Davood

Members
  • تعداد محتوا

    250
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Davood

  1. تاریخچه نیروی هوایی سپاه پاسداران (IRGCAF) سپاه پاسداران نیرویی بود که بیشتر در زمینه نیروی نظامی زمینی فعالیت می کرد تا آنکه جناب محمد حسن خداوردی در جلسه شورای عالی سپاه بحث ایجاد یگان هوایی را برای اولین بار مطرح کرد و شهید کلاهدوز که در آن زمان قائم مقام سپاه بود گفت اگر سپاه نیروی هوایی داشته باشد باید نیروی دریایی نیز در اختیار داشته باشد و تصویب شد که یگان ترابری هوایی,دریایی,زمینی در سپاه ایجاد شود و جناب محمد حسن خداوردی در سال 1359 مسوولیت تشکیلات هوایی سپاه در را در اختیار گرفت. به دلیل اینکه نیروی هوایی بیشتر شبیه به یک یگان کوچک بود گوشه ای از فرودگاه مهرآباد را گرفت و در آنجا فعالیت می کرد.سپس هواپیماهایی سبکی مانند سسنا,توربو کماندو و چیفتن را که از آنها استفاده ای نمی شد در اختیار گرفتند و برای آموزش خلبان تعدادی از افراد را به مرکز آموزش علوم و فنون هوایی فرستادند که در زمینه خلبان و امور فنی آموزش ببینند.همچنین سپاه فاقد هواپیما بزرگ بود و به همین دلیل تعدادی از Falcon- 20 شرکت آسمان را گرفت همچنین تعدادی نیز از نیروی دریایی و هلال احمر در اختیار گرفت (البته به صورت موقت) که بعدها تعدادی از این هواپیما به ناوگان سپاه اضافه شد. تعدادی از هواپیماهای O-2 در ژاندارمری بودند با آمدن هواپیما پیشرفته که شاه ایران خریداری کرده بود این هواپیما از رده خارج شدن و سپاه آنها را در اختیار گرفت و سپاه تواست با کمک تکنسین هایی که از شرکت هما و آسمان گرفته بود آنها را اورهال کامل کند و سامانه های را روی این هواپیماها نصب کردند که می توانست در عملیات های هوایی از آن استفاده نمود. نیروی هوایی سپاه که رو به ترقی بود و علاقه مند به فعالیت های بالگردی هم بود و با موافقت فرمانده سپاه برای داشتن نیروی بالگردی این نیرو مجهز به بالگرد نیز شد که تعدادی از افرادی که خلبانی هواپیما را خوانده بودند و علاقه مند به خلبانی هلیکوپتر نیز بودند آموزش های لازم را برای خلبانی بالگرد نیز دیدند و سپاه با هماهنگی که با انرژی اتمی کرد توانست دو فروند بالگرد Bell-206 را از این سازمان بگیرد.همچنین وزارت نفت نیز در آن زمان دارای 4 فروند بالگرد Bell-206 بود که از آنها استفاده ای زیادی نمی کرد به همین دلیل سپاه این بالگرد ها را در اختیار گرفت. ناوگان هواپیمایی سپاه نیروی هوایی سپاه پاسداران که دیگر از یک یگان هوایی تبدیل شده بود به نیروی هوایی برای امور تهاجمی از هواپیماهای مانند SU-25 و F-6 و EMB - 312 Tucano استفاده می کرد و برخی منابع از ورود F-7N به نیروی هوایی سپاه نیز خبر می دهند.هواپیماهای SU-25 که در پایگاه شیراز در خدمت هستند به تعداد 7 فروند در جريان عمليات طوفان صحراDesert Strom از عراق به ایران پرواز کردند که به خدمت سپاه در آمدند همچنین سپاه 3 فروند نیز از روسیه خریداری کرده بود که برخی از منابع غربی تعداد SU-25 سپاه را در حدود 30 فروند تخمین می زنند.تعداد 16 فروند هواپیما F-6 مدل چینی Mig-19 در اختیار سپاه می باشد که اسکادران 132 در زاهدان از این هواپیما استفاده می کند. EMB - 312 Tucano به تعداد 15 فروند در اختیار سپاه می باشد که قابلیت های محدودی برای امور رزمی دارد.این نیرو برای آموزش خلبانان تازه وارد از هواپیماهای MFI-17B Mushak که به تعداد 15 فروند از پاکستان خریداری شده استفاده می کند همچنین این نیرو از هواپیماهای PC-7 نیز استفاده می کند که در ایران به نام S-68 ساخته می شود.سپاه برای امور ترابری از هواپیماهای AN-74 TK 200 به تعداد 12 فروند IL-76 احتمالا 12 فروند 9 فروند Y-12 و تعدادی Falcon 20 برخی آمار از خرید 24 فروند هواپیما Y-7 می گویند بعلاوه تعدادی نامعلوم F-27 ناوگان هلیکوپتری سپاه سپاه برای پشتیبانی از نیروی های زمینی بالگرد AH-1J را در اختیار دارد که از هوانیروز تعدادی را گرفته و توانسته به کمک شرکت هسا آنها را تحت پروژه ۲۰۹۱ ارتقاء دهد و مجهز به Canopy جدید Flat-Plate و نمایشگر دیجیتالی و ... کند.همچنین برای امور ترابری سبک از بالگردهای Bell – 205 (شباويز ۲۷۵) Bell – 206 (شباویز 278) استفاده می کند.برای امور ترابری سنگین در حدود 60 فروند بالگرد MI-17 بهره می برد و در پایگاه فجر غرب تهران موجود هستند که در حدود 5 فروند در اختیار نیروی دریایی است و به نام هد هد شهرت دارند و قابلیت شلیک موشک نور را دارا می باشند بالگردهایی که در اختیار نیروی هوایی می باشند قابلیت شلیک موشک AT-6 Spiral دارا می باشند این نیرو برای مقاصد آموزشی از بالگرد Hughes- 300 که احتمالا به تعداد 5 فروند از سوئیس خریداری شده استفاده می کند.
  2. Davood

    IRIAF & F-5

    دوستان در اینجا تصاویری از F-5 نیروی هوایی ایران قرار می دهیم شما نیز ما را در ساختن یک مجموعه کامل یاری کنید.
  3. http://i18.tinypic.com/2zptra0.gif لاکهید C-130 هرکولس یک هواپیمار چهار موتوره توربوپراپ است که توانایی پرواز و فرود در باندهای کوتاه و نا مناسب را دارد. (موتورهای Turboprop از انواع موتورهای جت هستند که برای چرخاندن پروانه بهینه سازی شده اند.) این هواپیما برای جابجایی نیرو و محموله های نظامی ساخته شده است اما امروزه با توجه به کارایی زیادی که دارد در ماموریت های مختلف مانند ماموریت های هواشناسی، نجات و امداد ، سوخت گیرهای هوایی، ماموریت های آتش نشانی و حتی برخی حمله های نظامی، از آن استفاده می شود. هرکولس C-130 که در اصل بعنوان یک هواپیما برای انجام عملیات های عمومی طراحی و ساخته شده است، الهام گرفته شده از طرح هواپیماهای جنگ جهانی دوم نظیر C-119 ، C-47 و C-46 در جنگ کره (به سال 1950) بوده است. در نیاز سنجی های اولیه، توانایی های اصلی زیر برای این هواپیما در نظر گرفته شده بود : 1- بتواند 92 نفر نیروی معمولی یا 64 نفر نیروی کاملآ مجهز را حمل کند. 2- بتواند در باندهای خاکی، نامناست و کوتاه پرواز یا فرود داشته باشد. 3- در سطح زمین با سرعت کم بتواند حرکت کند تا امکان تخلیه بار داشته باشد. 4- دارای درب ورود و خروج برای وسایل نقلیه و نیروها بصورت مجزا باشد. 5- امکان حمل کردن اداوت سنگین توپخانه و بولدوزر را داشته باشد. 6- در صورت بروز مشکل برای یک موتور بتواند به پرواز ادامه دهد. http://www.supload.us/thumbs/default/750px-C-130_Hercules_over_Santa_Cruz_Island.jpg شرکت لاکهید (Lockheed) در دوم جولای سال 1951 پیشنهاد ساخت هواپیمایی با عنوان Lockheed 82 را ارائه کرد و ساخت اولین گونه آن در 23 آگوست سال 1954 تحت عنوان YC-130 در یکی از کارخانه های این شرکت در کالیفرنیا به اتمام رسید. نمونه آزمایشی توانست اولین پرواز خود را در 61 دقیقه با موفقیت به انجام برساند. پس از چند پرواز دیگر و ساخت نمونه آزمایشی دوم و اطمینان از صحت عملکرد هواپیما، تولید انبوه آن به کارخانجات شهر ماریتا (Marietta) در جورجیا (Georgia) منتقل شد و در اولین مرحله بیش از 2000 فروند از هواپیمای C-130 تولید شد. در ساخت اولین سری از هواپیماهای C-130 از موتورهای سه ملخ Allison T56 (توربوپراپ Turboprop) تولیدی شرکت رولز - رویس (دومین تولید کننده موتورهای هواپیما در جهان پس از جنرال الکتریک) که پروانه های هریک دارای سه تیغه با زاویه 120 درجه نسبت به هم بودند، استفاده شد. تحویل این هواپیماها با نام C-130A از دسامبر سال 1956 آغاز شد و تا سال 1959 (که نسخه جدیدتر آنها یعنی C-130B تولید شد) ادامه داشت. نسخه جدید دارای موتور تقویت شده با پروانه ای متشکل از چهار تیغه بود. پس از آن بتدریج گونه های خاص این هواپیما برای حمل بار، نفربرهای زرهی و غیره ... با امکانات مختلف تا سال 1970 ساخته شد . بعنوان مثال C-130R و C-130T مخصوص نیروی دریایی آمریکا تهیه شدند که مجهز به تانکرهای سوخت خارجی و تجهیزات دید شبانه و ... بودند. http://www.supload.us/thumbs/default/800px-Starlifter_cockpit_hg.jpg نسل جدید در سال 1970 شرکت لاکهید نوع جدیدی از هواپیماهای C-130 را با موتورهای جدید جت توربوفن (Turbofan) تولید کرد که نیاز به پروانه نداشتند. پس از آن در سال 1980 نیروی هوایی آمریکا پروژه ای را مطرح کرد تا طی آن بتدریج استفاده از C-130 کنار گذاشته شود اما پس از چند سال این پروژه کنار گذاشته شد و این کشور کماکان به استفاده از این هواپیما ادامه داد. مدل C-130J از جدیدترین گونه های این هواپیما است که هنوز هم تولید می شود و بسیار شبیه به مدلهای کلاسیک اولیه آن است. موتور آن از نوع رولز - رویس مدل Allison AE2100 است که مجددآ بصورت موتور های توربوپراپ اما با پروانه های شش تیغه ای ساخته شده است. در ساخت این مدل از آخرین تجهیزات الکترونیکی استفاده شده است بگونه ای که تنها با دو خلبان می توان آنرا هدایت کرد و دیگر نیازی به مهندس پرواز نیست. همچنین با وجود هزینه های کمتری که برای نگهداری و پرواز این هواپیمای جدید لازم است، امنیت پرواز این نوع هواپیما نسبت به مدلهای قبل بیش از 27 درصد بالاتر رفته است. اولین مدل از هواپیماهای سری J در سال 1999 به بازار تحویل شد. این مدل از هواپیماها هم اکنون در نیروهای هوایی آمریکا، استرالیا، دانمارک و ایتالیا استفاده می شود. برخی شرکت های آلمانی نیز اخیرآ اقدام به خرید یا اجاره این هواپیماها کرده اند تا از آنها برای ترابری نظامی استفاده کنند. کاربری C-130 می تواند برای نقل و انتقال محموله هایی با وزن حدود 19 تن مورد استفاده قرار بگرید. امکاناتی نظیر چرخ تسمه هایی که در کف هواپیما قرار میگیرد به آن کمک می کند که بتوان بسادگی بارهای مختلفی را از زمین به درون آن هدایت کرد. هواپیما دارای سکویی شیب دار (Ramp) در انتها است که توسط آن بار یا خودروهای نظامی و غیر نظامی بسادگی می توانند وارد این هواپیما شوند. این هواپیما در حالتی که به عنوان نفربر مورد استفاده قرار گیرد می تواند تا 92 نفر از نیروهای نظامی (یا غیر نظامی) را با خود حمل کند. اگر هدف حمل چترباز با تجهیزات و امکانات زیاد باشد، C-130 می تواند تا 64 نفر چترباز با تمامی لوازم همراه را حمل کند. در کاربردهای امداد و نجات این هواپیما می تواند حدود 74 مجروح و بیمار بعلاوه دو پزشک یا پرستار را با خود حمل کند. http://www.supload.us/thumbs/default/C130-Forrestal.jpg مخازن سوخت بالهای این هواپیما دارای چهار مخزن سوخت یکپارچه هستند؛ همچنین دو مخزن خارجی که زیر بالها قرار دارند که در مجموع می توانند در حدود 9530 گالن سوخت را برای هواپیما حمل کنند. سیستم برق C-130 عمومآ شاملی پنج ژنراتور با توان 40 کیلو ولت آمپر است که چهار عدد از آنها توسط موتورهای پرواز به تولید برق می پردازند و یکی از آنها بطور مستقل کار می کند. در برخی از مدل ها ژنراتور پنجم که مستقل کار می کند توانی معادل 20 کیلو ولت آمپر دارد. برق مستقیم استفاده شده در این هواپیما 24 ولت است که از طریق مدارهای یکسوکننده و نیز یک باطری 24 ولت 36 آمپر ساعت تهیه می شود. حوادث مهم رخ داده برای این هواپیما در هفدهم آگوست سال 1988 هنگامی که هواپیمای C-130 حامل محمد زیاء الحق رئیس جمهور پاکستان تازه از باند فرودگاه باهاوالپور(Bahawalpur) بلند شده بود، دچار مشکل فنی گشت و منفجر شد. تمام سرنشینان این هواپیما که شامل سفیر و یک ژنرال آمریکایی نیز بودند جان خود را از دست دادند. در 30 ام ژانویه سال 2005 نیز یک هواپیمای هرکولس با ده سرنشین هنگامی که از فرودگاهی در بغداد بلند می شد با اسلحه سبک از زمین مورد حمله نظامی قرار گرفت و پس از 24 دقیقه به دلیل آتش سوزی در باک سمت راست و عدم توانایی کنترل هواپیما توسط خلبان، هواپیما سقوط کرد و تمام سرنشینان آن جان خود را از دست دادند. http://www.supload.us/thumbs/default/untitledM.gif
  4. استفاده از هواپیماهای بدون خلبان می تواند قدم بزرگی در پیشرفت هوانوردی و ایجاد امنیت بیشتر در آسمان پر ازدحام امروز و بخصوص آینده باشد. از سال 1997 هواپیماهای بدون خلبان در ارتش آمریکا استفاده می شد و اکنون دولت این کشور تصمیم دارد بیشتر آنها را به کار گیرد و در مواردی چون حفاظت از مرزها، دستگیری مجرمین و کمک در هنگام بروز حوادث طبیعی نیز آنها را به پرواز درآورد. برخی از شرکت ها بر این عقیده اند که هواپیماهای بدون خلبان پتانسیل تجاری بسیار بالایی برای استفاده در زمینه های مختلف - از بذر افشانی محصولات کشاورزی گرفته تا پیش گویی وضع هوا - دارا می باشند. نیک ساباتینی (Nick Sabatini)، از مدیران مسئول امنیت هوایی، معتقد است به کارگیری و توسعه هواپیماهای بدون خلبان، قدم بزرگی در تحول هوانوردی خواهد بود. هر چند او با هواپیماهای تک نفره که هیچ اطمینانی به امنیت آنها نیست، مخالف است. FAA ( اداره کل هوانوردی : Federal Aviation Administration) با دو مشکل اساسی در این زمینه روبروست : - اگر به هر دلیلی ارتباط اپراتور با هواپیما قطع شود، چه اتفاقی روی خواهد داد؟ - به منظور اینکه هر هواپیما قادر به تشخیص هواپیماهای دیگر بوده و بتواند از آنها دوری کند، دستیابی به یک بسیار پیشرفته مورد نیاز است. سال گذشته FAA دو هواپیمای بدون خلبان را برای استفاده های تجاری تست کرد. طبق اظهارات ساباتینی، امسال با تست 50 نوع دیگر از این هواپیماها موافقت شده است. رابرت آون (Robert Owen)، پرفسوری از دانشگاه هوانوردی Embry-Riddle می گوید : "صنایع نظامی و غیر نظامی از FAA درخواست کرده اند که هواپیماهای بدون خلبان را در فضای هوایی آمریکا به پرواز درآورد." "مجلس باید FAA را تشویق کند که مراحل لازم جهت کسب مجوزعملیات نظامی و غیر نظامی - تحت محدویت های مناسب – تسریع کند." در حال حاضر اگر ارتش یا دولت آمریکا بخواهد یک هواپیمای بدون خلبان را در محدوده هوایی غیرنظامی به پرواز درآورد، FAA چنین اجازه ای را در مناطق غیرمسکونی، مشروط بر اینکه هواپیمای مربوطه توسط شخصی از روی زمین یا هواپیمای دیگری که آن را تعقیب کند، کنترل شود، خواهد داد. در درخواست دایک ویترینگتون (Dyke Weatherington) نماینده طرح هواپیماهای بدون خلبان، از دفتر معاونت وزارت دفاع آمده است که : "ما از وزارت دفاع تقاضا داریم که برای انجام آزمایشهای غیرنظامی و تجاری نیز به فضای هوایی کشور دسترسی داشته باشیم." طبق اظهارات یکی از اعضای انجمن خلبانان و مالکین هواپیما، هنوز هیچگونه آزمایش قطعی برای اثبات امنیت هواپیماهای بدون خلبان در محدوده های هوایی که هواپیماهای معمولی در آنها بی خطر هستند، انجام نشده است. این هواپیماها نه تنها قادر به تشخیص و دوری از دیگر هواپیماها نیستند، بلکه نمی توانند به راهنمایی های کنترل ترافیک هوایی نیز جواب دهند. تنوع این هواپیماها یکی از مشکلاتی است که تنظیم کردن آنها را دشوار کرده است. در حال حاضر هواپیماهای بسیاری وجود دارند که به خودی خود پرواز می کنند و تنها از راه دور توسط یک اپراتور کنترل می شوند. وزن برخی از آنها حتی از یک پوند هم کمتر است و برخی دیگر ممکن است طول بال هایشان از یک بوئینگ 737 بیشتر باشد. مقامات دولتی و قانونگذاران آمریکا هم اکنون در حال بررسی امنیت هواپیماهای بدون خلبان در محدوده های فضایی غیر نظامی هستند.
  5. مقدمه اگر هواپیما و هلیکوپترهای جنگنده و تهاجمی از بهترین و جدیدترین فناوری برخوردار باشند اما مهماتی فراخور نداشته باشند نباید انتظار داشت که در عرصه جنگ کارایی چندانی از خود نشان دهند.پیروزی یا شکست در جنگ در سایه مهمات اثر بخش همچون انواع موشک های هدایت شونده حاصل می گردد.نمونه ای ازمهمات بسیار شناخته شده و موثر د رهواپیماهای جنگنده و رهگیر موشک ضد هواپیما سایدویندر است. 1.معرفی موشک سایدویندر موشک آمریکایی سایدویندر نوعی موشک کوتاه برد هوا به هوا است که در زمره قدیمی ترین و در عین حال موثر ترین موشک های جهان قرار دارد.در این موشک نیروی الکترونیکی و انفجاری به گونه ای حساب شده در کنار یکدیگر قرار گرفته و عمل می کنند.این موشک روی هواپیمای جنگنده نصب و از آنجا به سمت هواپیما دشمن شلیک و آنرا سرنگون می سازد.سیستم های جستجوگر این موشک باعث می گردد که موشک بتواند به سمت هدف و در نهایت انهدام آن هدایت شود.مهماتی که در چنین قابلیت هایی برخوردار باشند به آنها"مهمات هوشمند"گفته می شود. شکل گیری بحث"مهمات هوشمند"به دهه پس از جنگ جهانی دوم باز می گزدد.بسیاری از نمونه های اولیه سلاح های هدایت شونده و راداری که در اوایل تولید می شد علاوه بر اینکه هزینه های زیادی به همراه داشتند مشکلاتی نیز در پی داشتند.این تسلیحات دارای حسگرهای راداری بودند اما نمی توانستند فرستنده ها راداری خود را حمل کنند.خلبان برای قفل کردن سیستم هدایت شونده روی هوایپما دشمن می بایست پس از شلیک موشک هواپیما را در یک موقعیت حساس نگه دارد و تا زمانی که موشک هدف خود را پیدا می کرد باید در این وضعیت باقی می ماند.گذشته از این تجهیزات راداری موشک نیز پرهزینه بود و افزایش وزن و حجم موشک را به دنبال داشت. در سال 1947 یک فیزیکدان آمریکایی بنام بیل مک لین تصمیم به بهینه سازی این موشک گرفت.او در ذهن خود به موشکی می اندیشید که بتواند با مبنا قرار دادن گرمای تولید شده از موتور هواپیما آن را ردیابی کند.در چنین موشکی که ردیابی آن بر اساس گرمای بخش شده از هواپیمای دشمن بود خلبان موشکی با قابلیت"شلیک و رها"در اختیار داشت.در این موشک به جای تجهیزات سنگین راداری از یک سلول جستجوگر گرمایی برای ردگیری هدف استفاده می شد.انجام این تغییرات در سیستم موشک موجب کوچکتر شدن و کم هزینه تر شدن آن می گردید.با هدف محقق کردن این طرح ها بیل با کمک همکاران خود نخستین نمونه های اولیه موشک سایدویندر را طراحی کرد.6 سال بعد اولین آزمایش موفقیت آمیز آن انجام شد.از آن زمان به بعد این موشک در مدل های مختلف ساخته شده که هر مدل آن از قابلیت های جدیدتری برخوردار بود.موشک هوا به هوای سایدویندر محصول کمپانی ریتون موشکی به طول 9/2 متر وزن 85 کیلوگرم و قطر 13 سانتیمتر است که دارای برد 18 کیلومتر و سرعت دو و نیم ماخ می باشد. 2.اجزاء موشک سایدویندر همان گونه که قبلا گفته شد سیستم جستجوگر موشک با توجه به گرما یا انرژی مادون قرمز که از هدف پخش می شود آن را شناسایی می کند.موشک با پی بردن به این علائم به سمت هدف پیش رفته و به محض برخورد با آن منفجر می شود که در نتیجه منجر به انفجار هواپیمای دشمن می شود.حال به بررسی اجزاء و بخش های موشک سایدویندر می پردازیم: موتور:که وظیفه آن تامین نیروی رانشی موشک است. شهپر:که وظیفه آنها تامین نیروی بالا برنده است تا موشک بتواند در وضعیت بالا قرار گیرد. جستجوگر:که وظیفه آن جستجوی نور مادون قرمزی است که از هدف منتشر می شود. سیستم الکترونیکی هدایت و کنترل:که وظیفه آن پردازش اطلاعات واصله از جستجوگر و محاسبه مسیر مناسب جهت موشک می باشد. مجموعه راه انداز سیستم کنترل:که وظیفه آن تنظیم بالک های پرواز با توجه به دستورات ارسال شده از سیستم کنترلر می باشد. بالک های پرواز:این بالک ها که شبیه به دریچه های بال هواپیما عمل می کند وظیفه دارند تا موشک را در مسیر مستقیم هدایت نمایند.این بالک های متحرک با ایجاد نیروی پسا(مقاومت)در طرفین موشک باعث می شوند تا موشک در مسیر خود پیش برود. سرجنگی:که وظیفه آن انهدام هواپیمای دشمن(هدف)است. فیوز یا چاشنی:که وظیفه آن به محض رسیدن به هدف سرجنگی را منفجر نماید. باطری:که وظیفه آن تامین نیروی الکترونیکی لازم جهت سیستم های الکترونیکی موشک است. برای پی بردن به چگونگی عملکرد این اجزا با یکدیگر که در نهایت منجر به شلیک موشک و انهدام هدف می شود به تشریح این مراحل می پردازیم: ابتدا موشکبر زیر بال های هواپیما نصب و بوسیله چند حلقه به لانچر(شلیک کننده موشک)متصل می شود.سپس با استفاده از یک کابل مخصوص سیستم کنترل موشک به سیستم کامپیوتری هوایپما متصل می شود.هواپیما به پرواز در می آید و خلبان از پشت سر هواپیما دشمن حرکت می کند.زمانی که هواپیما در یک موقعیت مناسب قرار گرفت خلبان دکمه فروان آتش را فعال می کند.با فعال شدن این دکمه سیستم کامپیوتری هواپیما به سیستم کنترل موشک فرمان می دهد تا موتور سوخت جامد موشک شروع به سوختن کرده و گاز پر فشاری را تولید می کند که این گاز از عقب موشک خارج می شود.(برای محفوظ نگهداشتن هواپیما از دید دشمن در طول پرواز از سوخت ویژه ای که کمتر دود زا هستند استفاده می شود).در اثر نیروی ایجاد شده موشک از لانچر به سمت هدف شلیک می شود و با سرعت مافوق صوت پیش می رود.(سرعت مدل های فعلی این موشک حدود 5/2 ماخ می باشد.) پس از تمام شدن سوخت موشک به سمت هدف پیش می رود. در بخش عقبی موشک چهار بال وجود دارد که وظیفه آن ها تامین نیروی رانش لازم به سمت بالا هدف حفظ پرواز موشک است.هر یک از این بال ها مجهز به دیک شپه است که عبارت از یک غلطک فلزی است که شکاف هایی در آن وجود دارد.زمانیکه موشک با سرعت در هوا حرکت می کند جریان هوا باعث می شود که شپهر حرکت مارپیچی به خود بگیرد. اگر با نحوه عملکرد ژیروسکپ آشنا باشید می دانید که چرخ غلطشی آن بارهای جانبی را که بر آن وارد می شود تحمل می کند.در این صورت حرکت ژیروسکپی باعث از بین رفتن تمایل غلطشی در موشک می شود و حول محور مرکزی خود چرخش می کند.زمانی که موشک در هوا حرکت می کند مجموعه شهپرها موجب حفظ تعادل موشک می شود که همین امر از چرخش سریع مجموعه جستجوگر جلوگیری می کند.لذا جستجو گر می تواند به آسانی هدف را شناسایی نمیاد. 3.ردگیری مادون قرمز جستجو گر موشک سایدویندر شبیه به CCD دوربین ویدیویی است.این جستجوگر از حسگرهایی برخوردار است که اگر در معرض نور مادون قرمز متصاعد شده از اشیاء داغ قرار گیرند از خود سیگنال الکتریکی تولید می کنند.ار آنجا که جستجوگر همه چیز را بر مبنای"داغی زیاد آن ها"یا"زیاد داغ نبودن"آن ها تشخیص می دهد بنابراین در مقایسه با یک دوربین ویدویی معمولی سیستم مادون قرمز بسیار ساده تر می باشد.از این گذشته جستجوگرهای مادون قرمز نیازی به منبع نوری بیرونی ندارند لذا می توانند در سب روز به خوبی عمل کنند. در مدل های فعلی موشک سایدویندر مجموعه سنسورهای مادون قرمز در کنار یک سیستم پویشگر مخروطی شکل قرار دارد.سیستم پویشگر مخروطی شکل همواره مجموعه لنزها و آیینه های که نور را به حسگر هدایت می کنند حول یک دایره کوچک حرکت می دهد.در نتیجه این مجموعه متحرک بخش وسعی از آسمان را مورد پویش قرار می دهد.وقتی این مجموعه حول دایره حرکت می کند سیستم کنترل می تواند جایی را که هدف(در نور مادون قرمز آشکار شده) دارای نوسان می باشد تشخیص می دهد.بعنوان مثال اگر هدف در سمت چپ موشک قرار داشته باشد حسگر می تواند در مقایسه با زمانی که مجموعه متحرک به سمت راست معطوف است نور مادون قرمز بیشتری را نسبت به زمانی که به سمت چپ معطوف است آشکار سازد. 4.ردگیری سیستم کنترل وظیفه اصلی این سیستم این است که تصویر مادون قرمز از هواپیما دشمن را کاملا در مرکز نگه دارد به گونه ای که موشک بتواند به سمت هدف پیش برود.اگر تصویر مادون قرمز از مرکز جابجا شود سیستم کنترل سیگنالی را به مجموعه سر و مکانیزم می فرستد.این مجموعه دارای یک ژنراتور گاز است که گاز متراکم را به پیستون های نئوماتیکی می دهد.این پیستون ها به بازوهایی که بالک ها را به عقب و جلو می کنند متصل هستند.سیگنال فرمانی که از سیستم کنترل ارسال می شود موجب تحریک سولنوئیدهای الکتریکی می شود.این سولنوئیدها به منظور تحریک بالک ها از یک سو به سوی دیگر دریچه های منتهی به این پیستون ها را باز و بسته می کنند. سیستم کنترل به منظور خنثی کردن هر گونه جابجایی در هدف به یک برنامه"ناوبری نسبی"مجهز است.سیستم کنترل فاصله دور بودن هدف از مرکز را ارزیابی کرده و با توجه به یک برآورد مضاعف زاویه پرواز خود را تنظیم می کند.بعنوان مثال اگر برآورد مضاعف آن 2 باشد و موشک 10 درجه از خط پرواز یا مسیر حرکت خود خارج شده باشد تا 20 درجه مسیر پرواز خود تغییر می دهد.با گذشت یک دهم ثانیه موشک مجددا مسیر خود را ارزیابی و دوباره بالک ها خود را تنظیم می کند.با انجام مکرر این ارزیابی ها و اصلاحات سیستم کنترل یستم کنترل همانند یک بازیکن خط عقب زمین فوتبال که توپ را برای یار خود که در حال دویدن است می فرستد و بر آورد می کند که هنگام فرود آمدن توپ به زمین یار او دقیقا در چه نقطه ای خواهد بود مسیر هدف متحرک را پیش بینی می کند. 5.هدف یابی نوری سیستم کنترل موشک دارای یک هذف یاب نوری است.این هدف یاب زمانی که هدف در معرض دید قرار می گیرد را مشخص می کند.هدف یاب نوری متشکل از هشت دیود لیزرافشان و هشت دیود حسگر نوری است که در اطراف بدنه بیرونی موشک یا به عبارت دقیق تر در پشت بالک ها پرواز قرار دارند.وقتی موشک در حال پرواز است هدف یاب لیزری به صورت پیابی اشعه های لیزری را رد اطراف موشک پخش می کند.اگر موشک به اندازه کافی به هدف نزدیک شده باشد اشعه های لیزر از بدنه هواپیما به دیودهای حسگر برگشت داده می شود.با این عمل سیستم کنترل در می یابد که موشک کاملا به هدف نزدیک شده و بلافاصله سرجنگی را تحریک می کند. 6.سرجنگی WDU-17/B موشک فعلی سایدویندر با خود سرجنگی از نوع WDU-17/B که وزن آن 9 کیلوگرم است حمل می کند.این سرجنگی متشکل از مجموعه پوسته,مواد انفجاری PBXN-3 دارای قابلیت انفجاری بسیار شدید,صفحه های بوستر,یک ابزار راه انداز و تقریبا 200 میله تیتانیومی می باشد.وقتی آشکارساز هدف(هدف یاب) هواپیمای دشمن را شناسایی می کند مکانیزم فیوز را تحریک کرده که در نتیجه خرج انفجاری از طریق راه انداز به صفحه های بوستر فرستاده می شود.خرج انفجاری دریافت شده از راه انداز مواد انفجاری دارای احتراق پایین را در کانال های صفحه بوستر آرایش می زند که در نتیجه پالت های انفجاری که در اطراف مواد انفجاری با قدرت انفجاری بسیار بالایی قرار گرفته اند آتش می گیرند.با آتش گرفتن این مواد انفجاری فوق العاده قوی حجم عظیمی از گازهای داغ خارج می شود.در اثر وقوع نیروی انفجاری شدید گاز میله های تیتانیوم را منفجر کرده به گونه ای که این میله ها تبدیل به هزاران تکه می شوند و با سرعت زیاد در هوا حرکت می کنند.اگر سرجنگی از محدوده هدف دور شود تکه های تیتانیوم پخش شده در هوا بدنه هواپیما دشمن را متلاشی خواهند کرد.در برخی موارد موشک دقیقا به سمت اگزوز هواپیما دشمن می رود و آنرا از درون منفجر می کند.از انجا که نیروی ناشی از انفجار شدید تکه های فلزی حلقوی شکلی را در تمام جهات پراکنده می کند.به این سرجنگی(WDU-17/B) اصطلاحا سرجنگی انفجاری تکه تکه شونده اطلاق می شود. مواد منفجر شده سایدویندر مدل AIM-9X در مقایسه با مواد منفجره مشوک سایدویندر AIM-9M به لحاظ شدت انفجار هیچ گونه تفاوتی با هم ندارند اما با این حال موشک سایدویندر AIM-9X دو ویژگی مهم دارد که شانش یافتن هدف را در آن بیشتر می کند.ویژگی اول اینکه جستجوگر این موشک به نحوی طراحی شده که دید سیستم جستجوگر را افزایش می دهد به گونه ای که می تواند به خوبی موقعیت هوایپمای دشمن را که دقیقا در جلو هواپیما حامل موشک سایدویندر قرار نگرفته است را مشخص کند. ویژگی دوم این که سایدویندر AIM-9X از یک مجموعه بردار رانش جدید برخوردار است که باعث ایجاد تحرک بیشتر و جرخش های سریع تر آن در آسمان می شود.نحوه کار این سیستم به این صورت است که بر علاوه بر اینکه بالک های پرواز را به گردش می اندازد سیستم کنترل نیز به منظور تبدیل جریان گازهای داغ موتور موشک پره ها با استفاده از نیروی رانشی باعث چرخش موشک می شوند.به عوان مثال زمانی که پره ها گاز به سمت راست هدایت می کنند نیروی رانشی قسمت عقب موشک را به سمت چپ می راند و قسمت جلو موشک نیز به راست کشیده می شود.این امر باعث می شود که موشک بتواند خیلی سریع تغییراتی را در مسیرش ایجاد و هدف خود را که با سرعت زیاد در حال حرکت است تعقیب می کند. تغییرات بوجود آمده در موشک سایدویندر برخورداری از سیستم های هدایت و کنترل بهبود یافته و سایر ملحقات دیگر موجب روز آمد شدن و رقابتی شدن آن گردیده است.با وجود این که نیم قرن از بکارگیری گسترده سایدویندر می گذرد این موشک در آینده همچنان در زمره برترین سیستم های موشکی جهان خواهد بود. عکسها حذف شد. SAEID
  6. تاریخچه در سال 1981 نیروی هوایی آمریکا تحت پروژه ای به نام ATF اعلام کرد نیاز به هواپیمایی با مشخصات قابلیت پنهانکاری قدرت مانور بالا پرواز سوپر کروز و قابلیت نشست و برخاست از باند های کوتاه برای جایگزینی با F-15 نیاز دارد و همین دلیل باعث شد تا در سال 1983 نیروی هوایی آمریکا به شرکت های بزرگ هواپیما سازی آن دوران (لاکهید مارتین مک دانل داگلاس بویینگ داینامکس گرومن و راکول نورثروپ) پیشنهاد ساخت همچین هواپیمایی را بدهد. شرکت لاکهید ابتدا در این اندیشه بود تا با تغییراتی در هواپیمای YF-12 می دهد آن را با مشخصاتی که نیروی هوایی آمریکا داده است نزدیک کند اما طرح YF-12 لاکهید در بین طرح ها دیگر رتبه آخر را کسب کرد.این امر باعث شد تا شرکت لاکهید به فکر ساخت یک هواپیما بر پایه F-117 بیافتد تا با تغییراتی همچون انحنا دادن به بدنه (همانطور که می دانید در طراحی بدنه F-117 هیچ گونه انحنایی وجود ندارد) بتواند نیاز نیروی هوایی آمریکا را برطرف سازد. در این حین شرکت های دیگر نیز داشتن بر روی طرح های خود کار می کردند.طرح شرکت بویینگ یک هواپیما با دم v شکل برای بهبود پنهانکاری و کاهش وزن هواپیما به وسیله کامپوزیت هایی که در بدنه هواپیما به کار برده بود.از طرف دیگر شرکت جنرال داینامکس نیز طرح هواپیما بدون دم را ارائه داد که یک دم عمودی کوچک و بالی با لبه های حمله دندان اره ای بود. با نزدیک شدن روز تصمیم گیری نیروی هوایی آمریکا به شرکت ها اعلام کرد تا با هم همکاری کنند و شرکت لاکهید بویینگ جنرال داینامکس با هم شرکت های مک دانل داگلاس و نورثروب و شرکت های گرومن و راکول نیز با هم همکاری می کردند. سرانجام در 28 جولای 1986 شرکت ها طرح های اولیه خود را به نیروی هوایی آمریکا ارائه دادند تا برنده مناقصه 691 میلیون دلاری بشوند. نیروی هوایی آمریکا سرانجام شرکت لاکهید با طرح yf-22 و نورثروپ yf-23 را برنده مناقصه اعلام کرد و شرکت ها در حال ساخت مدل اولیه خود بودند. اما مشکلی که هر دو این هواپیما ها داشتند نمی توانستند پرواز سوپر کروز انجام بدهند و قابلیت نشست و برخاست از باندهای کوتاه را نداشتند.اما با برداشتن شرط نشست و برخاست از باند های کوتاه مهندسان لاکهید توانستند با تغییراتی که در عقب هواپیما ایجاد کند آن را به پرواز سوپر کروز برساند. سرانجام پس از یک دهه تلاش در سال 1990 نیروی هوایی آمریکا طرح f-22(yf-23 را به طرح yf-23 ترجیح داد و دلیل این امر قدرت مانور بالا طراحی بهتر محفظه های داخلی تسلیحات در f-22 بود البته yf-23 نورثروب قابلیت پنهانکاری بالاتر نسبت به f-22 داشت. اولین نمونه f-22 در سال در آوریل 1997 وارد خدمت شد اما بدلیل مشکلات فراوان که بر سر راه آن بود همچ.ن حذف بودجه آن بوسیله دولت آمریکا خدمت آن به تعویق افتاد و در سال 2005 وارد خدمت شد. همچنین در سال 2002 با تغییراتی که بر روی آن انجام دادند توانستند آن را به هواپیمایی چند منظوره تبدیل کنند که قابلیت حمله به اهداف زمینی به وسیله بمب های jdam و gbu را داشته باشد و به f-22a لقب گرفت. در حال حاضر نیرو هوایی آمریکا 550 تا 750 f-22 احتیاج دارد که به دلیل مشکلات مالی فقط بودجه خرید 276 فروند f-22 تصویب شد که به احتمال زیاد به دلیل قیمت گران f-22 (120میلیون 189 فروند به نیروی هوایی آمریکا فرستاده می شود. [align=center]http://xs113.xs.to/xs113/07133/f221.jpg[/align] و اما خود f-22 همانگونه که می دانید برای به کار افتادن یک وسیله اجزای بسیاری به هم کمک می کنند یکی از اجزای اصلی موتور است و f-22 با دو موتور توربوفن f-119-pw100 نیروی پیشران خود را تامین می کند.این موتور ها به f-22 این قابلیت را می دهد تا پرواز سوپر کروز(پرواز فراصوت بدون استفاده ازر پس سوز )انجام دهد این امر باعث می شود تا توسط رادارها دشمن دیده نشود و سوخت کمتری مصرف کند(هواپیما ها برای رسیدن به سرعت صوت از پس سوز استفاده می کنند و این امر باعث می شود سوخت چند برابری مصرف شود) و به سرعت صوت پرواز کند.همچنین f-22 مس تواند تا دو برابر سرعت صوت پرواز کند و تا 18 کیلومتر بالا برود. رادار an-apg-77 قابلیت شناسایی اهداف را تا 280 کیلومتری در تمام شرایط جوی دارد و می تواند اهداف زمینی را با دو بمب 1000 پاوندی jdam و 8 بمب gbu-39 و برای نابود کردن اهداف هوایی از 2 موشک گرمایاب aim-9(به دنبال گرمایی که از موتور منتشر می شود میرود) و 6 موشک راداری aim-120c که دارای بردی در حدود 32 کیلومتر است استفاده کند. اف 22 از 8 پایلون داخلی و 4 پایلون خارجی بهره می برد که می تواند 12 از نوع از تسلیحات مختلف هوا به هوا و هوا به زمین را بر روی آنها لود کند و راهی ماموریت شود. بدون شک می توان گفت f-22 از بهترین هواپیماهای قرن بیست و یکم است که تا کنون ساخته شده است اما تنها عامل نگرانی آمریکا وجود هواپیما mig-31 موشک های سطح به هوا s-300 s-400 است که به راحتی می توانند این هواپیما را شناسایی و نابود کنند و در غیر این صورت دیگر وسیله پرنده ای حریف f-22 نمی شود. البته قابل ذکر است که f-22 در هیچ جنگ واقعی شرکت نکرده است که کارایی آن در میادین واقعی نبرد اثبات شود اما در یک درگیری شبیه سازی شده دو f-22 به راحتی توانستند 8 اف 15 را از صحنه نبرد محو کنند. [align=center]http://xs113.xs.to/xs113/07133/f222.jpg[/align] مشکلات بر سر راه F-22 1.در 10 آپریل 2006 حادثه ای برای F-22 رخ می دهد گرفتار شدن خلبان f-22 در کاکپیت خلبان پس از چک کردن تمام دستگاه و تمام راه حل ها برای باز شدن کاناپی موفق به این کار نمی شود و این امر باعث می شود تا کاناپی را برش دهند و خلبان را خارج کنند این حادثه باعث شد تا usaf نگران شود و دوباره این سیستم را بازسازی کند که دیگر از این مشکلات رخ ندهد. 2.مشکلی دیگر بر سر راه f-22 داغ شدن موتور روشن آن بر روی زمین(standby)در جاهای گرمسیر است که f-22 در شهرهای گرمی مانند افغانستان و عراق که دمایی بالاتر از 49 درجه سیلیوس دارند نمی تواند 44 دقیقه بیشتر تحمل کند و باعث از کار افتادن دستگاه های الکتریکی f-22 می شوند. 3. ایجاد بحران مالی برای f-22 شرکت لاکهید را به این فکر برده است تا مشتری خارجی جذب کند اما دولت آمریکا هیچ تمایلی برای فروش به کشورهای دیگر ندارد اما شرکت سازنده یعنی لاکهید اجازه دارد تا محصول خود را به کشور های دیگر بفروشد هم اکنون کره جنوبی و ژاپن مشتریان f-22 هستند. این کار شرکت لاکهید مانند فروش f-14 به ایران بود تا شرکت گرومن از ورشکستگی با پولی که از خرید آنها از ایران می گیرد جلوگیری کند البته به نفع ایران هم شد.
  7. [align=center] [/align] SU-27 فلانکر , بی شک , از نظر آیرودینامیکی از دو طرح برتر در قرن بیستم به شمار می رود.البته در کنار مکدانل داگلاس F-15 ایگل.هر دو این هواپیماها بر پایه اصل ساده بودن و در عین حال , طراحی بال بسیار کار آمد و یکپارچگی بال / بدنه با کمترین میزان تکیه بر برآرافزارهای پیچیده تکمیل شده اند.SU-27 در واقع آخرین جنگنده ای است که "پاول سوخوی" به طور مستقیم در تکمیل آن شرکت داشت و در واقع نقطه اوج نیم قرن تجربه وی در طراحی هواپیماهای جنگنده بود. SU-27 که گستره وسیعی از زیر نمونه ها را در خانواده خود جای داده است , با عنوان SU-27SK با توانایی حملات هوا به سطح به چین و ویتنام و با عنوان SU-35 با توانایی چند منظوره به کره جنوبی و برزیل پیشنهاد شد.SU-27 یک سرنشینه همچنین موفقیت اندکی در فروش به اتیوپی و آنگولا به دست آورده , اگر چه در هر دو مورد هواپیماهای به فروش رسیده , از نمونه ارتقاء یافته تا استاندارد SU-27SK و UBK بوده اند , چین حدود 200 فروند SU-27SK تحت امتیاز و با نام J-11 خواهد ساخت و 46 فروند نیز (36 فروند SK و 10 فروند UBK) به طور مستقیم از KnAAPO (در سالهای 1992 و 1996) خریداری نمود.نیروی هوایی چین برای افزایش توانایی خود 28 فروند SU-27UBK که تحویل آنها در ژانویه 2001 آغاز شده است.ویتنام نیز 12 فروند SU-27SK (هفت فروند SK و پنج UBK) در خدمت دارد و برای خرید شمار بیشتری از این جنگنده ها از روسیه برنامه ریزی می کند.KnAAPO دوازده فروند SU-35 نیز برای ارزیابی توسط نیروی هوایی روسیه تولید کرده است که مشاری از آنها در مرکز آمزمایش پروازی آختوبینسک در برنامه های آموزشی گوناگون شرکت داشته می کنند. SU-27 و نمونه های مختلف آن دارای بدنه کاملا یکپارچه , با سکان عمودی ثابت دو تایی و طرح بال / بدنه یکپارچه نسبت باریکی (finaness ratio) استثنایی می باشد.موتورهای پهن این جنگنده , فضایی خالی بین دو ورودی هوا برای نصب پایه های حمل جنگ افزار و بهبود کارایی آیرودینامیکی هواپیما فراهم می کنند.جنگنده های طراحی شده در شوروی (پیشین) به طور متوسط دارای چهار نقطه سخت سازی شده (hardpoint) برای حمل تجهیزات خارجی بوده اند.اما SU-27 با تخطی از سنت رایج حدود 10 نقطه سخت دارد.برد زیاد این جنگنده بدون نیاز مخازن سوخت اضافی , از دیگر نقاط بتری آن به شمار می رود. عوامل یاد شده در کنار چابکی رزمی بالا , فلانکر را به یک جنگنده رهگیر و اسکورت دوربرد بسیار مانور پذیر با توانایی حملات زمینی افزایش یافته تبدیل می کنند.تمامی این برتریها , در نمونه چند منظوره SU-35 که نمونه صادراتی تک سرنشینه استاندارد فلانکر می باشد نیز به چشم می خورند.SU-35 ضمن حفظ ترکیب اصلی SU-27 , دارای سطوح پیشبال , کنترلهای پرواز با فرامین الکترونیکی دیجیتال چهارگانه , به جای سامانه آنالوگ SU-27 , می باشد.گنبد دماغه باریک و بزرگ شده این نمونه , رادار چند حالته فازاترون N-110M بارس را دربر دارد که سامانه آرایه فازی آن در دست تکمیل می باشد. یک نمونه تکمیل شده از سامانه جستجو و ردیابی فروسرخ و مسافت یابی لیزری نیز در قسمت راست آسمانه جای داده شده است و یک رادار عقب نگر جدید در عقب بدنه و بین خروجیهای موتور قرار خواهد گرفت.این "سامانه هشدار راداری فعال" پرتاب موشک های فروسرخ شلیک شونده به سمت عقب (احتمالا نمونه تکمیل شده R-74 از موشک چابک AA-11 آرچر) را ممکن می سازد. [align=center][/align] کابین خلبان دارای سه صفحه نمایش چند کاره رنگی بزرگ , صفحه نمایش سربالا و چیدمانی بهسازی شده تجهیزات می باشد. SU-35 دارای غلاف سوختگیری جمع شونده در سمت چپ جلوی بدنه است و مخزن سوخت اضافی در داخل سکان عمودی ثابت کمی بزرگتر شده آن جای دارد.صندلی پرتاب شونده دارای شیب 30 درجه می باشد تا میزان شتاب گرانش قابل تحمل برای خلبان افزایش یابد.12 نقطه خت سازی شده SU-35 , امکان حمل موشک های هوا به هوا میانبرد AA-10 آلامو یا AA-12 آدر و چهار موشک کوتاهبرد AA-11 آچر را فراهم می سازد.اما در زمینه جنگ افزارهای هوا به سطح , SU-35 از رقبای خود پیشی می گیرد و از توانایی حمل 8000 کیلوگرم جنگ افزار از جمله موشک های هدایت تلویزیونی AS-14 کج و AS-18 کازو , موشک های ضد کشتی و ضد رادار AS-17 کریپتون , بمب های هدایت لیزری و تلویزیونی و هدایت ناپذیر با کالیبرهای مختلف و وزن 500 تا 100 کیلوگرم برخوردار می باشد.پخش کننده های زیر مهمات KMGU و انواع راکت های هدایت ناپذیر (که همچنان برای حمله به اهداف نرم , مورد توجه نیروهای نظامی روسیه هستند) , نیز تکمیل کننده مجموعه تسلیحات SU-35 می باشند. واضح است که هواپیمایی همچون SU-35 با توانایی چند منظوره خود , نی تواند رقیبی سرسخت برای همتاهای غربی خود باشد , به ویژه اگر خطوط انتقال داده که قرار بود در نمونه های صادراتی به کار گرفته شوند نیز به این جنگنده افزوده گردند.دو موتور توربوفن لیولکا - ساترن AL-35F هر یک با پس سوز 28218 پاوند وظیفه تامین نیروی رانش این جنگنده را بر عهده دارند.
  8. این گزارش توسط ((استیون هیلدرث) متخصص دفاع ملی بخش دفاع و تجارت امور خارجه ی آمریکا تهیه شده و در تاریخ سوم ژانویه 2007 در اختیار کنگره آمریکا قرار گرفته است.در این گزارش برنامه های موشکی کره شمالی بررسی می گرد. (استیون هیلدرث) در این گزارش می گوید : 40 در صد تولید ناخالص ملی کشور کره شمالی صرق بودجه ی نظامی می شود.کره شمالی در 6-5 ژولای 2006 پرتاب آزمایشی هفت موشک بالستیک را , انجام داده است.در میان این موشک ها می توان به تائپودونگ 2 نیز اشاره کرد که مدت کوتاهی پس از پرتاب , سقوط کرد.ظاهرا موشک هایی که تست آنها با موفقیت همراه بوده است موشک های کوتاه بردی بوده اند که ترکیبی از (اسکاد) و (نودانگ) می باشند. در اکتبر 2006 , کره شمالی آزمایش های زیر زمینی کم بازده هسته ای خود را , پیش برده است و اعلان کرده به دنیال استفاده از سرجنگی های اتمی بر روی موشک های بالستیک نیز می باشد , گرچه هیچ مدرکی دال بر انجام چنین کاری تاکنون به دست نیامده است.با همین بهانه , مقامات مسئول آمریکایی از کنگره درخواست کردند که با تاسیس یک سایت موشکی در اروپا موافقت نمایند چرا که کارشناسان معتقدند خطر موشکی کره شمالی اروپا را نیز تهدید می کند. برنامه های موشکی دوربرد و میان برد کره شمالی برنامه موشک (تائپودونگ-1) کره شمالی ادامه برنامه ی موشک برد متوسط (نودنگ) است که در سال 1980 آغاز شده بود.در اوایل دهه نود میلادی کره شمالی توسعه ی دو موشک بالستیک - که در غرب با نام های (تائپودونگ- 2) و (تائپودونگ-1) شناخته می شود - را آغاز کرده است.طراحی این دو موشک بر مبنای حمل سرجنگی با وزن 1500-1000 کیلوگرم و برد 2500-1500 کیلومتر برای (تائپودونگ-1) و برد 8000-4000 کیلومتر برای (تائپودونگ-2) انجام شده است.شوهاد نشان می دهد اولین نمونه این دو موشک , در سال 1995 یا 1996 ساخته شده اند.تا پایان سال 1999 تخمین شده می شود که کره شمالی یک تا ده موشک (تائپودونگ-1) و یک تا دو موشک (تائپودونگ-2) تولید کرده باشد. در سال 1998 اولین پرتاپ موشک (تائپودونگ-1) انجام پذیرفت.کره شمالی عنوان کرد هدف از پرتاب این موشک قرار دادن اولین ماهواره کره ای به نام (کوانگ می یانگ سونگ-1) در مدار بوده است.گزارش های (مرکز اطلاعات آمریکا) متذکر می شود که موشک (تائپودونگ-1) یک موشک دو مرحله ای است مرحله ی اول در 300 کیلومتری سایت پرتاب در آب های بین اللملی سقوط کرده است و مرحله ی دوم در فاصله ی 1646 کیلومتری در نزدیکی یکی از بنادر ژاپن. بررسی ها بیش تر داده های راداری مشخص کرده است که موشک (تائپودونگ-1) یک مرحله کوچک سوم سوخت جامد نیز دارد که احتمالا برای قرار دادن ماهواره در مدار طراحی شده است.آثار باقی مانده از مرحله سوم بیانگر آن است که این موشک به برد 4000 کیلومتر رسیده است.بعضی از تحلیل گران بر این باورند که موشک (تائپودونگ-1) قابلیت رسیدن به برد 5900 کیلومتر را نیز , دارد. وضعیت و فاصله ی شهرهای مختلف با کره شمالی برای هدف قرار دادن شهرهای مختلف آمریکا , کره شمالی باید به این بردها برسد: واشنگتن: 10700KM شیکاگو: 10000KM سان فرانسیسکو: 8600KM سیاتل: 7900KM هنولولو: 7100KM موشک (تائپودونگ-1) قابلیت هدفگیری پایگاه های نظامی آمریکا در گوام (3500 کیلومتر) اکیناوا و ژاپن را دارد.موشک (تائپودونگ-1) یک موشک دو مرحله ای است که موکش (نودونگ) به عنوان مرحله ی اول آن استفاده شده است و موشک (هواسونگ-6) که از خانواده ی موشک (اسکاد سی) می باشد به عنوان مرحله ی دوم.این موشک دو مرحله ای با این چیدمان , قابلیت حمل سرجنگی به وزن 1000-700 کیلوگرم تا فاصله 2500 کیلومتر را داراست , بنابراین ژاپن و اکیناوا با چنین موشکی قابل هدفگیری است.اگر وزن سرجنگی کم نماید قابلیت هدفگیری مرکز آمریکا نیز با این موشک , وجود دارد و سرجنگی به وزن 100 کیلوگرم , هر چند با دقت کم واشنگتن نیز قابل هدفگیری است. موشک (تائپودونگ-2) هنوز پرتاب موفق نداشته است.(تائپودونگ-2) یک موشک دو مرحله ای با طول 35 متر است.مرحله ای اول آن شباهت زیادی با مرحله ی اول آن شباهت زیادی با مرحله ی اول موشک (سی اس 2) و (سی اس 3) چینی دارد.مرحله دوم , بر اساس موشک (نودنگ) بنا شده است.این موشک با دو مرحله و سرجنگی 1000-700 کیلوگرم قابلیت رسیدن به اهدافی با فاصله 3750 کیلومتری را , دارد و اگر یک مرحله به آن اضافه شود و به یک موشک سه مرحله ای تبدیل شود , قابلیت رسیدن به اهدافی در فاصله 4300-4000 کیلومتری را , دارد و با سرجنگی سبک تر (1000-700 کیلوگرم) تا برد 6700 کیلومتر را در تیرس قرار می دهد.با این بردها می توان هاوائی و اهدافی در آمریکا را هدف قرار داد. گزارش شده است که در ژوئن 2006 موشک (تائپودونگ-2) در بندر شمال شرقی کره شمالی مونتاژ و سوخت مورد نیازش شارژ شده است و سپس در جولای 2006 این موشک پرتاب گردید و مدت 40 ثانیه کار کرد و در زمان کارکرد مرحله اول موشک , در آب ژاپن سقوط کرد. رویکرد کره شمالی در موشک های میان برد گزارش های متعددی حاکی است که کره شمالی گسترش حداقل دو مشوک میان برد می باشد اما هنوز تمامی منابع تایید نکرده اند که این موشک ها از خانواده ی (تائپودونگ-2) باشند بنابراین با نام (تائپودونگ-ایکس) از آن ها یاد می شود.آن چه مسلم است , این دو موشک مبتنی بر موشک زیردریایی (آر - 27) روسیه می باشد. کره شمالی (آر - 27) را در سال 1990 میلادی از روسیه خریداری نمود و با کمک کارشناسان روسی آن آن را ارتقاء داد.موشک (آر-27) از قدمتی چهل ساله برخوردار است و موتور آن در موشک های (نودونگ) و (اسکاد) استفاده شده است.مزیت مبنا قرار دادن این موشک در آن است که با توجه به داشتن تست های پرتاب موفق , مدل های توسعه یافته ی کره شمالی , دیگر نیازی به تست های متعدد زمینی و پرتاب ندارد و این صرفه جویی بزرگی در هزینه و زمن محسوب می شود. موشک های زمینی برد متوسط , در بازه ی 4000-2500 کیلومتر می باشند.مدل توسعه یافته ی موشک (آر-27) کره شمالی , 12 متر طول دارد که 2/4 متر بلندتر از (آر-27) روسی است.هر چند این موشک از نظر طولی کوتاه تر از (نودونگ) و (تائپودونگ-1) می باشد ولی برد آن بیش از این دو است و قابلیت هدفگیری بیش تر آسیا شرقی و پایگاه های نظامی آمریکا در گوام و اکیناوا را دارد.نمونه های اولیه ی مدل زمینی این مشوک , در سال 2000 میلادی ساخته شده است و ساخت اولیه لانچر آن در اواسط سال 2003 کامل شد. گزارش شده است که کره شمالی دو موشک جدید بر مینای موشک (آر-27) ساخته است , یکی از آنها با نام (یانگدوک-گان) و دیگری به نام (سانگ نام-نی) می باشد که برای انبار کردن آنها تونل های زیر زمینی مستحکمی بنا کرده است.در ژولای 2004 کارشناسان گزارش داده اند که این مراکز 80-70 درصد کامل شده اند. مدل های دریایی موشک میان برد مدل دریایی (آر-27) دارای دو نوع زیر دریایی و کشتی است که دارای بردی در حدود 2500 کیلومتر می باشند.کره شمالی به مدل های دریایی تمایل بیش تری دارد چرا که در به کارگیری آن ها علیه آمریکا , مزیت بیش تری دارد. در سپتامبر 1993 میلادی نیروی دریایی کره , 12 زیر دریایی مستعمل مدل روسی از انواع (فوکس تروت) و (گلف-2) را از یک شرکت ژاپنی خریداری کند.این زیر دریایی قابلیت حمل 3 موشک (اس اس ان-5) را دارا هستند.گفته می شود در زمان خریداری این زیردریایی , موشک ها و سامانه های (پایدارسازی) و (لوله پرتاب) موجود بوده است.برخی تحلیل گران بر این باورند که این تجهیزات در فهم طراحی موشک (آر-27) راهنمای خوبی برای کره شمالی بوده است و آن ها توانسته اند مدل دریایی این موشک را بدین وسیله توسعه دهند.با توجه به این که موشک های بالستیک پیشین کره شمالی , در دریا قابل استفاده نیستند , بیش تر کارشناسان معتقدند که این کشور نمی تواند مستقلا به تکنولوژی موشک های دریایی و زیر دریایی رسیده باشد. کره شمالی به تازگی توانسته است زیر دریایی (گلف-2) را به تجهیزات پرتاب موشک کره شمالی بالستیک مجهز نماید.هم چنین بر اساس برخی مشاهده ها , این احتمال وجود دارد که این کشور در تلاش برای به کارگیری تجهیزات پرتاب موشک , بر روی کشتی ها تجاری باشد. نویسنده گزارش (استیون هیلدرث) معتقد است , مخاطرات کره شمالی برای آمریکا در حال افزایش است.او می گوید (اگر موشک های جدید به راستی مدل های بهبود یافته موشک آر-27 روسی باشند , از دقت و برد بالایی در مقایسه با سایر موشک های کره شمالی برخوردار خواهند بود.) با این وصف می توان گفت توانمندی کره ی شمالی در زمینه موشک دریایی و زیر دریایی , هنوز دچار ابهام و شبهات زیادی است. ماهنامه هوا و فضا
  9. اشاره: بحث نوسازی و تجهیز نیروی هوایی کشورمان، بحثی است که پس از پایان جنگ تحمیلی، همواره مطرح بوده است. اما در عمل، به دلیل مشکلات سیاسی و ... و تا حدودی نیز کم توجهی مسولان، این مساله هنوز به درستی پیاده نشده است. در این راستا، نگاهی به وضعیت نیروهای هوایی کشورهای منطقه و همچنین بررسیبرنامه های آتی این نیروهای هوایی، می تواند مسایل مختلفی را در مورد جایگاه نیروی هوایی کشورمان و وضعیت فعلی آن روشن سازد. به علاوه، داشتن اطلاعات کافی از ساختار نیروهای هوایی مختلف و نحوه آرایش این نیروها مساله ای است که می تواند بسیار مفید واقع شود. نيروي هوايي پاكستان (PAF) از روز 15 اوت 1947 با تعدادي خلبان و هواپيما كار خود را آغاز كرده و در حال حاضر PAF دارای حدود 330 هواپيماي جنگنده و 45000 پرسنل است. استخوان بندی نیروی هوایی پاکستان از پنج معاونت عملیات، مهندسی، پرسنل، برنامه ریزی و آموزش تشکیل شده است. 1- نيروي هوايي پاكستان - ساختار فرماندهی از لحاظ جغرافيايي، PAF به سه مرکز فرماندهي تقسيم مي‌شود. اين مراکز عبارتند از بخش شمالي (واقع در پیشاور)، بخش مركزي (واقع در سرگودا) و بخش جنوبي (واقع در مسرور كراچي). این مراکز فرماندهي داراي 4 مركز عملياتي واقع در شمال (پیشاور)، غرب(کویته)، مركز (سرگودا) و جنوب (كراچي) و هفت مركز گزارش و كنترل فرعي است. PAF داراي نه پايگاه عملياتي اصلي است كه تحت هر شرايطي (در زمان جنگ يا صلح) به طور كامل فعال مي‌باشند. اين نه پايگاه مجهز به 11 پايگاه تهاجمي هستند كه در زمان جنگ به طور كامل فعال مي‌شوند. نيروي هوايي پاکستان- انواع هواپيماها و هليکوپترها اين نيروي هوايي داراي 22 اسكادران رزمي است. شش عدد از اين اسكادران‌ها با استفاده از Aerospatial Alouette III عمليات نجات و جستجو را انجام مي‌دهند و يك واحد نيز عمليات حمل و نقل را برعهده دارد. بخش هوانوردي نيروي دريايي پاكستان (Pakistan Naval Aviation) با استفاده از هواپيماهاي P-3C Orion، Berguet Atlantic ، فوكر F-27، MK45، westland lynx HAS.3 و Alouette III عمليات گشت هوايي خود را به انجام مي‌رساند. ميراژهاي فرانسوي نيز از سال 1967 به خدمت نيروي هوايي پاكستان در آمده اند. هواپيماهاي ميراژ III داراي سرعت بالایی بوده و در هر شرایط آب و هوایی قابل استفاده هستند. مجهز به حسگرهای دمایی با برد بالایی نیز هستند و در عين حال هم به عنوان جنگنده و هم به عنوان بمب افكن به کار می روند. در حالي كه ميراژ 5 داراي نوع جنگنده زميني (Ground attack) نيز هست. در سال 1990، PAF، 43 فروند ميراژ III دسته دوم را از استراليا تحويل گرفت و در سال 1996 نيز 40 فروند ميراژ III نوسازي شده و ميراژ 5 را از فرانسه دريافت كرد. 40 فروند جنگنده فالكن F16 A/B نيز توسط آمريكا در 1980 به ناوگان نيروي هوايي پاكستان پيوست که البته PAF 10 سال بعد دسته ديگري از اين هواپيماها نيز سفارش داد. با تحريك اقتصادي غرب، پاكستان به چين به عنوان اصلي ترين بازوهاي تامين كننده نيازهاي خود روي آورد و تاكنون از اين كشور جنگنده‌هاي چنزو اف- 7 پي و اف – 7جی چند منظوره و هواپيماهاي پشتيبانی A-5III را دريافت كرده است. اف 7، نوعي از ميگ 21 است كه تحت ليسانس چين ساخته شده است. نيروي هوايي پاكستان از سال 2002 در حال دريافت 55 فروند از آخرين نوع اف 7 پي / جي با تكنولوژي متوسط است تا بدين وسيله خلبانان و خدمه پرواز خود را با سيستم‌هاي تسليحات نيرومندتر آشنا سازد. در سال 1999 چين و پاكستان همكاري مشتركي با سهم %50 براي ساخت FC- Super7 امضا كردند. اين هواپيما بعدها به JF-17 Thunder مشهور گرديد. انتظار مي‌رود در اواخر دهه جاري JF-17 به توليد انبوه برسد. PAF علاقه‌مند است كه تا سال 2020، 150 فروند از اين جنگنده سبك وزن چند منظوره را جايگزين هواپيماهاي F-7 ميراژ و A-5III خود نمايد. تاكنون پنج مدل اوليه از JF-17 ساخته شده است . ماكزيمم سرعت اين هواپيما 8/1 ماخ بوده با وجود اين كه برد آن كمتر از F-16 است، JF-17 توانايي ناوبري و هدايت و حمله در هر شرايط آب و هوايي، حمل طيف وسيعي از مهمات و درگيري با هدف در هر سرعت و ارتفاعي را داراست. Fairing هاي نوك بال اين هواپيما محل قراردادن تجهيزات جنگ الكترونيكي است. اين هواپيما مجهز به تسليحات چيني مانند رادار نيمه فعال هدايت كننده و موشك هوا به هوا است كه از توانايي‌هاي كمتري برخوردار هستند. پاكستان همچنين 6 فروند هليكوپتر HAI Z-9C را از چين خريداري نموده. هوانوردي پاكستان نيز با جايگزين كردن هواپيماهاي آتلانتيكس خود توسط 8 فروند هواپيماهاي گشت دريايي دوربرد P3C Orion قدرت بيشتري يافت. در 25 اوت 2005 يك فروند ميراژ به دليل عمر بالا (در حدود 30 سال) و به دليل ساييدگي برخي قطعات آن سقوط كرد. در اين شرايط نيروي هوايي پاكستان در تهيه قطعات اضافي براي اين هواپيما با مشكلاتي مواجه گرديد، زيرا شركت Dassault توليد برخي از قطعات را متوقف ساخته بود. با اين وجود نيروي هوايي پاكستان نمي‌توانست اين هواپيما را به دليل نقش آنها در بازدارندگي هسته‌اي بازنشسته كند. براي رفع اين مشكل، PAF در سال 2004 از نيروي هوايي ليبي، كه به دليل تحريم اقتصادي هواپیماهای میراژ خود را باز نشسته کرده بود ، 150 موتور ،پنجاه فروند ميراژ و مقدار زيادي قطعات يدكي خريداري نمود. نيروي هوايي پاکستان- هواپيماها و سيستم آموزشي شركت گروه هوانوردي پاكستان با همكاري چين هواپيماي (k-8) karakoram 8 و Super Mushshak را از روي هواپيماي سوئدي Saab MFI-17 توليد كرده است که خود نيز اين هواپيماهاي آموزشي را به خدمت گرفته است. در عين حال K-8 که يک جت آموزشي دو نفره‌ است، كه تاكنون به 8 كشور در خاورميانه فروخته شده است، در حالي كه هواپيماي آموزش مقدماتي سبك وزن Super Mushshak كه داراي موتور پيستوني با قدرت 1940 كيلووات است توسط عربستان سعودي و عمان خريداري شده است. به تازگي نيروي هوايي پاكستان قراردادي را براي دريافت 27 فروند k-8 امضا نموده‌اند. PAF، داراي 16 فروند از اين هواپيماها مي‌باشد. در آينده، نيروي هوايي پاكستان به MFI-mushshak براي آموزش ابتدايي، k-8 براي آموزش پايه‌اي نوع دو صندلي و JF-17 براي آموزش جنگنده مجهز خواهد شد. ارتش‌هاي خارجي از تبحر پرسنل زميني و هوايي پاكستان در شگفت هستند. در اين سيستم همواره پس از دادن آموزش‌ها حداقل دو زن براي گذراندن آموزش‌هاي پرواز انتخاب مي‌شوند که ‌اين موضوع نشانگر تمايل مقامات PAF بر حضور مؤثر زنان در صحنه نظامي اين کشور است. [align=center][/align] نیروی هوایی پاکستان - تجهيزات موشکي پاكستان از ميان همسايگان، بيشترين خطر را از جانب هند احساس مي‌كند. البته تعداد پرسنل نيروي هوايي هند (IAF) 4 برابر PAF مي‌باشد. بعلاوه IAF ذخاير بيشتر، توانايي برد بالاتر، تعداد متخصصين بيشتر و توانايي انجام عمليات شناسايي قويتر را دارا بوده و همچنين داراي تعداد هليكوپترهاي جنگي معادل سه برابر PAF، قابليت برتر حمل و نقل هوايي، امكانات ماهواره‌اي و تكنولوژي پنهان شدن از رادار (Stealth) مي‌باشد. هركدام از كشورهاي پاكستان و هند داراي 40 كلاهك هسته‌اي بوده و هر دو مليت پابه پاي يكديگر براي توسعه سيستم‌هاي پرتاب موشك‌هاي بالستيك خود تلاش مي‌كنند. تا زماني كه موشك شاهين II با 1080 مايل دريايي برد وارد خدمت گردد و هواپيماهاي F-16 و ميراژ 5 نيروي هوايي پاکستان تسليحات دور برد هسته‌اي اين كشور را تشكيل مي‌دهند. به طور كلي پاكستان، به عنوان كشوري كوچك، نمي‌تواند با هند وارد جنگ شود. برخلاف هند، پاكستان داراي امکان فرماندهي سه گانه نيروهاي استراتژيك tri-service strategic forces) command) نمي‌باشد. بدین معنی که كلاهك‌هاي جنگي پاكستان و سيستم‌هاي پرتاب ارتش يا نيروي هوايي به صورت مجزا مستقر هستند. از آنجا كه نيروي هوايي پاكستان توانمندي واكنش سريع را ندارد، نيروهاي متعارف بايد تا رسيدن كلاهك‌هاي هسته‌اي، وظيفه حفظ خط مقدم را برعهده داشته باشند. جنگنده‌هاي F-16 و ميراژ 5 نيروي هوايي پاكستان به اندازه MIG27، ميراژ 2000 اچ و Su30M نيروي هوايي هند، توانمند نيستند. لذا اين کشور سعي در بهبود وضعيت كيفي هواپيماهاي موجود از لحاظ قابليت بقاپذيري نموده‌ است. تكنيسين‌هاي پاكستاني موشك تي وارتر متعلق به آفريقاي جنوبي كه يك موشك هوا به هوا با برد متوسط بوده و توسط رادار كنترل مي‌شود را به موشك H-4 BVR با برد 65 مايل دريايي تغيير دادند. نوع سبكتر اين موشك H-2 است كه مجهز به اشعه مادون قرمز مي‌باشد و تا 32 مايل دريايي برد دارد، اين دو موشك قابليت حمل شدن توسط ميراژ را دارند. موشك H-2 با Pytho4 و H-4 با AA-12 در نيروي هوايي هند قابل مقايسه هستند. پاكستان در حال توليد سيستم موشك كروزي به نام ببور است. اين نام با زيركي تمام بعد از اين كه امپراطوري مغولستان 5 بار به هند حمله كرد انتخاب شده است، گفته می شود كه در ساخت اين موشك مهندسان چيني و اوكرايني نيز همكاري داشته‌اند. اين موشك داراي سرعت بالايي بوده توانمندي پرواز در سطح پايين و بردي برابر 70 مايل دريايي داشته و نوع كلاهك جنگي آن، هم از نوع معمولي و هم از نوع هسته‌اي است. موشك ببور در ابتدا براي پرتاب از سطح زمين و زیر دريا ساخته شد ولي قدم بعدي تبديل اين موشك به يك موشك هوا به زمين است. [align=center][/align] نیروی هوایی پاکستان - برنامه‌هاي آتي پس از واقعه 11 سپتامبر، پاكستان حمايت خود را از آمريكا براي مقابله با تروريسم اعلام كرد. به اين ترتيب از شدت تحريم‌هاي وارده بر اين كشور توسط جهان غرب كاسته شد. از طرفي آمريكا نيز از ترس اين موضوع كه پاكستان با دسترسي به انرژي هسته‌اي به منطقه‌اي براي پرورش تروريسم تبديل شده و سبب ايجاد ناامني‌هاي منطقه‌اي شود، توجه بيشتري به اين كشور نمود. به اين ترتيب پاكستان كمك‌هاي اقتصادي دريافت كرده، زمان‌بندي پرداخت وام‌هاي اين كشور دوباره تنظيم گرديده و شرايط تجاري نيز براي پاكستان مساعد گرديد. دولت پاكستان نيز كمك‌هاي دريافتي را براي توسعه‌هاي برنامه‌ريزي شده نيروهاي ارتش و PAF به كار بردند. نكته مهم براي اسلام آباد دسترسي به شبكه‌‌اي براي در اختيار داشتن آخرين تكنولوژي جنگي است و اين به معني حمايت غرب است. پاكستان تصميم دارد ميراژهاي قديمي خود را مجهز به رادارها و سيستم‌هاي اويونيكي كند. كار مدرنيزه كردن سيستم‌هاي اويونيكي 14 فروند ميراژ 5 نوع F, E توسط شركت ساژم فرانسه انجام مي‌گيرد. در سپتامبر 2004 آمريكا با فروش 7 فروند C-130E به PAF موافقت نمود. اما نيروي هوايي پاكستان همچنين قراردادي را با اندونزي براي دريافت 4 فروند هواپيماي ترابري CASA CN-235 امضا كرده است. در پي شكل‌گيري همكاري‌هاي جهاني جديد، جنگنده‌هاي F-16 پاكستان در اکتبر 2004 براي آموزش هاي جنگي به پايگاه Kanya در تركيه منتقل گرديد. نيروي هوايي آمريكا قراردادي 89 ميليون دلاري با لاكهيد مارتين جهت توليد شش سيستم رادار قابل حمل و دوربرد ASTPS-77 براي پاكستان بست. اين رادارهاي تاكتيكي دائماً تصاوير سه بعدي از اهداف هوايي تا برد 243 مايل دريايي تا ارتفاع 100000 پا را فراهم مي‌كند. اين هواپيماها همچنين مجهز به موشك‌هاي Block-II نيز هستند، PAF تا اواخر سال جاري، دو فروند P3C خود را كه زمين گير شده‌اند راه‌اندازي خواهد كرد. اين کشور همچنين تصميم دارد از ترس اعمال دوباره تحريم ترکیبی از تجهيزات چيني و غربي را خريداري كند. سيستم هشدار پيش‌هنگام هوايي (AEW) يكي از سيستم‌هاي حياتي براي حفظ موقعيت نيروي هوايي پاكستان به شمار مي‌آيد. سيستم سوئدي Evieye كه داراي AEW بوده و بر روي Saab 2000 نصب خواهد شد، قابل رقابت با سيستم فالکن اسرائيل است كه بر روي Il-76S نصب شده و هند تمايل به خريد آن‌ها را دارد. سيستم Evieye در مناطق مرتفع كوهستاني پاكستان مورد آزمايش قرار گرفته است.البته فروش برخي از تجهيزات به پاكستان منوط به اجازه از جانب آمريكاست. در مارس 2005 به پاس كمك‌ها و حمايت‌هاي پاكستان از آمريكا در جنگ بر عليه تروريسم، بوش اجازه فروش جنگنده‌هاي F-16 به پاكستان را صادر كرد. PAF تمايل به تجهيز ناوگان خود را داشته و تصميمات اوليه نيز براساس خريد 79 فروند F-16 از لاكهيد مارتين مي‌باشد. 55 فروند از اين جنگنده‌ها، F-16 نوع C/Dوخواهند بود و مابقي دستِ دوم مي‌باشند. به طور كلي پاكستان 60 سال را در حفظ حريم هوايي خود و ترساندن متجاوزان گذرانده و همواره تلاش خود را براي بدست آوردن آخرين تكنولوژي نموده است. استراتژي پاكستان به طور طبيعي بر دفاع استوار است و همواره تلاش نموده بر سر ميز مذاكره، رهبران سياسي را بر روي لبه تيغ قرار دهد. نيروي هوايي پاكستان تنها مي‌تواند دشمنان خود را وادار كند قبل از حمله بيشتر فكر كنند. PAF با كمك چين و تلاش بي‌وقفه متخصين خود تسليحات موردنياز را به صورت داخلي توليد كرده است. همكاري نزديك پاكستان در جنگ بر عليه تروريسم، PAF را در زمينه انجام عمليات ضد شورشي در مرزهاي افغانستان متبحر نموده است. تلاش براي مدرنيزه نمودن پايگاه‌هاي زميني دفاع هوايي پاكستان نياز به سرمايه‌گذاري خارجي بيشتر دارد تا PAF را به دوران اوج خود بازگرداند. اما اين كشور براي آماده نمودن پرسنل خود هنوز به سيستم‌هاي آموزشي پيشرفته‌تري نيازمند است. در اين ميان بزرگترين رقيب نیروی هوایی پاکستان، یعنی نیروی هوایی هند نيز داراي ضعف‌هايي است. كمبود زيرساخت‌ها براي حمايت از تلاش‌هاي هوايي به خصوص در بخش جنوبي، گسترش ترکیب هواپيماي غربي و روسي و قابل اطمينان نبودن برخي از جنگنده‌هاي ,MIG سبب افزايش نرخ تصادف‌هاي هوايي در نيروي هوايي هند شده است. آمريكا همواره تلاش مي‌كند با فروش تجهيزات و هواپيما به دو كشور پاكستان و هند، نيروهاي اين دو كشور را در حالت تعادل قرار دهد. در این راستا، در كنار فروش جنگنده‌هاي F-16 به پاكستان، به لاكهيد مارتين و بويينگ اجازه داده تا جنگنده‌هاي F-16 و F/A-18 را به هند بفروشد. در عين حال آمريکا با همکاري مشترک با اين دو کشور قصد افزايش همكاري‌هاي استراتژيك و افزايش امنيت ملي و بهبود سياست خارحي آمريكا را دارد. از آن‌جا که به دست آوردن مداوم سيستم‌هاي پيچيده نياز به سرمايه‌ها و منابع عظيم انساني و مالي دارد، پاكستان در حال حاضر برای دريافت تكنولوژي‌هاي برتر با مشكلات مالي رو‌به‌رو است. نيروي هوايي پاكستان تجهيزات كافي ندارد اما با توجه به بودجه و تشكيلات موجود، PAF يكي از نيروهاي هوايي متبحر و آماده به حساب مي‌آيد. به هر شكل و در هر وضعيت ممكن، نیروی هوایی پاکستان به عنوان سپر بلاي این کشور عمل خواهد کرد. Avia.ir
  10. مرکاوا (Merkava) نوعی تانک جنگی است که توسط اسرائیل، به منظور تامین هر چه بیشتر امنیت جانی سرنشینان در شرایط سخت جنگی و در اصل برای کمک به ارتش اسرائیل ساخته شده است. از آنجایی که موتور تانک در قسمت جلوی آن قرار دارد، در نتیجه جرم بیشتر تانک در این قسمت جمع شده و در شرایط بحرانی فرار از در پشتی تانک برای سرنشینان آسانتر می شود. مرکاوا سریع حرکت می کند، بسیار پر قدرت است و بدنه آن از نوعی فلز ضد ضربه کم نظیر ساخته شده است. مجموعه این خصوصیات Merkava را به یکی از ایمن ترین تانک های جهان برای سربازان تبدیل کرده است. تعداد زیادی از این نوع تانک در کارخانه ای واقع در یکی از شهر های مرکزی اسرائیل به نام تلاشومر (Tel HaShomer) تولید و نگهداری می شوند، به علاوه قطعات لازم برای ساخت نیز در اسرائیل و توسط شرکت های فعال در زمینه صنایع نظامی از جمله IMI, Elbit, Soltam و ... ساخته می شوند. تاریخچه در سال 1967 پس از جنگ شش روزه - جنگ "اعراب و اسرائیل" یا جنگ "ماه ژوئن" نیز نامیده می شود و درواقع نبرد اسرائیل با کشورهای عربی نظیر مصر، اردن، عراق و سوریه بود که طی آن اسرائیل موفق شد نوارغزه، شبه جزیره سینا در مصر، نواحی غربی اردن و فلات جولان در سوریه را به تصرف خود در آورد - و تحریم اسرائیل توسط کشور فرانسه، وزارت دفاع اسرائیل قراردادی مبنی بر همکاری و مشارکت با کشور انگلستان در ساخت نوعی تانک جنگی به نام چیفتن (Chieftain) را به امضاء رساند. در سال 1969 با فشار کشور های عربی، انگلستان مجبور به لغو این قرارداد و کنار گذاشتن اسرائیل از این پروژه شد. این کار اسرائیل را متوجه این نکته کرد که به منظور تامین تسلیحات نظامی اش نمی تواند به کمک دیگر کشورها تکیه کند، در نتیجه با استفاده بهینه از نیروهای داخلی، مصصم به ساخت یک تانک جنگی که عملا یکی از مخرب ترین جنگ افزارهای نظامی به شمار می رود، شد. جمعیت اندک عامل ساخت مرکاوا هر چند اسرائیل حادثه جنگ یوم کیپور (Yom Kippur) در سال 1973 را با ذخایر تسهیلات نظامی آمریکا پیش برد، اما به این نتیجه رسید که کشوری مانند اسرائیل با جمعیت اندکش نمی تواند از عهده تلفات سنگین چنین جنگ هایی برآید؛ در نتیجه تصمیم به ساخت تانک Merkava با هدف حفظ جان سربازانش گرفت. جنگ یوم کیپور که جنگ رمضان، جنگ اکتبر یا جنگ 1973 اعراب و اسرائیل نیز نامیده می شود، جنگی بود که با اتحاد کشورهای عربی به رهبری مصر و سوریه در مقابله با اسرائیل در گرفت. این جنگ که در واقع نوعی جوابیه به جنگ شش روزه بود در تعطیلات یوم کپیور یهودیان آغاز شد و بیست روز به طول انجامید و نهایتا نیز به آتش بس رسید. Merkava Mk 1 برای اولین بار این تانک که مجهز به یک توپ 105 میلیمتری بود، در ماه آوریل 1979 مورد بهره برداری قرار گرفت. در سال 1982 در جنگ لبنان آزمایش شد، ظاهرا سیستم ترمز تانک با مشکلاتی روبرو بود. Merkava Mk 2 اشکالات Mk 1 در این مدل برطرف و بهسازی شد، از آن جمله اضافه شدن یک خمپاره 60 میلیمتری در داخل تانک بود. Mk 2 مجددا در تهاجم اسرائیل به لبنان و بیروت مورد استفاده قرار گرفت. Merkava Mk 3 این مدل که در 1990 معرفی شد، مجهز به یک موتور با قدرتی معادل 1200 اسب بخار و یک اسلحه Smooth-Bore 120 میلیمتری بود. Merkava Mk 3B در سال 1995 عرضه شد، این تانک که Merkava Baz نیز نامیده شد، در سیستم شلیک و تهویه هوای داخل آن نسبت به مدل های قبل تغییراتی بوجود آمد و یک پکیج زرهی به نام Kasag به آن افزوده شد. در واقع Merkava 3 Baz Kasag یکی از امن ترین تانک های دنیا به شمار می رود. آخرین مدل ساخته شده از تانک های Merkava است که از سال 2004 مورد استفاده قرار گرفته است، سیتم ایمنی اش کامل تر شده دقیق تر شلیک می کند. ملاحظات مانند هر تانک دیگر، Merkava نمی تواند در مقابل مین های زیرزمینی مقاومت کند. طی انتفاضه الاقصی سه عدد تانک مرکاوا توسط رزمندگان فلسطین در نوار غزه نابود شد و 7 سرباز اسرئیلی به هلاکت رسیدند. در زد و خوردهای اخیر میان اسرائیل و لبنان (در سال 2006) نیز چندین تانک مرکاوا تخزیب شده و سرنشینان آنها زخمی شده یا به هلاکت رسیدند. مقامات اسرائیلی معتقد هستند که این عملیات و عملیات مشابه با کمک موشک های ضد تانک Metis-M ساخت کشور روسیه انجام شده است. از سال 2005 تعداد ده هزار کارگر در 220 کارخانه ساخت تانک مرکاوا درکشور اسرائیل به کار گمارده شده اند. در همان سال درآمد دولت اسرائیل از صادر کردن تجهیزات و ابزار جانبی تانک مرکاوا رقمی بالغ بر 200 میلیون دلار بود. کارخانه های سازنده این تجهیزات در اسرائیل، در آمد حاصله از صادرات لوازم فوق الذکر را در سال 2007 معادل 400 میلیون دلار پیش بینی کرده اند.
  11. http://www.milavia.net/aircraft/su-34/gallery/su-34_15.jpg SU-32/34 در واقع حاصل تغییر SU-27 به یک جنگنده - بمب افکن دو سزنشینه می باشد.تاکنون حدود هفت پیش نمنه از این جنگنده , جهت ارزیابی آن به عنوان جایگزینی برای بمب افکنهای تاکتیکی سبک SU-24 فنسر و همچنین در نقش یک هواپیما تهاجمی دوربرد دریاپایه ساخته شده اند.نیروی هوایی روسیه تا مدتها این هواپیما را با نام SU-27IB و جایگزین فنسرهای خود می شناخت , در حالی که سوخوی نام SU-32FN را بریا نمونه اصلی , SU-32FM را برای نمونه تهاجمی دریاپایه و SU-34 را برای بازار صادرات برگزیده بود.برنامه تکمیل این جنگنده تاکنون صدمات زیادی از کمبود بودجه دیده است. نیروی هوایی روسیه در ابتدا سال 2004 را برای ورود به خدمت SU-27IB برگیزده بود , ولی سپس این تاریخ دست کم تا سال 2010 به تعویق افتاد.در جریان آزمایشها , مشکلاتی در زمینه رایانه های داخلی و میزان توانایی در زمینه بازار رزمی بروز کرد که به گفته منابع دست اندار کار , قابل حل هستند.گفته می شود این هواپیما از بازار صادرات آن نیز به میزان زیادی به فروش داخلی اش بستگی دارد.بدنه SU-32/34 به گونه ای طراحی شده که علاوه بر دو نقش یاد شده امکان استفاده از آن به عنوان یک جنگنده شناسایی برای جایگزینی SU-24MR فنسر E و احتمالا جایگزینی SU-24MP فنسر F نیز وجود دارد.استفاده از SU-32/34 در جنگهای ضد یزر دریایی و جایگزین نمودن آن به جای IL-38 نیز از دیگر موارد مورد نظر سوخوی می باشد. اما SU-32/34 تنهخا نمونه فلانکر با صندلیهای کنار هم نیست , بلکه نمونه آزمایشی دریاپایه SU-27KUB (SU-33KUB نیز دارای این ویژِگی می باشد. سرمنشا پیدایش SU-32/34 با وجود دماغه بزرگتر آن که همانند نوک پیلاتیپوس (نوعی جانور آبزی و تخمگذار در نواحی استرالیا) است , کاملا مشخص می باشد.ترکیب صندلیهای کنار هم برای خلبان و افسر جنگ افزار , میزان راحتی خدمه را برای یک هواپیما رزمی تا سطح بالایی افزایش می دهد و به آنان امکان تغییر موقعیت و رفع خستگی ناشی از ماموریت طولانی را فراهم می کند.صندلیهای پرتاپ شونده زوزد K-36DMI به گونه ای طراحی شده اند که بدن در بهترین وضعیت ممکن قرار بگیرد.دستیابی به کابین مجهز به صفحات تیتانیومی نیز از رطیق یک نردبان یکپارچه با بدنه که به داخل محفظه چرخ جمع می شود , انجام می گیرد.خو.د کابین نیز به دستشویی و یک آشپزخانه کوچک مجهز است. http://www.milavia.net/aircraft/su-34/gallery/su-34_12.jpg پانل گسترده تجهیزات در بردارنده حدود پنج صفحه نمایش چند کاره و یک صفحه نمایش سر بالا برای خلبان است و دید به جلو از طریق کابین خلبان , عالی است.پیش نمونه به یک رادار آرایه فازی چند کاره ساخت لنینتس مجهز است که آنتن آن در عقب گنبد دماغه جای می گیرد تا بیشترین ابعاد ممکن برای آرایه فراهم شود.یک رادار عقب نگر نیز در طول دم و بین خروجیها موتور قرار می گیرد که میزان هشداردهی در مورد اهداف در نیمکره عقبی و پرتاپ موشک به سمت آنها را تا حد زیادی افزایش می دهد. همچون SU-35 , جنگ افزارهای پرتاپ شونده به سمت عقب حتماا از نوع بر گرفته از AA-11 آرچر با نام R-74 خواهد بود و گفته می شود که روسیه تنها کشوری که بر روی به کارگیری این نوع موشکها کار می کند.این هواپیما که برای ایفای نقش حملات هوا به زمین در نظر گرفته شده است , با به کارگیری مجموعه گسترده موشکهای هوا به هوای خود , از توانایی هوا به هوای قابل توجهی نیز برخوردار است.مجموعه جنگ افزارهای هوا به سطح آن نیز شامل تمامی موشک های مورد استفاده اعضای مختلف خانواده فلانکر می شود.SU-32/34 دارای توانایی سوختگیری در پرواز , مخازن سوخت اضافی در قسمت دم و امکان حمل سه مخزن سوخت اضافی می باشد.نمونه های تولیدی از یک جفت موتور توربوفن لیولکا - ساترن AL-41F , هر یک بار رانش با پس سوز 39240 پاوند نیز خواهند گرفت.
  12. Davood

    آشنایی با انواع تیربار

    اولین تیربار در سال 1883 توسط هیرام ماكسیم در ایالات متحده اختراع شد و برای اولین بار در جنگ مستعمره ای جنوبی صدای شلیك آن به گوش رسید.در طول جنگ اول جهانی نیز طرف های درگیر به طور گسترده از تیربارهای سبك و سنگین استفاده كردند كه تلفات سنگینی خصوصا در درگیری های فرسایشی اواخر جنگ در برداشت.نقش تیربارها در جنگ جهانی دوم چه علیه اهداف زمینی و چه علیه اهداف هوایی غیر قابل انكار است كه در این میان آلمان ها به پیشرفت های فوق العاده ای دست یافته بودند.امروزه نقش اصلی تیربارها تامین آتش مسلسل علیه پیاده نظام دشمن و وسایل نقلیه زره پوش می باشد.یک تیربار با کالیبر 12.7/50 به سادگی اهدافی که به صورت سبک زره پوش شده اند مثلا بیشتر انواع هلیکوپترها را از بین می برد.تقریبا تمام جوخه های پیاده نظام و حتی زرهی در جنگ ها حداقل یک تیربار سبک در اختیار دارند که اهمیت قدرت آتش این سلاح ها را کاملا آشکار می سازد. بیشتر تیربارهای سبک و سنگین دارای لوله های اضافی هستند که در شرایط درگیری و میدان های جنگ به سادگی و در چند ثانیه قابل تعویض می باشند.قابل توجه است به دلیل حجم بالای شلیک حرارت بالایی در لوله ی تیربارها ایجاد می شود که از دقت شلیک حرارتی بالایی در لوله ی تیربارها ایجاد می شود که از دقت شلیک و عمر لوله تا حد بالایی می کاهد و با تعویض آن می توان زمانی را برای خنک شدن لوله در نظر گرفت در حالی که همچنان به شلیک ادامه داده می شود. سیستم تغذیه تقریبا تمام تیربارهای متوسط و سنگین به صورت کمربندی و یا زنجیری است که در سلاح مدرن امروزی جنس آن از فلز بوده و به دو صورت یکپارچه و جدا شونده می باشد. در سیستم تغذیه جدا شونده هر کدام از فشنگ ها توسط رابطی به دیگری متصل شده است که بعد از شلیک این رابط ها جدا می شوند.در سیستم یکپارچه حتی بعد از شلیک کمربند به صورت یک قطعه باقی می ماند.به طور معمول ظرفیت فشنگ کمربندها "قطار فشنگ" 50 تا 100 تیر در سلاح های سنگین و در سلاح های متوسط و سبک بین 100 تا 250 تیر می باشد.در بیشتر تیربارها سبک دستی خشاب های کاسه ای تکی و دوتایی 30 تا 100 تیر مورد استفاده قرار می گیرند.البته برای تغییر از حالت خشابی به حالت کمربندی تغییرات کوچکی در سلاح باید داده شود که ممکن است در بعضی از تیربارها چنین تغییراتی مورد نیاز نباشد.قابل ذکر است که تیربارهای سبک دستی معمولا همان تفنگ های تهاجمی سربازان پیاده نظام می باشند ولی با لوله ی قوی تر و اضافه شدن دو پایه به آنها به آنها برای حجم آتش بالا و دقیق بهسازی شده اند. Gatling Guns یا توپ چرخان در سال 1862 شخصی به نام دکتر گتلینگ مسلسلی اختراع کرد که با دست عمل کرده و چند لوله داشت و تبدیل به یکی از موفق ترین طرح های ارائه شده در کلاس خود شد. این تیربار به تدریج پیشرفت کرده و تبدیل به یکی از سلاح های استاندارد توپخانه شد.بیشتر توپ های چرخان از شش تا ده لوله تشکیل یافته اند که حول یک محور مشترک می چرخند و از کالیبرهای استاندارد سلاح های تهاجمی یا تیربارهای پیاده نظام و همچنین در کاربردهای دریایی از کالیبرهای بزرگ یک اینچی (25 میلیمتری) و حتی 53 میلیمتری استفاده می کنند. مکانیزم این سلاح ها بدین گونه است که در هنگام چرخش سیستم گرداننده در پشت سلاح لوله ها نیز می چرخند.با توجه به اینکه هر کدام از لوله ها دارای مکانیزم گلنگدن مختص خود می باشند در یک دور کامل فقط یکبار شلیک می کنند که این عمب موجب پایین ماندن درجه حرارت لوله بدون کاهش ریت شلیک می گردد. البته توپ های چرخان تا جنگ جهانی دوم زیاد مورد توجه قرار نگرفتند تا زمانی که سرعت هواپیماها به حدی افزایش یافت که نیاز به یک سلاح سریع که در درگیری های کوتاه توانایی شلیک تعداد زیادی تیر داشته باشد کاملا احساس شد.این نیاز در نهایت موجب پدید پروزه ولکان توسط کمپانی جنرال الکتریک ایالت متحده شد. پروژه ولکان همان توپ چرخان دکتر گتلینگ بود که به جای هندل دستی از یک موتور الکتریکی برای چرخش آن استفاده می شد و ریت آتشی در حدود چهار هزار تیر در دقیقه داشت. بعد از مدتی سلاح M-61 بوجود آمد که به سلاح استاندارد نیروی هوایی ایالات متحده شد. M-61 و M-163 نیز انواع توپ های ضد هوایی این سلاح بودند و نیروی دریایی نیز برای درگیری های نزدیک خود "Close-In Weapon System" سلاح پایه را مورد بهسازی قرار داد که با نام Vulcan-Phalanx CIWS شناخته می شود. در اوایل دهه ی شصت زمانی که ایالت متحده خود را در میان نا آرامی های هند و چین دید نظامیان این کشور بزودی دریافتند که نیاز یه یک قدرت آتش بالا بر علیه پیاده نظام و شبه نظامیان دشمن دارند.برای این کار منظور جنرال الکتریک توپ چرخان M-61 را تا حد استفاده از کالیبرهای 51*7.62 میلیمتری ناتو کوچکتر کرده و نام M-134 را بر آن نهاد.این سلاح توانایی شلیک چهار هزار تیر در دقیقه را داشته و در کوتاه ترین وقت ممکن انواع هلیکوپترها اعم از تهاجمی یا چند منظوره مورد استفاده قرار گرفت. در هلیکوپتر AH-1G کبرا روی برجک چرخان دماغه و روی بال ها و در هلیکوپتر UH-1 هیوی روی پایلون بال ها و یا در داخل کابین نصب گردید قابل توجه است که در هلیکوپتر هیوی امکان حمل و شلیک دوزاده هزار تیر وجود داشت. در چند سال اخیر انواع توپ های چرخان با کالیبرهای کوچک نیز شاخته شده و بعضا نیز مورد استفاده قرار گرفتند ولی بدلیل نیروی پس زنی بالا "در حدود 110 کیلوگرم" امکان استفاده ی نفر بدون هیج ساپورتی وجود ندارد "البته بجز در فیلم پریدیتور با بازی آرنولد شوار تزنگر).بدلیل ماهیت ضد زره بودن بیشتر این توپ ها در کالیبرهای بزرگ مورد استفاده قرار می گیرند مانند توپ چرخان 30 میلیمتری با گلوله های اورانیومی GAU-8/A معروف به Monster sun که در هواپیمای پشتیبانی نزدیک و ضد تانک A-10 دیده می شود. بزرگترین مزیت توپ های چخان ریت آتش بالای آنها می باشد که از 4000 تا 6000 تیر در دقیقه "RPM" و حتی ده تا دوازده هزار تیر در دقیقه در دقیقه متغیر است.چنین نرخ بالای آتشی برای از بین بردن اهدافی که سریع حرکت می کنند کافی است.در حالی که زمان درگیری نیز تا حد بالایی کوتاه می باشد.به طور مثال درگیری های هوایی و نبردهای هوا به زمین از طرف دیگر استفاده از چنین سلاح مرگباری به دلیل بزرگی و اندازه نامتعارف آن محدود می باشد.پیچیدگی آن به دلیل استفاده از سیستم های محرک هیدرولیکی نیوماتیکی و الکتریکی و حتی مکانیزم عمل کننده با گاز نیز باعث افزایش محدودیت ها می شود. مشکل دیگری که این سلاح ها در کاربردهای هوا به هوا دارند این است که مدت زمانی کوتاه از لحظه قرار دادن انگشت روی ماشه تا رسیدن به RPM مورد نظر لازم است که در درگیری های سریع مانند Dog Fight یا نبرد نزدیک هوایی چنین زمانی کوتاهی به طور مثال در توپ M-61 برابر 4/0 ثانیه ممکن است به قیمت از دست رفتن فرصت تلقی شود. ماهنامه نوآور
  13. يك شركت آمريكايي ساخت هواپيما اعلام كرد مقام‌هاي اسراييلي تمايل دارند يكصد هواپيماي جنگي از نوع اف - ۳۵جديد را خريداري كنند. روزنامه اسراييلي معاريو روز پنج شنبه با اعلام اين خبر افزود، برخي مديران شركت لاكهيد مارتين به تازگي به تل‌آويو سفر كرده‌اند تا با اليعايزر شكيدي فرمانده نيروي هوايي اسراييل و برخي مقام‌هاي عالي رتبه ارتش اسراييل درباره اين معامله گفت و گو كنند. بر پايه اين خبر، هواپيماهاي اف ۳۵كه جديدترين در نوع خود است ، هواپيماي جنگي اصلي در نيروي هوايي آمريكا در آينده خواهد بود. روزنامه ياد شده نوشت : اگر اين معامله صورت گيرد، نيروي هوايي ارتش اسراييل ، اولين هواپيما از اين نوع را در سال۲۰۱۴ميلادي دريافت خواهد كرد. آمريكاطي سالهاي گذشته هر سال ميلياردها دلار كمك بلاعوض به سردمداران اسراييلي اهدا كرده كه بخش مهمي از آنها در قالب انواع تجهيزات پيشرفته نظامي ، سلاح‌هاي جديد و غير متعارف بوده است. بخشي از اين سلاحها را اسراييل در جنگ اخير خود عليه لبنان استفاده كرد و هزاران تن از مردم بي‌گناه اين كشور را با آنها به خاك و خون كشيد. irna.ir
  14. http://i16.tinypic.com/35ltd1y.jpg http://i10.tinypic.com/32zuf5v.jpg http://i12.tinypic.com/35jdr3n.jpg http://i16.tinypic.com/43dcvhs.jpg http://i14.tinypic.com/43zwoqh.jpg http://i13.tinypic.com/4gfjvrm.jpg http://i11.tinypic.com/4geqftd.jpg
  15. AGM-65 ماوریک یک موشک هدایت شونده تاکتیکی هوا به سطح است که برای ماموریتهای پشتیبانی نزدیک هوایی حملات ضربتی در عمق خاک دشمن و بازدارندگی دفاعی طراحی شده است.این موشک دارای توانایی دورایستایی و احتمال بالای اصابت به انواع هدف های تاکتیکی از جمله تجهیزات زرهی پدافند هوایی کشتی ها تجهیزات حمل و نقل و امکانات ذخیره سوخت می باشد.ماوریک در عملیات طوفان صحرا مورد استفاده قرار گرفت و بنابر اظهارات نیروی هوایی ایالت متحده به 85 در ضد از هدف ها اصابت کرد.ماوریک دارای یک بدنه استوانه ای و همچنین یک دماغه شیشه ای گرد برای تصویر برداری الکترواپتیکی یا دماغه سولفات روی برای عکسبرداری فروسرخ می باشد.همچنین دارای بالهای مثلثی شکل با وتر بلند و سطوح کنترل دم که تا نزدیک لبه فرار و هواپیما حمل کننده آن پیش رفته است می باشد.سر جنگی موشک نیز در بخش مرکزی بدنه قرار دارد.دارای دو نوع سرجنگی می باشد یک نوع آن قیفی شکل است که با یک فیوز تماسی در دماغه منفجر می شود و دیگری یک سرجنگی سنگین با وزن فیوز تاخیری نفوذ است که به وسیله انرژی جنبشی خود پیش از انفجار به داخل هدف نفوذ می کند.نوع دوم در مقابل هدفهای بزرگ و سخت بسیار کارامد است.سامانه پیشرانه این موشک از نوع راکت سوخت جامد که در پشت سرجنگی قرار دارد. A-10 F-15E F-16 از جمله هواپیماهایی هستند که موشکهای ماوریک را حمل می کنند.از آنجا که هر هواپیما می تواند 6 موشک را حمل کند معمولا در خوشه های سه تایی زیر بال خلبان می تواند در یک ماموریت چندین هدف را نشانه بگیرد.موشک همچنین توانایی شلیک کن فرار کن دارد که خلبان را قادر می سازد پس از شلیک موشک فورا محل ترک کند یا در همان هنگامی که موشک اولی به سوی هدف حرکت می کند به سمت هدف دیگر حمله نماید.ماوریک می تواند در ارتفاعات بالا به اهدافی بر روی زمین شلیک کند و برد آن در ارتفاع چند هزار پایی تا 13 ناتیکال مایل می باشد. انواع مختلف موشک ماوریک عبارتند از: نمونه دارای هدایت الکترواپتیکی/تلویزیونی(Aو:D نمونه دارای تصویر ساز فروسرخ(G F D) یا هدایت تلویزیونی(E) نیروی هوایی ایالت متحده موشک ماوریک را تکمیل نمود و نیروی دریایی این کشور نیز نمونه فروسرخ و هدایت لیزری آن را به خدمت گرفت. نمونه دارای هدایت الکترواپتیکی/تلویزیونی(Aو:D نمونه دارای تصویر ساز فروسرخ(G F D) یا هدایت تلویزیونی(E) نیروی هوایی ایالت متحده موشک ماوریک را تکمیل نمود و نیروی دریایی این کشور نیز نمونه فروسرخ و هدایت لیزری آن را به خدمت گرفت. [align=center][/align] سرجنگی نمونه های مختلف موشک ماوریک عبارتند از: ماوریک A:دارای سامانه هدایت تلویزیونی/الکترواپتیکی است.پس از این که پوشش حفاظتی به طور خودکار از روی دماغه موشک کنار می رود و مدار ویدیویی فعال می شود تصاویر به وسیله سامانه هدایت روی یک صفحه تلویزیونی در کابین نمایان می شود.خلبان هدف را انتخاب می کند نشانه گذار را بر روی آن قفل کرده و سپس موشک را پرتاب نماید. ماوریک B:شبیه نمونه A است ولی سامانه هدایت تلویزیونی آن دارای توانایی بزرگ نمایی است و خلبان را قادر به یافتن هدف های دورتر و کوچکتر می نماید. ماوریک D:دارای سامانه تصویربرداری هدایت فروسرخ است و بسیار شبیه نمونه های BوA عمل می کند اما تصویر بردار فروسرخ محدودیتهایی همچون لزوم تصویربرداری در روز و محدودیتهای جوی سامانه های دیگر را ندارد.ماوریک D می تواند گرما تولید شده توسط هدف را ردیابی نموده و نمایش تصویری از هدف را در تاریکی هوای غبار آلود یا شرایط نا مشاعد جوی ممکن سازد. ماوریک E:این نمونه توسط هواپیماها سپاه تفنگداران دریایی ایالت متحده برای حمله به تاسیسات زمینی مستحکم تجهیزات زرهی و مبارزان سطحی به کار می رود.جستجوگر موشک از طریق اتصال با زمین یا نشانه گذاری لیزری هوابرد یک محدوده 7 مایلی در عرض و 10 مایلی جلو را جستجو می کند.در این صورت سرجنگی منفجر نمی شود و پرواز موشک عملا بی اثر می گردد. ماوریک F:هدف گیری فروسرخ که توسط نیروی دریایی ایالت متحده مورد استفاده قرار می گیرد و به جای سرجنگی 125 پاوندی(75 کیلوگرمی) در نمونه های مورد استفاده نیروی هوایی سپاه تفنگداران دریایی ایالت متحده از یک سرجنگی 300 پاوندی(136 کیلوگرمی) استفاده می شود که دارای سامانه هدایت فروسرخ بهینه شده برای ردیابی کشتی ها می باشد. ماوریک G:دارای سامانه هدایت یکسانی همانند نوع D می باشد با چند تغییر نرم افزاری برای ردیابی هدفهای بزرگتر می باشد.مهمترین تفاوتهای نمونه G سرجنگی نفوذی سنگین است در حالی که نمونه های ماوریک A B D دارای سرجنگی با چاشنی شکل داده شده هستند.نیروی هوایی ایالت متحده نخستین موشک ماوریک AGM-65A را در اوت 1972 به خدمت گرفت و در مجموع 25750 موشک ماوریک B و A توسط این نیرو خریداری شد.نیروی هوایی ایالت متحده نخستین AGM-65D های را در اکتبر 1983 به کار گرفت و توانایی عملیاتی اولیه فوریه 1986 حاصل شد.تحویل AGM-65G های عملیاتی در 1989 صورت پذیرفت. [align=center][/align] این موشک در سال 1991 توسط هواپیماهای F-16 و A-10 به منظور حمله به هدفهای زرهی در خلیج فارس عملیات طوفان صحرا مورد استفاده قرار گرفت که نقش بسیار مهمی را در تخریب ارتش عراق ایفا نمود. ماوریک K:چندی بعد نیروی هوایی ایالت متحده و ری تیان به اتفاق برنامه پیچیده ای را به منظور ارتقای هدایت الکترواپتیکی موشکهای هوا به زمین AGM-65 ماوریک با استفاده مجدد از سخت افزار ماوریک های قدیمی به انجام رساندند.این برنامه ارتقا جهت عمر خدماتی AGM-65 تا زمان به پایان نرسیدن عمر جستجوگر CCD آن انجام می شود.مزایای عملیاتی این طرح شامل اصمینان پذیری بیشتر قابلیت عملکرد در سطوح نوری پایین می باشد. نیروی هوایی ایالت متحده برای خرید حدود 2500 فروند موشک برنامه ریزی نمود.اما به علت عدم تامین بودجه موفق به انجام آن نشد و در نتیجه شمار موشکهای مدنظر خود را تا حدود 1200 فروند کاهش داد.همچنین ری تیان پیشنهاد یک تغییر در برنامه را ارایه کرد که در آن به منظور کاهش هزینه های توسعه ای ماوریک ها قدیمی استفاده می شد.این توافق دو جانبه ایجاب می کرد که ری تیان موشکهای قدیمی و بخش کنترل و هدایت آنها را از نیروی هوایی خریداری نماید. همچنین ری تیان در چارچوب این برنامه مجبور خواهد بود و بخش هدایت وکنترل 5300 فروند موشک AGM-56G را که نیروی هوایی ایالت متحده پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991 خریداری کرده بود دوباره بخرد.CCD با قسمت مرکزی عقب بدنه موشکها که قبلا جستجوگر فروسرخ در آن نصب شده بود یکی شد و موشک جدید AGM-65K نام گرفت. نیروی هوایی ایالت متحده ابتدا قصد داشت با ارتقای CCD در AGM-65B نمونه AGM-65H را تولید کند.موشک های اولیه یک سرجنگی 125 پاوندی داشتند اما با اجرای برنامه تغییر AGM-56 ها سرجنگی قدرتمند 3000 پاوندی بر روی آن نصب گردید و عنوان AGM-65K به آنها اختصاص یافت.ری تیان قطعات جستجوگر فروسرخ که برای CCD مورد نیاز نیستند را به مشتریان خارجی خواهد فروخت اگر چه بعضی از جستجوگرهای فروسرخ می بایست دوباره ساخته شوند اما باز هم به کارگیری مجدد بعضی ها از سخت افزارها هزینه کلی تولید جستجوگرها را کاهش خواهد داد. در چارچوب دومین قسمت برنامه ری تیان حدود 1000 تا 7000 فروند AGM-65A خریداری و در انبارها سرد نگهداری خواهند شد.این کار ضروری بود زیرا شرکت تهیه کننده بدنه ماوریک ری تیان دیگر به تولید آنها نمی پردازد اما هنوز هم سفارشهای خارجی برای موشکهای جدید دریافت می شود. پس از تحلیلهای جزیی و باز کردن اجزای 6 موشک معلوم شد که انبارهای سرد دارای کارایی مطلوب مورد نظر ری تیان هستند.داخل خارج موشکها پوشش ضد خوردگی دارند.اما در ماوریک جدید فقط قسمت بیرونی پوشش داده شده بود.ری تیان موشکها را جدا نموده و اجزایی را که از نظر نظامی حساسیت داشتند از قبیل سرجنگی به دولت برگرداند. AGM-65 ماوریک یکی از پرکاربردترین موشکهای هوا به سطح است که استفاده از آن در نیروی هوایی بیشتر کشورهای جهان و تقریبا برای تمامی جنگنده ها غربی به چشم می خورد.این موشک اکنون با گذشت 33 سال از به کارگیری نخستین نمونه آن همچنان در حال سپری کردن مراحل ارتقا و بهسازی می باشد تا در قرن جدید بتواند همچون گذشته نقش مهمی در درگیریها هوا به زمین ایفا نماید. [align=center][/align] مشخصات عمومی ماموریت:انهدام اهداف زمینی از قبیل تانک کشتی و ... شرکت سازنده:ری تیان موتور:یک موتور جتTX-481 سرعت:1150km/h برد در ارتفاع بالا:27km برد در ارتفاع پایین:13km انواع مدلها:AGM-65A/B AGM-65D AGM-65G AGM-65E AGM-65F قطر:305mm پهنای بال:710mm قیمت:160,000 ماهنامه صنايع هوايي
  16. [align=center][/align] 1-مقدمه ساعت یک بامداد 17 ژانویه سال 1991 هشت فروند بالگرد آپاچی از یگان هوانیروز آمریکا واقع در غرب عربستان سعودی رهسپار ماموریت"نورمادی"شدند.هدف اصلی عملیات انهدام دو ایستگاه راداری مهم عراق در فاصله 56 کیلومتری بود.گروه به دو تیم چهار تایی تقسیم شد و به مدت 90 دقیقه در سکوت کامل رادیویی در ارتفاع پایین به پرواز در آمد.درست در ساعت 2:38 بامداد بالگردهای آپاچی 28 موشک هلفایر به سمت دو ایستگاه راداری شلیک کردند و به انهدام آن منجر شد و کریدوری به پهنای 32 کیلومتر ایجاد کرد.5/4 ساعت بعد عملیات"توفان صحرا"شروع شد و بیش از صد فروند هواپیما شروع به حرکت بر فراز عراق کرد.این عملیات را نخستین کاربرد موشک هلفایر می دانند. هلفایر سامانه ی موشکی هوا به زمین است که دقت و توانایی تخریب بالایی داشته و می تواند برای انهدام اهداف بزرگ و سنگین در حملات هوایی مورد استفاده قرار گیرد.این موشک می تواند از بالگردهای مختلفی همچون AH-64,AH1W,OH-58,UH-60 شلیک شود. 2-معرفی سامانه ی موشک هلفایر اگر چه سامانه موشکی هلفایر در ابتدا برای استفاده در عملیات ضد تانک طراحی شد اما ادعا شده که برای اهداف دیگر هم کاربرد موفقیت آمیزی داشته است.سامانه ی یاد شده می تواند اهدافی همچون انبار مهمات,رادارها,تجهیزات ارتباطی,ساختمان ها و حتی ناوها کوچکی که با سرعت بالا در حرکتند را به گونه ای موثر از کار انداخته و نابود کند.حتی در صورت نیاز ی تواند نقش موشک هوا به هوا را در بالگردی با سرعت کم یا نزدیک سطح زمین بازی کند. هلفایر از ترکیب حرف اول کلمات هلی برن و آتش و رها تشکیل شده است که می تواند این برداشت را به وجود آورد که موشک پس از شلیک به طور خودکار و بدون نیاز به هدایت توسط انسان به سمت هدف پرواز می کند.در صورتی که این برداشت حداقل برای نمونه های اولیه این سامانه نادرست است.نمونه های اولیه موشک هلفایر دارای هدایت نیمه فعال لیزری است.این موشک به یک پرتو لیزری کد گذاری شده نیاز دارد تا روی هدف قفل کند و موشک از این طریق موقعیت هدف را تشخیص داده و به آن اصابت کند.بنابراین موشک هدف را پیدا نمی کند در واقع پرتو لیزر منعکس شده از هدف را می یابد.ساختار کلی موشک هلفایر در انواع مختلف مشتمل بر پنج بخش اصلی به صورت پیشران,جستجوگر لیزری,بخش هدایت,بخش کنترل و سرجنگی است. بخش پیشران بین بخش های هدایت و کنترل در نزدیکی انتهای موشک واقع است.این بخش دارای پیشران سوخت جامد است که بسته به دمای هوای بیرون کم و بیش 2 تا 3 ثانیه می شوزد.هدف از بخش پیشران تولید نیروی پیشران کافی بریا جدا شدن موشک اغز پرتاب گر است تا به شتاب 10g دست بافته و تا رسیدن به هدف در بیشینه برد 8 کیلومتر نیروی رانش را فراهم کند.موشک می تواند اهداف واقع در فاصله ی بیش از 8 کیلومتر را در هم تخریب کند ولی با افزایش فاصله برخورد کم می شود. ردیاب لیزری که در دماغه ی موشک قرار دارد از داخل بالگرد برنامه ریزی می شود تا کد لیزری ویژه ای را دریافت کند.از آن جایی که لیزر تابانده شده توسط علامت گذار و آنجه موشک جستجو می کند یکسان است احتمال خطای موشک در تشخیص پرتو لیزر به صفر می رسد.موشک پس از شلیک شروع به جستجو در محیط کرده و لیزر کد شده مورد نظر که از هدف منعکس می شود را می یابد.با تشخیص آن روی هدف قفل می کند.پس از قفل ردیاب اطلاعات مورد نیاز را به بخش هدایت می رساند تا موشک به سمت هدف هدایت شود.بعد از دریافت اطلاعات از جستجوگر لیزری مغز موشک یا بخش هدایت اطلاعات سامانه ای فرمان را برای پایداری موشک محاسبه کرده و این داده ها را به بخش کنتل می فرستد.بخش کنترل در انتهای موشک قرار گرفته و شامل یک سامانه عملگر نیوماتیکی است که دستورات سامانه ی فرمان را به حرکت بالک های کنترلی تبدیل می کند.این بالک ها به بال های هواپیما شباهت داشته و به موشک این امکان را میدهد که به سمت انرژی لیزری که از هدف انعکاس یافته مانور دهد. سرجنگی آخرین بخش موشک است که در فرایند شلیک دخالت دارد.زمانی که موشک با هدف برخورد کند یک حس گر فعال سیگنال الکتریکی را به فیوزی که در عقب خرج سوخت قرار دارد فرستاده و باعث انفجار می گردد.خرج شوخت نیروی لازم جهت نفوذ و انفجار هدف را فراهم می آورد. 3-نمونه های مختلف سامانه هلفایر AGM-114 سامانه موشکی هلفایر که با کد AGM-114 شناخته می شود دارای نمونه های مختلف است.مدل AGM-114A نخستین موشک هلفایر است.پس از آن AGM-114B ارایه شد که در ارتفاع پایین تری نسبت به AGM-114A پرواز می کند.این موشک دارای موتور راکت با کمترین میزان دود نسبت به AGM-114A است و در ناوگان نیروی دریایی آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد.نمونه های AGM-114F و AGM-114C هم در خط سیر پایین با کمترین میزان دود موتور راکت پرواز می کنند.در نمونه ی AGM-114K اگر بخش لیزری موشک پس از هدف یابی درونی از کار بیفتد موشک با کمک بخش رادار تجسسی تا رسیدن به هدف ببه حرکت خود ادامه می دهد.نمونه های AGM-114F و AGM-114K دارای سرجنگی دو مرحله ای است.این ویژگی بریا بهبود بخشیدن به عملکرد سرجنگی در مقابل زره های واکنشی است.نمونه های AGM-114M به جای سرجنگی خرج گود که کاربرد ضد زره دارد به سرجنگی ترکش زا مجهز است.که دارای کاربرد تخریب اهداف نرم است. 4-روش به کار گیری موشک هلفایر به دو روش می توان موشک هلفایر را در میدان نبرد به سمت هدف شلیک نمود روش خودکار و کنترل از راه دور.در روش خودکار سرنشینان بالگرد هدف را شناسایی کرده و سپس موشک را شلیک می کند و تا زمان تخریب موشک را به کمک علامت گذاری لیزری (مستقر روی همان بالگرد) هدایت می کنند.در روش کنترل از راه دور بالگرد تنها موشک را شلیک می کند و علامت گذاری لیزری که در جایی غیر از بالگرد شلیک کننده موشک به عنوان مثال روی زمین یا بالگرد دیگر قرار دارد نقش هدایت موشک تا برخورد به هدف را بر عهده دارد.از آن جایی که در این روش بالگرد شلیک کننده موشک پس از شلیک نیازی به هدایت موشک ندارد می تواند از صحنه نبرد خارج شود که در نتیجه باعث افزایش حفاظت بالگرد و تیرانداز در صنحنه نبرد می شود. افزون بر دو روش به کارگیری فوق موشک هلفایر را به دو روش می توان روی هدف قفل نمود.روش قفل شدن روی هدف قبل از شلیک و روش قفل شدن روی هدف بعد از شلیک.در روش اول علامت گذار لیزری قبل از شلیک موشک هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.مزیت استفاده از این شیوه اطمینان خلبان بالگرد از قفل کردن موشک روی هدف در مرحله قبل پرتاب است.در این روش احتمال از دست رفتن کنترل موشک کاهش می یابد.عیب این روش احتمال احتمال هوشیاری هدف و نشانه دادن واکنش همچون پرتاب نارنجک های دود زا است که عامل مهمی در ایجاد اختلال در فرایند هدایت موشک هلفایر است. در روش دوم علامت گذار پس از شلیک موشک هدف را روشن می کند.در این روش پیش از هدف یابی لیزری بالگرد موشک را به سمت مسیر هدف شلیک می کند در نتیجه موشک ابتدا بدون دید حرکت می کند.موشک به اندازه ی خیلی کمی در اوج می گیرد ولی تا بعد از زمان از پیش تعیین شده برای به کار افتادن لیزر در ارتفاع نسبتا پایین می ماند.مزیت این روش در آن است که علامت گذار در زمان مناسب هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.از آن جایی که در این روش هدف مدت زمان زیادی تحت پرتو لیزر قرار نمی گیرد امکان نشان دادن واکنش مناسب ندارد.معمولا در این روش در مواجه با تانک های پیشرفته امروزی که به تشخیص دهنده های تهدید لیزر مجهز هستند استفاده می شود.اگر چه به طور مشخص روش"قفل روی هدف پس از شلیک"از روش"قفل روی هدف قبل از شلیک"پیچیده تر است. ماهنامه هوا و فضا
  17. موشك سطح به هوا موشكي است كه براي پرتاب از سطح زمين يا دريا عليه هواپیما یا بالگرد طراحی شده و در حقیقت نوعی سامانه ضد هوایی است.موشک سطح به هوا را می توان از پرتاب کننده ها ثابت یا جا به جا شونده شلیک کرد کوچکترین موشک سطح به هوا را که به سامانه پدافند هوایی دوشت پرتاب معروف است یک نفر حمل کرده و شلیک می کند.این موشک نخستین بار توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق به نام SA-7 طراحی و ساخته شد و به سراسر جهان صادر گردید و هنوز هم در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار می گیرد.موشک سطح به هوای به دو گروه زمین پایه و دریاپایه تقسیم می شوند.موشک سطح به هوای زمین پایه از پرتاب کننده های جا به جا شونده چرخ دارشنی دار قابل شلیک هستند.پرتاب کننده های شنی دار به طور معمول خودرهای زرهی هستند که به طور ویژه برای حمل موشک های سطح به هوا طراحی شده اند.چه بسا موشک های سطح به هوای بزرگ تر توسط پرتاب کننده های ثابت شلیک شوند.با این حال امکان یدک کشیدن و استقرار دوباره آن ها نیز وجود دارد.موشک های سطح به هوای دریاپایه از گستره فراوانی برخوردارند و در عمل مکان تجهیز کلیه رزم ناوها سطحی با این موشک وجود دارد.موشک های دریاپایه از جنگ افزارهای ضروری و انکار پذیر سطحی خط مقدم می باشند. موشك سطح به هوا نايك آژاكس پيش تر اين سامانه ها از توانايي تشخيص دوست از دشمن نيز برخوردارند از اين رو احتمال مورد اصابت قرار دادن پرنده هاي خودي بسيار كم است.موشك هاي سطح به هوا بر حسب نوع هدايت به راداري فروسرخ ليزري و بصري تقسيم مي شوند.از جمله موشك هاي آمريكايي نايك آژاكس نايت هركولس هاوك پاتروت و استينگر اشاره كرد.موشك هاي بلاد هاند رايپر سي كت سي درات سي اسلاگ سي والف تاندر برد از جمله موشك هاي سطح به هوا با هدايت راداري ساخت انگلستان هستند.انواع موشك سام 7 سام 15 موشك هاي ضد هوايي ساخت شوروي/روسيه هستند. از جمله موشك هاي سطح به هواي با هدايت فروسرخ مي توان به موشك هاي آمريكايي چاپارال ري آدي استينگر موشك هاي سام 7 گريل سام 16 گيملت و سام 18 ايگلا ساخت روسيه موشك ميسترال و كروتال ساخت فرانسه و موشك تايپ-91 ساخت ژاژن اشاره كرد. موشك هاي سطح به هوا با توجه به برد به موشك هاي دوربرد ميان برد ميان برد-كوتاه برد و كوتاه برد تقسيم مي شوند.موشك روسي سام10(موسوم به اس-300)يك موشك دوربرد موشك روسي سام 11 يك موشك ميان برد موشك روسي سام 15(موسوم به تور ام 1)يك موشك ميان برد-كوتاه برد و موشك سام 18 يك موشك كوتاه برد است.
  18. عملکرد موشک انداز زمین به هوای TOR-M1 بر نوعی سیستم دفاع هوایی متحرک مبتنی است که با هدف کاربرد در ارتفاعات متوسط، کم و بسیار کم جهت مقابله با انواع هواپیماهای ثابت و متحرک طراحی شده است. این موشک انداز به سیستم حفاظت هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی (NBC (nuclear, biological and chemical مجهز بوده و قادر است هدف مورد حمایتش را در هر نوع شرایط جوی از انواع حملات مصون نگاه دارد. سیستم پیشرفته TOR-M1 با ترکیب و اصلاح روش های به کار رفته در تجهیزات متحرکی که مختص پرتاب موشک هستند و اصطلاحا به آنها Threshold Limit Value یا TLV اطلاق می گردد، طراحی شده و در ترافیک های هوایی شدید نیز توانایی عملکرد خود را حفظ می کند. به طور کلی هر سیستم TOR - که ساخت کشور روسیه است - به 3 تا 5 فروند از تجهیزات دفاعی دیگر که هر یک به 4 عدد TLV مجهز شده اند متصل است. هر TLV از 8 موشک انداز آماده به شلیک، رادارها، سیستم کنترل آتش و امکان دریافت دستور حمله توپخانه ای تشکیل شده است. این جنگ افزار قادر است به طور اتوماتیک چه در حالت سکون و چه در حال حرکت شلیک نماید. فواصل شلیک که معمولا بر روی 3 دقیقه تنظیم می شود، بر حسب نوع واکنش دریافتی متغیر است، فاصله زمانی استاندارد بین مدت زمان تشخیص هدف تا پرتاب موشک 5 الی 8 ثانیه است. زمان واکنش نیز از 3.4 ثانیه برای هدف های ثابت تا 10 ثانیه برای هدف های متحرک، متغیر است. هر بخش به طور جداگانه می تواند به دو هدف کاملا مجزا شلیک نماید. TOR-M1 قادر به تشخیص و ردیابی 48 هدف در حداکثر فاصله 25 کیلومتری است و به طور همزمان دو هدف با سرعت 700 میلی ثانیه و مسافت 1 تا 12 کیلومتری را دنبال می کند. هدف هایی که در ارتفاعات 6 تا 10 مایلی قرار دارند بیشترین امکان نابودی را دارا هستند. راکت عمودی موجود در این موشک انداز تا gs 30 امکان مانور دارد و به یک کلاهک 15 کیلوگرمی حامل مواد منفجره که با یک فیوز فعال می گردد، مجهز است. این سیستم تا اندازه ای شبیه به یک جنگ افزار تعقیب کننده است که در حال متحرک نیز هدف را کنترل می کند، به یک آنتن ، یدک کش های مجزا و محفظه ای سرپوشیده جهت تامین امنیت در مواقع لزوم نیز مجهز است. این موشک انداز جهت مقابله با سلاح های پیشرفته و موشک اندازهای کروز نیز وسیله مناسبی است . اولین بار سیستم TOR در نیروی هوایی ارتش روسیه به کار گرفته شد. نیروی دریایی روسیه نیز نوع مخصوصی از این جنگ افزار را که SA-N-9 نامیده می شد به کار گرفته است. کشور چین طی سال های 1997 تا 2002، 50 فروند از موشک اندازهای نیروی دریایی را خریداری نموده است. ارتش یونان 21 سیستم Tor M-1 را در اختیار دارد. در عین حال دولت روسیه استفاده از این جنگ افزار به سایر کشورها نیز پیشنهاد داده است. هزینه اعلام شده برای به کارگیری چنین سیستمی 700 میلیون دلار اعلام شده و تحویل آن از نوامبر 2006 آغاز و انتظار می رود تا سال 2008 ادامه یابد.
  19. اواخر دهه ۶۰ و اوايل دهه ۷۰ ميلادي را مي توان نقطه عطف در پيشرفت صنايع موشكي در دنيا دانست زيرا زماني بود كه به تازگي جنگ جهاني تمام شده بود و كشورهاي درگير جنگ جهاني به خوبي ضرورت وجود موشك و جنگ افزارها را درك كرده بودند و با تجربياتي كه به هنگام جنگ كسب كرده بودند توانستند به دنياي جديدي از ساخت سلاح ، موشك و هواپيما قدم بگذارند. يكي از اين كشورها كه همواره ابرقدرتي موشكي محسوب مي شد شوروي بود. اتحاد جماهير شوروي با فاصله اي بسيار زياد از رقباي خود در حال پيشرفت بود به خصوص در صنعت هوافضا، ولي اين پيشرفت هنگام فروپاشي اتحاد جماهير شوروي با كمتر از نصف پتانسيل گذشته ادامه يافت. البته بايد به اين نكته نيز توجه كنيم كه با وجود چنين فروپاشي، روسيه هنوز هم در صنعت هوافضا از برترين هاست. صنايع موشكي روسيه كه همچون يكي از زيرشاخه هاي صنعت هوافضاست به تبع آن پيشرفت زيادي داشته است. رقابت بسيار جذابي بين كشورهاي روسيه و ايالت متحده آمريكا در زمينه هوافضا وجود دارد كه شايد يكي از دلايل پيشرفت سريع اين صنعت در اين كشورها و فاصله زياد آنها با كشورهاي ديگر همين باشد. در ليست موشك هاي روسيه مي توان انواع و اقسام موشك ها را از قبيل موشك هاي هوا به هوا، هوا به زمين، زمين به هوا، بالستيك، اتمي، ضد ماهواره ، ضد كشتي و ضد زيردريايي را ديد. در اين ميان يكي از سري هاي بسيار قوي و با اهميت سري موشك هاي S يا S-300 را مي توان جزو سومين نسل موشك هاي زمين به هوا دانست كه پروژه ساخت و طراحي آن در دهه ۱۹۷۰ شروع شد. اين موشك نسبت به موشك هايي كه در زمان هاي قبلش ساخته مي شد خصوصيات متفاوتي داشت. البته تنها در سيستم پرتاب (Launch) آن از سري موشك هاي ۴۸N6 نمونه برداري شده بود كه مي توانست ميان برد يا دوربرد باشد. توسعه و گسترش موشك هاي سري S-300 از سال ۱۹۶۹ آغاز شد كه در آن زمان اين موشك ها به برد ۷۵ كيلومتري رسيده بودند. شركت مجرب آلماز (Almaz) مسئوليت طراحي و ساخت را براي نيروهاي زميني و شركت بوكاتف وظيفه طراحي آن را براساس نيازهاي نيروي دريايي روسيه به عهده گرفتند. چندي بعد براي به كمال رسيدن اين موشك ها براساس آخرين تكنولوژي هاي راكتي شركت گرونيش (Grunish) نيز به اين جمع پيوست. هدف ساخت پروژه، موشكي با برد بالا، سرعت بسيار زياد و قدرت مانوري مطمئن بود. اين موشك بايد كمترين زمان عكس العمل و قابليت استفاده هاي نظامي گوناگون براي حمل كلاهك هاي مختلف و داراي كمترين زمان رسيدن به هدف و نيز قابل اعتماد در زمان پرواز باشد. منظور از قابل اعتماد بودن اين است كه هنگام پرواز از ديد رادارها محفوظ باشد و ضد موشك ها نتوانند آن را رديابي كنند،حتي از لحاظ حفاظت اوليه اين موشك ها قرار بود كه در كانتينرهايي جاسازي شوند كه از زمان ساخت در كارخانه به بعد در همان كانتينرها بمانند و حتي سيستم پرتاب آنها نيز در خود كانتينرها تعبيه شود تا بتوانند در كمترين زمان ممكن از هر نقطه اي قابل پرتاب باشند. اين پرتاب به صورت عمودي انجام مي شود. يك لانچر قوي كه مي تواند موشك را تا ارتفاع ۲۰ متري بلند كرده و پرتاب كند. براي اين امر يك جك هيدروليك مدل ۴M330 ساختند كه با سرعت بسيار بالايي اين موشك را آماده پرتاب مي كند. S-300P يكي از اولين موشك هاي اين سريS-300P است كه به سفارش وزارت دفاع روسیه توليد شد. اين موشك مي تواند كلاهكي را به اندازه ۱۳۳ كيلوگرم با بيشينه برد ۴۷ كيلومتر حمل كند. كمترين برد آن پنج كيلومتر است و مي تواند در ارتفاع ۳۰ متري پرواز كند. سرعتش به سه كيلومتر در ثانيه مي رسد و در ۲۸ ثانيه مي تواند از خود عكس العمل نشان دهد. زمان آماده پرتاب شدنش كمتر از پنج دقيقه است. S-300F در سال ۱۹۸۴ مدل S-300F ساخته شد. مدل F در اصل موشك متناسب با نيازهاي نيروي دريايي روسيه بود كه از سيستم پرتاب ۵V55RM استفاده مي كند. سرعت آن ۴۶۸۰ كيلومتر در ساعت است و مي تواند كلاهكي به اندازه كلاهك مدل P (۱۳۳ كيلوگرم) ولي با بردي دوبرابر (حدود ۹۰ كيلومتر) را با خود حمل كند. بيشينه سرعت آن ۶۱۲۰ كيلومتر در ساعت و طول خود موشك با كلاهك ۲۵/۷ متر است.كمترين برد آن هفت كيلومتر و سقف پروازش ۲۵هزارمتر است و با سوخت جامد نيروي پيشرانش را تامين مي كند. يك سيستم راداري معروف به ريف روي آن نصب كردند كه مي تواند در يك زمان شش هدف را شناسايي كند و به آنها هجوم برد. S-300FM مدل S-300FM در سال ۱۹۹۰ ساخته شد كه باز هم مدلي براي نيروي دريايي بود. بسيار مدرن و پيشرفته بود. بيشينه سرعت آن به ۱۰ هزار كيلومتر در ساعت مي رسد، وزن آن ۱۴۸۰ كيلوگرم است و اين تفاوت بيش از هزار كيلوگرمي را مي توان در وضعيت نيروهاي پيشران اين موشك دانست. طول آن ۵/۷ متر، قطرش ۵۲/۰ متر و فاصله دوسر بالچه هاي عقب ۰۳/۱ متر است. برد آن ۹۰ كيلومتر است و مي تواند ۱۵۰ كيلوگرم كلاهك را با خود حمل كند. بيشينه سرعتي معادل ۷۵۶۰ كيلومتر در ساعت دارد كه در ارتفاع ۲۵ هزارمتري پرواز مي كند. S-300PMU مدل ديگر S-300PMU است. اين موشك از لحاظ ظاهري بسيار شبيه مدل FM است حتي وزنش با آن يكي است. طول آن ۹۸/۶ متر، قطرش ۴۵/۰ متر و فاصله دوسر بالش ۰۴/۱ متر است. در ارتفاع ۲۷ هزار متري پرواز مي كند و سوختش از مواد جامد تشكيل مي شود. كمترين بردش پنج كيلومتر و بيشترين برد آن ۹۰ كيلومتر است. مدل بعد در سال ۱۹۹۷ ساخته شد كه در واقع يك نمونه برداري از مدل MU بود. اين موشك MU-2 نام داشت كه از لحاظ اندازه و ابعاد دقيقاً مانند مدل قبلي بود ولي بردش به ميزان ۱۰۵ كيلومتر افزايش يافته بود يعني برد كلي آن به ۱۹۵ كيلومتر رسيد. توانايي حمل آن نيز بيشتر شده است و مي تواند ۱۸۰ كيلوگرم كلاهك را با خود حمل كند. سري ساخت اين موشك ها تا سال اخير ادامه يافت. Avia.ir
  20. بویینگ 707 هواپیمایی با موتورهای جت برای مسیرهای نسبتا طولانی با قابلیت حمل بالای مسافر و کارایی اقتصادی مناسب است. عرضه این هواپیما تحولی عظیم در صنعت هواپیماهای مسافری به حساب می آید همچنین 707 را می توان آغاز گر تسلط بویینگ بر بازار هواپیماهای جت نامید.مشخصه های موتور جت این هواپیما امکان استفاده هر چه بهتر آن در شرکت های هواپیمایی فراهم نمیود.بویینگ تصمیم به گسترش هواپیمای 707 به عنوان هواپیمایی با وظایف ترابری(نظامی)نمود که قابلیت بویینگ سوخت رسانی به هواپیماهای نظامی را نیز داشت در این حال تبدیل این نوع از b707 به نمونه مسافربری آن به آسانی صورت می گرفت.این نمونه از هواپیما نظامی 707 در 16 جولای 1954 به پرواز در آمد در این زمان ارتش آمریکا سفارش نمونه ای بزرگتر با بدنه عریض تر از این هواپیما(مدل kc-135)جهت مقاصد ترابری نظامی و سوخت رسانی برای به خدمت گرفتن در نیروی هوایی این کشور را داد که بیش از 800 فروند از این مدل ساخته شد. در ابتدا بویینگ قصد فروش هواپیمای 707 با همین اندازه به شرکت های مسافربری را داشت اما شرکت های هواپیمایی اصرار به ساخت هواپیمایی بزرگتر که شرکت هواپیماسازی douglas قول ساختنش را به آنان داده بود داشتند(این هواپیما بعد ها به نام(DC-8 ساخته شد)سرانجام شرکت بویینگ تصمیم به طراحی 707 به عنوان هواپیمایی بزرگتر با بدنه سبک تر و عریض تر گرفت که اولین محصول ان تحت مدل 120-707 در سال 1957 به پرواز در آمد و سرویس دهی رسمی آن به شرکت های هواپیمایی از یک سال بعد آغاز شد.توسعه بویینگ 707 با تولید مدل 120-707 و نیز تولید محدود 220-707 آغاز شد و پس از تولید انبوه مدل 320-727 انجام گرفت که در طول هواپیما و فاصله دو سر آن نسبت به مدل های قبلی بیشتر شده بود. [align=center][/align] مشخصات فنی بویینگ 120-707 دارای چهار موتور jt3d-1 pratt whitney و مدل 320-707 از چهار موتور jt3d-7s pratt whitney استفاده می کند که با ظرفیت کامل بار و مسافر قابلیت پرواز تا سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت(حالت اقتصادی تر آن 789 کیلومتر بر ساعت تعیین شده است)و طی مسافت 6820 کیلومتر بر ساعت(حالت اقتصادی 885 کیلومتر بر ساعت)و طی مسافت 6920 کیلومتر در مدل 320-707 را دارا می باشد.در مدل 120-707 وزن هواپیمای خالی عملیاتی شده 55589 کیلوگرم و قابلیت تحمل 116575 کیلوگرم را در هنگام بلند شدن دارا می باشد.همچنین در مدل 320-707 وزن هواپیما خالی عملیاتی شده 66406 کیلوگرم و حداکثر وزن هنگام بلند شدن 151315 کیلوگرم می باشد.فاصله دو سر بال در مدل 120-707 9/39 متر مساحت سطح بال ها 3/226 متر مربع طول هواپیما 07/44 متر و ارتفاع آن 94/12 متر و در مدل 320-707 فاصله دو سر بال 42/44 مساحت سطح بال ها 283 متر مربع طول هواپیما 46/61 و ارتفاع آن 93/12 متر می باشد.بویینگ 120-707 قابلیت حمل حداکثر 179 مسافر و 320-707 توانایی حمل حداکثر 219 مسافر و 3 تا 4 نفر به عنوان کادر پروازی دارد. آمار پس از ساخت878 فروند هواپیمای مسافربری بویینگ 707 ساخت این نوع هواپیما در سال 1978 به پایان رسید اما تعداد محمدودی از سفارشات نوع نظامی آن تا سال 1990 میلادی ادامه یافت در حال حاضر حدود 130 فروند از این هواپیما در خطوط مختلف هوایی باقی مانده است.در ایران شرکت هواپیمایی ساها از سری 320-707 آن استفاده می کند. سوانح بویینگ 707 در مجموع در شرکت های هواپیمایی جهان 140 سانحه داشته که یک مورد آن در ایران اتفاق افتاده است.بویینگ 707 ساها در سال 1965 پس از فرود و طی باند به دلیل عدم توقف در انتهای باند به رودخانه می افتد هواپیما مذکور 30 سال عمر داشته و در این حادثه 4 نفر کشته شدن. شرح حادثه : [align=center] [/align] هواپیمای بوئینگ 707 شرکت ساها که با 169 مسافر و خدمه از جزیره کیش به مقصد تهران پرواز کرده بود، به هنگام تماس چرخهای هواپیما با باند 29L فرودگاه مهرآباد، دچار ترکیدگی لاستیک در ارابه فرود شد که به دنبال این حادثه، کنترل هواپیما از اختیار خلبان خارج و هواپیما پس از انحراف از باند فرودگاه در نزدیکی رودخانه کن متوقف شد. بعد از حادثه و تا زمان متوقف شدن هواپیما به هیچ یک از سرنشینان هواپیما آسیبی وارد نشد. اما به علت فقدان مدیریت صحیح و عدم اقدام به موقع خدمه هواپیما، تعدادی از مسافران که به خاطر نگرانی از انفجار احتمالی هواپیما سعی داشتند خود را به هر طریق ممکن از هواپیما خارج کنند از هواپیما به درون رودخانه پرتاب شدند که به دنبال آن متاسفانه سه نفر از مسافران جان خود را از دست دادند. تاريخ و زمان حادثه : 20 APR 2005 مكان حادثه : فرودگاه مهراباد كاربر هواپيما : Saha Air نوع هواپيما : Boeing 707-3J9C شماره ثبت : EP-SHE سال ساخت : 1976 خدمه/مسافرين : 12 / 157 كشته شدگان از خدمه/مسافرين : 0 / 3 كل كشته شدگان : 3
  21. Eurofighter Typhoon (به معنی طوفان، جنگنده اروپایی) یا Eurofighter 2000 یک هواپیمای جنگی دو موتوره مثلثی شکل است که توسط گروهی از شرکت های سازنده تجهیزات هوایی- فضایی به نام GmbH Eurofighter Jagdflugzeug در سال 1983 طراحی و تولید شده است. در حال حاضر Typhoon در نیروی هوایی ایتالیا رسمـآ بکار گرفته شده و انتظار می رود نتایج ارزیابی اولیه این هواپیما توسط کشورهای آلمان، اسپانیا و انگلستان تا پایان سال 2006 اعلام گردد. اتریش نیز 18 عدد هواپیمای Typhoon خریداری نموده و عربستان صعودی نیز در تاریخ 18 اوت 2006 قرارداد خرید 72 عدد هواپیمای Typhoon ساخته شده توسط شرکت انگلیسی BAE Systems plc - بزرگترین سازنده تجهیزات نظامی - دفاعی این کشور، را به امضاء رسانده است. اواسط دهه 1970 کشورهای آلمان، فرانسه و انگلستان تشکیلاتی به منظور ساخت "هواپیماهای جنگی اروپایی" یا "ECA" را تاسیس نمودند. در سال 1979 آلمان و انگلیس پیشنهاد ساخت جنگنده ECF را ارائه کردند که به دلیل مشکلات موجود، در سال 1981 ملغی اعلام شد. در پی آن وزارت دفاع انگلیس (MoD) با پرداخت رقمی معادل 80 میلیون دلار به BAE به گسترش و توسعه "پروژه هواپیماهای اروپایی" (EAP) پرداخت. در سال 1983 کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا، ساخت هواپیمای جنگی اروپایی (F/EFA) را به طور عملی آغاز نمودند. در سال 1985 فرانسه به دلیل درگیری در پروژه ساخت هواپیمای جنگی Dassault Rafale در کشورش، از پروژه F/EFA کناره گیری کرد و در همان سال سه کشور انگلیس، آلمان و ایتالیا پروژه جدید EFA را مجددا آغاز نمودند. اولین هواپیمای EAP ساخته شده در سال 1986 به پرواز در آمد و طراحی تکمیلی آن پنج سال به طول انجامید. در آن زمان انگلستان 250، آلمان 165 و اسپانیا 100 عدد از این هواپیما را خواستار شدند. در همان سال در شهر مونیخ شرکت Eurofighter Jagdflugzeug GmbH با هدف مدیریت، توسعه و کنترل پیشرفت این پروژه و نیز پروژه ساخت هواپیمای EuroJet Turbo GmbH با مشارکت کمپانی های Rolls-Royce، FiatAvio) Avio فعلی) و ITP تاسیس شد. http://xs113.xs.to/xs113/07090/1122519.jpg تا سال 1994 که اولین نمونه Eurofighter EF 2000 در آسمان آزمایش شد و پس از درگیری های بسیاری که بین طرفین قرارداد پیش آمد، سرانجام در سال 1997 قرارداد جدیدی به امضاء رسید که طی آن انگلیس 232، آلمان 180، ایتالیا 121 و اسپانیا 87 عدد از این هواپیما را درخواست نموده و سفارش ساخت آن را ارائه دادند. هواپیمای جنگی پروژه فوق تا کنون به دفعات تغییر نام داده است، در ابتدا (EFA (European Fighter Aircraft هواپیمای جنگی اروپایی، پس از آن Eurofighter و (EF2000 (Eurofighter 2000 و در حال حاضر نیز Typhoon نام گرفته است. قطعات هواپیمای Eurofighter Typhoon به عنوان یکی از بهترین و کاراترین هواپیماهای جنگی مدرن امروزی، در چهار کمپانی سهامدار این پروژه یعنی شرکت ایتالیایی Alenia ، شرکت BAE Systems، شرکت آلمانی EADS و شرکت EADS در کشور اسپانیا به نام EADS CASA ؛ ساخته می شود. هر کمپانی در عین حال که مسئولیت ساخت چند قطعه از 620 هواپیما را برعهده دارد، به صورت مجزا این هواپیما را در کشور خود مونتاژ می کند قابلیت های اجرایی ترکیبی از سرعت، کارایی و به کارگیری تجهیزات مدرن و پیشرفته امروزی Eurofighter Typhoon را به یکی از برجسته ترین هواپیماهای جنگی امروزی تبدیل نموده است. برتری قدرت و کارایی Eurofighter Typhoon در مقایسه با دیگر رقبایش کاملا قابل تشخیص است. در طراحی آن از تکنولوژی استیلت استفاده شده ، 13 نقطه به منظور استقرار سلاح ها و جنگ افزارها در نظر گرفته شده است، زیر هر یک از بال ها چهار نقطه و زیر بدنه هواپیما، پنج نقطه. سیستم گرداننده این جنگ افزارها که اصطلاحا (ACS) نام دارد، کنترل وضعیت اسلحه انتخاب شده و فعال را در هر لحظه بر عهده دارد. این هواپیما به رادار چند حالته (CAPTOR (ECR 90 با کانال های پردازش متعدد نیز مجهز است و دو موتور Eurojet EJ200 با قابلیت های کنترل دیجیتالی را نیز دارا می باشد. http://xs113.xs.to/xs113/07090/1167896.jpg مشخصات کلی تعداد سرنشینان : 1 یا 2 نفر طول : 15.96 متر ارتفاع : 5.28 متر اندازه هر بال : 10.95 متر مساحت هر بال : 50 متر مربع وزن خالص : 9752 کیلوگرم وزن ناخالص : 550 15 کیلوگرم نیروی محرکه هواپیما:دو برابر یک هواپیمای Eurojet EJ200
  22. 1.مقدمه میلان نوعی سامانه موشکی ضد تانک ساخت شرکت یورومیسایل و محصول مشترک فرانسه و آلمان است به شمار می رود.این موشک در دهه 1970 به عنوان یک سامانه موشکی ضد تانک نسل دوم معرفی شد.مطالعات مربوط به ساخت و تولید این موشک در سال 1963 میلادی آغاز شد و پروژه آن در سال 1965 مورد تایید وزارت دفاع فرانسه قرار گرفت.توسعه مهندسی این موشک در سال 1969 تحت نظارت این وزارت خانه عملی شد.در سال 1971 موشک میلان مورد آزمایش و ارزیابی قرار گرفت که در مجموع 90% این آزمایش ها موفقیت آمیز بود.از این رو تولید ان در مقیاس کم در سال 1972 آغاز شد. سامانه موشکی میلان از دو بخش موشک انداز و موشک تشکیل می شود.حمل و نقل میلان اولیه به وسیله نفر صورت می گرفت اما نمونه های بعدی آن روی خودروهای زرهی و غیر زرهی نیز مستقر شد.نمونه های مختلفی از این موشک تولید شد که عبارتند از Milan-1,Millan-2,Milan-2T,Milan-3,Milan-ER. در جنگ فالکند از موشک میلان با موفقیت زیاد برای انهدام پناهگاه ها زیر زمینی کشور آرژانتین استفاده شد.برنامه های طولانی برای جایگزینی موشک جاولین آمریکا با موشک گیل رژیم صهیونیستی به جای موشک میلان وجود دارد.انگلستان در اواخر سال 2001 با هدف انجام آزمایش های موشکی تعدادی از سامانه های موشکی را خریداری کرد.دو سامانه موشکی هدایت شونده ضد تانک جاولین و گیل تنها رقبای میلان هستند که دولت انگلیس آنها را برای تجهیز ارتش و لشکر زرهی پیاده نظام خود انتخاب کرده است. میلان افزون بر تانک های رزمی می تواند هدف های دیگری همچون انواع هدف های ثابت در میدان نبرد را مورد حمله قرار دهد.در جنگ سال 1987 که بین دو کشور چاد و لیبی صورت گرفت ارزیابی شد که 12 فروند موشک میلان که کشور چاد آن ها را بر روی کامیون های سبک تویاتا سوار کرده یود به تنهایی پاسخگوی بیش از 60 دستگاه تانک T-50 و T-60 لیبی بودند.گزارشات دیگر از منابع مختلف موید این موضوع است.کشور مصر نیز در سال 1973 از این موشک در جنگ علیه رژیم اشغالگر قدس استفاده کرد. گونه های موشک میلان در سطح وسیعی صادر گردیده و در حال حاضر بیش از 41 کشور جهان این سامانه موشکی را در اختیار دارند که از آن میان می توان به کشورهایی نظیر ایران,هند,شیلی,مصر,ترکیه,سوریه,پرتغال,اسپانیا,ایتالیا,نیجریه,سنگاپور,آفریقای جنوبی,کنیا,کرواسی,رژیم اشغالگر قدس و ... اشاره کرد. 2.موشک میلان پایه میلان از هدایت نیمه خودکار فرمان به خط دید برخوردار است.کنترل موشک از طریق بردار رانش (نازل های متحرک موتور برای تغییر جهات بردار رانش) انجام می شود و موشک نیز به تجهیزات نشانه روی حساس فروسرخ مجهز است.سامانه ردیابی فروسرخ با همکاری مشترک دو کشور فرانسه و آلمان ساخته شده است.زمانی که موشک پرتاب می شود چهار بالک انتهایی آن باعث حرکت موشک حول محور افقی و تثبیت آن در حین پرواز می شود.موشک انداز و تجهیزات نشانه روی با هم هستند و در پرتاب های زمینی این مجموعه روی یک سه پایه قرار می گیرد.این مکانیزم باعث می شود که بتوان موشک میلان را از روی تجهیزات و خودروهای نیمه زرهی نیز شلیک کرد. آماده کردن موشک میلان برای شلیک آسان سات.هنگام شلیک موشک تیر انداز فقط علامت نشانه روی خود را روی هدف نگه داشته و بقیه کارها به صورت خودکار توسط سامانه هدایت نیمه خودکار فرمان به خط دید انجام می شود. 3.موشک ضد زره Milan-2 این نوع موشک که نسل دوم موشک میلان محسوب می شود در سال 1983 طراحی و یک سال بعد در خط تولید قرار گرفت.در سال 1984 به خدمت ارتش کشورهای فرانسه,آلمان و انگلیس در آمد.در سال 1985 آمریکا این سامانه موشکی را مورد ارزیابی قرار داد.سرجنگی آن از نوع خرج گود است که توانایی نفوذ به زره های کامپوزیتی و پیشرفته را داراست.موشک میلان 2 نسبت به موشک پایه دارای توانایی عمق نفوذ بیش تری است.این ویژگی به خاطر پراپ دماغه موشک است که موجب افزایش فاصله دورایستایی موشک شده است. موشک میلان 2 دارای هدایت نیمه خودکار فرمان به خط دید با استفاده از سیم است.بیشینه برد موشک 2000 متر و کمینه برد 25 متر است.مشک با سرعت متوسط 720 کیلومتر در ساعت در 12/5 ثانیه به پیشینه برد خود می رسد.موشک دارای طول 918 میلیمتر,قطر 125 میلیمتر و وزن 6/73 کیلوگرم است.امکان شلیک 3 تا گلوله در دقیقه فراهم است.سرجنگی موشک به وزن 2/70 کیلوگرم و قطر 115 میلیمتر است که دارای 1/79 کیلوگرم ماده شدیدالانفجار و قدرت نفوذ 253 میلیمتری در زره است. 4.موشک Milan-2T در سال 1968 Milan-2T در مسیر توسعه قرار گرفت.در سال 1991 Milan-2T که دارای سرجنگی خرج گود دو مرحله ای بود به خدمت ارتش فرانسه و آلمان در آمد.از این موشک برای انهدام اهدافی که به وسیله زره واکنشی انفجاری محافظت می شوند استفاده می شود. 5.موشک Milan-2ER این موشک که برد آن به 3000 متر افزایش یافته و جدیدترین نسل میلان محسوب می شود با همکاری فرانسه و هندوستان تولید شده و از توانایی پیشرفته و برد بیش تر برخوردار است.سرجنگی آن می تواند تا 1000 میلیمتر در زره واکنشگر انفجاری یا زره همگن نفوذ کند.قدرت نفوذ آن در بتون مسلح نیز 3 متر است.برای این موشک یک موضع شلیک دیجیتالی جدید طراحی و ساخته شده است.در این موضع شلیک یک تصویربردار حرارتی یک پارچه به همراه یک خروجی ویدیویی وجود دارد که موجب می شود موقعیت تیرانداز و موشک انداز از هم فاصله پیدا کند.وزن این شلیک جدید با احتساب دو موشک کمتر از 45 کیلوگرم است. موشک دارای سرعت 200 متر در ثانیه برد 400 تا 2000 متر و سرجنگی دو مرحله ای ضد تانک با قدرت انفجاری بسیار بالا است.موشک به طول 1/2 متر,وزن 7/1 کیلوگرم,قطر 0/125 متر دارای پیشرانش راکت سوخت جامد است. سامانه پرتاب و تجهیزات نشانه روی این موشک با هم بوده و در پرتاب های زمینی این مجموعه روی سه پایه قرار می گیرد.این مکانیزم باعث می شود که بتوان میلان را از روی تجهیزات ضد و خودروهای نیمه زرهی شلیک کرد.سامانه پرتاب متشکل از یک سامانه دید و یک مجموعه هدایت است که روی سه پایه نصب می شود.تعیین کننده فروسرخ,انحراف زاویه بین موشک و خط دید به هدف را اندازه گیری می کند.تمام سامانه های پرتاب موشک میلان را می توان به سامانه های پرتاب میلان 3 ارتقاء داد و از آن برای شلیک گونه های مختلف موشک میلان استفاده می شود. موشک برای شلیک به دو خدمه نیاز دارد.یکی تیرانداز که سه پایه شلیک را حمل می کند و دیگری کمک تیرانداز یا بار کننده موشک که دو موشک را با خود حمل می کند.شلیک موشک در وضعیت عادی ه این صورت است که تیرانداز علامت دوربین را روی هدف قرار داده و دکمه شلیک را فشار می دهد.موشک از داخل لوله پرتاب شلیک می شود و خود لوله پرتاب نیز پشت موشک انداز پرتاب می شود.پس از آن می توان موشک را دوباره بارگذاری کرد.مرحله اول پیشرانش به مدت 1/5 ثانیه می سوزد و موشک را از داخل موشک انداز تا یک فاصله تقریبا 3 متری پرتاب می کند و مرحله دوم پیشرانش نیز 11 ثانیه است که سرعتی فراتر از 200 متر بر ثانیه و بیشینه برد 2 کیلومتر برای یک زمان پرواز 12/5 ثانیه به موشک می دهد.پس از شلیک موشک بالک های موشک باز شده و موشک را در وضعیت ثابت قرار می دهند.وقتی موشک از دید تیرانداز ناپدید می شود.تیرانداز با نگه داشتن علامت + دوربین که در طول پرواز موشک روی هدف متمرکز است کار ردگیری هدف را به آسانی دنبال می کند.در طول پرواز موشک روی هدف متمرکز است کار ردگیری هدف را به آسانی دنبال می کند.در طول پرواز به منظور برخورد نکردن با موانع موشک به صورت خودکار 0/5 متر بالاتر از دوربین حرکت می کند.به محض برخورد موشک با هدف حتی در زاویه های بالا یعنی تا زاویه 80 درجه مواد انفجاری آن آتش می گیرد. ماهنامه هوا و فضا
  23. موشک سرجنت در سال 1961 به وسیله شرکت اسپری رند ساخته شد و در سال 1962 به نیروی زمینی ارتش آمریکا تحویل گردید و جایگزین نمودن آن به جای موش کورپال در نیروی زمینی آمریکا و اروپای غربی تا سال 1963 به طول انجامید.در سال 1972 با طراحی و ساخت موشک جدید MGM-52 لانس به تدریج موشک سرجنت جای خود را به موشک جدید داد و در سال 1077 موشک MGM-29 از خدمت کنار گذاشته شد. طراحی موشک SRBM در سال 1953 آغز شد.توسعه ی موشک بالستیک سرجنت به در خواست نیروی زمینی ارتش آمریکا و به منظور جایگزینی هسته ای در خصوص موشک سطح به سطح SSMA-17 انجام پذیرفت.در طراحی موشک سرجنت مقرر گردید مواردی مانند قابلیت حمل مناسب تر و همچنین امکان قابلیت حمل هوایی در مقایسه با کورپورال در نظر گرفته شود.اینکه موشک مذکور طی چند دقیق توسط شش خدمه آماده ی پرتاب گردد از جمله پارامترهای دیگر مورد در خواست نیروی زمینی آمریکا در طراحی و توسعه موشک جدید بود.تاسال 1955 بررسی های انجام شده نشان دادند که استفاده از سرجنگی هسته ای برای توسعه موشک جدید عملی خواهد بود.در اواخر سال 1957 میزان تسلیحات هسته ای آمریکا فوق العاده کاهش یافت و در واقع مسیر تصمیم گیری برای توسعه یک سرجنگی جدید برای این موشک باز گردید بنابراین سرجنگی جدید W-52 در سال 1961 وارد خدمت شد. موشک SRBM سرجنت از نظر عملکرد شبیه به راکت های انست جان آمریکا و فراگ 7 روسی بود با این تفاوت که این موشک سرجنت از نوع هدایت شونده و دارای موتور سوخت جامد باست موشک سرجنت دارای یک بدنه تمام فلزی استوانه ای و چهار بالک ثابت صلیبی شکل در انتهای بدنه است. طول موشک سرجنت 51/10 متر و قطر بدنه 79/0 متر و فاصله بین دو نوک بالک ها در حدود 78/1 متر و وزن آن در لحظه پرتاب 4580 کیلوگرم است.سیستم هدایت و کنترل موشک مذکور از نوع اینرسی و توسط شرکت اسپری تویلد شده بود. شایان ذکر است لبه فرار بالک ها متحرک بوده و به قسمت ثابت بالک لولا شده بودند که در اینجا تغییر جهت با تکیه پیشرانش موتور بسیار موثرند.پیشرانه موشک از نوع سوخت جامد M-53 است که دارای 22700 کیلوگرم با وزنی معادل 3200 کیلوگرم است. سرجنگی موشک MGM-29 از نوع شدید الانفجار معمولی و یا هسته ای است که با توجه به نیازهای عملیاتی قابل استفاده خواهد بود. در نهایت سرجنگی هسته ای W-52 با بازدهی 60 کیلوتن و وزن حدود 500 کیلوگرم برای موشک سرجنت در نظر گرفته شد.موشک سرجنت با زاویه 75 درجه پرتاب می گردد و حداکثر برد آن 135 کیلومتر برد و حداقل برد آن 40 کیلوگرم است.
  24. پس از لغو پروژه ی G11((هکلرکوخ)) در پایان جنگ سرد سه گزینه بعنوان سلاح سازمانی ارتش آلمان مطرح شد.اول در ادامه دادن به استفاده از سلاح قدیمی G3 دوم استفاده از هزاران قبضه کلاشینکف AK-47 موجود در انبارها باقیمانده از ارتش آلمان شرقی(بعد از اتحاد دو آلمان) و در نهایت طراحی و ساخت یک سلاح مدرن و جدید که گزینه اخیر پس از بحث و تبادل نظرهای بسیار مورد قبول واقع شده و کمپانی معظم((هکلرکوخ))مسئول ساخت این سلاح گردید. قابل ذکر است که تفنگ تفنگ تهاجمی سلاح اصلی سرباز پیاده نظام است.علی رغم پیچدگی فوق العاده میدان های نبرد الکترونیکی امروز هنوز پیروزی در جنگ با طرفی است که سربازان تفنگ بدست خود را جهت اشغال کردن و گرفتن زمین به جلو می فرستد. برای انجام چنین عملی سربازان پیاده نظام به سلاحی نیاز دارند که قابل اعتماد بوده وزن کمی داشته حساس به نوع مهمات مورد استفاده نبوده شرایط سخت محیطی را بخوبی تحمل کرده به سادگی قابل تعمیر نگهداری و سرویس کردن و از دقت و برد قابل قبولی برخوردار بوده و در نهایت کار کردن با آن(فاکتورهای ارگونومی لوازم جانبی مونتاژ و سایت هدفگیری) آسان و بدون مشکل باشد.این چنین مشخصاتی پیش فرض فلسفه ساخت تفنگ تهاجمی سازمانی ارتش آلمان G36(GEWEHR 36 را تشکیل می دهند. G36 در سال 1990 از پروژه HK-50 ارتش آلمان(BUNDESWEHR) بوجود آمد که شامل یک سری سلاح در کلاس های متفاوت با مشخصات یکسان بوده.G36 پیش از اینکه یک طرح انقلابی باشد در نتیجه تکامل طرح های دیگر بوجود آمده است و با وجود اینکه حداکثر تکلولوژی روز در آن مورد استفاده قرار گرفته در واقع تکلولژی فوق العاده ای در آن به چشم نمی خورد. ناگفته نماند هسته مرکزی G36 با اندکی تغییرات در ایالات متحده تبدیل به دو سلاح XM-8 و مدول انرژی جنبشی XM-29 شده است که این نشان از بی عیب و نقص بودن طرح G36 دارد. مشخصات فنی G36 گلنگدن و مکانیزم گاز G36 بسیار شبیه به AR-18 بوده که البته نسبت به آن مورد بهینه سازی و اصلاح قرار گرفته است.در نتیجه ی این پیشرفت نسبی در یک تست بعد از شلیک هزار تیر در بررسی هایی که به عمل آمد هنوز هم مکانیزم کاملا تمیز بود.تمیز کردن اسلحه نیز به سادگی با یک پرس نرم و حلال رقیق و سپس با روغن کاری انجام می گیرد. G36 سلاحی با مکانیزم گازی است که قفل گلنگدن آن چرخشی از نوع استونر(یوجین استونر طراح M16) است.این مکانیزم یک سنت شکنی از طرف((هکلرکوخ))محسوب می شود که تاکنون در سلاح های بزرگ حود از سیستم قفل تاخیری مکشی استفاده می کرده است. تمام سیستم های متحرک سلاح اعم از گلنگدن و حامل گلنگدن فنرها و قطعات رابط کوچک از پلیمرهای تقویت شده با فیبرکربن ساخته شده اند که این موجب کاهش وزن و سادگی در نگهداری همچنین افزایش قابلیت اطمینان شده است. G36K مدل کارابین این سلاح بوده که تنها تفاوت آن با مدل اصلی در لوله و محافظ دست کوتاه شده آن است.همچنین MG36 مدلی به عنوان تیربار مورد استفاده قرار می گیردد دارای لوله قوی تر و دو پایه و همچنین خشاب کاسه ای با ظرفیت 100 تیر است.G36C نیز به گونه ای طراحی شده با لوله ی کوتاه تر برای استفاده یگان نیروهای مخصوص است که به تعبیری حتی از آن به عنوان یک SMG با کالیبر بزرگ نیز می توان نام برد. G36 پایه از یک خشاب 30 تیر با جنس شفاف تغذیه می شود که در کنار دارای گیره هایی برای متصل کردن دو یا سه خشاب جهت سرعت عمل در تعویض آن است.ناگفته نماند این سلاح به صورت مدولی ساخته شده است و با ابزار ساده ای می توان حتی در مناطق درگیری آنرا تبدیل به گونه ی دیگری از G36 کرد. در اهرم انتخاب آتش سلاح حالت های ضامن تک تیر شلیک دو تیر یا سه تیره و مسلسل تعبیه شده است و حالت فقط تک تیر برای کاربران غیر نظامی و پلیس در حال ساخت است. G36 ارتش آلمان مجهز به دوربین چشمی با بزرگنمایی 5/3 برابر بوده که به صورت استاندارد دارای یک سایت نشانه گذاری نقطه قرمز تابشی نیز است.سایت چشمی از 200 تا 800 متر علامتگذاری شده و از قسمت بغل دارای بخشی است که در نشانه گیری اهدافی با سرعت 15 کیلومتر بر ساعت در مسافت 200 متری از هر دو طرف چپ و راست پیشگامی ایجاد می کند. نقطه تداخل خطوط عمودی و افقی نیز روی سایت نشانه گذاری در هدف گیری از مسافت 0 تا 200 متری به کار می روند.البته ناگفته نماند که بیشتر درگیری ها در جنگ های کنونی در مناطق شهری در فواصل 15 تا 200 متری انجام می گیرند. یکی از مشکلاتی که در G36K وجود دارد ماشه ی سنگین آن بوده که حتی در صورت سقوط سلاح از ارتفاع 2 متری نیز عمل نکرده و شلیک نمی کند.همچنان که گفته شد با توجه به ماهیت جنگ های مدرن شهری این سلاح بعنوان یک تفنگ تهاجمی دقیق برای ساقط کردن اهداف در فواصل بیش از 500 متر طراحی نشده است البته در صورت استفاده از دوپایه و بند حتی در فواصل بیش از 500 متر نیز می توان شلیک های دقیقی انجام داد. بزرگترین مشکلی که حداقل در گونه های اولیه G36 مشاهده شد گرم کردن محافظ دست زیر لوله در تیراندازی ادامه دار و مسلسل بود که مهندسان((هکلرکوخ)) با طراحی یک شیلد عایق این مشکل را نیز برطرف کردند. قابل ذکر است این سلاح از فشنگ های استاندارد ناتوی کالیبر 45*5.5 میلیمتری استفاده کرده و سرعت علمی تیراندازی آن 750 تیر در دقیقه است.طول این سلاح 998 میلیمتر است و در حالت قنداق تاشد به بغل 758 میلیمتر است. در دو مدل دیگر یعنی مدل کارابین G36K این اعداد به 860 و 615 و در مدل مخصوص نیروهای ویژه G36C این اعداد به 720 و 500 کاهش می یابد.جالب توجه است که سرنیزه این سلاح بر گرفته از کلاشینکف AK-47 وده که احتمالا به دلیل استفاده از استوک های موجود در انبار تسلیحات ارتش آلمان است. این سلاح در گونه پایه فقط 3/3 کیلوگرم وزن دارد و از هر نظر یک سلاح ایده آل برای سربازان پیاده نظام محسوب می شود. ماهنامه نوآور