-
تعداد محتوا
1,575 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های hamed_713
-
در حال حاضر ناوهای هواپیمابر گوناگونی در دنیا وچود دارند. اما ناوهای هواپیمابر کلاس نیمیتز هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ شهرت حرفی برای دیگر ناوها باقی نگذاشته اند.ناو های هواپیمابر کلاس نیمیتز از اتصال بیش از ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰ قطعه به یکدیگر ساخته شده اند و انها را می توان از پیچیده ترین ساخته های دسته بشر دانست. این ناوها برای انجم چهار هدف اصلی طراحی و ساخته شدند: حمل انواع هواپیماها به دورترین نقاط دنیا/نشت و برخاست هواپیماها/ایفای نقش مرکز فرماندهی متحرک برای عملیت نظامی و جای دادن افراد و کارکنان. این ناوها برای انجام وظایف ذکر شده نیاز به چندین بخش دارند: یک کشتی/یک پایگاه هوایی و یک شهرک. بخش های اصلی نیز زیر مجموعه هایی دارند که عبارتند از: عرشه پروازی: سطحی صاف برای نشست و برخاست هواپیماها اشیانه: فضایی در زیر ناو برای نگه داری حدود ۸۰ تا ۱۰۰ فروند هواپیما در زمانی که از انها استفاده نمی شود جزیره: ساختمانی روی عرشه پروازی که محل تجمع افسران و کنترل پرواز و هدایت ناو می باشد. جزیره ناو در واقع مرکز فرماندهی عملیات عرشه پروازی و کل ناو است. این جزیره معمولا حدود ۴۶ متر ارتفاع دارد اما عرض و پهنی ان تنها ۶ متر است. در قسمت بالای جزیره مجموعه رادارها و انتن های ارتباطی وجود دارد که وظیفه کشف و شناسایی هواپیماها/کشتی ها و موشک های خودی و دشمن/سیستم های جنگ الکترونیک و سیستم های ماهواره ای جهت پرتاب موشک های دور برد و همچنین ارسال ودریافت علائم ماهواره ای و تلویزیونی را بر عهده دارند. استراحتگاه: محلی برای خوردن غذا/خوابیدن و تفریح کارکنان پیشرانه: برای تامین نیروی رانش ناو و نیروی الکتریکی واحد های داخلی ان و............... [align=center][/align] حرکت در اب: ناوهای هواپیمابر درست مانند کشتی های معمولی با چرخش پروانه در داخل اب حرکت می کنند. البته چهار پروانه پیچی برنزی ناوها که طولی برابر ۴/۶ متر دارند با پروانه های یک کشتی معمولی تفاوت بسیاری دارند. از سوی دیگر نیروی رانش ناوها نیز بسیار بیشتر است. هر یک از پروانه ها به یک محور بلند وصل شده اند که این محور نیز به یک توربین بخار وصل می شود. نیروی لازم برای حرکت این توربین نیز توسط راکتور های هسته ای تامین می شود. ناو های هسته ای می توانند بدون سوختگیری ۱۵ تا ۲۰ سال فعالیت کنند. بلند شدن از یک ناو هواپیمابر: میدانیم که هواپیماها برای برخاست نیاز داند که حجم زیادی از هوا را روی بال هایشان به حرکت در اورند تا نیروی برا تولید شود. با توجه به طول اندک عرشه پروازی جنگنده ها نمی توانند بر روی ان خزش کنند تا به نیروی برای لازم دست پیدا کنند بنابرین از برخی تجهیزات کمکی استفاده می کنند. یکی از این تجهیزات فلاخن ها هستند که هواپیما را در فاصله کوتاه به سرعتی بالا می رسانند. وقتی هواپیما بر روی باند اماده پرواز شد مسئول فلاخن سوپاپ ها را باز می کند تا سیلندر های فلاخن با بخار پر فشار حاصل از راکتورهای ناو(۲ عدد) پر شوند. مسئول فلاخن به دقت مراقب فشار گاز خواهد بود تا از حد مجاز بالا تر نرود. اگر فشار بخار کم باشد هواپیما نمی تواند به سرعت کافی دست پیدا کرده و به داخل اقانوس می افتد و اگر فشار خیلی زیاد باشد ممکن است ارابه فرود را شکسته و از جا بکند. وقتی سیلندر ها به سطح فشار مورد نظر رسیدند خلبان موتور ها را روشن می کند. در حالی که موتور ها نیروی رانش زیادی ایجاد می کنند نگهدارنده ها هواپیما را در حالت ثابت نگه می دارند. مسئول فلاخن پیستون ها را رها می کند و هواپیما به سمت جلو پرتاب می شود. [align=center][/align] فرود روی عرشه: فرود روی عرشه پروازی یکی از پیچیده ترین کارهایی است که یک خلبان می تواندانجام دهد. طول عرشه پروازی حدود ۱۵۰ متر است که برای فرود یک هواپیما بسیار کم می باشد. روی عرشه پروازی ناو چهار ردیف کابل متوقف کننده وجود دارد که در فاصله ۱۵ متری یکدیگر قرار دارند جنگنده ها برای فرود به یک قلاب مجهز هستند که در قسمت عقب قرار دارد. خلبان باید قلاب را در داخل یکی از این کابل ها گیر دهد.این کابل ها در سطح ناو گسترده می شوند و از دو طرف به سیلندر های هیدرولیکی در زیر عرشه پروازی وصل می گردند. وقتی قلاب یه یکی از این کابل ها گیر کند ان را به جلو می کشد و سامانه سیلندر هیدرولیکی انرژی وارد شده را جذب میکند تا هواپیما متوقف شود. این کابل ها می توانند هواپیمایی به وزن ۲۴۵۰۰ کیلوگرم را که با سرعت ۲۴۱ کیلومتر بر ساعت در حال فرود است را در مسافت ۹۶متر متوقف کنند. [align=center][/align] کابل نگهدارنده به خوبی در زیر هواپیما مشخص می باشد سیستم دفاعی ناو: کشتی های پشتیبانی کننده هر ناو هواپیمابر به طور معمول عبارتند از: رزمناو مجهز به سامانه دفاعی (نظیر Aegis)/ناوشکن/یک یا دو ناوچه/دو یا سه زیردریایی و هلیکوپتر های ضد زیردریایی و...... وظیفه این گروه محافظت از ناو در برابر حملات هوایی/موشکهای ضدکشتی/تهدیدات زیرآبی و.....می باشد.در خود ناو نیز موشک های ضد هوایی بسیار پیشرفته اسپارو/توپ های ضد هوایی/سیستم های اخلال گری رادار/منحرف کننده های موشک و اژدر وجود دارد. علاوه بر همه اینها هواپیمای اف-۱۸ که به عنوان مهمترین مکمل و سیستم دفاعی ناو می باشند همیشه ۲ الی ۳ فرود انها کاملآ عملیاتی هستند تا در صورت بروز خطر به سرعت وارد عمل شوند. مفهوم رنگ لباس های کارکنان ناو: ابی: مسئول حمل ونقل هواپیماها/مسئولان اسانسور/رانندگان یدک کشها/مسئولین تلفن بنفش: مسئولان سوخت رسانی هوایی سبز: خدمه فلاخن و کابل نگه دارنده/کارکنان تعمیر و نگهداری هنگ هوایی/کارکنان حمل ونقل بار/مسئولان رفع مشکلات تجهیزات زمینی/حرکت دهنده های قلاب/مسئولان عکس برداری/کارکنان سیگنال های فرود هلیکوپتر ها زرد: مسئولان حمل ونقل هواگردها/افسران فلاخن و قلاب نگهدارنده/مسیر یاب های هواپیماها قرمز:مسئولان جنگ افزار/خدمه سانحه و حادثه/مسئولان مواد منفجره قهوه ایی: کاپیتان های هواپیماهای هنگ های هوایی/مسئولان هدایت هنگ های هوایی سفید: کارکنان کنترل کیفی هنگ هوایی/ناظران هواپیماهای اسکادران/خدمه تامین اکسیژن مایع/ناظران ایمنی و کارکنان بخش پزشکی تصویر برش خورده ناو: [align=center][/align] [align=center] نکته:کیفیت این عکس بالاست بعد از کپی کردن ان بر روی هارد انرا در سایز اصلی مشاهده کنید.[/align] قسمت های نوشته شده در بالای ناو به ترتیب از سمت راست به چپ: تعمیرگاه و محل ازمایش موتورهای جت هواپیماها/قایق های نجات/اتاق های اماده سازی اسکادران/پرتاب کننده های موشک های اسپارو/موتور های نگهدارنده سامانه فرود/بالابر های هواپیما/رادار جستجوی هوایی/جرثقیل متحرک/جزیره/منحرف کننده های جریان جت/بالابر هواپیما/عرشه اصلی/بالا بر هواپیما/محل کنترل پرتاب افسر فلاخن/منحرف کننده های جریان جت/اتاق لوله کشی قلاخن/فلاخن ها/توپ/پرتاب کننده های موشک های اسپارو/محل زندگی خدمه/مسلسل ها قسمت های نوشته شده در زیر ناو به ترتیب از راست به چپ: سامانه جنگ افزاری کوتاه برد فاناکس/سکان هدایت/۴ پروانه/محل قرار گیری افسر سیگنال فرود/محل مسلح سازی موشک/موتور خانه اصلی/سامانه فرود اپتیکی/سیلندر فلاخن/سامانه جنگ افزاری کوتاه برد فاناکس منبع:http://mosallah.blogfa.com/author-mosallah.aspx
-
موشكهايي رو كه شما نام برديد موشكهاي دريايي مي باشند و ناو هواپيمابر در برابر آنها مقاومه.به علاوه اينكه از ناو پشتيباني دفاعي سنگيني ميشه. ((من فكر مي كنم قايقهاي تندرو با استفاده از ماده منفجره سمتكس يا سي 4 موثرتره.)) البته اينرو جدي نگيريد. اگر هدف نابودي ناو باشه بايد از موشكي استفاده كنيم كه بتونه زره ناو را بشكافه و بعد از ورود با يك انفجار قوي به اون آسييب جدي وارد كنه.اما اين كار بسيار دشواره و نيازمند سلاحهاييه كه قابليت نقوذ در 80 تا 200 سانت زره چند لايه ناور رو داشته باشه و بعيد مي دونم كه هيچ كدوم از موشهاي حوت سانبرن و ... اين توانايي رو داشته باشن. ما بايد استراتژي ديگري رو براي دفاع در برابر ناوهاي هواپيمابر اتخاذ كنيم. icon_cheesygrin
-
بله واقعا كار مشكليه. به اين كليپ توجه كنيد متوجه خواهيد شد. http://tapespace.com/view/Midair_Refueling_Problem
-
اين هم براي خودش راه حليه icon_cheesygrin نابود كردن يك ناو هواپيمابر كار مشكليه.و براي ما هزينه و تلفات زيادي داره.اما ما اين توان رو داريم. icon_cheesygrin
-
رژه بزرگ نظامی در میدان سرخ مسکو به مناسبت سالگرد پیروزی در سال 1945 میلادی در جنگ جهانی دوم برگزار و برای اولین بار پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروری تجهیزات و جنگ افزارهای سنگین روسیه خودنمایی کردند. خبرنگار شبکه تلویزیونی فرانس - 24 در گزارشی از رژه بزرگ میدان سرخ مسکو اعلام کرد: در ساعت 10 صبح امروز به وقت محلی رژه بزرگ با حضور نیروهای نظامی و عبور از برابر رئیس جمهوری و نخست وزیر روسیه که در گوشه ای میدان حضور داشتند، آغاز شد. [align=center][/align] تجهیزات و سلاحهای سنگین روسیه در میدان سرخ به نمایش درآمد و هواپیماهای غول آسای سفید رنگ در آسمان مسکو به پرواز درآمدند. این اولین باری است که پس از 18 سال از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی ، میدان سرخ مسکو شاهد عبور سلاحهای جدید است. "ولادیمیر پوتین" نخست وزیر جدید روسیه روز چهارشنبه گفته بود که روز جمعه می خواهیم قدرت دفاعی کشورمان را به جهانیان نشان دهیم. [align=center][/align] درکل، هشت هزار نیروی نظامی و 110 تانک جدید، سلاحهای ضدموشک و موشک های 100 تنی از میدان سرخ عبور کردند. روسیه پیروزی در جنگ جهانی دوم را روز 9 مه جشن می گیرد. جنگ در اروپا به طور رسمی در روز هشت مه در ساعت 23 به وقت آلمان پایان یافت، اما به علت اختلاف ساعت میان مسکو و برلین، این جشن در روز 9 مه برگزار می شود.
-
ما دو گزينه داريم. 1- نابودي ناو 2- مختل كردن عملكرد ناو براي گزينه اول مستلزم استفاده از سلاحهاي غير متعارفه(مثل بمب اتمي) براي گزينه دوم ما مي تونيم ساخنمان فرماندهی روی عرشه ناو را هدف قرار بديم يا اينكه به صورت متمركز و پياپي محل قرار گرفتن راكتورهاي ناور را هدف قرار بديم.يا عرشه اون رو به وسيله موشكهاي بالستيك مجهز به كلاهك هاي خوشه اي غير قابل استفاده كنيم.
-
در ادامه تاييك ايجاد شده در خصوص الرياض، ناو جديد سعودي و براي تكميل مطلب ارسالي ali_64 عزيز به بررسي اين ناو مي پردازيم. [align=center][/align] ناوهای محافظ کلاس لافایت نیروی دریایی فرانسه،ناوهای پنهانکار چند منظوره هستند که توسط کمپانی دی سی ان اینترنشنال طراحی شده ودرکمپانی کشتی سازی دی سی ان لوراینت ساخته شده اند. نیروی دریایی فرانسه قرارداد ساخت این ناوها را به ترتیب زیر به کمپانی دی سی ان اینترنشنال اعطاء کرد: ناولافایت به شماره اف 710 وناوسورکوف به شماره اف 711 وناوکوربت به شماره اف 712درسال 1988وناوهای آکونیت به شماره اف 713 وناوگویپرات به شماره اف 714درسال1992 سفارش داده شدند.اولین ناو این کلاس یعنی لافایت در1996 عملیاتی شد وآخرین ناو یعنی گویپرات درنوامبر2001عملیاتی شد.کمپانی دی سی ان یک مدل مخصوص جنگ ضد زیردریایی این ناوها رابرای تایوان به نام کنگ دینگ ساخته است. یک مدل دیگرازاین ناوها مخصوص جنگ ضد هوایی ساخته شده است و به نیروی دریایی سلطنتی عربستان سعودی تحویل داده شده است. عربستان طی برنامه ساواری دو3فروندازاین ناوها را سفارش داده است.(به هرحال باید پولی که فرانسویها برای خرید نفت پرداختند به صورتی به جیبشان باز گردد!!!) اولین ناوسفارش داده شده درجولای 2002 عملیاتی شد.دومین ناو نیزدرآوریل2004 عملیاتی شد وسومین ناو نیز درسال2005 عملیاتی شد.این ناوها درعربستان سعودی با نام کلاس الریاض شناخته میشوند. سنگاپور نیز6ناو محافظ پنهانکار کلاس دلتا را که برپایه ناوهای لافایت ساخته شده اند راسفارش داده است که قرار است تمام آنها تا پایان سال 2009 به طور کامل وارد خدمت شوند.اولین عضو این کلاس آراس اس فرمیدیبل در فرانسه ساخته شد ودرژانویه 2004 تحویل شد.پنج شناور دیگربه نام های:اینترپاید،استید فست،تناکیوس،استالوارت وسوپرمه به وسیله کمپانی صنایع دریایی سنگاپورساخته میشود.ناوهای کلاس لافایت دارای چند مشخصه برای کاهش سطح مقطع راداری وپنهانکاری است که عبارت اند از:شیب سطح بیرونی بدنه درحدود 10 درجه درنظرگرفته شده است،بدنه ناوبا رنگهای جاذب امواج رادار پوشانده شده است ومیزان اجسام خارجی درروی بدنه وبرروی عرشه کاهش یافته است. [align=center][/align] فرماندهی وکنترل: سیستم اطلاعات رزمی،سیستم تاویتاک 2000 ساخت کمپانی تالاس است.سیستم پشتیبانی فرماندهی اپسمرنیزبرروی ناو نصب شده است. سیستم کنترل آتش توپ اصلی کشتی سیستم سی تی ام ساخت کمپانی دی سی ان است که به وسیله رادارکنترل مدل کامتور،یک سیستم تعقیب کننده مادون قرمزومسافت سنج لیزری پشتیبانی میشود.سیستم کشف هدف بصری تی دی اس 90 ساخت کمپانی ساژم نیزبرروی ناونصب شده است. موشکها: موشک سطح به سطح ناو،موشک اگزوست ام ام 40 ساخت کمپانی ام بی دی ای است.دوپرتاب کننده 4 تایی ازاین موشکها دربخش میانی ناووبین دودکل نصب شده است.برداین موشک درحدود70کیلومتراست وباسرعتی مادون صوت درحدود 0.95 ماخ وبا الگوی پروازسینه مال به سمت هدف حرکت میکند.سرجنگی 165 کیلوگرمی این موشک از یک خرج گود وماسوره انفجاری تاخیری بهره میبرد.(این نوع سرجنگی باعث میشود که موشک ابتدا به درون شناورهدف نفوذ کند وسپس منفجرشود.).نیروی دریایی فرانسه قراردادی رابه کمپانی ام بی دی ای اعطاءکرد که درطی آن برد موشکهای اگزوست ام ام 40 بلوک 3را ازطریق افزودن یک سیستم پیشران توربوجت جدید به180 کیلومترمیرسد.سیستم موشکی سطح به هوای ناوسیستم موشکی دریایی سی ان 2 ساخت کمپانیهای تالاس وکروتال است.این سیستم دارای موشکهای وی تی _1 است که دارای برد13 کیلومتروسرعت 3.6ماخ هستند. این موشکها به وسیله هدایت راداری وتعقیب کنندهای مادون قرمز هدایت میشود.24 موشک ازاین نوع درناو حمل میشود.این ناوها ممکن است درآینده با سیستمهای پرتاب عمودی وموشکهای آستر15 ساخت شرکت یوروسام وبه همراه رادارکنترل آتش آربل ساخت کمپانی تالاس مجهز شوند.دراین صورت 16 فروند ازموشکها حمل میشود. توپ ها: توپ اصلی کشتی که درعرشه کشتی نصب شده است،توپ 100میلی متری ساخت کمپانی دی سی ان است که گلوله هایی به وزن 13.5 کیلوگرم را به 16 کیلومتری پرتاب میکند.این توپ دارای نرخ شلیک 80 گلوله دردقیقه است.دوتوپ 20 میلی متری ساخت کمپانی ژیات نیز درناو مستقر شده است که دارای نرخ آتش باری 720 گلوله دردقیقه و برد10 کیلومتراست. هلکوپترها: این ناوها دارای عرشه پرواز درقسمت عقب خود هستند ودارای یک نقطه فرود هستند که برای هلی کوپترهای 10 تنی مثل آ اس565 ام آ پانتر،اس آ321 جی سوپرفرلون ویا ان اچ 90 قابل استفاده است.این عرشه پروازی دراکثر شرایط آب وهوایی قابل استفاده است. اقدامات مقابل: سیستم دریافت کننده هشدارراداری آ آربی21 ساخت کمپانی تالاس که دربانددی وکی کارمیکندودربالای دکل اصلی نصب شده است. سیستم پخش اختلال آ آربی بی 33 ساخت کمپانی تالاس که درباندهای اچ ،آی و جی کارمیکند نیزدرناو نصب شده است. سیستم پرتاب کننده شراره و باریکه ساخت کمپانی ساژم بین توپ اصلی واتاق فرماندهی قرار گرفته است. حسگرها: رادارببر دریا مدل ام کا 2 ساخت شرکت تالاس وظیفه جستجوی هوایی وجستجوی سطحی رابه عهده دارد وبرروی دکل پشتی ناو قرارگرفته است.این راداردرباندهای ائی واف کارمیکند ودارای بردی بیش از 100 کیلومتراست.این ناوها به یک رادارکنترل آتش با بردی بیش از 15 کیلومتر به نام کاستور2جی ساخت کمپانی تالاس مجهزشده است. دورادارمدل1229 ساخت کمپانی تالاس که درباند آی کارمیکنند نیز وظیفه کنترل هلیکوپتر وهدایت ناو رابرعهده دارد. پیشرانه: سیستم پیشرانه این ناوازنوع سیستم پیشرانه دیزلی است.این سیستم برپایه 4موتور دیزل مدل12 پی آ 6 وی280 اس تی سی ساخت کمپانی سمت پلستیک قرار دارد ونیرویی درحدود21000اسب بخارتولید میکند.دومیله انتقال نیروپروانه های ناو رابه حرکت درمی آورند. بیشترین سرعت این ناو درحدود25 گره دریایی است وبا سرعت 12 گره دریایی برای صرفه جویی درمصرف سوخت برد این ناو درحدود 9000 ناتیکال مایل است. [align=center] [/align] منبع:http://www.seana.ir/content/view/2860
-
دوست من بايد اين نكته رو هم در نظر بگيريم كه چه كسي و با چه هدف و انگيزه اي مي خواد از اين سلاح و تجهيزات اون استفاده كنه.اون وقت برنده اصلي شناخته مي شه. icon_cheesygrin
-
آشنایی با دو نفربر پیشرفته و قدرتمند فرانسه و ایتالیا
hamed_713 پاسخ داد به karkas تاپیک در نفربرها و خودروی های رزمی پیاده نظام
تمام سلاحهايي رو كه دوستان معرفي مي كنن يه پاشون توي اين كشورهاي عربيه.من نمي دونم با اين همه سلاح چكار مي خوان بكنن. احتمالا مي خوان اسراييل رو نابود كنن. icon_cheesygrin icon_cheesygrin -
آیا ممکن است جنگ جدیدی در لبنان رخ دهد؟
hamed_713 پاسخ داد به FeldMarshall تاپیک در مباحث جامع نظامی
اين ادامه بازي انگليسيهاست. جنگ جديد در راهه.اما برنده اون كسيه كه هوشيارتر باشه و مانند ذره بين تمام جوانب كار رو زير نظر بگيره كه ركب نخوره. icon_cheesygrin -
عكسهاي جالبي بود. icon_cheesygrin
-
تا کنون روش های بسیاری برای شناسایی این هواپیماها مورد بررسی قرار گرفته است، کشورهای استرالیا و روسیه اعلام کرده اند که موفق به توسعه تکنیک هایی شده اند که تکان های هواپیما را در مسیرهای طولانی شناسایی کرده و تکنولوژی استیلت را خنثی می کند. رادارهای Passive که فرستنده آنها مانند رادارهای معمولی در خود رادار قرار ندارد به عنوان بهترین شناسائی کننده هواپیماهای استیلت ، شناخته شده اند. از آنجائیکه تکنولوژی استیلت انرژی امواج رادار را از افق دید فرستنده به بیرون منعکس می کند و باعث افزایش مسیرهای انعکاسی سیگنال رادار (Radar Cross Section) در چندین جهت می شود لذا رادارهای Passive با داشتن تعداد بیشتری گیرنده در مکانهای مختلف قادر به تشخیص آنها هستند. (در واقع خاصیت اصلی این رادارها آن است که انعکاس های غیر هم مسیر رفت را هم می توانند تشخصی دهند.) به علاوه بنظر می رسد چنانچ از سیگنالهای تلویزیونی فرکانس پایین و یا سیگنال های FM رادیویی و یا حتی منابع تولید نوری بعنوان سیگنال رادار استفاده شود جسم استیلت RCS بیشتری نسبت به آن نشان می دهد و لذا شناسایی آن بسیار ساده تر خواهد شد. به همين راحتي icon_cheesygrin icon_cheesygrin
-
(North Atlantic Treaty Organisation (NATO ناتو واژه مخفف نام انگليسي سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (North Atlantic Treaty Organization) است كه در حال حاضر ۲۶ كشور از آمريكاي شمالي و اروپا عضو آن هستند. اعضاي ناتو (NATO) عبارتند از :اسپانیا، استونی، اسلوواکی، اسلوونی، انگليس، ایتالیا، ايسلند، آلمان، آمريكا، بلژیک، بلغارستان، پرتغال، تركيه، جمهوری چک، دانمارک، رومانی، فرانسه، كانادا، لتوني، لوگزامبورگ، لهستان، لیتوانی، مجارستان، نروژ، هلند و یونان عضو آن هستند. سازمان پيمان اتلانتيك شمالي ناتو در سال هزار و نهصد و چهل و نه با هدف مقابله با تهديد اتحاد جماهير شوروي سابق تشكيل شد. بعد از پايان يافتن جنگ سرد و به تبع آن ،، برطرف شدن تهديد اتحاد جماهير شوروي سابق ، ناتو تغييرات وسيعي را چه در ساختار خود و چه در ماموريت هايش به وجود آورد. اين تغييرات تا به حدي وسيعي بود كه اين سازمان كه ماهيتي صرفا نظامي دارد در سالهاي اخير مجاب شده است در چندين عمليات و ماموريت بشر دوستانه laughing نيز شركت كند. امري كه باعث بروز اصطكاك هايي بين اعضاي آن شده است . برخي كشورها مانند فرانسه در خصوص ،،فرار به جلو،، در سطح اهداف عالي سازمان هشدار داده اند و در همين خصوص توصيه كرده اند كه ناتو فقط به ماموريت هاي نظامي و نقش نظامي خود بپردازد. ناتو هم اكنون سي هزار نيرو در قالت چندين ماموريت نظامي در اروپا ،آسيا دارد علاوه بر اين ناتو اكنون در چارچوب جنگ عليه تروريسم در صدد ايفاي نقش در ساير مناطق جهان از جمله افغانستان و عراق برآمده است. تأكيد بيانيه هفدهمين اجلاس سران ناتو در استانبول بر اعزام تعداد بيشتري نيروي نظامي به افغانستان و آموزش نيروهاي نظامي عراق توسط ناتو بيانگر تمايلات جديد ناتو است. قلب پيمان ناتو ماده پنج آن است كه در آن كشورهاي امضا كننده توافق كردهاند حمله نظامي عليه يك يا چند كشور عضو در اروپا يا آمريكاي شمالي را به عنوان حمله به تمامي كشورهاي عضو تلقي كنند و به مقابله آن برخيزند. آمريكا در چارچوب پيمان ناتو حدود ۳۰۰ هزار نيروي نظامي و تعدادي از كلاهكهاي هستهاي خود را براي مقابله با تهديدات شوروي در آلمان غربي و ساير كشورهاي اروپاي غربي مستقر كرد كه پس از فروپاشي شوروي و پايان جنگ سرد كه موجوديت پيمان ناتو به عنوان يك سازمان نظامي را زير سؤال مي برد به تدريج در صدد انتقال آنها به ساير مناطق برآمده است. حال با اين اوصاف اين سوال مطرح است كه اين سازمان در چارچوب وظايف خود عملكرد مثبتي داشته است؟آيا حضور اين سازمان نظامي (كه در حال حاضر توجيهي براي حيات آن وجود ندارد)در مناقشات خاورميانه كه باعث درگيري تمام اعضاي آن با جنگ و ويراني شده توجيه پذير است؟ hamed_713
-
خبرگزاری آسوشيتدپرس به نقل از برخی ديپلمات ها در وين می گويد: محمد البرادعی، مدير کل آژانس بينالمللی انرژی اتمی ازآمريکا خواسته است تا در پرونده هسته ای ايران انعطاف بيشتری نشان دهد. ظاهرا آقای البرادعی درديدار با جان رود ازمعاونان وزارت خارجه آمريکا از او خواسته است تا به نگرانی های اقتصادی و امنيتی جمهوری اسلامی توجه بيشتری کند. براساس اين گزارش، معاون زارت خارجه آمريکا هم بدون آنکه ابراز نظری در اينمورد کند، گفته است که نگرانی های محمد البرادعی را با مسئولان ارشد خود در ميان خواهد گذاشت.
-
البته نه هر اسلامي. :x
-
هواپیماهای مفقود شده در مثلث برمودا: 1- 5 دسامبر 1945 : 5 هواپیمای جنگنده TBM متعلق به نیروی دریایی که در یک پرواز آموزشی از پایگاه دریایی هوایی فورت لادردیل در فلوریدا به هوا برخاستند و همگی ناپدید شدند. مجموع خلبان و سرنشینان آن 14 نفر بودند. 2- 5 دسامبر 1945 : هواپیمای بمب افکن PBM مارتین مارینر با 13 خدمه که جهت نجات هواپیماهای TBM اعزام شده بود، چند دقیقه بعد از پرواز ارتباط رادیوییاش قطع شده و ناپدید گشت. 3- 1947 : هواپیمای سوپر فورت C-54 متعلق به ارتش آمریکا در 100 مایلی برمودا ناپدید شد. 4- 29 ژانویه 1948 : هواپیمای چهار موتوره استارتایگر از نوع تئودور ۴ در حالیکه ارتباط رادیوییاش با مرکز قطع گردیده بود، در 380 مایلی شمال شرقی برمودا با 13 سرنشین و خدمه گم شد. 5- 28 دسامبر 1948 : هواپیمای Dc-3 در مسیر سن خوان به میامی با 32 سرنشین به اضافه خدمه ناپدید شد. 6- 17 ژانویه 1949 : استارآریل همتای هواپیمای استارتایگر ، در مسیر لندن به سانیتاگوی شیلی از طریق برمودا و جامائیکا ، در 380 مایلی جنوب و جنوب غربی برمودا سمت کینگستون پس از قطع ارتباط رادیوییاش ، ناپدید شد. 7- مارس 1950 : هواپیمای آمریکای گلوب ماستر در شمالیترین قسمت مثلث در حالیکه رهسپار ایرلند بود، گم شد. 8- 2 فوریه 1952 : هواپیمای باربری انگلیسی یورک در شمال مثلث که رهسپار جامائیکا بود، با 33 سرنشین ، ناپدید شد. 9- 30 اکتبر 1954 : هواپیمای نیروی دریایی سوپر کانستلیشن با 40 سرنشین در شمال مثلث ناپدید گشت. 10- 9 نوامبر 1956 : هواپیمای گشتی P5M متعلق به نیروی دریایی با 10 خدمه نزدیک برمودا ناپدید شد. 11- 8 ژانویه 1962 : هواپیمای نیروی هوایی در مسیر لنگلی فیلد ، در ویرجینیا به آزورز ، گم شد. 12- 28 آگوست 1963 : دو هواپیمای جدید متعلق به نیروی هوایی ، چهار موتوره در فلوریدا به قصد پیوستن به گروه اختصاص یافته جهت سوخت گیری ، در 300 مایلی جنوب غربی برمودا ناپدید شد. 13- 5 ژوئن 1965 : هواپیمای C- 119 باکسکار با 10 خدمه در جنوب شرقی باهاما ناپدید گردید. 14- 11 ژانویه 1967 : هواپیمای YC- 122 شکاری که به هواپیمای باری تبدیل شده بود، با 4 سرنشین در ناحیه گلف استریم بین پالمبیج و گراند باهاما گم شد. 15- 22 سپتامبر 1963 : هواپیمای بازی C-132 که رهسپار آزوزر بود، ناپدید گشت. راستي چرا جديدا كشتي يا هواپيمايي توي اين منطقه دچار حادثه نشده؟يه جاي اين قضيه بوداره؟ thinking
-
هر دم از اين باغ بري مي رسد. party بعد دوستان توصيه مي كنن كه اينقدر به برادران عربمون توهين نكنيد. clown .اينقدر نگيد سوسمارخور و فلان و cow cow بابا اينها دارن مثل روز روشن حماقت خودشون رو نشون مي دن.تقصير ما چيه.؟
-
آسيب رساندن به يك ناو از نوع هواپيمابر با توجه به نوع و ضخامت زره كار ساده اي نيست.بخش زیری ناواز دو قسمت تشکیل یافته است که در واقع دو لایه مجزا بوده که در صورت اصابت اژدر به پوسته بیرونی ، پوسته داخلی بعنوان محافظ از درهم شکستن و غرق شدن کشتی جلوگیری می کند.بعلاوه اينكه اين نوع ناوها داراي تجهيزات پيشرفته دفاعي در برابر حملات هوايي و موشكي هستند.البته نقاط ضعفي هم وجود دارد.مثل هدف قرار دادن جزيره ناو كه همان ساخنمان فرماندهی روی عرشه ناو است و در كلاس نيميتز 575تن وزن دارد و آسيب ديدن آن عملكرد ناو را مختل مي كند. يا آسيب رساندن به راكتورها و عرشه تيك اف آن. همچني گروه رزمی ناو هواپیما بر شامل یک ناو هواپیما بر و شش تا هشت کشتی اسکورت دیگر از انواع ناوهاي محافظ و كشتي هاي پشتيباني است كه در صورت لزوم پشتيباني لازم از ناو را بعمل مي آورند. ضمنا بر روي ناوهاي هواپيمابر براي پشتيباني از ناو در شرايط خاص استفاده از یک هواپیمای COD ضروري است.در اكثر ناوهاي هواپيمابر دو يا سه هواپيماي گرومن C_1 معروف به TRADER با برد عملياتي 500 تا 700 كيلومتر وجود دارد كه در صورت نياز تامين قطعات از نزديكترين منبع را فراهم مي نمايد.(البته مطالعاتي براي جايگزيني سي 130 انجام گرفت و با توجه به موفقيتهاي كسب شده به دلايلي طرح آن لغو شد-هواپيماي سي 130 برد بيشتر و قابليت حمل بار بالاتري داشت). البته سواد من در زمينه تجهيزات دريايي در همين حده. icon_cheesygrin .اما مديران خوب انجمن دريايي از جمله فلانكر عزيز و ديگران مطمنا اطلاعات كاملتري از پشتيباني اين نوع ناوها دارند.كه حضور ايشان پاسخگوي سوالات احتمالي ما خواهد بود. icon_cheesygrin
-
همين اعراب باعث شكل گيري اسراييل شدند.كلاه گشادي كه سر فيصل(سعودي) رفت.احمق براي اينكه يه پادشاهي عربي براي خودش راه بندازه همه مسلمانها رو فروخت. icon_cheesygrin
-
اين واقعا خنده داره كه اين كشورها منافع خودشون را براي آمريكاييها صرف مي كنن و سالانه ميلياردها دلار هزينه از جيب مردمشون فداي خواسته هاي سلطه طلبانه آمريكا مي كنن. icon_cheesygrin
-
تصاویری از مراحل ساخت ناو هواپیمابر جورج بوش که در سال ۲۰۰۸ به نیروی دریایی ایالات متحده تحویل داده خواهد شد.این اخرین ناو(دهم) از سری نیمیتز است که در حال ساخت می باشد. [align=center] [/align] ارتفاع کلی: ۲۲۴ پا به اندازه یک ساختمان ۲۴ طبقه حجم اب جابه جا شده توسط ناو: ۹۷۰۰۰ تن مساحت کلی عرشه پروازی: ۸/۱ هکتار طول عرشه پروازی: ۳۳۳ متر عرض عرشه پروازی: ۷۸ متر گنجایش ذخیره سوخت هواپیما ها: ۵/۱۲ میلیون لیتر تعداد تلفن ها در داخل ناو: بیشتر از ۲۵۰۰ دستگاه تعداد تلویزیون ها در داخل ناو: بیشتر از ۳۰۰۰ دستگاه طول کلی سیم کشیهای داخلی: بیشتر از ۱۶۰۰ کیلومتر حجم ذخیره سازی غذای منجمد یا خشک: برای ۶۰۰۰ نفر در ۷۰ روز تعداد دندان پزشکان: ۵ نفر تعداد پزشکان: ۶ نفر تعداد تخت ها: ۵۳ تخت منبع:http://mosallah.blogfa.com/author-mosallah.asp x
-
وجود ارتشهاي مجهز و قدرتمندي چون ايران(بعد از انقلاب) و عراق(ديكتاتوري صدام) مي توانست خطر بزرگي رو براي اسراييل ايجاد كند در نتيجه براي تضعيف اين دو قدرت منتيج به جنگ ايران و عراق شد.جنگ ايران و عراق هم به تاريخ پيوست.همه هم مي دونند كه چه كسي حماقت شروع اون رو انجام داد و مسول جنايات اون كي بود. حالاكه ما داريم راه خودمون رو به سوي پيشرفت طي مي كنيم(ان شا الله). تا جايي كه وظايف ديني ما ايجاد مي كنه از خجالتشون در اومديم حالا كه نمي فهمن بذار درجا بزنن و از ما بدشون بياد.اينقدر فحش بدن تا جونشون دربياد.ما نيازي به اين قوم فلك زده نداريم كه براي ما ناز هم مي كنن. icon_cheesygrin icon_cheesygrin
-
بسيار بسيار عالي بود. icon_cheesygrin
-
اين قوم نفرين شده شايد هيچ وقت روزهاي خوش را در كشورشان نبينند.ما هم به عنوان وظيفه اسلامي در حدود مقدورات از اونها حمايت كرديم.حالا كه خودشون بندگي و سرسپردگي مي خوان به درك.از قديم گفتن خلايق را هر چه لايق. icon_cheesygrin
-
یافتن جهتهای جغرافیایی را جهتیابی گویند. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شده باشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و ... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند. هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا GPS میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست. جهتهای اصلی و فرعی [align=center][/align] جهتهای جغرافیایی، که شمال با رنگ قرمز مشخص شده اگر رو به شمال بایستیم، سمت راستمان مشرق (شرق، باختر)، سمت چپمان مغرب (غرب، خاور) و پشت سرمان جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلا نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند. با دانستن یکی از جهتها، بقیهی جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است. روشهای جهتیابی برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهی شب اند. برخی روشها هم در همهی مواقع کارا هستند. توجه شود که: بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت. آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکرهی شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای 23.5 درجه(بالای مدار رأس السرطان). در نیمکرهی جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد. روشهای جهتیابی در روز جهتیابی با سمت خورشید 1- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند. این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد. در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود 23.5 درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است. تنها جایی که خورشید همیشه دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، استواست. 2- در نیمکرهی شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهی اجسام رو به شمال میافتد. ظهر شرعی یا ظهر نجومی در موقعیت جغرافیایی شما، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطهی خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهی شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر. برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوانید به روزنامهها مراجعه کنید یا منتظر صدای اذان ظهر باشید. ظهر شرعی حدوداً نیمهی بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است. 3- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد. هتیابی با سایهی چوب(شاخص) شاخص، چوب یا میلهای نسبتاً صاف و راست است (مثلا شاخهی نسبتا صافی از یک درخت به طول مثلا یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شده است. روش اول: نوک(انتهای) سایهی شاخص روی زمین را [مثلا با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهی شاخص (که تغییر مکان داده است) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهی علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهی دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهی اول و پای راستمان را روی نقطهی دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است. از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهی خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکرهی شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند. هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از 60 درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود. در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید. [align=center] [/align] روش دوم(دقیقتر): محل سایهی شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهی شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهی شاخص هماندازهی پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهی دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهی پیشین سمت غرب را نشان میدهد. در واقع هر دو نقطه سایهی همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند. با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است. برای کشیدن کمان مثلا طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید. وقتی سایهی شاخص به حداقل اندازهی خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای 23.5 درجه). [align=center][/align] جهتیابی با ساعت عقربهدار ساعت مچی معمولی(آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهی ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهی ساعتشمار با عدد 12 ساعت میسازد(زاویهی کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلا اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهی راه میان عقربهی ساعتشمار و عدد 12 ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست. نکات : این که گفته شد عقربهی کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلا چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهی ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهی عقربهی ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهی ساعتشمارش موازی با سایهی چوب باشد. نیمساز، خطی است که یک زاویه را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند. در واقع باید میان عقربهی ساعتشمار و 12 را بیابید و با خطی فرضی به مرکز ساعت وصل نمایید. دلیل اینکه زاویه(ی بین عقربهی ساعتشمار و 12) را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا 12 ساعت). یعنی گرچه روز 24 ساعت است(و یک دور کامل را در 24 ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در 12 ساعت طی مینماید. اگر ساعت 24 ساعتهای میداشتید، که دور آن به 24 قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهی ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد 12 ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد. این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهی ساعتشمار را [به جای 12] با 1 حساب کنید). همچنین در همهی سطح یک کشور معمولا ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلا در ایران حدود یک ساعت متغیر است(ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت 12 ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت 12 را نشان دهد. روش ساعت مچی تا 24 درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین 40 و 60 درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی 5/23 تا 5/66 درجه [شمالی یا جنوبی]نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهی جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهی آن دقیقتر خواهد بود. (کشور ایران دارای عرض جغرافیایی بین 36 و 39 درجهی شمالی است.) اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است. توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت 12) اجرا کنیم، جهت عقربهی ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است. اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از 1 تا 12 بنویسید، و عقربهی ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید. حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهی خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهی آن برعکس جهت خورشید میافتد. به شکل عکس، اگر جهتهای جغرافیایی را بدانیم، میتوانیم زمان را در روز بدانیم. با همین روش ساعتهای خورشیدی در گذشته ساخته میشدند. برای ساخت آن باید نیمدایرهای را روی زمین به طرف شمال رسم کنیم و از 6 تا 18 به شکلی شمارهگذاری نماییم که عدد 12 آن رو به شمال، عدد 6 در سمت غرب و عدد 18 در سمت شرق باشد. حال اگر شاخصی در مرکز دایره قرار دهیم، سایهی شاخص به منزلهی عقربهی ساعتشمار ساعت است. چنین ساعتی کاملا دقیق نیست. ساعتهای آفتابیای ساخته شده است که دقت بسیاری دارند روشهای جهتیابی در شب جهتیابی با ستارهی قطبی [align=center][/align] از آنجا که ستارهها به محور ستارهی قطبی در آسمان میچرخند، ممکن است پیالهی دب اکبر را صحیح یا وارون یا به پهلو ببینید؛ و همچنین دیگر صورتهای فلکی را در نیمکرهی شمالی زمین ستارهی قطبی با تقریب بسیاری خوبی(حدود 0.7 درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود. برای یافتن ستارهی قطبی روشهای مختلفی وجود دارد: به وسیلهی مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستارهی آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهی دیگر مانند یک دنباله در ادامهی ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهی بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند(دو ستارهی قاعدهی کوچک ذوزنقه؛ لبهی پیالهی ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و 5 برابر فاصلهی میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستارهی قطبی میرسیم. به وسیلهی مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل 5 ستاره است که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهی وسط W (رأس زاویهی وسطی) را حدود 5 برابرِِ «فاصلهی آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهی قطبی میرسیم. نکات : صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهی قطبی تقریبا روبهروی یکدیگر، و دور ستارهی قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. این دو صورت فلکی هیچگاه غروب نمیکنند. این دو همیشه در یک شب صاف قابل رؤیت اند. ولی اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهی قطبی را یافت. فاصلهی هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهی قطبی تقریباً برابر است. ستارهی قطبی، خود آخرین ستارهی دستهی ملاقهی صورت فلکی ملاقهای شکل «دبّ اصغر» است. برخی ستارههای دبّ اصغر چندان پرنور نیستند، و گاه ممکن است به راحتی دیده نشوند. اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از ستارهیاب(افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی(طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند. زمین دور محوری فرضی که از شمال و جنوب کرهی زمین میگذرد میچرخد. این چرخش زمین موجب میشود که ما تصور کنیم همهی ستارههای آسمان حول محوری میچرخند(حرکت ظاهری دارند)، که در محل محور گردش آنها ستارهی قطبی میدرخشد؛ ستارهی پرنوری که در راستای محور گردش زمین قرار داد، و بدین دلیل در آسمان ثابت به نظر میرسد. هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهی قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهی قطبی در استوا (عرض جغرافیایی 0 درجه) تقریبا در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی 90 درجه) تقریباً بالای سر(سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی 70 درجهی شمالی عملا نمیتوان با ستارهی قطبی شمال را پیدا کرد. در شب هم میتوان به وسیلهی ستارهی قطبی و دب اکبر زمان را تشخیص داد؛ همانطور که در مدخل ساعت ستارهای آمده است. جهتیابی با هلال ماه [align=center][/align] در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید. ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهی اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهی دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است. این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهی اول ماه قمری شکل p و در نیمهی دوم شکل q خواهد داشت. کرهی ماه در نیمهی اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهی دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید. پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک(تیزی) هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهی شمالی زمین] نشان میدهد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه -که از مشرق به طرف مغرب است- جهتیابی کرد. [align=center] [/align] روشهای دیگر جهتیابی در شب حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است. خوشه پروین: دستهاى (حدود ده تا پانزده عدد) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشهی پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولى در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است. ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکى آنها بطرف جنوب است. کهکشان راه شیری تودهی عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته است. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود. روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب [align=center] [/align] خودتان هم میتوانید با یک نقشهی خاورمیانه و یک نقاله زاویهی بین شمال و قبله را به روش نشان داده شده در شکل بیابید جهتیابی با قبله اگر جهت قبله را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلا اگر در تهران 37 درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه جهت قبله را بدانیم، اگر 37 درجه از سمت قبله در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر 143 درجه (37-180) در خلاف جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم. قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت: قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهی قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم! محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبله است. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شده است. بر خلاف تصور برخی، پای مرده در قبر رو به قبله نیست. بلکه پای محتضر (کسی که نزدیک به مرگ است) را رو به قبله میکنند. ولی مرده را طوری روی دست راست میخوابانند که بدنش رو به قبله باشد [align=center][/align] * قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبله است. دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولا توالتها را عمود بر قبله میسازند. این هم -در جایی که اصول اسلامی ساخت رعایت شده- میتواند کمککار باشد. جهتیابی با قطبنمای دستساز [align=center][/align] اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکننده است. با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهی ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلا با ۳0 بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهی کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهی ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید. حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهی شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریبا رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید. روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلا سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد. مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود. به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلا میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلا با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند. جهتیابی با نشانههای طبیعی هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب. این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید. بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهی شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند. 1- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست. خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهی درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولا بیشتر در این سمت میرویند. این روش همیشه نتیجهی درست به ما نمیدهد. 1) هرچند سمت شمالی در سایهی بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). 2) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. 3) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). 4) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. 5) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد! ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ. 2- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند. به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند. پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است. پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است. به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند. در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند. معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است. زمینِ اطراف ریشهی درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست. رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود. [align=center][/align] توجه کنید که: به درختی نگاه کنید که ریشهاش در زمین باشد، نه به کندهای که بریده شده و بر زمین افتاده! 3- جهتیابی با تنهی درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهاى را نگاه کنید، تعدادى دایرهی هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختى که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههاى نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهی بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن. 4- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق. برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در امریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهی این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند. اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است. همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند. همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند. 5- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید. معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد. برای جهتیابی به کمک باد غالب، 1) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. 2) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهی ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند. نکتهی اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد: در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی) در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد. در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد. نکتهی دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم: در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند. باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد. الف)درختان: جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقه است. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست. اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست. در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخه های جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند. در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود. درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند. از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، و باید یافتههای خود را با مشاهدهی درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید. ب)ماسه و برف: امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند. در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند. ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلا مردم کنار ساحل یا نسیم دریا مأنوساند. معمولا بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولا جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم. د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهی شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است). هـ) سایر موارد: اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقه است، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید. میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند. در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند. 6- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهی شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلا رود نیل -که تماماً در نیمکرهی شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد. 7- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات: مورچهها خاکِ لانهی خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند. مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند. اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند. دارکوب(شانهبهسر) معمولا حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند. سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند. منبع:http://www.centralclubs.com/viewtopic.php?t=41648