elo

Members
  • تعداد محتوا

    775
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    25

تمامی ارسال های elo

  1. دوست خوبم درود بر تو من اون لینکی که گذاشته بودین دنبال کردم چیز خاصی که خلاف حرف خبرگزاری فارس باشه توش ندیدم تلویحا پاسخی به همون خواسته زاپن و تهدیدش به افزایش قیمت تلقی میشه نگین که به ادبیات بازار و تبلیغات و یکی به نعل یکی به میخ آشنا نیستین من نمیگم فارس 100 درصد راست میگه نمیگم هم دروغ میگه اطلاعاتم در اون حدی نیست که قاطعانه نظر بدم منتها خیلی راحت میشه دولت زاپن تهدیدی برای جلوگیری از افزایش هواپیما ( و نه کنسل کردنش) کرده باشه و بالطبع جوابی هم خواهد گرفت در بازار های امروزه دنیا اینگونه تهدید به قطع همکاری یا کنسل کردنش در زمانی که سازنده یا فراهم کننده قیمت رو افزایش بده کم مشاهده نمیشه هرچند میگم هیچ نظر قاطعی نمیتونم بدم اما دست بر قضا مبلغ فوق العاده بالای 396 میلیارد دلار برای این پروزه هم همونجا اومده و ذکر شده و بعدش هم کمی درباره بن کردن فروش اسلحه و بعدش هم این افزایش بودجه ژاپن بعد از افزایش بودجه چین و اینها هم اومده و این مباحث هم همونطوری که خودتون میدونین بعد از اون تهدیدات کره شمالی کاملا طبیعی هستش حتی بدون اون هم چونه زنی و بازار گرمی و تو سر مال زدن و بالابردن مال و تلاش یه طرف برای افزایش قیمت و احتمالا دیر تحویل دادن و تلاش متقابل و شعارهای بازاری یا همون جنگ زرگری طرف متقابل هم یه پدیده عمومی و رایج بازار امروز جهانه
  2. اینو بخونین بد نیست البته خیلی حاشیه رفته منتها اعداد خیلی بزرگن خیلی بزرگتر از اونی که بحثش میشه منبع هم خبرگزاری فارس (چیزی رو رد یا تایید نمیکنم فقط جهت اطلاع دوستان ) به گزارش [url="http://www.farsnews.com/"]خبرگزاری فارس[/url]، بر اساس گزارش بخش ارزیابی و آزمایش پنتاگون که به تازگی افشا شده است، معایب جنگنده‌های اف- 35 که ساخت آن‌ها میلیاردها دلار مالیات شهروندان آمریکایی صرف آن شده است، بسیار بیشتر از آن چیزی است که پیشتر ادعا می‌شد. بر اساس این گزارش استفاده از این جنگنده‌ها نه تنها در ماموریت‌های نظامی خطرناک خواهد بود حتی در صورت استفاده برای آموزش خلبانان می‌تواند جان آن‌ها را به خطر اندازد. در این گزارش دید ناکافی کابین خلبان یکی از مشکلات مهم اف- 35 ذکر شده است. این مشکلات به گونه‌ای است که مانع از انجام بسیاری از اعمال حساس و فوری توسط خلبان می‌شود. ساخت هر جنگنده اف 35 دست کم 238 میلیون دلار برای پنتاگون هزینه داشته است. با این وجود پنتاگون به دلیل مشکلات فنی دستور زمین‌گیر کردن این هواپیماهای پیشرفته را داده است. هواپیمای جنگنده اف-35 لایتنینگ –2 ( F-35 lightening II) یک هواپیمای جنگنده نسل پنجم ساخت شرکت لاکهید مارتین است که در سه مدل اصلی ویژه نیروی هوایی، نوع عمود پرواز (برای نیروی تفنگداران دریایی) و نوع نیروی دریایی (برای عملیات از ناوهای هواپیمابر) توسعه یافته و اکنون کاربرد عملیاتی آن در چند پایگاه نیروی هوایی آمریکا آغاز شده است. با این همه این هواپیمای فوق مدرن درگیر مسائل تکنیکی و مالی بسیاری است که آینده کاربرد آن در سطح گسترده چه در نیروهای مسلح امریکا و چه در نیروهای هوایی متحدین این کشور را زیر سئوال برده است. هواپیمای جنگنده اف- 35 لایتنینگ -2 یکی از پیشرفته ترین جنگنده‌های کنونی جهان محسوب می‌شود. طول این جنگنده 13.5 متر، عرض آن حدود 11 متر، وزن حداقل آن بیش از 10 تن و وزن حداکثری آن قریب به 23 تن می‌باشد. حداکثر سرعت این هواپیما حدود 1.8 ماخ و برد عملیاتی آن 1800 کیلومتر است. این هواپیما در سه مدل نوع A ،B و C بوده و تفاوت مدل‌های آن بیشتر حول محور برخاست و فرود آن است. نوع "A" این هواپیما صرفا برای کاربرد در باندهای زمینی و نوع "C" آن با مشخصه برخاست و فرود عمودی برای ناوهای هواپیمابر طراحی شده است. البته از نوع "B" این هواپیما می‌توان روی ناوهای هواپیمابر نیز استفاده کرد. بنا به اعلام مقامات کمپانی لاکهید مارتین این هواپیما می‌تواند تا سال 2040 میلادی کارایی عملیاتی خود را حفظ کند. این هواپیما 4 برابر، کارایی بیشتری در عملیات‌های هوا به هوا و هشت برابر کارایی بیشتر در عرصه عملیات‌های هوا به زمین دارد. هواپیمای اف-35، جنگنده‌ای است چند ماموریته که برای عملیات هوا به زمین بهینه سازی شده و ماموریت هوا به هوا، اصولاً ماموریت ثانویه وی به شمار می‌آید. هواپیمای جنگنده اف 35 یک نفره بوده و برای حمل تسلیحات خود از دو محفظه داخلی و چهار مقرخارجی استفاده می‌کند. هر یک از محفظه‌ها، قابلیت حمل دو موشک یا بمب یا هر سلاح دیگر را دارند و مقرهای خارجی نیز به همین ترتیب می‌توانند به انواع بمب‌ها و موشک‌ها مجهز شوند. تقریباً در تمامی مدل‌های این هواپیما، تسلیحات یکسانی به کار رفته و تغییرات تنها در قسمت راداری و سیستم‌های پیچیده برخاست و نشست است. جنگنده اف-35 در چارچوب پروژه جنگنده مشترک ضربتی (JSF) پس از طراحی و ساخت به وسیله شرکت لاکهید مارتین اکنون مرحله آزمایشی و ورود اولیه به خدمت را طی می‌کند. این جنگنده طی یک برنامه مشترک علاوه بر شرکت لاکهید مارتین به عنوان پیمانکار اصلی، توسط شرکت‌های نورث روپ گرومن، بی‌ای‌ئی سیستمز، پرات اند ویتنی و رولزرویس ساخته می‌شود. هواپیمای اف-35 جنگنده‌ای چند منظوره محسوب می‌شود که برای عملیات هوا به زمین بهینه سازی شده و ماموریت هوا به هوا، اصولاً ماموریت ثانویه آن به شمار می‌آید. این هواپیما تا حدود زیادی به جنگنده اف-22 راپتور شباهت دارد و طرح کلی آن مشابه این هواپیما بوده و همچنین تا حدود زیادی نیز از فناوری‌های مشترکی بهره می‌جویند. [color=#0000ff]جنگنده F-35 قرار است در سه مدل ساخته شود:[/color] مدل A F-35 که برای نیروی هوایی در نظر گرفته شده و جنگنده‌ای با قابلیت پروازی عادی است و قرار است جایگزین F-16 (فالکن) و A-10 شود. مدل F-35 B که برای سپاه تفنگداران دریایی (USMC) طراحی شده و دارای برد زیاد و قابلیت برخاست کوتاه و نشست عمودی است و برای جایگزینی جنگنده ای وی -8 هاریر در نظر گرفته شده‌ است. مدل C F-35 که برای نیروی دریایی (USN) در نظر گرفته شده که دارای قابلیت ناو نشینی و نشست و برخاست کوتاه است. [color=#0000ff][b]مشخصات جنگنده اف-35 [/b][/color] نوع کاربری: جنگنده ضربتی، شرکت سازنده: لاکهید مارتین، خدمه: 1 نفر، آخرین قیمت: بین 198 تا 238 میلیون دلار نیروی محرکه: یک دستگاه موتور Pratt & Whitney F119-PW-100 (مورد استفاده در جنگنده برتری هوایی اف-22 رپتور) طول: 5 /13 متر، عرض: 8 /10 متر، وزن خالی: 10200 کیلو گرم، حداکثر وزن: 22600 کیلو گرم حداکثر سرعت: 8 /1 ماخ، برد عملیاتی: 1800 کیلومتر [color=#0000ff][b]جنگنده‌ای پر دردسر برای خریداران[/b][/color] قرار بود این هواپیمای جنگنده مبدل به هواپیمای رزمی اصلی آمریکا و نیز برخی از متحدین آن شود. شرکت لاکهید مارتین سه نوع جنگنده اف-35 را برای نیروهای مسلح آمریکا و هفت کشور انگلیس، کانادا، ترکیه، ایتالیا، هلند، استرالیا و نروژ و نیز رژیم صهیونیستی به عنوان شریک در پرداخت هزینه توسعه آن، ساخته است. پنتاگون در نظر دارد تا 2443 فروند از این نوع جنگنده فوق مدرن که دارای مشکلات تکنولوژیک زیادی است خریداری کند. اخیرا "آژانس همکاری دفاعی و امنیتی" آمریکا (Defense Security Cooperation Agency)، اجازۀ تحویل 4 فروند از این هواپیما به ژاپن را صادر کرد، اما ژاپن اعلام کرد که چنانچه هزینه خرید این هواپیماها از آنچه که مورد انتظار است، خیلی بالاتر باشد سفارش 40 فروندی خود را پس خواهد گرفت. در این راستا دولت ژاپن اعلام کرده که برای خرید هر فروند اف -35 تاکنون 120 میلیون دلار هزینه کرده که در صورت افزایش قیمت‌ها از خرید آن انصراف می‌دهد. ترکیه نیز اولین سفارش خرید از این نوع جنگنده را به تعویق انداخته است. در این زمینه سایت خبری "دیفنس نیوز" گزارش داد: ترکیه در 22 دی خرید اولیه دو فروند جنگنده اف-35 از آمریکا را به علت مشکلات فنی و افزایش قیمت به تعویق انداخت. کشور هلند که قرار بود 85 فروند از این هواپیما را خریداری کند تصمیم گرفته تعداد سفارش خود را کاهش دهد. ایتالیا اعلام کرده سفارش خود را از 130 فروند به 90 فروند کاهش خواهد داد. و انگلیس نیز در باره این هواپیما که قرار بود آن را در نیروی هوایی و دریایی خود به کار گیرد، دچار تردید شده است. استرالیا نیز اعلام کرده که به دلیل مشکلات مالی قصد دارد خریداری 12 فروند هواپیمای اف ـ 35 را 2 سال به تأخیر اندازد. این در حالی است که سفارش 65 فروندی هواپیمای اف ـ 35 از سوی کانادا که قرار بود جایگزین هواپیماهای سی اف ـ 18 شود، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. اسرائیل در ابتدا سفارش 20 فروند از این هواپیماها را با سفارشی 8/2 میلیارد دلاری داد، اما اکنون تصور می‌شود در نهایت 75 فروند از آن را خریداری نماید. این در حالی است که تاخیر در تحویل این هواپیماها (حداقل تا سال 2017) باعث شده تا رژیم صهیونیستی به عنوان یک راه حل موقت در پی خرید انواع بهسازی شده جنگنده اف- 15 از شرکت بوئینگ باشد. همچنین باید تاکید کرد که آمریکا نیز تصمیم مشابهی را اتخاذ کرده و در همین راستا خرید 179 فروند از این هواپیما را تا سال 2017 میلادی به تاخیر انداخته است. به جز ترکیه که قصد خود برای خریداری 100 فروند از این هواپیما را به قیمت 16 میلیارد دلار اعلام کرده بود، سایر کشورهای مشتری این هواپیما از افزایش قیمت آن نگرانند، و ناچارند مسائل مربوط به تامین بودجه خرید این هواپیماها را برطرف کنند. شواهد حاکی از آن است که جنگنده اف -35 ساخت شرکت لاکهید مارتین، پرهزینه ترین هواپیمای جنگی در تاریخ وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) به علت بروز مشکلات جدی و فراوان با بن بست روبرو است. در حالیکه جنگنده فوق مدرن اف-35 یک سوم آزمون پروازی خود را پشت سر گذاشته، همچنان با مشکلاتی مانند امنیت پروازی، برنامه‌های پیشرفته و تکامل تسلیحاتی مواجه است. گزارش 18 صفحه‌ای رئیس آزمایش‌های تسلیحاتی پنتاگون که جمعه 22 دی به کنگره آمریکا ارسال شد، با اشاره به جزییات این موارد به صراحت می‌گوید که پروژه برنامه تسلیحاتی 396 میلیارد دلاری که پرهزینه ترین طرح در تاریخ پنتاگون به شمار می‌رود، دارای نواقص زیادی است. گزارش پنتاگون نشان می‌دهد، در حالیکه در سال 2012 برخی آزمون‌ها و سیستم‌های پروازی برنامه ریزی شده انجام گرفته است، اما در برخی بخش‌های پروازی این جنگنده نواقص بدون حلی باقی مانده که برخی تازه دیده شده است. طبق این گزارش، شرکت لاکهید مارتین سازنده این جنگنده با توجه به بروز مشکلات بدون راه حل، تاکنون تنها 20 هزار آزمون انجام داده و هنوز 39 هزار سنجش دیگر باقی مانده است. گزارش به این موضوع اشاره دارد که مشکلات این جنگنده از سال 2001 آشکار شده و شرکت سازنده نیز در سال‌های گذشته سه بار ساختار آن را تغییر داده است. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که مشکلات و کسری بودجه آمریکا، شمار خرید این تعداد از جنگنده‌های اف-35 را که همچنان دچار مشکل هستند، کاهش خواهد داد. تاکنون تنها 63 فروند از این جنگنده تولید و دراختیار نیروی هوایی و دریایی آمریکا قرار گرفته است. بدین ترتیب هزینۀ توسعه هواپیمای اف ـ 35 (برخلاف آنچه که در ابتدا به نظر می‌رسید) روز به روز افزایش یافته تا جایی که از 233 میلیارد دلار به حدود 396 میلیارد دلار رسیده است. در این راستا هزینۀ توسعه این هواپیما فقط در سال 2011 رشد 3/4 درصدی داشت. قیمت اولیه این جنگنده را 89 میلیون دلار برآورد کرده بودند که اکنون حداقل 197 میلیون دلار در نوع A و 237 میلیون دلار در نوع B و C قیمت دارند. طبق برآوردها هزینه هر فروند این هواپیما در طول عمر خدمتی (با احتساب 50 سال خدمت) 618 میلیون دلار برای هر فروند تخمین زده‌ شده است که با افزایش هزینه‌ها سر از 761 میلیون دلار در آورده و این جنگنده را از لحاظ معیار هزینه‌ها نا کارآمد کرده است. برآورد شده است که در نهایت هزینه پروژه بلند پروازانه اف -35 به حدود 45/1 تریلیون دلار برسد که در تاریخ پروژه‌های نظامی بی سابقه خواهد بود. نویسنده: دکتر سید رضا میرطاهر [url="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911219001366"]http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911219001366[/url]
  3. جااااااااااااان؟ مگه زبون رسمی سایت فارسی نیست؟ میشه یکی لطف کنه ترجمه اشونو بنویسه ما هم بفهمیم دوستان چی فرموده بودن شاید فیضی هم رسید این وسط!!!
  4. دستشون درد نکنه کسی هم نگفته خدای ناکرده و دور از جونشون جنایتی چیزی مرتکب شدن منتها این بحث کلاسهای خودساخته و ارتقاهای فراتخیلی بدجوری داره مد میشه لینروزا اینجا میلیتاریه یه سایت مرجع و تخصصی نظامی اگر جای دیگه و سایت دیگه همچین چیزی عنوان بشه خوب زیاد بهش خورده نمیگیرن ولی من معتقدم اینجا ما باید به حدی وسواس به خرج بدیم که این دو قطره آبرو اعتبار میلیتاری هم حفظ بشه و در ضمن همه هم مرجع بودن و کاملتر بودنشو قبول کنن اگر ما هم بخوایم مثه فرومهای مختلف دگیه که یه گوشه اشون هم به بحث میلیتار میگذره سرسری به قضایا نیگاه کنیم که دیگه عنوان مرجع ابدا بهمون نمیاد یادمون هم نره توی این وانفسای رسانه ای تنها چند سایتن که در بحث میلیتار بصورت تخصصی کار میکنن برخلاف سایر قسمتها و بخشهای دنیا سایبر پس این وظیفه من و شماست که در مسایلی اینچنین سخت گیر باشیم من در زمینه ای که تخصصشو دارم سایر دوستان هم در زمینه های تخصصی خودشون البته این نظر منه و ممکنه خیلی ها قبولش نداشته باشن
  5. و اما بازم برگردیم سر موضوع اصلیمون اواسط اردیبهشت 88 بود، باتوجه به اینکه بعد از پیاده شدن از کشتی هنگام چند دوره تخصصی رو گذرونده بودم ، بالطبع مرخصیم شیفت کرد اونورتر و هنوز حدود یک ماه و نیم از مرخصیم مونده بود که یک روز صبح از شرکت تماس گرفتن و گفتن که کشتی سوپرتانکر" ایران هویزه" جهت تعمیرات دوره ای 5 ساله به " حوض خشک دبی " فرستاده شده و یکی دوروزی هستش که تعمیرات شروع شده، اما متاسفانه مشکل حادی پیش اومده که نیاز به فرستادن فوری و بدون فوت وقت چند نفر از مهندسین ایرانی احساس شده و چون من هم هر سه کشی قبلیم همگی همکلاس و خواهرخونده های این کشتی بودن بالطبع نام من هم جزو اونا بود ، البته ذکر کردن که چون از مرخصیمهنوز خیلی باقی مونده میتونم که نپذیرم!! منتها بخاطر همون مسایلی که هستش و همه میدونیم هر ایرانی دیگه هم جای من بود قبول میکرد و این شد که دوروز بعد پروازکردم تهران و از اونجا به دبی و مستقیما به کشتی ملحق شدم ، کشتی که از آب بیرون کشیده شده بود و در حوض خشک تحت تعمیر بود بگذریم که چه ماجراها داشتیم چون همزمان بود با تبلیغات و مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری!!!، دقیقا روز رای گیری شورلیوها کنسل شد و نزاشتن بریم بیرون رای بدیم!!!! همون روزجمعه که روز رای گیری بود ، غروب کشتی برای تستهای دریایی به بیرون حوضچه فرستاده شد، کلی عیب و ایراد و مشکل پیدا وگزارش کردیم و بخاطر همین برگشتیم شیپ یارد و دوباره نیروهای شرکتهای درگیر اومدن روکشتی ، اما چون بازار اون روزهای کرایه تانکرها خیلی خوب و داغ بود و هر روز موندن بیشترکشتی در تعمییر علاوه بر بالا بردن هزینه های تعمیرات باعث از دست رفتن کلی پول کرایه و اصطلاحا " آف هایر " شدن کشتی میشد فشار آوردن که ایرادهای اصلی رو برطرف کنین و ایرادهای کوچیک رو بعدا خودتون حین سفر برطرف کنین و...!!!! خوب با اطلاع حضرات شیپ یارد دبی از این عجله ما ، هر مشکلی رو سرهم بندی کردن و اعتراضهای ما هم راه به جایی نبرد و مجبور شدیم کشتی رو با کلی ایراد و مشکل برطرف نشده برداریم و بیاییم سمت خارگ نرسیده به خارگ اولین مشکل رو موتور اصلی خودشو بدجور نشون داد و دچار" اسکونج فایر" یا آتش سوزی در قسمت هواخورانی موتور اصلی شدیم ( داخل پرانتز بگم ، موتور اصلی کشتی از نوع موتورهای دیزل دوزمانه سنگین دور پایین و قدرت بالا هستن که محفظه بالای پیستون رو محفظه احتراق ، زیر پیستون تا جدا کننده از کارتر ( کرنکیس) رو اسکوینج اسپیس و یا محفظه هواخورانی میگن و اگر رینگهای پیستون خوب سیل نکنن یا سیلندر لاینر دچار ویر داون و خوردگی و سایش و.. شده باشه یا روغنکاری رینگهای نامناسب و ناکافی باشه یا ... و باعث بلوپست یا عبور گازها و شعله های احتراق به زیر پیستون و یا بالارفتن زیاد دما بشه و..(کلی دلایل دیگه!!!!) منجر به آتیش سوزی در این منطقه میشه ، چون روغن مخصوص روانکاری سیلندر لاینر و پیستون رینگها بعد از انجام ماموریتش توسط رینگهی جاروبک و سگمنتهای جدا کننده زیر پیستون از کارتر که بهش استافینگ باکس میگن ، اونجا میریزه ، هوا هست ، ماده سوختنی هم هست فقط حرارت و یا گرما نیاز داره تا مثلث آتش شکل بگیره و...) با کلی مصیبت آتیشو خاموش کردیم و بعد ازچندین ساعت و یک بازدید دوباره از زیر پیستون به مسیرمون به سمت خارگ ادامه دادیم ، در خارگ بعد از بارگیری دومیلیون و دویست هزار بشکه نفت خام و همچنین دریافت حدود 7000 تن سوخت مورد نیاز کشتی به مقصد بندر " عین السوخنا " یا بقول ما " انسوکنا " ی مصر، حرکت کردیم، قبل از حرکت تمام اطراف کشتی وروی عرشه و بیرون هند ریلها(میله های کنار عرشه) دولایه سیم خاردار کشیدیم و اماده گذشتن از محدوده خطر شدیم تا قبل از کشتی ما ، چند ماهی بود ( میشه گفت 4-5 ماهی) که روال بر این بود که کشتیها چند نفر متخصص رو از یک تیم امنیتی انگلیس به نام " مست تیم" سوار میکردن و اینا هم دست خالی میومدن و همون چیزایی رو که آموزش دیده بودیم رو دوباره بارمون میکردن و میگفتن اگه اومدن منور شلیک کنین هوا و با شیلنگ آب آتشنشانی باهاشون مقابله کنین اما اگر اومدن دستاتونو هم ببرین بالا و... بابت این چرندیات هم چند ده هزار دلار ناقابل به جیب مبارک میزدن و میرفتن!!!! این موضوع با اعتراضهای مکرر بچه های ایرانی روبرو شده و در نهایت مسولین امر بر اون شدن که با توجه به تجربیات پیشین دوتا کشتی اونموقع در نقاط معینی از خلیج عدن مستقر کنن ، یکیشون حدودا بعد از عمان بود( البته کمی اینورتر) در نقطه ای با نام A( آلفا) با نام ..... و دیگری با نام ......در نقطه B (بتا) که اونموقع هردونقطه قبل از باب المندب بودن بخاطر مسایل خاص اون روزا و بحث اسراییل و عدم توانایی پوشش کامل منطقه و...( این مسایل بعد ها همه برطرف شد و نیروهای خودی تا انتهای دریای سرخ هم ما رو همراهی میکنن و دیگه این مشکلات وجودندارن) و قرار شد نیروهای خودی و ایرانی مارو بجای انگلیسیها همراهی و اسکورت کنن و همزمان هم نیروی دریایی دومین یا سومین ناوگروهشو که مشتمل بر دو ناو بود اعزام کرده بود به منطقه و میکوشید کشتیهامونو اسکورت کنه ( درست خاطرم نمونده اون موقع ناوگروه دوم بود یا سوم که نداجا میفرستادشون اونجا) اونبار کشتی ما برای اولین باربعنوان یکی از کشتی های شرکت ما ، برای تحویل گیری و سوار کردن تفنگداران دریایی به سمت نقطه A و کشتی .... حرکت کرد من پاین توی اتاق کنترل بودم که سرمهندس کشتی نفس زنان اومد پایین و گفت یه تیم تفنگدار"غول" از تفنگداران نیروی دریایی امریکا آومدن رو کشتی ما ، بدو بیا برو ببینشون!!! با تعجب رفتم رو عرشه ودیدم یه تیم 12 نفره از تفنگدارای امریکایی رو عرشه هستن و کلی هم تجهیزات همراهشونه وقتی جلوتر رفتم از تعجب داشتم شاخ درمی آوردم رو بازوشون پرچم ایران بود و رو سینه اشون آرم سپاه!!!!!! اما همه چیزشون امریکایی بود همه چیزشون از جوراب و پوتین و لباس گرفته تا نوع جنگ افزار و تجهیزاتشون هیکلا هم آآآآآآآآ این هوا !!!!!! خوش هیکل و شیک و مجهز و یه چیزی برای خودشون که ابدا توی مخیله هیچکدوممون نمیگنجید!!! همه با جلیقه ضد گلوله و کلاه تاکتیکی و دوربین دید در شب و تمام تجهیزات امریکایی با یکی یک ام 16 اصل با یکی یک ام9 رو کمر و یکی یک ام پی 5 چسبیده به سینه و واکی تاکیهای موتورولای هندس فری و... خلاصه چیزی بودن واسه خودشون دوتا اسنایپر 12/7 و حتی چندین موشک انداز یکبار مصرف ای تی 4 داشتم شاخ درمیآوردم چندین جعبه هم مهمات همراهشون بود دوتا هم مسلسل سبک 7.62 !! میشه گفت همه کپ کرده بودیم نه به اون سه تا انگلیسی "مست تیم" که دست خالی و بدون حتی باتوم میومدن و نه به این تیم که انگار قرار بود برن یه جنگ تموم عیار!!! طولش ندم از شوک که در اومدیم رفتیم سمتشونو باهاشون سلام و علیکی کردیم و کمکشون کردیم وسایل رو بیارن توی منزلگاه کشتی(اکومودیشن) به محض رسیدن درخواست یک تمرین رو کردن!!!یک گشتی توی کشتی زدن ، یک کپی از نقشه همه قسمتها رو تحویل گرفتن و برای چند ساعت بعد قرار یک تمرین مبارزه با دزدان دریایی رو گذاشتیم و اونا هم با همکاری ما شروع کردن به بررسی نقشه های کشتی برای آشنایی با نقاط حساس، حیاتی و آسیب پذیر و ... حدود 4 ساعت بعد هردوطرف آماده تمرین مبارزه با دزدان دریایی بودیم تا با تاکتیکها و آموزشها و شرایط هم آشنا بشیم ، مدیریت تیم امنیتی موتورخانه با من بود و چون محل تجمع در اتاق سکان کشتی بود خود بخود مدیریت برگزاری تمرین به من محول شد در حین تمرین متوجه یک نکته مهم شدیم و اونم ناتوانی بیسیمهای ما برای مچ شدن با بیسیمها و واکی تاکیهای اونا جهت برقراری ارتباط مستمر بخاطر تکنولوژی پاینتر سیستمهای ما بود!!!! بنا شد ما چند واکی تاکی یدکی رو که داشتیم به اونا بدیم تا اونا بین خودشون با سیستمهای خودشون و با ما با سیستمهای ما ارتباط برقرار کن!!!! تمرین خوبی بود ، نحوه عملیات در شرایط حمله تمرین و بررسی شد و هرکسی ماموریت و وظیفه خودشو شناخت ، بعدهم اونا به سه تیم 4 نفره تقسیم شدن و کشیک و گشتشونو شروع کردن ما هم برنامه ایمنی و امنیتی خودمونو با اونا هماهنگ کردیم و کشتی در مسیر خودش شروع به دریانوردی کرد بعد از این صحنه های جالب تری هم مشاهده شد!!!!!! سطح آموزششون بینهات بالا بود ، به نحو عجیبی برای چنین ماموریتهای اونم در فضای محدود و تو در تو پیچیده و ناشناخته کشتی و موتور خانه اموزش دیده بودن، تنها با بررسی سه جهار ساعته نقشه های کشتی تاکتیکهای رزمشونو مشخص کردن و وظایف و ماموریتها و مسیولیتها رو برنامه ریزی کردن و خودشون برای ماموریت اماده کردن حتی یک تمرین هم برگزار کردن که شرحشو بصورت مختصر گفتم (چون برخی تاکتیکاهی مشترک تمرین شد از بیان جزییات معذورم) بعنوان یک فارغ التحصیل دانشگاه افسری نیروی دریایی ارتش و با توجه به نزدیکی بسیار زیاد با بر وبچه های نیروی دریایی سپاه (ندسا) وآگاهی از سطح اموزششون ، انتظار همچین سطح آموزش و همچین تجهیزات و همچین امادگی رو به هیچ وجه نداشتم ، سرمهندس و کاپتان هندی کشتس هم شوکه شده بودن و میگفتن اگر همه نیروهای شما در این سطح هستن، شما برترین نیروی رزمی دنیا رو دارین حتی از یانکیها هم سرترین (متاسفانه چند سفر بعد نظرشون کاملا برگشت!!!) به هر حال یکی دیگه از نکات بسیار تعجب برانگیز، جدای از هیکل ، لباس، تجهیزات ، سطح آمادگی بدنی و اموزش و مهارتها و تاکتیکها برمیگشت به زبان همه اونا که بدون استثنا به انگلیسی مسلط بودن و این تعجب همه رو برانگیخته بود باورکنید فکر میکردم دارم خواب میبینم ، تعجبمون وقتی بیشتر شد که دیدیم حتی در لحظه استراحت هم از خودشون اسلخه اشونو جدا نمیکردن اونایی که شیفت و پست نبودن میومدن باشگاه افسران اونم چه ریختی باورش سخته به خدا!!!! یه تفنگدار سپاهی با کلی ریش و شلوارک و رکابی و صندل امریکای اصل و اونم با پیپ کاپتان بلک و اونم با یه ام9 تو جیب بغلی شلوارکشون و یه واکی تاکی موتورولا اون یکی جیبشون!!!! و دست برقضا همه هم یک شکل و یک فرم حتی رکابی و شلوارکا و صندلا و پیپها!!!! کلی باهاشون گرم گرفتیم ، من سریش شدم برای یگان و محل خدمتیشون که چیزی بروز ندادن ، درباره تجهیزاتشون سریش شدم که فقط با لبخندهای معنی داری جوابمونو میدادن و بحث رو عوض میکردن باور کنید حتی جوراباشون هم امریکایی بود اونم با مارک و آرم یواس نیوی انگاری یک یگان از مرینرهای یو اس نیوی ، آرم سپاه و پرچم ایران رو زده باشن و اومده باشن رو کشتی ما!!! البته خوب بحثهای بعد از انتخابات داغ بود و بچه ها کم هم سربه سرشون نمیزاشتن و به پر و پاشون نمیپیچدن ، ولی برخلاف بدنه عمومی سپاه که من بارها تجربه اشون کرده بودم اونا هیچ علاقه ای به مشارکت در بحثهای سیاسی داخلی رو نشون نمیدادن اما برعکسش عجیب پایه بحث های سیاسی بین المللی بودن !!! تا دلتون هم بخواد اهل بازی و شوخی ، پایه همه بازیهامون از شطرنج و تخته نرد و فوتبال دستی گرفته تا برسه به ورق بازی( البته بدون قمار)و... ابدا هم گیر نمیدان که مثلا این چه آهنگیه و یا این چه فیلمیه که دارین تو باشگاه پخش میکنین در حالی که قبلش از طرف شرکت کلی در اینباره بهمون تذکر داده بودن که چنین و چکار نکنین و اله و بله و... بگذریم روز سوم بود که دقیقا موقعی که چند قایق مشکوک داشت رصد و رویت میشد دوباره زد و موتور کشتی دچار آتش سوزی در همون قسمت هواخورانی شد (اسکونج فایر) ، مجبور شدیم موتور رو استاپ بدیم تا بتونیم آتیش رو خاموش کنیم ، برادران عزیز دل دزدان دریایی هم به خیال خودشون که آخ جون یک هلوی پوست کنده بپر تو گلو !!!یه سوپرتانکر بدون قدرت موتور و تحرک و مانوربلیتی !!!! گاز موتور قایقها رو گرفتن سمت ما که هنوز به یک مایلی ما نرسیده اسنایپرها چند تیر اخطار رو به طرفشون شلیک کردن ،فشنگهای رسام و آتشین!!!! اونا هم حساب کا راومد دستشون و در رفتن نکته جالب این بود که تیم تفنگدارهای سپاه همه جنبه ها ، منجمله احتمال خرابکاری از داخل رو هم مد نظر قرار داده بود و در همه مدت این چند ساعتی که ما با موتور درگیر بودیم یه تیم چهارنفره اشون با ام پی 5 چهار گوشه موتورخونه مثه عقاب حرکات و رفتارهای ما رو میپاییدن !!! حق هم داشتن وقوع همچین اتفاقی و از دست دادن تحرک و حرکت اونم در چنین جایی و در چنین موقعیتی وبا این درجه ریسک و خطر از دست رفتن کشتی خیلی مشکوک میزد!! همزمان دوتیم 4 نفره دیگه در حال پاس دادن روی عرشه بودن، تماس با ناوگان دریایی خودی برقرار شد و اونا هم که حدود 350 مایل از ما فاصله داشتن با سرعت هرچه تمامتر به سمت ما برای پشتیبانی و کاوریج حرکت کردن اما بعد از رفع عیب و راه افتادن باهاشون تماس گرفتیم و ضمن تشکر خواستیم که به محدوده خودشون برگردن، حدودای ساعت 2 شب بازهم سه قایق مشکوک در حال نزدیک شدن به ما با سرعت حدود 20 گره و در یک آرایش مشکوک رصد شدن که در حدود یک مایلی بازهم با شلیک اخطار فشنگ رسام اونا هم در رفتن!!!! فردای اون روز حدودای یک و نیم ظهر باز هم دوباره ماجرا تکرار شد!!! هردوبار هم به محض رویت و رصد قایقهای مشکوک، تماس با ناوگان دریایی خودمون و تهران برقرار میشد و وظعیت رو بهشون اطلاع میدادیم و بعد از رفع خطر دوباره موضوع رو هم به اونا و هم به تهران گزارش میکردیم!!!! خلاصه اون سفر پس از 3 بار هشدار به دزدان دریایی احتمالی ما به نقطه B و کشتی .... رسیدیم و با تیم خبره و ماهر و ورزیده تفنگدارای سپاه خداحافظی کرده و اونا رو به اون کشتی تحویل دادیم و بعد از اون توکلمون به خدا بود و هوشیاری خودمون !! چون دیگه انتهای محدوده حمایت نیروهای خودی بود و در صورت حمله دزدان دریایی ما هیچ حمایتی از سوی نیروهای خودی نداشتیم تا حدود 40 ساعت خبری نشد و ما هم تنگه باب المندب رو پاس کردیم اما وقتی که حدود600 مایل دورتر از یگان خودی و ناوگان نیروی دریایی خودمون بودیم ، جایی که هنوز دزدی دریایی گزارش نشده بود چند قایق بسیار مشکوک به سمت ما آرایش گرفتن و با سرعت زیاد کوشیدن بهمون نزدیک بشن ،ما هم سرعت رو به حداکثر ممکنه رسوندیم و به حالت آماده باش کامل دراومدیم (با همون شیلنگهای آبمون!!!!) اونا به چند ده متری ما رسیدن که ما بدون دوربین هم سلاح هاشونو میدیدیم همشون کلاشنیکوف داشتن ، اما وقتی سیم خاردارای دور کشتی و هشیاری ما و سرعت بالا و مانورهای کشتی رو دیدن ، بیخیال ما شدن و رفتن سراغ یک کشتی کانتینر بر یونانی که حدود 1 مایل با ما فاصله داشت، ما هرچی سعی کردیم با رادیو ، واکی تاکی ، چراغ ، منور، پاراشوت و هر کوفت و زهر ماری بهشون خبر بدیم انگار نه انگار ، فکر میکنم هیچکی توی پل فرماندهیشون نبود یا پرسنل پلشون در خواب ناز بودن یا سرشون به چیز دیگه ای گرم بود که اینهمه جون کندن ما برای اطلاع دادن بهشون رو نشنیدن و متوجه نشدن ، ما یک پیام اضطراری برای همه کشتیها و بالاخص نیروها و یگانهای نظامی حاظر در منطقه (اعتلاف) فرستادیم که همگی دریافتشو گزارش کردن اما اون کشتی لعنتی توجهی نکرد و جلوی چشم ما دزدها رفتن رو عرشه اش و کشتی رو برداشتن و بردن!!!!!!!!!!!!! در تماسهای مکرر ما با یگانهای نظامی ما تا حدود 98 مایلی خودمون اونا رو و مسیر حرکتشون رو به نیروهای نظامی گزارش کردیم ولی متاسفانه بعلت دور بودن نیروهای دریای بین المللی کشتی رفت که رفت !!!!( تا این 98 مایل کاور بشه چون خلاف جهت هم حرکت میکردیم حدودسه ساعت طول کشید ، برای نیروهای رزمی که بالگرد داشتن زمان کمی هم نبود اما اونایی که بالگرد نداشتن خوب بدون شک با اونهمه فاصله کاری از دستشون برنمیومد) ما هم مثه جن زده ها خوشیمون تلخ شد و دمق از اتفاقی که برای همکارای یونانیمون اونم جلوی چشم ما افتاده بود به مسیرمون ادامه دادیم سمت انسوکنای مصر.... کلی سوال تو ذهن هممون مونده بود ، اون نیروها با اون امادگی بدنی ، اون سطح اموزش ، اون تجهیزات و جنگ افزار اون همه آمادگی رزمی ؟ به جز.... چیزی به ذهن هیچکس نمیرسید هنوز هم که هنوزه من ته دلم به داشتن خیلی ها مثه اونا قرصه ، هرچند دیگه هیچوقت هیچ نیروی خودی رو با اون سطح امادگی رزمی ندیدم اما انگار یکی بهم میگه کمی صبر کنی شاید بیشترش رو هم ببینی و من امیدوار.... [size=5]اگر خدا بخواهد و عمری باشد ادامه خواهد داشت[/size]
  6. سلام کرویزر حمزه؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شوخیتون گرفته؟ کلی خندیدم!!! بی خیال بابا ، چیزی ننویسن بشیم مضحکه خاص و عام ، یه باره مینوشتی نبرد ناو( battleship) خیال همه رو راحت میکردی حمزه یک ناو آموزشیه که چند ساله قابلیت رزمی هم بهش دادیم اونم بسیار محدود ، زمون رضا شاه تا محمد رضا یه کشتی تفریحی بود بعدش تغییر کاربریش دادیم به آموزش و الان آموزشی رزمی یه قایقه که حتی توی کلاس بندی خودساخته جدید داخلیمون به زور میتونیم بهش بگیم ناوچه کمی توی نوشته هامون دقت کنیم بد نیست
  7. خوب سال کاری 87 رو من با همون ماجراها به سر بردم ( قبلش کشتی " ایران هامون" بودم و بعدش هم" ایران هنگام " که اون بلا سرمون اومد) میخواستم برم سراغ خاطره بعدی درباره دزدان دریایی که دیدم حیفه ماجرای جالبی رو که در پیاده شدن این کشتی داشتم بیان نکنم پس واسه زنگ تفریح هم که شده اون خاطره رو هم میگم و بعد دوباره میریم سراغ بحث شیرین برادران عزیز دل ، دزدان دریایی!! وقتی بعد چند ماه از کشتی سوپرتانکر " ایران هنگام " پیاده شدم کشتی نروژ بود، اومدیم شهر "برگن" ، سه روز هتل بودیم با یه تیم 13 نفره که نحسی 13(البته من بهش اعتقادی ندارم) از همون اول ما رو گرفت یعنی تیم رو گرفت زیاده گویی میشه ودوست ندارم بگم همون سه روز چه بلاهایی سرمون اومد ، منتها دسته کم من تونستم ازداخل یک زیردریایی جنگ دوم جهانیشون که موزه اش کرده بودن حدود 400-500 متری هتلمون بازدید کنم ، هرچند متاسفانه بعلتی احمقانه نتونستم از داخلش تصویری بردارم اما بد نبود دسته کم به دیدنش می ارزید بعد هم موندیم تا بلیط هامون اوکی شد و بعدش پرواز کردیم به " اسلو" پروازمون از اسلو 11 صبح به لندن و از اونجا اگه اشتباه نکنم 4-4/5 به تهران بود اونم با یکی از شرکتهای هوایی انگلیسی( اسمشو نمیگم تا تبلیغ نشه براشون)!! تو فرودگاه اسلو به ما اطلاع دادن که بخاطر شرایط بد هوایی در لندن و بارش برف پروازها با تاخییر مواجه میشن موندیم تا ساعت حدود 1 بعد از ظهر، که بعدش ما کلی سر و صدا کردیم که الانه که پرواز اونورمونو از دست بدیمو.... به همین خاطراز مجموع چند پروازی که با تاخییر بودن، اومدن اونایی که بلیط پرواز بعدی نزدیکتری از لحاظ زمانی داشتن رو انتخاب کردن و یک پرواز ترتیب دادن از بینشون برای لندن و ما هم بالطبع جزو اوندسته ای بودیم که پریدیم سمت لندن اما.... آخرین هواپیمایی که روی باند فرودگاه هیثروی لندن به زمین نشست، هواپیمای ما بود!!!!!! و بعدش اعلام شد که فرودگاه بعلت بارش سنگین برف و بدی هوا و ...تعطیله!!!! ما موندیم و یک فرودگاه تعطیل و اونهمه پرواز کنسل شده و سیل جمعیت مونده از پرواز!! با تهران تماس گرفتیم ، گفتن ایجنتی اونجا نداریم ، خودتون برین هتل گیر بیارین هزینه هاتون با ما ، بعدا حساب میکنیم!!!! رفتیم که بریم بیرون از فرودگاه پلیس نزاشت و گفتن که باید ویزا داشته باشین کلی جر و بحث کردیم و قوانین بین المللی رو براشون یا سین کردیم تا بلاخره قبول کردن بهمون ویزای چند روزه بدن(هم پرواز اولی و هم پرواز بعدیمون هردوتا بریتانیایی بودن و همین کمکمون کرد تا بتونیم مجوز خروج از فرودگاه رو بگیریم) بعد از رد شدن از گیت چون همه مسافرا قبل از ما رفته بودن بیرون تقریبا جای خالی نبود و نمیتونستیم از نمایندگی هتلها توی فرودگاه جایی پیدا کنیم چند ساعتی اونجا بودیم تا اینکه یه پسر حدود 23-4 ساله اومد و با لهجه افغانی فارسی صحبت کردو بعد از پی بردن به موضوع به شرط اینکه رفت و برگشتمون به فرودگاه و هتل رو با اتوبوسهای شرکت نقلیه ای که اون واسش کار میکرد بریم وبیاییم ، برامون هتل رزرو کنه !!! و خداییش هم رزرو کرد یک سوم قیمتی که ما میخواستیم اونم کجا؟ وست مینسترلندن !!! رفتیم اما اولش اشتباهی رفتیم هتلی دیگه یعنی راننده اشتباهی بردمون اونجا حدودا ساعت 10/30 شب بود، تا منشیه بهمون حالی کنه هتلو اشتباه اومدیم ما نسل همه میوه و شیرینی های لابی هتل رو برداشته بودیم ، بعد هم تماس گرفت همون شرکت راننده دوباره اومد ما رو برد هتل اصلی که...... منظور بدی نگیرین زیباترین دختر انگلیسی منشی و رزروشنیست اونجا بود به اسم " ایرین" از جنوب انگلستان اومده بود و لندن دانشجوی حقوق بود و به همراه خواهر بزگترش که توی آشپزخونه هتل مشغول بود در اونجا برای کمک به هزینه تحصیلش کار میکرد( این اطلاعالت رو بچه ها سر سه سوت درآوردن ، بچه ها ها نه من!!!!!!!!!) بگذریم همه این مقدمات برای این بود که برسیم به این قسمتش که: یکی از دانشجوهایی که کاروزیشو میگذروند و همراهمون پیاده شده بود پسر خاله اش لندن زندگی میکرد یا بهتر بگم درس میخوند ، باهاش تماس گرفت که بیاد فردا صبح هتل ببیندش و بهش گفته بود که کی هستیم و چطوری اومدیم چشمتون روز بد نبینه، فردا صبح توی رستوران هتل وقتی برای صبحانه رفتیم دیدم همراه پسرخاله این دوست و همسفر ما، سه نفر دیگه هم اومده بودن با کلی پوشه و کیف و ... بعد هم شروع کردن با ما به صحبت کردن و تبلیغ برای سازمان مجاهدین و بدگویی از نظام و ارایه پیشنهاد پناهندگی و... در نهایت جذب نفر برای سازمان !!!! خلاصه بحثمون بالا گرفت بالاخص با یکیشون که ادعا میکرد جانباز و رزمنده بوده و رژیم ( به قول اون) براش تره هم خورد نکرده و انداختنش بیرون و انگلیسیهای عزیز دل با کمک برادران و خواهران انسان دوست سازمان مجاهدین براش زندگی مرفه بی دردی ساختن و.... خلاصه روزه ای خوند که گریه کن نداشت بپاش گریه کنه و الا سوزناک بود سوزناککککککککککک...!!!!!!!!!! دست برقضا بین ما یکی از بچه های جانباز بود و یکی هم از رزمندگان قدیمی بچه ماهشهر، اونا هم بهشون برخورد و با حمایت ما بحث بالا گرفت همه بچه ها خداوکیلی تند و سفت و سخت پشت نظام واستادن و کوتاه نمیومدن تا زد و بحث کشیده شد به پیشرفتهای کشور و ترقی و توسعه که اون منافق جانباز نما منبر رو به دست گرفت که : آره همه اش نظامیه و خون مردمو کردین تو شیشه و همش بمب و گلوله بدردنخور میسازین و ................ ادامه داد و رسید به اینجا که مرد و مردونه اینهمه موشک بالستیک ساختین تا حالا تونستین یه توپ پینگ پینگ رو بفرستین به فضا؟ تونستین در حوضه های علمی و نه نظامی فعالیتی بکنین ؟ تونستین حتی با کمک روسیه اتون!!!! یه جوجه ماهواره بفرستین هوا؟ که انگار شاهد از غیب رسید و خدا خودش اونکاری رو کرد که باید میشد!! بی بی سی محلی که داشت اخبار هواشناسی و صحنه های برفروبی خیابونا رو پخش میکرد یه دفعه خبراشو قطع کردو خبر پرتاب ماهوار امید به فضا رو بوسیله ایران اعلام کرد... .... .... چنان تکبیری فرستادیم که هتل لرزید!!! دیگه نفهمیدیم چی شد!!! لابی رو بنکل به هم ریختیم پریدیم هوا ، همو بغل کردیم ، سر و صدا میکردیم و هوار و هورا و تکبیر و خلاصه بدجوری جو گیر شده بودیم ، نمیدونستیم چطور خودمون کنترل کنیم خلاصه مایی که تا چند لحظه قبل دست بر قضا سر همین قضیه داشتیم سین جیم و محاکمه می شدیم حالا انگاری دنیا رو بهمون داده بودن اونقد محو و گیج شادی کردن سروصدا بودیم که نفهمیدیم برادران ارشادی سازمان مجاهدین کی در رفته بودن!!!!! بمانداون روز چه جشنی گرفتیم و چه پایکوبی توی لابی هتل راه انداختیم که هرکسی نمیدونست فکر میکرد ما خود خود خود تیم سازنده و پرتاب کننده امید بودیم و بماند که کثیفی های لندن رو در روزهای بعدش چطور با چشم خودمون دیدیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر لندن کثیفترین شهر اروپا از لحاظ اجتماعی نباشه بیشک یکی از کثیفترینهاشون هست بعدش هم شکر خدا فرودگاه باز شد و ماهم تونستیم بلیط اون شرکت انگلیسی رو با بلیط هما تعویض کنیم و با یه 747 ایران ایر برگشتیم ایران عزیز!! اونم جزو اولین هواپیماهای خارجی پرواز کرده از هیثروی لندن جاتون خالی در برگشت هم با هماهنگی، من و یکی دیگه از بچه ها رفتیم کابین خلبان و کلی باهم خوش و بش و انتقال خاطره و تجربه کردیم!!!! بعد اونم با خوشی و سلامتی فرودگاه امام خمینی (ره) به زمین نشستیم و چند ساعت بعدش هم از مهرآباد با یه قارقارک روسی پریدیم تا خرم آباد و دل و روده مبارک و نازنینمون نزدیک بود بیاد تو حلقمون ( بماند که خدا بهمون کلی رحم کرد) و اینگونه بود که این سفر تبدیل به پرماجراتیرن و یبیادماندنی ترین سفر کاری من شد (منهای این سفر امسالم که .......) منتها هرچی بود به خیر و خوبی و خوشی و با خاطرات خوبی ختم به خیر شد یادش به خیر بویژه یاد همه دوستان عزیزی که همراهم بودن
  8. دوست اندیشمندم درود بر شما نخست اینکه بنده اینجا در حال اموختن و یادگیری هستم ! دوم اینکه: به نظر میرسه در باب علمیت و کلیت با هم کاملا هم عقیده ایم منتها شما هنوز این تصاویر رو برای توضیح اون موضوع کاملا علمی روا و جایز میدونین و بنده خیر فرمایشاتتون در باره سخت بودن تصیح و اصلاح باورهای غلط رو هم قبول دارم من اگر بجای شما بودم ساده تر مثال میزدم(جدای از اینکه حرفاتونو کاملا قبول دارم ، حالا بحث اپیدمی یک کمی پایینتر از اون) اما اگر نمونه خیلی خیلی بارزش رو بخواین که خیلی ها هم بهش توجه نمیکنن واژه " خر " هستش !!!!خر در زیان و ادبیات پارسی آوندیست که بیشتر در نقش پیشوندی و گاها در نقش پسوندی به معنای " بزرگ" و " خیلی" و " زیاد" مورد استفاده قرار میگرفته مثه استفاده در نقش پیشوندی در : خر مهره (مهره بزرگ) خرسنگ (سنگ بزرگ) خربزه(بزه و یا دست انبوی بزرگ) خرچنگ (چنگ بزرگ و یا جانوری با چنگ بزرگ) خرگوش (گوش بزرگ و یا جانوری با گوش بزرگ) خروار(قلب شده خربار یعنی بار بزرگ و سنگین) خرساک(نوعی جانور دریایی در خلیج فارس با پاهای بزرگ شبیه هشت پا) خرزهره ( زهره بزرگ، زهره نوعی گل وحشی و خود رو وهمچنین نام بخشی از اندام جانوران در زبانهای پارسی کهنه ، همان کیسه صفرای جانورانه اگر اشتباه نکنم که سبز رنگه، رنگ سبزشو مطمینم چسبیده به جیگر حیوناته ولی مطمین نیستم که همون کیسه صفرا باشه) در جایی هم بعنوان پسوند به همین معنی اومده و متاسفانه در همین کلمه هستش که پسوند بجای وازه اصلی جدا شده و مورد استفاده قرار میگیره و انهم این وازه هستش: گور خر( به معنای گور بزرگ یعنی درازگوش بزرگ یعنی الاغ بزرگ یعنی حمار بزرگ یعنی دانکی بزرگ و متاسفانه اشتباها "گور" که کلمه اصلی بوده حذف به قرینه غلط شده و واژه و آوند " خر" بجای اون مورد استفاده قرار گرفته و مصطلح شده) و حتی مدرنترها و عامیانه ترهایش مثه: خرخوان (کسی که خیلی کتاب و یا درس میخونه) خرپوول(کسی که خیلی پول داره) خرکار(کسی و یا چیزی که خیلی کار میکنه) خرزور(کس و یا جونور و یا وسله ای که خیلی زور داره) خرشوت( در زمینهای فوتبال خاکب!! به کسی که شوتش خیلی قوی باشه میگن!!!) حالا متاسفانه این وازه بجای وازه حمار عربی، دانکی انگالیسی و "گور" پارسی استفاده شده و همون معنی براش استعمال میشه بنده هم معتقدم زدودن و اصلاح مثلا این وازه شاید حتی نزدیک به غیر ممکن باشه و همونطوری همکه خودتون میدونین پیشگیری بهتر از درمان است پس اگر نمیتوانیم باورها و جا افتاده های نادرست و یا به اصطلاح غلطهای مرایج و مصطلح رو پاک کنیم ، دسته کم یکی دیگه بهشون اضافه نکنیم واسه همینه که از اندیشمندانی چون شما میخوام که برای توضیح و توصیف دیوار صوتی از تصاویر نادرست بهره نگیرین که متاسفانه کمکم همین توربلنسها و چجگالشهای رطوبتی داره در میان " عام" تعبیر به دیوار صوتی میشه که همونگونه که خودتون هم فرمودین کاملا نابجا و نادرسته بیاییم اگر نمیتونیم ایرادات رو برطرف کنیم دسته کم زیادترشون نکنیم کم نیستن اینگونه غلطهای رایج مثه: مزخرف ( معنی واقعیش زر اندود) همبرگر ( همبرگر به برگرهایی که از "گوشت رون خوک" ساخته میشه میگن والا چیزی که توی ایرانه اگر بخوایم انگلیسیشو بگیم میشن " بیف برگر" برای اونایی که از گوشت گاو درست میشن و یا "موتان برگر" برای اونایی که از گوشت گوسفند درست میشن) بیاییم دسته کم پیشگیری کنیم ، و باشد که دسته کم اندیشمندان وازه های درست رو برگزینن و بکار ببرن از وقتی که بابت پاسخگویی به نوشته من گذاشتین بینهایت سپاسگذارم
  9. به نظر من اینگونه استفاده از تی 72 روشنترین نمونه برای عدم آمادگی و دانش و تاکتیک ارتش سوریه در برابر جنگهای ناهمطرازه( حال در نگاه ا از بالا به پایین) یکی از دلایل و بهتر بگم شاید مهمترین دلیل اینکه ارتش سوریه اینهمه با مشکل مواجه شده و برخی مناطق رو از دست داده و یا در برخی مناطق معامله بده بستون چند باره در جریانه همین عدم وجودخلاقیت و ابتکار تاکتیک نبرد شهری در ارتش سوریه است کلا سوریها در چندین مرحله آزمونی که تا حالا داشتن از نبرد های پیشین با اسراییل تا درگیری های کشورخودشون نشون دادن که عجیب و بگونه ای باور نکردنی هنوز پایبند به آموزشها و تاکتیکهای شوروی سابق هستند و متاسفانه در حرکات و عملیاتهای ارتش سوریه هیچگونه خلاقیت و کار هوشمندانه و ابتاکاری و خلاقانه ای در حوزه فرماندهی و تاکتیک و رزم از فرماندهان و امرای ارتش سوریه به چشم نمیاد !! چیزی که درآنطرف قضیه مثلا برای اسراییل به وضوح در جنگهایش با کشورهای عربی بچشم میومد، نمونه اش حرکت بسیار زیرکانه ژنرال آریل شارون ملعون با اون یگان زرهیش و زدن به قلب دشمن و تغییر نتیجه نبرد باخته اسراییل به اون پیروزی چشمگیره ، اسراییلی ها ازاینگونه خلاقیتها کم نداشتند منهای نبرد با حزب الله چرا که اونجا حزب الله اجازه این خوشفکری رو بهشون نداد و با خوشفکری و هوشیاری و زیرکی تونست همه کم و کاستی های نفرات، هوایی، دریایی و زرهی و .. رو جبران کنه و هربار با تغییر تاکتیک رزم و مسیر اون و نوع مبارزه همه برنامه های اونا رو با اونهمه یال و کوپال بهم ریخت و بگونه ای اونا رو دچار سردرگمی تاکتیکی کرد بگونه ای که با اونهمه یال و کوپال نظامی در مقابل کمتر ا 4-5 هزار نفر نتونستن کاری از پیش ببرن(البته خلاقیت حزب الله در کنار ایمان و تقوا و شجاعت و رشادتشون بود که جواب داد) اینجاست که پابندی مطلق به تاکتیکهای کتابی دیکته شده یک کشور دیگه ظعف خودشو نشون میده ، در باره تاکتیکهایی که ارتش سوریه بکار میبره متاسفانه اون استراتژی رزم با توجه به داشته ها، توانایی ها ، تجهیزات ، نفرات و آموزش و استراتژی شوروی سابق بود که شاید (با احتمال بالای 90 درصد) در نبردهای اونا با دشمنانشون و در اون سرزمینی که اون استراتژی براش تعریف شده بود جواب میداد اما کپی برداری از اون تاکتیکها برای سوریه ای که در هیچ یک از فاکتورهای سنجش و پایه رزم و ژیوپولتیک و جغرافیای طبیعی و سیاسی شباهتی به شوروی نداره اشتباه محضه تنها یکسان بودن نوع جنگ افزار نمیتونه تعیین کننده تاکتیک های مشابه باشه ، اونم جایی که حتی جنگ افزارها هم نه در تعداد ، نه در توانایی، نه در آموزش و نه در پشتیبانی یکی نیستند وقتی از فرمانده و فرماندهان قدرت تصمیم گیری و خلاقیت گرفته شده و اونا رومجاب به حرکت در چهارچوبی سنتی و مشخص و اونم نه طراحی شده برمبنای نیازهای داخلی و خودی میکنند نتیجه اش بهتر از نبردهای جولان و این یکسال اخیر نخواهد بود هرچند حوادث تلخ سوریه برای ما هم تلخ و ناراحت کننده است و کم کم هم داره نگران کننده تر میشه ، اما درس گرفتن و تجربه گرفتن از اینگونه اشتباهات میتونه مدرسه ای مفید برای نیروهای رزمی ما باشه، هرچند به شخصه اعتقاد دارم در نیروهای رزمی ما خلاقیت و ابتکار تاکتیک رزم از سوی فرمانده هان یگان حتی تا سطح گروهان بگونه ای کم نظیر و ستودنی اجرا میشه و رزمایشهای این چند ساله و برخی نبردهای دفاع مقدس گواه اونه بویژه رزمایشهای اخیر در راستای نبرد ناهمگون نشون میده که نیروهای رزمی ما بدرستی در این مسیر دارن گام بر میدارن، یادمون نره در برابر یک حریف باهوش ما نباید فقط باهوش باشیم بلکه باید بسیار بسیار بسیار باهوشتر باشیم البته اظهار نظر کردن من در زمینه استفاده از نیروهای زرهی اونهم به این سبک و توی خیابون ، کار غیر کارشناسانه ای هستش و نظر دوستان آگاه به مسایل و تاکتیکهای رزم زرهی بیشک نزدیکتر به ثواب خواهد بود منتها بنده تنها با آنالیز و تحلیل شخصی خودم جولان تانکها رو بدینصورت در خیابانها اشتباه و تاکتیکی نادرست میدونم(جدای از ویرانی کشور سوریه و مسایلی از این دست فقط در بعد نظامی میگم) حتی اگر بجای 20 نفر مثلا 200 نفر رو هم بزنه بقول دوستمون لت و پار کنه بازم این حرکت یگانهای زرهی توی خیابون اونم به این شکل به نظرم حرکت بسیار ظعیف و عجیبیه چون در اینگونه محیطها بیشترین احتمال خطر برای هدف قرار گرفتن یگان زرهی وجود داره و قدرت مانور، دید، مدیریت میدان و برد درگیریش هم بشدت کم شده و محدود به همون کوچه یا خیابون میشه و امکان کمین و مخفی شدن نیروهای ضد زره هم بسیار بسیار عالی و خوبه اینجا دیگه با اجازه ازمعلم شهیدم دکتر شریعتی بزرگ: هرخانه ای تانکی را قامت موشک ضد زرهیست در کمین!!! (عاریت گرفته از جمله ایشان که : در بهشت بی دوست هر درخت مرا قامت دشنامیست)
  10. elo

    دیوار صوتی

    دوست خوبم من سلام من همه نوشته اتونو خونده بودم بحث دیوار صوتیتونو هم ایرادی ندیدم منتها من این بحث رو تقریبا دو سال پیش هم با یکی دیگر از دوستان داشتم اونجا هم اون دوست تعاریفشون از دیوار صوتی درست بود منتها همچین تصاویری رو برای دیوار صوتی قرار داده بودن!!! بحثتون بابت دیوار صوتی کاملا علمی و منطقی و مستنده منتها استفاده از این تصاویر کاملا نادرست و غلطه(متاسفانه در انتهای نوشته اتون خودتون هم نوشتین تصاویر عبور از دیوار صوتی توسط اف-4 و...که کاملا غلط ، اشتباه و نادرسته) اگر کمی سرچ کنین میبینین متاسفانه همین تصاویر بعنوان عبور از دیوار صوتی دارن کم و بیش توی سایتهای ایرانی مطرح میشن که مطلقا غلط و نادرسته شاید یکی از دلایل اینکار استفاده دانش پژوهانی همچون شما از این تصاویر هستش حیفه اونهمه دانش پشت این دروغها رنگی دیگه بگیرن و جالب هم اینجاست که خیلی های ما نمیخوایم متنو بخونیم و همین تصاویر زیبا رو بعنوان تصاویر عبور از دیوار صوتی مد نظر قرارمیدیم از اندیشمندان و پژوهشگرانی چون شما بیشتر از اینها انتظار میره عنوان تاپیک،تکرار چند باره شکل، فیل، کلیپ و تصویر عبور از دیوار صوتی!!! اونم گاها برای بی 1 و بی 2(که باید دسته کم حساسیت خودتون بیشتر میکرد و یا اون تصاویر توربولنسی لبه بال) همون تصویر ابتداییتون بوضوح نشانگر همه اونچیزهاییه که باید باشه عدم ارتباط این تصاویر به دیوار صوتی و عبور از اون!!!!!!!!!!!!! امیدوارم بیشتر دقت کنین
  11. دوست خوب و همنام من سلام درود خدا برتو خسته نباشید دستتون هم درد نکنه بسیار لذت بردم از نوشته اتون !!منتها باز هم دارین یک بحث باطل رو پیش میبرین، اصلا مسیر بحث رو عوض کردین!!!! بحثتون چیز دیگه ای بود و من درباره اون نظر دادم نه بیشتر تیوریهایی که بالا اومده بود، خودتون میتونین برگردین و نوشته های هردوتامونو مطالعه ای دیگه بکنین ابتدای امر من هیچگاه بحثی راجع به نطنز و فردو .. نداشتم و ابدا حتی یکبار هم اسمشونو نیاوردم و نمیدونم چرا شما مطرحشون کردین بحثتون سر درگیری تعداد بالای اف5 و صاعقه با یه فروند اف-22 بود که من اونو باطل دونستم و گفتم و میگم و اعتقاد دارم حتی یک سرباز هم (چه برسه به امرا و فرماندهان نظامی ما این استراتژی رو قبول ندارن ، دسته کم با این تیوری شما) بنده گفتم بحثتون یک بحث باطله و نمیخواستم هم ادامه بدم اما: شما توان راداری اونا رو خیلی خیلی خیلی دسته کم گرفتین و ایضا بدتر از اون توان جنگ الکترونیکشون متاسفانه زبونم در این یکی امر بسته است و نمیتونم حرف بزنم ولی اگر با افسران دریایی خود نداجا صحبت میکردین ، خواهین فهمید در این دو زمینه اونا کجان و ما کجا ( متاسفم که اینو میگم ، باور کنید حتی از یادآوریش هم قلبم به درد میاد اما ...) در باره برد راداری و نزدیک نشدن ای تریها هم بیشتر به حساب مجادله کلامی میزارمش تا یک بحث تاکتیکی، شوخی خوبی بود !! ما در زمون جنگ خودمون تانکر و سوخت رسان میبردیم وسط خاک عراق اونا نمیتونن ای 3 بیارن تو خاک ما؟ یعنی شما معتقدین همه مرزهای ما تحت پوشش پدافند موشکیه؟ اونم با برد 200 کیلومتر؟ خیر گلم بالای 90 درصد فضای مرزهای ما متاسفانه پوشش پدافند موشکی نداره،اونا هم خیلی راحت میتونن با اسکورت جنگنده هاشون بیارنشون داخل(البته بعید میدونم اصلا بخوان اینکارا رو بکنن) برد راداری سیستم ایجیس رو هم که شما خودتون بهتر از من میدونین ، پس من چیزی نمیگم، رادارهای مستقر دیگرشونو هم که شما بالکل منکر شدین ، یه نیگاه به کشورهای همسایه بوِژه جنوبیمون بندازین و پایگاه های آمریکا، برد رادارهای نیروی دریاییشونو هم که فرستادین سطل زباله!!!! اینو هم شوخی فرض میکنم در بحث ماهواره هم میشه بگین کجا من گفتم رادارهای ماهواره ای؟ گفتم با پوشش ماهواره ها، ساده اس!، با این پوشش مواضع موشکی حریف رو داری ، چینش رزمی و ... رو هم دارین و میتونین روتهای مورد نیاز تون جهت پرهیز از پدافند هوایی رو مشخص کنین مثلا برای بردن همون ای تریهای فرضی که من همونو هم بعید میدونم ( وهزاران استفاده دیگه) و اما بیاییم بپردازیم به همون بحث باطلتون که نمیخواستم ادامه اش بدم با فرض قبول کردن همه اونچه که شما گفتین و حتی بدترش هم شما یه نیگاه به پایگاه های اف-5 و صاعقه و فاصله اشون از مرزهامون بندازین بعد بیایین تحلیلتونو ادامه بدین میشه به ما بگین پایگاه های اف 5 و یا حتی اف-4 هامون فاصله اشون تا مرز چقدره؟ پایگاه های دوم ، سوم ،چهارم، پنجم ، ششم، نهم و دهم؟ شما فکر کردین پایگاه های ما فقط یکم ، هفتم و هشتما با عمق استراتژیکشون؟ فکر نکنم هیچ عاقلی دشمن مسلح رو پشت سر خودش قرار بده و بره پشتشو بدون محافظ بزاره بعید میدونم آمریکایی ها هم اونقدر احمق باشن که بخوان به یه همچین تیوری های ساده لوحا نه ای حتی فکر عهم بکنن خوب پایگاه های تبریز و دزفول بعنوان میزبانان این دو جنگنده مورد بحث چقدر با تیوری شما میخونن؟چقدر میتونین روشون حساب کنین؟ راستی میدونین برد رادار اف-22 چقدره؟ اف-5 چی؟ برد و زاویه درگیری موشکهای حرارتیشون؟(جنگنده های ما که راداری ندارن و اگر هم داشتن بدردشون نمیخورد) توان و پایداری پدافند در مقابل موشکهای حرارتیشون چقده؟ سنسورهای سیکر و جستجوگر تارگت حرارتی؟ کدومشون چی دارن؟ بردشون؟ دقتشون؟ حالا برای یکبار هم قضیه رو از اونور ببین، خودت رو دور از جونت و بلانصبتت جای یک فرمانده آمریکایی بزار و بعد 700 صاعقه رو روبروت تصور کن با همون توانی که خودتون فرض کردین اونوقت چیکار میکنی ؟ یه دونه اف-22 میفرستی؟(جدای از همه توان دیگه ات از کروز و بمب افکن و سایر جنگنده هات) فرض کن فقط اسکادرانهای اف-22 دستته ( پایین تر از این که نمیشه فرض کرد میشه فرض کرد؟ مگر اینکه بگیم بیان با جنگنده های جنگ جهانی دومشون با ما بجنگن!!!!) بهتر نیست منطقی تر بیندیشیم و بیاییم دشمن رو در حد اعلای قدرت و تفکر و تاکتیکش تصور کنیم و بعد بیاییم خودمون برای مقابله با چنین حالتی اماده کنیم؟ باور میفرمایین یا نه فرماندهان ما چنین دیدی دارن چرا که از قدیم و ندیم گفتن: دشمن رو هرچند کوچک و حقیر باز هم دسته کم نگیر!! چه برسه به دشمنی که قویترین و بزرگترین قدرت نظامی دنیاست( جدای از اون همه توله کفتاری که همیشه بعنوان اعتلاف و ناتو و همپیمان و... دور و ورش زوزه میکشن) دوست خوبم ما پیشرفت کردیم ، خیلی خیلی هم پیشرفت کردیم ، اما هنوز تا رسیدن و برابری یا برتر شدن نسبت به اونا خیلی فاصله داریم ، هم فرمانده کل قوا و هم همه فرماندهانمون بارها به اون اذعان کردن و عنوانش میکنن ما خیلی خیلی نسبت به 67 پیشرفت کردیم خیلی بیشتر از اونی که برخیها تصور میکنن اما بین توان راداری و جنگ الکترونیکی ما هنوز فاصله بسیار زیادی هستش، بخونین بسیار بسیار زیاد بین خوندن و شنیدن و جو گیر شدن تا درگیر بودن و فهمیدن خیلی فاصله است خیلی زیاد من یه خرچنگ و قورباغه و لاکپشت ایرانی رو به همه دریاسالارهای امریکایی ترجیح میدم ، اما این دلیل نمیشه چشامو روی واقعیت ببندم بهتر نیست دانش و زمان و وقت و انرژیمونو روی چیزی تاثیر گذار و منطقی بزاریم نه یک بحث باطل؟ میدونین که فرماندهان ما هر ابزار و سلاح و تاکتیکی رو هرچند دور از ذهن هم بیاد رو دارن فراهم و مهیا میکنن ، منتها حتی یکبار هم به همچین تیوری نپرداختن چون جدای از توهمات و خیالپردازیها ، بحثی پوچ و باطلی است ببینید یک فرمانده نمیاد بگه اگر خدا کمک کنه و اینطور بشه ،بعد بازم خدا کمک کنه اونطور نشه ، و بعد هم شانس بیارم دشمن اینطور ، از اینجا ، با این استعداد ، با این تاکتیک بیاد، و بازهم خدا بهمون رحم کنه و اینکار و اونکار و فلان کار رو نکنه شاید بتونیم اینکارو بکنیم خیر این تاکتیک نظامی نیست یک فرماندهی که دوره فرماندهی دیده، دافوس رفته، آموزش دیده و ....میاد بدترین امکان برخورد رو درنظر میگیره،دشمن رو در بهترین و قویترین حالتش محاسبه کرده و برمبنای اون نقشه میکشه و تاکتیک طراحی میکنه نه اینکه بیاد تصور کنه آمریکایی ها تا خرخره ویسکی خوردن و عقلشونو خر خورده میان یه اف-22 تنها رو میفرستن و ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم میدن و اون ما رو نمیبینه و ما اونو میبینیم و باز هم سیستمهای پنهان کار حرارتی و موشکهای توانای حرارتی و راداریش کار نمیکنن و مانورپذیری و اموزش خلبانش هم میاد تا حد بقالی و ما هم میزنیم دهنشونو سرویس میکنیم و... تکبیررررررررررررررررر نه گلم از این خبرا نیست همون زمون جنگ دوم خلیج فارس هم که خبری از اف-22 ها نبود و عراقهم تقریبا روی همه کشورش پوشش راداری داشت(منهای مناطقی در شمال و شمال شرقش) و پدافند هواییش هم اونقدر بود که خودتون میدونین بازهم هواپیماهای جنگنده به مراتب برتر و سرتر از اف-5 رو بلند نکرد تنها نکته مثبت در درگیری کشورهای مقابل امریکا شاید برگرده به صربستان و هدف قرار دادن اف 117 که اونم داستانش با اف-22 زمین تا آسمونه و دست برقضا ابدا در راستای بحث کیفیت کمیت نبود بلکه تاکتیکهای اصولی درست و هوشمندانه صربها همون چند نکته مثبت رو بجا گذاشت در پایان در همه نوشته هام گفته بودم و باز هم میگم( و شما هم لطف کنین یه بار دیگه بخونینشون ) من سندی برای حرفام ندارم درباره توان راداری و جنگ الکترونیک دوطرف هر گوشه پس گوشه ای میتونین هزاران سند پیدا کنین البته اگه بخواین با تمام احترامی که براتون قایلم و با توجه به همه اون علاقه ای کهع به خودتون و نوشته هاتون دارم وبیشتر نوشته هاتونو هم دنبال میکنم اما در این زمینه خاص،اگر اجازه بدین ، با اجازتون بنده دیگه به این مبحث (به نظر خودم باطل) نمیپردازم، شما احتمالا خلاف اینو اعتقاد دارین و مختار و البته آزادین که هرگونه دوست دارین فکر و رفتار کنین ، منتها من این تیوری رو در این زمینه خاصی که اینجا مطرح شده از پایه غلط و نادرست و غیر کاربردی و باطل میدونم قلمت روان و اندیشه ات پایدار در پناه خدا اگر خدا بخواهد ادامه ندارد!!!!
  12. elo

    دیوار صوتی

    دوست خوبم درود بر شما و ممنون بابت زحمتتون ،منتها هیچکدام از تصاویر مربوط به دیوار صوتی نبوده و نیستن ، متاسفانه چند سالی هست که اینگونه تصاویر روی سایتهای ایرانی بنام دیوار صوتی نشون داده میشن محض اطلاع دوستان دیوار صوتی قابل دیدن نیست ، این تصاویر فقط بحث تراکم و چگالش نسبی رطوبت در اثر حرکت هواپیما هستن که بستگی به درصد رطوبت درجه حرارت ارتفاع سرعت جنگنده سرعت باد و... ترکیبی از این فاکتئرها دارند یعنی ممکنه 90 درصد این تصاویر سرعت جنگنده ها حتی نزدیک به دیوار صوتی هم نباشه، توی تصاویر اگر دقت کنین بویژه در لبه های بال ، دم و سکان هواپیما این پدیده رو به وضوح میبینیم به همین دلیل گاها حتی اطراف هواپیماهای مسافری و یا تفریحی کوچیک با رعایت همون شرایط گفته شده اینگونه تشکیل مه رو خواهین دید، این تراکم و افزایش و چگالش رطوبت و تشکیل مه در اطراف بدنه هواپیماها بویژه نوک بالها و سکانها و تیل ،ربطی به دیوار صوتی نداره ، تصویر بی 2 که بخاطر آیروداینامیکش سهله ، میتونین تصاویر هواپیماهای کوچیک تفریحی و بالاخص جتهای کوچیک رو هم در چنین وظعیتی بالاخص در لبه بالها ببینین امیدوارم دوستان بیشتر دقت کنن و هر تصویری رو بعنوان دیوار صوتی نزارن
  13. [quote name='davoud' timestamp='1362489010' post='302897'] [quote] یعنی در ساختار نیروی زمینی کل دفاع هوایی محدود به موشک های دوش پرتاب و مسلسل های سنگین و توپ های ضد هوایی هست. دلیل هم مشخص هست نیروی زمینی وظیفه و سازمانش رزم هوایی و دفاع هوایی نیست. کلا یک لشگر زمینی وظیفه اش دفاع و رزم و یا حمله در سطح زمین هست[/quote] [quote]از طرفی دفاع هوایی خیلی مهم و سنگین به عهده یگان های پدافند هوایی هست که به طور عادی در اختیار قرارگاه پدافند هوایی و نیروی هوایی هستن یعنی اگر لشگری در محلی باز احساس کنه که دفاع خودش کافی نیست در کالک عملیاتی درخواست پوشش داده میشه و در طرح برای یگان های پدافند هم طرح در نظر گرفته میشه[/quote] [quote]در سازمان رزم آمریکا هم سیستم چاپارل هست هم اونجر و اونم بنا به نیاز سازمان رزم خودشون و اعلام نیازشون بوده.[/quote] جناب فتح هر چند كه ميدونم مقايسه سازمان رزم[size=5] نيروي زميني[/size] خودمون با كشوري مثل آمريكا از بيخ و بن اشتباهه ولي شما تعريفي از سازمان رزم نيروي زميني و هوايي ما ارائه كردين كه به نظر مياد خيلي تو دنيا مرسوم نباشه. و اينكه شما ميفرماييد فلان تسليهات و سيستم هاي ما فقط در نيروي هوايي و پدافند هست و اصلا قرار نيست در اختيار نيروي زميني قرار بگيره ، فكر نميكنم يه مساله غير قابل تغيير و به قول معروف وحي منزل باشه و ميتونه با توجه به شرايط و كيفيت تهديدها و توانمندي هاي خود ما كاملا قابل تغيير باشه.مثالش هم همون نيروي زميني آمريكا. [/quote] دوست خوبم درود بر شما بخش اول حرفتون دیگه جایی برای بحث نمیزاره و نمیدونم چرا ادامه دادین هرچند من با اون گفته هاتون در باره امریکا اصلا کاری ندارم من حرفم اینه که همونطوری که خودتون هم گفتین بحث سازمان رزم امریکا و یا هرکشوری با ما از پایه غلط و بی اساس و نادرسته ما بنا به تهدیدات و با توجه به شرایط و داشته ها و دکترین خاص خودمون سازمان رزممونو تغییر دادیم که این سازمان رزم فعلی ارتش هیچگونه مشابه خارجی نداره پس نمیتونیم اونو با جایی دیگه مقایسه کنیم که خودتون هم اشاره فرمودین اما بعدش رفتین سراغ یانکیها!!! تا اینجا رو فقط برای تایید فرمایش نخستتون بود و اما اون تیکه اخرش بحث وحی منزل نیست!!!!! بحث دکترین رزمی ایرانه و الان نه نیروی زمین که نیروی هوایی هم دیگه از اونا ندارن(منهای نیروی هوا فضای سپاه) چون پس از جدا شدن و استقلال نیروی چهارم پدافندی ارتش فرمانده کل قوا در یک فرمان و دستور صریح و واضح و روشن امر کردن که همه سامانه های پدافندی رو تحویل نیروی پدافند هوایی ارتش بدن پس الان اگر سامانه پدافند هوایی رو در ارتش هر بخش و نیرویی از اون که میبینین زیرمجموعه نیروی پدافند هوایی ارتش بوده و ربطی به دیگر نیروها نداره در سپاه هم همگی متعلق به نیروی هوافضای سپاه هستن این دستور لازم الجرا و قطعیه و با توجه به دکترین موجود و فعلی رزمی ما به این زودیها تغییری در اون نخواهیم داشت که حتی شاید نیروها به سمت بیشتر تخصصی شدن حرکت کنن شاید درآینده دور تغییراتی در سازمان رزم ما بر پایه فرمایشات شما داده بشه که اون موقع بی شک داشته و توان ما قابل قیاس با امروز نخواهد بود و امروز شما غم اون روز رو نخور!!!! اونموقع با توجه به شرایط اون روز تاکتیک و جنگ افزار چینش خواهد شد!! مطمین باشین تا به یک جایگاه مطمین از نظر هوا (چه آفندی و چه پدافندی ) نرسیم اون تغییرات مد نظر شما رخ نخواهد داد پس بیایین واقعیات رو با شرایط موجود بسنجیم و تحلیل کنیم نه اینکهبا لحاظ کردن احتمالا شاید اگر گمان کنم بالفرض اینطور شود!!!! ما باید اینوتحلیل کنیم که امروز با توجه به شرایط خودمون، منطقه، دشمنامون، تهدیداتمون، داشته هامون، توانایی هامون چه تاکتیکی داریم و چی تاکتیکهای خواهیم داشت و متعاقب اون با توجه به نقایص ، کاستیها ،کمبودها و نیازها مون در راستای ساخته های تازه تر و جدیدتر و یا فراهم کردن اونا گام برداریم
  14. [quote name='prisonbreak' timestamp='1362462478' post='302859'] [quote name='elo' timestamp='1362425208' post='302835'] بیشتر بچه های ما افسران فارغ التحصیل و دانش اموخته دانشگاه افسری امام خمینی نوشهر هستن [/quote] دوست عزیز elo رشته تحصیلی شما در دانشگاه چی بوده ؟ [/quote] من دانش اموخته مهندسی مکانیک دانشگاه دریایی امام خمینی نوشهر هستم البته در تحصیلات تکمیلی رشته دیگه ای ادامه دادم واما برمودا روت نرمال ما بین جنوب غربی نروژ(برگن) و جنوب شرقی کانادا(سنت جونز 20 مایلی مرزآمریکا) بود و ابدا سمت برمودا گذرمون هم نمیوفتاد تا اینکه گفتن مسیر عوض شده برین برای بارگیری از نیجریه ، مسیر جدیدمون از مثلث معروف برمودا میگذشت که اونموقع وحشتناک طوفانی بود البته هواشناسی از قبل هشدارش رو داده بود و ما هم آماده بودیم اما به علت خالی بودن کشتی (بالاست کاندیشن) و موجهای وحشتناک اون بلاهای که بناید سرمون بیاد، سرمون اومد برمودا رو که رد کریدم گفتن بارنیجریه کنسل شده از طریق" انگلیش چنل" برگردین به همون روت قبلی و برین نروژ منتها بعلت صدمات وارده به کشتی ابتدا برای تعمیرات چند روزی رفتیم رتردام و بعد از اون دوباره برگشتیم همون مسیر قبلی که نروزکانادا بودش [quote name='rh8' timestamp='1362470689' post='302873'] ممنون از شما فقط میشه خواهش کنم از اون کلید ENTER کمتر استفاده کنید باور کنید خوندنش سخت تر میشه [/quote] پوزش میخوام دوست خوبم و همه دوستان خوبم!!! و ممنون بابت تذکرتون!،متاسفانه من در تایپ وحشتناک ایراد دارم ،سرمو میندازم پایین و تایپ میکنم بعد هم تندی ارسالش میکنم !! اینه که از لحاظ ویراستاری و تایپ همه نوشته های من پر از ایرادن، از این به بعد رو سعی میکنم بیشتر توجه کنم ، هرچند ترک عادت به این سادگی نیستش!! بازم پوزش بابت ایرادها
  15. درباره فقر شدید تبلیغاتی و بیسوادی و یا کم سوادی مسویلین و فرماندهان ما در این زمینه بسیار مهم و تاثیر گذار و گافهای بسیار بزرگ رسانه هامون که دست به دست هم داده و باور هر ساخته ای رو برای ما و دوستان مشکل کرده باهمه دوستان موافقم در باره هزینه های میلیاردی طراحی این سلاح اول که بنده نه میتونم حرفتونو تایید کنم نه نرد شما هم نمیدونم این مقدارهای تقریبی و بالا رئ از کجا اوردین اما باور میکنید یا نه در دانشگاه ها وزارتخونه ها موسسات و در کل همه کشور هزینه های بسیار بسیار بسیار بیشتر و بالاتری اونم برای چیزهای به مراتب ظعیف تر و کم اهمیت تر از این شده و میشه این سلاح که کارا هست حالا شما به مقدار کاراییش مشکل دارین یه چیز اما بی تاثیر و ناکارآمد نیست ودست برقضا برخلاف نظر شما بنده معتقدم ما در بعد پدافندی به سامانه های ذاتا پایدار در برابر جنگال و... که همون سامانه های مکنیکال و اپتیکالی هستن هم نیاز داریم نه اینکه فقط اینها نه ابدا باید در همه جنبه ا و زمینه ها کار کرد همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید نباید با یک جنگ الکترونیک قوی اونا همه توان پدافندی ما بخوابه در باره هزینه های کاربری هم میتونیم بگیم مثلا در شرایط مطلوب برای یک موشک دوش پرتاب و همین سلاح اونم در یک شلیک برای هرکدام هزینه کدامیک کمتره؟ هرچند من ابدا ایندوتا رو اینطوری مقایسه نمیکنم فقط یک قیاس مع الفارق بود برای روشن تر شدن قضیه ما متاسفانه طرح هایی داریم با هزینه های سرسام اور که سرسوزنی مفید به فایده نیستن یادمه چند وقت قبل یکی از فعالان عرصه دانشگاه گلایه میکرد که بودجه های علمی پزوهشی فقط با نوسازی و جایگزین سازی سخت افزاری خرج میشه اونم کجا در برخی دانشگاهای خیلی معتبر همون شخص ذکر میکرد که یک دانشگاهی مجموعه کامپیوترهاشو که یکسالی بیشتر نبود که خریداری شده بودن رو تعویض کرده بود و برای بارگیر کامپیوترهای قدیمی مثال عجیبی میزد میگفت مثه هندونه مینداختنشون پشت کامیون!!!! خوب اینم یک جور خرج کرد و هزینه کرده دیگه!!!!!!! طرح های بدردنخوری در برخی دانشگاه های ما بعنوان پروژه های دکترا و ارشد با هزینه های آنچنانی مطرح میشه که به نظر من هزینه طراحی و ساخت این سلاح ناخن کوچیکشون هم نمیشه میایم خودروی طرای فلان کشور رو میخریم بعد میگیم خداتومن هزینه طراحیش شده کک کسی هم نمگزه برای ساخت یک تانکر فرآورده بر چندبرابر هزینه مورد نیاز و منطقیشو خرج میکنیم آب هم از آب تکون نمیخوره(میدونی چقد صحبت از میلیونها دلاره اون دها میلیون دلار ) دوست خوب من کسی نگفته این بهترین و تنها ترین سلاح ضد بالگرد ماست ابدا ما برای دفاع به هیچ وجه بناید و نباید و نباید وابسته به یک سلاح و یا سیستم و یا متد باشیم بیاد بازه وسیعی رو داشته باشیم اونا در هوا برتر مطلقن ما هرچی هم که در دفاع خودمون قوی کنیم هنوز عقبیم ما داریم سعی میکنیم با چنگ و دندون و با هروسیله ممکنه آسمونو براشون نا امن کنیم به امید روزی که بتونیم آسمونو ازشون پس بگیریم در باره هزینه های انچنانی همین امریکایی که به اینجا رسیده هزاران نمونه هزینه فراوان و کمر شکن برای طرح های موازی داشته که خیلی هاشون هم به نتیجه نرسیدن منتها در خلال اون همه طرح موازی اینهایی بیرون اومدن که جزو برترین های دنیان همه اون طرح های کنار گذاشته شده که کلی هم هزینه براشون داشتن و دست برقضا بسیار بسیار بسیار بیشتر از ما و اونم با نرخ هزینه های اونا(با توجه به بودجه شونصد میلیارد دلاری نظامیشون) اما اف-22 میاد بیرون و اف-35 ما برای رسیدن به همچین چیزهایی باید خرج کنیم باید همه سلاح ها رو امتحان و تجربه کنیم تا بتونیم بهترینها رو برگزینم و به بهترینها برسیم هیچ جا ندیدم و نخوندم و نشنیدم که تنها امید ما به این سلاح باشه و قرار باشه بعد از این رو سلاح دیگه ای کار نشه یادمون هم نره گروه ها و ارگانهای مختلفی و بصورت جداگانه روی طرح های جداگانه ای کار میکنن که ممکنه بیشترشون موازی هم باشن بعنوان نمونه در بحث موشکی ما بیشترین هزینه ها و موازی کاریها رو داشتیم اما وقتی به اونجایی رسیدیم که باید برسیم از مجموعه یافته های همه اونا به چند نمونه توانا رسیده و بودجه و هزینه امونو رو اونا استوار کردیم ما دیگه نه شهاب 1 میسازیم نه شهاب 2 خودتون کاملا میفهمین که من چی میگم ما از ساخت راکت عقاب رسیدیم به فاتح 110 و خلیج فارس و طوفان5 و سجیل2 و..... اینجور هزینه کردنها اگر درست مدیریت بشن اشتباه که نیستن هیچ سود و فایده هم هستن
  16. بله آمار بالاست به چند دلیل تعداد کشتیهای ما بالاست و تعداد دفعات رفت و امدشون هم زیاده درباره سلاح قوانین بین المللی این اجازه رو نمیدن و نمیشه روش ریسک کرد اگر یکبار هم مشاهده بشه در بازرسیها اونوقته که شرکت نمیتونه دریانوردی کنه و باید درشو تخته کنه نگه داشتن سلاح روی یک کشتی اونم نفتکش به این سادگیهای که شما فکر میکنین نیست کلا در بحث دزدان دریایی ظعف شدید قوانین بین المللی هستش مثلا برمبنی قوانین جاریه: در قایقی که دزدان حظور دارن نمیشه بهشون شلیک کرد !!! باید اول اونا رو پیاده کرد و بعد قایق رو غرق کرد دنبال اینن که تغییرش بدن یا دزدهای گرفته شده و اسیر شده تکلیفشون مشخص نیست و عموما تحویل کشورمطبوعشون داده شده و اونا هم اینبار باتجربه تر برمیگردن سر شغل شریفشون البته معدود کشورهای زیاد به این قوانین پایبند نیستن و با تمام قوا با دزدا میجنگن و دارن سعی میکنن که اون قوانین رو اصلاح کنن چندین گردهمایی و نشست هم برای رفع ایرادات قوانین برگزار شده که هنوز اجرایی و رسمی نشدن اما در شرف تغییرات خوبی هستیم
  17. [quote name='Morteza313' timestamp='1362431473' post='302845'] [quote]یک کمین موفق بویژه در مناطق شهری و در شلیکهای زیر 1000 متر بسیار کشنده میتونه باشه برای هر بالگردی[/quote] یک حتی نیم برتری این سلاح 20 میلی متری رو نسبت به موشک ضد بالگرد رعد بفرمائید کسی که گفته با این بالگرد می زنیم قطعا نمی دونسته زره یک جزء معمول بالگردهای تهاجمی امروزیه، تا حدی که بعضا 30 م م رو هم برای درگیری با گانشیپ ها نا کار آمد می دونن [/quote] دوست خوبم نگفتم از رعد برتره با هیچ سلاحی هم مقایسه اش نکردم گفتم همه سلاح ها رو میخوایم گفتم برای مقابله با هر لحظه و هر تاکتیک دشمن باید چیزی توی چنته داشته باشیم من معتقدم هرچی ابزار ما بیشتر بالطبع دست فرماندهانمون برای چینش و گزینش تاکتیک بازتر و دشمنمون هم بالطبع با گزینه های بیشتری مواجه خواهد بود و باید برای همه موارد چاره اندیشی کنه گفتم راداری اپتیک حرارتی لیزری مکانیکی و ... همه و همه رو میخوایم همه رو درباره مقاومت بالگردها در برابر گلوله های تا کالیبر 30 اول که بین شعار و تبلیغ تا عمل خیلی فرقه دوم هم اینکه نوع گلوله بسیار بسیار تاثیر گذار و مهم هستش خود ژ3 کالیبر 7/62 بسته به نوع مرمی و باروت و مقدار و... نفوذ گلوله هاش با هم فرق داره من قبلا هم گفتم اگر بخوایم از اون برای مقابله با بالگرد هم استفاده کنیم نیاز به گلوله های کارآمد و توانا داریم با گلوله های معمولی 20 م.م. بعید میدونم بتونیم کار مفیدی از پیش ببریم در کنار کیفیت و نوع گلوله اعم از طراحی و جنس مرمی، نوع و مقدار باروت و کیفیت ولقی سلاح ... میتونیم به اونچیزی که میخوایم برسیم خودتون هم خوب میدونین با کالیبرهای کوچکتر از 20 هم به شرط رعایت نکات بالا بویژه مرمی میتونیم به بدنه و کانوپی هر نوع بالگردی نفوذ کنیم در کنار اینا مرمیهای انرژی جنبشی- انفجاری و.. رو هم باید مد نظر قرار داد
  18. [quote name='sedmammad' timestamp='1362430187' post='302843'] سلاح 20 م .م آنتی متریال ساختیم این کجاش مشکل داره؟ حالا یه نفرهم گفته سعی می کنیم با این بالگرد هم بزنیم اشکالش کجاست ؟ [/quote] منم باهاتون موافقم و عجیب هم اعتقاد دارم در کمینها و بالاخص نبردهای شهری بدجوری برامون کارایی داره یک کمین موفق بویژه در مناطق شهری و در شلیکهای زیر 1000 متر بسیار کشنده میتونه باشه برای هر بالگردی و این هم یکی از مجموعه سلاح ها و ابزارهای ماست اونا هزاران سلاح و ابزار دارن ما هم باید بیشتر داشته باشیم و یا دسته کم برابر اونا مطابق با شرایط رزممون اونا رو باید مجبور کنیم توری که ما میخوایم بازی کنن البته با رعایت شرایط ساخت با کلیرنسها و دقتها و کیفیت بالا هم برای خودش هم مهماتش هم سایت هدفیابی و دوربینش همه هم میدونیم و میدونن این تنها سلاح ما و یگانه ابزار ما نیست کنارش سلاح های دیگه هم هستن سامانه های دیگه هم هستن در بعد کاری من اگر از اینا بدن برای محافظت از کشتیها در مقابل قایق دزدان دریایی وحشتناک عالی میشه ما ناچاریم در سیستم پدافندیمون همه نوع سامانه ای داشته باشیم اپتیکال گرمایی راداری ایزری مکانیکی رادیویی و... یادمون نره دشمن از توان جنگ الکترونیک بسیار بسیار بالایی برخورداره ما هم باید از همه ابزار ممکنه استفاده کنیم این سلاح فقط برای زدن بالگرد نیست خودروهای زرهی نفرات سنگر گرفته پشت دیوار قایقهای تهاجمی کوچیک و... همه و همه گزینه های این سلاحن پس نیاییم و فقط در یک جنبه اونو بررسی کنیم بله مشکلاتی هم داره معایبی هم خواه ناخواه خواهد داشت همه جنگ افزارها اینگونه ان باید ما هم بکوشیم معیب و ایرادهای ممکنه رو تا حدی که بتونیم برطرف کنیم البته برخی ایرادهای ذاتی مثه بزرگی و سنگینی و.. رو زیاد نمیشه رو برطرف شدنشون حساب باز کرد نه که نشه زیاد نمیشه برطرفشون کرد با استفاده از متریال مناسبتر و بهتر و سامانه های جانبی میشه کمی ارتقاشون داد و مطلوبترشون کرد
  19. ممنون از لطف همه دوستان در باره ویراستاری حق با شماست بنده خیلی تند مینویسم و گاها حتی غلط گیری هم نمیکنم و تندی پست میکنم زیاد در قید و بند ظواهر نیستم از دنیا بریده ای هستم برای خودم (این تیکه اخری بخدا شوخی بود !!! منظورم اینه که زیاد وقت نمیکنم برای ویراستاری) درباره کتاب هم دوتا در دست کار دارم منتها یکیش خیلی جنجالیه و اجازه اش رو فکر نکنم بدن و اونم ماجرای 7 اذر و عملیات مرواریده که چند ساله دارم روش کار میکنم جدیدا تصمیم گرفتم از حالت یک مستند خشک به یک داستان-مستند تبدیلش کنم یعنی داستانی که همه رخدادها و امار و زمانها و شخصیتهاش برمبنای واقعیت هستن اما در لوای یک داستان بیان میشن تا از خشکی و کسلی اون کاسته بشه منتها اجازه گرفتنش کمی سخته در باره خطرات و خاطرات هم حق با شماست عجیب و غریب ترین سفر شرکت ما بعد از جنگ بود همه مثیبتها رو تجربه کردیم (البته تا امسال، چون سفر امسال ما چیزی بود برای خودش که متاسفانه اجازه ندارم لام تا کام درباره اش حرف بزنم امسال همه چیزهایی رو که یک دریانورد شاید در 30 سال هم نبینه در 10 ماه دیدیم) در باره رافایل هم امیدوارم دیگه هیچوقت اونطوری نبینمش خلبان دهن سرویس با ما شوخیش گرفته بود نزدیک بود تلفات هم بدیم شدت موج حاصل از شکستن دیوار صوتی بحدی بود که چندجا بستها و اتصلالات دچار گسست و پارگی شدن ولی خوشبختانه تلفات انسانی نداشتیم چندین شیشه شکسته داشتیم و همه سالن غذاخوری بهم ریخته بود اونقد سس کچ آپ ریخته بود کف سالن و با آبلیمو و دیگر مایعات و سسها قاطی شده بود که انگاری چند نفر تیر خورده بودن !!!وظعیتی بود واسه خودش چندتا تصویر از اون روز حمله دزدها بالاخص باقیمونده راکت آرپی جی و محل برخوردش به فانل و محل برخورد تعدادی از گلوله ها به بدنه و بویژه پل فرماندهی دارم که اگر پیداشون کنم براتون آپ میکنم بد نیستن همچنین تعدادی تصویر از فاجعه هایی که در عبور از دریای طوفانی کنار مثلث برمودا و دریانوردی در زمستان دریای شمال داشتیم بالخص دوتا کلیپ دارم از کابین خودم که انگاری بمب اونجا منفجر کردن!!!! امیدوارم بتونم پیداشون کنم تا براتون قرارشون بدم درباره استخدام دوست خوب و دارو خودم اونم با کلاش!!! بیشتر بچه های ما افسران فارغ التحصیل و دانش اموخته دانشگاه افسری امام خمینی نوشهر هستن اگر یه ژ3 دست خودمون بدن از پس خودمون برمیاییم !!!!منتها طبق قوانین بین المللی حق نگهداری سلاح بر روی کشتی های تجاری(منهای مسافر بریها و اونم در شرایط و ظوابط خاص) وجود نداره در کل امیدوارم خوشتون اومده باشه و از لطف همه دوستان هم سپاسگذارم و میکوشم در نوشته های بعدی ایرادات رو کمتر کنم با امید به خدا
  20. شهریور گرم و شرجی سال 1387 بود تازه چند روز بود که به نفتکش سوپرتانکر" ایران هنگام" ملحق شده بودم ما 2میلیون و دویست هزار بشکه نفت خام از خارگ به مقصد رتردام هلند بارگرفتیم و با عبور از تنگه هرمز طبق روت و مسیر جدید و و دورتر که برخلاف مسیرهمیشگی با فاصله 200مایل از ساحل فاصله داشت درحال دریانوردی جهت دور زدن قاره آفریقا از دماغه امید نیک و رفتن به اروپا بودیم اون روزا خبر خاصی از حمله دزدان دریایی گزارش نشده بود دست و پا شکسته خبرهایی به گوشم خورده بود (وقتی که خونه بودم) ولی روی کشتی هیچکی از هیچ چیز خبر نداشت(البته بعدا مشخص شد کاپتان در جریان بوده بالاخص بحث دزدیده و روبوده شدن کشتی ایران دیانت از شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، منتها اونا برای جلوگیری از ایجاد جو ترس و هراس پرسنل و عدم تجربه کافی و نامدیریتی و کلی مسایل دیگه چیزی به کسی نگفتن و فقط خواستن که حدود 130 -40 مایل بیشتر از مسیر های معمول از ساحل دوربشیم!!! البته اونا هم فکرشو نمیکردن با 200 میال فاصله از ساحل کسی بتونه به کشتی حتی نزدیک هم بشه) روز 30 شهریور بود یک جشنی حالا به چه مناسبتی بود(مناسبتش یادم رفته ولی فکر کنم یکی از مناسبتهای مذهبی بود درست خاطرم نمونده)گرفته بودیم و بعد از کلی بخور بخور و سروصدا و خوشگذرونی البته از نوع شرعی و قانونی و معقولش رفته بودیم باشگاه افسران و مشغول شب نشینی و وقت گذرونی بودیم ساعت حدود 11 شب بود که یه هو..... ...... صدای افسر راه مضطرب و پریشون و هراسون پیچید توی کشتی که نفس زنان و بدون رعایت ضوابت جاریه تند و تند از سیستم پیجینگ کشتی میگفت : دزدا اومدن رو کشتی دزدا اومدن رو کشتی دزدا اومدن رو کشتی ... صدای پیج مداوم و تکراری افسر سوم عرشه خوشی رو از سر هممون پروند همه دویدیم سمت کابینامونو با تعویض لباس رفتیم به بخشهایی مشخص شده ( هر دریانوردی در ابتدای الحاق به شغل دریایی باید دوره های خاصی رو بگذرونه و تمرینهای خاصی رو هم قبل از دریا و هم بصورت هفتگی باید روی کشتی بگذرونه بعلاوه آموزشهای پیش از الحاق به شغل دریایی و ضمن خدمت هفتگی و مستمری که در جریانه هم کلاس های آموزشی هفتگی هم جلسات فیلمهای آموزشی هفتگی هم آموزشهای بر پایه مدولهای کامپیوتری و... یکی از این اموزشهای الزامی آموزش و تمرین برخورد و مواجهه با دزدان دریایی هستش که اون روزا پایتختشون تنگه مالاکا و آسیای جنوب و جنوب شرقی بود و دیگر حیات خلوتاشون دریایی کارایب، آمریکای جنوبی ، غرب آفریقا و خلیج بنگال و......بود) ما هم هرکدوم بر مبنای آموزش و وظیفه محوله در ماستر لیست (لیستی که وظیفه و محل هر دریانورد پرسنل و یا همراه با شناور رو در وضعیتهای گوناگون غیر معمول مشخص میکنه) رفتیم سر استیشن و دیوتی خودمون بر مبنای لیست من رفتم اتاق کنترل و با استارت یک دیزل ژنراتور دیگه و پارال کردن اون و رفتن به حالت اماده باش کامل ،همه دستگاهای ذخیره رو در حالت اماده به کار قرار دادم بعد هم تماس گرفتم با یکی دوتا از بچه ها که ببینم چه خبر شده معلوم شد خبری از دزدان دریایی روی کشتی نیست اما دو قایق در حال تلاش برای نزدیکی به ما هستند همزمان سرمهندس پاکستانی هم که داشت از ترس قالب تهی میکرد رسید پایین و با برداشتن همه لیمیتهای موتور اصلی اجازه افزایش سرعت و دور موتور به دور اضطراری رو داد و نفتکش کوه پیکربا 2 میلیون و 200 هزار بشکه محموله اش شروع به غرش کرد!!!!!! کاپتان با حظورش در پل شروع به مانورهای زیکزاکی کرد البته یک اشتباه فاحش مرتکب شده بود که بعدا فهمیدیم(چون حول کرده بودیم و کسی هم چک نکرده بود) و اون هم این بود که فقط یکی از سیستمهای سکان کشتی روشن بود و دومی در حال اماده باش قرار داشت که حتما میبایست روشن میشد و ما فراموش کرده بودیم(کاپتان و افسر راه فراموش کرده بودن چون وظیفه اونا بود ، اما راسیتش ما هم توی اتاق کنترل چک نکرده بودیم از بس حول کرزده بودیم چون اون افسر پیج کرد دزدا اومدن رو کشتی و ما انتظار درگیری نزدی و رودرو با زدها رو داشتیم!!!!) تماس با تهران و با سواحل نزدیک جهت کمک از پل فرماندهی کشتی ما صورت پذیرفت که توصیه خاصی جز کارهایی که ما کردیم به ما نشد و ما همون وظعیت خودمونو حفظ کردیم و اما ماجرا از چه قرار بود؟ ماجرا از این قرار بود که: ساعتهای حول و حوش 11 شب افسر سوم که افسر مسیول و بقول نظامیها افسر نگهبان پل فرماندهی بود میره روی وینگ سمت راست پل فرماندهی برای بررسی اطراف کشتی خودش میگفت احساس کردم شبح یا سایه ای سمت راست کشتی و چسبیده به اون دیدم فکر کردم توهم زدم و دچار توهم شدم!!!!! برگشتم پل فرماندهی اما باز شک کردم و برگشتم اما چیزی ندیدم در حال برگشت به پل یک لحظه احساس کردم شبحی رو در زیر وینگ راست دیدم بازم توجهی نکردم!!!!! هنوز به پل فرماندهی نرسیده بودم که شک به جونم افتاد و برگشتم تا با روشن کردن نورافکن وظعیت رو بررسی کنم اومدم سمت وینگ راست و نورافکن مستقر در اونجا، که احساس کردم موازی با جایگاه خودم شبحی در دل سیاهی شب همراهمون میاد!!!!! نورافکن رو روشن کرده و نکرده بستنم به رگبار!!!!!!!!!!!! و بعدش هم دویدم سمت پیجر و شروع کردم به گفتن مداوم دزدها اومدن رو کشتی و....!!!!! بینوا به محض روشن کردن نورافکن مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفته بود و با کلاشنیکوف بسته بودنش به رگبار ولی شکر خدا گلوله و یا ترکشی بهش نخورده بود و اما ادامه ماجرا بعد از رفتن به وظعیت آماده باش کامل برای مقابله با دزدان دریایی: طبق آموزشهای فراگرفته شده، تنها سلاح ما برای مقابله با دزدان دریایی برای جلوگیر از اومدنشون رو عرشه کشتی شلنگهای آب آتش نشانی کشتی با فشار آب 12 بار بودن والسلام!!! من هم پمپ اضطراری آب دریا برای آتشنشانی رو روشن کردم و فشار رو روری 12 بار ست کردم(روشن کردن پمپ با من بود و تنظیمش با یکی از بچه های مهندس دستیار) همزمان بچه های دیگه روی عرشه آماده مقابله با دزدان دریایی بودن اون موقع ما از شدت برخورد اونا و نوع تجهیزاتشون خبری نداشتیم واسه همین بچه ها با کمترین نوع مراقبت رفته بودن روعرشه که با رگبارهای بی امان اونا مواجه میشن من بیسیم رو رو کانال عرشه تنظیم کردم و دیدم واویلا هرکی داره جیزی میگه یکی میگه بستنمون به رگبار یکی میگه بخوابین رو عرشه یکی داد میزنه نرو اون سمت و... منم به سر مهندس گفتم ماجرا از این قراره و دویدم سمت عرشه که ببینم چه خبره از کنار بویلرها رفتم رو عرشه که رسیدنم به عرشه رو دزدان عزیزدل دریایی !!! با چندین و چند رگبار مسلسل کلاشنیکوف و تیربارام ژ-3 خوش آمد گفتن شیرجه رفتم و سینه خیز خودمو به یکی از دیواره ها رسوندم هرکی یک گوشه ای سنگر گرفته بود(سنگر که چه عرض کنم پناه گرفته بود) تنها کسی که با شیلنگ آب داشت به خیال خودش با دزدا مقابله میکیرد یکی از مهماندارهامون به نام " عزیز" اهل آبادن بود که قدش به زور 160 میشد و وزنش شاید 55 هم نمیشد حدودا اگر اشتباه نکنم 26-7 سالی هم داشت به پشت خوابیده بود رو عرشه و شیلنگ آب رو گرفته بود بیرون کشتی سمت ساعت 2/5 کشتی در حالی که دزدها سمت 5/5 ما بودن البته اونم تقصیر نداشت دزدها یکریز داشتن مانور میدادن و شلیک میکردن و کشتی ما هم داشت زیکزاکی میرفت تا اونا رو در موج حاصله از حرکت پروانه کشتی و ورتکسهای حاصله از اون قرار بده تا نتونن به ما نزدیک بشن واین کای آبادانی ما " عزیز " بینوا هم نه جایی رو میدید و نه میتونست سرشو بیاره بالا و اینکه هردو قایق دزدها در حال مانور و تغییر جا بودن و ما هم در حال زیکزاک نمیدونم چی شد که چند رگبار حواله بالای سر عزیز بینوا کردن که فیش پلیتهای کناره کشتی مثه سپر حفاظتش کردن کمی به خودم جرات دادم و سینه خیز رفتم سمتش و گفتم دیونه داری چیکار میکنی کارت بیهوده اس!!!!!! گفت چیکار کنیم؟ گفتم برگردیم عقب اومد شیلنگ رو ولش کنه گفتم نکن الان در میره میزنه هردوتامونو لت و پار میکنه کمکش کردم با هم شیلنگ رو ساپورت کردیم تا نازلشو تونستیم ببندیم و بعد ولش کردیم همونجا و سینه خیز برگشتیم عقب سمت پسیج وی وچسبیدیم به دیواره مانورها ادامه داشت من یک چرخی زدم اطراف انجین کیسینگ تا بتونم اونور رو ببینم همه حالت پناه گرفته بودیم و هرازگاهی بی دلیل و بی ثمر میرفتیم یه طرفی راستش همه ترسیده بودیم رفتم سمت چپ کشتی دیدم خبری نیست داشتم برمیگشتم سمت راست کشتی که دیدم یکی از قایقها از ما کمی فاصله گرفتو بعدش یکیشون بلند شد و با آر پی جی پل فرماندهی رو هدف قرار داد شلیک آر پی جی و چرخیدن در یکی از زیکزاکهای کشتی یکی شد و فانل کشتی شبیه سپر اومد جلوی پل فرماندهی و راکت آر پی چی با زاویه کم خورد به فانل و کمونه کرد تو هوا و ما همه به چش خودمون ترکیدن اونو توی هوا و در فاصله یکی دومتری فانل دیدیم قطعاتش ریخت رو عرشه و درگیری شدت بیشتری گرفت نمیدونم دقیقا چقد دیگه طول کشید که به گمونم سوخت اونا تموم شد یا از دستیابی به ما نا امید شدن و یا مهماتشون ته کشید به هر حال بیخیال ما شدن اما ما با همون سرعت بالا و با عجله در حال فرار از محل اونا بودیم،همه چراغها رو هم خاموش کرده بودیم حتی چراغهای راه رو!!!!!! بعد سه چهار ساعت و با فاصله گرفتن بیشتر از ساحل کم کم حالت همه به حال عادی برگشت و در بررسی ها مشخص شد بعلت عدم روشن کردن سامانه دوم سکان پین اصلی سکان در حال بیرون زدن هستش و الانه که بزنه بیرون خدا خودش بهمون رحم کرده بود اگر بیرون میزد دیگه هیچ کنترلی رو کشتی نداشتیم و براحتی دزدا میومدن رو کشتی بماند که بمدت حدود تا یکماه بعدش، ما سه دانشجوی بینوای مهندسی مکانیک که همراهمون بودن رو گذاشته بودیم بالای سر اون پین سکان در شیفتهای 4 ساعته و هربار که پین میخواست بزنه بیرون با یک پتک سنگین میزدن رو سرش و میفرستادنش سر جاش(این سه عزیز الان از همکاران و دوست های خوب من هستن، این پین هم بعدا مصیبتی شد برای ما که به بحث ما مربوط و مرتبط نیست) این حمله اولین حمله دزدان دریایی به کشتیهای ناوگان دریایی ما بود بلافاصله بعد از اون به همه سوپرتانکرها دستور داده شد که فاصله 200 مایلی از سواحل سومالی رو به 400 مایل افزایش بدن منتها اونایی که مجبور به عبور از تنگه باب المندب بودن همچنان درگیر حملات بودن و با فاصله چند روز بعد از ما دیگر سوپرتانکرهای ما هم یکی یکی مزه حمله رو چشیدن و دست و پنجه نرم کردن با دزدای دریای رو تجربه کردن بعنوان نمونه بعد از ما به سوپرتانکرهای زیر که همگی 320 هزارتنی و با محموله 2 میلیون و 200 هزار بشکه نفت خام بودن حمله شد 5 مهرماه یعنی حدود 6 روز بعد از حمله به ما دزدان دریایی سومالی به نفتکش سوپرتانکر" ایران هرمز" حمله کردن(سیستر شیپ نفتکش ما و هردو ساخت کره جنوبی) 11مهرماه به سوپرتانکر " ایران دماوند" 7 آبان به سوپرتانکر" ایران نور " 21 آبان سوپرتانکر"ایران دیلم" و دوباره 2 دیماه به همون کشتی" ایران دیلم" اما اینبار در مسیر برگشتش و بدون بار ( در حالت "بالاست") خوب این خاطره اولین حمله دزدان دریایی به یکی از کشتی های ما که بنده هم شرف حظور داشتم!!! بعد از اون ما به مسیرمون ادامه دادیم اما این سفرمون هرچند مرتبط با دزدان دریای نیست اما خالی از لطف هم نیست: در حال عبور از کیپ تاون آفریقای جنوبی دم دمای غروب یک زیردریایی هسته ای غول پیکر آمریکا یهویی با فاصله کمی از ما اومد رو آب که هممونو بالاخص کاپتانو بدجور ترسوند در ادامه در حال گذشتن از دماغه امید نیک یک جنگنده رافایل فرانسوی با ما سر شوخیش گرفته بود و شاخ به شاخ به سمت پل فرماندهی ما اومد و یه دفعه با شکستن دیوار صوتی با یه مانور و زاویه تند جنگنده اشو کشید بالا که کشتی ما درست مثه برخورد با یک سونامی دچار لرزش شدیدی شد و همه ما خوابیدیم رو زمین !!!! نمیدونم چه مرگش شده بود بعد هم در نزدیکی های سواحل اسپانیا یهو دوتا ناوچه اسپانیایی با سرعت بالا خودشونو رسوندن به ما و دوطرف ما قرار گرفتن و توپاهشونو گرفتن سمت ما ما هم از همه جا بیخبر کشتی رو نگیر داشتیم تا اونا بیان رو کشتی بعد اونا پرسیدن چرا به پیامهای شناسایی ما جواب ندادین؟ اونجا بود که متوجه شدیم یکی از ملوانا اشتباها در حین تمیز کردن بدنه سیستمهای مخابراتی دستش رفته بود رو دکمه حالت میوت و صدای سیستم رو قطع کرده بود و ما هم چیزی نشنیده بودیم خلاصه بعد که ثابت شد قضیه از چه قرار بوده مارو جریمه کردن و ولمون کردن بریم سمت رتردادم بعد از اون هم رفتیم افتادیم توی مسیر نروژ- کانادا اونم برای 5 ماه توی زمستون لعنتی دریایی وحشتانک شمال (نورت سی) بدترین موجهای ممکنه سخت ترین سرمای ممکنه کشتی چندین بار تا حد غرق شدن پیش رفت از کنار مثلث برمودا با حالت طوفان وحشتناک گذشتیم و... هزاران ماجرای عجیب و غریب داشتیم حتی تا پیاده شدن از کشتی و رسیدن به تهرون !!!! جاش نیست و مرتبط هم نیست تا بگم چی به سرمون اومد و چی کشیدیم خلاصه اون سفر پرماجراترین سفر عمر من و پرماجراترین سفر بعد از جنگ نفتکشهای شرکت ما بود
  21. خوب شکر خدا از این تاپیک بینوا هم رفع حصر شد تا من بتونم به قولی که به اون دوست بزرگوارم دادم عمل کنم ابتدای کلام هم بگم در نوشته های من چیزی بنام اطلاعات طبقه بندی شده نخواهد بود و اگر احساس کنم چیزی و یا مطلبی خواهد بود که گفتنش به صلاح کشورم و نیروی دریایی نباشد از بیان ان خود داری خواهم کرد اسناد و تصاویری هم هستند که تا حد ممکنه و در چهارچوب قوانین سایت و حفاظت اطلاعات تقدیم خواهم کرد و یک نکته بسیار مهم: با توجه با اینکه تاکتیکهای نیروی دریایی در این مورد خاص و ویژه و عملیاتی هستند و هنوز هم در حال جریان بوده و جزو اسرار نظامی به حساب می آیند از ذکر جزیات و گاها شیوه های عملیاتی و حتی برخی خاطرات خیلی مرتبط با تاکتیکها خود داری خواهم کرد این مطالب که بیان خواهم کرد خاطرات شخصی خودم و یا همکارانم بوده و برای هیچکدام سند و مدرکی ارایه نخواهم کرد تنها در باره خاطرات خودم میتوانم اطمینان بدهم که سرسوزنی ناراستی به انها نخواهم افزود اما از ارایه هرگونه سند و مدرک معذورم تاریخ و مکان و زمان رخدادها رو تقریبا میشه گفت اونم با استناد به گفته های خود نیرو یا صدا و سیما یا بیانیه های شرکتهای ایرانی یا مطالب ارایه شده در موسسات رده بندی بین المللی ضمن ارایه خاطرات سعی میکنم اطلاعاتی در باره منطقه و شرایط موجود و آمارهایی از حملات و تلفات رو بر مبنای آمار بین المللی خدمت دوستان ارایه کنم از سایر عزیزان هم خواهش میکنم اگر مطلب و یا موضوع مرتبطی داشتند ما رو بی نسیب نزارن، درضمن اگردوستان پرسش ، سوال یا مطلب گنگی در نوشته هام دیدن با کمال میل پاسخگو خواهم بود ممنون از همه
  22. [quote name='Ernesto_Rommel' timestamp='1361779388' post='301987'] سلام با تشکر از توضیحات دوست گلم ، الو یا همون عقاب سپیدکوه گرامی حرفاتون متین هست و درست ... راجع به کیفیت مهمات ... از نکات جالب سلاح های اشتایر و این 20 م م ... استفاده از مهمات با پوکه برنجی و کیفیت دار هست که خیلی خیلی جالبه ... آدم حال میکنه ! آخه برا دوشکا از این نه چندان با کیفیتای برنزی استفاده میکنند که آدم حال نمیکنه ! بعد شلیک خیلی قیافه شون بد میشه ! ولی اشتایر و ... ! اصلا نگوووووووووو لذذذذذذت .... اینقد قشنگه آدم دوست داره هی ببوسدش! زززززززززززرد و برنجی قشنگی هستند ... البته در برد و کیفیت نه فقط مهمات بلکه کیفیت ساخت سلاح هم بسیار بسیار مهم هست .... که بماند ...! مخلصیم [/quote] مخلص کا ادیب عزیز من اطلاعات خاصی در باره مهمات برای این سلاح ندارم اما همونطور هم که خودت میدونی جدای از کیفیت ساخت و لقیهای ممکنه در سلاح و جنس و نوع پوکه که شما بهش بدرستی اشاره کردین بحث مرمی نوعش جنسش شکل آیرودینامیکیش نوع و مقدار باروت چاشنی و.. همه و همه در پروفایل پرواز بالستیکی گلوله شلیک شده تاثیر دارن که امیدوارم همه لحاظ شده باشن البته سنگ بنای اولش که همون کیفیت خود سلاح هستش و باید وباید و باید که عالی باشه و الا... [quote name='worior' timestamp='1361779968' post='301989'] [quote] در نظر بگیرید در جاده پاطاق کرمانشاه در حال حرکت هستید .... دور تا دور کوه ... یک تک تیرانداز با سلاح سنگین 20 م م و چند موشک انداز ..... هدف میخاد هلیکوپتر باشه یا هرچیز دیگری ( که در قضیه حمله پ.ک.ک به ارتش ترکیه ما شاهد حضور هم زرهی بودیم هم هلیکوپتری دقیقا در مختصات و مشخصاتی عین مناطق خودمون) به نظر شما چه بلایی سرش میاد وقتی که خودش رو در هجوم با انواع تسلیحات هوشمند و غیرهوشمند ببینه ؟ [/quote] توی کوهستان ترموباریک استفاده میکنند تا کوه روی سر تک تیر انداز و کمین نشین خراب بشه ! ... البته اگر آمریکا باشه که فرش روبی میکنه با ترموباریک و اگر جاده کوهستانی باشه ، امرپ هست و استرایکر و گتلینگ و نارنجک کالیبر 40 و خمپاره 60 تا 120 همراه با ردیاب صوتی تک تیر انداز و جالبه که جدیدا مدل سردوشی اون هم اومده ، [url="http://singularityhub.com/2011/02/22/sniper-detecting-microphones-becoming-more-popular-for-us-soldiers-video/"]http://singularityhu...soldiers-video/[/url] ... اگر هلیکوپتر باشه قضیه فرق داره ، تجربه دو طرف خیلی مهمه ، هم خلبان و هم کسی که میخواد شکارش کنه ، بخصوص اینکه نفرات در تجهیزات مادون قرمز هلیکوپتر تا موقع لزوم دیده و اینکه هلیکوپتر از کمین روبرو مطلع باشه یا خیر .. [/quote] دقیقا بافرمایشاتتون موافقم و اینجاست که نباید قضاوت تعصبی و عجولانه داشته باشیم و برای مقابله با هر داشته دشمن ترفند و تاکتیکی داشته باشیم البته در بحث نبردهای شهری و خیابانی اوضاع کمی بهتر و بر وفق مراد ماست منتها هر دو دسته چیزهایی در چنته دارن همون ناگفته ها و ناشنیده ها در عمل هم که سطح اموزشها شهامت شجاعت تجربه ایمان و باور هدف و کار عدم ترس از مرگ و... هوش و ذکاوت و استفاده درست از داشته ها و آموخته ها بسیار بسیار بسیار تاثیر گذاره
  23. [quote name='Ernesto_Rommel' timestamp='1361774756' post='301964'] [quote]این یادم رفت، یک مزیت اون تک تیر انداز 20 م م رو نسبت به موشک دراگون با هدایت پرتو سوار بیان کنید. نیم نمره[/quote] 1.هیچ نوع اخطاری توسط رادارها و ... صادر نمیشه که از چه فاصله ای ، از چه سمتی، با چه مدلی به سمت هلیکوپتر حمله شده است ! 2.هیچ نوع راه فراری ( مگر مانور) برای جلوگیری از اصابت این گلوله وجود نداره برعکس لیزری و سیمی و ... ! البته در میدان رزم قرار نیست فقط از یک روش منحصرا استفاده بشه برای زدن یک هلیکوپتر، بلکه به صورت کاملا ترکیبی میشه به راحتی بالگرد رو مورده اصابت قرار داد ... اگر با دقت در تصاویری که از نیروهای ویژه ایران اومده بیرون نگاه کنید متوجه میشید که تاکتیک ها کابردی و مرکب هستند و کاملا کارا در نبرد 33 روزه هم صرفا موشک های ضدتانک کار نمیکردند ... بلکه ترکیبی از تکنیک های سرگیجه آور اجرا میشد که باعث شد انوبه تسلیحات هشدارزودهنگام و ... کاری از پیش نبرند ... در نظر بگیرید در جاده پاطاق کرمانشاه در حال حرکت هستید .... دور تا دور کوه ... یک تک تیرانداز با سلاح سنگین 20 م م و چند موشک انداز ..... هدف میخاد هلیکوپتر باشه یا هرچیز دیگری ( که در قضیه حمله پ.ک.ک به ارتش ترکیه ما شاهد حضور هم زرهی بودیم هم هلیکوپتری دقیقا در مختصات و مشخصاتی عین مناطق خودمون) به نظر شما چه بلایی سرش میاد وقتی که خودش رو در هجوم با انواع تسلیحات هوشمند و غیرهوشمند ببینه شما رو به یاد بازی ژنرال میندازم و GLA که برق نداره ! چشمک همیشه تسلیحات هوشمند برنده میدان نیستند بلکه غیرهوشمندها هم اگر درست به کار برده بشن خیلی مفید هستند پی نوشت : نحوه شلیک با این سلاح ضدزره یا آنتی متریال به قول دوستان ... شاید اونقدرها هم سخت نباشه یا عجیب ! اگر دوستان داستان تک تیراندازها در جنگ جهانی دوم رو مطالعه کرده باشند رمز اول بقای یک تک تیرانداز ( میخاد سبک اسلحه باشه یا ضدزره و...) استتار اون هست که در نبردی مثل نورماندی ، در داخل درختان و تنه درختان خودشونو مخفی کرده بودند حالا که دیگه عصر لباس های استتاری هست که برادر کلنل شاک و بنده با چشم خودمون معجزات شون رو دیدیم ! چشمک یعنی حتی برفرض هیچ استتار خاصی هم مثل برگ و ... یا لباس های مخصوص تک تیراندازی و .. هم نداشته باشند کافی هست همین لباس استتار دیجیتالی های ساده رو بپوشند .... در کوه هایی چون مناطق غرب کشور هم باشند ... اونوقت باید دید با کدام چشم مسلح و غیرمسلح میشه شناسایی شون کرد ... البته بحث بالاتر از این حرفاست چرا که بعدش میرسیم به رادارهای گرمایشی و ... بعد شرایط وحشتناک میدان رزم که پر از صدای مخرب انواع تسلیحات هست .... اصلا یه چیزی هست باور نکردنی ... تا امتحان نکنین متوجه نمیشین چی میگم به هرحال به نظر من نقص چندانی نیست این طریقه شلیک ولی محدودیت های خاصی رو هم به انسان تحمیل میکنه که دیگه اجبارا باید تحمل کرد ! یا حق [/quote] اول کلام سلام و درود خدمت ادیب گل خوبی کا؟ دیارت نیه؟ هاینه ار کو؟ و سپاس بابت توضیحات کاملشون و اما.... من هم به شخصه معتقدم در نبرد با شرایط ناهمطراز استفاده از همه ابزار ممکنه باید مد نظر قرار داده بشه اگر قرار بود این دوش پرتاب تنها سلاح ما باشه اونوقت میشه گفت اکثر نقدها و ایرادها بجا بود منتها قرار نیست هیچ جایی این دوش پرتاب بتنهایی مورد استفاده قرار بگیره بلکه بعنوان مکملی برای دیگر سامانه هامون مورد استفاده قرار خواهد گرفت بالاخص با یاد آوری برد محدودش و کوچکی اون نسبت به توپهای پدافندی و همچنین قابلیت پنهان کاری و جابجایی بهتر و بیشترش به نظر میرسه با رعایت کردن شرایط کمین و اصل غافلگیری توانایی و تاثیر بالاتر و بهتری از مثلا توپهای 23 م.م داشته باشه نکته دیگه هم اینه که در نبرد با دشمنی با توان تکنولوژیکی بسیار بالا باید هر لحظه منتظر ناکارآمد ویا محدود شدن سلاح هایی تکنولوژیکی بود مثلا جمرها فریب دهنده های حرارتی کورکننده های لیزیر و... اینجاست که سلاح های " ناوابسته" به تکنولوژیهای هدایتی متداول ، و بااصطلاح هدایت سنتی کارایی خودشونو نشون میدن مثلا فرض کنین در اثر استفاده از یک "ای بمب" سامانه های با هدایت و کاربری توسط سیستمهای الکتریکی و الکترونیکی و امثالهم از کار بیوفتن اونوقت تکلیف چیه؟ بازم تکرار میکنم قرار بر استفاده بصورت مکمل با سایر داشته ها و جنگ افزارهامونه بیاییم دو وظعیت متفاوت رو بسنجیم و هردو رو هم در حالت تدافعی(حالت تهاجمی رو من صحبتی روش نمیکنم چون ابتدا باید بتونیم از وظعیت تدافعی خارج شده و توانمونو اثبات کنیم و اونوقت وارد فاز تهاجمی بشیم یا اصطلاحا سویچ کنیم) یکی درگیری در مناطق با عوارض طبیعی مثه مناطق کوهستانی غرب بیابانهای شرق و مرکز نیزارها و نخلستانهای جنوب جنگلهای شمال و.... یکی هم درگیری در محیطهای شهری و دارای ساختمان در گروه اول که دارای استتارهای طبیعی هستش که شرایط رو ادیب به وضوح بیان کرد در باره درگیریها و کمینهای شهری و خیابانی هم به نظرم بخاطر جم و جور بودن و نیاز به تنها یکنفر برای کاربری بسیار بسیار تاثیر گذارتر و کاربردی تر از توپهای پدافند هوایی مثه 23 و .... هستش برای غافلگیر کردن و از پا انداختن دشمن یادمون هم نره قرار نیست که مثه توپهای پدافند هواییی با حجم سنگین اتش با هدف مقابله کنه بلکه بیشتر برای یک یا چند شلیک محدود(بالاخص یک شلیک) طراحی و ساخته شده بعنوان مثال در حالی که نیروهای پیاده دشمن در حال پیشروی به سمت مناطق خودی و اونم تحت حمایت بالگردهای تهاجمی(حالا از هر نوعی) هستن نیروهای مدافع خودی میتونن با از کار انداختن بالگردها بوسیله دو یا سه قبظه از اینگونه سلاح ها اونم در یک حالت بسیار عادی شبیه جنگهای خیابانی و چریکی نیروی مهاجم دشمن رو بدون پشتیبان کرده و ظربه کاری رو به اونا وارد کنن منتها اینکه بیاییم و فرض کنیم با داشتن این سلاح و دیگر داشته هامون دیگه کارتمومه و نیازی به ارتقا و ساخته های جدید نداریم خیر این سلاح هم دارای معایبی هستش(در عین حال داشتن حسنهایی) برد کم اون بالاخص در حالتی که بالگرد در ارتفاع بالا در حال پشتیبانی رزمی هست یکی از معایب ذاتی این سلاح خواهد بود سنگینی و کمی دشواری در استفاده و شلیک بالاخص در حالت بدون استفاده از پایه هم یکی دیگر از معایب این سلاح هستش و یک عیب تاکتیکی که به نظر بنده میرسه وامیدوارم دسته کم در این مورد کاری شده باشه و این سلاح با اون مواجه نباشه عدم وجود گلوله های مناسب و اختصاصی باری این سلاح هستش موردی که متاسفانه در سازمان رزم ما کم مشاهده نشده که بعنوان نمونه مثلا برای اسنایپر ها بازه و گستره گلوله و فشنگ مورد استفاده کمتر و محدودتر از دشمنمونه و بازهم ناخرسندم که بگم گاهی همون بحث کیفیت کمیت رو اشتباها پیاده کردیم و با زدن از کیفیت گلوله و فشنگ و مهمات سعی در جبران کمبود کیفیت کردیم اینجا و یا در یک اسنایپر جایی که گاها قراره تنها با یک یا دوشلیک هدف از کار افتاده بشه کیفیت حرف اول و آخر رو میزنه مساله بسیار بسیار مهم و تاثیر گذار در جنگ و نبرد که این سلاح باخودش به همراه داره قیمت بسیار پایین هر شلیک اون و توانایی حمل تعداد بالای مهمات برای شلیکهای متعدده در مقایسه با مثلا یک موشک دوش پرتاب در برد مشابه(هرچند دوش ئپرتابهای موشکی برد بسیار بیشتری دارن) اما به ازای شلیک هر فروند از اون موشکها چندو چندین گلوله از اینگونه سلاح ها میتونه شلیک بشه مهمات یدکی قابل حمل و نگهداری برای کدومشون بیشتر و راحتتر و مقرون به صرفه تر و اقتصادی تره میدونم که قیاس مع الفارقه و در کل اینها دو جنگ افزار مختلفا که مثلا در یک زمینه خاص و اونم در یک برد محدود دارای تشابه ماموریتی هستن و من هم تاکید کردم که به تنهایی قرار نیست استفاده بشه و ترکیبی از همه داشته هامون رو باید مد نظر قرار بدیم از همه اینا گذشته بیشتر بحثها حول توان پدافندی و تقابل اون در برابر بالگردها میچرخه درحالی که بازه عملکردی این سلاح بسیار وسیعتر و گسترده تره و دارای توانایی های رزم بالایی در برابر یگانهای زرهی سبک و مکانیزه و حتی پیاده نظام هستش به شخصه این سلاح رو به شرط داشتن مهمات مناسب و تخصصی با کیفیت مطلوب، یکی از سلاح هایی مکمل بسیار بسیار مناسب برای سازمان رزممون میدونم نکته: این بحث کیفیت رو بنده با توجه به سابقه مابقی مهمات ساخته شده در داخل گفتم و درباره این جنگ افزار هیچ اطلاعات خاصی ندارم و امیدوارم که نه تنها برای این سلاح که برای همه جنگ افزارهای سبک و نیمه سنگین و سنگینمون بحث کیفیت مهمات رودوستان عزیز در وزارت معظم دفاع بیش از پیش مد نظر قرار داده باشن یادمون نره که این معضل کمبود و یا نبود مهمات تخصصی مناسب حتی در ارتش روسیه هم به چشم میاد، اما ما نباید اشتباه اونا رو مرتکب بشیم شرایط اونا با ما، جایگاه سیاسی اونا با ما، توان اونا با ما ، تهدیدات اونا با ما و بازدارندگی اونا با ما کلی با هم فرق داره!!! ما نباید چشم بسته راه اونا رو بریم ما باید بر مبنای نیاز و خواسته و احتیاج خودمون حرکت کنیم( که به نظر میرسه چند صباحی هست که داریم درست گام برمیداریم و مسیر رو درست میریم باشد که درست هم ادامه بدیم) یه چیز رو هم فراموش نکنیم دشمن ما هم دست رو دست نزاشته و بشینه پیشرفت ما رو تماشا کنه اونا هم در مسیرهایی برای ارتقای توان کشف کمینها و انسانها و جنگ افزارهای کمین کرده و استتار شده حرکت کرده و میکنن و توانایی ها بسیار بالایی هم دارن ، ما هم باید سرعتمونو بیشتر کنیم تا نتنها از اونا عقب نمونیم که همیشه یک گام جلوتر از اونا باشیم وگرنه خیلی از توانایی هامون خودبخود پاک و محو میشن
  24. [quote name='davoud' timestamp='1361694688' post='301783'] بابا جون بچتون يه مسلمون پيدا بشه بياد تفاوت و شباهت اين هدايت IMAGING INFRARED رو با ELECTRO-OPTICAL براي من توضيح بده. من اين دو تا رو هميشه قاطي ميكردم الان كه ديگه گيج تر شدم. اساتيد بخش نيرو هوايي كجايند؟؟ كجايند مردان بي ادعا؟؟؟ [/quote] دوست خوبم سلام اول بگم نه جزو اساتیدم نه هم متاسفانه جزو همون مردان بی ادعا اما در پاسختون خیلی ساده و خلاصه بخوام بگم الکترو اپتیکال بحث دنبال کردن تصویر واقعی و حقیقی یک جسمه مثه دوربین که تصویر و نمای کامل و ظاهری جسم رو نشون میده ولی IIRبحث تصویر حرارتی جسمه یعنی اینکه از جسم مورد نظر یک تصویر حرارتی گرفته میشه و سیکر دنبال همون تصویر میگرده فرقش با ir هم اینه که در بحث مادون قرمز سیکر به دنبال اثر حرارتی میره حالا هرجا اثر حرارتی بیشتر باشه یسیکر اونو دنبال میکنه اما در بحث تصویر حرارتی خیر دیگه نمیشه با مثلا فلیر سیکر رو گول زد اینجا جستجوگر میتونه بین چندین اثر حرارتی با دماهای مختلف فقط بره دنبال اون جسمی که تصویر حرارتیشو در حافظه اش ذخیره کرده و فریب منحرف کننده های حرارتی رو نخوره
  25. دوستان زیاد سخت نگیرین ایراد از فرماندهان سپاه نبوده اون بینواها خیلی واضح گفتن که پهباد دشمن فرضی و بعد هم از رصد یک پهباد بیگانه در دور دست و فیلمهای مربوط به اون حرف زدن حالا یکی توهم زده و یا نتونسته مساله رو درست تحلیل کنه و تیتری زده و پشت سرش الا ماشا الله بقیه هم طوطی وار تقلید کردن و کپی پیست کمی ادیت شده رو آوردن رو صفحه اولشون نتیجه اش هم شده چیزی که دیدیم در بحث پیشگام هم این حضرات بودن که گند زدن به هیکل کاری به اون عظمت با اون تصاویر آرشیویشون در بحث قاهر هم باز همین نابخردی رسانه هامون گند زد به هرچی زحمته و اینهمه بحث رو باعث شد دلیل به نظر من اصلی ترین دلیلش نبود نیروهای تخصصی در حوضه دفاعی و رزمی در رسانه های ماست ما در خود رسانه ملی هم یک بخش تخصصی نداریم که فرق جنگنده رو از بمب افکن تشخیص بده و تفاوت رهگیر رو با شکاری بدونه میاد میگه اوایل جنگ با اف 14 بغداد رو بمباران کردیم خوب چه انتظاری از چنین رسانه ای میره؟ دوای درد اینگونه کارها تخصصی کردن رسانه هاست ببینید تنها بخشی که نیروی متخصص نداره همین حوزه دفاعی و رزمیه حالا بیا بگو فلان بازیکن فلان خطا رو کرد ششصد متخصص میان و نظر میدن و اسم دخترخاله و شماره کفش دوست دختر بازیکن رومیگن اونم دقیق تازه یه عده میان بحث میکنن که شما متخصص والیبالی نیا راجع به فوتبال نظر بده و نظرت کارشناسی نیست اما همه حوزه دفاعی ما چهارتا متخصص رسانه ای نداره برو تو بحث اقتصاد ببینم مو رو از ماست میکشن بیرون از هنر بگو اونقد ایسم و و مکتب و واژه کوفتی برات ردیف میکنن و شناسنامه دوست دختر همسایه صاحب اثر رو هم بالا میارن اما اینجا.... مشکل ما وارد شدن گروهی ناشی و ناوارد و نابلد به یک حوزه کاملا تخصصیه خداوکیلی فیلم ؤزه های مارو ببینید تا دستتون بیاد چقدر رسانه ملیمون بعنوان مهمترین و در ارتباطترین رسانه امون با حوضه دفاع و مقاومت و مسایل نظامی چی تو چنته داره بعد برو تا برسی به جاهای دیگه یا همین تا ثریا که چند روز قبل منو به زخم معده انداخت مجری ناشی و ناوارد و سیاسی کارش اگر عمری باشه میخوام یه تاپیک در همین زمینه با جزییات بزنم خیلی وقته دارم بهش فکر میکنم اما هنوز عملیش نکردم