hans

Members
  • تعداد محتوا

    1,230
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های hans

  1. سلام محمد مهدی عزیز. دستت درد نکند و خسته نباشید. مطلب جامع و مفیدی هست. [quote]2- استفاده از سامانه‌های سوناری مجهز به آرایه‌های غیرمتمرکز 3- استفاده‌ از آرایه‌های با کارکرد در بسامد کم [/quote] منظور از ارایه چیست ؟ [quote]6- به‌کارگیری سامانه‌های کشف پریسکوپ [/quote] می توانید کمی در این مورد توضیح دهید؟ چه گونه و به طور کلی به چه روشی یک پریسکوپ را شناسایی می کنند؟ [quote]- استفاده از اژدرهای با ساختار باز[/quote] اژدر با ساختار باز یعنی چه؟ [quote] 9- به‌کارگیری سامانه‌های اقدام متقابل در برابر اژدر دشمن [/quote] یعنی چیزی مثل سیستمهای ضد موشکی در هوا؟
  2. حامد عزیز خیلی مقاله ی جالب و مفیدی بود. ایا نسلهای جدید این هواپیما تولید می شود؟ چرا دیگر کشورهای سازنده سراغ جنگنده های عمود پرواز نرفتند و ما هنوز شاهد استفاده و طراحی جنگنده های معمولی هستیم؟ ایا جنگنده های معمولی نیز برتری خاصی نسبت به عمود پرواز دارند ؟ بابت زحمتی که کشیدید خیلی ممنونم، خسته نباشید.
  3. hans

    هفتمین قورباغه شوروی!!

    سلام امیر عزیز. اشاره ی بنده به خسارت بود تا مقدار انفجار. بدنه ی کاتیوشا الومینیومی می باشد و دارای ترکش نمی باشد به همین دلیل خسارات وارده بر اثر موج انفجار خواهد بود. و این سلاح به نظر من بیشتر برای نابودی نفرات و حجم نیرو مناسب است. بنده از کسانی که در جنگ بوده اند شنیده ام که این موج انفجار کاتیوشا بسیار شدید است و نیروها را چندین متر به بالا و اطراف پرتاب و دچار خونریزی شدید داخلی می کند. مسلما اگر همین مقدار دارای ترکش نیز می بود خساراتی که وارد می کرد خیلی بیشتر می بود.
  4. hans

    هفتمین قورباغه شوروی!!

    فانتوم عزیز مطلب خوبی بود. بابت زحمتی که کشیدید از شما ممنونم. در مورد کاتیوشا و فجر تا انجاییکه اطلاع دارم خسارات زیادی به جای نمی گذارد به علت نداشتن ترکش، تنها موج انفجار است که ضربه می زند.
  5. hans

    آیین نامه سلحشوران ژاپن

    سلام رضا جان. خیلی عالی بود. واقعا همه درس زندگی هستند. اما حیف که به قدری اش را شور کردند و عقب عقب رفتند که از ان ور پشت بام افتادند! نژاد پرستی و خود بر تر بینی که باعث فاجعه در جنگ دوم جهانی شد. به نظرم به جای اینکه اصل را بفهمند و این رفتارها را ملاک قرار دهند، ظاهر ان را پرستیدند و نخود و تکبر فرا گرفتشان. به نظر بنده فکر می کنم مردم و سربازان ژاپن در ج ج 2 همه خود را یک سامورایی تند تند می دانسته اند. اما انگار ظاهر و جنگاوری را چسبیده و باطن و خصلتهای انسانی و اخلاق یک سامورایی را فراموش کرده و به گوشه ایی انداخته بودند. چه قدر اشناست این روزها.. راستی این قسمت 98 بسیار اموزنده بود و حقیقتی است بسیار با ارزش. اما حیف زمانی که فرهنگ عمومی یک ملت و کشور پایین باشد و مطالعه مردم سطح پایینی باشد ، خودشان رهبرانشان را تا به این سطح بالا برده و او را دانای کل می دانند ،اطرافیان در وصف او چه تملقها که نمی کنند و او را در همه چیز دارای دانش و نگاه کامل می دانند، حرف او را بی نقص می دانند به مانند اینکه انگاری تو گویی انسان نیستند و موجودی فراتر از انسان هستند. این باعث می شود ان رهبرو امیرو حاکم با توجه به این رفتار و صحبتها خود را دانایی کل بداند که بر همه چیز مسلط است. فکر می کنم داستان ان کودک و پادشاه عریان را شنیده ای. وصف همین گونه حاکمان است. باز هم از این مطالب زیبایت متشکرم.
  6. سلام . جناب واریور بسیار خوب و مفید بود و بابت زحمتی که کشیدید ممنونم. چند سوال برای من پیش امده واریور جان. با این حساب رادار جنگنده اف 14 ارایه فازی می باشد که توان رهگیری چندین هدف را داراست؟ راستش در فهم توضیح عملکرد این رادار دچار مشکل شده ام. [quote]آنتهای آرایه فازی گروهی از آنتنها هستند که هر کدام به یک تغییر دهنده فاز متصل است . هنگامی که به عنوان فرستنده به کار میروند سیگنال ارسالی ما بین آنها تقسیم میشود . [/quote] چرا هر کدام به یک تغییر دهنده ی فاز متصل هستند؟ این عمل چه امکانی را ایجاد می کند و چه نفعی دارد؟ [quote]هنگامی که از یک جهت به انتنها نگاه شود همفاز باشند.[/quote] اگر بیشتر توضیح دهید ممنون می شوم. از یک جهت به چه معناست؟ [quote]در جهات دیگر غیر از جهت اصلی سیگنال ها با هم غیر همفاز خواهند بود و با سازندگی کمتری با هم جمع خواهند شد . بدین ترتیب باریکه انتن در یک جهت تشکیل میشود ....[/quote] راستش فکر کنم کاملا عملکرد این رادار را متوجه نشده ام! پوزش اگر مقدار سوال زیاد است.
  7. hans

    Mark 50 ، اژدر قاتل!

    Electro_officer عزیز بابت توضیح و ویدئو ممنونم.
  8. محمد عزیز بابت مقاله ممنون.خسته نباشید. ایا کسی می تواند طریقه ی یونیزه شدن هوا بر اثر سرعت بالا را توضیح دهد. یا به عبارت دیگر سرعت بالا چگونه باعث یونیزه شدن می شود؟ و این که چطور در اثر اصطکاک زیاد با هوا در سرعتهای بالا دچار حرارت بیش از حد و تخریب نمی شود؟ خیلی سپاسگزارم.
  9. hans

    AGM 119 پنگوئن شکارچی

    بلیز عزیز خیلی ممنون. خسته نباشید. به نظر بنده نیز حرکت سینه مال ان نقطه ی قوت خوبی محسوب می شود. سوالی برایم پیش امده است. در مشخصات AGM ß119 B عرض باها نزدیک به 1.5 متر ذکر شده است، اما به نظر بنده در تصویری که شاهین دریا در حال شلیک ان می باشد با قیاس بین ان و خدمه و خلبان هلیکوپتر بعید به نظر می رسد 1.5 متر باشد. تنها قسمت بالایی بدن خلبان معلوم است که حدودا اندازه ی بال این موشک می باشد. اما قسمت بالایی بدن یک انسان نشسته فکر نمی کنم حدود 1.5 متر باشد. نظر شما چیست؟
  10. با تشکر از زحمتی که کشیدید. حالا ایا واقعا این می تواند جایگزین مناسبی برای سایدوایندر باشد؟ ایا تا به حال تجربه رزمی داشته است؟ دوستان چه قدر احتمال می دهند اطلاعات ارائه شده واقعی است و بلوف نمی باشد؟
  11. روحشان شاد و راهشان پر رهرو. کسانی که واقعا خلوص داشتند.
  12. hans

    " اخبار برتر علمی"

    جناب واریور اگر بیشتر توضیح دهید ممنون می شوم. شاید تفاوت ایشان با سونی این می باشد که سونی توانسته کاری کند که سیستمهای الکترونیک را خراب نکند.
  13. hans

    آرشیو کتب و مقالات دفاع مقدس

    بنده هم به نوبه ی خود تشکر می کنم . امیدوارم که پر بار شود. البته بیشتر کار کپی از سایتهایی مثل ساجد و همین طور احیانا مصاحبه هایی در 2 تا مجله خواهد بود زیرا منبع زیادی نمی توان پیدا کرد. مگر اینکه رزمندگان همان موقع بیایند خاطرات خود را بگویند. حتی خاطرات بسیار عادی. در همین سایت میلیتاری هستند بزرگوارانی که می توانند خاطرات و داستانها و مناطقی که عملیات کرده اند و انچه را که مشاهده کرده اند نشر کنند. اگر می دانستند که چه قدر این کارشان با ارزش خواهد بود و تصویر برای ایندگان به دست انهاست مطمئنا این کار را صورت می دادند. بیشتر مطالب در مورد 20 30 نفر از شهدا و جانبازان است. اما حدود 2 تا 3 میلیون نفر به جبهه ها رفتند. اکثرا رزمنده عادی بودند. کسانی که در ان جنگ نبوده اند و ندیده اند هم مردم عادی هستند. انها جدا از ان که دوست دارند در مورد فرماندهان بدانند ، بسیار بیشتر دوست دارند خاطرات رزمندگان عادی را بدانند. زیرا بیشتر می تواند ارزش، هدف و تصویر ان دوران را انتقال دهد. نسل جوان فعلی و نسلهای اینده باید بدانند چگونه بوده است. این عزیزان همیشه نیستند . اگر امروزه به هر دلیلی این کار را نکنند این موضوع نیز به مانند یک جسم نابود خواهد شد و فنا خواهد یافت و در اینده گم و گور خواهد شد. نگاه کنید کشورهای غربی و امریکا چگونه بعد از شصت و خورده ای سال هنوز ان جنگ را زنده نگه داشته اند و نمی گذارند از اذهان پاک شود. اولین کار انها نوشتن خاطرات شرح عملیاتها و ... بود. امیدوارم که مقالات خوبی ارائه شود.
  14. جناب زاینی خسته نباشید. دست شما درد نکند.مقاله ی پربار و مفیدی می باشد. [quote]این پهپاد دارای تجهیزات حمله ی هوا به زمینِ [color=darkred]مستقل[/color] با ....[code][/code][/quote] دوستان بنده مفهوم این جمله را متوجه نشده ام. اگر کسی می داند ممنون می شوم توضیحی ارائه دهد. به نظر من با توجه به استفاده از موتور جت و تصویر گرافیکی که از ان نشان داده شده است خروجی موتور به مانند بی 2 سرد نمی شود. همین طور سرعت انچنان بالایی نیز ندارد. به نظرم می توان ان را با موشکهای حرارت و گرما یاب شکار و یا اشکار کرد. چیزی که بسیار مهم بود سازندگان ان می باشد. تمام تلاش اروپا این است که با اتحاد بتوانند قدرت مطرحی به مانند امریکا در جهان باشند و خود را مستقل از امریکا نشان دهند. اگر از خود اروپاییان کسانی که اخبار و سیاست و .. را دنبال می کنند بپرسید و با انها رابطه داشته باشید متوجه می شوید که تلاششان بیشتر روی این زمینه هست که مستقل بودن خود از امریکا در همه ی زمینه ها را نشان دهند و خود را یک قدرت جدا نشان دهند،نه به مانند دوران جنگ سرد پیرو و مطیع امریکا باشند. جدا از ان به علت اینکه به تنهایی نمی توانند صنایع بزرگ را به پیش برده و با قدرتهای اقتصادی و نظامی بزرگ دنیا رقابت کنند دست به تولید مشترک می زنند که از غافله عقب نمانند. نظر شخصی اینجانب این می باشد که کشور ما نیز باید به این عمل روی بیاورد. باید سیاست خارجی را ملایم کرده و با اتحاد با تعدادی از کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی دست به تولید بزند که هم بتواند این فاصله ی طولانی از غرب و شرق را جبران کرده و هم به روز و قابل رقابت باشد. هیچ چیز به مانند اتحاد نمی تواند موضوعی را به بهترین شکل جلو ببرد. در مورد صنعت هوانوردی نیز به نظر من اگر روی پهباد سرمایه گذاری شود به صرفه تر و به عبارتی راهی میانبر خواهد بود. زیرا در اینده تصور نمی کنم دیگر جنگنده ی سر نشین دار مقرون به صرفه و عرضه شود.پهباد دارای هزینه ی کمتر از هر نظر می باشد و می توان عقب ماندگی را جبران و در اینده دارای رقابت و به عنوان قدرت مطرح جلوه نماییم. در اینده نیروی هوایی به دست پهپادها خواهد بود.
  15. دریای عزیز خیلی ممنون. تاپیک مفیدی است. در پایان بنده هم نظر خویش را خواهم گفت.
  16. hans

    Mark 50 ، اژدر قاتل!

    فانتوم گرامی بابت زحمتی که کشیدید ممنونم. به نظرم با سرعتی که دارد یک زیردریایی اگر به موقع بفهمد بتواند جا خالی دهد. در تصویر مارک 46 قدرت بالایی دارد. سوالی برایم پیش امده است که در تصویر هدف قرار گرفتن ناوچه ایا قسمت جلویی باقی مانده ناوچه غرق نشد؟
  17. سلام. پاکستان پیشرفتهای خوبی داشته اما متاسفانه این جدل و کشمکش با هند به مردم و وضعیت هر دو کشور صدمات زیادی وارد کرده است، وضع اقتصادی و فرهنگی جالبی ندارند. مخصوصا پاکستان. شاید چند وقت دیگر ایران نیز بتواند با کمک پاکستانی ها ان را تولید و مونتاژ کند. بابت ترجمه و زحمتی که می کشید خیلی ممنونم. تا به حال از مقالات شما استفاده های زیادی را برده ام. یکی از متخصصین سایت در بخش هوایی هستید. منتظر مقالات شما خواهم بود ، موفق باشید.
  18. با عرض سلام خدمت تمامی دوستان عزیز و گرانقدر سایت میلیتاری که باری به مانند سابق همیشه ما را بهره مند ساخته اند. متاسفانه یکی از مشکلات نبود شایسته سالاری و جهان سومی بودن این می باشد که برای حوادث و اتفاقات طبیعی دنیا شایعه سازی و دلایل غیر واقعی ارائه می شود. مباحث امیخته می شوند. 2 مورد متفاوت به یکدیگر ربط داده می شوند و یا از روی نا اگاهی و دشمنی و بغض ان اتفاق را نیز از همان نگاه دنبال می کنند. در این اتفاق اخیری که به وقوع بیوسته است نیز همین موضوع دنبال شد و عده ای افراد اسم دار و در عین حال متوهم دنیا برای اغراض خود افکار تعدادی از مردم نا اگاه(در این زمینه) را بازی داده و خواهند داد. ربط دادن این زلزله به موضوعات متافیزیک و ... کار نادرستی می باشد. این اتفاق یک اتفاق طبیعی بوده است. باید در این گونه موارد و حوادث انسانها به متخصص ان موضوع مراجعه کنند. نه به مانند این قضیه که یک سری افراد معلوم الحال و مکار و دارای منافع مشخص سخنانی بسیار عجیب را به زبان رانده اند و یا علت ان را در موضوعات کاملا بی ربط متا فیزیکی جستجو کرد. همان طور که قبلا ذکر کردم اینجانب افتخار بسیار دارم که در این سایت از محضر دوستان استفاده های زیادی برده و اطلاعات بسیار زیادی را کسب کرده ام. دوستانی که هر کدام در مواردی خبره و دارای اطلاعات مناسبی هستند. در این پست قصد جسارت نداشته اما به عنوان یک برادر کوچک دوستان که کمی مطالعه در این زمینه داشته ام نظر شخصی خود را نیز اعلام کنم. این حادثه ناگوار و درداور که ذهن تمام انسانهای بشر دوست و کسانی را که احترام به حقوق انسانها و بشریت می گذارند را جریحه دار کرد دارای علل طبیعی زمین شناسی می باشد و به هیچ عنوان به دلایل عجیب و یا احیانا ساخته های شایعه شده ربطی ندارد. زمین دارای چندین صفحه در پوسته ی خود می باشد که به مرور زمان تعداد ان با گسترش کف اقیانوسها بیشتر خواهد شد. مناطقی از زمین در مرز 2 صفحه قرار گرفته اند به مانند هائیتی و همین طور ایران. نشانه های مناطق مرز 2 صفحه وجود اتشفشان و گسل و زلزله در ان مناطق می باشد. هائیتی بین 2 صفحه امریکای شمالی و جنوبی و ایران بین 2 صفحه روسیه و عرب قرار گرفته است. به همین علت است که با تغییرات و برخورد و فشار این صفحات در این مناطق زلزله رخ می دهدو هاییتی و کشور همسایه آن، جمهوری دومنیکن بر روی صفحه کوچکی واقع شدند که در سال هفت‌میلیمتر، بدون محاسبه کنش و واکنش با صفحات دیگر، جابه‌جا می‌شود و این صفحه که یکی از جزایر اقیانوس اطلس است‎ در طبقه‌بندی کلاسیک علم زمین‌شناسی جزو مناطق زلزله‌خیر جهان به شمار می‌آید. کنش و واکنش صفحات آمریکای مرکزی و شمالی که در سال ۲۰ میلیمتر یکدیگر را جابه‌جا می‌کنند موجب جمع شدن انرژی عظیمی در حد فاصل این دو صفحه شده و این انرژی در اثر برخورد این دو صفحه با یکدیگر آزاد شده و این زلزله به وقوع پیوسته است. اماری از زمین شناسی را برای دوستان قرار می دهم که در نوع خود برای فهم قدرت زلزله مفید خواهد بود. شدت زمین‌لرزه‌ای به قدرت ۲ / ۷ ریشتر در مقایسه با زمین‌لرزه‌ای به قدرت ۶ ریشتر، ۳۰ مرتبه بیشتر است. بر اساس آمار زمین‌شناسی زمین‌لرزه‌هایی با قدرت ۶ ریشتر صدها بار در سال، زمین‌لرزه‌های ۷ ریشتری حدود ده بار در سال، و لرزه‌هایی با قدرت ۸ ریشتر یا بیشتر احتمالأ یکبار در سال رخ می‌دهد. البته این امار احتمالات می باشد. در ادامه، مطلب دیگری در مورد ایران مخصوصا شهر بزرگ تهران می باشد که یکی از مدیران موفق و بسیار محترم سایت ارشیای گرامی مطلبی را در مورد ان عرض کردند که خواستم در مورد ان نیز توضیحی عرض کنم. [quote]این واقعیت داره که دیر یا زود تهران هم دچار همچین سرنوشتی میشه و در این صورت بزرگترین فاجعه تاریخ به وقوع میپیونده تهران بر روی گسلهای فراوانی هست و لزوم انتقال پایتخت به جایی امن بیشتر از پیش مطرح شده چرا که اگر آمریکا هم با سلاح هارپ اینکار رو نکنه دیر یا زود خود طبیعت دست بکار میشه[/quote] کاملا صحیح می باشد که تهران بر روی گسلهای زیادی می باشد که 3 گسل اصلی و بزرگ دارد. اما در مورد راهکار ان به نظرم انتقال پایتخت پاک کردن صورت مساله می باشد. به مانند هائیتی تهران نیز بر روی رسوب نرم بنا شده است.و با توجه به موقعیت ان و گسلهای ان و زمان طولانی اخرین زلزله، زلزله ای که به وقوع بپیوندد قدرت ان بیشتر از 7 ریشتر خواهد بود. اما با یک ساخت و ساز صحیح و مقاوم می‌توان جلوی وقوع فاجعه در تهران را گرفت و این امکان هم از نظر اجرایی نیز وجود دارد که در صورت ان نه خرابی‌ای در ساختمان‌ها ایجاد شود و نه حتی کسی کشته شود. اگر صحبتهای متخصصان را توجه کنیم همه اعلام می دارند ما ابزار این که خوب بسازیم را داریم. فقط باید نوعی شعور و آگاهی اجتماعی ایجاد شود تا صرفه‏ جویی‏های بی ارزش 5 تا 10 درصدی در ساخت و ساز نکنیم به خاطر این که ارزان‏تر اما خراب‌تر و صدمه‏ پذیرتر بسازیم. از مشکلات دیگر باید تکنیسنهای فنی و کارگران ماهر را در امر اموزش انها بهای بیشتری به خرج دهیم.ما در ایران مهندسین خوب و کار امد داریم، اما این‏گونه نیروهای متخصص پایین تر به مانند کارگران و تکنیسنهای فنی ماهر و اموزش دیده را کم دارد. متاسفانه توان ایران در زمینه مقاوم‌سازی بسیار کم است و ما بسیار عقب هستیم، زیرا حل این مشکل به فرهنگ عمومی ما و اهتمام جامعه نیاز دارد. یعنی اصلا کاری نیست که دولت انجام بدهد. دولت در یک سری بخش‏هایی که خود مالک آن است، باید این کار را انجام دهد. بقیه‏ ی آن به عرصه‏ی تمهیدات و استراتژی‏هایی برمی‏گردد که مردم تشویق شوند؛ قوانینی گذاشته شود که مردم اگر عمل نکنند، یک سری تنبیهات را بپردازند و اگر هم در این جهت اقدام کنند، تشویقاتی را به‏دست بیاورند که یک حرکت و موجی در مقاوم‏سازی ساختمان‏های عادی شهری ایجاد شود. در قسمت‏های فقیرنشین تهران، مانند جنوب تهران، ساختمان‏ها بیشتر با آجر ساخته شده‏اند و بتن و فولاد در ساختمان‏‌سازی به آن صورت به کار نرفته است. در نتیجه این ساختمان‏ها در مقابل یک زلزله‏ی قوی هیچ استقامتی ندارند. از معضلاتی که ما داریم جدا از ان این می باشد که تراکم جمعیت در کشور ما خیلی خیلی بالا می باشد،مخصوصا در شهرهای بزرگ. تراکم جمعیت در شهرهای ما نسبت به شهرهای اروبایی خیلی بیشتر است؛ در المان به عنوان مثال در فرانکفورت حتی در نقاطی که جمعیت خیلی زیاد است، تراکم جمعیت بیش از ۳۰۰۰ نفر در یک کیلومتر مربع نیست. در حالی که در شهری مانند تهران در بعضی‏ نقاط ممکن است از ۱۰۰هزار نفر در یک‏ کیلومتر مربع هم بیشتر باشد. مشکل دیگر رعایت نشدن فاصله ها در ساخت و ساز است و همین امر در هنگام وقوع زلزله باعث می شود خانه‌های زیادی خراب ‌شوند بدون اینکه امکان کمک‌رسانی به آنها وجود داشته باشد و در مناطقی به مانند جنوب شهر تهران هرسه مشکل با هم وجود دارد؛ نبودن امکانات برای کمک‏رسانی، عدم استقامت کافی ساختمان‏ها در برابر زلزله و عدم امکانات زیربنایی که حتما لازم است همین مسائل باعث شده عده ای به فکر تغییر پایتخت بیافتند این کار تنها پاک کردن صورت مسئله است. مناطق مسکونی ایران که بین دو رشته کوه البرز و زاگرس قرار دارند، زلزله‌خیز هستند. انتقال پایتخت دردی را دوا نمی کند. به هرحال ۸ تا ۹ میلیون آدم در این شهر دارد زندگی می‏کند. گذشته از آن که ۱۳ میلیون آدم در روز در تهران تردد می‏کنند. جابه‏ جایی پایتخت، این آدم‏ها را جابه‏جا نمی‏کند. باید مساله را در جای خود حل کرد. جابه‏جا کردن وزارت‏خانه و بخش‏های اداری و دولتی ممکن است افراد کم‏تری را در روز به تهران بیاورد، ولی جمعیتی که در تهران ساکن است که از آن‏جا نمی‏روند. افزایش جمعیت تهران هم دقیقا رشد طبیعی خود را دارد و ما مهاجرت خیلی خاصی به سمت تهران نداریم.در نتیجه‏ یک ابرشهر داریم که باید به مقاوم‏سازی آن بپردازیم. این‏گونه صورت مساله‏ها را پاک کردن و انتقال دادن و این‏ها، راه‏حل‏های دمکراتیک و راه‏حل‏های خیلی روشن و فکر کرده‏ای نیستند. اگر از متخصصان امر بپرسید به شما راهکارها را خواهند گفت برای کوچک کردن ابعاد فاجعه زلزله در تهران سه کار عمده باید انجام داد: یکی به وجود آوردن یک مدیریت بحران مرکزی، دوم روش‌های بهینه مهار آتش‌سوزی و سوم آمادگی و پیش‌بینی‌های لازم برای مدیریت امدادرسانی. به این قضیه اتش سوزی باید خیلی توجه کرد زیرا بعد از زلزله مهار اتش سوزی بسیار مهم می باشد و باید گروههای زیادی ایجاد و تربیت شوند. حتی در هر محله ای . اموزش فردی نیز بسیار مفید است. در پایان نیز عرض کنم که بعد از زلزله های منجیل و بم حرکتهایی شروع شد و پیشرفتهایی در مدیریت بحران انجام شده است اما با نقطه مطلوب فاصله زیاد است.
  19. [quote]آقا ميشه يكي جواب منو بده و بگه ما چرا اين همه دشمن داريم ؟[/quote] از نظر بنده در جواب دادن به شما برادر بزرگوار, زیرا باید صحبت نکنیم یا به متافیزیک ربط دهیم و سخنان همیشگی و معصومیت خویش و درستی به زبان اوریم.
  20. [align=center][/align] [align=center]The Battle Of Normandy[/align] در ششم ژوئن سال ۱۹۴۴ ميلادی نيروهای متفقين تحت رهبری آمريکا و بريتانيا ، برای آزاد سازی اروپای تحت اشغال آلمان نازی اقدام به اجرای يکی از جسورانه ترين عمليات آبی- خاکی تاريخ بشر کردند. در اين روز که به D-Day شهرت يافته، نيروهای دريايی متفقين با برخورداری از پشتيبانی هوايی، تحت فرماندهی ژنرال دوايت آيزنهاور سربازان خود را به ساحل شمالی فرانسه رساندند. بعد از آنکه اين سربازان در خاک فرانسه فرود آمدند ژنرال آيزنهاور اين پيام را فرستاد: "مردم اروپای غربی! امروز صبح سربازان نيروی اعزامی متفقين در ساحل فرانسه فرود آمدند. اعزام اين سربازان بخشی از طرح ملل متحد برای آزادسازی اروپاست که با همکاری متحدين روس ما صورت گرفته است.پيام من به همه شما اين است: ساعت آزادسازی شما فرا رسيده است. حتی اگر اين حمله از کشور شما آغاز نشده باشد." ورود نيروهای متفقين به سواحل نرماندی در واقع آغاز عمليات آزادسازی نواحی تحت اشغال آلمان در اروپا بود. سه سال طول کشيد تا طرح اين حمله ريخته شد و حاصل آن عمليات گسترده ای بود که از لحاظ ابعاد بی سابقه بوده است. ژنرال جوليان تامسون که يک مورخ نظامی است، در مورد عمليات D-Day گفت: "عمليات عظيمی بود - فقط در روز D-Day به تنهايی - يکصد و پنجاه و شش هزار سرباز وارد خاک فرانسه شدند. يکصد و سی هزار نفر از طريق دريا و بيست و سه هزار نفر از راه هوا. طبيعی است که برای انتقال اين همه سرباز به کشتی و هواپيمای زيادی نياز است. چيزی حدود شصت هزار ناو و هواپيما در عمليات اين روز شرکت داشت." در حالی که سربازان به همراه خودروهای نظامی شان وارد خشکی می شدند، گروهی از خبرنگاران آنها را همراهی می کردند و از صحنه نبرد گزارش می دادند. سربازان بريتانيايی، آمريکايی و کانادايی در نبرد عليه آلمان تحت رهبری هيتلر تنها نبودند و نيروهای لهستانی، نروژی، بلژيکی، فرانسوی و چک نيز از آنها حمايت می کردند. سيدنی گلدبرگ که يکی از افسران اطلاعاتی نيروی هوايی سلطنتی بريتانيا در سال ۱۹۹۴ بود و در آن زمان در يک کشتی جنگی خدمت می کرد، وضعيت موجود را چنين توصيف می کند: "برخی از سربازان درست قبل از آنکه پايشان به خشکی برسد هدف قرار گرفتند. تمام آتشبارها و توپخانه های ساحلی نقش موثری نداشتند اما در عين حال برخی از آنها شديدا موثر واقع شدند. سرانجام سربازان بريتانيايی موفق شدند در بخشی از ساحل استقرار يابند. اين کار ساده ای نبود اما نسبتا سريع انجام شد. واضح است که عده زيادی جان خود را از دست دادند. وضعيت آمريکايی ها در ساحل اوماها بسيار دشوارتر بود زيرا آنها به تمام تجهيزاتی که دردسترس بريتانيایی ها قرار داشت مجهز نبودند. در بعد از ظهر روز D-Day جنگ خونينی در گرفت. برخی از کوماندو های نيروی دريايی سلطنتی که مجروح شده بودند برای درمان و بازگردانده شدن به انگلستان به کشتی من منتقل شدند. برخی از آنها جراحتهای شديدی ديده بودند. از ما هم خواسته شد که برای کمک به اين افراد چيزهايی مثل حوله - جوراب و لباس زير اهدا کنيم." از تعداد مجروحان و کشته شدگان در D-Day آمار رسمی موجود نيست. تخمين زده مي شود که در اين روز حدود سه هزار نفر کشته و هفت هزار نفر مجروح شده باشند. و اين در حالی است که پيش از حمله رهبران نظامی متفقين نگران بودند که ميزان تلفات از اين بيشتر باشد. در طی سه ماه بعد، دويست هزار نفر از نيروهای متفقين و دويست و پنجاه هزار نفر از نيروهای آلمانی کشته و يا مجروح شدند. پانزده هزار شهروند فرانسوی نيز در اثر اين درگيريها جان خود را از دست دادند. فرماندهان متفقين که نگران تلفات بالای احتمالی بودند در طرح ريزی عمليات خود دقت زيادی به خرج دادند. يکی از عوامل کليدی که به موفقيت آنها کمک کرد غافلگير شدن آلمانيها بود. متفقين با حقه ای حساب شده آلمانيها را به گونه ای فريب دادند که آنها تصور کردند حمله نه در نرماندی، بلکه در منطقه کاله که در شمال آن واقع است، صورت خواهد گرفت. جان کيگان که متخصص امور نظامی است در شرح ترفند متفقين گفت: "پيش از آغاز حمله متفقين ارتش مجازی ای را در قسمت باريک کانال مانش در جنوب انگلستان ايجاد کردند. يعنی در قسمتی که درست مقابل منطقه "کاله" در خاک فرانسه قرار ميگيرد. آلمانيها فکر می کردند که نيروهايی در اين منطقه مستقر شده اند. اما اصلا چنين چيزی واقعيت نداشت. متفقين موفق شدند تا با ايجاد ترافيک راديويی در اين منطقه آلمانيها را فريب دهند. آلمانی ها تصور مي کردند که يک ارتش عظيم به فرماندهی مارشال پتن در آنجا استقرار يافته. بعد هم در شب D-Day متفقين با ايجاد اخلال در امواج رادار و روشهای ديگر تظاهر کردند که ناوگانی از نيروهای آنها بريتانيا را ترک کرده و از طريق کانال مانش عازم منطقه کاله شده است. به اين ترتيب اين علائم مجازی صفحه رادار آلمانيها را پوشاند و آنها متوجه نزديک شدن ناوگان واقعی نيروهای متفقين نشدند." به اين ترتيب حقه متفقين موثر واقع شد. آلمانيها پر قدرت ترين واحد نظامی خود را به کاله فرستادند و يک واحد نظامی ضعيفتر را مسئول محافظت از نرماندی کردند. مورخان می گويند اگر روند رويدادها در D-Day به گونه ای ديگر بود، ممکن بود يک فاجعه به وجود آيد. شرايط بد آب وهوايی هم به نفع متفقين عمل کرد. زيرا آلمانی ها تصور نمی کردند که متفقين در چنين آب وهوای بدی اقدام به حمله کنند. از سوی ديگر بسياری از افسران ارشد آلمانی در حال انجام تمرينات جنگی بودند و فيلد مارشال "اروين رومل" که کارآمدترين فرمانده نظامی آنان بود برای جشن تولد همسرش به آلمان رفته بود. علاوه بر اين، سيستم ارتباط آلمانيها در اثر بمباران به شدت مختل شده بود. ژنرال آيزنهاور، فرمانده ارشد متفقين با استفاده از اين فرصت مناسب آلمانی ها را غافلگير کرد. هانس فون لوک که از افسران يک واحد نظامی آلمان در نرماندی بود به خاطر دارد که ضعف ارتباطی آلمانيها تا چه حد به ضررشان تمام شد. او گفت: "ما آنقدر به ساحل نزديک شده بوديم و آنقدر آماده ، مجهز و آشنا به منطقه بوديم که حتی در تاريکی شب نيز می توانستيم حرکت کنيم. اما با اين حال به ما دستور اکيد داده شده بود که حرکت نکنيم و اين مايه دلسردی فراوان بود. شايد باور نکنيد اما علاوه بر اين، به ما دستور داده شده بود که در صورت وقوع حمله هوايی تمام واحد نظامی ما بايد فورا اقدام به حمله متقابل کند. اما بنا به دلايل نامعلوم ما از اين فرمان اطلاعی نداشتيم. اگر می دانستيم، در شب پنجم و ششم ژوئن که نيروهای بريتانيايی به ساحل نزديک شدند می توانستيم دست به ضد حمله بزنيم. اين مساله خيلی مايوس کننده بود. ما تنها در اوايل بعد از ظهر ششم ژوئن اجازه عمل يافتيم و توانستيم ضد حمله خود را ساعت شش آغاز کنيم. اما ديگر دير شده بود." درگيریهای سنگين تا پايان ماه ژوئيه ادامه داشت. اما سرانجام قدرت آلمانيها فروپاشيد و متفقين موفق شدند آزادسازی فرانسه و اروپای غربی را آغاز کنند. هر چند جنگ جهانی دوم ماهها پس از D-Day ادامه يافت اما ترديدی نيست که اين روز نقطه عطفی برای پيروزی متفقين بود. موفقيت اين عمليات تضمين کرد که هيتلر نتواند متفقين غربی، و ارتش سرخ را که از سمت شرق پيشروی می کرد؛ شکست دهد. [align=center][/align] forum.persiantools bbc persian icon_cheesygrin
  21. hans

    نیروهای امنیتی جدید ایران

    [quote]مگه بازگشت نيروهاي دريايي رو نديده بودي كه لباس و فرميشن جالب توجهي داشتن. منتها هميشه مرغ همسايه غازه.... [/quote] سلام بر ارمانی بزرگوار. برایم جالب شد زیرا بنده تعدادی عکس دیدم که سربازان نیروی دریایی ارتش با یونیفرم سفید همیشگی ایستاده بودند و فرمانده انها در حال عبور بود. جز اینها تصویر دیگری ندیده ام. اگر امکانش هست و یا لینک و خود ان عکسها در دسترستان می باشد ممنون می شوم قرار دهید تا مشاهده نماییم.
  22. منظور شما این است به علت اینکه در هزاران سال پیش چندین هزار نفر از دشمنان ایدئولوژیشان را کشته اند و ایرانی بوده اند امروزه ما به خاطر ان تا این حد دشمنی داریم و خواستار محو و نابودی ان هستیم؟ اگر تنها دلیل شما این باشد که در طول تاریخ عربها مغولها روسها انگلیسی ها میلیونها نفر از مردم ما را از بین بردند و خاک و اب ایران را به توبره کشیدند. در مورد ایران شمالی( جمهوری اذربایجان) نیز بله این ادعا را دارند. در تعجبم چه طور تا به حال متوجه نشده اید؟ تحریک و انجام خرابکاری در استانهای اذربایجان را نشنیده اید و ندیده اید؟ در اینده به احتمال زیاد قصد پرداختن به این موضوع را خواهم داشت. واریور عزیز اگر شما امروزه این منطقه را عربی نمی دانید بنده به تفکر شما احترام گذاشته و به باقی دوستان می پردازم. در مورد جمله ی استاد شهید عزیز مطهری نیز فکر می کنم کمی جابه جا عرض کردید .."فردا مدعی شیراز هم میشوند چون حافظ در شعرهایش گفته است شیراز ملک سلیمان است" درخواست می کنم پست قبلی بنده را مطالعه بفرمایید [quote]اگر واقعا تنها دلیل از نیل تا فرات است که این موضوع امروزه اصلا به میان نیست. در ضمن به ایران مربوط نمی شود. با این حال اگر ما قبول کنیم که ارمان اسرائیلی ها در خفا این می باشد که روزی دوباره توهم از نیل تا فرات را اجرا کنند و به دست اورند چرا خواستار نابودی کامل ان هستید و حتی به رسمیت شناخته نمی شود.اگر موضوعی چون نیل تا فرات که به خاک و تمامیت ارضی ایران کاری ندارد و تنها بعضی افراد می گویند که اگر این رویا را محقق کند ان وقت برای زیاده خواهی به ایران حمله می کند که از نظر بنده همچین موضوعی نخواهد بود زیرا مردم ان ایران را دوست دارند بر طبق ایدئولوژیشان. با این حال اگر همین فرض را برای این چنین دشمنی در نظر بگیریم پس چرا با کشوری چون اذربایجان(ایران شمالی اشغالی) که رسما مدعی خاک ایران می باشد و نقشه چاپ می کند و یا کشورهای عربی که جزایر و خوزستان را رسما خواهان هستند این چنین برخوردی نیست و با انها رابطه داریم؟ این کشورها و دولتها که بر فرض نیستند و کاملا مدعی خاک ما هستند؟ [/quote] هادی گرامی بنده هم فکر می کنم صحبت شما درست می باشد و مسئولان جمهوری اسلامی نیز به این دلیل و قضیه اشاره می کنند. اما ابهام بنده در همین جا ایجاد شده است. در مورد اکثریت خدمت دوست عزیز هادی گرامی عرض کنم جمعیت فلسطین بر طبق امار سال 2008 برابر ۴٬۱۴۸٬۰۰۰ نفر می باشد که از این تعداد در نوار غزه حدود یک میلیون و سیصدهزار فلسطینی زندگی می کنند. نوار غزه تحت اختیار گروه حماس می باشد و مابقی فلسطین که دارای حدود 3 نفر میلیون باقی مانده است تحت اختیار حکومت خود گردان فلسطین می باشد. و فکر می کنم اطلاع داشته باشید که حکومت خودگردان فلسطین خواهان ایجاد کشور فلسطینی در کنار کشور اسرائیل می باشد . این که چرا قبول کرده اند باید از خودشان پرسید.
  23. اگر واقعا تنها دلیل از نیل تا فرات است که این موضوع امروزه اصلا به میان نیست. در ضمن به ایران مربوط نمی شود. با این حال اگر ما قبول کنیم که ارمان اسرائیلی ها در خفا این می باشد که روزی دوباره توهم از نیل تا فرات را اجرا کنند و به دست اورند چرا خواستار نابودی کامل ان هستید و حتی به رسمیت شناخته نمی شود.اگر موضوعی چون نیل تا فرات که به خاک و تمامیت ارضی ایران کاری ندارد و تنها بعضی افراد می گویند که اگر این رویا را محقق کند ان وقت برای زیاده خواهی به ایران حمله می کند که از نظر بنده همچین موضوعی نخواهد بود زیرا مردم ان ایران را دوست دارند بر طبق ایدئولوژیشان. با این حال اگر همین فرض را برای این چنین دشمنی در نظر بگیریم پس چرا با کشوری چون اذربایجان(ایران شمالی اشغالی) که رسما مدعی خاک ایران می باشد و نقشه چاپ می کند و یا کشورهای عربی که جزایر و خوزستان را رسما خواهان هستند این چنین برخوردی نیست و با انها رابطه داریم؟ این کشورها و دولتها که بر فرض نیستند و کاملا مدعی خاک ما هستند؟ واریور عزیز بنده هم اشاره کردم این دلیل می باشد اما امروزه که خود فلسطینیان . کشورهای عربی اطرافش راضی شده اند باز ما باید اگر خود انها هم نخواهند جنگ به راه اندازیم و دشمنی داشته باشیم؟ ممنون از دوستانی که جواب این حقیر را می دهند. امیدوارم به یک نتیجه ی خوب برسیم.
  24. ببینید دوستان شما خرید از غرب و روس را به کنار بگذارید. حتی کشوری به مانند سوئد. روابط دوستانه ای نداریم. انها به علت سیاستها و رفتارهای ایران هیچ گاه نخواهند فروخت. از نظر بنده شاید تنها امید چین باشد. چون اطلاع ندارم انها هم به مانند روسها رفتار می کنند یا نه. به این معنا که در بهترین حالت ایران می تواند جنگنده چینی دریافت کند.
  25. سعید عزیز بنده سوالی دارم. این هزینه ای که شما گفتید نیاز است تا جلوی جنگ بزرگتر را بگیرد. کدام جنگ بزرگتر و مهم تر از ان به چه صورتی؟ همان طور که می دانید ما با اسرائیل دارای مرز مشترک نمی باشیم.با گرفته شدن لبنان هم باز مرز مشترکی ایجاد نمی شود. حمله به سوریه نیز به همین راحتی نمی باشد. بعد از ان عبور از خاک عراق و بعد مواجهه با یک نیروی زمینی به نسبت پر تعداد. مسلما هیچ گاه اسرائیل رویای حمله به ایران را نیز در سر نمی پروراند. اگر جنگی صورت گیرد تنها هوایی خواهد بود و در این جنگ هیچ گاه امریکا و ناتو لشکر کشی به ایران نخواهند کرد . بلکه در بیشترین حالت جنگنده و بمب در اختیار او قرار خواهند داد. مورد بعدی حمایت ایران از حزب الله می باشد. اگر نفوذ و حمایت دولت و افکار عمومی مردم ان را به دست می اوردیم خیلی بهتر بود. نه اینکه یک سری اقلیت را در ان کشور جدا کرده و مسلح نماییم و با حمایت از ان دشمنی افکار عمومی مردم کشورهای همسایه را به دست اوردیم. در فرومها و سایتها ی عربی و سنی بروید همه بر علیه ایران موضع دارند و ما را دشمن بزرگ خود می دانند. همه با شرارت خاصی با ایرانیان رفتار می کنند با فرهنگشان با تمامیت ارضیشان و با ایدئولوژی های مختلف ایرانیان. ما نه تنها حمایت افکار عمومی مسلمانان را نداریم بلکه شرارت و تعرض انها را نیر باید تحمل نماییم. از کدام جنگ بزرگتر پیشگیری کرده ایم؟ کشورهای اطراف که خودشان با ما رفتار دوستانه ای ندارند حتی این همه پولی که در لبنان هزینه شد نتوانسته است حمایت تنها همان کشور را به دست اورد بلکه تنها گروه کوچکی در ان را به دست اورده است. سوال بعدی من این می باشد که علل روشن دشمنی با اسرائیل را برای بنده شرح دهید زیرا دچار ابهام شده ام. اگر مسئله غصب شدن زمینهای فلسطینیان مسلمان و کشورهای عربی است. بله از دهه ها قبل تا به امروزه این دلیل روشنی بود بر اساس ایدئولوژیمان. اما امروزه دیگر [b]اکثریت[/b] فلسطینیان راضی به تشکیل 2 کشور و 2 دولت هستند و همه اسرائیل را به رسمیت شناحته اند. اگر برای بنده شرح دهید ممنون می شوم.