Arash

VIP
  • تعداد محتوا

    1,330
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های Arash

  1. بحث اصلا از اول سر این چیزها نبود ها تا کجا رفتین شماها
  2. [quote] چرخ های مخصوص جاده و مناطق صعب العبور نیز یکی از موارد اضافه شده به این تانک است. [/quote] این رو اگه توضیح بدین ممنون میشم ، مگه شنی نداره چرخ جاده چیه ؟
  3. [quote] سپاه از روز اول هم اینطور که شما میگین نبود که بخواد فقط تلفات بده شما برین تلفات ما رو عراق رو مقایسه کنید و همچنین سطح توان زرهی و توپخانه و ... دو طرف مطمئنا فارغ از این تبلیغات سطحی که سپاه فلان کرد و بلان کرد نبوده. هر چند منکر نیستم که برخی اوات بی تدبیری شده ولی عمدتا بر اساس شرایط درست تصمیم گرفتن. و آش اینقدری که شما هم میگید شور نیست [/quote] کل حرف ام این بود که سپاه هم بیخیال این نوع تفکر شده ( که این تفکر رو داشت ) ولی این آقا برگشت به عقب که نه ( چون آموزشش چیز دیگه ای بوده ) نمیدونم برگشت به کجا کرده [quote] خیال شما راحت من از سرهنگ فلانی و سردار بهمانی نشنیدم من با هاشون زندگی کردم عزیز جانم. اگر بهت بگم سرهنگ عملیات همین ارتش خیلی چیزها رو نمی دوسنت تعب نکن صد البته فقط درد ارتش نیتس کلا سپاه هم عمده بدنه اش همین هست. [b]نگرفتیم من چی میگم. منظور این هست که اگر بپرسید تجهیزات انفرادی یک سرباز پیاده نظام اسرائیل چیه و چه کارایی داره نمی دونن و واقعا هم نمی دونن[/b] [/quote] به عنوان مثال عرض کردم [quote] فرسودگی بدنه کبرا، تاو، راکت، و.... یعنی همون تفکر 50 سال پیش برادر من امروز از داخل آپاچی یک هلی کوپتر جت رنجر هدایت از راه دور می فرستن به منطقه درگیری و بدون اینکه آپاچی نزدیک بشه از داخل کابین عقبش خلبان جت رنجر رو هدیات و مواضع دشمن رو می زنه. تاو چیه عزیزم... اتفاقات داخل پنها هم بنده خبر ندارم ولی بازسو مدیریت در تمام سازمان های ما هست و دلیلش هم بدنه پیر و فرسوده هست وگرنه اگر به جوان ها بدن 10 ساله همه چیز رو به روز می کنن. [/quote] این جا رو یا شما نگرفتی من چی میگم یا من بد توضیح دادم فرسودگی کبری هم باعث میشه نشه خیلی مانور ها رو نشه با اون اجرا کرد . موشک اومد سمتت نتونی سری بری پشت کوه که کوه رو حائل بین خودت و موشک قرار بدی گفتم اون بنده خدا هم نارحت بود که تنها موشکی برای درگیری با تانک همون تاو قدیمی هست و چرا از موشک جدید استفاده نمیشه راکت هم من گفتم چیه فایده نداره که گفت اون فایده غودش رو داره شبکه جاسوسان و دشمنان مملکت من و شما رو نگاه میکنی شیطون من هم اون برنامه رو دیدم . شما هم دیدی . اونجا که اون جت رنجر که هم نقش پهپاد داشت هم سرنشین دار بود اون مانیتور های چند حالته رو دیدی دلت نسوخت نگفته این برای پهپاد تغییر کاربری داده شده . این ها با خودشون فکر کردند یک درصد فقط یک درصد نفر بشینه پشت این از امکانات به روز استفاده کنه اون چند سیستم شناسایی مادون قرمز و مادون سبز رو ندیدی من تو عمرا جت رنجر به این مجهزی ندیده بودم. به ناظم به اون فرماندهان . البته شلیک از تو آپاچی رو باهاش حال نکردم . اپراتور زمینی هم میتونه این کار رو بکنه نه خلبان آپاچی بره اون بالا وایسه بازی کزدن . در نقش نشانه گذار لیزری هم که باشه یه پهپاد کوچکتر خیلی راحت همون کار رو میکنه هر چند این برنامه جنبه تبلیغاتی داره و خیلی از پروژه ها و تفنگ ها و ادوات به تولید انبوه نمیرسه ولی همین که بدون به زحمت انداخت نیرو و در خطر انداختن جون اش عملیات رو هم با بالاترین کارایی انجام بدن قابل تغدیر هست [quote] شما کنه حرفهای بنده رو نگرفتید کوله پشتی فقط نمونه هست. یه زمانی یکی از افرسان عملیات از من خواست یک گزارش از مشکلات و ضعف ها وو پیشنهادات در مورد تجهیزات و... برای سلسله مراتب خیلی بالایی ارائه بدم.شاید باور نکنید که لیستی ک گرفتم چقدر کامل بود ولی در انتها چنان سانسورش کرد که من گنگ فقط نگاهش می کردم مونده بودم این همه بلاهت چور در بدنه این ارتش رسوخ کرده که حاضر نیستن به هر دلیل کوچکترین گزارشی از مشلات بدن. نامه ای که در انتها رفت نوشته بود: همه چی آروم ه من چقدر خوشبختم.... خواهشا دوستان هم نگن بدنه قبلی ارتش و اعدام اینها اولا خائن باید اعدام بشه و لاغیر دوما خیلی ها همون زمان هم مالی نبودن و نمونه اش طوفانیان که فقط کارش دلالی و... شده بود [/quote] در مورد اول هیچ حرف و دفاعی ندارم ولی در مورد دوم اول کی گفته همه اعدامی ها خائن بودند . 50% تصفیه حساب بود بقیه هم دلیل خاصی نبود . خود شهید فکوری تا پای اعدام هم رفت . شهید فکوری خائن بود . عباس دوران چی ؟ میدونستی ایشون بعد از انقلا مدتی بدون هیچ دلیلی در زندان بود از این دست خیلیه بله خائن باید اعدام بشه . البته اول خائن به چی یا کی ، دوم تو دادگاه درست و نه دادگاهی که با پس زمینه زهنی داره قضاوت میکنه باید مجرم شناخته شه نمونه بارزاش نادر جهانبانی [quote] میدونی چرا ارتش بودجه اش کمه؟؟ برای اینکه مدیران اون پول نمی خوان و خودشون هم نمی خوان. برای اینکه دوست دارن گردن بالا بگیرن و بگن ما چنان روند تعمیر و نگه داری قوی داریم که تانک های جنگ پلاته رو هنوز داریم و هواگردهای درگیری ما بین اسکندر مقدونی و ایران رو سرپا نگه داشتیم. سیستمی که حاضر نیست بگه من ضعفی دارم تا همه بگن خوب وضعشون عالیه دیگه خلاف سپاه که کافیه یک جا یا توی عملیاتی مشکلی پیش بیاد و درخواستی بدن [/quote] رو چه حسابی همچین حرفی میزنید ؟ [quote] این ماجراها مال 30 سال پیشه هرچی بوده گذشته تمام شده نمونه های باقی مانده هم همچین مالی نیستن نمونه اش همین امیر سعدی که مونده بگه شجاعت برای ما کافیه از فردا با فانوسقه برین جنگ بقیهشون هم که هستن هنوز... سوال اصلی اینه که اصلا آقاب باشه تمام مهره های موثر ارتش اعدا شدن(که درست نیست و اینور نبوده) چرا باز در 20 سال گذشته نتونسته خودش رو برسونه به ایده آل ها...؟؟ [/quote] در مورد امیر سعدی یک بار حرف ام رو زدم در مورد اعدام ها هم بله افراد موثر ( نه همه شون ) اعدام شدند . چرا ؟ چون کسایی که میخواستن ارتش رو منحل کنند و نتونستند این طوری کارشون رو پیش بردند کودتای نوژه و ... که ارتش ایران ضعیف بشه . دوباره چرا ؟ چون پروژه تجزیه ایران از همون موقع کلید خورده بود از همون موقع که خدا رو شکر تا حالا نشده بعد از این هم نمیگذاریم بشه اگه ارتش همون ارتش محکم قبل از انقلاب می بود کی صدام میتونست انقدر راحت بیاد داخل که برای گرفتن اون مناطق کلی تلفات بدیم اصلا کار به اونجا نمیرسید نگاه کنید صدادم جنوب غرب . کردستان غرب ، برنامه بود این ها از ایران جداشه . بقیه جاها بعدا . تضعیف ارتش برای اینها بود با چی خودش رو برسونه به ایده آل ها چند تا میراژ دست دوم رو که میخواستیم بخریم با موشک های ماترا و ماژیک به بهانه این که غربی ها بد هستند و پای حرفشون نیستند و ... اینقدر فس فس کردند که معامله انجام نشده فسخ شد انگار روسیه خیلی خوش قول بود گفتند خیلی خوب کلی فانتوم از دست دادیم یه پروژه طراحی هواپیما با چین داخل هم تولید کنیم انجام بدیم ( همین کاری که بچه ها بعد ز تایپیک سوخوهای چین میگن انجلم بدیم جلو می افتیم و خوب میشه ) اسم [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Shenyang_J-8"]پرنده j8 بود[/url] که اگه نگاه کنید هم بی اندازه شبیه فانتوم هست . بعد کارشکنی شد به جاش چند تا آبگرمکن ( f7 ) وارد شد ( وارد شد نه این که طراحی کنیم ) بعد هم که تحریم ها سنگین تر شد و کلا خرید خارجی ول هوانیروز هم که به اون وضع اونقدر وضع اش حراب بود که پول هواگرد های اورهال شده رو نداشت بده ، چوب حراج زدند و اونها رو هم از دست داد. حالا من از شما میپرسم ارتش نخواست یا نگذاشتند ؟ متاسفانه خیلی ها درون کشور ندانسته و ناخواسته آب تو آسیاب دشمن میریزند و هر روز باعث میشن ارتش مشکلات و دردسر های بیشتری بکشه و هر روز تحلیل بره
  4. [quote name='fath' timestamp='1399549416' post='376477'] اتفاقا برعکس شما من فکر نمی کنم همیشه مشکل پول باشه مطمیئن باشدی فقط پ.ل نیست. مشکل اصلی تفکر پوسیده و جمود فرماندهاینی هست که سالهاست از دنیا عقب افتادن و نتوسنتن خودشون رو وفق بدن. [color=#008000]طوری که امیر سعدی ور می داره میگه ما سرباز جاون و جسور می خوایم بجنگه نیروی انسانی پیر و... نمی خوایم گو اینکه خودش خیلی جوانه.[/color] مشکل فقط و فقط مدیریت هست و برخی اوقات هم عدم وجود دشمن عینی که حس کنن لازمه باهاش درگیر بشن. [color=#ff0000]شما از خیلی از افسران ارتش و هوانیروز اگر بپرسید چه سلاح ها و امکاناتی الان در ارتش اسرائیل و آمریکا کاربردی هست به جد می گم نمی دونن و فقط توی امام علی یادشون دادن چطور سازمان رژه رو خوب انجام بدن و...[/color] [color=#0000ff]اگر برای اونها از علم و تسلیحات جدید صحبت کنید هاج و واجبه ش دهن شما خیره میشن انگپار دارین از عالم غیب برای اونها معجزه می آفرینید و هنوز هم انتظار دارن سربازشون با یک ژ3 و کوله پشتی و قمقمه جنپ جهانی اول میشه الان با دشمنانی نه مثل آمریکا و اسرادیل بلکه با سلفی ها جنگید.[/color] [color=#0000ff]اگر به خلبان های هوانیروز بگید ساختار هلفایر رو توضیح بده چطور کار می کنه فقط نگاهتون می کنه یا نهایتا بلد باشه فقط آرزوش رو داره.[/color] مثلا تغییر کوله پشتی سربازها و بروز کردن اونها که در خود معاونت آماد و در کارخانه های خود ارتش ساخته میشه دیگه پول و... نمی خواد فقط فکر می خواد و تفکر و عقلانیت...من ااین طرح رو ارائه داده بودم قبلا فقط بهم خندیدن. این تقصیر مملکت و بودجه و ... نیتس تقصیر آقایان هست که به جای ارتقاأ ساطمان رزم به فکر شستن بدنه تانک ها و رژه خوب هستن. من فقط یک مورد میگم شما بیاید با یک کارخانه تولید کوله پشتی قردادی برای تولید کوله پشتی ببندید به نصف قیمت بازار نه یک چهارم اون و فقط اجازه بدید روی این کوله ها آرم اون تولیدی بخوره... قول میدم تولیدی ها کوله پشتی در حد کوله پشتی های کمپ و اورست تحویل شما بدن فقط و فقط به خاطر تبلیغات چند صد هزار عددی رایگان اون و عالم و گیر و ایران گیر شدنش. حالا بسط بدید به تمام بخش ها به خدا اینقدر پول هست که بشه خیلی چیزها رو تغییر داد ولی ..... [color=#800080]این وسط تکلیف سپاه فرق داره برای اینکه کمی محیط بازتری داره و اگر می بینید برخی جاها خیلی چیزها رو تغییر دادن دلیلش اصلا پول نیست به جرات و با قدرت میگم اصلا پول نیست و دلیلش فقط و فقط مدیریت بهتر و آنشایی برخی بخش ها با دنیای کنونی هست[/color] پس خیلی دوستان با بغض نگن ارتش مستصعف نگه داشته شده و سپاه می خوره و می بره و.... نه به خدا خیلی از بخش های ارتش فکرشون منجمد شده. همین اندازه بگم که من از سرهنگ و افسر گردان توپخانه بیشتر در مورد توپ اورلیکن می دونستم اونم منی که در حوزه تسلیحات شوت شوت هستم و نسبت به برخی از بچه های همین سایت حرفی برای گفتن ندارم. فقط یک تعویض مدیریت می تونه مشکل رورفع کنه. یک چیزی از تاریخ بهتون بگم که در قرآن هم اشاراتی بهش شده. طالوت فرمانده سپاه بنی اسرائیل با جالوت جوان جوان بود و بنی اسرائیل خیلی باهاش موافق نبودن به خاطر همین سن کم. اسامه ابن زید به دلیل جوانی از طرف سپاه پیامبر به سختی پذیرفته شد و انشقاق پیش اومد و فرماندهان جنگی خودمون همگی جوان بودن ولی چه میشه کرد که تاریخ رو باید همیشه خودمون با دست خورمون همیهش تکرار کنیم [/quote] [color=#008000]همونطور که گفتید ایشون اصلا جوون نیستند و در اصل آموزش یافته نظام قبلی هستند . بر عکس زمان جنگ که شهادت خیلی تو بورس بود قیل از انقلاب کلی تلاش میشد تا نیرو بیشتر تلفات نده به قول ارتشی ها ما یاد میگرفتیم چه طور زنده بمونیم تا فردا باز هم بجنگیم حالا وقتی ایشون که تو همچین سیستمی آموزش دیده میاد همچین حرفی میزنه ( 180 درجه مخالف آموزش های دیگه ) ایراد از جای دیگه هست . به قولی حالا که سپاه هم به این نتیجه رسیده کیلویی نمیشه رفت جلو و کشته داد ایشون تازه فیل اش یاد هندوستان کرده و برگشت به عقب زده . حالا چرا این حرف ها رو زده الله اعلم پای خودش[/color] [color=#ff0000]به جد میگم عکس این هست که فرمودید ( البته بستگی داره از کی بپورسی ) یادمه یه فیلمی بود مال زمان انقلاب وقتی مردم ریختند و اسلحه خونه هار گرفتند ، خبرنگار رفته بود تو جمعیت یه یوزی دست یکی بود به انگلیسی ازش پرسید این تفنگ چیه و از چه کشوریه بماند چند تا از ملت شوت گفتند ژ3 یه دژبانی هم اونجا بود اون با انگلیسی دست و پا شکسته گفت این یوزی هست بعد خبرنگار پورسید این از کجا اومده دژبان نابه ما گفت از آمریکا ،ملت نابغه هم مرگ بر آمریکا ... الان از هرکی بپرسی یوزی مال کجاست میگه اسرائیل ولی اون بنده خدا نمیدونست . پس از کی بپرسی مهمه [/color] [color=#0000ff]عکس این هست که گفتید[/color] [color=#0000ff]با خلبان کبری ای که من در ارتباط بودم افسوس نداشته ها رو میخورد [/color][color=#0000ff]مثلا یادمه در جایی گفت به خاطر فرسودگی بدنه کبری ها ما از سرعت N بیشتر حرکت نمیکنیم ( این N نزدیک به 70 تا کمتر از سرعتی هست که کبری به صورت فول لود میتونه بدون هیچ مشکلی باهاش پرواز کنه ) از محدود بودن کبری ها به تاو گله مند بود ولی با این وجود به شدت هم از راکت ها دفاع میکرد ، میگفت هر گلی یه بویی داره این ها هم زهر خودشون رو دارند [/color] [color=#0000ff]جناب سرهنگ ملایری از اتفاقات عجیب و غریب زیادی که تو پهنا می افتاد بسیار گفته . از این که سیستم هایی برای یکپارچه سازی سیستم هدفگیری و آلات دقیق کبری توسط یک ایرانی طراحی شد و تست هم شد و عالی هم جواب داد ولی چون عزیزی با یه کشور خارجی ( چین ) مراوده داشت کل پروژه رو انگار نه انگار وجود داره کنار گذاشت و تجهیزات با کاربری پایین تر و گرون تر رو وارد کرد . که همون ها هم نصب نشد[/color] [color=#0000ff]از این گفت که وقتی هلیکوپتذ ها برای اورهال به پهنا میرفتد و بعد از اورهال نیرو پول نداشت تا هزینه رو بده خیلی راحت اون هلیکوپتر ها رو به ارگان دیگه ( سپاه ) واگذار میکردند . بدون اینکه حتی پولی به هوانیرز بدهند [/color] این کوله پشتی که فرمودید کاریست که خیلی راحت انجام میشه ولی متاسفانه همتی برای انجام اون نیست [color=#800080]سپاه هم درآمد ش خیلی بیشتر اون چیزی هست که تصور میکنید[/color] [color=#800080]فقط بگم سپاه شهر سروستان ( 80 کیلومتری شیراز ) فرودگاه رزرو نیروی هوایی رو بر میداره برا خودش و پایگاه میزنه . و زمین خیلی زیادی رو هم میگیره و در این زمین کلی درخت زیتون میکاره و هر سال درآمد خیلی خوبی از همین درخت ها داره . این فقط یه پایگاه [/color] [color=#800080]بودجه سالانه هم از ارتش بیشتر نباشه کمتر نیست ( یه سال کمتر یه سال بییشتر )[/color] [color=#800080]این فقط این پروژه هایی که در بخش نفت و گاز و جاده و ... بماند . شرکت مخابرات بماند [/color] [color=#800080]پس سپاه خیلی بیشتر از اینها درآمد داره[/color] [color=#800080]پارتی هم که بگیم اکثر مدیران پاسدار هستند[/color] خلاصه ارتشی ها اونقدر ها هم شوت نیستند کسانی هستند که با برگه تصفیه در دستشون برمیگشتند تا برای کشور بجنگند . تهمت ارتش طاقوت رو بهشون میزند ، اگه ارتش شاهنشاهی بودند که وضعیت ایران مثل لیبی میبود . حالا هم که سپاه کل جنگ رو برای خودش مصادره کرده . نه نیروی هوایی در کار بوده ، نه هوانیروزی ، نه نیروی دریایی و نه زمینه همه کارها رو بسیجی ها میکردند نه ارتش ها اونقدر ها هم بی عرضه نیستند
  5. [quote name='farokhkhan' timestamp='1399539332' post='376440'] شگفتا ... دوست عزیز.... گویا شما موشک های زمین به هوا رو با موشک های حزب الله اشتباه گرفتید شما همین موشک یا هر موشک زمین به هوایی رو اگر بندازید توی کوره یا بنزین بریزین روش و اتیشش بزنید ... تنها مثله شمع اب میشن ... و هیچ انفجاری صورت نمیگیره [/quote] دقیقا تایید میکنم . یه بنده خدایی میگفت تو جنگ داشتیم سامانه هاوک رو جابه جا میکردیم رسیده بودیم به محل استقرار جدید . جنگنده عراقی سر و کله اش پیدا شد و ماشینی که موشک ها رو حمل میکرد رو زد هیچ انفجاری روی نداد .از جایی که موشک ها بودند یه صدای فیس می آمد و موشک ها هم در آتش شعله ور بودند ولی انفجاری روی نداد البته بله نشت سوخت به خصوص در موشک های با سوخت مایع ( S200 ) کابوس هست سید جان چه گیری دادی مگه ما می آییم بگیم پای منبر چی بگو که سر کردی تو کارای موشکی
  6. [quote name='hamedof' timestamp='1399460822' post='376257'] دوستان بعضی چیز ها به وزارت دفاع ربط نداره ، وزارت دفاع یک فروشنده و سازنده تسلیحاته ، بقیه ارگان ها همانطور که سعیدتامکت گفت باید بیان این تجهیزات رو بخرند ، این یعنی اینکه خود هوانیروز اینجا نمی خواد پول خرج کنه ، نه وزارت دفاع ... [/quote] پول داره و نمیخواد خرج کنه یا با پولی که داره به زور همین ها رو سر پا نگه میداره ؟ مسئله این است
  7. [quote name='TALASH' timestamp='1399445139' post='376182'] برادر جان این آمار 10 فروند از دست رفته در جنگ خیلی خنده دار بود! فقط یکی از خلبان کبری که متاسفانه اسمشون رو یادم نیست و یک میگ 21 رو هم با کبری به زیر کشیدن با 6 کبرا سانحه دادن! یا خود شهید شیرودی چند بار سانحه دادن. نیمی از کبراها احتمالا دیگه وجود خارجی ندارن... [/quote] اورهال شدند
  8. [quote name='death' timestamp='1399413676' post='376153'] متاسفانه یه سری از تسلیحات را میتونیم رو بالگرد هامون بزاریم اما مثل اینکه انگیزه اینکار نیست از دید مدیران ارشد نظامی ما این تجهیزات به درد نخور و بیکاربرد هستن انگار که هیچ تلاشی برا به روز رسانی اون ها انجام نمیشه! [/quote] تا وقتی تفکر موشکی و کوشکی رو داریم که از طرف ارگان دیگر که هم پول بشتر و هم پارتی بیشتر داره . معلومه برای اینها هزینه نمیشه وگرنه نصب چند موشک بهتر چقدر هزینه داره سلاح کارا که تغییر ژ3 و به قولی آپگرید اون بود چه هزینه ای داشت تولید مجدد که نبود ولی آخر چی شد ...
  9. قیافه این دوتا رو صد رحمت به خنده های ... خودمون [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10277/11~0.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10277/normal_11~0.jpg[/img][/url][/center]
  10. Arash

    مدیترانه مرگبار

    [quote name='Royal_falcon' timestamp='1399391836' post='376095'] ایشون فقط به کشتی های غیر نظامی حمله میکرد؟ بعید میدونم پرسنل نظامی یه ناو جنگی با اخطار زیردریایی کشتی رو ترک کنند و سوار قایق نجات بشن تا ایشون ناو رو غرق کنند؟!! [/quote] به جوشن همین دستور صادر شد ( از طرف آمریکا ) ولی شیر دلان ایران کوتاه نیومدند و تا آخرین لحظه تو شناور موندند .
  11. Arash

    ابداعات نازیها

    [quote name='sedmammad' timestamp='1399238376' post='375786'] iron sky 2102 خیلی جالب به این موضوع پرداخته بود ... ماجرا این بود که فضانورد آمریکایی ها وقتی میرسه ماه تازه میبینه نازی ها یه پایگاه مفصل توی ماه دارن و اماده ی حمله به زمین هستند و ... [/quote] سید جان شما هم از این فیلم های هالیوودی نگاه میکنید ؟ برای من جالب ترین قسمت فیلم اونجایی بود که دختر بنده خدا یه عمر از رو 7 دقیقه از فیلم دیکتاور بزرگ چارلی چاپلین داشت به ملت آموزش میداد . بعد رو زمین رفت به سیما و کل فیلم که 2 ساعتی هست رو دید این طور موقعه ها خدا کنه نصیب کسی نشه ، یه بار نصیب من شد میخواستم خودم رو به بالکن معرفی کنم و شیرجه بزنم پایین
  12. Arash

    شهدای ناوچه قهرمان جوشن

    [quote] جناب علی براتی بخش : سپاس بیکران خدمت آقا آرش عزیز و نویسنده محترم در سایت منبع که زحمت گرداوری تصاویر و خلاصه زندگی شهدای جوشن را کشیده اند با اجازه چند نکته را اضافه میکنم تا موضوع کاملتر شود. بجز شهید عباس پور شهید محمد هاتفی هم از شربورگ تا روز آخر در ناوچه جوشن خدمت کردند به همراه جناب آقای احمد منتقمی که چند سال پیش بازنشسته شد. با هر سه عزیز در یک رسته یعنی توپخانه خدمت می کردیم همانطور که میدانید آنها را از نزدیک می شناختم و صحنه شهادت همرزمانی مانند شهید علی زارع نعمتی و شهید علیرضا ولی پور و شهید ماشالله عباس پور را هرگز فراموش نخواهم کرد. آخرین فردی که شهید محمد باقری را زنده دیده کوچک شما بوده است و متاسفانه بهمراه چند تن دیگر شاهد گرفتار شدن شهید مسعود انشایی و شهید حرابادی در اتاق عملیات بودیم. اما تعداد مفقودین از آمار بالا بیشتر است نام شهدایی که پیکر پاکشان هرگز یافت نشد و خلیج فارس امانت دار آنها می باشد از این قرار است، محمد رضا خوشزاد . محمد باقری . علی زارع نعمتی . ابراهیم حرابادی و مسعود انشایی پیکرهای شهید منصور مبارکی و شهید کاظم شیروانی در شیراز. ناصر حسن نژاد بندر کیاشهر استان گیلان. شهید محمد هاتفی نیشابور. ماشالله عباسپور بوشهر و علیرضا ولی پور در تهران برای همیشه آرام گرفته اند. نام و تصویر شهید شیروانی در بالا نیست. کاظم متولد محله قصر دشت شیراز بود و در همان محله دفن شده است شنیده ام که قصر دشت منطقه ای بسیار زیبا. قدیمی و خوش آب و هوا در شهر شیراز است. روحشان شاد جای آنها واقعا خالیست. [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/10~5.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/10~5.jpg[/img][/url][/center] ابتدای همین ماه یعنی اردیبهشت سالگرد تشییع پیکر شهدای جوشن در محل پایگاه دریایی بوشهر بود شهید کاظم شیروانی و شهید علیرضا ولی پور [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/11~5.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/11~5.jpg[/img][/url][/center] [/quote] [url="http://rahrovan-artesh.ir/topic/655-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%88%DA%86%D9%87-%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%88%D8%B4%D9%86/#entry8459"]منبع[/url]
  13. اگه تعداد نفراتی که میتونست حمل کنه بیشتر بود عالی میشد
  14. Arash

    اکانت گالري0

    [quote name='worior' timestamp='1399137970' post='375515'] کلا دسترسی برای بیرون بسته است ، صرفا از طریق سایت ، آلبوم هایی که خودتون ایجاد میکنید به غیر از مدیر گالری کسی نمی تونه ببینه ،... [/quote] ولی من گالری میثم جان رو دیدم ها !!
  15. [quote name='Ernesto_Rommel' timestamp='1399110063' post='375400'] سلام مدت زیادی میشه منتظریم تا تصاویر دیگری از فیلم مستند شهید باغبانی بیرون بیاد ولی واقعا خیلی مواقع فیلم ها تکراری هست و چیز جدیدی توشون نیست ، نظرتون چیه در این رابطه بچه ها ؟ کمی عجیب هست قضیه اگر نگیم مشکوک مثلا میگم ، اون قسمتی که از کنار کارخانه سیمان رد میشن و شهید حیدری تمام مناطق و اسم فرماندهان و واحدهای وابسته شون توضیح میده یکی از مهمترین قسمت هاست .... که ما در مسیر رسیدن به مقر بچه های ایرانی طی میکنیم فیلم قطع میشه اما در مستند بی بی سی لحظه رسیدن شهید باغبانی و تیم همراه به مقر ایرانی ها نشون داده میشه .... خیلی از قسمت های فیلم هنوز پخش نشده .... شاید دلیل ش این باشه که قرار نیست طرف ایرانی بفهمه دقیقا چه اطلاعاتی خواسته یا ناخواسته توسط شهید حیدری بیان شده مثلا میگم : یک قسمت هست شهید حیدری میگه به هرحال خیلی از این سربازان ارتش سوریه در ایران زیر نظر خودمان بودند که یهو صحبتش رو قطع میکنه و مشخص هست یک لحظه از دست ش در رفت و افشا کرد این مساله رو که افسران ارتش سوریه سالهاست در سپاه آموزش می بینند .... این از این و بعد ، این قسمتی که شهید اسماعیل حیدری میگه ، آزادسازی نبل و الزهرا خواسته امام خامنه ای هست کدام قسمت فیلمهاست ؟ من ندیدم ش انگار ... یا حق [/quote] قضیه چیه ؟ شهید باغبانی دقیقا کی بودند و چی کار کردند ؟ فیلم دست بی بی سی چیکار میکنه ؟ ( اینطور که از مطالب خوندم و دستگیرم شد این بود که این بزرگوار از نیروهای ما در سوریه بوده که بنا به دلایلی ( نمیدونم چی شده ) ایشون شهید میشوند و دوربین ایشون دست این گروه داوود میفته ، تا اینجا درست حدس زدم ؟ ) کلا یه توضیح بدین ممنون میشم
  16. Arash

    آواکس کوچولو

    در آخرین روز از شهریور 1359 درحالیکه مردم ایران نونهالان خود را برای جشن بازگشایی مدارس آماده میکردند ناگهان صدای شوم جغدهای شب پرست دشمن در آسمان ایران به گوش رسید. بارش بمبها و گلوله های آتشین در چندین نقطه از کشورمان ویرانی هایی را با خود به همراه آورد. آن روزها مردم برای دفاع در مقابل دشن فرضی هیچ برنامه خاصی را تدارک ندیده بودند و به تبع آن در نیروی هوائی ارتش هم برای مقابله با اینگونه حرکتهای مذبوحانه پیش بینی خاصی نشده بود.نابسامانی های بعد از انقلاب باعث شده بود که هیچ کار و تصمیمی روال طبیعی خود را طی نکند.بسیاری از اقدامها به گونه ای ناهماهنگ و گاهی با دستپاچگی و بدون بررسی انجام میگرفت.این مشکلات باعث شده بود که هیچگونه ارتباطی نه سری و خیلی محرمانه و نه حتی عادی بین پایگاه ششم شکاری بوشهر و ایستگاه پدافندی خارک وجود نداشته باشد. با آغاز رسمی جنگ تحمیلی از سوی بعثیون کافر وداغ شدن تنور جنگ،ارتش عراق برای ضربه زدن به منابع اقتصادی کشورمان،ناجوانمردانه و بی وقفه ایستگاه پدافندی،تأسیسات نفتی جزیرۀ خارک و شهر خارک را(البته اگر بتوانیم خارک را شهر بنامیم) در هر شبانه روز بیش از بیست نوبت بمباران میکرد و معمولاًدر هر نوبت هم دو هواپیمای عراقی این مأموریت را انجام میدادند. کمبود وسایل ارتباطی مانند تلفن،بیسیم و غیره از یکسو و بمبارانهای پیاپی که باعث شده بود وسایل ارتباطی نصفه و نیمه هم دچار آسیب جدی شده و از رده خارج شوند هرنوع ارتباط با نظامیان و نیروهای متخصص نفتی و غیره را غیرممکن ساخته بود. در حقیقت هرگونه تماسی با استراق سمع توسط دشمن و افشا شدن مکالمات انجام شده مواجه میشد. از اینرو دیگر وسایل ارتباطی کارآیی نظامی و عملیاتی خود را از دست داده بودند. مسئولان نظامی برای انتقال نامه ها و دستورات دارای طبقه بندی لازم به خارک تدبیر دیگری اندیشیده بودند،آنها یک هواپیمای کوچک مسافری که اصطلاحاً تاکسی هوائی (ایرتاکسی) گفته میشد را در مسیر خارک - بوشهر بالعکس بکارگرفته بودند.مأموریت این هواپیمای کوچک چند منظوره بود.درکنار مأموریت انتقال پیامهای طبقه بندی شده،بعضی از نیازمندیهای نظامی یگانهای ارتش در جزیره خارک راهم تأمین میکرد،نیازمندیهایی که قبلاً پیش بینی نشده بود و یا به دلیل بمباران،بعضی از آنها آسیب دیده بودند.هرچند این هواپیمای به ظاهر کوچک در مسیر رفت و برگشت مسئولیت گشتزنی در غرب خارک و شمالغربی آنرا نیز بعهده داشت تا درصورت مشاهدۀ هواپیماهای متجاوز عراقی به آسمان ایران اسلامی،پایگاه ششم شکاری بوشهر و یا سایر ایستگاههای پدافندی نزدیک به منطقه را درجریان قرار دهد تا نسبت به دفاع و دفع شر دشمن در سریعترین زمان ممکن اقدام کنند. از اینرو بچه های پایگاه این هواپیما را به شوخی آواکس می نامیدند و هروقت که به پرواز درمی آمد میگفتند دیگر همه جا امن و امان خواهد بود. آن روزها بسیاری از سامانه های پدافند هوایی براساس طرح و برنامه های خاص آمریکائیها در قالب دو گروه " یاشی " و " تفت " در نوارهای مرزی مستقر بودند این بود که هنوز نقاط کور و مسیرهای ناشناختۀ بسیاری به داخل خاک ایران از سوی دشمن وجود داشت و دشمن با آگاهی از عدم کارآیی این سامانه ها و نقاط ضعف آنها و با استفاده از همین راهها به خارک و بوشهر و جاهای دیگر نفوذ و اقدام به بمباران میکرد حملات پی درپی وآسیب دیدن سامانه های صادرات نفت درخارک باعث شده بود که متخصصان نظامی به فکر چاره بیفتند و روش جدیدی را برای دفاع درمقابل تهاجم دشمن به کارگیرند.مواضع پدافندی را براساس نیاز کشور و بدون آگاهی استکبار جهانی طراحی و مستقر کنند.این طراحی و اجرا بطور طبیعی زمان لازم داشت از اینرو بهترین روش تا استقرار یک سامانه پدافندی مناسب و حساب شده استفاده از این آواکس نوظهور بود. در غروب روز دوازدهم جنگ تحمیلی،خلبان تیزپرواز این آواکس کوچولو پس از انجام یک عملیات موفق با هواپیمایش از خارک به پایگاه بوشهر برمیگردد و به آرامی در باند پرواز می نشیند،هنوز از هواپیما پیاده نشده بود که فرمانده پایگاه مأموریت اضطراری دیگری را به وی ابلاغ میکند.او بار دیگر باید به جزیره خارک برگردد و پیام مهمی را برای فرماندهی ایستگاه پدافند هوایی ببرد. نگاهی به نشان دهنده بنزین موجود در مخزن آواکس کوچولو می اندازد و با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه میرسد که با بنزن موجود میتواند دوباره تا خارک برود و برگردد،از سوی دیگر با نزدیک شدن غروب خورشید و کشیده شدن پردۀ سیاه شب روی دریا و خشکی درصورتیکه به دنبال بنزین میرفت ممکن بود مشکلاتی را برایش فراهم کند.ازاینرو بدون اینکه فکر کند این مسیر رفت وبرگشت خطرناک ممکن است او را وادار به پرواز اضافی درآسمان کند،تصمیم به پرواز دوباره گرفت،شاید هم کمی تنبلی باعث شد از سوختگیری مجدد امتناع کند و یا تصور کند که با رسیدن به خارک آنجاهم میتواند شکم آواکس کوچولو را پر کند و برگردد،از اینرو بی درنگ پرندۀ آهنین بالش را در کرانۀ آسمان به پرواز درآورد و با سرعت بسوی خارک رفت. چند دقیقۀ بعد در آسمان خارک ظاهر شد و از برج مراقبت اجازۀ فرود خواست هنوز صحبتش با برج تمام نشده بود که بلندگوهای ایستگاه اعلام وضعیت قرمز کردند.در چنین شرایطی بچه های توپچی پدافند دیگر منتظر شناسایی هیچ پرنده ای اعم از خودی یا دشمن در آسمان خارک نمی ماندند و بی وقفه بسوی هرشئ پرنده که درآسمان پرواز میکرد شلیک میکردند.عاقلانه ترین راه این بود که او پرنده اش را هرچه سریعتر از تیررس توپهای ضدهوائی مستقر در خارک دور کند،از سوی دیگر احتمال رویارویی با هواپیماهای جنگی مهاجم هم برایش وجود داشت پس بلافاصله نه تنها از تیررس پدافند هوایی خودی دور شد بلکه از آسمان خارک هم فاصله گرفت. پروازش را در منطقه ای دورتر از تیررس ضدهوائی های خودی و گلوله باران احتمالی هواپیماهای عراقی ادامه داد و تأمل کرد تا وضعیت عادی شود.گشت هواپیماهای دشمن در اطراف خارک به درازا کشید و وضعیت قرمز همچنان ادامه پیدا کرد. لحظات به سختی میگذشت،هرچه بود بعد از مدتی نسبتأ طولانی وضعیت جزیره به حالت عادی بازگشت و او دوباره با آواکس کوچولو در آسمان خارک ظاهر شد و دوباره تقاضای اجازۀ فرود کرد.در حالیکه خط سیاه باند پرواز را نشانه گرفته بود و میخواست فرود بیاید دوباره صدای بلندگوها بلند شد و وضعیت فضای جزیره را قرمز اعلام کرد. صدای متصدی برج مراقبت از آنسو بلند شد که هرچه زودتر از آسمان خارک خارج شو تا نیروهای پدافندی به کارشان بپردازند. بناچار بار دیگر اوج گرفت و از آسمان خارک دور شد،اینبار هم هواپیماهای عراقی در چندین نوبت به حریم هوائی آسمان خارک تجاوز کردند و آتش بازی وحشتناکی را به راه انداختند که دیگر کسی جرئت نزدیک شدن به منطقه را پیدا نمیکرد.حرکت عقربۀ نشان دهندۀ بنزین کم کم به سمت خط قرمز کشیده شده و خبر از اتمام سوخت میداد. برسر دوراهی ماند;به بوشهر بازگردد و یا چند دور دیگر بزند تا وضعیت عادی شود.با خود اندیشید درصورت برگشتن به بوشهر امکان اتمام بنزین در وسط راه وجود دارد و ممکن است هیچوقت به بوشهر نرسد،فکر کرد که عاقلانه است چند دور دیگر همان اطراف بزند تا شاید وضع عادی شود و بتواند مأموریتش را در خارک انجام دهد.دوباره باخود گفت اگر اوضاع به همین منوال پیش برود چه میشود،ممکن است به جای باند فرودگاه پرندۀ کوچولو بستر آبهای شور خلیج فارس را انتخاب کند و برای همیشه از من جدا شود و یا سینه به سینۀ ساحل بساید و در میان شنهای نمناک فرو رود.با خود اندیشید که بهتر است در فاصلۀ دو،سه مایلی جزیره پرواز کند و به محض اعلام وضعیت عادی خیلی سریع به سمت فرودگاه خارک برود اما بخت با او یار نشد و وضعیت قرمز همچنان ادامه یافت. سرانجام چراغ اخطار روشن شد و پیام اتمام سوخت هواپیما را هرچند ناگوار و غیرقابل تحمل،به خلبان اعلام کرد.بی درنگ با برج مراقبت خارک تماس گرفت و تقاضای فرود حتی با پذیرش خطر احتمالی مورد اصابت قرارگرفتن را کرد و به آنها گفت که سوخت پرنده اش تمام شده و دیگر امکان ادامه پرواز برایش میسر نیست اما برج مراقبت همان حرفهای قبلی را تکرار کرد و حاضر به پذیرش فرود اضطراری وی نشد. سقوط در دریا و یا اصابت گلوله های توپهای ضدهوائی بر بالهای پرنده اش قطعی بود. بدون توجه به اخطارهای برج مراقبت مسیرش را بسوی باند فرودگاه خارک تنظیم کرد و با التماس از آواکس کوچولو خواست که تا نشستن روی باند تحمل کند. با سرعت مسیر دو،سه مایلی را به پیش رفت اما قبل از اینکه به جزیره برسد موتورهای هواپیما از کار افتاد و پرندۀ رام و زیبا به گلوله سنگی بدل شد و با سرعت بسوی زمین سرازیر شد. تمام همتش را بکار گرفت تا دستکم هواپیما را در نزدیکی ساحل و روی ماسه ها فرود بیاید و اگرهم داخل آب سقوط کرد در نزدیکی ساحل باشد تا امکان نجاتش باشد. تلاشهایش بی ثمر ماند و هواپیما هم هوس کرد که در میان آبهای شور و تلخ خلیج فارس جا خوش کند و برای همیشه در همسایگی ماهی ها بماند هنوز هواپیمایش با سطح آب برخورد نکرده بود که به سرعت خودش را از هواپیما جدا کرد و کمی آنطرف تر در میان آبهای خروشان قرار گرفت.رؤیای نزدیک بودن محل سقوط به ساحل و امکان نجات وی توسط قایقهای نجات تعبیر نشد و خلبان بخت برگشته با تجهیزات پرواز میهمان ماهیهای رنگارنگ و کوسه های منتظر طعمه شد. هرچه فریاد زد که شاید کسی صدایش را بشنود و به سراغش بیاید،خبری نشد که نشد. باورش آمد که دیگر سقوط کرده و باید خودش را برای مشکلات بعدی سقوط در آبهای شور آماده کند. در اولین حرکت قایق نجات را آماده کرد و روی آن قرار گرفت. لحظات اول سرگردانی آنهم در میان موجهای خروشان و دشمنان خونخواری چون کوسه های خاکستری به سختی گذشت. فهمید که ناچار است تا طلوع خورشید و رسیدن صبح نجات تحمل کند.امیدوار بود که با کشیده شدن اولین تیغه های خورشید برروی آبهای خلیج فارس دیده بانهای ساحلی او را خواهند دید و برای نجاتش کاری را صورت خواهند داد. با نشستن اولین اشعه های خورشید در سطح آب،هرچه به اطرافش نگاه کرد نشانی از جزیره و یا خشکی ندید. فهمید که در فاصلۀ زیادی از جزیره سقوط کرده است.هرچه می دید آب بود و موجهای پی درپی. چشمهایش را گاهی گرد و گاهی کوچک کرده و سطح بیکران آبها را می کاوید تا شاید نشانی از همکاران ناجی اش دیده شود، لحظات به سختی میگذشتند و گویی عقربه های ساعت هم دیگر نای حرکت ندارند.تا غروب انتظار کشید اما خبری نشد، شاید بچه های برج مراقبت خارک هم با خود اندیشیدند که آواکس کوچولو به لانه اش در بوشهر بازگشته و درآنجا فرود آمده است. هرچه بود ناجیان به سراغش نیامدند آنقدر که شب تاریک دوباره پردۀ سیاه و هول انگیزش را روی دریا کشید و خلبان درمانده را درمانده تر و نا امیدتر کرد. دیگر همه چیز در تاریکی مطلق فرو رفته بود و هیچ چیز قابل توجهی در تیررس نگاهش قرار نداشت حتی بلندی و کوتاهی موجها هم نمی توانستند او را به خود مشغول کنند.بازی ماهیها و حرکت دلهره آور کوسه های فرصت طلب برای لحظه ای هم که شده او را از نگرانی درنیاوردند.با همه این اوصاف نا امید نشدو برای نجات دست از تلاش برنداشت. با استفاده از خنکی شب تصمیم گرفت مخالف غروب خورشید حرکت کند. دستهایش را پارو کرد و با قایق بادی اش آهسته،آهسته بسوی مقصدی نامعلوم به حرکت درآمد. با خود اندیشید که در ساعات اولیۀ سقوط در دریا،در شرق جزیره قرار داشته است و حالا موجهای نرم و مداوم دریا با حرکت نامحسوس آب خلیج فارس او را از مقصد دور کرده است از اینرو تصمیم گرفت به سمت شرق که حدس میزد نقطه ای دیگر از خاک مقدس ایران باشد،نه جزیره خارک حرکت کند. میترسید که از کنار جزیره بگذرد و نتواند جزیره را ببیند. شب را تا صبح را تلاش کرد. با طلوع آفتاب خسته و درمانده دست از تلاش برداشت و به آرامی روی قایق دراز کشید تا کمی استراحت کند. دوباره امید دیده شدنش در هوای روشن توسط گروههای نجات در دلش ریشه دواند و در همین آرزو لحظه ها را به کندی سپری کرد.رؤیای آمدن بالگردهای نجات و یا کسانیکه به دنبالش میگردند تا او را از مهلکه نجات دهند به سراغش آمد.با خود کلنجار رفت و تمام قوۀ تفکر و تخیلش را بکار گرفت،گاهی دستها را سایبان چشمها کرد و دور دستها را در بیکران آسمان پایید و گاهی نگاهش را از آسمان گرفت و در پهنای دریا دنبال قایقهای نجات گشت. کم کم دچار اوهام و خیال شد و فکر و روحش چنان به تسخیر آنها درآمد که گاهی درمقابل چشمانش بالگردی را دید که به او نزدیک میشود و بالای سرش دور میزند و حرکت دورانی ملخهای آن در دریا موج ایجاد میکند و او را خنک میکند. گاهی در رؤیا طنابی را مشاهده میکرد که از بالگرد بسوی او رها شده و او بسوی طناب خیز برمیدارد و طناب را میگیرد و حلقه نجات را به دور کمرش محکم میبندد اما برخورد یک موج با قایقش و پاشیدن آب شور دریا به صورتش پرده های اوهامش را را از هم پاره کرد و او را دوباره به واقعیات موجود در روی آب و قایق برمیگرداند. خوب که نگاه میکرد،می دید نه از بالگرد خبری هست و نه از طناب نجات و به جز آب از هیچ چیز دیگر نشانی نبود. کم کم غروب روز دوم هم از راه رسید و پردۀ تاریکی شب بار دیگر روزنه های امیدش را یکی پس از دیگری مسدود کرد. شب را بهرطریقی بود باید میگذراند. گاهی خودش را در میان آب میدید که ماهیهای گرسنه بی رحمانه به سویش هجوم می آورند و ذره ذره گوشتهای تنش را میکنند. گاهی صدای شکستن استخوانهایش درمیان آرواره های سخت و خشن کوسه ای او را چنان به وحشت می انداخت که خواب و آرامش را از او می ربود.لحظه های سخت و بی امان یکی پس از دیگری گذشتند و خورشید با طلوعی دیگر سفرۀ امید را در مقابلش گشود اما روز سوم هم مانند روز اول و دوم بدون هیچ اتفاقی سپری شد. اواخر روز سوم بود که احساس کرد خون از دهانش جاری شده است.اول فکر کرد که دیگر کارش تمام شده است و باید برای همیشه از دنیا و زیبائیهایش چشم بپوشد. رنگ سرخ خون که روی لباس پروازش نقاشی شده بود [color=#ff0000]به یادش آورد که در دانشکده به او آموخته اند که اگر کسی بیش از 72 ساعت با آب شور تماس داشته باشد نمک آب از روزنه های پوست و سایر نسوج به درون بدنش نفوذ کرده و امعا و احشایش را به دلیل ضعف آنها در مقابل نمک زیادی دچار خونریزی میکند. علامت بروز چنین حالتی هم جاری شدن خون از دهان است. در این حالت خونریزی معده،روده خصوصاً طحال نیز در مواقعی خطرناک نیست. شنیده بود که اساتیدش گفته بودند بعد از اینکه شخص از آب گرفته شدچند روز بعد دوباره به حالت اولیه برمیگردد و بدن خود به خود ضایعات به وجود آمده را ترمیم میکند[/color]. باردیگر پردۀ سیاه شب گسترده شد و فرصتی را برای او فراهم آورد تا علت وقوع حادثه را در فکر و ذهنش مرور کند. کبوتر خیالش دوباره اوج گرفت و به پایگاه بوشهر بازگشت، فرمانده پایگاه را در مقابلش دید که مُصرّانه از او میخواهد که به خارک بازگردد و پیام فوری را به فرمانده پدافند هوایی ایستگاه خارک بدهد. وقتی میخواست پرندۀ آهنین بالش را برای سفر آماده کند چشمش به عقربۀ سوخت افتاد که از او میخواست قبل از پرواز شکم آنرا پُر کند تا در مسیر با مشکل مواجه نشود. خودش را می دید که بی توجه به این اخطار جدی عقربه ها و عجله ای که داشته، ایمنی و آینده نگری را نادیده گرفته و پرواز کرده است.بعد هم وقایعی که یکی پس از دیگری به سراغش آمده و او را در چنین وضعیتی قرار داده اند. با خود و خدایش پیمان بست که اگر از این گرفتاری نجات پیدا کند در تمام زندگی همیشه دست رد بر سینۀ عجله درکار بزند و با دقت و پیش بینی تمام جوانب کار،درپی انجام مأموریتهایش برآید. نیمه های شب پلکهایش سنگین شد و خوابی که بیشتر به خواب ابدی شبیه بود چشمانش را بست. این خواب چنان سنگین بود که طلوع خورشید روز چهارم را احساس نکرد.گویی دیگر منتظر رسیدن هیچ ناجی و یا بالگردی نبود. اواسط روز چهارم قایق بی پارو و موتور او به نزدیکیهای بندر گناوه رسیده بود و سرگردان به این سو و آن سو میرفت. یکی از ماهیگیران ای قایق سرگردان را دیده و درحالیکه دستهایش را درمقابل چشمانش سایبان کرده بود ناگهان فریاد میزند و خطاب به سایر ماهیگیران میگوید: - بچه ها .... بچه ها... یک قایق پلاستیکی ... فکر میکنم یکی روی آن خوابیده!! یکی از آنها به سرعت قایق ماهیگیری اش را بسوی قایق پلاستیکی هدایت میکند. دیگران هم از راه میرسند و دور آن حلقه میزنند. آنها در کمال ناباوری با بدن نیمه جان یک خلبان ایرانی مواجه میشوند ودیگر فکر ماهیگیری از سرشان میپرد و با سرعت بدن فرسوده و بی جان خلبان را به قایقشان منتقل میکنند و با سرعت بسوی ساحل میروند. چند روز بعد گوشی تلفنی در پایگاه بوشهر به صدا درمی آید و از بیمارستان بندر گناوه به آنها خبر می دهد که یکی از خلبانان آن پایگاه در بیمارستان بستری است.بچه های پایگاه که دیگر روی نام او در فهرست خلبانان پایگاه قلم قرمز کشیده بودند و هر روز صبح برایش فاتحه میخواندند و طلب آمرزش میکردند با شنیدن این خبر یکٌه خوردند و فهمیدند که خلبان آواکس کوچولو از مرگ حتمی نجات پیدا کرده و مایل است هرچه زودتر به میان دوستانش برگردد تا کوله بار تجربیاتش را دراختیار آنها قرار دهد. بلافاصله بالگردی را تهیه کردند و به گناوه رفتند و با ناباوری او را تحویل گرفتند و به پایگاه بازگرداندند. اولین حرفی که به آنها زد این بود که هیچوقت در کارهایتان عجله نکنید،همیشه جانب احتیاط را رعایت کنید و دستورهای ایمنی را سرلوحۀ کارهایتان در پرواز و زندگی قرار دهید. [url="http://rahrovan-artesh.ir/topic/668-%D8%A2%D9%88%D8%A7%DA%A9%D8%B3-%DA%A9%D9%88%DA%86%D9%88%D9%84%D9%88/"]منبع[/url]
  17. [quote] [color=#000080][b]برای افزایش دقت این سیستم چه پیشنهادی دارید؟[/b][/color] [/quote] فکر کنم با کم کردن لاندا و بیشتر کردن انرژی تا میزان سیگنال به نویز افزایش پیدا کنه [quote] [color=#000080][b]به نظر شما چرا در این سامانه از سه دسته آنتن استفاده شده است؟[/b][/color] [/quote] فکر کنم هر کدام از این سه برای یک طول موج طرحی شده اند بزرگتره ( پایینی ) برای VHF ، وسطی ( متوسط ) برای UHF ، بالایی ( کوچکتر ) برای باند X
  18. [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/NOAA_Ship_Ronald_H__Brown.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/normal_NOAA_Ship_Ronald_H__Brown.jpg[/img][/url][/center] [quote] [left]the [i]Ronald H. Brown[/i] has instrumentation to study the atmosphere, including a [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Doppler_weather_radar"]Doppler weather radar[/url] for a better understanding of storm dynamics at sea. This combined atmospheric and oceanographic sampling capability makes the ship unique in the world's research fleet. Scientists aboard the vessel study critical environmental issues across the world's oceans. She has participated in many national and international projects since 1997[/left] [left][url="http://en.wikipedia.org/wiki/NOAAS_Ronald_H._Brown_%28R_104%29"]http://en.wikipedia....._Brown_(R_104)[/url].[/left] [/quote] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/USNS_Stalwart_port_quarter_view.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/normal_USNS_Stalwart_port_quarter_view.jpg[/img][/url][/center] [quote] [left][b][i]Stalwart[/i] class auxiliary general ocean surveillance ships[/b] ([url="http://en.wikipedia.org/wiki/T-AGOS"]T-AGOS[/url]) were a class of [url="http://en.wikipedia.org/wiki/United_States_Naval_Ship"]United States Naval Ship[/url] (USNS) auxiliary support [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Ocean_Surveillance_Ship"]Ocean Surveillance Ships[/url] commissioned between April 1984 and January 1990. Their original purpose was to collect underwater acoustical information using the [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Surveillance_Towed_Array_Sensor_System"]Surveillance Towed Array Sensor System[/url] (SURTASS), a [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Towed_array_sonar"]towed array[/url] passive [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Sonar"]sonar[/url][/left] [left][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Stalwart-class_ocean_surveillance_ship"]http://en.wikipedia....rveillance_ship[/url][/left] [/quote] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/DANA_2004_ubt.jpeg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/normal_DANA_2004_ubt.jpeg[/img][/url][/center] [left][quote] [b]Polski:[/b] Statek "Dana", zdjęcie zrobione w [url="http://commons.wikimedia.org/wiki/Hirtshals"]Hirtshals[/url] w [url="http://commons.wikimedia.org/wiki/Denmark"]Danii[/url][b]English:[/b] Ship Name: Dana[/left] [left]IMO Number: 7912680[/left] [left]Type: Trawler/research[/left] [left]Built by Dannebrog, Aarhus, Denmark[/left] [left]Yard No: 175[/left] [left]Launch Date: 22.4.80[/left] [left]Date of completion: 5.2.81[/left] [left]Length (M): 78.43[/left] [left]LPP: 68.9[/left] [left]Beam (M): 14.70[/left] [left]Draft (M): 6.20[/left] [left]Gross Tons: 2484[/left] [left]DWT: 2980[/left] [left]Power (HP): 4640[/left] [left]Max. speed (kt): 16.0[/left] [left]Main vessel activity: [color=#ff0000]Oceanography Fisheries[/color] Capacities and working spaces[/left] [left]Dry cargo holds: 550m3[/left] [left]Wet laboratories (total area): 52m2[/left] [left]Dry laboratories (total area): 118m2[/left] [left][url="http://commons.wikimedia.org/wiki/File:DANA_2004_ubt.jpeg"]http://commons.wikim...A_2004_ubt.jpeg[/url][/left] [left][/quote][/left] البته هنوز با وجود [url="http://www.aparat.com/v/YDLVI"]این فیلم [/url] میگم این شناور 50 متری در دریای طوفانی کار حیلی سختی رو در پیش داره این سه تای بالایی هر سه در طول و عرض و میزان آبخور بزرگتر از شناور ایرانی هستند
  19. انصافا شناور کانادایی ابعاد خیلی کوچیکی داره [quote][size=4]همچین ابعادش کوچیک هم نیست. باید ببنیم کاربریش چه هست. این ابعاد برخی شناورهای تحقیقاتی[/size][/quote] هیچ کدوم از این شناور ها ادعای اقیانوس پیمایی رو دارند ؟
  20. این مشخصات شناور های ( قایق های موشک انداز ) کلاس کمان ( پیکان ) خودمون هست [quote]اطلاعات کلی [b]نوع کشتی[/b] قایق تندرو تهاجمی موشک‌انداز و توپ‌دار [b]کلاس[/b] کلاس کمان [b]کشور سازنده[/b] [img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c3/Flag_of_France.svg/22px-Flag_of_France.svg.png[/img] [url="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87"]فرانسه[/url] [b]تاریخ سفارش[/b] ۱۹۷۴ [b]ورود به ناوگان[/b] ۱۹۷۵ [color=#ff0000]مشخصات [b]طول کشتی[/b] ۴۷ متر [b]پهنای بدنه[/b] ۷٫۱ متر [b]ارتفاع ستون[/b] ۲ متر [b]بارگیری استاندارد[/b] ۲۴۹ تن [b]حداکثر ظرفیت بارگیری[/b] ۲۷۵ تن [/color][b]نوع موتور[/b] ۴ موتور دیزلی MTU MD 16V با ۴ شفت به قدرت ۱۲ هزار اسب‌بخار [b]تعداد خدمه[/b] ۳۱ نفر [b]سرعت[/b] ۳۶ گره دریایی (۶۷ کیلومتر بر ساعت) [b]برد عملیاتی[/b] ۷۰۰ مایل دریایی (۱۳۰۰ کیلومتر) با سرعت ۳۳.۷ گره دریایی جنگ‌افزارها [b]توپخانه[/b] ۱×توپ ۷۶ میلیمتری اوتوملارا ([url="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%AC%D8%B1_%DB%B2%DB%B7"]فجر ۲۷[/url]) [b]سیستم موشکی[/b] ۴ لانچر برای موشک هارپون (سال ۱۹۹۵ برداشته شد) [url="http://rahrovan-artesh.ir/topic/599-%D9%82%D8%A7%DB%8C%D9%82-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3-%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86/"]منبع[/url] [/quote] این هم مشخصات کشتی اقیانوس پیما [quote]این شناور تحقیقاتی [color=#ff0000]با 50 متر طول، 10متر عرض و 12 متر ارتفاع و 5/3 آبخور[/color] و 4 آزمایشگاه قادر است با آب و سوخت کامل به مدت 45 روز با ظرفیت 27 نفر سوار بر آب‌های خلیج فارس، دریای عمان و شمال اقیانوس هند در حدود 3هزار مایل دریا، کارهای تحقیقاتی و میدانی خود را به انجام رساند.[/quote] یه کلیپی رو جناب IRNAVY قرا ر داده بودند در مورد شناور هامون و دریای طوفانی . اونجا میبینید در دریای کاسپین چه بر سر یکی از این شناور ها میاد کلا اقیانوس وقتی طوفانی میشه امواجش هم ارتفاع زیادی دارند وقتی یک شناور کوچک باشد این امواج به راحتی از مرتفع ترین نقطه این شناور هم بلند تر هستند و خیلی راحت شناور رو درهم میشکنند ( البته نه این که حتما قرق بشه بلکه میتونه اسیب های رو به شناور برسونه ) پس به طبع وقتی شناوری رو برای اقیانوس پیمایی طراحی میکنند خود به خود باید ابعاد بزرگ تری داشته باشه همونطور که تنها کشتی اقیانوس پیمای ما ناو خارک هست ، نه این که بقیه نتونند بلکه این شناور از اول برای این کار طراحی شده حالا ممنون میشم ادله شما رو در مورد اقیانوس پیما بودن این شناور بدونم وگرنه منتظر عذر خواهی شما هستم پست تون رو هم نمی خواد حذف کنید تا بقیه دوستان هم بخوانند ( [color=#0000ff]سری بعد اگه به جای یه پاراگراف انشا نوشتن در یک خط بگین منظورت رو نفهمیدم بیشتر توضیح بده ممنون میشم [/color])