hamed_713

Members
  • تعداد محتوا

    1,575
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های hamed_713

  1. فكر مي كنم از روي آنتونف 225 به دليل هزينه بالاي ساخت و تعمير و نگهداري فقط دو يا سه نمونه ساخته شد.ولي واقعا هواپيماي زيبا و پرقدرتيه.به نظر من نمي تونه جايگزين سي 130 باشه چون براي فرود و برخاست نياز به يك باند بلند و خاص داره.اما سي 130 روي هر سطح صافي فرود مي آد. icon_cheesygrin icon_cheesygrin اگه اشتباه نكنم يه تعدادي از ميگهاي 29رو اين هواپيما به ايران آورد. :oops:
  2. چمران مرد بزرگي بود.بدون تعلق خاطر به دنيا.با سواد و دانشمند.نيروي موثر جنگهاي چريكي بود و اگر مي ماند چقدر براي كشور مفيد بود.ولي حيف كه او براي رفتن آمده بود نه براي ماندن.
  3. با اجازه آقا سعيد. تصاوير مانورهاي گروه فلانكر [align=center] [/align] البته خيلي با كيفيت نيستند.اما براي نشان دادن حال مانورها بد نيستند.
  4. بعد از بررسي نشانگرهاي ژيرسكوپي در ادامه به بررسي برخي آلات دقيق ناوبري كه در كاكپيت هواپيماهاي امروزي بيشتر ديده مي شوند مي پردازيم. MFD نمایشگر چند منظوره( Multi-function Display ) [align=center] [/align] این نمایشگر که در طرف راست آلات دقیق واقع شده،در میان تمامی دستگاههای یک جنگنده از کاربرد بیشتری برخوردار می باشد و بسته به حالت اویونیکی انتخاب شده ،انواع مختلف اطلاعات را در اختیار قرار می دهد .(ام اف دی) به طور کل بسته به حالت اویونیکی انتخاب شده ، از طریق علائم ونشانه های ویژه ، یک دید "بالا به پایین " را نشان می دهد. موقعیت فعلی شما با شکل شماتیک یک هواپیمای کوپک نشان داده می شود.(ام اف دی) موقعیت شما ،نقطه بین راه بعدی و مسیر پرواز مناسب به سوی نقطه بین راه انتخاب شده بعدی را با علائم مخصوص وبه صورت سمبل نشان می دهد. بر روی (ام اف دی)، هواپیماهای دشمن با علائم مثلثی شکل و هواپیماهای خودی به صورت دایره نشان داده می شوند و هر هدف رد یابی شده دارای یک زاویه مسیر منظری می باشد که جهت و موقعیت آن را نسبت به هواپیمای شما نشان میدهد. عدد موجود در گوشه ی بالایی (ام اف دی)فاصله ی موجود از لبه ی پایینی (ام اف دی)تا لبه ی بالایی آن را بر حسب کیلومتربیان می نماید .هر اندازه که هدفها به لبه ی بالایی نزدیکتر باشنداز هواپیمای شمادورتر خواهند بود. HUD نمایشکر بالای سر هاد(Heads-Up-Display ) [align=center][/align] نمایشگر بالای سر (هاد)، مهمترین دستگاه چند منظوره ی جنگنده های امروزی می باشد.این نمایشگر ،بسته به حالت اویونیکی انتخاب شده ،اطلاعات وسیعی را در مورد وضعیت پرواز ،ناوبری ،تسلیحات وهدف یابی در اختیار خلبان قرار می دهد.به طور کلی (هاد)همواره سرعت (بر حسب کیلومتر در ساعت)،ارتفاع( بر حسب متر)،سمت ووضعیت پرواز هواپیمای شما (پیچ وبنک )را نشان می دهد. نمایشگر ارتفاع بین (ام اس ال)ارتفاع از سطح دریا و(ای جی ال)راداری(ارتفاع از سطح زمین )تغییر می نماید.هنگام نمایش ارتفاع از سطح زمین (ای جی ال)علامت (پی)ویا حرف روسی (آر)در کنار عدد ارتفاع ظاهر می شود.داده های ارزتفاع راداری فقط در هنگام بنک کمتر از 45 درجه یا پیچ کمتر از 70درجه معتبر می باشد.هاد همچنین حالت اویونیکی انتخاب شده فعلی را در گوشه ی چپ پایین به نمایش می گذارد AOA دستگاه ترکیبی شتاب سنج و نشان دهنده ی زاویه ی حمله ای اُ ای این دستگاه در گوشه ی سمت چپ وبالای بخش آلات دقیق هواپیما قرار دارد.صفحه ی مدرج بخش سمت چپ دستگاه نشان دهنده زاویه ی حمله (ای اُ ای)می باشدواز 20 تا40 درجه مثبت مدرج شده است .عقربه ی روی صفحه ی مدرج ،نشانگر حداکثر زاویه ی حمله ی منفی در حالت عادی است.دستگاه شامل صفحه ی شتاب سنج می باشد که با فواصل مساوی هر 2 جی از4-تا10+تقسیم بندی شده است. گرداوري: hamed_713
  5. در اين پست علاوه بر آشنايي با اساس آيروديناميك هواپيما با برخي اصطلاحات هم آشنا مي شويم.اميد كه براي دوستان مفيد باشد.hamed_713 ابتدا اجزاي اصلي تشكيل دهنده يك هواپيما را بررسي ميكنيم : 1)Fuselage : به بدنه اصلي هواپيما ميگوييم كه تمام قسمتهاي ديگر به آن متصل ميشوند و فضايي است كه مسافرين و بار در آن قرار ميگيرد . 2)Wing : اين قسمت موظف به توليد نيروي بالا برنده يا همان Lift است كه بعدا در مورد آن بحث ميكنيم . 3)Empennage : به مجموعه دم هواپيما ميگوييم كه باعث پايداري حركت مستقيم الخط هواپيما ميگردد . 4)Landing Gear : شامل چرخها و كمك فنرها ( Shuck Strut ) و ترمزها است . 5)Power Plant : در موتورهاي ملخبي به مجموعه ملخ و موتور ميگويند ولي در موتورهاي جت به خود موتور ميگويند . در تمام مراحل پروازي 4 نيرو بر هواپيما تاثير ميگذارند كه Lift و Weight و Thrust و Drag نام دارند كه اكنون به تفكيك هركدام را بررسي ميكنيم . Lift : با توجه به قانون برنولي ( Bernoulli's Principle ) كه رابطه فشار و سرعت يك سيال را در دو سطح مقطع مختلف و در يك واحد زمان مشخص تعريف ميكند ميتوا گفت كه بر اساس اين قانون رابطه فشار و سرعت سيال عكس يكديگر ميباشد از اين قانون و حركت Air Stream هوا روي Airfoil در جهت توليد نيروي Lift استفاده ميشود . به طوري كه وقتي هوا به Airfoil ميرسد به دو مؤلفه تقسيم ميشود يك دسته از روي بال و دسته ديگر از زير بال حركت ميكنند با توجه به قانون پيوستگي مولكولي چون مولكولي كه از روي بال حركت كرده است با مولكولي كه از زير بال حركت كرده است بايد در يك زمان مشخص در نقطه اي به نام Trailing Edge به يكديگر برسند هوايي كه از روي بال عبور ميكند بايد سرعتش بيشتر باشد اين سرعت بيشتر باعث ميشود كه فشار روي بال كم شود و يك منطقه كم فشار يا Low Pressure روي بال بوجود آيد و چون هوايي كه از زير بال عبور كرده سرعتش كمتر است پس فشار زير بال زيد ميشود و يك High Pressure Area زير بال ايجاد ميشود چون با بوجود آمدن منطقه كم فشار روي بال فشاري از روي بال برداشته شده است و عملا با كمترين فشاري كه از زير بال وارد كنيم Airfoil به سمت بالا حركت ميكند كه اصطلاحا اين نيرويي را كه در اثر اختلاف فشار دو منطقه رو و زير بال بوجود آمده است را Lift ميناميم . كه اين نيرو هميشه بر Relative Wind عمود است . نكته مهم اين است كه بيشاز 75% از Total Lift يك Airfoil توسط Suction روي بال انجام ميشود و 15% باقيمانده توسط قانون سوم نيوتون بر اثر برخورد هوا به زير بال بوجود مي آيد . Relative Wind : يا همان باد نسبي است كه عبارت است از حركت الياف هوا حول يك جسم كه در اثر حركت خود جسم در سيال بوجود مي آيد كه جهت آن هميشه موازي و مخالف جهت حركت جسم ميباشد و سرعت آن حدود سرعت جسم دلخل سيال است . Airfoil : هر جسمي كه در برخورد با الياف هوا بتواند نيروي آيروديناميكي توليد كند را Airfoilميگويند . Airfoil Component : 1)Leading Edge : اولين نقطه اي از بال است كه با الياف هوا برخورد ميكند . 2)Trailing Edge : مولكولهاي هوا در اين قسمت به هم ميرسند و باعث كامل شدن اصل پيوستگي ميشوند . 3)Upper Camber & Lower Camber : به انحناي رو و زير بال ميگويند كه عامل اصلي ايجاد اختلاف فشار است كه براي توليد Lift هميشه بايد انحناي روي بال از زير بال بيشتر باشد . 4)Chord Line : خطي فرضي است كه Leading Edge را به Trailing Edge وصل ميكند و در دو جا به كمك ما مي آيد اول اينكه Angel Of Attack هواپيما را مشخص ميكند و دوم آنكه براي محاسبه Wing Surface يا همان سطح بال مورد نياز است . فرمول محاسبه Lift : L = 1/2 CL άS V² CL : ضريب Lift است كه خود به دو مؤلفه A.O.A و Wing Design تقسيم ميشود . ά : همان غلظت هوا است . S : سطخ بال يا همان Wing Area است . V² : همان توان دوم سرعت هواپيما است . Airfoil Design Factor : عواملي را كه در طراحي يك Airfoil موثرند به شرح زير است : 1)Plan Form : به شكل بال و بدنه ميگوييم هنگامي كه از بالا به آن نگاه ميكنيم . بالهاي هواپيما كلا از نظر Wing Shape و Performance به پنج دسته تقسيم ميشوند كه استفاده از هر Airfoil به نسبت طراحي آن ميباشد كه براي آن هواپيما در نظر گرفته ميشود كه اين پنج نوع بال عبارتند از : 1 – Straight Wing ( Rectangular ) : معمولا در هواپيماهاي Low Speed از اين نوع بال استفاده ميكنيم برتري اين بال در اين است كه از نظر طراحي ساده است و از نظر Stall Stand Point بهترين بالي است كه Stall هواپيما را به خلبان نشان ميدهد و ضعف اين بال آن است كه وزن زيادي دارد. 2 – Tapered Wing : 3 – Elliptical Wing : اين دو دسته بال در هواپيماهاي High Speed تر مورد استفاده قرار ميگيرند كه از نظر طراحي نسبت به بال Straight طراحي مشكلتري دارند و از نظر Stall Stand Point به خوبي بالهاي Straight عمل نميكنند ولي وزنشان نسبت به بالهاي Straight كمتر است . 4 – Sweptback Wing : 5 – Delta Wing : اين دو دسته بال در هواپيماهاي High Performance استفاده ميشوند . هواپيماهايي كه از اين دسته بالها استفاده ميكنند داراي Landing Speed هاي بالايي هستند به همين جهت از نظر طول باند مورد نياز براي نشستن داراي محدوديت هستند . يكي از بزرگترين برتريهاي آنها Critical Mach Number بالاي آنها است يعني اينكه هواپيماهايي كه از اين نوع بالها استفاده ميكنند قادر هستند سرعت خود را تا درصدي نزديك به سرعت صوت افزايش دهند . 2)Camber : به انحناي دو طرف بال ميگويند كه عامل اصلي توليد اختلاف فشار است كه معمولا انحناي روي بال بيشتر از انحناي زير بال است هرچه اين انحنا بيشتر باشد ميزان توليد Lift بيشتر ميشود ولي اين انحنا داراي محدوديت است . 3)Aspect Ratio : اصطلاحا نسبت طول بال به عرض بال را كه همان نسبت Wing Span بال به Average Chord line بال يا همان Mean Aerodynamic Chord ( MAC )ميباشد را Aspect Ratio ميگويند . به تعبير ديگر بدين معنا است كه Airfoil در يك A.O.A ثابت به ازاي Lift توليد شده چه مقدار Drag توليد ميكند. Wing Span Aspect Ratio = ------------------------------- Average Chord Line در كل Airfoil ها را از نظر Aspect Ratio به دودسته تقسيم ميكنيم : 1 – Low Aspect Ratio : بالهايي هستند كه طول و عرض زيادي دارند . 2 – High Aspect Ratio : بالهايي هستند كه داراي طول زياد و عرض كم هستند كه اين نوع بالها از نظر كارايي و توليد Lift از Low Aspect Ratio كارآمد تر ميباشند چون زماني كه Wing Vortex توسط بالها بوجود مي آيند با حركت هوا از پرفشار به كم فشار درصدي از Total Lift هواپيما كاهش مي يابد هرچه عرض بال در Wing Tip كمتر باشد درصدي از Lift ي كه از دست ميدهيم عدد كوچكتري خواهد شد . يعني در ازاي توليد يك واحد Lift هواپيما Drag كمتري توليد ميكند . Efficiency اين بالها در هنگام Engine Fail بالاتر است كه اين Efficiency را بر اساس Lift به مقدار Drag Ratio در POH هواپيما تعريف ميكنند 4)Wing Area : به مساحت كل بال Wing Area ميگوييم كه همان S در فرمول Lift است . هرچه مساحت بال بيشتر شود Lift توليد شده بيشتر خواهد شد . بر اساس فرمول Lift ميتوان گفت كه پنج عامل در بوجود آمدن Lift هواپيما موثرند كه عبارتند از : 1)Aircraft Speed 2)Wing Area 3)Air Density 4)Wing Design 5)Angel Of Attack عوامل 4 و 5 دو آيتمي هستند كه تعيين كننده Coefficient Of Lift يا همان CL هستند . ولي خلبان عملا در پرواز با سه آيتم ميتواند Lift هواپيما را كنترل كتد : 1 – سرعت هواپيما 2 – تغيير A.O.A 3 – تغيير Wing Area و Wing Surface چون Flap هايي كه روي هواپيما نصب شده است همه نميتوانند سطح بال را تغيير دهند به همين جهت تغيير سطح بال در بعضي از موارد مورد استفاده قرار ميگيرد . از اين رو مهمترين عوامل تغيير Lift تغيير سرعت و تغيير A.O.A مي باشد كه در اصل اين دو آيتم عكس يكديگر عمل ميكنند . با افزايش A.O.A چون حركت الياف هوا روي Airfoil كمتر ميشود در اصل سرعت هواپيما كم ميشود ولي هواي پرفشار زير بال در اثر Impact Air يا همان هواي برخوردي فشارش بيشتر ميشود و چون اختلاف فشار بين دو منطقه اطراف بال زياد ميشود عامل افزايش Lift ميشود . افزايش A.O.A باعث افزايش Lift هواپيما ميشود . در اصل با افزايش A.O.A مقدار CL افزايش پيدا ميكند كه اين افزايش باعث توليد Lift بيشتر ميگردد . افزايش A.O.A مقدار CL يا همان Center Of Lift يا همان مركز برآيند نيروي Lift توليد شده توسط Airfoil را به طرف جلو يعني به طرف Leading Edge حركت ميدهد يعني به طرف جايي كه بيشترين اختلاف فشار وجود دارد . افزايش A.O.Aتا يك حد ماكزيممي كه توسط سازنده هواپيما تعريف شدهاست ميتواند عامل افزايش Lift باشد ولي اگر اين زاويه از حد تعريف شده خود عبور كند افزايش A.O.A عامل كاهش Lift هواپيما خواهد شد كه در اين حالت هواي High Pressure زير بال از قسمت Trailing Edge به روي بال حركت ميكند و حالت Air Stream هوا را به هم ميزند كه اصطلاحا به اين حالت Stall ميگوييم . ماكزيمم A.O.A ي كه هواپيما هنوز Lift توليد ميكند را Critical A.O.A مينامند كه Critical A.O.A هر Airfoil عددي است ثابت كه با هيچ فاكتوري تغيير نميكند و هواپيما در هر شرايط و هر Attitude پروازي كه باشد اگر به اين زاويه برسد Stall Warning خواهد داشت . چون Lift Indicator هواپيما Air Speed هواپيما است اصطلاحا سرعتي را كه در آن سرعت به زاويه بحراني يا Critical A.O.A ميرسيم را Stall Speed ميگوييم .زماني كه هواپيما بهCritical A.O.A رسيد CL هواپيما به حداكثر خود رسيده است . Air Stream : عبارت است از جريان الياف هوا كه شكل Airfoil را Follow كند . زماني كه هواي پر فشار زير بال به روي بال حركت ميكند عامل خراب شدن Lift هواپيما ميشود . هر چه كه A.O.A بيشتر مي شود و به Critical A.O.A نزديكتر ميشويم باعث ميشود كه جريانات Turbulence كل بال را در بر گيرد و بال نتواند Lift توليد كند در زماني كه اين جريانات كل بال هواپيما را در بر بگيرند اصطلاحا ميگوييم هواپيما Full Stall كرده است . ***نكته مهم : زمان برابري چهار نيرو وقتي است كه هواپيما در حالت Level Flight و Un Accelerated باشد كه منظور از Level Flight همان Wings Level بودن هواپيما است و Un Accelerated وقتي است كه تغيير Power Setting نداشته باشيم . منبع:http://forum.rayanet.com/showthread.php?p=93848
  6. بخش تجهيزات زرهي با مطالب ارسالي شما واقعا پربار و خواندني شده. با تشكر از شما. آشنایی با توپ خودکششی t94 آمریکا در جنگ جهانی دوم  M40 Gun Motor Carriage نام یکی از توپ های خودکششی 155 م م ایالات متحده آمریکا است که در جنگ جهانی دوم حضور داشته است . این توپ 155 mm به سه نمونه مختلف تقسیم می شود که می توان Cargo Carrier T30 با توپ 135 م م ، 8 inch Howitzer Motor Carriage با توپ 203 م م و Mortar Motor Carriage T94 با توپ 250 م م را نام برد . البته قابل ذکر است که هر سه نمونه از این توپ ها در جنگ جهانی دوم حضور نداشته اند . برای مثال توپ خودکششی نوع سوم یعنی Motor Carriage T94 در سال 1945 طراحی شد و در سال 1946 به مرحله تولید رسید که در واقع تولید این توپ به یک سال بعد از جنگ جهانی دوم بود . ایالات متحده این توپ ها را جایگزین توپ های M7B1 105 میلیمتری کرد . توپ M7 Priest که با تولید این نمونه توپ ها از رده خارج شد وزنی معادل 22,97 و همینطور مجهز به کالیبر 105 mm بود که باز این نمونه توپ خودکششی به سه نمونه توپ M7 ، M7B1 و M7B2 تقسیم می شوند . این توپ ها سرعتی معادل 29 کیلومتر در ساعت داشتند که همچنین قادر بودند بیشتر از 7 نفر رو هم حمل کنند که البته همین توپ هم تقریبا می توان گفت شباهات زیادی از لحاظ سرعت با توپ M40 داشت .ساخت این توپ ها به دوران قبل از جنگ جهانی دوم بر می گردد . شرکت KLINDRE که سازنده توپ های خودکششی بوده در سال 1935 تصمیم می گیرد با گرفتن بودجه کلانی از دولت و با استخدام مهندسین برجسته از سراسر دنیا کار خود را بر روی تولید توپ های خودکششی قدرتمند شروع کند . معمولا توپ های خودکششی زره مقاومی دارند ولی مدل اول که M12 نام داشت از این ویژگی بی بهره بود و در مقابل بیشتر توپ های تانک مقاومت زیادی نداشت . برد این توپ خودکششی چیزی بین 10 تا 15 کیلومتر بود و همچنین سرعتی معادل 10 کیلومتر در ساعت داشت . کار بر روی نمونه اول به مشکل مواجه شد و به خاطر سنگینی ، هزینه های زیاد و استفاده های نا چیز این پروژه به تعویق افتاد . ولی با گذشت زمان و با بررسی های دقیق بر روی عملکرد توپ های آلمان و با الگو گیری از آن ها توانستند با استفاده از بودجه دیگری که از دولت گرفته بودند پروژه جدید را آغاز کنند . این پروژه به سر انجام رسید و توپ خودکششی و قدرتمند Cargo Carrier T30 به نیروی توپخانه آمریکا وارد شد . این توپ بر خلاف توپ قبلی خود زرهی بسیار قوی داشت و همچنین توپی با برد زیاد یعنی چیزی در حدود 20 کیلومتر داشت . با شروع شدن جنگ جهانی دوم و با ورود آمریکا به این جنگ تحولات بیشتری در زمینه توپ های خودکششی ایجاد شد . وجود توپ های قدرتمند آلمان و همچنین تانک های قدرتمند باعث شد که دولت آمریکا پول و بودجه بیشتری برای ساخت توپ خودکششی بپردازد و همین سبب شد تا آمریکا با گرفتن سرمایه گذاری های زیاد موفق به تولید توپ خودکششی با برد 40 کیلومتر شد که Motor Carriage حاصل این هزینه ها بود . Motor Carriage به این دلیل ساخته شد چراک قادر بود تا 40 کیلومتر را مورد هدف قرار دهد و همچنین سرعت خوبی داشت و قادر بود بیش از 8 نفر را حمل کند . شایان ذکر است که این توپ در مقابل توپ های تانک پنتر قدرت بسیار زیادی داشت . در واقع این توپ نقش بسیار زیادی را در جنگ جهانی دوم ایفا کرد . کشور سازنده : ایالات متحده آمریکا وزن : 36.3 تن طول : 9.1 m عرض : 3.15 m ارتفاع : 2.7 متر سرنشینان : 8 نفر سلاح اصلی : توپ 155 mm اسب بخار : 340 hp نیروی حرکت ( برد ) : 170 km بدون سوختگیری سرعت : 38 km در ساعت کشور های استفاده کننده : ایالات متحده ، کره ، ژاپن http://www.centralclubs.com/forum-f19/t94-t64781.html
  7. با توجه به تهديدات وسيع انجام شده در خصوص حمله احتمالي به ايران با يد نكاتي را در نظر گرفت.ابتدا بايد نقاط ضعف را شناسايي كنيم و راهكارهاي عملي را ارايه نماييم. اما نقاط ضعف ما در برابر حملات احتمالي دشمن كدامند؟ 1- وجود شكاف فن آوري در سامانه ها و تسليحات پدافند هوايي به علت پيشرفت سريع سامانه‌هاي آفندي و پدافندي و عدم امكان تهيه سامانه‌هاي مدرن پدافند هوايي بعلت هزينه‌هاي كلان و بي انتها بودن اين روند. 2- آسيب پذيري سامانه‌هاي پدافند هوايي در برابر جنگ الكترونيك پيشرفته دشمن. 3- غافلگير شدن سامانه‌هاي پدافند هوايي در برابر هواپيما‌هاي تهاجمي و موشك‌هاي كروز و بالستيك بعلت پرواز در ارتفاع پائين و استفاده از نقاط كور راداري و پرتاب موشك از ماوراء برد جنگ افزارهاي پدافند هوايي. 4- برتري هوائي دشمن. 5- عدم امكان پوشش كامل پدافندي مراكز حياتي و حساس و مهم و مراكز جمعيتي كشور به علت وسعت سرزميني و روند آمار افزايشي ساخت و احداث مراكز حياتي و حساس جديد. و... نكته اي كه حاض اهميت است دفاع در برابر حمله دشمن است. سون تزو مي‌گويد، كسي كه اولين ضربه را مي‌زند برنده نيست، بلكه كسي كه آخرين ضربه را تحمل مي‌كند برنده است و شكست ناپذيري مربوط به دفاع مي باشد. البته در كنار دفاع اقدامات پيشگيرانه ضروري است.مثلا حمله به عقبه دشمن و قطع پشتيباني خطوط حمله.كه اين هم از نقاط قوت ماست. همچنين بايد از تجارب جنگهاي اخير منطقه و جنگ تحميلي استفاده مناسب شود.در خلال جنگ جهاني دوم براي از بين بردن يك نيروگاه با احتمال انهدام 96 درصد كه ابعادي معادل 400 در 500 فوت مربع داشت تعداد 650 بمب 500 كيلوگرمي توسط 110 بمب‌افكن B-17 به كار مي‌رفت اما در جنگ خليج فارس، هر نيروگاه توسط دو بمب هدايت شونده به طور دقيق منهدم گرديد يعني هر هواپيماي بمب‌افكن در جنگ خليج فارس معادل 110 بمب‌افكن B-17 كارايي داشت. در جنگ سال 1991 (جنگ خليج فارس) پالايشگاه‌ها و مخازن نفتي با 1200 تن بمب طي 500 سورتي پرواز بر روي 28 پالايشگاه عراق بمباران و توليد نفت عراق به طور كلي متوقف گرديد. اما ضرورت داشتن عوامل دفاعي و بازدارنده چيست؟ نوام چامسكي قبل از وقوع جنگ اخير عراق در مقايسه ميان عراق و كره شمالي مي‌گويد "به نظر مي‌رسد به واسطه بي‌دفاع بودن عراق، تهاجم به اين كشور باموفقيت انجام مي شود" اگر كره شمالي و عراق را با هم مقايسه كنيم ، عراق بي‌دفاع‌ترين و ضعيف‌ترين رژيم منطقه است در حالي كه يكي از مخوف‌ترين ديكتاتورها در آنجا حكومت مي‌كند در مقابل، كره شمالي يك تهديد به حساب مي‌آيد و به يك دليل ساده به آن حمله نمي‌شود زيرا كره شمالي از يك عامل بازدارنده قوي برخوردار است يعني توپخانه عظيمي كه سئول را هدف گرفته است در صورتي كه امريكا به اين كشور حمله كند كره شمالي مي‌تواند قسمت زيادي از كره جنوبي را نابود كند، به عبارت ديگر امريكا به كشورهاي دنيا مي‌گويد: "اگر بي‌دفاع هستيد ما هر زمان كه دلمان بخواهد به شما حمله مي‌كنيم و اگر سدي داريد ما عقب‌نشيني مي‌كنيم". اجتناب‌ناپذير بودن وقوع جنگ‌ها در طول تاريخ بشري ، وقوع حداقل 4 جنگ مهم در حريم مرزهاي سرزمين ميهن اسلامي در چند ساله اخير و اهداف راهبردي امريكا در محاصره، مهار، تضعيف و براندازي جمهوري اسلامي، وجود طيف گسترده تهديدات بالقوه و بالفعل كانون‌هاي بحران در پيرامون كشور، اين پيام را به ما مي‌دهد،"همچنان‌كه نبايد مرعوب تهديدهاي دشمن گرديد، از سوي ديگر مي‌بايست با اقدامات و تدابير موثر دفاعي، خود را آماده مقابله با تهديدات بالقوه و بالفعل دشمن نمود" و با ايجاد راهكارهاي دفاعي (عامل و غيرعامل)جهت خنثي سازي و تقليل و كاهش خسارات حملات احتمالي هوايي دشمن به مراكز ثقل(مراكز فرماندهي - مديريتي - زيرساختها و...) ميهن اسلامي و بالا بردن آستانه مقاومت ملي مي‌باشد. شايسته است اين رهنمود و سخن حكيمانه امام راحل، را فرا روي خود قرار دهيم كه:در هر شرايطي بايد بنيه دفاعي كشور در بهترين وضعيت باشد، مردم در طول سال‌هاي جنگ و مبارزه، ابعاد كينه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس كرده‌اند، بايد خطر تهاجم جهانخواران در شيوه‌ها و شكل‌هاي مختلف احتمال تجاوز را مجددا از سوي ابرقدرت‌ها و نوكرانشان بايدجدي بگيريم. منبع:www.military.ir نويسنده:hamed_713
  8. با این همه تاکیدی که در مورد تنوع و تعداد ابزار دقیق مورد استفاده در هواپیماهای پیشرفته به عمل می آید شاید قدری عجیب به نظر برسد که در مورد آنها فقط به شرح مختصری بسنده کنیم. واقعیت امر این است که آلات دقیق به قدری متنوعند که سعی برای توصیف همه آنها در اینجا کاملا غیر ممکن خواهد بود. سه نوع از ابزار دقیق اصلی یعنی سرعت سنج،ارتفاع سنج و قطب نما را میتوان از جمله آلات دقیقی دانست که به طور مستقیم به موضوع مورد نظر ما یعنی پرواز هواپیما مربوط میشوند. شاید بهتر باشد که به این آلات دقیق، “نشان دهنده گردش و لغزش سمتی” را هم بیفزاییم. در این دستگاه، عقربه یا ساچمه دستگاه نشان دهنده لغزش سمتی جانشین شیب سنج عرضی یا همان تراز الکی قدیمی منتها با انحنایی کاملا مشخص شده است که به طور عرضی در کابین خلبان قرار میگرفت. گاهی اوقات از این دستگاه تحت عنوان”نشان دهنده کجی”نیز یاد میشود. اما در حقیقت چنین نامی شایسته آن نیست زیرا برای مثال در وضعیت کجی زیاد ممکن است زاویه انحراف محور عرضی هواپیما به حد زیادی برسد و با وجود این عقربه یا ساچمه این دستگاه به دلیل عدم وجود لغزش جانبی همچنان در وسط باقی بماند. این دستگاه نشان دهنده، دستگاهی ساده و در عین حال بسیار مهم است و بهترین راهنمای خلبان محسوب میشود زیرا به او نشان میدهد که آیا پرواز صحیح انجام میشود یا خیر. اما در واقع نوع ژیروسکوپی این دستگاه بود که اندیشه پرواز به کمک آلات دقیق را تکامل بخشید. ژیروسکوپ دارای چرخی است که با سرعت زیاد دوران میکند و دو خاصیت مهم دارد: نخست آن که محور چرخش ژیروسکوپ همواره مایل است تا در فضا ثابت و پایدار باقی بماند. دوم این که اگر سعی کنید محور چرخش ژیروسکوپ را منحرف کنید، خواهید دید که حول محور ثالثی به چرخش خود ادامه میدهد. برای مثال چرخ جلوی یک دوچرخه را در نظر بگیرید. اگر چرخ را بالا ببرید و در حالیکه میچرخد از بالا آن را به سمت راست منحرف سازید، کل چرخ به سمت راست میگردد. این ویژگی ژیرسکوپ خاصیت تقدم نامیده شده است. تابلوی آلات دقیق هر هواپیمای پیشرفته شامل حداقل سه نوع از ابزارهایی است که بر اساس خواص ژیروسکوپی عمل می کنند. معمولا چرخ ژیروسکوپ به وسیله یک پمپ مکنده که توسط موتور هواپیما به حرکت در می آید، یا از طریق لوله های وانتوری مضاعف که در معرض جریان هوا قرار دارند به چرخش در می آید. چرخ ژیروسکوپ میتواند با سرعت بیش از ده هزار دور در دقیقه بچرخد. چشمگیرترین ابزار ژیروسکوپی ، “افق مصنوعی” است که وضعیت یک هواپیمای مدل کوچک را نسبت به خط افق موجود بر صفحه این دستگاه نشان میدهد. چنانچه دماغه هواپیمای واقعی پایین برود هواپیمای مدل زیر خط افق قرار میگیرد و اگر دماغه هواپیما بالا برود مدل نیز بالای خط افق واقع میشود. اگر هواپیما به سمت راست یا چپ بغلتد مدل هم به همان سمت خواهد غلتید. حتی اگر خلبان به هیچ وجه قادر به مشاهده افق واقعی نباشد(برای مثال در هنگام پروازهای کور) باز هم میتواند وضعیت هواپیمایش را به خوبی تشخیص دهد. فقط آنان که پرواز کور انجام داده اند قادر به درک ارزش چنین دستگاهی می باشند. ژیروسکوپ این دستگاه به نحوی تعبیه شده است که حتی اگر هواپیما به حالت خمش یا غلت در آید، محور چرخش آن حرکت نکند. ژیروسکوپ سمتی از نظر اصول کار قدری ساده تر است اما در عمل فایده زیادی دارد. این دستگاه هر گونه گردش هواپیما را بلافاصله مشخص میکند و دقیقا مانند”افق مصنوعی” غلت یا خمش هواپیما را نشان میدهد. این دستگاه شباهت بسیاری به قطب نما دارد، با این تفاوت که به جای نشانه روی به سمت شمال، در هر وضعیتی که خلبان مایل باشد باقی میماند. این دستگاه نیز مانند قطب نما درجه بندی شده و معمولا خلبان طوری آن را تنظیم میکند که متناظر با مسیر قطب نمایی باشد. شاید برای شما این پرسش پیش بیاید که با وجود این همه شباهت، ژیروسکوپ سمتی چه مزیتی بر قطب نما دارد؟ پاسخ بسیار ساده است. ژیروسکوپ سمتی در برابر کوچکترین گردش هواپیما به سرعت واکنش نشان میدهد و بلافاصله پس از پایان گردش متوقف میشود، شتابها و خطاهای ناشی از سیستم های الکتریکی و مغناطیسی مختلف هواپیما نیز بر آن اثری ندارد. این دو دستگاه یعنی افقی مصنوعی و ژیروسکوپ سمتی اساس ساختمان دستگاه خلبان خودکار را تشکیل میدهند. این سیستم نه تنها هر گونه تمایل هواپیما به انحراف خمش یا غلت را به سرعت تشخیص میدهد بلکه همچنین به دنبال هر گونه تغییر وضعیت هواپیما، فرامین را به منظور تصحیح مسیر پرواز ، فعال میسازد. سومین دستگاه ژیروسکوپی متداول، نشان دهنده میزان گردش و لغزش سمتی است. عقربه پایینی روی صفحه این دستگاه میزان گردش را نشان میدهد و بر اساس خاصیت دوم ژیروسکوپ عمل میکند. عقربه بالایی هم لغزش سمتی را مشخص میکند و بر اساس اصول آونگ عمل مینماید. حالت سنج هوا نیز برای تصحیح سرعت و ارتفاع پرواز و غیره در مسابقات پروازهای آزمایشی مورد نیاز خواهد بود و برای این منظور هم دماسنج های معمولی میتوان در قسمت هایی که در معرض جریان هوا قرار دارند، نصب کرد. معمولا در هواپیماهای پیشرفته “نشان دهنده میزان اوجگیری” نیز نصب میشود. در واقع این نشان دهنده نرخ صعود یا نزول هواپیما را نشان میدهد. مشابه این نوع ابزارهای دقیق مدرن که برای پروازها ارزش زیادی دارند، فراوان است. “ماخ سنج” نیز در هواپیماهای تیز پرواز ضرورت می یابد.صرف نظر از خود هواپیما، نشان دهنده هایی نیز برای موتور یا موتورهای آن است که از جمله آنها میتوان دورسنج، فشار سنج روغن، حرارت سنج روغن، فشار سنج هوا، حرارت سنج آب برای موتورهایی که با آب خنک میشوند، نشان دهنده فشار سوخت، نشان دهنده میزان مصرف سوخت، نشان دهنده میزان سوخت موجود، نشان دهنده مربوط سیستم سوپر شارژر و غیره را نام برد. از جنبه الکتریکی نیز میتوان به هر چیز دیگری اعم از سوئیچ احتراق سیستم های روشنایی و گرمایی، دینامها و موتورهای الکتریکی و مجموع تجهیز رادیویی و راداری و دستگاه های وابسته اشاره کرد. منبع:http://www.kharkovhavafaza.blogfa.com/post-87.aspx
  9. روسیه سال آینده میلادی (2009) اقدام به تولید انبوه نفربر پیشرفته زرهی هوابرد BMD-4M خواهد کرد. BMD-4M آخرین نمونه از نفربرهای زرهی رزمی با قابلیت پرتاب با چتر از هواپیما و پشتیبانی از نیروهای هوابرد است. BMD-4M مجهز به شاسی جدید - سیستم کنترل آتش دیجیتال و سلاحهای با دقت بسیار بالا از جمله توپ 100 میلیمتری است. نیروهای هوابرد روسیه تا سال 2015 مجهز به صدها دستگاه از نفربرهای BMD-4M خواهند شد. ظرفیت بالای کارخانجات Kurganmashzavod از زیر مجموعه Concern Tractor factories روسیه این امکان را میدهد تا قادر به اسمبل کردن 3000 دستگاه در سال باشند! BMD-4M برای حمل نیروهای هوابرد- افزایش تحرک و جابجائی و حمایت از نیروهای چترباز بوسیله آتش پشتیبانی طراحی گردیده است. از این روی مجهز به توپ 100 میلیمتری- 2A42 30mm autocannon - تیربار 7.62mm PK - سیستم کنترل آتش جدید "Ramka" است. برجک جدید "Bakhcha-U" امکان حمل تسلیحات و تجهیزات گسترده ای را به آن میدهد. BMD-4 / Ob'yekt 960 خود نمونه ای ارتقاء یافته از BMD-3 است که پیش نمونه های آزمایشی آن با نام BMD-3M شناخته میشدند. این نفربر پیشرفته 13 تنی دارای 2 خدمه و توان حمل 6 چترباز است. همچنین BMD-4 دارای توانائیهای گسترده در عبور از رودخانه میباشد. سیستم واترجت موجود در سری BMD-3/4 آنها را قادرمیسازد تا به راحتی نیروهای تفنگدار دریائی را از ناو به ساحل منتقل ساخته و انتظارات نیروی دریائی روسیه را در این زمینه براورده سازد. BMD-4 قابلیت پرتاب از بیشتر انواع هواپیماهای متوسط ترابری بویژه Ilyushin Il-76M را دارد. BMD-4 مجهز به سیستمهای حفاظتی NBC (شیمیائی- میکروبی- رادیو اکتیویته) بوده و از برخی تجهیزات به کار گرفته شده در نفربر زرهی پیشرفته BMP-3 سود میبرد. BMD-4 با قدرت آتش خود میتواند جانشین تانکها و واحدهای توپخانه در هنگام عملیات فرود باشد. توپ اتوماتیک 100 آن دارای نرخ آتشی معادل 10-15 تیر در دقیقه است. BMD-4 مجهز به موشکهای ضد تانک 9M113 Konkurs نیز میباشد. BMD-4M در حال به نمایش گذاشتن توانائیهای خود به نیروهای ویژه هوابرد روسیه BMD-4 در حال پرتاب از ایلیوشین BMD-4 پس از پرتاب مراحل آماده سازی برای اجرای مانور اجرای آتش سنگین پشتیبانی از نیروهای چترباز منابع : March 22, 2008 United Press International BTVT.narod.ru انجمن هاي تخصصيShahryar
  10. خيلي عالي بود.مثل هميشه. آمريكاييها به اين زير دريايي حفره سياه مي گن.علت اون هم موتورهاي كم صداي اين زير درياييه. ممنون icon_cheesygrin
  11. این مانور مخصوص جنگنده هایی است که زاویه حمله خود را میتوانند به سرعت به بیش از 108برسانند (مانند سوخو) در پروازهای سوپرسونیک در هنگام تعقیب و گریز دو جنگنده جنگنده جلوتر با با افزایش ناگهانی زاویه حمله به بیش از 108 درجه یک دایره در خلاف جهت پرواز را طی میکند و پشت سر جنگنده تعقیب کننده قرار میگیرد سؤالی که اینجا مطرح میشود اینست که آیا حالت stallبرای پرنده به وجود نمی آید؟در پاسخ باید گفت این موضوع بسیار تخصصی است اما به صورت کلی میتوان گفت در صورتی که سرعت تغییر زاویه حمله به اندازه کافی باشد هوا فرصت نمیکند از airfoil جدا شود. مانور سوپر کبری مانوری منحصر به فرد است که فقط از عهده هواپیمای سوخو 37 بر می آید.و این جنگنده تنها هواپيمايي است كه این مانور پر مخاطره رو انجام ميدهد .البته سوخو 27و f-22A توانایی انجام مانور كبري رو دارند. اف22 به خاطر شکل خاص بالهای خود که بسیار پهن می باشد (هم به علت مسایل خاص خفا کاری و هم بدلیل حمل بیشتر سوخت) با انجام مانورهای سنگین مثل مانورهای سوخو27 و سوخو37 نیروی قابل توجهی رو از دست می دهد بطوری که موتورهای پرقدرت این هواپیما هم توانایی ایجاد شرایط استیبل در همان لحظه را برای هواپیما ندارند. درواقع انجام این مانور برای این پرنده آخرین سیستم چندصد میلیون دلاری ریسک بزرگی محسوب می شه. و در شرایط استاندارد این پرنده دیده نشده.
  12. البته عوامل ديگه اي هم براي فرار از اين حالت تاثير گذارن.مثل سمت و سرعت باد - ارتفاع - ميزان سوخت - وزن هواپيما در صورتيكه فول لود باشه و ... icon_cheesygrin
  13. من يه مشكل توي ارسال عكس پيدا كردم.برطرف كه شد چشم.اون هم ميزارم.البته اگر عكسي پيدا كنم.فكر مي كنم داشته باشم. icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  14. مبحث تاکتیک های هوایی و مانور ها مبحثی شیرین و جالبی است که طرفداران خاص خود را دارد . امید وارم اطلاعاتی را که در زمینه تاکتیک های جنگ هوایی و پروازی و مانور هواپیماها در اختیار دارم در اختیار شما قرار دهم . بیشتر مطالب مربوط به سوخو 27 و خانواده فلنکر خواهد بود . استال اسپین جز مانورها و تاکتیک ها محسوب نمی شود . ولی به لحاظ اهمیت و کاربرد هایی که در مقالات بعدی خواهد داشت به خاطر نیاز به بعضی اصطلاحات خاص خود را ملزم به نوشتن این مقاله نمودم . استال اسپین استال اسپین حالت پروازی هواپیمای جنگنده است که این حالت در اثر افزایش زاویه حمله ( AOA ) و اغتشاش جریان هوا بر روی بال ایجاد می گردد . چنین شرایطی تا زمانی که زاویه حمله کاهش پیدا نکند بر طرف نمی گردد . اگر در طول استال یاو قابل توجهی وجود داشته باشد اسپین یعنی چرخش مارپیچ به سمت زمین روی می دهد . خلبانی که هواپیمای خود را به سوی خط مقدم عملیاتی هدایت می کند همواره باید برای اجتناب از چنین شرایطی تلاش نماید . زیرا تحت این شرایط طی مدت زمان بازگشتن به موقعیت مناسب از نبرد عقب خواهند بود . خلبان چنانچه در یک شرایط خارج از کنترل از ارتفاع 1500 متر پایین تر آمد باید Eject کند که این مورد شامل استال اسپین نیز می شود . سیستم کنترل پرواز بطور طبیعی هواپیما را ( در اینجا منظور سوخو 27 و خانواده فلنکر می باشد ) به زاویه حمله ( AOA ) 27/5 درجه محدود می نماید . و استال در زاویه حمله 33 درجه روی می دهد . در شرایط نرمال خلبان می بایست هواپیما را از این وضعیت نامطلوب به دور نگه دارد . با این وجود راههای برای وجود برای غیر فعال کردن سیستم و یا اعمال 15 کیلوگرم نیروی اضافی بر روی دسته فرمان محدود کننده AOA را تحت الشعاع قرار می دهد . همچنین رادر بطور کلی برای تسهیل گردش به ویژه در سرعت پایین مورد استفاده قرار می گیرد . در اینجا به موادری که باعث ایجاد استال اسپین می شود می پردازیم . 1- چرخش شدید حول محورهای عرضی و عمودی هواپیما باعث ایجاد یک مولفه پیچ ناپایدار می گردد که این خود موجب می شود AOA از حد مجاز فراتر رود . 2- زوایای اسلیپ بالا که در زاویه حمل ای که به میزان عملیاتی حداکثر می رسد گسترش می یابند ممکن است به استال زود رس منجر شوند . 3- منحرف کردن دسته فرمان در مسیر رل با زوایای حمله ای که به میزان عملیاتی حداکثر می رسد ممکن است به عملکرد معکوس و شاید یک استال زودتر منجر شود مانند زمانی که خلبان دسته فرمان را به طرف چپ حرکت می دهد اما هواپیما به طرف راست بنک می کند .
  15. باعث خوشحاليه اگه اطلاعاتي داريد ارايه كنيد. با تشكر
  16. عكسهايي كه داشتم با فرمت gif بود.نتونستم روي گالري سايت اپلود كنم.سر فرصت اين كار و ميكنم. icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  17. اكثر مانورهاي هوايي به نام ابداع كننده هاي آنهاست.در مورد ايملمن هم فكر مي كنم همينطور باشه. icon_cheesygrin
  18. برخی شواهد دیپلماتیک حاکی از آن است که سناریوی حمله نظامی آمریکا به ایران باردیگر در دستور کار مقام‌های کاخ سفید قرار گرفته‌است. در یک بررسی کوتاه از تحولات دیپلماتیک جهانی در دو ماه گذشته، می‌توان به هفت نشانه‌ رسید که هریک به تنهایی پیام مهمی برای ایران و هم‌پیمانان تهران در مناقشه هسته‌ای این کشور محسوب می‌شوند. هفت نشان دیپلماتیک احیای سناریوی جنگ علیه ایران عبارتند از: ۱- سفر دیک‌چنی، معاون رییس‌جمهوری آمریکا به خاورمیانه. ۲- سفر وزیرخارجه و دفاع آمریکا به روسیه. ۳- استعفای ویلیام فالون فرمانده نظامی آمریکا درعراق. ۴- استقرار کشتی‌های جنگی آمریکا در سواحل لبنان. ۵- اظهارات شیمعون پرس رییس‌جمهوری اسرائیل مبنی براین ‌که آن کشور به تنهایی به ایران حمله نمی‌کند. ۶- حمله اسرائیل به تاسیسات نظامی سوریه در نزدیکی "دیر الزور". ۷- اولتیماتوم اخیر کوفی‌عنان و لاوروف به نتایج وخیم حمله نظامی به ایران. این نشانه‌ها همگی حاکی از احیای سناریوی حمله نظامی آمریکا به ایران است که مقدمه آن، شورش‌ و آشوب‌هایی است که در تبت، منطقه‌ای استراتژیک برای چین و بحران کوسوو برای روسیه و هم پیمانانش رخ داده است. بحرانی شدن این دو مسئله اقدامی حساب‌شده از سوی واشنگتن است تا از آن به عنوان اهرم فشار علیه روسیه و چین - دو هم‌پیمان ایران - استفاده کند. سفر سه‌مقام آمریکایی به منطقه سفر دیک‌چنی معاون جرج بوش به منطقه، که با سفر کوندولیسا رایس وزیر خارجه آمریکا و رابرت گیتس وزیردفاع این کشور به روسیه هم‌زمان است، یکی از مهمترین پیام‌های محیطی سیاست‌خارجی آمریکا به کشور‌های همسایه است، مبنی براینکه، احتمال آغاز جنگ برضد ایران وجود دارد. هرچند کاخ سفید اعلام کرده است، هدف از سفر گیتس و رایس به مسکو مذاکره درباره سپر دفاع موشکی است که روسیه با آن مخالفت کرده است. اما ناظران سیاسی می‌گویند: اگر چینی به خاورمیانه سفر نکرده بود و قبل از آن نیز فالون استعفا نداده بود، شاید این سخن درست بود، اما آنان می‌دانند که سفر رایس و گیتس به مسکو و دیدارشان با همتایان روسی خود و همچنین دیدار با دو رئیس جمهوری قدیم و جدید این کشور برای حل اختلاف نظرها با مسکو است که به طور ناگهانی موضع خود را در قبال ایران تغییر داده است. گفتنی است که رایس قبل از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ نیز به مسکو سفر کرد تا موافقت روسیه را برای حمله به عراق در ازای توافق واشنگتن و مسکو بر سر مسئله چچن بدست بیاورد. اهمیت سفر چینی به خاورمیانه و سفر به امیرنشین عمان از این جهت است که این کشور بخشی از تنگه هرمز را در اختیار دارد که نفت منطقه از آنجا به کشورهای غربی صادر می‌شود. این تنگه برای ایالات متحده اهمیت استراتژیک دارد و ایران اعلام کرده است در صورت هرگونه حمله آمریکا به این کشور تنگه هرمز را می بندد. اما سفر چینی به عربستان برای این است که واشنگتن می‌خواهد حمایت آن کشور را در صورت حمله به ایران بدست آورد تا در صورتی که ایران تنگه هرمز را بر روی صادرات نفت ببندد، عربستان نفت بیشتری تولید کند. استعفای دریاسالار فالون استعفای فالون نیز یکی از نشانه‌های احیای سناریوی جنگ آمریکا علیه ایران است. فالون در یک مصاحبه با روزنامه اسکوایر گفته بود که با سیاست‌های بوش در قبال ایران مخالف است. مسئولیت نظامی برای هر‌ حمله به ایران به عهده نیروی دریایی آمریکا در منطقه خاورمیانه است و ناوهای هواپیمابر نیروی دریایی مربوط به واحدی است که در اختیار ژنرال مستعفی آمریکایی و مخالف با حمله به ایران قرار داشت. همزمان با استعفای فالون، نیکلاس برنز معاون وزیر خارجه آمریکا نیز از مقام خود کناره گیری کرد. وی نیز یکی از برجسته‌ترین مقامات آمریکایی مخالف با هرگونه طرح نظامی علیه تهران بود. رزمناو‌های آمریکایی حرکت رزمناوهای هواپیما‌بر آمریکائی به سوی سواحل لبنان نیز از جمله نشانه‌های نزدیکی حمله آمریکا به ایران است. هدف اصلی از این اقدام ارائه خدمات به هواپیماهای اسرائیلی است که قرار است در حمله به ایران مشارکت داشته باشند و همچنین بازداشتن موشک‌های ایرانی است که انتظار می‌رود به سوی اسرائیل شلیک شود. مواضع اسرائیل سخنان شیمعون پرز رئیس جمهوری اسرائیل نیز یکی از نشانه‌های این مسئله است. وی در ابتدای ماه جاری گفته بود که اسرائیل به تنهایی اقدام به حمله به ایران نمی‌کند. از دیگر نشانه‌ها، حمله اسرائیل به یکی از تاسیسات نظامی سوریه در منطقه دیر الزور در سپتامبر گذشته است که هدف اسراییل از این اقدام، آزمایش رادارهای سوریه در صورت پرواز هواپیماهایی برای حمله به ایران بوده است. حمله اسرائیل به لبنان نشانه دیگر، حمله اسرائیل در تابستان ۲۰۰۶ به لبنان است که هدف اصلی از این جنگ آزمایش توان بازدارندگی موشکی حزب الله در شمال لیطانی بود. واشنگتن و تل آویو در نظر داشتند از طریق قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت و ممنوعیت حضور نیروی نظامی در جنوب لیطانی مانع حضور نیروهای حزب الله در این منطقه شوند، اما حزب الله اعلام کرد که با وجود نظارت نیروهای بین المللی وابسته به سازمان ملل، توانایی بازیافتن و بهبود قدرت دفاعی و تسلیحاتی خود را دارد. اظهارات اخیر وزیر خارجه روسیه و عنان دبیرکل پیشین سازمان ملل آخرین نشانه احیای سناریوی جنگ بوش برضد ایران را می‌توان در اظهارات اخیر وزیر امورخارجه روسیه و دبیرکل سابق سازمان ملل جستجو کرد. آن‌جایی که بدون مقدمه و غیرمنتظره گفتند: "حمله به ایران عواقب بدی بدنبال خواهد داشت."
  19. hamed_713

    تنها راه حمله به ایران

    سناريوهاى جنگ عليه ايران بهترين استراتژی در هر جنگى، حمله زمينى و نفوذ به خاک دشمن است. بنحوى كه اشغال خاک منجر به تغییر نظام سياسى شود. استراتژی آمریکا در تغییر نظام سیاسی در عراق نیز با بکارگیری همین شیوه‌ای بود. ایالات متحده البته نتوانست نقشه خود در عراق را بطور كامل اجرا كند و نتيجه اين اقدام پاره پاره شدن عراق به ایالت‌های قومى - مذهبى شد. بكارگیری این استراتژی علیه ايران نيز كاربرد ندارد. ايالات متحده تنها ۴۰۰ هزار سرباز ذخيره دارد. درحاليكه براى اشغال كشورى به وسعت ايران نياز به ۵/۱ ميليون سرباز دارد. به گزارش صبح،بحران كنونى داخلى در ايالات متحده، اوضاع بين‌المللى و درگیر بودن ارتش آمريكا در عراق و افغانستان نیز تامين اين تعداد سرباز را دشوار ساخته است. آمريكا همچنین تاكنون حمايت بين‌المللى لازم براى حمله به ايران را بدست نياورده است و همپيمانان منطقه‌ای آن نیز از شروع و ابعاد چنين جنگى واهمه دارند. تصميم اخير ايالات متحده در بازگرداندن ۳۰ هزار نيروى خود از عراق نيز ضعف آن کشور در ورود به جنگ زمینی علیه ایران را اثبات می‌کند. جنگ فرسايشى جنگ فرسايشى عليه ايران با بمباران تخريبى از همه پايگاه‌هاى آمريكا در خاورميانه صورت مى‌گیرد. استراتژی ایالات متحده در اين شيوه، كنترل جنگ از راه دور است كه اقدامى آسان براى آمریکا است. ناوگان‌های جنگى آمريكا در اين شيوه، بسرعت قادر به رساندن خود به هر نقطه‌ای هستند. مساحت ۱ ميليون و ۶۵۰ هزار كيلومتر مربعى ايران نیز منجر خواهد شد كه حتى در صورت بمباران انبوه ايالات متحده، نياز به دو ماه زمان براى تخريب مراكز خطرناک ايران باشد. اين امر البته منوط به خودداری ایران از پاسخگويى متقابل به حملات هوايى ايالات متحده و تمركز بر حفظ امنيت داخلى و مرزهاى آن کشور است. محال است كه ايران براى كشيده نشدن جنگ به نقطه غيرقابل كنترل ضربات ايالات متحده را تحمل كند. امین حطیط خاطرنشان می کندکه:بنابراین ايران نيز در سه نقطه دردناک در اسراييل، عراق و افغانستان پاسخ مطلوبى به ايالات متحده خواهد داد. اين كشور مناطق مهم براى همپيمانان آمريكا و حتى جهان، يعنى چاه‌هاى نفت را نيز هدف قرار داده و قادر به مسدود ساختن گذرگاه‌ها و تنگه‌ها نيز خواهد بود كه در اين حالت قيمت هر بشكه نفت به ۵۰۰ دلار خواهد رسيد. بايد دانست كه حمله ایالات متحده به ایران نه تنها منجر به براندازى نظام سياسى - ايديولوژيک آن کشور نخواهد شد. بلكه فشارهاى خارجى موجب اتحاد بيشتر مردم ايران و حمايت از حكومت كنونى مى‌شود. برخى بر اين اعتقادند كه حمله ايالات متحده به ايران موجب جدايى ايران از همه قيدوبندهاى بين‌المللى و بى‌توجهی به قطعنامه‌ها و مصوبات بین‌المللی پس از خاتمه یافتن جنگ احتمالی خواهد شد. بنظر اين گروه حتى در صورت ويران شدن ايران، برای ایالات متحده نتيجه‌اى جز مانند ناكامى اسراييل در جنگ ژوئيه ۲۰۰۶ عليه لبنان برغم همه ويرانى‌ها متصور نخواهد بود. پيش نيازهاى حمله به ايران ایالات متحده پیش از هر اقدام نظامی علیه ایران، باید در مواردی چون تضمين امنيت اسراييل در زمان حمله به ايران با توجه به نتايج نامطلوب مانور گسترده دفاع شهرى در سرزمين‌های اشغالی، محاصره نشدن نيروهاى خود در عراق و افغانستان، قطع نشدن شريان ارسال نفت به اروپا و چين و تضمين تغيير رفتار ايران پس از حمله به آن کشور اطمینان یابد. تخريب تاسيسات هسته‌اى ايران بهانه خوبى براى آغاز جنگ علیه آن کشور نیست. براساس گزارش سازمان‌های اطلاعاتی آمريكا، ايران توانايى ساخت سلاح هسته‌اى در شرايط كنونى را ندارد. به گفته ی نگارنده السفیر و به گزارش صبح،ايالات متحده نيز بخوبى مى‌داند که ايران تلاشى براى ساختن بمب هسته‌اى ندارد. بنابراین حمله به ایران بمنظور مقابله با تلاش‌های هسته‌ای آن کشور از سوی ایالات متحده بهانه‌اى بيش نيست. همچنانكه موضوع مقابله با سلاح‌های كشتارجمعى عراق از سوى آمریکا نيز تنها يک بهانه بود. زمينه انجام حمله كلاسيک آمریکا به ايران وجود ندارد. حتى استفاده از شيوه كنترل جنگ از راه دور نيز احتمال رسيدن به نتايج مطلوب را ضعيف مى‌کند. بدين‌ترتیب ايالات متحده تنها با استفاده از حمله هسته‌اى به ايران قادر به مقابله با آن کشور خواهد بود. حال این سوال مطرح است که آيا ايران حاضر به زيرپا گذاشتن معاهدات بين‌المللى و نابودى جمعيت هفتاد ميليونى خود خواهد شد؟ ترديدى وجود ندارد كه ايران بسيار قويتر از عراق و افغانستان است و وضعيت نيروهاى آمريكايى در اين دو كشور بهترين شاهد اين مدعا است. پرس تی وی به نقل از السفیر،نتیجه می گیرد که:درنتيجه سناريوى حمله به ايران از دولت «جورج بوش» به دولت آینده ایالات متحده منتقل خواهد شد و حادثه غيرمنتظره اكتبر كه رسانه‌هاى اسراييلى وعده وقوع آنرا مى‌دهند اجرا نخواهد شد، مگر آنکه ایالات متحده به جنون كشيده شده باشد.
  20. ساندی تلگراف در گزارشی تامل برانگیز مدعی شد، گزینه حمله نظامی به ایران در پی دستیابی به فن آوری بمب اتمی!!!!، چنان جدی شده است که به دستور مقامات کاخ سفید، یک شبیه سازی تمام عیار از تبعات این جنگ به خصوص در بخش اقتصادی توسط شخصیت های واقعی صورت گرفته است. متن کامل این گزارش به نقل از گروه ترجمه پایگاه فرارو چنین است: در یک اتاق نامشخص در ساختمان کنگره در شهر واشنگتن، دو گروه سیاسی از کارمندان کنگره آمریکا از طرف جورج بوش ماموریت یافتند تا دورهم جمع شده و بزرگترین خطر رو در روی ایالات متحده در قرن حاضر را مورد بررسی خود قرار دهند. این خطر، آزمایش یک بمب هسته ای توسط ایران عنوان شده است. این افراد سناریویی به شرح ذیل را طراحی کرده و مورد بررسی قرار دادند: در این سناریو فرض گردیده که ایران به بمب هسته ای دست پیدا کرده و ایالات متحده که دیگر قادر به چشم پوشی از خطرات ایران هسته ای نیست و از بمباران هسته ای اسرائیل و قرار گرفتن بمب هسته ای در دست تروریست‌های دیگر کشورها واهمه دارد، تاسیسات هسته ای، پایگاه‌های نظامی و هوایی ایران را مورد هدف قرار می دهد. ایران صادرات نفت به آمریکا و هم پیمانانش را قطع کرده، تنگه هرمز یعنی شاهراه حیاتی خلیج فارس را می بندد و به مردم شیعه جنوب عراق که شصت درصد صادرات نفت عراق را متوقف نموده اند، اشاره می کند تا قیام کنند. در عین حال یک گروه عملیاتی مشتمل از برخی مسئولان پنتاگون، دپارتمان ایالتی و دپارتمان انرژی و امنیت داخلی ایالات متحده که در اداره ای خارج از خیابان ماساچوست در پشت ایستگاه راه آهن دور هم جمع شده اند، راهکارهای پیچیده ای برای جلوگیری از افزایش سرسام آور قیمت نفت و تبعات اقتصادی وحشتناک آن ارائه می دهند. بر اساس گزارش تلگراف، خبر خوش اینجاست که مطالب فوق سناریویی بیش نیست و هنوز به واقعیت نپیوسته است. ولی خبر نگران کننده اینجاست که مسئولین ذکر شده در بالا همگی واقعی بوده، سناریوی فوق را با جزئیات آن تبیین نموده و خود را برای هر اقدامی آماده کرده اند؛ تا آنجا که در بازارهای بورس و نفت نیز حضور یافته اند. این شبیه سازی که چهار ماه طول کشید و نتایج آن مورد برسی قرار گرفت توسط بنیاد هریتج (موسسه ای محافظه کار که با کاخ سفید ارتباطات نزدیکی دارد) صورت گرفته است. در عین حال، ماه گذشته نتایج این بررسی ها بیرون آمده و گزارشگران ساندی تلگراف هم آن را مشاهده نموده اند. این نتایج که حمله نظامی به ایران را علی رغم تبعات آن توجیه پذیر دانسته در اختیار طراحان نظامی و غیر نظامی ایالات متحده قرار گرفته تا با همکاری یکدیگر نقشه مقابله نظامی با ایران را طراحی کنند. روز سه شنبه جورج بوش مبارزه کلامی خود با احمدی نژاد رئیس جمهور ایران را به اوج خود رسانده و وی را به تلاش برای دستیابی به بمب هسته ای محکوم نمود. بوش در سخنرانی خود که در حضور کهنه سربازان آمریکایی ایراد نمود چنین گفت: "تلاش فعالانه ایران برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای و به تبع آن بمب هسته ای آن هم در منطقه ای که از بی ثباتی و خشونت رنج می برد در نهایت به یک کشتار هسته ای منجر خواهد گردید". وی ایران را به دخالت در امور داخلی عراق متهم نموده و ادعا نمود که سلاحها و بمبهای ایران مسبب کشتار سربازان آمریکایی در عراق است. بوش به صورت واضح از آنچه آن را "فعالیتهای جنایتکارانه ایران" نامید سخن به میان آورده و فرماندهان نظامی آمریکا را مجاز به مقابله با دخالت‌های ایران در امور عراق دانست. از سخنان بوش چنان برمی‌آید که وی به سمت مواجهه نظامی با ایران و هدف قرار دادن تاسیسات هسته ای این کشور در حرکت است و جالب اینکه این فرایند به بمباران راکتور هسته ای عراق در 1981 شبیه است. این بیانات بوش در حالی عنوان گردیده که بر اساس اطلاعات واصله از اجلاسی محرمانه در کاخ سفید، مواضع دیک چنی معاون ریاست جمهوری ایالات متحده که از طراحان گزینه نظامی بر علیه ایران است از کاندلیزا رایس و رابرت گیتز پیشی گرفته و از طرفداران بیشتری برخوردار شده است. رایس و گیتز مخالف حمله نظامی بر علیه ایران بوده و از تحریم‌های سازمان ملل برای انزوای این کشور حمایت می کنند. زمانی‌که دپارتمان ایالتی ایالات متحده اعلام نمود مذاکرات ممکن است تا بعد از ژانویه 2009، یعنی پس از کناره گیری جورج بوش از قدرت نیز ادامه داشته باشد، چنی از خشم به خود پیچید. در اینجا این سوال مطرح می شود: آیا جورج بوش با این سخنرانی قصد داشته تا راه را برای حمله بعدی خود هموار کند؟ مسئولان کاخ سفید که در ارتباط نزدیک با دپارتمان ایالتی ایالات متحده و شورای امنیت ملی این کشور هستند چنین اذعان نموده اند که این سخنان نه تنها تهدیدی جدی برای ایران تلقی می شود، بلکه برای هم‌پیمانان غربی کاخ سفید، روسیه و چین نیز که در حمایت از ایالات متحده کوتاهی کرده و یا از تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل پشتیبانی لازم را نکرده اند هشداری جدی است. جیمز فیلیپس از کارشناسان خاورمیانه در بنیاد هریتج در آمریکا که سناریوی حمله به ایران را طراحی کرده است چنین می گوید: این هشدارها به مثابه تیرهای آگاهی بخشی هستند که به سوی ایران و جامعه بین الملل پرتاب می شوند تا همگی با آگاهی لازم، تلاش بیشتری برای مهار فعالیت‌های هسته ای ایران به عمل آورند.
  21. نظر شما هم در نوع خودش جالبه.اما ارتباط اين قضايايي رو كه گفتي آمريكاييها بهتر درك كردند.اين سخن جرج بوش بود كه ايرانيان با توجه به اينكه روزي امپراتوري بزرگ دنيا بودند تلاش كنند كه به دوران قدرت خود در دنيا برسند و بعد از اون جنگ هاي صليبي رو مطرح كردند و.... مایکل بورلیگ می نویسد؛صداهای قدرتمندی که هرروزه با صدای بلندتری از ایالات متحده به گوش می رسند خواهان فوریت بخشیدن به جنگ بر علیه ایران برای متوقف کردن این کشور از دست یافتن به سلاح های اتمی است.چرا؟؟؟؟؟ دیدن اینکه جنگ به ایران چگونه اغاز شده و ساز آن شروع به نواختن خواهد کرد ، براي آمريكا کار دشواری نیست.اما به چه قيميتي؟؟؟؟؟؟ من فكر مي كنم پیش از انکه اشخاصی جنگی را به راه اندازند هر یک از گزینه ها باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند چرا که در صورت وقوع چنین جنگی ،فجایعی که از آن بارخواهد امد براي هر دو طرفين حتی قابل تصور نیست.
  22. دوست عزيز شما موضوع تاپيك را اشتباه متوجه شديد.همه اين بحثها احتمالاته.چه جنگ اتفاق بيفته و چه نيفته ما بايدبا توجه به چالشهاي موجود درمنطقه پر مناقشه خاورميانه آمادگي كامل داشته باشيم. هدف از اين بحثها ايجاد آمادگي در برابر اتفاقات بعديه.آگاهي داشتن از نتايج و حواث زمان وقوع و بعهد از وقوع جنگ يه جور دفاع غير عامله.حالا اگه جنگ اتفاق نيفتاد كه چه بهتر ما چيزي از دست نمي ديم.اگر هم اتفاق بيفته مي دونيم تكليف چيه و چه كارهايي بايد انجام بديم.
  23. البته مورد سوم يك نمونه و مثاله.دنبال جواب براي اون سوال نيستم. فقط قصدم اين بود كه بگم در جنگ با ايران ابزارهاي موجود ما جدا از تجهيزات نظامي مي تونه براي ما يك نقطه قوت باشه.در واقع براي جهت دادن به سوال دوم مطرح كردم.البته يه كم كل گويي كردم با اين قصد كه بتونيم عقايد و تحليل هاي متفاوتي را دريافت كنيم.و نهايتا نتيجه گيري صورت بگيره. :mrgreen: :| اما در مورد تحليل شما درمورد استفاده از بمب اتم موافق نيستم.چون شرايط امروز دنيا براي پذيرش جنگ اتمي جديد مهيا نيست. در ثاني افکار عمومی در غرب با تجربه ای که از توجیه سازمان ملل برای حمله به عراق در سال 2003 داشتند، خدشه دار شده و دیگه به آسانی نمی توانند لفاظی هایی که در رابطه با تهدید قریب الوقوع ایران مجهز به سلاح اتمی مطرح می شه رو پذیرا باشند.
  24. گزارش خبرنگار سرویس بین الملل اینفورمیشن کلیرینگ هاوس به نقل از ریانووستی؛یک مقام عالیرتبۀ امنیتی روسیه گفت: سازمانهای اطلاعاتی روسیه از تشدید تمرینات نظامی هوایی و زمینی ارتش امریکا علیه ایران خبر داده اند.وی در ادامه افزود؛ بر اساس اطلاعات بدست آمده ،پنتاگون هنوز در رابطه با زمان دقیق حملۀ نظامی علیه ایران تصمیمی نگرفته است.وی گفت:پنتاگون خواهان جنگی است که با اندک هزینه ای، ایران را به زانو در آورد.به گزارش خبرنگار سرویس بین الملل اینفورمیشن کلیرینگ هاوس به نقل از ریانووستی؛این منبع اطلاعاتی همچنین گفته است که حضور نظامی امریکا در منطقه به سطحی مشابه به سال 2003 که به عراق حمله کرد ،رسیده است.ژنرال لئونید ایواشوف ،نایب رئیس آکادمی علوم ژئوپلتیک،هفتۀ گذشته اظهار داشت که پنتاگون در نظر دارد تا در آینده ای نزدیک حملۀ هوایی گسترده ای را علیه زیر ساختارهای نظامی ایران آغاز کند.برپایۀ این گزارش ناوگان جدید حامل نیروهای نظامی امریکایی عازم خلیج فارس شده است.به گزارش خبرنگار سرویس بین الملل اینفورمیشن کلیرینگ هاوس به نقل از ریانووستی؛ایالات متحدۀ امریکا ناوگان یو اس اس جان استنیس [که متشکل از حدود 3200 ملوان، حدود 80 هواپيمای جنگی اعم از "اف ای 18" و جنگنده بمب افکن‌های "سوپر هورنت"،هشت کشتی-ناوچه پشتیبانی و 4 زیردریایی اتمی است.] و ناوگروه دوایت دی آیزنهاور[که متشکل از نزدیک به 5000 ملوان، 80 تا 90 جنگنده بمب افکن های ای اف 18؛سوپر هورنت و سی هریر به همراه 15 کشتی پشتیبانی، ناوچه و زیر دریایی اتمی اعم از 8 ناوچه سریع و تهاجی، همچنین سامانه پرتاب موشک های هدایت شونده کروز،دسترویر و رماج است.] در موقعیت منطقه خلیج فارس قرار دارند.این گزارش می افزاید: ایالات متحده آمریکا همچنین سامانه دفاع ضد موشکی پاتریوت را نیز در خلیج فارس مستقر كرده است.
  25. در صورت جنگ احتمالي ايران و آمريكا(متحدين) با توجه به پارامترهاي موجود كشور ما ايران از جمله امكانات نظامي و اعتقادات ديني به همراه پشتوانه ملي و تاريخي- نتيجه را چگونه ارزيابي مي كنيد.؟ بيشتر امريكايي‌ها گمان مي‌كنند ايراني‌ها مانند عرب‌ها و يا عراقي‌ها هستند. اينطور نيست! بيشتر ايراني‌ها آريايي‌اند. در‌حقيقت معناي ايران سرزمين آريايي‌ها ست. مهم است؟ شايد. نكته ديگر اينكه اگر آلمان‌ها(با توجه به تشابه نژادي با ايرانيان) مسلمان بودند جنگ جهاني دوم به گونه ديگري رقم مي‌خورد؟ اگر جواب مثبت است آيا نبايد از آن درباره ايران امروز درس گرفت؟ دوستان لطفا در اين بحث شركت بفرماييد. با تشكر.