elo

Members
  • تعداد محتوا

    775
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    25

تمامی ارسال های elo

  1. دوستان سلام در بحث "ميدان ديد اتاقك جديدكبراها " كه اونقدرها هم نمونه جديد زاويه و ميدان ديد  رو كم نكرده ، يه موانعي رو ايجاد كرده كه در نمونه جديدترش  كوچكتر و كمتر هم شدن ، درضمن لازم نيست حتما آمريكا يه چيزي بخوره تا ما هم بعدش نوش جون كنيم!!! ما برمبناي توان خودمون پيش ميريم محدوديتهاي فني و صنعتي ما دربحث مواد ومتالوژي رو نميتونيم ا نظردوركنيم (اميدوارم روزي برطرف بشه اين معضل ولي متاسفانه فعلا هستش و نميشه انكارش كرد)، خوب قراره كابين مقاومي با شيشه هاي ضد گلوله ساخته بشه آيا ما توانايي فني و صنعتي ساخت اين كابين رو با حفظ وضعيت ميدان ديد فعلي داريم؟ اگرداشته باشيم خوب مرض نداريم بريم سراغ راهكارهاي ديگه منتها اگرساخت شكل منحني شيشه هاش براي ما دشوارويا ناممكن باشه اونوقته كه مجبوريم كمي ازبرخي فاكتورها كوتاه بياييم وازبرخي نقاط خواسته شده به نفع نقاط و فاكتورهاي بهترو برتري چشمپوشي كنيم اما نه اينكه كلا بياييم حذفشون كنيم (كه اينكار روهم نكرديم) دوتصويربالا بوضوح نشون ميدن كه اين كاهش ميدان ديد درنمونه هاي بروزتركابين، به مراتب بهتر شده و كوشيده شده اين ضعف برطرف بشه كم شدن ميدان ديد روهم با تكنولوژي روزبراحتي ميتوان برطرف كرد شكرخدا دراين زمينه صنايع اپتيكمون توانايي محدودتر كردن ، برطرف كردن يا  زدودن اين كاستي رو دارن حتي با نصب سامانه هاي بروزتروتوانا تر ميتونيم ميدان ديد روبهتر و دقيقتر و شفافتر و حتي دوربردترهم بكنيم  بويژه و بويژه و بويژه ميدان ديد در شب كه توانايي رزم شبانه رو به اين بالگرد توانا بده البته به اين سادگي بيان شده نيست!   در ضمن اين شكل باكس شيپ رو خود همون امريكايي ها در نمونه بروزتر بالگرد رزميشون كه از كبراها هم سرترو برتره يعني همون آپاچي پياده كردن و سعي كردن با تلفيق تكنولوژي و طراحي به بهترين  عملكرد برسن كه رسيدن!   نكته ديگه اينكه : من نميدونم آيا اين كابين جديد با شكل هندسي و زاويه دارش  دركم شدن سطح مقطع راداري بالگرد موثر هست يا خير(با علم به اينكه اصولا سطح مقطع راداري در حوزه بالاگردها، مثه جنگنده  ها زيادمهم نيست هرچند بي اهميت هم نيست) ، از ظاهرامر چنين به نظرمياد كه اين زوايا و هندسي بودن كابين برخلاف كابين منحني قبلي تاثير كاهنده و بهينه كننده اي در بازتابشهاي راداري بالگرد داشته باشه (البته بنده اطلاعات خاصي در اين زمينه ندارم و فقط برداشت شخصي خودم رواونهم محتمل و مشروط بيان كردم)   در كل براي هر طرح و برنامه اي ما بايد ببينيم بدنبال چي هستيم؟ چه فاكتورهايي براي ما مهمتر هستن و دراولويت قراردارن؟ آيا ميتونيم دربرخي فاكتورها كاهش اثري رو قبول كنيم و بپذيريم يا نه؟ شايد درجاهايي از طرح فاكتورهاي با بار منفي و كاهنده هم باشه (بنا به همون محدوديتهاي فني وعلمي و طراحي و...) منتها بايد ديد درنهايت مجموع نمره اي كه به پرفورمنس و بازدهي يه طرح ميديم چنده؟ واين طرح آيا بازدهي وعملكرد و تواناي بالگرد رو بالاتر برده و اونو كاراتر كرده يا برعكس!! به نظر من حتي با ناديده گرفتن كاهش سطح مقطع راداري احتمالي!! فقط با لحاظ كردن  ضريب سطح ايمني بيشتري كه اين كابين ضد گلوله براي خدمه بوجود مياره اين كابين  با درنظر گرفتن همين فاكتوركاهش نسبي ميدان ديدش هم به مراتب برتراز نمونه قبليش خواهد بود و باعث ميشه توان و تاثير رزم واقعي وكاركرد در ميدان نبردعملي كبراهامون افزايش پيدا كنه و اونها رو توانمنتر ميكنه چرا كه پرسنل از سطح حفاظتي بالاتري نسبت به نمونه هاي قديمي تر برخوردار بوده و همين امرجداي از تاثير روحي و روانيش بر عملكرد خدمه، به كادر پروازي آزادي و بازه عمل بيشتري خواهد دادو اونها فارغ البال تر ميتونن نسبت به انجام ماموريتشون اقدام كنن و ريسك از دست دادن نفرات و حتي پرنده هم كاهش پيدا ميكنه (هرچند كم و اندك اما كاهش ريسك خواهد بود ) درضمن با بهينه سازي ها و تغيير سامانه هاي قديمي بويژه در مورد سامانه هاي كنترل وهدايت سلاح  درون كابين فضا به مراتب بازتروميدان ديد بيشترهم شده     يه موضوع جانبي در پست دوست عزيزم آرش جان:  اون لوله هايي كه جناب براتي بدرستي و شايستگي اشاره فرموده بودن؛ " لوله هاي كندانسور" سامانه بخار ناو مد نظر و منظور ايشون بوده و برخلاف نوشته دوست عزيزمون آرش جان "نه قبل" از توربينها كه "بعد از" توربينها نصب ميشن كلا بخارسوپرهيت توليدشده درديگ بخار(و سوپرهيترها) با لوله ها وشيرهاي كنترلي مخصوص ودرنهايت گاورنربه توربينهاي قدرت (اچ پي، ام پي، ال پي و همچنين توربوآلترنيتورها) منتقل ميشه و پس ازانتقال انرژيش به پره هاي توربين و انجام كار خواسته شده بايد براي برگردوندن به ديگ بخار تبديل به آب (مايع) بشه كه اين كار و فرايند دركندانسورها صورت ميگيره، كندانسورهاي ببرو پلنگ هم چند استيجه بوده وعدم كاركردشون يعني عدم رانش و كارو حتي نبود برق در ناوها!! درعمل يعني تبديل به يه تيكه آهن شناورشدن ناوها!! متاسفانه اون روزها ما داراي تكنولوژي توليد اينگونه لوله ها نبوديم(بعيد ميدونم حتي امروزهم داراي توانايي فني و دانش مورد نياز براي توليد لوله هاي ديگ بخار و كندانسورها باشيم، البته مطمين نيستم، دوستاني كه دركار نيروگاه هاي بخارهستن بهترميتونن نظربدن، متاسفانه لوله هاي مورد نياز فعلي مونو ازخارج كشورو بيشتراز ژاپن تامين ميكنيم) اونگونه كه دوستان دريادل نيروي دريايي ميگن متاسفانه انبارهايي پرازاين لوله ها موجود بوده و بعدا پيداه شدن، متاسفانه زماني كه بهشون نياز مبرم و حياتي داشتيم كسي  ازوجودشون اطلاعي نداشته بالاخص فرماندهان وقت نداجا !! اينگونه عدم اطلاع از موجودي انبارها و حتي گاها قطعات و دستگاه ها و سلاح هاي حساس و ضروري و...متاسفانه بوفور دربدنه ارتش ديده شد!! براي درك علت و علايل اين موضوع نبايد يادمون بره كه ما بعد انقلاب در يك حركت كاملا انقلابي همه رده بالاهاي ارتش رو پاكسازي كرديم ( البته پاكسازي داريم تا پاكسازي ها!! زديم ....چي بگم؟) وضعيت هم گاها اونقدر نامناسب و بد بود كه چند بار صداي بنيانگذارانقلاب هم دراومد، چند بار به حالت نصيحت دو سه با  سفارش و توصيه و در دو مورد با دستور اكيد(مورد آخريش كاملا موكد بود) خواستار برخورد مناسب، عادلانه، معقول و منطقي شدن اونهم در چهارچوب قوانين و مقررات! منتها كوگوش شنوا، حتي نمايندگان محترم وقت مجلس شوراي اسلامي بخاطر احمال درامر نابودسازي ارتش!! ببخشيد منظورم پاكسازي بود!! وزير دفاع بزرگوار وقت  شهيد چمران رو به مجلس كشوندن و ايشون هم بعد كلي دفاع از ارتش و عملكرد مقبولشون بيان كردن حدود 12000 نفر  رو تا حالا پاكسازي كرديم!! (اين رقم بسيار بزرگ منهاي فرار كرده ها، ترك خدمت كرده ها، خونه نشينهاي خود خواسته ، اعدامي هاي اوايل انقلاب و...بود!! كلا از 1358 به بعد رو ايشون مد نظرشون بوده و اين آمار براي اين برهه بودش يعني تقريبا از ارديبهشت58 تا خرداد59 حدود يه سال و يه ماه!!! حالا خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل) بماندهم كه كسان و كساني سر سوزن اهميتي به اين همه حساسيت هاي بنيانگذارراحل انقلاب نميدادن و كارخودشونو ميكردن و سرشون به تخريب ارتش گرم بود بويژه همون كساني كه شعار انحلال ارتش رو نعره ميكشيدن!! همونهايي كه بعدا مشخص شد چقدرانقلابي و اسلامي و دوستدارايرانن!!كلا كم كم داشت كار بجايي ميكشيد كه اگرجنگ شروع نميشد، عملا ارتشي ديگه وجود نداشت! دسته كم جنگ براي ارتش شد حفظ موجوديت با همه محدوديتها و كمي هايي كه هست! دسته كم منحل نشد!!! البته بيشك وگمان پشتيباني ها وحمايتهاي بيدريغ بنيانگذار فقيد انقلاب حضرت آيت الله العظمي سيد روح الله موسوي خميني مهم ترين عامل در ماندگاري و عدم انحلال ارتش بود وحمايتهاي ايشون بود كه اون گروه معلوم الحال رو از رسيدن به نيات پليدشون  ناكام گذاشت همونهايي كه تنها چند سال بعد با برداشتن نقاب از چهره پليدشون نشون دادن كه چقدرازانقلاب و اسلام فهميدن و حاليشون ميشه، همونهايي كه كشتن فرزندان اين مرزو بوم و خبردار ايستادن در برابر دشمن و تجاوزگر به اين خاك براشون افتخارشد و سربازان دشمن شدن براي  اشغال ايران و كشتن ايراني!   در اين پاكسازيها جداي ازحذف بسياري از فرماندهان دانا و تواناي ارتش (دركنار كساني كه بيشك پاكسازي حقشون بود!)، اطلاعات واسناد بسياري نيز دركل مجموعه ارتش مفقود شد، به اينها مجموعه اي ازفريب خورده هايي دو طرف شرق و غرب (بالاخص چپ گرا ) رو اضافه كنيد كه برخي اطلاعات ارتش روبه بيگانگان فروختن(البته اينجا ردپاي شوروي بسيار بسسيار پررنگترازيانكيهاست چون آمريكايي ها تقريبا خودشون اطلاعت ارتش رو داشتن، ارتشي رو كه خودشون همه كاره اش بودن وعملا بگونه اي ميشد ساخته اونها بحساب آورد متاسفانه!!) البته تعداد اين افراد به جرات ميتونم بگم به شمارانگشتان دست نيست و تصويرو خلاصه داستان و شرح حالشون در دانشكده فرماندهي ستاد(دافوس) موجوده و ميتونيد تشريف ببريد مطالعه اشون كنيد البته بايد اول يه دليل يا كليد خوب براي ورود داشته باشين!!!   اما مهمترين و اصلي ترين دليل  مهجورو نامشخص و گم بودن انبارهاي قطعات ما برميگشت به  پاكسازي!! فرماندهان رده بالاي ارتش تا جايي كه براي فرماندهي كل ارتش بدنبال شخصي با درجه سرهنگي ميگشتن ،اينو ارتشبردحسين فردوست دركتاب خاطراتش بيان ميكنه كه يكي از روحانيون بنام و ازسران انقلاب ازايشون ميخواد كه براي فرماندهي ارتش يه نفررو بهشون پيشنهاد بده اما سرهنگ بالاتر نباشه و ايشون هم ميگه من افسران با درجه زير سرتيپي كه مد نظر شماست رو نميشناسم و نميتونم نظري بدم! حالا كاري ندارم كه چقدراين حرفها  و دركل فرمايشات تيمسار فردوست درسته و يا اين حقيقت كه اصلا خود شخص ارتشبرد فردوست يه معمايي توي بحث ارتش و انقلابه و.. بحث برسر ازرده  و ميدان خارج كردن فرماندهان رده بالاي ارتشه كه باعث شد عملا خيلي از انبارهاي ما دست نخورده برن قاطي ضايعاتي ها!! البته يه نكته مهم رو هم نميشه و نبايد از چشم دور داشت و اونهم "مستشاران خارجي" هستش جايي كه اونها هم تاثير مهمي در اين بحث انبار داري و عدم دسترسي ما به انبارها (دسته كم در نيروي هوايي) داشتن هرچند تاثير اين بيگانه ها در نداجا و نزاجا به مراتب كمتروكمتراز اونچه بيان ميشه و سعي ميشه نشون داده بشه!! بود اما من  سندي ندارم كه بگه اونها كاملا بي تاثيربودن يا اينكه حتي يه درصدهم تاثير داشتن فقط برمبناي شرايط اونروزها يه جورايي دارم تحليل ميكنم و ادعايي برسقم يا صحت اين قسمت مربوط به مستشاران خارجي ندارم چون هيچ منبع و مدركي ندارم!   متاسفانه بسيار بودن قطعات و يا حتا گاها  انبارهايي كه وقتي پيداشون كرديم كه ديگه بلا استفاده بودن، اكسپاير شده بودن، تاريخ مصرفشون گذشته بود يا از رده خارج شده بودن يا فرسوده شده بودن، متاسفانه مواردي اينچنين بالاخص درجاهايي كه ما بشدت بهشون نياز داشتيم به وفوربچشم ميخوره درتاپيك زيردريايي ها يه نيمچه خاطره اي درهمين زمينه و پيدا كردن يه دستگاه بسيارحساس اونهم بعد اونهمه سال فقط و فقط به مدد حضورذهن يه درجه دار بازنسشته  بيان كردم كه توي هيچ ليست و مانفيست و موجودي انباري نبود اما اون بزرگوار به ياد مي آوردن كه چنان دستگاهي تحويل شده بوده و ايشون دستگاه رو ديده بودن!!! اون بزرگوار با كلي مشقت و مصيبت ثابت ميكنن كه دروغ نميگن و ميتونن اونو اگرگم وگور نشده باشه پيداش كنن، بعد هم اونو توي يه جعبه درقسمت ضايعاتي ها پيدا ميكنن كه كلي خاك وخوله روش ريخته بوده! درش كه ميارن ميبينن "نو و آكبند" مونده و كلي هم بكارشون مياد و... بگذريم حرف من اينه: كاش فله اي اعدام نميكرديم كاش فله اي اخراج نميكرديم كاش فله اي عزل نميكرديم كاش فله اي بازنشسته و بازخريد نميكرديم كاش فله اي نصب نميكرديم كاش فله اي تغيير نميداديم كاش... منكر اينكه برخيها (كه شمارشون كم هم نبود) مستحق دسته كم اخراج و يا بازنشستگي وحتي تك و توك و انگشت شماري مستحق اعدام بودن نميشم (اونهايي كه دستشون بخون مردم آلوده بود بايد اعدام ميشدن) منتها پاكسازي و جارو كردن سران و فرماندهان ارتش اونهم دراون سطح به نظر من درست نبود،البته من الان 37 سال بعد انقلاب و بعد تجربه ارتش دريه نبرد نابرابر 8 ساله دارم اينطوري نظرميدم، شايد اگرهمين بنده نوعي هم اون روزها بودم درجو انقلابي اون روزها و با اون حساسيتها و...عقيده و نظري خلاف اين ميداشتم!! البته شايد!!! دسته كم ميشد دربحث فرماندهي ها و جابجايي هاي تندوتند و عوض بدل كردنهاي  چند ماهه و گاها چند روزه وسواس بيشتري بخرج داد تا اينگونه اتفاقات كمتر بيوفته     حالا كه كلا بحث رو پيچوندم اينور و زدم تاپيك رو منفجر كردم در ادامه نبايد ضعف سامانه ها و سيستم انبارداري و انبارگرداني ارتش روهم ناديده بگيريم كه اگر اين سامانها بروز،منطقي، مدرن ، جامع وعلمي بودن با تغييرفرماندهان ورفتن افراد رده بالا نبايد انبارها و موجوديشون گم وگور بشه، امروزه روز هم كه هست هنوز سيستم انبارداري و انبارگرداني ارتش و سپاه و ناجا (متاسفانه همه ركنهاي دفاعي ما) بروزوعلمي نيست، البته يه بحثي هم با عنوان  طبقه بندي اطلاعات، رازداري، حفاظت اطلاعات و سطح دسترسي طبقه بندي شده افراد به اطلاعات طبقه بندي شده و حساس كشورهم مطرح هستش كه اونوهم نبايد ناديده گرفت، منتها ميشه سامانه اي با لحاظ كردن اين شرايط اما بروز و پايدار، طراحي و اجرايي كرد تا حتي كوچكترين قطعه و شي ممكنه هم قابل رديابي باشه و عملا مباحث اطلاعتي و سطح دسترسي به اسناد و اطلاعات طبقه بندي شده هم لحاظ بشه. متاسفانه تا جايي كه بنده اطلاع و تجربه دارم (در زماني كه افتخارهمراهي با اين عزيان رو داشتم، بعد اونو خبر ندارم و ادعايي هم ندارم) درمورد تجهيزات و لوازم و ابزاري كه دركاربري يگانها قرار داده ميشه (چه درحال استفاده و كاربري توسط يگانها و چه درانبارهاي تاكتيكي يگانها، يا بزبان و بيان بهتر:كلا اقلام و تجهيزات و كالاهاي دريافتي توسط يك يگان تا رده تيپ) اطلاعات و آمارشون بسيار سختگيرانه و دقيقه، منتها بالاتر از اين سطح و درانبارهاي تاكتيكي و استراتيژيك سطحي فراتراز تيپ(و لشگرهاي قديمي) قضيه متاسفانه بنا به همون محدوديتهاي اعمالي فرق ميكنه، درسطح تيپ (وسابقا لشگر) شما اگرسلاح سازماني تحويل داده شده بهتونو گم  ميكردين، به تمام معناي كلمه بدبخت ميشدين!!تا جايي كه اگر 20 سلاح برترو سرتر از اون سلاح روهم تحويل بدين قابل قبول و پذيرفتني نيست و دادگاه نظامي رو شاختونه شك نكنين، اما اگر در سطح مثلا يه نيرو يه انبار با اونهمه تجهيزات و كالا و اقلام ارزشمند و گاها حياتي هم گم و گور و اسقاطي بشه كك كسي گزيده نميشه!! بعنوان مثال اگرشما يه ژ-3 كهنه ودربوداغون لوله گشاد كرده واز لحاظ فني و رزمي حتي غيرقابل استفاده كه فقط يه ظاهره و شليككي!! هم ميكنه حالا چند ده متري هدف هم نميزنه بماند!!! رو از دست بدين (گم كنين بنحوي كه نتونين لاشه اشو تحويل بدين) اما بعوضش يه ژ-3 نو اما نه با اون شماره بدنه و يا خيلي بالاتر از اون 100 تا ام-16 آمريكايي نوغنيمت بگيرين و تحويل بدين!! يه تشويق دردستور يگان  خواهيد گرفت با يه درخواست تشويق كتبي و پشتبندش توبيخي و تنبيه و بازداشت ومستقيما هم اعزام ميشين دادگاه نظامي بجرم اهمال در نگهداري اموال دولتي و حيف و ميل كردن امول و دارايي هاي ارتش كه ميشه همون بيت المال خودمون!!!! خيلي خيلي جالبه يه جا هزارميليارد، هزارميليارد ميخورن يه نوشابه گازداركانادايي هم روش!!! ككشون هم نميگزه اونوقت توي ارتش، روزهاي آغازين جنگ و كمبود نيرو وتجهيزات براي دفاع از آبادان، فرمانده يكي از يگانهاي تكاورسلاح كمريشو ميده به يكي ازنيروهاي داوطلب مردمي كه دوشادوشش داره ميجنگه براي مبارزه  كه دستش خالي نباشه و بتونه بجنگه! چند تا شاهد هم داره هم از ارتش هم ازهمون نيروهاي داوطلب مردمي كه دراون روز دراون صحنه حاضربودن، درحين جنگ و گريزو درگيري و... ميزنه و از بخت بد اين بينوا اون دلاورمردمي شهيد ميشه و اسلحه كمري اون افسرتكاورهم بالطبع گم و گور ميشه، درادامه اون درگيري اين تكاوردلاور و نيروهاي همرزمش ميتونن از دشمن چند قبضه كلاشنيكف، يه قبضه تيربار، يك قبظه آرپي جي7 و يه بيسيم غنيمت بگيرن و اونها رو بعنوان غنيميت از دشمن تحويل ميده و بهمراه اونا يه گزارش كامل و مستند و مستشهد!!! مبني برچگونگي مفقود شدن سلاح كمري 11-43 تحويليش به رده هاي بالاتر ارايه ميكنه  نتيجه اش .......؟   دادگاه نظامي براي ايشون و ثبت در پرونده اشون  بعد هم تاثير اين ماجرا درهمه طول عمرخدمتيشون!! اونهم كسي كه چندين بار درهمون آبادان و بعد اون همه جبهه هاي خوزستان تا خرمشهر با رشادت ميجنگه و بارها هم زخمي ميشه!! يه رزمنده مومن و وفادار و متعهد، يه جانباز بالاي 50 درصد كه بخاطرهمين يه فقره نكته منفي در پرونده اش هيچگاه رنگ درجه اي بالاترازناخدا يكمي رو بخودش نديد ودرعين لياقت وشايستگي ودرايت با همون درجه ناخدايكمي بازنسته شد!!!   از اون طرف كه بررسي كنيم برخي ها يه انبار رو با اونهمه تجهيزات اسقاط ميكنن بچشم نمياد!! برخي ارگانها هم كه اصلا صحبتش رونكن!! توي اقتصاد مملكتهم كه اينروزها ديگه مد شده زيرهزار ميليارد رو رقمي بحساب نميارن وملت عادت كردن زيرهزارميليارد رو دله دزدي هاي متداول ببيننن!!! اينكه اين حد حساسيت براي نگهداري و مراقبت از ابزارو ادوات و تجهيزات تحويلي درست و صحيح هستش يا نه خودش يه تاپيك جداگانه طلب ميكنه و يه بحثي مجزا، منظورم رسوندن حساسيتهاي بيجا دركنار چشم پوشيهاي نابجا بود يه جا از دروازه باز رد نميشيم يه جا ميخوايم شتر رو با بارش از سوراخ سوزن رد كنيم!! كلا موجوداتي هستيم براي خودمون !!!!     پوزش از همه بابت انحراف از عنوان تاپيك و زدن به جاده خاكي!!!
  2. حبیب جان سلام بله همونطوری که خودتون هم میدونین و بنده حقیر هم بیان کردم شاید یکی از بزرگترین مشکلات ما همینه که ما نیومدیم یه استانداردی رو قبول کنیم یا دسته کم یسازیم و بگیم آقایون خانوما اینه استاندارد ما  و اینه که در فشانی های بی ÷ایه و اساسی  میشنوفیم یا باید استاندارد جهانی رو قبول کنیم ( حتی همون حداقلی رو که نوشتم و نه اون بیشینه اشو) یا بیاییم خودمون استاندارد معرفی کنیم مشکل بعدی عدم تعریف همسانه است که ما برای  فریگت و کروت  دچار یه سردرگمی هستیم بطور غیر رسمی ما برای کروتها از وازه ناوچه و برای فریگتها از واژه ناوچه محافظ یا پاسیور استفاده میکردیم بعد هم دوباره بحث ارتقای خودساخته ÷یش اومد و شد چیزی که الانه و الا خود ÷رسنل دریایی نداجا همشون  کلاس الوند رو فریگت میدونن و خطاب میکنن ف هیچکدومشون بهشون ناوشکن نمیگن و ناوشکن  رو فقط برای ببر و ÷لنگ استفاده میکردن همون زمان رونمایی از جماران هم اگر سرچ کنید میبینید بغیر از دریادار سیاری بقیه از وازه فریگت استفاده کردند بعد هم که خبرنگاران ناکارشناس ما رفتن رو رزمناو و فقط خدا رحم کرد کخ وازه نبردناو. به گوششون نخورده بود باورش شاید براتون سخت باشه اگر بگم با گوش خودم از یه نظامی با درجه سرداری شنیدم که به قایقهای موشک انداز باور "رزم ناو" میگفت و ملت هم اب از لب و لوچشون آویزون شده بود به هر حال نه با رزمناو نامیدنشون چیزی بهشون اضافه میشه نه با قایق خطاب کردنشون چیزی ازشون کم میشه   شاد باشیم و بهروز
  3.  دوست من سلام نمیدونم شما از ادیب (همون ارنستو رومل) شنیدی اما چیزی که بالا بیان فرمودن حقیقته دست من و ادیب هم نیست اسم گذاریها و این بزرگنمایی ها یادمه زمان رونمایی جماران خود ادیب چقدر  حرص خورد از این بزرگنمایی های نابخردانه همین پست  بالا هم تفلک بنحوی انتقاد کرده  و بارها هم بیان کرده  که خود فرمانده کل قوا با همچین بزرگنمای های بی پایه ای مخالفن کلا فقر دانش و اطلاعات دریایی و نبود یه مرجع استاندارد و مورد تاییذ همه و عدم بازهواست و پرسش از بزرگنمایی های برخی مسویلین و در کنار همه اینها شاهکارهای صدا و سیما و اظهار فضلهای ناکارشناسهای یه عده خاص کار رو به اینجا کشونده که   بگذریم
  4. بله دوست خوبم بقول شما  شوفاژی یا بقول فنی و گفتنی دیگ و سامانه بخاره مشکل هم همونجاست چه خود دیگ بخار چه بدتر از اون کندانسورهاش و بدتر از اینها توربینها و گیرباکسهاشه بالطبع اب شیرین کن و پمپها و.. هم خودبخود میان وسط سامانه کنترل و مدیریتش هم که ... خلاصه تنها راه برای حفظ  و کاربری خارک تعویض سیستم و سامانه پیشرانش و زیر سامانه هاست
  5. دوست من سلام بله وظیفه اصلی خارک پشتیبانی و لجستیکه و الان هم مثه شیر داره وظیفه اشو انجام میده درباره پیری هم که همشون متاسفانه پیرن ولی اونهای دیگه خونهای تازه ای در رگشون تزریق شده و نو سازی و بهینه سازیهایی دیدن بخودشون حتی بایندور و نقدی که پیرترینهای جنوبن من خدمتون عرض کردم که سامانه های پیشران و موتورخونه اش مشکل داریم جایی که دقیقا در ببر و پلنگ هم  همین مشکل رو داشتیم اگر بتونیم ÷یشرانهای بحتری رو با موتورهای دیزل تعویض کنیم سالها میتونیم ازش استفاده کنیم
  6. دوستان سلام توضيحات كاملي رو دوستان ارايه كردن ساده و جامع و مفيد و نيازي به توضيحات تكميلي بنده نيست، منتها فقط چند نكته رو خدمتتون عرض كنم : همونطوري كه دوست عزيزمون  Commandant كه من متاسفانه نام گراميشونو نميدونم بيان كردن براي احتراز از تصادمهاي دريايي مجموعه قواني و مقررات سختگيرانه اي با عنوان قوانين راه دريايي تدوين شده كه  مدام هم در حال بازبين و رفع و اصلاح معايبه جداي از اين قوانين مجموعه ها و دستگاه ها و نرم افزارهاي بروز و توانمندي براي جلوگيري از چنين مواردي در حال استفاده و همچنين در حال ساخت و توليد و نوآوريه در همه بيمه نامه ها و قوانين كلاسيفيكيشن و موسسات رده بندي هم اين مقوله بشدت  بررسي شده و ميكوشن كه امكان بروزش رو به حداقل برسونن در همه بازرسي ها و نظارتها هم به اين مقوله به شدت توجه ميكنن براي جلوگيري از چنين مواردي مبحث آموزش با وسواس خاصي  پيگيري ميشه و تاپيكها و منابع و سيميلاتورهاي بسيار بروزي استفاده ميشه در مكانهاي با محدوديتهاي دريانوردي مثه عمق كم يا ترددهاي بالا مثه تنگه ها و بنادرو آبراهه ها و كانالها از نفرات آشنا به مسير و مشخصات و وارد به محل و جغرافياي  منطقه تحت عنوان " پايلوت" استفاده ميشه تا امكان بروز چنين خطراتي به حداقل برسه درمكانهاي با محدوديت مانور مثه بنارد و  حوضچه ها از يدك كشها براي هدايت و كنترل حركت شناور استفاده ميشه تا  شناور تحت كنترل باشه و امكان وقوع تصادم به حدال برسه اما با همه اين  موارد و اينهمه دستگاه و كتاب و نرم افزار وآموزش و بازرسي و قوانين و پايلوت و ..بازهم متاسفانه بخاطر سهل انگاري ها و اشتباهات انساني يا مشكلات فني مثه از دست دادن سكان و...چنين مواردي پيش مياد كه متاسفانه گاها منجر به فاجعه هاي انساني يا زيست محيطي هم ميشن   در كل بخاطر سنگين بودن  شناورها و كشتي ها، اينگونه وسايل داراي انرژي جنبشي و اندازه هاي حركتي بالا و زيادي هستن، بعنوان نمونه اگر يه نفتكش سوپرتانكر با همه سرعت داره در حال حركت باشه و براي احتراز از تصادم به يكباره  موتور يا موتورهاشو خاموش كنه و حتي بالاتر از اون به يكباره جهت موتو رو عوض كرده و دور معكوس بگيره ( به اين وضعيت رفتن از جلو به يكباره به عقب" كرش استرن" ميگن  يعني شما براي جلوگيري از تصادم و كاليژن از" فول اهد" به يكباره ميرين "فول استرن") بازهم چيزي حدود 5 مايل ديگه كشتي حركت خواهد كرد تا از حركت واسه ، اين غول بيابوني با حدود چند صد هزار تن جابجايي رو شما در سرعت ضرب كنين تا اندازه حركتش دستتون بياد بعد ميبينين چه توانايي وحشتناكي در تخريب داره خدا نكنه كه دو شناور هردو داراي اندازه حركت باشن يعني هردو متحرك باشن  كه ديگه دو بعلاوه 2 چهار نميشه ميشه شونصد تا!!!!   يه نكته جالب در باره تصويرهاي بالا ما تمام تلاشمون رو ميكنيم كه  تصادم پيش نياد ، براي جلوگيري از تصادم  با كرش استرن گرفتن ميزنيم خواهر و مادر موتور و شافت و پروانه رو باهم پيوند ميديم (حساب كينين دارين دنده 5 با 130 تا ميرونين يهويي برين دنده عقب با فول گاز!!! تاز ه اين يه موتور سبكه  كه توي يه سيلندر موتور كشتي گم ميشه!!!!)  خووب دنده عقب مبگيريم تا  تصادم پيش نياد، اما اگر تصادف پيش اومد و مثه تصاوير بالا سينه كشتي وارد بدنه كشتي ديگه شد حق دنده عقب گرفتن نداريم !!! حق استاپ دادن كشتي رو هم نداريم !!! اينجا بايد با يه سرعت بسيار بسيار كم يا بهتر بگم موتورهاي رو به جلو با دور بسيار پايين  وضعيت درگير در بدنه رو حفظ كنيم اما نه اونقدر كه باعث چپه كردن كشتي روبرو بشيم ( اين دور و سرعت بستگي به نحوه برخورد، اندازه حركت اوليه تصادم كننده، اندازه جابجايي هردو شناور، وضعيت باد و آب دريا و جهت كارنت و....چندين مورد ديگه داره)   در حالتهاي شبيه تصاوير بالا اگر كشتي رو با كمك موتور يا يدك كش به عقب بگيريم و از كشتي صدمه ديده جداش كنين به احتمال بالاي 90 درصد اون كشتي مصدوم غرق خواهد شد اما اگر كشتي رو درهمون وضعيت نيگرداريم جداي از اينكه بصورت محدود يه آب بندي و سيلينگ براي جلوگيري از ورود آب صورت داديم از استبيلتي و شناوري خودمون هم بعنوان يه اديشنال استبيليتي براي شناورمصدوم استفاده كرديم و كسري استبيليتي اونو تا حد زيادي ميتونيم جبران كنيم اين وضعيت تا  رسيدن تيمهاي كمكي يا  كنترل كردن شرايط توسط خود خدمه كشتي بايد حفظ بشه!!     يه نكته كوچيك در مورد " كرش استرن": در كشتي هاي قديمي يكي از بدترين معايبي كه بود به همين ناتواني كرش استرن برميگشت چون در كشتي هاي قديمي حتما ابتدا شافت بايد از حركت مي ايستاد و بعد جهتش رو برعكس ميكرديم كه خود همين استاپ و از حركت ايستادن شافت كلي طول ميكشيد وكشتي كلي بخه جلو حركت ميكرد ( براي تسريع از حركت ايستادن شافت كشتي و همچنين نچرخيدن اون در زمان خاموش بودن موتور در اثر جريانات آب دريا، يكسري ترمزهاي خاص در برخي كشتي ها جديد تز همون قديميها!!! تعبيه شده بود كه  بازهم ناكافي بود) اين امر رو در فيلم " تايتانيك" اسپيلبرگ به وضوح ميتونين ببينين كه كارگردان هم به شكل زيبايي روي اين قضيه زوم ميكنه، جايي كه خود سرمهندس با لباس فورم  ميدوه ميره موتورخونه و شير بخار اصلي رو ميبنده و كارگردان زير آب رو نشون ميده كه هنوز پروانه داره ميچرخه و بعد مدتي كه پروانه ها واساد، اونوقت جهت چرخش رو برعكس ميكنه!    در كشتي هاي جديد برعكس كردن جهت چرخش يا همون  معكوس خودمون كه در اصطلاح فني بهش " ريورسينگ " ميگن بدو صورت انجام ميشه 1- جهت ودورچرخش موتورهميشه ثابته و تغيير دور و تغيير جهت چرخش شافت و پروانه توسط گير باكس يا زاويه هاي پروانه صورت ميگره 2- برخي موتورها ( بويژه موتورهاي سنگين ) اصطلاحا ريورسيبل هستند يعني جهت چرخش و كارودورموتورخودش تعويض ميشه و براي ريورس كردن بايد خود موتورهم جهتش برعكس بشه و برعكس كاركنه،(در اينگونه موتورها كرش استرن  اب توان مضاعف تر و بيشتري ميزنه دهن موتور رو سرويس ميكنه!!) البته نمونه بينابين ايندوهم هست كه هم دور موتوروجهت كاركرد موتورميتونه تغييركنه هم زاويه پروانه كه اين دسته در فيليت غير نظامي عموميت نداره و معمولا اين دسته و دسته اول مختص شناورهاي رزمي و يا شناورهاي غير نظامي كوچيك و سبك هستن   ببخشيد كه خيلي طولاني شد
  7. حبيب جان سلام اول كلام عرض كردم من پايين ترين رده هاي استانداردي رو درنظر گرفتم نه  رده هاي بالا مثه آمريكا و يا نه حتي مياني مثه روسيه و فرانسه و انگليس بعد هم بهمين دليل گفتم و نوشتم اي وااااااي بر ما كه از دسته كمها هم  پايينتر اومديم مايه رده سقوط قبل از انقلاب داشتيم و يه رده هم سقوط امروزه متاسفانه دچارش شديم  جايي كه جمناران ميشه ناوشكن سنگين و بالگرد بر!!! جايي كه طارق ميشه زيردريايي سنگين( و دربرخي در فشاني ها فوق سنگين) دروصرتي كه همه ميدونيم در طارق يه زير دريايي ميان وزنه  و رده هاي سبك و فوق سبك هم داريم كه ميدجتها فوق سبكمون بحساب ميان تازه اين بماند كه  جماران رو "رزمناو " هم خطاب قرار ميديم كه اينو ديگه هيچ جاي دلم نميتونم جا بدم در باره مبحث طبقه بندي هم متاسفانه خير پايه و بناي اول  رده بندي ابتدا تناژه و بعد اون  ماموريت و سلاح و مقدورات و توان دريانوردي و.. مابقي فاكتورها مثلا شما ما بر روي  نقدي  تقريبا همون تجهيزات كلاس الوند رو داريم توپ سينه و پاشنه موشك دريايي اژدر تيربارهاي سبك رادار سونار تقريبا همونن كه الوند و سهند و البرز دارن  پس اينها يكين؟ نه همون ماموريتها رو هم دايرم براش تعريف ميكنيم متاسفانه پس همونن؟ خير اينگونه نيست ما اول بايد اونها رو در  كلاس  تناژشون قرار بديم بعد بياييم  توانايي  و ماموريتشون رو بسنجيم براي شناورهاي دريايي غير نظامي هم همينطوره وقتي ميگيم يو ال سي سي فقط با جابجايي كار داريم بعد ميريم سراغ ماموريتش كه نفتكشه فله بره كانتينر بره گاز بره  سنگ اهن بره يا همينطور وي ال سي سي سويز مكس ژانا مكس افرامكس و... ابتدا تناژ يه شناور رو مياره توي يه رده اي بعد ميان سراغ  مابقي فاكتورها بعنوان نمونه زوم والت رو مثال زدم تناژش مياد در محدوده رزمناو اما مقدورات و ماموريتها و  تعاريف رزمناو رو نداره  اينو ميتوني  با نام رده پايينترش يعني ناوشكن خطاب كني منتها  يه ناوشكني رو كه توانايي هاي يه رزمناو هم بهش داده شده رو نميتونيم رزمناو خطاب كنيم كلا من از همين يه مقوله است كه دارم مينالم اين ناوچه ، ناوشكن و يا رزمناو خطاب كردن شناورهاي نظامي از همين تعابير ادبياتي نشات گرفته ، جايي كه ما ادبيات رو بر مباحث تكنيكي و فني ارجحيت داديم بله در شعر ميتونيم به يه قايق كوچيك هم كه با موشك تجهيز شده و در تيوري و بر روي كاغذ هم كه شده ميتونه يه ناو رو نابود كنه ناوشكن بگيم مثه بت شكن خط شكن ركورد شكن و.. منتها ناوشكن تعبير و تعريف فني داره اين بحث "چه" ناوچه ها هم روي همين تعبيره ، كلاس كمان رو خودت ميدوني كه فست بوت پاترول ميگن يا همون اف بي ژي  يعني قايقهاي نتندروي گشتي حالا اين قايقهاي توندروي گشتي ميتونن توپدار باشن يا موشكي  هرطور هم بخوايم حساب كنيم " قايقن " ميگم مشكل در عدم تعريف يه استاندارد واحد و مشخصه كه ديگه هركسي نتونه هرچيز رو هرچي دلش خواست خطاب كنه مثلا الان در نيروي زمين جا افتاده و ديگه هركي هر زرهژوش توپداري رو تانك خطاب نمكينه و فرق ميزارن بين نفربر و تانك و توپ خودكششي و آمبولانس زرهي و ... اما متاسفانه درنداجا و حوضه دريايي ايران اينگونه نيست وقتي ما مياييم مثلا طارق رو  زير درياي سنگين و حتي گاهي متاسفانه فوق سنگين خطاب ميكنيم ، استانداردهامون ديگه مشخصه و معلومه چه كاره ايم و كجاي كاريم وقتي ادعاي يه نيروي درياي استراتيژيك و راهبردي داريم يعني داريم پامون ميزاريم تو ميدان بين المللي و بايد استانداردها رو رعايت كنيم نميتونيم بگيم  رزمناو جوشن با  تناژي كمتر از 500 تن به ماموريت اعزام شد  حالا چرا رزمناو؟ چون بلاخره يه ناوه و رزميه و موشك وتوپ و رادار و... داره و يا نقدي و يا الوند يا جماران     تناژي رو كه شما معرفي كردين بالاترين  كلاس استاندارد جهاني هستش و ما تا رسيدن به اون استاندارد خيلي خيلي فاصله داريم  ما به همين كف استاندارد هم قانعيم به مولا آقا به جماران بگن فريگت قانعيم بگن فريگت سنگين قانعيم حتي با ناوشكن سبك هم ميتونيم تا حدودي كنار بياييم اما با ناوشكن سنگين و رزم ناو نه    حالا خداييش خودمونيم ميگيم سنگينترين ناوشكن منطقه رو ساختيم (گهرباري فرماندهان خودمونه )حالا ما چقده جابجاييمون؟ 1500 تا ، بعد ميگيم ناوچه هاي عربستاني ناتوانن الونا چقده  تناژشون لژبالاي 2000 تا ، تسليحاتشون ؟ مثه هم و در يه حد ، ماموريتهاشون اگر برتر نباشن پايينتر هم نيستن ، توانايي راداري و جنگالشون سرتر نتباش كمتر هم نيستن ، توان دريانوردي و مانورشون اگر بهتر بناشه بدتر هم نيست چي ميشه كه اونها ميشن ناوچه (كه واقعا هم ناوچه محافظ هستن ) اونوقت ما با تناژ كمتر و سلاح كمتر و ... ميشيم ناوشكن به عينه همين وضعيت رو درباره  فريگتهاي پاكستان فرماندهانمون بكار بردن يه مقاليسه اي بين جماران و ذولفقار پاكستان بكن ببينم كدومشون شايسته تره براي عنوان ناوشكن؟ بعد ما ميايي اوني كه بزرگتره ، توان آفندي و ژدافنديش بيشتره ، توان دريانورديش بيشتره و توان راداري و جنگال و.. بيشتره ميگيم ناوچه ( كه واقعا هم ناوچه محافظه ) اما جماران ميشه ناوشكن!!!!!!!!! اين يكبار دوبار نبوده در كلام فرماندهانمون كلا برميگرده به عدم  وجود يه  منبع استاندارد  كه هر كس هرچي دلش ميخواد ميبنده بناف ملت و همچنين اين بزرگنمايي هاي ناشيانه ،  جديدا دو مورد ديگه هم بهشون اضافه شده: 1-ناو بالگرد بر (يا ناوشكن بالگرد بر) ،( ناو بالگرد برخارگ!!!! و ناوشكن بالگرد بر جماران!!!!! كلا عالمي داريم براي خودمون كسي نيست جمعمون كنه) 2-  خوراك و برچسب همه ساخته هامون از سيب زمين تا ناو و جنگنده و تانك و زالزالك!!!!   " رادار گريز"  (ناوشكن رادار گريز سهند و دماوند!! ، جنگنده رادار گريز صاعقه !! پهپاد رادار گريزبيسار و بمان !! تانك رادار گريز !!!  خودروي رادار !!!گريز موشك رادار گريز!!  نارنجك دستي رادار گريز و.....زير دريايي رادار گريز!! به والله اينو شنيدم و نميدونم كجاي دلم جاش بدم!!!!) خداييش اگر توانايي حمل بالگرد ميشه بالگرد بر ،توي ناوئگان شركت ملي نفتكش ما 50-60 تا نفتكش بالگرد بر داريم  كلا چقدر توان بالگرد بري داريم خودمون خبر نداشتيم   بالگرد بر در استانداردهاي دنيا تعريف خاص خودشو داره مثه هواپيمابر ، حتي ناوهاي سنگيني كه توانايي حمل 2يا 3 بالگرد رو دارن هم بالگرد بر نميگن ، چه برسه به شناوري با توانايي فقط پذيرش بالگرد و نه حتي حمل بالگرد!!! اينا از كجا نشات ميگيره؟    حرف اينه
  8. دوستان سلام فريگت معادل فارسيش(خود ساخته داخلي) ناوچه محافظ هشت اون ناوشكن سبك  هم واژه اي تبليغي و دهن پر كن بود كه قبل از انقلاب به واسپرهامون هديه شد  خوب بالطبع اين  ارتقاي يك رده اي ظاهري بعدها باعث يه پله ارتقاي ديگه هم شد و اين كلاس شد ناوشكن سنگين بعد هم برخي رسانه ها كه كلا زدن خواهر و مادر استانداردها رو با هم پيوند دادن كه چه فرقي هست بين فرغون و ژيان و  وانت و تريلي همه موتور دارن و راه ميرن و در يه حدي بار و نفر ميبرن!!! بنا براين يهو شدن " رزمناو"   در يه تاپيك ديگه هم بيان كردم اولين شرط  طبقه بنديها جابجايي و تناژه و بعد از اون مياييم سراغ تسليحات ، مانور، توان دريانوردي ، توان  آفندي و پدافندي و در كل ماموريت يا ماموريتهاي سازماني درنظر گرفته شده اما شرط پايه و اوليه همون جابجايي يا بقول عام وزن هستش و بعد از اون تازه مياييم سراغ مابقي الزامات يادمون نره ماموريت سازماني با ماموريت محوله يكي نبوده و نيست و گاها  در برخي شرايط بنا به ضرورتها و يا كمبودها يا مقدوراتي برخي ماموريتهاي غير سازماني رو به يك يگان واگذار ميكنن كه اين واگذاري ماموريت يا ماموريتهايي در شرايط خاص دليل بر نامگذاري يك شناور رزمي  نميشه مثلا اگر شما در زمان سانتر و ارسال كرنر مدافع تيمتونو بجلو فراخوندين براي زدن ضربه سر اين مدافع "فورواد و مهاجم " خونده نميشه هرچند الان داره اين وظيفه رو انجام ميده بعنوان نمونه عيني و رزمي و جنگي در ميدان رزم دريايي: ماموريت پدافند هوايي جزيره خاگ و چاه هاي نفت رو در سالهاي آغازين جنگ به ناوچه هاي  كلاس بايندور واگذار كرده بوديم كه ابدا اين ناوچه ها براي چنان ماموريتي طراحي و ساخته نشده بودند (بماند كه با همت و رشادت و دلاوري دريادلان نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران ، اين يگانها در اجراي اين ماموريت واقعا سربلند بيرون اومدن و شاهكارهاي مثال زدني خلق كردن، ميشه گفت مدافعيني بودن كه بيش از هر مهاجمي گل زدن!!!!!كلا كريم باقريهاي زمان خودشون بودن!!!!!)
  9.   دوستان سلام بله بحث فروش خارگ ابتدا بعنوان اوراق و بعد از اون كه يه گردن كلفتي پيدا شد بعنوان هتل دريايي بشدت مطرح شد كه خداروشكر  دريادار سياري با درياتشون نزاشتن هرچند سيستم قديمي پيشرانش ناو خارك بويژه با توجه به اينكه منحصره در ناوئگان دريايي مون (حتي با احتساب ناوئگان غير نظامي) عملا نگهداري و عملياتي نيگر داشتن اونو پر هزينه كرده اما با همه اين احوالات  با تلاش شبانه روزي دريادلان نداجا  داره به خدمت ادامه ميده و سفرهاي زيادي رو هم بعد اون ماجراهاي ارايه براي فروش انجام داده اميدوارم كه با ساخت و عملياتي كردن  خليج فارس (تحت پروژه لقمان9 بتونيم اين ناو پير و خسته رو بازنشسته كنيم و اونوقت  ميتونم دعا كن كه بجاي فروش و اوراق كردنش اونو تبديل به هتل دريايي كنن  تا دسته كم خيلي از دوستاني كه دلشون ميخواد داخل يه ناو باشن براي چند روز و  يه ناو رو از نزديك لمس و حس كنن بتونن به آرزوشون برسن جداي از بحث موتورخونه و سمانه هاي اصلي و فرعي اون در مابقي بخشها خارك سرحال و سرزنده است و ارتقاهايي رو هم بخودش ديده اميدوارم خارك سر از پاكستان (كه قرار بود بهشون فروخته بشه ) و يا كوره هاي ذوب اهن درنياره و دسته كم خارك رو در جنوب و حمزه رو در شما حفظ كنن اميدوارم
  10.   دوستان سلام  طبق معمول با باز شدن يه مبحث شناور دريايي باز هم همون مباحث ناميدن و نامگذاري  باب شد كه اميدوار بوديم دوستان بعد ازاينهمه سال ديگه پي اينجور تبليغاتي نرن   اديب عزيز و گرامي  بدرستي اشاره كردن كه  اين ارتقاي نادرست از قبل ترها بوده البته سال خيلي پيش از 80 بود كه برميگرده به زمان انقلاب منتها  زمان انقلاب فقط يه رده ارتقا داشتيم متاسفانه از 80 به بعد يه رده ديگه هم ارتقا داديم و اين شد كه عملا دو رده ما خودمونو در ظاهرارتقا داديم اما در عمل ما دو رده خودمونو كوچيكتروسبكتركرديم    ببينيد دوستان معضل از اونجايي ناشي شد كه ما براي برخي واژه دريايي تخصصي همسانه نداشتيم ، بعد هم عدم آشنايي و شناخت عام از دانش دريايي بود كه اين دو ملغمه با بزرگنمايي ها و شعارهاي تبليغاتي و عوام فريبانه از همون قبل از انقلاب اميخته شد و بعد هم نمك و پيازداغش بعد انقلاب بيشتر شد و الان اين همون آشيه كه داريم ميبينيم متاسفانه كمترين احترامي به شعور هم ميهنا و مردممون نميزارم و براشون سرسوزني ارزش قايل نيستيم    توضيحات اديب  رو حبيب عزيزكامل تر خدمتتون ارايه كردن منتها در بحث "ناوچه" يه ايراد كوچيكي توي كارشون هست ، توي فيليت دريايي ما "ناوچه" براي طبقه خاصي بكار برده ميشه هرچند در ادبيات فارسي  پسوند "چه" پسوند مصغره و ميتونيم تعميمش بديم به هر شناور كوچيكي منتها همين  تعميم دادنها دستمايه برخي ها شده كه هرچيز كبتونه يه ناو رو نابود كنه " ناوشكنه" و ميتونيم به هر شناور موشك اندازي بگيم ناوشكن كه ابدا اينطور نيست ، از لحاظ ادبي و در شعر و  غزل و قصيده درسته اما در  دايره فني خير درست نيست از اينكه ما همه كشتي هاي نظامي در هر رده اي رو" ناو " خطاب قرار ميديم كه شكي درش نيست ، منتها درستش اينه كه كشتي هاي جنگي غير رزمي رو كه تخصص اصليشون رزم دريايي نبيست و كارهاي پشتيباني و لجستيك و خدمات دريايي حوضه جنگ و جنگي بعهده اشونه رو "ناو " بناميم كه عملا اينكارهم صورت ميگيره و هم نميگيره!!!!!!    ما بايد يكبار براي هميشه بياييم و براي  هر كلاس شناوري همسانه پارسيشو بسازيم و معرفي كنيم تا بين همه جا بيوفته همونطور كه واژه هايي مثه ناو ، ناوچه ، ناوشكن ، رزمناو ، نبرد ناو ، ناو هواپيمابر ، زيردريايي ، هواناو ، موشك ، بالگرد و... جا افتادن مشكل اينه كه ما به مردم و كسايي كه ميخوان بدونن و مايلن تا مسايل رو علمي و مستند دنبال كنن ، منبع و رفرنس درست و حسابي نميديم و گاها براي بزرگنمايي كار خودمون مردم رو پرت ميكنيم تو باقاليها !!! فكر نكنم كسي به اندازه من خدمت  "تيمسار سياري"عزيز و گرامي كه خدا ايشون  رو براي كشور حفظ كنن، ارادت داشته باشه و كارهاشو ستوده باشه منتها من يكي از اصلي ترين عاملهاي اين نامگذاريهاي من درآوردي و بزرگنمايانه فعلي(بعد انقلاب) رو شخص ايشون ميدونم ، درسته ايشون تخصص دريانوردي ندارن و تكاور دريايي بودن منتها با بودن در بدنه نداجا بايد به اين اصطلاح ها آشنايي كامل داشته باشن ، اگر ايشون جماران رو ناوشكن  ، رزمناو ، يا نبرد ناو هم بنامن سرسوزني بر توانايي هاي جماران افزوده نميشه همونطور كه اگه گروهي اونو  بلم ، قايق يا لنج هم بنامن سرسوزني از ارزشها و توانايي هاش كم نخواهد شد   مشك آن است كه خود ببويد نه آنكه عطار بگويد   براي ناميدن شناورهامون ما يكسري معادل داريم و يكجاهايي هم كم مياريم ، بر مبناي اين معادلهاي ما و برمبناي  الزام اوليه كه همون "جابجايي" و بقول عاميانه اون "وزن شناوري" نامهاي زير برمبناي استاندارد اصلي دنيا هستن كه البته من دست پايينش رو گرفتم (يعني واي برما كه نسبت به استاندارد دست پايين دنيا هم دو رتبه  تنزل داريم واي بر ما !!!):    ناگفته پيداست اين تناژها كف تناژ كلاس بندي بوده و همچنين بايد فاكتورها و عوامل ديگه اي مثه نوع تسليحات ، توان مانور ، و بازه تسليحاتي ، برد و توان دريانوردي  ويا توانهاي جديدتري مثه توان راداري ، ارتباطات جنگ الكترونيك و...يك يگان رزمي دريايي سنجيده  و مد نظر قرار داده بشه تا بتونيم  به يك كلاس بندي جامع و معقوب و منطقي برسيم ، همه اينهايي كه بعنوان فاكتورهاي  دقت در نامگذاري بيان كردم پس از فاكتور اصلي كه همون تناژ و جابجايي هستش ميان يعني  براي اينكه يه شناور در يه رده خاص از  استاندارد دنيا قرار بگيره جداي از اينكمه بايد همه اون ملزومات تسليحاتي و عملياتي و توانايي دريانوردي و .. داشته باشه ولي بايد حداقل تناژ لازم براي اون رده رو داشته باشه ميتونه تناژ بيشتر رو داشته باشه اما كمتر رو خير     يعني حتما بايد حداقل تناژ لازمه بر مبناي استاندارد رو داشته باشه تا در اون رده قرار بگيره   بعنوان نمونه  شناور رزمي " زوم والت 2000" يو اس نيوي درحالي كه بالاي 15000 تن جابجايي داره و بر مبناي جابجايي در رده "رزمناو" قرار داه اما با درنظر گرفتن ماموريت و سلاح و ساير مقدورات و بالاخص مانور و ماموريت محوله بهش ، "ناوشكن" ناميده ميشه نه رزمناو    و اما كلاس بندي :   - (زير 500 تن ) بوت كه ما براي  همسان اون " قايق" رو داريم بدون شك  كلاس كمان (پيكان كلاس ) و ساخته هاي پروژه سينا همگي " قايق"موشك انداز تندروي گشت هستن يكسري ديگه فقط "قايق" توپدار بوده و يا هستن (برخي هاش الان موشك دارن و بالطبع موشك اندازن)   -(بين 500 تا 1000 تن) كروت ما براي معادل اين كلاس از واژه "ناوچه " استفاده ميكنيم  نقدي و بايندور كروت يا همون ناوچه هستن   - (1000 تا 2000تن ) فريگت ما براي معادلش از "ناوچه محافظ" استفاده ميكنيم كلاس الوند و جماران و ديگر ساخته هاي تحت پروژه موج در اين رده قرار ميگيرن و ناوچه محافظ هستن   -(2000 تا 8000 تن) ديستروير ما از واژه "ناوشكن" براي همسانه اون استفاده ميكنيم متاسفانه الان ناوشكن  نداريم تا سالهاي قبل ما داراي ناوشكنهايي (البته از نوع ناوشكن سبك ) بوديم، ناوشكنهاي سبك ببر و پلنگ (همون دوره هم با ارتقاي ساختگي اونها رو ناوشكنهاي سنگين خطاب ميكردن) اميدوارم بزودي باز هم شاهد خودنمايي ناوشكنهايي ايراني جانشين ببر و پلنگ يا بهتر بگم نسل چهارم ببر و پلنگ و حتي سنگينتر و مجهزتر و تواناتر از اونها باشيم (ميدونين كه ما سه نسل با نامهاي ببر و پلنگ داشتيم و الان بايد چشم براه نسل چهارمشون باشيم انشا الله )   - (8000 تن تا 20000 تن) كرويزر براي اين كلاس ما واژه "رزمناو" رو داريم متاسفانه ما هيچگاه در طول تارخ دريانورديمون داراي رزمناو نبوديم، اين كلاس از شناورهاي رزم دريايي دارن ماموريتشون رو به كلاس قبلي  و كوچكتر خودشون يعني ناوشكنها واگذار ميكنن و الان بجز روسيه كه هنوز اصرار به استفاده اشون داره تقريبا استفاده و بويژه ساخت چنين شناورهايي  منسوخ شده يا در حال منسوخ  شدنه   -(20000 تا 100000تن) بتل شيپ ما براي اين كلاس از شناورها ، واژه "نبرد ناو " رو داريم ما هيچگاه  شناور رزمي در اين كلاس نداشتيم و الان تقريبا شناورهاي رزمي در اين كلاس منسوخ شدن و  ديگه اون كارايي  رزمي ازشون برنمياد و ماموريتهاشونب ه شناورهاي كوچكتر و چابكتر و تواناتر و مهمتر از اون موشكها و هواپيماها سپرده شده البته  خود اين طبقه بندي اصلي ، رده هاي  مياني هم داره مثلا : خود كلاس ناوشكنها  سه  دسته بندي مياني دارن 1- ناوشكن سبك 2-ناوشكن 3-ناوشكن سنگين جداي ازتناژشون گاها ماموريتهاي خاصشون باعث پسوندهايي بهشون ميچسبه و ميان رده هايي براشون درست ميشه مثه  رزمناو پدافند هوايي و يا ناوشكن ضد زير دريايي يا ...      از اين كه بگذريم بحث نياز "ناوگان درياي شمال" مون به زيردريايي كاملا اصولي، درست ، مهم ، ضروري و واجبه  منتها نه كلاس "غدير" كه ابدا مناسب  جغرافياي دريا شمال نيست ، بهترين و ميدان رزم اين زيردريايي كوچيك اما توانمندمون خليج فارس با شرايط خاص ژيوپولتيكيشه  نه درياي  عميق شمال، براي شمال زيردريايي هايي  دسته كم در كلاس  طارق  لازمه ، دست بر قضا اونجا بهشت زيردريايي هايي شبيه طارقه البته  نه خود كلاس طارق كه همه اطلاعاتشو روسها مثه برگ كاهو دارن ، توي اون  حد و اندازه اما با تكنولوژي و ساخت خودمون اگر برامون مقدور باشه وگرنه استفاده ازخود كلاس طارق اونجا  آجان بيا منو بگيره ( بردن  زيردريايي از كلاس طارق به اونجا به همين آسوني هم نيست هرچند از لحاظ فني شدنيه و ميشه از ولگا بردشون اونجا يا حتي چند تيكه بردشون شمال و مونتاژشون كرد  منتها به نظر من جزء محالاته كه نداجا بخواد چنين كاري بكنه و توان زير سطحي جنوبش رو تضعيف كنه)   درباره جمهوري آذربايجان، اگر يه عده اي از دوستان بخوان با آب زمزم كه سهله با آب كوثرهم تطهيرش كن مساله عوض نميشه و متاسفانه چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است ماجراها داريم با اينا ما
  11. ناوچه نيستن، يه قايقهاي كوچيكي هستن تو شمال كه از اونها براي گشتهاي نزديك به ساحل ( بهتره بگيم خيلي خيلي نزديك به ساحل)استفاده ميشه و كلا در نبود يگانهاي رزمي شمال ناچار به استفاده از اونها بوديم  بيشتر بدرد گشت توي مرداب انزلي ميخورن تا گشت حتي نزديك به ساحل يادمون نره روزگاري منطقه چهارم دريايي ما در انزلي فقط يه منطقه اموزش بود الان عملياتي شده ميشه گفت با اومدن دريادار سياري به اونجا (اونموقعه ناخدا يكم بودن ) اين وضعيت شروع به تغيير كرد ان شا الله با اضافه شدن يگانهاي رزمي جديد در آينده توانمون بهتر هم خواهد شد البته اين قايقهاي كويچك عملا از لحاظ نبرد و رزم دريايي  هيچ كارايي ندارن منتها در مباحث لجستيك لبه ساحلي و درون مردابي و... ميتونن تا حدودي موثر باشن اما در بحث آموزش و بازرسي ها و كنترل حوضچه  و مرداب  خيلي مفيد هستن   البته كم لطفيه اگه ذكر نكنم در زمان نبود يگانهاي رزمي مناسب با همه محدوديتها و مشكلاتي كه داشتن برخلاف  ماموريتهاي سازماني تعريف شده بر مبناي تواناييشون ، به ماموريتهاي دورتر از ساحل نيز بارها و بارها فرستاده شدن كه بيشتر جنبه هاي آموزش ف نمايش حضور و گاها بررسي و نظارتي داشتن تا رزمي اما زحمات فراتر از  توان پرسنلشون اونم توي رياي خراب شمال و اونهم با اون اندازه كوچيك اين قايقها بواقع ستودني و قابل تقديره   البته يكي ديگه از كارهاي يان قايقها رژه رفتن هنگام مراسم جشنهاي فارغ التحصيلي و سردوشي دانشگاه دريايي امام خميني نوشهر بود كه اونهم  ماجرا ها داشت كه كلا حوصله اش الان نيست!!!!!!
  12. elo

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    دوست خوبم سلام پس در سازمان با اصطلاح ملل رو تخته کرده و دیگه اینقده .... زیادی نزنن و همین قانون جنگلشونو اجرا کنن اینقد هم دم از قانون و آزادی و مردمسالاری و دموکراسی و برابر ی و انسانیت و این ....خر کننده نزنن   از شما بعیده دوست من دنیا و انسانیت قانون داره و قانونمنده نمیشه هرکی پاشد هر غلطی داش خواست بکنه میشه همونی که نوشتم همه به بهونه اینکه قبلا کجا بودن بیان بریزن تو اونجا افاغنه هم 20 سالی اصفهان بودن ما هم چند صد سالی اونجا رو داشتیم زورمون هم بهشون میرسه بسم الله اصلا از شما بعید بود     این وحوش وقتی دیگرونن مثه همین قضیه روسیه و کریمه و مردم روس تبار اکراین  یا آبخازیا  ،واویلا سر میدن و قانون مداری و آزادی و حقوق بشر واحترام به حق حاکمیت یادشون میاد اما به جاهایی که منفعت خودشون میرسه شروع میکنن به قلدر بازی و دله دزدی   این دوستمون رو بنده نمیشناسم ولی بعید میدونم ایرانی باشن چون خودشون خودشون رو ایرونی بحساب نمی آرن و همش دارن میگن شما ایرانی ها یعنی ما ایرانی ها و ایشون انگلیسی این حرف خودشونه خوب کسی که از هویت و تبار خودش عارش میاد و خودشو متعلق به جایی دیگه میدونه من چرا ایرونی خطابش کنم؟ ایشون فرمودن شما ایرانی ها نفرمودن؟ یعنی من و شما و همه ایرانی های دیگه و خودشون رو قاطی ما ندونستن یعنی خودشون رو ایرانی ندونستن حالا چرا شما داغ تر از ایشون میگین ایرانین وقتی خودشون قبول ندارن و عارشون میداد...... جالبه از چسبیدن به وحوش دزد و یاغی و قانل و جانی و جنایت کار و چپاول گر  استعمارگر  خوششون میاد و بهش افتخار میکنن ایشالا که خوششون باشه با اینهمه افتخار ما که بخیل نیستیم اگه اینها افتخاره ارزونی ایشون و هرکی مثه ایشون فکر میکنه   .... ////     بنده به هرگونه دزدی و توحش و استعمار و چپاول و قتل و آدم کشی و بعد هم افتخار بهشون توهین کرده میکنم و خواهم کرد و هیچگاه قبولشون نداشته و ندارم حتی اگر پشت هزاران نام زیبای فریبنده قایم بشن دوست عزیز شما به کشور من و مردمش هرچی از دهنتون دراومد نسبت دادین و گفتین شما ایرانی ها چنین و چنان از حرفتون اینگونه برداشت میشه که ما ایرانی هستیم و شما نه غیر اینه؟ خوب شما عملکرد استعماری و چپاول و غارت و تجاوز و ودزدی استثمار انگلیس رو محترم میدونی بنده چیکارتون کنم؟ متاسفین که با یه کسی که از استعمار متنفره هم صحبت بودین ؟ جدی؟ این برای من افتخاره من افتخار میکنم که با استعمار و استثمار و استعمارگری ، دزدی ، غارت ، چپاول و آدم کشی در هرجای دنیا مخالفم و بویژه در کشور خودم و  حضور هیچ کشور زالوی استعارگری رو هم نخواهم پذیرفت و تاب نخواهم آورد این کشور و مردمش بیدارتر از این حرفها هستن سالها خون دادن تا ریشه این زالوی پلید رو از کشور بخشکونن و بکنن من به اینها افتخار میکنم نه به قتل مردم بیگناه نه به دزدی و چپاول ثروت و سرمایه های ملتهای مظلوم و مستضعف نه به تارج بردن داشته های ملتهای ناتوان   اگر اینها برای شما تاسف برانگیزه برای بنده عینه افتخاره باور بفرمایین     در ضمن جناب مصطفی عزیز و گرامی حتی به یک دونه از پستهای این عزیزان منفی نداده و نخواهم داد حرفم رو رک میزنم حرفی که حاضرم بخاطرش جونمو هم بدم اما پای این زالوهای استعمارگر به کشورم باز نشه ادعا نیست و تمام باورمه حالا هرکی خوشش میاد ممنونم هرکی هم بدش میاد نمیتونم منصرفش کنم و بخودش مربوطه باز هم ممنونم همین لحنم تلخه میدونم گزنده است میدونم نازیباست میدونم اما در برابر اینهمه جنایت نمیتونم ادب کنم و حرف نزنم چپاول کنن و با افتخار بهش بنازن و ما به بهونه ادب سکوت کنیم میشه عین بردگی  و من پیرو کسی هستم که بر شمشیرها صبوره و بر زنجیرها نه
  13. elo

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    دوست عزیز و گرامیم همون هندی رو که مثال زدی و هزاران نمونه دیگه " مال انگلستان و یا جزو انگلستان " نبوده و نیست و نخواهد بود برخلاف فرمایشاتتون هیچ گونه ربط تاریخی و فرهنگی و ملیتی و سرزمینی و حتی همسایگی هم نداشته یه دوره ای که بیشه از نره شیر خالی مونده بود مثه دزدان سرگردنه اومد و اشغال و استعمارو استثمار کردبه بردگی کشید و غارت کردودزدید ودرنهایت هم با خفت و خواری دمشو گذاشت رو کولش و رفت هند رو تاریخش رو خوندین؟ خوندین چه جنایتها و خیانتها و تاراجی کرده ؟ البته از آواتارتون پیداست که کاسه داغ تر از آش هستید  منتها عزیز دل من این جزایر رو انگلیسیها فالکلند و آرژانتینیها مالویناس میخونن همینهای که شما سنگشونو به سینه میزنین " خلیج فارس " با اونهمه سابقه و سند مکتوب رو دارن با نام جعلیش خطاب قرار میدن (بی بی سی و ..) چرا من نیام همچین کاری بکنم؟ مرگ خوبه اما برای همسایه؟ جالبه روسیه با رای مردم کریمه اونو ضمیمه خودش ( مهم نیست هم ایران قبولش کرده یا نه و یا من نوعی قبول دارم یا نه )واویلا و وامصیتبا سرمیدین و اتحادیه اروپا و همه دار و دسته اشون راه میوفتن به گریه زاری که ای واااای اشغال کرد تصرف کردو.. اونوقت دزدیهای انگلیس میشن افتخار و حق حاکمیت؟ استعمار هند و استثمارش و دزدی منابع و ثروتش میشه فخر و مالکیت و تصاحب انگلیس؟ نمردیم و معنی شرف و وجدان و انصاف و منطق رو هم فهمیدیدم   هیچگاه و در هیچ فرهنگی انسانی تاکید میکنم انسانی و نه حیوانی ، غارت اموال و استعمار یک کشور به مالکیت و صاحب اختیاری تعبیر نشده، قتل و کشتار و حیوان صفتی دلیل بر مالکیت نبوده و نیست و نخواهد بود ایادی و عومل  و نوکران این دزد پیر هرجا که بنفعشونه معانی رو به نفع خودشون و بر مبنای نیازهاشون تعریف و تعبیر و تحریف میکنن منتها دریای پاک با پوزه هیچ سگ نجسی کثیف نشده و نخواهد شد     راستی یادم رفت بر مبنای تعریف و باور شما اعراب تا اسپانیا رفته بودن پس حق مالکیت دارن ما ایرانی ها هم تا قلب اروپا بودیم و حق مالکیت داریم به همچنین مغولها و روسها و عثمانیها و آلمانیها و یونانیها و مقدونیه ای ها ورومی ها (ایتالیایی ها ) و ... کلا بیخیال نظم جهانی  و حق حاکمیت مردم و فرهنگها و کشورها بشیم و با منطق دزد پیر هرکی زورش رسید هرجایی رو چپاول کنه بعد هم به دزدی، قتل ، آدم کشی و  و غارتش افتخار کنه نه اینکه  قبلا انگلیسیهای استعمار گر اینجا بودن پس  بخودشون میگن :حق داریم غارتش کنیم مردمشو بکشیم و اموالشونو بدزدیم و بتاراج ببریم کلا مثه سگ دله دزد هار بعد هم شعار های دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و برابری و انسانیت و .. رو فراموش نکنیم که جزو لاینفک دزدیها ، آدم کشیها ، جنایتها و چپاولهاست و بدون اینها نمیشه غارت کرد   حالم از اینهمه گند و کثافت بهم میخوره و دچار تهوع میشم     ببخشید دوستان منتها نمیتونم ببینم این سگ دزد پیر که اینهمه منابع کشورمو غارت کرد و هم میهنانمو به کشتن داده و  چپاول کرد داشته هامون  هنوز بدون تقاض مونده و گروهی معلوم الحال هم اینچنین ازش دفاع میکنن جالبه فارسی صحبت کنی و سنگ سگ دزد رو به سینه بزنی و به پارس و پارسیان بتازی!!!!! آخر عبارت معروفه بهش چی میگن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   به امید روزی که بتونیم  چنان درسی بهش بدیم که تلافی اونهمه جنایتها و دزدیها و پلییدهای کثیف و ننگینش بشه البته اگه جرات کنه و خودش طرفمون بشه چون از جنگ دوم جهانی به این ور همیشه مثه یه توله رین... پشت دیگرون قایم شده و جرات رودر رو شدن نداره
  14. elo

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    منظورشون جزایر" مالویناس" هست که انگلیسیها بهشون "فالکلند" میگن و طی یه نبردی اونا رو دوباره از آرژانتین پس گرفتن چند وقت قبل هم یه مثلا رفراندومی با مدیریت خودشون و با مشارکت همگان(بالطبع نیروهای انگلیسی و خانواده هاشون و...) برگزار کردن و گفتن اونها رای به انگلیسی بودن دادن خدا عالمه راست و دروغ حرفهاشونو من نمیدونم منتها این سخنرانی بد جوری داره سوژه میشه ، صدا و سیما چیزی میگه رسانه های دیگه چیز دیگه ، بی بی سی فارسی و هم مسلکیهاش چیز دیگه و جدیدا توی سایت هم روایات متفاوتی داره ارایه میشه اون یکی دوستمون که بیاناتی کاملا خلاف حرفهای زده شده بالا و عکس صدا و سیما گفتن و کلی هم دوستان رسانه های خودی رو کوبوندن والا موندیم قسم حضرت عباس رو باور کنیم یا دم خروس رو بالاخره چی گفتن این سرکار علیه که  ذنیایی سایبری ما ایرانی ها رو بهم ریخته ، خودمون کم تکذیب و تایید و نحریف داریم اینم بهش اضافه شد گل بود به سبزه هم آراسته شد
  15. دوستان سلام هرچند دیره اما .... درباره پدبالگرد فریگت جماران وکلا فریگتهای کلاس موج ، خوب این که اظهر من الشمسه که این فریگتها تنها توانایی پذیرش بالگرد رو دارند و نه حمل بالگرد ، دوستان بدرستی ذکر کردند که تنها نشستن بالگرد کافی نست ، دسته کم تعمیرگاه مورد نیاز(workshop) ، انبارهای کمینه قطعات یدکی مورد نیازاو ضروری(minimum spare part requirement store)، سامانه های سوخترسانی و مخازن سوخت و روغن ، خوابگاه برای پرسنل پروازی و نگهداری و هنگر و آشیانه، موارد مورد نیازه برای بالگرد حمل کردنه که نه جماران داردشون و نه هکلاساش برای ایجاد چنین امکاناتی هم فضا مورد نیازه ه ، هم بحث محدودیت آبخور و  جابجایی شناور پیش میاد مچنین باید باعث محدود شدن میدان و زاویه درگیری سلاح ها نشه،  دروضعیت فعلی جماران  نهایتا میتونه بالگرد پذیر باشه و نه حمل کننده بالگرد، با احترام به نظر دوستان و بویژه امیران و دست اندرکاران نداجا من مخالف این پد بالگرد هستم و در همون اولین مقاله ای که برای جماران نوشتم ( در مجله جنگ افزار) بیان کردم که میشد با حذف این پد توانایی های آفندی و پدافندی جماران رو ارتقا داد به هر حال تصمیم گیرندگان کسان دیگری هستند اگر نظر شخصی بنده رو بخواین میگم  پیشنهاد فرماندهی کل قوا برای ساخت یه شناور رزمی سنگین با توانایی حمل بالگرد رو عزیزان ما رده بالای نداجا درست برداشت و درک  نکردند استنباط بنده اینه که منظور فرمانده کل قوا ساخت یگانی در حد و اندازه های ببر و پلنگ بودش که ما چون هنوز در اون حد و توانایی نبودیم (دسته کم تا امروزمون)  اینشد که فرماندهان و امرای نداجا بنا رو بر  اعمال پیشنهاد پد بالگرد در سطح همین فریگتها گذاشتن ( اصراری هم بر صحت و حتمی بودن این استنباط شخصیم ندارم  و میتونه دلیل ویا دلایل دیگه ای هم داشته باشه که منکر نمیشم) درباره نظر دوست خوبم حبیب عزیز درمورد" نیاز به حمل بالگرد برای این یگانها در دریانوردیهای طولانی " و دلایلی که ذکر فرمودن هم با همه علاقه و احترام به ایشون ، نظر و دلایلشونو رد میکنم نیازهایی که این دوست فرهیخته بنده عنوان فرمودن کاملا بجا هستن منتها بالگرد توانایی برآورده کردن اون نیازها رو نداره !! اون محدود نیازهای ترابری بالگردی رو هم همون واسپرهای بدون پد بالگرد هم با داشتن پد لندینگ کارگو براحتی میتونستن و میتونن دریافت کنن و نیازهاشون با همون  پد لندینگ کارگو برطرف میشه ( بویژه حیاتی ترینشون که انتقال مصدوم و کژوالتی هستش) درباره "نامناسب بودن آب تولیدی آب شیرین کن برای مصرف آشامیدنی" هم اینگونه نیست ، آب تولیدی میتونه مستقیما به تانکها فرستاده بشه و از اونجا برای مصارف غیر شرب استفاده بشه و یا اینکه در خروجی از مخازن و تانکها سامانه های " مینرالایزر " نصب بشه برای قابل شرب کردن اون کلا سامانه های سختی سازی دوباره(re-hardening ) ،گندزدایی (chlorination)، میکروبکشی(sterilizer) و قابل شرب کردن (mineralization) زیر سامانه های دستگاه و سامانه آب شیرین کن (fresh water generation system) هستن که آب مقطر تولیدی (distil water)رو به شرایط استفاده نزدیک کرده و یا میرسونن ، میدونید که آب مقطر دارای سختی(hardness) تقریبا نزدیک به صفره و برای شستشو و استحمام هم مناسب نیست ، مثلا اگر شما بخواین دستتون رو با  صابون بشورین میبینین چندین و چند مرتبه بیشتر از حالت استفاده از آب شهری باید دستتونو زیر آب بگیرین اونقد که گاها خسته هم میشین چون آب دارای سختی نیست و بسیار صافت عمل میکنه برای این منظور عموما از فیلترهای سه گانه " ماسه ای "(sand bed filter) ، "زغالی"(carbon bed filter) و"املاح معدنی"(dolomite and mineral filter) استفاده کرده و آب رو به شرایط مصرف عادی نزدیک و یا برابر میکنن هرچند منکر این نمیشم که عموما دوستان و همکاران بنده ( منجمله خود من ) بخاطر شرایط بو و پسماندهای ته تانکها ترجیح میدن که از این آب استفاده آشامیدنی نکنن منتها بارها و بارها نمونه این آبها رو برای آزمایشگاه های معتبر خارجی و داخلی فرستادیم و همگی تایید کردن که قابل شربه ،اما بخاطر حساسیتها و وسواسهای بوجود اومده عموما کمتر از این آب برای شرب استفاده میشه و بیشتر آبهای بسته بندی شده تحت عنوان " آب معدنی" استفاده میشن ( هرچند همین عنوان آب معدنی رو اگر بخوایم با عبارت اصلی " mineral water" بسنجیم ابدا مینرال واتر نیستن و "spring water" هستن یعنی آب چشمه به حساب میان نه آب معدنی منتها یه اشتباه رایج و متداوله که همه ازش استفاده میکنن و کاریش هم نمیشه کرد( درست مثه همین  عبارت "مسیر ترافیک داره"  و " این مسیر ترافیکه" که عام برای راه بندانها و سنگینی آمد وشد و یا متوقف بودن حرکت خودروها یا کندی در تردد استفاده میکنن درحالی که   کاملا خلاف این منظوره و واژه ترافیک یعنی "تردد، رفت و آمد" و وقتی میگیم مثلا فلان خیابون ترافیکه یا ترافیک داره در حقیقت داریم میگیم  اونجا رفت و آمد در جریانه و دقیقا عکس منظور رو داریم بیان میکنیم منتها دیگه رایج شده و جا افتاده و کاریش هم نمیشه کرد)   درباره آب خروجی از بدنه این فریگت و یا کلا هر شناور باید بدونیم که سیالهای خروجی و برونریز از بدنه یه شناور چی هتسن ؟ این خروجی ها میتون: پسآبهای خن(oily water  or bilge water) پسآبهای فاضلاب(sewage) آبهای خنک کاری(cooling water) آبهای صداگیر(silencer water) پسآبهای سامانه آبشیرین کن(fresh water generator brine) آبهای ته ریز و سرریز درامهای دیگ بخار(boiler drum surface and bottom blow down) آبهای سیستم آتشنشانی(fire line water) و آبهای خروجی تکنیکال( در شناورهای تجاری : inert gas scrubber tower outlet ، deck seal overboard ، O.D.M.E overboard، oily water separator overboard و....) طبق قوانین بین المللی دریانوردی  هیچ شناور غیر نظامی حق بیرون ریختن پسآبهای روغنی و خن و فاضلاب کشتی رو نداره الا تحت شرایط و ضوابط خاصی اونهم در مکانهای خاصی با فواصل معنی از خشکی و .. .. البته برای شناورهای نظامی قضیه فرق میکنه خوب باتوجه به نظامی بودن این شناورها و عدم اعمال قوانین "Marpol"(مجموعه قوانین بین المللی جلوگیری از آلودگی دریا و هوا و در کل محیط زیست) همه موارد بالا منهای مورد آبهای تکنیکال میتونن از این شناورها به بیرون ریخته بشه منتها بر مبنای درفت و آبخور شناور گاها چندتا از این آبریزها زیر خط آبخورمیوفتن و دیده نمیشن و معدودیشون هم بالای خط آبخور معمولترین و عمومی ترینشون همون آبهای خروجی از سامانه های خنک کاریه شاید اینجا جاش نباشه من بخوام وارد مباحث فنی و تکنیکال بشم و باعث کسل شدن تاپیک بشه منتها اگر دوستان کمی حوصله به خرج بدن یه گریز کوچیک و ساده ای میزنم به سامانه های خنک کاری شناورها تا یه دید کلی بدوستان بدم ببینید برای خنک کاری دستگاه هایی همچون موتورها و پیشران های اصلی ، روغن های روانسازی و خنگ کاری، کمپرسورهای هوای قدرت ، کمپرسورهای هوای کنترل ، کمپرسورهای هوای سرویس، کمپرسورهای سامانه تهویه ، کمپرسورهای یخچالها و سردخانه، ژنراتورهای تولید برق ، استرن تیوب ، یاتاقانهای شافت اصلی و....سه سیال خنک کننده میشتونه استفاده بشه: 1- هوا 2-روغن 3- آب امروزه آب مهمترن سیال خنک کننده در شناورهاست که بعلت در دسترس بودن و قابلیت بالای خنک کاری در دریا بیشتر سامانها "water cool" هستند برای استفاده از خاصیت خنک کاری آب ما دو شیوه عمده در دریا داریم 1- شیوه خنک کاری مستقیم:در این شیوه هر دستگاهی خودش بصورت مجزا دارای مبدل حرارتی ( در اینجا کولرها و خنک کننده ها) هستش که مستقیما با آب دریا خنک میشن یعنی آب دریا توسط پمپای آب خنک کننده  ( main cooling sea water pump) از قفسه ها(sea chest) مکیده شده و توسط لوله های متصل شده(Piping system) براشون فرستاده شده و این آب پس از خنک کردن بخش مربوطه از طریق درگاه های خروجی در سطح معینی از آبخور (overboard valve) به بیرون و دریا ریخته میشه ، این شیوه قدیمی بوده و دارای معایب زیادی منجمله خوردگی زیاد ، نیاز به تمیزکاری بسیار زود کولرها، گرفتگی لوله ها و کولر ، کاهش راندمان در بلند مدت ، عدم پایداری دما ، نامتعادل بودن خنک کاری ، افزایش تعمیرات و.... هستش برای رفع این معضل راهکار شماره 2 اندیشیده شده که الان تقریبا در همه شناورها ی بزرگ از اون استفاده میشه  2-سیستم خنک کاری مرکزی(central fresh water cooling system ) در این شیوه یک یا دو کولر مرکزی داریم که آب دریا توسط پمپهای ذکر شده در بالا به اونجا فرستاده شده و در اون کولرهای مرکزی آب شیرین رو خنک میکنه و بعدش بدریا میریزه ، از اینجا به بعد وظیفه خنک کاری بعهده آب شیرین خنک شده هستش که بر مبنای سیتم کنترلی تعریف شده ( کسکد ، اسپلیت ، دایرکت ، فیدبک ،پی آی دی ، ایندیویژوال و.....) دستگاه های  متصل به این سیستم رو خنک کاری میکنه( دبی یا همون نرخ جریان و همچنین فشار مناسب برای هر سیستم هم توسط المانهای کنترلی مکانیکی یا الگترمکانیکی تعیین و کنترل میشه) در این سیستم دیگه نیاز نیست راه براه کولرهای دستگاه ها رو تمییز کنیم یا با معضل خوردگی  با اون حجم و وسعت و تواتر مواجه بشیم اینجا فقط همون یک یا دو کولر مرکزی رو تمییز کرده و مکانیزمهای جلوگیری از خوردگی هم براحتی قابل اعمال هستند که باعث کاهش بسیار چشمگیر معضل خوردگی میشن( در یک کلام خوردگی  قابل کنترل تره و خیلی خیلی خیلی کمتر اذیت میکنه) عموما هم دوتا کولر هستند که یکیشون همیشه تو مداره و دومی رزرو و استندبای هستش و هربار که یکیشون کثیف شد اونیکی رو میاریم تو سیستم و کولر کثیف رو آیزوله کرده و تمیزش میکنیم البته در خلیج فارس زیاد اتفاق میوفته که در تابستون بعلت بالا بودن دمای آب دریا مجبور به پارال کردن دو کولر باهم بشیم منتها با طراحی و مد نظر قرار دادن شرایط خلیج فارس و تهیه کولرهای باظرفیت متناسب میشه بر این مشکل هم چیره شد البته سامانه گرونتر، سنگینتر و خجیمتر شده و پمپهای قویتری هم نیاز خواهد داشت البته ناگفته نمونه این توضیحات بالا مربوط به "سامانه خنک کاری دمای پایین "(low temperature fresh water cooling system  ) بوده و ما در کشتیهای بزرگ سامانه خنک کاری دمای بالا رو هم داریم که اونجا دو تا مبدل برای خنک کاری استفاده میشه یکیش (high temperature cooler یا همون main engine jacket water cooler)  و دیگری همون دستگاه آب شیرین کن (fresh water generator)که بعنوان یه خنک کننده و کولر برای  آبهای دمای بالای خروجی از موتور اصلی عمل میکنه   امیدوارم حوصلتونو سر نبرده باشم و مفید بوده باشه
  16. دوستان سلام میشه یکی از دوستانی که زبان عربیشون خوبه زحمت بکشن آدرس دقیق صداو سیما روبا کروکی و جزیات کاملش به هرنحوی که شده برسونن دست داعش یا القاعده تاهم مارو از دست این شاهکارهای هنریشون خلاص کنن هم کسری بودجه مملکت کمی کمتربشه شاید اییییییی این وسط فرجی هم شد
  17. توپ 70 م.م. نداریم شاید منظورتون 76 م.م. فجره که کپی شده 76 م.م. اتومالاراهای نیروی دریاییه
  18. دوستان سلام شکی نیست که میتونن فرابخوانند ....... اما آیا خواهند تونست که اونها رو برگردونند؟   یه پیشنهاد به فرمانده نیروی هوایی اسراییل: ما ایرانی ها تخصص عجیبی در استفاده از جتهای کهنه و فرسوده داریم شما جنگنده های پیروزمندتون رو از نبرد کاملا برابر و آبرومند غزه فرابخون و بفرست ایران ما مشکل حضور چنین جنگنده هایی در سازمان رزمتون رو براحتی براتون حل میکنیم اونوقت میتونی با خیال راحت بری جمگنده نو و خلبان نوتر !!!! براخودت بخری بدو ببینم چیکار میکنی ما منتظریم   اسراییلی ها  مثه اینکه چند وقته مزه ذولفقار خیبر از یادشون رفته بازم هوس کردند موردی نداره ما هم منتظریم تا بازهم ذولفقار از نیامش خارج بشه اونوقت ببینم کی ننه من غریبم بازی و وامصیبتا سرمیده و زجه موره میزنه
  19. دوستان سلام هر طرحی و هرگونه ایده ای بخودی خود حتی اگر منطقی و عملیاتی هم به نظر نیاد و یا انگاشته نشه بسیار مثبت ، پسندیده و نیکوست چرا که موجب پویایی ذهن ، فکر و اندیشه شده و از لابلای همین طرح هاست که طرح های عملیاتی بیرون میاد،منتها در این طرح یک نکته بسیار مهمی رو که دوستان بدرستی عنوان میکنن دوست خوبمون جناب فتح قاطعانه رد میکنند و من موندم چرا اینقدر روش تعصب و اصرار دارند و اونهم چیزی نیست جزهمون بحث دو موتوره کردن این طرح جدای از اینکه این طرح تا چه حدی شدنی و یا مورد نیازه در صورت تداوم بحث بر روی همچین طرحی با درنظر گرفتن شرایط عملیات آتی فرضی چنین طرحی باید دونست که مهمترین تهدید برای این گونه هواگردهای پشتیبانی نزدیک همون آتشبارهای هوایی توپخانه ای کنترل شونده با رادار،موشکهای پدافندی هدایت تلویزیونی و لیزری(مثه آر بی اس 70 سویدی) و از اونها خطرناکتر و همه گیرتر و پرکاربردتر دوشپرتابها بحساب میاد باتوجه  به تنوع و شمار بالای سلاح های پدافندی در حوضه عملیاتی مطرح شده برای این هواگرد باید به پایداری و ایمنی این  پرنده بیشتر رسیدگی بشه ببینید در پروژه های با شرح عملیاتی و وظیفه ای مثه چنین طرحی مواردی مثه شیشه های ضد گلوله ، زره محافظتی زیر بدنه و موتورهای دوگانه و پایدار در برابر دوش پرتابها همیشه مد نظر قرار گرفته ، اگر برای نمونه یه نیگاه با آ-10 یانکیها بندازیم دلیل دور از هم بدون موتورها رو بدرستی متوجه میشین گه چه ایمنی و پایداری در برابر دوشپرتابها بهش میده و عملکردش در افغانستان و عراق گواه این مدعاست هرچند در نظرگاه فنی هم بسیار منطقی و موجه هستش ( برخلاف سوخو25 های شوروی در افغانستان که بعلت نزدیکی موتورها به هم تلفات بالای رو بخودشون دیدن اونهم در برابر نیرویی ظعیفتر) منظور من اینه که جدای از بحث توان موتورها که میشه با یکی یا دوتا اونو بدست آورد این طرح نه تنها باید دوموتوره باشه بلکه باید موتورها با حداکثر فاصله ممکنه قرار داده بشن ، البته ناگفته پیداست که این فاصله نباید بازدهی و پرفورمنس  پیشرانش و پرنده رو پایین بیاره مباحث زره و شیشه های مقاوم و پس از اونها نوع و تنوع تسلسحات هم که دوستان بدرستی اشاره کردند نیاز به یک گاتلینگ قوی و توانایی استفاده از موشکهای لیزری، تلویزونی و حرارتی در کنارتوانایی استفاده از انواع راکتها و بمبها میتونه قدرت مناسبی در حوضه عملیاتی پیشنهادی به این طرح بده هرچند بنده اعتقاد دارم استفاده از پرنده های بدون سرنشینی همچون پهپاد شاهد 129 که خطر از دست دادن نفر رو بسیار کمتر میکنه و پایداری و ماندگاری بالایی هم در منطقه داره به مراتب بهتر و برتر از استفاده از چنین طرح های باسرنشینی برای فرستادن به خطرناکترین منطقه آتشباری دشمنه ، یادمون نره صنایع نظامی دنیا در همه زمینه ها داره به سمت  دور کردن عامل انسانی از میدان نبرد و کنترل و مدیریت میدان نبرد از دور حرکت میکنه جایی که عواملی مثه ترس و استرس و هیجان و احساسات کمتر شده و نفر و شخص ریلکس تر .و منطقی تر و بهتر میتونه تصمیم گرفته و عمل کنه همچنین محدودیتها و نیازهای طبیعی یک انسان که مدت ماندگاری در آسشمان رو کم میکنه خود بخود از بین میره و پهپاد میتونه 24 یا 30 و یا حتی با  بزرگتر کردن طرح و... بالای 48 ساعت رو درمنطقه بمونه و هم عملیات  شناسایی رو انجام بده هم درصورت نیاز عملیات تهاجمی رو با مهمات دقیق و هوشمندش البته خودم هم معتقدم تصور حذف کامل عامل انسانی از میدان نبرد و خط مقدم دسته کم برای ما تا سالهای آینده دشوار خواهد بود اما شکی نیست که در سالهای دور آینده این ماشینهای هوشمند هدایت پذیر از دور خواهند بود که نقش نفرات خط شکن و لبه جلویی میدان نبرد رو بازی خواهند کرد حتی پاکسازی هم بعهده آنها خواهد بود و تنها تثبیت و کنترل منطقه بدست عوامل انسانی خواهد ماند   اما تا اون روزها خیلی راه مونده و ما باید راهکارهایی برای شرایط امروز و نبردهای دوگانه کلاسیک و ناهمگون امروزی داشته باشیم اما باید نگاهی هم به آینده داشته و خودمون رو برای ورود به عرصه میدانی نبرد ماشینهای هدایت پذیر و رباتیک آماده کنیم
  20. دوستان سلام آرش جان درمورد ههنگام متاسفانه این ناو سال 90 بازنشسته شد و برای اوراق شدن به یه تاجری فروخته شد و الان از اون هیچ چیزی باقی نمونده و ذوب شد رفت  و به تاریخ پیوست ناوهای بسیار مفیدی هستن بویِه با توانایی حمل 6 تانک رزمی که بارها در تمرینها از این تواناییشون استفاده شده یه جا در خاطراتم درباره حضور نیروهای روسی(اگر درست خاطرم مونده باشه و اشتباه نکنم در باره داستان مشروب خوردن روسها و اون بحثی که بجای مشروب بهشون ماشعیر دادن) اشاره کوتاهی به تست یه سامانه روسی کردم که فکر کنم الان بشه بیانش کرد چندین سال قبل سپاه قرار بود گونه ای از بی ام پی 3 (اگر اشتباه نکرده باشم) رو از روسیه خریداری کنه البته این  نفربر بگونه ای قرار بود ارتقا داده بشه واون هم اینکه یه توپ سنگین(اگر اشتباه نکنم 120 یا 125 م.م.) بعنوان توپ اصلیش استفاده بشه و یه توپ  آفندی -پدافندی اگر اشتباه نکنم 30 م.م. (یا شاید هم 20 م.م. هرچند عموما روسها از 30 م.م. استفاده میکنن و نمیدونم 20 م.م. دارن یا نه)با سامانه فایر کنترل مدرن  و قابلیت آبی خاکی ، که در اصل یه طرح توی خود روسیه بود برای افزایش توان رزمی و افندی و پدافندی بی ام پی این طرح توی روسیه خواهان خاصی پیدا نکرد و روسها بدنبال مشتری خارجی جهت عملی کردن و صادرات  برای این طرح گشتن ، سپاه هم تست یک نمونه اون رو در کشور خودمون خواستار شد ، و قرار شد تست عملیات آبی خاکی در بندرعباس و توسط یکی از همین ناوهامون صورت بگیره تستهای اولیه و شلیک رضایت بخش بود منتها در تست عملیات آبی خاکی که قرار شد در نزدیکیهای ساحل نفربر از ناو خارج شده و تازش آفندی انجام بده نتایج با معیارهای مد نظر فرماندهان سپاه در بازه پایداری در دریا مطابقت نداشت  و ..... قرار شد برای انجام اون تست بین بندرعباس و یکی از جزایر، نفربر تقویت شده با باز شدن رمپهای جلویی ناو به آب زده و با شلیک های پوششی هردو توپ خودشو به ساحل برسونه..... خودروسها از مهارت پرسنل نداجا در انجام این عملیات برسر ذوق اومده بودن و خیلی خوششون اومده بود، حتی یکی از ژنرالهاشون گفته بود فکر نمیکردم همچین تونایی داشته باشین
  21. دوستان سلام در این سفر اخیرم افتخار همراهی با کاپتان ع.ا د. رو داشتم که در زمان اجرای این عملیات افسر راه ناوشکن پلنگ بودند و کل ماجرا رو بی کم و کاست از زبون ایشون شنیدم که خیلی از شبهات رو برطرف میکنه متاسفانه بنا به درخواست ایشان اجازه نام بردن از ایشون رو ندارم ولی رنک و سمتشون رو در زمان اجرای این عملیات عنوان کردم اگر عمری بود و حوصله ام کشید یادداشتهای نت برداری شده از فرمایشات ایشون رو تایپ میکنم و خدمت دوستان ارایه میدم نکات خوب و مشکل گشایی توشون وجود داره
  22.   دوست خوبم سلام هرچند این دوتا پست شما و بنده انحراف عنوان تاپیکه منتها بنده امیدوارم  دیدگاه امرا و مسولین ما خلاف نظر شما باشد چون خرید خارجی یعنی کمتر شدن بودجه طرح های داخلی یعنی وابستگی بیشتر یعنی کمتر بها دادن به تفکر و باور " ما میتوانیم" درباره تحویل گرفتن خریداری شده ها هم حتی جای شک هست و اگر ممکن بود غرامت بگیریم کمک به مراتب بیشتری به ما میکرد بالاخص با علم به پشتیبانی مفتضحانه روسها از محصولاتشون امیدوارم روندی که در کشور در جهت قطع کامل وابستگی و اتکا به دانش و توان متخصصین داخلی ، در جریانه پایدار مونده و هیچ چراغ سبز خارجی این روند رو مختل نکنه به امید موفقیتهای روز افزون جوانان توانمند این سرزمنی       باور کنیم و ایمان داشته باشیم که : ما میتوانیم ایرانی میتواند
  23. دوستان سلام بحث خوبیه اگه کمی خویشتن دارانه باهاش برخورد کنیم، اگر اجازه بدین بنده هم به این بحثتون اضافه بشم: درباره عدم تناسب ورشن اسپاروها با اف14 های ما حرف تازه ای نیست و بارها و بارها قبلترها هم بیان شده چون بنا بود ما ورشنهای دیگری از سایدواندر و اسپارو دریافت کنیم البته قرار بود سامانه های ردیاب گرمایی و فرونگر رو هم به تامکتهامون اضافه کنیم که نشد!!! درباره فونیکس هم یه موشک راداری فعال نیست بلکه نیمه فعال و با هومینگ فعال در فاز نهایی هستش،کتابچه های خود موشک و کتاب منتشره موشکهای هوا به هوای نیروی هوایی به وضوح بیان کننده این موضوعه فونیکس موشکی توانمند اما بسیار گرونه اون بحث جایگزینی هاوک برای اسپارو نبود و برای همین فونیکس بود و ارجحیتش به استاندارد( درحالی که استاندارد از لحاظ آیروداینامیکی به مراتب سرتر و برتر از هاوک هستش) به ذخایر عظیم موجود در انبارهای نهاجابرمیگشت درباره استفاده برای برد های میانی و بجای اسپارو در نهاجا سعی در همگام کردن موشک میانبرد آلامو با اف 14 طی پروژه "طوفان " و با همکاری پایگاه های دوم،ششم و هشتم صورت گرفت و خبرهای خوبی هم به بیرون درز کرده هرچند خبرها ضد و نقیضه( استفاده از موشک آلامو بجای اسپارو بسیار منطقی تر و برتر و مفید تر از استفاده از موشکهای غیر تخصصی مثه هاوک و استاندارد یا صیاده)   باتوجه به اینکه مقوله موشکهای هوا به هوا و پدافند هوایی با اشتراکاتی هم که دارن دو مقوله کاملا متفاوته  به نظر من کار بر روی موشکهای تخصصی هوا به هوا چه در بعد ساخت ٰ همگام سازی و یا بهینه سازی به مراتب بهتر و منطقی تر از جایگزینی اونها با موشکهای غیر تخصصی  پدافند هواییه درباره " فکور" هم در عین رسیدن خبرهای ضد و نقیض و تحلیلهای متفاوت، بنده بشخصه خیلی به آینده این طرح خوشبینم و دعا میکنم و امیدوارم که بزودی خبرهای خوبی در این زمینه بهمون برسه تا جایی هم که بنده اطلاع دارم در صنعت نظامی دنیا بیشتر استفاده از موشکهای هوا به هوا در پدافند زمین به هوا رایج و مرسومه تا استفاده بالعکسش که در ایران بنا با الزام و ضرورت و ناچاری صورت میگیره، مثه نمونه های پدافند زمین به هوا و دریا به هوای اسپارو ٰ   البته استفاده از جنگنده ها بعنوان لانچرهای متحرک لینک شده با سامانه ها و رادارهای زمینی هم مقوله خوب و قابل تاملیه، در این زمینه انتخاب پرنده بعنوان لانچر خیلی مهمه و استفاده از فانتومها با برد راداری و تسلیحات هوا به هواب محدود و ناتوانیشون در مقوله هوا به هوای امروزی، به مراتب معقول تر ازبرگزیدن تامکتها بعنوان لانچر متحرک هواییه که خودشون ذاتا دارای توانایی بسیار مناسبی درنبرد هوایی هستند هرچند برای روز آمد کردن جای کار زیادی هست( استفاده از لانچرهای متحرک هوایی رو یانکی ها هم برای موشکهای ضد ماهواره استفاده میکنن)     درباره لانچرهای 4 قلو و عدم استفاده از اونها در نداجا ( در عین نیاز و اهمیت وافر به بودنشون) همانطور که دوستان گفتن هم بحث وزن مازاد و تاثیرش بر جابجایی نقاط موثر بر تعادل شناور مطرح هستش( در شناورهای سنگینترمون راحتتر میشه با این قضیه کنار اومد و مدیریتش کرد بالاخص در پروژه موج)اما یه دلیل دیگه هم به محدودیتهای اقتصادب و موجودی نداجا برمیگرده، شاید برای موشکهای آفندی عدم استفاده از لانچرهای 4 قلو تا حدود زیادی توجیه پذیر باشه وبشه براش دلایل تا حدود زیادی منطقی هم آورد اما برای سامانه های پدافندی به نطر من به هیچ وجه قابل دفاع نیست ٰ بعنوان نمونه تنها با جابجایی مکان نصب موشکهای هوایی و آفند دریایی در شناورهای طرح موج میشه محدودیت  تغییر مکان نقاط تعادلی رو برطرف رکده با دسته کم مدیریتشون کرد و در مقابل توان پدافندی شنناور را دوبرابر کرد بهتر و معقولتره که سامانه محراب موجود بر شناورهای موجود رو به سرعت با لانچرهای 4 قلوی "صیاد" جایگزین کرد ( نمیتونم با قاطعیت بگم اما به نظرمیرسه لانچرهای پاتریوتی صیاد از لانچرهای جعبه ای محراب سبکتر هم باشن ، جمع و جورتر که هستن )
  24.   دوست خوبم سلام درمورد بدبرخورد کردن و برتری جویی بنده اطلاعی ندارم ، 11 ماه گذشته به وفور توی این مسیر بودیم هم خودمون هم 60-70 شناور دیگه شرکتمون اما یکبار حتی یکبار هم چنین موردی نداشتیم   کنترل کشتی ها بالاخص برای مسایل محیط زیست یک کار قانونی و بسیار مهمه که دست برقضا بسیار بسیار هم مورد توجه سازمان ملل و ارگانهای متولی دریا و دریانوردیه برای کنترل اینگونه فرایندهای آلودگی های هوا و آب در دریا یک کتاب مفصل بنام MARPOL وجود داره که به شدت هم درمورد اجراش سختگیری میشه ، هرچی کشور پیشرفته تر اجرا و پیگیریش مهم تر و سختگیرانه تر سازمان جهانی دریانوردی بعنوان متولی جهانی و بین المللی امور دریا و دریانوردی و زیرمجموعه سازمان ملل این کتاب و قوانین و مقرراتش رو حداقلهای مصوب لازم الجرا برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست اعلام کرده و به همه کشورها اجازه داده برمبنای شرایط محیطی و جغرافیایی کشورشون قوانینی بر اون اضافه کنن ولی حق کم کردن رو ندارن اتحادیه اروپا خیلی سختگیرانه تر اونو اجرا میکنه اما از همه سختگیرانه تر قوانین ایالت متحده امریکاست که علاوه بر مجموعه قوانین و مقررات مصوب در کتاب فوق(MARPOL که به تصویب مجالس همه کشورهای عضو IMO هم رسیده) یک سری مقررات و قوانین در یک کتابچه اضافه بر این کتابچه رو داره که بسیار بسیار سختگیرانه است و به شدت هم پیگیریشون میکنه متاسفانه در حالی که خلیج فارس در این کتاب " منطقه ویژه" تعریف شده و باید سختگیرانه ترین قانونها درموردش اجرا بشه بجز بازدیدها و بازرسی های هر از گاهه ما مابقی کشورها چندان اهمیتی به بحث محیط زیست خلیج فارس نمیدن( به همچنین در باره وظعیت دریای خزر در جنوب)   اون دو کشور ایتالیا و فرانسه هم بیخود میکنن در باره این بازرسی های روتین و قانونی سروصدا میکنن ، اینکارها کاملا قانونی و مجاز هستند و دست برقضا سخت ترین و سنگین ترین جریمه ها و مجازاتها رو هم همین موارد آلودگی دریایی به خودش میبینه   حالا که بحث فرانسه و ایتالیا شد باید خدمتتون عرض کنم یکی از سختگیرانه ترین موارد کنترل آلودگی محیط زیست رو همین فرانسه اجرا میکنه که حتی درمواردی از اتحادیه اروپا هم سختگیرانه تر برخورد میکنه ( من سختگیری در این زمینه رو به شدت تایید میکنم و ازش حمایت میکنم منتها باید همه جانبه باشه نه اینکه اونها حق داشته باشن اجراش کنن و ما نه )   درباره مطالب بالا باید برای نمونه خدمتتون عرض کنم فصل 6 کتابچه قانونی یاد شده درباره آلودگی هوا هستش که کشتی ها باید اجرایی کرده و رعایتش کنن ، و برای این منظور درصد سولفورموجود در سوخت مصرفی و NOx  وSOx موجود در اگزاست و دودهای خروجی از فانل کشتی باید در محدوده معینی بوده و از حد مجازی فراتر نرودند بعنوان نمونه برای سوخت سولفور نباید از 1/5 درصد بیشتر باشد ، اما محدوده ای در اروپا بعنوان ECA معرفی شده که اونجا درصد سولفور سوخت باید زیر یکدهم درصد باشه یعنی 15 برابر کمتر از حد مجاز دیگر جاهای دنیا و برای همین منظور ما دربنادر اروپایی مجاز به استفاده از مازوت و یا حتی  دیزل سنگین  دریایی نیستیم و حتما باید از سوخت دیزل سبک دریایی که بسیار هم گرون هست استفاده کنیم و این بجای خود برای استفاده از این سوخت مجبور به نصب یک سیستم سوخترسانی کاملا مجزا با سیستمهای موجودمون شدیم که بسیار بسیار هزینه بر بود ( چون برخلاف سوختهای متداول (HFO ) که نیاز به گرمایش و بالابردن درجه حرارات دارند MGO نیاز به سرمایش و خنک کاری داره)   درکل بازرسی های اینگونه ای بسیار رایج ، متداول و قانونی بوده و نه فرانسه و نه ایتالیا و نه هیچ کشور دیگه ای نمیتونه بهشون اعتراض کنه ( منتها نحوه برخورد رو میتونن اعتراض کنن و نحوه برخورد باید منطبق بر قوانین و مقررات و در چهارچوب عرف متداول باش و خدای ناکرده دور شان و ادب و نزاکت نباشه که ان شا الله در ایران نیست!!)
  25.   دوست خوبم سلام مقوله متوقف کردن و بازرسی از شناورهای تجاری توسط یگانهای نظامی یک بحث گسترده و مبسوطه که ضوابط و شرایط خاص خودش رو داره منوط به شرایط ويژه ای هستش مثلا محدوده آبها ، مامورت یگان شناور ، موقعیت و وضعیت جغرافیای منطقه ، شرایط سیاسی موجود و... درکل یه شناور نظامی حق شناسایی و بازخواست یگانهای مشکوک به تهدید امنیتی و یا ایمنی (چه فردی و چه محیطی) رو داره ، این ضوابط در یه محدوده ای میتونه متغیر هم باشه مثلا دریای عمان قبل از دزدان دریایی ،شرایط فعلی و یا حتی در زمان برگزاری رزمایش نظامی (در زمان برگزاری رزمایش دریایی محدوده رزمایش کلا منطقه شبهه جنگی محسوب میشه و هیچ شناور نظامی و غیر نظامی بدون اجازه کشور برگزار کننده رزمایش حق ورود به اون رو نداره) ، اینگونه موارد نزدیک شدن به محدوده رزمایش رو ما بارها باهاش مواجه شدیم و نیروی دریایی ما بارها مجبور به هشدار و حتی گاهی مجبور به شلیک هشدار هم شده   جدای از این موارد فاصله یگان تجاری از یگان نظامی هم مطرح هستش یعنی اگر یک یگان تجاری از یک محدوده مشخصی(تعریف شده توسط یگان نظامی مورد نظر) به اون یگان نزدیک تر بشه خودبخود یک تهدید ایمنی- امنیتی به حساب اومده و شامل مواد و تبصره های مواخذه و بازخواست و تهدید میشه   بر طبق قوانین بین المللی، دریانوردی بی ضرر و صلح آمیز در آبهای بین المللی برای همه کشورها آزاده ، و فراتر از اون حتی درآبهای سرزمینی هر کشور هم "حق عبور بی ضرر و صلح امیز" برای همه کشورهای دیگه با حفظ حق و حقوق و رعایت قوانین مصوب کشور مربوطه آزاده ، منتها یکسری ماده و تبصره برای شرایط خاص مثه زمان جنگ و یا محلها و مکانهایی که بعنوان "محدوده خاص" تعریف میشن وجود داره بعنوان نمونه تا چند سال قبل هیچ محدودیت و گرفت گیری در دریای عمان ، دریای عرب ، خلیج عدن و دریای سرخ وجود نداشت اما با گسترش پدیده "دزدی دریایی" در این محدوده قوانین و ضوابط و شرایط امنیتی خاص و ویژه ای بر این محدوده حاکم شده و حتی اجازه تیراندازی مستقیم به شناورهای مشکوکی که به اخطارها توجهی نمیکنن داده شده (البته پس از شلیکهای هشدار)   متاسفانه اطلاعات بیرون اومده اونقد شفاف نیست که بشه به قاطعیت درموردش نظر داد ، صرف بیان یک واژه برای محل  مبین  قانونی یا غیر قانونی بودن اون نیست ، باید با طول و عرض جغرافیا بیان بشه تا فاصله اش از ساحل بررسی بشه ، شرایط زمانی و موقعیت فعلی منطقه و ماموریت و یا وظیفه اون یگان نظامی و.. بررسی بشه بعد میشه مستند و مستدل بررسی کرد و الا میشه اظهار نظری احساسی و یا خدای ناکرده غیرمعقول   یادمه زمانی که بعنوان دانشجوی کارآموز با یکی از ناوهای نداجا در حال ایمن کردن منطقه برای اجرای تیراندازی تمرینی بودیم یک لنج ماهیگیری عمانی چون تورهاشو توی آب پهن کرده بود به پیامها و هشدارهای ما توجهی نکرد و یگان ما هم مجبور به شلیک چند تیر اخطار (WARNING SHOOT) شد و اون لنج هم تورهاشو رها کرد و دبورو که رفتی اینجور مسایل به وفور پیش میاد حتی ندسا (نیروی دریایی سپاه)هم گاهی با لنجهای خودمون توی سواحل و آبهای خودمون موقع برگزاری رزمایش به همچین مشکلاتی برمیخوره و بالطبع گاهی هم مجبور میشه گوش برخی نافرمانها و لجبازهاشونو بپیچونه ، متاسفانه باید بگم شناورهای سنتی و کوچیک ما (مثه لنجها) اطلاعاتشون از قوانین دریانوردی بین المللی بسیار کم و گاها صفره ، جدیدا کلاسها و دوره های آموزشی مناسبی براشون درنظر گرفته شده و باید حتما گواهینامه ها و مدارک مناسب و شایستگی رو اخذ کنن و الا از دریانوردیشون جلوگیری میشه بالاخص از ترید بین المللیشون شکر خدا کم کم اوضاع قانون دانی و قانون مداری شناورهای کوچیک و سنتیمون مثه لنجها داره بهتر میشه   به دوستان توصیه میکنم تا وصول اطلاعات کامل کمی شکیبایی پیشه کرده و منتظر اظهار نظرهای رسمی و مستند بمونیم اونقت بهتر میشه بررسی و تجزیه و تحلیل کرد   شاد و سربلند و پیروز باشین