Arash

VIP
  • تعداد محتوا

    1,330
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های Arash

  1.   یه دم V شکل اضافه داره ، این چقدر هزینه رو بالا میبره ؟   یکی از مشکلات اف 5 جا بد چرخ های عقب هست که فضای خوبی رو در زیر بال گرفته و امکان استفاده از موشک های راداری و برد بلند تر رو نمیدده ، جنگنده ای که فقط موشک حرارتی اون هم فقط 2 تا روی نوک بال داشته باشه زیاد قابل قبول نیست
  2. هواپیمایی که با این که تو کشور خودمون منتاژ میشه ولی تو کشور خودون توانایی و اجزاه ی اورهال کردن اش رو نداریم همون بهتر دیگه پرواز نکنه
  3. منکر این اتفاق نشدم ، بحث هم بر سر بمباران دقدق بود که تا آخرهای جنگ ( سال 66 به بعد ) فاکسبت ها به جز شناسایی و جنگ روانی و زدن هواپیما های مسافربری ( فاکسبت هدف قرار گرفته توسط اف 5 در حال رهگیری هواپیمای مسافبری ایران بود ) و بمباران غیر دقیق که اون هم جنبه روانی داشت کار دیگری انجام نداد. در همون تایپیک که گذاشتم به تفصیل صحبت شده و حتی یکی از عزیزان شاهد این اتفاق بوده ، حتی در مورد اصابت قرار دادن میگ 25 توسط اسپارو فانتوم هم مطلب هست و توضیحات دقیق محل اتفاق توصیه میکنم اون تایپیک رو مطالعه بفرمایید
  4. میراژ بود ، شما رو به خواندن این تایپیک جلب میکنم میگ 25 بیشتر وظیفه جنگ روانی داشت میومد رو شهر ها و بمباران غیر دقیق انجام میداد یا میومد دیوار صوتی رو میشکست ( یه بار تو راهپیمایی 22 بهمن تهرات این کار رو کرد ) و کلا بیشتر جنه جنگ روانی و شناسایی رو داشت آخر های جنگ توانایی بمباران دقیق رو پیدا کرد ، که یکی از اهدافی رو که ناجنمردانه بعد از آتش بس زد رادار سوباشی بود
  5. مدارک رازبطه اسنودن و آمریکا کجا بود ؟ متن فارسی یا انگلیس فرق نمیکنه فقط خواهشن از حبر گزاری های داخلی نباشه ( لینک اورجینال بدید ) خدا خیرتون بده
  6. [quote name='Ernesto_Rommel' timestamp='1408520726' post='403090'] سلام عکس اون شخص امریکایی (سرباز یا خبرنگار یا هرچی!) که سرش برید حاوی پیام جالبی بود ... رنگ لباس ش نارنجی هست ... یاد چی میندازه شما رو ؟ گوانتانامو ! باحال بود ! [/quote] ربطی به گوانتانامو نداره تو آمریکا تو همه زندان ها زندانی ها نارنجی میپوشند و مختص گوانتامامو نیست [center]-------------------------------------------[/center] چیز جالب دیگه که بعد از فیلم اتفاق افتاد در انگلیس بود از اونجا که جلاد لحجه انگلیسی ( بریتیش ) داره . این فیلم کلی تو انگلیس سرو صدا کرده
  7. Arash

    گزارش مشکلات سایت

    ممنون میشم مشکل تایپیک ها رو هم پیگیری کنید لیست تایپیک ها فقط 3 صفحه هست و تایپیک های قدیدی تر رو نشون نمیده
  8. [quote] در مجموع 7 کشور ، 68 فروند KC-390 در سال 2014 سفارش داده اند . شامل : آرژانتین 6 فروند – [color=#ff0000]برزیل 28 فروند[/color] – شیلی 6 فروند – کلمبیا 12 فروند – جمهوری چک 2 فروند و پرتقال 6 فروند . علاوه بر این [color=#ff0000]ارتش برزیل بیش از 100 فروند[/color] از این هواپیما را سفارش داده است . [/quote] [color=#ff0000]اون 28 تای اولی اگه مال ارتش نیست پس مال کجاست ؟[/color]
  9. [quote name='hightech' timestamp='1408347524' post='402741'] آرش عزیز با تمسخر دیگران نه ما به جایی میرسیم، نه اونها در جا میزنن که ما بهشون برسیم! این مسابقات، تجربه بسیار خوبی برای تست قابلیت تانکها و میزان آمادگی نیروها در اختیار فرماندهان میگذاره که ما هم لازم هست حداقل یک بار در این شکل مسابقات که خودش یک نوع مانور هست شرکت کنیم گفته شده از حالا حدود 40 کشور برای شرکت در مسابقات سال آینده اعلام آمادگی کردن [/quote] من فقط مقداری چین رو مسخره کردم چون تخصص زیادی در خراب شدن تجهیزات دارد بعد اش هم گفتم ای کاش ما هم شرکت میکردیم تا ببینیم عیارمون چقدره ، تی 72 هم کم نداریم بعد گفتم اگه ایران نمیخواد شرکت کنه تو خود ایران از این دست مسابقات بگزاریم و با رکورد مسابقات جهانی مقایسه کنیم که باعث بالا رتن آمادگی نیروها میشه این متنی رو که شما نوشتید نمیدونم چهطور از جمله های من استنباط کردین
  10. [quote] امسال نیز این مسابقات در منطقه آلابینو (حومه مسکو) از 4 تا 16 آگوست برگزار شد که با قهرمانی روسیه و نایب قهرمانی ارمنستان پایان یافت. در این دوره شرکت کنندگان عبارت بودند از: روسیه، آنگولا، ارمنستان، بلاروس، چین، صربستان، قرقیزستان، قزاقستان، [color=#ff0000]کویت[/color]، مغولستان، هندوستان و ونزوئلا. تمامی این تیمها دارای 3 تانک T-72B روسی بودند بجز تیم چین که با Type-96A خودشان شرکت کردند. [/quote] [color=#ff0000]کوبت اون وسط چیکار میکرده دیگه ؟[/color] [quote] در دور نهایی این مسابقه تیم قزاق بر اثر تصادف از ادامه مسابقه فینال بازماندند و[color=#0000ff] تیم چین با مشکلات فنی مواجه شدند[/color]. [/quote] [color=#0000ff]غیر از این میشد باید تعجب میکردی[/color] ولی انصافا کار جالبی هست ای کاش کشور ما هم شرکت میکرد و یا مسابقه ای با همین شکل و شماید در داخل کشور خودمون برگزار میکردیم
  11. به این تایپیک هم سری بزنید بد نیست متاسفانه عکس ها منهدم شده اند ، به امید خدا خودم عکس ها رو قرار میدم http://www.military.ir/forums/topic/26014-آشنایی-با-قهرمانان-نبرد-های-هوایی-ایران/#entry342642
  12. گفته شده آنتونف 74 ها اجازه جابه جایی مسافر ندارند و باید تو همون نقش ترابری بمونند و در واقع اجاز ه حمل سرنشین از اونها گرفته شده نه اینکه کلا پرواز نکنند
  13. [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/530024-460794910601081-732613768-n_6bc7d.jpg[/IMG][/center]
  14. [quote name='Shabro' timestamp='1407964230' post='401846'] [color=#000000][font=Tahoma, Arial][size=3]به زبان بصري – گرافيکي مهر حضرت رسول(ع) توجه کنيد، نقش و نوشته مهر ساده‌تر و صريح‌تر از آن است که چندان نيازي به تامل داشته باشد. اما در نگاه دوم، متوجه چيز دگري خواهيد شد، قاعدتا چون زبان عربي از راست به چپ است، اگر نوشتن اين عبارت مي‌خواست در کادر دايره‌اي مهر؛ طبق شيوه معمول و مرسوم باشد، بايد عبارت «محمد رسول‌الله» از بالا به پايين در کادر دايره‌اي شکل نقش مي‌بست، اما حضرت رسول (ص) ما نخواسته است نامش مقدم بر نام جلاله «الله» قرار گيرد. [/size][/font][/color] [color=#000000][font=Tahoma, Arial][size=3]مهر نامه محمد(ص) هم رسولانه است و پيام دارد؛ پيام تواضع و احترام به خود خود خدا... مفهومي که از وراي 14 قرن؛ همچنان با مخاطب ارتباط معنايي، نشانه‌اي و بصري برقرار مي‌کند، دوباره عکس را ببينيد![/size][/font][/color] [/quote] نمیخوام حرفتون رو زیر سوال ببرم ولی خیلی از چیز هایی که در موزه های ترکیه هست قلابی هست
  15. چشم ولی اگر بتوانید کتاب را تهیه کنید خیلی بهتر خواهد بود چون این بخش کوچکی از کتاب است
  16. Arash

    شاهکارهای RF-4

    [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/21~1.jpg[/IMG][/center] [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/22~0.jpg[/IMG][/center] [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/23~0.jpg[/IMG][/center] [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/24~0.jpg[/IMG][/center] [center]--------------------------------------------------------------------------[/center] [color=#ff0000][b]شناسایی پلهای مواصلاتی,پادگان و فرودگاه اربیل[/b][/color] [center][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/25~2.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/thumb_25~2.jpg[/IMG][/url][/center] جنگی ناخواسته شروع شده بود. در مدت زمانی که از جنگ گذشته بود، نیروی هوایی اکثر هدف هایی از قبل پیش بینی شده را مورد حمله قرار داده بود و نیاز به کسب اطلاعات از هدف های دیگر به شدت احساس می شد. در این بین گردان های هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی بیشترین نقش را در این مهم ایفا می کردند . خلبانان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در حالی که بدون هیچ مهماتی باید در عمق خاک دشمن و آن هم با ارتفاع کم پرواز می کردند ولی هرگز از این مسئولیت سرباز نمی زدند و همواره با عکس برداری از مناطق مهم و استراتژیک عراق چه نظامی و چه اقتصادی، کمک شایانی می نمودند، زیرا پس از عکس برداری، با مشخص شدن مختصات دقیق نقطه هدف خلبانان می توانستند با در نظر گرفتن سمت و همچنین موانع در بین راه ، بهترین مسیر را برای رسیدن به هدف انتخاب کنند و با خیالی آسوده تر تمرکز خود را معطوف به انهدام هدف نمایند. فصل پاییز بود و هوا نسبتا سرد و تقریبا ابری بود . در همین اثنا ماموریتی به گردان شناسایی پایگاه یکم شکاری محول شد که برمبانی آن یک فروند فانتوم شناسایی می بایست با پرواز بر روی خاک عراق، ماموریتی را انجام می داد . [color=#ff0000]عکس برداری از 3 نقطه در یک پرواز[/color] ماموریت آن روز به شکلی بود که برگشت از آن قطعیت نداشت زیرا خلبانان باید با نفوذ به خاک عراق، از چندین نقطه عکس برداری می کردند و این کار را برای آنان دشوار می کرد زیرا با شناسایی شدن و در اولین نقطه، احتمال هدف قرار گرفتن در نقطه بعدی و یا هدف قرار گرفتن توسط گشتی های دشمن بالا می رفت . به هر شکل دو تن از بهترین خلبانان برای این ماموریت انتخاب شدند. همان طور که عنوان شد هدف سه نقطه مختلف بود و پرواز در آن روز به سه بخش تقسیم می شد . خلبانان باید از سه هدف مختلف عکس برداری می کردند . هدف اول یک پل مواصلاتی در منطقه کوهستانی "رواندوز" بود ، پس از آن پل بزرگی در جاده " موصل" به "اربیل" بر روی رودخانه " زابرگ" و هدف سوم فرودگاه و پادگان نیروی زمینی شهر "اربیل" بود که پس از شناسایی هدف سوم خلبانان باید تغییر سمت داده و در مسیر بازگشت قرار می گرفتند . [color=#ff0000]عملیات طرح ریزی شد[/color] درفصل پاییز و هوای مناطق شمال غرب کشور و شمال عراق معمولاً ابری است و ابرها گهگاه آن قدر پایین می آیند که پرواز ناوبری و عکس برداری در ارتفاع کم به خاطر پوشش ابر و عدم امکان دیدن نقطه نشانه های زمینی با مشکلات بسیار مواجه می شود . آتشبارها و توپخانه ها و سایت های موشکی نیزبه هوای دشمن در نقاط حساس و اطراف شهرها مستقر بودند . سیستم پدافند هوایی عراق در نقاط کوهستانی و مرزی، تعداد بسیار زیادی دیده بان گمارده بود که این دیده بان ها با مواضع توپخانه زمین به هوا در نزدیکی خودشان ارتباط مستقیم داشتند واطلاعات خود را در کوتاه ترین زمان در اختیار یکان ها ضد هوایی قرار می دادند . این یکان ها در مقابل پروازهای هواپیماهای ما به صورت خودکار عمل می نمودند و با هدایت کامپیوتری به سمت هدف شلیک می کردند و تهدید عمده ای به شمار می آمدند . با در نظر گرفتن تمام این مسایل کار طراحی پرواز و ترتیب عبور از هدف ها توسط خلبانان شروع و برنامه ریزی شد و به اقتضای نوع ماموریت از یکان نگهداری خواسته شد که هواپیماها را به دوربین های مناسب تجهیز کنند. همچنین به دلیل بعد مسافت و گستردگی عملیات فانتوم به طور حتم دچار کمبود سوخت می شد. پس قرار شد هواپیمای سوخت رسان نیز در قسمت غرب کشور مستقر شود تا در هنگام بازگشت فانتوم به آنها سوخت لازم را جهت بازگشت به پایگاه انتقال دهد . [color=#ff0000]شرح عملیات[/color] لحظه موعود فرا رسیده بود. خلبانان با قدم های استوار و با آمادگی کامل در حالی که تجهیزات پروازی را تحویل گرفته بودند، به سمت هواپیمای آماده رهسپار شدند و پس از وارسی های لازم، سوار بر پرنده آهنین بال خود که فاقد هرگونه تجهیزات دفاعی بود و فقط با انواع دوربین ها تجهیز شده بود شدند و در ساعت مقرر با تاکسی بر روی باند پایگاه پروازی به ابتدای باند رسیده و لحظاتی بعد در آسمان غوطه ور شدند . فانتوم بلافاصله بعد از پرواز به آرامی ارتفاع گرفت و در ارتفاع بالا به سمت شمال غرب کشور حرکت کرد . در طرح ریزی پروازی پیش بینی شده بود که در نقطه ای نزدیک مرز ارتفاع را کم کرده و دور از دید رادارهای دشمن بر فراز مناطق کوهستانی به سمت اولین هدف پرواز کنند . با رسیدن به نقطه مورد نظر خلبان ارتفاع را کم کرده و با عبور از مرز در لا به لای کوه ها شروع به پرواز نمود . هواپیما در ارتفاع 30 متری زمین پرواز می کرد ، خلبان به تدریج سرعت هواپیما زیاد نمود تا این که به سرعت 1100 کیلومتر در ساعت رسید . پرواز با سرعت بالا و در ارتفاع 30 متری خطرات زیادی را می توانست به همراه داشته باشد . [color=#ff0000]عکس برداری از اولین هدف بدون هیچ تهدیدی[/color] لحظاتی بعد هواپیما به منطقه اولین هدف یعنی پل در منطقه رواندوز نزدیک شد و خلبانان خود را برای عکاسی از آن آماده نمودند . شرایط از هر جهت مطلوب بود و عکاسی را به بهترین نحو انجام شد . خوشبختانه بدلیل سرعت زیاد و غافل گیری دشمن ، پدافند آنها فرصت کوچک ترین عکس العمل را نتوانستند پیدا کنند . پس از عبور از هدف اول برابر طرح ریزی اولیه خلبان با گردش هواپیما به سمت چپ به سمت هدف دوم به حرکت در آمد . پل ارتباطی در بزرگراهی که شهر های اربیل و موصل را به هم متصل می کرد هدف دوم بود . داشتن اطلاعات کافی از این پل مهم برای حملات بعدی هواپیماهای شکاری بمب افکن نیروی هوایی لازم بود تا بتوانند با آگاهی هر چه بیشتر از شرایط آن و مواضع پدافندی دشمن ماموریت های خود را طراحی و اجرا کنند . [center][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/26~0.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/thumb_26~0.jpg[/IMG][/url][/center] [color=#ff0000]عبور از روی دومین هدف ، آتش سنگین پدافند دشمن[/color] خلبانان برای این که بتوانند از تمام اجزای پل عکس برداری کنند ، تصمیم گرفتند از داخل رودخانه به آن نزدیک شوند و از روبه رو به سمت آن پرواز کنند . وضعیت دشواری بود زیرا در این نوع پرواز پدافند زمین به هوای دشمن به وضوح آنها را در دید داشت و در تیررس کلیه جنگ افزار ها قرار می گرفتند . خلبانان از وضعیت پدافند قدرتمند پل ، آگاهی داشتند ولی به خاطر گرفتن عکس های مناسب خود را در بدترین شرایط ممکن قرار داده بودند . تنها راه نجات خلبانان و هواپیما در این شرایط سرعت زیاد در ارتفاع کم و انجام گردش های تند پس از عکاسی بود . انجام هر گونه مانور در مجاورت پل غیر ممکن بود چون باعث به هم خوردن دوربین های عکس برداری هواپیما می شد . خطر اصلی خلبانان و هواپیما را تهدید می کرد . زیرا آنها باید بدون هیچ حرکتی و در پروازی مستقیم از منطقه پل و از میان آتش توپ های ضد هوایی دشمن عبور می کردند . خلبانان با یاد خدا در موقعیت مناسب روی رودخانه قرارگرفتند و با سرعتی بسیار بالا بی امان به سمت پل پیش رفتند . پدافند زمین به هوای دشمن با عبور از هدف اول از حضور هواپیمای ایرانی در منطقه مطلع شده بود . تیراندازی کلیه توپ های هوایی مستقر در سمت چپ و راست پل از فاصله دور مشخص بود و هر آن احتمال اصابت گلوله ها به کابین هواپیما می رفت . خلبانان در نزدیک پل از کف رودخانه اوج گرفته و با ارتفاع مناسب برای عکاسی از روی آن عبور کردند . توپ های ضد هوایی به شدت شلیک می کردند . [color=#ff0000]گردش به سمت هدف سوم و آتش سوزی در زیر باک[/color] خلبانان بلافاصله پس از عبور از پل گردش های تند به چپ و راست را آغاز کرده و بعداز طی مسافتی با گردشی گود به سمت شمال تغییر جهت دادند و به سمت هدف سوم یعنی فرودگاه و پادگان نیروی زمینی دشمن در اربیل رهسپار شدند . هر دو خلبانان از این که توانسته بودند عکس های خوبی بگیرند خوشحال بودند . احتمال داشت شلیک توپ های ضد هوایی دشمن را دوربین های پهلویی هواپیما ثبت کرده باشند و فعالیت آنها را می توانستند در عکس ببینند . برای مقابله با توپ های ضدهوایی خلبانان به ناچار از مسیر تعیین شده منحرف شده و از شهرکی در حوالی شهر اربیل عبور کردند . خلبان کابین عقب در نگاهی گذرا به بال چپ هواپیما دودی غلیظ همراه با شعله را در زیر بال مشاهده نمود . خلبانان بی درنگ باک های سوخت خارجی هواپیما را رها کردند زیرا در غیر این صورت گسترش آتش به سر تا سر بال چپ و بدنه هواپیما حتمی بود . [center][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/27~0.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/thumb_27~0.jpg[/IMG][/url][/center] [color=#ff0000]عکس برداری از هدف سوم ، باک های آتش گرفته روی سر دشمن[/color] هواپیما داخل خاک عراق بود و کاهش میزان سوخت خطر بعدی پرواز بود. هواپیما فاصله زیادی از پایگاه های خودی داشت . پادگان و فرودگاه روبه روی خلبانان بود بنابراین آنها تصمیم گرفتند که عکس آن جا را نیز بگیرند . هواپیما به سرعت به پادگان رسید . دوربین ها به خوبی کار می کردند. از گوشه و کنار دائماً به سمت فانتوم تیر اندازی می شد . حالا بهترین زمان بود. خلبانان باک های اضافی هواپیما را که منشاً آتش بودند روی محوطه پادگان رها کردند . توده ای از آتش همراه با باک های بنزین بر سر دشمن فرو ریخته شد . خلبانان به سرعت و با گردشی سریع به سمت راست در مسیر بازگشت قرار گرفتند . آتش کنترل شده بود و با فرو افتادن باک ها دیگر اثری از آن باقی نمانده بود . [color=#ff0000]عبور از مرز و سوختگیری هوایی[/color] لحظاتی بعد خلبانان با رسیدن به کوه های مرزی کمی اوج گرفتند و بعد از تماس با رادار منطقه به سمت هواپیمای سوخت رسان حرکت کردند . سوخت هواپیما رو به اتمام بود و هواپیمای سوخت رسان هم منتظر خلبانان بود . لحظاتی نگذشته بود که خلبان با دیدن تانکر با اعلام رمز پروازی به سمت او حرکت نمود و ثانیه هایی بعد کار سوخت گیری شروع شد ، تمام باک های داخلی فانتوم از سوخت پر شدند . خلبانان بی درنگ هواپیما را به سمت پایگاه به پرواز درآوردند و دقایقی بعد به سلامت در فرودگاه فرود آمدند . پس از پارک هواپیما ، خلبانان از آن پیاده شده و شروع به وارسی بدنه فانتوم پرداختند . هواپیما از چند نقطه مورد اصابت گلوله های توپ ضد هوایی دشمن قرار گرفته بود. مقدار ضایعات در بال چپ بیشتر بود اما به نظر می رسید که خطر اصلی را باک خارجی سمت چپ از هواپیما دور کرده است . این باک مانند سپری در مقابل گلوله های دشمن عمل کرده بود و بعد از انفجار آنها در داخل باک آتش سوزی شده بود ولی مانع از برخورد مستقیم گلوله به باک های داخلی هواپیما شده بود. با رها شدن باک های خارجی روی پادگان دشمن ، کانون آتشی که خود دشمن بر پا کرده بود بر سر خودشان فرود آمده بود . ماموریت در سایه توکل به ذات باری تعالی و توسل به ائمه اطهار به خیر و خوشی به اتمام رسید . فیلم دوربین ها برای ظهور فرستاده شد . وقتی عکس ها آماده شدند خلبانان متوجه شدند که عکس های خوبی از هر سه نقطه گرفته اند . ولی مهم تر از همه این که از سایه هواپیما در حالی که بر اثر گلوله های ضد هوایی دشمن دچار آتش سوزی شده بود نیز عکس های جالبی ثبت شده بود .
  17. Arash

    خاطراتی از هوانیروز در جنگ

    [color=#ff0000][b]راوی: سرتیپ ۲ بازنشسته خلبان رحمان قضات[/b][/color] [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/10~9.jpg[/IMG][/center] عملیات خیبر اولین عملیاتی بود که در آن خلبانان هوانیروز، اقدام به هلی‌برن (حمل افراد) شبانه نمودند، آن هم بدون امکانات شب پرواز از قبیل دوربین دید در شب و غیره و کلید اصلی عملیات هم این پرواز شبانه بود. در این عملیات، جزایر مجنون شمالی و جنوبی عراق به تصرف رزمندگان اسلام در آمد و چون هیچ گونه راه خشکی بین نیروهای خودی و نیروهایی که در جزایر حضور داشتند وجود نداشت، لذا کلیه تدارکات این نیروها به خصوص در روزهای اول به وسیله بالگردهای شنوک و ۲۱۴ انجام می‌گرفت و در کنار این قضیه، تیم‌های آتش هم جهت کمک به رزمندگان و پاسخگویی به پاتک‌های سنگین نیروهای بعثی به طور دائم در حال پرواز بودند. با توجه به پروازهای شناسایی که هواپیماهای عراقی انجام می‌دادند، متوجه ارتباطی شدند که قایق‌های تندرو ایرانی، بین منطقه خشکی خیبر و جزایر مجنون از داخل کانال آبی که از قبل آماده کرده بودند و از داخل نیزارها می‌گذشت، به وجود آورده بودند و تدارک نیروها را انجام می‌دادند، لذا جهت توقف کردن این ارتباط با استفاده از هواپیماهای سبک خود که سرعت کمتری داشتند (PC-V) و به پرواز در آوردن آنها بر فراز این کانال ارتباطی و هدف قرار دادن قایق‌ها، عملاً حرکت آنها را متوقف نمودند. [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/11~8.jpg[/IMG][/center] در این حال سلاحی که بتواند در عمل پرواز آنها را متوقف نماید، با توجه به وضعیت خاص این کانال، وجود نداشت. در نهایت، مقابله با این هواپیماهای سبک به خلبانان کبری هوا نیروز واگذار گردید و قرار شد هر زمانی که آنها در روی این کانال حضور داشتند، بالگردهای کبری نیز پرواز نمایند و با تیربار آنها را هدف قرار دهند و یا حداقل آنها را از منطقه فراری دهند تا قایق‌ها بتوانند مأموریت‌ خود را انجام دهند که این کار به خوبی به وسیله خلبانان کبری انجام می‌گردید در یکی از مأموریت‌ها من به اتفاق دو فروند بالگرد دیگر با ۲ فروند از این هواپیماها درگیر شدیم و شلیک از دو طرف انجام می‌گرفت. در حین درگیری، احساس کردم که از فروند دوم تیم (خلبان رضا مقدمی و خلبان محمد خیری یزدی) صدایی به گوش نمی‌آید، زیرا هرچه آنها را صدا کردم جوابی دریافت نشد و متوجه شدم که بایستی برای آنها اتفاقی افتاده باشد، هرچه دنبال آنها گشتیم با توجه به نیزار بودن منطقه پروازی ‌چیزی پیدا نکردیم؛ لذا با توجه به اتمام سوخت به ناچار به محل خود بازگشتیم و از فرمانده خواستیم که بار دیگر جهت پیدا کردن آنها به منطقه درگیری برگردیم ولی آنها با توجه به شرایط منطقه و خطری که ممکن بود خود ما را تهدید نماید، با این کار موافقت نمی‌کردند و به دلیلی کار این خلبانان را تمام شده و شهید محسوب می‌نمودند ولی در نهایت با اصرار من که لیدری تیم را عهده‌دار بودم، پس از مدتی با خواسته‌ام موافقت نمودند و من بلافاصله با یک تیم آتش دیگر و بالگرد رسکیو به منطقه درگیری برگشتیم و پس از مدتی کوتاهی جستجو خلبانان را در حالی که بالگرد آنها سقوط و تماماً زیر آب فرو رفته بود و تنها نوک یکی از اسکیدها از آب بیرون بود و این دو خلبان هم که روی اسکید آویزان بودند، پیدا نمودیم و با پرواز بالگرد رسکیو بر روی وسیله و سوار نمودن آنها، این دو خلبان از مرگ حتمی نجات پیدا نمودند، چون در غیر این صورت آنها طعمه گرازهای وحشی داخل نیزارها می‌شدند. این بالگرد در اواخر سال ۱۳۶۲ توسط تیم فنی اعزامی از فسک اصفهان و تیم امداد و نجات پایگاه پشتیبانی عمومی اصفهان از منطقه تخلیه شد و پس از تعمیرات اساسی به خط پرواز بازگشت. [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/12~6.jpg[/IMG][/center]
  18. [b]عملیات بدر [/b] در تاریخ 20 اسفند 1363 برای اجریا عملیات بدر در منطقه‌ای که پاسگاه برزگر نام داشت ، مستقر شدیم . عراقی‌ها از سمت خودشان به طرف ایران ، روی آب های هورالهویزه جاده‌ای به طول یازده کیلومتر زده بودند ، از طرف ما هم به طور پنهانی جاده‌ای زده شده بود که فاصله را با جاده عراقی کم کرده بود. قرار بود طی عملیاتی سنگین و انجام پروازهای هلی‌برد تعداد زیادی نیرو در ابتدای جاده‌ای که از سمت عراق به داخل هور می‌آمد پیاده شوند. اولین هدف ، جاده و مسیر تدارکات ارتش عراق را به توپ بستن بود . هدف دوم پیوستن دو جاده به هم بود تا مسیر حرکت نیروهای خودی برای تصرف ساحل دشمن آماده شود. از همان قدم اول به مشکل برخوردیم ، نقشه‌ای از هور در دست نداشتیم و نمی دانستیم جاده در کدام قسمت قرار دارد . بنا به اطلاعاتی هم که داده بودند ، نیروهای ترابری شده در محاصره قرار گرفته بودند . فشار زیاد که از دو طرف روی نیروها آمده بود مجبورمان کرد با همان اطلاعات اندک دست به کار شویم. در اولین ماموریت قرار شد تا یک تیم آتش ابتدای جاده و نیروهای عراقی در ساحل را مورد تهاجم قراردهد تا فشار کمتری به نیروهای خودی وارد شود . محمود بابایی چون در عملیات خیبر در آن منطقه پرواز کرده بود ، تا حدودی به مناطق هور آشنا بود . از خواستم جلو بیافتد و خودم هم به دنبالش به پرواز ادامه دهد. امام هرچه گشتیم ، اثری از جاده ندیدیم .سر درگم از بابایی پرسیدم کجا هستیم و چه باید بکنیم ، جواب داد : گفتن شمال ساحل رو بزنیم ، فکر کنم همین محل باشه به او اعتماد داشتم اما ، آن روز نتوانستم حرفش را بپذیرم :[list] [*]محمود جان ! برمی‌گردیم قرارگاه و دوباره می آییم [*]عمل نکرده برگردیم ؟ [*]کجا عمل کنیم ؟ کدوم نیرو رو بزنیم ؟ هنوز جاده رو پیدا نکردیم ! [/list] وقتی در قرارگاه از هلی کوپتر پیاده شدیم اولین چیزی که خواستم کمک خلبانی هوشیار و تیراندازی ماهر بود تا در ابتدای امر ضمن شناسایی جاده را پیدا کنیم. روش کار را این‌گونه توضیح دادم :‌ ما از سمت جزایر مجنون تا سه کیلومتری ساحل هور جلو می رویم ، بعد به سمت شمال گردش کرده و ادامه پرواز می دهیم ، اگر فاصله را با ساحل حفظ کنیم ، بالاخره جاده را در قسمتی که دست نیروهای خودمان است قطع خواهیم کرد . اگر غیر از این عمل کنیم ، هرجا نی نباشد فکر می کنیم جاده است و این طوری تا شب هم نمی تونیم جاده را پیدا کنیم. وقتی جهانگیر باقری جای کمک خلبانم نشست ، خیالم راحت شد ، گفتم :[list] [*]جهانگیر ! هر وقت گفتم راست ، معطل نکن . پیدا کن و بزن . اگه نزنی ، ما رو می زنند . سطح هور از قایق های خودی و دشمن پره . درست ببین و درست بزن . سرعت زیاده ، من وقت شناسایی دوباره ندارم. پهلوی هلی کوپترم سمت عراقی‌هاست ، ببینن ، فرصت نمی‌دهند. [/list] بر اساس طرح تا نزدیک ساحل عراقی‌ها رفتیم و آماده گردش شدم تا ساحل را به سمت شمال بالا بروم. برای اینکه از پهلو مورد اصابت قرار نگیرم ، با سرعت 140 نات و با کمترین ارتفاع از سطح نی ها پرواز کردم ، هنوز مسافتی طی نکرده ،‌از انبوه قایق هایی که میان نیزارهای تردد می :ردند ، وحشت زده شدم ،‌دهان باز کردم تا به باقری بگویم " بزن" که متوجه روبان‌های رنگارنگ روی سر و کلاه پچه‌ها شدم. نفسم یک لحظه برید و خدا را یاد کردم. با اطمینان از اینکه راه را درست آمده‌ایم از همان جا دشمن را هدف قرار دادیم ،‌ دور دوم پرواز " حق شناس" کمک بود ، به او گوشزد کردم که چون در ارتفاع کم قرار می‌گیریم ،‌هوشیارانه مواظب ارتفاع و پدافند‌ها باشد. شرایط مناسبی نبود . وقتی هم‌سطح نی ها قرار می‌گرفتیم ، زاویه دیدمان کم می شد و قادر نبودیم بیشتر از چند متر جلوتر را ببینیم. در همین حال هم برای رها کردن راکت و شلیک توپ ها باید ، سریع بالا می آمدیم و پایین می رفتیم. حواسم کاملا به به انتهای هور و فضای روبرو بود تا در فرصت مناسب بالا بیایم و آتش کنیم ، آماده بالا آمدن بودم که چشمم به سطح آب افتاد. آن قدر ارتفاع از دست داده بودم که اگر در را باز می‌کردم به راحتی می ـوانستم سطح آب را لمس کنم. حق شناس هم فکر می‌کرد من عمدا اینقدر پایین آمده‌ام. وقتی سرش داد وبی داد کردم که : (‌حواست کجاست ؟ مگه نگفتم مواظب ارتفاع باش. داریم توی آب فرو می ریم . پس تو چه کا‌ره‌ای ؟) بنده خدا لکنت گرفت و زیر لب زمزمه کرد :[list] [*]دفعه اول نیست که . فکر کردم از قصد این همه ارتفاع کم‌می‌کنی [/list] فکرش را که کردم ، دیدم چاره‌ای جز آن نداریم . همین‌که هلی کوپتر از پس نی‌ها بیرون می‌آمد ، رگبار گلوله به سمتمان سرازیر می شد . عملیات بیش از حد تصور سنگین بود ، پرواز‌ها زیاد بود سوانح پشت سر هم اتفاق می‌افتاد گاه حس می کردم ، استخوان در بدنم ندارم و مثل کرم تو خودم می لولم. یکبار حین تماس با دوستان ، صیاد شیرازی روی رادیو آمد گفت:[list] [*]حسین تویی؟ [*]بله خودم هستم [*]پس بقیه بچه‌ها کجا هستند ؟ چرا همش خودت می آیی ؟ [*]ایرادی داره ؟ نکنه مشکلی پیش اومده ؟ [*]نه مشکلی نیست ، این طور که تو عمل می‌کنی ، زود از پا می‌افتی و مشکل پیش می‌آد ، از بقیه دوستانت هم استفاده کن. [*]شما نگران نباش ، فقط به من اطمینان بده ، منطقه‌ای که می زنیم ، هدف شماست [*]خوب می زنید ، همین‌جاست ، ادامه بدید [/list] بیست و ششم اسفند با انجام آخرین پرواز ، خسته و بی رمق به خانه برگشتم. از افتخاراتی که در این عملیات توانستم مجددا کسب کنم، هدایت و رهبری صحیح در تیم‌های آتش بود. تا به آنروز ، افراد هر تیمی را که منطقه آتش برده بودم ، بدون کوچکترین مشکلی ، سالم به خانواده‌هایشان تحویل دادم.
  19. [color=#ff0000][b]راوی: سرتیپ خلبان روح الدین ابوطالبی[/b][/color] زمانی که در بوشهر بودم با ایشان همکار شدم, بخش اعظم پروژه های جنگی اش را انجام داده بود هرچند اوصاف او را از زبان دوستان شنیده بودم و به عشق و علاقه وصف ناپذیرش نسبت به پرواز آشنا بودم ولی در مدتیکه تا پایان جنگ باقیمانده بود خود دیدم که چگونه عاشقانه پروازهای جنگی را انجام می داد. خلبانی شجاع و نترس بود که از هیچ مأموریتی هراسی به دل راه نمی داد. هنگام عملیات چنان خونسرد بود که گویی پروازی معمولی انجام می دهد بهمین دلیل در دوستان این باور بوجود آمده بود که هیچگاه یاسینی مورد هدف قرار نخواهد گرفت. هرچند پروازهای زیادی انجام داده بود اما هرگز نشد که از زبان خودش درباره مأموریتهایش سخنی بشنوم و یا اینکه از تعداد و چگونگی مأموریتهایش صحبت کند. اواخر جنگ بود که بعنوان معاون عملیات پایگاه بوشهر برنامه ریزی کرده بودم تا پروازهایی را در منطقه فاو انجام بدهیم عراق برای بازپسگیری فاو دست به عملیات گسترده ای زده بود. هدف از این پروازها زدن عقبه دشمن و نیروهای کمکی آنان بود تا بلکه بتوانیم در پناه بمبارانهای مکرر نیروهای خودی را سالم برگردانیم تا اسیر نشوند. یکی از خلبانان را در برنامه پروازی قرار دادم و پس از آن به ترتیب خلبانان بعدی را تعیین کرده بودم. حدود 10 دقیقه مانده به شروع نخستین پرواز [color=#ff0000]شهید یاسینی[/color] که در آن موقع فرمانده پایگاه بود در حالیکه خود را به چتر و کلاه مجهز کرده بود وارد اتاق "آلرت" شد و رو به من کرد و گفت: - [color=#a52a2a]کی نوبت ماست؟[/color] گفتم: [color=#008000]برای پروازشما برنامه ریزی نشده مگر اینکه دستور بفرمایید[/color] درحالیکه میخندید گفت: - [color=#a52a2a]بریم استارت بزنیم هواپیما را ببینیم بلدیم یا یادمان رفته[/color] اصرار ما برای جلوگیری از پرواز ایشان مؤثر نیفتاد و به طرف نخستین هواپیمای آماده رفت و در چشم برهم زدنی درون کابین قرار گرفت. این عمل ایشان باعث روحیه گرفتن سایر دوستان پروازی شد به گونه ای که برای رفتن به مأموریت از هم سبقت می گرفتند. در آنروز هر 10 دقیقه یکبار تعدادی از هواپیماها را روانه منطقه میکردیم و [color=#ff0000]شهید یاسینی[/color] در آنروز دوبار مأموریت جنگی انجام داد.
  20. ضمن تشکر از مطلب خوبتون خوب میشد اگه در آخر مطلب معادل فارسی اصطلاحاتی رو که به کار بردید رو هم قرار میدادید
  21. فقط همین رو به صحبت های جناب commandant اضافه کنم که فقط آتش بازی که این ها در جنگ ظفار نشان دادند کافی بود تا کل اعراب حاشیه خلیج همیشگی فارس خفه خون بگیرند
  22. باز هم این مقایسه قدیمی یه سر به این تایپیک بزنید بد نیست [url="http://www.military.ir/forums/topic/23529-f-14-or-f-15/#entry288225"]http://www.military.ir/forums/topic/23529-f-14-or-f-15/#entry288225[/url] من چراتایپیک های قدیمی تر خودم مثل همین بالایی و یا این پایینی رو بزور باید پیدا کنم [url="http://www.military.ir/forums/topic/23502-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%84%d8%b4%da%af%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b2%d8%b1%d9%87%db%8c-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%88%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b1%d8%b2-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%88%db%8c-%d8%af/#entry287710"]http://www.military.ir/forums/topic/23502-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%84%d8%b4%da%af%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b2%d8%b1%d9%87%db%8c-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%88%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b1%d8%b2-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%88%db%8c-%d8%af/#entry287710[/url] چرا لیست تایپیک های من به 3 صفحه مختصر شده ؟