-
تعداد محتوا
1,330 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
1
تمامی ارسال های Arash
-
اینها توضیحات تکمیلی یکی از کاربران انجمن گنج جنگ ( آرتمیس ) که خود از پیشکسوتان نیروی دریایی میباشند تحت فرماندهی دریابد فرج الله رسایی در خلیج فارس قرار گرفت.پس از وقوع انقلاب اسلامی و تغییر کلاس ناوگان دریایی ایران این ناوشکن به کلاس الوند تغییر نام داد و تا پایان جنگ به محافظت از ناوگان کشتی های حامل نفت ایران پرداخت و تا سال 1990 میلادی جزو پیشرفته ترین شناورهای جنگی نیروی دریایی ایران محسوب میشد. و اما پاسخ به نقل قول بالا قرارداد خرید ناوشکن ارتمیز در سال 1349 و زمان فرماندهی دریابد رسایی بسته شد اما پیوستن ان به نیروی دریای زمان فرماندهی دریادار رمزی عطایی بود و اولین فرمانده ناوشکن ناخدا دوم پرویز شیلانی بودند، ناو در سال 1351 رسما به اسکله اش در بندر عباس پهلو گرفت، آرتمیس در واقع بزرگترین ناو ایرانی بود نه پیشرفته ترین کلاس ناو دماوند صحیح است این نامگذاری بعد از انقلاب انجام گرفت، کلاس الوند همان ناوهای واسپر هستند یعنی الوند، البرز، سبلان وسهند ارتمیز به علت نقص فنی در طول دوران جنگ عملیاتی نبود و دریا نمی رفت لذا در اسکورت کاروانها و عملیاتهای دیگر هیچگونه نقشی نداشت. پس از چند سال خدمت در نیروی دریایی ایران و در خلال جنگ ناوشکن Sluys (آرتمیس) دوباره تحت تغییرات مهم دیگری این بار توسط روس ها قرار گرفت و سیستم موشکی جدید روسها جای سیستم موشکی seacat بریتانیا را گرفت و با یک رادار و سیستم کنترل آتش جدید این به روز رسانی ادامه پیدا کرد .طبق گزارشها این تغییرات باعث شد این ناوشکن به شکل شگفت آوری تا سال 1990 در خدمت باقی بماند با توجه به این که در آن زمان،ناوشکن Sluys (آرتمیس) بسیار کهنه بود. پای هیچ روسی تا سال 1372 به نیروی دریایی ارتش باز نشد و هیچگونه بازسازی روی آرتمیز و واحدهای شناور دیگر با تسلیحات روسی انجام نگرفت. آخرین بازسازی ارتمیز در سال 1352 و در کشور افریقای جنوبی صورت گرفت، موشکهای سی کیلر را برداشتند و بجای آنها موشکهای استاندارد نصب کردند همانجا نیز سامانه های کنترل اتش را تعویض نمودند به فرماندهی ناخدا دوم پورزند http://ganjjang.ir/upload/images/rd9nxq1g8hczkacatym3.jpg این تصویر در سال 1352 و افریقای جنوبی گرفته شده است خدمه ناو 450 نفر بودند نه 270 نفر دو برجک توپ 2 گانه 4/5 اینچ مارک 4 در سینه ناوشکن بود که هر برجک برای تیراندازی به 35 نفر توپچی نیاز داشت، برای هر دو برجک سینه 70 نفر که با احتساب 15 نفر یرای توپ 4 اینچ پاشنه و 14 قبضه توپ 40 میلیمتری 2 لول بوفورس که هر کدام به 5 خدمه نیاز داشت، رسته توپخانه بزرگترین جمع را در این ناوشکن تشکیل داده بودند. تصاویری از مراسم تحویل ناوشکن آرتمیز/ بندر پرتموث با حضور دریادار عطایی و در آخر ممنون میشم عکس ها به گالری سایت منتقل شوند
-
این اتفاق واقعا افتاده ؟ آیا می دانید در میانه دهه 1370 و 18 روز درگیری سخت نظامی بین ایران و آذربایجان وجود داشته که تا مرز قفل و شلیک موشک از سمت f-14 های ایران پیش رفته این در گیری بر سر حفر چهاه نفتی از طرف شرکت نفتی انگلستان که در استخدام آذربایجان بوده در محدوده مورد اختلاف دریائی دو کشوذ که ایران ادعای مالکیت آن را دارد رخ داده است لازم به ذکر است پس از هشدار ناوچه های ایران شرکت نفتی منطقه را ترک کرده اما بر اثر ربوده شدن هواپیمای p-3 ایران توسط 2 عدد mig 23 و ورود f-14 به منطقه و قفل راداری بر روی آنها و برگشت mig-23 ها در گیری ها ادامه پیدا می کند ایران چند لشکر پیاده را هم در مرز به حالت آماده باش در آورده بود این مشکل همچنان حل نشده باقی مانده و هیچ کدام حاضر به کوتاه آمدن نیستن و این میدان نفتی همچنان دست نخورده باقی مانده این درگیری در رسانه های داخلی به هیچ وجه بروز داده نشده .. درسال 2001 میلادی بین آذربایجان و ایران برسر استفاده از میادین نفتی "آراز"، "آراو" و "شرق"درگیری بوجودآمد. در آن زمان جنگنده ایرانی با پرواز بر فراز چند کشتی تحقیقاتی خارجی که مشغول کارهای اکتشافی در حوزه های یاده شده بودند ، این کشتی ها را مجبور به فرار کرد. حتی یک فروند ناو رزمی ایران با نزدیک شدن به کشتی پژوهشی آذربایجان موسوم به "زیو فیزیک ـ3" از خدمه آن خواست که آبهای قلمرو ایران را ترک کنند وگرنه با اجبار و با توسل به زور اخراج خواهند شد. به همین دلیل کشتی تحقیقاتی آذربایجانی که در این هنگام در فاصله 150 کیلومتری از بندر باکو قرار داشت مجبور شد منطقه را ترک کند. از سوی دیگر ایران همچنان بر مواضع خویش درمورد تقسیم دریای خزر و تعیین رژیم حقوقی این پهنه آبی تاکید دارد. مقامات تهران معتقدند :گ تقسیم دریای خزر براساس اصول مساوی 20 درصدی برای هر پنج کشور ساحلی انجام گیرد". ایران می گوید: " تقسیم منابع دریای خزر براساس چنین اصولی به ایرن امکان می دهد که این کشور به حق مالکیت خویش بر منابع نفتی یاد شده برسد". اما آذربایجان با پیشنهاد ترکمنستان و ایران مخالف می باشد و قصد دارد در دریای خزر زرمایش بزرگ دریایی برگزار کند. در جریان این رزمایش نظامی روشهای متوقف نمودن کشتیها ، فرود آمدن نیروهای ویژه ، تامین امنیت میادین و تاسیسات نفت و گاز تمرین خواهد شد. کارشناسان مغتقدند:" هدف دولت باکو از برگزاری این رزمایش قدرتنمایی می باشد و می خواهد به کشورهای دیگر این پیام را بدهد که آماده است با توسل به زور از حق مالکیت خویش بر میادین نفتی دریای خزر دفاع نماید. حالا سوال اساسی این است که آیا ایران هم از چنین روشی استفاده خواهد کرد؟ همچنین موضوع مهم دیگر احتمال وقوع درگیری نظامی در خزر می باشد که امکان پذیر خواهد بود یا خیر؟ اگر اوضاع فعلی و آینده دریای خزر از دیدگاهی کاملا منصفانه مورد بررسی قرار دهیم ، متوجه می شویم که باید این بحث را جدی گرفت ودرشرایط خاصی شایدهم درگیری برسر منابع نفتی در این منطقه جدی تر گردد. اما به طورقطع مبتکر چنین درگیری تهران نخواهد بود. موضع ایران دراین مورد کانلا مشخص است . تهران تنها برای دفاع از میادین نفتی که معتقد به حق مالکیت خویش می باشد ، اقدام خواهد کرد. فعلا قلمرو مورد اختلاف آذربایجان و ایران در دریای خزر مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. هچنین طرح چنین احتمالی که در صورت وقوع درگیری بین آذربایجان و ایران کدام طرفا پیروز خواهد شد، چندان صحیح نیست. چراکه که چنین کاری به نفع آذربایجان و ایران نمی باشد. با این حال نباید فراموش کرد که نیروی دریایی آذربایجان در دریای خزر پس از روسیه و ایران از نگاه تعداد و تجهیزات در ردیف سوم قرار دارد. به پیش بینی کارشناسان ، باکو بر سر حق مالکیت برخی میادین نفتی دریای خزر با ایران وارد درگیری نظامی نمی گردد.. اما احتمال اینکه آذربایجان در مقابل ادعاهای ترکمنستان از نیروی نظامی استفاده کند ، بعید بنظر نمی رسد. چراکه نیروی دریایی ترکمنستان برای مقابله با سایر کشورهای ساحلی خزربسیار ضعیف می باشد. ولی باید به این نکته نیز توجه کرد که پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 میلادی بزرگترین نیروهای هوایی و زمینی با تجهیزات کامل در قلمرو جمهوری ترکمنستان باقی مانده اند که در آسیای مرکزی نظیر ندارند. چنانکه تنها بیش از 100 فروند از جنگنده های NCG-29 و sy-25b در اختیار نیروی هوایی ترکمنستان قرار دارند. بنابراین باتوجه به توانائیهای نظامی ترکمنستان ، هر نوع حمله نیروی دریایی آذربایجان علیه ترکمنستان، بشدت پاسخ داده خواهدشد. جنگ آذربایجان و ترکمنستان می تواند طولانی شود که با ضربات دوجانبه همراه باشد. گمان نمی رود که ارتش آذربایجان تحت فشار شدید حملات هوایی نیروهای نظامی ترکمنستان بتواند میادین نفتی مورد اختلاف دو کشور را نگه دارد. بررسی مجموع این عوامل نشان می دهد که درگیری نظامی بر سر میادین نفتی مورد اختلاف باکو و عشق آباد بسیار خطرناک می باشد و هیچ دستاوردی برای طرفین نخواهد داشت. ازسوئی دیگر درگیری احتمالی میان این دو کشور می تواند به روند انتقال نفت دریای خزر به بازار جهانی ضربات سنگین وارد کند. به ویژه عرضه نفت خام از بندرهای آذربایجان و قزاقستان توسط خط لوله "باکو ، تفلیس ، جیهان" با مشکل جدی مواجه خواهد شد. بنابراین محافل سیاسی خوب به یاددارند که در جریان درگیری تابستان سال گذشته در جنوب قفقاز که با تجاوز نظامی گرجستان علیه اوستیای جنوبی آغاز شد روند انتقال نفت در خط لوله یاد شده عملا ا مختل گردید. باتوجه به این ملاحظات ، جامعه های جهانی نیز مخالف با هر نوع درگیری نظامی در منطقه نفت خیز خزر می باشد و گمان نمی رود که کار به جنگ میان ترکمنستان و آذربایجان منجر شود. با این حال نباید فراموش کرد که آمریکا و ناتو می توانند برای تثبیت جایگاه خویش و به بهانه انجام ماموریت صلح بانی دو کشور آذربایجان و ترکمنستان را به درگیری نظامی تحریک کنند و بعدا به عنوان نیروی حافظ صلح وارد عمل شود. اما هر نوع درگیری نظامی در خزر و مداخله آمریکا و ناتو به بهانه برقراری صلح و ثبات در این منطقه مهم مغایر با منافع ژیوتلیتیکی روسیه و ایران می باشد. انتظار می رود ایران وروسیه مبتکر آغاز گفت و گو میان آذربایجان و ترکمنستان برای حل اختلاف باکو و عشق آباد برسر میادین مورد مالکیت این دو کشورخواهند شد نتیجه اینکه ، مسکو و تهران به عنوان دو کشور مهم و تاثیر گذار در تحولات منطقه ای موظف به فراخوان آذربایجان و ترکمنستان به آرامش و حل اختلاف فعلی آنها از راه مذاکرات سیاسی می باشند. به همین منظور به نظر می رسد که مسکو مجددا موضوع ایجاد یک نیروی مشترک دریائی متشکل از ناوهای رزمی پنج کشور ساحلی خزر که مسئولیت دفاع از هر نوع تحدید علیه امنیت دریای خزر را برعهده گیرد را مطرح خواهد کرد. فعلا دو کشور قزاقستان و آذربایجان با تشکیل هر نوع نیروی ائتلافی برای تامین امنیت دریای خزر مخالف می باشند. نویسنده: آلیکسی ماتویف مفسر فصلنامه اخبار صنایع نظامی روسیه [url="http://www.defenders.rozblog.com/Forum/Catgory/8/Post/39"]منبع[/url]
-
با تشکر از توضیحات شما ، حال با این اوصاف به نظر شما اسم تایپیک به چه چیزی تغییر کند بهتر است
-
[quote] [color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]در ضمن اذربايجان شمالي نداريم اين هم از ابتكارات پان تورك ها هست ! پان ايرانيست ها ميگن ايران شمالي پان تورك ها ميگن ا.ربايجان شمالي [/right][/font][/color] [/quote] این تیکه رو نفهمیدم یه توضیح کوچک اضافه کنید ممنون میشم . چون در منبع نوشته بود آذربایجان صغیر و خودم به شمالی تغییراش دادام ( بنابراین اگه ناخواسته آب تو آسیاب دشمن ریخته باشم ممنون میشم بدونم تا دوباره این اشتباح رو نکنم )
-
[color=#ff0000]راوی: سرتیپ خلبان ناصر رضوانی [/color] [url="http://ganjjang.ir/upload/images/njrr3l6knj04p8s4kiao.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/njrr3l6knj04p8s4kiao.jpg[/url] [color=#ff0000]عکسبرداری از محل استقرار سپاه سوم عراق [/color] یکی از عوامل اصلی طراحی رزمی کسب اطلاعات و آگاهی دقیق از وضعیت آرایش دشمن در منطقه عملیات و همچنین جزئیات و چگونگی محل تأسیسات و سایر اهداف استراتژیک و حیاتی در عمق خاک دشمن است این وظیفه در طول هشت سال دفاع مقدس بعهده گردانهای شناسایی تاکتیکی هوایی بود که با بهره گیری از هواپیماها و خلبانان شجاع و جان برکف خود با به جا گذاشتن خاطاتی تلخ و شیرین در موارد بسیاری کلید افتخارات رزمندگان اسلام گردیدند. خلبانان این هواپیماها با انجام صدها م موریت جنگی برون مرزی در حالیکه تنها سلاح آنها ایمان و اعتقاد و توکل به خدا بود بارها یکه و تنها به خاک دشمن نفوذ کرده با گذشتن از سد پدافندی گسترده و درگیری با انواع تهدیدهای هوائی, مراکز فرماندهی و کنترل پایگاه ها و پادگانها, سایتهای ارتباطی و راداری و سایر اهداف مورد نظر را عکسبرداری و شناسایی بصری می کردند. ر پی انجام این مأموریتها بود که برمبنای اطلاعات بدست آمده هدفها انتخاب و متعاقبا بوسیله هواپیماهای شکاری بمب افکن مورد حمله واقع گشته و زمینه تهاجم گسترده رزمندگان جان برکف مهیا می شد. از جمله این نمونه ها می توان به عملیات بزرگ و پیروزمند "بیت المقدس","کربلاها","فتح المبین","والفجرها" و .... اشاره کرد. [color=#ff0000]از عملیات آگاه شدم: [/color] ساعت حدود 05:00 صبح بود که از خواب برخاستم. میدانستم که امروز در برنامه پروازی هستم اما نمی دانستم که به کجا خواهم رفت. بیش از 3 ماه از شروع جنگ گذشته بود و هنوز دشمن در خاک ما مشغول جنایت خویش بود. حوالی ساعت 08:00 صبح بود که دستور پروازی را به دستم دادند. در این روزها مأموریتهای شناسایی دو نوع بودند: یا به منطقه عملیات و محل استقرار و تجمع نیروهای سطحی دشمن مربوط می شدو یا عکسبرداری از نقاط حیاتی در عمق خاک دشمن که هرکدام با درنظر گرفتن عوامل مختلف ویژگیهای مخصوص به خود را داشت. اغلب این مأموریتها در ارتفاع متوسط یا کم انجام می گرفت به خصوص نفوذ به خاک دشمن که در ارتفاع بسیار کم (حدودا کمتر از 30 متر) انجام می شد و تهدیدات پدافندی دشمن در این ارتفاعات حالتهای خاصی داشت که اقدامات تاکتیکی برای مقابله با آنها نیز بسیار متنوع بود. البته گاهی این مأموریتها در ارتفاع بالا انجام می شد که آن نیز نیاز به تاکتیک دیگری داشت و هرکدام طراحی مخصوص به خود را طلب می کرد. [url="http://ganjjang.ir/upload/images/4v3yh39yd88bp06blu7.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/4v3yh39yd88bp06blu7.jpg[/url] [color=#ff0000]محل مأموریت و موانع آن مشخص شده بود:[/color] با توجه به مأموریت ابلاغی مختصات جغرافیایی هدف را روی نقشه پیاده کردم منطقه ای که باید در پوشش عکاسیها قرار می گرفت در آن سوی گیلانغرب قرار داشت. ما باید از محل استقرار سپاه سوم عراق از جمله مرکز فرماندهی, یگان هلیکوپتری و نیز وضعیت آرایش سپاه عکس می گرفتیم. مجموعه تهدیدات سکوی پرتاب موشکهای سام-2 و سام-6 و تعدادی آتشبار ضدهوائی و 4 هواپیمای رهگیر موجود در منطقه را تشکیل می دادند. زمان پرواز ساعت 13:00 بعداز ظهر انتخاب شده بود. ما جهت طراحی و هماهنگی فرصت کافی داشتیم و با توجه به بعد مسافت به سوختگیری هوائی نیز نیازمند بودیم. [color=#ff0000]اهداف را دسته بندی کردم: [/color] اهداف مورد نظر را به ترتیب اولویت مشخص کردیم. ارتفاع پرواز عکاسی 15000 پا محاسبه و تعیین شد. این ارتفاع از نظر بعضی از سیستمهای پدافندهوائی بسیار خطرناک بود. در این فکر بودیم که با توجه به اولویتها بعضی از اهداف را بعنوان اهداف ثانویه در نظر بگیریم ولی نمی توانستیم به سادگی به یک نتیجه مثبت برسیم. تصمیم گرفته شد هر طور شده همه هدفهای درخواست شده را در پوشش عکاسی قرار بدهیم. 3 نوع دوربین برای انجام این مأموریتدر نظر گرفته شد و قرار شد که هواپیما به سیستمهای جنگ الکترونیک مجهز شود و نیازمندیها به گردان نگهداری ابلاغ شد. [color=#ff0000]پس از شرکت در جلسه توجیهی پرواز کردیم: [/color] جلسه توجیهی با خلبانان هواپیمای سوخترسان و انجام هماهنگیهای لازم در ساعت 10:30 صبح انجام گردید و قرار شد هواپیمای تانکر ساعت 11:30 دقیقه از مهرآباد پرواز کرده , روی آسمان ساوه در ارتفاع 20000 پایی منتظر بماند. آخرین هماهنگی زمینی و بررسی مجدد طرح پروازی با حضور افسر اطلاعات عملیات و هواپیمای اسکورت خودی همه و همه بررسی شد. ساعت بلند شدن هواپیما نزدیک بود در حالیکه دعایی زیر لب زمزمه می کردیم با اسم پروازی "شهاب-3" از برج مراقبت اجازه پرواز گرفتیم. پس از بلند شدن ارتفاع 500 پایی را تا حوالی شهر ساوه حفظ کردیم سپس مبادرت به اوجگیری نموده و هواپیمای تانکر را در آسمان آبی کشورمان مشاهده کردیم. طبق قرار قبلی به سمت کرمانشاه جهت گرفتیم. حوالی همدان با حداکثر سرعت به ارتفاع 18000 پایی صعود کرده درست در پشت هواپیمای تانکر و زیر دم آن قرار گرفتیم با حفظ کامل سکوت رادیویی به پرواز ادامه دادیم ما تقریبا شمال غرب کرمانشاه بودیم و هواپیمای تانکر به آهستگی خود را به ارتفاع 15000 پائی رسانده بود و در حالیکه با فرودگاه صحبت می کرد اجازه گرفت به سمت شهر و فرودگاه کرمانشاه پرواز کند. با هماهنگی رادار منطقه و پس از آخرین سوختگیری به سمت هدف جهت گرفته به ارتفاع 200 پائی رسیدیم, قرار بود پس از گذشتن از مرز در سمت پروازی مورد نظر با حداکثر سرعت به ارتفاع 15000 پائی صعود کنیم. [color=#ff0000]از مرز با سرعت زیاد و ارتفاع کم گذشتیم:[/color] هنگام عبور از مرز نقاط خالی از جمعیت را جهت عدم روئیت توسط دیده بانها انتخاب کردیم و ضم پرواز در ارتفاع بسیار کم و حداکثر سرعت ممکن چشم به اطراف خود دوختیم سپس از روی صخره ها و لابلای ارتفاعات پر برف غرب کشورمان عبور کردیم و به مناطق کم ارتفاع و نسبتا مسطح خاک عراق رسیدیم. طبق اطلاع قبلی اولین سایت موشکی سام-6 در 12 کیلومتری سد راهمان قرار داشت که کم و بیش موج رادار جستجوگر آن را روی صفحه هشدار دهنده راداری خود مشاهده می کردیم. سیستمهای ضد الکترونیکی را به منظور ایجاد اختلال در سایت موشکی به کار انداختیم. طبق نقشه پیش می رفتیم و هر لحظه منتظر عکس العمل جدی بودیم و تمام حواسمان متوجه بیرون و همچنین سیستم هشدار دهنده راداری بود. سرانجام زمان اوجگیری فرا رسید. همین که به ارتفاع 20000 پایی رسیدیم و از آن گذشتیم تعدادی از سیستمهای پدافندی و راداری که روی ما کار میکردند بیشتر شد و تقریبا صفحه نشان دهنده راداری مملو از علامات مختلف و چراغهای مربوط به آنها گشت ما تقریبا روی منطقه قرار داشتیم که از سمت راست علامت شلیک موشک سام-6 را مشاهده کردیم ولی با چشم چیزی ندیدیم. با سرعت زیاد پرواز می کردیم و زمان به کندی میگذشت اکنون دیگربه ارتفاع دلخواه رسیده بودیم و طبق طرح روی مسیر قرار داشتیم منطقه مورد نظر زیر پای ما قرار داشت و دوربینها به خوبی کار میکردند. [color=#ff0000]دو فروند هواپیمای عراقی ما را تهدی کردند:[/color] کمی بعد اولین صدای آشنا روی کانال رادیویی به گوشم رسید. صدای هواپیمای تانکر بود که می گفت: [color=#b22222]- شهاب-3 رادار شما را صدا می زند. روی کانال مربوطه به گوش باشید.[/color] صدای رادیو را زیادتر کردهم رادار اخطار کرد: [color=#b22222]-شهاب-3 دو فروند هواپیمای عراقی به سمت شما در پروازند فاصله آنها با شما 18 مایل است. [/color] مدت زیادی نگذشت که رادار فاصله آنها را 12 مایل به راست اعلام کرد و بلافاصله دستور داد که به سمت چپ گردش کنیم اما هنوز 10 مایل دیگر تا انتهای منطقه داشتیم. طبق محاسبه ما چون هواپیماهای رهگیر از سمت راست و زاویه 90 درجه به ما نزدیک می شدند زمان کافی برای ادامه مأموریت وجو داشت. اما مجددا اپراتور با صدای مضطربی اعلام کرد: [color=#b22222]- شهاب-3 هرچه زودتر به سمت چپ گردش کنید هواپیماهای عراقی در 8 مایلی شما قرار دارند. [/color] هنوز به چشم چیزی نمی دیدم و هشدار دهنده راداری نیز وجود هواپیماهای رهگیر را نشان نمی داد. چند مایل بیشتر به انتهای منطقه هدف باقی نمانده بود که صدای سیستم هشدار دهنده و همچنین نشان دهنده این سیستم وجود هواپیماهای دشمن را در سمت راست اعلام کرد. بار دیگر اپراتور رادار در حالیکه بغض گلویش را گرفته بود اعلام کرد: [color=#b22222]- شهاب-3 با شما هستم دشمن در 4مایلی سمت راست شماست. هرچه سریعتر به سمت چپ گردش کنید. [/color] در همین لحظه با چشم دو هواپیمای عراقی را به صورت دو نقطه در سمت راست مشاهده کردم بلافاصله با انجام یک مانور شدید به سمت چپ گردش کرده و شروع به کاهش ارتفاع کردیم. در مدت کوتاهی ارتفاع آنقدر کم شد که به نزدیک زمین رسیدیم. هواپیماهای عراقی دیگر از دید ما خارج شده بودند و ما صدای اپراتور رادار را نیز دیگر نمی شنیدیم. طبق اعلام بعدی رادار هواپیماهای عراقی به سمت ما شلیک کرده بودند ولی به لطف خدا و خواست خدای متعال ما از گزند دشمنان در امان مانده بودیم و توانستیم به نحو احسن از منطقه عکسبرداری کنیم . ما هنوز با انجام مانور در ارتفاع کم ادامه مسیر می دادیم تا از تعقیب احتمالی در امان باشیم و در همان حال به سمت کشورمان در حال پرواز بودیم. نشان دهنده های رادار دیگر چیزی را نشان نمی داد و ما تقریبا 30 مایل از مرز دور شده بودیم. [url="http://ganjjang.ir/upload/images/tapakfy4vzwdjvj69e4.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/tapakfy4vzwdjvj69e4.jpg[/url] [color=#ff0000]سوخت کم شده بود و سریعا سوختگیری کردیم:[/color] ضمن تماس با رادار به سمت هواپیمای تانکر پرواز کردیم. بنزین هواپیما بسیار کم شده بود و حالت خطرناکی داشتیم سرانجام به تانکر وصل شدیم و پس از بنزین گیری به سمت مهرآباد پرواز کرده و سالم به زمین نشستیم. ظهور و چاپ عکسها و پیاده کردن اهداف مورد نظر روی آنها را بلافاصله آغاز کردیم. وقتی فیلم دوربین اصلی روی قرقره ها قرار گرفت دیدیم که به خواست خدا تمام منطقه عکسبرداری شده و همه درخواستها انجام گرفته. هنگامیکه در تصویر آتشبار پدافند هوائی عراق و انفجار موشک سام در زیر و اطراف هواپیما را مشاهده کردیم مجددا شکر خداوند منان را به جا آوردیم. بعدها متوجه شدم که این عکسها در طرحریزی عملیات نیروهای رزمنده بسیار مؤثر و مفید واقع شده و کلیدی در راه پیروزی رزمندگان زمینی ما بوده است. دانستن این موضوع باعث شد که بیشتر احساس خوشحالی و سربلندی کنیم و خداوند متعال را نیز بیشتر برای الطاف و کمک هایش سپاس گوییم.
-
خرید تسلیحات در عصر پهلوی - غرب زدگی یا شبه مدرنیته غرب گرا ؟!
Arash پاسخ داد به AmirAzad تاپیک در پیمان ها - قراردادها و معاملات تسلیحاتی
اگه به من هست ترجیه میدم موتور رو از آلمان بخرم چون میدونم تا سال ها برام کار میکنه نه از شوروی که به سال نکشیده زرت اش در میاد اگه به من هست ترجیه میدم جنگنده از آمریکا بخرم چون تکنولوژی ساختش از هر کشور دیگه ای 10 سال جلوتر هست اگه به من هست ترجیه میدم تمام تجهیزات مربوط به برق قدرت رو از آلمان بخرم چون خرابی تو کارش نیست ... حالا اگه من غرب زده هستم پس بذار باشم ، شما بر عکس من باش جالبه تمام استناد ها به سخنان کسی هست که تمام عمر در حزبه توده بوده و از سینه چاکان کمونیست- 28 پاسخ ها
-
- 19
-
منطقه عمومی بصره در جنوب، مهمترین زمینی بود که از تابستان سال 1361 هجری شمسی همواره برای حملات بزرگ و سرنوشت ساز مد نظر فرماندهان واقع شده، عملیات متعددی در این جبهه ها انجام شد که در سال های 1361 تا 1364 به عنوان عرصه نبرد علیه دشمن انتخاب شدند. تنها منطقه ای که در آن عملیات صورت نگرفت، ابوالخصیب، جزیره مینو و بخشی از زمین شلمچه بود که در میان هدف های مطرح در اطراف بصره، به دلیل نزدیکی به این شهر، با اهمیت تر از بقیه تلقی می شد. به همین دلیل استحکامات، سلاح و یگان های دشمن نیز در این زمین (با تاکید بر شلمچه) به میزان بیشتری از سایر مناطق عملیاتی آرایش یافته بود. از سوی دیگر از جمله دلایل عدم انجام عملیات در این زمین، عبور از رودخانه اروند محسوب می شد که سازمان رزم خودی از چنین تجربه ای بهره نداشت. اما پس از نبرد فاو و غلبه بر اسطوره اروند، این مانع بزرگ نیز از ذهن فرماندهان کنار رفت. همچنین بازدهی سه سال عملیات آب - خاکی و عبور از رودخانه در جنوب عامل دیگری بود که به انتخاب منطقه مذکور کمک کرد. و بالاخره اهمیت شهر بصره نیز بر انتخاب این منطقه تاکید گذارد. زیرا در مرحله ورود به خاک عراق، بصره و نواحی نزدیک به آن به عنوان هدف اصلی استراتژی نظامی ایران انتخاب شد. بنابراین، این بار بر خلاف عملیات قبلی، خود هدف مورد توجه قرار گرفت و از عملیات در اطراف آن اجتناب شد. با این همه، عملیات کربلای چهار در تاریخ 3 دی ماه 1365، به دلیل لو رفتن محورهای حمله، بیش از چند ساعت ادامه نیافت و فرماندهان که به آگاهی و هوشیاری دشمن پی بردند، از ادامه عملیات جلوگیری کردند. به نظر می رسید، ناکامی کربلای چهار، تاوان پیروزی فاو و شکست آمریکا در جریان مک فارلین بوده و آمریکا با دادن اطلاعات دقیق، از شکست استراتژیک دیگر عراق جلوگیری به عمل آورد. اظهارات مقامات عراقی در مورد هدف های این عملیات و نتایج آن، نشان داد که اطلاعات ارسالی به عراق حاوی نکات قابل ملاحظه ای بوده است. عدنان خیرا...، وزیر دفاع عراق، درباره این عملیات گفت: «هدف ایران شهر بصره بود... ایرانی ها اگر موفق می شدند هدف های خود را تحقق بخشند، ارتباط میان سپاه سوم و هفتم را قطع می کردند و تمام فاو و خور عبدالله و شمال بصره را به اشغال خود در می آوردند. علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشه های لازم را طرح کردیم... و از درسهای فاو استفاده کردیم. ما به خاطر این اطلاعات از آنان (آمریکایی ها) تشکر می کنیم ».1 به رغم عدم الفتح کربلای چهار، اما به دلیل اهمیت هدف، ارزش زمین و همچنین آماده نبودن سایر راه کارها، فرماندهان نظامی بار دیگر، منطقه شرق بصره را مورد توجه قرار داده بر نقش آن در تعیین سرنوشت جنگ تاکید کردند. بر این عوامل، شرایط سیاسی و فشارهای مضاعف بر نظام سیاسی و همچنین عزم عراق برای حمله به فاو را نیز باید افزود. ارتش عراق بعد از ناکام گذاشتن کربلای چهار، در صدد بهره برداری از فرصت بدست آمده و کسب ابتکار عمل برآمد. شواهد و قرائن نشان می داد که چنانچه در شرایط موجود تغییر ایجاد نشود، دشمن در موقعیت برتر قرار خواهد گرفت. اما عملیات در زمین شلمچه که دشمن مستحکم ترین موانع و مواضع را داشت، بسیار دشورا و محتوم به شکست به نظر می آمد. در سراسر خطوط درگیری با دشمن در منطقه شرق بصره، محور شلمچه از استحکامات منحصر به فرد برخوردار بود. رها کردن آب، ایجاد موانع، میادین مین، کمین، ... تدابیری بود که عراق برای بازداشتن ایران از حمله به این محور، و در صورت اقدام، امکان سرکوب آن به کار بست. قبل از خط دفاعی، آب و کمین، امکان حمله را از نیروهای مهاجم سلب می کرد. بعد از آن موانع بزرگ و وسیع، اولین خط پدافندی احداث شده بود. این خط، دژی بود به ارتفاع چهار و عرض پانزده متر. در میان دژ و در طول آن، کانالی وجود داشت که در یک سمت آن سنگرهای بتونی و سمت مقابل، سنگرهای دیده بانی و تیربار و مهمات آماده و سنگرهای تانک تعبیه شده بود که موجب تسلط دشمن بر منطقه مقابل شلمچه می گردید. پشت خط اول، چند موضع هلالی شکل احداث شده بود که قطر هر یک به 300 الی 400 متر و ارتفاع آن به پنج تا شش متر می رسید. سطح فوقانی دژهای هلالی شکل، سه متر عرض داشتند که در آن کانال مواصلاتی جهت تردد نیرو، مواضع تیربار و سکوهای تانک قرار داشت. در پشت مواضع هلالی با توجه به احداث جاده برای تردد و استقرار تانک، تانک می توانست با قرار گرفتن روی مواضع مشخص شده، کل منطقه درگیری را زیر پوشش گلوله مستقیم و تیربار قرار دهد. دومین خط دشمن به فاصله صد متر از خط اول و به موازات آن احداث شده بود. این خط سیل بندی به عرض دو و نیم و به ارتفاع چهار متر و دارای مواضع پیاده، کانال مواصلاتی و مواضع تانک بود. خط های سوم و چهارم و پنجم دفاعی نیز تا نهر دوعیجی و نهر جاسم با همین شکل و پیچیدگی بیشتر، آرایش دفاعی دشمن را تشکیل می داد. رده ششم و هفتم شامل کانال زوجی و مثلثی های غرب کانال زوجی بود. بعلاوه، محورهای کانال ماهی و پاسگاه بوبیان نیز هر کدام به نسبت از استحکامات قابل توجهی برخوردار بودند. بنابراین با توجه به استحکامات ایجاد شده و هوشیاری و حساسیت دائمی دشمن نسبت به تحرکات نظامی ایران، شکستن خطوط منطقه شلمچه و عبور از این مواضع پیچیده، غیر قابل تصور تلقی می شد. به ویژه اینکه دشمن با در اختیار داشتن دکل های بلند دیده بانی در غرب اروند رود، هر گونه تردد نیروهای خودی را زیر نظر و کنترل داشت.2 تجربه موفق لشکر 57 ابوالفضل و لشکر نوزده فجر که در جریان عملیات کربلای چهار در محور شلمچه در شکستن خط اول (دژ) دشمن به دست آمد، ذهن فرمانده سپاه را به خود معطوف ساخت و به نظر رسید که با انتخاب سمت حمله بر خلاف جهت مواضع و خطوط دفاعی عراق که به شکل شرقی - غربی آرایش یافته بود، با حمله از شمال به جنوب، به میزانی می توان بر استحکامات موجود فایق آمد. از سوی دیگر، تاکید بر انجام عملیات، آن هم در منطقه شلمچه عامل دیگری بود که موجب غافلگیری ارتش عراق گردید. زیرا از نظر آنها، عملیات سالانه ایران با کربلای چهار پایان یافته تلقی شده، تصور نمی کردند در این منطقه حمله دیگری آن هم اندکی پس از حمله قبلی انجام شود. در چنین شرایطی که تصمیم گیری با خطرپذیری بسیار بالایی همراه بود، سپاه پاسداران به لحاظ شرایط کشور و صحنه نبرد و لزوم یک اقدام بزرگ، خیلی سریع و فقط ظرف پانزده روز مراحل نظر خواهی، تصمیم گیری، طراحی مانور و شناسایی را به انجام رساند. آمادگی کلی عقبه ها و واحدهای پشتیبانی که به خاطر عملیات قبلی در منطقه مستقر بودند به سرعت اقدام، کمک قابل ملاحظه ای کرد و این امکان را برای فرماندهان فراهم ساخت که برای عملیات بعدی فقط به تعیین منطقه نبرد و سازماندهی متناسب با آن بیاندیشند. عملیات کربلای پنج (19 دیماه 1365) که نشان دهنده انعطاف پذیری سازمان سپاه و اوج خلاقیت و جسارت تصمیم گیری این نهاد در شرایط بحرانی بود، در میان ناباوری و غافلگیری عراق آغاز شد. با اینکه جهت تک، مخالف آرایش دفاعی عراق بود، اما نبرد سختی به وقوع پیوست، و از آنجا که هر گام پیشروی در این زمین، یک قدم به سوی بصره به شمار می رفت، ارتش عراق با تمام توان به مقابله پرداخت و بیش از 130 یگان (تیپ و لشکر) به میدان آورد (سپاه نیز موجودی خود را به کار گرفت اما کمتر از 30 یگان بود) و توپخانه و نیروی هوایی خود را نیز با آخرین ظرفیت به کار گرفت. صحنه نبرد آکنده از دود آتش و مملو بود از اجساد کشته شدگان. فقط توپخانه خودی با محدودیتی که داشت، آتش حجیمی روی مواضع دشمن شلیک کرد.3 شدت آتش دو طرف به حدی بود که هیچ شیئی بر روی زمین سالم نماند و تخلیه اسراء نیز به سختی میسر بود. همچنین مقدار گازهای موجود در هوا، به حدی زیاد بود که تنفس را مشکل می ساخت.4 با این همه، پیچیدگی مانور و فشار به غایت فوق العاده رزمندگان، مرحله به مرحله و خط به خط عراق را وادار به عقب نشینی کرد و بصره در آستانه سقوط قرار گرفت. پیشروی ایران در خط جاسم، آخرین رده دفاعی عراق، آن هم پس از 15 روز نبرد پیاپی متوقف شد. کمبود یگان پیاده و نیروی زرهی مانع از آن شد که رزمندگان با برداشتن گام آخر به یک پیروزی بسیار بزرگتر از آنچه به دست آمده بود، نایل آیند. در واقع، پیشروی های به دست آمده با عبور از انبوه موانع و استحکامات...حاصل شد و از این پس به دلیل مسلح نبودن زمین، پیشروی و دستیابی به هدف اصلی چندان دشوار نبود.._ اما دریغ از نیروی پیاده کافی _ بعلاوه، انهدام و از هم گسیختگی ارتش عراق نیز این امکان را بیش از پیش میسر ساخته بود. در این عملیات، از 132 یگان عراق که وارد عمل شد، 55 تیپ صد در صد و 67 تیپ بیش از 50 درصد و ما بقی آنها بین 10 تا 35 درصد منهدم شدند. همچنین 870 دستگاه تانک، 180 قبضه توپ و 1000 دستگاه خودرو و تعداد 45 فروند هواپیما ساقط گردید و 230 دستگاه تانک، 20 قبضه توپ، 200 دستگاه خودرو، 100 دستگاه وسایل مهندسی و 100 قبضه توپ ضد هوایی به عنوان غنیمت به دست نیروهای جبهه خودی افتاد. اضافه بر این، از جنبه نیروی انسانی، نزدیک به 3000 نفر اسیر و بیش از 90 هزار نفر از ارتش عراق کشته و زخمی شدند.5 در این عملیات انهدام تجهیزات ارتش عراق تا حدودی با عملیات رمضان در سال 1361 هجری شمسی قابل مقایسه است و از لحاظ فروپاشی ارتش، عملیات کربلای پنج را می توان با عملیات فتح المبین و بیت المقدس مقایسه کرد.6 نتایج مذکور یک بار دیگر موازنه را به نحو اساسی به نفع ایران تغییر داد. مهمتر از همه، این نظر در محیط بیرونی تعمیق یافت که پایداری ارتش عراق در برابر ابتکار عمل و مقاومت فرماندهان و رزمندگان جمهوری اسلامی، بشدت متزلزل و نامطمئن بوده و هر آن احتمال سقوط آن می رود. بین المللی شدن جنگ: پایان نبرد سقوط خطوط دفاعی شلمچه در شرق بصره، زنگ خطر سقوط رژیم عراق را به طور جدی به صدا در آورد زیرا عبور از موانع و استحکامات پیچیده و «تو در تو» در این منطقه که از جانب رسانه های غربی به «خط بارلو» تشبیه می شد، اما از آن پیچیده تر بود، حاکی از نتیجه بخش نبودن حمایت های بی دریغ تسلیحاتی و اطلاعاتی و همچنین به عنوان شکست استراتژی «مدیریت نزاع » قلمداد شد. عملیات خیبر، بدر، والفجر هشت، کربلای سه (در خلیج فارس بر روی اسکله های البکر و الامیه) و بخصوص عملیات کربلای پنج به عنوان برجسته ترین اقدامات نظامی در طول پنج سال استراتژی مدیریت نزاع که از طرف قدرت های بزرگ (با تاکید آمریکا) دنبال شد، این رهیافت را در پی داشت که در هر مقطع، خلاقیت جبهه، مقابل بر تجهیز و تسلیح رژیم عراق فایق آمده است و هر بار، ابتکار عمل جدیدی موازنه را به نفع ایران تغییر داده است: ورود به هورالهویزه در عملیات خیبر، عراق را در انتخاب میدان نبرد غافلگیر کرد، عبور از اروند در عملیات والفجر هشت نیز به همین نحو عراق را غافلگیر نمود، عملیات کربلای سه در خلیج فارس، _ هرچند با اون افتضاح تاکتیکی همراه بود_ انعطاف و قابلیت های فوق العاده توان رزمی و سازمان رزم سپاه پاسداران را نشان داد و عملیات کربلای پنج، ارتش عراق را در تشخیص زمان و مکان غافلگیر کرد. طی این مدت، فرماندهان سپاه هر سال ابتکار جدیدی را در صحنه نبرد به کار بسته، عراق را با آن همه سلاح و تجهیزات و لجستیک وادار ساختند که روش جدیدتری را برای مهار اندیشه برتر نخبگان نظامی جبهه مقابل و همچنین شهادت طلبی رزمندگان به کار بندد. عزم قدرت های بزرگ بر جلوگیری از پیروزی ایران عملیات کربلای پنج (شلمچه)، موجب انسجام ذهنی تصمیم گیرندگان قدرت های بزرگ نسبت به احتمال سقوط بصره (سقوط نظامی ارتش عراق) و پیروزی ایران گردید. آنها پی بردند که موازنه نظامی در صحنه نبرد به دلیل وجود اندیشه استراتژیک در نزد نظامیان انقلابی ایران، به طور دائم و هر سال با یک اقدام جدید به نفع ایران تغییر کرده است. همین رهیافت در تحلیل رسانه های جمعی از جنگ نیز انعکاس یافت. روزنامه دیلی تلگراف نوشت: «تحلیلگران جنگ معتقدند ایران اینک به حمله بزرگ دیگری نیاز دارد که کار جنگ را پیروزمندانه خاتمه دهد».7 روزنامه گاردین نوشت: «تحلیلگران پنتاگون که معمولا عزم و قوه ابتکار ایرانی ها را در مقابل موانع عظیم کمتر از آنچه هست ارزیابی می کردند، دیگر احتمال پیروزی بزرگتر ایران را رد نمی کنند».8 همچنین، روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال نوشت: «واشنگتن نمی داند چرا بغداد تا این اندازه ضعیف است. در واشنگتن گفته می شود پیروزی ایران یک فاجعه به شمار خواهد رفت و این نگرانی ممکن است آمریکا را ترغیب کند که کمکهای بیشتری در اختیار عراق بگذارد».9 روزنامه نیویورک تایمز از جنبه دیگر به مساله نگاه کرده، با توجه به موقعیت آمریکا به خاطر از دست دادن ابتکار عمل در جنگ پس از افشای ماجرای مک فارلین، استراتژی آمریکا مبنی بر تحمیل صلح بر ایران را شکست خورده قلمداد کرده اظهار داشت: «اینک کفه به نفع ایران چرخیده و عراق از برابری با نیروهای ایران عاجز مانده و نه تنها آمریکا و متحدانش را بلکه شوروی نیز خود را در آستانه بازندگی می بیند».10 این نگرانی در بین کشورهای عربی نیز ایجاد شده بود. مقامات امارات متحده عربی در دیدار با کاردار سفارت شوروی، تنها راه پایان دادن به جنگ را تلاش مشترک آمریکا و شوروی در چارچوب همکاری بین المللی عنوان کردند. حتی رژیم عراق نیز خواهان آن شد که قدرت های بزرگ چاره ای برای پایان جنگ بیاندیشند.11 نزار حمدون، سفیر عراق در سازمان ملل در این باره گفت: «کلید حل سریع جنگ، شکست ایران است و در این زمینه می بایست کشورهای حامی عراق مانع از پیروزی ایران شوند».12 اظهارات مقامات امارات و سفیر عراق بخصوص در زمانی عنوان شد که عملیات کربلای سه بر روی اسکله های الامیه و البکر در خلیج فارس، تعجب ناظران سیاسی و نظامی را نسبت به ابتکار عمل و انعطاف نظامی ایران برانگیخت.13 در این مقطع از جنگ، یکبار دیگر بر اثر تحولات صحنه نبرد، سیاست قدرت های بزرگ در برابر جنگ تغییر کرد. این بار، پایان دادن به جنگ مطمح نظر آنها قرار گرفت. زیرا پیروزی اخیر ایران در منطقه ای به وقوع پیوست که نقطه قوت ارتش عراق محسوب می شد. بعد از شلمچه، احتمال سقوط خط های دیگر دفاعی، چندان دشوار به نظر نمی رسید، و همین مساله قدرت های بزرگ (بخصوص آمریکا) را در این اندیشه فرو برد که پیروزی نظامی ایران بر عراق دور از دسترس نیست و باید از احتمال وقوع آن ممانعت به عمل آورد. در ذیل، مواضع و اقدامات شوروی و آمریکا در سال پایانی جنگ، مرور می شود. در این بخش به اعتقاد نگارنده، مواضع فرانسه و انگلستان در چارچوب استراتژی آمریکا قابل فهم است. همچنین چین کمونیست با موضع رسمی بی طرفی و حفظ روابط با طرفین درگیری، یکی از منابع تامین سلاح بخصوص موشک های کرم ابریشم برای ایران بوده است. علاوه بر این، در جریان تحریم تسلیحاتی ایران که از طرف آمریکا و اروپا دنبال شد، موضع چین در چارچوب مواضع شوروی و ایران قابل مطالعه می باشد. شوروی بعد از پیروزی ایران در شلمچه، اتحاد جماهیر شوروی بیش از پیش بر کمک های تسلیحاتی خود به عراق افزود. واگرایی میان عراق و آمریکا و همچنین سردی روابط اعراب و آمریکا که از ماجرای مک فارلین ناشی می شد، زمینه مناسبتری برای مسکو به وجود آورد که خود را حامی عراق نشان داده نزدیکی به اعراب را نیز به عنوان یک مساله مهم در سیاست خارجی منطقه ای، دنبال کند. همچنین، استراتژی حمایت از عراق که از سال 1361 هجری شمسی، و پس از اقدام ایران در ورود به خاک عراق اتخاذ شد، اکنون در مقابل اقدامات نظامی ایران بی اثر شناخته می شد. لذا کاهش اعتبار سیاسی و ناکارآمدی تسلیحات روسی برای سیاستمداران مسکو چندان خوشایند نبود. از این رو در چارچوب جلوگیری از پیروزی ایران، یکبار دیگر کمک های تسلیحاتی به عراق از سر گرفته شد. در بهمن 1366/ ژانویه 1987 رئیس هیئت شوروی در سازمان ملل اعلام کرد که کشورش فعالانه عراق را تقویت می کند.14 وی طی مصاحبه ای گفت: «تا زمانی که ایران معتقد باشد می تواند از طریق نظامی بر عراق چیره شود، مسکو روش خود را تغییر نخواهد داد و هیچگونه تردیدی برای تامین اسلحه عراق به خود راه نمی دهد.» همچنین مسئول سیاسی امور خاورمیانه در حزب کمونیست شوروی، اظهار داشت: «شوروی ارسال سلاح به عراق را به خاطر بازگرداندن موازنه نظامی و سیاسی میان ایران و عراق از سرگرفت. ایرانیان امیدهای زیادی به برتری قدرت نیروی انسانی خود دارند و ممکن است این برتری به توازن نظامی اخلال وارد آورد. از این رو شوروی ارسال سلاح به عراق را آغاز کرده و این کار همچنان ادامه دارد».15 از طرف دیگر، دادن موشکهای دوربرد، و همچنین هواپیماهای پیشرفته (میگ 29 و 31) به عراق، این امکان را برای بغداد فراهم کرد که جنگ شهرها را با شدت هر چه بیشتر که تا قبل از آن سابقه نداشت، ادامه دهد. این اقدام، فشار فوق العاده ای بر جمهوری اسلامی وارد آورد. اوج جهت گیری سیاست شوروی به نفع عراق که نشان می داد حاضر است به طور عملی نیز از عراق حمایت کند، پاسخ مثبت به درخواست کویت مبنی بر نصب پرچم شوروی بر نفتکش های این کشور در خلیج فارس بود. شوروی با این اقدام، بهره برداری از ماجرای ایران گیت و نزدیک شدن به اعراب را دنبال می کرد. آنها همچنین درصدد برآمدند ناوگان جنگی خود را در خلیج فارس تجهیز کنند. بخصوص حملاتی که توسط قایق های تندرو علیه کشتی های روسی صورت گرفت. بر خشم شوروی سبت به ایران افزود. اما یک رویداد مهم (تصمیم دولت آمریکا به نصب پرچم بر روی نفتکش های کویتی) در تیر 1366/ ژوئن 1987 موجب تغییر اساسی سیاست شوروی در قبال جنگ عراق و ایران گردید. حادثه مذکور، باعث واگرایی سیاست شوروی و آمریکا در برابر جمهوری اسلامی شد. یوری ورنتستف، معاون اول وزیر خارجه شوروی در تیرماه 1366 (نیمه ژوئن) به تهران سفر کرد. وی در دیدار با مقامات ایران، با تاکید بر چهار نکته گفت: 1- اتحاد شوروی علایق و منافع موازی با ایالات متحده در خلیج فارس ندارد. 2- ایالات متحده طرحی علیه ایران و اتحاد شوروی در خلیج فارس دارد. 3- شوروی مایل نیست نیروهای نظامی بیگانه (غیر منطقه ای) در خلیج فارس حضور داشته باشند. 4- شوروی توجه زیادی به انقلاب ایران دارد.16 از این پس، بخصوص بعد از تصویب قطعنامه 598 و نصب پرچم آمریکا بر کشتی های کویت و افزایش چشمگیر ناوهای جنگی آمریکایی و کشورهای اروپایی در خلیج فارس، مواضع شوروی در زمینه حضور بیگانگان در منطقه به میزان قابل ملاحظه ای به مواضع ایران نزدیک شد. این موضع گیری در چارچوب رقابت بلوکی معنا داشته عمدتا تبلیغ علیه آمریکا به شمار می رفت تا طرفداری از جمهوری اسلامی، همچنین واگرایی سیاست شوروی با آمریکا، موجب شد که مسکو با طرح تحریم تسلیحاتی ایران که آمریکا به عنوان مکمل قطعنامه 598 مصرانه در پی تصویب آن بود، مخالفت ورزد. آنها با تمسک به این موضوع که ایران قطعنامه 598 را به صراحت رد نکرده است، از موافقت با تحریم تسلیحاتی ایران، شانه خالی کرده و نیز اقدام نظامی آمریکا در خلیج فارس را نقض کننده مفاد قطعنامه 598 عنوان کردند. با این حال شوروی ها مدعی بودند که از این قطعنامه کاملا حمایت می کنند. اتخاذ موضع منفی شوروی نسبت به تحریم تسلیحاتی ایران، موج اعتراض و واکنش منفی اعراب و کشورهای اروپایی را برانگیخت. از این رو آنها برای کاهش این فشار، توسط ادوارد شواردنادزه، وزیر امور خارجه خود، طرح استقرار نیروهای سازمان ملل را به جای آمریکا و ناتو در خلیج فارس ارائه دادند.17 اقدام دیگر مسکو فشار جدی به ایران به منظور پذیرش قطعنامه 598 بود. این تاکید بدان خاطر صورت می گرفت که به آمریکا و اروپا نشان داده شود که مسکو مایل به خاتمه جنگ است، و مخالفت با طرح تحریم تسلیحاتی ایران نیز بیش از آنکه طرفداری از ایران باشد، مقابله با هژمونی آمریکا در منطقه خلیج فارس می باشد. از این رو، آندره گرومیکو، رئیس جمهور شوروی، در دیدار با ناصر جیرانی نوبری، سفیر جمهوری اسلامی در مسکو، هشدار داد که اگر ایران قطعنامه 598 را نپذیرد، انجام اقدامات بیشتری برای تامین و اجرای قطعنامه 598 ممکن است در دستور کار (شوروی) قرار گیرد. شوروی همچنین در 1366 هجری شمسی / 30 نوامبر 1987، از موضع قبلی خود در مورد جنگ فراتر رفته و اظهار داشت که آماده است نه تنها با حمایت کشتیها بلکه با اقدامات دیگری برای اجرای مجازاتهای علیه ایران از سازمان ملل حمایت کند. گراسیموف برای ارائه اطمینان بیشتر در اظهارات خود، آن را با این درخواست همراه کرد که کشورهای غربی مقرراتی وضع کنند که تجارت آشکار و مخفی با هر یک از کشورهای ناقض قطعنامه 598 ممنوع شود. این موضع موجب برخورد منفی و شدید ایران با مسکو شد.18 به دنبال اصرار آمریکا بر پایان جنگ و جلوگیری از سقوط احتمالی عراق و نیز تاکید مضاعف محیط بین المللی بر لزوم تحریم تسلیحاتی ایران، از شدت مواضع شوروی کاسته شد و پس از آنکه آمریکا به طور عملی وارد درگیری با ایران شد و به حمله به چاه های نفت، اسکله ها و کشتی های ایران مبادرت ورزید، مواضع شوروی بجز برخی مخالفت های لفظی، سکوت و دنباله روی از استراتژی آمریکا بود. به نظر می رسید زمینه های تکوین تحول در سیاست خارجی و داخلی این قدرت جهانی به وسیله گورباچف، از جمله در برابر جنگ عراق و ایران در حال شکل گیری است و ایران عملا تحت فشار مشترک آمریکا و شوروی می باشد. درگیری آمریکا و ایران پس از عملیات کربلای پنج که نقطه اصلی تحول جنگ محسوب می شود، تصمیم گیرندگان آمریکایی مصمم شدند راسا وارد عمل شده کنترل جنگ را در اختیار بگیرند. به نظر آنها، عدم دخالت مستقیم در صحنه جنگ، چه بسا به شکست عراق و پیروزی جمهوری اسلامی منجر می شد، و این دغدغه ای بود که آنها، بارها بروز داده و همچنین عواقب نامطلوب آن را برای منافع حیاتی خود در منطقه اعلام کرده بودند. روزنامه واشنگتن پست در مورد هدف آمریکا مبنی بر ممانعت از پیروزی نظامی ایران بر عراق نوشت: «آمریکا آماده است به بهانه حفاظت از کشتیرانی در خلیج فارس، به ایران حمله کند».19 این تحلیل در یک استراتژی مرحله ای تحقق یافت و آمریکایی ها تصمیم گرفتند به طور عملی وارد صحنه شده و به جنگ خاتمه دهند. تصویب قطعنامه 598، طرح تحریم تسلیحاتی ایران، حضور نظامی در خلیج فارس و درگیری با ایران و برخی اقدامات دیگر تماما در جهت همین هدف قابل مطالعه است. علاوه بر این، استراتژی مدیریت بحران به عنوان مکمل استراتژی تحمیل جنگ و با هدف خرد کردن اراده انقلابی در جمهوری اسلامی طراحی شد، اما افشای ماجرای مک فارلین و غلبه بر ارتش عراق در صحنه نبرد نشان داد که آمریکا از این راه به مقصود نمی رسد و باید سیاست جدیدی را پیشه کند. راه دیگری که فرا روی آنها قرار داشت، تقویت بیشتر صدام در زمینه تسلیحاتی، اقتصادی و خدمات کارشناسی نظامی بود. اما به نظر می رسید که ظرف حمایت از صدام در استراتژی آمریکا و اروپا پر شده است، بخصوص که رئیس رژیم عراق برای دریافت کمک های بیشتر با توجه به شکافی که میان آمریکا و عراق پس از ماجرای ایران گیت رخ داد، قابل اعتماد نبود. بنابراین، پایان دادن به جنگ تنها راه ممکن نزد مقامات آمریکایی به شمار می رفت. اما باید ترتیبی داده می شد که ایران هنگام پایان جنگ در موقعیت برتر نباشد، لذا دادن اطلاعات دقیق و دخالت مستقیم آمریکا در کنار حملات مجدد عراق مطمح نظر قرار گرفت. از این رو بار دیگر شورای امنیت به عنوان ابزار حقوقی قدرتهای برتر مورد استفاده قرار گرفت و با تصویب قطعنامه 598، خواهان اتمام جنگ شد. در این قطعنامه بر خلاف تمام قطعنامه های قبلی، شورا آمرانه درخواست خود را عنوان کرد. همچنین پس از هفت سال، تشخیص داد که در جنگ عراق و ایران، نقض صلح وجود دارد و به همین جهت صریحا اعلام داشت که در صورت رعایت نکردن مصوبات قطعنامه بر طبق مواد 39 و 41 منشور ملل متحد عمل می کند و تحریمهای مذکور در ماده 41 منشور را به اجرا خواهد گذاشت. علاوه بر این، در قطعنامه 598، کمیته تعیین متجاوز، آتش بس، عقب نشینی نیروها، مبادله اسیران و بازسازی دو کشور با کمکهای بین المللی و نیز ریافت خسارت جنگ توسط ایران، درج گردید.20 پس از تصویب قطعنامه مانند قبل، عراق آن را پذیرفت. اما جمهوری اسلامی بر خلاف گذشته آن را رد نکرد و در نامه هایی که برای دبیر کل فرستاد در مورد چگونگی اجرای قطعنامه توضیح خواست. نظر ایران آن بود که آتش بس پس از تعیین متجاوز برقرار شود.21 نظریات جمهوری اسلامی حاکی از آن بود که در مقایسه با هفت سال جنگ، شورای امنیت توجه بیشتری به وظیفه خود معطوف داشته و موضوعی که از بدو شروع جنگ مورد نظر ایران بوده (یعنی تعیین متجاوز) را برای اولین بار در قطعنامه خود لحاظ کرده است، از این رو با کمی چانه زنی سیاسی، امکان اتمام جنگ در همین مقطع وجود دارد. اما روی دیگر سکه حاکی از این بود که این قطعنامه پوشش تسویه حساب آمریکا نسبت به یک دهه انفعال در مقابل انقلاب اسلامی و رهبری آن است. لذا با توجه به درگیری خلیج فارس - حمله به نفتکش ها و کشتی ها - آمریکا بنا به درخواست کویت برای اسکورت نفتکش های این شیخ نشین، در همان روزی (29 تیرماه 1366) که قطعنامه 598 تصویب شد، پرچم خود را بر نفتکش های کویتی نصب کرد و سپس با ناوهای جنگی وارد خلیج فارس شد. ایران نیز با مشاهده عزم آمریکا به لشکرکشی به منطقه، حضور در جبهه زمینی را کاهش داد و با قوای بیشتر وارد میدان نبرد خلیج فارس شد. در تاریخ 2 مرداد 1366، نفتکش بریجتون تحت اسکورت ناوهای آمریکایی وارد خلیج فارس شد. اما از بداقبالی آمریکاییها، این نفتکش به مین برخورد کرد و یکبار دیگر تحولی بزرگ در جنگ حاصل شد و آمریکاییها بار دیگر شکست را پذیرا شدند و مجددا ابتکار عمل از آن جبهه انقلاب شد. حادثه بریجتون توجه تصمیم گیرندگان آمریکایی را به خود جلب کرد و اقدامات آنها برای مدت کوتاهی معوق ماند. متعاقب آن، آمریکا بیش از پیش حضور نظامی خود را در منطقه افزایش داد، به گونه ای که نیمه دوم مرداد ماه 1366، ناوگان ضربتی آمریکا به 24 فروند رسید.22 در تاریخ 31 شهریور 1366 هلی کوپترهای آمریکایی کشتی ایران اجرا را منهدم کردند که با حضور واینبرگر، وزیر دفاع آمریکا، غرق گردید. این اقدام اوج خشم آمریکا را از اوضاع به وجود آمده نشان می داد. پس از این حادثه، فرمانده کل سپاه اظهار داشت: «ایران به زودی ضربه ای کاری به ایالات متحده وارد خواهد ساخت ».23 پس از آنکه در تاریخ 17 مهرماه 1366 هلی کوپترهای آمریکایی به قایقهای تندرو حمله کردند و یک فروند هلی کوپتر آنها نیز سقوط کرد، در مورخ 23 مهرماه 1366 یک نفتکش آمریکایی به وسیله موشک کرم ابریشم مورد هدف قرار گرفت و فردای آن روز یک فروند دیگر از موشکهای کرم ابریشم، نفتکش «سی ایل سیتی » را که تحت حفاظت ناوهای آمریکایی بود و پرچم آمریکا را بر روی خود حمل می کرد، مورد اصابت قرار داد. چهار روز بعد آمریکاییها به سکوهای نفتی رشادت و رسالت حمله بردند. در پاسخ به این اقدام در مورخ 1 آبانماه 1366، اسکله بندر الاحمدی کویت به وسیله موشک مورد حمله قرار گرفت. پس از این، اوضاع رو به آرامی گذاشت. اما یک بار دیگر پس از پیروزی عملیات والفجر ده، درگیری در خلیج فارس شدت گرفت و این بار ارتش آمریکا هدفدارتر و با خشونت بیشتر وارد عمل شد و به بهانه برخورد رزمناو «ساموئل رابرتز» با مین که در مورخ 25 فروردین ماه 1367 صورت گرفت، مقامات این کشور، دو روز قبل از حمله عراق به فاو، اعلام کردند یک اقدام نظامی احتمالی را در پاسخگویی به انفجار مین بررسی می کنند. اقدام نظامی آمریکا در تاریخ 29 فروردین ماه 1367 همزمان با حمله نظ امی عراق به فاو، به اجرا گذاشته شد و به سکوهای نفتی رشادت، سلمان، مبارک و ناوهای ایرانی سهند و جوشن، حمله صورت گرفت.24 به علاوه، در همین روز، رزمناو سبلان به وسیله نیروهای هوا - دریای آمریکا بمباران شد. مقامات آمریکایی اعلام کردند که حمله آنها به سکوهای نفتی با اطلاع کشورهای انگلستان، فرانسه، ایتالیا، هند، و بلژیک بوده است.25 مزید بر این، عراق نیز به فاو حمله کرد و توانست آن را تصرف کند. از این پس، ارتش عراق در حالی که آمریکا و متحدین او به طور مستقیم وارد جنگ شده بودند به حملات خود ادامه داد. و پس از باز ستاندن مناطق مجنون و شلمچه، مجددا در صدد اشغال خرمشهر و آبادان و بخش دیگری از جبهه جنوب برآمد. سازمان مجاهدین خلق نیز که در عراق مستقر بود، همگام با ارتش عراق در غرب کشور از محور سر پل ذهاب به سمت باختران، عملیات «فروغ جاویدان » را به اجرا گذاشت و توانست تا نزدیک باختران (تنگه چهار زبر) پیشروی کند. ارتش عراق نیز به هدف مورد نظر بسیار نزدیک شد. اما یکبار دیگر عزم مردم و رهبری مانع از آن شد که عراق با دست پر بر سر میز مذاکره بنشیند، و حمله دشمن در جنوب و غرب با شکست مواجه شد. از این رو، در حالی که تمامیت ارضی جمهوری اسلامی تامین شده و نظام سیاسی علاوه بر تثبیت، تعمیق نیز یافته بود، و همچنین در حالی که در آخرین دور بازی، ارتش عراق یک بار دیگر شکست را پذیرا شد قطعنامه 598 توسط طرفین پذیرفته و آتش بس برقرار شد. پی نوشتها: 1) خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه، 11 دی 1365 ه. ش، به نقل از مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از فاو تا شلمچه، ص 117. 2) نبرد در شرق بصره، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، تهران، 1374 ه. ش، صص 5- 33. 3) حسین اردستانی، تجزیه و تحلیل استراتژیک نظامی ایران در جنگ تحمیلی، جلد دوم، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، تهران، 1374 ه. ش، ص 195. 4) جنگ در سال 1365 ه. ش، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، 1367 ه. ش، ص 283. 5) راهنمای عملیات جنگ هشت ساله، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، تهران، چاپ سوم، آبان 1369. 6) حسین اردستانی، پیشین، صص 6- 195. 7. [ Daily Telegraph, 18 january 1987. ] 8. [ Guardian, 9 September 1986.] 9. [ Wall Street Journal, 5 September, 1986. ] 10) پیشین، نبرد در شرق بصره، ص 194، به نقل از: روزنامه جمهوری اسلامی، 13 بهمن 1365 ه. ش. 11) خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه، نشریه 169، 14 شهریور 1365 ه. ش، ص 5. 12) جنگ العمیه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، شهید محمد اسحاقی و مهدی خداوردیخان، تهران 1375 ه. ش، صص 6- 205، به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی. 13) برای اطلاع از عملیات کربلای سه، رجوع کنید به: نبرد العمیه. 14) رالف کینگ، نشریه آدلفی پیپر، شماره 219، سال 1987، جنگ ایران و عراق، مفاهیم سیاسی، ترجمه گروه تحقیق خبرگزاری جمهوری اسلامی، 29/4/66، ص 65. 15) پیشین، نبرد در شرق بصره، صص 5- 182، به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی، 20، 25 دی 1365 ه. ش. 16) مجله سیاسیت خارجی، سال یازدهم، تابستان 1376 ه. ش، تهران، گورباچف، ایران، جنگ ایران و عراق، رابرت فریدمن، ترجمه الهه کولایی، صص 1- 380. 17) همان، ص 7- 386. 18) همان، صص 4- 392 19) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، طرح کلی روز شمار جنگ ایران و عراق، ص 176. 20) منوچهر پارسا دوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1371، ص 327. 21) همان، ص 686. 22) خبرگزاری جمهوری اسلامی، 15 مرداد 1366 ه. ش. 23) خبرگزاری جمهوری اسلامی، 1 مهر 1366 ه. ش. 24) حسین اردستانی، پیشین، جلد سوم، ص 80. 25) پیشین، طرح کلی روز شمار جنگ ایران و عراق، ص 213. این هم تصویر منطقه عملیاتی در جنوب [url="http://ganjjang.ir/upload/images/yecg1byzbsvtb8v3of1.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/yecg1byzbsvtb8v3of1.jpg[/url] [url="http://ganjjang.ir/upload/images/tkg5w2w6epnbdp7zro32.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/tkg5w2w6epnbdp7zro32.jpg[/url] [url="http://ganjjang.ir/forum/showthread.php?tid=909&pid=7992#pid7992"]منبع[/url]
-
غاز های بغداد گفتگو با امیر مهرداد بیضایی از فرماندهان گردان 11 شناسایی هوایی در دوران جنگ ضمن عرض سلام.لطفا بفرمائید چطور شد وارد نیروی هوایی و دنیای هوانوردی شدید ؟با سلام خدمت خوانندگان مجله صنایع هوایی.من در یک خانواده نظامی متولد شدم و از طرفی برادرم هم خلبان نیروی هوایی بود.در نتیجه ، در من علاقه ای ایجاد شده بود که به نیروی هوایی بروم و این فکر در پایان دوره دبیرستان قوت گرفت.در ابتدا و در بدو ورود به این سازمان ، در آزمایشات پزشکی که با وسواس خاصی انجام می شد ، به دلیل انحراف بینی رد شدم و به رسته همافری پیوستم و سردوشی هم گرفتم ولی علاقه به پرواز ، لحظه ای مرا آرام نمی گذاشت ؛ بنابراین تصمیم به جراحی انحراف بینی ام گرفتم و گفتم باید دوباره شانس خودم را امتحان کنم که از قضا این بار پذیرفته شدم و در سال 1347 وارد رسته خلبانی شدم و از آنجایی که زبان انگلیسی ام خوب بود و تسلط کافی در این زمینه داشتم ، به سرعت امتحانات مقدماتی را گذراندم و در مت 3 ماه ، دوره زبان را پشت سر گذاشتم و شروع به یادگیری دوره های زمینی پرواز کردم و بعد هم مشغول پروازهای مقدماتی در فرودگاه قلعه مرغی شدم که در آن ایام ، معمان من ، شهید بزرگوار فکوی و مرحوم تقی شهلایی بودند که واقعا از خلبانان و معلمان زبده نیرو به حساب می آمدند.در پرواز هفتم ، سولو شدم و برای گذراندن دوره شکاری ، در سال 1348 به آمریکا اعزام گردیدم.پس از گذراندن دوره زبان در لک لند ، به شهر لاباک در تگزاس رفتیم با هواپیمای T-41 (سسنا) مشغول آموزش و پرواز شدیم که تقریبا اواسط پرواز ها بود که گردباد وحشتناکی در آن منطقه اتفاق افتاد و تعدادی زیادی از هواپیماهای آموزشی را از بین برد و خسارات زیادی وارد کرد که این مسئله ، وقفه ای در آموزش ما ایجاد نمود و باعث شد دوره پرواز با T-41 را کوتاه کنند و ما سریع تر سولو بشویم.سپس به پایگاه نظامی ریسرفتیم و با T-37 و سپس T-38 پروازها را دامه دادیم که با رتبه عالی ، موفق به اخذ وینگ شکاری شدم. [color=#ff0000]- از خاطرات دوران آموزش در آمریکا و نحوه آموزش خلبانان توضیح بفرمائید ؟[/color] یادم می آید ، آن سالها از ملیت های مختلف ، جهت گذراندن دوره خلبانی به ایالات متحده آمده بودند ؛ برای مثال ، عرب ها ، آسیائی ها و اروپایی ها که در کنار هم در حال طی کردن دوره آموزش بودیم.خاطره غیر پروازی جالبی که از آن دوره دارم ، راجع به سگ یکی از خانواده های مستقر در منازل سازمانی پایگاه هوایی است.صدای این سگ در تمام ساعات استراحت ما بلند بود و آزار دهنده ! یکروز که در محل استراحت خلبانان بودم ، صدای آن سگ یک مرتبه قطع شد! چند دقیقه بعد ، خانمی که صاحب سگ بود به دنبال سگش می گشت.بعد ها مطلع شدیم ویتنامی ها سر سگ را بریده و گوشتش را خورده اند! از نظر آموزشی ، استادان خوبی داشتیم که هر چه در توان داشتند ، به منظور آموزش به کار می بستند و فرقی برایشان نمی کرد که چه ملیتی داری. [color=#ff0000]- بعد از بازگشت به ایران به کدام پایگاه اعزام شدید و وضعیت خدمت در آن دوران چگونه بود ؟[/color] در سال 1350 به ایران بازگشتم و جهت گذراندن دوره هواپیمای F-5 به دزفول اعزام شدم و دقیقا به خاطر دارم ابتدای تابستان بود و به دلیل گرمای شدید آن منطقه ، پروازها از ساعت 5:30 بامداد شروع می شد و تا 9 صبح ادامه می یافت.بنابراین ، ادامه پروازهای آموزشی به همدان منتقل گردید.در آن برهه ، استادان من جناب عبدا... فرهادی و جناب سپری بودند که زحمات بسیاری برای آموزش ما کشیدند. پس از پرواز سولو با F-5 ، به پایگاه هوایی بوشهر اعزام شدیم و چون پایگاه تازه تاسیس بود ، امکانات بسیار کمی داشت.در طول روز آب نداشتیم و فقط ساعت 6 صبح و 6 بعد از ظهر ، آن هم فقط به مدت نیم ساعت ، از جای دیگری آب خوردن می آوردند.روزی یکی از کارمندان آمریکایی مستقر در پایگاه به دلیل شرایط سخت زندگی در پایگاه ، وارد باشگاه افسران شد و شروع کرد به گله و شکایت از وضعیت موجود و گفتمن حتی یک دوش کوتاه هم نمی توانم بگیرم.) و با ناراحتی ، باشگاه را ترک کرد.این خبر به گوش فرمانده پایگاه رسید و ایشان بلافاصله عذر کارمند آمریکایی را خواست و اخراجش کرد و با اولین C-130 هرکولس که به پایگاه آمد ، وی آنجا را ترک کرد. [color=#ff0000]- چطور شد به گردان شناسایی منتقل شدید ؟[/color] در زمان های مختلف در کشور مانورهای متعددی برگزار می شد که براساس برنامه پروازی ، ما به عنوان خلبان شکاری ، موظف به شرکت در آنها بودیم و چون ایران به همراه دو کشور پاکستان و ترکیه (در منطقه) عضو پیمان سنتو بودند ، من همراه تعدادی از خلبانان پایگاه بوشهر ، مامور شرکت در مانور سنتو بودیم.طبق برنامه ، سوار یک فروند هواپیمای C-130 که قرار بود خلبانان را به بندرعباس منتقل کند شدیم.در بین راه ، هواپیما در شیراز توقف داشت تا وسایل و تجهیزات را از شیراز به بندر عباس ببرد.من هم به همراه یکی از خلبانان که ایشان هم مثل من اهل شیراز بود ، با خلبانان C-130 قرار گذاشتیم تا زمان پرواز مجدد هواپیما ، ما به داخل شهر رفته و به خانواده هایمان سر بزنیم.ایشان هم قبول کرد و گفتمن تا 2 بعد از ظهر ، جهت بارگیری و پاره ای از کارها در شیراز می مانم.شما بروید و راس ساعت مقرر برگردید.ما دو نفر هم خوشحال از وضعیت پیش آمده رفتیم و ساعت 13:30 برگشتیم ولی با تعجب دیدیم C-130 در ابتدای باند ایستاده و در حال انجام مقدمات پرواز است! خلاصه ، از ماموریت جا ماندیم و چون هیچ پروازی به بندر عباس نبود و زمینی هم با وضعیت جاده های آن موقع ، حداقل یک روز طول می کشید که به آنجا برسیم ، در نتیجه به خانه برگشتیم.از طرفی هم اسامی ما جزو خلبانان مامور در بندر عباس بود که این موضوع به عنوان بی انضباطی بزرگ در ارتش محسوب می شد.موقعی که به پایگاه خودمان برگشتیم ، فرمانده پایگاه ، ما را به شدت توبیخ کرد و همین موضوع باعث شد تا حضور من در گردان شناسایی هموار شود! در دوره خدمت در پایگاه هوایی بوشهر با بزرگانی چون شهید بیژن حاجی ، شهید همایون شوقی ، شهید یونس خوش بین و شهید اسدا... بربری هم خدمتی بودم که واقعا یاد همه شان گرامی. [url="http://scramble.persiangig.com/image/IRIAF/Pilots/Beyzai_1.jpg"]http://scramble.persiangig.com/image/IRIAF/Pilots/Beyzai_1.jpg[/url] امیر مهرداد بیضایی در کنار یک فروند هواپیمای شناسایی - تاکتیکی RF-4E [color=#ff0000]- از وضعیت گردان شناسایی در بدو ورود به آن توضیح دهید ؟[/color] در سال 1351 که وارد گردان شناسایی شدم ، این گردان تعداد خیلی کمی هواپیما و خلبان داشت که شامل 8 نفر خلبان کابین جلوی RF-4C و 8 نفر کابین عقب این هواپیما و تعداد کمی هم خلبان و هواپیمای RF-5 که شهید والامقام فریدون ذوالفقاری یکی از آنها بود و فرمانده گردان هم جناب قیدیان.بعد از گذراندن آموزش های لازم ، با RF-5 مشغول پرواز شدیم که زمزمه ورود RF-4E به کشور شروع شد.در نتیجه ، در سال 1354 ، از بین خلبانان RF-5 تعدادی جهت آموزش و اعزام به آمریکا انتخاب شدند که من و شهید ذوالفقاری ، اولین خلبانان اعزامی آن دوره بودیم.در مدت 7 ماه ، دوره RF-4E را با موفقیت پشت سر گذاشتیم و پس از بازگشت به کشور ، به عنوان خلبان این هواپیمای قدرتمند شناسایی ، پروازها را شروع کردیم. [color=#ff0000]- از عملیات های گردان شناسایی ، پیش از آغاز جنگ بفرمایید ؟[/color] بسیاری از عکس ها و اطلاعاتی که گردان های شکاری از اهداف مختلف کشور عراق در زمان حمله در روزهای نخست جنگ با دشمن در اختیار داشتند ، قبل از جنگ و دقیقا در زمان صلح توسط گردان شناسایی تهیه شده بود.در آن دوره ، از تمامی اهداف عمده در خاک دشمن عکسبرداری دقیق صورت گرفته بود ؛ به عنوان مثال ، به پایگاه هوایی کوت یا الرشید که همه بخش های آن ، به صورت هفتگی عکسبرداری می شد باید اشاره کنم که در این راه ، بزرگانی چون جناب قیدیان ، جلالی و بیدگلی زحمات بسیاری کشیدند. - چه ماموریت هایی را خودتان در قالب گردان شناسایی انجام دادید ؟گردان شناسایی یک گردان همیشه فعال ، چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح است و همیشه آماده اجرای ماموریت! دقیقا قبل از پیروزی انقلاب ، هواپیماهای بمب افکن توپولوف TU-95 شوروی در قالب هواپیمای مسافربری ، برای رسیدن به پایگاهشان در سومالی (شاخ آفریقا) ، از سرخس وارد می شدند و از فضای ایران عبور می کردند و از جنوب خارج می گردیدند.خود من ، چندین بار به منظور عکسبرداری و شناسایی از این هواپیماها از پایگاه یکم به پرواز در آمدم و تا نزدیکی آنها رفتم و بعد از عکسبرداری برگشتم.علت این کار هم این بود که می خواستیم دروغگویی آنها را که در قالب هواپیمای مسافربری می آیند ، ثابت کنیم. [color=#ff0000]- آیا قبل از جنگ ، حادثه ای در گردان شناسایی در حین ماموریت پیش آمد ؟[/color] بله ! متاسفانه در طی جنگ ظفار ، یک فروند هواپیمای RF-4E که بر فراز منطقه شورشیان در یمن در حال پرواز شناسایی بود ، با توپ ضد هوایی هدف قرار گرفت و سقوط کرد.اما سرنوشت خود هواپیما خیلی جالب بود ؛ چون هواپیمای RF-4E یک هواپیمای سری بود ، ارتش ایران تمام تلاش خود را به کار بست تا این هواپیما به دست کشور دیگری نیفتد و هواپیماهای شکاری ما مدام بر فراز لاشه هواپیما پرواز می کدند تا کسی حتی جرات نزدیک شدن به آ« را هم پیدا نکند و در نهایت ، نیروی دریایی ، لاشه هواپیما را منهدم نمود. سانحه دوم مربوط به سقوط یکی از هواپیماها به خلبانی جناب جواد رضوانی و فرج ا... فرسیابی در سال 1356 در باند فرود مهرآباد می شود که منجر به ایراد خساراتی جزیی به پرنده شد. سانحه دیگر که در سال 1358 و در غائله کردستان اتفاق افتاد ، یک فروند از RF-4 ها به خلبانی جناب طیبی و کامرانی که در منطقه اشنویه در حال پرواز شناسایی بود ، به کوه برخورد کرد که هر دو خلبان شهید شدند. [color=#ff0000]- روز 31 شهریور ، آغاز جنگ و اولین ماموریت جنگی شما ؟[/color] !روزی که هواپیماهای عراق به فرودگاه های ما و از جمله پایگاه یکم شکاری که در آن زمان مقر گردان ما بود حمله کردند ، بنده در مرخصی بودم و چند روز بعد ، خودم را به گردان رساندم و اعلام آمادگی کردم ولی چون پس از پیروزی انقلاب ، بنا به دلایلی ، پروازهای ما کم شده بود و از طرفی ، من هم مدتی در مرخصی بود ، بالطبع روی آمادگی ام تاثیر گذاشته بود و بنده به صلاحدید خودم و فرماندهی گردان ، یک عملیات ارتفاع پایین را به همراه جناب ملک محمدی روی دریاچه نمک انجام دادم و دو روز بعد هم به منظور شناسایی هدف ، به عمق خاک دشمن پرواز کردم که دقیقا اولین پرواز من و به نوعی ، پر مخاطره ترین پروازم در طول جنگ شد! هدف ما ، پالایشگاه الدوره بغداد بود.براساس برنامه ، قرار بود ما از میمک وارد خاک عراق شویم و از جنوب بغداد به سمت غرب حرک کرده و سپس با تغییر سمت ، از شرق بغداد خارج گردیم که با این کار ، سمت حمله و فرارمان یکی می شد.حدود ساعت 10:30 صبح ، پس از کنترل کامل تمام سامانه های هواپیما ، پایگاه را به سمت هدف ترک کردیم.در طول مسیر ، بعد از سوختگیری هواپیما در ارتفاع پست ، از تانکر جدا شدیم و 70 مایل مانده به مرز و برای مخفی ماندن از دید رادارها و هواپیماهای رهگیر عراق ، ارتفاع پرواز را کاهش دادیم.بعد از قطع نوار مرزی ، در خاک دشمن ، در ارتفاع 50 پایی و با سرعت 600 نات در حال پرواز بودیم که در حوالی بغداد و نزدیکی های رودخانه دجله ناگهان یک دسته پر تعداد غاز از روبرو به هوا بلند شد و یکی از آنها به شدت به شیشه جلوی کابین برخورد نمود.بلافاصله به نشان دهنده های موتور نگاه کردم که مبادا یکی از پرنده ها به داخل موتور رفته باشد! که خوشبختانه موتورها سالم کار می کردند.فقط شیشه جلوی کابین شکسته شد ؛ خوشبختانه به دلیل استحکام فوق العاده این شیشه ، یک مرتبه همه اش نریخت و تکه های ریز آن در اثر جریان هوا به عینک و کلاه پروازی من در وسط خاک دشمن با آن همه تهدیدهای گوناگون و از همه مهمتر ارتفاع بسیار کم از سطح زمین که یک لحظه غفلت موجب بروز یک فاجعه تمام عیار می شد ، من دید جلویم را که مهمترین ابزار یک خلبان در پرواز ارتفاع پست می باشد از دست داده بودم.با دقت بسیار زیاد ضمن حفظ سرعت و بدون دید جلو و فقط با دید طرفیت گردش کردم و بلافاصله به سمت خاک خودمان بازگشتم.پس از ورود به فضای کشور ، ارتفاع را افزایش دادم و راه پایگاه را در پیش گرفتم.از فردای آن روز ، مجددا عازم ماموریت های گوناگون شدم که تقریبا تا سال های پایانی جنگ ، حدود 75 ماموریت برون مرزی موفق را ثبت کردم. در ماموریت های عکسبرداری و شناسایی ، تا زمانی که فیلم ها از هواپیما پیاده نشده و کاملا ظاهر نگردیده باشد ، در واقع ، گویی عملیاتی هم انجام نگرفته.بعضا ما عازم ماموریت می شدیم ، با آن همه خطرات و تهدید ها ، هدف را پیدا می کردیم و پس از عکسبرداری بازمی گشتیم و می دیدیم عکسی در کار نیست !! چرا که پیش آمد دوربین بر فراز هدف کار نکرده یا حتی نگاتیو تاریخش گذشته بود و یا دلایل بسیار پیش بینی نشده که ناچارا ما مجبور به تکرار همان ماموریت می شدیم ؛ پس نتیجه می گیریم که پیروزی ما منوط به چاپ کامل عکس ها بود! [color=#ff0000]- وضعیت گردان شناسایی در طول جنگ چطور بود ؟[/color] گردان شناسایی از قسمت های مختلفی تشکیل شده است ؛ این قسمت ها عبارتند از بخش لابراتور ، بخش تفسیر عکس و بخش فنی.تمامی این قسمت ها واقعا زحمت می کشیدند.خصوصا در راه اندازی دوربین های Hight pan فوق العاده زحمت کشیدند که این دوربین ها در طول جنگ بسیار مثمر ثمر واقع شدند و با استفاده از این دوربین ها ، شناسایی های فوق العاده خوبی انجام دادیم.عزیزان همرزم در طول جنگ ، با تمام کاستی ها و کمبودها بسیار تلاش کردند که واقعا قابل تقدیر و تشکر است . [color=#ff0000]- نحوه اسکن ، مونتاژ و ارسال عکس ها به چه صورت بود ؟[/color] اسکن فیلم ها 55 درصد بود و پس از ظهور عکس ها که به صورت نواری بودند ، آنها را به صورت موزائیک در می آوردیم و 50 درصد لبه روی لبه می کردیم یعنی 20 درصد عکس را می بریدیم و 50 درصد عکس بعدی را به قبلی می چسباندیم که با این کار ، تصویری روشن و واضح از منطقه مورد نظر به دست آمد.خود من ، چه در زمانی که افسر عملیات بودم و چه در زمان فرماندهی به عنوان ناظر ، تا شب و دیر وقت سرکار می ماندم تا کار با دقت انجام شود و شبانه ، عکس ها و تفسیرهای مربوط به قرارگاه ها برسد ؛ چون در بیشتر موارد ، قرار بود فردای آن روز حمله انجام شود که بدون شناسایی منطقه نبرد ، حمله غیر قابل انجام بود.در این عکس ها ، محل تجمع نیروهای دشمن و آرایش نظامی و استعداد رزمی آنها کاملا مشخص بود ؛ انجام یک شناسایی خوب و کامل اتفاق نمی افتاد مگر با همدلی و صمیمیت بین کارکنان و خلبانان گردان شناسایی که به حق ، تا پایان جنگ و ماموریت ها ، این همدلی حفظ شد. [color=#ff0000]- آیا چیزهای جالب و غیر منتظره هم در عکس ها می افتاد ؟[/color] بله ! خیلی اتفاق می افتاد ؛ مثلا شلیک موشک های سام 2 به طرف هواپیما در خیلی از تصاویر به وضوح قابل مشاهده بود ، یا هواپیمای دشمن که از زیرمان رد شده بود ، یا نفرات توچی که روی زمین خوابیده بودند و گوشهایشان را محکم گرفته بودند چون در برخی مواقع فکر می کدند هواپیمای ما ممکن است بمب افکن باشد! [color=#ff0000]- لطفا از عملیات های ارتفاع پایین و عکسبرداری در این ارتفاع که انجام می دادید توضیح دهید ؟[/color] برای توضیح در این مورد ، خاطره ای عرض می کنم ؛ یک بار برای عکسبرداری و شناسایی از پایگاه هوایی ناصریه که پایگاهی بسیار بزرگ بود و پدافند قوی هم داشت ، از پایگاه یکم بلند شدیم.طوری برنامه ریزی کردیم که از جنوب دهلران وارد عراق می شدیم و عمود ادامه می دادیم.نزدیک بصره گردش به راست می کردیم و از قسمت های پست منطقه در امتداد راه آهن به سمت شمال غرب یعنی پایگاه هوایی ناصریه ادامه مسیر می دادیم ؛ وقتی برابر با نقشه پروازی وارد خاک عراق شدیم ، به ناگاه متوجه تیراندازی شدید دشمن به سمت هواپیما شدم که دقیقا از چهار طرف ، گلوله های ریز و درشت بود که به طرف ما می آمد.جنگنده F-4 نزدیک سرعت صوت که ما در همان محدوده در حال پرواز بودیم ، بسیار حساس می شود ؛ یعنی با اشاره سریع به فرامین کنترل ، واکنش شدیدی نشان می دهد.از طرفی ، حجم تیراندازی هم بسیار شدید بود ، با آنکه در حدود 50 پا از سطح زمین پرواز می کردم.تصمیم گرفتم پایین تر بروم ؛ و با فشار یک مرتبه به اهرم کنترل ، ناگهان هواپیما واکنش شدیدی از خود نشان داد و یکمرتبه رفت بالا و به سرعت ارتفاع کم کرد و تمام این اتفاقات در کسری از ثانیه افتاد.همین حرکت اتفاقی ، ما را از آن حجم شدید تیراندازی دشمن نجات داد چرا که کسی نمی توانست یک هواپیما را که با آن سرعت در حال پرواز بود و یک مرتبه و با شدت بالا و پایین می رود ، هدف قرار بدهد.خلاصه ، بعد از نجات از آن مهلکه ، به سمت هدف ادامه مسیر دادیم و دقیقا از پشت آشیانه های پایگاه ناصریه در آمدیم.کاملا به خاطر داریم ، آنقدر ارتفاع ما از سطح زمین کم بود که تقریبا هم ارتفاع با سقف آشیانه های پایگاه پرواز می کردیم ولی بر روی پایگاه باید ارتفاع می گرفتیم که بتوانیم خوب عکس برداری کنیم چون در آن ارتفاع ، محدوده خاصی قابل عکسبرداری نبود و شعاع عمل دوربین ها کم می شد.در کمتر از چند ثانیه ، به 500 پایی اوج گرفتم که با حجم انبوه پدافند دشمن اعم از توپ های ضد هوایی و موشک ها روبرو شدیم ولی ادامه دادیم و دقیقا در راستای طولی پایگاه مشغول عکسبرداری شدیم که حدود 15 ثانیه طول کشید.خوشبختانه با بررسی اینکه هیچ صدمه ای به هواپیما وارد نشده ، مجددا ارتفاع را به 50 پا رساندم و سریع منطقه را ترک کردم و به سمت خاک میهن بازگشتم.با فرود در پایگاه ، بلافاصله عوامل زمینی فیلم ها را تخلیه نمودند و به اتاق چاپ بردند که کل پایگاه و سکوهای موشکی و راداری به وضوح مشخص بود و عکس های بسیار جالبی در آمده بود.بلافاصله عکس ها به گردان های شکاری - بمب افکن فرستاده شدند و چند روز بعد ، پایگاه ناصریه آماج حملات سنگین بمب افکن های ما قرار گرفت. [color=#ff0000]- لطفا در مورد عملیات های شناسایی که در ارتفاع بالا انجام می دادید توضیح بفرمایید ؟[/color] باید توجه داشته باشید که برخلاف عملیات های ارتفاع پایین که عمدتا در عمق خاک دشمن کاربرد بیشتری دارند و شامل شناسایی از پالایشگاه ها ، پایگاه ها و تاسیساتی از این قبیل است و برای اهتراز از دید رادارها و رهگیری های دشمن ، حتما باید با ارتفاع بسیار کم وارد خاک دشمن شوید ، کاربرد عملیات ارتفاع بالا بیشتر در مناطق عملیاتی نیروهای زمینی و خطوط مقدم جبهه ها می باشد که عرض و طول بسیار وسیعی دارد و عمدتا از ارتفاع بالا آرایش و وضعیت لشکرها ، تیپ ها و سکوهای موشکی پخش شده در منطقه و صف آرایی دو نیرو در برابر هم مشخص تر و کابرد و تاثیر بسیار بیشتری هم دارد.این شیوه و تکنیک ، تقریبا از سال 61 تا پایان جنگ ، مهمترین بخش از کار ما بود و دیگر آنکه تمام تاسیسات و اهداف حیاتی در عمق خاک دشمن کاملا شناسایی شده بودند و در واقع هدف خاصی نمانده بود اما این خطوط مقدم جبهه ها و آرایش نظامی و زرهی نیروهای دو طرف بودند که هر روز در حال تغییر بود و ما تقریبا برنامه روزانه عکسبرداری از ارتفاع بالا را در دستور کار گردان داشتیم.یادم هست خیلی وقت ها که من در حال پرواز به منطقه بودم ، جناب بیدگلی یا غنی نژاد و دیگر همرزمان در حال بازگشت از منطقه بودند. [url="http://scramble.persiangig.com/image/IRIAF/Pilots/Beyzai_2.jpg"]http://scramble.persiangig.com/image/IRIAF/Pilots/Beyzai_2.jpg[/url] جمعی از خلبانان گردان دلاور شناسایی هوایی نیروی هوایی ارتش ایران [color=#ff0000]- نحوه کار در یک عملیات شناسایی به چه صورتی بود ؟[/color] برنامه ما بدین صورت بود که پس از بلند شدن از پایگاه ، در نزدیکی های منطقه ، در ارتفاع پست (حدود 500 پایی) با تانکر قرار می گذاشتیم و به زیر تانکر می رفتیم که کار بسیار خطرناکی بود چون سوختگیری در این ارتفاع سخت و خطرناک است! جنگنده را پر از سوخت می کردیم و در همان ارتفاع پست ، پس سوز ها را روشن نموده و با گرفتن سرعت 700 نات ، به 14000 پایایی اوج می گرفتیم.در آن ارتفاع به سرعت صورت می رسیدیم و ادامه می دادیم تا 45000 پا که سرعت به 1/3 ماخ می رسید و به سرعت ، ارتفاع را کاهش می دادیم و تا 40 هزار پا به حدود 2/2 تا 2/3 ماخ می رسیدیم و با حفظ همین ارتفاع و سرعت ، وارد منطقه عملیاتی می شدیم.پس از اجرای شناسایی و عکس برداری کامل منطقه ، بر می گشتیم.در اینجا لازم می دانم از نقش پررنگ خلبانان سوخت رسان که با شجاعت مثال زدنی ، آن غول های عظیم الجثه را برای انجام عملیات سوخت رسانی در ارتفاع پست ، تا ارتفاع 500 پایی پایین می آوردند ، تشکر و قدردانی کنم ؛ از جمله جناب عبدالعی زاده ، مرحوم فریبرز ببرزاده ، جناب کامران اعتمادی ، جناب بنی آدم ، جناب آجل لو که در کنار متخصصان سوخت رسان هوایی و بقیه عزیزان در گردان سوخت رسان هوایی تمام تلاش خودشان را در طول عملیات ها می کردند ؛ در یک جمله ، بدون زحمات و جانفشانی های خلبانان تانکر ، شناسایی های هوایی به این شکل و کیفیت قابل انجام نبود. [color=#ff0000]- آیا در طول جنگ ، مورد اصابت دشمن هم قرار گرفتید ؟[/color] در همان روزهای اول جنگ ، برای عکس برداری در ارتفاع بالا ، از منطقه ای به نام چنگوله در شمال غربی اهواز در حال پرواز بودیم که تصویر احداث سکوهای موشکی زمین به هوا دشمن در عکس های ما افتاد.دو روز بعد ، در حال پرواز از همان مسیر بودیم که اولین موشک از همان سایت ها از نوع سام 2 به طرف هواپیمای من شلیک شد و این موشک در نزدیکی هواپیما منفجر گردید که ترکش های آن به هواپیما اصابت کرد ، ولی خوشبختانه هواپیما صدمه جدی ندید و پس از تعمیر ، مجددا به خط پرواز برگشت. [color=#ff0000]- آیا اتفاق افتاد که هواپیما و گشتی های دشمن ، شما را رهگیری نمایند ؟[/color] یکبار در خاک دشمن و در حال بازگشت از ماموریت ، در نزدیکی های مرز ، یکی از هواپیماهای گشتی دشمن از نوع میگ MiG-23 تلاش کرد تا ما را هدف قرار دهد ولی زاویه و جهت پرواز نسبت به ما طوری بود که من مطمئن بودم به ما نمی رسد چون سرعت ما فوق العاده زیاد بود و هواپیما دشمن تا می خواست گردش خود را که بالاتر از ما بود کامل کند و پست ما قرار بگیرد ، از تیررس او خارج شده و به خاک خودمان رسیده بودیم.جالب اینجا بود که من هواپیمای دشمن را اتفاقی و به صورت چشمی و با رویت بخار خروجی موتورهایش دیدم. [color=#ff0000]- احساستان را از عملیات بر فراز خاک دشمن و غلبه بر ترس بفرمائید ؟[/color] خوب ! ترس یک امر و خدادای در انجام هر کار خطرناکی است که یک فرد می خواهد انجام بدهد ؛ ولی همین ترس اگر از یک حدی بیشتر شود و غیر قابل کنترل گردد ، بسیار خطرناک خواهد بود و در امر پرواز ، موجب بروز سانحه و خسارات جبران ناپذیری خواهد شد.در ابتدای جنگ و در تمام گردان های پروازی و از جمله گردان ما ، کسانی را که ترس غیر قابل کنترل داشتند ، از پرواز کنار گذاشتند.با انجام این کار ، علاوه بر حفظ جان خلبان ، یک پرنده گرانقیمت هم نجات می یافت.البته واقعیت این بود که این افراد ، تعدادشان از انگشتان یک دست هم تجاوز نمی کرد و اکثر خلبانان و نیروها مردانه جنگیدند و از کشور و ملت خود ، دفاع جانانه کردند ؛ اما در مورد خود من ، یک فیلم کوتاه که در دوران آموزش در آمریکا دیدم ، تاثیر عمیقی بر من گذاشت ؛ ماجرای فیلم از این قرار بود که یک خلبان آمریکایی در خلال جنگ ویتنام ، هواپیمایش مورد اصابت ویت کنگ ها قرار گرفت و با انجام خروج اضطراری موفق ، در منطقه ای ما بین نیروهای خودی و ویت کنگ ها در جنگل فرود آمد.چند ساعت بعد ، بالگردهای جستجو و نجات عازم منطقه سقوط شدند و خلبان را پیدا نمودند و سالم به پایگاه آوردند.این خلبان ، سال ها بعد در ایالات متحده ، زمانی که با موتور سیکلت شخصی اش ، پایگاه را به قصد منزل ترک می کرد ، در بین راه ، از روی سنگی رد شد و با انحراف موتور سیکلت ، به شدت زمین خورد و بلافاصله کشته شد.اگر چه این فیلم در مورد رعایت نکات ایمنی در هر کاری بود ، اما من یک برداشت فلسلفی و دینی از آن کردم و آن درس سرنوشت بود.این فیلم ملکه ذهن من شد و همیشه برای غلبه بر تسم ، با خود زمزمه می کردم که مرگ ممکن است در هر جایی ، نه فقط جبهه و پرواز یا بر فراز خاک دشمن ، بلکه در هر لحظه و در هر جایی اتفاق بیافتد و بالاخره هر کسی ، یکروز که به دنیا می آید ، روزی هم از دنیا می رود ؛ و دوم شهات دوستان ما بود که می دیدیم به راحتی و برای همیشه از کنار ما می روند و پیش خود می گفتم : شاید یک روزی هم نوبت من شود و با قبول این واقعیت ، تقریبا بر ترس خودم فائق شدم ولی چیزی که فوق العاده سخت بود ، نحوه اعلام خبر شهادت دوستان به خانواده هایشان بود که واقعا لحظات سخت و ناراحت کننده ای بود. [color=#ff0000]- از خلبانانی که پیش از پیروزی انقلاب ، به دلایلی از نیروی هوایی جدا شدند ولی با شروع جنگ برگشتند ، بفرمایید؟[/color] در اینجا باید یادی کنم از دو تن از قهرمانان جنگ در گردان شناسایی ، امیر حسین بیدگلی و منصور ناصری که واقعا در طول جنگ حضور فعالی داشتند.این دو خلبان به قول خودمانی ، از گردن کلفت ترین خلبانان فانتوم نیروی هوایی بودند..جناب ناصری که خود از معلم خلبانان سرشناس F-4 و از قهرمانان بی نظیر پروازهای برون مرزی بود و جناب بیدگلی که زبانم از بیان شجاعت و شیردلی اش ناتون است ؛ چه عملیات های سنگینی که این دلاوران ، داوطلبانه برای بقای ملت و میهن شان انجام ندادند.روزی نبود که این دو عقاب تیزپرواز ، دست از نبرد با دشمن بردارند و لحظه ای آرام بنشینند ؛ خوشبختانه در حال حاضر ، هر دو بزرگوار ، سالم و تندرست در حال سپری کردن دوره بازنشستگی شان هستند.من از همین جا به هر دو دلاور مرد ، عرض ادب و احترام می کنم. [color=#ff0000]- نحوه تفسیر عکس ها از تاسیسات دشمن چگونه بود ؟[/color] پاسخ این سوالتان را با یک مثال خواهم گفت ؛ یک پالایشگاه نفت را مثال میزنم ، در ابتدا ، عکس پالایشگاه را بررسی می کنند و مراکز حیاتی پالایشگاه مشخص می شود ؛ انبارهای نفت ، تاسیسات برق و دیگر قسمت ها.سپس مشخص می کنند که چه نوع مهماتی برای انهدام کامل این مراکز لازم است.بعد ، گردان های بمب افکن با اطلاعات و عکس های تفسیر شده حمله می کنند.پس از حمله و نابودی هدف ، منطقه را ترک می نمایند و مجددا هواپیمای شناسایی دست کار شده و به منظور برآورد خسارات وارد شده به دشمن ، عازم منطقه هدف می شود که کاری بسیار پر مخاطره است چرا که پدافند دشمن کاملا هوشیار شده .سپس عملیات عکسبرداری و شناسایی دقیقی را انجام می دهد چرا که ممکن است تعدادی از بمب ها عمل نکرده و [ یا ] خسارات مد نظر فرماندهان ، وارد نشده باشد و نیاز به بمباران مجدد باشد. [color=#ff0000]- شیرین ترین خاطره پروازی تان را بفرمائید ؟[/color] در روزهای آغازین عملیات فتح خرمشهر در اردیبهشت 1361 ، نیروهای خودی که در حال نبرد با دشمن بودند ، در حال افتادن در دام محاصره دشمن به حالت گازانبری بودند که اتفاقا ما در حال پرواز بر فراز منطقه درگیری و در حال عکس برداری از صحنه نبرد بودیم.پس از اتمام ماموریت و برگشت به پایگاه ، با ظهور عکس ها متوجه محاصره نیروهای خودی شدیم ؛ بلافاصله ضمن تماس و ارسال عکس ها به مقر لشگرها و نیروهای درگیر ، نیروهای خودمان را از وصعیت خطرناک آگاه کرده و با هوشیاری کامل ، قوای خودی را از محاصره خارج نمودیم.شاید اگر این عملیات شناسایی انجام نمی شد ، حلقه محاصره دشمن کامل می گردید و نیروهای زیادی را از دست می دادیم. [url="http://ganjjang.ir/upload/images/k6w074d1rmki52mvhqt.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/k6w074d1rmki52mvhqt.jpg[/url] زمان عكسبردارى: 13/2/1361 توسط خلبانان: سروان مهرداد بيضايى , ستوانيكم داوود دلفانى [color=#ff0000]- تلخ ترین خاطره پروازی تان را بفرمایید ؟[/color] قطعا از دست دادن تک تک همرزمانم ، جزو تلخ ترین خاطرات من در طول خدمت بود.شهادت جناب دریانیان و خسروپور در روزهای نخست جنگ ، خیلی دردناک بود ؛ چرا که شهید دریانیان تازه ازدواج کرده بود و به قولی ، تازه داماد بود.وی به همراه شهید خسروپور در یک عملیات برون مرزی به شهادت رسیدند و پس از گذشت بیش از 30 سال ، هیچ نشانه ای از پیکر پاک و مطهر این بزارگواران نداریم ؛ و یا شهادت فریدون ذوالفقاری که واقعا شوک وحشتناکی برای نیروی هوایی و گردان شناسایی بود و دقیقا در زمان فرماندهی خود من ، این خلبان اسطوره ای به درجه رفیع شهادت نائل شد.ایشان قبل از انجام آخرین پرواز ، کلاه خودش را به من داد و گفتبعد از پرواز ، پس خواهم گرفت.) وقتی مطلع شدیم هواپیمای ایشان مورد اصابت قرار گرفته ، همگی شوکه شدیم! وی به همراه شهید سرگرد محمدرضا نوروزی ، در روز 20 خرداد 1365 ، بر فراز جزیره مجنون توسط چند هواپیمای رهگیر دشمن قیچی شدند و از روربرو مورد اصابت قرار گرفتند و در دم به شهادت رسیدند.ارتش عراق با مورد اصابت قرار گرفتن و شهاد فریدون ذوالفقاری ، به یکی از بزرگترین آرزوهای خودش ، یعنی سرنگونی عقاب اسطوره ای ایران زمین دست یافت ؛ فریدون ذوالفقاری کسی بود که تاریخ نبردهای هوایی دنیا نامش را در ردیف خلبانانی که دیگر تکرار نخواهند شد ، ثبت کرده است.روحشان شاد و یادشان گرامی باد. [color=#ff0000]- بعد از اتمام جنگ ، تا به امروز چه فعالیت هایی داشته اید ؟[/color] بعد از اتمام جنگ ، به همراه تعداد دیگری از خلبانان نیروی هوایی ، با هدف ادامه خدمت در آسمانها ، در شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) مشغو به پرواز شدم و در سال 1389 بازنشست گردیدم.در حال حاضر نیز با 43 سال سابقه پرواز ، در شرکت هواپیمایی نفت مشغول پروازم و بعد از این همه سال ، هنوز هم عاشق و شیفته حرفه ام هستم. [color=#ff0000]- در پایان اگر صحبتی با خواننده ها و خصوصا نسل جوان دارید ، بفرمایید ؟[/color] ضمن آرزوی سعادت و سلامت برای جوانان عزیز کشورمان ، از آنها تقاضا دارم در انتخاب هر کاری ، انسانیت ، شرافت و خدمت صادقانه به کشور و ملت عزیزمان را اولویت نخست خود و زندگی شان قرار بدهند. .[url="http://ganjjang.ir/upload/images/5gy6rfbthu08i3q8jn0b.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/5gy6rfbthu08i3q8jn0b.jpg[/url] ایستاده از راست به چپ : ١- جهانگیر فرحزاد٢- ناصر رضوانی ٣- شهید فریدون ذوالفقاری ۴- حسن شالچیان ۵- مرحوم مخاطب ۶- شهید عبدالله خواجه نوری ٧- شهید مهدی طیبی ٨- حسن شهرکی ٩- ابراهیم علی احمد خانی نشسته از راست به چپ : ١- فریبرز غنی نراد ٢- کریم عصاره(از قهرمانان دزفول) ٣- مهرداد بیضایی ۴- احمد افشین ۵-جمال الدین گل محمدی ۶- مرحوم فرامرز ترابی ٧- بیضاوی [quote name='TRSsquadron' timestamp='1382122021' post='344531'] متاسفانه گاهی اوقات اینطور میشد که چند فروند جنگنده عراقی تامکت های ما رو به خودشون سرگرم میکردند و این اتفاقات می افتاد.... روحشون شاد [/quote] نکته قابل توجه این است که چرا ردار مثل دفعه اول دستور بازگشت را صادر نکرد
-
از دست مشرق بنالیم یا از دست معاون اجرایی قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء(ص) آخه این چه مطلبی هست دیگه ، خجالت هم خوب چیزیه
-
[quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1382045213' post='344481'] ممنون آرش جان داستان هیجان انگیز و متاثر کننده ای بود خداوند همه شهدا و جانبازان ما رو با سیدالشهدا و ابا الفضل العباس محشور کنه. راستی اون موقع که میراژهای عراقی عین کرکس فوتو فانتوم رو دوره کرده بودن دو تا تامکت تاپ کاور چی کار می کردن ؟ [/quote] این مطلب در مورد یکی دیگه از فانتوم های شناسایی ما هست ، احتمالا اندفعه هم اتفاق مشابه ای افتاده بوده [quote] از غلاف سيستم اخلالگر زير بال فانتوم يحتمل اين فانتوم از نوع آر اف و متعلق به سرلشكر خلبان شهيد ذوالفقاري هست كه عراقيها سرخوش از اين پيروزي با ذوق وشوق فراوان اقدام به نقاشي واقعه نمودند . لازم بذكر است پس از محاصره هوايي هواپيماي شهيد توسط ميراژها و مورد اصابت قرار گرفتن هواپيمايش ، شهيد ذوالفقاري و كابين عقبش شهيد نوروزي اقدام به ايجكت ميكنند ولي با تاسف فراوان بعلت سرعت فوق العاده بالاي هواپيما هردو به شهادت ميرسند .پيكر مبارك اين دو شهيد دو روز بين دو جبهه در خاك دشمن بود .نهايتا با موافقت شهيد بابايي ، تيمسار فرسيابي با 214 به منطقه اعزام و موفق به انتقال پيكر آنها به وطن ميشود.يادشان گرامي [url="http://ganjjang.ir/upload/images/wk2d0re5jr8jeprwudhj.jpg"]http://ganjjang.ir/u...r8jeprwudhj.jpg[/url] -------------------- البته مدتي عراقيها موفق شده بودند از نقاط كور راداري اف-14ها استفاده و هواپيماهاي مارا به تله بياندازند و چندتايي بهش حمله ور ميشدند .در آنروز برخلاف ماموريتهاي گذشته كه هميشه دو فروند اف-14 ايشان را اسكورت ميكردند ،يك فروند اف- 14 ايشان را اسكورت نمود كه آنهم را در جاي ديگر درگير كردند .با استفاده از اين فرصت ميراژهاي ديگر توانستند RF-4 ايشان را تعقيب و 7تايي به ايشان حمله ور شوند .طبق گفته شواهد آنروز 14 هواپيما در منطقه بودند.راجب كيفيت شهادت ايشان فقط عامل سرعت بالا در هنگام ايجكت صدق ميكند . [/quote]
-
منصور ناصری از خلبانان شاخص گردان ١١ شناسایی از جمله کسانی بود که پس از انقلاب علارغم شایستگی و تجربه بدون دلیل از نیروی هوایی کنار گذاشته شد. جنگ اما شروع شده بود و کشور به او احتیاج داشت, دوست و همکار ایشان امیر سرتیپ رضوانی به دیدن ایشان میرود از وی میخواهد که برگردد ناصری میگوید چطور برگردم؟ من را اخراج کردند, با تلاش های رضوانی منصور ناصری به گردان برمیگردد و جان تازه ای به آن میدهد. تنها مشکل این بود که جناب ناصری بدلیل دوری یک ساله از پرواز طبق قوانین مجبور به گذراندن کلاسهای یادآوری زمینی و پرواز توسط استادانی که حتی درجه پایینتری از او داشتند بود. اولین روز پس از مرور تاکتیکهایی که باید انجام میشد به همراه استاد پرواز رضوانی در کابین عقب برای پروازی آماده سازی و تمرین تاکتیکهای پرواز با یک فروند RF-4 در ارتفاع پست و سرعت نزدیک صوت به سمت هدف فرضي براي انجام يك مانور عكسبرداري بطرف ورامین پرواز میکنند با رسيدن به نقطه آغاز مانور ناصری هواپيما را بالا آورد و گردش ضعيفي انجام میدهد, رضوانی از کابین عقب میگوید: منصور جان خوب نبود حركتت جنگي نبود. دوباره هواپیما به نقطه آغاز برمیگردد و تمامي فرآيندها را به ترتيب انجام داديمتکرار میکند كه اين بار آقاي ناصري با رسيدن به نقطه نهايي هواپيما را در همان كف زمين بناگهان در گردشي به شدت 11 جي وارد میکند گازهاي خروجي موتور، گرد و خاك زمين را بلند كرد! هر دو براي لحظه اي دچار بيهوشي موقت یا BLACK OUT شدند و مخزن سوخت زير جایگاه مركزي هواپيما از جا كنده شد به طوري كه RF-4 مزبور تا مدتي از رده پروازي خارج شد! هواپيما كه از گردش خارج كرده و به حالت عادي در آمد رضوانی به جناب ناصري گفت: حالا جنگي شد! فرداي آن روز که جناب ناصری باز برای تمرین به گردان آمده بود پرسید: براي امروز بايد كجا برويم؟ رضوانی جواب داد: امروز ميريم توی خاك عراق! پايگاه هوايي الكوت!. گفت: با كي بايد برم؟، رضوانی گفت:با هم ميريم. در اتاق بریفینگ رضوانی گفت منصور امروز میخام به عراقیها نشون بدی کی هستی! در اين پرواز که عملیاتی مهم و بسيار خطرناك بود که منصور ناصري به همگان ثابت كرد كيست و چيست! در راه رسيدن به هدف از حلقه هاي متعدد پدافندي با استادی رد شد, وي آنقدر كف زمين چسبيده بود كه هواپيما براي پدافند غير قابل اصابت شده بود. در يك عكسهای گرفته شده ان پرواز نفر توپ پدافندي از ترس برخورد هواپيما با خودش، به زير لوله هاي توپ پناه برده بود! در حسن ختام آن مأموریت در لحظه اي كه به بالاي سر پايگاه هوايي الكوت رسیده بودند منصور ناصري هواپيما را از سرعت صوت فراتر برد و به منظور ايجاد رعب و وحشت، ديوار صوتي پايگاه را شكست! این بزرگوار همینک سالهای بازنشستگی را میگذرانند
-
عکسی که توسط RF - 5 گرفته شده [url="http://www.8pic.ir/images/54857186580040194900.jpg"]http://www.8pic.ir/images/54857186580040194900.jpg[/url] فرودگاه الرشید بغداد [url="http://ganjjang.ir/upload/images/vy4x1uzl78gefugda4q7.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/vy4x1uzl78gefugda4q7.jpg[/url] [url="http://ganjjang.ir/upload/images/uhtk8oqz89zg4yciqzu.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/uhtk8oqz89zg4yciqzu.jpg[/url] جناب شالچیان خلبان RF-4E [url="http://ganjjang.ir/upload/images/52s9zb1rgkn0c0jb2ke5.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/52s9zb1rgkn0c0jb2ke5.jpg[/url] [url="http://ganjjang.ir/upload/images/460p9rb7u5aoemu34ykc.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/460p9rb7u5aoemu34ykc.jpg[/url]
-
جمهوری اسلامی ایران با اجرای این عملیات سیاسی نظامی نشان داد که در نفوذ به خاک عراق و ادامه نبرد، تنها به دنبال خواستههای به حق مردم خود است، هر چند که محدوده پاسگاه زید عراق به وسعت 400 کیلومتر مربع تصرف و لشکر 9 زرهی عراق به طور کامل منهدم شد و هدف اصلی تأمین نگشت، اما این عملیات یک اقدام مثبت تلقی گردید. «تهرانپرس»-گروه پایداری: صدام پس از اشغال خرمشهر و به بهانه حمله سراسری اسراییل به جنوب لبنان، قصد داشت جنگ را خاتمه داده و امتیاز خرمشهر را برای خود نگهدارد. از سوی دیگر فرماندهان ایرانی با اطلاع از این قصد بر آن شدند تا با فتح منطقهای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی، پایان عادلانهای به جنگ بدهند. به این ترتیب عملیات «رمضان» در چهار محور و پنج مرحله از سوی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی گردید، تا با عبور از خط مرز بین المللی، یک زمین مثلث شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع تصرف شود. http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20138CN135-9965-0002-0000-05.jpg این منطقه از شمال به «کوشک» و «طلاییه» و پاسگاههای مرزی در جنوب هویزه و حاشیه جنوبی «هورالهویزه» و از غرب به رودخانه اروند ـ در نقطه تلاقی دجله و فرات به نام القرنه ـ تا شلمچه در غرب خرمشهر و از شرق به خط مرزی شمالی ـ جنوبی و از کوشک تا شلمچه منتهی میشد. مهندسی عراق درمنطقه شمال غربی «بصره» و «تنومه» خطوط پدافندی عراق را با ساخت یک کانال به طول 30 و عرض 1 کیلومترـ که مختص پرورش ماهی بود ـ با پمپاژ آب و احداث موانع و کمین و سنگرهای تیربار به عنوان مانعی اساسی و بازدارنده از حملات احتمالی نیروهای ایرانی به سوی بصره تدارک دیده بودند.همچنین در قسمت جنوبی منطقه ـ روبروی شلمچه ـ آب رها شده بود تا از هرگونه تردد نیروهای زرهی و پیاده، عملا ممانعت به عمل آید. . http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20138CN135-9965-0002-0000-01.jpg سرانجام عملیات رمضان در شب 21 ماه مبارک رمضان و سالروز شهادت امام علی (ع) در ساعت 21 و 30 دقیقه شامگاه 23 تیر 1361 با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی» در منطقه عملیاتی شلمچه در شرق بصره آغاز شد. در این حمله 10 تیپ از سپاه و دو لشکر از نیروی زمینی ارتش حضور داشتند که تحت امر 4 قرارگاه عملیاتی کار میکردند. http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20002Niro%20Moghavemat%20KhoozestanCN135-9997-0074A-0000-000K.jpg در مرحله نخست ـ در سه محورـ به علت موانع و استحکامات پدافند مثلثی شکل و میادین مین فراوان، نیروهای ایرانی نتوانستند با سرعت عمل به تمامی اهداف مورد نظر دست پیدا کنند، لذا با روشن شدن هوا از ادامه پیشروی خودداری شد. اما در محور جنوبی ـ جنوب پاسگاه زید ـ چهار تیپ از سپاه و دو تیپ از ارتش توانستند با سرعت عمل چشمگیری همه مواضع دشمن را در هم کوبیده و تا عمق 30 کیلومتری مواضع عراقیها رسیده و خود را به نهر «کتیبان» شرق اروند و کانال «ماهیگیری» برسانند، به گونهای که به قرارگاه لشکر 9 زرهی عراق دست یافته، و ضمن به غنیمت گرفتن خودروی تویوتای فرماندهی، قرارگاه را منهدم نمایند. علیرغم این موفقیت، جناح راست نیروها باز مانده بود و با روشن شدن هوا عراقیها با یک لشکر زرهی فشار اصلی را معطوف به این منطقه کرده و از تأمین نیروهای پیشروی ایرانی ممانعت به عمل آوردند. http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20138CN135-9965-0002-0000-11.jpg در این مرحله از عملیات 85 دستاه تانک و نفربر و 12 توپ دشمن منهدم و 71 دستگاه تانک و نفربر نیز به غنیمت گرفته شد. مرحله دوم نیز در محور میانی ـ جنوب پاسگاه زید ـ و با همان یگانها و با تقویت دو تیپ دیگر در تاریخ 25 مرداد ماه 1361 صورت گرفت، که چندان موفقیتآمیز نبود و تنها مقداری خسارت به دشمن وارد آمد و شماری از آنان کشته و زخمی و اسیر شدند. http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20138CN135-9965-0009-0000-24A.jpg در مرحله سوم احتمال میرفت که دشمن با تجمع نیروهای زرهی و آرایش وسیع آنان قصد پاتک دارد، لذا در تاریخ 30 مرداد ماه 1361 از شرکت نیروهای زرهی خودی صرفنظر شد تا نیروهای پیاده بتوانند به انهدام تانکها و نفربرها بپردازند. بنابراین عملیات مرحله سوم از جنوب پاسگاه زید آغاز شد و نیروهای ایرانی بطور خیرهکنندهای به درهم شکستن و تصرف مواضع دشمن پرداختند. رزمندگان اسلام توانستند در این مرحله مهم، در زمینی به وسعت 180 کیلومتر مربع، نزدیک به 700 دستگاه تانک و نفربر را منهدم و 14 دستگاه تانک و نفربر دشمن را که 4 دستگاه آن از نوع پیشرفته «تی 72» بود را به غنیمت بگیرند. http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20138CN135-9965-0002-0000-17.jpg مرحله چهارم عملیات در یکم شهریور ماه 1361 از محور جنوبی منطقه عملیاتی شلمچه شروع شد اما به دلیل هوشیاری و آمادگی عراقیها و استحکامات و مواضعی که تعبیه شده بود، راهی از خط نخست دشمن، به روی رزمندگان اسلام باز نشد. http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20138CN135-9965-0009-0000-28A.jpg مرحله پنجم و پایانی که تلاش نهایی و اصلی این عملیات سیاسی ـ نظامی بود، در تاریخ 6 شهریور ماه 1361 از شمال پاسگاه زید در حد فاصل دژ مرزی عراق و خاکریزهای مثلثی آغاز شد. در بدو درگیری و نبرد، همه چیز طبق طرح فرماندهان ایرانی پیش میرفت و نیروهای ارتش و سپاه توانستند گذشته از پاکسازی و الحاق، خاکریزی مناسب و دو جداره در جناح شمالی بسازند. ولی از آنجا که دقت کافی در ساخت آن بکار نرفت، دشمن توانست 5 کیلومتر در آن رخنه کند. در این مرحله 130 دستگاه تانک و نفربر منهدم و 11 دستگاه نیز به غنیمت گرفته شد و همچنین 800 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند. http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20138CN135-9965-0013-0000--10.jpg بنابراین آمار کل تلفات و خسارات وارده به ارتش عراق در عملیات رمضان عبارت بود از:1097 دستگاه تانک و نفربر منهدم شده، 50 تانک و نفربر به غنیمت نیروهای اسلام در آمد و 8715 تن از نیروهای بعثی عراقی نیز کشته و زخمی و اسیر شدند. http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20138CN135-9965-0013-0000-01.jpg جمهوری اسلامی ایران با اجرای این عملیات سیاسی ـ نظامی نشان داد که در نفوذ به خاک عراق و ادامه نبرد، تنها به دنبال خواستههای به حق مردم خود است، هر چند که محدوده پاسگاه زید عراق به وسعت 400 کیلومتر مربع تصرف و لشکر 9 زرهی عراق به طور کامل منهدم شد و هدف اصلی تأمین نگشت، اما این عملیات یک اقدام مثبت تلقی گردید. http://tehranpress.com/images/newsimages/images/ServerarshiveCN%20600DVD%20138CN135-9965-0002-0000-13.jpg [url="http://ganjjang.ir/forum/showthread.php?tid=813&pid=6999#pid6999"]منبع[/url]
- 111 پاسخ ها
-
- 10
-
من هم همین رو میگم بزرگوار ، به همین موضوع اشاره کنید که منظورتون کسایی هست که فقط اسم ارتشی رو داشت اند و برای عملیات نرفتن به پای خود هم شلیک میکرداند ، از پشت تیر خوردن پیشکش ، گلگی من هم همین است که کل ارتش رو به پای چند نفر ننویسید چرا که در میان نیروهای بسیج و سپاه هم کم نبوداند کسانی که حتی خط مقدم رو ه ولی به اسم شرکت در جنگ الان تو منصب های بالا قرار دار اند و بله خود دایی بنده که در زمان جنگ جز بسیج بود و بعد از جنگ حتی از یک سهمیه هم استفاده نکرد و با داشتن جراحات زیاد برگه درصد جانبازیش رو نگرفت چون گفت من برای این چیزا نجنگیدم . مسلما این دو نفر رو نباید با هم مقایسه کرد و روی صحبت من هم با شما این است که در صحبت هاتون این مطلب رو مد نظر قرار بدین و در مورد کل ارتش صحبت نکنید ، چرا که نه ارتش بدون سپاه 8 سال جنگید و نه سپاه به تنهایی و بدون ارتش 8 سال جنگید و هر دو با هم و در کنار هم از کشور و ناموس و دین و ... خودشون دفاع کرد اند
-
[url="http://ganjjang.ir/upload/images/2m8w3tvh31ozii9sd5us.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/2m8w3tvh31ozii9sd5us.jpg[/url] تکاوران یگان عملیات ویژه با قایقهای اف ای سی درحال بارگیری مین های چینی سال 1364 مینها توسط برادران سپاهی خریداری شد و زحمت ریختنش را تکاوران دریایی کشیدند البته پیش از این تعدادی مین ایتالیایی که قبل از انقلاب توسط نیروی دریایی خریده شده بود توسط تکاوران در ابراه منتهی به بندر ام القصر ریخته شده بود [quote] جناب کیسان چرا برادرا خریدن مگه خود نیروی دریایی نمیتونه بخره؟ [/quote] برادران قرار بود خودشان به تنهایی فاو را فتح کنند بعد دیدن شدنی نیست ابتدا از تکاوران عملیات ویژه خواستند شناسایی منطقه را انجام دهند بعد در طراحی عملیات از انها کمک گرفتند (بخش ابی خاکی) سپس اموزش نیرو های غواص و پیاده را به تکاوران سپردند و بعد هم مین هایی که قرار بود خودشان بریزند و نتوانستند را به عملیات ویژه سپردند و بعد هم قبل از عملیات والفجر 8 انهدام رادار در منطقه راس البیشه عراق را به تکاوران سپردند و در اخر هم گفتند اگر زحمتی نیست در بخش اجرای عملیات والفجر 8 مشارکت فرمایید (اینهایی که عرض کردم فقط خدمات تکاوران دریایی در عملیات والفجر 8 بود خدمات باقی ارتش بماند ...) این رو برای جناب ادیب میذارم چون همیشه در حق عزیزان ارتشی بی انصافی میکنند و تمام شکست ها در جنگ هم همه و همه رو به خاطر ارتش میدونن
-
رضا ماکسیم
-
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/xvp6sw5ags8g1mxcrvm6.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_xvp6sw5ags8g1mxcrvm6.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/2ol0avfowbffo8xgk5vq.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_2ol0avfowbffo8xgk5vq.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/4px91wi8hgm4ufy01bw8.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_4px91wi8hgm4ufy01bw8.jpg[/IMG][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/6t0np34m8lh23qhn3d7.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_6t0np34m8lh23qhn3d7.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/41zd6r61iqte6hma39ks.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_41zd6r61iqte6hma39ks.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/982oi4zyyfw4qrxuhiie.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_982oi4zyyfw4qrxuhiie.jpg[/IMG][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/afo1gus6w8e0aq51uam.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_afo1gus6w8e0aq51uam.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/g5vqdi1b5xhg0sr8bvdk.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_g5vqdi1b5xhg0sr8bvdk.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/i9o8t4681om5cgs2ad74.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_i9o8t4681om5cgs2ad74.jpg[/IMG][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/jz3cmz3nzyx5xa4i9c8.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_jz3cmz3nzyx5xa4i9c8.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/kkh1khl8c3mi8g8eci1u.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_kkh1khl8c3mi8g8eci1u.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/lqhkcwwdteepala1287.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_lqhkcwwdteepala1287.jpg[/IMG][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/o8kuqk61jqhrh8d541l.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_o8kuqk61jqhrh8d541l.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/qw1joun2cjbkorlzke5q.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_qw1joun2cjbkorlzke5q.jpg[/IMG][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/u68tl6tjcjhvlklu15f.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_u68tl6tjcjhvlklu15f.jpg[/IMG][/url] [url="http://ganjjang.ir/forum/showthread.php?tid=767&pid=6629#pid6629"]منبع[/url]
- 2 پاسخ ها
-
- 17
-
نمیدونم مطلب تکراری هست یا نه اولین میکروپروسسور دنیا چه بود؟؟؟ این سوالی هست که اکثر دوستان جواب قاطعی به اون میدن و اون جواب چیزی نیست جز intel 4004 Intel 4004 به باور خیلی از دوستان اولین ریزپردازنده شناخته شده دنیاست که البته 4 بیتی هم بوده است • اما بر اساس اسناد منتشر شده در سال 1998 توسط IEEE که از طرف NSA پس از 30 سال اجازه انتشار پیدا کرد اولین ریزپردازنده جهان نه توسط اینتل بلکه توسط کنسرسیوم نظامی Grumman Aircraft و Garrett AiResearch و American MicroSystems برای هواپیمای F14 طراحی شده و ساخته شد طراحی این ریزپردازنده که 20 بیتی است در June 1968 کلید خورد و در June 1970 ساخته شد و در 21 DEC همان سال دراولین پرواز F14 مورد آزمایش و ارزیابی قرار گرفت این ریز پردازنده بر خلاف اکثریت پردازنده های امروزی به صورت single die طراحی نشده و در بخشها و IC های جداگانه توضیع شده و بر روی ماژول پردازنده (CADC)Central Air Data Computer قرار گرفته اند برخی از مشخصات و وظایف CADC در زیر آمده است • دمای کاری : -55 to +125 deg C • فراهم کردن دیتا و اطلاعات کافی جهت کنترل و شلیک 6 موشک phonix و sidewinder به صورت real-time • مقاومت و ادامه کار در برابر شوک و شتابهای شدید • کنترل کاملا اتوماتیک زاویه بالها در حالات مختلف در صورت انتخاب خلبان • حفظ پایداری هواپیما با مونیتور کردن فلوی هوای عبوری • شکستن sound barrier در صورت دریافت علامت cloud formation • دریافت اطلاعات از سنسورها و محاسبه پارامترهای ارتفاع .سرعت هوایی.سرعت عمودی .ماخ نامبر .دما و ارسال آنها به کاکپیت خلبان جهت نمایش • محاسبه و کنترل پارامترهایی نظیر موقعیت بال متغیر و سرعت تغییر زاویه بال • کنترل و مونیتور کردن flap • اصلاح زاویه حمله فراهم کردن داده real-time برای سیستم های دیگر هواپیما از قبیل سیستم تسلیحات و مخابرات ...سیستم عیب یاب خودکار حین پرواز ...سیستم جایگزینی خودکار سالم به جای معیوب redundant switchover میکرو پروسسور این سیستم قادر است محاسبات logical و integer و همچنین fixed point fractional را به انجام برساند و بر حسب نیاز قادر است محاسبه چند جمله ای تا درجه 6 را به انجام برساند F(x) = a6x6+a5x5 +a4x4 +a3x3 +a2x2 +a1x1+a0 که x میتواند داده سنسور یا مقدار ثابت مو جود در ROMباشد. [url="http://ganjjang.ir/upload/images/vrt20uq0c8qkjs32eqx.jpg"]http://ganjjang.ir/u...c8qkjs32eqx.jpg[/url] [url="http://ganjjang.ir/forum/showthread.php?tid=765"]منبع[/url]
- 7 پاسخ ها
-
- 32
-
[quote name='RezaKiani' timestamp='1380864793' post='343031'] [right]فکر کنم این چیزی که شما تعریف کردید پروسسور باشه نه میکروپروسسور[/right] [/quote] دقیقا ، چون اونومقع پروسسور هم به زور بوده چه به رسه از نوع میکرو اون
-
فکر کنم قرار دادن عکس ای که جناب واریور قرار دادن ، در اینجا بد نباشه [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10237/IMG_1.jpg[/img]
-
بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
Arash پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
با تشکر از شما بر عکس مطلب قبلی که خیلی جامع و کامل بود این مطلب چند تا مشککل داشت که من به موشک فونیکس میپردازم اول این که این موشک در مرحله اول به سرعت نزدیک به 5 ماخ میرسد و در حالت دوم یا همون شیرجه سرعت پایین تری دارد ولی نکته مهمتری که هست این است که این موشک top attack میباشد بنابر این نیاز به مانور خیلی کمتری ( نسبت به موشک هایی که از جلو و یا پشت هدف را تعغیب میکنند ) دارد تا به هدف اصابت کند . در غیر اینصورت در جنگ ایران و عراق ( که همه هواپیماهای عراقی به جز میگ 25 از مانور پذیری عالی برخوردار بودند ) هیچ شکار هوایی به وسیله موشکک فینیکس برای ما اتفاق نمی افتاد -
[quote name='mearaji' timestamp='1380363871' post='341750'] به نظر من هردو یک مکان هست و از دو زاویه گرفته شده! دوستان کمی اگر دقت کنید مشخصه! زاویه عکس ها تقریبا ۱۸۰ درجه خلاف هم دیگه هست و کمی هم اختلاف ارتفاع! [/quote] جالب بود ممنون از دقت نظرتون ------------------------- از غلاف سيستم اخلالگر زير بال فانتوم يحتمل اين فانتوم از نوع آر اف و متعلق به سرلشكر خلبان شهيد ذوالفقاري هست كه عراقيها سرخوش از اين پيروزي با ذوق وشوق فراوان اقدام به نقاشي واقعه نمودند . لازم بذكر است پس از محاصره هوايي هواپيماي شهيد توسط ميراژها و مورد اصابت قرار گرفتن هواپيمايش ، شهيد ذوالفقاري و كابين عقبش شهيد نوروزي اقدام به ايجكت ميكنند ولي با تاسف فراوان بعلت سرعت فوق العاده بالاي هواپيما هردو به شهادت ميرسند .پيكر مبارك اين دو شهيد دو روز بين دو جبهه در خاك دشمن بود .نهايتا با موافقت شهيد بابايي ، تيمسار فرسيابي با 214 به منطقه اعزام و موفق به انتقال پيكر آنها به وطن ميشود.يادشان گرامي [url="http://ganjjang.ir/upload/images/wk2d0re5jr8jeprwudhj.jpg"]http://ganjjang.ir/u...r8jeprwudhj.jpg[/url] ---------------------------------- البته مدتي عراقيها موفق شده بودند از نقاط كور راداري اف-14ها استفاده و هواپيماهاي مارا به تله بياندازند و چندتايي بهش حمله ور ميشدند .در آنروز برخلاف ماموريتهاي گذشته كه هميشه دو فروند اف-14 ايشان را اسكورت ميكردند ،يك فروند اف- 14 ايشان را اسكورت نمود كه آنهم را در جاي ديگر درگير كردند .با استفاده از اين فرصت ميراژهاي ديگر توانستند RF-4 ايشان را تعقيب و 7تايي به ايشان حمله ور شوند .طبق گفته شواهد آنروز 14 هواپيما در منطقه بودند.راجب كيفيت شهادت ايشان فقط عامل سرعت بالا در هنگام ايجكت صدق ميكند .
-
[quote name='ALFARD' timestamp='1380317389' post='341652'] عجب! چطوری رسیدن اونجا؟ یعنی مکان به این مهمی هیچ گونه پدافندی نداشته؟ خود رئیس جمهور حضور داشته در این کاخ؟ [/quote] هر دو این عکس ها [url="http://ganjjang.ir/upload/images/qq3ncrtz93pq24v8z5.jpg"]http://ganjjang.ir/upload/images/qq3ncrtz93pq24v8z5.jpg[/url] و [url="http://up.ganjejang.com/images/n4xdrnekgbpu58u150h.jpg"]http://up.ganjejang.com/images/n4xdrnekgbpu58u150h.jpg[/url] در یک پرواز گرفته شده اند که یکی مجلس و دیگری کاخ ریاست جمهوری بوده الان متاسفانه اسم خلبان یادم نیست و این عکس ها در اون زمان توان تبلیغاتی زیادی رو در اختیار ما گذاشت که جنرال محمد هم توضیحاتی دادن که خواندنشان خالی از لطف نیست [quote] این عکس معروف هستش به مجلس الوطنی ، شاهکاری از بچه های شناسایی ! اینجا محل مجلس حزب بعث عراق هستش !! بعد از این تصویر ، امام خمینی ( ره) خطاب به صدام فرمودند که ما اگر بخواهیم میتوانیم پایتخت شما را هم بزنیم ولی ما بنا بر اعتقاداتمان با مردم بی گناه عراق کاری نداریم !!( نقل به مضمون) [/quote]
-
این عکس در پرواز مرحوم "ایکانی"گرفته شده .در این پرواز شناسایی فوتوفانتوم ایشان با یک فروند موشک "سام-3" مورد حمله قرار میگیرد و دچار خسارتهایی میشود.از جمله اینکه باک خارجی سوخت زیر بال هواپیما سوراخ شده و سوخت از ان به بیرون میریزد.(همانگونه که کاملا در عکس پیداست). البته با مهارت خلبان زبردست ما RF4E یاد شده به پایگاه یکم شکاری تهران(یعنی پایگاه مادر گردان شناسایی) برگشته و عکسهای گران بهای همراه خود را سالم تحویل میدهد.ازجمله همین عکس بسیار جالب را که میبینید. [url="http://ganjjang.ir/upload/images/fsdynwkdm2ztonc27l60.jpg"]http://ganjjang.ir/u...2ztonc27l60.jpg[/url] و این هم عکسی بر فراز سلیمانیه [url="http://ganjjang.ir/upload/images/gzcgkhk0bge69jpamf1c.jpg"]http://ganjjang.ir/u...ge69jpamf1c.jpg[/url] فرودگاه بغداد [url="http://ganjjang.ir/upload/images/setsn9514rs57aquz0n.jpg"]http://ganjjang.ir/u...4rs57aquz0n.jpg[/url] كاخ رياست جمهوري رژيم منفور بعث [url="http://ganjjang.ir/upload/images/qq3ncrtz93pq24v8z5.jpg"]http://ganjjang.ir/u...z93pq24v8z5.jpg[/url] شعار گردان 11 شناسائيست [url="http://ganjjang.ir/upload/images/m9ef8vqaaj0iwvrkcqmh.jpg"]http://ganjjang.ir/u...j0iwvrkcqmh.jpg[/url] نترس _ تنها _ بدون سلاح [url="http://ganjjang.ir/upload/images/owgykczjlzm626gzmsc.jpg"]http://ganjjang.ir/u...lzm626gzmsc.jpg[/url] ناوچه اوزا عراق [url="http://www.8pic.ir/images/25995866804527102704.jpg"]http://www.8pic.ir/i...04527102704.jpg[/url] ممنون میشم عکس ها به گالری سایت منتقل شوند [color=#800000][b]لینک ها مشکل دارن[/b][/color] [color=#800000][b]برای من نشون داده نمی شن ![/b][/color] [color=#800000][b]ممنون میشم چک کنین[/b][/color] [color=#800000][b]Salem[/b][/color]
-
جلیل زندی، برترین تکخال تامکت ایران و جهان جلیل زندی، برترین تکخال تامکت ایران و جهان
Arash پاسخ داد به F14AA تاپیک در جنگ آوران
[quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1380045153' post='340741'] دوستانی که به شهید بابایی رو به سبب صدور حکم اعدام برای مرحوم زندی مسئول می دونن یا نگران تخریب وجهه ایشون هستن ظاهرا تا حالا راهشون به دادگاه و دادگستری نیافتاده و از روند دادرسی و محاکمه کوچکترین اطلاعی ندارن تو هیچ کجای دنیا متشاکی خودش شاکی رو محکوم و نوع مجازاتش رو تعیین نمی کنه چون این دو تا کار وظیفه اختصاصی قاضی هست. تنها کار شهید بابایی معرفی مرحوم زندی به دادگاه ارتش به خاطر تخطی از دستور مافوق بوده و اینکه اونجا چی کار کردن و چه مجازاتی برای مرحوم زندی بریدن دیگه ارتباطی با شهید بابایی نداره. البته بعضی از این خلبانهایی که از نظر شما هیچ جرمی نداشتن و بی گناه بودن به خاطر همین سرسپردگی بی ضرر 5 فروند از تامکت ها و فانتوم های ما دو دستی تقدیم صدام و آل سعود کردن. [/quote] البته به جز تامکت خلبان منفور مرادی که به سزای کارش هم رسیده شدبقیه هواپیما ها به کشور بازگشت حتی مسافربری و هلیکوپتر هم بود ، کلا پرنده هایی که به کشور دیگه ای غیر از عراق رفته ان برگشته اند این مورد اول مورد دوم خواهشا نگین تمام کسانی که اعدام شده اند خیانتکار بودند ، بسیار مورد بود که دو نفر که با هم مشکل داشتند به هم انگ میزدند و سریعا یکی و یا هر دو یا اخراج میشد و یا اعدام پس همه رو در یک غماش قرار ندهیم بهتر است در مورد جناب ادیب هم واقعا نمیدونم چه خصومتی با ارتش دارن و ارتش چه نا حقی در حق این بزرگوار کرده که یه بند در همین 2 هفته اخیر در تمام پست هاشون به هر شکلی که شده شروع به توپیدن به این عزیزان میکنند .- 73 پاسخ ها
-
- نهاجا
- جنگ تحمیلی
- (و 8 بیشتر)