سلام. میشه با تحولات ترکیه، سوریه  حتی برای چند ثانیه یک نفسی بکشه؟؟؟   چه کارهایی در اولویت هستش؟؟؟   به قول جناب تلاش، سر این اژدها در شمال قطع بشه چی میشه؟؟؟؟   جناب ارمانی کجای؟؟؟؟؟؟!!!!؟؟؟؟؟!!!!!

      به نام خدا    سلام    وضعیت اون زمان امریکا چقدر به وضعیت امروز ما شباهت داره؟؟؟؟   افرادی مثل اون ژنرال کارکشته بودند که امریکا رو از اون منجلاب بیرون کشیدند، در کشور ما کسی هست یا اینکه خیلی دیر شده؟؟؟ یا اینکه گوش شنوایی نیست؟؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم      این لینک رو یکی از دوستان زحمت کشیدن فکر کنم در استاتوس گزاشته بودند در مورد روش های مقابله با حملات تروریستی و انتحاری برای غربی ها است      http://www.msef.com/counter-suicide-bombing--car-bomb.html   حقیر به صورت دست و پا شکسته سعی کردیم یک برگردانی انجام بدیم شاید مورد پسند دوستان قرار بگیره      بسم الله الرحمن الرحیم   راه های مقابله با انتحاری نفرات انتحاری، خودروهای انتحاری و بمب های کنار جاده ای *تشخیص  ساختار و مکانیزم وسایل انتحاری *روش های متنوع بررسی یک خودرو برای تله های انفجاری احمقانه *شناسایی  تله های احمقانه در جاده ها *استفاده از سگ ها و یا دیگر حیوانات برای منفجر کردن انتحاری قبل از رسیدن به هدف *شناسایی حملات انتحاری علیه پلیس و نیروهای نظامی *شناسایی مواد منفجره و بمب های نامه ای تروریست ها از مواد منفجره  نامتعارف استفاده می کنند *خلآ سلاح انتحاری *روش های مورد استفاده رژیم اشلاغلگر قدس در استفاده از سیم های نامرئی کشف تکنیک های جست و جوی شخصی  (در صحنه رزم) *به دام انداختن خودرو با سلاح های در دسترس مسلح سازی خودروها تاکتیک های دفاعی تفکر تاکتیکی، خلع سلاح وامادگی سلاح ها در هر زمان خلع سلاح دشمن شامل سلاح های هجومی و سلاح کمری نبرد در حالت حرفه ای و ویران کننده با دشمن متخاصم شناسایی نقاط قوت و ضعف در بدن انسان رزم زمینی و مقابله با تکنیک های رزمی استفاده  تاکتیک های رزمی فریب و چگونگی مقابله با انها زمانبندی صحیح در رویارویی با دشمن در خیابان ها حمله فیزیکی در حالی که در خودروی خود مستقر هستید کار و (تمرین) زیر استرس شدید نبرد به صورت موثر بعد از اینکه حدودا زمین گیر و یا مجروح شده اید لحاظ شرایط فیزیکی و روحی توسعه و بهبود  هماهنگی، سرعت، تاب و توان، انعطاف پذیری و قدرت   تاکتیک های درمانی استفاده از تاکتیک های درمانی در محیط رزمی مراقبت در خطرناک ترین محیط ها اجرای اولویت های کمک های پزشکی و کمک های اولیه در اثر سوختگی و اتش مدیریت ابتدایی و متوسط خطوط هوایی (نظارت هوایی) تصویوات تاکتیکی در برابر تصمصمات غیر تاکتیکی و مسائل پزکشی قانونی بهبود و توسعه  بسته پزشکی مناسب با نیازهای  میدان نبرد تجهیزات پزشکی  مناسب تامین مایحتاج در اسرع وقت به کارگیری بهترین روش برای انتقال تجهیزات در میدان نبرد امادگی در برابر زخم های سوختگی و انفجار  امادگی برای  حالت های فوق العاده و حوادث محیطی (گرمایشی ، سرمایشی، غرق شدن) مراقبت های پزشکی از زخم هاو مرقبت از عفونت زخم ها    عیب و ایرادی داشت به بزرگی خودتون ببخشید بفرمایید اصلاح بشه    التماس دعا 

بسم الله الرحمن الرحیم      طارق بن عبد العزیز با عبور از تنگه ای که امروز به نام وی مشهور است و حمله به اسپانیا در عصر فتوحات، کشتی های اذوقه را اتش زد و به مردان خود چنین گفت   :   راه گریزی ندارید ، دشمن پیش روی و دریا پشت سر شما است و خدا یاورتان ،  اگر در این جزیره شکست بخورید بدتر از یتیمان خواهید بود. از طرفی غذای مورد نیازتان در دست دشمن است ،  بنابراین مردانه بجنگید.           منبع: کتاب 100 جنگ بزرگ تاریخ . علی غفوری 

    سلام  بزرگوار ممنون از لطف شما و افرین به حسن انتخاب شما    اگر امکان داره، معادل انگلیسی این جمله و جملاتی رو که زحمت می کشید قرار می دید رو هم بزارید تا به من بی سواد چیزی اضافه بشه    با تشکر التماس دعا 

بسم الله الرحمن الرحیم      سلام و درود به ارواح پاک و مطهر شهدا از شهدای صدر اسلام تا شهدایی که هم امنون  مانند گل پرپر می شوند.........   تبریک و تسلیت عرض می کنم شهادت این شهدای گرانقدر رو خدمت   اقا  ، مولا و صاحب اختیارمون  حجه ابن الحسن العسگری (ع) ، مقام معظم رهبری  خانواده این عزیزان و همه شما بزرگواران    متاسفم که خبرهای بدی به گوشمون میرسه     نمی دونم اون مسئله ای که جناب اقا رضا  مدیریت محترم سایت عنوان کردند که از سقوط خان طومان مهم تر بود چی بود اما حدس می زنم.......   واقعا متاسفم از شهادت   "سید شفیع شفیعی"  که به قول یکی از دوستان واقعا وزنه قابل توجهی  در سوریه و نیروهای ....... بودند و شهادتشون بد جوری حاج قاسم رو ناراحت و ازارده  کرده   در مراسمی که چند روز پیش برگزار شد حاج قاسم خیلی امید داشت که ایشون زنده باشه و اسیر شده باشه و جمله ای در مورد ایشون گفت  به این مضمون که حاضرم یک پادگان نیرو به تروریست ها  بدم اما سید شفیع زنده باشه ........اما نشد که بشه   خواهش می کنم ، تمنا می کنم ، التماس می کنم ، برای سلامتی رزمندگان جبهه مقاومت دعا رو  فراموش نکنید    ///////////////////////   خون ما را بریزید که امروز درخت اسلام بیشتر از گذشته تشنه خون است    ما را به ارزوی مان برسانید که چه بمیریم و چه کشته شویم   -پیروزیم-      خونما را بریزید ، سلاحمان بر زمین نخواهد افتاد ، همرزم من پشت سر سلاح را خواهد برداشت    جسمم پر می کشد ، اما روحم به شاگردانم قدرت می دهد و انها تشویق به نبرد می کند      به کوری چشم استکبار جهانی ، به کوری چشم روباه پیر ، به کوری چشم صهیونیست ها ، به کوری چشم تکفیری ها ، به کوری چشم بدخواهان داخلی و خارجی      استاد با انگیزه تر و مصمم تر از گذشته پای کار است و مشغول کار    [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10329/220420161685.jpg][/url]     سلامتی جانبازان مدافعان حرم صلواتی محمدی عنایت کنید 

    سلام و درود    ممنون از پاسخ شما    بزرگوار  کدام گفته زنرال استاری  در مورد ما صدق می کند؟؟

به نام خدا        همه راه ها به تاکتیک ختم می شود؟ ایا؟!؟؟؟؟     بزرگوار کدام خبر؟؟؟ میشه برای ما هم بفرمایید؟؟؟   //////////   فکر می کنم به طور خلاصه    ژنرال دن استاری با گرداوری علاقه مندان، کار گروهی و استفاده از تمام مواردی بالا که فرمودید باعث ایجاد استراتژی نبرد هوا زمینی" و به دست امدن ان نتایج در جنگ اول خلیج فارس، افغانستان و عراق (و کمی قبل تر در جنگ عراق علیه ایران و با استراتژی نبرد متحرک) شد   کمی قبل تر فرمودید که در ارتش هایی که ارتش مدرن دارند، این غیرنظامیانی که حتی شاید یک تیر کلاش هم شلیک نکرده اند،   اما  مسلح به دانش روز هستند ، باعث ایجاد تغییر و رفرم در ساختار ارتش ها می شوند و ارتش را به روز و کارامد و متناسب با نیازها و تهدیدات روز  (و احیانا تهدیدات پیش رو در دوره های بعدی ) نگه می دارند و ساختار، سلاح و یا تاکتیک را به چالش می کشند     (تجربه شخصی) فردی که از 8 صبح تا ......شب مشغول کار باشد چه وقتی (و یا چه حوصله ای )برای پیدا کردن دانش روز و اثبات اون به یک مجموعه و تغییر و متناسب کردن اون برای مجموعه مورد نظر  دارد؟؟؟؟   (نفرمایید که افرادی در نیروهای نظامی برای این کار حضور دارند که اگر دارند و یا داشتند وضعیت این نبود)   بزرگوار دوباره فرمودید    سوا اینجا است، که اگر حقیر سراپا تقصیر که هیچ چیز بلد نیستم و در این حوزه کاملا بی سواد هستم، توانستم در اتوبوس در ظرف کمتر از نیم ساعت، ذهنیت یک هموطن را نسبت به نبرد در سوریه تغییر دهم و به وی ثابت کنم که:    اگر در سوریه هستیم به خاطر امنیت و منافع ملی و سرزمینی است که حضور داریم    اگر در سوریه هزینه می کنیم، ان طور که باید هزینه نمی کنیم و در مقابل هزینه دشمن که همه چیز ما را هدف گرفته، به حساب نمی اید و برخی مشکلات اقتصادی فعلی به خاطر هزینه در سوریه نیست و ریشه در مسائل دیگر دارد    . . . . . خب بفرمایید ببینم که ایایک فرد نوعی  فردی مثل  اقا سینا    نمی تونه باعث ایجاد تغییر (نمیگیم رفرم) در ساختار نیروهای مسلح و دکترین دفاعی ما بشه؟؟؟    مشکل اینجا است که منی که در میلیتاری هستم بعد از سالها عضویت نه تنها هیچ تخصص و دانشی در این زمینه ندارم   بلکه اگر فرد مطلعی حرفی می زنه، بدون تفکر، بدون مطالعه و بدون تحقیق و بدون سوال،سریع موضع گیری می کنم و به نوعی به دنبال به کرسی نشوندن حر خودم هستم   شدیده توصیه می کنم که تاپیک استراتژی نبرد هوا زمینی   استاد MR9 را با دقت مطالعه کنید (خصوصا قسمت های اولیه)   جاده خاکی که برخی عزیزان ابتدای راه هستند، حقیر زیر سازی و اسفالت کردیم، در انتها هیچ چیز جز پشیمانی و حسرت نسبت به عمر تلف شده و............... نبود   به حقیر کسی نگفت که چه کار کنم و چگونه مسیر رو طی کنم   اما حقیر به شما میگم که که از افراد یا فردی که فکر می کنید می تونه شما رو راهنمایی کنه بپرسید تا شاید میلیتاری به روزهای اوج برگرده و اون متخصصین و دانشمندانی که رفتند برگردند شاید که نه حتما روزی شما اون فرد مطلع و تاثیر گزار باشید    التماس دعا       

بسم الله الرحمن الرحیم      تیگران فرمانروای ارمنستان داماد مهرداد ششم پادشاه پونت (مصادف با اغاز کار پارتی ها) حدود 60 قبل از میلاد      "این رمی ها اگر به عنوان سفیر امده اند که بسیار زیادند و اگر برای جنگ امده اند بسیار کم اند".

بسم الله الرحمن الرحیم      دومین گروه از متخصصین روسی برای شرکت در پاکسازی مین ها در تدمر  به سوریه می روند.      وزارت دفاع روسیه روز پنج شنبه اعلام کرد :دومین گروه از متخصصین روسی بخش خدماتی بین الملل بخش ضد-مین نیروهای مسلح روسیه ، مسکو را به مقصد پایگاه حمیم ( Khmeimim )ترک کردند تا در تلاش های انسان دوستانه برای پاکسازی تاسیسات زیربنایی و بناهای تاریخی شهر باستانی پالمیرا (تدمر) شرکت کنند.   این در حالی است که اولین گروه از این متخصصان قبلا وارد سوریه شده بودند.     http://tass.ru/en/world/866478

    سلام و درود    اگر لینک یوتوب هست، میشه لطف کنید، بزرگواری کنید و بزارید    نه فقط این لینک، اگر لینک یوتوب از درگیری ها و.......دارید، میشه لطف کنید بزارید    با تشکر 

بسم الله الرحمن الرحمیم    سلام و درود خدمت همه دوستان عزیان و سروران گرامی    حقیر هم سال نو رو خدمت شما تبریک عرض کرده و امیدوارم سالی با برکت و با سلامتی کامل برای شما و خانواده محترمتان و تمام مردم ایران در پیش داشته باشید    خدایا    یا حمید به حق محمد    یا عالی به حق علی    یا فاطر به حق فاطمه   یا محسن به حق الحسن    یا قدیم الاحسان به حق اقامون  حسین    در سالی که گذشت مردمی بودند که زجر و درد زیادی رو تحمل کردند و تحمل می کنند، به حق این پنج تن، به حق قائم ال محمد اونها رو از درد و رنجی که گرفتار اون هستند رها کن (امین) 

      بسم الله الرحمن الرحیم    استاد بزرگوار محترم و ارجمند  دوستان میلیتاری    سلام    ترجمه این نوع گزارشات چه فایده ای دارد؟؟ چه کسی این گزارشات را می خواند؟ ایا دانشجویان کلاسهایی که گاهی از ان نام می برید؟ اگر مفید است، ما هم بخوانیم فایده دارد یا اینکه از حوصله جمع خارج است و بعضا افراد عادی مثل من از درک این نوع گزارشات عاجز اند؟   اصلا چرا چنین گزارشاتی منتشر می شوند و هدف این مراکز از انتشار چنین اطلاعاتی که بسیار برای ان زحمت کشیده اند چیست؟   با مطالعه این دست گزارشات به چه نکته و یا نکاتی پی بردید و شاید به چه چیزی غبطه خوردید؟

  سلام و درود خدمت استاد محترم جناب MR9    صد افسوس و هزاران افسوس که این تاپیک (مثل خیلی های دیگه)  مورد بی مهری کاربران قرار گفته    سپاس فراوان از شما به خاطر تاپیک و طرح  این مسئله مهم  :rose:  :rose:  :rose:  :rose:  :rose:   خواهشی که از دوستان دارم اینکه از فردی که یکی از دوستان به ایشون و اندیشکده ایشون اشاره کردند  با احتیاط تر صحبت کنید، چرا که بنا بر تجربه شخصی حقیر باعث ایجاد بحث های حاشیه ای، بی فایده و غیر علمی و ایجاد کدورت هایی در سایت شد (زمان علی اقا)    و اما بعد    در مورد ضرورت، خب همه ما به نوعی با اینده نگری مواجه هستیم و اون در زندگی روزمره خودمون هم به کار می گیریم  مثلا وقتی من ماهی 100 هزار تومن حقوق می گیرم، از اول ماه با حساب برخی هزینه ها و پولی که می مونه سعی در کنترل این مقدار تا اخر ماه می کنم و یک مقداری رو هم برای روز مبادا کنار میزارم    فرزندی که به دنیا میاد، پدر و مادر یک اینده نگری برای اون دارند، مثلا: تا دوسالگی اغوش مادر، تا 7 سالگی خانواده  و مهد، از 7 سالگی مدرسه و تربیت در خانواده تا دانشگاه، بعد از دانشگاه (اگر پسر بود) سربازی، یک شغل و ازدواج و تشکیل خانواده و مستقل شدن.....     استاد بزرگوار   یک زمانی که هنوز مشغله حقیر زیاد نشده بود و به قولی باد در کله بود، دنبال یک چنین مسائلی  (در همان اندیشکده ) رفتیم که به دلایلی نشد که ادامه بدیم    تصاویری که شما زحمت کشیدید و قرار دادید شبیه به همان مفاهیمی هست که در این اندیشکده دیده بودم و کلید واژه های مشابه    اما این بحث شما، اگر حقیر یکی از علاقه مندان در این حوزه باشم، چه کار میشه کرد و چه کار باید کرد؟   "فاز یکم از طرح ایجاد یک مخزن فکر قوی برای میلیتاری"   یعنی چی؟تربیت افرادی که بتونند مسائل رو با دانش قبلی و حجم اطلاعات موجود تحلیل کنند تا به درک بهتر اون پدیده کمک و از گمراهی جلوگیری کنه؟؟؟   چه طوری؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم   روسیه و امریکا اکنون  قدرت ان را دارند تا صلح را در سوریه تحمیل کنند.   کنفرانس صلح  ژنو، همچون اتش بس فعلی که در 27 فوریه اغاز شد، انجام شد چون روسیه و امریکا می خواستند تا انجام شود. سرانجام امریکا و روسیه  موافقت کرده اند که  مانع اساسی بر سر راه دو مذاکرات قبلی-سرنوشت رئیس جمهور سوریه بشار السد- ان قدر مهم نیست تا جنگ را طولانی کند. هر دو طرف می دانند که این جنگ نیابتی امریکا علیه روسیه خارج از کنترل است: اروپا با موجی از اوارگان روبه رو است که اتحاد شکننده اتحادیه اروپا را تهدید می کند، در گیری به عراق گسترش پیدا کرده است و بیم ان می رود تا لبنان و اردن را نیز به اتش بکشد. در ابتدای جنگ، جنگجویان سوری تصمیم گیری را به  سرمایه گذاران و فروشندگان سلاح خود در روسیه، ایران، امریکا، ترکیه، عربستان صعودی و قطر واگذار کردند. اگر قرار است که جنگ تمام شود، قدرت هایی که ان را تغذیه می کنند باید در ژنو به راه حلی برسند. جنگ در سوریه را می توان از منظر یک بازی کارت شاهانه نگاه کرد که امریکا هر وقت که تمایل داشته باشد می تواند از ان خارج شود در حالی که هنوز کارت هایی برای بازی وجود دارند. زمانی که در گیری تمام شود، کسی باید میلیارد ها دلار خرج کند تا کشور را بازسازی کند. به احتمال بسیار زیاد این فرد، برندگان جنگ، روسیه و ایران خواهند بود،انها در صلح چیزی را از دست خواهند داد که در جنگ به دست اوردند. چرا باید یک سیاستمدار معقول واشنگتن اعتراض کند؟ روسیه با همکاری هایش، در حال بردن این مرحله از جنگ است، بعد از سر گرفتن مذاکرات اهدافش را تثبیت می کند و به دولت سوریه اجازه می دهد تا حاکمیت خود را بر تمام کشور به دست اورد. سپس حمله ای بی امام توسط روس ها، امریکایی ها، ارتش سوریه، حزب الله، کرد ها، شورشیان غیر جهادی سوریه، ایران و عراق خلافت اسلامی را از عراق و سوریه حذف خواهد کرد. از ابتدای شروع در گیری در 2011 روسیه در موضع خود-حفظ اسد در قدرت- ثابت قدم مانده است. امریکا خواستار کناره گیری اسد به عنوان یک پیش شرط برای حصول یک تفاهم  بود، اما اعتبار روسیه در خطر بود. قبل از انکه اتحادیه عرب عضویت سوریه را در این سازمان در 2011 معلق کند، این اتحادیه 22 عضو داشت که 21 عضو متحد امریکا بودند. روسیه یک متحد عرب داشت که قرار نبود کنار گزاشته شود. تا زمانی که امریکا مایل نبود تا بازی خود را با  فرستادن هواپیماها، پهپادها و سربازان بیشتر مهیج تر کند-که می توانست روس ها را وادار به افزایش قدرت نظامی خود کند و خطر یک جنگ جهانی را افزایش دهد- امریکا مجبور بود تا موضوع بحث را تغییر دهد. وزیر امور خارجه امریکا این تغییر موضوع بحث را در ماه دسامبر زمانی که گفت " امریکا و شرکایش به دنبال تغییر رژیم در سوریه نیستند." انجام داد. قبل از دومین کنفرانس ژنو در 2014، وزیرصلح و اشتی ملی بشار اسد علی حیدر (Ali Haider) اظهار داشت:" نه ژنو 1 نه ژنو 2 و نه ژنو 10 بحران سوریه را حل نخواهد کرد. راه حل ان اغاز شده و با پیروزی نظامی دولت ادامه خواهد یافت". حیدر اشتباه می کرد: دولت سوریه ممکن است اکنون از نقطه نظر نظامی موفق باشد،  اما نمی تواند تا همیشه جنگ برپا کند. همان طور که شورشیان منتخب امریکا نتوانستند رژیم سوریه را تغییر دهند رژیم نیز نتوانست انها را شکست دهد. تنها راه باقی مانده سازش و توافق است. بنابراین دنیای خارج باید یک توافق را تحمیل کند اما نباید اینده سوریه را دیکته کند. پیشنهادات مبنی بر تقسیم  این کشور به بخش های فرقه ای  محکوم به شکست بوده است. فرانسوی ها تقسیم سوریه را در دهه 1920 امتحان کردند، انها منطقه تحت تساط خود را به 6 ناحیه مجزا تقسیم کردند که با مخالفت مردم روبه رو شدند. خارجی ها نمی توانند تصمیم بگیرند چه کسی ملت سوریه را رهبری کند: این مسائل تنها مربوط به مردم سوریه می شود. (مترجم: اره واقعا خیلی رای و نظر مردم براوتون اهمیت داره. ارواح عمه همه سیاستمداران امریکایی) برخلاف اعتراضات شدید اعراب سوریه و ترکیه، این مسئله (حق مردم در تعیین سرنوشت خود) نمی تواند مانع از ان شود تا کردها از حق خودمختاری استفاده کنند. ژنو 3 می تواند برنامه انتقالی را تحمیل کند که به موجب ان سوری ها می توانند تصمیم بگیرند چه کسی و چگونه بر انها حکومت کند، البته با بازرسی دقیق بین الملی انتخابات. رژیم سوریه با  تقسیم قدرت در یک دوره انتقالی با "تروریست ها" امتناع می کند: مخالفان خواستار رفتن اسد قبل از  اغاز دوره ی انتقالی هستند. اما اگر دو طرف به این مواضع خود اسرار کرده و انها را رها نکنند، روسیه و امریکا می توانند انها را مجبور به تغییر دیدگاه های خود کنند. امری که مردم سوریه خواهان ان هستند. اتش بس دو هفته گذشته به هر دو طرف اجازه داده  زندگی خود را دوباره از سر گیرند. اگر ژنو 3 صلح را به ارمغان اورد، مدت زیادی برای طرفین طول نمی کشد تا کشوری را که دوست دارند - برخلاف خشونت و جنایت های جنگ- و به ان مغرور هستند را از نو بسازند.   مترجم:محمد رجبعلی    منبع: http://www.theguardian.com/commentisfree/2016/mar/13/russia-us-syria-peace-geneva-president-assad   مطلب فوق به هیچ عنوان نظر، دیدگاه و عقیده حقیر سراپا تقصیر و هیچ کدام از مدیران و کاربران میلیتاری نبوده، نیست و نخواهد بود و تنها برگردانی از انعکاس اخبار منطقه در رسانه های خارجی است و ولا غیر    شادی ارواح طیبه شهدا، سلامتی رزمندگان اسلام  صلواتی محمدی  عنایت کنید  جناب ارمانی  ممنون میشم مارو با بیانات خودتون اگاه تر کنید 

بسم الله الرحمن الرحیم    سلام و درود به ارواح پاک و مطهر شهدا    خصوصا شهید سرهنگ  حمزه لطفی  از دلاوران لشگر همیشه قهرمان 10 سید الشهدا، که وقتی بنر شهادتش رو در ورودی لشگر دیدم، جا خوردم و فریز شدم.   سرهنگ قد کوتاهی که همیشه لبخند به لب داشت و جلوی ما راه می رفت حالا........   جنابا  ارمانی و جناب MR9     لطفا در این برهه زمانی، حقیری چون من رو راهنمایی کنید تا خبرها رو بهتر درک و تحلیل کنیم  همیشه نیازمند راهنمایی و نصیحت بزرگان و اساتید هستم    التماس دعا 

سلام  درود به ارواح پاک و مطهر شهدا  جناب رونین    چند سوال    اسم اسن شهید بزرگوار به طور کامل چی هست؟ حکایت این اعداد چی هست و منبع این مطلب در صورت امکان رو بفرمایید. با تشکر 

بسم الله الرحمن الرحیم      سلام    مطلبی تحلیلی ئر مورد داعش و مبارزه علیه داعش از سایت    https://csis.org   امیدوارم مفید باشه ، نمودارهای جالبی داره    https://csis.org/files/publication/160302_Syria_Iraq_ISIS_Part_I-Region.pdf   دانلود پی دی اف    http://csis.org/files/publication/160302_Syria_Iraq_ISIS_Failed_state_Wars.pdf     .>>>>>>>>>>>>>>>>>>   بسم الله الرحمن الرحیم   چرا  خطرناک ترین گروه در سوریه داعش  نیست؟ اغلب به ندرت روزی می گذرد و خبری از پیشرفت های داعش در جنگ در عراق و سوریه منتشر نمی شود. در طول ماه های اخیر،  نیروهای پشتیبانی شده توسط امریکا موفق شده اند بخش اعظمی از مرز های سوریه-ترکیه را پاکسازی کنند، رمادی را پس بگیرند، و جلوی سیل جنگجویان و پشتیبانی ها را از پایتخت های داعش- رقه و موصل- بگیرند. اما شدت و قدرت حرکات به اندازه ای نیست که پیروزی را نوید دهد و امریکا در سوریه و عراق در تله هایی افتداده است که مرگبارترین انها توسط القاعده پهن شده است. جبه النصره، شاخه القاعده در سوریه، از داعش خطرناک تر است در حالی که هر دو گروه هدف مشترک تشکیل خلافت جهانی را در سوریه دنبال می کنند، راه های متفاوتی را برای نیل به هدف دنبال می کنند. ممکن است داعش در ایجاد عنوان های مهم خبری بهتر باشد، اما عنوان های کنترل بر  شهرهای مهم سوریه و عراق- بدون به میان اوردن از  خبرهای  حملات وحشیانه به شهرهای غربی- این گروه را در راس عملیات های نظامی امریکا در عراق و سوریه قرار داده است. در همین حال، القاعده، به ارامی، بازی طولانی تر را بازی می کرده است. توجه امریکا در جای دیگر مستقیما دستان گروه های تروریسی را باز گزاشته و به انها اجازه داده تا بهره برداری لازم را از توجه معطوف شده امریکا برده و زمینه لازم را ایجاد کرده تا زمانی که داعش شکست خورد، به صحنه بین المللی بازگردند. درحالی که داعش با بی رحمی  مناطق تحت تسلط خود را اداره می کند، جبه النصره در حال ایجاد تقویت روابط محلی  خود است، قابلیت هایی  را ایجاد می کند تا در اینده بتواند از انها بر علیه امریکا استفاده کند. جبه النصره توانمند و کارامد است، این سازمان از گروه های معارضی  که بر علیه دولت سوریه و رئیس جمهور ان مبارزه می کنند حمایت می کند تا امتیازات نامتناسب نبرد میدانی دولت را به نفع خود تغییر دهد و متوازن  کند. جبه النصره  در حال تزریق کمک به مناطق جنگی خود است تا روابط خود را با جامعه غیر نظامی، مردم غیر نظامی و دیگر گروه های معارض سوری ایجاد کند.  جبه النصره این روابط را با نهایت دقت مدیریت کرده تا بر این گروه ها نفوذ و تسلط یابد.  جبه النصره مستقیما گروه هایی که توسط امریکا پشتیبانی می شوند را هدف قرار می دهد و زمانی که می تواند، انها را شکست می دهد تا مطمئن شود که گروه های میانه رو جایی در سوریه جدید نخواهند داشت. جبه النصره با نبرد در کنار دیگر گروه ها، از حقانیت و مشروعیت انها به نفع خود استفاده می کند تا نهایتا جامعه سوریه را  به سمت قبول القاعده سوق دهد. این گروه در حال ایجاد زیرساخت های یک دولت  همچون دادگاه و خدمات اجتماعی است و از انها در جهت تغییر دیدگاه های مذهبی گروه های معارض سوری و مردم ان استفاده می کند. این گروه، از قبل، بخشی از سوریه را با شکلی از قانون مذهبی مشابه که توسط داعش استفاده می شود، اداره می کند: زنان در هردو شهر رقه-تحت کنترل داعش- و ادلب –تحت کنترل جبه النصره- مجبور به پوشیدن برقع (burqua) هستند. در همین حال با ایجاد اردوگاه های اموزش مذهبی و  نظامی برای کودکان، شست و شوی مغزی نسلی جدید از مبارزین را در دستور کار دارد  تا جنگی جدید را بر علیه غرب بر پا کنند. جبه النصره انعطاف پذیر تر از داعش است و لزوما زمین را کنترل نمی کند. نمی توان مستقیما النصره را بدون حمله به دیگر گروه های معارض معتدل سوری که با انها در ارتباط است هدف قرار داد همین مسئله هدف قرار دادن ان را دشوار می کند. با اولویت دادن به کمک به مردم محلی خود را از شورش اقوام نیز مصون نگه داشته است. نه تنها ایالات متحده نمی تواند النصره را به عنوان بک تهدید بشناسد، بلکه سیاست های ما در سوریه به سمت تقویت ان پیش می رود. موافقت امریکا به عملیات هوایی روسیه  در سوریه، ممکن است به گروه های معارض مستقل سوری ضربه بزند در حالی به طور همزمان النصره و داعش به این گروه  ها فشار وارد می کنند. در همین حال امریکا از یک فرایند دیپلماتیک حمایت می کند که روسیه به وضوح با رضایت رژیم ان را مدیریت می کند. روسیه از مذاکرات استفاده می کند تا در طول اتش بس، امریکا را به قبول  تروریست بودن گروه های معارض سوری کشانده تا بشار اسد بتواند گروه های معارض را بمباران کند. سیاست گذاران امریکا باید فورا اقدام به حفظ گروه های معارض سوری کرده که در اینده سوریه نقشی اساسی داشته و مانع از تبدیل سوریه به ایالتی اسلامی برای القاعده می شوند. بدین منظور، باید تمرکز خود را از داعش برداشه و النصره را به عنوان خطر بزرگتر بشناسیم.     منبع: http://www.understandingwar.org/backgrounder/why-most-dangerous-group-syria-isn%E2%80%99t-isis   مترجم: محمد رجبعلی  استفاده با ذکر منبع بلا مانع است    این مطلب صرفا برگدانی هست از یک لینک خارجی    مطلب فوق به هیچ عنوان نظر ، دیدگاه و عقیده حقیر سراپا تقصیر و هیچ کدام از مسئولین و اعضای سایت میلیتاری نبوده، نیست و نخواهد بود    جناب ارمانی  دوست دارم نظر شما را در مورد این مطلب و یا تحلیل های این چنین در مورد سوریه بدانم    با تشکر التماس دعا 

سلام  ممنون از دو بزرگوار جنایان   mjb و جناب labester به خاطر راهنمایی و کمکشون    عزیزان و سروران گرامی    اگر لطف کنید و لینک یوتوب درگیری ها رو با مختصری توضیح (مثلا درگیری کجا است، با این نت لاک پشتی چندین میگ دانلود نکنیم شپشو فقط عربی حرف می زنه)  بزارید، بسیار ممنون و سپاسگذار خواهیم بود      با تشکر  التماس دعا 

    سلام    ممنون از راهنمایی شما  فقط بفرمایید که چه طور باید از این لینک استفاده کرد    تشکر فراوان 

سلام  با تشکر از عزیزانی که زحمت می کشند و خبر و تصویر قرار می دند    بزرگواران فکر می کنم که برخی هستند مثل من که تنها منبع خبری اونها در مورد سوریه، میلیتاری باشه   می خواستم لطف کنید و اگر میشه فیلم بیشتر بزارید  و یا اینکه لینکش رو در اختیار بچه ها بزارید تا ما هم استفاده کنیم      با تشکر  التماس دعا    یا علی 

  لا حول و لا قوه الا بالله العی العظیم    ستاد مشترک ارتش امریکا     Joint Chiefs of Staff         نشان اختصاصی ستاد مشترک      ستاد مشترک (JCS)  هیئتی از رهبران یونیفرم پوش نظامی اصلی  در دپارتمان وزارت دفاع ایالات متحده (USDD) است که به وزیر دفاع، شورای دفاع داخلی (HSC)، شورای دفاع ملی (NSC) و رئیس جمهور امریکا، در مورد مسائل دفاعی و امنیتی مشاوره می دهد. ساختار ستاد مشترک بنابر قانون اساسی تعریف شده و اعضای ان متشکل از رئیس ستاد مشترک (CJCS)، جانشین رئیس ستاد  (VCJCS) و ریاست بخش خدمات نظامی واحد های نظامی از تفنگدارن دریایی، نیروی دریایی، نیروی هوایی وریاست ستاد گارد ملی ( که در حقیقت یک ارتش داخلی در سازمان رزم نیروهای مسلح آمریکا است ) تشکیل می شود، همه این افراد توسط رئیس جمهور امریکا و با تایید مجلس سنا انتخاب می شوند.  هرکدام از اعضای فرماندهان بخش خدمات نظامی خارج از وظایف و تعهدات محوله  خود در ستاد مشترک، به صورت مستقیم برای  فرمانده  بخش خود- به عبات دیگر فرمانده ارتش، فرمانده نیروی دریایی و فرمانده نیروی هوایی -  نیز انجام وظیفه  می کنند. طبق قانون (Goldwater–Nichols) سال 1986، (این قانون کلی ترین تغیرات را در دپارتمان وزارت دفاع امریکا از زمان تاسیس ان در 1942 بنابر" قانون امنیت ملی" ایجاد کرد. این قانون دستورات فرماندهی ارتش امریکا را مورد بازسازی قرار داد.) ستاد مشترک، نه به صورت فردی و نه به صورت گروهی، هیچ قدرت عملیاتی  از خود را ندارد، زیرا زنجیره دستورات از رئیس جمهور به وزارت دفاع و از وزارت دفاع به فرماندهان واحد های عملیاتی صادر می شود. قانون (Goldwater–Nichols) دفتر رئیس کل را ایجاد کرد وهم اکنون  رئیس کل به عنوان "مشاور نظامی اصلی" به وزیر دفاع، ، شورای امنیت داخلی و رئیس جمهور محسوب می شود.  مرکز فرماندهی ستاد مشترک در پنتاگون واقع شده است و  متشکل از افرادی از هر چهار دپارتمان دفاعی نیروهای مسلح است که به رئیس ستاد  و جانشین ستاد در انجام وظایف محوله کمک می کنند و توسط مسئول ستاد مشترک (DJS)- که   ارتشبد دوم یا ادمیرالی از نیروی دریایی است- اداره می شود.        نقش و مسئولیت       بعد از سازماندهی مجدد نظامی توسط قانون (Goldwater–Nichols) در 1986، ستاد مشترک قدرت تصمیم گیری اجرایی  را در نیروهای نظامی ایالات متحده ندارد. مسئولیت  هدایت عملیات های نظامی  از رئیس جمهور به وزیر دفاع و سپس مستقیما  به فرماندهان عملیاتی منتقل می شود.         ستاد مشترک امریکا، پنتاگون، دسامبر 2001   امروز، مسئولیت اصلی ستاد مشترک این است تا از امادگی خدمه و کارکنان، سیاست ها، برنامه ریزی و اموزش نیروها  اطمینان حاصل کرده تا امادگی انها را برای انجام وظایف محوله به  فرماندهان جنگی حفظ کند. ستاد مشترک در نقش مشاور به رئیس جمهور و وزیر دفاع نیز انجام وظیفه می کند. علاوه براین، رئیس ستاد مشترک نیز به عنوان مشاور اصلی نظامی به رئیس جمهور و وزیر دفاع فعالیت می کند. در این نقش مشاوره ای حساس، ستاد مشترک دومین لایه سیاست گذاری نظامی را بعد از شورای امنیت ملی و شورای امنیت داخلی تشکیل می دهد که  متشکل از رئیس جمهور و دیگر مقامات رسمی در کنار رئیس ستاد کل می شود. درحالی که  رئیس کل و یا جانشین رئیس کل ، رئیس کل ارتش، فرماندهی نیروهای مارینز، فرمانده عملیات های دریایی، فرمانده نیروی هوایی و یا فرماندهی نیروهای ساحلی، در پست خود مشغول به خدمت هستند، حقوق ماهیانه هریک چیزی در حدود 20.263.50 دلار در هر ماه است، این حقوق جدای از سالهای خدمتی است که در ارتش انجام داده اند و جداگانه  محاسبه می شود.       اعضای فعلی ستاد مشترک   ژنرال جوزف اف دانلود  رئیس ستاد کل    ژنرال پاول جی سلوا   جانشین رئیس ستاد کل    ژنرال مارک ای میلی  ستاد نیروی زمینی    فرمانده نیروهای مارینز ژنرال رابرت بی نلر دریابد جان ام ریچاردسون رئیس عملیات های دریایی    ژنرال مارک ای ولش  رئیس ستاد نیروی هوایی    ژنرال  فرنک جی گرس  فرمانده گارد ساحلی    پی نوشت: ستاد مشترک شامل فرماندهی گارد ساحلی نمی شود زیرا گارد ساحلی زیر مجموعه دپارتمان امنیت داخلی است، در حالی که چهارشاخه  دیگر نظامی زیرمجموعه وزارت دفاع است. با این  وجود گارد ساحلی که یک مجموعه نظامی عملیاتی است (کد 14 ایالات متحده، بخش یکم)  در طول جنگ ممکن است زیر نظر نیروی دریایی فعالیت کند. با این حال گاهی فرمانده گارد ساحلی به جلسات ستاد مشترک دعوت می شود.     تاریخچه       هیئت کل (Joint  Board)     به همان نسبت که ارتش امریکا بعد از جنگ داخلی  بزرگتر می شد،  هماهنگی و انجام اقدامات نظامی مشترک بین ارتش امریکا و نیروی دریایی به شدت دشوار می شد. ارتش و نیروی دریایی چه در سطح برنامه ریزی و چه در سطح عملیاتی با یکدیگر هماهنگ نبوده  و با ناهماهنگی و ناسازگاری های بین خود در طی جنگ اسپانیا –امریکا بسیار تحت فشار قرار گرفته بودند. هیئت ارتش و نیروی دریایی در سال 1903 توسط رئیس جمهور تئودور روزولت ایجاد شد، و متشکل از نمایندگانی از رهبران  و برنامه ریزان نظامی کلان از هر دو  گروه هیئت کل نیروی دریایی و رهبران ارشد ارتش بود. هیئت کل به عنوان یک "کمیته مشاور" ایجاد شد تا عملیات های مشترک را طرح کرده و مشکلات مشترک بین دو نیروی رقیب را حل و فصل کند. با این حال هیئت کل فعالیت های کمی در انجام  وظایف محوله خود انجام داد زیرا اساس نامه ان این اجازه را نمی داد تا تصمیمات خود را اجرا کند. هیئت کل نمی توانست تصمیمات مستقل خود را  بگیرد و تنها در مورد مشکلات ارائه شده توسط وزارت جنگ و نیروی دریایی اظهار نظر می کرد. در نتیجه،  هیئت کل تاثیری اندک و در مواردی هیچ تاثیری در رفتار ارتش امریکا در طی جنگ جهانی اول نداشت.    بعد از جنگ جهانی اول، دو وزات خانه تصمیم گرفتند تا هیئت کل را از نو بازسازی کند. ماموریت ژنرال کل این بود تا برنامه هایی برای تجهیز ارتش برای جنگ بعدی پیش رو را سازماندهی کند، ارتش امریکا همیشه برنامه هایی برای بازسازی و نوسازی خود در دوران صلح داشت و در سیستم کد گذاری که در ان از رنگ های مختلف برای نام گذاری تهدیداد استفاده می رد (به عنوان مثال قبل از جنگ جهانی دوم رنگ خاکستری برای ایتالیا در نظر گرفته شده بود.) این وضعیت خود را "ابی" نام گذاری کرده بود.  در این زمان، (قبل از جنگ جهانی دوم) هیئت کل، مشتکل از  فرماندهان کل، جانشینان و رئیس بخش برنامه های جنگی برای ارتش و رئیس بخش برنامه های نیروی دریایی بود. زیر نظر هیئت کل، هیئتی  قرار داشت که "کمیته برنامه ریزی مشترک" نام داشت تا تحت خدمت هیئت کل باشد. همراه با اعضای جدید،  هیئت کل می توانست توصیه هایی را به ابتکارات خود داشته باشد. با این وجود هنوز هیئت کل قدرت قانونی اجرای مصوبات خود را نداشت.     جنگ جهانی دوم         رئیس جمهور ایالات متحده فرانکلین روزولت و نخست وزیر بریتانیا وینستون چرچیل، در کنفرانس ارکادیا در 1942، "ستاد مشترک مرکب" (CCS) را ایجاد کردند. ستاد مشترک مرکب، به عنوان بدنه نظامی کل برای مقاصد استراتژیک مابین امریکا و بریتانیا  در فعالیت های نظامی عمل می کرد. بخش انگلیسی "ستاد مشترک مرکب" CCS متشکل از"کمیته ستاد مشترک بریتانیا" می شد، اما ایالات متحده فاقد ساختار مشابه بود. فاقد قدرت اجرایی بودن  هیئت کل، مانع از مفید واقع شدن ان برای CCS شد اگر چه ترکیب فعالیت های نیروی دریایی و زمینی، رهنمود های خوبی برای عملیات های مشترک در طول جنگ چهانی دوم را فراهم اورد. هیئت کل تاثیر کمی در طول جنگ داشت و در نهایت در 1947 منحل شد.         جلسه ستاد مشترک ، 1943     به عنوان همتای ستاد مشترک بریتانیا در CCS و به منظور فراهم اوردن تلاش های مشترک کارهای ستادی برای اقدامات نظامی امریکا، "دریادار ویلیام دی لیهی" پیشنهاد تشکیل یک  "فرماندهی ارشد یکپارچه" را داد که با نام ستاد مشترک نامیده می شد. بر پایه کمیته ستاد مشترک بریتانیا، اولین جلسه رسمی ستاد مشترک در 9 فوریه 1942 تشکیل شد تا عملیات های نظامی مشترک بین وزارت های دریایی و جنگ را هماهنگ کند. در بیستم جولای 1942، دریادار لیهی به عنوان فرمانده کل نیروی دریایی و نیروی زمینی ایالات متحده انتخاب شد و ستاد مشترک نیز تحت رهبری وی کار خود را اغاز کرد.     اولین اعضای ستاد مشترک امریکا:     *دریادار"ویلیام دی ایلی"، فرمانده کل و مشاور نظامی ویژه رئیس جمهور   *ژنرال "جورج سی مارشال" فرمانده نیروی زمینی ارتش   *دریادار "ارنست جی کینگ" فرمانده کل عملیات های دریایی و فرمانده کل دریابد های نیروی دریایی     *ژنرال "هاپ ایچ ارنولد"، فرمانده نیروی هوایی ایالات متحده     همان طور که لیست بالا نشان می دهد، هرکدام از اعضای ستاد مشترک، یک افسر چهار ستاره در بخش خدمتی مربوط به خود بود. با پایان جنگ، هر کدام از این افراد به این شرح ارتقا گرفتند" لیهی و کینگ به درجه ی دریابدی و مارشال و ارنولد به  ارتشبدی رسیدند.(بعد ها ارنولد به مقام فرمانده کل نیروی هوایی منصوب شد. ) یکی از کمیته های ستاد مشترک، "کمیته ارزیابی استراتژیک مشترک" (JSSC) نام داشت.JSSC یک کمیته ویژه ستاد مشترک بود که از 1942 تا 1947 در خدمت بود. JSSC یکی از موثرترین سازمان های برنامه ریز در دوره جنگ در نیروهای مسلح بود. اعضای ان افرادی همچون ژنرال استنلی دی امبیک از نیروی زمینی، دریادار  راسل ویلسون از نیروی دریایی، دریابد تئودور استارک ویلکینسون از نیروی دریایی و سرلشکر موییر اس فرچایلد از نیروی هوایی بودند.     قانون امنیت ملی 1947   با پایان جنگ جهانی دوم، ستاد مشترک رسما زیر نظر قانون امنیت ملی 1947 تشکیل شد. بوسیله قانون امنیت ملی، ستاد مشترک ، متشکل از رئیس، فرمانده کل نیروی زمینی، فرمانده کل نیروی هوایی (که به موجب  همین قانون به عنوان یک نیروی جدا و مستقل در نظر گرفته شده بود) و فرمانده نیروهای عملیاتی دریایی تشکیل شد. فرمانده تفنگداران دریایی نیز در مورد مسائلی که به این نیرو مربوط می شد، مشاوره لازم را می داد اما عضو معمول ستاد نبود: ژنرال"لموئل سی شفرد" فرمانده تفنگداران دریایی از  1952 تا 1955 اولین فردی بود که به عنوان یک عضو موقت در جلسات حاضر می شد. این قانون توسط اقدامات ژنرال "لوییس ایچ ویلسون" مورد بازبینی قرار گرفت تا فرمانده تفنگداران نیز به عنوان عضوی ثابت در جلسات حاضر شود.             اعضای ستاد مشترک و جمعی از فرماندهان عالی رتبه در گرده همایی خود در پنتاگون به تاریخ اول جولای 1983   پست "رئیس کل ستاد" با قانون (Goldwater–Nichols) 1986 ایجاد شد تا مکمل نقش "رئیس ستاد کل" باشد و برخی مسئولیت های رئیس ستاد کل را به رئیس کل ستاد واگذار کند به خصوص تخصیص منابع به بخش های مورد نظر از طریق شورای نظارت نیازمندهای مشترک (JROC). ژنرال کالین پاول (از 1989 تا 93) اولین و  ( و تا 2011) تنها افریقایی-امریکایی  بود  که در ستاد  مشتکر خدمت کرد. هیچ زنی تاکنون در ستاد مشترک خدمت نکرده است. قانون اختیارات امنیت ملی 2012 به موجب این قانون، فرماندهی گارد ملی نیز به اعضای ستاد مشترک اضافه شد. تاریخ دانان گارد ملی این امر را مهمترین پیشرفت گارد ملی از قانون Militia سال 1903 می دانند.       ............ چارت سازمانی ستاد مشترک به تاریخ ژانویه 2012 (ترجمه و اماده شد قرار داده می شود)   سازمان و موقعیت های فرماندهی   رئیس ستاد کل       رئیس ستاد کل، قانونا، بالاترین افسر نظامی در نیروهای مسلح ایالات متحده امریکا است و مشاور نظامی اصلی به رئیس جمهور امریکا محسوب می شود. وی جلسات ستاد مشترک  را رهبری کرده و اقدامات ستاد مشترک را هماهنگ می کند. دفتر ستاد مشترک در پنتاگون قرار دارد. رئیس ستاد کل از تمام رئسای شاخه های نظامی زیر نظر خود برتر است اما قدرت فرماندهی بر انها و ادارات خدماتی زیر نظر انها و فرماندهان عملیات مشترک، را  ندارد. تمامی فرماندهان عملیاتی دستورات خود را از وزارت دفاع دریافت می کنند.  رئیس فعلی ستاد مشتکر ژنرال "جوزف دانفورد" است که کار خود را از اول اکتبر 2015 اغاز کرد. در بیستم جولای 1942، دریابد "ویلیام دی لیهی"، رئیس کل فرماندهی ستاد ارتش و نیروی دریایی شد. از لحاظ قانونی وی رئیس ستاد کل نبود. پست لیهی ، سراغاز پست ریاست اداره خدمات استراتژیک بود (OSS). (در مورد اداره خدمات استراتژیم تاپیک در میلیتاری موجود است) در سال 1949، برای اولین بار ژنرال نیروی زمینی  عمر برادلی  رئیس ستاد کل نام گرفت.     جانشین رئیس ستاد مشترک     پست جانشینی با قانون  (Goldwater-Nichols) 1986 ایجاد شد. پست جانشین یک ژنرال چهار ستاره یا دریابد است و قانونا دومین افسر بلند پایه در کل نیروهای مسلح ایالات متحده است. در غیاب رئیس کل، جانشین وی ریاست جلسات را به عهده می گیرد. علاوه بر این وی وظایفی را که رئیس ستاد برای وی در نظر بگیرد را نیز به انجام می رساند. تا قانون اختیارات امنیت ملی 1992، جانشین ستاد کل رای کاملی در جلسات ستاد نداشت. جانشین فعلی ستاد کل، ژنرال "پاول جی سلوا" از نیروی هوایی است.  مشاور ارشد رئیس ستاد  ویلیام جی جینی به عنوان اولین مشاور ارشد رئیس ستاد کل در اول اکتبر 2005 انتخاب شد. این پست جدید بدین منظور ایجاد شد تا در تمامی زمینه ها، همچون کارکنان و پرسنل انتخاب شده در  ستاد کل، به رئیس ستاد کل مشاوره دهد. این پست را هم اکنون "برایان بی باتاگلیا " بر عهده دارد. در مراسمی در 30 اکتبر 2011 وی در حضور اعضای ستاد سوگند وفاداری یاد کرد.     مترجم: محمد رجبعلی        منبع:  https://en.wikipedia.org/wiki/Joint_Chiefs_of_Staff       استفاده با ذکر منبع بلا مانع است     شادی ارواح پاک و مطهر شهدا، امام شهدا، سلامتی رزمندگان جبهه مقاومت، رهبر معظم انقلاب    سه صلوات محمدی عنایت کنید      تقدیم به سردار najaf 47 (البته اگر قبول کنند)

بسم الله الرحمن الرحیم    از اینکه دو پست پشت سر هم میدم معذرت می خوام    ولی گویا تاپیکی پربار و غنی  مرتبط با این مسئله توسط برادر بزرگوار و محترم  جناب siavash 75 ایجاد شده که من از اون بی اطلاع بودم      ایشون بزرگواری کردند و لینکش رو در اختیار حقیر گزاشتند   مطلبی به غایت روان و مفید هست که امیدوارم دوستان مطالعه کرده و استفاده کنند   http://www.military.ir/forums/topic/28201-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%DB%8C-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%84-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7/   التماس دعا    یا علی 

بسم الله الرحمن الرحیم    سلام و درود به ارواح پاک و مقدس شهدا    درود بر رزمندگان راه حق    تبریک به محضر مقدس مهدی فاطمه (عج) ، تبریک به نائب بر حقش امام خامنه ای....خدا سایه شما رو از سر ما کم نکنه ....     دوستان عزیز و بزرگوار خواهشا کلیپهای بیتری قرار بدید   با تشکر  التماس دعا 

بسم الله الرحمن الرحیم      اداره خدمات استراتژیک   Office Of Strategic Services       نشان اختصاصی اداره خدمات ویژه       اداره خدمات استراتژیک (OSS) (اخا)  یک سازمان اطلاعاتی امریکایی بود  که در طول جنگ جهانی دوم تشکیل شد.  سازمانی بود که در دوره جنگ جهانی دوم تشکیل شد  و در واقع سلف سازمان  CIA  بود. اداره خدمات استراتژیک بدین منظور تشکیل شده بود تا عملیات های جاسوسی پشت خطوط دشمن را برای شاخه های مختلف ارتش ایالات متحده هماهنگ کند. دیگر کاربردهای این اداره نیز مواردی همچون تبلیغات، براندازی حکومت ها  یا نظام های سیاسی و برنامه های بعد از جنگ می شد.   خاستگاه     قبل از تشکیل اداره خدمات استراتژیک ، سازمان اطلاعات امریکا بر روی یک بنیاد موقتی و بدون برنامه قبلی، با  واحد های مختلف اجرایی همچون وزارت امور خارجه، وزارت خزانه داری، نیروی دریایی و وزارت دفاع، اداره می شد. اخا،  هدف، هماهنگی و کنترل کلی نداشت. ارتش امریکا و نیروی دریایی بخش های مجزای رمزگشایی اطلاعات خود را  داشتند: (SIS)  اداره جمع اوری و رمزگشایی سیگنالها و پیام ها مخابراتی دشمن و اداره OP-20-G. FBI نیز مسئول حفظ امنیت داخلی و عملیات های ضد جاسوسی را برعهده داشت. رئیس جمهور فرانکلین رزولت در مورد کمبودها و ناکارامدی سازمان اطلاعات امریکا نگران بود. به پیشنهاد ویلیام استتیفنسون، مدیر ارشد اداره اطلاعات انگلیس در نیمرکه غربی، رزولت درخواست کرد تا "ویلیام جی دونووان" برنامه ای تدوین کند تا به موجب این برنامه سازمانی اطلاعاتی برپایه  MI6  و "عملیات های اجرایی ویژه" (SOE) در امریکا ایجاد شود. کلنل دوناوان بدین منظور اسنخدام شد تا وضعیت  نظامی جهانی  را ارزیابی کرده تا پیشنهادات لازم را برای نیازمندی های اطلاعاتی امریکا ارائه دهد زیرا امریکا  فاقد یک سازمان اطلاعاتی مرکزی بود. بعد از قبول مسئولیت "ایجاد اداره اطلاعاتی استراتژیک"، در 11 جولای 1941، کلنل دوان به عنوان مسئول هماهنگ کننده اطلاعات، انتخاب و مدیر مرکز جدید که با نام "اداره هماهنگی اطلاعات (COU) نام گرفته بود، شد. از ان به بعد این سازمان با همکاری انگلیس توسعه پیدا کرد: دوناوان مسئولیت هایی داشت اما هیچ قدرت واقعی از خود نداشت زیرا اگر سازمان های اطلاعاتی موجود در امریکا دشمن وی نبودند، نسبت به وی  بسیار مشکوک بودند. بعد از گذشت چندین ماه از حمله به پرل هاربر، بخش عمده اولیه  اخا از انگلیس وارد امریکا شدند. بخش "هماهنگ سازی امنیتی بریتانیا" (BSC) اولین مامورین اخا را در کانادا اموزش داد تا زمانی که ایستگاه های لازم با همکاری  مربیان BSC در خود امریکا ایجاد شد علاوه بر این، این کار اطلاعاتی را از نحوه مدیریت و برنامه ریزی SOE در اختیار افراد قرار داد. انگلیسی ها بلافاصاله قابلیت های رادیویی موج کوتاه  پخش و اجرای برنامه خود را در اروپا، افریقا و نقاط دوردست اسیا گسترش داده و امکانات لازم  را در اختیار مامورین  قرار دادند تا ساخت و ساز لازم در امریکا تکمیل شود. اخا به دستور نظامی رئیس جمهور رزولت  در 13 جون 1942  تشکیل شد تا اطلاعات استراتژیک مورد نیاز JCS جمع اوری و تحلیل شده و عملیات های ویژه نیز هدایت و رهبری شوند و این امر به دیگر  واحد های اطلاعاتی واگذار نشود. (JCS یک گروه از رهبران یونیفرم پوش در بخش دفاعی امریکا  که به وزارت دفاع، شورای امنیت داخلی، شورای امنیت ملی و رئیس جمهور امریکا در مورد مسائل نظامی مشاوره می دهد. یک نوع اتاق فکر متشکل از رهبران بلند پایه نظامی امریکا که در مورد مسائل مختلف نظامی راهکار ارائه می دهند. مترجم: فکر می کنم باید مطلبی در این باره داشته باشیم.ان شاء الله) در طول جنگ، اخا حقایق و براوردهایی را در اختیار سیاست گذاران امریکا قرار داد اما اخا هرگز اختیار و قدرتی از خود بر فعالیت های دیگر سازمان های اطلاعاتی خارجی نداشت. FBI مسئولیت کارهای اطلاعاتی در حوزه امریکای لاتین را برعهده داشت و ارتش و نیروی دریایی همچنان کار را بر پایه  منابع اطلاعاتی خود به پیش می بردند.     فعالیت ها       در طی جنگ جهانی دوم، اخا فعالیت ها و ماموریت های چندگانه ای را هدایت کرد همچون: جمع اوری اطلاعات محرمانه  توسط جاسوسان، عملیات های خرابکاری، ایجاد تبلیغات و پروپاگاندای جنگی، برنامه ریزی و هماهنگی گروه های مقاومت ضد نازی در اروپا، فراهم کردن اموزش های لازم برای پارتیزان های ضد  ژاپنی در اسیا و .....مواردی از این دست بود.  در اوج تاثیرات خود در جنگ جهانی دوم، اخا چیزی حدود 24 هزار نفر را به خدمت گرفته بود.  از 1943 تا 1945، اخا نقشی بسیار اساسی در اموزش سربازان  کومینتانگ (Kuomintang)  در چین و برمه، تجدید قوای کاچین (kachin) و دیگر نیروهای بومی غیر معمول محلی برای خرابکاری و همچنین اموزش نیروهای رسمی ارتش برمه برای نبرد بر علیه ژاپنی ها را  داشت. (کومانتینگ: تا قبل از انتخابات ژانویه 2016، گروه سیاسی حاکم با سابقه در تایوان بود و اکنون گروه اصلی اپوزیسیون تایوان است که در ج ج دوم بر علیه ژاپن می جنگیدند، کاچین: مردم بومی که در تپه های کاچین در شمال برمه و ایالت کاچین اقامت دارند و با قسمت هایی از چین و هند هم مرز هستند). در بین دیگر فعالیت ها و اقدامات، اخا به گروه های مقاوت، ارتش ها -همچون ارتش سرخ مائو در چین، ویت مین در هندوچین و کلا  مناطقی که توسط نیروهای محور در جنگ جهانی دوم  اشغال شده بود-  اموزش داده و تجهیزات مورد نیاز انها را تامین می کرد. افسر اخا "ارشمیدس پاتی" نقشی اساسی در عملیات های اخا در هندوچین داشت و در سال 1945 چندین بار با "هو چی مین" دیدار داشت.         ژنرال ویلیام جی دونوان از اعضای گروه عملیاتی در بتسدا، مریلند، قبل از اعظام به چین در 1945  بازدید می کند    یکی از بزرگترین موفقیت های اخا در طول جنگ جهانی دوم نفوذ به المان نازی توسط عوامل نفوذی سازمان خود بود. اخا مسئول اموزش افراد المانی و اتریشی برای عملیات های داخل المان بود. برخی از این افراد شامل اعضای گروه های  کمونیستی  و جامعه شناسی تبعید شده، فعالان حزب کار و زندانیان ضد نازی و پناهندگان یهودی المانی می شدند. اخا مسئول استخدام، تربیت و کنترل یکی از مهمترین جاسوسان جنگ، دیپلمات المانی  "فریتز کولب" بود. ( نام عملیاتی وی "جورج کود" بود، اول به انگلیسی ها رجوع کرد اما زمانی که انها به وی روی خوش نشان ندادند، به امریکایی ها رجوع کرده و امریکایی ها با اغوش باز از او استقبال کردند، تا پایان جنگ وی 1.600 سند را به اخا تحویل داد. بعدها CIA از او با عنوان مهمترین جاسوس جنگ نام برد. "الن دالس" می نویسد:" وی نه تنها بهترین منبع اطلاعاتی ما در المان بلکه بدون شک یکی از بهترین مامورین اطلاعاتی بود که یک سازمان اطلاعاتی تاکنون داشته است." وی اطلاعاتی در مورد پروژه های وی 1، وی 2، جت Me 262، برنامه های ژاپن در جنوب شرق اسیا، لو دادن جاسوس المان "السا بانزا" پیشخدمت سفارت المان در انکارا، براوردهای المان ها از محل عملیات نرماندی در روز دی، را برای امریکایی ها فراهم کرد.)           پایگاه ها و ماموریت ها اخا در اسیای شرقی       در 1943، اخا ماموریت هایی را در استانبول برنامه یزی کرد. ترکیه به عنوان یک کشور بی طرف در جنگ، مکانی بود که متفقین و متحدین هر دو شبکه های جاسوسی در ان  داشتند. خطوط راه اهن که اسیای مرکزی را به اروپا وصل می کرد، نزدیکی ترکیه به ایالت های بالکان، این کشور را به تقاطعی برای گرده همایی های اطلاعاتی بدل کرده بود. هدف عملایت اخا در استانبول که "پروژه شبکه ا" (Net1 ) نام گرفته بود، این بود تا  به عملیات های ضد دولتی در امپراتوری های قدیمی عثمانی و اتریش -مجارستان نفوذ کرده و انها را بی اثر کنند. سرپرست عملیات های اخا در استانبول بانکداری اهل شیکاگو با نام "پکی مکفارلند" بود که پوشش خود را به عنوان بانکدار تحت  برنامه مالی قرضی حفظ کرد. مکفارلند "الفرد اسچواز " را استخدام کرد، مهندس و تاجری  چکسلواکی تبار که به نام  (Dogwood) شهرت پیدا کرد و زنجیره اطلاعاتی  را پایه گذاری کرد.  Dogwood دستیاری شخصی با نام "والتر ارندت" را استخدام کرد که کارمند شرکت WEK استانبول (شرکتی غربی) بود. از طریق اسچواز و ارندت، اخا  توانست تا به گروه های ضد فاشیست اتریشی، مجارستان و المان نفوذ کند. اسچوارتز قادر بود تا دیپلمات های  قاصد  رمانیایی، مجارستانی و سویسی را قانع کرده تا  اطلاعات محرمانه امریکایی را به این مناطق قاچاقی وارد کرده و ارتباطاطی را با گروه های ضد نازی برقرار کرده و با انان همکاری کند. قاصدین و مامورین اطلاعات را به حافظه خود سپرده و گزارشات تحلیلی خود را تولید می کردند: زمانی هم که قادر نبودند اطلاعات را به خاطر بسپارند، انها را بر روی میکروفیلم ها ذخیره کرده و این میکروفیلم ها را در کفش ها و مدادهای تو خالی خود مخفی می کردند. از طریق این پروسه،  اطلاعات مربوط به رژیم نازی به مکفارلند و اخا در استانبول و بعد از ان به واشنگتن می رسید. درحال که "زنجیره اطلاعاتی  Dogwood " اخا اطلاعات زیادی را تولید می کرد، اعتبار  این اطلاعات توسط سازمان اطلاعاتی انگلیس مورد سوال قرار گرفت. سرانجام در می 1944 با همکاری بین اخا، سازمان اطلاعات انگلیس، قاهره و واشنگتن، تمامی "زنجیره اطلاعاتی Dogwood " غیر قابل اعتماد و خطرناک شناخته شد. تزریق اطلاعات نادرست به اخا بدین منظور انجام گرفت تا منابع متحدین را گمراه کند. زنجیره Dogwood  اسچوارتز که بزرگترین  ابزار گرداوی اطلاعات محرمانه در مناطق اشغالی بود به مدت کوتاهی بعد از این جریان تعطیل شد.     سروان یکم جورج موسولین، پشت خطوط دشمن در صربستان اشغال شده، به عنوان یک مامور چتنیک (گروهی مقاومت ضد اشغال المان نازی در صربستان، در حین اولین ماموریت خود در 1943)     اخا سیستم کدگذاری و رمزگزاری اطلاعات  شوروی را از افسر پناهنده سیاسی فنلاند در اواخر 1944 خریداری کرد. وزیر امور خارجه "ادوارد استتینیوس" اعتراض کرد که این امر برخلاف توافقی است که بین رئیس جمهور روزولت و شوروی امضا شده بود تا در انتقال اطلاعات رمزی شوروی دخالت نشود.  ژنرال دنووان ممکن است قبل از بازگرداندن اطلاعات در ماه ژانویه از انها کپی تهیه کرده باشد اما ارشیو CIA  و NSA کپی هایی از ان را در دست ندارد.     ابزار و سلاح های مورد استفاده       عملیات های خرابکاری و جاسوسی اخا نیاز دائمی به تجهیزات تخصصی ویژه را طلب می کرد. بعد از فهم این موضوع، ژنرال دوان از متخصصین، کارگاه های سازمان یافته و ازمایشگاه هایی که بودجه انها تامین می شد، دعوت به همکاری کرد که بعد ها شاخه تحقیق و توسعه (R&D) را پایه گذاری کردند. شیمیدان بوستونی "استنلی پی لول"، اولین رئیس این مرکز شد و دونوان به شوخی وی را پرفسور موریارتی (دانشمند شرور سری شرلوک هلمز) خود خطاب می کرد. در طول سالهای جنگ، بخش تحقیق و توسعه اخا سلاح و تجهیزات متفقین را با شرایط موجود سازگار می کرد و وفق می داد و خط تولید تجهیزات و وسایل جدید جاسوسی خود را راه اندازی کرد، وسایلی همچون: تپانچه های مسلح به صداخفه کن، مسلسل های دستی سبک، نارنجک های "Beano" که در لحظه اثابت به هدف منفجر می شدند، اشکال مختلف مواد منفجره مخفی شده، فیتیله های زمانی تاخیری استون برای مین های دریایی مغناطیسی (limpet mines)، قطب نماهای مخفی شده در دکمه یونیفرم ها، کارت های بازی که نقشه ها را در خود پنهان کرده بود، دوربین 16مم کوداک که به شکل قوطی کبریت طراحی شده بود، قرص های سمی بیمزه (قرص های  L و K( و سیگارهایی پر از سوراخ  با ( tetrahydrocannabinol acetate ،ماده ای گرفته شده از بوته شاهدانه هندی) تا فرد را وادار به پرحرفی غیرقابل کنترل خود کند (تا در این میان اطلاعاتی را لو دهد). علاوه بر این، تجهیزات ارتباطی ابتکاری نیز ساخته شده و توسعه پیداکردند، وسایل ظبط مکالمات، چراغ های چشمک زن الکتریکی برای یافتن محل مامورین، رادیوی قابل حمل "Joan-Eleanor" که ارتباطات امن با هواپیمایی را که قصد فرود یا ارسال محموله داشت را فراهم می کرد. بخش تحقیق و توسعه اخا، کارت های شناسایی جعلی المانی و ژاپنی، انواع پاسپورت ها، کپن های سهمیه و پول های کشورها  را نیز جعل می کرد. در 28 اگوست 1943، از استنلی لوول خواسته شد تا اخا  را به اعضای نه چندان مهربان  JCF معرفی کرده و توضیحاتی به انها دهد،  زیرا افسران ارشد امریکا نسبت به برنامه های انسوی جمع اوری اطلاعات نظامی اخو  مشکوک بوده و اماده بودند تا اخو را بین ارتش و نیروی دریایی تقسیم کنند. در حالی که استنلی لوول ماموریت و هدف هر بخش و تجهیزات و وسایل مورد استفاده هر یک را توضیح می داد، در حال گزارش و به صورت اتفاقی شیئی ترقه مانند را به درون یک سطل زباله پرتاب کرد که بلافاصاله صدای بلند و کرکننده ای ایجاد کرد. معرفی بخش ها قطع شده و دیگر ادامه پیدا نکرد چون همه افراد پا به فرار گزاشتند.     نارنجک T13 و قطب نمای پنهان شده در دکمه، موزه سیا     همه پروژه ها موفقیا امیز نبودند. برخی ایده ها عجیب بودند همچون تولید مدفوع بز بیماری زا در پروژه Capricious، تا  سیاه زخم را با استفاده از فایل هایی بین سربازان المانی در مراکش شیوع داده تا مانع پیوستن اسپانیا به نیروهای محور شود. دووناوان از پروژه Capricious به خاطر سطح حفاظتی بالای ان با خبر نبود سرانجان المانی ها مراکش را تخلیه کرده و پروژه نیز بی نتیجه ماند. ایده هایی نیز وجود داشت تا استروژن (هورمون جنسی زنانه که باعث بروز صفات زنانه می شود) به غذای هیتلر وارد شود تا وی را از علامت شخصی سیبیل و صدای بم و زیرش که اشنای تمام مردم المان بود، محروم کنند. نقشه مرگ اوری نیز وجود داشت تا کپسولی از گاز خردل را در دسته گل پنهان کرده تا باعث کوری بین ژنرال های المانی در  مقر اصلی فرماندهی المان شود. روی هم رفته، استنلی لووال سخت کار کرد تا زمینه را برای عملیات های خرابکاری اخا در جنگ جهانی دوم هموار کند، و بعد ها نیز چنین گفت:" سیاست من این بود تا هر روشی را که ممکن است به جنگ کمک کند به کار گیرم هرچقدر هم که برخلاف عقیده معمول و نا ازموده باشد." در 1939 فیزیکدان جوانی به نام "کریستین  جی لمبرستن"، کپسول اکسیژن تنفس زیر اب را توسعه داد و بعد از انکه نیروی دریایی پروژه وی را رد کرد، ان را در استخر هتلی در واشنگتن در 1942  به اخا ارائا داد. اخا نه تنها دستگاه لمبرستن را خرید، بلکه وی را استخدام کرده تا هدایت پروژه را در دست گرفته و تجهیزات غواصی برای سازمان بسازد. وظیفه لمبرستن این بود تا شیوه های اموزش و توسعه ترکیب غواصی مستقل و شناگری را  تحت پروژه (OSG) توسعه دهد و به پیش ببرد. در نهایت افزایش درگیری اخا در نفوذ های ساحلی و خرابکاری های ابی منجر به ایجاد واحد دریایی اخا (OSS M U) شد.       انحلال درون دیگر سازمانها       بعد از پیروزی در اروپا در می 1945، اخا قادر بود تا بر عملیات های خود در ژاپن بیش از پیش تمرکز کند. خیلی زود ژاپن تسلیم شد و PTO (ناحیه عملیاتی امریکا در اقیانوس اطلس در طول  جنگ جهانی دوم از اواسط  1942 تا 1945) به پاین رسید. یک ماه بعد، در بیستم سپتامبر 1945، رئیس جمهور ترومن "فرمان اجرایی" را امضا کرد، که به موجب ان به کار اخا پایان یافت. فرمان وی در اول اکتبر 1945 اجرایی شد. در روزهای بعد از ان، وظایف و کارکردهای اخا بین وزارت امور خارجه و وزارت دفاع تقسیم شد. وزارت امور خارجه شاخه تحقیق و تحلیل اطلاعات اخا را دریافت کرده و نام جدید IRIS (اداره خدمات اطلاعاتی تحقیقاتی اولیه) را به ان داد. وزارت دفاع، شاخه های سازمان اطلاعات (SI) و ضد خرابکاری (X-2) را در خود جای داد که در واحد خدمات ویژه (SSU) خانه ی جدیدی که برای ان در نظر گرفته شده بود جای گرفت. وزارت دفاع سرتیپ "جان مگرودر" را به عنوان رئیس جدید واحد خدمات ویژه انتخاب کرد. وی سرپرستی انحلال اخا را برعهده گرفت، اما مهمتر از ان، توانست  حفاظت ساختاری  "توانایی های سازمان اطلاعاتی مخفی "  اخا را حفظ کند. در ژانویه 1946، رئیس جمهور ترومن گروه اطلات مرکزی (CIG) را ایجاد کرد که سراغاز تشکیل سازمان سیا بود. واحد خدمات ویژه (SSU) که اکنون  هسته جمع و جور و کارامد سازمان اطلاعات مخفی بود، در اوایل 1946 به CIG انتقال داده شد و به عنوان اداره عملیات های ویژه (OSO) از نو سازماندهی شد. قانون امنیت ملی 1947، باعث تشکیل اولین سازمان جاسوسی دائمی در دوره صلح امریکا- CIA - شد که بعد ها وظایف OSS را نیز بر عهده گرفت. فرزند خلف و صالح بخش شبه نظامی اخا، "قسمت فعالیت های ویژه" (Special Activities Division) سازمان سیا است.     تاسیسات     پارک شاهزاده ویلیام فارست محل کمپ اموزشی بعال  اخا از 1942 تا 1945 بود. منطقه C، منطقه ای به وسعت 24 کیلومتر مربع، منطقه ای بود که برای اموزش ارتباطات به کار می رفت، در حالی که منطقه A برای اموزش برخی از اعضای OG مورد استفاده قرار می گرفت. پارک کوهستانی کاتوکتین، که هم اکنون "کمپ دیوید" در ان واقع شده، محل اموزش B اخا بود. باشگاه کنگره کشور (CCC) در بتسدا، دانشکده ابتدایی اموزش اخا بود. شاخه لندن اخا، اولین دانشکده خارجی اخا واقع در خیابان گراسونر 70 بود. تاسیسات "انستیتو تفنگداران دریایی جزیره کاتالینا" در خلیج تویون در جزیره سانتا کاتالینا، واحد های قبلی کمپ اموزشی اخا را شامل می شود. اداره پارک ملی تحقیقی را در مورد تاسیسات اموزشی پارک ملی اخا توسط پروفسور جان چانبرز از دانشگاه راجرز انجام داد. در کمپ X نزدیک اوچاوا، اونتاریو کانادا، برنامه اموزشی "حذف و ترور" توسط "عملیات های اجرایی ویژه" بریتانیا توسط افرادی همچون "ویلیام ای فایربرن" و "اریک ای سایکس"  انجام شد. بسیاری از اعضای اخا نیز در این کمپ اموزش دیده بودند.       پرسنل و کارکنان     نام های تمام کارکنان اخا و اسناد خدمات انان در اخا، توسط ارشیو ملی امریکا در 14 اگوست 2008 منتشر شد. در بین 24.000 نام کارکنان افرادی همچون: "جولیا چایلد"، "رالف بانچ"، "ارتور گولدبرگ"، "سائول کی پادوور"،"ارتور اسکلسینگر"، "بروس ساندلان"، "رنی جویوس" و "جان فورد" وجود داشت. 750.000 صفحه سند در مورد 35.000 فایل کارکنان شامل درخواست نامه افرادی می شد که استخدام نشده بودند و ثبت خدماتی که افراد انجام داده بودند می شد.           مو برگ بازیکن تیم Red Sox بوستون، یک مامور اخا بود     بازیکن لیگ دسته یک بیسبال، "مو برگ"  در 1943، به خاطر توانایی های وی در زبان های خارجی استخدام شده بود و در  بخش اطلاعات محرمانه به کار گرفته شده بود. وی در ماموریت هایی در حوزه کارائیب، امریکای جنوبی، فرانسه، انگلیس، نروژ، ایتالیا و بالکان شرکت کرده بود. بعد ها، برگ در جریان پروژه فیزیک هسته ای قرار گرفت و به عنوان دانش اموز فیزیک سویسی به  زوریخ سویس فرستاده شد تا در سخنرانی دانشمند هسته ای ارشد المان، "ورنر هیزنبر" شرکت کند. ماموریت وی این بود تا اگر المان در تلاشهایش برای ساخت سلاح هسته ای پیشرفت زیادی کرد، دانشمند مزبور را ترور کند اما وی فهمید که این دانشمند خطری برای متفقین محسوب نمی شود. به  برگ "مدال ازادی ریاست جمهوری" (PMF) اعطا شد اما وی از قبول ان امتنا کرد زیرا وی اجازه نداشت تا انچه را انجام داده بود باز گو کند، امری که به خاطر ان مدال را دریافت می کرد. وی تنها بازیکن لیگ بیسبال است که کارت بیسبال وی در مقر اصلی CIA  جابه جا شده است. "تارو" و "میتسو یاشیما" دو مخالف سیاسی ژاپنی که به خاطر اعتراض به رژیم امپراطوری در زندان بودند، در زمینه روان شناسی  بر علیه نیروهای امپراتوری، ژاپن برای اخا کار کردند.           منبع:  https://en.wikipedia.org/wiki/Office_of_Strategic_Services     مترجم: محمد رجبعلی     استفاده با ذکر منبع بلامانع است     شادی ارواح طیبه شهدا، امام شهدا، ضلواتی محمدی بفرستید      تقدیم به جناب MR9