EMP

Eminent-User
  • تعداد محتوا

    387
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    23

تمامی ارسال های EMP

  1. درود باعث خوشحالی است که موشکی که مدتها در انبار بوده پرتاب شد و کار کرد. نوع پخش خبر و فیلم ها که از دوربینهای با زوم بالا استفاده کرده بودند نشان داد که خودی ها هم نمی دانستند که درصد موفقیت چقدر است و احتمال انفجار و تخریب سکو هم وجود داشته که کاملا طبیعی است. خدا را شکر خیلی تمیز پرتاب شد. فیلم جدایش مرحله دوم را من ندیدم. به هر روی از فردا آمریکایی ها همین را می کنند پیراهن عثمان. بله در روی کاغذ می شود با این موشک به هر نقطه ای از دنیا یک محموله 50 تا 100 کیلویی را با دقت خوبی فرستاد. اما این درست مثل این است که بخواهید در منطقه عملیاتی کربلای 5 با اتوبوس دو طبقه نیرو های پیاده را به خط مقدم برسانید. بدون این موشک هم می توانیم با استفاده از بالن و ارتفاع جت استریم محموله هایی در همین حد را به آنسوی دنیا بفرستیم. کاربری این نوع از پروژه ها فقط این نیست که یک موشکی پرتاب بشود و ماهواره ای را در مدار قرار بدهد. وقتی که ما قادر به ساخت موشک با قابلیت اطمینان بالا بشویم ضمن اینکه اعتبار محصولات و خدمات مهندسی ما بالا می رود و برای طیف وسیعی از تخصص ها کار با دوام ایجاد می شود، ما به زیر ساخت صنعتی می رسیم که منجر به تولید محصولات با کیفیت صنعتی در همه کاربردهای دیگر می شود و باعث پیشرفت کل کشور می شود. بنابراین به ازای هر چند صد میلیارد تومانی که برای چنین پروژه هایی خرج بشود چند هزار میلیارد سود صنعتی ایجاد خواهد شد برای ملت. از آنجایی که این یک فعالیت تجاری است هنر این هست که با ارزانترین مواد و سوخت و ... بتوانید محموله را پرتاب بکنید بنابراین اینکه موشک کره شمالی خیلی بدون دود و شعله کار می کرد ولی مال ما شعله عظیم دارد نقطه ضعف حساب نمی شود زیرا موشک کره شمالی برای مقاصد نظامی است و موشک ما برای مقاصد تجاری. ساخت چنین سازه ای نمایانگر وجود توانایی در ساخت ماهواره برهایی مانند RD-170 نیز هست. امروز یکی از مشکلات دانش آموخته ها این است که چون برایشان کاری نیست مجبورند بروند به بردگی خود ساخته برای اجنبی. یکی دیگر از مشکلات این هست که اساتید نمی دانند برای این همه دانشجوی دکترا و پسا دکترا موضوع تز از کجا بیاورند که کاربردی هم باشد.چنین پروژه هایی می تواند راه گشا باشد و برای ریاضی دانها و کامپیوتر ساینتیستها (تمام نرم افزارهای ماهواره بر می تواند با Formal Method اثبات صحت بشوند)، فیزیک دانها، متالورژها، مهندسین برق، کامپیوتر، عمران، شیمی، مکانیک، طراحی صنعتی، صنایع و .... کار سطح بالا ایجاد بکند. امروزه برای محاسبه قابلیت اطمینان و دسترس پذیری و ایمنی چنین سازه هایی ابزار های فراوانی وجود دارد که 10 سال پیش اساسا نبود. نرم افزار هایی مثل Lambda predict می توانند به کمک بیایند و مهندسین صنایع با کمک بقیه تیم طراحی می توانند قبل از اینکه هیچ تست واقعی انجام بشود مشخص بکنند که قابلیت اطمینان و دسترس پذیری این سازه چه میزان است و نیاز نیست که مثل 50 سال پیش چندین پرتاب انجام بشود تا بشود این اعداد را حساب کرد. همچنین برای تنش های مکانیکی و حرارتی هم ابزار متصل به Lambda predict وجود دارد مثل HBM-ncode. البته من هنوز نمی دانم که چرا به جای سمنان پایگاه را در چابهار نساخته اند تا به خط استوا نزدیک تر باشند و با ماهواره بر ارزانتر ماهواره سنگینتری را بتوانند به مدار برسانند شاید مشکل خرید زمین داشته اند.
  2. درود به جناب MR9 شکی در سطح تکنولوژی برتر آمریکا نیست اما سرمایه داری همواره به ساخت بهترین محصول ختم نمی شود. نمونه آن را شما در خیلی از محصولات می توانید ببینید. این تیپ موشک باید در ارتفاع پایین پرواز بکند و پرواز در ارتفاع پایین مشکلات خودش را دارد. به ویژه که تیپ 4 این موشک از راه دور بعد از پرتاب قابلیت دریافت مسیر جدید را هم دارد که علاره بر ایجاد مزیت تاکتیکی نفوذ پذیری را هم در پی خود به همراه دارد. البته نفوذ پذیری از نوع spoofing اگر چه غیر ممکن نیست اما اینجا مد نظر نیست بلکه در تمام سیستمهای Embedded ما یک پرچم قرمز داریم و آن پیچیدگی است. پیچیدگی این تیپ موشک امریکایی خودش یک فالت نهفته است که می تواند باعث ایجاد مشکلات بشود و کارایی موشک را کاهش بدهد.شما این پیچیدگی را در هر کجا که جا بگذارید مجازاتش را خواهید کشید و مهم نیست که چه درجه علمی دارید یا مال کدام کشور هستید. به قول خودشاندر سال 2003: ''If you're going to use cruise missiles, you're going to have ones coming down where they're not supposed to,'' said David Isby, a private missiles and munitions consultant in Washington, D.C. ''This isn't a scandal for long-range operations. It's to be expected.''   مطابق تصاویری که شما گذاشته اید و فیلمهای تله متری خودشان که شما می توانید در مستند طوفان صحرا هم ببینید موشک البته اگر به هدف برسد کارش را درست و با دقت زیر 8 متر انجام می دهد. بحث سر این هست که چرا نرخ خوبی از این موشکها به اهداف نمی رسند و روی زمین حتی سالم فرود می آیند. باید دید این موشکهای اخیر از چه سامانه ناوبری استفاده می کردند زیرا که DSMAC و TERCOM و gps و ... در انواع این موشک استفاده شده.   موشکهایی مانند این وقتی انحراف از مسیر را متوجه بشوند به هر دلیل مثل خرابی های مکانیکی و برخورد با پرنده و ... منطقا باید خودشان را منفجر بکنند نه اینکه روی زمین فرود نرم داشته باشند. البته ممکن است کارفرمای نظامی سیستم خود انفجاری را برای کاهش صدمات حین پرتاب حذف بکند. برای مثال موشک تجاری آریان-5 چهل ثانیه بعد از اولین پرتاب یک مرتبه 270 درجه تغییر مسیر داد و به دو نیم شد و اگر مطابق اسناد سامانه خود انفجار عمل نکرده بود شاید امروز گویان اشغالی توسط فرانسه شکل دیگری داشت. قطعات نصب شده در سامانه های تجاری که با جان مردم مرتبط هستند باید حداقل ضریب خطای 1ppm/1000h داشته باشند یعنی هر 1000 ساعت کار یکی در میلیون از قطعات فعال می تواند خراب بشود که این را الگوی ایمنی مورد استفاده درسیستم شما باید تشخیص داده تحمل کند و سیسم کار عادی خود را ادامه بدهد. حالا تصور کنید عدد پیشنهادی برای سامانه های نظامی چقدر هست. با توجه به نرخ پایین پرتاب و سر جنگی بالای 400 کیلو این موشک داشتن یک مورد خرابی نیز برای چنین موشکی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. حالا وقتی با چنین نرخ پایین استفاده خرابی دارای چنین نرخ بالایی است (که حداقل فرود های در ایران نمونه اثبات شده است) این نشان می دهد که موشک مشکلاتی در طراحی نرم افزار-سخت افزار داخلی دارد. حالا وقتی آدم آمار وحشتناک روسها را می شنود متوجه می شود که اوضاع که باید قاعدتا بهتر می شد بهتر که نشده هیچ خراب تر هم شده است. من ریشه بنیادی این مشکلات را در تغییر سریع تکنولوژی و رکود های پی در پی اقتصادی آمریکا و حذف شرکتهای کوچک و حل شدن در شرکتهای بزرگتر می بینم که همواره چنین اتفاقاتی مقدار زیادی از دانش شرکتهای قطعه ساز را در قالب چابک سازی ها از بین می برد. البته نکات مثبتی هم وجود دارد. برای مثال آمریکایی ها در تاکتیک استفاده از موشک کروز زمین به زمین مرتب بهتر شده اند.   البته در همه پستها هم نوشته ام اگر آمار روسها درست باشد.   راه مقابله ای که با این کروز ها به ذهن من می رسد علاوه بر گشت هواپیما های شکاری ملخ دار(روش انگلیسی) ، ایجاد سد آتش، جنگ الکترونیک، استفاده از مین های جهنده است که تا ارتفاع خوبی به سمت آسمان ترکش تولید بکند. می شود یک چیزی شبیه به سیستم تروفی.
  3. در دوران اقای کلینتن آمریکا با 90 موشک توماهاوک به مواضع طالبان در افغانستان حمله محدود انجام داد. در دوران بوش پسر دوباره از این موشکها بر علیه افغانستان استفاده شد. از آمار خطا رفتن هیچ عددی در دست نیست. البته اهداف طالبان با خطا هم خیلی فرقی نداشتند زیرا آمریکا در افغانستان اصولا هدفی نمی یافت که ارزش زدن داشته باشد به قول خودشان.   در 1991 که بوش پدر به عراق پر قدرت صدام حمله آزاد سازی کویت را کرد نیز ده ها موشک توماهاوک شلیک شد و آسمان ایران هم توسط دسته های چندین فروندی مهاجم به عراق نقض شد که اقدامات سیاسی و هشدار های نظامی  باعث شد که ادامه نیابد. در همین زمان بسیاری از موشک های کروز که از روی ایران رد می شدند تا به عراق برسند به دلایلی فرود آمده و عمل نکردند. که در یک مورد یکی از اهالی خوزستان با استفاده از قاطر یکی از همین موشک ها را روی زمین کشان کشان آورده بود به موضع پدافند هوایی ارتش و گفته بود که هواپیمای دشمن را آورده ام اما خلبانش نمی دانم کجا فرار کرده!! که البته فورا موضع تخلیه شد و اقدامات خنثی سازی و دور کردن آن از موضع پدافندی ارتش صورت گرفت. حالا ببینید چند تای دیگر در این مساحت پهناور افتاده که یکی را یک روستایی با زحمت زیاد آورده و تحویل داده. در جنگ 2003 اشغال عراق نیز ده ها تیر موشک توماهاوک به سمت عراق پرتاب شد که عراقی اعلام کردند که خطای زیادی رخ داده و آمریکایی ها هم اخلال در سیستم GPS توسط روسها شکایت می کردند و هشدار می دادند اما مدارکی برای ادعای دو طرف در دست نبود.   اما این بار روسها آنجا هستند و زمین در اشغال عوامل آمریکا هنوز نیست و می شود آمار دقیق را در آورد. اگر آمار روسها درست باشد باید ببینیم که چه شده که نرخ خطا این قدر بد شده این هم که هر گودال را در این فرودگاه به این بزرگ بگوییم ناشی از بر خورد موشک کروز بوده درست نیست. زیرا اگر انبار مهمات هدف قرار گرفته باشد مهمات زیادی به هوا پرتاب شده و فرودگاه را سوراخ سوراخ می کنند. باید دید که این آماری که از قول روسها منتشر شده واقعا آمار روسها هست یا خیر. و اگر آمار روسها هست چقدر درست بوده؟ که فهم این موضوع آسان نیست. اما اگر اگر اگر اگر اگر اگر آمار درست باشد آبروریزی بدی است برای این موشک قدیمی.
  4. از جنگ سال 1991 به اندازه کافی از این توماهاوک های پیر روی ایران فرود آمده و عمل نکرده بود.   اگر خبر موفقیت 23 موشک از 59 درست باشد نشان می دهد که این موشک که قبلا هم خطا می رفته بعد از پیر شدن چقدر بدتر شده است. اگر این موشکها تولید جدید باشند با توجه به استفاده زیاد آنها در عراق و لیبی و افغانستان به نظر می رسد مثل F-18 ها و F-15 ها مجبور شده اند تراشه های از رده خارج خود را از چین تامین بکنند که این همه خطا داشته اند. بار دیگر اگر این خبر درست باشد باید با شگفتی گفت که موشک های کروز داخلی خیلی قابلیت اطمینان بالاتری دارند نسبت به این پدر بزرگ ها.
  5. درود به دوستان گرامی در مورد تانک یک مواردی نوشته شد که من دیدم چند تا نکته اضافه کنم شاید مفید باشه.   اول اینکه در جواب سئوال ما از رزمنده های زمان جنگ که چرا با لندکروزر ها با این سرعت وحشتناک حرکت می کنید که هم خودتان را به کشتن می دهید و هم شاه فنر ماشین را می شکنید می گفتند که اگر کندتر حرکت بکنیم ما را می زنند و این تجربه ما است. به عبارت دقیق تر در یک جنگ با تسلیحات نه چندان پیشرفته هدفی که با سرعت زیر 100 کیلومتر در ساعت حرکت می کند در معرض نابودی است.   حالا تصور بکنید که ما بخواهیم یک تانکی بسازیم که با این سرعت بخواهد حرکت بکند. صرف نظر از موتورش با کمترین برخورد با مانع تانک صدمه شدید می بیند. تانک ها کلا در مقابل سقوط از ارتفاع بالای 120 سانت به روی زمین مشکل دارند. سال 1373 یک تانک روسی نیمه شب از روی تانک بر افتاده بود روی پل ستارخان و هم پل را شکسته بود و هم خورشیدی آن خرد شده بود و آن شب ما را بیچاره کرد.   بهترین نوع آوری در زمینه زرهی می تواند هاورتانک باشد. یعنی تانکی که در یک ارتفاع 4-5 متری از سطح زمین با سرعت زیاد می تواند از موانع و میدان مین و غیره با سرعت وحشتناک و صدای مهیب عبور بکند و همین عبور به تنهایی برای قبضه روح شدن دشمن کافی است. اما فعلا موتوری نیست که شروع حرکت و ادامه آن و توقف را برای ما تامین انرژی بکند و باید برویم به سراغ پروژه های 80 سال پیش آلمان نازی که سعی در ساخت موتورهای ضد جاذبه داشتند و پروژه های با ریسک بالا تعریف بکنیم و کارفرمایی هم داشته باشیم که هم صبر داشته باشد و هم پول و هم اعتماد به کارشناس.   در مورد اینکه تانک کپی خوب نیست و .... هم که شکی نیست. یک تانک وقتی تغییر دهنده بازی است که یا در توانایی یا در روش استفاده از آن نوع آوری وجود داشته باشد. البته فرمانده کل قوا بر خلاف مدیران میانی از طرح هایی که مشابه خارجی دارند راضی نیستند و همواره مشوق طرح هایی کاملا متفاوت هستند. البته تکنوکراتها کار خودشان را می کنند. اگر تکنوکراتهای ما جز کپی کار دیگران چیزی بلد نیستند، باید نوع آوری را در نحوه استفاده از تانک متمرکز بکنیم. طبیعی است که روشهای زرهی که گودریان و مانشتاین و کورت مایر استفاده می کردند (اگر هم بلد باشیم) چندان به کار ما نمی آیند زیرا دشمن ما اینها را چندین دهه است که در دانشکده های خود تدریس می کند.   اما در نفس مورد کپی کاری باید بگویم که حتی امروز آمریکایی ها هیچ وسیله دفاعی ندارند که کپی وسیله مشابه در 80 سال پیش نازی ها نباشد و همه شرکتهای بزرگشان هم بخشهای غیر رسمی برای معکوس کردن محصولات شرکتهای دیگر را دارند. بعد از سقوط آلمان (بیشتر به دست خواص و نخبگان خودش از درون تا دشمن از برون) به دستهای متفقین قرار دادی بین روسیه و انگلیس و امریکا بسته شد که می توانند از هر آلمانی که بخواهند استفاده بکنند و در امریکا این بردگان تکنولوژی در ازای روزی 2.5 تا 11 دلار مجبور به کار اجباری یا محاکمه به عنوان جنایت کار جنگی بودند. فقط بیش از 75000 لغت در هوانوردی اصولا در زبان انگلیسی وجود نداشتند و برای آن ها همانند سازی شد. همه آنچه امروز صنعت نظامی آمریکا است در واقع ادامه ضعیفی از آنچه آلمانها انجام داده بودند است. علت این همه پیشرفت در آلمان این بود که این ملت اعتقاد داشتند که از بازماندگان آتلانتیس هستند و به موفقیت خود در پروزه های غیر ممکن اعتقاد کامل داشتند و سیستم نظارتی آلمان طوری بود که کسی نمی توانست از بودجه ها سو استفاده بکند و مدیریت کم نقص بود. یک فرقی هم سیستم ما با آلمان نازی دارد این است که در آلمان نازی وقتی یک نوع آور نظامی به سازمانهای مرتبط مراجعه می کرد و طرح او احمقانه و غیر قابل اجرا دانسته می شد همواره یک جای دیگری بود که این تیپ پروژه ها را از نظر علمی بررسی و کمک کرده و تامین مالی کند و به صورت سری ادامه بدهد که در ایران چنین مرجعی وجود ندارد. البته از قول متفقین گفته شده که آلمانها به دلیل داشتن تکنولوژی برتر، ارز های معتبر آن زمان را جعل می کردند و تامین مالی پروژه ها را اینگونه انجام می داند. اسکناس های جعلی اینها هم کیفیتی بالاتر از اسکناس اصل داشته و هیچ کارشناسی قادر به تشخیص نبوده است ولی در کل داستان تاثیری ندارد. یادم هست در یک پروژه ملی که برای دفتر فناوری ریاست جمهوری با حقوق ناچیزی کار می کردیم، هر وقت می خواستند به ما پول بدهند می گفتند که این بیت المال اشک یتیم هست که به شما می بخشیم. به شخصه هر وقت می خواستم از حقوقم پولی خرج بکنم تا مغز استخوانم می سوخت. دقیقا به اینها گفتم که اگر وضعتان این قدر خراب هست بیایید و پول چاپ بکنید و خرج تحقیقات بکنید مطمئن باشید که کشور ضررنمی کند. که برخورد شدیدی داشتند من هم رفتم سراغ یک کار دیگر که کارفرمایش جدی باشد نه نمایشی.
  6.     مقدمه :    قابلیت اطمینان (Reliability) به خاصیتی از سیستم اشاره دارد که زمان دادن سرویس مناسب را تضمین می کند. دسترس پذیری (Availability) قابلیت دیگری است که نشان می دهد در صورت بروز فالت سامانه بعد از چه زمانی خود را بازیابی کرده و قادر به دادن سرویس مناسب می شود. availability در واقع خاصیتی است در دل Reliability. بدون محاسبه قابلیت اطمینان، عملا تولید سخت افزار و نرم افزار برای صنایع بی معنی است. (یکی از موارد بازی که ما معمولا با وجود دانش کافی بلد نیستیم و باعث زمین خوردن محصولات هست). در ساخت سخت افزار این قابلیت اطمینان با روشهایی مانند Worst case circuit Analysis به صورت ریاضی بر اساس داده های موجود در اسناد معتبر قطعات محاسبه می گردد و در نرم افزار با استفاده از روشهای خیلی پیچیده تر که لبه تکنولوژی هستند مثلا از روی فواصل فالتهای کشف شده و یک سری روشهای ریاضی نشان می دهند  که باگ بعدی در چه زمانی رخ خواهد داد و این فاصله زمانی باید قبل از عرضه نرم افزار یک تصاعد حسابی یا هندسی داشته باشد تا اینکه بشود فاصله مناسبی را برای قابلیت اطمینان سیستم تضمین کرد. به عبارتی فاصله بین باگ جدید و باگ قدیم در یک نرم افزار تولید شده با معیار های مهندسی همواره طولانی تر می شود و اگر خلاف این باشد در اصطلاح گفته می شود که نرم افزار واگرا شده و باید دوباره از ابتدا ساخته بشود. امروزه قابلیت اطمینان مهمترین چالش صنایعی مانند خودرو سازی، هوا-فضا، نظامی، مهندسی پزشکی، راه آهن و نیروگاهی است. (م)   متن زیر خلاصه ای از گزارش 112 صفحه ای سال 2012 کمیته خدمات نیروهای مسلح سنای آمریکا است که ممکن است برای اعضای سایت و خوانندگان عبوری ولی مرتبط جالب باشد. اصل گزارش را هم می توانید از آدرسی که در انتهای این متن ارائه شده است دانلود بفرمایید.   پاتریک اورایلی در 8 نوامبر 2011 گفت: ما نمی خواهیم که قابلیت اطمینان یک موشک 12 میلیون دلاری رهگیر(اشاره به موشک سامانه تاد) با یک تراشه دو دلاری جعلی به خطر بیافتد. او فقط یک ژنرال ساده ایرلندی تبار نیست. اورایلی مدیر آژانسدفاع موشکی یا همان MDA است. در نبردهای نوین جان پرسنل و موفقیت عملیات آنها در گرو تراشه های بسیار کوچک و نسبتا ارزان قیمت است. تحقیق ماه مارس سال 2011 سنا در مورد نفوذ تراشه های جعلی به تسلیحات DoD نشان داد که سیل بنیان کن این قطعات آنچنان نیرومند بوده که روشهای جلوگیری از آن نتوانسته مانع نفوذ این تراشه ها که اکثرا در چین ساخته می شوند به سامانه های دفاعی در یک اقتصاد سود محور بشود. تنها در یک بازه دو ساله بین 2009 الی 2010 بیش از 1800 مورد صادرات قطعات مشکوک شامل بیش از یک میلیون قطعه ردیابی شد که بیش از 70 درصد آنها از منابع چینی صادر شده بودند. ده ها مورد از این صادرات به هدف نصب در سامانه های نظامی آمریکا بوده از جمله سایت های حرارتی تحویلی به ارتش، کامپیوترهای پرواز و عملیات موشک دفاع هوایی "تاد" و هواگرد های نظامی از جمله SH-60B، AH-64، CH-46، C17، C-130J، C-27J و P-8 پوزئیدون. بقیه موارد صادرات قطعات جعلی به ترتیب ازانگلستان و کانادا بوده که به ادعای سنا تحقیقات بعدی نشان داده که این کشورها هم باز به نحوی واسطه فروش قطعات جعلی ساخت چین قرار گرفته بوده اند. همه راه ها به چین ختم می شود! (م.)     قطعه جعلی در بالگرد SH-60B: این بالگرد نیروی دریایی دارای قابلیت ضد سطحی و زیر سطحی و نجات دارای سامانه مادون قرمز نگاه به جلو Forward Looking InfraRed یا FLIR برای دید شب است. این سامانه دارای یک هدف گذار لیزری برای هدایت موشکهای هلفایر است. در 8 سپتامبر 2011، شرکت ریتیون به فرماندهی آماد نیروی دریایی هشدار داد که ترانزیستورهای جعلی در 3 فیلتر اکتیو حفاظت سامانه FLIR از تداخل الکترومغناطیس (که می تواند ناشی از رادار های زمینی و دریایی و یا رادیوها و دیگر تولید کنندگان RF باشد) نصب شده اند. با اینکه این نقص از طرف ریتیون نقص ایمنی محسوب نشد اما نیروی دریایی معتقد بود که چنین نقصی مستقیم روی ناوبری و درگیری بالگرد موثر است به ویژه در ماموریت های شبانه و ریتیون مطابق قرار داد باید فورا کارفرما را مطلع می کرده است. با اینکه این فیلترها را ریتیون از یک پیمانکار در تکزاس (Texas-Spectrum) خریده بود اما پیگیری ها نشان داد که انتهای یک شبکه پیچیده توزیع و تامین قطعات به شرکت Huajie در شنزن چین می رسد.     قطعه جعلی در C-27J و C-130J: این هواگرد های ترابری سنگین بهینه سازی شده از صفخات نمایشگر مشابهی استفاده می کردند که توسط شرکت L-3 DisplaySystems ساخته شده بود که انشعابی از شرکت L-3 Communication هست. دو شرکت لاکهید (پیمانکار C-130J) و Alenia (پیمان کار اصلی C-27J) صفحات نمایش را از شرکت L-3 DisplaySystems گرفته بودند که این شرکت در نوامبر 2010 متوجه جعلی بودن تراشه حافظه در بیش از 500 مورد نصب صفحات نمایشگرش شد. اما نه پیمانکار اصلی و نه سازنده نمایشگرها، تا 19 سپتامبر 2011 نیروی هوایی را از این موضوع مطلع نکردند! این تراشه ها از یک توزیع کننده در کالیفرنیا خریداری شده بود که خودش از شرکت چینی Hong-Dark-Electronic-Trade خرید نموده بود. بررسی ها نشان داد تنها از همین کمپانی 84000 تراشه خریداری شده و در هواگرد های نیروی هوایی نصب شده است! این تراشه خراب باعث نمایش غلط داده ها و گاها قطع تصویر می شده است. البته هواگردهای دیگری نظیر EA-6B نیز از این صفحات نمایش با تراشه جعلی شرکت L-3 بی نصیب نماندند.       نفوذ تراشه های جعلی به L-3 به این صورت بوده که ابتدا شرکت توزیع کننده در آمریکا 18 نمونه از تراشه را برای اینها فرستاده و اینها تست و تایید کرده اند و بعد از تایید بیش از 10000 قطعه فرستاده شده که دیگر توسط شرکت تست های کاملی روی آنها صورت نگرفته است. بعدها معلوم شد که قطعات جعلی شرکت Hong-Darkدر سامانه TCAS (جلوگیری کننده از برخورد هواگردهای هم ارتفاع) شرکت L3 نیز نفوذ کرده و روی C-5AMP، C-12 و Global-Hawk هم نصب شده است و معلوم نیست که این شرکت به چند پیمان کار دیگر قطعه فروخته باشد.     قطعه جعلی در P-8 Poseidon: این هواگرد در اصل یک بوئینگ 737 هست که دارای توانایی ضد زیردریایی و ضد سطحی است.در سال 2011 نیروی دریایی 117 فروند از این نوع را سپارش داد. در 17 آگوست 2011 بوئینگ یک پیام با مهر Critical برای نیروی دریایی فرستاد و اعلام کرد که در ماجول تشخیص یخزدگی بدنه بیرونی این هواپیما یک قطعه مستعمل کشف شده که باید فوری جایگزین گردد. سامانه تشخیص یخزدگی حیاتی هست (Safety-Critical) و نشانگر آن در Deck نصب شده. این سامانه از دو کارت مشابه با افزونگی سرد مجهز به تراشه FPGA نظامی (سری مخصوص نظامی و هوا فضا) ساخته شده که ساخت شرکت Xilinx بوده است. نخستین بار بوئینگ در سال 2009 متوجه کارکرد بد سیستم تشخیص یخ شد و بعد از عیب یابی معلوم شد که قطعه مفروض از مدار چاپی جدا شده و کف جعبه افتاده است !!! استعلام بوئینگ از شرکت انگلیسی  BAE-systems و تحقیقات BAE در 2010 نشان داد که قطعه یک قطعه مستعمل بوده که ظاهرش را به صورت قطعه نو باز سازی کرده بودند. اما برای بوئینگ یک سال طول کشید تا نیروی دریای را با خبر بکند. در سال 2003 Xilinx اعلام کرد که دیگر تراشه های FPGA استفاده شده در سیستم تشخیص یخ زدگی بوئینگ 737 را تولید نمی کند. در نوامبر سال 2008 شرکت BAE شروع به جستجو برای قطعات از رده خارج نمود تا از قرار داد جدید بوئینگ برای ساخت 737 و تبدیل آنها به P-8 برای نیروی دریایی پشتیبانی بکند. اینگونه بود که شرکت انگلیسی این قطعه را از شرکت Tandex-Test-Lab در کالیفرنیا خریداری کرد. شرکت Tandex-test-Lab مسئولیت تامین قطعه و تست آنها را به عهده داشت. این شرکت هم از یک توزیع کننده به نام Abacus در فلوریدا (که تصور می شد یک شرکت المانی است خریدهایش را انجام داد که آن کمپانی هم تراشه ها را از A-Access-Electronics شعبه ژاپن خریداری کرده بود و ... ) و در انتهای خط تامین دفتر اصلی شرکت A-Access-Electronics در شنزن چین قرار داشت. به جای اینکه طراحی مجدد صورت بگیرد سعی کردند با خرید قطعات از رده خارج سیستم قدیمی را دوباره تولید بکنند.(م)   داستان از این قرار بود که در نوامبر 2009 تکنسین های بوئینگ متوجه یک صدای اضافی از سمت سامانه تشخیص یخ شدند و وقتی که آن را از هواپیما جدا کردند متوجه شدند که تراشه FPGA از برد جدا شده است . بررسی های BAE نشان داد که زیر میکروسکوپ قطعات دارای سایز مشابه نیستند، دارای  رنگهای متفاوت هستند ، فونت نوشته های روی تراشه ها متفاوت است و در مواردی در وسط تراشه نگارش نشده اند، دارای خراشهای ناشی از دستگاههای ساینده هستند، پایه های مشابه ندارند، تراشه های نصب شده از یک محموله خرید دارای تاریخ تولید های متفاوت هستند و ..... که نشانه کلاسیک تراشه های باز سازی شده اند. در نهایت Tandex اعتراف کرد که تمام تراشه ها را به جز 50 تای اول بطور کامل تست نکرده است زیرا تصور می شده که مطابق قرار داد این وظیفه BAE-systems است! تراشه FPGA دیگری باز هم از شرکت Xilinx در سامانه اندازه گیری فاصله DME یا Distance-Measurement-Equipment نصب شده بود که اینبار توسط Honeywell به بوئینگ فروخته شده بود که جعلی از آب درآمد. مصیبت های P-8A برای بوئینگ به همین جا ختم نشد شرکت Rockwell-Collins هم قطعاتی به بوئینگ فروخته بود که جعلی از آب درآمدند!!!!   سامانه DME در P-8A وظیفه اندازه گیری پیوسته فاصله از نقطه زمینی مشخص شده را به عهده دارد. در سال 2008 Honeywell هزاران تراشه Xilinx را برای تولید این سامانه به بوئینگ فروخت که از دو توزیع کننده مختلف تهیه کرده بود.(شرکت Security-electronic و شرکت Zelcon) بعدها Honeywell دریافت که آثاری از لایه برداری، باز شدن پکیج تراشه و تعویض آن  و بازنویسی شماره و .... روی تراشه ها دیده می شود که کیفیت آنها را مشکوک می کند. این تراشه ها در C-17A نصب شده بودند و در دسامبر 2010 زمانی که تقاضای صرف نظر کردن نیروی هوایی از نصب تراشه جعلی روی C-17 ها را داشتند متوجه شدند که این تراشه ها روی  سامانه های DMA هواپیماهای P-8A هم نصب شده است. در 7 ژولای 2010 شرکت Rockwell-Callins بوئینگ را آگاه کرد که از دو توزیع کننده به نامهای Labra-electronics و MVP-Micro خریداری شده اند نیز جعلی هستند. که در 27 ژولای بوئینگ به نوبه خود نیروی دریایی را آگاه کرد. در چهارم آوریل 2012 هم بوئینگ به نیروی دریایی خبر داد که سامانه ضبط دیجیتال تصاویر که ساخت شرکت L-3-Communication هست دچار تراشه های جعلی Xilinx شده است!!! اما به دلیل اینکه خطر ایمنی فوری ندارند مهلت 90 روزه تعویض را برایش صادر کردند. اما این 2 سال بعد از زمانی بود که بوئینگ متوجه ایراد شده بود. کندی ارتباط بین بخشی بوئینگ باعث این تاخیر بود در حالی که نیروی دریایی با بوئینگ قرار داد داشت نه با بخش های داخلی او و این تاخیرات به کارفرما مربوط نمی شد.     قطعه جعلی در سامانه THAAD: در سپتامبر 2010  آژانس دفاع موشکی متوجه قطعه جعلی حافظه در کامپیوتر ماموریت موشکهای سامانه تاد شد که کارکرد غلط این حافظه می توانست کارکرد موشک را مختل بکند. قطعه مفروض توسط Honeywell از یک توزیع کننده مستقل خریداری شده بود و بعد از نصب آنها در "کامپیوتر ماموریت" به شرکت لاکهید-مارتین فروخته شده بود و لاکهید-مارتین هم به MDA فروخته بود. اگرچه این دو شرکت MDA را از این مسئله مطلع کردند اما هزینه یافتن این مشکل برای آنها 2.7 میلیون دلار بود و پاداش حسن انجام کار پرداختی به آنها هم 2.1 میلیون دلار کاهش یافت. (در ایران این حسن انجام کار به صورت پاداش نیست و 7 درصد قرار داد یا بیشتر به عنوان حسن انجام کار قفل می شود تا اینکه اگر کارفرمای دولتی دوست داشت پرداخت بکند) البته این جریمه ها و هزینه ها باعث کاهش انگیزه شرکتها در گزارش موارد یافتن قطعات جعلی دیگر هم شده است و تنها برخی از شرکتها داوطلبانه گزارش این قطعات را می دهند. جزئیات داستان از این قرار بود که در سپتامبر 2006شرکت Honeywell هزار و هفتصد عدد تراشه حافظه Flash ساخت شرکت اینتل را از یک توزیع کننده در فلوریدا به نام Hyper-Technology خریداری کرده بود. این تراشه ها دیگر در خط تولید نبوده و از کمپانی سازنده قابل دریافت نبودند. هر کارت کامپیوتر ماموریت دارای دو پردازنده و 16 تراشه Flash (یک طراحی خیلی قدیمی (م)) بودند که نگاهدارنده نرم افزار اصلی کامپیوتر ماموریت بودند. بدیهی است که هر گونه خرابی این تراشه ها یا کندی بیش از حد آنها هنگام خواندن از آنها منجر به مشکل Data-Integrity شده و کل کارکرد موشک را مختل می کند (م.) بررسی ها نشان داد که کد تاریخ روی قطعات با آنچه درون آنها نوشته شده است تطبیق نمی کند و در نهایت نتیجه تست یک آزمایشگاه تخصصی در سال 2010 نشان داد که این تراشه ها مستعمل هستند. در نهایت شرکت لاکهید-مارتین را مطلع کردند و آنها هم به اطلاع MDA رساندند اما 50 موشک تولید و به مشتری داده شده بود و یکی از آنها حتی پرتاب هم شده بود. در نتیجه 49 موشک باقیمانده را پس گرفته و با هزینه ای برابر 1.94 میلیون دلار برای Honeywell و 675000 دلار برای لاکهید-مارتین تراشه ها تعویض گردید.   اما قطعات جعلی چگونه ساخته می شوند؟ تحقیقات نشان داده که این قطعات معمولا از روی زباله های الکترونیک جدا شده، شسته شده و خشک می گردند و سپس مرتب شده و به واحدهای بسته بندی و نوسازی داده می شوند که آنها هم به نوبه خود چهره قطعه را با ماشینهای پیشرفته باز سازی و با بسته بندی های شکیل عرضه می کنند. در جایی که یک لمس ساده یک کارت خودرو در خط تولید منجر به این می شود که رئیس خط کارت را دور بیاندازد، تصور کنید که چنین حجم عظیمی از دست کاری آن هم روی تراشه کهنه چه بلایی بر سر کیفیت و قابلیت اطمینان آن می آورد و چگونه می شود قابلیت اطمینان سیستمی را که با این قطعه جعلی ساخته شده بدست آورد؟ در این زنجیره تامین که معمولا در چین قرار دارد بیش از 10000 نفر مشغول به کار هستند که دولت چین نتوانسته مانع کار آنها بشود. 5 بازار از 15 بازار فیزیکی قطعات جعلی نیز در چین قرار دارد.   روش دیگر بوجود آمدن این قطعات باز تولید آنها از طریق نقض حق مالکیت معنوی سازندگان اصلی است. در این بازار نیز چین نقش 80 درصدی دارد و در رده دوم ترکیه با نقش 5 درصدی و در رده سوم هند با نقش 3 درصدی در تولید همراه با نقض مالکیت معنوی قرار دارند. درست مانند اسکناس های جعلی پیشرفت تکنولوژی باعث شده که تشخیص قطعات جعلی روز به روی مشکل تر بشود بویژه برای تولید کننده انبوه.   روش دیگر تغییر شماره قطعات اصلی و افزودن شماره های جدید به آنها است برای مثال شرکت آنالوگ دیوایس یک مبدل آنالوگ به دیجیتال دارد با شماره AD536AJD اما پسوند /883B که به معنی رعایت استاندارد Mil_STD_883B هست برای تراشه اصلی اساسا وجود ندارد و هر تراشه ای با این پسوند قطعا جعلی است.   چگونگی نفوذ قطعات جعلی: در دهه 70 میلادی اکثر قطعات دارای منابع اصلی بودند اما برای سامانه هایی مانند F-15 که در این دههه به خدمت گرفته شد و سپس عمر افزایی شد تا فراسوی 2015 این مشکل پیش آمد که بسیاری از قطعه سازان دیگر وجود نداشتند و با توجه به نبردهای سنگین عراق و افغانستان و نیاز به تعویض قطعات و به روز رسانی که بسیار بیشتر از تحمل انبارهای آماد نیروی هوایی بود، لاجرم نیروی هوایی ایالات متحده رو به قطعه سازان نوین آورد که اینها به اندازه قطعه سازان اصلی قابل اعتماد نبوده و از کاربران تراشه های وارد شده از چین بودند. همچنین برای تعمیر برخی قطعات قدیمی نیاز به تراشه هایی داشتند که دیگر اساسا تولید نمی شدند در نتیجه تنها منبع این قطعات در چین بود !   ارتش آمریکا قطعات جعلی را به سه دسته تقسیم می کند. دسته اول قطعات با شماره اصلی اما از رده خارج هستند که تنها منبع تامین آنها بعد از انبارهای ارتش، چین است. این قطعات در شکاری F-15، بمب افکن B-52، بالگرد CH-46،  C-130 Hercules، Global Hawk، جنگنده A-10، موشک ماوریک AGM-65A ، هواگرد E-C2 Hawkeye، هواگرد Osprey V-22، راکتور های اتمی و زیر دریایی های اتمی کلاس لس انجلس SSN-688 و ... استفاده شده اند. یکی از این قطعات تراشه حافظه ای هست که در 41 محصول دفاعی مورد استفاده DoD نصب شده است. گفته شده که حداقل 176 محصول دفاعی دچار نفوذ تراشه های جعلی هستند. این قطعات مناسب خطوط تولید جدید (Lead Free process) به دلیل حرارت زیاد فرایند نبوده و افزون بر آن به دلیل عبور از عمر انبار داری هم حتی برای نصب با روش های قدیمی SN-PB خط تولید خودکار هم مناسب نیستند.(م)   دسته دوم شامل قطعاتی است که شماره آنها اصلی است اما تاریخ تولید آنها دست کاری شده است.   دسته سوم شامل قطعاتی است که شماره روی آنها نیز جعلی است. چیز دیگری است و شماره دیگری دارد .   دسته چهارمی هم هست که در دسته بندی ارتش آمریکا نیامده به دلایلی. وقتی در دانشگاه و مقالات علمی به جلوگیری از Counterfeiting اشاره می شود منظور آنها همانا قرار دادن تروجان های سخت افزاری در تراشه های اصلی توسط سازندگان متفرقه ای در مالزی و تایوان و چین و .... است که با کمپانی های اصلی قرار داد دارند و یا توسط خود کمپانی ها  (مثل time-out-counter شرکت Xilinx که این تروجان یک سخت افزار اضافی و موازی است که اگر فعال بشود کل خروجی های تراشه غیر فعال می گردد (high-Z می شود) و Xilinx رسما وجود آن را اعلام کرده است).  برخی از تروجان هایی هم که کمپانی ها می گذارند وجودشان اعلام نمی شود تا مقاصد خاصشان را بتوانند تامین بکنند (م.)   استاندارد جلوگیری از نفوذ تراشه های جعلی به محصولات: استاندارد AeroSpace5553 که در سال 2016 به AS5553B تکمیل شده است به سیاست های جلوگیری و تشخیص و تعریف قطعات جعلی می پردازد که برای صنایع خودرو سازی، هوا فضا و دیگر صنایع با ایمنی بالا ذیل قرار داد با پیمان کاران به امضاء می رسد تا رعایت گردد. این استاندارد اولین بار در سال 2009 ارائه شد.   با سپاس فراوان از جناب MR9 که ویرایش زیبایی انجام دادند و عکسهای مرتبط را هم افزودند. بن مایه: Inquiry into counterfeit electronic parts in the Department of Defense supply chain https://archive.org/details/800449-counterfeit-electronic-parts-report http://standards.sae.org/as5553/ http://spectrum.ieee.org/semiconductors/processors/the-hidden-dangers-of-chopshop-electronics
  7. درود به دوست گرامی کار کرد ژورنال ها و مقالات علمی در واقع برای تایید مدارک نیست. مدرک شما را آن دسته از افرادی باید تایید کنند که PhD شما را امضاء می کنند و اعتبار شما در واقع به اعتبار آنها بستگی دارد. ژورنال و کنفرانس (در مهندسی کامپیوتر به دلیل سرعت تغییرات برخی از کنفرانس های خاص اعتبار بالاتری از ژورنال دارند) برای این هست که شما دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و آن را گسترش بدهید. در دانشگاه های فتوکپی شده ما الان برای پروپوزال هم شما باید مقاله تایید شده داشته باشی. اگر یک مقاله از نظر علمی درست است و کپی برداری نیست و تکراری نیست کل عالم هم آن را رد بکند دلیلی ندارد که من به عنوان استاد بیایم بگویم که چون دیگران رد کرده اند پس درست نیست. دلیل رد کردن باید منطقی باشد نه اینکه یک خط بنویسند با اینکه ایده Novel هست اما practical نیست و رد بکنند.   اگر استادی تاییدش بند دیگران است نشان دهنده این هست که در زمینه مورد نظر صاحب نظر نیست و اساسا حق هدایت این دانشجو را نداشته است. شوربختانه دانشگاه های ما به دلیل نداشتن اعتبار، خودشان را بند یک سری ژورنالهایی کرده اند که شما وقتی می خواهی در آنها مقاله چاپ بکنی باید همه حقوق معنوی کار خود را به آنها منتقل بکنی. کار درست این بود که به جای دادن ژورنال ابتدا ثبت پتنت رخ می داد و سپس ژورنال داده می شد تا پتنت تبلیغ شده و خریدار پیدا بکند. اما در ایران اوضاع کاملا معکوس است.   به هر روی این سیستم آموزش عالی منحرف ما فقط تولید کننده ایده مجانی برای غربی ها است و بس.   پروفسور آلمانی که روزگاری با او کار می کردم و در رشته خودش قطب علمی حساب می شد نیز از دادن مقاله دانشجویان جلوگیری می کرد و خیلی از دانشجویانش حتی یک پوستر هم نداشتند اما تایید او روی رساله دکترای یک نفر یعنی داشتن یک مدرک سطح بالا و معمولا هر چند سال یک مقاله بیرون می دهد که البته بلافاصله هم در بهترین مجلات علمی جهان چاپ می شود.
  8. درود به دوست گرامی اتفاقا در مقدمه به مهندسی پزشکی هم اشاره شده است. از نظر سهم بازار در آینده نزدیک تعداد تجهیزات مهندسی پزشکی که نیازمند قابلیت اطمینان بالا هستند ممکن است از صنایع خودرو سازی هم بالاتر برود. برای اینکه مشکلات این جور صنایع بهتر درک بشود باید بگویم که یک بالا بر ساده شیشه در یک خودرو دارای آن چنان مشکلاتی ایمنی-صنعتی است که شما می توانید فقط در این زمینه دکترای برق بگیرید و چندین مقاله هم در IEEE مرتبط با این موضوع وجود دارد.   شوربختانه به دلیل برخی از سیاستها بخش خصوصی نتوانسته است به تولید تراشه در ایران بپردازد. البته طراحی های فراوانی شده تراشه های زیادی هم ساخته شده اما وقتی شما به یک کشوری مثل اندونزی و مالزی و تایوان می سپاری که تراشه طراحی شده شما را بسازند چون خودتان تجهیزات ساخت ندارید باز دچار درج تروجان سخت افزاری می شوید. بلایی که سر FPGA های PROASIC شرکت Actel آمد سر شما هم می آید البته خیلی شدید تر. من یک شرکت بزرگ خصوصی داخلی را می شناسم که با وجود غیر اقتصادی بودن صرفا به دلیل علاقه علمی یکی از سهامدارانش مشغول طراحی چند تراشه خاص برای محصولات خودش است که فعلا در خارج قرار هست ساخته بشوند ولی اگر مزاحمت نکنند و اینها را روانی و فراری نکنند تجهیزات ساخت تراشه را هم وارد و نصب خواهد کرد و توان مالی و مدیریتی این کار را هم کاملا دارد.   شوربختی دیگر این هست که ازپایان نامه هایی که درزمینه تشخیص تراشه های مشکوک به ویژه از نوع چهارم است به هیچ وجه حمایتی نمی شود و اساتیدی که خودشان را بسیجی هم می نامند به دانشجویانی که در زمینه تشخیص تروجان ها تحقیقات دکترای خود را انجام داده اند صرفا به دلیل اینکه مقالات آنها توسط غربی ها رد می شود دستور به انصراف از تحصیل می دهند و حتی اجازه تعرف Proposal را هم نمی دهند آن هم در یک دانشگاه دولتی مثل شریف. این خیلی طبیعی است که مقاله یک ایرانی مقیم ایران در زمینه های استراتژیکی مثل EMP و HTH توسط آنطرف آبها رد بشود اما خوب وزارت علوم و سیستم گزینش او رفتارشان طوری است که باید بگوییم مارادونا را رها کنید استاد اسدی را بگیرید. از قدیم گفته اند چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی. اینها از سال 2008 به بعد خودشان به مشکل جدی خوردند اما از خیلی خیلی قبل تر از آن مشغول مزاحمت برای دیگرانی که خریدار تراشه هستند بوده اند. البته یاد آوری برخی از مسائل همیشه خوب است اما بعید می دانم که سردار حاجی زاده این موارد را نداند. در سیستم نظارتی نظامی ما مسئولیت این تیپ موارد را به گردن پدافند غیرعامل می اندازند که معمولا معاونت IT آن سازمان مسئول مستقیم هست.   موردی که در مقاله بالا برای من تازگی داشت این بود که در یک محصول نظامی از فیلتر EMI اکتیو استفاده شده که معمولا از پسیو استفاده می گردد و این موردی است که فکر من را مشغول کرده که چرا و چطور اینها از فیلتر اکتیو استفاده کرده اند. مورد بعدی این بود که شرکتی با بلوغ سازمانی درجه 5 در معیار CMMI مانند بوئینگ چطور این قدر کند می گردد که کارفرما را این قدر دیر خبر می کند از وجود عیب. مورد بعدی هم تهدیدات ناشی از برون سپاری کارها است که این روزها در ایران مد شده است و باید منتظر ناکارآمدی های ناشی از برون سپاری ها باشیم.     یکی از تجربه های شخصی من با تراشه جعلی: در یک شرکت خصوصی داشتیم یک سامانه نظارت 8 کاناله روی تصاویر ارسالی به ایر می ساختیم که تراشه اصلی یک Virtex-5 بود. صاحب شرکت با خوشحالی تعداد محدودی از این تراشه را با قیمت دانه ای 300 دلار خریده بود در حالیکه قیمت این تراشه اگربیش از 100 تا می خریدی دانه ای 800 دلار بود در Digikey. تراشه رفتار غیر عادی داشت و پایدار نبود. به ما اعلام کرده بودند که این تراشه دارای stepping با کد ES هست. این یعنی Engineering Sample که معمولا مجانی به شرکتها داده می شود و اینها توانسته اند که از این مسیر آن را ارزان دریافت بکنند. اما وقتی Stepping را روی 2 می گذاشتیم تراشه رفتار درستی می کرد. (stepping ها ویرایش های با تغییر جزئی یک تراشه را مشخص می کنند و در صورت تنظیم اشتباه در ابزار سنتز و ... کارکرد تراشه مظابق با طراحی و شبیه سازی شما نخواهد بود.) تا اخر پروژه نفهمیدیم که بالاخره باید چه عددی را روی ان تنظیم بکنیم که رفتار مطمئنی داشته باشد زیرا روی 2 هم باز کاملا مطمئن کار نمی کرد. معلوم نبود از روی کدام برد این تراشه ها را برداشته بودند و تراشه چه تنشهایی را که تحمل نکرده بود.
  9. درود به دوستان گرامی یک مورد را که ما همیشه فراموش می کنیم این هست که مهم تر از خود تانک، روش استفاده از آن هست. استفاده سورنا از زره بافته برای اسب و سوارش و پوشاندن آن در زیر لباس باعث انهدام سپاه بسیار مجهز روم شد. استفاده نادر شاه از شترهایی که روی بار انها منقلهایی از آتش فروزان گذاشته بودند سپاه هند را منهدم کرد. استفاده سپاه از قایقهای تندرو به عنوان سلاح موی دماغ نیروی دریایی متفقین شد. .....   کاربران تانک در جنگ اول جهانی که انگلیسی ها باشند، در جنگ دوم کماکان اندیشه های کهنه جنگ اول جهانی را داشتند و فرانسوی ها هم از آنها بدتر بودند در نتیجه فقط با یک روش جدید استفاده از تانک توسط آلمانها تمام نیروی زمینی اینها در اروپا با یک ضربه منهدم شد. داعش هم استفاده نوینی از تانک را به اجرا گذاشت و از آن به عنوان وسیله ای انتحاری استفاده کرد که بیشترین نفوذ را به عمق دشمن می نمود.   حالا روش نوین ما برای استفاده از تانک چیست؟ مگر می شود بدون یک روش نوین آموزش و استفاده از تانک از پس دشمنان لایزال و کار آزموده و اساتید قدیمی خودمان بر بیاییم؟ آیا اصلا کسی به این فکرها هم هست؟ یک نفر که دانش آموخته رسته زرهی می شود آیا پایان نامه هم با ایده جدید می دهد؟ آیا سیستم آموزش نظامی ما اجازه ظهور افرادی مانند اریک فون مانشتاین را می دهد؟ آیا گودریان های بالقوه کشف و بالفعل می شوند؟ یا به فرموده یکی از دوستان به دلیل قد کوتاه اساسا استخدام نمی شوند؟   درست است که ما امروز محدودیت سخت افزار داریم اما آیا فرماندهان سیمولاتورهایی ساخته اند که در آن بشود یک لشگر زرهی را با دشمن مواجهه داد آیا فرمانده تیپ ما تا به حال درون سیمولاتور تیپ زرهی را به حرکت انداخته تا با یک سپاه زرهی یا حتی یک گردان زرهی دشمن درگیر بشود؟ آیا سامانه ای داریم که فرماندهان زرهی بتوانند به صورت شبکه ایده های خود را با خیال راحت تست بکنند و صدها فرمانده تانک و توپچی بتوانند همزمان در یک جنگ واقعی شبیه سازی شده شرکت کرده و نبردی نا برابر با یک نیروی زرهی قدر که دارای پشتیبانی هوایی کامل است را تمرین بکنند؟ برای تانک ابرامز چنین سیمولاتوری وجود دارد و پرسنل زرهی مرتب بطور انفرادی و اجتماعی نبرد را تمرین می کنند بدون اینکه یک قطره گازوئیل مصرف بشود و پرسنل به خطر بیافتند. هنگام نبرد هم فقط طرحهایی را که صدها بار تمرین کرده اند به نمایش می گذارند و دمار از حریف در می آورند به عنوان یک تیم هماهنگ.   در جایی که نیروی انتظامی برای پرسنل خود war game سپارش می دهد و برای پرسنل آگاهی از روی پرونده های واقعی 100 سال گذشته بازی هایی می سازد تا تجربه پرسنل قدیمی منتقل بشود آیا نیروی زمینی سپاه-ارتش دارای اندیشه های مشابهی است؟   قبل از انقلاب ما افسران زرهی آموزش دیده در آمریکا داشتیم که روشهای هدایت نبرد زرهی نوین را تا حدودی آموخته بودند مانند سرهنگ محمود فردوسی. اما در زمان جنگ این افسران یا در دسترس نبودند یا اینکه به واحد متفرقه منتقل شده بودند. تنها نبرد بزرگ تانک با تانک موفقی که رخ داد هم به دلیل عدم پشتیبانی از نیروی زرهی پیشتاز با وجود پیروزی در نبرد نا برابر دست آخر منجر به عقب نشینی آنها شد. تا آخر جنگ هم تانک فقط به عنوان توپ در خط استفاده شد. به نظر من  با توجه به تحرک موردی تانکها حتی در زمان رژه و نوع آموزش زرهی ما اگر تانک فراوان هم داشته باشیم حداکثر به عنوان یک توپ در خط مقدم (که در نبرد های نوین اصولا وجود ندارد) از آن استفاده خواهد شد نه یک بازوی بلند تهاجمی-تدافعی فعال.   شاید تنها علت تولید تانک در صنایع دفاع را بشود نیاز مقابله با کامیونها و زرهی های انتحاری دواعش دانست. یعنی باز تنها به یک توپ احساس نیاز شده که در خط مقدم باشد و وقتی که انتحاری دشمن را منهدم می کند خودش شانس بقاء داشته باشد و دست بالا شاید نیم نگاهی هم به آسیب پذیری تانکها در نبرد شهری داشته اند. در غیر این صورت کماکان پروژه های نمونه سازی و نه تولید ذوالفقار را دنبال می کردند تا ذ-1000.
  10. درود به دوستان گرامی در مورد بالانس تانک و موتور و اینکه تانک روسی هست و ... یک مطالبی گفته شده که من دیدم یک توضیحی بدهم بد نیست. همزمان با ذوالفقار 1 یک تانک دیگر در ایران در حال ساخت بود که در بدنه دارای جوش کاری بود بر خلاف ذوالفقار یک که از یک بدنه یک تکه بدون جوش با عملیات حرارتی شدید و طولانی تولید شده بود. تانک دوم هنگام حرکت دچار شکست می شد زیرا بالانس نبود. افسران رسته زرهی می گفتند که تانک باید بتواند روی یک ستون در نقطه گرانیگاهش پایدار بشود اگر اینطور نشود هنگام حرکت دچار تنشهایی می شود که از جوش در می آید. برای همین ذ-1 بدون جوش در بدنه بود. (موضوع برجک کاملا فرق می کند). ذ-1 می توانست 4 کیلومتر تیر مستقیم بزند و از مانع عمودی با ارتفاع 75 سانتی متر بالا برود که در حضور سرزده فرمانده کل قوا تست شد. اما در رونمایی نشان ندادند که کرار از مانع عمودی با چه ارتفاعی می تواند بالا برود؟   ساخت بدنه خالی هم کار ساده ای نیست. به دلیل وفور تی-72 منهدم شده در عراق و سوریه و ایران و تی-72 سالم در کشورهای مختلف که از رده خارج شده اند، خرید این بدنه ها برای ما ارزانتر از تولید در خواهد آمد. حجم مناسبی هم از مهمات این تانک وجود دارد که باز انتخاب این پلتفرم را توجیه می کند اما یک نکته دیگر هم هست که دوستان به آن توجه نکردند:   5 سال دیگر که ما اجاز خرید تانک پیدا بکنیم، روسها به دلیل مونوپل بودن ممکن است قیمت نجومی و یا تانک کاهش یافته را بخواهند به ما بدهند اما اگر ما در داخل چنین توانی را ایجاد کرده باشیم، قیمت آنها خواهد شکست.   یادم می آید که یک سخت افزاری را زیمنس به ما می فروخت 50 میلیون تومان در سال 1380 ولی وقتی که ما مشابهش (و البته بهترش) را در ایران ساختیم، هر چند مدیرهای داخلی به دلیل پورسانت سفر خارجی و زیمنس پرستی هرگز محصول ما را نمی خریدند اما خود زیمنس قیمتش را شکست و نسل بعدی همان محصول را با قیمت 8 میلیون تومان به ما عرضه کرد که خرید خوبی هم انجام شد. این تانک کرار می تواند چنین نقشی را هم داشته باشد در نتیجه یک اقدام هوشمندانه است. علاوه بر این غربی ها تجربه انیگمای عراقی را فراموش نکرده اند هنوز. اگر ما تانک را بخریم آنها دقیقا می دانند که با چه چیزی می شود نابودش کرد. اما اگر ما یک تانک را با تجهیزات خودمان به روز رسانی بکنیم دیگر نمی دانند که حفاظت زرهی آن در چه اندازه ای هست.   برای رفع مشکل ضعف قدرت آتش هم همانطوریکه دوستان گفتند می شود از مهمات با سر جنگی شدیدالاتفجار یا گلوله های هوشمند استفاده کرد و با ارتقاء مهمات ضعف را کاهش داد.   در مورد امکان ساخت داخل کردن موتور و خرید از خارج هم فکر می کنم که گلوگاهی حساب نمی شود و هزینه زیادی هم ندارد زیرا در یک تانک هزینه اصلی مربوط به بدنه و توپ و آلیاژهای خاص آن هست نه موتور. چیزی که باعث می شود تولید یک تانک متوقف شود همیشه هزینه زیاد متریال آن هست تا هر چیز دیگری. یادم می آید سال 1375 کارخانه ما در مزایده مقداری فولاد تانک عراقی را خریده بود کیلویی 115 هزار تومان برای بخش قالب سازی و رئیس کارخانه بسیار ذوق زده بود. حالا با قیمت های امروز و متریال خاص امروز حساب بکنید ببینید 45 تن تانک چقدر هزینه بدنه دارد. در مورد این نگرانی که توپ آن وارداتی و ضعیف هست هم باید گفت که البته نگرانی درستی هست اما ضمن اینکه شاید خودمان حتی توپ و گلوله بهتری بتوانیم بسازیم با تکنولوژی موجود، اما در کوتاه مدت می توانیم بدون توپ هم تانک را تولید بکنیم!!! به جای پر کردن فضای تانک با سخت افزار توپ می شود از یک لوله با قطر بالاتر استفاده کرد که بتواند موشک های ضد زره کونکورس، مالیوتکای نسل جدید، دیگر ضد زره های نسل جدیدعمود زن و طوفان را پرتاب بکند به این ترتیب یک تعداد تانک خواهیم داشت تخصصی برای شکار تانک و یک تعداد تانک دیگر برای تهاجم به بقیه نیروی دشمن. مهمات تیربار را هم می توانیم یک درمیان از مهمات با مرمی فولادی و مهمات با مرمی منفجر شونده استفاده بکنیم و با توجه به سبک شدن تانک می توانیم تیربار سنگینتر یا دولول روی آن کار بگذاریم به جای تیربار موجود تا ضعف ناشی از نبود توپ پوشش بیشتری داده بشود.
  11. درود به دوستان گرامی خوب حداقل رونمایی آبرومند بود. بازتابها هم نشان می دهد که تاثیر خوبی گذاشته است.   کرار به نظرم کماکان عیب اصلی تانک های تی-72 را حفظ کرده  یعنی خدمه تانک باید قد کوتاهتر از 155 داشته باشند که کار انتخاب پرسنل را سخت می کند. در حالی که درون تانک آبرامز خیلی راحتتر است درون این تانک خیلی برای خدمه تنگ است. تانکی که در آن پرسنل راحت نیستند در شرایط سخت ممکن است کارایی خوبی نداشته باشد. خیلی خوب می شد که تانک یک خدمه را با استفاده از سیستمهای اتوماتیک کم می کرد و فقط فرمانده و راننده داشت. مشکل دیگری که من دیدم این بود که خدمه تانک هنوز لیاسهایی شبیه لباسهای جنگ جهانی دوم را به تن دارند!!! امیدوارم لباس و دستکش نسوز هم ساخته باشیم تا این طفلکی ها بپوشند.   یک سری علاقه خاصی دارند که تانک ذوالفقار را بکوبند. من با  آن دسته از دوستان موافقم که این دو تانک را مکمل هم می دانند. یکی برای بهبود موجودی و یکی برای آینده.   در مورد موتور دیزل و ... هم از نظر مکانیکی اینها قطعه خاصی ندارند که ما نتوانیم کپی بکنیم یا حتی آن را ارتقاء بدهیم. اما از نظر واحد کنترل الکترونیک، ساخت نرم افزار کنترل موتور لبه تکنولوژی حساب می شود و صنایع دفاع سالها باید بطور متمرکز روی آن کار کند تا به نتیجه برسد و دانش فنی چنین چیزی هم منتقل نمی شود به کسی. (به یاد دارید که نقص نرم افزاری همین سامانه که اوکراینی هم بود علت اصلی سقوط ایران-140 بود) یک ECU بد می تواند باعث آتش گرفتن تانک بشود یا اینکه آن را دودزا بکند و پر مصرف که می تواند باعث نرسیدن به مقصد شود. البته نرم افزاررا می شود به صورت کور کپی کرد اما برای ارتقاء های بعدی کار سخت می شود.
  12. این هم یک خبر قدیمی اما جالب. به نظر شما درون یک صنعت زرهی FPGA به چه کار می آید؟   http://www.parsnamaddata.com/tender/735338/%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AD%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%B3%D8%AE%D8%AA-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D9%86%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85-%DA%A9%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%84
  13. EMP

    تاپیک جامع برنامه فضایی ایران

    درود به دوستان گرامی ببینید آقای منطقی هم دوره بهزاد رضوی (استاد معروف دانشگاه های معتبر آمریکا) و دانش آموخته برق دانشگاه سوگولی دولتی ها است. قابل توجه آنهایی که مرتب به صنعت خودرو می تازند و می گویند که از صنایع موشکی باید نخبه بفرستیم تا صنعت خودرو را آباد بکنند و فکر می کنند ساخت خودرو ساده تر از ساخت موشک قاره پیما است، عرض می کنم که این جناب منطقی از صنایع موشکی به صنعت خودرو منتقل شد و دیدیم که چه کرد. ازموده را دوباره آزمودن خطا است. قطعا در هوش IQ ایشان شکی نیست اما ایراد در توانایی مدیریت ایشان و انگیزه ها است. یک روز آمد در سیما و در جواب اینکه چرا پژو های 405 آتش می گیرند و عروس و دامادهای زیادی را کشته اند گفت فقط 30 درصد خودرو های صفر کیلومتر ما خراب هستند!!! به عنوان کسی که در هر دو صنعت سابقه طولانی دارم خدمت شما عرض می کنم که این دو صنعت قابل مقایسه نیستند و مدیر و کارشناس و ... که در صنعت دفاعی موفق بوده دلیلی ندارد که در صنعت خودرو هم موفق شود و بر عکس. زیر ساخت صنایع هوا فضای ما ضعیف است اما مشکل این صنعت این ضعف نیست ما بازی را بلد نیستیم با همین زیر ساخت ضعیف باید خیلی جلوتر از این می بودیم اما نیستیم چون با اینکه وسایل بازی را داریم اما بازی را بلد نیستم. برای هر صنعت یک Process-Methodology-and-Tools وجود دارد که ما ابزارها را داریم بعضا اما در Process و Methodology مشکل داریم. خیلی ساده می توانستیم با وارد کردن یک سری بازنشسته با تجربه از کشورهای دیگر به صنایع موازی این ضعف را پوشش دهیم اما مدیریت ما این درک را ندارد. مدیریت ها تصورات هالیوودی دارند و قادر نیستند که در یک پروژه 6 ساله به کارشناسان اعتماد بکنند. پروژه ها باید فوری تمام بشود تا به نام دیگری زده نشود و .... علت موفقیت های موردی هم وجود مدیرانی معدود اما دلسوز و پایدار بوده که بیش از 10 سال به کارشناسانشان اعتماد کردند تا کار در انتها نتیجه داد.   البته صنعت خودرو به شدت انحصاری و دولتی و ناکار آمد مدیریت می شود و معلوم نیست به چه علت به بخش خصوصی واگذار نمی شود تا شکوفا گردد.   اما ساخت یک خودرو در کلاس ایمنی فورد و تولید میلیونی ازآن بسیار سخت تر از ساخت موشک است و نیازمند صرف هزینه های بیشتر. موشک اگر به هدف نخورد مهم نیست یک موشک دیگر را تست می کنید (خطا رفتن موشکهای روسی در جنگ سوریه و توماهاوک های آمریکایی در جنگ با عراق و فرود آنها در ایران را که به یاد دارید) در خودرو سازی داشتن 1 خطا در یک میلیون تولید هم جایز نیست و این کوهی از تلاش مستمر و رعایت استانداردهای بسیار پر هزینه را نیاز دارد تازه آخرش می شود فولکس واگن که به دلیل آلایندگی آمریکا 18 میلیارد جریمه اش کرد. یا تویوتا که به دلیل مشکل زیر ساختی نرم افزار تراتل برقی ساخت شرکت دنزو دچار stackoverflow شده و ته گاز می شود و راکب خودرو را می کشد و ..... قیمت تمام شده موشک چندان مهم نیست اما در مورد خودرو ژاپنی ها 25 سال کار کردند تا بتوانند قیمت خودروی هیدروژنی خود را پایین بیاورند که بشود توسط مصرف کننده خریداری بشود.   در مورد کشورهای عربی. اصولا رفتار اینها طوری نیست که هر انسانی بتواند احساس خوبی به اینها داشته باشه اما خطاب کردن آنها به عنوان عقب مانده درست نیست. اتفاقا اینها IQ بسیار خوبی دارند. کشور امارات ماهواره 300 کیلویی می سازد تحت آموزشهای کره ای های محترم و همین الان در حال تکمیل آخرین مراحل 4 راکتور اتمی بدون نظارت به کمک کشور کره جنوبی است. امارات جمعیت زیادی را وارد کرده که برایش جا ندارد (یعنی قطعا برنامه پمپ جمعیت به کشور ضعیف همسایه را دارد) و کل اقتصاد خود را بر خلاف ما بر اساس صنایع دانش بنیان با بازده بسیار قرار داده با اینکه دانشگاه های ضعیفی دارد و پایه اصلی این اقتصاد یک اقتصاد فضا پایه است! همین الان هم ماهواره جاسوس اینها با دقت 5 متر در حال جاسوسی از باقیمانده کشور ما است. اتفاقا مدیر پروژه مریخ اینها هم یک خانمی به نام "زهرا امیری" است. سالانه هزاران نفر ایرانی مدعی IQ بالا هم مرتب به این کشور کشیده می شوند تا روح و جسم و اموالشان غارت بشود.   به هر روی مدیریت ما را نمی توان با جای دیگری مقایسه کرد. اصلا معلوم نیست که فازشان چیست. بقیه دنیا فازشان کاملا معلوم است. بر علیه ما ادعای سرزمینی می کنند، ماهیگیران ما را اسیر و اعدام می کنند و در فرودگاه هایشان هم تجاوز (حتما واکنش جناب لاریجانی به جستجوی برهنه کل مسافران یک هواپیمای ایرانی در وسط فرودگاه دبی را به یاد دارید) می کنند اما ما باز می رویم آنجا هر چه داریم خرج می کنیم.   در مورد جناب منطقی هم خودتان را ناراحت نکنید کاری که از ما ساخته نیست. فعلا امروز رونمایی از کرار تا چند دقیقه دیگر را دریابید شاید این دفعه خوب بود.
  14. درود به دوستان گرامی   امروز ما دارای سه دشمن هستیم. دشمن خارجی: شامل اکثریت کشورهای اسلامی بعلاوه همه کشورهای غربی دشمن داخلی : مقدم دانستن منافع فرقه ای و جناحی بر منافع ملی و ناشایسته سالاری مطلق. دشمن طبیعی : مشکلات بسیار عظیم زیست محیطی تاشی قهر طبیعت که به نوبه خود ناشی از عدم دور اندیشی و سد سازی بی مورد و .... دشمنان 1 و 2 هست.   بر خلاف نظر برخی دوستان با یک نگاه به تاریخ آمریکا، آتش افروزی ترامپ احتمال کمی ندارد. هر چند که او از ابتدا خواهان آتش افروزی هم نباشد اما شرایط کاخ سفید بدتر از شرایط جرج بوش است. ترامپ هم مثل بوش را رای ضعیف و اقلیت در رای کل انتخاب شده که باید یک گرد و خاکی به راه بیاندازد تا محبوبیت پیدا بکند. اما چه کشوری هست که نبرد با او هم دموکرات و هم جمهوری خواه را با هم متحد می کند؟ پاسخ فقط ایران هست. دشمنی در دسترس و بیش از 30 سال تحریم کشیده.   مورد دیگری که باعث نگرانی است مخالفتهای داخلی بسیار زیاد با ترامپ هست که یک راه حل آسان آتش افروزی و ایجاد همگرایی در مقابل دشمن خارجی است. یک مورد دیگر برای نگرانی بدهی 20 هزار میلیارد دلاری این کشور هست که معنی آن می تواند ایجاد جنگ برای کاهش بدهی ها باشد. پس ترامپ برای آتش افروزی دلایل بسیار دارد روز به روز هم خطرناک تر می شود.   از طرف دیگر موردی که من اخیرا حس کردم این بود که بعد از دوران کندی برای اولین بار CIA دولت مرکزی را آشکارا زیر فشار گذاشته است. البته شباهت کندی به ترامپ باعث شد CIA وارد عمل بشود و قبل از اینکه کندی کشور را به باد بدهد او را به نحوی حذف کند. که البته CIA همواره تکذیب کرده است. اما اینکه FBI و CIA بر علیه وزرای ترامپ پرونده سازی می کنند خیلی کم سابقه هست. شاید دنیا به سمتی رفت که ترامپ فرصت آتش افروزی را مثل کندی نداشته باشد و عزلش بکنند!!!! اما اگر بخواهد آتش افروزی بکند احتمالا از اواسط دوره ریاست جمهوری این کار را خواهد کرد که یک تسلطی بر اوضاع پیدا کرده باشد یعنی یک چیزی حدود سال 1397 ما.   تنها راه ملت ایران برای ادامه حیات در این جنگل خیلی قویتر شدن هست. خود ملت باید نیروها را پشتیبانی بکنند. دیکوی بسازند، باند فرود و پارکینگ بسازند، هزینه نیروها را بدهند و ..... راه دیگری متصور نیست.
  15. درود به دوست گرامی من برای + یا منفی گرفتن پست نمی گذارم. اولین باری هم که عضو این سایت شدم فقط برای این بود که دیدم مطالبی که در مورد نور گفته می شود با واقعیت زاویه دارد. من نمی دانم که چطور شد که ما بدنه و مکانیک و سیستم بوستر و ..... موشک کروز را خریدیم یا ساختیم یا اینکه دانش فنی آن از کجا آمد. اما دقیقا می دانم که سخت افزار و نرم افزار سیکر این پرتابه و تاکتیک حرکت آن و روش های تست کاملا ایرانی است و ما حتی یک عکس از سیکر چینی هم نداشتیم. یک ابعاد داشتیم که باید در آن جا می شدیم و یک سری محدودیت از طرف کار فرما. قطعا امروز این پرتابه با آنجه که در سال 1383 بود بسیار فرق کرده و تغییرات فراوانی را به خود دیده است. بعد از اینکه نمونه مهندسی ما تست های کارفرما را پاس کرد یک شرکت جدیدی برای تولید آن تاسیس شد و تولید به اندازه نیاز کارفرما انجام شد که روال صنعت برای این تیپ پروژه ها است. حالا یک سری دوست دارند این را هم چینی بدانند. الان شما در اینترنت یک نگاه به رزومه طراحان دیجیتال بیاندازید اکثرا سابقه کار در پروژه های سیکر یا رادار یا رادیو دیجیتال یا Broadcast دارند. و شرکتهای زیادی انواع سیکر ربز درشت راداری و حرارتی و ..... را می سازند. محرمانه هم نیست. معمولا صنعت یک پروژه را به چند شرکت خصوصی می دهد تا در زمان و هزینه صرفه جویی بکند و قدرت انتخاب داشته باشد.
  16. درود به دوستان گرامی بابت حرفهای تکراری عذر خواهی می کنم اما برای کاربر های تازه شاید جالب باشد. قربان ایران اولین موشک اکتیو راداری خود را سالها پیش ساخته و تولید انبوه هم کرده است ولی برای اهداف دریایی نه هوا به هوا. از نظر الکترونیک نه مکانیک ساخت موشکی مانند فینیکس با تکنولوژی سال 1383 ایران کاملا شدنی بود. تنها نقطه ضعف این موشک داشتن باله و در نتیجه فقدان هدایت کافی در ارتفاع خیلی بالا است. یادم می آید وقتی که سیکر موشک اکتیو راداری کروزی را می ساختیم که بعدها اسمش را نور و قدیر و قادر و ...... و .... گذاشتند ما هم خیلی نگران Thermal Integrity بودیم اصلا هم فکر نمی کردیم که چنین چیزی تولید انبوه بشود. چندین پیشنهاد برای خنک سازی مدار سیکر داشتیم که همگی غیرعملی بودند. تا حتی یکی می گفت با استفاده از نوعی جوهر پاش روی مدار روغن بپاشیم!!!!!!!!! بدنه این موشک بسیار داغ می شد (تازه با سرعت 0.9 ماخ نه 5 ماخ فینیکس) در نتیجه استفاده از Heat-pipe هایی که در ماهواره ها می شود استفاده کرد در این موشک نشدنی بود و کار را بدتر می کرد تازه درون سیکر ما محدودیتهای بسیار فراوانی داشتیم. بعد آمدیم یک محاسبه ساده کردیم و دیدیم از زمان پرتاب تا زمان رسیدن به برد نهایی موشک دمای نهایی تراشه ها و فرستنده رادار به جایی نمی رسد که باعث از کار افتادن سیستم یا ناپایدار شدنش بشود. در نتیجه فقط جهت اطمینان دما را با یک سری کارهای معمولی پخش کردیم و کار به سر انجام رسید. آن موقع ما نرم افزار های شبیه ساز دما نداشتیم و فقط برای آنتن رادار نرم افزارهای طراحی داشتیم.   با یک سخت افزار سریعتر و حجیمتر و البته کم مصرف تر و یک مکانیک بهتر و البته actuator های مناسب برای کنترل می شود هر موشکی که شما دلتان بخواهد را بسازید آن موقع actuator ها خیلی بد گیر می آمد اما الان دیگر فکر نمی کنم که اینطوری باشد و مسئله به تاریخ پیوسته است. اگر شما روی تامکتها موشک اکتیو راداری مشابه فینیکس نمی بینید دلیلش نتوانستن قطعا نیست و از نظر من فقط نخواستن هست. یا دارند و نمایش نمی دهند یا اینکه ندارند چون نمی خواهند داشته باشند. بعد از ساخت موشک اتصال آن به کامپیوتر شکاری هم یک مسئله هست که خوب مشکل اینجا است که کامپیوتر های تامکت های سری A ، فانتوم ها و میراژها خیلی قدیمی هستند و برای مدرنیزه کردن هم ما باید کامپیوترهای پرواز با شرایط ویژه و سرعت بالا داشته باشیم که چندان قابل خرید نیست و باید در داخل ساخته بشود و با باس استاندارد به موشکها متصل بکنیم که کار عجیب و غریبی نیست با پردازنده های ARM امروزی که برای شرایط هوا و فضا توسعه داده شده اند.   در مورد تستها هم خوب آزمایشگاه هایی که امروز وجود دارند آن موقع هرگز نبودند. امروز ما انواع تست های EMC را می توانیم خیلی سریع و با هزینه معقول انجام بدهیم و البته اسناد فراوانی هم داریم که چطور مدار بسازیم تا استاندارد ها را پاس بکنیم اما آن روزگار خیلی محدودیت وجود داشت. اگر بین سالهای 1380 تا 1383 تیمی بسیار کوچک از دانشگاه های بسیار معمولی در یک شرکت خصوصی بدون امکانات ویژه توانست این کار را بکند امروز با این همه استعداد و تجهیزات خیره کننده و ... که کاری ندارد چنین چیزی بسازیم. تازه امروز ترانزیستورهای قدرت باند پهن با توان بسیار بالا و تحمل حرارت بسیار خوب هم موجود است که آن روزگار رویا بودند.   از نظر قیمت هم بهای هر موشک فینیکس 1.1 میلیون دلار بود و بهای هر سیکر راداری فعال ما در سال 1383 هم 850 میلیون تومان البته برای تولید انبوه قیمت بسیار کمتر می شد. بنابراین با توجه به اینکه برای هر پرتاب ماهواره حدود 12 تا 14 میلیارد تومان هزینه می شود، تولید انبوه موشک مشابه فینیکس نباید برای دولت هزینه غیر ممکنی باشد.
  17. درود به دوست گرامی بسی آموزنده بود برای من. در مورد موضوع مورد بحث هم باید بگویم که در تمام دنیا برای موتورهای موجود پرنده ساخته می شود. یعنی ابتدا موتور انتخاب نهایی می شود و سپس برای آن پرنده می سازند نه برعکس. البته اینجا یک کشوری هست که هیچ چیزی عجیب نیست. ولی حتی در مقیاس ندانم کاری های داخلی هم بعید هست که اینها موتور را قبلا انتخاب نکرده باشند. حالا یک مسائلی هم ممکن هست در وسط کار حین تست های پروازی پیش بیاید نه اینکه پرنده اصلا نتواند به پرواز در بیاید.   اصولا مشکل همه پروژه های ایرانی به ویژه دولتی مشکلات فنی نیست. یک مشکلات دیگری هست که همه دنیا می داند و مطابق تئوری اطلاعات ارزش خبری ندارد.
  18. شما درست می فرمایید. یکی از نزدیکان من در طول جنگ افسرکنترلر شکاری بوددر نتیجه با رسته های پدافند و کنترلر شکاری و گاشا سابق و فاشای امروزی آشنایی خوبی دارم. این گرامی از محدودیت پرتاب موشک و اگر به هدف نمی خورد چه عواقبی داشت و اینکه سوخو های ضد رادار چقدر خطرناک بودند (مدلهای اروپایی و آمریکایی به کنار) و ... خاطرات فراوانی داشت.   بهتر بود می گفتید با یک بمب EMP هم می شود کل سیستم پدافندی را زمین گیر کرد "همان بمبی که ظریف به آن اشاره کرد و این روزها برخی او را مسخره می کنند" (اگر خود آمریکا هم هدف انفجار یک بمب هسته ای در مدار لئو قرار بگیرد ممکن است در اثر EMP حاصله در نیمی از کشور پهناورش دچار نابودی بشود ایران با این اندازه که جای خود دارد. اصولا آمریکایی ها به همین دلیل نمی خواهند یک بمب اتمی هم وجود داشته باشد که در کنترل آنها نیست.) یا با یک بمب گرافیتی جدید از نوع ذرات گرافیتی (نه نوارهای گرافیت) با ابعاد در حد ریزگردها می شود کلا هر چه ژنراتور و ترانسفورمر و ...رادار و کل تجهیزات در معرض این ذرات را از کار انداخت. بمب های سنگر شکن نقطه زن هم که البته به اندازه کافی مخرب هستند.   اما این موارد که شما می فرمایید نقطه ضعف بهترین سیستمهای پدافندی دنیا هم هست. آخرین نسخه سامانه پدافندی آمریکایی یا روسی هم نمی تواند مدعی باشد که از همه این خطرات ایمن است. البته اینها را قرارگاه پدافند هم می داند و امروز برای حفاظت آنتنها و تجهیزات خیلی حساس از تشعشع سنگین ورودی کارهای تحقیقاتی وسیعی انجام می شود هم در خود نیرو و هم در دانشگاه ها. برای بمبهای گرافیتی که آیین نامه هم وجود دارد.   در مورد آنتن که می فرمایید هدف قرار می گیرد و کار تمام است باید بگویم که دیگر زمان جنگ با عراق نیست که ما محدودیت در تعداد اندک رادارها داشته باشیم. اگر هدف قرار گرفت یک آنتن دیگر را فعال می توانیم بکنیم. اگر خود رادار هم منهدم شد رادار دیگر را می شود فعال کرد. تازه با شبکه کردن می شود از رادارهای جستجویی که در عمق قرار دارند هم برای جستجو استفاده کرد. اگر سنگر بندی درست و علمی باشد با یک بمب نقطه زن سبک بهترین ذخیره های پدافند نابود نمی شوند و آسیب محدود به نقطه برخورد می شود و کاملا قابل تعمیر است. خارک چند هزار بار بمباران شد ولی سایت پدافندی آن به کارش ادامه داد. اما سوباشی با یک بمب سبک که از سقفی بی حفاظ وارد شد اتاق عملیاتش منهدم شد. اینها درسهایی است که باید گرفت از تاریخ.   در مورد موشک هم که کمبودی وجود ندارد پس این سامانه کاملا بی دندان نیست. کافی است ما پرسنل را بتوانیم در جایی امن حفظ بکنیم. بقیه مسائل با استتار و فریب و دفاع نقطه ای (حتی استفاده از سامانه دفاع نقطه ای نیروی دریایی که تا چند سال دیگر ممکن است عملیاتی بشود) و مقداری هوشمندی در استفاده از وسایل و البته تزریق پول حل می شوند. بدیهی است که استفاده از پدافند برای امنیت هوایی خیلی گرانتر و پر اشتباه تر از داشتن یک نیروی هوایی آبرومند است. بنابراین این نوشتار دلیلی بر حق کم کاری در حق نیروی هوایی مظلوم نیست. اما امروز رئیس جمهور کسی است که در زمان جنگ مسئولیت پدافندی داشته است. اگر من به جای سلسله مراتب نیروی هوایی و پدافند بودم از این ظرفیت برای گرفتن بودجه های بیشتر و بهبود وضعیت این نیرو کمال استفاده را می کردم.
  19. درود به دوستان گرامی در مورد تکثیر سامانه های قدیمی هاوک و کپی آنها که مرصاد باشد دوستان درست می گویند اما این سامانه ها به دلایلی هنوز هم قایل استفاده هستند و مزایایی هم دارند. 1. تهدید سطوح مختلف دارد و برای تهدید ها با سطوح پایین مفیدند. 2. این سامانه ها چیزی است که تولید و نگهداری آسانی در ایران دارد و در زمان جنگ نیاز به صرفه جویی دیگر نداریم. 3. دشمن آنها را به هیچ خواهد پنداشت و در نتیجه ضربه خواهد خورد زیرا فکر می کند که از عملکرد آنها آگاه است. 4. به قول استالین کمیت کیفیت خودش را دارد. اگر از همین سامانه به تعداد فراوان داشته باشیم مقداری از مشکل ما کم می شود. 5. گاهی یک سلاح باستانی هم به کار می آید. 6. اگر سامانه های مرصاد در جزایر 13 گانه گسترش بیایند و ما 40 سایت داشته باشیم در بنادر و جزایر و حاشیه خلیج پارس آنگاه می توانیم تا فاصله 25 کیلومتری از سواحل را در مقابل نیروی دریایی متفقین که استعداد بیش از 96 ناو دارد پدافند خوبی بکنیم. ممکنه که نتوانیم هواگردهایشان را بزنیم اما می توانیم ناوها را بد جوری تهدید بکنیم. فراموش نکنید که ما 13 ناو هواپیمابر غرق نشدنی در خلیج پارس داریم (جزایر ایرانی) که می توانند پوشش حمایتی خوبی به نیروی دریایی سپاه بدهند که عموما با تهدید بالگردها و ناوشکنهای متفقین مواجه است. سیستم دفاع نقطه ای ناوهای متفقین هم در مقابل یک موشک 600 کیلویی سوپرسونیک کاری نمی تواند بکند. کما اینکه در عمل در مقابل موشکهای کروز سابسونیک هم کاری نکرده است. 7. تقویت سایتهای مرصاد با توپ اورلیکن و سامانه یا زهرا و دود و استتار علمی و .... و سنگرهای مناسب تا حدودی کار دشمن را سخت و هزینه تهاجم را بالا می برد. بویژه که ما محکمترین بتنهای دنیا را می توانیم بسازیم که فقط برخی بمبهای سنگر شکن ساخت بوئینگ می توانند آنها را خراب بکنند و چه بسا سرعت تحقیقات ما در مورد بتون از قدرت تخریب بمبهای آنها هم بتواند فراتر برود. بنابراین دشمن محدود می شود. 8. ضعف غیر قابل انکار این سامانه ها در مقابل یک حریف هواپایه حرفه ای شاید مسئولان را به سمت خرید و ساخت جنگنده با سرعت بیشتری هدایت بفرماید انشاالله.   امیدوارم که با تزریق پول به رگ تولیدات دفاعی استراتژیک از این پیچ تاریخی دفاعی هم رد بشویم. فقط اگر مردم ایران پول یک سال سیگار کشیدنشان را به این کار اختصاص می دادند امروز هم هوای بهتری داشتیم برای نفس کشیدن و هم یک پدافند آبرومند نا شناخته. واقعا خجالت آور است که نمی شود به یک بقالی رفت و کودکی را در حال خرید سیگار نخی و روشن کردنش با فندک آویزان در درب ورودی ندید!!!!
  20. درود برخی ممکن است تصور کنند که این همه پهپاد فقط دوباره کاری هست اما علت وجود این پهپاد های جالب و خوش رنگ نیروی هوایی  می تواند نیاز تست و بهود و توسعه رادارهای جدید ما باشد.طبیعی است که ما برای تست رادارها و موشکها نیاز به پرنده هدف رادار گریز با سطح مقطع نزدیک به  پرنده های دشمن داریم در نتیجه این پهپادها ممکن هست با هدف اولیه تست سامانه های پدافندی تهیه شده باشند. زیرا نمی توانیم برای تستها برویم جنوب و شبانه روز به صورت اپتیکی منتظر  تجاوز F-22 های مقیم اجاره نشین ها باشیم. البته بعدها اگر معجزه شد و پولی تزریق شد به نیرو همین پلتفرم را می توان تبدیل به هواپیمای آموزشی و شکاری و شناسایی بی سرنشین و بعدها اگر همه زیر سامانه ها ایمنی کافی را داشتند به با سرنشین تبدیل نمود.
  21. درود به دوستان به نظر نمی رسد که یمنی ها اینقدر سهمیه موشک داشته باشند که برای یک ناو دو تا پرتاب بکنند. اینها یک ژست ابر قدرتی بیشتر نیست. اگر با جنگ الکترونیک و چف و براده آهن و ... منحرف کرده باشند که موشک باید به خطا برود و از روی ناو یا کنار آن عبور بکند نه اینکه در فاصله دور و نرسیده به ناو اینها به دریا بیافتد. احتمالا چند تیر راکت کاتیوشا در دریا سقوط کرده و اینها شروع کرده اند به زدن توهم. فکر کنم جنس کاپتاگون مصرفی آقایان خیلی خوب بوده. در ضمن آمریکایی ها از همه چیز فیلم برداری می کنند و دلیلی ندارد که فیلم زدن موشک را پخش نکنند. به نظرم یک سری موشک می خواهند به شیخک ها بفروشند که تاریخ مصرفش در نیروی دریایی آمریکا نزدیک پایان هست یا اینکه ورژن خفیف شده آن را دارند. یو اس اس پونس اگر اشتباه نکنم ناوی بود که پایلوت تست های لیزری آمریکا بوده. خوب چرا با لیزر گرامی به یک موشک کند که با جنگ الکترونیک از قبل مغلوب حساب می شود حمله نکردند تا یک ژست هالیوودی بگیرند؟ یک موشک با ارتفاع پروازی بسیار کم و سطح مقطع c-802 آن هم در فاز نهایی را شاید با سد آتش یا فالانکس یا دیکوی بشود ناکار کرد اما با اسپارو یا بد تر از آن استاندارد بعید می دانم که از موج دریا قابل تشخیص باشد. تازه اینها برای دو تا موشک فرصت کرده اند 3 تا موشک پرتاب بکنند که باید خیلی کابوی های سریعی باشند. این موشکها هم اگر با C-802 برخورد بکنند که روی هوا پودرش می کنند نه اینکه موشک خودش نرسیده به هدف به دریا بیافتد. خلاصه موضوع حماسی و هالیوودی هست به نظرم. یمن که با وجود توانایی، تیم تخریب به عمق خاک عربستان نمی فرستد تا پایگاه های سعودی با حفاظت پایین را از درون منهدم بکند چطور ممکن است بیاید به ناو آمریکایی موشک پرانی بکند. با عقل جور نیست. در ضمن با توجه به کمی تعداد موشکهای باقیمانده از محاصره و بمباران روزانه اینها همه هدفها را ابتدا از نزدیک شناسایی دقیق می کنند و سپس برای آن طوری اقدام می کنند که شانس برخورد بالا باشد نه اینکه مثل سعودی ها فله ای موشک پرانی بکنند. ناوهای آمریکایی هم قبلا در عمل نه روی کاغذ ثابت کرده اند که چه اهداف راحتی برای موشکهای کروز هستند و موشک استاندارد هم تا جایی که من می دانم تنها افتخارش در این منطقه زدن هواپیمای مسافر بری و ناوچه های نیروی دریایی بوده است که هدف ثابت حساب می شوند با سطح مقطع عظیم. این تیپ اخبار بیشتر برای ساختن سابقه برای تسلیحات قدیمی قابل فروش به اعراب است.
  22. درود به دوستان گرامی به عرض دوستان برسانم که همه شرکتهای بزرگ غربی بخش مهندسی معکوس درون خود دارند با اینکه می دانند غیر قانونی هست. این فقط چینی ها نیستند که این کار را می کنند. البته روش چینی ها نفوذ انسانی و دزدیدن سورس های اصلی هم هست که چندان مهندسی معکوس حساب نمی شود. جناب تقسیم بر صفر در مورد بخش کنترلگر درست می گویند و تسلط ایشان به حداقل کد پاور پی سی و زبان ماشین چشمگیر و کم نظیر است. مشکل اینجا است که سامانه هایی مثل یک پهپاد دارای چند کنترلر روی هر کارت ممکن است باشند و علاوه بر اینها تراشه های ASIC هم می توانند داشته باشند که کار مانیتورینگ را انجام بدهند و برای معکوس کردن شما فقط با نرم افزار طرف نیستید و حتی اگر اینقدر بی احتیاط باشند که کد را به خوبی قفل نکرده باشند که هیچ بعید هم نیست !!! باز مشکلات کم نیست. معماری Power PC به دلیل داشتن سابقه پروازی در بسیاری از پرنده ها استفاده شده است. حالا مشکل کجا است؟ مشکل یافتن افرادی مشابه اقای تقسیم بر صفر و نگاهداری آنها در تیم مهندسی معکوس و انتخاب مدیرانی که حرف چنین افرادی را گوش بدهند هست. معمولا کارفرما ها با یک دانشگاهی قرار داد می بنددند و یک پول به اساتید و ناچیزی به معکوس کننده می دهند و انتظار خروجی قابل اعتنا هم دارند. آدم کاردان با این هزینه ها پای کار نمی آید زیرا برای ادامه حیات به مشکل می خورد.   این کار واقعا اعصاب می خواهد که آدم یک برنامه توزیع شده در چند میکروکنترلر را که گاهی به 15 میلیون خط برنامه می رسد را بتواند در یک کار تیمی معکوس بکند به ویژه که کارفرما هم خیلی علاقه دارد که کد به C تبدیل بشود و تبدیل شدن به C را فرایند مهندسی معکوس می داند در حالی که برنامه های نظامی آمریکایی معمولا با ADA نوشته می شوند به دلیل ایمنی بسیار بالاتر از C.   در واقع وقتی که با چنین firmwareهایی شما طرف هستید بهترین کار این هست که شما بیایید و برنامه زبان ماشین بدست آمده را درک کرده و الگوریتم کلی کار را بدست بیاورید و سپس خودتان آن الگوریتم را تست و بهبود داده و با معماری نرم افزار درست و حسابی و طی مراحل کلاسیک طراحی نرم افزار پیاده بکنید. چنین کارهایی زمان بر هستند و معمولا در زمانهای بسیار کوتاهی که کارفرماها انتظار دارند نمی گنجند. در ضمن کپی یک به یک یک محصول حتی اگر شما این کار را بی نقص انجام بدهید اساسا کار غلطی هست زیرا شما 4 سطح اشتباه را هم به طرح خود اضافه می کنید: 1. اشتباهات فراوان برنامه سازان اصلی سازنده سیستم. 2. اشتباهات ناشی از ایرادات کامپایلر 3. اشتباهات عمدی برای ایجاد درب های عقب و تروجانها. 4. اشتباهات انسانی تیم خودتان   مطابق آمار وزارت دفاع آمریکا برنامه های آنها در هر 1000 خط 15 fault نهفته دارند، برنامه های تجاری بین 30 تا 60 و اگر یک برنامه Extensive test شده باشد در هر هزار خط بین 0.5 تا 3 fault نهفته دارد. حالا حساب کنید در 15 میلیون خط ما با چه حجم عظیمی از fault مواجه هستیم اگر فقط کپی بکنیم. البته یک نفر ممکن است ایراد وارد بکند که خوب ما اگر خودمان برنامه بسازیم میزان fault نهفته خیلی بیشتری خواهیم داشت. پاسخ این هست که در ایران مهندسی ارزان هست و ما  می توانیم بر خلاف توسعه دهندگان RQ تست های بیشتری بکنیم و به مرز کمتر از 5 fault در هر هزار خط برسیم با یک تیم بزرگ و حرفه ای.   جالب هست که به عرض شما برسانم که حتی اگر سورس کد برنامه RQ را هم داشتیم خیال نکنید که کار تمام شده بود. البته وضعیت خیلی بهتر بود و حداقل برخی متغیرها معنی هم داشت و از روی آن می شد الگوریتم ها را راحت تر بیرون کشید. اما با توجه به مدیرهای بی صبر و البته بی پول که همیشه یک باینری می خواهند که کار بکند و محصول را بدهد بیرون فقط استفاده از این سورسها هم کم اثر می شود. نکته دیگر این هست که اینکه بوت لودر دقیقا سگمنت ها را کجا لود می کند و این حقیقت که سازنده های تراشه این امکان را برای شما گذاشته اند که بوت لودر خودتان را به آنها بدهید تا درون تراشه بگذارند و این حقیقت که کامپایلرهای اینها هم سفارشی هست (مثلا نسخه خاصی از diab) و کامپایل این کد حتی اگر کامپایلر از همان سازنده کامپایلر را بتوانید بیابید شما را به باینری مشابه با باینری اصلی نمی رساند بسیار آزار دهنده هست.   در خود شرکتهای آنها هم دیده می شود که یک پروژه گاهی با 3 نسل مختلف از یک کامپایلرکامپایل شده است!!!! اینها reuse را جدی می گیرند و کدی که 10 سال پیش کار می کرده را دست نمی زنند و به صورت باینری به کد جدیدی که ساخته اند لینک می کنند. در نتیجه شما همیشه با یک باینری وصله پینه طرف هستید. علت این دست نزدن هم مشخص هست بسیاری از پیش فرض ها در نسخه های متوالی یک کامپایلر از یک سازنده مشابه نیست بسیاری از باگ ها کشف و رفع شده است و بسیاری نیز اضافه شده است و در نتیجه تغییرات بوجود آمده در باینری خروجی اگر با کامپایلر جدید کامپایل بشود منجر به تکرار تست های بسیار پر هزینه و زمان زیاد هست که اینها در پروژه های بزرگی مثل RQ از آن دوری می کنند. بنابراین معکوس کردن یک برنامه فقط معکوس کردن firmware آن نیست شما باید بوت لودر تراشه را هم چک کنید که عادی باشد و نیاز به SEM  و ابزار گران بها هست. بسیاری از آدرسها اصولا در فضای پردازنده وجود ندارند و این بوت لودر هست که این آدرسها را درست می کند. حالا اگر بوت لودر را نداشته باشید باز برنامه شما کار نمی کند و ....
  23. درود البته ادم نمی تواند با قطعیت چیزی بگوید ولی خوب موارد جالبی هست در این پهپادها که می شود به آن اشاره کرد.   1. رو نمایی از این پهپاد مسلح در پی درگیری جدی ابر قدرتها در سوریه و آستانه مانور سنگین دریایی عربستان در آبهای تنگه هرمز و تنش شدید هند و پاکستان و مرگ شیمون پرز (ممکن است نتانیاهو افسار گسیخته تر شود) انجام شده است. 2. پهپاد مسلح اگر درست طراحی شده باشد از سامانه هدفیابی مهمات هوشمندش می تواند به عنوان سامانه پایش زمینی هم استفاده بکند و این کار غیر ممکن نیست پس با کرار هم می شود بمب نقطه زن پرتاب کرد و یک سیکر اپتیکی درست روی بمب و سیستم تله متری بمب می تواند تا آخرین مراحل برخورد با هدف چشم زمین پیمای هواپیما هم باشد. در ضمن کرار می تواند خودش و بمب را به هدف بکوبد اگر طرح کنترلی درستی داشته باشد. 3. این پرنده می تواند فقط حامل بمب باشد و در صورت وجود هدف مناسب توسط هواپیمای شناسایی به منطقه اعزام شده و هدف گیری و هدایت را هواپیمای شناسایی اصلی انجام بدهد. 4. این پرنده را می توان با هواپیما های باری به ارتفاع مناسب برده و تنها هنگام درگیری رها کرد و می تواند به صورت انتحاری هم باشد که نیازی به بازگشت نداشته باشد. 5. این پرنده می تواند یک نمونه برای تست باشد و چون خط تولید انبوه آن هنوز نمایش داده نشده احتمالا در مراحل تست و تغییر و تصحیح هست. 6. نبود موتور خوب مشکل همه صنعت چه هوایی چه زمینی و چه دریایی هست این هم روش. 7. اگر به جای هدایت رادیویی این پرنده ها به صورت خودکار عمل بکنند خیلی بهتر و خطرناک تر هم می شوند. 8. برای یک بال پرنده با ابعاد بزرگ و عملیاتی در همه انواع وضعیت جوی فعلا صبر کنید تا موتورهای بهتر و سامانه های هدایت با بلوغ بیشتری تولید بشوند. 9. این رنگ سبز کف سوله خیلی آشنا هست. قبلا در صنایع دفاع این رنگ را دیده بودم. فکر کنم خاصیت آنتی استاتیک داشته باشد و این یعنی که در این سالن مهمات شدید الاتفجار وجود دارد با اینکه قطعات حساس الکترونیک یا هر دو البته باز با قطعیت نظری نمی شود داد.
  24. درود به دوستان گرامی اگر خبر درست باشد جای بسی خوشحالی هست که بعد از 13 سال از استفاده گسترده آمریکا از این سلاح بالاخره یک جایی در ایران یک کاری هر چند کوچک انجام داد.   کلا ساخت خیلی از انواع فیلتر برای این تهدید کار سختی نیست. باید دید کدام فیلتر را ساخته اند. فیلتر ساده تغذیه یا فیلتر آنتن  ورودی که کار خیلی سخت و وحشتناکی هست و موضوع تحقیقات سطح بالا. در ضمن با چند تا فیلتر جلوی این تهدید گرفته نمی شود. فیلتر وقتی خوب هست که EMP راه دیگری برای ورود به سامانه نداشته باشد و شما تنها راه نفوذ را با فیلتر حفاظت بکنی. شما باید برای جعبه سیستمهای حساس یا ساختمان آنها هم پیش بینی لازم را کرده باشی. اصولا هزینه این کار ها اینقدر زیاد می شود که ... علاوه بر این شما نیاز به آزمایشگاه EMP هم دارید که برای مثال RTU ها و دیگر تجهیزات حساس وارداتی یا ساخت داخل را بعد از حفاظت با فیلترها بتوانید تست بکنید که در صورت وقوع EMP چه بلایی سر خودشان و فیلترشان می آید. در واقع اگر آزمایشگاه EMP داخلی ساخته باشیم خبرش خیلی مهم تر از ساخت فیلتر هست.
  25. درود به دوستان گرامی آمار غیر رسمی از شهدای حرم نشان می دهد که اکثرا با یک گلوله در پیشانی کشته شده اند. واقعا باعث تاسف هست. آیا بهتر نیست که این نقاطی که ضربه گلوله و ترکش به آنها باعث مرگ شده را ببریم روی کامپیوتر و از این به بعد لباسی درست بکنیم که حفاظتش از این نقاط بیشتر باشد؟   آلمانی ها قبل از جنگ دوم جهانی آزمایش های متعددی در این مورد انجام داده بودند. برای مثال متوجه شده بودند که رنگ سبز باعث خونسردی بیشتری می شود و افراد در صورت دیدن مجروحین خودی کمتر متزلزل می شوند. یا آن کلاه معروف را اختراع کردند که بعدها آمریکایی ها فقط آن را کپی کردند. ما چرا از نتایج آنها استفاده نمی کنیم و آن آزمایشات را با داده هایی که به قیمت خون شهدا بدست آمده تکمیل نمی کنیم که شهید کمتری بدهیم. البته در بیشتر عکسها ما نیروهای ویژه و فرماندهان و .... را می بینیم که لباس کار معمولی به تن دارند و حتی یک کلاه فلزی هم به سر ندارند جلیقه و ... که هیچ. من نمی دونم این طرز لباس پوشیدن آیا در کارگاه ساختمانی هم مجاز هست یا خیر. معلوم نیست این پوشش فقط ناشی از نبود دیسیپلین و تنبلی در صفوف ما هست یا اینکه مورد دیگری هست.