deserthawk

VIP
  • تعداد محتوا

    412
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های deserthawk

  1. بسم الله الرحمن الرحیم       سورکوف نام زیردریایی فرانسوی است که در دسامبر 1927 ساخته و در 18 اکتبر 1929 به آب انداخته شد و سرانجام در ماه می 1934 به ناوگان نیروی دریایی فرانسه پیوست. نام این زیردریایی از رابرت سورکوف دریانورد مشهور فرانسوی گرفته شده است. این زیردریایی تا زمان ورود به خدمت زیردریایی کلاس I-400 امپراتوری ژاپن در سال 1943 بزرگترین زیردریایی ساخته شده در جهان بود. عملیات جنگی کوتاه مدت این زیردریایی و سرنوشت نهایی آن با نظریه های توطئه بسیاری در هم آمیخته است. در منابع زمان خود این زیردریایی به نام کروزر زیردریایی طبقه بندی شده بود. این زیردریایی قرار بود در تعداد سه فروند ساخته شود ولی پیمان های دریایی محدود کننده اجازه ساخت نمونه های بیشتر را نداد. با اینکه پیمان دریایی واشنگتن محدودیت هایی را بر ناوگان دریایی اعمال می کرد ولی زیردیایی ها از این امر مصون مانده بودند. ولی اندکی بعد از به آب انداختن سورکف سرانجام با امضای پیمان دریایی لندن در 22 آوریل 1930 محدودیت هایی بر طراحی زیردریایی ها اعمال شد. در یکی از بندهای این پیمان که فرانسه هم متعد به اجرای آن شده بود هیچ کشوری حق داشتن بیش از سه زیردریایی با تناژ بالا را نداشت و تناژ حداکثری نیز به 2800 تن محدود شده بود. تسلیحات آنها نیز نباید از کالیبر 6.1 اینچ تجاوز می کرد. خصوصیات سورکوف متجاوز از این محدودیت ها بود و این زیردریایی در نهایت به دلیل اصرار وزیر دریانوردی فرانسه با نام جورج لیگوس از این قاعده مستثنی شد ولی تسلیحات عظیمی که قرار بود بر روی آن اضافه شوند از دستور کار خارج شدند و ساخت بقیه نمونه ها نیز متوقف شد.     هواپیمای آب نشین MB.411 مستقر در زیردریایی سورکف   این زیردریایی بر روی برجک ثابت خود دو توپ 8 اینچی (203 میلیمتری) داشت و همچنین قرار بود یک هواپیمای آب نشین مارسل برسون 411 نیز همراه آن قرار گیرد. این زیردریایی همچنین به 6 لوله پرتاب اژدر 550 میلیمتری و 4 لوله پرتاب اژدر 400 میلیمتری مجهز بود. دو توپ 37 میلیمتری و چهار تیربار 13.2 میلیمتری ضد هوایی نیز در آن قرار داشتند. این زیردریایی با طول بیش 100 متر و بهره گیری از پیشرانه ای با قدرت سطح نشینی 7600 اسب بخار و قدرت مغروق 3400 اسب بخار برخوردار بود که به آن اجازه می داد تا در سطح با سرعت 18 نات و در عمق با سرعت 10 نات حرکت کند. همچنین از محفظه بار بزرگی که حتی گنجایش نگهداری 40 زندانی را نیز  داشت برخوردار بود و مخزن سوخت عظیم آن نیز به آن اجازه برد 19 هزار کیلومتر می داد. سورکف می توانست برای مدت 90 روز گشت زنی برای خود تدارکات حمل کند. با این حال این زیردریایی مشکلات بزرگی نیز داشت که مهمترین آن ایجاد مشکلات مکانیکی سریع در سطح و زیر آب بودند که این مورد آخر آن را در برابر حملات هواپیماها آسیب پذیر کرده بود. یک اشکال مهم این زیردریایی این بود که نیاز به 110 تا 130 نفر به عنوان خدمه داشت که در مقایسه با زیردریایی های معمولی آن زمان بیش از 3 برابر بود.   آخرین پیکره بندی زیردریایی در فرانسه در سال 1940   در سال 1940 سورکف در بندر شربورگ قرار داشت ولی در ماه می هنگامی که آلمانی ها حمله خود را به فرانسه آغاز کردند این زیردریایی در حال تعمیر و بازبینی دوره ای خود بود. بعد از اندک زمانی با تنها یک موتور قادر به کار و به همراه یک سکان معیوب به آب انداخته شد و به سمت کانال انگلستان به راه افتاد و در نهایت به بندر پلیموس در انگلستان فرار کرد.  در سوم جولای بریتانیا با نگرانی از این موضوع که با متارکه جنگ از سوی فرانسه ناوگان دریایی فرانسه توسط کریگزمرین آلمان مصادره شود به اجرای عملیات کاتاپولت (Operation Catapult) مبادرت ورزید. همچنین کشتی های فرانسوی که در بندرهای بریتانیا و کانادا لنگر گرفته بودند نیز توسط سربازان و دریانوردان مسلح انگلیسی به نفع آنها مصادره شدند. تنها درگیری جدی در این مورد در بندر پلیموس و بین خدمه سورکف و انگلیسی ها روی داد و در این حادثه دو افسر انگلیسی و یک افسر فرانسوی به شدت زخمی شدند و یکی از ملوانان انگلیسی نیز به ضرب گلوله پزشک زیردریایی سورکوف کشته شد. رنجش خاطر بین فرانسه و انگلیس بر سر این موضوع با باز گرداندن ملوانان دستگیر شده فرانسوی به کشور خودشان افزایش یافت چراکه کشتی بیمارستانی انگلیسی که در حال بازگرداندن آنها به فرانسه بود توسط آلمانی ها غرق شد و بسیاری از فرانسوی ها بریتانیا را باعث این موضوع می دانستند. در آگوست 1940 بریتانیا تعمیرات سورکوف را کامل کرد و آن را به نیروی دریایی فرانسه آزاد برای اسکورت کاروان ها بازگرداند. تنها افسری که همراه بقیه به فرانسه برنگشته بود  به نام کاپیتان جرج لویس بلیسون به عنوان فرمانده جدید انتخاب شد. به دلیل تنش بین دو طرف در مورد زیردریایی هر دو طرف دیگری را متهم به جاسوسی برای فرانسه ویشی می کردند و انگلیسی ها همچین سورکف را متهم کردند که به کشتی های انگلیسی حمله کرده است. بعدها یک افسر و دو ملوان انگلیسی به عنوان رابط برای این زیردریایی قرار داده شدند.  سورکف سپس به پایگاه کانادایی هالفاکس رفت و به اسکورت کاروان های عبور کننده از اقیانوس اطلس پرداخت. در آوریل 1941 این زیردریایی توسط یک هواپیمای آلمانی در بندر دوونپورت انگلستان صدمه دید.    تعمیرات زیردریایی سورکف در ایالات متحده (در تصویر آخر یکی از توپ های ضد هوایی آن دیده می شود)   در 28 جولای سورکف برای تعمیرات به مدت 3 ماه به بندر پورتمورث نیوهمپشایر در ایالات متحده رفت. ایالات متحده در آن زمان به دلیل آنکه هنوز روابط دیپلماتیک با فرانسه ویشی داشت و فرانسه آزاد را به رسمیت نشناخته بود برای تعمیرات این زیردریایی با مشکل بی طرفی مواجه بود. هرچند خدمات و تعمیرات سورکوف انجام شد و به فرانسه آزاد تحویل داده شد ولی روابط دیپلماتیک آمریکا با فرانسه ویشی تا نوامبر 1942 و حتی بعد از اعلام جنگ به ژاپن و آلمان ادامه یافت.  سورکف بعد از ترک کردن بندرگاه برای آموزش بیشتر خدمه اش به کانکتیکات رفت و در 27 نوامبر به بندر هالیفاکس بازگشت.   سورکف در حال ترک بندر پس از پایان تعمیرات   در 20 دسامبر 1941 سورکف به همراه کشتی های میموسا، اکونیت و الیزه متعلق به فرانسه آزاد برای تصرف جزایر سنت پیر و میکولون از دست فرانسه ویشی به دریای کارائیب اعزام شدند. فرانسه آزاد بلافاصله بعد از آزاد کردن سنت پیر و میکولون در ژانویه 1942 تصمیم گرفت تا سورکف را بعد از بارگیری تدارکات در برمودا به صحنه جنگ در دریای کارائیب بفرستد. حرکت او به سمت جنوب بیان می داشت که این زیردریایی برای تصرف جزیره مارتینیک که هنوز در اختیار فرانسه ویشی قرار داشت حرکت کرده است. با اتمام تصرف این مناطق که با مشارکت سورکف انجام شد زیردریایی به هالیفاکس برگشت.    تمیر یادبود آزادسازی جزایر سنت پیر و میکولون که در آن تصویر سورکف نیز دیده می شود   بعد از شروع جنگ با ژاپن سورکف ماموریت یافت که به بندر سیدنی استرالیا برود. او در 2 فوریه هالیفاکس را به سمت برمودا و در 12 فوریه آنجا را به سمت کانال پاناما ترک کرد. سورکف احتمالا در 18 فوریه در 80 مایلی شمال جزیره کریستوبال در حالی که در حال حرکت به سمت تاهیتی از طریف کانال پاناما بود غرق شد. کشتی باربری آمریکایی تامسون که در آن شب بسیار تاریک از گوانتانامو حرکت کرده بود گزارش کرد که به شی نیمه مغروقی که از اطراف صدمه دیده بود برخورد کرده و آن را به داخل آب فرو برده است. دیدبان این کشتی صدای افرادی در آب را شنیده بود ولی کشتی بدون توقف از آنجا عبور کرد چرا که احتمال می رفت این شی بقایای یک زیردریایی آلمانی باشد ولی چیزی که این احتمال را برای او ضعیف کرده بود این بود که صدای گریه ها و کمک ها به انگلیسی شنیده می شدند. یک پیام رادیویی به پاناما فرستاده شد که در آن حادثه تشریح شده بود. از دست رفتن سورکف رسما در 18 آوریل 1942 توسط دفتر مرکزی فرانسه آزاد در لندن اعلام شد. سوالات و شایعات زیادی بعدا در این مورد پیش آمد. در حالی که یک نویسنده فرانسوی این ایده را که سورکف توسط آتش خودی غرق شده است حمایت می کرد، دریاسالار آوفان در کتابش با نام نیروی دریایی فرانسه در جنگ جهانی دوم بیان داشت که بنابر دلایلی که به نظر می رسد بیشتر سیاسی باشند زیردریایی در آن شب در دریای کارائیب توسط کشتی باری آمریکایی غرق شده است. شارل دوگل هم در کتاب خاطرات خود بیان داشت که سورکف توسط دست های همه طرفین غرق شد.    ژنرال شارل دوگل در حال بازدید از سورکف در سال 1941   بدون توجه به یک داستان قابل پیش بینی درباره تاثیر حوادث مثلث برمودا در غرق کردن سورکف، یکی از مهمترین داستان هایی که در این باره گفته می شود این است که این زیردریایی در حال سوخترسانی به یک زیردیایی آلمانی بوده است که هر دو توسط زیردریایی های آمریکایی USS Mackerel و  USS Marlin و یا گارد ساحلی ایالات متحده غرق شده اند. یک یادداشت از ادگار هوور رئیس FBI به رئیس اداره اطلاعات نیروی دریایی ایالات متحده در تاریخ 12 مارس 1942 بیان می کند: منابع مورد اعتماد تایید کرده اند که سورکف در نزدیکی سنت پیر غرق شده است. حدس زده می شود که منبع این اطلاعات سر ویلیام استفنسون فرمانده اداره اطلاعات بریتانیا در ناحیه آمریکای شمالی است. همچنین داستان های زیادی گفته می شود که مقدار زیادی طلا از خزانه فرانسوی ها در محوطه بار سورکف جاسازی شده بود و بقایای آن توسط جاکوب کاستو در سال 1967 بازیابی شده است. این داستان توسط بیشتر توسط کاپیتان گریگور بیان می شد زیرا هنگامی که او از کاستو درخواست کرد که با زیردریایی کوچکش با نام SP-350 Denise برای جستجوی سورکف به او کمک کند. کاستو ضمن رد این درخواست به او پاسخ داد که عمق تخمینی غرق شدن سورکف بیشتر از عمق تست SP-350 Denise است. یک نویسنده به نام جیمز راسبریجر چندین تئوری برای این غرق شدگی در کتابش با نام چه کسی سورکف را غرق کرد بیان نمود. او ابراز داشت که همه تئوری ها بجز یکی می توانند نادیده گرفته شوند. این تئوری بیان می کند که گزارش های گروه ششم بمب افکن های سنگین ایالات متحده عملیاتی در پاناما نشان می دهند که بقایای یک زیردریایی بزرگ غرق شده در تاریخ 19 فوریه  مشاهده شده است. به دلیل آنکه هیچ زیردریایی آلمانی در آن تاریخ در منطقه غرق نشده بود این بقایا تنها می توانند متعلق به سورکف باشند. او احتمال داد که به دلیل برخورد با کشتی، رادیو و بدنه خود زیردریایی سورکف صدمه دیده باشند و زیردریایی به امید نجات به سمت پاناما حرکت کرده باشد ولی به آنجا نرسیده باشد. در حال حاضر یک بنای یادبود در بندرشربورگ برای زیردریایی سورکف وجود دارد.   بنای یادبود سورکف در بندر شربورگ فرانسه   منابع: https://en.wikipedia.org/wiki/French_submarine_Surcouf http://ahoy.tk-jk.net/macslog/FrenchSubmarineSurcoufthe.html http://www.avalanchepress.com/Surcouf.php https://www.warhistoryonline.com/military-vehicle-news/what-happened-to-the-french-undersea-cruiser-surcouf-bermuda-triangle-sunk-by-friendly-fire-or-rammed.html   تقدیم به ارواح طیبه همه شهدای گمنام اسلام کپی برداری با ذکر نام نویسنده و سایت میلیتاری آزاد است
  2. تله های کار گذاشته شده در مسیر نیروی پیاده نظام یکی از بی رحم ترین دشمنان او می باشد. این ابزار که قیمتی بسیار ارزان و تکنولوژی ساده ای دارند به راحتی در اختیار بسیاری از گروه های مسلح قرار دارند. کشف آنها در بسیاری از موارد بسیار سخت می باشد و حتی با ابزارهای شناسایی امروزی نیز بعضی از آنها قابل کشف نیستند. یکی از بزرگترین عرصه های کاربرد تله ها اعم از انفجاری و غیر انفجاری در جنگ ویتنام بود. در این نبرد نیروهای ویت کنگ با استفاده از محیط طبیعی خود به ساخت و بکار گیری و پنهان کردن انواع این تله ها اقدام کردند که در نهایت تلفات و زخمی های بسیاری به نیروهای آمریکایی و ویتنام جنوبی وارد نمود. آمریکایی ها خاطرات بسیار تلخی از این تله ها که ممکن بود در هر جایی وجود داشته باشند داشتند. ویتنامی ها با استفاده از چوب، سیم، سیخ، نارنجک های آماده و دست ساز و گلوله های توپ و غیره تله های بسیار کاربردی و ساده ای می ساختند تا سرعت حرکت دشمن را کند کرده و ضمن وارد آوردن تلفات به آن روحیه دشمن را نیز نابود کنند. در مقابل هیچ نیروی خودی هدف دشمن قرار نمی گرفت. اما مشکلی هم وجود داشت و آن این بود که این تله ها بارها افراد غیر نظامی و نیروهای خودی نا آشنا با محیط را با خطر مواجه می کردند.           
  3. با سلام تشکر از صاحب تاپیک از اونجایی که بنده هم قصد ترجمه این مطالب رو داشتم (در ابتدای ترجمه بودم) مقداری در این موضوع مطالعه کردم. ولی جناب گوبلز لطف کردند و با بیان شیوا و جذابشون این مطلب مهم رو سریعتر ترجمه کردند که از همین جا از ایشون کمال تشکر رو دارم.   در ادامه در مورد نحوه مقابله با تهدیدات مختلف مثل بانکرباسترها و SDB ها احتمالا توسط برادر عزیز جناب گوبلز توضیح داده خواهد شد و در مورد درب های ورودی هم مطلب کامل هست. در کل همانطور که گفته شده اهداف این مراکز زیرزمینی ایجاد یک حالت فرسایشی در نبرد های هوایی و قابلیت حمله هوایی به اهداف در طول جنگ و جلوگیری از نابودی یک باره ناوگان هواپیماها در موج اول تهاجم هست.
  4.   بد نیست بدانید که این چهار شهید یمنی در جوار مزار ناصر کبیر از بزرگان علویان طبرستان در آمل که مورد احترام یمنی ها هم هست دفن می شوند. نکته جالب دیگر هم اینکه در همان زمان (حکومت علویان طبرستان) هم عده ای از شمال ایران برای کمک به شیعیان زیدی یمن به این سرزمین رفتند و در همان جا ماندند.
  5. سلام همانطور که جناب MR9 فرمودند آنتن رادار در عدنان 2 قابلیت چرخیدن داشته است و تصاویر زیر هم ثابت کننده همین ادعا هست. (به حالات مختلف رادار در عکس های مختلف توجه کنید)            
  6. با سلام امروز سالگرد اغاز عملیات کربلای 5 در 19 دی سال 1365 در منطقه عمومی شلمچه است. این نبرد از دید عراقی ها به نام معرکة الحصاد الاکبر یا عملیات دروی عظیم شناخته می شود. قوای گارد ریاست جمهوری، نیروی عادی و جیش الشعبی عراقی در این عملیات شرکت داشتند. شدت آتش دشمن به حدی بود که بیشترین نیروهای ایرانی در این عملیات به شهادت رسیدند. در نهایت نیروهای ایرانی توانستند قسمت مهمی از اهداف را محقق کنند. نقشه عملیات از دید دشمن   شادی ارواح همه شهدا به خصوص شهدای این عملیات صلوات    
  7. ضمن تشکر از صاحب تاپیک در مورد درگیری متعارف و نامتعارف در اروپا باید به این نکته توجه داشت که طرح های تهاجمی اتحاد شوروی اتکای زیادی بر استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی داشت. به طور مثال یکی از طرح های عبور از دره فولدا برای تهاجم به آلمان غربی نابودی استحکامات دفاعی این ناحیه با استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی بود. همچینین روس ها برای عبور از خطوط پدافند هوایی دشمن و حمله هوایی به عمق، روی پالس های الکترومغناطیسی ایجاد شده در اثر این سلاح ها حساب ویژه ای داشتند. این امر در ابتدا با بمب های هوایی و موشک های بالستیکی مانند توچکا، اسکاد و فراگ و در سالهای بعد با موشک های کروز و موشک های بالستیک میان برد مانند SS-20 Saber صورت می پذیرفت. در نهایت بعد از این حملات تاکتیکی هسته ای سیل تانک ها و نفربرهای زرهی به سوی اروپا راه می یافتند. همچنان که بسیاری از ادوات زرهی تهاجمی شوروی (و حتی امریکایی) برای نفوذ و تهاجم در چنین شرایطی به ابزارهایی مانند سیستم های حفاظتی مجهز بودند و در مانورها نیز عملیات در شرایط جنگ هسته ای بسیار تمرین می شد. البته این تهدید تهاجم نا متعارف به اروپا به طور تقریبا کامل با امضای پیمان نابودی موشک های میان برد (INF Treaty) بین شوروی و آمریکا در ساال 1987 از بین رفت.
  8. بسم الله الرحمن الرحیم   سروان خلبان باب پاردو (بازنشسته شده با درجه سرهنگ دومی) در طول جنگ ویتنام بیش از 132 ماموریت رزمی انجام داد. در طول این 132 ماموریت جنگی باب پاردو بر فراز ویتنام که در قالب گروه تاکتیکی هشتم انجام پذیرفت یک مورد بارز و برجسته وجود داشت. این مورد در تاریخ 10 مارس 1967 اتفاق افتاد و در طی آن ماموریت، او با هواپیمای F-4C  فانتوم با خلبان کابین عقب خود با نام ستوان استیو واین و همراه با هواپیمای فانتوم دیگری با خلبانی سروان ارل امان و افسر کابین عقب او با نام ستوان باب هویتون برای بمباران یک کارخانه فولاد در منطقه تابی نگوین واقع در 30 مایلی شمال شهر هانوی پایتخت ویتنام شمالی اقدام حمله کرده بودند. این کارخانه تنها کارخانه تولید محصولات نورد فولادی برای تولید ابزارآلات جنگی ویتنام شمالی بود.   سرهنگ بازنشسته باب پاردو   ابن منطقه همانند سایر مناطق اطراف هانوی با بهترین مواضع پدافند هوایی محافظت می شد و بهترین وضعیت را در کل ویتنام برای مقابله با هواگردهای دشمن داشت. اتفاقا در آن روز نیز سروان پاردو شدیدترین آتش دفاع ضدهوایی دشمن را در طول ماموریت هایش تجربه کرد. در ابتدای ماه مارس اعضای اسکادران تاکتیکی 433ام مستقر در پایگاه هوایی اوبون تایلند آماده انجام ماموریت شدند. دو فروند فانتوم که با خود 6 بمب 750 پوندی و 4 موشک به همراه غلاف اقدام متقابل الکترونیکی (ECM) حمل می کردند آماده پرواز شدند. در 10 مارس بعد از چند بار عقب افتادن زمان اجرای عملیات به دلایل جوی سرانجام روز موعود فرا رسیده بود. آنها انتظار مواجه شدن با میگ ها و سلاح های ضد هوایی ویتنامی را داشتند.   باب پاردو (سمت چپ) به همراه استیو واین (سمت راست)   پیش از آنکه آنها به نزدیکی اهداف خود برسند هواپیمای فانتوم سروان امان مورد هدف ترکش توپ های ضد هوایی قرار گرفت ولی او تشخیص داد که می تواند در فرمیشن حمله باقی بماند. همین که آنها به نزدیکی کارخانه فولاد رسیدند فانتوم امان بار دیگر با شلیک تیربار ضدهوایی ویتنامی ها هدف قرار گرفت و شروع به نشت سوخت از باک بنزین کرد. سپس هواپیمای پاردو هدف قرار گرفت و با اینکه به حمله ادامه داد ولی او نیز با شدت کمتری در حال از دست دادن سوخت بود. با اینکه از میگ ها خبری نبود ولی توپ های ضد هوایی کار خود را کرده بودند. پس از پایان بمباران و هنگامی که آنها در راه خروجشان از منطقه هدف به ارتفاع 20000 پایی صعود کردند کاملا مشخص شد که هواپیمای امان سوخت کافی برای رسیدن به لائوس را ندارد. اگر او به لائوس می رسید امکان داشت او و هویتون با ایجکت کردن و همراهی اندکی شانس توسط نیروهای خودی نجات داده شوند ولی اگر آنها بر فراز ویتنام شمالی ایجکت می کردند شانس فرار و دستگیر نشدن آنها بسیار کاهش می یافت و اگر خوش شانس بودند باید برای مدت طولانی در کمپ اسیران جنگی نگهداری می شدند. هواپیمای پاردو خیلی آسیب ندیده بود و سوخت کافی برای رسیدن به لائوس را نیز داشت. در آسمان لائوس یک تانکر سوخترسان منتظر او بود و وی می توانست با سوختگیری مجدد در هوا به پایگاه اصلی برسد. این بدان معنی بود که او می توانست امان و هویتون را از یک سرنوشت نامعلوم نجات دهد و پاردو مایل به این کار بود. او تصمیم گرفت تا همراه با امان تا زمانی که امکان داشت بماند و به آنها برای خروج امن از آسمان ویتنام شمالی کمک کند.  پاردو با مشاهده نشت سوخت از هواپیمای امان در رادیو به وی این موضوع را اطلاع داد و امان نیز به وی پاسخ داد که او نیز از موضوع مطلع است و آماده خروج از هواپیما هست. اما پاردو سریعا به امان گفت که فعلا بیرون نپرد و او همه تلاش خود را برای کمک به آنها انجام خواهد داد. درحالی که پاردو به فکر کمک بود هواپیمای امان در حال اتمام سوخت بود و بعد از مدتی کوتاه موتورهای آن خاموش شد و این در حالی بود که آنها هنوز بر فراز آسمان ویتنام شمالی بودند. پاردو تصمیم گرفت تا دور بزند و با هواپیمای خود هواپیمای امان را رو به جلو هل دهد. ابتدا به آرامی با دماغه فانتوم خود فانتوم امان را فشار داد ولی بعد از مدتی تلاش بیهوده فهمید که دماغه فانتوم برای هل دادن مناسب نیست و باعث می شود که با انسداد جریان هوای موتور پاردو توسط هواپیمای امان، ورودی های هوای فانتوم پاردو نتوانند به خوبی اکسیژن را به موتور خود برسانند و این ممکن بود منجر به از دست رفتن هر دو هواپیما شود.   قلاب مخصوص فرود اضطراری بر روی ناو هواپیمابر در هواپیمای فانتوم   پاردو همچنان دست بردار نبود تا آنکه ناگهان یک فکر زیرکانه به ذهن پاردو رسید. او از امان خواست تا قلاب انتهایی زیر دم که هواپیما برای فرود بر روی ناوهواپیمابر از آن استفاده می کند را به پایین رها کند. هواپیمای فانتوم به علت آنکه برای فرود بر روی ناوهواپیمابر طراحی شده بود به ابزارهایی مانند این قلاب که برای استفاده روی ناو لازم بودند مجهز شده بود. بعد از رها کردن قلاب فانتوم امان، پاردو با شیشه جلوی کاکپیت خود به آرامی به آن فشار وارد می کرد و در نتیجه هواپیمای امان را رو به جلو و بالا هل می داد. پاردو باید به آرامی و با دقت این کار را انجام می داد چرا که اگر شیشه جلوی کاکپیت شکسته می شد قلاب فانتوم امان به صورت پرادو برخورد می نمود. این فکر به خوبی عمل کرد ولی به علت ایجاد توربولانس ایجاد شده، قلاب هر 15 تا 30 ثانیه یک بار از روی شیشه جابجا می شد و پاردو مجبور می شد موقعیت هواپیمای خود را تغییر دهد. این عمل باعث شد که نرخ کم کردن ارتفاع هواپیمای امان از 3000 به حدود 1500 پا بر دقیقه کاهش یابد. در نهایت این مقدار به 1000 پا بر دقیقه رسید.     عملیات فشار (هل دادن) پاردو   اما این پایان مشکلات آنها نبود. در همین زمان که پاردو هواپیمای امان را هل می داد، با آتش گرفتن موتور سمت چپ هواپیمای وی، او مجبور شد که این موتور را خاموش کند. با روشن کردن دوباره آن بار دیگر آتش سوزی شروع شد. او وضعیت سوخت خود را مشاهده کرد و فهمید که دیگر سوختی برایش باقی نمانده است و دیگر از کار افتادن یک موتور برای او اهمیتی نداشت. با اطلاع از اینکه تانکرهای سوخت هم نمی توانند به آنها برسند دیگر امکان بازگشت به پایگاه وجود نداشت. بعد از اینکه او تقریبا 88 مایل هواپیمای امان را به جلو هل داده بود اکنون دیگر زمان پریدن با چتر به بیرون از هواپیما بود. ابتدا امان و هویتون از هواپیمای خود ایجکت کردند و بعد از آنها پاردو و واین با فاصله چند دقیقه به بیرون پریدند. دشمن سعی در دستگیر کردن آنها داشت ولی آنها با فرار و مخفی شدن از دست ویتنامی ها، خود را به هلیکوپتر نجات رساندند. خلبانان نجات یافته با هلیکوپتر دوباره به پایگاه اصلی خود در تایلند برگردانده شدند.  در نظر خلبانان پایگاه و سایر خلبانان که جریان را می دانستند پاردو قهرمان آن روز بود ولی مقامات بالاتر به همین صورت به قضیه نگاه نمی کردند. آنها تهدید کردند که او را دستگیر و زندانی می کنند چون او یک هواپیمای گرانقیمت را از دست داده بود. در نهایت دادگاه تشخیص داد که او نباید مجازات شود و وی را آزاد کرد. سرانجام در سال 1989 مقامات حاضر به قبول اشتباه خود شدند و به خاطر آنچه که امروزه به نام فشار پاردو معروف شده است مدال ستاره نقره ای به باب پاردو و استیو واین داده شد.    اعطای نشان ستاره نقره ای به پاردو توسط ژنرال هارنر   بعدها پاردو فهمید که امان از بیماری خاصی رنج می برد و به تدریج صدا و قدرت تحرکش را از دست داده است. به همیت منظور او بنیادی را تاسیس کرد تا از پول آن برای امان دستگاه تولید صدا از حنجره و ویلچیر برقی و کامپیوتر خریداری شود. این حمایت ها تا زمان مرگ امان ادامه داشت.   پچ سی امین سالگرد این حادثه   باب پاردو در زمان حاضر   منابع   http://www.historynet.com/pardos-push-an-incredible-feat-of-airmanship.htm https://www.warhistoryonline.com/military-vehicle-news/pushed-phantom-out-of-north-vietnam.html/1 https://en.wikipedia.org/wiki/Pardo's_Push   تقدیم به ارواح طبیه شهدای اسلام تمامی حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد
  9.   با سلام. از اینکه این جزو تعلیمات و مانورهای مرسوم در حال حاضر برای خلبانان باشه بنده اطلاعی ندارم و فکر هم نمی کنم چنین چیزی حتی حالا هم آموزش داده بشه چون واقعا اقدام خطرناکی هست. در همین مورد که مطلبش تقدیم شما شد شیشه های جلوی کاکپیت هواپیمای پاردو ترک برداشته بود و چیزی به شکستن اون باقی نمونده بود. این کار نیاز به تسلط بسیار زیاد و آموزش فراوان داره (حتی بیش از عملیات سوخت گیری از تانکر به صورت آنالوگ) که از عهده کمتر کسی بر میاد.   در مورد این سوال که فرمودید آیا سابقه داشته باید گفت بله. در 15 سپتامبر 1952 و در خلال جنگ کره، خلبان آمریکایی هواپیمای F-86 Sabre با نام جیمز رابینسون ریزنر در بازگشت از ماموریت بمباران یک هدف در کره شمالی هواپیمای همراه (وینگمن) خود از همین نوع رو به خلبانی جوزف لوگان تقریبا حدود 16 مایل هل می ده و اون رو به روی دریا می رسونه ولی با بیرون پریدن لوگان و سقوط به داخل آب دریا طناب چتر نجات به بدن اون گیر می کنه و داخل دریا غرق می شه. (البته خود ریزنر هم بعدها سرنوشت جالبی داره) 
  10.   با تشکر از اطلاعات جدید و به روز شما و همچنین همه دوستان اصولا بحث خستگی مربوط به قسمتهایی هست که تحت بارهای فرکانسی و نوسانی دینامیکی باشه و ربطی به بارهای استاتیکی که شما فرمودید نداره. علت هم این هست که ریشه ترک های موجود در قطعه تحت تنش دینامیکی نوسانی تیز می شه و ترک پیشروی می کنه و قطعه رو دچار شکست می کنه. در مورد بارهای استاتیکی هم بحث استحکام کششی و فشاری و ... مطرح هست که با انتخاب بار و ماده مناسب میشه عمر نامحدود به قطعه داد. در مورد سازه های فضایی به خصوص هواپیماها عموم خستگی مربوط قطعات متحرک و قطعات تحت نیروهای معکوس هست. مثل ارابه فرود که به سرعت دچار خستگی می شه. در مراحل بعدی بال و سکان عمودی هستند که در اثر مانورهای سخت و پر فشار به هواپیما این قسمت ها هم تحت نیروهای معکوس و نوسانی قرار خواهند گرفت. در آخرین بخش هم بخش های آئرودینامیک تر هواپیما هست که بارهای کمتری به اونها وارد میشه. بر اساس این دلایل به ایرفریم اصلی که تحت فشار کمتری نسبت به سایر قسمت ها هست خستگی کمتری وارد میشه و معمولا تا زمان عمر یک پرنده (مگر اینکه دلایل دیگری هم باشه) احتیاج چندانی به تعویض ندارند. البته همه قسمت ها هم تحت تست های غیر مخرب دائمی قرار دارند و معمول هست که با مشاهده ترک غیر مجاز بیش از استاندارد قطعه تعویش بشه. (برای دوستانی که مفهوم خستگی رو متوجه نشدند تصور کنید یک سیم مسی را در جهت های متفاوت خم کنیم و این عمل را با تعداد سیکل های زیاد تکرار کنیم در چنین شرایطی سیم با نیرویی بسیار کمتر از مقدار استحکام کششی خودش قطع خواهد شد)
  11. به دنبال تصمیم رژیم بعث عراق برای اتخاذ استراتژی دفاع متحرک در سال های 1364 و1365 آنها تصمیم گرفتند تا برای این کار از کامیون های تانکبر شرکت FAUN استفاده کنند و بدین منظور تعداد نسبتا زیادی از کامیون های سنگین این شرکت را برای جابجایی لشکرهای زرهی خود در طول جبهه نبرد در مدت زمان کوتاه خریداری کردند. هرچند با شکست استراتژی دفاع متحرک عراق در سال 1365 زمینه های استفاده از این تانکبرها کمتر شد ولی عراق در طول سال های بعد به خوبی از این کامیون ها استفاده کرد و لشکرهای زرهی و مکانیزه و تجهیزات سنگین خود را به سرعت جابجا می کرد.     در این تصویر یک نفربر زرهی MTLB عراقی به همراه یک خودروی تانکبر FAUN در کنار یک کامیون IFA W50 در عبور از مرزهای کویت مشاهده می شود. نکته جالبی که در این تصویر وجود دارد اتحاد آلمان شرقی و آلمان غربی در کمک به عراق است که روزی ناگهان بر خلاف میل آنها عمل کرد. خودروی FAUN متعلق به آلمان غربی و IFA متعلق به آلمان شرقی می باشد.     این تصویر نیز همین مدل تانکبر را بعد از هدف قرار گرفتن در کویت در حالی که یک خودروی سامانه موشکی SA-6 را حمل می کند، نشان می دهد.
  12. این چند تصویر هم به نظرم هنوز در این تاپیک قرار نگرفته بودند   یکی دیگر از دیفندرهای عراقی با رنگ سفید   هلیکوپترهای گازل (غزال)   هواپیمای SB7L-360 Seeker سی برد با اصالت اتریش و اردن در خدمت ارتش عراق جدید   دوستان اگر از وضعیت گازل ها و بقیه هلیکوپترهای رزمی عراقی اطلاع دارند ممنون میشم اگر توضیح بیشتری بفرمایند
  13. با نزدیکتر شدن شکست نهایی ویتنام جنوبی از رقیب شمالی خود در سال 1975 و در راستای خروج نزدیک به 110 هزار نفر از وابستگان به غرب از ویتنام جنوبی در عملیاتی موسوم به New Life، تعداد 3300 نوزاد و کودک خردسال بی سرپرست و سایر کودکان موجود در بیمارستان های ویتنام جنوبی نیز توسط تعدادی از آخرین هواپیماهای آمریکایی از ویتنام خارج شدند. در این عملیات که با نام Babylift انجام شد، کودکان خارج شده به کشورهای اروپای غربی و آمریکا برده شده و در آنجا رشد یافتند.       در حادثه سقوط و آتش گرفتن یک فروند هواپیمای C-5 که حامل تعدادی از کودکان بود 38 نفر از آنها در آتش سوختند. با طول کشیدن عملیات و ترس از تمام نشدن کار یک فروند بوئینگ 747 نیز برای نقل و انتقال کودکان به سایگون در حال سقوط رفت. با گذشت سالها هنوز هم عده ای از ویتنامی ها با انجام تست های DNA در حال پیدا کردن اقوام خود هستند.
  14. مجسمه های بودا که با نام بت های بودا نیز شناخته می شود به دو مجسمه باستانی مربوط به بودائیان گفته می شود که در منطقه شیعه و هزاره نشین بامیان افغانستان ساخته شده و برای قرن ها مستقر بودند. این منطقه در طول 50 سال اخیر در معرض درگیری های زیادی قرار داشت.   با هجوم نیروهای ارتش سرخ به افغانستان این منطقه نیز درگیر آتش جنگ شد. هلیکوپتر Mi-8 ارتش سرخ سال 1980   با خروج روس ها از افغانستان نیروهای حزب جماعت اسلامی افغانستان که نیروهای هزاره شیعه بودند کنترل منطقه را در دست گرفتند.   نیروهای هزاره دسامبر 1997   با پیشروی نیروهای طالبان به سمت شمال منطقه بامیان به دست نیروهای طالبان افتاد. آنها در سال 2001 با دستور ملاعمر مجسمه های باستانی بودا را منفجر کردند. از آنجایی که این مجسمه ها جزء مقدسات مردمان بسیاری بود کشورهای تابعه آنها حتی حاضر شدند که این مجسمه ها را از طالبان بخرند ولی طالبان با این امر مخالفت کردند. منفجر کردن مجسمه های بودا با کار گذاری دینامیت سال 2001   با پیروزی نیروهای بین المللی به رهبری ایالات متحده و تصرف افغانستان منطقه بامیان نیز از دست طالبان خارج شد. در حالی که دیگر مجسمه ای وجود نداشت.   نیروهای بین المللی در کنار مکان سابق مجسمه های بودا در بامیان زمان حاضر  
  15. در اولین شب شروع عملیات طوفان صحرا عراق توانست تنها پیروزی هوا به هوای تایید شده خود و اولین تلفات نیروهای دشمن را در جنگ بدست بیاورد. F/A-18 نیروی دریایی ایالات متحده با خلبانی مایکل اسکات اسپایکر (Michael Scott Speicher) در نزدیکی بغداد هدف قرار گرفت و سقوط کرد.         تا سال 1997 نیروی دریایی ادعا می کرد که این سقوط بر اثر اصابت موشک  زمین به هوای پدافند هوایی عراق صورت گرفته است  ولی در سال 2001 CIA گزارش داد که این هواپیما بر اثر موشک هوا به هوای عراقی سقوط کرده است.     در حقیقت این هواپیما در اثر موشک R-40 شلیک شده از جنگنده MiG-25PD از گردان 84ام نیروی هوایی ارتش عراق با خلبانی ستوان زهیر داوود سقوط کرده بود. بقایای جسد اسپایکر در سال 2009 پیدا شد و برای تحویل به خانواده اش به ایالات متحده برگشت.
  16. با سلام   عدنان خیرالله طفاح پسر دایی و برادر زن صدام بود. از برکت همین نسب ها به سرعت و بدون طی کردن بسیاری از ضوابط به درجه ارتشبدی در ارتش عراق رسید و وزیر دفاع عراق در دوران جنگ تحمیلی شد. در حقیقت تا زمان زندگی او فرد شماره دو حکومت بعث عراق بود. او همچنین علاقه زیادی به پرواز داشت.       در تاریخ 4 می 1989 هلیکوپتر حامل وی سقوط کرد و عدنان کشته شد. بلافاصله بعد از آن میدانی از میادین بغداد به نام او نامیده شد و از او با نام شهید نام برده می شد. ولی گمان هایی می رود که سقوط هلیکوپتر او عمدی بوده باشد و صدام از ترس قدرت گیری او را به قتل رسانده باشد. میخائیل رمضان در کتاب بدل صدام به قسمتی از این موضوعات اشاره می کند.     این تصویر، هیلکوپتر حامل عدنان خیرالله را اندکی پیش از پرواز آخر که منجر به سقوط و کشته شدن او شد نشان می دهد. او که به سرعت مراتب ترقی را پیموده بود به سرعت نیز از گردونه قدرت حذف شد.
  17. با تشکر در حقیقت سرمایه گذاری های کلانی که یک سازمان دولتی مانند ناسا برای اموری که در آینده بکار خواهند آمد باعث پیشرفت فناوری در بسیاری از زمینه ها شده است. با اینکه ممکن است بسیاری از این طرح ها با شکست مواجه شوند و حتی با وجود موفقیت نیز تجاری سازی نشوند ولی تا وقتی بودجه مناسب پشت این برنامه ها باشد پیشرفت تکنولوژی رو به جلو خواهد بود.   نظیر این فناوری ها در بسیاری از بخش ها که از پشتیبانی مالی نهادهای نظامی و فضایی برخوردارند به وفور وجود دارد. کولار، نایلون، فرئون و ... برای اولین با توسط کمپانی DuPont ساخته شدند که خود آن نیز کار خود را با ساخت و آسیاب باروت برای اسلحه آغاز کرده بود. اولین آلیاژهای حافظه دار به صورت عمومی در آزمایشگاه های مهمات سازی نیروی دریایی آمریکا کشف شدند و اولین استفاده تجاری از آنها (احتمالا نیتینول) در اتصالات سیستم هیدرولیک هواپیماهای F-14 بود. معروف ترین نرم افزارهای مدل سازی قطعات و مونتاژ با استفاده از کامپیوتر با نام های CATIA و SolidWork تحت ساخت و مالکیت کمپانی داسوسیستم از زیرمجموعه های داسواوییشن فرانسه هستند که سازنده میراژ و رافائل هست.   به نظر بنده در آینده نزدیک فناوری های مربوط به دینامیک سیالات و الکترونیک در صنایع و به خصوص بخش هوانوردی بسیار با کندی پیش خواهند رفت و عمده پیشرفت در این صنایع مربوط به جنس مواد و فیزیک آنها مربوط خواهد بود که در حال حاضر با چالش های فناورانه مواجه هستند. نظیر این موارد را می توان در مواد خود ترمیم شونده و گرافن یافت که با تجاری سازی و پیشرفت آنها تحولات عظیمی در صنایع و به خصوص هوانوردی نظامی اتفاق خواهد افتاد. این امر نیاز به تزریق دوباره و بیشتر منابع مالی عظیم به این بخش ها دارد.
  18. دو تصویر دیگر از نیروی هوایی عراق     این هواپیمای L-39 Albatros با اصالت چک اسلوواکی سابق با شروح حمله عراق به کویت اجازه بازگشت به عراق را نیافت و در فرودگاه براتیسلاوا پایتخت اسلواکی کنونی ماندگار شد.     این هواپیمای مسراشمیت Bf-109 نیز پرچم عراق را بر تن کرده است. از زمان و مکان این تصویر اطلاعی در دست نیست.  (احتمالا برای دوران عراق سلطنتی می باشد)
  19. نمونه اولیه با غلاف G-139 (البته تصویر مبهم به نظر می آید) با تشکر از شما احیانا در مورد برد موثر سامانه HIAC-1 اطلاعی ندارید؟
  20.   سوال جالبی فرمودید که جواب مفصلی لازم دارد ولی سعی می کنم به طور خلاصه بیان کنم.   اول باید پرسید که علت دشمنی مصر و اسرائیل چه بود و در مورد بعد باید توان مقابله دو طرف را در طی این سال ها بررسی کرد. در مورد علت دشمنی مصر و رژیم صهیونیستی به مسئله فلسطین و موجودیت رژیم اسرائیل بر میگردد. مصر به عنوان یک کشور عربی چه در دوران سلطنت و چه جمهوری با توجه به همسایگی با فلسطین و جمعیت زیاد و ارتش نسبتا قوی نمی توانست در مورد این مسئله بی تفاوت بماند. ولی آن چه که در عمل اتفاق افتاد این بود که این دشمنی برای مصر بسیار گران تمام شد. علت اصلی این امر هم سیستم فاسد و ناکارآمد دولتی مصر و سطح حمایت ابرقدرت های جنگ سرد از ارتش و دولت های دو طرف بود. ارتش مصر در جنگ 1948 نتوانست مانع ایجاد رژیم غاصب اسرائیل شود. در جنگ سوئز نیز بطور نابرابری مورد حمله 3 ارتش انگلستان، فرانسه و اسرائیل قرار گرفت و این جنگ نیز اگر التیماتوم اتمی شوروی برای بمباران پاریس و لندن نبود به احتمال زیاد به شکست مصر منجر می شد. اما مصر از زمان جنگ کانال سوئز تا زمان نبرد شش روزه یک فرصت استثنائی را برای تقویت خود و به روزرسانی ارتش و کارآمد سازی دولتش از دست داد. این امر نیز دلایل زیادی دارد که در این بحث نمی گنجد. اما نتیجه آن بود که ارتش کوچکتر اسرائیل در یک حمله پیش دستانه در جنگ شش روزه خسارت فراوانی بر ارتش مصر و سایر ارتش های عربی منطقه وارد آورد. علت هم علاوه بر اشتباهات فرماندهی ارتش های عربی به تفکر پوسیده آن فرماندهان و تجهیزات تضعیف شده روسی در مقابل تفکر خلاق صهیونیست ها و تسلیحات غربی با کیفیت و به روز و حمایت قوی غرب بر میگشت. بعد از جنگ شش روزه اتفاق مهمی که افتاد این بود که جمال عبدالناصر با کمک به گروه های فلسطینی امر آزادسازی فلسطین را به خود انها محول نمود و اعلام داشت که ارتش مصر (و به تبع آن سایر ارتش های عربی) تنها به حمایت از گروه های مقاومت فلسطینی برای آزادسازی سرزمین خود مبادرت خواهند ورزید و کار اصلی به دوش فلسطینیان است. اما نکته ای که وجود داشت وجود سرزمین های اشغالی در صحرای سینا و جولان بود که ارتش های مصر و سوریه باید خود ان را آزاد می کردند. به این ترتیب جنگ رمضان یا یوم کیپور اتفاق افتاد. بعد از این جنگ روایت ها از باقی قضایا فراوان است. در حالی که سوریه همچنان جنگ را راه رهایی جولان می دانست ولی مصر دیگر دنبال جنگ نبود. البته این عمل از پیش از جنگ 1973 دنبال می شد و از نظر مصر باید پیش از راه حل سیاسی با جنگ به اسرائیل نشان داده می شد که مصر برای بازپس گیری سینا از هیچ کاری فروگذار نمی کند. هیکل در کتاب خود با نام به سوی رمضان به خوبی وضعیت مذاکرات با کسینجر قبل از جنگ را توضیح می دهد و از علاقه و تلاش های سادات به مذاکره سخن می گوید. البته روایت دیگری وجود دارد که حاکی از خیانت سادات به مصر و اعراب است و نشانه هایی برای آن نیز وجود دارد. در همین نوشتار نیز اقداماتی به سادات نسبت داده شده است که از یک فرمانده جنگی بعید است صادر شده باشد. اقداماتی که منجر به نفوذ شارون به کرانه غربی کانال و مصائب بعد از آن شد. سعدالدین شاذلی در کتاب خود با نام عبور از سوئز یا جنگ اکتبر 1973 به خوبی این اقدامات را شرح داده است. بعد از سادات نیز حسنی مبارک که دنباله رو و منتخب سادات بود برای ریاست جمهوری مصر انتخاب شد و به همان روش قبلی ادامه داد. جالب است بدانید که بعد از صلح با اسرائیل صدام اولین کسی بود که باعث خروج مصر از اتحادیه عرب و منزوی شدن آن شد و همین صدام بعد از 10 سال دوباره مصر را به جمع اعراب و اتحادیه عرب باز گرداند. اکنون دیگر این بلا همه گیر شده است.
  21. با تشکر از همه دوستان که به بنده اظهار لطف کردند   بخش دوم     گسترش نیروهای اسرائیلی در کرانه غربی کانال سوئز   با طلوع آفتاب روز 20 اکتبر نیروی هوایی اسرائیل حملاتی را به مواضع جبهه اسماعیلیه انجام داد که در تمام طول روز ادامه داشت. به دلیل انهدام سکوهای موشک های دفاع صد هوایی مصری در روزهای قبل این حملات که بعد از این نیز به طور دائم ادامه داشت با خطر کمتری برای هواپیماهای اسرائیلی روبرو بود ولی بازهم تعدادی از هواپیماهای مهاجم در این نبرد ساقط شدند. اهداف این حملات بیشتر شهر اسماعیلیه، پایگاه نظامی القالا و منطقه جبل مریم بودند. همچنین نیروی هوایی از نیروی زمینی پیش رونده پشتیبانی نزدیک هوایی به عمل آورد. نیروی هوایی در این حملات برای هدف قرار دادن نیروهای مصری از بمب های با فیوز زمانی و بمب های ناپالم استفاده کرد. در غروب این روز ژنرال شاذلی اسماعیلیه را ترک کرد و به قاهره برگشت تا ارزیابی میدانی خود را از صحنه نبرد برای فرماندهی مرکزی در قاهره ارائه کند. پیشنهاد او برای بازگرداندن قسمتی از نیروهای رزمی از کرانه شرقی به این جبهه با مخالفت سادات و اسماعیل منجر به بحث و درگیری فرماندهی شد و در نهایت عقب کشاندن نیروها اتفاق نیافتاد.     بقایای یکی از میراژهای اسرائیلی ساقط شده در کرانه غربی کانال به همراه صحنه های بمباران نقاط حساس جبهه اسماعیلیه   شارون حمله خود به سمت شمال را در این روز بار دیگر از سر گرفت و به سمت سرابائوم حرکت کرد. در این حمله جناح چپ نیروهای او را تیپ رشف، سمت راست او تیپ مت و مرکز نیروهای او تیپ ارز قرار داشتند. پیشروی او از سمت چپ به کانال آب شیرین و از سمت راست به کانال سوئز متمایل بود. در پایان روز هر دو برج و استحکامات توسکان و عین قاسین تحت حمله قرار داشتند. گردان 89ام تمام نیروهای خود را بر استحکامات توسکان متمرکز کرده بود و در این ناحیه به شدت تحت فشار نیروهای زرهی و مکانیزه اسرائیلی قرار داشت. عزمی به ستاد فرماندهی ارتش دوم گزارش این وضعیت را داد و اجازه انفجار پل نزدیکی برج را درخواست کرد. با این کار می شد منطقه را غرق در آب کرد و حرکت تانک ها را با مشکل مواجه کرد. با وجود مخالفت مقامات بالاتر و وجود دلایلی منطقی برای عدم انجام این کار با این حال با شدت فشار بر روی نیروهای عزمی او دستور انفجار پل و غرق کردن زمین را به نیروهای خود داد. بعد از اندکی تانک های اسرائیلی با غرق شدن در آب از حرکت باز ایستادند. این امر به نیروهای چترباز اسرائیلی اجازه داد که از سمت مرکز به پیشروی خود ادامه دهند ولی تانک ها برای حرکت با مشکل مواجه شدند. موقعیت توسکان به شدت زیر حملات هوایی و توپخانه ای بود تا آنکه در میانه روز محاصره شد. با کشته و زخمی شدن افراد از گردان چترباز مستقر در آن تنها 120 نفر باقی مانده بود که توانایی جنگیدن داشتند.   چتربازان اسرائیلی در حال پیشروی به سمت اسماعیلیه به همراه یک RPG-7 غنیمتی   در همین حال گردان 81ام توانست تا بعد از ظهر از موقعیت عین قاسین دفاع کند تا آنکه این گردان نیز مجبور به عقب نشینی شد. بعد از بازسازی دوباره گردان 85ام به آن دستور داده شد تا مواضع جبل مریم، هنیداک و توسکان را اشغال کند. فرمانده گردان سرهنگ منصف بعد از شناسایی موضع توسکان متوجه شد که این موضع توسط تعداد زیادی از اسرائیلی ها محاصره شده است و زیر آتش شدیدی قرار دارد. در این شرایط او تصمیم گرفت با نیروی اصلی خود به توسکان حمله کند و باقی نیروها را برای دفاع از دو موضع بعدی قرار دهد.   خودروی نیروهای مصری بعد از هدف قرار گرفتن توسط اسرائیلی ها   گروه 139ام الصاعقه با تایید ماموریتشان از سوی فرماندهی مرکزی در غروب این روز حرکت خود را به سمت جنوب آغاز کردند. هر دو گردان حرکت خود را به صورت ستونی رو به جنوب انجام دادند. سرهنگ ابراهیم 4 گشت شناسایی را برای ارزیابی موقعیت به پیش فرستاد ولی از میان آنها تنها یکی برگشت و بقیه در راه گم شدند. همینکه گروه الصاعقه به سمت جنوب در حال حرکت بود با گروهی از چتربازان مصری از گردان های 81 و 89ام برخورد کرد که از سمت تهاجم اسرائیلی ها در حال عقب نشینی بودند. هنگامی که واحد پیشتاز در حال نزدیک شدن به عین قاسین بود هدف کمین نیروهای اسرائیلی قرار گرفت. درگیری شدیدی بین آنها روی داد. با هدف قرار گرفتن تعدادی از خودروهای نیروهای مصری آنها در دشت ها و تپه های اطراف پراکنده شدند. بقیه خودروها به سختی توانستند برگردند و به زودی کل گروه الصاعقه به سمت روستای ابو عطوه عقب نشینی کردند که در 3 کیلومتری جنوب اسماعیلیه قرار داشت. ابراهیم درخواست پشتیبانی توپخانه کرد ولی اسرائیلی ها که توانسته بودند فرکانس رادیویی او را مختل و به آن نفوذ کنند به عربی از او درخواست موقعیت کردند و با شناسایی موقعیت او آتش نیروهای اسرائیلی بر روی نیروهای ابراهیم باریدن گرفت. نیروهای مصری با خوش شانسی به علت وجود درختان انبوه و پوشش خوب و دید ناکافی اسرائیلی ها، تلفات کمی را متحمل شدند.   تعدادی از نیروهای مصری که توسط اسرائیلی ها دستگیر شده اند   در همین زمان فرماندهی مرکزی قاهره توانست با ابراهیم تماس بگیرد و با تغییر دستور از او خواست که به فرماندهی ارتش دوم در اسماعیلیه برود و او نیز تا نیمه شب خود را بدان جا رساند. خلیل تمام تلاش خود را انجام داد تا فرماندهی مرکزی را متقاعد کند که ماموریت گروه 139ام الصاعقه لغو شود و این نیروهای نخبه به جای قربانی کردن خود در یک ماموریت انتحاری به یاری نیروهای مدافع اسماعیلیه بشتابند و سرانجام به سختی موفق به این کار شد. ابراهیم اکنون وظیفه داشت که مواضع روستاهای ابو عطوه و نفیشه را اشغال و از آن دفاع کند. او نیروهای خود را بازیابی کرد و در پایان روز 21 اکتبر در هر دو روستا مستقر شد.   نقشه تقریبی مناطق اطراف اسماعیلیه و نقاط حساس جنوبی آن   با وجود در معرض انهدام قرار گرفتن درساعاتی پیش، استقرار الصاعقه در کنار چتربازان گردان 85ام به شدت منجر به تقویت مواضع دفاعی مصری ها شد و به شکست حمله اسرائیلی ها کمک کرد. نبرد در جنوب دریاچه تمساح با کش و قوص های فراوان ادامه یافت ولی در نهایت اسرائیلی ها نتوانستند به هیچ پیشرفتی دست بیابند و چتربازان مصری با قدرت توانستند کنترل منطقه توسکان را به دست بیاورند. عزمی در طول شب 20 اکتبر ارتباط خود را با گردان 89ام به علت شدت بمباران اسرائیلی ها از دست داده بود. در صبح روز 21 اکتبر اسرائیلی ها دوباره توسکان حمله کردند و چتربازان بار دیگر حمله آنها را دفع کردند. اما در نهایت در غروب آن روز گردان از استحکامات توسکان به سمت شمال عقب نشینی کرد. عزمی گردان های 81ام و 89ام را به استادیوم اسماعیلیه برگرداند تا آنجا تجدید قوا کنند. نیروهای اسرائیلی تا ظهر روز بعد بقیه مواضع قبل از اسماعیلیه را با استفاده از نیروهای زرهی و پیاده و با حمایت توپخانه و نیروی هوایی اشغال کردند.     نیروهای زرهی اسرائیلی در حال پیشروی به سمت شمال   در این زمان ژنرال ساموئل گونن و حییم بارلو که فرماندهی نیروهای جبهه جنوب در ارتش اسرائیل را بر عهده داشتند و نسبت به شارون ارشدتر بودند به او فشار آوردند که نیروهایش را برای گسترده تر کردن کریدور و امن کردن پل هایی که بر روی کانال سوئز زده بودند به کرانه شرقی کانال منتقل کند که این دستورات بارها با مخالفت شارون مواجه شد. گونن سرانجام با این بهانه که حملات به اسماعیلیه غیرلازم هستند به شارون دستور اکید داد تا نیروهایش را به کرانه شرقی برگرداند و کریدور را گسترش دهد. شارون ابتدا تنها 5 تانک خود را پس فرستاد و به کرانه شرقی منتقل کرد ولی با شکست اسرائیلی ها در گسترش کریدور و خسارت زیاد آنها در این اقدام این بار دیوید العازر نیز به فرماندهان قبلی پیوست و درخواست کرد که تیپ سرهنگ رشف به کرانه شرقی برگردد. شارون با این کار مخالفت کرد و بیان داشت که با محاصره ارتش دوم در کرانه غربی کانال نیروهای این ارتش در کرانه شرقی نیز رو به سقوط خواهند رفت و با این کار تهدید مصری ها بر روی کریدور اسرائیلی ها از بین خواهد رفت. او اصرار داشت که همین الان باید اسماعیلیه را محاصره و تصرف کند. هنگامی که شارون افسران مافوق خود را در هدفشان مصمم دید با دور زدن زنجیره فرماندهی به طور مستقیم با موشه دایان وزیر دفاع اسرائیل تماس گرفت و درخواست قطع حملات در کرانه شرقی برای انجام عملیات در کرانه غربی کرد که با این درخواست او موافقت شد. در نتیجه این کار او توانست تمام تمرکز خود و نیروهای تحت امرش را بر تصرف اسماعیلیه در حمله نهایی صرف کند.   ژنرال عبدالمنعم خلیل در حال توجیه فرماندهان خود برای مقابله با نیروهای اسرائیلی   در همین حال مصری ها تمام توجه خود را بر روی دفاع از کانال اسماعیلیه و جلوگیری از نفوذ اسرائیلی ها از آن گذاشتند. آنها توانستند تعداد زیادی از واحدهای توپخانه ای را برای این منظور متمرکز کنند. عبدالحلیم ابوغزاله فرمانده توپخانه ارتش دوم برنامه ریزی کرده بود تا به دنبال عبور واحدهای اسرائیلی از کانال اسماعیلیه 10 گردان توپخانه مستقر در شمال این شهر و همچنین 8 گردان مستقل توپخانه ارتش مصر در کرانه شرقی بر روی اسرائیلی ها به اجرای آتش بپردازند. ابوغزاله همزمان با این کار به ایجاد مواضع ضد تانک با استفاده از موشک های مالیوتکا به صورت تکی و همچنین خودروهای BRDM حامل این موشک ها نیز دست زد. نیروهای گردان 85ام چترباز وظیفه پیدا کردند تا آخرین نفر و تا آخرین گلوله از منطقه جبل مریم به علت موقعیت استراتژیک آن دفاع کنند. گروه 139ام الصاعقه نیز با دو گردانش ابوعطوه و نفیشه را در اختیار داشت و افراد آن با وسائل موجود سعی در ایجاد راه بندان در راه های منطقه داشتند. در طی شب 21 اکتبر آتش شدید توپخانه ارتش مصر بر روی اسرائیلی ها متمرکز شد و شروع به شلیک کرد. مصری ها پست های فرماندهی و تجمعات تانک های اسرائیلی را در منطقه سرابائوم و عین قاسین شناسایی کردند و با توپخانه به آن شلیک می کردند. این شلیک ها با آغاز تهاجم اصلی اسرائیلی ها همچنان ادامه داشت. صبح 22 اکتبر هواپیماهای اسرائیلی به مواضع مصری ها در این جبهه به خصوص جبل مریم، ابوعطوه و نفیشه حمله کردند. همزمان نیروهای پیاده و زرهی اسرائیلی به سمت نفیشه حرکت کردند که با مقاومت مصری ها عقب نشستند. در ساعت 10:00 صبح اسرائیلی ها بار دیگر به سمت جبل مریم، ابو عطوه و نفیشه حمله کردند. چتربازان مستقر در جبل مریم به شدت با نیروهای مهاجم درگیر شدند و به علت برتری موقعیت توانستند حمله آنها دفع کنند. اسرائیلی ها تمام توان توپخانه خود را بروی مواضع الصاعقه درنفیشه و ابوعطوه قرار دادند. در نزدیکی ظهر واحدهای پیشتاز اسرائیلی با یک واحد شناسایی الصاعقه برخورد کردند و در این درگیری 2 تانک و یک نیمه شنی اسرائیلی ها از بین رفت. در ساعت 1:00 بعد از ظهر یک گروهان از چتربازان اسرائیلی به ابوعطوه حمله کردند که با گیر افتادن در یک کمین به کلی از بین رفتند. حمله بعد از آنکه بیش از 50 نیروی اسرائیلی و چندین تانک آنها از بین رفتند متوقف شد.   تانک های نابود شده اسرائیلی در روستای ابوعطوه در نزدیکی اسماعیلیه   در همان زمان دو گروهان تانک و نیروهای پیاده مکانیزه با پشتیبانی نزدیک هوایی به نفیشه حمله کردند. کماندوهای مصری در یک درگیری نفسگیر طولانی و با فاصله بسیار نزدیک توانستند این حمله را نیز دفع کنند. در این حمله نیز تعداد بسیاری از نیروهای اسرائیلی به همراه چندین تانک و خودروی زرهی از بین رفتند. بعد از ظهر همان روز نیروهای الصاعقه با یک ضد حمله توانستند نیروهای شارون را در طول کانال آب شیرین به عقب برانند. حمله اسرائیلی ها بطور کامل با شکست مواجه شد.     تانک ها و نفربرهای نابود شده اسرائیلی به همراه مقداری سلاح در دست الصاعقه های مصری   با فرا رسیدن شب، آتش بس موضوعه قطعنامه 338 شورای امنیت در ساعت 6:52 دقیقه عصر اجرا شد و به نبرد پایان داد. هنوز تعداد زیادی از زخمی های اسرائیلی در میدان نبرد بر روی زمین قرار داشتند. شارون درخواست هلیکوپتر برای انتقال مجروحین را داد ولی بارلو به دلیل آنکه هوا تاریک بود و منطقه در تیررس نیروهای مصری قرار داشت به این درخواست پاسخ منفی داد. اسرائیلی ها با تمام وجود سعی در تخلیه مجروحین داشتند و عملیات تخلیه تا 4 ساعت به طول انجامید. هنگامی که خورشید طلوع کرد چتربازان اسرائیلی و نیروهای الصاعقه در بعضی مواضع فهمیدند که تنها 20 متر از همدیگر فاصله دارند ولی دیگر آتش بس اجرا شده بود.   جنازه یک اسرائیلی از نبردهای اسماعیلیه در دست نیروهای مصری   نیروهای چترباز و کماندو های الصاعقه مصری توانسته بودند در آن شرایط که وضعیت عمومی میدان نبرد در مصر بحرانی و رو به وخامت بود و فرماندهی مرکزی در قاهره در حالت سردرگمی قرار داشت یک پیروزی با ارزش تاکتیکی و استراتژیک بدست بیاورند. پیشروی نیروهای شارون به سمت اسماعیلیه متوقف شده بود و خطوط لجستیکی ارتش دوم همچنان ایمن بود. اسرائیلی ها در 10 کیلومتری جنوب اسماعیلیه که اکنون یک شهر نیمه ویران بود قرار داشتند.     تخلیه مجروهان با هلیکوپتر و بازگشتن نیروهای اسرائیلی از کرانه غربی بعد از آتش بس. در پلاکارد روی تانک نوشته شده است: از جنگ با مصری ها تا جنگ با یهودیها(اشاره به درگیری های سیاسی داخلی در رژیم صهیونیستی در آن زمان)   شارون بعد از جنگ اصرار داشت که شرایط سیاسی باعث ایجاد مشکل در پیشروی نیروهای او در جبهه اسماعیلیه شده بود این ادعاها در کنار مسائل دیگر باعث وضیعت سیاسی دشواری برای اسرائیل گشت که باعث ایجاد حزب لیکود در آینده نزدیک شد.   مراجع:   https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Ismailia Simon Dunstan The Yom Kippur War 1973 The Sinai George W Gawrych The 1973 Arab-Israeli War: The Albatross of Decisive Victory   تقدیم به ارواح طیبه شهدای گمنام   تمامی حقوق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری تعلق دارد  
  22. بسم الله الرحمن الرحیم   با توجه به استراتژی کشور عزیزمان در دفاع از کشور که مبتنی بر دفاع در برابر ابرقدرتی همچون آمریکا بنا گذاشته شده است و همچنین کمک به متحدین ما در منطقه و جهان و با توجه به این نکته که به نظر می رسد برتری تکنولوژیکی و تجهیزات با دشمن باشد طراحی و تولید تسلیحاتی که در عین قیمت پایین کارایی بالایی در برابر تسلیحات دشمن داشته باشد ضروری به نظر می رسد. اگر پدافند غیر عامل که اصل بسیار مهمی در دفاع و حمله است و باید بسیار جدی گرفته شود در نظر گرفته نشود آفند و پدافند مطلوب در مقابل دشمن به شرایطی در تغییر تسلیحات منوط خواهد شد که شامل ارتقای تکنولوژی حاضر ، جستجو در زمینه تکنولوژی هایی که تاکنون مغفول مانده اند و ترکیب تکنولوژی های موجود خواهد بود. در این قسمت ذکر مثال ضروری به نظر می رسد. فرض نمایید هواپیمای نسل جدیدی که مجهز به تکنولوژی های جدید به خصوص مخفی ماندن در طیف هایی از امواج الکترومغناطیس است قصد نفوذ داشته باشد. برای پیدا کردن این هواپیما سه راه وجود دارد که شامل ارتقای رادارهای موجود برای کشف آن ، استفاده از اصول علمی که هنوز به صورت تکنولوژی در نیامده اند مانند حسگرهای تغییرات آب و هوایی و روش ترکیب تکنولوژی های موجود مانند استفاده همزمان از رادارهای با طول موج بلند برای یافتن مکان احتمالی هواپیما و حسگر الکترواپتیکال یا تصویر ساز حرارتی برای پیدا کردن مکان دقیق هواپیما است. با آنکه روش اول منطقی است و باید به دنبال آن بود ولی هزینه تحقیق و توسعه بالایی دارد و در دراز مدت جواب می دهد. روش دوم نیز با آنکه باید پیگیری شود بازهم همین شرایط را دارد و حتی امکان صحیح و خطا در آن بیشتر است و امکان دارد به نتیجه نیز نرسد. اما روش سوم روشی است که هزینه تحقیق و توسعه کمی به دنبال دارد چرا که تکنولوژی های آن موجود است همچنین امکان رسیدن به نتیجه در آن بسیار بالا است و بهترین مزیت آن این است که در کوتاه مدت جواب می دهد. در همین راستا بنده پیشنهاد چند نمونه سلاح که شرایط لازم را دارا می باشد را ارائه می دهم. ممکن است این پیشنهاد قبلا توسط فرد یا افرادی داده شده باشد و حتی اجرایی نیز شده باشد ولی اینجانب برای اهمیت مطلب و باز شدن اذهان برای پیشنهادهای بیشتر و بهتر که می تواند در نیروهای مسلح مورد استفاده قرار گیرد اقدام به ارائه مطلب می کنم. 1- راکت انداز ضد نفر و ضد هواگرد با استفاده از فیوز مجاورتی فیوز مجاورتی (Proximity Fuze) به انواع مختلفی از فیوز گفته می شود که قابل تنظیم کردن برای شرایط مختلف می باشد. از جمله این شرایط زمان های مختلف و فاصله های مختلف از هدف هستند. انواع مختلف این فیوزها با استفاده از عوامل مختلفی نظیر فرکانس رادیویی، اپتیکی، اکوستیکی ، مغناطیسی،  فشاری و زمانی(VT) می توانند عمل کنند. استفاده از این فیوزها به زمان جنگ جهانی دوم بر می گردد و از آن زمان تاکنون در موارد بسیاری مورد استفاده گرفته است که از مهمترین آن گلوله های توپ و خمپاره با فیوز مجاورتی و زمانی هستند. پیشنهاد نویسنده استفاده از فیوز های مجاورتی مختلف در راکت اندازهای RPG-7 و RPG-29 و راکت اندازهای 107 میلیمتری تک لول و چند لول و سایر نمونه های ممکن است به صورتی که سلاح جدید با فیوزهای جدید به شکل استاندارد در آید. همچنین می توان بدنه این گلوله ها را نیز بصورت مشبک ساخت تا مقدار ترکش موثر بیشتر شود. این کار با هدف استفاده از این تسلیحات در برابر هواگردهای کم سرعت و ثابت مانند هلیکوپترها، پهپادها در فاصله نزدیک به سطح زمین و عملیات های هلی برن و راپل است و همچنین می توان بر ضد نفرات پیاده نیز بطور موثری استفاده کرد. از مزایای این تسلیحات قیمت نسبی بسیار پایین ، عدم نیاز به تعویض لانچر و ایجاد تغییر در آن، آزادی عمل واحدهای عمل کننده به علت شباهت نسبی گلوله ها، ایجاد قابلیت های ضد هواگردی در تیم های مختلفی که از این تسلیحات استفاده می کنند و مقاومت کامل در برابر اقدامات دفاعی مانند جنگ الکترونیک و چف و فلیر نام برد. مشکل عمده این تسلیحات آتش عقبه آنهاست که می توان با تعبیه یک لوله منحنی در انتهای راکت اندازهایی مانند RPG-7 و تعویض کردن آن به جای لوله خروجی آتش اصلی جهت این آتش عقبه را تغییر داد تا مانع از صدمه به تیرانداز شود.   لوله کج تعویض شونده پیشنهاد شده برای خمپاره های مجهز به گلوله های حاوی فیوز مجاورتی   استفاده از این روش پیش از این سابقه داشته است و در عملیات نظامی ایالات متحده در سومالی سقوط بالگرد بلک هاوک آمریکایی به استفاده از گلوله RPG-7 مجهز به فیوز مجاورتی زمانی نسبت داده می شود (کتاب جنگ های نامتقارن درگیری های گذشته و امروز، نوشته بارتلمی کومونت و دارکوریبینیکار با ترجمه علی سجادی انصاری، صفحه 125). همچنین استفاده از گلوله های راکت انداز 107 میلیمتری مجهز به فیوز مجاورتی نیز در عراق ثبت شده است که در یکی از این موارد در سال 2006 سه گلوله به همراه فیوزهای دست کاری شده به دست نیروهای آمریکایی افتاد (به احتمال زیاد ایران راکت اندازهای 107 میلیمتری مجهز به فیوز مجاورتی را برای مقاصد ضد نفر به صورت محدود تولید و استفاده می کند).   گلوله های 107 میلیمتری مینی کاتیوشا مجهز به فیوز مجاورتی MD-21 پیدا شده در عراق سال 2006   2- خمپاره  راکتی هدایت شونده همانطور که می دانید یکی از ضعیف ترین نقاط تانک سقف آن می باشد. بدین ترتیب موشک های ضد تانک در نسل های جدید این قابلیت را یافته اند که بتوانند از بالای تانک به آن حمله کنند و بیشترین خسارت را به آن وارد کنند. این روش بسیار موثر است و مزایای بسیاری دارد ولی هنوز امکان شناسایی مکان تیرانداز در آن وجود دارد و پروفایل پروازی آن نیز پیچیده است. برای این منظور نویسنده پیشنهاد می کند که خمپاره ای با سیستم هدایت شونده عموما لیزری ساخته شود که بعد از انجام قفل بر روی هدف راکت های تعبیه شده در آن روشن شده و سرعت پرتاب آن را به سمت هدف بالا ببرد. چنین سیستمی قابلیت ایجاد خسارت بالایی به هدف و تانک را خواهد داشت. به علاوه می توان با نشانه گیری یک تانک پرتاب چند خمپاره معمولی و خمپاره های پیشنهادی به صورت تقریبا همزمان تا حد زیادی از سد سیستم های دفاع فعال مانند تروفی گذشت( نظر نویسنده). از نظر قیمتی توسعه و ساخت این سیستم هزینه هایی خواهد داشت ولی به علت سابقه تحقیقات و توسعه در زمینه ساخت گلوله های هدایت شونده لیزری بصیر این هزینه تقریبا کم خواهد بود. مهمترین و ارزشمند ترین قابلیت این سیستم در این است که لانچر این خمپاره همان لانچر های قبلی بوده و نیازی به تعویض ندارد و همچنین مکان تیر انداز مخفی بوده و امکان قفل بر روی هدف با روش های مختلف نظیز پهپاد، نیروی پیاده و خودروهای پرتو افکن وجود دارد. امکان پرتاب همزمان چندین فروند خمپاره از لانچرهای مختلف و هدف گیری یک یا چند هدف وجود خواهد داشت. چنین سیستمی در مناطق شهری بخوبی می تواند با پرتاب های منحنی ساختمان های بین راه را حائل قرار داده و هدفگیری دقیق را امکان پذیرکند. امکان جابجایی بسیار آسان است و مخفی کردن لانچر پرتاب نیز با سهولت امکان پذیر است.   ایده بنده برای ساختن خمپاره های راکتی هدایت شونده (خمپاره اصلی شکل، خمپاره هدایت شونده PUMA می باشد)   ساخت خمپاره های هدایت پذیر در جهان در حال انجام است و شرکت های مختلفی با استفاده از کیت های هدایتی و هدایت های مختلف مانند GPS و غیره در حال ساخت آنها هستند ولی خمپاره ای که بعد از قفل روی هدف از بوستر و موتور راکتی برای پیشرانش سریع استفاده نماید مشاهده نشده است. ایجاد بوستر راکتی با افزایش نیروی پرتابه بعد از هدف گیری و قفل روی هدف باعث می شود که این نیروی ایجاد شده به همراه نیروی جاذبه زمین با حداکثر سرعت پرتابه را به سمت هدف برسانند و امید به فرار از سیستم های دفاع فعال بیشتر شود. همچنین می توان محموله پرتاب را با توجه به نوع هدف و عملیات تغییر داد و انواع گلوله های مختلف حتی خوشه ای و تاندم دار را به سمت هدف شلیک نمود. 3- موشک کروز ضد کشتی که در انتهای مسیر به داخل آب فرو می رود. طراحی موشکی که بتواند از فاصله دور پرتاب شود و قبل از رسیدن به برد سیستم های دفاعی نزدیک دشمن به داخل آب فرو رود بسیار مهلک خواهد بود و ضریب اصابت به هدف را بسیار بالا می برد. چنین موشکی هم می تواند از فاصله بسیار دوری پرتاب شود و پرتاب کننده آن از مهلکه جان بدر ببرد و هم سیستم های دفاعی نزدیک کشتی دشمن مانند سیستم فالانکس و حتی لیزر دفاعی قادر به نابودی آن نخواهند بود. این موضوع قبلا در انجمن در لینک زیر  بحث شده است. بحث:آیا ایران باید برای نابودی ناو های دشمن موشک حامل اژدر بسازد؟ من  طرح های خود را ناقص می دانم و آنها را نیاز به بهبود و اصلاح می بینم  و حتی ممکن است برخلاف نظر من مناسب نیروهای مسلح نباشد و یا قابلیت ساخت نداشته باشد. امیدوارم دوستان در رفع نواقص و ابهامات کمک کنند. با تشکر deserthawk
  23. deserthawk

    گالری جنگنده -رهگیرها

      لینک مستقیم برای چند روز   http://fs2.filegir.com/deserthawk/F-16_vs_F-14_in_a_Dog_Fight__-_US_Navy_%5BkSlnAhSxPWY%5D_%5Btag18%5D.mp4
  24. تصاویری برای آشنایی بیشتر دوستان با این عملیات و منطقه آن   نقشه منطقه و عملیات محاصره بصره (در صورتی که عملیات به صورت کامل اجرا می شد)   نقشه قبلی با اندکی جزئیات متفاوت (فلش سبز محور های نفوذ شده در مرحله اول، فلش زرد محورهای نفوذ در مراحل بعدی)   جزیره ام الرصاص قتلگاه شهیدان کربلای چهار (جزیره بالایی)     تعدادی از غواصان اسیر که احتمالا به شهادت می رسند   حسن فتاحی معروف به حسن سرطلا که در همین عملیات به شهادت رسید   یکی از بارزترین مصادیق کارکرد ویژه سازمان پلید منافقین در جاسوسی از فعالیت‌های نظامی ایران، در عملیات کربلای 4 صورت گرفت تا جایی که یک روز قبل از آغاز عملیات، دو تیم شناسایی و جاسوسی وابسته به منافقین در اطراف پرشین هتل آبادان دستگیر شدند که اطلاعات به‌دست‌آمده از این نفرات، حاکی از جاسوسی گسترده منافقین از تحرکات عملیاتی ایران بود.  
  25. با تشکر و اجازه از صاحب تاپیک         نمونه کوچکتر پروژه بابل   اجزای نمونه بزرگتر این توپ از دید بازرسان سازمان ملل   پرتابه احتمالی نمونه کوچکتر   شلیک نمونه بچه بابل   بقایای نمونه بچه بابل در حال حاضر   این سلاح هرچند از لحاظ تکنولوژیکی کاری بزرگ به شمار می رفت ولی از لحاظ نظامی ارزش زیادی نداشت. دستگاه پرتاب بدون هیچ محافظی به راحتی می توانست توسط موشک های کروز و حمله هوایی و حتی عملیات خرابکارانه از بین برود. در واقع این طرح همانطور که دوستان نیز بیان کرده اند بیشتر برای انتقال محموله های کوچک به مدارهای پایینی جو مناسب بود که می توانست این کار را با قیمت پایینی انجام دهد.   اگر دوستان لطف کنند در مورد نشانه روی این توپ توضیح دهند متشکر خواهم بود. متوجه نشدم چطور این نمونه با اینکه بر روی کوه ثابت شده بود، به سمت هدف نشانه روی می شد.