Sami1993

News
  • تعداد محتوا

    1,632
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    12

تمامی ارسال های Sami1993

  1.   بنظرت تا چند روز دیگه به جو می خوره ؟!
  2. انتشار اخبار معنادار علی رغم تاکید بر لزوم توافق تک مرحله ای در تهران/ آسوشیتدپرس: شواهد از رسیدن به خطوط کلی «توافق چند مرحله ای» حکایت دارد/ سرنوشت نامعلوم تحریم‎ها تا ۱۵ سال با وجود حضور بلندپایگان دولتی در ژنو علیرغم تاکیدات صورت گرفته در تهران مبنی بر لزوم شکل‎گیری توافقی یک مرحله‎ای در موضوع پرونده هسته‎ای، خبرگزاری امریکایی آسوشیتدپرس که معمولا اخبار غیر رسمی تیم مذاکره کننده امریکا را منتشر می‎‎کند، به نقل از منابع آگاه، از نزدیک شدن طرفین به یک توافق دو مرحله‎ای خبر داد. گروه بین الملل - رجانیوز: علیرغم تاکیدات صورت گرفته در تهران مبنی بر لزوم شکل‎گیری توافقی یک مرحله‎ای در موضوع پرونده هسته‎ای، خبرگزاری امریکایی آسوشیتدپرس که معمولا اخبار غیر رسمی تیم مذاکره کننده امریکا را منتشر می‎‎کند، در خبری غیر رسمی از نزدیک شدن طرفین به یک توافق دو مرحله‎ای خبر داد. به گزارش رجانیوز، خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از منابعی که خواسته‎اند نام آنها فاش نشود، گزارش داد آمریکا و ایران در حال شکل‌دهی توافقی دو مرحله‌ای هستند. به گزارش آسوشیتدپرس، مقامات می‌گویند که آمریکا و ایران در حال شکل‌دهی طرحی از توافق هستند که مطابق با آن ایران تنها پس از اجرای توافق بلند مدت هسته‎ای، می‎تواند به تدریج برنامه هسته‌ای خود را در طول سال‎های پایانی باقیمانده از مدت زمان اجرای توافق افزایش دهد. مقامات غربی در بسیاری از عناصری که برای حصول توافق جامع هسته ای ضروری است، شاهد پیشرفت‌هایی بوده‌اند. طبق این گزارش، اگر طرفین مذاکره‌کننده بعنوان مثال در خصوص بازه ۱۵ ساله به توافق برسند، برای مدت ۱۰ سال بر برنامه هسته‌ای ایران کنترل شدید خواهد بود و در ۵ سال بعدی، محدودیت‌ها بر برنامه هسته‌ای ایران به صورت تدریجی برداشته می‌شود. آسوشیتدپرس گزارش کرد، بعد از آن ایران می‌تواند شمار سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم خود را از رقم مورد توافق (۵۰۰۰) به سمت ۱۰ هزار سانتریفیوژ ، افزایش دهد، اما در عین حال به حد اورانیوم مناسب برای ساخت تسلیحات هسته‌ای نرساند. با این حال آسوشیتد پرس از وضعیت تحریم‎ها و پیشنهاد طرف امریکایی برای رفع تحریم‎ها خبر نداده است. این در حالی است که اخبار منتشر شده در منابع اسرائیلی از جمله رزونامه صهیونیسی هاآرتص، حاکی از آن است که تنها بخشی از تحریم‎ها که مرتبط با موضوع عدم اشاعه و یا تحریم‎های درون سرزمینی امریکا نبوده و صرفا به موضوع هسته‎ای مرتبط است، نه به صورت یکباره بلکه بصورت تدریجی و پس از اعلام رضایت طرف مقابل از عمل به تعهدات طرف ایرانی، در طی ۱۵ سال کاهش می‎یابد که البته این تحریم‎ها شامل تحریم بانک و فروش نفت نخواهد بود. آنچه از آن به عنوان توافق بر سر کلیات در مذاکرات هسته‎ای یاد می‎شود، در واقع تعهدات ریز و دقیقی است که ایران ملزم به پذیرش آنها خواهد بود و در مقابل، تعهدات طرف مقابل درباره تحریم‎ها بصورت کلی در نظر گرفته شده و بررسی آن به توافق بر سر جزئیات یعنی مرحله دوم توافقات موکول شده است. این در حالی است که برای بحث بر سر این موضوعات بلندپایه ترین تیم مذاکره کننده مشتمل بر دو عضو کابینه و دستیار ویژه رئیس جمهور به ژنو اعزام شده اند تا این پیام به غرب ابلاغ شود که دولت به صورت جدی به دنبال شکل گیری یک توافق است. گفتنی است رهبر معظم انقلاب اسلامی، پس از مذاکرات مونیخ، در جمع فرماندهان ارتش، لزوم تک مرحله‎ای بودن توافق با غرب و لغو یکباره همه تحریم‎ها را از شروط تحقق یک توافق مورد قبول ایران برای حفظ منافع ملی عنوان کرده و فرمودند: « این حرفی هم که حالا انسان می‌شنود که میگویند که «در یک برهه‌ای درباره‌ی اصول کلّی توافق کنیم، بعد درباره‌ی جزئیات»، این را هم بنده نمی‌پسندم؛ این را من نمی‌پسندم. با تجربه‌ای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس میکنم که این وسیله‌ای خواهد شد برای بهانه‌گیری‌های پی‌درپی برسر جزئیات. اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یک‌جلسه‌ی واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات - که یک‌چیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیل‌پذیر است - بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست. همه‌ی آنچه هم قرارداد بسته میشود بین مسئولین ما و بین طرف مقابل، باید روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل باشد. این‌جور نباشد که طرف مقابل - که با دبّه‌کردن و چک‌وچانه زدن، کار خود را پیش میبرد - بتواند باز سر قضایای گوناگون، بهانه‌گیری کند، دبّه در بیاورد، کارها را مشکل بکند؛ نه، همه‌ی اینها برای این است که سلاح و حربه‌ی تحریم از دست دشمن خارج بشود. اگر بتوانند این کار را بکنند خوب است. البتّه باید به معنای واقعی کلمه تحریم از دست دشمن خارج بشود، تحریم برداشته بشود؛ توافقِ به این صورت‌[ بشود]؛ والّا اگرچنانچه در این زمینه به توفیق نرسیدند، ملّت ایران و مسئولین و دولت محترم و دیگران، راه‌های فراوانی دارند و یقینا باید آن راه‌ها را طی کنند برای اینکه بتوانند حربه‌ی تحریم را بی‌اثر کنند و کُند کنند.»
  3. گزارش ویژه المانیتور: توافق هسته ای نزدیک تر شده است خبرنگار این پایگاه اینترنتی که بسیار به وزارت امور خارجه امریکا نزدیک است، در مقاله ای که روز 2 اسفند منتشر شده، از قول مقام های امریکایی گفته است که آنها به حصول توافق خوش بین هستند.   ایران هسته ای- وب سایت المانیتور از نزدیک بودن توافق هسته ای میان ایران و 1+5 خبر داده است.    لورا روزن، خبرنگار  این پایگاه اینترنتی که بسیار به وزارت امور خارجه امریکا نزدیک است، در مقاله ای که روز 2 اسفند منتشر شده، از قول مقام های امریکایی گفته است که آنها به حصول توافق خوش بین هستند.   روزن می نویسد: «ارزیابی دولت آمریکا این است که خوش بینی ها درباره رسیدن به توافق با ایران در روز های اخیر به طرز قابل توجهی افزایش یافته است. پس از پیشرفت در مذاکرات اخیر نظرات کارشناسان سیاسی هم حاکی از این موضوع است».   ژوزف سرینسیون رئیس اندیشکده پلاوشرز در این باره به المانیتور گفته است: «واضح است که توافق محتمل است. بسیاری از اختلافات از بین رفته است. اگر توافق حاصل شود این توافق با مواضع دولت آمریکا بسیار نزدیک است و می تواند توافق خوبی هم باشد. این توافق می تواند بسیاری از منتقدان را متعجب و قانع کند».   وی اضافه کرده است: «دیدار مونیخ مصادف با این موضوع شد که هم ایران و هم آمریکا به این نتیجه رسیدند که به توافق نیازمند هستند و تمدید مذاکرات گزینه مورد نظر آنها نیست. مسائل دیگری به جز توافق درباره قابلیت غنی سازی ایران و تولید پولوتونیوم آن وجود دارد. مسئله کنونی در حال حاضر رفع تحریم ها و چگونگی زمان بندی آن است».   روزن درباره نوع ارزیابی امریکا از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز می نویسد: «از نظر آمریکا دورنمای رسیدن به توافق در کوتاه مدت وابسته به این است که ایرانی ها تا چه حد قادر باشند که بازگردند و با تعامل با یکی از فرمول های پیشنهادی موافقت کنند. از طرف دیگر ارزیابی آمریکا از سخنان هشتم فوریه آیت الله خامنه ای رهبر معظم ایران این است که او آماده پذیرش توافقی است که از نکات مثبت بیشتری برخوردار باشد». یک کارشناس اسرائیلی به المانیتور می گوید: «این موضوع قابل توجه است که آیت الله خامنه ای رهبر معظم ایران برای نخستین بار در سخنان هشتم فوریه خود از کلمه توافق احتمالی استفاده کرده است و این در حالیست که پیشتر وی در سخنانش از کلمه موافقت بر سر مذاکره استفاده می کرد».   این در حالی است که ارزیابی های «ایران هسته ای» نشان می دهد در صورت تداوم روند فعلی، حصول توافق در دسترس نیست.
  4.   می شه برای من نشون بدین ؟!؟   نکنه ساخت 28 تا آذرخش در 20 سال رو می گید ؟!
  5. ارزیابی راهبردی چگونه به یک توافق خوب برسیم؟ فقط یک روش وجود دارد که واقعا رژیم تحریم ها را برخواهد چید و آن هم این است که امریکا در عمل ببیند که ایران در حال دور زدن تحریم هاست و تحریم ها کارایی خود را از دست داده است.   مهدی محمدی، ایران هسته ای - نشانه های کمی از اینکه مذاکرات هسته ای در حال حرکت به سمت یک توافق خوب باشد وجود دارد. اصطلاح توافق خوب درهفته های گذشته بارها به کار برده شده ولی تاکنون یک تعریف سرراست از آن به دست داده نشده است. اگر نخواهیم وارد جزئیات شویم، یک توافق خوب، توافقی است که:   1- ایران را به عنوان یک عضو کامل NPT در نظر بگیرد نه یک استثنا   2- حق غنی سازی صنعتی را همین حالا –نه زمانی مبهم در آینده- برای ایران به رسمیت بشناسد   3- امکان اعمال این حق را به ایران بدهد   4- تمامی تحریم ها را بلافاصله پس از امضای توافق نهایی لغو کند.   ما اکنون شواهد اندکی از این امر در دست داریم که مذاکرات هسته ای در حال حرکت به سمت چنین صورتبندی از توافق، از یا چیزی هم جهت با آن باشد.   وضعیت فعلی به طور بسیار خلاصه اینگونه است:   1- امریکا قصد ندارد نه اکنون و در آینده، ایران را به عنوان یک عضو نرمال معاهده به رسمیت بشناسد. اساس مذاکرات فعلی مبتنی بر این پیش فرض است که ایران به دلیل ماهیت اهداف، کارنامه و رفتارش یک استثناست و از این وضعیت خارج نخواهد شد مگر اینکه یک فرآیند طولانی مدت اعتمادسازی را به طور موفق و کامل پشت سر بگذارد. د ر این مدت، یعنی در زمانی که ایران مشغول اعتمادسازی است، حقوق آن بسیار کمتر از اعضای معاهده و تکالیفش بسیار بیشتر از آنها خواهد بود. امریکایی ها اکنون مایلند این وضعیت را در زمانی نزدیک 15 سال بر ایران تحمیل کنند. تا زمانی که تیم مذاکره کننده ایرانی پذیرفته باشد که امریکایی ها با ایران به مثابه یک استثنا رفتار کنند، انتظار رسیدن به یک توافق خوب انتظاری عبث خواهد بود. تن دادن به همین استثنا پنداری ایران است که موجب شده امریکایی ها به جای اینکه نیاز واقعی ایران را مبنای محاسبه اندازه برنامه غنی سازی قرار دهند که ایران می تواند در گام نهایی حفظ کند، مفهومی من درآوردی و بی معنا به نام Break out را ملاک این کار قرار داده اند. همین استثنا شدن ایران از NPT است که به امریکا اجازه داده مفهومی به نام misuse (سوء استفاده) را اختراع کرده و با اتکا به آن انبوهی از امتیازهای اضافی از ایران مطالبه کنند. اگر تیم  ایرانی خواهان دستیابی به یک توافق خوب است ابتدا باید خود را از وضعیت یک استثنا که قرار است یک رژیم ویژه از حقوق و محدودیت ها برای آن تراشیده شود خارج کند و این میسر نیست مگر اینکه توافق ژنو به عنوان پایه ای برای مذاکرات فعلی کنار گذاشه شود.   2- در حوزه غنی سازی، به عنوان مهم ترین مسئله روی میز، امریکایی ها مایلند برنامه غنی سازی ایران به گونه ای تغییر شکل پیدا کند که در بلند مدت ظرفیت آن حدودا بیش از 6000 سو نباشد. البته این عدد قطعی نیست و ممکن است تا پایان مذاکرات اندکی جابجا شود ولی بعید است که یک تغییر عمده در آن ایجاد شود. برای رسیدن به این هدف، امریکایی ها روی دستکاری مجموعه پارامترهایی متمرکز شده اند که می تواند ظرفیت غنی سازی ایران را تا این حد کاهش داده و در همان حال نگه دارد.   برای اینکه ظرفیت غنی سازی ایران دچار چنین سقوطی شود باید چندعامل به صورت جداجدا یا در ترکیب با یکدیگر تغییر کند:   اول- نوع ماشین ها   دوم- تعداد ماشین ها   سوم- میزان موادی که در واحد زمان به تاسیسات تزریق می شود   چهارم- چیدمان ماشین ها در یک آبشار غنی سازی   ظاهرا پیشنهاد فعلی امریکایی ها این است که درباره تعداد ماشین ها انعطاف به خرج بدهند به شرطی که چیدمان آنها تغییر کند و میزان موادی که ایران می تواند به صورت گاز ذخیره کند از حد معینی فراتر نرود. این بازی فنی که به نظر می رسد تیم مذاکره کننده بی میل به پذیرش آن نیست، در واقع معنایی جز منهدم کردن و برچیدن زیرساخت غنی سازی در نطنز ندارد چرا که تغییر چیدمان 164 تایی در نطنز یا 174 تایی در فردو، به معنی برچیدن حجم زیادی از اتصالات مکانیکی و الکتریکی است که تاسیسات را برای سال های طولانی دچار مشکل خواهد کرد و ضمنا زودتر از 5 سال هم بازگشت پذیر نیست.   جالب است که امریکایی ها می خواهند همین غنی سازی منهدم شده، زیر نظارت فراپروتکلی باشد، تحقیق و توسعه در آن به چند ماشین خاص محدود شود و برای مدت زمانی بسیار طولانی هم در همین حال بماند. دیروز وزیر امور اطلاعاتی و راهبردی رژیم صهیونیستی گفته است علت امریکا روی زمانی حدود 15 سال اصرار دارد این است که باور دارد –یا طراحی کرده- که در این مدت دست جریان غربگرا در ایران بازتر می شود و در این مدت آنها می توانند تغییراتی در ایران ایجاد کنند که اساسا توسعه برنامه هایی شبیه به برنامه هسته ای در ایران از اساس منتفی شود.   بنابراین، تا آنجا که به موضوعات فنی مربوط می شود آنچه روی میز است محروم سازی بلند مدت و بازگشت ناپذیر ایران از حق غنی سازی است نه آنچنان که آقایان ادعا می کنند تثبیت آن.   3- بیایید فرض کنیم اساسا مهم نیست در فرمولی که در حال مذاکره است اساسا چه بلایی سر برنامه غنی سازی  می آید. سوال این است: اگر دقیقا همه آن امتیازهایی که امریکایی ها می خواهند به آنها داده شود، آیا رژیم تحریم ها برچیده خواهد شد؟ تامل در آنچه درون مذاکرات می گذرد -و امریکایی ها هم البته علنا- گفته اند به ما می گوید که مطلقا چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. پیشنهاد امریکا اکنون این است که تحریم ها را در زمانی حدودا 15 سال به تدریج و بر اساس میزان پای بندی ایران به تعهداتش تعلیق کند و پس از طی این زمان، به شرط گزارش دهی آژانس در 3 موضوع پروتکل، موشک و PMD آنها را به تدریج طی 15 سال دیگر لغو نماید (مجموعا 30 سال). این یعنی ایران فناوری استراتژیک غنی سازی را تقدیم امریکا می کند و در ازای آن تنها چیزی که به دست می آورد یک مذاکره طولانی مدت درباره تحریم هاست نه لغو آنی و یکپارچه آن. هیچ نشانه ای از اینکه امریکا این دیدگاه خود را تعدیل کرده باشد وجود ندارد. در واقع، من معتقدم به چند دلیل اساسا منطقی هم نیست که کسی تصور کند امریکا از طریق مکانیسمی به نام مذاکره هرگز رژیم تحریم ها را برخواهد چید. این امر چند دلیل روشن دارد:   اول- رفتار دولت آقای روحانی این اشتباه محاسباتی را در امریکا ایجاد کرده است که رژیم تحریم ها کارآمد است. طبیعی است که تا چنین محاسبه ای وجود دارد تحریم هابرچیده نخواهد شد.   دوم-  امریکا می داند که از یک سو وارد دورانی از ضعف راهبردی در تاریخ خود شده و از سوی دیگر رقابت و هماوردی راهبردی آن با ایران ادامه دارد. در حالی که امریکا به شدت ضعیف شده، ابزار تحریم تنها دارایی آن در مقابل رشد شتابان قدرت راهبردی ایران است و بنابراین منطقی نیست که تصور کنیم این ابزار به سادگی کنار گذاشته خواهد شد بلکه اتفاقا منطقی این است که بپذیریم امریکا استفاده از این ابزار را  به دیگر حوزه های درگیری خود با ایران بسط خواهد داد.   به این دلایل، و به دلیل خو گرفتن سیستم دیپلماتیک، اطلاعاتی و مالی امریکا به تحریم ها، هیچ شیوه مذاکراتی برای لغو تحریم ها وجود ندارد. فقط یک روش وجود دارد که واقعا رژیم تحریم ها را برخواهد چید و آن هم این است که امریکا در عمل ببیند که ایران در حال دور زدن تحریم هاست و تحریم ها کارایی خود را از دست داده است. اگر امریکا آمادگی ایران را برای پیشرفت از دل تحریم ها مشاهده کند، آن وقت مذاکره هم که نکنیم رژیم تحریم ها خود به خود و بی سر و صدا برچیده خواهد شد.   اکنون زمان طرح این سوال است که آیا راهی برای تصحیح مسیر مذاکرات وجود دارد؟ من فکر می کنم راهی هست ولی بسیار بعید است که تیم مذاکره کنده فعلی بتواند سیستم خود را با چنین روشی منطبق کند.   به طور بسیار خلاصه، اگر تیم ایرانی خواهان امتیازگیری از امریکاست باید:   1- نشان بدهد که هیچ هراسی از شکست مذاکرات ندارد و ویژگی های وضعیتی را که در آن وضعیت دیگر مذاکره نخواهد کرد کاملا برای امریکا شفاف کند.   2- برخی از مهم ترین پیشنهادهایی را که تاکنون روی میز گذاشته بویژه در حوزه خروج مواد هسته ای از روی میز بردارد.   3- مذاکرات هسته ای را مستقیما به پرونده های منطقه ای گره بزند.   4- از ارسال آدرس های غلط و حاکی از ضعف و دستپاچگی از سوی مقام های ارشد اجرایی که موجب ایجاد اشتباه محاسباتی در ذهن دشمن می شود دست بردارد   5- مجموعه برنامه هایی را که نشان می دهد دولت بدون لغو تحریم ها آماده اداره کشور است، علنا منتشر کند   6- مذاکرات پنهانی در مسیر 2 را متوقف کند   7- و نهایتا در حوزه های فنی به رفتار های خصمانه امریکا پاسخ دهد   آن وقت خواهیم دید که اگرچه ممکن است مذاکرات به طور موقت دچار بحران شود، اما بار دیگر که از سرگرفته شد، با الگو، دستور کار و در فضایی متفاوت آغاز خواهد شد که در دل آن توافق خوب هم میسر است.
  6.     به نظر من برند سازی آیتم های مختلفی دارد که با رعایت آنها برخی از محصولات کنونی ما هم تا حدودی تبدیل به یک برند ( البته نه در سطح بالا ) می کند ، مثل موشک فاتح و دیگر موشک ها با طراحی لانچر درست درمون نظامی !   مثلا همین استتار که همه ازش می نالیم ، به غیر موارد فنی و تاکتیکی یک مورد روانی و تبلیغاتی هم دارد !   مثلا نیروی هوایی این مملکت یک استتار خوشگل دفاع هوایی دارد که برای هر جنگنده مثل کرم جوان کننده می ماند ، بعد برای رنگ جتی که می گه ساخته ( صاعقه ) می ره از Blue Angels امریکا تقلید می کند !   این چه معنی داره ؟!؟   در رابطه قاهر و .....   به فرض تکمیل پروژه ، چطوری می خواهیم اون رو انبوه سازی بکنیم ؟!؟   زنجیره کنونی ما برای انبوه سازی  یک زنجیره ناقص و کارگاهی / آزمایشگاهی هست و این زنجیره باید با انبوه سازی یک چیز ساده تر مثل F-5 تکمیل و وارد فاز صنعتی می شد و بعد هم تا زمان رسیدن قاهر روند توسعه خودش رو ادامه می داده  ، ولی اینکار انجام نشده !   اگر بخواهیم این صنعتی سازی رو با قاهر و امثال قاهر انجام بدیم ، برای ما بسیار سنگین و حتی کمر شکن خواهد بود !   با اینکه دیر شده ، ولی بهتره به سرعت با یک چیز ساده تر مثل همین تایگر و حتی میراژ ، زنجیره مون رو تکمیل و صنعتی کنیم تا قاهر آماده بشه !
  7. من چیزهایی از برخی از کاربران شنیدم که به خاطر مشکل کمبود جا ( برای نصب تجهیزات و تسلیحات ! ) ، نیروی دریایی دنبال شناور جدید هست و پرونده موج کلاس ها با این 7 تا بسته می شه !   در صورت موفقیت آمیز بودن سازه لقمان ، قراره از اون برای طراحی استفاده کنند !
  8. گزارش ویژه/ فوری/ اختصاصی غنی سازی را تحویل می دهیم، مذاکره دریافت می کنیم شواهد حکایت از آن دارد که دور جاری مذاکرات هسته ای در ژنو بسیار تعیین کننده خواهد بود.   حامد علوی، ایران هسته ای- شواهد حکایت از آن دارد که دور جاری مذاکرات هسته ای در ژنو بسیار تعیین کنندهخواهد بود.   ایران و گروه 1+5 از روز جمعه اول اسفند (20 فوریه) مذاکرات خود را در سطح معاونین در ژنو آغاز کرده اند.   امروز (شنبه، 2 آذر/ 21 فوریه) محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، علی اکبر صالحی رییس سازمان انرژی اتمی و حسین فریدون برادر و دستایر رییس جمهور وارد ژنو شدند.   مذاکرات فردی و تیمی علی اکبر صالحی با ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا از عصر روز شنبه آغاز شده و مذاکرات ظریف و جان کری هم از فردا شروع می شود.   تاکنون مجوز تیم مذاکره کننده برای تعامل با امریکا فقط محدود به وزارت خارجه بوده است.   عزیمت حسین فریدون و علی اکبر صالحی در کنار محمد جواد ظریف به ژنو، از دید برخی کارشناسان در تهران، به این معناست که لحظه تصمیم در مذاکرات فرا رسیده است.   با وجود اینکه دیپلمات های ایرانی می گویند قصد دارند درباره کلیات و جزئیات توافق نهایی یک جا تفاهم کنند، اما شواهد نشان می دهد همچنان دستور کار مذاکرات رسیدن به یک چارچوب تا انتهای مارس 2015 (11 فروردین) است.   رهبر معظم انقلاب اسلامی هفته گذشته با نهایی شدن توافقی که در آن همه جزئیات به طو رکامل مشخص نشده باشد، مخالفت کردند.   برخی منابع می گویند اصلی ترین دستور کار مذاکرات فعلی، تعیین تکلیف پیشنهادی است که اخیرا امریکا درباره ظرفیت غنی سازی به ایران ارائه کرده است.   این پیشنهاد شامل ارکان زیر است:   1- انتقال مستمر اورانیوم 5 درصد تولید شده در ایران به گونه ای که ذخیره مواد ایران هرگز بالاتر از 500 کیلوگرم نباشد.   2- اعمال محدودیت هایی در زمینه چیدمان آبشارها و میزان مواد ورودی به آنها به منظور محدود ماندن غنی سازی در ایران حداکثر به میزان 6000 سو (حدود 7800 ماشین)   3- افزایش نظارت ها بر غنی سازی به میزانی فراتر از پروتکل الحاقی   4- برقرار ماندن محدودیت ها به مدت 15 سال   5- محدود کردن تحقیق وتوسعه به یک یا چند ماشین خاص خبر بد این است که اطلاعات متنوع نشان می دهد تیم مذاکره کننده در حال حرکت به سمت پذیرش بخش های اصلی این پیشنهاد است.   یک کارشناس ارشد درتهران به «ایران هسته ای» گفت: «با این پیشنهاد چیزی به نام برنامه غنی سازی در ایران باقی نخواهد ماند. این یک برنامه کاملا بی خاصیت است. ضمن اینکه امریکا هیچ تعهدی هم در زمینه لغو تحریم های موثر ارائه نکرده است».   ایران خواهان آن است که بلافاصله پس از توافق نهایی همه تحریم ها به طور یکپارچه و یک جا لغو شود.   امریکا اما یک جدول زمانی مشروط و بلند مدت 30 ساله را در این زمینه پیشنهاد داده است.   کارشناسی که «ایران هسته ای» با او گفت وگو کرده تاکید کرد: «آنچه امریکایی ها نام آن را توافق کلی روی چارچوب گذاشته اند همه جزئیات امتیازهایی را که ایران باید بدهد معلوم می کند. تنها موضوعی که می توان گفت این متن درباره آن واقعا به کلیات بسنده کرده جدول زمانی لغو تحریم هاست. امریکا در این باره هیچ تعهد روشنی ارائه نداده و همه چیز را به مذاکره بیشتر موکول کرده است. در واقع ما کل غنی سازی را تقدیم امریکا می کنیم و در ازای آن مذاکره درباره لغو تحریم را دریافت می کنیم نه خود لغو تحریم»!   هنوز روشن نیست که دور جدید مذاکرات در ژنو تا چه زمانی به طور خواهد انجامید.
  9. علامت سوال و ابهام جدی درباره طرح جدید دولت برای مذاکره با طرف امریکایی/ با وجود کارشناسان سازمان انرژی اتمی ، علت سفر صالحی به ژنو چیست!؟ / سطح مجاز مذاکره با امریکا در سطح وزارت خارجه تعیین شده است، نه در سطح معاون رئیس جمهور به نظر می رسد علت سفر رئیس سازمان انرژی اتمی به ژنو حتی اگر به بهانه بحث بر سر موضوعات فنی و تلاش صوری برای تفکیک این دو حوزه بوده باشد، توجیهی نداشته و با وجود کارشناسان سازمان در مذاکرات، نیاز به حضور معاون رئیس جمهور در این سطح از مذاکرات نبوده است، چرا که طبیعتا از نظر فنی کارشناسان سازمان نسبت به معاون رئیس جمهور درموضوعات فنی مسلط تر بوده و عملا محل رجوع و پاسخ به پرسش های صالحی نیز هستند. گروه بین‎الملل – رجانیوز: در حالیکه سطح مجاز گفتگو در موضوع هسته‎ای با مقامات امریکایی، از سوی مسئولین ارشد نظام، در سطح وزارت امور خارجه تعیین شده است، برخی اخبار از تدارک دولت برای اعزام معاون رئیس جمهور در امور هسته‎ای به ژنو برای گفتگو با همتای امریکایی خود حکایت دارد. به گزارش رجانیوز، روز گذشته (جمعه) بهروز کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی اتمی در گفت وگو با ایرنا در این باره گفت: علی اکبر صالحی در این سفر در خصوص موضوعات فنی مذاکرات جاری با ۱+۵ با آقای ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا رایزنی‎هایی دارد. رییس سازمان انرژی اتمی همچنین در طول این سفر دیدار و گفت وگوهایی با همتای سوییسی خود خواهد داشت. این در حالی است که کاخ سفید نیز روز جمعه اعلام کرد «ارنست مونیز» وزیر انرژی آمریکا نیز این هفته در مذاکرات هسته‌ای با ایران شرکت خواهد داشت. در بیانیه وزارت انرژی آمریکا آمده است: «به درخواست جان کری وزیر خارجه، ارنست مونیز وزیر انرژی روز شنبه به ژنو سفر می‌کند تا در مذاکرات جاری با ایران سر برنامه هسته‌ای این کشور، به وزیر کری بپوندد.» این بیانیه می‌افزاید: «مقامات وزارت انرژی همواره به عنوان بخشی از تیم مذاکره‌کننده ایالات متحده در این گفت‌وگوهای کاملا فنی دخیل بوده‌اند و وزیر مونیز هم در ژنو به تیم می‌پیوندد تا این رایزنی‌های فنی دقیق، ادامه یابد.» مونیز همراه با جان کری وزیر خارجه آمریکا، دو عضو کابینه باراک اوباما هستند که مستقیما در گفت‌وگوهای هسته‌ای که از روز جمعه در سطح معاونین وزارت خارجه در شهر ژنو سوئیس آغاز شده و از روز یکشنبه در سطح وزرا ادامه می‌یابد، حضور خواهند داشت. این در حالی است که در تیم ایرانی نیز علاوه بر دیپلمات‎های عضو، کارشناسانی از سازمان انرژی اتمی حضور داشته و در موضوعات فنی به تیم مذاکره کننده مشاوره‎ لازم را ارائه می‎کنند. مشخص نیست با وجود این کارشناسان، حضور یکی دیگر از اعضای کابینه دولت یازدهم آنهم در سطح معاون رئیس جمهور برای مذاکره به یک وزیر امریکایی، با کدام هدف و راهبرد در دستور کار قرار گرفته است. این ابهام زمانی جدی‎تر می‎شود که بدانیم، پیش از این مجوز مذاکره با مقامات امریکایی تنها در موضوع هسته‎ای و آنهم در سطح وزیر امور خارجه صادر شده بود و مجوزی برای مذاکره معاون رئیس جمهور با همتای امریکایی صادر نشده است. رهبر انقلاب در آخرین دیدار خود با مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور ضمن نفی مذاکره با امریکا در مسائل گوناگون و در هر سطحی اعلام فرمودند: رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بی‌منفعت برود!؟ عده‌ای اینجور وانمود می‌کردند که اگر با آمریکایی‌ها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می‌شود، البته ما می‌دانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد. در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هسته‌ای و تجربه‌ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس‌ها، نشست‌ها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده‌ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی‌ها تندتر و اهانت‌آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه‌ی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبون‌های عمومی بیان کردند. به نظر می رسد علت سفر رئیس سازمان انرژی اتمی به ژنو حتی اگر به بهانه بحث بر سر موضوعات فنی و تلاش صوری برای تفکیک این دو حوزه بوده باشد، توجیهی نداشته و با وجود کارشناسان سازمان در مذاکرات، نیاز به حضور معاون رئیس جمهور در این سطح از مذاکرات نبوده است، چرا که طبیعتا از نظر فنی کارشناسان سازمان نسبت به معاون رئیس جمهور درموضوعات فنی مسلط تر بوده و عملا محل رجوع و پاسخ به پرسش های صالحی نیز هستند.
  10. گزارش ویژه یافته های اصلی تازه ترین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی آژانس بین المللی انرژی اتمی در تازه ترین گزارش خود می گوید ایران همچنان به پرسش های اصلی این آژانس درباره ابعاد احتمالی نظامی در برنامه هسته ای اش پاسخ نداده است.   ایران هسته ای- آژانس بین المللی انرژی اتمی در تازه ترین گزارش خود می گوید ایران همچنان به پرسش های اصلی این آژانس درباره ابعاد احتمالی نظامی در برنامه هسته ای اش پاسخ نداده است.   متن بخش «پیشرفت های اصلی» این گزارش که روز پنج شنبه 30 بهمن 1393 (19 فوریه 2015) منتشر شده، در ادامه می آید.   اصل گزارش را اینجا ببینید.   ***   - مدیر کل با وزیر خارجه ایران، محمد جواد ظریف، در تاریخ هفتم فوریه 2015 دیدار و گفتگو کرد. آنها درباره اهمیت ادامه گفتگو میان آژانس و ایران در همه سطوح اتفاق نظر داشتند. مدیرکل همچنین بر نیاز به حل هر چه زودتر همه مسائل باقیمانده مرتبط با برنامه هسته ای ایران تاکید کرد.   - ایران هیچ توضیحی ارائه نکرده است که آژانس بتواند دو راهکار عملی باقیمانده را مشخص و روشن کند. همچنین ایران هیچ راهکار عملی در گام بعدی چارچوب همکاری پیشنهاد نکرده است.   -آژانس نظارت و راستی آزمایی را در رابطه با تدابیر مربوط به مسائل هسته ای که در طرح مشترک اقدام آمده است، همانطور که دوباره تمدید شد، ادامه داده است.   - از زمانی که طرح مشترک اقدام اجرایی شد، ایران در تاسیسات هسته ای اعلام شده خود، هگزا فلورید اورانیوم UF6 را بیشتر از اورانیوم 235 پنج درصد غنی سازی نکرده است و همه ذخیره UF6 که تا حد اورانیوم 235 بیست درصد غنی شده باشد، یا به اکسید اورانیوم تبدیل شده است یا غنای آن کم شده است.   - غنی سازی UF6 تا اورانیوم 235 پنج درصد به همان سرعت و اندازه ای که در گزارشهای قبلی مدیر کل آژانس آمده، ادامه یافته است. میزان چنین ماده هسته ای که به شکل UF6 غنی شده تا اورانیوم 235 پنج درصد باقی می ماند 7952/9  کیلوگرم است.   - هیچ قطعات اصلی و مهم اضافی در راکتور IR-40 نصب نشده است و هیچ موردی از تولید و آزمایش سوخت برای راکتور وجود نداشته است.   - ایران همچنان برای آژانس امکان دسترسی مدیریت شده را به کارگاههای مونتاژ سانتریفوژ، کارگاههای تولید روتر سانتریفوژ و تاسیسات ذخیره سازی فراهم کرده است.
  11. گزارش ویژه جزئیات جدید از توافق هسته ای خبرگزاری آسوشیتدپرس از قول منابع خود جزئیات جدیدی از توافق احتمالی هسته ای ایران و 1+5 منتشر کرد.   ایران هسته ای- خبرگزاری آسوشیتدپرس از قول منابع خود جزئیات جدیدی از توافق احتمالی هسته ای ایران و 1+5 منتشر کرد.   جرج جان خبرنگار این خبرگزاری از وین نوشته است که دولت امریکا برای کاهش ذخایر اورانیوم غنی شده در ایران اولویت قائل است.   متن کامل گزارش آسوشیتدپرس چنین است.   ***   ایران و آمریکا به یک توافق هسته‌ای نزدیک شده‌اند اما این توافق آن قدرها خوب نیست که بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرایل می‌خواهد و البته آن قدرها هم که او می‌گوید بد نیست.   اسراییل می‌گوید هرگونه قراردادی که برنامه ایران را به نحوی که قابلیت ساخت تسلیحات داشته باشد به طور کامل برنچیند پر از اشکال است.   سخنرانی نتانیاهو در روز سوم مارس در کنگره چند هفته پیش از تاریخ تعیین‌شده برای انعقاد توافق عمومی به وی سکوی مهمی برای ارایه نظراتش خواهد داد.   اما رویکرد واشنگتن تقلیل سطح برنامه ایران به نحوی است که اگر ایران تصمیم به ساخت سلاح هسته‌ای گرفت یک سال وقت لازم داشته باشد حال آن که اکنون چهارماهه می‌تواند به این هدف برسد.   مقامات آمریکا می‌گویند این کار به جامعه بین‌الملل وقت کافی خواهد داد تا واکنش لازم را نشان دهد و کار لازم را برای توقف ایران صورت دهد.   پیش از دور آینده مذاکرات در هفته جاری، نگاهی می‌اندازیم به این توافق احتمالی و میزان موثربودن آن.   در وهله نخست، با توجه به تاریخچه کشورهای جهان که با فریب به سلاح هسته‌ای دست یافتند، اتکا به یک مقررات بازرسی برای کنترل برنامه ایران به نظر کاری پرمخاطره است.   دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای نیز موجب برهم‌خوردن بیش از پیش معادله راهبردی خاورمیانه می‌شود که همین حالا هم بی‌ثبات است.   یوآل اشتاینیتز، وزیر اطلاعات اسراییل در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت:  این که راستی‌آزمایی کنیم که آنها ما را دور نمی‌زنند یک چیز است و این که راستی‌آزمایی کنیم چیزی برای راستی‌آزمایی وجود ندارد چیز دیگر.     اما مدافعان چنین توافقی می‌گویند چنین دورزدنی از طرف ایران بسیار دشوار است. داریل کیمبل عضو انجمن کنترل تسلیحات مستقر در واشنگتن می‌گوید نظارت شدید موجب ایجاد زمان کافی برای ردیابی و مختل‌سازی هرگونه تلاش ایران برای کار بر روی بمب خواهد شد.   در هر حال، گزینه فشارآوردن بر ایران برای برچیدن کامل برنامه هسته‌ای گزینه‌ای غیرواقع‌گرایانه به نظر می‌رسد.   در جهانی که آمریکا اصلا میل درگیری در هیچ جنگ دیگری را در خاورمیانه ندارد و روسیه و چین هم بعید است دست به تحریم کامل اقتصاد ایران بزنند، حامیان توافق احتمالی این کار را گزینه‌ای می‌دانند که از سایر گزینه‌ها اثرات سوء کمتری دارد.   اما پرسش دیگر این است که خصومت اصلی بر سر چیست؟   در حالی که فقط چند هفته تا ضرب‌الاجل ماه مارس مانده است، ایران که تاکید دارد دنبال بمب اتم نیست به نظر در حال فشار بر طرف مقابل برای سازش بر سر این توافق است.   خصومت اصلی بر سر اندازه و قدرت برنامه غنی‌سازی اورانیوم در ایران است که هم می‌تواند برای رآکتورها سوخت تولید کند و هم می‌تواند هسته ساخت یک بمب را فراهم نماید.   آمریکا همراه با روسیه، چین، انگلیس، فرانسه و آلمان ابتدای مذاکرات از ایران خواستند 80 تا 90 درصد از حدود 10 هزار سانتریفوژ خود را که اکنون در حال فعالیت است و نیز هشت هزار سانتریفوژ دیگر را که هنوز به کار نیفاده‌اند برچیند.   اما بعد از مواجه‌شدن با مقاومت ایران اکنون دیپلمات‌ها می‌گویند آمریکا آماده پذیرش 4500 و شاید هم تعداد بیشتری از سانتریفوژهای در حال فعالیت است مشروط بر این که ایران حاضر به محدودساختن قدرت آنها شود. آمریکا همچنین از درخواست اولیه خود مبنی بر تداوم 20ساله محدودیت‌ها بر برنامه ایران کوتاه آمده است. دیپلمات‌ها می‌گویند اکنون آمریکا آماده پذیرش دوره 10 تا 12 ساله است.   دیپلمات‌ها آشنا با گفتگوها می‌گویند آمریکا ممکن است آماده باشد تعداد بیشتری از سانتریفوژ فعال را بپذیرد اما مشروط بر این که قابلیت آنها برای غنی‌سازی اورانیوم کاهش یابد. یک ایده که به ایران پیشنهاد شده است این است که میزان ذخیره گاز اورانیوم این کشور که برای غنی‌سازی به سانتریفوژها تزریق می‌شود محدود شود.   میزان گازی که تهران مجاز به ذخیره آن خواهد بود بستگی به تعداد سانتریفوژهای آن خواهد داشت.   ایده دیگر این است که ایران متعهد شود بیشتر ذخیره اورانیوم غنی‌شده خود را به بیرون از کشور بفرستد تا اورانیوم کافی برای ساخت بمب نداشته باشد.   ایده سوم نیز این است که طراحی سانتریفوژهای خود را تغییر دهد. اکنون این ماشین‌ها به صورت سری یا آبشار به هم وصل شده‌اند طوری که مدام درجه غنی‌سازی بالاتر می‌رود. با تغییر طراحی، میزان اورانیوم غنی‌شده در انتهای این ماشین‌ها کاهش خواهد یافت.   اما پرسش آخر این است که آیا توافق هسته‌ای موجب می‌شود ایران در آستانه ساخت سلاح هسته‌ای باقی بماند.   دولت آمریکا کماکان تاکید دارد هیچ توافقی را که مدت دوره گریز ایران برای ساخت بمب را دست کم تا یک سال کش ندهد نخواهد پذیرفت.   کیمبال عضو انجمن کنترل تسلیحات می‌گوید هیچ گزینه جانشینی برای رویکرد آمریکا وجود ندارد. وی افزود بعد از یک دهه مقاومت ایران، دیگر امیدداشتن به این که ایران درخواست‌ها را برای کاهش تعداد سانتریفوژها بپذیرد  توهمی خطرناک  است.   اولی هاینونن، رئیس سابق پرونده ایران در آژانس هسته‌ای سازمان ملل می‌گوید ترکیبی از این روش‌ها کارگر خواهد افتاد مشروط بر این که ایران بپذیرد بیشتر از 2000 تا 4000 سانتریفوژهای را فعال نکند. اما تهران این درخواست را رد کرده است.   دیوید آلبرایت عضو موسسه علوم و امنیت در واشنگتن خاطرنشان می‌کند حتی اگر چنین توافقی منعقد شود نظارت بر آن کاری دشوار خواهد بود.   وی گفت:  هرچه عناصر بیشتری به این توافق بیفزایید، احتمال این‌که ایران یک‌طرفه آن را نقض کند هم بیشتر می‌شود.     وی افزود حتی اگر آن طور که اسراییل می‌خواهد همه سانتریفوژهای ایران هم نابود شود ایران می‌تواند با تکیه بر دانشی که در دهه گذشته جمع کرده است در عرض دو سال سانتریفوژ کافی برای ساخت یک بمب تولید کند.
  12. من اینطور برداشت کردم که انگاری از سیستمی صحبت می شود که  برای اولین بار قرار هست که دریا پایه بشود !   موشک شهاب ثاقب و سامانه های پرتاب ( حرز نهم و .... ) بر اساس سیستمی ( FM-80 و کورتال ) هست که نمونه دریا پایه دارد !   یعنی ما باید همان مسیری که چینی ها و قبلترش فرانسوی رفتن رو می رفتیم !   آن هم در صورتی که کمک خارجی وجود نمی داشت !   در حالی در همان زمان که فن آوری ساخت را از چینی ها دریافت کردیم ، می توانستیم اطلاعات و مستندات برای تغییر به نمونه دریاپایه رو هم دریافت کنیم !
  13.   مثل اینکه پروژه های دیگه  نظامی شون هم  این وضعیت رو داشته !   32 سال طول کشید تا تانک آرجون شون تکمیل و به تولید انبوه برسه !
  14. فکر کنم به صورت ساده در اون عمق فشار آب ، زیردریایی رو مثل قوطی فلزی نوشابه ( که با دست مچاله می کنیم ) مچاله کنه !
  15.   سازه کنونی دیگه اونقدر گنجایش نداره !   مگر اینکه بخوان تو سری های بعدی طول ( و به طور کلی ابعاد ) رو افزایش بدن !   البته این کار باید انجام بشه همراه با تغییر رو ساه برای پنهانکاری ( رادارگریزی ) !   درباره CIWS هم گفتم که :     من قبلا گفتم که بیاییم روی موج ها مثل الوندها ، 35 م م 2 لول به جای این 40 تک لول نصب کنبم !   یک گزینه دیگه هم هست !   تو این تصویر 20 م م ها رو بر داریم ، جاشون 23 م م که به صورت اپتیکی و یا راداری کنترل می شود قرار بدیم !   می شه هردو رو باهم اجرا کرد !   درباره پدافند هوایی من قبلا یک پیشنهاد کرده بودم !  
  16.     قرار دادن تحلیل و دیدگاه طرف مقابل مشکلی ندارد !   همانطور که من در اولین پست این صفحه این کار رو کرده ام !   ولی مطلبی که شما قرار دادین ، بیشتر یک نقل قول هست !   از طرفی هم بنگاه خبرپراکنی ملکه انگلیس جز سایت ها و خبرگزاری هایی هستند که نسبت به ایران مواضع مغرضانه ای دارند و همه هم اونها رو میشناسند .   کودتای 28 مرداد و نقش انگلیس و همین رسانه در این کودتا هنوز فراموش نشده !   با توجه به اینکه اینها سابقه نشر اکاذیب علیه ایران رو هم داشته اند و نمیشه به صحت مطالبشون اعتماد کرد ، طبق مصادیق رایانه ای انتشار اخبارشون نشر اکاذیب به حساب میاد و یک مشکل به مشکلات سایت اضافه می کند !
  17. وزن زیردریایی بعثت اول 1000 تن بود ، بعد شد 1200 تن و حالا 1300 تن ..............!   ولی نکته دیگه این مطلب اعلام حدود طول بعثت هست که در حدود 60 متر هست !   طول کیلو کلاس طبق اطلاعات ویکی 70 تا 74 متر هست !   6 تا لانچر اژدر دارد !   نظر دوستان درباره تعداد اژدر های ذخیره چیه ؟!
  18. مدیر مسئول 'ایران هسته ای' در گفت وگو با مثلث: مذاکرات دچار بحران می شود در مذاکرات استراتژيک حرف از برد-برد زدن ‌بي‌معناست و چنين چيزي امکان ندارد مخصوصا اينکه دو طرف مذاکره ايران و آمريکا با اين سطح از اختلاف بنيادين تمدني و دکترينال و استراتژيک و حتي تاکتيکي باشند بنابراين خيلي شوخي است که حرف از برد - برد در مذاکرات زده شود.   هفته نامه مثلث- مهدي محمدي مي‌گويد: «در مذاکرات استراتژيک حرف از برد-برد زدن ‌بي‌معناست و چنين چيزي امکان ندارد مخصوصا اينکه دو طرف مذاکره ايران و آمريکا با اين سطح از اختلاف بنيادين تمدني و دکترينال و استراتژيک و حتي تاکتيکي باشند بنابراين خيلي شوخي است که حرف از برد - برد در مذاکرات زده شود.» با او در مورد آخرين وضعيت پرونده هسته‌اي گفت‌وگو کرديم.   طرح پيشنهاد دو‌مرحله‌اي شدن توافق هسته‌اي از کجا کليد خورد و چرا مطرح شد؟     اينکه به چه دليل و در چه فرآيندي توافق دو‌‌طرف بر اين شد که توافق‌نهايي در قالب دو توافق مجزا انجام شود؛ يکي توافق سياسي اصول و تعيين چارچوب و ديگري توافق روي جزئيات، دلايل متنوعي داشت. اولين و مهمترين دليل اين بود که دو طرف کاملا به اين جمع‌بندي رسيدند كه در مذاکرات وين 6  اگر بخواهند مستقيم سراغ جزئيات بروند و درباره ظرفيت غني‌سازي، جدول زماني تعليق و لغو تحريم‌ها، فردو، آب سنگين اراک، شفافيت و حساسيت‌زدايي بحث كنند، مذاکرات قطعا شکست خواهد خورد و امکان اينکه مستقيما دو طرف درباره جزئيات تفاهم کنند وجود ندارد. دليلش هم اين است که دو طرف خطوط قرمزي را براي موضوعات روي ميز قرار دادند که اين خطوط‌قرمز قابل انطباق بر هم نيست و فاصله‌شان از هم زياد است. بنابراين يک جنبه از موضوع که باعث شد توافق نهايي تبديل شود  يک توافق سياسي و سپس توافق روي جزئيات اين بود که دو‌طرف به‌نوعي مي‌خواستند از بحث درباره جزئيات فرار کنند. به اين دليل که تمرکز بر جزئيات يک نتيجه بيشتر نداشت و آن هم شکست مذاکرات بود. دليل دوم اين بود که اگر دو طرف مي‌خواستند درباره جزئيات مذاکره نکنند و مسائل اصلي روي ميز مذاکره باشد و در عين حال مذاکرات را هم ادامه بدهند - يعني مذاکرات متوقف نشود و شکست نخورد پس راجع به چه چيزي مي‌خواستند مذاکره کنند؟ - اصطلاح توافق سياسي اينجا مطرح شد. توافق سياسي تلاشي بود براي اينکه بدون درگير شدن در اختلافات مربوط به جزئيات مسائل روي ميز دو طرف قادر باشند به مذاکرات ادامه دهند و به توافق برسند. چون دو طرف نياز به توافق دارند و به‌شدت نگران شکست مذاکرات و عدم توافق هستند. بنابراين هم ايران و هم آمريکا اساسا گزينه شکست مذاکرات را براي خود تعريف نکردند. در نتيجه دو اتفاق افتاد؛ يكي اينكه دو طرف نمي‌خواستند مذاکرات شکست بخورد و دوم مي‌دانستند که اگر بخواهند روي جزئيات تمرکز کنند مذاکرات قطعا شکست مي‌خورد. راه‌حلي که به نظر مي‌آيد آمريکايي‌ها براي خروج از بن‌بست پيشنهاد کردند اين بود که دو طرف بيايند به جاي اينکه روي جزئيات تمرکز کنند که حتما به شکست مذاکرات منجر مي‌شد متمرکز شوند ابتدا روي يک توافق سياسي براي ‌ترسيم کليات و چارچوب‌ها و بعد از آن بروند سراغ جزئيات. از نظر طرف آمريکايي و ايراني هم اين روش باعث مي‌شد که از شکست زودهنگام مذاکرات اجتناب کنند و راهي براي پيشبرد مذاکرات به جلو و رسيدن به يک توافق مهيا شود بدون اينکه ريسک درگير شدن بيشتر در مذاکرات را بپذيرند. علاوه بر اين دليل ديگري که باعث شد اين تکنيک در مذاکرات استفاده شود اين بود که دو طرف تصور مي‌کردند اگر بيايند يک توافق سياسي را اعلام کنند آن وقت در واقع به آن چيزي که مي‌خواستند رسيدند و آن، اين بود که اين پيام را به افکار عمومي داخلي خود بدهند که توافق حاصل شد و ديگر براي افکار عمومي چندان اهميتي نخواهد داشت آن جزئيات باقيمانده چقدر جزئيات مهمي‌ است و مذاکرات درباره آنها تا کي قرار است ادامه پيدا کند. چون اصلا افکار عمومي مساله‌اي را که اسمش جزئيات گذاشته شده است پيگيري نمي‌کند. بنابراين يکي ديگر از دلايلي که دو طرف به ويژه طرف ايراني اين کار را کردند اين بود که مي‌خواستند هر طور شده به افکار عمومي اعلام کنند يک توافقي انجام شده و بقيه فرآيند يک فرآيند کاري است که بايد نامش را  مذاکرات روي جزئيات گذشت. دليلي هم طرف آمريکايي داشت که اصل مساله است. آمريکايي‌ها متوجه شده بودند که اگر توافق روي جزئيات بخواهد به‌طور مستقيم انجام شود ايران حاضر به واگذاري امتيازهايي که مدنظر آنهاست نخواهد بود. يعني خطوط قرمزي که براي تيم مذاکره‌كننده تعيين شده اجازه نمي‌داد اين تيم به اندازه‌اي که مدنظر آمريکاست و توافق را تبديل به يک توافق خوب براي آمريکا مي‌کند، امتياز دهد. بنابراين به عقيده من فکر کردند که چه کار کنند تا بتوانند امتيازهاي بيشتري از ايران بگيرند. ‌ترفندي که طرف آمريکايي نهايتا به آن رسيد اين بود که ايران را وارد يک توافق سياسي کند. بعد که ايران وارد توافق سياسي شد تعهد بلند‌مدتي را درباره محدوديت برنامه غني‌سازي و بقيه جنبه‌هاي برنامه هسته‌اي خود بدهد. در اين شرايط، ديگر امتياز گرفتن از ايران بر‌سر جزئيات کاملا امکان‌پذير و حتي قطعي خواهد بود چون ايران نمي‌تواند مذاکراتي را که اصول آن را پذيرفته، در جزئياتش از امتيازدهي خودداري کند. در واقع مذاکراتي که در اصول موفق شده نمي‌تواند در فروع‌شکست بخورد. نمي‌توان يک بار به مردم گفت توافق سياسي کرديم، جشن پيروزي بگيريم. چند ماه بعد به مردم اعلام کرد مذاکرات بر سر جزئيات شکست خورد و ما مجبور هستيم مذاکرات را قطع کنيم. در واقع طرف آمريکايي تحليلش اين بود که اگر مذاکرات منجر شود به يک توافق سياسي، ايران مجبور مي‌شود در حوزه جزئيات امتياز واگذار کند، به‌عبارت ديگر توافق سياسي امتياز‌دهي ايران را در حوزه جزئيات اجباري خواهد کرد و اين تحليل درستي هم بود يعني اگر ما بدون نهايي کردن جزئيات وارد يک توافق سياسي مي‌شديم بعد مجبور بوديم در مرحله بعد مذاکرات روي جزئيات به يک توافقي با طرف مقابل برسيم و ديگر نمي‌توانستيم بگوييم در جزئيات شکست خورديم، بنابراين مجبور مي‌شديم امتيازهاي بيشتري واگذار کنيم. به اين سه دليل اساسا تفکيک توافق نهايي به توافق سياسي و توافق روي جزئيات در مذاکرات وين 6 رخ داد. اينکه رهبر انقلاب گفتند: «توافق درباره کليات و جزئيات در يک مرحله انجام شود» چند دليل داشت، اساسا اختلاف‌‌نظرهايي که ما با طرف مقابل داريم سر همان جزئيات است. يعني در واقع کلمه جزئيات نبايد ما را فريب دهد، جزئياتي که از آن صحبت مي‌شود در واقع اساسي‌ترين موضوعات مورد اختلاف بين ايران و گروه 1+5 است و اگر قرار باشد از نظر ايران يک توافق خوب شکل بگيرد دقيقا اينجاست که معلوم مي‌شود اين توافق خوبي است يا خير. بنابراين اولين نکته‌اي که بايد در نظر داشت اين که اساسا برخلاف آنچه به نظر مي‌آيد، توافق روي جزئيات خيلي مهمتر از توافق روي کليات است، حال آنکه آمريکايي‌ها مي‌خواستند دقيقا اين مساله را برعکس کنند. يعني بگويند آنچه اهميت دارد توافق روي اصول و توافق روي کليات است و جزئيات خيلي مهم نيست. در حاليکه واقعيت کاملا برعکس است و اگر ما مي‌خواستيم طبق منطق آمريکايي‌ها به اين موضوع نگاه کنيم ايران دچار خسارات خيلي جدي و قابل توجهي مي‌شد و اصلي‌ترين موضوعاتي که خطوط قرمز مذاکراتي ما هم آنجا قرار دارد ذبح مي‌شد. نکته دوم آنکه کاملا براي کشور روشن بود اگر توافق سياسي شود ديگر نمي‌توان از توافق بر جزئيات خودداري کرد و مسير توافق بر سر جزئيات در حالي که يک توافق سياسي انجام شده تبديل به يک دالان يک‌طرفه و مسير اجباري مي‌شد که ايران مجبور بود به هر شکل ممکن توافق روي جزئيات را انجام دهد. ايران نمي‌خواهد خود را وارد يک فرآيند اجباري در مذاکرات کند. اين کار کاملا ‌بي‌معني است که ما اختيار خودمان را براي ترک و به نتيجه نرسيدن مذاکرات از دست بدهيم و وارد فرآيندي شويم که انتهاي آن حتما بايد توافقي ولو يک توافق بد باشد. در واقع حضرت آقا اين فرآيند اجباري را -که به عقيده من يک دام بود- جمع کردند و اختيار و ابتکار عمل را به تيم مذاکره‌کننده هسته‌اي برگرداندند. دليل سوم آنکه ‌ترديدي نيست اگر مذاکره درباره توافق سياسي بدون توافق بر سر جزئيات به نتيجه مي‌رسيد. آمريکايي‌ها انگيزه خودشان براي توافق سر جزئيات را از دست مي‌دادند يعني اگر ما توافق سياسي مي‌کرديم و بعد مي‌خواستيم درباره جزئيات مذاکره کنيم به ويژه درباره لغو تحريم‌ها امتياز گرفتن از آمريکا بسيار دشوار يا عملا غير‌ممکن مي‌شد، چون آمريکايي‌ها چيزي را که از ايران در مذاکرات هسته‌اي مي‌خواستند در همان توافق سياسي دريافت مي‌کردند و ديگر انگيزه‌اي براي امتيازدهي به ايران نداشتند بنابراين اين نکته خيلي مهم بود. اگر توافق سياسي انجام مي‌شد به نظر من توافق روي جزئيات خصوصا در زمينه تحريم‌ها هرگز انجام نمي‌شد و اگر قرار باشد توافقي روي جزئيات انجام شود فقط در يک زمان ممکن است و آن همراه با کليات است. اگر کليات از جزئيات تفکيک شود در واقع توافق بر جزئيات تبديل به يک مسير بسيار دشوار، طولاني و پيچيده مي‌شد چون آمريکايي‌ها انگيزه‌اي براي توافق کردن با ايران نداشتند، حال آنکه ما امتيازهاي اساسي را در يک توافق سياسي واگذار کرده بوديم و آنجا که قرار بود امتياز دريافت کنيم هيچ امتيازي نمي‌توانستيم لااقل در ميان‌مدت بگيريم، خصوصا اينکه آمريکايي‌ها توافق درباره جدول زماني لغو تحريم را به مذاکره روي جزئيات موکول کردند. در واقع آمريکايي‌ها نقشه‌‌شان اين بود که امتيازهايي که مي‌خواهند به ايران واگذار کنند به مذاکره درباره جزئيات موکول کنند و آنجا هم امتيازي به ايران ندهند. حضرت آقا اين طراحي را بر‌هم ريختند و الان اگر آمريکايي‌ها خواهان توافق هستند همان موقع که درباره کليات بحث مي‌کنند امتيازهايي که مي‌خواهند به ايران مخصوصا در زمينه لغو تحريم‌ها بدهند بايد تکليف اين امتيازها را روشن کنند، چون مذاکرات ديگري وجود نخواهد داشت که آمريکا بخواهد امتيازدهي را موکول به آن دوره از گفت‌وگوها کند.   چرا ايران و آمريکا هيچ کدام پيش‌فرضي تحت عنوان شکست مذاکرات براي خود تعريف نکردند؟     درباره آمريکايي‌ها مهمترين دليل اين است که آنها در شرايط عدم توافق گزينه ديگري ندارند چون آنها در اين وضعيت يا بايد وارد درگيري نظامي بشوند که چنين چيزي باتوجه به شرايط منطقه کاملا احمقانه است، حتي اسرائيلي‌ها هم  اين را مي‌‌دانند. يا اينکه تحريم‌ها را تشديد کنند که اين کار را مي‌توانند انجام دهند ولي تشديد تحريم‌ها بيش از اين باتوجه به نياز روزافزوني که به انرژي است و مشکلات فزاينده‌اي که غرب بر سر اوکراين با روسيه پيدا کرده حتما منجر به از هم پاشيدن ائتلاف بين‌المللي و ايجاد يک شکاف بزرگ در رژيم تحريم‌ها مي‌شود و نهايتا منجر خواهد شد تحريم‌ها ضيعف‌تر از آن شود که الان است بنابراين باتوجه به شرايط فعلي بين‌الملل تشديد تحريم‌ها قطعا هيچ کمکي به افزايش فشار بر ايران نمي‌کند. در مجموع اگر مذاکرات شکست بخورد و آمريکايي‌ها از مذاکرات خارج شوند قطعا وعده‌هايي را که درباره افزايش فشار بر ايران دادند بايد اجرا کنند که نمي‌توانند اين کار را انجام دهند. دليل دوم اين است که آمريکا اساسا به مذاکرات هسته‌اي با ايران به‌عنوان مقدمه‌اي براي مذاکرات مهم‌تر درباره وضعيت منطقه نگاه مي‌کند. اساسا تهديد ناشي از برنامه هسته‌اي ايران براي آمريکايي‌ها بيشتر يک تهديد ژئوپلتيکي است تا يک تهديد عدم‌اشاعه سلاح‌هاي کشتار‌جمعي. يعني آمريکايي‌ها بيشتر از تبعات منطقه‌اي تبديل شدن ايران به قدرت هسته‌اي مي‌ترسند تا اينکه بترسند از اينکه ما در برنامه هسته‌اي مي‌خواهيم سلاح هسته‌اي توليد کنيم که چنين اتفاقي هم اصلا نمي‌خواهد بيفتد. اگر مذاکرات شکست بخورد کل اين فرآيند مسدود مي‌شود و ديگر آمريکايي‌ها درباره موضوعات منطقه‌اي نمي‌توانند وارد مذاکره شوند يعني ديگر نمي‌توانند وارد هيچ گفت‌وگويي با ايران شوند چه برسد به اينکه بخواهند وارد همکاري با ايران شوند و اين براي آمريکايي‌ها فوق‌العاده نگران‌کننده است که روند همکاري نصف و نيمه‌اي که بين ايران و آنها شکل گرفته تبديل به يک روند تخاصمي ‌شود. دليل سوم اين است که اگر دولت اوباما توافق هسته‌اي با ايران را انجام ندهد در حوزه سياست خارجي يک دولت شکست‌خورده محسوب مي‌شود، يعني اين دولت هيچ دستاوردي نخواهد داشت و همه حرف‌هاي منتقدان جمهوريخواه اوباما مبني بر اينکه اساسا راهبرد سياست خارجي و امنيت ملي اوباما غلط بوده  درست از آب در‌مي‌آيد. نتيجه آينده سياسي حزب دموکرات در آينده که کمتر از دو سال تا آن انتخابات باقيمانده به‌شدت به خطر مي‌افتد. دموکرات‌ها به يک برد بزرگ در سياست خارجي خود نياز دارند بنابراين آمريکايي‌ها نياز به توافق هسته‌اي با ايران دارند. دليل آخر هم اينکه اگر مذاکرات درباره توافق جامع شکست بخورد توافق ژنو نيز منتفي خواهد بود. يعني اين طور نيست که فقط توافق جامع منتفي شود. اگر مذاکرات به‌طور کامل قطع شود شرايط به وضعيت ماقبل توافق ژنو بر‌مي‌گردد، در حاليکه آمريکايي‌ها توافق ژنو را بسيار توافق مهمي‌ مي‌دانند و معتقدند توافق ژنو بخش‌هاي امنيتي برنامه هسته‌اي ايران را متوقف کرده و بخش‌هاي کليدي برنامه هسته‌اي ايران را مخصوصا درباره غني‌سازي 20 درصد به عقب برگردانده است، بنابراين نمي‌خواهند از توافق ژنو با ايران خارج شوند. قطعا نفع آمريکا در اين است که توافق ژنو ادامه پيدا کند چون براساس اين توافق تغييري در تحريم‌ها رخ نمي‌دهد ولي شکست کامل مذاکرات باعث مي‌شود آمريکايي‌ها سرمايه‌اي به نام توافق ژنو را نيز به‌طور کامل از دست بدهند، در نتيجه برنامه هسته‌اي ايران به وضعيت ماقبل توافق برگردد. به همين دلايل تمديد مذاکرات رخ مي‌دهد چون هيچ‌کدام از طرف‌ها به ويژه آمريکايي‌ها نفعي از ترک مذاکرات ندارند. درباره چرايي اينکه طرف ايراني هم گزينه شکست مذاکرات را براي خود تعريف نکرده است بايد گفت، سرنوشت سياسي و آينده سياسي دولت آقاي روحاني به توافق هسته‌اي گره خورده است. اين اتفاقي نيست که منتقدان آقاي روحاني ايجاد کرده باشند بلکه خود دولت اين حالت را به وجود آورده و همه امور کشور و سرنوشت خود را به توافق هسته‌اي گره زده است، بنابراين چاره‌اي جز تداوم مذاکرات ندارد.   شما گفتيد اگر دو‌طرف وارد جزئيات شوند مذاکرات شکست مي‌خورد و شرايط به ماقبل توافق ژنو بر‌مي‌گردد، پس از چه جهت آقاي جان کري و آقاي ظريف هفته پيش گفتند که زمان مذاکرات ديگر تمديد نمي‌شود؟     به نظر من نبايد اين حرف‌ها را جدي گرفت. البته دو برداشت مي‌توان داشت؛ يکي اينکه دو طرف بخواهند تا 4 فروردين هم درباره کليات و هم درباره جزئيات توافق کنند. اگر اين اتفاق بيفتد ديگر دليلي براي تمديد مذاکرات وجود نخواهد داشت. به نظر من اين اتفاق امکان‌پذير است چون اگر آمريکايي‌ها واقعا دنبال اين هستند که اول تابستان جزئيات را با ايران توافق کنند اول بهار هم مي‌توانند اين کار را انجام دهند. يک سال‌و‌نيم است كه دو طرف در حال مذاکره هستند اين طور نيست که بگويند ما هنوز بحث‌هايي داريم که انجام نداديم، بنابراين يک معناي اين حرف که تمديدي رخ نخواهد داد همين است که البته احتمالش هم ضعيف است. به عبارت ديگر اينکه دو طرف بتوانند چهار فروردين هم روي کليات و جزئيات توافق کنند احتمالش ضيعف است. حالت دوم اين است که در وين 6 هم اول اين حرف‌ها را مي‌زدند و مي‌گفتند هيچ تمديدي در کار نيست اما دقيقه نود مذاکرات وقتي ديدند رسيدن به توافق امکان‌پذير نيست با تمديد زمان مذاکرات موافقت کردند، به نظر من اين اتفاق دوباره هم خواهد افتاد يعني مجددا طرفين خواهند ديد که قادر به توافق قطعي نيستند، بنابراين تصميم به تمديد زمان مذاکرات مي‌گيرند، البته اين را هم بگويم اين بار فضاي مذاکرات به آساني گذشته نخواهد بود.   وقتي در سوم آذر به مدت هفت ماه ديگر زمان مذاکرات تمديد شد تا هفت تير‌‌ماه 94 فرصت براي مذاکرات باقي است پس دو طرف نزديک 5/4 ماه زمان دارند که روي جزئيات بحث کنند؟     خير، جان کري گفته اگر تا 11 فروردين يعني تا انتهاي ماه مارس توافق سياسي رخ ندهد اصلا وارد بحث درباره جزئيات نخواهيم شد و مذاکرات ديگر بعد از 11 فروردين تمديد نمي‌شود.   شما که مي‌گوييد اين جدي نيست؟     من اين حرف را به هيچ وجه جدي نمي‌گيرم. در همان ماه ژوئن يا اوايل تيرماه هم اگر مذاکرات به توافق جامع نرسد باز‌زمان مذاکرات تمديد مي‌شود.   اين تمديد مذاکرات نفعي هم دارد؟     براي ايران به‌شدت مضر است، يعني باعث مي‌شود همچنان برنامه هسته‌اي خودمان را متوقف نگه داريم و امور کشور معطل موضوع هسته‌اي بماند و تحريم‌ها نيز ادامه پيدا کند. شايد يکي از معاني حرف‌هاي رهبري اين بود که اگر اين شرايط بخواهد ادامه پيدا کند ما نيز با تمديد پي در پي مذاکرات موافقت نمي‌کنيم و مايل هستيم راه‌هاي ديگر را دنبال کنيم. ما راه‌هاي ديگري را هم اتفاقا داريم. ما مي‌توانيم از درون اين مذاکرات به هيچ نتيجه‌اي نرسيم و کشور اداره شود. البته دولت آمادگي اين اتفاق را ندارد.   از نظر ايران و آمريکا توافق بد به چه معناست؟     از نظر ايران دو نوع توافق خوب مي‌توانيم داشته باشيم؛ يکي حداکثري و ديگري حداقلي. تعريف توافق خوب از نظر ايران اين است که زيرساخت غني‌سازي صنعتي مطابق معاهده ان‌پي‌تي براي ما به رسميت شناخته شود و بتوانيم آن را اعمال کنيم ضمن آنکه در عين حال زيرساخت تحريم‌ها به‌طور يکپارچه و يکجا برچيده شود. البته اين يک اتفاق مطلق نيست يعني مي‌تواند به جاي اينکه الان محقق شود در آينده نزديک امکان غني‌سازي صنعتي براي ايران به وجود آيد يا لغو تحريم‌ها مي‌تواند تحت شرايط خاصي اعمال شود، اما واقعيت آن است که براي ايران دو شرط يادشده در مسير رسيدن به يک توافق جامع هسته‌اي غيرقابل گذشت محسوب مي‌شود. از نظر آمريکا توافق خوب هسته‌اي با ايران دقيقا برعکس اين اتفاق است يعني زيرساخت غني‌سازي صنعتي را براي يک مدت طولاني منهدم مي‌کند و ظرفيت غني‌سازي اورانيوم در ايران را به ظرفيت بسيار محدود تبديل مي‌کند، در عين حال رژيم تحريم‌ها در بلند‌مدت حفظ مي‌شود. بنابراين واقعيت اين است که دو طرف تعريفي از توافق هسته‌اي دارند که اين دو تعريف بر هم منطبق نيست و خيلي از هم فاصله دارد. به عبارت ديگر آنچه يک طرف توافق خوب مي‌داند طرف ديگر آن را براي خود توافق بد تلقي مي‌کند بنابراين يک گپ جدي بين دو طرف وجود دارد. البته الان ايران و آمريکا  به يک فرمولي رسيدند و فکر مي‌کنند يک فرمول متوازن است ولي من معتقدم آنچه دو طرف در آستانه يک توافق درباره آن بودند براي ما قطعا يک توافق بد بود. گرچه آقايان مي‌خواستند در داخل بگويند خوب است ولي به‌راحتي مي‌شد ثابت کرد که اين توافق با توافق خوب از نظر ما فاصله دارد. با‌توجه به اين تفاسير، شما چشم‌انداز مذاکرات را براي رسيدن به يک توافق برد-برد چگونه مي‌بينيد؟       مذاکرات هسته‌اي استراتژيک است. معتقدم در مذاکرات استراتژيک حرف از برد-برد زدن ‌بي‌معناست و چنين چيزي امکان ندارد مخصوصا اينکه دو طرف مذاکره ايران و آمريکا با اين سطح از اختلاف بنيادين تمدني و دکترينال و استراتژيک و حتي تاکتيکي باشند بنابراين خيلي شوخي است که حرف از برد - برد در مذاکرات زده شود، چون در مذاکرات استراتژيک برد يک طرف به معناي باخت طرف ديگر است و هيچ فرمول متوازني هم اساسا وجود ندارد.  مذاکرات هسته‌اي يک چانه‌زني تجاري يا بازاري نيست که هر کدام از دو طرف بتوانند يک مقداري از موضع خود کوتاه بيايند و به يک فرمول برد- برد برسند اما اينکه چه خواهد شد، معتقدم مذاکرات دچار يک بحران مي‌شود و احتمال دارد که کنگره تحريم‌هايي را عليه ايران تصويب کند، اگرچه رئيس‌جمهور آمريکا اين تحريم‌ها را وتو خواهد کرد. دو طرف اگر نتوانند توافق سياسي کنند توافق درباره جزئيات را هم نمي‌توانند انجام دهند و توافق همزمان روي جزئيات و کليات نيز به زودي ميسر نخواهد بود، بنابراين واقع‌بينانه‌ترين سناريو اين است که شرايط فعلي تمديد خواهد شد تا دو طرف ببينند چه زماني در يکي از اين تمديدهاي پي در پي مي‌توانند به فرمولي درباره يک توافق جامع برسند.   فکر مي‌کنيد اوباما حاضر شود براي اينکه يک ميراث سياسي از خود به جاي بگذارد درباره مذاکرات هسته‌اي با ايران يک تصميم راهبردي بزرگ بگيرد؟     من چنين شرايطي را در آمريکا نمي‌بينم. هم اوباما نياتش بدتر از اين است که در ظاهر به نظر مي‌رسد چون اساسا کسي نيست که برخي در داخل تصور مي‌کنند؛ يعني او به‌دنبال توافق هسته‌اي با ايران به هر قيمت نيست. دليل دوم اينکه اساسا شرايط سياسي اوباما به او چنين اجازه‌اي را نمي‌دهد يعني شرايط سياسي حزب دموکرات ايجاب کند که اوباما به‌گونه‌اي عمل کند که بتواند آينده سياسي حزبش را تأمين کند. اينجا يک نکته‌اي را بايد ياد آور شد، مردم در آمريکا از تشديد وضعيت به هيچ‌وجه استقبال نمي‌کنند، راهبرد سياست خارجي اوباما درباره سوريه و داعش همين بود، هميشه راهبرد آمريکا در 2-3 سال اخير مبتني ‌بر عدم مداخله و پايان دادن به جنگ‌ها و درگيري‌هايي بود که در قاره‌هاي مختلف به راه انداخته بود و به همين دليل دولت اوباما متهم به ضعف است چون راهبرد مديريت از راه دور و عدم‌مداخله‌اي که اوباما در نظر گرفته و در راهبرد امنيت ملي 2015 خودش هم نوشته نشان دهنده اين است كه دولت اوباما در دوراني از ضعف است، فرقي هم نمي‌کند چه رئيس‌جمهور دموکرات سرکار باشد و چه رئيس‌جمهور جمهوريخواه و اين ضعف سرجاي خودش است. بنابراين تصور مي‌کنم مردم آمريکا به‌شدت نسبت به شکست کامل مذاکرات و ورود به يک تنش جدي هيچ استقبالي نمي‌کنند و هر حزبي در آمريکا بخواهد يک چنين شرايط تنش‌زايي را ايجاد کند شانس راي‌آوري خودش را از دست مي‌دهد. مردم آمريکا به جاي اينکه وارد بحران‌هاي بيشتر شوند دنبال آن هستند که بحران‌هاي گذشته حل‌‌وفصل شود و دولت آمريکا انرژي و سرمايه بيشتري را داخل کشور خود صرف کند. من معتقدم اگر کشور ايستادگي کند مذاکره‌کنندگان ما قدرت ملي و منطقه‌اي ايران را باور داشته باشند، به مردم اعتماد کنند، منتقدين خود را خيرخواه در نظر بگيرند، واقعا به آمريکا با چشم دشمن نگاه کنند و شرايطي ايجاد کنند که دشمن متوجه شود که بدون مذاکرات هم ما قادر به اداره کشور هستيم و بعضي از پيشنهادهاي سخاوتمندانه‌اي که الان روي ميز گذاشتند از روي ميز بردارند، امکان اينکه آمريکا نهايتا يک جايي تسليم شود وجود دارد. تجربه نشان مي‌دهد که آمريکا را مي‌شود مجبور به امتيازدهي کرد اما نه با راهبردي که الان دولت آقاي روحاني در پيش گرفته، چون با اين راهبرد تنها نتيجه‌اي که در انتظار ماست امتيازخواهي بيشتر و امتيازدهي کمتر از جانب آمريکا خواهد بود. اروپايي‌ها چه نقشي مي‌توانند ايفا کنند که اين توافق جامع ميان ايران و 1+5 زودتر به سرانجام برسد؟   نقش‌ آنها قطعا مهم است اما تعيين‌کننده نيست. يعني اگر امکان توافقي وجود داشته باشد که آمريکا موافق و بقيه مخالف آن باشند اين توافق مي‌تواند رخ دهد اما در حالتي که بقيه موافق و آمريکا مخالف باشد حصول توافق شدني نيست حتي اگر هم بشود ارزش چنداني ندارد چون ابزار تحريم در اختيار آمريکاست بنابراين طرف تعيين‌کننده در رسيدن به توافق جامع هسته‌اي آمريکاست.   اما اروپايي‌ها براي توافق با ايران خيلي راغب نشان مي‌دهند؟     اروپايي‌ها علاقه‌مندترند چون منفعت اقتصادي و تجاري حصول توافق با ايران بيش از آنکه به آمريکا برسد متوجه اروپا مي‌شود. آمريکايي‌ها به صراحت گفتند تحريم‌هاي سرزميني آمريکا که اتباع و شرکت‌هاي اين کشور را از معامله اقتصادي با ايران منع مي‌کند حتي در صورت توافق نهايي برچيده نخواهد شد. در واقع توافق نهايي تحريم‌هاي مربوط به شرکت‌ها و اتباع غير‌آمريکايي را براي تجارت با ايران بر‌مي‌دارد. ضمن آنکه اروپايي‌ها از بروز شرايط تنش استقبال نمي‌کنند چون قدرت ملي‌شان کمتر از آمريکاست. البته درون اتحاديه اروپا نيز اختلاف‌نظرهايي وجود دارد؛ انگليس و آلمان به توافق با ايران بسيار راغب هستند اما فرانسوي‌ها به دليل ارتباطات گسترده‌اي که با اسرائيل دارند انگيزه‌شان براي توافق با ايران کمتر است. در مجموع فکر نمي‌كنم در مسير مذاکرات هسته‌اي تعيين کننده باشند.   نتانياهو گفته که سعي مي‌کند جلوي هر نوع توافق هسته‌اي با ايران را بگيرد، آيا مي‌تواند موفق شود؟     اين هم از آن حرف‌هايي است که من جدي نمي‌گيرم. اين غلط محض است که کسي تصور کند اسرائيل واقعا مخالف توافق هسته‌اي با ايران است، چون اگر توافق نشود اسرائيل بايد تهديدات خود را عليه ايران عملي کند. آيا قدرت عملي کردن تهديدات خود را دارد؟ خير، ندارد. بنابراين اسرائيل دنبال توافق است اما هدف اسرائيل از کاري که مي‌کند اين است كه اوباما را وادار کند امتيازهاي کمتري به ايران بدهد و امتيازهاي بيشتري بخواهد. تحليل اسرائيلي‌ها اين است که ايران در نهايت چاره‌اي جز توافق ندارد. اگر آمريکا به اندازه کافي فشار به ايران وارد کند مي‌تواند ايران را به پذيرش يک توافق خوب از نظر اسرائيل وادار کند اما اوباما معتقد است فشار از يک حدي بيشتر باعث لجاجت در ايران مي‌شود و ممکن است کل مذاکرات را به خطر بيندازد. 
  19. گزارش ویژه/ فوری/ اختصاصی وزارت خارجه: به جای توافق سیاسی، تفاهم سیاسی می کنیم! وزارت خارجه در اقدامی عجیب اعلام کرده تا پایان ماه مارس به دنبال تفاهم سیاسی با 1+5 است!   محمد صدری، ایران هسته ای- وزارت خارجه در اقدامی عجیب اعلام کرده تا پایان ماه مارس به دنبال تفاهم سیاسی با 1+5 است!   مرضیه افخم در نشست خبری روز چهارشنبه 29 بهمن (19 فوریه) گفته است: «بر اساس توافقی که میان ایران و گروه 1+5 در وین صورت گرفت قرار شد تا پایان ماه ژوئن مذاکرات ادامه یابد و تغییری در این بحث وجود نداشته است و قطعاً طرف‌های مذاکراتی هم متعهد به توافقات هستند. اما درباره روش‌های مذاکراتی گفت‌وگوهایی بین مذاکره کنندگان وجود داشت و یک تفاهم داخلی در همان مذاکرات وین صورت گرفت مبنی بر این‌که یک "تفاهم" سیاسی تا پایان ماه مارس داشته باشیم تا بتوانیم بعد از آن روی جزییات وارد شویم. هیچ توافقی بدون شکل گرفتن جزییات به دست نخواهد آمد و ما توافق یک مرحله‌ای مدنظرمان است. اما این‌که روش مذاکره چگونه باشد و در چه چارچوبی جزییات بررسی شود، جزییات و روش مذاکرات است و تأکید می‌کنم که جمهوری اسلامی ایران به دنبال یک توافق است و این ناقض بحث تفاهم سیاسی نیست».   این اظهارات نشان از آن دارد که دولت تصمیم گرفته با جایگزین کردن واژه تفاهم به جای توافق، همان سناریوی قبلی مبنی انجام توافق سیاسی تا پایان مارس (11 فروردین) را محقق کند.   این در حالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی روز یکشنبه 19 بهمن 1393 (8 فوریه 2015) دیدار با کارکنان، افسران و فرماندهان نیروی هوایی ارتش به صراحت انجام توافق سیاسی بدون نهایی شدن جزئیات را منتفی اعلام کردند.   شواهد نشان می دهد تیم مذاکره کننده مانند همیشه تهدیدهای امریکا را جدی گرفته و نگران آن است که با عدم حصول توافق سیاسی در ماه مارس، مذاکرات متوقف شود.   این در حالی است که کارشناسان در تهران می گویند امریکا در صورت مقاومت ایران هیچ راهی جز تداوم مذاکرات و تن دادن به یک توافق خوب ندارد.   این اقدام وزارت خارجه نوعی دهن کجی آشکار به سیاست نظام در حوزه مذاکرات هسته ای محسوب می شود.   حصول توافق یا تفاهم سیاسی بدون نهایی شدن جزئیات اولا ایران را وارد فاز امتیازدهی اجباری در جزئیات خواهد کرد و ثانیا باعث می شود امریکا به نام مذاکره درباره جزئیات از هرگونه امتیازدهی درباره لغو یکپارچه و یک جای تحریم خودداری کند.   به عقیده کارشناسان، این موضوعی نیست که با بازی با کلمات قابل حل باشد.
  20.   کاربران عنایت داشته باشن که از این به بعد نقل قول سخنان مقامات داخلی کشور را از منابع داخلی قرار بدهند !
  21.   ای کاش می گفتین حداقل برای عکس تبلیغاتی ، موقع رژه ای / رزمایشی نصب می کردن !   ملت دپرس شدن از بس ناوهای همرده ( دیگه بماند که ابعاد برخیشون کوچکترم هست ! )  خارجی رو دیدن که 2 برابر ناوهای ما سلاح روشون ریخته !   تو ارتش تبلیغات و جنگ روانی وجود نداره عملا !   استتار دفاع هوایی به اون خوشگلی دارن ، بعد رفتن روی صاعقه شون اون رنگ آبی مسخره رو زدن ، روی 2 نفره اون استتار خاکی زمخت رو زدن !   یا وسط رزمایش کاتیوشا یادگار جنگ های ایران و توران آوردن !     تو صفحه قبل ، اخرین پستی که کاربران دادن !     طول نمونه های خارجی از مال ما بیشتره ، اونقدر که جا برای گذاشتن یک توپ 76 م م دوم فراهم بوده !     البته ..... سوال ....... آقایون دقیقا لانچر اژدر ها رو کجا می خواستن بزارن ؟!   اونور آبی ها ، لانچر رو درست انتهای ناو بستن ، همین قسمت تو نمونه ای ما نسبتا خالیه !     CIWS  فقط مدل گتلینگش وجود نداره !       ما هم می تونیم با 20 م م اورلیکن ( موجود ) و هم 23 م م ( به صورت 2 لول ) و هم با 35 م م ( هم تک لول و هم 2 لول برای ناوهای بزرگتر ) یک CIWS   برای خودمون بسازیم ، درسته به پای گتلینگ نمی رسه ، ولی از هیچی نداشتن الان که خیلی بهتره !     سهند که سازه ش تو تاسیسات باهنر ساخته شده !   اون سازه در ایزوایکو یک موج دیگه هست !   تو گوگل ارث عکسش هست ( که تو بروز رسانی بعدی اولین بار فاتح دیده می شه که الیته این یکی موج رفته داخل سیلو ) !   از تصاویر بر میاد که اون زمان این موج بعد از سهند بیشترین پیشرفت ساخت رو داشته !   بر این اساس تعداد موج کلاس ها جنوبی به این قرار هست !   1 - جماران ( فعال )   2 و3 - سهند و یکی دیگه ( در حال ساخت در بندر عباس )   4 - در حال ساخت در ایزوایکو   5 و6 - در خرمشهر   شش موج در جنوب و یک موج در شمال !   خود فرمانده نیروی دریایی تعداد موج ها رو 7 ناو اعلام کرده !
  22. درباره پاشنه اون موج که هنوز کامل نشده .....   آیا ممکنه این قضیه برای نصب موتور باشه ؟!؟   البته جای موتورها جلوتره !   منظورم اینه که بخوان موتورها رو به یک حالتی از این قسمت هل بدن داخل !
  23. گزارش ویژه کارشناس نومحافظه کار امریکایی: رهبر ایران درست می گوید؛ تفکیک توافق سیاسی از جزئیات بی معناست یک کارشناس امریکایی که دیدگاهی بسیار تندروانه علیه ایران دارد می گوید تفکیک توافق سیاسی از توافق روی جزئیات در مذاکرات هسته ای بی معناست.   ایران هسته ای- یک کارشناس امریکایی که دیدگاهی بسیار تندروانه علیه ایران دارد می گوید تفکیک توافق سیاسی از توافق روی جزئیات در مذاکرات هسته ای بی معناست.   امانوئل اتولونگی کارشد بنیاد دفاع از دموکراسی (FDD) که یک اندیشکده به شدت تندرو و ضد ایرانی است، روز 25 بهمن (14 فوریه) به شبکه تلویزیونی العربیه گفته است تفکیک مسائل فنی از سیاسی را ساختگی می داند.   وی گفته است: «تفاوت قائل شدن بین مشکلات فنی و سیاسی ساختگی است. مسایل فنی مانند تعداد دستگاه های سانتریفوژ یا سطح غنی سازی اورانیوم مربوط به انگیزه های سیاسی ایران از پیگیری برنامه هسته ای است. برنامه هسته ای ایران باید در سطحی قرار گیرد که تضمین دادن به غرب درباره آن امکان پذیر باشد».   تایید این موضوع از سوی یک کارشناس تندروی ضد ایرانی نشان دهنده این است که دولت اوباما به نام میانه روی در حال اعمال یک فریب بزرگ علیه ایران بوده است.   حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی روز یکشنبه 19 بهمن 1393 (8 فوریه 2015) دیدار با کارکنان، افسران و فرماندهان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران فرمودند: «این حرف را که می گویند در یک برهه درباره «اصول کلی» توافق شود و بعد درباره جزئیات، نمی پسندم. با تجربه‌ای که از طرف مقابل داریم، این را وسیله‌ای برای بهانه‌گیری‌های پی در پی در جزئیات خواهندکرد. اگرتوافق می کنند، درباره کلیات وجزئیات دریک جلسه واحد تصمیم بگیرند».