EMP

Eminent-User
  • تعداد محتوا

    387
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    23

تمامی ارسال های EMP

  1. درود هیچ جای نگرانی نیست. قبلا هم یک پست در این مورد گذاشته شده بود. این موشکها برای حمله به تعداد زیادی قایق به طور هم زمان طراحی شدند و ادعا شده که در لیبی تست شده!! البته اگر برای حمله به ماشینهای نیروهای دولتی بر روی زمین تست شده باید بگم که کلاتر دریایی خیلی با کلاتر خشکی فرق داره. دلیل من هم برای نداشتن کارایی این سلاح مطابق تبلیقاتش این هست که به تازگی به یکی از ناوهای ما توسط دزدان دریایی انگلیسی در خلیج عدن با بیش از 30 قایق تندرو کاملا مسلح حمله شد و آنها می خواسته اند روش مقابله با این نوع حملات را از خود ما بیاموزند. کافی است که به همراه قایق ها تعدادی رفلکتور یدک کشیده شود کاری که قبلا برای منحرف کردن اگزوستها انجام شد منتها با تغییراتی مخصوص این رادار های میلیمتری و با خرج کمی قایقها را به پرتاب کننده چف و پودر آهن و فلیر مجهز کنیم.
  2. EMP

    BLU-114 _ بمب خاموشي

    درود بحث مهمی است. برای اینکه خوانندگان غیر فنی کمی آگاه بشوند باید توضیحات زیر را بدهم: شبکه سراسری برق از تعدادی نیروگاه ، پستهای برق فشار قوی و پستهای برق تقلیل فشار ساخته شده این شبکه که بزرگترین سخت افزار کشور است برای ارتباط از دو نوع محیط انتقال استفاده می کند یکی کابل و یکی خط!!! (هر جایی اسم خط را می برند منظورشان سیمهای مسی بدون روکش است و هر جایی اسم خط را می برند منظورشان سیم های روکشدار است) این خطوط و ترانسهای برق فشار قوی آسیب پذیرترین نقاط هستند و قبل از اینکه رشته گرافیتی که ترانس یا خط را به زمین اتصال کوتاه کرده، بر اثر حرارت ناشی از جریان بالا از بین برود تجهیزات شبکه برق تخریب خواهد شد. ورژن پیشرفته این بمبهای گرافیتی هم نوعی بمب هست که پودر ذغال را در ابعاد نانو در هوا پخش می کند و به این ترتیب هوا هادی شده و اتصال کوتاه بین خطوط و زمین برقرار شده شبکه از بین می رود. خوشبختانه وزارت نیروی ایران از این خطر از سالها پیش آگاه است و پروژه های تحقیقاتی هم در این زمینه انجام شده است و شبکه های امنی نیز وجود دارد که در صورت از کار افتادن شبکه اصلی همه امور حیاتی مختل نشود اما من آگاه نیستم که گسترش این شبکه های امن برای کشوری به عظمت ایران کافی است یا خیر. مشکل اعصاب خرد کن الیاف گرافیتی معلق در هوا این است که با هر بادی دوباره به حرکت افتاده و نقطه دیگری را اتصال کوتاه می کنند. در واقع این از بدترین مشکلات داشتن دکترین دفاعی است که باید توانایی دریافت ضربه اول را داشته باشی که پر هزینه و دردناک است. برای مقابله با این سلاح در سایت چینی China National Knowledge Infrastructure en.cnki.com.cn حداقل یک مقاله هست و از آنهایی که پسورد این سایت را دارند و یا اینکه می توانند آن را بدست بیاورند دعوت می کنم ترجه یا اصل آن را در این تاپیک بیاورند. اما صربها در کشور کوچکشان روش ساده ای را ابداء کردند که آن روکش دار کردن خطوط موجود با یک سری لوله پلاستیکی شکاف خورده (چیزی شبیه آنچه نزدیک ساختمانهای درحال ساخت بر خیابان در همین تهران به خطوط اضافه می کنند تا حمل و نقل وسایل ساختمانی باعث خطر برای خطوط نشود) و گریس کاری اتصالات و سر ترانسفورمرها بود که باعث شد که شبکه کوچک صربستان حفظ شود و آمریکایی ها ترجیح بدهند که پستهای برق را با بمب تخریبی بمباران بکنند. (تا جایی که من می دانم در صربستان از نوع جدیدتر بمب که دارای پودر ذغال است استفاده نشد) راه حل های خودم: شاید سقف دار کردن پستهای برق فشار قوی توزیع و فوق توزیع با سقف های بادی پلاستیکی و زیر زمینی کردن کل خطوط انتقال و پستهای جدید تنها راه حل باشد(که البته خطرات این ولتاژها را هم کاهش می دهد و در تمام شهر ها باید اینگونه باشد که متاسفانه نیست) راه دیگه انتقال وایرلس برق برای خطوط اصلی شبکه سراسری هست که در 1905 توسط تسلا انجام شده و چیز جدیدی نیست و برای شبکه سراسری کشور ایران هم در بعضی نقاط مقرون به صرفه هست اما خطرات زیست محیط و خطراتی برای هواپیماها ایجاد خواهد کرد. (البته وزارت نیرو در این زمینه هم پروژه هایی انجام داده که من از نتیجه آنها آگاه نیستم.) طبیعی است که اتشار امواج با این قدرت می تواند پهنه وسیعی از آسمان را برای هر پرنده ای نا امن کند و کاربرد های دفاعی این چنین انتقالی ممکن است از کاربردهای اقتصادی آن بیشتر باشد. از اساتید خواهش می کنم که راه حلهای ساده و ارزون قیمتی که به ذهنشون می رسد را بیان بکنند.
  3. تا جایی که من می دانم بازنشست کردن زیردریایی های قدیمی آمریکایی کاری بسیار پر هزینه بوده و اینها برای 4 زیر دریایی قدیمی سانحه داشته اند. بعد از سوانح هم میزان رادیو اکتیو اقیانوس را اندازه گرفتند و مقدار خیلی کمی افزایش نشان می داد. با یک نگاه بد بینانه می توان گفت که آمریکایی ها زیر دریایی های قدیمی را به این روش در قسمتهای عمیق اقیانوس بازنشسته می کردند تا هزینه سنگین آن را نپردازند. جان انسانها هم که اصلا مهم نیست. اما اینکه این زیردریایی حاوی موشک هسته ای بوده عجیب است. می توانستند قبل از بازنشستگی موشک را خارج کنند!!!! خیلی از کشورها ممکن است بخواهند با استفاده از کپسولهای مخصوص و رباطهای زیر آبی به پلو_تو*نیو_م موجود در آنها یا تکنولوژی آنها برسند و ... . نمی دانم به یاد دارید یا نه که بعد از غرق ناوچه پیکان، یکی از افسران ارشد نیروی دریایی به این بهانه که محل دقیق غرق آن را به روسها داده تا به موشکهای هارپون غرق شده دسترسی پیدا کنند، اعدام شد. باز هم با همان نگاه بد بینانه می توان گفت که در این زیر دریایی هیچ موشکی نبوده و نیست و قبل از اینکه غرقش کنند کل مهمات را تخلیه کرده اند!!! حتما به یاد دارید که بعد از فروپاشی شوروی، روسها تعدادی از زیر دریایی های اتمی را اوراق کردند و حین این عملیات تعداد زیادی از پرسنل فنی دچار دریافت میزان مرگبار تشعشع شدند و از بین رفتند. طبیعی است که آمریکایی ها نخواهند که به چنین دردسری دچار شوند. اگر نگران تشعشع هستید باید به فکر نیروگاههای فوکوشیما باشید که با نازلترین درجه امنیتی و نگهداری ممکن توسط بخش خصوصی سهل انگار ژاپنی های به ظاهر متمدن اداره می شد و آب دریای ژاپن را به میزان وحشتناکی آلوده کردند و احتمالا کماکان می کنند و علاوه بر آنها قزاقستان نیز زباله های هسته ای را در جایی انبار کرده (نزدیک بغاز یا داخل آن!!!) که باعث آلودگی آب دریای کاسپین شده است.
  4. در مورد این هواپیما چند تا مطلب باید عرض کنم. 1. آنتونوف ها در بین دیگر هواپیماهای شرقی از امنیت بالاتری بر خوردارند 2. بعد از انقلاب در بسیاری از نقاط کشور که فرودگاه نداشت، زمینهای کشاورزی را نابود کردند و تبدیل به فرودگاه کردند(اردبیل ، خرم آباد). بسیاری از این فرودگاهها اصولا استاندارد نیستند. مثلا فرودگاه خرم آباد که در بین کوهها ساخته شده. برای نشست و برخواست هواپیمای جت استاندارد نیست. اما برای هواپیماهای ملخ دار مناسب است. فاجعه چند سال پیش هم در خرم آباد به دلیل ندیدن سفید کوه توسط خلبان جتی روی داد که باید از میان دره به سمت فرودگاه خرم آباد تقرب می کرده که طبیعی است وقتی خلبان جت کوه را در ارتفاع خود ببیند یعنی مرده است. بنابراین امن ترین پرنده به چنین فرودگاهی هواپیمای توربوپراپ است. این هواپیماها حتی در صورت خاموش شدن هر دو موتور امکان فرود اضطراری با خطر بسیار کمتری برای سرنشینان دارند. 3. تعدادی از فرودگاهها هم به دلایلی که بر من پوشیده است با زاویه 90 درجه با باد غالب منطقه ساخته شده اند!!!!!!!!!!! مانند فرودگاه اردبیل و این یعنی فرودی مرگبار برای هر خلبانی. در چنین فرودگاههایی نیز ریسک نشستن برای هواپیماهای توربوپراپ کمتر است. بنابراین هر کشوری برای طبیعت خود نیازمند هواپیماهای خاص آن منطقه هست و ساخت داخل در صورتی که کل طراحی آن در داخل و ویژه ایران انجام شود مناسب است. اینکه قطعات ایمن از کجا تامین می شوددر درجه دوم قرار دارد. مهم این است که پرنده برای این کشور طراحی شود. برای مثال به دلیل مرتفع بودن فرودگاههای ایران، هنگام نشستن هواپیما با سرعت زیاد تری به باند نزدیک می گردد (به دلیل رقیق بودن هوا) و هنگام بلند شدن به موتور آن فشار زیادتری وارد می شود و عمر موتور زودتر به پایان می رسد پس موتورهای جت مخصوص ایران باید دارای کمپرسور هوای سرد با دهانه بزرگتری باشند، بالها و فلاپها و ...باید برای این هوای رقیق بهینه باشندو .....و خیلی ملاحظات دیگر که من سوادش را ندارم. به همین دلیل در اکثر کشورهای مشابه که از خارج هواپیما وارد می کنند و خودشان سازنده نیستند، سعی در پایین آوردن درجه دمای هوا در نزدیکی فرودگاهها می کنند (با استفاده از رفلکتورها ، رنگهای سفید در ساختمانها، فضای سبز و مرطوب نگاهداشتن هوای اطراف باند و اطراف کل فرودگاه، استفاده از پوشش مخصوص برای باند و .....) تا بازده موتورها بالاتر رفته و مصرف سوخت نیز کمتر شود اما در ایران هیچ توجهی به این مسائل نمی شود. زیرا منافع ملی و منافع شرکتهای هوایی برای بهره برداران فرودگاهها اصلا مهم نیست.
  5. در مورد مقایسه عمق دانش فنی ایران و عثمانی و مقایسه این دو با دانش فنی آمریکا باید به عنوان یک آدم مطلع موارد زیر را عنوان کنم 1. دانشگاههای فنی ترکیه دارای حداقل استاندارد های لازم برای یک دانشگاه هستند اما فاقد دانشجویان با انگیزه فراوان هستند. دانشجویان ترک بیشتر جذب رشته های هنری و ... می شوند که سود آوری بهتری از رشته های فنی دارند. 1.1 برای مثال دانشکده کامپیوتر دانشگاه خصوصی حاجت تپه در نزیکی آنکارا دارای 50 نفر عضو علمی با درجه استاد تمامی است که همگی در زمینه ای که تدریس می کنند دارای مقالات و تحقیقات معتبر هستند و تز دکترایشان هم مرتبط است. اما جذب اعضای علمی دانشگاه در ایران ربطی به تخصص آنها ندارد. 2. در دانشگاهای ایران ما دانشجویان بسیار خوب و ممتازی داریم که آرزوی خیلی از همکاران من در دیگر دانشگاههای دنیا است اما دانشگاههای ما فاقد حداقل استانداردهای لازم برای یک دانشگاه هستند. مثلا در آزمایشگاه تخصصی که من تدریس می کنم، وسایل آزمایشگاه به استثنای آنچه خودم تهیه کرده ام یا با هزینه شخصی توانسته ام که بخرم متعلق به 30 سال پیش و زمان دانشجویی خودم هست و برای موزه مناسب اما برای آموزش دانشجوی سال 2012 کمدی است. 3. صنعت ترکیه دارای مدیران اروپای غربی، آمریکایی و کره ای و ژاپنی و مدیران ترک است. 4. صنعت ایران دارای مدیران حجره ای و مدیران رانتی داخلی است که فوق تخصص در به ورشکستگی کشاندن بنگاههای سود دهی مانند پارس الکتریک و کفش ملی دارند. 5. ایمپکت یک ژورنال گرچه مهم است اما به هیچ وجه نشانه کیفیت بالای علمی یک مقاله نیست. بارها شاهد چاپ مقاله در ژورنالی با ایمپکت بالا بوده ام که بعد از اینکه بیش از چند هزار نفر آن را مورد استناد قرار داده اند، معلوم شده که مقاله نادرست بوده است!!! نقاطی مانند LANL یا دیگر آزمایشگاههای ملی آمریکا تنها در صورتی حق چاپ مقاله دارند که اجازه های دولتی لازم را دریافت کرده باشند و مقاله ارزش استراتژیک خود را از دست داده باشد یا ایتکه در حد علم رقبا باشد. بار ها شاهد چاپ مقالات سالها بعد از نوشته شدن آنها بوده ام. 6. مقایسه ایران با کشوری مثل آمریکا که بر روی رشته هایی مثل مهندسی مواد و فیزیک و دیگر دانشهای استراتژیک سرمایه گذاری های میلیاردی دارد با کشوری مثل ایران که در آن دانشجوی متالورژی مقطع دکترای دانشگاه مادرش (دانشگاه تهران) باید هزینه مواد اولیه و تجهیزات را خود بپردازد و گاها وسایل آزمایشگاه را هم از اساتید محترمی که خود را صاحب آنها می دانند کرایه بکند، کاملا نا به جا و غم انگیز است. یک نگاه به کاریابی دانشجویان فارغ التحسیل رشته های مهم مثل مهندسی مواد نشان می دهد که 2% این افراد نیز در محل های مرتبط بکار گرفته نمی شوند و اصولا کاری برای آنها نیست مگر اینکه خود با ثروت پدری کار ایجاد بکنند یا اینکه از هفت خوان رستم رد بشوند و هیات علمی بشوند. در یک پژوهشگاهی که ما آنجا کار می کردیم یک فیزیک دان را اشتباها استخدام کردند و بعد دیدند که کلی پروژه های بر زمین مانده دارند نتیجه می دهند!!! رئسا تحقیق کردندو فهمیدند که کار این فیزیکدان است و تصمیم گرفتند که چون مهندس برق نیست به خدمتش خاتمه دهند ولی بعدا با التماس ما تصمیم گرفتند که معادل پرسنل اداری و نه پژوهشگران و با یک درجه تنزیل به این آدم حقوق بدهند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! این همه تفرعن و سوء مدیرت که در دانشگاهها دیده می شود در دنیا کم سابقه هست. همین تازگی با کلی التماس یک استاد خارجی آوردیم برای مدعی ترین دانشگاه فنی ایران و اساتید محترم اون دانشگاه برای معلوم نشدن تفاوتها یا هر دلیل دیگر طوری عمل کردند که هیچ دانشجوی دکترایی با ایشان درس بر نداشت و ما از موهبت تزریق علم ایشان در جوانان تشنه علم محروم شدیم.
  6. درود به دوستان گرامی من با نظر جناب آرمین حیدری موافقم. من تخصص ذرهی ندارم اما وقتی روی پروژه ساخت یک موشک هوشمند ضد تانک در 8-9 سال پیش کار می کردیم با خیلی از افسران ذرهی نیروی زمینی صحبت کردم موقع خدمت وظیفه هم همکارانم بیشتر افسران هوانیروز و ذرهی و توپخانه بودند در مورد جنگ زمینی بیاد داشته باشین که تعداد تانک سرنوشت ساز نیست. حتی ذره اون هم خیلی مهم نیست. مهم اینه که چه افرادی با چه سطحی از انگیزه و استعداد از تانک استفاده می کنند و چه نیرویی با چه کیفیتی لشکرهای ذرهی را پشتیبانی می کند. در جنگ اعراب با اسرائیل تانکهای اعراب ذره بهتری داشتند ولی جنگ ذرهی را اسرائیل به نام خود تمام کرد. واقعیت اینه که تحقیق و توسعه روی تانک خیلی کند تر از تحقیق و توسعه روی ابزار ضد تانک هست و اگر کشوری در دفاع جدی باشد از تانک کار زیادی ساخته نیست. دکترین نظامی ایران هم به عنوان یک کشور نجیب (به نظر من نجیب ترین کشور دنیا) [b]دکترین دفاعی است و در این دکترین اجرای تک احاطه ای برق آسا به ندرت مورد نیاز است.[/b] ما در این دکترین بیشتر به پیاده نظام دارای لباس هوشمند و ضد گلوله احتیاج داریم تا تانک. درست یادم نیست اما در بین سالهای 1935 تا 1939 در یکی از رژه های ملی ایتالیا در حضور موسیلینی یکی از فیزیک دانهای مشهور با یک سلاح الکترومغناطیس کل تانکهای رژه رونده را متوقف کرد. بلافاصله موسیلینی درخواست کرد تا نامبرده دستگیر شده و از دانش وی در راه ابر قدرت شدن ایتالیا استفاده شود اما آن دانشمند موفق به فرار و نابود کردن آزمایشگاه خود شد. حالا حساب کنید با دانش امروز چه می توان بر سر این غولهای 50 تنی آورد. --در جنگ دوم جهانی بعد از ابداع اولین موشک اندازهای دستی ضد تانک توسط آلمانها، دسته ای شکار تانک آلمانی با دوچرخه به دنبال تانکهای شرمن آمریکایی می رفتند!!!! --در جنگ خودمون هم دیدید که کبرا ها چه بر سر لشکرهای ذرهی عراق آوردند و اگر تعداد بیشتری کبرای سر حال با سلاح دقیقتر و دور زن تری داشتیم، فاتحه عراق همون روزهای اول خوانده می شد. --در جنگ لبنان هم دیدید که سلاح های ضد تانک نه چندان پیشرفته چه بر سر لشکرهای پیاده و ذرهی اسرائیل آوردند. یادم میاد در سال 1374 در یک کارخانه کار می کردم و اون موقع هم مثل الان ورود هر گونه فولاد آلیاژی به ایران کاملا ممنوع بود و صنایع شکوفای قالب سازی به سختی روزگار می گذراندند. اون موقع دولت مقداری از تانکهای منهدم شده عراقی را تبدیل به شمش کرد و به کارخانه ها با قیمت کیلویی 115000 تومان فروخت (حقوق من اون موقع 38000 تومان در ماه بود) صاحب کارخانه ما از خوشحالی نمی دانست چه کار بکند و مرتب می گفت که مفت خریدیم. حالا اگر عثمانی با تانک کره ای یا اسرائیلی - کره ای - ترکی خود چشم طمع به کردستان و آذربایجان دارد کافی است که ما از وسایل موجود استفاده کنیم و کمی انگیزه دفاع در نیروهایمان موجود باشد.تا این اسباب بازیهای 50 تنی هم مثل دوستان مرکاوای خود بشوند خوراک اوراق چی ها.
  7. مطابق مقالاتی که در Aviation Week در نسخه 22 اکتبر آمده اسرائیل برای حمله به ایران از پهباد های سوخت رسان به جنگنده برای کاهش تلفات انسانی احتمالی استفاده خواهد کرد. این منبع را می توانید از لینک موجود در خبر ارسالی توسط اینجانب "اضافه شدن نام بوموسی به لیست اهداف روز اول حمله آمریکا/اسرائیل" دانلود کنید.
  8. [url="http://technology.in...only-just-begun"]http://technology.in...only-just-begun[/url] Cyber war on Iran has only just begun By Dan De Luce Agence France-Presse 10:04 am | Friday, July 13th, 2012 دیوید لیندال David Lindahl از آژانس تحقیقات دفاعی سوئد می گوید که دور جدید حملات سایبری بر علیه ایران که در دوران بوش با اسم رمز بازیهای المپیک کلید خورد و در دوران اوباما ادامه پیدا کرد می تواند از [b][color=#ff0000]طریق وارد کردن سخت افزارهای دارای تراشه های آلوده به صنعت ایران[/color][/b] انجام بشود. با توجه به اینکه بعد از مورد حمله قرار گرفتن توسط بد افزارها در طول سالیان گذشته، قاعدتا ایران باید در مقابل این حملات مقاوم شده باشد و حفره های امنیتی را بسته باشد، اما یک مدافع باید تمام حفره ها را بیابد و ببندد ولی برای یک مهاجم کافی است که تنها یک حفره بیابد. با این وجود منطقی است که در دور جدید حملات از لایه های درونی تر سیستم یعنی خود سخت افزار برای حمله و تخریب استفاده شود. [b]منظور از تراشه های آلوده چیست؟ آیا استفاده از آنها در جنگها سابقه داشته است؟[/b] اسم علمی آن HTH یا Hardware Trojan Horse است مقالاتی که در این مورد نوشته شده مربوط به سال 2008 به بعد است. در این زمینه پروفسور فریناز کوشانفر از دانشگاه رایس و شاگردشون آقای تهرانی پور صاحب نظر هستند. بدیهی است که در داخل کشور نیز ممکن است افرادی وجود داشته باشند که بهتر است نامی از آنها در پستها برده نشود. [b]تاریخچه استفاده عملیاتی:[/b] گفته می شود. حمله از طریق HTH در واقع اولین ضربه آمریکا به عراق در سال 2003 بود. می گویند HTHهای بکاررفته در رادارهای تامپسون فرانسوی عراق از طریق دریافت یک فرکانس خاص که از محلی نزدیک آنها (گفته شده پرینترهای HP) مخابره می شده اند، از کار افتاده و دیگر عمل نکرده اند!!!! [b]HTH چیست:[/b] هرگونه سخت افزار اضافی که درون سامانه هدف قرار داده می شود تا بتواند در صورت لزوم مورد استفاده توزیع کننده تراشه یا سیستم آلوده، قرار بگیرد. برای کشف سیستمهای آلوده به HTH راه های فراوانی در دسترس است مثلا ازحضور HTH های اضافه شده به سیستمها تا حدود زیادی می توان با کالبد شکافی نمونه سیستم و با وزن کردن نمونه ای که از امنیت آن مطمئن هستیم و مقایسه وزن دقیق آن با دیگر سیستمهای مشابه، آگاه شد. همانطوری که در صدا و سیما هم نمونه هایی به عرض ملت رسید. [b]اما با HTH درون تراشه چه باید کرد؟[/b] خطر HTH در ابتدا برای جهان سومی ها بود اما بعد از اینکه تراشه هایRFID استفاده شده در پاسپورت آمریکا توسط پیمان کار چینی سر از بازار آزاد درآورد و شرکتهایی مانند اینتل دچار ایراداتی شدند، آمریکایی ها هم به وحشت افتاده اند و هر ایده جدیدی در این باره قطعا به عنوان ژورنال IEEE چاپ خواهد شد. نگاهی به اخبار منتشر شده در سال 2012 نشان می دهد که شرکتهای پیمان کار ساخت تراشه چینی با دادن پیشنهاد های وسوسه انگیز و قیمتهای پایین توانسته اند تعداد زیادی از تراشه های مشکوک را وارد سیستمهای تسلیحاتی و سامانه های حساس آمریکایی ها بکنند که تا به امروز مواردی کشف شده و موارد بسیاری هنوز کشف نشده است. بعضی از این اخبار را در لینک های زیر می توانید مشاهده کنید: 1 [url="http://www.wnd.com/2...-chinese-fakes/"]http://www.wnd.com/2...-chinese-fakes/[/url] WND EXCLUSIVE U.S. missiles infected with Chinese fakes Report confirms '84,000 suspect electronic parts installed' Published: 06/03/2012 at 6:09 PM 2 [url="http://defensetech.o...a-are-infected/"]http://defensetech.o...a-are-infected/[/url] Proof That Military Chips From China Are Infected? by John Reed on May 30, 2012 تحقیقات سرگئی اسکروبوگاتوف (Sergei Skorobogatov) یکی از محققین دانشگاه کمبریج و از Hardware Hacker های مشهور دنیا که برای Hardware-Hacker های داخلی (کسانی که حافظه درونی میکروکنترلرهای قفل شده را می خوانند و یا با استفاده از روشهای side channel (غیر مستقیم) برنامه در حال اجرای درون تراشه ها را بدست می آورند) شخصیتی شناخته شده است نشان میدهد که تراشه های خام قابل برنامه ریزی بسیار مشهور ایرواسپیس ProASIC3 A3P250 ساخت شرکت Actel دارای تروجان عمدی درونی است!!!! خطر هنگامی بهتر احساس می شود که بدانیم این تراشه ها که از F-22 تا نیروگاههای هسته ای و سیستمهای حمل نقل در هر جایی که نیاز به سخت افزار امن بوده به عنوان گزینه اول طراحان خودنمایی می کند اسکروبوگاتوف در تحقیق خود نشان داده است که باس JTAG (باس تست و برنامه ریزی این تراشه ها و تقریبا تمام تراشه های پردازنده و FPGA جدید) هنگام دریافت بعضی از فرامینی که توسط کارخانه مستند سازی نشده است، واکنشهای معنی داری از خود نشان داده و با استفاده از این دستوراتی که توسط کارخانه برای این تراشه طراحی نشده می توان کارکرد این تراشه را مختل کرد و بد تر از آن حافظه درونی آن را بدست آورد. (امری که برای کپی کارهای چینی بسیار عمل کپی سازی را تسهیل می کند و نتیجه سالها زحمت و طراحی را به راحتی در اختیار آنها می گذارد) [b]چگونه چین قادر به دست کاری در تراشه ACTEL شده است؟[/b] اگر چه خارجی های مشکوکی (هندی چینی و لبنانی و ... ) درسطوح مختلف شرکت ACTEL کار می کنند، اما کار چینی ها برای انجام این نفوذ بسیار آسان بوده و نیازی نبوده است که به عناصر نفوذی خود متکی باشند!! ACTEL یک شرکت Fab-less است به معنی دقیق تر این شرکت و بقیه سازندگان تراشه های برنامه پذیر در ابتدای تشکیل نیازی ندیدند و هنوز هم نمی بینند که هزینه های میلیارد دلاری برای ساخت Fab که همان کارخانه ساخت تراشه هست انجام بدهند و ترجیح دادند که از Fab های حرفه ای مانند UMC و... بهره بگیرند. شوربختانه همواره پیمانکارانی وجود دارند که کار را گرفته و به شرکتهای دیگری واگذار می کنند از آنجا که هزینه خدمات در چین بسیار پایین است بیشتر این سپارشها سر از چین در آورده و در نهایت آنها قادرند که سخت افزارهای خود را درون ویفر تراشه ها و یا در کنار آنها اضافه کرده و شرکت سرشناسی همچون ACTEL را با خطرات بزرگی مواجه بکنند. [b]سطوح نفوذ HTH درون تراشه[/b] [i][b]اصولا در 3 سطح HTH وارد تراشه شما می شود:[/b][/i] 1. توسط طراحان ناراضی درون تراشه قرار داده می شود تا یا وسیله اخاذی قرار بگیرد یا انتقام جویی!!! (راه حل: مدیریت و verification صحیح) 2. با استفاده از سینتسایزرها ی مشکوک. (همه از دم مشکوکند به ویژه XST که سینتسایزر زایلینکس در ابزار ISE است) (راه حل ساده ای ندارد مگر اینکه نرم افزار های verification مسیر برعکس ساخته شده و از خروجی سینتسایزر دوباره ورودی بدست آید و ورودی اصلی و ماشینی با یکدیگر مقایسه شوند یا اینکه سینتسایزر ملی ساخته شود ) 3. از طریق شرکتهای سازنده تراشه (FAB) که ممکن است در کنار ویفر اصلی مدار خود را اضافه کنند و یا مستقیم به ویفر اصلی اضافه کنند که بستگی دارد به اینکه تحویل گیرنده تراشه از چه سطحی از دانش برخوردار است. (راه حل:1. ساخت کارخانه تولید تراشه داخلی بدون توجه به محاسبات اقتصادی آن. 2. تجربه زیاد و استفاده از SEM و امکانات لایه برداری تراشه یا روشهای مبتنی بر گرفتن پروفایل توان مصرفی تراشه در بازه زمانی و شرایط مناسب که کار ساده ای نیست) واضح است که یک خطای عمدی در یک تراشه ای که در نقطه ای حساس نصب است قادر است امنیت ملی هر کشوری را به خطر بیاندازد. [b]تقسیم بندی HTH ها:[/b] HTH ها به دو دسته Internal Trigger و External Trigger تقسیم می شوند. دسته اولی ها منتظر وقوع شرایط تعریف شده برای آنها هستند (مثلا در صورت وقوع دمای بالای 60 درجه) تا داده های مهمی را بر روی فرکانس تلویزیون محلی ارسال کنند و گیرنده هایی که در نزدیکی آنها است (مثلا در ماشینی پارک شده یا در آپارتمان همسایه)داده ها (مثلا رمزهای وارد شده) را جمع کرده و بعدا استفاده می کنند. دسته دوم منتظر دریافت سیگنالی از بیرون شده و به محض دریافت عملیات تخریبی خود را شروع می کنند و یا دسترسی آسانی را به طرح نرم افزاری یا سخت افزاری درون تراشه فراهم می کنند. برای مثال تراشه های Xilinx دارایTIMEOUT-COUNTER هستند(INTERNAL TRIGGER) که در صورت استفاده از Core های demo یا Evaluation بعد از 4 تا 8 ساعت فعال شده و تراشه را کلا از کار می اندازند. CORE در اصطلاح به سخت افزار آماده و تست شده ای گفته می شود که طراحان برای افزایش سرعت پیاده سازی و دقت و کیفیت طرح خود از آن استفاده می کنند. چند ماه پیش از یک core video استفاده می کردم که با اینکه demo نبود بعد از 4 ساعت از کار می افتاد و بعد از تماس با Xilinx فهمیدیم که در نسخه ای که ما از این core داشته ایم، فراموش کرده اند که time out counter را از کار بیاندازند!!!! ما هم که به خاطر تحریم دستمان به نسخه جدید رفع خطا شده نرسید. حال تصور کنید که چه چیزهای دیگری Xilinx و Altera و ACTEL و غیره در تراشه هایشان گذاشته اند که ما نمی دانیم. شوربختانه بر خلاف تروجان های نرم افزاری رفع آلودگی کردن از این تراشه های دارای HTH سخت افزاری غیر ممکن بوده و رفع عیب تنها با تغییر سیستم ممکن است که با توجه به گستردگی استفاده از آنها کار ساده ای نیست. البته در مورد xilinx احتمالا این TIMEOUT COUNTER جایی درون فایل bit-Stream تولید شده توسط ابزار ISE که آن را بر روی تراشه می ریزیم، نهفته شده است که خوب است چند جوانمرد پیدا شوند و محل آن را بیابند و remover آن را بنویسند.
  9. "... باید شروع کنیم به ساخت مدار با 7400 ها!" با این قسمت آخر موافق نیستم. این یعنی تسلیم شدن. البته می دونم که منظور شما معنی مستقیم جمله نیست. کار نشد ندارد باید بر روی راه حل فکر کرد و چند تا جای خالی دکترا تعریف کرد تا مسئله حل شود. اگر من دستم به جایی می رسید فب فتونیکی هم راه اندازی می کردم و سینتسایزر ملی و اف پی جی ای ملی را می ساختم تا دنبال دیگران نباشیم و دیگران دنبال ما باشند. البته مراقبت می کردم که انجام کار به بلعنده معروف پروژه های ملی الکترونیک و کامپیوتر محول نشود و در این زمینه حتما شایسته سالاری را در نظر می گرفتم. دوست ویتنامی داشتم که در سال 2001 پروژه دکتراش ساخت باس ارتباطی اپتیکی بین تراشه های فتونیکی بود حالا مقایسه کنید با پایان نامه های دکترای داخلی که چقدر بی ربط به نیاز ملی تدوین می شوند!!!!
  10. درود به جناب حاج عباس فرمایش شما در مورد توانایی های ناو هواپیما بر درست است. من هم منظورم این نبود که فقط با پهباد می شود به آن صدمه زد. بلکه منظورم این بود که هدفی که دارای شدیدترین حفاظت ممکن است هم می تواند دچار اشتباه محاسبه شود. علاوه بر این برای آنهایی که فکر می کنند با بمبهای معمولی می شود چنین ناوهایی را غرق کرد باید بگویم که غرق کردن ناو هسته ای در خلیج فارس چندان هم به سود ما نیست زیرا برای سالیان سال باید ضرر ناشی ازنشت رادیو اکتیو آن را تحمل کنیم. حتما دوستان می دونند که ناو هواپیما بر چه جور جانوری هست. یک داستان از جنگ ویتنام را همیشه در کلاس های ESD درس می دهند که آوردن آن در اینجا جالب می تواند باشد. در 1967 ناو یو اس اس فورستال که در نزدیکی ویتنام به پشتیبانی از نیروهای زمینی آمریکا مشغول بوده دچار صانحه می شود و 8 بمب 1000 پوندی بر روی این ناو منفجر می شوند. ولی بعد از چند ساعت نبرد با آتش و دادن حدود 80 کشته و زخمی آتش مهار شده و ناو به ماموریت خود ادامه میدهد!!!!! داستان از این قرار بوده که از یکی از F-4 های مسلح که بر روی ناو پارک بوده یک موشک هوا به هوا شلیک می شود و از بدشانسی به هواپیماهایی که روبروی آن پارک کرده بودند بر خورد می کند. عمل کردن موشک باعث آتش سوزی در بین هواپیماهای مسلحی می شود که بر روی ناو پارک بوده اند و بمبها یکی بعد از دیگری منفجر می شده اند. فرمانده حریق ناو چاره را در به دریا انداختن هواپیماهای پارک شده می بیند و دسته های داوطلب به سمت آنها رفته و با وجود آتش شعله ور و بمبهای منفجر شونده تعداد زیادی از این افراد کشته و زخمی می شوند تا اینکه همه پرنده های پارک شده در مجاورت آتش به دریا ریخته شده و آتش فروکش می کند. علت حادثه بروز جرقه ناشی از الکتریسیته ساکن اعلام شده که با توجه به رطوبت شدید دریا به ویژه در ویتنام، وجود این میزان الکتریسیته عجیب به نظر می رسد و احتمال خرابکاری بالاتر است. اما چون هیچگاه بر روی ناو نبوده ام ترجیح می دهم قضاوت نکنم. منابع نظامی معمولا نشست و برخاست بالگرد ها را عامل اصلی تولید الکتریسیته ساکن در ناو ها اعلام می کنند. به همین دلیل معمولا تمام تجهیزات مستقر بر روی ناو باید امکان دشارژ کردن امن الکتریسیته ساکن را داشته باشند. انفجار این همه بمب سنگین فقط سوراخهای کوچکی بر روی عرشه ضخیم فولادی ناو ایجاد می کند !!!! بنابراین بسیار ساده لوحانه است که اگر فرض کنیم که با حمله یک هواپیما قادریم ناو را نابود کنیم. اما قطعا به هواپیماهای پارک شده بر روی آن و روحیه پرسنل می توان صدمه جدی وارد کرد. در 1967 تا مدتها پرسنل ناو تصور می کرده اند که توسط یک هواپیمای پیشرفته نیروی هوایی ویتنام مورد حمله قرار گرفته اند و در وحشت به سر می برده اند.
  11. یکی از خلبانهای پایگاه سوم در خاطراتش نوشته بود، در اواخر جنگ در فردای روزی که مناطق مسکونی کرمانشاه شدیدا بمباران شده بوده گشت هوایی منطقه غرب بوده که رادار گزارش می دهد که حدود 18 فروند هواپیما با آرایش پروازی مرتب به سمت کرمانشاه در حرکت هستند. در یک حرکت احساسی ایشون و کمکشون تصمیم می گیرند که به قیمت نابودی خودشون و پرنده هم که شده به سمت این دسته پروازی حمله کنند!!! ایشون می دانسته که وقتی رادار 18 هدف می بیند تعداد واقعی اهداف خیلی بیشتر است و تازه دسته های پروازی عراقی توسط شکاری ها در ارتفاعات مختلف پشتیبانی می شده اند و هر گونه نزدیک شدن انفرادی به آنها خود کشی محسوب می شده است اما پس سوز را روشن کرده با آخرین سرعت ممکن به سمت آنها می رود!!! اتفاقی که می افتد خیلی جالب بوده عراقی ها متوحش شده و مسیر خود را تغییر می دهند زیرا در سیستم تفکری آنها حمله یک به 18 معنی نداشته و آنها تعداد شکاری های ما را خیلی بیشتر فرض کرده بودند!! به هر روی شکاری ما از دور دود و آتش بزرگی را بر روی سطح زمین مشاهده می کند. اول تصور می کند که عراقی ها هدفشان را در هم کوبیده اند اما بعدا متوجه می شود که از ترس بار خود را تخلیه کرده اند تا سریعتر از تله فرار بکنند. در این آشفته بازار ایشان به میان عراقی ها می رسد و از موشکهای حرارتی خود استفاده می کند ولی صدمه ای که عراقی ها می بینند بیشتر از جانب موشکهای خودی آنها بوده است. حال فرض کنید یک سایت پدافندی برای حمله به یک ناو هواپیما بر از تعداد زیادی پهباد هدف ارزان قیمت استفاده کند که با استفاده از رفلکتور، اکو راداری خیلی خوبی داشته و با سرعت به سمت هدف به پرواز درآیند. بدون شک در این آشفته بازار بوجود آمده سیستم دفاع نقطه ای ناو از کارایی می افتد و هواپیمای اصلی با آرامش می تواند به هدف خود حمله بکند. بنابراین پهبادها برای حملات فرعی هم می توانند کاربرد داشته باشند تا حمله اصلی مخفی بماند و به صورت امن انجام شود. علاوه بر این این امکان هم هست که با استفاده از پهباد هدف دارای رفلکتور، آرایش پروازی دسته های پروازی را هم به هم بزنیم و به این ترتیب باعث تغییر مسیر آنها شده و باعث شویم که به دلیل کمبود سوخت به هدف اصلی نرسند یا عملیات را ناقص رها کنند و بازگردند.
  12. [quote name='HAJJ_ABBAS' timestamp='1350676492' post='277902'] از اول پست ها رو نخوندم ولی بحث جالبی است. جناب EMP به نظر شما پهپادی که بتونه با شکاری داگ فایت کنه میتونه ارزون برامون تموم شه؟ [/quote] ساخت چنین پهبادی کاملا امکان پذیر است. ای بسا تا به حال هم ساخته شده باشد. میدان دید خلبان پهباد خیلی بهتر از خلبان شکاری است و خلبان پهباد تحت تاثیر فشار جی منفی و مثبت هم نیست و تنفس درستی دارد.استرس هم ندارد. قیمت چنین پهبادی از قیمت موتورهای F-15 هم ارزانتر می تواند باشد. و وقتی به کمک بوستر و هدایت راداری به درون دسته پروازی رخنه کرد دیگر انتخاب هدف و نبرد کار دشواری نیست. حتی می توان یک سیستم پردازش تصویر بر روی آن گذاشت که بطور خودکار در صورت قطع شدن ارتباط با خلبان زمینی به نزدیکترین پرنده حمله بکند. و اینها خرجش یک تراشه FPGA اضافی هست که 1000 دلار هم نمی شود.
  13. درود به جناب شهاب ثاقب. فرمایشات شما دقیق و متین است. اما چند نکته را باید تاکید کنم. درگیری با موشک کوچک کروز برای پهباد کار دشواری است مگر اینکه آسمان کشور را تقسیم بندی کرده باشیم و در هر قسمت یک پهباد مسلح در حال گشت داشته باشیم و پهبادها بطور مستمر در حال گشتزنی باشند. این راه حل قبلا توسط انگلیسی ها بر علیه موشکهای وی 1 که پدر کروزهای امروزی حساب می شوند بکار رفت و بسیار موثر بود و هاریکنها توانستند در مربع های گشت خود تعداد زیادی از وی یک ها را شناسایی و منهدم کنند. بطوریکه آلمانها مجبور به استفاده از وی 2 شدند. در مورد شکار شکاریها با پهباد سوپرسونیک هم قبلا آلمانها رکورد مناسبی به جا گذاشته اند منتها با سرعت خیلی کمتر. نکته اینجا است که بدنه جتها و موشکها اینقدر داغ می شود که با موشک مادون قرمز بتوان آنها را هدف قرار داد حتی اگر موتورشان را خاموش کنند. کافی است حساسیت موشک را تنظیم کنیم. اما اگر از فلیر استفاده کنند موشک ارزان قیمت منحرف خواهد شد. اینجا است که ارزش سلاح قدیمی یعنی مسلسل مشخص می گردد. تصور کنید که یک پهباد سوپر سونیک با هدایت راداری تا نزدیکی هدف آمده و از اینجا به بعد خلبانها از زمین آن را کنترل خواهند کرد و یک داگ فایت کامل امکان وقوع دارد. می دانید که در دانشکده خلبانی تدریس می شود که آخرین سلاح خلبان خود هواپیما است!!! بنابراین حتی در صورت تمام شدن مهمات اگر سرنگونی هدف ارزش نابودی یکی از پهبادها را داشته باشد خلبان قادر است که پهباد را به دشمن بکوبد اگر قدرت موتور آن کافی باشد یا به اندازه کافی به دشمن نزدیک باشد. به هر صورت حداقل اثر چنین حمله ای به دسته های پروازی ایجاد شوک در انها و به هم ریختن آرایش نظامی آنها است و در اینگونه موارد ممکن است که بی هدف تیر اندازی نموده شکاری های خودی را هدف قرار بدهند که در بین متفقین اصلا کم سابقه نیست. در مورد قیمت موشک هم باید بگم که یک تیر موشک اکتیو از یک هواپیمای F-5 گرانتر است. فقط سیکر آنها بالای یک میلیارد تمام می شود. این درست است که این جور وقتها نباید کسی فکر پول را بکند اما در زمان صلح تهیه سرمایه کافی برای نیروها کار دشواری است و باید مدیریت شود. در زمان جنگ هم دیگر فرصتی باقی نیست که سرمایه ها تبدیل به مهمات شود. بنابراین راه حلی که 60 سال پیش جواب داده باز هم می تواند جواب بدهد و در صورتی که نتوانستیم به اندازه کافی موشک تولید و ذخیره کنیم، باید طرح دوم و طرح سومی هم داشته باشیم. نکته دیگر اینه که یک وقت دشمن ما امارات است که زیر 200 فروند شکاری دارد یک وقت دشمن آمریکا است که فقط 2700 فروند F-15 آماده دارد و در طول هر جنگی ظرفیت باور نکردنی برای تولید و جایگزینی هواپیماهای ساقط شده خود دارد و اصولا جنگ راه می اندازد که کارخانه هایش با ظرفیت نامی به کار بیافتند. برای درگیری با چنین دشمنی، باید از تسلیحاتی استفاده کرد که تمام نشدنی باشند و نیاز به سهمیه بندی نداشته باشند. به همین خاطر طرح نیروی پدافند به نظر من جالب آمد.
  14. کلا ایده خوبی است. در گذشته ساختار اصلی پدافند ایران بر پایه کشف هدف و فراخانی اسکرامبل و در گیری با دشمن در هوا و در نزدیکی پایگاههای هوایی درگیری با دشمن از طریق سایتهای پدافندی بوده است. ایراد این سیستم این بود که اگر با دشمنی به مراتب قوی تر از خود درگیر بشویم عملا این سیستم کارایی خود را از دست خواهد داد. بنابراین رویکرد پدافند هوایی به سمت استفاده گسترده از انواع سایتهای پدافندی در تمام نقاط کشور(یعنی سیستم روسی) نزدیک شد. این رویکرد هم نه در یوگوسلاوی جواب درستی داد نه در عراق. به همین خاطر فرماندهی پدافند دنبال روشهای بهتری می گردد. توجه داشته باشید که موشکهای پدافند هوایی بسیار گران قیمت هستند و استفاده از آنها در یک جنگ بزرگ ساده نیست زیرا به دلیل پیشرفت روزانه این صنعت کشورهایی مانند ما قادر به انبار کردن تعداد بالای آنها نیستند زیرا بعد از مدتی کوتاه که از نظر تکنیکی کهنه شدند، باید با نمونه های جدید جایگزین شوند که بودجه عظیمی را می بلعد. بنابراین اگر ما موشکی داشته باشیم که یک بار مصرف نباشد ، گزینه وسوسه انگیزی خواهد بود. این ایده به اواخر جنگ جهانی دوم باز می گردد که در آن زمان متفقین تمامی پایگاههای هوایی آلمان را به شدت کوبیده بودند و آلمانها برای دفاع از آسمان نیاز به هواپیماهای عمود پرواز داشتند و در نهایت موشکی چوبی ساختند که یک انسان آن را هدایت می کرد و به سمت بمب افکنها پرواز کرده و بعد از سرنگونی آنها با چتر فرود می آمد. حال تصور کنید در آینده دور یک سایت موشکی باور 373 قرار است با یک دسته چندین فروندی (اسکار) از هواپیماهای یک ابر قدرت درگیر شود. این سایت در صورت اینکه خنثی نشده باشد، باید با استفاده از رادار فازی جدولی خود بر روی چندین هدف قفل کند و چندین زوج موشک به سمت این دسته پروازی شلیک کند. اینکه آیا این موشکها به مقصد می رسند یا نه هم جای سوال دارد. با فرض اینکه قیمت هر موشک با تخفیف فراوان با قیمت امروز یک میلیارد تومان باشد، هزینه بسیار سنگینی خواهد بود و واحد لجستیک باید زیر بمباران دشمن اقدام به شارژ کپسولهای اضافی موشک بکند که با توجه به بمباران دشمن و قطع خطوط مواصلاتی خدا می داند از کجا باید تامین شود. حال فرض کنید که یک فرمانده باهوش با تغییراتی بر روی جت بدون سرنشین "کرار" آن را مجهز به بوستر سوپرسونیک، و توپ هوایی و موشک دوش پرتاب ضد هوایی و سیستم دید در شب کرده باشد و به جای موشک پدافند هوایی تعدادی از این هواپیمای ارزان قیمت به سمت دشمن شلیک شود. اتفاقی که می افتد این است که دسته پروازی با چندین شکاری مواجه می شوند که هدف قرار دادن انها دشوار بوده ولی این شکاریها آنها را به سادگی و از فاصله کم هدف قرار می دهند. در یک طرف خلبانهای مضطرب دشمن را داریم و در طرف دیگر خلبانانی که از درون یک پناهگاه امن با دادن مانورهایی که برای انسان قابل تحمل نیست آنها را شکار می کنند و پرنده آنها هم بعد از پایان مهمات با چتر یا وسایل دیگر فرود می آید. این راه حل خیلی ارزانتر و امنتر از اسکرامبل تمام می شود. توجه داشته باشید که در یک جنگ بزرگ به احتمال زیاد پایگاهی برای بازگشت و یا حتی شروع به ماموریت اسکرامبل وجود ندارد و اگر هم باشد 1 یا 2 اسکرامبل کاری در مقابل دسته های پروازی نمی توانند که بکنند. علاوه بر اینها هزینه نگهداری جنگنده های آلرت که بعضا با موتور روشن آماده دریافت فرمان اسکرامبل هستند و فرسودگی که این عملیات آلرت برای خلبانها و پرنده ها ایجاد می کند روی دیگر سکه است. نکته مثبت دیگر این ایده آنجا است که به استقلال نیروی پدافند از نیروی هوایی کمک می کند و نیروی هوایی می تواند انرژی خود را بر روی امور راهبردی و زدن ضربه به دشمن در فاصله دور و ریشه کنی آن متمرکز بکند نه در دفاع از آسمان خودی. اگر رشد پدافند هوایی با همین سرعت ادامه داشته باشد به زودی شاهد استفاده از لیزر 60 کیلو وات هم در سایتها در کنار موشکهای اکتیو و نیمه اکتیو خواهیم بود!! اگر آمریکایی ها از این نوع لیزردر هواپیماهای 747 سری 400 خود استفاده کرده اند تا موشکهای کروز را هدف قرار بدهند ما هم باید بتوانیم با وجود داشتن پژوهشکده لیزر و سابقه طولانی در تحقیقات مرتبط در روی زمین از آنها استفاده کنیم. البته موشکهای پدافند هوایی هیچگاه حذف نخواهند شد اما با گسترده کردن تسلیحات یک سایت پدافندی می توانیم احتمال موفقیت آن را بالا تر ببریم.
  15. گفته می شود که اولین رژه سربازان با یونیفورم استتاری در جهان توسط واحد ایشان انجام شده و در روز رژه فرماندهانی بوده اند که واحد ایشان را به دلیل رنگ عجیب لباس مسخره کرده اند. علاوه بر این ماموریت دیگری از سوی دریاسالار کاناریس به ایشان محول شده بود که آن دستگیری یا نابودی سران متفقین (روزولت، چرچیل و استالین) در اجلاس تهران بود که به دلیل ارتباطات مشکوکی که کاناریس با انگلیسی ها داشت (دادگاه نورونبرگ هیچ اقدامی بر علیه کاناریس انجام نداد) با اینکه کل ماموریت را از قبل لو داده بودند، از ترس اینکه "اوتو" با نبوغ ذاتی خود شرایط را تغییر بدهد و موفق شود، از وی گرفته شد و به فرد دیگری داده شد و ماموریت ایشان هم در تهران شکست خورد و تعداد زیادی از ایرانیانی که به فرد جانشین "اوتو" کمک کرده بودند یا قرار بود کمک کنند دستگیر و مجازات شدند.
  16. به بهانه این خبر بد نیست به خبر چاپ شده در مجله Aerospace test International نسخه September 2012 صفحه 4 توجه شود. لینک مجله: [url="http://filepost.com/files/a9meb277"]http://filepost.com/files/a9meb277[/url] در این خبر بدون اینکه عکس مرتبطی چاپ شود از ساخت و تست سلاحی به نام Brimstone مخصوص قایق های تندرو سپاه در تنگه هرمز خبر داده شده است. این سلاح که یک سامانه اکتیو راداری است قادر است به تعداد زیاد شلیک شده و هجوم دسته جمعی قایق های تندرو را به ناو های دشمن که کابوسی است برای ناخدا ها ناکام بگذارد!!!! ظاهرا این سلاح تستهای عملیاتی مناسبی هم در جنگ هوا به زمین لیبی داشته است!!!! در این خبر آمده این سامانه از موشکهای کوتاه برد هوا به زمین راداری استفاده می کند. اگرچه برای خود من عجیب است که چطور موشک اکتیو راداری قادر به شناسایی قایقهای سریع السیر از کلاتر امواج دریا و امواج ناشی از خود آنها است ولی شرط احتیاط آن است که قایق های سپاه فورا به پرتابگر چف و براده آهن مجهز بشوند. به این ترتیب قادر خواهند بود ضمن حفاظت از خود از شناور های بزرگتر نیزحفاظت کنند. خرج زیادی هم ندارد. نکته ای که جالب است حمله اخیر دسته جمعی دزدان دریایی سومالی به یک ناو نیروی دریایی ایران است که با هشیاری پرسنل این ناو هجوم هم زمان بیش از بیست قایق سریع السیر سومالی ها دفع می شود. با توجه به اینکه بسیار محتمل است که رهبری ارشد دزدان دریایی در این منطقه بر عهده دزد دریایی پیر یعنی انگلستان باشد، به نظر من این یک مانور بوده برای اینکه از خود ما بیاموزند که چگونه با این قایقها می توان مقابله کرد و نشان می دهد که این سامانه Brimstone هم که خیلی قبل از این حمله آماده بوده چندان مورد اعتماد فرماندهان دریایی دشمن نیست.
  17. درود به جناب Cheka همین امروز مطلبی رو دیدم که اول می خواستم به صورت یک خبر منتشر کنم اما دیدم که بهتره در تاپیک مربوط به آواکس اضافه بشه: منبع خبر صفحه 8 و 9 مجله Aerospace Testing International نسخه September 2012 لینک مجله [url="http://filepost.com/files/a9meb277"]http://filepost.com/files/a9meb277[/url] در 7 آگوست امسال کشتی هوایی (زیپلن) بدون سرنشین شرکت نورث روپ-گرومن اولین تست پروازی خود را در پایگاه هوا دریایی Lakehurst واقع در نیوجرسی انجام داد. این کشتی قرار است برای استفاده به عنوان Long-Endurance-Multi-intelligence Vehicle(LEMV) مورد استفاده قرار بگیرد و هزینه های این عملیات را برای نیروی هوایی به ویژه در افغانستان کاهش بدهد. برای ساخت این وسیله نورث روپ-گرومن تیمی از 18 کمپانی آمریکایی و بین المللی (Warwick Mills، ILC Dover، AAIو...) را گردهم آورده است. در تست ماه آگوست مدل سرنشین دار این کشتی تست گردیده تا نیروی انسانی بتواند تستهای ابزار دقیق را در حین پرواز انجام داده و سپس مدل بی سرنشین تهیه گردد. این کشتی بی سرنشین حدودا 100 متری قادر خواهد بود که 21 روز در ارتفاع 20 هزارپا به صورت 7/24 مداومت پروازی داشته باشد و به عنوان سامانه Intelligence,Surveillance and reconnaissance یا ISR ارزان قیمت بکار خواهد رفت. در کاربرد غیر نظامی هم می تواند برای کنترل ترافیک هوایی بکار برده شود. البته در جواب انتقاد" آسیب پذیری ناشی از کندی" پاسخی داده شده که من را قانع نکرد. برای آگاهی بیشتر اصل خبر را در لینک داده شده بخوانید. ژول ورن گفته: هر چیزی که در نقطه ای از دنیا به فکر کسی برسد حتما درجای دیگری کسی هست که بتواند آن را بسازد.
  18. [quote name='hosm' timestamp='1348999612' post='274732'] [quote name='misalu2001' timestamp='1348963388' post='274713'] بسیار جالب بود! مگر یک بلوک ترای/کچ چقدر بار محاسباتی ایجاد می کند؟ اصولا مگر پردازنده کم و گران است که محدودیت بار محاسبه تا این حد جزیی باشد؟ در ضمن خیلی عجیب است که کامپیوتر مربوط به محاسبات اینرسیایی، اکسپشن را روی خط داده فرستاده! معمولا کامپیوترها یک خط به نام "ترمینال" دارند که دیباگ و مونیتور روی آن انجام می شود و خطوط ارتباطی دیگر از "ترمینال" جداست. (ترمینال در اینجا یک واژه عام به معنی درگاه ارتباط نیست و به درگاه خاصی اتلاق می شود که سطح دسترسی بالاتر از خود برنامه دارد و خصوصیات خاصی هم باید داشته باشد) [/quote] مشکل در بار محاسباتی بلوک try-catch نیست. برنامه نویس پیش فرضی داشته که عدد حاصله همیشه در 16 بیت جا می شود و تا جایی که شنیده ام خطای یکی از سنسورها پیش فرض او را باطل کرده. به دلیل این پیش فرض Exception Handeling انجام نشده و در عمل خطای به وجود آمده در یک بخش، به بخش های دیگر هم سرایت کرده. Model Checking و Verification که عرض کردم برای همین است که در تست، هیچ نقطه ای از فضای حالت مغفول نماند. البته این کار بسیار گران و هزینه بر نیز هست. [/quote] درود به جناب hosm مطابق گزارش تیم تحقیق، برنامه نویسان از امکان بروز arithmatic overflow در محل رخداد آن در روز حادثه آگاه بودند اما به دلیل اینکه در الزامات طراحی به آنها دستور داده شده بوده است که حداکثر 80% توان پردازنده را قادر به استفاده هستند و سیستم از نظر محاسباتی دچار کمبود ظرفیت بوده مجبور می شوند که در 3 نقطه از حفاظت استفاده نکنند و چند CPU سایکل ناقابل هم که شده صرفه جویی کنند!!! سنسورها همگی به درستی به وظیفه خود عمل کرده اند و اصولا این قسمت از برنامه که باعث خطا شده وظیفه Alignment سامانه اینرسیایی را داشته، در آریان-4 این زمان 50 ثانیه Alignment قبل از کنده شدن پرتابگر از زمین، به پایان می رسیده است و هنگام حرکت، دیگر کار نمی کرده است در حالیکه شوربختانه، در آریان-5 زمان استارت تا کنده شدن از زمین بسیار کوتاه بوده و این روتین Alignment مشغول Align کردن سنسور [b][color=#ff0000][i]در زمان حرکت بوده[/i][/color][/b] [b]که این نقص سیستمی[/b] باعث ایجاد اعداد بزرگ خارج از تصور شده و در نهایت ..... . البته نمی توان از ایراد برنامه سازی صرف نظر کرد اما باید توجه داشت که برنامه سازان این سنسور از محل احتمالی وقوع خطا آگاه بودند اما اشتباهشان زمانی آغاز می شود که سعی در کاهش استفاده از CPU با کاهش حفاظت می کنند (شاید برنامه ایشان دیگر جای بهینه سازی نداشته است). اشتباه بدتر این بوده که چرا سیستم اینرسیایی آریان-4 را بدون تصحیح و بازبینی بر روی آریان-5 نصب کرده اند و چرا شرایط پروازی آریان-5 را در تست آن در نظر نگرفته اند که ی[b]ک خطای سیستمی [/b]دیگر است. از نظر خود من هم دادن این دستور که حداکثر از 80% توان پردازنده می توانید استفاده کنید هم خیلی عجیب است و به جز محدودیت حرارتی و تامین انرژی که دلایل ضعیفی است نمی توانم دلیل منطقی دیگری برای آن بیابم که البته مورد انتقاد تیم تحقیق هم قرار گرفته است.
  19. [quote name='misalu2001' timestamp='1348963388' post='274713'] بسیار جالب بود! مگر یک بلوک ترای/کچ چقدر بار محاسباتی ایجاد می کند؟ اصولا مگر پردازنده کم و گران است که محدودیت بار محاسبه تا این حد جزیی باشد؟ در ضمن خیلی عجیب است که کامپیوتر مربوط به محاسبات اینرسیایی، اکسپشن را روی خط داده فرستاده! معمولا کامپیوترها یک خط به نام "ترمینال" دارند که دیباگ و مونیتور روی آن انجام می شود و خطوط ارتباطی دیگر از "ترمینال" جداست. (ترمینال در اینجا یک واژه عام به معنی درگاه ارتباط نیست و به درگاه خاصی اتلاق می شود که سطح دسترسی بالاتر از خود برنامه دارد و خصوصیات خاصی هم باید داشته باشد) [/quote] درود به جناب Misalu2001 معلوم است که آشنایی بسیار خوبی با ابزار دقیق و سخت افزارها و نرم افزار های مطمئن دارید. ضمن تشکر از جناب MAHDAVI3D که زحمت ایجاد این بخش را کشیدند به عرض می رسانم که همانطور که می دانید در ساخت سخت افزارهایی که برای صنایع هوا فضا، نیروگاهی، نفتی و از این قبیل کاربرد دارند هیچگاه هزینه مطرح نیست زیرا هزینه بخش مکانیکی و خسارات جانی و حیثیتی دهها برابر بیشتر است و ما هیچ گاه در این موارد صرفه جویی نمی کنیم اما سامانه اینرسیایی آریان-5 متعلق به آریان-4 بوده و در دهه 80 میلادی تست و ساخته شده بوده است. همانطوری که اشاره کردید حتی فاقد یک پروتکل ارتباطی بوده که به کامپیوتر اصلی فرق بسته داده و بسته دستور را بفهماند!!! در آن زمان تکنولوژی در سطحی نبود که به اهمیت این مسایل توجه شود. در یکی از اسناد مربوط به حادثه آمده که ضعف در تحویل صحیح بخشهای برون سپاری شده علت اصلی حادثه بوده و حتی با تکنولوژی 1996 باید بدون وجود پروتکل ارتباطی، وسیله را تحویل نمی گرفتند. البته تراشه های ایرواسپیس گران هستند، مثلا یک تراشه زایلینکس QV ممکن است تا 60 هزار دلار یا بیشتر قیمت داشته باشد اما گرانی دلیل استفاده از پردازنده ضعیف نبوده است (هر چند که امروزه با استفاده از سینتسایزرهایی مانند precision synthesizer نسخه Hirel ساخت Mentorgraphics چندان نیازی به تراشه FPGA ایرواسپیس نیست). در دهه 80 تراشه های بهتر از این در دسترس نبوده و دردهه 90 هم پیمان کار جنس قدیمی را تحویل داده و کسی نفهمیده است یا نخواسته که بفهمد!! یک سند داشتم در مورد ناو نشینهای آمریکایی که چند سال پیش دچار خسارات زیاد هنگام فرود می شدند که بعدا معلوم شد که پیمانکار قطعات مربوط به سیستم hooking ناو نشین، از یک پیمانکار فرعی چینی استفاده کرده و او هم از مواد تقلبی در بستها استفاده می کرده است و آمریکایی ها بعد از چندین حادثه متوجه موضوع می شوند !!! یا می خواهند که بشوند!!! که البته به همان اندازه نا باورانه هست!!! تمام اینها باید برای ما درس باشد که اشتباهات اینها را مخصوصا در جمع کردن سیستم تکرار نکنیم و جان پرسنل را به خطر نیاندازیم.
  20. بعد از رسوایی فرود آوردن RQ-170 در ایران به سپارش کنگره آمریکا تعدادی از محققین مامور شدند که در مورد پهبادها تحقیق کنند و2 تا گزارش از این افراد رسانه ای شد که تنها اولی در ایران منعکس گردید ولی من منعکس شدن گزارش دوم را ندیدم به همین دلیل خلاصه خروجی گزارش دوم را به زبان ساده نظر به اهمیت حیاتی آن در اینجا قرار می دهم.متن اصلی گزارش را می توانید در صفحات 34 تا 38 مجله GPS World نسخه آگوست 2012 بخوانید. [b]مقدمه[/b] درساعت 3 و پنج دقیقه صبح 14 آگوست 2003، نزدیک شدن سر شاخه های یک درخت به یکی از خطوط فشار قوی 345 کیلوولت آمریکای شمالی (یک اتفاق عادی) و پاره ای از مشکلات دیگر از جمله آلوده بودن سیستم اسکادا دیسپاچینگ شرکت فوق توزیع به کرم Slammer در طول یک ساعت باعث اتفاقات زنجیره ای شد که در نهایت باعث Blackout (خاموشی کامل برق و از مدار خارج شدن نیروگاهها) در چند ایالت شمالی آمریکا و جنوبی کانادا گردید.بیش از 3 روز طول کشید تا متخصصان بتوانند شبکه برق را دوباره فعال کنند.در این بازه زمانی بیش از 50 میلیون نفر بدون برق شدند و فقط 6 میلیارد دلار هزینه انرژی توزیع نشده بود. خسارات مالی و جانی بسیار شدید این حادثه باعث شد که شرکتهای فوق توزیع برق در آمریکا مجبور به استفاده ازشبکه هوشمند برق با استفاده از سینکروفازورها به عنوان عنصر اصلی بشوند. synchrophasor یا Phasor Measurement Unit(PMU) در واقع یک رله هوشمند است که کار آن تحلیل فاز سیگنال 50 هرتز برق شهر است تا در کمتر از 4 سیکل یعنی 0.08 ثانیه وجود اختلال در شبکه فشار قوی را یافته و قبل از اینکه فرکانس و فاز شبکه دچار مشکل شود، منطقه مشکل داریا نیروگاه مشکل دار را از شبکه جدا کند. در غیر این صورت ممکن است که بعضی از نیروگاهها تبدیل به مصرف کننده برق شوند نه تولبد کننده که باعث خسارت شدید به آنها می گردد و مجبورند برای کاهش خسارت نیروگاهها را از مدار خارج کنند و سپس شبکه را از نو بازیابی بکنند.اتفاقی که به دلیل عدم توجه به موقع در آمریکا رخ داد. کارکرد این PMU ها بسیار ساده و بر اساس GPS است به این شکل که در نقاط مختلف شبکه سراسری به ویژه در نزدیکی نیروگاهها گسترده می شوند و با استفاده از GPS یک پالس ساعت مشترک و همزمان از ماهواره دریافت کرده و در همان لحظه فاز سیگنال AC برق در آن نقطه خوانده می شود بدیهی است که وجود عدم همفازی بیش از 10 درجه به معنی آن است که در یکی از نیروگاهها مشکل پیش آمده و تا رفع مشکل دیسپاچینگ اقدامات بسیار سریع و خودکاری را انجام می دهد تا دیگر Blackout رخ ندهد.بنابراین همزنانی دقیق این رله های پراکنده بسیار مهم است و هر عامل مختل کننده این همزمانی باعث خطای آنها می گردد. [b]تهدید[/b] تحقیق انجام شده در دانشگاه آستین نشان می دهد که بعد از 11 دقیقه از شروع حمله GPS Spoofing توسط دانشجویان این دانشگاه، PMUهای تست شده قادر به رعایت استاندارد IEEE C37.118 نبوده و به جای حفاظت از شبکه خود به عامل ایجاد BLACKOUT تبدیل شده اند. به عبارت دیگر با چند GPS Spoofer می توان شبکه سراسری بسیاری از کشورها را از جمله چین و آمریکا و کانادا و ....را دچار Blackout کرد. جالب است که بدانید که در ایران هم PMU هایی ساخته شده که کاملترین آنها که استانداردهای صنعتی را هم گذرانده PMU ساخت پژوهشگاه نیرو NRI است که با اینکه در سال 2009 ساخته شده تا این لحظه در صنعت برق از آن استفاده نشده است. این را هم بگویم که در 9-8 سال پیش در شبکه سراسری ایران هم Blackout رخ داد که متخصصین داخلی در کمتر از 14 ساعت شبکه برق را بازیابی کردند بدون اینکه هیچگونه سیستم پیشرفته ای داشته باشند که باعث تحسین دوست و دشمن شد.
  21. ببینید آنچه که ادعا شده از طرف ایرانی نیست بلکه از طرف روزنامه های خودشان است. ظاهرا سیستم هدایت RQ-170 اینطور بوده که در صورتی که پهباد از هدایت خودکار داخلی استفاده بکند برای مکان یابی متکی به GPS نظامی بوده است (که باز به ادعای خودشان امن و غیر قابل دسترس است) و در صورت بروز اشکال در آن به روی GPS غیر نظامی به عنوان سیستم پشتیبان سوئیچ می کرده است (که نقطه ضعفی نا بخشودنی بوده است). این منابع ادعا کرده اند که در ابتدا ایرانی ها با استفاده از SPOOFING باعث شده اند که GPS نظامی بی فایده شده و از سرویس دهی خارج گردد و سپس با ایجاد اخلال در داده های GPS غیر نظامی به پهباد مختصات اشتباه داده اند و همین مختصات اشتباه باعث شده که پهباد به جای اینکه به پایگاه خود برگردد، در نقطه ای از ایران فرود آید و خیال کند که به پایگاه بازگشته است. از آنجاییکه منابع ایرانی در این مورد به حق سکوت کرده اند این تنها فرضیات دشمن است. امیدوارم که موضوع روشن شده باشد.
  22. درود به همه دوستان با کمال تاسف به عرض می رسانم که همانطوری که در یکی از پستهای قبلی نوشته بودم به نظر من هم وقوع جنگ قطعی و ناگزیر است!!! و دلیلش هم اینه که ایران زیادی پیشرفت کرده و همین یک ذره پیشرفت ما را هم نمی توانند ببینند و باید ما را RESET کنند!!! از نظر یک غربی در صورت قدرتمند شدن ایران چپاول منطقه سخت خواهد شد و انرژی هسته ای و .... فقط بهانه است. هر دولت دیگری هم که سر کار بود با هر مرامی بالاخره این اتفاق می افتاد حتی اگر کشوری مسیحی و دوست امریکا هم بودیم باز بر ما می تاختند!!! همه می دانند که ما شروع کننده هیچ جنگی نبوده نیستیم و نخواهیم بود. در جواب اینکه می گویند بیچاره مردم ایران و چطور مقابله کنیم و .... باید بگم که همین الان هم ما در جنگ هستیم همانطور که پدران ما جنگیدند ما هم مجبور به دفاع هستیم. پدر پدر بزرگم در جنگ جهانی اول با انگلیسی ها جنگید، پدر بزرگم هم در جنگ دوم با انگلیسی ها جنگید خودم هم در جنگ سوم جهانی خواهم جنگید. اگر القابی را که غربی ها به ما داده اند مرور کنید(, ....phoenix, imortals) متوجه می شوید که خودشان می دانند که به سرزمینی دارند حمله می کنند که پاک تراشی و نسل کشی آشوریها و ماساژتها ، یونانی ها، رومی ها و ...... و مغول و عرب و روس و انگلیس نتوانسته خللی در آن بوجود آورد و بهترین جنگاوران را داشته و دارد. پس بگذارید که آسمان از شکاری ها، بمب افکنها و موشکهای آنها تیره شود زیرا که جنگیدن در سایه آسان تر است. تاریخ نشان داده که تا به حال دشمنی نبوده که به این خاک مقدس حمله کند و به فلاکت نیافتاده باشد. مهر افزون
  23. [quote name='tarique' timestamp='1348237734' post='272732'] ممنون از مطلب جالبی که ارسال کردین..فقط ارتباط این مساله با فرود پهباد آمیریکایی در ایران چی بود؟ [/quote] درود ارتباطش خیلی ساده است. کنگره آمریکا از دانشگاه تگزاس آستین درخواست می کند که بررسی بکند که آیا GPS SPoofing که ادعا شده ایران از آن تکنیک برای فرود آوردن پهباد استفاده کرده، واقعا بر روی پهبادهایی که برای هدایت خود از GPS استفاده میکنند موثر است یا خیر. نتیجه تحقیق جالب بوده و نشون داده که نه تنها برای پهباد ها موثر است بلکه برای بقیه سیستمهایی که از GPS استفاده می کنند نظیر PMU ها نیز می تواند به شدت مخرب باشد. در آمریکا از پهباد برای پست و نامه رسانی هم استفاده می شود و این نوع حمله می تواند بسیار پر خسارت باشد.البته هیچگاه ایران ادعا نکرده که از GPS Spoofing استفاده کرده است.
  24. درود به دوستان گرامی بحث جالبی بوده این بحث. البته تاریخ اون قدیمی هست ولی حیف دیدم چیزی ننویسم. اصولا دیجیتال شدن تجهیزات درونی هواپیماها چه نظامی چه غیر نظامی یک کار لوکس و تجاری نیست. در بسیاری از موارد چاره ای جز این نیست. سرعت واکنش انسان محدود است و کمک نیاز دارد.باید فشار روی خلبان را کم کرد. اکثر تغییراتی که در هوانوردی می بینید، ناشی از درسهایی است که از فاجعه ها گرفته شده. برای مثال وقتی که حین مانور Barrel خلبان شکاری بر اثر دریافت جی منفی بالا موقتا بی هوش می گردد، اگر سامانه ای وجود داشته باشد که پارامترهای حیاتی خلبان را به نحوی چک کند، کامپیوتر پرواز می تواند هواپیما و خلبان را نجات دهد. بنابراین در اینجا تنها سیستم دیجیتال است که می تواند جان خلبان را نجات بدهد. در TO شکاری F-15 آمده که این هواپیما می تواند با کمی بیش از 10G مانور کند و سالم بماند، تصور کنید که اگر سیستم خودکار به خلبان اجازه چنین مانوری را بدهد چه خواهد شد؟ خلبان خواهد مرد!!!!! بدن انسان قادر به تحمل چنین فشاری نیست. بنابراین سیستم باید جلوی چنین مانوری رابگیرد تا خلبان کشته نشود مگر اینکه خود خلبان ریسک آن را قبول کند. در اینجا من دیدم که 3 موضوع با هم قاطی شده یکی شکاری های نسل جدید و دیگری سیستمهای دیجیتال و آخری جنگال!. با جنگ الکترونیک فقط می توان رادارها و مهمات راداری را گمراه کرد. تا به حال هیچ توپ الکترو مغناطیسی رونمایی نشده و این جور تجهیزات برای فواصل خیلی کوتاه و پلیس اتوبان مفید است. پس تصور اینکه جنگ الکترونیک، کامپیوترپرواز به شدت شیلد شده یک هواپیما را مختل کند و باعث سقوط آن بشود، گرچه غیر ممکن نیست، اما اگر تا این فاصله به هواپیما نزدیک شده باشیم چندان نیازی به استفاده از آن نیست. ابزار الکترونیکی هواپیماهای امروزی حداقل در مقابل 7200 ولت بر متر میدان مقاومت دارند و ایجاد میدان بیش از آن نیازمند تولید EMP در نزدیکی هواپیمای دشمن است که چندان آسان نیست. در ضمن تولید چنین میدانی در نزدیکی هواپیماهای آنالوگ هم باعث از کار افتادن موتور آنها می گردد و دیگه فرقی نمی کند. نیکلای تسلا در 1925 طرحی ارائه داده بود برای ایجاد یک دیوار حفاظتی الکترو مغناطیس برای آمریکا به کنگره که بعد از 3 سال بررسی به دلایل سیاسی رد شد!!! بنابراین دوستانی هم که چنین نظری دارند، احتمالا ایده هایی مشابه تسلا تو سرشون هست که به شدت قابل احترام است. در سیستم نظامی تغییر دادن ابزار دقیق آنالوگ به دیجیتال با اینرسی فراوانی مواجه است. بنابراین باید بگم که هر دو طرف حق دارند!! شما اگر 2 تا MFD بگذارید روی F-4 و از خلبان بخواهید که پرواز کند، باید این حقیقت را در نظر داشته باشید که ایشان به آموزش مجدد هم نیاز دارد زیرا خیلی از عادات و مهمتر از آن تجربیات قبلی ایشان دیگر با این ابزار مفید نیست!!.یادم میاد زمان سربازی یک دستگاهی را برای یکی از نیروها طراحی کردم و وقتی متخصص دستگاه آمد گفت به درد نمی خورد. گفتم چرا؟ گفت اون لامپ تصویرآنالوگ کمیابی رو که حذف کردی از سیستم کلی اطلاعات از وجود دشمن و فعالیتش به ما می داد و ما از روی اختشاشات اون به تجربه کلی اطلاعات بدست می آوردیم!!! در مورد شکاری های نسل جدید یکی از صاحب نظران در مجله Combat Aircraft نوشته بود که در این نسلهای جدید قابلیتهای فراوانی از شکاری گرفته شده (گازهای خروجی موتور تضعیف شده و نیروی برا بسیار کاهش یافته، بدنه آنقدر تغییر داده شده که بدون استفاده از کامپیوتر خلبان قادر به کنترل پایداری هواپیما نیست، بدنه کامپوزیتی با همه مزایا باعث شده که مدارهای درونی هواپیما در معرض EMI شدیدتری قرار بگیرند و ....) تا رادار گریز گردد و در واقع این رادار گریز شدن به از دست رفتن این قابلیتها نمی ارزیده زیرا با تغییر تکنولوژی رادارها که خیلی سریعتر از شکاری ها می توانند رشد کنند به راحتی کم اثر خواهد شد. ایشان هواپیماهای نسل جدید را یک تقلب برای کسب درآمد توسط شرکتها دانسته اند!!! البته من خیلی با ایشان موافق نیستم اما ایراداتی که اشاره کرده اند کاملا وارد است. نمونه اش همین RQ خودمان که فکر می کردند ضد رادار هست. یک مشکلی هم که در صنعت ما هست اینه که اگر یک ایده ای معادل آمریکایی یا خارجی نداشت، به شدت در مقابل آن جبهه گیری شده و صاحب ایده کوبیده می شود و برعکسش که دیگه فاجعه هست. بارها از من خواسته شده چیزی را طراحی کنم که مشابه خارجی دارد در حالیکه اساسش ایراد داشته. بعضی ها اعتقاد دارند که اشتباهات Raytheon هم مقدس است. یادم میاد در کارخانه ای کار میکردیم که برند اصلی بازار بود و بقیه از روی ما کپی می کردند. یکبار قالب ساز ما اشتباه کرد و قالب جایگزین را خراب کرد و شکل محصول ما کمی عوض شد. با کمال تعجب دیدیم که رقیبان ما هم میلیونها خرج کردند تا اشتباه ما را هم کپی کنند. طراحان الکترونیک و کامپیوتر ایران جزو بهترین طراحان جهان هستند و این را من به این خاطر می گویم که با انواع تیم های طراحی خارجی ازشرقی شرقی تا غربی غربی از نزدیک همکار بوده ام و توانایی آنها و خودمان را می دانم. اما در مورد دیجیتال کردن باید بگم که این کار باید با دقت انجام بشود تا از قابلیتهای فعلی هواپیما چیزی کم نشود.مثلا در مورد رادار هواپیما، دیجیتال شدن خیلی از قسمتها ناگزیر است و رادارفول آنالوگ دیگه کارایی ندارد.البته سیستم دیجیتال تنها زمانی باید به سامانه اضافه شود که مفید، استاندارد و امن پیاده شده باشد.