-
تعداد محتوا
1,330 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
1
تمامی ارسال های Arash
-
محمد جان اینهایی رو که گفتید همه از کتاب " معرفى گردان 151 پياده در كتاب "دژ خرمشهر" " هست یا منبع دیگه ای هم هست ؟
-
در منطقه عمليات آموزش جنگي ديدم صبح روز 1359/6/17 سرهنگ علي صياد شيرازي شروع به نظم و سر و سامان دادن به ستون كرد و ستوان اسدي را مأمور كرد كه تعليمات لازم و كافي در مورد عمليات چريكي را به من بياموزد. به علت علاقه و همچنين احساس نياز شديد اكثر نكات آموزشي و ضروري را ظرف مدتي كوتاه انجام دادم و توانستم هم دوش ساير رزمندگان به وظايف سربازي خود عمل نمايم. در اثر علاقه و جديت در انجام مأموريت هاي محوله، سرهنگ علي صياد شيرازي علاوه بر وظيفه اصلي خودم، انجام كارهايي از قبيل تقسيم آب و غذا و مهمات و انجام گشتي هاي رزمي شبانه و روزانه و ديده باني و غيره را نيز به عهده ي من محول كرد و مهم ترين درسي هم كه در اين راه به من آموخت، بزرگ شمردن نماز و مقدم دانستن آن بر ساير امور بود به نحوي كه حتي در سخت ترين شرايط كه همگان در تنگنا مي افتادند، نماز سر وقت ترك نمي شد. حربه هاي ضدانقلاب براي ضربه زدن به رزمندگان پس از اينكه كمين هاي ضدانقلابيون با اتخاذ روش تصرف ارتفاعات و عوارض مشرف بر منطقه توسط نيروهاي خودي بي اثر مي شد آنان از طريق ديگري در صدد ضربه زدن به ما بر مي آمدند. يكي از اين روش ها نزديك شدن به نيروهاي ما با مخفي شدن در بين گله گوسفندان بود. يك شب كه نوبت نگهباني من بود يكباره متوجه شدم گله ي گوسفندي به ما نزديك مي شد كه حركت گله در آن تاريكي تعجبم را برانگيخت. موضوع را سريعاً به سرهنگ علي شيرازي اطلاع دادم. علي صياد شيرازي گفت احتمال دارد ضدانقلاب در اين گله نفوذ كرده باشد و با اين حقه بخواهد به ما نزديك شود. بنابراين همه كاملاً مراقب باشند اما بدون دستور ، هيچ كس حق تيراندازي ندارد. البته حدس ما درست از آب درآمد و درگيري بين ما و ضد انقلابيوني كه در داخل گله مخفي شده بودند صورت گرفت . در اين درگيري ضدانقلابيون پاسخ محكمي دريافت كردند و از آنجا پا به فرار گذاشتند و تا صبح در داخل سنگرها باقي مانديم و مراقب اوضاع بوديم. ولي با روشن شدن هوا ديديم كه تعدادي از گوسفندها كشته شده اند و شماري هم يا زخمي اند و يا سالم هستند كه در واقع با آن گوسفندان تا مدتي غذاي ستون را تأمين نموديم. يكي ديگر از ترفندهاي ضدانقلابيون استفاده از دختراني بود كه در لباس چوپاني به نيروهاي ما نزديك مي شدند و با اين عمل زشت مي خواستند نيروهاي رزمنده را فريب دهند كه البته اين حربه هاي شيطاني در مقابل ايمان قوي سربازان اسلام عقيم و بي اثر بود. اصابت گلوله بين من و سرهنگ علي صياد شيرازي من و سرهنگ علي صياد شيرازي مشغول گشت در منطقه بوديم و چگونگي استفاده از چشمه ي آبي را كه در نزديكي ما وجود داشت بررسي مي كرديم كه ناگهان گلوله اي بين من و سرهنگ علي صياد شيرازي به زمين خورد و پس از لحظه اي دود غليظي اطراف ما را فرا گرفت. ابتدا فكر كردم كه شهيد شده ام اما پس از مدتي كه دودها ناپديد شد، سرهنگ علي صياد شيرازي را ديدم كه الحمدالله سالم بود. احساس كردم كه خطر رفع شده و آن گلوله فسفري بود كه باعث شهادت ما نشد. نقطه نظرات خلبان نامبرده اين عمليات، حركتي انقلابي، نظامي و سياسي بود كه باعث افشاي ماهيت ضدانقلاب شد و از طرفي حقانيت نظام جمهوري اسلامي را به اثبات رسانيد و از آثار ديگر آن پاكسازي منطقه از وجود عناصر آتش افروز و جنگ طلب بود. ارتش و سپاه عضو يك پيكر شده بودند در اين عمليات برادران ارتشي و سپاهي با خلوص نيت تمام دوش به دوش يكديگر با ضدانقلاب ميجنگيدند. انسجام بين ارتش و سپاه آن قدر قوي بود كه تير يأس را به دل ضدانقلاب نشانيد و اهداف آنان را به سراب تبديل نمود. هماهنگي بين برادران ارتش و سپاه آن قدر دقيق بود كه همگي از لاك دفاع بيرون آمده و به عمليات آفندي پرداختند. عمليات بانه سردشت يا آزمايشگاه الهي اين عمليات در واقع عاملي براي خودسازي و آزمايش دروني و روحي و نزديكي به خداوند بود. سردشت كه مدرسه ي عشقي بود كه قلم نمي تواند احساس دروني را در مورد آن به رشته ي تحرير درآورد. شركت درآن عمليات سعادتي بود كه شايد ديگر هرگز نصيبمان نشود. ادامه دارد ....
-
تاپیک جامع امیرسرتیپ منوچهر کهتری تاپیک جامع امیرسرتیپ منوچهر کهتری (امیر آبادان)
Arash پاسخ داد به joker تاپیک در جنگ آوران
بهترین مدرك سرتیپ منوچهر کهتری وقتی وارد منطقه جنوب شدیم، اوضاع آشفته اي بود. باید با بعضی از مسئولین هماهنگی میکردم. براي انجام هماهنگی پس از استقرار یگان در آبادان مجبور شدم سري به ماهشهر بزنم. پس از پایان جلسه در حال عبور از یکی از خیابانهاي ماهشهر متوجه شدم عده زیادي از مردم در جلو مغازه اي تجمع کرده اند. بی اختیار به آن جمع نزدیک شدم. علت تجمع مردم به خاطر اعتراض زن و مرد جوانی بود که ادعا میکردند مبل هایی که در آن مغازه براي فروش گذاشته شده است متعلق به آنهاست و صاحب مغازه هم گفت که این مبلها شبیه مبل هاي شماست. زن خیلی با استحکام صحبت میکرد و میگفت: من یقین دارم که اینها مبل خانه ماست. در یک لحظه بر خود لازم دانستم در این ماجرا دخالت نموده و این غائله را ختم کنم. به همین خاطر به طرف زن و شوهر جوان رفتم. آنها با دیدن لباس نظامی من ساکت شدند. من یادآوري کردم که در وضعیت جنگی هر لحظه هواپیماهاي دشمن منطقه را بمباران میکنند، صحیح نیست این همه مردم یک جا جمع بشوند. در نهایت از زن و شوهر جوان خواستم چنانچه مدرك مستدل و مستندي دارند، تا این درگیري را خاتمه دهیم. زن به طرف یکی از مبلها رفت و گفت: جناب سرهنگ، بهترین مدرك من این است که تمام طلا و جواهرات خودم را در داخل این مبل جاسازي کردم. مردم حاضر در آن جمع با شنیدن این حرف حساستر شدند و ... آن زن به طرف مبل رفت و یکی از چوبهاي مبل را کند. ناگهان بسته طلا و جواهرات آن خانم از مبل به زمین ریخت و صداقت گفتار آن زن و شوهر ثابت شد. وساطت ما دقایقی هم ادامه یافت. در نهایت فروشنده اعتراف کرد که آن مبلها را به قیمت خیلی پایینی از یک نفر خریداري کرده است و از دزدي بودن آن مبلها بی اطلاع بود و شاهد گفتارش هم این بود اگر می دانست داخل آن مبلها این همه طلا و جواهر وجود دارد، فقط آنها را برمیداشت و مبلها را دور میریخت. من شنیده بودم که بعضی از افراد فرصت طلب به غارت خانههاي مردم در آبادان پرداخته و وسایل آنها را سرقت میکنند. با دیدن این صحنه تصمیم گرفتم هرچه زودتر براي رهاندن آبادان از این غارتها دست به کار شده و شهر را از این وضعیت نجات دهیم. ادامه دارد ...- 34 پاسخ ها
-
- 19
-
روز سیزدهم مهرماه: ادامه نبرد و اجراي آتش رئیس جمهوري عراق در اول اکتبر ( 9 مهرماه) پیشنهاد آتش بس داد! دراین پیشنهاد که یک نوع تاکتیک دشمن بود، شروع آتش بس واجراي کامل آن از 5 تا 8 اکتبر ( 13 تا 16 مهرماه) پیشنهادگردید.درنتیجه این پیشنهاد، فعالیت نیروهاي عراقی ازدهم مهرماه به طورمحسوس کمترشد. در 13 مهرماه که بنا به پیشنهادعراق اولین روزآغازآتش بس بود، درساعات اول، به طورنسبی فعالیت نیروهاي عراق کمتربود.طبیعی بودکه جمهوري اسلامی ایران با وجوداشغال قریب 15 هزارکیلومترمربع ازخاك خود توسط نیروهاي متجاوزعراقی چنین آتش بسی را نمیپذیرفت. بهمین علت اقدام یکجانبه عراق چندان به طول نینجامید وازحدود ساعت 12:00 آتش بس اعلام شده عراق شکسته شد وهواپیماهاي عراقی تجاوزات خود را به شهرهاي ایران ازجمله: بوشهر، باختران، تبریز و تهران آغازکردند ونیروهاي دوطرف مجدداً درگیر نبرد شدند. دراثرتیراندازي پراکندۀ توپخانۀ دشمن به مناطق مسکونی و تأسیسات اقتصادي در روزهاي 12و 13 مهر جمعا 26 نفرشهید و 120 نفرمجروح گردیدندنخست وزیراسرائیل اظهارداشت: صدام دربارۀ قدرت ارتش ایران دچار اشتباه شد. اوفکرمیکرد با یک حملۀ برق آسا میتواند ارتش ایران را درهم شکند؛ درحالیکه اصلا چنین امکانی وجود نداشت. نیروهاي عراقی درایران با شکست روبرو شده اند و نیروي هوایی ایران ثابت کرد که قويترازآن است که حتی غرب تصورمیکرد. اسرائیل از بروزجنگ بین دو کشوري که ازما تنفردارند، خوشحال نیست. عراقیها مهاجم محسوب میشوند،زیرا آنها آغازگرجنگ بوده اند و اکنون با شکستی بزرگ مواجه شده اند. رادیو باکو: آمریکا ازتلاش براي وارد کردن اعضاي ناتو درجنگ ایران وعراق دست برنمیداردو منظورش آن است که به مداخلۀ خود جنبۀ بین المللی بدهد. براي رسیدن به این هدف شایع میکند که تنگۀ هرمز درمعرض خطراست و براي تأمین کشتیرانی آزاد باید یک ناوگان بین المللی تشکیل گردد. حال آنکه همه میدانند درحال حاضرعبورکشتیها را چیزي تهدید نمیکند.ایجاد ناوگان بین المللی براي خطري که اصلا وجود ندارد، عمل خطرناکی است که باید ازآن پرهیزکرد. خبرگزاري آسوشیتد پرس: دولتهاي غربی که درآغاز جنگ عراق علیه ایران، دربارۀ بقاي جمهوري اسلامی ایران شک کرده بودند، اکنون درپایان دومین هفتۀ جنگ وتوقف پیشرفتهاي ظاهري عراق واستراتژي وقضاوتهاي غلط خود، باقی ماندن صدام را مورد تردید قرارمیدهند. بنظرمیرسد جنگ دریک جبهه 400 کیلومتري به بن بست کشیده شده وتلاش عراق براي تصرف خوزستان متوقف شده است. ازلحاظ استراتژي، صدام ظاهرا ادعاي خود را مبنی برنابود کردن نیروي هوایی ایران باورکرده بود. درحالیکه فانتومهاي اف- 4 ایران روزانه با 150 پرواز به اهداف داخل عراق حمله میکنند واشنگتن پست: فرماندهان عالیرتبۀ عراقی که رهبري هجوم به خرمشهر را به عهده دارند و درفاصلۀ چندمایلی ساحل چپ رودخانه دریک موضع زمینی مستقرشده اند، درعین عصبانیت ازقاطعیت وسرسختی مدافعان ایرانی که دست به مقاومت شدیدي زده اند، صحبت میکنند. آنان میگویند: نیروي هوایی ایران نقش بسیارمؤثري علیه آنها ایفا کرده است. (این فرمان رهبر انقلاب بوده است.) دست زدن صدام به جنگ علیه ایران یک قمارخطرناك بود. وي با توجه به تصفیه هاي مداوم نیروهاي مسلح ایران که آنرا ازکارانداخته مطمئن بود پیروزي سریع وآسانی بدست خواهدآورد، ولی 13 روزبعد ازآغازجنگ هنوزعراق براي تسخیربندرخرمشهرمیجنگد. ادامه دارد...
-
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
Arash پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
سوپر اتاندارد اگه اشتباه نکنم 5 تا اجاره داده شد که 3 تا از اونها به تیر غیب ( اف 14 ) دچار شدند و اون دوتا برگشتند فرانسه یه فالکون فراری به عراق داشتیم ، حالا این همونه یا نه رو نمیدونم ، ولی نصب رادار بر روی فالکون 20 و شلیک اگزوست اتفاق افتاده -
گالری هواگردهای پیش اخطار هوابرد گالری هواگردهای پیش اخطار هوابرد
Arash پاسخ داد به mehran55 تاپیک در گالري نيروي هوايي
خط تولید که همیشه باز نیست مثلا سفارش میدن به کارخانه ی مربوطه میگن مثلا 500 تیر موشک فلان میخوایم . اونها خط تولید رو راه اندازی میکنند . 500 تا موشک رو میزنند . بعد خط تولید بسته میشه . موشک هایی که تو سرویس بودند خیلی قبل تر خط تولیدشون بسته شده بوده -
روزیازدهم مهرماه: نسبتا آرام روز 11 مهرماه منطقۀ نبرد نسبتاً آرام بود، البته تبادل آتش طبق معمول وجود داشت، ولی آرامش نسبی جبهه این تصور را به وجود آورد که نیروهاي متجاوز عراق شب قبل به مواضع مناسبی عقب نشینی کرده ومشغول تجدید سازمان شده اند. لازم به ذکراست که شب قبل نیروهاي دشمن تا نزدیکی میدان زندان خرمشهرپیشروي کرد، اما بامقاومت مردم وسپاه پاسداران وتکاوران دریایی مواجه شده وبه شمال ایستگاه راه آهن عقب نشینی کرده بودند.دراین درگیري دو نفرافسر پلیس و 15 نفرگاردگمرك وتعدادي ازمردم شهرشهید شدند.تکاوران دریایی توانسته بودند دشمن را به 6 کیلومتري شمالغرب خرمشهرعقب رانده و 2 دستگاه تانک را به غنیمت گرفته و 4 نفرازافراد دشمن را اسیر نمایند. نیروي هوایی در روز 11 مهرماه، ماموریتهاي کلی زیر را انجام داده است: پاسورهوایی، 55 سورتی؛ پشتیبانی نزدیک هوایی، 22 سورتی؛ سرنگونی 3 فروندهواپیماي متجاوز عراقی روز دوازدهم مهرماه: نسبتا آرام دراین روز منطقه نبرد نسبتاً آرام بود وقرائن حاکی ازآن بود که دشمن مشغول تجدیدسازمان است.در پایان این روزنبرد نامنظم بین تکاوران نیروي دریایی با نیروهاي متجاوزدرنخلستانهاي غرب خرمشهر تا پل نوجریان یافت.دراین روز، کادرفرماندهی بعداز 12 روزبطوراصولی تغییریافت وبنا به دستورستادمشترك ارتش، یک فرماندهی مشترك درخرمشهرتشکیل شد. در روز 12 مهرماه، چند فروندهواپیماي عراقی به خارك وبوشهرحمله کردند، ولی موفق به وارد کردن خساراتی نشدند. براثرآتش پدافندهوایی خودي، منطقه را ترك کردند.براساس اطلاعات دریافت شده ازیک اسیر عراقی، وضعیت نیروهاي متجاوز درآن موقع چنین بوده است: - تیپ 6 زرهی لشکر 3 با 3 گردان تانک و یک گردان توپخانه 130 م.م درخرمشهر - تیپ 49 پیاده درخرمشهر - تیپ 33 نیروي مخصوص با 3 گردان درپادگان دژ وابوالخصیب - عناصري ازتیپ 26 لشکر 5 درتقویت تیپ 6 زرهی به اظهار اسیردستگیر شده، درنبردهاي شب دهم مهرماه، ضربات سنگینی به نیروهاي عراقی درخرمشهر وارد شده بود. ادامه دارد ...
-
گالری هواگردهای پیش اخطار هوابرد گالری هواگردهای پیش اخطار هوابرد
Arash پاسخ داد به mehran55 تاپیک در گالري نيروي هوايي
اول اینکه فونیکس رو فقط آمریکا داشت و فقط آمریکا میتونست اون رو به ایران بده بعدش اینکه فونیکس بازنشسته شد و با انبار رفت ولی نابود نشد که دست ایران نرسه . قبل از بازنشستگی تو انبار آمریکا بود ، بعد از بازنشستگی هم تو انبار آمریکا بود ، خلاصه این وسط فکر نکنم فرق زیادی اتفاق افتاده باشه -
خاطرات سرهنگ خلبان عبدالحميد نجفی (ستوان خلبان نجفي، خلبان جنگنده شكاري بود و تا درجه سرهنگي و تا مسئوليت فرمانده پايگاه هوايي مشهد ارتقاء يافت و سپس بازنشسته گرديد.) اوضاع نيروي هوايي بعد از انقلاب ونقش آن درعمليات كردستان پس از پيروزي انقلاب اسلامي و قطع نفوذ اجانب به ويژه در نيروهاي مسلح و به خصوص در نيروي هوايي، دشمنان هر روز توطئه هاي جديدي را طرح و اجراء مي كردند. با همه ي مشكلات و تنگناهايي كه در نيروي هوايي به طور روزمره وجود داشت نيروهاي متعهد و مومن با آگاهي كامل و اقدام به موقع آنها را دفع و خنثي ميكردند، ولي علي رغم همه ي اين ايثارها و از خودگذشتگي ها باز هم عناصر وابسته و ايادي اجانب به كارشكني هاي موذيانه ي خود ادامه مي دادند. براي روشن شدن اين موضوع به چند نكته اشاره مي كنم. مأموريت حمايت و پشتيباني از رزمندگان نيروي زميني در كردستان به پايگاه شهيد نوژه كه درگير مسائل خاص خود بود كه عمدتاً مربوط به کودتاي نوژه ميشد كه از نظر عملياتي اوضاع متشنج به طوري كه براي انجام عمليات پشتيباني در كردستان توان لازم را نداشت. پايگاه هوايي تبريز به علت نفوذ گروه خلق مسلمان و كارشكني هاي خصمانه ي آنها با مشكل مواجه بود، زيرا در آن زمان بسياري از نقاط مهم تبريز حتي پايگاه ها، پست ها و محل هاي عمده تحت نفوذ اين گروه درآمده بود . به همين دليل پرسنل متعهد و انقلابي اگر مي خواستند به تكليف مذهبي و ملي خود عمل كنند از جانب طرفداران آن گروه تهديد و تحقير ميشدند. با توجه به آنچه ذكر شد پايگاه هاي مذكور كه مأموريت پشتيباني از رزمندگان مستقر دركردستان را به عهده داشتند قادر نبودند وظيفه ي خود را به خوبي انجام دهند. پيام الهام بخش وتحول آفرين امام (ره) در اين برهه حساس و سرنوشت ساز بود كه پيام و دستورهاي حكيمانه ي امام خميني (ره) تكليف را بر همگان روشن كرد و سنگ اندازان را به جاي خود نشانيد و موجب كم شدن شرارت آنها شد . همان روز ستوان اردستاني، من و يك نفرخلبان ديگر كه اسمشان را به خاطر ندارم جهت انجام مأموريت راهي كردستان شديم و به پشتيباني نيروهاي محاصره شده در بانه پرداختيم و آنجا را بمباران كرديم. اما پس از بمباران منطقه ي آلوده و تلاش رزمندگان نيروي زميني كه به شكسته شدن محاصره پادگان بانه انجاميد بارديگر جو مسموم بر عليه ما توسط گروه خلق مسلمان در پايگاه تبريز به راه افتاد و از عمل ما به عنوان خلق كشي ياد شد و خود وخانواده مان مورد تهديد قرارگرفتيم. اين توضيحاتي بود از وضع آن روز نيروي هوايي، البته موضوع اصلي بيان خاطرات مربوط به عمليات پاكسازي بانه - سردشت هست كه آن را به عرض ميرسانم. به عنوان افسرناظر هوايي عازم منطقه شدم در تاریخ 1359/06/15 به عنوان افسر ناظر هوايي ستون اعزامي به سردشت، جهت تعويض ستوان خلبان قبلي كه پيش از من در اين سمت انجام وظيفه مي كرد خود را به سرهنگ 2 رادفر فرمانده ي پادگان بانه معرفي نمودم. علت جايگزين من به جاي افسر ناظر هوايي قبلي به خاطر اشتباهي بود كه نامبرده در هدايت هواپيماهاي جنگي كه براي اجراي مأموريت به محور بانه - سردشت اعزام گرديدند مرتكب شده بود، كه همين سهل انگاري سبب گرديد هواپيماها، نيروهاي خودي را مورد هجوم قرار داده و 12 نفر را شهيد كنند. پس از حضور در آنجا و توجيه محل مأموريت، دريافتم كه اين ستون در شرايط نامساعدي قرارگرفته است. ضدانقلابيون قسم خورده بودند كه تا نابودي كامل ستون نهايت تلاش را به خرج دهند. در مورخه 1359/06/16 با همكاري يكي از خلبابان هوانيروز جهت رفتن به محل مأموريت اقدام كردم. با بالگرد تا محل درگيري ستون رفتم اما به علت شرايط نامساعد، بالگرد فرصت فرود را نيافت لذا از بالگرد پايين پريدم و زير آتش پرحجم ضدانقلاب خود را به يكي از سنگرهاي رزمندگان رساندم . سئوال كردم سنگر فرماندهي كجاست مي خواهم ايشان را ببينم. كه سرهنگ علي صياد شيرازي گفت من هستم، بفرماييد. گفتم ستوان نجفي افسر رابط هوايي هستم كه براي تعويض همكارم آمده ام. سرهنگ علي صياد شيرازي با لحن مخصوص كه ناشي از عملكرد بد همكار قبلي بود . گفت داخل اين سنگر باشيد. پس از چند دقيقه گفتم براي هدايت آتش هوايي آمده ام و لذا شما هر درخواستي داريد، بگوييد تا اقدام كنم. سرهنگ علي صياد شيرازي با لحني ناباورانه گفت اوضاع را كه مي بيني اقدامات لازم را انجام بده. وقتي تقريباً با اوضاع منطقه و ستون آشنا شدم، اقدام به انجام عمليات هوايي كردم و تا غروب آن روز هواپيماي جنگي را چندين بار به منطقه راهنمايي نمودم كه نتيجه ي نسبتاً خوبي داشت و تا حدودي آرامش را به منطقه ي درگيري بازگردانيد. در يكي از اين عمليات هاي هوايي كه مشغول هدايت هواپيماها بودم حواسم پرت شد و ضدانقلاب به من نزديك گرديد و مرا به گلوله بست كه بعضي از وسايلم نيز گلوله خورد . سرهنگ علي صياد شيرازي بلافاصله متوجه شد و سه نفر را براي نجاتم مأمور كرده بود تا مبادا به دست ضد انقلاب اسير شوم. ادامه دارد ....
-
تاپیک جامع امیرسرتیپ منوچهر کهتری تاپیک جامع امیرسرتیپ منوچهر کهتری (امیر آبادان)
Arash پاسخ داد به joker تاپیک در جنگ آوران
وظیفه شناس سرتیپ منوچهر کهتری وقتی اعزام گردان 153 به جنوب کشور قطعی شد، با توجه به اینکه در بعضی از یگانها عناصري پیدا شده و به بهانه اینکه انقلاب شده و دیگر فرمانده و زیر دست نداریم، با این بهانه از انجام وظایف خود سرباز میزدند. بر خود لازم دانستم که قبل از حرکت به جنوب با پرسنل گردان صحبت و عناصري را که ممکن بود ایجاد مشکل بکنند از جمع پرسنل یگان خود جدا بکنم. به همین خاطر پرسنل را در محوطه گردان جمع و پس از تشریح مأموریت خطیر گردان، خاطره اي را که یکی از دوستان پزشکم تعریف کرده بود براي آنان بازگو کردم: یکی از دوستان نزدیک من دکتري است که بعد از انقلاب ریاست بیمارستان ارتش را عهده دار شد. زمستان پارسال برف شدیدي بارید و این دوست عزیزم در مقام رئیس بیمارستان از سربازان خواست که پشت بامها را پارو کنند. تعدادي از سربازان با مراجعه به دفتر او اعلام کردند که چون انقلاب شده است، او هم باید در پارو کردن برف همکاري کند. رئیس بیمارستان بدون آنکه اعتراضی بکند پارو را برداشت و در کنار سایر سربازان و پرسنل دیگر به پارو کردن برفها پرداخت. پس از پایان کار به اتاق خود مراجعه نمود. دقایقی بعد یکی از سربازان سراسیمه به دفتر او مراجعه نمود و اعلام کرد که یکی از سربازان در وضعیت بسیار وخیمی قرار دارد و باید جراحی بشود. دوست دکتر ما با آرامش تمام به آن سرباز اعلام نمود: - حالا که انقلاب شده یکی از سربازان زحمت جراحی آن سرباز بیمار را به عهده بگیرد. وقتی این بحث در بین سربازان پخش شد، سربازان متوجه اشتباه خود شدند و با مراجعه به ریاست بیمارستان از او عذرخواهی کردند و قول دادند که از این پس وظیفه خودشان را انجام بدهند. رئیس بیمارستان وقتی یقین کرد که سربازان پی به اشتباه خود بردند از سرجاي خود بلند شده و به مداواي آن سرباز مریض که رو به موت بود پرداخت. وقتی صحبت من تمام شد یکی از پرسنل گردان که ممکن بود مسئله ساز باشد بلند شد و گفت: - جناب کهتري العاقل یکفیه الاشاره. ما متوجه مطلب شدیم و قول میدهیم که تا آخرین نفس و آخرین لحظه به وظیفه خودمان عمل کنیم. شما هم قول بدهید در مقام فرماندهی مقتدرانه خود با آرامش و تمرکز ما را هدایت کنید. شما گربه را دم حجله کشتید! گفتم: من افتخار میکنم در جمع افرادي باشم که وظیفه شناس باشند. صلواتی که در آن فضا پیچید به من اطمینان داد که با یک گروه همدل و صمیمی عازم مأموریت هستم. ادامه دارد ...- 34 پاسخ ها
-
- 21
-
اخبار یورو نیوز رو میدیدم در مورد جنگنده های ایرانی خبر جالبی پخش کرد اول گفت خبر حمله ی جنگنده های ایرانی رو آمریکا تایید کرده ، بعد یه سری فلش مسخره نشون داد ( مسیر حمله ی ایران ) البته اون مسر جنوب عراق نمیدونم برای چی بود icon_cheesygrin icon_cheesygrin icon_cheesygrin مثل اینکه بصره رو میخواستیم بزنیم :laughing: :laughing: :laughing: ( کلا فلش ها چرت بود ) بعد حرف های خانوم افخم رو پخش کرد ، که تکذیب میکرد بعدش یه مصاحبه با ایاد علاوی داشت ، که اون هم گفت ایران کاری نکرده بعد کارشناسشون گفت ایران این کار رو کرده خلاصه من نفهمیدم منظورشون از این خبر چی چی بود icon_eek icon_eek icon_eek
-
بابک تقوایی این رو نوشته نیروی هوایی نیز در مردادماه ماموریتهایی با هواپیماهای فانتوم بر علیه داعش در غرب عراق انجام داد. در آخرین مورد در روزهای بین 20 تا 30 نوامبر بر علیه داعش در جلولا و سعدیه انجام داده است. در ماموریتهای اخیر علاوه بر فانتوم های نهاجا، جنگنده بمب افکنهای اف-5 نهاجا نیز ماموریت پشتیبانی نزدیک هوایی انجام دادند. برای نخستین بار از بمبهای لیزری جدید ساخت داخل برعلیه تجهیزات سنگین داعش از جمله کامیونهای سنگین آنها استفاده شده است. همچنین بنا بود که سوخو 24 ها نیز در این عملیاتها استفاده شود که به دلیل آزاد سازی شهرهای مورد نظر کنسل شد.
-
RF-4 هواپیمای غیر مسلح شناسایی است که توسط نیروی هوایی ایالات متحده بکار گرفته می شد.این جنگنده برپایه ی F-4C طراحی و ساخته شده است که حامل سنسور های SLAR یا به عبارت دیگر رادار دید از پهلو مجهز بود که البته این مدلها با نام های RF-4C برای نیروی هوایی آمریکا و RF-4B برای تفنگداران دریایی مطرح بود. در فوریه ی 1963 سپاه تفنگداران 9 فروند ازین هواپیماها را به خدمت گرفت که نهایتا تعدادشان به حدود 46 فروند RF-4B پیش بینی شده رسید.این هواپیما بسیار به RF-4C شباهت داشت.البته دماغه ی هواپیما برای امور شناسایی کمی دراز تر شده بود.در این دماغه چندین جایگاه وجود داشت که دوربین های متفاوتی در آن تعبیه شده بودند.بر خلاف RF-4C دوربین ها حالت چرخشی داشتند که می توانستند از زوایای مختلف و حالتهای پروازی گوناگون از هدف عکس بگیرند. جایگاه اول :دوربین KS-87 به صورت مایل یاعمودی جایگاه دوم:دوربین ارتفاع پایین KA-87 جایگاه سوم:دوربین ارتفاع بالای پانورامای KA-55A و یا دوربین بزرگتر KS-91 یادوربین پانورامای KS-127A فیلم ها نیز در پرواز گرفته می شد بدین صورت که کاست ها در ارتفاع پایین بیرون می آمدند تا گرفتن عکسها و فیلم ها در سرعت بالا تسریع بخشند.RF-4B همچنین به غلاف AN/APQ-102 SLAR مجهز بود که آنتن هایش در قسمت های پایین هواپیما وجود داشت.سیستم شناسایی مادون قرمز AN/AAD-4 نیز پشت سر سیستم AN/APQ-102 نصب شده بود. RF-4B های تفنگداران دریایی در سال1990 بازنشست شدند.البته عواقب این اشتباه فاحش پس از جنگ خلیج فارس متوجه نیروهای نظامی آمریکا در عراق شد چرا که آمریکا در موقع نامناسبی این هواپیماها را بازنشست کرد. RF-4C های نیروی هوایی آمریکا هواپیماهایی غیر مسلح و با دماغه کشیده تر بودند که سه جایگاه دوربین در آن تعبیه شده بود. در ارتفاع کم: دوربین مورب چپ یا راست KS-87 دوربین عمودی مورب چپ یا راست KS-87 دوربین KS-72 در جایگاه مورب 30 درجه می تواند جایگزین KS-87 شود دوربین ارتفاع پایین KA-56 دوربین عمودی KA-1 در ارتفاع بالا: یک دوربین KA-55A یک دوربین KA-91 دو دوربین عمودی KS-87 دوربین نقشه برداری KC-1 دوربین نقشه برداری T-11 RF-4C همچنین به دوربین HIAC-1 LOROP مجهز است. اولین فروند از هواپیماهای RF-4C در سال 1964 تولید و آخرین فروند نیز در سال 1973 تحویل داده شد.516 فروند ازین هواپیماها تولید شد.در سال 1988 نیروی هوایی تصمیم به جایگزینی این هواپیماها با RF-16 گرفت که توانایی حمل پادهای ATARS و سنسوری های فوق العاده ی آن را داشت که شامل سیستم های الکترو اپتیکی بود که از طریق دیتالینک اطلاعات را به ایستگاههای زمینی مخابره می کردند.RF-4C در جنگ خلیج فارس حضور داشت و در سال 1994 آخرین فروند آن نیز بازنشست شد. در بعد از ظهر 27 ژانویه 1991 که 10 روز از زمان جنگ خلیج فارس می گذشت چندین فروند RF-4 به کویت فراخوانده شدند.ماموریت آنها شناسایی تلمبه خانه های نفت عراقی بود که نفت عراق را در خلیج فارس و با دستور صدام حسین می ریختند.با در اختیار داشتن سنسورهای پیشرفته و دوربین های وضوح بالا,2 فروند فانتوم از پایگاه شیخ عیسی در بحرین بدون اسکورت برخاستند.فانتوم ها فقط با اتکا به سرعت و مهارت خلبانهایشان در ماموریتی خطرناک شرکت می کردند.محوطه ی ماموریت 40 کیلومتر بود و پدافند سنگینی نیز داشت.با توجه به دود ناشی از سوختن چاههای نفتی خلبان دریافت که پرواز در ارتفاع بالا کارساز نیست و برای دستیابی به عکسهای با کیفیت می بایست موازی با خط ساحل و زیر دودها پرواز می کردند. وقتی که RF-4 ها به سمت هدف نزدیک می شدند توسط اتشبارها و پدافند موشکی دشمن شناسایی و به سمت آن ها شلیک می شد.دید کم باعث می شد که فانتوم ها یک پرواز عبوری دیگر به سمت منطقه ماموریت انجام دهند تا از تراکم ضدهوایی ها آگاه شوند.عکسهای با کیفیت گرفته شدند و همان شب به فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا فرستاده شد.روز بعد با استفاده از همین عکسها,بمب افکن های آمریکایی چندین تلمبه خانه ی نفت عراق را بمباران کردند و از پمپاژ نفت به خلیج فارس جلوگیری شد.دسته ی High Rollers از اسکادران 192 شناسایی رکورد حضور در 4 جنگ را از آن خود کرد و از گارد ملی آمریکا به خاطر عملی بشر دوستانه تقدیر به عمل آمد. ===================================== تصویری از RF-4E در پایگاه شاهرخی همدان
- 89 پاسخ ها
-
- 16
-
همون مورد د بود قبلا گشته بودم و عکسی رو هم پیدا نکرده بودم ، الان هم گشتم و دوباره چیزی نیافتم حتی در کتاب فانوم های ایران در جنگ http://books.google.nl/books?id=Y_CK0N1839EC&pg=PA11&lpg=PA11&dq=rf4e+phantom+reconnaissance+equipment&source=bl&ots=0tMFJ7n0ji&sig=kRydWJP0kQOArshZw3nZvyc1xOc&hl=en&sa=X&ei=UUJ8VPGYOJPraLGXgMAM&redir_esc=y#v=onepage&q=rf4e%20phantom%20reconnaissance%20equipment&f=false هم عکسی نبود منتها چیزی که بیاد دارم در سوالی که از جناب سرهنگ مازندرانی در این مورد شد ، جواب ایشون این بود که این زره به طور کامل به زیر فانتوم متصل میشده و وقتی نگاه کنی فانتوم دارای این زره فرق زیادی با فانتومی که این زره رو نداره ، نداره
-
جالبه که پسیو رو بی صدا ترجمه کردن ، معادل بهتری نبوده یعنی ؟ مگه رادار های غیر پسیو و اکتیو موقع جستجو ساز و ناقاره میزنند :|
-
اخلاگر های فتو فانتوم ها قوی هست ولی فرق زیادی با نوع معمول فانتوم های خودمون نداره نکته اصلی این هست که فتو فانتوم ها بسیار سبک تر از فانتوم های معمولی هستند که همین سبکی باعث میشه با مراتب از فانتوم های معمولی تیزتر و چست و چابک تر باشند مورد دیگه استفاده از زره در زیر بدنه هست که این زره ها پرنده رو در مقابل آتش تیر بار ها بیمه میکرده مورد بعدی ، اصلی و آخری مهارت بینظیر خلبان های شناسایی هست که از میان بهترین خلبانان فانتوم انتخاب میشدند ( در واقع بهترین بهترین ها )
-
گفتم این افسر جوان فرمانده نیروی زمینی خواهد شد شاید یه چیزی حدود 60 70 سانت برف بود . سراغ فرمانده گروهان رو می گرفتم سربازا با یه عشقی آدرس می دادند. که سنگر فرمانده گروهان اونجاست. انسان فکر میکرد سنگر برادر همرزمشون رو دارن نشان میدن . وقتی هم که به سراغ فرمانده گروهان رفتیم دور و بر فرمانده گروهان ، سربازها توی سخت ترین شرایط منطقه شمالغرب و در جنگ دور فرمانده گروهانشون ، مثل پروانه میچرخیدن، من تا اون لحظه فرمانده گروهان رو نمیشناختم. چون مأموریت داشتم ، که ارزیابی انجام بدم راجع به فرماندهان یگانهای حاضر در منطقه، تلاش کردم شناسایی انجام بدم . خب هم ان جا این کا رو کردم. که چرا اینقدر پرسنل تحت امر این فرمانده رو دوست دارن؟ دیدم سنگرش همچون سنگر سرباز کمینه ، دیدم، که در نزدیکترین جاییست که باید به سربازهاش احاطه و اشراف داشته باشه . دیدم که اول غذا رو سرباز کمینش میخوره ، بعد فرمانده گروهان ! دیدم که جلوی سربازش در سنگر تمام قامت می ایسته ، وقتی که سربازی میاد توی سنگرش. تواضعش، محبتش، قاطعیتش، رشادتش، جانبازی و ایثارش برای سربازاش نمونه است . خب سرباز حق داشت ، به این فرمانده اینطوری نگاه بکنه ، گذشت، بعد از پایان جنگ به دانشگاه افسری مأموریت پیدا کردم رفتم اونجا فرمانده دانشگاه افسری شدم فرمانده گردانی رژه میرفت، من دیدم بهترین رژه را میره . همینی که در اونجا دیده بودمش تا اون لحظه نمی دونستم که هم جانباز شیمیایی است ، و هم جانبازی که از پا آسیب دیده. فرمانده گردانها رو جمع کردم . می خواستم بهشون بگم اینگونه رژه برید . بقیه هم افسرهای خوبی بودند . این کارو نکردم گفتم شاید به شأنشون لطمه بخوره و شاید این عزیزمون خودش راضی نباشه . ولی به آموزش گفتم به تک تکشون بگید اصول رژه رفتن را رعایت کنند و مثل فلانی رژه برن. روحانی ای پیش من بود . حاج آقا غفاری . گفت شما میدونید ، که این پاش آسیب دیده و نباید رژه بره؟ گفتم : به خدا نمی دونستم . گفت اینطوریست وضع پاش . گفتم بگید از فردا این کارو نکنه . حق نداره جلوی واحدش رژه بره با این وضعیت جسمی که داره . فرمانده گردان بعد به من مراجعه کرد و گفت : اگه قراره من فرمانده گردان باشم، برای همه چیز باید جلوی گردان باشم . اگه همه باید رژه برن من هم باید بروم. دانشجو که نمیدونه وضع پای من اینطوریست شما هم خواهش میکنم بهشون نگید . فرمانده لشکر شد . فرمانده قرارگاه شد . دیدیم همون تواضعی رو که در فرمانده گروهانیش داره در فرمانده لشکری و فرمانده قرارگاهیش هم داره، خیلی چیزا عوض شده بود . بینشش قابل مقایسه با اون زمان نبود . دانشش بسیار افزایش پیدا کرده بود . ولی خلوص، گوهره تقوا و تواضعش همون دادرس بود که اون موقع بود . اگه اون روز به یک نفری که یک روز از خودش بزرگتر بود احترام میگذاشت الان هم که فرمانده نیروست همین گونه است. اگر در جنگ با ایثار و تلاش تا مرحله شهادت چندین بار پیش رفت . الان هم که جنگ تمام شده تو ایثار و داوطلب شدن برای شهادت در نیروی زمینی نفر اوله. باید هم نفر اول باشه ، جون فرمانده نیروست . من به شخصه افتخار میکنم که مدتی همرزم و همکار این عزیزمون بودم. هم در رزم و هم در دانشگاه افسری. یادم هست دانشگاه افسری جمع شدند . یه تعدادی که ایشون خودش هم نبود . گفتند که ارزیابی از همه فرمانده گردانهات داری؟ من از همه فرمانده گردانهام ارزیابی دادم . به سروان دادرس که رسیدم، یه جمله گفتم. بر اساس شواهد و قراینی که می بینیم پیش بینی می کنم این افسر شجاع، ایثارگر، بی ادعا و کم حرف و پرکار فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران خواهد شد. سال 69 این را گفتم، سال 84 ایشون فرمانده نیرو شد . زنگ زدم به ایشان ضمن تبریک گفتم خوشحالم که پیش بینی من درست درآمد. همه خوشحال شدند ولی من از همه خوشحال تر شدم به خاطر خود خواهیم چون پیش بینی ام درست از آب در آمده بود. بعد زنگ زدم به اون جمع که یکی از آنها حاج آقا غفاری بود گفتم یادتونه من اون روز چه پیش بینی کردم؟ هیچ دخالتی هم توی انتصاب ایشون نداشتم چون در این مسیر نبودم. گفتم توی عمرم یک پیش بینی ام درست از آب در اومده و به خال زدم . امیر سرتیپ حسین دادرس فرمانده نیروی زمینی . قهرمان ما شد
- 14 پاسخ ها
-
- 14
-
اشغال بعضي از نقاط حساس براي كمك هر چه بيشتر به ستون و جلوگيري از كمين هاي مجدد ضدانقلاب چند نقطه ي حساس از مسير سردشت به بانه را به وسيله ي نيروهايي كه در پادگان سردشت مستقر بودند تصرف كرديم و تأمين منطقه را برقرار نموديم. يكي از پايگاه ها را در محلي كه مسلط به سه راهي پيرانشهر سردشت بود برقرار نموديم و پايگاه ديگر را در محلي مسلط به پل كلته بود تشكيل داديم و پايگاه سوم هم در محلي بود كه روي تمام حركات ضدانقلاب اجراي آتش ميكرديم. فرمانده ي تيپ 55 هوابرد هم با يك گروهان از گردان 101 كه تازه به سردشت آمده بود دو پايگاه ديگر نيز برقرار نمود. ورود ستون به شهر سردشت پس از تحمل مشقت هاي بسيار با پايمردي و ايثار فراوان پرسنل، ستون اعزامي سرانجام در نيمه ي دوم مهرماه با سرفرازي و افتخار وارد سردشت شد. از سه راه پيرانشهر تا پادگان سردشت استقبال باشكوهي از ستون به عمل آمد نيروهاي موجود در پادگان و مردم انقلابي با دسته هاي گل و قرباني كردن گوسفند مقدم پرسنل گروه رزمي را گرامي داشتند . ستون با بانگ رساي تكبير وارد شهر شد و پس از عبور ازخيابان هاي شهر به داخل پادگان رفت. پس از ورود ستون به داخل پادگان و چند روز استراحت من از فرمانده ي تيپ هوابرد خواستم كه اين ستون را به علت ايثار و مقاومت فراواني كه در درگيري با ضدانقلاب به خرج داده از منطقه تخليه نمايد و ما را با گردان ديگري تعويض كند كه ايشان هم با خواسته ي من موافقت كرد. سرانجام در نيمه ي دوم دي ماه 1359 توسط گردان 158 هوابرد اين تعويض انجام شد. نقطه نظرهاي سرتيپ 2 مظفر كشاورز 1- گردان 126 هوابرد با توجه به اين كه از نظر سابقه يكي از قديمي ترين و بهترين گردان هاي هوابرد بود و فرمانده ي آن هم از درجه ي ستواني درآن گردان خدمت كرده بود آمادگي انجام چنين مأموريتي را نداشت. 2- پرسنل گردان به منطق هي كردستان آشنايي نداشتند. 3- نيروهاي ما، ضدانقلاب را ضعيف به حساب آورده بودند. 4- ستون از اطلاعات داده شده در مورد ضد انقلاب در طول مسير استفاده لازم را به عمل نياورد. 5- توجه به تشكيل پايگاه در طول مسير، حركت ستون و پس از آن به صورت خيز به خير جلو آمدن رعايت نشده بود. 6- در مرحله ي اول كمين، كنترل از دست فرماندهان ستون خارج شده بود. ادامه دارد ....
-
روز دهم مهرماه: نبرد داخل شهرخرمشهروآتشباري برروي خرمشهروآبادان درشب 1359/7/10 ، نیروهاي دشمن تا نزدیک میدان زندان خرمشهر پیشروي نمودند که بامقاومت مردم وسپاهیان وتکاوران روبه رو شده و درنتیجه به پشت راه آهن عقب نشینی کردند. دراین درگیري دونفرافسرپلیس و 15 نفرگارد گمرك وتعدادي غیرنظامی به شهادت رسیدند.دراین روز، نبرد درمناطق مسکونی خرمشهر، بین رزمندگان ارتش اسلام ونیروهاي متجاوزعراق ادامه یافت وازبین نیروهاي ارتشی، تنها عنصررزمی که هنوز سازمان خود را تا حدودي حفظ کرده بود وتوسط فرماندهان مربوطه کنترل وهدایت میشد، یگان تکاوران دریایی بود. زیراگردانهاي اعزامی ازلشکر 92 زرهی تلفات زیادي متحمل شده بودند. همانطورکه انتظارمیرفت، فشارنیروهاي عراقی ساعت به ساعت براي وارد شدن به داخل خرمشهرشدیدترمیشد وآنان براي درهم شکستن قدرت مقاومت رزمندگان خودي حداکثرآتشهاي پشتیبانی دردسترس را برسرمردم بیگناه خرمشهرفرومیریختند تا مردم شهر راترك کنند وبه دنبال آنها نیز رزمندگان جمهوري اسلامی مجبوربه عقب نشینی گردند.به سبب نبردهاي سخت منطقۀ خرمشهر، اقدام جدي براي تخلیۀ 300 هزارتن کالاي انبارهاي گمرك میسرنگردید و درنتیجه، تمام آنها یا به آتش کشیده شده ونابود شدند یا به دست نیروهاي متجاوزعراقی افتادند. بررسی حوادث جنگ دراین روزنشان میدهد که اصولاً دشمن به سبب عدم موفقیت دراشغال شهرهاي سوسنگرد وحمیدیه واهوازکه از روزهشتم مهرآغازکرده بود، باردیگر طرح خود راتغییرداد وتصمیم گرفت تلاش اصلی را براي تصرف خرمشهروآبادان به کارببرد. براي وصول به این هدف بودکه از روزدهم مجددا منطقۀ عملیاتی خرمشهروآبادان شاهد خونینترین مبارزات مدافعان میهن اسلامی با نیروهاي اشغالگرعراقی گردید و نبرد تن به تن درخانه ها وخیابانهاي شهرآغاز شد. نیروهاي دشمن حدود ساعت 13:50 ، شرق پل نو و نهرعرایض را دراشغال داشتند وموضع دفاعی بسیارمناسب رزمندگان اسلام درغرب خرمشهر که کرانۀ شرقی نهرعرایض بود، به دست آنان افتاده بود.عناصرمتجاوز موفق شدند تا ساعت 14:30 به نزدیکی ادارة بندرخرمشهربرسند وآنرا محاصره کنند. بدین ترتیب، قسمتی ازتأسیسات غرب خرمشهراشغال گردید وحلقۀ محاصرة شهر تنگتر شد. سرانجام آفتاب روزدهم مهرماه نیزدرمنطقۀ نبردخرمشهر افول کرد وتاریکی شب فرا رسید.عناصردشمن برخلاف روزهاي گذشته با آغازتاریکی، دست ازادامۀ عملیات درخرمشهرنکشیدند،زیرا براي نفوذ به داخل شهر، تاریکی شب کمک مؤثري بود، لذا درشب نیزنبردخرمشهرهمچنان ادامه یافت وگلوله باران شهرقطع نشد وافراد پیادۀ عراقی که ازیگانهاي نیروي مخصوص بودند،تلاش میکردند با حملۀ شبانه، مواضعی را درحاشیۀ شهر اشغال کنند، اما مدافعان خرمشهر،شامل نیروهاي مسلح ونیروهاي مردمی دست ازمبارزه برنداشتند وموفق شدند تعدادي ازافرادنیروي مخصوص عراق را کشته یا مجروح سازند وآنها را عقب برانند. درضمن، یادآوري این نکته ضروري است که نحوۀ پشتیبانی نیروي هوایی وهوانیروز، در روز پیشین بسیارمؤثر بود وتاحدودي سبب آرامش خاطر رزمندگان خودي شده بود. درساعات تاریکی شب، تلاش فرعی دیگري نیزازنیروهاي دشمن دراروندرود مشاهده شد.تعدادي عوامل نفوذي عراق تلاش کردند با قایق از اروندرودعبورکنند و وارد جزیرۀ آبادان شوند وجبهۀ دیگري را دراین منطقۀ نبرد بازنمایند، اما مدافعان پاسگاههاي کرانه اروندرود متوجه فعالیت دشمن شدند وبا ازجان گذشتگی مانع تحقق اهداف دشمن گردیدند. ازاین روز تا 4 آبان یعنی مدت 24 روز، نبرد در داخل شهرخرمشهربه صورت محله به محله وکوي به کوي وخانه به خانه بین رزمندگان اسلام ونیروهاي مهاجم عراقی ادامه یافت. درواقع دهم مهرماه، سرآغازمرحلۀ جدیدي ازنبرد درمنطقۀ خرمشهر بود که درصفحه هاي آتی چگونگی این نبردها بیان خواهد شد.برابرگزارش شهربانی، دراین روزدشمن تعدادي تانک ونفربر درغرب کارون مستقرنمود تا درفرصت مناسب با استفاده از قایق، آنها را به شرق رودخانه منتقل ومناطق آبادان واروندرود راتصرف نماید ادامه دارد ...
-
تاپیک جامع امیرسرتیپ منوچهر کهتری تاپیک جامع امیرسرتیپ منوچهر کهتری (امیر آبادان)
Arash پاسخ داد به joker تاپیک در جنگ آوران
پولیتیک نظامی سرتیپ منوچهر کهتری جنگ کوي ذوالفقاری و فیاضیه با پیروزيهاي پی درپی نیروهاي ما ادامه داشت، ولی آنچنان سنگین بود که در خیلی از صحنه ها جنگ تن به تن انجام می شد. از طرفی تعدادي از ستون پنجمیها با تمام توان به عراقیها خبر می رساندند و همین امر کار یگانهاي خودي را مشکلتر کرده بود. ما عملا با 2 نیرو در نبرد بودیم، یکی عراقیها و دیگري ستون پنجمیها و منافقین که بدبختانه بعضی از آنها به جمع ما رخنه کرده بودند. آن شب من به همراه ستوان نیکوکار و ستوان ارجمندي براي سرکشی اوضاع به نقاط مختلف میرفتیم. در یکی از مناطق متوجه شدم که یک نفر با لهجه غلیظ عربی به فارسی میگفت: - عبدالله، یک قایق بزرگ بفرست تا ما را ببرد. با بررسی اوضاع متوجه شدیم که آنجا مقر جاسوسان عراقی است و از صحبت هاي آ نها معلوم بود که ساعتها به عراقی ها گرا داده اند. تصمیم گرفتیم با آن ها وارد نبرد بشویم. ما به غیر از بی سیم 2 قبضه ژ 3 و 3 قبضه کلت داشتیم، ولی در نزدیکی جاسوسان عراقی یک جعبه نارنجک بود. ما به سرعت به مشاوره با هم پرداختیم و تصمیم گرفتیم از همان نارنجکها بر علیه جاسوسان استفاده کنیم. با سختی فراوان خود را به جعبه نارنجک رساندیم. نارنجکها را از ضامن خارج و به جاي شمارش از 1 تا 5 از یک تا 12 میشمردیم و نارنجکها را پرت میکردیم و این نارنجکها در فضا منفجر میشد. همین کار باعث شد که از آنها تلفات بگیریم و باقیمانده آنها یک خیز به عقب رفتند. ما صداي آنها را میشنیدیم. نیروهاي عراقی براي کمک به آنها به سمت ما میآمدند. ناگهان فکري از ذهنم گذشت. بی سیم را برداشتم و با صداي بلند گفتم: - از کهتر به فرمانده گردان 105 ، فوراً پل را منهدم کنید و نگذارید عراقیها از پل فرار کنند. و لحظهاي بعد گفتم: - گردان سوم، خودت را به پل نزدیک کن و گردان 105 را پوشش بده. و باز گفتم: - گردان دوم نباید هیچیک از عراقیها سالم به آن سمت بهمنشیر بروند. این دستور باید فورا اجرا بشود. وقتی جاسوسان این صحبت مرا شنیدند بلافاصله با زبان عربی به صحبت پرداختند و دقایقی بعد از فرار آنها را با چشم غیر مسلح دیدم. ما با یک پولیتیک نظامی توانستیم سازمان عراقیها و جاسوسان را به هم زده و باقیمانده آنها را فراري بدهیم. آن هم با گردانهایی که اصلاً وجود خارجی نداشتند. ادامه دارد ... منبع- 34 پاسخ ها
-
- 34
-
جنگنده - رهگیر شنیانگ جی-8.دو/ فین بک جنگنده - رهگیر شنیانگ جی-8.دو/ فین بک ( J-8.J-8II/Finback)
Arash پاسخ داد به Sorena_Noshad تاپیک در جنگنده و رهگیر
این ارتقای فانتوم از کجا اومد ؟ هم من قبلا گفتم ( نه به این صراحت ) هم دوستمون گفت منتها برادر نبود و وابسطه نظامی ایران در چین که ارتشی هم بود این اتفاق افتاد که در یک جایی هم گفتم تو این قضیه متاسفانه ارتش از خودش ضربه خورد و نه از جای دیگه -
زیر گلوله یکصدوسی میلیمتری ما در قرارگاه در زیر گلوله باران دشمن بودیم . در شمال غرب وقت نماز بود شهید صیاد به عنوان امام جماعت ایستاد ما هم پشت سرش ایستادیم به نماز خواندن. بچه های بسیج و سپاه و ارتش و جهاد همه به او اقتدا کرده بودیم. رکعت دوم نماز یک صدا ی مهیبی اومد . که همون موقع تصور ما این بود . که بمب افتاد رو سنگر (البته ساعتی بعد متوجه شدیم یک گلوله 130 به گوشه شمال سنگر اصابت کرد .) یک صدای بسیار مهیبی و گرد و خاک، من که از بقیه دست و پا چلفت ی تر بودم . اقلاً توی جای خودم درازکش کردم (خوابیدم) بعضی ها که از من زرنگتر بودند تونستن از در سنگر هم برن بیرون ، موقعی که بمب خورد، بعد از چند لحظه که دود و گرد و خاک و سر و صدا فروکش کرد هرکس خودش رو پیدا کرد . که به حمدا … کسی طوری نشده بود و 2 یا 3 نفر مجروح سرپایی بودند . ته سنگر نشست کرده بود . گلوله خورده بود دقیقاً روی تراورس گوشه شمالی سنگر و بعد همه گشتیم دنبال صیاد . چون همه پخش شده بودیم پیش خودم گفتم اون هم یه طرفی رفته . بعد متوجه شدیم دیدیم که یک تراورس از زیر سنگر جدا شده و تقریباً یکی دو سانتی سر شهید صیاد وا یساده و دیگه نیومده بود پایین تر و گیر کرده بود به گوشه سنگر و روی سر شهید پر از خاک بود. صیاد در حالت قنوت بود . و نمازش رو نشکسته بود و خاکها و شن ریزه های سنگر توی دست صیاد شیرازی بود و داشت نماز میخوند ما همه از خودمون خجالت کشیدیم، البته ما کار خلاف شرع نکردیم توی آن شرایط می توانستیم نمازمون رو بشکنیم. نمی شد ایستاد، ولی اون نشکست و بعد همه دورش حلقه زدن که تو چطور نمازت رو نشکستی؟ پاسخش این بود . که من یکی از آرزوهام این بود که در جبهه یا در مقابل گلوله مستقیم دشمن به فیض شهادت برسم یا در حال نماز خواندن . فکر میکردم دارم، به آرزوم می رسم . آدمی که داره به آرزوش میرسه، مسیر رو قطع نمی کنه. گفتم خدا کنه که توی این حال نماز از دنیا برم، که آن موقع شهادت نصیبش نشد . و قسمتش این بود که بعد از جنگ هم خدماتی به این نظام مقدس ارائه بده و بعد با گلوله مستقیم نفاق و آن گونه مظلومانه به فیض شهادت نائل بشه روحش شاد و با شهدا و شهیدان کربلا محشور بشود انشاءالله.
- 14 پاسخ ها
-
- 28
-
روزنهم مهرماه: آغازنبرد شهري درساعت 10:30 ، یک گردان تقویت شده تانک دشمن با نیروهاي پیاده وبا پشتیبانی توپخانه ازپلیس راه گذشت و وارد دیزل آباد شده وبه خرمشهرنزدیک گردید. درهمان حال پاسگاههاي کرانۀ اروندرود زیرآتش شدید دشمن قرارداشتند. درساعت 10:50 ، نیروهاي دشمن از درب سیلو وارد ادارۀ بندرخرمشهرشدند وتا سازمان پیش آهنگی پیش آمدند، پلیس راه خرمشهرسقوط کرد وعناصري ازدشمن تا پشت پادگان دژ رسیدند. درداخل بندر وکشتارگاه، نیروهاي خودي با نیروهاي متجاوز درگیرشدند. درهمان حال تکاوران دریایی وافراد نیروي زمینی ونیروهاي مردمی وسپاه پاسداران درجنگ خیابانی با دشمن درگیر بودند.بدین ترتیب، روزنهم مهرماه دشمن موفق شد در غرب وشمال خرمشهر نیروهاي جمهوري اسلامی را به داخل شهرعقب براند وبه حاشیۀ شهر وبعضی ساختمانها نفوذ کند. درنتیجه، نبرد شهري درداخل مناطق مسکونی ازآنروز آغازگردید. ازجمله مناطقی که درحاشیۀ شمالغربی خرمشهر ومیدان نبرد رزمندگان اسلام ونیروهاي متجاوزعراق محسوب میشد، ترمینال نظامی خرمشهر بود. نیروهاي دشمن، روزنهم مهرماه، وارد این ترمینال شدند و نبرد نزدیک بین محافظان ترمینال ونیروهاي عراقی درگرفت. این نبرد تا ساعت 15:00 ادامه داشت. تا اینکه نیروهاي کمکی براي نگهبانان ترمینال رسیدند و در نتیجه، نیروهاي مهاجم عراقی عقب رانده شدند و تعدادي از افراد دشمن به اسارت درآمدند. ازنگهبانان ترمینال، یکنفر درجه دارشهید و یک نفرسربازمجروح شدند وبه انبارهاي ترمینال نیزخسارات قابل ملاحظه اي وارد گردید. تلفات نیروهاي ایرانی در روزنهم مهرماه، 18 نفر شهید و 117 نفرمجروح بود. دراین نبرد دشمن با به جا گذاشتن 15 کشته و 39 اسیروتعدادي زیادي تانک منهدم شده، مجبور به 5 کیلومترعقب نشینی گردید. صدام حسین درتاریخ اول اکتبر1980 (نهم مهر 1359 )پیشنهاد آتش بس داد. ولی دولت ایران آنرا قبول نکرد واین پیشنهاد رکودي نسبی درجبهه ایجاد کرد که درمجموع به نفع نیروهاي اسلام بود که توانستند درمنطقۀ عملیات اهواز وغرب موفق به تجدید سازمان گردیده وبه وضعیت دفاعی منطقه سروسامانی بدهند. دراینروزفعالیت پروازي هواپیماهاي جنگی نیروي هوایی تا ساعت 18:00 تعداد 92 سورتی گزارش شده که 2 سورتی آن شامل پرواز شناسایی وعکس هوایی با هواپیماي آر- اف- 4 بوده است. ستاد مشترك ارتش دراطلاعیه شماره 108 اعلام نمود: ظرف روزجاري، نیروهاي ژاندارمري، یک فروند کشتی لایروبی عراقی را که حامل چند قبضه توپ و مهمات بود، در دهانۀ اروندرود با آتش یک قبضه تفنگ 106 م م منهدم وغرق نمودند. ادامه دارد ...
-
براوو تو زیرو (Bravo Two Zero) سرگذشت تیم گشتی SAS در عملیات طوفان صحرا
Arash پاسخ داد به deserthawk تاپیک در عملیات های نظامی خارجی
این ها رسما یه آس به پت و مت زده بودند نیروی ویژه و این مسخره بازی ها ؟ اون هم SAS ؟ -
در یک کلام دست کم گرفتن طرف مقابل :|