Arash

VIP
  • تعداد محتوا

    1,330
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های Arash

  1. Arash

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    به هر حال تو این شرایط ایران بیشتر از همه ضرر میکنه
  2. Arash

    در کمینگاه دشمن

    خاطرات شهيد سپهبد علي صياد شيرازی   فرماندهي قرارگاه غرب با وجود آن كه در ابتداي ورود به منطقه ي كردستان مسئوليت خاصي به عهده نداشتم ولي پس از انجام اولين عمليات در اين منطقه تحت عنوان شيندرا تا عمليات پاكسازي محوربانه - سردشت مسئوليت هاي مختلفي به صورت موقت به من سپرده شده كه عمدتاً به عنوان جلودار ستونها در پاكسازي محورها انجام وظيفه م يكردم تا اينكه مسئوليت فرماندهي قرارگاه غرب كشور به من واگذار گرديد. اين قرارگاه تمامي استا نهاي كردستان ، كرمانشاه و بخشي از استان آذربايجان غربي و همچنين استان ايلام تا مهران را تحت پوشش خود داشت . البته بيشتر فعاليت ما از قسمت اورامانات - جوانرود شروع ميشد و تا محور پاوه و همچنين استان كردستان امتداد مي يافت. پس از اين كه سنندج پاكسازي گرديد از سوي رئيس جمهوري وقت ( بني صدر) به تهران احضار شدم. درجلسه اي كه تيمسار ظهيرنژاد نيز حضور داشت بني صدرگفت: حال كه سنندج و چندتا از شهرهاي منطقه آزاد شده، شما برويد برنامه ريزي كنيد تا بقيه مناطق هم پاكسازي شود. گفتم: بايد يك قرارگاه در منطقه تشكيل بدهيم تا از طريق آن قرارگاه ، لشكرها و يگان هاي مستقر درمنطقه را منسجم كنيم و لذا لازم است كه اين يگان ها دركنترل قرارگاه باشند. تيمسار ظهيرنژاد در پاسخ به بني صدرگفت: او درجه ي سرگردي دارد و با اين درجه نمي تواند چنين مسئوليتي را به عهده بگيرد مگر اينكه به او درجه بدهيم. بني صدرگفت: چه درجه اي مي شود به او داد تا بتواند كارش را انجام دهد هر درجه اي كه لازم است به او بدهيد. تيمسار ظهيرنژاد گفت: بايد دو درجه موقت به او بدهيم تا بتواند كارش را انجام دهد. اين پيشنهاد مورد موافقت بني صدر قرارگرفت و تيمسار ظهيرنژاد هم خيلي سريع اقدام كرد و رسماً دو درجه موقت به من داد و من با درجه ي سرهنگي به نيروي زميني رفتم و درآنجا مسئوليت قرارگاه غرب به طوررسمي به من واگذارشد. قرارگاه را تشكيل دادم و به دنبال آن لشكرهاي 81 و 28 و بخشي از لشكر 16 زرهي به همراه عناصري از تيپ 23 نوهد كه در منطقه مستقر بودند تحت امر قرارگاه غرب قرارگرفتند. با برنامه ريزي در قرارگاه غرب چند عمليات موفق پاكسازي را انجام داديم كه در پي آن چند محور مواصلاتي و تعدادي از شهرها از جمله مريوان، ديوان دره، سقز و بانه پاكسازي و آزاد گرديد. به خصوص محوربانه - سردشت كه بخش وسيعي از فعاليت مسلحانه ضد انقلاب دراين محور متمركز بود و نياز به اين داشت كه دراسرع وقت پاكسازي شود.   اوضاع وخيم سردشت   در آن روزها اوضاع سردشت آن قدر وخيم و اسفبار بود كه لفظ جزيره خون را بر روي آن گذارده بودند. تنها فعاليت نيروهاي نظامي درآن شهر خلاصه مي شد به پدافند نقطه اي توسط يك گردان تقويت شده ازتيپ 55 هوابرد كه آن هم منحصراً نگهداري وحفاظت ازپادگان سردشت را به عهده داشت. بقيه شهركه مشرف به پادگان آنجا بود در كنترل ضدانقلاب قرارداشت. البته گردان هم خوب كار مي كرد و با قدرت تمام پادگان را حفظ مي كرد. با اين حال وضعيت موجود غير قابل تحمل بود؛ زيرا تمام ترابري يگان ها از طريق هوا صورت مي گرفت و آذوقه و مهمات به وسيله بالگرد به گردان مأمور مستقر در پادگان سردشت رسانده مي شد. حتي تعويض گردان هم به وسيله بالگرد صورت مي گرفت آن هم از شهر سقز به سردشت كه علاوه بر مشكلات هزينه ي سنگيني را هم به دنبال داشت و بدين ترتيب بخش زيادي از بيت المال به هدر ميرفت . در چنين شرايطي پاكسازي محور بانه - سردشت براي من به صورت يك آرزو درآمده بود و پيوسته مترصد فرصتي بودم تا به اين وضع خاتمه بدهم.   ادامه دارد .....
  3. این اردوغان پفیوز کلی دست دست کرد و پیشمرگه ها رو نگذاشت برن تا بلکه داعش گذرگاه رو بگیره حالا که داعش نتونست بگیره 10 تا رو گذاشتن رد شن icon_eek از اون طرف هم هی سیخ میزنه به آمریکا که النصره رو جزو گروه مبارز خوب ها قرار بده و ازش حمایت کنه این حوادث که بگذره ترکیه و اردغان بد روسیاهی ای براشون میمونه ، بد :winking:
  4. Arash

    اخبار عمومی منطقه و جهان

          امروز بی بی سی گفت آمریکا تا نفت بشکه ای 50 دلار به مشکل برنمیخوره   این افت قیمت بیشتر از هر جایی به ضرر ایران هست
  5. Arash

    خاطراتی از هوانیروز در جنگ

      بحثی که با جناب تلاش داشتیم هم بر سر همین موضوع بود که کبری تک موتوره ربطی به ایران نداره حالا اسرائیل یا جای دیگه رو نمیدونم ولی متاسفانه این دست سوتی ها در سایت رسمی aja خیلی زشت هست
  6. Arash

    شاهکارهای RF-4

      آخرین استفاده ی فتو فانتوم ها برمیگرده به جنگ 2003 عراق که آمریکا ازش استفاده کرد ( البه اگه قضیه ی فانتوم های شناسایی ترک و ورود به سوریه و سرنگونی یک فروندشون رو در نظر نگیریم )   خود من هم ترجیح میدم به جای استفاده از این پرنده ها و به خطر افتادن جان خلبان هاش از پهپادهای ارزان قیمت تر و کم ارزش تر استفاده بشه
  7. Arash

    شاهکارهای RF-4

    سرهنگ قیدیان و بهمن فرقانی از اولین های گردان 11 در اولین فرود سی -5 در مهرآباد .(عکس از ایروسپیس تاک)   عکسی زیبا از قهرمان گردان 11 شناسایی مرحوم فرامرز ترابی که فرزند برومندشان زحمت ارسال اونو کشیدن   این عکس های بدون واترمارک رو دلم نیومد با واتر مارک خراب اش کنم منبع رهروان ارتش
  8. Arash

    خاطراتی از هوانیروز در جنگ

    سرهنگ خلبان " صفر پایخان "    يگانهاي عراق در پيشروي اوليه خود در جبهه هاي غرب و شمالغرب ايران ارتفاعات سركوب منطقه را كه از نظر عملياتهاي نظامي بسيار مهم هستند، اشغال كردند و مواضع پدافندي خود را متكي به اين ارتفاعات سازمان داده و با اشغال نقاط مشرف و سركوب و ديده باني مناسب، هرگونه حركات نيروهاي خودي را در مسافتهاي دور تحت نظر داشتند. با طولاني شدن جنگ، دشمن مواضع پدافندي خود را با احداث ميادين متراكم مين، مستحكم كرد و نفوذ به آن را بسيار مشكل ساخت. به اين ترتيب اكثر حملات زميني نيروهاي خودي با ناكامي مواجه شده و نگهداري اهداف كوچك نيز با توجه به پاتكهاي مكرر عراق بسيار سخت ميشد. از جمله نقاط سركوب و استراتژيك در منطقه غرب، از رشته كوههاي بازي دراز، قراويز، جرميان و شياكوه در مناطق عمومي سرپل ذهاب، گيلانغرب و قصرشيرين ميتوان نام برد. اين نقاط در روزهاي اوليه جنگ از سوي نيروهاي دشمن تصرف شده و از نظر پدافندي بسيار مستحكم شدند، به طوري كه تا كيلومترها فاصله حركت نيروهاي خودي زير ديد مستقيم نيروهاي عراقي قرار داشت. لازم به ذكر است كه در هجوم روزهاي نخست جنگ تحميلي شهر گيلانغرب هم در آستانه سقوط قرار گرفت كه با پايمردي و رشادت غيور مردان و دلير زنان خطه گيلانغرب، نيروهاي دشمن به عقب رانده شدند؛ بعدها اين نبرد را نبرد ملي ناميدند. براي مقابله با تهديد گيلانغرب، قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش با حضور 3 گردان نيروي مردمي و سپاه پاسداران، يك گردان ژاندارمري، هوانيروز و نيروي هوايي در غرب كشور در مورخ 20 آذر 60 عمليات آفندي مطلع الفجر را طرح ريزي كرد و به وسيله نيروهاي تحت كنترل خود اين عمليات را اجرا كرد. عقب راندن و تقليل ديد نيروهاي عراق از منطقه و تصرف نقاط سركوب از اهداف اين عمليات بود كه در مناطق دشت گيلانغرب به سمت قصر شيرين و تنگه قاسم آباد ارتفاعات برآفتاب، دار بلوط، دشت شكميان، ارتفاعات چرميان و ارتفاع معروف شياكوه اجرا شد. انهدام تعدادي تانك و خودرو، كشته و زخمي شدن بيش از يكهزار و 700 نفر از قواي دشمن، انهدام تعداد زيادي سنگر اجتماعي و انفرادي، به اسارت در آمدن 140 نفر از قواي دشمن و تصرف قله شياكوه را ميتوان از نتايج عمليات مطلع الفجر نام برد. سرهنگ خلبان صفر پايخان كه خود يكي از خلبانان شركت كننده در اين عمليات بود در اين باره ميگويد: فشار نيروهاي عراقي در پاتكهاي همراه با آتش پرحجم كه سعي در بازپس گيري مناطق از دست رفته به خصوص قله شياكوه را داشتند، وضعيت بسيار سختي را براي نيروهاي خودي به وجود آورده بود. وي ميافزايد: هر لحظه بر تعداد مجروحان نيروهاي خودي اضافه ميشد؛ از طرفي به طور مكرر رزمندگان زميني تقاضاي پشتيباني نزديك هوايي و تأمين تداركات از قبيل مهمات، غذا و آب را از فرماندهان عمليات داشتند و هشدار ميدادند در صورت عدم پشتيباني احتمال عقب نشيني به مواضع اوليه متصور است. سرهنگ خلبان بازنشسته هوانيروز ادامه ميدهد: از اين رو فرمانده قرارگاه و مسئولان هدايت كننده عمليات، خواستار پشتيباني هوانيروز از نيروهاي خودي به هر نحو ممكن بودند. با توجه به اينكه سرهنگ ناصر ژيان فرمانده پايگاه هوانيروز كرمانشاه خود در منطقه حضور داشت، هماهنگيهاي لازم جهت انجام 2 سورتي پرواز تاكتيكي رزمي در تاريكي شب به عمل آمد.   وي خاطرنشان ميكند: اين نخستين بار بود كه خلبانان هوانيروز عمليات رزمي را در شب و در طول جنگ انجام ميدادند، چون برابر روش جاري پروازي هوانيروز (SOP) به علت عدم وجود تجهيزات ديد در شب بر روي وسايل پرنده و همچنين عدم آموزش خلبانان در پروازهاي رزمي شبانه، آن هم در ارتفاع پست و در منطقه كوهستاني كه هيچ گونه مجوز پروازي صادر نميشد و كليه وسايل پرنده نيم ساعت قبل از غروب آفتاب در محل استقرار خود بر روي زمين قرار داشتند و هيچ خلباني مجاز به پرواز نبود. سرهنگ پايخان ميگويد: در آن شب با توجه به وضعيت فوقالعادهاي كه براي رزمندگان زميني پيش آمده بود، مقرر شد نيازمندي نيروهاي در خط، به وسيله 4 فروند 214 كه از سوي يك تيم آتش اسكورت ميشدند به منطقه جلو منتقل شده و در برگشت مجروحين را به پشت خط انتقال دهند. وي ادامه ميدهد: هماهنگي لازم انجام گرفت و به دستور فرمانده پايگاه خلبانان آماده اجراي مأموريت شدند؛ از مواردي كه اين مأموريت را دچار مشكل ميكرد محدوديت دالان پرواز، كوهستاني بودن منطقه و آتش پرحجم دشمن بود.   سرهنگ خلبان بازنشسته هوانيروز تصريح ميكند: قبل از پرواز با هماهنگي قرارگاه نيروهاي زميني، آتش توپخانه و خمپاره اندازهاي خودي به منظور امنيت بالگردها در حين رفت و برگشت به منطقه قطع شد و پس از انجام كليه هماهنگيها با نيروهاي خودي در خط به سمت منطقه پرواز كرديم. وي مي افزايد: پس از رسيدن به منطقه كه با يك ناوبري بسيار دقيق انجام شد، بالگردهاي 214 بارهاي خود را خالي كرده و مجروحان را سوار كردند؛ هم زمان تيم آتش با استفاده از نور شليك سلاحهاي دشمن منطقه آنها را مورد هدف قرار دادند چون دشمن تصور انجام چنين عملياتي نداشت، در سورتي نخست غافلگير شد و عكسالعمل زيادي نشان نداد ولي در سورتي دوم پرواز، دشمن متوجه عمليات بالگردها شد و با اجراي آتش سنگين خود، مزاحمت زيادي براي بالگردها و نيروهاي خودي به وجود آورد.   سرهنگ پايخان اضافه ميكند: به ياري خداوند بزرگ اين عمليات با موفقيت انجام شد و ضمن تغيير وضعيت منطقه، روحيه رزمندگان نيز تقويت شد و آنها به پشتيباني قاطع هوانيروز در هر برهه از رزم اميدوار شدند. منبع: كتاب حماسه هاي ماندگار هوانيروز
  9. روزسوم مهرماه: ادامۀ تهاجم وآتش شدید روزسوم مهرماه درساعت 5:25 ادامۀ تهاجم نیروهاي دشمن با اجراي آتشهاي شدید توپخانه به خرمشهروآبادان آغازیافت. شدت آتش به قدري زیاد بود که فرمانده این منطقه نبرد گزارش داد، چنانچه با حملات هوایی، توپخانۀ دشمن خاموش نشود، درظرف چندساعت خرمشهرباخاك یکسان خواهد شد. ساعت 7:45 حدود 15 فروند میگ عراقی به خرمشهرحمله کردند که هدف اصلی آنها انهدام نیروي دریایی خرمشهر بود.درشمال خرمشهر نیروهاي دشمن به 8 کیلومتري شهر رسیدند؛ با حملۀ هواپیماهاي ایران،ستون متجاوزان عقب نشینی کردند وتعدادي ازافراد دشمن اسیرشدند وشماري ازخودروهاي آنان نیزدرگل فرو رفت و 18 دستگاه نفربرنیز به دست نیروهاي خودي افتاد.گردانهاي دانشجویان دانشکده افسري با یک قرارگاه هدایت کننده، با 10 فروندهواپیماي سی 130 در روز سوم مهرماه به اهواز وارد شدند.     روزسوم مهرماه مقاومت مدافعان خرمشهر وآبادان درمقابل یورش نیروهاي عراقی براي فرماندهان نظامی آن کشورعجیب وغیرمنتظره بود، بنابراین تغییراتی درطرحهاي تهاجمی خودبه عمل آوردند. یک تیپ زرهی دیگر دراین روز به بصره اعزام شد تا درتهاجم به خرمشهر وآبادان وارد عمل گردد. ساعت 12:00 نیروهاي دشمن به 5 کیلومتري خرمشهر رسیدند. دراین حالت مدافعان شهر درحاشیه شمالی شهرموضع دفاعی گرفتند وبه روي نیروهاي دشمن آتش گشودند. درنتیجه پیشروي نیروهاي دشمن ازسمت شمال آهسته تر شد. از ساعت 12:20 دشمن حجم آتشهاي پشتیبانی خود را بر روي خرمشهر وآبادان به شدت افزایش داد. اغلب مخازن نفت آبادان آتش گرفت. درساعت 10:00 بیمارستان آرین آبادان وسایرنقاط مسکونی با حمله هوایی عراق تخریب وحدود 50 نفرشهید شدند. به نظرمیرسید نیروهاي دشمن درمنطقۀ خرمشهر وآبادان تلاش میکردند وعدۀ « قادسیه صدام » را عملی سازند و روزسوم جنگ حداقل خرمشهر را اشغال نمایند. ازساعت 14:40 دراثر فشارشدید دشمن، نیروهاي مدافع خرمشهربه طرف داخل شهرشروع به عقب نشینی نمودند. این فشار شدید درتمام جبهه ها نیز وجود داشت و واحدهاي رده عقب دشمن به جلوآورده شدند تا هرچه زودتر بتوانند به هدفهاي پیش بینی شده برسند. این فشار درروز سوم مهرماه درمنطقۀ خرمشهر وآبادان به اوج خود رسید.درشمال خرمشهر، زمین منطقۀ نبرد براي حرکت خودروهاي شنی دار درخارج ازجاده به واسطۀ زمین سست و باتلاقی شدن درنزدیک رودخانۀ کارون مناسب نبود وتعدادي ازکار افتادند. درنتیجه دشمن به جاده متکی شد ودر مقابل تفنگ 106 نیروهاي خودي آسیب پذیرگشتند وهدف واقع شدند. در 6 کیلومتري شمال شهر، دشمن درطرفین جادۀ اهواز- خرمشهرمتوقف گردید.گردان 165 پیاده مکانیزه وگردان 151 دژتلفات وخسارات زیادي را دراین نبرد متحمل شدند.شدت نبردهوایی درجزیرۀ خارك سبب شد که تخلیه اهالی جزیره اجباري شود. تعداد 400 نفرازاهالی خارك به بوشهرتخلیه شدند. درساعت 18:50 تعداد 4 فروندهواپیماي عراقی به جزیره خارك ویگانهاي شناورحمله کردند که دوفروند آنها به وسیلۀ پدافند زمین به هواي خارك سرنگون شدند.     با آغازتاریکی شب درحدود 6 کیلومتري شمال شهر، نیروهاي زرهی دشمن درطرفین جاده اهواز- خرمشهر متوقف ماندند. درمقابل فشار شدید دشمن، تلفات وضایعات نیروهاي خودي، ساعت به ساعت بیشترمیشد. دراینحال امکان اعزام نیروهاي تقویتی و جایگزین تلفات وضایعات وجود نداشت، زیرا تمام نیروهاي موجود درسراسر جبهه 1500 کیلومتري گسترش یافته بودند. این گسترش نیزبه علت کمبود نیرو، به صورت پراکنده وناپیوسته بود.نیروها مناطق حساس را پوشش پدافندي داده بودند وبرداشت هیچ نیرویی براي انتقال به مناطق دیگرممکن نبود. تا پایان سوم مهرماه، خرمشهر ازسمت شلمچه وجادۀ اهواز- خرمشهرکاملاً درمحاصره قرارگرفت. مدافعان شهر، دلاورانه زیرآتش سنگین دشمن مقاومت میکردند. دراین شرایط،گردان توپخانه 175 م.م منطقه ازکار افتاد. گردان 232 تانک قدرت رزمی خود را ازدست داد.گردان 165 پیاده مکانیزه 60 نفرازنفرات آن شهید یا اسیرشده بودند. تمام دژها به تصرف دشمن درآمده بود. یک آتشبارتوپخانه که درپادگان خسروآبادمستقر وبه جنوب اروندرود به توپخانه ودیگر نیروهاي دشمن تیراندازي میکرد، بنا به دستوربه شمال بهمن شیرتغییرموضع داد تانیروهاي دشمن را دراطراف جادۀ اهواز- خرمشهر زیرآتش بگیرد. دامنۀ نبرد دریایی تا بنادر فاو و ام القصر درخورعبدالله گسترش یافت ونیروي دریایی عراق مجبورشد تعدادي ازناوها وناوچه هاي خود را به بنادرکویت وسایرشیخ نشینهاي جنوب خلیج فارس اعزام کند. بدین ترتیب روز سوم مهرماه درحالی به پایان رسید که نیروهاي دشمن توانسته بودند ازسمت غرب ومحور شلمچه به نزدیکی کرانۀ غربی نهرعرایض وپل نو ازسمت شمال ومحور اهواز- خرمشهرتا حدود 5 کیلومتري شمال آن شهر برسند.دراین روزمحور اهواز- خرمشهر قطع شده بود و راه ارتباطی به خارج ازمنطقه ازطریق راه آبادان- اهوازوآبادان- ماهشهرهنوز آزاد بود.       ادامه دارد .....
  10. بدی این تفنگ ها قیمت بالاشون هست گاو نر میخواهد و مرد کهن که یه تیپ رو با این ها مسلح کنی :|
  11. روزدوم مهرماه: پیشروي دشمن درتمام جبهه ها روز دوم مهرماه، نیروهاي متجاوزعراق درتمام جبهه ها موفق شدند که وارد خاك ایران شوند ونیروهاي پدافندي محدود جمهوري اسلامی ایران، ناگزیردست به عملیات تاخیري زدند. دشمن پس ازعبورازشمال شلمچه، مقاومت گروههاي دژ را که درعده هاي 10 نفري بودند،درهم شکست وبه جادۀ اصلی اهواز- خرمشهر رسید. پس ازوصول به این جاده، با آتش پشتیبانی شدید، یک ستون به سمت اهواز (شمال) و یک ستون نیزبه سمت خرمشهر (جنوب)پیشروي کردند.نیروهاي ایرانی مجبور بودند کمبود توان رزمی خود را با حداکثراستفاده ازجنگ افزارهاي موجودجبران کنند، بنابراین به ناچارمهمات بیشتري مصرف میشد، درنتیجه مشکل کمبودمهمات وتدارکات مجدد آن، که بایدبه نقاط آماد ومهمات نزاجا دردوکوهه وسایرنقاط آمادي مراجعه، دریافت وبالاخره به پاي قبضه هاي تانک، توپ، خمپاره انداز وسایرسلاح آورده وتحویل داده میشد،به وجود آورده بود.این اقدام نیزبراي لشکر 92 که درجبهۀ وسیعی گسترش یافته بود، کار بسیارسختی بود.     دردوم مهرماه، به دانشکدۀ افسري دستورداده شد، دانشجویان سال دوم وسوم به صورت گردان رزمی پیاده سازمان داده شوند تا به خوزستان اعزام گردند. دراجراي این دستور، دانشکده افسري، تعداد 731 نفردانشجو، 41 نفر افسرو 24 نفردرجه دار را در 3 گردان پیاده با جنگ افزارانفرادي وتیربار وآر.پی.جی 7 سازماندهی وآماده نمود تا درروز سوم مهرماه باهواپیما به اهوازاعزام و دراختیار لشکر 92 زرهی قرارگیرند. درساعت 9:00 روز دوم مهرماه، نیروهاي مقدم یک لشکرعراقی ازمحور تنومه به طرف اهواز،و یک لشکر نیزبه طرف خرمشهر وآبادان پیشروي خود را آغازکردند. دراین روزیک فرستندۀ رادیویی نیزبه نام « جبهه آزاديبخش خوزستان » آغازبه کارکرد ومکررازمردم خوزستان میخواست که به نیروهاي عراقی بپیوندند.     نیروي هوایی ارتش جمهوري اسلامی ایران مجبور بود درجبهه اي به طول 1500 کیلومتر وعمق بیش از 100 کیلومتر، مأموریتهاي واگذاري را به انجام رساند که بیشترتاثیر روانی روي افراد دشمن داشت واثرات انهدامی آن بر روي یگانهاي زمینی عراق که به خوبی گسترش یافته وموضع گرفته بودند کمتر بود. با وجود خبرهاي ناگوار ونگران کننده دراین روز، گاهی نیزخبرهاي خوشحال کننده اي دریافت میشد، چنان که درساعت 12:20 اعلام شد که درمنطقۀ خرمشهر وآبادان، دوفروندهواپیماي دشمن سرنگون شده و 6 دستگاه تانک و 13 نفرازعوامل دشمن به دست نیروهاي خودي افتاده اند. آتش سوزي بندرامام خمینی نیزمهارگردیده است.درجبهۀ غرب خرمشهرنیزتعداد 50 دستگاه تانک دشمن منهدم شده، 10 دستگاه درگل ولاي فرومانده و قسمتی ازمنطقه شلمچه مجددا درکنترل نیروهاي ایران قرارگرفته وتأسیسات بندري ونفتی فاو نیزبه آتش کشیده شده ودود آتش آن دیده میشود. یک کشتی لایروب عراقی منهدم و 8 نفرسرنشین آن کشته شده اند     ادامه دارد ......
  12.   شلیک موشک AS-12     تمرین عملیات هلی برن تکاوران توسط هلی کوپترهای هوادریا سال 62 بوشهر       این عکس ها هم مربوط به سال 62 در ساحل هلیله می باشد   تقریبا اخرین پروازها برای هوادریا قبل از بازنشستگی   شلیک موشک AS-12 توسط کاپیتان مقصود نیک پیام      
  13.   این رو از این لحاظ گفتم که عمده برنو ها مال زمان رضاشاه و کلا قبل از جنگ جهانی اول هست  حالا بعد از جنگ آلمان جنگ زده برنو اضافه داشته که آمریکا اون رو بده به ایران رو نمیدونم دومین دلیل هم این بود که گفتید در جنگ کره ازشون استفاده شده ، درصورتی که سلاح سازمانی آمریکا در  اون زمان ام 1 بوده و با برنو کاری نداشتن ، تازه تو کلاس برنو آمریکا خودش اسلحه های قابلی داشته ( البته میتونه از اسلحه های تو انبار آلمان نازی بوده باشه که بعد از شکست دست آمریکا افتاده باشه ولی با شرایط آخر جنگ آلمان که به شدت از لحاظ تفنگ و مهمات در  کمبود بود ، زیاد محتمل نیست )
  14. Arash

    خاطراتی از هوانیروز در جنگ

      سخت ترین روزی که در زمان جنگ داشتید چه روزی بود؟   جناب سرهنگ ملایری : با سلام و عرض ارادت خاص در پسوه بودیم و تو عملیاتی برای گرفتن حاج عمران . اونجا هم کمک بچه ها میرفتم پرواز عملیاتی  و هم هلی کوپترها رو بعد از تعمیرات تست میکردم . ما تست پایلوت ها حد اقل نفرات فنی رو با خودمون میبریم بالا اما تو پسوه بچه های فنی التماس میکردند سوارشون کنم و ببرمشون بالا چون می گفتند روی هوا امن تره . نمیدونم غذا چی بخوردمون داده بودند که همه ما به اتفاق یه تیپ از سپاه شدیدا اسهال گرفته بودیم . خطرات تست از یکطرف و بمباران از طرف دیگه و اینکه دم و دقیقه باید می نشستم و گلاب بروتون می دویدم دنبال یه جا برای .............. یکطرف و پرواز داخل خاک عراق بعنوان هلی برن نفرات و برگرداندن مجروحین و عملیات رسکیو کبرا ها طرف دیگه و خلاصه من فکر میکنم سنگین ترین ماموریت هوانیروز بود . سه فروند ما رو زدند . هلی کوپتر دو تا از دوستان رو زده بودند و اونها گم شده بودند که بعد از دو سه روز خودشون پیاده اومده بودند بطرف ما که وقتی رسیدند گرسنه و تشنه و خسته و داغون بودند  خلاصه خیلی سخت بود و تازه رفتیم که در جنوب پرواز کنیم سیل عظیمی اومد که تمام خوزستان تا بوشهر رو گرفته بود و جنگ رو ول کردیم و چسبیدیم به کمک رسانی . بچه ها رفتند بوشهر و من موندم تو هندیجان و از صبح تا غروب پرواز می کردم که حتی استاندار بوشهر هم خودش کمکمون ارد و چادر و اینها حمل میکرد . نهایتا بعد از چند روز بمن گفتند خودم رو برسونم بوشهر که وضع خیلی خرابه  بین بندر دیلم و بندر بوشهر هلی کوپتر روی هوا خراب شد و فرود اضطراری کردم منتهی تو باتلاق . هلی کوپتر شروع کرد به غرق شدن که تنهایی پریدم پشت فرامین و  استارت زدم و قبل از اینکه گیربکش و اینها جام کنه کشیدمش بیرون و گذاشتمش روی زمین سفت . جاتون خالی چهارده روز اونجا گرسنه و تشنه و بدون سر پناه تو زمستون سرد موندیم اونجا . اتفاقا یکی از این روزها تو هندیجان از من خواستند بروم و بچه های سپاه رو که قرارگاهشون رو سیل برده بود کمک کنم . رو هوا بودیم و من دیدم یه خانواده تو یه ده رفتند بالا پشت بام و خونشون رو سیل داره میبره . رو هوا با اون برادر دعوامون شد و من می گفتم هاور میکنم اینها رو بکش بالا و اون میگفت وقت نداریم و باید بریم کمک بچه ها و نهایتا رفتم برای سپاه و تو برگشتن گفتم برم و اون خانواده رو نجات بدم و رفتم دیدم سیل اونها رو برده . بهر حال 40 روز ماموریت سختی بود هم سیل و هم جنگ و هم ماندن تو بر بیابون . البته تو این مدت اتفاقات خیلی زیاد دیگه ای افتاد که خشتتون میکنم و به همین اندک بسنده میکنم   منبع
  15.   فکر کنم منظور شما ام 1 هست و نه برنو
  16. Arash

    سامانه JLENS

    با تشکر از مقاله ی خوبتون چیزی که واقعا ایران بهش نیاز داره ، هزینه ی بالا و دنگ وفنگ هاواکس ها رو نداره و کارایی اون ها رو هم داره مدت زملن زیادی رو هم میتونه تو منطقه بمونه تازه به جای رادار روش سیستم های نظارتی رو هم میشه نصب کرد و با این ها مرز ها رو زیر نظر داشت     توربین بادی هواپیما ها وقتی موتورشون از کار میفته یه همچین چیزی دارن که از تو حفاظ خارج میشه و با چرخش اش ( به خاطر سرعت خود هوایما و باد و ... ) برق سیستم های مورد نیاز هواپیما رو تا برگشتن موتور ها تامین میکنه . در این طرح هم قابل اجرا هست
  17.   من هم منظورم همین بود ، بلاخره امضای خودمون روش هست icon_cheesygrin icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  18.   من حرفتون رو مبنی بر اینکه آذربایجان رو نباید به حال خودش رها کرد و ما هم نباید دست روی دست بگذاریم قبول دارم منتها آذربایجان تا وقتی که ارتباط زمینی پایتخت اش با بقیه کشورش از طریق خاک ایران ممکن هست ، حرف خاصی نمیتونه بزنه ایران مرز رو ببنده سریع به ... می افتند
  19.   هر ناو 3 تا لنگر داره که لنگر سوم که در پشت شناور قرار داره رو قبل تر از رسیدن به ساحل ( لندینگ ) تو آب میندازند تا موقع برگشت به دریا با نیروی وینچ شناور از ساح خارج بشه استفاده از نیروی موتور و پروانه برای ورود به ساحل یا خروج از ان ممنوع است ، معمولا همزمان با انداختن لنگر سوم موتورها و پروانه ها رو به حالت ایست در می آورند زمان ( ساعت و دقیقه ) شروع و پایان عملیات و مقدار جزر و مد ، جنس ساحل ( از لحاظ سختی یا نرمی یا عمق محل ) ، وزن و نوع بار از قبل تعیین و محاسبه میشود بهترین ساحل برای اینگونه عملیات ها ساحل هایی هست که شیب تندی دارند تا این شیب باعث بشه که حداکثر یک سوم ناو با ماسه در تماس باشه     پروانه ها تاثیر خاصی تو این قضیه ندارند
  20.       عکس داغ داغ رسید از دست محبوبی به دستم اینها قایقهایی هستند از جنس الومنیوم بطول 50 فوت قدیم تر ها به این قایق ها میگفتند پنجاه فوتی که حالا با یک درجه ترفبع شده اند ناوچه  چند فروند در سمت راست عکس مشخصه  
  21. اون 4 تا قسمت زرد چی هست ؟ ( همونجا که نوشته حوزه ی نفتی البرز )
  22.       تا اونجا که من شنیدم این حرکت در میان اعراب به معنای انتقام گرفتن هست و ربطی به رضای خدا نداره
  23. فریدون پس از اتمام تحصیل در اتریش در 23 سالگی در سال 1346 به ایران بازگشت و برحسب علاقه به رشته خلبانی وارددانشکده افسری شد و در مدت 8 ماه با رتبه خوبی، این دوره را پشت سر گذاشت.پس از طی دوره آموزشهای مقدماتی آکادمی و پروازی باهواپیماهای «T-41» و «T-6» در تهران ، برای ادامه تحصیل به ایالات متحده آمریکااعزام شد. درآمریکا دوره تکمیلی آکادمی و پرواز با هواپیماهای جت آموزشی «T-37» و جت مافوق صوت «T-38» را با 220 ساعت پرواز طی نموده و در پایان به درجه ستواندومی مفتخر شد و به ایران مراجعت نمود.در سال 1348 برای طی دوره پرواز شکاری تاکتیکی هواپیمای اف-5 در پایگاه یکم شکاری در مهرآباد تهران برگزیده شد. پس از طی دوره به عنوان خلبان شکاری تاکتیکی اف-5 به اسکادران 42 شکاری بمب افکن در دزفول منتقل شد و توانست به خوبى فن پرواز با این پرنده را فرا گیرد و یكى از بهترین هاى F-5 شده, ولى دیگر وقت ارتقاء بود و ذولفقارى باید در پست ها و سمتهاى بالاترى خدمت مى كرد و از او استفاده بهینه مى شد. چندی بعد برای پروازبا هواپیماهای "آر.اف- 5 " که یک نوع شکاری شناسایی مافوق صوت بود، به پایگاه یکم شکاری اعزام گردید. ذولفقارى مدتى در گردان شناسایى پرواز كرد و بار دیگر توانایى هاى منحصر به فردش را نشان داد و خود را لایق پرواز با فانتوم نشان داد تا اینجا ذولفقارى را مى توان یكى از بهترین هاى F-5 دانست وباید مى دیدیم كه آیا از پس یك هواپیماى دیگر كه كاملا" متفاوت ازانچه كه تا امروز فریدون با ان پرواز كرده بود, بر مى اید . پایگاه هوایى شاو (SHAW) ایالات متحده, خلبانان شناسایى در حال فرا گیرى علوم مربوطه و تاكتیك هاى شناسایى و دیدن دوره هاى زمینى و تئورى مى باشند. فریدو ن فردى آرام و صبور بود كه با دقت كامل مطالب رو فرا می گرفت و توانست تمام آزمونهاى زمینى رو با بالاترین رتبه بگذراتند.حال زمان اولین پرواز فریدون با RF-4 فرا رسید روزى كه باید به استاد خلبان خود نشان مى داد كه دروس تئورى را آنطور كه مى بایست فرا گرفته است. فریدون و معلم پرواز اماده شده و به سمت هواپیما حرکت کرده , فریدون در كابین جلو نشسته و فرماندهى هواپیما را بر عهده گرفته و معلم پروازامریكایى در كابین عقب نشسته و دیگر همدوره هاى فریدون بر روى رمپ ناظر اولین پرواز فریدون بودند . ذولفقارى درابتداى باند قرار گرفته و با كسب اجازه ازبرج مراقبت جهت تیكاف, موتورها را در حالت پس سوزقرار داده و با خیزشى سریع از باند جدا شده و در دل آسمان جاى مى گیرد تا امتحان خود را به استاد پس دهد چند دقیقه اى از پرواز نگذشته بود كه ذولفقارى متوجه علایم هشدار دهنده مبنى بر از دست دادن هیدرولیك شده . این اتفاق بسیار نادر هست بخصوص براى یك هواپیما نیروى هوایى ایالات متحده كه جهت اموزش از آن استفاده مى شده و سن و ساعت پرواز زیادى هم نداشته و یك بدشانسى بزرگ براى یك خلبان مىتونست باشه كه در اولین پرواز اموزشى دچار این مشكل بشود ولى ذولفقارى بیدى نبود كه با این بادها بلرزد, با آرامش كامل و بدون دستپاچگى بعد از مدت كوتاهى كنترل هواپیما را در دست گرفته و در خواست فرود اضطرارى مى كند. در ابتدا حادثه معلم پرواز كمى نگران شده ولى متوجه شده كه ذولفقارى همانند یك خلبان حرفه اى مسلط به هواپیما شده و كنترل را در دست دارد و هر آنچه نیاز هست در این شرایط انجام دهد را به نحو احسنت انجام مى دهد . ذولفقارى موفق مى شود هواپیما را با نقص فنى به سلامت به پایگاه بازگرداند ویك لندینگ نرم و بى خطر انجام دهد. دوستان فریدون كه منتظر بازگشتش بودند بلافاصله خود را به پاى هواپیما رسانده تا از سلامت خلبانان مطمئن شون.دو خلبان در صحت و سلامت از هواییما پایین امده, در این هنگام استاد پرواز رو به ذولفقارى كرده و سوال مى كنه ذولفقارى چند ساعت پرواز با فانتوم داشتى؟ در جواب ذولفقارى پاسخ مىده این اولین پروازم با فانتوم بوده قربان.استاد میگه بدون شوخى چند ساعت پرواز داشتى ؟ ذولفقارى پاسخ میده اولین بار بود قربان من قبلا" فقط با F-5 پرواز داشتم. استاد میگه این امكان نداره كسى براى اولین پرواز چنین تسلط و مهارتى داشته باشه. در پایان با كمى كلنجار رفتن استاد قانع میشه كه این اولین پرواز ذولفقارى با فانتوم بوده و به اون میگه كارت عالى بود و خیلى خوب از پسش بر اومدى فكر نمى كردم بتونى و نگران بودم و مطمئن هستم تو یكى از بهترین خلبان هاى این دوره و نیروى هوایى كشورت خواهى شد . بار دیگر ذولفقارى ثابت كرد كه لیاقت بهترین بودن را دارد. ذولفقارى تمامى دوره شناسایى رو كه به مدت شش ماه بطول انجامید با موفقیت و رتبه بالا پشت سر گذاشت و به ایران بازگشت و در گردان 11 شناسایى تاكتیكى ادامه خدمت داد.چندى از خدمت ذولفقارى در گردان شناسایى نگذشته بود كه نیروى هوایى ایالات متحده تصمیم به انتخاب برگزیدگان دانشجویان خلبانى تمام كشورهایى كه قبلاً جهت اموزش به ایالات متحده فرستاده بودند ,گرفت. این رویداد به این معنى بود كه برگزیدگان بهترین خلبان هایى هستند كه توسط نیروى هوایى ایالات متحده اموزش دیده بودند و بدون شك بهترین هاى دنیا و كشورشان نیز بودند.كسیكه از نیروى هوایى ایران بعنوان بهترین خلبان انتخاب شد كسى جز سروان خلبان فریدون ذولفقارى نبود كه براستى انتخاب صحیح توسط نیروى هوایى ایالات متحده صورت گرفته بود . ذولفقارى دراین مراسم حضور یافت و دركنار برترینهاى دنیا,پرچم ایران را برافراشت و به زمره برترینها راه یافت و مورد تقدیر و تشویق قرار گرفت. این انتخاب مهر تاییدى برتكخال بودن ذولفقارى در نیروى هوایى ایران شده و تا كنون كسى موفق به كسب این مقام و درجه در نیروى هوایى ایران نشده است. چندى بعد ذولفقارى با درجه سرگردى به فرماندهى گردان 11 شناسایى تاكتیكى نایل شد كه مصادف با جنگ ایران و عراق بود. درآنزمان كمتر خلبانى انتظار شروع جنگ با كشورى دیگررا داشت. ولى جنگ اغاز شده بود و خلبانان براى مقابله با چنین شرایطى آموزش دیده بودند.همانند دیگرگردانها, گردان شناسایى هم وارد عمل شده و پرواز هاى شناسایى را آغاز كرده.شاید براى هر خلبانى ورود به خاك یك كشور كمى با ترس و دلهره و تازگى همراه بود ولى تمام خلبانان نیروى هوایى از پس این وظیفه و تعهد برآمدند و ذولفقارى یكى ازاین خلبانان بود كه براى همچین روزهایى لحظه شمارى مى كرد تا دین خود را به وطن و نیرو هوایى ادا كند . ذولفقارى با داشتن درجه سرگردى و داشتن سمت فرماندهى مى توانست در عملیات ها كمرنگ تر حضور داشته باشد ولى همیشه به این صحبت باور داشت كه براى چنین روزهاى براى ما پول خرج كردن و باید تا آخر جنگید و اینچنین شد كه او دركنار خلبانان شجاع گردان شناسایى تا روز شهادتش كه درجه سرهنگى به دوش داشت مردانه مبارزه كرد و شرافت سریازى خود را نشان داد . از انجایى كه عملیات هاى شناسایى از پیچیدگى و خطرات بسیارى بر خورداربود ذولفقارى سعى مى كرد عملیاتهاى حساس را شخصا" انجام دهد تا تلفات جانى و مالى به حداقل برسد. ذولفقارى در زمان فرماندهى شخصا" خلبان كابین عقب خود را كه كلید پیروزى عملیات بود,انتخاب مى كرد. تعدادى از خلبانان شناسایى افتخارهمراهى وى را كسب كردند و با او عملیاتهاى خطرناكى را بدون سانحه به پایان رساندند ولى ذولفقارى همچون محمود اسكندرى كه بهمراه جناب زمانى یك تیم ویرانگررادرست كرده بودند با یك خلبان از گردان شناسایى اقدام به انجام عملیاتهاى متهورانه كردند و اون شخص كسى نبود جزسروان حسین مددى. سروان مددى از خلبانان هم دوره ذولفقارى بود كه از نظر روحیات و اخلاق و رفتار با فریدون آشنایى كامل داشت و به او نزدیك بود وبعبارتى دوستان نزدیك هم محسوب مى شدند. ذولفقارى باید درطول جنگ بار دیگر متفاوت بودن خود را نشان میدادوهمیشه بدنبال عملیاتهاى دشوار و نشدنى بود و زمانى هم كه فرماندهى گردان با شخص دیگرى بود همیشه از فرمانده درخواست عملیاتهاى سخت و دشوار مى كرد و به قدرى جسارت و اعتماد به نفس داشت كه از فرمانده تقاضا مى كرد من رو جایى بفرست كه بزنن. ذولفقارى عملیاتهاى سخت ودشوار را یكى پس از دیگرى به پایان مى رساند. در این بین دو عملیات شناسایى از شهر بغداد به او محول شد . بغداد یكى از مخوف ترین شهرهاى عراق از نظر پدافند هوایى بود كه در یك آن میتوانست آسمان این شهر را به جهنمى تبدیل كند. این عملیات براى گردان شناسایى از ارزش بسیارى برخوردار بود و با انجام شناسایى بغداد گردان شناسایى وخلبانان اون میتوانستند خود و گردان افسانه اى خود را باردیگراثبات كنند. عملیات مخوف و مرگبار شناسایى بغداد كه یكى از سخت ترین و پیچیده ترین عملیات ها بود بدست توانای فریدون ذولفقارى و دو تن از یاران او مجتبى فردوسیان و حسین مددى انجام شده و ذولفقارى توانست با استفاه ازمهارت پرواز از دید رادارها و پدافند سنگین بغداد در امان بماند و عملیات شناسایى پایتخت سیاسى كشورعراق را با موفقیت انجام دهد و لرزه به تن دشمنان بیاندازد و نتایج این عملیاتها تصویر بردارى هاى بى نظیرى بود كه از نقاط حساس و استراتژیک شهر بغداد از جمله كاخهاى صدام , مجلس, وزارت كشور , پایگاه هوایى الرشید و بسیارى از نقاط حساس كه بنا به دستور عملیات تك تك نقاط مورد نظر شناسایى شدند و ذولفقارى توانست بدون كوچكترین حادثه اى به پایگاه بازگردد.انتشار تصاویر این عملیات متهورانه در جراید داخلى وخارجى باعث دلگرمى نیروهاى ایرانى و دلسردى و تضعیف نیروهاى دشمن شد. ذولفقارى همیشه خارى در چشم دشمنان بود و نیروهاى عراقى بدنبال از میان برداشتن او بودند و صدام حسین براى او جایزه تعیین كرده بود. با تمام این تفاسیر كوچكترین تردید و ترسى در فریدون رخنه نكرده و با علاقه و دل وجان به پروازهایش ادامه داد ومناطق و شهرهاى مختلفى از خاك دشمن را جولانگاه خود قرار داد و افتخاراتى پیاپى كسب مى كرد.در سال هاى جنگ مقامات و دوستان فریدون تلاش بسیارى كردند كه او را از ادامه پرواز جنگى منصرف كنند و به همان سمتهاى فرماندهى و استاد خلبانى اكتفا كند كه هیچ یك از این تلاش ها نتیجه اى نداشت و سرانجام در سال 1365 فریدون ذولفقارى به همراه كمك خود محمدرضا نوروزى جهت شناسایى جنوب غرب كشور پایگاه یكم شكارى را ترك كرده و دیگر مراجعت نكردند تا نام ایران و خود را در اسمان زنده نگه دارند . ذولفقارى بر فراز جزیره مجنون بى دفاع و بدون پشتیبان توسط حداقل چهار شكارى عراقى كه توسط رادار تایید شده بودند دوره شده و با تلاشهاى فراوانى كه براى رهایى انجام داد نا جوانمردانه پركشید و این حادثه فرضیه نقشه از پیش تعیین شده عراقى ها جهت ازمیان بردن او و لو رفتن اطلاعات عملیات او را قوت بخشید .این چنین شد كه تكخال نیروى هوایى ایران اسمانى شد و نیروى هوایى و دوستان خود را در سوگ فرو برد . منبع تایپیک مرتبط با گردان شناسایی
  24.   مگه برخورد چقدر شدت داشته ؟  icon_eek  icon_eek  icon_eek   مثل اینکه راننده اش کلا تو باغ نبوده  hee_hee  hee_hee  hee_hee