remo

Scientific Pal
  • تعداد محتوا

    347
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    14

تمامی ارسال های remo

  1. به نظر میرسه با توجه به شبهاتی که نسبت به رونمایی پهپاد کیان نیروی پدافند هوایی ارتش به وجود آمد ، در فیلم زیر توضیحاتی در این زمینه داده شده : پهپاد کیان 1 : پهپاد هدف سرعت 480 رونمایی سال 93 کیان 1 پهپاد کیان2 : پهپاد رزمی / پدافندی ماموریت رهگیری - شناسایی- نقطه زنی قابلیت حمل مهمات ارتفاع پرواز 15000 پا به بالا (به گفته فرمانده نیرو ) شعاع پروازی 1000 کیلومتر رونمایی سال 98 در خبرگزاری ها گفته شده پهپاد با پیشران جت می باشد ولی در تصاویر و فیلم های خبری موتور ملخی مشهوده تحلیل مشرق نیوز : تصاویری که در حال حاضر از پهپاد کیان منتشر شده این سامانه پروازی را فاقد سیستم های اپتیکی یا تسلیحات نشان می دهد ولی اندازه کیان مشخصا و برای مثال جوابگوی یک سیستم اپتیکی در بخش دماغه به منظور هدف گیری است. امکان نصب نوعی از سیستم های دریافت کننده امواج راداری متخاصم نیز در درون این پهپاد وجود دارد که می تواند آن را برای نقش ضد رادار تبدیل به یک گزینه مناسب کند. نکته مهم اینجاست که پهپاد کیان از طراحی سازه تقریبا ساده ای برخوردار است و می توان در تعداد بالایی آنها را ساخته و در سناریوهایی مثل حملات موجی به سمت اهداف خاص استفاده کرد. کیان 2 مقایسه ابعادی کیان 1 و2 در فضای نت هم این پهپاد رو به عنوان پهپاد کیان معرفی کردند : https://twitter.com/hosseindalirian/status/548847108904976385?lang=fa منبع : https://www.mashreghnews.ir/news/990305/فیلم-با-پهپاد-سری-کیان-بیشتر-آشنا-شوید
  2. رونمایی از آرش و کیان و سامانه ارتباطی تروپو اسکتر پهپاد کیان : در دو نوع ، رزمی و پدافندی ارتفاع پرواز 15000 پا شعاع پروازی 1000 کیلومتری ( کیان می‌تواند به صورت نقطه‌زن در فاصله بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر به پرواز درآید و هدف‌گیری کند. ) مداومت پروازی بسیار بالا این پرنده بدون سرنشین قادر است اهدافی بسیار دورتر از مرزهای کشور را مورد هدف قرار داده و پدافند را از خاک دشمن انجام دهد. رادار آرش : 450 کیلومتر برد باند L دو بعدی مکمل رادار آرایه فازی 10 شهریور ( رادار آرش مکمل توان راداری کشور در تمامی باندهای فرکانسی VHF، UHF و HF است ) نگهداری و تعمیر بسیار آسان رادار آرش مشاهده شده در نمایشگاه دهه فجر 1397 سامانه تروپو اسکتر Tropospheric scatter منبع https://www.youtube.com/watch?v=_c8-3OzDxCg فیلم رونمایی 20:30 اطلاعات اضاف شد تشکر از @MR9 , @LegendaryAegis , @yavarrr
  3. remo

    رادار های سری Giraffe

    بسم الله الرحمن الرحیم شرکت ساب تقریبا با حضور در تمام نمایشگاه های دفاعی اخیر پلاتفرم هایی از رادار های جدید سری AESA Giraffe به خصوص Giraffe 1X زمین و دریا پایه ارائه کرده .طرح هایی که نشان دهنده ویژگی های منحصر بفرد این رادار است : نسبت بالای کارایی به ابعاد وزن پایین 150 کیلوگرمی توان مصرفی کم 2.3 کیلو واتی عدم نیاز به خنک کننده Giraffe 1X از ماژول های فرستنده گیرنده گالیم نیترید Gallium Nitride (GaN) تشکیل شده است، که باعث می شود از نظر عملکرد رادار و خنک کنندگی نسبت به ماژول های فرستنده گیرنده (TRM) گالیم آرسنید (GaA) کارا تر باشد. قابلیت به کارگیری به منظور رادار نظارتی ، رادار ردیابی هدف در سیستم های پدافندی کوتاه برد یا انجام ماموریت کشف وهشدار (S&W) در سیستم های C-RAM سازگاری و لینک شوندگی بسیار بالا و استفاده از الگوریتم های پیشرفته تشخیص اهداف LSS . شرکت ساب همچنین چندین سال است که برای طراحی سازه محصولات خود با شرکت Eker Design (ED) همکاری میکند . در مورد رادار Giraffe 1X آنها نیاز به یک طرح با نمای مدرن و کم حجم برای بازاریابی محصول داشتند. (چپ) مدیران ساب در حال بازدید از طرح شرکت Eker Design (راست) ساخت رادار در کارخانه گونتربرگ ساب معرفی رادار در نمایشگاه ها دفاعی به همراه پایه تلسکوپی پلتفرم های پیشنهادی شرکت Saab شرکت ساب با ارائه مفهوم "آسمان امن ، زمین ایمن" (Safe sky - secure ground) به معرفی ماموریت دفاع هوایی متحرک برد کوتاه (MSHORADS) در سه پلتفرم زیر نمود : شرکت ساب اساساً Giraffe 1X را به عنوان رادار کنترل آتش (FCR) برای سیستم های پدافند هوایی برد کوتاه (SHORAD) و برد بسیار کوتاه (VSHORAD) در نظر گرفته است. این فروشنده سوئدی برای انهدام اهداف در سیستم VSHORAD از RBS-70 NG با برد 9 کیلومتر استفاده میکند.البته ساب با حضور در نمایشگاه هایی مثل Indo Defence 2016 ، FIDAE 2018 و Singapore Airshow 2018 به جهت بازاریابی بهتر از ادوات بومی کشور های استفاده کرده است . یکی از ویژگی های Giraffe 1X توانایی کشف اهداف بسیار کوچک در دره ها و عوارض است. این ویژگی میتواند در دفع حملات نامتقارن توسط گروه های تروریستی کمک کند و همچنین این قابلیت را دارد که تنها توسط یک کاربر اداره شود.بنابراین می توان آنها را بر روی موتورهای برفی یا ATV سوار کرد. ساب همچنین برای پروژه پدافند هوایی کوتاه برد نروژ ، طرح خود با بکارگیری زره پوش ها دوزیست BvS 10 و موشک های آشیانه‌یابی فروسرخ IRIS-T و رادار Giraffe 1X معرفی کرد: موشک آلمانی IRIS-T معادل AIM-9X Sidewinder شرکت Saab در بخش دریا بخصوص برای بخش امنیت دریایی ایالات متحده ، ازجمله عملیات امنیتی شناورها و گارد ساحلی سرمایه گذاری کرده است .به طور سنتی ، کشتی های گشت کوچک فقط از رادارهای کاوش سطح استفاده میکنند ،با ظهور پهپادها این شناورها نیز باید شروع به افزودن قابلیت های نظارت هوایی کنند. رادار Sea Giraffe 1X این توانایی را دارد که آگاهی موقعیتی را برای گشت های دریایی ، عملیات سطحی و عملیات ضد پهپادی افزایش دهد.هیچ چیز دیگری در بازار وجود ندارد که این مجموعه قابلیت ها را در یک بسته سبک وزن ارائه دهد(به نقل شرکت ساب). منابع : https://andrei-bt.livejournal.com/1195241.html https://www.snafu-solomon.com/2019/03/hey-usmc-need-compact-highly-mobile.html https://saab.com/land/ground-based-air-defence/air-defence-missile-systems/mshorad/ http://www.navyrecognition.com/index.php/newsb/defence-news/2016/march-2016-navy-naval-forces-defense-industry-technology-maritime-security-global-news/3743-saab-introduced-the-new-sea-giraffe-1x-3d-aesa-radar.html https://en.wikipedia.org/wiki/IRIS-T https://quwa.org/2017/09/21/saab-receives-giraffe-1x-aesa-radar-order-undisclosed-customer/ https://www.tu.no/artikler/slik-vil-saab-bidra-til-at-den-norske-haeren-kan-forsvare-seg-mot-luftangrep-for-forste-gang-siden-2004/395429 https://www.tu.no/artikler/bard-eker-lyktes-ikke-a-kjope-saab-na-designer-han-heller-radar-for-forsvarsselskapet-med-samme-navn/437276
  4. بسم الله الرحمن الرحیم رادار سوئدی Giraffe یا "زرافه" خانواده ای از رادارهای آرایه فازی دو و سه بعدی زمینی و دریایی باند G/H (4 تا 8 گیگاهرتز) با جستجوگر الکترونیکی غیرفعال (PESA) و رادارهای باند X/S با جستجوگر الکترونیکی فعال (AESA) است که به منظور کاربری های نظارتی ، سیستم های فرماندهی و کنترل پدافند هوایی و سیستم دفاع هوایی با برد متوسط و کوتاه (SHORAD) یا استفاده به جهت پرکردن خلا های راداری در یک سیستم دفاعی هوایی بزرگتر طراحی شده اند.این رادار نام خود یعنی زرافه را به خاطر شیوه استقرار تاشونده خود که میبایست از سطح زمین و درختان اوج بگیرد تا دامنه مؤثر خود را در برابر اهداف هوایی ارتفاع پست گسترش دهد کسب کرده است. اولین سیستم ها در سال 1977 تولید شده اندو تا سال 2007 ، حدود 450 دستگاه از انواع مختلف تحویل شده است.این رادار سابقا ساخت شرکت Ericsson Microwave Systems بوده که در سال 2006 توسط شرکت Saab خریداری شد و به Saab Microwave Systems تغییر نام داد. محصولات به دو دسته آرایه فازی فعال و غیر فعال تقسیم میشن که به شرح زیر است : رادارهای ارایه فازی با جستجوگر الکترونیکی غیرفعال (PESA) Giraffe 40 Giraffe 50AT Giraffe 75 Giraffe S Giraffe AMB ( Agile Multi Beam ) Sea Giraffe AMB ARTE 740 رادارهای ارایه فازی با جستجوگر الکترونیکی فعال ( AESA) در ماه مه 2014 بخش سامانه های دفاعی الکترونیکی (EDS) شرکت ساب از دو کلاس جدید از رادارهای AESA زمینی و دریایی خود در باندهای X و S رونمایی کرد. سه سیستم زمین پایه : Giraffe 1X Giraffe 4A Giraffe 8A و دو سیستم دریایی : Sea Giraffe 1X Sea Giraffe 4A Sea Giraffe 1X Giraffe 1X در بین تمام این سیستم ها، رادار 3 بعدی کوتاه برد Giraffe 1X / Sea Giraffe 1X بسیار کاربردی است ، که شرکت سازنده از آن بعنوان تغییردهنده بازی نام می برد .دلیل اصلی معرفی این سری از رادارها توسط بنده هم همین هست که با ویژگی های رادارهایی در این سطح آشنا بشیم و نیاز دفاعی کشور به این نوع رادارهارو بررسی کنیم . Rickard Dalsjo ، مدیر محصولات راداری برای کاربری نظارتی ئر مورد این رادار خاص توضیح می دهد : " فناوری به جایی رسیده است که به محض شروع به حرکت نیروها برای انتقال ، آنها در معرض دید قرار می گیرند و انتظار خواهند داشت که اقدامی تهدید آمیز در مسیرشان صورت بگیرد.در برخی شرایط ، آنها حتی نمی توانند بیش از چند ثانیه در یک موقعیت قرار بگیرند."در چنین شرایطی ، بدست آوردن آگاهی وضعیتی و ادامه حرکت یک تغییر دهنده بازی است. این یکی از دلایلی است که Saab سیستم راداری Giraffe 1X را توسعه داده است. Giraffe 1X به گونه ای طراحی شده است که در طول عمر خود اقتصادی باشد. این سیستم مدولار است ، به این معنی که در صورت دسترسی به گزینه های بهتر ، قطعات به راحتی جایگزین و به روز میشوند. او نتیجه می گیرد: "این بدان معنی است که این سیستم نه تنها زنده می ماند بلکه مدرنیزه و بهبود نیز می یابد. قابلیت های عملکردی ثابت ، متحرک یا استقراری : Giraffe 1X قابل استفاده به صورت ثابت و متحرک برای نظارت یا پدافند هوایی زمین پایه Ground-Based Air Defence (GBAD) کوتاه برد است .در حقیقت این رادار را می توان با یک هلیکوپتر یا وانت جابجا و حمل کرد. می توان آن را به طور دائم روی یک ساختمان یا بروی یک دکل نصب کرد یا در یک وسیله نقلیه مناسب سوار کرد. این سیستم را می توان به صورت از راه دور نیز به کار گرفت و می توان در لحظه روشن یا خاموش کرد. قابلیت حمل در یک وسیله نقلیه 4x4 ، آگاهی موقعیتی قدرتمندی را در زمین فراهم می کند. وزن بسیار پایین ، ابعاد کوچک ، کم توان ، اثر راداری (footprint) خفیف Dalsjo توضیح می دهد که با وجود بسیاری از درگیری هایی که در مناطق پیچیده شهری رخ می دهد ، نیروهای زمینی باید چابک باشند و بتوانند به سرعت به تهدیدات پاسخ دهند. در حالی که سایر سیستم های راداری زمینی غالباً 1.5 تن وزن دارند و برای حمل و نقل به کامیون احتیاج دارند ، سیستم Giraffe 1X فقط 150 کیلوگرم وزن دارد و می تواند توسط هر وسیله نقلیه متعارف حمل شود. هیچ یک از اجزای آن بیش از 60 کیلوگرم وزن ندارند ، به این معنی که این سیستم قابلیت جابجایی سریع توسط نیروی انسانی را دارد. در شرایط جنگ شهری ، شما می توانید آن را در عرض چند دقیقه به پشت بام یک ساختمان یا مکانی مشابه مستقر کنید و پرسنل و وسیله نقلیه در جایی از زمین پناه بگیرند. با مصرف انرژی 2.3 KW یكی از محیط كاربردی Giraffe 1X در نیروی دریایی است كه می تواند باعث بالابردن عمل نظارتی برای طیف گسترده ای از شناور ها شود.این گزینه ای ایده آل برای شناورهای با فضای محدود است. اثر راداری (footprint) خفیف باعث می شود Sea Giraffe 1X به خصوص برای شناور موشک‌انداز (FAC) و شناور گشتی (Patrol Craft) ، یا حتی قایقهای جنگی و شناورهای بدون سرنشین مناسب باشد. این رادار می تواند توانایی رزمی شناور های کوچکتر را به صورت قابل توجهی افزایش دهد.همچنین این سیستم می تواند به منظور پر کردن خلاهای راداری در کشتی های بزرگتر نیز مورد استفاده قرارگیرد. ترکیب Giraffe 1X با رادار های قدرتمند دوربرد در چنین شناورهایی ، ضمن افزایش تنوع باند فرکانسی ، قابلیت آگاهی موقعیتی بسیار عالی را فراهم می کند. چند منظوره ، چند ماموریته ، قابلیت شبکه محوری بالا : Giraffe 1X این قابلیت را دارد که همزمان رادار نظارت هوایی ، رادار جستجوی هدف GBAD و یک سیستم کشف و هشدار (sense and warn) پرتابه RAM (Rocket, Artillery, Mortar) را بدون تداخل در عملکرد فراهم کند. این رادار می تواند اهداف بال ثابت و دوار ، موشک و RAM و همچنین پهپادهای کوچک را در محیط های شلوغ ردیابی کند. این سیستم همچنین یکپارچه سازی فوق العاده بین سیستم های تسلیحاتی و لینک های داده تاکتیکی (tactical data links) را ارائه می دهد و می تواند کاملاً با قابلیت‌های C3 پیکربندی شود.در طراحی Giraffe 1X بر عملکرد شبکه ای تأکید زیادی شده است. این رادار با وجود اندازه کوچک کارایی بالایی دارد. با افزایش ارتفاع دکل ، می تواند هواپیماهای بزرگ را تا 100 کیلومتر ردیابی کرده و همچنین به تشخیص موشک و خمپاره ها بپردازد. Giraffe 1X در هر ثانیه کل محیط را پایش و تمام تهدید هوایی از جمله اهداف کوچک ، کند ، ارتفاع زیاد و پایین را کشف و دسته بندی میکند. این سیستم داده های سه بعدی دقیق را برای کلیه اهداف موجود در محیط فراهم می کند.موقعیت سلاح (Rocket, Artillery, Mortar) و محل برخورد به عنوان گزینه ای قابل ارائه است. این سیستم به صورت 360 درجه شناسایی و ردیابی تهدیدات RAM را حتی در شرایط آتش سنگین ارائه می دهد. این بدان معنی است که می تواند به طور خودکار هشدار در مورد تهدیدهای دریافتی را به نیروهای شما ارائه دهد و زمان لازم برای آمادگی و پاسخ را برای آنها فراهم کند.هنگامی که چابکی و حضور نزدیک به منطقه جنگی ضروری باشد ، سیستم نظارت سه بعدی Giraffe 1X برای محافظت از نیروهای درحال حرکت و جنگ افزارها در برابر تهدیدات هوایی وجود دارد. Giraffe 1X یک جزء ایده آل برای نظارت هوایی در محدوده VSHORAD است و می تواند به عنوان یک پر کننده خلا راداری مورد استفاده قرار گیرد تا حفظ هوشیاری مداوم و دقیق وضعیت هوایی را در اختیار فرماندهان قرار دهد. Giraffe 1X همچنین از قابلیت منحصربه فرد شرکت ساب یعنی "کم ارتفاع،کم سرعت،کوچک" (ELSS) Enhanced Low, Slow and Small برخوردار است ، به این معنی که می تواند اشیاء کوچک را به عنوان هواپیماهای بدون سرنشین در مسافتهای وسیع ردیابی و طبقه بندی کند. همچنین می تواند هواپیماهای بدون سرنشین را از پرندگان که دارای الگوهای حرکتی بسیار مشابه هستند ، تفکیک کند .عملکرد ELSS به صورت موازی با حالت نظارت هوایی و کشف موشک و پرتابه (RAM) کار می کند . این قابلیت راداری اکنون نظر تعدادی از فرودگاه های جهان را به عنوان بخشی از استراتژی ضد پهپادی جلب کرده است.این توانابب همچنین دارای استفاده بالقوه برای سفارتخانه ها در مناطق خاصی از جهان است. نمونه ای از ارائه LSS طبقه بندی LSS - نتیجه آزمایشی رابط کاربر گرافیکی Giraffe (GUI) همچنین با تابع های اختصاصی LSS به روز می شود که این به کاربر کمک می کند تا عملکرد سنسور را برای وضعیت فعلی و الزامات تاکتیکی به همراه شناسایی و طبقه بندی اهداف هوایی بهینه کند.Giraffe ELSS تمام پارامترهای ممکن از پهپادها را ضبط کرده و از آن استفاده می کند ، از جمله داده های مسیر، داده های حرکتی و رفتاری ، داده های سطح مقطع راداری ، داده های داپلر و میکرو داپلر بر اساس سیگنالhigh stability clean رادار Giraffe . در تصویر بالا سمت چپ گزارش های مربوط به یک پهپاد بسیار کوچک (کمتر از 1.5 کیلوگرم) ، جایی که پهپاد به طور خودکار شناسایی ، ردیابی و طبقه بندی شده (نقاط زرد) نشان می دهد. همچنین در عکس مسیر پرنده ها نشان داده شده است ، که به عنوان پهپاد طبقه بندی نشده اند (نقاط آبی). این رادار در فاصله 4 کیلومتری پهپاد قرار دارد. مشخصات فنی multiple beam concept state of the art clutter suppression Detection of target fuselage Detection of moving parts when visible Saab-unique classification algorithms منابع : https://saabgroup.com/media/stories/stories-listing/2019-03/agile-protection-for-forces-on-the-go/ https://saab.com/air/sensor-systems/ground-based-air-defence/giraffe-1x/ https://portalstoczniowy.pl/wiadomosci/saab-opracowal-system-radiolokacyjny-giraffe-1x-dla-ochrony-mobilnej-jednostek-operacyjnych/ https://en.wikipedia.org/wiki/Giraffe_radar#cite_note-6 https://saab.com/globalassets/commercial/air/sensor-systems/ground-based-air-defence/giraffe-1x/giraffe_-1x_product_folder.pdf https://saab.com/naval/situational-awareness/multi-role-surveillance-radar/seagiraffe/ https://saab.com/land/ground-based-air-defence/counter-uas-capability/giraffe-elss-uav-detection-and-tracking/
  5. چاک زره در رپتور قسمت دوم در یک قطعه خبری از USAF news درباره بازآماد پوشش پنهانکار (Low Observable Maintenance) در پایگاه Tyndall ، روند تعمیر ونگهداری این پوشش جنگنده را که در برخی موارد بسیار سمی و خطرناک است شرح داده است : Scott Christian ، سرپرست تعمیر و نگهداری هواپیما : هر هفته ، از قالب بیرونی (OML - outer mold line) بازرسی به عمل می آید. این امر شامل بررسی هر نشانی در جت است كه باعث می شود هواپیما در دستگاه های ردیاب دیده شود. تعداد نشانه های بالا برابر با قابلیت بسیار كم پنهانکاری است . این به شدت ضروری است ، نامرئی بودن در شرایط رزمی بسیار با ارزش است. OML به تشخیص اینکه کلیت جنگنده در چه مرزی قرار دارد و قابلیت پنهانکاری لازم برای جنگنده در چه محدوده ای است کمک کرده و به بازرس اجازه می دهد تا خسارت وارد شده به پوشش را شناسایی کند. هنگامی که یک هواپیما برای برطرف کردن عیوب انتخاب می شود ،تقریبا به 150 تعمیر اساسی بر روی حدود 30 پنل مختلف نیاز دارد. انجام این تعمیرات تا سه هفته طول می کشد. گروهبان Armando Castellon ، : اولین قدم زدن ماسک است ، تا از عدم تماس با بقایای سنباده شده اطمینان حاصل شود.این مرحله از انتشار آلودگی مواد شیمیایی خطرناک مرتبط با پوشش پنهانکار جلوگیری می کند.در مرحله بعد ، با جدا کردن قسمت های معیوب به وسیله سنباده و سپس تمیز کردن ناحیه های سنباده شده از اتصال مناسب پوشش ها اطمینان حاصل میشود.پس از اتمام این کار ، شروع به پوشاندن با استفاده از لایه boot ، که همان ماده جاذب رادار است می کنند، بعد از آن رنگ آمیزی صورت گرفته و در آخر نیز جنگنده از سرویس خارج می شود.یکی از بزرگترین موانعی که گروه هنگام نصب پوشش ها با آن روبرو است ، هوای فلوریدا است.یک رعد و برق در پنج مایلی از پایگاه ، تمام فعالیت های خط پرواز ، از جمله ترمیم های قسمت پنهانکاری را متوقف می کند ، درجه رطوبت و حرارت ، ایجاد اتصال مناسب پوشش ها را دشوار می کند. گروهبان Stovall : هنگام کار با پوشش های پنهانکار ، در واقع شما با مواد شیمیایی سروکار دارید و در بسیاری از این مواد شیمیایی نیاز هست تا درجه حرارت و رطوبت در یک محدوده مشخص بمانند تا بهترین پیوند صورت گیرد. در فلوریدا ، رطوبت فوق العاده ای داریم. اگر یکی از آن روزهای با رطوبت بالا را داشته باشیم که بچه ها تعمیر را انجام می دهند ، بسیار محتمل است که در مواد پیوند مناسب صورت نگیرد . برای مقابله با این شرایط ، دو سالن کنترل کننده شرایط محیطی موجود هست ، اما به دلیل نیاز مداوم به تعمیر ها ، این سالن ها هرگز خالی نیستند.طی یک هفته ، تیم به طور مداوم روی شش جتگنده کار می کنند که تا آخر هفته به هشت یا 10 افزایش می یابد. جالب است که خطوط قدرتمند بازآماد F-22 که با آن آشنا شده ایم ، واقعاً فقط یک خرقه است که هواپیما را در زیر آن پنهان می کند. همانطور که این عکس ها ثابت می کنند ، وقتی صحبت از رپتور می شود ، چیزهایی بیشتر از آنکه تصورمیکنیم وجود دارد. اما خبردیگری که دیروز از پایگاه National Interest منتشر شد ، نشان می دهد که یک فروند F-22 با همین عیوب در پوشش جاذب راداری دماغه در حال سوختگیری هوایی در آسمان سوریه است : چند روز قبل فرماندهی ترابری ایالات متحده آمریکا (USTRANSCOM) ویدئویی در توییتر منتشر کرد که نشان می دهد یکی از 12 فروند F-22 که اخیراً به یک پایگاه هوایی در قطر اعزام شده اند در حال سوخت گیری از یک KC-135 Stratotanker است ، اما جزئیات دیگری در مورد موقعیت مکانی آن بیان نکرد. (توییتر مذکور). با این حال ، کاربران رسانه های اجتماعی به سرعت عوارض زمین موجود در عکس را با تصاویر ماهواره ای از منطقه شمال غربی سوریه مقایسه کردند ، به نظر می رسد که این هواپیما در شمال شرقی رقه ، یک شهر در سوریه پرواز می کردند که تحت کنترل کرد های متحد آمریکا است.علاوه بر این ، با نگاهی دقیق تر، کاربران متوجه شدند پوشش راداری دماغه F-22 دچار خوردگی است. پیش از این در سال 2016 نیز گزارش شده بود ، جنگنده های F-22 Raptor به کار گیری شده در عملیات نظامی سوریه دچار خوردگی در پوشش جاذب راداری شده اند.(لینک) . این پوشش ها در حقیقت چین خورده و شروع به پوست اندازی می کنند. در آن زمان USAF اعلام کرد كه يكي از دلايل اين مشكل ، شرايط اقليمي تأثيرگذار بر منطقه عمليات است.این ادعا توسط John Cottam ، مدیر برنامه F-22 در لاکهید مارتین تأیید شد ، او خاطرنشان کرد که عوامل بیرونی مانند باران و گرد و غبار شن نه تنها با چین خوردگی و پوست اندازی پوشش را از بین می برند بلکه آن را به حالت اصلی خود ، حالت مایع تبدیل می کنند.در حقیقت پوشش جاذب رادار F-22 در سال 2009 اولین مشکل را تجربه کرد ، وقتی خلبانان Raptor شکایت کردند که این پوشش به راحتی در تماس با سوخت و روغن های روانساز از بدنه F-22 پاک می شود.با این حال ، لاکهید مارتین اعلام کرد که یک پوشش جدید و مقاوم تر ایجاد کرده است که در طی عملیات بازآماد در تمام F-22 ها استفاده خواهد شد. طبق اعلام مذکور این روند باید از امسال آغاز شود. در سال 2017 یک منبع نزدیک به برنامه F-22 Raptor توضیح می دهد كه: گرچه رپتورهای مستقر شده نیاز به نگهداری پوشش دارند ، اما می توانم با اطمینان بگویم كه هیچ مشكلی برای پوشش ندارند. عملکرد پوشش قبل ، حین و بعد از استقرار یکسان است. اگر رپتور را به عنوان یک دارایی ارزشمند بدانیم ، اگر مسئله ای منجر به اخلال در قابلیت های آن شود ، مجبور می شدیم عملیات Raptor را متوقف کنیم. با توجه به اینكه هر چند وقت یکبار نه فقط از جانب ایالات متحده بلكه كشورهای هم پیمان درخواست بکارگیری Raptor را داریم ، این مسئله بسیار مهم خواهد بود. نکته قابل توجه این است که F-22 در یک حمله هوایی در 14 آوریل 2018 علیه سوریه که در آن ایالات متحده ، انگلیس و فرانسه بیش از 100 موشک کروز از هوا و دریا شلیک کردند نقش اساسی ایفا کرد. پایان/.
  6. چاک زره در رپتور قسمت اول "چاک در زره " ( Chink in the Armor) ۱. یک شکاف محدود و ناحیه ای آسیب‌پذیر در زره شوالیه های قدیم می باشد ، که حریف معمولا به دنبال یافتن آن برای ضربه زدن بود. در نمایشگاه هوایی EAA AirVenture Oshkosh امسال در ویسکانسین F-22 Raptor پرنده شاخص بود. تیم نمایشی رپتور با هواپیماهایی که در پایگاه هوایی Langley در ویرجینیا مستقر بودندهنرنمایی کردند. اما یکی از این جت ها علائم شدید خوردگی در قسمت بالای دماغه ، درست قبل از کانوپی (آسمانه) را نشان می داد. در حقیقت ، این بخش از وضعیت بسیار ضعیفی برخوردار بود ، که یک نمای عجیب از F-22 را که از بهترین سطوح ساخته شده ، نمایش داد.عکس‌ها یادآور این هستند که چقدر کار در آماده نگه داشتن پوشش F-22 برای نبرد و دانش شگفت‌انگیز پشت طرح پنهانکار آن صرف شده است !! همانطور که در تصاویر مشاهده می کنید ، صرفا خوردگی سطوح نیست ، به نظر می رسد که قسمتهای زیرین مواد جاذب رادار (RAM) کاملاً از بین رفته است. تقریباً به نظر می رسد که حفره هایی هایی در دماغه فوقانی جت وجود دارد ، اما ممکن است واقعاً اینگونه نباشد. اگر از نزدیک دقت کنید ، به نظر می رسد که در زیر این پوشش نیمه شفاف (translucent coating) یک ساختار فوم مانندقرار دارد. مع ذلک به نظر می رسد دماغه F-22 از داخل توخالی است.حتی به نظر می رسد دیافراگم سیستم هشدار شلیک موشک AN/ AAR-56 تا حدی بر روی این پوسته صدف مانند "شناور" است. اگر اینها حفره باشند و برای ورود هوا باز باشد ، در حالی که جت در حال پرواز است به سرعت از هم جدا شده و باعث اثرات منفی آیرودینامیکی و buffeting و سایر موارد میشود. فارغ از این ، ما به دنبال دانش مواد و روش ساخت واقعاً شگفت انگیز ! این پوشش هستیم در مقایسه با جنگنده های غیر پنهانکار. بخش اعظم آنچه در زیر پوشش نقره ای F-22 Raptor وجود دارد ، یک راز کاملاً حفاظتی است. کالبد بیرونی این هواپیما که به صورت موزائیکی از پوششهای جاذب رادار و پوشش راداری شفاف (radar transparent) وکامپوزیت های ضد رادار (radar defeating) تشکیل شده ، به گونه ای با هم ترکیب شده اند تا به رپتور اجازه دهند تا از نظر آیرودینامیکی کارآمد و در عین حال تا حد زیادی از دید رادارهای کنترل آتش مخفی باشد. همه اینها کار زیادی را برای حفظ آن طلب میکند ، بسیاری از این پوشش ها اندکی پس از انجام پرواز ، با اصطکاک ناشی از پرواز با سرعت بالا ، له شدگی بر اثر نیروی G و دیگر عناصر تسریع کننده این روند ، تخریب می شوند. بدین ترتیب ، یکی از پرهزینه ترین جنبه های عملیاتی F-22s با متوسط هزینه ساعت پرواز بسیار بالای حدود 60 هزار دلار ، حفظ پوشش پنهانکار آن است . به نظر می رسد که این عامل مهمی در نامناسب بودن نرخ توانایی عملیاتی (mission capable rate) 50 درصدی اش دارد.(لینک خبر در مورد نرخ توانایی عملیاتی F-22 Raptor ) برای جنگنده های با سناریوهای رزمی یا تمرینی ، حفظ پوشش پنهانکار جت به یک اندازه اولویت ندارد . استانداردهای مختلفی از آمادگی برای پوشش F-22 بسته به وضعیت وجود دارد.به عنوان مثال ، برای جت های آماده نبرد یا جت هایی که برای تست و تمرین به آمادگی بالایی نیاز دارند تا از توانایی های کامل آن استفاده کنند ، تخریب کمتر از 10 درصد می تواند نیاز به سرویس مجدد را ایجاد کند. برای یک جت مورد استفاده برای آموزش خلبانان جدید F-22 ، این درصد می تواند بسیار بیشتر باشد.افسرهوایی ارشد Joshua Moon از 192nd Fighter Wing در یک مورد خبری از USAF news در مورد حفظ پوشش پنهانکار F-22 در حین رزمایش پرچم سرخ (Red Flag) اظهار داشت: ما می دانستیم که آنها قصد پرواز در یک فضای جهنمی را دارند زیرا این یک تمرین در مقیاس بزرگ است ... وقتی خلبان پرواز می کند ، بعضی اوقات به سختی گردش bank می کند ، که این می تواند باعث شکاف یا جدا شدن مواد جاذب رادار شود. اگر خسارات زیادی وارد شود ، هواپیما راحت تر تشخیص داده می شود ، بنابراین ما سعی می کنیم آن خسارت ها را به حداقل برسانیم تا جایی که نشود آن را در رادار مشاهده کرد.وقتی افراد با یک جت مشکلی دارند ، روی رادارگریزی (LO ) تأثیر می گذارد ... در حال حاضر ، بعضی موارد درباره پنل های سبک مشکل زا است. از آنجا که تعمیر و نگهداری نیاز به ورود به آن پنل دارد ، ما باید مواد جاذب رادار را از بکنیم و تمام بست ها را از بیرون تمیز کنیم تا بتوانند پنل را تعمیر کنند. پس از تعمیر ، مجدداً پوشش و مواد را به هم متصل می کنیم تا 100 درصد آماده شود. در رزمایش Red Flag ، آنها با رادارهای دوربرد شان، جت های ما را آزمایش می کنند ، بنابراین این فشار زیادی به ما وارد می کند- واقعاً مهم است که این جت ها شناسایی نشوند. 'گردش bank واضح است که پرواز در نمایش های هوایی به هیچ وجه پنهانکاری نیاز ندارد. در واقع ، جت ها از لنزهای منعکس کننده امواج رادار استفاده میکنند به طوری که سطح مقطع راداری آنها در رادارهای کنترل ترافیک هوایی بزرگ به نظر برسد. بنابراین ، منطقی است که جت هایی را که از رادارگریزی مناسبی برخوردار نیستند برای انجام چنین کارهایی مورد استفاده قرار بدید و جت های دیگر را برای مأموریت های چالش برانگیزتر و پر فشار تر ارسال کنید.علاوه بر این ، تقریباً یک سوم از ناوگان نسبتاً کوچک F-22 قابلیت رزمی ندارد. مدل های قدیمی تر که به روز نشده اند ، برای آموزش و در بعضی موارد تست استفاده می شوند. یک بار دیگر ، این هواپیماها به احتمال زیاد اولویت کمتری برای نگه داشتن پوشش پنهانکار نسبت به همتایان مقدم خود دارند. هواپیماهایی که در محیط های خورنده تر مستقر هستند ، مانند مناطق مرطوب یا مناطق نزدیک هوای نمکی دریا ، یا جایی که باران و سرما حاکم است ، می توانند شاهد تسریع در تخریب رادارگریزی باشند. پایگاه هوایی Langley درست در کنار اقیانوس اطلس قرار دارد و مطمئناً بیشتر از هواپیماهایی که مستقر در بیابان خشک در پایگاه هوایی Nellis است ، کارکنان بازآماد را به چالش می کشد. حتی کویر بخصوص ماسه های خاورمیانه می تواند عوارض خود را روی پوشش رپتور بگذارد. F-35 با پوشش رادارگریزی جدید طراحی شده است که مدت زمان لازم برای نگه داری آن را کاهش می دهد.با این حال ، جنگنده های پنهانکار جدید نفرساعت زیادی برای حفظ و نگه داری پوشش پنهانکاری شان نیاز دارند.F-22 با گذشت زمان فناوری ها و مواد جدید را در پوشش خود بکار برده است ، از جمله برخی از پیشرفت های تثبیت شده در F-35 ، اما هنوز هم کار زیادی می طلبد تا جت ها در پنهانکار ترین حالت خود نگه داشته شوند. . ادامه دارد.....
  7. دوستانی که در بخش خبر حوزه مورد نظرشون میخوان کار کنن پایگاه های زیر برای شروع کار پیشنهاد میشه Military google news https://fas.org/blogs/security/ https://warontherocks.com https://www.army-technology.com https://defense-update.com https://www.fifthdomain.com https://www.defensedaily.com https://www.thinkdefence.co.uk https://www.defenseworld.net https://russiandefpolicy.blog https://www.defenseone.com https://thediplomat.com/category/asia-defense/ https://breakingdefense.com https://www.janes.com http://www.nationaldefensemagazine.org https://www.defensemedianetwork.com https://nationalinterest.org/tag/military https://www.militaryaerospace.com/index.html https://www.defencetalk.com https://www.defensenews.com https://www.military.com https://www.realcleardefense.com https://defensesystems.com/Home.aspx https://www.defensedaily.com/ https://militarywatchmagazine.com/ http://www.aerotechnews.com/blog/category/defense/ https://thestrategybridge.org/the-bridge-index https://www.thinkdefence.co.uk/ https://www.naval-technology.com/ http://www.idstch.com/ http://www.asdnews.com/ https://www.aerospace-technology.com/ http://www.nationaldefensemagazine.org/ https://combataircraft.keypublishing.com/ https://airinternational.keypublishing.com/category/news/ https://www.flightglobal.com/news/airlines/ https://aviation-news.keypublishing.com/category/news/ https://www.flyingmag.com/tags/aviation-news https://t-intell.com http://www.navyrecognition.com https://missilethreat.csis.org/ https://warontherocks.com/ https://www.c4isrnet.com/ http://www.ndia.org/ https://www.armyrecognition.com/ https://news.usni.org/ http://www.globaltimes.cn/china/military http://www.thedrive.com/the-war-zone https://www.defenceprocurementinternational.com https://www.edrmagazine.eu https://www.defensetechnologymagazine.com/news https://armadainternational.com (خوانش انلاین مجله را انتخاب کنید ، حوزه زمینی و دریایی) https://dtrmagazine.com https://asianmilitaryreview.com (الکترونیک نظامی) http://cotsjournalonline.com (رادار و الکترونیک و سایبر) http://mil-embedded.com (الکترونیک نظامی) https://www.militaryaerospace.com/index.html http://www.militarysystems-tech.com https://www.unmannedsystemstechnology.com/category/news https://www.auvsi.org/news https://www.eda.europa.eu https://www.israeldefense.co.il/en https://jamestown.org دسته بندی خبرهای سایت ....................................... (رصد کامل تمام خبر های شاخه های نظامی آمریکا ) https://news.usni.org http://www.defense-aerospace.com http://cimsec.org (حوزه پهپادی) https://www.uavdach.org http://avia-pro.net (حوزه پهپادی ) https://dronecenter.bard.edu ( مرکز تجزیه و تحلیل اطلاعات سیستم های دفاعی ایالات متحده ) https://www.dsiac.org (حوزه هوایی ) https://aviationweek.com/defense (اخبار نظامی چین) http://military.people.com.cn (تحلیل نظامی چین به زبان فرانسه - دقیق و قابل استناد ) http://www.eastpendulum.com https://www.defenceiq.com https://warisboring.com (اخبار نظامی چین)http://www.bestchinanews.com/Military (ارتش روسیه) https://russianmilitaryanalysis.wordpress.com (پیگیری ارتش بریتانیا)http://ukarmedforcescommentary.blogspot.com تشکر از جناب @tiktak بابت تهیه ، دوستان پایگاه های خودشون (خبری یا موضوعی ) رو در این تاپیک به اشتراک بگذارن...
  8. سرهنگ Brent Reinhardt در طول پروازی آزمایشی در تاریخ 10 ژانویه 2014 ، یک چرخش 360 درجه با F-35A فول لود (شش عددGBU-12) به اتمام می رساند. این عکس تلفیقی از هفده تصویر است . منبع
  9. رونمایی از بمب های هواپایه نقطه‌زن یاسین، بالابان و سری قائم فیلم 1- رونمایی فیلم 2 رونمایی در حال تولید انبوه هستن : بمب هوشمند هدایت شونده بالابان: این بمب دارای بال‌های تاشو جهت افزایش برد و همچنین سیستم هدایت مبتنی بر INS&GPS جهت افزایش دقت است. به جهت بکارگیری در پهپاد ها و جنگنده ها ، به خصوص پهپاد کرار 25 کیلومتر برد و سر جنگی مناسب (به گفته وزیر) اگر وزن نمونه مشابه یعنی GBU-53 رو در نظر بگیریم وزن نزدیک 100 کیلوگرم هست . بمب هوشمند هدایت شونده یاسین سیستم هدایت مبتنی بر INS&GPS به جهت بکارگیری در پهپاد ها و جنگنده ها بیش از 50 کیلومتر برد (به گفته وزیر) نمونه مشابه خارجی JDAM-ER توضیحات وزیر : در ابتدا مختصات نقطه هدف بر روی کامپیوتر پرواز بمب توسط کاربر لود می شود. با توجه به برد مورد نظر و با توجه به جدول تیر بمب، نقطه رهایش، سرعت و ارتفاع رهایش در اختیار خلبان قرار می گیرد. پس از رهایش بمب از هواپیمای حامل، بال های تاشو باز شده و بمب به سمت نقطه هدف پرواز می کند. بمب در طول مسیر با استفاده از سطوح کنترلی تعبیه شده روی بال ها و بالک های افقی، مسیر خود را اصلاح نموده تا به نقطه هدف اصابت نماید. بمب های هوشمند سری قائم : سیستم هدایتی مبتنی بر هدایت تصویری ، حرارتی ، لیزری در سه مدل (ابعادی) قائم-1 ، قائم-5 و قائم -9 به جهت بکارگیری در پهپاد ها و جنگنده ها _ قابلیت نصب بر روی انواع پهپاد از جمله شاهد 129 ، حماسه و مهاجر 6 بسته به مدل بین 12 تا 40 کیلومتر برد (به گفته وزیر) دقت نقطه ‏زنی کمتر از نیم متر محدوده عملکرد وسیع از ارتفاع 4 هزار تا 10 هزار پا و قابلیت نصب سرجنگی مختلف نفوذی و ترکشی قائم-9 با سیکر هدایتی ؟؟ قائم-1 هدایت تصویری قائم-5 هدایت تصویری آنچه از تصاویر نسل جدید بمب قائم قابل برداشت است، افزایش مساحت بال‌های کنترل کننده در قسمت جلوی بمب است که در پایداری بیشتر این بمب حین پرواز و نهایتا افزایش دقت در اصابت منجر خواهد شد. بمب قائم با جستجوگر تصویری حرارتی (در رونمایی های قدیم) منبع تصاویر
  10. نبرد ایدئولوژیک ، هـنر فـراموش شـده ایالات متحده "قسمت دوم" اگر چه برخی از حضار انتظار شنیدن شعارهای ضد کمونیستی را داشتند و متوجه جنگ ایدئولوژیک ریگان نبودند. او به جای انتقاد مستقیم از دولت شوروی , در همه جا با تاکید بر اشتراکات بین مردم روسیه و آمریکا , بوروکراسی حاکم را مورد انتقاد قرار داد . او در مورد موارد مهم‌تر و اساسی‌تر از سیاست صحبت کرد , مانند تکنولوژی , ادبیات , فیلم‌ها و مذهب . در واقع ریگان مطلقا از واژه " کمونیسم " در هیچ کجای صحبتش استفاده نکرد . اما از طرف دیگر از کلمه " آزادی " 23 بار نام برد. البته که هدف ریگان خرابکارانه بود. نکته این بود که در بین مخاطبان این درک را ایجاد کند که آزادی یک حق اساسی انسانی است ، همانطور که برای آمریکایی ها سلب نشدنی است برای روس ها هم نبود. ریگان آن را اینطور توضیح داد ، "آزادی یعنی به رسمیت شناختن این واقعیت که حقیقت در انحصار هیچ فردی و هیچ نهادی و هیچ اتوریته یا حکومتی نیست، و اینکه هر حیات فردی بی اندازه باارزش است، اینکه هر یک از ما به دلیل خاصی به این دنیا آمده است و چیزی برای عرضه کردن دارد..."در حالی که مخاطبان او در عصر گلاسنوست (فضای باز) بودند، این شیوه بیان اصلا تصادفی نبود. محقق روسیه ، Leon Aaron استدلال کرده است که بیش از شرایط رکود اقتصادی ، احساس فروپاشی اخلاقی در رهبری اتحاد جماهیر شوروی ، راه را برای گلاسنوست(فضای باز) و پرسترویکا (بازسازی) هموار می کرد. تهاجم ایدئولوژیک ریگان هم دقیقا برای تشدید این نوع بحران مشروعیت طراحی شده بود .یک سال و نیم پس از موعظه ریگان و بشارت آزادی در مسکو ، جنگ سرد به پایان رسید. متاسفانه تاریخ پایانی نداشت. در همان سال که اروپا شاهد فروپاشی دیوار برلین بود , سرزمینی دور در شرق , دشمنی خودکامه ، با ابزار ظلم و ستم, در میدان تیان آن من سر برآورد .فروپاشی شوروی از خاطر شی جین پینگ نرفته است. جالب ترین نتیجه گیری در مورد پایان اتحاد جماهیر شوروی توسط دبیر کل حزب کمونیست چین این است که شوروی ها به اندازه کافی به ایدئولوژی اختصاص ندادند. به گفته شی جین پینگ ، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی با ثروت فاسد شد واین منجر به از بین رفتن باور ها و مشروعیت سیاسی اش شد. او در ادامه بیان می کند که : " تردید ایمانی یک آرمانگرا خطرناک ترین شکل تردید است. افول یک حزب سیاسی اغلب با از دست دادن یا فقدان ایمان آرمانی آغاز می شود. "استناد شی جین پینگ به مارکسیسم-لنینیسم به عنوان منبع مشروعیت داخلی است. وقتی ایمان به حزب پرچمدار از بین برود ، کل سیستم در معرض خطر فروپاشی است.چالش شی جین پینگ ، متقاعد کردن مداوم 1.4 میلیارد نفر به حاکمیت حزب کمونیست چین و ترغیب دولت های خارجی به شراکت با دولت تمامیت خواه (totalitarisme) و قومگرای (Ethnocentrism) او است ، که کار کوچکی نیست. عدم موفقیت ایالات متحده در دشوارتر کردن کار شی جین پینگ ، یک اشتباه بزرگ برای ایالات متحده در رقابت قدرت خواهد بود. برای شروع یک تهاجم ایدئولوژیک به سبک ریگان علیه دولت کمونیستی چین ، ایالات متحده ابتدا باید عملکرد و ارزش های خود را در تضاد مستقیم با حزب کمونیست چین (CCP) ترویج کند. دستاوردهای دیپلماتیک و توسعه ای یكی از دارایی های مهم دیپلماسی عمومی آمریكا است كه رهبران كمونیست چین نمی توانند امیدوار به مقابله با آن باشند. همانطور که ریگان معتقد به این استدلال بود که حتی دشمنان سابق ، زمانی که در جامعه بین المللی به رهبری آمریکا گنجانیده شدند ، از نظر اقتصادی و سیاسی به پیشرفت رسیده اند. بزرگواری تاریخی آمریکا به ویژه با توجه به اعتبار روزافزون حزب کمونیست چین در ایجاد دام بدهی ، اجبار اقتصادی و زورگویی منطقه ای ، بسیار تاثیرگذار و کارامد بوده است. برجسته کردن سوابق و ارزش‌های واگرا بسیار مهم است زیرا همانطور که یکی از دانشگاهیان چینی در سال 2011 نوشت ، "هسته اصلی رقابت بین چین و ایالات متحده این است که ببینیم چه کسی دوستان باکیفیت تری دارد." شی جین پینگ و اعضایش روزانه تلاش می کنند تا متحدان آمریکا را بی طرف نمایند و کشورهای بی طرف را متمایل به چین کنند. با توجه به خطرات مالی مرتبط با سرمایه‌گذاری چین, اگر این محاسبه به یک تصمیم جدی اقتصادی منجر شود, کشورهای محروم از سرمایه‌گذاری بعید است پیشنهاد شی جین پینگ را رد کنند. چالش آمریكا این است كه باید یک مورد ایدئولوژیك مبتنی بر ارزش ها ایجاد كند كه تا جذابیت سرمایه گذاری چین برای آنها از بین برود. ایالات متحده می تواند استفاده از فناوری های نوظهور را که برای اعمال كنترل سیاسی حزب کمونیست چین در داخل به کار می روند دشوارتر كند. با توجه به تاکید دولت ریگان بر مسدود کردن انتقال فن‌آوری‌های حساس به اتحاد جماهیر شوروی, کنگره میتواند قوانینی اتخاذ کند که صادرات تکنولوژی محور آمریکا به شرکت‌های وابسته به حزب مانند Huawei و ZTE را مسدود کند و فناوریهای مهمی مانند هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی. بخش خصوصی نیز باید در آن شرکت کند. سیلیکون‌ولی باید مشارکتهای تکنولوژیک با نهادهای چینی را که احتمالاً نقض حقوق بشر را تشدید می کنند و وضعیت نظارت طرف چینی را ارتقا می بخشند ، قطع کند. در اخر ، سیاست گذاران ایالات متحده باید بین مردم چین و حزب کمونیست چین تفاوت قائل شوند. همانطور که ریگان با شهروندان شوروی همدردی و در برابر سیستمی که آن‌ها را سرکوب می نمود حمایت می‌کرد، ایالات متحده باید این مسئله را روشن کند که هیچ مشاجره ای با مردم چین ندارد.معاون رئیس جمهور پنس در اکتبر گذشته هنگامی که بر ظلم و ستم حزب کمونیست، از جمله اقلیت های مذهبی تأکید کرد ، مورد توجه قرار گرفت . نکته اصلی این است که باید به روش‌هایی که بوسیله مردم چین طنین‌انداز شود، نشان دهیم که این حزب ستمگر است و نه قهرمان آن‌ها.در هر فرصتی ، سیاستگذاران ایالات متحده باید اردوگاه های کار اجباری سین کیانگ را برجسته کنند و این مسئله را مطرح کنند که این وضعیت خودسرانه بازداشت و نظارت گسترده ، نتیجه منطقی یک رژیم فاسد است. بی اعتبار کردن حزب کمونیست چین در چشم جهان و مردم چین روشی آسان نخواهد بود.اما میلیون‌ها نفر یا بیشتر از ساکنین هنگ‌کنگ که در دفاع از آزادی در مقابل حزب کمونیست باقی مانده اند ، باید باعث خوش بینی بلندمدت شوند.هرچند که ممکن است به زودی امیدوار به اعتراضات مشابه در سرزمین اصلی باشیم ، سی امین سالگرد اعتراضات میدان تیان آن من و سقوط دیوار برلین به ما یادآوری می کند که دولتهای تمامیت خواه (totalitarisme) غالباً از آنچه تظاهر میکنند از امنیت کمتری برخوردار هستند. ایالات‌متحده ممکن است مثل دولت ریگان در مرحله اولیه رقابت قدرت خود در بهار سال ۱۹۸۸ در مسکو باشد، اما نقشه راه او برای پیروزی امروز نامرتبط نیست.با کشف مجدد هنر از دست رفته جنگ ایدئولوژیک، ایالات‌متحده می‌تواند با میراث ریگان زندگی کند و مطمئن باشد که حزب کمونیست چین نیز مانند اتحاد جماهیر شوروی به زباله دان تاریخ می‌پیوندد. لینک مقاله واشنگتن پست پ ن : تلاش پمپئو برای حضور در تهران ، مصاحبه با تلویزیون ایران و گفتگوی مستقیم با مردم ایران مایک پمپئو در جمع ایرانیان کالیفرنیا از آنها خواست تا از اعتراضات در داخل ایران حمایت کنند. وی که روز یکشنبه ۳۱ تیر در کتابخانه رونالد ریگان در شمال لس‌آنجلس در همایشی با عنوان «پشتیبانی از صدای ایرانیان» سخنرانی می‌کرد، با یادآوری سیاست دولت متبوعش در قبال ایران گفت: «آرزوی دولت ترامپ همان آرزویی است که شما برای مردم ایران دارید، آرزویی که با تکیه بر نیروی الهی یک روز به حقیقت خواهد پیوست.ایالات متحده صدای شما را می‌شنود، ایالات متحده از شما حمایت می‌کند، ایالات متحده با شماست.» ایالات متحده آمریکا محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در فهرست تحریم‌ها قرار داد . "دستاوردهای دیپلماتیک یكی از دارایی های مهم دیپلماسی عمومی آمریكا است كه رهبران كمونیست چین نمی توانند امیدوار به مقابله با آن باشند." دارایی مهمی که ظریف برای بی اثر کردنش به خوبی آن را به چالش کشید.
  11.  نبرد ایدئولوژیک ، هـنر فـراموش شـده ایالات متحده در مقابله با چین، باید به یاد بیاوریم که چگونه ریگان با اتحاد جماهیر شوروی برخورد کرد رهبر اتحاد جماهیر شوروی، میخائیل گورباچف و رییس جمهور آمریکا رونالد ریگان، در جریان دیدار ریگان در سال 1988 با خبرنگاران در میدان سرخ صحبت کردند. در تقابل استراتژیک با چین ، آمریکایی‌ها تاکنون خود را بر رقابت‌های اقتصادی و نظامی - هزینه کرد از مهم‌ترین ابزارها در زرادخانه خود - متمرکز کرده‌اند . استراتژی امنیت ملی ۲۰۱۷ (National Security Strategy) استدلال می‌کند که ایالات‌متحده در " رقابت سیاسی بین کسانی که طرفدار سیستم سرکوب‌کننده هستند و آن‌هایی که طرفدار جوامع آزاد هستند " قفل شده است ، ولی ما از این بینش مهم غافل هستیم . اگر ایالات‌متحده نتواند بر بعد ایدئولوژیک رقابت خود با چین تاکید کند ، یکی از درس‌های اصلی نبرد در گرگ‌ومیش رئیس‌جمهور رونالد ریگان با اتحاد جماهیر شوروی را نادیده می‌گیرد .ریگان برتری سیاسی را درک کرد. در حالی که تهاجم ایدئولوژیک وی از تدارکات نظامی اش کمتر بود ، ولی از اهمیت کمتری برخوردار نبود. این تهاجم بنیاد و هویت شوروی را هدف قرار داد: یعنی مارکسیسم-لنینیسم . هنگامی که ایالات‌متحده دوباره با چالشی بر سر اصول و قدرت خود دست و پنجه نرم می‌کند, باید هنر از دست رفته جنگ ایدئولوژیک را پی بگیرد. ایالات متحده تنها با به چالش کشیدن مشروعیت اساسی حزب کمونیست چین می تواند در این رقابت پیروز شود ، تا بقای جهان آزاد ، باز و مرفه ای را که ریگان برای پرورش آن تلاش کرد تضمین کند. در سال 1977 , ریگان یک هدف ساده را برای پایان دادن به جنگ سرد توصیف کرد : " ما پیروز می‌شویم و آنها شکست می‌خورند".دیدگاه وی در آن زمان رادیکال بود - او اجماع عمومی را به چالش کشید که اتحاد جماهیر شوروی بخشی دائمی از چشم انداز است. اما چهار سال بعد با ورود به دفتر ریاست جمهوری ، او در تلاش برای ایجاد چارچوبی برای این پیروزی بود. دولت وی در سال 1983 یک راهنمای امنیت ملی صادر كرد كه استدلال می كرد ، "سیاست آمریكا باید دارای یک فشار ایدئولوژیکی باشد که به وضوح بر برتری ارزشهای ایالات متحده و غرب ، عزت و آزادی فردی ، مطبوعات آزاد ، اتحادیه های آزاد تجاری ، شرکتهای آزاد و دموکراسی سیاسی و همچنین بر ویژگیهای سرکوبگرانه کمونیسم شوروی تأکید کند. " ریگان، بنیان فکری این رویکرد را چند ماه قبل در مجلس عوام پی‌ریزی کرد. او با انتقاد از "کمرویی برخی از ما در غرب" در ایستادگی مقابل "آرمانهایی که به سهولت در گرفتار کردن انسان و سختی های دنیای ما تلاش کرده اند"، از شهروندان دموکراسی‌ خواه جهان درخواست کرد که " سزاوار آزادی باشند و نه تنها برای حفظ آن بلکه برای کمک به دیگران برای بدست آوردن آزادی مصم باشند. سال 1982، مهمترین تهاجم ایدئولوژیک ریگان به اتحاد جماهیر شوروی آغار شد. ريگان با ابراز حمایت خود از جنبش کارگری مستقل لهستان(Solidarity) و شعار تاریخی لهستان، "برای آزادی ما و شما " ( For our freedom and yours ) ، اظهار داشت: "ما مردمان جهان آزاد در کنار برادران و خواهران لهستانی مان ایستاده ایم. ما انگیزه آنها هستیم. " پرچم قیام نوامبر 1831 لهستان علیه روسیه پرچم به دوزبان لهستانی و روسی برافراشته شد "به نام خدا ، برای آزادی ما و شما" شعار برای این بود كه نشان دهد پیروزی لهستان نیز به معنای آزادی برای مردمان روسیه خواهد بود و این قیام نه علیه ملت روسیه بلکه علیه رژیم استبدادی تزاری انجام می شود. ریگان در سالهای بعد بارها و بارها استدلالهای مشابهی مطرح کرد. در ماه مه 1988 ، وی این شانس را داشت كه پرونده خود را علیه مارکسیسم-لنینیسم در قلب اتحاد جماهیر شوروی، در زیر سردیس عظیم ولادیمیر لنین و رو به نقش بسته انقلاب روسیه باز کند.در آن زمان نیویورک تایمز در سرمقاله ای با عنوان _With Lenin Watching_از آن به "بهترین زمان بلاغت ریگان" نام برد و ادامه داد که ریگان به حضار در دانشگاه دولتی مسکو گفت که معنای آمریکایی ها از آزادی چیست.این کار دشواری است بدون اینکه تقوا پیشه کنید یا اینکه ریا . با این وجود او جلو رفت ،در سرمقاله آمده: "روزی که مردم به نقاط عطف جنگ سرد نگاه می کنند ، احتمالاً روزی را به یاد خواهند آورد که رونالد ریگان آزادی را ستایش کرد ، در حالی که لنین به اون نگاه کرد." ادامه دارد ...... پ.ن : نوشتار بالا مقاله ای است از واشنگتن پست با ارجاعات مترجم .
  12. به خاطر اینکه تاپیک منحرف نشه ، چون به زیبایی داشت به صورت تکنیکی پیش میرفت .... جوابم رو خلاصه میکنم در توضیح دو کلمه : سازمان یادگیرنده : سازمانی است که با استفاده از ساختار و استراتژی، امکان یادگیری برای اعضا را فراهم کرده و به‌طور مداوم خودش را متحول می‌کند. این نوع سازمان توانایی ایجاد، کسب و انتقال دانش را دارد. سازمان یادگیرنده رفتارهای خود را طوری تعدیل می‌کند که منعکس‌کننده دیدگاه‌های جدید باشند.دلیل توسعه این نوع سازمان‌ها فشارهای وارده بر شرکت‌ها در دنیای مدرن (بخوانید پیچیده شدن جنگ های مدرن) و تلاش آن‌ها برای رقابتی ماندن در فضای کسب و کار ( بخوانید حفظ برتری) است.
  13. بسم الله الرحمن الرحیم در سرمقاله مجله AIR FORCE متعلق به انجمن نیروی هوایی آمریکا در مورد ساقط شدن گلوبال هاوک اینطور آمده : Game Changers تغییردهنده بازی موشک پدافندی که در ماه ژوئن یک پهپاد نیروی دریایی ایالات متحده را منهدم کرد تنش ها با ایران و سراسر منطقه را افزایش داد. مهم تر اینکه، این تصور را نابود کرد كه هواپیماهای آمریكایی طراحی شده برای عملیات در حریم مجاز هوایی ( فضای هوایی فاقد تهدید موشكهای پیشرفته سطح به هوا ) می توانند با مصونیت از مجازات در هر كجا و در هر زمان عملیات كنند. بگذارید این یک صدای بیدار باش باشد . شاید سپاه پاسداران ایران با این کار به ایالات متحده لطف کرد. چیزی که ایران ساقط کرد یک هواپیمای تجسس دریایی مساحت وسیع (BAMS)کنترل از راه دور و غیر مسلح نیروی دریایی ایالات متحده ، یک نوع از گلوبال هاوک نیروی هوایی ، با عرض بال های یک بوئینگ 737 و بدنه ای به اندازه یک V-22 ، مجهز به دوربین و سنسورهای جمع آوری اطلاعات بود. عملیاتی که در مرز هوایی بین المللی در ارتفاع حدود 50،000 پا انجام میشد ، تهدید مستقیمی برای ایران نبود. ولی به هر حال سپاه به طرف آن شلیک کرد.این امر چالش های بحرانی در سیاست ، استراتژی و تجهیزات امنیتی به وجود می‌آورد. فقدان یک سیاست روشن به چگونگی پاسخگویی در حمله به هواپیماهای بدون سرنشین، ایالات‌متحده را در تنگنایی قرار می دهد تا یک حمله تلافی جویانه با احتمال کشته شدن ده‌ها نفر طراحی نماید.با بکارگیری اصل تناسب در لغو این ضد حمله، این پرسش مطرح میشود که حملات آتی چگونه در واشنگتن تفسیر می‌شوند؟ آیا صرفا ایران استثنا بود یا خیر ؟ آیا با رقیبی دیگر هم یکسان رفتار میشود؟ این واماندگی ریسک آشکاری برای هواپیماهای غیر مسلح و بدون سرنشین است که در فضای هوایی بین‌المللی عملیات می‌کنند. از نظر استراتژیک ، یکی از مزیت های نامتقارن آمریکا برتری آگاهی موقعیتی ( Situation awareness) است که با ترکیبی از دارایی های جاسوسی هوایی ، سایبری ، دریایی و مبتنی بر فضا امکان پذیر است. عدم محافظت از آن دارایی ها ، به ویژه دارایی های بدون سرنشین ، این مزیت را نسبت به دشمنان کوچکتر به خطر می اندازد.برای بازداشتن دشمن ، آن‌ها باید ببینند که هزینه حمله به یک دارایی ISR آمریکایی بیشتر از سود آن است . این تهدیدها به هواگردهای ISR محدود نمی‌شوند . این که ایران MQ-4C را با شلیک موشک سامانه بومی سوم خرداد ، سرنگون کرده است یا با سیستم دیگر ،به اندازه اینکه ثابت کردند جسارت انجام آن را دارند اهمیت ندارد : ساقط کردن یک هواپیمای با سرعت متعارف که در ارتفاع نسبتا بالا عملیات می‌کند . مطمئنا ، RQ - ۴ سرعت کمتری نسبت به F - ۱۶ یا اف - ۱۸ دارد، اما اگر آن‌ها بتوانند یکی را سرنگون کنند، یاد خواهند گرفت که موارد دیگر را نیز ساقط کنند ، در این جا صرفا مساله زمان مطرح است . شورشیان حوثی یمن در ماه ژوئن یک MQ-9 ایالات متحده را سرنگون کردند. در حالی که احتمالاً ایران در آن حمله نقش داشت ، نمونه دیگری از آسیب پذیری سیستم های ISR محافظت نشده و بدون دفاع (unprotected/undefended ISR systems) ، اگر هیچ عواقبی برای سرنگون کردن سیستم های نظارتی بدون سرنشین وجود ندارد ، بعد از این نوبت چیست؟ ماهواره های نظارتی آمریکا؟ اینکه ایران می تواند با موفقیت هواپیمای بدون سرنشین نیروی دریایی را ساقط کند نشان می دهد نیروهای آمریکایی نه تنها با سیستم های پدافند هوایی یکپارچه و پیشرفته رقبا[هم سطح] ، بلکه در بین قدرت های متوسط و همانطور که حوثی ها نشان دادند ، در سطح تهدیدات شورشی نیز با چالش هایی مواجه است.ایالات متحده باید به تهدیدات فزاینده سیستم های پیشرفته پدافند هوایی پاسخ دهد. برای حفظ برتری ISR، آمریکا باید تهدیدات ضد هوایی و ضد فضایی را از طریق استفاده ترکیبی از اخلالگرهای هوابرد پنهانکار و افزایش ماهواره‌های مدار پایین( که خود توسط دفاع فضایی محافظت می‌شود) مقابله کند. ازین رو , تعداد زیادی از هواپیماهای بدون سرنشین ارزان قیمت در هماهنگی با یکدیگر می‌توانند این تهدیدات نوظهور را با تعداد انبوه خود درهم بشکنند . به جای استفاده از یک هواپیمای بدون سرنشین بزرگ ،کم سرعت ، غیر پنهانکار ، با یک الگوی پرواز قابل‌پیش‌بینی , ایالات‌متحده می‌تواند توده انبوهی از هواپیماهای بدون سرنشین کوچک‌تر را که به صورت مستقل عمل میکند به خدمت بگیرد . ایران می‌تواند برخی از آنها را ساقط کند , اما نمی‌تواند با این حجم مقابله کند . در پایان ، ایالات متحده باید سرمایه گذاری خود را درتکنولوژی های پنهانکاری ، سرعت و جمینگ که می توانند بر پدافند هوایی غلبه کنند افزایش دهد. F-35A در مقایسه با یک هواپیمای بدون سرنشین از نوع BAMS ، مانند یک پشه است که برای یک سایت پدافندی تقریباً نامرئی است و قابلیت های ISR ذاتی آن به معنای این است که می تواند خلا اطلاعات را با چابکی ، غیرقابل مشاهده بودن و سر بودن خود جبران کند.سرمایه گذاری پایدار در F-35 ، بمب افکن B-21 و نسل بعدی سیستم های هواپایه همه ضروری است. این هواپیماها بیشتر از یک جنگنده و بمب افکن صرف هستند. هر یک از آنها به واسطه حسگر های متعدد در یک پلتفرم ISR بسیار مؤثر خواهند بود. در برابر تکمیل سیستم‌های با سرنشین ، نیروی هوایی باید در پهپاد های کم پنهانکار و در سیستم‌های حفاظت خودکار پیشرفته برای خنثی کردن پدافند هوایی دشمن سرمایه‌گذاری کند . استفاده برخی از هواپیماهای ISR از حفاظت الکترونیکی ، مانع بزرگی برای دشمنان خواهد بود. در نهایت، در حوزه فضا، کاهش اندازه ماهواره‌ها و کاهش هزینه استقرار آن‌ها، امکان ایجاد صورت‌های فلکی تشکیل شده از ماهواره‌های متراکم با ارتفاع مداری پایین را فراهم میکند. این صورت های فلکی چالش هایی را برای کسانی که به دنبال مقابله با دارایی های ایالات متحده در فضا هستند ، به وجود می آورد. توده های انبوه هواپیماهای بدون سرنشین و صورت های فلکی متشکل از صدها ماهواره ISR یک مشکل بسیار پیچیده تری را برای کسانی که به دنبال مقابله با برتری ایالات متحده در فضا هستند ، به ارمغان خواهد اورد.ممکن است چین بتواند ده ها ماهواره یا بیشتر را نابود کند ، اما نابود کردن یک صورت فلکی بسیار دشوار است.در همین حال ، اکنون فناوری هایی وجود دارد که هزینه و امکان استفاده از لیزرها در فضا برای دفاع از آن ماهواره ها را محقق میکنند . ایالات متحده سیاست خود را مدتها پیش بر در اختیار داشتن نیرویی برتر از نظر فناوری ، آموزش ، تعلیم و نظم در جهان بنا کرد. اگر اولویت اول (فناوری) در حال نزول باشد ، سه مورد دیگر اهمیت نخواهد داشت. رقبای آمریکا در حال پیشرفت هستند. دو دهه تعدیل ساختار نیرو و تأخیر در سرمایه گذاری ، نیروهای هوایی و فضایی ایالات متحده را از منابع مورد نیاز برای حفظ برتری فناوری محروم کرده است. زمان آن فرا رسیده روند را معکوس کنیم. پ ن : تمامی تصاویر خارج از سند هستند.
  14. قسمت دوازدهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین برقراری دیپلماسی سطح بالا با پکن به دلیل اینکه دو کشور کلان استراتژی های تقابلی و ناسازگاری را دنبال می کنند ایالات متحده باید دیپلماسی سطح بالایی را با چین به کار گیرد تا تلاش کند تنش های ذاتی و عمیق را کاهش دهد و به متحدان و دوستان خود در آسیا و جهان اطمینان دهد که واشنگتن در حال انجام هر کار ممکنی برای جلوگیری از یک رویارویی با پکن است. علی‌رغم اهداف بی‌ثبات کننده استراتژی کلان چین در آسیا و همچنین توصیه‌ سیاستهای سیستماتیک در این گزارش برای پاسخ آمریکا به افزایش قدرت چین, ایالات‌متحده مسئولیت‌های عمده‌ای را برای ارتقای ثبات, رفاه و صلح در آسیا و سراسر جهان به عهده دارد.در این زمینه ،در نظر بگیرید ،اگر ایالات متحده و چین روابط خود را به درستی اداره نکنند ، باعث ایجاد چه چالش های عظیم داخلی در هر دو کشور خواهد شد. تأثیرات پرآشوب بر اقتصاد جهانی را تصور کنید. افزایش چشمگیر تنش در سراسر آسیا را در نظر بگیرید و این واقعیت را که هیچ کشوری در این منطقه پهناور نمی خواهد بین چین و ایالات متحده مجبور به انتخاب شود. تاثیرات تباه کننده این نوع از رابطه ایالات متحده و چین در تغییر را اوضاع تصور کنید. نابود شدن تلاش ها برای مقابله با برنامه های تسلیحات هسته ای کره شمالی و ایران را مجسم کنید. با توجه به این موضوع، گفتمان آمریکا و چین باید بیش از حد صریح، سطح بالا، و خصوصی تر از روش های فعلی باشد.مقامات در بوروکراسی موجود راغب هستند امروز کاری را انجام دهند که دیروز انجام دادند و آرزو می کنند فردا آنچه که امروز انجام دادند ، انجام دهند. بنابراین اجتناب ناپذیر است که نمایندگان واشنگتن و پکن مرتباً لوایح کیفرخواست را در مورد طرف مقابل طرح کنند. همه با این گفتگوهای پیوسته و تکراری آشنا هستند.همانطور که ضرب المثل چینی می گوید: "زیاد حرف زدن شما را به جایی نمی رساند ، همچنانکه برای گرفتن ماهی ، از درخت بالا بروید." برای اینکه چنین گفتگوی دوجانبه سطح بالایی بین واشنگتن و پکن ثمربخش باشد ، باید در درجه اول از تمرکز بر اقدامات نابکارانه طرف مقابل جلوگیری کرد.به عنوان مثال، محکومیت اقدامات حقوق بشری چین توسط آمریکا چه خصوصی و چه در افکار عمومی ، تاثیری بر سیاست‌های پکن ، از جمله بر هنگ‌کنگ ندارد، و همچنین شکایات چین باعث نخواهد شد آمریکا به تضعیف اتحادهای منطقه ای که برای حفاظت از منافع ملی ضروری هستند راضی شود. همچنین احتمالاً هیچ یک از طرفین استراتژی کلان طرف مقابل را قبول نخواهند کرد. در هر صورت ، مشاجرات ذاتی با گذشت زمان منجر به مختل شدن سیستم روابط دو جانبه ایالات متحده و چین و در نهایت به بروز پیامدهای ویرانگر ذکر شده در بالا منتهی خواهد شد. در عوض ، پس از مشورت کامل با متحدان آسیایی ، ایالات‌متحده باید متعهد به هم‌کاری با چین در دو یا سه موضوع شود که مشارکت مثبتی در روابط دو جانبه و امنیت بین‌المللی خواهد داشت . پس از نشست نوامبر ۲۰۱۴ آمریکا و چین در پکن ، امنیت آسیایی موضوع خوبی خواهد بود که باید آغاز شود .به عنوان مثال ، موضوعاتی مثل اکتشاف مشترک می تواند امکان ایجاد نسخه سازمان امنیت و همکاری در اروپا برای آسیا را فراهم کند ، گسترش مذاکرات با کره‌شمالی به منظور گنجاندن مسایل امنیتی گسترده‌تر در آسیا , یا توافق بر سر افزایش تدابیر امنیتی در دو طرف.برای دمیدن افکار بدیع و ابداعات سیاسی خلاقانه ، بهتر است تا افراد با سابقه به جای اینکه مستقیما در زنجیره فرماندهی امنیت ملی حضور یابند ، تنها نقش هدایت مذاکرات را بر عهده بگیرند . نامزدهای دو حزبی برای چنین تیمی عبارتند Thomas E. Donilon ، مشاور سابق امنیت ملی اوباما ، و Robert Zoellick ، رئیس سابق بانک جهانی و سیاست گذار دولت جورج دبلیو بوش هستند. طرف چینی هم چینش مشابهی خواهد داشت و تمام این افراد به اعتماد رهبران مربوطه خود نیاز دارند. چنین کانالی واقعیتی را به رسمیت می شناسد که اولا سیاست های استراتژیک دو کشور در درجه اول نه توسط وزارتخانه های خارجه و دفاعی بلکه توسط افراد نزدیک به هر رئیس جمهور و انتخاب شده توسط خود رئیس‌جمهور بیان میشود , و دوم اینکه شیوه‌های کنونی تعامل دو جانبه برای این کار کافی نیستند. نتیجه گیری گزارش کارشناسان سیاسی منتقد استراتژی کلان پیشنهاد شده در این گزارش به احتمال زیاد به شش دسته تقسیم خواهند شد : دسته اول استدلال می‌کنند که چین استراتژی کلان ندارد . اگرچه ممکن است کسانی در پکن باشند که با رویکرد استراتژیک فعلی چین مخالف هستند ، اما عناصر سلطه جویانه آن ، یک راز نیستند .مقامات چینی مصرانه ادعا می‌کنند که سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا محصول جنگ سرد است و باید منحل شود؛ و اینکه متحدان و دوستان آمریکا باید رابطه با امریکا را کاهش دهند، ناگزیر شکست در اجرای این امر واکنش منفی چین را ایجاد خواهد کرد.تلاشهای آمریكا برای حفظ حضور و قدرت خود در آسیا ابعادی از تلاش آمریكا برای مهار چین است و بنابراین باید محكوم و با آن مخالفت كرد. اعمال قدرت (Power projection) امریکا در منطقه خطرناک است و باید کاهش یابد .(حتی وقتی PLA با هدف خنثی کردن گزینه های نظامی ایالات متحده در منطقه ، توانایی های نظامی خود را تقویت می کند) و اینکه مدل اقتصادی ایالات متحده اساساً استعماری است و هیچ کاربردی در آسیا ندارد پاسخ نویسندگان گزارش _جدی نگرفتن اظهارات رسمی دولت چین در این راستا نیست که چین را جدی نگیریم. اینکه پکن امیدوار نیست در کوتاه مدت به تحقق این اهداف سیاسی بپردازد ، از نیت تضعیف کننده بلقوه آنها در دهه های آینده کاسته نمی شود.به طور خلاصه، اگر چین به اهداف سیاسی موجود در بیانیه‌های رسمی اش دست یابد، به وضوح آمریکا را به عنوان قدرت پیشتاز آسیا کنار خواهد زد. اگر این امر استراتژی کلان حزب کمونیست چین را نشان نمی دهد ، پس چیست؟ دسته دوم استدلال می‌کنند تجزیه ، تحلیل و سیاست های توصیه شده در این گزارش ، بر اساس بدترین ارزیابی موجود از رفتار چین شکل گرفته و بسیار بدبینانه است. پاسخ نویسندگان گزارش _ برعکس ، ما نتیجه‌گیری خود را از اقدامات جاری چین در رابطه با امنیت داخلی و خارجی آن ، همسایگان آن و حضور آمریکا در آسیا استنتاج کردیم.ما صرفا چیزی را که در حال حاضر در سیاست‌های کنونی چین و نیت‌های استراتژیک اش آشکار نیست برجسته کردیم. با این وجود، اگر چین شروع به رفتار مانند اتحادیه جماهیر شوروی کند، این مساله بدترین حالت را نشان می‌دهد، که مستلزم چیزی بسیار گران‌تر از موازنه است.کلمه " مهار " به ذهن می‌رسد ، و ما قطعا آن را در شرایط کنونی در مقابل چین توصیه نمی‌کنیم ، حداقل به این دلیل که هیچ کشور آسیایی به چنین تلاشی ملحق نخواهد شد. دسته سوم استدلال می‌کنند که رفتار بین‌المللی چین برای یک قدرت درحال رشد" طبیعی " است و چین به تدریج در سیستم بین‌المللی حل می‌شود و برای واشنگتن خیلی زود است که از همکاری گسترده و پیمان استراتژیک نسبت به پکن ناامید شود. پاسخ نویسندگان گزارش _ مسئله اینجاست که ایالات متحده چه مدت باید سیاستی را در قبال چین دنبال کند که به وضوح منافع ملی حیاتی ایالات متحده را تامین نمی کند.اگرچه پکن به طور کلی در موسسات مالی بین المللی مسئولیت پذیر عمل کرده است و ممکن است به آرامی به سمت پیشرفت در موضوعات دشوار مانند تغییرات آب و هوایی حرکت کند ، اما Kurt Campbell ، معاون وزیر امور خارجه در امور آسیای شرقی و اقیانوس آرام در دولت اوباما ، اخیراً تأکید کرد. ، "ما همیشه به دنبال همکاری های عمیق تر با چین بودیم و تلاش می کردیم در زمینه هایی همکاری داشته باشیم - به عنوان مثال ، در زمینه کمک های بشردوستانه ، نتوانستیم به نتیجه برسیم . در روابط نظامی و دیپلماتیک نیز دریافت نتایج معنی دار بسیار دشوار بود. " دستیابی به "نتایج معنی دار" در روابط ایالات متحده و چین بسیار دشوار بوده دقیقاً به این دلیل است که چین به دنبال جایگزینی با ایالات متحده به عنوان قدرت پیشرو در آسیا است. و اگرچه ممکن است رفتار کشور چین با یک کشور در حال رشد "عادی" باشد ، اما از تأثیر منفی چین بر موازنه قدرت در منطقه وسیع هند و اقیانوس آرام کاسته نمی شود. و نیاز واشنگتن به تدوین سیاستی برای خنثی سازی چالش افزایش قدرت چین و تضعیف سیستماتیک برتری آمریکا در آسیا را کاهش نمی دهد. دسته چهارم استدلال می‌کنند که ادغام چین در سیستم بین المللی به طور گسترده ای به اهداف مهم ایالات متحده خدمت می کند ، پکن را به یک سیستم مقررات متصل می کند و هزینه های حزب کمونیست چین را برای مقابله با آن افزایش می دهد ، بنابراین باید نگرانی های دیگر ایالات متحده را در مورد رفتار داخلی و خارجی چین نیز برطرف کند. پاسخ نویسندگان گزارش _ما می‌پذیریم که ادغام چین در نهادهای بین‌المللی ادامه خواهد یافت و آمریکا از این فعالیت سود خواهد برد . استدلال ما این است که اساس استراتژی آمریکا بر پایه چنین یکپارچه‌سازی جهانی ، این واقعیت استراتژیک را نادیده می‌گیرد که چین در طول سه دهه گذشته منافع ملی خود را به گونه‌ای افزایش داده‌است که به طور بالقوه منافع ملی آمریکا را در طولانی‌مدت تهدید می‌کند. بنابراین ایالات متحده باید این واقعیت نگران کننده را بفهمد و با سیاست های سخت تر و اعمال قدرت (Power projection) در آسیا به آن پاسخ دهد. دسته پنجم استدلال می‌کنند که متحدان و دوستان آسیایی ایالات‌متحده هرگز با استراتژی کلان طرح شده در این سند همراهی نخواهند رفت. پاسخ نویسندگان گزارش _ این نگرانی به نظر می‌رسد به جای تمرکز بر مزایای رویکرد استراتژیک ما ،در مورد پذیرش آن در منطقه متمرکز است. در هر صورت، آنچه که متحدان می‌خواهند این نیست که روابط با چین را کاهش بدهند، بلکه آنچه که آنها می‌خواهند افزایش توانایی‌های آمریکا در منطقه ، افزایش اطمینان از حفاظت آمریکا از آنها و افزایش حمایت آمریکا برای رشد اقتصادی و امنیت اقتصادی است.استراتژی کلان بیان شده در این گزارش ، همه این اهداف را پیش می برد. علاوه بر این ، نگرانی کنونی در میان همه کشورهای آسیایی در مورد پیامدهای استراتژیک ناشی از رشد قدرت چین کاملا آشکار است.به عنوان نمونه تجاوز اخیر چین به دریای چین شرقی و جنوبی و این اعتقاد که فقط ایالات متحده می تواند با موفقیت مانع از جاه طلبی های استراتژیک مخرب پکن شود. به دلیل رفتار جمهوری خلق چین، کشورهای آسیایی قبل از این شروع به ایجاد تعادل در برابر چین از طریق همکاری های درون آسیایی کرده‌اند اقداماتی كه كاملاً منطبق با استراتژی کلان ایالات متحده است و آن را تقویت می‌کند.در واقع، نگرانی امروز در سراسر آسیا این نیست که آمریکا سیاست‌های سختی را دربرابر چین دنبال میکند؛ بلکه این است که واشنگتن به اندازه کافی از اهداف استراتژیک قطعی پکن در آسیا آگاه نیست،و به طور دوره‌ای به یک گفتگوی دوجانبه با چین جذب می‌شودکه ممکن است برای مقابله موثر با ظهور چین در درازمدت مفید نباشد. این دیدگاههای بسیار نگران کننده در سرتاسر دولت‌های آسیایی زمین حاصلخیزی است که برای کاشت یک استراتژی کلان در برابر چین مناسب است. علاوه بر این، بررسی دقیق دستورالعمل‌های سیاستی در این مطالعه به گونه ای است درصد کمی امکان دارد که کشورهای آسیا از آن استقبال نکنند. اگرچه این اصلاحات بزرگ توسط آمریکا نسبت به چین در طول یک شب حمایت متحدین را به دست نخواهد آورد، با رهبری پایدار و محکم ریاست‌جمهوری آمریکا و نفوذ وسیع ایالات‌متحده در متحدان و دوستان آسیایی اش، این کار زیاد سخت نیست. در نهایت، این استراتژی کلان هیچ نیازی به تضعیف همکاری اقتصادی و سیاسی فعلی ایالات‌متحده و هم پیمانانش با چین ندارد. در عوض ، بر توسعه مؤلفه های ضروری یک همکاری پایدار بین آمریکا و متحدین تاکید میکند .به عبارت دیگر، اگر تعادل قدرت به طور اساسی تغییر کند، همکاری اقتصادی آمریکا و آسیا با چین نمی‌تواند حفظ شود.(منظور اینکه وقتی اون نظام همکاری بین امریکا و اسیا شکل گرفت ، چین متوجه میشه که هرچه هژمونی خود را افزایش بده همکاری منطقه ای با اون کاهش پیدا میکنه ) دسته ششم استدلال می‌کنند که واکنش چین به استراتژی کلان ایالات‌متحده چگونه خواهد بود. آیا ریسک دنبال کردن این استراتژی کلان بیش از حد زیاد نیست؟ پاسخ نویسندگان گزارش _ مطمئناً می‌توان انتظار واکنش قوی چین و سردی مداوم در روابط دو جانبه را در ذهن داشت، از جمله ملاقات کمتر در میان مقامات ارشد، پیشرفت اندک در موضوعات اقتصادی دو جانبه ، فرصت های کمتر برای تجارت آمریکایی ها در چین ، کاهش تعامل نظامی ، کاهش در تبادلات اجتماعی و شاید کاهش دانشجویان چینی در دانشگاه های آمریکایی .ما این احتمال را رد می‌کنیم که چین به اقدامات پیشنهادی در این گزارش با فروش اوراق‌قرضه آمریکا پاسخ دهد.این گام‌ها توسط پکن بی‌اهمیت تلقی نمی‌شوند اما منافع ملی و حیاتی آمریکا را نیز تهدید نمی‌کنند. اگر چین دراین وضعیت سیاست تهاجمی خودرا افزایش دهد احتمال بیشتری وجود دارد که دوستان و متحدان آمریکا در آسیا حتی به واشنگتن نزدیک‌تر شوند. ما فکر نمی‌کنیم که چین یک راه‌حل آسان برای این معضل پیدا کند.علاوه بر این ، این احتمال وجود دارد که پکن همکاری خود را با ایالات متحده در مناطقی که فکر می کند در خدمت منافع ملی چین است ، ادامه دهد - در اقتصاد جهانی ، تجارت بین المللی ، تغییرات آب و هوایی ، ضد تروریسم ، برنامه تسلیحات هسته ای ایران ، کره شمالی و افغانستان. به عبارت دیگر، ما فکر نمی‌کنیم که رهبری چین به گونه‌ای عمل کند که به اهداف سیاسی خود و اعتبار آن در سراسر آسیا آسیب برساند.به طور خلاصه، این تصحیح مسیر استراتژیک در سیاست آمریکا به سوی چین قطعاً موجب ایجاد سیلی از انتقادات از سوی پکن خواهد شد؛ و یک چین بد خلق در شورای امنیت سازمان ملل را پدید خواهد آورد. چرا که این استراتژی هدف اصلی چین برای تسلط بر آسیا را نشانه گرفته . اما بسیاری از جنبه‌های همکاری بین‌المللی چین و آمریکا را که براساس منافع ملی متقابل سازگار است را پایان نخواهد داد.هر چند که در ادامه مسیر پیشنهادی خطراتی وجود دارد، ولی چنین ریسک‌هایی به میزان قابل‌توجهی کوچک‌تر از پیامدهایی هستند که به دلیل پاسخ نامناسب آمریکا به رشد قدرت چین بروز خواهند کرد. سخن پایانی گزارش در هر صورت ، اگر چین به دنبال برهم زدن موازنه قدرت در آسیا نیست ،هیچ دلیلی وجود ندارد نسبت به سیاست مندرج در این گزارش اعتراض کند.و كدام یك از سیاست های مندرج ، برخلاف خواست كسانی است که مایل به ادامه رویكرد فعلی ایالات متحده با چین هستند ، یعنی آنها همکاری را رد می كنند؟ به طور خلاصه ، این اقدامات در برابر چینی که برخی از تحلیلگران آمریکایی به درستی نسبت به آن هشدار می دهند ، به عنوان دشمن برخورد نمی کند. آنها صرفا به دنبال محافظت از منافع حیاتی ایالات متحده و متحدین ، به عنوان یک هدف منطقی و مسئولانه هستند.واشنگتن نمی‌تواند هر دو سیاست را یعنی رفع نگرانی‌های چین در رابطه با اعمال قدرت (Power projection) آمریکا در آسیا و دفاع از منافع ملی را به طور همزمان داشته باشد. البته که , دومی باید هسته استراتژی کلان آمریکا دربرابر چین باشد. به همین معنا ، هیچ چشم انداز واقعی برای ایجاد اعتماد اساسی ، همزیستی مسالمت آمیز ، تفاهم متقابل ، مشارکت استراتژیک یا نوع جدیدی از رابطه بین ایالات متحده و چین وجود ندارد.در عوض،با توجه به اینکه رقابت استراتژیک امریکا و چین به حالت جدید تبدیل می‌شود، بیش‌ترین چیزی که می‌توان انتظار آن را داشت احتیاط و خودداری توسط دو طرف است.هدف دیپلماسی ایالات متحده آمریکا در این شرایط خطرناک ، کاهش و مدیریت تنش های شدید ذاتی بین این دو الگوی استراتژیک متضاد است ، اما نمی توان امیدوار بود که آنها را از بین ببرد. Kevin Rudd نخست وزیر پیشین استرالیا و چین شناس برجسته ، معتقد است که چینی ها هم ممکن است به همین نتیجه رسیده باشند: "شواهدی وجود دارد که نشان می دهد رئیس جمهور شی جین پینگ ، به این نتیجه رسیده است که اختلافات استراتژیک طولانی مدت بین منافع ایالات متحده و چین ایجاد هرگونه تغییر اساسی در روابط را غیرممکن می کند. " دولت اوباما به وضوح یک رویکرد بسیار متفاوت از آنچکه در این گزارش توصیه شده‌است را دنبال کرده‌است. همه نشانه‌ها حاکی از آن است که رئیس‌جمهور اوباما و همکاران ارشد او تشخیص بسیار متفاوتی از اهداف استراتژیک چین در آسیا نسبت به ما دارند. همانند برخی از پیشینیان خود، دولت اوباما به نظر نمی‌رسد درک کند که استراتژی کلان چین در آسیا برای تضعیف منافع ملی آمریکا طراحی شده‌است. به همین دلیل است که تیم اوباما تاکید بیشتری بر همکاری تا مهار دارد.بسیاری از این غفلت ها در سیاست آمریکا به نظر می‌رسد که از یک دولتی گرفته شده که نگران این است که چنین اقداماتی پکن را برنجاند و در نتیجه به امکان تداوم همکاری استراتژیک بین دو کشور لطمه وارد کند، بنابراین تاکید غالب بر همکاری است. این ذهنیت خود مغلوب ساز (self defeating) و این شراکت استراتژیک آمریکایی و چین باید به پایان برسد . این آزمون مهم که افزایش قدرت چین باشد احتمالا در طول چند دهه اینده برای ایالات‌متحده برقرار است. غیر واقعی است که تصور کنیم استراتژی کلان چین نسبت به ایالات‌متحده طی ۱۰ سال آینده به گونه ای متحول خواهد شدکه قدرت و نفوذ آمریکا را به عنوان بخشی از صلح و امنیت آسیایی بپذیرد .بنابراین, سوال محوری در مورد آینده آسیا این است که آیا ایالات‌متحده آمریکا اراده سیاسی خواهد داشت یا نه ؟ اراده ای برای بکارگیری , قابلیت‌های ژئواکونومی, نظامی ، دیپلماتیک و طرح یک استراتژی کلان برای مقابله با چین به منظور حفاظت از منافع ملی. پایان / .... پ.ن : تشکر فراوان از خواندگان تاپیک که حوصله به خرج دادن ، ترجمه ضعیف بنده رو تحمل کردن و مثبت دادند ........ انشالله در پست های بعدی یک مقاله دیگه رو خدمتتون ترجمه میکنیم ......
  15. قسمت یازدهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین  تقویت همکاری های هند-آرام (Indo-Pacific) ایالات متحده باید مجموعه جدیدی از روابط و مشارکت های استراتژیک قابل اطمینان را در سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام تقویت کند، اما فراتر از آن و به عنوان یک سیاست مشخص، تقویت توانایی های کشورهای آسیایی برای مقابله با چین به طور مستقل و ایجاد گونه های جدیدی از همکاری استراتژیک در داخل آسیا که به طور سیستماتیک توسط ایالات متحده پشتیبانی می شود در دستور کار قرار دهد. ایالات متحده نمی تواند بدون پشتیبانی از متحدین و دوستان خود از منافع ملی خود در آسیا دفاع کند.به هر حال، جمهوری خلق چین به دنبال تضعیف هر کدام از این روابط دو جانبه مهم برای آزمایش قدرت و انعطاف آمریکا در دفاع و ترویج این روابط در شمال شرقی، جنوب شرقی و جنوب آسیا است.اولین گام در مبارزه با این تلاش های خورنده چین این است که متوجه شود که اتحاد ها در حال شکل گیری هستند؛ دومین گام ، توسعه استراتژی هایی است که آنها را شکست دهد.در عین حال ، ضروری است که واشنگتن به طور مداوم به شرکای دموکراتیک خود در آسیا اطمینان دهد که به دنبال اجتناب از رویارویی با چین است ، گام‌های زیر محتاطانه هستند تا موازنه قدرت را حفظ کرده و منافع ملی غرب در منطقه هند-آرام را حفظ کنند: ژاپن : هیچ رابطه ای مثل رابطه آمریکا با ژاپن در حفظ موازنه قدرت در آسیا و مقابله با افزایش قدرت چین مهم نیست. در واقع, بدون همکاری امنیتی نزدیک و پایدار ایالات متحده و ژاپن , درک این مساله دشوار است که چگونه ایالات‌متحده می‌تواند قدرت و نفوذ کنونی خود را در آسیا حفظ کند.بنابراین, همانطور که ژاپن از محدودیت‌های امنیتی پس از جنگ جهانی دوم خود بیرون می‌آید, ایالات‌متحده باید به طور مداوم از این متحد اصلی با سیاست های زیر حمایت کند: توسعه گسترده روابط امنیتی خود با ژاپن، و همه آسیا؛ کمک به ارتقاء ارتش ژاپن موسوم به نیروی دفاع سرزمینی ژاپن (JSDF) ، از جمله قابلیت های ژاپن برای عملیات مشترک ، ترکیبی (combined-arms) و آبی - خاکی همسو کردن مفاهیمی مانند نبرد هوایی-دریایی (Air-Sea Battle) و دفاع پویا (Dynamic defence) از طریق گفتگو با ژاپن بر روی نقش‌ها، ماموریت‌ها و قابلیت‌ها؛ از سرگیری گفتگوهای بازدارنده با ژاپن ، افزایش همکاری های پدافند ضد موشکی (BMD) با ژاپن؛ ابراز اینکه ژاپن به طور کامل و قابل اعتماد تحت یک چتر امنیتی ایالات متحده باقی می ماند؛ حمایت از هم‌کاری ژاپن با ویتنام، استرالیا، هند و کشورهای علاقمند دیگر به مهار قدرت چین؛ صدور مجوز صادرات گاز مایع به ژاپن . کره جنوبی : رابطه استراتژیک ایالات متحده با جمهوری کره (ROK) برای حفظ موازنه قدرت در آسیا ضروری است. در این زمینه، این روابط دوجانبه باید تقویت شود : مطمئن شدن از قابلیت های نظامی کافی در شبه جزیره کره در زمینه تحریکات کره شمالی کار با جمهوری کره و ژاپن برای ایجاد یک استراتژی جامع برای تغییر رژیم در کره شمالی؛ رسیدن به یک دید افق مشترک از وحدت کره افزایش تضمین‌های هسته‌ای آمریکا برای کره‌جنوبی؛ حمابت بیشتر از پدافند ضد موشکی (BMD) کره ؛ تشویق کره به پیوستن به پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP) استرالیا : استرالیا لنگرگاه جنوبی روابط ایالات متحده در اقیانوس آرام است و به عنوان یک کشور رو به اقیانوس هند و اقیانوس آرام ، یک پیوند اساسی در استراتژی هند-آرام ایالات متحده است. ایالات متحده و استرالیا باید برای دستیابی به اهداف زیر همکاری کنند: ایالات متحده باید از پایگاه دریایی استرلینگ در نزدیکی Perth برای حمایت از ساختار نیروی دریایی ایالات متحده در منطقه استفاده کند. ایالات متحده باید بلافاصله همکاری های سایبری، فضایی و زیرسطحی با استرالیا را افزایش دهد. ایالات متحده و استرالیا باید مشترکا هواپیمای نظارتی و وسایل نقلیه بدون سرنشین را در جزایر کوکوس (Cocos Islands) اقیانوس هند مستقر کنند. این دو کشور باید همکاری کنند تا با سرعت بیشتری بتوانند کمک های بالقوه استرالیا به پدافند ضد موشکی (BMD) را شناسایی کنند. حوزه و دوره میزبانی استرالیا از استقرار چرخشی پرسنل نظامی ایالات متحده باید افزایش یابد توافقنامه تجارت آزاد آمریکا و استرالیا باید به روز شود،به همین طور استرالیا با در تجارت آزاد با ژاپن، کره و چین ترقی کندو به همین ترتیب استرالیا باید در TPP قرار گیرد. واشنگتن باید از تلاش های استرالیا برای گسترش تعامل استراتژیک خود با کشورهای دوست آسیایی حمایت کند. هند: در مواجهه با چین ، ایالات متحده از مزیت حضور یک قدرت دموکراتیک قوی و مستقل به نام هند برخوردار است تا نفوذ رو به رشد پکن در آسیا را متعادل سازد. بنابر این ایالات متحده باید: به طور قابل ملاحظه ای محدودیت های خود را در انتقال فن آوری نظامی به هند کاهش دهد؛ تلقی کردن سلاح هسته ای هند به عنوان یک دارایی در حفظموازنه قدرت در آسیا؛ به شدت همکاری نظامی ارتش آمریکا و هندوستان به ویژه در حوزه دریایی نیاز به افزایش دارد. ایجاد یک همکاری سیستماتیک با هند تا ظرفیت های دریایی خود در اقیانوس هند و فراتر از آن را افزایش دهد ، از جمله انتقال تکنولوژی های قابل توجه یک همکاری ضد تروریستی جهانی با هند ایجاد کنید؛ انگیزه دادن به هند برای امضا توافقنامه های همکاری های امنیتی، از جمله توافقنامه تأمین تدارکات Logistics Supply Agreement (LSA) ، توافقنامه دستورالعمل مشترک ارتباطاتی و امنیتی Communications Interoperability and Security Memorandum of Agreement (CISMOA) ، توافقنامه همکاری و تبادل اطلاعات جغرافیایی Basic Exchange and Cooperation Agreement for Geospatial Cooperation (BECA) موافقت با درخواست هند برای عضویت در سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا–پاسفیک حمایت کردن از سیاست «اقدام شرقی یا نگاه به شرق » هند تا بتواند زمینه نفوذ و اعمال قدرت (Power projection) خود را در شرق و جنوب شرق آسیا تقویت کند. کشورهای جنوب شرقی آسیا : کشورهای عضو ASEAN آماج اصلی جبر ژئواکانومیک چین است، به ویژه در مورد مسائل در دریای چین جنوبی.بنابراین ایالات متحده باید: ادامه اصلاحات اساسی در نیروهای مسلح فیلیپین برای توسعه طیف کاملی از قابلیت‌های دفاعی که این کشور را قادر سازد از نفوذ و تهاجم احتمالی به قلمرو خود جلوگیری کند. تقویت نقش اندونزی در تمرینات مشترک ، به شکلی که نمایانگر مرکزیت جاکارتا در امنبت آسیا-اقیانوسیه باشد ، اجرای تمرینات نظامی ، آموزش و تمرین‌های مشترک با اندونزی در جهت افزایش قابلیت‌های هوایی - دریایی کمک به ارتقاء قابلیت های نیروی هوایی سنگاپور از F-16s به F-35s؛ افزایش مشارکت مالزی در تمرین‌های ترکیبی, ساختارهای آگاهی حوزه ای (domain awareness architectures) و نظایر آن; گسترش تمرینات سالانه دریایی ایالات متحده - ویتنام ، شامل تمرینات مشترک بشردوستانه ، بلایا ، جستجو و رهایی ، ایجاد ایستگاه های متداول در بندر Cam Ranh Bay در کوتاه مدت، دایر کردن برنامه های بین المللی تبادل آموزش نظامی استراتژیک (IMET) با میانمار را با تمرکز بر حرفه ای سازی نظامی و ارتقا ارتش میانمار و گسترش مشارکت آن در عملیات نظامی بین المللی . حمایت گسترده از برنامه IMET در سرتاسر آسیای جنوب شرقی؛ کمک به ایجاد دمکراسی در سراسر منطقه، حجم تجارت نزدیک به 2 تریلیون دلاری بین چین و کشورهای آسه آن (به تراز تجاری منفی چین دقت شود) تایوان : یک رابطه جامع، بادوام و غیررسمی بین تایوان و ایالات‌متحده باید یکی از ویژگی‌های استراتژی کلان ایالات‌متحده در قبال چین، از جمله از طریق چارچوب قانونی ، قانون مناسبات تایوان (TRA) باشد.ایالات‌متحده باید تعهد نظامی خود نسبت به تایوان را با حمایت از تعهدات TRA برای تجهیز آن با اقلام دفاعی را مورد تاکید قرار دهد. فروش اقلام امکان پذیر آینده به تایوان شامل هواپیماهای شنود سیگنال ، هواپیماهای ترابری ، ارتقا موتورهای F-16 ، ارتقاء ناوهای محافظ و دیگر کشتی ها و سیستم های دفاع موشکی زمین پایه باشد. ادامه دارد . . . .
  16. قسمت دهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین واشنگتن برای به ثمر رساندن این کلان استراتژی ، باید سیاست های زیر را اجرا کند :  تقویت نیروی نظامی ایالات متحده ایالات متحده باید در ظرفیت های دفاعی خود ، مخصوصا برای شکست دادن توانایی منع دسترسی (anti-access) چین سرمایه گذاری کند، و از اعمال قدرت (Power projection خود حتی در برابر مقاومت متمرکز پکن استفاده نماید .در حال حاضر, مولفه نظامی دولت اوباما برای تقویت تصویر قدرت در آسیا کوچک است: اضافه کردن چهارمین زیردریایی تهاجمی (Attack submarine) به گوام , گردش 2500 تفنگدار دریایی (منظور نیروی گردشی سپاه تفنگداران - Marine Rotational Force هست ) در داروین (Darwin) استرالیا ; بکار گیری تعداد کمی از کشتی‌های رزمی ساحلی (LCS - Littoral combat ship) در سنگاپور; پیشرفت های جزئی در تکنولوژی , جاسوسی و دفاع موشکی; و افزایش نیروی دریایی ایالات متحده در آسیا از 50 به 60 درصد در بلند مدت.هیچ کشوری در آسیا، یا دسته کم چین، افزایش نظامی آمریکا در آسیا را جدی نمی‌گیرد، مگر اینکه آمریکا گام‌های محکم و جامع زیر را بردارد: کنگره باید کلاهبرداریها را حذف کند و بودجه دفاعی ایالات متحده را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. کاخ سفید باید با کنگره در مورد بازنگری معقول و معنادار بودجه دفاعی و تخصیص نیرو کار کند. در غیر این صورت ، محرک‌های داخلی هزینه (غرامت و حقوق) در بودجه ، هر گونه افزایش معقول بودجه را تحت شعاع قرار میدهند. تعادل هسته‌ای موجود بین ایالات‌متحده و چین باید حفظ شود، چرا که برای وضعیت ایالات‌متحده در آسیا حیاتی است. واشنگتن باید توانایی های نظامی ایالات متحده را به سمت از بین بردن توانایی منع دسترسی - تحدید منطقه ای (A2/AD) چین به خصوص در مناطقی که ایالات متحده از مزایای آن استفاده می کند با کمک وسایل نقلیه بدون سرنشین پنهانکار برد بلند و نبرد زیرسطحی هدایت کند. واشنگتن باید بر آزادی کشتیرانی و پروازهای عبوری (overflight) ، از جمله در مناطق اقتصادی ، برای کشتی ها و هواپیماهای نظامی و غیر نظامی تاکید کند و به طور مناسب پکن را به چالش بکشد اگر این هنجار ها نقض شوند . واشنگتن باید توانایی و ظرفیت نظامی خود را برای بهبود قابلیت همکاری با هم پیمانان در آسیا به منظور کمک به کشورهای منطقه برای توسعه ظرفیت‌های منع دسترسی - تحدید منطقه ای (A2/AD) خود در برابر چین ، افزایش دهد. واشنگتن باید تقویت شبکه دفاع موشکی ایالات متحده در اقیانوس آرام را برای حمایت از متحدان تسریع کند . واشنگتن باید تلاش‌ها برای حفاظت از حوزه فضایی خود را هنگامیکه در حال توسعه یک جایگزین هوایی برای ارتباطات حجم بالا است، افزایش دهد . واشنگتن باید نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده را در دریاهای چین جنوبی و شرقی تقویت کند. واشنگتن باید میزان و مدت تمرینات دریایی را با کشورهای حوزه دریای چین جنوبی افزایش دهد. نمونه یک منع دسترسی - تحدید منطقه ای A2/AD چگالی مسیر ها و حجم تجارت دریایی (به حجم تجارت دریای چین جنوبی و شرقی توجه شود) روند افزایش حجم سطحی و زیر سطحی منطقه به تفکیک کلاس ناوگان دریایی چین پیاده سازی سیاست های سایبری موثر ایالات متحده طی دهه گذشته حملات سایبری دائمی چین را به مراکز دولتی ، زیرساخت های حیاتی وتجاری را تحمل کرده است. تقریبا هیچ کاری برای توقف این حملات سایبری صورت نگرفت . به وضوح رویکرد "نام ببر و رسوا کن" (name and shame) نسبت به چین به وضوح شکست خورده است. اعلام جرم ایالات متحده بر علیه پنج افسر ارتش آزادی‌ بخش ( PLA ) هیچ تاثیری بر جاسوسی سایبری چین نداشته است.استراتژی سایبری وزارت دفاع منتشر شده در سال ۲۰۱۱ ، یک دکترین جدید با عنوان واکنش هم طراز را مطرح نمود ، مبتنی بر اینکه هر اقدام مخرب در حوزه سایبر می تواند پاسخی هم ارز در حوزه دیگر دریافت نماید. ولی چین با هیچکدام ازین اقدامات هم طراز مواجه نشد.چنین انفعالی از سوی ایالات متحده باید پایان یابد، به خصوص به این دلیل که هیچ راهی برای رسیدن به یک توافق امنیتی قابل اطمینان با چین وجود ندارد. ایالات متحده باید سیاست های سایبری زیر را پیاده سازی کند: افزایش هزینه های چین در برابر مزایایی که ازین حملات سایبری کسب میکند. یک نقطه شروع خوب به پیشنهاد کمیسیون Blair-Huntsman افزایش تعرفه بر کالاهای چین است. افزایش توانایی های تهاجمی سایبری برای متوقف کردن رهبران چین در استفاده از حملات سایبری علیه ایالات متحده و شرکای آن در منطقه. بهبود امنیت سایبری ایالات متحده ادامه یابد. امنيت فضای سايبر نيازمند اقدام کنگره است ، از جمله یک قانون برای تنظیم به اشتراک گذاری اطلاعات بین سازمان های اطلاعاتی و دنیای حقوقی . تصویب قوانین مربوطه در کنگره، مانند قانون حفاظت از امنیت اطلاعات سایبری، به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا به سرعت اطلاعات مربوط به تهدیدهای سایبری را با یکدیگر و دولت بدون ترس از اقامه دعوی به اشتراک بگذارند. اعلامیه برای 5 افسر ارتش چین اعلامیه مشابه برای افراد ایرانی دانلود دانلود دانلود ادامه دارد . . . .
  17. قسمت نهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین واشنگتن برای به ثمر رساندن این کلان استراتژی ، باید سیاست های زیر را اجرا کند : احیای اقتصاد ایالات متحده هیچ چیزی بهتر از رشد اقتصادی قوی در آمریکا ،این استراتژی را جلو نمی برد . این باید اولویت اول رئیس جمهور و کنگره جدید باشد. گسترش شبکه های تجاری در آسیا راه اندازی پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP). این پیمان که تا همین اواخر توسط دولت اوباما پیگیری شد نه به عنوان پاسخی ژئواکانومیک در برابر افزایش قدرت اقتصادی چین و جبر ژئوپولیتیکی موجود در آسیا, بلکه به عنوان یک تیر خلاص بر نشست دوره ای سازمان تجارت جهانی (WTO) در دوحه مطرح شده‌است. اگر چه TPP مزایای نامتقارن اقتصادی چین را نسبت به کشورهای آسیایی پاک نخواهد کرد، ولی نشان می دهد که ایالات متحده مصمم است که در زمین بازی اقتصادی آسیا رقابت کند.در همین راستا, کلان استراتژی بدون پیگیری TPP , به شدت تضعیف خواهد شد. بنابراین میبایست یک فشار گسترده توسط کاخ سفید برای تصویب فوری آن در کنگره آغاز گردد که شامل دادن اختیار در ارتقا تجارت شود.(ترامپ با عدم پیروی از این رویکرد آمریکا را از تمامی این پیمانها خارج کرد) بسیاری از عناصر تعامل اقتصادی ایالات متحده و چین منافع ملی ایالات متحده را تامین می کنند که باید تقویت شوند. با این حال، باید با چالش های مداوم پکن در برابر سیستم تجارت جهانی با یک واکنش واحد از سمت دموکراسی‌های صنعتی (Industrial democracy) که توسط ایالات‌متحده رهبری می‌شوند مقابله کرد.واشنگتن همچنین باید پکن تحت فشار قرار دهد تا ارز یوان را با ارزش واقعی بازار خود عرضه کند. اتخاذ سیاست های موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکانومیک در آسیا و جهان. در طول تاریخ هرگز ، یک حکومت مثل چین مستقیما کنترل این مقدار از ثروت را بر عهده نداشته است . پس تعجب برانگیز نیست که با افزایش قدرت اقتصادی ، پکن تمایل برای استفاده از این قدرت برای پیشبرد اهداف ژئوپولیتیک را در دستور کار قرار دهد. چین اغلب به درستی به عنوان یک کارشناس پیشرو ژئواکانومی در جهان توصیف می‌شود.در این گزارش، ژئواکانومی «استفاده از ابزارهای اقتصادی برای اهداف ژئوپولیتیک » تعریف شده است. در این مورد سیاست‌های ژئواکانومیک جبری چین نسبت به ژاپن، کشورهای آسه‌آن ، استرالیا، و دیگران، بدون هیچ واکنش سیاسی جدی از جانب آمریکا صورت پذیرفته . بنابراین یک رویکرد سیاست خارجی ژئواکانومیک مستلزم این ابتکارها خواهد بود: اتحادهای آسیایی - آمریکایی باید برای اقدامات ژئواکانومیک تهاجمی و دفاعی دوباره راه اندازی شوند. تمرکز شدید اتحاد باید به استفاده از ژئواکانومیک به عنوان ابزار سیاسی-نظامی معطوف باشد. دولت باید یک سیاست ژئواکانومیک بلندمدت برای مقابله با چین اتخاذ کند و با استفاده از قدرت پایدار و مثبت اقتصاد، نوآوری و شبکه های آمریکا اقدام به جذب کشورهای آسیایی و مقابله با فشار اجباری چین بر همسایگان خود به گونه ای که همواره مبتنی بر قواعد سیستم بین‌المللی و به وضوح در راستای منافع ملی ایالات‌متحده ، دوستان و هم پیمانان آن باشد. انقلاب انرژی ایالات متحده باید از طریق برداشتن محدودیت هایی برای تامین گاز و نفت متحدان و دوستان خود ، به دستاورد ژئوپلیتیک پایدار در آسیا تبدیل شود. ایالات متحده در حال حاضر بزرگترین تولید کننده نفت خام جهان است درصد تفکیکی صادرات نفت خام امریکا - سال 2017 کشورهای اسیایی در صدر مقصد های صادراتی نفت خام و گاز مایع آمریکا یک رژیم جدید کنترل فناوری در مقابل پکن ایجاد کنید. واشنگتن باید توجه بیشتری به محدود کردن دسترسی چین به سلاح‌های پیشرفته و فن‌آوری‌های حیاتی نظامی داشته باشد.اگر چه ایالات‌متحده قطعاً باید غرب را در گسترش تجارت بین‌المللی هدایت کند, اما این سیاست نباید باعث تضعیف قدرت آمریکا شود و در توانایی واشنگتن برای اجرای تعهد اساسی خود ، تضمین امنیت آسیا و جهان خدشه‌ وارد کند و چالشی همچون چین را برآورده سازد.مزیت تجاری با چین "نباید این ابهام را ایجاد کند که جهانی‌سازی منجر به افزایش دسترسی پکن به تسلیحات پیشرفته و عوامل مرتبط با آن از جمله تکنولوژی باکارایی دوگانه ( Dual-use technology ) می‌شود. چنین برداشت هایی می‌تواند هر گونه موفقیت آمریکا در متعادل کردن رشد چین را با عواقب قاطع و خطرناکی روبه رو و تضعیف کند. امروزه واضح است که چنین تکنولوژی هایی تنها در ایالات متحده در دسترس نیستند؛ آنها در بسیاری از کشورها، به ویژه متحدان اروپایی و آسیایی واشنگتن، پیدا میشوند. ایالات متحده باید این کشورها را تشویق کند تا یک رویکرد هماهنگ را برای محدود کردن دسترسی چین به تمام فن آوری ها، از جمله تکنولوژی باکارایی دوگانه ، که می تواند باعث «آسیب های استراتژیک سطح بالا» شود، اتخاذ کنند. واشنگتن برای ایجاد یک رژیم کنترل فناوری جدید ، باید به گفتگوی فوری با متحدان و دوستان خود بپردازد. بدیهی است که انجام این کار آسان نخواهد بود، اما این تلاش باید بلافاصله صورت گیرد. ادامه دارد.... احتمالا قطع صاردات نفت ایران به کشورهای اسیایی رو میشه در راستای کمک به سیاست"تامین انرژی متحدان امریکا توسط خوده آمریکا" قرار داد.
  18. قسمت هشتم از ترجمه سند استراتژی کلان ایالات متحده در قبال چین و منافع ملی آمریکا وظیفه اصلی که استراتژی کلان با آن مواجهه است , انطباق با چالش اساسی رشد روز افزون چین می باشد . هم‌گرایی , رویکرد غالب ایالات متحده نسبت به چین ،که از سال 1970 به شدت دنبال شد بدون شک به ظهور چین به عنوان رقیب قدرتمند آینده آمریکا کمک کرده‌است . هیچ یک از گزینه هایی که معمولا در بحث های واشنگتن و جاهای دیگر مطرح می شود در مورد چگونگی واکنش به قدرت رو به رشد چین و حفظ برتری آمریکا برای یک چرخه طولانی دیگر در سیاست بین‌الملل اظهار نظر نمیکنند.این جایگزین‌ها که شامل پذیرفتن و مشارکت با چین و پذیرش پکن از طریق یک نوع گروه دوجانبه (G۲)، یا پذیرفتن چین به مثابه شوروی است، همه محدودیت‌های شدیدی از دیدگاه منافع ملی آمریکا دارند و در واقع هدف بزرگ‌تر یعنی تقویت برتری واشنگتن در سیستم جهانی را تضعیف می‌کنند. هیچ مبنای بهتری برای تجزیه و تحلیل و فرموله کردن استراتژی کلان آمریکا در قبال چین بهتر از اتصال مستقیم این استراتژی به منافع ملی حیاتی آمریکا وجود ندارد - شرایطی که برای حفاظت و ارتقای بقا و رفاه آمریکایی‌ها در یک کشور آزاد و ایمن ضروری است. منافع ملی و حیاتی ایالات‌متحده به شرح زیر است: پیش‌گیری ، بازداری ، و کاهش تهدیدات متعارف و غیر متعارف به آمریکا و مناطق تحت تصرف آمریکا. حفظ تعادل قدرت در اروپا و آسیا که صلح و ثبات را از طریق ادامه نقش رهبری آمریکا و ائتلاف های آمریکا حمایت میکند. جلوگیری از استفاده و کاهش انتشار سلاح‌های هسته‌ای و سلاح‌های دیگر کشتار جمعی(WMD) ، و جلوگیری از تکثیر سیستم‌های پرتاب میان برد و دوربرد برای سلاح‌های هسته‌ای ؛ ارتقای سلامت اقتصاد بین‌الملل ، بازارهای انرژی و محیط‌زیست . چالش چین برای منافع ملی ایالات‌ متحده اگرچه واشنگتن به دنبال همراه کردن پکن با خود در رابطه با موضوعات عدم اشاعه، امنیت انرژی ، اقتصاد و محیط‌زیست بین‌المللی است ، توجه اولیه و جدی آمریکا به این منافع ملی باید معطوف به تلاش سیستماتیک چین برای اخلال در مورد دوم از منافع ملی ذکر شده در بالا باشد. اگر چین موفق به تضعیف توازن قدرت در آسیا ، تضعیف قدرت سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا و در نهایت قرارگیری به جای ایالات‌متحده به عنوان رهبر آسیا شود ، درها را بر روی توانایی چین به منظور تضعیف موارد اول و سوم در طول زمان را باز می‌کند . همانطور که قبلا ً اشاره شد ، پکن به دنبال دستیابی به این اهداف است: تصرف جایگاه ایالات‌متحده به عنوان قدرت اول در آسیا ; تضعیف سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا ; تخریب ذهنیت کشورهای آسیایی در مورد اعتبار , قابل اطمینان بودن و در قدرت ماندن ایالات متحده ; استفاده از قدرت اقتصادی برای نزدیک‌تر کردن کشورهای آسیایی به اولویت‌های سیاست ژئوپولیتیکی جمهوری خلق چین ; افزایش توانایی نظامی جمهوری خلق چین برای تقویت بازدارندگی در برابر مداخله نظامی آمریكا در منطقه ; ایجاد شک و تردید در مدل اقتصادی ایالات متحده؛ اطمینان ازین که ارزش‌های دموکراتیک ایالات متحده ، منجر به کاهش قدرت داخلی حزب کمونیست چین (CCP) نگردد؛ اجتناب از یک مواجهه بزرگ با ایالات متحده در دهه آینده؛ شی جین پینگ رئیس‌جمهور جمهوری خلق چین در کنفرانس تعامل و اعتمادسازی آسیا (CICA) در اوایل سال 2014 به هدف تضعیف تعادل قدرت در آسیا اظهار داشت که "مشکلات آسیا در نهایت باید توسط آسیا حل و فصل شود و امنیت آسیا در نهایت باید توسط آسیایی ها تامین شود". ظرفیت ایالات متحده در مواجهه با این چالش های سیستماتیک ژئواکونومیک، نظامی و دیپلماتیک چین به منظور برتری بر ایالات‌متحده در آسیا، نظم بین‌الملل را برای دهه‌های آینده شکل خواهد داد. نوع ارتباط کشورهای آسیا-اقیانوسیه با آمریکا و چین (سبز با هردو ارتباط دارند) دایره متحدان چین در اطراف هند تغییر تجارت کشورهای اسیایی به سمت چین ( برحسب درصد GDP ) فروش تسلیحات امریکا و چین در بازار آسیا پاسخ استراتژی کلان ایالات متحده به اهداف استراتژیک چین ایالات‌متحده باید در مواجهه با چین , به صورت استراتژیک فعال شود و کم‌تر نگران این موضوع باشد که چگونه این رویکرد ممکن است در پکن ارزیابی شود . جمهوری خلق چین ظاهرا ً متقاعد شده است که واشنگتن سیاست مهار در دستور کار دارد . میبایست پیکربندی مجدد استراتژی کلان آمریکا علیه چین در چهار مسیر زیر به طور اصولی پیاده سازی شود: ایالات‌متحده باید اقتصاد خود را در خانه احیا کند،و یک مجموعه جدید از روابط تجاری در آسیا تعریف کند که چین را نادیده بگیرد، از سیاست های موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکانومی در آسیا استفاده کند، در همکاری با متحدان آمریکا و شرکای همفکر، یک مکانیزم جدید کنترل تکنولوژی در مقابل چین ایجاد کند . آمریکا باید در توانایی‌ها و ظرفیت‌های دفاعی خود سرمایه‌گذاری کند تا قابلیت‌های ضد دسترسی (anti-access) در حال ظهور چین را شکست دهد و امکان اعمال قدرت (Power projection) علیه پکن را فراهم آورد . ایالات متحده باید مجموعه جدیدی از روابط و مشارکت های استراتژیک قابل اطمینان را در سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام تقویت کند، اما فراتر از آن و به عنوان یک سیاست مشخص، تقویت توانایی های کشورهای آسیایی برای مقابله با چین به طور مستقل و ایجاد گونه های جدیدی از همکاری استراتژیک در داخل آسیا (کشورهایی که همیشه درگیر نیستن) که به طور سیستماتیک توسط ایالات متحده پشتیبانی می شود در دستور کار قرار دهد. آمریکا باید دیپلماسی سطح بالا با چین را به منظور خنثی کردن تنش‌های ذاتی و عمیق بین دو کشور که استراتژی‌ کلان ناسازگاری با هم دارند دنبال کند تا به هم پیمانان و دوستان آمریکا در آسیا اطمینان دهد که هدف آن اجتناب از روبارویی با چین است. علی رغم آشفتگی در خاورمیانه و تنش با روسیه، رییس جمهور باید برای مدیریت بزرگترین چالش استراتژیک ایالات متحده در دهه های آتی یعنی افزایش قدرت چین تمرکز نماید و همیشه انگشت اش به سمت استراتژی کلان ایالات متحده در قبال چین اشاره کند ، باید جلسات چهره به چهره بسیار بیشتری با رهبران آسیا و سران اتحادیه اروپا در این مورد برگزار کند . مذاکرات دوجانبه چهل و پنج دقیقه ای با همتایان آسیایی در حاشیه جلسات بین المللی برای انجام این کار کافی نیست. همین مساله در مورد کنگره نیز صادق است، که یک عنصر ضروری در برخورد با قدرت چین در دراز مدت است. احزاب و مطبوعات ، کنگره را نخواهند بخشید ، اگر به طور گسترده تأثیر افزایش قدرت چین در مورد منافع ایالات متحده را نادیده بگیرد. نقش کنگره در حفظ یک کلان استراتژی موفق در قبال چین، عمدتا در سه حوزه ظاهر می شود: دادن اختیارات به رئیس جمهور در زمینه تجاری، به طوری که او بتواند سریعا پیمان تجاری اقیانوس آرام(TPP) رابه پایان برساند. اصلاح و ارائه بودجه‌های دفاعی لازم برای حفظ اعمال قدرت (Power projection) آمریکا و ایجاد یک سیستم اتحاد آسیایی معتبر ، مقامات آمریکایی را به طور مداوم در مورد افزایش قدرت چین پاسخو نگه دارد. ادامه دارد . . . . پ.ن : از تفاوت ایران و چین فاکتور بگیرید و جای چین در بالا ایران رو قرار بدید .... کلان استراتژی و ماادراک کلان استراتژی
  19. قسمت هفتم از ترجمه سند غفلت استراتژیک برخی به تاریخ اشاره می‌کنند و استدلال می‌کنند که رقابت استراتژیک بین ابر قدرت بالفعل و ابر قدرت بالقوه اجتناب‌ناپذیر است. بعضی دیگر چنین پیش‌بینی را با تاکید بر تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دو کشور و همچنین نفوذ سازنده دیپلماسی و حکومت داری به چالش می‌کشند. نتیجه گیری نویسندگان این گزارش Robert D. Blackwill و Ashley J. Tellis ، به طور قابل‌توجهی به نخستین گزاره بالا نزدیک‌ است.آن‌ها عنوان میکنند ، "چین مهم‌ترین رقیب ایالات‌متحده برای دهه‌های آینده خواهد بود، و احتمال یک رقابت استراتژیک بلندمدت بین پکن و واشنگتن زیاد است".آنها همچنین استدلال می کنند که چین با ورود به بازار آزاد و نظم لیبرالی به "بازیگر ذینفع مسئولی" که بسیاری در ایالات متحده به آن امید داشتند تبدیل نشده است. برعکس، Blackwill و Tellis چین را به عنوان کشوری که یک کلان استراتژی به هدف افزایش کنترل بر داخل و خارج از مرزهها ، تحکیم جایگاه خود در نظام بین‌المللی و جایگزینی با ایالات‌متحده برای تسلط بر آسیا طرح ریزی کرده ، تلقی می‌کنند. در یک کار قدیمی که در اوایل جنگ جهانی دوم منتشر شد، Edward Meade Earle در کتاب "طراحان استراتژی مدرن : تفکر نظامی از ماکیاولی تا هیتلر" ، کلان استراتژی را "هنر کنترل و استفاده از منابع یک ملت ، به منظور تامین منافع حیاتی کشور ، علیه دشمنان بالفعل ، بالقوه یا احتمالی تعریف کرد" ...او با تشریح این ایده، استدلال کرد که وجود این "بالاترین نوع استراتژی" به این دلیل است که " سیاست‌ها و قدرت نظامی یک ملت را به صورتی یکپارچه می نماید، که [برای تحصیل منافع] توسل و نیاز به جنگ را غیر ضرور و یا شانس پیروزی در آن را افزایش می دهد". در آخر Earle به درستی نتیجه‌گیری کرد که " کلان استراتژی نه تنها یک مفهوم در زمان جنگ نیست بلکه یک عنصر ذاتی در کشورداری است."اگر چه بسیاری پس از او تغییراتی را در این مفهوم ارائه کرده اند، ولی تعریفی عاقلانه تر و جامع تر از این برای کلان استراتژی ارائه نشده است. ایالات متحده از زمان شکل گیری خود به طور پیوسته دنبال یک استراتژی کلان برای دستیابی و حفظ برتری بر رقبای مختلف بوده است، ابتدا در قاره آمریکای شمالی، سپس در نیمکره غربی و نهایت در سطح جهانی.در طول جنگ سرد، این استراتژی در شکل " سد نفوذ " (Containment) آشکار شد، که چشم‌انداز منسجمی بود از اینکه ایالات‌متحده چگونه می‌تواند با استفاده از برتری سیستماتیک خود ، امنیت امریکا ، متحدانش و در نهایت شکست حریف خود یعنی اتحاد جماهیر شوروی را تضمین کند.همانطور که ملوین لفلر (Melvyn Leffler) بیان کرده است ، "اهداف کلیدی سد نفوذ (Containment) محدود کردن نفوذ و قدرت شوروی و ایدئولوژی کمونیستی بود. با این حال، سد نفوذ هرگز یک استراتژی دفاعی نبود؛ بلکه میتوان آن را به عنوان یک ابزار برای پیروزی جنگ سرد در نظر گرفت " سیاست های گوناگونی از جمله محدود کردن عمدی اتحاد جماهیر شوروی در اتصال به مراکز مهم اقتصاد جهانی، حفظ یک مجموعه گوناگون و گاه متضاد از "موافقت نامه های امنیتی " و ائتلاف ها ، پیگیری مبارزات ایدئولوژیک ضد کمونیسیتی در سراسر جهان به منظور محکوم کردن دولت شوروی و سیاست های آن و حفظ برتری صنعتی و تکنولوژیکی ایالات متحده با موفقیت به سرانجام رسید تا واشنگتن وارد عصر جدیدی از رقابت ژئوپولیتیک بشود. پس از پیروزی آمریکا در جنگ سرد و منحل شدن استراتژی " سد نفوذ " (Containment) ، سیاست گذاران ایالات‌متحده برای مفهوم سازی یک استراتژی کلان تلاش کردند که تمایل بیشتری برای حمایت از نظم جهانی لیبرالی در دوران پس از جنگ سرد ایجاد کند.(منظور مغلوب کردن رقبا با وارد کردنشون به نظام لیبرالی و تغییر خودبه خودی رقبا به عنصری خنثی بواسطه رعایت دستورالعملهای نظام لیبرال). اگرچه وزارت دفاع در طول ریاست جورج اچ دابلیو بوش (بوش پدر) با رد این استراتژی ادعا کرد که " استراتژی کنونی باید بر جلوگیری از ظهور هرگونه رقیب بالقوه در آینده متمرکز شود " - همان استراتژی موفقی که اتحاد جماهیر شوروی را ساقط کرد - در آن زمان تردید وجود داشت که آیا این سند منعکس‌کننده سیاست شخص بوش است یا خیر . در هر صورت ، آگاهانه یا عامدانه هیچ مدیریتی در واشنگتن چنین رویکردی را دنبال نکرد . در مقابل ، یک سری از مدیران به بهانه فروپاشی شوروی ، به اجرای سیاست‌هایی ادامه داده‌اند که در واقع ظهور رقبای جدید مانند چین را امکان پذیر کرد. از آنجا که تلاش آمریکا برای " ادغام " چین در نظم جهانی لیبرال ، تهدیدات جدیدی را نسبت به سلطه آمریکا در آسیا ایجاد کرده که در نهایت منجر به یک چالش مهم در برتری آمریکا در سطح جهانی می‌شود - واشنگتن نیاز به یک کلان استراتژی جدید در قبال چین دارد که به جای ادامه دادن به این افزایش برتری ، بر مهار قدرت چین تمرکز داشته باشد.اما این استراتژی به دلیل واقعیت‌های کنونی جهانی شدن نمی‌تواند بر پایه همان استراتژی " سد نفوذ " ضد شوروی ، بنا شود ، همچنین نمی ‌توان بسادگی سیاست کلی جهانی سازی را محدود کرد . بنابراین باید تغییرات اساسی در سیاست کنونی اعمال شود تا خطرات توسعه اقتصادی و نظامی چین برای منافع آمریکا در آسیا و در سطح جهانی را محدود کند . نویسندگان این گزارش سیاستی را پیشنهاد می‌کنند که تاکید کمتری بر حمایت و همکاری و تاکید بیشتری بر فشار و رقابت دارد . درواقع "محاصره کم‌تر و مبارزه فعالانه ‌تر" .این تغییرات ، قلب یک استراتژی متعادل ساز را تشکیل می دهند ، که میگوید: حفظ سلطه ایالات متحده در سیستم جهانی باید به عنوان هدف اصلی استراتژی کلان ایالات متحده در قرن بیست و یکم باقی بماند. حفظ این وضعیت در مواجه با افزایش قدرت چین، به احیای اقتصاد ایالات متحده ،برای پرورش نوآوری هایی که مزیت های نامتقارن اقتصادی نسبت به دیگران ایجاد میکند،انعقاد توافقنامه تجاری ترجیحی میان دوستان و متحدان ایالات متحده برای افزایش سود دوجانبه خود از طریق ابزارهایی که به طور آگاهانه چین را حذف می کنند؛ ایجاد مجدد یک رژیم کنترل تکنولوژی که شامل متحدان ایالات متحده است که مانع از دستیابی چین به توانایی های نظامی و استراتژیک شود، نیاز دارد .در حالی که همه(امریکا و متحدان امریکا) به کار با چین به طریق مختلف ادامه می‌دهند (که نباید در تضاد با تامین منافع ملی ایالات متحده باشند) امریکا میبایست اقدام به هماهنگ ساختن ظرفیت های سیاسی دوستان و متحدان ایالات متحده در اطراف چین و بهبود توانایی نیروهای نظامی ایالات‌متحده در امتداد سرزمین حاشیه یا Rimland نماید. مقایسه مفهوم Rimland جان اسپایکمن و Heartland جان مکیندر در این استراتژی تعادلی (balancing strategy) با اینکه ایالات‌متحده و هم پیمانانش به طور دیپلماتیک و اقتصادی به تعامل با چین ادامه می‌دهند به عمد عواملی را به کار گرفته میشود که توانایی چین برای سواستفاده از قدرت رو به رشد خود را محدود می‌سازد. تنها فروپاشی چین واشنگتن را از اقدام به تعدیل سیستماتیک پکن آزاد خواهد کرد, چرا که حتی یک چین میانه رو هم خطرات این کشور برای ایالات‌ متحده در آسیا و فراتر از آن را از بین نخواهد برد. ادامه دارد . . . .
  20. قسمت ششم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف چهارم - پیوند بین المللی ( Cement International) تمایل حزب کمونیست چین (CCP) برای حفظ نظم داخلی و به حداکثر رساندن قدرت جامع ملی ، توسط عنصر نهایی هدف استراتژیک اش افزایش یافته است : چین به عنوان یک بازیگر مرکزی در نظام بین الملل حتی قبل از انقلاب کمونیستی در سال 1949، چشم اندازهای تضمین شده ای برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ داشت ، همانگونه که در شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) قادر به استفاده از حق وتو بود. پس از آنکه ریچارد نیکسون رییس جمهور و کیسینجر وزیر امور خارجه آمریكا ، روابط با مائو در سال 1971 را تقویت كرد، نقش چین در میان نخبگان جهانی - یعنی آن دسته از كشورهایی كه مسئول نظارت بر نظم بین المللی بودند - به صورت یکپارچه به رژیم کمونیست منتقل شد.اگر چه این برتری نمادین, زمانی که چین از نظر اقتصادی, هنوز در شرایط ضعیف بود توخالی به نظر می‌رسید , اما هنوز به لحاظ استراتژیک ، بحرانی بود، زیرا اطمینان حاصل شد که هیچ تصمیم اساسی در مورد شورای امنیت بدون رضایت چین نمی توان انجام داد. اکنون که چین به یک قدرت اقتصادی پایدار تبدیل شده است، عزم پکن برای جلوگیری از هرگونه توسعه این نهاد (شورای امنیت سازمان ملل) که می‌تواند برتری دیرینه خود در منطقه و جهان را کمرنگ کند، برجسته شده‌است . با این حال, حتی فراتر ازعضویت در شورای امنیت, قابلیت‌های مادی رشد چین تضمین کرده‌اند که اساساً در همه نهادهای نظم جهانی بازیگر مهمی است و جای تعجب نیست که به دنبال افزایش قدرت در این نهادها باشد - برای مثال در صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی (IBRD) - برای هدایت عملیات‌ها به سمت خدمت به اهداف خود چه در نهاد های کاربردی و چه در نهاد های منطقه ای است . چین در واقع "جهانی شده‌است" و به دنبال ایفای نقش فعال در تضمین این امر است که قوانین ارائه‌شده در این سازمان‌ها نه تنها منافع اش را تضعیف نمی‌کنند بلکه آن‌ها را پیش می‌برند. در انجام این کار ، رفتارهای چین مشابه سایر قدرت‌های پیشین در سیاست بین‌المللی هستند. کشورهای معروف به G4 nations که از بخت بیشتر برای دریافت حق وتو برخوردارند (هند و ژاپن از رقبای منطقه ای چین) مقایسه شاخص های کشورهای دارای حق وتو و G4 nations با این وجود ، امروزه مشارکت گسترده چین در نهاده‌ای بین‌المللی یک بازخورد ترکیبی ایجاد کرده‌است . در برخی موارد ، فعالیت‌های چین برای نظم جهانی مفید بوده‌است ، اما در بسیاری از موارد پکن ، عدم تمایل خود را به هزینه کرد برای کمک به حاکمیت جهانی را به نمایش گذاشته‌است. چین علی‌رغم دارا بودن دومین اقتصاد بزرگ و بودجه نظامی قابل توجه , به طور کلی یک استراتژی انتقال بار مسئولیت (strategy of burden shifting) را اتخاذ کرده‌است و اصرار دارد که ایالات‌متحده و دیگران هزینه‌های اقدامات عمومی جهانی را متقبل شوند.حتی چین با سواستفاده از چالش‌هایش به عنوان یک "کشور در حال توسعه" برای به حداکثر رساندن قدرت ملی خود توقع متحمل شدن هزینه ها توسط دیگر بازیگران، از جانب چین را دارد. هنگامی که نهادهای بین المللی به منافع چین خدمت نکنند، دولت چین تلاش می کند تا جایگزین ها را ایجاد یا تقویت کند، به ویژه آنهایی که ایالات متحده را نادیده می گیرند. به عنوان مثال، چین در تلاش است تا همکاران و همسایگان منطقه ای خود را به پیمان های اقتصادی از جمله: بریکس (BRICS) که رقیب نظام بین المللی لیبرال هست، بانک توسعه جدید (NDB) که به طور گسترده جایگزینی است برای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول؛ پیمان اقتصادی منطقه ای جامع (RCEP) ؛ اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) ؛ منطقه تجارت آزاد (FTA) که چین به شدت از آن حمایت می کند ؛ بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی (AIIB) (رقیب بانک توسعه آسیایی) ؛ و تفاهم‌نامه تجاری آسیا-پاسیفیک (APTA) (که چین را به همسایگانش در آسیا نزدیکتر می کند) ؛ متصل کند. در دیگر نقاط جهان، پکن تشکیل انجمن بین المللی همکاری چین و آفریقا، مجمع همکاری چین-عرب و مجموعه‌ای از نهادهای مشابه را آغاز کرده‌است که موقعیت چین را ارتقا و استانداردهای تعریف شده سازمان هایی مثل سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) ، بانک جهانی و دیگر موسسات بین‌المللی را تضعیف کرده‌است. کشورهای عضو پیمان بریکس بنابراین، شخصیت مشارکت بین المللی پکن، نشان می دهد که تعهد آن نسبت به نظم فعلی به طور قابل‌توجهی ابزاری است. چین در این زمینه تا حدی به فعالیت می‌پردازد که منافع مادی یا جایگاهی را دریافت کند، اما هیچ تعهد بنیادی برای حمایت از این سیستم فراتر از منافعی که متحمل می‌شود ندارد. این نباید تعجب برانگیز باشد زیرا، همانطور که کیسینجر خاطر نشان کرد ، چین هنوز در حال وفق دادن خود به عضویت در یک سیستم بین المللی است که در غیابش طراحی شده و اساسا در توسعه برنامه هایش سهمی نداشته ". هنگامی که همه چیز در نظر گرفته شود، این دوسویه گرایی در نهایت منافع ملی آمریکا را تضعیف می‌کند و مهم‌تر از آن استوار کردن استراتژی یکپارچه سازی فعلی امریکا بر این فرض اشتباه است که: ورود چین به نظم لیبرال در دراز مدت به پشتیبانی رژیم از آن خواهد انجامید که منجر به اجتناب از تهدید علیه قیم اصلی آن, ایالات‌متحده میشود. از آنجا که این دو انتظار تحقق نیافته است، ظهور چین به عنوان یک قدرت عظیم جدید، چشم‌انداز نگران‌کننده‌ای برای ایالات‌متحده در چند سال آینده ترسیم خواهد کرد. رشد اقتصادی چین به طور قابل‌توجهی بیشتر از مشارکت آن در نظام تجارت چند جانبه و نظم لیبرال بین‌المللی ناشی می‌شود، اما توسعه نظامی آن، استراتژی اقتصادی پکن را در تضاد با هدف سیاسی اش یعنی تهدید ایالات‌متحده ، قیم اصلی "وابستگی جهانی" قرار داده‌است. در حال حاضر، چین هیچ عجله‌ای برای پرداختن به این ابهام ندارد، آگاه است که شرکای تجاری اش در فشار آوردن روی پکن به دلیل پتانسیل زیان‌های اقتصادی که ممکن است رخ دهد تردید دارند. با توجه به این محاسبه، رهبران چین به این نتیجه رسیده‌اند که کشور آن‌ها می‌تواند از تجارت بین المللی بهره مند شود بدون آنکه مجبور باشد مصالحه ای برای اختلافات موجود با کشورهای آسیایی انجام دهد و یا آن‌ها برای تضعیف قدرت آمریکا در آسیا ترغیب کند. چین تا زمانی که ایالات متحده "وابستگی جهانی" را که فعلا روابط اقتصادی ایالات متحده و چین را تعریف می کند، تغییر ندهد، به حفظ نظم فعلی محتاج است. چین هنوز هم به دنبال همکاری با ایالات متحده است .از آنجایی که چین دریافته که تلاش خود برای دستیابی به قدرت جامع ملی هنوز ناقص است، در تلاش است تا از رویارویی با ایالات متحده یا سیستم بین المللی در آینده نزدیک جلوگیری کند. در عوض، پکن قصد دارد روابط خود را با تمام شرکای جهانی اش و به ویژه واشنگتن را تقویت کند،و امیدوار است که افزایش سریع آن و تمرکز بر تجارت و سیاست بین الملل، دیگران را مجبور سازد که به طور فزاینده ای به سلطه چین احترام بگذارند. اگر چین با موفقیت بالا بیاید , به طور کامل تجهیز خواهد شد تا از حقوق خود با زور و با هزینه‌ای کم‌تر از آنچه امروز می پردازد , محافظت کند, با توجه به اینکه هنوز هم نسبتاً ضعیف است و متکی به مزایای تجارت و وابستگی متقابل جهانی است. حجم تجارت چین و امریکا به تفکیک سبد بنابراین ، نتیجه‌گیری بنیادی برای آمریکا این است که دیگر چین منافع خود را برای تبدیل شدن به یک " کشور تجاری " تعریف نمیکند و مهم نیست که برای حل تنش‌های بین استراتژی‌ اقتصادی و ژئوپلیتیک اش . چه نتیجه‌ای حاصل خواهد شد.در عوض ، چین حرکت به سمت تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ با مجموعه ای کامل از قابلیت‌های سیاسی و نظامی را ادامه خواهد داد ، که همگی معطوف به بازپس‌گیری سلطه آسیایی خود از ایالات‌متحده ، به عنوان مقدمه‌ای برای سلطه جهانی در آینده است . پ.ن : خب بخش تحلیل کلان استراتژی چین تموم شد ، ادامه سند به تببین کلان استراتژی امریکا در برابر چین میپردازه ...انشالله در اینده خدمتتون ترجمه میشه... در جواب یکی از دوستان که پرسیده بود چه نیازی به این ترجمه بلند بالا هست باید بگم که اگر کلیت این پست هارو خونده باشید، درک کردید که : کشورها برای نیل به چشم اندازی که برای خودشون ترسیم میکنن نیاز به طرح یک کلان استراتژی دارند ، که باعث بشه اقداماتشون در تمام زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، فرهنگی و.... همسو و تقویت کنندی دیگر زمینه ها باشد.چیزی که در ایران عزیز اسلامی به شدت بهش احتیاج داریم. هدف بعدی این بود که چون ارزش این سند در سیاست های امریکا خیلی بالاست ، مارو با بالاترین سطح تحلیل استراتژی دشمن و تبیین استراتژی بر ضد اون آشنا میکنه. برای اشنایی با اندیشکده شورای روابط خارجی
  21. قسمت پنجم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف سوم -ثبات منطقه ای مزایای خارجی ناشی از نرخ رشد بالای چین تا کنون ظرفیت خود را برای دستیابی به سومین هدف عملیاتی که تلاش برای دستیابی به " قدرت جامع ملی " به شمار می رود ، تقویت می کند.گسترش آرامش در بخش وسیعی از جغرافیای آن به همراه موفقیت در اصلاحات اقتصادی دهه های 1980 و 1990، پکن را در نهایت قادر ساخت به عنوان یک عنصر از استراتژی کلان خود به آرامش سیستماتیک مناطق توسعه یافته و تثبیت سلطه در منطقه هند-آرام ( Indo-Pacific ) برای دهه های آینده دست یابد. منازعات ارضی چین با این حال، شرایطی که در این تلاش تازه در صلح و آرامش ایجاد شد، به طور چشمگیری متفاوت از دوره های امپراطوری قبلی بود. چین در حال حاضر توسط رقبای قدرتمندی مانند روسیه، ژاپن و هند احاطه شده است. علاوه بر این، حتی دولت های کوچکتر که قبلا جزو اقمار چین بودند مانند کره جنوبی و ویتنام در حال حاضر موفق بوده اند و به رغم نقاط ضعف خود، علاقه ای به وابستگی به چین ندارند. و در نهایت ، به جهت پاکسازی نفوذ منطقه ای چین در آسیا، تن به حضور گسترده پایگاه های عملیاتی خط مقدم ( FOB) و پایگاه های عملیات اصلی (MOB) ایالات متحده و سیستم ائتلاف قدرتمند آن در آسیا دادند. پایگاه های امریکا دارایی های نظامی آمریکا در منطقه استعداد نظامی کل منطقه در مواجهه با این محیط جدید, پکن سیاست‌های متنوعی را برای آرام کردن محیط پیرامون خود ارائه کرده‌است : نخست _ اینکه, روابط عمیق اقتصادی خود با همسایگان آسیایی اش را به منظور " کاهش نگرانی‌های منطقه‌ای " در مورد افزایش نفوذ جمهوری خلق چین (PRC) برقرا نموده. در حالی که اثر گذاری همین مکانیزم را برای افزایش نفوذ خود بر همسایگان حفظ کرده است . رابطه تجاری بسیار قوی چین و آسه آن (جنوب شرقی آسیا) در مقابل ژاپن دوم _ایجاد انگیزه و هدف مشترک با برخی از کشورها ، مانند روسیه ، که علیرغم سوء ظن خود نسبت به پکن، در بحران اوکراین و تحریم اقتصادی غرب در مورد مسکو - دلایل خود را برای مقاومت در برابر تقویت توازن بیشتر در برابر چین حال حاضر در آسیا دارد. سوم _ پکن ، نوسازی مجدد ارتش آزادی‌بخش خلق (PLA) را با هدف ارتقای قدرت نظامی که توانایی شکست دادن دشمنان محلی و بازداشتن ایالات متحده در ورود امکانات دفاعی در یک بحران را داشته باشد ، آغاز کرده است. رشد بودجه نظامی چین چهارم _ این کشور در حال حاضر تلاش‌های سابق خود برای محکوم کردن سیستم اتحاد آمریکایی در آسیا را ادامه می دهد و بر این موضوع تاکید دارد که واشنگتن همچنان مانع اصلی در تلاش پکن برای یک ایجاد یک ثبات منطقه ای خواهد بود . بر این اساس ، چین به طور فعال " یک مفهوم امنیتی جدید " را ترویج کرده‌است که اتحاد های آمریکایی را رد می‌کند ؛ و خواستار تامین امنیت آسیا تنها توسط کشورهای آسیایی است ؛ و چین را به عنوان تامین کننده امنیت منطقه ای معرفی می کند ، همانطور که شی جین پینگ "Xi Jinping اخیرا آن را بیان کرد، "توسعه عالی ترین شکل امنیت است". مشارکت اقتصادی منطقه ای جامع ( RCEP ) با حضور چین در مقابل پیمان تجاری ترنس-پسیفیک (TPP) بلوک غرب به این ترتیب تمایل به ثبات منطقه ای ، یک تطبیق مدرن از هدف سیستم مرکز عالم گرایی چینی (sinocentric) است یعنی ،تقویت مرکزیت چین در آسیا است. اگر پکن بتواند در دستیابی به این سیاست ها در کنار پایداری ثبات داخلی به موفقیت برسد. رشد اقتصادی پایدار و گسترش توانایی های نظامی اش جاه طلبی چین برای غلبه بر آسیا را افزون خواهد کرد که در آینده ، منجر به ایجاد نظام دو قطبی در جهان خواهد شد. این دستاورد ، به نوبه خود، اهداف داخلی حزب کمونیست چین را تقویت خواهد کرد: رساندن منافع مادی به مردم چین در حالی که امنیت و ثبات کشور را بیشتر افزایش می دهد، موجب تضمین ادامه حاکمیت حزب می شود. ادامه دارد ......
  22. قسمت چهارم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف دوم- حفظ رشد اقتصادی بالا حفظ نظم داخلی مهم‌ترین هدف امروز ، حزب کمونیست چین (CCP) است . اما حفظ و تداوم بلامنازع حکومت کمونیستی , نیاز به هدف عملیاتی دوم دارد : حفظ رشد بالای اقتصادی که برای حفظ نظم اجتماعی ضروری است . از زمان تاسیس دولت کمونیستی , رشد اقتصاد چین به هدف سیاسی مهمی بدل شد . پس از این همه , مائو تسه‌تونگ هیچ شکی نداشت که قدرت سیاسی نه تنها با انحصار قدرت رشد می‌کند بلکه اساسا ً پایه‌های مادی دارد.با این حال , متاسفانه استراتژی جمع‌گرایی (Collectivism) مائو نتوانست به سطوح بالایی از رشد دست یابد و اقدامات فریبکارانه سیاسی او تنها مانع توسعه بیشتر چین شد. تا زمانی که مائو زنده ماند , شخصیت برجسته او و سیاست های بی رحمانه اش به ویژه خشونت افراطی PLA و گارد سرخ (CRG) اطمینان داد که حزب کمونیست چین برای حفظ قدرت به خاطر عملکرد ضعیف اقتصادی در رنج است. با این حال، از آغاز دوره اصلاحات تحت رهبری ، پدر چین مدرن دنگ ژیائوپینگ Deng Xiaoping ، میزان بالای رشد اقتصادی اجتناب‌ناپذیر شده‌است. در غیاب رهبران کاریزماتیک مانند مائو و ژیائوپینگ، رشد اقتصادی برای حفظ مشروعیت حزب کمونیست حتی برای رئیس‌جمهوری شاهانه فعلی چین، شی جین پینگ "Xi Jinping" مهم شده‌است.با اصلاحات در بازار که در سال ۱۹۷۸ آغاز شد ، نیاز به رشد اقتصادی بالا تشدید شد چون تنها نقطه تمایز حزب رو به زوالی است که پیشتاز سوسیالیسم هست . دیگر هیچ چیز خاصی در مورد حزب وجود ندارد ، به جز اینکه این حزب تنها دارنده قدرت سیاسی در چین است. دنگ ژیائوپینگ ملقب به معمار اصلاحات و پدر چین مدرن چرا پاسخ به این مورد باید به طور دائم دشوار باقی بماند و حزب به دنبال منحرف کردن این سوال از طریق عمل به وعده رشد بالا و پایدار اقتصادی به عنوان جدیدترین توجیه برای ادامه حکومت باشد. این استراتژی برای مقابله با کاهش مشروعیت سیاسی از طریق عملکرد چشمگیر اقتصادی ، چهره قرارداد اجتماعی جدید چین را به تصویر کشیده است: این حزب از طریق سیاست‌های اقتصادی اش ، وعده افزایش استانداردهای زندگی برای مردم چین و افزایش آزادی‌های فردی ( نه سیاسی ) در قبال پذیرش بلامنازع حاکمیت حزب کمونیست را می‌دهد. هر چند در نهایت ممکن است مردم چین به حمایت از رژیم پایان دهند ، اما در حال حاضر ، این استراتژی به نظر موفقیت‌آمیز می‌رسد چرا که دولت نظم و کنترل را به عنوان ، اساسی برای حفظ رشد بالای اقتصادی که موجب رفاه شهروندان می‌شود توجیه میکند . بنابراین توده مردم و حزب به یک هم‌زیستی نامسالمت آمیز وادار می‌شوند که قدرت و حاکمیت و ثبات رژیم را تامین می‌کند - این رابطه‌ ،رهبران چین را وادار به حفظ روابط قوی اقتصادی با جهان می‌کند تا از حفاظت و پیگیری مطالبات و حقوق بین‌المللی کشور به عنوان موفقیت سیاسی در خانه بهره برداری کند. بنابراین هدف حفظ رشد بالای اقتصادی , دلیل اقتصادی و هم سیاسی دارد. اولی از برنامه توسعه چین صحبت می‌کند ( اهمیت بالا کشیدن تعداد زیادی از مردم از فقر و غنی کردن جمعیت با سریع‌ترین نرخ ممکن) در حالی که دومی به وسیله این حقیقت که توسعه سریع اقتصادی منجر به مشروعیت سیاسی حزب کمونیست می‌شود , منابع در دسترس خود را برای اهداف داخلی و جهانی (مثل نظامیگری) افزایش می‌دهد تا جایگاه خود را در عرصه بین‌المللی ارتقا دهد . روش چین برای تولید رشد بالای اقتصادی نیز متمایز بوده‌است . پکن بازارهای آزاد محدودی در چین با آزادسازی ارزش کالا و نیروی کار بغیر از ارزش سایر عوامل مانند زمین , سرمایه و انرژی ایجاد کرد که تحت نظارت یک دولت مقتدر فعالیت می‌کردند. از آنجا که بسیاری از شرکت‌های خارجی در چین در این طرح سرمایه‌گذاری کردند ، تولید کالاهای مصرفی و صنعتی اصولا ً به قصد صادرات انجام و چین به " کارگاه جدید جهان " بدل شد. این مدل اقتصادی تولید برای بازارهای خارجی به آرامی در حال تغییر است : امروزه با افزایش توجه به مصرف کنندگان داخلی چین ، رشد تاسیس شرکت‌های خصوصی افزایش یافته , درواقع این یک نوع سرمایه داری کنترل شده (controlled capitalism) بود که رشد چین را به طور بی سابقه ای افزایش داد و به این ترتیب پکن توانست رویکرد خودش که شامل : اصلاحات تدریجی, نوآوری و آزمایش, رشد صادرات محور , سرمایه داری تحت سلطه دولتی و سیاستهای اقتدارگرا بود را به تصویر بکشد .و به عنوان جایگزین برتر ، رویکرد بازار های آزاد آمریکا معرفی کند. بحران مالی جهانی سال 2007-2008 در مورد روش‌های مدیریت اقتصادی واشنگتن تردیدهایی را مطرح کرد و فرصت جدیدی را برای نقد لیبرال دموکراسی و بازارهای آزاد به چینی ها داد. پایان بازار آزاد : چه کسی جنگ بین دولت ها و شرکت ها را می برد؟(برای دریافت کتاب کلیک کنید) اگرچه این جذابیت , پایداری و توانایی صادراتی به اصطلاح "مدل پکن" به دلایل متعدد مشکوک هستند , اما واقعیت این است که تا کنون این رویکرد به خوبی به چین خدمت کرده‌است . این مدل ,برای پکن درامد مازاد کلان ( به شکل ذخایر ارزی خارجی ) به ارمغان اورد و به طور قابل‌توجهی قابلیت‌های تکنولوژیکی اش را ( به لطف هر دو جنبه قانونی و غیر قانونی کسب مالکیت دانش اختصاصی ) افزایش داد , و از همه مهم‌تر اقتصادی جهانی و گسترده را به چین هدیه کرد.اگرچه این توسعه , رشد ثروت و رفاه را در سطح جهان به وجود آورده‌است , اما عواقب استراتژیک دلسرد کننده ای را ایجاد کرده‌است . بسیاری از شرکای تجاری چین , به ویژه همسایگان کوچک‌تر آن , به صورت نامتقارن به چین وابسته شده اند . یکپارچگی اقتصادی چین دستاوردهای نسبی بالاتری حتی با شرکای تجاری بزرگی مانند ایالات‌متحده - نه در مفهوم محدود معاملات تجاری ، بلکه در مفهوم استراتژیک بزرگ‌تر که رشد کلی بسیار سریع‌ آن است ایجاد کرده‌است . حمایت آمریکا از ورود چین به سیستم تجارت جهانی این دید را ایجاد کرده‌است که واشنگتن به تسریع رشد اقتصادی پکن کمک کرده‌است به همین ترتیب موجب ظهور یک رقیب ژئوپولتیک شد. سرعت رشد اقتصادی چین و آمریکا در بازه 20 ساله علاوه بر این، روابط اقتصادی رو به رشد چین، در میان شرکای تجاری ، حوزه های مختلف داخلی را تقویت و تشویق می کند تا منافع بخشی خود را که اغلب با منافع ملی کشورشان در رابطه با چین در تضاد است ، دنبال کنند. در نهایت این یکپارچگی اقتصادی ، ادراکات رهبران بسیاری از شرکای تجاری چین را به گونه ای شکل داده که موجب نگرانی آنها در مورد وابستگی و آسیب پذیری آنها نسبت به چین شده است. حتی اگر گاهی اوقات چنین نگرانی هایی اغراق آمیز باشد، مقاومت آنها در برابر ترغیب یا فشار چین تضعیف می شود. با توجه به این نتایج، نباید تعجب برانگیز باشد که پکن آگاهانه در تلاش است با استفاده از قدرت اقتصادی رو به رشد خود از به چالش کشیده شدن منافع ژئوپلیتیک اش توسط همسایگان آسیایی جلوگیری کند ، و همچنین سیستم ائتلاف امریکایی در آسیا را تضعیف کند. تعهد پکن برای حفظ رشد بالای اقتصادی از طریق عمیق‌تر شدن وابستگی متقابل بین‌المللی ، نه تنها باعث افزایش درآمد داخلی خواهد شد که رضایت جمعیت بیشتری از مردم خود را کسب کند و دولت قدرتمندتری نیز داشته باشد، بلکه منافع خارجی نیز با ایجاد رابطه نظامی و محترمانه با همسایگان اش طوری سامان می یابد که از هرگونه مخالفت سیاسی با چین که منجر یه زیان اقتصادی آنها می شود خود داری میکنند.این منافع حتی با کاهش رشد اقتصادی چین در طول زمان نیز ادامه خواهد یافت - همانطور که به ناچار قدرت مادی پکن و نرخ رشد نسبی آن نسبت به همسایگان خود برتر باقی می‌ماند. ادامه دارد ......
  23. قسمت سوم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین پکن برای افزایش کنترل بر جامعه و به حداکثر رساندن قابلیت‌های کلی کشور نسبت به رقبای خارجی ، به طور مداوم چهار هدف عملیاتی خاص را از زمان انقلاب کمونیستی دنبال کرده‌است، اگرچه ابزار مورد استفاده برای رسیدن به این اهداف در طول زمان تغییر کرده‌است : هدف اول - حفظ نظم (ثبات) داخلی مرد تانکی - تظاهرات میدان تیان‌آن‌من 1989 اولين و مهمترين هدفي که رهبران چين از زمان ايجاد حکومت مدرن چين دنبال مي کنند، حفظ نظم داخلي بوده است.اگر چه این پی‌گیری قاطع در حفظ نظم داخلی ریشه در منافع حزب کمونیست چین (CCP) دارد، اما از فوبیا عمیق‌ چینی یعنی " هرج و مرج اجتماعی و تکه‌تکه شدن و فروپاشی سیاسی" که معمولاً "هر لحظه امکان وقوع" آن دیده می‌شود و اغلب با [ترس شدید از] تجاوز و مداخله خارجی همراه است، نشات گرفته‌ است. به دلیل اختلافات دیرینه داخلی که انگیزه ای برای دخالت خارجی و حتی تهاجم فراهم می‌کند، حاکمان چین به دنبال سرکوب تمامی ناآرامی سیاسی هستند، این ناآرامی ها به طور فزاینده‌ای با توسل به ملی گرایی مرتفع، و در صورت لزوم با توسل به زور ، سرکوب می‌شوند. تظاهرات دانشجویان در میدان تیان ان من در سال 1989 در دوران معاصر، تثبیت نظم داخلی به دلیل پیشرفت اقتصادی اخیر چین به شدت حاد و دچار تناقض است.رشد بالا اقتصادی منجر به تمایل به گسترش آزادی های شخصی شده است، اما رژیم با محدود کردن آزادی بیان در عرصه های مختلف پاسخ داده است.از طرفی رشد سریع اقتصادی به طور چشمگیری ، نابرابری های اجتماعی را افزایش داده و در حال بالا بردن درگیری های اجتماعی و فساد در سطح ملی است.در نتیجه، همان ابزاری که افزایش رشد چین در نظام جهانی را تسریع کرده‌است، مشروعیت داخلی حزب کمونیست چین (CCP) را تضعیف نموده و خشم سیاسی علیه پکن به خصوص در مناطق اقلیت قومی ، افزایش یافته. نقشه قومیت ها و تجزیه طلب های چین علیرغم موفقیت اقتصادی درخشان چین، رهبری آن راه حل آسانی برای چالش های فعلی یعنی حاکمیت و مشروعیت ندارد. تسلیم قدرت به نفع دموکراسی واقعی برای رژیم کمونیستی غیر قابل تصور است، مبارزه با فساد اداری، طرح حکومت به بوسیله قانون (Rule by law) به جای حاکمیت قانون (Rule of law) ، افزایش استفاده از متون کلاسیک و تلاش برای افزایش اعتبار سنت و تأکید رو به رشد ترویج ایدئولوژیک ارزش های چینی و رویای چینی (Chinese Dream) بر حول محور تجدید حیات ملی (Rejuvenation) ، بهبود معیشت مردم، رفاه، ساختن یک جامعه بهتر و تقویت قوای نظامی و تحریک ملی گرایی همه و همه ، هنوز بحران مشروعیت حزب کمونیست چین (CCP) را حل نکرده است . حاکمان کمونیست چین با کمپین های تحت حمایت آمریکا مثل دفاع از دموکراسی، حاکمیت قانون و اقلیت ها که همه در پکن دیده می شوند به مثابه تلاش های ظریف و پنهان در جهت تحریک تجزیه طلبی و مهندسی تغییر رژیم برخورد میکنند. و برای اطمینان از اینکه این ارزش ها و سیاست های دموکراتیک آمریکا قدرت حزب کمونیست چین (CCP) را تحت تأثیر قرار ندهد، حاکمان چینی یک کمپین ایدئولوژیک چندجانبه که شامل دفاع جدی از حاکمیت و رد هرگونه منافع خارجی در امور داخلی کشور ، تشدید نظارت بر گروه های مظنون داخلی و سازمان های مردم نهاد (NGOs) که در چین فعالیت می کنند برپا کرده اند و تلاش های تبلیغاتی متمرکزی را برای تقویت ملی گرایی و بسیج حمایت عمومی برای دفاع از رژیم و دولت به کار گرفته اند. اما در زیر این تلاش‌ها مشت آهنین نهفته‌است . با توجه به نگرانی‌های عمیق حزب کمونیست چین برای بقای خود در میان ناآرامی‌های اخیر اقتصادی و اجتماعی در چین , این حزب به طور مستمر قابلیت خود را برای اعمال فشار داخلی گسترش داده‌است , تا جایی که بودجه امنیتی داخلی اش , که پلیس مسلح خلق ( PAP )نمونه آن است , بزرگ‌تر از ارتش آزادی‌بخش خلق ( PLA ) است . واضح است که امنیت داخلی با امنیت خارجی رقابت می کند و حتی می تواند آن را از بین ببرد. با پیچیده‌تر شدن اوضاع ، ترس از نوع واکنش ارتش این حزب در موقعیت ناجور دفاع از نمایندگان ادعا شده مردم ، علیه خشم خود مردم است - معمایی وحشتناک که می تواند مانند رویداد میدان تیان آن من انفجاری باشد. پلیس مسلح خلق ( PAP ) ادامه دارد ......