-
تعداد محتوا
347 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
14
تمامی ارسال های remo
-
سلام علیکم اول تعریف بفرماییم این اصطلاح رو که دوستان بهتر نتیجه گیری کنند : طبق ویکی پدیا فارسی که اون رو حمله جراحی نامیده : در توضیحات دفترچه دکترین امریکا ADP 3-05, Special Operations, از این اصطلاح امده : پس مواردی که هست : اقدامی دقیق که توسط نیروهای ویژه اموزش دیده انجام میشه. اهداف معمولا هدف های نظامی و حکومتی و غیر نظامی با اهمیت استراتژیک با درصد تلفات غیر نظامی صفر یا بسیار پایین هست. ارجایش دسترسی و نفوذ عملیاتی را گسترش میدهد و محیط عملیاتی را شکل میدهد. از نظر زمانی کوتاه است. در تعریف نظامی امریکا از عملیات رهایی گروگان تا عملیات های ضد تروریستی و تا عملیات اولیه هوایی 2003 عراق جزو این نوع اقدام است.
- 25 پاسخ ها
-
- 6
-
- معادل سازی
- واژه گزینی
-
(و 1 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
با تشکر از مشارکت پیشنهاد خودتون برای ترم ها چیه ؟ نهان پیکر hull-down و نهان رخ turret-down رو ما تا اینجا کار بهشون رسیدیم.
- 25 پاسخ ها
-
- 1
-
- معادل سازی
- واژه گزینی
-
(و 1 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
بنده منع نمیکنم ولی اگر روی معادل سازی نشده کار کنیم مفید تره. در مورد اصطلاحات نظامی هم اکثرا افراد با سابقه پیشنهاد میدن و بعد توسط متخصصین فرهنگستان در مورد بحث میشه
- 25 پاسخ ها
-
- 1
-
- معادل سازی
- واژه گزینی
-
(و 1 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اگر دقت کرده باشی 3 تا وضعیت داریم پس نمیشه به صورت زیر مجموعه ای تعریفش کرد چون دیگه طرف نمیتونه برای hide پیشنهادی بده. مورد بعدی استفاده از روش اختصار سازی هست یک عبارت چند کلمه از ترم ارائه بدیم و بعد اختصارش کنیم. مثلا : اختفای کامل - اختفای برجک - اختفای بدنه(اک - ابر- ابد) مثاله گیر ندید مورد دیگه استفاده از روش برگزینش : یک چیزی خارج از ساختار ترم بیگانه مثلا : وضعیت اختفا - وضعیت برجک -وضعیت تن/پیکر
- 25 پاسخ ها
-
- 2
-
- معادل سازی
- واژه گزینی
-
(و 1 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اصلاح شد دانلود فایل ورد اماده برای پیشنهاد دوستان صرفا برای اطلاع کاربران بود ، شما که استادی جناب من کاملا با تفسیری که داری موافقم ، طبق تصویر زیر نهان رخ و نهان پیکر کاملا مشهوده ، صرفا به جهت بررسی بیشتر و افزایش نظر کاربران و همچنین رسیدن به یک روش صحیح برای موارد بعدی پست ارسال شد (سخت کردن )
- 25 پاسخ ها
-
- 2
-
- معادل سازی
- واژه گزینی
-
(و 1 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
به نظرم اول به تعریف به پردازیم که بقیه دوستان هم بتنون در انتخاب واژه کمک کنن.یعنی همه رو به یک درک صحیح برسونیم دایره افراد برای کمک به انتخاب واژه افزایش پیدا میکنه . طبق تصویر 3 وضعیت داریم که در راهنمای ATP 3-20.15 (FM 3-20.15) - Tank Platoon- اینطور امده : hull-down : hull = بدنه تانک / down = پایین - منظور حفظ و اختفا پس معنی روان این ترم میشه اختفای بدنه تانک. این وضعیت با هدف حفظ اتش مستقیم بر روی دشمن بوسیله توپ تانک و همچنین محافظ در برابر هدف قرار گرفتن Turret-down : Turret= برجک تانک / down = پایین - منظور حفظ و اختفا پس معنی روان این ترم میشه اختفای برجک تانک. نکته : در حالت Turret-downخدمه فقط قادر به استفاده از تسلیحات سوار شده بر روی برجک هست (تیر بار یا ...) و قادر به استفاده از توپ نیست. با توجه به توضیحات بنده این موارد رو پیشنهاد میکنم اصلاح شد
- 25 پاسخ ها
-
- 3
-
- معادل سازی
- واژه گزینی
-
(و 1 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
Title 10 عنوان دهم منظور از Title 10 (عنوان دهم) در متون نظامی ، قانون جامع نیروهای مسلح ایالات متحده آمریکا (Title 10 of the United States Code - Armed Forces) می باشد. قانون نامه جامع (کد) ایالات متحده (United States Code) قوانین دائمی و رسمی ایالات متحده آمریکا در تمام زمینه ها میباشد که تا امروز 54 عنوان را وضع کرده است.این عناوین قابل افزایش بوده و نسخهٔ اصلی آن هر شش سال از سوی شورای بازنگری قانون مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا منتشر شده، و افزونهای تجمیعی هر ساله منتشر میشوند. Title 10 (عنوان دهم) وظایف نیروهای مسلح در قانون آمریکا را شرح میدهدو مبنایی قانونی برای وظایف ،ماموریتها و سازماندهی هر یک از شاخه ها و همچنین وزارت دفاع ایالات متحده فراهم میکند. این قانون نامه شامل 5 زیر عنوان ( subtitles) به شرح زیر است : Subtitle A—General Military Law, including Uniform Code of Military Justice Subtitle B—Army Subtitle C—Navy and Marine Corps Subtitle D—Air Force Subtitle E—Reserve Components قانون نامه شاخه گارد ملی ایالات متحده به صورت جداگانه در عنوان 32 (Title 32) وضع شده است. دانلود قوانین نیروی های مسلح امریکا به همراه اخرین تغییرات خوانش انلاین و به روز تمامی قوانین منابع : https://en.wikipedia.org/wiki/United_States_Code https://en.wikipedia.org/wiki/Title_10_of_the_United_States_Code http://uscode.house.gov/download/download.shtml
- 3 پاسخ ها
-
- 8
-
- اصطلاحات نظامی
- مفاهیم
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
استراتژی 2028 قسمت سوم ادامه "رویکرد استراتژیک" ج- خطوط تلاش (LOE) : خطوط تلاش زیر بواسطه طرح کارزار نیروی زمینی (Army Campaign Plan) اجرا میشوند،نشان میدهند که چگونه نیروی زمینی به چشمانداز دست خواهد یافت. LOE 1 : ساخت و حفظ آمادگی آمادگی یگان اعمال نیرو (Force Projection) خط تلاش یکم - LOE 1 : ساخت و حفظ آمادگی طبق فصل 10 قانون اساسی ایالات متحده (Title 10 of the United States Code)، نیروی زمینی مسئولیت آماده سازی نیرویی رابرعهده دارد که سازماندهی ، آموزش و مجهز شده اند برای برپا ساختن و پشتیبانی از یک نبرد زمینی.تلاش اصلی ما تا سال ۲۰۲۲، ایجاد آمادگی رزمی و قابلیت مرگ آوری ، برای جنگ و دیگر عملیاتهای احتمالی در مقیاس بزرگ است. این نه تنها شامل تولید نیروی با استقامت بالاست ، بلکه شامل توانایی استقرار واحدها در هر مکان و زمان برای برآورده کردن الزامات عملیاتی است. A ) آمادگی یگان (Unit Readiness): یگان ها ، دارای چرخه رزمی (Manning) کافی ، آموزش متمرکز بر رزم (Battle-Focused Training) ، تجهیزات کارا و موثر و رهبران شایسته خواهند بود. واحد گردانی (Unit Manning) : ظرفیت نیروی زمینی منظم (Regular Army) [نیروی زمینی بدون احتساب گارد ملی و ذخیره] به 500 هزار نفر به همراه رشد در گارد ملی و نیروهای ذخیره ، رشد خواهد کرد. ما آمادگی رزمی را بوسیله چرخه رزمی واحدهای نیروی عملیاتی (manning operating force units) تا پایان سال مالی 2019 تا ۱۰۵ % رشد خواهیم داد و نیازهای واحدها را برای احتمالات، استقرارها، ودیگر برنامهها اولویتبندی خواهیم کرد. علاوه بر این، ما نرخ عدم توانایی استقرار (non-deployable) [معاف از رزم] را به زیر ۵ درصد کاهش داده و عدم تطابق تخصصهای شغلی و درجه را در نیروها کاهش خواهیم داد تا واحد گردانی را به حداکثر برسانیم. برای حفظ واحد گردانی کافی در نیروی عملیاتی، ما باید کیفیت و کمیت گزینش گران (recruiter)، مربیان رزم مقدماتی (drill sergeants) و مربیانِ نیروی مولد رزمی (Generating force) را افزایش دهیم. ما تا انتهای سال مالی 2019 جایگاه شغلی گزینش گران ، مربیان رزم مقدماتی ، بازرس و مربی ناظر (observer controller/trainer) تا 100 % و جایگاه شغلی platform instructor را تا 90 % افزایش خواهیم داد . این کار ما را قادر میسازد تا بهترین وشایسته ترین ها را استخدام و حفظ نماییم. نمونه های واحد گردانی آموزش فردی و جمعی - Individual and Collective Training : آموزش بر روی درگیریهای با شدت بالا، با تاکید بر عملیات در مناطق متراکم شهری، محیط های با اخلال الکترونیکی و تحت نظارت مستمر تمرکز خواهد کرد. آموزش سخت، واقع گرایانه، مکرر ، و متمرکز بر رزم خواهد بود. ما یک رژیم آموزشی جسمانی جدید ایجاد و تا اکتبر ۲۰۲۰ آزمون تناسب اندام رزمی را اجرا خواهیم کرد تا اطمینان حاصل شود که سربازان در سراسر تشکیلات نیروی زمینی آمادگی جسمانی مناسب برای محیط دشوار میدان جنگ را دارند. ما همچنین سربازان دوره دیده بهتری را با برپایی یک مرکزآموزشی با طول دوره ۲۲ هفته ای تا سال مالی 2020 برای پیادهنظام و برای زرهی تا 2021 پرورش خواهیم داد. ما از سال ۲۰۲۱، بکارگیری محیط آموزش مصنوعی را آغاز خواهیم کرد، که با ادغام محیطهای مجازی، ساختمانی (constructive) و بازی های آموزشی در یک پلت فرم واحد ، مراکز آموزش درون یگانی (home-station training) را توسعه و آنها را در اجرای طیف وسیع ای از سناریوها قادر خواهد ساخت. آمادگی تجهیزاتی - Equipment Readiness : نیروی زمینی از آمادگی تجهیزات استراتژیک با توزیع مجدد منابع به واحدهای متمرکز برآمادگی (Focused Readiness Units) و حفظ حداقل ۹۰ درصد نرخ آمادگی تجهیزات زمینی و ۸۰ درصد نرخ آمادگی تجهیزات هوایی مطمئن خواهد شد.ما همچنین نوسازی پوشاک سازمانی سربازان و تجهیزات انفرادی آنها با مناسب سازی به منظور کمک در استقرار ها و اجازه مستقیم برای تعویض اقلام غیر قابل استفاده در دستور کار خواهیم داشت. B ) اعمال نیرو (Force Projection): [ مقصود از نیرو ؛ نیروی پاد بحران فرا سرزمینی ] واحدهای نیرویی زمینی می بایست هوشیار، و در بسیج نیروها و استقرار سریع در محیط های درگیری توانا باشند و به طور موثر در هر جایی در جهان عمل کنند. مفهوم بکارگیری نیروی پویا (Dynamic Force Employment) توسط وزیر دفاع در استراتژی دفاع ملی گزینههای غیرقابل پیشبینی، پیش دستانه و مقیاس پذیر(scalable) [تحت هر شرایط کارایی خود را حفظ کردن] را برای بهکارگیری نیروی مشترک در سطح جهانی مطرح میکند. این امر پیامدهای عمدهای برای نیروی زمینی در مواجهه با اقدام اعمال نیرو (Army Force Projection ) خواهد داشت، زیرا ما انعطافپذیر هستیم تا الزامات جهانی را پشتیبانی کنیم و یک نیرویی با وضعیت تحرک بالا ، مرگبار و انعطاف پذیر را توسعه دهیم. بسیج نیروها (Mobilization) نیروی زمینی ظرفیت بسیج نیروی های ذخیره(Reserve Component) در تاسیسات گردآوری نیروهای آموزش دیده رزمی (Mobilization Force Generation Installations) را بهبود خواهد داد، توانایی های خود را از طریق تمرین بسیج نیروها آزمایش خواهد کرد و از توانایی آنها برای استقرار در پلتفرم های اعمال قدرت (power projection) اطمینان حاصل خواهد کرد. ما همچنین برای آمادگی و پشتیبانی از احتمالات در مقیاس بزرگ، بسیج در سطح ملی، بازسازی ظرفیت رزمی و توسعه پایگاه صنعتی - دفاعی (DIB) را برنامهریزی خواهیم کرد. استقرار (Deployment) مجموعه نیروی زمینی توانایی ذهنی اعزام فراسرزمینی را از طریق تمرینهای آمادگی استقرار اضطراری (EDRE) در تمام ردههای مختلف تا سطح لشگر را افزایش خواهد داد. ما از منابع خود در طول تمرینها استفاده خواهیم کرد تا اطمینان حاصل کنیم سیستمها و فرآیندها در جریان هستن تا تجهیزات به سرعت طراحی و به کارگیری شوند . علاوه بر این، پلتفرم های اعمال قدرت ما (power projection) باید زیرساخت لازم برای پشتیبانی از عملیات های استقرار مقیاس بزرگ را داشته باشند. اداره جبهه های نبرد (Set the Theater) اداره یک نبرد شامل اقداماتی مهمی مثل پشتیبانی (sustainment)، حفاظت از نیرو (force protection) ، مهندسی، ارتباطات، و فعالیتهای توسعه زیرساخت است. نیروها ، امکانات و امتیازات ما و توافقات در سراسر دنیا ، نیروی زمینی را به اجرا و حفظ قدرت نظامی ایالات متحده در خارج از کشور قادر می سازد. ما به یک وضعیت متعادل از نیروهای مستقر در خط مقدم ( forward stationed forces) و نیروهای چرخشی (rotational forces)دست خواهیم یافت تا انعطافپذیری ایجاد کنیم. نیروی زمینی همچنین باید از واحدهای اجرای کننده عملیات های RSOI (پذیرش، اجرا، حرکت به جلو، و یکپارچه سازی) ،مثل گشایش بندرگاه (Port Opening) و یا تیمهای کنترل حرکت اطمینان حاصل کند،که در حالت آمادهباش کامل برای گشودن جبهه و پردازش موج نیروها در پشتیبانی از الزامات فرماندهی رزمی باشند. پ.ن : متن اصطلاحات معادل سازی نشده زیادی داره ، که با کمک دوستانی مثل جناب worior ، MR9 ، tiktak ، oldmagina سعی شد به مناسب ترین شکل ترجمه بشه ضمن اینکه عنوان انگلیسی هر اصطلاح در کنارش اورده شده ، برای پیشنهادات دوستان .(البته در پیام خصوصی نه تاپیک) اصرار بر حفظ آمادگی و تکرار عبارت "اطمینان حاصل کردن" در متن که معادل جمله معروف" نظارت بر اجرای دستور" در ارتش است قابل توجه است.
- 10 پاسخ ها
-
- 14
-
- us army
- نیروی زمینی ایالات متحده
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
استراتژی 2028 قسمت دوم رویکرد استراتژیک 3. رویکرد استراتژیک چالش اصلی نیروی زمینی این است که چگونه با استفاده از منابع محدود هم آمادگی رزمی خود را حفظ نماید و هم به طور همزمان نوسازی و آمادگی برای رزم آینده مطابق چشمانداز را پیاده سازی کند. استراتژی نیروی زمینی چهار خط تلاش ( LOE - Lines of Effort) را با اهداف ویژه برای ترسیم یک مسیر برگشت ناپذیر به سوی چشم انداز ۲۰۲۸ ایجاد میکند. این خطوط تلاش آمادگی (Readiness)، نوسازی (Modernization)، اصلاحات (Reform) و اتحادها و شرکا (Alliances and Partnerships) را شامل می شود. استراتژی نیروی زمینی طی یک دهه آینده با یک سلسله فازهایی ، اولویتهای گذار این خطوط تلاش را آشکار خواهد شد (مراجعه به شکل زیر). این رویکرد استراتژیک یک تعهد پایدار برای مراقبت از مردم مان و زنده نگه داشتن ارزشهای کاری نیروی زمینی است. رویکرد استراتژیک نیروی زمینی امریکا برای گذار به Army2028 الف - اولویت بندی : در حالی که ما چهار خط تلاش (LOE) را همزمان پیگیری می کنیم، اولویت اصلی ما تا سال 2022، بازسازی آمادگی رزمی خواهد بود. همچنانکه آمادگی خود را بازسازی می کنیم، تحقیق و توسعه اولویت های شش گانه نوسازی را نیز دنبال خواهیم کرد .در سال ۲۰۲۲ ، زمانی که تحصیل (و تثبیت) فنآوریهای جدید جهت انتقال به سیستمها برای عرضه آماده شوند، اولویت از آمادگی رزمی به نوسازی تغییر خواهد کرد. نیروی زمینی همچنین میبایست فرایندهای سازمانی ( institutional processes) را تا سال ۲۰۲۰ اصلاح کند تا استفاده از زمان، پول و نیروی انسانی را به حداکثر برساند. به صورت موازی ، ما به کار با متحدین و شرکا برای افزایش تعامل متقابل ، تقویت مناسبات، و ایجاد قابلیت ها ادامه خواهیم داد. ب- پیاده سازی : طرح کارزار نیروی زمینی (Army Campaign Plan) روندی نظارتی و ارزیابانه برای تضمین اجرای هماهنگ استراتژی 2028 می باشد . طرح کارزار نیروی زمینی منجر به گماشتن فرماندهان سازمانی برای حمایت از تلاشهای استراتژیک، توسعه اهداف میانی، پیگیری پیشرفت، و ارزیابی ریسک خواهد شد. ج- خطوط تلاش (LOE) : خطوط تلاش (LOEs) زیر بواسطه طرح کارزار نیروی زمینی (Army Campaign Plan) اجرا میشوند،نشان میدهند که چگونه نیروی زمینی به چشمانداز دست خواهد یافت. LOE 1 : ساخت و حفظ آمادگی آمادگی یگان ها اعمال نیرو (Force Projection) LOE 2 : نوسازی توسعه مفاهیم و دکترین توسعه توانایی ها [ همان الویت های 6 گانه نوسازی ] Long Range Precision Fires Next Generation Combat Vehicles Future Vertical Lift Army Network Air and Missile Defense Soldier Lethality توسعه و تکامل نیروها LOE 3 : اصلاحات زمان بودجه نیروی انسانی LOE 4 : تقویت اتحادها و مشارکت ها همکاری امنیتی کمک امنیتی پ.ن : به دلیل اینکه این سند در این قسمت زیر بخش زیادی داره و هر کدوم هم مختصری توضیح و به خاطر قالب نوشتاری انجمن ، خطوط تلاش بالا و زیر بخش ها در قسمت بعد خدمتتون ارائه میشه. اصطلاحات (ترم ها) و مفاهیم زیادی در اسناد نظامی و همچنین رسمی-اداری آمریکا وجود دارد ، که اکثرا معادل فارسی ندارند و ترجمه تحت الفظی آنان ثقیل ، و مفهوم رو منتقل نمیکنه ، از طرفی طبق عرف می بایست چنین مواردی به اختصار چند خط در خوده متن توضیح داده شوند ، که به دلیل آشفته شدن بیش از حد متن صرف نظر شده است. در عوض با همکاری مدیران و دوستان تصمیم داریم این اصطلاحات رو در یک تاپیک مجزا منتشر کنیم که حالت دانشنامه نیز به خود بگیرد و همچنین جهت سهولت خواننده ، موارد اینچنینی به صورت لینک در متن مثل دانشنامه ویکی قرار بگیرند.
- 10 پاسخ ها
-
- 16
-
- us army
- نیروی زمینی ایالات متحده
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
فالانکس ایرانی سامانه فالانکس بومی (کمند) ، ایده پردازی ، طراحی و تولید (گذشته ، حال و آینده )
remo پاسخ داد به Aspahbod تاپیک در پدافندهای دریاپایه
ناوشکن سهند به ناوگان نیروی دریایی ارتش ملحق شد اعزام ناو خارک و سهند به آمریکای جنوبی/موشک هواناوها ارتقا مییابد جانشین فرمانده نیروی دریایی گفت:یکی از برنامه های ما در آینده نزدیک این است که ناو «خارک» در کنار ناو «سهند» به آمریکای جنوبی اعزام شوند. سامانه کمند در آینده ای نزدیک روی ناوشکن سهند نصب می شود. این سامانه مانند نمونه خارجی فالانکس یک تیربار با ریت بسیار بالاست که حدود چهار هزار گلوله در دقیقه می تواند شلیک کند. هفته پیش که در بندرعباس بودم از نزدیک از این سامانه بازدید کردم و با خواست خدا مراحل نهایی آن در حال انجام است.- 118 پاسخ ها
-
- 5
-
- سامانه دفاع نزدیک
- فالانکس
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
3- استراتژی 2028 قسمت اول استراتژی نیروی زمینی ایالات متحده بر مبنای چشم انداز 2028 : 1. مقدمه استراتژی نیروی زمینی بیانگر این است که این نیرو چگونه به مجموعه اهداف تعیین شده در چشم انداز 2028 دست می یابد و وظایف ده گانه خود را انجام می دهد. ورودی های اصلی آن عبارتند از استراتژی امنیت ملی (National Security Strategy)، استراتژی دفاع ملی (National Defense Strategy)و استراتژی نظامی ملی (National Military Strategy). برای ایجاد نیروی رزمی موثرتر و مرگبارتر مطابق چشمانداز 2028، مهم است که بخشهای کلیدی آن چشمانداز را درک کنیم: استقرار، مبارزه و پیروزی نیروی زمینی قابلیت واکنش فراسرزمینی (Expeditionary) خود را حفظ خواهد نمود. تمامی واحدهای نیروی زمینی تحت آموزش قرار گرفته و در توانایی خود برای مستقر شدن ماهر خواهند شد.، چه استقرار استراتژیک (strategic deployment) از آمریکا و یا استقرار عملیاتی (operational deployment) در داخل یک جبهه. مشترک (Joint) نیروی زمینی به عنوان عضوی از یک تیم مشترک (ارتش آمریکا) و چند ملیتی، آموزش و مبارزه خواهد کرد. دکترین، تاکتیک ها و تجهیزات ما باید مکمل و سازگار با شاخه های دیگر ارتش (sister services)، متحدان و شرکای ما باشد. چند حوزه ای (Multi-Domain) نیروی زمینی نه تنها باید قادر به مبارزه در زمین، دریا و هوا با استفاده از سلاحهای ترکیبی باشد ، بلکه در تمامی حوزهها، از جمله سایبری، فضایی و طیف الکترومغناطیسی مبارزه کند. درگیری با شدت بالا (High Intensity Conflict) نیروی زمینی باید آماده انجام و هدایت عملیات های عظیم ،لشگر کشی های با مقیاس بزرگ و با مانورهایی در سطح لشگر و سپاه در برابر رقبای نزدیک باشد. بازدارندگی (Deter) نیروی زمینی قابلیت بازدارندگی مرسوم خود را با ترکیبی از نیروهای پیشرو با اتکا رزمی بالا [راهبردی](combat-credible forward forces) ، ائتلاف های مستحکم، و نشان دادن توانایی خود در تقویت سریع یک منطقه ، حفظ خواهد کرد. جنگ نامنظم (Irregular Warfare) نیروی زمینی به انجام جنگهای نامنظم ادامه خواهد داد، چه مبارزه با تروریسم، شورش و یا کمک مستشاری و عملیات حمایت ، ما باید این مهارتها را آموزش، تمرین و ارزیابی کنیم تا شایستگی خود را حفظ کنیم. نوسازی (Modernization) نیروی زمینی باید نسل بعدی وسایل نقلیه جنگی، پلتفرم های هوایی و سیستمهای تسلیحاتی را بسازد و از سال ۲۰۲۸ شروع به تولید آنها کند. این سیستم ها باید در شرایط جنگی آینده سریعتر، مرگبارتر، انعطافپذیر و پایدارتر باشند در حالی که تحت نظارت و حمله مداوم هستند. سیستمهای [حاضر] ما نیز باید ارتقا داده شوند و با فناوری های رباتیک، هوش مصنوعی و فناوری های دیگری که به بلوغ خود رسیده اند، آمیخته شوند. فرماندهی نیروی زمینی توسعه و ترویج فرماندهان هوشمند، متفکر و خلاق را که از نظر شخصیتی با پیچیدگی ها راحت هستند و توانایی عملیاتی از سطح تاکتیکی تا راهبردی را دارند ، در اولویت خواهد گذاشت. برای رسیدن به این اهداف، ما آماده خواهیم بود: آمادگی برای درگیریهای با شدت بالا ؛ نوسازی دکترین، تجهیزات و ساختار ؛ و اصلاح نیروی زمینی برای به حداکثر رساندن زمان، پول و نیروی انسانی مان . نیروی زمینی همچنین مراقب مردم خود ، زنده نگه داشتن ارزشهای ارتش و تقویت اتحاد و شرکایمان برای حفظ موفقیت طولانیمدت در زمان جنگ و صلح خواهد بود. این امر تضمین خواهد کرد که ارتش ما هنوز خطرناکترین نیروی رزمی در تاریخ است که قادر به غلبه بر هر دشمنی در هر میدان نبرد است. ۲- محیط استراتژیک امروزه تغییرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی چالشها و فرصتهایی برای حفظ قدرت زمین پایه ایجاد کرده اند. میادین نبرد در سراسر حوزه ها، مقیاس های جغرافیایی، و انواع بازیگران گسترش یافته اند، در حالی که چرخههای تصمیم گیری و زمان واکنش ها به فشرده شدن ادامه میدهند. علاوه بر این، نیروی زمینی ما در میدانهای نبرد متراکم و به شدت آلوده، درحالی که تحت نظارت مداوم است عملیات خواهد کرد و ما با توانایی های پیشرفتهای مثل سایبری، ضد فضایی، جنگ الکترونیک، روباتیک، و هوش مصنوعی از سمت دشمنانمان مواجه خواهیم شد. این تحرک ها در حال تغییر ماهیت جنگ هستند بنابراین نیروی زمینی باید برای مواجهه با رقبای جهانی، دشمنان منطقهای و سایر تهدیدها آماده باشد. الف – رقبای قدرتمند رقبای قدرتمند ، چین و روسیه، برنامههای نوسازی را برای خنثی کردن برتری مرسوم ما اجرا کردهاند و چالشهایی که آنها در حال حاضر به وجود آورده اند به طور فزایندهای فرا منطقه ای (trans-regional)، چند حوزهای (multi-domain)، و چند منظوره (multi-functional) هستند. کشورهای پیشرفته در حال توسعه سیستمهای A2/AD، دفاع هوایی و موشکی، سایبری، جنگ الکترونیک و قابلیتهای ضد فضایی برای اخلال در استقرار نیروها در جبهه های عملیاتی هستند. اگرچه ممکن است ما به طور مستقیم با رقبا مواجه نشویم، اما آنها با از اقدامات کوچک در درگیری های مسلحانه برای به چالش کشیدن ما استفاده میکنند. ما همچنین به احتمال زیاد با سیستمها و روشهای جنگی آنها روبرو خواهیم شد، چرا که آنها قابلیتهای نظامی خود را به دیگران منتقل میکنند. ب – دشمنان منطقه ای دشمنان منطقهای یعنی کرهشمالی و ایران، چالشهای مهمی را در پی کسب سلاحهای هستهای، سیستم های بازدارنده سطحی (Area Denial) و سلاحهای متعارف برای بدست اوردن نفوذ منطقهای و تضمین بقای رژیم خود به وجود آورده اند. قابلیتهای جنگ نامتقارن آنها، سلاحهای کشتار جمعی، تحریکات و پتانسیل برای فروپاشی آنها ، نه تنها تهدیدی برای متحدان منطقهای بلکه به طور فزایندهای برای ایالاتمتحده و سایر نقاط جهان است. علاوه بر این، دشمنان منطقهای از فعالیتهای تروریستی با حمایت دولتی و بازوهای نیابتی برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. ث – دیگر تهدیدات تروریست ها، سازمان های تبهکاری بین المللی، هکرهای اینترنتی و دیگر فعالان غیر دولتی مخرب، مسائل جهانی را با افزایش توانایی های کشتار جمعی تغییر داده اند. نیروی زمینی به احتمال زیاد جنگهای نامنظم را برای سالها ادامه خواهد داد، نه تنها علیه این دشمنان غیر دولتی، بلکه در پاسخ به دشمنان دولتی که به طور فزایندهای به رویکردهای نامتقارن وابسته هستند.. تروریسم همچنان یک وضعیت ماندگار بواسطه ایدئولوژی ،ساختارهای سیاسی و اقتصادی ناپایدار است که می تواند به دولت های درمانده ، جنگ های داخلی و مهاجرت کنترل نشده منجر شود که متحدان و شرکای ما را در انتخاب گزینه های دشواری میان هزینه های دفاعی و امنیت داخلی قرار دهد. ج – عدم ثبات اقتصادی نیروی زمینی تصمیماتی ضروری اما سخت را برای به تعویق انداختن مدرنسازی در طول چندین سال عدم ثبات در بودجه دفاعی در حالی که در عراق و افغانستان مشغول به فعالیت بود، صورت داد. اکنون رقبای جهانی برتری مرسوم ما را به چالش میکشند، چرا که آنها برنامههای مدرنسازی جامعی را اجرا میکنند. با توجه به بودجههای کنونی نیروی زمینی ، عدم ثبات مالی و کاهش قدرت خرید، احتمالا واقعیت آینده خواهد بود و توانایی ما برای رسیدن به چشمانداز نیروی زمینی را تهدید میکند. ارتش باید اصلاحات را دنبال کرده و سرمایهگذاریها را اولویتبندی کند تا تاثیر محدودیتهای مالی در آینده را به حداقل برساند. چ – محیط عملیات بین الملل پویا در میان این چالشها، محیط عملیاتی بینالمللی به شدت پویا و پیچیده شده است. پس از جنگ جهانی دوم، ایالاتمتحده به توسعه نهادهای بینالمللی به عنوان ستون فقرات جهان بینالملل برای تامین ثبات و امنیت کمک کرد که به دولتها امکان بهبود و رشد اقتصادی شان را میداد. رقبای جهانی اکنون در حال ساخت موسسات اقتصادی و امنیتی جایگزین هستند تا حوزه نفوذ خود را توسعه دهند و نهادهای بینالمللی را به یک رقابت منطقه ای تبدیل کنند. در نتیجه، ما باید اتحاد و مشارکت خود را تقویت کرده و به دنبال شرکای جدید باشیم تا مزیت رقابتی خود را حفظ کنیم. خ – فرضیات مردم آمریکا و کنگره از این استراتژی حمایت خواهند کرد اگر پرونده ای به صورت شفاف در مورد چگونگی بهبود امنیت آمریکا ونحوه ی هزینه کرد دلارهای مالیات دهندگان، ارائه شود. درخواست ها (بودجه) نیروی زمینی برای عملیات جاری یا بحران های شدید، به طور قابل توجهی افزایش نخواهد یافت در حالی که ما این استراتژی را بواسطه افق 2028 اجرا می کنیم. در طی اجرای این استراتژی تا سال 2028، بودجه نیروی زمینی، قابل پیش بینی، کافی، پایدار و به موقع خواهد بود. اصلاحات باعث ایجاد کارایی در زمان، پول و نیروی انسانی میشود که می توان آنها را به برنامههای اولویت بالاتر اعمال کرد. تحقیق و توسعه بواسطه افق ۲۰۲۸ در طی زمان رشد خواهد کرد تا پیشرفتهای قابلتوجهی در تواناییهای نیروی زمینی ایجاد کنند. برنامههای نوسازی رقبا برای تطبیق یا سبقت از تواناییهای آمریکا تلاش خواهند کرد. نیروی مشترک سرمایهگذاری کافی برای استقرار استراتژیک و توانایی ورود اجباری مشترک انجام خواهد داد تا نیروی زمینی را قادر سازد برای واردن کردن نیرو در یک منازعه طرح ریزی کند و به سرعت به انجام عملیاتهای تهاجمی بپردازد. ادامه ترجمه سند در قسمت بعدی ......
- 10 پاسخ ها
-
- 14
-
- us army
- نیروی زمینی ایالات متحده
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اخبار دفاعی جمهوری اسلامی ایران اخبار دفاعی جمهوری اسلامی ایران I
remo پاسخ داد به SAEID تاپیک در اخبار نظامی
چشمان تیزبینتر و مدرنتر برای اشباح ارتش ایران رادار جدید کنترل آتش نصب شده روی فانتوم ایرانی صفحه نمایش مربوط به رادار جدید مشرق نیوز - در یک نگاه کلی می توان گفت توسعه جنگنده آذرخش بر پایه پلتفرم اف ۵، نصب رادار جدید برای هواپیمای اف ۴، توسعه موشک فکور برای اف ۱۴ و از طرف دیگر اورهال و ارتقاء هواپیمای سوخو ۲۲ برای نیروی هوایی سپاه نشان دهنده یک برنامه بزرگ و مدون برای افزایش توان رزم هوایی کشور است که به احتمال فراوان در آینده بیشتر از آن خواهیم شنید. تجربه های مهم نیروهای مسلح مشهور جهان همچون ارتش آمریکا (در پروژه هواپیماهای آ ۱۰)، برزیل (در پروژه اف ۵ ام)، روسیه (در پروژه تی یو ۹۵) و سایر کشورهایی که با کمک صنایع نظامی مهم جهان (همچون نمونه های ارتقاء یافته میراژ برای ارتش مراکش) نشان می دهد اگر جنگنده های قدیمی، به خوبی و با ساختار مناسب، به روزرسانی شوند، می توانند تا سالهای سال، با قدرت به فعالیت خود ادامه دهند و این همان هدفی است که با شعار "عمردهی انقلابی" در نیروهای مسلح کشورمان جریان دارد.- 6,703 پاسخ ها
-
- 13
-
- اخبار داخلی
- نظامی
- (و 10 بیشتر)
-
2 - چشم انداز 2028 نیروی زمینی ایالات متحده قسمت دوم ARMY 2028 واشنگتن - مارک اسپر ، رییس دپارتمان نیروی زمینی ایالات متحده در سخنرانی خود در موسسه بروکینگز در ۵ ژوئن گفت: در روزهای آینده ، چشمانداز ۲۰۲۸ منتشر خواهد شد، چشم انداز جدید نیروی زمینی نشان می دهد که این نیرو قصد دارد برای جنگ احتمالی در برابر رقبای نزدیک مانند چین و روسیه، و همچنین جنگ های نامنظم خود را آماده نماید.او گفت: نیروی زمینی خواهان فرماندهان شجاع و خلاق جنگ جهانی دوم خویش است ، خواهان فرماندهانی است که سربازان آمریکایی را به سواحل نورماندی هدایت کردند. در ۵ ژوئن ۱۹۴۴، دقیقا ۷۴ سال پیش، فقط چند ساعت از عبور سربازان آمریکایی از کانال انگلیس(کانال مانش) گذشته بود. وی اضافه نمود : نیرویی که در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ در سواحل نورماندی پیاده شد، به شیوهای خاص با نیروی امروز یکسان است.آنها در یک نبرد مشترک و ترکیبی،چند حوزه ای ، با پشتیبانی هوایی نزدیک و پشتیبانی توپخانه ناوگان دریایی جنگیندن.همان نوع جنگ ، با ترکیب حوزه سایبر و فضا ، همان چیزی است که چشمانداز 2028 خواستار آن است.علاوه بر نبرد چند حوزهای( MDB )، ارتش به طور فزایندهای به رباتها در هوا و زمین برای حرکت، قدرت آتش و نگهداری (آماد و پشتیبانی) تکیه خواهد کرد.تلفیق ربات ها و هوش مصنوعی اساسا چهره جنگ را دگرگون خواهد کرد، هر کسی که ابتدا به آنها دست یابد ، در میدان نبرد تسلط پیدا خواهد کرد. دکتر اسپر در آخر گفت : "ما باید برای سخت ترین جنگ آماده شویم. اکنون باید نیروی زمینی 2028 را بسازیم." مارک اسپر رییس دپارتمان نیروی زمینی آمریکا در موسسه بروکینگز THE ARMY VISION چشم انداز 2028 نیروی زمینی ایالات متحده نیروی زمینی ایالات متحده تواناترین و مرگبار ترین نیروی زمینی تاریخ است. این امر در چندین درگیری ، در طیف وسیعی از عملیات ها، در نقاط مختلف جهان، در دفاع از کشور و مردم آمریکا به مدت بیش از 240 سال به خوبی ثابت شده است. کلید این موفقیت در مهارت و پایداری سربازان آمریکایی، کیفیت فرماندهان آنها، برتری تجهیزاتی و توانایی نیروی زمینی ، گارد ملی و نیروی ذخیره به عنوان عضوی از نیروی مشترک بر انطباق و تسلط بر محیط پیچیده و متغییر نبرد ها است. همانطور که مشاهده میکنیم ، رقبای نزدیک نظیر چین و روسیه به طور فزاینده ای به رقابت با ایالات متحده و متحدان ما در اروپا، خاورمیانه و منطقه اقیانوس هند می پردازند. در عین حال، ما باید انتظار بازوهای منطقه ای ، تجهیزات و تاکتیک هایی که علیه ما توسط کشورهایی مانند کره شمالی و ایران، دولت های درمانده ( Failed state) و گروه های تروریستی مورد استفاده قرار می گیرد داشته باشیم. جاه طلبی دشمنان ما و شتاب تغییرات تکنولوژیکی، چالش ها و فرصت هایی را برای نیروی زمینی در برتری میدان جنگ ایجاد خواهد کرد.در خلال آن ، مطالبات بسیار بر منابع مالی کشور ، فشارهای آتی بر بودجه دفاعی آینده را به همراه خواهد داشت و باعث می شود ارتش همچنان تصمیم های دشواری در مورد چگونگی صرف این بودجه اندک برای رسیدن به اهداف ملی و اجبار ما برای کارآمدتر شدن اتخاذ کند. تعهد به تقویت همبستگی و ایجاد همکاری ها ، خنثی کننده این چالش ها خواهد بود. مأموریت نیروی زمینی _ هدف ما_ ثابت باقی می ماند : استقرار، مبارزه و پیروزی در جنگ های کشورمان ، با آمادگی ، چالاکی و تثبیت پایدار زمین. مأموریت نیروی زمینی برای ملت حیاتی است؛ زیرا ما خدماتی را ارائه می دهیم که قادر به شکست دادن نیروی زمینی دشمن و تصرف ،توقیف و کنترل غنمیت ها از دشمن مثل سرزمین ، منابع و نیروی انسانی آن هستیم!!!! با توجه به تهدیدات و چالش های پیش رو، نیروی زمینی باید افق واضح و منسجمی از جایگاهی که میخواهد در آینده داشته باشد ترسیم نماید، به طوری که تسلط و برتری ما را در برابر همۀ مخالفان بالقوه حفظ کند و ما را به انجام مأموریت خود در آینده قادر سازد . به این ترتیب، چشم انداز نیروی زمینی کشور ما به شرح زیر است: نیروی زمینی 2028 آماده است تا به طور جدی در هر زمان و هر مکان ، در برابر هر نیروی متخاصم ، در یک درگیری مشترک ، چند حوزه ای (multi-domain) و شدید وارد عمل شده، و در عین حال قادر به انجام جنگ های نامنظم (Irregular warfare)باشد. نیروی زمینی این کار را با استفاده از وسایل نقلیه باسرنشین و بدون سرنشین رزمی مدرن ، هواگرد ها، سیستم های آماد و پشتیبانی و تسلیحات ، همراه با سازمان رزم ترکیبی محکم و تاکتیک های مبتنی بر دکترین رزم مدرن و تمرکز روی فرماندهان استثنایی و سربازان مرگ آور صورت خواهد داد. برای دستیابی به چشم انداز ، نیروی زمینی باید در سال های آینده اهداف زیر را دنبال کند: نیروی انسانی ارتقاء نیروی زمینی به بیش از 500،000 سرباز، همراه با رشد در گارد ملی و نیروی ذخیره ، بواسطه استخدام و نگهداری از سربازان با کیفیت بالا، دارای وضعیت جسمانی ایده ال و وضعیت روحی محکم، که بتوانند در هر میدانی از جنگ آینده مبارزه کنند و قاطعانه به پیروزی برسند. سازماندهی اطمینان از اینکه سازمان رزم دارای نیروهای جنگی پیاده نظام، زرهی، مهندسی، توپخانه و پدافند هوایی کافی باشند. تمامی یگانهای های تیپ از تمامی سپاه ها باید توانایی هدایت و انجام اطلاعات زمینی و هوایی، نظارت و شناسایی ، جنگ الکترونیک و عملیات سایبری برای شکل دادن میدان جنگ در تمامی حوزه ها را داشته باشند . پشتیبانی هوایی و رزمی و لجستیک قوی باید همیشه در دسترس یگان ها باشد. آموزش و تمرین متمرکز کردن تمرین ها در درگیری های شدید با تاکید بر فعالیت در فضاهای متراکم شهری، محیط های همراه با اخلال الکترونیکی و تحت نظارت مستمر. آموزش باید سخت، واقع بینانه، مکرر و پویا باشد. تحرک بالا ، خلاقیت رزمی و اجرای مانورهای ترکیبی با نیروی مشترک، متحدان(allies) و شرکا(partners) باید نشانه های آن باشد. این تمرین ها نیاز به گسترش سریع محیط های آموزشی مصنوعی و توزیع عمیق تر قابلیتهای های شبیه سازی در سطح گروهان ها برای افزایش قابل ملاحظه مرگ آوری سربازان و تیم ها دارد. تجهیز ارتقاء نیرو نخست با اصلاح سیستم خریداری (تسلیحات) فعلی و ادغام سازمانی مدرنیزاسیون تحت یک فرماندهی واحد به جهت تمرکز بر تلاش های نیروی برای تحویل سلاح، خودروهای نظامی، سیستم های نگهداری و تجهیزاتی انفرادی صورت می گیرد. این مدرنیزاسیون شامل آزمایش و توسعه سیستم های خودگردان ، هوش مصنوعی و رباتیک است تا سربازان ما را موثرتر و وابستگی یگان ها از لحاظ لجستیکی کاهش یابد. فرماندهی پرورش فرماندهان هوشمند، متفکر و خلاق که با پیچیدگی ها راحت هستند و توانایی فعالیت در سطح تاکتیکی تا سطح استراتژیک را دارا میباشند. ما یک سیستم پرسنلی جدید مبتنی بر مدیریت استعداد را ایجاد خواهیم کرد که دانش، مهارت ها، رفتارها و مزیت های افسران را در اختیارمان قرار دهد. این سیستم زمانیکه با طرح های شغلی (Career Model) انعطاف پذیرتر همراه شود، ارتش را قادر می سازد که این رهبران را بهتر جذب ، شناسایی و پرورش دهد و آنها را برای بهینه سازی نتایج بگمارد. برای رسیدن و حفظ این اهداف با توجه به نا معلوم بودن بودجه آتی، ارتش باید به طور مستمر تمام برنامه ها را ارزیابی کند، فعالیت های با الویت پایین را شناسایی و از دستور خارج کند به منظور آزاد سازی زمان ، پول و نیروی انسانی برای برنامه های با اولویت بالا. اعتماد به نفس دادن ، قدرت و اختیار به فرمانده هان مادون ، اصلاح و کارایی را تسهیل خواهد کرد.در پایان این تلاش ها، ما اطمینان خواهیم داد که سربازان ما، نیروی کار غیرنظامی و خانواده های آنها از فرصت های حرفه ای و کیفیت زندگی شایسته شان لذت خواهند برد. از بالا تا پایین، ما نیز باید به ارزش های ارتش متعهد باقی بمانیم. زمانی ارتش در بهترین حالت است که ما به عنوان یک تیم کار و مبارزه می کنیم، ارزش های ارتش ما به همراه منش سلحشوری (Warrior Ethos)ما را به خوبی در درگیری های پیش رو هدایت خواهند کرد. از سال 1775 نیروی زمینی ایالات متحده خود را در حمایت از مردم آمریکا، امنیت کشور و پیشرفت منافع ما در خارج از کشور به خوبی اثبات کرده است . این واقعیت امروز باقی می ماند. توانایی ما برای انجام این مسئولیت در آینده نیز حیاتی خواهد بود زیرا تهدیدات همچنان در حال ظهور و تکامل هستند و پیچیده تر و خطرناک تر می شوند . برای آماده بودن به جهت مبارزه و پیروزی در جنگ های کشور ، نیروی زمینی باید چشم انداز ارتش آینده را که در اینجا آورده شده است برآورده کند . ما اطمینان داریم که با رهبری درست، تمرکز مناسب، منابع کافی و تلاش مستمر، نیروی زمینی ارتش ایالات متحده به چشم انداز ما دست پیدا خواهد کرد ، نیروی رزمی برتر جهان باقی خواهد ماند و برای دهه های آینده به ملت خدمت خواهد کرد. منابع : https://www.army.mil/.../army_secretary_esper_announces_army_vision_for_2028 https://www.militarynews.com/peninsula-warrior/news/army_news/the-army-vision-behind-the--year-plan-to-help/article_629a0248-69bf-11e8-bcd5-37169c95c264.html اسناد: THE ARMY VISION 2028 Warrior Ethos - اخلاق (منش) سلحشوری
- 10 پاسخ ها
-
- 20
-
- us army
- نیروی زمینی ایالات متحده
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
2 - چشم انداز 2028 نیروی زمینی ایالات متحده قسمت اول تکامل مستمر در اواخر سال 2017 بعد از گذشت 8 ماه که عالی ترین مقام نیروی زمینی بوسیله سرپرست اداره میشد ، دونالد ترامپ ، شخص مارک توماس اسپر (Mark Esper) را برای ریاست دپارتمان نیروی زمینی ایالات متحده (United States Secretary of the Army ) به مجلس سنا معرفی کرد. کارنامه درخشان اسپر ، نمایندگان سنا را متقاعد نمود او را با رای 89 به 6 به سمت رئیس دپارتمان نیروی زمینی انتخاب کنند. United States Secretary of the Army United States Department of the Army دپارتمان نیروی زمینی ایالات متحده رئیس دپارتمان نیروی زمینی "مارک اسپر" پرچم ریاست دپارتمان نیروی زمینی سرهنگ دوم بازنشسته مارک اسپر ، افسر سابق " لشکر 101 ام هوابرد" ملقب به "عقابهای غران" بود که با گردان تحت امرش در جنگ اول خلیج فارس و مانور معروف "left-hook" در عملیات "سپر کویر " و طوفان صحرا حضور داشته و موفق به دریافت ستاره برنز شد.اما چیزی که کارنامه اسپر را درخشان نموده صرفا خدمت در مشهور ترین یگان ضربتی نیروی زمینی نیست ، حوزه هایی که اسپر تا قبل از تصدی پست در ان حضور داشته او را توانمند برای انجام این وظیفه نموده است. که شامل : تحصیلی : کارشناسی ارشد مدیریت دولتی از دانشگاه هاروارد و دکترای تخصصی از دانشگاه جورج واشنگتن کاری : اندیشکده : رئیس ستاد کارکنان اندیشکده Heritage Foundation از سال 1996 تا 1998 کنگره : فعالیت در کمیته های روابط خارجی ، امنیت داخلی ،رئیس سیاست گذاری کمیته خدمات تسلیحاتی مجلس سنا ، مشاور ارشد چاک هیگل رییس مجلس سنا در امر سیاست و قانون گذاری از سال 1998 تا 2002 و مدیر امور امنیت ملی مجلس سنا از 2004 تا 2006 پنتاگون : دستیار معاون وزیر دفاع در امر مذاکرات سیاسی و مسئول موارد عدم اشاعه سلاح های هسته ای، کنترل تسلیحاتی و مسائل امنیت بین الملل از سال 2002 تا 2004 اتحادیه های تجاری: مدیر اجرایی و مدیر عامل در اتحادیه صنایع هوا و فضا Aerospace Industries Association (AIA) ، قویترین گروه حامی خدمات دفاعی آمریکا ، معاون اجرایی مرکز جهانی مالکیت معنوی در اتاق بازرگانی ایالات متحده و معاون رئیس بخش اتاق اروپا و اوراسیا. صنایع دفاعی : رایزن دولتی شرکت Raytheon به مدت 7 سال. واکنش رسانه ها هم به انتخاب اسپر مثبت بود جایی که واشنگتن نوشت "با انتخاب مارک اسپر ، دپارتمان نیروی زمینی آرام خواهد بود. کارنامه کاری اسپر نشان میدهد که مدیریت او همراه با آرامش و بدون تنش کاری است. " [ اشاره به بروز تنش ها در نیروی زمینی به دلیل اینکه طبق قانون رئیس های دپارتمان به عنوان مقام عالی اون نیرو باید فردی غیر نظامی ( civilian ) باشد و رئیس ستادهای نیرو که مقاوم دوم محسوب میشن باید ژنرال 4 ستاره باشند ، معمولا اختلافاتی در این بین صورت میگرفته.البته گویا افراد بازنشسته نظامی بعد از گذشت 5 سال میتونن برای سمت های غیر نظامی معرفی بشوند] وزیر دفاع جیمز متیس در حال اجرای مراسم تحلیف ریاست دپارتمان نیروی زمینی ایالات متحده مارک اسپر ، همسر اسپر کتاب انجیل مقدس را نگه داشته است جیمز متیس در سخنرانی تحلیف گفت : " آنچه ما اکنون باید انجام دهیم این است که ارتشی مرگبارتر و تواناتری بسازیم (more lethal and more capable).متیس گفت، رهبران غیر نظامی برای عملکرد گذشته خود انتخاب نشده اند.او اضافه کرد: "این ها همه مقدمات است.آنچه که در اینجا داریم این است که اعتماد داریم او کسی است که میتواند نیروی زمینی را پیش ببرد، کسی است که دارای سیستم ارزشی درست است و می داند که اگر چیزی به مرگباری نرسد ، به زباله دان تاریخ می رود ... بسیار، بسیار ،سریع......." اسپر خطاب به متیس گفت : " چالش هایی وجود دارد و او اطمینان می دهد که با آنها مواجه شود. آمادگی یک معضل است.اولویت اصلی در ذهن او آمادگی برای مبارزه در یک نبرد سخت ، طولانی و بسیار شدید است. پس از آن، بر ظرفیت و قابلیت های ارتش تمرکز خواهد کرد ، ارتش باید نقش اصلی خود را در آینده حفظ کند. او خاطرنشان کرد که سومین اولویت ، اصلاح و آزاد کردن زمان، پول و نیروی انسانی است تا بر دو اولویت بالا متمرکز شود.". اسپر بعد از سخنرانی تحلیف با حضور در محافل مختلف برنامه خود را ارائه داد ، در ماه های آینده او هر چه بیشتر برنامه های خود را شرح میداد ، رسانه ها و دیگر افراد را بیشتر شگفت زده میکرد: افزایش ظرفیت نیروی زمینی به بیش از 500.000 هزار نیرو اسپر : به طور فزاینده ای نیروی زمینی آمریکا "فقط از یک درصد کشور" تامین میشود و تبدیل به یک "تجارت خانوادگی" شده است که برای کشور سالم نیست. نوسازی نیروی زمینی با 6 برنامه الویت بالا ، مبتنی بر مفهوم جدید نبرد چند حوزه ای (Multi-Domain Battle-MDB ) 6 برنامه با الویت بالا در دستور نوسازی نیروی زمینی ایالات متحده تعریف برنامه های با الویت بالا در چارچوب گذار تسلیحاتی به نبرد آینده MDB مارک اسپر : " ما نیاز به آگاهی از نبرد آینده داریم ،این مفهومی است که به سرعت در حال تکامل است ، هنوز نبرد چند حوزه ای مبهم است،.ما می خواهیم توانایی جنگ الکترونیک EW را در دو جوزه تهاجمی و دفاعی بازیابی کنیم.EW یک مکمل مهم برای قدرت آتش دوربرد است: پرتاب کننده موشکی شما هیچ هدفی را برای شلیک پیدا نمی کنند، اگر دشمن ارتباطات آنها را با ماهواره ها ، هواپیماهای شناسایی و دیدبان ها قطع کند. " زمانی که از اسپر پرسیده شد که چطور علی رغم تعهد رئیس جمهور ترامپ برای کاهش 33 میلیارد دلاری هزینه های دفاعی برنامه های خود را پیش ببرد گفت : "ما باید تلاش خود را انجام دهیم ... به این معنی که برنامه های غیر ضرور را کاهش یا لغو کنیم ، هر چه که ممکن است، برای آزاد کردن پول برای اولویت های بالاتر.او خاطر نشان کرد که ارتش در حال بررسی بیش از 800 برنامه ، تحت نظارت جدید است و هر کدام از این طرح ها را براساس الویت رزمی ارزیابی خواهد کرد." طرح 6 الویت برای نیروی زمینی یا افزایش نیرو از اقدامات شخص مارک اسپر نبود.در واقع از سال های بعد از 2015 این برنامه ها با تغییراتی نسبت به الویت های اسپر در حالی پیگیری بود .چیزی که اسپر را از بقیه متمایز میکند ایجاد مفهومی به نام "تکامل مستمر" در سازمان رزم نیروی زمینی ایالات متحده است.مفهومی که باعث تشکیل چهارمین فرماندهی نیروی زمینی امریکا شد...... فرماندهی نیروی زمینی آینده Army Futures Command (AFC) پ.ن : چیزی که در سازمان نظامی امریکا بسیار جالبه ، ایجاد مرزی منطقی برای فعالیت های رزمی عملیاتی (شخص نظامی) و سازمانی مدیریتی (شخص غیر نظامی) ارتش آمریکا است . البته که به جالبی سوگند خوردن رئیس دپارتمان نیروی زمینی در مقابل همسرش بر کتاب مقدس نیست منابع : https://en.wikipedia.org/wiki/Mark_Esper https://en.wikipedia.org/wiki/United_States_Secretary_of_the_Army https://en.wikipedia.org/wiki/United_States_Department_of_the_Army https://breakingdefense.com/2017/07/mark-esper-washington-insider-will-be-quiet-army-secretary/ https://nationalsecuritymedia.gwu.edu/2018/09/03/dr-mark-t-esper-secretary-of-the-u-s-army https://breakingdefense.com/2018/11/trump-cuts-democrats-wont-stop-army-modernization-growth-sec-esper اسناد: سند معارفه
- 10 پاسخ ها
-
- 16
-
- us army
- نیروی زمینی ایالات متحده
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
سناریو پاسخ پدافندی تهاجم گسترده کروز سناریو پاسخ پدافندی تهاجم گسترده کروز
remo پاسخ داد به worior تاپیک در پدافند هوایی
یکی از کارا ترین طرح هاست ، پدافند میتونه با بازطراحی مین های ضد بالگرد (صیاد و J.AHM) قسمت و یا مسیر خاصی از منطقه ای رو پوشش بده ، حتی میتونه با رادارهای پست دیگر لینک بشه برای افزایش کارایی دوسویه ، میشه به عنوان یک لایه پدافندی روش فکر کرد.....- 115 پاسخ ها
-
- 5
-
- موشک
- علیه ایران
-
(و 13 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
سناریو پاسخ پدافندی تهاجم گسترده کروز سناریو پاسخ پدافندی تهاجم گسترده کروز
remo پاسخ داد به worior تاپیک در پدافند هوایی
با هماهنگی با جناب worior یک مدل و سیر مناسب در قالب یک چارت از سناریو ها طراحی شد ، که بتونیم به نتیجه مطلوب برسیم.هر سناریو که مطرح میشه چارت اون هم به صورت رنگی خدمت دوستان معرفی میشه که دید بهتری از صحنه ارائه بشه.موارد رنگی ،تمامی پارامترهای سناریو رو مشخص میکنند. سناریو (1) سناریو (1) : ایده و طرح خود را طی یک تهاجم گسترده هوایی توسط ائتلاف به رهبری آمریکا ، با درنظر گرفتن روند و مفروضات سناریو و فاکتور های زیر مطرح نمایید : روند سناریو : تهاجم یک روزه به مدت 8 ساعته، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید: موج اول 800 موشک موج دوم 1200 موشک موج سوم 600 موشک موج چهارم 1400 موشک هر موج حمله 2 ساعت مفروضات سناریو : اقدام میبایست واکنشی و در زمان بعد از تهاجم باشد ، و تمام اقدامات پیش دستانه صرف نظر شود. اقدام میبایست صرفادر حوزه پدافندی باشد ، لذا از حمله به منشا تهدید ها (پایگاه ، ناوگان دریایی و....) و استفاده از توان نیروی هوایی صرف نظر میشود. اقدام میبایست در محیط درون مرزی طراحی شود . نوع تهدید 4000 موشک کروز فروصوت تاماهوک ، با ضریب اصابت 100 درصد (بدون خطا) که وارد حریم هوایی ایران شده و به سمت اهداف در حرکت است. شانس اصابت موشک های پدافندی در صورت رهگیری 75 درصد. روش اقدام صرفا از نوع فعال و سخت بوده و از مواردی مثل پدافند غیر فعال و جنگ الکترونیک و فریب و... صرف نظر میشود. فاکتور های طرح پیشنهادی : 100 درصد تهدید موج اول حمله که علیه پدافند و تجهیزات راداری ثابت است را خنثی کند. 80 درصد کل موشک ها در موج های بعدی را منهدم کند. موثر بودن اقتصادی بودن عملیاتی بودن- 115 پاسخ ها
-
- 5
-
- موشک
- علیه ایران
-
(و 13 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
سناریو پاسخ پدافندی تهاجم گسترده کروز سناریو پاسخ پدافندی تهاجم گسترده کروز
remo پاسخ داد به worior تاپیک در پدافند هوایی
سلام مواردی که عرض کردید ، همه خارج از سناریو هست ، و در سناریو های بعدی بحث میشه . درواقع سناریو ها توسط برادر worior به نظر میاد گام به گام ترسیم شده که به نظر منطقی تر میاد.چون حجم پارامترهایی که باید در نظر گرفت بسیار زیاده ، اگر به جدول زیر دقت کنید (موارد رنگی شده )متوجه تفاوت سناریو تاپیک و خودتون میشید.سناریو 1 چیزی است که تاپیک طرح کرده و چیزی که شما طرح میکنید سناریو 12 هست. اگر برادر worior قبول کنند ، اسم تاپیک به "سناریو پاسخ پدافندی و آفندی گسترده " تغییر کنه و همین روند رو بریم جلو و پازل وار به یک تحلیل و روش مقابله صحیح برسیم. با توجه به فاکتور هایی که در سناریو ها طرح میکنیم مثل ، در دسترس بودن ، عملیاتی بودن ، اقتصادی بودن و... میتونیم بهترین روش مقابله رو پیدا کنیم. البته که جدول میتونه تغییر کنه فعلا برای نمونه ....- 115 پاسخ ها
-
- 7
-
- موشک
- علیه ایران
-
(و 13 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اخبار دفاعی جمهوری اسلامی ایران اخبار دفاعی جمهوری اسلامی ایران I
remo پاسخ داد به SAEID تاپیک در اخبار نظامی
ایران به باشگاه دارندگان موشکهای خارج از میدان دید پیوست خبر گزاری مشرق با توجه به صحبت های سردار حاجی زاده : "در جریان جنگ سوریه یک روز به سردار حاجقاسم سلیمانی گفتم چرا از موشک علیه داعش استفاده نمیکنید و ایشان گفت برد موشکهای شما زیاد است و به درد ما نمیخورد، ما موشک با برد ۱۰ کیلومتر لازم داریم، پس از شش ماه کار و تلاش و با همکاری وزارت دفاع، موشک با برد ۲۳ کیلومتر ساختیم و در دو سال آخر نبرد در سوریه از اینها استفاده میکردیم. " اعلام نموده که به احتمال قوی سپاه دست به تولید موشک های کوتاه برد ضد زره با هدایت سیمی ( فیبر نوری) و خارج از میدان دید زده است. موشک Spike NLOS https://www.mashreghnews.ir/news/902888/سلاح-۲۰-کیلومتری-ابتکار-سهل-و-ممتنع-سپاه-برای-جنگ-سوریه-ایران- 6,703 پاسخ ها
-
- 10
-
- اخبار داخلی
- نظامی
- (و 10 بیشتر)
-
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت چهارم( پرده ی دوم) تَک رو Maverick “ تک رو.... : حیوان بدون مالک ، شخصي كه مستقل عمل مي كند و با هیچ حزب يا گروهی همراه نیست. ” در آغاز سال 1954، بوید به پایگاه نیروی هوایی نلیس(Nellis Air Force Base) ، نوادا اعزام شد.او شروع به یادداشت برداری در مورد تاکتیک ها و هرآنچه آموخته بود کرد.در آنجا، قبل از اینکه واقعا شروع به کار کند، حرفه او تقریبا به پایان رسید. پس از ورود بوید به پایگاه گفته شد که او به یک اسکادران تعمیر و نگهداری فرستاده خواهد شد. بوید آتش گرفت. « لعنت ، من هیچ ربطی به اونجا ندارم». او واقعا یک خلبان بود، نه یک افسر نگهداری، و اگرچه نیروی هوایی همه تلاش خود را کرد تا او را در تعمیر و نگهداری نگه دارد، ولی بوید هرگز تسلیم نشد. بر خلاف بسیاری از خلبانان ایالات متحده که برای خدمت در تعمیر و نگهداری تلاش میکردند،ولی او همیشه بر خلاف جریان رایج در سیستم شنا میکرد. اگر خلبانی برای بهترین پرواز نیاز به 5 سال آموزش داشت او اینکار رو در 6 ماه فرا میگرفت. بوید همچنان به مقاومت در برابر مقررات نیروی هوایی برای جلوگیری از شکست در برابر آنها ادامه داد و موفق شد به آنها تصویر بزرگتری از روحیه یک خلبان جنگنده جسور نشان دهد.روحیه که در بین خلبانان جنگنده آن دوران جریان داشت. درواقع آن نیروی هوایی متفاوت از نیرویی است که امروز داریم. در نهایت بوید به اسکادران 97 ام ، اسکادران تاندربرد( Tunderbird ) ، به عنوان استاد خلبان اعزام شد. پس از آن او شروع به توسعه مجدد تاکتیک ها و تکنیک های هوایی کرد. پس از گذشت یک سال، او به مدرسه تسلیحات جنگنده Fighter Weapons School اعزام شد ، جایی که تا سال 1960 به عنوان یک استاد خلبان باقی ماند (به استثنای یک دوره کوتاه) تقریبا شش سال در آنجا تدریس کرد، تاکتیک های خود را تدوین و آموزش داد . Nellis Air Force Base از طریق یک سری حوادث، اولین انقلاب های بوید آغاز شد.او فریب خورده بود، مدرسه تسلیحات جنگنده در سال 1954 بیشتر به یک میدان تمرین تیراندازی شبیه بود. خلبانان بیشتر وقت خود را صرف تمرین تیراندازی می کردند.به سختی شباهتی با مدرسه نبرد هوایی داشت . او تصور می کرد مدرسه باید مهارت های پرواز و همچنین توپ را باهم می داشت . او به طور مداوم یادداشت های خود را تجدید نظر و خطوط را برای چهار دوره تحصیلی و کاربردی اضافی توسعه داد. در آن زمان، مدرسه تسلیحات جنگنده به سه بخش تقسیم می شد: دانشکده، عملیات ، و TR&D (آموزش، تحقیق و توسعه). اما همه علاقه داشتند در TR&D یا عملیات خدمت کنند. هیچ کس نمی خواست در دانشکده باشد. بوید به پیش سرهنگ Giraudo ، فرمانده مدرسه رفت و گفت: "برای شما یک پیشنهاد دارم. شما در دانشکده نیاز به یک مرد دارید، درست است؟ من صادقانه داوطلب خواهم شد اگر اجازه بدهید یک چیز را امتحان کنم. می خواهم تاکتیک های خود را در دانشکده تدریس کنم. "سرهنگ Giraudo، که با کار و شهرت بوید آشنابود ، موافقت کرد. توجه داشته باشید، بوید در سال 1951وارد نظام شد و در حال حاضر با درجه ستوان یکمی مشغول توصیه به فرمانده مدرسه ،یک سرهنگ تمام، برای نحوه آموزش خلبانان بود. آن را پای اعتماد به نفس اش بگذارید.او این کار را برای تغییر سیستم انجام داد. بوید دوره های خود را تعریف کرد و کارت های ماموریتی را توسعه داد، قسمت اعظم کلاس ها را "توجیه پرواز " در بر میگرفت و نه پرواز. این باعث دلخوری کاراموزان بود چون آنها عادت داشتند تمام ساعات آموزشی را به پروازهای 4 فروندی که بیشتر جنبه تفریحی داشت بگذرانند.او حتی در آنجا توقف نکرد. بوید یک پیشنهاد رادیکال تر داشت.به جای اینکه مربی همزمان با 3 کاراموز در یک دسته 4 فروندی پرواز کند و شروع به گشت و گذار هوایی بکنند و هیچ کس هم نفهمه که داره چه غلطی میکنه، من خواستم یک مربی و یک کاراموز در پرواز شرکت داشته باشند.این یک پرواز سخت بود؛ و آنها نمی خواستند این کار را انجام دهند. من گفتم میخواهم توجه فردی این افراد رو بالا ببرم. پرواز های اول بسیار مهم هستند. اگر اونها درک صحیح پرواز رو بدست بیارند سریعتر پیشرفت میکنند و گشت و گذاری هم در کار نخواهد بود. این کار باعث افزایش ساعات آموزش میشد و اضافه کردن ساعت پروازی بسیار مشکل بود. هر واحد به ازای ساعات مشخص پول دریافت میکرد. ساعات اضافی لزوما به معنی پول بیشتر نبودو معمولا پول کافی برای پرداخت هزینه های پروازی غیر ضرور وجود نداشت . ولی بویدمنصرف نشد او با بهترین راه حل دوم آمد : "ما همانطور 4 فروندی پرواز می کنیم ، ولی با یک پسر کار میکنیم و2 پسر دیگر حرکات رو مشاهده میکنن و بعد پسر بعدی و در اخر پسر سوم . به عبارت دیگر، بچه ها باید آنچه را که آموزش میبینند تماشا کنند تا همه درگیر کار شوند. " توجه فردی و فرصت مشاهده هر دو برای ارتقای مهارت های پروازی ضروری بودند، اما اول به یک دوره آموزشی برای ارتقاء مهارت های مربیان نیاز داشتند. آنها در حال آموزش چیزهای جدید، به شیوه های جدید و با یک هواپیما جدید ، F-100 SuperSaber که در سال 1955 به خدمت وارد شده بود، بودند.F-100 یک هواپیمای بسیار دشوار در پرواز و نگهداری بود. با این حال این اولین جنگنده ای بود که می توانست با سرعت مافوق صوت به صورت پایدار پرواز کند ، تقریبا دو برابر F-86 .(18،185 پوند در مقایسه با 10،890 پوند)، و معروف به "سورتمه سربی" و Hun (hundred) بود.همچنین اولین نمونه از گروه جنگنده های موسوم به Century series ، که نخستین طرحهای موفق مافوق صوت در نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بودند.که شامل : North American F-100 Super Sabre McDonnell F-101 Voodoo Convair F-102 Delta Dagger Lockheed F-104 Starfighter Republic F-105 Thunderchief Convair F-106 Delta Dart F-100 SuperSaber تقریبا یک چهارم تعداد F-100 های تولید شده در حوادث ناشی از مشکلات تعمیر و نگهداری یا خطای خلبان از دست رفتند. بدست آوردن نحوه ی پرواز کردن با آن و تمام قابلیت هایش در یک بازه کوتاه سفارشی بزرگ بود.. یک بار دیگر، این مهارت های پروازی بوید بود که باعث تقویت این نیرو شد و شیوه انجام کارها در نیروی هوایی را تغییر داد.بوید، شیوه استفاده از F-100 را تنها در چهار سواری کسب کرد. او همچنین کشف کرد که چگونه با استفاده از حرکتی که او "سکان معکوس" نامید ، چرخش کاذب و مرگ بار F-100 را خنثی کند.در شرایط خاص ، خلبان باید سکان را در جهت مخالف از مسیر ایده آل هواپیما حرکت دهد. این هواپیمایی مبهم بود و فقط خلبانان خوب قادر به پرواز بی خطر بودند و بوید یکی از بهترین ها بود. هنگامی که F-100 در اواسط دهه 50 میلادی ساخته شد، از شهپر ها (Aileron) برای افزایش یا کاهش زاویه bank استفاده می کرد. اما یک نقض وجود داشت و هیچکس نمی دانست که از کجاست. ورود به پرواز مافوق صوت اغلب به یک چرخش غیر قابل کنترل و غیر قابل برگشت تبدیل می شد. معروف بود که "اگر شما می خواستید به سمت راست بروید و F-100 می خواست به سمت چپ برود، هواپیما همیشه برنده می شد." این نقص ،خلبانان زیادی را به کام مرگ کشید وبه F-100 شهرت بسیار بدی بخشید. تاثیر شهپر ها(Aileron) در حرکت هواپیما North American ، شرکتی که F-100 را ساخت، تیمی را به مدرسه فرستاد، و آنها متقاعد شدند که بوید و شرکت می داننددر موردچه چیزی صحبت می کنند و شروع به بازنویسی کتابچه ها کردند. بوید در یک ترفند دیگر، F-100 را روی دم خود قرار می داد و ستون اگزوز خود را پایین می آورد. آتش از ورودی هوا در بینی جنگنده و اگزوز به طور همزمان خارج می شد. یک شاهکار غیرممکن؛ بوید به پایگاه ادواردز نیروی هوایی در کالیفرنیا رفت و در آنجا ناسا دو هواپیمای F-100 را به طور کامل ارزیابی کرد و البته بوید این تکنیک ها را به کسانی که باور نمیکردند نشان داد. خلبان آزمایشی در ادواردز که او در آن زمان به چالش کشید، شخصی بود با نام نیل آرمسترانگ !!!!!! مشکل طراحی F-100 در ناسا ارزیابی و اصلاح شد و باعث به وجود آمدن مفهومی جدید در طراحی به نام Roll-Coupling گریدد.و بعد از آن زمان به عنوان یک فاکتور مهم در طراحی هر هواپیمای جنگنده با سرعت بالا تبدیل شده . مقایسه F_100Aسمت راست و F_100 اصلاحی ناسا سمت چپ (افزایش ارتفاع سکان عمودی) مدت کوتاهی پس از آن، بوید تصمیم به ترک دانشکده گرفت. او تصور کرد به قسمت آموزش ، تحقیق و توسعه TR&D می رود، اما به جای آن به یک قسمت جدید به نام آموزش و تحلیل و توسعه TA&Dمنتقل شد.بوید فریب خورده بود.هیچ راهی نبود. به او گفتند که یکی از افسران مورد احترام بوید Major Leroy Clifton، به او ملحق خواهد شد. وظیفه آنهابررسی تمامی برنامه های درسی و تدوین برنامه های جدید بود. اساسا توسعه برنامه درسی برای کل مدرسه تسلیحات جنگنده . در سال 1957 بوید یادداشتهایش از کره و دانشکده را در خبرنامه مدرسه تسلیحات جنگنده تحت عنوان "مانور در نبرد هوایی" منتشر کرد.بوید در حال تدوین استراتژی نبرد هوایی ، شناخته شده به نام داگفایت Dogfight بود ، او اسم این استراتژی را «جدایش نرم » (fluid separation) نامید. این یکی از اولین گزارشات TA&D بود.ولی مشکلی وجود داشت ، همانند بسیاری از بوروکراسی نظامی دیگر ، سیستم علاقه داشت همه چیز را استاندارد کند و فهرستی از واکنش ها برای هر اقدام داشته باشد ، یک کوه راه حل برای هر شرایطی.بوید می خواست به خلبان حرکت و ضد حرکت های متنوع را نشان دهد و به آنها اجازه می داد تصمیم بگیرند که چه زمانی و چگونه در یک وضعیت مشخص اقدامی که نیاز هست رو انجام بدهند.از این رو، او شرایطی را برای توسعه ترم های استراتژی «جدایش نرم» ایجاد کرد. بوید به کمک Vernon Sprad Spradling ، خلبان جنگ جهانی دوم و استاد خلبان سابق مدرسه، توانست تا ایده های خود را بر روی کاغذ بیاورد، برنامه های درسی را ترسیم کند، بینش خود را بنویسید . Sprad یک خاطره ویژه از چالش "چهل ثانیه یا چهل دلار" بوید ذکر میکند : خلبان سپاه تفنگداران ، هال وینسنت، در حالی که یک ماموریت در نزدیکی پایگاه داشت بوید را به یک دوئل هوایی دعوت کرد. وینسنت گفت: "من شنیده ام که شما قادر به شکست هر کسی در چهل ثانیه یا کمتر هستید. بویدتایید کرد . "خب، پس اجازه دهید در یک زمان و مکان مناسب ببینم که شما چقدر خوب هستید " . در زمان و مکان مناسب ، وینسنت در F8U Crusader و بوید در F-100 همدیگر رو ملاقات کرندند.کمتر از 10 ثانیه طول کشید. بوید در پشت Vincent بود. آنها بازی را سه بار با نتایج مشابه تکرار کردند. وینسنت گفت: "شما من را متقاعد کردید." وینسنت در مدرسه اعلام کرد بوید خلبان برتر در هوا به زمین، در هوا به هوا، و شماره یک در دانش هوایی است . تابستان سال 1960 پایان خدمت بوید در مدرسه بود . هنگامی که دانش آموزان مدرسه تسلیحات مطلع از اعزام او شدند ، فکر می کردند که تاکتیک های هوایی از بین خواهد رفت. او متوجه شد که باید قبل از اینکه مدرسه را ترک کند ،یک راهنمای تاکتیکی بنویسد. اما نوشتن دستورالعمل، پیچیده و وقت گیر است، و بوید کمتر از یک سال دیگر باید پایگاه را ترک کند. او به دنبال سرهنگ Hinton رفت. بوید در کافی شاپ درخواست کرد که تا تهیه دستورالعمل تاکتیکی، اعزام نشود . هنگامی که سرهنگ گفت: نه، بوید از عصبانیت سرخ شد و بخاری مقابل کافی شاپ را پرت کردو در صورت سرهنگ فریاد زد: "خدا لعنتت کنه، من اینو در زمان خودم انجام خواهم داد". خوشبختانه، برای این رفتار او به دادگاه نرفت . بوید به Sprad گفت که او باید از وظایف پرواز و تدریس رهایی یابد تا زمان برای تکمیل دستورالعمل بدست بیاورد. Sprad بوید را به دفتر سرهنگ رالف نیومن، فرمانده مدرسه برد: بوید نشست و ، یکی از سیگارهایش را روشن کرد و به سرهنگ گفت که قصد دارد چه کاری انجام دهد و چه مدت طول می کشد. نیومن گفت: تا اونجا که اطلاع دارم به شما هیچ دستوری برای تهیه دفترچه راهنمای پرواز داده نشده و کار شما تدریس است . سرهنگ گفت: "ما نمی توانیم شما را نگه داریم." "اگر می خواهید کتابچه ای بنویسید، خوب است. اما آن را در زمان خود انجام دهید. " صورت بوید از خشم کبود شد. صندلیش رو پرت کرد و در حالی که در مقابل بینی سرهنگ بود، شروع به ضربه زدن به قفسه سینه نیومن کرد و با صدای بلند از خدماتش در مدرسه در طول پنج سال و نیم گذشته گفت . او با چنان نیرویی ضربه میزد که تمام یونیفرم سرهنگ از خاکستر سیگارش پر شد . Sprad وحشت زده بود ...."جان چه غلطی میکنه"....... یک سروان صداشو روی سرهنگ بالا نمی بره. یک سروان نمیتونه روی سینه سرهنگ بزنه. یک سروان نمیتونه با خاکستر سیگار یونیفرم سرهنگ رو به گند بکشه ........ Sprad درخواست کرد که تمومش کنه .بوید نادیده گرفت... برای یک لحظه او و سرهنگ به همدیگه خیره شدند. بوید محکم به قفسه سینه سرهنگ زد و گفت: "باشه لعنتی ، خودم اونو انجامش میدم." Sprad بازوی بوید را گرفت و او را از اتاق بیرون برد و گفت "با تشکر از شما، سرهنگ جان، تو اصلن با سرهنگ ها صحبت نکن. شما فقط این یک کار رو انجام نده ... بوید گفت : Sprad ، این کتاب راهنما خیلی مهمه. این می تونه خلبانان جنگنده را کمک کنه.میتونه نیروی هوایی را تغییر بده. " "من می دونم ، جان، اما ..." Sprad سرش را تکان داد. "تو باید از سرهنگ نیومن خوشحال باشی چون مثل یک جنتلمن رفتار کرد. او می تونست تو رو به خاطر این کار آویزون کنه. " بوید : اون یک احمق بیشتر نیست. بوید در یک زمان فشرده شروع به تکمیل راهنما کرد ، دوستانش در دسته بندی و جمع آوری نوشته ها به او کمک میکردند، حتی یکی از منشی های خانم پادگان وظیفه تایپ مطالب رو به عهده گرفت.دفترچه راهنمای بوید Aerial Attack Study ، واقعا یک کار قابل توجه بود ، جزئیات هر مانور ممکن برای یک خلبان توضیح و با نمودارها ترسیم شده بود. این اولین توضیح جامع منطقی از همه ی تاکتیک ها و مانور های شناخته شده (و بعضی تا آن زمان ناشناخته) در نبرد هوایی بود.راهنماهای پیشین تاکتیکی فقط یک کلاهبرداری بود، بدون منطق مانور و ضد مانور. بویددر راهنما هیچ مانوری را پیشنهاد نمی کند ، اما گزینه ها (و منطق انتخاب آنها) را برای خلبانان شرح می دهد . این راهنما اولین بار تاکتیک های نبرد هوایی را به صورت شمای سه بعدی و نه دو بعدی نشان داد. او معتقد بود یک خلبان در نبرد هوایی باید یک تصویر سه بعدی از جنگ در سرش داشته باشد. او باید "آگاهی وضعیت" داشته باشد.در حالی که تمام خلبانان جنگنده دیگر از دست خود استفاده می کردند، بوید از ریاضی استفاده می کرد. بوید معتقد بود که یک خلبان در نبرد هوایی باید دو چیز را بداند: موقعیت دشمن و سرعت دشمن. دانستن سرعت دشمن، خلبان را قادر میسازد بفهمد که دشمن توانایی انجام چه کاری و با چه کیفیتی را داراست. هنگامی که خلبان بداند دشمن چه مانوری می تواند انجام دهد، پس از آن می تواند تصمیم بگیرد که چگونه با هر یک از اقدامات دشمن مقابله کند. راهنمای نبرد هوایی بوید شامل مواردی بود که یک خلبان جنگنده نیاز به دانستن آن داشت. نسخه خطی آن در 147 صفحه بر اساس توانایی های F-100 تنظیم شد که شامل تمام تاکتیک های هوایی مثل نبرد با جنگنده ، بمب افکن ، مانور، ضد مانور ؛ حمله به اهداف غیر مانوری ؛ محدودیت های اصلی AIM-9 در برابر اهداف مانوری؛ ....... و در واقع همه چیز. اما تصویب کتابچه راهنما کمی پیچیده بود. همانطور که بوید در جریان تاریخ شفاهی نیروی هوایی یادآوری می کند: پس از اتمام ، کتاب رو پیش سرهنگ نیومن بردم و گفتم. "این راهنمای جدید شما است." سرهنگ گفت : "خوبه، ولی ما قصد نداریم از کتابچه راهنمای شما استفاده کنیم." بوید، "چرا؟ شما قصد ندارید یکی از بهترین ها را داشته باشید. اولین نسخه راهنمای نبرد هوایی طبقه بندی شد .بوید در حال انفجار بود حاصل همه تلاش و سیر تجربه او از کره تا به اینجا دیگه قابل دسترسی نبود ." لعنتی ، نمی خواهم طبقه بندیش کنم. آنها گفتند: نه، شما باید آن را طبقه بندی کنید چون شما در مورد تاکتیک های لعنتی ما در جنگ صحبت کردید. من گفتم: به جهنم، اگر شما طبقه بندی کنید، هیچکس نمی تونه از اون استفاده کنه. پس ، لعنتی به من بگو برای چی اسمش دفترچه راهنماست ؟ » او مطلع شد که آنها از یک کتابچه راهنمای 15 صفحه ای که توسط قسمت آموزش-تحقیق و توسعه TR&D مدرسه تدوین شده استفاده می کنند، آنها هیچ دستورالعمل مشخصی برای تصویب راهنمای بوید نداشتند.او تصمیم گرفت بازی را ادامه دهد .قبل از اینکه فرایند طبقه بندی تکمیل شود، چندین نسخه ناپدید شد.سپس مخفیانه 600 نسخه بدون لوگو دانشکده چاپ شد - "راهنمای نبرد هوایی" نویسنده، سروان نیروی هوایی ایالات متحده ، جان ریچارد بوید. کپی از یک سند طبقه بندی شده، نقض مقررات بود. هنوز خلبانان بازنشسته ای هستندکه نسخه هایی از ان را در خانه های خود دارند. بوید همچنین بی درنگ یک نسخه از راهنمای خود و یک نسخه از راهنمای TR&D برای دوست خود Clifton ، که در حال حاضر در قسمت فرماندهی هوایی تاکتیکی TAC مستقر بود فرستاد، Clifton تایید کرد که راهنمای بوید عالی است، اما بوید نمی خواست از دوستی او استفاده کند. در عوض، او از Clifton درخواست کرد تا بررسی مستقل از دو کتابچه را ترتیب دهد. یک هیئت در TAC تشکیل شد. چند دقیقه بعد، سرهنگ نیومن پیامی دریافت کرد: "سلام ما Aerial Attack Study را منتشر می کنیم.ما تصمیم به استفاده از آن به عنوان دفترچه آموزشی در مدرسه برای دانش آموزان ورودی، و یا هر اسکادران دیگر که بخواهند از آن استفاده کند خواهیم گرفت . " بوید برای دیدن سرهنگ نیومن رفت و به او گفت: «باید خوشحال باشید. این کار شما را صاحب یک راهنمای خوب کرد واین یک موفقیت برای فرماندهی شماست. چرا شما از یک گروه بازنده در آنجا (TR&D) حمایت می کنید که حتی نمیتوانند وظایف خود را انجام دهند؟ شما می دانید آنها به اندازه من خوب کار نکردند "نیومن بوید را از دفترش بیرون کرد...... روز بعد او بویدرا احضار کرد: . بی مقدمه گفت "من می خواهم از شما عذر خواهی کنم. من تا به حال راهنمای شما را نخوانده بودم این واقعا بسیار بهتر از راهنمای TR&D است. " بوید به خاطر صداقت در اعتراف به اشتباهش به او احترام گذاشت. مهمتر از همه، او شجاعتش را داشت که موضوع را چهره به چهره بگوید. او هم اکنون می تواند پایگاه Nellis را با احساس موفقیت واقعی ترک کند.............. . Aerial Attack Study در مقدمه این راهنما چنین آمده است : " تاکتیک ها با توجه به قابلیت های یا محدودیت های سیستم های سلاح استفاده می شوند. به عبارت دیگر، تاکتیکها نشان دهنده بهترین روش استفاده از یک سلاح نسبت به دشمن با قابلیت شناخته شده است. تاکتیکها کارکردی هستند، آنها بازتاب دهنده قابلیت ها و محدودیت های سلاح های حریف و همچنین خود ما هستند. بنابراین ما در نبرد های هوایی باید پاکت های عملیاتی سیستم های سلاح مان را تعیین کنیم که این شامل هواپیما و تسلیحات مربوط به آن می شود." بعد ها بخش زیادی از Aerial Attack Study در Major Command - Manual 3-1 ، به عنوان تاکتیک های هوایی استفاده شد. بسیاری از خلبانانی که در ویتنام پرواز کرده اند، زندگی خود را به بوید و افرادی که او را یاری کردند مدیون هستند. تعهد بوید در انتقال آنچه که او خود آموخته بود ، یک میراث پایدار برای خلبانان در سراسر جهان ایجاد کرده است. او این کار را با درجه سروانی در سن 33 سالگی و در حالی که در برابر مقاومت سیستماتیک نیروی هوایی ایالات متحده میجنگید انجام داد.با تمام پیشر فت های عظیم در جنگنده ها و سیستم ناوبری و کمک رایانه ای در طراحی هدایت پرواز برقی (fly-by-wire ) هنوز این مرجع بوید قابل استفاده است. به گفته سرگرد نیروی هوایی آمریکا Barry Watts : "مانور ها و ضد مانورها در این تحقیق، پایه ای برای تمام تاکتیک های جنگنده مورد استفاده در نیروی هوایی، نیروی دریایی و خلبانان جنگنده دریایی در جنوب شرقی آسیا بود." به دلیل آموزش خلبانان خارجی در Nellis به عنوان بخشی از پیمان دفاعی با کشورهای متحد ، راهنمای بوید به سرتاسر کشورها تکثیر شد جایی که بعنوان یک کتاب مقدس مورد مطالعه قرار می گرفت. آنها گفتند نیروی هوایی ایالات متحده واقعا یک سازمان شگفت انگیز است اگر یک سروان به تنهایی بتواند چنین سندی را بنویسد. مجله مدرسه آموزش هوایی نیروی دریایی urnal Top Gun : در طی ده سال، "Aerial Attack Study" به عنوان راهنمای تاکتیکی برای تمام نیروهای هوایی در سراسر جهان تبدیل شده است. او شیوه پرواز و نحوه مبارزه را تغییر داد. چهل سال پس از آن حتی با رخ دادن جنگ ویتنام و جنگ خلیج فارس، هیچ چیز قابل توجهی به آن اضافه نشده است. منتقدان بوید در نبرد هوایی: منتقدان راهنمای بوید (که در حال حاضر افزايش يافته) را رو به عنوان مدرکي براي تک بعدی بودنش بیان مکنند، که فقط درباره داگفایت نوشته شده است . آنها ادعا میکنند او هیچ چیزی در مورد حوزه هوا به زمین و پرتاب تسلیحات هسته ای ،نبرد در ارتفاع بالا ، موشک های جدید و یا هر چیز دیگری به غیر از داگفایت بیان نکرده است. در جواب منتقدین آمده است : Aerial Attack Study در واقع بازخوردی منطقی و علمی از جانب بوید به عدم توجه سازمان رزم نیروی هوایی ایالات متحده به حوزه آموزش اصولی خلبانان و نبرد نزدیک هوایی در آن زمان بود.ولی همچنان بعد از چند دهه ، ژنرال های ارشد نیروی هوایی به اشتباه ، بوید را به عنوان کسی که واقعا نفهمید نیروی هوایی از مأموریت هوا به هوا گذر کرده است ، تصویر میکنند. {فکر کنم تمام کسانی که متن رو کامل بخونند ادعای منتقدین بوید رو رد خواهند کرد} پایان قسمت چهارم #پ .ن : حقیقتا اینقدر این پست ها انرژی میگیره (ترجمه ،ویرایش ، بارگزاری)که دیگه رمقی برای پ.ن نمیزاره .یکی از دلایلی که باعث شد این متن رو به صورت مشروح بزارم این بود که واقعا درک کنیم تحول در یک سیستم سلسه مراتبی نظامی نیاز به چه ممارستی دارد.و همچنین متحول کننده نیاز به چه ویژگی های شخصیتی . دانلود مدارک : راهنمای نبرد هوایی Aerial Attack Study مدرک منتشر شده ناسا از اصلاح F-100
- 8 پاسخ ها
-
- 16
-
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت چهارم ( پرده ی اول) به خاطر یک مشت دلار A Fistful of Dollars جان بوید موثرترین شخص در متحول نمودن "داگفایت" و "نبرد نزدیک هوایی" با تدوین کتابچه راهنمای "نبرد هوایی" Aerial Attack Study بود.او در طول توسعه مطالعات نبرد هوایی، سرپرست علمی در Fighter Weapons School واقع در پایگاه هوایی نلیس( Nellis Air Force Base ) بود. در اواخر سال 1959 و اوایل 1960، بوید بیشترین میزان توسعه را در طول ساعات کاری خود داشت. کتابچه ای که بوید بر اساس قابلیت های F-100 Super Sabre نگاشت ،روند و جهت اموزش های هوایی را دگرگون کرد.بعدها مطالعه نبرد هوایی به عنوان کتابچه راهنمای تاکتیکی رسمی برای جنگنده ها تبدیل شد. بوید طرز تفکر خلبانان را تغییر داد ؛ قبل از راهنمای تاکتیکی او ، خلبانان تصور می کردند که مبارزه هوایی بسیار پیچیده تر از آن است به طور کامل درک شود. با انتشار نبرد هوائی بوید، خلبانان متوجه شدند تا حد زیادی ریسک بالای داگفایت حل شده است. باور قریب به اتفاق در نیروی هوایی این بود که نبرد هوایی نزدیک( داگفایت) چیزی برای گذشته بود. بوید ثابت کرد که هوز زنده است.در واقع نیروی هوایی به دلیل پیشرفت در موشک های فرا دید ، از نبرد های هوایی منجر به داگفایت دور شده بود. متن زیر روایت چگونگی شکل گیری این تحول است....... بوید بعد از اتمام آموزش شنا در ژانویه سال 1947 از ژاپن به خانه بازگشت و از آنجا که به ریاضی و مهندسی علاقه داشت ، مهندسی عمران را برای ادامه تحصیل در نظر گرفت. اما یکی از الزامات در آن زمان گذراندن پیش نیاز بود که او از آن نفرت داشت. وقتی متوجه شد که هیچ راهی ندارد این ایده را رها کرد. او تصمیم گرفت رشته اقتصاد را که بدون نیاز به پیش نیاز بود انتخاب کند تا اطمینان حاصل کند که آینده خودش را در فقر نخواهد دید.در سپتامبر همان سال در دانشگاه آیووا شروع به تحصیل کرد. اگرچه کلاسها به شدت الهام بخش نبودند ،ولی تبدیل شدن به کارگزار وال استریت التیام بخش بود. البته بوید خوش شانس بود چون به زودی وارد تیم شنای دانشگاه شد ، چیزی که در اون مهارت داشت و معجزه زمانی اتفاق افتاد که با افسانه شنا در آمریکای ، Doc Councilman آشنا شد.ارتباط بوید و Doc Councilman نزدیک بود .این نزدیکی زمانی به اوج خود رسید که Councilman با توضیح تکنیک های صحیح شناگری در واقع خمیر مایه های نگرش بوید را در تحول نیروی هوایی آمریکا ساخت: " شناگر مجبور نیست که حرکات خود را سریع انجام بده تا سریعتر شنا کند، اگر او تکنیک صحیح رو استفاده کنه سریعتر می ره . انرژی کمتری برای انجام حرکتها لازمه. حرکت های ناگهانی، هر چند با قدرت هستند،ولی کارایی ندارند. همه چیز به همان اندازه که نیاز هست باید مصرف بشه." چندی بعد به طور کاملا تصادفی، او جلوی غرفه برپا شده در محوطه دانشگاه متوقف شد ، هی آقا مایل به پیوستن به سپاه آموزشی افسران رزرو (ROTC) هستید ؟ انگیزه های قوی وجود داشت. او علاقه زیادی به نیروی هوایی داشت. وقتی به او گفتند در ROTC به ازای هر ماه 27 دلار حقوق دریافت خواهد کرد ، چیزی که واقعا بهش نیاز داشت ،بی درنگ فرم های ثبت نام را کامل کرد.جنگ کره در ، 25 ژوئن 1950، آغاز شده بود و بوید در قطار به سمت اردوگاه تابستانی ROTC در حرکت بود. از آنجا که کارآموزان هنوز افسر نیستند،افسران غیر انتفاعی (NCO) اطمینان پیدا میکنند که بچه های ROTC آموزش های نظامی را به دقت طی میکنند. در بازگشت به او گفته شد که او احتمالا به وظیفه فعال جهت آموزش پرواز با جنگنده فرا خوانده خواهد شد. او واقعا هیجان زده بود. پس از فارغ التحصیلی و انجام تست های اولیه در Omaha بلخره بوید به آرزویش رسید. او در Columbus می سی سی پی، با T-6 Texan، جنگنده آموزشی جنگ دوم جهانی که در تمام نیروهای هوایی سراسر جهان موزد استفاده بود، پرواز کرد. بوید بلافاصله شروع به آزمایش محدودیت هایش نمودو به طور انفرادی شروع به خواندن کتاب های مربوط به پرواز کرد. او در امور یادگیری بسیار عجول بود البته که استعداد زیادی هم داشت ،بوید می خواست به سرعت غیر از اصول پایه، موارد بیشتری یاد بگیرد. سپس به آزمایش آنچه که آموخته دست بزند. در مدرسه پرواز او نه تنها آنچه را که روش علمی نامیده می شد، درک کرد، بلکه سعی در پیاده سازی آنها در عمل داشت. North American T-6 Texan اندیشه و عمل او تبدیل به یک مجموعه در حال ظهور از فرضیه هایی شد که مرتب توسط او به حیطه ازمایش عملی قرار میگرفت . بوید، تقریبا به طور مستقیم، شروع به مشخص کردن شرایط برای مانور در پرواز کرد. پارامتر های سرعت، ارتفاع، نیروهای G، را درهم می آمیخت تا بتواند مانورهای خاصی را در یک مجموعه شرایط، امکان پذیر کند. این تلاش ها ارزشمند بود چون به او فهماند ، هواپیما در چه شرایطی قادر به انجام چه فرامینی هستند . بوید تمایل داشت که بین هواپیما و خلبان و آنچه که آنها می توانند انجام دهند و آنچه که نمی توانند انجام دهند تناسبی ایجاد کند. بوید از طریق سعی و خطا بر مبنای آنچه که آموخته بود، به سرعت پیشرفت کرد، نه برای درک مفاهیم جدید، بلکه شروع توسعه یک روش تحقیق که بر آن تکیه می کرد. چیز دیگری که در می سی سی پی اتفاق افتاد این بود که بوید یاد گرفت تا خودش یاد بگیرد. اکثر آنچه بوید آموخت ، خود یاد گرفت. او با خواندن کتاب در مورد پرواز و فراتر رفتن از آنچه که در برنامه رسمی بود، تمرین در مدرسه پرواز را آغاز کرد.در کتابخانه ، او تمام کتاب های مربوط به هوانوردی را بررسی کرد. بوید، متنفر از چرخشهای مبتدی و ساده گلایدی(چرخش نرم ) ، خود را برای انجام حلقه های Immelmann در هر دو جهت آموزش داد و سپس انجام حرکت های roll-outs_ barrel roll-outs_- snap roll-outs_ low-speed loops _ high-speed turns . Immelmann turn مانور های هوایی او همچنین یاد گرفت که چگونه مانور lazy eights و snapdragon eight انجام دهد. اما هرگز چرخش گلایدی (gliding turns) را که پایه یادگیری بودند تمرین نکرد.بلخره مربی پرواز او را خواست تا یادگیری او را بررسی کند. در آغاز کار مربی از او درخواست که چرخش گلایدی را شروع کند : «این یک فاجعه بود. من حتی نمی توانم آنها را به درستی انجام دهم. » مربی بسیار عصبانی شد . او فاقد صلاحیت پرواز می شد اگر نمی توانست این حرکت های پایه ای را انجام دهد. بوید گفت : "هی، میتونم یک چیز دیگه نشونت بدم ؟ از آنجایی که من به طور مرتب روی چرخش های ماهرانه کار می کردم، شما احتمالا می خواید بدونید که من این مدت چه غلطی میکردم". او خوش شانس بود، چون مربی موافقت کرد، و بوید شروع به انجام تمام حرکت ها با شتاب های زیاد کرد : رول ها، حلقه ها وچرخش های شدید به سمت راست و چپ ... . مربی مبهوت ، پرسید این رو را از کی یاد گرفتی . بوید گفت : "من اونا رو تو یک کتاب خوندم "مربی تحت تاثیر قرار گرفت. چند روز بعد، بوید شروع به تمرین حرکاتی کرد که می دانست که در ازمون خواسته خواهند شد. پس از چند دوره مقدماتی، مربی گفت که او فهمیده است که بوید می تواند چگونه مانور Immelmann را انجام دهد. بوید تایید کرد و به او نشان داد. "مربی دستور داد" بقیه چیزها را به من نشان بده . بعد گفت: "خب کافیه ، بیایید برگردیم خونه . شما منتقل می شوید.".بوید باور نمی کرد او حالا به معنای واقعی کلمه ، بال دراورده بود. بوید به پایگاه هوایی ویلیامز ، در آریزونا (شناخته شده به عنوان ویلی)، برای آموزش جنگنده فرستاده شد. جایی که باید با F-80 Shooting Star معروف پرواز میکرد ، اولین جنگنده آمریکایی با موتور جت . بوید در مورد خلبانی جت خوشحال بود، اما سرعت آهسته آموزش اون رو کلافه میکرد. او می خواست محدودیت رو کنار بزنه و بیشتر در مورد چیزی که نمی شناخت بیشتر اطلاعات کسب کنه. این برنامه شامل پروازهای خسته کننده در سراسر کشور برای آزمایش مهارت های ناوبری می شد .اون بعد ها متوجه شد که خلبانان سال بالا در حین پرواز ها شروع به نبرد هوایی با هم میکنند ، چشم های بوید باز شد ، او تصمیم گرفت در زمان پرواز های سراسری با قرارگیری در ارتفاع پایین تر مهارت های پروازی خودش رو ارتقا بده.چند سال بعد، پس از پر کردن مهارت ها و تلاش برای انجام مبارزه هوایی ، متوجه شد که همزمان یک راه جدید و متفاوت برای فکر کردن ساخته است. (OODA) Lockheed P-80/ F-80 Shooting Star بوید نیمی از تمرینات شتابزده خود را از سپتامبر تا دسامبر 1952 در F-80 Shooting Star و نیمه دیگر در F-86 Saber گذراند. در 80 ساعت برنامه پرواز ، بوید همچنان به ارتقا مهارت های خود و آموختن انجام مانور رول با G بالا و شکستن سرعت بالا ادامه داد. او متوجه شد که می تواند استاد خلباننان خود را در مبارزه هوایی به سرعت شکست دهد و اغلب اوقات او این کار را به راحتی انجام میداد. بوید در زمستان سال 1952-1953 به کره منتقل شد، و در گروه هوایی 51 ام جمعی اسکادران 25 ام قرارگرفت. آنچه که بوید در جنگ کره آموخت و آنچه در را آنجا انجام داد، پایه ای برای همه چیزهایی بود که او بعدا ساخت. این تجربه نه تنها پایه و اساس در تاکتیک های هوایی او ، تئوری E-M ، و طراحی هواپیما(LWF) شد ، بلکه در توسعه حلقه OODA و نظریات او در مورد استراتژی جنگ مانوری تاثیر زیادی داشت . اندیشه های بوید در مشاهدات تجربی او و داده ها پایه ریزی شده بود . او یک دانشمند واقعی بود ، او همیشه فرضیه ها را مورد آزمایش قرار می داد و قبل از به ثمر رسیدن نظریه آن را مرتب تصحیح می نمود. برقراری ارتباط بین داده ها و مشاهدات از یک سو و تخیل، بینش و نوآوری او از سوی دیگر، چیزی است که او را منحصر به فرد ساخت. همونطور که در پست قبلی ذکر شد ارزیابی برتری هوایی F-86 نسبت به MiG-15 توسط بوید منجر به توسعه مدل تصمیم گیری او یعنی حلقه OODA بود ولی این تمام دریافت بوید از این ماجرا نبود. اما چرا برتری F-86 ، نظر بوید را جلب کرد؟ آنها دارای خلبانان برتر با آموزش عالی(آموزش) بودند، بسیاری از آنها دارای تجربه جنگ در جنگ جهانی دوم (تجربه جنگی) بودند، اما بسیاری از خلبانان هم مانند بوید تنها تجربه پرواز در کره را داشتند. به نظر می رسد این برتری باید دلایل دیگری هم داشته باشد.درست است که بر روی کاغذ میگ -15 در بعضی از ویژگی های عملکردی از F-86 فراتر بود ، اما همانطور که بوید ثابت کرد، قابلیت های هواپیما صرفا در بالاتر و سریعتر خلاصه نمی شود. MiG در ارتفاع بالا برتر بود، اما توانایی F-86 به مدد به کار گیری تقویت کننده های هیدرولیکی در سری F-86E برای تغییر ناگهانی مانور، به ویژه عمل رول ، بهتر از MiG-15 بود. این ویژگی رول بالا و بعلاوه دید بهتر خلبان باعث میشد خلبانان F-86 براحتی با اجرای مانور های قیچی scissors (معمولا از پشت و بالا) بر میگ های 15 سوار شوند و در موقعیت شلیک قرار بگیرند. (کارامدی تسلیحاتی) محورهای سهگانه جهتگیری وسایل پرنده مانور قیچی مسطح Rolling scissors Flat scissors مانور قیچی مارپیچ دستورالعمل های مبارزه هوایی ساده بودند: هیچ چیز قابل پیش بینی نیست!!!! ....این بسیار مهم است . مدرسه آموزش جنگنده نیروی دریاییبر این مبنا قانون 9 ثانیه را توسعه داد: " در یک فعالیت هوایی هرگز در یک جهت بیش از 9 ثانیه پرواز نکنید " جنگ به پایان رسید و آتش بس در تابستان همان سال امضا شد. بوید هرگز به با عنوان رهبر دسته پرواز نکرد، زیرا استاندارد رسیدن به رهبر دسته انجام حداقل 30 ماموریت بود. پس از پایان جنگ، بوید فقط 22 مأموریت داشت. چندان زیاد نبود، اما او بیشترین استفاده را از آن برد و بینش های تاکتیکی مهمی را از تجربه محدود خود به دست آورد.بعد از پایان جنگ، آنها بوید را به عنوان یک افسر تاکتیکی میشناختن. دوستانش به او گفتند که او باید تمام موارد تاکتیکی خود را بنویسد و آن را به دیگران آموزش دهد. آنها ناخواسته، تاریخ را تغییر دادند.....جان بوید گفت: "من تا به حال هرگز در مورد آن فکر نکرده بودم........ پایان قسمت چهارم (پرده اول) #پ .ن : متن بالا خلاصه ترجمه 70 صفحه از دو کتاب است ....... دلیل بارگزاری این متن با این حجم از شرح تنها آشنایی و درک چگونگی شکل گیری تحول در تمام سطوح سازمان رزم ، کارآمد ترین نیروی هوایی معاصر است...... در قسمت بعد خواهید خواند : قسمت چهارم( پرده ی دوم) تَک رو Maverick صورت جان بوید از خشم کبود شده بود....... جان صندلیشو پرت کرد و.......... اسپردلینگ وحشت زده شد. ........"جان چه غلطی میکنی"....... یک سروان صداشو روی سرهنگ بالا نمی بره. یک سروان نمیتونه روی سینه سرهنگ بزنه. یک سروان نمیتونه با پرتاب خاکستر سیگار یونیفرم سرهنگ رو به گند بکشه ........
- 8 پاسخ ها
-
- 18
-
احتمالا این عکس رو زیاد دیدید معمولا به عنوان عکس ارشیوی(تزئینی) برای رزمایش های هوایی ایران استفاده میشه: اسکادران های VF-31 و VF-213 مستقر در USS Theodore Roosevelt - مارس 2006 شش ماه قبل از از سرویس خارج شدن تامکت ... ...
-
عملیات ضربت محرم عملیات "ضربت محرم" سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
remo پاسخ داد به alala تاپیک در عملیات های نظامی ایران
هدف عملیات موشکی و پهپادی سپاه پاسداران ابوبکر بغدادی بود به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از دیلی میل، یکی از فرماندهان نیروهای حشد شعبی اعلام کرد که ابوبکر البغدادی با خوشاقبالی از هلاک شدن در حمله موشکی ایران به مقر فرماندهان داعشی در شرق فرات در سوریه نجات یافته است.بهگفته جبار المعموری از فرماندهان حشد شعبی، حمله موشکی چند روز پیش ایران علیه مواضع داعش در سوریه، جلسه بسیار مهم "شورای جنگ" داعش را هدف قرار داده است.از قرار معلوم، ابوبکر البغدادی نیز در راه عزیمت به این جلسه بوده است، ولی تنها بهدلیل چند دقیقه دیر رسیدن، از هلاک شدن نجات پیدا کرده است.المعموری افزود با اینکه البغدادی از این حمله جان سالم بهدر برد، ولی معاون وی که قرار بود بهعنوان سرکرده بعدی داعش انتخاب شود، به هلاکت رسیده است. جنبه اطلاعاتی از عملیاتی پیشی گرفت...... -
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت سوم ارباب حلقه ها در اواخر دهه 1950 سرهنگ بوید مفهومی کلیدی به نام چرخه تصمیم گیری یا حلقه OODA پایه ریزی کرد که فرایندی است که یک نهاد (فرد یا سازمان) به یک رویداد واکنش نشان می دهد. با توجه به این ایده، کلید پیروزی این است که قادر به ایجاد شرایطی باشید که بتوانید تصمیمات مناسبتری را سریعتر از حریف خود بگیرید. بوید این مفهوم را در فرآیند عملیات رزمی اغلب در سطح عملیاتی اعمال کرد. هم اکنون ازین مفهوم در دادرسی،تجارت، اجرای قانون ، ورزش و استراتژی نظامی استفاده می شود. این رویکرد، به چابکی بیشتر شما در برخورد با حریف انسانی در هر موقعیتی ، کمک می کند. این اولین تئوری موفق در مبارزه هوایی بود که بوید از تئوری انرژی - مانور پذیری و مشاهداتش در مورد مبارزه هوایی میان Mi-15s و F-86 Saber در کره پایه ریزی کرده بود. مشاهدات بوید او را به درک بیشتر از زمان واکنش انسان و تعبیر واژه O.O.D.A رساند.(مشاهده:observation، جهتگیری:Orient، تصمیمگیری:Decide، اقدام:Action) بوید سه عامل اصلی را که به موفقیت F-86 منجر شد شناسایی کرد: شیشه کانوپیF-86 بزرگتر از MiG-15 بود، و زمینه دید بیشتری فراهم می کرد. اگر چه F-86 بزرگتر و کندتر بود ولی مانور پذیرتر بود (به علت میزان رول بالا) در طول تحقیقات او متوجه شد که خستگی نیز یک عامل است. F-86 به طور کامل هیدرولیکی کنترل می شد ولی Mig 15 فاقد سیستم تمام هیدرولیک بود . در نتیجه خلبانان امریکایی می توانستند هواپیما را راحتر کنترل کنند، در حالی که خلبانان میگ باید سخت تر کار می کردند. بوید در پرواز های خود متوجه شد که هرچه داگفایت طولانی تر می شد، خلبانان میگ بیشتر خسته می شدند و زمان واکنش آنها تا زمانیکه خلبانان F-86 می توانستند هواپیمای خود را به موقعیت غالب برسانند، کاهش می یافت. به اندازه شیشه کانوپی میگ 15 نسبت به F-86 دقت کنید خلبانان امریکایی نسبت به میگ -15 برتری 10 به 1 را داشتند البته در اواخر جنگ با حضور خلبانان شوروی این برتری از بین رفت و تقریبا معکوس شد..هری هیلکر (طراح اصلی F-16) درباره تئوری OODA اینطور گفته است که : "زمان پارامتر غالب است. خلبانی که در کوتاه ترین زمان از حلقه OODA عبور کند، حاکم است که به شرایطی که قبلا تغییر کرده ، پاسخ دهد. " روش کارکرد حلقه OODA : بوید فرض کرد که تمام ارگانیزم های هوشمند و سازمان ها به یک چرخه پیوسته از تعامل با محیط خود ادامه می دهند. بوید این چرخه را به چهار فرآیند وابسته تقسیم کرد: مشاهده: جمع آوری داده ها با استفاده از حواس جهت گیری: تجزیه و تحلیل و تلفیق داده ها به منظور شکل گیری دیدگاه ذهنی خود تصمیم گیری: اقدامات لازم را مشخص کنید اقدام: بازیابی عملی تصمیمات البته، در حالی که این اتفاق می افتد، وضعیت ممکن است تغییر کند. گاهی اوقات لازم است که اقدامات برنامه ریزی شده را برای رفع تغییرات لغو کنید.حلقهی OODA قرار نیست که مدلی خطی و ثابت باشد که از شما بخواهد مراحل را یکی بعد از دیگری پشت سر بگذارید. این حلقه انعطافپذیرتر است. (بازخورد ) با این رویکرد، هر چقدر سریعتر از مراحل عبور کنید بهتر است. هدف این مدل این است که سرعت جهتگیری و تغییر جهت دادن را بر مبنای اطلاعات جدیدی که هر بار به دست میآورید افزایش دهد. شما باید این توانایی را پیدا کنید که خیلی آرام و مستقیم اطلاعاتی را که از مشاهدهی موارد به دست میآورید؛ تفسیر کنید و بدانید میخواهید با آنها چه کار کنید. حلقه کامل OODA وقتی این مراحل را با سرعت طی میکنید، فعالتر میشوید و میتوانید از فرصتهایی که رقیبانتان از آنها بیاطلاع هستند استفاده کنید. بُوید این را «انجام عملیات درون حلقهی OODA دشمن» مینامد. در اینجا رقیب شما خیلی آرام حرکت میکند و فقط به تغییراتی که در محیط اطراف میافتد واکنش نشان میدهد. برخلاف رقیب، شما بر موارد تهاجمی تمرکز میکنید، حمله میکنید و او را مجبور میکنید به حملهی شما واکنش نشان بدهد. اینجا است که شما رقیب خود را وارد حلقه تصمیم گیری خود می کنید و اگر سریعتر حلقه خود را کامل کنید پیروز میدان خواهید بود. یکی از مهمترین مشکلات تصمیمگیری در مرحله جهت گیری بروز میکند: همهی ما رویدادها را با فیلتر تجربیات و ادراک خودمان میبینیم. بُوید مهمترین مواردی را که بر دیدگاه ما تأثیر میگذارند، به این شرح توصیف میکند: سنتهای فرهنگی عوامل ژنتیکی توانایی تجزیه و تحلیل کردن تجارب قبلی اطلاعات جدیدی که وارد میشوند. جهتگیری یعنی چطور موقعیت را تفسیر میکنید. این کار مستقیما به تصمیمگیری منجر میشود. بحثی که در اینجا مطرح میشود این است که وقتی ادراکات خود را بهتر بشناسیم و سریعتر به سمت واقعیت جهتگیری کنیم، میتوانیم با سرعت بیشتر و بازدهی بالاتری در حلقهی تصمیم حرکت کنیم. شما باید دائما در حال تغییر جهت باشید. همینطور که اطلاعات جدیدی در مرحلهی مشاهده به دست میآیند، باید به سرعت آنها را پردازش کنید و جهتگیری خود را بر مبنای آنها تغییر بدهید. بویدهمچنین تئوریزه کرد که سازمان های بزرگ مانند شرکت ها، دولت ها و یا ارتش با ساختار سلسله مراتبی ، دارای حلقه های OODA در تاکتیک، هنر عملیاتی ( operational art ) و سطوح استراتژیک هستند.علاوه بر این، وی اظهار داشت که سازمان های موثر، یک زنجیره فرماندهی بسیار غیرمتمرکز دارند که به جای استفاده از دستورالعمل های روش محور (method-driven orders )از دستورالعمل های هدف محور (objective-driven orders) استفاده می کنند تا توانایی ذهنی و توانایی های خلاقانه فرماندهان در هر سطح را مهیا سازد. بوید استدلال می کند که چنین ساختاری یک " سیستم ارگانیک" انعطاف پذیر ایجاد می کند که به سرعت خود را با شرایط هماهنگ میکند. با این حال، او اشاره کرد که هر سازمان بسیار غیرمتمرکز ، ناگزیر باید دارای، سطح بالایی از اعتماد متقابل و یک چشم انداز مشترک از تجربیات به دست آمده قبلی باشد. ستاد فرماندهی باید بداند که سربازان قادر به ایجاد یک طرح خوب برای انجام یک هدف خاص هستند و نیروها هم باید بدانند که ستاد آنها را بدون دلیل به اهداف خاص هدایت نمی کند. در سال 2003 ، این مفهوم در نشریه وزارت دفاع امریکا با عنوان "سلطه کامل: فرماندهی ... کنترل ... در عصر اطلاعات" توسط دکتر Dr. David S. Alberts و Richard E Hayes منتشر شد. سرگرد سپاه تفنگداران PJ Tremblay در پایان نامه خود با عنوان " شکل دهی و سازگاری: استخراج قدرت حلقه OODA" ، مقدمه ای عالی و خواندنی در مورد استفاده از حلقه OODA به عنوان یک مرجع در سطح تاکتیکی مبارزه نگاشته است. Tremblay واقعا از ایده های بوید در برنامه ریزی و اجرای یک حمله تاکتیکی فوق العاده موفق توسط یک گروهان پیاده نظام تقویت شده در افغانستان استفاده کرد. این پایان نامه در سال 2015 جایزه Colonel F. Brooke Nihart را کسب کرد که سالانه در دانشکده فرماندهی نیروی دریایی به پایان نامه های کارشناسی ارشد مطالعات نظامی که دارای بیشترین میزان دانش نظامی ، وضوح و ابتکار هستند اهدا میشود. در سال 2007، Robert Greene ، نویسنده حوزه استراتژی ، در پستی به نام "OODA و تو" درباره حلقه بحث کرد. او اصرار داشت که " این حلقه به شدت در هر نوع محیط رقابتی کارایی دارد: کسب و کار، سیاست، ورزش، حتی مبارزه ارگانیسم ها برای زنده ماندن"، و ادعا کرد که در ابتدا "از درخشش آن تحت تاثیر قرار گرفته است". پایان قسمت سوم #پ .ن : با توضیحاتی که جناب بوید از این مفهوم در غالب ساختار سلسله مراتبی و ایجاد یک "سیستم ارگانیک" بیان کردند ، با اندکی تفاوت در زمان دفاع مقدس توسط سپاه با عنوان مدیریت اقناعی صورت میپذیرفته : سردار «یعقوب زهدی» : روش فرماندهی در سپاه اقناعی بود. فرمانده کل سپاه، فرمانده قرارگاهها و لشکرها را باید اقناع میکرد که این عملیات با جزئیات مشخص شده، انجام شود. بعد به یگانها ماموریت میدادند که شما باید در این نقطه مستقر شوید؛ شاید یگانها میگفتند که نه ما نمیتوانیم در اینجا مستقر شویم و در موقعیت دیگری مستقر میشویم.در سپاه مسئله را طرح میکردند؛ آنقدر روی آن موضوع بحث میکردند که فرمانده لشکر قانع میشد و با فهم و درک خودش دست به عملیات میزد و میدانست که کسی این طرح را به او تحمیل نکرده است. وقتی فرماندهی بداند که به فهم خود عملیات را انجام میدهد، انگیزهاش بیشتر میشود. تحمیل در کار سپاه معنی نداشت.این فضا در سپاه وجود داشت که از فرمانده گروهان و گردان گرفته تا فرمانده قرارگاه همه احساس میکردند که میتوانند نظر بدهند و شاید نظرشان رد یا قبول شود. اگر هم نظر یا طرحی را قبول کردند که انجام بدهند به آن اعتقاد دارند. این فضای فرماندهی سپاه بود. دانلود مدارک : پاور پوینت جان بوید در مورد Organic Design for Command and Control مقاله : سلطه کامل: فرماندهی ... کنترل ... در عصر اطلاعات پایان نامه PJ Tremblay_شکل دهی و سازگاری:استخراج قدرت حلقه OODA
- 8 پاسخ ها
-
- 15
-
14 هواپیما ،4 ملت ، 1 اتحاد http://s8.picofile.com/file/8338431676/160609_F_QS677_350.JPG http://s9.picofile.com/file/8338431684/160609_F_QS677_359.JPG http://s8.picofile.com/file/8338431692/160609_F_QS677_328.JPG U.S. Air Force B-52 Stratofortress leads a formation of aircraft including two Polish air force F-16 Fighting Falcons,,,, four U.S. Air Force F-16 Fighting Falcons, two German Eurofighter Typhoons and four Swedish Gripens over the Baltic Sea, June 9, 2016. The formation was captured from a KC-135 from the 434th Air Refueling Wing, Grissom Air Force Base, Indiana as part of exercise BALTOPS 2016. (U.S. Air Force photo/Senior Airman Erin Babis)
-
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت دوم پدر خوانده نیروی هوایی Fighter Mafia مافیای جنگنده یک گروه جنجالی و بحث انگیز از افسران نیروی هوایی ایالات متحده و تحلیلگران غیرنظامی بود که در دهه 1970 از معیارهایی برای طراحی جنگنده حمایت می کرد که تفکر معمولی و ایدئولوژی های آن زمان را به چالش کشید. ادعای آنها این بود: ژنرال های نیروی هوایی معیارهای غلطی را برای اثربخشی در مبارزه در نظر گرفتند، نادیده گرفتن تاریخ جنگ. تمرکز بر روی تکنولوژی بالا و اصرار بر "بالاتر، سریع تر و دورتر" هزینه ها را افزایش می دهد و باعث کاهش کارایی می شود. مافیا برای هواپیماهای ارزانتر و بهتر استدلال کرد. بوروکراسی نیروی هوایی فاسد است زیرا آنها قبل از خرید تسلیحات ، آزمایش های صادقانه ای بر روی آن ها انجام نمی دهند. تمرکز باید بر پشتیبانی نزدیک هوایی و استفاده از سلاح های ترکیبی برای حمایت بیشتر از جنگ مانوری باشد نه دکترین "بمباران ممانعت " قابلیت چندمنظوره ، توانایی و عملکرد هواپیما را کاهش میدهد. نبرد هوایی فراتر از میدان دید ، یک فانتزی است. " در توضیح مورد 4 در کتاب سرگذشت جان بوید ، اینطور آمده است" ساختار نیروی هوایی بر اساس دکترین "بمباران ممانعت" جنگ جهانی دوم بود. پل ها، راه آهن ها، بزرگراه ها، صنعت و زیرساخت ها بمباران خواهد شد تا از سرازیر شدن نیروهای شوروی به اروپا ممانعت کند.در صورتی که کارشناسان غیرنظامی طی گزارش مهلکی گفته اند که این دکترین کارایی نداشته، حتی اگر نیروی هوایی تعداد هواپیماهایش را سه برابر کند،قادر نیست در مقابل حمله نیروهای شوروی از اروپا حمایت کند." "در واقع اصطلاح بمباران ممانعت ، تخریب تمامی پل های کلیدی فرانسه توسط بمب افکن ها جهت کند کردن و ممانعت از پیشروی نازی ها پیش از عملیات هایی مثل نرماندی بود." در دهه 1960 هر دو نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده متقاضی کسب جنگنده رهگیر سنگین و حفظ برتری هوایی بودند. لازمه آن طراحی و استفاده از جنگنده هایی بود که این برتری هوایی را حفظ کند (جنگنده رهگیر و بمب افکن تاکتیکی) ولی هزینه های زیادی را شامل می شد ، حال اینکه همه نیاز های دو نیرو تامین نمی شد ، وزارت دفاع و کنگره به دلیل هزینه های سرسام آور استفاده از طیف وسیع جنگنده ها در دو نیرو، تصمیم به ایجاد طرح جنگنده مشترک برای نیروی دریایی و هوایی نمود. در سال 1961، وزیر دفاع جدید آمریکا، رابرت مک نامارا ، رسما دستور طرح ریزی یک هواپیمای رهگیر با قابلیت استفاده در نیروی هوایی و دریایی را داد. طرح Tactical Fighter Experimental نامیده شد . مطالعات اولیه نشان داد بهترین گزینه این بود که (TFX) را بر اساس نیاز نیروی هوایی طراحی و یک نسخه اصلاح شده برای نیروی دریایی به کار گرفته شود.بنابراین مک نامارا مجموعه ای از پارامتر های اولیه برای TFX که بر اساس الزامات نیروی هوایی بود صادر کرد. او حداکثر وزن را به حدود 60،000 پوند(27200 کیلوگرم) برای نسخه نیروی هوایی و 55000 پوند (24،900 کیلوگرم) برای نسخه نیروی دریایی در نظر گفت. سپس در 1 سپتامبر 1961 دستور داد که USAF آن را توسعه دهد. طرح جنرال داینامیکس در نوامبر سال 1962، به دلیل نزدیکی بیشتر به نیاز نیروی هوایی انتخاب شد.جنگنده رهگیر F-111A برای نیروی هوایی و F-111B برای نیروی دریایی انتخاب شد.بعد ها تولید F-111B به دلیل عدم کارایی لازم برای نیروی دریایی به یک فاجعه تبدیل و متوقف شد. F-111 A نیروی هوایی در سال 1963 برای شناسایی روند سلاح های آینده اعلام کرد که تسلیحات آینده جنگنده ها باید قادر به نابود کردن دشمن در فواصل دور با استفاده از سیستم های پیشرفته باشد. ولی جنگ ویتنام نشان داد که "موشک" برای شرایط واقعی جنگ آماده نیست.قوانین محدود کننده تعامل (ROE)، محدودیت های ارتباطی (IFF)، موشک های غیر قابل اعتماد و انواع مختلفی از مشکلات دیگر که مبازره هوایی را به داگفایت منجر مینمود .به رغم برتری بالای فنی و موشک های بسیار موفق BVR (موشک های فراتر از میدان دید) ، فانتوم ها وقتی خود را در فاصله نزدیک با MiG-21 پیدا میکردند، بیشتر از آنچه انتظار می رفت جنگ را از دست می دادند . در ژانویه سال 1965، مک نامارا، وزیر دفاع از نیروی هوایی درخواست کرد تا طرح یک جنگنده تاکتیکی کم هزینه برای مقاصد کوتاه برد و پشتیبانی هوایی جهت جایگزینی انواع مختلف مانند F-100 Super Sabre و بمب افکن های سبک را در نظر بگیرد.در آوریل 1965، هارولد براون ، مدير بخش تحقیقات و مهندسی ، اعلام کرد مطالعات اولیه با نام "F-X" (محصول نهایی F-15)آغاز شود. درخواست برای 13 شرکت ارسال شد. هشت شرکت پاسخ دادند.ولی اتفاق عجیبی رویداد هنگامی که پیشنهادات در جولای 1966 مورد مطالعه قرار گرفت ، وزن بیش از 60،000 پوند (27،000 کیلوگرم)، سرعت بالا 2.7 ماخ و نسبت تراست به وزن 0.75 و بال ها متغییر بود.این هواپیما تقریبا هم اندازه و وزن TFX بود و این هواپیما یک طراحی بود که نمی توانست یک جنگنده برتری هوایی باشد. پروژه اولیه F-X شکست خورد. وضعیت نیروی هوایی با توجه به اخباری که از ویتنام مخابره میشد زنگ های خطر را بصدا درآورد.فانتوم به دلیل عدم کارایی مطلوب موشک ها باید با حریف ارزان خود MiG-21 داگفایت می نمود.در این زمان، نیروی دریایی بعد از گذشت قریب 5 سال تصمیم گرفت که F-111B الزامات نیرو را برآورده نمی کند و شروع به طراحی یک جنگنده اختصاصی به نام VFAX کرد. در ماه مه سال 1966، مک نامارا دوباره از نیروها خواست تا این طرح ها را مطالعه کنند و ببینند آیا VFAX نیازهای FX نیروی هوایی را برآورده خواهد کرد. مطالعات حاصل 18 ماه طول کشید و نتیجه منفی بود. بوید در ماموریت ویتنام بود که توسط General Arthur C. Agan به پنتاگون منتقل شد.از او خواستند به پروژه F-X کمک کند. بوید به همراه تحلیلگران دفاعی، تام کریستی، پیر اسپری، چاک مایرز، خلبان آزمایش سرهنگ Everest Riccioni (او خلبان نیروی هوایی بود که به قسمت تحقیق و توسعه منتقل شده بود) و مهندس هوافضا Harry Hillaker (طراح اصلی F-16)، هسته ای به نام "مافیای جنگنده " در مقر فرماندهی نیروی هوای تشکیل داد و به پروژه F-X با توجه به تئوری انرژی -مانورپذیری که قبلا طرح کرده بود پرداخت. Harry Hillaker طراح F-16 سال 1967، اتحاد جماهیر شوروی ، MiG-25 را در میدان هوایی Domodedovo در نزدیکی مسکو رونمایی کرد.این منجر به نگرانی های جدی در سراسر وزارت دفاع شد. MiG-23 نیز موضوع مورد توجه بود، به طور کلی اعتقاد بر این بود از F-4 بهتر است. در حال حاضر MiG-25 به نظر می رسد در سرعت، سقف و استقامت نسبت به تمام جنگنده های موجود ایالات متحده، حتی F-X برتر است. بنابراین، تلاش برای تکمیل F-X به شدت انجام گرفت. در همان دوره، نیروی دریایی برنامه VFAX خود را به پایان رسانده بود و طرح پیشنهادی Grumman را که کوچکتر با مانور پذیری بیشتری بود به نام VFX پذیرفت، که بعدها تبدیل به Grumman F-14 Tomcat شد . VFX به طور قابل توجهی به شرایط مورد نیاز F-X نیروی هوایی نزدیکتر بود. نیروی هوایی نهایت ، در ماه مه 1968 ضمن ردVFX اعلام کرد که "ما بالاخره تصمیم گرفتیم - و امیدواریم هیچ کس مخالف نباشد - این هواپیما (F-X) باید یک جنگنده برتری هوایی باشد ". F-X به دلیل نزدیکی پارامترها ابتدا در برنامه TFX (که توسعه F-111 بود) ادغام شد و درهمین راستا ادامه پیدا کرد. ولی بوید با مدلسازی E-M اثبات کرد که F-111 برای ایفای نقش جنگنده مورد نظر مناسب نیست و پیشنهاد F-X نیروی هوایی را به آرامی باز طراحی نمود تا منعکس کننده یافته هایش باشد.بازطراحی شامل بال ثابت ، کاهش وزن تیک -اف از 60،000+ پوند به کمی کمتر از 40،000 و کاهش سرعت بالای 2/7 ماخ به 2/3 تا 2/5 ماخ و نسبت تراست به وزن تقریبا 1. در نتیجه F-15 Eagle، جنگنده ای شد که قدرت مانور بیشتری نسبت به جنگنده F-111 داشت. از سال 1965، نیروی هوایی مطالعاتی بر روی یک جنگنده سبک 25،000 پوندی با نام جنگنده پیشرفته روزانه (ADF)دنبال می کرد.پس از کسب اطلاعات از MiG-25 در سال 1967، یک وحشت جزئی ایجاد شد و ADF به منظور تمرکز بر روی F-15 فراموش شد . هواپیمای F-15 در اصل یک هواپیمای سبک بود، ولی ابعاد و وزن آن بزرگ شد تا برآوردهای عملکردی با MiG-25 مطابقت داشته باشد. بوید اعتقاد داشت که این کار اشتباه است. نیروی هوایی در سپتامبر سال 1968 به سرعت بازطراحی بوید را به عنوان درخواست F-X به شرکت های بزرگ ارسال کرد. این الزامات از قرار یک جنگنده تک سرنشین با حداکثر وزن تیک -اف 40،000 پوند (18،000 کیلوگرم) برای نقش هوا به هوا با حداکثر سرعت 2.5 ماخ و نسبت رانش به وزن تقریبا 1 و همچنین دو موتوره ، زیرا اعتقاد بر این بود که سریعتر به تغییرات دریچه گاز پاسخ داده میشد و ممکن است با برنامه VFX نیروی دریایی هماهنگ باشد.چهار شرکت پیشنهاداتی را ارائه دادند که نیروی هوایی از بین همه طرح McDonnell Douglas را پذیرفت. اولین پرواز F-15A در تاریخ 27 جولای 1972 صورت گرفت. در این بین سناتور ویلیام پروکسمیور گزارش هایی را درباره هزینه های بالای F-15 و F-14 منتشر کرد.وزارت دفاع متوجه شده بود که هردو جنگنده در دست ساخت دارای هزینه های سنگین ساخت و نگهداری خواهند بود ولی به دلیل شرایط و بر طرف کردن نیاز های جدی هر دو نیرو به برنامه ها ادامه داد. مافیای جنگنده به دنبال یک جنگنده سبک وزن به عنوان جایگزینی برای F-15 بود و به شدت معتقد بود که یک جنگنده ایده آل نباید شامل هیچ رادار فعالی، سیستم های موشکی با رادار فعال، و یا قابلیت حمله زمینی (پشتیبانی نزدیک هوایی)باشددرواقع یک جنگنده برتری هوایی صرف. شعار مافیا این بود "حتی یک پوند برای قابلیت هوا به زمین خرج نشود" .در حالی که کمک های بوید به F-15 قابل توجه بود، اما مخالف مسیر برنامه بود او پیشنهاد دیگری مبنی بر "پرنده قرمز" داد. جنگنده برتری هوایی ارزان ، سبک ، با سرعت 1.6 ماخ به جای 2 یا 2.5 ماخِ پرنده آبی(در آن زمان F-15 به نام پرنده آبی شناخته می شد) . سرعت بالا به نفع وزن کمتر (و به همین دلیل مانور بیشتر و هزینه پایین تر) قربانی می شد. بوید و اسپری همچنین علیه رادارهای فعال و موشک های هدایت فعال موضع گرفتند. وزیر دفاع، با ایده جنگنده کم هزینه جذب شد،مافیای جنگنده 149،000 دلار برای تأمین مالی برای تایید نظریه انرژی - مانورپذیری با توجه به اقتصادی بودن به دست آورد. این پول بین نورثروپ و جنرال دینامیک تقسیم شده Northrop خواستار مبلغ 100.000 دلار برای طراحی شد(که بعد ها YF-17نام گرفت ) جنرال داینامیکس، مشتاق به جبران خسارت در پروژه لغو شده F-111B، باقی مانده را دریافت کرد.(که منجر به YF-16 شد ).هدف یک جنگنده کوچک با درگ پایین، سبک ، pure fighter وبدون bomb racks . معاون وزیر دفاع دیوید پکارد ، که از ایده طراحی نمونه اولیه (پروتوتایپ) رقابتی حمایت می کرد ، در سال 1971 گروه تحقیق پروتوتایپ نیروی هوایی را تاسیس کرد، بوید یک عضو کلیدی بود. دو مورد از شش پیشنهاد بوید تصویب شد ، یکی از آنها برنامه جنگنده سبک وزن (LWF) نام گرفت . طرفداران برنامه F-X نیروی هوایی با این برنامه مخالفت نمودند زیرا آن را تهدیدی برای برنامه F-15 میدانستند. با این حال، فرمانده نیروی هوایی متوجه شده بود، هزینه های سنگین F-15 اجازه نمی دهد که آن را به تعدادکافی برای برآورده کردن تمام نیاز های عملیاتی خود خریداری نماید. برای غلبه بر مقاومت سلسله مراتب نیروی هوایی که مخالف برنامه LWF بودند ، مافیای جنگنده و دیگر طرفداران ایده نیروی مختلط "Hi-Lo " را مطرح کردند .یک جنگنده رهگیر تاکتیکی سنگین و گران قیمت برای بر طرف کردن خطر بمب افکن های راهبردی و مهار میگ-25 شوروی در قالب برنامه (F-X ) و یک جنگنده سبک و ارزان برای تامین نیاز های عملیاتی. در قالب برنامه (LWF )مفهومhigh-cost برای جنگنده رهگیر تاکتیکی و low-cost برای جنگنده ارزان بود. وزارت دفاع امریکا و نیروی هوایی هر دو برنامه (LWF) را تایید و پیش گرفتند. درخواست پیشنهادی (RFP) در تاریخ 6 ژانویه سال 1972 صادر شد و خواستار جنگنده سبک با وزن 20 هزار پوند (9100 کیلوگرم) با سرعت، شتاب و برد پروازی مناسب با سرعت 0.6-1.6 ماخ و ارتفاع 30،000 40،000 فوت (9،150-12،200 متر)شد. پنج شرکت پاسخ دادند، و در سال 1972، General Dynamicsو Northrop قراردادهایی را به ارزش 37.9 میلیون دلار و 39.8 میلیون دلار برای تولید YF-16 و YF-17،دریافت کردند. اولین پرواز از نمونه اولیه برای اوایل سال 1974 برنامه ریزی شد. پیر اسپری اصرار داشت که بین دو نمونه اولیه ، رقابت هوایی در برابر MiG-17 و MiG-21 که به طور مخفیانه در نوادا تحت برنامه Constant Peg نگهداری می شد،و همچنین F-4 صورت گیرد. علاوه بر این، خلبانان ارزیابی نباید خلبانان آزمایش خود شرکت ها باشند و باید با هر دو جنگنده پرواز کنند. نیروی هوایی ایده ساختار نیروی مخلوط "Hi-lo" را در نظر گرفت و برنامه LWF را تغییر داد. LWF بر خلاف دیدگاه بوید و گروهش ، برتری هوایی نخواهد شد ، بلکه یک هواپیمای جنگنده چند منظوره با رادار فعال و موشک های هدایت رادار بود. بعد ها هری هیلکر، طراح F-16، اظهار داشت که اگر می دانستم قرار است به هواپیمای چند منظوره تبدیل شود، F-16 را جور دیگری طراحی می کردم. در نتیجه رقابت جنگنده ها ، نیروی هوایی YF-16را انتخاب کرد. با این حال، هواپیمای از دست رفته، YF-17، نظر نیروی دریایی را جلب نمود و این نیرو YF-17 را جایگزین برنامه VFAX خود کرد و با تغییر و توسعه آن را با نام F/ A-18 Hornet برای نیروی دریایی ایالات متحده و سپاه دریایی دریافت نمود. میراث مافیای جنگنده جدال مافیای جنگنده نظرها را به خود جلب کرد، میزان واقعی سهم آنها در طراحی جنگنده های آمریکایی هنوز مورد بحث است.موفقیت طرح بوید در LWF بر تمامی محصولات اروپایی تاثیر گذاشت. F-15 اولین هواپیما در تاریخ ایالات متحده آمریکا بود که با توجه به نظریه E-M بوید طراحی شده بود. مافیای جنگنده برای حبابی کانوپی که در F-15 و F-16 استفاده شده استدلال می کند که این اجازه می دهد که خلبان دید بیشتری برای شناسایی دشمن و به دام انداختن آن و تمرکز بهتر در موقعیت داگفایت داشته باشد.این طراحی با توجه به مدل تصمیم گیری بوید به نام حلقه OODA که مختص داگفایت ها طرح ریزی کردی بود ساخته شد.با این حال، تمام ایده های مافیای جنگنده اجرا نشد. F-15، F-16 و A-10 با دیدگاه آنها فاصله داشت. حبابی کانوپی F-15 Blitzfighter طرح پیشنهادی Pierre Sprey از مافیای جنگنده برای هواپیمای پشتیبانی نزدیک F-15 آنها ترجیح می دادند F-15 برتری هوایی باشد تا یک جنگنده چند منظوره . بوید مفهوم "پرنده قرمز " را ارتقا داد که وزن آن را باصرف نظر از تجهیزات مانند رادار فعال کاهش دهد. آنها می خواستند سرعت هواپیما را تا 1.6 ماخ پایین بیاورند زیرا سرعت بالا باعث افزایش وزن اجباری طرح بود.سرعت بالا نسبتا کم اهمیت بود زیرا جنگنده ها زمان بسیار کمی در سرعت های بالا صرف می کردند - غالب مبارزه ها در سرعت های زیر صوت انجام می شد . F-16 با توجه به ناامیدی از F-15، برنامه جنگنده سبک وزن LWF به عنوان جنگنده برتری هوایی شناخته می شد.با این حال، نیروی هوایی، F-16 را با تجهیزات چند منظوره ، ویژگی های هوا به زمین و رادار فعال تجهیز کرد. در حالی که نمونه اولیه YF-16 هواپیما های دیگر را در داگفایت تازیانه میزد ، نسخه چمد منظوره نیروی هوایی دارای مانور ضعیف تر و در مبارزه هوایی بد تر شد. در حالی که عقل سلیم در آن زمان موتورهای دوقلو را به عنوان ایمنی محسوب می کرد، F-16 این دیدگاه را با طراحی تک موتور به چالش کشید. اتفاقی که بعد از مرگ بوید بر سر فالکون آمد منتقدان منتقدان معتقدند که F-15 و F-16 موفق شدند؛ زیرا از ایده های مافیای جنگنده دور شدند . موفقیت های صادراتی قابل توجهی را به دست آوردند؛ زیرا این هواپیما چند منظوره با موشک های هدایت رادار بود.اینکه F-16 در ابتدا به عنوان یک جنگنده برتری هوایی طراحی شده بود، و با قابلیت های چند گانه اضافه شده تضعیف شده است ، کم اهمیت است. منتقدان بر این باورند که جنگنده های F-15 و F-16 در جنگ های لبنان و سایر درگیری ها، با نسبت های مرگ و میر بسیار ضعیف هستند. طرفداران F-35 ادعا می کنند که هواپیماهای نسل چهارم مانند F-15، F-16، A-10 و غیره در محیط "تهدید" بسیار ضعیف عمل می کنند زیرا آنها فاقد پنهانکاری هستند.آنها استدلال می کنند که انتقاد از F-35 توسط اعضای مافیای جنگنده (و جنبش اصلاح دفاعی) بی اساس است. کمبود تجربه جنگی و تخصص هوایی مافیا جنگنده مورد انتقاد هست. تنها بوید دارای تجربه مبارزه هوایی (در جنگ کره ای) است. بوید در جنگ ویتنام مبارزه نکرد و در مقایسه با سایر خلبانان جنگنده در زمان خود آمار خوبی ندارد. Everest Riccioni قبل از اینکه به پنتاگون منتقل شود، مبارزه ای نداشت. Pierre Sprey به عنوان مهندسی، بدون تجربه نظامی شناخته شده است. یکی از فیلم های انتقادی Pierre Sprey در نقد تایید F35 پایان قسمت دوم
- 8 پاسخ ها
-
- 22