senaps

Members
  • تعداد محتوا

    3,952
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    25

تمامی ارسال های senaps

  1.   اگر مشمول بند پ از نوع خفن و شامل تمام تبصره های این بند هستید، میتونید... در غیر این صورت، هفته اول کار، تاکسیدرمیتون میکنن میزنن کنار ورودی وزارت دفاع! :)
  2.   تا جایی که اطلاع دارم، عقب نشینی یکی از تاکتیک‌های جنگی هستش... در کلیپ اول، نیروها تک زدن، و بعد در روستایی بسیار کوچیک که مجموع ساختمون‌هاش ۳۰ تا نیست، زیر اتیش توپخونه قرار میگیرن. هر نیرویی در دنیا رو بیارید که در اون شرایط باشه (شرایط: ۱۵ ثانیه، برخورد ۱۰ راکت!، این نسبت رو مقایسه بکنید در مثلا ۵ ساعت چند گلوله توپ یا خمپاره میخورد اطرافشون؟)، قطعا عقب نشینی میکنه!   به نظر میرسه ما داریم از تاکتیکی که در زمان جنگ هم کاربرد داشته استفاده میکنیم! یه سری عملیات بزن در روی کوچیک، طی این عملیات‌ها، قرار نیست جایی تصرف بشه، قرار نیست جایی نگهداری بشه!! حجم مهمات و ... همراه نیرو ها نشان از نقش سرعت در عملیات اونها داره...   هدف اینه که نیروهای دشمن، مدام در حال گردش و اماده باش در کل مناطق در تمام روستاها، شهرها، کوه‌ها و جاده ها باشن... عملیاتی نگه داشتن نیرو در چنین حالتی، به شدت هزینه بره و غیر از اون، به شدت نیروها رو فرسوده میکنه...    البته قطعا انجام چنین کاری از طرف ما، نیاز به نیروی بسیار زیاد داره که بتونیم اماده نگرشون داریم در هر منطقه و نیازی به چرخوندنشون نباشه!!   بنابراین، نگران نباشید! احتمال ما شکاف اعتقادی نداریم، و صرفا داریم از تاکتیک بزن در رو استفاده میکنیم برا سرگرم کردن دشمن، فرسوده کردنش، بالابردن هزینه‌هاش، ضعیف کردن روحیه‌اش و...     ما خیلی وقته که دانش پهپادی رو داریم... دانش رباتیک ایران هم خیلی عالیه!! متاسفانه دانش فرماندهیش رو نداریم و فرماندهان ما، هنوز نمی‌تونن با پهپاد کنار بیان!! شما ۱۵۰ تا پهپاد بذار که با کیفیت فول اچ‌دی و 120 فریم در ثانیه تمام تحرکات تروریست‌ها رو زیر نظر بگیره، فرمانده مربوطه بعد از دیدن این تصاویر میگه نع! من تا خودم نرم نبینم نمیشه... بعد هم برای نیروهاش تعریف میکنه که شهید فلانی گفته هر وقت تونستین از خاکریز خودتون تا دشمن رو با قدم خودتون بشمرین اون موقع شناسایی کردین! نتیجه هم میشه اینکه تصاویر پهپادی نادیده گرفته میشه!! باور بفرمایید نصف اسکن ایگل هایی که در خط تولید دیده شدن در تصاویر اگر فرستاده بودیم سوریه و استفاده میکردیم مشکل دیدبانی نداشتیم!! ولی مسئله اینه که همونطور که عرض کردم، فرماندهان ما، دوست ندارن تطابق بدن خودشون رو با این قضیه..   در مقابل، تروریست‌ها از فرماندهان جوان و با تجربه برخوردار هستن که غرور فرماندهان ایرانی رو ندارن و تماما دنبال ابتکار هستن!! خیلی از عملیات های داعش و النصره هنوزم بعد از ۴-۵ سال، دهان همه رو از تعجب باز میکنه! همیشه کارهایی میکنن که هیچکس انتظارش رو نداره! و این نشان از انعطاف فرماندهان دشمن داره.
  3. یعنی واقعا دو صفحه سر اینکه اسرای ایرانی باید ازاد بشوند یا نشوند بحث کردین؟؟! :| اصلا محل بحثه چنین مسئله‌ای؟
  4. ممنون از دوستان بابت توجهشون به تاپیک.... حقیقتا همون بار اول که فیلم رو دیدم، این نکات رو با دوستان در شبکه‌های اجتماعی به بررسی گذاشتم، و فک کردم بهتره تاپیکش هم بکنم که به خاطر قطع بودن اینترنت، تقریبا ۳-۴ روز طول کشید تا مطلب انلاین بشه... مطلب رو هم چند بار ویرایش کردم و می‌فرستادم که به دلیل ایراد در اینترنت، ارسال نمی‌شد و می‌پرید که هر بار یادم می‌رفت کپی کنم بنابراین متن خام و ویرایش نشده رو ارسال کردم که بابتش عذرخواهی میکنم از دوستان(مخصوصا که قول داده بودم که لحن نوشتارم رو اصلاح کنم)...   امیدوارم که کمال هم‌نشینی اثر کنه و نیروهای عمل کننده در جنوب، از نیروهای عمل کننده در شمال شهر قدری نظم رو یاد بگیرن و به تمرین بذارن، قطعا کمک میکنه که جان‌های بیشتری حفظ بشه در طول عملیات ها...
  5.   در کلیپ دوم بمباران ها، دیدیم که دوستان رفتن توی بانکر‌هاشون و چند ثانیه بعد، یه انفجار درست روی بانکر‌ها و یا تونل‌ها در حقیقت می‌بینیم... نکته ناراحت کنندهٔ کلیپ، اخ نگفتن سنگر مربوطه در برابر انفجار، لااقل بر اساس چیزی‌است که می‌بینیم‌:(( کاش توپخونمون در اونجا قدری سنگین تر می‌بود یا لااقل میشد بمب‌های سنگین تر انداخت که تونل رو تخریب بکنه
  6. مبارک باشه داداش.... اون قسمتی که رو پشت قرار میگیره رو عکس میذاری؟؟؟؟ توری داره واسه نفس کشیدن؟ شما که انقدر خرج کردی، کاش یه چیزی بر میداشتی که لااقل اون پایه های نگه‌دارنده رو داشته باشه که هم ارگونومیک تره هم کلا خیلی بهتره! :)
  7. اگر بنم نمی‌کنین دو تا نکته بگم:   ۱- جان مادرتون خون شهدا هنوز جاش خشک نشده، شروع نکنین ازشون مایه گذاشتن!! همون شهدای جنگ ۸ ساله رو هنوز خرج کنین ازشون و بگین شهید ندادیم که فلان بشه و بهمان نشه... ۲- جان مادرتون افسانه سرایی نکنین!! منبع این مزخرفات ۱۵ ساعت جنگ با ۲۵۰۰ نفر تروریست و کشتن ۴ هزار نفرشون و بعد تموم شدن مهمات و نبرد تن‌به تن و اینها، این مزخرفات مال فیلم‌هاست که طرف مهماتش تموم میشه، بعد نیروی دشمن هم اسلحه رو میندازه و میاد تن‌به تن درگیر میشه و بعد کشته میشه!!! :))) توی این دور و زمونه، این دست اخبار فقط و فقط از دهن خبرنگاران جنگی! :) ایران بر میاد( جناب استاد شمشادی که دروغ‌نگاری هاشون رو فراموش نکردیم هنوز در مورد موضوعات متعدد و مختلف...)   در نهایت، یه راکتی اومد، حضرات با درجات بالا کنار هم بودن و داشتن خاطره تعریف میکردن یا هرچیزی و همه رو زخمی و شهید کرده...   چند هزار بار باید بگیم؟؟؟ کسی که میره توی منطقه جنگی قهرمانه... اقاست... سالاره.... ما نوکرشیم... نیازی نیست که افسانه در موردش بگیم و به شعور مخاطبمون توهین کنیم که بگیم طرف قهرمانه...   من سه سال تمام بدو بدو کردم که برم سوریه، از وقتی رفتم خاستگاری و بعدش نامزد، دو بار بهم گفتن راه بازه میخواستی بری بیا ثبت نام کن تا کارا رو پیش ببریم و من پیچوندم... می‌فهمی؟؟؟؟ پیچوندم!! خیلی از ماها که اینجاییم اگه بگن بفرما بریم میدون جنگ یه چند تا دلیل میاریم!! زنم، بچم! مادرم و غیره و ذلک و نمی‌ریم... اینایی که رفتن میدون جنگی قهرمانن...   داداشم قهرمانن...   والا قهرمانن...   بلا قهرمانن...   نیاز ندارن افسانه بسرایی!! نیاز نیست جزئیات اخرین قسمت اکسپندبلز سیلوستر استلون رو بیاری اینجا و تم ایرانی بهش بدی و بدی به خورد مردم که بگی طرف خیلی اقا بوده...   با تمام احترامی که برا شهدا قائلیم، اشتباه کردن، تو منطقه جنگی کنار هم بودن،یه راکت مثل هزاران راکتی که روزانه شلیک میشه در اونجا اومده و این یکی خورده بغل گوششون و شهید و زخمی شدن... تمام.   منم این حرفا رو شنیدم و مطمئن نیستم، ولی لااقل این جریان راکت، هم منطقیه! هم واقعی تره! و هم با توجه به چیزایی که تو ۵ سال جنگ دیدیم می‌خوره...   داستان شهید همدانیه که یه عده برداشتن گفتن شهید ۱۵ هزار نفر بهش حمله کردن، ایشون یه تنه با کلتش ۲۰ هزار تاشون رو کشت و در نهایت گوله تموم کرد و شهید شد، اخرش معلوم شد که ایشون فقط تصادف کردن. حالا شهید همدانی تصادف بکنه کم میشه از ارزش هاش؟ از تاثیرات مثبت و منفیش بر جنگ؟ بر انقلاب؟ بر تاریخ؟؟   افسانه نگید جان مادرتون!!!! این تاپیک و کلا بخش خبررسانی رو یه حرکت زدن، پست هاش نیاز به تایید داشت... اخبار مستقیم می‌اومد با اعتبار و ادم لذت می‌برد! الان هر کی یه تلگرام دستش گرفته و اولین مطلبی که دستش رسید رو کپی پیست میکنه تو فوروم و به خورد ملت میده... زحمت اون دوستانی که ساعت ها خبر تایید میکنن و بررسی میکنن هم به هدر میره :(   اقا ناموسا اینجا انجمن تخصصی نظامیه! قرار نیست دیگه هر افسانه و فیلم جنگیی به اسم خبر واقعی تو تلگرام واستون اومد رو بفرستید اینجا به اسم خبر واقعی!!   تو سایت کسی نمی‌گه فارس و مشرق و خبرنگاران جوان و ابنا و فلان و بیسان دروغ‌گو هستن!! ولی توجه کنین خودکار دوستان ارزشی برای اخبار اونها قائل نیستن! و خود این سه تاپیک سوریه و عراق و یمن نشانگر این داستان هستن!! خیلی خوب فرهنگ سازی شده بود که دیگه خبرهای من‌دراوردی و خنده دار این به اصطلاح! خبرگذاری ها رو دیگه تو سایت نداشتیم، ولی جاش به بلای بدتری دچار شدیم و اون اخبار تلگرامی و اینستایی هست!! ناموسا نکنین.... به احترام خون شهدا این چرندیات رو نذارید.... والا توهین به شهداست... بلا توهین به شهداست.... والا ارزش شهدا رو پایین اوردنه....   یا علی.
  8. متاسفانه خیلی خیلی بد داریم از نیرو‌های ویژمون استفاده میکنیم.... البته در محافل خصوصی!! بین دوستان قبلا قدری به توانمندی های نیروهای ویژه کشور اعتراض کرده بودم، با این حال، یه قانون داریم که هر کی کمین خورد، مرد... (یا لااقل یه همچین چیزی!!)...   باید دید دوستان نوهد چیکار میکنن!! چون نیروهای ویژه سپاه کلا میکس میجنگن و با تعداد فراوان نیرو، کار میکنن و البته ظاهرا برخی جاها خط‌ شکن بودن و عالی عمل کردن!( نمونه نیروهای حاج ناظری که ظاهرا عملیات غیر ممکن زده بودن در الحاضر و امثالهم....)   با این حال، این روش استفاده از نیروی ویژه اشتباه هست و باعث تلفات بالا میشه...
  9.   تسلیت عرض میکنم :(   با این وضعیت، این جنگ هرگز لااقل به سود ما تموم نمیشه :(
  10.     شادو ۱۰۰۰ اصلش اینجوری هست!! من با کلی اسلحه دیگه بردم اردو و اینها، ملت قیافه اسلحه رو می‌بینن یا شلیک اول رو که می‌بینن، میفهمن جریان چیه!! 16 ژول زیاد نیست ولی من باهاش پرنده و همین چند وقت پیش موش(از این گنده‌ها!!) و خرگوش و اینا زدم.... کلاغ رو میزنی عین چی می‌افته درجا!! :)))) تارگتینگ هم به همین نسبت عالی هست که متاسفانه اسلحه من مگسک جلوش خوردگی داره :( و نمیدونم کجا میتونم گیر بیارم قطعاتش رو که تعمیرش کنم....   ولی خدایی مگنوم ۳۵۰ رفته بودم بخرم اون موقع، ولی اسلحه فروش نداشت و بین گزینه های موجود، مجبور شدم شادو ۱۰۰۰ بیارم که ارزون تر هم بود یه مقدار!! :)   مگنوم واقعا عالیه، و قدرتمند و من ازش خیلی لذت میبرم....
  11. والا در خصوص مدل های مختلف، همونجوری که مشخص شده، تفاوت در طول اسلحه و کالیبر و طرح (سینتتیک یا چوب و ...) و طرح‌های مختلف استتاری هستش.... به نظرم شما اگر میخوای بهترین گزینه رو با بالاترین طول عمر انتخاب کنید، اسلحه‌ٔ با بدنهٔ سینتتیک یا الیاف مصنوعی خریداری بفرمایید چون چوب هزینه و دردسر نگهداریش قدری زیاده! :)   کالیبر .۲۲ یا همون ۵.۵ و ترجیحا ست ابزار تمیزکاری اسلحه رو حتما تهیه بفرمایید....   یه سری نکته کلی هم هست! :) مثلا وقتی اسلحه رو با یا بدون ساچمه لود میکنید، نذارید زیاد طول بکشه! مثلا یکی دو ساعت یا نیم ساعت و اینا...  من شخصا شادو هزار ام رو بیشتر از ۵ دقیقه نذاشتم اماده به کار  باشه و سریعا و زیر ۵ دقیقه شلیک کردم!!(گاهی حتی به ۱ دقیق ههم نرسیده!!) تمیز کاری اسلحه هم که از نون شب واجب تره! :)))   بحث ساچمه مناسب رو کاملا جدی بگیرید!!   می‌مونه بحث مربوط به اصل و تقلبی بودن اسلحه... ایده‌ای ندارم متاسفانه در این لحظه!‌:)
  12. سلام.... کلا دوتا تفنگ بادی داریم : نمونه استارتر که شادو ۱۰۰۰ هستش .... نمونه حرفه‌ای که حضرت مگنوم ۳۵۰  هستند!...  مشخصا اشاره کردید قدرت!! به شما مگنوم با ۳۰ ژول  رو پیشنهاد میکنم.... نکته اینه که با ساچمه‌ٔ خوب، ممکنه حتی بیشتر از ۳۰ ژول هم بگیرید!! هیولایی هست ولی دوربین رو فراموش کنید چون دوربین‌هایی که میخوره هم قیمت خودشن! :)
  13.   چیزی که شما اشاره کردید، این بود که خبر برا دو سال پیشه!! این همون جریان خبردراری هاست!!‌یعنی خبر دو سال پیش رو به اسم امسال بیرون بدن!!            شما یه حرفی میزنی و بعد میری برا حرفت منبع پیدا میکنی؟ یا یه چیزی رو میخونی و بعدا بر اساسش حرف میزنی؟؟؟   بر اساس منبعی که شما مطرح کردی:       ....     .....   مسئله اینه که دولت کویت و یه شرکت امریکایی این حرکت رو زدن، نه رسانه ها.... شاید دولت توی دروغ دست داشته، شاید نداشته... ولی رسانه‌ها این وسط گول خورده معرفی شدن(طبق مثال شما!)...   لطف کنید مثال از خبردراری خود رسانه ها بیارید! نه چیزی که یه شرکت یا دولت دیگه به خوردشون میده!! چون همین الان رسانه‌های جهان، خبر پخش میکنن که ایران قاهر ساخت!! ایا واقعیت داره؟؟؟ چون دولت ایران داره خبردراری میکنه و میده به خورد اونا، دلیل نمیشه اونا رو خبردرار بشناسیم!!         اینم که باز جالبه.... طرف عملا دستگیر شده!!!   شما مواردی مثل فارس رو مثال بزنید لطفا!! که خبرگزاری خبردراری کرده، سالها از روش تحلیل میکنن و هیچ وقت هم قبول نمی‌کنن که مطلب رو از خودشون در اوردن و واقعیت نداشته!!‌:))) وگرنه هر ادم عاقلی میدونه که خبرگزاری ها عموما دارن دروغ میگن!!!   شما رفتی برا من مثال اوردی که مثلا سی‌ان‌ان یه چیزی گفته، بعد ABC که مال همون کشوره زده تو دهنش!!
  14.   میشه ما رو با چند  نمونه خبردراری این رسانه‌ها مشعشع نمایید؟؟؟ کاری ندارم که امثال فاکس و سی‌ان‌ان نمونه‌های امریکایی برخی رسانه‌های خودی ان، ولی فکر نمی‌کنم مثلا فاکس! در حد فالس نیوز خبردرار باشه... اینها عملا دارن خبر در میارن از خودشون!!!!‌ یعنی رسما یه ادم خیالی رو در یک سمت خیالی میذارن و از دهنش یه جمله میگن و بعد ماه‌ها و سالها بر اساس اون حرف، تحلیل به خورد ملت میدن!! این زمین تا اسمون فرق میکنه با اینکه طرف بگه جوجه می‌فروشیم، اونا تحریف کنن که طرف گفته گنجیشک می‌فروشیم! :)))
  15.     من خیلی برای این خبر و منبعش سرچ زدم ولی چیزی پیدا نکردم... کسی منبع انگلیسی زبانش رو بلده؟؟؟؟   به نظر میرسه که فارس بازم خبردراری کرده :|
  16.   مگه ما با ۸ سال تجربه بلدیم؟! :)))       داعش محصول همه و تامین کننده سود همه‌ بود!! ولی الان همه یکصدا میخوان نباشه، ولی دوست ندارن دستشون کثیف بشه! چون همه میدونن چه کثیف کاریی که توی رقه و موصل و شهرهای مثل اینها نیاز هست!   شدیدا فکر میکنم که عربستان میخواد بیاد داخل و درگیر بکنه خودش رو!! خنده دار خواهد بود!! از الان میتونم تصور کنم درگیر شدن عربستان با داعش رو که چقد هر روز تلفات بگیره ازشون!! داعش دیگه حوثی ها نیست!!
  17. بسم الله الرحمن رحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم مقدمه : سال 1948 ، شاید از یک دیدگاه ، شروع فصلی جدید در حوزه آسیای جنوب غربی بشمار می رود ، چرا که با تاسیس رسمی رژیم اشغالگر قدس ، این بخش از قاره پهناور آسیا ، شاهد یک کشمکش طولانی و بسیار پیچیده شده است که بنا بر اعتقاد کارشناسان ، پایانی بر آن متصور نیست . رژیم عبری ، بدلیل آنکه از همان ابتدای امر ، خود را در محاصره احساس می کرد  ، نیاز به یک ساختار اطلاعاتی توانمند را حس نمود ، به همین دلیل با  ترکیب سازمان های اطلاعاتی غیر رسمی و زیرزمینی  خود (  هاگانا ، اشترن و... )  تحت نام یک شرکت مهاجرتی به نام موساد آلیابت ، ساختار اطلاعاتی خود را ایجاد نمود . هدف این نوشتار ، بررسی بخشی از حوادث پیدا و پنهانی است که در دهه 70 میلادی به وقوع پیوست .   معرفی : داگان با نام میر هوبرمن ، به  سال ۱۹۴۵ در یک قطار در اطراف هرسون اوکراین در حالی که خانواده‌اش در حال فرار از صربستان به فنلاند بودند، به دنیا امد. بیشتر اعضای خانواده‌اش در جریان جنگ دوم جهانی  کشته شدند  ، وی پس از مدتی  به سرزمین های اشغالی مهاجرت نمود  و در منطقه‌ای فقیر‌نشین به نام لود که شهری عرب نشین در ۱۵ کیلومتری جنوب تل‌اویو بود،  بزرگ شد.  در جریان جنگ یوم‌کیپور در سال ۱۹۷۳ جزو اولین نیروهای IDF  بود که جهت انجام عملیات شناسایی از کانال سوئز عبور نمودند. در سال ۱۹۸۲ و جنگ لبنان، او به عنوان فرمانده گردان زرهی به بیروت وارد شد. و خیلی زود فرمانده منطقه امن جنوب لبنان را برعهده گرفت . در دوران فرماندهی، او با استفاده از روش‌های جدید ، نظیر استتار و فریب اطلاعاتی که از دوران خدمتش  در غزه به یاد داشت کار را به پیش می‌برد. تا جایی که نیروهای زیر دستش لقب ارباب سایه‌ها را برایش استفاده میکردند. او در سال ۱۹۸۴ به دلیل پوشیدن لباس مبدل عربی و گذر از یکی از کمپ‌های مبارزین به صورت رسمی توسط موشه لوی[فرمانده کل ستاد ارتش] مواخذه شد. در جریان انتفاضه، در سال ۱۹۸۷ به کرانه باختری رود اردن منتقل شد تا به عنوان مشاور ایهود باراک  به ماموریتش ادامه دهد . او روش‌های قبلی خود را به کار گرفت و حتی توانست باراک را نیز با خود همراه کند! انها لباس عربی پوشیدند، یک مرسدس ابی با پلاک محلی سوار شده و به گشت زنی در خیابان ها پرداختند که در جریان یکی از این گشت‌ها، وقتی یکی از تیم های چک و بازرسی انها را مورد شناسایی قرار دادند ، موجب تحیر گردید  . در سال ۱۹۹۵ داگان که حالا ژنرال بود، ارتش را ترک کرد تا به یک برنامه‌ٔ سفر در اسیا با موتور در ۱۸ ماه بپردازد. اما با ترور اسحاق  رابین، این برنامه کنسل شد. او پس از بازگشت ،  مدتی را به عنوان مسئول واحد ضد تروریست به فعالیت پرداخت. سرانجام در ۲۰۰۲ او  از IDF بازنشسته شد ، با این وصف از نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی ، تماسی دریافت کرد تا ریاست موساد را به عهده بگیرد. در ۲۰۰۲ ، اعتبار موساد بعنوان یک سازمان اطلاعاتی  بسرعت در حال فروپاشی بود  .شکست در ترور فرمانده حماس در عمان، دستگیری نیروهای ویژه  در سویس، قبرس، نیوزیلند و مسائل دیگر، اعتبار موساد را خدشه دار کرده بود و این نشان می داد که  فرمانده وقت  موساد، افرایم هالوی ، انطور که انتظارش میرفت خوب عمل نکرده بود. اما بر خلاف تصورات ، پرسنل موساد از انتصاب  داگان را رضایت نداشتند . چرا که وی  از موساد نبود و  بر خلاف رویه موجود دراین سازمان ، علاقه‌ٔ زیادی به عملیات‌های نظامی داشت. او زیاد به بررسی های اطلاعاتی علاقه نشان نمی‌داد تا جایی که چند افسر ارشد در اعتراض به این رفتار ها حتی استعفا نیز دادند، اما برای داگان اینها مسائل زیاد اهمیت نداشت  . او واحد‌های عملیاتی را از نو ساخت با واحد های مخفی اطلاعاتی کشورهای خارجی ارتباط برقرار کرد و با پرونده‌‌ٔ ایران (پرونده  هسته‌ای ایران) خودش را حسابی درگیر کرد. وقتی جنگ فاجعه بار دوم لبنان، در سال ۲۰۰۶ راه افتاد، او تنها عضو ارشدی  بشمار می رفت  که مخالف بمباران های کور توسطIAF بود و معتقد بود که نیروهای هوایی نمی‌تواند جنگی را برنده شود.   خلاصه سابقه نظامی: - او در سال ۱۹۶۳ برای عضویت در سایرت متکل تلاش ‌کرد اما شکست خورد و بعنوان نیروی ذخیره به  یگان  چترباز IDF  پیوست - در سال ۱۹۶۷ فرماندهی نیروهای چتر باز را به عهده داشت. - در اوایل ۱۹۷۰ او فرماندهی واحدی مخفی جهت ترور اعضای گروه‌های مبارز عرب را به عهده داشت. - در سال ۱۹۷۳ در جنگ یوم‌کیپور در کانال سوئز جنگید... - در سال ۱۹۸۲ به عنوان فرمانده‌ٔ گردان زرهی باراک جزو اولین گردان‌هایی بود که وارد بیروت شد - در سال ۱۹۹۳ سمت های مختلفی در IDF به عهده داشت تا اینکه در ۱۹۹۵ با درجه سرلشکر پس از ۳۲ سال از ارتش کناره گرفت . - تا سال ۲۰۰۲ مشاور ضد تروریسم بنیامین نتانیاهو و اریل شارون بود - از سال ۲۰۰۲ فرماندهی موساد را به عهده گرفت. - تا سال ۲۰۱۰ چند بار توسط نخست وزیران مختلف مدیریتش بر موساد تمدید شد. - در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ ایده‌ٔ حمله‌ٔ نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران را ایده‌ای احمقانه خواند.   بر فراز غزه : اواخر تابستان  ۱۹۷۱، طوفان بسیار شدیدی در سواحل مدیترانه را در  برگرفته بود و موج‌های سنگین، یکی پس از دیگری ساحل غزه را مورد تازش خود قرار می داد و ماهیگیران محلی، به همین دلیل در ساحل مانده‌بودند ، چرا که امروز روز خوبی برای به دریا زدن نبود.   با این حال ، در آن هوای طوفانی ، انها نزدیک شدن یک قایق چوبی کوچک به ساحل را نظاره گر بودند. قایق کوچک،  محکم به گل نشست و چند ناشناس ، با لباس‌‌ها و چفیه های خیس از قایق پیاده شده و به سمت شهر حرکت  نمودند . محاسن نتراشیده و ژولیده شان نشان از رنج سفر داشت؛ اما انها فرصتی برای استراحت نداشتند و مشخصا برای حفظ جانشان در حال فرار بودند   از پس موج‌های محکم دریای خشن ان روز، قایق گشتی  نیروی دریایی  رژیم عبری ، سر  رسید که با تمام سرعت انها را تعقیب می نمود و همین که به ساحل رسید پرسنل مستقر در آن ،  بیرون پریده و به سمت فراریان اتش گشودند. چند جوان محلی که در حال بازی در ساحل بودند، به کمک فراریان ناشناس  رسیده و ان‌ها را فراری دادند. در نتیجه  تعقیب کنندگان ، انها را گم کردند و به جست‌وجوی ساحل ادامه دادند. همان شب، یک جوان  محلی مسلح  که به نظر مر سید عضو یکی از گروه های مقاومت  محلی است ، انها را پیدا کرده و از انها پرسید که "برادران، شما که هستید؟" جواب شنید که "اعضای جبهه مردمی ازادی فلسطین از کمپ اواراگان تیر در لبنان هستیم! شما ابو سیف فرمانده‌ مان را می‌شناسید؟ او ما را فرستاده تا با فرماندهان بت لاحیه(ناحیه استقرار  گروه‌های مبارز در جنوب غزه) دیدار کنیم. ما پول و اسلحه داشته  و قصد اجرای  عملیات‌ مسلحانه  را داریم . . فردای ان‌روز، طبق هماهنگی های بعمل آمده ، چند جوان مسلح تازه‌وارد ها را به یک ساختمان در کمپ اوارگان جبیلا هدایت کردند. آنها را به به یک اتاق بزرگ برده و دعوت شدند که روی مبل‌های راحتی نشسته  تا فرماندهان اصلی وارد شوند . کمی بعد، اعضای ارشد گروه های مقاومت محلی  وارد شدند، سلام و احوالپرسی گرمی کردند و با برادران لبنانیشان نشستند. جلسه آغاز شد . "میتوانیم شروع کنیم؟ همه هستند؟" جوانی با چفیه قرمز که به نظر، نیروی ارشد و فرمانده گروه  لبنانی بود این سوال را پرسید. پس از اینکه جواب شنید که همه هستند، به ساعتش نگاه کرد، در یک غافلگیری ، سلاح های کمری خودرا کشیده و شلیک کردند. در کمتر از چند ثانیه ، فرماندهان منطقه بت‌لاحیه کشته شدند. گروه ترور  از خانه فرار کرده  و از میان کوچه پس‌کوچه های جبیلا به مناطق تحت کنترل ارتش رژیم صهیونیستی  گریختند .   عصر ان‌روز، مردی که چفیه قرمز بر گردن داشت، کاپیتان میر داگان، فرمانده‌ٔ  واحد مخفی ریمون، جمعی ارتش رژیم صهیونیستی (IDF)  به ژنرال اریل شارون گزارش داد که عملیات کاملیون با موفقیت به پایان رسیده است.   داگان،  در زمان اجرای این ماموریت ، تنها ۲۶ سال سن  داشت، با این حال ، نظامی ٔ قابلی بشمار می رفت . او بخش بخش  عملیات را ( تغییر قیافه به صورت مبارزین لبنانی، ورود با قایق، اختفای ان شب طولانی در غزه، خروج از شهر از کوچه پس کوچه‌ها، و حتی قایقی که انها را باید تعقیب می‌کرد) طرح‌ریزی کرده بود.  وی  در  ساختار کلاسیک ارتش رژیم صهیونیستی ، تقریباً یک استثناء بشمار می رفت  . چرا که به تمام‌ معنا ، ویژگی های یک نیروی ویژه در آن خلاصه می شد ، کسی که جسور و نواور بود و تقریباً قوانین استاندارد نظامی برای وی معنایی نداشت فرمانده اینده موساد، دنی یاتوم داگان را مردی بزرگ‌هیکل و با موهای قهوه‌ای به یاد‌ می‌اورد که برای عضویت در مشهورترین و در عین حال محرمانه ترین  واحد نظامی ارتش رِژیم صهیونیستی ،" سایرت متکل"  تلاش می نمود . او همه را در زمینه برخورداری از  مهارت‌های پرتاب کارد  حیرت زده کرده بود.با ان کارد  کوماندویی بزرگش، میتوانست هر هدفی را دقیق بزند. با این حال، علیرغم برخورداری از  توانایی بالایش در تیراندازی، در ازمون ورودی سایرت متکل شکست خورد و نهایتا مجبور گردیدتا  به عنوان چتر باز  به عضویت ارتش این رژیم درآید . با شروع دهه هفتاد میلادی ، ، وی  به باریکه غزه فرستاده شد که در طول جنگ ۶ روزه در سال ۱۹۶۷ به اشغال IDF در آمده بود و از ان زمان  تبدیل به پناهگاه گروه‌های مبارزی شده  که عملاً تبدیل به کابوس شبانه روزی برای نظامیان این ارتش شده بودند. مبارزین فلسطینی، روزانه با استفاده از تسلیحات خودکار  و بمب  ، مهاجمین را مورد حمله قرار می دادند تا جایی که شرایط در اوایل سال 1971 به جایی رسید که از کنترل خارج گردید . پس از یک حمله  به نظامیان IDF که منجر به کشته شدن دو کودک هشت و پنج ساله با یک نارنجک دستی گردید ، ژنرال اریل شارون تصمیم گرفت که به این  حملات پایان دهد. او چند دوست قدیمی از افسران و درجه داران یگان چترباز ،  به همراه  چند نیروی جوان و با انگیزه  را که داگان هم یکی از‌انها بود را جذب نمود . واحد تشکیل شده  توسط شارون، رسما وجود خارجی نداشت ، اما  تنها هدفش، متلاشی کردن گروه های مقاومت مستقر در غزه  با استفاده از روش‌های تجربه نشده  و غیر مرسوم بود. داگان برای اجرای عملیات شناسایی انتخاب شد و برای ایجاد یک پوشش بهتر ،  با یک سگ نژاد دوبرمن چند قبضه سلاح کمری  و مسلسل دستی ، در غزه گشت میزد. بعضی اعتقاد دارند که او را دیده‌اند که با لباس مبدل عربی در غزه می‌چرخد. بعضی می‌گویند او حتی با استفاده از " چهارپا"  کوچه پس کوچه های غزه بدنبال سرنخی از گروه های مسلح طی می  نمود  . وی براین عقیده به ظاهر ساده بود که " ما دشمنانی داریم، و باید قبل از اینکه انها ما را بکشند، انها را از میان ببریم " در این واحد بود که داگان  یگان ویژه "ریمون" را پی ریزی  نمود . اولین واحد عملیات  مخفی IDF  که با لباس مبدل در عمق خاک دشمن عملیات میکرد و بدون شناسایی شدن، به اهدافش نزدیک شده و انها را ترور میکرد. بیلان کار این واحد  آنچنان بود که به زودی به "تیم ترور آریک" معروف شدند.   بتدریج و با درز کردن اطلاعات اولیه ، شایعات غیرقابل باوری پخش میشد! از اینکه انها مبارزین بازداشت‌شده را با خونسردی به قتل می رسانند ! یا اینکه انها شخص بازداشت شده  را به کوچه‌ای باریک و تاریک برده و به اوی می گفتند ، فرار کن! سپس تا او خواست بجنبد ، از پشت وی را هدف آتش قرار می دادند کردند.  شدت شایعات به جایی رسیده بود که داستان صبح هر روز روزنامه ها ، از افسانه‌ های عملیاتهای این یگان پر شد . اینکه چگونه هر روز صبح داگان به محل عملیاتی(غزه) میرود و ماموریت محول شده را در نهایت مخفی کاری به انجام می رساند . واحد ویژه IDF  ، تقریباً به شکل روزانه دست به اجرای عملیات مخفی زده  و پس از مدتی دامنه آن به اجرای عملیات شبانه نیز کشید  تا جایی که با استفاده از لباس مبدل ، بدنبال مبارزین شناخته شده رفته  و انها را ترور میکردند.  بعنوان مثال ، در میانه های سال  ۱۹۷۱با استفاده از لباس مبارزین فلسطینی ، برخی اعضای  جنبش فتح را در کمینی گرفتار کرده و اعضای این گروه را از میان بردند . در ۲۹ ژانویه ۱۹۷۱ ،تیم ویژه  ترور IDF  ،  با لباس نظامی، در حالی که داگان فرماندهی را برعهده گرفته بود ، در جبیلا در حال گشت زنی بودند. که به یک تاکسی برخوردند که فرمانده گروه ، یکی از مسافرانش را بسرعت شناخت! "ابو نمر " یکی از مبارزین شناخته شده، سوار این تاکسی بود. وی بلافاصله  فرمان توقف جیپ ها و محاصره تاکسی را داد. ابونمر نارنجک به دست پیاده شد و ضامن ان را کشید. داگان فریاد زد ،  نارنجک و  بدون اتلاف وقت ،  به ابونمر حمله کرد و نارنجکش را به سمتی پرتاب کرد و با دستانش وی را شهید نمود . پس از خاتمه عملیات ، وی  به خاطر این کار مدال شجاعت گرفت.     ویرایش : MR9 منبع: Senaps
  18.   خخخخ... راستش میخوام یه سفر بکنم به فلسطین، شجره نامه کل مردم فلسطین و غزه رو توی سایت بذارم...
  19.   اونقد عذرخواهی کردید فک کردم الان میخواید فحش ناموسی بدید! :) عارض است که بعله! این جزوی از فرهنگشونه مثل خیلی ملل دیگه کلا پای لخت اینور اونور میرن!! این عزیزان با همین‌پاها نصف ارتش های منطقه رو حریفن!(اون نصف دیگه هم عمدتا نیروهای هوایی هستن!)
  20. لحظه‌ای از شمارش ارا در فلورایدا: ترامپ، ترامپ، ترامپ، کروز، ترامپ، کاسیچ، ترامپ، ترامپ، کروز، ترامپ، کروز، کروز، ترامپ، روبیو(خنده حضار!)، ترامپ، کروز، ترامپ...   داعش باید بیاد این مدل اعدام میدانی رو از مردم فلورایدا یاد بگیره!!‌قشنگ نابود کردن احتمالا برای همیشه هم نابود کردن مارکو روبیو رو!!!   چند تا سرچ زدم ولی نتونستم امار درستی پیدا کنم از تعداد سناتورهایی که تو پرایمبیر های ریاست جمهوری، حتی ایالت خودشون رو هم نبردن :|
  21.   صدای ما به اندازه کافی بلند نیست! چون هیچ رسانه‌ای نداریم.... رسانه‌های موجود هم با یه انگ و یا انتقاد کوچیک به دلیل سیاه‌نمایی های خبریشون اعتبار خبرشون از بین میره! :)
  22. فلوریدا الکترال چند تا داره؟؟؟؟ به نظرم استیت هایی مثل فلوریدا و کلیفرنیا و نیویورک میتونن رئیس جمهور تعیین کنن به تنهایی با توجه به تعداد الکترال هاشون در انتخابات نهایی! :)
  23.     فلورایدا چند دلیگیت داره؟؟؟؟ چند الکترال ووت داره؟ جالب میشه اگر به سناتورشون رای ندن! :)
  24.   سی ان ان برا دموکرات‌ها سمپاتی داره و فاکس برای رپابلیکن ها!!‌مثل فارس و چه می‌دونم مثلا فراروی خودمون...     تند نویسی هستش و کسانی که با واژه ها اشنایی داشته باشن، خوندنش نباید سخت باشه خو.... استیت و یا سیف استیت واژه های مشخصی هستن...           کلیفرنیا بله خیلی وقته که داره دموکراتیک رای میده، ولی نمیشه سیف استیت در نظر گرفتش و حتی اگر بخوایم بگیم سیف‌استیت، زمان بسیار طولانیی برا رپابلیکن ها بوده... باید دید این دوره چیکار میکنن!!‌ دور قبل که با اختلاف دو برابری :| به دموکرات ها رای دادن...
  25. سیف استیت ها رو کار ندارم، اتفاقی که نباید می‌افتاد افتاده و حتی بخشی از طرفداران حزب جمهوری خواه هم بهش رای دادن!! حالا من نمی‌دونم چند تا از اون ایالات سیف استیت رپابلیکن ها بودن که انتخابات گذاشتن، ولی به نظرم همه‌ٔ ایالت هایی که جمهوری خواه‌ها انتظار رای داشتن اومد و رفت دیگه و از ترامپ عقب موندن... حالا ایالت های با الکترال بالا مثل کلیفرنیا ظاهرا هنوز مونده!! ۵۵ الکترالش خودش اندازه ۵ تا استیت رای می‌ارزه!! که اتفاقا سیف استیت هیچ حزبی نیست کلیفرنیا... کافیه الکترال‌های این استیت رو ببره که کل انتخابات رو بهم بریزه!! :)))