-
تعداد محتوا
412 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
2
تمامی ارسال های deserthawk
-
تاپیک جامع عملیات کربلای-4 تاپیک جامع عملیات کربلای-4 (عکس ، فیلم ، تحلیل و بررسی )
deserthawk پاسخ داد به SAEID تاپیک در عملیات های نظامی ایران
در مورد کمک های اطلاعاتی شرق و غرب به عراق در آن زمان باید گفت که بنابر منابع هر دو کشور شوروی و ایالات متحده با تجهیز صدام به تصاویر ماهواره ای و منابع جاسوسی وضعیت و موقعیت نیروهای ایرانی را به عراق اطلاع می دادند. در مقاله ای که در تاریخ 15 دسامبر 1986 یعنی تنها 8 روز پیش از آغاز عملیات کربلای 4 در تاریخ 23 دسامبر در واشینگتن پست نگاشته شده اذعان شده که CIA به شدت در حال کمک به ارتش عراق و رساندن اطلاعات به آن هست. این کمک های مالی، اطلاعاتی و نظامی ایالات متحده حداقل از 2 سال پیشتر از آن تاریخ آغاز شده بود و برای جبران تسلیحات تحویلی به ایران در جریان ماجرای ایران کنترا به شدت و با گستردگی در حال اجرا بود. https://www.washingtonpost.com/archive/politics/1986/12/15/cia-aiding-iraq-in-gulf-war/edc02d8f-0b37-478b-9b4a-16ca5d7034a3/ در مورد شوروی هم همین مطلب صدق می کرد. هفته نامه دفاعی جین در شماره 19 دسامبر 1987 بیان کرده که ماهواره های سری کاسموس 1983 و کاسموس 1985 موقعیت اصلی شان در مدار را تغییر دادند تا بتوانند برای عراق از صحنه نبرد تصاویر ماهواره ای حتی شبانه تهیه کنند. همچنین آنتونی کردزمن در جلد دوم بخش یازدهم کتاب درس های نبرد مدرن اشاره کرده که عراق حتی از فرانسه هم تصاویر ماهواره ای خریداری کرده بود. در مورد لو رفتن عملیات دوستان باید به یک نکته توجه کنند و آن این هست که با اعزام سراسری محمد رسول الله، تقریبا همه انتظار یک حمله وسیع تا 3 ماه که نیروها اکثرا درخدمت جبهه بودند را داشتند ولی تنها زمان دقیق حمله و محور شروع عملیات بایست برای عراقی ها مبهم باقی می ماند. در واقع استخبارات ارتش عراق با بررسی همه مدارک اعم از اطلاعات هوایی و ماهواره ای و نفوذی های منافقین و خود عراقی ها توانستند مکان و زمان تقریبی حمله را مشخص کنند و از بد حادثه در آن سوی جزایر ام الرصاص نیروهای تقویت شده سپاه هفتم به فرماندهی ماهرعبدالرشید حضور داشتند. این نوشتار هم در مورد این عملیات در یکی از کتاب های عراقی ها نوشته شده بود که البته چیز خاصی در آن نیست. -
دوست عزیز اشکال کار اینجاست که ایجاد رژیم صهیونستی اسرائیل جزء اهداف استراتژیک بلند مدت دول غربی برای تسلط بر منطقه برای مدتی طولانی بوده و هست. از دید انگلستان به قضیه نگاه کنید. چرا وعده کشور یهود به صهیونیست ها داده شد؟ انگلستان چه نفعی از این کار می برد؟ برای رضای خدا؟ برای انسان دوستی؟ خیر اهداف استراتژیکی برای این منظور وجود داشت. یکی از این مقاصد رها شدن از شر اقلیت قومی یهودی بود که برای قرن ها در اروپا منفور بودند. در هیچ کشوری نه در روسیه نه آلمان نه ایتالیا نه حتی انگلستان یهودیان محبوب ملل خود نبودند که دلایل آن جای خود دارد. دلیل دیگر آن مشغول کردن مسلمانان که دشمن دیگری برای اروپاییان بودند با دشمنی دیگر بود که خود مایل به ایجاد این دشمنی بود. در این بین آنها شاید در برخی مواقع تغییر تاکتیک داده باشند و حتی امتیازاتی جزئی به دول عربی و اسلامی در قبال اسرائیل بدهند ولی هیچگاه از هدف استراتژیک خود که همگان (چه صهیونیست ها و چه غربی ها) به آن راضی بودند دست بر نمی دارند.(تا زمانی که هدفی مهمتر جای آن را بگیرد). مخالف ظاهری بدون تاثیر بر شهرک نشینی و برخی کمک ها به ساف برای نابود کردن حرکت های مسلحانه فلسطینی هاست نه اینکه آنها عاشق چشم و ابروی محمود عباس باشند.
-
جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند (MIG-31 /Foxhound)
deserthawk پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
بسم الله الرحمن الرحیم هواپیمای SR-71 بلک برد هواپیمایی فوق سریع بود که می توانست با سرعت بسیار زیاد خود و ارتفاع پروازی بالایش از محیط های پر خطر عبور نماید و همین عوامل سبب شده بود که برای مدت ها در سراسر جهان و حتی در خاک اتحاد شوروی اقدام به پروازهای جاسوسی نماید بدون اینکه خطری او را تهدید کند. یکی از مهمترین مکان های استقرار این هواپیما در اطراف شوروی پایگاه Mildenhall در انگلستان بود که از سال 1984به منظور پایگاه هوایی در اختیار ایالات متحده در آمده بود. این هواپیما می بایست برای رسیدن به شوروی از جنوب سوئد در دریای بالتیک عبور می کرد. مکان های رهگیری بلک برد تویط ویگن های سوئدی و اقدام به رهگیری توسط جنگنده های شوروی تا پیش از ورود میگ 31 اولین قفل موشک بر روی بلک برد در نیمه اول دهه 1980 و توسط هواپیماهای ویگن JA-37 سوئدی که به موشک های اسکای فلش مسلح بودند روی داد. خلبانان سوئدی بارها خواستند تا با قفل راداری بر روی هواپیماهای شناسایی سریع آمریکایی قابلیت های خود را نشان دهند و سرانجام با کمک گرفتن از الگوهای قابل پیش بینی پروازهای بلک برد بر فراز دریای بالتیک و استفاده از رادارهای زمینی برای مقابله با اقدام متقابل الکترونیکی هواپیمای آمریکایی چندین بار روی آنها به صورت نمایشی قفل راداری انجام دادند. ولی این موارد تنها باری نبودند که روی بلک برد قفل انجام شده باشد. هواپیمای JA-37 مجهز به موشک های سایدوایندر و اسکای فلش با اینکه تاکنون هیچ هواپیمای SR-71 ای در عمر خدمتی اش توسط عملیات دشمن از بین نرفته است ولی این پرنده جاسوسی توانا با 3 ماخ سرعت با دشمنی در شوروی روبرو شد که بطور موثری می توانست آن را رهگیری کند. این پرنده MIG-31 نام داشت. رکوردهای ماموریتی تاثیر گذار بلک برد به لطف بعضی از ویژگی های منحصر به فرد در ایرفریم آن مانند توانایی پرواز در بیش از سه و نیم برابر سرعت صوت و ارتفاع 88 هزار پایی، سطح مقطع راداری نسبتا کم آن و ابزارهای اقدام متقابل الکترونیکی (ECM) پیچیده آن به دست آمده است. این ویژگی های پروازی، بلک برد را در مقابل هرگونه اقدام جنگنده ها و موشک های دفاع هوایی دشمن برای رهگیری و انهدام آن در هنگام انجام ماموریت های شناسایی بر فراز اتحاد شوروی در سال های جنگ سرد مصون نگه داشت. بلک برد مستقر در پایگاه هوایی میلدن هال تنها هواپیمایی که توانایی های انهدام بلک برد را در اختیار داشت F-14 Tomcat بود که می توانست با استفاده از موشک برد بلند فینیکس خود بر ضد پرنده های پرسرعت اقدام کند. در اصل فینیکس برای این توسعه یافت تا بتواند موشک های کروز شوروی را که در ارتفاعی مشابه بلک برد پرواز می کردند منهدم کند. به علاوه با سرعتی بالغ بر 4 ماخ فینیکس به اندازه کافی سریع بود تا بتواند مشکلات جدی را برای بلک برد ایجاد نماید. ولی در دهه 1970 میلادی توانایی های ذکر شده برای تامکت و موشک برد بلند آن در هیچ کدام از رهگیرهای شوروی وجود نداشت و شوروی ها تلاش داشتند تا هواپیمای مشابهی را که قابلیت های تامکت را داشته باشد بسازند. تنها هواپیمایی که سرعتی مشابه سرعت بلک برد را داشت MiG-25 بود ولی حتی اگر این هواپیما می توانست تا 3.2 ماخ سرعت بگیرد باز هم نمی توانست این سرعت را برای مدت زمان طولانی حفظ کند تا به بلک برد برسد. مشکل بعدی که متوجه فاکس بت بود فقدان تاثیر گذاری موشک های R-40 بر ضد هواپیمایی کوچک تر از بمب افکن های استراتژیک عظیم بود. با فرار ویکتور بلنکو و هواپیمای میگ 25 او به غرب، آمریکایی ها دریافتند که موشک های شوروی در فضاهای بالایی جو و کمبود اکسیژن به خوبی عمل نمی کنند و بدین صورت خیال آنها از بابت رهگیری بلک برد توسط میگ-25 های شوروی راحت شد. این نواقص هنگامی که نمونه بسیار پیشرفته تر MiG-25 با نام MiG-31 در دهه 1980 وارد خدمت شد برطرف شد. فاکس هاوند به موشکی مشابه فینیک با نام R-33 مسلح بود. این سلاح نه تنها برای انهدام بمب افکن های آمریکایی ایده آل بود بلکه برای رهگیری و انهدام هواپیماهای شناسایی سریعی مانند بلک برد نیز مناسب بود. میگ 31 مجهز به موشک های R-33 این دیدگاه در کتاب پل کریکمور با نام (Lockheed Blackbird: Beyond The Secret Missions) تایید شده است. در این کتاب یکی از اولین خلبانان فاکس هاوند به نام کاپیتان میخاییل میاگکی (Maj Mikhail Myagkiy) که چندین بار با فاکس هاندش برای رهگیری هواپیمای جاسوسی فوق سریع آمریکایی برخاسته بود، این که او چگونه توانسته بود تا در تاریخ 31 ژانویه 1986 بر روی یک بلک برد قفل کند را توضیح می دهد. خط سیر عادی بلک برد از میلدن هال تا مرزهای شوروی اپراتورهای رادار زمینی و شنود شوروی به محض برخاستن بلک برد از انگلستان توانستند به گفتگوهای خلبان آن با خدمه تانکر KC-135 پی ببرند و برنامه آنها برای سوختگیری هوایی را متوجه شوند. مسیر استاندارد حرکتی بلک بردها به صورت یک حلقه بود و اپراتورها از نحوه آن اطلع داشتند. سوختگیری بلک برد از یک تانکر KC-135 برنامه رهگیری در آن روز در ثانیه های نهایی محاسبه شده بود و میگ ها 16 دقیقه بعد از اخطار اولیه به هوا برخاستند. مرکز هشدار راداری ابتدا با صدای زنگ شروع به اعلام هشدارکردند و سپس از طریق بلندگو آن را تایید کردند. حضور یک بلک برد همیشه با استرس همراه بود. همه دیوانه وار شروع به صحبت می کردند و عکس العمل نسبت به شرایط همراه با احساسات فراوان بود. در مدتی که میگ برای برخاستن آماده می شد تکنیسین های زمینی موشک های R-40 را که نمی توانستند هواپیماهای با سرعت بیش از 1.75 ماخ را هدف قرار دهند را از هواپیما جدا کرده و موشک های R-33 را که مخصوص این کار بودند بر روی آن سوار کردند. مرکز کنترل زمینی بر روی مسیر حرکتی بلک برد کار می کرد تا میگ را به سوی آن هدایت کند. پنج دقیقه بعد از بلند شدن میاگکی و افسر تسلیحاتش قادر بودند تا در ارتفاع 52000 پایی و در فاصله 120 کیلومتری بر روی بلک برد قفل کنند. با این حال آن طوری که میاگکی بیان داشت آنها با صعود به ارتفاه 65676 پایی قادر به دیدن بلک برد شدند. آنها برای رهگیری بلک برد بسیاری از قوانین پروازی متداول برای جنگنده های شوروی را شکسته بودند. سرگرد خلبان میخاییل میاگکی (سمت راست) رهگیری بلک برد تنها با استفاده از اثرات گرمایی مادون قرمز انجام شد به دلیل آنکه موتورهای آن امواج مادون عظیمی را ساطع می کرد که از فاصله 120 کیلومتری قابل رد گیری بودند رهگیری حرارتی آن کار آسانی بود. سیستم تشخیص حرارتی میگ با نام OMB روشن شده بود و رادار به دلیل مخفی ماندن میگ خاموش مانده بود. چون امکان داشت هواپیماهای RC-135 ELINT/SIGINT که مراقب بلک برد بودند متوجه میگ شوند. بعد از هدف یابی بلک برد توسط OMB اطلاعات آن بر روی HUD خلبان به نمایش در آمد. بعد از هدف گیری کامل خلبانان شروع به آماده سازی موشک کردند و بدین وسیله تنها فشار یک دکمه برای شلیک موشک باقی مانده بود. قرار بر این بود که به محض این که جاسوس به آسمان شوروی تجاوز کند شلیک موشک انجام شود. بطور نظری ممکن نبود هواپیما از دست موشک R-33 فرار کند. ولی بلک برد ماموریت شناسایی خود در را خارج از مرزهای اتحاد شوروی انجام داد و به آسمان شوروی وارد نشد و مسیر برگشت به پایگاه اصلی اش را طی کرد. رهگیری MiG-31ها بار دیگر نیز اتفاق افتاد. در 3 سپتامبر 2012 مقاله ای توسط راکش کریشمان سیمها برای سایت Indrus نوشته شد که در آن توضیح داده شده بود که چگونه فاکس هاوندها در 3 ژوئن 1986 نیز توانستند ماموریت جاسوسی بلک بردها را ناتمام بگذارند. در آن روز 6 فاکس هاوند یک بلک برد را بر فراز دریای بارنتز رهگیری کردند و به بلک برد فهماندند که امکان حمله با موشک هوا به هوا در همه زاویه ها برای آنها وجود دارد. بلافاصله بعد ازاین رهگیری هیچ بلک بردی ماموریت شناسایی بر فراز اتحاد شوروی انجام نداد و چند سال بعد بلک برد ها از خدمت مرخص شدند و جای خود را به ماهواره ها دادند. حتی اگر نتوان گفت که MiG-31 یکی از دلایل بازنشستگی SR-71 است ولی این ادعا می تواند درست باشد که در اواخر عمر خدمتی این پرنده جاسوسی، روس ها ثابت کردند که تاکتیک هایی را برای در خطر قرار دادن بلک بردها توسعه دادند. Mig-31 هنوز در خدمت است ولی جانشین بلک برد با نام SR-72 با قابلیت رسیدن به سرعت 6 ماخ می تواند در سرعت های هایپرسونیک هنوز ایمن باشد. منابع: Paul F Crickmore Lockheed SR-71 Operations in Europe And Middle East Osprey Combat Aircraft http://theaviationist.com/2013/12/11/sr-71-vs-mig-31/ http://in.rbth.com/articles/2012/09/03/foxhound_vs_blackbird_how_the_migs_reclaimed_the_skies_17363.html تمامی حقوق متعلق به مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد- 547 پاسخ ها
-
- 73
-
جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند (MIG-31 /Foxhound)
deserthawk پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
با عرض پوزش بابت تاخیر در پاسخ در مورد زیر پا گذاشتن پروتکل های معمول آن زمان شوروی برای رهگیری بلک برد باید گفت همانطور که شما هم فرمودید اتکای زیاد به سیستم های رهگیری و هدایت زمینی در کنار مزایای اندک خود معایب زیادی به همراه داشت. بطوری که در بسیاری از مواقع خلبانان شرایط بهتری را تشخیص می دادند ولی اپراتورهای زمینی اجازه اقدام به خلبانان نمی دادند. وابستگی رهگیری و هدایت زمینی، هواپیما را محدود به مرکز زمینی می کرد که این موارد در نسل هایا اولیه هواپیماهای روسی بسیار دیده می شد. بطور مثال میگ ها و سوخوهای اولیه بدون وجود رادار و سیستم های شناسایی و رهگیری و هدایت قوی به خط تولید می رفتند و این وظیفه مرکز زمینی بود که از آنها مراقبت کند ولی در نسل های آخر هواپیماهای روسی اتکای به مرکز زمینی کم شد و آزادی عمل خلبانان بیشتر گشت. بطور مثال در این مورد خاص و برای رهگیری بلک برد پروتکل های معمول بیان می داشتند که جهت تیک آف باید رو جنوب باشد ولی خلبان هواپیما را به سمت شمال بلند نمود. همچنین ارتفاع اجازه داده شده به فاکس هاوند برای عبور از محدوده سرعت زیر صوت به محدوده سوپرسونیک در حدود 11000 متر (حدودا معادل 36000 پا) بود در حالی که خلبان این کار را در ارتفاع 8000 متری (معادل حدودا 26200) انجام داد. در نهایت سقف پروازی معمول بر طبق پروتکل های کنترلرهای زمینی آن زمان برای MiG-31 در حدود 16000 متر (52000 پا) بود در حالی که در آن مورد خاص هواپیما حتی به ارتفاع 20000 متری (65600 پا) نیز برای بدست آوردن ترجکتوری مناسب جهت قفل موشک رسید. -
حقیقت این است که جامعه جهانی برای رژیم تروریست اسرائیل با پشتوانه عظیم غرب از آن هیچ اهمیتی برای او ندارد و هدف قرار دادن غیر نظامیان برای ایجاد ترس و قدرت روانی بر مردم و ترور هدفمند آنها صورت می گیرد. تروریسم آنها البته با ابزارهای پیشرفته تری از بمب های چسبنده به خودرو و قرص های رادیواکتیو تا هواپیماهای فانتوم و فالکون و هرمس صورت می گیرد.
-
غنائم جنگی از نگاه تصویر غنائم جنگی از نگاه تصویر
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در گالري تاریخ نظامی
از جمله تجهیزات زرهی که جزء به روز ترین ادوات ارتش عراق قبل از حمله به کویت بودند نفربرهای برزیلی EE-11 Urutu و AMX-10P و تانک های انیگما بودند که در جنگ کویت نیز شرکت داشتند. نفربر زرهی EE-11 پس از عملیات طوفان صحرا در چنگ نیروهای ائتلاف تصویر نادری از AMX-10P فرانسوی در زمره غنائم جنگی بدست آمده از عراق نمایش تجهیزات غنیمتی از عراق در عربستان که تانک انگیما نیز دیده می شود- 35 پاسخ ها
-
- 15
-
غنائم جنگی از نگاه تصویر غنائم جنگی از نگاه تصویر
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در گالري تاریخ نظامی
در این بخش سه تصویر از هلیکوپترهای از دست رفته ایرانی که بدست عراق افتاده بود تقدیم حضور دوستان می شود. تصویر اول متعلق به یک فروند هلیکوپتر hh-43 huskie نیروی هوایی شاهنشاهی ایران است که بنابر توضیح منبع عراقی در درگیری های سال 1973 در منطقه فکه به اجبار توسط هواپیمای دشمن مجبور به فرود می شود(احتمال نقص موتورهم وجود دارد) به دست نیروهای عراقی می افتد. بدنه نیز ظاهرا سالم به نظر می آید. این تصویر نیز مربوط به یک فروند هلیکوپتر (احتمالا) 205 ایرانی است که در تاریخ 17 نوامبر 1980 در ناحیه ای نا معلوم توسط آتش پدآفند دشمن سرنگون می شود. تصویر آخر نیز مربوط به یک فروند بل 205 ایرانی است که در تاریخ 24 اکتبر 1980 در حوالی آبادان به اشتباه در منطقه دشمن فرود می آید و توسط عراق تصرف می شود. دوستان اگر توضیحات کامل تری در این موارد دارند لطفا تصحیح و تکمیل کنند.- 35 پاسخ ها
-
- 18
-
تحلیل و پیگیری تحولات سوریه - بخش دوم ( از July 2015 )
deserthawk پاسخ داد به GOLDEN-CROWN تاپیک در اخبار تحلیلی
نیروی دریایی سوریه Ka-29 نداشت؟ اصلا از هلیکوپترهای نیروی دریایی در جنگ استفاده شد؟ -
بسم الله الرحمن الرحیم روز 14 سپتامبر 1976 روز ناخوشایندی برای ناو هواپیمابر USS John F Kennedy بود. حدودا در 100 مایلی شمال غربی ناحیه اسکاپا فلو در اسکاتلند، این ناو در یک تمرین دریایی ناتو با بیش از 100 کشتی با نام همکاری 76 شرکت کرده بود. قرار بود خبرنگاران و عکاسان در این روز از تمرین حضور داشته باشند. یکی از هواپیماهای F-14A تامکت از اسکادران VF-32 در حال خیزش از روی باند ناو به وسیله منجنیق بود. خلبان ستوان کوسیچ و افسر رادار او با نام ستوان سیمور آماده پرواز می شدند. به طور ناگهانی موتورها بدون هیچ دلیل مشخصی با حداکثر قدرت شروع به کار کردند. ستوان کوسیچ بلافاصله اهرم کنترل قدرت موتور را کنترل کرد ولی متوجه شد که اهرم در وضعیت عادی قرار دارد. او اهرم ترمز را فشار داد ولی هواپیما با وجود قفل شدن چرخ ها به لغزیدن رو به جلو ادامه داد. در ادامه یک خط ترمز سیاه از اثر تایرهای هواپیما بر روی عرشه ایجاد شد. با چرخیدن هواپیما به سمت چپ خدمه عرشه که در راه آن قرار داشتند در معرض خطر قرار گرفتند. مچ پای یکی از خدمه در اثر برخورد با هواپیما خورد شد ولی بقیه توانستند به کناری بروند. بال راست تامکت به دو پرنده کناری برخورد نمود و باعث صدمات زیادی شد. هنوز خلبان سعی در کنترل هواپیما که مملو از سوخت و تعدادی موشک بود داشت. با این حال تامکت هنوز با وجود چرخ های قفل شده در حال حرکت بود و در نهایت به انتهای لبه عرشه رسید. سرانجام کوسیچ و سیمور از هواپیما که در حال سقوط در آب بود ایجکت کردند. خدمه عرشه ناو هواپیمابر کندی در حال سرویس رسانی به یک فروند تامکت در همین حال که هواپیما در حال غرق شدن در داخل امواج بود، یک ناو گشتی اتحاد شوروی متوجه قضیه شد و خود را به محل سقوط نزدیک نمود و مکان احتمالی سقوط را مشخص کرد. قضیه جدی بود. بر روی تامکت یکی از برترین تکنولوژی های ایالات متحده با نام موشک AIM-54 فونیکس قرار داشت که به همراه سیستم انقلابی رادار تامکت با نام AN/AWG-9 در اعماق آب ها قرار داشت. با شناخت قابلیت های بازیابی اعماق اتحاد شوروی، به نظر رسید مسابقه ای برای بازیابی تکنولوژی های حساس تامکت و فونیکس بین شوروی و آمریکا آغاز شده است. هواپیمای F-14A تامکت متعلق به اسکادران VF-32 از ناو هواپیمابر کندی در حال شلیک موشک فونیکس ترس آمریکا از این بود که شوروی بتواند با بازیابی هواپیما و یک تیر موشک فونیکسی که بر روی آن بود از طریق مهندسی معکوس، پیشرفت چشمگیری را در کیفیت موشک و سامانه های راداری خویش حاصل کند. نیروی دریایی بدون هیچ اتلاف وقتی به شروع این مسابقه پرداخت تا بتواند زودتر هواپیما و موشک را بازیابی کند. اسکوپ رادار AN/AWG-9 تامکت که یکی از محرمانه ترین رادارهای آمریکایی در آن زمان بود هواپیما در عمق 1850 فوتی آب فرو رفته بود و بازیابی آن به همراه موشک فونیکس همراهش کار آسانی نبود. به محض اینکه ناوگان کشتی های تمرین همکاری 76 از محل دور شدند سایه کشتی های شوروی در آن نزدیکی احساس شد. این نگرانی وجود داشت که روس ها به سرعت برای بازیابی هواپیما از یک تور مخصوص آب های عمیق و کشتی ماهیگیری استفاده کنند. برای نظارت بر اوضاع، نیروی دریایی دستور یک گشت نظارتی توسط ناوگان P-3 های اوریون نیروی دریایی بر فراز منطقه سقوط داد. برای تسهیل عملیات بازیابی سریع قبل از فرا رسیدن زمستان یک قرار داد با شرکت سی وارد منعقد شد. این شرکت برخی نیازهای ویژه نیروی دریایی را تامین می کرد. همچنین با یک کشتی ساز نروژی با نام کانستراکتور که سونارهای اسکن کناری کشتی و تجهیزات آب سنجی را فراهم می کرد قرار دادی امضاء شد. نیروی دریایی نیز از یک یدک کش کلاس آبناکی با نام USS Shakori ATF-162 تحت فرماندهی ناخدا سوم دیوید سرجنت برای تجهیز به این منظور استفاده کرد. همانطور که مشخص بود اقیانوس تامکت و ققنوسش را به آسانی پس نمی دهد. کشتی شکوری متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده شکوری که مجهز به سونار و تجهیزات دیگر شده بود به دنبال پرنده گمشده رفت. آب های پهناور و سرد اطلس شمالی به مدت 10 روز در نوردیده شده بود. اسکن سونار چیزی را نشان نمی داد. در سوم اکتبر سونار هدف وعده داده شده را مشخص کرد. کشتی بعد از مشخص کردن دقیق مکان هواپیما برای تعمیرات و سوخت گیری دوباره به بندر برگشت. بعد از یک هفته کشتی دوباره به مکان اصلی برگشت ولی در بازگشت سونار دیگر علائمی را نشان نمی داد. آیا هواپیما جابجا شده بود؟ آیا روس ها آن را بدست آورده بودند؟ آیا توسط آنها به جای دیگری کشیده شده بود؟ به هر حال دیگر چیزی آنجا نبود. بعضی اعلام می داشتند ممکن است با وجود گشت های هواپیمای P-3C اوریون باز هم روس ها به هواپیما دست یافته باشند. ولی خدمه شکوری یک جستجوی دیگر در آب های متلاطم درخواست کردند. در همین حین یک مهندس شرکت اسپری (که یک شرکت پیمانکار نیروی دریایی بود) با نام راجر شرمن به دفتر مرکزی اسکادران دوم زیردریایی مستقر در هالی لاچ اسکاتلند رفت و پرسید که چرا برای این کار از زیردریایی فوق محرمانه نیروی دریایی با نام NR-1 استفاده نمی شود؟ پاسخی که او شنید بسیار تکان دهنده بود. افسران واحد نمی دانستند که اصلا NR-1 چیست و اینکه به محل سقوط نیز نزدیک است. در واقع به نظر می رسید که زیردریایی فوق محرمانه تحقیقاتی نیروی دریایی به حدی محرمانه بود که حتی افسران ارشد پایگاه از وجود و قابلیت هایش اطلاع نداشتند. به محض این که این افسران از وجود و قابلیت های NR-1 مطلع شدند با فرستادن پیغامی به مرکز فرماندهی زیردریایی ها در واشینگتن دی سی درخواست اعزام زیردریایی را دادند. بعد از اندکی پاسخ فرماندهی ناوگان چنین بود: هیچ نیازی به این زیردریایی نیست. اجزاء داخلی زیردریایی فوق سری NR-1 زیردریایی مخصوص آب های عمیق NR-1 یک زیردریایی منحصر به فرد مهندسی اقیانوس با پیشران هسته ای ایالات متحده بود که توسط بخش الکتریک بوت کمپانی جنرال داینامیکس در گورتون کانکتیکات ساخته شده بود. این زیردریایی در 25 ژانویه 1969 تکمیل شد و در 19 آگوست همان سال به ناوگان زیردریایی های ایالات متحده پیوست. NR-1 کوچکترین زیردریایی با پیشران هسته ای جهان بود که به تولید رسید و عملیاتی شد. این زیردریایی در عملیات های مهم و سری زیادی شرکت داشت که تنهای بعضی از آنها افشا شده اند. سر انجام این زیردریایی در سال 2009 بازنشسته شد. برای راجر شرمن این امر بسیار تمسخر آمیز بود. اول اینکه در نیروی دریایی NR-1 به حدی محرمانه بود که هیچ کس از توانایی عالی آن برای بازیابی اطلاع نداشت و در ثانی عملیات بازیابی هواپیما به یک دعوا بین ناوگان سطحی و ناوگان زیردریایی نیروی دریایی برخورد کرده بود. شرمن از تجربه قبلی می دانست که نفوذ واقعی او در بین ناوگان سطحی است ولی با این حال در ناوگان زیردریایی نیز هنوز کارت هایی برای بازی در دست داشت. او با یک دوست در پنتاگون که در ارتباط مستقیم با آدمیرال ریکوور (یکی از فرماندهان مشهور زیردریایی) بود تماس گرفت. آدمیرال ریکوور به مجادله با بقیه مشغول گشت و سرانجام پیروز شد. تنها اندکی بعد اطلاع داده شد که NR-1 می تواند به ماموریت بازیابی ملحق شود. به آب انداختن زیردریایی NR-1 در سال 1969 با حرکت NR-1 به سوی منطقه سقوط، ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده و نیروی دریایی سلطنتی نیز کشتی های خود را برای دور کردن ناوگان شوروی به منطقه حرکت دادند. در زیر آب ها نیز نیروی دریایی یک زیردریایی تهاجمی با نام USS Batfish را برای مقابله با عوامل دشمن به منطقه آورد. به روشنی مشخص بود که ناوگان شوروی نیز از پیدا کردن لاشه دلسرد شده است ولی با این حال آنها نیز یک ناوگان بازیابی به همراه کشتی های نیروی دریایی را به منطقه فرستادند. آن طور که آمریکایی ها و انگلیسی ها مشاهده می کردند روس ها نیز مصمم به دفاع از ناوگان و کشتی های بازیابی خود و با هدف بدست آوردن لاشه هواپیما به سمت محل سقوط حرکت می کردند. روزها پی در پی سپری می شد تا آنکه هدف دوباره در سونار شکوری مشاهده شد.NR-1 به مشاهده شی رفت ولی متوجه شد که سونار شکوری یک تخته سنگ را به اشتباه به جای لاشه هواپیما ردیابی کرده است. با فهمیدن اینکه دیگر سونار فایده ای ندارد NR-1 شروع به جستجو با استفاده از دید چشمی خود کرد. بعد از اندکی به طور اتفاقی مشخص شد که یک توده شبکه ای همانند تور کشتی در پیش روی آنها وجود دارد. زیردریایی سرعت خود را کم کرد و به تور نزدیک شد و حتی نزدیک بود به آن برخورد کند. سپس به آهستگی به عمق فرو رفت، جایی که احتمال می رفت تور چیزی را در خود گیر انداخته باشد. لاشه تامکت در حالی که بر پشت خود در میان تور گیر کرده بود در مرکز تورها لاشه هواپیمای F-14A تامکت به پشت خود قرار گرفته بود در حالی که یکی از بالهای آن شکسته بود و توسط تورهای ماهیگیری مایل ها از مکان اصلی خود دور شده بود. چه کسی آن را گرفته بود؟ آیا این فقط یک تور ماهیگیری یک کشتی معمولی بود یا تلاش روس ها برای انتقال آن به شمار می رفت؟ هیچکس نمی داند ولی به روشنی مشخص بود در آن عمق دریا تنها تعداد اندکی ماهی وجود داشت که برای ماهیگیران جذاب باشد. تصاویر تور و اجسام شناور علائم مختلفی را نشان می داد. اعداد فرانسوی، شماره های ناوگان انگلیسی و نوشته های سیرلیک بر روی آن به چشم می خورد. به نظر می رسید که روس ها در بازگشت کشتی شکوری به اسکاتلند سعی در جابجایی هواپیما را داشتند. به احتمال زیاد روس ها اولین بار آن را پیدا کردند ولی در هنگام جابجایی آن متوجه شدند که هواپیما خیلی سنگین است و در کارشان شکست خوردند. اکنون نیروی دریایی ایالات متحده هواپیما را پیدا کرده بود. با این حال هنوز یک مشکل وجود داشت و آن این بود که موشک فونیکس همراه آن هنوز مفقود بود. زیردریایی در حال جستجوی اعماق عملیات قبل از بکار گیری NR-1 با چالش مواجه شده بود. هواپیما در چندین لایه تور گیر افتاده بود که در میان جریان آب شناور بود و احتمال داشت حتی زیردریایی نیز در اعماق به تور گیر کند.NR-1 باید به بالا می خزید و با استفاده از بازوی مکانیکی خود به دور لاشه هواپیما کابلی را گره بزند. پیچیدگی دیگری که در ادامه عملیات پیدا شد یک پدیده تازه کشف شده اعماق دریا بود. این پدیده که گرداب نولتر نام داشت به ایجاد یک پاشش وفشار شدید جریان آب می انجامید. گرداب نولتر تا پیش از آن برای علم ناشناخته بود. اغلب دوبار در روز NR-1 با فشار شدید و قدرتمند جریان آبی برخورد می کرد که هربار زیردریایی را تا مسافت زیادی جابجا می کرد. طرح گرافیکی از زیردریایی سری NR-1 در حال متصل کردن کابل به لاشه تامکت در عین حال در بالای سطح آب و در نزدیکی آنها، نیروی دریایی شوروی ناوگان بازیابی خود را آماده نگه داشته بود. ناوگان نیروی دریایی سلطنتی نیز به بهترین نحو ناوگان شوروی را از منطقه دور نگه می داشت ولی آنها بطور خستگی ناپذیری هر روز راه خود را به سمت مکان هواپیما دنبال می کردند و سرانجام به مکان مورد نظر رسیدند. این طور به نظر می رسید که آنها از مکان هواپیما آگاهی دارند. با این حال عملیات بازیابی آمریکایی ها در حال انجام شدن بود. روس ها به محل رسیدند و زمان پس راندن آنها رسید. ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده با دنبال کردن کارشان به پیش می رفتند و عملیات بازیابی ادامه می یافت و در همین حال روس ها ایستاده بودند و امید داشتند که کار آمریکایی ها به شکست بیانجامد. در همین حال مخفی از دید روس ها، زیردریایی NR-1 که برای آنها ناآشنا نیز بود، در حال اجرای عملیات بازیابی بود. پیش از رسیدن یکی دیگر از طوفان ها، یک کشتی در بالا به کابل دوره لاشه برای بالا کشیدن هواپیما متصل شده بود. عملیات بالا کشیدن آغاز شد. روس ها احساس کردن که چیزی در حال بالا آمدن است و یکی از کشتی های آنها به سمت کشتی آمریکایی آمد. این حرکت آنها ردیابی شد ولی کشتی روسی نزدیکتر آمد و مشغول مشاهده و دریافت مدارک از چیزی که پیدا بود شد. هر موجی تنشی را به کابل های بالابر انتقال می داد و سرانجام تنش ها بسیار زیاد شدند. لاشه در میانه راه بود که هواپیما از کابل جدا شد و دوباره به اعماق افتاد. لاشه تامکت پس از اینکه در میانه راه از کابل جدا شد و دوباره به اعماق افتاد ناوگان شوروی از این امر خوشحال به نظر می رسیدند. آنها همچنان منتظر ماندند و در کنار آنها ناوگان آمریکایی ها دوباره دست به کار مکان یابی هواپیما، اتصال دوباره کابل و بالاکشیدن دوباره شدند. بار دیگر NR-1 کابل ها را وصل کرد و دوباره بالا کشیدن هواپیما آغاز شد. با این حال برای بار دوم به واسطه جریان شدید آب هواپیما از کابل رها شد و به کف آب رفت. با توجه به نشانه های عملیات روس ها آمریکایی ها تصمیم به امتحان یک راه دیگر گرفتند. هواپیما باید بسته می شد و توسط کشتی های مخصوص آب های عمیق که برای این کار اجاره شده بود، به آب های کم عمق کشیده می شد. در همین حال NR-1 با ترک مکان لاشه هواپیما به جستجوی موشک فونیکس پرداخت. یک بار دیگر زیردریایی به آهستگی با یک الگوی جستجو به دنبال مشاهده چشمی موشک پرداخت تا آنکه آن را پیدا کرد. موشک در عمق آب و با خسارتی مختصر پیدا شد. در بالای آب ها روس ها از آمریکایی ها انتظار یک بالا کشیدن دیگر هواپیما با کابل را داشتند. موشک فونیکس زمانی که در اعماق آب ها پیدا شد با اینکه هواپیما برای NR-1 بسیار بزرگ بود ولی موشک فونیکس یک اندازه ایده آل داشت. تنها مشکل این بود که هیچ کس نمی دانست اگر سر جنگی موشک مسلح می بود و منفجر می شد چه اتفاقی قرار بود بیافتد. بعد از بحث بر سر این موضوع بین خدمه، زیردریایی با وجود ریسک انفجار همچنان به پیش رفت. سپس چنکک متصل به بازوی کنترلی خود را به آهستگی به دور موشک انداخت. خدمه با اطمینان از گرفتن موشک به آرامی به سطح آب حرکت کردند. در آن هنگام که زیردریایی به سطح آب رسید نیمه شب بود و روس ها تصویر درستی از آنچه روی آب بود را نداشتند. خدمه با نزدیک شدن به یک کشتی و اتصال یک کابل به دور موشک آن را به داخل کشتی انتقال دادند. موشک فونیکس بعد از بازیابی و انتقال به کشتی سرانجام یک جفت کشتی سنگین آلمانی اجاره شدند و کابلی را محکم به دور هواپیما کشاندند. آنها با وجود خرد کردن لاشه توانستند آن را به آب های کم عمق بکشانند و در آنجا هواپیما توسط کشتی های دیگر از آب بیرون آورده شد. با آنکه هواپیما تقریبا به طور کامل نابود شده بود ولی آمریکایی ها توانستند ابزار آلات حساس و محرمانه آن را برگردانند و از دست روس ها نجات دهند. بقایای تامکت پس از بیرون کشیدن از آب عملیات بازیابی بسیار خارق العاده بود و حتی با وجود قیمت 2.4 میلیون دلاری آن، قیمت قطعات حساس و موشک آن بسیار با ارزش تر بودند. روس ها نیز از این واقعه بسیار حیرت زده شدند ولی نه به صورت مثبت آن. علاوه بر از دست دادن یک فرصت طلایی برای دزدیدن یک تکنولوژی مدرن آمریکایی، آنها فهمیدند که یک مشکل تازه و متفاوت دارند. کنفرانس خبری آمریکایی ها بعد از آن حادثه توضیح داد که چگونه یک زیردریایی 5 نفره که روس ها تا آن زمان نامش را هم نشنیده بودند در بازیابی هواپیما و موشک آن نقش داشت. خدمه ناوگان روس ها بعدها از خود می پرسیدند آیا آن زیردریایی کوچک که در نیمه های شب به سطح آب آمده بود توانسته بود این کارها را انجام دهد؟ منابع http://fly.historicwings.com/2012/09/tomcat-deep/ http://www.navsource.org/archives/08/08547.htm https://en.wikipedia.org/wiki/American_submarine_NR-1 تقدیم به ارواح طیبه شهدای گمنام تمامی حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد
- 4 پاسخ ها
-
- 69
-
مرجع اول که در انتهای متن آورده شده چنین قیمتی را نوشته و احتمالا صحیح باشد.
-
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
deserthawk پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
ایالات متحده به دنبال خارج کردن عراق از فهرست حامیان تروریسم در ابتدای دهه 1980 با فروش تعداد نسبتا زیادی از تجهیزات نظامی به عراق موافقت کرد. مهمترین این تجهیزات (البته آنچه بطور رسمی بیان شد) فروش هلیکوپترهای کمپانی های مک دانل داگلاس و بل به عراق بود. در همین زمینه کمپانی مک دانل داگلاس توانست قرار دادی برای فروش 60 فروند هلیکوپتر MD 500 Defender را به عراق امضاء کند. از تعداد تحویل شده تا پیش از حمله به کویت به طور دقیق اطلاعی در دست نیست. ارتش بعث عراق تعدادی از این نوع هلیکوپترها را به سازمان منافقین خلق اهدا کرد و آنها نیز از آن تا پیش از اشغال عراق استفاده کردند. تصویر آخر مربوط به یکی از مانورهای منافقین در عراق در دهه 1990 می باشد که دیفندر آنها نبز مشخص است. -
درسی از تاریخ به دنبال حمله به کویت توسط عراق، ایالات متحده و شماری از متحدینش در صدد ایجاد ائتلاف بزرگی برای مقابله با عراق بر آمدند. یکی از مهمترین شاهدین جنایات سربازان عراقی که در حمایت از ایجاد این ائتلاف بزرگ به سخنرانی پرداخت دختری بود 15 ساله با نام کوچک نیره. او در اکتبر 1990 در جلسه کمیته حقوق بشر کنگره ایالات متحده به جنایات سربازان عراقی در کویت شهادت داد. تصاویر او که از بسیاری از شبکه های تلویزیونی پخش می شد بسیار غمگین بود و اشک دائما از صورت او جاری می شد. او بیان داشت که سربازان عراقی را دیده است که به بیمارستان مرکزی شهر کویت رفته و نوزادان تازه متولد شده را از محفظه نگهداری شان جدا کرده و محفظه ها را با خود برده اند و نوزادان را به حال خود رها کردند تا بمیرند. پس از این جلسه بسیاری از رسانه ها و شخصیت های سیاسی حتی رئیس جمهور آمریکا از این اظهارات اظهار ناراحتی کردند و با او و بقیه کویتی ها ابراز همدردی کردند. این وضعیت تا زمان حمله نیروهای ائتلاف به کویت ادامه داشت. اما در این زمان بود که نام فامیل نیره نیز بیان شد. اوا نام کامل نیره الصباح دختر سفیر کویت در ایالات متحده بود و از چند سال پیش به کویت برنگشته بود. این افشاگری یک افتضاح کامل برای نیروهای متحد و پروپاگاندای فریبکارانه از طرف آنها بود که قصد داشتند با این حربه حمایت افکار عمومی جهان را برای حمله بدست بیاورند. هر چند دیگر دیر بود و حمله به کویت دیگر آغاز شده بود.
- 405 پاسخ ها
-
- 25
-
تاپیک جامع بررسی و تحلیل شهرهای موشکی تاپیک جامع بررسی و تحلیل شهرهای موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ( IRIGC Missile cities)
deserthawk پاسخ داد به Marine101 تاپیک در متفرقه نیروی زمینی
با تشکر فراوان از شما استاد عزیز بابت مطالب ارزشمندتان اگر لطف بفرمایید منبع این قسمت را بیان کنید ممنون هستم. این ادعا (کشته شدن بر اثر خفگی) تقریبا غیر قابل باور هست چون در ساده ترین شرایط و با کمترین تکنولوژی و امکانات هم می توان با ساخت خروجی ها و تهویه های اضطراری استتار شده به راحتی از این کار جلوگیری نمود که این مسائل جزء ضروریات ساخت این مراکز هستند. زاغه های مهمات و پناهگاه های زیرزمینی هم چندین خروجی اضطراری دارند که تا وقت لزوم کسی از آنها استفاده نمی کند و برای مکان های محرمانه به خوبی پوشش داده شده و مخقی شده اند. حتی تونل های طولانی بین شهری هم تا حدی این ضروریات را دارند. کاش دوستان تاپیکی درباره نحوه ساخت سیلوهای موشک و بانکرهای زیرزمینی و همچنین ساخت فرودگاه های نظامی با استفاده از پدافند غیر عامل ایجاد می کردند تا سختی شناسایی و عملیات برای دشمن در این شرایط درک می شد. با سلام - ضمن تشکر ، PM را چک بفرمایید . /MR9 :rose: :rose: -
جنگ شهرها ( آمار و اطلاعات ) " جنگ شهرها " ( آمار و اطلاعات )
deserthawk پاسخ داد به MR9 تاپیک در جنگ تحمیلی
به طور اتفاقی چشمم به این خورد و یاد این مطلب افتادم. بنابر این منبع که درباره تاریخچه برنامه موشکی کره شمالی هست شروع قرارداد خرید هواسونگ -5 کره ای توسط امارات احتمالا در اواخر 1988 و بنابر احتمال بیشتر 1989 بوده که جنگ تمام شده بود. در ضمن مطابق این توضیح امارات از این موشک ها بسیار ناراضی بوده و آن را به عنوان دردسری برای خودش می دید. تا سال 1998 نیز این موشک ها بدون اینکه اصلا عملیاتی شوند در انبار به حالت رزرو در آمده بودند. -
ارسال میگ-23 ها به یوگوسلاوی برای ارتقاء، ساخت پناهگاه ها و فروش تانک های چیفتن از طرف انگلیسیها، شرکت میراژهای 2000 مصری مجهز به غلاف های هدایت لیزری در جنگ و ... تنها گوشه بسیار کوچکی از کمک های صرفا متعارف به عراق بود ولی حمایت های نامتعارف داستان های بسیاری برای خود دارد. البته حمایت های خارجی تا به آن حد پیش رفت که بنابر گفته وفیق السامرایی، میتران به عراق قول داده بود در صورت شکستن خط دفاعی بصره و شرایط اضطراری برای عراق، فرانسه یکی از بمب های هسته ای خود را به عراق دهد تا از آن بر علیه ایران استفاده کند.
-
تاپیک جامع بررسی بالستیک عماد تاپیک جامع بررسی بالستیک "عماد"
deserthawk پاسخ داد به bds110 تاپیک در موشک های بالستیک
تصویر آخری که قرار دادید مربوط به اسرائیل هست که کلاهک سیمانی بوده و بر اثر انرژی جنبشی بیشتر عمق نفوذ بالاتر رفته. به نظر بنده هم تصویر اول به علت نرمی خاک در قسمت انتهایی چاله، حاصل برخورد کلاهک بدون ماده منفجره هست ولی تعجب بنده از تصویر اول این هست که چرا هیچ بقایایی از موشک باقی نمونده؟ -
گزارش تصویری از کمپانی سازنده پیشرانه های راکتی و موتور جت کوزنتسوف
deserthawk افزود یک موضوع در موتورهای هوایی
بسم الله الرحمن الرحیم کمپانی کوزنتسوف (Kuznetsov) یکی از تولید کنندگان بزرگ پیشرانه های راکتی و موتورهای جت هواپیماها و همچنین توربین های جت صنعتی و تجاری در روسیه می باشد. این شرکت با سابقه بالا توانسته است موتور اولین پرواز سرنشین دار راکتی به فضا که حامل یوری گاگارین فضانورد شوروی سابق بود را بسازد. از آن زمان تا کنون این شرکت در پروژه های فضایی و هوایی زیادی شرکت داشته است. فضاپیماهای وستوک، وسخود، سایوز و پروگرس از موتورهای این شرکت استفاده کرده اند. همچنین موتورهای NK-12 این شرکت بر روی هواپیماهای Tu-95MS ، موتورهای NC-25 آن بر روی Tu-22M3 و NC-32 نیز بر روی بمب افکن های Tu-160 نصب شده اند. همچنین شنیده ها حاکی از آن است که موتورهای سری NK-32 Tier 2 نیز احتمالا بر روی بمب افکن های نسل آینده روسیه با نام PAK-DA نصب خواهند شد. کمپانی کوزنتسوف بخشی از شرکت دولتی Rostec می باشد و دارای بیش از 12 هزار کارمند است. تصاویری که تقدیم حضورتان می گردد از مجموعه کارگاهی تولید راکت و توربین جت این شرکت رفته شده است. این تصاویر در سه بخش تولید قطعات اولیه، مونتاژ قطعات و تست موتور می باشد. بخش اول: تولید قطعات و تست های اولیه: عملیات ذوب ریزی اولیه که می تواند برای قطعه ای با وزن بیش از 1500 کیلوگرم و قطری تا حدود 1600 میلیمتر انجام شود در کوره خلاء انجام می شود عملیات ذوب ریزی در یک قالب با راهگاه های چند تکه ای ساخت مدل اولیه برای ساخت پره توربین موتور جت ساخت مدل مومی برای تولید پره توربین به روش ریخته گری دقیق ساخت قالب سرامیکی برای تولید پره توربین به روش ریخته گری دقیق (Investment Casting) نمونه های قالب سرامیکی پره توربین در کوره القایی قرار داده می شوند تا محکم شوند و سپس مذاب در آنها ریخته می شود پروفایل اندازه پره های توربین تولیدی اندازه گیری می شود دستگاه ماشین کاری اتوماتیک ماشین کاری استاتور کمپرسور توربین جت خنک کاری قطعه در حین عملیات ماشین کاری عملیات آسیاب کاری سطح بیرونی محفظه احتراق موتور راکتی عملیات بریزینگ و اتصال دو قطعه با جنس متفاوت به وسیله آلیاژهای غیرآهنی بر روی محفظه احتراق موتور راکت جوشکاری TIG اتوماتیک بر روی موتور راکتی تست غیر مخرب به وسیله اشعه ماوراء بنفش از قطعات تولیدی تست شیرهای محفظه احتراق موتور راکتی در دمای منفی 55 درجه سانتی گراد برای تست در دماهای پایین از نیتروژن مایع به عنوان سرد کننده استفاده می شود تست اشعه ایکس از نمونه های نازل خروجی محفظه احتراق موتور راکتی محفظه احتراق موتور راکت در این بخش اگر دوستان در مورد جزئیات فرآیند در هر قسمت مشکلی داشتند بنده تا حد اطلاع در خدمت هستم. به خواست خدا ادامه دارد...- 12 پاسخ ها
-
- 80
-
همانطور که دوستان فرمودند مورد شوروی و فرانسه اندکی با هم تفاوت دارد. در مورد شوروی این کشور در دهه 1930 پیشرفت های زیادی در زمینه نوع نبرد و افکار فرماندهان رده میانی و بالایی داشت بطوری که ایده ایجاد لشکرهای زرهی و هوابرد در ابتدا در این کشور ابداع شد و تجربه عملی پیدا کرد ولی اعمال نفوذ سیاسی در فرماندهان نظامی و تصفیه استالینی باعث به نتیجه نرسیدن و دیر به نتیجه رسیدن بسیاری از این ایده ها شد. ولی فرانسه به مشکل منجمد ماندن در جنگ اول و عدم بلوغ برای نوع جدیدی از جنگ دچار بود. در هنگام آغاز جنگ هنوز هم تعداد زیادی از تانک های FT-17 در ارتش فرانسه وجود داشت که مربوط به جنگ جهانی اول بود. همچنین بیشتر تانک های فرانسوی توپ هایی با قطر کمتر از 40 میلیمتر در اختیار داشتند در صورتی که آلمان ها و روس ها بر روی کالبیرهای بزرگ تر بر روی تانک هایشان کار کرده بودند. عمده تغییرات در زرهی ارتش فرانسه همانطور که جناب MR9 نیز بیان داشتند مدیون افکار شارل دوگل و هم فکران او در ارتش بود و این فشارها تنها توانست تغییرات اندکی در ارتش فرانسه در مقیاس کلی ایجاد کند. ارتباطات فرماندهی و کنترل در ارتش فرانسه بسیار ضعیف بود و ترتیبی برای تغییر آن اندیشیده نشد. در واقع شوروی و انگلستان دو برتری بر فرانسه داشتند که باعث شد فرانسه شکست بخورد ولی این دو باقی بمانند. شوروی عمق استراتژیک زیادی در عقبه خود داشت که تاکتیک های بلیتزکریگ آلمان در آن زمان به علت عمق نفوذ کم نیروی هوایی و سرعت محدود زرهی قادر به از هم پاشیدن کامل شوروی نبود. انگلستان نیز به علت حالت جزیره ای خود اجازه ورود نیروی زرهی آلمان برای نفوذ و پیشروی در زمین را نمی داد. چیزی که فرانسه از هردو اینها بی بهره بود.
-
گزارش تصویری از کمپانی سازنده پیشرانه های راکتی و موتور جت کوزنتسوف
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در موتورهای هوایی
قسمت پایانی: بخش تست موتور اتصال یک موتور جت به قسمت پایه ثابت و قرار دادن اتصالات برای تست تکنسین کمپانی در حال بررسی نتایج پیزومترها برای اندازه گیری فشار نواحی مختلف در موتورهای توربین گازی تکنسین در حال بررسی مونیتور در اتاق کنترل تست موتور اتصال موتور راکتی RD-107A / 108A به محل تست در محیط آزاد بخش کاهنده صدا در محل تست تست آغاز به کار موتور تست خنک کننده آبی که برای کاهش حرارت و صدای موتور در هنگام روشن شدن به کار می رود تست کامل موتور و ارزیابی بیش از 250 پارامتر مربوط به آن برای اطمینان از کارکرد مطمئن موتور پس از پایان تست، موتور با باز شدن از بخش آزمایش به قسمت مونتاژ برده شده و بر روی بدنه اصلی قرار داده می شود و با تکمیل آن مورد استفاده مشتری قرار می گیرد. پایان منبع http://topwar.ru/82185-oao-kuznecov-proizvodstvo-raketnyh-aviacionnyh-i-nazemnyh-dvigatelnyh-ustanovok.html استفاده از این مطلب با ذکر یک صلوات و بیان منبع آزاد است- 12 پاسخ ها
-
- 18
-
پروژه آمریکا بامبر و طرح های حمله آلمان نازی به ایالات متحده آمریکا
deserthawk افزود یک موضوع در جنگهای جهانی
بسم الله الرحمن الرحیم ایالات متحده امریکا به دلیل دوری از سایر قاره ها تا مدت ها سیاست های منزوی گرایانه ای را در مورد سایر کشورهای دور دست اتخاذ می کرد. اما در جنگ جهانی اول عوامل مختلفی سبب شد تا ایالات متحده به نفع متفقین به دول متحد اعلان جنگ دهد. این مشارکت آمریکا در جنگ جهانی اول به شدت منجر به تقویت دول متفق شد و سبب شد تا آنها بتوانند ماشین جنگی آلمان را متوقف کنند و سرانجام آن را شکست دهند. بعدها به دلیل آنکه آلمان نازی هیچگاه به آمریکا اعتماد نداشت آن را به عنوان دشمن در هر جنگ احتمالی با کشورهای اروپایی به حساب می آورد. بدین جهت آلمان از اواسط دهه 1930 طراح هایی را برای حمله به خاک اصلی ایالات متحده در نظر داشت. این طرح ها هم شامل حملات دریا پایه ، هم هواپایه و هم زمین پایه بودند. تا پیش از شروع جنگ جهانی دوم عمده این طرح ها بیشتر تفکرات و آزمایشات متخصصان آلمانی بودند که در عمل به مرحله تولید نرسیده بودند. اما با شروع جنگ و به خصوص با درگیر شدن ایالات متحده آمریکا در جنگ جهانی دوم طرح های حمله به خاک اصلی آمریکا اولویت بیشتری به خود گرفت و برخی نمونه ها حتی تا مرحله تولید نیز پیش رفتند. به طور حتم می توان گفت که این طرح ها لبه تکنولوژی آن روز دنیا بودند و حتی امروزه نیز کشورهای معدودی در جهان هستند که به آن سطح از تکنولوژی رسیده باشند. طرحی گرافیکی در مورد گونه ای نادر از هواپیمای Me 264 از پروژه آمریکا بامبر پروژه آمریکا بامبر (Amerika Bomber) یکی از طرح های پیشگیرانه وزارت هوانوردی رایش برای بدست آوردن بمب افکن های استراتژیک برای لوفت وافه بود که بتواند خاک ایالات متحده را از آلمان هدف قرار دهد. طرح های ابتدایی تا سال 1938 آماده شده بود ولی تا سال 1942 به دفتر هرمان گورینگ فرمانده نیروی هوایی رایش برای تایید راه نیافت. پیشنهادهای متعددی در این طرح گنجانده شده بود که موثر ترین آنها استفاده از یک بمب اتمی برای حمله بود. بطور همزمان با این امر ساخت بمب اتمی توسط ورنر هایزنبرگ در حال انجام بود و امیدها بر این بود که این بمب به وسیله یکی از طرح های مورد بحث بر سر ایالات متحده فرود آید. بمب اتمی آلمان هیچ گاه ساخته نشد و سلاح موثری برای طرح بمباران ایالات متحده بدست نیامد. سرانجام به علت هزینه های بالا و از بین رفتن شدید قدرت تولید هوانوردی آلمان بعد از 1942 ، این طرح ها به تدریج کنار گذاشته شد. ورنر هایزنبرگ مسئول ساخت بمب اتمی رایش در پاسخ به آلبرت اشپیر وزیر تسلیحات آلمان در مورد اندازه بمب اتمی پاسخ داد که این بمب می تواند به اندازه یک آناناس باشد مطابق گفته های آلبرت اشپیر وزیر تسلیحات آلمان نازی در کتابش با نام Spandau: The Secret Diaries آدولف هیتلر از ایده آتش زدن نیویورک بسیار راضی به نظر می رسید. در سال 1937 ویلی مسراشمیت امیدوار بود تا با نشان دادن پیش نمونه هواپیمای مسراشمیت Me 264 به هیتلر که برای رسیدن به آمریکای شمالی طراحی شده بود، برنده یک قرارداد پر سود شود. در 8 جولای بعد از حدودا دو سال از درگذشت یک از مهمترین حامیان بمباران استراتژیک در آلمان و فرمانده لوفت وافه به نام ژنرال والتر وور و هشت ماه پس از برنده شدن جایزه وزارت هوانوردی رایش برای قرارداد طراحی هینکل He 177 به عنوان تنها بمب افکن عملیاتی سنگین در طول جنگ، هرمان هورینگ فرمانده لوفت وافه در یک سخنرانی اعلام داشت که : من به شدت نیازمند بمب افکن هایی با توانایی پرواز به نیویورک و حمل حدود 5 تن بمب هستم. من از تصاحب چنین بمب افکن هایی بسیار خوشحال خواهم شد چنین چیزی زبان متکبرین را در آن سوی دریاها بند خواهد آورد. رایش مارشال هرمان گورینگ فرمانده لوفت وافه در بازدید از نمونه اولیه هواپیماهای دوربرد 1943 هیتلر نیز بین نوامبر 1940 تا می 1941 درخواست خود را برای ساخت بمب افکن های با برد زیاد که با استفاده از جزایر آزور بتوانند بر علیه ایالات متحده دست به عملیات بزنند بیان کرد. در آن زمان تنها راه رسیدن به چنبن مقصودی استفاده از جزایر آزور پرتقال برای سوختگیری مجدد جهت رسیدن به آمریکا بود. تا سال 1943 پرتقال به کشتی ها و زیردریایی های آلمانی اجازه سوختگیری را می داد ولی از آن به بعد این جزایر در خدمت بریتانیا و متفقین بودند. در سپتامبر 1940 در پاسخ به درخواست ها برای طراحی این هواپیماها تولید کنندگان اصلی هواپیما در آلمان مانند مسراشمیت، یونکرس، فوکه ولف و برادران هورتن دست به اقدام زدند. مورد پیشنهادی هینکل با نام He 277 اندکی بعد از فوریه 1943 به وزارت هوانوردی رایش تحویل داده شد. هینکل He 277 نمونه تولیدی برای پروژه آمریکا بامبر پروژه آمریکا بامبر در 27 آوریل 1942 تکمیل شد و در 12 می به تایید رایش مارشال هرمان گورینگ رسید. نسخه ای از این طرح 33 صفحه ای توسط یک تارخ دان آلمانی به نام اولاف گرولر در پوتسدام پیدا شد. ده کپی از آن گرفته شد که شش کپی آن به ادارات مختلف لوفت وافه تحویل داده شد و چهار کپی از آن نیز برای رزرو نگه داشته شد. این طرح به طور خاصی بر استفاده از جزایر آزور برای سوختگیری و چک در طول مسیر بنا نهاده شده بود. اگر از آن جزایر استفاده می شد این امکان وجود داشت که با هواپیماهای هینکل He 277 یونکرس Ju 390 و مسراشمیت Me 264 بتوان با محموله هایی به وزن های 3 تن، 5 تن و 6.5 تن به آمریکا رسید. با اینکه آشکار بود که هدف این برنامه تنها یک حمله ساده به خاک ایالات متحده باشد ولی به نظر می رسید که نازی ها اهداف فرعی دیگری نیز برای این منظور در نظر گرفته باشند. بر طبق گفته های برخی تارخ نگاران، هیتلر امکان حملات مستمری را از یک پایگاه زمینی به ایالات متحده بررسی می کرد که آمریکا را مجبور به ساخت تعداد زیادی از سلاح های ضد هوایی و هواپیماهای رهگیر در خاک خود می کرد. این به نوبه خود ایالات متحده را وادار به خروج بسیاری از تجهیزات و هواپیماهای خود از خاک بریتانیا می کرد که در نتیجه حملات هوایی آلمان به خاک بریتانیا تسهیل و با مقاومت کمتری روبرو می شد. طرح فوکه ولف برای پروژه آمریکا بامبر در ارتباط با همین طرح سرفرماندهی ورماخت در می 1942 با نام فیلدمارشال ارهارد میلش نظرات ژنرال اکارد فریر فون گابلنز را در مورد هواپیماهای انتخابی برای ماموریت آمریکا بامبر که در آن زمان شامل Me 264 ، Fw 300 و Ju 390 بودند جویا شد. فون پابلنز نظراتش را این چنین بیان کرد: در مسافت های زیر 10000 کیلومتر یونکرس شش موتوره بهتر از مسراشمیت عمل می کند. هواپیمای Me 264 نمی تواند برای ماموریت های عبور بدون توقف از آتلانتیک برای بمباران آمریکا از خاک اروپا استفاده شود ولی می تواند در همکاری با زیردریایی های تانکر کریگزمرین برای گشت های برد بلند در سواحل شرقی ایالات متحده بکار گرفته شود. هواپیمای مسراشمیت Me 264 یکی از نمونه های دوربرد آلمان نازی بیشتر این پیشنهادات بر پایه طراحی های معمول در هواپیماهای بمب افکن سنگین آن روزگار متحدین بنا شده بودند و پیکره بندی و توانایی های مشابهی با آنها داشتند. بسیاری از طرح های توسعه داده شده از همین مدل های معمول در خدمت لوفت وافه بودند که نوآوری هایی را نیز به همراه داشتند. سرانجام باقی نمونه های کنار گذاشته شدند و رقابت نهایی ببین مسراشمیت و یونکرس انجام شد. نقشه ای متعلق به سال 1943 در مورد مقایسه برد انواع مختلف هواپیماهای دوربرد پروژه آمریکا بامبر سه پیش نمونه از Me 264 ساخته شد ولی در نهایت این Ju 390 بود که برای تولید انتخاب شد. یک جفت از هواپیماهای Ju 390 قبل از کنسل شدن برنامه ساخته شدند. بعد از جنگ چندین نویسنده ادعا کردند که نمونه دوم یونکرس توانسته بود با یک پرواز دوربرد بر فراز آتلانتیک در اوایل 1944 به 20 کیلومتری سواحل شمال شرقی ایالات متحده برسد. به علت مشکلاتی که موتورهای پیستونی 1500 کیلوواتی در آن زمان داشتند هر دو طرح یونکرس و مسراشمیت به جای ترکیب چهار موتور از شش موتور نیز استفاده می کردند. طول بال های طرح هینکل که در 23 جولای 1943 تایید شده بود 45 متر و در طرح مسراشمیت 47 متر بود. موتورهای متنوعی نیز برای این طرح ها تدارک دیده شده بود که برخی شامل BMW 801E و Ju Jumo 222 با آرایش های مختلف بودند. هواپیمای Ju 390 مجهز به شش موتور BMW 801E یکی از ایده های مشابه با ایده Mistel-Gespann طرح حمل یک هواپیمای دورنیر Do 217 توسط یک هواپیمای هینکل He 177 که از یک موتور اضافی رمجت لورین استفاده می کرد بود. این پروژه با نام مستعار پروژه کول (Huckepack Projekt) شناخته می شد. برای Do 217 این یک پرواز یک طرفه به شمار می آمد. هواپیما در برگشت در آب های نزدیکی سواحل آمریکا غرق می شد و خدمه توسط یک زیردریایی که منتظر آنها بود نجات می یافتند. هواپیماها در یک تست پس از اینکه به اندازه کافی دور شدند به علت کمبود سوخت و گم کردن پایگاه قادر به ادامه تست نشدند. پس از تصرف سواحل توسط متفقین و بیشتر شدن مسافت، پروژه کنسل شد. پروژه میستل در سوار کردن یک هواپیما بر روی هواپیمای مادر پروژه دیگری نیز توسط دایملر بنز برای یک ناوهواپیمابر عظیم مطرح شد که به علت همکاری نکردن لوفت وافه و کریگزمرین این طرح نیز کنار گذاشته شد. طرح هایی نیز از سوی برادران هورتن معرفی شد که نمونه ای از هواپیمای بال پرنده Ho XVIII یکی از مهمترین آنها بود. این هواپیما با کمک شش موتور توربوجت و طرح بال پرنده که از روی طرح Ho X مشتق شده بود یکی از هواپیماهای دوربرد پروژه آمریکا بامبر به حساب می آمد. طرح گرافیکی هواپیمای برادران هورتن با نام Ho XVIII بر فراز نیویورک، یک بال پرنده مجهز به 6 موتور جت کمپانی آرادو نیز هواپیماهای بمب افکن دوربرد با موتور جت را پیشنهاد داد که مهمترین آنها Arado E.555 بود. طرح گرافیکی آرادو E.555 در پرواز دوربرد یکی دیگر از هواپیماهای این شرکت با نام Arado AR-234 Blitz به عنوان یک بمب افکن دور برد توانست تا آخرین ماه های جنگ، لندن را بدون هیچ مزاحمتی از سوی هواپیماهای دشمن بمباران کند. هواپیمای آرادو AR-234 با دو و چهار موتور جت اولین بمب افکن جهان با موتور جت بود یکی از طرح هایی که در مورد بمباران بسیار دوربرد مورد توجه قرار گرفت طرح راکت های بالدار بود. یکی از شناخته شده ترین این موارد موشک زیر مداری بمب افکن سرنشین دار با نام پرنده نقره ای یا Silbervogel بود که توسط اوگن سنگر پیش از شروع جنگ جهانی دوم طراحی شده بود. این راکت از یک پیشران با سوخت مایع قدرت می گرفت. راکت سرنشن دار موسوم به پرنده نقره ای حامل بمب که در ارتفاع بالا اقدام به پرتاب می کرد قرار بر این بود که این راکت بتواند محموله ای به وزن 4 تن را به اتمسفر برساند و با حرکت کردن در فضای بالا، آن را بر روی خاک ایالات متحده فرود آورد و خود راکت در ادامه گلاید کردن خود با طی مسافتی بالغ بر 24 هزار کیلومتر در خاک امپراتوری ژاپن فرود بیاید. طرح سنگر با مخالفت وزارت هوانوردی رایش مواجه شد و طرح کنسل شد. با اینکه محاسبات بعد از جنگ نشان داد که سنگر در محاسبات ورود دوباره راکت به زمین مقدار حرارت وارد شده به راکت را اشتباه حساب کرده بود ولی طرح او مبنای اولیه فرستادن راکت های حامل سرنشین و محموله به فضا بود و موجب پیشرفت این قسمت از تکنولوژی فضانوردی شد. نمای شماتیک از اجزای داخلی پروژه پرنده نقره ای پروژه های راکتی A4b و A9 که از موشک V-2 مشتق شده بودند نیز در انتهای جنگ در سال های 1944 و 1945 در مرحله تست قرار داشتند و موشک ICBM دو مرحله ای A9/A10 Amerika-Rakete در مرحله طراحی اولیه قرار داشت. شروع این طرح ها با طراحی موشک V-2 به عنوان اولین موشک بالستیک جهان آغاز شد و در ادامه ورنر فون براون و همکارانش دست به افزایش برد این موشکها زدند و مدل A4 با افزایش برد این موشک بدست آمد. در A4b برد بدست آمد ه به حدود 700 کیلومتر می رسید. این موشک قرار بود که بتواند از یک محفظه که به دنبال یک زیردریایی کشیده می شد قادر به پرتاب باشد. بدین صورت که با رسیدن به موقعیت شلیک محفظه در حالت نشانه گیری به هدف به صورت زاویه دار در می آمد و موشک از آن شلیک می شد. دو تست آن در 27 دسامبر 1944 و 24 ژانویه 1945 انجام شدند که آزمایش دوم موفقیت آمیز بود و موشک توانست با باله های هدایت کننده دیوار صوتی را بشکند و به سرعت 4 ماخ برسد. همچنین موشک دو مرحله ای A9/A10 نیز با همین قصد ولی با شلیک مستقیم از خاک آلمان طراحی شد. شروع کار طراحی آنها از 1940 آغاز شد و قرار بر این بود که برای مرحله اول از 4 موتور موشک A4 استفاده شود. بدین وسیله تراست ایجاد شده به 180 تن می رسید اما در ادامه کار استفاده از یک موتور عظیم با توان تولید تراست 200تن مد نظر قرار گرفت. طراحی نهایی بوستر A10 با ارتفاعی نزدیک به 20 متر با سوختی از گازوئیل و اسید نیتریک می توانست در طی 50 ثانیه سوزش به سرعت 4300 کیلومتر بر ساعت و ارتفاع 400 کیلومتر برسد و آنگاه موتور مرحله دوم آن روشن شود. به دلیل آنکه در بردهای بالا خطای شلیک این موشک با سیستم های هدایتی موشک V-2 بسیار بالا می رفت تصمیم گرفته شد با کمک امواج رادیویی که از زیردریایی های آلمانی به موشک فرستاده می شد خطای برخورد آن کاهش یابد. طرح گرافیکی موشک دو مرحله ای A9/A10 موسم به آمریکا راکت با این حال هیچ کدام از این طرح ها برای رسیدن به خاک ایالات متحده فرصت تکمیل شدن و پرتاب را پیدا نکردند. پروژه دیگری که در نیروی دریایی آلمان نازی برای حمله به خاک ایالات متحده در حال برنامه ریزی و تست بود استفاده از موشک های V-2 برای پرتاب از زیردریایی بود که می توانست از زیر آب اقدام به شلیک موشک کند و خود نیز به سلامت از خطر بگریزد. شماتیک طرح جابجایی و پرتاب موشک V-2 از زیردریایی در طی آزمایش های اولیه راکتهایی با موفقیت از زیردریایی پرتاب شد و امکان پرتاب موشک نیز بررسی شد و با موافقت مقامات بالاتر باقی این تست ها نیز در حال انجام بودند که با فشار بیشتر جنگ و ورود متفقین به نرماندی و فشار شدید اتحاد شوروی از سمت شرق و بمباران های بی وقفه کارخانه های آلمان تست های بیشتر و تکمیل پروژه کنار گذاشته شد و طرح شلیک موشک از زیردریایی نیز کنسل شد. (مطلب بیشتر در رابطه با این موضوع در این قسمت از سایت موجود است) پرتاب راکت از زیردریایی آلمان نازی در برنامه حمله لیست 21 هدف نظامی مهم در آمریکای شمالی وجود داشت. بسیاری از این اهداف قابلیت بقای کمی در برابر بمباران های متداول جنگ جهانی دوم داشتند. 19 هدف در ایالات متحده قرار داشت، یکی از اهداف در ونکوور کانادا بود و هدف آخر نیز در گرین لند قرار داشت. تقریبا همه این اهداف کمپانی های ساخت قطعات هواپیما بودند و هدف اصلی حملات از بین بردن و تضعیف صنعت تولید هواپیمای ایالات متحده بود. بر طبق اظهارات سازمان اطلاعات بریتانیا از یکی از زندانیان جنگی آلمانی شنیده شده بود که مسافرت هوایی عادی بین آلمان و ژاپن برای نقل و انتقال مقامات بلند پایه برقرار بود و این مسافرت ها به وسیله هواپیماهای مسراشمیت Me 264 و احتمالا یونکرس Ju 390 انجام می شد. پوستری در رابطه با پرواز هواپیمای Ju 390 به سوی امپراتوری ژاپن برای مقایسه باید بدانید که فاصله بین فرانکفورت در آلمان و توکیو در ژاپن در حدود 9160 کیلومتر می شد در حالی که فاصله بین نیویورک و پاریس در حدود 5840 کیلومتر بود که خلبان برای بازگشت بدون سوختگیری مجدد باید این مقدار را دوبرابر به حساب بیاورد و مقدار نهایی 11680 کیلومتر می شد. با استفاده از بمب افکن های معمولی ریسک پذیرش خطر از بین رفتن بمب افکن قابل قبول نبود. بدون داشتن سلاح هسته ای، برای چنین بمب افکن هایی که باید بتواند مقدار سلاح موثری حمل کند این چالش های مهندسی به شدت وجود داشت. در واقع حتی اگر هیتلر وقت و سرمایه بیشتری را نیز صرف این پروژه ها می کرد باز هم بدون استفاده از یک سلاح موثر مانند سلاح های هسته ای امکان تاثیر گذاری زیاد این هواپیماها بر نتیجه جنگ بسیار ناچیز بود. در بمبارانی که در اواخر سال 1944 میلادی توسط بریتانیا انجام شد یکی از نمونه های مسراشمیت دورپرواز از بین رفت هیتلر بیشتر زمان و منابع خود را صرف پروژه هایی می کرد که به نظر او معجزه گرتر، هیجان انگیز تر و جدیدتر بودند ولی امکان موفقیت آنها کمتر بود. بسیاری از آنها بسیار گران و بلندپروازانه بودند و به سرعت کنار گذاشته می شدند. بسیاری از دستاوردهای این پروژه ها بعد از مدتی از جنگ از سوی دول متفق پیگیری شدند و به سرانجام رسیدند. بطوری که بسیاری از وسایل هوافضایی که هنوز هم استفاده می شوند ریشه در آلمان نازی دارند. مراجع: Robert Forsyth، Eddie J. Creek، Messerschmitt Me 264 Amerika Bomber The Luftwaffes Lost Transatlantic Bomber Classic Publications ،2007 https://en.wikipedia.org/wiki/Amerika_Bomber https://en.wikipedia.org/wiki/Junkers_Ju_390 https://en.wikipedia.org/wiki/Messerschmitt_Me_264 https://en.wikipedia.org/wiki/Mistel https://en.wikipedia.org/wiki/Silbervogel https://en.wikipedia.org/wiki/Aggregate_%28rocket_family%29#A9 http://www.luft46.com/misc/sanger.html http://strangevehicles.greyfalcon.us/prufstand.htm تقدیم به ارواح طیبه همه شهدای اسلام تمامی حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد- 9 پاسخ ها
-
- 77
-
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
deserthawk پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
سرلشکر حمید شعبان با آنکه در دفاع مقدس در جبهه دشمن بود و خلبانان زیر دست او جنایات زیادی بر ضد مردم ما انجام دادند ولی در مقاطعی مانند عملیات های حمله به نکا و تنگه هرمز لیاقت خود را به دلیل فرماندهی خوب نشان داد. این فرمانده به دلیل استقلال عمل خود کمتر از دستورات سیاسی فرماندهان مافوق خود اطاعت می کرد (تا حدی آزادی عمل به او داده شده بود). اما صدام این استقلال و محبوبیت او در نیروی هوایی عراق را تحمل نکرد و بعد از پایان جنگ با ایران او از فرماندهی نیروی هوایی عراق کنار رفت. حمید شعبان و عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق حمید شعبان در کنار سرتیپ طاهر صالح در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان نیروی هوایی با این حال آخرین اخباری که از او موجود است این است که وی تا سال 2012 در استان ذی قار زندگی می کرده و ممنوع الخروج نیز بوده است. حمید شعبان حال حاضر در مورد سلطان هاشم نیز باید گفت که قرار بود در سال 2007 به همراه علی حسن المجید اعدام شود ولی به علت مخالفت برخی مقامات مانند رئیس جمهور وقت آقای جلال طالبانی ظاهرا حکم اعدام لغو شده است. http://www.aftabir.com/news/view/2007/oct/19/c1c1192796634_politics_world_jalal_talabani.php/%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%B2-%D8%AD%D9%83%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%B6%D8%A7-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D9%83%D9%86%D9%85 -
با حمله ارتش آلمان به شوروی در جنگ جهانی دوم آلمانی ها با مشکلات عدیده ای در شوروی روبرو شدند. با گسترش خطوط پشتیبانی و خرابکاری های بین راه انجام پشتیبانی از نیروهای خط مقدم با وقفه های زیادی روبرو می شد. اما یکی از مهمترین مشکلات متحدین در شوروی سرمای بیش از حد هوا بود که دردسرهای زیادی را برای ارتش های آنها به وجود آورد. درحالی که سرمای هوا برای بیشتر مردم شوروی امری عادی بود. این تصویر، سرباز آلمانی مسلح سوار بر مورتورسیکلت BMW را در جبهه شرقی در تاریخ 18 فوریه 1942 نشان می دهد. دمای هوایی که او در آن قرار دارد منفی 40 درجه سانتی گراد است.
- 405 پاسخ ها
-
- 14
-
در خلال جنگ جهانی دوم آلمانی ها اولین موشک کروز عملیاتی جهان را تولید کردند و بکار گرفتند. این موشک که V-1 نام داشت با برد خود انگلستان و به خصوص لندن را هدف قرار می داد. انگلیسی ها برای مقابله با این موشک که سرعت بسیار کمتری نسبت به نمونه بالستیک داشت با دردسرهای کمتری روبرو بودند. پس از شناسایی این اهداف با رادار و دید بصری، بیشتر این موشک ها با توپ های ضد هوایی و هواپیماهای سریع مانند متئور و اسپید فایر و نمونه های دیگر قبل از برخورد با زمین از بین می رفتند. عملا این موشک ها بیشتر در نقش ایجاد جنگ روانی به کار رفته بودند و تاثیر کمی بر روی ماشین جنگی انگلستان داشتند. در این تصویر یک فروند موشک V-1 قبل از رسیدن به مقصد توسط جنگنده اسپیدفایر انگلیسی منحرف می شود. (به نحوه منحرف کردن موشک توجه کنید)
- 405 پاسخ ها
-
- 19
-
در دهه 1980 میلادی یک شرکت پیمانکاری فرانسوی برای تعدادی از هواپیماهای پایگاه هوایی علی السالم کویت شیلترهایی با بتون مسلح ساخت. این پیمانکار قول داد که این شیلترها بتوانند در مقابل مهمات 4000 پوندی (بمبی معادل آن) مقاومت کنند. با حمله عراق به کویت این پایگاه هوایی نیز به تصرف عراقی ها در آمد و عراقی ها از آن برای هواپیماهای خود استفاده کردند. در طی عملیات طوفان صحرا نیروهای آمریکایی شیلترهای این پایگاه را هدف بمب های هدایت لیزری 2000 پوندی (احتمالا GBU-24 Paveway III) قرار دادند و با کمال تعجب (البته برای کویتی ها) این شیلترها به راحتی سوراخ شدند. بعد از آزادسازی کویت، دولت این کشور از پیمانکار فرانسوی شکایت کرد که تا مدت ها روند این شکایت ادامه داشت. این پایگاه در عملیات اشغال عراق در سال 2003 برای مدتی مکان استقرار نیروهای انگلیسی بود.
- 405 پاسخ ها
-
- 32
-
گزارش تصویری از کمپانی سازنده پیشرانه های راکتی و موتور جت کوزنتسوف
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در موتورهای هوایی
با تشکر از همه دوستان و با عرض پوزش بابت تاخیر. به دلیل اینکه بنده در این قسمت تخصص کمتری دارم اگر دوستان مطلع لطف کنند و در موارد گنگ و نامفهوم توضیحات بیشتری ارائه بفرمایند ممنون خواهم بود. قسمت دوم: بخش مونتاژ مسئول ناظر بر قسمت مونتاژ مونتاژ قطعات بر روی بخش کنترل بردار رانش بر روی بوستر RD-107A / RD-108A مونتاژ پیش نمونه موتور توربین گازی GTE NC-361 که در قطارهای روسی استفاده خواهد شد اولین پیش نمونه از موتور NC-361 که در سال 2009 تولید شد در حال ارزیابی است قسمت مونتاژ نهایی موتورهای توربین گازی هواپیما در کمپانی کوزنتسوف کنترل پوسته موتور NK-32 پیش از مونتاژ نهایی مونتاژ بخش پس سوز در موتور سری NK-32 مورد استفاده در هواپیماهای بمب افکن Tu-160 مونتاژ قطعات بر روی موتورهای سری NK-25 مورد استفاده در هواپیماهای بمب افکن Tu-22M3 چندراهه سوخت رسانی پس سوز در بخش مونتاژ واحد مونتاژ موتور NK-14ST که برای صنایع انتقال گاز طبیعی به کار می رود. این موتور تغییر یافته موتور NK-12 است که بر روی هواپیماهای بمب افکن Tu-95 استفاده می شود. بخش بازبینی دوره ای موتور که هر ده ماه اتفاق می افتد چک کردن پیکره بندی و اتصالات موتور در طول مونتاژ مونتاژ موتورهای راکتی NK-33 که در مرحله اول فضاپیمای سایوز Soyuz-2-1v به کار می رود موتورهای NK-33 از نظر عملکرد و تعمیر و نگهداری در جایگاه خوبی قرار دارند و اطمینان پذیری بالایی نیز به همراه دارند. همچنین قیمت آنها نیز بسیار مناسب است آماده سازی پین های اتصال سیم مورد استفاده در موتور سیم ها به همراه پین های اتصال آنها که در هوانوردی کاربرد دارند موتورهای راکتی بعد از مونتاژ و آماده تحویل قسمت بعد آزمایش موتور به خواست خدا ادامه دارد...- 12 پاسخ ها
-
- 27