیروزی بر دشمنان ملت است. با شروع جنگ تحمیلی فعالانه وارد صحنه نبرد شد و در عین حال از آموزش جوانان غافل نشد تا اینکه به علت رشادت، جدیت و جسارت در امور محوله در سال 1362 از طرف فرماندهی وقت نیرو به سمت جانشین فرماندهی عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب میشود. رسیدن به پست معاونت عملیات نیرو بهانه خوبی بود تا هاشم در کنار سرهنگ خلبان «عباس بابایی» خود را هرچه بیشتر درگیر جنگ کرده و تواناییهای خود را در این عرصه، عرضه دارد. بابایی و آلآقا همواره پیش از انجام هر عملیاتی ابتدا خود مبادرت به شناسایی و ارزیابی هدف از لحاظ موضع پدافندی، سمت حمله و غیره کرده تا عملیات اصلی با خطر کمتر و دید بازتری صورت گیرد. نکته جالب توجه در این مطلب این است که آنها هرگز گرفتار جو پست و مقام نشده و فقط به این مساله که در کجا میتوانند منشا اثر باشند توجه داشتند. خاطرهای از سرهنگ خلبان «مسعود اقدام» در مورد نقش شهید آل آقا در نجات فانتوم شهید یاسینی سرهنگ مسعود اقدام در اوایل جنگ در پروازی به همراه شهید بزرگوار «علیرضا یاسینی» به قصد انهدام سه سایت موشکی زمین به دریا که از پشت پایگاه هوایی شعیبیه کشتیهای کشورمان را مورد اصابت قرار میداد در یک جنگنده F-4 عازم ماموریت میشود. طبق برنامه برای درامان ماندن از ردیابی توسط رادارهای دشمن قرار بود آنها با عبور از 30 مایلی «خورموسی» و پرواز بر فراز باتلاقهای «فاو» و «امالقصر» خود را در موقعیت مناسب به روی هدف برسانند. با عبور از مرز، اقدام به عنوان خلبان کابین عقب تمام حواس خود را معطوف بررسی سامانههای مختلف هواپیما و تهدیدات موشکی دشمن میکند تا در صورت شلیک موشک دشمن بتوانند به موقع با مانور مناسب آن را منحرف کنند. خطری احساس نمیشد و جنگنده با سرعت بسیار بالا در ارتفاع پایین بر فراز نیزارها به حرکت خود ادامه میداد که ناگهان زمین و زمان در جلو چشمان هر دو خلبان تیره و تار شد. اقدام حدود 20 ثانیه بعد به هوش آمده و مشاهده میکند که جنگنده در یک صعود 50 درجهای در حال گردش به راست است. بلافاصله فرامین هواپیما را در اختیار گرفته و از طریق رادیوی هواپیما سعی در برقراری ارتباط با یاسینی میکند. خلبان کابین جلو هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیداد. اقدام در همین زمان به بررسی شرایط پرداخت تا متوجه شود چه اتفاقی افتاده است. تکههای گوشت و پر اطراف کابین نشان از برخورد دستهای از پرندگان دریایی (که در آن سرعت، حکم یک گلوله ضدهوایی را دارد) به جنگنده داشت. هواپیما در کنترل بود اما تمام سامانههای ناوبری از کار افتاده بود. تعیین مسیر درست بازگشت تنها با کمک رادار کنترل زمین میسر بود که تماسهای متعدد اقدام با رادار هیچ نتیجهای دربر نداشت. اقدام برای چندمین بار در رادیوی هواپیما گفت: ـ از ابابیل به رادار. اگر صدای مرا میشنوی جواب بده. ناگهان صدای مبهمی به گوش رسید. بلافاصله تکرار کرد: ـ از ابابیل به رادار. ناگهان صدای روشن و واضحی در رادیو طنینانداز میشود. ـ ابابیل، من عقابم، به گوشم. این پیام که در واقع نوید زندگی برای فانتوم و خلبانانش محسوب میشد، صدای خلبان F-14 حاضر در منطقه، شهید والامقام سروان خلبان «هاشم آلآقا» بود. آلآقا در ادامه میگوید: ـ مشکلی برایتان پیش آمده؟ ـ هواپیمایمان صدمه دیده. نمیدانم خلبان کابین جلو بیهوش شده یا به شهادت رسیده. ـ خونسردی خودت را حفظ کن. سعی کن کنترل هواپیما را به دست بگیری. دارم به سمت شما حرکت میکنم. وقتی که آلآقا به بالای سر فانتوم زخمی رسید گفت: ـ ابابیل. همینطور به پرواز ادامه بده. مراقب باش از دستگیره صندلیپران استفاده نکنی. چون چتر صندلی باز شده و بالای هواپیما رهاست. هواپیمایتان شبیه «آواکس» شده است. ـ متشکرم. سعی میکنم هواپیما را هدایت کنم. ولی نمیدانم چه بلایی سر یاسینی آمده است. ـ خونسردی خودت را حفظ کن و همینطور به پرواز ادامه بده. من پشت سرت در حرکت هستم، نگران نباش. موتورها با آن که با قدرت صد در صد در حال پیشراندن جنگنده بودند با این حال فانتوم صدمه دیده سرعتی حدود 180 نات داشت که برای جنگنده سرعت کمی است. پس از مدتی یاسینی نیز به هوش آمده و با اعلام این که میتواند جنگنده را هدایت کند، فرمان را در دست میگیرد. نهایتا هواپیما به سلامت در پایگاه فرود آمده و بدین وسیله هاشم آلآقا جنگنده باارزش F-4 و دو خلبان ارزشمندتر را به دامان وطن باز میگرداند. خاطره ای از سرتیپ خلبان فضل الله جاویدنیا در مورد مهارت شهید آل آقا در خلبانی تامکت در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ من به همراه ستوان بهروز پاشاپور به عنوان کابین عقب در یک پرواز دو فروندی از پایگاه شکاری اصفهان به پرواز در آمدیم. در این پرواز من شماره ۲ پرواز و سرتیپ خلبان شهید هاشم آل آقا شماره یک پرواز بودند. ما ماموریت داشتیم در غرب اهواز، جنوب حمیدیه و هورالهویزه پوشش سنگین هوایی ایجاد کنیم تا حمله گسترده زمینی در این منطقه انجام شود و هواپیماهای عراقی نتوانند نیروهای ما را بمباران کنند. ناگهان متوجه اشکالی در هواپیما شدم. در حال بررسی بودم که متوجه شدم هند گریپ (قسمت پلاستیکی دسته استیک که تمام فرامین بر روی آن قرار دارد) لق است. این قسمت حدود ۱۵ سانتی متر است که به قسمت فلزی استیک که حدود ۳۵ سانتی متر طول دارد وصل است. در حال تکان دادن آن بودم که ناگهان هند گریپ جدا شد و از جای خودش خارج گردید. کنترل هواپیما به طور کلی از دست رفته بود . هیچ کنترلی روی جنگنده نداشتم. تصمیم گرفتم تا تمام حواسم را به حرکات هواپیمای شماره یک جلب نمایم . شهید آل آقا با فاصله ای حدود ۱۰ متر بالای سر من پرواز می کرد، طوری که من فقط می توانستم قسمت انتهایی هواپیمای ایشان را ببینم. باید هر چه زودتر فرود می آمدم. نزدیکترین فرودگاه اهواز بود که امنیت لازم را دارا نبود. برای رفتن به اصفهان نیز باید از کوههای اطراف آن می گذشتیم که این کوهها بیشتر از ۱۲۰۰۰ پا ارتفاع داشت که با شرایطی که من داشتم این امکان نیز وجود نداشت. با همفکری که با شهید آل آقا داشتیم تصمیم گرفتیم به دزفول برویم و در آنجا فرود اضطراری داشته باشیم. شهید آل آقا گفت به دزفول که رسیدیم من حالت فرود می گیرم و شروع به نشستن مجازی می کنم در این حالت من می توانستم با نگاه کردن به ایشان و تقلید حرکات بر روی باند به زمین بنشینم. به قدری به شهید آل آقا اعتماد داشتم که مطمئن بودم می توانم از پس این فرود خطرناک برآیم، چون او یکی از برجسته ترین خلبانان اف ۱۴ نیروی هوایی بود. همه چیز به خوبی پیش می رفت تا این که زمان باز کردن چرخها رسید . شهید آل آقا با مهارت مثال زدنی که در هدایت هواپیما داشتند شرایط فرود را برای من مهیا می کردند. به این شکل که باید ایشان باند پرواز را ده متر بالاتر برای خودش تصور می کرد و روی آن باند خیالی اقدام به نشستن می کرد تا من به تبع ایشان بتوانم روی باند فرود بیایم. انصافا ًاو به قدری این کار را دقیق انجام می داد که گویی خود در حال نشستن بود. سرانجام امیر جاویدنیا موفق شد با همکاری شهید آل آقا هواپیما را به سلامت بر زمین بنشاند. نحوه شهادت شهید آل آقا هاشم آلآقا در درجه اول همانطور که ذکر شد از فرماندهان ارشد نیرو بود و در درجه دوم مشغلههای فراوانی به عنوان طراح عملیات داشت و این دو مورد کافی بود تا نتواند پروازهای عملیاتی انجام دهد، با این حال فعالانه در پروازهای گشتی و اسکورت نفتکشها و کشتیهای تجاری شرکت میکرد و اینچنین بود تا به خواست خدا خلیج نیلگون و همیشه فارس ایران، مشهد شهید سرهنگ خلبان محمدهاشم آلآقا باشد. تقویمها روز 20 مرداد 1363 را نشان میداد و آسمان آبی خلیج فارس یکی از گرمترین روزهای خود را سپری میکرد. هاشم آلآقا و کمک خلبانش در یک تامکت طی ماموریتی مشغول اسکورت نفتکشها و کشتیهای تجاری کشورمان بود. در همین اثنا ناگهان مورد حمله چند فروند جنگنده میراژ F1 عراقی قرار میگیرد. درگیری آغاز و پس از مدتی جنگ و گریز تامکت آلآقا مورد اصابت موشک شلیک شده از طرف جنگنده عراقی قرار گرفته و به درون آب سقوط میکند. شاهدان عینی حادثه که دورادور ناظر درگیری آنها بودند خطر شلیک شدن موشک سوپر 530F-1 به سمت تامکت را به آلآقا گوشزد میکنند اما آلآقا در جواب آنها میگوید هیچ نشانهای دال بر حمله موشک به سمتشان در سامانههای هشداردهنده مشاهده نمیکند. این مطلب گویای آن است که عراقیها با استفاده از اطلاعات فنی که امریکاییها در اختیار آنها قرار داده بودند در استفاده از نقاط ضعف F-14 کاملا موفق عمل کردهاند. همسر هاشم که از چند روز پیش برای دیدن اقوام به کرمانشاه رفته بود در روز بازگشت به تهران که مصادف میشود با روز شهادت هاشم با شکسته شدن دیوار صوتی شهر کرمانشاه توسط جنگندههای عراقی مواجه میشود. با مشاهده این اتفاق گویی به وی الهام میشود که برای هاشم اتفاقی افتاده اما با ذکر و یاد خدا آرامش یافته و به خود تلقین میکند که انشاءا... اتفاقی نیفتاده. پس از رسیدن به تهران هرچه منتظر میماند از تلفن هاشم خبری نمیشود. صبرش لبریز شده و با پایگاه هشتم تماس میگیرد. دیسپچ پایگاه با توجه به اینکه تامکت آلآقا بازنگشته و هیچ خبر دقیقی دال بر شهادت یا زنده بودنش در دست نیست با جوابهای سربالا به همسر وی میگوید: «همین الان دوباره برای ماموریتی دیگر به پرواز درآمد. به محض بازگشت میگوییم با شما تماس بگیرد.» با شنیدن این جوابها و طولانی شدن انتظار، همسر شهید از وقوع سانحه برای هاشم یقین حاصل میکند. با سقوط تامکت آلآقا با توجه به اینکه از اسارت به دست عراقیها و یا شهادتش اطلاعی در دست نبود به اضافه اینکه وی به عنوان جانشین عملیات نیرو در جریان تمام عملیاتهای آتی و استراتژی جاری نیروی هوایی بود به همین علت بلافاصله تمامی طرحهای نیرو دستخوش تغییراتی اساسی شد. این قضیه گذشت و نیروی هوایی با اعلام مفقودالاثر شدن هاشم بر ابهامات و سوالات سقوط وی افزود. همسر هاشم که همچنان منتظر بازگشت وی به خانه بود چندین سال پس از مفقودالاثر شدن همسرش در یکی از شبهای قدر خالصانه دست به دامن ائمه اطهار شده و از آنها میخواهد وجود یا عدم وجود هاشم را برای وی معلوم کنند. توسل وی جواب داده و همان شب خواب شهید بزرگوار را میبیند. هاشم که در سبزهزارمانندی با لباس خلبانی به دیدن همسرش آمده بود در جواب سوال وی که پرسید: «هاشم، میخواهم بدانم که تو هستی یا نیستی؟» میگوید: «من نیستم.» پس از مدت کوتاهی گفتگو، شهید اظهار میدارد «من سردم است و باید بروم». همسر شهید صبح فردا خوابی که دیده بود را با یکی از علما در میان میگذارد. در جواب میشنود با توجه به اظهار سرما توسط شهید، پیکر پاک وی در درون آب قرار دارد. همسر هاشم پس از این واقعه از شهادت همسرش یقین حاصل میکند و جالب آنکه مدت کوتاهی بعد از طریق نامه رسمی نیروی هوایی اعلام شهادت همسرش را دریافت میدارد. هاشم هیچگاه از اسرار شغلی خود با همسرش صحبتی به میان نمیآورد و این مورد تا بدانجا پیش رفته بود که همسر وی پس از شهادتش به پست واقعی هاشم در نیروی هوایی پی میبرد. ناگفته نماند شهید آلآقا تا پیش از آرام گرفتن در قعر آبهای خلیج فارس چندین بار از جمله حدود سه ماه پیش از شهادت، در بهار سال 1363 در درگیری با جنگندههای عراقی، هواپیمایش به شدت صدمه دیده و تا مرز شهادت پیش رفته بود. همسر قهرمان شهید از آن زمان که هاشم دیگر به خانه بازنگشت، نگهداری و پرورش دو یادگار شهید (بابک و بهزاد) را به تنهایی به عهده گرفت و نشان داد که از حماسهسازان میدانهای نبرد حق علیه باطل چیزی کم ندارد. وی که برای فرزندان خود هم پدر بود و هم مادر با تلاشی خستگیناپذیر توانست آنها را به سمت مدارج بالای علمی رهنمون شود. دکتر «بابک آلآقا» فرزند ارشد شهید با ارایه پایاننامه دکترای خود با عنوان «بررسی تاثیر محیط هوا ـ فضا بر فیزیولوژی بدن هوانوردان» در سال 1379 توانست در سطح خاورمیانه مقام اول را کسب و به دریافت لوح تقدیر از دست رییسجمهور وقت جناب آقای «خاتمی» مفتخر شود. نحوه شهادت هاشم آل آقا به نقل از مقاله "گربه های ایرانی" تام کوپر و فرزاد بیشاپ در مقاله گربه های ایرانی، درگیری هوایی را که به شهادت شهید آل آقا منجر شد چنین روایت کرده اند: "در تاریخ ۹ اوت ۱۹۸۴ قرار بر این بود که یک کاروان از کشتیهای حامل سلاح و مهمات مورد نیاز ایران از مبدأ سوریه با گذشت از تنگه هرمز به مقصد بوشهر و بندر امام خمینی حمل گردد . عراقیها که قصد حمله به این کاروان را داشتند تصمیم به استفاده از هواپیماهای سوپراتندارد خود را گرفتند ولی از اینکار خود منصرف شدند، زیرا با وجود تامکتهای ایرانی و گشتزنی مداوم آنها بر فراز خلیج فارس این طرح غیر ممکن بود . صبح روز ۱۱ آگوست ۲فروند MIG - 23 ML که مجهز به موشکهای هوا به هوای R 24 R و R - 60 MK بودند جهت حمله به چند فروند کشتی ایرانی در نزدیکی جزیره خارک به پرواز در آمدند . این دو هواپیما با پرواز در ارتفاع خیلی پائین به یکدسته اف ـ ۱۴ ایرانی نزدیک شدند. در این زمان مرکز کنترل زمینی عراق دستور افزایش ارتفاع پرواز تا سقف ۴۰۰۰ متر را صادر کرد .خلبانان میگها که فاصله ای ۱۵۰ کیلومتری با مرکز داشتند فرمان را دیر دریافت کردند . در این اثناء فرمانده دسته عراقی ناگهان خود را در مقابل تامکتهای ایرانی دید و هواپیمای همراه او به خلبانی ستواندوم خلبان عامر به فاصله ۶۰۰ متر از او ودر پشت یک فروند اف ـ ۱۴ ایرانی پرواز می کرد . فاصله کم میگ ـ ۲۳ عراقی تا تامکت ایرانی ، امکان شلیک موشک هوا به هوا را غیرممکن میساخت و او به مسافت بیشتری نیاز داشت . تنها کاری که از عهده فرمانده دسته عراقی برآمد این بود که با مانور چرخش فاصله خود را افزایش دهد . همزمان هواپیمای ستواندوم عمار موفق شد تا با استفاده از اوضاع نامساعد جوی کماکان بطور ناشناخته به تعقیب تامکت دیگر بپردازد . در همین موقع خلبان عمار در صفحه رادار خود علامت مثبت جهت شلیک موشکهای خود را دریافت کرده و در نتیجه یک فروند موشک R - 60 MK بطرف تامکت ایرانی پرتاب کرد. افسر کنترل رادار ( RIO ) هواپیمای اف ـ۱۴ به خلبانی هاشم آل آقا در اینروز ستواندوم خلبان محمد رستم پور بود . رستم پور صحنه درگیری آنروز را چنین ترسیم میکند: هاشم از هواپیمای همراه ما ( Wingman ) درخواست کرد که با تغییر موقعیت خود اطراف ما را جستجو کرده و مطمئن شود که هواپیمایی در پشت ما نیست . سپس ما گردشی به سمت چپ انجام دادیم . پس از این گردش هاشم احساس عجیبی داشت و مجددأ از هواپیمای همراه درخواست کرد که دوباره از وضعیت پشت سر ما اطمینان حاصل کند . در این لحظه تنها چیزی که هواپیمای همراه ما دید ، دود حاصل از موشک شلیک شده عراقی بطرف ما بود . این موشک به موتور سمت راست ما برخورد کرد ودر نتیجه این برخورد و انفجار ناشی از آن من به حالت بیهوشی دچار شدم . زمانی که من بهوش آمدم آلات دقیق پروازی هنوز کار میکرد اما هواپیما در آتش میسوخت و با سرعت به سمت آب پیش میرفت . من با استفاده از چتر نجات به بیرون پریدم و لحظاتی بعد خود را در آب یافتم . هوا مه آلود بود و چند دقیقه ای طول کشید تامن قایق نجات خود را باز کردم . در این موقع چندین بار صدای هاشم را شنیدم و من هم در جواب او فریاد کشیدم اما هیچگاه موفق به دیدار مجدد او نشدم." همرزمان آل آقا از طریق بیسیم و رادار عملیات آنها را پیگیری میکردند. به یک باره نفسها در سینه حبس شد. آنها دیگر هواپیمای هاشم را در صفحه رادار نمیدیدند. هواپیما در منطقهای در شمال خلیج فارس که حالت باتلاقی داشت سقوط کرد. ساعتها و روزها تلاش گروه تجسس هوایی بیفایده بود. دیگر نه از هاشم خبری شد نه از لاشه هواپیما. سرتیپ آل آقا مزد زحمات شبانهروزی خود را گرفت. حیف بود که او به مرگ طبیعی از دنیا برود. خداوند او را انتخاب نمود و او به جرگه شهدای گمنام و جاویدالاثر دفاع مقدس پیوست. با شهادت هاشم آل آقا که تعدادی از بهترین خلبانان نیروی هوایی ایران را آموزش داده بود، ایران یکی از بهترین خلبانان و متفکران نظامی خود را از دست داد. او شخصی بود که طنین صدای او جزو خوشایندترین صداها در گوش خلبانان اف ـ ۴ و اف ـ ۵ بود که بر فراز عراق پرواز می کردند. تحت فرماندهی او همه احساس آرامش و امنیت میکردند . شهید سرهنگ خلبان محمدهاشم آلآقا که از باتجربهترین و ارزشمندترین خلبانان تامکت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران محسوب میشد با مورد اصابت قرار گرفتن جنگندهاش، درون کابین ماند تا پیکر پاکش به قعر آبها سقوط و روح بلندپروازش به اوج آسمانها عروج کند. ... و برای خلیج همیشه فارس چه افتخاری از این بالاتر که چنین مروارید نابی را در دل خود جای داده است. روحش شاد http://newcoy.persianblog.ir/post/469/- 10 پاسخ ها
-
- نیروی هوایی
- دفاع مقدس
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
[quote]جناب اف 14 لینک مستقیم ؟ در آن تاپیک خلبان تکخال اف 5 هم لینک مستقیم نداده اید ![/quote] ببخشید لینک رو قرار دادم . حتما باید لینک مستقیم قرار بدم ؟؟؟